شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
تاریخ بدون روتوش دکتر سید محمد حسینی

قسمت سی و پنجم برنامه تاریخ بدون روتوش به کارشناسی دکتر سید محمد حسینی


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 21 اردیبهشت 1400

برنامه:تاریخ بدون روتوش

استاد حسینی:

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم

عرض سلام و ادب و احترام خدمت  شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه ولی عصر (عج)، ممنون هستم از اینکه بیننده برنامه ما هستید برنامه  تاریخ بدون روتوش و قسمت سی و پنجم را ملاحظه می فرمایید برنامه ای که هدفش گفتن زوایای پنهان یا پوشانده شده یا روتوش شده از تاریخ هست و ما هدف مان در اینجا گفتن واقعیت ها هست و کنار زدن ابهامات و روتوش های که در طول تاریخ انجام شده هست، در قسمت های گذشته از همان ابتدای برنامه ما گفتیم که از بحث تاریخ ایران باستان شروع می کنیم چون حداقل به ادعای بسیاری از مورخین معاصر تاریخ ایران باستان در هم آمیخته بوده است با مباحث زرتشتی گری یا با تاریخ زرتشت یا مباحث حکومتی مرتبط با زرتشتی ها مثل دوره هخامنشی ها، به خاطر همین گفتیم ما در مورد زرتشت باید با شما صحبت بکنیم بسیاری از ناگفته ها را با شما در میان بگذاریم یا کمتر گفته شده ها را با شما مرور بکنیم تا بفهمیم که وضعیت بحث اعتقادات زرتشتی به چه شکل بوده است، بعد واقعیت های ایران باستان را در کنارش خدمت  شما عرض بکنیم، جلوتر بیاییم بعد تا به تاریخ اسلام هم برسیم آنجا را هم بدون روتوش با شما بحث بکنیم در مورد مواضعی که لازم هست.

سه سؤال اساسی مطرح کردیم گفتیم که کسانی که می خواهند بیایند زرتشتی گری را تبلیغ بکنند در مقابل اسلام، یعنی بگویند شما مسلمان نباشید بیایید زرتشتی بشوید، عموماً می آیند در تبلیغات  شان می گویند که زرتشت یک پیامبر پارسی گوی ایرانی بوده که در مثلاً فلان دوره مثلاً سه هزار سال پیش زندگی می کرده، ما آمدیم در قبال این ادعا که مطرح می شود سه سؤال مطرح کردیم گفتیم سؤال اول ما این است که زرتشت آیا ایرانی بوده؟ بیایید بر اساس اوستا این را اثبات کنید و گفتیم که برخلاف عبارات اوستا اگر شما می گویید ایرانی بوده زرتشت این یعنی اوستا را زیر سؤال بردید، مسئله بعدی گفتیم شما که می گویید بیایید پیامبر ایرانی را پیروی بکنید اصلاً پیامبر بوده یا نبوده؟ در مورد پیامبر بوده یا نبودن زرتشت خودتان به نتیجه نرسیدید، خود زرتشتی ها هنوز نمی دانند واقعاً زرتشت پیغمبر بوده یا نبوده و مسئله سوم آمدیم گفتیم که زرتشت چه زمانی زندگی می کرده؟ بالاخره شما که ما را دارید ترغیب و تشویق می کنید به اینکه مثلاً مسلمان ها شما بیایید پیامبر خودتان را کنار بگذارید قرآن را روایات را کنار بگذارید بیایید زرتشتی بشوید، این زرتشت که شخصیت تاریخی است چه دوره زندگی می کرده؟ شما وقتی مدعی هستید می خواهید آموزه های ایشان را تبلیغ بکنید و آموزه های خوبی دارد یک حداقل شناختی این است که ببینیم در چه سدۀ زندگی می کرده، حداقل چه هزارۀ زندگی می کرده و به شما عرض کردیم که مورخین و زرتشتی ها هنوز در مورد هزاره زرتشت هم با همدیگر اتفاق نظری ندارند و راهی هم برای کشف این مسئله تا الآن وجود نداشته است و یک جلسه هم کلاً در مورد زبان شناسی آمدیم با شما صحبت کردیم و گفتیم که از لحاظ زمان شناسی اوستا هم نمی شود تشخیص داد زرتشت در چه دورۀ زندگی می کرده است، پیش آمدیم و رسیدیم به ماه مبارک رمضان؛ خدمت شما عرض کردیم گفتیم در طول ماه مبارک رمضان ما یک مقداری به این مباحث و این سؤالات با این روش مناظر ه ای و اینها کمتر می پردازیم و ماه که تمام بشود إن شاءالله دوباره مباحث ما آغاز خواهد شد در ادامه همان سؤالات و ابهاماتی که پرسیده بودیم با موضوعات جدید تر.

در جلسات گذشته مثلاً در مورد نماز در آیین زرتشت، نیایش در آیین زرتشت با شما صحبت کردیم مطالبی را خدمت تان عرض کردیم، در مورد دشواری ها و سختی های که نمازهای پنجگانه زرتشتی خود زرتشتی ها گفته بودند با شما گفتگو کردیم، کتابی را خدمت تان نشان دادیم معرفی کردیم و برخی از عباراتش را به شما نشان دادیم که عبادت در آیین زرتشت به چه شکل و به چه صورتی گفته شده است از طرف خود زرتشتی ها، بعد آمدیم از عزیز زرتشتی دعوت کردیم که تشریف بیاورند با ما گفتگو بکنند جناب آقای موبد بهمردی تشریف آوردند ما فرصت مناسبی هم در اختیارشان قرار دادیم با شما صحبت کردند مطالبی را گفتند یک سری جاها سؤالات و ابهامات و شبهاتی مطرح شد از جانب ایشان، اشکالی هم نداشت، حتی بعضی هایش را من آنجا ورود پیدا نکردم برای جواب دادن به احترام ایشان که مطالب شان گفته بشود و امیدوار بودیم که بحث ادامه پیدا بکند که دو سه تا موضوع که من ورود پیدا کردم در مباحث جناب آقای دکتر بهمردی، ایشان فرمودند که با این روش نمی توانند ادامه بدهند بحث را.

امشب اگر به صورت زنده دارید ما را می بینید آخرین شبی است که در ماه مبارک رمضان ما خدمت شما برنامه ارائه می دهیم، به یک موضوع دیگر می پردازیم یک مقدار خودی ها را نقد می کنیم ادعای که از جانب خودی ها مطرح شده، خودی ها که دارم عرض می کنم یعنی از جانب مسلمان ها و حتی شیعیان مطرح شده است ولی اشتباه بوده چون ما گفتیم بدون روتوش می خواهیم کار بکنیم اینجا بحث ما و موضوع ما ممکن است ایرانی ها شیعیان را هم در بر بگیرد، بعضی وقت ها فضاها که فضاهای مثلاً شبیه دوره های برگزاری انتخابات و اینها می شود افراد مختلف به دنبال این هستند که حداکثر سبد خودشان را آراء دیگران پر کنند بعضی وقت ها یک حرف های زده می شود یک سری ادعاهای مطرح می شود که این ادعاها با واقعیت مطابق نیست، بعضی وقت ها هم هدف این نیست در سایر ایام هم بعضی وقت ها حرف های گفته می شود برای اینکه مثلاً دل اقلیت ها را گاهی به دست بیاورند یا دل فلان مذهب را یا دل فلان دین را به دست بیاورند اما آن نکتۀ که گفته می شود گاهی تملق آمیز است، گاهی به دور از واقعیت هست، گاهی خلاف واقعیت هست و تنها صرفاً برای اینکه آن دل طرف مقابل را یک گروهی به دست بیاورد گاهی روی می آورد به اینکه شروع کند تعریف و تمجید کردن های که این تعریف و تمجید کردن ها صحیح نیست درست نیست و یا گاهی ادعاهای را مطرح می کنند که این ادعاها از ریشه از اساس کذب و دروغ است، بعضی وقت ها هم این چنین نیست حرف های زده می شود که اینها رنگ و بوی مباحث اجتماعی و مباحث سیاسی دارد، این اتفاق بعضی وقت ها در رویاروی با اقلیت ها اتفاق افتاده است حالا اتفاق برای چند سال گذشته است ولی با همدیگر ببینیم مثلاً جناب آقای یونسی دیداری را داشتند با برخی از اقلیت ها و زرتشتی ها (جناب آقای موبد اردشیر خورشیدیان) چند سال قبل دیداری را داشتند با همدیگر که این دیدار را سایت زرتشتی سایت «امرداد» تارنمای خبری زرتشتیان پوشش داده، حرفی که در اینجا رد و بدل شده چه است؟ جنس حرف را ببینید جنس ادعا را ببینید؛ ایشان آمدند آنجا گفتند که:

در ایران هیچ کس اقلیت یا اکثریت نیست

چه کسی گفته در ایران هیچ کس اقلیت یا اکثریت نیست؟

حجت الاسلام علی یونسی دستیار ویژه رئیس‌جمهور در امور اقلیت ها

دستیار ویژه رئیس‌جمهور در امور اقلیت ها گفته کسی در ایران در اقلیت یا اکثریت نیست، پس شما چه کاره هستید؟ مسئول اقلیت ها هستید، این حرف ها بعضی وقت ها زده می شود گفته می شود اقلیت ها را هم جدی نگیرند اقلیت ها واقعاً عزیزانی که زرتشتی هستند بیننده برنامه ما هستند نگاه کنید ببینید چه کسی صادقانه دارد با سما صحبت می کند و چه کسی خارج از بعضی از موضوعاتی که لایه های دوم فکری آن شخص هست دارد با شما صحبت می کند حقایق را به شما می گوید ولو اینکه گفتن حقایق بعضی وقت ها ممکن است یک مقدار تلخ باشد البته روش گفتن حقایق هم من قبول دارم که باید درست باشد، بعضی وقت ها هم اینگونه نیست صرفاً یک کسی آمده است یک تحقیقی کرده ناقص تحقیق کرده اشتباه تحقیق کرده یا منابعش منابع درستی نبوده است یک حرفی را مطرح می کند که این حرف، حرف باطلی است یا دعوت به نکتۀ است که آن نکته مشکل دارد، در ماه مبارک رمضان از شبکه چهارم صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران شبکه ملی برنامه ای پخش شد تحت عنوان زندگی پس از زندگی و البته برنامه، برنامه خوبی بود برنامه مطلوبی بود در کل، اما با این وجود که این برنامه خوبی بود شاید یکی از بهترین برنامه های هم بود که در ماه مبارک رمضان پخش شد از تلویزیون، چون خیلی اهل تلویزیون نگاه کردن نیستم نمی توانم اینجا دقیق قضاوت بکنم از بازخوردهای متخصصین من دارم خدمت تان عرض می کنم این را، در بین برنامه های ماه مبارک رمضان برنامه موفقی بوده و دغدغۀ آن هم دغدغه درستی بوده دغدغه صحیح بوده توجه به آخرت بوده توجه به معنویات بوده، اما در این برنامه به یکباره من دیدم که چند نفر از بزرگواران بیننده برنامه تاریخ بدون روتوش برای من نکتۀ را می فرستند که در فلان برنامه این مسئله گفته شده است شما یک موضوعی را نقد کردید در برنامه تاریخ بدون روتوش، خلاف آن در شبکه چهار مطرح شده، برای اینکه قبل از اینکه حرف مطرح شده در شبکه چهار را ببینیم بنده قضاوتی نکرده باشم در مورد عبارات گفته شده، دقیق عبارات و جملات را ببینیم برگردیم من کار دارم می خواهم یک مقدار نقد بکنم این مباحث را، کلیپ را با همدیگر ببینیم.

کلیپ:

سروران بیننده درباره واژه درگذشت می خواهم مطلبی عرض کنم و آن این که در سال های که گذشت شاید در یک دهه اخیر بارها به معنای درگذشت و ریشه شکل گیری این واژه فکر کردم، کتابی هست به عنوان «ارداویراف نامه» و شرح مرگ موقت یک روحانی زرتشتی هست؛ او آگاهانه و به اختیار برای اثبات وجود عالَم غیب و عالَم روح از تن جدا می شود و بهشت و جهنم را می بیند و برمی‌گردد، برخی معتقد هستند که کمدی الهی دانته برگرفته و متأثر از ارداویراف نامه هست، مواردی که در این کتاب و دیگر منابع زرتشتی اوستایی بررسی کردم و شرح مفصلش را در کتابی قصد دارم که تقدیم کنم به این فکر واداشت بنده را که واژه درگذشت این احتمال را می خواهم طرح کنم که شاید ریشه پیدایش آن این باشد که تجربه گرانی که مرگ های موقتش را در طول تاریخ تجربه کردند و بیان و منتقل کردند باعث شده که انسان ایرانی متوجه بشود که از دری می گذرد روح و آن چیزی که در طول تاریخ تجربه هزارها بوده در این واژه درگذشت برای ما باقی مانده، اینکه آیا این واژه، معنای او و ارتباط او با این تونل صحیح هست یا نه، یا اینکه این در پیشوند تزئین هست در این کلمه مطلبی است که باید با بحث های کارشناسی و طلبگی با علماء و مورخین درباره اش گفتگو کنیم.

استاد حسینی:

ملاحظه فرمودید بخشی از برنامه زندگی پس از زندگی بود که در شبکه چهار صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران پخش می شود برنامه خوبی است برنامه مناسبی است موضوع برنامه هم مناسب است و مشخص است که زحمت هم زیاد کشیده شده برای انتخاب افرادی که قرار هست بیایند صحبت بکنند و اینها، هر چند قطعاً نمی گوییم هر چه که آنها آنجا مطرح می شود توسط کسانی که دعوت می شوند درست است و دقیق است و اینها، نه، اما اصل و اساس این برنامه، برنامه مطلوبی است، ولی یک حرف یک دفعه می آید آنجا مطرح می شود ذیل واژه و عبارت درگذشت، مجری برنامه که ظاهراً کارشناس هم هست البته من شناخت کافی در مورد ایشان ندارم اما از صحبت هایشان مشخص است که ایشان کارشناس هم هستند، ایشان مطرح کردند که این داستان و قضیه عبارت و واژه درگذشت، این یعنی از یک دری عبور می کنند وارد یک جهان دیگر می شوند از یک دالانی عبور می کنند یک تونلی عبور می کنند و این عبارت را در کتاب «ارداویراف نامه» ارداویراف آمده است گفته، ارداویراف را چه معرفی می کند؟ ایشان می گوید که کتاب «ارداویراف نامه» شرح مرگ موقت یک روحانی زرتشتی است؛ کسی که اینطوری همچین عباراتی را می بیند تصوری که در ذهنش می آید از این روحانی زرتشتی یک چهره موجه، یک شخصی که صاحب درجات عرفانی و معنوی و چنین و چنان است، در حالی ارداویراف یکی از شخصیت های است که اصلاً وجهه موجهی به خاطر کارها ندارد یعنی به خاطر همین برخی از زرتشتی ها هم واقعاً گریزان هستند از این آدم، چطور شما می آیید در صداوسیما مطرح می کنید که آقای ارداویراف یک روحانی زرتشتی است؟ برویم سراغ همین کتاب «ارداویراف نامه» به قلم آقای رشید یاسمی چون ترجمه شده است به فارسی، صفحه شماره 3 این کتاب را من بیاورم بخش دوم.

ارداویراف نامه، به قلم آقای رشید یاسمی، ص 3، بخش دوم

ویراف (ویراز) چند طور گفتند اسمش را، همین موبد روحانی که در تلویزیون گفته شد ایشان یک روحانی زرتشتی است و چه بوده

ویراف را هفت خواهر و آن هر هفت ویراف را چون زن بودند

این آدم با هفت تا از خواهران خودش ازدواج کرده بوده، به چه کسی دارید استناد می کنید؟ این خود کتاب ارداویراف است این متنی است که از خود کتاب «ارواویراف نامه» است، تعابری که استفاده می شود برای یک شخصی جایگاه آن شخص را بدانید کارهای که کرده را حداقل ببینید، تا اینجا این مسئله روشن که ایشان یک همچین کاری را انجام داده بوده، در ادامه ایشان فرمود که او، ببینید ما داریم نقد می کنیم خودی ها را هم داریم نقد می کنیم، الآن یک موبد زرتشتی را نقد نمی کنم یک مسلمان شیعه صحبت های که در صداوسیمای ملی ایران پخش شده را داریم نقد می کنیم، آقای ارداویراف را دارد می گوید او آگاهانه و با اختیار و برای اثبات عالَم غیب و عالَم روح از تن جدا می شود و بهشت و جهنم را می بیند و برمی‌گردد؛ ایشان گفتند که آگاهانه یعنی چنان قدرتی داشته است ایشان، چنان جایگاه معنوی داشته که می تواند آگاهانه روح را از تنش جدا بکند برود بهشت و جهنم را ببیند بر گردد، یعنی ادعای که ما در مورد مثلاً پیامبر در معراج مطرح می کنیم، ایشان می گوید آقای ارداویراف همچین کاری را کرده، جناب آقای عباس موزون عزیز! آقای ارداویراف مرگ اختیاری نداشتند که بروند بهشت و جهنم را اثبات بکنند، یک کار دیگر انجام دادند، می خواهیم خود کتاب اراوی ویراف نامه را ببینیم؛ «ارداویراف نامه» ترجمه و برگردانی است از جناب آقای دکتر رحیم عفیفی، «ارداویراف نامه یا بهشت و دوزخ در آیین مزدیسنا شامل پیش گفتار، ترجمه فارسی، متن پهلوی، واژه نامه ها» یک مقدار مفصل تر از بقیه ارداویراف نامه ها است که ترجمه شده، دکتر رحیم عیفی هم که زبان شناس است آمده است زحمتش را کشیده است، در پیشگفتار کتاب آنچه که در پیشگفتار آمده چه گفتند راجع به این شخص و این کتاب؟

ارداویراف نامه، ترجمه و برگردان دکتر رحیم عفیفی

ارداویراف مرد پاک و پرهیزگاری است که پیشوایان و موبدان دین زرتشتی را برگزیدند که سیری در جهان

دیگر کند و از روان درگذشتگان آگاهی بدست آورد، در دسترس هم کیشان خود بگذارد.

پس اولاً ایشان آمدند گفتند که برای اثبات بهشت و دوزخ بوده است و چه بوده است، این پیشگفتار می گوید که نه، برای هم کیشان خودش بوده است.

این سیر معنوی در پیشگاه پیشوایان دین بر در آتشگاه فرن بغ آغاز گردید، ویراف که به گفته موبدان در تمامی عمر خود گناهی نکرده

یعنی معصوم دانستند آقایان ایشان را، ایشان که معصوم بود (ارداوایراف) آیا مرگی بوده است اختیاری؟ آیا عبوری بوده است از این دنیا به آن دنیا؟ نه، اصلاً موضوع یک چیزی دیگر بوده.

به حکم قرعه برای این سیر انتخاب شده بود

یعنی اصلاً خودش هم نبود که بیاید انتخاب بکند، ببینید حرف ها چقدر، اصلاً یک چیز دیگر شد، گفت خَلهه و خُبیر دو دختر معاویه بودند که اینها بالای مناره سرشان بریده شد، آن خلهه و خُبیر نبود طلحه و زبیربود، معاویه نبوده معاویه بود، اینها دختر نبودند پسر بودند، بالای منبر نبود بالای مناره نبود ته چاه بود، تازه اینها نبودند حضرت یوسف بوده، آن هم تازه نکشته بودند دروغ می گفتند کشته شده، بعد می رفتی می دید اصلاً قضیه یک چیز دیگر است یک چیز دیگر گفته شده، اینجا هم ارداویراف نیامده است برای اثبات بهشت و جنهم بر اساس حداقل پیشگفتار کتاب «ارداویراف نامه»، قرعه انداختند ایشان هم انتخاب شد.

برای این سیر انتخاب شد، پس از شستن سر و تن و پوشیدن جامه نو و خوردن خورشت بر بستر پاک آرمید و روان درگذشتگانی یاد کرد و اندرزهای خویش را بیان نمود و سه جام منگ

چه نوع منگی؟ با چه برندی؟

منگ گشتاسبی از پیشوایان دین گرفت و نوشید و باژ گفت و به خواب رفت و مدت هفت شبانه روز به

همراهی دو فرشته طبقات بهشت و دوزخ را بازدید کرد.

این مرگ نبوده این بنگ بوده، چه دارید می گویید در تلویزیون؟ چه شخصیتی را دارید معرفی می کنید؟ حالا منگ را چه گفته در پاورقی؟

منگ نوشابه مغدری بوده

مواد مصرف کرده بوده این، تجربه مرگ کجا بود؟ دارم از پیشگفتار کتاب خود ارداویراف نامه که گفتید دارم می خوانم، برویم جلوتر خود متنش چه گفته؛ «ارداویراف نامه متن پهلوی، حروف نویسی، ترجمه متن پهلوی، واژه نامه» تحقیق و ترجمه خانم ژاله آموزگار، خانم ژاله آموز که دیگر می دانید چه ارادتی نسبت به ایران باستان و مباحث زرتشتی این چنینی دارد در قید حیات هم هست اگر دید برنامۀ ما را ایشان، به گوش شان رساندند این برنامه را، یا قبلاً دیده بود اعتراضی داشتند نسبت به این بحثی که داریم مطرح می کنیم خودش تشریف بیاورد روی خط، زنده هستند در قید حیات هستند ایشان، بر اساس این متن اردای ویراف نامه که انتشارات معین هم چاپ کرده انجمن ایران شناسی فرانسه، اینجا آمده است متنی که آورده این است؛ چه اتفاقی افتاد؟ آقای ارداویراف رفت آیا مرگی بوده است آن دنیا بهشت و جهنم را ببیند؟ چه بود داستان؟  

ارداویراف نامه، ترجمه و تحقیق ژاله آموزگار، چاپ انتشارات معین انجمن ایران شناسی فرانسه

پس دستوران دین سه جام زرین

موبدان، بزرگان زرتشتی سه پیک

می و منگ گشتاسبی پر کردند

حالا چرا می گوید گشتاسبی؟ قبلاً توضیح دادم

یک جام برای اندیشه نیک، دو دیگر برای گفتار نیک، و سه دیگر برای کردار نیک به ویراز فراز دادند.

گفتند آقای ویراز آقای ویراف بیا می بخور، سه پیک هم بزن که بالاخره گفتار و پندار و کردار

او آن می منگ بخورد هوشیارانه باج بگفت و بر بستر بخفت

مرگ کجا بود؟ مواد مخدر مصرف کرده بوده، این متن همان کتاب است که دارید به آن استناد می کنید، بعد می گوید که موبدانی که آنجا بودند با هفت خواهرش که با آنها ازدواج کرده بود این آقای موبد زرتشتی (اردای میراف)

هفت شبانه روز در کنار آتش همیشه سوز که بوی خوش می پراکند نیرنگ دینی و اوستا و زند بگفتند و نسک یشتند و گاهان سرودند و در تاریکی نگاهبانی می کردند و آن هفت خواهران در پیرامون بستر ویراز نشستند و هفت شبانه روز اوستا برخواندند، هفت خواهران با همۀ مزدیسنان، دین دستوران و هیربدان  و موبدان به هیچ گونه نگاهبانی را رها نکردند.

خیلی هم متعهد بودند به او، هفت شبانه روز ایشان حالش بد بود بعد از این می و منگ، بالای سرش ایستادند، حالا چرا گفتند منگ گشتاسبی؟ شماره 59 پاورقی

این صفت اشاره به خوردن همین مایع توسط گشتاسب دارد.

ارداویراف نامه، ترجمه و تحقیق ژاله آموزگار، چاپ انتشارات معین انجمن ایران شناسی فرانسه، ص، 48، ش 59 پاورقی

گشتاسب چه کسی بود؟ پادشاهی بود که آقای زرتشت رفت می داد منگ داد به ایشان، خوردند بهشت و دوزخ را هم اینطوری دیدند بعد زرتشتی شدند، بعد دست به کشت و کشتار ایرانی ها و آریایی‌ها زدند که مفصل به شما اسناد را نشان دادم برای چه؟ برای گسترش تفکر زرتشتی گری.

 همین کتاب را ملاحظه بفرمایید صفحه شماره 14، صفحه 14 قبل آن یک توضیحات کلی راجع به کتاب داده عنوان کتاب

حتی نام شخصیت اصلی که پس از نوشیدن مایع سکرآوری به دیدار از بهشت و دوزخ فراخوانده می شود به صورت های گوناگون تفسیر شده.

ارداویراف نامه، ترجمه و تحقیق ژاله آموزگار، چاپ انتشارات معین انجمن ایران شناسی فرانسه، ص 14

یعنی ایشان آمده یک ماده سکرآور نوشیده آقای ارداویرا، بعد یک چند شبانه روزی هم رفته در خواب، بعد که برگشته گفته من بهشت و دوزخ را دیدم برای تان تعریف کنم، یک همچین شخصیتی را دارید می گویید موبد زرتشتی که تجربه کرده مرگ را برای اثبات بهشت و جهنم؟ واقعاً سخت هست همچین ادعای.

عبارت دیگر که اینجا هم به آن اشاره کرده بودم در تلویزیون مطرح شده بود که

 او آگاهانه و با اختیار و برای اثبات عالَم غیب و عالَم روح از تن جدا می شود خودش می آید این کار را می کند برای اثبات آخرت و بهشت و جهنم را می بیند

 بهشت و جهنم نیست او که مواد مخدر کشیده خوابیده بهشت و جهنم را نمی بیند توهم است دارد می بیند

 و برمی‌گردد

ایشان چطور می خواسته اثبات بکند آن دنیا را؟ بهشت و جهنم را چطور می خواسته اثبات بکند؟ یعنی الآن یک کسی دراز بکشد بخوابد مثلاً دو سه روز بعد بگوید من بهشت و جهنم را دیدم اصلاً توانسته اثبات بکند بهشت و جهنم را؟ یک نفر بیاید این کار را بکند توانسته بهشت و جهنم را اثبات بکند؟ از طرف دیگر آنچه که بر اساس آن عبارتی که من الآن خواندم از کتاب ارداویراف نامه هفت تا خواهرش بودند که کنارش بودند، اینها که زرتشتی بودند به خاطر اینکه ادعا شده بودن گفته بود با او ازدواج کردند یک دوره های بالاخره بوده این مسئله، بقیه هم که آمدند ایشان را مجبور کردند و اینها بیاید این اتفاق بیفتد یا اینکه مجبور نکردند فقط می و منگ را به دستش رساندند آنها هم که گفته بود از بزرگان زرتشتی بودند، افرادی هم نام برده شده بودند در این کتاب بالای سرش ایستاده بودند اینها همه کسانی بودند که عبارت ها دلالت بر این داشت که اینها زرتشتی بودند خودشان، پس اصلاً به چه کسی می خواستند اثبات کنند بهشت و دوزخ را؟ یعنی اینها خودشان همه زرتشتی بودند، یا شما باید بگویید هیچ کدام از زرتشتی ها اعتقاد به بهشت و جهنم نداشتند، یا باید بیایید بگویید که خیر اصلاً قضیه بحث اثبات بهشت و جهنم نبوده، و مسئله بعدی این است که اصلاً چطوری اثبات کرد ایشان؟ حالا خوابید بیدار شد گفت من بهشت و جهنم را دیدم این چه اثباتی است؟ یعنی اثباتش از کجا می آید بیرون که می گویید آقای اردای ویراف می خواست اثبات بکند این را مرگ اختیاری انجام داد؟ یک مقدار فراتر از این من می خواهم امشب صحبت بکنم با شما، تا اینجا این بحث بماند متوقف بشود.

برخی از عزیزان زرتشتی شما می بینید در تبلیغات شان می گویند ما وحی نداریم ما الهام داریم مثلاً به زرتشت الهام می شده است وحی نمی شده، موبد دکتر بهمردی هم همین را فرمودند گفتند فقط الهام می شد، حالا من نمی خواستم در برنامه در این مسئله ورود پیدا بکنم به احترام موبد عزیز و انصافاً کسی که در بین موبدان زرتشتی جناب موبد دکتر بهمردی آدم با سوادی است، تا اینجا که گفته بود آقای ارداویراف بر اساس خود کتاب ارداویراف نامه ایشان بنگ استفاده کرده بود، ولی یک ماده دیگری هم هست که قدمتش ظاهراً بیشتر است و آن هم سکرآور هست یک جلسه مفصل اسناد را نشان دادم امشب هم یک جای اشاره خواهم کرد به سکرآور بودنش؛ «گاه هوم» این کتاب که ملاحظه می فرمایید «گیاه هوم» انتشارات فروهر هم چاپ کرده انتشارات زرتشتی های ایران، «یادگاری از فرهنگ ایران زمین» یعنی قدمتش زیاد است «از دورترین زمان تا به امروز» آقای کوروش قاسمیان به همراه آقای اردشیر بهمردی، دکتر بهمردی که روی خط برنامه تشریف آوردند که بعد برنامه بعضی ها گفتند گفتند که ایشان مثلاً الکی بوده شیعه بوده اصلاً همچین کسی وجود ندارد، یک جستجو نزدند موبد دکتر بهمردی حداقل در فضای مجازی، ایشان کتاب دارند، در مورد گیاه هوم خودشان مطلب دارند، داستان گیاه هوم چه است؟ آن که شد بنگ، قضیه بنگ که من مفصل یک جلسه راجع به آن صحبت کردم، اما در مورد گیاه هوم؛ آقای دکتر بهمردی یک کتابی زحمت کشیدند نوشتند ما هم خواندیم کتاب را، دست شان درد نکند نقدهای خیلی جدی به مباحث شان داریم، اما این را باید بدانید که مسئله این است؛ ادعای مطرح شده، یک کتاب است که این کتاب مدعی هستند کسانی که خیلی مدافع سرسخت همه طور رفتار کردن ایران باستان هستند تحت عنوان «سیاحت نامه فیثاغورس»، در سیاحت نامه فیثاغورس یک ادعای مطرح شده آنجا یک نقدی آورده است که آقای زرتشت یک کاری کرد بعد فیثاغورس خلاصه مُچش را گرفت گفت من می دانم قضیه این کاری که دارید می کنی چه است این معجزه نیست که شما داری کرامت نیست که شما داری، من می دانم قضیه چه است، کتاب «سیاحت نامه فیثاغورث در ایران» من نظرم راجع به این کتاب را آن جلسه ی که فقط در مورد این کتاب صحبت کردم مفصل گفتم مجدد تکرار نمی کنیم منتها به خاطر اینکه به این کتاب استناد می کنم برای بعضی موضوعات مثلاً بگویند قبر کوروش در پاسارگاد هست که آن هم نشان دادیم در این کتاب دقیقاً خلافش آمده، به آن دسته از آقایانی که اینطوری قبول دارند این کتاب را دارم نشان می دهم، تاریخ سیاسی کاری از نشر نگاه معاصر سیاحت نامه فیثاغورس در ایران که ویراسته ی علی اردستانی است آقای اعتصامی هم این کتاب را ترجمه کرده، صفحه شماره 60 می گوید یک اتفاقی افتاد زرتشت یک کاری کرد، آقای فیثاغورس، حالا اینکه همزمان بودند یا نبودند را هم قبلاً توضیح دادم ذیل همین کتاب، می گوید:

همین که فرصت یافتم زرتشت را دورتر بردم

سیاحت نامه فیثاغورس، ویراسته ی علی اردستانی، ترجمه اعتصامی، ص 60

چیکار کرده بود؟ آقای زرتشت می آید گشتاسب اسبش را که مریض شده بوده اراده می کند این تیمار می شود خوب می شود، بعضی ها استناد می کنند می گویند از معجزات زرتشت بوده، آقای مثلاً جناب آقای موبد نیکنام گفته بود نه این اصلاً معجزه نیست و فلان و اینها، یک جا هم یک کار دیگر می کند؛ دست هایش را می برد در داخل مثلاً آتش و دست هایش نمی سوزد؛ این را می خواهد توضیح بدهد آقای فیثاغورس اینجا بر اساس این کتاب و بر اساس این ادعا، می گوید:

همین که فرصت یافتم زرتشت را دورتر بردم و گفتم البته ملاطفت تو تجویز می کند من از این قوم ساده لوح که چشمان شان را به این افسانه و افسون خیره کردی بر کنار بوده و در شمار آنان نباشم.

منِ فیثاغورس نمی خواهم جزو قومی باشم که زرتشتی دارند می شوند توی زرتشت داری اینها را گمراه می کنی تو را باور می کنند.

محافل معرفت آموز تیب راز نهانی معجزه تو را به من نموده است.

من می دانم چه کار داری می کنی، معجزه نیست تردستی است.

به دستیاری اُبار

اُبار یک شخصی بود که آنجا در دربار گشتاسب و اینها بود با هم بودند با زرتشت

دوای خواب آور به اسب داریوش خوراندی

اینجا می گوید داریوش، یک جای دیگر داریم گشتاسب

و هر دو دست را که قبلاً به داروی گیاهان معالجت شده بود در روی جوشان نهادی.

این اسب بیمار نشده بود که تو خوب کنی، داروی خواب آور داده بودی به اسب مثلاً می دانستی یک روز دیگر بلند می شود سر پا، بعد آمدی گفتی من درست می کنم بلند شد، آنجا هم که دستت را گذاشتی در روی جوشان در آتش گذاشتی و مواد آتشی و داغ و اینها، دستت را یک گیاهانی بود که تو به آن گیاه ها زده بودی، دو جا از گیاه استفاده کرد اینجا آقای زرتشت؛ یکی برای آن اسب، یکی هم برای دست های خودش، کجا یاد گرفته این را آقای زرتشت بر اساس این کتاب؟

ده سال در آغوش کوه ها معتکف بودی و آنجا اثری این ادویه را دریافتی.

آقای زرتشت! یک ده سال رفته بودی در کوه می گفتی دارم عبادت می کنم، رفته بودی دنبال این بنگ و هوم و این گیاه ها و این طور چیزها، آنجا فهمیدی که چه خبر بود، حالا این کتاب این حرف را زده ولی مثلاً گیاه هوم اولاً مگر سکرآور است؟ ثانیاً مگر بالای کوه در می آید؟ بله این هم من اسنادش را به شما نشان می دهم؛ آیا گیاه هوم سکرآور هست یا نیست؟ من قبلاً نشان دادم به شما مدارک متعددی را، بازهم به شما از این سندها نشان می دهم مشکلی ندارد ولی اگر هر کسی خواست می تواند مراجعه بکند به قسمت فکر کنم هجدهم نوزده برنامه بود آنجا تمام اسناد ما را ببیند که چطوری آنجا کار کرده بودیم و نشان دادیم اگر کسی ندیده، کتاب اوستای جناب آقای جلیل دوستخواه برگردان جناب آقای جلیل دوستخواه اینجا آمده است در مورد هوم می گوید:

نام گیاه مقدسی است که افشرۀ آن گونه آشامیدنی آیینی به شمار می آید و آیین ها و نیایش های مربوط بدان در اوستای نو و در دین زرتشتی متأخر جای ویژۀ دارد.

حالا چه است مفصل ایشان آورده است صفحه بعد صفحه شماره 1087

در گاهان دو بار (یسنا 33 بند 14 و یسنا 48 بنده 10) به اشاره و نه با نام از هوم یاد شده و آشامیدن افشره آن که مستی آورد و مردمان را به کارهای زشت و ناروا برانگیزد به سختی نکوهش شده، اما در اوستای نو

همین اوستای مرسومی که همین الآن در دست زرتشتی ها هم هست، بخش های اوستا نو الآن در دست زرتشتی ها هم هست

به ویژه در یسنا هات های 9-11 همواره از هوم با ستایش و نیایشی شیوا و پر شور سخن به میان آمده است و هر کاری که با آماده کردن و به دست آوردن نوشابه هوم پیوند داشته باشد از بهترین و باداشمندترین کردارها است.

این هم باز مفصل توضیح داده که این گیاه مقدس و آیینی هست و چه هست، حالا آقا این را آمدی گفتی در آن کتاب ادعا شده بود که این گیاه هوم گیاهانی که آقای زرتشت اثرات آنها را فهمیده بود گفته بود بالای کوه این علم را پیدا کرده آقای زرتشت، واقعاً گیاه هوم بالای کوه در می آید؟ می رویم سراغ کتاب آقای دکتر بهمردی عزیز «گیاه هوم» انتشارات فروهر که یکی از نویسندگان این کتاب هم جناب آقای دکتر اردشیر بهمردی هستند، صفحه شماره 13 این کتاب

خاستگاه هوم در منابع استایی و پهلوی:

آنچه از اوستا و کتاب های پهلوی و ریگ و دای هندوان بر می آید محل رویدن این گیاه (هوم) در فراز کوه ها و کنار رودها می باشد.

گیاه هوم، نویسندگان کوروش قاسمیان و موبد اردشیر بهمردی، چاپ انتشارات فروهر، ص 13

یکی از جاها کجا است درمی آید این گیاه؟ فراز کوه ها، جور درمی آید با هم، این حرف ها دارد با هم جور درمی آید، حالا برویم سراغ اوستا ببینیم خود اوستا در مورد هوم که مفصل مطلب دارد اوستا خودش در مورد هوم؛ صفحه شماره 148 اوستای برگردان جناب آقای دوستخواه را می آوریم، صفحه شماره 148 کجای کتاب اوستا است؟ یسنا هات 10 بخش شماره 17، چه گفته است در مورد گیاه هوم؟ آقای زرتشت می گوید:

آنگاه زرتشت گفت: درود بر هومِ مزدا آفرید

برگردان اوستا، جلیل دوستخواه، ص 148

می گوید درود بر تو ای هوم

هومِ مزدا آفریده نیک است، درود بر هوم، همه هوم ها را می ستایم چه آنها را که بر فراز کوه ها رویند

یعنی آقای زرتشت هم دقیقاً می داند کجا به دست می آید این گیاه هوم، این اوستا است دارم می خوانم برای تان.

چه آنها را که در ژرف های دره ها

یعنی داخل دره ها

و کرانه رود ها و همچنین آن هوم ها را که در تنگنا و در بند زنانند

این داستانش مفصل هست اینکه گیاه هومی که در تنگنا در بند زنانند یعنی چه داستان دارد خودش.

تو را از تشت سیمین به تشت زرین فرو ریزم

این ماده سکرآور را این گیاه هوم را از جام سیمین به جام زرین می ریزم، دارد با گیاه صحبت می کند آقای زرتشت.

تو را به زمین نیفگنم

من نمی گذارم تو ماده سکرآور روی زمین بریزی

چرا که رایومند و ارجمندی

چرا که تو جایگاه والای داری تو ارجمند هستی نباشد تو روی زمین ریخته بشوی، این برگردان اوستای جناب آقای دوستخواه، بعضی ها اصلاً تصور نمی کردند در اوستا یک همچین حرف های آمده باشد، الهامی که گفته می شود در آیین زرتشت همین ها است یعنی براساس مواد مخدری است که این تصور را برای آن فرد به وجود آورده یک چیزی آمده گفته، حالا شما می خواهید دین و دنیای تان را آخرت تان بگذارید براساس توهمات یک نفر که بنگ استفاده کرده خوابیده گفته بهشت و جهنم چه خبر بوده؟ بعد دیگران را هم می خواهید دعوت کنید به این؟ بعد صبح تا شب مثلاً وقت می گذارید در فضا مجازی و فضای شبکه های ماهواره که دعوت بکنید مردم را به این آیین؟ به این فکر؟ بعد یک جلسه نیایید در برنامه ما جواب حرف های را ما بدهید؟ حالا آیا اصلاً زرتشتی ها اجازه می دهند مواد سکرآور خورده بشود یا نه؟ این کتاب زرتشت و مزدیسنان، جناب آقای موبد نیکنام، صفحه شماره 472، این کتاب یک مطبی را آورده یک سؤالی پرسیدند از ایشان گفتند این مواد مست کننده و اینها چطوری است می شود خورد یا نمی شوند خورد حکمش چیست؟ کتاب «زرشتت و مزدیسنان،  پرسش ها و پاسخهایی در شناخت دین زرتشت» موبد کوروش نیکنام، کسی که سؤال پرسیده، که خوردن شراب در دین زرتشت چه حکمی دارد، آقای نیکنام از اساست که اول احکام را می زند ایشان می گوید:

دین زرتشت نسک یا کتاب و سفارش هایی به نام احکام نداشته و ندارد

زرشتت و مزدیسنان،  پرسش ها و پاسخهایی در شناخت دین زرتشت، کوروش نیکنام، ص 472

باید ببینی چه خوب است چه بد است، خب به‌ صورت خاص این ماده سکر آور را اگر کسی بخواهد بخورد الکل داشته باشد خوب است یا نه، بالاخره می شود خورد یا نمی شود خورد، ایشان در ادامه صفحه شماره 472، می آیند می گویند که

برخی از آشامیدنی های الکل دار نیز چنانچه زیاد استفاده شود به آرامی سبب آسیب به بخش هایی از بدن می گردد، پس با سفارش دانش میانه روی و بهره مندی خردمندانه از این گونه نوشیدنی ها سفارش شده است،

کتاب در جمهوری اسلامی چاپ شده است، می گوید نوشیدنی الکل دار بخوریم یا نخوریم، می گوید بخور ولی اندازه بخور، زیاد نخور ضرر دارد، بعد شعر آورده ایشان در کتاب شان صفحه 473، بعد می گوید

چنان که انوری نیز می گوید:

شراب را چون من گر خوری حکیمانه

به حق حق که وجودت شود به حق ملحق

شعری که آورده استناد کرده به آن می گوید اگر می خواهی به حق ملحق بشوی درست خردمندانه ماده سکر آور بخور، بعد خودش هم اینجا صراحتاً می گوید،

گفتنی است واژه شراب در واژگان فرهنگ ایران نیامده و در گویش پارسی می نام داشته

پس این آقای موبد کوروش نیکنام در کتاب شان نیاوردند مشکلی وجود دارد، در این خصوص که ما بخواهیم مواد الکلی را بنوشیم می گوید اندازه و حکیمانه بخورید تا به حق برسید، مثل آقای اردایوراف که می و منگ خوردند و احتمالاً بر اساس گفته آنها به حق ملحق شدند.

من یک مطلب راجع به همین درگذشت بگویم خدمت  تان از کتاب خود جناب آقای نیکنام، بعد یک عبارت دیگر هم نشان بدهم؛ آمدند پرسیدند که شما مرگ دارید زندگی دارید چه دارید؟ جایگاه جان و روح به چه شکل است در آیین شما، این هم ملاحظه بفرمایید در کتاب زرتشت و مزدیسنان، جناب آقای موبد کوروش نیکنام، صفحه شماره 474، سؤالشان این بوده، گفتند که

«جایگاه روح جان و روان در کیش زرتشت چیست؟

زرتشت و مزدیسنان، موبد کوروش نیکنام، ص 474

گفتند روح یک واژه عربی است جمعش می شود ارواح، پارسی اش می شود روان یا اوروان، می گوید که زرتشتی ها قائل به این هست که انسان یک بدن مادی دارد و یک بعد معنوی دارد که به می گوییم تن و جان ، در مورد واژه درگذشت که ایشان پرسیدند، ایشان یک توضیحاتی را داده البته، می گوید

فروزه ی اهورایی است که همراه با مرتو به هنگام زاده شدن در نهادش شکوفا شده تا هر کس با چنین فروزه ای  به سوی پیشرفت گام بردارد فروهر نیز پس از درگذشت به گروه فروهران پیوسته خواهد شد،

یعنی یک این بحث واژه درگذشت، چون ایشان در حرف شان گفته بودند که هم در کتاب اردایوراف هم سایر متون زرتشتی، می گوید واژه درگذشت چیست؟ آن جان و تنی است که جان از تن جدا می شود وارد کجا می شود؟ وارد همان دنیای فروهران می شود،

اینها همه از باورهای ترادادی (سنتی) مزدیسنان (زرتشتی ها) بوده که برداشتی از ویژگی های بینش زرتشت است

جای دیگر هم ایشان در این کتاب شان همین باب را نگاه بکنند، می توانند در مورد همین عبارت درگذشت مطالبی را ببینند، مثلاً همین جا صفحه شماره 476، از واژه درگذشت استفاده کره چندبار، آمده است اینجا،

پس از درگذشت کسی، سوگواری نخواهد کرد

این هم منطق شان هست می گوید که

آشکار است که پس از مرگ نیز روان مرتو  (انسان) با همان ویژگی که در این جهان داشته است تا روزگاری دیرپا همچنان ادامه خواهد داشت، به بیانی دیگر در باور زرتشتیان پس از دوره زندگی تن و مادی این گیتی مرگ و نیستی پیش نمی آید بلکه درگذشت روی خواهد داد، تن و بدن از آن پس نخواهد بود، آغازی خواهد شد برای پویایی روان درگذشته که  از آن پس در بخش مینوی به سر خواهد برد، به همین روی است که پیروان زرتشت پس از درگذشتن کسی سوگواری نخواهد کرد زیرا درگذشت هر کس از جهان مادی رهسپار شدن روانش به دوره مینوی و جاودانگی خواهد بود.

یعنی اصلاً این درگذشت واژه ای که موبد کوروش نیکنام آورده است درگذشت را به آن دالان نگفته، که شما می گویید گفته است این جهان، چون زرتشتی ها جهان بینی شان به این شکل است می گویند جهان دوره گیتوی داشته و مینوی داشته، می گوید از این مینوی که انسان آمده است به جهان گیتوی از این گیتوی دوباره می خواهد برگردد حالا شما برای یک واژه می خواهید توضیح بدهید یک کتابی می خواهید بنویسید، بیایید مثلاً از یک شخصیتی مثل اردای ویراف یک روحانی زرتشتی  بوده مرگ موقت اختیاری داشته بهشت و جهنم را اثبات کرده، شخصی که همچین وضعیتی را داشته البته آقای اردای ویراف را می گویم نه آقای نیکنام، خب یک مقدار وقتی در صدا و سیمای ملی دارد صحبت می کند تأمل بکند فکر بکند دقت بکند چه دارد می گوید، مردمی که دارند گوش می دهند، آنجا در ذهن شان به‌ عنوان یک شخصیت مثبت نقش می بندد همچین شخصیتی، نکنید از این کارها، یک مقدار لطف کنید دقیق تر صحبت بکنید.

برویم سراغ تماس ها، آقا حسام از ساوه سلام علیکم و رحمة الله،

بیننده:

سلام استاد حسینی، استاد من می خواستم یک نکته ای را بگویم چندتا سؤال داشتم قبلش می خواستم یک نکته ای را بگویم، یک سری از دوستانی که از  برنامه شما به آنها برخورد و فشار آمده و اینها و می خواستم خدمت به آن عزیزان بگویم مگر استاد حسینی تا حالا توهینی جسارتی مگر تا حالا تأنه ای انداختند که ناراحت بشوید این همه.

استاد حسینی:

اتاق فرمان این صدایشان واضح نیست من فقط بعضی از کلمات را متوجه می شوم، آقا حسام اگر اجازه بدهید ما یک تماس دیگر را بگیریم تا بعد شما صدایش بهتر بشود، آقا شهریار از گلپایگان سلام علیکم و رحمة الله.

بیننده:

درود بر شما استاد حسینی عزیز، من دسترسی به تلویزیون نداشتم از طریق موبایل خواستم برنامه را ببینم ولی چون متأسفانه اینترنت قطع و وصل می شود خیلی موفق نشدم موضوع برنامه را ببینم چیست، ولی خب من بر اساس برنامه های قبلی خواستم به چندتا شبهه جواب بدهم آقای حسینی، یکی اینکه درگذشتگان و نیاکان مان به چه روش هایی مردم را مطیع می کردند، در کتاب اوستا یا همان اردای ویراف نامه کلاً توضیح داده شده و ستایش و نکوهش همزمان با هم انجام شده، قبول دارید که اینجا را؟

استاد حسینی:

نمی توانم الآن بگویم بله یا خیر به خاطر اینکه دقیق متوجه نشدم فرمایش تان را، می خواهید بگویید ستایش هردو با هم هست در کتاب

بیننده:

بله ببینید ستایش و نیایش و نکوهش همزمان در کتب، البته این را من بگویم خدمت شما من زرتشتی نیستم ولی خب حس وظیفه من و دفاع از نیاکانم ایجاب می کند که من یک سری مبهمات را جواب بدهم، اگر اجازه بدهید، آقای حسینی ما همه ایرانی هستیم، و شما هم زاده مادران ایرانی هستید، ولی اینکه در هر دینی قدیم چه اتفاقی افتاده یا نیافتاده را من کاری ندارم و اصلاً هم دفاعی ندارم از دین زرتشتی یا هر دین دیگر،

استاد حسینی:

من فهمیدم که الآن یک نکته ای فرمودید ستایش و نیایش کنار هم آمده در کتب اوستا،

بیننده:

همزمان ستایش و نیایش

استاد حسینی:

اجازه بدهید فرمودید در کتاب اردای ویراف و اوستا درست است؟

بیننده:

هم اردای ویراف هم اوستا بله

استاد حسینی:

اردای ویراف را شما خواندید کتابش را؟

بیننده:

اردای ویراف را من خواندم آنجایی که شما می گویید من خواندم ولی علت اردای ویراف را من از زبان استاد یا دکتر آبتین ساسانفر مصاحبه ای که سال 94 داشته را من خدمت شما بگویم، رئیس انجمن زرتشتیان جهان، دکتر ساسان فر در سخنرانی یا مصاحبه ای که داشتند اشاره کردند به اینکه این در مورد ازدواج با محارم یک فرقه خاصی در ایران آن زمان ایشان مطرح می کند که همچین موردی بوده که مربوط به مزدکیان بوده یا همان مانی بقول شما زنده زنده پوست کندن

استاد حسینی:

الآن ورود پیدا نکردم آقای شهریاری، به مسئله ازدواج با محارم در آیین زرتشت، من  بخواهم ورود پیدا بکنم مطمئن باشید یک چیزهایی آنجا خواهم گفت که کار به آقای آبتین ساسانفر نرسد.

بیننده:

نه اجازه بدهید، من قبول دارم شما الآن تریبون دست شما است، شما این چند دقیقه ای که به من وقت می دهید من حداقل بینندگانی را که دارند برنامه را می بینند

استاد حسینی:

نه شما اینجا ادعایی را مطرح بکنید من جواب می دهم، مناظره نیست که بگوییم سه دقیقه شما سه دقیقه من، اگر بنا بر مناظره بود چشم

بیننده:

درود بر شما ولی من می خواهم این را بگویم که، من ورود کردم به این قضیه را که شما می گویید بله ببینید تاریخ تحریف شده یا نشده، 1400 سال از دوره ساسانیان گذشته بدترین دوره زرتشتیان در ایران دوره شاه عباس بوده، بعد از دوره شاه عباس یک سری اصلاحات یا بعد از دوره ساسانیان یک سری اصلاحات در زرتشت به وجود آمده یا همین فتوایی که مسلمان ها خودمان داریم یک سری فتواها یا نظرها از طریق مراجع آن زمان که روحانیون بودند یا به هر صورت موبدان زرتشتی بودند، ولی اینکه ما بیاییم به اصالت خودمان ورود کنیم، ببینید ما الآن برنامه آقای عقیل هاشمی را من می بینم یکی از روحانیون اصفهان زنگ زد به ایشان

استاد حسینی:

آقای شهریاری اجازه بدهید، ببینید اصلاً موضوع را رها کردید رفتید موضوع بعدی، رفتید دوره صفویه رفتید دوره ساسانیان، الآن رفتید آقای هاشمی وهابی، فرمودید نقد دارید دیگر، آقای شهریاری عزیز اجازه بدهید من هم صحبت بکنم، فرمودید به بحث ما نقد دارید، بفرمایید اینجا این حرفی که زدید اشتباه بوده است، این نکته ای که گفتید غلط بوده است یا برای این سؤالتان پاسخ داریم.

بیننده:

آقای حسینی ببینید شما بر اساس مدارکی که امروز دارید بله حرف شما صحیح است کسی منکر کتاب و آدرس هایی که شما می دهید نیست، ولی تحریفاتی که بعد از دوره ساسانیان به وجود آمده حالا توسط هر شخصی یا تحریف بوده، یا اصلاحاتی بوده که به وجود آمده ما داریم متهم می کنیم نیاکان خودمان را ، شما ایرانی هستید در سرزمین ایران دارید زندگی می کنید؛ من عرضم این است بعضی وقت ها باید یک سری سر پوش ها را هم بگذاریم.

استاد حسینی:

نخیر آقای شهریاری من با همین سرپوش گذاشتن ها مشکل دارم اگر یک زمان یک قضیه ای است برای نیاکان ما پیش آمده یک مسئله خانوادگی بوده است گذشته رفته، یک زمانی است بر اساس رفتار نیاکان ما اعتقاد دارد مشخص می شود، آقای شهریاری چرا این را باید توضیح بدهیم تفاوتش را؟

بیننده:

اعتقادات مشخص می شود، ولی ما در ایران از دوره ساسانیان به اینطرف بعد از اینکه زرتشتیان ایران به هند مهاجرت کردند حتی در هند هم ما زرتشتیان و پارسیان اصلاً ازدواج با محارمی وجود نداشته

استاد حسینی:

آقای شهریاری اصلاً من قضیه ام این نیست که زرتشتی‌ها ازدواج با محارم الآن دارند یا ندارند من در آن  موضوع بخواهم ورود پیدا بکنم یک چیزهایی دارم که اگر بگویم، اصلاً نوبت به اینجا نمی رسد، من گفتم آقای اردای ویراف در کتاب اردای ویراف نامه مطلب آورده اصلاً نگفتم همه زرتشتی‌ها به این قائل هستند یا نیستند.

بیننده:

درود بر شما

استاد حسینی:

خیالتان را راحت کنم؟

بیننده:

قائله خرم دینیان که به وجود آمد در دروه ساسانیان و اوایل اسلام علت چه بود؟ علت این بود که آن قائله خرم دینیان یک سری مواردی که باعث و بانی اش همین مانی است که شما می گویید، و مزدکیانی که آن زمان یک فرقه خاصی بودند.

استاد حسینی:

همان مانی که زرتشتی ها فتوا داده بودند پوستش را زنده زنده کندن را می فرمایید؟

بیننده:

بله همانطور که شما گفتید، علتش چه بود؟ به خاطر اینکه ازدواج با محارم توسط مانی یا مزدکیان یک فرقه خاصی بودن که به این شکل در آمد، بعد هم سریع آمدن سرپوش گذاشتند بعد از ساسانیان اوایل اسلام قائله خرم دینیان علتش این بود ک سرپوش گذاشت و سرکوب می کرد ازدواج بامحارم را، من الآن مشکلم این است ما داریم در یک سر زمینی زندگی می کنیم، که رئیس‌جمهورمان می رود آمریکا می نشیند.

استاد حسینی:

مطلب اولتان اجازه بدهید درست بشود، فرمودید این مسئله را آقای مانی آورده درست است؟ آیا آقای اردای ویراف پیرو آقای مانی بوده؟

بیننده:

نخیر اردای ویراف یکی از موبد موبدان در آن زمان بوده.

استاد حسینی:

پس چرا می گویید آقای مانی ازدواج با محارم را آورده بقیه نداشتند؟

بیننده:

من عرض کردم یکی از، مثل مسلمان مثل مسیحی  ها که فرقه های خاصی دارند،

استاد حسینی:

آیا آقای اردای ویراف فرقه جدایی داشته؟

بیننده:

اردای ویراف فرقه جدایی داشته، بله

استاد حسینی:

سندش را بفرمایید

بیننده:

من الآن سند نیاوردم آقای حسینی،

استاد حسینی:

من خلافش را بگویم به شما؟ آقای شهریاری عزیز و بزرگوار من می گویید یک فرقه دیگری داشته، من اجازه بدهید به شما یک مطلبی را نشان بدهم، اشکال ندارد سند نشان بدهم به شما؟ این کتاب دانشنامه مزدیسنا.

بیننده:

بله شما الآن اجازه بدهید من حرف های تمام بشود،

استاد حسینی:

نه وقتی ادعایی می کنید خلاف واقع من ورود پیدا می کنم جلوی شان را می گیرم. کتاب «دانشنامه مزدیسنا واژه نامه توضیح آیین زرتشت»، درست شد؟ دکتر جهانگیر اوشیدری، که می شناسید دیگر جایگاه ایشان نزد زرتشتیان مشخص است، صفحه شماره 81 این کتاب را من می آورم، ببینید آیا حرفی که شما دارید می زنید که آقای اردای ویراف یک فرقه جدا بود و به خاطر آن بحث ازدواج با محارم داشت این درست است یا درست نیست، ذیل واژه اردای ویراف، صفحه 86،  ملاحظه بفرمایید،

اردای ویراف موبدی پارسا با زمان ساسانیان که سفری روحانی به جهان بنوی داشت و رساله اردای ویرافنامه در شرح مسافرت و سیر او در بهشت و دوزخ است، اردای ویراف مقدس،

دانشنامه مزدیسنا واژه نامه توضیح آیین زرتشت، دکتر جهانگیر اوشیدری، ص 86

نه اردای ویراف بدعت گذار یک فرقه دیگر، اردای ویرافنامک، شما دارید می گوید یک فرقه دیگر ایشان دارد می گوید مقدس است معصوم می دانند بعضی از باستان گراها این را،

از موبدان عصر اردشیر و شاپور اول است کتاب او جزو کتب ادبی و دینی مزدیسنا است، نه اینکه یک فرقه دیگر بوده است، دهها مورد از اینها دارم من برای شما بیاورم.

بیننده:

آقای حسینی، من یک مطلب بگویم ما در دوره هخامنشیان بعد از هخامنشیان که اشکانیان آمدند ساسانیان بالأخص ما در سیستم حکومتی متأسفانه در آن زمان دین و سیاست قاطی شد، موبدان زرتشتی بسیار نفوذ پذیر بودند در دربار شاهنشاهی، یک سری می گویند داریوش دوم، یک سری می گویند کس دیگر، حالا هر کدام از پادشاهان ایرانی بودند، اینکه حکم را پادشاه، بقول خود الآن یا قدیم اسم شاهنشاه یا رهبر یا هر کسی که سایه خدا روی زمین است، یک اشتباه کوچک مرتکب شده، تمام موبدان زرتشتی در آن زمان جمع شدند که این اشتباه را از طریق کتب شان از طریق فتوایشان حل کنند، حتی مردم آن زمان جلوی دربار جمع شدند، و اعتراض کردند به آن یک مورد بعد این حرف زد و برای دفاع از خودش گفت به خاطر اینکه خون ما آریایی است یا ما فلان هستیم، می خواهیم که نسل مان باقی بماند، یک مورد را نمی شود که با تمام آیین و نیاکان...، بله اردای ویراف گفته در آن کتاب، ولی برای سرپوش و صحه ای بر آن اشکال

استاد حسینی:

یکی یکی دارید حرف هایی که اصلاً اتصالی به همدیگر ندارند همینطور پشت سر هم می گویید، آقای اردای ویراف رئیس فرقه نبود در زرتشتی ها درست شد یا نه؟

بیننده:

بله

استاد حسینی:

پس حرف تان را پس گرفتید،

بیننده:

اردای ویراف صاحب نظر بود

استاد حسینی:

پس صاحب فرقه نبود پس این را نگویید، چون من می خواستم یک چیز دیگر نشان بدهم از این کتاب، اردای ویراف پیرو مانی  هم نبود که ازدواج با محارم انجام داده بود، درست شد تا اینجا هم؟

بیننده:

نخیر پیرو مانی نبود

استاد حسینی:

آفرین، بعد فرمودید که در دوره هخامنشیان دین و حکومت با هم قاطی شد درست است؟

بیننده:

هم هخامنشیان هم ساسانیان،

استاد حسینی:

قبل از آن این اتفاق نیافتاده بود در ایران؟

بیننده:

اینکه من بخواهم داستان قبل از هخامنشیان را بگویم اصلاً نه وقت برنامه اجازه می دهد نه اصلاً حرف گم می شود

استاد حسینی:

نمی گویم داستانش را بگوید یک کلمه آیا دین و سیاست در تاریخ ایران در دوره هخامنشیان قاطی شد؟

بیننده:

بیشتر در ساسانیان قاطی شد هخامنشان بود ولی ساسانیان پر رنگ شد،

استاد حسینی:

پس دوره قبل می گویید نبود

بیننده:

بود ساسانیان پر رنگ شد

استاد حسینی:

آقا داستان گشتاسب و خود زرتشت را چه می گویید؟ گشتاسب ، بهمن، اسفندیار، زرتشت این را چه می گویید شما؟

بیننده:

در مورد چه، اینها در مورد اینکه بزرگان دین بودن،

استاد حسینی:

در مورد اینکه پادشاه آن زمان، جناب آقای گشتاسب که توسط بنگ آقای زرتشت به گفته مورخین باستان گرا و زرتشتی آمدند و شروع کردند منطقه ای که بودند را شروع کردند به‌زور به آیین زرتشت در آوردند و شروع کردند تبلیغ کردند آیین زرتشت را و زرتشت می گفت چکار بکنند چکار نکنند، یعنی دیگر پذیرفته بود آیین زرتشت را در مورد آن موقع چه می گویید شما که می گویید دوره هخامنشیان اتفاق افتاد؟

بیننده:

اجازه بده شما پرسیدی من جواب بدهم، آقای حسینی، این تاریخ که شما می گویی ما هیچ دین یا کتاب آسمانی در ایران نداشتیم، قبل از سلسله هخامنشیان، چرا پیامبران بودند ولی اینکه دین خاصی باشد وجود نداشته،

استاد حسینی:

مطمئن هستید شما؟ شما شیعه هستید و این را می گویید؟

بیننده:

من شیعه نیستم زرتشتی هم نیستم،

استاد حسینی:

اول دین و مکتب و آیینت را مشخص کنید،

بیننده:

من این را خدمت شما بگویم سعی  کردم خدا پرست باشم

استاد حسینی:

آن خدایی که می پرستید داعش هم می گوید من خدا پرست هستم، من یک سؤال از شما می پرسم

بیننده:

من فقط از این ناراحت هستم که ما در آن زمان مردم را چطوری می خواستند متقاعد کنند، حالا هر ایرادی که شما به آن بگیرید

استاد حسینی:

آقای شهریاری عزیز یک ادعای دیگر مطرح کردید بگذارید به این هم بپردازیم دیگر

بیننده:

من در جایگاهی نیستم که بخواهم اشکال و ایراد بگیرم

استاد حسینی:

اول تماس فرمودید آمدید اشکال و ایراد بگیرید به برنامه ما،

بیننده:

نه به برنامه شما کار ندارم من می گویم وقتی که ما ایرانی هستیم و اسم ایرانی روی ما هست، الآن ما با این برنامه شما، شما هفت هزارتا مخاطب در این برنامه داری، این که الآن گوش به گوش برسد، من می دانم علت این است که خیلی ها به سمت زرتشتی رفتند اصلاً زرتشتی بشوند یا نشوند به من ربطی ندارد، ولی آقای حسینی آیا ما داریم خودمان را خراب می کنیم در برنامه ها جهانی که...

استاد حسینی:

نخیر من دارم مدعیانی که جلوی اسلام می استند خراب می کنم علمی، شما می گویید گذشتگان،

بیننده:

علناً دارید می گویید ایرانی ها آتش پرست هستند، ایرانی ها ازدواج محارم دارند،

استاد حسینی:

آقای شهریاری من که نگفتم متن کتاب اردای ویراف را دارم می خوانم، مشکل دارید بروید اردای ویراف را بروید کتابش را بسوزانید،

بیننده:

من اردای ویراف را دارم آقای حسینی جان

استاد حسینی:

خب پس می  دانید آنجا آمد نگویید من گفتم، ازدواج با محارم دارند، متن کتاب اردای ویراف را دارم می خوانم برایتان

بیننده:

من به شما عرض کردم، من نگفتم در اردای ویراف نیست، من آن اردای ویراف را دیدم

استاد حسینی:

پس نگویید من گفتم، بگویید اردای ویراف گفته، آقای شهریاری من یک سؤال از شما می پرسم، آیا شما گذشتگان خودتان را زرتشتی می دانید یا آریایی می دانید؟

بیننده:

گذشتگان خودمان را؟ زرتشتی یا آریایی بودن، اینکه زرتشتی که تمام ایران زرتشتی بوده اینکه اصلاً شکی نیست،

استاد حسینی:

هیچ شکی درش نیست تمام ایران زرتشتی بوده؟

بیننده:

ببینید یک قسمتی از شمال ایران سمت گرگان و آن‌طرف‌ها می گویند اینها به دین زرتشت رو نیاوردند، بله قبول است، ولی آریایی بودن نه تداخل نسل ها به وجود آمد من این را قبول دارم،

استاد حسینی:

آیا زرتشتی ها با آریایی‌ها جنگیدند یا نجنگیدند؟

بیننده:

بله جنگیدند، آریایی هایی که در شمال کشور وحشی بودند؟

استاد حسینی:

آریایی وحشی بودند؟ عجب

بیننده:

آن قسمتی که شمال کشور بودند یک سری قوم خزر بود آن هم می گفتند قوم وحشی خزر بله با آنها جنگیدند

استاد حسینی:

وحشی بودند اینها؟

بیننده:

قوم خزر شمال ایران

استاد حسینی:

خب پس چرا به نیاکانت توهین می کنی می گویی وحشی بودند، بپوشان، نوبت به ما که می رسد می گویید آقای حسینی نیاکان ما اشتباه کردند در پوش بگذار بپوشان، نوبت به خودتان که رسید آریایی‌ها شدند وحشی، اقوام آریایی شمال ایران شدند وحشی

بیننده:

قوم خزر

استاد حسینی:

بله اقوام آریایی اطراف دریای خزر شدند وحشی

بیننده:

نه آریایی نبودند قوم خزر یک قوم وحشی در شمال کشور آنها هم ضمناً مهاجر بودند

استاد حسینی:

آقای شهریاری، یک پیشنهاد دارم برای شما، بنشینید این تماسی که گرفتید را یک بار دیگر گوش بدهید خوب است؟ مثلاً ببینید آیا شما گفتید اینها آریایی بودند یا نگفتید که الآن دارید این مسئله را می گویید

بیننده:

حرف پیش می آید ببنید من اصلاح کردم، گفتم ما یک قوم وحشی داشتیم

استاد حسینی:

چند جا را اصلاح می کنید ابتدای برنامه فرمودید آمدم نقد کنم، بعد گفتید در این حد نیستم بخواهم برنامه را نقد کنم، جلوتر گفتید شما گفتید زرتشت ازدواج با محارم داشته، شش، هفت تا ادعا مطرح کردید، از آن برگشتید. من می خواهم جمع بندی کنم برای مخاطبین، اول گفتید آمدم نقد کنم برنامه را، بعد جلوتر گفتید نه من در این حد نیستم بخواهم نقد بکنم و اینها، بعد گفتید این ادعای ازدواج محارم در ایران فقط مانی آورده بوده است، بعد گفتیم که اردای ویراف پیرو مانی بوده گفتید نه پیرو مانی نبوده یک کس دیگر بوده،

بیننده:

نه پیرو مانی نبوده، یک اتفاق کوچک در دربار شاهنشاهی افتاد یک موبد حالا اردی ویراف بوده یه هر شخصی دیگر حالا من جسارت به زرتشتی ها نشود بگویند از طرف ما دارد حرف می زند، من از نیاکانم دفاع می کنم، کاری ندارم، به خاطر سرپوش گذاشتن، همه هم می دانند، حالا بعضی ها می گویند شایعه است، یک سری ها می گویند، حالا داریوش دوم بوده یا هر پادشاهی دیگر من نمی دانم، این قضیه را مرتکب می شود،

استاد حسینی:

آقا چرا سرپوش نمی گذارید روی این اتفاق؟ چرا آقای اردای ویراف یا دیگران چرا اینها سرپوش نگذاشتند روی این اتفاق؟

بیننده:

خب به خاطر اینکه فراگیر شد همه متوجه شدند هم متوجه شدند، مردم جلوی دربار رفتند و اعتراض کردند، بله این در تاریخ آمده

استاد حسینی:

این دوره که شما دارید می گویید که قبل از زمان اردای ویراف بوده یا نه؟

بیننده:

خب ببینید ما به خاطر اینکه دین و سیاست قاطی بودند یا آن زمان یا اردای ویراف یا هر شخص دیگری که بزرگ بوده، برای صحه گذاشتن بر این اشتباه

استاد حسینی:

به هفت تا خواهرش ازدواج کرد؟ آقای اردای ویراف موبد زرتشتی چون پادشاه این کار را کرد رفت با هفت تا خواهرش ازدواج کرد،

بیننده:

آقا من قبول ندرام کتاب جلویم است، ولی آیا کتابی که 1400 سال از اسلام گذشته آیا به نظر شما همان کتاب؛ اولاً که اوستا 27 بند است، الآن فکر کنم 9 بندش یا 5 بندش دارد گفته می شود بقیه اش اصلاً مفقود شده،

استاد حسینی:

آقای شهریاری عزیز یک زمانی من به یک کتاب آدم دارم ترجمه می   کنم متن اوستا است، شما می گویید تحریف شده خوب بود بد شده، که حالا من می توانم از شما سؤال بپرسم مگر شما نسخه تحریف نشده را دارید که می گویید خوب بود؟ من بخواهم ادعا بکنم می گویم از این بدتر بوده سانسور شده، دلیل هم می خواهید برایتان بیاورم، شما می گویید خوب بوده چه دلیلی دارید؟

بیننده:

ببینید خانم ژاله آموزگار یا آقای آبتین ساسانفر اینها از همه مهم‌تر و بادقت تر حالا قبل از آن در 1400 سال چه اتفاقی افتاده مخصوصاً دوره صفویه که آمدند یک سری، من نمی گویم جسارت به زرتشتی و دوستان دیگر نباشد، اگر تحریف شده باشد، اگر صحه گذاشته باشند بقول شما بدتر بوده بهتر شده اینها را دیگر خدا می داند،

استاد حسینی:

پس شما نگویید بهتر بوده بدترش کردند، تحریف کردند، به ضد آنها، این یک نکته، نکته بعدی من دارم می آیم از کتاب دانشنامه مزد یسنای آقای دکتر جهانگیر اوشیدری که معاصر نوشت شده مطلب برایتان می آورم، دارم از کتاب زرتشت و مزدیسنان آقای کوروش نیکنام که یک سال از سال چاپ کتابش نمی گذرد دارم مطلب می آورم این که دیگر تحریف نشده، اینکه دیگر نویسنده زرتشتی اش زنده است، دارم از کتاب هوم دکتر بهمردی که روی خط برنامه می آید مطلب می آورم، پس ین بهانه ها وارد نیست، من اگر اوستا را هم بگذارم کنار اینقدر از مطالب زرتشتی های معاصر برایتان می آورم که کفایت بکند. یا اگر در مورد ایران وباستان دارم صحبت می کنم از کتاب پورفوسر هاید ماری کوخ ترجمه دکتر پرویز رجبی دارم می آورم که آمده اینجا الواح را آوردند، تصاویر الواح را اینها در دست داشتند در موزه آنها را ترجمه کردند آوردند، این را می خواهید چکار کنید؟

بیننده:

من در بخشی از کامنت های شما فعال بودم و جواب می دادم حالا مبارزه می کرد و حرف می زدم می گفتم و می شنیدم، اصلاً بر من واجب نیست که بخواهم ولی ببینید ما وقتی که گذشتگان ما هرچه بودند برای خودشان بودند ولی اینکه ما بیاییم در جامعه بین الملل الآن در بوق و کرنا می کنیم حتی به درست یا حتی به غلط این کار خیلی جالبی نیست

استاد حسینی:

حتی به درست حتی به غلط نیست، اجازه بدهید وقتی یک کسی آمده در مقابل اسلام دارد شبهه می اندازد می گوید شما تکفیر می کنید من ده برابر بدترش را در آیین زرتشت می آوریم، آن که می گوید شما مقام زن را نگه نمی دارید در اسلام شبهه دارد می کند، من دیگر نمی آیم اینجا فقط پاسخ بدهم که نخیر این روایت را تبیین بکنم فقط، ده تا بدترش را از آیین زرتشت می آورم چون دارد به این آیین هنوز تبلیغ می شود، آقای شهریاری عزیز، به آیین زرتشت دارد هنوز تبلیغ می شود، من نباید بیایم بگویم واقعیتش چه بوده، وقتی دارند اسلام را کنار می زنند تشیع را کنار می زنند می گویند بیایید بروید دوره هخامنشیان گل و بلبل بوده  من نشان شان می دهم گل و بلبل چه بوده اینجا مستند نشان می دهم از کتب و آثار مورد تأیید خودشان هم می آورم دقیق هم در موردش صحبت می کنم کتاب هم نشان می دهم پاسخ هم نمی آیند بدهند پس در نتیجه این انتظار از ما که شما اصلاً اینها را نگو جامعه جهانی می بیند، خب ببینند، آن جامعه جهانی را هم ما به جایش  نقد می کنیم، آن مواردی هم که لازم باشد در نقد داروین و دیگران هم گفته هم خواهیم گفت،  ولی این را دیگر از ما انتظار نداشته باش.

بیننده:

آقای حسینی شما اگر در یک جامع بین المللی بخواهی بروی یک مناظره بکنی و این حرف ها را به شما بگویند، مثلاً به نمایندگی خودشان به شما که نماینده ایرانی هستید، اینها را چه جوابی به آنها می دهید؟

استاد حسینی:

الآن بفرمایید کدام مورد از حرف های من را بگویند تا بگویم چه جواب می دهم،

بیننده:

شما الآن کلید کردید روی ازدواج با محارم

استاد حسینی:

آقای شهریاری اشتباه کردید من فقط یک عبارت خواندم، من مطالبی درام از ازدواج با محارم از دوره های تاریخی زرتشتیان تا جهان معاصر، تا فایل های معاصر زرتشتی ها، هیچ کدام را پخش نکردم هنوز، پس نگویید کلید کردی، من بقول شما تعبیری که بکار می برید می گویید کلید می کند روی یک بحث من کلید کردنم مثل این است که زرتشت ایرانی بود یا نبود از اوستا بسم الله که شما می آیید روی خط اصلاً به این سؤال من نمی پردازید چون هیچ امیدی به پاسخ دادن ندارید.

بیننده:

من در ده دقیقه بخواهم همه چیز را بگویم که، من فقط سؤالم این است آیا اگر شما بخواهید بروید یک جایی مناظره کنید که اتهام بگیرند یا نسبت داده بشود، شما در مقام یک ایرانی چه دفاعی می کنید؟

استاد حسینی:

موردش را بگویید تا بگویم چه دفاعی می کنم،

بیننده:

همین که بحث داغ برنامه شما است

استاد حسینی:

شما بگویید شما رفتید یک جا در جامعه جهانی می خواهند باتو بحث بکنند، این مورد را در مورد ایران و باستان می گویند، شما بگویید تا من بگویم چه جواب می دهم.

بیننده:

این مطالبی که در برنامه شما است، محوریت برنامه شما که اردای ویراف ازدواج با محارم گفته، و اینها

استاد حسینی:

جامعه جهانی بیاید این را بگوید، بگوید شما اردای ویراف ازدواج با محارم داشته؟ می گویم اردای ویراف یک موبد زرتشتی ازدواج با محارم داشته است برخی ها این غلط را انجام دادند یک فراگیر نبوده است نتوانستند فراگیر کنند، ثانیاً شما که در فرانسه همین امثال دارید ازدواج با محارم را قانونی می کنید از یک سنی به بالا، این را نشان می دهم، ولی واقعیت را انکار نمی کنم، نمی گویم در کتاب اردای ویراف نامه این نیامده، می گویم شما بدترش را دارید.

بیننده:

آقای حسینی با گذشت 2500 سال و 1400 سال از اسلام همین الآن  که شما در اینترنت سرچ بکنید تایلند، ژاپن، کره، چین، مالزی تمام این کشورها، الآن، اگر 1400 سال پیش یک مورد ازدواج با محارم وجود داشته، الآن در جامعه امروز بین المللی کشورهای آسیای دور تمام شان این مورد را الآن دارند و قانون اساسی شان هم هیچ منعی برایشان نگذاشته پس ما باید به ایرانی بودن خودمان افتخار کنیم که اگر یک مورد ازدواج با محارم در 2هزار سال پیش اتفاق افتاد صحه و سرپوش بگذاریم.

استاد حسینی:

البته آقای شهریاری یک مورد نبوده این را که خودتان می دانید، این را که خودتان می دانید یک مورد نبوده ولی نکته این است که من که قبول دارم تمدن ایران و باستان یک سر گردن که  نه به اندازه دو- سه تا قد آدمیزاد بالاتر از تمدن بسیاری از این مدعیان است، تمدن ایران و باستان که بسیار بالاتر از تمدن اعراب جاهلی بوده که پست ترین شرایط زندگی می کردند، به تعبیر امیرالمؤمنین در نهج البلاغه، این را که من منکر نیستم که من اگر یک کسی بیاد جلویم ادعا بکند علیه ایران و باستان من می دانم آنجا چه جواب بدهم و چه بسا جواب هم دادم، ولی اینکه عرض کردم فرانسه همچین قانونی را دارد می آورد و قانون حمایتی برای این بحث که بتواندن ازدواج بکنند با محارم حتی یورو نیوز هم خبرش را پوشش داده است.

بیننده:

تمام کشورهای شرق آسیا، تمام این بدبختی در کشورشان هست، همین الآن

استاد حسینی:

پس این مورد را من اینطوری جواب می دهم، از آن بابت شما خیالتان راحت باشد،

بیننده:

خب این یک مطلب، یک برنامه سگ آبی داشتی که دو هفته برنامه ات در مورد سگ آبی بود و این را من خدمت شما بگویم، ولی برش های برنامه را کامل بگذارید اگر گذاشتید، اگر دوست داشتید البته

استاد حسینی:

ما که برنامه را داریم زنده پخش می کنیم آن که در پیج اینستاگرام گذاشته می شود اینستاگرام محدودیت زمان دارد، مجبوری که بخش هایی را که در یک موضوع است گذاشته بشود، ما برنامه را که اینجا تیکه تیکه که پخش نکردیم که،

بیننده:

در مورد سگ آبی که گفتید خیلی ها به به و چه چه کردند خیلی ها گفتند ای خدا لعنت کند چرا اینطوری، ما یک موجود داشتیم آن زمان ها که گفتند هزارتا سگ ماده هزارتا سگ نرینه یکی اش می شود سگ آبی علت این همه مجازات برای کشتن سگ آبی این بوده که فقط تنها موجودی که در قنات لایه روبی می کرده و میکروب و آلودگی را از بین می برده سگ آبی بوده، شما این مطلب را نگفتید در برنامه تان،

استاد حسینی:

اوستای برگردان جناب آقای جلیل دوستخواه، می خواهی بگویی نسلش را می خواسته حفظ بشود دیگر، آقای شهریاری عزیز نسل سگ آبی را می خواهید حفظ بکنید، چطوری می خواهید حفظ بکنید؟

بیننده:

من نمی خواهم حفظ بکنم می گویم شما که برنامه تان مطرح می کنید که ده تا مار را بکش،

استاد حسینی:

می گویید به این دلیل بوده دیگر،

برای حفظ سگ آبی باید ده هزار مار را بر شکم خزنده را بکشی، ده هزار مار سگ نمای را بکشی، ده هزار لاک پشت را بکشی، ده هزار قورباغگانی را که در خشکی می زیستند بکشی، ده هزار مور دانه کش را بکشی

اوستای برگردان جناب آقای جلیل دوستخواه

خب نسل سگ آبی را می خواهد حفظ بشود بعد این را هم اسمش را بگذارید دفاع از نیاکان، این اوستا است دارم می خوانم برایتان،

بیننده:

این ربطی به دفاع از نیاکان ندارد شما موضوع برنامه ات بوده من می خواستم جوابش را بدهم،

استاد حسینی:

چه جوابی است این می گویی برای حفظ نسل، می گویید نسل ده تا موجود دیگر را برو منقرض بکند از بین ببر برای اینکه نسل سگ آبی حفظ بشود، بعد سگ آبی چکار می کرده، که اینقدر مهم بوده؟

بیننده:

سگ، آبی کار و وظیفه ای که سگ آبی داشته این بوده که لایه روبی کند انگل و میکروب را از قنات و چشمه از بین ببرد،

استاد حسینی:

چندتا سگ آبی کلاً بوده در زیست و اینها،

بیننده:

خب چون کم بوده این مجازات سنگین را گذاشتند،

استاد حسینی:

اگر این سگ آبی ها نبودند آنها همه مریض می شدند؟ آقای شهریاری، وظیفه سگ آبی این بوده، مگر شهرداری است وظیفه اش این باشد، مار هم در طبیعت وظیفه دارد، مورچه در طبیعت وظیفه دارد، این بدبخت ها وظیفه ندارند در طبیعت سگ آبی را به او جارو دادند گفتند برو اینجا گل و لای رودخانه ها را تمیز بکن، بعد می گویید تعدادش کم بوده، خب بقیه رودخانه ها سگ آبی نداشته چکار می کرده، همین الآن این همه قنات و رودخانه و اینها در آن سگ آبی است که تمیز می کند؟ این چه دفاعی است می خواهید بکنید از اوستا، آقای شهریاری به خدا بعضی وقت ها دفاع نکردن بهتر است در این موضوعات.

بیننده:

نه من اصلاً بحث دفاع ندارم الآن، من بحثم این است که شما پس و پیش موضوع را نمی گویید شما فقط یک سری جاها می گویید که بیننده یا شنونده تان دنبال چیز دیگر نمی روند،

استاد حسینی:

من متهم شدم به اینکه پس و پیش موضوع را نگفتم به شما، اشکال ندارد من برای شما متن اوستا را می آورم شما زحمت بکشید، پس و پیش موضوع را به ما بگویید، صفحه شماره 818، این فرگرد چهاردهم است، برگردان آقای جلیل دوستخواه، صفحه 818، شما گفتید پس و پیشش را نمی گویید، این بخش اول این بخش دوم در مورد سگ آبی،این بخش سوم، این چهارم پنجم، ششم، هفتم، هشتم، نهم، دهم ، یازدهم، دوازدهم، سیزدهم، چهاردهم، پانزدهم، شانزدهم، هفدهم، هجدهم، بعدش دیگر می رود فرگرد پانزدهم، لطفاً به ما بگویید کجای این را من نخواندم من همان‌ جا را برای بینندگان عزیز بخوانم و متوجه بشوند همه که من پس و پیشش را نخواندم، بفرمایید.

بیننده:

آقای حسینی جان من خدمت تان بگویم، من تمام مستندات کتاب شما را آنهایی که شما دارید من هم کتاب هایش را دارم و خواندم،

استاد حسینی:

خب الآن فرمودید پس و پیشش را نگفتی بگوید آنجا پس و پیشش کجا بوده مشخص بشود کجا را نگفتم

بیننده:

خب پس و پیش من گفتم خدمت تان دیگر شما مجازات هایی که برای سگ آبی تعیین شده بود خب چرا

این مجازات های سنگین بوده،

استاد حسینی:

در  اوستا آمده این مسئله؟

بیننده:

بله در اوستا آمده

استاد حسینی:

خب بفرمایید می گویید کتاب را دارید دیگر، بفرمایید کجای اوستا آمده،

بیننده:

علت چه بوده شما علت را بررسی کنید،

استاد حسینی:

آقا اوستا جلویمان است علتش در اوستا آمده تازه همین علت خنده داری که شما دارید می گویید،

بیننده:

به نظر شما نیامده علت چه بوده که این هم مجازات تعیین شده

استاد حسینی:

اگر آمده بگویید، من می گویم نیامده شما می گویید علت آمده که  این قضیه هر چند آن علت هم معقول نیست، عبارتش را بگوید تا من بخوانم، من که از شما انتظار این را دارم که بگویید کجا آمده مطمئن باشید که فکر بعدش را کردم که چه اتفاقی می خواهد بیافتد، نمی گویید کجا آمده؟

بیننده:

علت چی؟

استاد حسینی:

همان چیزی که ادعا کردید شما پس و پیشش را نمی گویید

بیننده:

ادعا نکردم علت این بوده حالا اینکه من بیایم الآن اوستا را باز کنم برای شما پیدا کنم الآن در دسترس ندارم

استاد حسینی:

آقای شهریاری، شما می گویید کتاب 1400 سال پیش تحریف شده با امواج رسانه الکترومغناطیسی که این اتفاق که از 3هزار سال پیش 5هزار سال پیش 10هزار سال پیش به شما نرسیده می گویید علت را نگفتید خب بگویید کجای اوستا است من بخوانم علتش را، اصلاً اوستا نیست کجا است یک جای دیگر،

بیننده:

علت را من خدمت شما گفتم ، علت به خاطر اینکه

استاد حسینی:

آقای شهریاری عزیز واقعاً اینجا دفاع نکنید، خود زرتشتی ها می دانند که نمی آیند دفاع بکنند،

بیننده:

خب می دانم اصلاً من بحثم این نیست، من دارم حسن ختام یک مطب را به شما بگویم، ببینید من برنامه های سیاسی و اسلام و وهابی و شیعه و همه را دنبال می کنم، یک روز که گفتید آقای هاشمی اجازه ندادید من حرفم تمام بشود،

استاد حسینی:

خب اصلاً ربطی به برنامه مان ندارد، اصلاً شروع هم نباید بشود، چه بخواهد تمام بشود،

بیننده:

شما اجازه بدهید من بگویم اگر ربط نداشت بعد شما هرچه خواستید بگویید، برنامه  آقای هاشمی یک برنامه تند رو اسلامی است، یک روزی  یکی از روحانیون اصفهان زنگ زد به ایشان صحبت کند، آقای هاشمی برگشت به این روحانی ما، که شما ایرانی ها اینطوری بودید و شما ایرانی ها فلان بودید، ایشان با اینکه الآن شیعه و مسلمان و روحانی بودند، جواب بسیار قاطعی به ایشان دادند، و برنامه ایشان را با آن کلام خودشان جمع بندی کردند، حالا شما

استاد حسینی:

الآن ارتباط آن برنامه و تماس با مطالب علمی که من از اوستا آوردم چیست؟ که می گویید مرتبط است.

بیننده:

خب همین دیگر ایشان هم آقای هاشمی هم استناد کرد که ایرانی ها ازدواج محارم داشتند، و فلان داشتند، من شخصاً نه به خاطر دین خاصی، من  ناراحتی ام از این است که کنکاش کردن گذشته

استاد حسینی:

آن حرفی که آقای هاشمی می زند به شما می خورد که می گویید بی دین هستم، می گوید من بی مذهب هستم، لامذهب هستم، مذهب خاصی ندارم، ولی به من که مسلمان شیعه هستم نمی خورد به خاطر اینکه در آیین من مشخص است حکمش چیست، ولی در آن آیینی که حکمش یک جایی تجویز هم آمده آنها گیر هستند، پس در نتیجه این به ما ربطی ندارد ،اگر کسی می خواهد از نیاکان خودش دفاع بکند برود از ازدواج محارم شان هم دفاع بکند، من نمی آیم از ازدواج با محارم نیاکانم انجام داده باشند ولو یک مورد هم باشد دفاع بکنم، آقای شهریاری فرصت گذشت، دیگران و بزرگوارانی که پشت خط بودند واقعاً عذرخواهی می کنم از شما ببخشید چون ایشان به‌عنوان مخالف آمده بود گفتیم شاید یک نکته علمی مسئله ای پاسخی، ابتدا چون گفتند پاسخ می خواهند بدهند نسبت به بعضی از این مطالب گذشته، انتقاد در نسبت به مطالب گذشته گفتیم مطلب شان را کامل بفرمایند.

ممنونیم از شما که با ما همراه بودید هفته بعد ان شاء الله روی خط تشریف بیاورید ماه مبارک رمضان تمام شده می خواهیم بهتر با شما گفت و گو بکنیم، ولی مطمئن باشید بعضی  وقت ها واقعاً دفاع نکردن از این قضایا مثل قضیه سگ آبی و اینها خیلی بهتر از همچین دفاعی است، این وظیفه اش لایه روبی جوی های آب بوده است پس در نتیجه اگر کسی سگ آبی را کشت باید برود نسل بقیه حیوانات را هزارتا هزارتا ده ها هزارتا بزند نابود بکند و ویران بکند، ممنون از همراهی تان التماس دعا یا علی مدد خدا نگهدار.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 


تاریخ بدون روتوش>

شبکه ولی عصر تاریخ بدون روتوش سید محمد حسینی