شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
تاریخ بدون روتوش دکتر سید محمد حسینی

قسمت هجدهم برنامه تاریخ بدون روتوش به کارشناسی دکتر سید محمد حسینی


بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 11 آذر 1399

استاد حسینی:

بسم الله الرحمن الرحیم الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت شما بزرگواران و عزیزان بینندگان شبکه جهانی ولیعصر که الآن بیننده قسمت هجدهم از سلسله برنامه های تاریخ بدون روتوش هستید برنامه ای که قصد دارد تاریخ را بدون روتوش برای شما مطرح بکند و مطالبی را که در تاریخ وجود داشته کمتر گفته می شود یا اصلاً گفته نمی شود را به شما نشان بدهد تا شما بهتر بتوانید قضاوت بکنید و اگر بنا است اعتقادی بر اساس تاریخ چیده بشود و انتخاب بشود بخشی از تاریخ به عنوان یک مسئله عقیدتی برای شخصی بتواند ببیند و تشخیص بدهد که چقدر آن مسئله و موضوع روتوش شده یا خیر به صورت واقعی و بدون روتوش به دست او رسیده است.

ما در برنامه تاریخ بدون روتوش در چند قسمت قبل مطالبی را خدمت شما عرض کردیم که إن شاءالله در ابتدای جلسات مان سعی می کنیم مروری بر آن مطالب داشته باشیم و آنچه که گفته شد را تقدیم حضور شما بکنیم این هم کمک می کند به یاد آوری مطالبی که گفته شده است و یاد آوری سؤالاتی که ما مطرح کردیم و هم کمک می کند به شما برای اینکه مطالب بهتر در ذهن تان بماند و إن شاءالله فراموش نکنید مطالبی را که مطرح شد.

برنامه های جلسات قبل در برنامه تاریخ بدون روتوش ما آنچه که آمدیم ارائه دادیم برای شما سه سؤال اساسی بود گفتیم از آنجای که تاریخ ایران باستان به گفته بسیاری گره خورده است با تفکرات زرتشت، در مورد زرتشت ما سه سؤال اساسی داریم که می خواهیم مطرح بکنیم؛ یکی اینکه زرتشت چه کسی بود؟ آیا اصلاً پیامبر بود یا نبود؟ دو سؤال ما این است که زرتشت اصلاً کجا بود؟ آیا واقعاً زرتشت ایرانی بود؟ در کجای اوستا آمده ایرانی بود؟ و گفتیم در اوستا خلاف ایرانی بودن زرتشت مطلب وجود داررد و زرتشت چه زمانی بود؟ آیا اصلاً زمان زرتشت نه به عنوان روز و سال نه به عنوان دهه نه به عنوان قرن، هزاره اش مشخص بوده یا خیر؟ بعد آمدیم مواردی را در برنامه به صورت خاص بررسی کردیم؛ بحث زبان شناسی اوستا را گفتیم برخی ها می آیند ادعا می کنند و پاسخ می دهند که بر اساس زبان شناسی اوستا ما می توانیم زمان زرتشت را بگوییم، یک برنامه در مورد این توضیح دادیم خدمت شما استادی را تقدیم حضورشما کردیم که آیا می شود همچین کاری را کرد یعنی با زبان شناسی زمان دقیق اوستا را فهمید یا نه؟

بحث معجزات زرتشت را مطرح کردیم به عنوان اینکه برخی ها آمده اند گفته اند زرتشت پیامبر بوده یک سری معجزات داشته این به چه شکل بوده و گفتیم که خیلی ها اعتراف کرده اند زمان زرتشت مجهول بوده است صریح آمده اند اعتراف کرده اند زمان زرتشت را ما نمی دانیم چه زمانی بوده یا آمده اند اعتراف کرده اند زمان اوستا هم مجهول بوده چون برخی ها ممکن است اینطوری تصور بکنند و زعم شان این باشد که اگر زمان اوستا مشخص بشود زمان زرتشت هم مشخص می شود که هر دو زمان شان مجهول هستند.

مطالب دیگری که خدمت شما تقدیم شد بحث تناقضات زرتشیان در اعلام یا رد نبوت زرتشت بود هر دو گروه یعنی هم کسانی که می گویند زرتشت پیامبر بوده از بین زرتشتی ها و هم کسانی که می گویند زرتشت پیامبر نبوده هردوی اینها می آیند به یک چند صفحه کتاب گاتاها استناد می کنند، خیلی مسئله جالبی بود که ما نشان دادیم خدمت شما گفتیم که در اوستا نیامده است اصلاً زرتشت ایرانی بوده و اصلاً نیامده کجا به دنیا آمده ولی یک جاهای را به عنوان منطقه ی که ظاهراً زرتشت فعالیت داشته در آنجا تحت عنوان ایرانویچ مطرح کرده اوستا، آمدیم گفتیم بحث ایرانویچ در اوستا ویژگی های دارد که به هیچ عنوان نمی تواند ایران باشد.

نکته بعدی آمدیم گفتیم دو نوع تاریخ در مورد زرتشت وجود دارد یکی کلاسیک و سنتی که آنها را با شما بررسی کردیم و بحث کردیم تاریخ نگاری یونانی را به شما گفتیم و تاریخ نگاری سنتی و زرتشتی را.

همچنین آمدیم گفتیم که برخی  ها اصلاً آمده  اند گفته اند زرتشت یک نفر نبوده در طول تاریخ زرتشت  های متعددی وجود داشته در این خصوص با شما صحبت کردیم و گفتیم این بر ابهامات قبلی در مورد زرتشت می افزاید. و همچنین گفتیم که بحث اعتبار اوستا نزد زرتشتی ها به چه شکل هست بخش های مثل وندیداد و اینها چگونه است نزد زرتشتی ها، آیا آنچه که برخی از مبلغین زرتشتی می گویند که ما فقط گاتاها را قبول داریم و بقیه اوستا را قبول نداریم رف درستی است یا نه  با شما صحبت کردیم که خیر کل اوستا برای زرتشتی ها مقدس است و گاتاها اصل اعتقادات زرتشتی گفته شده است از جانب موبدان زرتشتی و سایر بخش های اوستا به عنوان شریعت یا فقه زرتشی  گفته شده و فروعات زرتشتی.

گفتیم در تاریخ ایران باستان بحث عزاداری بوده است لطمه زنی بوده است در عزاداری، مداحی بوده است، نذری دادن بوده است، دسته راه انداختن در عزاداری بوده است، هیئت راه انداختن در ایران باستان بوده است قبل از اینکه اصلاً بخواهد اسلام بیاید.

 یک سری خرافات گفتیم گفته اند خود زرتشتی ها وجود دارد در آیین شان؛ جناب آقای دکتر اردشیر خورشیدیان گفته بودند که خرافاتی وجود دارد اما ما اهتمام داریم که گسترش بدهیم این خرافات را صریح کلام شان بود جناب آقای موبد خورشیدیان رئیس انجمن موبدان تهران که زرتشی ها باید تلاش بکنند مثل گذشتگان شان یک سری خرافات را حفظ بکنند ولو اینکه توجیه علمی هم نداشته باشد ولی خرافات خوب و خرافات بد داریم خرافات خوب را باید نگهدارند.

همچنین در مورد گاو نخستین یا گاو مقدس نزد زرتشتیان با شما صحبت کردیم گفتیم می شود گفت مقدس ترین وجودی که در بین زرتشتی ها وجود دارد همین گاو است گاو نخستین بوده اولین خلقت زنده اهورامزدا بوده است و توضیح دادیم برای شما به چه شکل هست بخاطر همین یک سری جاها گاو تقدس پیدا کرده بود برای زرتشتی مقدس شد.

در مورد کردار پندار نیک در آیین زرتشت و ارتباط آن با رضایت این گاو را مطرح کردیم بر اساس اوستا، گفتیم که در برخی جاهای اوستا مسائلی در مورد نوشیدن ادرار گاو آمده است نه به عنوان یک چیزی که مثلاً به عنوان یک طبابت باشد نه به عنوان یک مسئله ای که تحت عنوان مداوا باشد یا از روی اضطرار باشد نه، به عنوان یک عمل لازم به تعبیر دینی واجب برای خانم های زرتشتی که مثلاً سقرط جنین کرده  اند باید ادرار گاو را بیاورند با آتش و خاکستر تعبیری که بعضی از کتب داشت آتش و خاکستر هم بود قاطی بکنند با همدیگر گمیز می شود این خورداکی و به جز آن دیگر هیچ چیزی نخورند چند روز فقط ادرار گاو با خاکستر بخورند و این لازم است در آیین مزده یسنا یا بر اساس کتاب اوستا.

همچنین آمدیم با شما صحبت کردیم در مورد قضیه دخمه و روش دفن در آیین زرتشت؛ گفتیم اصلاً در آیین زرتشت قضیه تدفین چند سال است که آمده اصل بر دخمه گذاری بوده است بر اساس اوستا اصلاً دفن کردن اموات یک عمل به تعبیر پتیارگی دشمنان اهورامزدا بوده است که آمده است و چند سال است بخاطر اینکه دروبین آمده است و عکس می گیرند و فلم می گیرند به گفته موبد نیکنام اینها آمده اند گفته اند حالا دیگر دفن بکنیم ولی اساس و اصل در آیین زرتشت این است که باید در دخمه گذاشته بشود مرده و لاشخور کردن مردگان را آمدیم گفتیم و تطهیر نسو کشان با ادرار گاو؛ کسی که جسد را حمل می کند باز او هم باید با ادرار گاو شسته بشود.

گفتیم قبر زرتشت قبر کوروش و اینها و سایر پادشاهان دوره هخامنشی اگر بگویم زرتشتی بودند که قبر دارند تناقض و تضاد دارد با قضیه دخمه گذاری که در اوستا آمده.

در مورد نماد فر و هر صحبت کردیم با شما و اینکه خود موبدان زرتشتی گفته بودند که نماد فر و هری که در سنگ نگاره های تاریخ باستان آمده است تاریخ ایران آمده است هیچ ربطی به زرتشت ندارد تصریح کرده بودند نسبت به این مسئله.

در مورد دوره هخمانشیان صحبت کردیم گفتیم آنچه که تصور می شود یا توهم می شود یا روتوش می کنند در دوره هخامنشیان همه چیز گل و بلبل بوده است و عدالت اجتماعی برقرار بوده و چه بوده است و چه بوده است، به این شکل نبوده و برخی از حقایقی که در آن زمان بوده است دارد روتوش و کتمان می شود.

در مورد زنان در زمان هخامنشیان با شما صحبت کردیم گفتیم حقوقی که به زنان می دادند در مجمع بسیار بسیار ناچیز بوده همان هم با تأخیر گاهی پرداخت می کردند به خانم ها، این نبوده است که بگویی اینها حقوق شان برابر بوده است و مردان چه بوده است.

روحانیون در زمان هخامنشیان را گفتیم که بسیار بر رأس اموربودندونظارت داشتندبرامور واز موبدان استفاده می شده در کارهای مهم حکومتی و حکومت داری.

خرَ مقدس در آیین زرتشت را گفتیم؛ گفتیم یک خر مقدسی است حالا به تعبیر اوستا در دریا است و به تعبیر برخی دیگر از مطالبی که به شما اسنادش را نشان دادیم این سه تا پا دارد و چند پوزه دارد و گوش های بزرگی دارد که گوشش مثلاً کل یک سری مناطق زمین را می تواند بپوشاند و این وقتی صدا از خودش تولید می کند این خرَ، آن موجودات اهریمنی سقط جنین می کنند در دریا آن موجودات به هر حال پاک زرشت آنها باردار می شوند و یک سری مسائل دیگر که مفصل با شما صحبت کردیم.

ادعای وجود قبر کوروش در پاسارگاد بر اساس سیاحت نامه فیثاغورس را گفتیم عرض کردیم که کتابی است تحت عنوان سیاحت نامه فیثاغورث، اینها آمده اند گفته اند قبر کوروش در پاسارگاد است بر اساس سیاحت نامه فیثاغورس، فیثاغورت می گوید من اصلاً آنجا بودم وقتی می خواستند او را دفن کنند. در مورد خود اصل کتاب صحبت کردیم و گفتیم دقیقاً آنچه که در کتاب سیاحت نامه فیثاغورس آمده است نشان می دهد که قبر کوروش قطعاً در پاسارگاد نیست پاورقی هم تصریح شده بود نسبت این مسئله در کتاب که مفصل یک جلسه هم در مورد این وضوع با شما آمدیم و صحبت کردیم.

موارد دیگری که با شما صحبت کردیم اصل قضیه کتاب سیاحت نامه بود که اصلاً آقای فیساغورس آمده این کتاب را نوشته است یا نه در مورد کفر و ارتداد در آئین زرتشت گفتیم بر خلاف اداعایی که برخی از مبلغین زرتشتی  می کنند در آئین زرتشت هم کفر هست هم ارتداد هست، مانی را آمدند زنده زنده پوستش را کندند تکه تکه کردند، شورایی را داشتند زرتشتی ها در دوره ساسانیان که قدرت داشتند، اینها تخصص شان قطعه قطعه کردن کسانی بوده که از آئین زرتشتی می خواستند خارج بشوند با شما بحث کردیم و نشان دادیم اینها را؛ و همچنین آمدی گفتیم که در بین زرتشتی ها و بر اساس اوستا سگ آبی مقدس است، یک موجود دیگری که در کنار گاو و آن خر مقدس اینها قرار می گیرد می گویند این سگ آبی هست که اگر بکشید تا جایی پیش می رود که باید طرف ناموس خودش را در اختیار دیگران قرار بدهد یا به ازدواج دیگران در بیاورد آن هم با جهیزیه یا با گوشواره، مفصل در خصوص این موارد با شما عزیزان صحبت کردیم ،که مرور اینها در هر جلسه باعث می شود که در ذهن شما ان شاء الله این موارد تثبیت بشود کسانی هم که جدیداً به جمع ما می پیوندند و مباحث را می خواهیم پیش ببریم، مباحث ما را هم دنبال می کنند  ان شاء الله بفهمند که در این برنامه چه مواردی گفته شده ،اما آنچه که امشب من می خواهم با شما در میان بگذارم، اولاً از شما بینندگان عزیز که دارید برنامه امشب را می بینید از این باب عذر خواهی می کنم که بنده می خواهم نسبت به برخی از مواردی که امشب می گویم کمترین توضیح را بدهم و برخی  جاها شاید اصلاً توضیح ندهم، فقط عبارت را برایتان بخوانم، مگر جایی که دیگر واقعاً لازم باشد، یا جایی که آن حساسیت بحث را نداشته باشد، برنامه امشب پاسخ به یک سؤال بسیار مهم هست که چگونه می شود اینقدر افسانه و خرافه در یک آئین وجود داشته باشد، چرا برخی از این استوره هایی که در تاریخ بوده است به وجود آمدند، و در کنار آن متوجه بشویم چرا برخی تأکیید دارند که آقای زرتشت با خدا در ارتباط نبوده پیامبر نبوده آموزگار بوده تعالیمی که آورده تعالیم خودش بوده، از عبارت و واژه آموزگار برای آقای زرتشت استفاده می کنند البته مواردی که من می  خواهم بگویم در ذهن تان باشد، برخی از مطالب و موضوعات و گزاره های تاریخی بر اساس سخنان ادیان ابراهیمی است ،خب مثلاً مسیحی ها می گویند که برای حضرت عیسی (ع) چنین اتفاقی افتاد، یا یهودی ها می گویند برای حضرت موسی چنین اتفاقی افتاد یا نه؟ یا مسلمان ها در مورد پیامبر اسلام می گویند، خب ادیان ابراهیمی قائل به این هستند که آن پیامبر با خداوند در ارتباط بوده است، حالا یا بدون واسطه یا با واسطه پیامبر وحی و تعابیری که خودشان دارند می دانید که اینگونه هست که پیامبر با خدا در ارتباط بوده فلذا اگر مطلبی را مطرح می کنند از جهان دیگر، از بهشت و جهنم از دوزخ و اینها، برمی گردد به آن اطلاع و علمی که خداوند در اختیار آنها قرار داده است، اگر مسلمان ها یک اعتقادی دارند که اما صادق(ع) راجع به بهشت و جهنم که چنین و چنان فرموده است بخاطر این است که شیعیان معتقد  هستند که امام صادق(ع) متصل به علم الهی است خداوند این علوم را در اختیار او قرار می دهد حتی اهل سنت می توانند و باید به این معتقد باشند حداقل نقله ثقه هستند اهل بیت ، از پیامبر شنیدند روایت را دارند نقل می کنند، اما یک جایی در مورد بهشت در مورد جهنم، در مورد ماوراء الطبیعه مطالبی گفته می شود که شخص دسترسی به علوم دیگری ندارد، باید ببینیم خب این را از کجا گفته، چگونه به وجود آمده، عمده مطالبی که در آئین زرتشت در مورد بهشت و جهنم آمده است در یک کتاب آمده من می خواهم آن را توضیح بدهم خدمت شما ولی جلوتر که می رویم مطلب حساس تر که شد من را معضور بدارید در خصوص توضیح دادن برخی از موارد، فقط اکتفا می کنم به نشان دادن برخی از مصادر، یکی از کتب مهمی که در آئین زرتشت  وجود دارد «اردو ویراف نامه» هست اردو ویراف نام موبدی است در آئین زرتشت که این کتاب را آمده است نوشته و در آن بهشت و جهنم را توصیف کرده، آنچه کاه در تعالیم زرتشت در مورد بهشت و جهنم آمده است  عمدتاً برخواسته از این کتاب است، من اولاً نشان بدهم به شما جایگاه این کتاب و نویسنده این کتاب نزد زرتشتی  ها به چه شکل است تا وقتی جلوتر رفتیم مطالب شکه آور را که شما دیدید تصور نکنید در مورد یک شخص عادی داریم صحبت می کنیم در مورد یک زرتشتی عادی داریم صحبت می کنیم، در مورد یک کتاب بی اعتبار صحبت می کنیم؛

اول برویم سراغ کتاب دانشنامه مزدیسنا همین کتابی که ما به شما جلسات قبل معرفی کردیم، «واژه نامه توضیحی آئین زرتشت» که آمده است آئین زرتشت را توضیح داده واژه هایی که وجود دارد «دانشنامه مزدیسنا» دکتر جهانگیر اوشیدری، در صفحه شماره 86، اینجا آمده است در مورد اردای ویراف، اردای ویراف اسم نویستند این کتاب است، اردای ویراف چه کسی بود؟

اردای ویراف یا یا ارتای ویراف یا ارتای ویراژ موبدی پارسا به زمان ساسانیان که سفری روحانی به جهان مینوی کرد و رساله ارداویرافنامه در شرخ مسافرت و سیر او در بهشت و دوزخ است اردای ویراف مقدس بوده است

دانشنامه مزدیسنا، جهانگیر اوشیدری، ص86

نگاه کنید جناب آقای دکتر جهانگیر اوشیدری که دانشنامه مزدیسنا را نوشته گفته اردای ویراف مقدس بوده است، که رفته بهشت و جهنم را دیده سیر کرده به جهان مینوی رفته است سفری روحانی داشت آمده است این را در کتابش آورده، جلوتر همین صفحه توضیحاتی راجع به اردای ویراف نامک هست، اردای ویرافنامک همان کتاب اردای ویراف است اسم نویسنده روی کتاب گذاشته شده

از موبدان عصر اردشیر و شاپور اول ،کتاب او جزو کتب ادبی

ببینید یک زرتشتی دارد این را می گوید، در کتابی که چند موبد زرتشتی  هم یاد داشت های ایشان را دیده بودند و از کتب بسیار مهم است این کتاب دانشنامه مزدیسنا

کتاب او جزو کتب ادبی و دینی  مزدیسنی است

پس آقای اردای ویراف  یک موبد پارسا انسان مقدس که کتبش جزو کتب دینی مزدیسنا هست، این را تا اینجا داشته باشید، آیا مزده یسنا به چه معنی است که این آدم از کتبش از کتب دینی  معتبر مزده یسنا است؟ باز مراجعه می کنیم به همین کتاب دانشنامه مزده یسنا، اینجا توضیح داده شده است در صفحه شماره 434 که معنای مزده یسنا این است:

دین پیامبر ایران اشوزرتشت اسپنتمان موسوم به مزده یسنا

دانشنامه مزدیسنا، جهانگیر اوشیدری، ص 434

یعنی اگر جای شما دیدید مزده یسنا یعنی زرتشتی گری یعنی آیین زرتشت، مزده همان اهورا مزدا که می گویند مزده خدای زرتشتی ها، مزده یسنا یعنی خدا پرست مزدا پرست یعنی، در مقابل دیو یسنا که می شود دیو پرست چون گفتیم زرتشتی ها عالم را و تمام انسان ها را به دو دسته تقسیم می کنند یا مزده یسنا است که زرتشتی ها یا دیو یسنا است که کافر هستند پس مزده یسنا یعنی آیین زرتشت، کتاب اردای ویراف نامه می شود یک کتابی که یک وجود مقدس یک موبد مقدس زرتشتی نوشته حتی در موردش ادعای عصمت کرده اند که معصوم می دانند اردای ویراف را و در آن کتاب مهم ترین مواردی که در مورد آیین زرتشت در بحث بهشت و جهنمش هست آمده، باز همین ادامه دانشنامه مزده یسنا در صفحه شماره 87، اینها را دقت بکنید چون غافلگیر شدید فکر نکنید کتاب کمی است یا نویسنده اش انسان کمی بوده است، می گوید:

و از آن جهت واجد اهمیت است

دانشنامه مزدیسنا، جهانگیر اوشیدری، ص 87

این کتاب آقای اردای ویراف

که هرج و مرج مادی و مذهبی ایران را بر اثر حمله اسکندر و و احیای ملی و دینی ایرانی ساسانی را در

قرن سوم میلادی و عقاید زرتشتی را در باره آخرت مجسم می سازد.

نشان می دهد وضعیت آن زمان به چه شکل بوده است، چه کاری انجام می دادند و نشان می دهد که عقاید زرتشتی در باره آخرت چه است، یعنی در این کتاب عقاید زرتشتی را در مورد آخرت مجمسک شده است توسط یک نویسنده مقدس موبد سرشناس و موبدی که عصوم یده است، برویم سراغ یک کتاب دیگر هم به شما نشان بدهم در مورد این اردای ویراف و کتاب شان از همین کتاب اوستای جناب آقای جلیل دوستخواه تحقیق آقای جلیل دوستخواه می خواهم نشان بدهم «اوستا کهم ترین سرودهای ایرانیان» گزارش و پژوهش جناب آقای جلیل دوستخواه، عرض کردم در این کتاب اواخر این کتاب خود جناب آقای جلیل دوستخواه تحقیق خیلی خوبی انجام داده است هرچند آقای دوستخواه هم یک جاهای به هر حال روند و روشی را داشته است که در آن حالا ما بگوییم تعصباتی که در مورد ایران باستان و زرتشت داشته جای آدم می بیند که گرفتار بوده ولی در اواخر کتاب اوستا توضیحاتی را در مورد برخی از عبارات داده است که با هم ببینیم ایشان چه گفته است، همین کتاب صفحه شماره 906.

اردای ویراف نامه: نامه رساله ی است به زبان پهلوی که شرح سفر یا معراج

اوستا کهن ترین سرودهای ایرانیان، گزارش و پژوهش جناب آقای جلیل دوستخواه، ص 906

ببینید شرح معراج اردای ویراف

یکی از پیشوایان دین زرتشتی به نام ویراف

اردای ویراف، ویراف اسمش را دارد می گوید:

به جهان مینوی داشته است و رفته است آنجا دیده است بهشت چه بوده و دوزخ چه بوده است، گناهکاران به چه روزی افتاده اند و چه شده است و چه شده است، پس اردای ویراف؛ یک پیشوای دینی زرتشتی است که مقدس است و سرشناس است و به معراج رفته است تا ببیند بهشت و جهنم و دوزخ در آیین زرتشت به چه شکل است و این را آمده است به مردم گفته است و در کتاب خودش اردای ویراف نامه آورده است.

کتاب سومی را به شما نشان بدهم در مورد اهمیت این کتاب که مقدمه همین کتاب اردای ویراف نامه است، کتاب «اردای وریراف نامه» ملاحظه می فرمایید دو سه تا ترجمه دارد همه شان را من دارم إن شاءالله خدمت تان تصاویر صفحاتش را نشان تان می دهم، اردای ویراف نامه یا بهشت و دوزخ در آیین مزد یسنی که گفتیم یعنی همان زرتشت، شامل پیشگفتار، ترجمه، متن پهلوی، واژه نامه ها، چه کسی؟ دکتر رحیم عفیفی، یک زبان شناس نام آور در آیین زرتشت مطالبی در مورد بهشت و دوزخ آمده است آقای دکتر رحیم عفیفی آمده است این را ترجمه کرده است از زبان شناسان نام آور است ایشان، مقدمه ی همان کتاب ابتدای صفحه 8 ارزش و اهمیت اردای ویراف نامه را می گوید:

مطالب کتاب اردای ویراف نامه از نظر پیروان دین زرتشتی دارای اهمیت فراوان بوده

اردای وریراف نامه یا بهشت و دوزخ در آیین مزد یسنی، دکتر رحیم عفیفی، ص 8

خیلی مهم بوده این کتاب اردای ویراف نامه و هست ، بعد اینجا می آید ایشان به عنوان یک زبان شناس می گوید:

کتاب اردای ویراف نامه برای خاور شناسان یک جنبه دقیق علمی از لحاظ خط پهلوی داشت و از سه نظر مذهبی، تاریخی، و زبان شناسی واجد اهمیت بود.

این اهمیت کتاب اردای ویراف نامه پس در ذهن تان باشد، پس یکی اهمیت نویسنده کتاب اردای ویراف نامه و نکته بعد در مورد خود کتاب اردای ویراف نامه که من این شناس نامه کتاب را به صورت کامل هم به شما نشان بدهم اگر کسی به این ترجمه آقای دکتر رحیم عفیفی خواست مراجعه بفرماید بداند این کتاب اردای ویراف نامه  جناب آقای «دکتر عفیفی» با این شناسنامه که ملاحظه می فرمایید و با جزئیات بیشتر ملاحظه بفرمایید که من یک بار نشان بدهم بعداً لازم نباشد بیایم شناس نامه کتاب را هم به شما نشان بدهم، اردای ویراف نامه یا بهشت و دوزخ در آیین مزده یسنی شامل پیش گفتار و فلان، تهران انتشارات توس 1391، انتشارات ظاهری اش را هم می بینید اطلاعات ظاهرش را هم می بینید در مورد انتشارات و به چه شکل بوده که که خواستید مراجعه کنید، آن آقایانی که آمدند گفتند من کتاب های دارم نشان می دهم داخلش یک چیز دیگر هست دقت بفرمایند خواستند اگر دیدند ما چیز دیگری داریم نشان می دهیم حتماً بروند به مردم نشان بدهند روشنگری بکنند در مورد آنچه که خلاصه ما گفتیم، روی خط هم دوست داشتند بیایند و توضیحات را بدهند.

اما اگر ما بخواهیم برویم سراغ کتاب اردای ویراف نامه آنجا دیگر من درود پیدا می کنم به این مسئله که قضیه را خیلی توضیح ندهم، آن مقدمه را که به شما نشان دادم در خاطرتان باشد باز به آن مراجعه می کنیم، یک ترجمه دیگر است این را هم به شما نشان بدهم با تحقیق خانم «ژاله آموزگار» «ارداویراف نامه یا ارداویراز نامه» حالا چندتا اسم گفته اند برای این شخص، متن پهلوی، حروف نویسی، ترجمه متن پهلوی، واژه نامه، خانم ژاله آموز گار هم زرتشتی ایشان را خوب می شناسند هم کسانی که باستان گرا هستند و خیلی افراطی هستند خوب ایشان را می شناسند و خدمات شان را می دانند به چه شکل بوده به آیین زرتشت و در مورد تاریخ ایران باستان، انتشارات معین- انجمن ایران شانسی فرانسه آمده است این کتاب را چاپ کرده.

متن اردای ویراف نامه را من می خواهم برای تان این بخشش را بخوانم:

پس دستوران دین

می خواهیم ببینیم این آقای اردای ویراف چطوری به این اطلاعات دست یافت در مورد بهشت و جهنم:

سه جام زرین می و منگ گشتاسبی پر کردند، یک جام برای اندیشه نیک، دیگری برای گفتار نیک، و سِیدیگر برای کردار نیک به ویراز فراز دادند، او آن می و منگ بخورد هوشیارانه باج بگفت و بر بستر بخفت.

ارداویراف نامه یا ارداویراز نامه، ژاله آموزگار، انتشارات معین- انجمن ایران شانسی فرانسه

داستان چه است؟، یک ترجمه دیگر را می خواهم به شما نشان بدهم خودتان کامل دیگر متوجه می شوید؛ من این پی دی اف را دیگر حالا با پی دی اف نشان تان بدهم، «اردای ویراف نامه» «آقای رشید یاسمی» ایشان آمده است اردای ویراف نامه را ترجمه کرده است، متنش متن کامل همان اردای ویراف نامه است می آید پایین این بخش در مورد آقای ویراف که یک شخصیت مقدس از نظر زرتشتی ها و از پیشوایان دین و آیین زرتشتی بود می گوید:

ویراف را هفت خواهر بود

اردای ویراف نامه، آقای رشید یاسمی

توضیح نمی دهم فقط می خوانم این جمله را

ویراف را هفت خواهر بود و آن هر هفت ویراف را چون زن بودند

توضیح نمی دهم در این مسئله نمی خواهم در این برنامه فعلاً ورود پیدا بکنم فلذا از آن رد می شوم، بعدش چه اتفاق افتاد بعد از اینکه این جریان هفت خواهرشان با ایشان همسرشان بود ایشان؟ مزد یسنان آمدند پیش آقای ویراف، نویسنده همین کتاب، صحبتی شد

گفت دستوری هست

آیا آموزه ای است

 که روان مردگان بیایم من تقدیس بکنم

وصیتی چیزی

پس می و منگ بدهید، دستوران فرمودند که همین گونه کن، پس آن مزد یسنان در خانه پاک مقدس

آنجایی که بود آمدند برای جناب آقای همین نویسنده این کتاب این موبد مقدس و از پیشوایان زرتشتی دیگر مقدسین شان دیگر بزرگان شان دیگر علمای زرتشتی علمای دین زرتشتی:

از شراب و منگ گشتاسبی سه جام زرین پور کردند و یک جام به اندیشه نیک، و دیگر جام به گفتار نیک، و سدیگر جام به کردار نیک به ویراف دادند او آن می و منگ بخورد و به هوشیاری واج بگفت و به بستر بخفت

می خورد این شراب را و شراب را به همراه منگ، منگ چه است؟ من برای تان اینجا اینرا برای تان بیاورم خودم توضیح ندهم؛ همین عباراتی که آقای جلیل دوستخواه دارد را مطالعه بفرمایید در انتهای ترجمۀشان

آورده اند صفحه شماره 949.

بنگ: (در اوستا در «بَنگهه» در پهلوی «بَنگ» یا «مَنگ»)

اوستا کهن ترین سرودهای ایرانیان، گزارش و پژوهش جناب آقای جلیل دوستخواه، ص 949

منگ چه است؟ همان بنگ است

نام گردی است که از ساییدن برگ ها و سر شاخه های گلدار شاهدانه می گیرند در فارسی به آن می گویند حشیش و از ماده های تخدیر کننده مشهور است

 در وندیداد هم از بنگ یا منگ یا همان حشیش که گفته بود ایشان همان حشیش است یاده شده که برخی از زنان برای اینکه سقط جنین کنند چه استفاده می کردند و  به این شکل.

