![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
2021 March 8 - دوشنبه 18 اسفند 1399 | ![]() |
![]() |
![]() |
دانلود صوت قسمت بیست و سوم برنامه تاریخ بدون روتوش به کارشناسی دکتر سید محمد حسینی بسم الله الرحمن الرحیمتاریخ : 16 دی 1399استاد حسینی:بسم الله الرحمن الرحیم الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم عرض سلام و ادب خدمتشما بینندگان عزیز و ارجمند شما بیننده تاریخ بدون روتوش هستید برنامۀّ که رسالتش گفتن تاریخ بدون روتوش هست به شما بینندگان عزیز آنچه که کمتر گفته میشود یا مطرح نمیشود در فضای رسانهای به انگیزههای مختلف روتوش میشود یا گاهی سانسور میشود آن مواردی که لازم میبینیم در این برنامه را خدمت شما عزیزان عرض میکنیم ما در این برنامه معتقد هستیم که تاریخ بخصوص تاریخ ایران و باستان و تاریخ اسلام اصطاحاً دور ریز ندارد از همه جای این تاریخ میشود استفاده کرد هم رویکردی که ما داریم ان شاء الله صادقانه خواهد بود و مستند خواهد بود، و هم در خواست میکنیم از همین ابتدای برنامه اگر ما مطلبی میگوییم خلاف است اگر ما مطلبی میگوییم دروغ است اگر مطلبی ما میگوییم، سؤالی ما مطرح میکنیم که شما برایش پاسخی دارید، حتماً در بخش دوم برنامه روی خط تشریف بیاورید و مطلب خودتان را مطرح بکنید چون ما چند تا سؤال در برنامه مطرح کردیم سعی ما این است در برنامه تاریخ بدون روتوش رویکردی معقول خدمت شما عزیزان ارائه بشود، هم مطالب و محتوایی که خدمتتان ارائه میشود قابل استفاده باشد، و هم رویکردی که ما نسبت به آن تاریخ با آن دید نقادانهای که داریم بتوانید شما این را در جاهای مختلف مطالعات مختلف تاریختان ان شاء الله لحاظ بفرمایید از آنجایی که ما رویکرد دیگری نسبت به تاریخ ایران و باستان داشتیم و به تاریخ اسلام خواهیم داشت و خواهید دید ان شاء الله آمدیم برخی از آن مسائلی که الآن مشهور شده است توسط برخی از مبلغین و قابل تشکیک است سؤالات مسائل را در موردش مطرح کردیم از جمله اینکه می دانید گروهی هستند برای اینکه مقابله بکنند با اسلام و تشیع، میگویند ما پیامبر ایرانی داشتیم که او زرتشت بوده است پیامبر پارسی گوی ایرانی بوده است و باید ما مطیع آن پیامبر باشیم نه پیامبری که به گفته آنها پیامبر عربها است، فلذا ما آمدیم گفتیم در مورد همین ادعاها ما تشکیک وارد میکنیم و اشکال وارد میکنیم آیا زرتشت ایرانی بوده بیایید به ما ثابت بکنید، سؤال پرسیدیم گفتیم که ایرانی بودن زرتشت دلیلتان چیست در حالی که در اوستا خلاف آن آمده است، در مورد ولادت زرتشت که در اوستا چیزی نیامده، ولی محل فعالیت زرتشت ویژگیهایی که گفته است متفاوت و مغایر است با ایران، و گفتیم اصلاً زرتشتی که شما دارید تبلیغ میکنید خودتان میدانید زرتشت پیامبر بوده یا نبوده اول خودتان به این نتیجه برسید زرتشت پیامبر بود یا نبود، خود موبدان عزیز در ایران و در خارج از ایران هنوز به نتیجه واحدی نرسیدند که زرتشت بلاخره اصلاً پیامبر بود یا نبود، نکته بعدی گفتیم زرتشت کی زندگی میکرد، گذشته از روز و هفته و ماه و سال و ده و قرن هزاره زرتشت هم در ابهام است و این مسائل را بصورت جزئی به آن پرداختیم در برنامههای قبل، از طرف دیگر آمدیم گفتیم ادعاهایی را مطرح میکنند برخی و دامن میزنند به شهرت برخی از ادعاهایی که اینها خودش کاملاً قابل تشکیک است، و خلاف آن در آموزههای زرتشتی ثابت است مثلاً در مورد عدم وجود خشونت در آیین زرتشت ادعاهای زیدی مطرح میکنند میگویند ما پیرو پندار و کردار گفتار نیک هستیم و طوری این را تفسیر میکنند گویی اینکه اصلاً دستور به کشتن قتل و اینها در آموزههایی اوستایی و آموزههای زرتشتی نیامده ما اینجا آمدیم نمونه هایی را که خلاف این مسئله بود را خدمت شما عرض کردیم و به شما گفتیم که خیر مسئله این چنین نیست مطالبی در کتب زرتشتیها در اوستا در آموزههای زرتشتی وجود دارد که کاملاً خشن و گاهی نا عادلانه است و آنها را برای شما مطرح کردیم و نسبت به آن به صورت علمی و مستند در برنامه پرداختیم ، من یک عبارت بخوانم، در ادامه بحثی که جلسه قبل داشتیم تا بحث امشب را مطرح بکنم برای شما عزیزان، ببینید در اوستا ما هفته قبل جلسه قبل خدمتتان عبارتی را خواندیم که براساس همین کتاب اوستای برگردان جناب آقای جلیل دوستخواه برخی از افرادی که به احکام زرتشت عمل نمیکنند باید زنده زنده پوستشان کنده بشود، ببینید باز جای دیگر، آیا فقط یک جا این مسئله آمده بود؟ خیر در اوستای برگردان جناب آقای جلیل دوستخواه ما اگر برویم صفحه شماره 680 را ببینیم در مورد کسی که نسو کشی میکند یعنی چه؟ یعنی اینکه مرده را جابجا میکند برای بردن به دخمه آمده است مطالبی را گفته مزدا پرستان باید گرداگرد آن فلان بکنند و بهمان بکنند، حالا اگر کسی تختی بکند از این احکام زرتشت چه بلای باید بر سرش بیاید بر اساس اوستا؟ اینجا گفتار و کردار و پندار نیک نمونهاش را دیگر داریم میبینیم در اوستا که به چه شکل تفسیرش را، اگر آن آدم عمل نکرد به این دخمه گذاری و نسو کشی و احکامش که مردهها را چطوری باید جابجا بکنیم دو نفر باید باشند یکی جلوی جسد و تابوت را بگیرد یکی انتهای تابوت را بگیرد، به صورت کلی به این احکام عمل نکرد چه بلای برسرش میآید؟ هنگامی که به روزگار پیری و فرسودگی یا فرتوتی رسید برگردان اوستا، جلیل دوستخواه، ص 680 اول باید نگهش بدارید یک جا، این آدم را چیکار میکنید؟ یک زره عقبتر آن را بگویم حال که قرار شده این مطرح بکنم کامل بگویم، میگوید که این آدم که عمل نمیکند به یک سری احکام زرتشتی، این آدم را باید بیارند او را خوراک و جامه دهند ناگوارترین خوراک غذای خیلی بد به او بدهند بدترین غذای که میشود به او داد فرسودهترین جامه بدترین لباسها را به تنش کنند خوراکی ناچیز و تن پوش اندک مایه همان غذای خیلی بدی هم که به او میدهند خیلی کم به او بدهند بخورد، در بدبختی و فلاکت از این آدم نگهداری کنند، به احکام زرتشت عمل نمیکند دیگر، بعدش چیکار کنند؟ این آدم پیر میشود سنش میرود بالا در آن وضعیت بدبخت گونهای که نگه داشتند این آدم را بخاطر اینکه به احکام زرتشتی عمل نکرده، سنش که رفت بالا هنگامی که به روزگار پیری و فرسودگی و فرتوتی رسید مزدا پرستان (زرتشتیها) باید مرد توانا و و زورمند و چیره دست را فرمان دهند تا بر سر کوه پوست از تن وی برکشد پوستش را باید زنده زنده بکنید این آدم را، به احکام زرتشتی عمل نمیکنی؟ یک عمر بیچارهات می کنندمثل حبس ابد بدترین غذا را به تو میدهند بدترین لباس را بر تنت میپوشانند و وقتی پیر شدی ناتوان شدی آنجای که دیگر به کمک نیاز داری یک مرد توانا و زورمند باید پیدا بکنند زنده زنده باید پوست این آدم را زرتشتیها بکنند براساس اوستا و سر از تن او بر گیرند من فکر میکنم تنها آیینی است که دستورات دینیش اینطوری است که در مقدسترین کتابش باید زنده زنده پوست طرف را بکنی بعد سرش را ببری آنگاه مُردار او را نزد آزمندترین آفریدگان مردار خوار اهوره مزده این بدنی که پوستش زنده زنده کنده شد سرش بریده شد را بروید بیندازید جلوی پرندگان مردار خوار، جلو لاشخور بیندازید تیکه تیکهاش بکنید بعد بگویید مردی که در اینجاست از همه اندیشه و گفتارها و کردارهای اهریمنی خویش پشیمان شده پدرش را ما درآوردیم دیگر پشیمانش کردیم اگر کردار اهریمنی دیگری از او سر زده باشد در آیین «پَتِیت» ویژۀ او بخشیده شده است، اما اگر هیچ کردار اهریمنی دیگری از او سر نزده باشد بدین پشیمانی خویش جاویدانه بخشیده و آمرزیده شده است. به زور بخشانداندند این آدم را یعنی در اوستا گفتند این آدم که به احکام آیین زرتشت عمل نکرده یک پوستی از او میکنیم واقعاً این مثال پوست کندن از یک انسان شاید برگردد به همین ریشههای اوستایی که میگوید پوست از طرف میکند آموزههای اوستایی هست به آموزههای اوستایی اگر عمل نکنید یک همچین چیزی را در اوستا برایتان در نظر گرفتهاند. این را ما آمدیم گفتیم بعضیها آمدند تعجب کردند میگفتند مگر میشود؟ ما گفتیم خب اوستا را آوردیم داریم برایتان میخوانیم دیگر، البته کتاب تراز دوم و سوم و چهارم دینی زرتشتیها هم نیست متن اوستا است متن بخشی از اوستا است که تصریح کردهاند موبدان حتی معاصر زرتشتی که این بخش بخش فقهی زرتشتی گری است این بخش فروع دین زرتشتی گری است که اینها را ما جلسات قبل چندین بار به شما نشان دادیم باز اگر کسی خواست مستنداتش را میتوانیم خدمتتان ارائه بدهیم، آمدیم ما در یک سری مبانی اینچنینی که تبلیغات بر خلاف مستندات بود تشکیک وارد کردیم و این مطالب را خدمت شما عرض کردیم، از دل این قضیهی که ما تشکیک کردیم در برخی از مسائل بدیهی همین سه سؤال اساسی در مورد زرتشتیها مطرح شد که پرسیدیم و بعد از آن شروع کردیم مسائل و موضوعات دیگر را مطرح کردیم هنوز بعد از این 23 قسمت برنامهای که ما داشتیم کسی تماس نگرفته به این سهتا سؤال ساده ولی اساسی ما که در مورد زرتشت پرسیدیم پاسخگو باشد، اینها یک طرفه بخواهند رسانه داشته باشند حرف بزنند تبلیغ بکنند هر آنچه که میخواهند میآیند میگویند بدون اینکه بخواهند پاسخگو باشند ولی وقتی که یک رسانهی این چنینی باشد مثل شبکه ولیعصر در حال حاضر که دو طرفه نیاز به بحث وجود داشته باشد میبینید که حاضر به بحث و گفتگو نمیشوند در چنین جای. من یک نکته هم خدمتتان عرض بکنم و آن هم این است که دوتا نکته مقدماتی؛ یکی اینکه جناب آقای موبد نیکنام در فضای مجازی اعلام کردهاند به مخاطبین ما که به برنامه ما پاسخ نمیدهند و حاضر نیستند که بیایند و مسائل ما را پاسخ بدهند، اشکالی ندارد شما بگویید پاسخ نمیدهید که ما هنوز کتابی که شما چاپ کردید در جمهوری اسلامی هست ادعایتان اینجا است ما به اینها جواب میدهیم شما پاسخ ندهید ما بحث خودمان را ناب موبد نیکنام پیش میبریم حالا البته نمیدانم از آمریکا برگشتهاند به ایران یا خیر، یک نکته هم خدمتتان عرض بکنم در این برنامه ما سعی میکنیم مطالب را خدمتشما عرض بکنیم و با وجدان و با عدالت بحث مان را پیش ببریم، در روزهای گذشته که ایام فاطمیه بود ایام شهادت حضرت زهرا(س) بود مقارن شده بود با یکی از مراسمهای جشن زرتشتی، براساس اطلاعیهای که بنده در کانال جناب آقای فر و هری دیدم آنجا آمده بود که مراسم به احترام شیعیان با حضور موبد خورشیدیان برگزار میشود منتهی فقد به عنوان یک حالت سخنرانی و دیگر جشن گرفته نمیشود، من مراسم را ندیدم ولی بخاطر دیدن همین اطلاعیه هم خوشحال شدم خیلی خوب است که ما به هر حال هوای همدیگر را داشته باشیم اگر یک جای هم دیدید چندتا خانواده زرتشتی هستند برای مسئلهای مثلاً عزادار یا ناراحت هستند شما شیعیان اگر آنجا اولیت هم بودید باید مراعات بکنید إن شاءالله آنجا هم خدای نکرده اسباب رنجش خاطر به وجود نیاید فلذا به نوبه خودم بسیار ممنون هستم از موبد دکتر اردشیر خورشیدیان رئیس انجمن موبدان تهران، إن شاءالله که شما که مراعات میکنید حال بقیه ادیان و مذاهب را خداوند هم إن شاءالله هم آبروی شما را حفط کند هم در پناه خداوند باشید و هدایت إن شاءالله شامل حال همۀ ما بشود، این پیام ما را هم برسانید به موبد خورشیدیان و تشکر ما را خدمت ایشان برسانید. اما آنچه که ادعا میشود؛ یک ادعای دیگر را ما میخواهیم بپردازیم امشب به آن که لازم است در ذهنتان داشته باشید برای اینکه بهتر بتوانید قضاوت بکنید؛ مثلاً در کتاب جناب آقای موبد نیکنام که فرمودند پاسخ نمیدهند به ما و حاضر به پاسخگویی نیستند صفحه شماره 599، این کتاب با مجویز چاپ شده دعوت میشود در این کتاب به این اجرای این احکام زرتشتی که در کتاب آورده است و اینها، نسبت به سؤالاتی پاسخ دادهاند ما هم گفتیم باشد اشکال ندارد شما کتابتان چاپ میشود در یک کشور شیعی ایرادی هم ندارد ابتداً که یک کسی بخواهد کتابش را چاپ بکند ولی به بعضی از ادعاهایتان ما میپردازیم حالا که شما میگویید اگر کسی خواست میتواند بیاید زرتشتی بشود و حالا نگوییم زرتشتی، به راه آنچه که موبدان زرتشتی میگویند بیاید و گفتار و گردار و پندار نیکش را براساس آموزههای زرتشت تنظیم بکند حالا ما میخواهیم واقعیتها را هم بگوییم به آنها دیگر، اگر کسی خواست برود زرتشتی بشود یک سری حقایق را بگوییم، در این کتاب «زرتشت و مزد یسنان پرسش و پاسخهای در شناخت دین زرتشت» که جناب آقای موبد کوروش نیکنام نوشتهاند و چاپ شده است در صفحه شماره 599 این کتاب مطلبی آمده سؤال پرسیدهاند پرسش: پادشاهان ایرانی گاهی به کشورهای دیگر حمله میکردند آیا این خلاف آیین زرتشت نبوده است؟ زرتشت و مزد یسنان پرسش و پاسخهای در شناخت دین زرتشت، موبد کوروش نیکنام، ص 599 اینکه حمله میکردند پادشاهان ایرانی مثلاً دوره هخامنشیان به کشورهای دیگر، این خلاف آموزههای زرتشت بوده یا نبوده؟ ادعای جناب آقای موبد کوروش نیکانم: پاسخ: زمانی که دین زرتشت در ایران پدیدار و فراگیر شد هیچ جنگ و تازشی برای گسترش دین یا کشورگشایی انجام نگرفت چه زمان؟ زمانی که در ایران زرتشت پدیدار شد و فراگیر شد همین پدیدار شدن و فراگیر شدنش را امشب میخواهیم به آن بپردازیم و اینکه ببینیم آیا جنگ دینی زرتشتیها داشتند یا نداشتند؟ اصطلاحاً آیا آموزههای زرتشت با جنگ هم منتشر شده و پخش شده و اگر جنگ بوده جنگ با چه کسانی بوده است؟ این نکته نکته بسیار مهمی است، امشب با دو سهتا اسم که اسم انسان و منطقه است کار دارم به صورت مقدمه برای فهم بهتر مطالب چون من خیلی فکر کردم این مطلب را چطوری امشب خدمتشما ارائه بدهم در حول و هوش پنجاه شصت دقیقه که من میخواهم صحبت بکنم هم مختصر باشد هم همه کس فهم باشد به این روال رسیدم که اینطوری خدمتشما مطرح بکنم: با یک اصطلاح و یا عبارت یک منطقه سر و کار داریم به اسم «توران» اول ببیینم توران چیست یا کجا است؛ براساس کتاب «دانشنامه مزد یسنان» این را خدمتتان عرض میکنیم که جناب آقای دکتر جهانگیر اوشیدری نوشته این کتاب را، ایشان موبد موبدان هم لقب گرفته و تمام زرتشیان ایشان را میشناسند و این کتاب واژه نامه توضیح آیین زرتشت است که برای زرتشتیها این عبارت به هر حال چه معنا و مفهومی دارد، ملاحظه بفرمایید در صفحه شماره 223 کتاب دانشنامه مزد یسنان، دکتر جهانگیر اوشیدری، ص 223 البته من با جای جغرافیایی آن امشب خیلی کاری ندارد ولی میخواهم ویژگیهای آن را خدمتتان بگویم توران: ناحیت ترک و خزر و چین و ماچین و مشرق بود حالا برخیها گفتهاند نه اینجا ترک کشین نبوده بعدها آمدهاند ولی برخیها میگویند نه توران منطقهای بود که ترکها در آن منطقه بودند، با جناب آقای جهانگیر اوشیدری در کتابشان میگوید که تورانیان آریایی نژاد بودند منطقه توران وقتی که من از این به بعد خواستم که برایتان بخوانم عبارت را، نژادشان چه بوده؟ آریایی بوده آریایی نژاد بودند بعدها که ایرانیان از اشوزرتشت دین یکتا پرستی پذیرفتند بیش از پیش آتش کینه تورانیان که به دین قدیم خود باقی مانده بودند شعلهور کردید. یک اختلافی میافتد بین زرتشت و کسانی که آموزههای زرتشت را پذیرفتند با تورانیان، تورانیان چه کسانی هستند؟ آریاییها بخشی از آریاییها، امشب جالب میشود بحث حالا دنبال بکنید ببینید به کجا میرسیم، صفحه شماره 224 همین کتاب «دانشنامه مزد یسنان» عبارت دیگری باز تأکید میکند دانشنامه مزد یسنان، موبد کوروش نیکنام، ص 224 از اوستا و کتب دینی بر میآید که ایرانیان و تورانیان از یک نژاد بودند آریایی بودند توران چهارتا منطقه میآورد مانند خود ایران مزو و بوم قوم آریایی است پس دیدید که جناب آقای آوشیدری چقدر تأکید دارد که توران کجا؟ منطقهای است که مردم آریایی از نژاد آریایی در آنجا بوده اند. عبارت دیگری است که امشب باز با آن سر و کار داریم چون برخیها از این عبارت استفاده کردهاند به جای توران و هدفی را ظاهراً داشتند تحت عنوان «خیون» به فتح «خ» و فتح «واو» که جناب آقای بهنام مبارکه در اوستا ثبت کرده بود، این هم از کتاب اوستای جناب آقای بهنام مبارکه خدمتشما عرض میکنیم توضیحاتی را در مورد این عبارت را که کتاب «اوستا کهنترین نامه مینوی ایران زمین» گرد آورنده و گزارنده بهنام مبارکه خیون: نام سرزمین و مردمی بوده که در آن سوی آمو دریا (جیحون) که گویا از اقوام ایرانی به شما میآمدند، در اوستا «خی اُن» آمده اوستا کهنترین نامه مینوی ایران زمین، گرد آورنده و گزارنده بهنام مبارکه همین خیون است این فتح «واو» را هم که دارم میگویم و فتح «خ» از عبارت جناب آقای جلیل دوستخواه است و «واو» آن هم آقای بهنام مبارکه در اوستا به این شکل ثبت کردهاند، این خیون قبیله تورانی به شمار میآمد پس اگر ما گفتیم خیون یا خیونی، این عبارت را به کار بردیم اینها یک قبیلهای هستند تورانی در دایره تورانیان، تورانیها چه کسانی بودند؟ یک بخشی از آریاییها، این از توضیح جناب آقای بهنام مبارکه، باز آقای جلیل دوستخواه در برگردان اوستایشان ایشان هم میآید و در آن انتهای کتاب صفحه شماره 978 که توضیح میدهد که باز این را ببینید خیون به فتح «خ» آورده است اینجا برگردان اوستا، جلیل دوستخواه، ص 978 خیون که عبارتها خوانیشهای مختلفی هم برایش آورده به احتمال زیاد یکی از اقوام ایرانی به شمار میآمدند، در اوستا خیون از قبیلههای تورانی شمرده شده پس خیون یک قبیله از توران است، تورانی قومی هستند که زرتشتیها گفتند اینها آریایی بودند این در ذهنتان باشد. ما چند شخصیت داریم در آیین زرتشت و در ایران باستان؛ امشب مسئلهای که میخواهم به شما بگویم ترکیبی است از آموزههای که در آیین زرتشت وجود دارد ترکیبی است از گزارشهای که در آیین زرتشت وجود دارد به همراه برخی گزارشها مثل گزارشهای که در شاه نامه فردوسی آمده است که برخی از زرتشتیها تأکید دارند فردوسی زرتشتی بوده، امشب اصلاً به این موضوع دین و مذهبش هم کار ندارم، به همراه برخیها که گزارهها که گزارههای اُستورهای است یعنی اینها ولی چون در کتب زرتشتیها آمده و مورخینی را گفتند دانه دانه من به شما اسنادش را نشان میدهم امشب، هر حرفی که اینجا زدم سندش را به شما نشان میدهم. این بحثی که ما امشب داریم این است که آیا زرتشت با آریاییها به مشکل برخورد برای این انتشار دین و مذهبش یا آیینش یا خیر؟ چند شخصیت داریم؛ یک منطقه توران که آریایی بودند، آقای زرتشت با چند شخصیت در ارتباط است؛ زرتشت با شخصی به اسم گشتاسب، گشتاسب فرزند لهراسب است یعنی لهراسب میشود پدر گشتاسب، افراسیاب میشود فرزند گشتاسب و فرزند افراسیاب میشود بهمن، من امشب نه با لهراسب کار دارم نه با بهمن که فرزند اسفندیار است، با افراسیاب امشب کار داریم و با خود گشتاسب، گشتاسب چه کسی است؟ پادشاهی است که در زمانی که زرتشت آموزههای خودش را میخواست تبلیغ بکند در آن موقع پادشاه بوده و در آن موقع زیست میگرده، سند و مدرک سخنم را خدمتتان عرض بکنم؛ در همین کتاب «دانشنامه مزد یسنا» دکتر جهانگیر اوشیدری در مورد گشتاسب که آمده است توضیح داده است ذیل گشتاسب صفحه شماره 408 میگوید وی پسر لهراسب پادشاه کیانی است که خواهان پادشاهی از پدر بود دانشنامه مزد یسنا، دکتر جهانگیر اوشیدری، ص 408 پدر آقای گشتاسب وقتی که پادشاه بود آقای گشتاسب میگفت این پادشاهیات را به من بده بعد پدرش به او پادشاهی را نداد قهر کرد رفت رم زن گرفت کتایون دختر قیسر را گرفت آنجا، بعد برگشت به ایران به پادشاهی رسید چون پدرش را کشتدند در یکی از درگیریها براساس برخی از گزارشهای تاریخی در سومین سال سلطنت وی یعنی گشتاسب اشوزرتشت ظهور کرد حالا جالب است آقای جهانگیر اوشیدری میگوید زرتشت ظهور کرد، حالا شاید منظورش از ظهور همان بعثت باشد ولی عبارت ظهور استفاده کرده و چون گشتاسب او را پذیرفت مورد دشمنی ارجاسب تورانی واقع شد و میان ایشان جنگها رفت آقای موبد نیکنام الآن داشتید ادعا میکردید میگفتید بعد از اینکه زرتشت آمد اصلاً جنگی رخ نداد، آقای دکتر جهانگیر اوشیدری میگوید موبد موبدان میگوید جنگها شکل گرفت بین چه کسی؟ بین گشتاسب و ارجاسب، تصریح کرده بود دیگر در سومین سال سلطنت آقای گشتاسب زرتشت آمد آقای گشتاسب زرتشتی شد، چون زرتشتی شد گشتاسب و ارجاسب درگیری رخ داد، گشتاسب کسی است که با آقای زرتشت که میگویم چطوری زرتشتی میشود، نام پدرش لهراسب است و نام فرزند گشتاسب اسفندیار است، نام فرزند اسنفندیار هم بهمن که من اینجا با پدر و نوه کاری ندارم، گشتاسب و اسفندیار دو زرتشتیت در زمان آقای زرتشتی هستند که با ارجاسب که او در سرزمین توران بوده است بخاطر اینکه آقای گشتاسب زرتشتی میشود درگیر میشوند جنگ رخ میدهد، حالا ببینید چه اتفاقی میافتد، باز در مورد آقای گشتاسب که دیگر ما سند نشان دادن مان امشب هم تکمیل باشد گزارش دیگر نشانتان بدهم؛ جناب آقای جلیل دوستخواه در همان برگردان اوستا میگوید که برگردان اوستا، جلیل دوستخواه گشتاسب نام یکی از فرمانروایان همزمان زرتشت است که پیامبری زرتشت را پذیرفت، در گاهان یعنی مهمترین بخشی که برخی از مبلغین میگویند مهمترین بخش اوستا است و میگویند سرودهای خود زرتشت است چهار بار اسم آقای گشتاسب آمده، اینقدر آدم مهمی است به سبب اهمیت فراوانی که در دین زرتشتی برای گشتاسب و نقش او در استوار سازی و گسترش این دین قائل بودند بخاطر جنگهای که راه انداخت خون و خونریزی که راه انداخت علیه آریاییها، اینقدر جایگاه آقای گشتاسب بالا بود که یک نسکی یا کتابی جداگانه به اسم آقای گشتاسب بوده است در اوستا، حالا الآن نیست کجا است دیگر ما نمیدانیم، بارها در اوستا به گشتاسب بر میخوریم که مورد ستایش شخص زرتشت قرار گرفته در اوستا، همین حرف و ادعاهای جناب آقای دوستخواه درست است و دقیق است همه اسکنهایش را هم تا آنجا که نیاز بود من آماده کردم منتهی نمیخواهم دانه دانه اسکنهای دیگر اوستا را نشانتان بدهم به همین عبارت اکتفا میکنیم، ولی آنچه که در شاهنامه از گشتاسب آمده با آنچه که اوستا گفته تفاوت دارد ؛ صفحه بعد میگوید که دوتا روایت در مورد گشتاسب داریم، یک عبارت از گشتاسب نمایشگر باورهای موبدان زرتشتی است در حوزه دینی مزدا پرستی، یعنی زرتشتیها آمدند توضیح دادند در اوستا روایت دیگری از زندگی و کارکرد وی در میان مردم ایران هم وجود داشته که در شاهنامه آمده امشب دوتایش را کنار هم میخواهیم ببینیم، بعد میگوید داستان رزمها و دلاوریها و سر انجام تلخ اسفندیار پسر گشتاسب یکی از تراژدیهای بزرگ و شاید بتوان گفت بزرگترین تراژدی شاهنامه فردوسی است، در این داستان نقش گشتاسب همان گشتاپی که زرتشت در اوستا از او تجلیل کرده، چهار بار نامش در گاتاها به گفته آقای جلیل دوستخواه آمده است به کشتن دادن دانسته و آگاهانه اسفندیار است همین آدم پسرش را به کشتن میدهد، همین آمدمی که در اوستا یک کتاب به اسمش بوده، به گفته جناب آقای جلیل دوستخواه و افراد دیگر، یک نسک بودهف زرتشت این آدم را ستوده در، پسرش را به کشتن داد، پسرش چه کسی بود؟ اسفندیار آگاهانه پسرش را به کشتن داد و این سخنی است که اسفندیار خود در واپسین دم زندگی بدان گواهی میدهد خود اسفندیار آخر عمر بر اساس گزارش شاهنامه فردوسی که آقای جلیل دوستخواه هم آورده اینجا به آن استناد کرده، گفت نه سمیرغ من را کشت، حالا داستانش را می گویم امشب چه بود قضیه سیمرغ، و نه گرز من را کشت، نه کمان من را کشت، چه کسی من را کشت؟ که این کرد گشتاسب با من چنین گشتاسب پدرم من را کشت، من را به این جنگ فرستاد کشته شدم و جالب است که اینجا نقلی دارد آقای دوستخواه که تأکیید هم میکنند درست است این نقل و این عبارت در مجموع داستان گشتاسب در شاهنامه یکی از موارد معدودی است که انعکاس تاریخی وقایع اجتماعی و تضادهای طبقاتی را حفظ کرده، یعنی گزارش شاهنامه فردوسی را اینجا تأیید و تصحیح هم کرده، خب آقای گشتاسب شخصیتی محوری در آئیین زرتشت و برای گسترش دین زرتشتی است، چطور آقا گشتاسب که یک شاه بود در زمان زرتشت، زرتشتی شد قبلاً مفصل به آن پرداختم ولی برای تکمیل این روندی که در این برنامه دارم و به جای مهمی میخواهیم برسیم، باز تأکیید و تکرار میکنم کتاب «اردا ویراف نامه» موبد ارداویراف، متن پهلوی در این کتاب آمده است، حرف نویسی شده است، ترجمه متن پهلوی و واژه نامهها آمده، خانم ژاله آموزگار، که الآن هم در قید حیاط هستند، اینقدر جایگاه خانم ژاله آموزگار نزد زرتشتیها بالا هست که سخنران رونمایی از جدیدترین ترجمه گاتاهای اوستا بود خانم ژاله آموزگار من در آن جلسه بودم خودم، ایشان میآید در کتاب ارداویراف نامه، عبارتی آمده در ارداویراف نامه میگوید ارداویراف چطور بهشت و جهنم را دید؟ منگ گشتاسبی کشیده بود، از منگ گشتاپی استفاده کرده بود، خانم ژاله آموزگار در پاورقی میآید میگوید: چرا گفتند منگ گشتاسبی، خب بگویند منگ همان بنگ است، بگویند همان بنگ دیگر چرا میگویند گشتاسبی، خانم ژاله آموزگار میگوید این اصلاً یک برند شده بود، چرا؟ این صفت اشاره به خوردن همین مایه توسط گشتاسب دارد از بنگ استفاده کرده بود، آقای گشتاسب داستانش به این شکل بود در جای دیگری پاورقی یکی از این کتابها تصریحش بیشتر است، ناگاه کنید، «ارداویراف نامه» یا بهشت و دوزخ در آیین مزدیسنی، پیش گفتار ترجمه متن واژه نامهها، زبان شناس دکتر رحیم عفیفی، مورخین خوب ایشان را میشناسند که چه جایگاهی در زبان شناسی دارد ایشان میآید وقتی که میگوید سه جا منگ، یا بنگ گشتاسبی گرفت، نویسنده این کتاب خب خودش بنگ گشتاپی استفاده کرد و این کتاب را نوشت در پاورقی میگوید منگ نوشابه مخدری بوده و چون گویند، گشتاسب شاه از زرتشت خواست که جایگاهش را را در آن جهان بدو بنماید وی نوشابهای از منگ بدو نوشانید ،گشتاسب جایگاه خود را در آن جهان دید، از این رو نوشابه مذکور را منگ گشتاسبی گویند یعنی به زبان ساده چه گفته ایشان؟ میگوید گشتاسب به زرتشت گفت من آن دنیا را باید ببینم تا به تو ایمان بیاورم زرتشتی بشوم، چطور آن دنیا را باید ببینم؟ آقای زرتشت گفت این هم یک زره بنگ استفاده بکنم آن دنیا را میبینیم بر اساس این گفتهها این مستندات و جاهای دیگر هم آمده، لازم بشود من دانه دانه برایتان میآورم که زرتشتیها کجا نسبت به همین مسئله اشاره کردند و تصریح کردند، آقای گشتاسب بنگ استفاده میکند بهشت و جهنم را میبیند زرتشتی میشود، خب چون پادشاه است در زمان آقای زرتشت، قدرت دارد، ارجاسب که در منطقه توران است میشنود گشتاسب زرتشتی شده است، اصطلاحاً مزدیسنی شده است و به آیین زرتشت در آمده، منطقه توران منطقهای آریایی نشین است مردم آریایی است ارجاسب با گشتاسب درگیر میشود به کشت و کشتاری میانجامد این که اگر ما بخواهیم فقط کشت و کشتارهایی که فقط در تاریخ آمده است و راجع به این مسئله را خدمتتان عرض بکنم کلی زمان میگیرد ،ولی چون گفتیم محور ما در این جلسه هم پاسخ به این نکتهای است که موبد کورش نیکنام گفته بود ادعا کرده بود در این کتاب که هیچ جنگ و درگیری دینی یا سرزمینی بعد از آمدن زرتشت شکل نگرفته باز میرویم سراغ دانشنامه مزدیسنا، جناب آقای جهانگیر اوشیدری دانشنامه مزدیسنا ارجاسب که نقطه مقابل گشتاسب بود در سرزمین تورا ن، چه کسی است؟ در آبان گشت، بندهای 108 و 109، کی گشتاسب کی یعنی همان حالا فرمانده بگوییم بزرگ بگوییم یک همچین اصطلاحی است، گشتاسب همان گشتاسب است رو به دریای فرزدان با نیایش و در خواست از فرشته اِرِدویسور ناهید تقاضا میکند که به دشمنانش از جمله ارجاسب ظفر یابد آقای گشتاسب میآید دعا میکند که من بر ارجاسب پیروز شوم، چون گشتاسب منگ استفاده کرده بر اساس این گزارشها زرتشتی شده و ارجاسب زرتشتی نمیشود پس از آنکه ارجاسب دیویسنا پادشاه توران از گرویدن گشتاسب به مزدیسنا و ایمان آوردن وی به زرتشت آگاه شد بدو نوشت هر آن بندها بند یعنی همان کشتی که میبندند که به آیین زرتشت در میاید دیگر رسمی، در آیین زرتشت رسمی است به این شکل هر آن بندها از کمر باز کن به شادی، می روشن آغاز کن یعنی اینکه این بند کشتی که بسته، این کشتی جزو این مسرع اول نیست، اضافه کرده، هر آن بندها از کمر باز کن کشتی که بستی زرتشتی که شدی بگذار کنار به شادی می روشن آغاز کن بگذار کنار این آیین زرتشت را آقای گشتاسب، یعنی همین اختلافی که بین ارجاسب و گشتاسب بود، در زمان زرتشت، این اتفاقات در زمان حضور زرتشت است انگیزه جنگهای مذهبی ایران و توران شد حالا اینکه ایران بوده است واقعاً یا نبوده است ما پنبه این ادعا را قبلاً زدیم، تورانیان که خودشان گفته بودند آریایی بودند زرتشیها با آریایی ها درگیری میشوند بخاطر دین زرتشت، همین انگیزه جنگهای مذهبی ایران و توران میشود بعد اقای موبد نیکنام میگوید اصلاً جنگ مذهبی رخ نداده بخاطر زرتشت، اصلاً بعد زرتشت جنگ و درگیری برای گسترش این فکر رخ نداده و عاقبت ارجاسب به دست اسفندیار رویین تن پسر گشتاسب کیانی کشته میشود گشتاسب فرزندش میشود اسفندیار، پدرش میشود لهارسب، نوهاش میشود بهمن یک تیم میشوند با زرتشت ارجاسب با یک شخصیت دیگر که خدمتتان عرض میکنم تیمی دیگری میشوند آریایی هستند اینها و بر نژاد آریایی هستند و بر دین آریایی ها باقی ماندند چون آقای هاشم رضی هم یک جا تصریح کرده بود در دوتا از جلسات برنامه آن هم خدمتتان سندش را نشان دادم که زرتشت علیه آریایی ها ادیان آریایی فتوا صادر کرده بود که اینها را ریشه کن کنید از بین ببرید بر اساس اوستای ترجمه آقای دکتر آبتین ساسانفر، بعد آقای نیکنام گفته بود بعد زرتشت اصلاً جنگ نشده بود، اصلاً قضیه را ناموسی کرده بودند اینها، از هم زن و بچه همدیگر را میدزدیدند میبردند ارجاسب آمده بود اینجا میگویند، آمد دخترهای گشتاسب را برداشت برد، یک گزارشهای دیگری وجود دارد که اینها از سمت گشتاسب آمده بودند، خواهر و همسر و دختران ارجاسب را گرفتند بردند پیش زرتشت اصلاً داستانهای فضاحت باری رخ داد انجا بر اساس این گزارشها که بخشیاش هم احتمال دارد که اصلاً دروغ باشد ولی چون زرتشتیها گفتند ما دیگر فقط از کتابهای زرتشتیها میخوانیم در شاهنامه دو دختر کی گشتاسب که پس از افتادن بلخ به دست ارجاسب اسیر شدند و بعد برادرشان اسفندیار آنان را نجات داد، ارجاسب روئین تن روئین تن بوده یعنی تیر بر او اثر نمیکرده حالا به شما میگویم برای ارجاسب چه اتفاقی افتاد که کشته شد چون بالا گفته بود که به دست اسفندیار پسر گشتاسب کشته شد دیگر ارجاسب روئین تن دژی ساخت و دختران گشتاسب را در آنجا زندانی کرد یعنی ناموسش را برداشت بُرد آنجا، اینها دعواهای بوده جنگهای بوده که برای زرتشت راه افتاده دژ به دست اسفندیار گشوده شد و اُسرا رهایی یافتند و ارجاسب کشته شد نجات دادند این نوامسشان را از آنجا و اسفندیار دین زرتشت را رونق داد اسفندیار فرزند گشتاسب با این جنگ و خونریزیها رونق میداد دیگر، نمینشست آنجا استدلال بکند مناظره بکند دین زرتشت را میخواهد منتشر بکند، اصلاً فرمانده جنگی بود، نماینده زرتشت بوده آنجا به نوعی، این اسفندیار توسط گشتاسب پدرش زرتشتی میشود و گشتاسب توسط زرتشت مستقیماً زرتشتی شده بود و تأیید شدۀ اوستا است این، پس جنگ و درگیری رخ داد بین ارجاسب و گشتاسب و فرزندش اسفندیار. باز کتاب بعدی را نگاه بکنید برگردان اوستای جناب آقای جلیل دوستخواه آن اواخر که توضیحاتی را داده راجع به برخی از واژهها، به ارجاسب گفته ارجاسب خیون، چرا میگوید خیون؟ نمیخواهد بگوید توران، ولی باز ما همان اول این پنبۀ این را هم زدیم که بگویید خیون جای دیگری است نه خیون هم همان نژاد آریاییها بودند، پس ارجاسب آریایی، ارجاساب آریایی در اوستا هم آمده است نامش برگردان اوستا، جلیل دوستخواه نام پادشاه دیو پرست توران از قبیله خیون (هَیون) است که با زرتشت و پذیرندگان دین وی سر ستیز دارد نمیپذیرفتند این آریاییها دین زرتشت را و داستان نبردهای او با سپاهیان گشتاسب نه یک جنگ دو جنگ، نبردها جنگهای مختلفی داشتند در کتابهای مختلف آمده است در شاهنامه فردوسی هم آمده است در این کتابهای که ما امشب میخواهیم بخوانیم خدمتتان آمده به تفصیل، اخر سر چه میشود؟ ارجاسب آریایی به دست اسفندیار زرتشتی پسر گشتاسب زرتشتی کشته میشود از بین میرود، جنگها رخ داد برای اینکه این آیین زرتشت را اینها بخواهند گسترش بدهند در این مناطق به گفته خود زرتشتیها، این هم آقای ارجاسب. گفتیم یک شخصیت دیگر است به اسم اسفندیار فرزند گشتاسب که اسفندیار با ارجاسب آریایی میجنگد و ستیز میکند و درگیر میشود، حالا من یک سؤال از شما بپرسم؛ گفته بود که درگیری بین اینها رخ داد ارجاسب و اسفندیار با هم جنگیدند چون قضیه ناموسی شده بود و به هر حال دختر و خواهر و مادر همدیگر را اسارت گرفته بودند برده بودند آورده بودند، استفندیار ارجاسب آریایی را میکشد، دوست دارید به شما نشان بدهم که چطوری ارجاسب آریایی را کشت؟ همین آقای اسفندیار در جبهه آقای زرتشت، برویم سراغ کتاب «دانشنامه مزد یسنا» خود جناب آقای جهانگیر اوشیدری موبد موبدان، دقت کنید ببینید چطوری آدم میکشتند اینها چطوری غیر زرتشتی می کشتند چطوری آریایی کشتند براساس گفته خود زرتشتیها، ملاحظه بفرمایید در این کتاب صفحه شماره 107، آنجا پوست ره زنده کندن بود اینجا نوع جدیدی از قتل و کشتار در آیین زرتشت را میخواهم به شما نشان بدهم که به آن عمل هم کردهاند، میآید اینجا میگوید که دانشنامه مزد یسنا، دکتر جهانگیر اوشیدری، ص 107 در بند 41 فلان جا، آدرسی را میآید نقل قولی را میکند که ایشان به عنوان تأیید هم میآورد یعنی نقدی هم بر این نقل قول ندارد خودشان هم آخرش مطلبی را دارند جناب آقای جهانگیر اوشیدری، نقل قول به این شکل است: کی گشتاسب" پس از آنکه پیشگویهای جاماسب را شنید و از واقعه جنگ هولناک آینده آگاهی یافت به خاک افتاد آقای گشتاسب میشنود از جاماسبی که پیش گویی کرده بوده یک جنگ بدی بین آریاییها و زرتشتیها اینجا رخ خواهد داد یک یک شاهزادگان از او التماس میکردند که از خاک برخیز جناب آقای گشتاسب تو، در اوستا تعریفش آمده همان شخص، از روی خاک بلند شو چرا روی خاک نشستی برو بنشین روی صندلی پادشاهی و به تخت بنشیند اما سود نمیبخشید میگفت بیچاره میشوم دیگر، اینها حمله کردهاند آریاییها، به هر حال ما را میزنند نابود میکنند تا اینکه اسفندیار فرزند گشتاسب از در به در آمد وارد شد و قسم خورد آمد قسم خورد آقای اسفندیار فرزند گشتاسب که چه؟ نگاه کنید عبارت را که فردا در میدان تنی از تورانیان را زنده نگذارد تمام این آریاییهای که در توران هستند را میزنم میکشم، زرتشتی نمیشوند؟ ریشۀشان را میکَنم یک یک شان را میزنم از بین میبرم، نگاه کنید این برخورد در زمان زرتشت است با غیر زرتشتیها، نه غیر زرتشتیهای از نژاد دیگر، آریاییها، تورانیان را من ابتدای جلسه ثابت کردم که خود زرتشتیها گفتند آریایی بودند، بعد میگوید که گشتاسب آمد گفت نه چرا تو همه را بزنی از بین ببری نخیر کی کشتاسب از شنیدن این پیمان از خاک برخاست و به تخت نشست رفت نشست رو تخت پادشاهی گفت خب ما فردا روزی جنگ که بشود بین ما زرتشتیها و آریاییها، فرزندم اسفندیار گفته است که همه اینها را میخواهد از بین ببرد هیچ کدامشان را زنده نگذارد. بینندگان عزیز براساس گفته زرتشتیها و نقلهای تاریخی آقای ارجاسب آریایی به دست اسفندیار زرتشتی و فرزند گشتاسب میافتد، میدانید چطوری با او برخورد میکند؟ دیدید بعضیها شبهه میکنند میگویند که شما در اسلام دارید باید یک دست و یک پا قطع بشود، شنیدهاید بعضی وقتها اینطوری شبهه میکنند و خودشان میآیند دفاع میکنند از آیین زرتشت؟ عبارت را ببینید از همین کتای «دانشنامه مزد یسنا» صفحه شماره 107 ملاحظه بفرمایید: اسفندیار ارجاسب پادشاه توران را گرفتار ساخت دانشنامه مزد یسنا، دکتر جهانگیر اوشیدری، ص 107 اسفندیار زرتشتی ارجاسب آریایی را گرفت یک دست و یک پا و یک گوشش را بُرید یک دستش را قطع کرد، یک پایش را قطع کرد، یک گوشش را هم قطع بُرید، زرتشتی نمیشوی؟ یا با ما زرتشتیها میخواهی بجنگی؟ و یک چشمش را به آتش بسوخت حالا احتمالاً میلۀ داغ هم فرو کرد در چشم این آریایی آنگاه او را سوار خر دم بُریدهای کرد گفت اینک به توران برگرد برگرد بین آریاییها و آنچه از دست یل نامور اسفندیار دیدی نقل کن کجا؟ یشتها گفتار و کردار و پندار نیک یک جمله است عمل چه بوده؟ عمل چه است؟ دستورات چه است؟ اینها را بیایید ببینید، بعد چقدر هم حالا تعریف و تجلیل از گشتاسب و اینها در کجا آمده؟ در اوستا، با همین ادامه همین مسئله را ببینید این تعریف و تمجیدها را هم ببییند جالب است باز در پتت پتت یعنی توبه نامه، یک توبه نامه برای ایرانیها در اوستا است، یک بخشی توبه نامه برای ایرانیها در اوستا آمده، میگوید که من به دین پاک و نیک مزده یسنا پایدارم، به آن دینی پایدارم که خداوندگار هرمز و امشاسپندان آن را به فرَوهر ستوده زرتشت سپنتمان آموختند و زرتشت آن را به گشتاسب شاه آموخت اول زرتشت آیینش را آورد به گشتاسب شاه آموخت، گشتاسب شاه به چه کسی آموخت؟ به جاماسب و اسفندیار همین اسفندیاری که ارجاسب را آورد یک دست و یک پا و یک گوشش را قطع کرد چشمش را هم کور کرد با آتش، سوار بر الاغ دم بریده کرد فرستاد گفت برو بگو من اینقدر جنایت میکنم روی کسی، حالا دیگر ادامهاش هم صفحه شماره 108 هم آمده آقای جهانگیر اوشیدری مطالبی را آورده برای این آقای اسفندیاری که اینطور برخورد کرد با ارجاسب و میگوید چه؟ خیلی جالب است اینکه گفتم چطوری تبلیغ میکرد اینقدر گفتند اسفندیار مبلغ زرتشتی بود پس از انکه اسفندیار به فرمان پدرش کی گشتاسب دین زرتشت به گرد جهان هویدا ساخت میجنگید و میگفت بیایید زرتشتی بشوید، حالا بعد یک عبارت برایتان میآورم ببینید میجنگید و میگفت بیایید زرتشتی بشوید چطور میجنگید و میگفت بیایید زرتشتی بشوید، همین الآن به شما نشان بدهم این را جلوتر برویم شاید یادم برود، نگاه کنید من میروم سراغ شاهنامه فردوسی، یک درگیری دارد نفر دیگری اضافه میشود به ارجاسب، او چه کسی است؟ رستم، رستم نقطه مقابل گسترش فکر زرتشتی و خود زرتشت و دار و دستهاش که فرستاده بودند برای جنگ با آریاییها براساس شاهنامه فروسی قرار میگیرد، آقای رستم و ارجاسب یک سمت هستند که از نژاد آریایی و اینها گفته شده بود بودند زرتشتیها گفته بودند نژاد آریایی داشتند، سمت دیگر گشتاسب است و اسفندیار است و زرتشت است، اینها با هم درگیر میشوند فرزند گشتاسب که اسفندیار است با ارجاسب درگیر میشود پای آقای رستم به این مسئله باز میشود، حالا رستم وجود خارجی داشته نداشته اینها درست است نیست آن دیگر به منِ حسینی ارتباط ندارد مطالبی است که زرتشتیها گفتند و در شاهنامه فردوسی من میخواهم این تکمیلش بکنم که دیدید به شاهنامه فردوسی هم زرتشتیها هم خیلی استناد کردهاند و خود فردوسی هم بعضی از مبلغین زرتشتی میگویند مثلاً زرتشتی بوده دیگر، ما اینجا نمیخواهیم تشکیک وارد کنیم فعلاً چون اینجا کار داریم با آن، آقای اسفندیار برای رستم شروع میکنند رجز خواندن، اصلاً فکرش را میکردید که رستم در مقابل فکر زرتشتی و دار و دسته زرتشت که حمله کرده بودند بخواهد بیاستد یعنی ایستاده باشد در تاریخ؟ اینها آن نقاطی هستند که من به شما میگویم گفته نمیشود یا کمتر گفته میشود، عزیزانی که میگویید ایران باستان را ما دوست داریم و متعصب هستید روی هر اتفاقی در ایران باستان افتاده باشد، بالاخره شما اینجا طرف رستم را میخواهید بگیرید یا طرف زرتشت و اسفندیار را میخواهید بگیرید؟ نشوید مثل آن افرادی که آمدند گفتند ما هم معاویه را قبول داریم هم امیرالمؤمنین را که با او جنگید، شبیه آنها نشوید حداقل در منطق، اینها با هم جنگیدند، در آثار مختلف زرتشتی آمده بود که آقای اسفندیار دین زرتشت را منتشر کرده، چطوری منتشر کرد؟ شاهنامه فردوسی را نگاه کنید، خودتان جستجو بزنید عبارتش را، الان من از سایت گنجور برایتان آوردم که دیگر الآن معروفترین سایتی است که برای اشعار شعرا میشود به آن مراجعه کرد، رستم و اسفندیار مقابل هم قرار میگیرند رستم از سمت ارجاسب است و اسفندیار از سمت زرتشت و گشتاسب، آقای اسفندیار میخواهد رجز بخواند کنون کارهای که من کردهام ز گردن کشان سر بر آوردهام نخستين کمر بستم از بهر دين اول کشتی بستم زرتشتی شدم تهی کردم از بت پرستان زمین همه بت پرستها را از زمین راندم، دیگر چه کار کردی آقای اسفندیار برای آیین زرتشت؟ کس از جنگجویان گیتی ندید که از کشتگان خاک شد ناپدید اینقدر من در راه این آیین آدم کشتم برای زرتشت که خاک زمین دیگر دیده نمیشود پر از جسد و خون کردم، این را شما میگویید آقای موبد نیکنام جنگ نبوده درگیری نبوده؟ آقایان مبلغ زرتشتی اینها را می آییدTمی گویید دین اسلام دین خشونت و جنگ بوده است دین زرتشت دین خشونت و جنگ نبوده؟ این دیگرحرف اسفندیار، فرودسی را هم بگویید زرتشتی بوده که اینهمه گزارش از او نژاد من از تخم گشتاسبست که گشتاسب از تخم لهراسب است گفتیم لهراسب میشود پدر گشتاسب و این اسفندیار میشود فرزند گشتاسب اینجا هم تصریح کرده یکی نیاید بگوید این جمله و عبارت عبارت رستم بوده، نخیر صراحتاً اینجا دیگر خیلی واضح است که آقای اسفندیار آمده رجز مقابل رستم میخواند که من این حرفها را دارم میزنم که از کشتگان خاک شد ناپدید اینقدر در راه اطلاع و انتشار دین و آیین زرتشت من تلاش کردم که دیگر اصلاً زمین دیده نمیشود اینقدر آدم کشتم. اینجا چه اتفاقی میافتد؟ بالاخره رستم هم رستم است رستم ایران است دیگر، اُستوره ایرانی است یا اُستورهای در بین اُستورههای ایران است، چه اتفاقی میافتد؟ همین «دانشنامه مزد یسنا»که میتوانید بروید بخرید همین کتاب را داشته باشید باشید دکتر جهانگیر اوشیدری نوشته خیلی عبارت جالبی گفته، اولاً میدانید رستم ایرانی بوده ولی باز همین را هم اینجا ما اثبات بکنیم مستند از همین کتاب صفحه شماره 295 دانشنامه مزد یسنا، جهانگیر اوشیدری، ص 295 رستم پهلوان نامدار ایرانی آقای رستم میبیند این اسفندیار و گشتاسب زرتشت علیه تورانیان و ارجاسپ دارند خیلی دیگر خلاصه از حد میگذارنند، خود آقای رستم میآید وسط با اسفندیار درگیر می شود، اسفندیار گفته بودند روئین تن بوده یعنی تیر با بدن اصابت میکرده مشکلی برایش پیش نمیآمده است حالا در اُستورهها گاهی روئین تنین آمده است دگیر، صفحه شماره 107 همین کتاب «دانشنامه مزد یسنا» وقتی که آمده است توضیح داده است در مورد جناب آقای اسفندیار، نکتهای گفته ملاحظه بفرمایید اسفندیار پسر گشتاسب بنا به شاهنامه رستم به دستور سیمرغ تیری از چوپ گز به دو چشم وی زد و هلاکش کرد، وی در گسترش دین زرتشتی سهمی به سزا داشت دانشنامه مزد یسنا، جهانگیر اوشیدری، ص 107 آقای اسفندیار در گسترش دین زرتشتی سهم به سزا داشت، رستم اُستوره ایران زمین دوتا چشمش را درآورد کشت او را، تعصب میخواهید داشته باشید روی ایران باستان میخواهید طرف رستم را بگیرید یا میخواهید طرف اسفندیار را بگیرید؟ میخواهید طرف زرتشت را بگیرید یا طرف ترانیان که آریایی نژاد بودند را بگیرید؟ چیکار میخواهید بکنید؟ منطق انسان داشته باشد فکر بکند این دستورات و دشمنیها را دیگر، این گزارشات را دیگر دارم از کتاب دکتر جهانگیر اوشیدری میآورم یا یک جای از شاهنامه فردوسی، البته شاهنامه فردوسی مفصل پرداخته به این مسئله اینکه تیر گز آورد رستم به چشمان این مبلغ زرتشتی زد دلیلش حالا اُستورهای است دیگر میدانید یک درخت گز را یک درختی است در ایران باستان محل تقدس میدانستند و اینها و از تیرش هم از شاخههایش هم به عنوان تیر استفاده میکردند چون آقای اسفندیار روئین تن بود براساس این گزارشها، آقای رستم ایران آمد از تیر گز به دستور سیمرغ، باز یک اُستوره دیگر ایران هم اینجا هست، به دستور سیمرغ با تیر زد چشمان اسفندیار را درآورد و او را کشت به تعبیر آقای موبد جهانگیر اوشیدری به هلاکت رساند، چه کسی را کشت؟ همانی را که در گسترش دین زرتشتی سهم به سزا داشته، آقای موبد نیکنام! موبد بزرگوار! تاریخ زرتشت از همان شروعش براساس گفتههای خودتان بوی خون میدهد جنگ اصلاً رفت به سمت اینکه خواهر و دختر طرف را به اسارت بگیرید بیاورید، جنگ رفت به این سمت که دست و پا و گوشش را کندند چشمش را کور کردند، اینها بوی خون نیست اینها جنگ نیست نبردهای مختلفی که بود رستم آمد تا اسفندیار را زد کور کرد جلوی اسفندیار را گرفت و کشت از بین برد اسفند یار را، کدام طرف قضیه را بخواهیم قبول بکنیم؟ این است که وقتی یک تاریخ الکی روتوش میشود، روتوش می شود، روتوش میشود، یکی میآید نگاه میکند حقایق را کنار همدیگر میخواهد نگاه بکند بررسی بکند بعضی جاها میرود با هم جور در نمیآید ولی بعضی جاها وقتی فهمید اسفندی یاری در شاهنامه میتواند همان اسفندیار فرزند گشتاسب که در تیم زرتشت بود برای انتشار زرتشتی گری باشد از الآن دیگر شما بروید شاهنامه فردوسی را بخوانید دیدتان نسبت به برخی از اشعارش عوض میشود. من از اوستا هیچ عبارتی را سعی کردم امشب نیاورم چون در اوستا تأکید شده بود دیگر آقای جهانگیر اوشیدری گفته بود دیگران گفته بودند که در اوستا تجلیل شده است از گشتاسب و اینها، اتفاقات مختلفی که آنجا میخواسته بیفتد بعضی آن اشاره شده در اوستا، دیگر نرفتم سراغ اوستا که وقت برنامه گرفته شود. جلسه قبل من یک نکتهای را گفتم در خلال یکی از تماسها در قسمت 22؛ گفتیم که در اوستا یکی از احکامی که هست این هست که اگر کسی به برخی از این آموزه های اوستایی گوش نداد به آنها عمل نکرد چه اتفاقی باید بیفتد؟ صفحه شماره 780 برگردان اوستای جناب آقای جلیل دوستخواه مزدا پرستان باید او را بند درکشند، نخست دستهایش را ببندند، آنگاه جامههایش را از تن برگیرند برگردان اوستا، جلیل دوستخواه، ص 780 لختش بکنند بگیرند دستهایش را ببندند برهنه کنند طرف را پس آنگاه پوستش را از تن برکشند پوستش را زنده زنده از تنش بکنند سرش را از تن جدا بکنند تازه اینجا رسید به مرحلهای که کاری که مثلاً داعشیها هم انجام میدادند به ناحق و مردارش را نزد بعد بدنش را هم بریزند جلوی پرندگان لاشخور، من آمدم گفتم این برهنه کردن شامل چه کسی میشود؟ هر زرتشتی که از این احکام تختی کند چون در وندیداد آمده آنجای که زن و مرد جدا شدهاند آنجا مشخص شده، یک بیننده عزیز تماس گرفت نکته جالبی را گفت که من امشب میخواهم تکمیل بکنم این مسئله را، گفت این ادامهاش آمده گفته اگر کسی را این بلا را سرش آوردید بگویید مردی که در اینجا است از همه اندیشهها و گفتارها و کردارهای اهریمنی خویش پشیمان شده. پس اینجا چون مرد آمده یعنی زنها را این کار نکنید، نخیر در اوستا و برگردان جناب آقای جلیل دوستخواه اولاً احکام زن و مرد احکام خاص وقتی خانمها داشته باشند تصریح کرده در اوستا، نکته بعد این است که عبارت مرد همیشه به معنای مذکرش لزوماً استفاده نشده بله بعضی جاها جدا شده بعضی جاها نشده از جمله کجا؟ از جمله اینجا مثلاً در اوستا صفحه شماره 743، البته اگر همین را هم نپذیرند ما مشکلی نداریم چرا مردها برهنه میکردن؟ ولی با این وجود میخواهیم این نکته فنی را خدمتتان بگویم موبدان عزیز زرتشتی نیامدند، این عزیزی که تشریف آورد فرمود من شیعه هستم باز خوب است حالا من به احترامشان این توضیح را خدمتتان بگویم؛ نگاه کنید در مورد یک سری احکام آورده در مورد ماده گاوی که مردار خورده باشد مرده سگ خورده باشد مثلاً میشود پاک بشود یا نه؟ این جالب است نجاست خواری را در اسلام هم هست حالا اینجا هم به یک شکلی در اوستا هم آمده برگردان اوستا، جلیل دوستخواه، ص 743 اهورامزدا پاسخ داد: ای زرتشت اشون! آره میتواند یعنی گاو ماده اگر مردار خورده باشد میتواند پاک بشود منتهی در چه صورتی؟ اما تا یکسال موبد نباید از آن گاو شیر و پنیر برای آیین بَرسَم و گوشت برای آیین زَور بر گیرد بعدش چه اتفاقی میافتد؟ پس از سپری شدن یکسال مرد پارسا میتواند همچون پیشتر مثل قبل از آن گاو خوراک به دست آورد حالا یک سؤال؛ اینجا گفته مرد پارسا میتواند این کار را بکند، یعنی یک خانوم نمیتواند این گاو را بدوشد؟ نه مرد اینجا یعنی انسان، مرد پارسا اینجا یعنی چه؟ یعنی یک زرتشتی حالا زن میتواند باشد یا مرد میتواند باشد، آنجا چرا نگفته مرد پارسا؟ چون او دچار چه شده؟ تختی شده، باز جای دیگر التبه جاهای مختلفی را هست که به این شکل نسبت به آن پرداخته شده و عبارت و واژهای آمده است که آنجا ثابت میکند معنای مرد خلاصه همه جا به معنای موجود مذکر نیست، نگاه کنید ای دادار جهان! این اهورامزدا! ای استومند! ای اشون آقای زرتشت میگوید هنگامی که ما اینجا در خانههای مان آتش و بَرسَم و جام و هوم و هاون فراهم آوردهایم، اگر مردی یا سگی از اینجا بگذرد و ناگهان بمیرد ما مزدا پرستان چه باید بکنیم؟ بعد اهورامزدا شروع میکند احکام مرده را میگوید، درست است در اینجا آمده است که اگر مردی بمیرد حکم برخورد با او چطوری است ولی عبارتی که آمده در مورد اینکه چطور با این مرده برخورد بکنید عبارات مشترک بین زن و مرد است در دخمه گذاشته بشود چه بشود و چه بشود، این آیینی که زرتشت دارد و این کتاب برگردان آقای جلیل دوستخواه، پس از واژه مرد لزوماً برای موجود مذکر استفاده نکرده چه بسا معنای زن را هم داشته باشد که وقتی قرینهای برخلافش نیست میتواند به عنوان یک انسان یا یک زرتشت عبارت مرد استفاده و استعمال شده باشد، امیدوار هستم جوابتان را گرفته باشید جاهای مختلف اوستا این چنین مطالبی آمده من دیگر چون فرصت خیلی کم است به همین دو جا اکتفا میکنم. آقای طاهری از گرگان سلام علیکم و رحمة الله بیننده(آقای طاهری از گرگان):سلام علیکم، استاد هفته پیش یک صوتی را پخش کردید از یکی از این ادمینهای کانالهای زرتشتیان که گفته بود که بله آقای آپتین ساسانفر اصلاً عالِم نیست بنده خدا حقوق دان بوده و اینها، یعنی در واقع آپتین ساسانفر را به خاک یکسانش کرد، من مطمعین هستم اگر یک کم بیشتر فشار میآوردید اصلاً میآمد میگفت اصلاً زرتشتی نیست یعنی ظرفیتش را داشت این بنده خدا که این حرف را هم بزند. استاد حسینی:متأسفانه یک زره روی بحث مطالب آقای موبد اردشیر خورشیدیان ما فشار آوردیم رسماً یکی از همان آدمها صوتش را هم من دارم صراحتاً گفت آقای موبد اردشیر خورشیدیان دیگر زرتشتی اصلاً نیست یعنی از دیدگاه ایشان دیگر زرتشتی نیست و اصطلاح آیت الله به کار برد برایشان. بیننده:حالا این بنده خدا باز در ایران است حداقل، ولی آن آقای ساسانفر که خارج هم بوده اگر زرتشتی نیست فقط توهین به خود آپتین ساسانفر نیست توهین به اصل دین زرتشت است که واقعاً چقدر این روی هوا است که حالا من معذرت میخواهم این اسطلاح را به کار بردم ولی واقعاً همین است دیگر، چقدر یعنی الکی است این دین و این مذهب که همینطوری هر کس میتواند بیاید... استاد حسینی:یعنی حاصل این ادعای آنها میشود اینکه بگوییم بی اساس میشود بله بیننده:بله دیگر بی اساس است که مثلاً یک نفر که بیسواد است میتواند بیاید بشود رئیس مثلاً موبدانشان و رئیس آن زرتشتیان اروپایی و این واقعاً چه دینی است، یعنی موبدان دیگر هم ساکت هستند اگر واقعاً این بنده خدا مثلاً خیلی سواد زرتشتی ندارد حالا خودشان میدانند اگر میخواهند اینها را قبول کنند ما کاری نداریم و حالا در آخر یک سؤال هم داشتم آن هم این است که گفته میشود که مثلاً شش دی ماه یا هر زمان دیگری که دی ماه بوده که مثلاً حالا آقای زرتشت مثلاً به شهادت رسیده، در این مورد هم اگر توضیح بدهید من ممنون میشوم، دست شما درد نکند یا علی خدا نگهدار. استاد حسینی:موفق و موید باشید خدا نگهدارشما باشد آقا وحید از کرمان سلام علیکم و رحمة الله بیننده(آقا وحید از کرمان):آقا حسینی سلام، میخواستم سؤال کنم از شما که این کتابهای که شما نشان میدهید در ایران ترجمه شدهاند و بعد از انقلاب هم اینها ترجمه و تألیف شدند یا نه قبل از انقلاب؟ استاد حسینی:ببینید یک سری کتابهای که من نشان میدهم اصلاً برگردانهای اوستا است، این دیگر داخل ایران خارج از ایران ندارد من در برنامه فکر کنم تمام ترجمههای اوستا را نشان دادم، یک سری از اینها توسط کسانی که اصلاً خارج از ایران بودند نوشته شده و چاپ شده بعضی وقتها چاپ داخلی داشته بعضی وقتها چاپ خارجی مثل همان ترجمه دکتر آپتین ساسانفر، کسی که شروع کرد ترجمه اوستا را جناب آقای هاشم رضی بود که آقای هاشم رضی در آن دوره قبل دوره طاغوت هم زندگی میکرده است و آن دوره بوده است و زندگیش آنجا و به هر حال آن آموزههای که دیده بخش زیاد و انبوهشف دیگر مشخص است که به شکل و شیوهی بوده حالا من دیگر جزئیات را نمیخواهم خدمتتان بگویم، از طرف دیگر برخی از مطالبی که ما داریم خدمتتان عرض میکنیم مثل مثلاً همین کتاب «پاسخ و پرسشهای دینی زرتشتیان» موبد اردشیر خورشیدیان، نشریهای که این را چاپ کرده چاپ بَرسَم است چاپ بَرسَم برای خود زرتشتیها است اصلاً کتاب کتاب انجمن موبدان زرتشتی است، یا مثلاً کتاب «شمع و لنگری» انتشارات آن انتشارات خود زرتشتیها است سومین انتشاراتی ایران است انتشارات هیرمبا، یا مثلاً همین ترجمه آقای پور داود که ترجمه کاملی هم نیست آقای پور داود یک سری از ترجمههایش را از بخش وندیداد را یک بلاهای خلاصه سرش آمد من ورود پیدا نکردم هنوز نسبت به آن، ولی با این وجود انتشارات فر و هر چاپ کرده انتشارات فر و هر انتشارات زرتشتی است داخل ایران است الآن دارد به کارش ادامه میدهد، حالا اگر این آقایان میآیند میگویند نه اینها چون داخل ایران چاپ شده ما قبول نداریم بگویند چه کتابی خارج از ایران چاپ شده از ترجمههای اوستا، ببینیم اینها حرفشان چیست چون همین ترجمه جناب آقای بهنام مبارکه هم داخل ایران چاپ شده ولی انتشاراتیهایشان انتشارات زرتشتی است عمدتاً انتشاراتیهایشان انتشاراتی زرتشتیها است و از طرف دیگر این آقای مثلاً حتی خود آقای موبد کوروش نیکنام هم که مثلاً خارج از کشور می روند و صحبت میکنند تبلیغ هم میکنند برای بحث زرتشت و اینها که البته فی نفسه اشکالی ندارد از این باب دارم عرض میکنم که دستشان آن طرف هم باز است و مصاحبه دارد مثلاً با دانشگاهای آن سمت، ایشان خود آقای موبد کوروش نیکنام هم وقتی که آمده گاتاها را ترجمه کرده در خود ایران چاپ کرده، یعنی مشکل برایشان پیش نیاید که بگویند چاپ را آمدهاند تغییر دادهاند یا چه کرده اند. بیننده:درست است، یک سؤال دیگر داشتم؛ جناب حسینی چرا الآن در این دین، یعنی کتابهای شما نشان میدهید چرا اینها یعنی هیچ تحریفی نکردهاند؟ یعنی اینها را تحریف نکردهاند مثلاً مثل دینهای دیگر به حساب شما میگویید که قرآن کامل است درست است؟ چرا اینها تحریف نکردهاند چرا حتی در آن اغراق هم کردهاند؟ یعنی این چیزهای که شما نشان میدهید همه آن یعنی به حساب درست و یعنی آمدهاند درست چیزهای که هر چه بوده درست آمدهاند نشان دادهاند؟ استاد حسینی:نه اینطوری هم نیست یک سری جاها نشان دادم که تحریف شده، یک سری جاها کاملاً تحریف شده عبارات جابجا شده. بیننده:یعنی اینطوری که شما دارید نشان میدهید که اینها آمدهاند زیر و بم هر چه بوده تمامش را آمدهاند نشان دادهاند دیگر، چه بوده تحریف شده؟ استاد حسینی:دستکاری شده و اینها به دست ما رسیده دیگر بیننده:یعنی دستکاری شده آن است تازه؟ استاد حسینی:بله تازه دستکاری شده آن است از فلتر موبدان گذشته رسیده به ما اینطوری شده. بیننده:آن موقع آقای حسینی من میخواستم پیشنهاد هم به شما بدهم؛ اگر از نظر شما اشکال ندارد من چون کرمان هستم کرمان زرتشتی زیاد دارد میخواستم اگر اجازه بدهید هفته آینده من در محلهای که هستم محله زرتشتیها است میخواستم بروم برای هفته آینده صحبت بکنم یک کسی را بیاورم برای مناظره با شما. استاد حسینی:ما هم استقبال میکنیم، شرایط مناظره را داشته باشد دیگر آن شخصی که میخواهد بیاید. بیننده:آن موقع باید چطوری یعنی با شما تماس بگیرند؟ استاد حسینی:بله با شبکه تماس بگیرند اعلام کنند که مثلاً من موبد فلانی هستم و به هر حال شرایط مناظره را مثلاً میچینیم و بیایند برای بحث و مناظره. بیننده:با همین شماره تماس بگیرند؟ استاد حسینی:همین الآن اگر تماس گرفته بودند ببینید چطوری شما آمدی روی خط؟ شما تماس گرفتید نگفتند که اگر زرتشتی هستید وصلتان نمیکنیم استقبال هم میکردند اگر زرتشتی میبودید. بیننده:نه والله به خدا من خودم شیعه هستم آقای حسینی استاد حسینی:میدانم میخواهم عرض کنم آن عزیز زرتشتی اگر بیاید از شما راحتتر میتواند وصل بشود از شما که شیعه هستید بیننده:یعنی با همین شماره تماس بگیرند؟ استاد حسینی:بله با همین شماره تماس بگیرند بیننده:باشد إن شاءالله استاد حسینی:ممنونتان هم میشویم خدا خیرتان بدهد آقا وحید خیلی خوشحال میشویم، در پناه حق باشید إن شاءالله موفق باشید برای همچین کاری. آقای محمدی خواه از شیراز سلام علیکم و رحمة الله بیننده(آقای مجمدی از شیراز):سلام خدمت استاد عزیز، اول میخواستم تشکر کنم بابت این برنامه که ساختید باعث روشنگری زیادی شد، توانستیم نظام فکری مان را در باره زرتشتیت درست بچینیم و بر مبنای درست بچینیم. استاد حسینی:الحمد الله خدا را شکر بیننده:و بحثی میخواستم انجام بدهم طبق تأکیدات که شما کردید اساتید دیگر کردند این نهضت شیعه میپرسد را راه انداختید دیگر شیعه ساکت نمینشیند جواب نمیدهد فقط می پرسد، ما رفتیم با تعدادی از دوستان در باره همین برنامه شما زرتشتیت رجوع کردیم به پیجهای زرتشتی سؤال کردیم همین سؤالهای شما میکنید اینجا در پیجهایشان مؤدبانه محترمانه بدون توهین، ولی متأسفانه آنها جز گفتار نیکشان که فهاشی و تهمت و بقیه چیزها هست نمایان نمیکردند فقط فحش، توهین، بلک. استاد حسینی:به آقای موبد نیکنام هم پیام دادید؟ بیننده:بله به پیج آقای موبد نیکنام رجوع کردیم استاد حسینی:چه فرمودند ایشان؟ بیننده:اول بلاک کردند، خب ما همان سؤالهای مؤدبانه را مطرح کردیم بلاک کردند بعد به یک پیج دیگری رفتم همان سؤالها را گرفتم و گفتم اگر شما اینها را جواب ندهید به عنوان یک مبلغ بزرگ زرتشتی، این یعنی شما نمیتوانید توانایی ندارید از دینتان دفاع بکنید و این یعنی این چیزهای که شما به مردم میدهید پوچ است اشتباه است دروغ است و اینجا فکر کنم از نظر من رگ غیرتشان به جوش آمد جواب دادند گفتند ما بنا نداریم که کسی در باره دین زرتشتیت جواب بدهیم دقیقاً حرف آقای نیکنام است گفتند ما بنا نداریم به غیر زرتشتیها جواب بدهیم. استاد حسینی:باشد ولی ما بنا داریم سؤال بپرسیم، وقتی کتابشان را پخش کردند اینهمه ادعا مطرح کردند در این کتاب، ما بنا داریم که اشکال کنیم سؤال بپرسیم خیلی مؤدبانه. بیننده:بله حالا اینکه موبد بزرگشان میآید اینطوری بلاک میکند از نظر من میترسد بیاید استاد حسینی:حالا این عبارت را هم به کار نبریم آقای محمدی خواه، عبارات مان همان عبارات دوستانه قبل باشد ما دعوت میکنیم از این بزرگواران ولی دیگر به هر حال امیدوار هستیم همچنان که در قسمتهای بعدی برنامه جلسات بعد تشریف بیاورند و سؤالتی که گفتیم حداقل نسبت به آن پاسخ بدهند. آقای ترابی از اصفهان سلام علیکم و رحمة الله بیننده:سلام علیکم خدمتم استاد حسینی عزیز، استاد ببخشید من یک پیشنهاد داشتم؛ من حالا چون گاهی اوقات نمیتوانم برنامه را زنده ببینم چند وقت پیش داشتم فکر میکنم قست 14 برنامه بود یک تیکه هایش را میدیدم یک عزیزی زنگ زدند و در باره حدیثی که منصوب به امیرالمؤمنین که زمین روی شاخ گاو هست... استاد حسینی:ما شبهات را ببینید این برنامه برنامه تاریخ بدون روتوش نمیخواهد به این مسئله بپردازد من همین روایت را به صورت موردی جواب دادم قبلاً، در این برنامه نمیخواهیم باب این مسئله باز بشود که یک سری افراد بخواهند بیایند سؤالات دیگر را بپرسند، برنامههای شبکه ولیعصر، قبلاً من برنامههای داشتم که این سؤالات و شبهات را مجری آن بودم یا پاسخ میدادمی و اینها، الآن دیگر این موضوع دیگر ما میخواهیم روی بحث زرتشت و ایران باستان فعلاً پیش برویم تا بعد برسیم به تاریخ اسلام، آنجا اگر لازم شد به این مسئله برخورد کردیم تاریخی بود لازم بود به آن بپردازیم میپردازیم ولی الآن بحث ما چون چیز دیگری است ما اصلاً به زرتشتیها گفتیم فرض بگیرید اینجا که اسلام اصلاً خیلی دین بد، اصلاً فرض بگیرید اسلام دین خشونت، اسلام دین خُرافت، اینها چیست در کتاب اوستا آمده؟ اصلاً فرض بگیرید اسلام دین خشونت، این دست و پا قطع کردن و گوش قطع کردن و چشم کور کردن که در زمان زرتشت اسفندیار انجام داد چه بوده؟ اسلام دین خشونت اسلام دین خرافات ولی دیگر این شتر تبدیل شونده دیگر چیست در اوستا؟ اصلاً اسلام دین خرافت ولی این گاو مقدس که شما دارید چه چیز است؟ درست شد؟ فلذا ما اینجا روش برنامه مان به این شکل نیست که مثلاً یک روایت بیاوریم شروع کنیم بررسی سندی بکنیم یا دلایلش را بررسی بکنیم و اینها، برنامههای دیگر نسبت به این مسائل پاسخ میدهد، خود من هم اگر یک برنامه دیگر بودم موضوعش این بود پاسخ میدادم ولی اینجا، میخواهم از آن خط مشیش برنامه خارج نشود. بیننده:حالا پیشنهاد من این بود که در این مورد اینکه مثلاً میگوید در برنامههای قبلی چه خود شما چه دوستان دیگر پاسخ دادند، دوتا مورد هست یکی اینکه حالا این مورد اول ایقدر دلیل و برهان دیگری هست که موبدان زرتشتی ترغیب بشوند که بیایند مثلاً به سؤالات شما جواب بدهند ولی میتواند بهانهای باشد که مثلاً بگویند خود ایشان هم جواب نمیدهد به اینها، استاد حسینی:نمیتواند میدانید چرا؟ اقای یوسف ترابی، ولی من بیننده:مسئله دوم که مهمتر است استاد حسینی:اجازه بدهید این را جواب بدهم این شبهه را اصلاً نماند، علتش این است که من چند سال است دارم پاسخ میدهم، بینندگان ما اینجا تازه من را نشناختند که در محیطهای دانشگاهی حضوری پاسخ دادم، کلاسهای درسی که خودم داشتم پاسخ دادم برنامههایی که قبلاً در شبکه داشتیم، شبکه دیگری داشتیم، مفصل ما آنجا، بعضی وقتها من هفتهای سه تا برنامه داشتم، سه تا برنامه پاسخ به شبهاتی داشتم، و آنجا خواهش میکردیم این سؤالات پرسیده بشود، خود من تماس داشتم با شبکههای دیگر بحث کردم، در اینستاگرام برنامه لایو زنده داشتم و ان شاء الله خواهم داشت اینها به من که دیگر نمیتوانند این را بگویند، چند سال است دارم پاسخ میدهم نسبت به این سؤالات، در فضاهای مختلف، حالا الآن من میخواهم سؤال بپرسم و این رویه ما این شیوه فرصت است برای ما، نه اینکه پاسخ نمیدهیم، این برنامه برای این موضوع نیست، این برنامه موضوعش مشخص است روی همین روال پیش میرویم. بیننده:بله بله، من مسئله دوم را که بیشتر رویش تأکیید دارم این است که الآن مثلاً میگویید که پاسخ دادیم و اینها ، الآن من خودم به شخصه با شما در همین برنامه تاریخ بدون روتوش آشنا شدم و خب هر موقعی که وقت کنم، کلیپها و پاسخ به شبهاتی که داشتید را هر موقع وقت کنم مشاهده میکنم، ولی اینکه الآن مثلاً آن عزیزی که آمدند من الآن این شبهه که حدیث داشت، استاد حسینی:خب باشد آن برنامه دیگر، حالا شما میروید برمیگردید به آن شبهه، آن شبهه را بگذارید برنامههای دیگری که در همین شبکه ولیعصر هست کارشناسان عزیز پاسخ میدهند در موردش مقاله هم نوشته شده در فضای مجازی شیعیان هم منتشر کردند و من خودم هم پاسخ دادم حالا اینکه صوتش منتشر شد یا نشد به چه شکل بود ولی در جلسهای من در دانشگاه قشنگ پرسیدند من همین موضوع را پاسخ دادم دقیقاً، بگذارید آنها بیایند نسبت به سؤالات ما اینجا پاسخگو باشند، بسیار ممنونم. تماس اول آقای طاهری بودند از گرگان، پرسیدند گفتند که اینکه میآیند میگویند فلان روز، روز مثلاً کشته شدن و شهادت زرتشت است این به چه شکل است، اولاً بعضیها برای خود نمایی گاهی آمدند این اخیراً پارسال هم من دیدم گفتند شهادت زرتشت ما در اسلام بینهای نداریم بر این مسئله که زرتشت شهید شده باشد، خلافش را داریم، این یک نکته، نکته بعدی اینکه کشتن شدن زرتشت که من اصلاض در ذهنم بود، که یک قسمت راجع به اینکه زرتشت آخرش چه شد برنامه داشته باشم، ببینم حالا مطالعاتم و فیش برداریهایم به کجا میرسد؛ اگر زرتشت هم کشته شد که برخیهایشان گفتند در آتشگاه کشته شد، اصلاً آیا کشته شد یا به مرگ طبیعی از دنیا رفت اینها همهاش بحث است دیگر، ولی اگر کشته شد بعد از حمله همین تورانیان به گزارش برخیها بود که وقتی که شما میروی آنجا میگویی که من همه را کشتم اینقدر اسفندیار گفته بود اینقدر آدم کشتم روی زمین جا نیست، بعد ارجاسب را که آمدید گرفتید چشمش را کور کردید، گوشش را بریدید دست و پایش را قطع کردید سوار بر الاغ دُم بریده کردید، برگرداندید به سمت آرایی ها، همانها حمله کرده بودند، براساس برخی از گزارشها حالا زمانش کی بوده؟ چون زمان خود زرتشت در حالهای از ابهام است، زمان مرگ زرتشت هم در حالهای زا ابهام است، اگر زمان مرگش مشخص میشد، به هر حال میتوانستیم حداقل بفهمیم در چه قرنی زندگی میکرده دیگر، یعینی تخمینی می توانستیم به دست بیاوریم، همان هم در حالهای از ابهام است، همینقدر که ولادت زرتشت مبهم است، کشته شدن زرتشت هم، یا از دنیا رفتن زرتشت هم مبهم است و نمیتوانند به نتیجه برسند، آقایان زرتشتی و مورخین که آقای زرتشت کی زندگی میکرده، حالا البته یک نکته را خدمتتان عرض کنم اینجا با زرتشت کاری ندارم، اگر یک شخصیتی باشد برای بعضی از افراد یک جایگاهی داشته باشد، یک روزی را برای گرامیداشت و بزرگداشتش در نظر بگیرند ما نمیگوییم این مشکل دارد، ولی اگر بیایند، مثلاً جناب آقای سپنتا نیکنام به مسؤلان جمهور اسلامی گفته بود، باید شما بیایید جواب بدهید که چرا شما نمیآیید در سالروز مرگ زرتشت و در گذشت زرتشت پیام نمیدهید یا فلان نمیکنید، این خواسته یک مقدمهای دارد که زرتشتیها نمیتوانند آن را پاسخ بدهند، دهها مقدمه دارد که نمیتوانند پاسخ بدهند اول باید بیایند زرتشت نبوتش را بحث بکنیم ببینیم به چه شکل بوده، متنبی بود یا نبی بود. آقا وحید از کرمان پرسیدند گفتند این کتابهایشان واقعاً اینقدر دست نخورده به دست ما رسیده؟ که اینطوری میآیید بحث میکنید؟ نه آقا وحید دست خورده که شده این کتابها خود زرتشتیان هم بجز گاتاها را باز ادعایی ندارند خیلی از مبلغین زرتشتی، بجز گاتاها ادعایی ندارند که این دست نخورده از زرتشت به ما رسیده، یا اصلاً برای خود زرتشت است، ولی آن مطالبی که ما داریم میآوریم باز بعد از رد شدن این کتاب از فیلترهای مختلف بوده که به دست ما رسیده و داریم خدمتتان میگوییم، اینقدر هم به این سادگی نبوده بعضی از اینها، بعضی وقتها برای یک عبارت ما مجبور هستیم که چندین کتاب ار بالا و پایین بکنیم بگردیم فیش برداری بکنیم ارائه که به شما میدهیم شما برایتان ساده است، یعنی چهار پنجتا کتاب را میآییم کنار هم میچینیم، این گشتاسب است، کشتاسب کیست؟ در قضیه مثلاً اردایویراف نامه مطرح میکنیم که چه بوده است نصبش کجا بوده است ،جهانگیر اوشیدری گفته به چه شکل بوده است، یک بیت شعر از شاهنامه فردوسی برایش آمده به آن استناد شده آن را میآوریم کنارش، توضیحات آقای دوستخواه را میآوریم برایتان ساده است، ولی همین خواندن چهار پنجتا کتاب همین حدش زمان میبرد، حداقل یقین داشته باشید در این کتاب این مطلب آمده بروید پیدایش بکنید،میگویم چهارپنجتا کتاب،و گرنه بعضی وقتها باید 30 تا 40 تا کتاب را مطالعه بکندآدم تا دنبال یک مطلب باشد پیدا بکند تازه کجا آمده آن موضوع. آقا وحید از کرمان فرمودند منطقهای هستند که زرتشتیها هستند برای مناظره بیایند ما استقبال میکنیم، حالا اگر دوست نداشتند خیلی برای مناظرههم بیایند این آقایان، ما که استقبال میکنیم مناظره را، موبدان بیایند از اولش هم عرض کردیم خدمتتان ولی اگر آنها خیلی رغبت نداشتند در همین بخش دوم برنامهما هم بیایند دوستانه به همین سؤالات مان پاسخ بدهند، اشکالاتی که ما داریم را بگیرند، بگذارید مخاطبین ما هم سطح اطلاعاتشان برود بالا، بگذارید مخاطبین ما هم اگر ما یک جا اشتباه داشتیم قشنگ مخاطبین ما ببینند و مشخص شود برایشان، اشکالی ندارد سؤال پرسیدیم دیگر، بیایند مثلاً این سهتا سؤالی که ما پرسیدیم را پاسخ بدهند، یا در نتیجه بیایند بگویند نه، اصلاً زرتشت واقعاً این که ایرانی بود یا نه مشخص نیست، این را بفرماییند بعد توضیحاتی اگر دارند ذیل همین مسئله این را ارائه بدهند، ما باب این مسئله را نبستیم نمیدانم چرا این چند جلسه دیگر اصلاً حتی زرشتیهای عزیز هم روی خط تشریف نمیآورند، میخواهیم یک گفت و گو بکنیم با همدیگر دوتا سؤال است دیگر، سؤال را میپرسیم ان شاءالله بینندهها بهتر میتوانند به نتیجه برسند. آقای محمدیخواه از شیراز فرمودند که به آقای موبد کورش نیکنام هم ارتباط گرفتند در فضای مجازی ایشان فرمودند که پاسخ شما را نمیدهیم ،چون من خودم مستندات را فرستادند برای بنده، این مکالمات را دیدم، متوجه شدم که بله آقای موبد کورش نیکنام، دقیقاً مطابق با همان چه که آقای محمدی خواه فرمودند پاسخ داده بودند، فرمودند که ما را مسدود میکنند، البته اگر پیج شخصیشان بوده مسدود کردند ما توصیه میکنیم که، میدانیم اکثراً اینها را رعایت میکنید ولی با همان روش و شیوه اخلاقی که شیعه باید داشته باشد ان شاءالله برخورد بشود با آنها. و آقای ترابی از اصفهان فرمودند که، سؤالی پرسیدن قسمت چهاردهم در مورد یک روایتی از امیرالمؤمنین، عرض کردیم که اینجا ما الآن کارمان با اوستا است، کارمان با کتابهای تاریخی است فعلاً تاریخ بدون روتوش را داریم ارائه میدهیم، قبلاً خیلی پاسخگو بودیم الآن هم پاسخگو هستیم منتهی، این برنامه برنامهای است که ما داریم سؤال میپرسیم ،اینجا ما داریم طرح اشکال میکنیم میخواهید بگویید شیعه خرافاتی من به شما میگویم که به قول بعضی از طلبهها سلمنا جللاً، اصلاً پذیرفتیم شیعه اصلاً انتهای خرافات شما فکرش را بکن، این شتر تبدیل شونده چی هست، این گاو چی است، این اسپرمی که کره ماه رفت چه میگویید، آن نطفهای که زرتشت در روخانه ریخت تا بعدها، سالها بعد چندتا خانم بروند باردار بشوند، آنها را چکار میخواهید بکنید، اینجا منطقه ما یک مقدار متفاوت با برنامههای دیگر استف با همین روال هم ان شاءالله پیش خواهیم رفت، بحثها را جلو خواهیم برد؛ این قسمت بسیت و سومین قسمت برنامه تاریخ بدون روتوش بود، بحثهای دیگر را هم مطرح میکنیم ما منتظر نمی مانیم که، عزیزانی مثل آقای موبد کورش نیکنام بخواهند به ما بگویند جواب میدهیم یا نمیدهیم، ما مطالب خودمان را اینجا ارائه میدهیم ،این برنامهها هم ان شاء الله آرشیو می شود، و منتشر میشود بازهم، منحصر در پخش زنده نیست، و شما امروز جواب ندهید، فردا جواب ندهید در آینده با انتشار این مطالب باید پاسخگو باشید، ممنون از شما عزیزان که با ما همراه بودید، ارادت یا علی مدد خدا نگهدار. «والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته»
|