دانش افزایی مهدوی حجت الاسلام یزدانی
ویژه برنامه دانشافزایی مهدوی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر ارواحنا فداه - جلسه اول
کارشناس: حجت الاسلام و المسلمین یزدانی
بسم الله الرحمن الرحيم
تاریخ : 8 فروردین 1400
استاد یزدانی:
اعوذ بالله من الشیطان اللعین الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله الذی اظهر الوجود و منه بدأ کل حمد و الیه یعود و الصلاة و السلام علی الشاهد و المشهود لکل موجود محمد محمود و علی آله آل الله الودود خلفاء الله علی عالم الغیب و الشهود سیما الحجة بن الحسن المهدی المنتظر الموعود السَّلَامُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّامِ السَّلَامُ عَلَى صَاحِبِ الصَّمْصَامِ وَ فَلَّاقِ الْهَامِ السَّلَامُ عَلَى صَاحِبِ الدِّينِ الْمَأْثُورِ وَ الْكِتَابِ الْمَسْطُورِ السَّلَامُ عَلَى بَقِيَّةِ اللَّهِ فِي بِلَادِهِ وَ حُجَّتِهِ عَلَى عِبَادِه
سلام و عرض ادب داریم خدمت همه بینندگان عزیز «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» و همه منتظران ظهور حضرتش، امیدوار هستم در هرجایی از این عالم که هستید صحیح و سالم باشید، تبریک و تهنیت عرض میکنم خدمت همه شما سالروز ولادت حضرت صاحب الزمان (عج) را به همه شما بینندگان عزیز «شبکه حضرت ولی عصر» این شبکه متعلق به حضرت ولی عصر است و شما هم بیننده «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» هستید و این برنامه هم اختصاص به آن حضرت دارد.
خدمت شما عرض کنم یکی از مباحث بسیار مهم بین مسلمانها بحث مهدویت است خیلی جایی خوشحالی دارد که ما اختلاف چندانی با سایر مذاهب اسلامی در بحث مهدویت نداریم.
البته اختلافاتی هم است که سعی میکنم آنها را خدمت تان توضیح بدهم و باهم دیگر بحث کنیم. اینکه حضرت مهدی خواهد آمد نه تنها بین مسلمانها بلکه بین همه ادیان الهی متفق علیه است، همه قبول دارند که در آخرالزمان یک منجی خواهد آمد، حالا هرکس اسم خاصی برای خودش گذاشته است.
مسلمانها اسم ایشان را مهدی گذاشتهاند، طبق روایات الصحیح السندی که شیعه و سنی، سلفی و وهابی همه نقل کردهاند که در آخر الزمان حضرت مهدی ظهور خواهد کرد و دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد، این اولین نقطه اشتراکی همه ما است، نقطه اشتراکی همه مسلمانها است، جز عدهی کمی که آنها شاد هستند و اصلا در بین اجتماع عظیم مسلمانها حساب نمیشوند. این نقطه اشتراک همه ما است.
نقطه دوم اینکه همه مسلمانها قبول دارند که حضرت مهدی (عج) از نسل رسول الله (صلی الله علیه واله وسلم) است. این را هم روایات شیعه و سنی تأیید میکند و کسی خلافش را نگفته است.
مسئله سومی که همه مسلمانها اتفاق دارند این است که حضرت مهدی (عج) از نسل حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) است و از فرزندان آن حضرت است. این را هم همه مسلمانها چه شیعه و چه سنی، چه وهابی و چه سلفی همه قبول دارند و شک و شبههی در این مسئله نیست.
بنابراین مسائل اشتراکی ما در بحث مهدویت است و حتی اینکه حضرت مهدی خلیفة الله است، این را هم همه مسلمانها قبول دارند، شیعه شک و تردیدی در این ندارند و اهلسنت هم با سندهای صحیح این مسئله را نقل کردهاند که حضرت مهدی خلیفة الله در سراسر زمین است.
مستند زیاد است من فقط یکی از آنها را خدمت تان نشان میدهم که علمای اهلسنت نقل کردند و تصحیح هم کردند، این مطلب در کتاب «المستدرک علی الصحیحین» آقای «حاکم نیشابوری» جلد 4 صفحه 510 آمده، روایتی که هم «حاکم نیشابوری» میگوید صحیح است و هم آقای «شمس الدین ذهبی» در «تلخیص المستدرک» میگوید این روایت شرایط «بخاری» و «مسلم» را دارد.
از ثوبان نقل شده که رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمودند البته روایت طولانی است تا اینجای که من میخوانم:
«إذا رأيتموه فبايعوه ولو حبوا على الثلج فإنه خليفة الله المهدي»
وقتی حضرت مهدی ظهور کند همه باید با او بیعت کنند
چرا؟
«فإنه خليفة الله المهدي»
چون او خلیفه خدا در روی زمین است.
المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج4، ص510
آقای «حاکم نیشابوری» گفته سندش صحیح است، آقای «شمس الدین ذهبی» گفته صحیح است «ناصر الدین آلبانی» تصحیح کرده و خیلیهای دیگر، دهها نفر از علمای سنی را میتوانیم پیدا کنیم که گفتهاند سند این روایت صحیح است و شک و شبههی در صحت این روایت نیست.
اما این نقاط اشتراکی ما بود و خوشحال هستیم که مسلمانها در این مسائل باهمدیگر اختلافی ندارند؛ اما چند نکتهی اختلافی میان مسلمانها درباره حضرت مهدی وجود دارد، شیعیان معتقد هستند که حضرت مهدی از نسل رسول خدا و از نسل حضرت زهرا و از نسل امام حسین سید الشهداء (علیه السلام) است.
پدرش مشخص است، مادرش مشخص است و سال تولدش مشخص است، اینکه غیبت خواهد کرد مشخص است، روایات متواتر شیعه و سنی دراینباره نقل کردهاند، «شیخ طوسی» و همینطور «نعمانی» کتابهای تخصصی در باب غیبت نوشتهاند، «شیخ صدوق» کتاب معروف و مشهور و معتبر شریف «کمال الدین» را نوشته است.
