شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
آینه تاریخ حجت الاسلام و المسلمین دکتر جباری

برنامه آینه تاریخ با موضوع پاسخگویی به شبهات تاریخ اسلام
کارشناس: حجت الاسلام و المسلمین دکتر جباری
جلسه سوم


بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:29 اسفند 1399

برنامه:آینه تاریخ

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

عزیزان بیننده همراهان گرامی سلام وقت  شما بخیر باشد امیدوار هستم که در هر کجا هستید تحت عنایت آقا امام زمان به خوبی و خوشی سر کنید و إن شاءالله از خداوند هم می خواهیم که توفیقات شما روزافزون باشد، مبارک باشد اعیاد شعبانیه و خدمت شما هستیم از برنامۀ آینه تاریخ إن شاءالله به گفتگو خواهیم نشست با کارشناس محترم برنامه جناب آقای دکتر جباری، خدمت ایشان عرض سلامی  داشته باشیم و إن شاءالله برنامه را آغاز کنیم با سؤالاتی که خدمت  شان مطرح می  کنیم و تماس ها و سؤالاتی که شما إن شاءالله خواهید داشت، سلام علیکم استاد عزیزم خیلی خوش آمدید به برنامه خودتان عیدتان مبارک باشد اسعد الله أیامکم.

استاد جباری:

علیکم السلام و رحمة الله

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت حضرت عالی جناب آقای غضبانی و شما بینندگان عزیز این برنامه هر جای که شرف حضور دارید عرض سلام و وقت بخیر دارم آرزوی توفیقات و عنایات خاص الهی برای همۀشما عزیزان و بنده هم تبریک عرض می کنم اعیاد مبارک شعبانیه را بالأخص مناسبتی که امروز در آن بودیم و هستیم میلاد مسعود مولا و سرورمان سیدالساجدین امام علی بن الحسین زین العابدین (ع) را تبریک عرض می کنم إن شاءالله که به برکت نام و یاد آن حضرت که حالا در این برنامه یاد کردیم و یاد می کنیم خداوند متعال توفیق سجده و عبادت خالصانه همچون حضرت به همۀ ما عطا بکند إن شاءالله و پیروی از آن حضرت را.

مجری:

إن شاء الله که تحت عنایت آقا امام زمان ساعت خوبی را داشته باشیم و برای بیننده های عزیز هم اوقات خوبی را فراهم کنیم و از خداوند می  خواهیم که این ساعات و این دقایق را که در خدمت شما و در خدمت اهل‌بیت و آقا امام زمان هستیم إن شاء الله که از صالح اعمال ما قرار بدهد.

مناسبت مشخص هست ولادت امام سجاد (ع) هست هرچند که ولادت امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل العباس(ع) دیروز و روز قبل آن بود چون دیگر امروز در بحث ولادت امام سجاد (ع) هستیم سؤالات را در این خصوص آماده کردیم إن شاء الله در محضر شما داشته باشیم.

طبیعتاً اولین بحث ما بحث ولادت آقا امام سجاد (ع) هست و تاریخ ولادت ایشان و اینکه مادر ایشان چه کسی هست؟ و این بحث ابتدایی ما است.

استاد جباری:

به لحاظ اختلافی که در ارتباط با تاریخ ولادت امام سجاد (ع) هست هم به لحاظ ماه و روز و هم به لحاظ سال، لذا یک توضیح کوتاهی را عرض بکنیم إن شاءالله که مفید باشد برای عزیزان بیننده چون از کنار این سؤالی که مطرح فرمودید طبیعتاً یک سؤال دیگر هم پدید می  آید که هنگام ولادت آن حضرت والده گرامی  شان وضع حمل را در کجا کردند؟ به طبع سال که ما داریم بحث مشخص می شود؛ در ارتباط با تاریخ ولادت امام سجاد (ع) از جهت ماه اقوالی هست اما مشهورترین قول همین ماه شعبان هست و پنجم ماه شعبان، بزرگان ما تصریح به این تاریخ کرده  اند، شخصیت های بزرگی ما داشتیم از عالمان همچون مرحوم شیخ صدوق و شیخ مفید و شیخ طوسی و این‌ها در آثارشان مثلاً مرحوم شیخ مفید اصلاً کتابی دارد برای همین موضوعات تاریخ ولادت و وفات معصومین (ع) به عنوان «مسار الشیعه»، یا مرحوم شیخ طوسی در «مصباح المتهجد» هرچند کتابی است که تدوین شده برای بیان دعاها عبادات، عنوانش هم پیدا است «متهجد» یعنی برای کسی که اهل تهجد و عبادت هست این مصباح و چراغ هست «مصباح المتهجد» کتاب معروفی است در همان‌جا به مناسبت بیان دعاها و دستوراتی که برای ایام خاص رسیده اشارۀ کرده مرحوم شیخ طوسی به تاریخ ولادت و وفات معصومین، در دیگر آثار هم به همین ترتیب، از جهت روز و ماه عرض کردم که 5 شعبان مشهور هست اما به لحاظ سال اختلافی وجود دارد چند قول هست مشهورترین قول و پذیرفته ترین قول همین سال 38 هجری است با شواهدی که درباره آن عرض می کنم، غیرازاین به لحاظ سال بعضی سال 36 را گفتند که بعدازاین قول 38، 36 را بعضی ها گفتند، بعضی ها  37 را گفتند، حتی کمتر هم گفتند 31 و 33 هم گفته شده یعنی در منابع معدود گاهی نقل متفردی وجود دارد بنابراین از 31 هست 33 هست 35 هست 36 و 37 و 38 و 46 هم آمده 41 و 46، خلاصه چندین قول به این شکل اما آنچه که قول پذیرفته است و شواهد تأیید می کند مثال 38 هجری است، روایتی را من عرض می کنم در کتاب «دلایل الإمامه» حالا مرحوم طبری، منسوب به طبری است این کتاب، حالا بحث  های راجع به مؤلف کتاب «دلایل الإمامه» وجود دارد، در آنجا از امام حسن عسکری (ع) نقل شده این روایت این تعبیر درباره امام سجاد (ع)

«وُلده فی المدینه»

راجع به مکان که اشاره کردم اینجا تصریح شده در روایت امام عسکری(ع) در مدینه حضرت متولد شد، همین‌جا سؤال پیش می  آید؛ امام (ع) در مدینه متولدشده آن هم در سال 38 هجری، همه می  دانیم که در سال 36 هجری امیرالمؤمنین (ع) هجرت کردند به کوفه، یعنی به جهت جنگ جمل وقتی که در سال 36 هجری اوایل سال 36 هجری که جنگ جمل رخ داد امیرالمؤمنین ناچار شدند از مدینه خارج شوند به سمت بصره بروند و جنگ جمل را پشت سر گذاشتند دیگر حضرت بازنگشتند به مدینه و به سمت کوفه رفتند و در کوفه ساکن شدند بنابراین از حدود تقریباً ماه رجب سال 36 هجری امیرالمؤمنین در کوفه ساکن هستند و تا زمان شهادت ایشان، به تبع امیرالمؤمنین امام حسن امام حسین و طبیعتاً با اهل و عیالشان آمدند هجرت کردند به کوفه در طول مدت، این سؤال پیش می  آید؛ اگر امام سجاد(ع) در سال 38 هجری به دنیا آمده باشد آن هم در مدینه، این روایت که عرض کردم امام حسن عسکری می  فرمایند:

«وُلده فی المدینه»

 امام سجاد(ع) در مدینه متولد شد، طبیعتاً امیرالمؤمنین در کوفه است امام حسین هم طبعاً در رکاب پدر در کوفه حضور دارند و مکان ولادت هم

«فی المسجد، فی بیت فاطمه (ع)»

 در روایت مسجد چرا گفته می شود؟ دلیلش این هست که اینکه گفته می شود «فی المسجد» نه اینکه در آن زمان داخل مسجد بود و ولادت امام سجاد(ع) در مسجد، بلکه منظور این هست که خانه فاطمه (س) در توسعه مسجدالنبی داخل مسجد قرار گرفت آن هم در زمان ولید بن عبدالملک اواخر قرن اول که ولید داشت توسعه می داد مسجدالنبی را، بیت فاطمه(س) داخل مسجد قرار گرفت و الآن داخل مسجد هست دیگر، که البته در آنجا گفته شده که فاطمه بنت الحسین (ع) در آن خانه (خانه فاطمه(س)) ساکن بود و یک مقدار مخالفت کرد و آن‌ها یک مقدار اذیت کردند او را برای خروج ازآنجا و داخل مسجد کردن بیت فاطمه (س)، حالا به‌هرحال این روایت تصریح دارد که امام سجاد(ع) در مسجد «فی بیت فاطمه» متولد شد

 «سنة ثمان و ثلاثین من الهجرة»

تصریح دارد این روایت امام حسن عسکری (ع) که امام سجاد(ع) در سال 38 هجری متولد شد

«قبل وفات جده امیرالمؤمنین (ع)»

قبل از شهادت امیرالمؤمنین

«فأقامه مع جده سنتین»

دو سال هم جدشان را درک کردند

«و مع عمه الحسن عشر سنین»

ده سال هم همراه عموی شان امام حسن(ع) و ده سال هم همراه پدر گرامی  شان امام حسین (ع)، نتیجه این می شود که از سال 38

«و بعد مستشهد و ابوه خمس و ثلاثین سنه»

بعدازاینکه امام حسین(ع) به شهادت رسید 35 سال عمر کردند امام سجاد (ع) تا سال 95 هجری، نتیجه این می شود که بنابراین در سال 38 آن حضرت به دنیا آمدند مکان ولادت هم در اینجا مشخص شد و عمر آن حضرت هنگام حادثه کربلا هم در برخی از نقل ها تصریح شده که 23 سال بوده تصریح کردند بزرگان ما شیخ مفید و دیگران که ایشان هنگام حادثه کربلا 23 داشتند که این هم معید دیگری است بنابراین طبیعتاً با سال 38 هجری جور درمی‌آید این مسئله، تنها چیزی که اینجا سؤال باقی می  ماند شاید بینندگان عزیز هم در ذهن شریفشان این سؤال نقش بسته باشد اینکه خب اگر در مدینه متولدشده آن حضرت در سال 38 هجری یعنی مادر گرامی آن حضرت (شهربانو) این بانوی بزرگوار آیا هجرت با امام حسین (ع) به کوفه؟ یا چطور بوده که در این تاریخ در مدینه فرزند بزرگوارش را متولد کرده؟ تاریخ در این قسمت ساکت است برای ما چیزی نقل نشده که چرا شهربانو در مدینه امام سجاد(ع) را متولد کرده و تعبیری هم که اینجا هست دارد که

«فأقامه مع جده سنتین»

دو سال با جدشان به سر بردند

پس پیدا است که بعد ولادت به کوفه آورده شده  اند که دو سال شاید نه اینکه در مدینه مانده باشند، لذا احتمال می  رود که یک سفری شاید زیارتی برای حجی یا زیارت مدینه در آن سال شهربانو برگشته باشند مدینه و در آنجا وضع حمل کرده باشند و یا اینکه اصلاً به کوفه نیامده باشد که تاریخ عرض می کنم در این قسمت ساکت هست تنها در حد احتمال عرض می کنیم که آیا ایشان در مدینه مانده است از همان آغاز به کوفه نرفته یا اینکه رفته و در این تاریخ به مدینه بازگشته، به‌هرحال تصریحاتی که درباره مکان ولادت امام در مدینه هست ما را ناچار می کند که چنین توجیهی را داشته باشیم.

 و درباره مادر گرامی آن بزرگوار جناب شهربانو که مشهورترین نام برای ایشان شهربانو هست گاهی شاه‌زنان هم گفته شده سلاله و اسامی دیگری بعضاً ذکرشده اما مشهورترین نام که بزرگان منابع قدیم یادکرده‌اند شهربانو هست از جهت نسب هم هرچند برخی محققین مثل مرحوم آقای دکتر شهیدی سید جعفر شهیدی در کتاب «علی بن الحسین» شان ایشان تشکیک جدی کرده درباره اینکه آیا می تواند مادر گرامی امام سجاد (ع) دختر پادشاه ایرانی یزدگرد سوم باشد؟ ایشان در اینکه دختر یزدگرد باشد تشکیک کرده و اینکه آیا در آن تاریخ واقعاً دختران یزدگرد به اسارت مسلمانان درآمدند یا خیر تشکیک هایی مثل اینکه در میان دختران یزدگرد دختری با این نام گفته نشده امثال این‌ها، اما با توجه به کثرت نقل  ها و منابع متعددی که از تاریخ یعقوبی و کتاب شریف کافی و منابع مثل کتاب «تاریخ اهل البیت» إبن أبی ثلج بغدادی و کتاب  های متعددی آنچه که ذکر کردند همین است که این خانم دختر یزدگرد سوم بوده و نامی که معروف شهربانو و این تشکیک ها را هم پاسخ دادند و حتی برخی از محققین معاصر که یک وقتی این تشکیک را روا می  داشتند می  فرمودند که بعد از تأمل مجدد در منابع من هم معتقد هستم که دختر همان یزدگرد می  تواند باشد و استبداعات هم قابل پاسخ هست.

مجری:

ولی که بالاخره این بانو از ایران هست دیگر در آن تردیدی نیست.

استاد جباری:

بله اینکه بانوی ایرانی هست در آن نمی شود تردید کرد کسانی که تشکیک کردند نهایتاً می  گویند بلکه دختر یکی از بزرگان ایران بوده اما عرض کردم با توجه به تصریحات می  توان گفت دختر یزدگرد بود، یک سؤال دیگر هم پیش می  آید که ایشان در چه تاریخی اسیر شد؟ دو نقل قول دراین‌باره وجود دارد؛ یک قول که خب در برخی منابع کهن مثل همین «کتاب شریف کافی»  «تاریخ یعقوبی» این‌ها هست اسارت در زمان عمر هست که در زمان عمر اسیر شد و مدینه آورده شد و این‌ها و جسارتی که عمر کرد نسبت به او و او هم آزرده شد در مسجد و امیرالمؤمنین به دفاع از او برخواست این را نقل کردند.

بعضی هم اسارت او را در زمان عثمان ذکر کردند، به نظر می  رسد اسارت در زمان عثمان بیشتر قابل دفاع باشد دلیلش هم این است که یزدگرد وقتی که در زمان عمر ایران کم‌کم فتح شد از مناطق غربی، او رفت به سمت شرق و با اهل و عیال و دربار و خدم و حشم کم‌کم می رود به سمت شرق و سمت خراسان و فتوحات زمان خراسان در زمان عثمان انجام گرفته و لذا اینکه در زمان عمر یزدگرد کشته شده باشد و دخترانش اسیرشده باشند یک مقدار با روال طبیعی حوادث سازگار نیست، اینکه در زمان عثمان اسیرشده باشند بیشتر سازگار است.

قول سوم اینکه در زمان خود امیرالمؤمنین (ع) اسیرشده در خراسان که این هم باز بعضی مستعد دانستند دلیلش هم این هست که در زمان امیرالمؤمنین آن والی که اسمش را بردند در خراسان والی امیرالمؤمنین که اسیر کرد این‌ها را، این باز از جهت تاریخی صادق نیست که چنین والی در آن زمان از طرف امیرالمؤمنین در خراسان بوده باشد، لذا در میان اقوال همین اسارت در زمان عثمان.

و نکته آخر هم اینکه ما بر اساس روایتی که از امام رضا (ع) رسیده در «عیون اخبار الرضا (ع)» حضرت فرمودند که هنگام وضع حمل این بانوی بزرگوار از دنیا رفتند و دیگر باقی نماندند لذا اعتماد بر آن روایت اگر بکنیم طبیعتاً ایشان در همان مدینه با توجه به روایت امام عسکری(ع) وضع حمل کرده و آنجا از دنیا رفته طبیعتاً در بقیع مدفون شده و آنچه که بعضاً گفته می شود در حادثه کربلا حضور داشته و بعد هم خودش را به فرات انداخت و نمی دانم به ایران آمد و در کنار شهر ری یک مقامی دارد و این‌ها از جهت تاریخی قابل تأیید نیست.

مجری:

حاج آقا سن جناب شهربانو چقدر بوده؟ 17 سال که می  گویند درست است؟

استاد جباری:

نه، یعنی ما درباره سن ایشان گزارش صریحی نداریم گزارش صریح و دقیقی نداریم اما چون به‌هرحال دختر بوده و ازدواج نکرده بوده قریب همین مقدار شاید بوده باشد.

مجری:

یعنی پس این قابل تأیید است، زمان ازدواج حضرت در چه سالی بوده مشخص هست؟ در همان سال ها بوده؟

استاد جباری:

بله یعنی بعد از اسارت طبیعتاً چون کنیز بود به مدینه آورده شده بود به سهم امیرالمؤمنین قرار گرفت که آن حضرت هم تزویج کرد ایشان را بعد از آزادی به امام حسین (ع).

مجری:

حضرت امام حسین(ع) قبل از اینکه با حضرت شهربانو ازدواج کنند همسر دیگری هم داشته  اند؟

استاد جباری:

گزارشی نداریم نه، اینکه در آن زمان، چون سن حضرت هم در زمان عثمان چون آغاز خلافت عثمان از سال 23 هجری است و امام حسین (ع) در سال 23 هجری حدوداً 19 ساله تقریباً بودند زمان آغاز خلافت عثمان، بنابراین طبیعی است که همان در سن ازدواج بودند حالا سال دقیق اسارت شهربانو در زمان عثمان هم باز دقیقاً معلوم نیست اما امام حسین(ع) قاعدتاً اواسط دوران عثمان هم باشد بیست و سه چهار سال طبیعتاً داشتند.

مجری:

حالا یک بحثی هست چون ولادت حضرت علی اکبر (ع) هم در همین ماه شعبان داریم؛ به مناسبت عرض می کنم و سؤال می کنم اینکه آیا حضرت علی اکبر بزرگتر هست ازنظر سنی از حضرت امام سجاد (ع)؟ یا اینکه واقعاً از همسر دیگری به دنیا آمدند این را هم اگر زحمتی نیست برای مان تبیین بفرمایید ممنون می  شویم.

استاد جباری:

جناب علی اکبر بله از جناب امام سجاد (ع) بزرگتر بوده و مادرشان هم لیلا بوده، بانوی بزرگوار به نام لیلا بنت أبی مرّه و ایشان در سال 35 هجری متولدشده در تقریباً سال آخر خلافت عثمان حضرت علی اکبر (ع) متولد شد طبق تصریح منابع و طبیعتاً سه سالی حداقل از امام سجاد (ع) بزرگتر بود، جدای از این؛ برای بزرگتر بودن سن جناب علی اکبر (ع) تصریح از خود امام سجاد (ع) داریم که هم در مجلس إبن زیاد گزارش شده و هم در مجلس یزید وقتی که نام آن حضرت را پرسیدند آن ملعون  ها، حضرت فرمودند علی، گفتند که مگر علی در کربلا کشته نشد؟ فرمودند او برادر بزرگتر من بود که مردم او را کشتند «کان أخی اکبر منی» بزرگتر از من بود و مردم او را کشتند و این تصریح امام سجاد (ع) در کنار قرائن دیگر همه گویای این هست که جناب علی اکبر فرزند بزرگتر بود، بله اگر جناب علی اکبر چون بعضی تشکیک کردند در اینکه آن‌های که قائل هستند می گویند امام سجاد(ع) بزرگتر بوده بعضاً این استدلال را مطرح می کنند که امامت به اکبر اولاد ذکور می رسد در حالی که این به اکبر اولاد ذکور در صورتی که مانعی نباشد، در زمان شهادت امام حسین (ع) دیگر اکبر اولاد ذکور آنچه که موجود بود امام سجاد(ع) بود و إلی اگر جناب علی اکبر هم زنده می  ماند بله ایشان علی اکبر لایق واقعاً امامت هم بود با توجه به آن فضائلی که درباره ابن بزرگوار نقل کردند اما آن حضرت به شهادت رسیدند و لذا طبیعتاً امامت به امام سجاد(ع) منتقل می شود.

مجری:

در واقع از امام حسین (ع) و از حضرت شهربانو فقط امام سجاد (ع) بود و بقیه فرزندان از همسران دیگر مثل حضرت لیلا است و یکی دیگر از همسران امام حسین(ع) معروف است دیگر حضرت رباب.

استاد جباری:

بعضی  ها می گویند ضبط صحیح آن رَباب هست به معنای قطعه ابر سفید، اما حالا مشهور رُباب هست، منتهی حالا دیگر این عقلات مشهور شد خیلی هم روی آن تکیه نکنیم که مشهور شده در زبان مردم، بله از جناب رباب هم سکینه را و هم علی اصغر یا عبدالله رضی را امام حسین(ع) دارد.

مجری:

خیلی متشکر هستیم بحث را خیلی استفاده کردیم، بحث خانواده حضرت امام حسین (ع) را به پایان می بریم می  خواهیم به بحث موضوعات دیگری گام بعدی را برویم.

حضرت استاد ما یکی از مباحث مهمی که در حیات امام سجاد (ع) داریم و بالاخره نقطه اساسی ایشان بحث کربلا و عاشورا و این‌ها است، بعد از عاشورا و واقعه کربلا قیامی رخ می دهد توسط مردم که رئیس آن قیام جناب مختار هست؛ موضع امام سجاد(ع) از قیام مختار چیست؟ این خیلی سؤال می  شود و تضارب آراء هم داریم، شما برای ما بفرمایید در تاریخ چه هست در خصوص نظر امام سجاد(ع) در قیام جناب مختار و چه موضعی داشتند از این؟

استاد جباری:

اینجا خوب است اشاره بکنم به اصلی در سیره همه معصومین (ع) چون در زمان معصومین قیام  های مختلفی رخ داد، و از اولین قیام ها هم قیام مختار بود، قبلش قیام توابین بود، حالا شاید قبلش را هم اگر قیام حساب بکنیم همان شورش مردم مدینه در سال 63 هجری علیه یزید قیام حرِ واقعه این‌ها بود بعدش هم قیام  های متعددی بخصوص در زمان امام سجاد، امام صادق در زمان امام کاظم، امام رضا، موضع ائمه نسبت به قیام معروف زید بن علی در سال 122 ، عصر امام صادق

مجری:

بله این هم نکته مهمی است که بالاخره موضع ائمه  از این قیام ها چه بوده

استاد جباری:

بله چگونه بوده نسبت به این قیام ها؛ گاهی تصور می شود در بعضی از اذهان نقش بسته که، چون ائمه (ع) بعد از امام حسین (ع) که قصد قیام نداشتند، چرا که یار به قدر کافی نداشتند، بنابراین هر قیامی که رخ داده است مورد تأیید ائمه (ع) نبوده، و این‌ها منحصر بودند در کناری، اصلاً ربطی نداشته زندگی این‌ها به این قیام  ها، این یک تصور است، یک دیدگاه دیگر این است که خیر ائمه (ع) قیام  ها را با شرایطی تأیید می کردند، مورد تأییدشان بوده حتی قیام  هایی را که می دانستند این‌ها به پیروزی نخواهد رسید، خب سؤال می شود حتماً اگر به پیروزی نمی رسد چطور ائمه که می دانستند به پیروزی نمی رسد تأیید می  کردند، حالا این دیدگاه قابل دفاع هست، نکته ای که از خود امام سجاد (ع) نقل شده، ما کتابی داریم از مرحوم ابن نمای حلی، ابن نما از بزرگان و علمای شیعه تقریباً معاصر ابن طاووس است از علمای قرن 7 حلّه است، مرکز بزرگ شیعی و فرهنگی حلّه در عصر ابن طاووس، که علامه حلی از همان‌جا برخواسته، مرحوم ابن طاووس حلی باز از همان‌جا در قرن 7، مرحوم ابن نما یک مقتل دارد « مُثیرُ الأحْزان»، معروف است الآن موجود است، مثل همین مقتل لحوفی که  خود ابن طاووس داشته و الآن موجود است، مثیر الأحزان از ابن نما است، ابن نما کتاب دیگری نوشته به‌عنوان « ذوب النضار في طلب الثار» یا فی اخذ الثار قریب به این مضمون اهل الثار یعنی خون خواهی، دوب النضار این کتاب در واقع بیان قیام مختار است، یعنی مثیر الأحزان را برای خود حادثه کربلا نوشت، ذوب النضار را برای بیان خون  خواهی امام حسین بعد از قیام امام حسین (ع) و جریان مختار در آنجا نقل می کند، این را مرحوم ابن نما که محمد حنفیه وقتی که مواجه شد با پیشنهاد مختار برای قیام و خون  خواهی ،محمد حنفیه با امام سجاد مشورتی کرد دراین‌باره که ما چه کنیم نسبت به این قیام و درخواستی که مختار کرده که ما تأیید کرده قیامش را، جمله ای دارد امام سجاد جمله کلیدی است و مبنا می دهد به دست ما، فرمود «یا عم» چون عمویش بود دیگر محمد حنفیه، فرمود: «یا عم لو ان عبدا زنجیا تعصب لنا اهل البیت لوجب علی الناس موازرته» ای عمو حتی اگر یک غلام سیاه حالا مختار که یک شخصیتی است از قوم سقیف و طائف با آن پیشینه ای که پدرش داشته، فرمانده جنگ  ها در فتوحات ایران بوده و بالاخره جایگاه اجتماعی دارد ،حضرت فرمود حتی مختار هم نه یک کسی یک غلامی که جایگاه اجتماعی هم ندارد «لو ان عبدا زنجیا تعصب لنا اهل البیت» برای دفاع از ما اهل‌بیت برخیزد «لوجب علی الناس موازرته» بر مردم واجب است که او را یاری کنند و بعد به محمد حنفی حضرت اذن داد که همراهی بکنید با این قیام و اذن خودش را هم اعلام فرمود، این جملۀ که در این کتاب است از قرن 7 هست، مرحوم ابن نما نقل شده برای ما می تواند راه گشا باشد که موضع امام سجاد(ع) موضع مثبتی بوده نسبت به این قیام دلیل ندارد که موضع منفی داشته باشد و از همین‌جا می شود یک اصلی را اخذ کرد که اصل این است که هر قیامی که توسط فردی که انحراف عقیدتی ندارد، انحراف اخلاقی ندارد با نیت و هدف سالمی نه با هدف دنیا طلبانه و امثال این‌ها کسانی قیام می کردند دعوی باطل داشتند بعضی ها مثل دعوی مهدویت داشتند، مثلاً همان محمد نفس زکیه در زمان امام صادق (ع) از نواده های امام حسن بود اما خب ادعای مهدویت داشت، امام صادق تأیید نکرد قیام او را و مخالفت کرد چون پدرش عبدالله محض مدعی بود پسر من مهدی است، خب دعوی باطلی بود

مجری:

یک ادعای باطل بوده امام تأیید نکرده

استاد جباری:

بله یک قیامی اگر باشد که صاحب آن قیام هدف حقی داشته باشد مثل مختار هیچ دلیلی نداریم که مختار برای اهداف باطل قیام کرد، دعوی باطل هم نداشت ، هدف باطلی هم نداشت، شخصیتی هم بود که  تا آن زمان درباره او بد نقل نشده بود شخصیتی شیعی بود حتی جناب مسلم بن عقیل وقتی وارد کوفه شد اول وارد خانه مختار شد از شخصیت های شیعی بود که حامی قیام امام حسین (ع) بود و اگر موانع نبود مختار خودش را به کربلا می رساند ابن زیاد ملعون مانع شد، و به‌هرحال چنین شخصیتی بود ، لذا با توجه به این‌ها قطعاً قیام مختار مورد تأیید امام سجاد (ع) بوده و طبیعتاً کسانی که در رکاب او شرکت کردند و  شهید شدند جزو شهدا حساب می شوند و اما نکته  ای که اشاره کردم، و قیام هایی که خود امام می داند که آن قیام پیروز نمی شود حالا قیام مختار که پیروز شد خون خواهی کرد مثل قیام زید، قیام زید بن علی بن الحسین فرزند امام سجاد (ع) جناب زید و برادر امام باقر، وقتی که با امام صادق مشورت کرد حضرت فرمود که می ترسم که تو همان به دار آویخته در کُناسه کوفه باشی و همین‌طور شد زید وقتی که قیام کرد متأسفانه یارانش رها کردند او را و تیری به پیشانی او خورد و به شهادت رسید و بدنش را در یک جوی آبی یارانش دفن کردند بعد لو رفت در زمان هشام بن عبدالملک بدنش را بیرون آوردند و به دار آویختند مدت چند سالی بدن جناب زید بردار بود.

مجری:

به چند سال رسید یعنی؟

استاد جباری:

بله تا پایان دوره هشام بن عبدالملک خبیث شاید حداقل سه سالی بدنش در کناسه کوفه (منطقۀ در کوفه بود) بردار آویخته بودند برای عبرت مردم، حالا امام صادق(ع) این خبر را داد اما معنایش این نیست که مخالف قیام زید بود چون تشویق هم می کرد یارانش را به شرکت در قیام، حالا چرا با اینکه حضرت می داند این قیام پیروز نمی  شود؟ پاسخ این هست؛ بله پیروزی ظاهری همواره هدف نیست بلکه برای بیان ظلم حکومت های ظالم هست و به تعبیر من دارم می گویم همیشه که این آن‌های بوده که باید گفته می شد در تاریخ در مقابل این شلاق  ها و ستم  های که بر جان این ستم دیدگان مظلومین می خورد، اگر هیچ قیامی انجام نمی شد و ائمه هیچ قیامی را تأیید نمی کردند، امروزه ما اگر می  نشستیم می گفتیم که یزید این چنین بود، هشام بن عبدالملک این چنین بود، منصور دوانیقی چنین بود، مأمون چنان می کرد، اگر این‌ها واقعاً این ظلم های که شما می گویید کرده بودند خب یکی باید بلند می شد اعتراضی می کرد چرا هیچ کس قیامی حرکتی انجام نداده، خود این حرکت ها برای تبیین ظالم بودن آن‌ها و مظلومیت مردمی که شیعیانی که به خصوص در آن زمان می زیستند لازم بوده که انجام بگیرد و به‌هرحال یک ندای حقی بر خیزد و با این توضیحی که عرض کردم ائمه (ع) دفاع می کردند همراه بودند با قیام های که این شرایط را داشتند.

مجری:

خیلی ممنون، از خلال صحبت های شما اشاره شد به قیام مدینه؛ این قیام مدینه را می شود برای ما یک خُرده توضیح بدهید؟ چون بالاخره شما اشاره به بعضی از قیام ها کردید برای بیننده ممکن است سؤال پیش بیاید که قیام مردم مدینه چه بود و موضع حکومت یزید در آنجا، حالا تاریخ آن که فکر کنم نزدیک بوده به قیام.

استاد جباری:

قیام مدینه سال 63 هجری است؛ یعنی شهادت امام حسین (ع) در آغاز سال 61 هجری است و مردم مدینه بعد از بازگشت اهل‌بیت (ع) به مدینه و روشنگری  های اهل‌بیت امام سجاد (ع)، نمی شود که امام سجاد(ع) در مدینه باشد و مردم مدینه آنجا باشند و از حضرت بپرسند چه شد در کربلا و حضرت نگوید، طبیعتاً می فرماید در مجالسی که می  نشیند هرروز حضرت در مسجدالنبی حضور دارد ولو دوره حکومت یزید است اما این مانع نمی شود که حضرت بیان حقایق را نکند یا حضرت زینب (س) زنان مدینه به دیدار حضرت زینب و جناب رباب، سکینه، فاطمه بنت الحسین، بانوانی که از کربلا برگشتند بانوان مدینه می آمدند در محافلی که داشتند آنجا می شود حضرت زینب نفرموده باشند که چه ظلم های بر آن‌ها رفته؟ در جریان اسارت به آن‌ها چه کردند؟ همه را بیان کردند این‌ها موجب شد که کم‌کم احساسات بر ضد خلافت و حکومت یزید قلیان بکند و عده ای از بزرگان مدینه جالب است به دعوت خود یزید که می خواست به‌هرحال یک رشوۀ به این‌ها بدهد و این‌ها را جذب بکند دعوت شدند به شام، رفتند در آنجا و از نزدیک دیدند بله اصلاً خبری از اسلام اینجا نیست یزید آشکارا شراب می خورد مغنیان کنیزان می رقصند، مجالس عیبش و عشرت و طرب اصلاً خبری از اسلام نیست با سگ بازی می کند با میمون بازی می کند اصلاً خلیفه پیامبر کجا یزید کجا، و برگشتند به مدینه و حالا اینجا شروع کردند این‌ها به گفتن از این حقایقی که درباره یزید دیده بودند و  کم‌کم زمینه یک شورشی در مدینه فراهم شد بنام واقعه حرِ واقم، البته رهبری این شورش را عبدالله بن حنزله غسیل الملائکه گفتند داشت، عزیزان بیننده با حنظله غسیل الملائکه آشنا هستید آن صحابی خوب پیامبر که خودش خیلی بحث دارد چون خود حنظله حنظلة بن أبي عامر بود پدرش از منافقین و از غیر مسلمانان کسی که اسلام نیاورد و کارشکنی کرد و این‌ها، اما خود حنظله اسلام آورد و در جنگ اُحد هم شب زفافش بود آن شب، با بانوی ازدواج کرده بود که آن بانو هم دختر رئیس منافقین مدینه بود عبدالله بن اُبی، یعنی پدران این عروس و داماد هر دو منافق بودند عروس و داماد هر دو از صالحین و صالحات و آن شب این خانم حامله شد از حنظله، حنظله در اُحد به شهادت رسید که پیغمبر فرمود که من دیدم فرشتگان حنظله را غسل می دهند معروف شد حنظله غسیل الملائکه و از آن بانو این عبدالله به دنیا آمد و عبدالله بن حنظله رهبر شورش مدینه و یزید سپاهی را فرستاد به مدینه، این سپاه چون از منطقه حرِ، عزیزان بیننده باز مستحضر هستید مدینه از سمت شرق و غرب یک مانع طبیعی در آن سنگلاخ‌های بزرگی است که پهنه بیابان را فرا گرفته و سپاه به آسانی نمی تواند ازآنجا وارد مدینه بشود ناچار از سمت شمال وارد بشود، حرِ شرقی به نام حرِ واقِم معروف است سپاه یزید چون که از آن ناحیه نفوذ به داخل مدینه کردند و در آنجا مستقر شده بودند به جریان حرِ واقِعه معروف شد و یک فرد قسی القلبی فرمانده این سپاه بود به نام مسلم بن عقبه که از بس خونریزی کرد معروف شد به مُصرف بن عقبه، از بس زیاده روی در جنایات کرد و وارد مدینه شد و تا سه روز خون و مال و نوامیس مردم مدینه را حلال اعلام کرد به سپاهیانش، حالا ببینید چه رخ داد؛ گفتند بیش از هزار نطفه نامشروع منعقد شد در آن سه روزی که به‌هرحال این اذن را داد و وارد خانه  ها می شدند غارت می کردند و صحنه های فجیعی از جنایات را ذکر کردند، حالا موضع امام سجاد (ع) نسبت به این قیام چون حضرت می دانست که این قیام شکست خواهد خورد و از آن طرف هم آل زبیر در مکه این‌ها مترصد بودند که این قیام به پیروزی برسد و خود عبدالله زبیر بیاید بنشیند بر سر سفره آماده لذا حضرت به صورت آشکار با این قیام همراهی نکردند و سپاه یزید این جنایات را آنجا کردند و مدینه را در اختیار گرفتند و رفتند به سمت مکه که با عبدالله زبیر مقابله کنند که آنجا جریانش جدا است مکه را محاصره کردند و خبر مرگ یزید به آن‌ها رسید و ناچار شدند محاصره را رها بکنند و برگردند به شام.

مجری:

متشکرم، چندتا از بینندگان سؤالاتی را مطرح کردند و در همین خصوص که شما فرمودید؛ شما اشاره داشتید که ائمه اطهار به خصوص امام سجاد (ع) با برخی از این قیام  ها موافق هستند موضع اصلی ما قیام مختار بود، یکی از بینندگان پرسیدند منابع اهل سنت هم ما زیاد داریم که اشاره دارد از مخالفت با قیام مختار، از این طرف در منابع شیعه مباحثی هست که موافق قیام مختار بودند، برخی هم هستند از هر دو طرف چه از طرف اهل سنت چه شیعه بر اینکه موافق بوده با قیام مختار، این واقعاً این تعارض یا این تناقضی که هست را ما چگونه می توانیم آن حق را پیدا کنیم بدون تعصب؟ تأکید بیننده عزیز بوده که بدون تعصب این را به ما بگویید.

استاد جباری:

مقصودشان اگر از منابع این هست که منابع دال بر این هستند که ائمه (ع) با قیام مختار مخالف بودند خیر، چون از آن طرف داریم روایاتی که از امام باقر (ع) که حضرت نهی کردند که راجع به مختار بدگویی نکنید که او به ما اهل‌بیت خدمت کرد خون خواهی کرد برای ما و فرزند مختار را وقتی که دید دعا کرد در حق پدرش «لاتصب المختار» این‌ها نشان می دهد که دشمنی های با مختار شکل می گرفت، مختار دو دسته دشمن داشت؛  یک دشمن آشکار به نام بنی امیه که به‌هرحال علیه آن‌ها برخواسته بود و دشمن دوم بنی زبیر، آل زبیر که عرض کردم در مکه عبدالله زبیر برای خودش حکومتی تشکیل داده بود و اصلاً مصب بن زبیر آمد و کوفه را اشغال کرد و مختار را به شهادت رساند، لذا این‌ها علیه مختار روایات زیاد جعل کردند، حتی نسبت دعوی پیغمبری به مختار می دادند، و مختار را کذاب می خواندند، من قطعاً ان شاء الله بدون تعصب صحبت می کنم، اینجا نیامدیم که نعوذ بالله تعصب ورزی کنیم، ما دنبال حقایق تاریخی هستیم قبل از اینکه این حقایق تاریخ را بیان بکنیم ما آن دیدگاه تاریخی برای خودمان شکل گرفته، سراغ مستندات رفتیم و دیدگاه تاریخی شکل گرفته و آن را برای بیننده عزیز بیان می کنیم، دیدگاه خود بنده این است در ارتباط با قرائن مختلفی که وجود دارد روایاتی که بعضاً وجود دارد در نقطه مقابلش روایات مؤید وجود دارد آن‌ها می چربد بر روایات ضامه نسبت به مختار.

مجری:

جناب آقای دکتر جباری ما همین بحث را در مورد ارتباط ائمه با خلفا هم داریم، خب این هم زیاد صحبت می شود که، حالا آن هم باز در منابع اهل سنت باز ما همچین مشکلی داریم، که آنجا می  گویند ائمه با خلفا بخصوص خلفای سگانه، سه خلیفه اول رابطه  شان خیلی خوب بوده بده و بستان داشتند،رابطه فامیلی، دختر می دادند دختر می  گرفتند، به‌هرحال شبه  هاتش زیاد است دیگر اسم می  گذاتشتند اسم بچه  هایشان را از روی این اسم ها انتخاب می  کردن، اینجا هم باز همین را داریم، این چطور، آن موقع حقیقت را از کجا می  توانیم پیدا کنیم.

استاد جباری:

 اتفاقاً آن کسانی که، دیدم در این شبکه  های وهابی هم بعضاً همین  ها را علم می  کنند، آن کسانی که ازاین‌گونه روابط نتیجه می گیرند که پس روابط حسنه بوده و هیچ نقاشی میان امیرالمؤمنین(ع) و خلافی سه گانه  وجود نداشته آن‌ها دارند تعصب ورزی می کنند، دلیلش هم آن بیانات و مواضع متعدد امیرالمؤمنین (ع) نسبت به خلفا است که آن‌ها را غاصب حق خودش می دانسته و حضرت در زمان خلافتش خطبه شِقشِقیّه را حضرت بیان کرده، همان خطبه سوم راه دوری نمی خواهد برویم، همین نهج البلاغه خطبه سوم را ملاحظه بفرمایید در خطبه شِقشِقیّه تک تک خلیفه  اول دوم و سوم را امیرالمؤمنین مورد نقد قرار می دهد و در رأس نقد هایش اینکه حق خلافت را از حضرت گرفتند «أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا ابْنُ أَبِي قُحَافَةَ» شروع خطبه با این است «و هو يَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى» ابن ابی القحافه ابوبکر متولی امر خلافت شد در حالی که می دانست محلی من جایگاه من نسبت به خلافت جایگاه آن قطب است و آن محور مرکزی آسیا نسبت به آن سنگ آسیا است، «يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ وَ لَا يَرْقَى إِلَيَّ الطَّيْرُ» من همچون آن کوه بلند استواری هستم که از آن سیل سرازیر می شود، سیل از چه کوهی سرازیر می شود؟ کوهی که بلند باشد، آب‌ها تا برسد به پایین سیل راه می  افتد، و إلّا از یک تپه که سیل سرازیر نمی  شود، بیان عظمت خودش را می گوید « وَ لَا يَرْقَى إِلَيَّ الطَّيْرُ» بعد می آید سراغ دومی می گوید ابوبکر وقتی از دنیا رفت بجای اینکه خلافت را به جای خودش برگردانند گذاشت «جعلنا فِي حَوْزَةٍ خَشْنَاءَ» در یک جایگاه خشن، خب عمر بود و خشونتش دیگر، معروف است دیگر، همه منابع شیعه و سنی همه نقل کردند، و بعد می  آید سراغ عثمان و اینکه بعد از عمر وقتی که از دنیا می  خواست برود در شورا قرارداد، وای بر ما «فَيَا لَلَّهِ وَ لِلشُّورَى» ، حضرت می  فرماید که این شوری چه بود که عمر قرارداد از طریق شوری خلافت را برد به سمت عثمان به عثمان هم که در حال رفت «بَيْنَ نَثِيلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ» بین محل و قضاء حاجت و بین سفره، یعنی بحث شکم چری و پرخوری جناب عثمان این مورد تصریح امیرالمؤمنین هست، سر تا پای خطبه  شقشقیه این نقد خلفای سه گانه است، چرا امیرالمؤمنین 25 سال تحمل کرده کسانی را که هجوم به بیت آن حضرت بردند، و کسانی که متهمان اصلی بودند در شهادت فاطمه(س) بنابراین این نکته هم باید مد توجه قرار بگیرد که کسانی که، بله اما امیرالمؤمنین بنا نیست معتزل باشد، گوش ه ای بنشیند،  چون امام واقعی امیرالمؤمنین است، امام جامعه او است، پیامبر اکرم او را نسبت کرد در غدیر و لذا دیگران هر راهی می خواهند بروند و لذا او باید هدایت و رهبری بکند مشورت بدهد در مسائل سیاسی نظامی، مسائل فرهنگی قضائی و امثال این‌ها،

مجری:

متشکرم حاج آقا چون وقت  مان هم خیلی کم است سه چهار دقیقه بیشتر نیست، سؤال ها خیلی زیاد است، دوستی آقای حسام کرمانی، سؤال کردند از برنامه قبل شما اشاره داشتید به بیت الأحزان ایشان می  گوید که ادعی استناد می ک نند به بحار الأنوار و می  گویند بیت الأحزان بحث دقیق و درستی نیست، این را می  شود برای ما تبیین کنید که اشاره به کدام روایت از بحار الأنوار می  شود، کسانی که این را دال بر آن می دانند

استاد جباری:

بله روایتی در بحار الأنوار جلد 43 است روایت ورقة بن عبدالله ازدی، روایت 5-6 صفح ه ای است تقریباً که این ورقة بن عبدالله ازدی این را از جناب فضه خادمه فاطمه (س) نقل می کند جریان بیماری فاطمه مضروب شدنش شهادتش، غسل داده شدنش، و آن شب غسل جریاناتی رخ داد و اینکه فاطمه (س) برای گریه بر مصائبی که بر آن وارد شده بود امیرالمؤمنین، چون مردم، مردم که یعنی این سران حکومت و این‌ها اعتراض کردند برای این گریه  های سیاسی فاطمه یک سایه بانی در بقیع درست کرد فاطمه می رفت در آنجا و آنجا می  گریست، بعضی سند روایت را در آن تشکیک کردند خود علامه مجلسی فرموده که من از جایی نقل کردم، منبعی گرچه خودم اعتمادی بر آن ندارم، «ولکنی احببت ایراد» علاقه داشتم که این را نقل بکنم، یعنی ترجیح می  داده که نقل بکند، خب بله اگر سند بیت الأحزان فقط این روایت بود، خب میگفتیم که نمی  شد باز مثل بعضی بگوییم کذب است، می  گفتیم سندش ضعیف است نهایتاً این‌طور وقت  ها نمی  گویند کذب چون ما علم غیب که نداریم هر روایتی که ضعیف شد دلیل بر کذب نیست، اما قبل از مرحوم علامه مجلسی از قرن 6 -7 -8-9 تعداد از منابع هستند که این‌ها خبر از بیت الأحزان دادند، بیت الحزن، بیت الأحزان، رحله ابن جبیر را از منابع قرن اوایل 7 و قرن 6 ابن جبیر نقل می کند که «و یلی القبة العباسیه» روی قبر عباس عموی پیامبر، می  گوید کنار قبه او یک جایی بوده که گفتند آنجا محل رفتن فاطمه (س) بوده و بیت الحزن معروف بوده، معاصر همین رحله ابن جبیر منبع دیگری است که آن تعبیر بیت الأحزان می کند و همین‌طور در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید از منابع قرن 7 به آن اشاره شده، بعد از آن حتی در منحاج السنة ابن تیمیه به آن اشاره شده و 4-5 منبع در همین قرون 6 تا 8- 9 این‌ها در وفاء الوفاء سمهودی از منابع قرن 9- و 10 باز به بیت الأحزان اشاره شده بنابراین به لحاظ تاریخی به این نمی شود اکتفا کرد.

مجری:

در خصوص بیعت  ها هم که اشاره داشتید که بالاخره بنی امیه داشتند، چند نمونه  را اشاره داشتید بازی  های یزید و آن کارشکنی کردند با جنازه شریف زید بن عدی، در مورد این هم در مورد بدعت  ها که امام سجاد (ع) با این بدعت  ها چگونه برخورد کرده، هم سؤال داشتیم، ولی چون وقت برنامه تمام شد ان شاء الله در برنامه آینده یا فرصتی دیگران شاء الله همین سؤال را هم مطرح خواهیم کرد، ان شاء الله خدمت شما باشیم و پاسخ را بشنویم، خیلی متشکرم از وقتی که گذاشتید و بیاناتی که داشتید استفاده کردیم، من خدمت شما و بینندگان عزیز این مناسبت  ها را مجدد هم تبریک عرض می کنم، ان شاء الله که این برنامه موردپسند شما عزیزان قرار گرفته باشد،از همه شما التماس دعا داریم پل  های ارتباطی همیشه برقرار هست، سؤالاتتان را می  توانید مطرح کنید، جمع می  شود توسط دوستان مان در شبکه جهانی حضرت ولیعصر و  ان شاء الله خدمت حضرت استاد در همین برنامه ارائه خواهیم کرد، تا دیداری دیگر از همه شما التماس دعا داریم و شما را به خدای منان می   سپاریم، خدا نگهدار.

و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته

 

 


  
  • رضایی

    3 مرداد 1402 - ساعت 11:37

    عاااااالی بود.درود خداوند بر استاد جباری عزیز و مومن

    0 0

آینه تاریخ>

شبکه ولی عصر استاد جباری آینه تاریخ تاریخ اسلام