![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
2021 March 8 - دوشنبه 18 اسفند 1399 | ![]() |
![]() |
![]() |
دانلود صوت قسمت بیست و دوم برنامه کلمه طیبه با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین یزدانی بسم الله الرحمن الرحیمتاریخ : 15 دی 1399مجری:اجر و پاداش رسالت شعله آذر نبود این همه آزار حق دخت پیغمبر نبود چهره انیسة الحوراء و ضرب دست دیو فاطمه آخر مگر محبوبه داور نبود دست او بشکست اما دست مولا را گرفت غیر از او کس را توان یاری حیدر نبود عرض سلام و ادب و احترام داریم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولیعصر (عج) به رسم دوشنبه شبها در محضر شما هستیم در این ایام جانسوز شهادت صدقیه کبری با برنامه کلمه طیبه میهمان دیدگان شما هستیم برنامهای که این افتخار را داریم تا در محضر استاد ارجمندم حاج آقای یزدانی باشیم و ان شاء الله امشب هم بتوانیم مثل شبهای گذشته که در این برنامه این توفیق را داشتیم در خدمت ایشان بودیم ان شاء الله امشب هم از محضرشان کمال بهره و استفاده را ببریم، سلام علیکم رحمة الله. استاد یزدانی:سلام علیکم و رحمة الله، اَعُوذُبِاللّه مِنَ الشَّیّطانِ الَّعِینِ الرَّجِیمّ بِسّمِ اللّهِ الرَّحّمنِ الرَّحِیمّ الحمد لله الذي اظهر الوجود ومنه بدأ کل حمد وإليه يعود و الصلاة والسلام علي شاهد و المشهود لکل موجود محمد المحمود وعلي آله آل الله الودود خلفاء الله علي عالم الغيب و الشهود سيما الحجة بن الحسن المهدي المنتظر الموعود. من هم سلام و عرض ادب دارم خدمت حضرت عالی و خدمت همه بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولیعصر (عج) و امیدوار هستم که خداوند عزاداریهای همه بینندگان عزیز را در این ایام مورد قبول خودش قرار بدهد وان شاء الله اجر ما را و پاداشت ما را ظهور حضرت صاحب الزمان (عج) قرار بدهد و ما را هم ان شاء الله در رکاب آن حضرت شهید بفرماید ان شاء الله مجری:ان شاء الله به حرمت این دعاها و این ایام ان شاء الله که حقیقتاً همینطور باشد، خب عزیزان مطلع هستید که سبک و ثیاق برنامه به چه صورت است بدون فوت وقت و به سرعت میرویم کلیپ اول را میبینیم و برمیگردیم ان شاء الله به نقدش میپردازیم. کلیپ:بعد از اینکه پیامبر وفات نمود ابوبکر صدیق رضی الله عنه در تمام مسائل پیامبر چگونه رفتار میکرد آن گونه رفتار میکرد، یعنی فدک از مال فیء بود در اختیار پیامبر بود، پیامبر اکرم (ص) بخشی از درآمدهای فدک را صرف اهل بیت خودش میکرد، چون زکات برایشان جایز نبود و برخی دیگر را به بیت المال و سایر مسلمانان میداد، ابوبکر صدیق رضی الله تعالی همین کار را انجام میداد، فاطمه نزد ابوبکر آمد وگفت که من ادعای ارث دارم و فدک را به ارث میبرم از پیامبر خدا (ص) پس فدک را به من بدهید، ابوبکر صدیق رضی الله تعالی عنه این حدیث را برای فاطمه زهرا خواند که ما گروه انبیاء «نحن معاشر الأنبیا لا نورث ما ترکنا صدق» ما گروه انبیا چیزی از خودمان به ارث نمیگذاریم آنچه که ما میگذاریم صدقه هست، ارث ما علم است دانش است در برخی از روایات آمده، فاطمه با شنیدن این صحبت دیگر بعد از آن با ابوبکر صحبتی نکرد، بعضیها میگویند که خب صحبت نکرد قهر کرده، نه فاطمه یک خانم بود و گرفتار مصیبت وفات یپامبر اکرم (ص) بود و اصولاً با مردان بیگانه نیازی هم نبود که ارتباطی داشته باشد سلام علیکی داشته باشد رفت و آمدی داشته باشد و شایستۀ ایشان نیست که قهر باشد اینطوری که آخوندها میگویند که بعد از آن قهر کرد و فلان کرد اینها دروغ است که آخوندها درست کردند ما به تفصیل در باره این صحبت میکنیم و فاطمه هم قانع شد و مسئله هم تمام شد. مجری:بسیار خب همانطور که همه شما دیدید، هرچند ما در جلسه گذشته نسبت به این روایتی که مطرح شد مفصلاً صحبت کردیم و با مصادر مختلف در کتب اهل سنت جریان به نظرم دیگر نسبت به این روایتی که نقل شد روشن شد اما حالا این ادعایی که این آقای ترش آبی باز مطرح میکند این است که حالا ما اول اینطوری شروع بکنیم سؤال را که اولاً ابوبکر تمامی رفتارش شبیه پیامبر بوده طبق این ادعایی که دارند مطرح میکنند از جمله آنها که حالا میخواهم مثال واضح بزنم در جریان فدک و میفرمایند که آقا رسول الله قسمتی از درآمد فدک را اختصاص میداد به اهل بیت و قستمی هم صرف بیت المال میشد اما این قسمتی که نسبت به اهل بیت بود سر جایش بود حالا به خاطر همین مسئلهای که گفتند، صرفاً در همین مورد مثالی که دارند میزنند آیا حقیقتاً همینطور بوده و ابوبکر آمد و به تأسی از آقا رسول الله قسمتی از درآمد فدک را اختصاص داد به اهل بیت؟ استاد یزدانی:واقعاً خیلی عجیب هست این نوع حرف زدن واینطوری، بینندهها را نمیدانم چه تصور کرده که اینطوری ادعا میکند وهیچ مستندی هم نشان نمیدهد مجری:اتفاقاً حالا میخواستم مطرح بکنم، نکتۀ هم که خیلی اشاره میکند به آن بارها و بارها میگوید که این آخوندها اینها را ساختند و شما باید از مصادر معتبر این را پیگری بکنید و به قول آخوندها گوش ندهیم، حالا ببینیم آیا آخوندها از مصادر نقل میکنند یا اینکه خود اینها دارند میخواهند بالاخر به یک وسیلۀ شده حرف خودشان را به کرسی بنشانند. استاد یزدانی:بله ایشان مدعی بود که پیغمبر در زمان حیاتشان از خیبر و فدک و اینها که فیء بود مال مخصوص یپغمبر بود طبق نص صریح قرآن کریم، خب مال شخصی پیغمبر هست فیء، همه مسلمانها میدانند بخشی را به اهل بیت میداد بخشی را هم خرج بیت المال و سائر مسائل میکرد و ابوبکر هم دقیقاً همان کار را انجام داد، خب یک مستند به ما نشان بدهید که ابوبکر یک خرما از خرماهای فدک را به اهل بیت اختصاص داده باشد یک مشت خرما، یک دانه خرما، یک جو یک گندم این دروغ محض است چرا اینقدر دروغ میگویید شما، کل ماترک پیغمبر را مدعی بودند که ارث نیست و صدقه است و تمام ماترک پیغمبر را اینها گرفتند از حضرت زهرا و هیچ چیز به حضرت زهرا (س) نمیداد و به سائر اهل بیت هم نمیداد و همه را گرفتند و حضرت زهرا ناراحت شد و عصبانی شد سر همین قضیه و دیگر بعد از آن البته خلفاء بعدی کلاً فرق کردند ابوبکر که هیچ چیز نداد، عمر بن خطاب واگذار کرد طبق برخی از روایات به امیرالمؤمنین وعباس و بعد از آن عثمان دوباره گرفت، به هر حال خلفاء هر کدام که آمدند یک نوع برخورد کردند ولی ابوبکر هرگز حتی یک مشت خرما، یک دانه خرما از خرماهای فدک را یا چیزهای دیگر را به اهل بیت نداد اگر دارد مستندش را نشان بدهد. مجری:بله اینجا به قول خودش که میگوید این آخوندها اینها را میسازند حالا بیشتر مثل اینکه خودش باید مخاطب این صحبتها باشد ، حالا در ادامه فرمایش حضرت عالی این نزاعی که رخ داد و ایشان هم اتفاقاً اشاره کرد آیا واقعاً، واقعه ماجرا اینطور بود که بعد از اینکه این نزاع و این صحبت انجام شد ایشان ادعا میکند که دیگر حضرت زهرا بعد از این صحبتها قبول کرد قول ابوبکر را و دیگر پی ماجرا را نگرفت و اینکه میبینیم در مصادر آمده که دیگر حضرت زهرا صحبت نکرده صرفاً به خاطر این بوده که ابوبکر، حالا مثل اینکه از آن وقت به بعد دیگر نامحرم شد و به خاطر نامحرم بودن صحبتی انجام نمیشد و نه بخاطر قهر کردند و نارضایتی. استاد یزدانی:بله اما اینکه حضرت زهرا با ابوبکر قهر نکرده باشد و دیگر با او حرف نزده باشد از این جهت که با هم نامحرم بودند خب این مخالف روایات صریح صحیح بخاری است من این را هفته گذشته هم نشان دادم باز هم خدمت ایشان نشان میدهم که ببنید حرفی که شما میزنید میگوید آخوندها درست کردند که ابوبکر با حضرت زهرا قهر کرد و دیگر حرف نزد، خب یک آخوند خدمتتان نشان بدهم، آخوند بخاری، اقای ابو عبدالله محمد بن اسماعیل بخاری متوفی 256، صحیح بخاری أصح الکتب بعد کتاب الله شما، که چاپ وزارت اقواف عربستان سعودی هم هست، چاپ اول، چاپ 1417، در دارالسلام ریاض چاپ کردند و اضح و روشن است جاهای مختلف صحیح بخاری و مسلم و همه کتابهای روایی شما آمده که وقتی ارث را نداد به حضرت زهرا (س) و همه را صدقه حساب کرد، حضرت زهرا(س) «فغضبة فاطمة بنت رسول الله» حضرت زهرا عصبانی شد خشمگین شد «فهجرت ابابکر» با ابوبکر قهر کرد «فلم تزل مهاجرتة حتی توفیت» تا حضرت زنده بود دیگر این قهرش تمام نشد صحیح بخاری، اسماعیل بخاری، چاپ وزارت اوقاف،دار السلام ریاض ، عصبانی شد خشمگین شد قهر کرد و قهرش تا زنده بود با او قهر بود، ایشان میگوید نه آخوندها ساختند خشم و غضب و قهر را این هم آخوند بخاری، باز همین آخوند بخاری در کتاب «المغازی» صحیح بخاری باب شماره 39 حدیث 2441-2440، باز دقیقاً همین را نقد میکند «فوجدت فاطمه » حضرت زهرا ناراحت شد «فهجرته فلم تکلمه حتی توفیت» حضرت زهرا ناراحت شد خشمگین شد بر فلانی با او قهر کرد حرف نزد تا از دنیا نرفت المغاری، بخاری، باب 39، حدیث2440-2441 تا زنده بود با او حرف نزد؛ این را هم ما ساختیم؟ کدام آخوندی توانسته این روایت را در صحیح بخاری شما جا بدهد، باز در همین صحیح بخاری، کتاب الفرائض باب شماره 3، یک باب روایت در همین باره نقل کرده که باز حضرت زهرا (س) «فهرجته فلم تکلمه حتی ماتت» فراضئ، بخاری، باب 3 این سهتا روایت فقط در صحیح بخاری است دهها روایت دیگر با سندهای دیگر داریم که حضرت زهرا قهر کرد تا آخر عمر هم قهر کرد و حتی طبق نقل ابن قطیبه دینوری در کتاب « الإمامه و السیاسه، جلد اول، چاپ دار الأضواع بیروت صفحه 30 و 31، الإمامه و السیاسه، دینوری، چاپ دارالأضواع، بیروت، ج1، ص30 و 31 وقتی آمدند پش حضرت زهرا که عیادتش کنند در آن عیادت میخواست از حضرت زهرا عذر خواهی و اینها بکند حضرت زهرا قبول نکرد و آنها را قسم داد که آیا شما از پیغمبر شنیدید که «رضاء فاطمه من رضائی و سخط فاطمه من سخطی فمن احب فاطمه ابنتی فقد احبنی و من ارضی فاطمه فقط ارضانی» آنها هم گفتند بله همه شنیدیم ما، بعد خدا را شاهد گرفت ملائکه را شاهد گرفت که من وقتی پیغمبر را ببینم از دست شما شکایت خواهم کرد و صریح فرمود «والله لأدعون الله علیک فی کل صلاة أصلیها» هر نماز بخوانم شما را نفرین میکنم میگوید نه این را آخوندها ساختند، این آخوند است؟ آن روایت صحیح بخاری بود، اینها را همه را ما ساختیم؟ یک کم خجالت بکشید به خدا، مردمی که پای تلویزیون شما می نشینند پای صحبتهای شما مینشینند همه مثل خودشما نیستند به خدا، میفهمند شعور دارند درک دارند این مطالب واضح است روشن است در این دنیای که الآن فضای مجازی هر لحظه سریع میتوانند سیرچ بزنند انترنت را پیدا کنند این روایت را، همه کتابها هست، شما چطور اینقدر واضح دروغ میگویید؟ با چه جرأت اینقدر راحت دروغ میگویید؟ آخوندها ساختند میگوید حضرت زهرا با أبوبکر قهر کرد؟ این روایت صحیح بخاری و مسلم و مسانید اینها را چیکار میخواهید بکیند؟ خیلی واضح است روشن است که این آقا دارد دروغ میگوید، خشم حضرت زهرا چیزی سادهای نیست طبیعی است اینها اینکار بکنند خشم حضرت زهرا طبق روایت خشم پیغمبر است خشم پیغمبر خشم خدا است. مجری:باید اینگونه توجیح بکنند. استاد یزدانی:بله و این همۀ بنیان مذهب اینها از هم میپاشد، ستونهای مذهب اینها را از هم میپاشد، آن اساس مذهب اینها را اصول مذهب اینها را زیر سؤال میبرد حضرت زهرا(س)، هم عدالت صحابۀشان را، هم اجماعشان را، خیلی از مسائل دیگر را زیر سؤال میبرد، مجبور هستند بگویند که نه اصلاً قهری نبوده آخوندها ساختند. مجری:بله همین نکتهای که شما فرمودید معلوم نیست اینها چطوری حساب میکنند بینندههای خودشان را که اینگونه میآیند صحبت میکنند، آیا فکر میکنند که اینها از همه جا بی خبر هستند باز هم مثل سابق مثلاً هر چیزی که بخواهد بعضی از این نویسندگانشان بنویسند اینها هم باید بپذیرند؟ نمیدانم معلوم نیست اینها چه برداشتی از بینندگان دارند که دارند اینگونه صحبت میکنند. کلیپ بعدی را با هم ببینیم. کلیپ:اولاً که من گفتم که بینندگان نمیفهمند بله نمیفهمند بازهم تکرار میکنم نمیفهمند صحبتم این است که من نمیفهمم بینندگان من هم نمیفهند، درست میگویم یا نمیگویم؟ در این موضوع ما نمیفهمیم، به من میگوید تو سند آلبانی را بیاور، من چیکاره هستم سند آلبانی را بیاروم؟ این کارتان درست نیست، یا باید بیایید به من بگویید که آلبانی حدیثش ضعیف است بیا برای ما بررسی کن، من خر چه کسی باشم که حدیث را بررسی کنم؟ من که نمیدانم که، من تمام این کسانی که راوی حدیث هستند باید بروم بخوانم بنشینم یک عمر میخواهد، کار من نیست، در شبکه ما شاید هیچ کس هم نتواند این کار را بکند در چهار شبکۀ ما، من خر چه کسی باشم که حدیث را بررسی کنم؟ من که نمیدانم که، یک عدۀ محدودی میتوانند این کارها را انجام بدهند، امت به آنها چه میکند؟ امت به آنها اعتماد میکند یعنی اگر یک شان اشتباه زیاد کند بقیه می گویند این بلد نیست. مجری:اختیار دارید آقای سجودی این صحبتهای شما نفرمایید حالا اینطوری که خودتان و همه این افرادی که هستند همه را یک کاسه میکنید و میگویید که نه من میفهمم نه این بینندگان من میفهمند نه هیچ کدام از این اصحابی که دور و بر من در این شبکه هستند هیچ کدام از کارشناسها هم نمیفهمند، همه را با هم یک کاسه میکنید نفرمایید خلاصه اینطور، حالا تازه مخصوصاً شما هم معروف شدید چند وقت پیش همین چند جای پیش در اخبار بیست و سی نشانتان دادند، نشان دادند که بله در این جریانات داعش و اینکه توصیه میکردید که به ایران حمله بکنند و خلاصه تازه راه افتادید تازه این معروفیتتان دارد جا میافتد حالا اینطوری بخواهید با این صحبتها خودتان را مقایسه بکنید بالاخره با بعضی از حیوانات و اینها یک بلا نسبتی چیزی بگویید بالاخره به آن حیوان حداقل بر نخورد و اینها، نمیدانم حالا دیگر این صحبتهای خودشان است اینطور دارند میگویند. استاد یزدانی:بله کلیپ قبلی سؤال کردیم شما بینندهها را چه فرض کردی، اینجا خودش مشخص کرد که خودشان را این فرض میکنند و بعد بینندهها را هم با خودشان مقایسه میکنند، یعنی چه بیننده نمیفهمد؟ یعنی چه که هر چه البانی گفته ما قبول میکنیم ما خودمان نمیتوانیم؟ شما نمیتوانی شما سوادش را نداری، اینطوری نیست بینندهها همه متوجه میشوند کاری ندارد علم رجال اینقدر سخت نیست اینقدر که شما آن را تصور کردی خیلی سخت هست و کار شاقی هست، بله شما واقعاً کارشناس آن نیستی آنهای که در شبکه شما هست هیچ کدام کارشناس علم حدیث نیستند واقعاً متوجه نیستند واقعا نمیفهمند ولی بینندهها اینطوری نیستند به خدا، بینندهها میفهمند خیلی از بینندههای شیعه خیلی از بینندههای اهل سنت میتوانند روایت را بررسی سندی بکنند الآن کاری ندارد سخت نیست همۀ کتابها در اختیار ما است همۀ کتابها در اختیار شما است بینندهها هم این کتابها را دارند لازم نیست تقلید کنند، متأسفانه اینها در علم فقه میگویند تقلید نکنید ولی در رجال تقلید میکنند، روایت چرا صحیح است؟ البانی گفته صحیح است، خودت باید اجتهاد کنی، این روایت چرا صحیح است؟ چون بخاری گفته صحیح است، نه در رجال و در حدیث و اینها دیگر ما حق تقلید نداریم هرکسی باید خودش برود دنبالش خودش باید مجتهد بشود، نه اینکه اینطوری مثل شما متأسفانه بینندهها را هم مثل خودشان فرض میکنند در علم فقه تقلید شرک است در علم رجال جایز است در اصول جایز است در چیزهای دیگر جایز است فقط در فقه جایز نیست. مجری:همه بینندگان هم دیدند حالا تذکر هم میدهند که این تعبیرهای که این بنده خودش داشت میگفت و ما هم چیزی جز آیه قرآن را نگفتیم که «إِنْ هُمْ إِلاَّ کالاْءَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» که این آیه قرآن هست و خود این فرد هم دارد اعتراف میکند به چنین جریانی که وجود دارد و اینکه صرفاً تقلید میکند، حالا از چه کسی هم تقلید میکند؟ از آن کسی که طبیعتاً دارد ساپورت مالی میکند و ببیند آل سعود چه بیشتر به مزاقش خوش میآید باید طبیعتاً کلام او را گرفت. برویم سراغ کلیپ بعد و ببینیم چه صحبتی دارند این افراد. کلیپ:حالا چرا ما میگوییم که صحابه مهم هستند؟ چرا ما میگوییم خلفای راشدین مهم هستند؟ چرا ما میگوییم که اینها چراغی بر فراز راه این امت هستند؟ برای اینکه خداوند از آنها اعلام رضایت و خوشنودی نموده در سوره مبارکه فتح الله متعال از کسانی که در زیر درخت با پیغمبر بیعت کردند از آنها اعلام رضایت و خوشنودی نموده آنجای که در آیه 18 سوره فتح میفرماید «لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ» خداوند از مؤمنینی که زیر درخت با تو بیعت کردند راضی شد در رأس این مؤمنینی که آنجا زیر درخت بیعت کردند چه کسی بودند؟ خلفای راشدین أبوبکر و عمر و عثمان و علی(ع) بودند، خدا میگوید خدا از اینها راضی شد آخوند میگوید ما راضی نیستیم آخوند شکایت دارد مرجع تقلید شکایت دارد، خدا میگوید ما از اینها راضی شدیم «لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ» خداوند از مؤمنین آن هنگامی که زیر درخت با تو بیعت کردند راضی شد «فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ» خدا میدانست که در دلهایشان چه است، اخلاص هست، ایمان هست، للهیت هست، خلوص هست، آخوند میگوید این صحابه منافق بودند، قرآن میگوید خدا از آنها راضی شد چون میداند که در دلهایشان چه وجود دارد، اگر در دلهایشان آنطوری که آخوند و مرجع تقلید میگوید نفاق و کفر وجود داشته باشد چگونه خدا از آنها راضی میشود؟ مجری:باز هم اینها با این واژه پردازیهای خودشان شروع کردند به بیان یکی از این شبهات نارنجگ گونۀ خودشان، سؤال این بود که خدا از صحابه راضی شد اما آخوندها راضی نمیشوند حالا جسارت نشود محضرتان بخواهیم از شما به عنوان نماینده یک از این آخوندها بپرسیم چرا راضی نمیشوید از صحابه؟ مگر چه بوده که خدا راضی شده اما شما راضی نمیشوید؟ استاد یزدانی:آیهای که ایشان روی آن تأکید داشت آیه 18 سوره مبارکه فتح است که خداوند در این آیه میفرماید «لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا» سوره مبارکه فتح، آیه 18 آیه خیلی آیه معروفی هست از آیاتی که همیشه اینها استدلال میکنند برای عدالت همه صحابه و میگویند خدا از اینها راضی شده و رضایت خدا هم دائمی هست خدا از کسی راضی بشود دیگر از او ناراضی نمیشود حالا این بحث مفصلی دارد که رضایت از صفات ذات که نیست که قابل تغییر نباشد از صفات فعل هست خدا یک روز شما کار خوب انجام میدهی از شما راضی میشود فردا کار بد انجام میدهی ناراضی میشود، اینطوری نیست که خدا از کسی راضی شد دیگر هیچ وقت از دستش ناراضی نشود ناراحت نشود نه، رضایت از صفات فعل هست حالا کاری به آن مسئله نداریم، اما همینجا «لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ» خدا از چه کسی راضی شده؟ خدا از مؤمنین راضی شده خدا از مؤمنینی راضی شده که در آن روز بیعت کردهاند نه از همه کسانی که بیعت کردهاند، حالا بیا شما ثابت کن چند نفر در حدیبیه بوده 1400 نفر، 1500 نفر حالا روایاتی که مختلف هست اکثراً 1400 نفر گفتند 124 هزار صحابی کجا 1400 نفر کجا، شما باید ثابت کنی اینهای که آنجا بودند همۀشان مؤمن بودند چون خدا گفته من از مؤمنین راضی شدم نگفت که «لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عن الذین يُبَايِعُونَكَ» عن المؤمنین قید است این قید را شما چرا کنار میگذارید؟ این قید به این واضحی را، خدا میگوید من از مؤمنین راضی شدم شما میگویی از همه کسانی که بیعت کردند راضی شده، شما دارید تحریف میکنید قرآن را، نص صریح قرآن هست که از مؤمنین راضی شده، پس این جواب اول، دلیلش هم این هست که در همین بیعت رضوان عبدالله بن اُبی حضور داشته رئیس منافقین، آیا خدا از عبدالله بن اُبی که در اینجا حضور داشته و با پیغمبر بیعت کرده راضی شده؟ آیا شما از عبدالله بن اُبی راضی هستید؟ عبدالله بن اُبی حضور داشته جزء کسانی که بیعت کرده در حدبیه بوده، «المحلی إبن حزم اندلسی» جلد شماره 16 المجلد الثالث عشر، محققین زیادی روی این کتاب کار کردهاند چاپ دار إبن حزم بیروت چاپ اول چاپ 1437، صفحه شماره 65 المحلى بالآثار، إبن حزم اندلسی، چاپ دار إبن حزم بیروت، چاپ اول، چاپ 1437، ج 16، ص 65 داستانی که روایت نقل میکند از عکرمه که وقتی عبدالله بن اُبی به حالت مرگ افتاد در حالت احتزار افتاد از إبن عباس نقل میکند پیغمبر بر او وارد شد با پیغمبر صحبتهای بین عبدالله بن اُبی و پیغمبر رد و بدل شد، عبدالله بن اُبی گفت که من یک درخواستی از شما دارم و آن درخواست این هست که من را با پیراهن خودت کفن کنی و خودت بر من نماز بخوانی، آخرهای عمرعبدالله بن اُبی هست، بعد إبن عباس میگوید که پیغمبر با پیراهن خودش عبدالله بن اُبی را کفن کرد خودش بر او نماز خواند و از این مسائل «و أَنَّ رسول الله» این سخن إبن عباس هست «لم يَخْدَعْ إنْسَانًا قَطُّ غير أَنَّهُ قال يوم الْحُدَيْبِيَةِ كَلِمَةً حَسَنَةً» پیغمبر که نمیخواست گول بزند عبدالله بن اُبی منافق بود، نمیخواست بگوید من با این لباس میخواهم تو را اهل بهشت کنم یا قولی که داده بود را نخواهد عملی کند، به او گفته باشد و عملی هم کرد، چرا این کار را انجام داد؟ چون در صلح حدیبیه یک سخن بسیار خوبی گفته بود، چه شده بود؟ در صلح حدیبیه عکرمه میگوید من سؤال کردم این کلمه چه بود گفت آنروز قریش آمد به عبدالله بن اُبی گفت که ما نگذاشتیم محمد بیاید طواف کند ولی به تو اجازه میدهیم بیا طواف کن، به عبدالله بن اُبی برخورد گفت نه «فقال : لا، لي في رسول الله اسوة حسنة» او اسوۀ من است او اگر نیامده طواف نکرده من هم طواف نمیکنم، حالا به خاطر این حرف خوبی که آنجا زد پیغمبر در زمان مرگ عبدالله بن اُبی آمد و لباس خودش را کفن کرد او و خودش بر او نماز خواند، آیا خدا از عبدالله بن اُبیِ منافق، سران منافق، سران منافق مدینه بود و بزرگ منافقین مدینه بود راضی شده؟ شما راضی هستید از او که ما راضی بشویم؟ پس وقتی خداوند در سوره مبارکه فتح آیه 18 میفرماید «لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ» از مؤمنین فقط راضی شده از همۀ بیعت کنندهها راضی نشده، این جواب اول. مجری:عبدالله بن اُبیِ که بعداً اگر شما قرار است به این آیه استدلال بکنید پس سوره منافقون را هم بخوانید آیه 8 آن که دقیقاً اصلاً در وصف، اصلاً شأن نزول آن خود همین عبدالله بن اُبی هست. استاد یزدانی:و سند این روایت هم که گفتم صحیح هست در کتاب «الحدیث النبوی و الفقه» صریح گفته «صحیح من روایة الثقات» و سند هم مسند هست، حالا کاری به این مسئله نداریم بحث سند آن مهم نیست خیلی، حضورش قطعی هست عبدالله بن اُبی در صلح حدیبیه. مسئله بعدی: آیا واقعاً شما از همۀ اینها راضی هستید؟ پیغمبر در روز صلح حدیبیه از اینها چه بیعت گرفت؟ چه گفت؟ چیکار نکنید؟ بیعتشان سر چه بود؟ مفاد بیعت چه بود؟ عهد و پیمانی که اینها بستند چه بود؟ روایت در صحیح مسلم هست؛ صحیح مسلم توضیح داده صحیح مسلم بن حجاج نیشابوری دیگر یکی از صحیحترین کتابهای اینها بعد از بخاری الصح الکتب بعد از کتاب الله هست، چاپ وزارت اوقاف عربستان سعودی در همان دار السلام هست، چاپ دوم چاپ 1421، کتاب الإماره باب شماره 71 روایت 4808، یک باب روایت نقل کرده باب 18 باب استحباب مبایة الامام و بیان بیعة الرضوان تحت الشجرة صحیح مسلم، کتاب الإماره، باب 71، مسلم بن حجاج نیشابوری، چاپ دار السلام وزارت اوقاف عربستان سعودی، چاپ دوم، چاپ 1421، روایت 4808، باب 18 از جابر بن عبدالله انصاری نقل میکند که ما چه بیعت کردیم «بایعناه علی أن لا نَفِرَّ» ما بیعت کردیم که دیگر فرار نکنیم باز روایت بعدی از جابر: بیعت نکردیم بر مرگ، چه بیعت کردیم؟ «إنما بایعناه علی أن لا نَفِرَّ» ما بیعت کردیم با پیغمبر در حدیبیه که دیگر فرار نکنیم و همه بیعت کردیم غیر آقای جد بن قیس انصاری که زیر شتر خودش قایم شده بود، عبدالله بن اُبی هم پس از این روایت استفاده میشود که که انجا بیعت کرده تمام حاضران در بیعت الرضوان با پیغمبر بیعت کردند غیر از آقای جد بن قیس، عبدالله بن اُبی هم آنجا حاضر بوده پس او هم حتماً بیعت کرده این از این روایت استفاده میشود. مجری:وقتی اینطوری بیان میشود که اسم هم میآورد مثلاً فلانی بیعت نکرده استثنا میکند پس مابقی همه بیعت کردند. استاد یزدانی:دقیقاً همه بیعت کردند عبدالله بن اُبی هم قطعاً بیعت کرده، پس اینها بیعت کرده بودند که دیگر فرار نکنند، اما فرار کردند یا نکردند؟ ببینید خداوند در سوره مبارکه فتح آیه شماره 10 قبل از آن چه میفرماید؟ «إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ» آنهای که با تو بیعت کردند «إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ» با خدا بیعت کردند «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ» دست خدا با آنها هست بالای دست آنها هست سوره مبارکه فتح، آیه 10 یعنی خدا با آنها هست، اما «فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَى نَفْسِهِ» اما بیعت شکست ضرر آن به چه کسی میرسد؟ به خدا ضرر آن نمیرسد ضرر آن به خودش بر میگردد خودش را بیچاره کرده، پس این بیعت اینطوری نیست که اینجا بیعت کردی دیگر تمام نه، اگر به این بیعت ماندی خب با خدا بیعت کردی خدا هم با تو هست همیشه، اما اگر بیعت را شکستی چه؟ «فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَى نَفْسِهِ»، بیعت بیعت آزاد نیست که دیگر بیعت کردی تمام رضایت برای همیشه هست نه، بیعت را کجا شکستند؟ خود خداوند در سوره مبارکه توبه آیه شماره 25 میفرماید «وَيَوْمَ حُنَيْنٍ ۙ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ» روز حنین آن روزی که مغرور شده بودید ما چقدر زیاد هستیم سوره مبارکه توبه، آیه 25 اما این کثرت هیچ سودی به حال شما نداشت «وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ» زمین بر شما تنگ شده بود دنیا تنگ شده بود بر شما «بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ» در روز حنین چیکار کردید؟ شما صحابه بیعت کرده بودید دیگر فرار نکنیم، خدا گفت آنهای که بیعت کردند با خدا بیعت کردند، اما آنهای که بیعت شکستند چه؟ «يَنْكُثُ عَلَى نَفْسِهِ»، و خداوند میگوید شما بیعتتان را شکستید و در جنگ حنین فرار کردید «ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ» سوره مبارکه توبه آیه شماره 25، پس بیعت مشروط نبود بیعت بر این بود که فرار نکنند و صحابه فرار کردند، حکم این فرارشان چیست؟ باز خداوند در سوره مبارکه إنفال میفرماید که اگر کس دیگر بعد از این فرار کند بیعت از این که بیعت کرد باز فرار کند «فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ» سوره مبارکه انفال، آیه 16 دیگر رضایت خدا خبری نیست گرفتار غضب خدا میشوند «وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ» خدا گفت «لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ» بله قبول داریم بیعتشان هم بیعت با خدا بود اما اگر شکستند اگر دیگر فرار کردند «فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ» دیگر رضایت خدا تبدیل به خشم میشود بهشتی که خدا وعده داده بود دیگر تبدیل به جهنم میشود اهل جهنم میشود، آنهای که در جنگ حنین فرار کردند خدا میگوید اهل جهنم هست، چرا؟ چون بیعت کرده بود که دیگر فرار نکنید و آنهای که فرار نکردند بر بیعتشان ماندند آنها مؤمن بودند خدا از آنها راضی هست برای همیشه راضی هست چون بر بیعتشان ماندند، ولی اینهای که فرار کردند، چه کسانی فرار کردند؟ دیگر نمیخواهیم وارد بشویم روایت صحیح بخاری واضح است روشن است آنهای که فرار میکردند بعد میگفتند خدا گفته فرار کنید، دیگر نمیخواهم به آن بپردازم اسمش در صحیح بخاری آمده دیگر بیش از این ضرورتی من به آن بپردازم. مجری:خیلی زیبا این سلیقه حضرت عالی هم واقعاً جای تمجید دارد که این وهابیها و اینهای که بیشتر خیلی وقتها ادعا میکنند یک چیزی کاملاً اشتباهی که در ذهن بعضی از بینندگان هم متأسفانه میاندازند این است که شما دلیل را از آیات قرآن بطلبید هر چند که ما مخالف هستیم و نمیخواهیم این را بپذیریم اما این مدارکی که حضرت عالی الآن نشان دادید تماماً دیدیم که اینها در حقیقت آمدهاند لا تقربُ الصلاة را گفتهاند و أنتم سکاری را رها کردند، الآن الحمد الله تمام این قیدها و مشروط بودنها واضح شد خیلی ممنون إن شاءالله که بیشتر از این بتوانیم استفاده ببریم. استاد یزدانی:یک چندتا مستند دیگر هم من خدمتتان نشان بدهم؛ إبن تیمیه خیلی جالب این آیه را تفسیر کرده با اینکه همیشه خلاف قرآن صحبت میکند اینجا خیلی قشنگ صحبت کرده واقعاً لذت میبرد آدم گاهی اوقات از حرفهای که إین تیمیه علیه وهابیت میگوید علیه این اعتقادات این بدبختهای بیچاره میگوید، «مجموع الفتوای» إبن تیمیه، جلد شماره 7 در عربستان سعودی به دستور فهد چاپ شده در سال 1425، صفحه شماره 444 مجموع الفتوای، إبن تیمیه، چاپ 1425، چاپ عربستان سعودی، ج 7، ص 444 ذیل همین آیه «لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ» تا آخر، میگوید «بین أنه» خدا در این آیه بیان میکند که «رضی عنهم هذا الوقت» خدا آن زمان از اینها راضی شد رضایت دائمی نیست چرا؟ خدا گفته «إِذْ یُبَایِعُونَکَ» حدف (إذ) اینجا «ظرف لما مضی من الزمان» همان زمانی که بیعت کردید خدا از شما راضی بود، همان زمان «فعلم أنه ذاک الوقت رضی عنهم بسبب ذلک العمل» چرا خدا از شما راضی شده بود؟چون بیعت کردید که دیگر فرار نکنید و خدا راضی بود از شما «وأثابهم علیه» ثواب هم داد اما چه بود؟ این رضایت موقتی هست ابدی نیست دائمی نیست این رضایت زمانی هست که این بیعت باشد اما اگر بیعت باشد شما بیعتتان را شکستید دیگر خدا از شما راضی نیست، این حرف إین تیمیه هست و خیلی حرف قشنگ و واقعاً منطقی هست که زده. من چند مورد از اینهای نشان بدهم که هر گز از آنها راضی نیستم؛ ببینید آقای عبدالرحمن بن عدیس بلوی ایشان از کسانی هست که در بیعت رضوان بوده با پیغمبر بیعت کرده کتابهای متعدد سنی این را گفته «العصابة فی تمیز الصحابه» إین حجر عسقلانی مهمترین و بهترین و قویترین کتاب اینها در باب صحابه و شرح حال صحابه جلد 4 چاپ دار الکتب العلمیه بیروت چاپ اول چاپ 1415 صفحه شماره 281 شرح حال شماره 5179 العصابة فی تمیز الصحابه، إین حجر عسقلانی، چاپ دار الکتب العلمیه بیروت، چاپ اول، چاپ 1415، ج 4، ص 281، شرح حال 5179 عبدالرحمن بن عدیس پسر فلانی پسر فلانی، إبن سعد گفته از اصحاب پیغمبر بود از پیغمبر روایت شنید در جنگ مصر او حاضر بود اما چیکار کرد؟ «وکان فیمن سار إلی عثمان» از آنهای بود که قیام کرد علیه عثمان و جمع شدند عثمان را کشتند إبن برقی و بغوی و دیگران گفتند «کان ممن بایع تحت الشجرة» آقای عبدالرحمن بن عدیس بلوی قاتل عثمان از آنهای بود که در بیعت رضوان حاظر بود و با پیغمبر بیعت کرد. باز این إبن یونس نقل میکند «بایع تحت الشجرة» آقای عبدالرحمن بن عدیس با پیغمبر در زیر درخت بیعت کرد، در فتخ مصر حاضر بود، خیلی آدم شجاعی بود اما «ثم کان رئیسَ الخیل التی سارت من مصر إلی عثمان فی الفتنة» اما رئیس کسانی بود که از مصر آمدند خانه عثمان را محاصره کردند عثمان را کشتند شما راضی هستید؟ من سؤال میکنم آقای ترشابی خدا از تمام کسانی که در بیعت رضوان حاضر بودند با پیغمبر بیعت کردند راضی هست راضی شد «لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ» خدا راضی شد، شما راضی هستید؟ از قاتل عثمان راضی هستید؟ شما راضی هستید واقعاً؟ این سؤال را به من جواب بدهید. مجری:از سرکردۀ منافقین راضی هستید؟ استاد یزدانی:منافق نیست ایشان، صحابی است قاتل عثمان هست، اگر راضی هستید که خب دیگر حرفی نیست، اما اگر ناراضی هستید دیگر گلایه نکنید شما چرا راضی نیستید آخوندها چرا ناراضی هستند. مجری:در کنارش عبدالله بن اُبی هم طبق فرمایش حضرت عالی جزو آنها بود، پس باید از این افراد هم راضی باشید. استاد یزدانی:حالا کسان دیگر هم این حرفها را زدهاند دیگر من از اینها میگذرم، یک شخص دیگری هست آقای عمر بن حمزه کتاب «اسدالغابه فی معرفة الصحابه» نویسنده إبن اثیر جزری، چاپ دار إبن حزم بیروت چاپ اول چاپ 1433، یک جلدی چاپ شده صفحه شماره 930 شرح حال شماره 3912 اسدالغابه فی معرفة الصحابه، إبن اثیر جزری، چاپ دار إبن حزم بیروت، چاپ اول، چاپ 1433، تک جلدی، ص 930، شرح حال 3912 عمر بن حمزة بن سنان الاسلمی از کسانی بود که در حدیبیه با پیغمبر بود بیعت هم کرده دیگر، وارد مدینه شد از پیغمبر اجازه خواست که برگردد به روستای خودش و قبیله خودش و پیغمبر هم به او اجازه داد اما در مسیر «لقی جاریة من العرب و ضیئة» در راه که داشت بر میگشت به دهاتشان با یک کنیز خیلی زیبای روبرو شد و خوشکل بود و از این مسائل «فنزغه الشیطان» شیطان گولش زد «حتی أصابها» بعد آمد پشیمان شد و حد زد، آیا واقعاً خدا از همۀ بیعت کنندهها همیشه راضی بوده؟ از این کار هم راضی بوده؟ شما از یک آدم زناکار راضی هستید واقعاً؟ ما که ناراضی هستیم، من ناراضی هستم، شما راضی هستید واقعاً؟ خدا راضی هست از یک زناکار؟ میتوانید بگویید خدا از یک زناکار راضی هست؟ مجری:خدا و آخوندها راضی نیستند استاد یزدانی:هیچ کس راضی نیست. باز أبو الغادیه قاتل عمار بن یاسر، إبن تیمیه در «منهاج السنة» جلد 6 چاپ اول چاپ 1406 صفحه 333 میگوید با معاویه از سابقین الاولین بودند، چه کسانی بودند؟ قاتل عمار بن یاسر، چه کسی بود؟ أبو الغادیه، نقل میکند إبن تیمیه «وکان ممن بایع تحت الشجرة و هم السابقون الأولون» منهاج السنة، إبن تیمیه، چاپ اول، چاپ 1406، ج 6، ص 333 قاتل عمار بن یاسرِ صحابی هست با پیغمبر در بیعت رضوان بوده و بیعت کرده با پیغمبر، آیا خدا از او راضی هست؟ شما راضی هستید از او؟ خدا میتواند از همچین آدمی راضی باشد؟ نه خدا نمیتواند راضی باشد چرا؟ چون خداوند صریح واضح روایت صحیح در منابع اهل سنت هست «صحیح جامع الصغیر» آقای البانی جلد دوم صفحه شماره 791 خود پیغمبر گفته «قاتِلُ عمارٍ و سالبُهُ فی النار» آن کس که عمار را به شهادت میرساند و آنکس که او مصلح میکند همه اهل جهنم هستند صحیح جامع الصغیر، البانی، ج 2، ص 791 آنکس که لباسش را کند و این مسائل، اهل جهنم هست روایت هم سندش هم صحیح است، شما راضی هستید از قاتل عمار یاسر؟ بله شما راضی هستید قطعاً راضی هستید همانطور که إبن تیمیه میگوید، ببینید إبن تیمیه در همین «منهاج السنة» جلد 6 صفحه شماره 205 میگوید «والذی قتل عمار بن یاسر هو أبو الغادیة» آنکس که عمار یاسر را به شهادت رساند أبو الغادیه بود منهاج السنة، إبن تیمیه، ج 6، ص 205 گفتند که او از اهل بیعت رضوان بود إبن حزم گفته «فنحن نشهد لعمَّار بالجنة» ما میگوییم عمار اهل بهشت بود و قاتلش را هم میگوییم اگر از اهل بیعت رضوان باشد شهادت میدهیم که اهل بهشت است واقعاً عجیب است پیغمبر میگوید اهل جهنم است شما میگویید اهل بهشت است خب ما چیکار کنیم این وسط؟ حرف شما را گوش بدهیم یا حرف پیغمبر را گوش بدهیم؟ پیغمبر میگوید قاتل عمار اهل جهنم است إبن تیمیه میگوید اهل بهشت است چرا؟ چون در بیعت رضوان بوده، ما چیکار کنیم؟ حرف شما را گوش بدهیم یا حرف پیغمبر را؟ کدامتان راست میگویید؟ خدا راست میگوید یا شما راست میگویید؟ پیغمبر خدا راست میگویید یا شما راست میگویید؟ این خیلی واضح است روشن است که خرف شما کاملاً با سخن پیغمبر در تضاد هست، از این گذشته خود صحابه این برداشت را نداشتند که شما دارید شما کاسه داغتر از آش شدید صحابه این برداشت را که خدا برای همیشه از ما راضی شده را نداشته ببینید این روایت صحیح بخاری هست صحیح بخاری صحیحترین کتاب شما بعد از قرآن چاپ ریاض عربستان چاپ اوقاف چاپ اول چاپ 1417 صفحه 860 روایت 4170 که سید بن مسیب میگوید من با براء بن عازب ملاقات داشتم به او گفتم «طُوبی لکَ صَحِبتَ النبی(ص)» خوش به حالت صحابی پیغمبر بودی تو «وَ بایعته تحت الشجرة» صحیح بخاری، چاپ اوقاف ریاض عربستان، چاپ اول، چاپ 1417، ص 860، روایت 4170 زیر درخت هم که با پیغمبر بیعت کردی و خدا هم گفته «لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ» اما براء بن عازب چه گفت؟ «یابن أخی إنک لا تدری ما أحدثنا بعده» تو نمیدانی که ما بعد از پیغمبر چه خلافهای انجام دادیم چه بدعتهای انجام دادیم و چه کارهای که نکردیم، پس از این روایت استفاده میشود که بیعت رضوان بله بیعت کردند ولی کارهای که بعد از آن کردند همه چیز را از بین برد حبط شد همه چیز. مجری:این برداشت خود صحابه است استاد یزدانی:برداشت صحابه این است روایت هم صحیح بخاری الصح الکتب بعد از کتاب الله شما است، شما میگویید خداوند از صحابهای که در بیعت رضوان بودند برای همیشه راضی شده ولی صحابه میگوید نه اینطوری نیست شما نمیدانید ما بعد از آن چه کارهای انجام دادیم بعد از بیعت رضوان یا بعد از پیغمبر فرار کردیم در جنگ حنین، فرار کردیم در فلان جنگ، فلان جنگ، فلان جنگ، چیکارهای که انجام ندادیم و باعث شد که خدا راضی نشود از ما، پس اینکه کسی در بیعت رضوان حاضر باشد دلیل بر این نیست که خدا برای همیشه از او راضی هست نه راضی نیست همانطور که از عبدالله بن اُبی راضی نیست قطعاً راضی نیست منافق بوده، همانطور که شما از قاتلین عثمان راضی نیستید، خیلیها هستند غیر از عبدالرحمن عدیس کسان دیگر هم هستند، شما راضی هستید واقعاً از آنها؟ راضی نیستید ما هم به همین دلیل از تمام کسانی که در بیعت رضوان حاظر بودند راضی نیستیم فقط از مؤمنینش راضی هستیم همان 12 نفری که در جنگ حدیبیه در کنار پیغمبر ماندند مشخص است اسمهایشان هم مشخص است سنیها هم نقل کرده شیعه هم نقل کرده فراریها هم مشخص است ما از مؤمنین راضی هستیم از آنهای که بیعت شکستند راضی نیستیم چون خدا راضی نیست. مجری:خیلی زیبا خیلی کامل و جامع الحمد الله فرمودید و چه بسا بگوییم گناه اینها بیشتر هم میشود زمانی که بعد از این بیعت پیمان شکنی بکنند کمااینکه حضرت استاد اشاره فرمودند خود خداوند متعال در سوره نساء آوردهاند که «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلًا» این دیگر کلام خود خداوند هست که اتفاقاً مجازات اینها چندین برابر هم خواهد شد. آقا علیرضا سؤال پرسیدند که لطفاً از آقای یزدانی بپرسید چرا پیغمبر(ص) بین معاذ بن جبل و حضرت جعفر بن أبی طالب(س) »مأخات برقرار کردند؟ استاد یزدانی:اولاً اینکه اصلاً واقعاً این اتفاق افتاده نیفتاده باید مستنداتش را بررسی کرد من ندیدهام مستندات آن را که آن که صحیح است آن که روشن است آن که واضح است پیغمبر با امیرالمؤمنین هست سندش هم صحیح است شیعه و سنی با سند صحیح نقل کردهاند که ما قبلاً مستنداتش را نشان دادیم اما اینکه بین حضرت جعفر طیار(ع) و معاذ بن جبل برقرار کرده باشد اول باید مستندش را دید که واقعیت دارد یا ندارد و اگر واقعیت داشته باشد خب دیگر دلیلیش را واقعاً ما نمیدانیم چون در روایت هم نیامده که به این دلیل فلانی با فلانی به این دلیل فلانی با فلانی، فقط خود امیرالمؤمنین پیغمبر دلیلش را گفته که من شما را برای خودم نگهداشتم تو از من هستی من از تو هستم اما برای بقیه واقعاً دلیلی که گفته باشد چون با هم خیلی شبیه هستند یا مثلاً با هم اخلاقشان یک طور است، اینطوری که نداریم در روایات، اگر روایت بود میشد تشخیص داد، ولی دیگر باید از خود پیامبر سؤال کرد چرا بین اینها مأخات برقرار شده. مجری:بله بسیار خب، خیلی ممنون بعضی از سؤالها اینطوری هستند دیگر استاد یزدانی:دلیل اینکه چرا بین مهاجرین و انصار هست خب مشخص است، مهاجرین ضعیف بودند پول نداشتند، فقیر بودند ولی خب انصار که خانه خودشان بود پولدار بودند با اینها مأخات میکرد که یک کمکی هم به مهاجرین شده باشد بتوانند زندگی کنند در مدینه، حالا معاذ بن جبل از انصار هست، جعفر طیار از مهاجرین هست، حالا اگر واقعیت داشته باشد، چون جعفر سالها در حبشه بود، بعد از بازگشتش از حبشه در اواخر عمرش حالا مأخات هم اگر آن زمان بوده باشد و اتفاق افتاده باشد به این دلیل است که انصار به مهاجرین کمک کنند، اما اینکه تطابق دینی و اخلاقی و اینهاهم بوده یا نبود اینهایش را دیگر در روایت نداریم مجری:این را آقا رسول الله دیگر باید پاسخگو باشند، مضاف بر اینکه چه بسا همین کمک مالی علاوه بر کمک مالی، شاید ما که نمیدانیم، براساس همین چیزی که شاید به ذهن برسد این است که از همان طرف کمک در هدایت هم شاید مقصود بوده، یعنی اگر اینطور میخواسته برخورد بشود که افرادی که ضعف در ایمان دارند با افراد دیگر که ضعف در ایمان دارند بخواهند باهم دیگر مأخات بینشان برقرار بشود که نمیشود. استاد یزدانی:ممکن است یکی زا مصالح هم همین بوده باشد که معاذ بن جبل خب چندان با اهل بیت نبود میخواست با جعفر برادر بشود شاید اینطرفی بشود که فکر میکنم موفق هم نبوده، معاذ بن جبل بعداً رفت سمت دیگر. مجری:احسنتم بسیار خب، امشب انواع سؤال را داشته باشیم تا برویم سراغ تماس شما بینندگان، سؤال صوتی برای ما فرستاند یکی از عزیزان باهم میشنویم. سؤال صوتی:سلام علیکم عرض ادب و احترام، در یکی از شبکههایی که مخالف مکتب تشیع است برنامهای داشتند در رابطه با نذر کردن از کتاب وافی روایتهایی را خواندند از آقا امام جعفر صادق(ع) که حضرت فرموده بودند اگر قرار باشد نذری صورت بگیرد فقط باید برای خدا باشد، حالا من سؤالم این است که آیا مثلاً ما برای ائمه نذری میکنیم با توجه به این روایات به مشکلی بر میخوریم یا نه، و خدمت شما عارضم که گفتند که در کل نذر کردن یک عمل مکروهی هست، میخواستم راجع به این هم توضیح بدهید آیا این درست است یا نه، از کتب خود اهل تسنن هم روایاتی را آوردند که آقا رسول الله فرموده بودند که در نذر کردن خیری نیست، اگر اشتباه نکنم این روایت را از صحیح مسلم آورده بودند، میخواستم در رابطه با این موضوع توضیحی را بفرمایید خیلی ممنون التماس دعا. مجری:سلامت باشید تشکر میکنیم از شما که به این صورت با پیام صوتی با برنامه خودتان در ارتباط بودید و سؤالتان را پرسیدید، بسیار خب حضرت استاد در خدمتتان هستیم نذر برای غیر خدا استاد یزدانی:بله خب این بحث مفصلی هست که باید یک شبی به آن بپردازیم قبلاً ما در برنامۀ دیگری مفصل به آن پرداختیم، من خلاصه خدمت بیننده عزیز بگویم که نذر برای غیر خدا از دیدگاه تمام شیعیان شرک است، شکی در این نیست که کسی برای غیر خدا نذر کند، چه برای پیغمبر باشد، چه برای امام باشد، چه برای مردم باشد، چه برای پدر باشد، چه برای هر کسی باشد ، نذر برای غیر خدا شرک است، واضح و روشن است فتوای علمای ما از قدیم تا امروز از شیخ صدوق تا امروز همین است که نظر برای غیر خدا، ببینید من از سید مرتضی یک مستند خدمت این بیننده عزیزمان نشان بدهم ،میگوید از آن چیزهایی که شیعه فقط قبول دارد مجری:اصلاً صیغه نذر را وقتی میخواهند در همین رسالههای عملی آمده که «لله علیّ» استاد یزدانی:همین را میخواستم نشان بدهم، میگوید « ومما انفردت به الامامية أن النذر لا ينعقد» نذر اصلاً منعقد نمیشود «إلا به أن یقول الناذر» مگر اینکه ناذر بگوید «لله علی کذا» باید در نذر کلمه لله علی باشد، بر من واجب است لله علی اگر این لفظ و این صیغه را نیاوریم، اصلاً نذر محقق نمیشود، و اگر شما بخواهی برای امام حسین من نذر میکنم برای پیغمبر نذر میکنم خب این واضح است که شرک است، اما یک مسئله دیگری را شما توجه بکنید، شیعه اگر در ماه محرم نذر میکند یا هر زمان دیگری برای اهل بیت نذر میکند نذر برای خدا است ثوابش را ما به اهل بیت اهدا میکنیم، ما ثوابش را بر پدر و مادرمان هدیه میکنیم نذر میکنیم شب جمعه مثلاً به چند نفر غذا میدهیم ضبح میکنیم یا هر کاری اینها نذرش لله است ولی ثواب این کار را هدیه میکنیم به امواتمان ثواب این کار را هدیه میکنیم به مادرمان، به پدرمان به پیغمبر یا به هر کس دیگری این خب هیچ اشکالی ندارد شما کاری را انجام بدهی اما ثوابش را هدیه کنی به پیغمبر یا به هر کس دیگری، ببینید حتی علمای اهل سنت من فقط چون قبلاً نشان دادیم یک مستند خیلی کوتاه از آقای نبوی نشان بدهم، ببینیم ایشان چه گفته، در «روضة الطالبیین» خودش بزرگترین فقیه تاریخ شافعیها هست، جلد2 ، چاپ دار عالم الکتب، چاپ 1423، صفحه شماره 474 به بعد میگوید: روضة الطالبیینف نبوی، چاپ دار عالم الکتب، چاپ 1423، ج2، ص474 جایز نیست که ذبح کننده یا صید کننده بگوید « باسم محمد و لا باسم الله باسم محمد» جایز نیست وقتی ذبح میکند بجای اینکه بسم الله بگوید، بگوید به اسم محمد، نمیتواند بگوید، «باسم الله و باسم محمد» این میگوید جایز نیست، فتوایشان هم درست است واقعاً هم همین است؛ اما اگر ذبح کند برای غیر خودش مثلاً برای کعبه ذبح کند، برای تعظیم کعبه، یا برای پیغمبر ذبح کند ،میگوید این اصلاً جایز نیست به هیچ وجه جایز نیست اما اگر بگوید هدیه میکنم ثوابش را برای کعبه یا فلان و فلان نذر را لله انجام بدهد اما پیش پای پادشاه نذر کند، چون خوشحال شده پادشاه آمده برای خدا نذر کرده میگوید هیچ اشکالی ندارد، مثل عقیقه، ما چرا عقیقه میکنیم؟ عقیقه مگر برای آن بچه است؟ عقیقه نذر است دیگر، ما عقیقه میکنیم برای خدا اما به چه دلیل؟ خدا یک بچه به ما داده شادی کردیم خوشحال شدیم، خدا این بچه را برای ما نگهدارد حفظ کند از این مسائل ، و بعد میگوید این که اشکال ندارد اینکه کفر نیست «و علی هذا إذا قال الذابح» آن کسی که ذبح میکند اینطوری نیست کند «باسم الله و باسم محمد (ص)» قصددش این باشد که به اسم خدا ذبح میکنم اما نام پیغمبر را به عنوان تبرک میبرم «اذبح باسم الله و أتبرک باسم محمد» این حرام نیست، اگر نام پیغمبر را هم میبرد از باب تیمن است از باب تبرک است این فتوای آقای نبوی است ما شیعیان جایز نمیدانند ذبح را در صیغهاش فقط باید اسم خدا برده شود، ولی شما یک قدم از ما جلوتر هستید، اسم پیغمبر به عنوان تبرک هم جایز میدانید، پس ذبح فقط برای خدا است کسی برای غیر خدا ذبح بکند نذر بکند شرک است قطعاً شرک است، شکی در این نیست ولی اما اگر به عنوان نذر کند ثوابش را هدیه کند به هر کسی که دلش میخواهد این هیچ اشکالی ندارد. مجری:بسیار خب خیلی ممنون استفاده کردیم از محضرتان استاد یزدانی:حالا مستندات زیادی هم داریم که خود وهابیها نذر میکنند هر سال برای محمد بن عبد الوهاب، اینها را ان شاء الله یک وقت دیگر خدمتتان نشان خواهم دادو مجری:بله حضرت عالی هم فرمودید که در سایت خودتان در وبسایت چنین امکانی هست که از راه و بی راه هم بتوانند اینها را برداشت بکنند، بسیار خب آقا علی از کرمانشاه پشت خط هستند علی آقا صدایتان را میشنویم در خدمت شما هستیم، بیننده:سلام علیکم جمیعاً ، و سلام مجدد خدمت سید بزرگوار برادر عزیزم حاج آقای یزدانی و همچنین عزیز دلم آقای مرعشی، این ایام را هم من تسلیت عرض میکنم به همه شما و همه دوست داران اهل بیت، یک سؤال داشتم، البته این را قبلاً جواب دادید فقط این را صفحه و کتابش را نشانم بدهید، یکی صحیح مسلم جلد اول صفحه 239، حدیث 290، دوم سنن ابی داوود استاد یزدانی:متن روایت را بخوانید بیننده:همان «کنت ناظراً علی العایشة» مناظره داشتید با مرادزهی دو سال پیش ، فقط من میخواستم آن متنش را اگر زحمت بکشید چون خیلی گشتم پیدا نکردم، نمیخواهم راجع به آن صحبت هم بکنید استاد یزدانی:سرچ بزنید در اینترنت خودش پیدا میشود، حال ما چون نمیخواهیم به آن دوران بر گردیم و خاطرات با آقای مرادزهی زنده بشود دیگر نمیخواهیم به آن بحث بپردازیم ولی خب سرچ کنند در اینترنت همین جملهای که شما گفتید را پیدا میکنند، بیننده:خب دست شما درد نکند خیلی ممنون و متشکر مجری:سلامت باشید خیلی تشکر میکنیم از تماس شما آقا علی حال آنجا هم ماهیگری است دیگر حاج آقا دارند میفرمایند که تک تک همین عبارتها را هم اگر دقت فرموده باشید خود حاج آقا عبارت از شما میخواهند دقیقاً به همین علت است که شما همان عبارت را اگر سرچ بکنید در نرم افزارهای خاصی که هست و یا در خود اینترنت به احتمال زیاد همان متن برای شما بیاید و همان جا هم کامل آدرس نوشته شده یک مقداری از سؤال صوتی ماند و آن این بود که آیا مکروه اس اصل نذر کردن استاد یزدانی:نه مستحب است اینکه مکروه باشد، حالا ایشان روایت از صحیح مسلم آورد من پیدا نکردم روایتش را که واقعاً مکروه باشد، نذر مستحب است خود پیغمبر نذر میکرد همیشه مگر میشود نذر کردن مستح باشد این همه سفارش داریم برای نذر کردن ولی لله باید باشد، نذر برای غیر خدا جایز نیست، پیغمبر خودش همیشه نذر میکرد ائمه ما همیشه نذر کردند و حتی برای اینکه نذر میکردند برای خودشان یعنی امام باقر (ع) وصیت که برای من نذر کنید تا ده سال در منا فلان پول را نذر کنید و این مشکل ندارد، ندر کردن خودش مستحب است اما روایت صحیح مسلم را که ایشان گفتند من گشتم پیدا نکردم روایتش را متأسفانه چون متنش را اگر میخواندم میشد پیدا کرد، مجری:بله بسیار خب تشکر میکنیم سؤال دیگری که پرسیده شده راجع به بحث ازدواج حضرت ام کلثوم هست، که پرسیدند آیا این زوج ام کلثوم چه کسی بوده حالا فارغ از بحثهای دیگری که مطرح میشود استاد یزدانی:بله این از آن مباحث بسیار، که همسرش چه کسی بوده یک کتابی پسر علامه امینی نوشته در همین موضوع آنجا ایشان مستندی نشان میدهد که ام کلثوم عروس عقیل هست و یکی از پسران عقیل همسر ایشان بوده در آن کتاب میتوانند ببینند و ما مفصل دیگر بحث ازدواج ام کلثوم را قبلاً جواب دادیم ،که اولاً اصلاً چنین ازدواجی صورت گرفته باشد محل تأمل است، بر فرض هم چنین ازدواجی صورت گرفته باشد هیچ چیزی را ثابت نمیکند همانطوری که ابن تیمیه گفته ازدواج آن زمان دلیل بر محبت نبوده هر کسی با هر کسی ازدواج میکرده، ما نمونههایش را هم آنجا مفصل گفتیم حضرت اما مجتبی (ع) با دختر اشعث بن قیس که شکی در نفاق او کسی ندارد ازدواج کرده ،منافقتر از اشعث بن قیس نداشتیم در عصر امیرالمؤمنین در همه گرفتاریها ایشان نقش داشت، در نهروان و صفین و همه جا نقش داشت ،ولی امام مجتبی با دخترش ازدواج کرد، با دختر طلحه، امام مجتبی با دختر طلحه ازواج کرد ام اسحاق و خب طلحه را همه میدانند که دشمن اهل بیت بوده و در جنگ جمل کشته شده در سپاهی بوده که در مقابل امیرالمؤمنین بوده به قصد کشتن امیرالمؤمنین آمده و آنجا کشته شده ولی امام مجتبی با دختر طلحه ازدواج میکند و همان ام اسحاق بعداً میآید با امام حسین ازدواج میکند هیچ مشکلی با این قضیه نیست، امام جواد (ع) دیگر معروف است همه میدانند که با دختر مأمون ازدواج کرده، همه میدانیم شیعه و سنی مأمون را قاتل امام رضا میداند، با دختر قاتل پدر خودش ازدواج کرده و این ازدواجها هیچ کدام دلیل بر محبت نیست، سنیها نقل کردند که ام کلثوم دختر حضرت زینب با حجاج ازدواج کرده، حجاج را دیگر همه میشناسند چقدر دشمن اهل بیت بوده، چقدر دشمن شیعه بوده البته خب سنیها نقل کردند و همینطور نقل کردند که حضرت سکینه با مصعب بن زبیر ازدواج کرده که البته دروغ است افسانه است ولی خب اینها زیاد نقل کردند این قضیه را اگر قرار باشد ازدواج دلیل بر محبت باشد باید امام رضا رفیق مأمون باشد مگر میشود؟ پدر کشتگی دارد با مأمون، مأمون پدرش را به شهادت رسانده نمیشود که، با طلحه با دختر اشعث، پیغمبر این همه ازدواج داشته پدرهایشان هم همه کافر بودند، هیّ بن اختم یهودی، پیغمبر او را در جنگ بنی قریضه میکشد همان روز هم با دخترش ازدواج میکند، صفیه دختر هیّ بن اختم هست، یهودی است دشمن پیغمبر است، کشته پیغمبر او را بعد همان جا با دخترش ازدواج کرده، اینها هیچ کدام دلیل بر محبت نیست، با دختر ابو سفیان ازدواج کرده، ام حبیبه دختر ابو سفیان است دشمنتر از ابو سفیان داشتیم مگر با پیغمبر کسی دشمنی کرده باشد، ایات قرآن در مذمت ابو سفیان نازل شده، آن هم کشتاری که ابو سفیان کرده، جنگهای مختلف از احد و بدر و در بدر که البته نبوده ولی خب در احد بوده در احزاب بوده، پیغمبر را دخترش ازدواج کرده ولی با این حال با ابو سفیان خوب بوده پیغمبر؟ خود پیغمبر صریح لعن کرده ابو سفیان را، روایت صریح داریم قبلاً نشان دادیم، پس ازدواج در برابر محبت نیست، مجری:بله خیلی زیبا ردیف فر مودید این مثالهای نقضی که بوده، که فرمودید هم سابقاً از مصدرشان هم و ابن تیمیه هم تصریح داشتند به همین مطلب، بسیار خب، از بینندگان که چرا همیشه اعلام میکنید که کلیپهای شما مانده حالا در خواست کردند که کلیپها پخش بشود، حالا از آنطرف هم، حالا اگر امکانش هست ما خیلی سریع یکی از آن کلیپهای بعدی را ببینیم و برگردیم ان شاء الله سریعتر پاسخگوی سؤالات خواهیم بود، کلیپ بعد را باهم ببنیم. کلیپ:+حضرت علی (رض) در این جنگ شرکت داشتند، خب خیبر قلعههایی بود، نه اینکه مثلاً فقط یک قلعه بود، نه خیبر یک منطقه وسیعی بوده، منطقه خوش آب و هوایی بوده پر از درخت بوده، باغهای خرما اینها همه داشتند، زارعت بوده کشاورزی بوده، خب حضرت علی (رض) در این قضوه، یکی زا قهرمانان این قضوه هستند حقیقتاً؛ میبینیم که رسول الله (ص) فرمودند که فردا پرچم را به شخصی میدهم که - خدا و رسولش او را دوست دارد و آن هم خدا و رسول را دوست دارد + دوست دارد، همه آرزو داشتند صفت خوبی است مدح خوبی است - این افتخار نسب چه کسی میشود + بله دقت کنید اینجا، اینها دیگر رد بر خوارج میشود، این احادیث رد بر نواصب است، دشمنان حضرت علی، ردی بر آنها است دیگر، کسی که رسول الله (ص) میفرماید که - الله و رسول را دوست دارد و الله و رسول هم او را دوست دارند + دوست دارند، وقتی که خدا و پیامبر کسی را مورد مدح قرار دادند و بعد از آنها چیزی که بر خلاف این باشد مذمت و ضد این مدح وارد نشده باشد همان میماند دیگر، چون یک مسئله قلبی است الآن، مسئله ظاهری نیست، یعنی اینکه وقتی این را میگوید هم آن از طریق وحی باشد و هم از اینکه دیده این فرد چگونه است، وقتی میگوید که خدا او را دوست دارد - این دیگر بالاترین مدح است در واقع، بالاترین مهر تأیید است پس + یعنی آیا اینجا میشود از طرف خدا پیامبر همینطوری بگوید؟ نمیتواند پیامبر که از سوی خدا بعد به خدا نسبت بدهد که خدا علی را دوست دارد، در حالی که مثلاً دوست نداشته باشد - مگر اینکه «ما ینطق عن الهوی إن هو إلّا وحی یوحا» + بله مجری:بله این هم کلیپی که همه ملاحظه فرمودید و همه با هم دیدیم این کلیپ، البته حالا به نظر میرسید که در جهت اثبات یکی از فضائل آقا امیرالمؤمنین هست که ، منتهی زیاد معمولاً از این چیزها پخش نمیکنند اما حالا اینکه چه شد پخش شد و حضرت عالی هم انتخاب کردی که چرا پخش بشود میشنویم از حضرت عالی. استاد یزدانی:بله ما وقتی کلیپ از اینها پخش میکردیم انکار میکردند فضائل امیرالمؤمنین را و حتی روایتی که صحیح بود را میگفتند ضعیف است ، حالا هفتههای پیش ما از همین آقا در همین برنامهاش که برنامهاش فضائل امیرالمؤمنین است ولی تمام تلاشش را میکند فضائل امیرالمؤمنین را انکار کند ولی عجیب بود برای من که آمد و خیلی هم قشنگ توضیح داد این را پذیرفت و خیلی ما از او ممنون هستیم که واقعاً این کار را انجام داد من روایت را از صحیح بخاری نشان بدهم چون ایشان مستند نشان نداد من مستند نشان بدهم فضیلت بی نظیر امیرالمؤمنین هست در صحیح بخاری ، چاپ اوقاف عربستان در دار السلام ریاض ،چاپ اول، چاپ 1417، صفحه 610، حدیث 3009 که خیلی روایت جالبی است صحیح بخاری ، چاپ اوقاف عربستان در دار السلام ریاض ،چاپ اول، چاپ 1417، ص 610، ح 3009 که سهل بن حنیف است که : «قال النبی یوم خیبر» پیغمبر در روز خیبر گفت «لأعطینّ رایة غداً رجلاً» فردا من پرچم را به دست کسی خواهم داد به دست مردی خواهم داد «یفتح الله علی یدیه» خدا فتح و پیروزی را به دست او نسیب ما خواهد کرد «یحب الله و رسوله» آن شخص خدا و پیغمبر را دوست دارد «و یحبه الله و سوله» خدا و پیغمبر هم او را دوست دارند خیلی عجیب است میگوید همه منتظر بودند که فردا چه اتفاقی میافتد چه کسی را انتخاب میکند، خب خیلی روایت قشنگی است، حالا این روایت را متأسفانه ناقص نقل کرده آقای بخاری که بعدش در روایات دیگر دارد که آن کسی که من میفرستم کرار است، فرار نیست و این مسائل، روایت را حالا فقه الحدیث هم دارد البته خب خیلی مهم است ما زمانی میتوانیم اهمیت این حدیث را بفهمیم که مقایسه کنیم با دیگران، خب این روز آخر جنگ خیبر هست که پیغمبر این حرف را زده، چه شده در طول این چند روزی که بقیه رفتند و برگشتند؟ فتح و پیروزی را خدا به دست آنها نسیب مسلمانها نکرده، نکند آنها خدا و پیغمبر را دوست نداشتند، نکند خدا و پیغمبر هم آنها را دوست نداشت اگر دوست داشت فتح و پیروزی را نسیب آنها میکرد، متأسفانه این وهابیها روایت را کامل توضیح نمیدهند حالا اگر یک زمانی فرصت بشود مفصل قشنگ کامل توضیح بدهیم مشخص میشود که این فضیلت چه فضیلت بزرگی است برای امیرالمؤمنین و برتری امیرالمؤمنین را بر کسانی ثابت میکند که فرار بودند کرار نبودند. مجری:بسیار خب از سبک و ثیاق خود روایت مشخص است که دارد راجع به یک پاسخی، یعنی یک جریان ظاهراً اتفاق افتاده بعد از آن دارد راجع به آن صحبت میکند، حالا بینندگان هم همه الحمد الله اهل فضل هستند و با این امکانات هم چنین امکانی است که همگی پیگیر بشوید و ببینید جریان در اصل چه بوده؛ حالا به اقتضای وقت برنامه و شرایط برنامه فرصت نمیشود ما این را بهش بیشتر بپردازیم، آقای نوروزی از گرگان پشت خط هستند آقای نوروزی در خدمتتان هستیم. بیننده:سلام علیکم خسته نباشید، خدمت شما عرض بشود که من یک سؤال داشتم که جناب آقای یزدانی فرمودند که پدر خانمهای پیغمبر تمام کافر بودند آیا پدر حذر خدیجه کافر بود؟ استاد یزدانی:پدر حضرت خدیجه که قبل از اسلام بوده، حالا ما نمیدانیم قبل از اسلام به دین حضرت ابراهیم بوده یا نبوده، نگفتم همه گفتم بسیار، حالا اگر گفتم همه که اشتباه کردم ،حالا کاری نداریم به آن قضیه ولی پدر حضرت خدیجه که قبل زا اسلام از دنیا رفته، حضرت خدیجه یتیم بود پدرشان زنده نبود در زمان اسلام حضرت خدیجه خودش اولی مسلمان بوده، شاید کافر بوده، شاید هم به دین حضرت ابراهیم بوده که احتمالش که به دین حضرت ابراهیم بوده باشد زیاد هست. مجری:بله خب سؤالتان آقای نوروزی؟ بیننده:انگیزهاش چه بوده، انگیزه از این ازدواج، که همه اینها کافر هستند. استاد یزدانی:انگیزه در هر ازدواجی متفاوت بوده ،مثلاً با ام حبیبه که پیغمبر ازدواج کرد ما در سایت مؤسسه حضرت ولیعصر مقالهاش را مفصل نوشتیم همان زمانها ده پانزده سال پیش، با ام حبیبه اگر ازدواج کرد پیامبر بخاطر اینکه ام حبیبه مؤمن بود رفته بود حبشه، شوهرش رد حبشه فوت کرده بود و وقتی آمد به مدینه بی پناه بود کسی را نداشت، پیغمبر هم پناه همه یتیمان و پناه بیوه زنان بود، روایت صحیح بخاری است دیگر که پیغمبر عصمت الأمامر بود، پناهگاه بیوه زنان بود، با او ازدواج کرد چون پناهی نداشت، با ام سلمه ازدواج کرد برای چه، با ازدواج ام سلمه با پیغمبر کل قبیلۀ او با پیغمبر همراه شدند از جمله خالد بن ولید، خالد بن ولید بن مغیره دشمن پیغمبر است در همه جنگها، بعد از اینکه پیغمبر با ام سلمه از قبیله او ازدواج میکند خالد بن ولید دیگر علیه پیغمبر شمشیر نکشید. مجری:خیلی ممنون حالا آقای نوروزی سؤال دیگری نیست دیگر خدا حافظی بکنیم؟ بیننده:خیلی ممنون متشکر مجری:سلامت باشدی خدا حفظتان بکند، و تکمله صحبتهای استاد، ببخشید گفتم پشت خط نباشند. استاد یزدانی:بله با ام سلمه ازدواج کرد میخواست یک قبیلهای را کامل با خودش بکند و موفق بود پیغمبردر این قضیه با دختر هیِّ بن اختم همینطور وقتی با آن یهودی ازدواج کرد خب این صفیه کسی را نداشت، حالا دلایل متعدد برای هر کدام از این ازدواجها پیغمبر یک فلسفهای داشتند و هیچ کدام از این ازدواجها برای اینکه ثابت کند با فلانی یا فلانی خوب هست رابطه نیک هست نبوده ، نمیتوانند ثابت کنند من با فلانی ازدواج میکنم چون پدرش را دوست دارم، نداریم همچین روایتی همچین مستندی که پیغمبر گفته باشد من با جبیریه یهودیه ازدواج میکنم چون پدرش را دوست دارم، نه با صفیهای که یهودیه بوده ازدواج میکنم چون پدرش را هیّ بن اختم که دشمنش است و رئیس قبیله بنی قریضه است و کشته شده در آن جنگ با او دوست هستم، نه هیچ کدام از این ازدواجهای پیغمبر دلیل با دوستی با آن قبیله نیست، خیلیهایش برای این است که آن قبیله دیگر با اسلام دشمنی نکنند، چون مهم بود برایشان ازدواجها این مسائل این ارتباطات، و خیلیهایشان هم برای این بود که خودشان میآمدند و عرضه میکردند خودشان را به پیغمبر، طبق آیه قرآن کریم است ،که اگر زنی آمد خودش را بخشید به پیغمبر، پیغمبر میتواند با او ازدواج کند، حتی بدون عقد، همین عقد میشود، میتواند با او ازدواج کند، و خیلی از زنها میآمدند خودشان را حبه میکردند به پیغمبر و پیغمبر هم با آنها ازدواج میکرد، و هیچ اشکالی هم ندارد و هیچ کدام از این ازدواجهای پیغمبر هم بحث شهوت و شهوترانی و این مسائل نبوده دلیلش هم واضح است که پیغمبر بعد از حضرت خدیجه (س) مدت طولانی پنج سال با یک زنی به نام سوعت بن زمعه سر کرد که یک پیر زنی بود، خب حالا در وصفش حرفهایی زدند من نمیخواهم آنها را تکرار کنم که بیوه زن و پیرزن شصت – هفتاد ساله بود، پیغمبر پنج سال با او سر کرد. مجری:که اتفاقاً انگیزهای هم که برای این ذکر میشود این هست که خوف جان این زن پیغمبر بود چون اقوامش همه کافر بودند وانگیزههای مختلفی استاد یزدانی:پس بحث این مسائل نبوده حالا دیگر هر ازدواج یک فلسفهای داشته. مجری:بسیار خب بله، حالا مضاف بر اینکه باز هم لینک بزنیم به صحبت قبلی خود استاد که آن نتیجهای که متأسفانه بارها و بارها این شبکههای وهابی میخواهند بگیردن از اینکه این ازدواجها تماماً میخواهد نشان بدهد که محبت دوطرفهای بین این دو نفر وجود داشته بارها و بارها هم در این برنامه مطرح شده و هم با مصدرهای متفاوت همه دیدند که تماماً این کتب خود اهل سنت آمدند این را رد کردند و گفتند خیلی وقتها اصلاً چنین چیزی نیاز نبوده و چنین ادعایی کاملاً باطل هست ؛ بسیار خب حالا خیلی سریع این کلیپ آخر را هم ببینیم این عزیزان بارها و بارها گفتند چرا کلیپها را کامل پخش نمیکنید. کلیپ:خانم رحمانی در رابطه با یانکه زبان خارجی، یاد گرفتن زبان خارجی گفتند حرام است، ما که نشنیدیم اتفاقاً بهترین صفت این است که انسان زبانهای مختلف یاد بگیرد و بتواند دیگران را به راه راست هدایت دهد، تعلیم هیچ زبانی اشکال شرعی ندارد حالا، آخوندهای شیعه برای خودشان یک مسائلی دارند که این کنه مطلب و مذهبشان را بفهمد، به حقیقتاشن پی ببرد برای همین و إلّا که امروزه زبان خارجی یاد گرفتن ضرورت است بخصوص زبان انگلیسی که بین المللی است، مجری:بسیار خب این هم از این بیان این آقا که کاملاً شیوا و کامل بود استاد یزدانی:بله ایشان فتوایش این است که باید ما زبان عربی را یاد بگیریم خیلی مهم است و زبان بین المللی است و مفصل هم صحبت کرد ولی، بعد میگوید میگویند چون مذهبشان نمیخواهد معلوم بشود و آن رازهایی دارند و مخفیهایی که دارند نمیخواهند آشکار بشود میگویند نه زبان یاد نگیرید؛ بابا کدام شیعهای آمده گفته که نه زبان عربی یاد نگیرید زبان انگلیسی یاد نگیرید، فرانسه، هیچ شیعهای هیچ عالمی از علمای شیعه من ندیدم فتوا داده باشد، ولی علمای شما فتوا دادند ببینید کتاب « الشرح الممتع» آقای ابن عثیمن، مفتی بزرگ وهابیها در این کتاب خودش، محمد بن صالح العثیمن، دار ابن جوزی هم این کتاب را چاپ کرده در عربستان سعودی، جلد 12، چاپ اول، صفر 1427، صفحه 263، ببینید چه میگوید، میگوید: الشرح الممتع، محمد بن صالح العثیمن، دار ابن جوزی، عبرستان، چاپ اول، ج12، ص263 ما اصلاً دوست نداریم مردم از لغة عربی روی گردان بشوند مخالف این هستیم، « ونری أن من اکبر الجنایه علی الأولاد» بزرگترین جنایتی که دارند در حق این اولاد میکنند این هست که کلمات غیر عربی دارند به بچههایشان یاد میدهند، بعد مستند میکند به حرف ابن تیمیه در کتاب «اقتضاء صراط المستقیم»، که لغة بسیار مهم هست در فرهنگ ما مهم هست در حفظ اصول امتها بسیار مهم هست و بعد روایتی نقل میکند که «فلانی یضرب من یرطنون رطانة الأعاجم» کسی با لهجه عجمها حرف میزد او را کتک میزد روایتش هم سندش صحیح است البته ،خب روایات دیگر هم ما فراوان داریم از ایشان که کسی به زبان فارسی حرف بزند خبیث است در این حد هم فتوا داریم، بعد میگوید جایز نیست «ینبغی أن یضرب هؤالاء الذین یفخرونه بهذه الغة الأجنبیه» باید کتک بزنیم اینهایی که میگویند ما انگلیسی بلد هستیم و افتخار میکنند ما انگلیسی بلد هستیم حالا انگلیسی یا غیر انگلیسی « و الأقبح و الأسوأ عنهم» بدتر این است که بچههایشان را یاد میدهند «فهذه جنایت عظیمه» این جنایت بزرگی است که اینها به بچههایشان زبان انگلیسی یاد میدهند آقای خدمتی حرف قشنگی میزنی، شعر قشنگی میخوانی ولی خب یک هماهنگی هم با مفتیهایتان بکنید، آخوند که میگوید منظور ما نیستیم آخوندهای خودشان است ،انگلیسی زبان خوبی است ولی آخوندهای شما میگویند بزرگترین جنایت است ،و از گذشتگانتان که با زبان عجم با زبان فارسی به شدت مخالف بودند و خباثت میدانستند و جنابت میدانستند و کتک میزدند هر کس فارسی حرف میزد آن زمان را به اینها توجه کنید بعد فتوا بدهید، سنتتان را ببینید، سنت خلفایتان چه بوده بعد فتوا بدهید و فتوای علمایتان را هم ببینید. مجری:خیلی ممنون الحمد الله امشب هم کاملاً استفاده کردیم بهره بردیم و لاله لای این کلیپها کلیپهای جالبی هم بود که لذت بردیم از آنها الحمد الله ان شاء الله که همیشه بتوانیم مروّج مکتب اهل بیت باشیم. اللهم أجعل محیانا محیا محمدٍ و آل محمد اللهم أجعل مماتنا ممات محمد و آل محمد اللهم صلی علی محمد و آل محمد «والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته»
|