![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
2021 January 24 - يکشنبه 05 بهمن 1399 | ![]() |
![]() |
![]() |
دانلود صوت قسمت هفتم برنامه عصر ایمان با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین عباسی بسم الله الرحمن الرحیمتاریخ:15 شهریور 1399مجری:«بسم الله الرحمن الرحیم» سلام علیکم و رحمة الله امیدوارم که حال همه شما بینندگان عزیز خوب باشد و در این ایام بسیار عزیز و شریف عزاداریهایتان و طاعات و اعمالتان مورد قبلو حضرت حق واقع شده باشد و توانسته باشیم همه به بهترین نحو نوکری کرده باشیم و عرض ادب کرده باشیم به صاحت حضرت سیدالشهداء علیه السلام؛ باز هم شنبه شب و یکی دیگر از برنامههای مجموعه عصر ایمان در شبکه جهانی حضرت ولیعصر، در خدمت کارشناس محترم برنامه جناب آقای عباسی هستیم ان شاءالله که دقایقی که در خدمتتان هستیم ساعتی که در خدمتتان هستیم را بتوانیم به بهترین نحو انجام وظیفه کنیم و مطالب را تقدیم شما بکنیم ابتدا از حاج آقا دعوت میکنم که با شما سلام و احوال پرسی داشته باشند، بنده سؤالاتم را از ایشان مطرح میکنم، حاج آقا سلام علیکم و رحمة الله بفرمایید. استاد عباسی:سلام علیکم و رحمة الله، بنده هم خدمت بینندگان عزیز و گرامی شبکه جهانی حضرت ولیعصر ارواحنا له الفداء عرض سلام و ادب و احترام دارم امیدوارم هر جای این عالم هستیم تحت توجهات خاصه حضرت ولیعصر ارواحنا له الفداء زندگی خوب و ایمانی داشته باشید و عزاداریهای شما در ماه محرم الحرام، ماه سوگواری بر سید الشهداء علیه السلام، از شما مورد قبول خدای متعال قرار بگیرد و خدا به همه ما توفیق عزاداری واقعی و مخلصانه را عنایت بفرماید در محضر شما هستیم. مجری:خیلی ممنون متشکر، همانطور که مستحضر هستید بینندگان عزیز راههای ارتباط با برنامه و با شبکه حضرت ولیعصر(عج) از طریق ارسال پیامک و از طریق تماس و از طریق فضای مجازی در اینستاگرام شبکه باز هست، پیامهای تان را برای ما بفرستین اگر سؤآل دارید میتوانید که از طریق راههای که دوستان زیرنویس میکنند با ما تماس بگیرید و خودتان در برنامه مشارکت داشته باشید تا ان شاء الله بتوانیم بحث پرچالشتر و جدیتری را در خدمتتان باشیم؛ هفته گذشته و هفتههای گذشته در مورد روایات، آیات، و ادله اجتهاد و تقلید بحث کردیم خدمت استاد عباسی، و ادله عقلی را گفتند، آیات را فرمودند و چند دسته از روایات را هم به ما گفتند، دسته سوم از روایات را فرموده بودین که این هفته ما ان شاءالله در خدمتتان هستیم، برنامه در اختیار شما است بفرمایید. استاد عباسی:«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ وَ بِهِ نَسْتَعِینَ إِنَّهُ خَیْرٌ نَاصِرٍ وَ مُعِینَ ثُمَّ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَی سیّدنا و نبیّنا أَبِی الْقَاسِمِ الْمُصْطَفَی مُحَمَّد صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ وَ اللَّعْنُ الدَّائِمُ عَلَى أَعْدَائِهِمْ أجمعین إِلَی قیام يُوْمِ الدّین» بحثی را در رابطه با ادله اجتهاد و تقلید، ادله از روایات پیرامون اجتهاد را شروع کردیم؛ دو دسته و دو نوع روایت را محضرتان تقدیم کردیم، دسته سوم از روایات که تعداد روایات این دسته از روایات زیاد هم هست در رابطه با این موضوع هست که اهل بیت «علیهم السلام» در مواجه با برخی از اصحابشان آنها را آموزش میدادند، مطالبی بیان میکردند،گفت و گویی بین آنها رد و بدل میشد که آموزش آنها به اجتهاد از روایات هست، یعنی اگر قرار میبود که فقط آنها روایات را بیان بکنند و همین کفایت بکند، این روایات و این سبک برخورد دیگر نیاز نبود، یعنی نیاز نبود امام معصوم بیاید جزئیاتی را در رابطه با نحوه استنباط از آیات و روایات بیان بکند که اینها یاد بگیرند چطوری از آیات و روایات اهل بیت برداشت فقهی داشته باشند بنابر این وجود این روایات با سند معتبر در منابع و مجامع روایی شیعه نشانگر این مسئله هست که اهل بیت «علیهم السلام» میخواستند اصحاب خاصشان را مثل زاره، مثل محمد بن مسلم خیلی از افراد این چنینی آموزش بدهند که آنها بتوانند خودشان استنباط را انجام بدهند حالا روایات را میخوانم خود بینندگان عزیز متوجه جریان از متن روایت خواهند شد؛ روایت در تهذیب الاحکام شیخ طوسی علی الله مقامه الشریف که ایشان متوفای 460هجری قمری هستند و کتاب تهذیب الاحکام یکی از کتب اربعه شیعه هست آن چهار کتابی که در واقع مبنا و مأخز روایات فقهی ما هست که حالا بعدها به هر حال در وسائل الشیعه شیخ حر عاملی جمع آوری از این روایت و روایات دیگر داشتند اما خود تهذیب الاحکام از کتب اربعه شیعه هست که مورد مراجعه فقها و علما برای استنباط احکام شرعی بوده در این کتاب شریف، تهذ یب الاحکام شیخ طوسی در جلد اول این کتاب، چاپ دارالکتب اسلامیه در تهران ج 1،ص61، روایت 168 از کل و روایت 17 در باب تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، دارالکتب اسلامیه تهران، ج1،ص61، روایت 168 از کل، روایت 17 در باب فی صفة الوضو و الفرض منه و سّنة و الفضیلة فیه در ویژگیهای وضو آن مقدار واجب و آن مقدار مستحب و فضیلتهایی که یا آن چیزهایی که فضیلت دارد در وضو رعایت بشود روایت را با سند نقل کرده تا فضل بن شازان از حماد بن عیسی از حریز از زراره که زراره میگوید من خدمت امام باقر(ع) أبی جعفر(ع) که «أَلَا تُخْبِرُنِي مِنْ أَيْنَ عَلِمْتَ وَ قُلْتَ أَنَّ الْمَسْحَ بِبَعْضِ الرَّأْسِ وَ بَعْضِ الرِّجْلَيْنِ» میشود بفرمایید که این از کجا فهمیده میشود و از کجا دانسته میشود که مسح سر باید بخشی از سر باشد؟ این از کجای قرآن یا روایت فهمیده میشود؟ و اینکه پاهها باید بعضی از بخشی از پا مسح کشیده بشود لازم نیست همه پا را ما مسح بکشیم یا همه پا را ما بشوییم «مثل اهل سنت که میشورند» از کجا این فهمیده میشود؟ خب ببینید نفس این سؤال چون اگر قرار باشد که افراد فقط ناقل روایت باشند دیگر این اصلاً معنا پیدا نمیکند خب چرا؟ چنین سؤالی را مطرح بکند میآمد و روایت را بیان میکرد برای مردم و همین کفایت میکرد، حضرت اینجا باز پاسخ آنچنانی هم ندادند که بگویند که خب برای چه داری میپرسی؟ ما به شما میگوییم مسح بکشید مسح بکشید دیگر شما اقل روایت هستید این روایت را از من نقل کن برای افراد و تمام نیازی نیست به این که زراره شیوه استنباد این حکم را بداند، دنبال علت حکم نیست دنبال این نیست که بگوید آقا احکام ویژگیهای در واقع حکمت یک حکم چه است؟ چرا خدا گفته سر را مسح بکشید پا را مسح بکشید ولی دستها ر ا بشورید صورت را بشورید اصلاً دنبال حکمت حکم و علت حکم نیست دنبال این هست که بداند امام معصوم(ع) چگونه استنباط میفرمایند از آیه قرآن چه استباطی میفرمایند و به نحوۀ استدلال را کار دارد، اگر نحوه استدلال را کار دارد و امام باقر جواب سر بالا به او نمیدهد ردش نمیکند بگوید آقا شما برای چه میخواهید بدانید ما میگوییم آقا قرآن یعنی این و حرفی که ما میزنیم دقیقاً حرف خدا است پس شما بروید برای مردم بگویید کفایت میکند چیزی که امروز مخالفین اجتهاد و تقلید بیان میکنند. حضرت دارد که: «فَضَحِكَ» لبخندی زدندن بعد فرمودند «يَا زُرَارَةُ قَالَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ نَزَلَ بِهِ الْكِتَابُ مِنَ اللَّهِ تعالی» هم خدا فرمودهاند هم پیامبر فرمودهاند خب میشد تا همین جا بگویند و تمام دیگر خدا گفته پیغمبر گفته این میشد همانی که شما ناقل هستید اگر خدا و پیغمبر گفته بروید نقل بکنید و تمام اما حضرت استدلال میکنند «لِأَنَّ اللَّهَ» اینجا از اینجا دلیل میآورد «لِأَنَّ اللَّهَ تعالی یَقُل فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ» خدای متعال فرمودند که صورتهای تان را بشورید «فَعَرِفْنَا أَنَّ الْوَجْهَ كُلَّهُ يَنْبَغِي أَنْ يَغْسِلَ» ما از این تکه فهمیدیم که لازم است همه صورت را بشوریم چرا؟ چون گفت: «فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ» هیچ دلیل برای اینکه بخشی از صورت را بشوریم تخصیص داده باشددراین آیه وجودندارد، گفت صورت های تان را بشورید، صورت را کامل میشوریم «ثُمَّ قَالَهُ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ» بعد ادامه خدای متعال میفرماید که: دستهای تان را تا مرفق بشورید که میشود تا آرنج، از اینجا چه فهمیدیم؟ این که دست را باید بشوریم و تا مفرق باید بشوریم ولی ازمفرق به پایین کل دست باید شسته بشود خب واضح و روشن. بعد حضرت فرمودند: «ثُمَّ فَصَّلَ بَيْنَ الْكَلَامَین فَقَالَ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ» خدای متعال آمد یک وقفه انداخت بین این بخشهای قبلی که گفت: «فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ» حالا گفت: «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ» یک فعل جدید آورد فعل شستن بود اینجا فعل مسح کشیدن هست «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ» سرتان را بشورید اما «فَعَرِفْنَا» حضرت میفرماید: پس ما دانستیم، میفهمیم، برداشت میکنیم «حِينَ قَالَ بِرُءُوسِكُمْ» نگفت رُءُوسِكُمْ گفت بِرُءُوسِكُمْ وقتی خدای متعالی می فرماید بِرُءُوسِكُمْ با می آورد ما از این می فهمیم که منظورش بعضی ازسر هست سر هست نه همه سر، همه سر را نمیخواهد مسح بکنیم مثل کاری که بعضی از مذاهب دیگر انجام میدهند که دست را میآورند از پشت سر میکشند به کل سر، کل سر را مسح میکنند از بِرُءُوسِكُمْ ما فهمیدیم که بای بعضی است که: «قَالَ بِرُءُوسِكُمْ أَنَّ الْمَسْحَ بِبَعْضِ الرَّأْسِ لِمَكَانِ الْبَاءِ» بخاطر چه؟ بخاطر که با آورده خدای متعال و با در عربی به معنای بعض هست حالا میتوانست بگوید سرهای تان را مسح بکشید و همه سر را میکشیدیم وَ امْسَحُوا رُؤُسِكُمْ اما وقتی که میگوید: بِرُءُوسِكُمْ این با که آورده لِمَكَانِ الْبَاءِ ببینید حضرت دارند آموزش استنباط به زراره میدهند و إلا اگر قرار باشد روایت بگوید این کار را انجام بده این کار دیگر نیاز به توضیحات ندارد نیاز به آموزش دادن ندارد که بتواند این کار را انجام بدهد. «ثُمَّ وَصَلَ الرِّجْلَيْنِ بِالرَّأْسِ كَمَا وَصَلَ الْيَدَيْنِ بِالْوَجْهِ» بعد میفرمایند که: خدای متعال آمد پا را به مسح ملحق کرد همانطوری که دستها را به صورت ملحق کرده بود آنجا یک فعل آورد گفت بشورید صورتتان و دستهای تان را این ملحق شد به صورت پس دستها را هم بشورید همهاش را بشورید فقط یک مکان انتها آورده که میشود مرافق، اینجا میفرماید حضرت که پا را ملحق کرد به سر گفت چه؟ «وَصَلَ الرِّجْلَيْنِ بِالرَّأْسِ كَمَا وَصَلَ الْيَدَيْنِ بِالْوَجْهِ» دستها را آمد به صورت «فَقَالَ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ» خدای متعال فرمود که پاهای تان را تا کعبین مسح بکنید چون ملحق به آن شد وَ امْسَحُوا بعد این وَ امْسَحُوا هم به اصطلاح باز دوباره بعض است دیگر چون ملحق شد به آن، آن بعض بود بِرُءُوسِكُمْ اینجا هم باید باشد بِأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِاین در واقع آن با از نظر معنوی از نظر معنایی بر سر این أرجُل هم میاید، حضرت فرمودند: «فَعَرَفْنَا حِينَ وَصَلَهُمَا بِالرَّأْسِ» یعنی دوتا پا را به سر وصل کرد که: «أَنَّ الْمَسْحَ عَلَى بَعْضِهِمَا» مسح بر بعضی از پا هست نه بر همه پا یعنی لازم نیست شما همه پا را مسح بکشید «ثُمَّ فَسَّرَ ذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِلنَّاسِ» آقا رسول الله هم آمدند برای مردم بیان کردند که چطوری مسح بکشید مسح را توضیح دادند برای مردم «فَضَيَّعُوهُ» ضایع کردند این را اجازه ندادند آن مطلب ادامه پیدا کند اجاز ندادند که همه امت بنا بر آنچه که پیامبر وضو گرفتهاند وضو بگیرند. موضوع ما در اینجا این هست امام باقر(ع) به زراره دارند دقیقاً روش استنباط از آیات قرآن را یاد میداد و إلی اگر قرار هست که کسی مفلد نباشد اگر قرار هست که کسی مجتهد نباشد کار اجتهادی انجام ندهد از آیات و روایات چه نیازی دارد اینها را بداند شما گفتید که آقا فقط اینها باید نقل روایت کنند بگوید امام صادق(ع) فرمودند که وضو بگیر وضویت هم باید اینطوری باشد، چرا حضرت فرمودند که مسح سر را بعضی از سر را مسح بکشید؟ نیاز نیست ما بدانیم فرمودهاند دیگر، از کجا استنباط کردهاند؟ ما که قرار نیست استنباط بکنیم نیازی هم نیست بدانیم، اینجا وقتی زراره سؤال میکند حضرت دقیقاً میآید مرحله به مرحله آقا چرا صورت اینطور چرا دست ایطور چرا سر اینطور چرا پا مسح کشیده بشود دقیقاً حضرت آمدند و این را بیان کردند. مجری:یعنی شما میفرماید یک مثالی است برای آموزش استنباط احکام از روایات و از آیات استاد عباسی:بله روایات این چنینی هم خود روایات را فراوان داریم و هم استنباط باز این روایات که علمای ما مفصل آمدهاند توضیح دادهاند و استناباط کردهاند که این روایت معنیاش این است که حضرت دارد به زراره آموزش میدهد اینجا اگر قرار مبنای حضرات معصومین این نباشد حضرات معصوم باید توبیخ کنند زراره را، باید توبیخ میکردند در اینجا برای چه داری سؤال میکنی؟ شما ها مثلاً میخواهید در دین جدّم پیغمبر تحریف ایجاد بکنید؟ بیاید خودتان هر چه دلتان خواست بگویید؟ الام میخواهی از من یک چیزی یاد بگیری بروی مثلاً دقیقاً از آن یک کپی برداری گرده برداری ناقصی انجام دهی بروی مردم را گمراه بکنی؟ حضرت باید برخورد میکرد چون اصلاً نیاز ندارد بر اساس حرف اینها نیازی نیست که برای اینها توضیح داده بشود که لِمَكَانِ الْبَاءِ چون در اینجا گفته بِرُءُوسِكُمْ چون گفته بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ عطف بر این شده، این همه جزئیات، جزئیات استنباطی است دقیقاً. علامه حلّی(علی الله مقامه الشریف) که از استوانههای مذهب تشیع هست و حقیقتاً حق عظیمی بر گردن شیعهها از نظر اعتقادی و هم در موضوعات دیگر دارد، ایشان در ذیل این در رابطبه با این فرمودند که: «الروایاتُ الوارده فی التعلیم أصحابهم علیهم» روایات وارده در تعلیم اصحاب در چگونگی استفاده احکام فرعی از قرآن حکیم اتفاق افتاده و روایات زراره از این قبیل هست. این مطلب را در کتاب نهایة الوصول إلی علم الأصول جلد یک صفحه 52 که نشان میدهد که توجه حتی به این نکته هم داشتهاند که دقیقاً این روایات، روایات آموزشی برای این مسئله هست. این یک روایت. روایت دیگر که خدمت بینندگان عزیز تقدیم میکنیم روایتی است در کتاب کافی شریف مرحوم کلینی(علی الله مقامه الشریف) متوفی 329 هه ق هستند جلد سوم این کتاب منشورات الفجر بیروت لبنان در صفحه 24 کافی الشریف،مرحوم کلینی، ج 3، منشورات الفجر بیروت لبنان، ص 24 در اینجا میفرمایند که: «عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمّد ، عن ابن محبوب ، عن عليّ بن الحسن بن رباط ، عن عبد الأعلى مولى آل سام قال: قلت لأبي عبد اللّه - عليه السّلام » راوی میگوید من به امام صادق(ع) عرض کردم که: «عثرت فانقطع ظفری» من لیز خوردم زمین خوردم ناخون من کنده شد «فجعلت على إصبعي مرارة» من روی آن قسمت از پایم مرحم گذاشتم من آمدم روی این قسمت از پایم که ناخن کنده شده، زخم است دیگر روی آن زخم آمدم مرحم گذاشتم، به اصطلاح امروزی آمدم پانسمان کردم بستم «فكيف أصنع بالوضوء؟» چطور وضو بگیرم؟ آمده است سؤال میکند حضرت فرمودند: «قال: يعرف هذا و أشباهه من كتاب اللّه - عزّ و جلّ» حضرت یک جواب ساده به او ندادند که از آن انگشتان کناری مسحت را بکش و برو، روی همان بکش مسحت را و برو نمازت را بخوان، ولی جواب ساده یعنی اینکه بگویند دقیقاً چه کار بکن مستقیم نگفتند، حضرت فرمودند حکم این چیزی که میگویی و اشباهه این، یعنی آن چیزهایی که شبیه این اتفاق میافتد، حالا شما مثلاً انگشت شصت پایت کنده شده یک نفر انگشت سبابه دست راستش این اتفاق میافتد، این مواردی که پیش میآید که زخم هست جراحت هست و شما جراحت را بستید حکم این را شما برو از قرآن بدست بیاور، برو از قرآن ببین، دارند ارجاع میدهند حضرت به آیات قرآن که در قرآن کریم فرموده: «وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ» ما در دین برای شما سختی قرار ندادیم سوره حج، آیه 78 این آیه قرآن دقیقاً جایی است که شما میتوانید بروید این حکم را از آن استنباط بکنید، بروی از این آیه قرآن برداشت بکنید واستفاده بکنید؛ بعد فرمودند: «امسح عليه» مسح بکش روی آن روی همان پانسمان، باندی که شما بستید روی همان مسح بکش و نمازت را بخوان؛ حکم را آخر گفتند مقدم بر حکم آیۀ محل استنباط را گفتند، این رارند برای چه کسی میگویند این ممکن است اگر آدم عادی باشد اصلاً حضرت این را به او نگویند و فقط به او بگوید امسح علیه، این حرف آخر را به بزند، آن تیکه اضافه برای چه کسی هست؟ برای کسی است که فهم قرآن دارد برای کسی است که استنباط احکام شرعی میخواهد انجام بدهد، میرود از این حکم شرعی این استنباط را انجام میدهد. این هم یک روایت دیگر که در کتاب کافی شریف آمده و حضرت در آن آمدند نحوه استفاده حکم شرعی را بیان کردند. در کتاب مطارح الانظار شیخ انصاری ج3،ص83 ایشان میفرماید: اخبار خاصۀ که دلالت بر استنباط حکم از قرآن کریم میکند یکی از آن اخبار خاصه روایت عبدالعلی بن اعین هست، یعنی همین روایتی که ما خواندیم یعنی باز توجه فقهای گذشته و اعلام دین ما از علما و از مراجع بر این مطلب بوده که ببینید، این روایتها روایتهایی هست که دارد آموزش میدهد برای این نقل روایات، اما روایت بعدی که میخواستم خدمتتان تقدیم بکنم از کتاب من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق اعلی الله مقامه الشریف هست، همانطور که بینندگان عزیز جلد کتاب را ملاحظه میفرمایید،مرحوم شیخ صدوق متقدم از شیخ طوسی اعلی الله مقامه الشریف و متوفای381، هجری قمری هستند کما اینکه در جلسات گذشته بحثی را در رابطه با ایشان و حالا سال وفاتشان و آن نسبتشان با عصر غیبت و روایات مربوط به عصر غیبت عرض کردیم. من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج1،ص434، باب59، اصلاة فی السفرپ این روایت بسیار روایت زیبایی هست، اگر بینندگان عزیزمان لطف کنند دقت بیشتری در همراهی داشته باشند خیلی جالب هست و شنیدنی هست این روایت. مجری:حاج آقا اگر امکان دارد یک مقداری تصویر را بزرگتر بکنید که بینندگان هم بتوانند ببینند. استاد عباسی:بله؛ در این روایت آمده « رُوِيَ عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِم» از زراره و محمد بن مسلم نقل شده است «أَنَّهُمَا قَالا » هردو رفتند محضر امام باقر «علیه السلام» « قُلْنَا لِأَبِي جَعْفَر علیه السلام» یعنی محضر امام باقر عرض کردیم « مَا تَقُولُ فِي الصَّلَاةِ فِي السَّفَرِ كَيْفَ هِيَ ؟» در سفر چگونه نماز بخوانیم « وَ كَمْ هِي» چند رکعت باشد، چطور باشد؟ «فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُول» این دو نفر که آمدند در واقع اصل مسئله را که میدانند، یعنی بار اول که خدمت حضرت نرسیدند، روایتهای قبلی را هم دیدند این دو نفر از شاگردان نزدیک امام باقر و امام صادق «علیهم السلام» هستند، این سؤال را دارند میپرسند حضرت هم شروع کردند فی البداهه از آیه قرآن جواب دادن، آیه قرآن خواند؛ که اگر قرار هست که استدلال کنید یک جایی باید استدلال بکنید به این آیه قرآن که عرض میکنم،میفرمایند حضرت: « يَقُولُ : وَ إِذٰا ضَرَبْتُمْ فِي اَلْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنٰاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ اَلصَّلاٰةِ» وقتی که شما رفتید مسافرت اشکالی بر شما نیست اگر نمازتان را شکسته بخوانید « أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ اَلصَّلاٰةِ» شما شکسته بخوانید بعضی از آن نماز را بخوانید « فَصَارَ اَلتَّقْصِيرُ فِي اَلسَّفَرِ وَاجِباً كَوُجُوبِ اَلتَّمَامِ فِي اَلْحَضَرِ» شکسته خواندن در سفر واجب هست همانطور که تمام در حضر واجب است از روایت، از خود آیه قرآن میگوید آقا اشکالی ندارد بر شما این کار را بکنید لذا اهل سنت هم میبینید میگویند آقا هر طوری که هم میتوانید شکسته بخواند، هم میتوانید تمام بخوانید، اشکالی ندارد که شکسته بخوانید واجب بیان نمیکنند بسیار از فقهای شان مجری:پس فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنٰاحٌ یعنی اگرم هم که شکسته خواندید... استاد عباسی:بله، یعنی اشکالی ندارد این کار را انجام بدهیم، محمد بن مسلم و زراره هم آمدند از حضرت همین را سؤآل کردند گفتند: «قَالاَ قُلْنَا إِنَّمَا قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنٰاحٌ» وَ لَمْ يَقُلْ اِفْعَلُوا» گفته که آقا اشکال ندارد این کار را انجام بدهید نگفته باید انجام بدهید «فَكَيْفَ أَوْجَبَ ذَلِكَ كَمَا أَوْجَبَ اَلتَّمَامَ فِي اَلْحَضَرِ» چطور این واجب عین چهار رکعتی است در حضر و در شهر خودت «فَقَالَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ «أَ وَ لَيْسَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي اَلصَّفَا وَ اَلْمَرْوَةِ» مگر ندیدید؟ آیا اینگونه نیست که خداوند در رابطه با صفا و مروه فرمودند: «فَمَنْ حَجَّ اَلْبَيْتَ أَوِ اِعْتَمَرَ فَلاٰ جُنٰاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمٰا» کسی که حج یا عمره بجا میآورد اشکالی ندارد میتواند برود سعی صفا و مره هم انجام بدهد اگر قرار باشد که اشکال ندارد را اشکالی ندارد معنا کنیم پس جزء اعمال واجب حج نباید باشد در حالی که سعی صفا و مروه واجب است جزء اعمال حج یا جزء اعمال عمره هست، عمره عمره نمیشود إلّا به سعی صفا و مروه، حج، حج نمیشود إلّا به سعی صفا و مروه؛ ببینید استدلال امام معصوم علیه السلام هست، از یک آیه قرآن دیگر نسبت به این آیه قرآن، و إلّا ببینید اگر کسی، حالا روایاتش را عرض میکنیم که اگر کسی به رأیه یا به قیاس یا بدون علم رفت سراغ استنباط سراغ احکام شرحی نتیجهاش این میشود آنچیزی که در مذاهب دیگر، میگویند اقا گفته: «فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنٰاحٌ» اشکالی ندارد پس در صفر هم اگر خواستیم اگر خسته بودیم شکسته بخوانیم اگر حاتل مان خوب بود باید کامل بخوانیم یا میتوانیم شکسته بخوانیم میتوانیم کامل بخوانیم که امام معصوم این را استدلال میکنند اگر این است چرا آنجاها همه میگویند این سعی صفا و مروه جزء حج است واجب است انجامش؟ پس اینجا هم واجب است، منتهی اینجا هم واجب است امام معصوم دارند میفرمایند با استنباط. «أَ لاَ تَرَوْنَ أَنَّ اَلطَّوَافَ بِهِمَا وَاجِبٌ مَفْرُوضٌ» آیا نمیبینید که طواف به صفا و مروه وجاب و مفروض است؟ چرا؟ «لِأَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ذَكَرَهُ فِي كِتَابِهِ وَ صَنَعَهُ نَبِيُّهُ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ» چون خدای متعال در کتابش آورده و پیغمبر هم بر اساس همان عمل کرده هر جا پیغمبر مسافرت رفته إلا و لابد قصر بوده نمازش را شکسته خوانده «وَ كَذَلِكَ اَلتَّقْصِيرُ فِي اَلسَّفَرِ» همانطوری که آنجا پیغمبر سعی صفا و مروه انجام داد خدای متعال فرمود پیغمبر هم انجام داد اینجا خدای متعال در کتابش گفت شکسته بودن نماز و پیغمبر هم همان را انجام داد در در همه صفرها «وَ كَذَلِكَ اَلتَّقْصِيرُ فِي اَلسَّفَرِشَيْءٌ صَنَعَهُ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ ذَكَرَهُ اَللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ فِي كِتَابِهِ» خدای متعال هم در کتاب آورد ببینید دوتا شاگرد اهل استنباط و اهل فکر رفتند خدمت امام معصوم که قرار است اینها این استنباط را انجام بدهند و میتوانند این را انجام بدهند، چطور امام معصوم نحوه استنباط از این آیه رفتن سراغ آن آیه استفاده از آن برای تکمیل این، رفتن سراغ فعل پیغمبر و سنت پیغمبر برای این مطلب را برای اینها بیان میکنند؟ این نشان میدهد که امام معصوم(ع) میخواهند به اینها آموزش بدهند و اگر نیازی به استنباط نیست و اگر مورد قبول اهلبیت نیست استنباط، هر استنباطی مردود باشد هر فتوای مردود باشد دیگر نیازی به این آموزش وجود ندارد. مجری:خیلی ممنون، بینندهای نوشتهاند یک روایت صحیح که دقیقاً معنای تقلید مصطلح در آن آمده را بگویید، البته خود شان هم پاسخ دادهاند به زعم خود شان البته هیچ روایتی ندارید، بعدش هم نوشتهاند که «فللعوام أن یقلدوا» اشتباه است. استاد روستایی:خب ببینید روایاتی که ما داریم بیان میکنیم سندهای روایت هم معتبر است این روایات، همین روایات هست دیگر شما میگوید آقا باید مثلاً در روایت آمده باشد مثلاً کلمه تقلید آمده باشد کلمه فلان آمده باشد، بنای روایات این نیست یعنی ما اجازه نداریم تحمیل کنیم به روایات بگوییم آقا باید این کلمه گفته بشود ما آن روایتی که به عنوان دست دوم روایات فروان هم است روایاتش عرض کردیم خدمت بینندگان مان همین معنا بود دیگر، آمدند خدمت امام معصوم گفتند آقا رفتیم مراجعه کردیم دوتا راوی آمدهاند دوتا روایت گفتهاند اتفاقاً مرجع اختلاف این دوتا راوی هم روایت شما است یعنی هر دو روایت دارند میگویند گفت خب ببین کدام روایت صحیح است گفت آقا هردو صحیح است هر دو درست است راوی هایش درست است هر دو از شما صادر شده گفت خب ببین کدام یکی از اینها موافق رأی اهل سنت است کدام یکی موافق رأی شیعه ببین کدام یکی از اینها موافق کتاب است کدام یکی از اینها مخالف کتاب است، راههای را گفتند؛ خب این راههای را که گفتند همه افراد میتوانند این روایت را این چنینی بررسی بکنند؟ این راهها را گفتند برای کسانی که عمری را دارند صرف این قضیه میکنند و إلا عرض کردیم که کسی که در زندگیاش مشکلات و مسائل معمولی زندگی و کسب و کار و فلان و اینها دارد آیا فرصت این را دارد که بیاید دوتا روایت را یک همچین بررسی انجام بدهد؟ آقا میخواهم بروم سراغ این روایت سراغ این شخص مثلاً از او نظرش را بپرسم روایت دوتا روایت آمد در رابطه با موضوع فقهی بیایم هر دوی این روایتها بررسی کنم همه قرآن را مرور کنم ببینم قرآن چه گفته، مگر همه میتوانند دقیقاً قرآن را بررسی بکنند ببینند قرآن در رابطه به این موضوع چه گفته؟ لذا این خیلی روشن است اگر ما میخواهیم اشکال لغتی بگیریم بگویم باید مثلاً این کلمه باید گفته باشد برو سراغ مرجع تقلید این که فقط اشکال گیری و ملا لغتی عمل کردن است ما که نباید تحمیل بکنیم دیدگاه و نظر خود مان را یا اینکه ما بگوییم باید چرا پیغمبر در غدیر، مثل اشکالی که مثلاً میگیرند، چرا پیغمبر در غدیر اینگونه نگفتند ایگر اینگونه میگفتند اینطور میشد، ببین اگرها و مگرها و اینها هیچ جنبه شرعی ندارد ما اجازه نداریم امر بکنیم باید آقا رسول الله در غدیر اینگونه میگفتند تا من مطیع میشدم، نه شما باید مطیع بشوی کلام را بررسی بکنی کلام آن برداشتی که دارد ما از آن استفاده بکنیم و به نتیجه برسیم،آن تکهای هم ایشان گفتهاند «فللعوام ان یقلدوا» باطل است، ما به عنوان روایت اصلاً این را نقل نکردهایم جزء مطالبی که ما گفتیم نبوده، روایتی به این شکل با این مضوم نیست در محتوای بعدی بحثهای که بررسی میکنیم مفصل این را بررسی خواهیم کرد تا الان ما روایاتی که گفتیم روشن است در آرشف شبکه هم میتوانند مراجعه بکنند روایتها را ببینند بحثهای ما را ببینند اگر اشکالی به این محتوای که تا به حال ما مطرح کردیم با پیش داوری نیایند که بله فهمیدم الان شما میخواهید فلان مطلب را بگویید فلان مطلب هم مثلاً ایراد دارد، این پیش داوری است اجازه بدهید ما داریم آرام آرام جلو میرویم و این روایتهای که تا حالا مطرح کردیم اگر اشکالی دارد بگویند ما گوش میدهیم و به اصطلاح بررسی میکنیم کلام شان را مطالب دیگر را هم اجازه بدهند ما آرام آرام میرسیم و إن شاءالله بررسی دقیق خواهیم کرد. مجری: خب دوسؤال بعدی جناب آقای عباسی شبیه به همین است من دوتای شان را با هم میخوانم، البته ما در این شبکه بینندگان عزیز مستحضر هستند ما خیلی اعتقاد یا حالا انگیزهای برای اسم بردن از افراد مختلف در جاهای مختلف فعلاً نداریم اما چون پرسیدهاند من هم همان چیزی که برمن فرستادهاند را خدمتتان میخوانم. جواب شیخ آمریکا نشین الله یاری را بدهید یک نگاه به پیجش بکنید و جواب بدهی که خیلیها را گمراه کرده است، این را ایشان گفتهاند. یک دوست دیگر دوباره نوشتهاند برای ما که خب چرا مستقیماً با خود الله یاری مناظره نمیکنید؟ یعنی هم درخواست مناظره هست حاج آقا با آقای الله یاری هم اینکه گفتهاند خیلیها را دارند ایشان گمراه میکنند و خیلی مطالب مختلف و متفرقهای میگویند و چرا پاسخهایش را نمیدهید؟ استاد عباسی: بله ببینید حالا اینکه میگویند خیلیها را دارند گمراه میکنند که خب حالا این مطلب در واقع دقیقی نیست اغراق است حالا همین در واقع فالورها و افرادی که پیروی میکنند یا میبینند حتی بحثهای ایشان را ملاحظه بکنیم میبینیم که واقعاً عدد و رقم، عدد و رقم قابل توجهی نیست اگر خیلی دنبال کننده و خلاصه همراه و پیگیر داشت خب به هر حال شبکهاش قطع نمیشد و شبکهاش بود اما همین که میبینیم در واقع آن شبکهاش هم فعالیت ندارد و ملاک در ما بحثهای در واقع علمی هست و ما دنبال جنجال و هیاهو نیستیم بعضی از افراد مثل ایشان دنبال جنجال و هیاهو هستند مناظرههای هم انجام دادهاند مثل مناظرهای که در فضای مجازی ماههای اخیر هفتههای اخیر انجام دادند با یک روحانی دیگر در همین موضوع اجتهاد و تقلید خب واقعاً از نظر علمی آنجا ضعیف ظاهر شد و طرف مقابل هم این مطلب را اعلان کرد که ایشان هر جای که به بنبسد بخورد یا نتواند بحث را جمع بکند آنطوری که میل خودش هست شروع میکند به گاهی اوقات فهاشی گاهی اوقات بد زبانی، قطع کردن کلام دیگران، بد زبانی کردن، برخودهای ناشایست انجام دادن به همین خاطر ما با، چون نتیجه این مناظره را میدانیم که این مناظره، مناظره روشن کننده حق نخواهد بود بخاطر اینکه ایشان اهل هیاهو کردن اهل بد و بیراه گفتن است و بارها این کار را انجام داده اما این وعده را به بینندگان عزیز مان میدهیم که هر نکته و مطلبی که تا حالا در رابطه با اجتهاد و تقلید این آقا گفته که حالا ثمره و نتیجهاش هم روشن شد که به هر حال منجر شد به این که اساساً از لباس روحانیت خارج شد خودش، خودش را خلع لباس کرد و از لباس روحانیت خارج شد یعنی نتیجه را ببینید که حد اقل قضیه این است که خودش با همه ادعای که داشت حالا الان هم که صفحاتی که منصوبش است از نامهای علامه و فلان و این چیزها استفاده میکنند لباس روحانیت را درآورد و رفت لباس دیگر پوشید و کاری ها با این موضوع نداریم ولی این نکته که هر نکتهای که گفته در این مورد به عنوان شبهه در حیطه برنامه ما به عنوان موضوع اجتهاد و تقلید من کاری به حرفهای دیگرش و مطالب دیگرش نداریم در این موضوع ما بحثهای که گفته اینها را إن شاءالله بعد ادله اثبات قضیه پاسخ به نکات و در واقع اشکالات آنها میدهیم البته بعضیهایش در حین بحث میآید مثلاً در گذشته هم ما اشاراتی داشتیم. مجری:ولی باز هم چون مردم رویش حساس هستند بعضی از بیننگان ما باز ادله خودمان عقلی را که فرمودید قرآن را فرمودید، روایات که تمام شد به اشکالات و شبهات ایشان جداگانه پاسخ خواهیم داد إن شاءالله. استاد عباسی:بله حتماً به شبهات، حالا که این شبهاتی که نه فقط ایشان گفته دیگران هم گفتهاند ولی ما پاسخ هر شبهه و سؤالی در رابطه با این موضوع را میدهیم بینندگان عزیز میتوانند قضاوت بکنند داعیهای بر این نداریم که بگویم حالا در برنامه ایشان بیاید پنج دقیق ده دقیق بیست دقیقه بخواد حرف بزند یا توضیحاتی بدهد توضیحاتش را ایشان دادهاند هست تصاویر و فلمها و اینها همه را ما داریم همه را هم بررسی کردیم و دقیقاً بر اساس بحث علمی جواب میدهیم. مجری:پخش میکنیم و جواب میدهیم. استاد عباسی: حالا ممکن است کلیپ هم پخش نکنیم ولی جواب شبهه و اشکال دانه دانه، این سؤال شده این شبهه شده جوابش هم این هست یا اگر کسی دیده باشد اگر کسی بخواهد به حق برسد با یک جستجوی ساده میتواند به آرشیف شبکه ولیعصر یا به برنامه زنده دسترسی پیدا بکند و ملاحظه بکند إن شاءالله. مجری:یک سؤال دیگر هم من بخوانم و بعدش حاج آقا ادامه بحث را با هم دنبال کنیم. نوشتهاند که هیچ کس غیر از معصومین اجازه افتاع ندارند شما یک روایت بیآورید که ائمه به کسی اجازه فتوا داده باشند. استاد عباسی:خب همین روایتی که آوردیم و روایتی که میآوریم اینها اجازه فتوا هست وقتی میگویند آقا برو بر اساس آن حرف آن کسی که این روایت را گفته یا اینطور دارد بیان میکند این اجازه فتوا هست وقتی که ارجاع میدهند به افراد بروید و قضاوت بگیرید بزرگترین فتوا قضاوت است دیگر شما مثلاً میخواهید بر اساس یک فتوا وضو بگیری نماز بخوانی خب این یک حکم شرعی است دیگر میگوید آقا در رابطه با این حق ندارد بدهد خب حالا در رابطه با جای که میخواهد بخشی از اموال شما تصاحب بشود یا شما بخشی از اموال کس دیگر را تصاحب بکنید این خیلی سختتر است، قصاص نفس بکنید در میراث است، در دیه است، در دین است خب این خیلی سختتر از نماز و روزه و اینها است، نماز و روزه میگوییم مثلاً حالا حق الله است حالا یک تخفیفی ممکن است در ان داده بشود ولی در این مسئله که خیلی دشوار هست یعنی شخص دارد مدیون میشود وقتی که یک فتوا میدهد در این مورد گفتهاند فتوا بدهید آن روایات را هم عرض کردیم لذا ببینید روایات معصومین دال بر این است حالا دسته روایات ما هنوز تمام نشده ارجاع دادهاند هم ارجاع به عموم دادهاند یعنی به عموم فقها کسی که راوی حدیث با این ویزگیها هست، مفسر حدیث با این ویژگیها هست هم ارجاع به افراد خاص دادهاند گفتند آقا فلان شب بروید پیش فلانی و نظر ما نزد او هست بگیرید او دارد فتوا میدهد او دقیقاً اگر قرار باشد کلام معصوم را نقل بکند عرض کردیم قرار باشد کلام معصوم را نقل بکند ایم میشود راوی حدیث صرف کلام اما یک جای دارد فتوا میدهد و نظر خودش را دارد اعلام میکند منتهی این نظر خودش بله ما روایات فراوان داریم که اگر نظر خودش بر اساس رأی خودش است شخصی است مستند به جای نیست خب این وزر وبال خیلی سنگین بر او خواهد داشت و ما منکر این نیستیم که ممکن است کسی آمده فتوای داده در طول تاریخ و مستند به قول معصوم و در واقع قران و غیره نبوده و وزر و وبال هم برایش دارد دیگر یعنی اگر قرار باشد که آنی که داریم ما میپذیریم با ضابطهای بسیار بسیار محکم و دقیق هست که میگوییم آقا از کلام معصوم و آیات قرآن استناباط بکند و نظر را برای مردم بیان کند. مجری:خیلی ممنون و متشکر،حاج آقا با ادامه روایت در خدمتتان هستیم بفرمایید. استاد عباسی:بله همین روایاتی که عرض کردیم ما بحثی که آموزش به اصحاب بود در ضمن این آموزش حضرات معصومین اشارهای به انحراف در فتوا هم داشتهاند که نشان میدهد که فتوا دادن صحیح مورد نهی نبوده از حضرات معصومین بلکه فتواهای غلط هست که از جانب معصومین(ع) نهی شده که حالا من یک مواردی از این را محض بینندگان عزیز مان عرض میکنم، در کتاب محاسن برقی همانطور که بیننندگان عزیز ملاحظه میفرمایند در کتاب المحاسن جلد اول این کتاب محاسن برقی أبی حعفر احمد بن محمد بن خالد برقی حالا متوفی 274 یا 280 هه ق در پایان قرن سوم متوفی این قرن هستند در صفحه 338 روایت، روایت 693 از کل و 95 در باب، روایت این هست که:از فضیل بن یسار هست از ابی جعفر «علیه السلام» که : « إنّ السنّة لا تقاس» سنت مورد قیاس قرار نمیگیرد المحاسن، أبی حعفر احمد بن محمد بن خالد برقی،ج1،ص338،ر693،ب95 و چگونه قرار هست که مورد قیاس قرار بگیرد سنت در حالی که در رابطه با شخص حائض این مطلب آمده که روزه او باید قضا بشود اما نماز او قضا ندارد، اگر قرار باشد هر یک از اینها را به آن یکی قیاس بکنیم بگوییم خب، روزهاش میگوید قضا بشود، خب نماز هم باید قضا بشود دیگر آن هم یک عبادت است یا بگوید آقا نمازش نباید قضا بشود دیگر قضا ندارد شخص حائض، خب روزه هم همینطور، روزههم نباید قضا داشته باشد در حالی که مجری:دوتا عمل فردی است در یک زمان استاد عباسی:بله دوتا عمل فردی عبادی نزدیک به هم، اگر کسی بگوید روزه را گفته باید قضا بشود، روزه از آن واجبات مهم است از ارکان به حساب میآید، نماز هم از واجبات مهم است از ارکان به حساب میآید پس باید نماز هم قضا بشود. میگوییم نه، از اینطرف میگوید آقا وقتی که نماز را گفته که یومیه هست و واجب هست و اینقدر اهمیت دارد از ارکان هست که میگوید آقا «إنْ قُبلت قُبِلَ ما سواها» اگر قبول بشود بقیه اعمال قبول میشود و اگر قبول نشود بقیه اعمال هم قبول نمیشود و رد میشود، اگر این را گفته که دیگر لازم نیست قضا بکند پس روزه را هم لازم نیست قضا بکند؛ باز اینجا میگوییم نه، چرا؟ بخاطر اینکه اینجا مرتکب قیاس شدید قرار نبود قیاس بکنید و حضرات معصومین جلوی قیاس را گرفتند، وقتی جلوی قیاس را میگیرند، جلوی کل را نگرفتد جلوی قیاس را گرفتند، گفتند آقا قیاس انجام ندهید ولی بقیه موارد افتا و نظر دادن بر اساس آنچه که در آیات و روایات آمده مورد عنایت اهل بیت بوده، لذا اینجا محل اشکال بوده محل اشکال را گفتند، آنجایی که دغدغه خیلی هست که جای لغزش است آنجا را حضرات معصومین تأکید کردند تازه هیمن یک روایت هم نیست حقیقتاً روایات فراوانی در کتاب کافی شریف روایت داریم، کافی مرحوم کلینی، ج1،ص34، که باز اینجا این مطلب بیان شده که «إنّ ّاصحاب القیاس طلبوا العلم بالقیاس فلم یزدادوا من الحق إلاّ بعداً» کسانی که دنبال قیاس راه میافتند اینها هیچ چیز از حق گیرشان نمیآید هرچه بروند سمت قیاس به همان نسبت از حق فاصله پیدا میکنند و دور میشوند. بعد حضرت فرمودند: « إنّ دین اللّه لایصاب بالقیاس» دین خدا با قیاس روشن نمیشود حقیقت دین با قیاس روشن نمیشود که در روایات دیگر دارد امام صادق «علیه السلام» به بعضی از افرادی که انحرافاتی در این ماجرا داشتند و اهل قیاس بودند فرمودند که « لا تقس فإن أول من قاس هو إبليس» اولین کسی که قیاس کرد ابلیس بود ابلیس بود که گفت خدایا من را از آتش آفریدی آدم را از خاک آفریدی آتش از خاک برتر هست و من نباید به او سجده بکنم، خب این انحراف را حضرت در بحث فتوا و در بحث استنباط وقتی بیان میکنند یعنی اصل استنباط و اصل به دست آوردن حکم شرعی از منابع مورد تأیید هست ولی موارد منفی، آن راهها را دقیقاً نهی کردهاند و نهی از کل اتفاق نیافتاده است. این نسبت به ای روایات، اگر میفرمایید که ما سراغ دسته بعدی یعنی دسته چهارم از روایات هم برویم که به اصطلاح من شروع کنم. مجری:بله ادامه بدهید فرصت داریم. استاد عباسی:بله دسته چهارم از روایات(ع) این هست که اهلبیت(ع) در برخی از روایات قواعد دقیقتری را بیان کردهاند تا شیوه صحیح فتوا دادن را به اصحاب در واقع آموزش داده باشند، قواعد شان به این شکل هست : اولین قاعدهای که در روایات آمده بحث فتوا دادن بر اساس علم هست که فتوا دادن بر اساس جهل یا بر اساس علم باطل در روایات مورد نهی قرار گرفته است یعنی فقیه مجتهد مؤظف است تا از روی علم سخن بگوید نه از روی در واقع حدس و گمان بخواهد به اصطلاح فتوا را انجام بدهد فتوا را داشته باشد در کتاب محاسن برقی روایتی که میخواهم تقدیم حضور بینندگان عزیز مان بکنیم در کتاب محاسن برقی جلد اول صفحه 325 باب النهی عن القول و فتویا به غیر علم، باب نهی اهلبیت(ع) از فتوا و قول بدن علم. المحاسن، أبی حعفر احمد بن محمد بن خالد برقی،ص 325،باب النهی عن القول و فتی به غیرعلم نهی اهل بیت «علیهم السلام از فتوا و قول بدون علم «عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ قَالَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام مَنْ أَفْتَى النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ لَعَنَتْهُ مَلَائِكَةُ الْأَرْضِ وَ مَلَائِكَةُ السَّمَاء» اگر کسی بدون علم فتوا بدهد ملائکه زمین و ملائکه آسمان آن را مورد لعن قرار میدهند این کلام کلام امام رضا«علیه السلام» هست که در این کتاب شریف آمده؛ روایت دیگر در کتاب شریف کافی، مرحوم کلینی که از کتب اربعه شیعه هستند و عرض کردیم ایشان متوفای 329، در ج1، این کتاب ص24، روایت: « مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَنْ أَفْتَى النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لَا هُدًى لَعَنَتْهُ مَلَائِكَةُ الرَّحْمَةِ وَ مَلَائِكَةُ الْعَذَابِ وَ لَحِقَهُ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِفُتْيَاهُ» امام باقر «علیه السلام» فرمودند: اگر کسی فتوایی بدهد بدون اینکه علم داشته باشد انجام بدهد ملائکه عذاب و ملائکه رحمة او را لعنت خواهند کرد، و وزر عمل کننده به فتوای او به گردن او هست. کافی، کلینی، ج1،ص24 یعنی بخواهد فتوا بر اساس حدیسیات بدهد بر اساس آن چیزهایی که در منابع اسلامی بعنوان علم لحاظ نشده،خود قیاس، قیاس علم به حساب نمیآید از حدسیات به حساب میآید، علم به حساب نمیآید اگر کسی به غیر علم و بدون هدایت یعنی بدون استفاده کردند از منابع اصیل و دقیق برای فتوا استفاده بکند ملائکه رحمة و ملائکه عذاب هردو او را لعنت خواهند کرد، این یک اثر، اثر دوم وزر کسی که به فتوای او عمل بکند به گردن او خواهد بود. سؤال میکنیم اینجا، اگر اینجا قرار نیست ما یک فتوای صحیحی داشته باشیم، قرار نیست فتوایی مورد تأیید امام معصوم داشته باشیم این خصوصیات را برای این فتوای جهنمی بیان کردن فتوای باطل بیان کردن چه معنا دارد؟ یعنی ما باید دو دسته فتوا داشته باشیم، فتوایی که شخص را به جهنم میبرد با این ویژگیها که امام معصوم فرمودند یک فتوایی هم باید باشد که شخص را به بهشت میبرد و عمل کننده را هم به بهشت میبرد آن هم باید ویژگیهای دیگری داشته باشد وقتی فتوای منفی میشود فتوای به غیر علم به غیر هدایت و این نتیجه را دارد که حتی وزر فتوا گیرنده و استفاده کننده از فتوا هم برعهده او خواهد بود پس ما اینجا فتوای دیگری هم نداریم، و إلّا باید کلاً میگفت مَن أفتی الناس، کلاً هر کسی من أفتی بغیرنا اگر کسی بغیر از ما اهل بیت فتوی داد همه از دَم جهنمی هستند باید این اتفاق میافتاد دیگر،درحالی که ما میبینیم در این روایات امام معصوم آمدند فرق گذاشتند فتوای صحیح داریم و فتوای باطل داریم و آنجا در این روایات این مطلب دقیق ذکر شده باز ویژگیهای دیگر را مجری:حاج آقا من اینطور فهمیدم، این دسته چهارمی که فرمودین از روایات اینها دارند فتواها و استنباطهایی که حالا با قیاس هست بغیر علم هست از روی نظر شخصی هست بدون مراجعه به قرآن و روایات است اینها را دارید میفرمایید که بگویید این فتواها را ائمه از آن نهی کردند پس ما در طول تاریخ و حتی زمان ائمه و بعد از آن دو نوع استنباط داریم یک استنباط غلط که ائمه به شدّت نهی کردند و حتی گفتند که ملائکه لعنش میکنند پس در مقابل آن یک سری استنباط و فتوای صحیح هم هست که مورد تأیید ائمه اطهار «علهم السلام» بوده است. استاد عباسی:دقیقاً همینطور است ببینید، خیلی نکته جالب اینکه حال شما روایت را ندیده بودید ،مستقیم این روایت را میخواهم عرض بکنم، یک بابی دارد در کتاب کافی شریف در کتاب فضل العلم، یک کتابی داریم در کافی شریف، حالا به عنوان کتاب هست که یعنی مجموعی از بابهای مختلف میشود و بعد باب، کتاب فضل العلم دراد تشویق میکند و روایاتی را جمع کرده شما بروید کسب علم بکنید علم دین یاد بگیرید استنباط یاد بگیرید و غیره، یک بابی دارد باب النهی عن القول بغیر علم؛ شما هم به همین کلمه اشاره کردید که امام معقصودشان آنجایی هست که شخص بدون علم دارد نظر میدهد و فتوا میدهد دقیقاً همین باب در اینجا وجود دارد و چندین روایت نقل کرده روایتها همه با همین مضمون هست یکی از آن همین روایتی که الآن بینندگان عزیز میتوانند ببینند: علی بن ابرهیم عن محمد بن عیسی بن عبید حالا با سندش تا امام صادق علیه السلام، عبدالرحمن بن حجاج نقل میکند میگوید، امام صادق علیه السلام به من فرمودند: « إياك وخصلتين ففيهما هلك من هلك» هواست را جمع کن عبد الرحمن از دوتا ویژگی فرار بکن، پرهیز کن ،مراقبت بکن، چه؟ « إياك وخصلتين ففيهما هلك من هلك» هر کس این دوتا ویژگی را داشته باشد هلاک میشود این ویژگی چیست؟ «إياك أن تفتي الناس برأيك أو تدين بما لا تعلم» دوتا ویژگی، یک پرهیز کن از اینکه فتوا بدهی برای مردم برأیک با رأی خودت نه بر اساس میزان آن کسی که بر اساس میزان فتوا میدهد که دیگر برأیک نیست دیگر ، آن کسی که از روایت امام معصوم و آیه قرآن نهایت استفاده و دقت در استفاده را دارد اینکه دیگر برأیک نیست، بله «إياك أن تفتي الناس برأيك» برحذر باشیم اما دقیقاً مقابل این چه میشود؟ فتوا بده و مردم را درواقع به رأینا، به کتاب و السنة، بالکتاب و الروایات بالمبانی، به اینها شما فتوا میتوانی بدهید، اما اینکه فتوا را شما به رأی خودت بدهی و آقا یک نفر بیاید همینطوری آقا بنظر من اینطوری این چیزهایی که بحث قیاس هست و بر اساس خیلی از امور هست. مجری:یعنی نهی از فتوا دادن بطور کلی هیچ وقت د بیان ائمه نبوده؟ استاد عباسی:نبوده ،نهی که از فتوا دادن هست مقید به این هست که برأیت نباشد. «أو تدين بما لا تعلم» اعتقاد پیدا بکنی به چیزی که نمیدانی به چیزی که علم نداری نسبت به آن این را هم انجام نده این را هم باز یکی از روایاتی که در این باب با این به اصطلاح تفسیر و با این ویژگی بیان شده است؛ فرصت هست من ادامه بدهم؟ مجری:بله بله ما چند دقیقه دیگر فرصت داریم. استاد عباسی:روایات دیگر هم باز من در این باب میخواهم عرض بکنم مثلاً نهی از فتوا بر مبنای قیاس یکی از روایاتش را عرض کردیم در باب قبلی یکی دیگر از روایاتش را هم باز من عرض میکنم از کتاب کافی شریف باز همان ج1،ص34، در این روایت میفرماید که اوان بن تغلب نقل کرده از امام صادق علیه السلام که «إن السنة لا تقاس» سنت مورد قیاس قرار نمیتواند بگیرد نباید قیاس بکنید «ألا ترى أن المرأة تقضي صومها ولا تقضي صلاتها» همان روایت و فرمودند: «يا أبان إن السنة إذا قيست محق الدين» اگر سنت مورد قیاس قرار بگیرد دین ازبین خواهد رفت و این دین نابود خواهد شد اصول کافی،ج1،ص34 که نظیر این روایات عرض کردیم نهی از فتوا به مبنی قیاس یکی دیگر از ادلۀ هست که حضرت بیان کردند؛ مورد دیگری در روایت از امام کاظم «علیه السلام» هست که سماعه میگوید که ما گاهی جمع میشویم باهمدیگر با افرادی که اهل علم هستند، وارد گفت و گو میشویم در رابطه با احکام شرعی، هر مطلبی که پیش میآید راجع به آن از شما یک نوشتۀ داریم، یعنی یک روایتی داریم بعد میگوید این هم از برکت وجود شما است خدا به ما لطف کرده است، گاهی مطلب کوچکی پیش میآید حکمش را حاضر نداریم،به همدیگر نگاه میکنیم آقا شما روایتی دارید، مطلبی دارید؟ هیچ کس روایت ندارد چون نظیر آن موضوع را داریم آن را به بهترین نظیرش قیاس میکنیم، حضرت فرمودند شما را با قیاس چه کار، شما که اصحاب ما هستید نباید قیاس بکنید، نروید سراغ قیاس، نروید سراغ قیاس، حضرت باید اینجا به اینها چه میگفت؟ اصلاً شما چه حقی دارید باهمدیگر در رابطه با احکام شرعی اینطور گفت و گو کنید، اینها میخواستند فتوا بدهند دیگر، چند نفر مثل هیئت افتا مینشستند با همدیگر روایات را بررسی میکردند در هر موضوعی و فتوا میدادند به یک نتیجه میرسیدند یک جایی روایت نداشتند میگفتند برویم سراغ قیاس؟ حضرت گفت شما را چکار به قیاس یعنی شما حق ندارید قیاس انجام بدهید حضرت نگفت شما اصلاً حق ندارید استنباط کنید شما حق ندارید روایتهای ما را زیر و رو بکنید شما فقط ناقل روایت هستید، هر کسی آمد به شما گفت بگویید این ده تا روایت را در رابطه با وضو داریم برو خودت بفهم چکار باید بکنی،اما اینجا حضرت اینطوری نگفتند فرمودند شما را بقیاس چکار «مالکم وللقیاس ، إنما هلک من هلک من قبلکم بالقیاس ، ثم قال : إذا جاءکم ما تعلمون فقولوا به ، وإذا جاءکم ما لا تعلمون» بعد فرمودند که اگ شما مطلب دارید میتوانید استنباط بکنی از روایات ما ، استنباط بکنید اگر نداشتید، فرمودند سکوت «أومأ بیده إلى فیه» دست گرفتند به دهان شان که حالا یا مقصود اینکه نگاه کنید به دهان ما صبر کنید تا برسد به شما روایت، مطلب پیدا بکنید، یا اینکه اشاره به سکوت که حالا اینجا شما سکوت بکنید، آنجا فتوای مستقیم و واضح ندهید، این هم باز یک روایت دیگر در کافی ج1،ص57، و خیلی از موارد در این روایات که حضرات معصومین «علیهم السلام» نهی از قیاس کردند و در واقع چهارچوبهای قیاس را مشخص کردند. مجری:میخواستیم ادامه بحث و روایات را در محضر استاد عباسی باشیم که گفتد به بنده که تماس داریم، جناب آقای بنیاد سی از همدان سلام علیکم و رحمة الله بفرمایید. بیننده (آقای بنیاد سی از همدان): خدمت آقای حجة الإسلام عباسی عرض ادب، یک سؤالی داشتم خدمت ایشان مثلاً کسی از ما چیزی میپرسد در مورد احکام یا قانون یا روانشناسی خانواده حالا هر چیزی ما بدون اینک واقعاً علم داشته باشیم به این یک نظر شخصی یک ایده یک نظری میدهیم و جواب این آقا را میدهیم بدون اینکه هیچ منبعی داشته باشیم آیا این هم شامل همان حدیث میشود یا نمیشود؟ مجری:شامل کدام حدیث قربان؟ بیننده:این دوتا حدیثی که از امام رضا «علیه السلام» فرمودند که لعنة الله الملائکه مجری:سؤالتان همین بود جناب آقای بنایدسی؟ بیننده:یکی این، یکی هم اینکه این شبکههای وهابی که اینها واقعاً اولاً تقلید را که هیچ قبول ندارند بعد زنگ میزنند به آنها مثلاً یک احکامی یک چیزی میپرسند از اینها بدون حتی اینکه، برخلاف کتابهایی که دارند نظر خودشان را میگویند اینها هم شامل این احادیث میشوند یا نه ممنون هستم از شما مجری:خیلی ممنون و متشکر، جواب سؤالتان را از طریق برنامه پیگیر باشید. حاج آقا دوتا سؤال داشتند یکی راجع به مبانی فتوای اهل سنت یکی که هم راجع به همان روایتی که خواندید استاد عباسی:بله ببینید سؤال شان این بود که این افراد گاهی اوقات افراد عادی در رابطه با مسائل مختلف نظر میدهند آیا شامل آن میشود که اگر کسی فتوایی بدهد ملائکه خدا لعنت میکنند آن را یا خیر؟ ببینید اینجا مقصود مباحث دینی هست، یعنی در مباحث دینی یک نفر سؤالی بپرسد ما بدون علم به او مطلبی بگوییم بدون اینکه بدانیم و او به گمراهی بیافتد، به اشتباه بیافتد، الآن میگوید آقا من الآن واجب است نمازم را شکسته بخوانم یا کامل بخوانم ما بدون اینکه حکم شرعی را بخوانیم جواب بدهیم بله این هم شامل این روایت میشود و هرچه که این علم تخصصی تر بشود، این روایت جدیتر نسبت به او هست، محکمتر نسبت به آن هست خب ما اگر یک نفری به یک نفر یک سؤال جواب میدهد، اشتباه جواب میدهد، شما مسئولیتش به عهدهتان هست دیگر اصلاً خود این مسؤلیت پذیری هست در این رابطه؛ شما یک آدرسی را به یک نفر در خیابان میدهی این شخص میرود و چند کیلومتر مسیرش دور میشود و ممکن است اصلاً پرت بشود از چی و نرسد به قرارش و به برنامهاش خب این مسؤلیت دارید شما، اگر ندانسته همینطوری آمده این مطلب را گفته حالا چه برسد به اینکه یک نفر نباشد هزار نفر باشد، هزاران نفر باشد، صد هزار نفر باشد یک ملیون نفر باشد که بخواهد از یک فتوایی از یک قولی استفاده بکند یعنی هر مقداری این مسئله آثار منفیاش بیشتر باشد عواقبش بیشتر باشد و گستردهتر خب آن روایت بیشتر صدق میکند ؛ اگر یک نفر پزشک باشد یک دارویی را اشتباهاً بخاطر اینکه نرفته علمش را بروز کند یا درست مطالعه نکرده، یک دارویی را اشتابه به یک بیمار داد و مرد خب اینها مسؤلیت دارد دیگر، اینجا ویژه این روایات هست ویژه بحث دینی هست که به جاهای دیگر هم میتوانیم تعمیم بدهیم به درجات خودش نکته بعدی که در رابطه با شبکههای وهابی گفتند یک معزل و یک مشکل در این شبکههای وهابی همین هست که فتوای به غیر علم و رأی، بر اساس رأی خود شان مطلب و مسئله را بیان کردهاند که ویژه اینها هم مثل اربابهای وهابی در بعضی از این کشورها دقیقاً همین شیوه را دارند و صدای بزرگان خود اهل سنت را در آوردهاند مثل الازهر مصر و غیره یکی از اشکالهای شان به جریان وهابیت این ست که یک نفر دو سال سه سال پنج سال درس خوانده نخوانده شروع میکند فتوا دادن و فتواهایش هم در واقع ضد آن چیزاهای هست که تا به حال اهل سنت قبول داشتند یا انجام میدادند با یک سند ضعیفی با یک روایت ضعیفی با یک در واقع به غیر علم و به رأی هی آمدهاند فتوا میدهند و افراد را گمراه میکنند اگر اینها راست میگفتند و میخواستند که مثلاً برای اهل سنت برنامه پخش بکنند که خب این کار را نمیکنند و مردم را میخواهند به سمت وهابیت دعوت بکنند باید میآمدند از مفتیهای خود اهل سنت از علمای خود اهل سنت استفاده میکردند و لااقل اجازه میدادند آنها این فتاوای چپ و راست و ضد و نقیضی که اینها میدهند را بیایند و نقد بکنند کما اینکه خیلی در مناطق مختلف در ایران و جاهای دیگر نقد کردهاند فتاوای مضهک فراوان شنیده شده و دیده شده از اینها و خیلی اعتراض کردهاند و نقد کردهاند ولی خب متأسفانه رسانه در دست اینها است و اینها با رسانۀ شان در واقع همه فتواها و نظرات را سعی میکنند تحت الشعاع قرار بدهند و آن چیزی که خود شان میگویند و خود شان میخواهند را بیان بکنند مثل خیلی از فتواهای که در سالها دادهاند قبلاً هم کلیپهای از اینها پخش شده. مجری:خیلی بعضیهای شان به خاطر شاذ بودن خیلی معروف شده و خیلی سرو وصدا به پا کرده بخاطر غلط بودن و شاذ بودنش، حاج آقا من میخواستم وقتی وارد بحث بشویم بعد از میان برنامه یک سؤالی بپرسم از خدمتتان در ادامه بحث خود مان که دوست عزیز مان که تماس گرفته بودن هم تقریباً همان سؤالی که در ذهن من بود را مطرح کردند، ایشان حالا البته در جمعهای خانوادگی و حالا خیلی محدودتر گفتند و شما پاسخ شان را دادید من میخواهم راجع به علما و کسانی که در مقام فتوا هستند این نهی که فرمودید ائمه نهی کردهاند از قیاس، از فتوای به غیر علم این آیا برایش جریمه تنبیهی چیزی برایش گذاشتهاند یعنی مسؤلیتش را به آنها دادهاند یا نه؟ حالا من این سؤال را پرسیدم قبل از اینکه بخواهید پاسخ بدهید یک دوست دیگر تماس گرفتهاند آقای بهادری از کرج اول سؤال بیننده عزیز مان را بشنویم پاسخ بدهیم اگر وقت بود که با ادامه بحث در خدمت حاج آقا هستیم. جناب آقای بهادر سلام علیکم و رحمة بفرمایید بیننده(آقای بهادر):سلام علیکم و رحمة الله عرض سلام دارم خدمت جناب عالی و حضرت استاد عباسی عزیز، من سؤالم این هست که این وهابیون چرا هر کاری که میکنند هی میخواهند با اجتهاد تصحیح کنند، اگر کسی در صدر اسلام خلافی کرده معاویه یک استاندار بود بر ضد خلیفه زمانش قیام کرد گفتند «إجتهد و أخطاء» اجتهاد کرد ولی خطا کرده من میخواهم این را هم بپرسم از جناب آقایان وهابی آیا امام علی خلیفه بود؟ جزء خلفای راشدین هم بود؟ هم سنیها قبول دارند هم وهابیون حالا چه مشکلی هست حضرت آقا امام علی خلیفه هست؟ بله، امام هست؟ بله، عادل هست؟ بله، خلیفه چهارم هست؟ بله، خانم عایشه با علی جنگید هیچ مشکلی پیش نیامد نه از عدالت افتاد نه خلاف شرع کرد این مصوبه بوده این عناصر که ما میگوییم خود سران سقیفه اینها میگویند آقا هر خطا کرده باشند آقایان میگویند بیایید با اجتهاد تصحیح بعد از این هر کسی اجتهاد کرد بعد از این باطل است مثلاً در زمان ما نمیشود اجتهاد کرد چون ممنوع است حالا یک انسان برجستهای مثلاً مثل ابوعلی سینا، ابو ریحان بیرونی، فارابی اجتهاد بکنند بگویند خانم عایشه در مورد خلیفه زمانش آقا امیرالمؤمنین بوده اجتهاد کرده این اجتهاد این آقایان در مورد عایشه قبول هست یا نه؟ میگویند نه ممنوع هست مجازات هم دارد تمام ثقلین جمع شوند بگویند خانم عایشه در مورد جنگ با امام علی اشتباه کرده وجدانن آقایان وهابی قبول میکنند؟ خیر، معاویه با امام علی که خلیفه بود جنگ کرد چطور معاویه که با علی(ع) که یکی از اعضاء بقول خودتان عشرة مبشرة هست جنگ میکند میگویند اجتهاد کرده و اجتهادش هم مورد قبول آقایان وهابی است میگویند اجتهاد معاویه اشکال شرعی دارد ولی إن شاءالله قبول هست، این چه اسلامی است که آقایان درست کردهاند؟ خطا کار و غیر خطا کار همه إن شاءالله «إجتهد و أخطاء» همه میروند داخل بهشت پس نستجیرباالله فاتحه این اسلام آقایان وهابی را باید بخوانیم، این را میخواستم استاد عباسی توضیح بدهند والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. مجری:خیلی ممنون و متشکر، یک طوری تقریباً سؤال ایشان هم شاید همان ارتباطی به آن حرفی که من خدمتتان عرض کردم داشت. استاد عباسی:بله من کوتاه عرض بکنم آن بحث ما بماند، بحث اجتهاد در مسائل اعتقادی که بخواهد یک عدهی تقلید بکنند ما نداریم آن اجتهادی که آنها انجام دادهاند اجتهاد مقابل نص است اگر بینندگان عزیز مان علاقه مند به مطالعه باشند کتاب بسیار زیبای را «جناب سید شرف الدین جبل عملی» نوشتهاند به نام «اجتهاد در مقابل نص» که موارد از این اجتهاداتی که اهل سنت میگویند آن لفظ اجتهاد آنها با این اجتهادی که در شیعه هست که در احکام فقهی فرعی هست متفاوت هست آنها معتقد هستند هر کاری که انجام دادن به اصطلاح هر خطای که سر زده از بعضی از افراد صحابه و غیره آن را با یک قصه توجیه میکنند میگویند اجتهاد کرده و خطا کرده و اگر در این اجتهاد خطا کرده یک اجر میبرد اگر درست بود دوتا اجر میبرد که یکی اجتهاد کرده و یکی آن کار را انجام داده بود حالا الان اجتهادش خودش ثواب دارد اشتباهش خوب ثواب ندارد دیگر، یعنی یک طوری میخواهند تبرئه بکنند اولاً در مسائل اعتقادی اصلی ما این اجتهاد را نداریم که هر کسی به رأی خودش عمل بکند ثانیاً اساساً مقابل آن حق و مقابل مبانی اعتقادی صحیح ما اجتهاد نداریم لذا این شیوۀ که عمل کردهاند شیوه باطلی بوده و مسؤلیت اجتهاد خطای شان وقتی به کشته شدن دهها هزار نفر منجر شده این مسؤلیت را باید بپذیرند که ما إن شاءالله هفته آینده مفصل روایات را در این باب فقهیاش را حد اقل عرض خواهیم کرد. مجری:خیلی ممنون و متشکر، یک مقدار از بحث مان ماند برای هفته آینده إن شاءالله. چقدر نام تو زیباست أبا عبدالله چشم تو خالق دنیاست أبا عبدالله زائر کربوبلا حق شفاعت دارد قطره در کوه تو دریاست أبا عبدالله دستگیری ز گدا گردن هر ارباب است کارها دست تو آقاست أبا عبدالله هر کسی داد سلامی به تو اشکش ریخت او نظر کردۀ زهراست أبا عبدالله اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
|