شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
عصر ایمان حجت الاسلام و المسلمین عباسی

قسمت بیست و یکم برنامه عصر ایمان با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین عباسی


بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 4 بهمن 1399

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم؛ عرض سلام و ادب و احترام خدمت همه شما بینندگان عزیز و محترم در «شبکه جهانی حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف» و همچنین «برنامه عصر ایمان» که هفته‌ها است دارید ما را با موضوع اجتهاد و تقلید همراهی می‌کنید، شنبه شب‌ها ساعت 20در «شبکه حضرت ولی عصر» این برنامه هم مثل هفته‌های گذشته در خدمت استاد و کارشناس محترم برنامه حاج آقای «عباسی» هستیم، حاج آقا سلام علیکم ورحمة الله خیلی خوش آمدید بفرمایید

استاد عباسی:

سلام علیکم ورحمة الله، بنده هم عرض سلام و ادب و احترام خدمت بینندگان عزیز و گرامی «شبکه جهانی ولی‌عصر ارواحنا له الفداه» دارم، امیدوارم که هر جای این عالم هستید اوقات خوبی را سپری کرده باشید و امیدوارم که خدا به همه توفیق درک معارف اهل‌بیت (علیهم السلام) و عمل به معارف اهل‌بیت را عنایت بفرماید.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر دوستان در جریان هستند که در برنامه عصر ایمان ما با موضوع برجسته اجتهاد و تقلید و همچنین تقابل‌ها یا اختلافاتی که بین جامعه اصولی و جامعه اخباری در حوزه‌های علمیه و حوزه‌های شیعی است این بحث را داریم دنبال می‌کنیم، و در خدمت شما هستیم دوره‌های مختلف اصولی و روایی را حجت الاسلام والمسلمین «عباسی» برای ما گفتند از زمان غیبت صغری تا همین امروز یک بار دیگر برگشتیم و کتب اصولی را ایشان معرفی کردند که از زمان «شیخ مفید»، «شیخ طوسی» به نگارش در آمده و قدمت اصول و مباحث اصولی در حوزه‌های شیعه از زمان غیبت صغری برای ما گفتند.

هفته گذشته عمده وقت برنامه به پخش بعضی از کلیپ‌ها و ویدئوها گذشته تقریباً می‌شود گفت دوستانی که تفکر اخباری داشتند این مباحث را در فضای مجازی مطرح می‌کردند و حاج آقای عباسی به آن شبهات و به آن سوالات و به آن نکته‌ها پاسخ دادند.

 بعضی از مخاطبین عزیز از ما پرسیدند که چرا پخش کردید؟ ما گفتیم اگر خاطرتان باشد و برنامه را دنبال کرده باشید، قبل‌ترها و در هفته‌های گذشته من از حاج آقای «عباسی» خواهش کرده بودم، حاج آقا افرادی را که امروز به عنوان سرآمدان «اخباری‌گری» اگر می‌شناسید معرفی بکنید که دوستان نظرات آن‌ها را هم بدانند و تحقیقی بحث را دنبال بکنند.

ایشان گفتند اشخاص خاصی که دارای وزن علمی خیلی زیادی باشند و بخواهند در حد مراجع فعلی که سرآمدان اصولی «حوزه علمیه قم» و «حوزه علمیه نجف» و «حوزه علمیه مشهد» و جاهای دیگر اشخاص آن‌طوری نداریم، ما به ناچار با استقرائی که کردیم در فضای مجازی همین اشخاص و آقایان را دیدیم و مباحث‌شان را مطرح کردیم و آقای «عباسی» پاسخ دادند که چرا ایشان را نقد کردید و ویدئوهای‌شان را پخش کردید به خاطر این‌که، این دوستان در فضای مجازی و سایر رسانه‌های که دارند دارای مخاطبانی هستند و دنبال‌شان می‌کنند.

ما خواستیم که نظرات مخالفین را هم در برنامه داشته باشیم و با نظرات‌ و مبانی‌شان بیش‌تر آشنا بشویم و اگر سوالاتی هم پیش می‌آمد بنده از حاج آقا می‌پرسیدم و ایشان جواب می‌دادند این برنامه هم در ادامه همان برنامه هفته قبل است ما چند تا کلیپ و ویدئو داریم که خدمت شما تقدیم می‌کنیم و مباحثی که خود حاج آقا در ادامه آن سلسله روند بحثی که داشتند خدمت‌تان تقدیم خواهند کرد حاج آقا اگر نکته‌ی دارید بفرمایید والا ما با پخش کلیپ‌ها و ویدئوها شروع کنیم.

استاد عباسی:

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین إنه خیر ناصر و معین ثم الصلاة والسلام علی سیدنا و نبینا ابا القاسم مصطفی محمد و علی اهل‌بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المنتجبین سیما بقیة الله في الارضین روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه، واللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین إلی قیام یوم الدین.

همان‌طور که شما بیان کردید بحث‌مان در رابطه با اجتهاد و تقلید رسید به یک سری از نکات که به صورت ویژه‌تر بیان بکنیم و احیاناً اگر شبهه یا سوالی و یا مطلبی هست و حرف‌های افرادی که به نوعی مخالفت دارند یا بیان بکنیم.

 اما کلیپ‌های که پخش کردیم نکاتی نسبت به آن وجود دارد باید عرض بکنیم و آن این‌که این کلیپ‌ها برای روشن شدن جایگاه و مواضع کسانی است که امروز به عنوان مخالف اجتهاد و تقلید یا اخباری یا نو اخباری دارند در فضای مجازی فعالیت می‌کنند.

اصراری هم ما بر این نداشتیم که حتماً بحث علمی ویژه‌ی از آن‌ها پخش بشود همین که دانسته بشود و در بعضی از کلیپ‌ها متوجه بشویم کسی که منتقد استنباط و اجتهاد و بیان حکمی بدون روایت است خودش اهل و دنبال اجتهاد به رأی است کسی که می‌گوید حرف و استنباط مراجع را کنار بگذارید، خودش دارد به مردم می‌گوید بیایید از من حرف و استنباط من را بپذیرید و قبول بکنید اشکالات‌ و ابهامات‌شان که روشن بشود اولاً جایگاه علمی و وزنه علمی ندارند ثانیاً در این بحث‌ها چقدر خود این‌ها دچار خطا و اشتباه هستند و احیاناً اجتهاد به رأی!

این‌که ما کلیپ پخش کردیم طبعاً ما نمی‌توانیم در یک برنامه کل برنامه و لایو یک نفر را پخش بکنیم و خرد خرد به آن جواب بدهیم. در کلیپ سازی و پخش کلیپ این نکته مهم است که تقطیع یک کلیپ نباید تقطیع مخل به معنا باشد، مطالبی که ما پخش کردیم از هر شخصی از این افراد پخش کردیم اگر احیاناً تقطیع مخل است، ما می‌گوییم تقطیع مخل نیست یعنی چه؟ یعنی این‌که آن تکه‌ی که ما پخش کردیم، ولو 15 ثانیه باشد حرف طرف را عوض نکرده، مبنای او را تغییر نداده، گنگ و نامفهوم نکرد.

اگر همچنین اتفاقی افتاد برای بیننده‌های‌شان بگویند به ما هم برسانند که این تقطیع شما تقطیع مخل به کلام بوده مقصود ما چیز دیگری بوده این نبوده و بیننده‌ها هم قضاوت می‌کنند.

 نسبت به مناظره هم تا الان کسی که شرائط مناظره و گفتگو را برای مناظره داشته باشد حقیقتاً نبوده که بگوییم از نظر سطح علمی، درجه علمی و جایگاه بشود با او مناظره کرد؛ اما تلفن ما در شبکه باز است، هر کس موافق و مخالف دوست دارد تماس بگیرد و صحبت کند، ما این‌جا در بعضی از هفته‌ها تا 20- 25 دقیقه با کسی که مخالف با اجتهاد و تقلید بود صحبت کردیم.

مانعی از این جهت نداریم که بخواهیم با دیگران صحبت بکنیم و گیری وجود ندارد؛ اما اگر قرار مناظره باشد قبلش باید هم مبانی مشخص و روشن بشود و هم باید شخص آن وجاهت را داشته باشد، وقت بیننده‌های ما عزیز است اگر قرار باشد مناظره بشود یک مقایسه‌ی هم شده بود مناظره با «شبکه‌های وهابی» و با بعضی از وهابیونی که خیلی هم بی‌عقل و سطح پایین و ... هستند دارید.

آن مناظره‌ها اولاً: در بین «وهابیون» آدم عاقل‌تر پیدا نمی‌شود که بخواهیم با او مناظره بکنیم این یک. دو: آن‌ها شبکه دارند اگر قرار بشود با یک نفر در شبکه مناظره اتفاق بیافتد یکی از بحث‌هایش این است که آن‌ها شبکه ماهواره‌ی دارند، که از آن طریق دارند مردم را گمراه می‌کنند و تصمیم‌گیری شبکه بر این می‌شود که با آن‌ها مناظره بکنند، نه این‌که یک نفر با یک تعداد افرادی به عنوان فالوور و ... در فضای مجازی باشد و توقع داشته باشد ما به عنوان مناظره با او وارد گود بشویم؛ ولی اگر کسی خواست تماس بگیرد از نظر ما بلا مانع است.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر حاج آقای «عباسی» نکات را، راجع به بحث مناظره عرض کردند قبلاً هم توضیح داده بودم، بالاخره مناظره یک شرایطی دارد گفتند که با کارشناس «شبکه نور» از طریق «شبکه حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف» مناظره رخ داد، آن یک روابطی بین شبکه‌ها است و آن‌ها هم یک سری شرایط و شروط شبکه را برای مناظره پذیرفته بودند این اتفاق، افتاد و ممکن است در آینده هم بیافتد هیچ محدودیتی هم نیست.

ذکر مناظره «شبکه حضرت ولی‌عصر» با «شبکه وهابی نور» شد واقعاً‌ جا دارد یک خدا قوت و خسته نباشید عرض کنیم خدمت کارشناس محترم شبکه جناب آقای «شریفی» که چقدر سنجیده و با بیان اخلاقی و پر نکته و با دسته پر به میدان این مناظره رفتند، هرچند از آن طرف آقای «سجودی» غیر از فرافکنی و جواب سربالا دادند عمدتاً چیزی برای عرضه نداشتند. برنامه را با پخش اولین کلیپ شروع می‌کنیم و ان شاء الله با توضیحات جناب استاد «عباسی» خدمت‌تان بر می‌گردیم.

کلیپ شماره یک:

هر جا نامی از متفکرین است، نام افرادی فرض کن مثل آقای «جوادی آملی» در بین شماها می‌درخشد، و شما این را در نظر بگیر فرض کن در کشور کفار «مارکس» اگر کافر است این فرد دغدغه‌اش به عنوان یک متفکر جامعه این است که بیاید تحقیق کند راجع به این‌که کارگرها وضع‌شان چه است؟ بیچارگان وضع‌شان چه است؟ راجع به این‌ها فکر کند و چهارچوب‌ها را مثلاً تغییر بدهد. در همین «فرانسه» که شما این‌قدر آمار می‌فرستید شوهری، زنی را کشته این‌جا این‌ها صدا دارند، یعنی این‌طوری نیست که شما بگویید یک علمای هستند این‌ها باید چهارچوب را تعیین کنند، زن‌ها این‌جا صدا دارند 50 درصد مجلس را دارند، وزیر و وکیل دارند حق اعتراض دارند استاد دانشگاه دارند، اصلاً رابطه‌های شغلی‌شان با «ایران» یکی نیست.

