شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
عصر ایمان حجت الاسلام و المسلمین عباسی

قسمت سی ام برنامه عصر ایمان با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین عباسی


بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 14 فروردین 1400

برنامه:عصر ایمان

مجری:

اَعُوذُ بِاالله مِنُ الشَّیّطانِ الرَّجِیّم بِسّمِ الله الرَّحمنِ الرَّحِیّم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ آلِهِ الطَّاهِرِینَ

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولیعصر(عج)، امیدوار هستم که إن شاءالله تا این لحظه از ماه شعبان اعمال و طاعات مان، حرکات و سکنات مان همگی طوری بوده باشد که إن شاءالله تفضل الهی را به خودش جلب کرده باشد توانسته باشیم از این مناسبت های پر خیروبرکتی که بوده استفاده کرده باشیم حضرات معصومین را مستمسک خودمان قرار داده باشیم توانسته باشیم بالاخره معرفت بیشتری به دست بیاوریم و إن شاءالله سال نو را به خوبی آغاز کرده باشیم، همانطور که مطلع هستید به رسم شنبه شب ها محضرشما هستیم و تقدیم می کنیم به نگاه مهربان شما برنامه عصر ایمان را، برنامه ای که این افتخار را داریم در محضر حضرت حجت الاسلام و المسلمین دکتر عباسی باشیم إن شاءالله بتوانیم این جلسه هم مفصلاً از محضرشان بهره‌مند بشویم، عرض سلام دارم خدمت تان، در خدمت تان هستیم.

استاد عباسی:

سلام علیکم و رحمة الله.

بنده هم خدمت بینندگان عزیز و گرامی شبکه جهانی حضرت ولیعصر(ارواحنا له الفداء) عرض سلام و ادب و احترام دارم همینطور عرض تبریک به مناسبت اعیادی که از آن گذر کردیم اعیاد شعبانیه؛ میلاد حضرت حجت بن الحسن (ارواحنا له الفداء) و میلاد سایر اهل بیت (ع) و امیدوار هستم که إن شاءالله خدا به ما توفیق عنایت بکند که بتوانیم بهترین بهره را از روزهای باقی ماندۀ ماه شعبان ببریم که خدایا اگر تا به امروز از ماه شعبان ما را نیامرزیدی در روزهای باقی مانده ما را بیامرز و ما را آماده ورود به ماه نورانی رمضان کن که بتوانیم بهترین بهره و آن بهرۀ که اولیای تو می برند از این ماه، ما هم از آن بهره ها نصیب مان بشود إن شاءالله.

مجری:

إن شاءالله که مکرر و مکرر این دعا را همه با هم زمزمه بکنیم که «اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ» إن شاءالله که همگی مورد مغفرت و رحمت الهی قرار بگیریم، همانطور که مطلع هستید بینندگان پر و پا قرص برنامه عصر ایمان، می دانید که بالاخره بحثی که شروع شده بود و الحمد الله خوب هم پیش رفت بازخوردهای بسیار خوبی هم داشت بحثی بود مو شکافانه می خواستیم نقد بکنیم مبانی اخباری گری را، حالا آن بحثی که اخیراً به آن رسیدیم و در جلسه پیش حضرت استاد مطرح فرمودند یکی از آن مبناهای اخباری ها که این بود که می گفتند بله ما ظواهر قرآن را به خودی خود حجت نمی دانیم و در قالب عدم حجیت ظواهر قرآن این بحث مطرح شد، حالا بحث بالاخره به یک جای بخواهد برسد و جمع بشود و یک مقدماتی از جلسه پیش بخواهیم بشنویم بیشتر از محضر استاد بهره‌مند می شویم، در خدمت تان هستیم.

استاد عباسی:

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصرٍ ومعین ثم الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم مصطفی محمد (ص) و علی اهلبیته الطبین الطاهرین و لعن دائم علی اعدائهم اجمعین الی قیام یوم الدین.

بسم الله الرحمن الرحیم اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

إن شاءالله خدا با ظهور موفور و سرور حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) دلهای ما را منور به نور ایمان و معرفت به اهل بیت (ع) بگرداند.

بحثمان در رابطه با حجیت ظواهر قرآن کریم بود ما نکاتی که مخالفین بحث حجیت ظواهر از اخباریین داشتند را جلسه گذشته اشاره کردیم، نص کلام ملا محمد امین استرآبادی را در کتاب «الفوائد» شان آوردیم که ایشان حجیت ظواهر را قبول ندارند، یکی از بیننده های ما در تماس شان گفتند که ما نه اینطور قبول داریم، این شکل قبول نداریم، با ما تا بخشی از مطلب را همراه شدند اما بحث ما یک شخص و یک بیننده بزرگوار یا حتی یک فرقه و یک جریان کوچک از اخباریون نیست بلکه بحث ما با مجموع کسانی هست که به عنوان مسلک اخباری دارند عمل می کنند و بیان می کنند چون حقیقت مطلب این هست که در بین خود اخباری ها هم جریان ها متفاوت است و اتفاقاً یکی از اشکالات ما به آقایان اخباری این هست؛ شما که گفتید نرویم سراغ جریان اصولی، نرویم سراغ اصول فقه و فقط بیاییم روایات را بیان بکنیم از روایات ظاهر روایات استفاده بکنیم و دین را بگیریم، چرا این مقدار خودتان با اختلاف مواجه شدید؟ چرا این مقدار گاهی شاید عرض کنیم تا 180 درجه گاهی اوقات متفاوت با همدیگر نظر می دهند و اختلافات آن قدر جدی هست که گاهی اوقات اینها خودشان به مناظره و پیکار با همدیگر رفتند، شما که گفتید که ما فقط می خواهیم روایات را بخوانیم و روایات را در حد ترجمه متوجه بشویم و عمل بکنیم و اگر این روایات را مانند رساله توضیح المسائل برای مردم توضیح بدهید مردم متوجه می شوند مسئله برای شان روشن می شود و تمام می  شود، چه شد که این مقدار خود شما با همدیگر اختلاف دارید یعنی برداشت تان متفاوت هست؟ به هر حال اینطور هست اگر ما بخواهیم یک نظری را بگوییم که همۀ اینها در آن مشترک باشند شاید اصلاً وجود نداشته باشد.

مجری:

و اینکه اینها بالاخره حرکتی که انجام می شود باز هم همان در ضمن توضیحات حضرتعالی این پارادوکسیکال بودن حرکاتی که هست اینکه خیلی وقت ها نگاه می کنیم به برداشت خودشان اینها قانع نمی شوند بلکه می گویند که شما چرا این برداشت را کردی؟ همین هم هست طبیعتاً که حضرتعالی می فرمایید اینها با هم این تضادها را به رخ همدیگر می کشند و اشکال می کنند به همدیگر.

استاد عباسی:

خود این نشان دهنده این هست که اینها دارند به نوعی از استنباط دارند تن می دهند به نوعی از اجتهاد دارند تن می دهند و إلا اگر صرفاً قرار باشد که ما روایت را به مردم منتقل بکنیم براساس روایت تصمیم گیری بشود خب ظاهر روایت روشن است یک ترجمۀ هم باید اتفاق بیفتد و تمام بشود اگر به این آسانی که گاهی اوقات اینها بیان می  کنند که روایت بخوانید ترجمه هم بکنید می فهمد، توضیح هم بدهید متوجه می شود، دیگر نباید این حجمه از اختلاف و جالب است این همان اشکالی هست که آنها به ما می  کنند می گویند اگر شما می گویید که این اصول مبنای دارد و مبنای درست است چرا یک مرجع تقلید یک فتوای می دهد یک مرجع تقلید یک فتوای دیگر می دهد؟ ما می گوییم اینجا مبانی اینها متفاوت می شود در رجال متفاوت می شود در اصول متفاوت می شود در برداشت از آیات و روایات ممکن است تفاوت پیدا بکند، شما که می گویید این زوائد را ما گذاشتیم کنار به اصطلاح خودتان اصولی قبول ندارید رجال را قبول ندارید همۀ می گویید روایات و مشترک در روایات، چرا این حجمه از اختلاف به وقوع می پیوندد؟ لذا ما چارۀ برای نقد نداریم جز اینکه آن اُمهات اعتقادات در گروه های اصلی را بیاییم و نقد بکنیم حالا اگر بیننده عزیز تماس بگیرد و بگوید من این حرف اخباری ها را قبول ندارم، بله شما یک فردی هستید که قبول ندارید ممکن است با شما 50 نفر 100 یا یک جریان دو جریان از اخباری ها هم موافق باشند ولی دیگرانی مخالف باشند.

بحث ما در رابطه با حجیت ظواهر چه بود؟ بحث مان این بود که آیا ظواهر قرآن کریم در جای که روایتی وجود نداشته باشد یعنی ما برویم بعد الفحص از اینکه ناسخی، منسوخی، عامی، خاصی از آیات دیگر یا از روایات ببینیم دارد یا ندارد، بعد از اینکه همه این جوانب را دیدیم نه اینکه یک نفر من به شخصه همینطوری بلند شوم بروم سراغ یک آیه و آن آیه را استفاده کنم نه، بعد تفحص باشد فرضاً به اینکه من آیات قرآن را می شناسم دیدم همه را، روایات را دیدم تفحص کردم، ناسخی برای او ندیدم، خاصی برای او ندیدم، قیدی برای او ندیدم، آیا می توانم از این ظاهر قرآن استفاده کنم؟ روایتی هم برای او من ندیدم آیا می توانم از این ظاهر قرآن استفاده کنم یا خیر؟ اینجا دیدگاه آقایان اخباری منفی هست ملا محمد امین استرآبادی که صریح می گوید خیلی های دیگرشان صریح می گویند که نه، شما فقط از آیاتی می توانی استفاده کنی که روایتی از معصومین درباره آن آیه در تفسیر آن آیه در شأن نزول آن آیه وجود داشته باشد و إلا آیه در واقع از حجیت می افتد و برای شما قابل استفاده نیست، یک مقداری از این نظر تندتر هم اتفاق افتاده و مطرح شده که این نوع اخباری های معاصر بعضاً می گویند که می گویند اساساً آیات قرآن فقط برای مخاطبین همان عصر پیامبر مخاطبین مستقیم قرآن حجت هست و دیگر اصلاً از آن عصر وقتی خارج می شویم دیگر اصلاً حجیتی ندارد لذا ما باید در اصل برویم سراغ روایات و اگر در روایات اشاره به آیۀ شد آن آیه می تواند مثلاً تا حدودی مورد حجت قرار بگیرد مورد استناد قرار بگیرد و إلا این مسئله برایش مورد قبول نیست، آیات قرآن فراوان داریم در اینکه دستور و توصیه به اینکه تدبر در قرآن بکنید و دقت در قرآن بکنید و سراغ فهم قرآن بروید؛ اگر قرار بود که هیچ حجیتی نداشته باشد این آیات وجود نداشت این دستورات از جانب خدای متعال در قرآن می آمد،؛ در سوره نحل آیه 89 می  فرماید که

«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ۖ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَىٰ هَٰؤُلَاءِ ۚ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَىٰ لِلْمُسْلِمِينَ»

ما قرآن را نازل کردیم بر تو

 «تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ»

بیان برای همه چیز

سوره مبارکه نحل، آیه 89

 یعنی بیان همه اموری که مورد نیاز شما است البته مقصود امور دین هست، قرار نیست در قرآن ما آیاتی را در موضوعات دیگر الزاماً پیدا بکنیم یا در موضوعات علمی پیدا بکنیم.

مجری:

حاج آقا اینجا «وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ» آمده دیگر، یعنی ممکن است اینطور اشکال بشود که اصلاً خود همین آیه قرآن دارد خطاب به حضرت نبی مکرم اسلام (ص) این را می  فرمایند.

استاد عباسی:

بله ببینید اینکه قطعی است مخاطب اولی قرآن پیامبر گرامی اسلام هست و ما این را داریم نسبت به پیامبر که

«لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ»

پیامبر بیان بکند قرآن را، اصلاً ما می گوییم که اگر از غیر بیان پیامبر اکرم باشد یعنی ما نرویم سراغ بیان پیامبر اکرم وقتی که بیانی وجود دارد که اصلاً این آن انحرافی است که اتفاق می افتد و خیلی این انحراف را ما در مذاهب دیگر می بینیم که شکل دادند یعنی به جای اینکه بروند سراغ تفسیر پیامبر و اهل بیت، رفتند سراغ نظریات خودشان ذوقیات خوشان، «حسبناک تاب الله» گفتند و سنت پیامبر و ائمه معصومین را آمدند از کنار قرآن و تفسیر را آمدند از کنار قرآن حذف کردند، بحث ما در اینجا مرحله بعد آن هست که آیا این حجیت این آیات قرآن پیدا برای دیگران می کند؟ برای بقیه افراد می کند یا خیر؟ اساساً کلام قرآن کلامی است که در آن بیان وجود دارد، بله تفسیر پیامبر تفسیر اهل بیت، صحبت ما در آنها که کاملاً روشن است تا آنجای که ما ولو یک روایت داریم در رابطه با یک آیه باید آن روایت دیده بشود، عرض کردیم پاسخ آن دیده بشود، منسوخ آن دیده بشود، مقید آن، تمام موارد تخصصیات در آن رعایت بشود، اما آیا بعد از اینکه همه اینها دیده شد این آیه ظاهر این آیه حجیت دارد یا ندارد؟ یا آیه ی که این موارد را نداشت دیگر ما مطمین شدیم که پیامبر هیچ بیانی، کأنه آنقدر واضح است نیازی به بیان خاصی از جانب پیامبر نبوده، آقایانی که حالا می آیند گاهی اوقات صحبت این شد که به چه مشکلی بر می  خورد حالا ما بگوییم ظواهر قرآن بدون اینکه روایتی باشد حجت نیست به چه مشکلی بر می خورد؟ به این مشکل برمی‌خورد که بعضی از آقایان ناچار شدند برای اینکه بگویند حجیت ندارد ظواهر قرآن، بروند سراغ این مطلب که اصلاً قرآن که تحریف شده یعنی همین معدود اقوالی که می بینیم با استناد به بعضی از روایات ضعیف و به اصطلاح فاقد اعتبار درباره تحریف قرآن، همین آقایان هستند، یعنی بسیاری از اینها همین کسانی هستند که جریان اخباری گری را معتقد بودند و در حجیت ظواهر که نظرشان منفی شد آمدند بحث تحریف قرآن را هم مطرح کردند یک دلیلی برای خودشان آوردند با این عنوان، این پس یک آیه قرآن، آیات دیگر هم هست همین که وقتی خدای متعال به ما توصیه می کند که شما به قرآن مراجعه بکنید تدبر در آیات قرآن بکنید و آن قدر این قرآن را دارای بیان برای افراد می داند در سوره مبارکه نساء آیه 82 که این نکته را به افراد به مردم و به مؤمنین گوشزد می کند که بروید در قرآن دقت بکنید تدبر در قرآن بکنید و به این نکته برخورد خواهید کرد که در آن اختلافی نخواهید دید، اگر از جانب غیر خدای متعال بود

«وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا»

اگر از جانب غیر از خدای متعال آمده بود در آن اختلاف فراوان می دیدید

اگر ما در این آیات قرآن اختلاف فراوان نمی بینیم کجا این ندیدن اختلاف برای ما اثرگذار خواهد بود و می توانیم ما مراجعه بکنیم؟ جای که ظواهر قرآن یک حجیتی داشته باشد، وقتی به ما می گویند اصلاً شما حق نداری به قرآن مراجعه بکنی اصلاً کاری به کار قرآن نداشته باش، شما می توانی فقط یک تلاوت قرآنی داشته باشی ثوابش را ببری، ظاهر قرآن حجت نیست، اگر رفتی یک روایتی پیدا کردی آن روایت گفت این آیه قرآن را، آن وقت کفایت می کند و إلا نمی توانی بروی دیگر این آیه چه معنای پیدا می کند؟ «وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا» اصلاً دیگر معنا پیدا نمی کند.

مجری:

چه پله بالای را هم اشاره فرموده این آیه؛ نه تنها دیدن، نه تنها حجت بودن، بلکه به قضاوت گذاشتن این آیات به دست مردم سپرده شده.

استاد عباسی:

بله که می توانند مراجعه بکنند و این حالت و ویژگی را داشته باشند، بنابراین این آیات آیاتی هست که به صورت جدی دارد دستور بر این مسئله می دهد و توصیه می کند که مراجعه بکنند.

یک نکتۀ را حضرت آیت الله سبحانی در کتاب «موسوعة طبقات الفقهاء» خودشان آوردند من این را بیان بکنم از جانب ایشان، خیلی فکر می کنم راه گشا باشد؛ ایشان می  گویند که

«ذهبة الأخباریة إلی عن العمل بظواهر القرآن تفسیر بارأی تشمله الروایات المستفیضة واردة فی النهی عن تفسیر القرآن بارأی»

موسوعة الطبقات الفقها، سبحانی

می گوید اخباری ها معتقد هستند عمل به ظواهر قرآن تفسیر به رأی است و روایات مستفیضی وارد شده بر نهی از تفسیر به رأی قرآن مانند این روایت که هر کس قرآن را به رأی خودش تفسیر بکند در حقیقت به خدا دروغ بسته، ایشان می گوید که مرحوم محقق جواب داده تمسک به ظواهر قرآن بعد از تحقیق از آیات مخصص و مقید ناسخ و آنچه از اهل بیت (ع) در این زمینه وارد شده است عمل به قرآن و تدبر در آن است، همه آیاتی می گوید «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا» بارها و بارها نظیر این آیه در قرآن آمده ایشان می گویند که این مقصود چه است؟ مقصود همین ویژگی هست مراجعۀ به قرآن با همین ظوابط، با اینکه بروید شما ببینید ناسخی، منسوخی، مقیدی، مخصصی از آیات از روایات درباره آیه قرآنی آمده اما بعد از همۀ اینها چه؟ بعد از همۀ اینها آیات ظواهرش برای ما حجت هست یا خیر؟ اصولی می گوید هست اخباری می گوید نیست، اگر حجیت نباشد یعنی کأنه ما اجازه مراجعه نداریم، آنجای که یک روایت داریم از طریق آن روایت می آییم که دیگر مراجعه مستقیم به قرآن نیست مراجعه به روایت هست.

یکی از دلائل دیگری که حرف اینها اشکال دارد این همه روایاتی هست که ما در رابطه با عرضه روایات به قرآن کریم داریم که هر جای که شما روایتی دیدید روایات را به قرآنکریم ارجاع بدهید که این مطلب را ما جلسه گذشته گفتیم بیشتر روی آن مانور نمی دهیم فراوان هم در «تهذیب» شیخ طوسی هست هم در «احتجاج» طبرسی هست هم در «محاسن» برقی هست روایاتی که بحث ارجاع روایات به قرآن را بیان می کند، باید یک اصلی باشد یک مبنای در قرآن وجود داشته باشد که ما روایت را می خواهیم به آن عرضه بکنیم، اگر قرار باشد که خود اینها تماماً وابسته به روایات باشند هیچ چیزی از ظاهر آیات حجت نباشد دیگر معنا ندارد می گوییم این  روایت را من چیکار کنم؟ روایت از معصوم می فرماید که ارجاع بده به قرآن، به کدام آیه قرآن؟ می گوید به آن آیه ی از قرآن که روایتی در رابطه با آن توضیح داده و إلا نمی توانی ارجاع بدهی، اینهم یک اشکال.

امام معصوم (ع) آمدند یک در واقع ارجاعی را به افراد نسبت به قرآنکریم دادند؛ یعنی در آن آموزش های که معصومین (ع) به شاگردان شان دادند ارجاع به آیات قرآن، نحوه استدلال به ظواهر قرآن را آموزش دادند، عرض کردیم باز هم تأکید می کنیم بعد از آن گذراندن آن مراحل، در کتاب «تهذیب الاحکام» شیخ طوسی شیخ الطائفه أبی جعفر محمد بن الحسن الطوسی متوفی 460 که ما عرض کردیم در بحثی در یکی از جلسات یکی از به نوعی ظلم ها که نسبت به همین صاحبان کتب اربعه با اینکه خیلی آقایان اخباری نسبت به اینها می گویند ما احترام  قائل هستیم اصلاً اینها مال ما هستند اینها اخباری هستند و غیره، وقتی که ثابت شد در یکی از برنامه ها نسبت به شیخ طوسی که ایشان صاحب کتاب اصول هستند صاحب کتاب مفصلی در علم اصول هستند و با اینکه خودشان صاحب دوتا از کتب اربعه هستند اینطور مطرح کردند بعضی از آقایان که حالا ایشان که به هر حال اصلاً سنی بوده و بعد شیعه شده و مبانی را مثلاً اطلاع نداشته از آنطرف مبانی را آورده به این سمت و این مطالب نسبت به کسی که شیخ الطائفه علی الاطلاق یعنی در واقع به عنوان یکی از بزرگترین استوانه های شیعه که ما دوتا از کتب اربعۀ مان از ایشان است و ده ها کتابی که ایشان در علوم مختلف داشتند که حالا جواب آن قصه را دادیم ولی می خواهم عرض بکنیم که به نوعی انتهای اخباری گری این قصه هست که این عالِم به مزاح ما خوش نیامد می زنیم، آن عالِم را رد می کنیم، این عالِم ممکن است سنی بوده شیعه شده و حرف های اینچنیی، در کتاب «تهذیب الاحکام» شیخ الطائفه شیخ طوسی (رضوان الله تعالی علیه) در جلد اول این کتاب، چاپ دارالکتب الاسلامیه هست این کتاب، صفحه 61 روایتی را دارد خیلی روایت، روایت مفصلی هست به سندشان ایشان نقل می کند از حریز از زراره که

«قلت: لأبی جعفر علیه السلام»

به امام باقر(ع) عرض کردم

«الا تخبرنی من أین علمت وقلت»

به من آیا خبر می دهی که

«من أین علمت وقلت»

از کجا دانستید و فرمودید

تهذیب الاحکام، شیخ الطائفه أبی جعفر محمد بن الحسن الطوسی، متوفی 460، چاپ دارالکتب الاسلامیه، ج 1، ص 61

از کدام آیۀ قرآن فرمودید و دانستید

«إن المسح ببعض الرأس و بعض الرجلین؟»

که مسح کردن نسبت به بعضی از سر بخشی از سر و بخشی از پاها هست؟

ببینید یعنی در واقع طلب می کند آیه قرآنی که حضرت استناد باید بکنند و استناد می کنند، از کدام آیه قرآن این مطلب را متوجه شدید؟

«فضحک ثم قال: یا زراره قاله: رسول الله (ص)»

رسول خدا فرمودند

«و نزل به الکتاب من الله تعالی»

در قرآن این نازل شده است

«لأن الله تعالی یقول: فاغسلوا وجوهکم»

گفته صورت  تان را بشوید

«فعرفنا أن الوجه کله ینبغی له أن یغسل»

همۀ صورت سزاوار است که شسته بشود چون گفت صورت های تان را بشوید

«ثم قاله و أیدیکم إلی المرافق»

بعد آیه کریمه می فرماید:

«و أیدیکم إلی المرافق»

دست خودتان را بشورید تا بازو

«ثم فصل بین الکلامین فقال»

بعد می گوید فاصله انداخت بین این کلام و کلام بعد و گفت

«وامسحوا برؤوسکم»

مسح بکشید سرهای خودرا

«فعرفنا حین قال برؤوسکم ان المسح ببعض الرأس»

نگفت اینجا «فمسحوا رؤوسکم» گفت «برؤوسکم» سرتان را مسح بکشید بعضی از سرتان را، «ب» آورده این «ب» برای چه هست؟ «ببعض الرأس» یعنی بخشی از سر را

«لمکان الباء»

به خاطر اینکه در آیه باء استفاده کرده.

این استفاده از ظاهر قرآن هست بله امام معصوم دارند از ظاهر قرآن استفاده می کنند ولی زراره می خواهد بداند چطوری از آیه قرآن استفاده بکند از ظاهر آیه قرآن استفاده بکند، حضرت هم نفرمود فقط «قاله رسول الله» پیغمبر گفته دیگر نیاز ندارد ما استدلال بکنیم این‌قدر توضیح بدهیم برای شما، پیامبر گفته بعضی از سر را مسح بکنید، آیه قرآن گفته بود فقط مسح بکنید ولی بعضی آن را ما از کلام پیغمبر شنیدیم، می گوید نه، «لمکان الباء» ما از باء متوجه شدیم که اینجا باید بعضی از رأس باشد.

مجری:

یعنی اگر دقیقاً حالا همانطور هم که اتفاقاً می گویند، می گویند بالاخره الآن این آیۀ که بود را باز حضرات معصومین تفسیر و تبیین کردند و ما به خاطر این می پذیریم اما پس ما از این قرینه ای که خود از همان ضَحِکَ و از اینکه کأنه حالا با این سبک و سیاقی هم که حضرت عالی توضیح دادید کأنه آموزش می دهند به زراره چنین چیزی را.

استاد عباسی:

بله، زراره نفرمودند یعنی درخواست شان از امام نبود که شما بگویید که کدام یک از اهل بیت گفتند این کار را بکنیم، «من أین علمت» و بعد آیه قرآن می آورد یعنی یک چیز متداول که بیاید از امام معصوم بپرسد کجای قرآن این مطلب آمده از کجای قرآن این مطلب را پیدا بکنم، بله اگر یک جای امام معصوم فرمودند که قرآن نیست پیامبر فرمودند، همه باید اطاعت بکنیم، اما اینجا فرمودند رسول الله فرمودند «ونزل به الکتاب من الله تعالی» چرا؟ چون «لأن الله تعالی یقول» یعنی پیامبر اکرم که می گوید چون قرآن فرموده است پیامبر می گوید و شروع کردند حضرت توضیح دادن در حالی که می توانستند حضرت اگر این نبود توضیح ندهند بگویند بله آیه قرآن آیه وضو آمده سه مائده، ما هم بر اساس آیه وضو این مطلب را می گوییم این هم مثلاً اضافۀ که ما باید در تبیین بیان بکنیم، اما دقیقاً ویژگی را مطرح کردند و بعد می گوید که

«ثُمَّ وَصَلَ الرِّجْلَيْنِ بِالرَّأْسِ كَمَا وَصَلَ الْيَدَيْنِ بِالْوَجْهِ»

اضافه کرده به سر دوتا پا را و همانطوری که دوتا دست را به صورت اضافه کرده بود

«فَقَالَ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ»

که دوتا پا را تا کعبین شما باید مسح بکشید

«فَعَرَفْنَا حِينَ وَصَلَهُمَا بِالرَّأْسِ أَنَّ الْمَسْحَ عَلَى بَعْضِهِمَا»

باز ما متوجه می شویم وقتی که این آمده عطف بر رأس کرده گفته «وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ» عطف به رأس کرده یعنی بعضی از پا را، لذا همۀ پا را مسح نمی کشیم کمااینکه به صورت کلی غلط است که همه پا را غسل بکنیم و بشوریم به خاطر اینکه اساساً آیه به مسح است

«ثُمَّ فَسَّرَ ذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ لِلنَّاسِ فَضَيَّعُوهُ‌»

پیامبر برای مردم تفسیر کردند آیه را توضیح دادند آیه را، اما مردم آن را ضایع کردند

مردم که ضایع کردند مقصود «لِلنَّاسِ» مقصود اهل سنت هست که خلاف آن را آمدند انجام دادند لذا می بینید آموزش های اهل بیت هم همین هست.