به هرحال شیعه در این مسئله هیچ شک و شبههی ندارد که حضرت مهدی از نسل امام حسین و فرزند امام حسن عسکری (علیه السلام) است. این نظر شیعه است.
اما اهلسنت آن حضرت را قبول دارند از نسل رسول خدا است، قبول دارند از نسل حضرت زهرا (سلام الله علیها) است؛ ولی معتقد هستند که از نسل امام حسن است نه از نسل امام حسین!
با شیعه در این مسئله مخالفت کردهاند، مسئله اختلافی بعدی که اینها با شیعیان دارند، اسم پدر حضرت مهدی است آنها معتقد هستند که اسم آن حضرت درست است مهدی است؛ اما اسم پدرش عبدالله است، محمد بن عبدالله در کتابهایشان نوشتهاند براساس روایاتی که دارند و روایات را هم خدمت تان بررسی خواهیم کرد. این دومین مورد اختلافی ما با اهلسنت است.
مورد اختلاف بعدی این است که ما میگوییم حضرت مهدی در سال 255 به دنیا آمده، غیبت کرده و در سال 239 به غیبت کبری رفته و ان شاء الله در آخرالزمان ظهور خواهد کرد و به همین زودی دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد؛ ولی آنها معتقد هستند که حضرت مهدی در آینده به دنیا خواهد آمد، در آخر الزمان به دنیا میآید و بعد از اینکه به دنیا آمد دوباره ظهور میکند و دنیا را پر از عدل و داد میکند.
من این سه تا نقطه اختلافی را با شما بحث خواهم کرد، و بررسی خواهیم کرد که تا چقدر این مسئله صحت دارد. اما مسئله اول اختلاف ما این است که اینها معتقدند حضرت مهدی از نسل حضرت امام حسن است.
من روایاتی که اینها نقل کردهاند را خدمت تان نشان میدهم تمام مستند اهلسنت در این باره فقط و فقط یک روایت است، هیچ روایت دیگری از پیغمبر بزرگوار اسلام و از امیرالمؤمنین و از سایرین ندارند که گفته باشند حضرت مهدی از نسل امام حسن است، فقط یک روایت دارند آنهم در کتاب «سنن ابی داود سجستانی» است.
«سنن ابی داود» یکی از صحاح سته اهلسنت است، نویسنده «حافظ ابی داود سلیمان ابن اشعث ازدی سجستانی» متوفای 275 با تحقیق آقای «شعیب الارنؤط» وهابی است جلد شماره 6 چاپ دار الرسالة العالمیه، چاپ 2009 و 1430 این کتابی است که روایت را نقل کرده است.
تنها یک روایت در تمام منابع اهلسنت هرچه است همین است و بقیه آن روایت مهمی نیست، هرچه است همین است که خدمت تان عرض کردم، در صفحه 347 دارد:
«قال أبو دَاوُد»
نویسنده کتاب خودش میگوید من گفتم
«حُدِّثْتُ عن هَارُونَ بن الْمُغِيرَةِ قال ثنا عَمْرُو بن أبي قَيْسٍ عن شُعَيْبِ بن خَالِدٍ عن أبي إسحاق قال قال عَلِيٌّ رضي الله عنه وَنَظَرَ إلى ابنة الْحَسَنِ فقال إِنَّ ابْنِي هذا سَيِّدٌ كما سَمَّاهُ النبي صلى الله عليه وسلم وَسَيَخْرُجُ من صُلْبِهِ رَجُلٌ يُسَمَّى بِاسْمِ نَبِيِّكُمْ يُشْبِهُهُ في الْخُلُقِ ولا يُشْبِهُهُ في الْخَلْقِ ثُمَّ ذَكَرَ قِصَّةً يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»
اميرالمؤمنین (ع) نگاهی به فرزندش حسن (ع) انداخت، و گفت این پسرم سید است همانطورکه پیغمبر او را سید نامیده و به زودی از نسل او و از صلب او پسری به دنیا خواهد آمد، شخصی به دنیا خواهد آمد که هم نام پیغمبر است، در اخلاق شبیه پیغمبر است اما در قیافه شبیه پیغمبر نیست، و بعد میگوید او همان کسی است که دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد و از این مسائل...
سنن أبي داود؛ اسم المؤلف: سليمان بن الأشعث أبو داود السجستاني الأزدي الوفاة: 275، دار النشر: دار الفكر - تحقيق: محمد محيي الدين عبد الحميد، ج 4، ص 108 (براساس نرم افزار الجامع الکبیر)
این تنها مستند اهلسنت در اثبات اینکه حضرت مهدی از نسل حضرت امام حسن است، حالا سند این روایت را ببینیم چطور است؟ محقق کتاب آقای «شعیب الارنؤوط» وهابی درباره سند این روایت میگوید:
«إسناده ضعیف»
سند این روایت ضعیف است.
چرا؟ چون استاد «ابی داود» مشخص است، ابو داود میگوید: «حُدِّثْتُ عن فلانی» ببینید، نگفت عن فلانی، میگوید حُدِّثْتُ، شما بالای روایت را که ببینید من رنگی کردم «قال أبو دَاوُد حُدِّثْتُ عن هَارُونَ بن الْمُغِيرَةِ» اینکه چه کسی از «هارون ابن مغیره» برای ابو داود این روایت را نقل کرده مشخص نیست؛ پس روایت مبهم است و سند مبهم است و این روایتی که سندش مبهم باشد ارزش استدلال ندارد.
همینطور ایشان ادامه داده «ابو اسحاق» که ایشان «ابو اسحاق سُبَیْئی» باشد امیرالمؤمنین را دیده اما ثابت نشده که روایت از امیرالمؤمنین هم نقل کرده باشد؛ بنابراین سند این روایت دو تا اشکال اساسی دارد، اشکال اول این است که بین ابو داود و هارون ابن مغیره انقطاع وجود دارد و ابو اسحاق از امیرالمؤمنین ثابت نشده که روایت نقل شده باشد؛ پس یک روایت ضعیف است.
متأسفانه برادران اهلسنت بر اساس یک روایتی که خودشان گفتهاند ضعیف است و آن را تضعیف کردهاند آمدند اعتقادشان را بنا کردهاند که حضرت مهدی از نسل امام حسن است. هیچ مستند دیگری هم ندارند تنها همین روایت است.
آقای «آلبانی» هم در کتابهای متعدد خودش این را تضعیف کرده، از جمله در کتاب «سلسلة الاحادیث الضعیفه والموضوعه» خودش جلد شماره 13 صفحه 1096 دقیقا همین مطلب را میآورد که در سند این روایت انقطاع وجود دارد، در سندش جهالت وجود دارد؛ پس من نمیتوانم به این روایت اعتماد کنم، روایت را میآورد و در صفحه بعد هم میگوید روایت منقطع است و شیخ و استاد« ابو داود» اسمش نیامده:
«فهو مجهول»
این تنها مستندشان است. اما مستند ما چه است؟ ما صدها روایت صحیح از طریق ائمه (علیهم السلام) داریم که حضرت مهدی حجت ابن الحسن از نسل امام عسکری (علیه السلام) است. نه یکی نه دو تا، سندها هم اکثرا صحیح است حالا اگر فرصت است من یکی از این روایات را خدمت تان عرض کنم.
از منابع شیعه خدمت تان روایت را نشان بدهم، به علت اینکه سند زیاد است اگر بخواهیم همه آنها را نشان بدهیم فرصت نمیکنیم، من یکی از آن روایات را خدمت شما نشان بدهم.
ما یک مقالهی داریم چهل حدیث صحیح در باب مهدویت از منابع شیعه، این مقاله در سایت تحقیقاتی حضرت ولی عصر است میتوانید روایات را در آن جا ببینید، در اینجا من روایتی را که مرحوم «خزاز قمی» در کتاب «کفایة الاثر» خودش نقل کرده است سند کاملا صحیح است من تک تک سندها را خدمت تان میخوانم.
«حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّد»، ایشان ثقة ثقه است. «هَارُونُ بْنِ مُوسَى» ثقه است. «عیسی بن موسی الهاشمی» ثقه است.
«قال حدثنا أبی عن ابیه عن آبائه»
همین روایت باید باشد، عذر خواهی میکنم آن روایت نبود و این روایت است؛ چون سندش را نگاه کردم، این روایت و این سند است. در صفحه 260 از کتاب «کفایة الاثر»:
«حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ قَالَ حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ مُوسَى قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیه السلام) إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ مُعَاوِيَةُ بْنُ وَهْبٍ وَ عَبْدُ الْمَلِكِ بْنُ أَعْيَنَ فَقَالَ لَهُ مُعَاوِيَةُ بْنُ وَهْبٍ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا تَقُولُ فِي الْخَبَرِ الَّذِي رُوِيَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) رَأَى رَبَّهُ عَلَى أَيِّ صُورَةٍ رَآهُ وَ عَنِ الْحَدِيثِ الَّذِي رَوَوْهُ أَنَّ الْمُؤْمِنِينَ يَرَوْنَ رَبَّهُمْ فِي الْجَنَّةِ عَلَى أَيِّ صُورَةٍ يَرَوْنَهُ»
روایت طولانی است. «هشام ابن سالم» میگوید من کنار امام صادق (علیه السلام) بودم که معاویه ابن وهب و عبدالملک ابن اعین وارد شدند و سوالاتی پرسیدند.
تا آنجای که امام صادق نقل میکند:
وَ عَنِ الْحَدِيثِ الَّذِي رَوَوْهُ أَنَّ الْمُؤْمِنِينَ يَرَوْنَ رَبَّهُمْ فِي الْجَنَّةِ عَلَى أَيِّ صُورَةٍ يَرَوْنَهُ فَتَبَسَّمَ «لَقَدْ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (علیه السلام) قَالَ سُئِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام)...»
باز روایت طولانی است تا به صفحه شماره 263 برسیم که میگوید:
«وَ أَدْنَى مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ أَنَّهُ عِدْلُ النَّبِيِّ إِلَّا دَرَجَةَ النُّبُوَّةِ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لَهُ فِي كُلِّ أَمْرٍ وَ الرَّدُّ إِلَيْهِ وَ الْأَخْذُ بِقَوْلِه...»
تا آنجای که امام یکی یکی اسم ائمه را میشمارد:
«وَ يَعْلَمُ أَنَّ الْإِمَامَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ»
اولین امام بعد از رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) علی ابن ابی طالب (علیه السلام) است.
«ثُمَّ الْحَسَنُ»
دومین امام حسن ابن علی ابن ابی طالب است.
«ثُمَّ الْحُسَيْنُ»
سومین امام، حسین ابن علی ابن ابی طالب است
«ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ»
بعد خودش را میگوید:
«ثُمَّ أَنَا ثُمَّ مِنْ بَعْدِي مُوسَى ابْنِي ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ وَلَدُهُ عَلِيٌّ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ الْحَسَنُ ابْنُهُ وَ الْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ»
كفاية الأثر في النصّ على الأئمة الإثني عشر؛ نویسنده: خزاز رازى، على بن محمد، محقق / مصحح: حسينى كوهكمرى، عبد اللطيف، ناشر: بيدار، ص 260 الی 263
یعنی حسن ابن محمد ابن علی امام عسکری، فرزند امام عسکری است این سند صحیح است همه از بزرگان شیعه هستند، این یکی از صدها روایت صحیح شیعه در باره امام مهدی است.
اما اهل سنت فقط یک روایت دارند که خودشان گفتند سندش ضعیف است؛ بنابراین این نقطه اختلاف ما با آنها است که آنها هیچ دلیلی ندارند؛ ولی ما صدها دلیل از کتابهای شیعه داریم مبنی بر اینکه حضرت مهدی اسمش مشخص است، نسبش مشخص است؛ از آنها سندشان کاملا ضعیف است. تا به نقطه اختلافی دوم برسیم یک میان برنامه خواهیم دید، بعد من خدمت تان خواهم بود و بحثهای بعدی را خدمت تان ارائه خواهم کرد.
