شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
تاریخ بدون روتوش دکتر سید محمد حسینی

قسمت هفتم برنامه تاریخ بدون روتوش با کارشناسی دکتر سید محمد حسینی


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 21 مرداد 1399

آقای حسینی

بسم الله الرحمن الرحیم الهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

عرض سلام و ادب خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند بیننده قسمت هفتم از سلسله برنامه تاریخ بدون روتوش هستید و قرار هست این برنامه هم اسنادی تقدیم شما بینندگان عزیز بشود که بر اساس آن به نکاتی پی ببرید که شاید تا الآن کمتر گفته شده و شاید سعی شده است تا آن نکات گفته نشود. آن دسته از عزیزانی که با ما همراه بودند در جلسات قبل می دانند ما بحث زرتشت را شروع کردیم و در خصوص زرتشت بعنوان یک قطعه از پازل تاریخ ایران باستان، و بعنوان یک شخص که اعتقاداتی را به ایشان نسبت دادند و یا ایشان اعتقاداتی را ترویج داده است و برخی از افراد به دنبال این هستند که بگویند این شخص پیامبری ایرانی بوده است نکاتی را تقدیم حضور شما کردیم. ابهاماتی را که مطرح کردیم حول سه محور بود و سه سؤال بود، اینکه زرتشت چه کسی بوده است یعنی آیا پیامبر بوده است یا پیامبر نبوده است؟ زرتشت چه زمانی بوده است یعنی چه دوره ای زندگی می کرده حالا نمی گوییم روز، نمی گوییم سال نمی گوییم دهه، نمی گوییم صده، هزاره اش را هم آقایان زرتشتی حتی متفق نیستند و مورخین متفق نیستند که در چه هزارهه ای آقای زرتشت زندگی می کرده. و نکته بعدی این بوده است، سؤال پرسیدیم که زرتشت کجا به دنیا آمده است، و کجا بوده است آیا واقعاً زرتشت ایرانی بوده است؟ و با شما صحبت کردیم اسنادی را نشان تان دایدم که به هر حال ایرانی بودند زرتشت نه تنها یک مسئله مسلم نیست بلکه متناقض است با مسئله ای که اوستا مطرح کرده است کتاب مقدس زرتشتیان.

در ادامه من می خواهم اسناد جدیدی را تقدیم حضور شما بکنم عزیزانی که پژوهش گر هستند گاهی با ما تماس می گیرند یا بزرگوارانی رفتند مراجعه کردند به موبدان زرتشتی، موبدان عزیز زرتشتی ما که دعوا نداریم دوست هستیم زندگی مسالمت آمیز داریم ولی بحث علمی داریم، با آنها صحبت کردند یک سری اسناد را نشان شان دادند این بزرگواران دیدند.خب حالا قرار شده بعضی هایشان به آنها پاسخ بدهند، برخی های شان هم خب ناراحت شده بودند. از اینکه چرا ما آمدیم استناد می کنیم مثلاً به کتاب اوستا برای یک مسئله علمی؛ اما این جلسه می خواهم اسناد جدیدی را به شما بینندگان عزیز و ارجمند نشان بدهم. ببینید کتاب اوستا که کتاب مقدس زرتشتی ها هست تصویر یکی از این ترجمه هایش را یا برگردان هایش را ملاحظه می فرمایید کتابی هست که شامل چند بخش هست حالا این تصویر اوستای ترجمه آقای جلیل دوست خواه است، آقای ابراهیم پورداوود هم اینجا اگر ملاحظه بفرمایید اوستایشان، اوستا را ترجمه کردند. آقای پور داوود یک ترجمه دارند از بحث اوستا، جناب آقای هاشم رضی یک ترجمه دارند از اوستا که پشت سر بنده ملاحظه می فرمایید و می بینید، برخی ها هم نه کلّ اوستا را، بخشی از اوستا را ترجمه کردند مثلاً کتاب برگردان گات ها که جناب آقای موبد رستم شهزادی برگردانده، این ترجمه، یا برگردان بخشی از اوستا است نه کلش؛ اما به صورت کلی سه ترجمه معروف از اوستا وجود دارد الآن که شما بخواهید مراجعه بکنید. البته همه این ترجمه ها باز کامل نیست اما این سه ترجمه، ترجمه های است که زرتشی ها به آن مراجعه می کنند، محقق مراجعه می کنند به عنوان برگردان فارسی. یکی ترجمه آقای پور داوود هست همین کتابی که حالا نشان تان دادم آقای پور داوود نوشته اند این برگردان آقای پور داوود هست که انتشارات فرا بهر چاپ کرده، آقای پور داوود اولین کسی هست که اوستا را به زبان فارسی ترجمه کرده هرچند معاصر ما است و این شاید نکته ای باشد که خیلی ها ندانند که اصلاً ایرانی ها و فارس زبان ها نمی دانستند عموماً اوستا چه گفته مگر حالا موبدانی که سواد زبان اوستایی را داشتند تا زمان آقای پور داوود که معاصر ما است ایشان آمده کتاب اوستا را چه کار کرده؟ ترجمه کرده، پدر اوستا شناسی نامگذاری شده است این آقای ابراهیم پور داوو.

یک ترجمه دیگر ترجمه جناب آقای هاشم رضی است که از اوستا ارائه کرده اند. ترجمه دیگر ترجمه جناب آقای جلیل دوستخواه است که در دو جلد این ترجمه شان الان در بازار  هست که عزیزان زرتشتی به آن مراجعه می کنند و محقیقن به این مراجعه می کنند.

آقای دوستخواه، آقای هاشم رضی، آقای پور داوود هرسه مترجم کُل اوستا هستند تقریباً، آقای دوستخواه

از شاگردان آقای ابراهیم پور داوود هست همین شخصی که برگردان کتابش را الان می توانید ملاحظه بفرماید. خب طبیعی است در همین کتاب شان در ابتدای کتاب یا به صورت مقدمات کتاب نکاتی را در مورد زرتشت در مورد اوستا ایشان آمده اند مطرح کرده اند با هم دیگر می بینیم من سعی می کنم در مورد نکات مهمی که مرتبط هست با موضوع این برنامه توضیحاتی را هم خدمت شما عزیزان ارائه بدهم. تصویر مانیتو بنده را ملاحظه بفرماید، کتاب اوستا کهن ترین سرودهای ایرانیان گزارش و پژوهشن جلیل دوستخواه که البته این چاپ یک مقدار قدیمی است اگر چاپ جدید را ببینید، من چون این تصویر را از همین کتابی که اینجا در استودیو هست گرفته ام، اینجا نوشته است به مناسب 3 هزاری زرتشت این کتاب چاپ شده است، ایشان آمده است مطلبی را مطرح کرده همان ابتدای امر و ابتدای کار در کتاب شان جناب آقای دوستخواه.

درباره زمان زندگی زرتشت سراینده پنج گاثا یا گاهان پنجگانه چندان نظریه های گوناگون و ناسازگار ابراز شده است.

یعنی نظریات گوناگون هست و با هم اصلاً قابل جمع نیست.

که جوینده و پژوهنده را به راستی دچار سرگردانی می کند.

همان اول کار خیال همه را راحت کرده آقای دوستخواه، می گوید در مورد زمان زرتشت می خواهید تحقیق کنید اگر جوینده باشید دچار سرگردانی می شوید، نه بخاطر اینکه قول در مورد آقای زرتشت وجود ندارد، برخی ها آمده اند ادعا کرده اند گفته اند خب چون مثلاً اعراب حمله کردند به ایران کتاب ها را ، ادعا کرده اند که کتاب ها را از بین بردند بخاطر همین در مورد زرتشت ابهام وجود دارد، نه این نیست بسیار از این گزارش ها مثل گزارش پلو تاریخ یا پلو تارک و اینها اصلاً مال زمان قبل از به وجود آمدن اسلام است، قبل از بعثت پیامبر اسلام است، قبل از حمله اعراب به ایران است و این تناقضی که وجود دارد نه بخاطر عدم وجود گزارش بخاطر تکثر گزارش است، اینقدر شما زرتشتی ها و مورخین گزارش های تان مختلف است در مورد زرتشت که قابل جمع نیست، اتفاقاً اگر شما بیاید بگویید که مثلاً اعراب موقعی که حمله کردند به ایران بخش از آثار ما را از بین بردند و در آن آثاری که از بین برده شده است به زمان و مکان زرتشت اشاره شده اینجا کار شما را باید اعراب دیگر رتحت تر کرده باشند چرا؟ چون الان شما مثلاً 20تا قول دارید در مورد زرتشت آن زمان 200تا قول داشتید یعنی کمک کرده اند به شما که این جلوی تشددش خلاصه گرفته بشود فلذا این پاسخی که برخی ها می خواهند ارائه بدهند که علت عدم مستندات دقیق در مورد زرتشت حمله اعراب به ایران هست این بحث علمی و دقیقی نیست.

برویم صفحه دیگر از این کتاب را ببینیم، پس تا اینجا مشخص شد که در مورد زمان زندگی زرتشت حتی آقای جلیل دوستخواه مترجم اوستا می گوید که اگر کسی به دنبال پژهش باشد دچار چه می شود؟ سرگردانی می شود.صفحه 12نکته ای را آورده که نکته، نکته ای مهمی است. برخی ها آمده اند گفته اند که زرتشت پیامبر پارسی گوی بوده، ایشان ببینید چه می گوید. متخصص است دیگر در ترجمه متخصص است، در زبان شناسی متخصص است. می گوید:

از سوی دیگر چگونه زرتشت که بنابرایت روایت

روایت سنتی را مدّ نظر شان است ایشان

در میان پارسیان زندگی می کرده گاهان خویش را به زبان جز زبان آنان سروده است

یعنی آقای دوستخواه می گوید زرتشت پیامبر پارسی گوی نبوده است، نگوید رزتشت پیامبر ایرانی یا پیامبر پارسی گوی بوده، آقای دوستخواه زبان شناس  می گوید زبان شنا به زبان پارسی نبوده چون دو گزارش وجود دارد در مورد زرتشت عمدتاً، البته در بین همین گزارش ها باز تشدد آرا هم وجود دارد، یک گزارش کلاسیک هست و یک گزارش سنتی که من یک جلسه در مورد این توضیح دادم خلاصه عرض کنم تا مشخص بشود این سخن آقای دوستخواه ناظر بر چه مسئله ای است.

گزارش کلاسیک گزارش های بود که از یونان و مورخین یونانی به دست ما رسیده بود، خب امثال پلو تاریخ و دیگران که نکاتی را داشتند.

گزارش سنتی آن چیزی است که بر خاسته از گزارش های متون زرتشتی است عمدتاً.

ایشام می گوید اگر ما بخواهیم به این گزارش های سنتی هم مراجعه بکنیم و آنها را بپذیریم، اگر زمان زرتشت را در همان زمانی که اینها گفته اند بدانیم، که من یک جلسه مفصل توضیح دادم نمی خواهم دوباره آنها تکرار بشود، چگونه است که آقای زرتشت به زبان پارسی گاتاها را نگفته چون می دانید زبان اوستا زبانی است که این فقط یک اثر از او باقی مانده آن هم همین کتاب اوستا است البته نه کُل بخش های اوستا، بخش های اوستا زبان های شان متفاوت است بخش گاتاها به صورت خاص که می گویند دیگر قطعاً سروده های خود زرتشت است کلام خود زرتشت است آن دیگر به زبان اوستایی است و هیچ اثر دیگر به زبان اوستایی باقی نمانده، من تصویر را آورده بودم از خود زرتشتی ها که فقط یک دانه اثر مانده و این هم، خب پس زرتشت پیامبر پارسی گوی نبوده است بنابر گفته ایشان، زمان شان هم مشخص نبوده است باز بنابر گفته جناب آقای دوستخواه. ادامه مسئله را ببینیم مطلبی ایشان.صفحه 12زمان را که مشخص نبود

در مورد زادگاه زرتشت نیز گوناگونی نظریه ها کمتر از اختلاف آرا در باره زمان زندگی وی نیست.

ایشان اول آمد پنبه زمان را زد که زمان زرتشت معلوم نیست بعد آمد گفت در مورد اینکه آقا زرتشت زادگاه اش کجا بوده هم همان اختلاف نظرها وجود دارد، خیلی سریح است دیگر خیلی روان به زبان فارسی دارید ملاحظه می فرماید. بعد ایشان می گوید که برخی ها آمده اند در مورد اینکه زرتشت در کجا به دنیا آمده است یا خاستگاهش کجا بوده است یا زادگاهش کجا بوده است نکاتی را گفته اند برخی مناطق را گفته اند بعد آقای دوستخواه باز یک نتیجه گیری کرده نتیجه گیری را هم ببینیم با هم، ایشان می گوید:

هواداران هیچ یک از این نظریه ها، هیچ یک از این نظریه ها دلیل روشن و پذریفتنی برای ثابت کردن گفته خود ندارند.

اگر کسی می گوید زرتشت در فلان منطقه زاده شده است دلیل روشن برای مطلبش ندارد.

و بیشتر دلیل ها و توضیح های آنان ناهماهنگ و ناسازگار است.

نه تنها دلیل ندارند کسانی که در مورد زادگاه زرتشت به صورت خاص مشخص می کنند کجا به دنیا آمده است بلکه ادله ای که اینها مطرح می کنند ناهماهنگ و ناسازگار است علمی نیست، پس در نتیجه زرتشت زمان، باز هم ایشان تأکید کرد معلو م نیست، مکان زادگاه زرتشت هم مشخص نیست.

در ادامه نکته دیگری را مطرح می کند ایشان در مورد بحث دلایل زبان شناختی، اینها را ملاحظه بفرماید بینندگان عزیز و دقت بکنید به این مسئله، برخی ها آمده اند به اصطلاح خودشان گفته اند ما بنمایه ای داریم که بر اساس آن بنمایه پی می بریم که زمان زرتشت چه زمانی بوده است گفتیم بر اساس چه؟ گفتن زبان شناختی، ما چندتا جواب دادیم به آن حالا جناب آقای دوستخواه آب پاکی را بر دست اینها ریخته است و گفته است در:صفحه 13 کتاب خود شان ترجمه اوستاشان گفته است:

دلیل های زبان شناختی نیز تا کنون نتوانسته است این امر را از پرده ابهام به در آورد.

خب عبارت قبل شان را هم بخوانیم، گفته اند برخی ها آمده اند به زبان شناسی استناد کرده اند گفته اند اوستا چون زبانش این است پس در فلان زمان یا در فلان مکان بوده است زرتشت، پاسخ داده آقای دوستخواه.

اما گیریم که این تطبیق قطعی هم باشد باز کمکی به روشن شدن مسئله زادگاه زرتشت نمی کند

بر اساس زبان اوستا نمی توانید بیاید بگوید که زرتشت کجا به دنیا آمده است و تنها منطقه نشر دعوت و گسترش دین وی را مشخص می کند یعنی شما تمام توان تان را گذاشته باشید و پی برده باشید بر اساس زبان شناسی که اوستا زبان کدام منطقه بوده باز نمی توانید ثابت بکنید زرتشت برای کجا بوده است و زادگاهش کجا بوده است در نهایت به یک نتیجه ای می رسید به تعبیر آقای دوستخواه و آن هم این هست که نشر دعوتش کجا گسترش پیدا کرده، نشر دعوت امام رضا(ع) کجا گسترش پیدا کرد؟ در یک برهه ای در ایران، آیا می شود گفت امام رضا ایرانی است؟ خیر . باز در ادامه ایشان یک اعترافی را دارند جناب آقای دوستخواه مترجم اوستا.صفحه 12 کتاب خودشان و می گویند: بنابر این ناگزیر ، هیچ راهی می گویند ما نداریم.

باید از بحث در باره زادگاه و بنیاد خانوادگی زرتشت بگذریم

آقای دوستخواه اعتراف می کند می گوید ما هیچ چاره ای نداریم إلی اینکه بگذریم از اینکه بحث بخواهیم بکنیم در مورد اینکه زرتشت کجا به دنیا آمده و بنیاد خانوادگی زرتشت را بخواهیم به آن پی ببریم، اعتراف می کند نمی توانیم به آن برسیم. در ادامه نکته ای را مطرح کرده که صفحه 14 کتاب خودشان آقای دوستخواه، خیلی کمک می کند این به پژوهشگران.

باید گفت که اگر هم این نظریه قطعی تلقی شود و به اثبات برسد باز به خودی خود نمی تواند تاریخ نخستین نگارش گاهان و  دیگر بخش اوستا را تعیین کند و مسلم است که در هیچ یک از مأخذهای کهن زمان دورتر از روزگار هخامنشیان برای نگارش این کتاب ذکر نشده.

می گوید شما می خواهید مراجعه کنید به کتاب گاتاها به بخش گاتاها یا به کتاب اوستا بگوید بر اساس این کتاب من زمان را می خواهم تشخیص بدهم خب چی زمانی این کتاب به نگارش درآمده است؟ آقای دوستخواه می گوید اصلاً شما نمی توانید بفهمید چی زمانی این کتاب به نگارش درآمده است که بر اساس آن به زمان خود زرتشت پی ببرید اصلاً محل مراجعه شما در مورد زمان خود این منبع تان خدشه وجود دارد چطور می خواهید به واسطه این به زمان دیگری پی ببرید؟ چطور می توانید از یک مجهول به یک مجهول دیگر بخواهید بپردازید؟ نمی توانید وقتی زمان خود اوستا مجهول است نمی توانید با این بروید زمان خود زرتشت را از مجهول بودن دربیارید و به صورت معلوم بخواهید بیاید این را مطرح بکنید که زرتشت چه زمانی زندگی می کرده، این حرف ها حرف های من نیست این حرف ها حرف های یک باستان گرای متعصب، یک زرتشت ستایی معاصر و یک دانشمند زبان شناس و یک مترجم اوستا است که آقای پور داوود زمانی که استاد ایشان بودند یعنی استاد آقای جلیل دوستخواه بودند خیلی چشم امید داشاند به اینکه ایشان هم یک حرکت مهم و جدی در زمینه اوستا بردارند و بخاطر همین به گقفته خود آقای جلیل دوستخواه در آثار شان آمده است که آقای پور داوود واگذار می کردند که آقای دوستخواه فیش ها را تکمیل یا تصحیح یا کارهای علمی دیگری روی شان انجام بدهند اینقدر به ایشان اطمینان داشتند، این حرف ها حرف های آقای جلیل دوستخواه است، به نتیجه نمی توانید برسید و به اوستا هم اگر بخواهید مراجعه بکنید به عنوان یک منبع زبان شناسی چون زمان نگارش و مکتوب شدن این اوستا هم مجهول است نمی توانید به زبان زرتشت پی ببرید.

من اینجا می خواهم برای تان یک سندی را نشان بدهم که به این سند اگر دقت بکنید به حافظه خودتان بسپارید خیلی جاها می تواند برای تان راه گشا باشد، تا این قسمت که قسمت هفتم برنامه تاریخ بدون روتوش هست به ترجمه آقای رضی اصلاً استناد نکرده ام به ترجمه آقای پور داوود استناد کرده بودم و آقای جلیل دوستخواه، آقای هاشم رضی اوستای که برگردان کردند همین کتابی است که در استودیو پشت سر بنده هست می توانید ملاحظه بفرماید همین کتاب ، کتاب اوستای برگردان جناب آقای هاشم رضی است می خواهم بروم سراغ این کتاب، اول یک نکته ای به شما بگویم چون در همین صفحه ای آمده که من می خواهم به آن استناد بکنم به این موضوع بپردازم به صورت خاص ادامه بحث مان در مورد بحث مجهولات را می خواهیم ادامه بدهیم، دیده اید برخی ها می آیند ادعا می کنند می گویند اسلام دین خشونت بود با شمشیر به دنبال این بود که خودش را گسترش بدهد ولی زرتشت این چنین نبوده من یک عبارت را می خواهم از این کتاب برای تان بی آورم یک نقل قولی که آقای هاشم رضی آورده ملاحظه بفرماید،  کتاب اوستا کهن ترین گنجینه مکتوب ایران باستان ، ترجمه و پزوهش جناب آقای هاشم رضی البته من هیچ وقت نفهمیدم این عکس را چرا اینگونه روی آتش گذاشته اند حالا شاید توجیه دینی برای خود شان داشته اند که این کتاب را چاپ کرده اند به این شکل، ایشان یعنی آقای هاشم رضی می گوید که یک سری دشواری ها است برای شناخت زرتشت می گوید که من سال 1953 در پاریس سخنرانی را داشتم در مورد زرتشت یک دانشجوی بسیار علاقه نشان داد نسبت به مسائلی که در مورد زرتشت بود مثل الان که بعضی ها می بینیم خیلی قلیان نشان می دهند از خودشان برای اینکه بخواهد به بحث زرتشت بپردازند خیلی علاقه از خود شان نشان می دهند خیلی شعف دارند خیلی شور دارند که به بحث زرتشتی بپردازند و خود شان را عاشق زرتشت می دانند ببینید این دانشجو هم عاشق زرتشت شده بوده آقای هاشم رضی دارد به عنوان یک درس عبرت این را یاد می کند در ابتدای کتاب خودشان نگاه منید ببینید چه گفته اند. ایشام می گوید که

این دانشجوی که من دیدم در پاریس رفتند تحقیق کردند در مورد زرتشت چند ماه بعد نامه ای از وی به دستم رسید که در واقع برای من بسیار غم انگیز و تأسف انگیز بود.

بخشی از این نامه این جوان را که رفته بود تحقیق کرده بود را که آقای هاشم رضی نقل کردن در کتاب ترجه اوستای خودشان.

برای پژوهش در مورد مسئله مورد نظر نخست در تاریخ جهان به کاوش و مطالعه پرداختم حاصل این پژوهش آن بود که خشایار شاه پادشاه هخامنشی تصمیم گرفت که دین زرتشت را تبدیل به یک دین فراگیر جهانی کند اما راه وصول به نتیجه برای او این بود که با نیروی نظامی و ارتش

دقت کنید گسترش زرتشت به چه شکلی؟

با نیروی نظامی و ارتش همچون که یک کشور گشا به تسخیر سرزمین ها می پردازد انجام دهد و اگر اشغال وی در جنگ با یونان نبود احتمال زیاد وجود داشت که کامیاب می شد.

یعنی آقای خشایار شاه برای گسترش فکر زرتشتی بنابر این نقلی که آقای هاشم رضی آورده اند در ترجمه اوستای خود شان دست به شمشیر برد حمله نظامی کرد مثل کشور گشاها برای اینکه تفکر زرتشت را به دیگران اعمال کند با آنها جنگید و علت اینکه زرتشت محدود شد، محدود شد و محدود ماند را این حالت جنگی و نظامی آقای خشایار شاه معرفی کرده در این نقلی که آقای هاشم رضی داشته است. می گوید اسلام خواست با جنگ خودش را گسترش بدهد؟ این حرف ها حرف های خود تان است، ادامه مطالب جالب تری دارد، چرا آقای هاشم رضیی مترجم اوستا اینقدر ناراحت شده از این نامه؟ متن نامه را مرور کنیم.صفحه شماره 46 ترجمه اوستای جناب آقای هاشم رضی می گوید:

من مراجعه کردم ببینم اصلاً زرتشت چه زمانی بوده؟

خب ما می خواهیم برویم یک شخص را بشناسیم دیگر اول ببینیم چخ دوره ای زندگی می کرده؟ می گوید که:

وقتی من مراجعه کردم برخی ها گفتند زرتشت 7 هزار سال پیش از این می زیسته، یک کسی دیگری ادعا کرده بود 5 هزار سال پیش زندگی می کرده، شخصی دیگری آمده بود گفته بود 3 هزار سال پیش زندگی می کرده.

البته ایشان به جای که مراجعه کرده اند تحقیقات شان کامل نبوده اگر می آمدند پیش ما من عبارتی را نشان می دادم و نقلی که برخی ها گفته اند زرتشت 11 هزار سال پیش می زیسته، این جوان بعد از تحقیق در مورد بحث زرتشت گفته که:

پس از آن به آثار نویسندگان قرون میانه در زمینه دستیابی به شناخت زرتشت برآمدم که آن هم موجب شد بیشتر در گِرداب حیرت و آشفته فکری فرو شوم.

جوان رفته تحقیق کرده زرتشت چه زمانی بوده می گوید من در گِرداب حیرت فرو رفتم یونانی ها که گفته اند 7 هزار سال، یکی گفته 5 هزار سال، یکی گفته 3 هزار سال قبل، رفتم نویسندان قرون میانه را نگاه کنم

هزاران مقاله و صدهد کتاب و رساله های عالمانه و تحلیلی یافتم 

هزاران مقاله، حالا اینکه چقدر آن اغراق است، واقعاً هزاران مقاله راجع به زرتشت وجود دارد اصلاً یا وجود ندارد را کار ندارم حالا دیگر بالاخره همچین ادعای را مطرح کرده اند ما هم داریم منباب حفظ امانت این عبارت را برای تان می خوانیم. و بعد گفته اند که همراه بود این مقالات به همراه انبوه از واژه های پهلوی بعد رفتند بحث زبان شناسی، ترجمی اینها را باید کار می کردند، چا اتفاق افتاد برای شان؟ بعد از اینکه گزارش های کلاسیک را پشت سر گذاشتند رفتند دنبال گزارش های میانه؟

بیشتر سر گشته و ناامید شدم

این پژهشگر که برای زرتشت دارد مطالعه می کند می گوید وقتی که رفتم مطالب دیگر را دیدم بحث های خاور شناس ها را دیدم نه تنها به زبان زرتشت نتوانستم علم پیدا کنم بلکه بیشتر سرگشته و ناامید شدم، بعد ادامه می دهد بحثش را می آید می گوید که:

 من سر انجام به عنوان آخرین راه و چاه به مطالعه آئین پسین چون مزده یسنا و آئین مانی پرداختم بعد رفتم یک منطقه ای را دیدم آنجا گفته بودند که پیروان زرتشت در غار زرتشت هستند متأسفانه پس از مطالعه و پژوهش دریافتم در آغاز خیلی بیشتر از حالا می دانستم.

این پژوهشگر نامه نوشته به آقای هاشم رضی گفته هر چه تحقیق کردم آخرش فهمیدم که به نتیجه نمی رسم در گِرداب حیرت سرگردان شدم و علمی نتوانستم به دست بی آورم نسبت به اینکه زرتشت حد اقل ببینیم چه زمانی زندگی می کرده.

آقای هاشم رضی بعد از ذکر این نامه یک جمله ای را آورده که خیلی باید محل تحمل باشد، ملاحظه بفرماید: در صفحه شماره 47 ترجمه اوستای آقای هاشم رضی:

این تجربه ای است آشکار و گویا برای کسی که می کوشد با پژوهش و مطالعه و تفحس از منابع و مئاخذ موجود به نتیجه ای روشن و قانع کننده و نوید بخش از زرتشت و دین زرتشتی برسد.

کتاب زرتشتی ها را مطالعه کرده طرف، آسار شان را دیده به قول هزاران مقاله و کتاب یافته مطالعه کرده بر تحیرش افزوده شده و آقای هاشم رضی مترجم اوستا می گوید هر کسی بخواهد در مورد زرتشت مطالعه کند آخرش اینطور متحیر می شود.

من وقتی این سه تا سؤال را دارم مطرح می کنم می دانم که پاسخ دادن به آن بسیار مشکل است من تمام پاسخ های احتمالی را رفتم دیدم تا آنجای که می توانستم و ببینید آقای هاشم رضی هم دارد همین را می گوید، چرا من این را می گویم؟ بخاطر اینکه ادعا نکنید زرتشت پیامبر ایرانی بوده است که در فلان زمان زندگی می کرده، یک کسی مثل جناب آقای موبد اردشیر خورشیدیان عزیز و مورد احترام ما که ایشان آمده است در کتاب خود شان خیلی با جدیت زمانی را برای زرتشت آورده و ادعا کرده است که ما نه تنها هزاره، نه تنها صده، نه تنها دهه بلکه سال و حتی روز ولادت زرتشت را می دانیم ایشان نمی توانند واقعاً از لحاظ علمی همچین ادعای را مطرح بکنند، خیلی جالب است آقای موبد اردشیر خورشیدیان آمده اند ادعای زمانی در مورد زرتشت کرده اند که در فلان زمان بوده است و خب در تقویم هم همین تاریخ ثبت شده امادر صفحه 20 کتاب خودشان یک بیننده به این اشاره کردند من قبلً دقت نکرده بودم ایشان آمده اند در صفحه بیست کتاب خود شان مطرح می کنند که

در ضمن تا حدی می توانید از من پرسش کنید که در حد دانش و اگاهی من است من در مورد اثبات تاریخ تولد پیامبران هیچ گونه تخصص ندارم که بخواهم در این مورد پژوهش کنم.

یعنی اصلاً تخصص ندارند که بخواهند ورود پیدا بکنند در بحث پژوهش خیلی خوب است که صراحتاً جناب آقای موبد اردشیر خورشیدیان یک همچین مسئله ای را مطرح کرده اند ولی واقعاً اگر کسی تخصص برای ورودی به یک پژوهش نداشته باشد بعید است بتواند نظر نهائی بدهد اینطور که ایشان نظر نهائی خود شان را آمده اند و اعلام کرده اند.

خب این تا اینجا،زرتشت که زمان مشخص نشد، مکان هم مشخص نشد که کجا به دنیا آمده بود درست

شد؟ ما قبلاً آمدیم اینها را مفصل مطرح کردیم قبل از اینکه اسناد جدید و دیگر را نشان تان بدهم چون حالا اولین برنامه ما هست که روی ماهواره هاتبرد هم یاهست هم قابل دریافت است عذرخواهی می کنم روی ماهواره یلهت هم قابل دریافت هست و قبلاً پخش انترنتی بوده و مخاطبین جدیدی طبیعتاً به جمع مخاطبین ما اضافه می شوند دوست دارم یک خلاصه مرور هم بکنیم در مورد بعضی از مطالبی که گفته شد بعضی از کلیپ هایی که پخش شد ، نمی خواهم آنها را مفصل دوباره از اول بررسی بکنم اما در برنامه تاریخ بدون روتوش به عنوان میان برنامه، میان برنامه علمی ببینیم، جناب آقای رضا رضوی دوست عزیز و بزرگوارم زحمت کشیدند برنامه های ما را خلاصه کرده اند کلیپ سازی کرده اند برای ما ارسال کره اند با هم دیگر ببینیم.

کلیپ: 

آقای رضوی:

 سؤال یک  ساده دارم از سه گروه اول از موبدان یا همان عالمان بزگوار زرتشتی دوم از هر کسی که باورمند به آئین زرتشتی است و سوم هم از این باستاگراهای افراطی که اسرار دارند ایرانی ها فقط باید از دین ایرانی زرتشت پیروی بکنند، سؤال ساده من این است چطوری می شود از اوستا ثابت کرد که زرتشت ایرانی بوده؟ برای پیدا کردن پاسخ رفتم سراغ ترجمه های مختلف اوستا، اوستا به ما می گوید که زرتشت در منطقه ایرانویچ شهرت و فعالیت داشته است. یسناهات9 بند شماره 14

ای زرتشت ای در ایرانویچ نام آور

 به نظر شما ایرانویچ که زرتشت پیامبر آن منطقه بوده کجاست؟ بازهم می رویم سراغ اوستا

ترجمه دکتر جلیل دوستخواه جلد 2 صفحه 659

اهورا مزدا می گوید:

 اولین سرزمینی که من آفردیم ایرانویچ بوده آن هم جای که ماه از سال زمستان خیلی سرد و یخ بندان و دو ماه هم تابستانی بوده، البته تابستانی که از فرط سرما  اش بله ازفرط سرما اش درختان که هیچ حتی آب و خاک هم اذیت می شدند.

به نظر شما زرتشت پیامبر کجای کره زمین بوده؟ ایران؟

آقای حسینی:

ملاحظه فرمودید بر اساس اوستا زرتشت در منطقه ایرانویچ زندگی می کرده، منطقه ایرانویچ چه منطقه ای بوده؟ منتطقه ای که بر اساس اوستا ده ماه یخبندان و دو ماه سرد بوده، اینکه برخی ها آمدند گفتند که زرتشت در سیبری بوده بر اساس همین حرف بوده برخی دیگر از مورخین که موخین مشهوری هستند مثل طبری مثل ابن خلدون اینها گفته اند زرتشت فلسطینی بوده، به قدیمی ترین گزارش تاریخی که مراجعه بکنیم به گفته خود زرتشتی ها که نقل کرده اند این گزارش تاریخی را جناب دکتر فرهنگ مهر دردید نو از دین کوهن مطرح کرده بود که قدیمی ترین گزارش تاریخی گفته است زرتشت احتمالاً یونانی بوده با این وجو نمی توانید با قاطعیت بگویید زرتشت ایرانی بوده یک، دو نمی توانید بر اساس اوستا ادعا بکنید که زرتشت ایرانی بوده است.

خب بحث خودمان را ما می خواهیم ادامه بدهیم، زمان و مکان زرتشت کاملاً مبهم بود، ابهام دیگری به آن اعتراف کرده جناب آقای هاشم رضی مترجم اوستا، تصویر مانیتور بنده را ببینید:

 اوستا کهن ترین گنجینه مکتوب ایران باستان ، ترجمه و پژوهش جناب آقای هاشم رضی ایشان در شماره صفحه 35 کتاب خودشان در مورد دودمان و تبار و یاران زرتشت گفته است، چه؟

همان گونه که با قاطعیت در باره زمان و مکان پیامبر نمی توان سخن گفت و داوری کرد در رباره خاندان و تبارش نیز این روش مصداق دارد.

یعنی زرتشت نه تنها مشخص نیست چه زمانی بوده کجا بوده در مورد خانواده و تبارش هم همین مصداقیت دارد.

خیلی جالب بود برای من این کتاب زرتشت و مزده یسنان جناب اقای موبد نیکنام را مطالعه می کردم کتابی که اخیراً چاپ شده چند روزی است که روانه بازار شده، یک مسئله را در آن دیدم مطلب جالب بود البته خب آقای نیکنام مشکل دارند با نقل های معزه آسا برای زرتشت این هم نقل کردیم برای شما از کلام ایشان ولی یک نقلی را از زرتشتی ها ایشان آورده در صفحه شماره 58 کتاب خودش من جلوتر برویم در ربرنامه های آینده مفصل به آن می پردازم اما جالب است بدانیم جناب موبد کیکنام در این کتاب زرتشت و مزده یسنان نقل قولی را آورده که وقتی زرتشت به دنیا آمد پدر زرتشت، زرتشت را در آتش انداخت بعد گفته که، خب بالاخره شاید کرامتی بوده دیگر یعنی نقل قول کرده آقای نیکنام نوشته اند کرامتی بوده و معجزه ای بوده است که آتش بر او اثر نکرده، پدر زرتشت به همین اکتفا نمی کند زرتشت را در غار می گذارد که گرگ بیاید بخورد او را، گرگ هم نمی خورد او را و زرتشت سالم می ماند، اینکه بگویم پدر زرتشت یک انسان بزرگوار، شریف، عالم و ویژگی های که دارند برای شان می آورند قابل اثبات نیست نه تها قابل اثبات نیست با ادعاها و نقل ها هم که خود زرتشتی ها دارند در تضاد و تعارض است چه پدری است که فرزندش را در آتش بگذارد اصلاً به چه دلیل، یعنی واقعاً پدر زرتشت چرا وقتی که این فزرند به دنیا آمد که برخی از زرتشتی ها از جمله موبد اردشیر خورشیدیان ادعا کرده اند وقتی که زرتشت به دنیا آمد لبخند زد چه دلیلی داشت این بچه اش را بسوزاند؟ این دیگر کسانی که معتقد هستند پدر زرتشت، زرتشت را در آتش خواست بی اندازد باید در موردش بیایند توضیح بدهند که چرا این پدر با فرزند خودش خواسته اینطوری رفتار بکند، ما همچین گزارش که نداریم ما فقط داریم نقل قول می کنیم.

پس در نتیجه آقای رضی می گوید همینطور که زمان و مکان زرتشت را نمی توانیم بگویم چه زمانی بوده و نمی توانیم بگویم زرتشت کجا بوده است در مورد خاندان و تبار زرتشت هم نمی توانیم اظهار نظر بکنیم چون در اوستا هم در مورد تبار و خاندان زرتشت مسئله روشن و مشخصی وجود ندارد.

خیلی جالب است نتیجه گیری کرده آقای هاشم رضی از این تناقضات، چون باید، البته به امثال هاشم رضی به امثال آقای جلیل دوستخواه به امثال آقای پور داوود حق بدهید آنها واقعاً نمی توانند به جمع بندی برسند یک وقت فکر نکیند که اینها محققین کمی بودند بخاطر ضعف شان در تحقیق نتوانستند نتیجه بگیرند زرتشت چه زمانی و کجا بوده نه اینقدر تناقضات زیاد است و غیر قابل جمع است این تناقضات نتوانستند نتیجه گیری کنند.

عبارت دیگری را آورده در همین کتاب اوستا ترجمه اوستایی شان جناب آقای هاشم رضی در صفحه شماره 48

روش بررسی همه جانبه آشکار می کند که اینگونه تناقض گویی ها همه در اطراف جزئیات ظاهری و بی اهمیت هستند.

یک چندتا چیز بی اهمیت راجع به زرتشت داریم حالا دیگر اینجا دیگر آقای هاشم رضی شروع کرده است خلاصه توجیح کردن، بی اهمیت است، چه بی اهمیت است؟ زمان زرتشت، اصلاً نمی دانیم چه هزاره ای بوده پس این بی اهمیت است، خب دیگر چه؟ مکان زرتشت، می گوید زرتشت در کجا بوده بی اهمیت است؟ تا الان که می گفتید پیغمبر ایرانی حالا مکان زرتشت بی اهمیت شد، سومین نکته زادگاه زرتشت، یعنی من بخواهم روان عرض بکنم این جمله آقای هاشم رضی را که یعنی چه؟ یعنی اینکه ما نمی دانیم زرتشت چه زمانی بوده کجا بوده و کجا به دنیا آمده ولی این برای ما اهمیت ندارد . به نظرم این برای حداقل زرتشتی ها قابل قبول نباید باشد، یعنی چه؟ یک پیغمبر الهی داریم آموزه از او داریم، حالا خیلی ها هم ادعا کرده اند پیغمبر است برخی ها هم ادعا کرده اند پیغمبر نیست، می خواهم برویم سراغ آموزه هایش اصلاً ببینیم این شخص چه کسی بوده بعد نمی دانیم چه کسی بود نمی دانیم کجا بوده بی اهمیت است، مجبور هستند برخی ها بیایند همچین حرف های را مطرح کنند.

اما نکته امشب که من قبل از تماس ها می خواهم این را خدمت تان عرض کنم و تماس ها را بگیریم اتاق فرمان هم زحمت بکشند شماره ها را زیر نویس بکنند که من دوست دارم خدمت دوستان هم باشیم، و باز دعوت می کنم از موبدان عزیز زرتشتی از بزرگواران عزیز و موبدانی که آن دسته از موبدان فاضل برای ما قابل احترام هستند و مؤدب هستند ما هم به دیده تکریم به اینها نگاه می کنیم و من خواهش می کنم که این برنامه را هم برنامه خود شان بدانند دوست داشتند روی خط تشریف بی آورند اگر جای ما اشتباه می کردیم حتماً بیایند این موبدان عزیز اشتباه ما را تصحیح کنند، اگر جای را اشتباه برداشت کردید حتماً بیایند برداشت صحیح را بفرمایند، اگر جایی سؤالی مطرح کردیم و بدون پاسخ مانده این سؤال حتماً موبدان عزیز از آنها درخواست می کنیم در برنامه ما تاریخ بدون روتوش تشریف بی آورند با تلفون یا با اسکایپ پاسخ سؤال ما را مطرح بکنند که هم ما به پاسخ مان برسیم إن شاءالله و هم بینندگان عزیز به پاسخ شان برسند هم زرتشتی ها ببینند که موبدان پاسخ دارند هم مسلمان ها ببینند که آیا پاسخ دارند زرتشی ها یا پاسخ ندارند.

امشب می خواهم این را خدمت تان عرض کنم بینندگان عزیز این تناقض گویی و تضاد در باره زرتشت و این مجهولات عجیب غریبی که حول زرتشت و در مورد خود شخص زرتشت هست کار را به جایی رسانده است که آمده اند گفته اند اصلاً زرتشت یک نفر نبوده، ملاحظه بفرماید:کتاب اوستا، جناب اقای هاشم رضی درصفحه شماره 29زرتشت، زندگی، زمان و مکان

زمان زرتشت برابر با آنچه که مورخان یونانی یونان باستان در باره دوران و عصر زندگی زرتشت در دست است محل اعتباری نیست.

می گوید گزارش های کلاسیک و یونانی را محل اعتبار نیست بگذاریم کنار، البته این نکته را هم اینجا عرض بکنم واقعاً اگر محل اعتبار نیست چرا اقای دکتر فرهنگ مهر نویسنده فلسفه زرتشت در کتاب دید نو بر دین کهن دید نو از دین کهن آمده بودن و گفته بودند چرا این گزارش های کلاسیک یونانی را به کُلی رها می کنید، بلاخره خود تان به یک نتیجه ای برسید بعد به ما بگوید ، خب

همچنان که گفتارها و نوشتارهای شان بر پایه درستی استوار نمی باشد.

ایشان در مورد زمان و گزارش های کلاسیک می گوید که زرتشت گذارش های که یونانی ها در موردش دارند درست و دقیق نیست. جمله آقای هاشم رضی:

اختلاف میان تاریخ ها موجب شد که به چند زرتشت معتقد شوند.

این حرف را سر بسته آقای هاشم رضی آمده است درصفحه 29 مطرح کرده ولی یک زره برویم جلوتر صفحه شماره 49بعد از آن تشکیک های که وارد شده بود بعد از آن گزارش های که غیر قابل جمع بود آقای هاشم رضی تصریح می کند می گوید اصلاً نمی شود بگویم زرتشتت یک نفر است، چندتا زرتشتی داشتیم؟ ملاحظه بفرماید:

واقعیت تاریخی بسیار ساده است

حل کرده ایشان

نخستین زرتشت از میان سه تن یک حکیم سومری بود که حدود 7 هزار سال پیش زندگی می کرد

این شد یک زرتشت 7 هزار سال پیش زندگی می کرد.

دومین آموزگار و حکیم با همان نام یک ایرانی بود که دانشنامه ای از تمام روایات باقی مانده فرهنگ سومریان متقدم فراهم آورد آگاهی های در باره این فرهنگ روایی به نسبت فراون وجود دارد.

سومین زرتشت چه کسی بود؟

سومین زرتشت یک کاهن مادی بود که به تقرب یا به تقریب

حالا تقرب من فکر می کردم عبادتش را می خواهد بگوید

که به تقریب حدوداً، حدود 3 هزار سال پیش زندگی می کرد و آموزه های نمیه فراموش شده سلف خود را زنده گرداند.

چندتا شدند زرتشتی ها؟ سه تا.

سؤال می شود بپرسم؟ بی ادبی نیست اگر سؤال بپرسم؟ آن زرتشتی  که شما دارید ادعا می کنید فلان دوره بوده است این ویژگی ها را داشته از کجا می خواهید ثابت کنید کدام یک از اینها هست؟ از کجا می خواهید ثابت کنید؟ حالا که آمدید و مطرح کردید زرتشت سه تا بوده چطوری می توانید بیاید ثابت بکنید آموزه های هر کدام از اینها به تفکیک کدام است؟ خیلی عجیب است، خیلی عجیب است، از این به بعد ما این سؤال را خواهیم پرسید که بلاخره شما وقتی که آمدید گفتید زرتشت سه تا بوده یک دانه نبوده، باید مطلبی را که می آورید ثابت کنید بلاخره از کدام یک از این زرتشت ها بوده. اتفاقات عجیبی که در سایر، حداقل در ادیان ابراهیمی وجود ندارد مثل اینکه یک کسی بیاید بگوید که حضرت عیسی سه تاعیسی بوده است در طول تاریخ بعد این سه عیسی گزارش های مختلفی که وجود دارد در مورد حضرت عیسی قابلیت تطبیق با تک تک اینها را دارد. یک سری گزارش ها برای این عیسی هست، یک سری برای عیسی دیگری است، یا مثلاً بیاید ببیند که پیامبر اسلام سه تا بوده است، سه شخصیت به اسم مثلاً محمد(ص) بودند بعنوان پیامبر اسلام، خب حالا ما برویم ببینیم که این گزارش ها، در مورد گزارش های تاریخی که هست در مورد سنت پیامبر یا این کتاب قرآنی که بر پیامبر وحی شده است در مورد کدام یک از اینها بوده؛ اصلاً این، من واقعاً متحیر هستم از کسی که ادعا می کند ما می دانیم زرتشت پیامبری ایرانی بوده است و می خواهیم پیرو او باشیم، اصلاً چه می دانید شما از زرتشت واقعاً چه چیزی را می خواهید بیاورید مطرح بکنید.

یک خلاصه دیگر که باز دوست عزیزم جناب آقای رضا رضوی آماده کردند از برنامه های ما برای شما پخش خواهیم کرد اتاق فرمان هم که شماره ها را زیرنویس کرده دیگر تماس بگیرید باز تکرار می کنم باز تأکید می کنم دوست داریم بحث دو طرفه باشد نه یک طرفه و البته مدت زمان برنامه ما هم دیگر یک ساعت و نیم خواهد بود که ان شاء الله در خدمت شما هستیم. کلیپ را باهم ببینیم و برگردیم و  خدمت شما عزیزان هستیم.

کلیپ:

آقای رضوی:

سلام در کلیپ قبلی ثابت شد که طبق اوستا زرتشت ایرانی نبوده حالا بازهم یک سؤال ساده دارم از موبدان بزرگوار زرتشتی،هر کسی که باورمند به آیین زرتشت هست، و این باستان گراهای افراطی که می گویند ایرانی ها فقط و فقط باید از دین پیامبر ایرانی زرتشت پیروی بکنند. این سؤال واقعاً ذهنم را مشغول کرده که اصلاً آیا زرتشت پیامبر بوده؟ آخر دکتر آبتین ساسان فر که خودش زئیس انجمن جهانی زرتشتیان است و بخشی از اوستا را هم ترجمه کرده است می گوید در اوستای موجود این که زرتشت پیامبر و یا حتی آموزگار بوده اصلاً وجود ندارد.

آبتین ساسان فر:

 و در اوستای موجود هیچ  کجا زرتشت بعنوان پیامبر یا آموزگار دیده نمی شود.

آقای رضوی:

از آنطرف هم رئیس انجمن زرتشتیان تهران دکتر موبد اردشیر خورشیدیان از اوستا آدرس ها را قطار می کند و می گوید:

 

اردشیر خورشیدیان:

دقیقاً به شما می گویم، خودش را پیغمبر نامیده است اینجا، اینها یسنا زیاد هست.از یسنای 28بند یک، 28بند سه، 28 بند چهار، 28بند هفت، 29 بند هشت، 30 بند یک، 30بند نه، بخصوص33بند یک

می گوید چون وسوسه های شیطانی مانع از آن است که راه بهتر را آشکارا دید و برگزید، بنابر این خداوند جان و خرد اهورا مزدا مرا برای رهبری شما برگزید.

آقای رضوی:

ماجرا ادامه پیدا می کند و یکی از موبدان دیگر به اسم هومر آبرامیان یک برنامه مفصل می گذارد در این باره و می گوید اگر شما به زرتشت پیامبر بگویید انگار به او فحش دادی.

موبد همور آبرامیان:ای هم میهین خوب زرتشتی من چگونه می توانید به این بزرگ مرد تاریخ اندیشه دشنام بگویید و به او بگویید پیغمبر؛ بزرگترین خیانتی که شما به ایران کردید همین پیغمبر نامیدن چنین مردی بزرگ است.

آقای رضوی:

البته موبد دکتر اردشیر خورشیدیان رئیس انجمن زرتشتیان تهران به ایشان جواب دندان شکنی دادند و گفتند:

موبد اردشیرخورشیدیان:

خودش می گوید من پیغمبر هستم ما می گوییم نیست ای بابا.

آقای رضوی:

در ادامه سایت رسمی انجمن زرتشیان یک مقاله و مصاحبه مفصلی منتشر می کند و می گوید زرتشت پیامبر نبوده است، فقط یک منجم بوده است

مازیار قویدل:

آشو زرتشت آموزگار، فیلسوف و متفکر است و در هیچ جا نگفته فرستاده یک خدا است.با برداشت من

آشو زرتشت یک انسان بسیار خردمندی که خودش به این خرد و اندیشه رسیده و این میرود در کوهها و

ستاره شناس می شود به این گونه که ببیند این جابجایی ستاره ها چگونه هست.

آقای رضوی:

ظاهراً این بحث ها تمام شدنی نیست بخاطر همین موبد دکتر اردشیر خورشیدیان در جواب محمکتری به این ها می گوید:

موبد دکتر خورشیدیان:

به هزار و یک دلیل زرتشت صددرصد پیغمبر بوده.

آقای رضوی:

 این دعوای های شدید آن هم در سطح بزرگترین موبدان زرتشتی اینقدر بیخ پیدا می کند که رئیس انجمن زرتشتیان شخصاً می رود مصاحبه می کند و رسماً تایید می کند که نه تنها زرتشت پیامبر نیست و کتاب اوستا یک کتاب آسمانی نیست بلکه تمام آداب و رسومی که زرتشیان دارند اصلاً ربطی به زرتشت ندارد.

+ شما آقای دکتر به عنوان رئیس انجمن جهانی زرتشتیان در واقع بهترین مرجع و منبع هستید که اتفاقاً این را روشن بفرماید هم برای ما هم برای بینندگان زرتشتی کتاب اوستا به عنوان یک کتاب آسمانی که ازآن سخن می رود و در ایران هم زرتشتیان را اهل کتاب می دانند به هر دلیلی این حرف نادرست هست این اوستا کتاب آسمانی نیست و گاتاهام سروده زرتشت هست یک انسان زمینی و تمام شعائری که به اسم شعائر آئین زرتشت انجام می شود اینها هم ساختگی است در واقع نه مال دین زرتشت درست عرض می کنم؟

دکتر آپتین ساسانفر:

بله ما زرتشت را به عنوان یک مکتب فلسفی به آن توجه می کنیم نه به عنوان یک دینی که می تواند در جامعه نفوذ داشته باشد.

آقای رضوی:

 این اختلافات آنقدر عمیق هست که موبد دکتر اردشیر خورشیدیان رئیس انجمن زرتشتیان تهران آب پاکی را می ریزد روی دست شان و می گوید:

موبد دکتر خورشیدیان:

همچین صحبتی شما در مسجد یا کلیسای بروید بکنید پیغمبر شان پیغمبر نیست تیکه بزرگه گوشت هست اگر بگذارند بروی بیرون.

آقای رضوی:

حقیقتاً بعد از دیدن این همه اختلافات بزرگ و دعواهای شدید کاش اصلاً نمی پرسیدند که زرتشت پیامبر بوده یا نه.

آقای حسینی:

بله ملاحظه فرمودید برخی ها آمدند در مورد همین کتاب اوستا بخش گاتاها گفتند که زرتشت پیامبر نبوده، انجمن جهانی زرتشتیان همچین رویکردی را دارد، برخی ها آمدند اصلاً گفتند نخیر در گاتاها آمده است که زرتش پیامبر است از جمله موبد اردشیر خورشیدیان همچین حرفی را زده بودند حتی جناب آقای موبد رستم شهزادی هم در کتاب ترجمه گاتاهایشان آمدند گفتند زرتشت پیامبر بوده است و در یسنا هات 31بند سه، عنوانی که اصلاً گذاشتند علت برگزیده شدن پیامبران از جمله اشو زرتشت هست. یک کتاب دارید شما  هنوز نمی توانید بر اساسا آن بفهمید زرتشت واقعاً پیامبر بوده یا نبوده بعد می آیید به دیگران تبلغ می کنید می گویید بیایید پیامبر ایرانیان خیلی عجیب است.

دوستان برویم سراغ تماس های شما وچون فرصت هم دیگر برای ما موسع شده و از یک ساعت تایم برنامه یک ساعت و سی دقیقه خدمت تان هستیم بهتر می توانیم شنونده تماس های شما باشیم البته بنده قلباً دوست دارم که مخالفین تشریف بی آوردند یعنی مخالفین مباحث ما زرتشتی های عزیز موبدان عزیز زرتشتی که قطعاً اولویت دارند برای ما تشریف بی آورند و مطالب خود شان را ارائه بدهند.

آقای اصغر از دماوند سلام علیکم و رحمة الله

بیننده آقای اصغر از دماوند:

سلام علیکم و رحمة الله آقای حسینی بزرگوار

آقای حسینی:

زنده باشید إن شاءالله در خدمت شما هستیم

بیننده آقای اصغر از دماوند:

حال شما چطور است آقای حسینی خوب هستید إن شاءالله

آقای حسینی:

الحمد الله خدا را شکر

بیننده آقای اصغر از دماوند:

خسته نباشید، اولاً تبریک عرض می کنم این شبکه ای که برگرداندید الحمد الله دارید برنامه اجرا می کنید باز دوباره با قوت هر چه تمام تر و بسیار عالی الحمد الله برنامه ها را دارید اجرا می کنید و از این بابت از همه شماها تشکر می کنم مخصوصاً از آیت الله قزوینی بزرگوار که همیشه زحمت می کشند و این برنامه را دارند. من راستیت موضوع این هست که آقای حسینی یک دوتا نکته اگر اجازه بدهید عرض بکنم و صریحاً مصدع اوقات نشوم .

آقای حسینی:

خواهش می کنم.

بیننده آقای اصغر از دماوند:

کی اینکه آقای حسینی بزرگوار ما قدیماً که شبکه ولایت نگاه می کردیم خب مباحث، مباحثی در مورد شیعه و سنی بود بیشتر در مورد این مسئله کتاب ها معرفی می شد مقالات معرفی می شد و ما مطالعه می کردیم الان هم اگر امکانش هست که در مورد همین زرتشت کتاب و مقالاتی که به قول معروف سیری باشد که از ریشه این زرتشت را برای ما معین بکند اصطلاحاتش را توضیح بدهد مثلاً رتبه آخودن های شان حالا نمی دانم چه به آن می گویند

آقای حسینی:

موبد گفته می شود بله

بیننده آقای اصغر از دماوند:

بله اینها اصلاً مشخص بشود که ما اولاً این ارتباطات این درجات شان را بدانیم.

آقای حسینی:

آقای اصغری عزیز یک کتابی نوشته شده من همین جا خدمت شما معرفی بکنم ، برای بینندگان عزیزکتاب راه راستی بررسی و نقد باورهای زرتشتیان وباستان ستایان جناب آقای فاطری استاد و دوست بزرگوارم این کتاب نوشتند، این کتاب نقد زرتشت است من در آثاری که بنده دیده ام تا بحال در نقد زرتشت نوشته شده یا نگاشته شده بنظر بنده بهترین اثری که من تا الآن دیدم همین کتاب است که مراجعه اگر بفرمایید 12بخش دارد اینجا هم عقاید زرتشی ها را توضیح داده و هم رویکرد انتقادی و نقد علمی و مستند نسبت به توکل زرتشتی ها دارد من فقط این کتاب را معرفی می کنم. در مورد آن که شما فرمودید اینها اصلاً سلسله مراتب شان چیست برخی از واژه هایشان چطوری خوانده می شود اینها یک کتابی نوشته شده بود که اگر شما، من رفتم انتشارات فراوهر نداشتند این را، اگر انتشارات هیرومبا است اگر اشتباه نکنم مراجعه بفرمایید آنجا بله، انتشارات هیرومبا مراجعه کنید فکر می کنم داشته باشند، یک فرهنگ نامه ای هست که نوشته اند خود زرتشتی ها که آنجا آمده اند عبارات اصطلاحات را توضیح دادند آنچه که شما می خواهید در مورد اینکه مثلاً به این شخصی که نامش موبد است یا موبود است یا چه بوده است چه جایگاهی برایش قائل هستند،چه می گویند، تلفظ صحیح این عبارات چه هست در آن فرهنگ نامه آمده است. عرض کردم فراوهر نداشت کتابش را انتشارات هیرومبا فکر می کنم داشته باشد چون انتشاراتی زرتشتیان به من گفتند که مراجعه کنم به آنجا.

حالا این دوتا نکته به ذهنم رسید که خدمت تان عرض می کنم دیگر بعد آخر کتاب فکر کنم آقای دوستخواه اواخر کتاب آقای دوستخواه هم، بله، بله بله، به هر حال کتابی مثل همین ترجمه اوستای جناب آقای دوستخواه هم مراجعه بفرمایید به این اواخر کتاب خب؟ یعنی این کتاب اوستا جناب آقای دوستخواه هست اینجا اگر شما مراجعه بفرمایید به ، (بروم جلد دومش را گرفتم)، آخر کتاب مراجعه بفرمایید بعضی از این عبارت ها،حالا عربیش را می گوییم اعراب گذاری شده اینجا هست مثلا: بُندَهِش بهرام یَشت، یا اینها را دیگر عبارات را گذاشته و گفته که در کجای کتاب به این پرداخته شده و آن آدرس را هم برایتان آورده ، در کنارش فهرست دیگری هم آورده که آنجا قشنگ شما می توانید مراجعه بفرمایید و البته کتاب مستشرقین هم تا آنجا که در خاطرم هست یک سری رفرنس ها و آدرس هایی هم داده بود، این پاسخ سؤال اولتان.