یک نکته دیگری من در تتمه عرض بکنم خدمت شما باشم آن اینکه ما یک سری روایات هم داریم که دیگر مفصل تا برنامه های دیگر بیننده های عزیزمان همراهی کردند و می دانند معروف به روای حدیث ثقلین؛ حدیث ثقلین بحث به امانت گذاشتن دو ودیعه نزد مردم هست

«انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی اهل بیتی»

این دوتا ثقل را؛ ثقل اعظم قرآن، ثقل اصغر اهل بیت (ع)، این دو ثقل را نزد مردم به مانت گذاشته نبی مکرم که بعد به عنوان وصیت حضرت هم هست که این دوتا را من بین شما به امانت می گذارم

«مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعدِی»

تا آن موقعی که به این دو تمسک می کنید هرگز گمراه نمی شوید

یکی از کاربردهایش در اینجا است که این دو ثقل مستقلاً در کلام پیغمبر آمده، یعنی حتی دربعضی روایات به‌عنوان ثقل اکبر و ثقل اعظم در کلام پیغمبر آمده قرآن را بعنوان یک شخصی مستقل دارد، بله قطعاً قرآن بدون اهل بیت (ع) از وادی هدایت فاصله گرفتن  و گمراهی است، اهل بیت بدون قرآن هم، آنهایی که فکر کردند فقط اهل بیت آنها هم دارند مسر را اشتباه می روند، چون پیغمبر هردو را «مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا» نگفت «ما إن تمسکتم بالکتا» یا « ما إن تمسکتم باهل بیت» فقط «مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا» این دوتا «و لن یفترقا» اینها از هم دیگر جداناپذیر هستند نه شما می توانی قرآن بدون اهل بیت را تنها پیدا بکنی و استفاده کنید و هدایت بشوی، نه اهل بیت بدون قرآن را  ولی اینکه این شخصیت را مستقل ما باید ببینیم با همان ظوابطتان مستقل ببینیم یعنی اینکه باز دو مربته مفسر این قرآن بیان کننده شأن نزول این قرآن، مفسر این قرآن، مبین این قرآن، حافظ این قرآن اهل بیت (ع) هستند ولی آیا ما اعتباری برای ظواهر قرآن قائل می شویم؟ یا اعتبار قائل نمی شویم، که گفتم خروجی آن متأسفانه گاهی اوقات ملاحظه می شود بعضی از آقایان رفتند به سمت مسئله تحریف قرآن، که هرجایی که پیامبر و اهل بیت گفتند آنجا را ما می توانیم از آن تمسک بکنیم، خب گفتند پس این آیه در قرآن و جود داشته بقیه اش را ما نمی توانیم استفاده بکنیم به خاطر اینکه احتمال تحریف وجود دارد.

مجری:

حاج آقا یک سؤال، عذرخواهی می کنم، نسبت به کلیت این بحث، یعنی یک وقتی ما در خارج صحبت می کنیم می گوییم حجیت ظواهر را اینها نمی پذیرند، یک وقتی می خواهیم تطبیق بدهیم، خب زمانی که ما نگاه می  کنیم مثلاً در تفاسیر روایی، حالا تفسیر عیاشی تفسیر علی بن ابراهیم قمی از آن طرف تفسیر نور الثقلین بالاخره روایات بسیار زیادی گاهاً برای یک آیه چندین روایت ذکر کردند و بعید می دانم آیه ای باشد که روایتی در آن ذکر نشده باشد، بالاخره نتیجتاً آیا به یک آیه ای می رسد اخباری که بخواهد بگویدکه ما این را چون روایتی درش نیامده پس اصلاً از ظهورش هم استفاده نمی کنیم، با توجه به اینکه روایات زیاد هستند برداشت بنده این است که از تمامی ظواهر استفاده می کنند چون همه شان روایت دارند، آیا اینگونه نیست؟

استاد عباسی:

نه ببینید بعضی از آیات قرآن روایت ذیلش هست ولی روایت گاهی اوقات آمده یک بخشی از آیه را به مناسبت تبیین کرده آن بخش دیگر از آیه که روایت نسبت به آن ساکت است آن را باید چکار کنیم، اگر به اخباری باشد می گوید همین تیکه را، مثلاً ذیل بعضی از آیات روایت است فقط آمده شأن نزول را گفته، یا فقط آمده گفته که تأویل این آیه این است، این آیه مثلاً در رابطه با امیرالمؤمنین است تأویلش  امیرالمؤمنین است ، خب ظواهر این آیه مطالب دیگری هم دارد، محتوای قابل استفاده دیگری هم دارد که آن آیه به آن اشاره نکرده، آن آیه در رابطه با آن مطلبی ندارد ولی اگر این آیه را بگذاریم در کنار یک آیۀ دیگر و روایتی که ذیل آن آیه آمده ممکن است مطالب خوبی قابل استفاده باشد، لذا منفک کردن کامل یعنی بگوییم آقا فقط من به آیه ای مراجعه می کنم که یک روایت یا هرچه که روایت در رابطه با این آیه گفته مورد اعتبار هست ما را محروم می کند از یک سری از معارف قرآن کریم، بعد در این شیوه ای که می گویند حجیت ظواهر قرآن مورد لحاظ نیست و اینها مدل مراجعه می شود فقط و فقط روایی دیگر از آیات دیگر قرآن کریم به این شکل در فهم قرآن استفاده نمی شود، یعنی نمی آیند  دوتا، سه تا آیه دیگر را  در کنار این آیه قرار بدهند در جایی که ما مثلاً ممکن است روایتی نداشته باشیم در این رابطه.

مجری:

 احسنتم بسیار خب خیلی استفاده کردیم، بسیار زیبا و شیرین فرمودید ان شاء الله که بتوانیم معرفت مان را نسبت به قرآن همواره افزایش بدهیم؛بسیار خب بحث تا جاهای بسیار زیبایی پیش رفت و مستندات و ادله زیبایی را هم شنیدیم و چه روایت نابی که حضرت استاد هم این را آوردند و دیدیم الحمدالله کاملاً قابل استفاده بود، در تکملۀ این بحث اگر مطلبی هست استفاده می کنیم.

استاد عباسی:

بله نکته ای که در رابطه با جریان مربوط به حجیت ظواهر عرض کردیم تکمله بحثمان این است احتمامی که اهل بیت (ع) مانند همین روایتی که از زراره عرض کردیم، که فراوان اتفاق افتاده، احتمامی که از اهل بیت (ع) نسبت به قرآن کریم وجود داشته، که مردم هم نسبت به قرائت قرآن و هم نسبت به فهم قرآن و تأمل در مبانی قرآن آموخته بشوند و فرا بگیرند و پیگیری داشته باشند، این مطلب را به ما نشان می دهد که به‌عنوان یکی از ادله استنباط احکام شرعیه قرآن به‌صورت مستقل به همین شرایط عمل خواهد کرد، و اینطور نیست که ما تنها یک دلیل و یک منبع داشته باشیم برای استنباط احکام شرعی آن هم روایات اهل بیت (ع) باشد و ترداً للباب بعنوان مؤید،  چون نتیجه اش این می شد دیگر، مؤید آنچه که به‌عنوان روایت داریم ما یک آیه قرآن را هم در کنار این مطلب می آوریم لذا جریان اخباری گری، به‌ویژه جریان اخباری گری در معاصر، جریان های نواخباری گری، اینها کمترین توجه را در استنباط احکام به قرآن دارند، و تمام تمرکزشان نسبت به روایات اهل بیت (ع) هست، و با قرآن سنخیت زیادی ندارند، و فاصله از قرآن می گیرند، اگر حجیت ظواهر قرآن کریم را کنار بگذاریم در واقع قرآن باید بشود مؤید، آن وقت ناسازگار هست با همه این مطالبی که عرض کردیم، با یکی از ثقل ها در کنار روایات اهل بیت (ع) بودند و بحث ارجاء دادن روایات به آیات قرآن کریم، اینها همه مخدوش می شود، بله با حجیت ظواهر قرآن یک سری نکات ممکن است در ذهن بعضی ها بیاید، که شاید اصلاً اینها به این خاطر حجیت ظواهر را کنار گذاشتند که اگر قرار باشد حجیت ظواهر باشد بعد فلان مطلب ممکن است از آیات قرآن کمتر به دست بیاید، و ما نتوانیم استفاده بکنیم، بعضی ها درمقابله با بعضی از سؤالات و شبهات گفتند بهتر است که ما بگوییم این قرآن اصلاً یا آن قرآن نیست یا تحریف شده است، ظواهرش هم وجود ندارد، حضرت وقتی که بیایند خودشان آن قرآن اصلی را می آورند و با این چیزها از بعضی از سؤالات و شبه ها، در حالی که نه عقیده شیعه مطلقا این نیست، و این تهمتی که از جانب وهابیت نسبت به شیعه مطرح شده در دوره های گذشته و همواره علمای شیعه پاسخ دادند، هیچ جایی برای و رود ندارد و متأسفانه این نوع نگاه به قرآن یک آفت این چنینی دارد که موجب تعنه دیگران یا کسانی بیایند این را علم بکنند، در مقابل شیعه بگویند این قول پس احتمالاً قول همه شیعه هست و بر علیه شیعه که خب شما قائل به تحریف قرآن باشید شما قائل به نکات این چنینی باشید، و آسیبی که در طول تاریخ در سده های اخیر ما خوردیم گاهی اوقات از این جهت بوده با یک نگاه درست مبنایی به مبانی دین و منابع مورد اعتبار دین نگاه نشده.