«میان برنامه»
استاد یزدانی:
سلام مجدد خدمت همه بینندگان عزیز و همه منتظران ظهور حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) خدمت تان با برنامهی «دانش افزایی مهدوی» هستیم. ما نقاط اشتراکی و نقاط اختلافی در بحث مهدویت را داشتیم بحث میکردیم.
نقاط اشتراکی را گفتیم و نقاط اختلافی را هم خدمت تان توضیح دادم که سه تا مسئله مهم است، یکی اینکه آنها اهلسنت، و وهابیت و همه غیر شیعه معتقد هستند که حضرت مهدی از نسل امام حسن (علیه السلام) است. ما معتقد هستیم که از نسل امام حسین است.
آنها معتقد هستند که اسم پدر آن حضرت عبدالله است و ما میگوییم اسمش حسن است، امام حسن عسکری (علیه السلام). آنها معتقد هستند که حضرت مهدی هنوز به دنیا نیامده در آخر الزمان به دنیا خواهد آمد.
ما معتقد هستیم که نه آن حضرت در سال 255 به دنیا آمده و روایات صحیح السند هم داریم و از منابع اهلسنت هم حتی از نسب شناسهایشان مستند فراوان داریم، حتی از قدمایشان و حتی از ائمهشان مثل «ابوالحسن اشعری» و بقیه که صریح و واضح این مسئله را گفتهاند و نقل کردهاند.
مسئله اول را کاملا بررسی کردیم و ثابت شد که اهلسنت برای اینکه اثبات کنند حضرت مهدی از نسل امام مجتبی (علیه السلام) است هیچ مستندی ندارند فقط یک روایت است که خودشان گفتند آن روایت سندش ضعیف است.
اما مسئله دوم معتقد هستند که حضرت مهدی نام پدرش عبدالله است نه حسن. فراوان در کتابهایشان این را گفتهاند و خیلی هم سر و صدا کردند از جمله آقای «ابن تیمیه» در «منهاج السنه» جلد 8، صفحه 256 این مسئله را نقل کرده بحث کرده:
«الثاني أن الاثنى عشرية الذين أدعوا أن هذا هو مذهبهم مهديهم اسمه محمد بن الحسن»
اینکه 12 امامیها حضرت مهدی فرزند امام عسکری را مهدی میدانند اسم مهدیشان چه است؟ «محمد ابن الحسن» است این میگوید نظر شیعه است اما نظر من چه است؟
«والمهدي المنعوت الذي وصفه النبي صلى الله عليه وسلم»
اما آن مهدی که پیغمبر برای ما وصف کرده آن چه کسی است؟
«اسمه محمد بن عبد الله»
اسمش محمد ابن عبدالله است.
بعد اینها میگوید بعضیها آمدند اسم «اَب» را حذف کردند شیعیان آمدند
«اسم أبيه اسم أبي»
منهاج السنة النبوية؛ اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ج8، ص256
را حذف کردند تا با دروغی که گفتند در تضاد نباشد بعضیها مثلاً تحریف کردند، «ابن تیمیه» تازه شروع کرده، ببینیم مسئلهی که اینها میگویند درست است یا نیست؟ در این قضیه دو دسته روایت داریم، یک دسته روایاتی که صریح و واضح از رسول خدا نقل شده که مهدی از نسل من است:
«اسمُهُ اسمی»
و ادامه ندارد همین اندازه است. دسته دوم روایاتی که ادامه هم دارد
«اسمهُ اسمی و اسم ابیه اسم ابی»
این اضافه را هم دارد و «ابن تیمیه» و سایر طرفداران و هم فکرانشان معتقد هستند که طبق این روایت اسم پدر حضرت مهدی، «عبدالله» است نه «حسن»! این دو دسته روایت را خدمتتان از منابع اهلسنت نشان بدهم، دسته اول که از منابع اهلسنت با سند صحیح نقل شده نشان بدهم، از جمله در «سنن ترمذی» نقل شده که «سنن ترمذی» یکی از «صحاح سته» اهلسنت است.
چاپ «مکتبة المعارف ریاض» با تحقیق «علامه محدث محمد ناصرالدین البانی» صفحه 504، روایت 2230 که هم آقای «البانی» میگوید:
«حسن صحیح»
و هم خود نویسنده کتاب آقای «ترمذی» میگوید:
«حسنٌ صحیح»
«عن عَاصِمِ بن بَهْدَلَةَ عن زِرٍّ عن عبد اللَّهِ قال قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم»
از «عاصم ابن بهدَلَه» از «زر ابن حبیش» از «عبدالله» از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) که میفرماید:
«لَا تَذْهَبُ الدُّنْيَا حتى يَمْلِكَ الْعَرَبَ رَجُلٌ من أَهْلِ بَيْتِي»
دنیا، فانی نخواهد بود و از بین نخواهد رفت، تا اینکه پادشاه همه عربها شخصی از اهلبیت من خواهد شد
«يُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِي»
اسم او اسم من است.
یعنی اسمش «محمد صلی الله علیه وآله وسلم» است.
«وفي الْبَاب عن عَلِيٍّ وَأَبِي سَعِيدٍ وَأُمِّ سَلَمَةَ وَأَبِي هُرَيْرَةَ وَهَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ»
میگوید در این باب از امیر المؤمنین از «ابو سعید خدری» از «ام سلمه» و «ابو هریره» هم نقل شده «وهذا حدیثٌ حسن».