بیننده آقای اصغر از دماوند:

بعد یک نکته دیگر اینکه آقای حسینی من داشتم می خواستم بگویم که الآن مثلاً بحث اعتقاد کلامی ما با اهل سنت اهمیتش مثلاً مشخص است که بخاطر چه ما باید برویم مثلاً عقاید خودمان را یاد بگیریم؛ این سؤال را هم دارم می پرسم چون که من خیلی علاقه مند به این برنامه هستم، بقول بعضی از دوستان مثلاً بعضاً می گویند که مثلاً صحبت می کنیم می گویند که خب چرا ما باید این مطلب را دنبال بکنیم من دوست دارم اهمیت این موضوع را هم شما که چرا دارید به مسئله زرتشت می پردازید را اگر بتوانید این را هم برای دوستان بفرمایید خیلی خوب می شود من این برنامه تان را، راستیت موضوع آقای حسینی بسیار دوست دارم. یعنی من از آن موقعی که این را دیدم من فکر نمی کردم که اینقدر برای من یک برنامه زیبا باشد و دنبال کننده اش باشم اما الحمد الله خیلی برنامه خوبی هست و از شما هم تشکر می کنم. دومین سؤال من هم این بود تشکر از شما می کنم از حضورتان مرخص می شوم اگر کاری با بنده ندارید.

آقای حسینی:

خواهش می کنم، ان شاءالله که موفق و مؤید باشید برادر عزیز و بزرگوار در پناه حق باشید.

بیننده آقای اصغر از دماوند:

یا علی خدا نگهدار.

آقای حسینی:

خدانگهدار شما، من همین جا یک نکته ای را عرض بکنم، من البته یک برنامه قصد داشتم که فقط برای اینکه چرا من دارم اینگونه می پردازم به بحث نقد زرتشت، بیایم نکاتی را عرض بکنم خدمت تان، ببینید آنچه که ما در جریان هستیم و می دانیم و حضور داشتیم در برخی از جلسات و آثار را هم داریم می بینیم. به دنبال این هستند که یک رقیبی برای فکر اسلامی ایجاد بکنند، و آن رقیب را فکر زرتشتی دیدند، البته در ایران آزادانه دارند فعالیت می کنند، دارند به هر حال در ایران آزادانه تعلیم و تعلم خودشان را دارند مسئله ای هم ندارد باید هم آزاد باشند،هیچ اشکالی هم ندارد این مسئله، اما این نکته را باید در نظر داشته باشیم، تبلیغات نسبتاً وسیعی را به نسبت جمعیتی خودشان دارند تورهای اردویی که دارند می گذارند، مدارسی را دارند من، اتاق فرمان تصویر مانیتور بنده را اگر لطف بکند؛ مدارسی را دارند زرتشتی ها دبیرستان دخترانه انوشیروان، خب ملاحظه بفرمایید اینها خیلی راحت، هیچ اشکالی ندارد هیچ ایرادی ما به این نداریم ولی خب وقتی که فعالیت فرهنگی از طرف مقابل باشد از طرف ماهم باید باشد. در مدارس شان می آیند نشانه های زرتشتی را می بینید، خب اینها همه دانش آموزان دختری هستند که می روند آنجا تعلیم می بینند تربیت می شوند با فرهنگ زرتشتی و قرار است اینها رها بشوند در جامعه اسلامی، یک نمونه من دارم خدمت تان می گویم. یا کارهای دیگری که انجام شده آموزشی حالا من بعضی هایش را بخواه به آن بپردازم شاید ایجاد مشکل بکند برای آنهایی که دارند این فعالیت ها را انجام می دهند، مثلاً اردوهایی که می برند بصورت مختلط و تعالیمی که دارند می دهند. یکی از دوستان بنده همین چند هفته قبل آمدند به من گفتند، چون کوه نورد بوده گفتند ما اردویی بودیم اینها آمده بودند در یکی از نقاط تهران در همان منطقه شمال تهران بعنوان اردو روز جمعه ما دیدیم دارند اینها  اوستا را تبلیغ می کنند در مورد زرتشت تبلیغ می کنند و چند گروه شبیه به این من دیده ام که اینها را بصورت اردو می آورند آنجا و شروع می کنند این تعالیم را به آنها می دهند می گویند پیامبر ایرانی ها زرتشت بوده است، پیامبر پارسی گوی زرتشت بوده  بیایید شما بدنبال پیامبر ایرانی ها باشید نروید به اصطلاح خودشان دنبال پیامبر اعراب باشید. خب ما باید این را جلویش را بگیریم، البته من مفصل توضیح خواهم داد من دیدم که بعضی از این هیئات هم البته یک نمونه را دیدم، خب با ذکر کورش و زرتشت اصلاً سینه زدند، این کلیپش را من دارم یعنی دارند ذکر زرتشت و کورش دارند می گویند خلاصه آن عزیزی که دارد این کار را می کند واقعاً علم ندارد، چون ذاکر اهلبیت هست من دستش را هم می بوسم اشکالی ندارد که ذاکر اهلبیت باشد و به هر حال در اشعار خودش بخواهد یک سری مفاهیم را بیاورد ولی زرتشت را بشناسند چه کسی هست بعد اسمش را بیاورند. برویم سراغ تماس بعدی، ببخشید منتظر ماندید پشت خط، آقای دماوندی از گرگان، سلام علیکم.

بیننده:

بسم الله الرحمن الرحیم آقای حسینی سلام علیکم.

آقای حسینی

آقای دماوندی

بیننده:

سلام علیکم

آقای حسینی:

آقای دماوندی سلام علیکم

بیننده:

بنده از گرگان تماس می گیرم،بنده برنامه چهارم یا پنجم اگر اشتباه نکنم بود که شما، برنامه پخش شد شما گفتید که دکتر فرهنگ مهر در کتاب دیدی نو از دینی کهن در یکی از صفحات گفته که موبدان ساسانی دین دبیره را از آن آفریدند و سعی در استحکام دوباره و استیلای دین زرتشت داشتند،آیا آن درست است؟

آقای حسینی:

من کتابی که، اسکنی که جلسه چهارم، اتاق فرمان نشان بده، کتاب دیدی نو از دیدی کهن جناب آقای دکتر فرهنگ مهر این اسکن هایی که من در جلسه چهارم در مورد زمان، زادگاه و خاندان زرتشت از آقای دکتر فرهنگ مهر نشان دادم. اینها گزارش های تاریخی است حالا اگر یک بخش دیگری.

بیننده:

بنده نمی خواهم به آنها استناد کنم من یک شیعه مذهب هستم و بعنوان کسی که در سنین نوجوانی کنکاش دارد بنده می خواهم بپرسم که با این همه شبه و این همه تشویش در آرا و اقوال زرتشت پس چرا آنها سعی در تحکیم همچین چیزی داشتند و ابزارشان برای این کار چه بوده؟ اگر که برنامه ای مختص به این دارید لطفاً کوتاه توضیح بدهید که من از ابهام در بیایم.

آقای حسینی:

بله من سؤال تان را دوباره بگویم؟ اگر درست هست همین را پاسخ بدهم دیگر، می فرمایید که شما آوردید از دکتر فرهنگ مهر یا دیگران که بلاخر بر اساس با ابزارهایی که داشتند با اینکه می داسنتند بحث جهالت نسبت به زرتشت وجود دارد یعنی مجهولاتی نسبت به زرتشت وجود دارد و حتی در مورد بحث زبان اوستایی حتی در مورد بحث تعالم زرتشت و اینها چرا دوباره دارند روی این تأکید می کنند و با چه ابزاری دارند به تبلیغات خودشان می پردازند. سؤال تان این بود؟

بیننده:

بله ولی بیشتر منظور من در دوره ساسانی که اوج این تفکر بود هست.

آقای حسینی:

در دوره ساسانی ها چرا آمدند اینقدر به بحث زرتشتی گری بها دادند. بله  جواب تان را می دهم. سؤال دیگری هم دارید؟

بیننده:

خیر

آقای حسینی:

موفق و مؤید باشید آقای دماوندی عزیز.

شادفر بیننده:

سلام شب شما بخیر استاد عزیز

آقای حسینی:

موفق و مؤید باشید در خدمت تان هستیم.

شادفر بیننده:

خدمت از ماست، سلام خدمت بینندگان عزیز شنوندگان محترم، استاد من پیرو این مطالب شما چندتا نکته را هم در واقع اضاف کنم، مطالبی که فرمودید، ممکن است برخی دوستان بپرسند که ما فرضاً ندانیم زرتشت چه زمانی بوده، خب چه اتفاقی می خواهد بیفتد. خب نکته اساسی اینجا است ما می خواهیم چگونه کتاب اوستا یا فرضاً گاتها را به این انتصاب بدهیم، می گویید این سخن زرتشت است فرضاً می گویند گاتها منتصب به زرتشت است. خب ما قدیمی ترین نسخه اوستا دکتر مال 700 سال پیش هست، 700 الی 800 سال پیش، خب آقای موبد نیکنام می گوید 11هزار سال پیش جناب زرتشت بوده، خب ما از 11هزار سال پیش تا 700سال پیش حساب کنیم حدود 10هزار سال می شود خب چطور باید قبول کنیم این سخنی که 10هزار سال هیچ از آن سندی نداریم بخواهیم انتسابش بدهیم به شخصی که فرضاً 11هزار سال پیش بوده است.

آقای حسینی:

بله، آقای البته نیکنام 11هزار سال پیش را نگفته اند

شادفر بیننده:

8هزار سال پیش ببخشید، 8هزار سال پیش

آقای حسینی:

8500را آورده اند ایشن که، بله

شادفر بیننده:

بله حالا بحث این است می گویم وقتی ما قدیمی ترین نسخه اوستای مان مال 700الی800سال پیش هست خب این زرتشت حالا 4هزار سال پیش باشد 5هزار سال پیش باشد مال هر زمانی که باشد حدود 1000،الی 2000سال یک دانه برگ ما از اوستا به عنوان سند نداریم؛ خب چطور باید انتساب بدهیم این را، خب این نکته اول که واقعاً بخواهیم روی آن فکر کنیم و منطقی فکر کنیم می بینیم می شود خیلی در واقع تحریف و می شود خیلی مطالب دیگری در واقع انتساب داد به زرتشت به بهانه شفاهی بودن مطالب این یک نکته.

نکته دیگر فرمودید در مورد آقای هاشم رضی که بحث چند زرتشت را مطرح کرده دوتا از زبانشناسان بنام دنیا جناب دکتر در واقع دکتر شرو و دکتر کلند که دیگر اینها زبانشناسای نامی دنیا هستند، یعنی کسی که بخواهد چند تا کتاب تاریخ را درمورد زرتشت بخواند محققین خارجی مخصوصاً اکثراً به سخنان جناب کلند در واقع یک سند، یک بازخوردی داده اند این به صراحت می گوید، می گوید آقای این زرتشت درواقع مجموعه ای از افراد بوده می گوید گاتها را مجموعه ای از افراد سرودند و اعتقاد به یک شخص حقیقی ندارند. یعنی می گویم در تکمیل سخن شما چند تن از درواقع زبانشناسان مطرح دنیا هم در آن صحه می گذارند که، ممکن است این هم یک نظریه است در واقع که می گویند بله این هم، ایشان مثلاً جناب کلند در کتاب مقالاتی در مورد  زرتشت می گوید،می گوید آقا مثلاً ماگاتها را می خوانیم همه آن سوم شخص است بیشترش، اصلاً مشخص است اینجا شخصیت حقیقی وجود ندارد به اسم زرتشت.

آقای حسینی:

حالا یک بحثی در مورد ضمائر گاتاها هست آنها بحث زبانشناسی اش را بعضی ها مطرح کردند بله.

شادفر بیننده:

این هم یک نکته که می خواستم در واقع مطلبی را در تأیید شما بگویم. و نکته آخر خانم مری بویس یکی از معروف ترین پژوهشگران زرتشتی است.

آقای حسینی:

بله

شادفر بیننده:

کسی که حدود یک سال آمده با زرتشتی یان یزد حتی زندگی کرده عمرش را در راه زرتشت در واقع هدر داده، به قول معروف صرف کرده ایشان می آید و نکته بسیار جالبی می گوید در کتاب تاریخ کیش زرتشتی، می گوید بر اساس منابع زبانشناسی به عنوان آخرین نظریه که بنده خواندم این بوده، بر اساس منابع زبانشناسی و باستان شناسی، در واقع و آن نکاتی که گات ها گفته است زرتشت و جامعه زرتشتی متعلق به قزاق استان است دیگر قزارق ستان هم به آن مناطق سرد سیر هم بسیار می خورد که ده ما مثلاً سرمای بسیار زیاد و دو ماه در واقع هوای تابستان ولی سرد؛ دارد می گوید به آب و هوای بسیار سرد در واقع قزاق استان می خورد می گوید منابع باستان شناسی هم داریم، منابع زبانشناسی هم داریم واین دوستانی که ادعا می کنند نظرات روز و در واقع زبانشناسی و باستان شناسی خانم مری بویس در کتاب تاریخ کیش زرتشتی اش به صراحت می گوید که یک روستایی هست در یکی از مناطق قزاق استان که هم منابع باستان شناسی داریم و هم زبانشناسی که جامعه زرتشت و گاتها متعلق به آن قزاق استان است.

این نکته را هم خواستم در واقع به عنوان جدیدترین و شاید آخرین نظریه ای که در این زمینه وجود دارد بگویم که دوستان نگویند نظرات نمی دانم باستان شناسی را بخوانید،نظرات زبانشناسی را بخوانید؛ این هم نظرات زبانشناسی و باستان شناسی خان مری بویس. ممنون هستم استاد به من وقت داید.

آقای حسینی:

ممنون هستم از شما ان شاء الله موفق و مؤید باشید، بسیار بسیار از شما جناب آقای شادفر عزیز که از محققین در این عرصه هستید، ممنون هستم ان شاء الله خداوند به شما خیر بدهد، در پناه حق باشید.

من توضیح بدهم اینجا، جناب آقای دماوندی از گرگان نکته ای را که فرمودند بله من حالا اسکن کتاب را نشان بدهم. این جمله را فرمودند، چقدر خوب بود که از جلسه چهارم این جمله در ذهن شان مانده بود. اتاق فرمان اگر تصویر مانیتور بنده را نشان بدهد ببینید این

کتاب دیدی نو از دینی کهن یا فلسفه زرتشت، جناب آقای دکتر فرهنگ مهر نوشته این کتاب را ایشان آمده است در صفحه 121،

کتاب خودشان، این کتاب پی دی اف آن در فضای مجازی هست راحت می توانید بگیرید مطالعه بکنید.

در مورد تاریخ سنتی زرتشت گفته که

آن گونه که پیداست تاریخ سنتی در دوره ساسانیان جعل شده

یعنی ساسانیان تاریخ سنتی را چکار کردند؟ جعل کردن و به دروغ گفتند. خب حالا چرا همیچین اتفاقی افتاده است؟ و دوره ساسانی ها چرا آمدند همچین کارهایی را انجام می دادند؟ خود آقای البته دکتر فرهنگ مهر یک جایی هم در کتاب شان اشاره کردند نسبت به این موضوع و گلایه ای را نسبت به این مسئله داشتند که دوره ساسانی ها هم، که حکومت ها می آمدند برای مشروعیت به خودشان جعل می کردند یک سری از تاریخ ها را و باعث می شدند که بلاخره ابهام تاریخی  هم بوجود بیاید یک جاهایی؛ دلیلش چه بوده است؟ دلیلش این بوده که  دوره ساسانیان خودشان را ، حکومت خودشان را استوار بر تعالیم زرتشت می دانستند برای مقارن شدن برخی سالها که آن سال مثلاً به پادشاهی رسیدن یک پادشاه بود، می آمدند می گفتند مثلاً اینقدر سال از زمان زرتشت گذشته است یا از زمان فلان حالا،دقیق تر بخواهم بگویم فلان پادشاه هخامنشی گذشته است، همین دوره در دوره پهلوی هم بوده دیگر یعنی همین جشن های2500ساله ای که می گرفتند این را دست کاری کردند2500سال نبوده آمده اند این آقایان تاریخ را صدو هفتاد، هشتاد سال را به قول زرتشتی ها بالا و پایین کردند حذف کردند برای چه؟ برای اینکه بتوانند، بخواهند بیایند بگویند که بله خلاصه زمان به پادشاهی رسیدن یا به قدرت رسیدن فلان شخص همزمان هست با مثلاً اینقدر سال، 2500سال از بعد از مثلاً خلافت فلانی. یعنی یک مقارنه ای اینها می خواستند به وجود بیاورند که مشروعیت شان محسوب بشود.

ساسانی ها اساس کارشان را تعالیم زرتشت می دانستند خب وقتی که یک حکومتی خواست تعالیم تحیریف شده ای را مبنای خودش قرار بدهد مثل همین کاری که ساسانی ها در مورد زرتشت کردند که اگر اصلاً زرتشت را دین بدانیم و بگوییم تحریف شده. یک سری پایه ها باید برای خودش بسازد که خب بعضی جاها اگر آن پایه ها وجود نداشته باشد مجبور به جعل می شود. خب می آید یک سری تعالیم را جعل می کند برخی ها که می دانید زرتشتی ها خودشان می گویند،و معترف اند که برخی از این اوستا در دوره ساسانی ها نوشته شده است موبدان نوشتند، نشستند دور هم گفتند آقا این را، یا یک سری کارهایی بوده اصلاً مردم انجام می دادند اینها آمده وارد کتاب اوستا شده. ساسانی ها این کار را انجام می دادند برای تقویت بنیان ها و پایه های حکومتی خودشان که بر مردم بتوانند حکومت بکنند. این دلیلی که وجود داشت و پاسخ به جناب آقای دماوندی که پرسیدند چرا ساسانی ها همچین کاری را می کردند.

قبل از تماس بعدی من این آقای شادفر را هم این نکته را عرض بکنم، ایشان فرمودند که بله بحث 11هزار

سال بوده،11هزار سال هم هست، آقای شادفر هم از عزیزان پژوهشگر و محقق در این زمینه هستند.

اتاق فرمان تصویر مانیتور بنده را نشان بدهند.

بخش، ترجمه گاتاها، سروده های اشو زرتشت، برگردان 17،هات، همراه با متن اوستای گزارش های زبانشناسی پژوهش و نوشته دکتر آبتین ساسانفر

آقای ساسانفر چند سال پیش فوت کردند رئیس انجمن جهانی زرتشتیان بودند. ایشان آمده است در

همان مقدمه کتاب سرآغاز، صفحه شماره17

گفته است یا نقل کرده است که زمان زرتشت را از 600 تا 9هزار سال پیش از میلاد گفته اند. 9هزار سال پیش از میلاد، 2هزار سال هم با میلاد مسیح(ع) فاصله داشته باشیم از میلاد مسیح هم 9هزار سال فاصله داشته باشیم با زرتشت، 9هزار سال و 2هزار سال، 11هزار سال پس گزارش 11هزار سال هم به هر حال وجود دارد که آقای شادفر اشاره کردند.

نکته بعدی را هم من عرض کنم فرمودید که خانم مری بویس نکاتی را گفتند و اینها بله مطالبی که می گویید و مطرح می کنید از شما ممنون هستم. من بجز مواردی که لازم هست ورود پیدا بکنم تا اینجا، بعداً حالا باید ورو پیدا بکنم به بحث مستشرقین سعی کردم ورود کمی داشته باشم، یعنی حتی گزارش های یونانی هم که من خواستم بیاورم رفتم سراغ یک زرتشتی که گزارش یک یونانی را آورده است، سعی کردم که کمتر به بحث مستشریقین بپردازم، آنجا اگر اثر و یا سندی از آثار خود زرتشتی ها بود از خود زرتشتی ها ارائه بدهم. بخاطر همین یک مقداری اینجا خودم خودم را محدود کردم به آثار زرتشتی ها مگر جایی که لازم بوده به آثار مستشرقین اشاره بکنم ولی بله بحث مناطق دیگری که فرمودید مستشرقین گفتند هم وجود دارد و از شما بزرگوار ممنون هستم.

اتاق فرمان تماس بعدی را اسم شان را می فرمایید؟ آقای کریم از کرمان سلام علیکم و رحمة الله.

بیننده:

سلام علیکم و رحمة الله

آقای حسینی:

صدای شما را بسیار ضعیف دارم در خدمت تان هستم.

بیننده:

سلام علیکم صدا خوب هست؟

آقای حسینی:

بله الآن بهتر شد

بیننده:

آقای حسینی من خیلی تشکر می کنم از شبکه ولیعصر یک اطلاعات جامع دارند به همه می دهند از شما هم تشکر می کنم بابت برنامه خوبتان. یک مسئله ای که من می خواستم، حالا شما خودتان اطلاعات کاملی دارید در باره دین زرتشت، من فقط می خواستم بگویم یک حدیث در کتاب خدمات متقابل اسلام وایران، شهید مطهری یک کلامی آورده اند که می گویند دین فلسفه و علم وطن ندارد. حالا بعضی ها می گویند که ما ایرانی ها چون ایرانی هستیم حتماً باید نمی دانم زرتشتی بشویم و از این حرف ها این خودش بزرگ ترین توهین ما بیایم به یک دین بگوییم چون ما ایرانی هستیم بیایم زرتشتی بشویم، این اصلاً با منطق جور در نمی آید یکی از نشانه هایی که یک دین کامل باشد این است که بتواند بر بقیه جاها نفوذ کند، شما نگاه کن مثلاً دین اسلام کلاً نفوذ کرده در ایران، بعد یکی از دلایلی هم که ما مسلمان شدیم همین فساد موبدان زرتشتی که در تمام کتاب ها حتی کتاب هایی که مسیحیان یا یهودیان.

آقای حسینی:

صدای تان را من خیلی ضعیف دارم، نمی دانم داخل استودیو اینطور هست یا بیننده ها هم اینقدر ضیعیف دارند.

بیننده:

الآن خوب هست؟

آقای حسینی:

بله بله الآن بهتر شد بفرمایید.

بیننده:

بله من می خواستم حتی در کتب چه مسیحیت چه یهودیت شما، حالا شما خودتان اهل مطالعه هستید من ..... می گویم. بنابر این یکی از دلایلی که می گویند ما ایرانی ها مسلمان شدیم فساد موبدان زرتشتی بوده که در همان موقع بوده شما الآن نگاه کنید جمعیت آن موقع ایران با حالا در کتب فقهی نوشته با نزدیک به 100ملیون بوده حالا اینی که در کتاب شهید مطهری بود، شهید مطهری هم آمده مطالب را آورده که از کدام کتاب ها و اینها این را آورده لشکر اسلام را هم گفته 10هزار نفر معرفی کرده اند، شما نگاه کنید چطور می شود که 10هزار نفر بیایند به ایران آن موقع با آن جمعیت غلبه می کنند. غرض اینکه مردم ما از در حکومتی که موبدان زرتشتی در آن بودند از فساد آنها خسته شده بودند. خب ولی شما نگاه کنید بعد از 1400سال امام خمینی یک فرد مسلمان همین مردم ایران را می آید بر پایه اسلام جلوی همین اعراب قلم می کند، جلوی همین عراق، که عرب بودند. خب من دارم می گویم اینهایی که می گویند آقا ما چون ایرانی هستیم حتماً باید نمی دانم زرتشتی بشویم این خودش بزرگ ترین توهین است. باید ما بگوییم نیست چنین چیزی که باید مال ایران باشد چون حالا نمی دانم زرتش ایرانی بود حتماً ما باید ایرانی باشیم. ما باید بگردیم یک دین کاملی پیدا کنیم. حالا این حرف ها را می زنند خیلی با عقل جور در نمی آید من فقط می خواستم همین مطلب را بگویم.

آقای حسینی:

درست می فرمایید. بسار ممنون هستیم از شما آقای کریمی عزیز

بیننده:

مخلصم، من باز هم می گویم تشکر می کنم از شبکه شما از برنامه  شما امیدوارم این برناه شما ادامه پیدا بکند.