مجری:

احسنتم بسیار خب، خیلی ظریف خیلی نکته دقیقی بود که دقیقاً ما اگر کلاه خودمان را بگذاریم قاضی بخواهیم به استدلال ها و آن چیزی که بنا است بر اساس آن عمل بکنند و فقه شان را بخواهند بر اساسش بچینند اخباری ها بخواهیم نگاه بکنیم خب طبیعتاً تنها چیزی کمه به آن استناد می شود روایات خواهد بود و آیاتی که در ضمن روایات خواهد بود، پس آن عصاره و چکیده تمام اینها شد روایات، پس قرآن بعنوان ثقل اکبر جایش کجا است که حضرت استاد به خوبی توضیح فرمودند، فقط یک نکته ای که بعضاً شنیده می شود و مورد استناد اخباری ها هم قرار می گیرد این است که در خود قرآن بعضاً آیه هایی داریم ما که می آیند توصیه می کنند که «لایمسه إلی المطهرون»، این قرآنی که نازل شده برای شما نیست بلکه فقط برای مطهرون است که حالا در ضمن تفسیر خود مطهرون فقط اهل بیت را بعضی از تفاسیر ذکر می کنند، یا در کنار آن بعضاً آیاتی است که به پیامبر دستور می فرمایند که بله ما این قرآن را بر تو نازل کردیم تا تو این را تبیین بکنی برای مردم، نه اینکه خود مردم بخواهند این را ببینند، در پاسخ به این نوع آیاتی که در خود قرآن آمده و ممکن است از آن برداشت بشود که بالاخره این ظواهر قرآن حجت نیستند چه پاسخی باید داد؟

استاد عباسی:

بله ما اشاره به هم روایات و هم بعضی از آیات فکر می کنم جلسه گذشته کردیم نسبت به ممنوعیت و حداقل روایات را یادم هست که روایاتی که می گوید مثلاً «من فسر قرآن برأی و غیره» اینها باید جمع بشود با آیات و روایاتی که توصیه به استفاده از قرآن می کند، و جمع اینها به همین نکته است که بله  یک جاهایی از قرآن آمده نفی کرده یا نهی کرده، یک جاهایی هم دستور به تدبر در قرآن روشن بودن فهم، و عمومی بودن خطابات، هم در آیات داریم هم روایات داریم وجه جمع اینها این است که همانی که عرض کردیم که بله ما سراغ قرآن می خواهیم برویم با خط کش اهل بیت (ع)  و نبی مکرم باید بریم، با بیان اهل بیت (ع)  برویم ولی این به این معنی نیست که این ظواهر برای ما از حجیت می افتد الّا اینکه اهل بیت برای ما مطالب را بیان بکند، جایی که اهل بیت (ع) برای ما روایتی هست و آن روایت مبین کل مقصود آیه است از آن استفاده می کنیم، خیلی از روایات معصومین در جهت تأویل هست ما این تأویل را می پذیریم و تأویل را قبول می کنیم مورد استفاده قرار می دهیم، با همه اینها که «لتبین للناس ما نزل الیهم» جمع بین اینها و آن چیزی که ما بعنوان ظاهر قرآن داریم به آن مراجعه می کنیم، می شود اینکه ما این دو را باید در کنار هم، همانطور که عرض کردیم اینها ثقل قرآن هستند، اهل بیت هم ثقل در کنار قرآن هستند، باید با این خط کش با کلمات معصومین (ع) و با نگاه کردنی که آیا روایتی دارد یا ندارد،  ناسخی دارد یا ندارد، مقیدی دارد یا مخصصی دارد یا ندارد،  همه اینها را نگاه بکنیم، و بعد برداشت، حالا این ظاهر چیز، من یک عبارتی را خواندم از یکی از علما جلسه گذشته که الآن این ظاهر قرآن که «فإذا قمتم إلی الصلاة فغسلوا و جوهکم و ایدیکم» یا آیۀ که در رابطه با روزه که چند روز دیگر ماه مبارک رمضان هست که «کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم» ما هیچ مسؤلیتی مقابل این آیه نداریم، اگر روایتی پیدا کردیم، کردیم، اگر نکردیم باید بگذاریم کنار آیه را؟ خیر خب این واضح خطابات است، خطابات را به لسان عربی مبین، برای مردم خدای متعال آوردند، و جالب است اتفاقاً روایاتی ما درایم که بیان جواز تمسک به قرآن، آقایانی که می گویند کتب اربعه، و سفارش به تدبر در آن، در «اصول کافی» از امام صادق (ع) از پدر و اجداد گرامی شان حدیث طولانی هست ،در ضمن آن می فرمایند که

«فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ»

اصول کافی،ج4، ص 407

بر شما باد به قرآن، در آن تاریکی در شبه هات جایی گیر کردید به قرآن مراجعه بکنید، از قرآن استفاده بکنید،  علامت های فراوانی در کافی جلد 4، صفحه 407،  و روایات فراوان این چنینی که جمع بین این دو همین مطلبی هست که خدمت تان عرض کردم، که بله اگر کسی کاملاً کنار بگذارد بیان معصومین و نبی مکرم را به تنهایی سراغ قرآن برود بخواهد عبارتی و بیانی غیر از آن ظاهر برای خودش استفاده بکند می شود «من فصل القرآن برأیه» چون تفسیر قرآن به رأی همین است که اصلاً من ظاهر را می گذارم کنار یک چیز دیگر، می گویم مقصود این آیه این است، تفسیر قرآن اگر از اهل بیت (ع) باشد، دقیقاً درست است به خاطر اینکه آنها آگاه به قرآن هستند، قرآن نزد آنها هست، آنها مفسر واقعی هستند، ولی اگر یک نفر  غیر اهل بیت (ع) بخواهد ظاهر را بگذارد کنار اگر در محدوده ظاهر قرآن دارد صحبت می کند بادیدن این روایات، شأن نزول و غیره، یعنی اینکه رفته از کلام عربی، از ادبیات عرب بدست آورده معنای این کلمه این است ،خب این حجیت خودش را دارد، ولی اگر بخواهد با ذوق خودش خلاف آنچه که اهل بیت بیان کردند، خب این بله همان تفسی به رأی باطلی هست که در روایات آمده، جمعش هم همین است که اینها باید کنار هم دیده شود، اما این به معنای این نیست که ما کلاً آیات را می گذاریم کنار تا یک روایتی، ببینیم و هرچه آن روایات گفت دیگر ما نسبت به بقیه آیه ممکن است آن روایت در رابطه با یک تکه یک بخشی از آیه مطلبی داشته باشد بقیه را ما باید بگذاریم کنار و دیگر آنجا برای ما غیر قابل استفاده بشود نه این گونه نیست.

مجری:

احسنت، بسیار خب خیلی ممنون لطف فرمودید، خب الحمد الله تا اینجا بحث را پیش بردیم و نوبت رسید به این تایم آخر که در اختیار شما بینندگان عزیز هست، صدای شما را خواهیم شنید، و ان شاء الله اگر فرصتی هم باشد پیام هایی که بدست ما رسیده  ان شاء الله اینها را هم بازگو خواهیم کرد، و از استاد معظم و مکرم می خواهیم که پاسخگو باشند ان شاء الله؛ جناب آقای اخبار از تهران پشت خط هستند، آقای اخباری در خدمت تان هستیم بفرمایید.

بیننده:

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالیم،  صلی الله علی محمد و آله الطاهرین، اللهم عجل لولیک الفرج

عرض سلام و ادب و احترام جناب آقای عباسی و مجری محترم و همه بینندگان و محبین اهل بیت (ع) که امیدوارم که ان شاء الله همه تان صحیح و سالم و تندرست باشید و تشکر از کل تیم شبکه محترم ولیعصر انجام خواهم داد.

آقا من یک صحبت با حضرت استاد دارم که شما هیچ راهی برای من نگذاشتید به‌جز اینکه ما الآن بنشینیم فقط گریه کنیم، خدا شاهده من بغض در گلویم هست، آقا شما خیلی دارید به ناحق می زنید، حاج آقای عباسی این درست است، شما خدا شاهد است گریه ما را در آوردید، این چطور کوبیدن یک شیعیان است، بزرگوار شما آیه می خوانید روایت می خوانی، بعد روایت را می گذاری، روایت را می خوانی برای اینکه کوچکش کنی، شما این روایت را پس چرا می خوانی، شما که روایتت جوابش در آن هست دیگر.

مجری:

آقای اخباری بزرگوار الحمد الله شما با سبک و سیاق برنامه آشنا هستید و حالا اینجا بحث بحث علمی است حالا جدای از این صحبت هایی که هست، آن حقی که از نظر شما درست است همین را بفرمایید ما همه ان شاء الله استفاده خواهیم کرد،

بیننده:

نگاه کنید بزرگوار اول از این بگویم که ، آن روایتی که خواندید اگر  روایاتی از ما شنیدید عرضه بکنید به قرآن اگر مخالف قرآن بود فضربوا علی الجدار این شما عالم هستید، این صراحت دارد هیچ چیز ندارد، این بیشتر شبیه یک تقیه است دیگر، ما و إلّا که برعکس است،اگر شما قرآن را برائت خواندند اگر گفتند «ید الله فوق ایدیهم» می روی قرآن را می گذاری ظاهرش را کنار و روایت را می چسپی که هیچ شبیه خدا نیست، این دقیقاً برای تقیه بوده، حضرت چطور می توانسته جلوی آن هم داعشی بگوید نخیر حرف من را بچسپ، این تقیه است، شما دائم این حرف را می زنید، همه حرف هایت را هم می چینی.

استاد عباسی:

آقای اخباری ببینید یک نکته صحبت های ابتدایی شما که  معمولاً هر موقع زنگ می زنید یک بحث های احساسی اینطوری هم دارید، باید گریه کنیم  و اینطور بشود، اینها را گذشتیم رسیدیم به بحث علمی تان، الآن اینکه شما می فرمایید که تقیه ،در  جایی در خود روایت نوشته شده تقیه یا استنباط حضرت عالی هست که تقیه هست؟

بیننده:

شما یک دندان روی جیگر بگذار، بگذار من چند دقیقه صحبت بکنم، چشم آن را هم می گویم، نگاه کنید بزرگوار شما کار را جلو نمی برید، چرا؟ چون شما مقلد هستید، و شخص شما با این همه نبوغی که دارید کارشناسی های شبکه ولیعصر (عج) که واقعاً بهترین آدم های روزگار شیعیان ما هستند، عاقل ترین شیعیان ما هستند، محبت کنید این تقلید را بگذارید کنار هر کدام تان یک نور و هدایت گر هستید، ولی تا وقتی که می گویید من باید بروم دنبال آن فتوایی که مجتهدم داده درستش کنم، برایش روایت جور کنم، اینکه دارد پوست ما را می کند، ما باید بنشینیم گریه کنیم فقط، من از کجایش بگویم، و الله قسم به جان بچه های قسم 42 مورد ایراد نوشتم فکر کنم شما 40 دقیقه بیشتر صبحت نکردید، اول از این شما دارید برای چیزی که از قبل برایت صد در صد قطعی است، می گردی دنبال دلیل،

استاد عباسی:

آقای اخباری ببینید الآن گفتید بگذار من بگویم، ما گذاشتیم، دارد طول می کشد شما گفتید، الآن حرف های خود شما در تناقض با حرفه های گذشته تان است یک بار دیگر آمدید در این برنامه گفتی شما هم نیم دقیقه هم به اندازه 30 ثانیه هم حرف درست نمی زنی که آقای مجری گفتند که ایشان حداقل سه دقیقه یک روایت را پشت سر هم خوانده ترجمه کرده، گفتید شما همه باطل هستید الآن می گوید شما با نبوغ ترین آدم های شیعه عاقل ترین آدم های شیعه هستید اگر این را بگذارید کنار، حالا اینها را کاری نداریم، من از شما سؤال کردم شما گفتید این روایت، روایت تقیه ای است، عرض کردم در روایت آمده که من این را به تقیه می گویم یا شما دارید استباط می کنید از روایت اینکه تقیه ای هست؟ این را توضیح بده

بیننده:

الآن عرض می کنم، من خواهش می کنم شما را به آقا اما زمان (عج) قسم می دهم صدای من را قطع نکنید،

مجری:

نه قطع نمی شود شما که الحمدالله از اول دیدید برنامه را بادید نقادانه هم دیدید 42تا اشکال به قول خودتان نوشتید، خب از این فرصت باید استفاده بکنید بجای اینکه یک سری بحث های احساسی را مطرح بکنید همان اشکالات را بگویید، الآن این سؤالی که استاد بزرگوار پرسیدند شما همین را پاسخگو باشید،

بیننده:

باشه چشم، نگاه کنید من گفتم 40 دقیقه شما صحبت کردی  42تا ایراد نوشتم گفتم یک دقیقه از کلام شما را پیدا نمی کنم احتمال 99/99، که 30 ثانیه نگفتم گفتم یک دقیقه که در آن ایرادی نباشد، نه اینکه همه  اش باطل است، شما کلام بنده را جلوی خود بنده تحریف می کنی، فقط داری ما را می زنی و تحقیر می کنی، شما افتادی به جان اخباری ها، بعد اصلاً نمی گذاری هم که ما دلیل هایمان را به شما بگوییم، صحبتی با شما بکنیم، شما خودت به من بگو کجای این روایت گفته روایت را بگذار کنار، اصلاً این مفهوم ندارد، این روایت مفهومی که شما می خواهی ندارد اولاً از این، ثانیاً اجازه بده من چندتا مورد را پشت سر هم صحبت بکنم وسط کلام بنده بی زحمت نیا، از مورد اول می  خواهم بگویم خیلی سریع، شما اول به ما می گویی سراغ اصول فقه نرو پس چرا خودتان اینقدر اختلاف دارید اگر آیات تمام کننده کار است، این چه حرفی است شما می زنید اگر ما اختلاف داریم اخباری ها اختلاف برداشت از روایت دارند،  این دلیل نمی شود تقلید را ثابت نمی کند، چه ربطی به تقلید دارد، چه ربطی اصلاً به اصول دارد، شما مگر اصل این را ثابت کردی، شما که نه تحریف تقلید را ثابت کردی خلاف حرف بنده بود بدون اخذ دلیل، اخذ قول مفتی بدون اخذ دلیل نه آن را ثابت کردی از آن گذشتی

استاد عباسی:

یک ترمز کوچک بزن، گفتیم یک بحث یک بحث برویم جلو، بحث اول شما این بود نسبت به همین روایتی که من خواندم، که این روایت واضح است تقیه ای است، یک سؤال از همین مطلب شما پرسیدم که این تقیه در روایت آمده یا شما دارید استنباط می کنید که این روایت تقیه ای است، این را برای من توضیحی بدهید بعد می رویم سراغ بقیه موضوعات،

بیننده:

بزرگوار شما دلیل  آوردی ثابت بکن این روایت مراد شما را این روایت شاهد مثال است،

استاد عباسی:

شما حرف من را رد کردی دیگر من روایت خواندم می گویم روایت می فرماید احادیث ما را به قرآن عرضه کنید، من فضربوا علی الجدار هم نگفتم، گفتم آن مقداری که موافق با قرآن هست بگیرید بقیه را استفاده نکنید نگیرید، شما می فرمایید این روایت تقیه  ای است، واضح است تقیه ای است دارم سؤال می کنم شما که داری حرف من را رد می کنید می گویی روایت تقیه ای است در مقابل داعشی ها بود، یا از روایت بیاور یا به من بگو استنباط خودت کردی یا خیر، همین.

بیننده:

حاج آقای عباسی من که نمی توانم الآن بیایم چندین سال مطلب را به شما بگویم بزرگوار یک خورده تندتر صحبت بکن بگذار به همه اینها برسیم  گیر شدید نده، من حرفم را زدم مردم فهمیدند شما حرفت را زدی مردم فهمیدند

استاد عباسی:

نه شما حرفت  را باید دلیلت را بیاوری، شما گفتید تقیه ای است،

بیننده:

آقا دندان روی جیگر بگذار دارم جواب می دهم، شما روایت را می خوانی  ثابت می کنی که آقا (صلوات الله علیه ) فرمودند در بین تعارض بین قرآن و روایت قرآن را بچسب، این را بگو از کجا در آوردی، من که می دانم این روایت تقیه است،

استاد عباسی:

آقای عزیز من روایت را خواندم، ترجمه کردم، شما می گویی این روایت تقیه ای است اینکه این تقیه ای است را از کجا آوردید؟ همین را بگو دیگر، اصلاً من اشتباه ترجمه کردم شما می خواهی درست ترجمه کنی، یا روایت را عربی اش را بخوان ترجمه کن، شما که گفتی من خواندم تقیه ای هست یا باید در روایت نوشته باشد تقیه ای است یا استنباط کردی، بگو استنباط کردم.

مجری:

واضح است دیگر آقای اخباری

بیننده:

بزرگوار شما توقع نداشته باش که بنده مثل شما قائل به این باشم هرچه که علمای اخباری گفتند سمعاً و طاعتا این چه حرفی است شما می زنید،

مجری:

شما خودتان بالاخره یک اشکال کردید، دیگر، اگر با مبانی تقیه شما آشنا هستید، خب شما دارد استدلال می کنید به یک صحبت می گویید تقیه ای بوده اگر با مبانی تقیه آشنا هستید حالا نمی دانم در ذهن تان هست آیا رسول الله هم تقیه می کرده است از چه کسی تقیه می کرده یا نه، بنده برایتان حالا در ضمن همان روایت، حالا آن روایتی که استاد هم نخواستند این را بازگو بکنند، که «فضربوها علی الجدار»، می فرمایند که از هشام بن حکم در اصول کافی هم ذکر شده جلد 1، صفحه 69، از آقا امام صادق (ع) که

« خَطَبَ النَّبِي صلي الله عليه و آله و سلم بِمِنًي فَقَالَ: أَيُّهَا النَّاسُ مَا جَاءَكُمْ عَنِّي يُوَافِقُ كِتَابَ الله فَأَنَا قُلْتُهُ وَ مَا جَاءَكُمْ يُخَالِفُ كِتَابَ الله فَلَمْ أَقُلْهُ»

اصول کافی، ج 1، ص 69

این روایتی است از رسول مکرم اسلام، حالا این حضرت از چه کسی تقیه کردند اینجا؟

بیننده:

این صراحتی ندارد، اینکه کلام من است بگذار کنار، گفته آنچه که شما از کجا می دانید که این کلام حضرت مخالف آیه قرآن است، نمی دانید بعد آمدی به تهمت می گویی اینها برگشتند قرآن را تحریف می کنند خودشان را نجات بدهند، می گویند قرآن منحرف است، چون خودشان، این چه کلامی است من 50 تا اصولی اسمش را بیاورم که قرآن را منحرف می دانند؟

استاد عباسی:

آقای اخباری شاخه به شاخه نپرید بیننده ها بتوانند نتیجه بگیرند

بیننده:

شما ثابت کن کلام حضرت مخالف قرآن است

استاد عباسی:

اجازه بده این

بیننده:

بزرگوار مگر ثابت کردی، کلام آقا در آن آیه قرآن

استاد عباسی:

آقای اخباری گوش بدهید من نمی گذارم اینطوری ادامه بدهید باید جواب من را بدهید، اینجا روایت روی تصویر است که

«عن النبی و عن الأئمه قالوا إذا جائکم منا حدیث فاعرضواها علی کتاب الله»

عرضه کردن که دیگر واضح است روشن است، عرضه کنید به

«فما وافق کتاب الله فخذوه و ما خالفه فطرحوه او ردوه علینا»

شما گفتی این روایت تقیه ای است، سؤال کردم در روایت نوشته تقیه ای است یا شما استنباط کردی تقیه ای است؟ دلیلش را به من بگو، اگر این را جواب دارد می رویم دومی، جواب ندادی نمی رویم دومی.

بیننده:

حضرت استاد من که رفتم 20 سال روایت خواندم وسایل الشیعه، 30 هزار جلد، اصول کافی ، من لایحضر، بعد هم کتب اربعه را شما می گویی کتب اربعه من همچین اعتقادی به این چیزها ندارم، این همه روایت خواندم نهج البلاغه خواندم تفسیر روایی خواندم این یعنی 20 سال کار، من ضامن اینکه شما روایت نخواندی که نیستم، این همان فقه است، همان درایت است، شما چرا تهمت هم زدی، گفتی اخباری ها گفتند روایت بچسب،

استاد عباسی:

آقای اخباری سؤال من خیلی واضح است، اگر نمی خواهی جواب بدهی

بیننده:

این یک فهم است، این همان خانواده حدیثی است

مجری:

ببخشید حاج آقا، آقای اخباری عذرخواهی می کنم اینجا بنده بعنوان مجری برنامه، بعنوان کسی که باید حفظ بکند علمیت شبکه را علمیت بحثی که انجام می شود، وظیفه ای به بنده محول شده، به بنده این اجازه را نمی دهند که مابقی بینندگان هم پشت خط هستند، من الآن احساس می کنم کاملاً بحث را شما وارد یک فضای احساسی کردید، وارد یک فضای کاملاً غیر علمی کردید، حضرت استاد دارند می گویند من یک سؤال ساده پرسیدم شما این را پاسخگو باشید، به این شاخه و آن شاخه پریدن باعث می شود که علمیت برنامه زیر سؤال برود، خواهش می کنم همین پاسخ را بدهید ما هم ان شاء الله بحث را به  یک جایی برسانیم، اگر چنین امکانی برایتان وجود ندارد خب پس با شما باید خداحافظی بکنیم.

بیننده:

خب بزرگوار شما کرنومتر بگذار ببین من متواتر چند ثانیه صحبت کردم، بابا کلام را نمی گذارید به 20 ثانیه برسد، بگذار

مجری:

شما علمی صحبت بکنید تا انتهای برنامه ما می رویم شما ادامه بدهید به بحث تان، علمی صحبت بکنید ما هیچ مشکلی نداریم اما از این شاخه به آن شاخه پریدن

بیننده:

الآن عرض می کنم، وقتی که بحث خانواده حدیثی را که تشکیل بدهیم، بگذار من چند دقیقه صحبت کنم جواب این سؤالت را در آن حرف هایی که می زنم یکی‌یکی می فهمی، فقط این‌قدر عجالتاً بدان شما، من باقی حرف هایم را که می زنم شما مثلاً مگر می توانیم بیایی بدون روایات معنی این آیاتی که می گوید انبیاء (ع) امکان داشته اشتباه بکنند، اصلاً پیامبر را « لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ » یعنی نستجیر بالله آقا رسول الله (ص) ذنب داشته، گناه داشته؟

مجری:

الآن از این شاخه به آن شاخه که کلاً به یک درخت دیگر پریدید شما، بحث سر اینها نیست

بیننده:

نه وقتی که ما می بینیم برای آیات تفسیر نداریم از خودمان، نمی توانیم، وقتی که می بینیم آیاتی که می گویند ما تبیان هستیم، بیان للناس هستیم «هذا بیان للناس، قرآن عربی مبین، هذا تبیان اللناس»  ما که وقتی که می بینیم اینها معنی نمی دهد در ظاهر اختلاف است، این درست نیست، یا « وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ» خیلی آیات دیگر، شما یک بسم الله الرحمن الرحیم را من قول می  دهم حاج آقای عباسی نتوانند معنی کنند، معنی فارسی لفظ به لفظ، وقتی که ما می بینیم این قرآن، این کلامی که هست و روایات، نمی فهمیم از آن طرف هم روایات شدیدی است خود این بزرگوار فهمیدند که «إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ» اینجا چرا زراره مگر کم شخصیتی بود، چطور نفهمید «وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ» باء بای بعضیت است، بعدش هم من تا آنجایی که یادم هست

مجری:

خب آقای اخباری عزیز شما بنا نیست پاسخ بدهید دیگر، حالا نمی دانم چه بساطی است که تماس می گیرید با آقای عقیل هاشمی آنجا استاد می گویید و آنجا صحبت هایتان بسیار کاملاً از این رو به آن رو می شود و اینها اینکه چه سری در کار است ما نمی دانیم، فقط یک سؤال ساده حضرت استاد پرسیدند خواستند که شما جواب بدهید، ما هم به شما تماماً فرصت دادیم، بینندگان هم همگی قضاوت خواهند کرد، و می بینند که الآن سبک و سیاق بحث کردن شما چطوری است، حالا تا انتهای برنامه اگر قرار باشد اینطوری پیش برویم که اصلاً کلاً شبکه باید اینجا یک مشکلی برای پخش پیش می آید شما یکسره صحبت های غیر علمی و احساسی انجام می دهید که هیچ ربطی هم به این مقدار از بحثی که ما انجام دادیم ندارد و تمام آنها هم در جای خودش قطعاً پاسخگو خواهیم بود، بسیار خب تشکر می کنم جناب آقای اخباری عزیز، اگر نکته  هست حاج آقا بفرمایید.

استاد عباسی:

بله من فقط این نکته را بگویم چون وقت بینندگانمان هم رفت، ببینید ما این هم فرصت دادیم، حالا ایشان می گوید کرنومتر بگذاری من چند ثانیه صحبت کردم، شما الآن برو خودت بعد که دوباره آپلود می شود برنامه شما از روی سایت ببینید واقعاً چند دقیقه صحبت کردید، و جلسات دیگر، اصلاً حرف ما این نبوده که ما به روایات کاری نداریم، العیاذ بالله روایات را می خواهی بگذاریم کنار نمی خواهیم از روایات استفاده کنیم، بله قرآن هم به روایات معصومین (ع) فهمیده می شود اصل قرآن اصلاً حرف ما چیز دیگری است، شما از لحظه اولی که آمدید بلافاصله گفتید که این روایت واضح است تقیه ای است، گفتم آقا شما یا به  من بگو کجای روایت نوشته تقیه، جایی داخل است یا داری استنباط می  کنی، شما هیچ کدام را جواب ندادید، حالا نشدید دلیل بیاورید، حتی من نخواستم دلیل بیاورید شما می خواستی بگویی من استنباط می کنم خودم که ما هم بفهمم بالاخره اخباری ها هم استباط می کنند، دیگر ما اگر استنباط کنیم بد است، اگر اخباری های استنباط کند این روایت تقیه ای است ولو اینکه دلیلی نداشته باشد خوب است، لذا ما روی سیاق علمی بحث بکن ده تا بحث را برو جلو ما حاضریم ده تا جلسه فقط به شما اختصاص بدهیم ولی با ملاک و معیار خودش.

مجری:

احسنتم، بسیار خب برویم سراغ تماس بعد، آقا امیر از قم پشت خط هستند، آقا امیر در خدمتتان هستیم بفرمایید.

بیننده:

با عرض سلام خدمت شما و جناب استاد عباسی، و با آرزوی سلامتی برای هردو بزرگوار، من این بحث را که دنبال می کردم دیدم، خب صحبت های بسیار خوب جناب استاد را دیدم، توانمندی شما را در اجرا دیدم، آقای اخباری را دیدم، این به نظرم رسید که هردوطرف چه اصولیون چه اخباریون، برچسب زنی زیاد است، یعنی من فکر می کنم به خاطر این است که ما درک نمی کنیم که دیگر داریم به اینجا می رسیم که به عدد انفس خلائق ما فرقه داریم، یعنی هر کس برای خودش صاحب فکر می شود صاحب نظر می شود چه در مسائل دینی ، چه در مسائل دنیوی مثل پزشکی، اقتصادی، سیاسی، بالاخره در فضای مجازی هم که الآن هست، هر کس تریبون دارد این را انعکاس می دهد، بهتر است با اندیشه افراد ما موجه بشویم تا بیاییم سراغ مسائل شخصیتی و شخصی و اینها من یک چیزی بعنوان مقدمه رسید به نظرم، و این را خواستم بگویم، که بعدش اگر من خودم صحبتی می کنم خودم مورد برچسبی قرار نگیرم، خودم با عینک خاصی دیده، نشوم، من خودم آشنا هستم با این بحث ها و با این درس هایی که در حوزه های علمیه خوانده می شود از قدیم من می دیدم که حالا یک سری کلیاتی در علم اصول فقه مطرح می شود بحث حجیت ظواهر و اینها، اصلاً معنای حجت چیست، چیزی که ما با آن احتجاج می  کنیم، حالا این چیزی که احتجاج می کنیم با آنچه لوازمی داریم، چه ملزوماتی داریم، این بحث هایی است که بحث های دقیقی است که متأسفانه در فضای مجازی انجام نمی شود، در شبکه ولی عصر هم به خاطر زیق وقتی که دارید یا به خاطر نوع مخاطبینی که دارید به اینها نمی پردازیم، لذا کلی گویی زیاد انجام می شود، متأسفانه من منکر این نیستم چه بسا مسلط باشید به اینها به همه این مسائل ولی با این کلی گویی ها چیزی حل نمی شود وقتی که یک شخصی می آید می بیند قرآن این همه ترجمه های متفاوت از قرآن در بازار است، ترجمه های فارسی عربی، این همه می بیند که تفسیرها چیزهای گاهاً متضاد متناقض را با آیات نسبت می دهند.

مجری:

آقا امیر عزیز عذر خواهی می کنم زیاد فرصت نداریم اگر لطف کنید چون بقیه هم پشت خط هستند.

بیننده:

بله، خب ببینید اینها اگر می گوید ظواهر حجت هستند، یعنی برای خود شخص معنادار هستند؟ بله اگر اینطوری بگوییم، حجت مساوی معنادار بودن، است بله برای هر کسی معنا دارد، هم قرآن معنا دارد هم روایات معنا دارد، اما اگر حجت به این معنا است که ما بتوانیم،  بافهم خودمان احتجاج بکنیم، بگوییم من این را فهمیدم تو هم باید به این تعظیم بکنی، باید این را بپذیری، این در توان ما نیست، ما کلی آیات متشابه داریم اصلاً آیات محکم معلوم نیست کدام  است، می گوییم آیات محکم، می گوییم آیات متشابه، ولی متشابه و محکم معلوم نیست، حتی در روایات هم، دلالت روایت ها هم چه کسی گفته همه روایات دلالت شان ،دلالت قطعی است، در خیلی جاها ظنّی است، اینکه می گوییم حجیت ظاهر نمی خواهیم با کلی گویی فریب بدهیم همدیگر را من فکر می کنم این بحث ها تنقیح نشده کامل مشخص نشده، چه بسا یک اخباری منظورش این باشد که فقط امام معصوم است ،که می تواند یک معنا و برداشتی ارائه بدهد از قرآن و از آن دفاع بکند و به وقت خودش برایش معجزه هم بیاورد برای اثباتش، و به وقت خودش مباهله هم بکند، وإلّا من یک برداشتی می کنم آن آقا یک برداشتی می کند، یک قرن بعد فلان عالم اصولی می  آید برداشت بهتری می کند، آن یک قرینه را ندیده، این یک قرینه را دیده، بالاخره این حجیت یعنی چه؟

استاد عباسی:

آقا امین من یک سؤال خدمتتان داشته باشم اولاً تشکر می کنم از شما، بابت بحثی که فرمودید، نکته  اول که فرمودید، بچسب زنی و اینها، حقیقتاً ما سعی و تلاشمان این بوده که اصلاً وارد این محتوا و این موضوع نشویم، نکتۀ دیگری که می فرمایید در رابطه با حجیت و اینها و این بحث ها اتفاقاً ما کلی گوی نکردیم، ما رفتیم دقیقاً سروقت جزئیات یعنی از روز اول گفتیم تقلید یعنی چه، همه اینها را کلمه به کلمه،توضیح دادیم منقح کردیم در برنامه، یعنی بیست و خرده ای قسمت است، حالا اینکه شما می گویید که ظواهر برای هر کسی یک مفهوم و معنایی دارد ولی این حجیت فقط امام معصوم، ما بحثمان این نبود که آیه قرآن را همه‌مان می توانیم بخوانیم و حجیت از آن در بیاوریم، اصلاً بحث سر استنباط است که فقط فقیه می تواند انجام بدهد، یعنی کسی باید باشد که به همه آیات مسلط باشد، حالا شما این مطلب را می خواستم از شما سؤال بکنم که اگر یک فقیهی که 20 سال 30 سال 50 سال وقتی گذاشته مسلط به آیات قرآن بقول شما ترجمه قرآن، حتی خودش ترجمه قرآن دارد و کار کرده و روایات را دیده، اینجا این ظاهر قرآن اگر از آن متشابهات نباشد، چون اگر بخواهیم نسبتِ به همه چیز شکاکیت و نسبی گرایی که اصلاً معلوم نیست ظاهر چه هست، محکم چیست متشابه چیست که خب هیچ برداشتی هیچ وقت نمی توانیم بکنیم، اما همین مقداری که الآن ما بیان کردیم آیا روشن می شود واجازه استنباط از قرآن بعنوان یک منبع اصلی یک مجتهد دارد یا خیر، این برداشت شما، برداشت تان را بفرمایید تا بحثمان خاتمه پیدا کند، همانطور که داریم «طلب العلم فریضة علی کل مسلم و مسلمه» هرکسی که در باب تعلم برود دنبال یک علم یا برود دنبالش که یاد بگیرد در طی زمان برداشت ها متفاوت و متکامل گاهی اوقات یک برداشتی دارد در عمرش، ما در بین علامه ها داشتیم فقیه داشتیم علامه داشتیم، در باب اینکه آب چاه اگر چیزی بیفتد نجس است، روی اینها دیگر خودتان استاد هستید می دانید، ما اینها را داشتیم نظرها عوض می شود همان فقیهی که 20 سال کار کرده، 30 سال کار کرده، می رود حج دور طواف فتوایش عوض می شود، مشخص است که اینها معنا دارد، مفهوم دارد ولی کاملاً هر شخص که خودش اگر موظف باشد برود دنبال علم بله برای خودش شخصاً حجت است، برای خودش کار می کند، آن دنیا هم به خدا می گوید خدا من این مقدار تلاش کردم این مقدار فهمیدم، به اندازه فهم خودم خب به این معنا بله، به این معنا اگر حجیت را بگیریم حجیت بگوییم چیز بشود، هیچ کدامش مشکلی ندارد، کسی نمی گوید کلمات قرآن محمل است، منتهی مسئله این است، معناهای متفاوتی مفاهیم متفاوتی ما برداشت می کنیم، بله می شود راجع به کلیات بیاییم بگوییم یک کلیاتی مشترک است، ولی اصلاً حتی نسبت دادنش به آیات محل مناقشه است، شما ببینید می گویید آیات متشابه و محکم بیارید یک جایی فصل الخطاب لیست کنید، لیست آیات متشابه اینها است، لیست آیات محکم هم اینها است، که همه مسلمان ها رویش اجماع داشته باشند، پیدا نمی کنید، کاملاً نسبی است بله ممکن است من و شما یک برداشتی شبیه هم داشته باشیم، ولی این نه برداشت من بر شما حجت است، نه برداشت شما بر من حجت است، هردو مکلف هستیم برویم دنبال علم و خودمان تعلم کنیم، این بحث تقلیدی که می کوبند به این معنا  نیست که همه در جهل بمانند، به این معنا است که همه بروند دنبال علم و حتی اگر رجوع جاهل به عالم می شود برود از عالم علم را یاد بگیرد، برود از عالم ماهیگری را یاد بگیرد، نه ماهی بگیرد،

استاد عباسی:

ببخشید اینکه می گویید شما مقدور است واقعاً؟ یعنی اینکه همه بروند، یک نفر اگر بخواهد برسد به جایی که معانی بدون بیان بدون لغت، بدون تفسیر بدون روایت، بدون نحوه برخورد اینها با هم دیگر، نحوه رفع تعارض ها اینها را بداند، باید 30 سال وقتش را خالی بکند، فقط بنشیند کار علمی بکند، فقط بنشیند درس بخوانند آیا واقعاً این برای همه مسلمان ها شهرهای دور نزدیک، روستا، جاهای مختلف، برای همه آدم ها با همه شرایط و تحصیلات  شرایط سنی واقعاً همچین چیزی مقدور است و آن وقت اینطوری نمی شود مثلاً ما بگوییم به تعداد همه، بله اگر همه واقعاً رفتند همه این شرایط را، ولی آیا واقعاً ما می توانیم این مطلب را توصیه کنیم به همه مردم بگوییم آقا شما خودتان، حجت بین شما و خدا خودت هستی و آیه قرآن و روایت و اینها بتوانی بدست بیاوری، آیا این مقدور است واقعاً ؟

مجری:

کمتر از یک دقیقه فرصت داریم مختصراً بفرمایید.

بیننده:

با توجه به گسترش تکنولوژی با توجه به گردش آزاد اطلاعات اینکه هر روز ما راحت تر می توانیم دسترسی پیدا کنیم به منابع، با توجه به اینها چرا که نتوانیم، حتی ما زمان ملاصدرا، که دیگر یک آدم ظاهرگرا نیست، خود ملا صدرا می گوید تقلید برای آدم های مجانین و کسانی که خیلی ضعیف هستند از لحاظ ذهنی بر آنها واجب است، دیگر ما بقی همه باید بروند دنبال علم باید همه بروند دنبال کسب علم، شما آموزش و پرورش را می توانید اصلاح بکنید، خیلی از دروسی که لازم نیست، ضروری نیست بعداً ارائه بدهید، چرا شدنی است، همه اش

استاد عباسی:

حالا این را ان شاء الله بحث خواهیم کرد صدایتان خیلی بریده بریده می آید ان شاء الله این را بحث خواهیم کرد اگر شد که باز هفته آینده خدمت شما باشیم که ما قبلاً توضیح دادیم که حقیقتاً شدنی نیست یعنی این گردش آزاد اطلاعات که شما می گویید ما الآن بعض از مناطق حتی درسترسی به اینترنت پرسرعت هم و جود ندار، ما آن مرحله اول که دانستن عربی که لسان آیات و روایات است، خیلی از افراد این زبان را نمی شناسند و نمی دانند.

مجری:

اصلاً هرچه بیشتر پیشرفت می کنند اتفاقاً دایره این اطلاعات هم بیشتر می شود باید علم بیشتر آموزش پیدا کند،

استاد عباسی:

علم بیشتری بله حالا این را، ممنون هستیم از شما ان شاء الله باز هفته آینده مفصل بحث می کنیم،

مجری:

ان شاء الله، متأسفانه فرصت به پایان رسید تشکر می کنیم آقا امیر عزیز که با برنامه خودتان همراه بودید، و عذر خواهی می کنیم از جناب آقای هاشمی و دیگر عزیزانی که پشت خط بودند متأسفانه فرصت نشد صدایشان را بشنویم، ان شاء الله در برنامه های آینده صدایتان را خواهیم شنید، و استفاده خواهیم کرد، تا دیدار اینده خدا نگهدار.

«والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته»

 


عصر ایمان>

شبکه ولی عصر عصر ایمان استاد عباسی اجتهاد تقلید