عصر ایمان - بررسی ادله صحت تقلید (دلیل عقل) حجت الاسلام و المسلمین عباسی
قسمت دوم برنامه عصر ایمان با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین عباسی
بسم الله الرحمن الرحيم
تاریخ : 14 تیر 1399
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ورحمة الله قسمت دوم از مجموعه برنامه هفتگی «عصر ایمان» در خدمتتان هستیم ان شاء الله با مباحثی که توسط کارشناس محترم برنامه حاج آقای «عباسی» مطرح میشود مهمان نگاه مهربان شما هستیم برای شروع بحث ابتدا حاج آقا سلامی عرض بفرماییدتا سؤالمان را مطرح بکنیم.
استاد عباسی:
عرض سلام خدمت حضرتعالی و همه بینندگان عزیز و گرامی «شبکه جهانی حضرت ولیعصر ارواحنا له الفداه» دارم، امیدوارم اوقات خوبی را سپری کرده باشید و بهترین ایام پیش روی شما عزیزان باشد و خدا به ما توفیق بدهد که بتوانیم خدمتی در خور و شایسته شما انجام بدهیم، محضر شما هستیم.
مجری:
خیلی ممنون و متشکر؛ هفته قبل که بحث را شروع کردیم راجع به نیاز رجوع به متخصص و مبانی فکری شیعه به طور مقدمه در این مورد صحبت کردیم فکر میکنیم به خاطر اینکه بحث را کاملتر و علمیتر شروع بکنیم و ان شاء الله هفتههای آینده هم ادامه بدهیم ابتدا مبانی لغوی و اصطلاحی آن عناوین علمی که فرمودید مثل «تقلید، اجتهاد، متخصص، فقه، فتوا» معانی لغوی و اصطلاحیش را برای ما توضیح بدهید تا ما وارد آن بحث اصلیمان بشویم.
استاد عباسی:
بسم الله الرحمن الرحیم وبه نستعین انه خیر ناصرٍ ومعین ثم الصلاة والسلام علی سیدنا و نبینا اباالقاسم محمد و علی اهلبیته الطیبین الطاهرین واللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین الی قیام یوم الدین
بحثی که آغاز کردیم با توجه به ضرورتی که موجود بود برنامه عصر ایمان به تأمل در مبانی و اندیشههای ادیان و فرقهها و جریانهای دینی میپردازد و شاید بینندگان عزیز ما بگویند که مدل برنامه و موضوع یک مقداری متفاوت از آن موضوعی است که ما در ذهنمان بود این را عرض بکنیم که این موضوع هم متناسب با آن است.
در دیباچه برنامه در چند جلسه آینده ما بحث را در رابطه با جریان اجتهاد و تقلید سامان میدهیم، و ان شاء الله آن موضوعات را که باز یک جورهای پایه برای برنامههای بعدی ما در ادیان و فرقهها و نحلهها خواهد بود ان شاء الله ادامه خواهیم داد و بحث مفصل خواهیم کرد.
به نکته خوبی شما اشاره کردید و آن اینکه کلماتی در بحث ما استفاده میشود که این کلمات نیاز به مقداری توضیح دارد که مقصود ما چه است؟ گاهی ذهنها به این سمت میرود شما دارید از تقلید صحبت میکنید تقلید ممکن است که در یک مجموعه تفریحی یک معنای خاصی بدهد در یک مجموعه اداری یک معنای خاصی بدهد در مجموعههای آموزشی ممکن است تقلید اصلاً مذموم باشد بگویند شما از کارهای دیگری تقلید نکن در بعضی از مجموعهها ممکن است بار معنای مثبتی داشته باشد.
لذا نیاز است که ما مقصود خودمان را بر اساس مبانی و کتبی که نیاز است و مورد بحث ما است عرض بکنیم ازحیث لغت مختصراً وهم از حیث اصطلاح دراینهایک مورد را کوتاه عرض بکنیم که بحث ما روشن بشود تا ما بتوانیم وارد بحثمان بشویم.
نکته اول در رابطه با واژه اجتهاد که اجتهاد دقیقاً به چه معنا است؟ اگر ما سخن از اجتهاد به میان آوردیم جلسه گذشته محضر بینندگان عزیزمان روایتی از «کافی شریف» محضر بینندگان عزیزمان خواندیم مقصودمان چه است؟
اجتهاد یک معنای لغوی دارد در «مفردات فی غریب القرآن راغب اصفهانی» متوفای 502 هجری قمری همانطور که بینندگان عزیز صفحه کتاب را میبینند صفحه 101 «کتاب الجیم» اجتهاد از
«الْجَهْدُ و الْجُهْدُ: الطاقة و المشقة»
«جَهد، جُهد» هر دو به معنای مشقت و سختی است.
«و الِاجْتِهَادُ: أخذ النفس ببذل الطاقة و تحمّل المشقة»
انسان خودش را به زحمت بیاندازد، برای اینکه به یک نتیجه مطلوبی برسد.
المفردات في غريب القرآن؛ اسم المؤلف: أبوالقاسم الحسين بن محمد الوفاة: 502هـ، دار النشر: دار المعرفة - لبنان، تحقيق: محمد سيد كيلاني، ج 1، ص 101
بنابراین وقتی که ما از از باب معنای لغوی میگوییم و بعد وارد معنای اصطلاحی میشویم اگر گفته میشود کسی دارد اجتهاد انجام میدهد، به معنای این است که دارد تمام تلاشش را میکند، برای اینکه حکم شرعی را به دست بیاورد کما اینکه علما و اندیشمندان دینی ما مانند «علامه حلی اعلی الله مقامه الشریف» به این معنای اصطلاحی در کتابشان اشاره کردند.
در کتاب «تهذیب الوصول إلی علم الأصول علامه حلی اعلی الله مقامه الشریف» که از نوادر شیعه هستند متوفای 726 هجری قمری و آقایان «وهابی» هم اتفاقاً دل بسیار پری از «علامه حلی» به تبع رهبرشان «ابن تیمیه حرانی» دارند که محضر «علامه حلی اعلی الله مقامه الشریف» جسارت کرد و ایشان یکی از اصول و ارکان شیعه هستند. در کتاب «تهذیب الوصول إلی علم الأصول» ایشان میفرمایند که و اصطلاحاً، هم لغتاً گفتند و هم اصطلاحاً در «المقصد الثانی عشر فی الإجتهاد» صفحه 283 معمولاً این نکتهی است که ما مفصل به آن خواهیم پرداخت، بخشهای که علمای شیعه در کتابهای خودشان اصلاً به موضوع اجتهاد و تقلید پرداختند، نه برای یک قرن و دو قرن بلکه قرنهای متمادی علمای شیعه این موضوع را مهم دیدند که مقصودشان از اجتهاد و مقصودشان از تقلید توضیح بدهند و حدود و ثغور این را برای مخاطبینشان روشن کنند که ما مفصل با این دیدگاه اینها کار داریم.
