شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
حدیث غربت حجت الاسلام و المسلمین ابوالقاسمی

ویژه برنامه حدیث غربت به مناسبت ایام شهادت حضرت رقیه و امام حسن مجتبی علیهما السلام
به کارشناسی استاد ابوالقاسمی


بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 1 مهر 1399

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

همیشه آسمان بارانیِ چشم تَرش بوده

کسی که داغ و غربت ارث زهرا مادرش بوده

حسن سهم پیامبر شد حسین اما علی را داشت

حسن بیش از حسین آینه ی پیغمبرش بوده

خدا ما را کفایت می کند العزت الِلّه

چه نقشی بر نگین آبی انگشترش بوده

چه دردی بیش از اینکه می زده از پشت خنجر را

کسی که سالها پائین پای منبرش بوده

سپاهی داشته اما سپاه رو سیاهی که فقط درگیر و دارِ کیسه سیم زرش بوده

اما به یاد کوچه ی باریک می افتد

در آن خانه که روزی روزگاری مادری پشت درش بوده

که روزی روزگاری مادری پشت درش بوده

جمال قاسم و شیرین زبانی های عبدالله

چه راز بین او و لاله های پر پرش بوده

پس از تشت مسی تشت طلا هم ماجرای  داشت

در آن شب که برادر مهمان دخترش بوده

خدا را شکر در شب های تلخ خون دل خوردن

اگر مادر نبوده در کنارش خواهرش بوده

دم آخر برادرهای خود را در چه حالی دید؟

کسی که از شروع ماجرا تا آخرش بوده

اول سلام و بعد سلام و سپس سلام، با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام و تعزیت و تسلیت ابتدا تقدیم به ساحت مقدس آقا امام زمان«عج» و بعد از آن این عرض سلام ها و درودها تقدیم به تمام دلبستگان و وابستگان و دلدادگان اهلبیت«ع» کسانی که صبح ها چشم شان را با نام و یاد خدا و اهلبیت باز می کنند و آغاز می کنند و شب شان را با ذکر خدا و اهلبیت به پایان می رسانند کسانی که همیشه ذکر نام متبرک اهلبیت بر زبان شان جاری است و این روزی گسترده و آسمانی را خدا در سفره آنها گذاشته است، شب پنجم صفر است صفر ماهی که خیلی باید برای سلامتی امام زمان صدقه بدهیم هم شهادت دوردانه و سه ساله امام حسین«ع» هست و هم در آستانه شهادت مظلومانه غریب اهلبیت کریم اهلبیت حضرت امام حسن مجتبی«ع» قرار داریم در خدمت جناب استاد أبوالقاسمی هستم از طرف خودم و شما به خدمت ایشان عرض سلام و ادب و احترام و تسلیت دارم، خیلی خوش آمدید استاد.

استاد ابوالقاسمی:

علیکم السلام و رحمة الله

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ المُصْطَفي وَ عَلِيٍّ المُرْتَضي وَ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ وَ الحَسَنِ الرِّضا وَ الحُسَيْنِ المُصَفّي وَ جَمِيعِ الأَوْصِيآءِ مَصابِيحِ الدُّجي وَ صَلِّ عَلی مَن بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَریٰ وَ بِوُجودِهِ ثَبَتَتِ الاَرضُ وَ السَّماءمَولانا صَاحبَ العصرِ وَ الزمان

عرض سلام دارم خدمت شما و خدمت همه بینندگان عزیز و گرانقدر شبکه جهانی حضرت ولیعصر و این ایام، ایام سوگواری امام حسن مجتبی و ایام شهادت حضرت رقیه را به همه عزیزان و سروران به خصوص امام زمان«عج» تسلیت عرش می کنم. خدمت تان هستم.

مجری:

خدا حفظ کند شما را، قرار برنامه هم امام حسنی باشند هم حضرت رقیه ای اما وقتی در جمعی نشسته

ایم و تحفه ای قرار است که تقسیم بشود اول به بچه ها تعارف می کنند، فکر کنم که اول داستان برویم خدمت حضرت رقیه اگر اجازه بفرمایید بعد إن شاءالله، هر چند که یک وقتی به پهنای تاریخ نیاز دارد که بخواهی از غربت امام حسن«ع» بگویی اما إن شاءالله در برنامه مان تا آنجای که در توان من و شما هست بتوانیم از آقا صحبت بکنیم.

اما بدوی سخن و اولین چراغی که می خواهیم روشن بکنیم این است ما یقین داریم ما برای مان بسیار بسیار مجرب بوده دست توسل دراز کردن به سمت این سه ساله اما مغرض زیاد است اما کینه توز زیاد است اما اشکال تراش زیاد است می خواهم یک سؤالی از محضر حضرت عالی بپرسم، ما ادعا می کنیم و بر این باور هستیم و به این اعتقاد داریم که خیلی از گره های مان را این دختر سه ساله باز می کند، ممکن است عده ای بگویند این دختر که هنوز به سن تکلیف نرسیده بوده، هنوز با سجاده اُنسی نداشته، هنوز ارتباطش با خدا شکل نگرفته بوده چطور یک بچه سه ساله می تواند مشکلات بزرگ را حل بکند به چه اجازه ای به او می گویید باب الحوائج، شما در این زمینه صحبت کنید.

استاد ابوالقاسمی:

بسم الله الرحمن الرحیم

در مورد رقیه«سلام الله علیها» چندتا جنبه باید مورد بحث قرار بگیرد، این بایدی که می گویم برای خود مان نه بحث خارجی آن وگرنه از جهت بحث خارجی هم وجود ایشان ثابت شده است و شبه ای در آن نیست هم کرامت دادن ایشان ثابت شده و شکی در آن نیست و برای آن عده از مغرضین یا جاهلانی که در این قضیه شبهه می کنند، حالا ما می خواستیم امشب یک ارتباطی با جناب استاد حسینی بگیریم که برنامه سابق شان همین سه شنبه شب بود ولی دور نشده إن شاءالله اگر بشود فردا شب با ایشان ارتباط برقرار می کنیم تحقیقی خوبی انجام داده اند و پاسخ به آن مغرضین یا جاهلین را ایشان إن شاءالله فردا شب خواهند داد در آن جنبه اش، اما در جنبه حاجت دادن خب دیگر یکی از مجرب ترین افرادی که حاجت می دهند مخصوصاً برای کسانی که حاجت اشک برای سیدالشهداء دارند از رقیه«سلام الله علیها» است، این چطور ممکن است؟ یک عده می گویند این دختر سه ساله بوده پیغمبر هم که نبوده حالا بگوییم مثل

 حضرت عیسی از وقتی به دنیا آمد خدا به او پیغمبری داده، مثل حضرت یحی وَ آتَیناهُ الْحُکمَ صَبِیا باشد اینطور که نبوده، حضرت علی اصغر شیش ماهه بوده خب یک طفل شیش ماهه چه کار می تواند انجام بدهد؟ این یک سؤالی است که یک جوابی نیاز دارد، می گویند ما دیدیم یقین داریم حضرت علی اصغر شیش ماهه حاجت داده شکی هم در آن داریم، حضرت رقیه داده ما جنبه  آن را می خواهیم بدانیم دلیل آن را می خواهیم بدانیم وگرنه خب مردم ما خیلی فهمیده تر هستند وقتی می بینند هست مثل وهابی نمی آید خراب بکند بگوید کسی نبیند، می گوید هست ما می رویم دنبال وجه آن چه طور می شود که یک طفل شیش ماهه یک دختر سه ساله حاجت می دهد؟ ما در پاسخ به این قضیه چند درجه جواب داریم من پاین ترین درجه آن را بگیرم، حضرت علی اصغر که در کربلا شهید شده با آن تیر سه شعبه، حضرت رقیه همچنین با آن مصیبت های که به سر شان آمد، فرض بگیریم یک فرزندی از ائمه در حالت عادی سقط بشود این چه حکمی دارد؟ اول ما این را بدانیم، یک آیه ی است در قرآن خدای متعال می فرماید:

«وَالَّذِینَ آمَنُواْ وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُم بِإِیمَانٍ»

کسانی که ایمان بیاورند و زریه ی آنها در مسیر ایمان باشند

سوره مبارکه طوی، آیه 21

در آن همان مسیر باشند از این مسیر خارج نشوند

«أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ مَآ أَلَتْنَاهُم مِّنْ عَمَلِهِم مِّن شَىْ‏ءٍ»

ما زریه شان را به آنها ملحق خواهیم کرد و هیچ از عمل آن اصل کم نخواهیم کرد

یعنی تمام پاداش آن اصل را تمام و کمال می دهیم می گوییم آقای مؤمن، یک مؤمن عادی شما یک فرزندی داشتی این فرزند از مسیر ایمان خارج نشده ما این فرزند را به شما ملحق خواهیم کرد بیاید در همان درجه ای که شما هستی همراه شما خواهد بود و هیچ چیزی هم از امکانات شما کم نمی شود، این یک آیه ای است در قرآن در ذیل آین آیه ما روایات متعددی داریم هم در «کافی شریف» البته در کتب اهل سند هم شبیه همین قضیه نقل شده تقریباً آنها هم خیلی های شان این قضیه را آورده اند که ذیل این آیه خدای متعال فرموده به پیغمبر و پیغمبر هم به ائمه منتقل کرده و مطرح کرده خودش که:

«أطفالُ المؤمنین»

طفل مؤمن

«یلحقون بآبائهم»

خدای متعال از تفضل خودش می گوید آقای مؤمن تو از دنیا رفتی من تفضلاً این فزرند تو را به تو ملحق خواهم کرد البته این دلیل دارد دلیلش را با آن مسئله دومی که إن شاءالله عرض خواهم کرد روشن می شود، در «کافی شریف» جلد 3 صفحه 248 در «من لا یحضر» جلد 3 صفحه 490 می فرماید که:

«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى کَفَّلَ إِبْرَاهِیمَ وَ سَارَهَ أَطْفَالَ الْمُؤْمِنِینَ»

خدای متعال حضرت ابراهیم و حضرت ساره را متکفل فرزندان مؤمنین قرار داده

«یَغْذُوَانِهِمْ بِشَجَرَةٍ فِی الْجَنَّةِ»

این دو نفر از یک درختی در بهشت به این طفل ها روزی خواهند داد

«فَإِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ»

روز قیامت که بشود  

«أُلْبِسُوا وَ طُیِّبُوا وَ أُهْدُوا إِلَى آبَائِهِمْ»

روز قیامت لباس فاخر تن شان می کنند به آنها عطر می زنند معطر شان می کنند می برند پیش پدران شان

«فَهُمْ مُلُوکٌ فِی الْجَنَّةِ مَعَ آبَائِهِمْ»

اینها در بهشت همراه پدران شان جزو ملوک الجنت خواهند بود

کافی شریف، ج 3، ص 248 و من لا یحضر، ج 3، ص 490

یک مؤمن عادی، یک مؤمنی در بهشت باشد یک فرزند سقط شده باشد ائمه ما گفته اند خدای متعال از کرم خودش این فزرند سقط شده را به آن پدر ملحق خواهد کرد و این فرزند سقط شده هم در بهشت ملوک خواهد بود، خب الان سیدالشهداء کجا است؟ غیر جنت و بهشت است؟ علی اصغر«ع» به سیدالشهداء ملحق بشود جزو ملوک جنت باشد کاری می تواند بکند یا نه؟

مجری:

همه گریزها دارد می رود به سمت حضرت محسن

استاد ابوالقاسمی:

و حضرت محسن«ع» ملحق است به امیر مؤمنان علی یابن أبی طالب و حضرت صدیقه طاهره«سلام الله

 

علیهما» آیا می تواند کاری بکند یا نه؟ ملک در جنت این شخص همانطوری که یک مؤمن عادی فرزندش جزو ملوک جنت می شود امام هم فرزندش جزو ملوک در جنت در درجه خود پدرش در همان قصری که خدا برای پدرش در همان درجه که خدا برای پدرش ساخته و برای مادرش ساخته.

مجری:

پدر اگر جایگاه شفاعت را دارد آن فرزند هم دارد و بیقه آن

استاد ابوالقاسمی:

«سَأَلَ جمیل بن دراج أبا عبدالله«ع»»

جمیل از امام صادق«ع» پرسید 

«عَنْ أَطْفَالِ اَلْأَنْبِيَاءِ»

ببین دارد می رود بالاتر آنها اطفال مؤمنین بودند حالا سراغ اطفال انبیاء، اینها هم مثل بقیه هستند؟ مثل بقیه اطفال با آنها تعامل می شود؟ فرمودند:

«لَيْسُوا كَأَطْفَالِ اَلنَّاسِ»

نه اینها زمین تا آسمان با اطفال مردم تعامل با آنها فرق می کند

حالا چرا این قضیه است؟ این من إن شاءالله در مرحله دوم عرض خواهم کرد این بچه که کاری نکرده خدا چرا بین این بچه و بین یک بچه کافر فرق می گذارد؟ اینها همه شان مشخص خواهند شد.

در مورد ابراهیم فرزند رسول خدا«ص» سؤال شد که ابراهیم اگر زنده می ماند چه می شد؟ فرمودند:

 «لَوْ بَقِيَ كَانَ عَلَى مِنْهَاجِ أَبِيهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ»

این دقیقاً بر همان منهاج می رفت

از اینجا این حد فاصل و وصل ما به درجه مرحله دوم است

«لَوْ بَقِيَ كَانَ عَلَى مِنْهَاجِ أَبِيهِ»

خدای متعال می دانست ابراهیم اگر می بود در همان مسیر پدرش می رفت، حضرت محسن اگر می بود در همان مسیر پدرش می رفت، حضرت رقیه«س» اگر بود در مسیر پدرش می رفت، حضرت علی اصغر اگر می بود در همان مسیر پدرش می رفت خدای متعال اینها را می داند لذا در مورد اینها این حقی که برای شان هست خدا به آنها داده است. مانمی گوییم امتیاز می گوییم حق، این یک مرحله که یک پاسخی ما عرض کردیم طبق آنچه که در کتب فرقین آمده است که خدای متعال زریه مؤمنین را به مؤمنین ملحق می کند، وقتی رزیه مؤمنین به مؤمنین ملحق شدند چه می شود؟

«فَهُمْ مُلُوکٌ فِی الْجَنَّةِ»

در بهشت پادشاه است، یک پادشاه بهشتی می تواند اگر از او درخواستی داری، شاهزاده حضرت رقیه«س»، شاهزاده علی اصغر«ع» می توانند به عنوان یک ملک در جنت هر آنچه که شما تصور بکنید به شما اهدا بکنند و بدهند هر حاجتی داشته باشید تعجبی ندارد در کتب اهل سنت آمده خدای متعال وقتی شخص وارد بهشت شد به او می گوید، سنی ها نقل کرده ابن تیمیه نقل کرده:

«مِنَ الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ إلی الْحَيِّ الَّذِي لاٰ يَمُوتُ»

دیگر شما زنده لایموت شدید هر چه می خواهی بگو

«أَنَا أَقُولُ لِلشَّیْ‏ءِ کُنْ فَیَکُونُ»

و تو هم با توجه به اینکه جزو ملوک بهشت شدی

«تَقُولُ لِلشَّیْ‏ءِ کُنْ فَیَکُونُ»

ملوک بهشت جایگاه شان این است می توانند کن فیکون بکنند

مجری:

شش ماهه و شش ساله و شصت ساله ندارد

استاد ابوالقاسمی:

هیچ فرق نمی کند وقتی جزو ملوک جنت شد این کار را می تواند انجام بدهد. این یک مسئله، پس اینکه می توانند چنین کاری انجام بدهند بله چونکه اینها جزو ملوک جنت هستند.

مرحله دوم و سؤال دوم، چرا او فرزند سیدالشهداء شده؟ و خدای متعال از کجا می دانسته که چنین طفلی اگر باقی بماند در آینده مؤمن خواهد شد؟ چرا او را امتحان نمی کند؟ چون روایت داریم غیر اولاد مؤمنین را خدای متعال، ظالم که نیست خدا، خدا می فرماید شما قبل از دوران بلوغ قبل اینکه به حد تکلیف برسید از دنیا رفتید من خدا شما را مجدد به شما فرصت امتحان در آن عالم خواهم داد اگر شما در این امتحان سرفراز شدید وارد بهشت خواهید شد مثل بقیه مؤمنین هیچ فرقی نمی کند اگر سر فراز نشدید می روید جهنم، یک آتشی روشن می کنند یک دود سیاهی طبق روایات خدای متعال می فرماید: وارد این بشوید، یک عده وارد می شوند می بینند آن طرفش بهشت است، یک عده وارد نمی شوند خدای متعال می فرماید: به جهنم ببرید اینها را، می گویند خدایا آنها رفتند در دنیا چهل سال پنچاه سال شصت سال امتحان شدند ما را یک امتحان؟ خدا می فرماید: برای آنها پیغمبران را فرستادم برای شما من خودم دستور دادم، او از پیغمبر من مخالفت کرد بردمش به جهنم، مخالفت امام من کرد بردمش به جهنم، تو مخالفت خود من کردی دیگر من خدا مستقیم به تو دستور دادم عمل نکردی جایت جهنم می شود، بنابر این با اولاد کفار خدا با عدالت برخورد می کند مطیع خواهند بود یا نخواهند بود، اولاد مؤمنین را خدا یک تفضل خاص برای شان دارد اما این تفضل برای چه است؟ الان می خواهیم از اینجا وارد بشویم، روایت معتبری هم هست زیارت حضرت صدیقه طاهره«سلام الله علیها» در بقیع یک زیارت چند خطی است

«یا ممتحنة امتحنک الذی خلقک قبل أن یخلقک»

صدیقه طاهره سیدة النساء العالمین خدای متعال قبل از اینکه شما بیافریند در این دنیا از شما امتحانات را گرفته است

و بر اساس امتحاناتی که در عوالم گذشته داده اید شما را در این جایگاه قرار داده این نیست که بدون امتحان خدا، حضرت عیسی به دنیا آمد می گوید:

«وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا»

من را پیغمبر قرار داده

خب عیسی پیغمبر قبل از به دنیا آمدنش مگر کاری انجام داده؟ چه فرقی داشتم من با حضرت عیسی؟ عیسی می شود پسر حضرت مریم می شود روح الله بنده می شوم جواد أبوالقاسمی چرا من جای او نبودم؟ جواب:

«امتحنک الله الذی خلقک قبل أن یخلقک»

قبل اینکه بیایی در این عالم امتحاناتی داده ای در آن امتحانات چه کار کردی؟ در آن امتحانات خانواده عالم

بعدی ات، درجه فهم و شعور عالم بعدی ات، توانای عالم بعدی ات را خودت با کاری که انجام دادی مقدر کردی و مسیرت را، البته یک نکته خیلی مهمی دارد خدای متعال اینقدر تفضل دارد به بنی آدم یک مقدری برای شان گذاشته این مقدر چه است؟ اگر کسی در امتحانات قبلی خوب پاس کرد امتحانات خود را در این عالم خدا می گوید منِ خدا تضمین می کنم که نتیجه تو در این عالم هم خوب باشد، تضمین شده است این، یعنی اگر شما یک مرحله در امتحاناتی که در عوالم قبل صورت گرفته عالم زر یا عالم های دیگر که حالا کلام علما را هم خواهیم آورد، شما خوب امتحان داده باشید مراحل بعدی ات تضمینی است.

مجری:

شامل یهدی من یشاء می شود

استاد ابوالقاسمی:

بله، شما در مراحل بعدی ولو طفل سقط شده به دنیا بیایی از دنیا بروی خدا می گوید این پرونده اش قبول شده است دیگر نیازی به ادامه در این مرحله ندارد و اگر ادامه هم بدهد برای ترفیع درجات اکتسابی در این عالم است اگر برایش مهلت داده شد چهل سال پنجاه سال می آید در این عالم، در آن عالم خوب پاس کرده خدا برایش زمینه هدایت را در این عالم فراهم می کند حالا یا زمینه هدایت با خانواده اش با جامعه اش با دوستانش یا با تحقیق و بعد هم این آدم با ایمان از دنیا خواهد رفت، اما اگر این آدم کافر بود در عالم قبلی بد پاس کرده خدای متعال می گوید در عالم بعد اجازه تغیر نتیجه دارد می تواند آن بد را تبدیل

به خوب بکند، حالا اگر تبدیل کرد که دیگر فبهی، اگر تبدیل به خوب کرد که دیگر، اگر نکرد ضرر کرده خدا چند مرحله اجازه داد که خوب بشوی، خوب بشوی، خوب بشوی ولی این دنبال خوب شدن نرفت، اما عباراتی که بنده عرض کردم در مورد مسئله امتحانات در عوالم گذشته بنده بعضی از عبارت ها را خدمت  عزیزان ارائه بکنم.

مجری:

در خانه اگر کس است یک حرف بس است، شنیدیم از زبان گرم زاکر و شاعر اهل بیت حاج غلام رضا سازگار از امین ترین و موثق ترین کسانی که من در عمر خودم دیدم داستان آقای افشار؛ همچنان در خدمت استاد أبوالقاسمی هستیم با ویژه برنامه حدیث غربت

استاد ابوالقاسمی:

بله داشتیم خدمت تان عرض می کردیم که در مورد اینکه یک طفل کوچک چطور می تواند صاحب این مقامات باشد، عرض شد که امتحاناتی که قبل از این عالم خدای متعال گرفته است ما این امتحانات را، یکی در همان عبارت زیارت حضرت صدیقه طاهره «سلام الله علیها» دیدیم که:

« امتحنک الذی خلقک قبل أن یخلقک »

و در دعای ندبه هم دارد که خدای متعال امتحان کرد انبیاء را تا بعد این مقام را به آنها داد؛ اما عبارت هایی که در این قضیه هست، من یک عبارت را به عزیزان ارائه بکنم در کتاب الإمامة الإلاهیه  آیت الله سند، تقریر درس هایشان که سید بحر العلوم این را نوشته جلد 2 و 3، صفحه199؛ یک عبارت جالبی مطرح می کند.

«وکذلک ماولد فی زیارتها یا ممتحنه امتحنك الذي خلقك قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فوجدك لما امتحنك صابرة»

الإمامة الإلاهیه، آیت الله سند، بحر العلوم، ج2و3،ص199

دو مدل امتحان را مطرح می کند، یک:

« الامتحان فی رتبه العلم الربوبی والاصطفاء والاختیار والانتجاب فی أُفق العلم الإلهی قبل خلق النبیّ (صلى الله علیه وآله وسلّم) وقبل خلق الزهراء (علیها السلام)»

می فرماید که خدای متعال درعلم خودش می داند که هرکدام ازانسان ها با اختیار خودشان چطور

ادامه زندگی خواهند داد

مثلاً فرض بگیریم عالم زری نباشد، عالم اشباح و دیگر عوالمی نباشد، خدای متعال قبل از خلقت پیامبر، و آمدن پیامبر  (صلى الله علیه وآله وسلّم) به این عالم می داند این انسان، انسانی هست که صد در صد در مسیر اطاعت خدا خواهد بود؛ حالا که می داند این انسان صد در صد در مسیر خواهد بود به ملائکه اش به لوح و به قلم و به همه دستور می دهد دور و برش را بگیرید، او را کمک کنید این صد در صدش بشود دویست درصد، سیصد در صد، چهار صد در صد پانصد در صد؛ او که صد در صد توانایی خودش را برای هدایت استفاده می کرد به او امکانات بیشتر بدهید؛ من می دانم این آدم به اختیار خودش اینطور می کند، لذا این آینده را برایش قرار می دهم، این یک؛

«یدلّ على وقوع العلم الإلهی على خصوصیه فی تلک الذوات المطهّره»

علم الهی دلالت بر خصوصیتی بر آن ذوات های مطهر دارد،

«التی حباها الله بختم النبوّه والحجّیه على الخلق»

خدای متعال به دلیل همان ها پیامبر را خاتم النبیین قرار داد و حجت بر خلق قرار داد

بعد مثال می زند، می گوید یک زارع، کشاورز،گاهی اوقات یک باغچه ای می خواهد بکارد، می آید آن دانه  ها و بزرها را نگاه می کند قلمه ها را نگاه می کند، می گوید این قلمه از همه بهتر رشد می کند، این را مناسب ترین جا بگذارید از همه هم بیشتر به آن برسید؛ خب چرا فرق بین این دوتا گذاشتی، چون این می دانم با علمی که دارم شناختی که  دارم در مورد این ، این از همه بهتر رشد خواهد کرد، حالا که بهتر رشد می کند من از همه بیشتر به آن می رسم، این یک جنبه،  که جنبه علم الهی هست؛ اما جنبه دومش را هم من خدمت بزرگواران عرض بکنم.

«ویُسمّى هذا بالامتحان فی مقام العلم»

به این اولی می گویند امتحان در مقام علم

«ومنها: ما وقع من امتحانات فی العوالم السابقه»

امایک سری امتحاناتی هم در عوالم سابقه رخ داده است، چون امتحانات در عوالم سابقه کجا بوده؟«کعالم

زر» در عالم زر خدا امتحان گرفته است ذیل آیه :

«وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَى»

خدا از همه امتحان گرفته است «أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ» خودش مستقیماً که یک عده ای گفتند بله، و روایت می فرماید اولین کسی که بلی را گفت شد وجود نازنین پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم)، دومین نفر امیر مؤمنان،سومین نفر صدقیه طاهر، چهارم و پنجم امام حسن و امام حسین و اهل بیت، این چهارده نفر بعد انبیاء الهی به ترتیب الولعزم و غیر الولعزم، رسول و انبیاء، و بعد از او صدیقین شهدا و صالحین؛ اگر در همان عالم زر حضرت علی اصغر جزو آن کسانی باشد که جزو اولین نفراتی است که پاسخ داده، ما که فقط این عالم را نباید ببینیم، ما خبر نداریم، البته خبر داریم اجمالاً که ایشان در آن عالم قبل از همه ما بهتر پاسخ داده که خدا ایشان را فرزند سید الشهداء در این جایگاه قرار داده است، و برای او اینگونه شهادت را مقدر کرده است، فقط هم عالم زر نیست، عالم میثاق است، خلق تینت است، عالم اسلاب است، عالم ارواح است ،عالم نطفه است

« وغیرها من العوالم السابقه على نشأه الإنسان فی دار الدنیا»

و سایر عوالمی که قبل از این عالم بوده

« فإن فی تلک العوالم سنخ امتحان واختبار»

در آن عالم هم امتحاناتی صورت گرفته، البته مدلش با مدل امتحان این عالم فرق می کرده ،مثلاً آنجا امتحان شفاهی بوده اینجا عملی است، هر کس در امتحان شفاهی بیست گرفت، می گویند آقا ما عملی ات را همینطوری روتینی از تو می گیریم، کسی که آنجا مردود شد می گویند برو یک بار دیگر همه را از تو امتحان می گیریم بلکه این بار خوب جواب بدهی

« ولا یُؤهّل للمقام الخاصّ»

و شایستگی مقام خاص نبوت و امامت و حجیت بر خلق را پیدا نمی کند

« إلاّ من قد فاز فی تلک الامتحانات»

جز کسی که در آن امتحانات فائز شده باشد برتر شده باشد

« وانتُجب واصطُفی هاهناک»

و در آنجا بر گزیده شده باشد

« فمن ثمّ لا تکون کسبیه فی دار الدنیا»

چون امتحان این مسائل در عالم های قبلی هست در این دنیا نمی توانی کسبش بکنی، در این دنیا نمی توانی یک کاری انجام بدهید پیغمبر بشوی، در این دنیا نمی توانی یک کاری انجام بدهی امام بشوی، و خدای متعال برای زمان و مکان تولدت هم مقدراتی که دارد همین گونه است؛ لذا خدای متعال فرموده است:

« إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‌ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِينَ‌»

خدای متعال برگزید آدم را و نوح  را  و آل ابراهیم را و آل عمران را بر عالمیان

در سوره آل عمران آیه 33

اینها آن ولادتشان هم یک ولادت خاصی بوده ، چرا اصطفی کرد؟ خدا به چه دلیل اینها را اصطفی کرد، مگر اینها چکار کرده بودند؟ در عالم های قبلی در امتحانات یک کاری کردند که آنها نتیجه اش این شده که اینجا قرار بگیرند، البته در آن عالم قبل موقع امتحان اگر نتیجه اش مقبول باشد، یک بار خوش خط نوشته، نتیجه اش بیست نیست قبول نیست اما خوش خط نوشته، می گوید تو خوش خط نوشتی فرصت بهتری در مرحله بعد به تو می دهم، صفحه ات را مرتب نوشتی فرصت بهتر می دهم؛ یعنی مثلاً فرض کنید تولد، خانواده ام  چه کسانی باشند، وابسطه به این است که چطور صفحه ام را پر کرده ام، مرتب پر کرده باشم امتحان کتبی ام را، اما مسئله اینکه من به نتیجه خوب برسم باید در آن امتحان قبلی هم بیست گرفته باشم، خلاصه در امتحان، اجمالاً در امتحانات قبلی یک سری مؤلفه هایی هست که آن مؤلفه ها حضور، نحوه حضورمان در این عالم و مقام مان در این عالم و نتیجه اجمالی مان در این عالم را  چه کار می کند؟ مشخص می کند، این یکی از عبارات که از آیات الله سند خواندم؛

عبارت دیگری است از یک کتاب بسیار معروف است، «کتاب اسرار فاطمیه» است، در این کتاب خیلی زیبا در مورد فضائل حضرت زهرا «سلام الله علیها» صحبت کرده و بعد ذیل همین:

« یا ممتحن امتحنک الله الذی خلقک قبل أن یخلقک»

اینطور می آید مطرح می کند که:

« نفهم منها زیارة المخصوص»

از این زیارت مخصوصه می فهمیم که:

« امتحان زهرا قبل خلقها»

خدای متعال قبل از خلق حضرت زهرا (سلام الله علیها) ایشان را امتحان کرده،

چرا؟

« لإظهار مقامها»

تا مقامش را ثابت بکند

«حیث إمتحنها»

او را امتحانش کرد

«فکان لها المقام السامی»

یک مقام والا داشت

«فأصبحت صابره»

در آن عالم لقب صابره را کسب کرد حضرت صدیقه طاهره

«و المعروف أن الإمتحان، یمتحن به الإنسان لیعرف مدی استعداداته و قابلیاته»

امتحانات صورت می گیرد تا مشخص شود استعداد چقدر است قابلیت چقدر است

دو مدل امتحان داریم، یک مدل امتحان برای قبل از آموزش عملی است، یک مدل برای بعدش هست، بچه ای را می خواهند ببرند مهد کودک امتحان از آنها می گیرند ، بابا این بچه اصلاً کلاس نرفته امتحان می گیری، این برای چیست؟ برای کشف قابلیت ها است، ما امتحان های قبل از آمدن مان در این عالم برای چه بوده؟ ایشان می گوید برای کشف قابلیت ها

«عند الإمتحان یکرم المرء الیوحان»

در این امتحان است که این آدم مورد اکرامی است یا آدمی که نه سطحش پایین است

«و کذلک عرف الإمتحان لیکون لزیادة منزلة و لأسباب أخری»

بعضی از امتحانات برای زیادی منزلة به اسباب دیگری است

«و هذا ما جری مع فاطمة الزهرا (علیها السلام)»

حضرت زهرا امتحانات زهرا امتحانات متعددی داشته

«حیث امتحنا الله تعالی»

خدای متعال او را امتحان کرد

«لکی تکون حاملة لشئ اقتضت إرادة السماء »

تا حامل آن مقامی باشد که اراده آسمانی آن را اقتضا کرده بود

«و ذلک نتیجة لنجاحها فی الامتحان»

چرا در این عالم به مقام سیدة النساء العالمینی مفتخر شده؟  چرا دختر برترین فرد عالم از مردها و برترین فرد عالم از زن ها بعد از خودش شده؟ چون در آن عالم مقام الصابره ره کسب کرده

«و ذلک نتیجة لنجاحها فی الامتحان حیث استحقت لقب الصابره»

شایسته این لقب صابره شد

اما اینکه این امتحان چه بود و چگونه بود این را حالا می گوید ما در مقام دیگری راجع به آن صحبت می کنیم که می آید امتحانات را بعداً مطرح می کند، این یک عبارت دیگر. اینها را که ما مطرح می کنیم برای روشن شدن اینکه بدانیم آقا فکر نکن این عالم اتفاق است، حالا اتفاقی او شده دختر امام حسین«ع» من شدم أبوالقاسمی، نه این اتفاق نیست، مگر ممکن است این عالم همه اش اتفاق باشد؟

مجری:

ظرفیت ها از قبل مشخص شده

استاد ابوالقاسمی:

ظرفیت ها از قبل با توجه به امتحاناتی که دادیم مشخص شده است.

عبارت دیگری که در همین زمینه برای شما مطرح کنم عبارت «مرحوم آیت الله العظمی تبریزی» است در دو کتاب شان در کتاب الأنوار الإلهیة مطرح می کنم عنوانش این است:

 «امتحان الصدیق «ع» فی عالم الذر»

«جاء فی زیارة الصدیقة الشهیدة الزهراء البتول«سلام الله علیها» ما نصه: (( امتحنك الله الذي خلقك قبل أن يخلقك وكنت لما امتحنك به صابرة))»

زهرا جان صدیقه شهیده طاهره زهرای بتول خدای متعال شما را قبل از این عالم امتحان کرد و شما نتیجه امتحان تان خوب بوده

«فما هو تفسير الامتحان قبل الخلق»

قبل اینکه تو را بیافریند امتحانت کرد یعنی چه؟

و اینکه او صابره بود در این امتحان

جواب:«بسمه تعالی،لعلّ الامتحان راجع إلی عالم الذر و خلق الارواح فی الصور المثالیة قبل خلق الأبدان»

دوتا از عوالم گذشته را مطرح می کنند که یکی عالم ذر است و دیگری خلق ارواح در صور مثالی قبل از اینکه أبدان و بدن ها خلق بشود که خب حضرت زهرا«سلام الله علیها» در همه آنها طبق روایات ما جزو

پیشگامان و پیشتازان و اولین ها بوده است، این بعضی از عبارات.

اما من عبارت دیگری از روایات برای شما می آورم تا مشخص بشود که این تقسیم بندی ها یک تقسیم بندی واقعی است اعتباری نیست؛ امیر مؤمنان علی یابن أبی طالب«ع» در «نهج البلاغه» در صحبتی در جواب معاویه نوشته اند که «سید رضی» که خودش ادیب بوده و نهج البلاغه را گردآوری کرده به این که می رسد می گوید این جزو زیباترین کلمات حضرت است

«من کتب له علیع السلام إلی معاویه جواباً و هو من محاسن الکتب، أما بعد فقد أتانی کتابک»

نامه ای به من نوشتی گفتی که خدای متعال پیامبر را برگزید و دینش را به وسیله صحابه برگزیده اش کمک کرد

یعنی می خواهد بگوید آن قبلی ها صحابه والا وقام پیامبر بودند علی جان تو مثل آنها نیستی

 «فَلَقَدْ خَبَّأَ لَنَا الدَّهْرُ مِنْک عَجَباً»

تو هر روز یک شرینکاری انجام می دهی معاوویه

«فَلَقَدْ خَبَّأَ لَنَا الدَّهْرُ مِنْک عَجَباً»

یعنی هر روز یک شیرین عقل بازی در میاری، این حرف ها چه است می زنی؟

«إِذْ طَفِقْتَ تُخْبِرُنَا بِبَلَاءِ اللَّهِ عِنْدَنَا وَ نِعْمَتِهِ عَلَينَا فِي نَبِينَا»

تو می خواهی امتحان ما نسبت به پیامبر و اینکه پیغمبر نعمت بر ما بوده را به ما یاد بدهی؟

«فَکنْتَ فِي ذَلِک کنَاقِلِ التَّمْرِ إِلَى هَجَرَ»

تو می خواهی زیره به کرمان ببری

«نَاقِلِ التَّمْرِ إِلَى هَجَرَ »

می خواهی خرما را برداری به منطقه هجر به همه که خرما فروش هستند

 آخر معاویه این حرف ها چه است داری میایی می زنی

«أَوْ دَاعِي مُسَدِّدِهِ إِلَى النِّضَالِ»

یک بچه کوچک که هنوز کمان بلد نیست درست بگیرد یک نفر پدرش می آید دستانش را می گیرد برایش کمان را می کشد و بعد خود پدر رها هم می کند که فقط این بچه احساس کند، این احساسش را دارد، می گوید تو مثل آن بچه ای هستی که یک نفر دوستانت را گرفته دارد کمان را برایت می کشد بعد می گویی فلانی تو که داری کمان را، بیا با هم مسابقه بدیم، خنده دار است معاویه این حرف های خنده دار را به من نزن.

 «وَ زَعَمْتَ أَنَّ أَفْضَلَ النَّاسِ فِي الْإِسْلَامِ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ»

فکر کردی فلانی و فلانی برترین مردم هستند

حالا اسم برده حضرت

«فَذَکرْتَ أَمْراً إِنْ تَمَّ اعْتَزَلَک کلُّهُ»

یک چیزی گفتی که اگر درست نباشد به تو مربوط نمی شود

حالا به فرض گیرم پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل؛ حالا به فرض فلانی و فلانی از همه بهتر باشند به تو چه؟ تو هم از همه بهتر هستی؟ الآن من علی هستم باتو، تو که درحد من نیستی که بخواهی مقابله بکنی.

«و إن نقص لم تلحقک ثلمته»

اگر آنها بد هم با شند باز به تو ضرر نمی زنند

تو معاویه هستی چرا به دیگرانی که به تو ربط ندارد استناد می کنی؟

«و ما أنت و الفاضل و المضول»

اصلاً تو در حدی هستی بخواهی قیاس بکنی؟

« و سائس و المسوس»

اینکه حاکم چه کسی هست را تو تعیین بکنی؟

«و ما لطلقاء و ابناء الطلقاء  و التمیز بین المهاجرین الأولین و ترتیب درجاتهم و تعریف طبقاتهم»

اصلاً طلقا و فرزند طلقاء حق ندارند بیایند، بگویند فلان صحابه برتر بود فلانی بهتر بود

«هیهات لقد حنّ قد لیس منها»

یک ظرفی که ،چیزی که به او مربوط نیست دارد خودش را می گویند، خودش رامی اندازد وسط، انداخته وسط

«أَ لَا تَرْبَعُ أَيهَا الْإِنْسَانُ عَلَى ظَلْعِک»

نمی توانی چهار زانو مرتب مؤدب یک گوشه ای بنشینی دخالت در هر کار نکنی

«وَ تَعْرِفُ قُصُورَ ذَرْعِک»

نمی خواهی بفهمی که تو دستت کوتاه است

نمی توانی، دست ما کوتاه و خرما بر نخل، یعنی تمام این ضرب المثل را از همین خطبه حضرت گرفته اند خیلی خطبه زیبای است، تو که دستت کوتاه است دست دراز نکن برای خلافت

«وَ تَتَأَخَّرُ حَيثُ أَخَّرَک الْقَدَرُ»

قدر تو را مؤخر است

تو برو عقب بنشین

بعد حضرت می آیند می فرمایند:

«اما وَ لَکنْ بِنِعْمَةِ اللَّهِ»

به تو که کار ندارم تو اصلاً در حد این حرف ها نیستی

«أُحَدِّثُ أَنَّ قَوْماً»

به یک قومی می خواهم حدیث بگویم

«أُحَدِّثُ أَنَّ قَوْماً اسْتُشْهِدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ»

یک تعدادی از مهاجرین شهید شدند

«وَ لِکلٍّ فَضْلٌ»

همه شان هم آدم های خوبی بودند

اما معاویه

«حَتَّى إِذَا اسْتُشْهِدَ شَهِيدُنَا قِيلَ سَيدُ الشُّهَدَاءِ»

وقتی حضرت حمزه شهید شد به او گفتند یدالشهداء

اینهمه شهید صدر اسلام داشتیم یک دانه حمزه در همان جنگی که مثلاً چهل نفر شهید شدند شهید شده اما یک نفر را پیغمبر می گوید سیدالشهداء چه فرقی می کند؟

«وَ خَصَّهُ رَسُولُ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) بِسَبْعِينَ تَکبِيرَةً عِنْدَ صَلَاتِهِ عَلَيهِ»

پیغمبر در نماز میت برای حضرت حمزه هفتاد تکبیر گفته

یک نماز میت خاصی بوده با نماز میت عادی فرق می کرده، چرا پیغمبر برای بقیه مرده ها این کار را نکرد؟ برای بقیه شهداء این کار را نکرد؟

«أَ وَ لَا تَرَى»

آقای معاویه نمی بینی

«أَنَّ قَوْماً قُطِّعَتْ أَيدِيهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»

یک عده ای دست شان در راه خدا قطع شد

زیاد هم بودند

«وَ لِکلٍّ فَضْلٌ»

همه شان هم جانباز شدند

«وَ لِکلٍّ فَضْلٌ حَتَّى إِذَا فُعِلَ بِوَاحِدِنَا مَا فُعِلَ بِوَاحِدِهِمْ»

وقتی یکی از ما ها اهلبیت دستش قطع شد

«قِيلَ الطَّيارُ فِي الْجَنَّةِ وَ ذُو الْجَنَاحَينِ»

این شد جعفر برادر امیر مؤمنان جعفر طیار در بهشت پرواز می کند خدا دو بال به او داده

«وَ لَوْ لَا مَا نَهَى اللَّهُ عَنْهُ مِنْ تَزْکيةِ الْمَرْءِ نَفْسَهُ لَذَکرَ ذَاکرٌ فَضَائِلَ جَمَّةً»

اگر نبود که خدای متعال گفته خود تان را مرء نکنید یک گوینده ای نمی گویند من، یک گوینده ای فضائل فراوانی را گفت که

«تَعْرِفُهَا قُلُوبُ الْمُؤْمِنِينَ»

قلوب مؤمنین با او اُنس دارد

«وَ لَا تَمُجُّهَا آذَانُ السَّامِعِينَ»

اما گوش ها توانای شنیدنش را ندارد

«فَدَعْ عَنْک مَنْ مَالَتْ بِهِ الرَّمِيةُ فَإِنَّا»

این حرف های که گفتی و یک چیزی انداختی را رها کن

«فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا»

ما دست پرورده های خدا هستیم

ما یعنی چه کسی؟ حضرت حمزه را گفتند، فقط 12 امام و 14 معصوم نیست جعفر طیار را فرمودند ما

«صَنَائِعُ رَبِّنَا»

دست پرورده های پروردگار مان هستیم

«وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا»

بقیه را خدا برای ما خلق کرده است

برای اینکه ما بیاییم در این عالم حالا امتحانات دیگری هم داشته باشیم درجه و فضل مان روز به روز برای بقیه روشن بشود ملائکه بفهمند ما چه مخلوقاتی بودیم چه جایگاهی داشتیم اینها معلم ملائکه بودند ملائکه چشم باز کردند

«سبحنا فسبحت الملائكة»

نمی دانستند چه بگویند ائمه تسبیح گفتند ملائکه تسبیح گفتند

«هل من نافعة الملائکه»

ائمه لا إلله إلا الله گفتند ملائکه لا إلله إالا الله گفتند

«کبرنا فکبرت الملائکه»

خب خدایا این نورهای که خلق کردی از جنس انسان اینها چرا اینقدر مقام شان والا است؟

«وَ النَّاسُ بَعْدُ خَل صَنَائِعُ لَنَا»

خدا همه را خلق کرد تا مشخص بشود جایگاه

خب این یک عبارت خیلی جالب است، حالا این هم می گوید خیلی فکر نکن که ما آمدیم با شما ازدواج کردیم و با شما مخلوط شدیم با شما یکی می شویم نه

«وَ أَنَّى يکونُ ذَلِک کذَلِک»

چطور می شود با یک ارتباط فامیلی حل بشود قضیه؟

«مِنَّا النَّبِي»

پیغمبر از ما است

مکذب از شما است آن کسی که تکذیب کرد

«مِنَّا أَسَدُ اللَّهِ»

اسد الله از ما است

از شما اسد الاحلاف است کسی که می رفت پیمان های چنین و چنان می بست

«مِنَّا سَيدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ مِنْکمْ صِبْيةُ النَّارِ»

که خیلی ماجرای عجیبی دارد که کافر شد اینها گفتند بُکشید او را بعد چونکه التماس کرد

«مَن لِصبیه»

آقا این دختر کوچک دارد

 که حالا دخترش هم بزرگ شده بود، مَن لِصبیه فرمودند

«النَّار»

آن دخترش باید برود جهنم

صبیة النار از شما است

«مِنَّا خَيرُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنْکمْ حَمَّالَةُ الْحَطَبِ فِي کثِيرٍ مِمَّا لَنَا وَ عَلَيکمْ»

اینقدر ما از اینها داریم، خب نگاه کنید امیر مؤمنان علی یابن أبی طالب می فرمایند: خود تان را با بنی هاشم قیاس نکنید این خلقتی که خدای متعال قرار داد است در بنی هاشم یک خلقتی است که از زمان آدم تا امام زمان«عج» کلُهم از نور مستقیم منقل شده اند چهادر معصوم و باقی با جزء نور اما با بقیه فرق می کنند، خب این برای چه بود؟ مثل همان ماجرای حضرت عیسی که عرض کردیم امتحاناتی داشته قبل از این عالم، حضرت یحی امتحاناتی قبل از این عالم داشته و اینها هم امتحاناتی قبل از این عالم داشته اند و خدای متعال به آنها گفت شما را می فرستم در این جایگاه اگر در آن عالم قبل خوب جواب داده بودید در عالم بعدی هم خوب جواب خواهید داد که فوا نعمت، اگر در عالم قبل بد جواب داده  بودید اما به خاطر آن خصوصیات و مزایایی که قبلاً گفتم در این جایگاه قرار گرفتید باز مسیرتان راحت تر خواهد بود یک مسیر سهل تری برای خوب شدن خواهید داشت تو می شوی عموی پیغمبر البته اگر تو با این جایگاهت بد بشوی دیگر راهت نزدیک بود اما خودت ،خودت را انداختی به پرتگاه. این راجع به این قضیه، بنابر این با توجه به این مقدماتی که عرض شد اصلاً ما نباید بیاییم قیاس بکنیم خود مان را با حضرت رقیه«سلام الله علیها»، اصلاً نباید بیاییم قیاس بکنیم خود مان را با حضرت علی اصغر«ع» آنها یک امتحاناتی داشته اند همانطوری که همه مردم دنیا امتحاناتی داشته اند و بر اساس آن امتحانات هر کدام در درجات و جایگاه های خود شان قرار گرفته اند.

مجری:

اما تقدیم به حضرت رقیه«سلام الله علیها»

دیگر شکستن ندارد بال و پر کوچک من

می ترسم از هم بپاشد این پیکر کوچک من 

آه ای سر روی زانو ای ماه آشفته گیسو

دیشب خودت روضه خواندی بر منبر کوچک من

این درد درمان ندارد می دانم امکان ندارد زخم سرت را ببندی با معجر کوچک من

غارت گران دل نکنده اند از گوش و از گوشواره، انگوشت و انگشتر تو انگشتر کوچک من

آتش به جان جهان زد دستی که با خیزران زدند

یا بر لب خونی تو یا بر سر کوچک من

بابا برایم دعا کن شام مرا کربلا کن

یک بار دیگر صدا کن ای دختر کوچک من

ای قهرمان سه ساله من شاعر بی نشانم

نام تو خیلی بزرگ است در دفتر کوچک من

استاد ابوالقاسمی:

ما راجع به این مقدمات صحبت کردیم اینکه گفتیم همه مردم می دانند که حضرت رقیه«سلام الله علیها» موجود است و کرامت هم دارد در این که چطور یک طفل خُرد سال کرامت دارد سؤال دارند که ما این را پاسخ دادیم عرض کردیم که اولاً به صورت طبیعی زریه هر مؤمنی به آن مؤمن بعد از مردن اگر خرُد سال باشد و از دینا برود ملحق می شود ورزیه سیدالشهداء به سیدالشهداء و زریه ملوک مؤمنین در بهشت، در بهشت ملوک خواهند بود و قطعاً حضرت علی اصغر، شهزاده حضرت رقیه«س» اینها در بهشت ملوک هستند این یک پاسخ.

و پاسخ دوم اینکه هر کسی در عوالم گذشته به حسب امتحاناتی که داده است آن طوری که امتحانات را در عوالم گذشته داده و نتیجه گرفته است به حسب آن امتحان در عوالم بعدی جایگاه مخصوصی خواهد داشت. و اگر کسی در آن عوالم جایگاهش خیلی خوب بوده رتبه اش بسیار عالی بوده خدای متعال جایگاه او را در عالم بعدی تضمین کرده از جمله حضرت عیسی«ع» که جَعَلَنی نَبِیا یا حضرت یحی که آتاه الْحُكْمَ صَبِيًّا یا دیگران.

اما برای روشن شدن کرامات خب یک ماجرا که از جناب آقای سازگار شنیدیم که بسیار زیبا بود یک ماجرای که خیلی معروف است دیگر ماجرای سید ابراهیم دمشقی، این ماجرا را هم اهل سنت نقل  کرده اند هم شیعیان و در دمشق در کنار و در نزدیک قصر یزید با آن فاصله هیچ کسی در تاریخ از اهلبیت جز رقیه بنت الحسین نقل نشده یعنی آن چیزی که ما در تاریخ داریم آن چیزی که در «کامل بهائی» و دیگران ماجرایش آمده این است که یک دختری، دختر سیدالشهداء در نزدیکی قصر یزید در خرابه ای از دنیا رفت آنجا دفن شده است این که جز مسلمات آن مقدمات تاریخی است، اهل سنتی که نقل کرده اند این ماجرا را، ماجرا مال تقریباً صد و خُرده ای سال شاید دویصد سال پیش بیشتر نیست، آن اهل سنت می گوید رقیه بنت علی، رقیه بنت علی که اصلاً آنجا نداریم به چه مناسب به شام رفته رقیه بنت علی؟ که بیاید آنجا دفن بشود، مشخص است رقیه بنت الحسین بن علی است یک تیکه کلمه حسین این وسط افتاده، همین ماجرا ا نقل کرده، علمای شیعه هم این ماجرا را نقل کرده اند و سینه به سینه خیلی های شان دیده اند و شنیده اند و نقل کرده اند و آثارش را هم دیده اند، این که دیده اند یعنی چه آثارش را دیده اند؟ چون این ماجرا یک سری آثار تکوینی در عالم گذاشت، آن چه بود؟ این که یک شخص به نام ابراهیم دمشقی که بزرگ سادات دمشق در زمان خودش است در خواب حضرت رقیه«س» را می بیند که سید ابراهیم مسیر نهر دمشق کج شده از زیر زمین و به سمت قبر من آمده و بدن من را دارد آزار می دهد، کسانی که آنجا رفته اند می دانند شاید با فاصله دویصد متری از آن حرم یک نهر آبی است که نهر قدیمی دمشق بوده، این سید ابراهیم سه شب این خواب را می بیند و می آید به حاکم می گوید من همچین خوابی دیده ام حاکم می گوید مشکل ندارد ما چند نفر از بناها و متخصص ها را می فرستیم نگاه کنند آن اطراف را ببینند چطوری است و رفتند نگاه کردند دیدند بله یک مسیری منحرف شده، گفتند چیکار بکنیم؟ باید این قبر را بشکافیم پبیکر مطهر را برون بیاوریم و دور و بر قبر را با آن مصالحی که آن زمان داشتند دوباره محکم بکنند تا دیگر تأثیری در قبر نداشته باشد، چه کسی این کار را انجام بدهد؟ گفتند هیچ کس جرأت این کار را ندارد، گفتند اگر بنا باشد اجازه داده بشود به کسی در باید به دستش باز بشودم یعنی اگر کسی نبا باشد بیاید خود سیدالشهداء چون ما جرأت نداریم قبر دختر سیدالشهداء را بشکافیم، اگر بخواهند اجازه بدهند در هم برایش باز می کنند بیایید سادات را بیاورید بزرگان را بیاورید علما را بیاورید یکی یکی آمدند امتحان کردند در باز نشد اما سید ابراهیم تا آمد دست گذاشت روی در، در باز شد سیدالشهداء اجازه دادند آمد آرام آرام خاک ها را از روی قبر کنار زدند و به پیکر مطهر حضرت رقیه«س» رسیدند، در مسئله تاریخی دیگر متقن ترین مسئله تاریخی چیزی است که غیر از نقل تاریخی آن شاهد خارجی هم داشته باشد مثلاً بگوین در فلان منطقه یک تمدنی بوده است که چنین ساختمان های می ساخته حالا شما می گویید شاید این افسانه است بروید در آن منطقه یک اثر خارجی از این ببینی می فهمی این گذارش درست است، یک گذارش های در قرون مختلف توسط علمای مختلف در مورد حضرت رقیه«س» آمده که دختری در شام با این خصوصیات از دنیا رفته دختر سیدالشهداء حالا شما بیایی یک قبری باز کنی تازه با آن کرامت و در قبر هم پیکر یک دختر خُرد سال با همان آثار شکنجه ای که در روایات آمده با همان علامت ها با همان موی سپید با همان بدن کبود که می گوید یک پارچه سبز رنگی آورد با وضو و تطهیر این پیکر مطهر را روی این پارچه سبز رنگ گذاشت از قبر آمد بیرون نشست و بدن را روی زمین هم نگذاشت روی دامن خودش نگهداشت گفت بروید تعمیر کنید قبر را مشغول تعمیر قبر شدند سه شبانه روز سید ابراهیم نشست می گوید من فقط وفقط برای نماز پیکر مطهر را روی زمین می گذاشتم نمازم را سریع و مختصر می خواندم دوباره می آمدم پیکر را در آغوش می گرفتم و به برکت حضرت در این سه روز نه نیاز به آب نه غذا و نه تجدید وضو پیدا کردم و بعد از سه روز که تمام شد آن کار انجام شد دوباره پیکر مطهر را در قبر گذاشتند و رویش خاک ریختند و پوشاندند همانطوری که دفن شده بود نماد مظلومیت اهلبیت«ع» و نماد پیروزی اهلبیت«ع» در شام است همانطور آنجا دفنش کردند مجدداً.

اینکه می گوییم آثار تکوینی در این عالم داشت غیر از این که یک عده ای دیدن هم بله خود سید ابراهیم دمشقی را خدای متعال طوری قرار داد هر کسی بیمار می شد یک دست فقط دور بدنش می کشید خوب می شد، یک دست از کنار بدنش رد می کرد آن شخص شفا می گرفت که این کرامت برای بزرگ دمشق مشهور شد همه فهمیدند، اینکه حضرت رقیه شفا نمی دهد حضرت رقیه نیست اینها دیگر خنده  دار است اینطور صحبت کردن، بله یک زمانی نه انترنتی بود نه تحقیقی بود نه رسانه ای بود نمی شد بررسی کرد خب الان که دیگر همه اینها هست، بعضی ها مثل وهابیت هر چه اثر می بینند تخریب می خواهند بکنند و من غصه خوردم  دیگر آمده یک سری ماجراهای قطعی صد در صد تاریخ را دارد تخریب می کند خب چه سودی برای تو دارد؟ تو که دلیل ها،حالا یکی دلیل ها را ندیده یکی دلیل ها را دیده وقتی حضرت رقیه«س» دست سیدالشهداء را گرفتند با همان مدلی که سازگار نقل کرد روز قیامت می آیند ما را شفاعت می کنند شما در صحرای محشر بمان تا یک صاحبی پیدا بکنی که روایت می فرماید:

«فما لنا من شافعین و لاصَدیق حَمیم»

می گوید ما کسی دوست نداشتیم که در این دنیا دست ما را بگیرد

اما ما با حضرت رقیه«س» یک عُلقه دوستی اینجاد کردیم، شما چیکار می خواهید بکنید؟ خب هست بانوی مقدسه هست، خود سید ابراهیم اینطور بود حالا این که هیچ، از دنیا رفت خدای متعال این خصوصیت را به پسرش منتقل کرد، باید بماند این اثر کرامت باید بماند، نوه اش هم همینطور فقط فرق شان این شد که یک مقدار توانایی ها کمتر می شد یعنی چه؟ یعنی می گفتند خود سید ابراهیم دست روی هر کس می داد خوب می شد پسرش باید دست می گذاشت همین که دست را می گذاشت روی محل بیماری خوب می شد و نوه او می آمد دست را می گذاشت و مدتی نگه می داشت یا مثلاً اگر دستی بازوی بود می گرفت فشاد می داد یک کم تا این خوب می شد حالا ما بیاییم بگوییم نه اینها نیست و الکی است و می خواهند لجاجت بکنند بعضی ها جز لجاجت از آنها چیزی بر نمی آید.

مجری:

خدا حفظ کند شما را، امشب قسمت و روزی بود که درب خانه حضرت رقیه باشیم حالا هر طور که صلاح می دانید پایان برنامه را در خدمت شما باشیم.

استاد ابوالقاسمی:

اگر شما یک ذکر مصیبتی در مورد حضرت رقیه با آن اشعار نابی که دارید چون برنامه ویژه برنامه هم هست بخوانید که هم ما گریه بکنیم هم بیننده ها بسیار مناسب است.

مجری:

چشم، به نیت ابتدا فرج آقا امام زمان، تعجیل در فرجش و سلامتی آقا امام زمان از قدیم پدر بزرگ ها و  مادر بزرگ ها می گفتند ماه صفر خیلی صدقه بدهید ماه عجیبی است این ماه صفر تا این شب های سنگین که قلب امام زمان مان در فشار هست می خواهم چند بیتی إن شاءالله تقدیم بکنم به ساحت مقدس حضرت رقیه«س»به نیست شفا، شفای همه مریض ها همه کسانی که در بستر هستند، به نیت برآورده شدن حاجات، به نیت شاد شدن ارواح مؤمنین و مؤمنات، پدرها و مادرهای که ما را به عشق اهلبیت آموخته کرده اند و به ما این عشق را آموختند با شیر شان با لقمه حلال شان و هر چیزی که ار محبت اهلبیت داریم میراث گرانبهای آن بزرگواران است چند بیت را تقدیم کنم که:

دخترم چشمان خود را بار دریائی نکن

اینقدر با اشک رویت را تماشائی نکن

هیچ جا مانند اینجا چشم مردم شور نیست

روی ماهت را دو باره غرق زبیائی نکن

عمه مثل أبر طوفان زاست پس با او بگو بغض خود را بشکن و دیگر شکیبایی نکن

دست و پایت زخمی است و باز هم تب کرده ای

گوشه ای بنشین و دیگر راهپیمایی نکن

من عموم قاسم علی اکبر همه پیش توییم

در کنار نیزه ها احساس تنهایی نکن

دیدن این سر میان تشت پیرت می کند

دیدن این سر میان تشت پیرت می کند

اینقدر با بوسه ات از من پذیرای نکن

چشم هایت را ببند و دست بر رویم بکش

دخترم حتی نگاهی هم به بابای نکن

روی دامان تو دارد باز خوابم می برد

روی دامان تو دارد باز خوابم می برد

با زبان بی زبانی قصد لالائی نکن

آقا چندتا دعا بگویید آمین بگوییم

استاد ابوالقاسمی:

اولین دعای که همیشه باید ما بر لب مان باشد هر آن باید این دعا را در فکر مان در ذکر مان بر لب مان داشته باشیم خدا در فرج مولای مان حجت بن الحسن تعجیل بفرما، ما را از بهترین یاورانش قرار بده، عمر ما را خدمت به اهلبیت و مرگ ما را شهادت در راه اهلبیت قرار بده، مرضای اسلامین ایامین بیماری بلائی برای امتحان مردم ایران و کل دنیا شده خدایا هر چه زودتر این امتحان را به احسن وجه از سر مردم ما برطرف بگران آنچه نگفتیم و برای ما خیر است در پرونده اعمال ما ثبت و ظبط بگردان، إن شاءالله که مؤفق و مؤید باشید از همه التماس دعا دارم والسلام علیکم و رحمة الله.

مجری:

 یا علی مدد شما به خدای امام حسین و بچه هایش می سپاریم.

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته


حدیث غربت>

حدیث غربت شبکه ولی عصر استاد ابوالقاسمی