شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
عصر ایمان حجت الاسلام و المسلمین عباسی

قسمت سی و یکم برنامه عصر ایمان با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین عباسی


بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 21 فروردین 1400

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

عزیزان بیننده سلام وقت شما بخیر باشد خیلی خوش آمدید به شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج) و برنامه عصر ایمان،در خدمت شما خواهم بود بنده و در خدمت کارشناس محترم برنامه جناب حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای عباسی و افتخار این را دارم که امروز در خدمت شما باشم، من خدمت آقای عباسی عزیز هم عرض سلام کنم و إن شاءالله برنامه را آغاز کنیم؛ سلام علیکم آقای عباسی عزیز خیلی خوش آمدید.

استاد عباسی:

سلام علیکم و رحمة الله،بنده هم خدمت بینندگان عزیز و گرامی شبکه جهانی حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) عرض سلام و ادب و احترام دارم امیدوار هستم که هر جای این عالم هستید تحت توجهات خاصه مولای مان حضرت بقیة الاعظم (روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا) زندگی خوب و ایمانی و سراسر نشاطی را داشته باشید.

مجری:

إن شاءالله که خداوند این ساعت را جزء سال اعمال ما در آخرت قرار بدهد و بینندگان و إن شاءالله برنامه خوبی را بتوانیم تقدیم حضور عزیزان بیننده کنیم ، طبیعتاً موضوع بحث ها گذشته اگر مایل هستید یک مقداری اشاره بشود به آن بحث، بحث نو اخباری ها است و اینکه اینها یک سری عقایدی دارند در خصوص اینکه حالا چون در آن‌طور که فرمودید هفته گذشته در خصوص بحث علم رجال و درایه که اینها منکر این علم هستند و ادعا می کنند نیازی به بحث علم رجال نیست به گستردگی، یک مقدار بیشتر برای مان توضیح بدهید تا إن شاءالله به موضوع اصلی بحث بپردازیم.

استاد عباسی:

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصرٍ ومعین ثم الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم مصطفی محمد و علی اهلبیته الطبین الطاهرین و لعن دائم علی اعدائهم اجمعین الی قیام یوم الدین.

بحثی را که ما در برنامه عصر ایمان داشتیم بیننده گان عزیزی که پیگیر بحث بودند که در جریان هستند و نکاتی را ما ابتداً برای عزیزانی که تازه به جمع بیننده گان برنامه عصر ایمان یا شبکه ولی عصر (ارواحنا له الفداء) پیوسته اند عرض می کنم و آن اینکه جریانی به‌هرحال به راه افتاده در مقابل جریان اصیل دینی در مذهب تشیع و مکتب تشیع که آن داشته های شیعه را دارد مورد هجمه قرار می دهد، در گذشته ما یک جریان اخباری گری در قرون مختلف داشتیم که یک جریان علمی بودند اختلاف نظرها و دیدگاه های با جریان اصولی بر سر نحوه اجتهاد داشتند اما بالقطع و الیقین آن چیزی که الآن دارد اتفاق می افتد در فضای غالباً مجازی در رابطه با این مسئله به عنوان نو اخباری گری، این تیشه به ریشه مذهب زدن است و آن هفته های اول بعضی از بیننده های ما در پیام هایشان در تماس هایشان که حالا مگر اینها چه خطری دارند؟ مگر اینها چیکار دارند می کنند؟ حالا آنها هم یک دیدگاهی دارند بالاخره یک تعداد محدودی هستند که می گویند حالا برویم خودمان سراغ روایات، مردم بروند سراغ روایات به جای اینکه تقلید اتفاق بیفتد مستقیماً مراجعه اتفاق بیفتد، این‌طوری که شما برنامه شروع کردید شاید به این شکل نباشد ولی هر چه داریم جلوتر می رویم و جلوتر آمدیم این مسئله بروز و ظهور بیشتری پیدا کرد که اینها مسئلۀشان فقط یک تقلید ساده نیست فقط این نیست که بگوییم حالا در این مسئله فقهی تقلید نمی کنند بلکه در خیلی از بحث های اعتقادی هم اینها ورود پیدا کردند نحوه مواجه شان با علمای اسلام، نحوه مواجه شان با حتی مبانی اسلام یک حالتی است که دارد می رود به سمت انحرافات جدی تر کما اینکه بیننده  های که پیگیری کردند بعضی از همین آقایانی که ما نقد کردیم آنها را در برنامه، رسید کارشان به جای که خیلی از چیزهای دیگر را علاوه بر اینکه به علماء توهین های جدی کردند مانند توهینی که ما در برنامه اشاره کردیم و کلیپ آن پخش شد نسبت به علامه حلی (اعلی الله مقامه الشریف) توهین های بسیار بسیار بیشتری نسبت به بزرگان و زعمای دینی و بعد هم اخیراً در همین آستانه نیمه شعبان اینها منکر مسئله جمکران شدند منکر مسئله تشرف خدمت حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) شدند توسط بزرگان و می بینیم که آرام آرام دارد جریان می رود به سمت انحراف های جدی اعتقادی، یعنی مانند بعضی از جریان های انحرافی که ما سال های قبل داشتیم مبارزه می کردیم با آنها مثل جریان وهابیت بروند سراغ اینکه یک مطلبی را از یک کتابی کتاب علمای دین یا حتی روایتی بردارند بعد با حالت تمسخر برخورد بکنند با حالت توهین برخورد بکنند و این خیلی بد هست، یکی از موضوعاتی که اخیر به آن پرداختیم این بود که اینها منکر علم اصول فقه و اینها که شدند که در جریان مرجعیت هست که جای خود، رسیدند به اینجا که مسئله علم رجال و درایه را هم خیلی از اینها مطرح کردند که اینها همه مطالب بی فایده هست علم رجال و درایه زمان اهل بیت (ع) نبوده شما برای خودتان یک علم رجال و درایه درست کردید و نیازی به اینها نیست ما مثلاً حالا کتب اربعه را معتبر می دانیم و یک سری از منابع دیگر و از همان روایات استفاده می کنیم که وقتی حتی ما روایت نشان دادیم از اهل بیت (ع)، روایت از امیرالمؤمنین آوردیم، روایت از حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) آوردیم دستوری که حضرت داده بودند که روایات را از افراد ثقه بگیرید، اینها همان را هم آقای زنگ زد در برنامه و گفت که فلان روایت این روایت تقیه ای بوده، وقتی سؤال می کنیم از کجای مطلب فهمیدیدشما تقیه ای است؟ بدون هیچ سند و مدرکی دیگر حاضر به ادامه پاسخگویی نسبت به این ماجرا نیست.

مجری:

یک چیزی واقعاً مسلمی است اینکه بالاخره در هر بحثی باید به متخصص آن رجوع کرد؛ در خصوص اینکه مسائل دین به مربوط است اگر ما یک گره آن را بخواهیم باز کنیم اینها به هم تنیده است اگر یک آن را ما بخواهیم شُل کنیم طبیعتاً می رسد به آنجا که حالا شما می فرمایید یک گوشه یک چیزی خیلی ناچیز شاید مثلاً ابتداً منکر بشوند آخرش می رسد به بحث شاید عمیق  تر از آن چیزی که حتی تصور کنیم.

استاد عباسی:

بله همین‌طور هست، وقتی ما به آنها می گوییم که باید روایات را بررسی جدی داشته باشیم سند روایت را بررسی بکنیم تا بتوانیم برویم سراغ متن روایت، می گویند شما می  خواهید به روایت های اهل بیت عمل نکنید می خواهید از روایات استفاده نکنید و الا شما همین‌طور روایت را، می گوییم اتفاقاً ما می خواهیم استفاده کنیم ولی با اطمینان از اینکه این روایت از امام معصوم صادر شده، ما اگر امام معصوم در زمان حضور امام معصوم بودیم کلامی را حضرت می گفتند بله نیاز به هیچ علم دیگری نبود چون ما داشتیم مستقیماً می شنیدیم، اگر یک روایت را ما یقین پیدا کردیم از امام معصوم صادر شده، می رویم بر اساس آن کار فقهی می کنیم و نظر می دهیم، ولی آیا الآن وقتی بین ما و امام معصوم بیش از هزار سال فاصله وجود دارد امام معصومی که روایت را بیان کردند و راوی های که، و بارها این کتاب ها و این روایت ها نوشته شده و باز نویسی شده نسخه خطی بوده مجدداً کار شده مجدداً چاپ شده و همه این آدم های که این کار را انجام دادند غیر معصوم بودند یعنی جز امامی که این روایت از کلام ایشان صادر شده، حتی اصحاب و صحابه امام معصوم که معصوم نبودند لذا از طریق غیر معصوم آمده بنابراین احتمال سهو، احتمال خطا، احتمال اشکال در نقل روایت در مطالب روایت وجود دارد لذا به عنوان یک ابزار ما از این استفاده می کنیم.

مجری:

این بحثی که شما دارید نمونه تاریخی هم بسیار دارد چون من یادم هست در یکجای دیدم که در زمانی که قرآن جمع  آوری می شد یک حرف «واو» می خواستند حذف کنند معنی آیه کلاً عوض می شد و حتی به خاطر آن شمشیر کشیده شد، این همین اصطلاح تصحیف هست که در علم رجال هست، من می خواهم وارد اصل بحث امروزمان بشوم بحث تصحیف؛ اینها که ادعا می کنند علم رجال را مثلاً شاید لازم نیست گسترده کرد و اینها، در تصحیف چه می کنند؟ آیا این چالش بزرگی برای شان مطرح نمی شود؟

استاد عباسی:

ببینیدنکته همین هست که ما دررابطه با مسائل علمی دینی وقتی که می گوییم رجوع به متخصص یک فریبی از جانب اینها نسبت به عموم شیعه اتفاق می افتد آن هم که می گویند شما عقل داری شما متوجه می شوی شما بزرگتر از این هستید که بخواهید مثلاً بروید از این و آن تقلید بکنید و می آیند بسیاری از کارهای علمی را تحقیر می کنند کوچک می کنند، ببینید بزرگواران بیننده گان عزیز واقعاً زحمتی که در طول تاریخ برای پاسداشت میراث شیعه، روایات اهل بیت (ع) میراث شیعه است، فقه شیعه میراثی است که به دست ما رسیده در طول این هزار و اندی سال با آن ویژگی ها، شما به من بفرمایید که قبر شهید اول کجاست؟ شهید اول آن‌گونه به شهادت رسیده که جنازه ایشان را سوزاندند و به باد دادند در دریا ریختند، شهید ثانی به همین شکل، اینها با این زحمت کار انجام شده به دست ما رسیده بعد اینها تحقیر بکند، می گوییم کاری ندارد که، شما مثلاً نرم افزار بردار یک جستجو بزن  ببین روایت درست است غلط است مثلاً تمام شد شما هم استفاده بکن، من یک کتابی اینجا آوردم برای بینندگان عزیزمان که زحمت استاد بزرگوارم حضرت آیت الله حسینی قزوینی هست که شبکه حضرت ولی عصر تحت اشراف ایشان هست به نام «دراسات فی اساتید الکتب الروائیه» دو جلد بحث هست یعنی دو جلد کتاب هست که این دو جلد کتاب را من اطلاع دقیق ندارم ولی می دانم محققینی سال ها کارکردند روی این، ما می گوییم یک کتاب است دیگر، مطالب مثلاً نوشته می شود آقایان که می گویند کتابی نوشته می شود جالب است وقتی که می خواهند با مردم حرف بزنند مردم را زده بکنند مردم را بی حوصله بکنند عربی کتاب هم بلد نیستند بخوانند می گویند این کتاب فارسی دارد ترجمه دارد یا ندارد؟ البته این کتاب عربی است چرا؟ چون مال متخصص آن نوشته شده که باید عربی بداند اگر عربی ندادند اصلاً نمی تواند با این کار بکند، این کتاب چیکار کرده؟ غیر از اینکه شرح حال و زندگی صاحبان کتب روایی مثل مرحوم کلینی صاحب کتاب کافی آورده، به یکی از بحث  های که پرداخته همین ماجرا است که در کتب روایی تصحیف اتفاق می افتاده که حالا من موارد را می آورم بعد تصحیف ها را آمده یک به یک بررسی کرده و اینکه نتیجه چه می  شود و اصلاحی آن چه هست آن را هم آورده و موارد دیگر مانند اینکه آمده اینکه چه راوی از چه راوی می تواند روایت نقل بکند فلانی روایتش مثلاً مرسل به حساب می آید اگر از فلانی نقل بکند یا خیر که خود این توضیح دارد عرض می کنم مثلاً چون این موضوع بحث مان نیست خلاصه عرض بکنم که اگر روایتی یک نفر از یک نفر نقل کرده می گویند این مرسل است، مرسل است یعنی چه؟ یعنی اینکه این دو نفر تاریخ وفات و تاریخ نقل حدیثشان، تاریخ تولد نفری که شاگرد هست که نقل کننده هست از نظر اینکه زمانی که بتواند روایت را بپذیرد با این شخص با همدیگر خوانایی ندارد یعنی یک‌دفعه می بینی ده سال بعد از وفات این، این به دنیا آمده یا دقیقاً در یک سال این از دنیا رفته این به دنیا آمده، این حداقل سن اگر بگوییم پنج سال هم بگیریم برای فهم روایت یعنی شنیدن روایت و یاد گرفتن روایت، این ندارد، این مرسل می شود، بسیاری این کاری که اینجا اتفاق افتاده محققینی زحمت کشیدند نه برای تعبیری که اینها به کار می برند برای اینکه کنار بزنیم روایت را نه، اتفاقاً برای اینکه اگر روایتی اشتباهاً کنار گذاشته شده به خاطر اینکه دقت در تحقیق نشده که بالاخره این مرسل به حساب می آید یا نمی آید، این تصحیف شده تصحیف آن این است یا این و خیلی فرق می کند، عبدالله بن سنان با عبدالله بن مُسکان ما همدیگر متفاوت است دوتا شخص مختلف هستند ممکن است اصلاً صحت روایاتشان با همدیگر متفاوت باشد، این دو جلد کتاب هر جلد کتاب حدود 1000 صفحه فقط روی همین مسائل مربوط به اساتید کتب روایی بحث کرده و کار علمی انجام داده، این را ما اگر قرار باشد که بگوییم بگذاریم کنار نتیجه چه می شود؟ نتیجه این می شود که این اختلافی که الآن در فتاوا می بینیم یا نکاتی که گاهی اوقات مسائلی که در این بیان احکام و غیره می بینیم تبدیل بشود به هزار برابر این، چرا؟ به خاطر اینکه مردم...

مجری:

در واقع اینها همه را جمع می کند به یک جا چه بسا به قول شما روایتی صحیح بوده اشتباهاً کنار گذاشته شده باشد یا بر عکس.

استاد عباسی:

بله یعنی ما با یک مبنای داریم آن کسی که این تحقیق را انجام داده یا بر اساس این تحقیق به نتیجه می رسد براساس مبنایش دارد عمل می کند که روز قیامت پاسخگوی خدای متعال خواهد بود که من اگر آمدم به مردم گفتم که دیدگاه امام صادق (ع) این است که این کار را شما انجام بدهید من به نتیجه و جمع بندی رسیده بودم از اسناد، ولی وقتی این نیست اتفاقاً اینها فکر می کنند اگر این نباشد همه آدم ها از روی روایات یک نظر می دهند در حالی که جالب است خود اینها بیشترین اختلاف را با هم دارند یعنی خود این آقایان اخباری و نو اخباری هر کدام یک حرفی می زنند چرا؟ به خاطراین که اگر مبنا داشته باشی کلاً ممکن است در یک موضوع سه تا بنا باشد دوتا مبنا باشد ولی اگر مبنا نداشته باشی هزارتا، هر کسی یک مبنا برای خودش درست می کند یعنی بدون مبنا هر کسی بدون مبنا نظر می دهد.

مجری:

چون‌که در آن حالت هر کس برای خودش یک مبنای می گذارد که ممکن است هزار و یک اشکال داشته باشد و این هیچ وقت متحد نمی شود و این خیلی ضروری هست، خیلی جالب بود، خود مرجعیت یک بحث عقلی و نقلی دارد یعنی هم عقل انسان بر این دلالت دارد هم نقل بر این مباحث، حالا با هر گرایشی که باشد طرف اگر اخباری هم که باشد همین‌طور است حالا که نو اخباری ها که کلاً حتی اخبار را گذاشتند کنار تقریباً، خود تصحیف را برای ما توضیح می دهید بیشتر که بدانیم مثلاً این تصحیف خب الآن فرض کنید من رفتم در یکجای کتاب اصول کافی را گرفتم باز کردم دیدم چقدر این حدیث جالب است مثلاً اینجا به جای مثلاً من خواندم قبلاً «أبناء الله» مثلاً «أنباءالله» الآن دیدم «أنباءالله» این چه است؟ دقیقاً همان بحث تصحیف است دیگر، شنیده بودم که در مثلاً یکی از کشورها آمدند کتاب را چاپ کردند دوتا نقطه را جابجا کرده، این دو نقطه جابجا شده معنی را زیر و رو کرده، این را باید از کجا بفهمیم کسی که به این علوم مسلط نباشد یا در این علوم کار نکرده باشد.

استاد عباسی:

ببینید بحث تصحیف این را ما داریم بیان می کنیم برای بیننده های عزیزمان اگر بیننده ای در وادی مباحث علم دین  وعلوم دینی نیستند شاید بگویند که حالا الآن من چیکار کنم این را؟ ما می خواهیم بیننده های عزیزمان بدانند که چه سنگلاخ های چه سنگ های در مسیر بوده و علمای آمدند تلاش کردند این را از سر راه برای فهم دین فهم درست دین بردارند و چقدر زحمت دارد این که می گویند یک نفر مجتهد هست یعنی چه؟ یعنی اینکه باید تسلط به این علوم داشته باشد اگر ما ده دقیقه یک ربع نشستیم گوش کردیم حال گوش کردن هم حتی نداشتیم سخت مان بود آقا این بحث چقدر سنگین هست، آن عالِم باید این بحث را صدها و هزاران بحث مانند این را حلاجی کرده باشد.

حالا تصحیف چه است؟ ببینید از قدیم مرسوم بوده چون صنعت چاپ که نبوده، الآن در صنعت چاپ یک مقداری می توانیم بگوییم که دقت بالا رفته و خطا در چاپ کتاب پایین آمده در عین حال باز هم می بینیم که غلط تایپی به اصطلاح امروزی وجود دارد یعنی گاهی اوقات یک کتاب دو بار سه بار چهار بار مقابله می شود ملاحظه می شود دو مرتبه می  دهند به فرد جدید می خواند اما از جلوی چشم انسان آن غلط تایپی که مثلاً «الف و لام» را به اصطلاح مثلاً سلام را نوشته سالم، ممکن است از جلوی چشم انسان دور بشود و متوجه نشود انسان، قدیم چطور بوده؟ قدیم این بوده که افراد می آمدند کتابت می کردند املا می کردند یک کتاب را از رویش مثلاً یک کتاب یک نفر از کسی امانت می  گرفت می برد می داد به کسی که اهل کتابت و اهل املا بود یا دستخط خوبی داشت و مطمین بود که با غلط کم مثلاً این کار را انجام می دهد این کتاب را می داد یادداشت برمی‌داشت یعنی دقیقاً کلمه به کلمه می نوشت، هم می خواند هم می نوشت هر دو را انجام می داد، بعضی ها بودند که گروهی بودند یک نفر فقط می خواند و یک نفر کتابت می  کرد املا می کرد آن مطلب را و این می شد کتابی که مثلاً در اختیار دیگران بود که حالا بعد ها می آید از این نسخ خطی دستی تبدیل می شود به نسخ چاپ سنگی، آن اولین چاپ  های که بوده که آن هم باز از روی همین دستخط ها تبدیل به چاپ شد که مثلاً وقتی می خوانیم خب الآن خیلی ها وقتی بخوانند اصلاً سخت شان است یعنی حتی متوجه نمی  شوند چه نوشته آن‌قدر اینها ریز می نوشتند که خب کاغذ گران بود برای اینکه از کاغذ صرفه جویی کنند حتی شاید بعضی از بیننده های ما قدیم تر دیده بودند بعضی کتاب های حوزوی بود که یک مرتبه در حاشیۀ کتاب باز مثلاً یک چند خط مطلب خیلی ریز خلاف جهت حتی نوشتار یعنی نوشتار از بالا به پایین بود این از چپ به راست یک حاشیۀ در چاپ کتاب بود حتی که از مثلاً کاغذ استفاده بشود و غیره، آن وقت در این مسئله چه اتفاقی می افتاد؟ این تصحیف که ما عرض می کنیم اینکه نگارش ها در نگارش ها در یک کلمه نگارش یک کلمه گاهی اوقات کلمه جابه‌جا می شد مثلاً نام شخصی یزید بود می شد در مثلاً برید، یعنی نوشته همان نوشته بود فقط نقطه کم و زیاد می شد، عنوان و حروف سرکش روی آن گاهی اوقات جابجا می شد، نقطه ها مثلاً ستاً می شد شیئاً، الآن نزدیک ماه مبارک رمضان هستیم یک روایتی هست در بعضی منابع که اگر کسی بعد از عید فطر شش روز را روزه بگیرد ستاً را مثلاً روزه بگیرد این ستاً مثلاً در روایت آمده شده شیئاً یعنی یک چیز یک مقدار دیگری روزه بگیرد مثلاً می شود، گاهی اوقات معنا خیلی عوض می شود گاهی اوقات معنا کم عوض می شود، به این می گویند تصحیف؛ حالا این تصحیف یا اینکه تصحیف در سند اتفاق می افتد که این حروف و اینها به اصطلاح نقطه و اینها جابجا می شود، گاهی حرف جابجا می شود و گاهی اوقات یک حرف یا یک کلمه حذف می شود مثلاً إبن أبی عبدالله می شود إبن عبدالله، محمد أبی عبدالله الکوفی می شود محمد بن عبدالله الکوفی که اصلاً ممکن است فرد تصور بکند که اینها دو نفر هستند و بوده و مصداق دارد، من دو سه نمونه را از مصادق عرض بکنم جاهای که تصحیف اتفاق افتاده؛ در کتاب «معجم الرجال حدیث» آیت الله العظمی خوئی (رضوان الله تعالی علیه) جلد 21 صفحه 109 در ذیل کلمه یزید می گوید:

«روی الشیخ بسنده عن عمر بن اُذینه عن یزید عن أبی جعفر وأبی عبدالله (ع)»

معجم الرجال حدیث، آیت الله العظمی خوئی، ج 21، ص 109

که در تهذیب شیخ از جلد هشتم باب احکام الطلاق حدیث 147، بعد می گوید:

«کذا فی الطبعة القدیمة أیضاً، ولکن»

در چاپ های قدیمی هم همین آمده که عن یزید عن أبی جعفر، اما

«ولکن فی النسخة المخطوطه: برید»

در نسخه خطی این نام برید هست

«وهو»

این یرید چه کسی است؟

«وهو الصحیح»

این برید صحیح است

یعنی بین نام یزید و بین نام برید در سند این روایات برید درست است، مثلاً برید مثلاً می شود برید بن احمد بصری، یزید می شود یزید بن مثلاً عنوان مثلاً کوفی، اصلاً دوتا آدم کاملاً متفاوت می شوند، یعنی می خواهم توضیح بدهم برای بیننده های مان روشن بشود؛ یعنی من باشم و این روایت؛ اگر این روایت را مثلاً یزید نامی یزید بن مثلاً چه آورده باشد نقل کرده باشد ممکن است این راوی مشکل داشته باشد و من اصلاً روایتش را نپذیرم، اما اگر راوی برید باشد ممکن است روایت را بپذیرم و برای من حجت باشد، این مطلب چطوری قابل فهم است؟ چطوری قابل دسترسی است؟ ما باشیم و اصول کافی، ما باشیم و تهذیب الاستبصار، اصلا می توانیم به این برسیم؟ نمی توانیم هم از آن طرف ما قسم بخوریم که بله حتماً صاحب تهذیب شیخ طوسی (اعلی الله مقامه الشریف) یا صاحب کافی مرحوم کلینی حتماً این مطلب را دیده و این مشکل را بر طرف کرده و بعد روایت را نقل کرده، یعنی اگر نوشته یزید واقعاً نظرش یزید است، ممکن است به اصطلاح ایشان توجهی به این تصحیف در نقل روایت پیدا نکرده باشند یا اگر هم پیدا کردند به این نتیجه و جمع بندی برای خودشان رسیده باشند، بله قول خودشان برای خودشان بین خودشان و خدای خودشان معتبر است آن کسانی هم که در آن زمان از ایشان می گرفتند مطلب علمی و دین را می گرفتند چون ایشان را مجتهد و متخصص آن زمان می دانستند این مطلب برای شان قطعی بوده ولی امروز نمی توانیم به این مطلب ما یقین داشته باشیم إلا اینکه کار بکنیم و از طریق این علم دستیابی پیدا بکنیم.

مجری:

خودش یک نمونۀ است که چقدر این علم ضروری هست و بدون اینکه انسان بداند نمی تواند مراجعه کند به روایت آن چیزی که می خواهد.

استاد عباسی:

بله قطعاً همین‌طور است.

مجری:

لذا است اینجا خودش به ما می گوید ما به متخصص این امر رجوع کنیم.خب بحث تصحیف و بحث مهمی که مطرح کردید و داشتید نمونه هایش را برای ما می گفتید، قرار بود نمونه دوم هم بیاورید که یک چالشی ممکن انسان در همین بحث تصحیف در جای دیگر هم باشد،

استاد عباسی:

بله موارد متعدد هست در کتاب «معجم رجال الحدیث» آیت الله عظما خویی رضوان الله تعالی علیه در جلد 24، صفحه 39، اینجا دارد که ، روایت نقل کرده بعدش می گوید:

کذا فی الطبعة قدیم ایضاً و رواه الکلینی فی الکافی»

معجم الرجال الحدیث، خویی، ج24، ص 39

جناب کلینی در کافی آورده جلد 4، آورده کتاب حج، بعد می گوید،

«وفیه عبد الله بن سنان»

در آن بدل قدیمی،

«بدل ابن مسکان»

یعنی عبد الله بن سنان یا ابن مسکان، عبد الله بن مسکالن

«ولا یبعد صحية ما فی الکافی الموافق للوافی والوسائل»

بعید نیست آن که در کافی آورده آن صحیح باشد به خاطر اینکه موافق با وافی و آن چیزی که در وسایل آمده

به خاطر کثرت روایت نذر بن سوید از عبد الله بن سنان،

«و عدم ثبوت روایته عن ابن مسکان إلا فی مورد واحد»

و اینکه روایتش از ابن مسکان ثابت نشده مگر در یک مورد

ببینید این یک تحلیل علمی است، برداشت علمی است، چه کسی می تواند متوجه بشود که،و روشن بکند که

مجری:

حالا یک کسی فقط برود سراغ کتاب شریف کافی

استاد عباسی:

بله یکی فقط برود، یکی هم اینکه حالا اگر هردو را هم حتی دید، چطوری دو مرتبه بین اینها چه بکند، این می شود اگر کسی این‌قدر می تواند خودش این کار را انجام بدهد، خب این می شود مجتهد ولی جای این بحث کجا است؟ جای این مطلب کجا است، در علم رجال است، این مطلب که در علم فقه نیست در علم حدیث نیست، در علم رجال است، یعنی باید اینجا بررسی بشود، ممکن است علم رجال و علمای رجال که آقا چه فایده دارد اینها آمدند زندگی نامه عبد الله بن سنان را بررسی کردند، چه فایده ای دارد اینها آمدند زندگی نامه ابن مسکان را بررسی کردند یکی از فایده هایش همین‌جا است، وقتی ما آمده باشیم کار کرده باشیم که عبد الله بن مسکان، روایت از ابن سوید نداشته باشد از او، ولی از عبد الله بن سنان زیاد داشته باشد، رفته باشیم نگاه کرده باشیم که چقدر در کافی این شخص روایت دارد و سند دارد، در وافی و وسائل مثلاً چقدر دارد خب این می شود کار رجالی ما رجال را بیاییم بررسی بکنیم، زندگی اش را بررسی بکنیم ،مطالبش رابررسی بکنیم، چه کسی از چه کسی روایت نقل کرده، شاگردش چه کسی بوده استادش چه کسی بوده، اینها باید اینجا مشخص باشد، اینجا روشن بشود و تا اینجا روشن نشود ما نمی توانیم دسترسی پیدا بکنیم، من از این کتاب «دراسات فی اساتید الروایة» از اینجا هم یک دو مورد را عرض بکنم، دیدم جالب بود که مثلاً مورد شماره 9 از تصحیفاتی که اینجا آوردند، از کافی جلد1، ص 44، که سند است

«محمد بن یحی عن احمد بن محمد عیسی عن محمد بن سنان، عن بن مسکان، عن حسین صیقل، قال سمعت اباعبد الله یقول لا یقبل الله علماً إلا بمعرفة ولا معرفة إلا به عمل»

کافی ، ج1، ص 44

اینجا بررسی باید اتفاق بیافتد که حسن صیقل هست، یا حسین صیقل هست ، اینها با هم دیگر فرق می کند و روی برداشت ما؛ یا مورد شماره 10، محمد بن محمود بن عبد الله القزوینی، یا محمد بن محمود ابو عبدالله القزوینی، که اینها این تصحیفات باید تحقیق بشود باید کار بشود و اینها را به آن می گویند کار رجالی علم رجال که یکی از آن چندین علم ، علومی هست که یک مجتهد برای دادن فتوا به آن نیاز دارد این علوم را آوردند و شأن و سطح علوم را پایین آوردند که بله دیگر روایت را که می رویم از کافی مرحوم کلینی می گیریم اگر سندش را هم خواستیم ببینیم می زنیم در نرم‌افزار فلان که اسناد را دارد، بعد هم می توانیم بگوییم که جمعش چه می شود بعد می شود نیتجه اش همین آشفته بازاری می شود که بعضی از اینها در فضای مجازی راه انداختند چقدر پرت صحبت کردند، و چقدر نامربوط که حتی گاهی اوقات ندیده یعنی روایات حتی آن روایات اولیه راهم ندیدند، و می گویند نه به نظر ما در اسلام چنین چیزی نیست، به نظر ما این مطلب صحیح نیست، آقا نظرت چیست، صریح روایت امام معصوم است بعد شما می  آیید با نظر خودتان مسئله را حل می کنید،

مجری:

خیلی متشکرم، خب اینجا الآن بحث تصحیف در علم رجال است اینها منکر علم درایه و علوم دیگر هم شدند دیگر در علم درایه هم باز این تصحیف خیلی نقش دارد درست است یا آنجا باز کمتر از این است.

استاد عباسی:

یعنی ببینیداساساًاین علوم مجموعاً همه با هم یک حدیث را می بینند،یعنی ما قرار است یک موقع از یکی از همین آقایانی که به عنوان دیدگاه اخباری گری تماس می گیرد گفتند ما باید در این رابطه خانواده حدیثی تشکیل بدهیم یعنی بیاییم چندتا حدیث را همه احادیث را ببینیم، ما می گوییم این حرف درست است احادیث باید همه دیده بشود سندهایش دیده بشود، دلالتش دیده بشود جمعش بین احادیث، اینکه می  گویند برای اجتهاد چندین علم نیاز است، علم رجال، علم درایه، علم حدیث، علم فقه، علم اصول،علم معانی، بیان، لغت، همه اینها باید باشد یعنی چه؟ برای اینکه فهم درست پیدا کنیم از امام معصوم.

مجری:

آقای هاشمی پشت خط هستند اگر اجازه بدهید با ایشان صحبت بکنیم، آقای هاشمی در خدمت شما هستیم،

بیننده:

عرض سلام و خسته نباشید درام خدمت استادعباسی گرامی مجری محترم و بینندگان عزیز، من ابتداً به مبحثی می پردازم که اواخر جلسه قبلی هم در جواب آقا امیر فرمودید، و امروز هم همین الآن لحظاتی پیش داشتید می گفتید که نیاز به 30 سال وقت است و ما باید وقت مان خالی بکنیم و اینها، اولاً که اصلاً نیاز به خالی کردن وقت نیست، شما کاسبان قدیم اگر یادتان باشد مگر مکاسب نمی خواندند آیا کار و زندگی شان را رها می  کردند؟ نه کار و زندگی شان را هم می کردند فقه شان راهم می خواندند، آن مقداری که به آن لازم بود می آمدند فقیه می شدند، از هر چیزی شما می گویید 30 سال طول می کشد من تعجب می کنم پس راویان ائمه مثلاً میثم تمار ، زید شهام، زیاد، خیاط، همین اسامی روایت را شما دقت بکنید اینها چطور هم فقیه بودند هم راوی حدیث بودند هم کار می کردند، نفرمایید که اینها آن زمان فقط به صرف اینکه چون معاصر با ائمه بودند سؤالشان را می پرسیدند مسائل خیلی ساده بود، نه این‌طور نیست علتش این است که شما در این 30 سال خودتان را به چه مشغول می کنید، شش ماه خودتان را مشغول می کنید به اینکه بحث بکنید یا مقدمه واجب، آیا مقدمه واجب شرعاً واجب است عقلاً واجب است ،حالا اگر مثلاً واجب است بعدش آخر سر چی، بعد شش ماه می گویید«لافایدة لها فی مقام العمل»یعنی مثلاً می گویند که حج واجب شد بر آدم، عقل هم همه عقلا می‌فهمد که باید برود پاسپورت بگیری باید بروی ویزا بگیری بلیط بگیری بروی، این اصلاً فایده ای ندارد ما شش ماه بحث کردیم  آخرش چه، هر عاقلی این را می فهمد امثال این‌طور مباحث که شش ماه شش ماه وقت آدم را می گیرد، بقول مرحوم شمسانی بود که فرمودند که «إن الأصول کلب یمنع صاحبه عن حقیقت الفقه» شما خودتان را با یک چیز دست و پاگیری گرفتید مشغول کردید بعد می گویید 30سال طول می  کشد خیلی ها نمی توانند بروند فقیه بشوند این مثل همین مقدمه ابن خلدون یک مقدمه ای شده که از ذی مقدمه طولانی تر، البته شما دومرتبه نفرمایید که تورم پیدا کرده اصول و این‌طور مباحث، همین اصلاً اینکه تورم پیدا کرده خودش دلیل بر بطلان اصول شما است، چرا؟ مثال عرض می کنم برای تفهیم بیشتر، مثلاً فرض کنید که صحابه سال 23 هجری بیایند بگویند که آیات قرآن تورم پیدا کرد، 6هزار آیه شد، یا در مورد روایات بیایند امام کاظم (ع) بگویند بس است دیگر روایات امام باقر و امام صادق (ع) تورم پیدا کرد، اصلاً این حرف باطل است، این حرف خودش کفر است اصلاً اما در مورد اصول چه، از همان زمان شیخ طوسی شما در نظر بگیرید که شیخ طوسی در همان مقدمه «العده» که شما مثل اینکه خواندید می گویند که من موضوعات زائد اصول را حذف کردم، تا امروز که حتی مراجع و همه هم داد و بیداد می کنند که اصول متورم شده، با وجودی که این را می دانید باز هم همین اصول متورم، همین مباحث بی فایده بقول مقام معظم رهبری مباحث بی فایده الفاظ که فقیه در طول عمرش هم به این احتیاج پیدا نمی کنند، همین مباحث الفاظ و مشتق و مقدمه واجب انسداد و اینها را دو مرتبه شما دارید تکرار می کنید، این است که وقت شما را گرفته وگرنه اصول دو ماه طول می کشد یاد گرفتنش، فقه هم دو سال، اصول اهل بیت و فقه اهل بیت، این از این، من این مطلبی را که شما هفته قبلی مطرح کردید

استاد عباسی:

آقای هاشمی ببخشید، اگر اجازه می دهید من جواب این را بدهم برویم بحث بعدی که بیننده ها گم نکنند بحث را،

بیننده:

نه چون آخرین جلسه ای است که من شرکت می کنم، ما هفته بعدی یک مسافرتی داریم یکی دو ماه خدمتتان نیستیم بگذارید من این مباحثی که در این چند هفته سر هم انبار شده را بگویم بعد شما بفرمایید

استاد عباسی:

خب مشکلی ندارد من می گویم مردم گم نکنند، بیننده ها گم نکنند،

بیننده:

شما بعد از ما وقت زیاد دارید بعدش جواب بدهید

مجری:

خب شما نمی توانید جواب را بشنوید

استاد عباسی:

من کوتاه می گویم دوباره شما بگو، دوباره من کوتاه که رفت و برگشتی باشد بیننده ها بفهمند،

مجری:

ولی خب واقعاً چندتا نکته بود شما اولاً که فرمودید زمان حضور امام بوده، حالا اینکه طرف می گوید مشغول کارش بوده و درس هم می خوانده، که آن موقع مستقیم از خود امام می گرفته، اصلاً این بحث ها نبوده، و امروز که باید اجتهاد کرد و این خودش، چقدر اسفناک است که ما غافل هستیم از اینکه امام ما غایب است که دچار این مشکلات شدیم،

استاد عباسی:

بله ، ببینید در رابطه با اصحاب ائمه شما فرمودید که مثل زید و میثم تمار و اینها همه کار می کردند یک نکته را که باید توجه بکنید که بسیاری از این علوم قیچی بوده آن موقع دیگر، یعنی نیازی به این علم نبوده، وقتی که دارد از امام معصوم می شنود وقتی با یک واسطه از امام معصوم می شنود آن بررسی سند تصحیح و فلان خیلی از اینها اتفاق نمی افتاد بعد هم ظاهر اینها این بود که این کار را داشتند،یا حداقل کار را برای زندگی انجام می دادند، گستردگی علوم این‌چنینی نبوده همان ها وقت فراوان و طولانی در خدمت امام معصوم می آمدند برای کسب علم، یعنی این‌طور نبوده که بگوید بله نیم ساعت، الآن کاسبی ها در روز چقدر زمان می گذارند برای کسب و کارشان؟ می بینی از فلان موقع صبح یک مغازه باز می شود مثلاً تا 12 شب 1 شب باز است، اما آن موقع که این‌طور نبوده بعد در خود قم دیدم، با اینکه من جوان هستم سن زیادی ندارم، ولی در محله  ها قدیمی مغازه ای دیدم که اصلاً این مغازه چراغ هم حتی نداشته، یعنی با اینکه برق بوده این برق وصل نمی کرده، چرا؟ چون از بعد طلوع آفتاب 8  و 9 صبح می آمده تا قبل غروب، حالا غروب آفتاب بوده 7 شب یا بوده 5 بعدازظهر می بسته می رفته، واقعاً وقت می گذاشتند، این یک نکته که ما واقعاً قاطی نکنیم اینها را باهم، کسی که زبانش عربی است یعنی یک فاصله کم که دیگر نیاز نداشته ، در عصر امام معصوم برای فهم کلام معصوم مقابل حضرت بوده، و دقیقاً متوجه شأن ورود و حدیث و تقیه ای بودن و نبودن، و خیلی از اتفاق ها، همان جا امام روایت را می فرمودند شخص می رفت آن آقا که همراه او بود برمی گشت می گفت این را یکجای دیگر یک طور دیگر گفته بودید، می گوید من می خواستم جان تو را حفظ کنم، همان جا یعنی بانگاه امام، با کلام امام، با مدل شرایط زندگی امام، که الآن ما خیلی از اینها را نداریم، این یک نکته،  نکته دیگر گفتند که بحث ها بی فایده وقت آدم را می گیرد نه، این‌طور نیست، یعنی همه این بحث هایی که شما می گویی بی فایده بی فایده نیست، مقدمه واجب این نیست ،که بگوییم کلاً هیچ فایده ای ندارد، مقدمه واجب را ما بفهمیم یا نفهیم که عقلی است یا شرعی است، تفاوتش این اسـت، بله من می دانم بروم زیارت امام حسین (ع) باید بروم ویزا بگیریم بروم از طریق مرز بروم، ولی حالا اگر این مقدمه از یک طریق دیگری حاصل شد، اگر مقدمه ناچاراً باید از طریق حرام حاصل می شد، خب این مقدمه عقلی باشد شرعی باشد، خیلی دراین قصه ها تأثیر گذار است، نکته دیگر می گویید آقا اگر بگویید تورم پیدا کرده، این یعنی بطلان کسی نمی گوید روایات تورم پیدا کرده پس باطل نیست، ولی اصول فقه چون تورم پیدا کرده، نه تورم پیدا کرده یعنی چه؟ اینکه دارم می گویند، یک بحث علمی درون حوزوی است، که ما فلان بحث را با سرعت بیشتری بخوانیم، فلان بحث آیا این‌قدر زمان نیاز دارد؟ این‌طوری در رابطه با آن بحث بکنیم یا نه یک شکل دیگری بحث بکنیم، شما اگر می خواهید بیایید یک علم را باطل بکنید و بالاتر از آن، از این نتیجه بگیری پس تقلیدی که الآن از اصولیین انجام می دهند باطل است، شما باید دلیل متقن بیاورید، این چه حرفی است، شما من نمی دانم این را از کجا پیدا کردید، تورم پیدا کرده پس باطل است، اگر یک چیزی تورم پیدا کرده باشد، مثلاً یک علمی چرا ما نمی گوییم قرآن تورم پیدا کرده؟ پس چون قرآن حق است، این ربطی ندارد، قرآن منبع دینی است، روایات منبع و مصدر اصلی دین هستند، حالا ما می خواهیم برویم سراغ اینها با یک ابزاری باید برویم، یک موقع یک نفری می گوید این جعبه ابزاری که شما آوردیم برای این ماشین این‌قدر نیاز نیست، مثلاً ده مدل آچار ما نیاز نداریم، آچار 12 و 14، بیاورید تمام است، خب می گوییم خدا خیرت بدهد اگر تو واقعاً با دوتا آچار، ولی دوتا آچار را می خواهی، علم اصول اگر شما بگویید این تعدادش زیاد شده ، ولی اصلش نیاز است،  همانطور که خود شما گفتید نه ما اصول را قبول داریم، آقا اصول را قبول داریم پس اصول بدعت نیست، اصول لازم است، اصول باید وجود داشته باشد، ولی شما می گویید پنج تا اصول او می گوید ده تا اصول، یک مغالطه هم شما کردید، گفتید که آقا اشخاص مگر نمی آمدند مکاسب می  خواندند، کاسبی شان را هم می رفتند، خب مکاسب می خواندند، بعد طلاق و نکاح شان را کجا می خواندن؟ حدود را کجا می خواندند، دیات را کجا یاد می گرفتند، مکاسب یعنی اینکه اقل احکام کاسبی را امروز شخص باید از رساله دربیاورد بخواند آنها می رفتند مکاسب شیخ انصاری یک پله بالاتر، ما تشویق می کنیم می گوییم آدم ها باید بروند یاد بگیرند، ولی آیا آنها همه ابواب دین را همین مدلی که کاسبی می رفتند همه را یاد گرفته بودند؟ یا نه یک مکاسبی را یاد گرفته بودند، که دائم در شبانه روز با آن در ارتباط بوده، حد خودشان یک مکاسب می خواندند،نمی رفتند همه ابواب فقه را بخوانند که ،آن که با آن کلنجار داشتند، اصطلاحات دینی اش را یاد می گرفتند ،مطالبش را یاد می گرفتند که وقتی که مرجع تقلیدشان فتوا می دهد، که خیلی از آن فتواها هم به عربی ممکن است باشد، چون کتاب های اصلی تا قدیم که همه عربی بود، ما رساله فارسی اولینش شیخ بهایی باشد، یعنی قبلش خود ایرانی ها هم مثلاً یک عربی باید یاد می گرفتند رساله مرجع تقلیدشان را بخوانند، یعنی این‌قدر باید مأنوس به عربی می شدند، حالا الآن از اینها هم بگذریم شما هم یک سؤال مارا جواب بده که شما واقعاً به نظرتان الآن با این مدلی که ما در جامعه مان هستیم، ما  در رابطه با فضا حرف نمی زنیم در رابطه با مدینه و مکه عصر پیغمبر هم حرف نمی زنیم، ما در رابطه با قم و تهران و مشهد و تبریز و شیراز حرف می زنیم، کاسب های ما صبح که بلند می شوند موبایلشان را برمی دارند می روند، یک صبحانه می خورند می روند سرکار تا شب، همه اش دنبال کسب و کار و فلان هستند، اگر مثلاً آدم متدینی باشند ان شاء الله نمازشان را ظهر که می شود ان شاء الله بروند مسجد اول وقت بخوانند، یک احکام شان را در حدی که می توانند مراعات بکنند، واقعاً شما الآن راهکارت برای این عصر مدرن با این امکانات با این قصه ها با این گرفتاری هایی که آدم ها درست کردند حق یا ناحق واقعاً دستور العمل شما چیست، دستور العمل شما این است که آدم ها خودشان می توانند بروند همه ابواب فقهی را آن‌طوری بخوانند یا شما الآن علمای اخباری چه تفاوتی برای مردم می خواهند ایجاد بکنند در یادگیری احکام یا ما چندتا عالم اخباری تراز اول بزرگ داریم که بتوانیم مردم را به آن ارجاع بدهیم و بگوییم آقا اینها فقه و اصول متورم را دارند به شما یاد می دهند، آخر اینها که یاد نمی دهند که ،اینها خودشان اگر تورمی هم هست، اگر خیلی زیاد شده هم مال خودشان زیاد شده، به مردم که می خواهند یاد بدهند چکیده عصاره، دیگر الآن یک موقع می گفت ساندویچی الآن دیگر می گویند ساندیسی یعنی دیگر خیلی مثل آب باشد تا افراد استفاده کنند.

بیننده:

بله، من ابتدا کلامم را به این حدیث شریف شروع کنم که همین دو سه سال پیش بود آقای قزوینی هم خدا حفظان کند این را خواندند «العلم نقطة کثرها الجاهلون» بعد به عربی اشاره کردید، به قول شهید اول یا شهید ثانی اصلاً این‌طور عربی یاد گرفتن عجم ها کلاً مخل فقه است، ذهن را خراب می کند اینها، بعد اینکه شما فرمودید که مثلاً علمای اخباری می خواهند چه گلی بزنند به سر مردم، من یک سؤال دارم شما یک دفعه  دیگر هم چند ماه پیش اشاره کردید که الآن مثلاً یک نفر عالم اخباری ، گفتید که خب این اصلاً صلاحیت فتوا دارد ، چطور می آید خودش را بین مردم اعلام می کند که بیایید از من تقلید بکنید، عین همین سؤال را من از شما می پرسم همین امروز یک نفر بیاید اعلام اجتهاد بکند، چکار می کند در جامعه داد می زند شب نامه پخش می کند؟ یا در رادیو اعلام می کند، خب بالاخره در بین اهل علم چند نفر می شناسند، تبلیغش را می کنند این‌طور مردم می شناسندش، یا اختلافات بین این مرجع و آن مرجع در مبانی و اینها را چطور مردم می فهمند، اصلاً مردم کاری به این مباحث ندارند، شما الآن گفتید که در این اوضاع و شرایط که مردم صبح زود بیدار می شوند گوشی را چک می کنند می روند سرکار شب برمی گردند اینها ببینید من می گویم که شما اساساً با این کارهایی که کردید مردم را دین گریز کردید بانک هایتان ربوی است، یعنی هرطور بانکی را شما ببینید من بانکی غیر از ربوی نتوانستم پیدا بکنم، مردم حرام خوار شدند یک بخشی شان، تقریباً نگوییم همه شان، مردم کلی با کارهای دیگری که به اسم امام زمان در این مملکت انجام شده از دین گریزان شدند، شما به آنها فکر نمی کنید بعد می آیید می گویید چطور مردم بیایند فقیه بشوند، این را شما فعلاً باشد حرف اینجا زیاد است

استاد عباسی:

این خارج از موضوع است، آقای هاشمی از موضوع دارید خارج می شود ، اینها که نمی دانم بانک ربوی است آن نمی دانم چه هست، در همه دوره ای همه ایام بالاخره یک اتفاق هایی است، این اصلاً ربطی به این قصه ندارد، یعنی الآن مثلاً اگر اخباری ها سرکار باشند یا اخباری ها مثلاً فعال تر باشند مثلاً همه اینها اصلاح می شود، نه اینها یک مشکلات اجتماعی دینی و غیره ما داریم، خیلی هم فراوان داریم اینها ربطی به موضوع بحث مان ندارد.

بیننده:

خیلی خب من سریعاً وارد مبحث تحریف قرآن بشوم، ما به شما می گوییم که علمای اصولی چکار کردند من یاد حرف امام می افتم در «انوار الهدایه» جلد1 صفحه 239 یا 249، بود من الآن یادم نیست، آنجا عبارتش این بود می گوید:

«لکان الإستغفار منه للمتعرض لها اولی من التشکر»

انوار الهدایه ج 1 ص 239 یا 249

ما باید برای خیلی از این علما هم بجای اینکه از آنها تشکر بکنیم باید برایشان استغفار بکنیم، بماند من بروم سریع سر بحث تحریف قرآن  که شما خیلی قشنگ هفته قبلی به این اشاره کردید و رد شدید، من احساس می کنم که حاج آقای عباسی خیلی وقت است به کفایه سر نزدند این یادشان رفته این مطلب که خود مرحوم آخوند صاحب کفایه با وجود اینکه تحریف قرآن را پذیرفته ولی ظاهر قرآن را هم حجت می داند، من دارم از روی کفایه جلد 3، صفحه 214 می خوانم

«و دعوى العلم الاجمالي بوقوع التحريف فيه بنحو: اما باسقاط، أو تصحيف، و ان كانت غير بعيدة، كما يشهد به الأخبار، و يساعده الاعتبار، الا أنه لا يمنع عن حجية ظواهره»

الکفایه، آخوند، ج 23، ص 214

این یک، دو آقای وحید بهبهانی که دیگر شما مستحضر هستید که

استاد عباسی:

الآن این که خواندید تأیید تحریف بود یا رد تحریف بود؟

بیننده:

اجازه بدهید من این را بخوانم،

استاد عباسی:

نه همین کفایه

بیننده:

بله تأیید تحریف قرآن است،و«الحاشیه علی مدارک الأحکام» آقای وحید بهبهانی سردسته مخالفین با اخباری ها که با بی رحمی تمام با تزویر به ما حمله می کرد این آقا خودش هم قائل به تحریف قرآن است، در الحاشه علی مدارک الأحکام جلد 3، صفحه 21،

«لأنهم کانو راضیاً بقرائت القرآن علی ما هو عند الناس بل ورد ما کان یمنعون کان من قرائت الحق و کانوا یقولون هی مخصوصة بزمان ظهور القائم (ع)»

الحاشه علی مدارک الأحکام، ج 3، ص 21،

پس قرآن تحریف شده ولی ما فعلاً مجبوری که همین قرآن متداول بین مردم را بخوانیم، آن قرآن تحریف شده را کی می خوانیم کی به آن عمل می کنیم، زمان ظهور حضرت حجت، شما این را اصلاً را انگار نه انگار ، انگار که فقط اخباری ها گفتند قرآن تحریف شده،

استاد عباسی:

آقای هاشمی، یک لحظه یک ترمز بزن، آن ابتدایی که شما بحث کفایه را مطرح کردید، آن عبارات عبارات به معنای پذیرش تحریف نیست، شما می توانی یک بار دیگر بخوانی باز من عرض بکنم، اما آنهایی هم که گفتند تحریف همین کلام  مرحوم وحید بهبهانی را که شما مطرح کردید اینها تحریف معنوی، بله در زمان ظهور حضرت معنای واقعی، قرآن واقعی، بله تحریف معنوی را که همه قبول دارند، یعنی اینکه قطعاً و قطعاً آن معنای واقعی قرآن همه جای قرآن معنای واقعی کلمات، کلمه به کلمه قرآن به دست ما نرسیده، چون خیلی از کلمات معصومین در رابطه با قرآن به ما نرسیده اما هم نفر اول هم نفر دوم بعد از همین مسئله باز می گویند ظواهر حجیت دارد این با آن تحریف قرآنی که برخی از اخباری ها معتقد شدند که به نقیصه، یعنی یک مرتبه می گویند سوره هایی از قرآن نیست، آیاتی از قرآن نیست، که این نظرشان در کل شیعه هست، چون کل شیعه این مطلب را نپذیرفته عمده علمای شیعه این مطلب را نپذیرفتند، بله در اهل سنت زیاد پذیرفته شده، این‌قدر قرآن آیه بوده از بین رفته این آیات این سوره، اینها بوده از بین  رفته، شما الآن کلامی اگر دارید بیاورید که گفته باشند سوره هایی از قرآن نیست، سوره هایی از قرآن نابود شده، حضرت می خواهد سوره ها را برگرداند، نه تحریف به معنای تحریف

بیننده:

چرا فصل الخطاب را ملاحظه بفرمایید، همان چاپی که ما قاچاقی می آوریم در ایران  شما اجازه نشرش را نمی دهید آنجا إلا ما شاء الله ما روایت آوردیم سند آوردیم استدلال از علما آوردیم

استاد عباسی:

خب گفتم دیگر این روایات را بقیه هم دیدند، فقط صاحب فصل الخطاب که ندیده اولاً حالا اگر این را بپذیریم که فصل الخطاب می خواسته این را بنویسد و نوشته و دیگر بعدش نمی خواسته نقد بکند، بعدش منظور دیگری نداشته، حالا در رابطه به این حدیث است،

بیننده:

این حرفی که شما می زنید حرف آقا بزرگ تهرانی است و پسرهای کمونیستش تحریف کردند،

استاد عباسی:

آقا هاشمی شما خیلی راحت صحبت می کنید، راحت نظر می دهید، فلانی و پسرهای فلان، آقا با احتیاط ما این همه آدم را اینجا آمدیم بحث کردیم بررسی کردیم این‌قدر راحت جرعت نکردیم، شما به یکی می گویی کمونیست، به یکی می گویی جلاد فلان، به یکی می گویی

بیننده:

آقا بزرگ مرحوم آقا بزرگ کمونیست بودند دیگر همه این را می دانند،

استاد عباسی:

اصلاً اشکال ما به شما همین است، شما یک شمشیر برداشتید آمدید و افتادید در علمای شیعه وحید بهبهانی با تزویر و فلان، کی و کی، این چه باقی می  ماند، یعنی دیگر علمای شیعه، شما الآن برنامه  هایی که خودتان تماس گرفتید با برنامه ما کنار هم بگذار، مجموع تما س هایتان را ،مرحوم آقای خویی، آن اولین جلسات که شیخ طوسی را آمدی شما گفتی که شیخ طوسی سنی بوده شیعه شد؟

بیننده:

اجازه بدهید من شیخ طوسی را قضیه اش را تمام بکنم شما دومرتبه به این اشاره نکنید، کتاب «النقض» صفحه 215، ایشان می‌گوید و شیخ بو جعفر طوسی (ره) در کتاب اسماء الرجال آورده است «وکان محمد بن ادریس شافعی من اصحابنا» خب یعنی ایشان به یک نسخه ای دسترسی داشته که آنجا شیخ طوسی دارد به شافعی می گوید من اصحابنا شما دیگر حالا هرچه می خواهید بفرمایید.

استاد عباسی:

نه ببینید نگویید هرچه می فرمایید بفرمایید، ما این را دو بار سه بار بحث کردیم شما دیگر نتوانستی جواب بدهی، الآن بعد از چند ماه رفتی می گویی من یک سند پیدا کردم یک سند النقض با کلماتی که در رابطه با شیخ طوسی هست، این حرف شما خیلی سنگین است برای ما، ما دو بار سه بار در این برنامه بیننده ها می توانند به آرشیو مراجعه کنند با شما سر قصه شیخ طوسی بحث کردیم که شیخ طوسی شیخ طایف صاحب دوتا از کتب اربعه شیعه، اگر به این راحتی شما دارید می زنید او را با همه اتفاق   هایی که بوده اینکه آن کتاب اصلی فقه شیعه شان را وارد شدن در همان جوانی نوشتند، از آن طرف آمده باشند که نمی شد، وارد بغداد شدند رفتند به زیارت قبر نائب حضرت ولیعصر که اگر سنی بودند که اصلاً نمی  فهمیدند نائب امام زمان چیست، اینها را گفتیم بعد شما الآن دقیقاً در این ماجرا برخورد شما و رفتار شما بینی و بین الله خودتان قضاوت کنید با کسی که می خواهد مذهب شیعه را بزند چه تفاوتی دارد، او می رود می گردد کتاب فلانی را پیدا می کند یک کلمه در آن باشد بگوید شیخ طوسی سنی بوده فلان بوده، بهمان بوده، خب شما هم داری همین کار را می کنی، خدا پدرت را بیامرزد

بیننده:

من از شما خواهش می کنم احساسی برخورد نکنید

استاد عباسی:

نه احساسی نیست، ببینید اگر بخواهیم پنج تا شخصیت در علمای شیعه نام ببریم که قوام شیعه به آن است یکی از آنها می شود شیخ طوسی صاحب دوتا از کتب اربعه، پس شما به این راحتی، آقای هاشمی من آن سری به شما گفتم شما جواب نداشتید، و حتی بیرون از شبکه، من به شما گفتم شما دارید از کجا نقل می کنید؟ اصل حرف از ذهبی آمده، خب آخر ذهبی چه کسی است، ذهبی شد ملاک

بیننده:

خب من این را سر کلاس به شما حضوری جواب دادم،

استاد عباسی:

خب نه جواب ندادید شما، جواب دارید همین الآن هم بدهید بیننده های عزیز متوجه بشوند، شما حضوری جواب دادید، الآن هم جواب بدهید،

بیننده:

بند روش شناسی علم اجتهاد را شما مراجعه بفرمایید شما باز دو مرتبه کل مطلب را ببیینید نه همان صفحه اسکنی که من برای شما فرستاد، قبل و بعدش را ببینید تحت تأثیر قرار گرفتن شیخ طوسی از سنی ها را اینجا قشنگ متوجه می شوید،

استاد عباسی:

شما رفتید ابواب کتاب را آوردید، ابواب کتاب کافی را هم بیاورید بگذارید کنار بخاری و مسلم ببینید مثل هم هست،

بیننده:

فقط این نیست که قبل و بعدش هم هست، شما قبل و بعد این کتاب را هم بروید بخوانید

استاد عباسی:

قبل و بعد که در علم بنای بر این نیست، وقتی یک علمی مشترک است مثل اینکه می گویید آقا پرفسور حسابی در علم فیزیک مطلب نوشته، در نجوم مطلب نوشته، این مطلبش نزدیک 80 درصدی است به مطلبی که فلانی در آمریکا نوشته پس پرفسور حسابی آمریکایی است، خب این چه استدلالی است، خب این آقا آمده این کتاب را نوشته مبادی این کتاب، ابواب این کتاب نزدیک به هم است، آنها دارند ما هم داریم، اتفاقاً ایشان آمده نقد کرده رد کرده، گفته اینجا اشتباه است، اتفاقاً شما ببین رسیده به قیاس نابود کرده قیاس را

بیننده:

خب من که این را خودم گفتم به شما

استاد عباسی:

خب خیلی خب دیگر پس اگر قرار بود که صرف اینکه ابواب یکی است یا نزدیک بودم یکی است، ببینید من می خواهم این را به شما بگویم اگر الآن بعد از هزار و اندی سال این‌قدر راحت شما می نشینی شیخ طوسی رامی زنی، چهار نفر دیگر هم می نشینند آن را می زنند، و علامه حلی را می زنند، به وحید بهبهانی فلان چیز می گویید چه کسی ته دین باقی می ماند؟ اگر این‌طور هست شیخ حر آملی هم نباید وسایل الشیعه  شان را از کتاب ایشان می نوشت از 100تا کتاب دیگر می نوشت، خب این کسی که این‌طوری است اصلاً ما می گوییم ممکن است مضمون بشود به اینکه مطلب می خواسته وارد بکند، خب چرا در روایات همچین دسته بندی نکرده باشد همچین اشکالی وارد نکرده باشد، من اصلاً اشکال اصلی ام، همه بحث های علمی را بگذاریم کنار همین یک نکته را همه با هم دیگر حل بکنیم که این مدلی زدن بزرگان دین آن هم در جو عمومی جامعه چون حالا شما نه چهارتا دیگر دوستان شما می آیند در استوری اینستاگرام می گزارند، آن کسی که در استوری اینستاگرام می بیند که به فلان عالم به فلان بزرگ دین که زحمت کشیده برای این ده ها سال به او دارند می گویند خائن ظالم، همین حرف هایی که الآن شما زدید دیگر، وحید بهبهانی مزور، آن هم ترجمه این را می گوید در رابطه با فلان عالم دیگر، همان حرفی که در رابطه با علامه حلی این پسر جوان در فضای مجازی آمد مطرح کرد، که علامه حلی دید فخر رازی دم و دستگاهی دارد، مردم مراجعه می کنند پول می  دهند، این گفت هیچ کس به من مراجعه نمی کند، گفت تقلید از میت باطل است بیایید از تلقید کنید، خب با کدام پشت وانه یک مطلب دیده می خواهد حرف خودش را چه بکند بعد یک عالمی مثل علامه حلی که فرخ شیعه است، به این راحتی زده می شود.

بیننده:

خب ببینید آقای عباسی محترم همین که شما دارید بقیه را جلوی من می آورید، همین خودش دلیل بر این است که شما نه مراجعه به قرآن می کنید، نه مراجعه به اصول اهل بیت می کنید، فلانی به علامه حلی توهین کرده، خب به من چه ربطی دارد، مگر قرآن نمی گوید

استاد عباسی:

مگر شما الآن به مرحوم وحید بهبهانی چیز نگفتید؟

بیننده:

مگر قرآن نمی گوید «وَ لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرَی»

استاد عباسی:

آقا من دارم مبنا را می گویم، اگر شما حرف هیچ کس را نزده بودید این جا به هیچ کس چیزی نگفته بودید من می گفتم «وَ لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرَی» بله آن آقا آمده گفته، ولی من مثال های خودش ما را بیان کردم شیخ طوسی را این مدلی زدید با این حرف

بیننده:

جوابش خیلی راحت است، همین برخورد را شما خودتان در رابطه با روات دارید، مگر شما نوفلی سکونی، اینها را مگر قبول دارید، خیر به آنها لعن هم می کنید، اما روایات صحیح  شان را می گیرید، چه مشکلی دارد؟ هیچ مشکلی ندارد، آیا دین آسیب دید؟ نه «خذوا ما رووا و ترکوا ما رووا»

استاد عباسی:

آقا روایت گرفتن از آن راوی با کسی که دهها و صدها جلد کتاب در رابطه با مبانی و معارف شیعه دارد و صاحب دوتا از اصلی ترین کتاب ها ما است، به همین راحتی ما بگوییم از حرف ذهبی و از فلان تهش بعد از شش ماه شما رفتی از کتاب النقض آوردی، که ایشان سنی بوده شیعه شده، خب یک مدرک درست درمان بیاور برای این حرفت، من دارم می گویم شما مدرک درست درمان نداری، داری شیخ طوسی را تخریب می کنید اگر مدرک داشتی چکار می کردی،

بیننده:

ما آسیبی ندیدیم اینجا فعلاً به تمام روایات شیخ طوسی هم داریم عمل می کنیم هیچ مشکلی هم برای ما پیش نیامده،

استاد عباسی:

بله می شود از دیگران، اتفاقاً این یک شیوه تخریب است خیلی راحت، اشکالی ندارد، مثل اینکه برای من فلانی می نویسد داخل فضای مجازی که آقای عباسی قبلاً سنی بوده حالا شیعه شده، بعد همه به او هجمه می کنند دروغ است، ایشان می گوید من اصلاً قم متولد شدم، می گوید اشکالی ندارد که من که نگفتم اشکالی دارد، فقط من حرفم این بود که اگر کسی شیعه بشود اشکال ندارد، من حرفم این بود که ایشان فقط معارف دین را چون قبلاً سنی بوده معارف دین را درست نمی فهمد ای کاش شبکه ولیعصر یکی دیگر را دعوت بکند، خب ببینید این یک روش تخریب است بیننده ما چه از شیخ طوسی در ذهنش بوده و شما چکار کردی ذهنیت بیننده را؟ با چه ، روز اولی که شما آمدی حرف شما را حد یک شبهه عادی بود، بعد رفتی نگاه کردی آمدی گفتی ذهبی نقل کرده، ذهبی متعصب است، ضد شیعه هست،

بیننده:

خب خیلی خب ذهبی را راهایش کنید النقض را جواب بدهید

استاد عباسی:

النقض یک کتاب است آنقدر نه مرتبط است نه آنقدر موثق و معتبر است این همه آدم آمدند قبل از ذهبی و غیره از علمای شیعه شرح حال شیخ طوسی را نوشتند یک نفر اشاره نکرده شما رفتی از کجا النقض را پیدا کردی،

بیننده:

آقا مرحوم صاحب النقض یک نفر نیست

استاد عباسی:

باشد آن روزی که شما آمدی حتی همین النقض را هم نمی دانستی و داشتی تهمت می زدی به شیخ طوسی

بیننده:

بله من چون تصادفی کتاب النقض را باز کردم تصادفی این مطلب پیدا شد

استاد عباسی:

خب بله تصادفی دیگر، آن روزی که آمدید جلوی بیننده ها تخریب کردید شیخ طوسی را حتی همین النقض را هم نمی دانستید، یعنی اینکه قول بدون علم، شما که قرآن بلدی قرآن می خوانی قول بدون علم حکمش چیست؟

بیننده:

حاج آقا شما خودتان هم روز اول که من آن روزهای اول که گفتم علامه مجلسی، گفتید تمام کافی را قبول داریم، فقط در تعارض ما به رجال استناد می کنیم، شما خودتان خندیدید

استاد عباسی:

آقا من کسی را تخریب نکردم،

بیننده:

بعدش هم جلسه بعد خودتان گفتید این حرف درست بود

استاد عباسی:

آقای عزیز من جلسه بعد این شهامت را داشتم، من کسی را تخریب نکردم در حرفم، حرف شما را نپذیرفتم، بعد دیدیم حرف شما درست است، آمدم گفتم حرف شما درست است، کسی را هم تخریب نکرده بودم اگر می خواستم تخریب کنم نگاه می کردم، شما فی البداحه در جلسه گفتید فلان، من آن را نمی دانستم، تخریبی هم نکردم، نگفتم نه علامه مجلسی اگر گفته اشتباه کرده فلان کرده بهمان کرده، بعد که رفتم دیدم، آمدم گفتم مبنایشان این است مبنای ایشان را هم آمدم توضیح دادم، حرف شما را هم پذیرفتم.

مجری:

خیلی متشکرم جناب آقای عباسی به نظر می رسد که ، آقای هاشمی عزیز از شما تشکر می کنم، به نظر می رسد بحث مقداری از آن حالت علمی خارج شده، چون در روال علمی در کل علوم در کل جهان هست اول اینکه اصلاً توهین نباید بشود، در کنار هم که شما هم اشاره فرمودید در کنار هر اسمی که بیاورید یک چیزی را نسبت بدهیم از نظر علمی درست نیست و این شیوه همیشه شیوه وهابی ها بوده ابن تیمیه در اولین پاسخی که به علامه حلی دارد با توهین است،خب یک پیام صوتی است بشنویم آقای عباسی باهم این پیام را و بعد ان شاء الله در مورد این صدا با هم صحبت بکنیم.

پیام صوتی:

سلام استاد عباسی در رابطه با صحبت‌های جناب هاشمی خب ایشان واقعاً یک طرفه به قاضی می روند، ایشان خودشان در حوزه بودند ما از ایشان که ادعا می کنند مردم همه می توانند احکام را بفهمند، ما از آقای هاشمی می خواهیم به اکثریت مباحث مهندسی مکانیک تا مقطع دکتری را همین‌طور بدون اینکه به دانشگاه برود استاد ببیند یاد بگیرد، آیا می تواند ایشان؟ در یک رشته دانشگاهی که بحث فنی مهندسی است ما به جرعت نمی توانیم این حرف را بزنیم، بحث ریاضیات است بعد طرف در حکم خدا این‌قدر راحت می گوید مردم بیایند حکم را خودشان در بیاورند، واقعاً آقای هاشمی قبل ازاینکه صحبت کنید یک کمی فکر کن، یا علی مدد.

مجری:

بله اینکه دیگر صحبت واضح است،

استاد عباسی:

بله خب مظلوم ترین علم دین است، چون در رابطه با موارد دیگر تا شخص بیاید بگوید در رابطه با مهندسی  راه تا بیاید صحبت کند شخص به او بگوید شما تحصیلات تان چیست؟ می گوید مثلاً علوم تجربی، می گوید پس اجازه بدهید تخصص من است این شما صحبت نکنید اجازه بدهید من صحبت می کنم، ولی در مسئله دین که می شود الحمد الله همه متخصص می شوند، همه اجازه دارند که چه بکنند، و این حالت را دامن می زنند بعضی ها مثلاً گلایه ام از این بزرگوار این است شما جوان به این خوبی دنبال بحث دین اهل تدین، چرا این‌قدر برای ما راحت شده پشت سر علمای بزرگ شیعه، یک موقع من رفتم در حجره طلبگی، در مدرس طلبگی دارم مباحثه می کنم با دوستم آنجا می آیم نظرم مرحوم صاحب کفایه را رد می کنم، مرحوم شیخ انصاری را می گویم اینجا اشتباه گفته، علمی نه با توهین، ولی یک موقع می خواهم بیایم در جامعه این مثلاً سنی مسلک بوده این را رفته از فلان جا دزدیده، به این می گویند وزار، به او می گویند کذاب به او می گویند فلان خب حیفش می آید آدم، شما می گویید حرف های دیگران را نسبت به من ندهید، خب همان حرف های خودتان خب آقا ما چندتا شنیدیم، در اینستا که به راحتی، یک جلسه دیگر که از دوستان اتاق فرمان و نظارت به ما اشکال گرفتند، گفتند آقا ایشان آمدی عالمی را بهش گفت این جعل حدیث می کند، گفتند ما متوجه نشدیم کدام شخص را گفتند، بعد فیلم را دیدیم متوجه شدیم، این آدم حیفش می آید خب یعنی اینها را وهابیت حاضر بود 100 میلیارد دلار خرج بکند که علمای شیعه در نزد مردم بی اعتبار باشند، بی حیثیت باشند، خب الآن چه کسانی دارند این را پیگیری می کنند، بدون اینکه ما می  گوییم آقا قطعاً ما یقین داریم که آقای هاشمی ما آقای دیگران اینها بزرگورانی که تماس می گیرند، اینها خودشان هم با دلسوزی و با فلان است، ولی خب آدم یک بار نگاه بکند عوارض این حرف این اتفاق چه می تواند باشد در زندگی مردم.

مجری:

خیلی متشکرم به همدان برویم، با آقای بنیاسی صحبت بکنیم، دوست عزیزمان آقای بنیاسی سلام  وقت شما بخیر در خدمت شما هستیم.

بیننده:

سلام علیکم و رحمة الله خدمت استاد عزیز و مجری گرامی، در چند جلسه قبلی ما مزاحم شدیم بالاخره یک تشکر کردیم از برنامه تان که واقعاً داشت چالشی می شد در مورد تقلید و مراجعه تقلید و احکام تقلید که یک دفعه این یکی دوتا آقایان آمدند حسابی برنامه  تان را کشاندن به آن طرفی که خودشان می خواستند چند وقت پیش در مورد علامه طباطبایی رحمة الله علیه یک شبهه ای فرمودند که اصلاً من ماندم که یعنی چه مگر می شود علامه طباطبایی این‌طوری باشد، یا قول معصوم را بگذارد کنار قول خودش را بگوید، یا همین جلسه در مورد علامه مجلسی رحمة الله علیه یا بقول استاد همینطوری دارد صحبت می کند بدون اینکه هیچ دلیل و مدرکی داشته باشد و واقعاً شما هم دارید این برنامه را این‌طوری که او می خواهد می برد، در مورد همین بچه های آقای تهرانی که من اصلاً این را نمی دانستم این الآن مسؤال است که چرا این صحبت کرد، و باعث شد که یک نوع غیبت است یک دیگر اصلاً برنامه تان دارد می رود به طرفی که واقعاً شبهه ایجاد کن است، و من مستمع من که دارم گوش می دهم اصلاً ماندم که علامه مجلسی این‌طوری، علامه طباطبایی این‌طوری البته ما با این دوسه کلمه با این یکی دوتا حرف زدن که خدا را شکر بر نمی گردیم ما این‌قدر خون مان با این روحانیون این احادیث و اینها عجین شده با این دوتا شبهه ای که ایجاد می کنند به هیچ وجه ما بر نمی گردیم اما واقعاً برنامه تان دارد به جاهای باریک کشیده می شود، ممنون هستم دوباره برگردید به آن اوایل برنامه که چالشی بود خیلی زیبا بود.

مجری:

ان شاء الله دست شما درد نکند از این نکته ای که فرمودید ولی خب واقعیت هم همین است که ما همه با این نوع صحبت مخالف هستیم، موافق این نوع روش بحث نیستیم، ولی این فرصت بود که برای اینها مشخص بشود که ببینید آخرش به کجا می رسد؟ بحث های شان واقعاً چقدر علمی است و ما معتقد هستیم که بینندگان ما این‌قدر دقت دارند همانطور که حضرتعالی هم دقت داشتید به این که بالاخره می دانید که کجا باشد

استاد عباسی:

وظیفه ما آنجا پاسخگویی است، اتفاقاً من تشکر می کنم از آقای بنیاسی عزیز که تماس گرفتند قبلاً هم تماس داشتند، و یک مرحله نکته ای را مطرح کردند خدا خیرشان بدهد با قانع شدند از کلام ما ، و قانع هم نمی شدند باز هم ما تشکر می کنیم از ایشان ، فقط این نکته است که این حرف ها را اینها اگر در شبکه ولیعصر نزنند و جواب نگیرند،  گاهی اوقات جاهای دیگر و دارند مکرر می گویند همین مسئله مرحوم به شیخ طوسی، خب ببینید این اگر قرار باشد اینجا مطرح نشود مااین فضا را باز گذاشتیم که این آقایان تماس بگیرند حرف هایشان را بزنند گرچه واقعاً همانطور که برای شما سخت است، برای ما هم سخت است، شنیدن بعضی از حرف ها مدل حرف حتی ظاهر علمی باشد ولی ممکن است تهش یک اهانتی باشد ولی این صبوری را خواهش می  کنم بیننده های عزیز داشته باشند،

مجری:

بله این صبوری که داشته باشد خودشان هم همین دوست عزیزمان نتیجه گرفتند دیدند که اینها چیزی از مباحث ندارند و دست شان رو می شود

استاد عباسی:

بله اولین بار اگر آقای بنیاسی و دیگر بیننده های ما اینجا بشنوند و بعد با جواب من بشنوند خیلی بهتر است که مثلاً یک حرف نامربوطی را بروند یک مرتبه در یک فضای مجازی، که فلان مطلب بوده برایشان بیشتر شبهه ایجاد می شود،

مجری:

خیلی متشکرم وقت مان هم خیلی کم است با آقای اخباری صحبت بکنیم، و ان شاء الله جمع بندی کنید، جناب آقای اخباری وقت شما بخیر در خدمت شما هستیم.

بیننده:

و علیکم السلام و رحمة الله، ممنون هستم از اینکه اجازه دادید دقایقی را انجام وظیفه کنم، یک سؤالی داشتم جناب آقای عباسی نگاه کنید بزرگوار، تصحیف چه ربطی دارد به علم رجال؟ از آن طرف چه ربطی دارد به وجوب تقلید متوجه هستید حالا حتماً دفعه بعد شما می خواهید راجع به ادراج صحبت بکنید، بعد یک هفته راجع به قریب الحدیث صحبت کنید، یک هفته راجع به مختلف الحدیث صحبت کنید، و اصولاً ما اگر بیاییم بگوییم سلمان همه حرف های شما درست است، ما می خواهیم بگویم یک سؤال پرسیدیم تقلید چرا واجب است، اصول شما درست، بحث قیاس کردید درست، تحریف قرآن را اصلاً ما می گوییم درست علم رجال را می گوییم درست ، من می خواهم فقط بدانم واقعاً این مباحث چه ربطی به آن صحبت اولیه دارد، الآن سی و هشت یا نه مورد نوشتم، سی و چهار مورد تکراری است ،و یک مسئله دیگر هم آن اینکه خود حاج آقای عباسی فرمودند به آقای هاشمی که مورد به مورد بروید که مردم گم نکنند، الآن من سی و نه مورد از جناب استاد بزرگوار نوشتم، آیا امکانش هست که بخواهم در چند دقیقت توضیح بدهم یا نه این را هم می خواستم توضیح بدهم، بقول فقها «بائک تجر و بایی لا یجر» باء شما جر می دهد و باء ما جر نمی دهد، یا می خواهید من را قطع کنید

مجری:

خیلی متشکرم چون واقعاً پنج دقیقه بیشتر وقت نداریم

استاد عباسی:

خب من جمع بندی نمی کنم شما از آن مواردی که می گویید، یک مورد را در عرض یک دقیقه یک مورد از  39 ورد اشکال حرف های من را اینکه شما می گویی ربطی ندارد من هم اتفاقاً همین را می گویم ما می گفتیم اگر شم بگویید علم رجال نباشد باز هم تقلید باید انجام بشود، یعنی باز تقلید سرجای خودش هست، در عین حالی که باید بپذیرید که علم رجال هم درست است و اینها، در عین حال اگر شما می گویید دلایل من را نشنیدید بروید بشنوید بیست و خورده ای جلسه در آرشیو شبکه هست بروید ببینید، اگر شنیدید می گویید 39 تا اشکال یک دانه اشکالش را همین الآن بگویید 30 ثانیه  من هم دو دقیقه جواب بدهم تمام بشود،

مجری:

مبحث امروزتان راجع به تصحیف بود بزرگوار، می توانید بفرمایید تصحیف چه ربطی به علم رجال دارد؟ و آیا وهابی ها که تمام اینها را قبول دارند اما تقلید را قبول ندارند اینها محال است، یعنی ضدین لایجتمعان است، یا النقیضان لا یجتمعان است، یا یجتمعان است، اینها متباینان هستند، چه هستند اینها، این تعریف شما چه هست، این را به ما محبت بکنید خیلی ساده می خواهم ببینم امکان دارد کسی اخباری باشد اما کتاب غریب الحدیث ننویسد،راجع به ادراجات بحث نکند کتاب مختلف الحدیث ننویسد، کتاب درایة الحدیث کار نکرده باشد، آیا امکان ندارد تصریحات را و آیا اخباری وجود داشته تاحالا که تصحیف را قبول نداشته باشد، یعنی شیخ حر آملی تصحیف بلد نبوده؟ یزید را با برید تشخصی نمی داده؟ یا مثلاً بالفرض علامه مجلسی مثلاً در روایتی که بقول معروف آمده که در همین بابی که شما فرمودید،«إن النبی اهتدنی فی المسجد من صام رمضان اتبعه ستاً من شوال» یا «من صام رمضان و اتبعه شیأ من شوال» اینجا ستاً با شیاً فقط یک نقطه تفاوت دارد سه تا نقطه اگر شما بگذاری روی سین، و دوتا نقطه تاء را بگذاری پایین می شود شیأ یا در «الدنیا رأس کل خطیئة» را این‌طوری بخوانی را رأس را بچسپانی به الدنیا بگویی، «الدینار أس کل خطیئة» پول مرکز هر گناهی است، تا بگویید دنیا، این چطور می شود تشخیص دارد، آیا اینها ایرادی دارد که امن اخباری اینها را نمی دانم شما می دانید، اینها اسمش اجتهاد است، آیا خدا و پیغمبری این تحریف دین نیست؟ خدا و پیغمبری کسی نمی  تواند اخباری باشداین چیز هارا هم بلد باشد؟

استاد عباسی:

آقای اخباری گفتی اشکال را من متوجه شدم، اجازه بده من جواب بدهم دیگر، قرار بود یک اشکال بگویید شما، یک اشکال از من گفتید من جواب بدهم تصحیف چه ربطی به علم اصول یا چه ربطی دارد به تقلید، جوابش در همان روایتی بود که شما خواندید، ستاً من الشوال، یا شیأ من الشوال، که فقط دو سه تا از نقطه هایش جابجا شده الآن شم بخواهید بین اینها انتخاب بکنید باید این تصحیف را بدانید و بعد رأی و نظر داشته باشید از این بتوانید برداشت کنید که کدام درست است، کدام اصل بوده کدام تصحیف بوده بعد رأی بدهید این جزئی از علم رجال است، اگر شما قبول دارید خب الحمد الله ان شاء الله که قبول دارید و انجام می دهید، پس دیگر به کسی که علم رجال را قبول دارد نگویید بدعت گذار چون اصحاب اهل بیت علمی یا مورد علمی به نام تصحیف بررسی نمی کردند، چون شما هرچه می گفتیم می گفتید باید از زمان ائمه باشد از عصر ائمه گرفته باشد بنابراین پاسخ شما خیلی روشن و واضح است، بله ممکن است یک اخباری این را استفاده کند چون ناچار است استفاده کند، چون باید استفاده کند، چون استفاده نکند نمی تواند نظر و رأی داشته باشد، ولی اصولی و علمی اش این است که هر مطلبی علمی در یک علمی قرار می گیرد این تصحیف در چه علمی قرار می گیرد اگر در یک علمی بنام علم رجال قرار می گیرد پس علم رجال صحیح است، علم رجال صحیح است، علم رجال از مقدمات اجتهاد است، بله به اصل اجتهاد ربطی ندارد به اصل تقلید ربطی ندارد، مقدمات اجتهاد است پس باید این علم هم دانسته بشود، پس دیگر این عمل بدعت نیست اگر کسی هم اخباری از این علم استفاده می کند خودش را بیاور اسمش را نیاور است، از آن استفاده می کند قاچاقی دارد استفاده می کند ولی حاضر نیست بگوید من علم رجال را قبول دارم، بقول آقای هاشمی می گوید اینها همه متورم است، اینها همه خیلی برجسته شده، بله در دو روز من همه علم رجال را یاد می گیرم یا نیازی به علم رجال هم نیست.

مجری:

خیلی متشکر هستم چون وقت مان خیلی کم است من چند نکته خیل مهم گفتم حالا یادآوری بشود ان شاء الله در بحث های بعد مشخص بشود، یکی اینکه ما باید دقت کنیم بحث علمی باشد همین که شماهم اشاره داشتید به این بحث و یک نکته ای در کلام آقای هاشمی بود که ایشان از شخصیت هایی مثل مرحوم حضرت امام و مقام معظم رهبری استفاده می کرد برای اثبات صحبت هایش، باید حواسمان باشد که در چالش ها و گفتگوها این طرف و آن طرف بینندگان عزیز مواظب باشند که گول این‌طور صحبت ها را نخورند که مثلاً بگویند مقام معظم رهبری

استاد عباسی:

بله اشکالی ندارد از هر کسی می خواهند نقل بکنند ولی حرف علمی باشد، و مرتبط با قضیه

مجری:

نه حرف من هم همین است، خیلی وقت ها ممکن است حرفی را بزنیم که بحث علمی ندارد ولی از یک کلام از آیات از قرآن از روایات استفاده می کنیم.

خیلی متشکرم من از شما عذرخواهی می کنم وقت مان هم به پایان رسیده، خیلی ممنون خدا حافظ.

و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته

 

 


عصر ایمان>

شبکه ولی عصر عصر ایمان استاد عباسی اجتهاد تقلید