باز برای اینکه مشخص بشود بنگ یا منگ به چه معنا است و در اوستا آمده یا نیامده برویم سراغ دانشنامه مزده یسنا می خواهم برگردم به متنی که داشتم می خواندم؛ اینجا در همین دانشنامه مزد یسنا صفحه شماره 170 گفته:

بنگه یا بنگهه، بنگ: در باره زنان بد عمل و روسپی و آنان که جنین پس می اندازند سخن رفته

دانشنامه مزدیسنا، جهانگیر اوشیدری، ص 170

 در بند 57، اینجا اوستا را می گوید:

در فرگرد 15 بند 14 نیز از زنانی که داروئی به کار برده جنین را می افکنند سخن رفته

حالا زنان روسپی که می خواستند سقط جنین بکنند اینها از بنگ استفاده می کردند، صفحه بعد همین کتاب صفحه شماره 171

بنگ که در اوستا بنگهه و در پهلوی منگ می باشد

دانشنامه مزدیسنا، جهانگیر اوشیدری، ص 171

منگ دیدید یعنی همان بنگ است همان حشیش به قول آقای جلیل دوستخوها

بنج و منج هم معرب بنگ و منگ است

پس این واژه را هم متوجه شدیدبه چه شکل است،برگردیم روی متنی که داشتیم میخواندیم؛ آقای اردای ویراف که کتاب اردای ویراف نامه را نوشته اند درهمین کتاب ترجمه ای که بر اساس تحقیق خانم ژاله آموزگار بود گفته بود بعد از آن جریان هفت تا خواهرشان این آدم مقدس زرتشتی:

پس دستوران دین سه جام زرین می و منگ گشتاسبی

ارداویراف نامه یا ارداویراز نامه، محقق ژاله آموزگار

این واژه گشتاسپی هم یادتان بماند من توضیح می دهم که چه است داستان ولی همان واژه بنگ یا منگ را داشته باشید

پر کردند یک جام برای اندیشه نیک، دیگری برای به گفتار نیک، و سدیگر برتی کردار نیک

به این شخص دادند خورد

او آن می و منگ بخورد هوشیارانه با بگفت و بر بستر بخفت

بعد از اینکه خوابید چه شد؟

دین دستوران

آن علمان زرتشتی

و هفت خواهران

همان هفت تا خواهرش

هفت شبانه روز در کنار آتش همیشه سوز که بوی خوش می پراکند نیرنگ دینی و اوستا و زند بگفتند و نسک یشتند و گاهاهن سرودند و در تاریکی نگهبانی می کردند.

خوابیده بود این شخص بنگ را کشید خوابید، بعدش چه اتفاقی افتاد؟ برویم سراغ همان پی دی افی که برای تان نشان می دادم ترجمه آقای رشید یاسمی، اینها یک کتاب است می خواهم بخش بخش پیش ببرم کامل متوجه بشوید چون خودم می خواهم کمتر توضیح بدهم نسبت به اینها، اتفاقی که افتاد بعد از اینکه ایشان شراب و منگ گشتاسپی، بنگ استفاده کردند ایشان

بگفت و بر بستر بخفت

آن هفت خواهر آمدند و شروع کردند اوستا بالای سرشان خواندن، هفت خواهر پیرامون بستر آمدند و دیگر موبدان آمدند آنجا، روان این شخص (روان ویراف) از تن بیرون آمد رفت آنجا آخرت را دید پل طراط شان را دید پل چینود را دید

و هفتم روز و شبان باز آمد و اندر تن رفت

بعد هفت روز که خواب بود بیدار شد

ویراف از آن خواب خوش برخاست خرم و به اندیشه پاک و خواهران با دستوران دین و مزد یسنان چون ویراف بدیدند شاد و خرم شدند و گفتند درست آمدی ای ویراف پیامبر ما مزد یسنان از شهر مردگان

بیدار شد از خواب گفتند شما رفته بودی شهر مردگان، الآن که آمدی اینجا

هیربدان و دستوران دین پیش ویراف نماز بردند، پس ویراف چون چنان دید پذیرفت

پذیرفت اینها را که نماز بگذارند برای او

و نماز برد و گفت که شما را درود از اهورا مزدا خدای وامشاسپندان

در رادامه:

ایشان آمد گفت من ازطرف اهورامزدا برای تان سلام آورده ام از طرف زرتشت سلام آورده ام، آمده ام که به شما بگویم که در بهشت چه خبر است، در دوزخ چه خبر است، اصلاً اعتقاد زرتشتی ها در مورد دروزخ باید به چه شکلی باشد، یک کسی آنجا اینگونه بود، دیگری چنان بود و چنین بود. توضیح ندهم در مورد متوجه می شوید که چه بوده داستان. این تا اینجا. پس مهم ترین آیین زرتشتی در مورد بهشت و جهنم و دوزخ به این شکل نوشته شد.

مسئله دیگر که مسئله مهمی است؛ چرا گفته اند بنگ گشتاسبی؟ در همین کتاب که به تحقیق خانم ژاله آموزگار هست ملاحظه بفرمایید در اینجا صفحه شماره  48 که آمده بود داستان بنگ کشیدن این وجود مقدس و بعدش نوشتن مهم ترین کتاب در مورد آخرت زرتشتی ها را گفته بود در اینجا که می گوید منگ با بنگ گشتاسبی، چرا گشتاسب؟ این گشتاسب چه کسی است؟ یک شماره پاورقی زده شماره 59 می رویم پاورقی ببینیم خانم آموزگار چه گفته اند در این خصوص:

این صفت اشاره به خوردن همین مایه توسط گشتاسب دارد.

ارداویراف نامه یا ارداویراز نامه، محقق ژاله آموزگار، ص 48،

داستان از چه قرار است؟ یک کم برویم جلوتر تا متوجه بشوید قضیه از چه قرار است، پس تا اینجا یک شخصیت مشخص شد که چگونه آن کتاب را نوشته بود.

شخصیت دوم اشاره شده بود که گشتاسب بود؛ گشتاسب چه کسی است؟ «دانشنامه مزد نسنا» صفحه شماره 408

گشتاسب: در سومین سال سلطنت وی اشوزرتشت ظهور کرد و چون گشتاسب او را پذیرفت

دانشنامه مزد نسنا، دکتر جهانگیر اوشیدری، ص 408

دشمنی ارجاسب پیش آمد و ارجاسب تورانی پیش آمد و ...

پس گشتاسب از کسانی است که توسط آقای زرتشت زرتشتی شد.

صفحه بعد صفحه شماره 409 شعری را آورده است معروف است و که:

گشتاسب خوانند ایرانیان     ببستش یکی کشتی و او بر میان

دانشنامه مزد نسنا، دکتر جهانگیر اوشیدری، ص 409

کشتی بست زرتشتی شد آقای گشتاسب. باز جلوتر که برویم این را هم در نظر داشته باشید که شاید این عبارت را چند بار ببینید صفحه شماره 479، ویشتاب چه کسی است؟ ویشتاسب همان گشتاسب است فکر نکنید ویشتاب شخص دیگر است ویشتاسب شخص دیگر. جلوتر باز برویم عبارت جناب آقای جلیل دوستخواه را با هم ببینیم که در مورد گشتاسب گفته است

نام یکی از فرمانروایان همزمان زرتشت بود

 فروانروا بود 

که پیامبر مزدا پرستی بدو پناه برد و او دین وی را پذیرفت و از وی پشتبانی کرد.

گشتاسب پشتیبان کسی زرتشت به او پناه برد و کسی که آمده بود توسط زرتشت واقعاً زرتشی شد

به سبب اهمیت فراوانی که در دین زرتشتی برای گشتاسب و نقش او در استوار سازی و گسترش این دین قائل بوده اند در اوستای کهن نسکی جداگانه

یعنی کتاب جداگانه

به نام او در ستایش او وجود داشته که در دینکرت از آن یاده شده است

اصلاً در اوستا در موردشان توضیح داده شده، جایگاه ایشان را دیدید که به چه شکل بوده و قضیه به صورت.

برویم سراغ کتاب اردای ویراف نامه ترجمه دکتر رحیم عفیفی؛ ایشان در پیشگفتار مطلبی را گفته است و در پیشگفتار پاورقی دارد که من این پاورقی را می خواهم برای تان بخوانم:

گشتاسب شاه از زرتشت خواست که جایگاهش را در آن جهان بدو بنماید وی (زرتشت) نوشابه ای از منگ یا بنگ بود نوشاند، گشتاسب جایگاه خود را در آن جهان دید و از این رو نوشابه مذکور را منگ با بنگ گشتاسبی می گویند.

اردای ویراف نامه  یا بهشت و دوزخ در آیین مزده یسنی، دکتر عفیفی، انتشارات توس 1391

برند شد دیگر، بنگ گشتاسی.

اردای ویراف نامه  تحقیق خانم ژاله آموزگار در پاورقی همین را گفته بود باز به شما نشان بدهم چرا می گفتند بنگ گشتاسبی؟ چون جناب گشتاسب مهم ترین حامی آقای زرتشت که باعث گسترش فکر زرتشتی شد از آقای زرتشت بنگ گرفت مصرف کرد آن دنیا جایگاه خودش را دید گفت من زرتشتی شده ام، این نفر دوم در این مسائل، برویم جاوتر:

سخنی گفته شده از جناب آقای بارتلمی در همین کتاب اردای ویراف نامه این مسئله آمده است همان ابتدای کتاب آمده است این مقدمه دارد این توضیحش را عرض کردم پیشگفتار دارد، ترجمه دارد، متن پهلوی و واژه نامه، بر اساس ترجمه چه کسی؟ دکتر رحیم عفیفی دانشمند سر شناس در این زمینه، صفحه شماره 10

در اوستا اشاره ای به رؤیا و خیال و مواد مخدر (بنگ) نشده فقط در خرد اوستا اشاره می کند که زن زرتشت به او می گوید که کمی از مواد مخدر خود به من ده تا من هم بتوانم خوب فکر کنم خوب سخن گویم و خوب عمل کنم.

اردای ویراف نامه، دکتر عفیفی، انتشارات توس 1391، ص 10

پاورقی خیلی سعی شده به اینکه آن واژه به آن معنا نیست که ما واژه شناسی اش را هم توضیح دادیم که قضیه از چه قرار است.

یادتان است در این کتاب سیاحت نامه فیثاغورس یک مطلبی را آورده بودند که البته موضع مان در مورد کتاب سیاحت نامه فیثاغورس گفتیم ولی این را یاد آوری بکنیم بدون توضیح، در همین کتاب سیاحت نامه فیثاغورس که استناد کرده بودند استدلال کرده بودند گفته بودند بر اساس این کتاب قبر آقای کوروش در پاسارگاد هست یک مطلبی آمده بود من هفته قبل نشان دادم الآن می خواهم دوباره بخوانیم با این مقدماتی که عرض کردم مرتبط است با موضوع؛ کتاب سیاحت نامه فیثاغورس در ایران که ما موضع مان را در مورد این گفتیم که اصلاً کتاب مال فیثاغورث هست نیست توضیح دادیم کامل، متن را ببینید یک جا آقای فیثاغورس در صفحه شماره 60 باز زرتشت یک صحبتی دارد بر اساس این کتاب، آقای زرتشت یک سری کارها با یک سری پیاه ها انجام  می دهد برای مردم به عنوان معجزه:

همین که فرصت یافتم

یعنی منِ فیثاغورس

زرتشت را دورتر بردم و گفتم البته ملاطفت تو تجویز می کند من از این قوم ساده لوح که چشمان شان را به این افسانه و افسون خیره کردی بر کنار بوده و در شمار آنان نباشم، محافل معرفت آموز تِب راز نهانی معجزه ی تو را به من نموده است، به دستیاری اُبار

که همان شخصی بود در آن زمان

دوای خواب آور به اسب داریوش خوراندی و هر دو دست را که قبلاً به داروی گیاهان معالجت شده بود در روی جوشان نهادی

این جمله مهم است، آقای فیثاغورس بر اساس این کتاب که به آن استناد می کنند مبلغین زرتشت و بازستانستای افراطی، به آقای زرتشت می گوید بر اساس این متن و این کتاب

ده سال در آغوش کوه ها معتکف بودی و آنجا اثر ادویه را دریافتی.

سیاحت نامه فیثاغورس، ص 60

به همینجا ختم می شود؟ خیر، در آیین زرتشت یک شیئ مقدس وجود دارد یک شیئ مقدس یا بهتر بگویم یک گیاه مقدس در در آیین زرتشت وجود دارد؛ من از خود اوستا بخوانم برای تان مطالبش را چون مهم است، ببینید این کتاب اوستا کهن ترین نامه ی مینوی ایران زمین، گرد آورنده و گزارنده جناب آقای بهنام مبارکه عزیز است که انتشارات هرمبا آمده است چاپ کرده است یکی از ترجمه های اوستا است صفحه شماره 64 این کتاب یک عبارت آمده است از زبان زرتشت:

ای هوم زرین سرخوشی تو را به اینجا فرو خوانم

اوستا کهن ترین نامه ی مینوی ایران زمین، گرد آورنده و گزارنده جناب آقای بهنام مبارکه، چاپ انتشارات هرمبا، ص 64

هوم؛ آقای زرتشت می گوید ای هوم زرین سر خوشی تو را به اینجا خوانم، بعد شروع می کند در مورد هوم صحبت می کند:

ای هوم! ای دور دارنده مرگ! ای هوم دور دارنده مرگ، هوم به آن دلیرانی که...، هوم به آن دو شیزگانی که...،  ای هوم! خوشا به تو که نیروی خویش شهریار کامروا هستی، ای هوم! ای تو بزرگ خان و مان، بزرگ ده، بزرگ شهر، بزرگ کشور، ای در پاکی و فرزانگیِ سرآمد! نیرو و پیروزی و گشایش تو را از برای تنم همی خوانم.

دوباره این جمله را بخوانم: آقای زرتشت می گوید:

ای هوم زرین سرخوشی تو را به اینجا فرو خوانم

این هوم اینقدر مهم است که در همین کتاب ما بخشی را داریم من فهرست را به شما نشان بدهم؛ در کتاب اوستا یک بخشی را داریم تحت عنوان هومیشت که آنجا اسمش آمده است در هومیشت توضیح داده، پس این هوم مورد تقدیر و و تجلیل آقای زرتشت بوده است، حالا می خواهیم ببینیم این هوم قضیه اش چه است؛ همین کتاب اوستا کهن ترین نامه ی مینوی ایران زمین جناب آقای بهنام مبارکه، در همین فهرست ملاحظه بفرمایید هومشیت که صفحه 388 این کتاب آمده است آورده است»

خوشنودی هوم افزاینده راستی را

اوستا کهن ترین نامه ی مینوی ایران زمین، گرد آورنده و گزارنده جناب آقای بهنام مبارکه، چاپ انتشارات هرمبا، ص 388

از قبل که شما نگاه بکنید ترده های فلان و 14 و 15 می رسد به اینجا

هوم زرین برومند را می ستاییم، هوم، نوشیدنی گیتی افزای را می ستاییم، هوم دور دارنده مرگ را می ستاییم.

ای هوم زرین سرخوشی تو را به اینجا فرو خوانم

این هوم که یک هومگشت دارید چه است؟ عزیزان زرتشتی شما را به خدا بروید ببینید همین هوم چیست.

کتاب اوستای جناب آقای دوستخواه بخش پایانیش که توضیح داده:

هوم در اوستا نام گیاه مقدسی است که افشرۀ آن

اوستا کهن ترین سرود های ایرانیان، جلیل دوستخواه

دقت بفرمایید افشرۀ این گیاه مقدس

گونه آشامیدنی آیینی به شمار می رود

مقدس است این گیاه

و آیین ها و نیایش های مربوط بدان در اوستای نو و در دین زرتشتی متأخر جای ویژه ای دارد.

پس گیاهی که افشره اش را در مراسم آیینی زرتشتی ها استفاده می کردند استفاده می کنند یا باید استفاده بکنند.

صفحه شماره 1087 همین کتاب را من برای تان بیاورم

در گاهان دو بار در یسنا 33 بند 44 به اشاره و نه به نام از هوم یاد شده و آشامیدن افشرۀ آن

اوستا کهن ترین سرود های ایرانیان، جلیل دوستخواه، ص 1087

دقت بفرمایید آشامیدن افشرۀ آن

که مستی آورد و مردمان را به کارهای زشت و ناروا برانگیزد

بعد می گوید در وستا این آمده نیکوهش شده در حالی که چه بود بر اساس اوستا؟ این هوم جزء مراسم های آیینی زرتشت محسوب می شود، افشرۀ آن چه ویژگی دارد؟ مستی می آورد

افشرۀ آن مستی می آرود. در اوستای نو به ویژه در سنه هات های 9 تا 11 همواره از هوم با ستایش و نیایش شیوا و پر شور سخن به میان آمده

ستایش شده این ماده، این ماده (هوم) یک ویژگی دیگر چه است؟ اسم یکی از ایزدان در آیین زرتشت است

که نماد و نگهبان گیاه مقدس و آیینی هوم به شمار می رود

گیاه مقدسی که یک ایزد گذاشته اند برای نگهداری از آن و ماده ای است که افشره اش مستی می آورد باعث می شود انسان کارهای زشت و بد انجام بدهد در حالی که بر اساس همین کتاب صفحه قبلش را من به شما نشان بدهم:

نام گیاه مقدسی است هوم که افشرۀ آن گیاه  آشامیدنی آیینی به شمار می آید و آیین ها و نیایش های مربوط بدان در اوستای نو و در دین زرتشتی متأخر جای ویژه ای دارد.

آن شخص که آمده بود در مورد بهشت و دوزخ زرتشتی ها صحبت کرده بود جناب آقای اردای ویراف دیدید که چطور این کتاب را نوشته بود، آن علتی که باعث شد آقای گشتاسب زرتشتی بشود چیزی بود که آقای زرتشت به او داد گفت این را استفاده بکن بهشت و جهنم را می بینی، استفاده کرد دید جایگاه اش را در بهشت گفت من زرتشتی شدم که در اوستا هم بوده است در مورد ایشان یک کتابی یا نسکی به قول زرتشتی ها. آیینی هم وجود دارد که از گیاه همان استفاده می شود و آقای زرتشت در اوستا آمده بود گفته بود این هوم من سر خوشی را از تو طلب می کنم ای هوم زرین! من از تو سر خوشی طلب می کنم.

سراخ ترجمه و تحقیق خانم ژاله آموزگار می رویم کتاب اردا ویراف نامه؛ در این کتاب چندتا مطلب آمده است در مقده:

در میان آثار مزد یسنایی (زرتشتی) به پهلوی (به زبان پهلوی) اردای ویراز نامه (همان اردای ویراف نامه) یکی از مقبول ترین و شناخته شده ترین آنها است، گرچه زمان نگارش آن متأخر است ولی یکی از  اساسی ترین منابع  برای شناخت آموزه ها در باره جهان دیگر در ایران باستان می باشد.

ارداویراف نامه یا ارداویراز نامه، ژاله آموزگار

مطلب بعدی صفحه شماره 18 را ملاحظه بفرمایید در مورد اصطلاح ودایی توضیح داده است که به چه شکل بوده است:

و اساس آریای مشترک عرفانی دینی هستند و اشاره ای دارند به سعادت پس ار مرگ، یا به شناخت معنوی که شخص تشرف یافته با روش های قدیمی

ارداویراف نامه یا ارداویراز نامه، ژاله آموزگار، ص 18

چطوری می فهمیدند اینها چه باید بگویند؟

روشها ی قدیمی خلسه (مخدر یا سکر آور) در این جهان به آن می رسد

عرفان ایران باستان را می گوید اصلاً مسئله اش به این شکل بوده است خانم ژاله آموزگار. صفحه بعد کتاب را ملاحظه بفرمایید صفحه شماره 20؛ نویسنده همین کتاب با آن جایگاهی که داشته بود جلالت و مکانتی که نزد زرتشتی ها داشت:

و آنان که او را احاطه کردند

ارداویراف نامه یا ارداویراز نامه، ژاله آموزگار، ص 20

آنان که آمدند به او بنگ دادند که مصرف بکند چی کسانی بودند؟

نمونه ای از جمعیتی هستند که پیش از استقرار قطعی هیئت روحانیون ساسانی تشکیل شده بودند

این نمونه ای از آنها، همیطوری بوده کارشان، این گروهی که آمده اند این کار را کرده اند این مشت نمونه خراوار قبل از استقرار قطعی هیئت روحانیون ساسانی است، قبل روی کار آمدن روحانیون ساسانی است.

یک مطالب دیگر از این کتاب برای تان بخوانم، صفحه شماره 26

افسانۀ ویشتاسب

ارداویراف نامه یا ارداویراز نامه، ژاله آموزگار، ص 26

ویشتاسب را به شما گفتم همان گشتاسب است

افسانه ویشتاسب که فقط پس از انجام نوعی سفر آن جهانی آئین جدید را می پذیرد.

این همان داستان گشتاسب که آقای زرتشت یک چیزی داد استفاده کردند

نیز جزء همان سنتی است که روایت های «کردیر» و «ویراز» هم به آن تعلق دارد

این هم مثل همان است، این کاری که همان گشتاسب کرد این همان مثل همان کاری که این موبد مقدس انجام داده بود که به تفصیل در کتابش آمده بود که به شکل بود.

بدون شک در سنگ نوشته های سر مشهد و نقش رستم صحبت از صفری به جهان دیگر نیست بلکه کشف و شهودی است که ایزدان به موبد ارزانی داشتند، با اینهمه گرچه سخن از ماده سکرآوری به میان نمی آید

یک جای هست که در سنگ نوشته ها این را نمی گویند ماده سکرآور، نمی گویند بنگ می کشیدند، نمی گویند چه بوده قضیه به خاطر استعمال چه بوده.

اما باید توجه داشت که همۀ مسائل مربوط به سفر که به صورت دیگر معروف هستند و در بالا نیز به آن اشاره شد، در آنجا در رؤیا یا کشف و شهود کردیر وجود دارند، همان حالت های سفر شمنی هستند.