حقوق‌شان نیست متفکرین این‌ها، متفکرینی هستند که می‌آیند و این حقوق را احقاق می‌کنند. در «ایران» این وظیفه‌اش با کِی است؟ هر کسی حرف بزند که شما می‌خواهید بروید استفتاء کنید، علماء بیایند اسلام، دین در و دیوار که نیست برای انسان‌ها است 50 درصد از این انسان‌ها زن هستند. آقای «جوادی آملی» مثلاً من مثال می‌زنم به شما بر خورده ایشان چطور دغدغه‌اش است برود از قرآنی که طلا است رونمای کند. ولی شما تا حالا دیدی ایشان یک کتاب راجع به کارگرها و احقاق حقوق‌شان از نظر قراردادهای اسلام. تا حالا ایشان آمده یک کلام راجع به زن‌ها بنویسد من نمی‌خواهم بگویم همه این‌ها موافق هستند، می‌گویم اگر قرار است تغییر صورت بگیرد چه کسی باید تغییر بدهد؟ دغدغه ایشان این چیزها نیست آن‌جا نشسته تهِ کف کارش این است که بیاید 50 درصد جمعیت زن‌ها هستند مطالعه کند ببیند دغدغه این‌ها چه است؟ شما ببین یک دانه از این‌که راجع به آسیب شناسی زنان کتاب داده باشند. بروید ببینید مرجع شما آقای «جوادی آملی» فیلسوف شما من علمای سنتی را مثال نمی‌زنم که نگویید این‌ها سنتی هستند. من مدرن هم نه دارم فیلسوفش را برای‌تان مثال می‌زنم شما بروید ببینید ایشان یک تکاب در آسیب‌شناسی زنان دارند؟

مجری:

خیلی ممنون قسمت اول کلیپ را دیدیم، قبل از این‌که حاج آقا توضیح بدهند من همین‌طور فی البداحه فقط از صحبت‌های ایشان فکر می‌کنم که حضرت آیت‌الله «جوادی آملی» کتابی دارند تحت عنوان «زن در آیینه جمال و کمال» اسمش را درست گفتم؟

استاد عباسی:

«زن در آیینه جمال و جلال»، یک نکته‌ی که مهم است نمی‌دانم چه اصراری وجود دارد بر این‌که زیاد صحبت کردن و مطالب را بیان کردن بدون این‌که انسان یک تحقیق اولیه‌ی کرده باشد، بدون این‌که یک پی‌گیری کرده باشد. مخصوصاً ایشان به صورت ویژه مثال زدند گفتند آیت‌الله «جوادی آملی» شما بیایید بگویید مگر قرار نیست که این‌ها در رابطه با زن صحبت بکنند صحبت‌های دیگر، فراوان کردند که این‌جا در «غرب» صدای زن شنیده می‌شنود.

شما کتاب «جنس دوم» را بروید بخوانید ببینید در «مسیحیت» صدای زن اگر به عنوان «مسیحیت» کشورها را قبول داشته باشند، در رابطه با زن «مسیحیت» در کتاب «جنس دوم» چه می‌گوید؟ که قبلاً ما در سری سابق «عصر ایمان» در «شبکه ولایت» مفصل این قصه را بحث کردیم، که زن در آیین «مسیحیت» اصلاً‌ جایگاهی ندارد. در «غرب» هم آن‌طوری که ایشان ادعا می‌کند نیست؛ ولی در عمل حقیقتاً این‌گونه نیست که جایگاهی دارند.

اگر این‌طور باشد 30 درصد جامعه ما کودکان هستند، آیا کودکان مستقیماً در مجلس در «فرانسه» حضور دارند؟ مردها می‌توانند نیازهای کودک‌ها را منتقل بکنند زن‌ها می‌توانند نیازها کودکان را منتقل بکنند؟ این چه حرفی است؟ باید یک نفر خودش زن باشد تا نیاز زنان مثلاً در مجلس برود رأی گیری بکند، در حالی که دوره‌های مختلف 20- 30- 50 نفر در مجلس بودند اصلاً کاری به این نکته نداریم؛ یعنی این نکته خیلی نکته سخیفی است که بگوییم چون تعداد نماینده اگر کم بود این به این معنا است، مشکل ایجاد می‌شود.

در آن‌جای که لازم باشد حضور پیدا بکنند، حضور دارند، یک «جامعة الزهرا حوزه علمیه قم» 22 هزار طلبه خواهر «ایرانی» دارد و 2 هزار طلبه خواهر خارجی دارد. ارزشی که برای علم قائل می‌شویم غیر از خانم‌های که در دانشگاه‌ها معمولاً از یک میلیون خرده‌ی شرکت کننده برای دانشگاه بیش از نیمی از آن‌ها خانم‌ها هستند، و رتبه‌های بالای علمی،‌ ورزشی در زمینه‌های مختلف می‌گیرند.

اما این‌که ایشان این‌قدر محکم صحبت می‌کند و این‌قدر محکم اشتباه می‌کند، دقیقاً اسم مرجع تقلید و عالمی را آورد که اتفاقاً در رابطه با زن کتاب دارد «زن در آیینه جمال و جلال - آیت‌الله جوادی آملی» این یکی از مواردی که ما می‌توانیم در رابطه با آن بگوییم دیگر علمای که کتاب نوشتند آیت‌الله العظمی «مکارم شیرازی» باز از مراجع هستند و کتاب دارند، «زن در تفسیر نمونه»، که اصلا یک جامعیتی است از آن‌چه که در قرآن در رابطه با زن آمده. کتاب‌های دیگر «زن و جنسیت در اسلام» است چون ایشان صحبت‌شان این بود که قبلاً هم در این رابطه بحث و صحبت کرده بودند

مجری:

شهید «مطهری» کتاب دارد، آیت الله «مصباح رحمت الله علیه» کتاب دارد.

استاد عباسی:

بله «زن در نظام سیاسی اسلام» است «کلیت نظام زن در اسلام» است فراوان در فراوان کتاب داریم، این‌ها را ایشان می‌توانند پاسخ بدهند که این همه کتاب در رابطه با زن وجود دارد و ده‌ها و صدها کتاب وجود دارد؛ چون اگر یک طلبه و روحانی ولو مرجع تقلید نباشد کتاب نوشته باشد این کتاب محصول «حوزه علمیه قم» است که این شخص این کتاب را نوشته.

کتابی که در بعضی از مؤسسات نوشته شده که این مؤسسات هم باز مؤسسات «حوزه علمیه قم» و زیر نظر همین مراجع هستند، پس این دغدغه وجود دارد. حل شد این دغدغه وجود دارد ما این کلیپ را عمداً طولانی گذاشتیم که ایشان نگوید 15 ثانیه مثلاً پخش شده، یک کلیپ طولانی که این دغدغه وجود دارد برخلاف ادعای که شما می‌کنید آیا این افرادی که حرف شما را می‌شنوند شما نسبت به این‌ها مسئول نیستی؟

برای این‌ها جا بیاندازی که بی‌خیال شما هستند، هیچ کس توجهی به زن نمی‌کند، توجه به زن از چه حیثی باید باشد، چه اتفاقی باید بیافتد که توجه به زن باشد؟ زن را ببریم الزاماً در جاهای خاصی خدای نکرده به عنوان ویترین استفاده بشوند، به عنوان پلیس استفاده بشود. در «انگلستان» در رابطه با مجلس مشخص شد که درصد بسیار بالایی از کارمندهای زن آن‌جا مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفتند و یک آبرو ریزی بزرگی اتفاف افتاد.

در «بی بی سی» به عنوان یک بنگاه خبر پراکنی و یک رسانه بزرگی که این‌ها این‌قدر نسبت به آن حساسیت دارند، می‌بینید که همان ‌جاها چه اتفاقاتی افتاده. آیا کرامت زن این است که ما جای ببریمش که خروجی رفتن در آن فضا با آن مدل آزادی و برخوردها آزار و اذیت جنسی بشود. فروپاشی کانون خانواده بشود؛ یعنی یک قانونی تصویب بکنیم که به این خانم بگوید شما هر جوری دلت می‌خواهد زندگی بکن و این مدل زندگی کردن و قوانین طوری بشود که این زن دیگر با هیچ مردی نتواند کنار بیاید.

لذا درصد بسیار بالایی یا ازدواجی شکل نمی‌‌گیرد یا اگر شکل بگیرد خیلی زود منجر به طلاق می‌شود؛ یعنی نظام خانواده کجا است و چه جایگاهی دارد؟ آیا این ارزش دادن است؟ بحث ما نسبت به زن نبود. نسبت به این‌که بی‌اطلاعی و کسی که می‌آید مبانی شیعه را در رابطه با استنباط و ... زیر سوال می‌برد در این حد از اطلاعات؛ فقط ما یک شایعه‌ی ایجاد بکنیم اگر مخاطب ما خبر نداشت که آیت‌الله «جوادی آملی» در این موضوع کتاب نوشته خبر نداشته و گول خورده.

بله مراجع و علماء بی‌تفاوت هستند، اگر خبر نداشت «شهید مطهری» کتاب نوشت خبر نداشته، خبر نداشت آیت‌الله «صافی گلپایگانی» که از مراجع عظام تقلید هستند ایشان در رابطه با زن کتاب نوشته، اگر خبر نداشت خیلی خب ما فریبش می‌دهیم الان می‌نشینند به‌به و چهچه می‌کنند که آقای فلانی در فضای مجازی صحبت کرده و حسابی به آن حوزه علمیه‌ی که بی‌خیال نسبت به زنان است حمله کرد.

مجری:

حاج آقا! جدا از مسئله زن، عمده مباحث فقهی که الان در حوزه‌ها تدریس می‌شود، غیر از مباحث اصولی که مباحث پایه‌ی است مکاسب، بحث ارث است، همه این‌ها چیزهای است که راجع به اقتصاد و جامعه و کسب و کار بحث می‌شود، در مورد حقوق کارگر چقدر در اسلام بحث شده چه روایات ارزشمند و قدرتمندی راجع به حق کارگر داریم که تا عرقش خشک نشده دستمزدش را بپردازید، یعنی ارزشی که اسلام به کارگر گذاشته هیچ دین و آیین و مسلکی نگذاشته. این‌‌ها را اگر بخواهند منکر بشوند یا عناد است یا جهالت است.

استاد عباسی:

به قول ایشان در این ماجرا باید امثال «مارکس» بیایند نظر بدهند آن‌ها نظریه‌پرداز هستند، نظریه‌پردازهای که در «غرب» یا بردند به سمت یک جامعه «کمونیستی» یا به سمت سرمایه‌داری «نظام لیبرالی»، برده‌داری آن‌چنانی آن فجایع را به وجود آوردند، این‌ها باید نظر بدهند.

 ضمن این‌که خود ایشان بین مباحث معرفتی اسلامی با مباحث احکام، خلط کرده است. می‌گوید در «ایران» اگر یک کسی حرف بزند سریع می‌گویند استفتاء بکن، کجا این‌طوری است که در هر بحث معرفتی سریع می‌روند از مراجع استفتاء می‌کنند؟ نه افرادی هستند تخصصی در امری کار کردند. یک نفر در شبهات کار کرده یک نفر در مسائل زن کار کرده اصلاً مجموعه‌های داریم که در رابطه با بحث زنان کار و تحقیق می‌کنند، کتاب می‌نویسند پژوهش و ... می‌کنند.

 در رابطه با «اقتصاد» لُجنه‌ها، گروه‌ها و جریان‌های داریم که دارند کار علمی دقیق انجام می‌دهند، در رابطه با مسائل اجتماعی همین‌طور و روان‌شناسی همین‌طور، اصلاً بنای بر این نیست که بگوییم ما بیاییم هر مطلبی را با استفتاء از مراجع حل بکنیم. کجا یک همچنین اتفاقی است؟ شما خبر نداری بپرس کسی که خبر ندارد خودش نیاید برای دیگران مرجع بشود با بی‌اطلاعی دیگران را فریب بدهد.

مجری:

چرا وقتی یک ویدئو این‌طوری که به صورت یک ویدئو آفلاین ضبط شده یا می‌خواهند لایو صحبت بکنند چرا قبلش حداقل نمی‌روند تحقیق بکنند، مثلاً اسم آیت‌الله «جوادی آملی» را با این صراحت ببرد که آیا ایشان یک کتاب نوشته و یک کاری کرده یانه؟ با یک سرچ مختصر به دست می‌آید که ایشان آیا تألیفاتی در این زمینه دارد یا ندارد؟ این کار را واقعاً نمی‌کنند یا فکر کنم همان بحث عناد و دشمنی و شبهه انداختن است.

استاد عباسی:

حداقل قضیه این است که بگوییم این کار را نمی‌کنند؛ مثلاً یک آقای مثل ایشان 50 تا لایو ... رفته یا چقدر پُست گذاشته؟ شما تخصصت چه است؟ تخصص یک رشته دانشگاهی را درس خواندی و تخصص دیگری داری، در برنامه‌های ایشان از صحبت در رابطه با پایان ماه قمری است تا روزه و بورس و سهام و پزشکان بدون مرز و «مسجد جمکران» و همه چیز است.

بعضی از مواردش که اشکال اعتقادی است ما هنوز آن‌ها را هم مطرح نکردیم اشکال اعتقادی جدی است، شما بالاخره اقتصاددانی، یا حدیث شناسی، یا فقه شناسی، یا مرجع شناسی، یا عقیده‌دان هستی؟ بیست و بیست و خرده‌ی لایو و پُست مهم غیر از آن کم‌ اهمیت‌ها در رابطه با اجتهاد و تقلید می‌گذارد بعد یک مرتبه می‌بینیم 15 تا هم در رد «تصوف» گذاشته و چقدر هم در رابطه با فلسفه و چقدر هم در رابطه با روزه و ... می‌گذارد.

یعنی در همه موضوعی صحبت کردن، و تخصصی نظر دادن، بله حداقلش این است که بگوییم ایشان نمی‌رسد برود کتاب و مطلبی و سایتی ببیند بالاترش این است که بگوییم رفته و دیده در عین حال الزاماً می‌آید اسم یک نفری را می‌برد که اتفاقاً کتاب چند صد صفحه‌ی در رابطه با همان موضوع دارد و ایشان ادعا می‌کند که کتاب ندارد.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر از توضحیات کارشناس محترم برنامه، ویدئو دوم را با هم می‌بینیم.

کلیپ شماره2:

این را یکی می‌تواند در تاریخ به ما نشان بدهد که ما چطوری منتظر هستیم؛ یعنی منتظر دقیقاً چه هستیم؟ این استدلال هم که نمی‌شود، یعنی لطف خدا باعث نمی‌شود که مردم بی‌حساب کتاب بمانند این اصلاً حرف منطقی نیست یعنی اگر آن‌جوری بخواهی حساب کنی لطف خدا باعث نمی‌شود که اصلاً امامش بخواهد غائب بشود در صورتی که این سنت الهی بوده؛ یعنی شما طبق همین آورده‌های «شیخ صدوق» در این کتاب و استدلال‌های دیگر کاملاً متوجه می‌شوید به‌ هر دلیلی گناه مردم، آن خدا است شما که نمی‌توانید خدا را زور کنید بگویی نه یک قاعده‌ی در علم کلام شما از خودت درست کردی به نام «قاعده لطف» با آن قاعده می‌خواهی خدا را محکوم کنی که حتماً تو باید یک امامی بفرستی.

نه اگر خدا بخواهد می‌‌تواند دنیا را جوری خلق کند که امام هم نفرستد می‌تواند این کار را بکند، خدا می‌تواند به شما این نعمت را ندهد، می‌تواند نعمت را هر جوری که خواست به شما بدهد شما نمی‌توانید بگویید که نه چون امام حتماً باید یک فردی به خاطر قاعده لطف باشد و بعد حالا چون این فرد نیست حتماً باید نائبی باشد و این نائب حتماً باید این‌طوری باشد.

مجری:

برای تذکر و یادآوری بیش‌تر عرض می‌کنم و الا همه شما عزیزان با روال برنامه آشناس هستید، امکان ارتباط تلفنی و ارسال پیام برای برنامه‌های زنده «شبکه حضرت ولی‌عصر» همیشه برقرار است، ما دوست داریم که تماس‌ها از دو گروه مخالفین و موافقین باشد، برنامه ما چالشی‌تر و جذاب‌تر بشود و قابل استفاده برای همه‌مان ان شاء الله بشود، حاج آقا راجع به موضوع انتظار صحبت کردند.

استاد عباسی:

بحث ایشان در رابطه با این‌که منتظر چه هست و این‌ها، سراغ قاعده لطف رفتند، گفتند این‌ها یک قاعده لطفی درست کردند که طبق قاعده لطف خدا باید حتماً امام بفرستد و یک موقعی که امام نیست می‌آیند از همین قاعده استفاده می‌کنند می‌گویند؛ پس باید مراجع باشند که مردم گمراه نشوند، بعد قاعده لطف را گفت اگر بعد از قاعده لطف درست باشد می‌گفت این‌ها من درآوردی است خودشان در آوردند الکی است.

اگر قرار باشد بر اساس این قاعده لطف باشد، باید مردم «آفریقا» هم از گرسنگی نمیرند مشکل مالی نداشته باشند، در معیشت‌شان مشکل نداشته باشند. آقای عزیز در رابطه با یک قاعده‌ی داری صحبت می‌کنی دو تا مقاله در رابطه با این قاعده بخوان این قاعده آیه‌ و روایت و مؤیدی دارد، این قاعده را آن علمای که 50- 70 سال وقت گذاشتند همین‌طوری نیامدند بیان بکنند که شما بیایی این قاعده را به سخره بگیری. بعد هم قیاس بکنی که در «آفریقا» آیا قاعده لطف نسبت به آن‌ها جاری نیست. قاعده لطف چه است؟ من خیلی خلاصه توضیح بدهم قاعده لطف این است که ما می‌گوییم خدا، وقتی بشر را آفریده، برای چه آفرید؟

«وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيعْبُدُونِ»

من جن و انس را نيافريدم جز براي اينکه عبادتم کنند (و از اين راه تکامل يابند و به من نزديک شوند)!

سوره ذاریات (51): آیه 56

باید به تعالی و مقامات برسند، باید عبادت و عبودیت در آن‌ها تحقق پیدا بکند، که این‌ها بعد به بهشت راه پیدا می‌کنند و مسائلی این‌‌چنینی! با این ویژگی‌های که شده آیا خدا باید راه را برای این‌که هموار بکند به این مسیر برسند یا نه؟ قاعده لطف این را می‌گوید؛ می‌گوید اگر خدا بنده را آفرید باید پیامبری برای ما بفرستد.

می‌شود بنده را بیافریند بعد بگوید خودت راهت را پیدا کن؛ من چه پیدا بکنم؟ یک پیامبری باید بگوید چه کار بکند، یک فرستاده و نماینده‌ی باید بفرستد که قبل از این‌که ما برسیم به این‌که خدا پیغمبر ما را پیامبر قرار داده و قرآن فرستاده این‌ها را که نمی‌شود با نقل فهمید، این‌ها عقلی است یعنی اول باید پیغمبر ثابت بشود لزوم بعثت انبیاء امر عقلی است.

یکی از راه‌های اثباتش قاعده لطف است، قاعده لطف می‌گوید بر خدا لازم است پیامبری مبعوث بکند بعد ایشان می‌گوید بر خدا لازم است؟ خدا اصلاً ممکن است نخواهد امام بیاورد خدا نخواهد پیغمبری بیاورد کسی می‌تواند یقه‌اش را بگیرد؟ آقا کسی قرار نیست یقه خدا را بگیرد، این بر اساس اقتضای حکمت است. مطالعه کن شما که همه را دعوت به مطالعه می‌کنی من شما را دعوت به مطالعه می‌کنم مطالعه کن، حرف بی‌مطالعه برای مخاطبت نزن مخاطبت را به اشتباه بیاندازی!

آقا قاعده لطف، حساب و کتاب دارد، نمی‌گوییم این‌که واجب است؛ یعنی این‌که خدا باید این کار را انجام بدهد، ما امر می‌کنیم! نه، ما امر نمی‌کنیم. خدای متعال یک جاهای در قرآن خودشان به خودشان

امر کردند؛ یعنی گفتند این باید انجام بشود آیه 12 سوره لیل:

«إِنَّ عَلَينَا لَلْهُدَى»

به يقين هدايت کردن بر ماست.

سوره لیل (92): آیه 12

هدایت کردن بر ما لازم است خود خدا می‌گوید من باید هدایت بکنم (إِنَّ عَلَينَا لَلْهُدَى)!

آیه 9 سوره نحل:

«وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَمِنْهَا جَائِرٌ وَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ»

و بر خداست که راه راست را (به بندگان) نشان دهد؛ اما بعضي از راه‌ها بيراهه است! و اگر خدا بخواهد، همه شما را (به اجبار) هدايت مي‌کند (؛ولي اجبار سودي ندارد).

سوره نحل (16): آیه 9

بر خدا لازم است که راه را نشان بدهد،(وَمِنْهَا جَائِرٌ)، یک راه‌های انحرافی هم وجود داشته باشد (وَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ)؛ اگر می‌خواست همه را هدایت می‌کرد؛ ولی قرار است که آدم‌ها راه را پیدا بکنند خدا راه درست را نشان بدهد، راه غلطی هم باشد آدم‌ها از بین راه درست و غلط انتخاب بکنند؛ ولی راه را نشان می‌دهد.

 آیه بعدی آیه 12 سوره انعام:

«قُلْ لِمَنْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يوْمِ الْقِيامَةِ لَا رَيبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يؤْمِنُونَ»

بگو: «آنچه در آسمانها و زمين است، از آن کيست؟» بگو: «از آن خداست؛ رحمت (و بخشش) را بر خود، حتم کرده؛ (و به همين دليل،) بطور قطع همه شما را در روز قيامت، که در آن شک

 و ترديدي نيست، گرد خواهد آورد. (آري،) فقط کساني که سرمايه‌هاي وجود خويش را از دست داده و گرفتار خسران شدند، ايمان نمي‌آورند.

سوره انعام (6): آیه 12

برای چه کسی آسمان‌ها و زمین را آفرید در یدِ قدرت چه کسی است؟ خدای متعال.

(كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ)؛ خدا بر خودش رحمت را واجب کرده، (کَتَبَ) نوشت است با (عَلی) وقتی متعدی می‌شود به معنای این‌که لازم کرد مثل چه؟ مثل:

«يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»

ای افرادی که ايمان آورده‌ايد! روزه بر شما نوشته شده، همان‌گونه که بر کساني که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهيزکار شويد.

سوره بقره (2): آیه 183

آن‌جا نه این‌که بر شما روزه گرفتن نوشته شد مثل این‌که بر قبلی‌ها نوشته شده یک روایتی است که در تکمله این، این روایت را عرض بکنم، آقا آیه و روایت بخوان ببین این مطالب را بعد نظر بده از «عیون اخبار الرضا» جلد 2، صفحه 204 روایت خیلی مفصل است این‌که اولاً حضرت فرمودند:

«أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حَكِيمٌ وَ لَا يَكُونُ الْحَكِيمُ وَ لَا يُوصَفُ بِالْحِكْمَةِ إِلَّا الَّذِي يَحْظُرُ الْفَسَادَ وَ يَأْمُرُ بِالصَّلَاحِ وَ يَزْجُرُ عَنِ الظُّلْم‏»

چون خدا حکیم است حکیم شناخته نمی‌شود، الا با این‌که افراد را از فساد برحذر بدارد، امر به صلاح بکند از ظلم دور بکند نهی از فواحش بکند.

همه این‌ها را آورده بعد در جای دیگر می‌گوید:

 « فَإِنْ قَالَ»

اگر گفته بشود

«فَلِمَ وَجَبَ عَلَيْهِمْ مَعْرِفَةُ الرُّسُلِ وَ الْإِقْرَارُ بِهِمْ وَ الْإِذْعَانُ لَهُمْ بِالطَّاعَة»

برای چه شناخت پیامبر و اقرار به آن‌ها و اذعان به طاعت آن‌ها واجب شده؟

 این خیلی نکته مهمی است این‌طور گفته:

«قِيلَ لِأَنَّهُ لَمَّا أَنْ لَمْ يَكُنْ فِي خَلْقِهِمْ وَ قُوَاهُمْ مَا يُكْمِلُونَ بِهِ مَصَالِحَهُمْ وَ كَانَ الصَّانِعُ مُتَعَالِياً عَنْ أَنْ يُرَى وَ كَانَ ضَعْفُهُمْ وَ عَجْزُهُمْ عَنْ إِدْرَاكِهِ ظَاهِرا»

خلاصه‌اش را بگویم یعنی اگر خدا مردم را آفریده و می‌داند که این‌ها خودشان نمی‌توانند به مصالح‌شان دست پیدا بکنند، اگر برای این‌ها مصالح‌شان را معین نکند، این باعث می‌شود که این‌ها را رها کرده باشد، بگوید من دلم می‌خواهد شما به مقامات برسید؛ اما نمی‌گذارم برسید کمک‌تان نمی‌کنم.

 قاعده لطف یعنی این‌که خدا آن لوازمی که ما برای رسیدن به تعالی مورد نیازمان است، آن لوازم را در اختیار ما قرار داده آن لوازم پیامبر و امام می‌شود که این روایت خیلی روایت جالبی است می‌گوید:

«وَ لَيْسَ هَذَا مِنْ صِفَةِ الْحَكِيمِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْ‏ء»

این‌که بندگانش را رها بکند برای این‌که برسند دسترسی به هیچی نداشته باشند این مخالف با حکمت خدای متعال است.

عيون أخبار الرضا (عليه السلام)؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، مصحح: لا جوردی، مهدی، ناشر: نشر جهان، ج2، ص100 (براساس نرم افزار جامع الاحادیث مرکز نور)

پس اقتضای حکمت این است که خدا امام و پیامبر را بفرستد، و باز قاعده لطفی که در مرجعیت استفاده می‌شود این‌که اقتضای حکمت خدا این است که علمای وجود داشته باشند که مردم مراجعه بکنند، و سر درگم نشوند حالا شما می‌خواهیم این بخشش را بزنی بزن بگو قاعده لطف در رابطه با مرجعیت صدق نمی‌کند.

اما چرا اصل قاعده لطف را می‌گویی این‌ها چرت و پرت است، این‌ها الکی و من در آوردی است آیه و روایت برای‌تان آوردیم از این‌ها برداشت می‌شود همان عقلی که شما می‌گویید یک جاهای باید مراجعه بکنیم این‌جا مراجعه بکند و این را ببیند.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر تماس به صورت اسکایپ داریم جناب آقای «ارشاد» سلام علیکم ورحمة الله بفرمایید

بیننده (آقای ارشاد):

عرض سلام و ادب دارم، ضمن عرض سلام و ادب خدمت شما و بینندگان گرامی شما و کارشناس محترم برنامه، با توجه به فضای که در این چند هفته در فضای مجازی در ارتباط با بحث تقلید و هجومی که بر علیه مرجعیت در فضای مجازی تقریباً هفت هشت ماه ایجاد شد. و به لطف خدا با تمهیدات عزیزان و مخصوصاً این شبکه که من خیلی از کارشناسان این شبکه تشکر می‌کنم مخصوصاً جناب آقای «عباسی» و بقیه عزیزان!

من چون در زمینه «نقد بهائیت» در فضای مجازی مشغول هستم، و بیش از 10 سال است عموم کسانی که در حوزه «بهائیت» دارند کار می‌کنند این حقیر را می‌شناسند، و در حد بیت العدل با این افراد تحدی زدم و بسیاری از این‌ها آمدند با من صحبت کردند و مناظرات بنده در کانال‌ها موجود است و عزیزان می‌توانند مراجعه بکنند.

تجربه‌ی من از این فرقه داشتم که دوست داشتم این‌ها را در اختیار عزیزان قرار بدهم، آن تجربه‌ام این است که کلاً عموم فرقه‌ها با توجه به این‌که مهم‌ترین عامل در جهت پیشرفت یعنی ایجاد و پیشرفت این فرقه‌ها چیزی نیست جز متخصصین، چیزی نیست جز کسانی که وارد و مسلط هستند.

در این بین در اوج این تسلط مقام مرجعیت و مقام روحانیت است، که در برابر این‌ها ایستاده، لذا من به عنوان کسی که در این حوزه شدیداً در حال فعالیت هستم، خواستم سابقه مقابله با علما و مراجع را توسط «بابیه» و «بهائیه» در واقع «بابی‌»‌ها و «بهائی»ها یعنی «باب» و «بهاء الله» و آورده این‌ها را تقدیم عزیزان کنم که دقت بکنند.

هر کسی که اول می‌آید بلا استثناء این فرقه‌ها وجه مشترک‌شان در زدن مقام مرجعیت و مقام عالمان و کسانی که متخصص این امر هستند، من سه تا فایل چند ثانیه‌ی است، که این‌ها سِلِکت کردم فیلم اول را خدمت‌ عزیزان روی مانیتورم نشان می‌دهم مربوط به فیلم «دِگِیت» است و من‌باب این است که از فضائل «باب» این است که کلاً باب مرجعیت و باب علماء را مسدود کرد و جزو افتخارات او می‌شمرند توی فیلم «دِگِیت»، یک فیلمی است که «بهائی»ها «هالیوودی» به مناسبت دویستمین سال تولد «بهاء الله» ساختند. دویستمین سالگرد «بهاء الله» که دقیقاً دویستمین سال هم نمی‌شود و «باب» به مناسبت «باب» این‌ها، این را ساختند و اسمش «دروازه یا دِگِیت» است.

من اول این فیلم را خدمت عزیزان تقدیم می‌کنم ببینند عزیزان دقت بکنند که کجای تشیع را این‌ها نشانه گرفتند؟

کلیپ:

یکی از مهم‌ترین و خطرناک‌ترین تعالیم حضرت «باب» این بود که هر کس می‌تواند خودش با خدا رابطه داشته باشد، بدون راهنمای، وساطت یا شفاعت عالم دینی وقتی به هر شهر می‌رفتند شنونده‌های مشتاق می‌دیدند مورخین گزارش می‌کنند که هزاران نفر دعوت و تعالیم حضرت «باب» را پذیرفتند.

بیننده:

دقت کنید، خیلی جالب است. دیدید دقیقاً کسانی که در این 6 ماهه مرجعیت را هدف قرار دادند، می‌گویند خودمان برویم نگاه بکنیم، خودمان برویم مراجعه بکنیم چرا واسطه؟ این‌ها از خودشان دارند حرف می‌زنند این‌ها رأی خودشان را دارند می‌گویند. عین سخن «بهاء» یعنی «بهائیان» هم دارند همین را می‌گویند. یعنی می‌گویند علماء را رها کن، ببینید یک حرف بسیار زیبا در ظاهر است، موقعی که فرقه‌ها می‌خواهد افراد را تهییج بکنند مغزشویی بکنند اول باد در غبغبه و وجود طرف ایجاد می‌کنند. طرف را بالا می‌برند می‌گویند تو مگر خودت نمی‌فهمی، مگر شعور نداری؟ خودت مستقیم برو. عین همین جملات را الان شما می‌شنوید؛ یعنی می‌گوید خودت برو، خودت نگاه کن، آقا بالا سر نمی‌خواهد روایات اهل‌بیت و فلان است من با آن داستانش کار ندارم فیلم دوم را که عزیزان مشاهده می‌کنند مال یکی از بزرگ‌ترین تئوریسین تشکیلات «بهائی» هشتاد و اندی سالش است که مشهور به آقای دکتر «نصرت‌الله محمد حسینی» در «کانادا» است.

اعضای «بیت العدل» افتخار می‌کنند که شاگرد ایشان هستند، و به لطف الهی این حقیر دو سال پیش توفیق پیدا کردم خواهر ایشان که 78 سالش بود مسلمان کردم و این رسانه‌ی شد؛ یعنی خواهر این آقای که معلم و مدرس «بهائی»های عالم است و تقریباً فرد شماره 1 تئوریسین در «حوزه بهائیت» آقای دکتر «نصرت الله حسین» است که تألیفات خیلی زیادی دارد 15 سال شاگرد «سید عباس علوی» بوده که در «مشهد» توسط «بهائیت» تبلیغ شدند، حدود 1 قرن قبل!

ایشان شاگرد همچنین فردی بود من این را هم نشان می‌دهم در درس‌‌ها و مطالبش دقیقاً عزیزان رصد کنند همین است؛ یعنی از افتخارات «باب» این است که طبقه روحانیت، علماء و مرجعیت را حذف کرد و تشویق می‌کند به این‌که باید این کار را کرد، موقعی که شما متخصص در کنارتان نباشد راحت می‌توانند هر چیزی را به حُقنه بکنند و هر چیزی را به شما تلقین بکنند.

اول می‌گویند خودت برو و بعد شماره تلفن زیر اسم‌شان می‌گذارند که ساعت فلان تا فلان بیا به من رجوع کن اگر سوال داری؛ یعنی اول آن جایگاه مرجعیت را متزلزل و تخریب می‌کنند موقعی که تخریب شد نمی‌گذارند حداقل یک لحظاتی بگذرد بلافاصله به خودشان ارجاع می‌دهند و می‌گویند اگر سوالی دارید من در خدمت‌تان هستم؛ پس مشکل تو، مشکل جایگاه است که می‌خواهی در جایگاه مرجع بنشینی. اگر مرجع نباشد مشت تو را این بنده خدا نمی‌تواند باز بکند «بهائیت» هم همین کار را انجام داد. کلیپ دوم را می‌گذارم عزیزان ببینند.

کلیپ:

تقلید را جایز نمی‌داند می‌فرماید هر شخصی هر نفسی خودش باید تحقیق کند بویژه در مسائل روحانی، و بویژه در باب داعیه مظاهر الهیه؛ یعنی نفوسی که می‌آیند و می‌گویند ما مربی الهی هستیم، ما پیامبر آسمانی هستیم بسیار تأکید در این بخش فرمودند.

بیننده:

این آقایان حضورشان تازگی ندارد؛ یعنی بنده بو می‌کشم کسانی که فرقه‌های مختلف هستند ولی وقتی که این‌ها را مشاهده می‌کنند منتظرم اصلاً لازم نیست بروند کتاب‌های‌شان را بخوانند منتظرم اولین شعار این‌ها این است که علما و مراجع را کنار بگذارید.

