-
حجت الاسلام و المسلمین عباسی
01:25:35 دقیقه
عصر ایمان 16 مرداد 1400 -
حجت الاسلام و المسلمین عباسی
01:25:41 دقیقه
عصر ایمان 9 مرداد 1400 -
حجت الاسلام و المسلمین عباسی
01:25:32 دقیقه
عصر ایمان 2 مرداد 1400 -
حجت الاسلام و المسلمین عباسی
01:25:02 دقیقه
عصر ایمان 26 تیر 1400 -
حجت الاسلام و المسلمین عباسی
01:20:32 دقیقه
عصر ایمان 12 تیر 1400 -
حجت الاسلام و المسلمین عباسی
01:22:42 دقیقه
عصر ایمان 5 تیر 1400 -
حجت الاسلام و المسلمین عباسی
01:26:04 دقیقه
عصر ایمان 8 خرداد 1400 -
حجت الاسلام و المسلمین عباسی
01:24:00 دقیقه
عصر ایمان 25 اردیبهشت 1400 -
حجت الاسلام و المسلمین عباسی
01:18:43 دقیقه
عصر ایمان 11 اردیبهشت 1400
عصر ایمان حجت الاسلام و المسلمین عباسی
قسمت چهل و دوم برنامه عصر ایمان با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین عباسی
دیگر قسمت ها
بسم الله الرحمن الرحيم
تاریخ: 1400/06/06
استاد: حجت الاسلام والمسلمین عباسی
مجری: آقای قضوانی
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم وبه نستعین اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم السلام علیک یا مولای یا صاحب العصر والزمان؛ بینندگان محترم شبکه جهانی حضرت ولیعصر سلام علیکم وقت شما بخیر، عصر ایمان است و برنامهی که تقدیم حضور شما میشود.
ایام عزاداری حضرت ابا عبدالله (علیه السلام) هست همچنان این ایام را خدمت شما عزیزان تسلیت عرض میکنیم امیدواریم که خداوند متعال توسلات و عزاداریهای شما عزیزان را مقبول درگاه خود قرار بدهد و ان شاء الله هر چه سریعتر منجی عالم بشریت و منتقم خون حضرت امام حسین (علیه السلام) را برساند و ظهور ایشان هر چه زودتر واقع بشود که ان شاء الله ما هم در کنار حضرت باشیم و منتقم خون حضرت امام حسین (علیه السلام)!
در این برنامه همانگونه که مستحضر هستید از محضر استاد گرانقدر جناب حجت الاسلام والمسلمین حاج آقای عباسی بهرهمند میشویم و در آن به نقد و بررسی افکار و صحبتهای نو اخباریگریها یا نو اندیشان در این مباحث ان شاء الله میپردازیم و از محضر آقای عباسی بهرهمند میشویم جناب آقای عباسی سلام علیکم وقت شما بخیر خیلی خوش آمدید
استاد عباسی:
سلام علیکم ورحمة الله بنده هم عرض سلام و ادب و احترام دارم محضر بینندگان عزیز و گرامی و عرض تسلیت، ایام حزن و اندوه اهلبیت (علیهم السلام) و ایام عزای سید و سرور شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) و ایام اسارت اهلبیت (علیهم السلام) را امیدوارم که خدای متعال به ما و شما توفیق عزاداری خالصانه خودش را عنایت فرماید و ما را از یاران و عزاداران واقعی و از یاران وجود نازنین حضرت ولیعصر (ارواحنا له الفداه) در انتقام از خون جد غریبش ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) قرار بدهد.
مجری:
جناب آقای عباسی از محضر حضرتعالی مباحث زیادی شنیدیم و بسیار استفاده کردیم در مباحث متعدد و گفتگوهای که قبلاً صورت گرفته بود و انجام شد، مباحث اخیر ما در چند ماه اخیر بحث خمس بود و نظراتی که این نو اخباریگریها و نو اندیشان در خصوص خمس اعلام میکنند و میگویند خمس، تحلیل شده و حلال است و این بحثها که خیلی بحثها گذشت.
اصل خمس را شما اثبات فرمودید از مباحثی که بوده و مباحث متعدد و خیلی دقیق و خوبی که داشتید، به اینجا رسیدیم طبق همان برنامهی که از اول هم اعلام فرمودید باید به بحث اینکه نظر علمای شیعه را ببینیم و فتواهای آنها در مورد خمس و تحلیل خمس که آیا واقعاً خمس، در ایام غیبت حلال است یا خیر؟ در خدمت شما هستیم
استاد عباسی:
بسم الله الرحمن الرحیم وبه نستعین إنه خیر ناصرٍ ومعین ثم الصلاة والسلام علی سیدنا و نبینا ابا القاسم مصطفی محمد وعلی اهلبیته الطیبین الطاهرین المعصومین المنتجبین لا سیما بقیة الله فی الارضین روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه، واللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین الی قیام یوم الدین.
بحثی را در جلسات گذشته در رابطه با خمس داشتیم به نوعی مهمترین بخش بحثهای جلسات گذشتهمان در رابطه با بررسی و توضیح نسبت به روایاتی که تحلیل خمس را مطرح میکرد، چه روایاتی که غالباً از امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) بود و چه روایاتی که تا مسئله حضرت ولیعصر (ارواحنا له الفداه) و توقیعات در آن نکاتی مطرح شده بود.
اینها را هم دستهبندی کردیم هم پاسخ دادیم که چه نکاتی دارد، نکته مهم اینکه سوالاتی ما مطرح کردیم از کسانی که قائل به مسئله تحلیل خمس هستند به عنوان نمونه جایگزین شما برای سهم ساداتی که باید پرداخت بشود چون فقرای سادات از زکات محروم هستند، جایگزینش چه است اگر قرار است خمس پرداخت نشود ظلم در حق اینها میشود سادات فقیر چه باید بکنند؟
یا سوالی که مطرح کردیم نسبت به این نکته که اگر قرار بود خمس به زودی برچیده بشود و زمان طولانی از عمر تاریخ اسلام فرض بفرمایید حدود 200- 250 سال خمس واجب بوده بعد قرار است که صدها سال یا بیش از هزار و اندی سال بر افراد حلال باشد چرا اهلبیت (علیهم السلام) سازمان وکالت با آن توسعه و گسترش را ایجاد کردند و یکی پس از دیگری با اهمیت و با اهتمام سازمان وکالت را گسترش دادند؟
سوال دیگرمان این بود کسانی که قائل به بحث تحلیل خمس هستند قاعده و قانون برای پرداختهای دینی که امور دین با آن اداره بشود چه خواهد بود؟ آیا امور دین، باید معلق به این باشد که یک حکومتی باشد، آن حکومت اگر شیعه باشد اگر اراده کرد و صلاح دانست و دوست داشت در مسائل دینی کمک بکند انجام بشود والا خیر که معمولاً در طول تاریخ اینگونه نبوده است. غالباً شیعه حکومت نداشته همین الان هم نزدیک به 200 کشور اصلی و مهم دنیا که عضو «سازمان ملل» و ... هستند ببینید چند کشور حاکمیت شیعه دارد؟ چند کشور حکومت شیعی دارد که اصلاً بشود از او توقع داشت، چند کشور مسلمانی است که دارای حکومت شیعی باشد توقع کنیم که شما هزینه و خرج کنید.
این کشورهای هم که شیعی هستند همهشان شیعه نیستند مثلاً «افغانستان» همه شیعه نیستند، لذا حکومت مخلوطی از ادیان و مذاهب باشد اینجا باز توقع نمیشود کرد، «عراق» هم متفاوت است نمیشود توقع کرد چون مذاهب مختلف در آنجا حضور دارند. یک «ایران» میماند میشود توقع داشت که بار مالی تبلیغ تشیع در کل عالم در همه کشورها مربوط به حکومت «ایران» باشد.
در حکومت «ایران» هم باز رئیس جمهور تغییر میکند مسئولین تغییر میکنند کلی هزینهها و خرجهای دیگر در کشور هست و ... چقدر اختصاص بدهند؟ چقدر از آن چیزی که اختصاص میدهند اجرائی و عملی بشود و چقدرش با سلیقه چه کسانی باشد؟ ممکن است سلیقه و ذائقه دینی جمهوری اسلامی این باشد که یک میلیون قرآن چاپ بکند.
اما شاید صلاحی که مراجع میبینند چاپ یک میلیون قرآن نباشد کار دیگری باشد، مگر اینها دستور خاصی میگیرند و مگر هماهنگی لازمی وجود دارد؛ لذا این ابهام مهم و سوال مهم است، جلسه گذشته مثالش را عرض کردیم افراد میگویند من دلم میخواهد برای روضه سید الشهداء خرج کنم ولی دلم نمیخواهد برای مسجد خرج کنم، دلم میخواهد برای مسجد خرج بکنم ولی دلم نمیخواهد برای «حوزههای علمیه» خرج بکنم دلم میخواهد برای «حوزههای علمیه» خرج بکنم دلم نمیخواهد برای کتاب خرج بکنم.
همه اینها سلیقهی میشود بعد مقدارش چقدر باشد یک نفر اگر سالی 1 میلیون تومان بدهد خوب و درست است، یا سالی 100 میلیون تومان بدهد خوب و درست است نصاب این را از کجا باید مشخص بکنیم باز هم نیاز به یک نصابی داریم؛ یعنی بگوییم افراد با این مقدار و مشخصات بدهند این میشود همین ضابطهی که برای خمس وجود دارد لذا سوالات و ابهامات فراوانی بر اساس آنچه که تحلیل کردیم وجود داشت.
مجری:
اینکه خمس واجب است صد در صد هم منظمتر است و هم بهتر است
استاد عباسی:
بله، با یک مصلحت کلیهی که نه در حق کسی ظلم بشود که احیاناً به زندگیاش آسیب بزند چون ما نمیدانم واقعاً مصالح چه است؟ ممکن به کسی ضربه بزنیم یا ظلم بکنیم. خدای متعال میداند و خدای متعال بر اساس امر و تکلیف دینی، این موجب تقرب او میشود اگر قرار باشد بگویند هر چقدر خواستید بدهید دیگر این، امر دینی نیست یعنی به معنای امر عبادی نیست.
بله یک مستحبی نهایتاً یک کار خوبی اگر یک نفر دوست داشت پرداخت بکند و اگر هم دوست نداشت پرداخت نکند، آن آثاری که بر یک امر واجب عبادی مثل نماز، مثل روزه مترتب میشود دیگر بر آن مترتب نمیشود.
نکاتی که امشب میخواهم عرض بکنم اهمیتش از این باب است وقتی ما امروز بعد از 1400 سال به تاریخ شیعه و علمای شیعه و اجتهادی که انجام دادند نگاه میکنیم میبینیم از «شیخ طوسی اعلی الله مقامه الشریف» که صاحب دو تا از کتب اربعه شیعه است و صاحب آثار بسیار زیادی است و معروف به «شیخ الطائفه» است و خیلی از افراد دیگر به این روایات که رسیدند جمع روایات را دیدند؛ دیدند روایاتی در بحث تحلیل آمده یک مجموعه و دسته روایات دیگر در تشدید نسبت به گرفتن خمس آمده.
روایاتش را عرض کردیم که امام رضا با توبیخ میگوید چرا ما را از حقمان محروم میکنید؟ مگر به عبارتهای که من عرض میکنم شما دین ندارید؟ چرا در ظاهر و زبان قربان صدقه ما میروید و فدای ما میشوید؛ اما وقتی که به حق مالی ما میرسد ما را از این منع میکنید و خیلی از عبارتهای تند مثل آن کسی که آمد اجازه گرفت حضرت فرمودند واقعاً به ذهنش میآید اگر بیاید از ما اجازه بگیرد ما میگوییم بیخود کردی خرج کردی و روز قیامت نباید جواب بدهد. چرا 10 هزار درهم از پول بیت المال مسلمانان و پولی که حق ما بود را شما خرج کردید؟
جمع بین اینها را چطور انجام دادند خیلی مهم است اینکه ما بگوییم در تاریخ، یک عالم داشتیم (العیاذ بالله) تقوا را رعایت نکرده دو نفر داشتیم یک چیزی از خودشان گفتند و حرفی درست کردند؛ ولی وقتی آدم نگاه میکند میبیند یک حجمی از علمای شیعه وقتی که به این روایات رسیدند در دورههای مختلف مثلاً در هر چند صد سالی ما میتوانیم بگوییم تعدادی زیادی بودند.
مثلاً در سدههای اول بعد از غیبت بوده بعدش بوده تا به امروز بوده اینها همینطوری نیامدند یک حرفی بزنند، آمدند همه روایات را دیدند و بین روایات جمع کردند.
مجری:
نظر مثبت بر قضیه خمس در طول تاریخ ما داشتیم، شما نمونههای متعدد آوردید جالب است که بحثهایتان هم همین بود هر جای که یک نظری میدادید یا نقد میکردید یکی از علماء و آثاری هم که از قدیم و جدید از متقدمین و متأخرین بود میآوردید و همیشه این سلسلهوار بوده یعنی عصری نبوده که به صورت مطلق بگوییم همه علماء این را تحلیل کردند.
استاد عباسی:
بله، نکتهی که وجود دارد اینکه با دیدن این بحثها از علمای شیعه که واقعاً عمیق ورود کردند، روایات را بررسی کردند دهها یا صدها صفحه در این رابطه مطلب نوشتند دغدغهشان این بوده که کلام اهلبیت (علیهم السلام) را متوجه بشوند و صحیح به بقیه منتقل بکنند این خیلی نکته مهمی است واقعاً برایشان مسئولیت بوده در ذهنشان این بوده که این مسئله مهم است و باید ما به آن رسیدگی بکنیم.
جمعبندی آنها این شده که عرض میکنیم جمع بین روایات تحلیل و روایات تشدید در مسئله خمس؛ ما یک دسته روایات داریم تحلیل است یک دسته روایات داریم وجوب و بیان مسئله خمس و قطعیت مسئله است یک روایات هم تشدید در مسئله خمس است؛ یعنی یک روایات میانه گفتند خمس واجب است باید پرداخت کنید ویژگیهایش را هم بیان کردند عادی است.
یک روایات است میگوید در این مورد حلال، در آن مسئله نمیخواهد پرداخت بکنید به آنها گفته شد پرداخت نکنید ظاهر روایات تحلیل است یک روایاتی هم است که ظاهر این روایات تشدید است یعنی چه؟ یعنی با قطعیت و خیلی محکم با خاطیان برخورد کردند با کسی که قبول نداشته باشد یا اعتراض بکند خیلی تند پاسخش را دادند که آدم متوجه میشود این یک قصه خیلی محکمی بوده است.
لذا در این سه دسته جمعاش چه اتفاقی میافتد که بعضی به عنوان دو دسته مطرح کردند این خیلی مهم است که شخصیتی از فحول شیعه مثل «شیخ طوسی اعلی الله مقامه الشریف» آمده جمعبندی کرده دیگران هم آمدند جمعبندی کردند و این دغدغهشان را نشان میدهد و توجهشان را نشان میدهد، خدای نکرده تصور نکنیم که امروز بعد از هزار و چهارصد و اندی سال ما به یک روایاتی رسیدیم که بقیه و علمای شیعه و بزرگان نرسیده بودند. ما خوب میفهمیم آنها (العیاذ بالله) خوب نمیفهمیدند متوجه نبودند ما برای شیعه دلسوز هستیم آنها دلسوز نیستند نه.
واقعا باب اجتهاد بسته نیست برای اهلش کسی که واقعاً پیگیر باشد و تلاش بکند و مطالعه کند و کار علمی انجام بدهد اشکالی ندارد، ممکن است به یک نظریه جدید و متفاوتی برسد اگر طبق اجتهاد رسیده ولی اینکه یک بزرگواری در فضای مجازی یک روایت ببیند و بگوید دیدی این همه علمای شیعه نرفتند این روایت را بخوانند الحمد لله من به آن رسیدم زود به مردم اطلاع بدهیم.
یا مردم ببینند بگویند این آقا که دانشجو است یا مهندس است و یا طلبه است به این روایت رسید و چرا بزرگان ما نرسیدند چرا این همه مردم را به زحمت انداختند مدام گفتند خمس پرداخت بکنید و شیطان وسط بیاید بگوید نکند واقعا یک نکتهی بوده، یا حب مال دنیا بوده یکی پس از دیگری گفتند خمس بدهید. اگر بخواهیم حب مال دنیا بگوییم یکی دو نفر نسبت بدهیم شاید؛ ولی میتوانیم به یک لیست 50 نفره و 100 نفره از علمای که بعضی از اینها در دوران خودشان در رعایت تقوا و پرهیز از دنیا پرستی و دنیا دوستی زبانزد بودند نسبت دهیم.
یا کسانی که اساساً آخر الامر به طرز فجیعی به شهادت رسیدند مثل «شهید اول»، «شهید ثانی» که قبر و گنبد و بارگاه هم ندارند؛ چون جنازه آنها را در آتش سوزاندند و خاکستر آتش را هم به باد دادند که اینها هیچ گنبد و بارگاه و جایگاهی نداشته باشند. واقعا به اینها، این اتهام را زدند از آن چیزهای است که شیطان خیلی راحت ایمان ما را دارد در معرض خطر قرار میدهد و میرباید.
من سریعتر وارد بحث بشوم خدمت بینندگانمان موارد را عرض بکنم مورد اول از «شیخ طوسی اعلی الله مقامه الشریف» است ایشان در کتاب شریف «الاستبصار فی مَخْتُلِفَ من الاخبار» که یکی از کتب اربعه شیعه و منابع حدیثی است و اتفاقاً کتاب را برای جمع بین اخبار متعارض نوشتند، «الاستبصار فی مختلف من الاخبار» آگاهی پیدا کردن، روشن شدن مسئله در مورد اخبار و روایاتی که مورد اختلاف است یعنی در تعارض است.
یک روایت، یک مسئلهی را واجب کرده یک روایت وجوب برداشته یا یک روایت حرام کرده، خیلی با همدیگر متفاوت است مثلاً روایات باب «صلاة الجمعه» را ببینندگان ببینند چه غوغائی است، یعنی از وجوب نماز جمعه تا حرمت نماز جمعه در زمان غیبت ما روایت داریم و جمع بین این روایات خیلی مهم است که فقیه بخواهد نظر قطعی بدهد چون حکم خدا را دارد بیان میکند. اگر خدای ناکرده اشتباه بیان بکند حلال خدا را حرام کرده یا حرام خدا را حلال کرده ایشان در اینجا آوردند
«بَابُ وُجُوبِ الْخُمُسِ فِيمَا يَسْتَفِيدُهُ الْإِنْسَانُ حَالًا بَعْدَ حَال»
باب وجوب خمس در آنچه انسان در هر حالی و در هر زمانی به عنوان سود از آن استفاده میکند یا سود میبرد.
الإستبصار فيما اختلف من الأخبار؛ طوسى، محمد بن الحسن، محقق/ مصحح: خرسان، حسن الموسوى ناشر: دار الكتب الإسلامية، ج2، ص54
آدرس: «استبصار» جلد 2، صفحه 54. اینجا اخباری که در رابطه با تحلیل و اباحه خمس است را آوردند.
مجری:
حالا اسم بابها جالب توجه است، مثلاً در خود باب آمده بحث وجوب خمس را اسم باب میگذارد، شما این را قبلاً هم فرموده بودید که اسم بابها معمولاً در کتب حدیثی ما خودش همان نتیجهی که آن مؤلف و آن استاد به آن رسیده در رابطه با آن باب میگذارد.
استاد عباسی:
ممنون از این توجه و دقت شما
مجری:
خواهش میکنم از شما یاد گرفتیم
استاد عباسی:
بزرگوارید، وقتی که شما به گذشته و جلسات قبل بر میگردید و آن موارد را بیان میکنید، هم کمک به بحث ما میشود و هم کمک به بینندگان عزیزمان برای فهم مسئله خداوند خیرتان بدهد. عرض کنم ایشان در ذیل این باب میفرمایند:
«فَالْوَجْهُ فِي الْجَمْعِ بَيْنَ هَذِهِ الرِّوَايَاتِ مَا كَانَ يَذْهَبُ إِلَيْهِ شَيْخُنَا رَحِمَهُ اللَّهُ»
وجه، در جمع بین این روایات آن چیزی است که استاد ما فرمودند.
«وَ هُوَ أَنَّهُ مَا وَرَدَ مِنَ الرُّخْصَةِ فِي تَنَاوُلِ الْخُمُسِ وَ التَّصَرُّفِ فِيهِ إِنَّمَا وَرَدَ فِي الْمَنَاكِحِ خَاصَّةً لِلْعِلَّةِ الَّتِي سَلَفَ ذِكْرُهَا فِي الْآثَارِ عَنِ الْأَئِمَّةِ (علیهم السلام) لِتَطِيبَ وِلَادَةُ شِيعَتِهِمْ»
ایشان میفرماید وجه جمع این است ما هر چه روایات را بررسی کردیم توانستیم به این جمعبندی برسیم که یک دسته روایات داریم در بحث حلال بودن خمس و اجازه استفاده و تصرف و ... است. اینها را ما اگر بخواهیم با آن روایات طرف مقابل جمع بکنیم میگوییم اینجای که حضرات معصومین گفتند جایز است تصرف بکنید اشکال ندارد.
«وَرَدَ فِي الْمَنَاكِحِ خَاصَّةً لِلْعِلَّةِ الَّتِي سَلَفَ ذِكْرُهَا فِي الْآثَارِ عَنِ الْأَئِمَّةِ (علیهم السلام)»
مربوط به مسائل ازدواج است مربوط به فرزندآوری است علت هم همان علتی است که اهلبیت فرمودند.
چه:
«لِتَطِيبَ وِلَادَةُ شِيعَتِهِمْ»
که شیعیان ولادتشان پاک باشد مشکل در ولادتشان نباشد.
گفتیم در حکومتها ممکن است کنیزی گرفته بشود، موارد دیگری است که موردش فقط در مسئله کنیز و ازدواج با کنیز نیست موارد دیگر هم دارد؛ اما این مورد، مورد مهمش است اینها مربوط به این مسئله باشد یعنی خروجیاش این بشود و از آن طرف:
«وَ لَمْ يَرِدْ فِي الْأَمْوَالِ»
و این مسئله در اموال نیست و نباشد.
این مرحله اول، مرحله بعدی:
«وَ مَا وَرَدَ مِنَ التَّشَدُّدِ فِي الْخُمُسِ وَ الِاسْتِبْدَادِ بِهِ فَهُوَ يَخْتَصُّ بِالْأَمْوَالِ»
آن موردهای که در رابطه با تشدد در خمس آمده گفتند که باید پرداخت بکنید، پرداخت نکنید عقوبت خدای متعال است چرا ادعا میکنید که ما را دوست دارید و ما را از حقمان محروم میکنید، این آقا در اموال تصرف کرد فکر میکند روز قیامت نباید جواب پس بدهد؟ موردهای که مورد توبیخ قرار گرفتند معصومین (علیهم السلام) خیلی تند صحبت کردند میگوید:
« وَ مَا وَرَدَ مِنَ التَّشَدُّدِ فِي الْخُمُسِ وَ الِاسْتِبْدَادِ بِهِ»
الإستبصار فيما اختلف من الأخبار؛ طوسى، محمد بن الحسن، محقق/ مصحح: خرسان، حسن الموسوى ناشر: دار الكتب الإسلامية، ج2، ص60
«وَ الِاسْتِبْدَادِ بِهِ» یعنی گفتند همین که هست، «وَ الِاسْتِبْدَادِ بِهِ» یعنی این حکم، حکم خدا است ولا غیر، چانه نزنید حرف دیگری وارد نکنید، اشکال وارد نکنید این حرف خدا است خدا برای سعادت و رشد شما و برای احیای شما و تعالی شما خمس را مثل نماز، مثل روزه، مثل حج واجب کرده شما در حج سوال میکنی که چرا من باید نماز طوافم را باید پشت «مقام ابراهیم» بخوانم؟ این همه جا هست.
آقا این از تعبدیات است، از موارد وجوبی است که تعبدی است من اجازه ندارم سوال بکنم اصلاً سوال من بیمعنی است، شما آمدی اینجا حج به جا بیاوری به شما میگویند «سعی صفا و مروه» از کجا باید شروع کنی به کجا باید ختم بکنی، 7 بار باید باشد آقا من خیلی از سعی صفا و مروه لذت بردم میخواهم 10- 12- و 14 بار باشد، شما اجازه نداری از فلان سمت شروع میکنی دوباره فلان جا تمام میکنی این مقدار بروی یک جاهای هم بین راه است که شما باید حالت هروله به خودت بگیرد یعنی با حالت بالا پریدن حالت دوی پیدا بکنی.
آنجا بعد از هزار و چهارصد و اندی سال الان با نور و رنگ بر روی دیوار مشخص شده میگوی چرا باید این کار را انجام بدهم؟ چرا ندارد، اگر میخواهی حاجی بشوی حَجّةُ الاسلام را به جا بیاوری حجة الاسلام این است اجزایش هم این است «وَ الِاسْتِبْدَادِ بِهِ» یعنی این که معصومین میگفتند این ولا غیر! آقا اجازه میدهی ما خمس پرداخت نکنیم؟ میفرمودند نه، کلاً برای ما حلال میکنی؟ نه و محکم سر این میایستادند.
این یک دسته روایات جمع بین اینها، این است بگوییم این روایاتی که میگوید باشد، بخشیدیم، اشکال ندارد علتی هم در خیلی از اینها آورده بحث مناکح را مطرح کرده بحث ازدواج و فرزند آوری و طیب ولد را مطرح کرده مربوط به این موارد است، اینجا منحصر به این است ربطی به اموال ندارد آنجای که تشدد را گفته محکم برخورد کرده بحث اموال است به این شکل، جمع بین اینها انجام داده این مطلب در کتاب «الاستبصار» جلد 2، صفحه 60 آمده است.
یک نکته مهم و قابل توجه در این وجود دارد و آن اینکه آقایانی که میگویند در علمای صدر اسلام اصلاً فتوا و حکم وجود نداشته فقط روایت به مردم میگفتند مرحوم «شیخ طوسی» کتاب روائی نوشته ذیل روایات جمعبندی خودش را بیان کرده این حکم و فتوای «شیخ طوسی» در رابطه با جمع بین این روایات است نیامده فقط روایات بگوید، بگوید مردم خودتان بروید عمل کنید، نه. اصلاً کتابش جمع بر این است که موارد تعارض را بیاورد و جمع را بیان بکند به این فتوا دادن و حکم دادن میگویند.
اگر قرار بود که اینها فتوا ندهند هیچ جا نباید میدادند، ما خودمان میرفتیم روایتها را نگاه میکردیم بر اساسش عمل میکردیم، این جمعبندی فتوا است که ایشان در کتاب «الاستبصار» آوردند. این یک مورد عرض کردم به نوعی نزدیک به دوران غیبت حضرت ولیعصر (ارواحنا له الفداه).
مورد بعدی یک مقدار نزدیکتر و در دورههای بعد مرحوم «کاشف الغطاء» است، مرحوم «کاشف الغطاء» که آن همه خدمات به شیعه داشته کتابهایش و کارهای که انجام داده خیلی خدمات جدی است، یکی از شخصیتهای است که در مقابل وهابیت ایستاده ثبت در تاریخ است برای شیعه افتخار که «نجف» در مقابل هجوم وهابیت ایستادگی کرده «کربلا» در آن دوره آسیب فراوانی دید علتش هم این بود که بیخبر اینها حمله کردند.
مردم «کربلا» و خیلی مردها و خیلی از جوانها که میتوانستند مقابل اینها مقاوت کنند ایام زیارتی بود و به «نجف» مشرف شده بودند؛ اما «نجف» زودتر مطلع شدند و مرحوم «کاشف الغطاء»، حالا ما در برنامهمان ماجرایش را نقل کردیم که ایشان درس فقهش را مدت طولانی برای طلبهها روی برج و باروی دروازه شهر برگزار میکرد، همه مسلح سر کلاس مینشستند، در آن بالا پستها و تعداد نفرات را کم میکردند فقط کسانی باشند که حواسشان باشند که یک موقع وهابیت تحرکاتی انجام ندهد و آنها وقتی مقاومت اینها را دیدند بازگشتند حملهی به «نجف» اتفاق نیافتد و نتوانستند وارد «نجف» بشوند و شکست خوردند.
موقعی که از ایشان درخواست میشود یک کتابی که حرف شیعه را بدون اشکال بزند بنویسید اعتقادات شیعه، کتاب «اصل الشیعه و اصولها» را نوشتند و به نگارش در آوردند، توصیه میکنیم کتاب خوبی است ترجمه فارسی هم شده اگر بینندگانمان خواستند تهیه و چاپ بکنند در باب اعتقادات، یک کتاب نسبتاً مختصر نه خیلی مفصل ایشان نوشتند، اگر بینندگان «اصل الشیعه واصولها - کاشف الغطاء» ترجمه فارسی سرچ کنند در اینترنت هم خاطرم هست که وجود دارد بگیرند و استفاده بکنند. این کتاب، چاپیاش هم موجود است میتوانند خریداری کنند.
مجری:
همین توضیحی که شما الان فرمودید، همین کتابی «کاشف الغطاء رحمة الله علیه» نوشتند قطعاً یک بخشی از خمس هم در آن ذکر شده، وقتی که داخل همچنین کتابی ذکر بشود خودش پیشینه این بحث را برای ما روشن میکند.
استاد عباسی:
بله، ایشان کتابهای خیلی مفصلی در فقه دارند این بحثی که من از بحث خمسشان آوردم کتاب «النّور الساطع في الفقه النافع» که مباحث فقهی ایشان به صورت مفصل در اینجا وجود دارد و بحث کردند کتابشان مجلداتی است که بسیار قابل استفاده است، مقصودم این بود که مرحوم «کاشف الغطاء» یک شخصیت شیعی بزرگ است.
متأسفانه این آقایان چون دارند میراث شیعه را در صفحات اینترنتی و مجازیشان به تاراج میگذارند با تهمت زدنها و بد بیراه گفتنها و اهانت کردنها مخدوش میکنند. یکی از شخصیتهای که خیلی اینها نسبت به او حساس هستند و با او دشمنی نمیکنند مرحوم «کاشف الغطاء» است چون در دوره ایشان یک بحث بسیار داغی بین اخباریها و اصولیها صورت گرفت.
مرحوم «کاشف الغطاء» سمت اصولیها است و شخص دیگری سمت اخباریها است، یک بحث خیلی داغ و درگیری علمی و ... بین اینها اتفاق میافتد لذا اینها دشمنی خاصی با مرحوم «کاشف الغطاء» با اینکه یک شخصیتی است که با فتوای جهاد در مقابل وهابیها در «نجف» و آن اهتمام خودشان که خودشان هم به میدان نبرد بیایند دفاع و حضور پیدا کنند جان و مال و ناموس شیعه را حفظ کردند.
اینها چیزهای است که گاهی اوقات ما ساده با آن برخورد میکنیم و متأسفانه اینها نه ساده که مغرضانه با آن برخورد میکنند، مثل فتوای جهاد حضرت آیتالله «سیستانی حفظه الله» در «عراق» این فتوای جهاد، آن دوران را اگر کسی در ذهن داشته باشد یا بتواند مطالعه بکند که آن ابتدای امر چه اتفاقهای در «عراق» افتاد؟ و چقدر نه تنها ناموس شیعه که ناموس مسلمانها در خطر بود و جان و مالشان در شهرهای مختلف «عراق» در خطر بود.
اینها تا نزدیکی «بغداد» آمده بودند، تا نزدیکیهای «کربلا» و «نجف» به نوعی آمده بودند؛ حتی گاهی گلولههایشان یا موشکها و خمپارههایشان به حومه و ورودی «بغداد» هم میرسید، این فتوای جهاد و این فتوای ماندگار تاریخ ساز شد. ما بر میگردیم فتوای مرحوم «شیرازی» را در مسئله تحریم تنباکو افراد نقل میکنند، الان همان هم بیان نمیشود. یعنی الان ما به این توجه نمیکنیم اگر فتوای جهاد مرجعیت و نهاد مرجعیت در «عراق» نبود، آن خانمی که آمده بود ورودی «کربلا» چادری زده بود و هر روز برای مجاهدین نان میپخت وقتی به او گفتند خانم زمان طولانی شد جنگ یکی دو روز نیست شما زندگی و ... داری، گفته بود من به فتوای مرجعیت میخواهم مشارکت در جنگ داشته باشم با اینکه جهاد از زنها ساقط است، ایشان ورودی «کربلا» چادری زده و نان و غذا هر روز پخت میکند گفت من تا روزی که این جریان نابود نشود و از بین نروند و پیروزی برای مسلمانها در «عراق» اتفاق نیافتد من اینجا را رها نمیکنم. به پسرهایم را گفتم شما بروید به فتوای مرجعیت عمل بکنید در جنگ مشارکت بکنید و تا جنگ تمام نشده من شما را نبینم حق ندارید داخل منزل پا بگذارید!
مجری:
این یک نمونه خیلی کوچکی از نقش مرجعیت است
استاد عباسی:
بله این یک نمونه کوچک است، در ظرف چند روز چه کسی میتواند صدها هزار جوان را به میدان بیاورد که بیایند آموزش ببینند و به جاهای مختلف بروند، واقعاً حجم وسیعی نیاز بود. دیدن کارکِرد و اثر مرجعیت را اینها هم نمیبینند هم شاید مغرضانه یا جاهلانه ضدش را میبینند، میگویند اتفاقی نیافتده شما فتوای مرجعیت میگویید کس دیگری میتوانست در «عراق» این حجم از نیروی انسانی و این حجم از جوانهای مؤمن و متعهد شیعه را پای کار برای دفاع از مسلمانها بیاورد؟
چیزی که دیگران دیدند آن علمای اهلسنت «عراق» دیدند، ابتداً با آدم «داعش» چقدر مورد تعرض قرار گرفتند و چقدر آسیب دیدند بعد دیدند وقتی مرجعیت جهاد میگوید نگفت این جهاد برای دفاع از «کربلا» و نگفت این جهاد برای دفاع از «نجف» است، گفت جهاد برای دفاع از کل «عراق» همه نوامیس مسلمانها، همه مال و زندگی و زمین «عراق»...
مجری:
تمام ادیان و مذاهبی که در آنجا هستند
استاد عباسی:
بله از همه دفاع کردند، ولذا این میشود ماجرای نقش مرجعیت که اینها متأسفانه بر عکس حمله و هجمه میکنند.
مجری:
شما فرمودید یا مغرضانه یا از روی جهل این کار را میکنند اینها با وهابیت در یک تیم قرار گرفتند باید حواسشان باید که خدای نکرده این اتفاق نیافتد.
حاج آقای عباسی اجازه بدهید یک میان برنامه ببینیم بعد بیاییم بحث و نظر مرحم «کاشف الغطاء» را در آنجا بحث کنیم.
(میانبرنامه)
مجری:
اللهم الرزقنا زیارة الحسین فی الدنیا وشفاعتُهُ فی الآخرة اللهم الجعلنا من المجاهدین فی رکاب مولانا صاحب العصر والزمان؛ همچنان با برنامه عصر ایمان از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) در خدمت شما هستیم و از محضر جناب اقای استاد عباسی بهرهمند میشویم.
همانگونه که قبل از میانبرنامه دیدید ما به بحث نظر علمای شیعه در خصوص تحلیل خمس پرداختیم. جناب آقای عباسی این نکته خیلی دقیق و مهمی بود که نقش مرجعیت را با یک نمونه خیلی کوچک نشان دادید و فرمودید، مرحوم «کاشف الغطاء» در خصوص خمس و تحلیل خمس فرمودید در کتابشان هم اشاراتی داشتند و مباحث مفصلی را در این خصوص بیان کردند در خدمت شما هستیم
استاد عباسی:
عرض کردم در یکی از کتب فقهی مرحوم آیتالله العظمی «کاشف الغطاء» که متوفای 1227 هجری قمری هستند، از مراجع قرن 13 هجری قمری در کتاب «النّور الساطع في الفقه النافع»، بعد از نقل روایتی در تحلیل خمس، در بررسی آن و در پاسخ به این روایت اینطور آوردند که:
«والجواب عنها»
جواب از این روایت و نسبت به این روایت
«أولا بإعراض الأصحاب عنها»
اصحاب یعنی علماء فقهاء و ... در طول تاریخ شیعه از این روایت اعراض کردند یعنی به آن فتوا ندادند.
چرا؟
«لأنها تدل على ثبوت الإباحة من زمان النبي صلَّى اللَّه عليه وآله وسلَّم إلى وقت ظهور الغائب عجل اللَّه فرجه أو إلى يوم القيامة»
چون دلالت این روایت، بر ثبوت اباحه خمس از زمان پیامبر تا زمان ظهور یا حتی تا روز قیامت است.
«وهذا لم يقل به أحد من الأصحاب»
و این قول و کلامی است که احدی از اصحاب نگفته است.
«بل هذه الأخبار مخالفة لما يقتضيه النقل المأثور»
بلکه این اخبار مخالفت دارد با آن روایات مأثوری که از اهلبیت رسیده تأکید بر خمس و وجوب خمس و اینها دارد.
«والسيرة المستمرة في جميع الأعصار والأمصار على إخراج الخمس»
و اینکه در همه اعصار چه عصر اهلبیت چه بعد از اهلبیت چه عصر پیامبر، چه عصر امیر المؤمنین و چه در «حجاز» و چه در «کوفه» و «عراق» و «شام» ... این بود که خمس پرداخت میشد و گرفته میشد.
«وحمله إلى النبي صلَّى اللَّه عليه وآله وسلَّم والى الأئمة الأطهار»
و وکلائی آن را دریافت میکردند و برای پیامبر یا به اهلبیت میفرستادند.
ما در برنامه نامههای را خواندیم در شرایط خیلی خاصی پیامبر درگیر جنگ بودند، اما به فلان شخص نامه نوشتند که شما از قومت خمس را بگیر و پرداخت بکن، پیگیری مسئله خمس به عنوان یک واجب از زمان پیامبر بودند.
«وحمله إلى النبي صلَّى اللَّه عليه وآله وسلَّم والى الأئمة الأطهار أو إلى النوابهم عليهم السّلام وارسالهم الوكلاء»
و از این طرف وکلائی میفرستادند
«في النواحي لقبضه»
به نواحی مختلف برای قبض و گرفتن خمس میفرستاند.
«بل هي مخالفة»
حالا با اینها که مخالف است هیچی!
«بل هي مخالفة للأخبار التي وردت في ضبط أنواعه وبيان مصارفه وتقدير نصابه»
با آن روایت هم مخالف است که نصاب خمس را گفته، انواع خمس را گفته، موارد مصرف خمس را مطرح کرده باز هم یک مرحله دیگر:
«بل مخالفة لما دل على وجوبه من الآيات والروايات»
با آن همه آیات و روایاتی که دلات بر وجوب خمس میکند با آنها هم مخالف است.
«فضلا»
چه برسد به اینکه
«فضلا عما دل على التشديد في أمره ولعن مستحله»
در روایت خواندیم که امام معصوم حلال داننده خمس را لعن کردند. میگوید با اینها قطعاً مخالف است شدیدترین نوع است.
«على التشديد في أمره ولعن مستحله»
همان که عرض کردیم 3 دسته روایت داریم یک دسته روایت بیان نصاب و مصارف و وجوب خمس را بیان میکند، یک دسته هستند که تشدید در امر است میگوید پرداخت نکردی جایت در دوزخ است بیبرکتی در مالت میآید زندگیات به مشکل برخورد میکند و خیلی از موارد اینچنینی که میگوید:
«ولعن مستحله»
تا لعن شخص هم میرسد
«ويؤيد ذلك ان أكابر القدماء الذين هم أعرف بمفاد أخبارهم عليهم السّلام»
و تأیید این مطلب این است همینی که آقایان نو اخباریها میگویند زمان قدیم بهتر متوجه میشدند آنها آگاهتر بودند «شیخ صدوق» بهتر روایات اهلبیت را میدانست همین استدلال موجود است که:
«ويؤيد ذلك ان أكابر القدماء الذين هم أعرف بمفاد أخبارهم عليهم السّلام وجهات ورودها»
هم میدانستند مفاد اخبار روایات اهلبیت چه است، هم میدانستند جهت ورود این خبر یا این روایت چه است؟ همانطور عرض کردم عنوانی که برای طیب مولد است جهت را متوجه میشود این آقا از شهر و دیاری که آمده آنجا گرفتار مخلوط شدن بحث مولد هستند، بحث نکاح با کنیز در آن منطقه مطرح است لذا حضرت به او اجازه میدهد که این مسئله حل بشود.
«وجهات ورودها اختاروا وجوب الخمس ولم يفهموا من هذه الأخبار سقوطه»
آنهای که خیلی دقیق بررسی میکردند صدر اسلام بودند «شیخ طوسی»، «شیخ صدوق» و دیگر بزرگان و اعاظم شیعه اینها از این روایات تحلیل سقوط وجوب خمس را بفهمند، نیامدند تحلیل برای همه موارد و از بین رفتن وجوب بفهمند بلکه:
«اختاروا وجوب الخمس»
وجوب خمس را انتخاب کردند گفتند خمس، واجب است
«ولم يفهموا من هذه الأخبار سقوطه»
این بیان را متوجه نشدند از روایات معصومین برداشت نکردند که مقصود سقوط اخبار است.
دلیل اول این بود. دلیل دوم:
«وثانيا إن هذه الأخبار لا يصح التمسك بها أصلا»
به این اخبار در تحلیل خمس نمیشود تمسک کرد.
چرا؟
«لأنها إن أخذ بعموماتها وإطلاقاتها»
چون اگر بخواهیم به عمومات این اخبار که میگوید خمس تا وقت ظهور حلال است، یا خمس را بر شما حلال کردیم، بخواهیم به اینها اخذ بکنیم و اینها را قبول کنیم
«لزم ارتفاع الخمس بالمرة وسقوطه من عهد الأئمة عليهم السّلام بل من عهد رسول اللَّه صلَّى اللَّه عليه وآله وسلَّم وهو باطل بالضرورة»
این موجب چه میشود؟ موجب این میشود یک مرتبه وجوب خمس کلاً برداشته بشود، کلاً بگوییم خمس واجب نبوده، چون اگر امام صادق میگویند خمس ندهید لذا خمس واجب نبوده و این باطل است «بالضروره» به طوری که آیه قرآن را زیر سوال میبرد و دیگر روایات اهلبیت را زیر سوال میبرد. آقا امام باقر اگر فرمودند حلال است و نمیخواهد پرداخت بکنید، چطور امام معصوم امام رضا (علیه السلام) یا امام جواد (علیه السلام) میگویند اگر پرداخت نکردید ملعون هستی؟ چطور میآیند اینقدر برخورد تند میکنند با کسی که حرفش را بزند.
شاید این آقا روایت امام باقر را شنیده، اگر نظر امام باقر بر تحلیل خمس، بوده باشد و آن روایت مقصودش عموم است؛ پس نباید امام رضا (علیه السلام) اینقدر برخورد تند بکنند با کسی که گفت خمس را حلال کن تا ما پرداخت نکنیم امام جواد برخورد بکنند و اصلا او نباید بیاید از امام بپرسد میگوید امام باقر و امام صادق فرمودند خمس حلال است چرا اصلاً بروم بپرسم؟ این هم یک مورد.
«ولا يقول به حتى الخصم»
حتی کسی که نظرش مخالف ما است قائل به این نشده که خمس، از زمان پیغمبر بخواهد تعطیل باشد.
«وإن حملت على زمان الحضور خاصة فهو لم يقل به أحد حتى الخصم»
حتی اگر این روایت را بر زمان حضور حمل بکنیم، بگوییم زمان حضور خمس حلال بوده باز هم این را کسی نگفته.
«بل ظاهرهم الاتفاق على عدم سقوطه زمن الحضور»
ظاهر این اتفاق است بر اینکه در زمان حضور، اصلاً ساقط نشده، یعنی حضور اهلبیت و زمان معصومین.
«وإن حملت»
این دیگر قطعی است.
«وإن حملت على زمن الغيبة»
اگر بخواهیم بر زمان غیبت حمل بکنیم
«فيلزم خروج موردها فان موردها زمن الحضور وهو غير صحيح»
لازم میآید مورد آن خارج بشود مورد آن هم زمان حضور است؛ یعنی امام باقر در زمان حضور خودشان گفتند ما بگوییم نه در زمان حضورشان قطعاً همه میدانیم واجب است، منظورمان زمان غیبت حضرت ولیعصر است میگوییم آقا این موردی که در روایت گفته مربوط به زمان حضور معصوم بوده شما برای زمان غیبت میبری، این هم قطعاً صحیح نیست و قابل پذیرش نیست.
باز یک دلیل دیگر ایشان میآورد میگوید:
«وثالثا إنها مخالفة لحكم العقل والشرع»
مخالف حکم عقل و شرع است.
«لأنها تدل على أن الامام الذي صدر منه التحليل قد حلل حصة الهاشميين من الخمس»
همان اعتراض و اشکالی که ما داشتیم، اگر قرار باشد بپذیریم دلالت بر این دارد که امام سهم نه خودشان را که سهم همه «سادات هاشمی» و «بنی هاشم» را بخشیده است.
«وحلل ما يملكه الامام المتأخر عنه وهو لا وجه له»
آمده حصهی هاشمیین از خمس را بخشیده و حلال کرده آن چیزی که برای امام بعد از او بوده امام متأخر بوده و این وجهی ندارد. چرا؟
«لعدم تسلط الامام على ذلك»
چون امام، تسلط بر این مال ندارد.
كتاب: النور الساطع في الفقه النافع؛ نويسنده: الشيخ علي كاشف الغطاء (وفات: 1253)، نجف الاشرف: 1381 - 1961 م، ج1، ص414
نمیتواند سهم همه «هاشمی»ها را ببخشد، آن چیزی که مربوط به خودشان است را میبخشند این هم یکی از موارد است. یک مورد دیگر هم آورده من به همین اندازه بسنده میکنم.
مجری:
حالا یک بحثی هم است اگر اجازه بدهید این را بیشتر بسطش بدهیم و تحلیل کنیم، یک کسی که اخباری است و نوع نگاهش به مذهب و به دین خودش از باب اخباریگری است و نو اخباری هم به آن اضافه شده، مرحوم «کاشف الغطاء رحمة الله علیه» یک مجتهد و مرجع تقلید به اصطلاح اصولی میگویند است، اگر اصولی باشد آن کسی که اخباری است چگونه حرف یک اصولی را میتواند قبول کند و ما بخواهیم آن را رد کنیم؟
استاد عباسی:
نکتهی که وجود دارد ما الان داریم به یک مواردی اشاره میکنیم که دارد جمعبندی از روایات را بیان میکند اولاً برای ما نشان میدهد این عالم اصولی، همینطوری روایت ندیده نیامده بگوید چون یکی از اتهامات این است که اینها همینطوری فتوا میدهند بدون اینکه روایت را دیده باشند. روایات را دیده دارد فتوا میدهد.
ثانیاً دارد دلیل میآورد شما اگر میخواهی دلیل بیاوری باید دلائل این را رد بکنید نه اینکه اتهام بزنی اینکه تو اصلاً روایات تحلیل را ندیدی، تو اصلاً به روایات تحلیل توجه نکردی.
مجری:
دلیل اول ایشان همین بود، در دلیل اول آمده فقط از باب روایت و آیات مطرح کرده در دلیل سومش تازه بحث عقل و این چیزها را اضافه کرد. دلیل اولش را شما فرمودید که ایشان تمام روایات گذشته را دیده، نظر علماء را دیده و طبق آن گفته یعنی اگر از باب اخباری گری هم بخواهیم وارد بشویم باز هم ایشان همان اصول و همان مبانی آنها را تحلیل کرده و طبق مبانی آنها دلیل اول را آورده است.
استاد عباسی:
این نحوه برخورد و اتهام زدن که شما روایات را ندیدی صادق نیست. ثانیاً یک چیز جدیدی نیست مطرح شده باشد این معلوم میشود که از همان ابتدا از «شیخ طوسی» تا به امروز اینها با عنایت به همان روایات تحلیل جمعبندی و بررسی کردند موارد آوردند شما اگر دلیل دارید خیلی خب این را رد بکنید، شما تا اینجای کار فقط به ما گفتید یک روایات تحلیل هم است و ما میخواهیم از اینها استفاده کنیم. نیامدید شما جمعبندی بکنید، نیامدید شما جمع بین روایات بکنید بگویید آن روایات به این علت نه این روایات به این علت بله دلائل را باید بیان کنید.
مجری:
در این حکمی که صادر کرده کاملاً در آنجا بحث خود روایات را آورده و گفته نتیجه از روایت این بوده، خلاف آن چیزی که شما دارید ادعا میکنید خیلی فتوای جالب و جامعی بود.
استاد عباسی:
بله، یک نکته دیگری که ایشان اشاره کرده حرف ویژه و خاصی است که نیاز به بحث دارد در دلیل چهارم جمعبندی بر این قضیه میگوید یک سری مرجحاتی در روایات آمده جای که تعارض اخبار ایجاد میشود، مرجحاتی را ما باید ملاحظه بکنیم بعد بگوییم این دسته از اخبار را بپذیریم یا این دسته را بپذیریم چون یک جای دقیقاً گفتند از شما روایت آمد، یک نفر یک مطلبی گفت یک نفر یک مطلب دیگری، دقیقاً ضد هم بود ما کدام را بپذیریم؟
بعد از معصومین روایاتی در باب این تعارض آمده، مثلاً آن روایتی که:
«ما وافَقَ الکتاب»
آن روایتی که با قرآن تطابق دارد اخذ بشود آن روایتی که ظاهر و اصلش با قرآن تطابق ندارد آن روایت کنار گذاشته بشود. این موارد را بیان کردند ایشان اینجا به این قصه اشاره میکند میگوید اولاً در مقام تعارض ما باید آن مرجحات را بیاوریم آن مرجحات را برای زیبای کار نگذاشته بودیم بگوییم ما یک مرجحاتی داریم.
اصلا مرجحات برای همین است که اگر دو دسته از روایات آمد که اینها با همدیگر معارض بودند کدامها را باید انتخاب بکنیم؟ الان وقتش است که ما این کار را انجام بدهیم دو دسته روایت داریم یک دسته روایت، موافق آیه سوره انفال، آیه خمس است. یک دسته مخالف است یکی از ملاکها «ما وافَقَ الکتاب» است میآییم بررسی میکنیم.
دومین «ما وافَقَ» بقیه اخبار؛ یعنی آنی که با روایات، سنت است، سنت پیامبر چه بوده؟ امر به گرفتن خمس داشته، امر به جمع آوری داشته مأمور برای گرفتن خمس میفرستاد امیر المؤمنین و بقیه معصومین حتی زمانی که هیچ حکومتی دستشان نبوده، مثل زمان امام کاظم (علیه السلام) سازمان وکلاء را راه اندازی کردند پس موافق با اخبار هم است.
یک مرجح دیگری که هیچ جوابی نمیتوانند برایش داشته باشند آن هم اینکه در تعارضها برای اینکه متوجه بشویم که کدام حکم واقعی خدا است، حکمی است که ما باید سراغش برویم یکی از مواردش این است آن چیزی که مخالف با عامه باشد یعنی مخالف با اهلسنت باشد اگر دو دسته تعارض داشتیم این به چه علت است؟
مجری:
یعنی تمام راه حلها را رفتیم به هیچ نتیجه نرسیدیم آخرین نتیجه آنجا میشود یک مکتب خلفاء داریم یک مکتب ائمه داریم
استاد عباسی:
اگر قرار باشد که بین این دو تا روایت انتخاب بکنیم احتمال اینکه آن روایتی که موافق با اهلسنت است به خاطر تقیه صادر شده باشد این از باب لجبازی نیست، بینندگان خوب دقت کنند اگر میگوید «ما خالف العامه» نه اینکه نگاه کن سنیها هر کاری میکنند تو خلاف آن را انجام بده سنیها اگر رو به قبله نماز میخوانند ما هم رو به قبله نماز میخوانیم.
نمیخواهیم با سنیها لجبازی کنیم، ولی میدانیم که معصومین (علیهم السلام) یک جاهای در شرایطی که جامعه اهلْسنت در آن زیاد بوده، علمای اهلسنت زیاد بودند.
مجری:
آن سیطره و سلطهی که داشتهاند
استاد عباسی:
اینها از باب تقیه مطلبی که میگفتند گاهی برای حفظ جان شیعیان مطلبی موافق اینها میگفتند تا به زحمت نیفتند و مشکل نشود. یا شرایطی که پیش آمده بر طرف بشود؛ لذا گفتند «ما خالف العامة» یکی از ویژگیها این است که نگاه کنید اگر یک چیزی مخالف عامه بود آن مورد قبول است.
عامه به اصطلاح دقیقا در این مورد میگویند این خمس را نباید بگیرید، یک چیز دیگر درست کردند و یک چیز دیگر دارند؛ ولی این خمسی که از اموال به معنای شیعه است گفتیم یک مواردش بله مثل گنج و فلان و اینها که هیچی مشترک است؛ اما این موردی که الان نو اخباریها هم در آن خیلی حرف دارند و دارند رد میکنند و مردم عادی هم مبتلابه هستند مثلا در کل جمعیت ایران شما پنج نفر پیدا نمیکنید که گنج پیدا کرده باشد و بخواهد خمسش را بدهد بگوید حاج آقا چه کار کنم؟ گنج گیر چه کسی میآید که بخواهد پیدا کند؟
چند نفر در ایران معدن دارند یا معدن پیدا میکنند که حکم شرعی آن را بخواهند بدانند؟ عموم مردمی که الان پای گیرنده هستند اینها مردم عادی هستند که یک کسب و کاری دارند یا کارمند هستند و یا کسب و کاری دارند آخر سال هم بالاخره یک مبلغی اضافه ممکن است بیاید میخواهند وظیفهاش را بدانند این خمس مال آنها است.
آنها دقیقا این را میگویند نه؛ یعنی «ما خالف العامة» این است که عامه میگویند این خمس را نباید پرداخت کرد. دقیقا اینجا روایاتی که معارض و مخالف آن است «ما خالف العامة» این یک قاعدهی خیلی مهم است که اخباریها هم این را قبول دارند؛ یعنی اخباریها مرجحات را در روایات خوشبختانه قبول دارند، این دیگر حرف مرحوم «کاشف الغطاء» نیست.
آنها هم وقتی به تعارض روایت میرسند باید این کار را انجام بدهند؛ لذا اینجا دقیقا مطابق با آن است بعد ایشان میگوید:
«فتعين الأخذ بأدلة القول الأول»
پس اینجا تعیین پیدا میکند که ما مورد اول را بررسی کنیم.
كتاب: النور الساطع في الفقه النافع؛ نويسنده: الشيخ علي كاشف الغطاء (وفات: 1253)، نجف الاشرف: 1381 - 1961 م، ج1، ص415
مجری:
خیلی ممنون یک میان برنامه ببینیم و برگردیم خدمت شما باشیم
(میان برنامه)
مجری:
السَّلَامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَى أَوْلَادِ الْحُسَيْن وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِين؛ بینندگان محترم همچنان با برنامه عصر ایمان در خدمت شما هستیم، ان شاء الله در فرصت باقی مانده همچنان با آقای استاد عباسی در خصوص تحلیل خمس و نقد و بررسی نظریه این نو اخباریها و نو اندیشان که یک همچنین ادعای را کردهاند گفتگو خواهیم میکنیم حاج آقای عباسی خسته نباشید.
استاد عباسی:
سلامت باشید متشکر
مجری:
در بحث علمای شیعه شما تا حالا به یک نمونه از متقدمین و یک نمونه از متأخرین اشارهای داشتید از لابلای صحبتهای اینها مشخص شد که با توجه به بحث خود آیات قرآن و روایات ما هیچ نمونهی؛ یعنی نمیتوانیم راحت بگوییم خمس تحلیل شده یک همچنین بحثی اصلا قابل قبول نبود. در این خصوص اگر باز نظر علمای دیگری هم داریم بفرمایید که استفاده کنیم.
استاد عباسی:
شخصیت دیگری که میخواستم به آن اشاره داشته باشم، از بزرگان شیعه و به نوعی در یک دورهی ریاست حوزه «نجف» را داشته و کتاب ایشان کتاب بسیار معروف در بین شیعه است آن شخصیت مرحوم «محمد حسن نجفی- صاحب جواهر» یعنی معروف به صاحب جواهر است.
ایشان متوفای 1266 هجری است؛ یعنی در نیمه دوم قرن سیزده هجری قمری بودند و کتابشان، کتاب «جواهر» از کتابهای است که به شدت مورد استفاده و مراجعه است. ایشان مفصل در کتابشان در این موضوع بحث کردهاند. اگر کسی میخواهد مراجعه کند «جواهر الکلام» جلد 16 صفحه 164. من عبارت کوتاه را از ایشان میخوانم
مجری:
این نکته را هم شما اشاره داشتید، بینندگان این را توجه کنند شخصیتهای که شما دارید اشاره میکنید هرکدام در دوره خودشان در یک شرایط خاصی بوده و فتاوای اینها اینطوری نیست که بگوییم همانطور که شما فرمودید روی هوا بوده و بدون اینکه بخواهند ملاحظاتی را داشته باشند.
در نمونههای متعدد و در زمانهای متعدد این فتاوا صادر شده و با آن شرایط خاص آن زمان و هرکدام نقش خودشان را داشتهاند.
استاد عباسی:
اینها هرکدام هم از شخصیتهای بودند که دارای فضل بودند، البته همه علمای شیعه الحمدلله اهل علم و فضیلت هستند اما واقعا این شخصیتها دارای علم و فضیلت ویژه بودند. ایشان بعد از نقل اخبار هردو دسته در کتاب «جواهر» که باز هم احاطه علمی را نشان میدهد و هم اهتمام به اینکه چیزی از قلم نیفتد؛ یعنی این یک طرفه به قاضی رفتنی که گاهی اقایان تصور میکنند که بله اینها برای خودشان یک روایتی دیدند و همان را آمدند منشأ فتوا قرار دادند نیست.
مجری:
البته نظر علما را آنجا ردیف کرده در هر بحثی همه را آورده اینکه چه گفته و چه کرده را بیان کرده این خیلی نکته مهمی است.
استاد عباسی:
بله در هر بحثی همه روایات را اوردند. ایشان آورده و جمع بندیشان در یک جمله این است:
«لا ريب في مرجوحية أخبار التحليل بالنسبة إلى ما دل على عدمه من وجوه»
جواهر الكلام في شرح شرائع الاسلام؛ المؤلف: النجفي، الشيخ محمد حسن (المتوفى1266هـ)، تحقيق وتعليق وتصحيح: محمود القوچاني، ناشر: دار الكتب الاسلامية تهران، الطبعة: السادسة، 1363ش. ج16، ص164
ایشان وجوه متعدد را آورده من دیگر ورود به جزئیاتش نمیکنم چون فرصتمان نمیرسد میخواهیم یکی دیگر از علما را هم عرض کنیم. اما ایشان میگوید هیچ شکی نیست با بررسی که ایشان انجام داده به عنوان یکی از اعاظم فقه شیعه که به هرحال ما من فقه الا اینکه مراجعهی به جواهر میکند و صاحب جواهر اصلا به اسم خودش صدا زده نمیشود به عنوان صاحب جواهر؛ یعنی آنقدر کتاب با عظمت است که صاحب آن با این کتاب شناخته و معرفی میشود.
ببینید اخباری که دلالت بر تحلیل سهم امام و بحث خمس میکند، نسبت به آن اخبار مرجوه است، مرجوه است یعنی اینکه قابل عنایت و توجه نیست و قابلیت فتوا دادن را ندارد و آنها برتری دارند چون وزن روایت را دیدید آنجای که میگفتند بله ما بخشیدیم و عبارتی این مدلی و خیلی ساده و آنجای که بحث تحریم و بحث وجوب خمس مطرح میشود و تحریم این حلیت خمس میبینید که بحث عذاب الهی و بحث قیامت و بحث تشدید که امام ناراحت میشود که چرا ما را از حقمان محروم میکنید.
وزن اخبار هم کما یعنی از نظر تعداد و هم کیفا از نظر نوع بیان و نوع محتوای درواقع روایت باهمدیگر اصلا کفهها نزدیک به هم نیست که کسی بخواهد، اگر کسی اهل فقه باشد، اهل فهم روایات باشد بخواهد در این تردید بکند، عرض کردیم همان یک دانه قصه سازمان وکالت و روایاتی که در آن باب وجود دارد و اصراری که بر گسترش وجود دارد همان یک دانه کفایت میکند بر اینکه بگوییم آقا اصلا این دسته روایات باهمدیگر تطابق ندارد یک روایتی یک جایی یک گوشهی امام به یک نفر گفتند که بر شما حلال کردیم با آن که در مقابلش است به اشد مجازات که در قیامت چه است و ملعون است و بحث لعن و اینها مطرح میشود، بحث دشمنی، بحث بی وفایی و پرداخت نکردن حق امام و غیره مطرح میشود اینها اصلا باهمدیگر سازگاری ندارد و ایشان هم به عنوان یک بزرگ و یک شخصیت عظیم در مسائل فقهی شیعه همین را که:
«لا ريب»
هیچ شکی نیست.
«في مرجوحية أخبار التحليل بالنسبة إلى ما دل على عدمه من وجوه»
به نسبت آن طرف که آنقدر درواقع تفصیل دارد، آنقدر توضیح دارد حالا ما ان شاء الله جلسه آینده وارد میشویم نصابها را میخواهیم مطرح کنیم که سهم سادات، سهم امام جدا مطرح شده اینها از کجا است.
این باز روایت دارد؛ یعنی این هم جزء روایاتی که ویژگیها و شرایط وجوب و موارد وجوب و غیره را مطرح میکند اینها همه بر اساس روایات معصومین (علیهم السلام) است.
مجری:
خود همین تعیین شدن نصابها خودش باز دلیلی بر وجوب و عدم تحلیلش است.
استاد عباسی:
بله قطعا. شخصیت بعدی مرحوم آیت الله العظمی «خویی» است که باز یکی از بزرگان و یکی از شخصیتهای ماندگار معاصر در فقه شیعه هستند که به هرحال زحمات فراوانی کشیدند و حوزه علمیه «نجف» هم شاگردانی که تربیت کردند که بسیاری از مراجع پس از ایشان از شاگردان مرحوم آیت الله العظمی «خویی» بودند هم آثاری که به هرحال تألیف کردند و کاری که در فقه کردند، کاری که در رجال انجام دادند به عنوان «معجم رجال حدیث» و... واقعا یک شخصیت ویژه میتوانیم از ایشان یاد بکنیم.
ایشان در کتاب خودشان بعد از نقل روایات تحلیل خمس در کتاب «المستند فی شرح عروة الوثقی» در بحث خمسشان صفحه 343 در «کتاب الخمس المستند فی شرح عروة الوثقی» بعد از نقل روایت حلال شدن سهم امام و خمس میفرماید:
«وهذه الروايات مضافاً إلى معارضتها بما ستعرف من الطائفتين»
علاوه بر اینکه بیان شد و دیگران هم بیان کردند، ایشان هم بیان کردند که معارض با آن طایفهی از روایات است که وجوب خمس را بیان میکند و تشدید در خمس را بیان میکند.
«غير قابلة للتصديق في نفسها ولا يمكن التعويل عليها»
بنفسه و ذاتا قابل تصدیق نیستند، نمیشود به آن اعتماد کرد و آنها را پذیرفت. چرا؟ به دو دلیل، اولین دلیل چه است؟
«من أجل منافاتها لتشريع الخمس الذي هو لسدّ حاجات السادة والفقراء من آل محمّد (صلَّى الله عليه وآله)»
اولا به خاطر منافاتش با اصل تشریع خمس است.
اصلا چرا خمس تشریع شد که حالا به این راحتی برداشته بشود؟ خمس تشریع شد برای اینکه حاجات سادات نیازمند بر آورده بشود، خمس تشریع شد برای اینکه خدای متعال، پیامبر و امام حقی داشته باشند تبلیغ دین حقی داشته باشد که دین رونق پیدا کند.
امام معصوم نیازهایش را عرض کردیم که یک جاهایی حتی پولی به صورت عادی و طبیعی نباید پرداخت کرد و پرداختش درست نیست امام باید پرداخت کند به خاطر جایگاه امام و به خاطر اینکه مشکلاتی به اصطلاح در زندگی امام وجود نیاید. آن چیزی که موجب که تشریع خمس بود، اگر بخواهد خمس حلال بشود منافات پیدا میکند.
مجری:
همه موجباتش از بین برود یعنی ما هیچ سید فقیری نداشته باشیم، دین دیگر نیاز به تبلیغ نداشته باشد، این اصلا امکان ندارد.
استاد عباسی:
احسنت. بعد دارد:
«إذ لو لم يجب دفع الخمس على الشيعة»
زیرا اگر دفع خمس بر شیعیان واجب نباشد
«والمفروض»
و فرض هم است که:
«امتناع أهل السنّة وإنكارهم لهذا الحقّ»
سنیها که نمیدهند، اصلا قبول ندارند به شیعه هم بگوییم حلال است شما پرداخت نکنید.
«فمن أين يعيش فقراء السادة؟!»
فقرای سادات از کجا زندگی کنند؟
«والمفروض حرمة الزكاة عليهم»
ما اینها را از یک حق دیگر محروم کردیم، گفتیم زکات نباید بگیرید؛ پس کلا محروم میشوند.
«فلا يمكن الأخذ بإطلاق هذه النصوص جزماً»
پس قطعا نمیتوانیم ما به اطلاق این روایات اخذ کنیم
«وثانياً»
دومین دلیل
«أنّها معارضة بالروايات الكثيرة الآمرة بدفع الخمس في الموارد المتفرّقة»
معارضه این روایات با روایات فراوانی که دستور به پرداخت خمس در موارد متفرقه میدهد.
«والأجناس المتعدّدة كقوله (عليه السلام): (خذ من أموال الناصب ما شئت وادفع إلينا خمسه)»
از اموال ناصبی شما تصرف کنید اشکالی ندارد و خمس را پرداخت کنید.
«أو: (من أخذ ركازاً فعليه الخمس)»
اگر کسی گنج گیرش آمد خمس پرداخت کند.
«وما ورد في أرباح التجارات من صحيحة علي بن مهزيار الطويلة وغيرها»
كتاب: كتاب الخمس، الأول؛ نويسنده: السيد الخوئي (وفات : 1413)، چاپخانه: العلمية – قم: 1364 ش، 343
آن روایاتی که در ارباح تجارات -یعنی سود تجارت و اینها- که صحیحه «علی ابن مهزیار» است خیلی طولانی و غیر آن آمده است. این در کتاب «المستند فی شرح عروة الوثقی» صفحه 343 از حضرت آیت الله العظمی «خوئی» است.
مجری:
«صحیحه علی ابن مهزیار» را شما در همین برنامه بحث را زیبا و کامل بررسی کردید
استاد عباسی:
بله روایت را آوردیم که حضرت امر کردند.
مجری:
خیلی متشکریم جناب استاد عباسی وقتمان محدود است مقداری که در خدمت شما و بینندگان عزیز بودیم دوست داشتیم بیشتر در خدمت شما باشیم و بیشتر استفاده کنیم ولی وقت اجازه نمیدهد.
استاد عباسی:
ان شاء الله حالا بحثهای مربوط به خمس از باب اینکه چه کسی باید این را اخذ کند؟ در زمان حضور امام که امام است، در زمان غیبت چه کسی متولی این است دلایلش را و بعد مسئله نوع تقسیم بندی که آقا این تقسیم بندی از کجاست. چون من دیدم اگر شد شاید کلیپش را هم پخش کردیم؛ ولی این را دیدم که این آقایان آمدند مثلا میگویند که بله 20 درصدش را شما به فلانی بده و 40 درصدش را بده به فلان!!
مجری:
آخر روی چه حسابی؟
استاد عباسی:
دارد برای خودش موارد خرج را مطرح میکند. برو بده به این فقرا و برو بده به آن افراد، این نشدنی است اگر یک امر عبادی است، اگر یک امر الهی است مورد مصرفش باید همان موردی باشد که معصوم و غیره گفتهاند. یک سوالاتی هم است که آقایان در ذیل این من دیدم منتها اجمالا، کامل فرصت نشد و ما کامل احصاء میکنیم ذیل پستهای که از ما در باب خمس در صفحه انیستاگرام شبکه و اینها پخش میشود یک سوالات و ابهاماتی دیدم البته جزئی بود ولی ان شاء الله مفصل ما بررسی میکنیم اگر بزرگواران بازهم سوالاتی داشتند علاوه بر سامانه پیامکی و غیره همان ذیل پستها هم میتوانند داشته باشند و ما مطرح میکنیم حالا عزیزان هم اگر مراجعه بکنند کسانی که همه بحثهای گذشته را ندیدن کلیپهای که با این کلید واژه خمس از برنامه عصر ایمان در صفحات مجازی منتشر شده خوب است برای اینکه جریان کلیت بحث ما از جلسات گذشته قرار بگیرند.
مجری:
خیلی متشکرم. ان شاء الله که بتوانیم در جلسه بعد در خدمت شما باشیم و این مباحث را پی بگیریم. از شما عزیزان بیننده تشکر میکنم که این برنامه ان شاء الله مورد توجه شما قرار گرفته باشد از همه شما التماس دعا داریم و تا دیدار دیگر همه را به خدای منان میسپاریم اللهم عجل لولیک الفرج.