اصطلاحاً:
«استفراغ الوسع من الفقيه لتحصيل ظن بحكم شرعي»
یعنی به کار بردن همه امکانات از وسع از جانب فقیه، برای اینکه حکم شرعی را به دست بیاورد. یا ظن حاصل بکند ظن قوی و قطعی و مورد اعتبار به حکم شرعی حاصل بکند، که به این نتیجه برسد این مطلبی که الان من میخواهم در اختیار دیگران قرار بدهم حکم خدا است.
آن چیزی است که پیامبر و اهلبیت (علیهم السلام) از جانب خدا مأمور بودند به مردم بگویند و من الان به واسطه تلاشی که کردم به این مسئله رسیدم. این یکی از جانب ایشان.
مجری:
آن را که از «مفردات» فرمودید، معنی لغوی بود اینی که از کتاب «علامه حلی» فرمودید معنی اصطلاحی اجتهاد است.
استاد عباسی:
بله، دقیقا، دیگری از «شیخ بهاء الدین عاملی» کتاب «زبدة الأصول مع حواش المصنف علیها» که از کتابهای اصولی محکم است « المنهج الرابع في الاجتهاد والتقليد الإجتهاد»، «الإجتهاد»، اجتهاد چه است؟
«ملكة يقتدر بها على استنباط الحكم الشرعي الفرعي من الأصل فعلا أو قوة قريبة»
كتاب: زبدة الأصول؛ نويسنده: الشيخ البهائي العاملي (وفات : 1031)، تحقيق: فارس حسون كريم، ناشر : مرصاد 1423 - 1381 ش، ص159
یعنی چه؟ یعنی اجتهاد یک ملکه و توانمندی و یک حالتی برای انسان حاصل میشود که این امکان را پیدا میکند از مقدار زیاد تلاش کردن و کار کردن در یک زمینه...
مجری:
میشود تخصص گفت
استاد عباسی:
بله تخصص پیدا بکند، این ملکه در همه رشتهها است یعنی اینکه آن لحظهی که دارد کاری را انجام میدهد با تمرکز کامل و با اطلاع کامل دارد انجام میدهد، اگر قرار باشد که «پزشک» لحظه به لحظه مطالبی که از بیمارش میشوند با کتابها چک بکند، این ملکه طبابت ندارد ملکه طبابت این است که با دیدن علائم بلافاصله به بیماری پی میبرد.
ملکه در «نجاری» و «آهنگری» این است وقتی که در و پنجرهی یا فضائی را میبیند خیلی سریع می تواند متوجه بشود که الان چه نیاز اینجا است، یا چگونه باید این را آماده بکند و بسازد. بله در هر علمی مراجعات علمی است اما این مراجعات علمی، تکمیلی و مکمل است اصل نیست اینطور نیست که «پزشک» پنجاه یا صد تا کتاب کنار دستش بگذارد هر مریضی وارد میشود بگوید مشکلت چه است بعد بگوید صبر کن من در دایره لغت و یا کتاب پیدا بکنم نه اینطور نیست.
به این ملکه میگویند یعنی از حفظ است دیگر با همه وجود این اتفاق برایش ملموس است، این ملکهی است که شخص قدرت پیدا میکند استنباط بکند حکم شرعی خاص و در یک موضوع شرعی و فرعی را از اصول؛ از اصول یعنی چه؟ یعنی از آیه قرآن و یا روایت که عرض خواهیم کرد که منابع اخذ حکم به دست آوردن فتوا چه است؟ که خودش یکی از این صحبتها است.
از کتاب «معالم الأصول شهید ثانی» از بزرگان اعاظم شیعه در کتاب «معالم شهید ثانی»، «الإجتهاد فی اللغة» را گفته بعد
«الاجتهاد هو استفراغ الفقيه وسعه في تحصيل الظنّ بحكم شرعي»
كتاب: معالم الدين وملاذ المجتهدين ( قسم الفقه )؛ نويسنده : حسن بن زين الدين العاملي (وفات : 1011)، تحقيق: السيد منذر الحكيم، ناشر: مؤسسة الفقه للطباعة والنشر، چاپخانه: باقري – قم: رجب 1418، ج1، ص108
«استفراغُ الفقیه» یعنی به کار بردن فقیه هم وسعش و همه توانش که چه به دست بیاورد؟ استخراج بکند یا به دست بیاورد ظن به حکم شرعی؛ یعنی گمان قوی به حکم شرعی آن ظنی که حجت و دلیل است آن گمانی که گمان قوی است و هم فقیه روز قیامت میتواند با آن دلیل اقامه بکند که من تمام تلاشم را کردم به این رسیدم و هم کسی که از او تقلید میکند میتواند این حجت را برای روز قیامت داشته باشد که من تمام تلاشم را انجام دادم. اما معنای تقلید، معنای تقلید در کتاب «مختار الصحاح» آمده:
«ومنه التقلید في الدین وتقلید الولاة وتقلید البدنة»
این تقلید که گفته شده:
«التي في العنق وقلده فتقلد ومنه التقليد في الدين»
كتاب: مختار الصحاح؛ نويسنده : محمد بن أبي بكر الرازي (وفات : 721)، تحقيق: ضبط وتصحيح: أحمد شمس الدين، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت – لبنان: 1415 - 1994 م، ص282
از نظر اصطلاح، حالا بعضی از افراد واضحتر هم این را شاید بیان کرده باشند از نظر لغت، به معنای پیروی کردن و به معنای بر گردن کسی انداختن است. شخصی که خودش متخصص نیست همه مسئولیت را واگذار میکند به کسی که متخصص است.
یعنی شخصی که پدر و مادرش و عزیزش در وضعیت بد جسمانی خدای نکرده قرار گرفته این میگوید الان اگر من هر کاری بکنم هر غذا و داروی به این بدهم ممکن است حال این را بدتر بکند چه بسا ممکن است موجب از دنیا رفتن این بیمار بشود.
میگوید من این را گردن دکتر میاندازم که شما بگو چه استفاده بکند، در واقع مسئولیت را از خودش که نمیداند و نباید این مسئولیت را قبول بکند بر گردن کسی قرار میدهد که باید این مسئولیت را بپذیرد.
مجری:
این امر کاملاً عقلی است
استاد عباسی:
بله امر عقلائی است. در معنای اصطلاحی آنچه که مرحوم «کرکی» در «جامع المقاصد» جلد 2، صفحه 69 فرمودند ایشان در معنای اصطلاحی اینگونه فرمودند:
«واعلم أن التقليد هو قبول قول الغير المستند إلى الاجتهاد»
كتاب: جامع المقاصد؛ نويسنده: المحقق الكركي (وفات : 940)، تحقيق: مؤسسة آل البيت (ع) لإحياء التراث، ناشر: مؤسسة آل البيت (ع) لإحياء التراث - قم المشرفة 1408، ج2، ص69
تقلیدی که ما در این برنامه در مورد آن سخن میگوییم و در برنامههای آتی دقیقاً به این معنا است تقلید، یعنی قبول قول غیر ولی قول غیری که در مسائل شرعی دینی مستند به اجتهاد است یعنی چه؟ یعنی اینکه ما تقلید در اعتقاد را قبول داریم؟ خیر. ما الان حرفمان فقط احکام شرعی است بحثمان در اعتقاد حتی وقتی که یک عالم بسیار بزرگی مثل «شیخ مفید» و «شیخ صدوق» در اعتقاد سخنی به ما میگویند ما از مطلبی که ایشان میگویند تقلید نمیکنیم ما تأمل و فکر میکنیم نظرات را میبینیم و بعد میپذیریم، یعنی در واقع تحقیق میکنیم باید تحقیق بکنیم.
اما جای که ما تقلید میگوییم تقلید یعنی قبول قول غیر، قول غیر را من مطلق قبول میکنم؛ اما قول غیری که مستند به اجتهاد است هم آن فرد شرایط لازم برای اجتهاد را دارد و هم این کار را برای به دست آوردن این حکم انجام داده، یعنی خودش عالمی باشد با آن ویژگیهای که برای مجتهدین و برای صاحب علم و مراجع بیان کردند در روایات هم است عرض خواهیم کرد که «صانا لنفسه» باشد تقوا داشته باشد و امور اینچنینی.
و هم اینکه جای که دارد مطلبی را به عنوان حکم شرعی میگوید مستند به اجتهادش باشد، یعنی همینطوری مطلبی را نگفته باشد واقعاً تحقیق و اجتهاد کرده باشد در روایت دارد که همه وسعش را به کار بگیرد به یک دلیلی رسیده باشد. بعد در ادامه میگوید:
«أما المخبر عن يقين بأحد طرق اليقين فهو شاهد ، وليس قبول خبره من التقليد في شئ»
بحث اینکه از قول خبره و آگاه باید این اتفاق بیافتد و تقلیدی که ما داریم انجام میدهیم ویژگیهای دارد که آن را مفصل خواهیم گفت.
مجری:
پس موضوع تقلید، فقه است عقائد نیست
استاد عباسی:
بله موضوع تقلید، فقه و احکام شرعی جزئی با استناد به منابع اصلی و استناد به آن تقلید و تحقیق جدی و جامعی که انجام میدهیم، اما معنای فتوا، معنای فتوا چه است؟ در کتاب «المعجم الوسیط» کتاب لغت معروفی هم است صفحه 673 در رابطه با فتوا میگوید که:
«الفتوى الجواب عما يشكل من المسائل الشرعية أو القانونية»
المعجم الوسيط؛ اسم المؤلف: إبراهيم مصطفى / أحمد الزيات / حامد عبد القادر / محمد النجار، دار النشر: دار الدعوة، تحقيق: مجمع اللغة العربية، ج2، ص673
جواب سوالات شرعی افراد فتوا میشود؛ یعنی از این به بعد ما هر جا فتوا میگوییم به این معنا آنجای که یک ابهام شرعی، یک نیاز شرعی ما پیدا میکنیم و مراجعه میکنیم و جواب آن را از یک فقیهی میگیریم فتوا میگویند.
لغتاً اینجا بیان کرده اصطلاحاً هم به نوعی نزدیک به همین است در «معجمُ مصطلح الأصول» نوشته آقای «میثم هلال»، «الفتوا» فتوا چه معنای است؟ لغتاً که میگوید به معنای «ابان» یعنی آشکار کردن و جواب دادن و اصطلاحاً:
«هي ما یبینه المفتي اوالفقیه من حکم شرعي للواقعة المسؤل عنها»
جوابی که عالم به سوال شرعی یک کسی که از او دارد سوال میکند میدهد، تا تکلیف خودش را بداند میدهد متوجه بشود که دقیقاً باید چه کاری انجام بدهد، این هم از معنای فتوا.
مجری:
فقه را هم میفرمایید
استاد عباسی:
فقه را هم در لغت «کتاب العین خلیل ابن احمد فراهیدی» متوفای 175 هجری قمری است از متقدمین در علم لغت است و علمای قرن 2 هجری در جلد 3، صفحه 370 فقه را اینگونه معنا کرده:
«الفقه العلم في الدين يقال فقه الرجل يفقه فقها فهو فقيه وفقه يفقه فقها إذا فهم وأفقهته بينت له والتفقه تعلم الفقه»
كتاب العين؛ اسم المؤلف: الخليل بن أحمد الفراهيدي الوفاة: 175هـ، دار النشر: دار ومكتبة
الهلال، تحقيق: د مهدي المخزومي / د إبراهيم السامرائي، ج3، ص370
فقه به معنای علم در دین است این لغتاً است اصطلاحاً خلاصه عرض بکنم که به معنای علمِ دین و باز به صورت عامش علم در کل دین که در قرآن هم عام به کار رفته و هم علم فقه است، اما به معنای عام هم به کار رفته اصل علم در دین؛ معلوم دینی را فقه میگویند تعبیر خاصش فقه مصطلح میشود که احکام شرعی است از فقه به نوعی در مقابل عقیده قرار میگیرد
مجری:
یعنی از بحث کلامی تقریباً خارج میشود
استاد عباسی:
بله البته معنای عمومیش هر علم دینی را یعنی مجموع علوم دین را چه کلامی، چه اخلاقی به طور مثال ما «فقه اللغة» داریم به معنای آگاهی و علم به لغت است، «فقه الحدیث» داریم به معنای آگاهی از حدیث این میشود فقههای مضاف به کلمات دیگر یعنی با کلمات دیگر که میآید به آن معنا یعنی معنای خاص میشود عمومی هم که به عنوان یک اصطلاح عام در معنای علم دین است؛ ولی وقتی که در مباحث علمی دینی صحبت از فقه میآید به معنای فقه رایج به معنای احکام شرعی است.
مجری:
خیلی ممنون حاج آقا حالا که این کلمات را هم مختصر و هم به صورت کامل توضیح دادید میخواهیم مبانی شیعه را بدانیم از مبانی شیعه یک ورود به بحث بفرمایید
استاد عباسی:
نکتهی که فرمودید بنای ما بر همین بود که ما مبنای شیعه را خدمت بینندگان عزیزمان عرض بکنیم و بعد نکات و احیاناً ابهاماتی که وجود دارد و بیان کردن و پاسخ دادن دیدگاههای دیگران؛ یعنی کسانی که احیاناً با این دیدگاه شیعه همسو و موافق نباشند.
اگر ما بخواهیم این را مفصل بحث بکنیم و مطرح بکنیم دلایل مختلف از وجوه مختلف هم ما دلایل قرآنی داریم، هم دلایل روائی داریم هم دلیل عقلی و بنای عقلاء داریم که ما شروعمان را در برنامه «عصر ایمان» همانطوری که بینندگان ما همراه بودند و میدانند که یکی از مسائل مهم توجه به عقل است آن عقلی که شرع، همسوی او است نه آن عقلی که افراد ممکن است دیدگاههای مختلف داشته باشند.
برخی از علمای شیعه در کتابهایشان که در پیرامون قصه اجتهاد و تقلید نوشتند، یکی از ادله مهم را عقل و بنای عقلاء میدانند که بعضی از جاها در تعبیر منابع عرب زبان این بنای عقلا و عقل را تعبیر به فطرت هم کردند، این فطرت را باید یک مقداری نسبت به تأمل داشته باشیم، ممکن است کسی سفت بیاستد بگوید اصلاً فطرت است اما ما میخواهیم با یک پله تنزل بگوییم همان عقل و بنای عقلاء است یعنی چه؟
میفرمایند که رفتن سراغ متخصص، جاهل به عالم مراجعه بکند جاهل که میگوییم جاهل لغوی است یعنی کسی که یک مطلبی را نمیداند در هر موضوعی جاهل به عالم مراجعه بکند این بنای عقلاء است و حکم عقل است اگر یک نفر وارد یک شهری شد که آن شهر را نمیشناسد، هیچ وسیلهی هم برای پیدا کردن آدرسی که میخواهد به آن شهر برود ندارد مثل امروزه نیست که در موبایل نرم افزاری دارد که آدرس را پیدا بکنیم.
اگر یک ساعت که هیچ ده ساعت در این شهر دور بزند اصلاً آدرس را پیدا نمیکند کسی هم ممکن است تا آخر شب به او نگوید که شما در این شهر چه کار داری در این خیابانها مدام رفت و آمد کردی که چه؟ هر مقدار خسته میشود و هر مقدار ضرر میکند و هر مقدار اذیت میشود آخر سر به هر کسی که بگوید من داخل یک شهری رفتم آدرس داشتم هیچ امکاناتی نداشتم که بفهمم این آدرس کجای این شهر است؟ نه نرم افزار و نه ... داشتم از کسی هم نپرسیدم.
طبیعی قصه این است در همه جای عالم اینطور نیست بگوییم در «ایران» اینطور است در فلان کشور اینطور نیست، همه جای عالم به هر کسی که بگوید ملامت و سرزنشش میکند میگوید آدم عاقل این عقل را برای همین دادند که بپرسی حتی یک نفر به یک کشوری میرود که زبان آن کشور را بلد نیست میگردد یکی را پیدا بکند با اعداد و شکل و هر طوری که شده مقصود خودش را برساند و سوال کند و جوابش را بگیرد و دنبال زندگی و کارش برسد.
لذا این را به عنوان یک مبنای اصیل و جدی همه عالم و افراد قبول دارند، شاید بعضی از علما هم که فطرت گفتند از این حیث گفتند که اصلا و ابدا نیاز به تأمل و دقت هم نیست، شما به هر کس بگوی یک چیزی را نمیدانی باید از آدمها بپرسی این چیزی که بین ما رایج است پرسیدن عیب نیست ندانستن عیب است، واقعاً ندانستن عیب است و پرسیدن عیب نیست. من میخواهم بدانم و اطلاع پیدا کنم.
ممکن است یک کسی اشکال بکندواقعاًاین اشکالها جا ندارد؛ ولی میخواهیم بگوییم که ذهن بیننده هایمان روشنتر بشود که اگر یک نفری میخواهد یک وسیلهی درست بکند ابزارش را اجمالاً میداند چه است؟ چوب و اره و ... را میشناسد ریزه کاریها را نمیداند آقا ریزه کاریها را بروم بپرسم یا نه؟ یک خورده خودت تلاش کن به دست میآوری چطوری است؟ ولی در 95 درصد مسائل زندگیمان آسیب جدی دارد.
مثل اینکه یک نفر بخواهد با دستگاه جوش کار بکند، پول هم داشته دستگاه جوش را خریده آقا با این دستگاه جوش بلد هستی کار بکنی؟ میگوید بلد نیستم. خب سوال کن نه خودم یاد میگیرم، این خودم یاد میگیرم گاهی اوقات جان طرف از بین میرود یعنی شخص ممکن است با یک حرکت اشتباه مشکل بزرگی برایش پیش بیاید مثلاً دستگاه جوش تنظیماتی دارد اگر این تنظیمات یک کم بالا پایین باشد ممکن است انفجار اتفاق بیافتد.
شما ببینید قصه عقلائی رجوع جاهل به عالم کسی که نمیداند به کسی که میداند، کسی که متخصص نیست به کسی متخصص است امر کاملاً عقلائی است. شما نمیتوانی بگوی من نمیخواهم مراجعه بکنم، نمیخواهم از کسی بپرسم میخواهم خودم به اصطلاح راه را بروم و طی بکنم بله در یک چیزهای کار خیلی جزئی و محدود شده است ممکن است شدنی باشد در مورد آن هم میگویند این تجربهی که تو با این همه هزینه داری به دست میآوری با هزینه خیلی کمتر میتوانی به دست بیاوری.
شما مگر چقدر عمر داری؟ میگوید من نمیخواهم از تجربیات دیگران استفاده کنم خودم میخواهم زندگی کنم خب میزنی زندگیات را نابود میکنی مگر چند سال قرار است در این دنیا زندگی کنیم؟
اگر قرار است از تجربه دیگران استفاده نکنیم و سودی نبریم واقعا از بین بردن امکانات و توانمندیها و گاهی اوقات واقعا ضررهایش خیلی ضررهای عجیب و غریب است؛ لذا هم به اسم بنای اسم عقلا و هم به اسم قاعده عقلی، هم به اسم حکم فطری و قانون فطری، اگر کسی قانون فطری را ثابت بکند دیگر تمام است.
یعنی قانون فطری برای همه اعصار بشر میشود، از اون اولین انسانی که به دنیا آمده حضرت آدم (علی نبینا واله وعلیه السلام) گرفته تا آخرین انسان در دوران مدرن که الان دارد زندگی میکند همه دقیقا این را بدون هیچ توجه علمی به محض که از ایشان بپرسی میگویی گیر کردی اگر یک کاری داری یک چیزی را نمیدانی باید بپرسی یانه؟ میگوید بله باید بپرسم.
مجری:
خیلی ممنون استفاده کردیم، یک سر به اتاق فرمان بزنیم و یک میان برنامه میبینیم و بعد در خدمت تان هستیم.
«میان برنامه»
مجری:
سلام مجدد خدمت همه شما بینندگان محترم «شبکه جهانی حضرت ولی عصر عج الله تعالی فرجه الشریف» در خدمت حاج آقای «عباسی» هستیم ضمن اینکه اشاره کنم خطوط ارتباطی و تماس برای برنامه هم باز است، دوستانی که میخواهند سوال بپرسند و یا در بحث مشارکت کنند در خدمتشان هستیم.
حاج آقا «عباسی» از فرمایشات و صحبتهای علما راجع به این تثبیت عقل در نیاز به متخصص و رجوع به متخصص اگر نکتهای است در خدمت شما هستیم.
