سایر قسمت ها
ویژه برنامه کشتی نجات حجت الاسلام یزدانی

قسمت دوازدهم ویژه برنامه کشتی نجات به مناسب دهه اول محرم با کارشناسی حجت الاسلام یزدانی


دیگر قسمت ها

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 1400/05/29

ویژه برنامه کشتی نجات

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

یک لحظه شدیم خیره تا در چشمت

خواندیم تمام درد را در چشمت

چشمان تو از روضۀ مکشوف پر است

پیداست تمام کربلا در چشمت

قد قامت تو کلام عاشورا بود

آمیخته با قیام عاشورا بود

سجّاد! پس از غروب آن ظهر غریب

سجّادۀ تو پیام عاشورا بود

صلی الله علیک یا أبا محمد یا علی بن الحسین یا زین العابدین

بینندگان ارجمند سلام علیکم عزاداری ها مقبول، در شب شهادت حضرت زین العابدین به روایتی در خدمت شما هستیم و با افتخار با ویژه برنامه کشتی نجات در خدمت شما و مهمان نگاه اشکبار شما هستیم نگاهی که این روزها توفیق داشته آبرو بگیرد با اشک بر سیدالشهداء و یاران با وفای سیدالشهداء، ما را هم دعا کنید این روزها و این شب ها و إن شاءالله که توفیق داشته باشیم به اتفاق در خدمت معارف علوی معارف حسینی و معارف عاشورایی باشیم، در خدمت شما هستیم و در خدمت برادر ارجمندم سید عزیز حاج آقای یزدانی و إن شاءالله بحثی را پیرامون مباحثی که مرتبط می شود با معارف اهل بیت و البته شبهاتی که مطرح می کنند خدمت ایشان خواهیم داشت، آقا سلام علیکم عزاداری ها مقبول.

استاد یزدانی:

سلام علیکم و رحمة الله

اعوذ بالله من الشیطان العین الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله الذی اظهر الوجود و منه بدأ کل حمد و الیه یعود و الصلاة و السلام علی الشاهد و المشهود لکل المجود محمد المحمود و علی آله آل الله الودود خلفاء الله علی عالم الغیب و الشهود سیما الحجة ابن الحسن المهدی المنتظر الموعود.

من هم سلام و عرض ادب دارم خدمت حضرت عالی و خدمت همه بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولیعصر، تسلیت عرض می­کنم ایام حُزن اهل بیت (ع) را سالروز شهادت حضرت امام زین العابدین (ع) را به روایتی و البته این روزها روزهای اسارت اهل بیت (ع) هست امروز عصر خاندان رسول خدا (ص) نوادگان آن حضرت، دختران پیغمبر اسیر شدند و اسیر به سمت کوفه بردند و امشب آنها در راه کوفه هستند و مصیبت مصیبت بسیار عظیمی است امیدوار هستیم که خداوند همۀ ما جزو عزاداران آن حضرت ثبت و ضبط بفرماید و إن شاءالله بتوانیم در قیامت هم مورد شفاعتش قرار بگیریم، در خدمت تان هستم.

مجری:

إن شاءالله، إن شاءالله حاصل این عرض إرادت ها همین شفاعت حضرت صدیقه طاهره باشد.

برنامه قبلی که خدمت شما بودیم عرض هم کردم ما معمولاً در چنین برنامه های گاهی وقت ها نقش تدافعی داریم اما اینکه آدم سؤالی را مطرح کند و دنبال جواب باشد اگر چه بی جواب می ماند خیلی از این سؤالات، سؤالاتی که مطرح می شود و کارشناسانی مثل شما که غُور کردید در نظرات اهل تسنن، وهابیت و نظر شیعیان را به خوبی می دانید باورتان است ایمان تان است، سؤالی مطرح شد و نمی دانم پاسخ دریافت شد یا نه، این را در جریان نیستم، امشب هم بحثی را که می خواهیم مطرح کنیم شاید در ادامه همان مباحث باشد؛ یک مشکلاتی ما داریم با غیر شیعه و مباحث مبنائی فکری آنها، جلسه گذشته یادم هست بحث حکومت مطرح شد هر کسی حاکم بشود یک طورهای تقدیس می شود یک طورهای توجیه می شود کارهایش، این برنامه فکر می کنم روی این بحث اگر متمرکز بشویم که اگر صحابه بودند، یک امتیاز ویژه است و هیچ خللی در زندگی اینها هیچ مشکلی در سیره اینها نمی شود پیدا کرد و در کنارش این را علاوه کنیم با قصه عاشورا، در سپاه مقابل جمعی از صحابه بودند بالاخره، تکلیف اینها چه می شود؟

استاد یزدانی:

همانطور که شما فرمودید ما در این سلسله برنامه ها دیگر دفاع نمی کنیم سعی می کنیم دفاع نکنیم و بیشتر از مخالفان شیعه سؤالاتی را بپرسیم و امیدوار باشیم که جواب بدهند البته هیچ جوابی متأسفانه برای اینها نیست، این سومین جلسۀ است که بنده از اینها سؤال می پرسم اساتید دیگر هم شب های قبل سؤال پرسیدند، سؤالی که ما امروز از اینها داریم بحث صحابه در کربلاء است؛ در هر دو طرف صحابه بودند تکلیف این اصحاب چه است؟ چون مبنا و بنای مذهب اینها بر عدالت کل صحابه بنیانگذاری شده یعنی ما اگر عدالت صحابه را از اینها بگیریم دیگر همۀ مذهب شما را از دست می دهند یعنی هر اعتقاد را ما بحث کنیم با اینها می رسد به بحث عدالت صحابه، ما بنا و اساس مذهب مان بر اهل بیت (ع) هست طرفدار اهل بیت هستیم اگر اهل بیت را از ما بگیرند ما هیچ چیزی نداریم انصافاً، هیچ تمام، آنها بنا و اساس مذهب شان بر مرجعیت صحابه است بر عدالت همۀ صحابه است و اگر صحابه را ما از آنها بگیریم دیگر چیزی دست شان نیست.

مجری:

یک سؤال برای من پیش آمد قبل اینکه وارد قصه کربلاء بشویم، حالا می خواهم به این مبنا برسم؛ چرا اصلاً چطوری علتش چه است و حکمتش چه است که به این مبنا رسیدند؟ ما اگر از اهل بیت می گوییم سفارش خود حضرت رسول است، احادیثی که خود اهل تسنن هم نقل کردند برخی شان را و آیات قرآن را وقتی تفسیر می کنیم به این قصه می رسیم خیلی از آیات حالا نمی خواهم وارد جزئیات بشوم، ما دلیل داریم، دلیل آنها چه است؟

استاد یزدانی:

واقعاً شما بپرسید از اینها دلیل برای شان چه هست؟ بعد از پیغمبر مسلمان ها دو دسته شدند یک عده اهل بیت (ع) که اینها می گفتند حکومت حق ما است و آنها را قبول نداشتند، اما یک عده دیگر جمع شدند در سقیفۀ بنی ساعده و خلافت را از اهل بیت گرفتند بعد از آن هم خلافت رسید به خلیفه دوم، خلیفه سوم اینها همه اگر عدالت صحابه را ما اینجا قبول نکنیم می گوییم چرا حکومت أبوبکر مشروع هست؟ می گویند صحابه انتخابش کردند، چرا خلیفه دوم؟ می گویند چون باز صحابه چون باز أبوبکر که صحابه او را انتخاب کرده بودند او را انتخاب کرد، چرا عثمان؟ شش نفر از صحابه مثلاً جمع شدند یک جای شوارای، حالا باید سر جای خودش مفصل این مبانی بحث بشود، یعنی مبنای اینها استوار هست بر اینکه صحابه باید همۀشان عادل باشند.

مجری:

این ریشه سیاسی صرفاً دارد؟

استاد یزدانی:

بحث بحث سیاسی بوده ولی الآن اعتقادی شده دیگر.

مجری:

یعنی حدیثی چیزی بالاخره.

استاد یزدانی:

حدیث که ندارند یک سری آیات می آورند مثلاً آیه بیعت رضوان، این 1400 نفر از صحابه را شامل می شود و بحث مفصل هست آنجای که فقط شامل مؤمنینش می شود، آیه «السابقون الاولون» را می آورند که به هر حال ربطی به همۀ صحابه ندارد و آیات می آورند یک سری آیات و یک سری روایات هم دارند که آنها همه قابل بحث است، حالا ما کاری به آن ادلۀشان نداریم اصلاً فرض می کنیم دلیل دارند برایش.

مجری:

پذیرفتیم که دلیل هم دارند.

استاد یزدانی:

پذیرفتیم که همۀ صحابه عادل هستند.

مجری:

حالا در کربلاء دو دسته از صحابی مقابل همدیگرند تکلیف شان چه است؟

استاد یزدانی:

دقیقاً، دو دسته از صحابه؛ این طرف امام حسین که حداقل صحابی هست، یزید بن حارث جزء اصحاب پیغمبر هست در این طرف هست حالا من اسم هایش را خدمت تان خواهم گفت، حبیب بن مظاهر از اصحاب پیغمبر هست این طرف هست، بعضی ها گفتند زهیر بن قین هم هست حالا بعضی ها گفتند قطعی نیست، اینها همه از اصحاب پیغمبرند این طرف هستند و آن طرف کثیری از صحابه، بسیاری از صحابه آن طرف هستند که حالا دانه دانه من اینها را نشان می دهم، حالا مقدمتاً من نظر اینها را، نگویند ما همه صحابه را عادل نمی دانیم، من نظر همۀ اینها را بیاورم بزرگ شان را که چه گفته در باره صحابه:

آقای قرطبی بزرگ اینها در تفسیر خودش جلد شماره 17 چاپ مؤسسه الرساله، صفحه 350 ببینید چه می گوید:

«فالصحابة کلهم عدول»

صحابه همۀشان (کلهم) همۀشان از اولیاء الهی هستند همه از اصفیای الهی اند، همه از بهترین خلایق خدا بعد از انبیاء هستند، همۀ صحابه برترین مخلوقات خدا بعد از انبیاء و پیامبران هستند.

الجامع الاحکام القرآن، قرطبی، چاپ مؤسسه الرساله، ج 17، ص 350

این مذهب اهل سنت است مذهب ائمه اهل سنت است، حالا یک عدۀ هم گفتند نه، آنها می گویند ارزش ندارد، ولی عموم اهل سنت مذهب اهل سنت بر این بنا شده که

«الصحابه کلهم عدول، کلهم اولیاء الله، کلهم خِیرته من خلقه بعد انبیاء ورسله»

این اساس مذهب اینها هست و بعضی های شان گفتند همۀ صحابه اهل بهشت هستند ببینید مثلاً آقای إبن حزم آندلسی از بزرگان اینها است در کتاب «الإحکام فی اصول الأحکام»، آقای بن حزم متوفی 456 هست ظاهری مذهب است و خیلی طرفدار دارد در بین اهل سنت البته زبان تندی هم دارد، جلد دو صفحه شماره 90

«وکلهم عدول فاضل من أهل الجنة»

همۀ صحابه عادل اند، همۀ صحابه فاضل اند، همه از أهل بهشت اند

الإحکام فی اصول الأحکام، إبن حزم آندلسی، متوفی 456، ج 2، ص 90

دلیل حالا یک سری آیه می آورد که هیچ ربطی ندارد به همۀ صحابه.

مجری:

زبان تندی دارد یعنی چه؟

استاد یزدانی:

انتقادات تندی مثلاً به حتی سنی ها دارد به أبو حنیفه حرف های خیلی رکیکی زده، پس صحابه همه عادل اند همه اهل بهشت اند همه از اولیاء الهی اند؛ حالا همین صحابه در کربلاء هم بودند، جالب است حتی بعضی ها از اینها در بحث صحابه که می رسند بحث امام حسین(ع) که می رسند بحث عاشورا که می رسند می گویند ما نباید مقتل امام حسین(ع) را بخوانیم، چرا نباید مقتل امام حسین(ع) را بخوانیم؟

مجری:

چون صحابه آنجا دامن شان آلوده می شود.

استاد یزدانی:

أحسن این خیلی جالب است می گویند باعث تعن بر صحابه می شود مثلاً آقای أبو حامد غزالی همان أبو حامد محمد بن أحمد غزالی، ایشان بزرگ اینها هست هم در تفسیر صاحب نظر است هم در تصوف صاحب نظر است هم در کلام هم در فقه، در همۀ علوم آقای غزالی صاحب نظر هست؛ در کتاب «الصواعق المحرقة» جلد اول صفحه شماره 640 حرف غزالی را می آورد غزالی می گوید:

«ویَحرم علی الواعظ وغیرهِ روایة مَقتل الحسین وحکایاته»

حرام است که واعظ مقتل امام حسین و حکایاتش را بخواند

الصواعق المحرقة، ج 1، ص 640

چرا؟

«وما جری بَین الصحابة من التشاجر والتخاصم»

حق ندارد اینها را بخواند چرا؟

«فإنه یَهیجُ علی بُغض الصحابة والطَّعن فیهم»

چون باعث می شود مردم تهیج بشوند بغض صحابه را در دل داشته باشند طعن به صحابه می شود

اینها اعلام دین هستند نمی دانم چه هستند حالا همان تعریف تمجیدهای که می آورد، ما برای مان حرام است مقتل امام حسین را بخوانیم چرا؟ چون پای صحابه بند می شود.

مجری:

نمی گوید چرا آنها این کار را کردند اصلاً کاری ندارد فقط می گوید شما نخوانید.

استاد یزدانی:

نه کار ندارد چرا امام حسین را کشتند؟ این را نمی گوید چرا صحابه امام حسین را کشتند این جنایت به این عظمی در تاریخ بی سابقه است این جنایت، این را کار ندارد می گوید نخوانید مقتل امام حسین را چون پای صحابه گیر می افتد.

مجری:

حاج آقای یزدانی! به چه کسی می گویند صحابه؟ یعنی چه ویژگی های باید باشد؟ مثلاً چند باید حضرت رسول را درک کرده باشد؟

استاد یزدانی:

حتی یک لحظه اگر کسی پیغمبر را دیده باشد، صحابه از دیدگاه اینها کسی است که یک لحظه فقط پیغمبر را دیده باشد.

مجری:

مثلاً ممکن است در شش ماهگی؟

استاد یزدانی:

ممکن در شش ماهگی باشد، حالا البته اینها صحابی صغیر دارند و کبیر دارند و اینها کاری نداریم با آن، صحابه کسی است که یک بار پیغمبر را دیده باشد در حالی که مؤمن باشد البته، ایمان آورده باشد دیده باشد، درک محضر پیغمبر، فقط حتی یک لحظه اگر دیده باشد نه که مثلاً حالا دو ساعت و سه ساعت، ما می گوییم نه، صحابی کسی است که پیغمبر را دیده باشد از پیغمبر استفاده کرده باشد مؤمن هم از دنیا رفته باشد.

مجری:

اصول پیغمبر را رعایت کرده باشد.

استاد یزدانی:

بله وگرنه مؤمن از دنیا نرفته باشد چرا باید صحابی باشد.

باز از همین ها کسان دیگر هم هستند که دقیقاً همین حرف غزالی را بعضی ها نقل کردند مثلاً در حاشیه ای آقای شروانی «تحفة المحتاج» جلد شماره 9 باز ایشان هم می گوید که ما حق نداریم در باره معاویه و یزید حرف های بد بزنیم، طعن به معاویه بزنیم، یزید را لعن کنیم، مقتل امام حسین را بخوانیم و آن اتفاقاتی که بین صحابه افتاده چرا؟

«فانها تبعث علی ذمهم»

این باعث می شود که ما مذمت کنیم صحابه را

تحفة المحتاج، شیخ عبدالحمید شروانی، ج 9، ص 67

عجبا، صحابه این جنایت به این عظمی را انجام داده حالا می گوید ما نباید بخوانیم چرا؟ چون باعث طعن بر صحابه می شود، اینهم آقای شیخ عبدالحمید شروانی در کتاب «تحفة المحتاج» خودش جلد شماره 9، صفحه شماره 67.

این از مقدمه بحثی که خدمت تان بود، حالا من یکی دوتا از صحابه را بخوانم از جمله مثلاً آقای انس بن حارث که از اصحاب پیغمبر هست ولی با امام حسین به شهادت رسیده؛ انس بن حارث کتاب «تاریخ طبری» قسم اول از جزء اول، صفحه شماره 30، اینجا انس بن حارث را می آورد که با امام حسین به شهادت رسیده و از آن کسانی هست که از پیغمبر روایت شنیده

«انس بن الحارث قُتِلَ مع الحسین بن علی، سمع النبی (ص)»

تاریخ طبری، قسم اول از جزء 1، ص 30

همین کافی است؛ کسی است که از پیغمبر روایت شنیده، وقتی شنیده دیده پیغمبر را قطعاً و کسی است که با امام حسین به شهادت رسیده یعنی در لشکر امام حسین (ع) بوده، حالا امام حسین که خودش قطعاً جزء اصحاب پیغمبر هست و شک و شبهۀ در آن نیست، اما از آن طرف ما ببینیم چه کسانی بودند در آن سمت؛ اولین نفری که خدمت تان می گویم کتاب «الإصابة فی تمیز الصحابۀ» آقای إبن حجر عسقلانی مهم ترین کتاب اینها در بحث تراجم صحابه، جلد شماره 4، چاپ دارالکتب العلمیه بیروت، چاپ اول، چاپ 1415، صفحه شماره 54، عبدالله بن حصن بن سهل که طبرانی او را جزء صحابه نقل کرده، این عبدالله بن حصن کسی بود که آب را بر امام حسین بست در کربلاء، در کربلاء هست ایشان ببینید در کتاب «انساب الأشراف» نویسنده آقای بلاذری متوفی 279، جلد شماره 3، چاپ دارالفکربیروت، صفحه شماره 389، حرف زشتی که اینجا به امام حسین زد واقعاً دردآور هست که إبن زیاد به عمر بن سعد نامه نوشت که بین امام حسین و اصحابش و آب فاصله بینداز، حتی یک قطره آب هم نباید بخورد امام حسین، به چه دلیل؟ حالا دلیلش را مفصل خدمت تان توضیح خواهم داد و این آقا آمد چه گفت؟

«یا حسین ألا تنظر إلی الماء کأنه کبد السماء، والله لاتذوق منه قطرة حتی تموت عطشا»

می گوید:

 به این آب نگاه کن مثل جگر آسمان می ماند، آب جقدر آبی هست مثل جگر آسمان، چقدر خوشرنگ است زیباست، به خدا قسم یک قطره نمی گذارم از این بخوری تا اینکه تشنه از دنیا بروی.

انساب الأشراف، نویسنده آقای بلاذری، متوفی 279، چاپ دارالفکربیروت، ج 3، ص 389

این صحابی است از اصحاب پیغمبر هست این آقا.

مجری:

جگر آسمان را با این حرفش سوزانده و اهل بهشت هم هست.

استاد یزدانی:

باز یکی از کسانی که خیلی نقش دارد در کربلاء آقای عمر بن حجاج زبیدی هست؛ عمر بن حجاج در فلم مختار هم بود همه کاره بود نقش داشت در فلم مختار هم دیده باشید قطعاً اسمش هست عمر بن حجاج، «الإصحابه فی تمیز الصحابۀ» بن حجر عسقلانی جلد 5، صفحه 111 عمر بن حجاج زبیدی؛ ایشان در زمان پیغمبر مسلمان بوده و در جنگ رده در زمان أبوبکر هم کارهای خیلی مهمی انجام داده و دارای مقام بوده و از این مسائل، به هر حال جزء صحابه هست.