مجری:

خیلی از شما تشکر می‌کنم، خیلی محققانه و با سند و مدرک حرف‌های که شما زدید و بیاناتی که در برنامه داشتید، نکاتی بود که من به عنوان مجری برنامه اگر قبل‌ترها و در هفته‌های گذشته می‌گفتم شاید به من حمله می‌شد که شاید شما دارید از برنامه و کارشناس خودتان و مطالبی که در شبکه‌‌تان گفته می‌شود دارید دفاع می‌کنید اما «مقام معظم رهبری» هم چند سال پیش یک جمله‌ی فرمودند که این‌جا قابل استفاده است.

فرمودند اگر یک جای یک اتفاقی می‌افتد باید ده واسطه بگردید و بینید آن کسی که دارد آن نخ اصلی را می‌دهد و فتنه اصلی را می‌کند آن را بگردید و پیدا بکنید، حرف‌های شما به اعتقاد من و حاج آقای «عباسی» هم می‌فرمایند ما فرصت‌مان در برنامه کم است، می‌خواستم از شما تشکر کنم اگر کسی تفکر اخباری دارد، جور دیگری غیر از آقایان اصولی و آن‌های که معتقد به مرجعیت و تشکیلاتی که در «حوزه علمیه قم» و «حوزه علمیه نجف» و جاهای دیگر است قائل هستند نمی‌گویم همه آن‌ها بد هستند خدای نکرده به کسی تهمت نمی‌زنم و بی‌احترامی نمی‌کنم.

اما این‌که شما این‌طوری دقیق اشاره کردید و گشتید و گفتید که آن‌های که دارند این‌طوری می‌گویند بدانید این تفکر را 200 سال و صد و اندی سال پیش «بهائی»ها شروع کردند، این خیلی نکته دقیقی بود و از شما تشکر می‌کنم در حد یکی دو دقیقه جمع‌بندی بفرمایید که ما از حاج اقای «عباسی» هم استفاده کنیم خیلی ممنون.

بیننده:

جمع‌بندی من این است من حتی به اخباری‌ها هم احترام می‌گذارم؛ ولی نکته‌ی که وجود دارد که طرف ما کسی است می‌گوید هیچ رأیی از خودت نباید داشته باشی، یعنی اخباری‌ها را هم در مواضعی می‌زند؛ یعنی ما باید مراقب باشیم که طرف ما می‌گوید از خودت هیچی نباید بگویی مستقیم باید در جوار احادیث بروی خیلی ساده است برو نگاه کن شما احکام می‌خواهی «من لا یحضر الفقیه» است بازکن برو ببین.

ساده انگاری برو خودت نگاه کن وقتی طرف خودش می‌رود نگاه می‌کند و نمی‌فهمد می‌گوید چه کار کنم؟ شماره تلفن می‌دهد می‌گوید بیا از خودم بپرس، این‌جا اصلاً بحث اخباری نیست عزیزان دقت کنند. بحث این نیست که آن طرف اصولی است و آن طرف اخباری! این ‌طرف و آن طرف هر دو روی رأیی دارند توضیح می‌دهند این می‌گوید نظر من این است و این‌طوری باید جلو برویم آن یکی می‌گوید این‌طوری.

طرف می‌گوید به هیچ وجه شما نباید قرائت داشته باشی خودت را در معرض احادیث و روایات و آیات قرار بده ببین چه می‌گوید؟ همین ابتدای کار هنوز چیزی نشده تلفن می‌گذارد و می‌گویند به من رجوع کن در هفته یک بار آن هم یک ساعت، ساعت فلان تا فلان، من فکر نمی‌کنم حتی عزیزان اخباری هم باشند یعنی این‌ها هم با اخباری مخالف هستند داستان است بگذریم.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر از جناب آقای «ارشاد» ان شاء الله فرصتی باشد بعدها اگر موضوعات مرتبط با مسئله «بهائیت» و «بابیت» و سوالاتی که در این‌باره بود ان شاء الله بتوانیم با شما ارتباط بگیریم و از شما استفاده کنیم با شما خداحافظی می‌کنم.

حاج آقای نکاتی را گفتند و واقعا قابل استفاده هم بود، یعنی خودشان هم در آخر اشاره کردند منظورشان نه اخباری‌ها است و نه اصولی‌ها بحث این است که عده‌ی دنبال این هستند جامعه‌ی که در حوزه دین تشکیل یافته این جامعه را بتوانند از هم بپاشانند و به جزیره‌های جدا از هم تبدیل کنند.

استاد عباسی:

اگر پشت و پناه افراد در فضای ایمانی و معرفتی‌شان برداشته بشود، یعنی افراد در برابر سرما چه کار می‌کنند؟ الان در «ایران» زمستان است وقتی که هوا خیلی سرد است مردم یک لباسی را اضافه‌تر می‌پوشند، وقتی که باران می‌آید چتری همراه می‌برند، یک لباس گرمی می‌پوشند که از بدن‌شان مراقبت می‌کند.

اگر کسی می‌خواهد به کوهستان برای کوهنوردی برود چکمه و ... می‌پوشد که اگر گل یا درخت خارداری بود آسیبی به بدنش نزند. اگر این حفاظ را شما برداشتی به شدت افراد آسیب‌پذیر می‌شوند اگر در سرما لباس‌شان کم بود اگر در کوهنوردی، چکمه و لباس‌های مخصوص نداشتند خیلی سریع به این‌ها آسیب می‌رسد.

اگر جای مطمئنی افراد برای مراجعه کردن، گرفتن احکام، گرفتن دین نداشتند و رها شدند، آقا خودت دنبالش برو همان مطلبی که عرض کردیم ما هم می‌گوییم اولاً باید خودت دنبالش بروی ولی چه موقع؟ وقتی که تو وقت می‌گذاری سالیان سال و مقدمات آن را فراهم می‌کنی برو؛ ولی اگر آن که نمی‌رود آن که نمی‌تواند و نمی‌رسد کار دیگر دارد یادگیری را می‌تواند هفته‌ی یکی دو ساعت انجام بدهد این را ما باید به امان خدا بفرستیم!

این وقتی بی‌حفاظ شد راحت فرقه‌های مختلف می‌توانند او با خودشان همراه بکنند، به اعتقاد او هجمه کنند و به منابع معرفتی او هجمه بکنند و او را از مسیر اصلی دور بکنند.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر از توضیحات استاد و کارشناس محترم برنامه، تماس داریم من قبل از تماس بار دیگر عرض کنم نکاتی که جناب آقای «ارشاد» گفتند و بنده هم عرائضی داشتم، و خدمت شما جسارت کردم بحث این‌که به جناحی و گروهی اَنگ بزنیم مطلقا نیست، بحث استفاده آن افراد و آن کسانی که مرتبط با قضیه هستند از پوشش‌های است که خودشان را در قالب فلان تفکر بخواهند جا بزنند چه اصولی، چه اخباری و بخواهند از این فضا استفاده بکنند جناب آقای «هاشمی» از «قم» سلام علیکم ورحمة الله بفرمایید

بیننده (آقای هاشمی از قم):

سلام عرض می‌کنم خدمت استاد «عباسی» و جناب آقای «نصر‌اللهی» عزیز و بینندگان محترم بنده قرار بود دو هفته پیش پشت خط بیایم به علت امتحانم نشد، من اول دو سه نکته مقدماتی خدمت‌تان عرض کنم اولیش ناظر به صحبت برادر ارجمندمان آقای «ارشاد» است که چند لحظه پیش زنگ زده بودند، بنده هم با ایشان موافق هستم.

ما اول گفتیم تقلید را قبول داریم، و نظر من در این رابطه همان نظر صاحب «حدائق» است که هجوم به مراجع که بخواهد این هیمنه شکسته بشود به هیچ عنوان به نفع مذهب نیست؛ چون باعث هدم اصل مذهب می‌شود و گفتیم که تقلیدی جایز می‌دانیم به نظر ما، ما باید این روش که ما محدثین اشتباه می‌دانیم این باید اصلاح بشود نه این‌که کلاً بزنیم مراجع را نابود بکنیم این نکته اول.

نکته دوم: این‌که از جلسه قبلی دو تا سوال مانده بود که آیا «شیخ طوسی» سنی بوده یا نه؟ ابتدا خدمت‌تان عرض کنم روز بعد از آن یکی به آقای «قزوینی» زنگ زد گفت آیا «شیخ طوسی» سنی یا شیعه بوده است؟ حقیقتاً از آقای «قزوینی» انتظار نداشتم که همیشه مستند و مستدل صحبت می‌کنند، همین‌طوری بگویند ایشان «ولِدَ شیعیاً، مات شیعیاً و حُشِرَ شیعیاً ان شاء الله» نه هیچ سندی، نه هیچ دلیلی هیچ چیزی نشان ندادند.

شما هم البته هفته قبلی از  یک کتابی که من اسمش را متوجه نشدم یک مطلبی را نشان دادید گفتید آقای «نجاشی» نگفته مذهب قبلی‌اش چه بوده؟ بزرگوار دلیل نمی‌شود چون او نگفته پس نبوده، به زبان خودمان بخواهیم به شما بگوییم «عدم الوجدان لا یدل علی عدم الوجود» اگر ما بخواهیم این قاعده را به ما بگویید ما دست‌مان خیلی باز می‌شود می‌توانیم خیلی چیزهای دیگر را ثابت بکنیم یا رد بکنیم.

البته آقای «نصراللهی» یادم است آن‌جا گفتند که «شیخ طوسی» به قدری در مذاهب اربعه و بر آن‌ها مسلط بودند مثلاً کتاب «الخلاف» را نوشتند، بله من می‌خواهم بگویم اگر این‌طوری قرار باشد این را بپذیریم یک سوال برای شما پیش نمی‌آید چرا «مالکی»، «حنفی» یا «حنبلی»؛ مثلاً نگفته «شیخ طوسی»، «حنبلی» بوده، «حنفی» نگفته «شیخ طوسی»، «حنفی» بوده، یا آقای «عباسی» گفتند «ذهبی» متعصب است خیلی خب «ذهبی» متعصب است «سبکی» چه؟ و «سیوطی» چه؟ «سیوطی» که آخر عمرش شیعه شد این هم دارد می‌گوید «شیخ طوسی» قبلا «شافعی» بوده است. البته شما مطالب دیگری را دو هفته پیش مطرح کردید علم رجال خیلی بحث شیرینی است و ما باید در احکام و ... به یقین برسیم و ظن این‌ها معتبر نیست این‌جا ما حرف داریم. شما در رابطه با مطلب «شیخ طوسی» آیا سخنی دارید؟

استاد عباسی:

بله، من خدمت شما عرض کردم دو هفته قبل که شما تماس نگرفتید من جزء یکی از مباحث خودم همین ماجرا بود، توضیح دادم که دلائلی وجود دارد اولاً یکی از دلائلش همین ماجرا که به هیچ عنوان هیچ شیعه‌ی این مطلب را نقل نکرده، ما تعصب نداریم بگوییم اگر یک نفری اهل‌سنت بوده شیعه باشد نسبت به خیلی از افراد بیان شده، این‌طور نبوده که علمای شیعه نسبت به این قضیه متعصب باشند.

اما کسی از شیعه نقل نکرده، و جزء اولین نفرها آقایان «ذهبی» و بعد آقای «سبکی» و ... هستند آمدند نقل کردند. هر دوی این‌ها که نقل کردند و گفتند به نوعی خودشان مذهب‌شان «شافعی» بودند، چرا دیگران نقل نکردند؟ این هم دلیل نمی‌شود چون دیگران نگفتند که آقای «شیخ طوسی» از علمای «حنبلی» نیست؛ پس معلوم است که این مطلب راست است.

در نکات دیگر من چند تا دلیل اگر خاطرتان باشد آن شب آوردم اگر شما مراجعه هم بکنید مشخص است، در برنامه‌های قبل موجود است یکی از ادله این بود، ایشان بلافاصله «بغداد» آمدند به زیارت قبر «علی ابن محمد سمهودی» رفتند که از نواب خاص حضرت بوده، اگر شیعه نباشد آن موقع این کار را نمی‌کرد، یکی دیگر کتابی را ایشان کار می‌کردند که این کتاب نزدیک 10 سال طول کشیده؛ یعنی از همان اوائل «بغداد» آمدند مشغول نگارش این کتاب شدند.

چطور ممکن است که ایشان تازه شیعه شده باشند و یکی از کتاب‌های مهم و سنگین خودشان را در این رابطه نوشته باشند. نکته دیگری که عرض کردیم ادله بحث یک ماجرا است که ما مفصل جلسه قبل که شما روی خط تشریف نیاوردید؛ چون ظاهراً یا روی خط تشریف می‌آورید و برنامه را می‌‌بینید یا زنگ نمی‌زنید و برنامه را نمی‌بینید؛ یعنی هر دو اتفاق می‌افتد، آن ادله را گفتیم.

نکته دیگر، رکن شیعه، الان چه را می‌خواهید با این ثابت بکنید؟ یعنی می‌خواهید الان چه را می‌خواهید با این ثابت بکنید؟ یعنی می‌خواهید ثابت بکنید کسی که دو تا از کتب اربعه ما را نوشته، این را همان جلسه اول هم که گفتید عرض کردم کسی که دو تا از مهم‌ترین کتاب‌های اربعه ما را نوشته فکر سنی‌گری در ذهنش بوده؟ تمایل داشته؟ یا به عنوان انحراف می‌خواهید بیان بکنید؟ این همان جلسه هم برای من یک مقداری سنگین بود که شما برای این‌که بگویید ایشان کتاب «العده» ایشان مهم نیست، «العده» نوشته که نوشته! آمدید به یک همچنین چیزی استناد کردید یک موقع ما می‌خواهیم یک بحث علمی بکنیم بگوییم ادله این‌که این را گفته‌اند چه است...

مجری:

یک موقع بحث بشود آیا فلانی سابقه شیعی گری دارد یا سابقه سنی‌ گری دارد؟ حرف این بود جناب آقای «هاشمی» بعد از مطالبی که راجع به قدمت علم اصول جناب آقای «عباسی» در برنامه فرمودند، که ایشان کتاب در علم اصول نوشتند و کتاب‌شان بالنسبه آن موقع کتاب مفصلی بوده شما فرمودید ایشان «شافعی» بودند یعنی یک نقضی به نظر می‌رسید که به آن کتاب باشد.

در حالی که به نظر من از دو منظر می‌شود به موضوع نگاه کرد، از یک منظر نگاه کرد که ایشان ممکن است «شافعی» بوده باشد و این کتاب خیلی معتبر نیست به نظر من از یک طرف دیگر می‌شود نگاه کرد که ما بگوییم آقای «شیخ طوسی رحمة الله علیه» یک عالم خیلی زبردستی بوده و «شافعی» هم بوده، بعد تحقیق کرده و چنان شیعه محکم و مستحکم و باسواد و عالمی شده که توانسته همچنین جایگاهی در تشیع بوجود بیاورد و راه توبه و هدایت هیچگاه بسته نیست.

از دو منظر می‌شود نگاه کرد اگر این قول را بپذیریم که ایشان حتی «شافعی» بوده که با توجه به مطالبی که حاج آقای‌ «عباسی» هفته گذشته فرمودند، به نظر من این قول خیلی ضعیف است و نمی‌شود قبولش کرد، حتی اگر این قول را هم بپذیریم باز هم نقصی متوجه «شیخ طوسی رحمة الله علیه» نمی‌شود. به نظرم این بحث را قبلاً با هم کردیم هفته گذشته هم حاج آقا توضیح دادند شما مطالب‌تان را فرمودید اگر نکته بعدی دارید جناب «هاشمی» بفرمایید

بیننده:

من این بحث را ببندم از قدر و منزلت «شلمغانی» را در بین شیعه مطلع هستید می‌بینید که چه جایگاهی داشت، کتاب فقه الرضای ما را این آقا نوشته و جمع‌آوری این آقا است؛ ولی بعداً حضرت حجت ایشان را لعن کرد که هیچ مشکلی هم ندارد، بدعتش برای خودش و لعنش برای خودش روایتش را می‌گیریم. کتاب «عدة الأصول» را چون شما هفته قبلی خیلی اصرار داشتید من «عدة الاصول» را حل کنم، من قصد نداشتم این را بگویم چون حالا این‌قدر اصرار دارید می‌گویم

«عدة الاصول» کپی یکی از کتاب‌های اصولی سنی‌ها از «قاضی ابو یعلاء» است، البته از حق نگذریم مباحث قیاس این کتاب چون در ادبیات مذهب شیعه این است که قیاس باطل است، قیاس را حذف کرده یکی دو تا مطلبش را حذف کرده؛ ولی کلاً همان کتاب «قاضی ابو یعلاء» را آورده است.

مجری:

سندتان برای این ادعای که می‌فرمایید بیاورید

بیننده:

این خیلی واضح است نشنیدید

مجری:

کاری به شنیدن من یا کسی دیگر ندارد شما یک مطلبی می‌فرمایید، باید بفرمایید بر اساس فلان سند تاریخی و یا فلان سند اصولی این کتاب قبلاً چاپ شده سند برای بینندگان باید بگویید برای منِ تنها نیست.

بیننده:

درست! من فکر کردم شما این را می‌دانستید وگرنه این مطلب را الان می‌آوردم

مجری:

باید برای بینندگان سند بگویید

بیننده:

اگر سند می‌خواستید برای شما آماده می‌کردم به نظرم در کتاب «روش شناسی اجتهاد» آقای «اکبرنژاد» پی دی افش هم در اینترنت است آن‌جا به نظرم این را خوانده بودم حتماً آن را ملاحظه بفرمایید نبود من هفته بعدی مدارکش را برای شما پیدا می‌کنم می‌آورم.

استاد عباسی:

 نه، ما نسبت به نظرات ایشان کتابی که نقل کردید، اشکال داریم روی صحبت‌های آقای «اکبرنژاد» نقد داریم. دلیلی خودتان دارید ما این را بر فرض می‌گوییم سلمنا ثابت شد که این کتاب، کپی کتاب آقای «ابو یعلاء» است «شیخ طوسی» این کتاب را اول نوشته و جالب است که خودش اول کتاب توضیحاتی دارد که من این کتاب را به چه دلیل نوشتم و چطور نوشتم؟

اگر بر فرض کپی باشد اگر صلاح دانسته 300 صفحه کتاب از یک عالم سنی بر دارد بعد این‌جاها بیاورد، یک تکه‌هایش را هم حذف و یا جابجا بکند. الان اعتقاد «شیخ طوسی» کسی که دو تا کتاب از کتب اربعه را دارد، و الان اصولی و اخباری به کتاب او مراجعه می‌کنند آیا تشخیصش این بوده که این روایات به تنهای کفایت نمی‌کند باید یک روشی برای استنباط برای بیان حکم شرعی برای ارشاد داشته باشیم یا خیر؟

بیننده:

البته ما این را هفته قبلی جواب دادیم من می‌گویم آیا به فکر خود اهل‌بیت نرسیده بود وقتی ما روایتی جای نداریم باید چه کار بکنیم؟ که شما این را جواب ندادید.

مجری:

آقای «هاشمی» اتفاقاً چند بار هم جواب دادند، بحثش مفصل شد. نکته جالب برای من این بود که شما در رد اجتهاد صحبت می‌کنید سندی که عجالتاً فرمودید آوردید برای این‌که بفرمایید کتاب «عدة الاصول شیخ طوسی» کپی از یک کتاب عالم اهل‌سنت بوده در کتاب «روش شناسی اجتهاد» آقای «اکبرنژاد» بود، یعنی مدرک‌تان هم از کتاب اجتهادی بود.

اگر اجازه بدهید حاج آقای «عباسی» نکته آخر شما را پاسخ بدهند ما با شما خداحافظی بکنیم دوستان دیگری هم پشت خط هستند.

بیننده:

من باز هم حرف دارم اگر می‌شود شما یک لحظه صبر کنید

مجری:

جناب اقای «هاشمی» یک دقیقه در اختیار شماست بفرمایید

بیننده:

آقا شما علم رجالی که هفته قبل مطرح کردید، ببینید آقای «عباسی» من یک کتابی را به شما رساندم، من انتظارم این است که این کتاب را از اول تا آخر بخوانید آن‌جا یک مطلبی را هم برای شما نمایه زدم که علم رجال الان آن‌چنان به درد ما نمی‌خورد، چرا؟ به خاطر این‌که کتاب‌های معتبر شیعه، کتب اربعه و ... این‌ها بعد از تهذیب از روایات جعلی تدوین شدند، هیچ نیازی نیست ما بخواهیم این کتاب را بخوانیم کتاب «معجم الرجال» آقای‌ «خویی» مراجعه بکنیم باید 90 درصد احادیث را دور بیاندازیم کما این‌که «مشرعة بحارالانوار» آقای «محسنی» همین اتفاق افتاده است.

علم رجال الان آن‌چنان به درد ما نمی‌خورد، من در رجال شاگرد آقای «قزوینی» هستم، چند بار در شبکه قبلی از ایشان شنیدم که اگر سند این روایت صحیح بود این تازه اول بسم الله است در حالی که این دقیقاً خلاف رویه علمای ما بوده؛ حتی خود «شیخ طوسی» بررسی سندی اتفاقاً راهکار آخر است آن هم در هنگام تعارض ادله بخش رجال را به نفع‌تان بود شما مطرح نمی‌کردید.

مجری:

آقای «هاشمی» خیلی ممنون و متشکر

استاد عباسی:

ان شاء الله هفته دیگر باز مفصل خدمت‌تان هستیم، اتاق فرمان می‌گویند ظاهراً تماس دیگری داریم در رابطه با علم رجال که ما عرض کردیم این حرف، حرف ما نیست. بله نکاتی در رابطه با این است که سند اولویت دارد یا متن اولویت دارد؟ از طریق متن مثلاً ما می‌توانیم برسیم؛ ولی کسانی که روایت شناس و خِریط بحث بودند اولش «شیخ طوسی» که ناقل همین روایات است.

ایشان کتاب رجالی دارد کتاب «فهرست شیخ طوسی» یا «اختیار معرفة الرجال» تغییراتی که نسبت به کتاب «رجال کشی» دارد. و مرحوم «شیخ صدوق» هم بله ایشان می‌گوید که من روایاتی را نقل کردم که نزد من حجت است، باز بررسی از دیدگاه خودش کرده؛ یعنی حجت من «شیخ صدوق»‌ است نه حجت بر نزد همگان باشد.

اگر ما بخواهیم بگوییم حتماً همه روایات او صحیح است باز دومرتبه ما هم تابع او هستیم، بله یک قولی وجود دارد می‌گوید روایات کتب اربعه معتبر است و ما روایاتش را قبول می‌کنیم، قائل به این قول هستند «علامه مجلسی» این را می‌گوید اما باز خودش می‌آید کتاب «مرآة العقول» می‌نویسد، فقط کتاب «اصول کافی» را شروع می‌کند یک به یک روایت را بررسی کردن این راوی این‌طوری گفت...

می‌گوید من باید بررسی بکنم به خاطر این‌که باز یک جاهای من بین دو تا روایت گیر می‌کنم، ببینم آنی که راویش با ارزش‌تر و آدم سالم‌تر و راستگوتر است انتخاب بکنم. یا مرحوم «کلینی» این‌ها را گلچین کرده و آورده همه درست است یا همه درست نیست، یا باید بررسی بکنیم یا کلاً بگوییم چشم هر چه شما گفتید نه، ایشان آمده این کار را انجام داده و روایات جالب است ایشان در رابطه با روایات این مطلب را بیان می‌کنند که بله اخباری در رابطه با این وجود دارد ما قبول داریم که یک سری از روایات کتب اربعه مورد تأیید است ولی من به این خاطر کار را انجام دادم که دقیقاً‌ بدانیم که الان چه اتفاقی افتاده؟

افرادی ممکن است روایات را بالا و پایین کرده باشند اتفاقی افتاده باشد بله، استفاده صد در صد از علم رجال با همه جزئیات ممکن است مورد نقد بعضی‌ها باشد اما اصل علم رجال، اصل این‌که ما افراد را بشناسیم، روات را بشناسیم چون فقط تنها مأخذ کتب اربعه نیست کتاب‌های دیگر بعد می‌آید روایات اضافه می‌شود.

ما «مستدرک وسائل الشیعه» را داریم باز روایات اضافه شده، بیش از آن روایات بوده لذا بحث علم رجال به این شکل نیست که ما بتوانیم به راحتی بگوییم اصلاً ما علم رجال را کامل کنار بگذاریم، صحبت‌مان هم در پاسخ به آن بنده خدا با کلیپش این بود که ایشان می‌گفت نرم افزار بگیرید ببینید چه کسی ثقه است و چه کسی ثقه نیست با نرم افزار تمام بشود و اساساً هم نمی‌شود، رسید به این‌که چه کسی راستگو بوده؟ صفحه خوب‌ها یا صفحه‌ها بدها در آن موقع‌ها نوشتند به یک حالت این مدلی بیان کردند.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر، حالا من هم یک سوال در این مورد دارم بعدا می‌پرسم، جناب آقای «سید مرتضی» از «کرمان» سلام علیکم ورحمة الله بفرمایید

بیننده (آقای سید مرتضی از کرمان):

سلام علیکم ورحمة الله عرض سلام دارم خدمت کارشناس محترم حاج آقای «عباسی» و مجری محترم آقای‌ «نصر اللهی» اول می‌خواهم تقدیر و تشکری از موضوع خیلی خوبی که شما برای این برنامه انتخاب کردید، واقعاً شبهات بسیار زیادی در فضای مجازی نسبت به این موضوع وجود دارد. سوالم در مورد شخصیتی که شما چند وقت پیش کلیپش را پخش کردید آقای «احدی‌پور» این بنده خدا اخیراً در صفحه شخصی‌اش در «اینستاگرام» یک مطلبی را نسبت به یکی از کارشناسان شبکه شما گفتند، تعبیرشان تقریباً این‌طوری بود که اصولی‌ها چقدر حقیر و وقیح شدند که می‌آیند به روایات «کعب الأحبار» و «ابو هریره» استناد می‌کنند می‌خواستم بدانم پاسخ شما نسبت به این مسئله چه است؟

مجری:

کدام یک از کارشناسان یا مجریان شبکه را می‌گفتند؟

بیننده:

آقای «پور مسعود» را گفتن

مجری:

اگر نکته دیگری دارید بفرمایید و الا من با شما خدا حافظی می‌کنم پاسخ را از طریق گیرنده خودتان دریافت کنید.

بیننده:

ان شاء‌ الله، متشکرم

مجری:

حاج آقا بفرمایید، البته علی القاعده آقای «پور مسعود» باید جواب بدهند ولی شما اگر نکته‌ی دارید بفرمایید

استاد عباسی:

به نظرم اگر امکانش باشد دوستان اتاق فرمان با خود ایشان تماس بگیرند و اگر در دسترس بودند پاسخ را از خود ایشان بشنویم خیلی بهتر است.

مجری:

خیلی پیشنهاد خوبی است از دوستان خواهش می‌کنم آقای «پور مسعود» کارشناس همین شبکه هستند و ما در این‌جا در خدمت‌شان هستیم، ان شاء الله که در دسترس باشند و خودشان پاسخ بدهند پاسخ مستقیم باشد شاید حاج آقای‌ «عباسی» هر چقدر توضیح بدهند پاسخ خود آقای «پور مسعود» نباشد، تا دوستان بتوانند جناب اقای «پور مسعود» را پیدا کنند. در خدمت جناب آقای «حسینی» از طریق اسکایپ خواهیم بود. سلام علیکم بفرمایید اشکال فنی به وجود آمده حاج آقای نکته‌ی دارید بفرمایید تا ما ان شاء‌ الله آقای «پور مسعود» را پیدا بکنیم.

حاج آقا! روال بحث در برنامه «عصر ایمان» بعد از مطالب و دوره‌های که تا امروز فرمودید ان شاء الله به کدام سمت خواهد رفت با عرض معذرت آقای «حسینی» وصل شد سلام علیکم بفرمایید

 ببینده( آقای حسینی):

سلام علیکم ورحمة الله خسته نباشید می‌گویم خدمت شما و همکاران‌تان و همچنین بینندگان محترم‌م در مورد افرادی که علم اصول را مطلقاً رد می‌کنند و هیچ جایگزینی هم معرفی نمی‌کنند، وقتی که با ایشان صحبت می‌کنیم می‌گوییم شما اگر علم اصول را رد می‌کنید راهکار جایگزین‌تان چه است؟ به روایات دعوت می‌کنند می‌گویند ما به روایات رجوع می‌کنیم و روایات را به عنوان راه جایگزین معرفی می‌کنند. من عرضی داشتم آن این‌که علم اصول در واقع باید جایگاهش این‌جا مشخص بشود، جایگاه علم اصول به هیچ عنوان روش و علمی مقابل روش رجوع به روایات نیست، بلکه اتفاقاً بعد از این‌که فرد به روایات رجوع می‌کند تازه مواجه با مشکلاتی می‌شود از جمله نحوه استنباط از روایات، نحوه حل تعارضات احتمالی در بین روایات که مواردش کم هم نیست موارد مختلف در افرادی که برای استنباط حکم فقهی به روایات مراجعه می‌کنند با این مسائل مواجه می‌شوند.

خدمت شما به طور خاص یک مثالی از افرادی که در فضای مجازی فعال هستند و شما هم در هفته گذشته یک بخشی از مطالب‌شان را در ضمن بعضی از برنامه‌های‌تان پخش کردید، بنده هم در فضای مجازی با ایشان در ارتباط هستم؛ یعنی سعی در رفع شبهاتی که ایشان مطرح می‌کند دارم، ما در این زمینه به ایشان درخواست دادیم مبنا را به ما ارائه بکنند.

یعنی یک مبنای به عنوان این‌که جایگزین برای علم اصول باشد، این به نظر شما و از مخاطبی که عوام باشد شاید متخصص نباشد مخاطبی که شاید مطالعات عمومی نسبت به مسئله داشته باشد می‌پرسم می‌گویم اگر من در نحوه استنباط از یک حدیث به مشکل بر بخورم و یا در نحوه حل تعارض بین احادیث و یا در حدیث و روایت خاصی برای تعیین و تشخیص محدوده موضوعش تردید داشته باشم چطور باید این تردید را برطرف کنم؟ چه راهکاری دارید؟

من مثلاً علم اصول را کنار گذاشتم و یک راهکار دیگر برای حل این مسئله می‌خواهم آیا درست است من بگویم من برای این‌که نحوه استنباط از روایات را در آن تردید دارم می‌خواهم این نحوه استنباط از روایات یا حل تعارضات را برقرار کنم، و این کار را بخواهم انجام بدهم باید چه کار کنم و ایشان من را ارجاع بدهند بگویند به روایات مراجعه کنید در واقع یک دور منطقی در آن است.

ما بعد از رجوع به روایات مواجه با مسائل علم اصول می‌شویم، بعضی وقت‌ها یک مسئله‌ی هم گفته می‌شود از جمله این‌که اگر شما به علم اصول مراجعه کنید، در علم اصول مرتکب تفسیر به رأی شدیم مرتکب به این شدیم که نظرات شخصی خودمان، اجتهاد را یک جلوه‌ی می‌دهند که در مقابل کلام معصوم یا آیات و روایات قرار بگیرد.

اتفاقاً نظر من این است که وقتی ما یک مبنای علمی نداشته باشیم؛ چون ما هر وقت به روایات بخواهیم مراجعه بکنیم به هر لفظی به هر آیه‌ی به هر مطلب علمی که بخواهیم مراجعه کنیم طبیعتاً باید یک برداشت شخصی از آن داشته باشیم چه بهتر که این برداشت شخصی ما بر اساس یک مبنای علمی، یک روش علمی باشد.

طبیعاً وقتی که ما برای رجوع به روایات برای حل این مسائل مبنای علمی نداشته باشیم اتفاقاً پا از حریم اجتهاد فراتر می‌گذاریم و به اجتهاد به رأی می‌رسیم.

مجری:

حاج آقای «حسینی» خیلی ممنون از نکات‌تان استفاده کردیم ان شاء الله ما بتوانیم هفته‌های دیگر و جلسات دیگر در برنامه «عصر ایمان» هم در خدمت شما باشیم و از نظرات‌تان استفاده بکنیم. حرف‌های که شما فرمودید حرف برنامه و حرف حاج آقای «عباسی» است که دارند راجع به این موضوع صحبت می‌کنند امیدواریم که دوستان این حرف‌‌ها را بشنوند این‌که فقط به روایات مراجعه بکنیم، با مباحثی که شما در این چند دقیقه خیلی مختصر و مفید فرمودید راهگشا نیست حاج آقای «عباسی» هم به تفصیل بیان کردند خیلی کوتاه در حد 1 دقیقه اگر جمع‌بندی بفرمایید از شما خداحافظی کنیم

بیننده:

بله، البته این مسائل را همه متخصصین با آن مواجه هستند و اطلاع دارند من از این وجه می‌خواستم بگویم این افرادی که مبنای برای گفتگو ارائه نمی‌کنند چطور انتظار دارند که در صدر بنشینند و تقاضای دعوت به عنوان کارشناس از برنامه‌ها دارند، و در عین حال در همان فضای مجازی که فعالیت می‌کنند پاسخگوی امثال بنده و کسان دیگری که آماده گفتگو با ایشان هستند پاسخگوی این‌ها نمی‌شوند خیلی ممنونم از وقتی که به من اختصاص دادید.

مجری:

سپاسگزارم التماس دعا خدا حافظ. حاج آقا، آقای «پور مسعود» را دوستان پیدا کردند یک سلامی خدمت ایشان عرض بکنیم جناب آقای «پور مسعود» سلام علیکم ورحمة‌ الله

استاد عباسی:

سلام اقای «پور مسعود» آخر این چه وضعی است می‌گویند شما به «ابو هریره» و «کعب الأحبار» استناد می‌کنید اشکال بزرگی از شما گرفتند خود شما جواب بدهید.

مجری:

آقای «پور مسعود» هفته گذشته به نام آقای «حبیب‌پور» راجع به مسائل اخباری‌گری صحبت می‌کند مقیم «فرانسه» هم هستند ایشان صحبت کردند، گفتند کارشناس «شبکه ولی‌عصر» به تعبیری آن‌قدر از راه به در شدند که کارشناس‌شان از «ابو هریره» و «کعب الأحبار» استناد کرد، بیننده برنامه از ما خواستند توضیح بدهیم ما گفتیم چه کاری بهتر که جناب آقای «پور مسعود» توضیح بدهند

استاد پور مسعود:

شما بزرگوارید، من چون تازه رسیدم و برنامه را ندیدم و شرایطم خاص است اما این‌ مسئله که شما می‌فرمایید من خیلی کوتاه عرض بکنم وقت شما و وقت بینندگان عزیز را نگیرم، یک نکته عرض بکنم تکه‌ی را دیدم چون دوستان می‌فرستند چون مباحث را دنبال می‌کنند صحبت‌ها پیرامون ما هست من دیدم اولاً آن صحبتی که بنده انجام دادم یک سخنرانی کامل است و نیاز به این دارد که شما روی مباحث «یهود»، «اسرائیل»، «رژیم صهیونیستی» و مواردی این‌چنین که وجود دارد.

پیرامون مطلبی که ایشان استدلال کردند طبق مسائل دیگری که ایشان تسلط ندارد، اگر روی همین سه موضوع اگر تسلط داشت اولاً که خود «یهود» و رژیم در پیش‌بینی‌هایشان موارد مختلف آمده «ایرانی»ها ما را نابود خواهند کرد، یک نمونه خدمت‌تان می‌گویم مثلاً در کتاب‌شان آمده کسانی ما را در آخر الزمان نابود می‌کنند که ما زبان‌شان را نمی‌فهمیم تحقیق کردند که این زبان «فارسی» است.

همین الان مدارسی را دارند که یکی از افسران امنیتی نظامی‌شان که در «موساد» کار می‌کرده دبیرستان زده و زبان فارسی دارد به این‌ها یاد می‌دهد، در سازمان‌های امنیتی‌شان این زبان را یاد می‌گیرند حتی «شبکه صدای آمریکا» هم یک مصاحبه ویژه‌ی از این دبیرستان و مسئولش و مدیرش گرفت و نشان داد.

نکته دیگر این‌که من یک مقدار دقیق‌تر بگویم آقای «موشِ یعلون وزیر سابق جنگ رژیم صهیونیستی» در سپتامبر 2015 اگر اشتباه نکنم در «نشریه لوس آنجلس تایمز» یک مقاله‌ی نوشت مقاله مفصل در مورد ایرانی‌ها و حرکات‌شان در منطقه و مسائل مختلف 4 تا مؤلفه معرفی کرد به عنوان بی‌طرف هر یک از بینندگان عزیز این مقاله را بخواند.

ایشان می‌گوید این‌که «ایران»، «برجام» را امضاء کرده، یا قدرت هسته‌‌ایش و مسائل مختلف اتفاق افتاده این خطرناک بودن «ایران» را نمی‌رساند، «ایران» 80 میلیونی معتقد به امام زمان خطرناک است! این مؤلفه‌های است که یک آدم تماماً «یهودی اسرائیلی» آمده مطرح می‌کند این نکته اول. نکته بعدی ایشان گفت این شبکه حقایق شیعه را می‌گوید از «ابو هریره» نقل کرده. ببخشید اگر بنده منحرف هستم اگر بنده از این مسیر که ما از «ابو هریره» روایتی نقل کردیم یا حدیثی نقل شده این اشتباه است حاج آقا البته خدمت شما درس پس می‌دهم ما در کلاس‌های شما و بقیه اساتید شبکه حضور داریم اسائه ادب است، به خدا زشته به خدا وهم شیعه است که ما بیاییم جواب امثال این آدم‌ها را بدهیم، «شیخ صدوق» در کتاب «امالی» خودش از «کعب الأحبار» نقل کرده در کتاب «خصال» خودش باز از «کعب الأحبار» نقل کرده.

«ابن قولویه» از «عایشه» در «کامل الزیارات» روایت نقل کرده، در «امالی شیخ صدوق» دوباره از «ابو هریره» ایشان روایت نقل کرده به خدا قیاس بدی است اصلا ما خاک پای «شیخ صدوق» و دیگر علمای تشیع نیستیم؛ ولی اگر قرار به نقل کردن روایات از «ابو هریره» و این چیزها باعث انحراف است، به طریق اولیٰ خیلی حرف بد و قیاس بدی است این‌ها منحرف هستند.

برادر من الان گذشته نیست یک نرم افزار است در اینترنت این روایت را سرچ بکن و روایت را نقل بکنید این‌ها زشت است، بعد هم اصلاً همه این‌ها را کنار بگذاریم بنده به «یهود» فحش دادم شما چرا ناراحت شدی؟ من نمی‌دانم این چه تعصبی است که شما می‌کشید؟ اتفاقاً چون «ابو هریره» هم این روایت را نقل کرده خودش یهودی بوده و آن‌جا خیلی بر پیشگوی‌های خودشان مسلط بوده که همچنین حرفی را زده این‌ها زشت به نظرم کسی که روی این حرف‌ها و مباحث تسلط ندارد، اصلاً صحبت این چیزها را نکند به خدا زشت است شما آمدی به واسطه تکنولوژی که پیشرفت کرده شبکه‌های اجتماعی آمده یک سری صحبت‌های می‌کنید که واقعاً تسلط ندارید.

این جریان بحث تشیع هم که ورود پیدا کرده فکر می‌کنند وای عجب نظرات شاذ و قوی است، بقیه هیچ معذرت می‌خواهم دور از جان شما و علما و بینندگان عزیز هیچ ‌کس هیچی ‌نمی‌فهمیده، شما یک مرتبه از راه بلند شدی آمدی همه این چیزها را داری روشنگری می‌کنی! به نظرم این‌ها اشتباه است در زمینه‌های که شما تسلط نداری و الحمد لله رجوع به متخصص و این چیزها را هم قبول نداری اصلاً صحبت نکنید چه کاری است؟ برای کسانی که دارند در این زمینه زحمت می‌کشند بد است البته می‌گویم بنده کوچک‌تر از این هستم که در محضر شما بخواهم صحبت بکنم داریم درس پس می‌دهیم حاج آقا!

مجری:

خیلی ممنون و متشکر جناب آقای «پور مسعود» خدا حافظ شما. حاج آقا وقت برنامه تقریباً تمام است در حد یکی دو دقیقه هم راجع به موضوعی که جناب آقای «پور مسعود» هم لطف کردند و توضیح دادند اگر نکته‌ی دارید هم یک جمع‌بندی از برنامه بفرمایید

استاد عباسی:

جواب اصلی که به ذهن بنده نسبت به این قضیه آمد همین ماجرا بود که فراوان در کتب دیدیم ایشان دائم از «شیخ صدوق» مطلب بیان می‌کنند و می‌گویند کتاب‌ها و روایات ایشان کفایت می‌کند، نقل کردند علت نقل کردن به معنای این نیست که «ابو هریره» را الزاماً قبول داشته باشند و بگویند «ابو هریره» راستگو بوده همه روایاتش را ما قبول داریم آن روایتی را قبول دارند که متن و بقیه روایت و سند موجه است اصلاً جریان دارد.

مجری:

شاید برای بعضی‌ها سوال باشد ما بگوییم «ابو هریره» آدم روایت‌ساز و دروغگویی بوده چطور می‌شود از «ابو هریره» یک سلسله سندی باشد و ما آن روایت را بپذیریم؟

استاد عباسی:

عرض کردم با مؤیداتی که وجود دارد چون آن آدم دروغ ساز و روایت ساز، بالاخره چهار تا روایت درست هم می‌گوید که در بین آن روایت‌ها مشخص نباشد اگر قرار باشد کسی از اول همه روایاتش دروغ باشد، هیچ روایت راستی نداشته باشد که نمی‌شود. بله این شخصیت، شخصیت صادقی نیست؛ ولی در بین کلامش، کلام صحیح یا روایت صحیح دارد از کجا متوجه می‌شویم؟ از همان‌جای که آقایان می‌گویند «شیخ صدوق» متوجه بوده چه روایتی نقل کرده.

«شیخ صدوق» از او نقل کرده با چه؟ مؤیدات داشته موافق مذهب خود آن‌ها نبوده، و خیلی از ماجراها این از همان تخصص‌های است که ما داریم عرض می‌کنیم که باید تخصص داشته باشی کجا حدیث از «ابو هریره» قبول می‌شود کجا قبول نمی‌شود؟

مجری:

همان بحث طبقات روایت، تعادل و تراجیح در روایت همه مباحثی که شما در برنامه «عصر ایمان» فرمودید همه این‌ها منجر به این می‌شود که آیا ما از کسی مثل «ابو هریره» روایت را قبول بکنیم یا نه!

استاد عباسی:

نکته دیگر در رابطه با صحبت‌های آقای «هاشمی» فرمودند چون فرصت‌مان برای پاسخ در آن بین خیلی کم شد اگر کتاب اصولی «شیخ طوسی، عدة الاصول» شبیه به یک کتابی شده باشد که عرض کردیم باید سند بیاورند این چیز خیلی عجیب و غریبی نیست به خاطر این‌که ابواب اصول مشخص است، در آن دوره مشخص بوده معاصرین ایشان وقتی می‌نوشتند آن ابواب را می‌نوشتند بقیه هم همین‌طور مثال بزنم، یک سری ابواب کتب روائی آن‌چه که در «صحیح مسلم» و «صحیح بخاری» است شبیه به آن ابواب در کتاب «اصول کافی» هم است.

منظور کتب اربعه شیعه؛ پس این به این معنا نیست که این‌ها را از آن گرفتند، بله مسائل اصولی مشخص است خود شما داری می‌گویی قیاسش را نیاورده، آقا قیاس را نیاورده اعتقاد نداشته در موارد دیگر ابواب مشخص است بر اساس همان ابواب آوردند و استفاده و بیان کردند. اگر حرف‌شان را بپذیریم. نکته بعدی در رابطه با «شیخ صدوق» گفتند ایشان روایات را می‌دانسته و قبول داشته که آورده حجت بوده پس روایات‌شان تأیید است.

جالب است در کتب رجالی همین «شیخ صدوق» که صاحب کتب اربعه است و اخباری‌ها خیلی نسبت به او تعصب دارند می‌بینیم در کتب رجالی از ایشان مطلب نقل شده می‌گوید فلان مطلب جعلی است فلان کتاب جعلی است، من از آن کتاب روایت نقل نمی‌کنم.

بنابراین در همان دوره وقتی ایشان داشته نقل می‌کرده کتاب‌های که از نظر ایشان جعلی بوده وجود داشته، حالا ممکن است کتابی یا روایتی جعلی یا نه ضعیف بوده و ایشان متوجه جعلی بودن و یا ضعیف بودن آن نشده باشند و یا با مبنای نگاهی به ان روایت کردند که با آن مبنای ایشان مورد تأیید بوده است.

ببینید کسی می‌خواهد استنباط بکند باید روایت برای او حجت شود تا بتواند نظر بدهد؛ چون قرار است روز قیامت او جواب بدهد. قرار نیست او بگوید من روز قیامت جواب می‌دهم مطلبی را که «شیخ صدوق» قرار داشتند و قبول داشتند.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر از توضیحات شما جناب اقای «عباسی» حالا راجع به بحث علم رجال و این‌که ما ابتدا به رجال حدیث نگاه کنیم یا آخرش این را ان شاء الله هفته‌های آیند راجع به این موضوعا صحبت خواهیم کرد. خیلی ممنون که حوصله کردید برنامه «عصر ایمان» را تماشا کردید فکر می‌کنم برنامه این هفته، خدا را شکر برنامه خوبی بود، چالشی پر از نظرات و ان شاء الله هفته‌های آینده هم بتوانیم برنامه «عصر ایمان» را به همین ترتیب و با همین جذابیت خدمت شما تقدیم بکنیم

اللهم صلی علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم.

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

 


  
  • رضایی

    16 خرداد 1402 - ساعت 12:58

    درود خداوند بر استاد عباسی عزیز

    0 0

عصر ایمان>

شبکه ولی عصر عصر ایمان استاد عباسی