![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
2021 April 17 - شنبه 28 فروردين 1400 | ![]() |
![]() |
![]() |
دانلود صوت قسمت نوزدهم برنامه تاریخ بدون روتوش به کارشناسی دکتر سید محمد حسینی بسم الله الرحمن الرحیمتاریخ: 18 آذر 1399استاد حسینی:بسم الله الرحمن الرحیم الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم عرض سلام و ادب خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند بینندگان شبکه جهانی ولیعصر (عج) بیننده قسمت نوزدهم از سلسلههای برنامه تاریخ بدون روتوش هستید برنامه ای که به دنبال این هست تاریخ را بدون روتوش به شما ارائه بدهد و حقایقی را که گفته نمیشود یا کمتر گفته میشود را اینجا ما خدمتشما بگوییم و به صورت مستند آنها را به شما نشان بدهیم. طبق روال چند قسمت قبل برنامهی ما که إن شاءالله ادامه هم خواهد داشت ما مروری میکنیم روی آنچه که گفته شد در 18 قسمت قبل برنامه و بعد از آن إن شاءالله وارد میشویم به محتوای امشب و موضوع امشب را خدمتتان عرض خواهیم کرد. در قسمتهای قبل ما آمدیم در برنامه تاریخ بدون روتوش سه سؤال مطرح کردیم راجع به زرتشت، سه سؤال اصلی که برای خیلیها اول کار عجیب بود گفتند مگر همچین سؤالاتی میشود بدون پاسخ باشد، بعد که قسمتهای مختلف برنامه را پشت سر گذاشتیم دیدید که بله پاسخ نسبت به این سؤالات وجود ندارد و ما مستنداتی را نشان دادیم که نشان میداد این ابهاماتی که مطرح کردیم ابهاماتی است که خود زرتشتیها هم یا باستان گرایان هم و مورخین هم به آن اشاره کردهاند و نسبت به آن بعضاً معترف هم بودند، این که زرتشت چه کسی بود آیا اصلاً پیامبر بود یا پیامبر نبود؟ خود زرتشتیها هنوز نمیدانند زرتشت پیامبر بوده یا پیامبر نبوده، زرتشت کجا زندگی میکرده است؟ آیا زرتشت ایرانی بود؟ اگر ایرانی بوده بر اساس اوستا میشود به ما نشان بدهید کجا گفته ایرانی بوده؟ فراتر از این ما آمدیم گفتیم بر اساس اوستا زرتشت اصلاً ایرانی نبوده است در مورد محل ولادتش که اصلاً مطلبی نیامده در اوستا و گاتاها و در خصوص محل فعالیتش که ایرانویچ بود گفتیم در ایرانویچ یا ایرانویج ویژگیهای را اوستا برایش آورده که هیچ انطباقی با ایران ندارد. گفتیم زرتشت چه زمانی زندگی میکرده؟ شما بالاخره زمان تخمینیتان برای زرتشت چه زمانی بوده؟ روز و ماه و هفته و سال و اینها را کنار بگذاریم دهه را هم بگذاریم کنار صده را هم کنار بگذاریم، در مورد هزاره زرتشت هم اتفاق نظری وجود ندارد. بعد آمدیم بعضی از موارد را به صورت خاص بررسی کردیم گفتیم برخیها آمدهاند گفتهاند از زبان شناسی اوستا ما میفهمیم که چه زمانی بوده است اوستا، یک قسمت کامل توضیح دادیم که این چنین نیست و مطالبی را که لازم بود با شما در میان گذاشتیم. معجزات زرتشت؛ گفتیم چندتا معجزه در مورد زرتشت گفتهاند که به دنیا آمد خندید، یک درختی کاشت چقدر بزرگ بود و چه بود و نمیدانم اسب گشتاسب را آمد شفا داد زرتشت. در مورد اینها صحبت کردیم با شما و گفتیم خود موبدان هم گفتند اینها خرافات و جعلیات هستند. در مورد زمان زرتشت عباراتی را آوردیم که اعتراف کرده بودند زمان زرتشت مجهول است معلوم نیست چه زمانی بوده، در مورد زمان اوستا هم مطالبی وجود داشت صراحتاً محققینی که در زمینه زبان شناسی هم کار کرده بودند در مورد اوستا گفته بودند که مشخص نیست اوستا چه زمانی نوشته شده است و هم کتاب اوستا هم زرتشت از نظر زمانی کاملاً مجهول هستند. اینکه زرتشتیها آمدهاند استناد کردهاند به اوستا بخش گاتاها و گفتهاند بر اساس متن گاتاها صریح آمده است که زرتشت پیامبر بوده نشان دادیم که این یک بخشی از زرتشتیها بودند و بخش دیگری گفته بودند اصلاً بر اساس اوستا یقینی است که پیامبر نبوده زرتشت، هر دو هم به همان کتاب واستا داشتند استناد میکردند و بخش گاتاهای اوستا، اینها خودشان هم نتوانستهاند این مسئله را حل بکنند، موارد متعدد را به شما نشان دادیم بین موبد دکتر اردشیر خورشیدیان رئیس انجمن موبدان تهران با اختلافی که با افراد دیگر داشت مسئلهای که جناب موبد کوروش نیکنام داشت نبوت زرتشت را کاملاً منکر شده بود و منکر میشود ایشان، گفتیم که اینها اصلاً اطلاعی نسبت به زمان زرتشت ندارند به صورت دقیق، در مورد نبوتش هم اطلاعی ندارند، در مورد ایرانی بودن یا نبونش هم قابل اثبات نیست همچین مسئلهای که زرتشت ایرانی بوده. آمدیم ایرانویچ را با شما صحبت کردیم که اگر منطقه فعالیت زرتشت بوده آیا ایران بودنه یا نبوده گفتیم مشخص نیست، دو نوع گزارش کلاسیک و سنتی در مورد زرتشت وجود داشت به آنها اشاره کردیم گزارش سنتی همان گزارش زرتشتیها بوده است و گزارش کلاسیک گزارش غیر زرتشتیها یونانیها و اینها بوده به آنها هم اشاره کردیم با شما صحبت کردیم قابل جمع هم بود، ادعای وجود زرتشتیهای مختلف را گفتیم که اصلاً برخیها آمدهاند گفتهاند یک دانه زرتشت نبوده چندتا زرتشت بوده در تاریخ، اینقدر گزارشها راجع به زرتشت متناقض است که برخیها به این نتیجه رسیده بودند. گفتیم اوستا نزد زرتشتیها باید مقدس باشد طبق اعلام رئیس انجمن موبدان تهران، کل کتاب اوستا کتاب مقدس زرتشتیان است، اعتبار اوستا را گفتیم که به دو بخش اصول و فروع زرتشتیها تقسیم بندی میشود بر اساس گفته موبد رستم شهزادی و گفتیم کل این کتاب اوستا را باید زرتشتیها بپذیرند بر خلاف اینکه برخی از مبلغین زرتشتی الآن میآیند میگویند نه فقط بخش گاتاها را ما میپذیریم و قبول داریم، البته اگر زرتشتیها بگویند فقط بخش گاتاهای اوستا را قبول داریم خیلی به مشکلات بزرگتری هم بر میخورند. در مورد عزاداری، لطمه زنی، مداحی، نذری دادن، راه اندازی دستههای عزاداری و هیئتها در ایران باستان صحبت کردیم که اینها در ایران باستان صدها یا هزار سال قبل شاید بشود گفت هزاران سال قبل در ایران باستان وجود داشته است چون فقط برای سیاوش آنچه که ادعا کرده بودند سه هزار سال عزاداری بوده است در ایران باستان. خرافات در آیین زرتشت را عرض کردیم خدمتتان و گفتیم رئیس انجمن موبدان تهران در کتاب پاسخ به پرسشهای دینی زرتشتیان صراحتاً آمده بود اعلام کرده بود گفته بود زرتشتیها باید احترام داشته باشند به خرافات خوب، موبدان هم خرافات خوب را گسترش دادهاند ما هم خرافات را به دو دسته تقسیم بکنیم خرافات خوب و خرافات بد، خرافات خوبی که بین مردم هست را باید تقویت بکنیم ولو اینکه مبنای علمی نداشته باشد این را از متن کتاب نشان دادیم و در موردش با شما صحبت کردیم. در مورد مسئله گاو نخستین یا گاو مقدس گفتیم مقدسترین وجود در بین زرتشتیها و تفکرات زرتشتی را شاید بتوانیم همین گاو بدانیم اولین موجود زندۀ بود که اهورامزدا خلق کرد اصلاً بر اساس اوستا فلسفه بعثت زرتشت حالا به تعبیر اوستا و عباراتی که به کار برده شده نگهداری و چراندن این گاو بوده است آنچه که در متن اوستا آمده اما باز هم محافظت درستی از این گاو نشد توسط زرتشت خود گاو هم قبل از اینکه زرتشت را منصوب بکند اهورامزدا برای نگهداری از آن، اعتراض کرد گفت گفت چرا زرتشت را داری میگذاری؟ چرا همچین کسی را برای من میگذاری و قبول نداشت زرتشت را برای همچین کاری، ولی حالا اهورامزدا زرتشت را گذاشت و بعد از آن هم گاو را نتوانست خوب از او دفاع کند آقای زرتشت و از بین هم رفت آن گاو مقدس که امشب هم حالا برسیم یک نکتهای دارم در مورد نطفه این گاو. ارتباط اعمال نیک، گفتار، کردار و پندار نیک در آیین زرتشت و رضایت این گاو را مطرح کردیم با شما نشان دادیم که ارتباط آن چه است، زرتشت نماز میخواند برای این گاو در اوستا. ادرار گاو و به زور نوشاندن آن به همراه خاکستر به برخی از زنان زرتشتی را گفتیم که بر اساس اوستا است و لازم میدانند که حتماً این ادرار گاو یا گمیز نوشانده بشود به زنان در برخی از شرایط. در خصوص بحث دفن یا دخمه گزاری صحبت کردیم گفتیم زرتشتیها دخمه میگذاشتند مرده را به جز این چند دهه قبل سی چهل پنجاه سال گذشته چون خودشان اعتراف کرده بودند دوربینهای فلم برداری عسکاسی آمده دیگر دخمه گزاری خیلی این اجساد افتضاح میشوند و بد شده بخاطر همین الآن دارند تدفین میکنند، باید اینها را لاشخور میکردند یعنی میدادند به لاشخور که بیاید این را بخورد این جسد را تکه تکه بکند. بحث ادرار گاو و بحث آیین دخمه گزاری را خدمتتان عرض کردیم و گفتیم اگر سنت زرتشتیها سنت دینی زرتشتیها بر اساس اوستا دخمه گزاری بوده است و نه تدفین، چرا یک سری افراد مثل کوروش که برخیها میگویند زرتشتی بوده است باید قبر داشته باشد؟ و برخی دیگر از پادشاهانی هخامنشی چرا قبر دارند؟ باید اینها در دخمه باشند نه در قبر. اعتراف موبدان زرتشتی را آوردیم در مورد اینکه این نماد فر و هر هیچ ربطی به زرتشت ندارد در سنگ نوشتهها این نماد فر و هر نماد دیگری است و نمادی که برای زرتشتی ها استفاده میشود اخیراً دارند زرتشتیها میگویند این نماد نماد زرتشتی است و فلان و انیها، این را از موبدان زرتشتی آوردیم موبد کوروش نیکنام تصریح کرده بود نسبت به این مسئله. بی عدالتی فاحشی که در زمان هخامنشیان وجود داشته بود بر خلاف تصور برخیها که دوره هخامنشیان خیلی دوره گل و بلبلی بوده است برای حکومت داری را خدمت شما نشان دادیم و اثبات کردیم برای شما از کتاب پروفیسور هاید ماری کخ و ترجمه الواح گلی که وجود داشته. در مورد بحث زنان در دوره هخامنشیان صحبت کردیم که ادعای برخی از افراد در مورد جایگاه زن در زمان هخامنشیان کسب محض است بر اساس مستندات تاریخی که وجود دارد و حتی اعتراف باستان گراها. روحانیون در زمان هخامنشیان را گفتیم که خیلی دست بازی داشتند داریوش حسابی استفاده میکرد از روحانیون در مناسب بالای حکومتی و معتقد بود این کار خیلی کار خوبی هست بر خلاف کسانی که این تفکر سکولاریزم را میآیند تبلیغ میکنند به اسم پیروی از آیین زرتشت یا دوره هخامنشیان. خرَ مقدس که همان خر مقدس بود را خدمتشما عرض کردیم در آیین زرتشت خر مقدسی وجود دارد که این خر ویژگیهای را دارد چند پوزه دارد و چند چشم و سه پا دارد و دو گوش بسیار بزرگ دارد و صدای از خودش ساطع میکند در دریا و با این صدای که ساطع میکند موجودات اهریمنی سقط جنین میکنند و موجودات اهورای بارور میشوند و مفصل در مورد این خر مقدس هم صحبت کردیم. ادعا وجود قبر کوروش در پاسارگاد بر اساس سیاحت نامه قیثاغورس را گفتیم، گفتیم آنچه که مطرح میشود در مورد اینکه قبر کوروش در پاسارگاد هست استناد به یک کتابی است کتابی تحت عنوان سیاحت نامه فیثاغورث، آمدیم این کتاب را بررسی کردیم گفتیم به این کتاب که دارید استناد میکنید برای این که بگویید قبر کوروش در پاسارگاد است، این کتاب اسمش سایحت نامه فیثاغورث است این کتاب سیاحت نامهای نیست که خود فیثاغورث نوشته باشد بر اساس هر آنچه که در این کتاب آمده، یعنی نرفته بودند آنهای که استناد میکنند به آن ورق بزنند ببینند اصلاً این کتاب چه چیز است یا شاید هم دیده بودند خوداسته بودند پنهان بکنند. نکته بعدی آمدیم گفتیم خیلی مطالب عجیبی در این کتاب هست که بر ضد شماها است و مسئله سوم آمدیم گفتیم اصلاً همه اینها را بگذاریم کنار، اصلاً این کتاب را خود آقای فیثاغورث آمده ایران تدفین کوروش را دیده نوشته است، در این کتاب آمده که قبر کوروش در پاسارگاد نیست در نزدیک دریای خزر است، این را هم با شما صحبت کردیم و در موردش که کاملاً برای شما توضیح دادیم هم در مورد خود کتاب هم در مورد محتوای کتاب. بحث ارتداد را مطرح کردیم که در آیین زرتشت برخلاف ادعای مبلغین زرتشتی وجود داشته است و وجود دارد در کتاب اوستا و سایر کتب، در مورد این صحبت کردیم که مانی آمد یک انتقادات و اراداتی داشت نسبت به زرتشت، زنده زنده پسشت را کندند گفتند مرتد شدی، چون آن دوره ساسانیان بود و قدرت داشتند و بعد از آن آمدیم گفتیم که مطالب تاریخی وجود دارد بر اساس گفته خود همین مورخینی که بسیار مورد ستایش هست ایران باستان نزد آنها و زرتشتیها اعتماد فراوانی نسبت به آنها دارند مدام به کلامشان استناد میکنند، گفته بودند اصلاً زرتشتیها یک گروه متخصصی داشتند که اینها متخصص تیکه تیکه کردن انسانهای هستند که از آیین زرتشت میخواهند خارج بشوند و خیلی فنی و تخصصی بند بند بدن اینها را تیکه تیکه میکنند از هم جدا میکنند، پس نگویید ارتداد در آیین رزتشت وجد ندارد. در مورد سگ آبی بسیار مقدس نزد زرتشتیها توضیح دادیم خدمتتان که طبق تعبیر موبد بهنام مبارکه مترجم اوستا که تصریح کرده بود که سگ آبی بسیار بسیار نزد زرتشتی ها مقدس است اگر کسی سگ آبی را بکشد بیچاره است در آیین زرتشت، چه تاوان عجیب و غریبی باید بدهد تا یک جای که باید خواهر یا مادر خودش را در اختیار دیگران قرار بدهد یا ازداج دیگران قرار بدهد چون سگ آبی را کشته حالا جالب است یک متن ترجمه را هم دیدم در همین کتاب زرتشت و مزد یسنان آقای موبد نیکنام صراحتاً آمده بود که باید به موبد زرتشتی، بر اساس آن ترجمهای که ایشان نقل کرده بود به اصل قضیه البته یک بحثی داشتند نسبت به ایشان، ولی برخیها گفتهاند آن شخص آن زرتشتی که آن سگ آبی را کشته خواهر یا مادر خودش را که 15 ساله باشد حالا خواهر خودش را تصریح کرده بود چون گفته بود باید باکره و 15 ساله باشد، از نزدیکانشان باید باشد طبیعتاً، خواندیم توضیح دادیم در مورد باید در اختیار دیگری قرار بدهد آن دیگری موبد زرتشتی است برخیها اینگونه برداشت کرده بودند و یا ترجمه کرده بودند که خدمتتان عرض کردیم و این شد داستان سگ آبی. هفته گذشته رسیدیم به بحث بنگ در اوستا و عرض کردیم خدمتشما که در مورد بنگ و گیاه هوم، مسائل مختلف و جدی وجود دارد در آیین زرتشت، قضیه اول این است که یک نوع بنگ الآن در آثار اصطلاحاً دارد به کار برده میشود یک برندی دارد به اسم بنگ گشتاسبی، گفتیم این قضیه بنگ گشتاسبی چه بود؟ آقای زرتشت رفت پیش گشتاسب که یک فرمانداری بود در آن زمان بر اساس زرتشتیها و به او گفت بیا به من ایمان بیاور من زرتشت هستم و اینها، آقای گشتاسب به دنبال این بودند که بهشت و جهنم را ببینند تا باور بکنند، آقای زرتشت بر اساس گفته آن اسنادی که نشان دادیم یک مقدار بنگ داد به آقای گشتاسب و ایشان بنگ را که استفاده کرد بهشت و جهنم را دید بعد از آن و بعد ایمان آورد زرتشتی شد و خیلی دیگر تلاش کرد برای گسترش فکر زرتشتی بخاطر همین اوستا هم از او تجلیل شده بود که یک کتابی در اوستا در نسکی به قول زرتشتیها برای گشتاسب هم وجود داشته است. بعد آمدیم گفتیم اصلاً بهشت و جهنم زرتشتیها که در مورد اینکه بهشت چه خبر هست جهنم چه خبر هست پادافر به قول زرتشتیها یعنی سزای اعمال چیست، آقای اردای ویراف در کتاب اردای ویراف نامه نوشته اینها را، داستان چه بود؟ متن کتاب را برایتان خواندیم از سهتا ترجمه که آقای اردای ویراف آمدند آنجا به ایشان بنگ دادند و بعد خوابیدند بعد از خواب بیدار شدند گفتند با دوتا ملک من هفت شبانه روز داشتم طبقات بهشت و جهنم را بالا پاین میکردم بیایید بگویم بهشت و جهنم چه خبر است برای شما، آقای اردای ویراف آمدند این کتاب اردای ویراف نامه را نوشتند و در آن آمدند گفتند که بهشت و جهنم زرتشتیها بر چه اساسی است، پس اساس دوم هم شد همان قضیه مواد مخدری که استفاده کرده بود ایشان و بر اساس آن آمده بود گفته بود بهشت و جهنم چه خبر بوده. مسئله سوم این بود که گیاهی وجود دارد که افشره آن گیاه که سکرآور است توسط زرتشتیها بر اساس گفته خود زرتشتیها و باستان گرایان استفاده میشده یا استفاده میشود، و آن هم گیاه هوم است، اینقدر این گیاه مهم است که اصلاً یک کتابی در اوستا یک بخشی از واستا تحت عنوان هومیشت وجود دارد که برای شما گفتیم چقدر زرتشت میستاید این گیاه سکر آور را و این موارد جزء آن مسائلی بود که باعث پیدایش یک سری تفکرات یک سری فکرها شده بود که خدمتشما عرض کردیم. در ادامه جلسه قبل که الآن من خلاصاش را گفتم یک سؤالی را من خودم مطرح بکنم که قبلاً که از آن گیاه هوم استفاده میکردند، الآن وضعیت چه است؟ زرتشتیها استفاده میکنند یا زرتشتیها استفاده نمیکنند؟ من یک متنی میخوانم از یک کتاب، این کتاب جدیداً چاپ شده و یک دو روز بعد از اینکه چاپ شد ما چون برنامه داشتیم نشان دادیم خدمتتان، کتاب «شمع و لنگری» چه کسی نوشته؟ نگارش کتایون مزدا پور به کوشش ویدا نداف، انتشارات هرمبا سومین انتشارات زرتشتیان ایران است این کتاب را چاپ کرده، شمع و لنگری که اسمش از یک بخش از این توضیحات کتاب گرفته شده «گوشهای از آداب و رسوم زنده زرتشتیان» یعنی آداب و رسومی که همین الآن هم وجود دارد، صفحه شماره 20 این کتاب آمده است توضیحی را داده است شمع و لنگری گوشهای از آداب و رسوم زنده زرتشتیان، کتایون مزدا پور به کوشش ویدا نداف، ص 20 یَشت رَپَتوَن یک مراسمی است یَشت رَپَتوَن توضیحی را دارد در مورد خوراک و موادی که استفاده میکنند در این مراسم، میگوید: در پایان طعام خاصی را مرکب از نانی مخصوص و یک تیکه میوه به نام لقمه رَپَتوَن به شرکت کنندگان میدادند اصلاً این یَشت رَپَتوَن چون این لقمه رَپَتوَن به آن میگفتند ظاهراً این نامگذاری باشد، شاید یکی از وجوهش این باشد همچنین گیاه هوم که گفتیم افشرهاش استفاده میشود و سکرآور است بر اساس گفته همین آقای جلیل دوستخواه و دیگران گیاه هوم را میکوبیدند و با آب و شیر از آن نوشابهای میساختند و هر کس یک بطری از آن را با خود به خانه میبرد برای دیگران مراسم که تمام میشد یک بطری هوم میگرفتند امروزه فقط موبدان در آتشکده این نیایش قدیمی را برگزار میکنند و مردم عادی آن را نمیشناسند، اما در هندوستان این مراسم با تفصیل بسیار هم اکنون برگزار میشود و محل آن آتشکدهها است. گفته بود این گیاهی که استفاده میشود گیاه سکر آور هوم که استفاده میشود قبلاً همه استفاده میکردند ولی الآن قضیه چه است؟ موبدان میروند استفاده میکنند و مردم عادی این را نمیدانند بخاطر اینکه حالا موبدان یک طوری دارند با این مراسم برخورد میکنند که دیگر مردم عادی این را نمیشناسند نمیدانند دارد چه اتفاقی میافتد آنجا توسط موبدان. این پاسخ نسبت به این سؤال که آیا همچنان دارد از این گیاه استفاده میشود یا نمیشود و اگر دارد میشود چرا ما الآن در مراسمها عموم مردم چرا همچین چیزی را به راحتی نمیتوانند ببینند. اما موضوع این جلسه؛ وقتی که دینی آیینی مبنای فکریاش بر اساس همچین استعمالاتی باشد و اینها، مشخص است خب طبیعی است که یک سری اتفاقات عجیب و غریبی ممکن است در آن بیفتد و خروجی عجیب و غریبی داشته باشد، در آیین زرتشت یک موجودی وجود دارد تحت عنوان ایزد بهرام؛ ایزد بهرام در چند کالبد ظاهر میشود به چند شکل در میآید، یکی از آن اشکالی که ایزد بهرام درمیآید و در اوستا وجود دارد امشب میخواهیم با شما در مورد آن صحبت بکنیم و خود زرتشیها هم نسبت به آن توضیح دادهاند و در مورد آن اطلاع دارند «شتر شهوت ران جنگندۀ پرندۀ تبدیل شوندۀ مقدس» است، شتر پرنده شاید خیلی از شما نشنیده بودید، در اوستا در آیین زرتشت وجود دارد، برای اینکه ما بدانیم این ایزد بهرام چه است که شده یک شتر پرنده تبدیل شوندۀ جنگنده شهوت ران مقدس، باید من اول بیایم خدمتشما این ایزد را ترجمه بکنم چون زیاد هم کار داریم با این عبارت، حالا برنامههای بعدی هم شاید برگردیم و نسبت به برخی از ایزدان بخواهیم صحبت بکنیم با شما، یک دانه از ایزدان را میخواهم خدمتشما عرض بکنم؛ اول ببینیم ایزد اصلاً یعنی چه؟ این کتاب «اوستا» گزارش جناب آقای جلیل دوستخواه است که این گزارش آقای جلیل دوستخواه توضیح که خدمتتان بدهم آقای دوستخواه از شاگردان مترجم بزرگ و برگرداننده بزرگ اوستا که جناب آقای إبراهیم پور داوود هست میباشد، آقای إبراهیم پور داوود موفق نشدند کل اوستا را ترجمهاش را برگردانند به ایشان توصیه کردند این کار را انجام بدهند، آقای جلیل دوستخواه کار آقای پور داوود را هم اصلاح کردند و هم تکمیل کردند، ایشان آمده است در انتهای جلد دوم این برگردانی که دارد صفحه شماره 940 برخی از عبارات و واژهها را توضیح داده؛ در مورد ایزد ایشان میفرماید که: اوستا کهنترین سرودهای ایرانیان، جلیل دوستخواه، ج 2، ص 940 ایزد در اوستا «یَزَتَ» و در پهلوی «یَزَد» به معنی «ستودنی، در خور ستایش» عنوان کلی همه مینُویان دستیار و کارگزار آفریدگار در آفرینش اهورایی و نیز عنوانی برای اَشَوَنان و پارسایان بزرگ و ستودنی در جهان استومند است، در اوستا از ایزدان مینوی و جهانی سخن به میان آمده که اهورا مزدا سرور ایزدان مینوی و زرتشت سالار ایزدان جهانی است. یعنی چه؟ به زبان خیلی خیلی ساده بخواهم بگویم ایزدان شبیه به، شبیه نه مطابق، ایزدان شبیه همان ملائکه هستند، ما در فکر اسلامی ملکه، ملک، ملائکه، فرشته، ایزدان در آیین زرتشتی چنین وضعیتی دارند البته همان فرشته نیستند اشتباه نکنیم همین اشتباه که در مورد برخی از مطابقتها وجود دارد میگویند شیطان در آیین اسلام همان اهریمن در آیین زرتشت است، نه این اشتباه است اصلاً تعبیر دقیق نیست، پس ایزد میشود آن نیروهای که و افراد و موجوداتی که کمک کردهاند به اهورامزدا برای اینکه بخواهد بیاید خلقت را انجام بدهد و کارها را بخواهد پیش ببرد. ایزد بهرام چیست؟ باز از همین کتاب آقای جلیل دوستخواه خدمتتان نشان بدهم همین اوستا برگردان جناب آقای جلیل دوستخواه را ملاحظه بفرمایید صفحه 950 اوستا کهنترین سرودهای ایرانیان، جلیل دوستخواه، ج 2، ص 950 بهرام در اوستا «وِرِفرَقنَ» و در پهلوی «وَرَهران» یا «وَرَهرام» به معنی زننده یا کشنده «وِرِفره» نام ایزد رزم و پیروزی است یعنی ایزد رزم یعنی آن موجودی که میآید کمک میکند که در جنگها پیروز بشوند یکی از ایزدان بزرگ و مهم در دین مزدا پرستی است که در پایگاه مینوی همتای ایزد سروش به شمار میرود. جایگاه والای هم دارد این ایزد بهرامی که میخواهم توضیح بدهم شرایطش را برایتان بگویم که چطوری است در اوستا، جایگاه والای هم دارد در بین سایر ایزدان. ایزد بهرام چه ویژگیهای دارد؟ به چه شکل است؟ چه کار میکند؟ ما در اوستا یک بخشی را داریم تحت عوان «بهرام یشت»، بهرام یشت همان توضیحات در مورد همین ایزد است همان ایزد بهرام است بهرام یشت آمده آنجا توضیحاتی را داده در بخش بهرام یشت، در اوستا آقای دوستخواه اوستا کهنترین سرودهای ایرانیان، جلیل دوستخواه بهرام یشت: «بهرام» اهورا آفریده را میستایم چه کسی میگوید بهرام اهورا آفریده را میستایم؟ جناب آقای زرتشت، خود زرتشت میگوید که این بهرام ایزد آفریده را میستایم، بهرام همان ایزد بهرام است. چه ویژگیهای دارد این بهرام ایزد آفریده؟ در بخش یشتها صفحه شماره 433 اوستا کهنترین سرودهای ایرانیان، جلیل دوستخواه، بخش یشتها، ص 433 بهرام اهورا آفریده چهارمین بار به شکل کالبدهای مختلفی در میآید به شکلهای مختلفی در میآید این ایزد بهرام بهرام اهورا آفریده چهارمین بار به کالبد اُشتر سر مست گاز گیر جست و خیز کنندۀ تیز تک رهسپاری به شکل یک شتری در میآید که سر مست است و گاز گیر است و جست و خیز کننده است که پشمش جامه مردمان را به کار آید یعنی از پشمش میشود برای لباس انسانها استفاده کرد به سوی او آمد، اُشتری که در میان نران جفت گیر هنگامی که به ماده اشتران روی آورد دارای گرایش فراوانی است شهوت ران هم بوده حالا دیگر یک ویژگیهای دارد، بعضیها هم گفتهاند ماده شتر بوده آقای هاشم رضی میگوید این ماده شتر شهوت ران جنگنده پرنده است اُشتری که شانههایش پُر زور و کوهانهایش نیرومند است و چشمان و سری با هوش دارد؛ اُشتری با شکوه و بلند و نیرومند، اُشتری روشن رنگ که چشمان تیز بینش در شب تیره از دور میدرخشید این ویژگی شتر پرنده است که از سر یعنی همان دهانش کفِ سفید فرو پاشد یک شتری است، این شتر ویژگیهای را دارد؛ شهوت ران است، ماده شتر است ظاهراً براساس گفته آقای هاشم رضی، و پُر قدرت است، بسیار نیرومند و تنومند است، جسد و خیز میکند به جاهای مختلف، دارای پشم فراوانی است بدنش و همچنین از دهانش کف بیرون میپاشد که بر زانوان و پاهای خوب خویش ایستاده همچون شهریار یگانۀ فرمانروایی گردا گرد خویش را مینگرد. ایستاده این شتر تسلط دارد گردا گرد خودش را شروع میکند نگاه میکند، این صفحه شماره 433 در موربهرام یشت یکی از کالبدهای که میآید این شتر است. صفحه شماره 440 اوستای برگردان جناب آقای جلیل دوستخواه یک سؤالی را میپرسد میگوید اگر جنگ بشود اوستا کهنترین سرودهای ایرانیان، جلیل دوستخواه، ص 440 هنگامی که دو سپاه در برابر یکدیگر ایستند و آرایش رزم گیرند؛ اما پیشروان به پیروزی واپسین نرسند و شکست خوردگان به شکست سخت دچار نشوند، چهار پر «وارِغنَ» بر سر راه هر دو سپاه بیفشان. راهکاری که چطور جادو بکن یا چطور حالا تأثیر بگذار روی آن جنگ که یکی از سپاهها بخواهد شکست بخورد هر یک از دو سپاه که نخستین بار «اَمَ»یِ نیک آفریده و بُرزمند و بهرام اهورا آفریده را نیاز پیشکش آورد، پیروزی از آن او شود. هر کسی برود سراغ آن «اَمَ»، «اَمَ» هم حالا اگر لازم شد برایتان توضیح میدهم اَمَ چیست، همان یک قدرت ماورای است اَمَ و بهرام اهورا افریده بهرام چه بود؟ یکی از از آن ایزدان بود که در یکی از کالبدهای که میآمد این شتر بود همان شتر جنگندۀ پرندۀ که الآن پرنده بودنش را عرض میکنم خدمتتان از کجا آمده، که خیلی شهوت بالای داشت از دهانش کف خارج میشد و این ماده شتر وضعیت خاصی داشت، این از تعبیر با تساهم آن ملائکه اینها است اَمَ و بهرام اهورا افریده هر دو پشتیبان، هر دو نگاهبان، هر دو پاسدار را آفرین میفرستم، هر دوان یعنی همان اَمَ که آن قدرت است و آن فَرّ است میآید برای اینکه کمک بکند در جنگ و همان ایزد بهرام که یکی از کالبدهای که در میآمد در آن شتر بود هر دوان بدین جا و بدان جا پروزا کنند پرواز میکند این طرف آن طرف هر دوان به بالا پرواز کنند پرواز میکنند اینطرف میروند آنطرف میروند یا وضعیت خاصی را دارند و کمک میکنند که در جنگ اینها بخواهند بیایند پیروز بشوند، پس در نتیجه این شتر که ایزد بهرام است که در چند کالبد میآید یک آن شتر است، کالبدهای عجیب و غریب دیگر هم دارد یعنی ما بخواهیم بگوییم اسب پرنده هم هست چیزهای دیگر هم هست، این بهرام میآید کمک میکند در جنگها، حالا اینکه اَمَ چیست من یک اسکن نشان بدهم؛ صفحه شماره 924 کتاب اوستای برگردان جناب آقای جلیل دوستخواه میگوید: اوستا کهنترین سرودهای ایرانیان، جلیل دوستخواه، ص 924 اَمَ ایزد نیرو و دلیری است که نام او بیشتر همراه با ایزد بهرام میآید دیدید دیگر کنار هم پیروا ز میکردند ایزد بهرام و اَمَ و صفتهای نیک آفریده و بُرزمند را در پی دارد، معنی این نام نیرو و دلیر و جرعت است و صفت آن در اوستا «اَمَوَنت» و در پهلوی (در متن مینوی خِرد) «اَماوَند» به معنی دلیر و نیرومند و با جرأت آمده است، در بهرام یشت (بندهای 7 و 9) هنگامی که ایزد بهرام به کالبد گاو نر و اسب نمایان میشود اَمَ بر فراز شاخهای گاو و بر پشیانی اسب پدیدار است. پس اگر بگویند که این شتر شاید اینجا شتر نیاید تبدیل شد به یک موجود دیگر، میشود گاو نر پرنده، یا میشود اسب پرنده، این اَمَ بر فراز شاخهای گاو و بر پشیانی اسب پدیدار است، حالا بالاخره یا این شتر پرنده میآید نجاتشان میدهد شتر پرندۀ جنگندۀ رزمنده که خیلی هم کار از دستش بر نمیآید حالا نشانتان میدهم، یک جا هم به بُز کوهی در جنگ میآید، دقیقاً حالا تعبیری که اینها آوردهاند بُز کوهی، اسب، گاو، شتر، چندتا تعبیر آوردهاند برای این بهرام یشت، حالتهای مختلفش میآید در جنگ که این سپاه زرتشتیها آن سپاهی که در مقابل اهریمنان هستند یا آن سپاهی که در راه راست هستند در راه نیک هستند پیروز بشوند بر دیگری، اینها پرواز میکنند میآیند دیگر، حالا این پرواز کردن جالب است در بعضی از ترجمه اوستا من پیدا نکردم ولی در ترجمه دیگر اوستا هست این هم بلاهای بر سر اوستا آوردهاند و یک همچین وضعیتی را برایش رقم زدهاند که عبارات در آن حذف میشود. ارتباط این شتر جنگندۀ پرندۀ شهوت ران مقدس، ستایشش میکرد زرتشت، زرتشت این ایزد بهرام را ستایش میکند، ارتباطش با این گیاه هوم سکر آور چیست؟ برویم سراغ اوستای برگردان جناب آقای مبارکه، برگردان آقای مبارکه کتاب اوستا کهنترین نامهی مینوی ایران زمین، گرد آورنده و گزارنده بهانم مبارکه بزرگوار، انتشارات هیرمبا هم آمده این را چاپ کرده، صفحه شماره 343 بخش بهرام یشت کتابی که به اسم همین ایزد بهرام است شتر میشد و اسب میشد و گاو بُز کوهی میشد و اینها، در اینجابراساس برگردان آقای مبارکه یک توضیح داده خیلی جالب است این را ببینید میفهمید که رابطه این هوم چیست با این ایزد، در بخش پنجم میگوید: اوستا کهنترین نامهی مینوی ایران زمین، بهنام مبارکه، انتشارات هیرمبا، بخش بهرام یشت، بخش 5، ص 343 برای فر و فروغش با نمازی به بانگ بلند میستایم، آن بهرام مزدا آفریده را با هوم آمیخته به شیر با بَرسَم، با زبان خِرد، با اندیشه و گفتار و کردار نیک با زَور و با گفتار رسا میستایم. اصلاً این بهرام را گذاشته کنار این هوم، میگوید این دوتایش را با هم میستایم، خیلی برایتان واضح نشد ارتباط این ماده سکر آور و این شتر پرنده چیست؟ الآن متوجه میشوید؛ ملاحظه بفرمایید اوستای جناب آقای جلیل دوستخواه، متن اوستا را دارم میخوانم برایتان، صفحه شماره 443 آقای زرتشت در مورد این ایزد بهرام که یکی از کالبدهایش شتر پرنده جنگنده بود، میخواهد با هوم صحبت بکند، اصلا در هم آمیخته است کاملاً نگاه کنید اوستا کهنترین سرودهای ایرانیان، جلیل دوستخواه، ص 443 بهرام اهورا آفریده را میستاییم بهرام همان ایزد بهرام بود همان ایزد جنگ هوم هوم همان ماده سکر آور بود که افشرۀ آن را که سکر آور بود استفاده میکردند هوم دور دارندۀ مرگ را در بر میگیرم هوم را در بر میگیرم، زرتشت میگوید هوم را در بر میگیرم، بهرام اهورا آفریده را میستایم هوم پیروز را در بر میگیرم، نگاهبان خوب را در بر میگیرم ستایش او از هوم که جای جای اوستا پر است از ستایش زرتشت نسبت به این گیاه سکر آور نگاهدار تن را در بر میگیرم، کسی که شاخه هوم با خود نگاه دارد در جنگ از بند دشمن برهد. چیکار باید بکنیم در جنگ؟ ماده سکر آور را داشته باش، آن شتر پرنده جنگنده میآید به کمکت، از بند دشمن برهد، ای هوم من تو را ستایش میکنم، چرا؟ تا من این سپاه را شکست دهم، تا من این سپاه را یک سره شکست دهم، تا من این سپاه را از پی من میتازد در هم شکنم. هوم در جنگ ببرید آن شتر از آسمان یا آن اسب یا آن گاو پر پر زنان، پرواز کنان، بال زنان، هر چه که میخواهید بگویید نمیدانم باید بگوییم شتر پر میزند بال دارد چه بگوییم، می آید تو را کمک میکند. استاد حسینی:ممنونم از اینکه با ما همراه هستید؛ در مورد ارتباط این ماده سکر آور و دیدن شتر پرنده و گاو پرنده و اسب پرنده و اینها داشتیم با شما صحبت میکردیم و عرض کردیم خدمتتان که اصلاً زرتشت در اوستا میآید این دوتا را کنار هم میستاید هم آن ماده سکر آور را هم کنارش این موجود عجیب و غریب را و میگوید که در جنگها این ماده را این هوم را همراهتان داشته باشید پیروز میشوید، این شتر پرنده جنگنده احتمالاً میآید به کمکتان و پیروز میشوید، منتهی از آنجایی که خب این مسائل حقیقت ندارد که شما اگر هوم همراهتان باشد شتر پرنده جنگنده میآید سراغتان کمکتان میکند اینجا یک نکتهای را آورده است و پاورقی خورده کتاب «اوستای جناب آقای بهنام مبارکه» ایشان میآید اینجا یک نکتهای را میگوید، در بخش شیتها، صفحه شماره 348 کتاب برگردان آقای مبارکه است. میگوید اوستا، بهنام مبارکه، شتها، ص348 پس فرمانروا و سردار کشور آن آدم کش بکشد اما نه صد تن را میآید میکشد آن دشمنان را اما نه اینکه صد نفر را بزند از بین ببرد او آنان را (مردان) به یک باره نکشد او تنها یکی را کشته و میگذرد بابا این همه با خودت این وسیله را ببر او میآید کمکت یک ایزد است، میآید کمکتان در جنگ چکار میکند؟ میآید بین آنها فکر نکنید صد نفر را میزند از بین میبرد، یک نفر را میکشد میرود بعد یک شماره خورده اینجا242، توضیح داده است در انتهای این کتاب در خصوص این ترجمهای که آمده از آقای پور داوود توضیحاتی را آورده چون مترجم خود آقای مبارکه است من تعجب میکنم چطوری در بخش یاد داشتهای کتاب خودشان ایراد گرفتند به ترجمه خودشان، حالا از خودشان بپرسم شاید توضیحی داشتند در این زمینه ، چون از بزرگوارانی هستند که با او در ارتباط هستم؛ 242 ترجمه این جلمه خالی از اشکال نیست مقصود این است که امیر و فرماندهای اگر هم به سپاه و لشکری که با خود تعویض وارغن دارد دست بیابد فقط یک دو نفری یا یک نفر دو نفر راز آنان را میتواند هلاک سازد نه صدها را این هم آدرس داده اقای پور داوود این را گفته است، ولی خب در بخش یاد داشتهای آقای مبارکه آمده است اینجا، حرف ایشان چیست؟ آنچه که من برداشت کردم از رویاتشان خیلی روی این حساب نکنید دیگر، رفتید در جنگ حالا این شتر پرنده جنگنده میخواهد بیاید شاید بخاطر استفاده از همان گیاه هوم است، حالا این تعبیر تعبیر من هست، استفاده از گیاه هوم است سکر آور است بعد شما مثلاً یک شتر را میبینید دارد پرواز میکند، خیلی رویش حساب نکنید بخواهد لشکر آن طرف را بزند از بین ببرد یک اسب پرنده دیدید دارد میآید یک گاو پرنده آمد و این أمه داشت آن فرّ را داشت، قدرت را داشت میخواست آنها را از بین ببرد ، خیلی رویش حساب نکنید، همان به جنگ خودتان برسید، زیادی روی اینا حساب نباید کرد. یک نکته خیلی مهم هست در مورد این قضایا و از جمله همین ایزد بهرام اصلاً این ایزد بهرام بقیه اسطورههای عجیب و غریب اوستایی از کجاها آمدند، آقای هاشم رضی یک برگردان اوستا دارد دیگر «کهنترین گنجینه مکتوب ایران و باستان » ترجمه و پژوهش آقای هاشم رضی، این فرورهر را ستفاده کرده که گفته بودند موبدان اصلاً هیچ ربطی به نماد زرتشتی ندارد، آقای موبد نیکنام گفته بود احتمال دارد شاید این دوتا پایی که این فروهر دارد این آدم فضایی است میآید مینشیند روی زمین بعد مردم ایران و باستان آدم فضایی را دیدند حالا دیدیم دیگر معاهدهای چیزی هم با آنها نوشتند یا ننوشتند دیگر آن را ما نمیدانیم، در اوستای جناب آقای هشام رضی وقتی که میآید میرسد به بخش بهرام یشت، توضیحاتی را ایشان ارائه داده، توضیحات میتواند مفید باشد برای ما، بهرام یشت، یشت 14 از اوستا است، در مورد واژهاش توضیح میدهد که ایزد چه هست و ایزد پیروزی هست و فلان، همان جنگاور بودنش و اینها را نشان میدهد بعد میرود صفحه شماره 411، ایشان یک عباراتی را آورده خیلی عبارات جالبی است میگوید که «کهنترین گنجینه مکتوب ایران و باستان، یشت 14،ص411 برخی از اوستا شناسان به درستی آن را ایستادگی شکن ترجمه کردند، یعنی کسی که دشمنی که حمله و مقاومت در حمله نماید سرانجام به وسیله وی شکسته و مقهور خواهد شد میآید میزند دشمن را مقهور میکند، حالا اینکه آنجا تصریح کرده بود آقای موبد مبارک که این خیلی انتظار زیادی از او نداشته باشید صد نفر را بزند از بین ببرد، یک نفر دو نفر مثلاً، چطوری با آن دشمن مقهور خواهد شد دیگر خود عزیزان زرتشتی باید توضیح بدهند؛ باز ایشان میآید ادامه توضیح میدهد که این ایزد بهرام از ایزدان برجسته زرتشتی و خدای نیرومند آریایی است در ایران و باستان بوده، خب ادامهاش را بخوانیم این همان ایزد است که چهارمین بار به صورت یک ماده شتر که من عرض کردم ماده شتر شهوت ران است ایزد اوستایی، ببینید صراحتاً گفته تصریح میکند آقای هاشم رضی ، چهارمین بار این ایزد بهرام به صورت یک ماده شتر، مست هم بوده که از هم شتران نر نرومندتر و آماده تر است با ماده خود جفت گیری میکند حالا اینکه شتر ماده چطوری با ماده خودش جفت گیری میکند دیگر من چیزهایی که من خیلی دوست ندارم در این شبکه گفته بشود، بعضی از حرفها را اصلاً فاکتور گرفتم فعلاً، ولازم بشود یک جایی مناظرهای چیزی بشود میخوانیم، مانند یک ماده شتری است دیگر شهوت ران است با یک ماده شتر دیگر جفت گیری میکند و اینها از ایزدان زرتشتی است، از کجا آمده این، گفتیم این را گفته است از ایزد بهرام و خدایان نیرومند آریایی بود اصلاً قبل از اینکه بخواهد زرتشت بیاید ،اگر ما بگوییم مثلاً زرتشت همان 3هزار سال پیش بوده است آن زمان و بعد از آریاییها و این مسائل را بخواهیم بپذیریم، توضیحی را داده است آقای هاشم رضی، ایشان صفحه 411، میگوید چون خدایان دیگر آریایی که دارای یشتهایی بودند و با تغییراتی در انجمن موبدان پذیرفته شدند یک سری خدایان داشتند آریایی ها انجمن موبدان جلسه میگذاشتند قبول کنیم خدا را یا قبول نکنیم، میگفتند با تغییراتی پذیرفتند، شرط گذاشتند، گفتند که یک تغییراتی در این خدا باید بدهیم بپذیریمش، این ایزد نیز در جمع موبدان پذیرفته شده و با دست کاریها و تغییراتی بسیار مورد توجه قرار گرفت که این توجه تا به امروز میان جامعه زرتشتی پایدار مانده است به شکلی که خواندن بهرام یشت از بر به صورت زیاد یکی از فرائض زرتشتیان است فریضه هم معنای لغویاش میشود واجبات، اینقدر این ایزدی که آوردند دست کاریاش کردند، یک خدایی که آوردند یک ایزد از آن آوردند بیرون مهم شد که بهرام یشت که برای همین برنامه است که باید حفظ باشند زرتشتیها و فراوان مطالعه کنند، و بخوانند بگویند این ویژگیها را دارد بهرام یشت شتر پرنده جنگنده. در مود این اتفاقات، یکی دوتا نیست، من واقعاً اگر میخواستم برنامه را ببرم به این سمت مسائل را برای شما بگویم اسطورههایی را بگویم که پر از این تخلیلات عجیب و غریب است که واقعاً جز از آن مادههایی که استفاده میشد شاید نشود اصلاً همچین چیزهایی را به عنوان اعتقاد مطرح کرد، کلی باید زمان میگذاشتم یکی یکی میآمدم اینها را میگفتم،اسطورههای اوستایی را میگفتم برایتان، میگویند مسلمانها و شیعیان خرافاتی هستند، بروید سراغ این کتابها، خرافاتی که ما بودیم باشد اون به کنار، ولی شما اینها چی هست در کتابهایتان آمده است، یک اتفاق دیگری که میافتد این است در مورد آن گاو مقدس یادتان هست صحبت کردم، گفتم گاو مقدسی دارند زرتشتیها مفصل برایتان مطالبش را مدارکش را نشان دادم، معنایش را آوردم ، گِوش را آورم گفتم بعضیها آمدند گفتند روان جهان این نیست، عبارات و مسائلی را آوردم خدم شما نشان دادم، آنجا یک چیزی گفتم خدمتتان، گفتم که این گاو نطفه یا اسپرمش میرود کره ماه، صفحه شماره 882، برگردان آقای جلیل دوستخواه، یک عبارتی آمده اینجا می گوید اوستا،جلیل دوستخواه، ص882 ای ماه در برگیرنده تخمه گاو این تخم منظورش همان اسپرم است، دارد میستاید این را دیگر، این تخمه گاو، گاو چیست؟ یک علامت شماره یک که اینجا زده و توضیحات آقای دوستخواه که به تعبیرش میگوید مجبور شدنم توضیحات را در آن صفحه بیاورم در دیگر کتابشان گفتند، میگفت: هنگامی که گاو(گاو نخستین) مرد، هرچه در تخمه او روشن و نیرومند بود به فلک ماه برده شد این گاو کشته شد دیگر، آقای زرتشت نتوانست درست از آن نگهداری بکند، برداشتند نطفهاش را بردند ماه و پس از پاک شدن در پرتو نور ستارگان نور ماه به آن خورد اینجا هم که ستارگان، ولی نور ماه بعضیجاها آوردند خورد به آن چون میدانیم ماه خودش نور ندارد ،منعکس کننده نور خورشید است به هر حال با آن هم کاری نداریم دو آفریده از آنها شکل گرفتند آنجا که رفتند این نطفه از رویش آفریده ساخته شد، خوجی گرفت که یکی نرینه بود و دیگری مادینه و از آنان 270گونه ز جانوران پدید آمد این نطفه را بردند ماه، رفت تا کره ماه نطفه گاو مقدس بعد آنجا تمییز شد و از آن دوتا گاو به وجود آمد، تلقیح مسنوعی شاید شده آنجا، از این دوتا گاو از آنان 270گونه ز جانوران پدید آمدند همین گزارش آقای جلیل دوست خواه با صفحه شماره 961، عبارتی را آورده گفته: اوستا، جلیل دوستخواه، ص961، تخمه گاو: در اوستا گاو (گِویا، گِوش) نام کلی همه چهار پایان و ستوران سودمند است، چون گفتیم اصل آن گاو بود بعد تعمیم داده شده بود به اصطلاح بر همه ستوران و چهارپایان و حتی به کل جهان، یعنی آفریده مخلوقات حالا بعضیها گفته بودند جغرافی از گِو گرفته شده که همان گاو است، یک مسئله دیگر اینچنینی هم مطرح شده بود که خدمتتان عرض کردیم و گمان میبرند که تخمه و بنیاد آنها و نیز تخمه غلّهها و گیاهان دارویی در ماه نگهداری میشود در وندیداد فرگرد 21، بند9، گفته شده ای ماه در برگیرانده تخمه گاو برآیی دیدید همان جایی که من خدمتتان قراعت کردم ، آنجا آمده ای ماه در برگیرانده تخمه گاو، ای ماهی گه اسپرم گاو آنجا است، بعد آدرسهای دیگری هم داده است مفصل باز توضیح داده جناب آقای دوستخواه که اینجا نیاز نیست خدمتتان عرض بکنیم، پنجمین نبرد را گاو آفریده کرد، که دیگر گاو است، این گاو است نیایند بگویند این روان جهان بود، بعد میگوید این رابردند نطفه را جان در او کرده شد، و از آن این را تلقیحی در آن کردند یک جانی در او دمیدند جفتی گاو یکی نر یکی ماده بر زمین آورده شد، سپس در زمین از هر نوع دوتا، یعنی 282نوع فراز پیدا شدند خب میگوید عالم اینطوری بود این گاو سر منشاء عالم بود که گفتیم درخت و گیاهان و آب را برای این گاو خلق کرده بود خدا ،گاوی که آقای زرتشت باید از آن نگهداری می کرد،گاو گفت این نمیتواند از من نگهداری کند، اهورامزدا، اهورامزدا گفت نه دیگر کسی را نداریم بگذاریم، و ایزدان مشورت کردند کس دیگری را نداریم بگذاریم آقای زرتشت را تقویت کنیم بگذاریم نگهداری کند از این گاو، آقای زرتشت آمد نتوانست از این گاو نگهداری بکند، گاو مرد، خب این مرد کل آفرینش از بین برود؟ نه نطفهاش رفت کره ماه از آنجا نطفهاش که تلقیح شد یا چه شد دوتا گاو به وجود آمد این دوتا گاو هم حالا جفت گیری کردند نر و ماده بودند، چندتا گاو دیگر به وجود آمدند، و عالم ادامه پیدا کرد به کار خودش، خرافاتی هم حالا شاید مسلمانها باشند حالا اشکال ندارد ولی این چیست؟ نکته بعدی، مسئله این قضیه نطفه در آئین زرتشت هم البته سر دراز دارد ،من یک عبارتی را جلسه دوم بود اگر اشتباه نکنم نشان دادم خدمت شما ، اینها در مورد نطفه خود زرتشت هم یک حرفی را زدند خیلی بحث را باز نمیکنم رد میشود از آن، کتاب را ملاحظه بفرمایید «دیدی نو از دینی کهن، فلسفه زرتشت»، دکتر فرهنگ مهر، که می دانید دکتر فرهنگ مهر یکی از دانشمندان بسیار سرشناس زرتشتی است، زرتشتیها خوب میشناسند این کتاب را و دکتر فرهنگ مهر را آن زرتشتیهایی که اهل مطالعه هستند، ایشان آمده گفته که دلایلی که گفته است زرتشت ایران بوده است و سیسیتان بوده است چه بوده؟ صفحه شماره 128، کتابشان میگوید که دیدی نو از دینی کهن، فلسفه زرتشت، فرهنگ مهر،ص1258 ممکن است داستان اسطورهای که سه تخم زرتشت در دریای یک دریاچهای را میآورد که نزدیک رودخانه هیرمند در سیستان است و سه دختر باکرهای که در آن دریا شنا کنند از آن تخمها بارور شده در هر هزاره یک سشیانت پدیدار میشود با محل زایش زرتشت بی ارتباط نباشد یکی از دلایلی که گفتند در سیستان بوده است و در آن بخش سیستان بوده ، این است که زرتشت تخم گذاری کرده در دریا، خب زرتشت مگر کبوتر بوده که تخم گذاری کند، انسان بوده دیگر، قضیه اینجا بحث اسپرم زرتشت است که در رودخانه ریخته شده، بگذریم ولی قرار است سشیانها از آن نسل به وجود بیایند و ، خانمهایی را باردار بکند نطفه زرتشت که در آن رودخانه ریخته شده. برویم سراغ تماسها، اولویت همچنان با عزیزان زرتشتی است و یک نکته را من نشانتان بدهم این را هم بگویم امشب که این ایزد بهرام تکمیل بشود، همین کتاب اوستای برگردان آقای دوستخواه در همان بخش یشتها صفحه شماره 441، یک مطلبی آمده راجع به ایزد بهرام و ستایش ایزد بهرام اوستا، جلیل دوستخواه، ص441 پس اهورا مزدا گفت اگر مردمان بهرام اهورا آفریده را آنچنان که بشاید، نیاز پیشکشاوند و ستایش و نیایشی سزاوار به آئین بهرین اشه بگذارند، هر آینه سلاب و بیماری گرو و کبست، و گردونههای رزم آوران دشمن با درفشهای برافراشته به زمین ایرانی راه نیابند یعنی اگر این را درست ستایش کردید ایزد بهرام را که یکی از کالبدهایش شتر پرنده جنگنده بود، یکی از کالبدهایش اسب پرنده جنگنده بد یا گاو جنگنده پرنده بود درست از آن ستایش بکنید سیلاب از بین میرود بیماریها هم از بین میروند، دوتا بیماری هم به صورت خاص اسم آورده، زرتشت پرسید گفت چطوری ما این را ستایش کنیم؟ بعد یکی از ویژگیهای دیگرش این بود که کسی نمیتواند به سرزمین ایرانی بیاید، این سرزمین ایرانی نیست این ترجمه اینطوری گفته، سرزمینهای آریایی یا مصادر مختلفی برای گفتهاند در ترجمههای دیگر هم راه نیابند، خب چکار کنیم زرتشت پرسید گفت ای اهورا مزدا کدام است ستایش و نیایش برازنده بهرام اهوره آفریده به آیین بهترین اَشه؟ چکار کنیم که این بهرام یا آن شتر پرنده بهتر خوشش بیاید بهتر مورد ستایش واقع بشود؟ اهورا مزدا گفت مردان سرزمینهای ایرانی باید او را گوسفندی یک رنگ سپید یا سیاه یا رنگی دیگر بریان کنند برایش گوسفند بکشید بریان بکنید، سیل نیاید بیماریها نیایند حمله به سرزمینهای شما نشود، چکار کنیم؟ گوسفند بریان بکنیم، برای چه کسی؟ برای این شتر، خب شما آقایان زرتشتی که میآیید گاهی میگویید که ما حیوانات را باید فلان کنیم، ما ضد حیوانات نداریم ، برخی از مبلغین شان همچین ادعایی را میکنند، شما اصلاً یکی از این نذر و نیازهایتان را این بریان کردن گوسفند است آن هم برای چه کسی؟ برای ایزد بهرام، عملاً این کار یعنی اینکه گوسفند بکشید قربانی بکنید مثلاً جنگ رخ ندهد، بیماری نیاید سیلاب نیاید، اینکه دیگر متن اوستا است این که دیگر متن مهمترین کتاب شما و کتاب مقدس شما است برای بخشی است که چون اوستا بخش اول میشود اصول بر اساس گفته مبود شهزادی، بخشهای دیگرش میشود فروع و فقه زرتشت شما باید به فقه خودتان عمل بکنید دیگر، پس این هم مد نظرتان باشد یک توضیحات دیگر هم داشت من الآن نمیگویم مفصل است و زمان میبرد، بعد میگوید اگر این کار را کردید گوسفند پیدا کردید برای بهرام صفحه 442، میگوید که اوستا، جلیل دوستخواه، ص442 پس به ناگاه سیلاب سرزمنیهای ایرانی را فراگیرد اگر از این گوشتش بیایید به کسی بدهید که نباید بخورد به ناگاه سپاه دشمن به سرزمینهای ایرانی در آید، به ناگاه سرزمینهای ایرانی در هم شکند، پنجاها، صدها، صدها هزارها، هزارها، ده هزارها، ده هزارها صدهزارها این عبارت اوستا است در هم میشکند، این گوشتش را نباید بدهید به آدمهایی که بد هستند بخورند، گوشت این گوسفند بریان شده را ندید به اینها بخورند، اما این را خدمتتان توضیح دادم. یک مبحث دیگر هم در مورد بحث ارتداد بود که آن را هم امشب مطرح نمیکنم، فقط مد نظر داشته باشید اگر ما آمدیم این چند مورد را برای نمونه گفتیم، نمیدانم شتر پرنده جنگنده ،یا این نطفهای که تا کره ماه میرود، یا نطفه زرتشت که در رودخانه ریخته شد، این موارد را اگر به شما میگوییم بخاطر این است که ببینید بعضی از اثرات این استفاده را هم میشود در آثار زرتشتیها و حتی کتاب اوستا هم دید.برویم سراغ تماسها، علی آقا از اصفهان سلام علیکم و رحمة الله بیننده:سلام علیکم خسته نباشید ،استاد یک سؤال داشتم آنجا که اوستا میگوید زرتشتیهای در ایران ویشنووه، بعدش که میگوید اولین جایی که من آفریدم ایران ویچ بوده، می شود عبارتش را بیاورید و بخوانید؟ یک سؤال داشتم استاد حسینی:باشه، حالا بفرمایید شما من اسکنش را پیدا میکنم خدمتتان میآورم دیگر بیننده:میخواهم ببینم اولین جایی که آفریده یعنی چه ، من نفهمیدم یعنی چه، یک نقطهای را بیافریند بین زمین و هوا معلق چطور میشود؟ استاد حسینی:این را ملاحظه بفرمایید این بخش را میفرمایید، فرگرد یکم نخستین سرزمین و کشور نیکی که من اهورا مزدا آفریدم ایران ویچ بود بر کرانه رود دایتیا درست است؟ بیننده:بله بله، آن وقت چطوری میشود مثلاً بقیه جاها را بد آفریده اینجا را نیک آفریده چطور است؟ استاد حسینی:میخواهید بفرمایید که اگر زمین را کروی شکل تصور بکنیم، اینکه بگوییم یک قسمت از زمین اول آفریده شد بعد جای دیگر نمیشود، این را میخواهید بفرمایید؟ بیننده:بله استاد حسینی:خب دیگر آن زمان بلاخره حرفها و مسائلی که مطرح کردند بر اساس این زمین کروی که الآن ما به آن علم داریم نبوده دیگر، یعنی یک چیزی گفتند بیننده:خب اینها میآیند اشکال میگیرند که شما قرآن تان علمی نیست و اینها خودشان این را جواب بدهند استاد حسینی:اگر بخواهیم مباحث علمی بگوییم که دیگر هیچ چیز، بله این نکتۀ درستی است که شما به آن اشاره میفرمایید حالا ببینیم شاید موبد زرتشتی توضیح در این زمینه داشته باشد، ولی اشکالتان این است که میگوید، قسمتی از زمین را چطوری اول آفریدی اگر زمین کروی شکل است، حال ما خودمان به این ایراد مطرح نکردیم، به عنوان یک ایرادی که شما به بیننده عزیزی که پیگیر برنامه هستید مطرح کردید خوب است ان شاء الله اگر پاسخی داشتند میآیند مطرح میکنند بیننده:یک سؤال دیگر هم داشتم، این پیجهایی که هستند برای زرتشتیها من رفتم چند روز پیش ، رفتم نوشتم برایشان کامنت گذاشتم که چرا با استاد حسینی مناظره نمیکنید و بلاک کردند، و استوری گذاشتم اساتید را هم تک کردم که ببینند که بلاک را فرار کردند دیگر گفتیم که ما با آقای حسینی مناظره نمیکنیم استاد حسینی:این هم پاسخ نسبت به مناظره دیگر بیننده:استاد اگر با این آقای امید دانا مناظره میکردید خیلی خوب میشود چون که یک برنامه از ایشان دیدم گفت که من میآیم مینشینم اگر حرف زیادی بزنید خط به خط قرآن را نقد میکنم و اینها، ببینیم چکار میخواهد بکند چی دارد. استاد حسینی:آقای امید دانا من اگر بخواهم برنامه برایشان بروم و نقدشان بکنم واقعاً میتوانم از لحاظ علمی و نشان دادن ایشان که چقدر پرت هستند از اطلاعات دینی زرتشتی و مسلمانها، به صورت علمیمیشود بلایی بر سرشان آورد که دیگر آن امید دانای قبل نباشند، مطمئن باشید، منتهی ما گفتیم موبدان عزیز زرتشتی که سوادش را داشته باشند، آقای امید دانا خب در مورد مسائل زرتشتی گری اطلاعی واقعاً ندارند، یعنی حرفهایی که داشت میزد من قبلاً هم دیده بودم ، البته با خودشان قبلاً صحبت کردم و تذکر داده بودم در مورد تند رویهایشان و اینها ایشان حالا چون کلیات را پذیرفته بودند و قبول کرده بودند من ادامه ندادم ولی اگر ایشان هم تماس بگیرند ما استقبال میکنیم چی بهتر از این، خیلی هم خوب است، تماس بگیرند ایشان بیایند این سهتا سؤالی که ما پرسیدیم ببینیم چه جواب میدهند؟ بیننده:من در همان اولین برنامهاش که گذاشته بود همان ، فکر نکنم آن موقع من به دنیا آمده بودم، آمد امام حسین را نقد میکرد خیلی به تاریخ طبری اشاره میکرد، یعنی اصلاً هیچ چیز از اسلام نمیدانست که ما قبول نداریم تاریخ طبری را، یا در همان تاریخ طبری خودتان گفتید زرتشت را فلسطینی میداند، اگر بنا است به آن استناد کنید خب آن هم استناد کن دیگر هردو ایرانی است. استاد حسینی:به هر حال دیگر ایشان استنادشان واقعاً عجیب و غریب ضعیف است بخاطر همین من، وگر نه اگر اراده میکردم در این برنامه وضعیتشان خیلی مشکل و دشوار میشد، بسیار ممنون هستم از شما علی آقای عزیز، ان شاء الله موفق باشید در پناه حق باشید؛ آقا محمد رضا از قم، سلام علیکم و رحمة الله بیننده:بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلا و ادب و احترام دارم که در خدمت شما استاد حسینی بزرگوار استاد حسینی:بله تماس تصویری، خوب هستید آقای رضوی،؟ بیننده:الحمد الله سلامت باشید استاد، استاد حسینی نمیدانم در باره فضای مجازی میخواستم صحبت کنم، یک سری اتفاقاتی که بعد از برنامه هفته گذشته شما در فضای مجازی افتاد، یکی از زرتشتیهایی که حالا فعالیت داشت و در فضای مجازی بود جدیداً نمیدانم از همان بنگ مقدس یا بنگ گشتاسبی که شما هفته پیش گفتید استفاده کرده، استعمال کرده، یک لاوی رفته بود و ادعای پیامبری کرده من ، بعد از برنامه شما فکر میکردم که اینها مال گذشه هست و دیگر حالا در این ایام زرتشتیها از این بنگ مقدس و بنگ گشتاسبی استفاده نمیکنند استاد حسینی:حالا همه زرتشتیان را نمیتوانیم بگوییم ولی خب بلاخره مراسم دینی و آیینی خودشان گفتند دیگر ما چکار کنیم. بیننده:ولی خب وقتی این کلیپ را دیدم نظرم برگشت حال در این کلیپ هم خیلی فحاشی رکیکی داشت من سانسورش کردم اگر اجازه بدهید دو دقیقه است کوتاه هست من این را پخش کنم خدمت شما تا دربارهاش یک توضیح بدهم استاد حسینی:بله فهمیدم کدام کلیپ هست کلیپ:بنام اهورا مزدا خدای زرتشت بچهها من ادعای پیامبری کردم با کسی هم شوخی نمیکنم، من گفتم پیامبر هستم، گفتم دینم تفنگ و شمشیر است، دین رسمی موشک است، ..... همه چیز را گفتم اینها را هم به عنوان، ای ایران .... میخواهند باشند، من میخواهم دین جدید بیاورم، آنها به اسلامشان برسند، اسلام آسیب نبیند، که اصلاً ما اسلام نبودیم که بخواهیم به اسلام کاری داشته باشیم، پیامبر ما زرتشت بود، دین مان زرتشت بود، هرجا کم و بیش، من خودم از نسل شما ایرانم، در آمل تمام شاههای باستان ایران در آمل بودند من خودم از نسل آنها هستم، و به خودم افتخار میکنم که از نسل شما ایرانم، شما اصلاً هویت ایران را نمیدایند اصلاً تاریخ ایران را نمیدانی، آقای ... که الکی مفت حرف میزنی، دین ما زرتشت است، پیامبر ما زرتشت است، من خودم الآن میخواهم یک دین جدید بیاورم، من دنبال یار و دنبال این هستم که دین را گسترش بدهم به تمام ایران شمشیر و تفنگ، آزاد بگذارم ، درگیری آزاد باشد همه چزیز آزاد باشد بیننده:بله حالا من خیلی سانسورش کرده بودم خیلی توهینهای رکیکی به شما داشتند در این لاوی که داشتند و خیلی تهدیدهای عجیب و غریبی حالا من که در این بحثها فقط مطالعه دارم و یکی دوتا کلیپ درست کردم در دایرکت برای من تهدیدهای خیلی عجیب و غریب و خطرناکی میآید حالا فکر کنم برای شما هم حتماً آمده باشد، و برای من سؤال است که چطور اینها ادعای صلح و دوستی و گفت و گوی مسالمت آمیز و علمی را دارند، بعد اینجا اینطور میآیند تهدید میکنند از آنطرف میروند درباره علیه برنامه حالا بعضیها میگویند که این اختلاف افکنی کرده ، شما تحدید صریح داری میکنی اینجا خشونت آمیز بعد نمیدانم چطور از گفت و گو هم فرار میکنند اینها، نمیتوانند گفت و گو کنند از آنطرف هم شکایت دارند این طرف هم تازه میآیند ادعا میکنند که ما میخواهیم بحث و گفت و گو کنیم و برنامه آقای حسینی اختلاف افکنی است در حالی که در واقع اینطور نیست و آن چیزی که واقعیت خودشان ست خشونیت و همین بنگ مقدس و اینها را دارند استفاده میکنند در فضای مجازی منتشر میکنند استاد حسینی:تحدیدهایی که انجام میدهند که بله اینها یکی از کارهایشان همین بوده این مدت و توهم اینکه مثلاً ما تحدید بکنیم اینها برنامهشان متوقف میشود یا ادامه نمیدهند این بحث را، اتفاقاً من بخاطر یکی از تحدیدها این موضوع شتر پرنده جنگنده را جلو انداختم که بگویم در این برنامه، میخواستم من چند قسمت بعد بگویم، موضوعات دیگری هم اولویت داشت در ذهنم مطرح بکنم این را انداختم جلو، فقط ما سریعتر اوستا خوانی میکنیم در اینجا آنها هم سریع تر تحدید بکنند ببینیم که آخر این قضیه نتیجه گیری با مخاطبین ما چه خواهد شد دیگر ،این روششان هست، آن کلیپ هم که فرستادید من دیده بودم نصف بیشتر را شما سانسور کرده بودید، اینقدر فحاشی که اینقدر رکیک بود که من حتی نمیتوانستم برای برخی از افراد بفرستم که اینها چه گفتند، به هر حال منطقشان این است، آقای رضوی شما کلیپ نساختی خیلی وقت است برای ما بیننده:حقیقتش استاد لبتابم قدیمی است خراب شده حالا امکانات ندارم ان شاء الله یک پولی دستم بیاید لبتابم را درست کنم چشم، حتماً کلیپهای جدید هم درست میکنم استاد حسینی:تا دو سه ماه پیش که با آن کلیپ میساختی لبتابتان جدید بود بعد این دو سه ماهه یک دفعه قدیمی شد؟ بیننده:نه خراب شد دیگر قدیمی بود همان وقت هم به زور کار میکرد الآن دیگر خراب شده حالا دیگر درست میکنم ان شاء الله، ولی برای من سؤال است استاد حسینی همان کسانی که میروند پشت سر برنامه پیش بعضی از اشخاص میگویند که برنامه آقای حسینی اختلاف افکنی و خشونت آمیز است خودشان طرفداران شان دوستانشان اطرافیانشان همچین تحدیدهایی میکنند و ادعای پیامبری و آزادی اسحله و خشونت، و ترویج خشونت و مبارزه خشونت آمیز میکنند اینجا بعد میروند ادعا میکنند که برنامه شما اینطور هست درحالی که کاملاً برعکس است و کسی ترویج خشونت و اینطور ادعای خشونت مثل همین کلیپی که پخش کردم که منطق گفت و گو نداشته باشد، حالا اگر شما من دیدم هر برنامه حد اقل چهار پنج بار از اتاق فرمان میپرسید که موبدی آمد از این عزیزان زرتشتی کسی آمدند برای گفت و گو، اگر کسی منطق دارد، می تواند گفت و گو کند، برای چه باید برود اینطوری تحدید به مرگ و نمیدانم اینهایی که اصلاً در فضای مجازی و دایرکت و اینها انجام میدهند واقعاً متأسفم برای اینها و دعوتشان میکنم همانطور کردید بیایید گفت و گو کنیم، گفت و گو که عیب ندارد استاد حسینی:اشکال ندارد اینجا اوستا است میشینیم میبینیم چه آمده در آن دیگر، دیگر بالاتر از این نیست که دیگر اوستا بخوانیم، ممنون هستم از شما آقای رضوی دست شما درد نکند ان شاءالله موفق و مؤید باشید و همچنان برگردید به آن عصر کلیپ سازی و اینها ما هم کلیپتان را پخش خواهیم کرد ان شاء الله، خدا نگهدار شما باشد یا علی مدد. آقا محمد رضا از قم روی خط تشریف دارند؟ سلام علیکم و رحمة الله بیننده:خسته نباشید قربان شما ، آقای حسینی الآن در مورد این آقای امید دانا من در شبکهشان یک نظریه هایی دادم میتوانم نظریه را بگویم؟ استاد حسینی:بفرمایید نمیدانم منظورتان چه هست بیننده:مثلاً ایشان برگشتند گفتند که این در اوستا آمده میستایم، این میستایم معنای مختلفی نزد زرتشتیان دارد، یکم در مورد این توضیح میخواستم، یکی هم اینکه شما گفتید که مثلاً در مورد دفن کوروش مثلاً استودان یا دخمه، ایشان گفتند که از دوره ساسانیان به بعد این آمده؛ برگشتند گفتند که ما گور دخمه هم داریم، گفتند که گور دخمه مثلاً خشیار شاه را در گور دخمه دفن کردند، بعد هم گفتند که دفن پادشاهان مثل افراد معمولی نیست استاد حسینی:مثلالی که زده را بسیار مضحک بود من آن کلیپ را دیدم؛ یک، همین جا پاسخ بدهم؟ بیننده:بگذارید بگویم، بعد آخرش؛ یک چیز هم گفتند که ما استودان خمرهای هم داریم نزد زرتشتیان ، گفتند مثل جنین در میآوردند و میگذاشتند داخل همان خمره و اینها بعد اینطوری، بعد یکی هم گفتند که این آرامگاه کوروش گفتند از کتاب گزنفون، آنجا آمده قشنگ توضیح داده ، بعد گفته که نزدیک همین آرامگاه کوروش کتیبههای کوروش هم هست، استاد حسینی:اینقدر دور است کتیبهها که اصلاً کتیبهها ربطی به قبر ندارد، اینقدر دور است، من خودم رفتم گفتند سوار ماشین باید بشوید بروید ببینیده:ببینید استاد دوربین که نشان داد آنجا نوشته بود کاخ کوروش استاد حسینی:بله خب پاسارگاد و تخت جمشید و آن منطقه خیلی باهم فاصله ندارند، پاسارگاد را ما که نگفتیم آثار دوره هخامنشیان آنجا نیست که ، خب گنج نامه همدان هم الآن سنگ نوشتههایی وجود دارد آنجا قبر است؟ نیست دیگر، در کتیبههایی در کنار پاسارگاد از خود پاسارگاد یعنی قبر منتسب به کوروش تا کتیبهها من خواستم بروم پیاده داشتم میرفتم کسانی که آنجا بودند گفتند پیاده پرا میروی اصلاً نمیشود خیلی دور است نشان هم داده بودند فاصله خیلی زیاد بود که ما میخواستمی برویم، گفتند باید با ماشین آنجا بروید، یک ماشین مخصوص آنجا گذاشتند بعد شما آن کتیبهای که آنجا است تازه نگفته اینجا قبر کورش است، میگوید آنجا در آن فاصله پاسارگاد در مورد کتبیهاش صصحبت شده در مورد کوروش پس اینجا قبر کوروش است، آخر این چه حرفی است؟ بیننده:استاد میگوید کتیبه خود کوروش است، اینطور میگوید: منم کوروش بزرگ شاه هخامنشی استاد حسینی:باشه کتبه خود کوروش است، کوروش چه دلیلی دارد که کتیبهای که آنجا نوشته قبرش همانجا باشد؟ با فاصله؟ این دلیلش چیست؟ بیننده:دلیل را میگویم دیگر در کتاب گزنفون گفته شده استاد حسینی:خب پس آن کتیبه را بگذاریم کنار، گزنفون را هم من برسم به آن یعنی همان کاری که با این ساحت نامه فیساغورس شد، گزنفون خیلی اوضاعش خرابتر از اینها است میرسم آنجا بعد میگویم چه آمده در کتاب گزنفون، آن وقت ببینیم رویشان میشود به آن کتاب استناد بکنند اصلاً یا نه؛ نکته بعدی اینکه گفته بودند که نه از دوره فلان آمده است رسم فلان را ما داشتیم، این کتاب آقای موبد کوروش نیکنام، صفحه 474، ملاحظه بفرمایید سؤال پرسیدند از ایشان اوستا، کوروش نیکنام، ص474 دخمه گذاری یکی از شیوههای مناسب آن روزگاران بوده آن روزگاران یعنی ایران باستان، چند نوع دفن داشتیم یکیاش دخمه گذاری بوده من منکر این نیستم روشهای دیگری وجود داشته ، ببینید ایشان آمده میگوید نگاه کنید یک سری افراد دیگر بودند در خمره گذاشتند، یک سری افراد دیگر، اولاً من دارم میگویم اوستا، دارید در اوستا دفن بکنند؟ دارید در اوستا اینطوری تدفین بکنند یا نه؟ من میگویم اوستا دیگر ،ایشان میگوید شیوههای مختلفی و جود داشته، برای دفن، خانوادهها جلوه با شکوه گذشته را نیز به نمایش میگذاشتند چون برای پایداری زیستن در هستی و تنازع بقاء میآمدند این انسانها را جلوی کرکس میریختند؛ خب در دهه چهل خورشیدی به دنبال کوچ همیشگی کرکسها به سبب گسترش شهر نشینی و با نگرش نامناسب از شیوهای که با عکس و فیلم از دخمهها پخش میشد از آن پس شیوه خاکسپاری برگزیده شد و شیوه دخمه گذاری دنبال نشد تا آن موقع وجود داشته رسم دخمه گذاری سؤال من این است از کجا شروع شد؟ از مکالمه زرتشت و اهورا مزدا شروع شد، آیا ایشان میآید میگوید، اهورا مزدا بعد از دوره ساسانیان بودند، اگر میخواهد بیاید این را بگوید ما میپذیریم همین را هم ، ولی خیلی خنده دار است یعنی میشود بعد از دوره اسلام باید بگوید زرتشت آمده، وقتی در اوستا آمد پتیارگی اهریمن دفن بود، شیوه دخمه گذاری گذاشته شد آیین جزء در اوستا آمده دخمه چطور بگذارید، آیین تدفین اصلاً ندارد ،حتی گفته اگر نتوانستید ببرید در دخمه موقتی چکار کنید جسد را، یعنی تنها راه دخمه گذاری بوده، ما یک کتاب داریم اوستا اینجا آیین دخمه گذاری آمده مکالمه چه کسی است، مکالمه زرتشت است و اهورا مزدا، از آنجا دخمه گذاری ثبت شده تشریع شده برای زرتشتیها، اینکه آقا این کتاب اوستا همهاش مال زرتشتیان است من که این نظر را که ندارم که من دارم منوال غادی الزاء میگویم شما که کتاب مقدس و فقه میخوانید من دارم میگویم، گفتید مکالمه اهورا مزدا و زرتشت از آنجا استمرار داشته تا چه زمانی؟ تا ده سال قبل که دوربینهای فیلم برداری آمدند، حالا اینکه در دوره ساسانیان چطوری عمل میکردند یک ربطی به دوره هخامنشیان ندارد، کوروش مال دوره هخامنشیان است، نکته دوم، پس بگویید ساسانیان به اوستا عمل نمیکردند، این را بگویید، در دوره ساسانیان دفن هم میکردند خب باشد، پس عمل نمیکردند به اوستا بیننده:پس این گور دخمه استاد از کجا آمده؟ استاد حسینی:ببینید همین را خدمتتان عرض میکنم این را من نباید جواب بدهم اگر استودان مرکزی منظور است، اگر منظور این است که بازمانده آن استخوانها را میریختند آن وسط که از بین برود آن یک قضیه دیگر است آن دیگر گور نیست آن هم قبر کورش را ثابت نمیکند. بیننده:استاد اگر مثلاً بخواهیم انصاف را هم رعایت کنیم خب پادشاهها را هم مثل آدمهای معمولی نمیبردند در استودان استاد حسینی:بزرگوار پادشاهان بله مراسم دفنشان با شکوهتر است ولی یک نکته است آیا کسی که زرتشتی بود پادشاه شد اوستا را دیگر عمل نمیکنند برایش؟، سؤال من این است، یعنی اگر مثلاً پیامبر اسلام فوت میکند امیرالمؤمنین که خلیفه بود آن زمان به شهادت میرسد میگویند نه این چون خلیفه مسلمانها بوده است پس در نتیجه بدنش را دیگر مراسم کفن و دفن اسلامی نباشد دیگر آن غسل اسلامی نباشد و اینها یا نه اتفاقاً میگویند چون این پادشاه نماد این دین هم میشود، چون این پادشاه است که از این دین پیروی میکرده و نماد است باید دقیقتر باید مراسمش اجرا بشود برای او بیننده:خب ما که حرم میسازیم، خب همین حرم ساختن برای قبرهای معمولی که نمیسازیم استاد حسینی:چه ربطی دارد مگر حرم ساختن غیر شرعی است؟ بیننده:نه غیر شرعی نیست میخواهم بگویم اهمیت میدهیم به آن بزرگ استاد حسینی:خب اهمیت بدهند اشکال ندارد یک دخمه آقای زرتشت را گذاشتند در دخمه دخمه را بیایند 20تن طلا بگذارند رویش ولی در دخمه باید باشد، ما اگر حرم میسازیم برای امیرالمؤمنین برای امام حسین سایر امامان مان قبر که همان قبر است، مراسم تدفین همان مراسم تدفین اسلامی است، شیوه شیوه اسلامی است قرآنی است فقهی است، همان است، روی آن یک بنایی گذاشته میشود که آن بنا بر اساس جلوه و شکوهی که باید داشته باشد را دارد، آیا در مورد کوروش همین اتفاق افتاده؟ یعنی گذاشتند در دخمه، تصاویر را ملاحظه بفرمایید، دخمه یعنی این من قبلاً هم نشان دادم، این دخمه بالای کوه، اینجا آیا قبر زرتشت همچین وضعیتی دارد، واقعاً این نیست، اصلاً قابل توجیه نیست این حرف که بگوییم نه این پادشاه بوده پس این چون پادشاه بوده پت یاره اهریمن را آوردند روی کوروش پیاده کردند، چون میگوید دفن را اهریمن با پت یاریگیاش آورد بیننده:پس الآن این گور دخمه و استودان استاد حسینی:استودان این مرکزش است، ببینید من قبلاً چند بار این را توضیح دادم بیننده:بله اینها را شنیدم استاد، میگویم استودان الآن مثلاً این خمرهای که میگوید گور دخمه که میگوید الآن شما میگویی اینها زرتشتی نبودند؟ استاد حسینی:من دارم میگویم اوستا گفته فقط دخمه بیننده:خب پس یعنی اینها زرتشتی نبودند استاد حسینی:خب من میگویم اگر اینها میگویند زرتشتی بوده یا باید بگویند این آیین زرتش آیینی است که بعد از هخامنشیان به دروغ به زرتشت نسبت داده شد این یک راهش است، راه دوم این است که بگویند کوروش زرتشتی نبوده به هر دلیلی یا سایر پادشاهان هخامنشی، که البته یک سری موارد هم بود که اشاره کرده بودند بقیه مورخین هم که چون دفن شده است احتمال دارد که این زرتشتی نبوده باشد کوروش، این را داشتند یعنی من نشان دادم اسکنش را هم که گفته بودند چون زرتشت دفن نشده این دلیل ممکن است یک دلیل موجهی باشد برای اینکه برخیها بیایند استناد بکنند اصلاً کوروش زرتشتی نبوده است، یا این را بپذیرند کوروش زرتشتی نبوده پادشاهان هخامنشی زرتشتی نبودند دورغ است، یا بگویند اینهایی که در اوستا به اسم آیین زرتشت آمده است بعداً جعل شده اضافه شده هزاران سال بعد از زرتشت و بعد نیایند بگویند که فقه زرتشتی است بگذارند کنار اینها را ، یا همه اینها را با هم جمع کنند، میتوانند جمع بکنند بگویند کوروش هم زرتشتی نبوده اینها را هم بعداً جعل شده اضافه شده پس مردم اگر دنبال یک دین و آیین میگردید بروید ببینید خدا واقعاً پیامبری که فرستاده چه کسی بوده؟ آقا محمد رضای عزیز زمان مان تمام شده بیننده:بله بله، این در مورد میستایم، چون شما خیلی رویش تأکید داشتید استاد حسینی:من میستایمها ترجمه آقای جلیل دوستخواه ترجمه آقای بهنام مبارکه ترجمه آقای ابراهیم پور داوود، ترجمه جناب آقای هاشم رضی من اینها را را برایتان میآورم میستایم که ترجمه نمیشود که میستایم ترجمه برگردانی از عبارت اوستا است همه گفتند میستایم، حال دیگر چیز دیگری ایشان میخواهد به ما بگوید باید بیاید ثابت بکند دیگر، آن دیگر با خودشان بیننده:دستتان درد نکند استاد استاد حیسنی:زنده باشید ان شاء الله موفق و مؤید باشید، آقای تارجی از مشهد ببخشید تا الآن هم منتظر بودید عذر خواهی میکنم از شما که فرصت نشد روی خط تشریف بیاورید خیلی منتظر بودید روی خط ببخشید از سایر بینندگان هم که تماس گرفتند عذر خواهی میکنم ان شاء الله در برنامههای آینده مطالب دیگر را خدمتتان عرض خواهیم کرد آنهایی که اگر ادعا دارند نه در نزد خودشان بخواهند بیایند یک جوابی را بدهند که کسی از مخاطبین ما هم نبیند، بیایند در همین برنامه مطالبشان را مطرح کنند، ببینیم چقدر مستند است آیا جای نقد دارد یا ندارد؟ ان شاء الله که در پناه حق باشید موفق و مؤید باشید یاعلی مدد خدا نگهدار. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته |