سایر قسمت ها
حبل المتین آیت الله حسینی قزوینی

قسمت هشتاد و هشتم برنامه حبل المتین با کارشناسی آیت الله سیدمحمد حسینی قزوینی


دیگر قسمت ها

 بسم الله الرحمن الرحیم

14/06/1400

موضوع: حدیث «افتراق امت» اعلان خطری بزرگ از سوی پیامبر (صلی الله علیه و آله)

برنامه حبل المتین

فهرست مطالب این سخنرانی:

فریادی از حضرت زهرا (سلام الله علیها) که مورد توجه قرار نگرفت!!

در اصول اعتقادی، تقلید ممنوع! باید فکر و تحقیق کرد!

آیا علما و اندیشمندان اهل سنت این فتاوای خطرناک را قبول دارند!؟

حدیث «افتراق امت» اعلان خطری بزرگ از سوی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)

به تصریح علمای اهل سنت «حدیث افتراق امت» هم صحیح است، هم متواتر!

تماس بینندگان برنامه

لطفا عزیزان اهل سنت به این سؤالات پاسخ بدهند!

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

ابتدای کربلا مدینه نیست

ابتدای کربلا غدیر بود

ابرهای خون فشان نینوا

اشک‌های حضرت امیر بود

بعد از آن فتوت همیشه سبز

برکت از حجاز و از عراق رفت

هرچه دانه کاشتند سنگ شد

پشت هر بهار صد کویر بود

بعد مکه و مدینه دام شد

کوفه صرف عیش و نوش شام شد

آفتاب سربلند سایه سوز

در حصار نیزه‌ها اسیر بود

الأمان ز شام الأمان ز شام

الأمان ز درد و غربت امام

شام بی مروت غریب کش

کاش کوفه بهانه گیر بود

کربلا به اصل خود رسیدن است

هرچه می‌دوم به خود نمی‌رسم

چشم تا به هم زدم چه دور شد

تا به خویش آمدم چه دیر بود

السلام علیکم یا أهل بیت النبوة

بینندگان ارجمند سلام علیکم، ان شاءالله هرجای عالم که هستید زیر سایه روشن حضرات معصومین در کمال صحت و سلامت باشید.

با افتخار با برنامه «حبل المتین» از «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» در خدمت شما هستیم.

مفتخرم که در خدمت استاد ارجمند حضرت آیت الله حسینی قزوینی باشم و بعد از یک هفته که از ما سلب توفیق شد، در خدمتشان باشیم و با این برنامه در خدمت معارف اهلبیت (علیهم السلام) باشیم. سلام علیکم، خیلی خوشحالیم که در خدمت شما هستیم، بفرمایید:

آیت الله حسینی قزوینی:

السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا حجة الله و دلیل إرادته

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ بنده هم خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی خالصانه‌ترین سلامم را تقدیم می‌کنم و موفقیت بیش از پیش برای همه گرامیان از خداوند منّان خواهانم.

فریادی از حضرت زهرا (سلام الله علیها) که مورد توجه قرار نگرفت!!

ما طبق روال همیشگی، برنامه را با یادی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) آغاز می‌کنیم، باشد که دین و دنیا و آخرتمان را بیمه حضرت فاطمه زهرا کرده باشیم تا گوشه چشمی هم به ما و شما گرامیان داشته باشند.

حضرت صدیقه طاهره اولین شهیده راه ولایت است. حضرت با تمام توان و قدرت از ولایت دفاع کرد. عزیزم بحث غدیر را مطرح کردند. حضرت فاطمه زهرا در همان خطبه غراء فرمود:

«أَنَسِیتُمْ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ یوْمَ غَدِیرِ خَمٍّ مَنْ کنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ»

نزهة الحفاظ، المؤلف: محمد بن عمر بن أحمد بن عمر بن محمد الأصبهانی المدینی، أبو موسی (المتوفی: 581 هـ)، المحقق: عبد الرضی محمد عبد المحسن، الناشر: مؤسسة الکتب الثقافیة – بیروت، الطبعة: الأولی، 1406، ص 101، باب کتاب النِّسَاء

«مرحوم شیخ صدوق» در کتاب «خصال» صفحه 173 می‌فرماید که حضرت فاطمه زهرا فرمودند:

«وَ هَلْ تَرَک أَبِی یوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ لِأَحَدٍ عُذْرا»

آیا پدرم روز غدیر خم برای کسی عذری باقی گذاشت؟

الخصال، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 173، ح 228

متأسفانه کسی به سخنان حضرت زهرای مرضیه ارجی ننهاد و به فریاد او لبیک نگفت، جز با ظلم و ستم.

طرفدار علی بودم که بین آن همه دشمن

نشد جز شعله آتش در آنجا کس طرفدارم

گهی در خانه گه بین در و دیوار و گه کوچه

خدا داند چه آمد بر سرم کشتند صد بارم

دلم بهر علی می‌سوخت چون قنفذ مرا می‌زد

نگاه غربت او بیشتر می‌داد آزارم

نگفتم راز خود با هیچکس اما خدا داند

نمی‌آید بهم از درد یک شب چشم بیمارم

صلی الله علیک یا مولاتنا یا فاطمة الزهراء اشفعی لنا عندالله

مجری:

ممنونم، قبول باشد ذکر توسل‌ها و عزاداری‌ها و عرض ارادت‌ها. الحمدلله توفیق داشتیم که با نام نورانی حضرت صدیقه طاهره برنامه را روشن‌تر کنیم.

جلسه قبل که خدمت شما بودیم، بحث بسیار مهمی مطرح شد. طبق آیه قرآن تبعیت از قول احسن و مذمت تقلید در اصول عقاید و مسائل اعتقادی بیان شد.

به دلیل اینکه یکی دو جلسه هم نشد در خدمت شما باشیم، لطف بفرمایید خلاصه‌ای از بحث را بفرمایید تا هم تذکر دوباره‌ای باشد برای عزیزانی که شنیدند و هم برای کسانی که نشنیدند قطعاً تازگی خواهد داشت.

در اصول اعتقادی، تقلید ممنوع! باید فکر و تحقیق کرد!

آیت الله حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی

همانطور که اشاره کردید، خداوند عالم در سوره مبارکه زمر آیه 17 و 18 به صراحت دستور می‌دهد که باید اعتقادات، استدلالی باشد نه تقلیدی و می‌فرماید:

(فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَه)

بنا بر این بندگان مرا بشارت ده، کسانی که سخنان را می‌شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می‌کنند.

خداوند عالم در ادامه می‌فرماید: کسانی که واقعاً بعد از بررسی و تحقیق بهترین دین و بهترین مذهب و بهترین گفتار را انتخاب می‌کنند،

(أُولئِک الَّذِینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِک هُمْ أُولُوا الْأَلْباب)

آن‌ها کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند.

سوره زمر (39): آیات 17 و 18

عرض کردیم «راغب اصفهانی» یکی از علمای بزرگ اهل سنت در تفسیر این آیه می‌نویسد:

«أی الأبعد عن الشبهة»

یعنی گفتاری که از شبهه به دور است.

المفردات في غريب القرآن؛ المؤلف: أبو القاسم الحسين بن محمد المعروف بالراغب الأصفهانى (المتوفى: 502 هـ)، المحقق: محمد سيد كيلاني، الناشر: دار المعرفة، لبنان، ص 119، باب حسن

طبق گفتار ایشان اگر مذهبی را انتخاب می‌کنید، مذهبی باشد که از شبهات به دور باشد. همچنین اگر کسی شبهه‌ای مطرح کرد توانایی پاسخ به آن شبهه را هم داشته باشد.

«فخر رازی» در کتاب «تفسیر» خود جلد 26 صفحه 261 می‌نویسد: مراد از این آیه این است که ما در میان مذاهب و ادیان، صحیح‌ترین راه را انتخاب کنیم و با دلیل قاطع بر صحت آن برسیم و مذهبی که مخالف با برهان و عقل هست را کنار بگذاریم.

ایشان در ادامه می‌نویسد: یکی از بهترین راه‌های انتخاب این است که ما مذاهب را با ضد خودش مقایسه کنیم و ببینیم این مذهب در مقایسه با آن مذهب چه مزایایی دارد.

همچنین «ابن تیمیه حرانی» می‌نویسد: اگر برای کسی با دلیل ثابت شد که یک گفتار و مذهب حق است، باید به آن قول و مذهب منتقل شود.

«بِخِلَافِ إصْرَارِهِ عَلَی قَوْلٍ لَا حُجَّةَ مَعَهُ عَلَیهِ وَتَرْک الْقَوْلِ الَّذِی وَضَحَتْ حُجَّتُهُ»

بخلاف اینکه اصرار کند بر مذهبی که دلیل قاطع بر صحت او ندارد و خود را بازیچه عادت و هوای نفس خود نکند.

الفتاوى الكبرى؛ المؤلف: تقي الدين أبو العباس أحمد بن عبد الحليم بن عبد السلام بن عبد الله بن أبي القاسم بن محمد ابن تيمية الحراني الحنبلي الدمشقي (المتوفى: 728هـ)، الناشر: دار الكتب العلمية، الطبعة: الأولى، 1408هـ - 1987م؛ ج 5، ص 125، مَسْأَلَةٌ فِي رَجُلٍ تَفَقَّهَ فِي مَذْهَبٍ مِنْ الْمَذَاهِبِ الْأَرْبَعَةِ

همچنین «شیخ حوالی» یکی از علمای بزرگ وهابیت ذیل این آیه می‌نویسد:

«کل الخیر أن یبحث الإنسان عن الحق ویعتقده ویدعو إلیه وإن خالفته الدنیا کل‌ها»

تمام خیر و صلاح در این است که انسان از حق جستجو کند و به آن معتقد باشد و دیگران را هم به او دعوت کند، گرچه تمام دنیا با او مخالفت کنند.

«وأن یجتنب الضلال ویدعو إلی نبذه ولو داهنه أصحابه کلهم»

و مذهب باطل را رها کند، گرچه تمام دوستان او وی را به حماقت متهم کنند.

مجلة الجامعة الإسلامیة بالمدینة النبویة، المؤلف: الجامعة الإسلامیة بالمدینة النبویة، الناشر: موقع الجامعة علی الإنترنت، أعده للشاملة: أسامة بن الزهراء، ج 30، ص 449، ح 2

قرآن کریم هم در آیات مختلف از تقلید از آباء نهی کرده است و می‌فرماید:

(وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَینا عَلَیهِ آباءَنا)

و هنگامی که به آنها گفته شود از آنچه خدا نازل کرده است پیروی کنید، می‌گویند: بلکه ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم پیروی می‌نمائیم.

سوره بقره (2): آیه 170

آیا علما و اندیشمندان اهل سنت این فتاوای خطرناک را قبول دارند!؟

جالب اینجاست که «ابن تیمیه حرانی» به طور کلی با تقلید در عقاید و احکام مخالفت تندی دارد و می‌نویسد:

«وَلَا یجِبُ عَلَی أَحَدٍ مِن المُسْلِمِینَ الْتِزَامُ مَذْهَبِ شَخْصٍ مُعَینٍ غَیرِ الرَّسُولِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ فِی کلِّ مَا یوجِبُهُ»

بر احدی از مسلمانان واجب نیست که از شخص معینی از علماء تقلید کند و بر مذهب خاصی غیر از رسول اکرم توجه کند.

«وَیخْبِرُ بِهِ بَلْ کلُّ أَحَدٍ مِن النَّاسِ یؤْخَذُ مِنْ قَوْلِهِ وَیتْرَک إلَّا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ»

آنچه برای ما ملاک است سخن پیغمبر اکرم است، نه سخنان علما و مراجع و بزرگان ما.

الفتاوى الكبرى؛ المؤلف: تقي الدين أبو العباس أحمد بن عبد الحليم بن عبد السلام بن عبد الله بن أبي القاسم بن محمد ابن تيمية الحراني الحنبلي الدمشقي (المتوفى: 728هـ)، الناشر: دار الكتب العلمية، الطبعة: الأولى، 1408هـ - 1987م؛ ج1، ص 207

جالب اینجاست که در جای دیگر، تعبیر تندی نسبت به دیگر مذاهب آمده است. «ابن تیمیه» می‌نویسد:

«کمَنْ یتَعَصَّبُ لِمَالِک أَوْ الشَّافِعِی أَوْ أَحْمَد أَوْ أَبِی حَنِیفَةَ وَیرَی أَنَّ قَوْلَ هَذَا الْمُعَینِ هُوَ الصَّوَابُ الَّذِی ینْبَغِی اتِّبَاعُهُ دُونَ قَوْلِ الْإِمَامِ الَّذِی خَالَفَهُ»

هرکسی نسبت به امام مالک یا شافعی یا احمد یا ابوحنیفه تعصب بورزد و بگوید قول آنها برای من حجت است و قول دیگران را قبول ندارم.

«فَمَنْ فَعَلَ هَذَا کانَ جَاهِلاً ضَالّاً؛ بَلْ قَدْ یکونُ کافِراً»

اگر شخصی چنین کاری کند نادان و گمراه است بلکه چه بسا کافر می‌شود.

«فَإِنَّهُ مَتَی اعْتَقَدَ أَنَّهُ یجِبُ عَلَی النَّاسِ اتِّبَاعُ وَاحِدٍ بِعَینِهِ مِن هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّةِ دُونَ الْإِمَامِ الْآخَرِ فَإِنَّهُ یجِبُ أَنْ یسْتَتَابَ»

سپس می‌نویسد:

«فَإِنْ تَابَ وَإِلَّا قُتِلَ»

واجب است توبه کند والا باید کشته شود.

الفتاوى الكبرى؛ المؤلف: تقي الدين أبو العباس أحمد بن عبد الحليم بن عبد السلام بن عبد الله بن أبي القاسم بن محمد ابن تيمية الحراني الحنبلي الدمشقي (المتوفى: 728هـ)، الناشر: دار الكتب العلمية، الطبعة: الأولى، 1408هـ - 1987م؛ ج2، ص 105

این واقعاً فتوای خطرناکی است. حال بعضی از علمای اهل سنت از «ابن تیمیه» تجلیل می‌کنند و اسم او را می‌برند، دقت کنند که او اصلاً همه مذاهب را کافر می‌داند!!

اگر یک نفر حنفی است به این معناست که قول «ابوحنیفه» را قبول دارد و به او عمل می‌کند، نه قول «شافعی» و «احمد» و «مالک». اگر کسی شافعی است به این معناست که قول «امام شافعی» را قبول می‌کند و به او عمل می‌کند.

حال ایشان می‌گوید که اگر کسی یکی از ائمه را قبول داشته باشد و بگوید دیگری را قبول ندارم، چه بسا کافر و واجب القتل است.

نکته پایانی ما خیلی عجیب است. آقای «عزالدین عبدالعزیز» یکی از علمای بزرگ اهل سنت و مشهور به سلطان العلماء کتابی به نام «قواعد الأحکام فی مصالح الأنام» دارند.

ایشان در این کتاب جمله عجیبی دارد که ما در جلسه گذشته نتوانستیم عبارت ایشان را بیاوریم. البته بزرگان دیگر هم این عبارت را آورده‌اند. در این کتاب جلد دوم صفحه 159 عبارتی آمده است که واقعاً عجیب و خطرناک است. ایشان می‌نویسد:

«وَمِنْ الْعَجَبِ الْعَجِیبِ أَنَّ الْفُقَهَاءَ الْمُقَلِّدِینَ یقِفُ أَحَدُهُمْ عَلَی ضَعْفِ مَأْخَذِ إمَامِهِ بِحَیثُ لَا یجِدُ لِضَعْفِهِ مَدْفَعًا وَمَعَ هَذَا یقَلِّدُهُ فِیهِ، وَیتْرُک مِنْ الْکتَابِ وَالسُّنَّةِ وَالْأَقْیسَةِ الصَّحِیحَةِ لِمَذْهَبِهِ»

از تعجب‌ترین شگفتی‌ها این است اگر آن دسته از فقهای ما که تقلید می‌کنند فتوایی از امامشان می‌بینند و آن را با قرآن و سنت و قیاس صحیح برخاسته از عقل مقایسه می‌کنند و می‌بینند سازش ندارد.

«جُمُودًا عَلَی تَقْلِیدِ إمَامِهِ بَلْ یتَحَلَّلُ لِدَفْعِ ظَوَاهِرِ الْکتَابِ وَالسُّنَّةِ»

سپس کتاب و سنت را کنار می‌گذارند و قول امامشان را که مخالف کتاب و سنت است انتخاب می‌کنند.

«وَیتَأَوَّلُهُمَا بِالتَّأْوِیلَاتِ الْبَعِیدَةِ الْبَاطِلَةِ نِضَالًا عَنْ مُقَلِّدِهِ»

و آیات قرآن و سنت پیغمبر اکرم را با تأویلات دور و باطل توجیه می‌کنند.

قواعد الأحکام فی مصالح الأنام، المؤلف: أبو محمد عز الدین عبد العزیز بن عبد السلام بن أبی القاسم بن الحسن السلمی الدمشقی، الملقب بسلطان العلماء (المتوفی: 660 هـ)، راجعه وعلق علیه: طه عبد الرؤوف سعد، الناشر: مکتبة الکلی‌ات الأزهریة – القاهرة،) ؛1414 هـ - 1991 م، ج 2، ص 159

خیلی عجیب است! آش به قدری شور شده است که صدای آشپز هم درآمده است. «امام محمد ابوزهره» در کتاب «الحدیث و المحدثون» صفحه 33 بسیار با آب و تاب قضیه را نقل می‌کند و می‌نویسد:

«وقد عاب علیهم صنیعهم هذا کثیر من العلماء، منهم العز بن عبد السلام؛ حیث قال: "ومن العجب العجیب أن الفقهاء المقلدین یقف أحدهم علی ضعف مأخذ إمامه؛ بحیث لا یجد لضعفه مدفعا، وهو مع ذلک یقلده فیه، ویترک من شهد الکتاب والسنة والأقیسة الصحیحة لمذهبهم جمودا علی تقلید إمامه، بل یتحیل لدفع ظواهر الکتاب والسنة، ویتأولها بالتأویلات البعیدة الباطلة؛ نضالا عن مقلَّده"»

الحدیث والمحدثون، المؤلف: محمد محمد أبو زهو رحمه الله، الناشر: دار الفکر العربی، الطبعة: القاهرة فی 2 من جمادی الثانیة 1378 هـ، ص 33، ح 4

همچنین در کتاب «الإنصاف» اثر «ولی الله دهلوی» همین تعبیر از قول «سلطان العلماء» نقل شده است.

اگر واقعاً به این شکل باشد، خیلی مصیبت است. در بحثی که در بحث فقه مقارن در رابطه با وضو داشتیم، تعبیری از صاحب کتاب «المنار» نقل کردیم.

ایشان می‌نویسد: قرآن کریم و سنت می‌فرماید که در وضو باید مسح کرد، اما بزرگان ما به تبع از فقها و علما و ائمه خود می گویند که نباید مسح کرد بلکه باید پاها را شست.

این واقعاً جای تعجب و تأسف هست. این بحث‌هایی بود که ما در گذشته داشتیم و در پایان هم اشاره کردیم بعضی از بزرگان بعد از اینکه تحقیق می‌کنند و می‌بینند یک مذهب ویژگی‌های خوبی دارد، از مذهب قبلی به مذهب جدید منتقل می‌شوند.

در مقابل بعضی افراد هم هستند که مذاهب مختلفی را تجربه می‌کنند و سپس به مذهب قبل خود برمی گردند. آن‌ها به مذاهب مختلف تغییر پیدا می‌کنند تا در نهایت به مذهبی که مایه آرامششان هست برسند.

ما این را هم عرض کنیم که رسول اکرم فرمود: تنها مذهب و تنها دین و تنها تفکر در خانه اهلبیت (علیهم السلام) هست و بس. هرکسی غیر از در خانه اهلبیت بخواهد مذهب و دین و اسلام صحیح را جستجو کند، تلاش او بی فایده است.

مجری:

بسیار خوب، خیلی ممنونم. سیر کلی بحث را گفتید و مرور کردیم و بسیار هم استفاده کردیم.

خاطرم هست راجع به کلام پایانی شما در خصوص صحبت رسول اکرم بحث حدیث افتراق به هفتاد و سه ملت مطرح شد و قوم ناجیه هم مطرح شد. آیا اهل سنت هم حدیث افتراق را نقل کردند یا خیر؟! با چه تعبیری نقل کردند؟!

حدیث «افتراق امت» اعلان خطری بزرگ از سوی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)

آیت الله حسینی قزوینی:

سؤال خوبی است. ما قبل از اینکه برای مذهب خودمان استدلال کنیم، باید به این مسئله دقت کنیم.

به عنوان مثال کسی می‌خواهد برای مذهب اهل سنت استدلال کند، کسی می‌خواهد برای وهابیت استدلال کند یا شیعه می‌خواهد برای مذهب خود استدلال کند.

هر فرد قبل از اینکه وارد مباحث علمی شود، باید چند موضوع را بررسی کند. یکی از این موضوعات بحثی بود که جلسه گذشته داشتیم. انتخاب احسن، تحقیق از مذهب صحیح، تحقیق از اسلام راستین نه اسلامی که افواه دیگران است.

شخص امروز یک فتوا صادر می‌کند و فردا از فتوای خود برمی گردد و فتوای دیگری مطرح می‌کند.

به عنوان مثال یکی از این افراد «امام شافعی» است. ایشان بعد از اینکه به مصر رفت، بسیاری از فتاوی قبلی ایشان تغییر پیدا کرد.

عزیزان شافعی مذهب می‌دانند و اصلاً در کتب فقهی شافعی‌ها مصطلحی است که این نظریه سابق «امام شافعی» بود و این نظریه لاحق «امام شافعی» است. این بحث در مسائل فقهی بحث بسیار مفصلی است.

یکی از اینها این است که ما باید از مذهب تحقیق و بررسی کنیم و مذهب را به نحو احسن انتخاب کنیم.

نکته بعدی که حضرتعالی به آن اشاره کردید، این است که حدیث افتراق امت یک اعلان خطر بزرگی از رسول اکرم است.

حضرت فرمود: همانگونه که امت حضرت موسی بعد از او دسته دسته شدند و امت حضرت عیسی بعد از او متفرق شدند و با همدیگر به اختلاف برخوردند، قسم به خدایی که جانم در قبضه قدرت اوست امت من هم به هفتاد و سه فرقه متفرق می‌شوند.

رسول اکرم در ادامه فرمودند: تنها یک فرقه اهل نجات است و هفتاد و دو فرقه اهل هلاکت و آتش جهنم است.

در اینجا من از بینندگان عزیز تقاضا دارم که بیاییم چند بحث را به صورت دوستانه و علمی کنکاش و بررسی و تحقیق کنیم و این روایات را با سندهای صحیح مطرح کنیم.

در شبکه‌های وهابی ادعا می‌کنند که علمای شیعه روایاتی که ما باید آنها را به زباله دان بیندازیم را جمع می‌کنند و می‌آورند.

آقایان وهابی حتی در خصوص روایات متواتر می گویند که متواتر صحیح داریم و متواتر ضعیف داریم. معلوم می‌شود آقایان اصلاً از بدیهیات علم رجال و درایه بی خبر هستند.

مسئله اول این است که آیا اصلاً این روایت افتراق از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) صادر شده است یا خیر!؟

مسئله دوم این است که اگر این روایت صادر شده است که امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند. تنها یک فرقه اهل نجات هستند و هفتاد و دو فرقه اهل هلاکت هستند، آیا حضرت برای فرقه ناجیه و فرقه هالکه شاخصه‌ای هم معین فرمودند یا خیر؟!

مسئله سوم این است که ما اصلاً کاری به شیعیان نداریم. آیا علمای اهل سنت حاضرند در یک مسئله‌ای اتفاق نظر داشته باشند که بگویند همه اهل سنت به این دلیل جزو فرقه ناجیه هستند؟!

این در حالی است که حنفی‌ها، حنبلی‌ها را تکفیر می‌کنند. حنبلی‌ها، شافعی‌ها را تکفیر می‌کنند. مذاهب اهل سنت همدیگر را تکفیر می‌کنند، هرکدام از آنها خود را فرقه ناجیه می‌دانند و دیگر فرق را فرقه هالکه می‌دانند.

این سه بحث باید کاملاً روشن و واضح باشد. ما بحث علمی داریم و بارها گفتیم که اهانت به مقدسات اهل سنت را گناه کبیره می دانیم بلکه در عصر حاضر جزو ذنب لا یغفر می دانیم.

در خصوص سؤال حضرتعالی که آیا حدیث افتراق در کتب اهل سنت آمده است یا خیر، باید بگویم که ما در کتب اهل سنت تعبیری داریم که امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند و بیش از این مطلبی نیامده است.

به عنوان مثال در کتاب «صحیح سنن ترمذی» روایتی از قول «ابوهریره» نقل شده است که پیغمبر فرمودند:

«تَفَرَّقَتِ اليَهُودُ عَلَى إِحْدَى وَسَبْعِينَ أَوْ اثْنَتَيْنِ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً، وَالنَّصَارَى مِثْلَ ذَلِكَ، وَتَفْتَرِقُ أُمَّتِي عَلَى ثَلاَثٍ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً »

امت یهود به هفتاد و یک فرقه یا هفتاد و دو فرقه متفرق شدند. نصاری هم همانند آنها به هفتاد و یک یا هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند. و امت من هم به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهند شد.

در ادامه روایت مطلب دیگری نیامده و تنها به صورت کلی این عبارات بیان شده است. در مورد سند روایت آمده است:

«حَدِيثُ أَبِي هُرَيْرَةَ حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ»

الجامع الكبير - سنن الترمذي؛ المؤلف: محمد بن عيسى بن سَوْرة بن موسى بن الضحاك، الترمذي، أبو عيسى (المتوفى: 279هـ)، المحقق: بشار عواد معروف، الناشر: دار الغرب الإسلامي – بيروت، سنة النشر: 1998 م؛ ج 4، ص 322، ح 2640

«ترمذی» می‌گوید: این روایت صحیح و معتبر است. آقایان دیگر نمی‌توانند بگویند این روایت جزو زباله‌های ما بوده است.

آقای «ألبانی» هم در کتاب «صحیح سنن ترمذی» مطلبی آورده است. «البانی» در حقیقت بزرگترین خدمت را به اهل سنت و وهابیت کرد.

«البانی» کتابی به نام «سلسلة الأحادیث الضعیفة» و «سلسلة الأحادیث الصحیحة» نوشت و احادیث صحیح را در نُه جلد و احادیث ضعیف را هم در چهارده جلد جمع کرد.

ایشان صحاح سته را هم به «صحیح سنن ترمذی» و «ضعیف سنن ترمذی» یا «صحیح و ضعیف سنن ترمذی» و «صحیح و ضعیف سنن ابن ماجه» تقسیم بندی کرد.

«ناصرالدین البانی» متوفای 1420 یعنی همان سالی است که «بن باز» از دنیا رفته است. ایشان در کتاب «صحیح سنن ترمذی» جلد سوم صفحه 53 همین روایت را نقل می‌کند و می‌نویسد:

«حسن صحیح، ابن ماجة (3991)»

همچنین از قول «ابو عیسی» یعنی «ترمذی» هم می‌نویسد:

«قال أبو عیسی حدیث أبی هریرة حدیث حسن صحیح»

صحيح سنن الترمذي؛ للامام الحافظ محمد بن عیسی بن سوره الترمذی، المتوفی سنة 279ه.ق؛ تألیف: محمد ناصر الدین الالبانی، مکتبه المعارف للنشر و التوزیع لصاحبها سعد بن عبدالرحمن الراشد، الریاض، ج 3، ص 53، ح 2640

«حاکم نیشابوری» هم در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» از قول «ابوهریره» همان تعبیر را نقل می‌کند و می‌نویسد:

«افْتَرَقَتِ الْيَهُودُ عَلَى إِحْدَى أَوِ اثْنَتَيْنِ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً، وَافْتَرَقَتِ النَّصَارَى عَلَى إِحْدَى أَوِ اثْنَتَيْنِ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً، وَتَفْتَرِقُ أُمَّتِي عَلَى ثَلَاثٍ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً»

امت یهود به هفتاد و یک فرقه یا هفتاد و دو فرقه متفرق شدند. نصاری هم همانند آنها به هفتاد و یک یا هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند. امت من هم به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهند شد.

ایشان در مورد سند روایت می‌نویسد:

«هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحٌ عَلَى شَرْطِ مُسْلِمٍ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ»

المستدرك على الصحيحين؛ المؤلف: أبو عبد الله الحاكم محمد بن عبد الله بن محمد بن حمدويه بن نُعيم بن الحكم الضبي الطهماني النيسابوري المعروف بابن البيع (المتوفى: 405هـ)، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، الناشر: دار الكتب العلمية – بيروت، الطبعة: الأولى، 1411 - 1990، ج 1، ص 217، ح 441

همچنین آقای «ناصرالدین ألبانی» در کتاب «صحیح و ضعیف سنن ابن ماجه» این روایت را آورده است. «سنن ابن ماجه» جزو صحاح سته است، همانطور که «سنن ترمذی» یا «صحیح ترمذی» جزو صحاح سته بود.

حال بعضی از آقایان «سنن ابن ماجه قزوینی» را خارج می‌کنند و کتاب «موطأ مالک» را جایگزین آن می‌کنند و بعضی‌ها برعکس. این دو کتاب اختلافی است.

بعضی افراد می گویند که ما صحاح سبعه داریم و صحاح سته نداریم. ایشان در این کتاب حدیث 3991 می‌نویسد:

«تفرقت الیهود علی إحدی وسبعین فرقة وتفترق أمتی علی ثلاث وسبعین فرقة»

این یک دسته روایات است که تنها بیانگر این است که امت رسول الله به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند. حال در خصوص اینکه تمامی این فرق اهل نجات هستند یا اهل هلاکت هستند، هیچ مطلبی بیان نشده است.

ما خواستیم این روایات را جدا کنیم تا بینندگان عزیز کاملاً در جریان باشند و این روایات دسته بندی شده باشد.

آیت الله سبحانی سر کلاس درس می‌گفتند: بهترین استاد، استادی است که سرانگشتی حرف بزند و مطالب را دسته بندی کند.

بنابراین یک دسته از روایات تنها از قول رسول الله (صلی الله علیه و آله) می‌فرماید که امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند.

دسته دوم روایات می‌فرماید که تمامی این فرق در آتش هستند، جز یک فرقه. عزیزان دقت کنند در این زمینه روایتی از «عبدالرزاق صنعانی» آمده است. «یحیی بن معین» نسبت به ایشان می‌گوید:

«لو ارتد عبد الرزاق عن الإسلام ما ترکنا حدیثه»

اگر عبدالرزاق مرتد شود هم ما روایات او را از دست نمی‌دهیم.

سیر أعلام النبلاء، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط, محمد نعیم العرقسوسی، ج 9، ص 573، باب 220 عبد الرزاق بن همام ع

ایشان در کتاب «مصنف» جلد دهم از قول «معمر» و «قتاده» روایتی نقل می‌کند. این دو نفر، هم از رجال کتاب «صحیح بخاری» هستند و هم رجال صحاح سته هستند. «ابن حجر» در کتاب «تهذیب التهذیب» جلد 10 صفحه 245 از قول «عجلی» نقل می‌کند:

«ثقه رجل صالح»

همچنین ایشان از قول «نسائی» نقل می‌کند:

«ثقه مأمون»

همچنین از قول «ابن حبان» در کتاب «ثقات» نقل می کند که او گفته:

«کان فقیها حافظا متقنا ورعا»

تهذيب التهذيب؛ المؤلف: أبو الفضل أحمد بن علي بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلاني (المتوفى: 852هـ)، الناشر: مطبعة دائرة المعارف النظامية، الهند، الطبعة: الطبعة الأولى، 1326هـ؛ ج 10، ص 245، شماره 439

«معمر» یکی از رجال صحاح سته است، به این معنا که تمام صحاح سته از او روایت دارند. در مقابل «قتاده» تنها در کتاب «صحیح بخاری» روایت دارد.

در کتاب «تهذیب التهذیب» جلد هشتم صفحه 318 روایتی از قول «یحیی بن معین» درباره ایشان آمده است.

«یحیی بن معین» یکی از بنیانگذاران علم رجال اهل سنت است. علمای اهل سنت می گویند که اگر «یحیی بن معین» روایتی را توثیق کرد، ما تضعیفات دیگران را دور می‌ریزیم. در اینجا آمده است که «ابو زرعه» گفته است:

«قتادة من أعلم أصحاب الحسن»

قتاده یکی از عالم‌ترین اصحاب حسن بصری است.

در ادامه می‌نویسد که «ابو حاتم» گفته است:

«أثبت أصحاب أنس الزهری ثم قتادة»

متقن ترین اصحاب انس بن مالک شهاب الدین زهری و سپس قتاده بود.

تهذیب التهذیب، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1404 - 1984، الطبعة: الأولی، ج 8، ص 318، ح 637

عزیزان دقت کنند این روایت دو راوی بیشتر ندارد، «معمر» و «قتاده». در روایت آمده است:

«سأل النبی عبد الله بن سلام علی کم تفرقت بنو إسرائیل»

عبدالله بن سلام از پیغمبر سؤال کرد: بنی اسرائیل به چند دسته تقسیم شدند؟

«فقال علی واحدة أو اثنتین وسبعین فرقة »

حضرت فرمود: بنی اسرائیل به هفتاد و یک یا هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند.

«قال وأمتی أیضا ستفترق مثلهم أو یزیدون واحدة»

امت من هم به هفتاد و دو یا هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند.

«کلها فی النار إلا واحدة»

تمام فرقه‌ها در آتش جهنم هستند و تنها یک فرقه اهل نجاتند.

المصنف، اسم المؤلف: أبو بکر عبد الرزاق بن همام الصنعانی، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1403، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی، ج 10، ص 156، ح 18675

روایت بعد در کتاب «مسند أحمد بن حنبل» است. در این کتاب جلد سوم از قول «أنس بن مالک» نقل شده است که پیغمبر اکرم فرمود:

«ان بنی إِسْرَائِیلَ قد افْتَرَقَتْ علی ثِنْتَینِ وَسَبْعِینَ فِرْقَةً وَأَنْتُمْ تَفْتَرِقُونَ علی مِثْلِهَا»

بنی اسرائیل به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند و شما هم مثل آنها متفرق خواهید شد.

«کلُّهَا فی النَّارِ الا فِرْقَةً»

همه این فرقه‌ها غیر از یک فرقه وارد آتش جهنم خواهند شد.

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 3، ص 120، ح 12229

سومین روایت از قول «ابن تیمیه حرانی» است. ایشان هم از قافله عقب نمانده و در کتاب «مجموع الفتاوی» می‌نویسد:

«الْحَدِیثُ صَحِیحٌ مَشْهُورٌ فِی السُّنَنِ وَالْمَسَانِدِ؛ کسُنَنِ أَبِی دَاوُد وَالتِّرْمِذِی وَالنِّسَائِی وَغَیرِهِمْ وَلَفْظُهُ»

سپس می‌نویسد:

«افْتَرَقَتْ الْیهُودُ عَلَی إحْدَی وَسَبْعِینَ فِرْقَةً کلُّهَا فِی النَّارِ إلَّا وَاحِدَةً»

امت حضرت موسی به هفتاد و یک فرقه تقسیم می‌شوند. همه فرقه‌ها غیر از یک دسته در آتش جهنم هستند.

«وَافْتَرَقَتْ النَّصَارَی عَلَی اثْنَتَینِ وَسَبْعِینَ فِرْقَةً کلُّهَا فِی النَّارِ إلَّا وَاحِدَةً»

امت حضرت عیسی به هفتاد و دو فرقه تقسیم می‌شوند. همه وارد آتش جهنم می‌شوند، غیر از یک فرقه.

«وَسَتَفْتَرِقُ هَذِهِ الْأُمَّةُ عَلَی ثَلَاثٍ وَسَبْعِینَ فِرْقَةً کلُّهَا فِی النَّارِ إلَّا وَاحِدَةً»

امت من هم به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند. همه وارد آتش جهنم می‌شوند و تنها یک فرقه نجات پیدا می‌کنند.

مجموع الفتاوى؛ ابن تيميه حراني، احمد، ، تحقيق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، مجمع الملك فهد لطباعة المصحف الشريف، مدينة نبوية، 1416ق، ج 3، ص 345

حدیث بعد در کتاب «صحیح جامع الصغیر» است. کتاب «الجامع الصغیر» اثر «سیوطی» است و «صحیح» این کتاب متعلق به «ألبانی» است. در این کتاب جلد اول صفحه 245 همین تعبیر آمده است:

«افترقت الیهود علی إحدی وسبعین فرقة فواحدة فی الجنة وسبعون فی النار»

یهود به هفتاد و یک فرقه تقسیم می‌شوند. یک فرقه اهل نجات و هفتاد و دو فرقه در آتش جهنم هستند.

«وافترقت النصاری علی اثنتین وسبعین فرقة فإحدی وسبعون فی النار وواحدة فی الجنة»

نصاری به هفتاد و دو فرقه تقسیم می‌شوند. یک فرقه اهل نجات و هفتاد و یک فرقه در آتش جهنم هستند.

«والذی نفس محمد بیده لتفترقن أمتی علی ثلاث وسبعین فرقة فواحدة فی الجنة واثنتان وسبعون فی النار»

قسم به خداوندی که جان محمد در قبضه قدرت اوست امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند. یک فرقه به بهشت می‌روند و هفتاد و دو فرقه به جهنم می‌روند.

صحیح الجامع الصغیر وزیاداته، المؤلف: أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدین، بن الحاج نوح بن نجاتی بن آدم، الأشقودری الألبانی (المتوفی: 1420 هـ)، الناشر: المکتب الإسلامی، ج 1، ص 245، ح 1082

در کتاب «الفتح السماوی» اثر «قاضی بیضاوی» جلد دوم صفحه 622 همین تعبیر آمده است و می‌نویسد:

«افْتَرَقت الْیهُود عَلَی إِحْدَی وَسبعین فرقة کل‌ها فِی الهاویة إِلَّا وَاحِدَة، وافترقت النَّصَارَی عَلَی ثِنْتَینِ وَسبعین فرقة کل‌ها فِی الهاویة إِلَّا وَاحِدَة»

سپس می‌نویسد:

«وتفترق أمتِی عَلَی ثَلَاث وَسبعین فرقة کل‌ها فِی الهاویة إِلَّا وَاحِدَة»

امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند. تمام آنها ته جهنم هستند، جز یک فرقه.

«[أخرجه] أَصْحَاب السّنَن إِلَّا النَّسَائِی»

اصحاب سنن غیر از نسائی همگی این روایت را آورده‌اند.

الفتح السماوی بتخریج أحادیث القاضی البیضاوی، المؤلف: زین الدین محمد المدعو بعبد الرؤوف بن تاج العارفین بن علی المناوی (المتوفی: 1031 هـ)، المحقق: أحمد مجتبی، الناشر: دار العاصمة – الریاض، ج 2، ص 622، ح 509

«عبدالقاهر بغدادی» متوفای 429 هجری در کتاب «الفرق بین الفرق» که یکی از کتب کلامی اهل سنت است می‌نویسد:

«للْحَدِیث الْوَارِد فِی افْتِرَاق الامة أَسَانِید کثِیرَة»

روایت افتراق امت سندهای متعددی دارد.

«وَقد رَوَاهُ عَن النَّبِی صلی الله عَلَیهِ وَسلم جمَاعَة من الصَّحَابَة کأنس بن مَالک وَأبی هُرَیرَة وَأبی الدَّرْدَاء وَجَابِر وَأبی سعید الْخُدْرِی وَأبی بن کعْب وَعبد الله بن عَمْرو بن الْعَاصِ وَأبی امامة ووائله بن الاسقع وَغَیرهم وَقد روی عَن الْخُلَفَاء الرَّاشِدین»

سپس می‌نویسد:

«أَنهم ذکرُوا افْتِرَاق الامة بعدهمْ فرقا وَذکروا»

امت پیغمبر اکرم بعد از او دسته دسته می‌شوند.

«أَن الْفرْقَة النَّاجِیة مِنْهَا فرقة وَاحِدَة وسائرها علی الضلال فِی الدُّنْیا والبوار فِی الْآخِرَة»

فرقه اهل نجات یک دسته هستند و سایر هفتاد و دو فرقه در دنیا بر ضلالت و در آخرت گرفتار آتش جهنم و غضب الهی هستند.

الفرق بین الفرق وبیان الفرقة الناجیة، المؤلف: عبد القاهر بن طاهر بن محمد بن عبد الله البغدادی التمیمی الأسفرایینی، أبو منصور (المتوفی: 429 هـ)، الناشر: دار الآفاق الجدیدة – بیروت، الطبعة: الثانیة، 1977، ج 1، ص 5، الْبَاب الاول فِی بَیان الحَدِیث الْمَأْثُور فِی افْتِرَاق الْأمة

حال شما این روایات را کنار حدیث ثقلین بگذارید. رسول گرامی اسلام فرمودند:

«إنی تارک فیکم ما إن تمسکتم به لن تضلوا بعدی»

من در میان شما دو چیز به یادگار گذاشتم که اگر به آن تمسک کنید هرگز گمراه نمی‌شوید.

الجامع الصحیح سنن الترمذی، اسم المؤلف: محمد بن عیسی أبو عیسی الترمذی السلمی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت --، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ج 5، ص 663، ح 3788

رسول اکرم در حدیث قرطاس می‌فرمایند:

«هل أکتب لکم کتابا لا تضلوا بعده»

قلم و کاغذی بیاورید تا کتابی بنویسم که هیچگاه گمراه نشوید.

المصنف، اسم المؤلف: أبو بکر عبد الرزاق بن همام الصنعانی، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1403، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی، ج 5، ص 439، ح 9757

همانطور که در کتاب «الفرق بین الفرق» آمده است، رسول اکرم می‌فرماید که تنها یک فرقه در دنیا اهل نجات هستند و دیگر فرق در ضلالت هستند. در آخرت هم کاملاً واضح و روشن است. آقای «مناوی» هم این بحث را آورده است.

بنابراین یک دسته از روایات به صورت کلی بیانگر این بود که امت رسول الله به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند.

دسته دوم روایاتی بود که حضرت می‌فرمود: امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند. تنها یک فرقه اهل نجات است و به بهشت می‌روند و هفتاد و دو فرقه همگی وارد آتش جهنم می‌شوند.

البته در بعضی از تعابیر آمده بود که تنها یک فرقه در بهشت است و هفتاد و دو فرقه در آتش جهنم هستند. همچنین تعابیر دیگری آمده بود که همه در ته جهنم هستند، غیر از یک فرقه.

بعضی از تعابیر چنین بود که همه فرقه‌ها در آتش جهنم هستند، غیر از یکی. در بعضی از روایات هم آمده بود که الا یک فرقه همگی در آتش جهنم هستند.

تعابیر مختلف بود، اما خلاصه این دسته از روایات این است که از میان این هفتاد و سه فرقه تنها یک فرقه وارد بهشت می‌شوند و اهل نجات هستند و هفتاد و دو فرقه همگی وارد آتش جهنم می‌شوند.

این روایات در حقیقت اعلان خطر بزرگی از رسول اکرم است. اگر ما فکر و وجدان و عقل خود را به کار بیندازیم، باید دقت کنیم. بحث شوخی بردار نیست. بحث مادیات نیست، بلکه بحث بر سر نجات جاودانه یا هلاکت جاودانه است.

دوستان عزیز آیا می‌ارزد که نهایت به خاطر صد سال عمر نسبت به این روایت نبی گرامی اسلام بی تفاوت باشیم؟! آیا می‌ارزد که تنها بر دین آباء و اجداد خود باشیم و بحث و تحقیق نکنیم؟!

وقتی رسول اکرم می‌فرماید که هفتاد و دو فرقه اهل هلاکت هستند و تنها یک فرقه اهل نجات هستند، آن یک فرقه چه کسانی هستند؟!

ان شاءالله در بحث‌های بعد روشن می‌کنیم که آیا پیغمبر اکرم مشخصات و شاخصه‌های اهل نجات را فرموده است یا خیر. اگر حضرت شاخصه‌های اهل نجات را مشخص نکردند، نستجیر بالله در حق امت ظلم کردند!!

ممکن نیست حضرت فرموده باشند هفتاد و سه فرقه وارد آتش جهنم می‌شوند و تنها یک فرقه اهل نجات هستند، اما ویژگی‌های این یک فرقه را مشخص نفرموده باشند.

اگر حضرت شاخصه‌های اهل نجات را معین کرده باشند که قطعاً هم چنین است، آیا ما نباید این روایات را زیر و رو کنیم و ببینیم شاخصه‌های فرقه ناجیه چیست و آن را انتخاب کنیم؟!

به قول «دکتر حوالی» یکی از علمای بزرگ اهل سنت ولو تمام دنیا ما را مذمت کنند و تمام دوستان ما با ما قطع رابطه کنند، ما باید به دنبال حق باشیم تا در قیامت گرفتار نشویم.

قیامت دیگر صد سال و صد و پنجاه سال نیست. اگر شما عدد یک بگذارید و تمام سلول‌ها و مولوکول های هستی را جلوی آن بگذارید، بازهم عدد سال‌های آخرت را نمی‌توانید حساب کنید.

در قیامت اهل بهشت در بهشت برای ابد می‌مانند و اهل جهنم در جهنم برای همیشه باقی می‌مانند. در قیامت دیگر عدد کار نمی‌کند، تأسف خوردن به درد نمی‌خورد و پشیمانی هم هیچ فایده‌ای ندارد. هرچه ما التماس کنیم، اثری ندارد.

ما در روایت داریم که اهل جهنم در جهنم از شدت آتش به طرف دروازه جهنم راه می افتند تا خود را بیرون بیندازند. آن‌ها مدتی سربالایی می‌آیند و وقتی جلوی در می‌رسند، مالک جهنم با یک گرز آتشین به سر آنها می زند و آنها غلطان غلطان ته جهنم می‌روند. به خدا پناه می‌بریم.

حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در مناجات شبانه خود می‌فرماید:

«آهِ مِنْ نَارٍ تُنْضِجُ الْأَکبَادَ وَ الْکلَی»

آه از آتشی که درون انسان را می‌سوزاند.

آتش جهنم برخلاف آتش دنیاست که فقط ظاهر را می‌سوزاند.

«آهِ مِنْ نَارٍ نَزَّاعَةٍ لِلشَّوَی»

آه از آتشی که پوست بدن انسان را می‌ریزاند.

مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، نویسنده: ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، ج 2، ص 124، فصل فی المسابقة بصالح الأعمال

قرآن کریم هم می‌فرماید:

(کلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَیرَها)

هر گاه پوستهای تن آنها (در آن) بریان گردد (و بسوزد) پوستهای دیگری به جای آن قرار می‌دهیم.

وقتی خدای ناکرده کسی در آتش می افتد، بر اثر سوزش و شدت آتش تمام گوشت‌های بدنش می‌ریزد. خداوند عالم می‌فرماید: در قیامت در آتش جهنم در اثر آتش گوشت بدن می‌ریزد و ما دوباره پوست و گوشت دیگری می‌رویانیم؛

(لِیذُوقُوا الْعَذاب)

تا کیفر را بچشند.

سوره نساء (4): آیه 56

بنابراین ما از همه عزیزان تقاضا داریم این بحث را دنبال کنند و ما ببینیم آیا در کتب عزیزان اهل سنت و کتب شیعه ویژگی‌های فرقه ناجیه و فرقه‌های هالکه آمده است یا خیر. اگر ویژگی‌های فرقه ناجیه و فرقه هالکه آمده است تکلیف ما چیست.

عقل قضاوت می‌کند که ما این مسائل را بررسی کنیم. هرکسی خود را صاحب حق می‌داند.

معتزله می گویند که تنها ما اهل نجات هستیم و همگان باطل هستند. اشاعره می گویند تنها ما اهل نجات هستیم. حنبلی‌ها می گویند تنها ما اهل نجات هستیم و معتقدند؛

«مَن لم یکن حنبلیاً فلیس بمسلم»

هرکسی حنبلی نباشد مسلمان نیست.

تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، اسم المؤلف: شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی، دار النشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت - 1407 هـ - 1987 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمری، ج 29، ص 304، ح 4 أحمد بن الحسین بن محمد

شافعی‌ها تنها خود را اهل نجات می‌دانند. مالکی‌ها تنها خود را اهل نجات می‌دانند. وهابی‌ها که اصلاً معتقدند در زیر آسمان تنها ما مسلمان هستیم و مابقی همگی کافر هستند.

در این دنیای وانفسا هرکسی معتقد است که تنها فرقه ما، اهل نجات است. ما اصلاً شیعه را کنار می‌گذاریم. شیعه هم ادله‌ای در کتب شیعه و اهل سنت دارد مبنی بر اینکه تنها ما اهل نجات هستیم که در این خصوص هم جدا بحث خواهیم کرد.

ما باید ابتدا به سراغ علمای اهل سنت برویم و ببینیم که آنها چه دعوایی در رابطه با حدیث افتراق امت دارند.

مجری:

بسیار خوب، بسیار استفاده کردیم. رحمت خدا بر «علامه طباطبایی». نقل شده است ایشان هر از گاهی سر درس یا مباحث می‌گفتند: آقایان ابد در پیش داریم.

این نکته‌ای که شما در رابطه با شدت عذاب و مدت عذاب گفتید، می‌طلبد که ما تأمل کنیم و حدیث رسول گرامی اسلام مبنی بر اینکه هفتاد و دو فرقه در آتش هستند را ملاک قرار دهیم. ان شاءالله ما با تحقیق و استدلال بتوانیم عضو و جز فرقه ناجیه باشیم.

ما با برنامه «حبل المتین» در خدمت شما هستیم. فاصله‌ای می‌گیریم، برمی گردیم و بازهم در خدمت شما خواهیم بود.

شکر خدا را که در پناه حسینیم

عالم از این خوب‌تر پناه ندارد

الحمدلله در پناه اهلبیت هستیم و ان شاءالله به لطف اهلبیت دنیا و آخرت ما بهشتی باشد. در خدمت شما هستیم با برنامه «حبل المتین» و با ادامه بحث در خدمت استاد ارجمند حضرت آیت الله حسینی قزوینی هستیم.

احادیث فراوانی از اهل تسنن شنیدیم و چه بسا فراوان حدیث مرور نکردیم راجع به بحث افتراق امت به هفتاد و سه فرقه و فرقه ناجیه که یک فرقه بیشتر نیست و راجع به این قضیه صحبت کردیم.

حال می‌خواهم بپرسم که آیا این حدیث به حد تواتر هم رسیده و متواتر است یا خیر!؟ سؤال دوم اینکه اگر بپذیریم که این حدیث متواتر هست، در نظر اهل سنت چه حکمی دارد؟!

به تصریح علمای اهل سنت «حدیث افتراق امت» هم صحیح است، هم متواتر!

آیت الله حسینی قزوینی:

سؤال زیبایی است. یک مرتبه حدیث صحیح است و شاید آقایان آن را توجیه کنند، اما اگر حدیث به تواتر رسید دیگر حدیث متواتر همانند آیه قرآن است.

آقای «محمد بن جعفر کتانی» کتابی دارد که در این کتاب تنها احادیث متواتر را آورده است. «سیوطی» و افراد زیادی کتاب‌هایی نوشته‌اند که تنها احادیث متواتر را در آن آورده‌اند.

ایشان در کتاب «نظم المتناثر من الحدیث المتواتر» صفحه 45 این روایت را به عنوان هجدهمین حدیث در زمره روایات متواتر آورده است و می‌نویسد:

«افترقت الیهود علی إحدی وسبعین فرقة وتفرقت النصاری علی ثنتین وسبعین فرقة وتفترق أمتی علی ثلاث وسبعین فرقة»

ایشان در مورد سند روایت می‌نویسد:

«أورده فی الجامع بهذا اللفظ من حدیث الأربعة عن أبی هریرة زاد المناوی فی التیسیر بأسانید جیدة. (قلت) وأخرجه أیضاً من حدیث أحمد والحاکم وأورده فیه أیضاً من حدیث الترمذی»

بنابراین ایشان به صراحت می‌گوید که این روایت متواتر است. ایشان در صفحه 47 همین تعبیر را می‌آورد و می‌نویسد:

«کم تفرقت بنو إسرائیل قال علی واحدة أو اثنتین وسبعین فرقة قال وأمتی أیضاً ستفترق مثلهم أو یزیدون واحدة کل‌ها فی النار إلا واحدة»

ایشان سپس می‌نویسد:

«وقال الزین العراقی أسانیده جیاد وفی فیض القدیر أن السیوطی عده من المتواتر»

زین الدین عراقی گفته است که سند روایت صحیح است و در کتاب فیض القدیر گفته است که سیوطی می‌گوید روایت متواتر است.

نظم المتناثر من الحدیث المتواتر، المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أبی الفیض جعفر بن إدریس الحسنی الإدریسی الشهیر بـ الکتانی (المتوفی: 1345 هـ)، المحقق: شرف حجازی، الناشر: دار الکتب السلفیة – مصر، الطبعة: الثانیة المصححة ذات الفهارس العلمیة، ص 45 - 47، ح 18

لازم به ذکر است «زین الدین عراقی» یکی از استوانه‌های علمی اهل سنت است. نقل شده است که اهل سنت عیال کنار سفره چهار نفر هستند؛ «زین الدین عراقی»، «ذهبی»، «ابن حجر» و «مزی». این چهار نفر استوانه‌های علمی اهل سنت هستند.

بنابراین دو تن از بزرگان اهل سنت در کتاب‌هایی که مخصوص احادیث متواتر است، این روایت را آورده‌اند. با این حساب دیگر آقایان نمی‌توانند به سند روایت اشکال وارد کنند.

حال در مورد سؤال بعدی شما که پرسیدید حکم حدیث متواتر چیست، ابتدا به سراغ «ابن تیمیه» بزرگ نظریه پرداز وهابیت می‌رویم. ایشان در کتاب «مجموع الفتاوی» جلد اول صفحه 109 می‌گوید:

«وَأَمَّا مَنْ أَنْکرَ مَا ثَبَتَ بِالتَّوَاتُرِ وَالْإِجْمَاعِ فَهُوَ کافِرٌ»

هرکسی حدیث متواتر و مجمع علیه را انکار کند کافر است.

مجموع الفتاوى؛ ابن تيميه حراني، احمد، ، تحقيق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، مجمع الملك فهد لطباعة المصحف الشريف، مدينة نبوية، 1416ق، ج 1، ص 109

انکار حدیث متواتر همانند این است که کسی آیه‌ای از قرآن کریم را انکار کند. همچنین در کتاب «فتاوی الهندیة» که مجموعه‌ای از علمای هند آن را نوشته‌اند و جزو فتاوی مشهور حنفی‌هاست، مطلبی در این خصوص آمده است.

«فتاوی الهندیة» معروف به فتاوی عالم گیر یا فتاوی جهانی است. در جلد دوم این کتاب آمده است:

«وَمَنْ أَنْکرَ الْمُتَوَاتِرَ فَقَدْ کفَرَ»

هرکسی حدیث متواتر را انکار کند کافر است.

الفتاوی الهندیة فی مذهب الإمام الأعظم أبی حنیفة النعمان، اسم المؤلف: الشیخ نظام وجماعة من علماء الهند، دار النشر: دار الفکر - 1411 هـ - 1991 م، ج 2، ص 265، باب مُوجِبَاتُ الْکفْرِ أَنْوَاعٌ منها ما یتَعَلَّقُ بِالْإِیمَانِ وَالْإِسْلَامِ

«محمد بن عبدالوهاب» بنیانگذار حکومت وهابیت در کتاب «رسالة فی الرد علی الرافضة» به صراحت می‌نویسد:

«واعتقاد ما یخالف کتاب الله والحدیث المتواتر کفر»

اگر کسی برخلاف قرآن و حدیث متواتر عقیده‌ای داشته باشد، کافر است.

رسالة فی الرد علی الرافضة، المؤلف: محمد بن عبد الوهاب بن سلیمان التمیمی النجدی (المتوفی: 1206 هـ)، المحقق: ناصر بن سعد الرشید، الناشر: جامعة الإمام محمد بن سعود، الریاض، المملکة العربیة السعودیة، ج 1، ص 7

«بن باز» مفتی اعظم سابق عربستان سعودی هم در کتاب «فتاوی نور علی الدرب» صفحه 355 در رابطه با بحث مهدویت و دجال و نزول حضرت عیسی به صراحت می‌گوید:

"روایات مهدویت متواتر است و هرکسی منکر ظهور مهدویت و منکر نزول دجال و حضرت مسیح باشد کافر است."

ما در این زمینه حرف زیاد داریم، اما بنده این چند مورد را انتخاب کردم که نشانگر این بود هرکسی حدیث متواتر را انکار کند کافر است. در خصوص حدیث افتراق امت هم دو تن از بزرگ اهل سنت اعلان کردند که این حدیث جزو احادیث متواتر است.

بعضی از مصادری که آوردیم مخصوصاً روایتی که از کتاب «الفرق بین الفرق» آوردیم، دیدیم که ایشان از ده الی دوازده تن از صحابه نقل کردند. آقایان معتقدند که اگر چهار تن از صحابه روایتی را نقل کنند، روایت متواتر می‌شود.

صحاح و بزرگان اهل سنت در مسانید و سنن خود این روایات را آورده‌اند و هیچ راه گریزی از این قضیه نیست. بنابراین ثابت شد که حدیث افتراق امت هم صحیح است و هم متواتر است، به طوری که متواتر بودن آن اهمیت قضیه را برای ما بیشتر روشن می‌کند.

ما باید نسبت به انتخاب فرقه ناجیه حساس باشیم، در لا به لای آن احادیث نبوی و بزرگان را مطالعه کنیم و ببینیم رسول اکرم فرقه ناجیه را معین کرده است یا خیر.

عرض کردم شیعه برای خود دلیل دارد. «ابن تیمیه» و دیگران نقل می‌کنند که از رسول گرامی اسلام سؤال کردند که فرقه ناجیه چه کسانی هستند؟!

حضرت فرمود: فرقه‌ای که من و اصحابم بر او هستیم. حال ما شیعیان را کنار می‌گذاریم. آقایان حنابله که می گویند:

«مَن لم یکن حنبلیاً فلیس بمسلم»

تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، اسم المؤلف: شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی، دار النشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت - 1407 هـ - 1987 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمری، ج 29، ص 304، ح 4 أحمد بن الحسین بن محمد

آیا دیگران صحابه را قبول ندارند؟! اشاعره، معتزله را کافر می‌دانند. معتزله، اشاعره را کافر می‌دانند. وهابی‌ها، اهل سنت و شیعه را کافر می‌دانند. همه مدعی است که ما راهی را می‌رویم که صحابه رفتند.

شاعر می‌گوید: همه می گویند ما مجنون هستیم و دنبال لیلا هستیم، اما لیلا هیچکدام از عشاق دروغین را قبول ندارد.

بنابراین ما باید قدری دقت کنیم و ببینیم رسول اکرم در لا به لای احادیث مؤلفه‌های اهل نجات را معین فرموده است یا خیر. قطعاً حضرت معین کرده‌اند.

امکان ندارد رسول گرامی اسلام خطر به این بزرگی را بیان کنند و معین نکنند یا چیز مبهمی بگویند و تنها فرموده باشند که فرقه‌ای که من و اصحابم بر آن هستیم!!

همه مذاهب معتقدند که ما راه صحابه را می‌رویم. شیعه هم بر این عقیده است ما راه صحابه را می‌رویم. مگر علی بن أبی طالب، امام حسن، امام حسین، «سلمان»، «ابوذر»، «مقداد» و «حذیفه» جزو صحابه نیستند؟!

شیعیان می گویند ما راه صحابه را می‌رویم. حنبلی‌ها می گویند ما راه صحابه را می‌رویم. وهابی‌ها می گویند ما راه صحابه را می‌رویم. روایاتی که می‌گوید پیغمبر اکرم فرموده است:

«ما أنا علیه وَأَصْحَابِی»

الجامع الصحیح سنن الترمذی، اسم المؤلف: محمد بن عیسی أبو عیسی الترمذی السلمی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت --، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ج 5، ص 26، ح 2641

یا:

«ما أنا علیه الیوم وأصحابی»

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 1، ص 218، ح 444

بنابراین معلوم می‌شود که صحابه عصر نبوت با صحابه بعد از رحلت پیغمبر اکرم تفاوت دارد. در غیر این صورت معنا نداشت که پیغمبر اکرم بفرماید:

«ما أنا علیه الیوم وأصحابی»

همان راهی که امروز من و اصحابم بر آن می‌رویم.

ان شاءالله به حول قوه الهی ما این بحث را پی می‌گیریم. روایاتی که آقایان اهل سنت آورده‌اند را مطرح می‌کنیم و اگر نقد علمی داریم ذیل آن بیان می‌کنیم. همچنین مطالبی که شیعه دارد را می‌آوریم و عرضه می‌کنیم.

به تعبیر «شهید مطهری» که می‌فرماید: ما باید کالای نورانی اهلبیت را در این بازار فرهنگی جهانی عرضه کنیم تا مردم کالای نورانی اهلبیت را با کالای دیگران مقایسه کنند و ببینند کالای فرهنگی اهلبیت چه قیمت و ارزش و ویژگی‌هایی دارد و آن را انتخاب کنند.

مجری:

(فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَه)

و از نیکوترین آنها پیروی می‌کنند.

سوره زمر (39): آیه 18

آیت الله حسینی قزوینی:

بله.

مجری:

اگر اجازه بدهید ارتباط تلفنی داشته باشیم.

آیت الله حسینی قزوینی:

ما در خدمت شما هستیم.

تماس بینندگان برنامه:

آقای متولی از قزوین پشت خط تماس هستند. خدمتشان عرض سلام و شب بخیر داریم، در خدمت شما هستیم:

بیننده (آقای متولی از قزوین – شیعه):

اعوذ بالله من الشیطان اللعین الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة مولانا و مقتدانا أسد الله الغالب امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب و الأئمة المعصومین (علیهم السلام)

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت حضرت آیت الله حسینی قزوینی استاد گرامی و مجری محترم برنامه.

مجری:

علیکم السلام.

آیت الله حسینی قزوینی:

علیکم السلام و رحمة الله.

لطفا عزیزان اهل سنت به این سؤالات پاسخ بدهند!

بیننده:

اگر اجازه بفرمایید بنده در رابطه با نقد خلفای اهل سنت پیرامون نقد خلیفه اول دو مورد از روایات عزیزان اهل سنت را نقل کنم، ان شاءالله مفید واقع شود. اگر عزیزان اهل سنت در پاسخ به سؤالات جوابی دارند، خوشحال می‌شویم اگر بیان کنند.

مجری:

بفرمایید، در خدمت شما هستیم.

بیننده:

ابتدا داستان فرستاده ابوبکر را می گویم. ابوبکر شخصی به نام «خالد بن ولید» را برای گرفتن زکات به سوی قبیله‌ای به نام «بنی تمیم» فرستاد.

«خالد» تا به آنجا رسید به جرم پرداخت زکات گردنشان را زد و «مالک بن نویره» صحابی جلیل القدر رسول خدا که حضرت در اثر اطمینان به وی او را مأمور گرفتن حقوق کرده بود به قتل رساند.

اولاً ابوبکر هیچگونه مجازاتی نسبت به «خالد» در این خصوص انجام نداد و تنها گفت که او اجتهاد کرده و خطا نموده است. ابوبکر نه تنها «خالد بن ولید» را مجازات نکرد، بلکه برای او دلیل تراشی کرد و از او دفاع کرد.

ثانیاً ابوبکر خود چنین فرمانی صادر کرده بود. در کتاب «تاریخ طبری» جلد 3 صفحه 278 از قول «ابوهریره» نقل شده است که ابوبکر گفت: به خدا سوگند هرکسی را که بین نماز و زکات فرق بگذارد می‌کشم، زیرا زکات حق مال است. به خدا سوگند اگر زکاتی را که در زمان پیغمبر اکرم پرداخت می‌کردند ولو به مقدار کمتر به من ندهند با آنها جنگ خواهم کرد.

ثالثاً تمامی صحاح سته اهل سنت نقل کردند که کشتن کسانی که «لا إله إلا الله» می گویند، حرام است.

در کتاب «صحیح بخاری» جلد 5 صفحه 109 و کتاب «صحیح مسلم» جلد اول صفحه 95 آمده است که «مقداد» به رسول خدا عرض کرد: اگر با یکی از کفار در حال جنگ برخورد کردی و او یکی از دو دست ما را قطع کرد سپس پناه برد و گفت من برای خدا مسلمان شدم، آیا در این صورت جایز است که او را بکشیم؟! حضرت فرمود: خیر جایز نیست، او را نکشید.

رابعاً هیچکسی نگفته است که منع زکات موجب کفر و ارتداد می‌شود، بلکه می گویند آنها از اسلام برگشته بودند و باید کشته می‌شدند.

ما می‌پرسیم که مگر این افراد با «خالد بن ولید» نماز جماعت نخواندند؟! مگر ابوبکر دیه «مالک» را از بیت المال پرداخت نکرد و معذرت خواهی ننمود؟!

خامسا در زمان پیغمبر اکرم یکی از افراد به نام «ثعلبه» از پرداخت زکات امتناع ورزید حتی زکات را منکر شد، اما رسول خدا نه با او جنگید و نه او را کشت و نه اموال او را به زور گرفت هرچند توان تمامی این کارها را داشت.

یکی از کارهای دیگری که ابوبکر انجام داد، غصب فدک بود. در کتاب «صحیح بخاری» جلد 5 صفحه 177 هم داریم که از قول عایشه نقل شده است حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) میراث خود در مدینه و فدک و باقیمانده خمس را از ابوبکر طلب کردند.

ابوبکر از پرداخت آن به حضرت فاطمه زهرا خودداری کرد. حضرت فاطمه زهرا بر ابوبکر خشمگین شد و با او قهر کرد و حرف نزد تا روزی که از دنیا رفت.

جالب اینجاست که آقای «بخاری» جلد 3 صفحه 236 نقل می‌کند که بعد از رحلت رسول اکرم «جابر بن عبدالله انصاری» ادعا کرد که آن حضرت به او وعده دادن چیزهایی را داده بود. ابوبکر سه بار دستش را پر کرد و در هر بار پانصد درهم به او داده بود.

حالا کسی نیست که از ابوبکر بپرسد چرا ادعای «جابر» را بدون هیچ گواهی تصدیق کردید، اما ادعای حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را خیر؟! آیا «جابر» باتقواتر و راستگوتر از آن حضرت بود؟!

این در حالی است که به شهادت آیه تطهیر حضرت فاطمه زهرا معصوم است و به فرموده رسول گرامی اسلام حضرت فاطمه زهرا سرور زنان اهل بهشت است.

در کتب اهل سنت آمده است که به فرموده رسول گرامی اسلام حضرت فاطمه زهرا پاره تن حضرت است و هرکسی حضرت فاطمه زهرا را بیازارد آن بزرگوار را آزرده است.

چرا ابوبکر شهادت امیرالمؤمنین و «أم ایمن» را در تأیید سخنان حضرت فاطمه زهرا نپذیرفت؟!

کتاب «صحیح بخاری» نقل می‌کند که قوم «بنی سهیل» ادعا کردند که رسول اکرم دو منزل و یک اتاق را به «سهیل» بخشیده است. «مروان» گفت: چه کسی به نفع شما گواهی می‌دهد؟! آن‌ها گفتند: «ابن عمر» گواهی می‌دهد.

«مروان» او را طلبید و او هم گواهی داد که پیغمبر اکرم دو منزل و یک اتاق به «سهیل» داده است. آنگاه مروان بر این گواهی صحه گذاشت و این اموال را به آنها بخشید.

آیا فرزندان «سهیل» در ادعایشان راستگوتر از دختر گرامی رسول خدا هستند یا گواهی «عبدالله بن عمر» قوی‌تر و محکم‌تر از گواهی امیرالمؤمنین و «أم ایمن» است؟!

شاید «عبدالله بن عمر» مورد اعتماد دستگاه حاکمه بوده است، اما امیرالمؤمنین خیر!! ممنون می‌شویم که آقایان اهل سنت به این سؤالات پاسخ بدهند. اگر امری هست در خدمت شما هستیم.

آیت الله حسینی قزوینی:

موفق و مؤید باشید. آقای متولی از زمانی که خردسال بودند جزو غنچه‌های ولایت بودند. ایشان آن زمان استدلال شیعه بر امامت امیرالمؤمنین را از منابع اهل سنت خیلی زیبا بیان می‌کردند.

البته آقای متولی قدری تندتند صحبت می‌کردید و بعضی از کلمات شما قدری نامفهوم بود. ان شاءالله در جلسات بعد قدری شمرده شمرده صحبت کنید.

شنیدم حضرتعالی در رشته پزشکی قبول شدید. زمانی که ان شاءالله دکتر شدید از الآن با خداوند عالم عهد و پیمان ببندید تا برای کسانی که امکانات مالی ندارند به حساب امیرالمؤمنین حق ویزیت نگیرید.

این اولین جلسه‌ای بود که ما در «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» شما را زیارت می‌کنیم. البته اخوی ایشان خردسال است و جزو غنچه‌های مهدوی است.

مجری:

چه خانواده خوبی هستند.

آیت الله حسینی قزوینی:

الحمدلله خانواده بسیار خوبی هستند. ایشان پدر و مادر بسیار خوبی دارند که فرزندانشان را این چنین تربیت کردند. از شما تشکر می‌کنیم، موفق و مؤید باشید.

آقای متولی بنده می‌شنوم که شما در جاهای دیگر سخنرانی دارید و در بعضی از قسمت‌ها برای ادامه رشته پزشکی ورود پیدا می‌کنید.

به خاطر داشته باشید که بحث علمی یک چیز است و رعایت حرمت اهل سنت چیز دیگری است. به تعبیر «شهید مطهری» مباحث علمی سروکارش با منطق و خرد هست، اما بحث‌های توهین و اهانت به اهل سنت تابع احساسات و عواطف است.

ما نباید عواطف و احساسات اهل سنت را جریحه دار کنیم و قطعاً هم شما این چنین هستید. ما بازهم توصیه می‌کنیم که بیشتر تأکید داشته باشید و رعایت کنید.

همچنین اگر از کتاب «صحیح بخاری» مطلبی نقل می‌کنید، شماره حدیث را هم ذکر کنید. «صحیح بخاری» چاپ‌های متعددی دارد، اما زمانی که شماره حدیث می‌آید مخاطب خیلی راحت می‌تواند مطلب را برداشت کند. از شما ممنونیم، موفق باشید.

بیننده:

سلامت باشید، دعا بفرمایید.

مجری:

آقا امیر محمد متولی از شما ممنونم، ان شاءالله عمرتان بر رضای اهلبیت پر شکوفه باد. حاج آقا قزوینی بنده سؤالات دیگری هم دارم که مطرح کنم، اما یک تماس دیگر هم داریم.

آقا محمد از خوزستان پشت خط تماس هستند. خدمت شما عرض سلام و شب بخیر داریم. بفرمایید در خدمت شما هستیم:

بیننده (آقا محمد از خوزستان – شیعه):

سلام علیکم و رحمة الله خدمت شما مجری محترم و حضرت آیت الله حسینی قزوینی عزیز.

مجری:

علیکم السلام.

آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله.

بیننده:

ما خیلی خوشحال هستیم که بعد از مدتها چهره نورانی حضرت آیت الله را می‌بینیم. بعد از اتفاقاتی که افتاد و شبکه جدید تأسیس شد، ما خدمت سرور عزیزمان رسیدیم و شما را بعد از مدتها زیارت می‌کنیم.

بنده چند نکته را خدمت سرور عزیزم عرض کنم. حاج آقا فرمودند که اهل سنت عیال سفره چهار نفر هستند. ما از استاد یاد گرفتیم و فکر می‌کنم نفر چهارم «مزی» باشد.

آیت الله حسینی قزوینی:

کاملاً درست است. نفر چهارم «مزی» صاحب کتاب «تهذیب الکمال» است.

بیننده:

حضور سرور عزیز عرض کنم که روایت هفتاد و سه فرقه و روایتی که اهل سنت دارند.

آیت الله حسینی قزوینی:

حرفتان را داشته باشید. یک مرتبه افرادی از من سؤال کردند که شما از کجا نقل می‌کنید اهل سنت عیال کنار سفره چهار نفر هستند. در کتاب «طبقات الحفاظ» اثر «سیوطی» صفحه 522 آمده است:

«والذی أقوله إن المحدثین عیال الآن فی الرجال وغیرها من فنون الحدیث علی أربعة المزی والذهبی والعراقی وابن حجر»

طبقات الحفاظ، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن أبی بکر السیوطی أبو الفضل، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1403، الطبعة: الأولی، ج 1، ص 522، ح 1144

مجری:

ما از آقا محمد عزیز تشکر می‌کنیم که این بحث را مطرح کردند تا این نکته هم گفته شود.

بیننده:

حاج آقا وقتی ما این چهار نفر را هم برای آقایانی که در این شبکه‌ها به اسم اهل سنت آمدند و صحبت می‌کنند نام می‌بریم، بسیار با خیال راحت و آسوده تعابیر توهین آمیزی انجام می‌دهند. حال کسی نیست جواب این افراد را بدهد و بسیار برای ما عجیب است.

حاج آقا در خصوص روایت هفتاد و سه فرقه‌ای که فرمودید، اگر اشتباه نکنم اهل سنت روایتی دارند که «حاکم نیشابوری» نقل کرده است وقتی پیامبر این هفتاد و سه فرقه را نقل می‌کنند می گویند:

«أعظمها فتنة علی أمتی قوم یقیسون الأمور برأیهم»

بزرگ‌ترین این فرق که اهل جهنم هستند، کسانی هستند که امور را با رأی خودشان قیاس می‌کنند.

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 631، ح 6325

ما خدمت عزیزان و سروران اهل سنت قصد جسارت نداریم و آنها عزیزان ما هستند، اما این روایت پیغمبر اکرم است. اگر اشتباه نکنم «حاکم» روایت را تصحیح کرده و «ذهبی» هم روایت را تصحیح کرده است.

حال مسلمانان خود نگاه کنند و ببینند فرقه‌ای که از میان مسلمانان امور را به رأی خودشان قیاس می‌کنند چه کسانی هستند؟! چه کسانی هستند که در امور و احکام و استنباط احکام شرعی قیاس می‌کنند؟!

شیعه که قیاس را قبول ندارد. حال آقایان خودشان در این باره تحقیق کنند. اگر شما هم محبت کنید به این مسئله اشاره‌ای بفرمایید از شما ممنونم.

نکته آخر بحث روایت ثقلین است که فرمایش کردید. ما گاهی اوقات این روایت را با شبکه‌های وهابی مطرح کردیم. آن‌ها در جواب می گویند لفظی که گفته باشد به اهلبیت تمسک کنید را نداریم.

آن‌ها ادعا می‌کنند که ما کلمه «خلیفتین» داریم و به هزار طریق آن را توجیه می‌کنند. این در حالی است که «ألبانی» می‌گوید روایت صحیح است. همچنین روایتی در کتاب «صحیح مسلم» هست که اهلبیت با ثقلین ذکر شده‌اند.

آقایان ادعا می‌کنند که گفته شده است ثقلین کتاب خدا و اهلبیت هستند، اما ما لفظ «تمسک» نداریم که پیغمبر اکرم فرموده باشد به آنها تمسک کنید. ما گفتیم که این روایت را بیست تن از صحابه نقل کرده‌اند و روایت متواتر است.

ایشان مطلبی گفتند و بنده واقعاً از این آقا تعجب کردم که چه کسی این شخص را به عنوان کارشناس در شبکه قرار داده است. ایشان گفت: روایات متواتر باید بررسی شوند و تک تک روایات متواتر باید صحیح باشند.

بنده گفتم: من فکر نکنم اهل سنت چیزی که شما می گویید را قبول داشته باشند. ما خدمت حاج آقا قزوینی در طول این سال‌ها درس یاد گرفتیم. «ابن تیمیه» می‌گوید:

«فإن تعدد الطرق وکثرتها یقوی بعض‌ها بعضاً حتی قد یحصل العلم بها ولو کان الناقلون فجارا فساقا»

کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، اسم المؤلف: أحمد عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ج 18، ص 26، (فصل وأما قسمة الحدیث إلی صحیح وحسن وضعیف)

وقتی روایت طرق مختلفی داشته باشد، حتی اگر ضعیف هم باشد روایتی که در کنارش هست آن را تقویت می‌کند ولو اینکه روات فاسق و فاجر هم باشند.

نکته آخر این است که حاج آقا قزوینی عزیز روی سایت «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» مقالات بسیار زیبا و مفید است. اگر محبت کنید مقاله‌ای راجع به حدیث ثقلین مانند مقاله‌ای در خصوص چهل روایت صحیح در اثبات امامت روی سایت بگذارید.

سایت «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» چنین مقاله‌ای ندارد که احادیث ثقلین را در کنار هم قرار داده باشد تا ما زمانی که با شبکه‌های اهل سنت بحث می‌کنیم بتوانیم همه را در کنار هم قرار بدهیم. ببخشید از اینکه مزاحمتان شدیم.

مجری:

خدا خیرتان بدهد، هم مباحث خوبی مطرح کردید و هم پیشنهادی دادید. من هم سؤالی مطرح نمی‌کنم و باید در یک دقیقه مباحث را جمع کنیم.

آیت الله حسینی قزوینی:

بنده از ایشان تشکر می‌کنم. اولاً روایتی در خصوص «یقیسون الأمور» در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» نیست، اما در سایت «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» ما بیست مقاله در رابطه با حدیث ثقلین داریم

ما در رابطه با موضوعاتی نظیر: "تکرار حدیث ثقلین"، "لزوم دفاع"، "بررسی حدیث ثقلین در خطبه غدیر"، "الحجر الی الثقلین"، "ولایت ائمه اطهار در منابع اهل سنت" بیست مقاله در سایت داریم.

اگر به مباحث «حبل المتین» مراجعه کنید، بنده گمان می‌کنم بیش از شش الی هفت جلسه در رابطه با حدیث ثقلین مفصل بحث کردم.

به حول قوه الهی «سلسله درس‌هایی از ولایت» را شروع کردیم. جلسه اول ما در رابطه با بحث «انتخاب احسن» بود.

ان شاءالله ما این مباحث را شماره گذاری می‌کنیم تا سلسله درس‌هایی از ولایت هم باشد. اگر خداوند به ما توفیق دهد این مطالب چاپ شود و به کتاب درسی حوزه‌های علمیه تبدیل شود.

اگر حضرتعالی پیگیری بفرمایید، ما این سلسله مباحث را از یک نقطه صفر شروع می‌کنیم تا به عصمت ائمه اطهار (علیهم السلام) و مهدویت و رجعت برسیم.

مجری:

به تعبیر آیت الله سبحانی بحث‌های سرانگشتی و دسته بندی شده و مرتب بیان می‌فرمایید.

خیلی ممنونم. تشکر می‌کنم از حاج آقا قزوینی عزیز و تشکر می‌کنم از شما که برنامه را دنبال می‌کنید.

این مباحث را دنبال کنید که درس زندگی است و دنیا و آخرت ما را آباد خواهد کرد. به اتفاق حاج آقا قزوینی از حضور شما مرخص می‌شویم، التماس دعا و خدانگهدار

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته


حبل المتین>

شبکه ولی عصر آیت الله حسینی قزوینی حبل المتین