الجامع الصحيح سنن الترمذي؛ اسم المؤلف: محمد بن عيسى أبو عيسى الترمذي السلمي الوفاة: 279، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت - -، تحقيق: أحمد محمد شاكر وآخرون، ج4، ص505، ح2230 (براساس نرم افزار الجامع الکبیر)
این یک دسته روایت با سند صحیح نقل شده سندهای متعدد دارد از «عبدالله ابن مسعود» باز از «ابو هریره» نقل شده در همین جا روایت «عبدالله» را که نقل میکند
«قال عَاصِمٌ وأنا أبو صَالِحٍ عن أبي هُرَيْرَةَ قال لو لم يَبْقَ من الدُّنْيَا إلا يَوْمٌ لَطَوَّلَ الله ذلك الْيَوْمَ حتى يَلِيَ رَجُلٌ من أَهْلِ بَيْتِي يُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِي»
الجامع الصحيح سنن الترمذي؛ اسم المؤلف: محمد بن عيسى أبو عيسى الترمذي السلمي الوفاة: 279، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق: أحمد محمد شاكر وآخرون، ج4، ص505، ح2231 (براساس نرم افزار الجامع الکبیر)
باز سند این روایت صحیح است، «یَلِیَ» که آمده بقیهاش را نقل نکرده چون بالا نقل کرده بود. «يَلِيَ رَجُلٌ من أَهْلِ بَيْتِي يُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِي» آورده است، بنابراین از طریق «عبدالله ابن مسعود» از طریق «ابو هریره» این روایت نقل شده، خود علمایشان هم گفتند سندش صحیح است.
باز آقای «طبرانی» در «معجم کبیر» خودش با سند صحیح در جلد 10، چاپ «مکتبه ابن تیمیه» در «قاهره» آقای «حافظ ابی القاسم سلیمان ابن احمد طبرانی» متوفای 360، صفحه 161، حدیث 10208 از «عمرو ابن مُرَّه» از «زر ابن حبیش» از «عبدالله ابن مسعود» از رسول خدا که فرمود:
«لا يَذْهَبُ الدُّنْيَا حتى يَمْلِكَ رَجُلٌ من أَهْلِ بَيْتِي يُوَافِقُ اسْمُهُ اسْمِي»
المعجم الكبير؛ اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360، دار النشر: مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانية، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ج10، ص131، ح10208(براساس نرم افزار الجامع الکبیر)
دیگر این روایت ادامه ندارد فقط تا همین جایش نقل شده سندهای متعدد با تعبیرات متعدد نقل شده و ادامه این روایت نقل نشده، و تصحیح هم کرده «ابن کثیر» این روایت را در کتاب «الفتن والملاحم» خودش جلد 1، چاپ «دار الحدیث قاهره» آورده آقای «حافظ ابن کثیر دمشقی» متوفای 774 شاگرد «ابن تیمیه» صفحه 46 دقیقاً همین روایت «ابو هریره» را آورده:
«عن أبي هريرة قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: (لو لم يبق من الدنيا إلا يوم لطول الله ذلك اليوم حتى يلي الرجل من أهل بيتي يواطىء اسمه اسمي) هذا حديث حسن صحيح»
النهاية في الفتن والملاحم؛ اسم المؤلف: الامام أبو الفداء الحافظ ابن كثير الدمشقي الوفاة: 774هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - لبنان / بيروت - 1408هـ - 1988م، الطبعة: الاولى، تحقيق: ضبطه وصححه: الاستاذ عبد الشافعي، ج1، ص24 (براساس نرم افزار الجامع الکبیر)
این مطلب هم از آقای «ابن کثیر»؛ پس ما یک دسته روایت داریم که بدون ادامهاش نقل شده یعنی فقط پیغمبر فرمود اسمش، اسم من است.
امایک دسته روایت هم داریم که ادامه هم دارداز جمله روایتی که آقای«ابو داود سجستانی»نقل کرده، در «سنن ابو داود سجستانی» با تحقیق آقای «محمد ناصرالدین البانی» چاپ «ریاض»، صفحه 765 روایت طولانی است، خودش میگوید سند روایت حسن و صحیح است. فلانی از فلانی با سندهای متعدد
«کلُهُم عَنْ عاصم»
ما روی «عاصم» بحث داریم که در هر دو دسته روایت است و توضیح خواهم داد از «زر ابن حبیش» از «عبدالله ابن مسعود» از پیغمبر همان روایت تا اینجای که میفرماید:
«لَطَوَّلَ الله ذلك الْيَوْمَ ثُمَّ اتَّفَقُوا حتى يَبْعَثَ فيه رَجُلًا مِنِّي أو من أَهْلِ بَيْتِي يواطىء اسْمُهُ اسْمِي وَاسْمُ أبيه اسْمُ أبي»
خدا این دنیا را آنقدر طولانی میکند تا اینکه شخصی از اهلبیت من خواهد آمد که هم نام من است و نام پدرش هم نام پدر من است.
سنن أبي داود؛ اسم المؤلف: سليمان بن الأشعث أبو داود السجستاني الأزدي الوفاة: 275، دار النشر: دار الفكر ، تحقيق: محمد محيي الدين عبد الحميد، ج 4، ص 131
باز از «سفیان» هم روایت دیگری نقل کرده که دیگر اسم «اَبی» ندارد، در «سنن ابی داود سجستانی» اینجا مشکل چه است و ما چه کار کنیم؟ اگر قرار باشد همین دو دسته روایت باشد آنها میتوانند بگویند این روایت را یک عدهی کوتاه نقل کرده یک عدهی طولانیتر نقل کردند.
آن عدهی که طولانیتر نقل کردند زیاده نقل کردند، آن زیاده برای ما حجت است؛ پس اسم پدر حضرت مهدی، «عبدالله» است نه «حسن»! حالا چه کار کنیم؟ مشکل این است روایاتی که از طریق «عاصم ابن بهدله» یا «عاصم ابن ابی نجود» نقل شده، خدمت تان عرض کنم «عاصم ابن ابی نجود» قاری معروفی است که قرآن کریم از طریق او برای ما نقل شده است.
قرائت معروف امروزی ما از ایشان است «حفص از عاصم» و این «عاصم» از دیدگاه اهلسنت ضعیف الحدیث است، حافظهاش ضعیف بوده و از دشمنان اهلبیت هم بوده البته اینها نقل کردند.
مشکل اساسی این است آن روایتی که ادامه این روایت را دارد فقط از طریق آقای «عاصم» نقل شده؛ ولی روایتی که ادامه ندارد علاوه بر «عاصم» از بقیه هم نقل شده روایت را خدمتتان از «طبرانی» نشان دادم. یک بار دیگر خدمتتان نشان خواهم داد.
تکلیف «عاصم ابن ابی نجود» را مشخص کنیم که در سندش آقای «عاصم ابن ابی النجود» یا «عاصم ابن بهدله» است همان قاری معروف در کتاب «تهذیب التهذیب» آقای «ابن حجر عسقلانی» چاپ «وزارت اوقاف عربستان سعودی»، صفحه 314، شرح حال شماره 3551 «عاصم ابن بهدله» که همان «ابی نجود اسدی» است «ابوبکر المُقری» است.
«احمد» و دیگران گفتند که «بهدله»، کنیهاش «ابو النجود» بوده است. در صفحه بعد میگوید «ابن سعد» گفته این آقا ثقه است؛ اما در حدیثش زیاد اشتباه میکرده اینها نکات بسیار مهمی برای فهم این روایت است.
«کانَ ثقة»
آقای فلانی ثقه بوده
«إلا أنه كان كثير الخطأ في حديثه»
در حدیثش خیلی زیاد اشتباه داشته است.
الطبقات الكبرى؛ اسم المؤلف: محمد بن سعد بن منيع أبو عبدالله البصري الزهري الوفاة: 230، دار النشر: دار صادر - بيروت ج 6، ص 320
«یعقوب ابن سفیان» میگوید:
«في حديثه اضطراب»
در حدیثش اضطراب وجود دارد.
گاهی یک جور نقل میکند و گاهی یک جور دیگر نقل میکند و این اضطراب ضرر میزند درست است آدم ثقهی است؛ ولی در حدیثش اضطراب است. از «ابن ابی حاتم» از پدرش «ابو حاتم» معروف نقل میکند که:
«كان كل من كان اسمه عاصم، سئ الحفظ»
هر کسی اسمش «عاصم» باشد از نظر «حافظه» مشکل دارد.
«ابن خِراش» گفته:
«في حديثه نكرة»
«عقیلی» گفته:
«لم يكن فيه إلا سوء الحفظ»
اشکال دیگری ندارد فقط حافظهاش ضعیف است.
تهذيب الكمال؛ اسم المؤلف: يوسف بن الزكي عبدالرحمن أبو الحجاج المزي الوفاة: 742، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1400 - 1980، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. بشار عواد معروف، ج13، ص477 - 478
«دار قطنی» هم گفته آقای «عاصم ابن بحدله» یا «عاصم ابن ابی النجود» همان قاری معروف و راوی قرآن که طُرق دیگری هم دارد ولی قرائت معروف ما از طریق ایشان است از نظر سندی از دیدگاه اهلسنت، ضعیف است حافظهاش ضعیف بوده.
در حدیث اضطراب است در این مسئله مشکل داشته یک روایت را یک روز، یک جور نقل میکرده یک روز یک جور دیگر نقل میکرده؛ بنابراین حدیثی که در سند آن «عاصم ابن ابی النجود» است قابل قبول نیست و ما نمیتوانیم این روایت را بپذیریم و نمیتوانیم به آن اعتماد کنیم و از اینجا ثابت میشود روایتی که «اسمُ ابي» دارد را آقای «عاصم ابن ابی النجود» نقل کرده و ایشان «مضطرب الحدیث» است، حافظهاش ضعیف بود و پیش خودش یک چیزی اضافه کرده بنابراین نمیتواند حجت باشد.
اما آن طریق دیگر، آن روایتی که بدون زیاده بود، علاوه بر «عاصم ابن ابی النجود» کسان دیگر هم نقل کردند همانطوری که خدمتتان نشان دادم آقای «طبرانی» در «معجم کبیر»ش جلد 10، صفحه 161 سندی از «عمرو ابن مُرَّه» نقل کرده که ایشان هم ثقه است از «زر ابن حبیش» از «عبدالله» و اصلاً «عاصم» در سند این روایت نیست و ایشان ادامه آن روایت را ندارد فقط تا همین جا نقل شده:
يُوَافِقُ اسْمُهُ اسْمِي»
المعجم الكبير؛ اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360، دار النشر: مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانية، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد
السلفي، ج10، ص131، ح10208(براساس نرم افزار الجامع الکبیر)
یا:
«يواطىء اسْمُهُ اسْمِي»
المعجم الكبير؛ اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360، دار النشر: مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانية، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ج10، ص133، ح10214 (براساس نرم افزار الجامع الکبیر)
پس در سندی که اسم پدر حضرت مهدی، «عبدالله» است در سندش «عاصم ابن ابی النجود» است و مضطرب الحدیث بوده و ما نمیتوانیم از ایشان روایت را بپذیریم؛ البته از کسانی دیگر هم این روایت نقل شده که خودش به شدت تضعیف کردند مثلاً روایتی که «محمد ابن حبان بستی» در کتاب «المجروحین» صفحه 23- 24 نقل کرده و خودش میگوید این روایت ضعیف است.
«لا يشك من هذا الشأن صناعته أنها موضوعة»
این روایت جعلی است و اصلاً درست نیست ما این روایت را نقل کنیم روایت چه است؟
«فلا تذهب الأيام ولا الليالي حتى يسكنها رجل من عترتي اسمه اسمي واسم أبيه اسم أبي»
المجروحين من المحدثين والضعفاء والمتروكين؛ اسم المؤلف: الإمام محمد بن حيان بن أحمد بن أبي حاتم التميمي البستي الوفاة: 354هـ، دار النشر: دار الوعي - حلب - 1396هـ، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمود إبراهيم زايد، ج2، ص34 (براساس نرم افزار الجامع الکبیر)
سنداین روایت کاملاً ضعیف است و قابل قبول نیست «ذهبی» هم در «میزان الإعتدال» جلد 4، صفحه 106 همین را نقل کرده و گفته روایت جعلی است و آقای «ابن جوزی» در کتاب «الموضوعات» خودش این روایت را آورده و گفته سندش ضعیف است و چنین روایتی از پیغمبر صحیح نیست
«هذا حديث لا يصح عن رسول الله»
در «تذکرة الحفاظ ذهبی» ایشان هم گفته:
«هذا حديث منكر ضعيف الإسناد»
تذكرة الحفاظ؛ اسم المؤلف: أبو عبد الله شمس الدين محمد الذهبي الوفاة: 748، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، ج2، ص765
این طریقی که آقای «ابن حبان» نقل کرده سندش ضعیف است و اصلاً ارزش سندی و رجالی ندارد و نمیشود به آن اعتماد کرد.
و باز جالب است این روایت را چه کسی جعل کرده؟ علمای «وهابی» تصریح کردند که این روایت جعلی است و کسی هم که این روایت را جعل کرده در تاریخ مشخص کردند کتاب «الشیعة الإمامیة الاثنی عشریه فی میزان الإسلام» نویسنده «ربیع ابن محمد السعودی» از محققین معاصر «وهابی» و اهل «مصر» است.
این کتاب در «مکتبه ابن تیمیه» و در «جده» چاپ شده؛ چاپ 2، چاپ 1414 کتابی که ضد شیعه نوشته شده در صفحه شماره 307 روایات جعلی را میآید نقل میکند که چه روایات جعلی داریم؟ از روایات جعلی یک این است
« لو لم يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلا يَوْمٌ واحد لَطَوَّلَ اللَّهُ ذلك الْيَوْمَ »
اگر از دنیا یک روز باقی نمانده باشد خدا آن روز را اینقدر طولانی میکند
«حتى يَبْعَثَ اللَّهُ فيه رَجُلا مِنِّي أو من أَهْلِي أَهْلِ بَيْتِي يواطىء اسْمُهُ اسْمِي وَاسْمُ أبيه اسْمَ أبي»
بعد این محقق «وهابی» چه میگوید؟
«ولا ریب أن هذا قد وضعته اصحاب محمد بن عبدالله النفس الزکیة فإنه کان معروفا بکونه المهدی منذ صباح»
تردیدی نداریم که این روایت را پیروان «محمد ابن عبدالله» معروف به نفس زکیه درست کردند.
«محمد ابن عبدالله ابن حسن ابن حسن» از نسل امام مجتبی است ایشان ادعای مهدویت داشت، نفس الزکیه در تاریخ معروف است که ایشان ادعای امامت کرد، و بعد کار به جاهای دیگر هم رسید.
پیروان او آمدند این روایت را جعل کردند که اسم حضرت مهدی، «محمد» است و اسم پدرش «عبدالله» است، تا به این «محمد ابن عبدالله نفس الزکیه» تطبیق کند.
علمای خودتان گفتند این روایت جعلی است و جاعلش هم آنها هستند در کتابهای دیگر هم دقیقاً همین مطلب آمده به طور مثال در کتاب « التبصير في الدين وتمييز الفرقة الناجية عن الفرق الهالكين امام الکبیر ابی مظفر اسفراینی » چاپ عالم الکتب، چاپ 1، چاپ 1403، صفحه 123 «البابُ الثالث عشر» باب 13 فرقههای اهل بدعت که منتسب به دین اسلام هستند ولی مسلمان به حساب نمیآیند عجیب است این آقا گفته اینها اصلاً مسلمان نیستند.
فرقه سوم را در صفحه 125 میآورد میگوید «مغیریه» اتباع «مغیرة ابن سعید عجلی» ایشان اول ادعای موالات اهلبیت را داشت و طرفدار امامت «محمد ابن عبدالله ابن حسن ابن حسن ابن علی» بود و استدلالش چه بود؟ همین روایت:
«إن المهدي يوافق اسمه إسمي واسم أبيه إسم أبي»
التبصير في الدين وتمييز الفرقة الناجية عن الفرق الهالكين؛ اسم المؤلف: طاهر بن محمد أبو المظفر الإسفراييني الوفاة: 471، دار النشر: عالم الكتب - لبنان - 1403هـ - 1983م، الطبعة: الأولى، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ج1، ص125
و بعد میگفت اسم پیغمبر که «محمد ابن عبدالله» است اسم این هم که «محمد ابن عبدالله» است؛ پس روایت مشخص است که مقصود از حضرت مهدی «محمد ابن عبدالله محض» یا نفس الزکیه است و اینها این روایت را جعل کردند و متأسفانه اهلسنت هم اینها را بدون اینکه تعمق و تدبر کنند در کتابهای خودشان نقل میکنند.
جالب است حتی «ابن تیمیه» در کتاب «منهاج السنه» خودش به این مسئله اشاره میکند، یکی از کسان دیگری که در ترویج این فکر نقش داشته که نام پدر حضرت مهدی «عبدالله» است در «منهاج السنه» جلد 4، صفحه 98 آقای «منصور دوانیقی» دشمن امام صادق است دومین خلیفه از خلفای «عباسی» میگوید این حدیث از قدیم معروف بود که پیغمبر فرموده:
«المهدي يواطىء اسمه اسمة واسم أبيه اسم أبي صار يطمع كثير من الناس في أن يكون هو المهدي»
مردم وقتی این روایت را شنیدند در طمع افتادند که مهدی باشند.
چطوری؟ میگوید:
«حتى سمى المنصور ابنه محمدما ولقبه بالمهدي»
«منصور» اسم پسرش را «محمد» و لقبش را «مهدی» گذاشت.
«مواطأة لاسمه باسمه واسم أبيه باسم أبيه»
منهاج السنة النبوية؛ اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ج 4، ص 98
میدانید که «منصور دوانیقی» اسمش «عبدالله» است، پسری داشت که اسم پسرش را «محمد» گذاشت تا مطابق این روایت بشود «محمد ابن عبدالله» و بگوید پسر من هم مهدی است، و لقب پسرش را هم مهدی گذاشت از این دست انسانها در تاریخ زیاد بودند، از این جاعلان روایت و از این مهدی سازان و از این تقلبگران حضرت مهدی قطعی است.