استاد عباسی:
بله، برای اینکه بینندگان عزیزمان فضا برایشان باز بشود و حتی کسانی که اهل تحقیق هستند بتوانند مطالعه و تحقیق بیشتر داشته باشند، بعضی از اقوال را من نقل میکنم در کتابی که «سید رضا صدر» با نام «الاجتهاد والتقلید» نوشتهاند در صفحه 52 این بحث را مطرح کردهاند من اشاره به کلام ایشان داشته باشم و دیگر همه عربی را نمیخوانم.
"مراد از مجتهد در این بحث کسی است که بالفعل احکام را استنباط میکند، چنین شخصی جواز تقلید از او امر بدیهی و فطری است."
به عنوان یک امر بدیهی و فطری میداند و میگوید "واضح و روشن است کسی که طریق استنباط احکام را نمیشناسد، به طور طبیعی از کسی که میداند سوال میکند؛ زیرا مجتهد نسبت به احکام شرع عارف و خبیر است و به حکم عقل و عقلا قول مجتهد نسبت به کسی که مجتهد نیست حجت میباشد."
یک جا ایشان این بحث را مطرح کردند که هم بحث فطری بودن و هم عقل را میگوید باز در جای دیگر هم ایشان در کتابشان صفحه 81 میگوید: "رجوع جاهل به عالم برای هر انسانی حکم عقل فطری است؛ پس بدیهی است کسی که راه را نمیّشناسد از کسی که میشناسد سوال کند."
حالا این تعبیر ایشان، هم تعبیر خوبی است، هم فطری بودن و هم بدیهی بودن، بدیهی به این معنا است که نیازی به دو تا چهار تا و حساب و کتاب ندارد صرف توضیح شما سفیدی را همینکه شخص یک درکی از سفیدی و سفید داشته باشد، شما وقتی دیوار سفید را نشانش بده سریع تصدیق میکند میگوید این سفید است. فقط کافی است بداند سفیدی یعنی چه و سفید چه شکلی است. تا ببیند تصدیق میکند بدیهی است.
این هم بدیهی است به محض اینکه افراد، میگوید شما در هر مجموعهی که وارد میشوید حتی فروشگاههای عادی کسی را گذاشتند که شما میتوانید از او سوال بپرسید، این جنس چطوری است و چه ویژگیهای دارد؟ یعنی یک امری است که قطعی است از بس آدمها مراجعه میکنند عموم آدمها اینطور نیست و عموم فرقهها اینطور نیستند.
مجری:
در فروشگاهها و ایستگاه قطار و همه جا اینطوری است.
استاد عباسی:
بله یعنی احساس بینیازی از این هیچ کس نمیتواند داشته باشد، و هر چقدر که این نیاز تخصصیتر باشد ضرورتش بدیهیتر است؛ چون ممکن است بگوید برای یک فروشگاه خواربار فروشی شاید خیلی زیاد نیاز نباشد که یک جای برای اطلاعات و یا سوال پرسیدن شما بگذارید، ولی برای یک بیمارستان حتماً باید باشد برای یک آزمایشگاه دقیق تشخیص بیماری حتماً باید کسی باشد که توضیح جدی به افراد بدهد.
هر مقداری که مسئله تخصصیتر ضرورت مراجعه تخصصیتر این شکل واضح قضیه است که همه مراجعات ما هم همینطور است، یعنی گاهی در یک بیمارستان یک نفر را به عنوان انفرمیشَن و اطلاعات گذاشتند که دارد پاسخ میدهد و ... ولی غیر از این، همین که ما به پزشک مراجعه میکنیم، یعنی اینکه من بیماری در وجودم است همه علائم درد را میدانم ولی نمیدانم چطوری باید درمان کنم.
اگر داروی اشتباه بخورم گاهی اوقات عوارض عجیب و غریبی برای من ایجاد میشود که اصلاً ممکن است زندگی من را به خطر بیاندازد، خود این یعنی سوال کردن من به پزشک میگویم شما به من بگو که مشکل بدن من با این علائم چه است؟ داروی من برای برطرف شدنش چه است؟ باز ما مراجعه میکنیم مرحوم «آخوند خراسانی» که از بزرگان و اعاظم شیعه است، ایشان میفرمایند که جواز تقلید امری بدیهی است که هیچ نیازی به دلیل ندارد. بدیهی و بدون نیاز به دلیل!
یا در کتاب «اجتهاد و تقلید ضیاء الدین عراقی» از دیگر علمای شیعه آمده مراد از مجتهد در این بحث کسی که قدرت استنباط بالفعل را دارد احکام را استنباط میکند و چنین شخصی جایز است که دیگران از باب رجوع عامی به مجتهد به او رجوع کنند گاهی اوقات این جمله و عبارت یک مقداری برای آدمها ثقیل میآید.
ما هیچ چارهی نداریم در هر موضوع تخصصی، یا باید ته قضیه برویم و خودمان متخصص بشویم؛ یعنی آنقدر پیگیری کنیم و درس بخوانیم و مطالعه کنیم تا متخصص بشویم یا به متخصصش مراجعه کنیم، هیچ راهی جز این وجود ندارد این دو راه است ناراحتی هم ندارد من پزشک نیستم باید به پزشک مراجعه کنم.
آقا گفتی رجوع عامی به مجتهد، گفتی رجوع جاهل به عالم باید به من بر بخورد بگویم مثلاً من برای خودم یک عالم و روحانی و ... هستم پس من نباید رجوع کنم این حرفها چه است؟ من در مسئله ساخت و ساز ساختمان تخصص ندارم من مهندس راه و شهر سازی نیستم در این موضوعات و طب و ... میشود رجوع جاهل به عالم او در آن رشته عالم میشود من جاهل میشوم.
در بحث فقه من عالم میشوم او جاهل میشود، یعنی این کلمه و جمله را ما گیر نباشیم یعنی سر واژهها گیر نباشیم آقا به من توهین شد شما میخواهی بگوی تو نمیفهمی من میفهمم، در فقه هم یکی دیگر میفهمد من نمیفهمم اصلاً این ناراحتی ندارد قرار نیست تکی در دنیا زندگی کنیم و برای خودمان زندگی بکنیم و نمیتوانیم در صد تا رشته متخصص بشویم در یک رشته متخصص میشویم در بقیه رشتهها دیگران متخصص هستند همه هم داریم به همدیگر مراجعه میکنیم هیچ منتی هم سر همدیگر نداریم.
همه به همدیگر نیاز داریم اصلاً اجتماع یعنی همین؛ همه به هم نیاز دارند باید با همدیگر زندگی بکنند والا اگر کسی میتواند بسم الله برود یک گوشهی با یک تعداد گاو و گوسفند و فلان برای خودش تک و تنها زندگی کند آن هم بدون برق بدون نیاز به روستا و طبیب و اینها، واقعاً نزدیک به محال است نمیگویم صد در صد محال است ولی احتمالش نزدیک به صِفر است و امکان همچنین اتفاقی آن هم در این دوره نیست.
لذا در فضای مجازی دیدم خیلی با این کلمات بازی میکنند؛ یعنی گاهی میخواهند حرص آدمها را در بیاورند بگویند تقلید چه است بعد نگاه کنید نوشته رجوع جاهل به عالم یا شما نمیدانی باید بروی بپرسی یعنی چه؟ من خودم عقل دارم. در موضوعات دیگر همه عقل و شعور دارند ولی به جای اینکه به عقل خودشان بسنده کنند که به خودشان ضربه بزنند و خطا بروند و اشتباه بکنند با جان پدر و مادر و خانوادهشان بازی کنند پیش طبیب میبرند میگویند شما بفرمایید.
مجری:
خیلی نکته جالبی که وجود دارد خود علما و مراجع که اینقدر در حوزه دین نسبت به مراجعه به متخصص تکیه میکنند، در حوزههای دیگر خودشان کاملاً مطیع هستند نمونه خیلی بارزش که امروز همه تقریباً درگیرش هستیم بحث کرونا مثلاً تعطیلی حرمها و اجتماعات و نماز جمعهها بوده هر اتفاقی بوده متخصصین و «وزیر بهداشت» اعلام کرده اجتماع باید تعطیل بشود، علما و مراجع هیچ کدام موضعی نگرفتند همه گوش کردند گفتند در زمینه بهداشت شما متخصص هستید ما به حرف شما گوش میکنیم.
یعنی از آن طرف اگر در امر دین، به تقلید و به گوش دادن به حرف متخصص تأکید دارند در حوزه بهداشت و بهداشت عمومی هم میگویند شما متخصص هستید هر چه شما بگویید ما گوش میکنیم.
استاد عباسی:
بله این مثال، مثال خیلی خوبی است و ای کاش همه ما انسانها این حالت را داشته باشیم و حفظ بکنیم در احوالات بسیاری از علمای ما ذکر شده الان هم همه به چشم خودمان دیدیم که همه تبعیت از بحث علم یعنی اینکه اگر علم
مجری:
تبعیت از قانون یک موقع قانون در اجتماع، قانون دینی است
استاد عباسی:
بله اینکه ما مراجعه بکنیم آن چیزی که متخصص در آن امر دارد میگوید تبعیت بکنیم و این ننگ و عار نیست،بعضیها به این جنبههای عجیب و غریبی میدهند بازی با کلمات میکنند.آقا بنده در پزشکی مقلد هستم مجتهد نیستیم
مجری:
در پزشکی، در مکانیکی، در آشپزی و در صدها علم
استاد عباسی:
بله، در صدها علم مقلد هستم در یک علم متخصص هستم آن پزشک هم فقط در پزشکی متخصص است در مسائل دینی، در مسائل آهنگری، نجاری، مهندسی راه و ساختمان و ... و در همه امور دیگر باز او مقلد میشود و افراد در آن تخصص این خیلی امر واضح و بدیهی است.
مجری:
خیلی ممنون تماس داریم خانم «سلیمیان» از «اصفهان» در خدمت تان هستیم بفرمایید
بیننده خانم سلیمیان از اصفهان:
سلام عرض میکنم خدمت شما مجری گرامی و کارشناس بزرگوارتان من به واسطه ارتباطی که با ادیان دارم با یکی از دوستان «یهودی»ام در مورد حرمت شراب در اسلام صحبت داشتم، و ایشان را با اسلام آشنا کردم یکی از دلایلی که ایشان نیامدند و اسلام را بپذیرند همین بود که در دین ما شراب شادی آور است، به فتوای خاخامهایشان میگویند که شراب را تا آنجا که مستی نیاورد اگر بخورند برایشان حلال است.
برای همین گفت که من نمیتوانم این کارم را ترک کنم، و یکی از دلائلش این بود که میگفت ما عباداتمان مثلاً «تِتیلا» یا نمازمان را که میخوانیم قبلش از اگر مشروب بخوریم و مستی نیاورد یا حتی آن «تتیلا» چون که برایمان شادی آور است هیچ اشکالی ندارد و خدا به ما خرده نمیگیرد من نمیدانستم جوابشان را چه بدهم؟ کارشناس محترم لطف کنند این شبهه و این سوال من را جواب بدهند خیلی ممنون میشوم.
در خیلی از مناسک و اعیادشان اصلاً نمازها و روزهایشان با مشروبات الکلی سر میشود و من نمیدانستم تا حالا چرا او این نظر را نسبت به اسلام داشت؟ چون در اسلام شراب، حرام است
مجری:
سوال شما حرمت شراب در دین اسلام است یا موضوعات دیگر مدنظرتان است؟
بیننده:
نه کلاً میخواستم ببینم که من چه جوابی به ایشان بدهم به خاطر اینکه شراب در اسلام حرمت داشته نیامدند مسلمان بشوند.
مجری:
خیلی ممنون که تماس گرفتید از طریق برنامه پیگیر سوالتان باشید. آقای «عباسی» در خدمتتان هستیم
استاد عباسی:
متأسفانه تحریف در احکام و شریعت «یهود» و بعد «مسیحیت» فراوان اتفاق افتاده آنچه که امروز «مسیحیان» میگویند نسخ کل شریعت حضرت موسی است آنچه که در «تورات» آمده و آن جزء کتاب مقدسشان است و قبول دارند که میگویند نسخ شده، اما اگر «مسیحی» این کار را میکند به خاطر این است که میگوید نسخ شده و دیگر احکام برداشته شده ما ادله داریم که احکام برداشته نشده و باید احکام را اطاعت بکنند.
حضرت عیسی هم در «انجیل متا» دارد و هم در «مرقس» دارد که اگر کسی کوچکترین احکام خدا را سبک بشمرد در ملکوت آسمان سبک شمرده خواهد شد و بحث لعن از جانب خدا و ... مطرح میشود؛ اما اگر «یهودی» این کار را میکند کاملاً خلاف کتاب مقدس است خلاف «تورات» و کتاب «عهد عتیق» است چون در آنجا نهی شده. آیات بسیاری در مذمت شراب خواری و می گساری در «تورات» آمده در «لاویان»
مجری:
به خاطر اینکه هم بیننده عزیزمان جوابشان روشنتر بشود، شما فرمودید اگر «مسیحی» باشند «مسیحی»ها میگویند احکام برداشته شده که ما خلاف این را از منابع خودشان داریم اما اگر «یهودی» باشد که در این کار اصلاً نص خیلی روشن بر این کار دارد.
استاد عباسی:
این نصی که از کتاب مقدس «عهد عتیق» داریم، عرض میکنیم مشترک بین «یهودی»ها و «مسیحی»ها است تفاوتش فقط این است که «یهودی»ها میگویند الان هم به قوانینشان پایبند باید باشیم، فقط «مسیحی»ها میگویند این قانون برداشته شده که ما باید با آنها از راه نسخ نشدن «تورات» و نسخ نشدن احکام وارد بشویم؛ چون آنها اساساً منکر احکام شدند گفتند اصلاً ما احکامی نداریم بعد از حضرت عیسی احکام برداشته شده آن را جدا بحث میکنیم.
اما آنچه که درکتاب مقدس آمده که برای هر دویشان در اصل باید حجت باشد برای «یهودی»ها صد در صد برای «مسیحی»ها با این توضیح در رابطه با نسخ که عرض کردیم، مواردی که در مذمت شرابخواری آمده، میگوید در «کتاب سِفر لاویان» فصل 10 میگوید و یَهُوَ «هارون» را خطاب کرد و گفت تو و پسرانت با تو چون به خیمه اجتماع داخل شوید شراب و مسکری منوشید مبادا بمیرید این فریضه ابدی در نسلهای شما است.
باز در «امثال» فصل 20، شماره 1 آمده شراب استهزاء میکند و مسکرات عربده میآورد، و هر که به آن فریفته شود حکیم نیست خلاف حکمت است. اولی گفت که این فرضیه ابدی است همه نسلها در اجتماعاتتان در دعایتان در ذکرتان و ... شراب ممنوع است. دومی مضرات شراب را دارد میگوید، میگوید شراب چه کارهای انجام میدهد موجب استهزاء کردن میشود کسی که شراب میخورد دیگران را استهزاء میکند موجب عربده زدن میشود.
همین امروز در «غرب» اینها میگویند ما به مقداری که مست بشویم نمیخوریم، به مقدار کم میخوریم ضمانت اجرای همین حرفی که میزنند چه است؟ اصلاً هیچ ضمانت اجرای ندارد، وقتی شخص سراغ خوردن شراب و ... رفت مرحلهبهمرحله پیش میرود چه ضمانت اجرای است. بسیاری از جرمها در «کشورهای اروپای» در «کشورهای غربی» وقتی اتفاق میافتد که شخص مست است.
لذا الان به شدت سختگیری میشود مربوط به رانندگی، جاهای مختلف در اتوبانها رانندهها را کنار میآورند و تست الکل میگیرند که ولو از یک درصدی بالاتر باشد متوقف میکنند، اصلاً این شخص را به هیچ عنوان اجازه رانندگی نمیدهند.
باز در جای دیگر «امثال» فصل 23، شماره 29 تا 35 وای از آنِ کیست؟ و شقاوت از آنِ که؟ و نزاعها از آنِ کدام؟ و زاری از آن کیست؟ و جراحتهای بیسبب از آنِ که؟ و سرخی چشمان از آنِ کدام؟
آنانی را است که شراب مدام مینمایند و برای چشیدن شراب ممذوج داخل میشوند.
به شراب نگاه مکن وقتی که سرخ فام است، حینی که حبابهای خود را در جام ظاهر میسازد و به ملایمت فرو میرود اما در آخر مثل مار خواهد گزید، و مانند افعی نیش خواهد زد، آیات قرآن را نگاه کنید بعضی از این عبارتی هم که در کتاب مقدس آمده نگاه بکنید، اگر قرار باشد کسی عمل بکند «یهودی» هم باشد باید به این عمل بکند. «مسیحی» هم که باشد وقتی که انبیاء متعدد آمدند گفتند این کار، کار ناشایستی است باید از او دور بشوی و فاصله بگیری
مجری:
حاج آقا این یک نکته، یک نکته دیگر کسی اگر با تحقیق به این نتیجه رسیده باشد که دین اسلام، دین برتری است، اصلاً میتواند در جزئیات بگوید چون دین اسلام همچنین فتوا یا همچنین حکمی دارد؟ بالاخره شما تحقیق کردی با یک کسی که مسلمان بوده صحبت کردی، یا نه خودت رفتی مطالعه کردی به این نتیجه رسیدی که دین اسلام، دین کاملتری است حالا میخواهی اسلام بیاوری میگوید چون اسلام گفته شراب نخورید؛ پس من همه آن تحقیقات را کنار میگذارم دوباره به دین قبلی بر میگردم اصلاً اصل همچنین استدلالی که سوال خانم «سلیمیان» از طرف دوستشان بود پذیرفته است؟
استاد عباسی:
به نکته خیلی اشاره کردید اتفاقاً کلیپی که الان پخش شد در همین کلیپ این نکته بود یکی از آن کسانی که داشت فریاد میزد گفت من نمیتوانم مسلمان بشوم و نمیخواهم مسلمان بشوم به خاطر اینکه اسلام، شراب و گوشت خوک ندارد و بعد چه عارضههای خود این قصه دارد این سوال، سوال خیلی خوبی است اول مثال میزنم بعد جواب را عرض میکنم.
مثال روشنش این است، من رفتم بهترین متخصص قلب را برای عمل جراحی بسیار مهمی پیدا کردم و انتخاب کردم، دارم زندگیام را دستش میدهم بعد لحظه آخری که قرار است عمل اتفاق بیافتد و میخواهم بستری بشوم میگویم من نمیخواهم بستری بشوم میروم یک پزشک خیلی درجه پایینتری را انتخاب میکنم که ممکن است جان من را از بین ببرد بعد میگویند چرا؟
میگویم به خاطر اینکه من از کُت او خوشم نیامد، از مدل مویش خوشم نیامد. آقا مدل مو یعنی چه؟ شما داری زندگیات را در اختیارش قرار میدهی ممکن است تو را بکشد، بعد تو گیر دادی که مدل مویش اینطوری است! این مثال واضح این قضیه است که گفتم ما سراغ همچنین آدمی نرویم این دین را من نپذیرم به خاطر چه؟ به خاطر اینکه گفته شراب، این ویژگی را دارد.
مجری:
خیلی ممنون آقای «اسماعیلی» از «اصفهان» سلام علیکم بفرمایید
بیننده آقای اسماعیلی از اصفهان:
سلام علیکم، خدمت شما مجری محترم و استاد گرامی، چند تا سوال در رابطه با بحث اجتهاد و تقلید داشتم یک روحانی خارج نشینی است و بر علیه مسئله شما صحبت میکند، یکی اینکه آیا عقل به تنهای حکم است یا باید حدیث باشد؟ ایشان نظرش این بود که عقل، وقتی حدیث داشته باشیم عقل هم آنجا حکم است، عقل تنهای خودش حکم نیست سوال دیگر اینکه آیا روات احادیث که منظور از ائمه و اهلبیت میگوییم روات احادیث آن چیزی که امروز اجتهاد و تقلید است یا نه؟ خیلی ممنون.
مجری:
خیلی ممنون حاج آقا سوال اولشان آیا عقل به تنهای حکم است یا نیاز به حدیث و نقل هم داریم؟ تا به سوال دومشان هم برسیم.
استاد عباسی:
اینکه عقل به تنهای حکم است یا نیاز به حدیث داریم؟ در مواردی که مربوط به ادله قطعی عقلی است عقل بدیهی، این به تنهای حکم است، گرچه شارع هم حتماً «کُلُما حکَمَ بهِ العقل» یعنی آن عقل قطعی «حَکَمَ بِهِ الشرع» اما اینجا متوجه اشکال ایشان شدم آن افرادی که قصه اجتهاد و تقلید را رد میکنند ما مفصل میرسیم چون سوال کردند کوتاه جواب میدهم.
آنهای که رد میکنند یک حرفی اینچنینی میزنند میگویند این عقل چه جایگاهی دارد؟ اینکه عقل میگوید سراغ متخصص برویم این عقل را رها میکنیم سراغ احادیث میرویم ببینیم احادیث کدام یکی را قبول میکنند؟ ما میخواهیم بگوییم بله این عقل را ما در کنار آیات قرآن و روایات میگذاریم، ادله جنب این را میآوریم ولی اگر این عقل رسید به جای که حکم فطرت میشود، رسید به جای که دیگر آن عقل قطعی و بدیهی به حساب آمد قطعاً به تنهای کفایت میکند.
بنای قطعی عقلاء و بنای عقل باشد این به تنهای کفایت میکند گرچه در واقع الان شروع بحثمان است داریم به عنوان یکی از موارد عرض میکنیم که اگر کسی برای این مخالف دارد این مخالف را بیاورد، ولی در ادامه خواهیم دید که آیات قرآن و روایات هم مؤید بر همین است و تقویت کننده همین بنای عقلاء است. این جواب سوال اولشان.
مجری:
سوال دوم در مورد روات احادیث
استاد عباسی:
در مورد روات احادیث باز از مواردی است که ایشان یک مقدار جلو رفتند چون فکر میکنم ذهنشان آماده بود و بعضی بحثهای دیگران را شنیدند، صحبتشان این است که آیا راویان حدیث اهلبیت (علیهم السلام) اجتهاد و تقلید این مدلی داشتند یا فقط روایت بیان میکردند؟ و میخواهند از آن به این نتیجه برسند نه آنها فقط روایت بیان میکردند شما هم بیایید همین کار را بکنید.
همه روحانیون و همه علماء بگویند «قال الصادق علیه السلام» روایت را بخوانند و بگویند بر اساس این روایت برو وضو بگیر، مفصل با ذکر مصادیق ما عرض خواهیم کرد اما پاسخش این است جای که کسی مثل «زراره»، «ابا بصیر» اصحاب خاص اهلبیت راویانی که راویان جاندار بودند اینها وقتی مطلبی را بیان میکردند آیا با تحلیل بیان میکردند یا صرفاً روایت بیان میکردند؟
یعنی آن روایت را به نوعی بیان میکردند که قضیه واضح بشود و توضیحش میدادند یا نه یک کلمه میگفتند «قال الصادق علیه السلام» روایت را میخواندند و تمام! یک موقع قرار بود برای یک راوی حدیث دیگر که نسل بعد است روایت را نقل کنند خود روایت را صرفاً بیان میکردند، که کلام دیگر در کتاب بوده به اصطلاح به اشتباه نیافتند کلامی قاطی کلام امام معصوم نشود؛ اما اگر داشتند برای مردم بیان میکردند حتماً همراه با توضیح بود آن توضیح، اجتهاد میشود.
یعنی آن توضیحی که میگوید من برداشت کردم که امام معصوم وقتی این را گفتند یعنی این، توضیح دادند که این کلام امام معصوم یعنی چه؟ خود این توضیح اجتهاد میشود، ما مصادیقش را عرض خواهیم کرد که فراوان در فراوان این قصه اتفاق افتاده، بنابراین هر کسی که به عنوان راوی کلامی از امام معصوم شنید بعد رفت خواست برای مردم تطبیق بدهد و بیان بکند و جا بیاندازد حتماً با این ویژگی و توضیح بوده که اجتهاد میشده.
مجری:
فکر میکنم سوال این دوست عزیزمان جناب آقای «اسماعیلی» یک اشارهی هم الان در ذهنم آمد داشت به بحث هفته قبل شما میکرد، آن روایتی که فرمودید آدم یک روایت را یاد بگیرد «خیرٌ من الفٍ ترویح» یعنی اینکه مثلاً بگوییم؛ پس ما نیازی به عقل نداریم فقط روایت بخوانیم اینکه گفتید در فضای مجازی فقط روایت فرستاده میشود تک تک روایتها نمیتواند راه گشا باشد. مجموع روایات، مجموع دین است که به ما یک چیز یاد میدهد یعنی آن بینیازی از عقل را اینجا فکر کنم اشارهی هم به همان داشت یعنی اگر ما روایت بخوانیم دیگر نیازی به عقل و اجتهاد نداریم!
استاد عباسی:
بله، چون آن فهمی که به هر حال قرار است در کنار این روایت ارائه بدهد خود آن اجتهاد میشود هیچ دو نفری کنار همدیگر قرار نمیگیرند فقط روایت بخوانند و بروند اگر قرار است، طرف مقابل این روایت را بفهمد یک موقع عالم است میداند من دارم میگویم دو تایمان فهمیدیم چه گفتیم ولی اگر داریم برای یک نفر دیگر که این روایت را نمیدانسته توضیح میدهیم حتماً نیاز به توضیح دارد تا آن شخص بتواند استفاده بکند.
مجری:
خیلی ممنون حاج آقا وقتمان خیلی محدود است جمعبندی بفرمایید فکر کنم خیلی از بحثمان برای هفته های آینده ماند.
استاد عباسی:
کوتاه عرض بکنم که صحبت ما امشب این بود که: بنای عقلاء و طبق کلام بعضی از علماء اساساً به صورت فطری رجوع عالم به جاهل یا رجوع شخصی که نمیداند به متخصص، رجوع غیر متخصص به متخصص در همه امور اینطور است در مسئله فقه و مسائل احکام و شرعی هم اینگونه است، منتها به متخصصی مراجعه بکنیم که واقعاً متخصص است؛ یعنی هم اخلاقش، هم عقیدهاش، هم مسائل فقهی که دارد بیان میکند هم رفته همه تلاشش را کرده با همه این ویژگیهای که عرض کردیم یعنی هر کدام از این ویژگیها نباشد ما موافق هستیم که نباید سراغ آن شخص رفت نباید از آن شخص این حکم را گرفت.
مجری:
خیلی ممنون و متشکر، خیلی ممنون بینندگان عزیز که ما را در این قسمت از برنامه «عصر ایمان» همراهی کردید. شنبه شبها ساعت 21 و 30 تا 22 و 30 در خدمت شما هستیم، سوالات و نظرات و پیشنهادات خودتان را از طریق سایت شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) با ما در میان بگذارید. اللهم صلی علی محمدٍ وآل محمد وعجل فرجهم
«والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته»
نادر
20 تير 1399 - ساعت 13:20ضمن عرض سلام وخسته نباشید خدمت همه عزیزان شبکه ولی عصر(ع) وخدمت استادعزیزاستادعباسی عزیز
بعدازگذشت چندسال واقعا خوشحالم که دوباره شمارو میبینم انشاالله موفق وپیروز باشید وباشید تاما ازبیانات خوب شما استفاده کنیم انشاالله خداوند یک در دنیا وهزاران اجر در آخرت به شما وهمه عزیزان عتا فرماید انشاالله یاعلی خداحافظ شما