شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
کلمه طیبه حجت الاسلام یزدانی

قسمت پنجم برنامه کلمه طیبه با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین یزدانی


بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:6 مرداد 1399

مجری برنامه:

اَلّحَمدُالله رَبِ العَالمِن و صَلی الله علی مُحمدٍ و آله الطاهِرِین

السلام علیک  یااَبا جَعفَرٍ یامُحَمَّدَ بنَ عَلِیٍّ اَیُّهَا الباقِرُ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ

ای طائران آسمان وقت عزای باقر است

ملک دل هر عاشقی امشب برای باقر است

شد کُلّ عالم سائلش هاتم گدای زائرش

این جان نباشد قابلش

صد جان فدای باقر است

ازحجره ای آمد ندا

می سوزد این دل ای خدا

این ناله و آه و فغان

گویا صدای باقر است

گویا صدای باقر است

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینند گان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر(عج) شهادت آقا امام محمد باقر(ع)  را خدمت همه شما تسلیت عرض می کنم خدمت همه شما شیعیان و محبّان آن حضرت. به رسم دوشنبه شب ها در خدمت تان هستیم با برنامه کلمه طیبه و إن شاءالله امشب هم این برنامه هایی که داریم را إن شاءالله تا آخر همراه ما باشید و بتوانیم اینها را این کلیپ های که آماده شده را تا آخر مورد نقد و برررسی قرار بدهیم. در خدمت استاد ارجمند هستیم حاج آقای یزدانی سلام عرض می کنیم خدمت شان إن شاءالله که حال تان خوب باشد سلام علیکم.

استاد یزدانی:

سلام علیکم و رحمة الله

اعوذ بالله من الشيطان اللّعين الرّجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله الذي اظهر الوجود ومنه بدأ کل حمد وإليه يعود و الصلاة والسلام علي شاهد و مشهود لکل موجود محمد المحمود وعلي آله آل الله الودود خلفاء الله علي عالم الغيب و الشهود سيما الحجة بن الحسن المهدي المنتظر الموعود.

من هم سلام و عرض ادب دارم خدمت حضرت عالی و خدمت همه بینند گان عزیز شبکه جهانی حضرت ولیعصر(عج) من هم به نوبه خودم تسلیت عرض می کنم ایام شهادت حضرت باقر العلوم را خدمت همه بینند گان عزیز و همینطور پیشاپیش شهادت حضرت مسلم بن عقیل را هم تسلیت عرض می کنم امیدوار هستم که بتوانیم در این ایام إن شاءالله عزاداران خوبی برای این حضرات باشیم.

مجری:

 إن شاءالله که بتوانیم همینطور باشیم، حاج آقا قبل از ورود به کلیپ ها و اینها همین این دلیل عزا داری ما چه هست؟ الآن امشب خب درست شب شهادت هست و خیلی خوشحال می شویم که بدانیم برای چه ما این عزاداری ها این همه مراسمات و این همه مناسِکی که انجام می دهیم اینها به چه علت هست؟

استاد یزدانی:

 خدمت تان عرض کنم ما برای مشروعیت عزا داری که دلیل خیلی زیاد داریم روایات فراوان از آیات قرآن کریم، حالا ما اینها را قبلاً مفصل گفتیم إن شاءالله در ایام ماه محرم و همینطور ماه صفر إن شاءالله به تفصیل ادِله خود مان را از قرآن و روایات از منابع شیعه و از منابع اهل سنت خواهیم گفت که چرا عزاداری می کنیم و چرا بعد از این همه سال هنوز داریم برای سید الشهداء(ع) و سایر ائمه(ع) عزاداری می کیم؛ من فقط یک روایت از امام باقر(ع) چون شب، شب شهادت امام باقر(ع) هست خدمت بینند گان عزیز بخوانم که خیلی روایت جالبی هست در «کتاب شریف کافی» که مرحوم شیخ کُلینی نوشته اند در «جلد پنجم» از این کتاب که «فروع کافی» می شود «الجلد الخامس صفحه شماره 70 باب شماره 67 از کتاب فروع کافی» که روایت سندش کاملاً صحیح هست که از امام صادق(ع) نقل می کند که «قالَ قالَ لِیّ أَبِیّ» «امام صادق(ع) می فرماید که پدرم به من فرمود»  «یا جَعّفَرُ اَوّقِفّ لِیّ مِنّ مالِیّ کَذَا وَ کَذَا لِنَوادِبَ تَنّدُبُنِیّ عَشّرَ سِنِیّنَ بِمِنی اَیَّامَ مِنی» بله «ای جعفر وقف کن این مقدار از مال من را» حالا مقدارش در اینجا نیامده است در رویات دیگر در همین کتاب شریف کافی هست که 800 درهم از اموال من را «ایقدر از مال من را وقف کن برای چه؟ برای آن کسانی که در ایام منی برای من ندبه می خوانند» ده سال برای من اینها باید ندبه بخوانند، نوحه بخوانند، عزاداری کنند حالا هر کاری که هر عزاداریی که مرسوم بوده در آن زمان و تو این پول هارا به اینها بده که برای من ندبه بخوانند. خب خیلی روایت قشنگی هست سندش صحیح هست علامه حیلی تصحیح کردند خیلی از علمای ما، مجلسی اول، مجلسی دوم بسیار از بزرگان ما این بحث باب کسب نائحه در کتاب های فقهی شان این روایت را تصحیح کردند. خب اولاً ثابت می کند که عزاداری برای اهلبیت(ع) مثل آن کاری که سنی ها می گویند یک روز و دو روز سه روز نیست بلکه تا ده سال می شود این کار را  ادامه داد و این ده سال را که گفته دلیل بر این هست که بعد ازآن هم می شود دیگر به هر حال حصر نکرده در ده سال و می شود ندبه خواند می شود برای کسی که ندبه می خواند، نوحه می خواند، نوحه خوانی می کند سلِه داد پول داد به او و کسب درآمد از این راه طبق روایتی که حضرت امام باقر(ع) هم به ما گفته اند هیچ اشکالی ندارد هرچند شاید خوب نباشد ولی در این حال هیچ اشکالی ندارد کسب مال از این طریق و خدمت تان عرض کنم و روایت بعدیش هم بسیار روایت جالبی هست روایت بعدی هم سندش صحیح هست از امام باقر(ع) هست باز، روایت بسیار قشنگ هست من این روایت را دیدم واقعاً لذت بردم حیف می بینم که یک بار این روایت را برای بینند گان عزیز نخوانم که ولید بن مغیره از دنیا رفته بود ام سلمه خب از این قبیله هست به پیغمبر(ص) عرضه داشتند که آل مغیره مجلس نوحه تشکیل داده اند «إِنَّ آلَ الّمَغَیره قَدّ اَقامُو مَنَاحَۀً فَأَذّهَبُ اِلَهِیمّ» «اینها مجلس نوحه تکیل دادند اجازه می دهد من هم در این مجلس نوحه شرکت کنم؟» خب ولید بن مغیره مرده بود، پیغمبر(ص) به او اجازه داد « فَلَبِسَتّ ثِیَابَهَا» «لباس هایش را پوشید» «وَتَهَیَّأَت وَکَانَتّ مِنّ حُسّنِها کَأَنَها جَانٌّ» چقدر جالب هست این روایت سند روایت هم صحیح هست می گوید «حضرت ام سلمه(س) اینقدر زیبا بود که تصور می کردی جنی هست» انسان نیست از زیباترین زنهای پیغمبر(ص) ام سلمه(س) بود که خیلی واقعاً زن با معرفتی بود و بصیرت عجیبی داشته تا آخر پای امیرالمؤمنین(ع) ماند و لحظه ای دست از ولایت امیرالمؤمنین(ع) نکشید و مطیع امیرالمؤمنین بود در جنگ جمل هم گفت اگر قرآن نگفته بود اگر خداد دستور نداده بود که در خانه ات بمان من با تو می آمدم ولی چه کنم که قرآن دست من را بسته است صریح قرآن فرموده « وَ قَرْنَ في‌ بُيُوتِكُنَّ » بعد جالب هست خدمت تان عرض کنم وقتی رفت این اشعار را هم خواند نوحه را هم خواند «فَمَا عَابَ ذَلِکَ عَلَیِهَا النَّبِی(ص) وَ لا قَال شَیئاً» «پیغمبر اشکال نگرفت که تو چرا اینها را برای ولید بن ولید خواندی». خب این روایت ثابت می کند که نوحه خوانی جائز هست، تشکیل مجلس نوحه؛ وقتی شخصی مثل ولید بن ولید بن مغیره، ولید بن مغیره مثلاً می شود این کارها را انجام داد، وقتی می شود برای امام باقر(ع) ده در منا عزا داری کرد و نوحه خوانی کرد، خب برای سید الشهداء(ع)، خب اینها قابل مقایسه نیست، درست است امام باقر با امام حسین(ع) همه امام ما هستند ولی خب مصائبی که برای سید الشهداء(ع) اتفاق افتاده است برای احدی در طول تاریخ اتفاق نیافتاده است، و ما از این روایت استفاده می  کنیم که که می شود نه هر سال ده روز، بلکه هر ماه، بلکه هر روز می شود برای سید الشهداء (ع) عزاداری کرد و قطعاً ثواب خواهیم برد. در خدمت تان هستم.

مجری:

 إن شاءالله، إن شاء الله که بتوانیم جزء عزاداران واقعی آن حضرات إن شاء الله باشیم و اسم ما هم به عنوان عزاداران آن حضرات در طومارشان ثبت و ظبط بشود إن شاء الله. خب بینندگان مستحضر هستند که رسالت این برنامه برملا کردن دروغ ها و گفتن همین تناقضاتی هست که این شبکه های وهابی مکرراً در طول هفته اینها را بیان می کنند هدف این هست که همان برنامه های اخیر که هستند همین ها بیان بشوند و آن تناقض ها و آن دروغ های اخیر که گفته شده اند بیان بشود اما متأسفانه مشاهده می شود حالا آن دوستانی که همراه برنامه بوده اند و جلسات قبل را پیگیری کرده اند دیدند که متأسفانه فرصت برنامه محدود هست نمی رسیم که تمام کلیپ ها را پخش بکنیم؛ یکی از آن کلیپ های که مانده بود از جلسه پیش حالا بعد از کلیپ خدمت  تان  عرض می کنم که چرا این مطلب را دارم عرض می کنم، یکی از آن کلیپ های که مانده بود همین کلیپ شماره هفده هست که از جلسه قبل آماده شده بود و الآن با هم می بینیم و بعد از آن دلیل این توضیح من إن شاءالله روشن می شود. کلیپ شماره هفده را با هم ببیینیم.

کلیپ:

بعدها بعدها عرض کردم در برنامه های گذشته هرگز در زمان حضرت علی کسی به علی نمی گفت امام علی خوب توجه کنید حالا تا زمانی که این بزرگوار خلیفه شدند طبعاً هر خلیفه ای امام هست.

مجری:

خب ادعا واضح بود ادعا این بود که در زمان پیامبر به امیرالمؤمنین امام نمی گفتند و این چیزی هست که بعد از آن مرسوم شده، این کلیپی هست که ما جلسه پیش آماده کرده بودیم در هفته پیش اما ما این را پخش نکردیم و متأسفانه که وقت نشد این پخش بشود الآن در این هفته مکرراً مشاهده شد که همین فرد و خیلی از این شبکه های وهابی شروع کردند و دوباره همین شایعه را همین دروغ را همین شبهه را دوباره مطرح کردن، خب الآن فرصتی دست داد که دیگر به اینها جرأت مطرح کردن چنین شبهه ای، این پاسخی که ما می دهیم دیگر جنین جرأتی به اینها نمی دهد که دیگر بخواهد چنین شبهه ای را مطرح بکنند. حاج آقا در خدمت تان هستیم آیا در زمان رسول الله به امیرالمؤمنین امام گفته نمی شد و بعد از خلافت طبق معمول همان مردم چنین لقبی را به امیرالمؤمنین دادند؟

استاد یزدانی:

بله خدمت تان عرض کنم برویم مستقیم سراغ پاسخ این شبهه من یک روایت از کتا های شیعه می خوانم با سند صحیح و یک روایت با سند صحیح از منابع اهل سنت که در زمان خود پیغمبر به امیرالمؤمنین خود پیغمبر امام می گفته. روایت از کتاب های شیعه «کتاب الخصال شیخ الصدوق(رض)» که از کتاب های معتبر شیعه «کتاب الخصال جلد دو صفحه شماره 475؛ جلد دو از کتاب الخصال صفحه 475» که مشخصاتش را بیننده گان عزیز بالای صفحه می بینند «روایت شماره 38» از شیخ صدوق از پدرش از سعد بن عبدالله از یعقوب بن یزید از حماد بن عیسی از عبدالله بن مسکان از أبان بن تغلب از سلیم بن قیس الهلای دیگر همه از بزرگان شیعه و سلمان فارسی(رح) «قال دَخَلّتُ اَلَنَّبی(ص) و إذا الحسین(ع) علی فخذیه و هوا یُقَبِّلُ عَینَیهِ و یَلثِمُ فَاه» « می گوید رفتم پیش پیغمبر(ص) دیدم که امام حسین(ع) روی زانوی پیغمبر نشسته، پیغمبر او را می بوسد و زبانش را به هر حال، دهان امام حسین(ع) را می بوسد»، و می فرماید « أنتَ سیِّدٌ ابن سیِّد» « تو سید هستی بابایت هم سید هست» پدرت هم سید هست. «أنتَ امام ابن امام أبوالأئمه» ببینید نه تنها به امیرالمؤمنین پیغمبر امام می گفت، بلکه به امام حسین(ع) هم در زمان خودش امام می گفت، نه تنها به اینها، حتی به فرزندانشان، به همه می گفتند امام، امام علی(ع)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، امام زین العابدین(ع) تا، همه ائمه را در زمان خود پیغمبر امام گفته  می شده است. «أنتَ امام ابن امام أبوالأئمه أنتَ حجّة ابن حجّة أبو حجج تسعة من صلبک» تا آخر روایت. خب این روایت سندش صد در صد صحیح است و نشان می دهد که پیغمبر(ص) در زمان حیات خودش به امیرالمؤمنین امام می گفته، به امام حسین هم امام می گفته  در روایت شیعه اگر روایت شیعه را می خواهید، اما روایات اهل سنت هم در این باره با سند صحیح داریم که در «کتاب معرفة الصحابه، آقای ابی نعیم اصفهانی» من فقط یک بخوانم، خب روایت زیاد هست فرصت ما کم هست فقط همین یک روایت را بخوانم از« کتاب معرفة الصحابه، ابی نعیم اصفهانی، با تحقیق عادل بن یوسف العزازی، جلد سوم، چاپ دار الوطن، ریاض، عربستان سعودی، در ریاض چاپ شده، آقای ابی نعیم متوفی 430هست، صفحه1587، 1587، شرح حال آقای عبدالله بن أسعد بن زرارة الانصاری» که از ایشان نقل می کند که «قال رسول اللهٌ(ص) ، انتهیت لیلة أسری بی إلی السدرة المنتهی» «شبی که من به معراج رفتم، سه چیز درباره علی به من وحی شد»، اولی اش چه بود؟ «إنه امام المتقین»«علی امام المتقین هست» «و سید المسلمین و قائد الغر المحجلین إلی جنات النعیم». وقتی پیغمبر می گوید من در معراج رفتم، معراج پیغمبر در چه سالی هست؟ در مکه هست هنوز خیلی ها ایمان نیاورده بودند آن زمان، یا حالا معراج های متعدد بوده به هر حال این یکی حدأقل در مکه، آن معراج معروف و اصلی باید باشد که پیغمبر می گوید «وقتی در معراج رفتم خدا به من وحی کرد که علی امام المتقین است» طبق این روایت نه پیغمبر که خدا هم به علی امام علی می گوید.  بابا شما چشم های تان را باز کنید. نمی دانم تحقیق نمی کنید، نمی دانم حوصله تحقیق ندارید، خب یک سرچی در اینترنتی در گوگلی یک جایی به هر حال سرچ بکنید این روایت را ببینید خیلی صریح است، خیلی واضح است، سند هم صحیح است اگر مشکلی با سند داری ببینیم که مرد هستی ببینی سند روایت را بررسی سندی بکنی، اشکال سندی به این روایت وارد کنید، حالا ما جواب خواهیم داد؛ هرچند ما قبلاً بررسی سندی کردیم، الآن هم تک تک رواتش را اسکن هایش را بررسی سندی داریم اما فرصت نیست من تک تک بررسی کنم. طبق این روایت نه تنها پیغمبر که خدا هم به امیرالمؤمنین امام می گفته در زمان حیات پیغمبر آن هم در مکه، هنوز پیغمبر هجرت نکرده است در مدینه در زمانی که رفت به معراج آنجا به امیرالمؤمنین می گفتند امام خب مردم هم از  پیغمبر شنیده بودند و امام می گفتند حالا شما وهابی ها نمی گویید دیگر به هر حال تکلیف تان با خودتان معلوم نیست.

مجری:

پس این در این مقدارش درست هست که اینها فقط به خلیفه ها امام می گفتند بعد از اینکه خلیفه شدند البته به استثناء امیرالمؤمنین و اولادش که از جانب خود آقا رسول الله امام نامیده شدند. بسیار خب دست شما درد نکند، استفاده کردیم. خب برویم سراغ کلیپ شماره 18 و ببینیم با هم این کلیپ را.

کلیپ18:

من همین اول توضیح بدهم که من در این مدتی که سیرت محمد رسول الله (ص)، سیرت ابوبکر، سیرت عمر، سیرت عثمان را تدریس کردم برای آنها هم کلمه حضرت را به کار نبرده ام، ما برای کلمه حضرت، در آن بوی شرک می آید، در آن بوی در واقع بدی می آید، (در آن بوی شرک می آید، بوی شرک می آید، بوی شرک می آید).

تلفن:

+ در مورد علم غیب؟

- علم غیب آقای عمر

+ حضرت عمر، (حضرت عمر، حضرت عمر).

پیراهن حضرت یوسف بود این پیراهن حضرت یوسف پیراهن، حضرت یعقوب، حضرت ابراهیم بوده که به إرث رسیده به حضرت یوسف، و حضرت یوسف این یکی از معجرات حضرت یوسف بود که پیراهن را فرستاد، مانند معجره حضرت موسی و حضرت عیسی و دیگر پیامبران.

حضرت عثمان معاویه را انتخاب کرد، حضرت عمر معاویه را انتخاب کرد و حضرت عثمان که به خلافت رسید.

بطور خاص حضرت موسی(ع)،؛ در صحیح بخاری به حضرت موسی اهانت شده است.

پیرامون سریال حضرت عمر پرسیدند که.

اگر واقعاً حضرت علی با حضرت عثمان دوست بود چرا سه روز جسد مبارک حضرت عثمان بر روی زمین بود.اتفاقاً حضرت ابوبکر.پشیمانی حضرت ابوبکر بعد از هجوم به خانه زهرا(س)، که حضرت ابوبکر رفتند به خانه زهرا و رفتن حضرت ابوبکر به خانه زهرا؛ حضرت ابوبکر حدیث را روایت کرده است.

پسر حضرت عمر.چنین روایت است که حضرت عمر، از شاهکار های حضرت عمر است.

با شهادت حضرت عثمان؛ حضرت عثمان را به شهادت رساندند.

استدلال کردید که حضرت ابراهیم (ع) را، (حضرت، حضرت، حضرت ابراهیم(ع).)

بابا انصاری که درس نخوانده اینها را نمی تواند درست ادا کند، این آقا هنوز نمی تواند آ و ها یش را اصلاح کند. اضرت، اضرت، اضرت، اضرت چیست آقا حضرت، هنوز این را نمی تواند اصلاح بکند و می خواهد با قزوینی مناظره بکند؟

تلفن: + در مورد علم غیب؟

- علم غیب آقای عمر

+ حضرت عمر، (حضرت عمر، حضرت عمر).

ما برای کلمه حضرت، در آن بوی شرک می آید، در آن بوی در واقع بدی می آید، (در آن بوی شرک می آید، بوی شرک می آید)،

مجری:

 خب نمی دانم اسم این را بگذاریم تناقض گویی، اسم این را بگذاریم، بگوییم تناقض گویی به خود لفظ تناقض گویی برمی خورد. آقای ترشابی بنابر حرف خودش بوی شرک می دهد، طبق همین صحبت خودش، آقای هاشمی بوی شرک می دهد، آقای ملازاده بوی شرک می دهد، آقای خدمتی بوی شرک می دهد خلاصه یک سری همه افرادی که همه بوی شرک می دهند جمع شده اند و یک شبکه وهابی زده اند. نمی دانم دیگر حاج آقا به این چه می شود بگوییم. بدون هیچ شرح و توضیحی بریم سراغ کلیپ بعد، کلیپ شماره 19، را باهم ببینیم.

کیلپ19:

برای برطرف شدن اختلافات، برای ایجاد وحدت، محبت، باید به قرآن برگردیم، باید قرآن فقط، و خود رسول الله(ص) که خب قرآن بر او نازل شده است ولی قرآن چیزی است که خداوند به پیامبرش هم این منت را می گذارد که تو نمی توانستی این کار را انجام بدهی، اما ما با قرآن این کار را کردیم. سخن خدا، قرآن که نازل شده برای چه؟ برای اینکه « لِيَحْکُمَ بَيْنَ النَّاسِ فيمَا اخْتَلَفُوا فيهِ» الآن ما در این قضیه اختلاف داریم

- باید یک منبع داشته باشیم به آن مراجعه بکنیم.

شما حضرت علی را بعنوان من عند الله می دانید و می گویید هر کس ایمان نیاورد کافر است، جهنمی است، خب برگردیم به قرآن دیگر« لِيَحْکُمَ بَيْنَ النَّاسِ فيمَا اخْتَلَفُوا فيهِ» اختلاف هست الآن در این قضیه برگردیم دیگر به قرآن مگر خداوند قرآن را نفرستاده بعنوان اینکه قاضی و حکم باشد؟ قرآن حکم است، خب برش گردانیم این قضیه را حضرت علی را برمی گردانیم به قرآن که. آیا حضرت علی امام من عند الله هست؟ قرآن اینطور چیزی بیان داشته است؟ هر وقت قرآن هر چیزی را تایید کرد ما باید دیگر عمل کنیم. پس قرآن خواهش می کنم اینقدر متأسفانه شخصیت پرستی به حدی رسیده که همه چیز را بر اساس این شخص شما قرار داده اید.

متأسفانه روایات، روایت ساختگی شدند اصل و قرآن دور انداخته شده است.

مجری:

 خب استاد بزرگوار دوتا سؤال مطرح شد اینجا یکی اینکه اگر اختلافی بین جامعه مسلمین پیش بیاید راهکار فقط قرآن هست ما باید سراغ قرآن برویم ببینیم راجع به این اختلاف قرآن چه گفته، این یک سؤال و دوم اینکه کجای قرآن آمده که امیرالمؤمنین باید وصی پیغمبر باشد؟

استاد یزدانی:

بله خدمت تان عرض کنم حرف بسیار جالبی می زنند آقای حسینی نام که حالا قبلاً چون از یزید دفاع کرده بود لقب یزیدی به او دادیم این خیلی خوب هست که ما در هر بحث اختلافی برویم سراغ قرآن کریم مهم ترین اختلافی که بین مسلمان ها هست سر چه هست؟ سر خلافت بعد از پیغمبر هست مبنای اهل سنت چه هست در باره؟ مبنای اهل سنت ایسن هست که خدمت تان عرض کنم خدا و پیغمبرش درباره بعد از خلافتش هیچ حرفی نزده نه در قرآن آمده که خلیفه بعد از پیغمبر چه کسی باشد و نه پیغمبر گفته است که خلیفه بعد از من چه کسی باشد، چه شده؟ به مردم واگذار شده این ادعای شما هست این مبنای شما هست، ما از شما می خواهیم این مبنا را از قرآن ثابت کنید همین را، اختلاف داریم دیگر سر همه مسائل اختلافی برمی گردیم به قرآن کریم خدا گفته برگردید به قرآن باشد بر می گردیم به قرآن شما یک آیه در قرآن کریم بیاور که خداوند فرموده باشد بعد از پیغمبر خلافت به مردم واگذار شده یک آیه بیاور، می آیند آیه چه را می آورند؟ «وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَینَهُمْ» خب بابا این امر، امر الهی هست، امامت امر الهی هست اصلاً باشد اصلاً قبول فرض را براین می گیریم که «وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَینَهُمْ» همین آیه بهترین دلیل براین هست که خلافت ابوبکر و عمر و عثمان خدمت تان عرض کنم مشروع نیست چرا؟ چون نه در خلافت ابوبکر مشورت شده با مسلمان ها یک نفر انتخاب کرده حد اکثر دونفر انتخاب کرده بقیه را مجبور کردند، در خلافت عمر که اصلاً هیچ کس موافق نبود ابوبکر وصیت نامه نوشت آن هم در چه حالتی؟ در حالتی که بیهوش بود در زمان خلافت عثمان هم که عثمان چطوری انتخاب شد در یک شورای فرمایشی که از قبل نتیجه اش مشخص بود، همین آیه بهترین دلیل براین هست که خلافت این سه نفر مشروع نیست بنابر این شما بیا این را ثابت کن از قرآن از سنت پیغمبر، حالا از سنت پیغمبر هم قبول می کنیم که واگذار شده باشد خلافت بعد از پیغمبر به... خب و خیلی ار اعتقادات دیگر شما، شما معتقد هستید به عدالت همه صحابه آقای خدمتی آقای ترشابی آقای نمی دانم فلان فلان همه تان قائل هستید «الصحابه کلهم عدول» یک آیه از قرآن کریم بیاورید که گفته باشد «الصحابه کلهم عدول» یک آیه بیاورید یک آیه در قرآن بیاورید که کل صحابه را تمجید کرده باشد یک دانه آیه، یک دانه یک آیه کوچک از قرآن بیاورید که کل صحابه را تمجید کرده باشد، کل صحابه تأکید دارم می کنم نروید «السابق الأول» نروید «بیعه الرضوان» حالا آنها هم خودش جای خودش حرف دارند ولی یک آیه در قران بیاورید که ثابت کند همه صحابه عادل هستند همه صحابه آدم های خوبی بودند هیچ کدام از صحابه دروغگو نبودند پیدا کنید، وجود ندارد همچین آیه ای اصلاً در قرآن کریم وجود ندارد،از پیغمبر بیاورید از پیغمبر یک روایت بیاورید که گفته باشد «الصحابه کلهم عدول» پیدا نمی شود، از خود صحابه بیاورید، از خود صحابه بیاورید که صحابه گفته باشند «الصحابه کلهم عدول» وجود ندارد، از تابعین بیاورید که گفته باشد «الصحابه کلهم عدول» از اتباع تابعین بیاوردی که «الصحابه کلهم عدول» گفته باشد، بیاورید اینها تحدی اند دیگر آقای حسینی سید منصور که اسمت هم سید هست به دروغ البه خب ما قبلاً ثابت کردیم که نصب نامه اینها کلاً اشکال دارد پیدا کن یک آیه از قرآن کریم از سنت پیغمبر از گفتار صحابه از گفتار تابعین یا اتباع تابعین که گفته باشند «الصحابه کلهم عدول» وجود ندارد همچین چیزی اینها همه بعداً درست شده دروغ محض هست، خب این یکی از اختلافات اساسی ما با شما هست این را از قرآن برای ما ثابت کنید، اختلافات اساسی تر از این هم داریم اصلا مشروعیت خلافت ابوبکر را از قرآن برای ما ثابت کنید ما با هم اختلاف داریم دیگر مسلمان ها سر اینکه ابوبکر بعد از پیغمبر خدمت تان عرض کنم خلیفه هست یا نیست با هم اختلاف دارند شما می گوید بله هست ما می گویم نیست شما، بر می گردیم به قرآن کریم یک آیه بیاور در قرآن کریم که گفته باشد خلیفه بعد از پیغمبر چه کسی هست ابوبکر «الخلیفه من بعد النبی ابوبکر» یک آیه برا ما بیاور بر می گردیم به قرآن از سنت پیغمبر بیار، خلیفه دوم شما مشروعیت عمر را قبول دارید ما قبول نداریم یک آیه از قرآن کریم بیار که مشروعیت خلافت عمر را ثابت کند و گفته باشد خلیفه دوم بعد از پیغمبر عمر بن خطاب هست خلیفه سوم بقیه ای اعتقادات تان، یکی از مباحث اصلی در صدر اسلام در همان قرون اول در قرن دوم بحث خَلق قرآن هست عده ای از مسلمان ها عده ای از اهل سنت به معتزله اینها طرفدار این هستند که قرآن حادث هست یک زمانی قرآن نبوده و بعداً وحی نازل شده و خدمت تان عرض کنم به ترتیب اتفاقات هم نازل شده هر حادثه ای یک آیه به هر حال برایش نازل شده که قبلاً این آیه نبوده یک عده از مسلمان ها که معتزله بودند و از اهل سنت هم هستند اینها قائل به حدوث قرآن هستند شما می گوید نه قرآن هر کس بگوید که قرآن مخلوق هست کافر هست، اهل جهنم هست حالا من متنش را از خدمت تان عرض کنم از آقایان خود اینها بیاورم از احمد بن حنبل اگر صفحه مانیتور بنده باشد «کتاب طبقات الحنابله آقای احمد بن حنبل هست؛ طبقات الحنابله » که این کتاب به مناسبت صدمین سال تأسیس حکومت عربستان سعودی چاپ شده «جلداول» آقای ابویعلی‌‌ فراء حنبلی‌ همان آدم معروف که در باره خدا خیلی حرف های جالبی دارد جلد اول از این کتاب «در سال 1419 چاپ شده صحفه 109» که از احمد بن حنبل نقل می کند «مَنّ قَالَ لَفّظُهَ بِالّقرآنِ مَخّلُوقٌ فَهُوَجَهّمّیٌّ مُخَلَّدٌ فِی النّارِ خَالِدٌ فِیّها» تاکید هم می کند هر کسی، مثلاً یک قاری دارد قرآن می خواند، یک قاری دارد قرآن می خواند حالا من و شما قرآن می خوانیم بگویم همین قرآن خواندین که ما داریم لب های مان دارد خارج می شود تلفظ داریم می کنیم همین تلفظ قرآن مخلوق هست الآن درست شده قبلاً نبوده، همین را بگوید حالا اصل قرآن را هیچی، اصل قرآن هیچی تلفظ کلمات قرآن بگویم مخلوق هست حادث هست هر کس این را بگوید جهمی هست مخلط در آتش جهنم وهست « ثُمَّ قال هذا شِّرْكٌ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ» «این کلمه این اعتقاد شرک به خدای عظیم هست» خب آقای سید منصور حسینی بیاور یک آیه در قرآن کریم که قرآن کریم گفته باشد من مخلوق نیستم، من مخلوق نیستم من قدیم هستم قرآن قدیم هست، یک آیه بیاور، باز فتوای عجیب باز درهمین «طبقات الحنابله جلد دو؛ در همین کتاب جلد دو صفحه شماره 391» باز از احمد بن حنبل نقل شده «مَن قال لَفّظِیّ بالقرآنِ مَخّلُوقٌ فَهُوَ کافِرّ یُسّتَتابُ فَإِنّ تابَ وَ إِالّا قُتِلَ» «هر کسی بگوید تلفظ آیات قرآن کریم که از لبان من خارج می شود این مخلوق است، خلق شده است، قبلاً نبوده، قدیم نبوده و الآن است، حادث است، هرکس این را بگوید کافر است باید توبه داده بشود اگر توبه کرد که کرد و إلّا قُتِلَ باید کشته بشود». خب همچین اعتقاداتی، حالا من خدمت تان عرض کنم فرصت بشود یک زمانی کتابی دارد آقای احمد بن حنبل خدمت تان عرض کنم به نام اعتقادات اهل سنّه فکر کنم همچین چیزی، اصول اهل سنّه یا اعتقادات اهل سنّه؛ حالا اصل کتابش را داریم همین ها را می آید دانه دانه، فلان چیز را هر کس قبول نداشته باشد کافر است. فلان، فلان. خب بیاور از قرآن کریم، از زبان پیغمبر یک روایت بیاور که هرکس قائل به خلق قرآن باشد کافر است . ما صدها اختلاف مسلمان ها با شما دارند، با شما وهابی ها که شما باید از قرآن ثابت کنید وهیچ دلیلی از قرآن کریم در این باره ندارید.

مجری:

کلاً یک کتابی باید درست می کردند به اسم کتاب اختلافات نمی دانم حالا مگر اینکه بگوییم، به جای قرآن بخواییم بگوییم کتاب اختلافات که بخواهد قرآن اینطور برخورد را بکند.

استاد یزدانی:

 بله فراوان داریم از این کتاب ها از این کتاب ها زیاد داریم. بله اگر قرآن مرجع است در همه چیز مرجع است در همه چیز باید برگردیم به قرآن کریم بله بحث امیرالمؤمنین را ما از قرآن می توانیم ثابت کنیم اگر راست می گویید بیایید بحث کنید با ما سر ولایت امیرالمؤمنین فقط از قرآن کریم برایتان ثابت می کینم، فقط از قرآن کریم. الهی بودن امامت را ما از قرآن راحت برایتان ثابت می کنیم. من فقط متن این آیه را خدمت تان بخوانم که خیلی صریح واضح روشن حالا یک جا، یک وقت دیگر باید مفصل بحث بشود. «سوره مبارکه بقره آیه 124» «وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» ابراهیم، حضرت ابراهیم (ع) حالا اگر کافر نمی شویم مشرک نمی شویم«حضرت ابراهیم(ع) وقتی امتحاناتی را که خداوند او را به هر حال امتحان کرد همه امتحانات را پشت سرگذاشت و موفق پشت سرگذاشت  خدا به او گفت من الآن تو را امام قرار دادم». این امتحانات چه بود؟ مفصل حالا باید بحث کنیم، افتادن در آتش نمرود، نمی دانم سر بریدن حضرت اسماعیل، خیلی از به هر حال امتحانات سختی را سنی ها گفته اند که حالا نمی شود امشب شب شهادت است نمی شود گفت بعضی از اینها را به هر حال؛ بعد از اینک این 10،12 امتحان بسیار سخت را گذراند در آخر عمر « إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» خب یک مقام جدید خداوند به او داده است که باید بالاتر از مقام نبوت و رسالت و خلَّتش باشد که قبلاً داشته است وگر نه به این معنا است که خدمت تان عرض کنم شکست خورده در امتحانات خودش به جای اینکه ترفیع درجه بگیرد تنزیل درجه گرفته است به جای اینکه جایزه بگیرد بدتر تنبیه شده و توبیخ شده است نه این نیست که حتماً امامت مقامی بالاتر از مقام نبوت و رسالت و خلَّت است و این « إِنِّي جَاعِلُكَ» «من تو را قرار می دهم» و بعد حضرت ابراهیم از خدا خواست که در فرزندان من هم این مقام را قرار بده «وَمِنْ ذُرِّيَّتِي » خدا چه گفت؟ «لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ » «امامت عهد من است و به ظالمین نمی رسد»  خیلی آیۀ صریح و واضح و روشن است در اینکه خدمت تان عرض کنم امامت امر الهی است، و همینطور خدمت تان عرض کنم «آیه مبارکه 247 از سوره مبارکه بقره» «وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ » از اینجا شروع می شود 246، «أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَىٰ إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ » می گوید: «نمی بینید به آن گروهی از بنی اسرائیل بعد از موسی که به پیامبرشان گفتند برای ما یک پادشاه انتخاب کن» تو انتخاب کن برای ما، خب چرا نرفتند سقیفه تشکیل بدهند؟ چرا نرفتند شورای شیش نفره تشکیل بدهند؟ تو انتخاب کن پیغمبر، پیغمبر هم گفت من نمی توانم انتخاب کنم. چه کسی باید انتخاب کند؟ پیغمبر در جواب گفت: «إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا » «خدا هست که انتخاب می کند» دست من پیغمبر نیست. خدا طالوت را انتخاب کرده و خدا به او قدرت جسمانی داده است، خدا به او علم داده، این دوتا ویژگی لازم برای امامت را به او داده است دست من نیست. این آیه هم خیلی واضح و روشن ثابت می کند که امامت امر الهی است. به هر حال بحث در این باره زیاد هست. آیه مبارکه؛ ما اگر بخواهیم امامت امیرالمؤمنین را هم از قرآن ثابت کنیم «آیه 255 سوره مبارکه مائده هست» خدمت تان عرض کنم تطهیر هست، آیه مباهله، هست آیه اولی الامر، هست آیه انزال، هست آیه ذوی القربی هست، آیه فراوان ما از قرآن کریم داریم برای اثبات امامت امیرالمؤمنین از منابع شما هم این را ثابت می کنیم، شما یک دلیل برای اثبات خدمت تان عرض کنم امامت ابوبکر مشروعیت خلافتش، برای عدالت صحابه، برای خلق قرآن، برای خیلی از مباحث تان؛ از همه اینها گذشته اصلاً شما حجیت قرآن را ثابت کن برای ما، امام تان آقای خدمت تان عرض کنم محمد بن عبدالوهاب در کتاب «مختصره سیرة الرسول» خودش ببین یک مطلبی دارد می گوید که صریح واضح و روشن حجیت قرآن را زیرپا می گذارد زیر سؤال می برد، «مختصره سیرة الرسول آقای محمد بن عبدالوهاب» امام شما هست که «در عربستان سعودی هم چاپ شده» در خود «سازمان اوقاف وزارت اوقاف عربستان سعودی، صفحه شماره 35» از قصه های پیغمبر می گوید «لَمّا قَرَأَ سورةً نَجم بِحَضّرَتِهِمّ» خدمت تان عرض کنم وقتی خواند حالا شخص «یا قُرِأَ بِحَضّرَتِهِمّ» «وقتی سوره نجم در محضر آن حضرت خوانده شد» «فَلَمّا وَصِلَ إلی قَومّه (أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى  وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى) اَلّقی الشیطان فِی تِلاوَتِه» «وقت این آیه را خواند شیطان القاء کرد به پیغمبر» «تِلّکَ الغَرانیق العلی وَإنِّ شَفاعتهن لترتجی و...» و مشرکین، پیغمبر دارد قرآن می خواند سوره مبارکه نجم را می خواند «أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى  وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى» «شیطان در پیغمبر تصرف کرد» پیغمبر به جای اینکه مثلاً آیه قرآن را بخواند یک آیه شیطانی را خواند «تِلّکَ الغَرانیق العلی وَإنِّ شَفاعتهن لترتجی» مردم هم خوشحال شدند مشرکین آه عجب ما تاحالا ندیده بودیم که پیغمبر خدمت تان عرض کنم از بُت های تعربف و تمجید کند.

مجری:

هم عقیده شد ما با.

استاد یزدانی:

هم عقیده شد با ما، پیغمبر این را می خواند اینقدر خواند که خبر رسید به حبشه، چند مدت طول کشیده؟ مدت ها طول می کشد تا خبر از مکه برسد به حبشه، آنهایی که در حبشه بودند برگشتند خب عجب اتفاقی خوبی پیغمبر مشروعیت بُت ها را هم قبول کرده نعوذباالله استغفرالله، اینجا آمدند تازه فهمیدند نه اشتباه کردند، ببینید این صریح مشروعیت قرآن را حجیت قرآن را زیر سؤال می برد باز در همین کتاب در «صفحه 87» هم دقیقاً همین را گفته است دقیقاً همین مطالب را در آنجا هم گفته است بنابر این ثابت می کند که اصلاً شما حجیت می توانید قرآن را ثابت کنید؟ اینقدر قرآن قرآن می کنید بیاید حجیت قرآن را برای ما ثابت کنید، اصلاً ما می گویم امامت امیرالمؤمنین در قرآن بوده بزغاله یا عایشه خورده ببینید روایتی که خدمت تان عرض کنم در منابع شما هست در صحیح ترین منابع شما با سند های صحیح نقل شده «صحیح سنن بن ماجه از آقای ناصرالدین الوانی اصل؛ سنن بن ماجه مال بن ماجه قزوینی متووفی 257 هست» که آقای الوانی تمام روایتش را تصحیح کرده «المجلد دوم در ریاض عربستا سعودی هم چاپ شده، باب رضاعة البیر» خدمت تان عرض کنم که از عایشه نقل شده «لَقَد نَزَلَت أیَةُ الرَجم و رَضاعة الکبیر عَشراً لَقَد کَانَ فی صَحیفةٍ تَحّتَ سَریرٍ فَلَما ماتَ رَسول الله وَ تَشاغَلَنا بِمَوتِه دَخَلَ داجِنٌ فَأَکَلَها»  «آیه رجم و همینطور آیه رضاع کبیر ده بار، ده بار یک شخص بزرگ سال از یک زن شیر بخورد با او محرم بشود این در قرآن بود من در یک صحیفه این را نوشته بودم زیر تختم بود پیغمبر وقتی از دنیا رفت ما مشغول کفن و دفن پیغمبر شدیم بزغاله ای آمد و این را خورد» آقای الوانی هم می گوید روایت معتبر هست «حسنٌ» روایت سندش حسن هست، خب ما هم می گویم ما هم همین ادعا را می کنیم می گویم آیه رجم و رضاع کبیر در بالای صفحه نوشته شده بود پاین صفحه نوشته شده بود «أشهد أن علی ولی الله» از کجا می گوید نبوده بزغاله خورده دیگر به هیچی رحم نمی کند این بزغاله های آن زمان گرسنه بوده بزغاله به هر حال.

مجری:

 خب پس برای شان یک مقدار حق بدهیم اگر چنین قرآنی دارند که بزغاله آن را می خورد که چنین عقاید مشرکانه ای در آن هست پس می توانیم بگویم یک کتابی به نام قرآن برای خودشان می سازند که چنین چیز های هم که می خواند در آن درست می کنند. بسیار خوب، خب خیلی عالی و خیلی واضح تشکر می کنیم حالا همه چیز واضح شد و روشن شد که این سؤال هم این شبهه هم که اینها القاء کرده بودند دروغی بیش نبود تناقضی بیش نبود بر اساس همان صحبت های خودشان و به همین مقدار کفایت می کنیم و می رویم سراغ کیپ بعد، کلیپ شماره بیست را با هم ببینیم.

کلیپ:

قرآن وحی متلو هست یعنی لفظ و معنای آن از طرف خداوند هست ولی حدیث وحی غیر متلو هست یعنی مفهوم آن معنی  آن از جانب پروردگار هست لفظ آن سخن آن مال خدا نیست گرچه اینها تفاوت دارند به همین خاطر در ابتدای اسلام برای اینکه سخنان پیامبر با قرآن قاطی نشوند پیامبر اکبرم(ص) فرمود قرآن را بنوسید و اجازه نمی داد حدیث نوشته بشود ولی بعد که برای مسلمانان تفاوت این دوتا جا افتاد در اواخر حیات خود پیامبر اکرم (ص) فرمود «اُکّتُبُ لِاَبی شا» فردی به نام ابوشا از یمن آمد و گفت پیامبر احادیثی را گفت، گفت من فراموش می کنم گفت برایش بنوسید گرچه اجازه نوشتن حدیث را زمانی دادند که دانستند که مسلمانان دیگرالآن تفاوت بین قرآن و حدیث را به خوبی می دانند.

مجری:

 بله سؤال این بود که آیا پیامبر، آیا صلاً چنین جریانی درست هست که پیغمبر مکرم اسلام در ابتداء اجازه تدوین حدیث را ندادند و بعد از مدتی حالا این چیزی که مرسوم شده بود این هست که بعد از رحلت پیغمبر چنین اجازه ای داده نشده بود از طرف خالفاء اما این صحبت جدیدی که الآن انجام می شود که حالا می شنویم در این شبکه های وهابی این هست که خود پیغمبر در همان ابتداء هم اجازه تدوین حدیث را نداده بودند، آیا چنین چیزی حقیقت دارد؟

استاد یزدانی:

بله متأسفانه اینها خب مطالعه نمی کنند من خدمت تان عرض کنم یک دوتا کتاب تدوین حدیث از عربستان سعودی به این آقا معرفی کنم که ببیند این کتاب ها را و مطالعه کرده بیاید سر جلسه که به هر حال برنامه اش، یک کتابی هست در، خدمت تان عرض کنم  که یکی از، درعربستان سعودی چاپ شده «المملکة العربیه السعودیه، وزارت اوقاف آن چاپ کرده ، کتابة السُنه فِی عَهّدِی النبی وَ الصَّحَابه، فِی عَهّدِی النبی وَ الصَّحَابه وَ اَثَرُها فِی حِفّظُ السُنُّةِ النَبَوِیَه» اصلاً موضوع آن کتابت سنت در عصر پیغمبر هست، چه کسانی در عصر پیغمبر خدمت تان عرض کنم سنت پیغمبر را نوشته اند، فصل اول آن ببینید حالا «پروفیسور رفعت بن فوزی عبدالمطلب» هست، کتاب را برو یکبار بخوان بعد بیا این همه ادعا را بکن این چه کاری هست آقای ترشابی در عربستان سعودی هم خدمت تان عرض کنم این کتاب چاپ شده، این یک کتابی که من همین بعد از ظهر این را دانلود کردم، باز کتاب بعدی خدمت تان عرض کنم کتابی هست دقیقاً همان اسم هست باز در عربستان سعودی چاپ شده «کتَابَةُ السُنَة النَبَوِیه فِی عَهّدِ النَبِیَ وَ الصَّحابَه وَ اَثَرُّها  فِی  حِفّظِ السَّنةِ الَّبَوّیَه» این را چه کسی نوشته «دکتر احمد بن عمر هاشم » خب این کتاب ها را شما برو بخوان آقای ترشابی و بعد بیا این ادعا را بکن، آخر یعنی چه که پیغمبر جلوگیری می کرد از نوشتن سنت خودش، مگر می شود همچین حرفی؟ مگر می شود مردم قرآن را با سنت اشتباه بیگرند؟ همچین چیزی امکان ندارد اصلاً شما الآن احادیث را احادیث شیعه یا سنی را در کنار آیات قرآن بگذاری هر کسی بخواند می فهمد که نور قرآن با نور احادیث، کلمات پیغمبر هم نورانی هست اما نور قرآن کجا نور احادیث کجا.

مجری:

 اصلاً خود همین کلیپ می خواهد بگوید دارد این اعجاز قرآن را زیر سؤال می برد دیگر با این بیانش.

استاد یزدانی:

 بله، این هم یک مطلب، من از این کتابی که نشان  دادم من یکی دوتا مطلب بخوانم که خیلی مطالب جالبی هست، خدمت تان عرض کنم در همین کتابی که از دکتر احمد بن عمر هاشم نقل شده در «صفحه شماره 27» بحث تدوین السنه را نقل می کند که خدمت تان عرض کنم «حَیّثُ کانت توجد بعض الصحائف التی شارکت الصدور فی حفظ السن» آن صحیفه های که در عصر پیغمبر نوشته شده بوده عده از صحابه صحیفه های نوشته شده من فقط اسم اینها را می خوانم «صحیفه عبدالله بن عمرو بن عاص» که معروف بوده به «صحیفه صادقه» که خودش میگفته این چیزهای درستی است که من از پیغمبر شنیده ام، این چقدرز حدیث داشته؟ 1000 تا حدیث داشته، 1000 تا حدیث فقط صحیفه آقای عبدالله بن عمرو بن عاص داشته. «صحیفه سعد بن عباده الانصاری، صحیفه سمرة بن جندب، صحیفه ای که حقوق مهاجرین و انصار در آن نوشته شده بوده، صحیفه انس بن مالک، صحیفه جابر بن عبدالله انصاری، صحیفه همام بن منبه، صحیفه نمی دانم ابوحریره، صحیفه که معروف بوده به صحیفه صحیحه که ابوحریره آن را نقل کرده بود، صحیفه عبدالله بن عباس، صحیفه فلان صحیفه فلان» تا آنجای که ایشان از خدمت تان عرض کنم از آقای ابوالحسن الندوی نقل می کند در کتاب «الرجال الفکرو الدعوه» که ایشان می گوید «اگر آن صحیفه هایی که در عصر پیغمبر و کتا هایی که در عصر پیغمبر نوشته شده بود را جمع می کردند احادیث آن را» «إذا اجتمعت هذه الصحف والمجامع و ما احتوت علیه من الأحادیث کوَّنَت العدد الأکبرمن الأحادیث ألتی جمعت فی الجوامع و المسانید والسنن فی القرن الثالث» ببینید چه می گوید، می گوید «در قرن سوم اهل سنت چه کار کردند،جوامع حدیثی نوشته اند» نمی دانم جامع صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن ترمزی، سنن مسائی و به هر حال صحاح سته شان؛ و همینطور مسانید زیادی  هم نوشته شده است، مسند احمد بن حنبل، مسند بزار، مسند ابو یعلی، مسند فلان، مسند فلان، همه اینها در قرن سوم نوشته شده است. می گوید: «مسانید صحیفه ها و مجامعی که در عصر پیغمبر نوشته شده بود اگر آنها را جمع کنیم خیلی بیشتر از این مسانید است که در قرن سوم نوشته شده است» شما حالا مقایسه کن با این سخنی که آقای ترشابی می گوید ایشان می گوید پیغمبر اواخر عمرش به آقای ابن الشاط که از یمن آمده بود اجازه داد که بنویسید، ولی این آقا چه می گوید، این آقا می گوید صحیفه هایی که در عصر پیغمبر نوشته شده بود را جمع کنیم بیشتر از صحیفه هایی که اهل سنت در قرن سوم، کتاب هایی است که، حدیثی است که ،اهل سنت در قرن سوم نوشته اند بابا یک خورده مطالعه کنید بدون مطالعه چرا می آیید روی منبر وبعد جالب است من روایتی که از، یک روایت صحیح هم اگر اجازه هست بخوانم بعد بیننده ها را إن شاء الله بگیریم. در مسند احمد بن حنبل یک روایتی هست با سند صحیح، که آقای شعیب الارنووط وهابی تحقیق کرده است، این کتاب را تحقیق کرده و این روایت را تصریح کرده است، «مسند الحمد بن حنبل چاپ مؤسسه الرساله بیروت جلد شماره11، چاپ اول سال چاپ1417، صفحه شماره 57،  حدیث 6510،» از عبدالله بن عمرو بن عاص «کنتُ أکتبُ کلَّ شیء أسمعهُ مِن رسول لله» «من هرچیزی که از پیغمبر می شنیدم را می نوشتم» هدفم چه بود؟ می خواستم اینها حفظ بشود، از بین نروند یکی از قریش آمد من را نهی کرد آن شخص از قریش چه کسی بود اسمش را نمی آورد ولی خب مشخص اسمش چیست، آن کسی که مخالف سنت پیغمبر بود و سنت پیغمبر را حجت نمی دانست مشخص است اسمش، همان کسی که نگذاشت پیغمبر چیزی را بنویسد گفتند: «إنَّکَ تَکتُبُ کُلَّ شَیء تَسمعهُ مَن رسول الله و رسول الله بَشرٌ یَتَکَلَّمُ فی الغَضَبِ وَ الرِّضا» «تو هر چیزی که از پیغمبر شنیدی را می نویسی، پیغمبر هم مثل ما بشر است، گاهی ناراحت است یک حرفی می زند، وقتی خشنود است یک حرف می زند، این چه کاری هست که تو می کنی» «می گوید من ننوشتم تا اینکه رفتم پیش پیغمبر و به پیغمبر گفتم من این حرف را زدم پیغمبر گفت» «أُکتُب» «هرچه که از من شنیدی بنویس» فوالذی نفسی بیده ما خَرَجَ مِنّی إلّا حَق» «پیغمبر می گوید هر چیزی که از زبان من خارج بشود حق است و جز حق از زبان من خارج نمی شود» و آقای شعیب الارنووط هم می گوید «اسناده صحیح»، «سند این روایت هم صحیح است» تمام راویانش راویان صحیح بخاری و مسلم هستند غیر از آقای فلانی. به هر حال سند صحیح است. پیغمبر می گوید هرچه که از من شنیدی بنویس دستور می دهد، اما یک عده از قریش هستند که در عصر پیغمبر مخالف نوشتن سنت پیغمبراند و همان ها هم بعد از پیغمبر آمدند احادیث پیغمبر را آتش زدند، اجازه ندادن احادیث پیغمبر نقل بشود، دستور صریح دادند بخش نامه کردند در همه کشورهای اسلامی که دیگر بعد از این کسی حق ندارد سنت پیغمبر را نقل کند سنت را بنویسد تا رسید به زمان عمر بن عبدالعزیز که تدوین سنت به هر حال راه افتاد در عصر پیغمبر کتاب های حدیثی که نوشته شده بوده از کتاب های حدیثی امروزه اهل سنت بیشتر بوده است. ولی کجا شده اینها؟ چه کسانی اینها را از بین بردند؟ همان های که دستور دادند هرچه حدیث از پیغمبر نوشتید همه را بسوزانید. خلیفه اول خلیفه دوم دستور دادن به همه مسلمان ها که هرچه از پیغمبر نوشتید آتش بزنید، خب اگر آن حدیث ها بود کسی دچار مشکلی می شد؟ الآن ما دچار اختلاف می شدیم؟ گرفتار این همه نزاع می شدیم؟ نه. به هر حال ایشان هم یک کمی مطالعه کند و به هر حال برایش فکر کنم خوب باشد.

مجری:

 بله یا اینها از عدم مطالعه و بی سوادی اینها است یا اینکه دارند یک سناریویی را می چینند که آن کاری که بعدی هایشان انجام دادند بخواهند اینها را پوشش بدند و بدانند که این کارها راه به جایی نمی برد. خب بینندگان عزیز این شماره هایی که زیر نویس شده امکان تماس در، می توانید تماس بگیرید و تماس برقرار بکنید و چنین امکانی برای شما هست. حالا از هر طریقی که مایل بودید و از جمله افرادی که تماس گرفتند و الآن پشت خط هستند، هم پیام هایی رسیده به ما هم افرادی پشت خط هستند. آقا حمید بِکرلو در خدمت تان هستیم.

بیننده:

الو سلام علیکم

مجری:

سلام علیکم

بیننده:

خسته نباشید خدمت مجری محترم برنامه کلمه طیبه و همچنین کارشناس محترم تان جناب استاد دکتر یزدانی

استاد یزدانی:

سلام علیکم و رحمة الله

بیننده:

 خسته نباشید، استاد عرضم به خدمت تان که بنده از طرف گروه علمدار کمیل استان البرز تماس می گیرم خدمت تان.

مجری:

ببخشید یک مقدار بلندتر اگر صحبت بکنید.

بیننده:

بله بده از طرف گروه علمدار کمیل استان البرز تماس می گیرم خدمت تان ما یک گروهی هستیم حالا با بچه ها چله حدیث کساء را گرفته ایم، ما یک سری سؤالات پیش آمده بچه ها به ما گفته اند که در این حدیث کساء نوشته شده که، حضرت زهرا(س) می فرماید که پیامبر داخل خانه من شد یعنی بر من وارد شد و بحث حدیث کساء و آیه تطهیر در خانه من بوده. مثل اینکه اینطوری برداشت شده. حالا ولی یک جای دیگر بچه ها خوانده بودند که می گویند که روایت شده که خانه امّ سَلَمه بود بعد می خواستم بدانم که جریان این تفاوت، توضیح می فرمایید تفاوتش چرا اینطوری هست، یعنی یک جا می فرماید که حضرت زهرا(س) یک جا می فرماید که ام سلمه؟

استاد یزدانی:

 خدمت تان عرض کنم ما خیلی از آیات را داریم بارها نازل شده است این مشکلی ندارد هم شیعه این را قبول دارد هم سنی هم سلفی که برخی از آیات قرآن کریم بارها بر پیغمبر نازل می شد آیه تطهیر هم از آن دست آیات هست که یک بار خانه حضرت زهرا(س) نازل شده یک بار در خانه ام سلمه، و روایت صحیح دیگر هم داریم که در خانه عایشه هم نازل شده است که تا به همه بفهماند که اهل بیت چه کسانی هستند در خانه عایشه هم پیغمبر باز همان عبا را کشیده روی سر خودش ، در خانه ام سلمه هم کشیده در خانه خودش هم بوده شاید جاهای دیگر هم بوده که پیغمبر در جاهای مختلف این آیه نازل می شده پیغمبر در جمع آنهایی که به هر حال خدمت تان عرض کنم منافعی در این مسئله داشتند و خودشان را جزء اهل بیت می دانستند رفته و این سناریو را اجرا کرده است آیه قرآن کریم نازل شده است، به دستور خدا این سناریو اجرا شده تا همه بفهمند اهل بیت فقط پنج نفر هستند. طبق روایت صحیحی که در منابع اهل سنت هم هست حالا فرصت نیست من خدمت تان نشان بدهم، فرصت هست؟

مجری:

پنج دقیقه

استاد یزدانی:

خدمت تان عرض کنم من این روایت را

مجری:

البته سؤالات دیگری هم هست

استاد یزدانی:

حالا این روایت را من نشان بدهم فکر کنم در منابع اهل سنت سند صحیح نقل شده در «کتاب الاربعین، آقای ابن عساکر شافعی» که جاهای دیگر هم هست من سریع فقط این روایت را نشان بدهم از ابی سعید خدری از ام سلمه (س) که وقتی این آیه نازل شد، آیه تطهیر نازل شد گفتم « یا رسول الله الست من اهل البیت؟» «آیا من جزء اهل بیت هستم یا نیستم؟ پیغمبر گفت تو آدم خوبی هستی» و واقعاً هم آدم خوبی بود «إنَّکَ من ازواج روسل الله (ص)» «تو از همسران پیغمبر هستی جزء اهل بیت نیستی» «قالت و اهل البیت» حضرت ام سلمه گفت اهل البیت چه کسانی هستند؟ پیغمبر است امیر المؤمنین(ع) حضرت زهرا(س) امام حسن(ع) و امام حسین(ع). و سند روایت هم کاملاً صحیح است. بنابراین این آیه جاهای مختلف نازل شده، پیغمبر این سناریو را در خانه های مختلف در جاهای مختلف، در جمع کسانی که به هر حال صاحب منفعت بودند از این قضیه خدمت تان عرض کنم این سناریو را اجرا کرده تا همه بفهمند اهل بیت فقط پنج نفر هستند و کسان دیگر جزء اهل بیت نیستند، و هیچ روایت صحیحی؛ این را هم باز تحدی می کنم بارها این را تحدی هم کردیم که هیچ روایت صحیحی از همسران پیغمبر نیستند که اینها گفته باشند ما جزء آیه تطهیر هستیم هیچ روایت صحیح در هیچ منبعی وجود ندارد که گفته باشند ما جزء آیه تطهیر هستیم. همیشه آنها می گفتند اهل بیت هستند، این پنج نفر هستند که جزء آیه تطهیر هستند در صحیح مسلم هم آمده، تنها روایتی که در باب مناقب اهل بیت آمده است همین حدیث کساء است که ثابت می کند آقای مسلم نیشابوری هم نظرش همین بوده که اهل بیت فقط این پنج نفر هستند.

مجری:

بسیار خب تشکر می کنم، و تشکر می کنم از آقا حمید بزرگوار إن شاء الله که در همین گروهی که هستید هم همیشه موفق باشید. خیلی سریع من حالا پیام هایی هم که فرستاده شده. پیامی دادند که، بله این لفظ «من کنت مولا فهذا علی مولا» که پیامبر فرمودند شیعیان می گویند که این مولا و ولی که اینجا آمده به معنای سرپرست است اگر ما بخواهیم به معنای سرپرست بگیریم در «أشهد أنَّ علی ولی الله» ترجمه این می شود که من شهادت می دهم که علی سرپرست خدا است و مسلماً چنین چیزی باطل است پس نمی توانیم آنجا هم سرپرست بگیریم. خیلی سریع اگر پاسخ بدهید.

استاد یزدانی:

 بله خب حالا جواب، این را گاهی شبکه های وهابی هم از این حرف ها می زنند متأسفانه، بابا کلمه مولا، کلمه ولی در جمله ای که قرار می گیرد طبق قرائنی که هست معنی اش عوض می شود. مثلا مثال بزنم برایتان، زید ابن ارقم، به زید ابن ارقم می گویند مولا رسول الله یعنی چه؟ یعنی سرپرست پیغمبر؟ نه یعنی مولا یعنی غلام پیغمبر در اینجا از آنطرف برای پیغمبر هم می گوید «رسول الله مولا زید»، خب جمله به جمله کلمه به کلمه فرق می کند، این کلمه در هر جمله ای که قرار می گیرد طبق قرائن معنایش عوض می شود. وقتی من می گویم «أشهد أنَّ علی ولی الله» یعنی « شهادت می دهم که علی از جانب خداوند بر من سرپرست است» این خلی واضح است ولی وقتی پیغمبر می فرماید که مثلا «أنت وَلِیکم مِن بَعدی» یعنی «تو از جانب من سرپرست هستی بر همه مؤمنین» خب این کاملاً مشخص است معنایش جمله عربی، هر کلمه ای در هر جمله ای قرار می گیرد طبق قرائنش معنایش عوض می شود. در خدمت تان هستیم.

مجری:

 بسیار خب متأسفانه فر صت خلی محدود بود خلی بهره مند شدیم از کلمات تان و تشکر هم می کنیم از این دوستانی که پیام دادند و لطف داشتند نسبت به برنامه امام متأسفانه فرصت محدود هست و به همین مقدار بسنده می کنیم. باز هم شهادت آقا امام باقر را خدمت همه شما شیعیان و محبان آن حضرت تسلیت عرض می کنم. «اللهم اجعل محیانا محیا محمد و آل محمد اللهم اجعل مماتنا ممات محمد و آل محمد اللهم صلی علی محمد و آل محمد».

و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته


  
  • مرتضی

    15 مرداد 1399 - ساعت 11:35

    سلام باتشکر از برنامه خوب شما
    آقاجان برادرمن عزیزمن رسوآ کردین مارو هی تو برنامه کلمه طیبه میگین فرصت نیس وقت نیست زمان نداریم! خوب عزیزمن دفعه قبل هم پیام ارسال کردم خدمت شما که این بنده خدا مجری پرحرف برنامه که بود و نبودش سودی برای محتوا وعمق و روشنگری برنامه نداره حذفش کنید خود جناب یزدای برنامه دست بگیرن سریعتر و کاملتر و از زمان لفاظی های بی مورد مجری استفاده کنن و شبهات بیشتری روشنگری کنن . خداشاهده یبار دیگه تو برنامه از کمبود زمان و وقت برنامه گله بشود من یکی دیگه قید دیدن این برنامه عالی میزنم باتشکر

    1 0
  • سورنا

    10 مرداد 1399 - ساعت 03:10

    با عرض سلام و ادب خدمت جناب استاد عزیزم حجت الاسلام والمسلین دکتر یزدانی عزیز
    به نظر میرسه با توجه به هجمه عظیم و شبهات زیادی که شبکه های وهابی در رسانه ها تولید و پخش میکنند وقت برنامه شما محدود و بسیاری از شبهات بدون پاسخ باقی می ماند لذا از جنابعالی و همچنین استاد بزرگوارتان حضرت آیت اله حسینی قزوینی عاجزانه تقاضا دارم در صورت صلاحدید نسبت به اضافه کردن وقت برنامه بسیار مفید کلمه طیبه که همیشه خاری بر چشم دشمنان تشیع بوده اقدام نمایید .
    بنده واقعا از برنامه شما لذت میبرم و همیشه بیننده آن هستم و کمال تشکر و قدردانی را از زحمات شما و همه دست اندرکاران شبکه جهان حضرت ولیعصر (عج) را دارم .
    موفق و پیروز باشید.

    0 1
  • میردارنژاد

    9 مرداد 1399 - ساعت 14:54

    باسلام
    ضمن تشکرازبرنامه های آن شبکه به استحضارمیرساندکه متاسفانه درگوشیهای موبایل بزرگ کردن تصویرویدئوها(تمام صفحه گوشی مقدورنیست)،برای نوشتن نظرات هم بدلیل آنکه صفحه کلیدروی کادر(متن نظر:)قرارمیگیردنوشتن نظرمکل میباشد،البته این مطالب مربوط به واحدفنی وبرنام نویسی اپلیکیشن میباشدکه انشاءالله دوستان مشکلات مربوطه رابه کادرفنی ومدیریتی شبکه اعلام نمایندتا این مشکلات هم رفع گردد.

    0 0

کلمه طیبه >

شبکه ولی عصر کلمه طیبه استاد یزدانی