الإصحابه فی تمیز الصحابۀ، بن حجر عسقلانی، چاپ دارالکتب العلمیه بیروت، چاپ اول، چاپ 1415، ج 5، ص 11

باز إبن اسیر هم در «اسد الغابة فی معرفة الصحابه» اسم ایشان را جزء صحابه آورده عمربن حجاج زبیدی را که مسلمان بوده در عصر پیغمبر و در «انساب الأشراف» نمی دانم چطوری بخوانم این جمله را، چقدر اصلاً خواندنش برای من سخت است، جلد شماره 3، صفحه شماره 390 عمر بن حجاج می گوید به امام حسین گفت:

«یا حسین إن هذا الفرات تلغ فیه الکلاب»

چه بگویم من؟

این فرات را می بینی؟ سگ ها از این آب می خورند، الاغ از این آب می خورد، خنزیر از این آب می خورد

انساب الأشراف، ج 3، ص 390

«والله لا تذوق منه جرعة حتی تذوق الحمیم فی نارجهنم»

به خدا قسم یک جرعه از این آب نمی خوری تا تو بروی جهنم و از حمیم جهنم آب بخوری

به چه کسی می گوید؟ به سیدالشهداء فرزند پیغمبر، به نواده پیغمبر، این عمر بن حجاج صحابی است، این صحابی است این قرار است اهل بهشت باشد این آمده امام حسین را بکشد و این دارد این حرف ها می زند، حالا شعر هم داریم به هر حال سگ ها از اینجا آب می خورند، الاغ ها آب می خورند، خنزیرها آب می خورند اما اجازه نمی دهم تو آب بخوری، این می شود صحابی.

مجری:

بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید. خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا.

استاد یزدانی:

باز در «تاریخ طبری» دیگر مفصل این بحث آمده «تاریخ طبری» چاپ دارالکتب العلمیه بیروت لبنان، جلد شماره 3، حوادث سال 60 صفحه 375 از آن کسانی که حانی بن عروه را آمد و به إبن زیاد تحویل داد آن حانی بن عدوه را دستگر کرد و آورد پیش عبیدالله بن زیاد، همین آقای است که همان مطلبی که آنجا خواندم ایشان هم از أبو مخنف نقل می کند که عبیدالله بن زیاد نامۀ به عمر بن سعد نوشت گفت بین امام حسین و اصحابش و آب فاصله بینداز یک قطره هم آب نخورند، چرا؟

«کما صُنع بالتقی الزکی المظلوم أمیرالمؤمنین عثمان بن عفان»

تاریخ طبری، چاپ دارالکتب العلمیه بیروت لبنان، ج 3، ص 375

چرا به امام حسین آب ندهیم؟ چون عثمان تشنه کشته شده عثمانی که حالا تقی هست و زکی هست و مظلوم، حالا هر چه که هست به هر حال به ما ربطی ندارد، چرا به امام حسین آب ندهیم؟ چون عثمان تشنه کشته شده، چه ربطی دارد به امام حسین؟ مگر امام حسین جلوی آب را گرفته بود؟ از آن طرف خودتان روایت نقل کردید خودتان در کتاب های تان نقل کردید که امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب(ع) جزء کسانی بود که اسرار داشت آب برسد و خودش آب فرستاد مشک ها پر از آب کرد و برد برای خانه عثمان که آنجا به هر حال فقط عثمان نبود که، کنیزکان بودند، غلامان بودند، پیره مرد بود، جوان بود، بچه بود، خیلی ها آنجا محاصره بودند، خود امیرالمؤمنین آب فرستاد برای عثمان و بعد اینجا فرزندش تشنه شهید بشود به دلیلی که عثمان آنجا تشنه شهید شده، چه کسانی بودند که آب به عثمان نرساندند؟ چه کسانی بودند که جلوی آب را گرفتند؟ یکی از آنها طلحة بن عبیدالله است طلحه بود که نمی گذاشت آب به عثمان برسد او بود جلوی آب را گرفته بود و عثمان را تشنه کشتند، بعد بهایش را چه کسی باید بدهد؟ چه کسی باید تلافی بشود؟ سیدالشهداء (ع) در کربلاء و اینها آب نگذاشتند و بعد آن حرف های که عمر بن حجاج (لعنت الله علیه) با 500 سوار آمد جلوی آب را گرفت جلوی شریعه را گرفت و بین امام حسین و آب فاصله انداخت سه روز اجازه ندادند به اینها آب برسد البته حضرت أبوالفضل(ع) رفت آب آورد، حضرت علی اکبر رفت آب آورد، نافع بن هلال رفت آب آورد به هر حال روز عاشورا اجازه ندادند آب برسد و مستندات زیاد هست در باره عمر بن حجاج، فکر می کنم همین اندازه کافی باشد، در خدمت تان هستم.

مجری:

ممنونم حالا إن شاءالله بحث را پی می گیریم و در خدمت شما و بینندگان ارجمند خواهیم بود و دعا می کنیم به حرمت آه حضرت زینب کبرا (س) که همانطوری که فرمودند این روزها از کربلاء بردندشان، نه اینکه رفتند، إن شاءالله ما هم برگردیم به کربلاء مثل حضرت زینب کبرا حالا اگر اربعین بوده اگر سال بعد بوده، ما هم إن شاءالله کربلاء را به زودی درک کنیم و با یک نگاه با معرفت زینبی کربلاء را درک کنیم.

در داغ تو کوه از کمر می‌شکند

دیگر نه عجب اگر که سر می شکند

تو از دل من چه انتظاری داری؟

وقتی كه نماز در سفر می‌شكند

سلام علی قلب زینب الصبور ولسانها الشکور

در خدمت شما هستیم با ویژه برنامه کشتی نجات و در خدمت کارشناس ارجمند برنامه آقا سید عزیز جناب یزدانی و بحث صحابه در کربلاء را مطرح کردند ادامه می دهیم مصادق دیگری هم هست که از ایشان خواهیم شنید، بفرمایید.

استاد یزدانی:

یک عده از اصحاب پیغمبر را ما داریم که اینها جزء کسانی بودند که به امام حسین نامه نوشتند، شما شنیدید که 18000 نامه از سمت کوفه آمد برای امام حسین که بیا باغ های مان رسیده ما فقط منتظرشما هستیم و این مسائل، جزء کسانی که نامه نوشتند اینها باز از اصحاب پیغمبر بودند که نامه نوشتند و بعد همین صحابه جزء قاتلین امام حسین هستند، ببینید مثلاً به عنوان مثال آقای حجار بن أبجر «الإصابه فی تمیز الصحابه» جلد دوم، چاپ دارالکتب العلمیه بیروت لبنان، چاپ اول، چاپ 1415، صفحه 143 حجار بن أبجر را می آورد می گوید:

«له إدراک»

او پیغمبر را درک کرده است

الإصابه فی تمیز الصحابه، چاپ دارالکتب العلمیه بیروت لبنان، چاپ اول، چاپ 1415، ج 2، ص 143

«له إدراک» دیگر همین کافی هست برای اینکه جزء اصحاب پیغمبر بوده، پیغمبر را درک کرده، حالا همین حجار بن أبجر ببینید جزء کسانی هست که نامه نوشته به امام حسین در کتاب «انساب الأشراف» جلد شماره 3، صفحه شماره 370؛ جزء آن کسانی که از اشراف کوفه که به امام حسین نامه نوشتند:

«وکتب إلیه أشراف أهل الکوفة»

بزرگان مردم کوفه نامه نوشتند

انساب الأشراف، ج 3، ص 370

چه کسانی بود؟

«شبث بن ربعی»

همان شبث معروف، اینهم جزء صحابه است ایشان هم نامه نوشته

«محمد بن عمیر بن عطارد وحجار بن أبجر العجلی»

جزء کسانی است که نامه نوشته به امام حسین حجار بن أبجر و فلان و فلان بقیه هم بودند و حتی همان عمر بن حجاج زبیدی هم که خدمت تان گفتم ایشان هم جزء کسانی است که نامه نوشته، چه نوشته؟

«فقد اخضَرَّ الجناب، و أینَعَتِ الثمار، و طمَت الالجمام»

میوه ها رسیده، نمی دانم سرسبز شده همه جا و از این مسائل، اما همین حجار بن أبجر با هزار سواره در کربلاء حاضر بود، فرماندۀ هزار نفر بود

«ووجه أیضاً إلی الحسین حجار بن أبجر العجلی»

إبن زیاد فرستاد با هزار نفر و بعد جالب است خود امام حسین (ع) در کربلاء فریاد می زد

«یاشبث بن ربعی، یا حجار بن أبجر، یاقیس بن الأشعث، ألم تکتبوا إلی أن قد أینعت الثمار واخضر الجناب وطمت الجمام»

مگر شما نبودید به من نامه نوشتید که بیا میوه های مان رسیده، سرزمین های مان سرسبز شده؟ و بعد شما آمدید لشکر کشیدید علیه من؟

خود امام حسین هم به اینها گفت، به هر حال اینهم جزء اصحاب پیغمبر هست که به امام حسین نامه نوشته و بعد همین جزء قاتلان امام حسین هست.

شخص بعدی عزرة بن قیس هست، عزرة بن قیس ولی همان واقعاً شایسته است که ما بگوییم ازرة بن قیس، «الإصابه فی تمیز الصحابه» چاپ دارالکتب العلمیه بیروت لبنان، جلد شماره 5، صفحه شماره 97

«عزرة بن قیس بن عزِیة الأحمسی البجلی»

 إبن سعد او را جزء طبقه اول صحابه نام برده

الإصابه فی تمیز الصحابه، چاپ دارالکتب العلمیه بیروت لبنان، ج 5، ص 97

به هر حال در صحابی بودنش شک و شبهۀ نیست، همین آقا جزء کسانی است که نامه نوشته؛ همان «انساب الأشراف» جلد شماره 3، صفحه 370 عزرة بن قیس جزء کسانی است که از کوفه به امام حسین نامه نوشته و جالب است این همان کسی است که به زهیر بن قین می گفت:

«کنتَ عندنا عثمانیاً فما بالک؟»

انساب الأشراف، ج 3، ص 370

توضیح بدهم خدمت تان، حالا شب های قبل استاد أبوالقاسمی توضیح دادند در بحث عثمانی ها.

مجری:

عثمانی ها، علوی ها و اهل بیت.

استاد یزدانی:

بعد از کشته شدن عثمان بن عفان مسلمان ها کامل دو دسته شدند علوی ها و عثمانی ها که جنگ جمل را همین عثمانی ها راه انداختند، جنگ صفین را همین عثمانی ها راه انداختند، جنگ با امام حسین(ع) را همین عثمانی ها راه انداختند.

مجری:

عثمانی ها یعنی کسانی که خلیفه اول دوم و سوم ولا غیر دیگر.

استاد یزدانی:

آنهای هستند که سه نفر اول را قبول دارند، دشمن امیرالمؤمنین هستند با امیرالمؤمنین جنگیدند جنگ جمل و صفین و فقط همان سه نفر را قبول دارند، همین ها بودند که جنگ کربلاء را هم راه انداختند، جنگ کربلاء صحنه کربلاء جنگ بین عثمانی ها و علوی ها است.

مجری:

علوی ها به معنای رایج امروزش دیگر.

استاد یزدانی:

پیروان امیرالمؤمنین، امیرالمؤمنین را قبول دارند.

مجری:

بله چون علوی های که گفتند اهل تسنن الآن می شدند؛ صحبتی که آقای أبوالقاسمی داشتند علویون در آن زمان کسانی بودند که امیرالمؤمنین را به معنای خلیفه چهارم قبول داشتند.

استاد یزدانی:

به هر حال جنگ بین اینهاست البته امام حسین(ع) آنهای که در لشکر امام حسین(ع) هستند اینطوری نیستند آنها علوی به معنای واقعی هستند به معنای امروزی، به معنای شیعیان امروز، این آقای عزرة بن قیس می آمد به زهیر بن قین می گفت که تو عثمانی بودی الآن چه است در لشکر اینها رفتی و آنجا داری می جنگی؟ این آقای عزرة بن قیس جزء اصحاب پیغمبر است و بعد نه تنها خودش به کمک امام حسین نمی آید بلکه یاران امام حسین را هم می خواهد بکشد سمت خودش، این از قاتلان امام حسین هست و جالب است فرمانده لشکر سواره همین آقای عزرة بن قیس بوده، عزرة بن قیس که عمر سعد در میمنه لشکر عمر بن حجاج زبیدی را گذاشت که جزء اصحاب پیغمبر هست، در سمت چپ شمر بن ذی الجوشن را گذاشت و بر سواره نظام عزرة بن قیس احمسی را گذاشت، یعنی شما لشکر کربلاء را ببینید عمر بن سعد هست، عمر بن حجاج یک سمت است و سمت دیگر هم، اینها از اصحاب پیغمبرند صحابی هستند.

مجری:

اینطوری هم نبوده که بگوییم مثلاً یگ گوشه ی مثلاً بی آزار در این لشکر نه، فرمانده بودند.

استاد یزدانی:

یک کسی مثل حجار بن أبجر هزار نفر زیر دستش هست، آن عمر بن حجاج 500 نفر زیر دستش هست آب را مانع می شود و این عزرة بن قیس هم فرمانده سواره لشکر هست، آدم های کوچکی هم نبودند آدم های معروف و بزرگی بودند و جزء کسانی است که سر امام حسین را بُرد، همین آقای عزرة بن قیس جزء کسانی است که سرها را روی نیزه ها کردند و شهر به شهر گرداندند، عمر بن حجاج و عزرة بن قیس جزء همان کسانی هستند 72 سر را، این 72 سر می گوید، 72 سر را بردند سمت  کوفه و از آنجا سمت شام، یک قاتلی که اینقدر آدم باید دل سنگ باشد.

کثیر بن شهاب جزء اصحاب پیغمبر هست ایشان هم، جزء قاتلین امام حسین در عین حال جزء اصحاب پیغمبر؛ «الإصابه فی تمیز الصحابه» جلد شماره 5، صفحه شماره 427 کثیر بن شهاب را می آورد می گوید کثیر بن شهاب بن فلان بن فلان، إبن عساکر گفته صحابی هست و بعضی ها هم گفتند نه این صحابی نیست تابعی هست ولی خودش می گوید این باید صحابی باشد، چرا؟ چون آن زمان در زمان خلیفه دوم هیچ کس جز صحابه امیر نمی شد و این آقا در زمان خلیفه دوم از آنهای است که از طرف عمر بن خطاب فرمانده و امیر بوده بنابراین قطعاً کثیر بن شهاب هم جزء اصحاب پیغمبر هست و نمی تواند غیر از آن باشد.

الإصابه فی تمیز الصحابه، ج 5، ص 427

 ایشان هم جزء قاتلان امام حسین(ع) هست و شک و شبهۀ در این نیست که ایشان جزء قاتلان امام حسین هست که در «انساب الاشراف» جلد شماره 3، صفحه 378 نقل می کند که إبن زیاد کثیر بن شهاب را خواست و به او دستور داد که بروید سمت کربلاء و جزء فرماندهان لشکر إبن زیاد هست در کربلاء همین آقای کثیر بن شهاب حارثی.

اینها جزء کسانی بودند که امام حسین را دعوت کردند و خود همین ها کشتند، از اینها مهم تر یک شخص بسیار مشهور (آقای سلیمان بن صرد خزاعی) دیگر همه شنیدید که جزء توابین بود، اینها می خواهند بگویند امام حسین را شیعیان کشتند چه کسی را نام می برند؟ سلیمان بن صرد را، می گویند دعوت کرد امام حسین را بعد به آن نامۀ که نوشته بود پایبند نبود به تعهدش پایبند نبود و امام حسین را تنها گذاشت پس شما شیعه ها قاتلش هستید؛ باشد سلیمان بن صرد شیعه ولی جزء اصحاب پیغمبر هست این دیگر قوز بالاقوز می شود برای شما، کار را خراب تر می کند، در عین حالی که آقا شیعه هست جزء اصحاب پیغمبر هم هست جزء کسانی است که نامه نوشته به امام حسین و جزء آن کسانی است که امام حسین(ع) را تنها گذاشت، اینها همه اش به شما بر می گردد، همۀ این چیزهای که گفتم ضررش برای شماست، حالا من کتاب های که نقل کردند این مطلب را «سیر اعلام النبیلاء» آقای شمس الدین ذهبی، ببینید در «سیر اعلام النبیلاء» جلد شماره 3، مؤسسه الرسالة چاپ شده، صفحه شماره 394

«سلیمان بن صرد: الأمیر أبو مُطَرِّف الخُزَاعی الکوفی الصحابی»

سلیمان بن صرد چه کسی بود؟ صحابی بود

سیر اعلام النبیلاء، شمس الدین ذهبی، چاپ مؤسسه الرسالة، ج 3، ص 394

می گوید روایت دارد اما کم است، مهم نیست چقدر روایت داشته باشد اصلاً روایت داشته باشد نداشته باشد هم مهم نیست.

 إبن عبدالبر چه می گوید؟

«قال إبن عبدالبر: کان ممن کاتب الحسین لیُبایعة، فلما عجز عن نصره ندم، وحارب»

این جزء کسانی بود که امام حسین را نامه نوشت که بیا ما با تو بیعت کنیم اما نتوانست یاری کند پیشمان شد و بعد از کربلاء جنگید

جزء اصحاب پیغمبر هست، نامه نوشت، می توانست اگر می خواست امام حسین را می توانست، مسلم بن عقیل را اگر تنها نمی گذاشت آن اتفاقات نمی افتاد، اگر سلیمان بن صرد مسلم را کمک می کرد هیچ کدام از این اتفاقات شاید نمی افتاد اصلاً عبیدالله بن زیاد نمی توانست آن کارها را انجام بدهد ولی آدم خوبی بود

«کان دَیِّناً، عابداً»

جزء لشکر توابین بود و لشکر توابین را هم ایشان راه انداخت، ما برایش احترام قائل هستیم برای سلیمان بن صرد، درست است مسلم را تنها گذاشت ولی توبه کرد توبه هم که پذیرفته شده است دیگر.

مجری:

بهایش را هم داد جانش را داد.

استاد یزدانی:

با جان خودش بهایش را داد حالا هر چند که می توانست بهتر از این انجام بدهد ولی چون توبه کرد و شیعه هم بود ما برایش احترام قائل هستیم.

مجری:

و عبرتی است برای ما شیعیان که سر به زنگاه حاضر باشیم.

استاد یزدانی:

بله آنجای که قرار هست ما تصمیم بگیریم تصمیم های لحظه ای را باید خیلی مواظب باشیم گاهی آن تصمیم های لحظه ای باعث می شود که انسان خیلی بعداً پشیمان بشود و ضرر کند.

در «الإصابه فی تمیز الصحابه» جلد شماره 3، چاپ دارالکتب العلمیه بیروت لبنان، چاپ 1415، باز ایشان بحث سلیمان بن صرد را می آورد:

«سلیمان بن صرد: بن الجون، إبن ابی الجون»

الإصابه فی تمیز الصحابه، چاپ دارالکتب العلمیه بیروت لبنان، چاپ 1415، ج 3

اسمش یسار بود پیغمبر عوض کرد، یسار به معنای چپ، پیغمبر گفت اسمت یسار نه، اسمت باید سلیمان باشد، دیگر در این نمی توانند شک کنند که صحابی نیست

«کان خیراً فاضلاً»

آدم خیرخواهی بود خوبی بود فاضل بود

با امیرالمؤمنین در جنگ صفین بود، حوشب را مبارزه کرد آنجا کشت، آدم کوچکی نبوده از آن کسانی بود که به امام حسین نامه نوشت

«ثم تخلف عنه»

اما امام حسین را یاری نکرد ولی بعد پشیمان شد آمد خونخواهی امام حسین، چهار هزار نفر جمع کردند و با عبیدالله بن زیاد در عین الورده جنگ کردند و آنجا هم به شهادت رسید.

باز در «انساب الاشراف» جلد شماره 2، صفحه شماره 369؛ نامه نوشت:

«من سلیمان بن صرد، والمسیب بن فلان، ورفاعة بن شداد»

انساب الأشراف، ج 2، ص 369

 حبیب بن مظاهر هم جزء کسانی هست که نامه نوشت، و شیعیان تو

«وشیعته من المؤمنین والمسلمین من أهل الکوفه»

اینها همه نامه نوشتند به امام حسین و در نامه شان گفتند:

«لیس علینا إمام فاقدم علینا لعل الله یجمعنا بک علی الحق»

ما امام نداریم ما همه چیز داریم همه چیز آماده است فقط امام نداریم بیا پیش ما، ما با تو بیعت کنیم شاید همه گرد حق جمع بشویم

ولی از این جمله از این چهار نفری که نامه نوشتند فقط حبیب بن مظاهر بود که به عهد خودش وفا کرد، مسیب بن نجبه و رفاعة بن شداد اینها نکردند ولی بعداً آن سه نفر هم پشیمان شدند و بعد جزء فرماندهان توابین بودند و آنجا به شهادت رسیدند، اینهم عدۀ از اصحاب پیغمبر، حالا کسان دیگر هم هستند که فکر می کنم همین اندازه کافی باشد برای اثبات این مسئله که صحابه در کربلاء رو در روی هم بودند از یک طرف سیدالشهداء (ع) و تعدادی از اصحاب پیغمبر که در محضرش بودند در رکابش به شهادت رسیدند، از آن طرف هم گروه زیادی از صحابه که جزء فرماندهان لشکر بن زیاد هستند، ما چیکار کنیم این وسط؟ آیا آنها هم عادل اند؟ اینها هم عادل اند؟ همدیگر را کشتند.

مجری:

در قصه قتل عثمان هم یادم هست همین سؤال را مطرح کردید بالاخره آن سمت چه کسانی آمر بودند؟ چه کسانی مباشر بودند؟ چه کسانی به قول شما نشستند روی سینه عثمان؟ اسم بردید و صحابه بودند.

استاد یزدانی:

صحابی بودند همه عادل اند ولی به آنها که می رسند نه دیگر، قاتلان عثمان درست است صحابی اند، آنها دیگر عادل نیستند آنها فاسق اند، ظالم اند، ملعون اند، فاجر اند، خون حلال را ریختند و سفاک اند و هزارتا فحش می دهند به آنها، ولی به قاتلان امام حسین که می رسند همه آدم های خوبی اند، ثقه هستند، متدین اند، یزید آدم خوبی بود، یزید متدین بود، حالا اینها هم صحابه هستند دیگر، صحابه در کربلا، چیکار کنیم این صحابه را؟ آیا اینها عادل اند؟ بگویید اگر مرد هستید بگویید عادل اند، عادل نیستند؟ اگر عادل هم نباشند که دیگر اساس مذهب شان که بنا شده بر عدالت صحابه این دانه دانه مثل آجر می ماند شما هر کدام از این صحابۀ که ثابت بشود عادل نیستند...

مجری:

عمود خمیۀشان این است دیگر، این عمود را بکشیم.

استاد یزدانی:

دقیقاً عمود را بکشید تمام است، کل ساختمان مذهب و اعتقادات اینها بر هم می ریزد و جواب بدهید به ما چیکار می کنید این صحابۀ که در کربلا بودند امام حسین را دعوت کردند نامه نوشتند، تخلف کردند، نه تنها یاری نکردند که با هزار نفر آمدند در یک لشکر یکی میسره را گرفت، یکی میمنه را گرفت، یکی جلوی آب را گرفت، یکی سواره نظام بود، اینها جزء اصحاب پیغمبر و اینهمه مشکلات، در خدمت تان هستم.

مجری:

خواهش می کنم در خدمت اهل بیت باشید إن شاءالله همیشه و موفق باشید، خیلی برای ما که با مبانی آنها آشنا نیستیم پذیرفتن چنین نظراتی سخت است و اینکه من اول برنامه هم پرسیدم مبنای شان، علت شان، حکمت شان چه است که اینهمه صحابه را تقدیس می کنند؟ و پاسخ دادید که همان اتفاق سقیفه است برای اینکه اینها بخواهند خلفاء را توجیه کنند مجبور شدند همۀ صحابه را به یک نحوی تقدیس کنند که مثلاً به قول معروف کسی سؤال بپرسد کسی برایش سؤال ایجاد نشود و همین قصه صحابه و هم بحث حکومت که هر کسی حاکم باشد حق با او هست و سؤال نپرسید واقعاً جزء مبانی است تا آنجا که من متوجه شدم که خیلی هم شاید از این مباحث سر در نیارم، اگر نکته تکمیلی در این قصه دارید بفرمایید.

استاد یزدانی:

البته جالب است بعضی از اینها بعضی از بزرگان اینها، بعضی از اینها که جزء استوانه های کلامی اینها هست اعترافات جالبی هم کردند در باره صحابه، حالا من یکی از آنها را از آقا تفتازانی بخوانم سعدالدین تفتازانی «شرح المقاصد» شان یکی از بهترین کتاب های کلامی اهل سنت است امام مسعود بن عمر بن عبدالله تفتازانی متوفی 793، جلد شماره 5، چاپ عالَم الکتب، صفحه 310 توضیح می دهد این جمله را:

«یعنی أن ما وقع بین الصحابة من المحاربات والمشاجرات علی الوجه المسطور فی کتب التواریخ، والمذکور علی ألسنة الثقاة یدل بظاهره علی أن بعضهم قد حاد عن طریق الحق، وبلغ حد الظلم والفسق»

ببینید چه می گوید؛ می گوید:

بین صحابه بعضی از اتفاقات افتاده بین صحابه جنگ شده صحابه با هم مشاجره کردند، اینها همه در کتاب های تاریخی ما آمده، ثقات اینها را نقل کردند، اینها چه چیزی را ثابت می کند؟ ظاهر اینها دلالت می کند که بعضی از صحابه از راه حق منحرف شدند به حد ظلم و فسق رسیدند

شرح المقاصد، امام مسعود بن عمر بن عبدالله تفتازانی، متوفی 793، چاپ عالَم الکتب، ج 5، ص 310

چه می گویید «کلهم صحابه»؟ نه اینطوری نیست بعضی از صحابه ظالم بودند بعضی از صحابه فاسق بودند، چرا اینها به حد ظلم و فسق رسیدند؟ چرا این کار را انجام دادند؟ چرا با هم جنگیدند؟ صحابه چرا با همدیگر می جنگیدند؟ جمل، صفی، همین کربلاء

«وکان الباعث له الحقد والعناد، والحسدواللداد، وطلب الملک والریاسة والمیل إلی اللذات والشهوات»

دلیلش چه است؟ چرا صحابه با همدیگر می جنگیدند؟

حقد و کینه داشتند از همدیگر، عناد داشتند، به همدیگر حسادت می کردند، لجاجت، طلب ریاست، طلب ملک، میل به لذات و شهوات.

این اعترافات ویران کننده است مثل بولدوزر می آید از روی مذهب اینها رد می شود و چه کسی این اعترافات را کرده؟ بزرگان خودشان.

باز صفحه 311 می گوید همه صحابه که معصوم نبودند، مگر ما می گفتیم صحابه معصوم بودند همۀشان؟ اما «کلهم عدول» که بودند دیگر

«ولا کل من لقی النبی بالخیر موسوماً»

هر کسی پیغمبر را دید حتماً آدم خوبی هم نیست

 اما

«أن العلماء لحسن ظنهم بأصحاب رسول الله ذکروا لها محامل وتأویلات بها تلیق، وذهبوا إلی أنهم محفوظون عما یوجب التضلیل والتفسیق»

درست است اینها آدم های بدی بودند با هم جنگیدند حقد و کینه و از اینها با هم دیگر داشتند ولی علماء حسن دارند به این صحابه، برای همۀ اینها تأویل و توجیه و این چیزها پیدا کردند و گفتند اینها هر کاری بکنند اینها گمراه نمی شوند هر کاری بکنند اینها فاسق نمی شوند، ببینید یک نفر آمده از اصحاب پیغمبر 75 هزار نفر را کشته؛ جنگ صفین 75 هزار نفر کشته شد مقصر چه کسی بود؟ معاویة بن أبی سفیان، عمر بن العاص، 75 هزار نفر کم نیست که، اصلاً حساب کردنش آدم می ماند.

مجری:

و چقدر از صحابی جزء همین کشگان بودند.

استاد یزدانی:

خیلی های شان صحابی بودند، می گوید نه اینها هر کاری بکنند دیگر فاسق نمی شوند، چه می شوند؟

«صوناً لعقائد المسلمین عن الزیغ والضلالة فی حق کبارالصحابة، سیماالمهاجرین منهم والأنصار، والمبشرین بالثواب فی دار القرار»

می خواهند چیکار کنند؟ یک سری عقیده درست کردند اینها برای خودشان؛ علمای اهل سنت یک سری عقیده برای خودشان درست کرده اند؛ ما باید صحابه را دوست داشته باشیم ما حق نداریم در باره صحابه حرف های بد بزنیم، به همین دلیل همۀ اینها را تأویل و توجیه می کنند تا عقاید مسلمین را حفظ کنند؛ این عقاید باطلی که درست کردید با این چیزها که درست نمی شود بنا را گذاشتید پای سنگ خانه را گذاشتید روی یک چیزی که با یک باد از بین می رود، اما به این دلیل علماء آمدند گفتند اینها را توجیه کردند که صحابه همه آدم های خوبی هستند خصوصاً مهاجرین و انصار؛ همین مهاجرین و انصار با هم جنگیدند در جنگ جمل؛ طلحه، زبیر اینها جزء اولین کسانی بودند که مسلمان شدند همین ها در برابر امیرالمؤمنین جنگیدند 30 هزار نفر کشته شد، کم نیست، اگر قرار هست اینها اهل بهشت باشند همه عادل باشند که دیگر کسی می ماند که اهل بهشت نباشد؟ 30 هزار نفر بکشد باز اهل بهشت باشد.

«وأما ما جری بعدهم من الظلم علی أهل بیت النبی فمن الظهور بحیث لا مجال للإخفاء، ومن الشناعة بحیث لا اشتباه علی الآراء»

می گویند ما ظلم های که به اهل بیت شده می توانیم اینها را إنکار کنیم؟ راهی وجود دارد این ظلم ها را مخفی کنیم؟ می گوید نه راهی وجود ندارد، چیکار کنیم؟ نمی توانیم اینها را إنکار کنیم همۀ عالَم و آدم از اینها خبر دارند، پس چیکار کنیم؟ آخر حرف قشنگی می زند:

«فلعنة الله علی من باشر، أو رضی، أوسعی، ولعذاب الآخرة أشد وأبقی»

لعنت خدا بر آن کسی که اهل بیت را اذیت کرد، لعنت خدا بر آن کسی که آنجا بود خودش اذیت کرد، لعنت خدا بر آن کسانی که راضی هستند بر آن اعمال، لعنت خدا بر آنهای که سعی و تلاش می کنند یا تلاش کردند یا الآن تلاش می کنند اینها را توجیه کنند

«ولعذاب الآخرة أشد وأبقی»

این ها حرف من نیست حرف آقای سعدالدین تفتازانی بزرگ اهل کلام اینهاست در کتاب «شرح المقاصد» جلد شماره 5، صفحه 310، 311.

مجری:

خیلی این بحث هم خوب بود برای جمع بندی بحث ما حالا هیچ چیزی هم نگوییم با همین تمام کنیم بحث را، ممنونم دست شما درد نکند پناه بر خدا از اهل بیت وقتی فاصله بگیریم همین ها پیش می آید، إن شاءالله که همیشه در محضر اهل بیت باشیم و إن شاءالله همیشه با نام اهل بیت با یاد اهل بیت با مرام اهل بیت دنیا و آخرت خودمان را آباد کنیم، تشکر می کنم از حاج آقای یزدانی عزیز و تشکر از شما که همراهی می کنید ویژه برنامه سفینة النجاة را.

یا علی خدا نگهدار.

 

 

 

 

 

 

 

 

 


ویژه برنامه کشتی نجات>

شبکه ولی عصر کشتی نجات حجت الاسلام یزدانی ولیعصر