عصر ایمان حجت الاسلام و المسلمین عباسی
قسمت سی و سوم برنامه عصر ایمان با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین عباسی
2021 May 19 - چهار شنبه 29 ارديبهشت 1400 |
دانلود صوت قسمت سی و سوم برنامه عصر ایمان با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین عباسی
بسم الله الرحمن الرحيم تاریخ : 18 اردیبهشت 1400مجری:بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولیعصر دارم. در خدمت شما هستیم با یکی دیگر از برنامههای «عصر ایمان» به محوریت مباحث جناب استاد «عباسی» عزیز! جناب استاد موضوعات را تحت عنوان اجتهاد و تقلید چند هفتهی است که به روال هر شنبه در پیش گرفتند و امشب هم جلسه 33 این مباحث را در خدمت ایشان هستیم جناب استاد عرض سلام دارم خوش آمدید استاد عباسی:سلام علیکم ورحمة الله بنده هم خدمت بینندگان عزیز و گرامی شبکه جهانی حضرت ولیعصر (ارواحنا له الفداه) عرض سلام و ادب و احترام دارم، و آرزوی قبولی طاعات و عبادات بینندگان عزیزمان امیدوارم که بهترین مقدرات را خدای متعال برای همه ما و همه شما بینندگان عزیز رقم زده باشد و ان شاء الله سال معنوی پر خیر و برکت را در پیش رو داشته باشیم، و خدا به ما توفیق بدهد در این سال به انجام وظائف و عبادات و ترک گناه و معصیت ان شاء الله سالی پر از زیارت اهلبیت (علیهم السلام)، سالی پر از معنویت و عبادت و بندگی خدا داشته باشیم. مجری:سلامت باشید ما همچنین آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما جناب استاد و بینندگان عزیز را داریم، ان شاء الله که نماز و روزههای همه شما مقبول درگاه احدیت قرار گرفته باشد عزاداری هایتان هم قبول باشد، و ان شاء الله ما را هم در لیالی قدر یاد کرده باشید. جناب استاد در ذیل مباحث اجتهاد و تقلید به مبحث خمس رسیدند و این بحث مهم اسلامی را که در واقع یکی از احکام مهم و اساسی دین ما است را از منظرهای مختلف قرار است که مورد بحث و بررسی قرار بدهند. شبهات مختلفی پیرامون بحث خمس مطرح است چه از جانب مسائلی که در فضای مجازی مطرح میشود به صورت مباحث عامه و چه مباحثی که در فضای علمیتر و تئوریتر مطرح میشود، از سوی «اخباری»ها و یا از سوی برخی مخالفین دیگر مباحث را طرح کردند اینها را جناب استاد در قالب سوالها و شبهاتی ان شاء الله مطرح میفرمایند. مباحث روائی و ادله آن را به بحث میکشند و عزیزانی که مایل هستند کامنتی برای ما بزنند یا پیامک بدهند و یا نظر به صورت تماس تلفنی به ما ارائه بدهند، همکاران بنده در ادامه برنامه شمارهها را زیرنویس خواهند کرد و در فضای مجازی هم میتوانند به آدرس اینستاگرام شبکه جهانی ولی عصر مراجعه فرمایند و نظرات خودشان را درج بفرمایند ادامه مباحث را با جناب استاد «عباسی» عزیز در پیش میگیریم، جناب استاد در خدمت شما هستیم. استاد عباسی:بسم الله الرحمن الرحیم وبه نستعین انه خیر ناصرٍ ومعین ثم الصلاة والسلام علی سیدنا و نبینا اباالقاسم مصطفی محمد و علی اهلبیته الطیبین الطاهرین واللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین الی قیام یوم الدین بحثی را جلسه گذشته در رابطه با «خمس» آغاز کردیم و نکته این بود که به عنوان یکی از واجبات و به عنوان یکی از تکالیفی که بر عهده مؤمنین قرار داده شده در رابطه با «خمس» صحبت میکنیم پیرامون این مسئله چون زوایای مختلفی پیدا میکند هم بحثهای درون شیعی و احیاناً خرده گیریهای که از جانب نو اخباریها و یا بعضی از جریانهای دیگر مطرح میشود تا بحثهای بین مذهبی که بین مذهب شیعه امامیه اثنی عشریه و مذهب اهلسنت مطرح است در این رابطه بحثهای مفصلی وجود دارد. نکتهی که جلسه گذشته برایش روایت خواندیم اینکه به عنوان یکی از اموری که اهلبیت (علیهم السلام) و دین بر ما الزام و واجب کرده جایی است که محل آزمایش و ابتلاء و امتحان مؤمنین است؛ یعنی خیلی از مؤمنین وظائف عبادیشان را انجام میدهند، ولی وقتی یک جریان مالی اتفاق میافتد و باید پرداخت مالی داشته باشند اینجا یک مقداری محل ابتلاء و دشوار و سخت میشود. سوالها و ابهامهای مطرح میشود و لذا در جای که سوالها مطرح میشود بیشتر شبهات و حرفهای معاندین و مخالفین و ... مطرح میشود لذا از اول با شما بینندگان عزیز بنا را بر این گذاشتیم که میخواهیم به یکی از مسائلی که در دین ما به صورت جدی در رابطه با آن بحث شده و جزء واجبات دینی ما است صحبت بکنیم تا مسائل روشن بشود. نکتهی که در رابطه با مسئله «خمس» لازم است در ابتدا عرض کنیم بر اساس آنچه که در روایات آمده اهمیت و تأثیر فوق العاده ای در بقیه عبادات دارد؛ یعنی اگر کسی نماز بخواند با لباسی که آن لباس مُخَمّسْ نیست، یا روزه بگیرد و بخواهد افطار و سحرش را با مال حرام و یا مالی که در آن مال غیر وجود دارد که به عنوان مال مُخَمّسْ باید باشد همه اینها احکام و مسائلی پیدا میکند. البته بحث ما قطعا بحث احکام نیست در این رابطه روایات حرمت یعنی وجوب «خمس»، روایات تحلیل «خمس» روایات متعددی است که به همه اینها ان شاء الله در طول بحث رسیدگی خواهیم کرد مجری:بینندگانی که از هفته گذشته ما را دنبال میکنند مباحث «خمس» جناب استاد از هفته گذشته که شب 19 ماه مبارک رمضان بود آغاز شد، و جناب استاد یک سری مباحثی در قالب تعاریف و مفاهیم را تبیین فرمودند و ورودی هم به مدخل بحث «خمس» داشتند، به لحاظ روائی و به لحاظ اصل وجوب اینکه مورد «ان قلت» قرار گرفته و اینکه آیا در منابع ذکر شده یا نه؟ جناب استاد اشاراتی داشتند و یکی دو تا منبع ذکر فرمودند و امشب ان شاء الله وارد مباحث جدیتر بحث «خمس» میشویم، جناب استاد در خدمت شما هستیم. استاد عباسی:نکتهی که این جلسه میخواهیم مطرح بکنیم در رابطه با ورود به بحث آیه «خمس» است البته روایات فراوانی در اهمیت «خمس» بود که ما سعی میکنیم ان شاء الله هر جلسه یک روایت را ابتدای بحثمان در رابطه با اهمیت «خمس» داشته باشیم، این غیر از مباحث علمی است که میخواهیم مطرح بکنیم. اما اساساً آیا ما آیهی از قرآن در رابطه با «خمس» داریم یا خیر، و شأن نزول و فهوای آیه چه است؟ و بعد باید به چه چیزی ضمیمه بشود تا آنچه که امروز وجود دارد کاملاً روشن بشود و بحث در رابطه با آن اتفاق بیافتد. آیهی که در قرآن معروف به آیه «خمس» است آیه 41 سوره مبارکه انفال است اعوذ بالله من الشیطان الرجیم «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يوْمَ الْفُرْقَانِ يوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ» بدانيد هرگونه غنيمتي به دست آوريد، خمس آن براي خدا، و براي پيامبر، و براي ذيالقربي و يتيمان و مسکينان و واماندگان در راه (از آنها) است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدايي حق از باطل، روز درگيري دو گروه (باايمان و بيايمان) [= روز جنگ بدر] نازل کرديم، ايمان آوردهايد؛ و خداوند بر هر چيزي تواناست! سوره انفال (8): آیه 41 آیه مبارکه 41 سوره انفال میفرماید بدانید که: «أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيءٍ» هر چیزی که شما به عنوان فایده به دست میآورید (غَنِمْتُمْ) از ماده «غنیمه» و «غنَمه» است به معنای فایده آن چیزی که به عنوان فایده به دست میآید؛ پس همانا برای خداست «خمس» آن یک پنجم آن و برای پیامبر و (وَلِذِي الْقُرْبَى) و برای (وَالْيتَامَى) و برای (وَالْمَسَاكِينِ) و برای (وَابْنِ السَّبِيلِ) است و بعد میفرماید: «إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ» اگر شما به خدای متعال و به آنچه که ما بر بنده خودمان (عَلَى عَبْدِنَا) فرو فرستادیم، اگر ایمان دارید اگر شما به خدای متعال ایمان دارید و به آنچه که بر حضرت رسول نازل شده باید این واجب را انجام بدهید. شاید سوال بشود این آیه در چه زمانی نازل شده؟ تا قبل از نزول این آیه پیامبر غنائم را به صورت مساوی تقسیم میکردند، و افراد هم توقعشان این بود که به صورت مساوی غنیمتهای جنگ بین مردم و بین کسانی که شرکت کردند تقسیم بشود. با نزول این آیه خدای متعال ماجرای تقسیم را طور دیگری قرار دادند، اولاً تقسیم غنائم را به دست مبارک رسول گرامی اسلام قرار دادند، و ثانیاً اینگونه مشخص شد که باید بخشی از این در اختیار خدای متعال، رسول گرامی اسلام و برای مصارفی که در آیه قرآن مطرح شده: «فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ» یعنی کارهای که احیاناً افراد خاصی که در مضیقه هستند، (وَالْيتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ) هستند و پیامبر و (وَلِذِي الْقُرْبَى) که البته پیامبر و «ذوی القربی»، «یتامیٰ» و «مساکین» نیستند؛ اما حق محفوظ از این ماجرا دارند و مشخص برای اینها است. چه زمانی این آیه نازل شده و در چه ماجرایی نازل شده؟ مطرح کردند که این ماجرا بعد از «جنگ بدر» اتفاق افتاد؛ چون مسلمانها ظاهراً در قضیه «جنگ بدر» دچار اختلاف شدند، که به چه شکلی غنائم باید تقسیم بشود افراد چه سهمی داشته باشند؟ خدای متعال مسئله و تکلیف را یکسره روشن کرد باید پیامبر تقسیم کننده باشد و یک بخشی برای مصارف اینچنینی در دست پیامبر است. پیامبردرمورد مقدارش و ... در رابطهاش بحث دارند چه مقداری به «یتامیٰ»، «ابن السبیل»، «مساکین» باید داده بشود؟ و چه مقداری برای «ذوی القربیٰ» است و چه مقداری برای خود پیامبر در ید قدرت خود پیامبر است تا خرج بشود؟ بعداً بحثهایش را مفصل خواهیم کرد در آیه میزان تقسیم وجود ندارد، یعنی آیه نگفته این مقدار را به اینها و این مقدار را به اینها بده. اما بعدها بر اساس روایاتی که در «خمس» وجود دارد و کار علمی رویش صورت گرفته به این نتیجه رسیدند بحث تقسیم در «خمس» وجود دارد که سهم امام (علیه السلام) داریم و سهم سادات فقیر، به این شکل تقسیم بر دو قسمت میشود به طور مفصل ان شاء الله مطرح خواهیم کرد. مجری:این دو گانهی که الان مطرح است در ادامه در روایات تبیین شده؟ استاد عباسی:بله، خود آیه مقدار مشخص نکرده فقط یک پنجم را مشخص کرده و احیاناً موارد مصرف که این مربوط به چه کسانی برای مصرف است؟ من یکی دو تا از اسناد در رابطه با جریان آیه قرآن را نشان بدهم به عنوان مثال در «بحار الانوار علامه مجلسی اعلی الله مقامه الشریف» جلد 19، چاپ دار احیاء التراث العربی، چاپ «بیروت لبنان»، صفحه 213 ایشان در رابطه با این آیه نقل کرده در «تفسیر کلبی» آمده: «أن الخمس لم يكن مشروعا يومئذ و إنما شرع يوم أحد» هنوز «خمس» در آن ایام وضع نشده بود، در روز «احد» به صورت کامل و دقیق آمده این نظر ایشان است که از «کلبی» نقل میکند در رابطه با روز «احد» است در ادامه در رابطه با «بدر» صحبت میکند میگوید: «و فيه أنه لما نزلت هذه الآية عرف المسلمون أنه لا حق لهم في الغنيمة و أنها لرسول الله (صلی الله علیه واله وسلم) فقالوا يا رسول الله سمعا و طاعة» بعد از اینکه آیه نازل شد و آن آیه: «يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» اي کساني که ايمان آوردهايد! اطاعت کنيد خدا را! و اطاعت کنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [= اوصياي پيامبر] را! سوره نساء (4): آیه 59 مردم متوجه شدند که حقی ندارند و پیامبر باید تقسیم کند و تصمیم بگیرد «و أنها لرسول الله (صلی الله علیه واله وسلم) فقالوا يا رسول الله سمعا و طاعة فاصنع ما شئت» گفتند هر چه که شما تصمیم بگیرید ما اطاعت خواهیم کرد هر طور که صلاح است. «فنزل قوله وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ... أي ما غنمتم بعد بدر» یعنی آنچه که به عنوان غنیمت بعد از «بدر» به دست آوردید بر اساس این باشد «و روي أن رسول الله (صلی الله علیه واله وسلم) قسم غنائم بدر على سواء و لم يخمس» میگوید روایتی است که رسول گرامی اسلام غنائم روز «بدر» را به صورت مساوی تقسیم کردند و این را مخمس قرار ندادند. بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج19، ص213 این قول دوم میشود که بعد از «بدر» این اتفاق افتاد با اختلافی که پیش آمده بود و بعضی بیان کردند، یا بعد از «احد» این اتفاق افتاده باشد. در جای دیگر این مطلب آمده در منابع اهلسنت آقای «ابو الفرج ابن الجوزی» در «المنتظم فی تاریخ الأمم والملوک» چاپ دار الکتب العلمیه «بیروت لبنان» جلد 3، صفحه 137 میگوید: «وغنم رسول الله صلى الله عليه وسلم والمسلمون ما كان لهم من مال فكان أول مال خمس في الإسلام بعد بدر» اولین مالی که به عنوان «خمس» در اسلام مشخص شد بعد از «بدر» بوده است. المنتظم في تاريخ الملوك والأمم؛ اسم المؤلف: عبد الرحمن بن علي بن محمد بن الجوزي أبو الفرج الوفاة: 597، دار النشر: دار صادر - بيروت - 1358، الطبعة: الأولى، ج3، ص137 این شروع مسئله «خمس» بعد از «جنگ بدر» است و آیهی که به عنوان آیه «خمس» در قرآن شناخته میشود و در قرآن مطرح است. فقط یک نکتهی را در رابطه با این آیه گاهی اوقات مطرح میکنند، البته به صورت مفصل ما از ابتدای اسلام ماجرا را تا جریان معاصر و کنونی و آنچه که در روایت است مفصل مطرح خواهیم کرد. اما اشکالی که به این آیه مطرح میکنند این است، که این آیه مربوط به جنگ و غنیمت جنگی میشود؛ ولی شما از این آیه دارید در رابطه با منافعی که افراد در زندگیشان در کسب و کار و ... هستند دارید استفاده میکنید. میخواهیم عرض بکنیم آیه اصل «خمس» در قرآن است اگر کسی بگوید آیا در رابطه با «خمس» آیهی در قرآن آمده بله آمده منتها شأن نزول این آیه در رابطه با «خمس» غنیمت و غنائم جنگی است. اما مورد آیه فقط در رابطه با شأن نزول نیست، یعنی شأن نزول اینگونه نیست که کاری بکند که آیه در موارد دیگر ورود نداشته باشد، ما دلیل داشته باشیم در موارد دیگر ورود پیدا میکند موارد دیگر را مفصل عرض خواهیم کرد. به عنوان نمونه اگر ما بخواهیم در رابطه با غنائم عرض بکنیم روایتی است «ابو عیسی» میگوید از امام صادق (علیه السلام) درباره کلام خدای متعال در مورد آیه «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيءٍ» پرسیدم، حضرت دو آرنج را بر زانو گذاشت و بر دو دست اشاره کرد و فرمود به خدا که استفاده روز به روز است؛ یعنی در استفاده روز به روز و در آن منافعی که ما از کسب به دست میآوریم باید این را پرداخت بکنیم «هِيَ وَ اللَّهِ الْإِفَادَةُ يَوْماً بِيَوْم» الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص544، بَابُ الْفَيْءِ وَ الْأَنْفَالِ وَ تَفْسِيرِ الْخُمُسِ وَ حُدُودِهِ وَ مَا يَجِبُ فِيه، ح10 مجری:این هم یک بحثی است اینکه فرمودید، من بعضاً شنیدم در افواه عمومی گفته میشود «خمس» ساخته و پرداخته بعضیها است، ولی آیه 41 سوره انفال به ما نشان میدهد که اصل «خمس» لااقل در قرآن آمده و خیلیها بیاطلاع هستند، اینکه به تعبیر جناب استاد شأن نزول و دلالت این آیه تا کجا است ظاهراً باید به روایات مراجعه کنیم استاد عباسی:بله، یکی به روایات باید مراجعه بکنیم و دیگری به ماده غنیمت؛ چون بحثش مفصل است ان شاء الله جلسه آینده به طور مفصل مطرح خواهم کرد که خود ماده غنیمت را از کلام اهل حدیث، از کلام اهل فقه، از کلام اهل تفسیر استخراج کردیم؛ یعنی مراجعه و مواجهه با قرآن و روایات اهلبیت اینگونه نیست من بیایم نگاه بکنم چه من بگویم از ظاهر این آیه صرفاً بگویم: «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيءٍ» و بگویم «خمس» ثابت شد و یک نفر بگوید: «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيءٍ» و این چون در مسائل مربوط به غنیمت جنگی بوده؛ پس موارد دیگر همین طوری و ساخته و پرداخته است و بخواهد اتهام بزند، اینها بحثهای علمی است که باید مطرح بشود. من یک روایت دیگر از کتاب «کافی» شریف عرض بکنم در کتاب «کافی» شریف جلد 1، صفحه 545 «کتاب الحجة»، « بَابُ الْفَيْءِ وَ الْأَنْفَالِ وَ تَفْسِيرِ الْخُمُسِ وَ حُدُودِهِ وَ مَا يَجِبُ فِيه» در روایت از: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ (علیه السلام) عَنِ الْخُمُسِ فَقَالَ فِي كُلِّ مَا أَفَادَ النَّاسُ مِنْ قَلِيلٍ أَوْ كَثِيرٍ» در هر چیزی که مردم به دست میآورند کم یا زیاد باشد! بعد در پاورقی آمده: «الفائدة»: الزيادة التي تحصل للإنسان» هر زیاده ای که برای انسان به دست بیاد، کسی در کسب و کاری سرمایه گذاری میکند 100 میلیون تومان میبرد، 120 میلیون تومان میشود این زیاده همین فایده است. «و هي اسم فاعل من قولك: فادت له فائدة. و قالوا: استفاد مالًا استفادة، و كرهوا أن يقال: أفاد الرجل مالًا إفادةً» كافي( ط- دارالحديث)؛ نويسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق (تاريخ وفات مؤلف: 329 ق)، محقق / مصحح: دارالحديث، ناشر: دار الحديث، قم، ق 1429، ج1، ص729، بَابُ الْفَيْءِ وَ الْأَنْفَالِ وَ تَفْسِيرِ الْخُمُسِ وَ حُدُودِهِ وَ مَا يَجِبُ فِيه، ح11 توضیح را از «مصباح المنیر قیومی» گرفته بنابراین: «فِي كُلِّ مَا أَفَادَ النَّاسُ مِنْ قَلِيلٍ أَوْ كَثِيرٍ» در هر چیزی که فایده و نفعی برای انسان باشد کم باشد یا زیاد این «خمس» قرار داده شده است. اما همه جزئیات یعنی اینکه نحوه و مقدار این «خمس» همین که ما داریم میگوییم هر فایده اضافی در حالی که در عمل الان چه مطرح میشود و چه گرفته میشود؟ آنچه که ما به دست میآوریم و بعد از اینکه در زندگی خرج کردیم اضافه از آن میآید؛ چون اگر اینطور باشد یعنی اینکه اگر دخل یک نفری در مغازه سود یک شب او 100 هزار تومان شد، همانجا باید 20 هزار تومان به عنوان «خمس» کنار بگذارد. در حالی که این نیست الان آن چیزی که گرفته میشود میگوید شما برو در زندگیات این 100 هزار تومان را خرج کن، اگر آخر سال شما از این اضافه آوردی که از این اضافه یا در حساب شما و جیب شما میماند یا این اضافه در اجناس مغازه شما میماند، مثلاً سرمایه شما 100 میلیون تومان بود، الان سرمایه شما 120 میلیون شده این که نیامده شما جنسی را خرید فروش کردی و الان جنسهای بیشتری در مغازه شما است پول داشتی که خرید کردی. اگر قرار باشد که ما هم حالت اخباری گری پیدا بکنیم سراغ یک روایت برویم امام معصوم فرمودند: «فِي كُلِّ مَا أَفَادَ النَّاسُ مِنْ قَلِيلٍ أَوْ كَثِيرٍ»؛ پس از هر درآمدی، یک پنجم را باید برگردانند در حالی که اینطور نیست و این همهاش با ادله و حساب و کتاب است. مجری:یعنی همان توسعی که روایت به آیه میدهد و ظاهر آیه این است که به غنیمت اشاره دارد، و روایت توسع میدهد به «کل ما افاد» ولی از آن طرف این استنباط باعث میشود که «کل ما افاد» به این گستردگی اعمال نشود. استاد عباسی:بله همه اینها بر اساس همان است، به عنوان مثال اینکه ما الان میگوییم بعد از این جزئیات، یعنی بعد از اینکه ما خرج کردیم آخر سال هر چه ماند، باز اینطور نیست بگوییم هر چیزی که خرج کردید، خیلی جالب است شما در فتوا مراجعه بکنید یک نکاتی در مباحث فقهی مربوط به «خمس» است که گاهی بعضی از متدینین هم نپرسیدند و شاید اطلاع ندارند. اگر یک خریدی از خریدهای ما جزء مئونه ما به حساب نیاد در شأن ما برای مئونه نباشد به عنوان نمونه برای خریدن وسیله نقلیهی که انسان سوار میشود، اگر این را من در طول 1 سال البته الان کسی زورش نمیرسد در 1 سال خرید کند به عنوان مثال از درآمدهایش یک وسیله نقلیه خرید این جزو مئونهاش است سوار میشود نوش جانش و هیچ خمسی هم نمیخواهد بدهد. ولی اگر وسیلهی خرید که در شأن این شخص نیست بالاتر است، یعنی در مئونه او به حساب نمیآید یعنی جزء مخارج او حساب نمیشود، هر کس میبیند میگوید این آقا نباید این ماشین را سوار بشود به ایشان نمیخورد. ماشین لوکس محسوب میشود میگوید این مبلغی که برای لوکس بودن این ماشین برای خراج مئونه بودن پرداخت کرده باید مستقیم خمسش را بدهد این دیگر جزو مئونه به حساب نمیآید. این مئونه به عنوان مثال از کجا آمده هم «افاده» و هم «مئونه» مشخص میشود. روایتی در کتاب «تهذیب الاحکام» است. مجری:جناب استاد! قبل از این که وارد این بحث بشوید اگر اجازه بدهید یک میان برنامه ببینیم و بعد در خدمت تان هستیم. (میانبرنامه)مجری:بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله) سلام علیکم، در خدمت جناب استاد «عباسی» هستیم با یکی دیگر از برنامههای عصر ایمان با موضوع اجتهاد و تقلید و زیر موضوع مباحث «خمس» در اسلام! جناب استاد مباحثی را پیرامون روایات «خمس» و پیش از آن هم راجع به آیه «خمس»، آیه 41 سوره انفال مباحثی را مطرح فرمودید و شأن نزول آن را بیان داشتید در ادامه روایتی را از حضرت نقل فرمودید که توسعی به مباحث مصادیق «خمس» داده شده، بحث جناب استاد نیمه تمام ماند ادامه بحث را با جناب استاد در پیش میگیریم. استاد عباسی:عرض کردم روایتی در «تهذیب الأحکام شیخ طوسی» در رابطه با «خمس» است از امام معصوم سوال شد و جالب است که نسبت به اصل «خمس» در این روایت امر قطعی است؛ یعنی نسبت به امر اصل «خمس» سوال نمیشود که آیا «خمس» واجب است یا نه؟ نسبت به این سوال میشود که آیا «خمس» به همه منافع، به همه آنچه که شخص کسب، تجارت، صنایع و ... است؟ مثلاً ممکن است در ذهن اینطور بیاید که اگر کسی کارش خرید و فروش است در خرید و فروش مقدار سود خیلی واضح و روشن است، میگویند یک جنسی را 100 تومان خریده 20 درصد هم سود بر آن میبندد، 120 تومان این سود مشخص است بعضی از کارها سودهایش این مدلی مشخص نیست مثل صناعات، دارد آهنگری انجام میدهد، یک سری وسایل و ابزار دارد در واقع بخشی از سود به سرمایه او که این دستگاهها است. الان ممکن است 200- 300 میلیون فقط دستگاه بگذارد، یک بخشی به مزد دست او بر میگردد و شاید حتی محاسبه این در یک روز مشخص نباشد در طول ماه به عنوان مثال آهن میآورند و تبدیل به در و پنجره و ... میکنند، آخر سر مشخص میشود این مقدار فروختند. سوالش این نیست که «خمس» بر من واجب است یا نه بر کارها و کاسبیها؟ سوالش این است که آیا بر همه اینها دقیقاً یک پنجم باید باشد که حضرت در این روایت بحث مئونه را مطرح میکنندمیگوید یکی از ملاکها مئونه است در کتاب «تهذیب الأحکام»، «شیخ طوسی اعلی الله مقام الشریف» جلد 4، مکتبة الصدوق، صفحه 158 روایت میگوید: «سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْأَشْعَرِيِّ قَالَ: كَتَبَ بَعْضُ أَصْحَابِنَا إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي (علیه السلام) أَخْبِرْنِي عَنِ الْخُمُسِ أَ عَلَى جَمِيعِ مَا يَسْتَفِيدُ الرَّجُلُ مِنْ قَلِيلٍ وَ كَثِيرٍ مِنْ جَمِيعِ الضُّرُوبِ وَ عَلَى الصُّنَّاعِ وَ كَيْفَ ذَلِكَ؟» سوال کرد آیا «خمس»، «أَ عَلَى جَمِيعِ مَا يَسْتَفِيدُ الرَّجُلُ» هر چیز و هر مقداری که انسان سود میبرد، آیا باید مبلغ «خمس» را برای خدا و پیغمبر و «ذوی القربیٰ» برگرداند؟ «وَ كَثِيرٍ مِنْ جَمِيعِ الضُّرُوبِ وَ عَلَى الصُّنَّاعِ» آیا برای کارهای که به عنوان ساختن است مثل کارهای دستی و ... «وَ كَيْفَ ذَلِكَ؟» به چه صورت است؟ «فَكَتَبَ بِخَطِّهِ» حضرت با دست خط شریفشان در 3 کلمه که یادداشت کردند روشن کردند که: «الْخُمُسُ بَعْدَ الْمَئُونَةِ» «خمس» بعد از مخارج روزانه و بعد از مخارج زندگی است. تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار الكتب الإسلاميه، محقق/ مصحح: خرسان، حسن الموسوى، ج4، ص132 (براساس نرم افزار جامع الاحادیث مرکز نور) مخارج زندگیات را شما انجام دادی دقیقاً این چیزی است که الان مورد فتوا است، شما مخارج زندگیات را انجام دادی یک مهمانی آبرومندی داشتی برگزار کردی، عروسی فرزند برگزار کردی، به سفر «مکه»، «مشهد»، «کربلا»، «عتباتی» میخواستی بروی، به تفریحی میخواستی بروی و یا لباسی خرید کنی این کارها را انجام دادی. در پایان آن چیزی که اضافه میماند و آن چیزی که به عنوان سرمایه به حساب میآید به اصطلاح امروز پس انداز میخواهی بکنی در پایان سال خمسیتان حضرت فرمودند: «الْخُمُسُ بَعْدَ الْمَئُونَةِ» «خمس»، برای بعد از مئونه است. مئونه یعنی امور مربوط به زندگی که انسان از آنها استفاده میکند؛ لذا این روایات یکی دو تا نیست روایات متعددی وجود دارد ما در طول بحث، فراوان در فراوان باید این روایات را بررسی بکنیم، و نسبت به آن بحث بکنیم. به عنوان نمونه از روایات عرض میکنم در کتاب «الإستبصار فی مختلف من الأخبار» تألیف مرحوم «شیخ طوسی اعلی الله مقامه الشریف» چاپ مؤسسه اعلمی، جلد 2، صفحه 306 روایت از «علی ابن مهزیار» است. «قَالَ لِي أَبُو عَلِيِّ بْنُ رَاشِدٍ قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَمَرْتَنِي بِالْقِيَامِ بِأَمْرِكَ وَ أَخْذِ حَقِّكَ فَأَعْلَمْتُ مَوَالِيَكَ ذَلِكَ فَقَالَ لِي بَعْضُهُمْ وَ أَيُّ شَيْءٍ حَقُّهُ فَلَمْ أَدْرِ مَا أُجِيبُهُ بِهِ» از امام معصوم دارد سوال میکند میگوید من رفتم پیگیری کردم به افراد میگویند مردم، واجب است بر شما «خمس» پرداخت بکنید، واجب است بر شما حق شرعی اهلبیت (علیهم السلام) را برگردانید بعد از من سوال کردند چه مقدار حق ایشان است، و از چه باید پرداخت بکنیم؟ من به همین مشکل برخورد کردم «فَقَالَ يَجِبُ عَلَيْهِمُ الْخُمُسُ» یک پنجم بر اینها واجب است. «فَقُلْتُ فِي أَيِّ شَيْءٍ» این «خمس» در کدام یکی از مسائل زندگی اینها است. یعنی «خمس» فرششان را باید بدهند که رویش دارند زندگی میکنند، یا «خمس» یخچال و امکاناتشان را باید بدهند به کدام از وسایل زندگی میخورد؟ یا به مرکبهای که دارند میخورد به چه چیزی میخورد؟ «فَقَالَ فِي أَمْتِعَتِهِمْ وَ ضِيَاعِهِمْ وَ التَّاجِرِ عَلَيْهِ وَ الصَّانِعِ بِيَدِهِ وَ ذَلِكَ إِذَا أَمْكَنَهُمْ بَعْدَ مَئُونَتِهِمْ» به همه چیز به متاعها و کالاها و تجارتهای که دارند به صنایع دستی که تولید میکنند و قابل عرضه و فروش است. «وَ ذَلِكَ إِذَا أَمْكَنَهُمْ بَعْدَ مَئُونَتِهِمْ» اگر از مئونهشان اضافه آمد الإستبصار فيما اختلف من الأخبار؛ طوسى، محمد بن الحسن، محقق/ مصحح: خرسان، حسن الموسوى ناشر: دار الكتب الإسلامية، ج2، ص55 (براساس نرم افزار جامع الاحادیث مرکز نور) «إذا امکَنَهُم» یعنی خرج زندگیشان را گرفتند آخر سال اگر چیزی برایشان ماند، اگر چیزی نماند ما چیزی از آنها نمیخواهیم. یعنی همه هوای نفسها یا شیطنتهای بیرونی سر چه است؟ سر این است آن که قرار است بدهیم اساساً آنی نیست که ما اولاً بالذات به آن نیاز داریم، خدا بالای سر ما نیستاده بگوید شما این ماه 2 میلیون تومان حقوق گرفتی زندگی خودت لنگ است در این گرانی و شرایط بگوید 400 تومانش را پرداخت بکن! ما بگوییم برای ما کار چه سخت شد ما این همه زحمت کشیدیم. خدا میگوید همه سال زندگیات را انجام بده همه سال مخارج زندگیات را داشته باش، آخر سال آنی که میخواهی پس انداز بکنی آنی که جزء سرمایهات رفت از آن باید پرداخت بکنی، بله الان جزء سرمایهام یک دستگاه 400 میلیون تومانی در چاپخانه و یا یک دستگاه 300 میلیون تومان در تراشکاری شده ،«خمس» را بخواهم بدهم سختم میشود، اینی که دارم الان میدهم سختم میشود از زندگیام نزدم، این پول دستگاه شده، این دستگاه برایم مانده الان میخواهم «خمسش» را بدهم میگویم چه سخت شد من باید از زندگیام بزنم. نه آنی که یک کارمندی است و دارد زندگی عادیاش را انجام میدهد گاهی اوقات در سال 100 هزار تومان هم «خمسش» نمیشود، آن کارگر اصلاً خمسی ندارد بستگی دارد که آخر سال واقعاً توانست در این شرایط کرونای و با اقتصاد این مدلی در این شرایط چیزی پس انداز بکند اگر چیزی دارد پس انداز میکند، خدا میگوید آنجا این سهمی است که برای مخارج خاصش قرار دادم . مجری:جناب استاد هفته پیش خاطرم است شما روایتی را برای بینندگان خواندید که همان هم باعث میشود یک سری از برکات نازل بشود، همه ما میدانیم که برکت غیر از ثروت است ثروت ممکن است کم باشد؛ ولی برکت که داخلش میافتد اینقدر به جا خرج میشود و از هدر رفتن آن ثروت پیشگیری میکند که عملاً کفاف زندگی و مخارج اضافه را میدهد. استاد عباسی: قطعاً همین طور است اگر ما بخواهیم آن روایات را ادامه بدهیم و به آن روایات بپردازیم، گاهی اوقات ممکن است بینندههای عزیز بگویند این برنامه قرار بود یک برنامه علمی در نقد اخباریگری و بحثهای شبهات اینچنینی باشد یک جاهای بحثهای اخلاقی و اعتقادی میشود، حقیقتاً اینجا یک جای است که گره خورده؛ یعنی یک جای است که ما میبینیم دقیقاً شیطان اینجا بیشترین مایه را میگذارد بیشترین فشار میآورد، شیطان ممکن است به نماز خیلیها نتواند دست بزند میگوید همه وجودم، پدر و مادرم رشد پیدا کرده با نماز و با روزه است. گاهی اوقات افرادی را میبینیم سوال شرعی در رابطه با روزه از ما میپرسند میگوییم خانم و آقای بزرگوار روزه در شرایط بیماریتان بر شما واجب نیست، میگوید نمیتوانم نگیرم، یعنی اینقدر عجین با این است ولی در مسئله «خمس» از زمین و آسمان میبارد، الان بحث ما این نیست که فوراً «خمس»شان را پرداخت بکنند ما بگوییم که به فلان مرجع بدهید و به فلان مرجع ندهید. بحثمان این نیست که همه این «خمس» صد در صد دارد در جای خودش صرف میشود یا صرف نمیشود، بحثمان این است که ما به عنوان یک مکلف آیا باید دنبال این برویم که تکلیفمان چه است و دانستن این تکلیف در شرایط آخر الزمان خیلی سختتر از موقعهای دیگر است موقعی که من امام معصوم و یا یکی از وکلای امام معصوم را میبینم و یا در زمان خود امام معصوم دارم زندگی میکنم که در قید حیات هستند و در حال حضور و ظهور هستند آدم میتواند به محضرشان برود مسائل حل میشود. البته آن موقع قطعاً از این حرفها بوده ما به سازمان وکالت هم میرسیم کسانی از وکلای آقا موسی ابن جعفر (علیه السلام) بودند که مقدار زیادی از وجوهات مردم دست اینها بود و وقتی آقا موسی ابن جعفر (علیه السلام) از دنیا رفتند اینها حاضر نشدند، امامتِ امام رضا را بپذیرند چون میدیدند اگر امامت را بپذیرند باید این اموال را تحویل امام رضا (علیه السلام) بدهند، آمدند یک فرقه درست کردند و ادعاهای عجیب و غریبی در رابطه با حضرت موسی ابن جعفر درست کردند. احیاناً اگر ما در آن زمان هم زندگی میکردیم میگفتیم اینها مگر وکیل امام نبودند مگر وجوهات مردم را نگرفته بودند؟ وجوهات مردم را که اینها بالا کشیدند و در زندگی شخصیشان استفاده کردند اصلاً امام معصوم را به خاطر وجوهات منکر شدند، دیدند که چند صد هزار درهم دستشان است و آقا موسی ابن جعفر از دنیا رفته اگر بگویند ما امام رضا را پذیرفتیم همه وجوهات را باید به امام تحویل میدادند آمدند و فرقه جدید درست کردند. اگر اینطور بود مردم آن زمان باید کلاً بیدین میشدند میگفتند امام معصوم یکی را مستقیم وکیل گذاشته و این وکیل همچنین اتفاقی را رقم میزند حالا چه کار باید بکنیم؟ پرداخت که نباید بکنیم هیچی باید کلاً از دین بر گردیم، دقیقاً این جای بزنگاه است که هم اعتقاد ما مورد حمله قرار میگیرد هم یک واجب دینی دارد از ما فوت میشود. خیلیها اصلاً در زندگیشان توجه نکردند، فراوان پیش آمده شخصی 30- 40- 50 سالش است میگوید اینی که شما بالای منبر گفتی ما باید چه کار کنیم؟ میپرسیم شما چه موقع کاسبیات را شروع کردی؟ میگوید من 17- 18 سالم بود کاسبیام را شروع کردم شاگرد بودم بعد مغازهدار شدم و بعد تاجر و ... شدم میبینیم یک عمری مخلوط با این مبالغ زندگی کرده. مجری:در سن 60 سالگی تازه که به حج میخواهد مشرف بشود...استاد عباسی:بله، الان اگر ما باشیم و یک مکلف باشد و این همه روایت آیا به ذهنش خطور نمیکند، شاید من یک وظیفهام دارم اصلاً در آیه 41 انفال، یک احتمالی باید وجود داشته باشد از روایت «کافی» من یک احتمالی بدهم چرا تا الان این سوال برایم پیش نیامده، یا پیش آمده و کنار گذاشتم یا واقعاً نشنیده بودم، یا اگر شنیده بودم اینقدر حرف منفی کنارش شنیده بودم که نمیخواستم سمت این واجب الهی بروم. همانطور که شما گفتید در 60 سالگی میخواهد به «حج» برود تازه گیر میافتد، تازه میبیند من الان اگر به «حج» بخواهم بروم به من میگویند این لباس احرامت اگر از مال صد در صد حلال مُخَمّسْ نباشد احرام و حجت به مشکل برخورد میکند، آنجا تازه به خودش میآید میگوید نکند من یک وظیفهی دارم، این وظیفه را اگر ما زودتر بدانیم و بپرسیم خیلی متفاوت خواهد بود. مجری: بسیار عالی! این هم مبحث مهمی است که جناب استاد اشاره فرمودند الان هم اثبات شده که خیلی از اوقات و خودمان هم در زندگی شخصیمان احساس میکنیم، که به لحاظ بینشی و دانشی مشکلی نداریم خیلی از چیزها را انسان میداند به قول یکی از مراجع محترم تقلید فرمودند که چشم میبیند، گوش میشنود لکن دست و پا به حرکت نمیآید و آن انگیزهی که باید پشت این اراده قرار بگیرد، که ما را به حرکت وا بدارد آن نیست. اگر انسان به برخی از این روایات توجه بکند که برکتش به زندگی ما بر میگردد شاید در پذیرش بعضی از مسائل هم به ما کمک بکند. یک میان برنامه ببینیم در خدمت شما بینندگان عزیز و جناب استاد هستیم. (میانبرنامه)مجری:خدمت شما بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولیعصر عرض ادب و احترام و قبولی طاعات دارم، در خدمت شما هستیم با مباحث جناب استاد «عباسی» عزیز پیرامون مسئله «خمس». من قبل از اینکه از جناب استاد درخواست کنم که مباحثشان را ادامه بدهند میخواستم خدمت شما بینندگان عزیز عرض کنم در صورتی که نظر و سوالی پیرامون بحث استاد دارید میتوانید به شمارههای شبکه تماس بگیرید و یا پیامک بدهید و نظرات و سوالات خودتان را با جناب استاد مطرح کنید ما در اینجا هستیم که از جناب استاد سوالات شما عزیزان را بپرسیم، جناب استاد در خدمتتان هستیم استاد عباسی:بحث ما در رابطه با اولاً آیه 41 سوره انفال بود، عرض کردیم آیه «خمس» در قرآن کریم است و بحث «خمس» غنائم را در جنگ به عنوان شأن نزول و بعد به عنوان تفسیر و توضیح آیه بر اساس آنچه اهلبیت فرمودند بحث «خمس» در کل منافع، کل غنیمتهای که انسان میبرد، چون لغوی آیه و ظاهر آیه به هیچ عنوان بحث غنائم جنگی نیست. آیه قرآن اتفاقاً به سمت بحث «خمس» در همه اموال است، چون همه فواید را میگوید: «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ» هر چیزی که شما به عنوان منفعت به دست میآورید! اصلاً بحث جنگ در این آیه مطرح نشده یک نفر میگفت این آیه مربوط به جنگ است شما مطرح کردید میگویید «خمس» بدهید، گفتم شما در کجای این آیه جنگ میبینید؟ نه این آیه در جنگ نازل شده گفتم نزول آیه در جنگ هم که ما برای شما نقل کردیم، کلاً اگر ما و شما بودیم و صرف آیه قرآن، آیه میگوید از هر چیزی که شما بهره و غنیمت میبرید هیچ حرفی از جنگ نیامده هیچ اختصاصی به جنگ هم پیدا نکرده است. بله نقل در منابع آمده شأن نزول این آیه کجا است بعد از «جنگ بدر» و یا «جنگ احد» است که اختلافی بر سر غنائم پیش میآید و خدای متعال هم حق تقسیم را به پیغمبر میدهد هم بخشی از این را به پیغمبر بر میگرداند و بعد این، گسترش پیدا میکند و نسبت به همه اموال مفصل میشود. وقتی که سراغ روایات میرویم باز من میخواهم بعضی از منابع روائی و روایات را عرض بکنم در «وسائل الشیعه شیح حر عاملی» متوفای 1104 هجری قمری، جلد 9، صفحه 499 بابی را در رابطه با «خمس» دارد، روایات «خمس» را در اینجا کامل از کتب اربعه و دیگر کتب جمع آوری کردند که: «بَابُ وُجُوبِ الْخُمُسِ فِيمَا يَفْضُلُ عَنْ مَئُونَةِ السَّنَة لَهُ وَ لِعِيَالِهِ مِنْ أَرْبَاحِ التِّجَارَاتِ وَ الصِّنَاعَاتِ وَ الزِّرَاعَاتِ وَ نَحْوِهَا وَ أَنَّ خُمُسَ ذَلِكَ لِلْإِمَامِ خَاصَّة» باب وجوب «خمس» در آن چیزی که اضافه میآید از مئونه سنه؛ یعنی مخارج سال برای خود او و برای خانواده او؛ از چه اموالی باید داده بشود؟ «مِنْ أَرْبَاحِ التِّجَارَاتِ وَ الصِّنَاعَاتِ وَ الزِّرَاعَاتِ وَ نَحْوِهَا» از سود تجارتها، صناعتها و گشت و زرعها و امثال آنها... یک کشت و زرعهای که مستقیم به خود کشت و زرع «زکات» تعلق میگیرد مثل گندم و جو و خرما، بقیه کشت و زرعها و درآمدهای که از این کشت و زرعها میآید چون همه کشاورزان و روستایها و باغدارهای ما گندم و جو ندارند، یک نفر باغ پرتقال دارد به این «زکات» تعلق نمیگیرد، به این باغ «خمس» تعلق میگیرد یعنی از نظر وجوبیاش به این صورت که او هم مثل بقیه افراد آن پرتقال و یا آن میوه را میفروشد و در زندگیاش خرج میکند، اضافه «مئونه سنه» یا خرج سال او، آن مبلغ به عنوان «خمس» میشود که باید به آن «خمس» بخورد و «خمس» پرداخت بکند. لذا این بحثی که مطرح شده دو نفر در فضای مجازی شروع بکنند بگویند اینها من در آوردی است، ما نداریم حلال شد این روایات و مطالب را چه به روایات اثبات و چه به روایاتی که بعد عرض میکنیم روایات تحلیل است و همهاش جواب دارد در رابطه با آن بحث میشود مفصل موردنظر علماء بوده؛ یعنی کلمه به کلمه و واو به واو این، مورد بحث و گفتگو قرار گرفته. روایت دیگری را از کتاب شریف «من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق اعلی الله مقامه الشریف» متوفای 381 هجری قمری، جلد 2 با تحقیق مرحوم آقای «غفاری» چاپ مؤسسة النشر الإسلامی، صفحه 41 «خمس و احکام خمس» را در اینجا آورده «وَ قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام) إِنَّ اللَّهَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَمَّا حَرَّمَ عَلَيْنَا الصَّدَقَةَ أَنْزَلَ لَنَا الْخُمُسَ» خدای متعال، خدای که «لا اله الا هو» خدای جز او نیست زمانی که: «حَرَّمَ عَلَيْنَا الصَّدَقَةَ» بر ما صدقه را حرام کرد! «أَنْزَلَ لَنَا الْخُمُسَ» برای ما و در حق ما و در شأن ما «خمس» را نازل کرد! «فَالصَّدَقَةُ عَلَيْنَا حَرَامٌ» همانطور که در ابتدای روایت فرمودند پس صدقه بر ما اهلبیت (علیهم السلام) حرام است. «وَ الْخُمُسُ لَنَا فَرِيضَةٌ» «خمس علینا فریضة» نیست «لنا فریضة»، «خمس» برای ما فریضه است؛ یعنی «خمس» به نفع ما بر مردم واجب شده برای ما در حق ما بر مردم واجب شده است. یعنی «خمس» برای ما و به خاطر ما وجوب پیدا کرده است. «وَ الْكَرَامَةُ لَنَا حَلَال» من لا يحضره الفقيه؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم مصحح: غفاری، علی اكبر، ج2، ص41 (براساس نرم افزار جامع الاحادیث مرکز نور) البته آنجای که کرامت از جانب ما است آن جای که ما مالی را برگردانیم و یا مالی را ببخشیم، ما اطعام و انعامی بکنیم آن بر ما حلال است و مانعی نیست که برخی آن بر میگردد به همان موارد جزئی که روایاتش را خواهیم خواند؛ یعنی عهد بین ما و بینندگان عزیز که امری در مسئله «خمس» در هر بحثی که ما در این برنامه مطرح میکنیم و میتوانم بگویم هر مسئلهی که در این شبکه مطرح میشود. من نسبت به برنامه خودم عرض میکنم هر بحثی که ما در این برنامه میکنیم، ما رو راست و صادق با بینندگان عزیزمان هستیم امر مخفی ندارد ما دو تا روایت اینجا بخوانیم سه تا روایت را نگه داریم، و سانسور بکنیم بگوییم اینها را لازم نیست مردم بدانند، نه ما اگر به بینندگان عزیزمان قول دادیم که بحثها را مطرح بکنیم مثبت و منفی هر آنچه که در بحثها باشد، ما مطرح میکنیم مسئله برای بینندگان عزیزمان روشن بشود. البته برنامه ما درس خارج فقه «خمس» نیست که ما بتوانیم تمام روایات را بیاوریم؛ ولی دستهی به صورت دستهی از روایات که فلان موضوع در آن مطرح شده این را مطرح میکنیم که این نباشد بیننده عزیزی خارج از این برنامه جای بشنود، روایتهای این مدلی هم است بگوید چطور آقای «عباسی» این روایتها را برای ما در برنامه عصر ایمان نخواند؟ میگوید شاید آقای «عباسی» نمیخواست شما بدانید که اهلبیت این را هم گفتند، نه ما میخواهیم مطرح بکنیم و برای بینندگان عزیزمان بگوییم و برای بینندگان عزیزمان مسئله واضح شده باشد که این همه روایت در اینجا داریم، بله یک روایتهای است که شخص آمده فردی سوال کرده اجازه گرفته گفته من میشود پرداخت نکنم؟ که آن هم اگر در خاطرتان باشد یک روایت در این رابطه خواندیم که حضرت گفتند چرا پرداخت نکنی؟ در واقع ته کلام این بود که این حقی است که خدا برای ما قرار داده و علت هم دارد. اگر ما برسیم و در علتها بحث بکنیم علت دارد، روایت بعدی در همین باب از روایات از «ابا بصیر» است از امام باقر (علیه السلام) که حضرت فرمود: «أَصْلَحَكَ اللَّهُ مَا أَيْسَرُ مَا يَدْخُلُ بِهِ الْعَبْدُ النَّارَ قَالَ مَنْ أَكَلَ مِنْ مَالِ الْيَتِيمِ دِرْهَماً وَ نَحْنُ الْيَتِيمُ» فاصله آدم تا آتش دوزخ و جهنم چقدر است؟ چقدر نزدیک است که آدم در آتش دوزخ بیافتد؟ به همین راحتی: «أَكَلَ مِنْ مَالِ الْيَتِيمِ دِرْهَماً» یک درهم از مال یتیم! من لا يحضره الفقيه؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم مصحح: غفاری، علی اكبر، ج2، ص41 (براساس نرم افزار جامع الاحادیث مرکز نور) یعنی اگر کسی این در ذهنش بیاید یک بار از خودش سوال بکند بگوید من در زندگیام به همه چیز دارم میرسم، به زن و فرزندم دارم میرسم به وضع خودم میرسم به ماشینم میرسم. آیا ممکن است احتمال دارد که از مال غیر در زندگی من باشد؟ به خیلی از آدمها اگر به صورت عادی بگویم نه آقا مگر میگذارم از مال غیر در زندگی من بیاید مگر من مال حرام سر زندگیام میبرم؟ کاسبیام روشن است و ما حسابرس داریم. در مجموعههای تجاری و کسب و کارها خیلیهایشان حسابرسی دارند، آخر سال یکی دو روز کلاً مغازه را میبندند شروع به حسابرسی کردن میکنند، مالمان چطور شد بدهیها و در آمدهایمان چه است، تمام اموال داخل را شمارش و حساب کتاب میکنند. بعد ممکن است این سوال را از خودمان مطرح کردهایم که آیا دین با من حساب و کتاب مالی ممکن است داشته باشد یا نه؟ احتمالش وجود دارد بگوییم تمام این حقوق مالی «خمس» و ... دروغ، اما یک احتمال بدهیم وجود دارد که خدا یک حساب و کتاب مالی با من داشته باشد، این همه به من تأکید کرده که مواظب باید مال حرام در زندگیتان نبرید مال مخلوط به حرام نبرید مال شبهه ناک نبرید، استفاده نکنید آیا ممکن است که یک حقی برای غیر در مال من قرار داده باشد؟ در بعضی از آیات قرآن دارد در اموال شما: «حَقٌّ مَعْلُومٌ، لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ» حق معلومي است، براي تقاضاکننده و محروم سوره معارج (70): آیات 24 و 25 خیلی از آن حقها ممکن است حقهای مستحبی باشد اگر حقی واجب هم باشد، این حق واجب مقدارش را از چه کسی باید بپرسم؟ یعنی واقعاً من اگر یک ماشین 400- 500 میلیونی سوار میشوم این: (حَقٌّ مَعْلُومٌ، لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ)؛ آیا میشود 5 هزار یا هزار تومان از شیشه در بیاورم و به گدای سر چهارراه بدهم؛ یعنی واقعاً حق مالی که خدا در زندگی من قرار داده با یک زندگی میلیاردی، آیا واقعاً این است که هزار تومان بدهم که خیالم راحت بشود که من صدقه امروزم را دادم که: (حَقٌّ مَعْلُومٌ، لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ)؛ یک سائلی آمد پرسید و من هم یک هزار و یا 5 هزار تومانی به او دادم! شما میخواهی روغن ماشینت را عوض بکنی 2 میلیون تومان باید بدهی این ماشینی که شما سوار میشوی، بعد چطور میشود حق مالی که خدا در زندگی تو قرار داده برای این همه فقیر در جامعه 5 هزار تومان باشد، نه پس باید بدانیم که خدا مقدارش را چقدر مشخص کرده؟ چطور و چه چیزی مشخص کرده؟ جالب است بدانید که این حق واجب مالی را خیلیها حاضر نیستند محاسبه کنند چرا؟ چون دوست ندارند مورد حساب و کتاب قرار بگیرند، حقیقت است من نمیخواهم حساب و کتاب من را کسی بداند نمیخواهم کسی یا خودم بنشینم حساب کنم بگویم اینقدر است؛ لذا خیلیها راحتشان است انفاقهای مستحبی انجام بدهند اما سختشان است و حاضر نیستند بیایند حق مالی واجبی که خدای متعال برایشان مشخص کرده این را پرداخت بکنند و این اول مشکل است. یعنی میگوید من حاضر هستم چند میلیون تومان ماه رمضان غذا تهیه بکنم به فقراء افطار بدهم، بسته غذائی تهیه بکنم بدهم اما وقتی به او میگویم آن مقدار واجب را بده، میگوید این حرفها چه است اینها را کنار بگذار دلت صاف باشد و اینکه خودت به فقراء برسی، من به فقراء رسیدم اینکه حضرت فرمودند: «فَالصَّدَقَةُ عَلَيْنَا حَرَامٌ» من لا يحضره الفقيه؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم مصحح: غفاری، علی اكبر، ج2، ص41 (براساس نرم افزار جامع الاحادیث مرکز نور) یعنی خدای متعال یک چیزی را از اهلبیت (علیهم السلام) منع کرده و یک چیز دیگر را در اختیار و در ید قدرت آنها برایشان قرار داده است. عرض کردم باز اشتباه نشود امام معصوم فرمودند که من در «مدینه» وضعام از همه بهتر است؛ ولی شما باید مالتان طاهر بشود. دین، راه خودش را طی میکند و تبلیغ دین خدا انجام میشود مسائل دینی انجام میشود ولی اینکه ما حاضر شدیم آن: «بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي وَ مَالِي وَأهْليْ» را در رابطه با امام زمان و اهلبیت در زندگیمان بیاوریم و مراعات بکنیم یا خیر؟ که خیلیها از این، پا پس میکشند میگویند آن: «بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي»؛ حرفی ندارم پدر و مادرم فدای شما بشوند؛ ولی به مسئله مالی میرسد میگوید سختم است. یکی از سختیها این است میگوید اصلاً این را من مصداق این نمیدانم، وجوب این را برای من ثابت بکن اگر قرار شد ثابت کنیم اول همه افراد احتمال این را بدهند یک واجب مالی اینچنینی است بعد این را انجام بدهند. البته سعی میکنم از این به بعد مسیر بحثمان را عوض بکنیم، دوست ندارم فضای بحث ما این باشد که بینندگان عزیز تصور کنند ما اینجا آمدیم داریم تبلیغ «خمس» به معنای اینکه پرداخت وجوهات الان باید انجام بدهند، ما میخواهیم تکلیف یک امر واجب دینی الهی روشن بشود و همه بدانیم که با بینه و دلیل و آیه و روایت این امر یکی از واجبات دینی است. حالا یک نفر میگوید من در جمع میروم میخواهم نماز بخوانم خجالت میکشم نمیخوانم آن گردن خودش است. یک نفر دیگر هم میگوید من به کسی اعتماد نمیکنم «خمس» بدهم خب نمیدهم، آن هم گردن خودش! الان بحثمان در عمل نیست که این عمل را الان ما بگویم بیایید انجام بدهید الحمدالله نه بنده مرجع تقلید هستم و نه مبلغ هیچ مرجع تقلیدی هستم. همه مراجع تقلید روی چشم ما و احترام دارند؛ ولی مبلغ هیچ مرجع تقلیدی نیستم بگویم بیایید به فلان مرجع تقلید وجوهاتتان را پرداخت بکند؛ ولی این را میدانم آنچه که خدای متعال بر این دین مقرر کرده آنچه که اهلبیت (علیهم السلام) برای این دین مقرر کردند این است که امور دینی با مشارکت خود مردم و مؤمنین اتفاق بیافتد. این مشارکت هم یک جاهایش اختیاری است مثل اینکه من بخواهم خانهام روضه و مراسم و عزای اهلبیت (علیهم السلام) بگیرم، مردم را اطعام کنم اینها اختیاری هایش است یک جاهای واجبها است. اگر کسی نمیتواند به هر دو برسد اول باید واجبش را انجام بدهد و بعد اختیاری و مستحب را؛ آن واجب را انجام بدهد به عنوان امر دینی من فقط امر دینی آن را میفهمم. اینکه من الان نمیدانم به چه کسی پرداخت بکنم یا نکنم اینها را من نمیفهمم من الان فقط این را میفهمم با این آیات و روایاتی که ما کار کردیم شاید بیش از 200 ساعت روی این موضوع کار کردم تا بتوانم خودم را قانع بکنم که برنامه در رابطه با این موضوع بروم که در محضر بینندگان عزیز باشم و الا حضور پیدا نمیکردم؛ یعنی حتما من باید قبلش یک فایل سیصد، چهارصد صفحهای را برای خودم آماده کرده باشم، کار کرده باشم، تا زوایای بحث را که بتوانم ارائه بدهم. زیرا همانطوری که بینندگان عزیز روز قیامت پاسخگوی همه اعمالشان واجبات و محرمات و انجام واجبات و ترک محرمات هستند من هم باید پاسخگو باشم نسبت به بحثی که ارائه دادم و نسبت به وقتی که از بینندگان عزیز گرفتم و... آن چیزی که گفتم واقعا مورد اطمینان خودم باشد و به آن رسیده باشم، نه اینکه یک کتاب دیگری را برداشته باشم و یک مطلبی از روی آن خوانده باشم و تقدیم بینندگان بکنم. مجری:جناب استاد! بسیار جالب است نکاتی که میفرمایید من لااقل به ذهن خودم مصادق مختلفی میرسد، حالا بینندگان عزیز هم لابد مصادیقی به ذهنشان خطور میکند، از حرفهای که در زمینه خمس گفته میشود، مباحثی که حاج آقا میفرمایند دقیقا در افواه مردم گفته میشود و بنده بشخصه این را زیاد شنیدم. بالاخره ما سفره سید الشهداء پهن میکنیم ما افطاری میدهیم ما دسته راه میاندازیم، کمک میکنیم صدقه میدهیم و خیلی از این مباحثی که ما شنیدیم. لکن هم بحث جنبه تربیتی آن را من فکر میکنم جناب استاد اشاره فرمودند که بالاخره ما عمل واجب انجام بدهیم و به نحوی گردن بگذاریم و بندگی کنیم خیلی مهم است و بحث دیگر هم اینکه ما این را حق معلوم بدانیم و پرداخت بکنیم برای مصاریفی که در دین برایش در نظر گرفته شده است و باید به آنها رسیدگی بشود. البته بنابراین نیست که این تکلیف فقط بر گردن افراد جامعه باشد، قطعا حکومتها و نهادهای دیگر هم مسؤلیتهایشان خودشان را باید ایفا کنند؛ ولی چیزی که خدا بر گردن تک تک ما قرار داده است این مباحثی است که مطرح شده و جناب استاد هم به صورت تئوریک و شفاف آنها را مستند به آیات و روایات مطرح میفرمایند. جناب استاد! یکی دو تا سوال است بینندگان پرسیدند اگر صلاح میدانید الان از خدمت تان بپرسم. استاد عباسی:بفرمایید مجری:یک سؤالی که مطرح کردهاند این است که آیا شأن نزول یک آیه تأثیری در مصداق احکام دارد یا ندارد؟ با توجه به آیه خمس که فرمودید و توسعی که داشت. استاد عباسی:آن امری که قطعی در رابطه با شأن نزول است، این است که شأن نزول نمیتواند به تنهایی مخصص آیه و معنای آیه در آن مورد نزول باشد، خیلی از آیاتی که ما در قرآن کریم با آن مواجه هستیم مربوط به یک واقعه و حادثه است. اما وقتی که آن آیه همراه با شأن نزول بیان میشود، مورداستفاده و مورد حکم و فتوا خیلی گستردهتر از آن چیزی است که در شأن نزول اتفاق افتاده است. به عنوان نمونه مثلا یک مورد را ما در بحثهای اعتقادی الان حضور ذهن دارم عرض میکنم در آیه 64 سوره مبارکه نساء بحث در رابطه با سه نفر افرادی است که اینها محضر گرامی رسول اسلام آمدند، اینها خطای مرتکب شده بودند، بحث توبه اینها مطرح شد آیه میفرماید: «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا» و اگر اين مخالفان، هنگامي که به خود ستم ميکردند (و فرمانهاي خدا را زير پا ميگذاردند)، به نزد تو ميآمدند؛ و از خدا طلب آمرزش ميکردند؛ و پيامبر هم براي آنها استغفار ميکرد؛ خدا را توبه پذير و مهربان مييافتند. سوره نساء (4): آیه 64 کسانی که به خودشان ظلم کردند (جَاءُوكَ)؛ پیش پیامبر آمدند، (فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ) هم خودشان استغفار کردند هم (وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ)؛ پیامبر برای آنها طلب مغفرت کرد، (لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا)؛ آن وقت خدا را تواب و رحیم یافتند. شأن نزول این آیه این سه نفری است که عصر پیامبر آمدند این اتفاق را رقم زدند یعنی ظلمی کرده بودند، و بعد آمدند که آن جریانها پیش آمد که دنیا با همه فراخی برای اینها تنگ شد نفس اینها بالا نمیآمد به محضر پیغمبر آمدند توبه و انابه کردند تا آمرزیده شدند اگر قرار باشد بگوییم شأن نزول دقیقاً آیه را تخصیص میزند به همان واقعه که پیش آمده دیگر از این آیه هیچ استفادهی نمیتوانیم بکنیم. خطاب این آیه به دیگران نخواهد بود در حالی که شیعه و اهلسنت گفتند دیگران هم همینطور: (إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ) و اگر اين مخالفان، هنگامي که به خود ستم ميکردند! سوره نساء (4): آیه 64 اگر به خودشان ظلم کردند پیش پیامبر بروند و از این آیه نتیجه گرفتند افراد هنگامی که گناه کردهاند محضر پیامبر بروند در حال حیات، آن 3 نفر رفتند بعد از وفات همه مسلمانها میتوانند بروند لذا در «مفاتیح الجنان» زیارت حضرت رسول از بعید یا زیارت روز شنبه در هفته که زیارت آقا رسول الله است. در آنجا دقیقاً همین آیه را میخواند آیه در خود زیارت نامه میآید بعد میگوید: «إنی جئتک مستغفرا من ذنبي یا رسول الله» یا رسول الله من از راه دور از «قم»، «مشهد»، «تبریز»، «شیراز» آمدم! «إنی جئتک مستغفرا من ذنبي» با استغفار از گناهم مثل آنهای که آنجاها آمدند؛ یعنی حکم آیه استمرار کرده هر کسی که میخواهد جالب است خیلی از علمای اهلسنت گفتند (لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا)؛ خدا را تواب و رحیم خواهند یافت. این برای آن 3 نفر نبود هر کسی تا قیام قیامت میخواهد خدا را تواب و رحیم بیابد بعد از اینکه گناه کرده است، باید پیش پیغمبر برود این کار را انجام بدهد این میشود شأن نزولی که مخصص آیه نیست. شأن نزول کمک به فهم آیه میکند یک جاهای ممکن است مربوط به همان باشد باید قرینه داشته باشیم و از این طرف هم قرینه داشته باشیم. در خود آیه 41 انفال به هیچ عنوان بحث مربوط به جنگ نیامد منتها از هر چیز آمده بعد رفتیم شأن نزول را نگاه کردیم دیدیم قصه جنگ و غنیمت و اختلاف در تقسیم غنائم است، که به پیامبر سپرده شده بعد به روایات اهلبیت مراجعه کردیم گفتند این «خمس» الزاماً همان مورد جنگ نیست؛ لذا به این اضافه کردند چیزی که الان بین شیعه و اهلسنت مشترک است. چون اولین بار اهلسنت به ما اشکال میگرفتند این «خمسی» که شما میگویید ما قبول نداریم، آیه میگوید مربوط به غنائم است جالب است خود آنها هم به غنائم جنگی، گنج را اضافه کردند، «کنوز» به این اضافه شده آیه که در رابطه با «کنز» نیامده یا چیزهای قیمتی مانند مرجان و لؤلؤ که از دریا گرفته میشود اضافه شده، اینها که در آیه نیامده شأن نزول آیه هم نیست بعد میگویند این موردها اضافه شده است. ما میگوییم همانطور که این موردها اضافه شده شیعه هم دارد، موردهای دیگری هم که اهلبیت (علیهم السلام) گفتند به همین شکل اضافه شد مجری:بسیار عالی! سوال دیگری که مطرح فرمودند اینکه آیا مصارف مذکوری که در آیه «خمس» مطرح شده در آن زمان صرفاً به دست پیامبر و امام بوده یا که مسلمین مستقیم هم میتوانستند پرداخت کنند؟ استاد عباسی:نه، تصریح آیه این است که در ید قدرت امام معصوم است یکی از بحثهای که ما در همین برنامه در ادامه مطرح خواهیم کرد اولاً وقتی با این ادله نسبت به اهلبیت (علیهم السلام) ثابت میشود، بعد میآید روی آن قسمت که آیا غیر از امام معصوم میتواند دریافت داشته باشد؛ یعنی «خمس» را بگیرد و در مصارفی خرج بکند حتی آن مصارفی که امام معصوم گفته یا خیر؟ که این با جریانهای ماجرای وکالتی که اهلبیت (علیهم السلام) به راه انداختند و خودشان وکلائی داشتند و به آن وکلاء اجازه میدادند. یعنی به عموم مردم غالباً اجازه داده نمیشد که خودشان بخواهند خرج بکنند بگویند خود ما به مستحق میدهیم حساب و کتاب میشد میآوردند به امام معصوم بدهند، حالا دسترسی به امام معصوم نداشتند حضرت میگفتند در «قم» به فلان شخص پرداخت بکنید او نائب امام درگرفتن وجوهات شرعیه بود و بعد خرج کردن! اگر آن وکیل اجازه داشته باشد و بتواند بخشی را اجازه بدهد مثلاً میگویند از قسمت سهم سادات شما به سادات فقیر این مقدار را یکی از مراجع اجازه میدهد، یا مرجع دیگری مبلغ بیشتری اجازه میدهد باید اصل «خمس» به اصطلاح امروزی دست گردون با مرجع بشود، باز به اجازه مرجع اگر قرار است پرداختی اتفاق بیافتد. ولی همینطوری من بگویم «خمس» امسال من 2 میلیون شده 1 میلیونش سهم امام است من میخواهم با آن قرآن بخرم مسجد بگذارم، یک میلیون تومانش هم سادات فقیر است دو سید میشناسم خودم پرداخت میکنم. همه اینها باید با اجازه باشد، ان شاء الله اگر بینندگان عزیز با برنامه همراهی کنند مفصل نسبت به اینها ما بحث داریم و ادله آن را مطرح خواهیم کرد، این خلاصه به اندازهی سوالی است که بیننده عزیزمان مطرح کرد. مجری:دست شما درد نکنه، جناب استاد در حد سه چهار دقیقه ما فرصت داریم و از برنامه باقی مانده اگر یک جمع بندی بفرمایید و با بینندگان عزیز خداحافظی کنیم. استاد عباسی:من یک توضیحی محضر بینندگان عزیزمان بدهم، واقعا من یک زمان زیادی را فکر میکردم به اینکه این بحث را چطور باید ارائه داد؟ یعنی چه مقدار از این محتوا که ما برای بینندگان عزیزمان محیا کردیم؛ چون چند سال قبل حضرت استاد «حسینی قزوینی» استاد معظم در درس خارجشان مفصل یک بحثی را در رابطه با خمس مطرح کردند. دیگر مراجع عظام و یا علمای که درس دارند گاهی اوقات در رابطه با این موضوع مفصل بحث کردند. منتها بحثهای درس خارج با بحث رسانه خیلی متفاوت است؛ ما یک بحث کارشناسی داریم در آنجا بحث خارج است، و دهها جلسه زمان دارند که بحثهای مختلف را بگویند. اینجا درچند جلسه بگوییم و محدود و فشرده بگوییم تا همه بینندگان عزیز بتواننداستفاده کنندخود این یکی از گرفتاریهای ما است؛ یعنی خیلی ذهن ما را مشغول میکند که چطور هم سند ارائه بدهیم، هم در عین حال خسته کننده نشود و هم بتوانیم بحث را جمع کنیم. خواهش ما از بینندگان عزیز این است که چند جلسهی را با ما طوری همراهی داشته باشند که ما بتوانیم این بحث را به صورت جمع و جور و فشرده یک بار مطرح کنیم، شاید دیگر تا آخر عمر هیچکدام از بینندگان عزیز مان، البته ان شاء الله که عمرشان طولانی و دهها و صدها سال است؛ ولی شاید دیگر تا آخر عمرشان جایی بحث خمس را در چند جلسه نشنوند؛ چون در رابطه با موضوعات مختلف شاید در منابر مختلف و جای مختلف زیاد بشنوند ولی بحث علمی خمس را با این ویژگیها شاید دیگر تا آخر عمر جایی به این شکل نشوند. یک بار برای همیشه خودشان به یک جمع بندی برسند، از آنچه در رابطه با ادله و مطالب و منابع و اینها است هم تکلیف خودشان برای این قصه روشن و واضح بشود و عمل بخواهند انجام بدهند و هم اینکه احیانا یک جایی اگر کسی حمله و هجمهی کرد، که ما معتقدیم خمس حق مالی است و همانطور که جلسه گذشته عرض کردیم حق مالی اهلبیت (علیهم السلام) است. یکی از حملههای که اتفاق میافتد اتفاقا در پس پرده همین است که این حق مالی همانطوری که یک موقعی خمس خیبر و فدک که از اموال ویژه انفال و در ید قدرت آقا رسول الله بود و حضرت در اختیار حضرت زهرا گذاشت و آن سلب و غصب شد به نوعی خدای ناکرده گرفتار یک همچنین مطلبی نشویم و در ورای مسئله یک عده دنبال این هستند که این حق مالی که برای اهلبیت و برای ترویج مکتب اهلبیت چه در دوران غیبت و چه در دوران ظهور است این سلب بشود و ممانعت از این به عمل بیاید ما با یک بحث علمی و بحث درواقع حدیثی و قرآنی ان شاء الله سعی میکنیم که این را به صورت جمع و جور در طی چند جلسه مطرح کنیم. مجری:ان شاء الله. تشکر میکنم از شما جناب استاد که زحمت کشیدید و مباحث را طرح فرمودید و همچنین از شما بینندگان عزیز که صبوری کردید و تا این لحظه ما را همراهی کردید عزیزانی که میخواهند مباحث را به صورت سلسله وار در پیش بگیرند و فرا بگیرند در صورتی که یک برنامه جا افتاد و موفق نشدند به صورت زنده ما را تماشا کنند روی وبسایت شبکه جهانی ولی عصر میتوانند آرشیو برنامهها را به صورت کامل مشاهده بفرمایند و قسمتهای مهم برنامه هم روی اینستاگرام همین شبکه جهانی ولی عصر میتوانند مشاهده بفرمایند خیلی ممنون و متشکر از شما بینندگان عزیز که تا این لحظه نگاههای مهربان تان را به ما دادید ما را از دعای خیر تان در این شبهای پایانی ماه مبارک رمضان محروم نفرمایید التماس دعا یا علی مدد. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
|