همه مسلمانها در اینکه حضرت مهدی خواهد آمد شک و شبههی ندارند یک حقیقت محض است از روی این حقیقت محض طبیعی است که یک عدهی کپیبرداری بکنند جعلی آن را بسازند، شخصیتهای جعلی حتی اسم فرزندشان را «مهدی» و «محمد» بگذارند که تا موافق آن روایت بشود و روایت هم همه جا تبلیغ کنند.
بنابراین نتیجه و خلاصه بحث این شد که ما در این زمینه دو دسته روایت داریم یک دسته روایتی که با سندهای صحیح با طرق مختلف نقل شده که پیغمبر میفرماید اسم حضرت مهدی اسم من است دیگر ادامه ندارد، اما یک سری روایت هم داریم که اینها ادامه هم دارد اسم حضرت مهدی، اسم من است
«اسمُهُ اسمی و اسم أبیه اسم أبی»
اسم پدرش هم اسم پدر من است.
گفتیم یک طریقش سندش به شدت جعلی است که حتی «ابن حبان» تضعیف کردند، یک سند دیگرش به آقای «عاصم ابن بهدله» یا «عاصم ابن ابی النجود» میرسد که علمای اهلسنت گفتند مضطرب الحدیث است، حافظهاش ضعیف بوده کسی که مضطرب الحدیث باشد و حافظهاش هم ضعیف باشد خیلی طبیعی است که اشتباه کند و از پیش خودش روایت کم و زیاد کند.
ولی آن دسته روایتی که این ادامه را ندارد سندش صحیح است، ضمن اینکه اصلا فرض کنیم این روایت هم صحیح باشد برای ما این روایت چه ارزشی دارد؟ اصلاً برای شیعه چه سودی دارد؟ برای شیعه چه چیزی را ثابت میکند؟ هیچی از کتابهای شیعه روایاتی دارند که اسم پدر حضرت مهدی، «عبدالله» باشد؟ نه چنین روایتی در منابع شیعه نیست. از طریق آنها نقل شده سندهایش ضعیف است و مشکل دارد حتی اگر هم صحیح بود برای ما هیچ فایدهی نداشت.
مسئله بعدی که ما با اینها اختلاف داریم ما میگوییم حضرت مهدی متولد شده برای اثبات تولدش هم دهها دلیل از کتابهای اهلسنت هم داریم، بزرگان اهلسنتی که تصریح کردند حضرت امام عسکری فرزندی در سال 255 در نیمه شعبان به دنیا آوردند در این زمینه روایات زیادی داریم، ولی آنها چه؟ آنها معتقد هستند که حضرت مهدی در آخر الزمان به دنیا میآید.
آیا دلیل مستندی برای این مسئله دارند؟ شما بگو یک نصف یا ربع روایت در کتابهایشان داشته باشند که پیغمبر فرموده باشد
«سیولد في آخر الزمان»
فرزندی در آخر الزمان به دنیا میآید
«یولَدُ فی آخر الزمان، المهدي یولد في آخر الزمان»
در این زمینه هیچ روایتی ندارند و ما روایت فراوان داریم، سندهای صحیح و قطعی که در سال 255 به دنیا آمده و خود پیغمبر اسم پدر را مشخص کرده و اسم اجدادش مشخص است. ولی آنها چه؟ یک شخصیتی که موهوم است نه اسم دقیقی دارد نه زمان تولدش برایشان مشخص نیست شخصیتش مشخص نیست چه کسی است مشخص نیست؛ ولی برای ما همه چیز مشخص است.
من تحدی میکنم اینها یک روایت از پیغمبر بیاورند که پیغمبر فرموده باشد در آخر الزمان حضرت مهدی به دنیا میآید؛ ولی ما روایات صحیح داریم که از نسل امام عسکری است در آخر الزمان ظهور میکند، اهلسنت هم کلمه ظهور را دارند که در آخر الزمان ظهور میکند اما در آخر الزمان به دنیا میآید هیچ روایتی در منابع اینها وجود ندارد.
خلاصه بحث ما موارد اتفاقی بین شیعه و سنی را خدمتتان گفتیم اینکه حضرت مهدی است قطعی است، روایتش متواتر است حتی «ابن تیمیه»، گفته متواتر است، حتی «بنباز» گفته متواتر است، «البانی» گفته متواتر است، و دهها نفر گفتند متواتر است.
اینکه حضرت مهدی از نسل رسول خدا است قطعی است. اینکه از نسل حضرت زهرا (سلام الله علیها) است قطعی است شیعه و سنی گفتند شک و شبههی در این نیست اینکه حضرت مهدی «خلیفة الله» است شک و شبههی نیست.
اینکه دنیا را پر از عدل و داد میکند شک و شبههی در آن نیست فقط سه تا اختلاف مهم داریم. یک: اینکه از نسل امام حسن باشد گفتیم فقط یک روایت در منابع اهلسنت وجود دارد که آن هم دو تا اشکال سندی مهم دارد خودشان تضعیف کردند. دو: اسمش «عبدالله» باشد گفتیم روایت صحیح السند ندارند «عاصم ابن بهدله» که این داستان را نقل کرده مضطرب الحدیث و حافظهاش هم ضعیف است سه: اینکه میگویند در آخر الزمان به دنیا میآید، ما میگوییم نه به دنیا آمده.
اینها هیچ مستند و دلیلی برای اینکه در آخر الزمان به دنیا میآید ندارند؛ ولی ما روایات صحیح السند فراوان داریم که در سال 255 به دنیا آمده و ان شاء الله به زودی ظهور خواهد کرد
«إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِيباً»
الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج8، ص294
بهمین زودی حضرت ان شاء الله ظهور خواهد کرد و دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد
«والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته»