شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
بازگشت پلاس استاد علیرضا پورمسعود

قسمت اول برنامه بازگشت پلاس، با کارشناسی استاد علیرضا پورمسعود با موضوع جنگ شناختی و رسانه در عصر اهل بیت علیهم السلام


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 27 مرداد 1399

مجری:

به نام خدا سلام عرض می کنم خدمت شما بینندگان عزیز و بزرگوار شبکه ی جهانی ولیعصر(عج). خدا را شکر می کنیم که یک بار دیگر در خدمت شما هستیم و می توانیم سلسله مباحثی را در راستای ارتقاء معرفتمان نسبت به اهل بیت علیهم السلام در خدمت شما باشیم. شما بیننده ی برنامه ی بازگشت پلاس هستید و قرار هست ان شاالله از این به بعد سلسله مباحثی را پیرامون موضوع جنگ شناختی و نقش رسانه در عصر اهل بیت علیهم السلام به کارشناسی جناب استاد علیرضا پورمسعود در خدمت شما عزیزان باشیم. جناب استاد پورمسعود سلام علیکم

استاد پورمسعود:

اللهم اجعنا من المتمسکین بولایة امیرالمومنین والائمة المعصومین. أعوذ باالله من الشیطان العین الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. بنده هم سلام عرض می کنم خدمت شما و بینندگان عزیزشبکه ی جهانی ولیعصر. در خدمتتان هستم.

مجری:

در ابتدا قبل از شروع بحث لازم می دانم یک معرفی نسبت به کارشناس برنامه خدمت شما بینندگان عزیز تقدیم بکنم. استاد علیرضا پورمسعود فارغ التحصیل رشته ی علوم سیاسی و هم چنین فارغ التحصیل دوره های مرکز تخصصی مهدویت حوزه ی علمیه ی قم در زمینه های مختلفی مثل: منجی در ادیان، مستشرقین و مهدویت، غرب و مهدویت و امام شناسی هستند. از آثار مکتوب ایشان می توان به کتاب "تنها ترین مرد تاریخ" در موضوع جامعه شناسی آخرالزمان هم اشاره کرد. استاد علیرضا پورمسعود از مدرسین مرکز تخصصی مهدویت حوزه ی علمیه ی قم و بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) هستند و همچنین مدرس مجموعه ی سراج در زمینه های مختلفی از جمله: سواد فضای مجازی و سواد رسانه بودند. ایشان مقالات علمی پژوهشی و علمی ترویجی مختلفی در زمینه های: فِرَق، مهدویت و رسانه منتشر کرده اند. سخنرانی ها و مطالب تحقیقی ایشان در زمینه ی نفوذ و عملیات روانی هم نیازی به معرفی بنده ندارد و هرکسی که در این زمینه ها در فضای مجازی فعالیت داشته باشد، حتما با این مباحث آشنا هست. خب جناب پورمسعود عزیز به عنوان اولین سوال از خدمت شما این را مطرح می کنم که اساسا جنگ شناختی به چه معنایی هست؟ و چه لزومی دارد که ما در شرایط فعلی به این مسئله بپردازیم؟ اگر در این زمینه توضیح بفرمایید ممنون می شوم.

استاد پورمسعود:

ببینید ما بحثی که در خصوص اهل بیت و تاریخ اهل بیت داریم، این تاریخ را عموما مورد بحث قرار داده اند و در مورد آن نظر داده شده و شاید یک بحث کلیشه ای شکل گرفته است. منتهی نکته ای که وجود دارد این است که مباحث رسانه ای آن روز یعنی فضایی که آن روز اهل بیت با آن درگیر بوده اند، اصحاب اهل بیت با آن درگیر بوده اند، دشمنانی که روبه روی اهل بیت قرار داشتند از ابزاری استفاده می کردند که آن ابزار منجر می شده به یک سری رفتاری که افراد جامعه نسبت به اهل بیت پیدا می کردند. این مغفول مانده است یا کم به آن پرداخته شده است. این را می خواهیم در موردش در این سلسله جلساتی که در این برنامه داریم صحبت بکنیم. منتهی نکته ای که وجود دارد این است که در عصر آخرالزمان باید صدای شیعه بلند باشد. یعنی شیعه باید خودش را معرفی بکند. صاحب الزمان(عج) را باید معرفی بکند. چطور معرفی بکند؟ با این رسانه ی گسترده ای که الان در اختیار ما قرار گرفته است. منتهی نحوه ی استفاده از این رسانه ها، نوع برخورد و روش هایی که وجود دارد باید تبیین بشود. اینکه چطور می شود امام زمان را معرفی کرد. من یک مثال بزنم: شما نسبت به یک پدیده ای که تا بحال با آن مواجه نشده اید مثلا جعبه ی دستمال کاغذی، میز، خودکار، چیزی که تا بحال ندیده اید که مثال آن می شود یک نوزادی که اولین بار چیزی را دریافت می کند و می بیند. تصویر شما به عنوان اولین برخورد در ذهن تان چه می تواند باشد؟ الان مثلا ما سوال بکنیم که آقا شیعه را در جهان با چه تصویری می شناسند؟ طرف گوگل سرچ می کند، یاهو سرچ می کند تصاویری که می آید حالا هر چی که هست، اولین برخوردش نسبت به تشیع تا به او می گویند "شیعه" همان در ذهنش می آید.

وقتی می گوییم "امام زمان"، چی در ذهن مردم می آید؟ حالا چه در داخل و چه در خارج از کشور و چه فضای اصلا حکومت جهانی را شما تصور بکنید. پس وظیفه ی ما به عنوان آدم منتظر که در وظایف هم آمده، معرفی امام زمان به مردم است. خب چه بهتر که ما رسانه ای ایشان را معرفی بکنیم. منتهی این رسانه یک سری شرایط دارد،روش ها دارد، رهیافت هایی دارد که اگر ما به آنها آگاه نباشیم ممکن است نه تنها مفید نباشد بلکه به ضرر تشیع تمام شود. پس باید اینها را آموزش ببینیم. مثل این است که سلاحی یا شمشیری به شما بدهند و شما آموزش ندیده اید و بروید در میدان! خب مشخص است یا به خودتان آسیب می زنید یا بقیه به شما آسیب میزنند. پس امروز یکی از ضرورت هایی که ما به بحث رسانه و سواد رسانه ای و مباحث این چنینی جنگ شناختی، جنگ روانی، عملیات روانی و اینها می خواهیم بپردازیم این است که باید شیعیان یاد بگیرند اولا در مواجهه با اطلاعاتی که دریافت می کنند، تحلیل درست داشته باشند. دوما اطلاعاتی که دارند و آن شناختی که نسبت به اعتقاد خودشان دارند چطور منتشر بکنند و با مخاطبین خودشان ارتباط برقرار بکنند.

مجری:

بسیار ممنون از پاسخ کامل تان. شما در خلال مطالب تان صحبتی از جنگ کردید و ما می دانیم که یکی از مولفه های مهم و تاثیر گذار در مسئله ی جنگ بحث قدرت هست. حالا که بحث به اینجا رسید به نظرم جا دارد که کمی به عنوان قدرت در جنگ هم بپردازیم و برای ما لطفا بفرمایید که قدرت در جنگ چه انواعی دارد و هر کدام از این انواع شامل چه تعریفی می شوند؟

استاد پورمسعود:

سوال به جایی پرسیدید. ببینید ما وقتی صحبت از جنگ می کنیم و یک قدم حتی عقب تر، وقتی می خواهیم صحبت از رسانه بکنیم، شاید حالا این یکی دو قسمت از برنامه به مقدمات پرداخته شود. شاید مخاطبین نگاه بکنند بگویند آقا اینها را ما جسته گریخته دیده ایم و مطالب شاید تکراری باشند. اما ایرادی ندارد. ما مقدمات را مطرح می کنیم و بعد وارد مصادیق می شویم و جریان شناسی ها را معرفی می کنیم و میاییم جلو. ولی خب شما وقتی صحبت از جنگ می کنید، مسئله ی قدرت مطرح است. یعنی که انسان بما هو انسان نیاز به قدرت دارد. دوست دارد تحک بکند، حکومت بکند و فضای قدرتی که در او وجود دارد را به بقیه تحمیل بکند. به همین دلیل ما ابتدا برای مقوله ی قدرت یک تعریف داشته باشیم. تعریف قدرت یعنی توانایی تحمیل اراده ی خود بر دیگری و طبیعت. یعنی من می توانم قدرت خودم را به اشیا، این میز و چیزهای دیگری که وجود دارد و افراد مختلف تحمیل بکنم. حالا این قدرت را من چطور می توانم تحمیل بکنم؟ آیا انواع دارد؟ بله! ببینید یک زمانی ما می گفتیم قدرت نرم، قدرت نیمه سخت و قدرت سخت. یعنی این سه تا نوع قدرت مطرح بود. در فضای رسانه ای، در فضایی که کشورها با هم مواجه بودند. دولت ها و گروه ها با هم مواجه بودند. اما این پیشرفته شده و قدرت دیگری هم مطرح شده است. قدرتی به عنوان "زیرکانه" مطرح میشود که به آن می پردازم که همان زیرمجموعه ی قدرت شناختی خودمان است.

ببینید وقتی ما می گوییم قدرت سخت، یعنی اینکه با زور. یعنی شما یک سلاح دارید و به واسطه ی تهدید می گویید که آقا فلان کار را باید انجام بدهید. خب طرف از جانش می ترسد. از اینکه صدمه ببیند می ترسد و کاریکه آن ظرف می خواهد را انجام می دهد. اراده ای که شخص اول به شخص دوم می خواهد تحمیل بکند. دومی قدرت نیمه سخت است که مربوط به بحث معیشت و اقتصاد افراد می شود. حالا یک زمان من آیم سر شما را کلاه می گذارم به روش های مختلفی که شنیدیم و دیدیم. این می شود نیروی نیمه سخت. مثل فضایی که داریم در بین الملل دریافتش می کنیم. تعهدات و تحریم. اینها می شود قدرت نیمه سخت که با بازار و بحث اقتصادی مردم سرو کار دارد. یک قدرت داریم قدرت نرم که این خیلی مهم است. قدرت نرم یعنی چی؟ یعنی اینکه شما هنر داری از طریق گفتار،رفتار،تکنیک های مختلف طرفت را وادار بکنی کاری که شما می خواهید را انجام بدهد و اصلا نیازی نیست برای او مطرح بکنی! یعنی ایشان (طرف یا گروه مقابل) را توی یک مسیری قرار می دهی که خودش با رضایت کامل کار را انجام می دهد. حالا هدف شما چه می تواند باشد؟ می خواهی از او پول بگیری می آیی شروع میکنی با او صحبت کردن و فضا را برای او فراهم می کنی واو خودش پول را به شما تقدیم می کند!بله این قدرت نرم است.

حالا ما مثال کوچک میزنیم.مثال بزرگتر این است که چطور می شود یک نفر بیاید از عقیده ای که سالها با آن بزرگ شده است دست بکشد و روبه روی همان عقیده بایستد! این مهم است. حالا می شود فضای شبهه که یکی از ابزارهای آن است و مفصل در موردش صحبت می کنیم که چطور می تواند اتفاق بیفتد. اینکه فضا چه شکلی برای طرف ترسیم می شود که او خودش مقابل آن اعتقاد قرار می گیرد. این دیگر قدرت سخت و چاقو و اسلحه و گروگان گیری و اینها نیست. خودش در آن مسیر قرار گرفته است.

مجری:

خطرناک ترم هست

استاد پورمسعود:

بله شما می بینید یک اتفاقی که می افتد با اعضای خانواده ی خودت سر یک موضوع درگیری. چه شده که مثلا خواهر شما، برادر شما، پدر شما یک عقیده دارد و شما روبه روی آن عقیده ایستاده اید. همه با هم در یک جا زندگی می کردید، یک غذا میخوردید، باهم می رفتید و با هم می آمدید. این چه اتفاقی است؟ همین است که من ائل صحبت ها عرض کردم اگر تککنیک و تحلیل درست نسبت به اطلاعات دریافتی نداشته باشیم، خودمان متوجه نیستیم ولی آسیب میزنیم به جریان مهدویت، جریان ثقلین. برای همین باید این ها را خوب درک بکنیم. این مقدمه ی اول.

مقدمه ی دوم بحث قدرت زیرکانه  که مطرح شده است، دقیقا به بحث جنگ شناختی مربوط می شود. آقا جنگ شناختی چه تفاوتی با جنگ روانی و عملیات روانی دارد؟ چون اینها فضاش با هم متفاوت است. جنگ شناختی یعنی اینکه اولین شناختی که شما نسبت به یک پدیده پیدا می کنید. من یک مثال بزنم در جلسات بعد مفصل در این باره صحبت می کنیم. در تاریخ خوانده ایم وقتی که آقا امیرالمومنین شهید شدند، در شام گفتند که مگر امیرالمومنین(ع) نماز می خواندند که در مسجد ضربت خوردند؟ خب این را خیلی خوانده ایم، مدرسه هم امتحان داده ایم و نمره اش را گرفته ایم. در هیئت شنیده ایم، شب قدر شنیده ایم و جاهای مختلف. یک بار به این فکر بکنیم مردم شام چه تصویری نسبت به امیرالمومنین(ع) داشتند که برایشان سوال شد مگر ایشان نماز می خواندند؟ یعنی طرف متعجب شده است. چه تصویری ایجاد کرده بودند؟ این یعنی جنگ شناختی که جریان اموی علیه امیرالمومنین(ع) در رسانه هایش راه انداخته بود. اینکه چه تصویری وجود داشت که امیرالمومنین(ع) را یک فرد بی نماز نعوذ بالله معرفی میکند.

 یا مثلا در جریان عاشورا، وقتی اسرا را به شام می آورند چه می گویند؟ می گویند اینها خارجی هستند. خارج از دین!چه تصوری چه شناختی وجود دارد؟حالا آرام آرام جلو می آییم. مثلا شما علیرضا پورمسعود را نمیشناسید.قبل از اینکه شما با من برخورد حضوری داشته باشید، کافیست یک نفر خوب من را بگوید یا بد من را بگوید.شما یک پیش فرض ذهنی دارید. حالا شما اگر تقوا داشته باشید، حضوری ببینید بدون قضاوت برخورد می کنید. اگر هم نداشته باشید کلا با دید منفی نگاه می کنید. چرا؟ چون اولین تصویر را در ذهن شما آن شخص کاشت نسبت به علیرضا پورمسعود.

حالا شما این را بست بدهید. الان شما بروید اروپا و بگویید امام زمان. صحبتی که با شما میکند

، پاسخی که به شما می دهد، متاثر از دریافت های اطلاعاتی است که از فضای مجازی داشته است. از رسانه ای که دم دستش بوده است. حالا یک شبکه ی ماهواره ای بوده، ممکنه یک سایت بوده، تلگرام بوده یا هر چیز دیگری که شما به عنوان رسانه این را بشناسید.

 پس ما امروز در جنگ شناختی قرار داریم. این قدرت زیرکانه کجا مطرح می شود؟ این را ایالت متحده ی آمریکا مطرح کرد، در انتخابات اخیری که برای ترامپ داشت. اینها چه می گفتند؟ ادعا چه بود؟ می گفتند روسیه یک سری اکانت هایی را ساخته است که تصویری برای مردم به وجود آورده که اینها بروند به ترامپ رای بدهند. ببینید یعنی شما می توانید روی انتخابات یک کشور اثر بگذارید که فلان نماینده برود و فلان نماینده نیاید. ما چقدر شناخت داریم؟ ببینید فضا خیلی فضای مهمی هست. ما یک جا درگیری شناختی داریم.

حالا این فضای درگیری شناختی را می خواهیم خوب باهاش آشنا بشویم در حوزه ی اهل بیت. ببینیم سیره ی اهل بیت با اینها مواجه بودند. برعکس چیزی که تاریخ اهل بیت را متاسفانه آمدند و مطلق در همان تاریخ بررسی می کنند. در صورتی که بنده معتقدم حضرت رسول صلوات الله علیه و ائمه ی اطهار، اینها اساتید بزرگ عملیات روانی و استاد رسانه در طول تاریخ هستند. حالا بحث می کنیم در موردش من دلایل و استدلال های خودم را می آورم. شما ببینید من مثال بزنم و یک مصداق بیاورم. جنگی که امیرالمومنین با معاویه داشت، یک روایت از رسول خدا نقل شده که عمار را فئه ی باغیه می کشند. یعنی پیامبر جنگ شناختی را شروع کرده بودند و گزارش تاریخی داریم که یک عده می ایستادند که ببینند عمار را چه کسی می کشد که بروند همان سمت! خب یعنی چی؟ یعنی شناختی که مردم نسبت به امیرالمومنین و نسبت به عمار داشتند زمین تا آسمان متفاوت بوده است. یعنی این تصویر را از پیامبر داشتند که آمدند در جنگ و حالا در جنگ عمار کدام طرف می جنگد؟ باید ببینیم کجا کشته می شود. خب عمار کشته شد رفتند سراغ معاویه وعمروعاص آن طرف طراح عملیات روانی است. چی گفت؟ گفت امیرالمومنین قاتل عمار است چون او را به جنگ آورد!

جنگ شناختی است. حالا واکنش های امیرالمومنین، نامه هایی که در جنگ صادر شده است را مفصل ان شاالله بررسی می کنیم. یک داستان کوچک آوردم که بدانیم ما فضایی که در جنگ شناختی و عملیات روانی داریم فضای بسیار مهمی است که در آخرالزمان به شدت غبارآلودتر از دوره ی اهل بیت است. چرا که آن روز امام معصوم را فرد میدیده است ومی توانست سوال بپرسد ولی امروز ما دسترسی به معصوم نداریم. یعنی با توجه به ثقلینی که در اختیار ما قرار گرفته است، و بحث توسل و توکل و اینها باید دقیق ترین و نزدیک ترین تحلیل به این مکتب را ما داشته باشیم. در خصوص سطح درگیری ها در بحث انواع قدرت ما یک جنگ شناختی داریم، جنگ نرم داریم و جنگ سخت. جنگ شناختی را توضیح دادم . جنگ نرم هم درگیری است که با ابزار رسانه رخ می دهد یعنی در فضای ذهن و فضای احساسات افراد درگیری را به وجود می آورد. یعنی طرف احساساتی می شود و می رود سمت یک اتفاقی یا برای او فضای اقناع به وجود می آیدو اقناع از قانع شدن می آید. یعنی طرف را درش شکی ایجاد می کنند یا برایش یک یقینی را ایجاد می کنند و حالا برای مصداق اینها ما می توانیم فرقه ها را بررسی کنیم. چطور می شود که یک فرد نسبت به راس فرقه طوری اقناع می شود که اگر طرف بگوید بمیر، می میرد! چه فضایی و چه درگیری در ذهنش و چه فرآیندی در مغزش شکل گرفته است که این نگاه و این نوع رفتار و این نوع واکنش در آن به وجود آمده است.

ما کلا دو نوع در بحث قدرت و جنگ درگیری داریم. یکی درگیری فیزیکی است. شما تلاش می کنید به دشمن خسارت بزنید. ادواتش را بزنید و برخورد فیزیکی داشته باشید. سربازانش را از بین ببرید و همه ی این موارد. یک برخورد دیگر هم داریم. برخورد روحی روانی لشکر دشمن یا گروه مقابل.اینکه طرف آمده و قدرت دارد باشه قدرت دارد مشکلی نیست. به طور فیزیکی آسیب میزند ولی وقتی ذهن فرد را خراب کنید و روحیه ی آنها را بشکنید خیلی هنر می خواهد. مثلا یک مثال بزنم نمیدانم درست است یا نه به عنوان یک مصداق جنگ نرم می گویم. می گویند اولین باری که یک نفر در دوره های قدیم که با هم درگیری داشتند، می گویند در شب می خواستند حمله بکنند فرمانده گفت هر کس دوتا مشعل به دست بگیرد. شما فرض بکنید که اینها هزار نفر بودند و از قلعه که دشمن اینها را می دید فکر می کرد دو هزار نفر هستند. یعنی یک نوع عملیات فریب را اینها انجام دادند. برای همین دشمنان روحیه شان را باختند. این روحیه که از بین رفت، تصرف قلعه، تصرف آن هدف و آن زمین ساده تر می شود. برای همین شما اگر دقت بکنید بحث محور اصلی مقابله با انسان و بعد  روانی و ذهنیش با رسانه هاست. یعنی چطور می تواند با شما برخورد صورت بگیرد و شما بتوانید درگیری ایجاد بکنید. من یک مثال بزنم و ادامه ی بحث را داشته باشیم. مثلا اندیشمندان نظامی و استراتژیست های معروف جملات جالبی بعد از تجربیاتشان از جنگ ها دارند. مثلا لیدل هارت میگوید:هدف واقعی در جنگ غلبه بر تفکر فرمانده دشمن است.حال شما مصادیق در گیری های اهل بیت دور خودشان را ببینید.یعنی اصلا فرد با تفکر اهل بیت مشکل داشته.امروز امیرالمومنین ،فردا حسن بن علی ،پسفردا حسین بن علی و... .

پس میبینیم درگیری تازه است و قدیمی نیست. امروزم ما با اینها درگیریم. اون با خط اهل بیت مواجه است ما هم روبه روی آنها ایستاده ایم. پس او مجهز است و هدفش مشخص است و می داند میخواهد چکار بکند، ما این طرف یک چیزهایی می دانیم و یک چیزهایی نمی دانیم. پس اساسا باید یاد بگیریم این روش ها و تکنیک ها را.

هدف ولقعی در جنگ غلبه بر تفکر فرمانده است نه جسم سربازانش! اگر ما علیه نیروهای دشمن عملیاتی اجرا کنیم، اساس به این دلیل است که بر فکر و اراده ی فرمانده ی دشمن تاثیر می گذاریم. یعنی اگر یک گلوله هم زده می شود و یک نفر کشته می شود باید هدفمند باشد که روی روحیه ی فرمانده اثر بگذارد مثالش را بزنم؟ امیرالمومنین (ع) و عمروبن عبدود. در جنگ احزاب امیرالمومنین این آدم را زد. بقیه گفتند غول مرحله آخرمان را زد پس دیگر کسی جرات نکرد روبه روی سپاه اسلام قرار بگیرد.

پس اینجا میفهمم حتی اگر ضربه ای از شمشیر امیرالمومنین صادر شده است، آن ضربه با شناخت

بوده و تحلیل پشتش بوده است. منتهی ما به این ها در تاریخ دقت نکرده ایم. بعد آن روایتی می شود که ضربه ای که امیرالمومنین دارد افضل از عبادت جن و انس است. ببینید این فضایی که به وجود می آید، ما اگر با دقت برخورد کنیم میفهمیم اگر ما رسانه بلد نباشیم بازنده ایم. در عصری که میخواهیم دفاع از اهل بیت بکنیم. اگر نمی خواهیم که اصلا بحثش جداست. اما اگر قرار مدافع اهل بیت باشیم، از سیره ی اهل بیت دفاع بکنیم، در مقابل این جبهه ی رسانه ای بزرگ باید یک چیزهایی را یاد بگیریم و خوب نسبت بهش تمرین بکنیم و اینها را گیاده بکنیم.

مجری:

خب جناب استاد پورمسعود بحث به جای خوبی رسید. بحث عملیات روانی و جنگ شناختی شد. یک بحثی که هست با توجه به اینکه نسبت به عملیات روانی نظرها و نگاه ها و تعاریف مختلفی وجود دارد اگر شما لطف بفرمایید و یک تعریف صحیحی از این مسئله داشته باشید برای ما و بینندگان عزیز تشکر می کنم.

استاد پورمسعود:

بله خیلی عالی! ببینید عملیات روانی چون یک مبحث همه گیر هست در بین کارشناسان و طراحانی که در این فضا درگیر هستند و هرکدام تعاریف مختلفی را ارائه کردند. هر کس نسبت به برداشت خودش از عملیات روانی یک تعریفی را ارائه داده است. مثلا شما در مقاله ای که جی پلین نوشته است می گوید به دلیل اینکه عملیات روانی تا حد زیادی با اطلاعات و اخبار سروکار دارد و اطلاعات و اخبار نیز هسته ی تشکیل دهنده ی انقلاب در امور نظامی محسوب میشوند، منطقی است که بگوییم عملیات روانی در جنگ آینده نقش مهمی بر عهده خواهد داشت. یعنی ایشان برداشتش و رهیافتی که از عملیات روانی داشته این است که با اخبار و تبلیغات سرو کار داریم .

یاتعریف دیگری درمورد عملیات روانی ارائه داده اند: سلسله فعالیتهای روان شناسانه ای رادر بر

میگیرد که در زمان صلح، در زمان جنگ و بحران برای تاثیر گذاشتن بر نگرش و رفتار مخاطبان بی طرف، خودی و دشمن طرح ریزی شده و در روند دستیابی به اهداف سیاسی و نظامی موثر است. یک تعریف دیگر ارائه کردند که :استفاده ی دقیق و طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن که هدف اصلی آن تاثیر گذاری بر عقاید و احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بی هدف و یا گروه های دوست تا موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی بشود. ببینید ما سه چهارتا تعریف ارائه دادیم. یک بحث اشتراک لفظی بین همه بود. "تاثیرگذاری بر جامعه ی هدف". در اصل می شود عملیات روانی را به زبان ساده اینطور تعریف کرد:هدفی که من تصمیم دارم گروه مقابلم انجام دهد. یعنی این شامل رفتارش می شود، شامل تصمیم گیریش می شود، شامل شنیداری اش، شامل نوع برداشتش از حرف من می شود.

منتهی نکته ای که وجود دارد این است که شما در عملیات روانی، کاملا باید احساسات و استدلال های طرف مقابل تان را بشناسید. حتی من مثال میزنم مقاله ای منتشر کردن به عنوان "دیپلماسی غذا" که یعنی چی؟ یعنی اگر فردی غذایی را دوست دارد در مذاکره با او از آن غذا استفاده کنید در تصمیم گیری هایش اثر میگذارد. مثلا اگر غذای تند بخورد اثرش با غذای سرد متفاوت است.

 مثلا وقتی شما میخواهید با من صحبت بکنید من میگویم آقای رضوی آبگوشت خیلی دوست دارد. اگر من آبگوشت تدارک ببینم باعث می شود تصمیم شما نزدیک به تصمیم من باشد. مثلا شما در محیطی که وارد میشوید روانشناسی محیط میگوید که محیط بشدت اثر گذار است.

یک مثال جالب :مثلا میزی که اینجا استفاده شده است برای گفتگو مطرح شده است اگر میز گرد باشد مربوط به تبادل نظر است یعنی شما و طرف مقابل حرفها را به اشتراک میگذارید.اگر میز مستطیل یا مربع باشد کاملا فضا تقابلی است.اگر شما دقت کنید در بعضی از مذاکرات مثلا در پنج بعلاوه یک همیشه یک میز مستطیل میگذاشتند و شش کشور یکطرف و آن یکی طرف دیگر.یعنی شما یکنفرید و ما یک جبهه هستیم.کسی که عملیات روانی بفهمد و خوب یادبگیرد، اولین چیزی که آنجا میگوید این است که من به شرطی شرکت میکنم که میز گرد باشد.چرا؟ چون تعادل قدرت بین افراد اتفاق می افتد.

کسی که از دور عکس را نگاه میکند میبیند یک عده نشستند و در مورد یک موضوع بحث میکنند.اما اگر میز مستطیل باشد میگوید تقابل است نه مذاکره!

همه ی اینها برداشت های متفاوتی است که از عملیات روانی داریم.یعنی شما برای کار های شخصی هم میتوانید از عملیات روانی هم استفاده کنید.پس بحث عملیات روانی و تحریف آن یعنی استفاده دقیق و طراحی شده از تصمیمات و ابزار های مختلف برای نیل به هدف مطلوب.

شما در مورد دشمن میتوانید عملیات روانی بکنید. گاهی گروه های خودی نیاز است عملیات روانی رویشان صورت بگیرد،به آنها روحیه بدهید تا در فضایی قرار بگیرند که حرکت بکنند. مثل سخنرانی های حماسی. مثلا تعریف از بعضی صحابه در دوران اهل بیت.

حال نکته این است که ما تا میگوییم عملیات روانی برداشت یک عده این است که این مال دشمن است.آیا بد است یا خوب؟ این دلیل نمیشود چون که دشمن استفاده میکند بد باشد.نه!

در بحث عملیات روانی در قرآن،من جنگ احزاب را توضیح خواهم داد که پیامبر چه عملیات روانی صورت داد که جنگ بدون خونریزی تمام شد. آن هم چه جنگی؟جنگ خندق که پیامبر را وادار کردند دور خودش خندق بکند.یعنی این فضای مهم سیاسی و اجتماعی وجود داشت و پیامبر توانست اینهارا مدیریت روانی بکند.به همین دلیل استفاده از عملیات روانی اصلا به معنی انجام کار خلاف نیست بلکه ابزاریست که باید استفاده شود..منتهی ما یکسری ممیزی ها در استفاده از آن داریم.مثلا دشمن اخلاق را رعایت نمیکند و حق و باطل برایش مهم نیست ولی ما نه.آنها تقوا و عدالت برایشان مهم نیست فقط هدفشان ضربه زدن است.چون زمینه تفکر آنها ماکیاولی است. یا دستیابی به قدرت است که هابز آنرا مطرح میکند اما ما اینطور نیستیم ولی در اسفاده از ابزار اشتراک داریم.ما هم از موشک و سلاح استفاده میکنیم ولی هدفمان فقط دفاع است.

امروز عملیات روانی ابزاریست که هر شیعه باید به آن اشراف داشته باشد و از آن استفاده کند.

مجری :

تشکر میکنم از شما جناب استاد علیرضا پورمسعود عزیز اگر اجازه بفرمایید به اتفاق بینندگان عزیز شبکه ولیعصر یک میان برنامه در موضوع سواد رسانه با هم ببینیم و با بخش دوم برنامه در خدمت شما باشیم.

سلام عرض می کنم خدمت آن دسته از عزیزانی که از این لحظه به جمع بینندگان شبکه ی جهانی ولیعصر(عج) پیوستند. شما بیننده ی برنامه ی بازگشت پلاس هستید با کارشناسی جناب استاد علیرضا پورمسعود.

من مطمدن هستم این بحث ها برای بینندگان ما هم تازگی دارد و قابل استفاده است. جناب استاد شما به خوبی بحث عملیات روانی را اشاره کردید و تعریف درستی از آن را ارائه کردید. سوالی که الان پیش می آید این است که عملیات روانی چه ویژگی هایی دارد؟ لطفا در این خصوص هم توضیحاتی بفرمایید.

استاد پورمسعود:

بله حتما! ببینید بحث ویژگی های عملیات روانی در خصوصا جنگ روانی و جنگ شناختی بحث مفصلی است که در ادامه به آن می پردازیم. منتهی من به صورت خلاصه که هم بینندگان عزیز با آن آشنا شوند و در جریان آن قرار بگیرند به عنوان زمینه ی بحث مان، به آن اشاره می کنم که بتوانیم به ادامه ی بحث مان در موضوع مقدمات بپردازیم. ببینید یکی از ویژگی هایی که در عملیات روانی مشخص است، انتخاب هدف است. خود این هدف به سه تا زیرمجموعه تقسیم می شود. یکی هدف نهایی است. اینکه هدف نهایی من در صحبت با طرف مقابلم این است که او را بخندانم! این هدف است. حالا ابزار و رفتارشناسی را کنار هم میگذارم که این هدف نهایی است. یک هدف کلی دارم. اینکه قدرت خودم را تحمیل کنم و نشان بدهم به طرف مقابلم. حالا یا خندید یا نه و کلا نسبت به من در موضع ضعف قرار بگیرد.

یه هدف رفتاری دارم. اینکه موثر در ذهن، احساسات و عواطف طرف مقابل باشم. ببینید یک مثال بزنم: شنا در خیابان راه می روید ناگهان کسی به دیگری فحش می دهد.چرا؟ چون رفتار طرف اول منجر به این شد که این واکنش از سمت نفر دوم صورت بگیرد. مثلا من می گویم نقطه ضعف آقای رضوی این است که به او بگویم دماغ شما کج است! او شروع می کند به عصبانی شدن. من می گویم می خواهم او را عصبانی کنم. این همان هدف رفتاری است. یعنی یک جایی یک لبخند یا متلک باعث عصبانیت فردی می شود. کار کجا سخت می شود؟ که دو طرف متخصص عملیات روانی باشند. یعنی هی ضربه و هی آسیب! یک مثال جالب بزنم. شما اینجا نشسته اید کسی با یک سوزن ته گرد به شما ضربه میزند. اگر شما از جا بپرید دفعه ی بعد می گوید خب محکم تر میزند. اما اگر شما خیلی خونسرد برخورد کنید، طرف تکرار میکند و اگر باز هم خونسرد باشید دیگر نسبت به شما تحلیل ندارد.

حالا چجوری می تواند واکنش شما را برانگیزد؟ اینجا سخت میشود و عملیات  فریب مطرح میشود که حالا یک جلسه راجع به آن صحبت خواهم کرد.

ویژگی بعدی این است که عملیات روانی باید ابزار داشته باشد. ابزار چیست؟ اطلاعات مقدماتی از بحث روانشناسی، داشتن رسانه، اطلاعات مقدماتی از گروه یا فرد مقابل و تبلیغات. یک جریان برای شخص راه بیندازیم و علیه او تبلیغ شود، اینطوری معرفی بشود. اینها در یک فرآیند کامل قرار میگیرد.

ویژگی بعدی نوع حمله است. هدف حمله است. برای چی میخواهم حمله بکنم؟ به عقایدش؟

نگرش هاش، برداشت هایش، احساساتش، تمایلاتش و رفتارهایش. من نوع حمله را باید مشخص بکنم و نوع حمله را طراحی کنم. یعنی اگر میخواهم به عقایدش حمله بکنم و میدانم آقای رضوی آدم مطلعی است پس علمی با او برخورد می کنم. اگر ببینم احساساتی است، باید در احساسات به او حمه بکنم. اگر در زمینه ی رفتار خلا عاطفی دارد، باید دست بگذارم روی خلا عاطفی. هیمن های طراحی است و می تواند مدل معکوسش اتفاق بیفتد. شما وقتی روی خودت شناخت داشته باشی می توانی جلوی این ها را بگیر ی مثلا من میدانم نقظه ضعفم این است که زود عصبانی میشوم خب باید خودم را کنترل بکنم. یاد بگیری که هرجایی سریع واکنش نشان ندهی.

ویژگی بعدی این است که بدان مخاطب من چه کسی است؟ دشمن؟ خودی؟ غیرخودی؟ برای عام است؟ شما برای دشمن یه جور برنامه ریزی می کنی و برای خودی یک جور. تمایز اینها باید مشخص شود. برای دشمن باید اشد درگیری ها را به وجود بیاوری. باید یک پرانتز باز کنیم به عنوان دشمن شناسی! مثلا مولا علی (ع) می فرمایند: اگر حرکت بعدی دشمن را میدانی لازم نیست علنی بگویی. مثلا من با شما شطرنج بازی میکنم. شما یک حرکتی زده اید و من میدانم حرکت بعدی شما چیست. بیایم بگویم خب سربازت را گذاشتی اینجا که من فیل را جلبجا کنم و تو فیل را بزنی؟ خب چرا میگویی؟ نگو! و خصوصا در جبهه ی ما که تقوا حرف اول را میزند خیلی مهم است که بدانیم مخاطب کیست. بی اخلاقی نکنی، قضاوت بی مورد انجام ندهی.

ویژگی بعدی زمین بازی است در زمین بازی حریف می خواهم بازی بکنم؟ آیا گسترده باشد و همه را در بر بگیرد یا محدود باشد؟ یک زمان میگویی من بازی را می کشانم وسط خیابان. مثلا دعوای خانوادگی در خانه است من در حیاط را باز میکنم و میکشانم داخل کوچه. شروع میکنم به عربده کشی و بقیه را میکشانم وسط بازی.

زمین بازی چیه؟ کجاست؟ در فضای مجازیست؟ در تلوزیون است؟ ما در بحث روند تاثیرگذاری رفتاری می گوییم. یک زمان شما توییت می زنید در محیطی که درگیری ها صفر و صد است و حد وسط ندارد. یا میزنی یا میخوری. تقابلی است و حد وسط ندارد. یه توییت آنجا میزنی برای یک نفر یا یک گروهی. بعد طرف مقابل میبینی عده و عوده ندارد توی توییتر برای بحث نخبگانیش و برای بحث استدلالیش که خواص بیایند دنبالش پس بحث را می کشاند به اینستاگرام. چون فضای عام هست و همه شروع می کنند به حرف زدن. یک زمانی هست شما در اینستاگرام بحثی را مطرح میکنید طرف مقابل در توییتر جواب می دهد. اینجا زمین بازی باید مشخص شود.

مجری:

استادپورمسعود با توجه به اینکه به پایان برنامه نزدیک میشویم از شما خواهش میکنم یک خلاصه و جمع بندی از مباحث امروزمون برای بینندگان عزیزمون داشته باشید.

استاد پورمسعود:

دو تا ویژگی مانده است که اینها را بیان میکنم و بعد بحث را جمع بندی میکنم و ان شاالله برنامه های بعد مفصل تر می پردازیم به این بحث.

ویژگی بعدی این است که زمان حمله چه زمانی است؟ جنگ؟ صلح؟ بحران؟ طرف من در بحران عاطفی است؟ بحران دینی است؟ بحران عقیدتی است؟ بحران سیاسی است؟ بحران فرهنگی است و من میخواهم حمله بکنم؟ نوع حمله ام متفاوت است. حالا اینها توضیح دارد. یک زمانی زمان صلح است و طرف در تعادل کامل است و آنجا میخواهم به او حمله کنم. خب فرق می کند از چه زاویه ای وارد بشوم؟ از کدام نقطه ضعفش؟ چه فضایی را برایش به وجود بیاورم که از حالت صلح طرف را به حالت بحران ببرم.

یا اصلا جنگ است و با طرف درگیرم و باید به بدترین شکل ممکن او را بزنم. اینها فرق می کند و باید سنجیده شود. نکته ی مهم و ویژگی ای که از همه ی اینها مهم تر است، شیوه ی اجرا است. چطور میخواهید اجرا بکنید؟ نوشتاریست؟ شنیداریست؟ یک زمان لازم است نامه ی سرگشاده بنویسی، یک زمان لازم است شایعه به وجود بیاوری، یک زمان لازم است کلیپ بسازی یا یک عکس فتوشاپ کنی. اینها مهم است که از چه شیوه ای و کجا میخواهی استفاده بکنی.

اینها زنجیروار بهم متصل است. اگر زمین بازی را تعریف کنی اینستاگرام، شما محدودیت کلیپ داری، عکس را جایی باید بگذاری که دیده شود و فضایی که به وجود می آید مهم است. مثلا شما ببنید ویژگی ها آنقدر مهم است در بحث طراحی عملیات روانی که در ابزار، مخاطب، نوع روانیش که گفته اند اهداف سه گانه ی رفتاری، کلی و نهایی که در مورد آن بحث کردیم تمام این جزییاتی که گفتیم برای هر کدام باید یک شاخه تعریف بکنیم. که هر کدام از این اهداف یک ابزاری داشته باشد که یک فضایی داشته باشد و زمین بازی آن مشخص باشد. مثلا جالب است این جمله را یکی از رسانه هایی که در حوزه ی عملیات روانی بحث می کند مطرح میکند.

در عملیات روانی کارشناسان تبلیغات برای دامن زدن و برانگیختن تغییرات در مواضع و تفکرات به طور گسترده از روشی استفاده می کنند که راه آهن مطلوب نامیده می شود. یک ریلی است که ابتدا و انتهای آن مشخص است و قطار هم در آن مسیر حرکت می کند. می گوید تو راه آهن مطلوب خودت را بساز که حتی اگر زمانی لازم می شود حمله به خودت تعریف بکنی. ولی آن حمله به نفع تو در همان راه آهن و همان ریل است. ما امروز در عصر غیبت چه راه آهن مطلوبی برای معرفی ثقلین چیده ایم؟ حمله دارد به ما صورت می گیرد. مدام در مقام دفاع بودیم یا حالا موقعیست که ما تهاجم بکنیم؟ حمله بکنیم. ما سوال می پرسیم. چرا شما همیشه سوال می پرسید؟ نوبت ماست. ببینید وقتی ما فضا را بتوانیم خوب تشخیص بدهیم باید برویم دنبال اینکه راه آهن مطلوب را برای خودمان بسازیم. اگر اجازه بدهید فکر میکنم یک دقیقه ی پایانی است من یک جمع بندی بکنم در یک جمله. عملیات روانی دو تا نتیجه دارد: نتیجه ی اول تاثیر بر ذهن و روان و نتیجه ی دوم تسخیر ذهن و روان است. یعنی طرف مقابل یا همان گروه هدف در کنترل شما در می آید و برمیگردم به همان بحث اولمان که می بینیم در فرقه طرف عضو شده است و یک عقیده ای دارد و روبه روی همان عقیده یک روز ایستاده و شروع می کند فعالیت کردن. و نکته ی مهم  اینکه اراده و تسخیر طرف مقابل چه در بلند مدت و چه در کوتاه مدت منوط به رعایت کردن ویژگی های عملیات روانی است که ما در موردش صحبت کردیم.

مجری:

خب به پایان این قسمت از برنامه ی بازگشت پلاس در شبکه ی جهانی ولیعصر(عج) رسیدیم. از شما بینندگان عزیز و بزرگوتر که تا این لحظه با ما همراه بودید تشکر و قدر دانی می کنم و امیدوارم همیشه در سایه ی توجهات حضرت ولیعصر(عج) شاد و پیروز باشید. یا علی

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته


  
  • سعید عسکری

    10 بهمن 1399 - ساعت 01:51

    دعوت از جناب پور مسود در این زمینه، ایده عالی و به جایی ست،

    بنده دنبال میکنم مطالب رو و بسیار مفید ارزیابی کردم.

    0 0
  • علیرضا

    5 شهریور 1399 - ساعت 14:31

    خیلی برنامه خوب و مفیدی هست.
    ممنون از دست اندرکاران

    0 0
  • Fara

    28 مرداد 1399 - ساعت 12:17

    جدیدترین و بروزترین برنامه ای که یه شبکه مذهبی میتونه داشته باشه، عالیه....

    0 0

بازگشت پلاس>

شبکه ولی عصر بازگشت پلاس استاد علیرضا پورمسعود