سفر شمنی چه است؟ در هند روحانیون شان آن ادیانی که داشتند و دارند مواد مخدر مصرف می کردند و بعد اظهار نظر می کردند که قضیه به چه شکل بوده یا به چه شکل هست.

به نظرم پاسخ خیلی از سؤالات تان در مورد اینکه این عبارات و این حرف ها و این استوره های بعضی وقت هادر این کتب وجود دارد اصلاً اساس این فکر، اصلاً اینکه چرا می گویند رفت به کوه بعد برگشت بدون اینکه ارتباط با خدا داشته باشد سخنانی را گفت و گفتند آموزگار بوده به نظرم برای شما روشن شد.

این نکته ای که آقایان گفته اند در مورد کرتیر تلفظش را که گفته اند این را ملاحظه بفرمایید در جاهای مختلف هست این را هم ببینیم؛

کَرتیر، کَردیر، کَردر، کَرتر و کِردیر:به زبان فارسی میانه موبد پر نفوس دوره ساسانی بود.

پس دانید که کَرتیر، کَردیر، کَردر، کَرتر و کِردیر همه اینها تلفظات این اسم این شخص هست.

آقا محمد علی از تهران سلام علیکم و رحمة الله

بیننده:

سلام علیکم عرض ادب خدمت شما، همه دست اندر کاران و بینندگان شبکه جهانی حضرت ولیعصر(عج)؛ استاد حقیقتاً تماسم به دو بخش تقسیم می شود، بخش  اول ضمن قدر دانی و تشکر از زحمات بی وقفه شما  و اینکه می  خواستم که مستندات تان را صورت پی دی اف یا پاور پوینت بگذارید در سایت که بتوانیم استفاده کنیم، ولی بخش دوم من تماس های من به این است که

استاد حسینی:

آقای محمد علی من متوجه بخش اول نشدم، اتاق فرمان من به سختی متوجه می شوم صدای ایشان را

بیننده:

بله بخش اول تماس های من متعلق به این است که از شما می خواهیم که مستندات برنامه هایتان را به صورت پاور پوینت و پی دی اف بگذارید در سایت ها یا در شبکه حضرت ولیعصر(عج) تا ما بتوانیم استفاده کنیم؛ ولی بخش دوم تماس من به این متعلق است که آیا در آئین زرتشتی، زرتشت زنده است یا مرده است ، اگر مرده است رجعت صورت می گیرد برایش؟ اگر رجعت صورت می گیرد در چه برهه ای از زمان است یعنی

استاد حسینی:

چه چیزی صورت می گیرد؟ صدایتان خیلی ضعیف است؛ فرمودید زرتشت رجعت دارد یا ندارد؟

بیننده:

بله اگر دارد در چه برهه ای از زمان است، یعنی فرهنگ جامعه باید به چه شکلی در بیاید تا زرتشت بتواند ظهور کند.

استاد حسینی:

خیلی خب خدمت   تان عرض می کنم سؤال دیگری ندارید؟

بیننده:

عرضی ندارم تشکر می کنم

استاد حسینی:

ممنونم من همینجا پاسخ بدهم به این سؤال ایشان، ببینید خود زرتشت در تعالیم زرتشتی من خودم چیزی ندیدم که بخواهد خود زرتشت رجعت بکند منتهی یک بحثی را دارند تحت عنوان سوشیانت، که اینها  موعودهای زرتشتی هستند سه نفر هم هستند نفر آخرشان منجی نهایی است  اینها بر اساس شرایط زمانی نمی آیند، اینکه برخی از ادیان می گویند اگر این اتفاق بیافتد در عالم منجی می آید یا اگر فلان اتفاق نیافتد منجی می آید، بر اساس آئین زرتشت ملاک آمدن توقیت است وقت تعیین کرند است، سال است سه هزاره است، می گویند بعد از سه هزار سال، حالا ان شاء الله به بحث سوشیانت ها که من برسم در آیین زرتشت به شما توضیح می دهم منتهی مسئله این است که  گفتند که این قضیه تعبیر برخی زرتشتی ها تخم گذاری زرتشت بوده ولی این تعبیرش همان نطفه زرتشت است  حالا این می گویند وجود دارد، و بعداً یک خانمی خواهد شد و داستان های دیگر من تا آنجایی که صلاح باشد در برنامه مطرح خواهم کرد، در مورد خود زرتشت نیز از نطه اش می گویند مانده که  وارد بدن شخص دیگری خواهد شد  با آن شرایطی که خودشان گفتند که از آن شوسیانت به وجود خواهد آمد؛ خب تماس بعدی، آقای علی کرمی عزیز، سلام علیکم  و رحمة الله

بیننده:

الو سلام علیکم ببخشید من فامیل شما را نمی دانم فامیل شریف تان چیست شما؟

استاد حسینی:

من حسینی هستم

بیننده:

آقای حسینی بزرگوار، تشکر از زحمات تان  من واقعاً باورم نمی شود این چیزی که شما گفتید که با بنگ و باده شروع شده این آئین، بعد می خواستم مستنداتش را که شما نشان دادید یک سؤالی که برایم پیش آمد، این مستنداتی که ترجمه هستند ترجمه از چه هستند آن متون اصلی که از آنها برمی گردانند اصلاً ما هیچ اطلاعی در مورد زرتشت نداریم ، آن مستندات اصلی شان که اینها آنها را ترجمه می کنند سنگ نوشته ها هستند؟

استاد حسینی:

ببینید چند دسته تقسیم می شود، یک دسته سنگ نوشته هایی است که وجود دارد  که منبع موسعی نیست، خیلی گسترده نیست، نکته دوم آثار است که به زبان  پهلوی وجود دارد که آنها ترجمه می شود که مثلاً خانم آموزگار واقعاً هنرشان به همین ترجمه و تحقیق کردن متون پهلوی است ، مثلاً من باز ترجمه های مختلفی که باز آوردم خدمت شما و نشان دادم بر اساس همین ترجمه ها بود دیگر مثلاً همین شخصیتی که من به آن اشاره کردم سال 1374، از دینا رفتند آقای دکتر رحیم عفیفی تخصص شان ترجمه زبان پهلوی است، خب اینها برگردان هایی از زبان پهلوی این منبع دوم، منبع سوم در مورد ایران و باستان چون  می گویم زرتشتیان ایران و باستان در هم تنیده است مسئله شان تا یک حدی، در مورد ایران و باستان منبع سوم آن  لوح های گلی است که روی آن نوشته اند در دوره هخامنشیان این الواح را در دیوارها گذاشتند، به اعتقاد آنهایی که می گویند اسکندر حمله کرده  و آتش زده است تخت جمشید را اینها چون آتش گرفته چون لوح گلی بوده پخته شده در آن دیوار و مستحکم شده و در این 2500 سال باقی مانده، برخی از اینها ترجمه شده  مثلاً پرفسور هاید ماریکخ ایشان آمده است روی این الواح و زبان شناسی شان کار کرده بعد جناب آقای پرویز رجبی ایرانی که حدود چهارده سال شاگرد پرفوسر هاید ماریکخ بوده، آمده است برگردان پرفسور هاید ماریکخ را به زبان فارسی برگردانده است، که شده کتاب از زبان داریوش، که کتاب مهمی هم هست و در برنامه هم به آن اشاره کردیم

بیننده:

درس است بعد این استفاده از بنگ و باده در کدام شان هست؟ در الواح و سنگ نوشته ها است یا نوشته های دیگر

استاد حسینی:

نه این کتاب است، ملاحظه بفرمایید کتابی که ما به شما نشان دادیم  در کتاب ارداویراف نامه، که ارداویراف یک موبد زرتشتی است این کتاب را نوشته ، در زمان پهلوی بوده، که قبل از قرن سه بعد از میلاد هست، یعنی 300سال بعد از میلاد مسیح است ، این نوشته به دست رسیده، خیلی هم گسترده نیست، یعنی همان ترجمه ای که حالا یک مقدمه مختصری هم برایش بیاید حدود 30-40صفحه می شود کتاب، این آقای ارداویراف کتاب را نوشته، کتاب به زبان پهلوی بوده آمده است ترجمه شده است مثلاً خانم آموزگار آمده است این کتاب را ترجمه کرده است  یا آقای دکتر رحیم عفیفی آمده است نشان دادند حالا این دوتا ترجمه حالا ببینید دوباره، ترجمه کرده است خانم ژاله آموزگار آمده است یک ترجمه آورده مطرح کرده در مورد ارداویراف نامه ، آقای دکتر رحیم عفیفی یک ترجمه دیگر مطرح کرده ، من این پی دی اف که دارم از این کتاب به قلم آقای رشید یاسمی است، آقای رشید یاسمی هم یک ترجمه آورده  مطرح کرده که این ترجمه ایشان  براساس مقدمه ای که آمده ارداویراف نامه از کتب نفیسه زبان پهلوی است ، که از اعتقادات عامه ایرانیان قبل از اسلام نسبت به آخرت حکایت می کند، چون گفتم دیگر قرن 300میلادی بشود همان قبل از اسلام است قدیمی ترین نسخه آن که در آخر قرن هفتم هجری کتابت شده است، در کپن هاک ظبط است و سه سال قبل چند نسخه از آن  عکس برداشته اند، و ایشان ترجه کرده است آقای رشید یاسمی، سه تا ترجمه من پیدا کردم از آن  البته در فضای مجازی ظاهراً ترجمه خانم آموزگار فکر کنم پی دی اف ش در دسترس عموم نیست، حالا دیگر سه تا ترجمه را آوردیم ما اینجا به شما نشان دادیم، این زمان پهلوی نوشته شده اینجا آمده ترجمه شده

بیننده:

این خیلی باورش سخت است که همچین آئینی بر بنگ و باده ساخته شده این در سنگ نوشته ها و در الواح  قبل از گیاه مقدس است به عنوان سؤال آخر

استاد یزدانی:

در سنگ نوشته ها برخی از این مترجمین گفتند نیست  اشاره ای به آن گیان نشده ولی یک مسئله است در مورد اینکه اصلاً این موگ که الآن گفته می شود موبد، انجمن موبدان که می شود موگ این موگان اصلاً کارشان چه بوده؟ یک مطلب دیگر را هم مجبورم نشان بدهم دیگر، آقای موبد نیک نام یک توضیحی داده نسبت با این مسئله ، در مورد همین گیاه، این گیاه را که آمده است توضیح داده ایشان، کتاب «زرتشت و مزدیسنا» جناب آقای کوروش نیک نام،

گیاه هوم چیست و یا سکر آور است؟

زرتشت و مزدیسنا، کوروش نیک نام، ص579

ببینید ایشان چه می گوید اینجا، مطلب عجیبی دارد ایشان ملاحظه بفرمایید این هم برگه ای که اینجا بود انتشارات است، ایشان آمده است اینجا گفته است

گیاه هوم چیست آیا سکر آور است؟

هوم یکی از گیاهان مورد ستایش نیاکان ما  در ایران باستان بوده

چه بوده این گیاه؟ آقای موبد نیک نام می گوید زرتشت آمد عوضش کرد در حالی که ما ثابت کردیم به این شکل نبوده

گمان می رود که این گیاه در زمان گذشته  میوه ای به شکل دانه های کوچک انگور تولید می کرده که از شیرۀ آن نوشبابه ای سکر آور تهیه می شده

یعنی ایران باستان، اقای موبد نیک نام می گوید که  گیاه هوم را می آوردند سکر آور بود دیگر استفاده می کردند یک سری حرف ها می زدند ایشان می گوید این گیاه هوم که زرتشت رفت یک گیاه دیگری را آورد در حالی که نه استدلالی برای شناخت این مسئله هست که هیچ، خلافش دیگر اینجا واضح و مشخص من گفتم  که دیگر اصلاً بین بود به نظرم برای مخاطبین

بیننده:

خیلی متشکر از این اطلاع رسانی واقعاً در مقابل زرتشتی ها دیگر بزرگترین حرفی که می توانستیم مقابل دین و کیش و آئین شان واقعاً همین می تواند باشد، متشکرم  از اطلاع رسانی شما

استاد حسینی:

آقای کرمی، تماس گرفتن با برنامه سخت بود یا راحت بود؟ چطور تماس گرفتید شما؟

بیننده:

خیلی راحت بود اینکه تماس نمی گیرند زرتشتی ها خب واضحاً مصداق آیه ای هست که می گوید در سوره یاسین، و وقتی که آیاتی از نشانه های خدا برایشان می آید از آن رویگردانند

«وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ»

همچین چیزی است که تماس نمی گیرند، مطمعن باشید وگر نه ، نه اینکه ناحق باشد حرف هایتان

استاد حسینی:

حالا جالب است آن اوایل یک چندتا تماس می گرفتند، بزرگواران یک دوتا اشکالی ایرادی مسئله ای ولی دیگر گذشت دیدیم اصلاً تمام شد.

بیننده:

نه خب حرف های تان حق است، و حرف حق جواب ندارد، واقعاً من ب ه شما می گویم انتظار نداشته باشید که تماس بگیرند با شما ، واقعاً خیلی دین و آئینی که اساسش بر همین بنگ و باده نوشته شده، و همه مستندات دیگری هم که می گویید را کنار بگذاریم همین که بر این نوشته شده ، این یک طرف همه اش یک طرف، دیگر چه بگویند دیگر آقا

استاد حسینی:

حالا دیگر خودشان هم گفتن در ایران و باستان یعنی اقای یا باید بگوید ایران باستان این کارشان این بوده یا دیگر بلاخره چه بگوید آدم سخت  می شود کار واقعاً سخت است

بیننده:

واقعاً  باورش سخت است، اقا خیلی متشکر از زحمات شما

استاد حسینی:

خواهش می کنم موفق و مؤید باشید ان شاء الله در پناه حق باشید.مطلبی که من عرض کردم در مورد لوح ها و اینکه فرمودید از ایران و باستان اصلاً چطوری به ما مطالب می رسد، این را ملاحظه بفرمایید کتاب خانم پرفسور هاید ماری کخ  که عرض کردم خدمت تان که ایشان  دانشمندی هستند زبان شناس آمدند کتیبه ها را ترجمه کردند اسم کتابشان «از زبان داریوش» است مترجم  جناب پرویز رجبی، من این کتاب را خیلی جالب بود  ملاحظه بفرمایید تصویرش را  این را من خیلی گشتم دنبالش تا چاپ شده اش را پیدا بکنم در تهران تقریباً همه انتشاراتی های زرتشتیان را رفتم  آن دورۀ که حالا محدودیت های کرونایی نبود گشتم و به من گفتند پیدا نمی کنی، آخرش رفتم یک دست فروش پیدا کردم ایشان من را راهنمایی کردند که انبار کتاب است و انجا چندتا کتاب گیر آوردم یکی اش همین بود این کتاب واقعاً حیف است  مطالب تاریخی ایران و باستان را گفته ، اتفاقاً زاویه دیدش هم بسیار زاویه دید مثبت است نسبت به بحث ایران و باستان اشکالی هم ندارد حالا مثلاً رویکردشان است ولی این  مطالب باید بلاخره حفظ بشود، همین کتاب از زبان داریوش می آید می گوید که، منابع کتاب فصل دوم کتاب هست، ایشان توضیحی را داده ببینید این مسئله  در قضایای تاریخ به دردتان می خورد

در باره عصر هخامنشیان

از زبان داریوش، پرفسور هاید ماری کخ ، مترجم پرویز رجبی، فصل دوم کتاب، منابع

چون دیگر خامنشیان از دوره ساسانیان عقب تر هستند دیگر 2500سال قبل بودند، ولی ساسانیان تا 1400سال پیش بودند ساسانیان،وقتی دارد دوره هخامنشیان را می گوید گستره تاریخی اش وسیع است به نسبت ساسانیان  این کتاب هایی که عرض کردم دوره پهلوی و اینها هم در بر می گیرد

درباره عصر هخامنشیان سه گروه منبع کتبی که از نظر اعتبار حجم و نحوه بیان بسیار متفاوت است در دست داریم این منابع عبارت اند از

سه تا منبع درمورد دوره هخامنشیان ایشان می گوید ما داریم:

1. سنگ نوشته های شاهان

همین سنگ نوشته هایی که شما دارید ملاحظه می فرمایید، امثال آن سنگ نوشته هایی که مثلاً در گنج نامه همدان وجود دارد و جاهای مختلف یا همان تصاویری که روی سنگ ها حکاکی شدهريال، خب ویژگی  اینها این است که دقت تاریخی اش برای انتقال به ما بالا است  چون این سنگ نوشته ها امکان تحریفش و اینها کم است، هرچند بعضی وقت  ها سنگ نوشته ها پاک شده  مطلب دیگری نوشته شده ولی به صورت کلی اطمینان ما به اینکه این سنگ نوشته ها برای آن زمان باشد چون روی یک جسم سخت نوشته شده اطمینان زیادی می تواند باشد، ولی از لحاظ جم کم است مگر ما چندتا سنگ نوشته در مورد هخامنشیان داریم

2. گزاره دوم گزارش های کم و بیش مفصل نویسندگان یونانی و رومی

یک سری نویسندگان رومی و یونانی دست بازی در مورد تاریخ ایران داشتند، مثلاً مطالبی که هرودوت دارد به عنوان یک مورخ در مورد دوره هخامنشیان  مفصل است مطالبش، یعنی واقعاً به نسبت خیلی مطالب مفصلی دارد، هرچند که ما باز نمی گوییم که هرودوت، قسم بخوریم که هرچه گفته درست است نه به عنوان یک منبع که بخواهیم به آن مراجعه بکنیم، منابع یونانی و رومی، دومین منبع هستند که می شود به آن مراجعه کرد

3. لوح های بیشمار  گلی با متن های کوتاه و به ویژه لوح های دیوانی تخت جمشید به زبان ایلامی

که من این را قبلاً توضیح داد نمونه ای هم برایتان خواندم، که ترجمه شان به چه شکل بوده و چه نتیجه گیری هایی می شود در موردش بکنیم در مورد دوره هخامنشیان؛ من عرضم این است که اگر ما می خواهیم از دوره هخامنشیان این گستره را جلوتر بیاییم و دربر بگیرد باید دوره زبان پهلوی که قبل از ساسانیان، بین ساسانیان و هخامنشیان از لحاظ زمانی نگاه بکنیم آنجا قرار می گیرد آن هم باید بیاوریم کنار یک گزارش هایی قرار بدهیم که در یونان و روم قرار دارد، البته بنده مبناءً، یعنی یک مسئله مبنائی را مراجعه نکردم به این مسائل یونانی و رومی از این باب که بگویم تمام آثار خلافش را می گویند یونانی های یک چیز دیگر می گوید، پس آن دارد درست می  گوید، لزوماً اینطوری کار نکردم اگر یک جایی به نویسندگان یونانی مراجعه کردم یا یک مورخ ایرانی آمده است گفته است، یا مورخ ایرنی تأیید کرده ، مثلاً آقای دکتر پرویز رجبی از اشخاصش که خب واقعاً باستان گرا است ایشان  خود زرتشتی ها هم می  دانند که به چه شکل است و چه وضعیتی دارد این شخص؛ خب خانم هاید ماری کخ وقتی مطالبی که گفته مستند است به این لواح و ترجمه آقای پرویز رجبی هم می آید می گوید، یا مثلاً «دیدی نو از دین کهن»  دکتر فرهنگ مهر، من مطالبی که از ایشان نشان دادم در مورد زمان زرتشت که چه زمانی زندگی می کرده گزارش های سنتی چه می گوید گزارش های کلاسیک چه می گوید و ابهاماتی که در مورد زمان زرتشت وجود دارد، مثلاً وقتی که به کتاب ایشان مراجعه می کنم، ایشان آمدند از نویسندگان  مثلاً یونانی و رومی آمدند یاد کردند من می روم سراغ کتاب ایشان  نقلی است که ایشان دارد از  بقیه نویسندگان که دیگر به عنوان یک مسئله ای که گاهی ایشان پذیرفته اند این قضیه را ما بیایم نقل بکنیم ، بصورت مستقل معمولاً دیدید روی مبنا مراجعه ام به آنجا نبوده، این کتاب «دیدی نو از دینی کهن» دکتر فرهنگ مهر، مثلاً عباراتی که آورده بودند در مورد زمان زرتشت  مطلبی که آمده بود گفته بود ، که یک گزارش سنتی داریم یک کلاسیک مثلاً آمده است گفته است فلانی در فلان صده زرتشت زندگی می کرده بعد آقای دکتر فرهنگ مهر آخرش آمده یک نتیجه گیری کرده از حرف های اینها که پلوتارک چه گفته است در صفحه118کتاب خودش می آید می گوید که درست است اینها مورخان غیر ایرانی بودند یونانی بودند و برای مثال رومی بودند و اینها ولی

سخن در این است که با این همه اقوال معتبر چرا عده زیادی از دانشمندان متأخر تاریخ کلاسیک را کنار گذاشته و به دنبال تاریخ سنتی رفتند

دیدی نو از دینی کهن، فرهنگ مهر، ص118

 دلیلش را اینجا می آید می گوید و خودش روالشان بر این است که مراجعه بشود به تاریخ کلاسیک، تاریخ سنتی را گفت در زمان ساسانیان نوشته شده است و چه شده است، بعد می آید می رسد به تاریخ کلاسیک و توضیحاتی که درمورد تاریخ کلاسیک می دهد با تفاوتی که با تاریخ سنتی دارد، خب این هم توضیح برای این.

بینندگان عزیز ببینید واقعاً من قلباً بسیار خوشحال می شوم قطعاً شیعیان دیگر و مسلمان های مؤمن همین حس به آنها دست می دهد که ببینند بحث ها دوطرفه است  این نباشد که من بیایم اینجا یک بحثی را ارائه بدهم بعد شما هم نیاید بخواهیم جواب گو باشید یا بخواهید جواب را در کامنت ها یک مطلبی بیاید یک کسی بگوید، برخی از این بزرگواران که  می خواهند نقد بکنند قهرمانان و پهلوانان کامنتی هستند در کامنت هرآنچه که بخواهند از الفاظ رکیک و زشت استفاده می کنند و آنچه که بخواهند می گویند، و بعد احساس پیروزی هم شاید به آنها دست بدهد ولی نمی دانم چرا در این برنامه نمی آیند شرکت بکنند ، چرا آن مطالبی که احساس می کنند علمی است احساس می کنند فنی است چرا نمی آینددر برنامه زنده  مطرح بکنند دیگران هم ببینند دیگران هم بشنوند که اصلاً من زیر سؤال بروم مطالب من زیر سؤال برود چرا نمی آیند همچین کاری بکنند، بخاطر اینکه اگر بحث رودر رو باشد آنها مطلبی را بگویند ما می دانیم پاسخ به آنها می دهیم  و من شیوه ام همین است، شیعه می پرسد، نه تنها پاسخ می دهد بلکه سؤال هم روی آن مسئله مطرح خواهم کرد شاید بخاطر این شیوه است که در مباحث علمی این بزرگواران رغبتی الآن دیگر ندارند حداقل بخواهند شرکت بکنند در آینده جلوتر برویم ببینیم که ان شاء الله به چه شکل و به چه صورت خواهد شد، بحثی که امروز مطرح کردیم را نمی خواهم دوباره  حتی بازگو بکنم بخاطر اینکه شاید یک جاهایی برگردد به مباحث توضیحی و توضیح دادن باشد در مورد این مسائل، بخاطر همین اکتفا می کنم به همین عباراتی که آمده بود و مجدداً عرض می کنم در مورد کتاب «اردای ویراف نامه » آنچه که ما گفتیم  مطالبی بود که خود زرتشتی ها یا باستان گراها در موردش گفته بودند و یک شخص مقدس می دانستند  حتی عبارات سنگینی را برای ایشان آورده بودند و استفاده  کرده بودند و بکار برده بودند؛ من به شما یک اسکن دیگر از همین کتاب اردای ویراف نامه نشان بدهم، ملاحظه بفرمایید کتاب «اردای ویراف نامه» یا بهشت و دوزخ در آئین مزدیسنی، شامل پیش گفتار ترجمه فارسی متن پهلوی و واژه نامه های همان دکتر رحیم عفیفی ایشان می آید در پیش گفتار صراحتاً می گوید

اردای ویراف مرد پاک و پرهیزگاری است  که پیشوایان و موبدان دین زرتشتی او را برگزیدند

یعنی برگزیده متدینان و موبدان زرتشتی است 

که سیری در جهان دیگر کند  و از رواین در گذشتگان اگاهی به دست  آورد و در دسترس هم کیشان خود بگذارد

رفته به معراج با آن کاراطلاعاتی را در اختیار زرتشتی ها قرار داده این سیر معنوی در پیشگاه پیشوایان دین، شما را بخدا اگر یک همچین اتفاقی برای شیخ کلینی یا مجلسی افتاده بود  چه کار می کردند اینها

این سیر معنوی در پیشگاه پیشوایان دین

یعنی پیشوایان دین آنجا نشسته بودند می دیدند این سیرش را، یعنی چطوری بر این سیر معنوی نشسته، در آن آتشگاه اتفاق افتاده که البته توضیح هم در مورد آتشگاه ایران باستان گفته اند اسمش را آتشگاه فرنبق یا تعبیر دیگر تلفظ دیگر داشته باشد نمی دانم.

آغاز گردید، ویراف

شخص نویسنده ویراف نامه

که به گفته موبدان در تمام عمر خود گناهی نکرد

می گوید آقای ویراف در تمام عمر خود به گفته موبدان گناهی انجام نداد، این را داشته باشید اصلاً نمی شود الآن از این بگذرم من، همین ترجمه آقای رشید یاسمی اردا ویراف نامه، گفت گناهی انجام نداده بود دیگر، این جمله را ببینید:

ویراف را هفت خواهر بود و آن هر هفت ویراف را چون زن بودند

اردا ویراف نامه، رشید یاسمی

اشکال ندارد حالا توضیح ندهیم چون این بحث را اگر بخواهم مطرح بکنم قضیه مفصلی است، می گوید اصلاً گناهی نکرده بود، پس آقای ویراف شخص مقدس است در نزد زرشتی ها، شخص سرشناس است، تأیید شده توسط موبدان زرتشتی است که گناه هم نمی کرده به گفته ایشان و نقلی که ایشان آورده، البته همان توضیحاتی که جناب آقای جهانگیر اوشیدری گفته بودند در کتاب دانشنامه مزده یسنان شان کفایت می کرد برای تأیید شخصیتش، ولی ببینید در همین مقدمه همین کتاب ویراف نامه همین آقای دکتر رحیم عفیفی در پیشگفتار می گوید:

و به حکم قرعه برای این سیر

ویراف نامه، دکتر رحیم عفیفی

یعنی همان به معراج رفتنش

انتخاب شده بود پس از شستن سر و تن و پوشیدن جامه نو و خوردن خورش، بر بستر پاک آرمید و روان در گذشتگان یا کرد و اندرز

یعنی وصیت و اینها

و اندرزهای خویش را بیان نمود و سه جام منگ (سه جام بنگ) بنگ گشتاسبی از پیشوایان دین گرفت

پیشوایان دین زرتشتی هم به او می دادند

و نوشید و باژ گفت و به خواب رفت

باژ حالا توضیح داده اند در مورد اینکه باژ به چه شکل است؛ گفته اند دعای کوتاه یعنی ذکر

به خواب رفت و مدت هفت شبانه روز به همراهی دو فرشته طبقات بهشت و دوزخ را بازدید

در پاورقی هم منگ را ترجمه کرده یعنی نوشابه  مخدری بوده که استفاده می کردند بعد به گشتاسب هم زرتشت از همین داده بود خورده بود بهشت جایگاه خودش را دیده بود که به چه شکل بوده و به چه صورت بوده. اینها ناگفته ها است که شما بینندگان باید بدانید، اینها مسائلی است که در تاریخ روتوش می شده الآن باید اینطوری مطرح بشود، اینها آن بر هم زنندۀ ادعاهای بی جای برخی در مورد زرتشتی گری است، اینها همان مطالبی است که اول باید اینها پاسخ داده شود و بعد بیایند به اسلام و مسلمانان گیر بدهند ایراد بگیرند که این را چرا دارید آن را چرا دارید چرا فلان اعتقاد را دارید، این اراداتی که به مسلمان ها گرفته می شود قبل از 1400 سال پیش در این آئین ببینید چگونه بوده، این دیگر برای متن پهلوی قبل از روی کار آمدن آن انجمن های ساسانی ها است انجمن های موبدان ساسانی و اینها است توضیح داده در موردش که به چه شکل و به چه شیوه بوده.

من باز یک عبارت دیگر هم از این کتاب نشان بدهم ترجمه خانم ژاله آموزگار، اردا ویراف نامه متن پهلوی، خرف نویسی، ترجمه متن پهلوی، واژه نامه ها، ترجمه و تحقیق خانم ژاله آموزگار که در قید حیات هم هستند در رو نمایی جدیدترین ترجمه بخش گاتاهای اوستا که آقای موبد نیگنام انجام دادند خودم هم در آن جلسه بودم خانم ژاله آموزگار سخنران آنجا بودند، ایشان آمده است باز انتشارات معین انجمن ایران شناسانی فرانسه یک مطلبی را هم اینجا آورده است صفحه شماره 14، ایشان گفته در مورد عنوان کتاب:

نام شخصیتپ

اردا ویراف نامه، خانم ژاله آموزگار، انتشارات معین انجمن ایران شناسانی فرانسه، ص 14

همین نویسنده

شخصیت اصلی که پس از نوشیدن مایع سکرآوری به دیدار از بهشت و دوزخ فرا خوانده می شود به صورت های گوناکون تفسیر شده است

در مورد همینجا هم آن صفحه 14 اشاره می کند که ایشان یک مایعی خورد سکر آور بود البته آنجا آمده بود گفته بود هم می خورد و هم بنگ استفاده کرد.

ببینید به چه دارید دعوت می شوید بینندگان عزیز، ببینید چگونه دارند شما را دعوت می کنند، ببینید مبنای اینها چه است، این است که برخی از جوانان که گرایش پیدا کرده اند به زرتشتی ها و با همین مسائل آشنا کرده اند و همین کارها را باعث شده اند انجام بدهد که من نخواستم امشب اصلاً ورود پیدا بکنم به آن قضیه که چه کار دارند می کنند، می برند با این اتفاقات یک چیز های نشان شان می دهند طرف هم فکر می کند بله حقانیت زرتشت، به جای اینکه با استدلال، ببینید یک شیعه وقتی دعوت می کند می گوید من استدلال دارم من منطق دارم من مبنا دارم من آثار اعتقادی دارم من به شما دارم می آیم می گویم، تجربه معنوی یک بخشی از استدلال من است که مبنا نیست عموماً برای تبلیغ تشیع، ولی اینها را ببینید مینای شان چه می شود در تبلیغ دین، دینی که مانند این مسائلی که خدمت شما عرض کردیم عاری از استدلال باشد و اینقدر سست باشد راهی جز این بنگ و استفاده از اینها ندارد حد اقل برای اینکه طرف بخواهد خودش را توجیه بکند.ممنون هستم از همرای تا بینندگاه عزیز یا علی مدد خدا نگهدار

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته


  
  • سیداحمد علوی

    13 آذر 1399 - ساعت 20:22

    باسلام آقای حسینی، کارشناس محترم برنامه تاریخ بدون روتوش. چراشما با آقای امید دانا که از زرتشت و زرتشتیان حمایت می‌کند وبه شدت به اسلام واهل البیت وآرمان های تشیع حمله می کند مناظره نمی کنید. وآرمان های زرتشتیان را تبلیغ می کند.
    پاسخ نظر:

     سلام علیکم 
    استاد حسینی در این باره در برنامه توضیح دادند.
    اگر موبدان و بزرگان زرتشتی پاسخی داشته باشند امکان هماهنگی مناظره وجود دارد.
    با تشکر
    روابط عمومی شبکه حضرت ولی عصر عجل الله فرجه الشریف

    0 0

تاریخ بدون روتوش>

شبکه ولی عصر تاریخ بدون روتوش سید محمد حسینی