آقای حسینی:

ان شاء الله ممنون هستم متشکرم از شما جناب آقای کریمی.

بیننده:

مخلصم، التماس دعا.

آقای حسینی:

موفق ومؤید باشید خدا نگهدار شما باشد. تماس بعدی اسم شان را مجدد بفرمایید آقای؛ خب پس اگر اجازه بدهید یک چند دیقیقه صبر بکند اتاق فرمان من این نکته را عرض بکنم اگر تصویر مانیتور بنده را نشان بدهید من این را پیدا کردم الآن، بزرگواری که تماس گرفته بودند از دماوند بودند به نظرم نکته ای را مطرح کردند اتاق فرمان تصویر مانیتور بنده را نشان بدهید. که فرمودند ساسانیان چرا می آمدند از بحث زرتشت را تحریف می کردند و اینهاکتاب دیدی نو از دینی کهن، جناب آقای همان دکتر فرهنگ مهر. ایشان در کتاب شان صفحه شماره 123من الآن این را آوردم علامت نزدم از رویش می خوانم برایتان. ببینید چه کار می کردند ساسانیان. این دیگر یک زرتشتی هست دارد این حرف را می زند

به نظر می رسد که ساسانیان مایل بودن شروع تاریخ سلطنت خود را با آغاز هزاره یازدهم که گفته می شد زمان ظهور هوشیدر نخستین نجات دهنده بعد از زرتشت بود برابر کنند و با این کار بر اعتبار اردشیر بابکان بیافزایند ، مگر در زمان ما در جشن 2500ساله بنیاد گزاری شاهنشاهی ایران، در تغییر تاریخ بر گونه ای عمل نشد که 2500سال درست با آغاز سلطنت دومین شاهنشاه دودمان پهلوی تطبیق کند و به این ترتیب در حدود 185سال تاریخ سلطنت ایران ندیده گرفته شد، جعل تاریخ در خدمت رهبران سیاسی پدیده نوی نیست.

این حرف یک زرتشتی است که می گوید در زمان ساسانی ها تاریخ جعل می کردند برای اینکه مشروعیت بدهند به کار خودشان و به هر حال، تقاطع گیری بشود در مناسبت های تاریخی که اینها دارند ب مناسبت های تاریخی که در گذشته وجود داشته این نکته که باز خواستم عرض بکنم آقای اصغری از دماوند پرسیده بودند من کتاب موبد، از کتاب جناب آقای زرتشتی، آقای فرهنگ، دکتر فرهنگ مهر خدمت تان نشان دادم. آقای کریم از کرمان نکته ای را فرمودند، فرمودند که آیا این توهین است که ما بگوییم که دین بر اساس نژاد باید مشخص بشود، واقعاً همین است، هم توهین است به کسانی که دعوت می شوند با این منطق وهم نژاد پرستی است از جانب کسانی که دعوت می کنند به یک همچین رویکردی؛ نژاد مگر برای شما تعیین کننده دین و اعتقاد باید باشد؟ مگر کسی را شما می شناسید که مثلاً یک، فکر کنید یک ایرانی  بیاید بگوید من شیر پاستوریزه نمی خورم، چرا؟ چون علم پاستوریزه کردن شیر متعلق به ایران نبوده که الآن اروپایی ها آمدند این کار را کردند من این کار را استفاده می کنم. نه واقعاً اگر علم باشد شما می توانید به آن علم به ما هو علم مراجعه بکنید؛ البته این بحث را علوم انسانی، اسلامی را می دانم که چه مباحثی در موردش مطرح هست.من دارم علوم عموماً تجربی را می گویم و حتی الهیات را دارم می گویم، الهیات دیگر اولی است نسبت به اینها و قتی که بدانی خدا یکی است نمی شود بگوییم من برم سراغ دوتا خدا بخاطر چی؟ چون نژاد من نژادی است که قبلاً می گفتند خدا دوتا است.

بعد فرمودند که مردم خسته شده بودند از فساد موبدان بله در ایران باستان موبدان به هر حال کارهایی را انجام داده بودند که مردم اسلام را اینگونه پذیرفتند، هرچند در حمله اعراب به ایران اتفاقات بدی رخ داد که اینها مخالف تعالیم اهلبیت بود و  از اساس ما در مورد بحث همین حمله اعراب به ایران بحث داریم در مورد مشروعیتش و اینها ولی به هر حال اینجا هم اوضاع خوبی را در آن بحث حکومت داری نبوده، نداشته، حالا ان شاء الله من جلوتر برم بر اساس یک سری از کتاب هایی که الآن درام فیش برداری هایش را انجام می دهم ان شاء الله برای تان ارائه خواهم داد که چه اتفاقاتی آن زمان می افتاده، اصلاً فیش های حقوقی چه تفاوت های فاجعه بار و فاحشی را داشته بین درباریان و مردم عادی اینها را به شما یکی یکی نشان می دهم آنها جزء ناگفته ها است.اگر شما از گفتن مطالب ما در مورد زرتشت تعجب کریدید حالا صبر بکنید ببینید چه مباحث دیگری را مطرح می کنیم.

و فرمودید که بله چون ما به هر حال نژاد پرست نیستیم امام آمد کشور ایران را در مقابل حمله اعراب منظورشان دفاع مقدس بود و جنگی که عراقی ها داشتند حفظ کرد بله درست است امام خمینی نگفت که خب اینها چون عرب هستند حالا اجازه بدهیم وارد مرزهای ما بشوند نه، آن شیعیانی هم که در جبه بودند نگفتند اینها چون عرب هستند باید اجازه بدهیم، نه،جلوی شان ایستادند عرب هست یا فارس هست، ترک است یا لر است، یا بلوچ است اگر انسان خوبی باشد با عدالت رفتار بکند این انسان مورد تکریم واقع می شود اگر بخواهد تجاوز بکند باید جلوی این تجاوز شان گرفته بشود فرقی برای بحث نژادی برای  ما وجود ندارد.

نکته دیگر هم بنده اضافه بکنم نسبت به این موضوع که فرصت هم دیگر نداریم و آن هم این است  که خب در ایران باستان سلسله حکومت داری عموماً چه بوده است؟ مورثی بوده است. یعنی یک شخص به پادشاهی می رسیده فرزند خودش را به عنوان جانشین خودش قرار می داده. خب ما یک انقلاب شیعی داریم این انقلاب شیعی جلوی همچین مسئله ای را گرفته است دیگر از آن مورثی بودن در آورده این را؛ خب این آیا خوب است یا بد است؟ یعنی واقعاً آنهایی که بعضی وقت ها شعارهایی را می دهند مثل شعارهای دموکراسی و اینها واقعاً شما حکومت سلطنتی را می خواهی قبول بکنید که در تاریخ ایران و باستان بوده است یا حکومتی را که آمده است و گفته است نباید حکومت سلطنتی باشد. خب این نکته بعدی.

مسئله آخر که من می خواهم خدمت تان عرض بکنم این است که ما جلوتر بخواهیم برویم در برنامه تاریخ بدون روتوش می خواهیم بپردازیم به بحث مسلمان ها هم ما معتقد هستیم مسلمان ها هم کار اشتباه داشتند کم هم نبوده اشتباهاتشان در طول تاریخ ولی ما مکتب اهلبیت (ع) را جدا می دانیم از اشتباهاتی که انجام داده بودند و ادله داریم برایش دیگر یعنی اگر یک جایی بیاییم بگوییم که مسلمان ها اینجا اشتباه کردند این منش و روش ثقلین نیست باید ما آنجا بگوییم که به چه دلیل ما می گوییم که به چه دلیل این روش و منش اهلبیت نبوده است و آموزه های دینی اسلام بر مبنای مکتب اهلبیت (ع) این را نگفتند. به اینها را هم می رسیم شاید جلوتر برویم یک انتقادهایی هم نسبت به عملکرد مسلمین داشته باشیم که شما هم نسبت به آن مسئله تعجب بکنید. به هر حال با ما همراه باشید ان شاءالله من نمی دانم چرا عزیزان و موبدان زرتشتی تماس نمی گیرند آن بزرگواران ما برنامه را در اختیارشان قرار دادیم الآن هم من عرض نکردم که همین الآن می خواهید بیایید اینجا مناظره کینم که یک زمان حالا نگرانی برای این بزرگوارانی که می خواهند تماس بگیرند بوجود بیاید. بیایند اینجا مطلب شان را بفرمایند یا سؤال شان را بپرسند؛ حالا اگر نکته ای را گفتن نکته ای بود که ما نقد به آن داشتیم همانجا متوقف می کنیم بحث را نقد می کنیم ایشان ادامه بدهند اگر نه نکته ای بود می خواستم تبیین بکنم. اصلاً بیاید به ما بگویید آقا شما این مسئله را اشتباه فهمیدید یا بیایید بگویید بلاخره ببینید آقایان عزیزان موبدان زرتشتی بزرگواران بلاخره این مطالبی که من نشان می هم  این مطالب را دارم از روی کتاب ها نشان می دهم دیگر؛ یا بیایید بگویید آقا اینها نیست در این کتاب ها حداقل، یک چیزی بگویید چرا رها کردید این مسئله را ما که رها نمی کنیم مباحث علمی مان را از شما می خواهیم شما هم این موضوعات علمی را رها نکنید بیایید پاسخ بدهید. من اتفاقاً خیلی خوشم آمد موبد اردشیر خورشیدیان که دیدند آمدند نسبت به بحث نبوت زرتشت برنامه ویژه گذاشتند در فضای مجازی توضیح دادند و نکات خودشان را گفتند ماهم تعرضی نداشتیم نسبت به اینها خدای نکرده که، خب نکات خودشان را آمدند مطرح کردند  خدا خیرشان بدهد اتفاقاً کلیپ شان را هم پخش کردیم بدون اینکه آن کلیپ را بخواهیم نقد بکنیم.

ان شاء الله شما بینندگان عزیز هم موفق و مؤید باشید پیام ما را برسانید به زرتشتی ها برسانید به موبدان زرتشتی ما خط اسکایپ هم گذاشتیم برای بینندگان عزیز عذر خواهی می کنم از عزیزانی که پشت خط بودند و پیام فرستادید، سؤال فرستادید. ان شاء الله من سعی می کنم این سؤالاتی که به دست ما می رسد و برای ما می فرستید را آنهایی که قابلیت حل و هضم در مباحث دارد را حل بکنم در موضوعات به آن مسائلی که می پردازم سؤالات شما را پاسخ بدهم ذیل همان ها آنهایی هم که نه جدا نیاز به پاسخ گویی داشته باشند ان شاء الله به صورت جدا مطرح می کنم و آن سؤال را نسبت به آن ان شاء الله پاسخ گو خواهم بود. ممنونم از لطف شما بینندگان عزیز و ارجمند ان شاء الله هر کجا هستید در پناه حق باشید، تعصب نداشته باشید.

ما چند سال در این دنیا هستیم ولی بعد از این قرار هست یک زندگی ابدی داشته باشیم ببینیم اعتقادات مان چیست ببینیم چطوری می خواهیم زندگی بکنیم به تعصب به بازی به خانواده حتی که بگوییم که خانواده ما همچین اعتقادی باید داشته باشیم، به آباء و اجداد نفروشیم آینده خودمان را خودمان برویم تحقیق بکنیم نیاز هم نیست در بوق و کرنا باشد بعضی از این تحقیقات و پژوهشات برای خودتان بعضی وقت ها اگر می بینید شرایطش را ندارید خودتان بروید پژوهش بکنید به هر چیزی که رسیدید آن حق بود ان شاءالله به آن عمل بکنید. موفق و مؤید باشید التماس دعا دارم از همه شما خوبان، یا علی مدد خدا نگهدار.

و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته


تاریخ بدون روتوش >

شبکه ولی عصر تاریخ بدون روتوش سید محمد حسینی