آینه تاریخ

قسمت بیست و نهم برنامه آینه تاریخ با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین دکتر جباری
موضوع: میلاد امام حسن عسکری علیه السلام ،حیات و شخصیت


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:21/08/1400

برنامه:آیینه تاریخ

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم وبه نستعین الهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

سلام وقت شما بخیر بینندگان عزیز بینندگانی که شبکه جهانی حضرت ولی عصر را مشاهده می فرمایید و برنامه ای که تقدیم حضورشما عزیزان می شود به صورت زنده برنامه آیینه تاریخ هست، خیلی خوش آمدید و امیدوارم که وقت شما بخیر باشد و سعادت شما روز افزون، تحت عنایت آقا امام زمان (عج).

افتخار این را داریم که امروز هم در خدمت جناب آقای دکتر جباری باشیم و با ایشان همراه هستیم و از محضر ایشان بهرمند خواهیم بود در خصوص سؤالات تاریخی که در درجه اول شما عزیزان مطرح کردید و دوم سؤالاتی که خودمان هم داریم و إن شاءالله از محضر استاد خواهیم پرسید.

عرض سلامی خدمت استاد داشته باشیم، سلام علیکم وقت شما بخیر، خیلی خوش آمدید.

استاد جباری:

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب دارم حضور حضرت عالی و شما بینندگان عزیز در هر جای این کره خاکی که شرف حضور دارید از خداوند متعال طلب می کنم به همۀشما و ما توفیق بیشتر عنایت بکند در مسیر طاعت و عبودیت و کسب رضای خداوند متعال و ولی الهی حضرت صاحب الأمر حجت بن الحسن العسکری (سلام الله علیه) که امروز را که متعلق به آن حضرت پشت سر گذاشتیم همت ما إن شاءالله در تمامی روزها و شب ها و آنات و لحظات إن شاءالله کسب قرب بیشتر و کسب رضایت آن حضرت باشد و إن شاءالله که خداوند متعال توفیق درک محضر آن حضرت و درک ظهور آن حضرت و هم رکابی با آن حضرت عطا بکند.

مجری:

إن شاءالله که به زودی زود، بسیج افتخار هست که در خدمت شما هستیم و از محبت شما تشکر می کنیم که دعوت ما را پذیرفتید و تشریف آوردید در برنامه خودتان.

بینندگان محترم مستحضر هستید که این هفتۀ که دارد می آید اولین و مهم ترین مناسبتش میلاد حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) هست پدر بزرگوار حضرت امام زمان که هم خدمت شما تبریک عرض می کنیم مناسبت را هم خدمت آقا امام زمان که بالاخره پدر بزرگوار ایشان هست، استاد خدمت شما هم تبریک عرض می کنیم، استاد چون حالا بحث ولادت امام حسن عسکری (علیه السلام) هست چه خوب هست که از همینجا شروع کنیم؛ بحث ولادت امام حسن عسکری (علیه السلام) در کجا بوده و اینکه حالا جریان اینکه ایشان به سامرا تشریف آوردند و آیا دعوت کرده بودند یا به صورت اجباری از طرف استبدادگر زمان شان به سامرا آمدند را برای ما تبیین بفرمایید ممنون می شویم.

استاد جباری:

بنده هم تبریک عرض می کنم میلاد مسعود آن حضرت را بنابر قول مشهور در هشتم ربیع الثانی از سال 232 هجری آن حضرت متولد شدند مکان تولد مدینه بوده در مدینه متولد شدند و در آن سال هم پدر بزرگوارشان امام هادی (سلام الله علیه) در مدینه حضور داشتند و می دانیم امام هادی (علیه السلام) از سال 220 که پدر بزرگوارشان امام جواد (سلام الله علیه) به شهادت رسیدند در بغداد امام هادی به امامت رسیدند و حدود 13 سال در مدینه امامت کردند یعنی تا سال 233، و بنابر قول صحیح تر چون اختلافی در این هست که امام در چه سالی احضار به سامرا شد بعضی 243 گفتند اما قول صحیح تر 233 هست، بعضی از مورخان کهن مثل مسعودی و اینها دوران اقامت امام (سلام الله علیه) در سامرا را قریب به 21 سال ذکر کردند، اگر این باشد طبیعتاً چون شهادت امام در 254 هست تقریباً بالاتفاق یعنی اکثر قریب به اتفاق این را گفتند بنابراین می شود همان 233، در 233 امام هادی به امر متوکل احضار به سامرا شدند و امام عسکری و خانوادۀشان را همراه خودشان بردند به سامرا، در سامرا اینها ملحق شدند به امام عسکری (سلام الله علیه)، اگر با این حساب که عرض کردم طبیعتاً امام عسکری باید در سن یک سالگی دو سالگی طبعاً بوده باشند که حرکت کردند از مدینه به سمت سامرا همراه مادرشان و بعضی از بستگان اینها برخی از عربیان و از آنجا دیگر از آن سال اقامت در سامرا دارد امام عسکری تا پایان عمرشان، هیچ گزارشی هم نداریم گزارش متقنی که امام از سامرا توانسته باشد خارج بشود در این مدت که مثلاً حالا دوباره به مدینه برگشته باشند و مکه ی حجی، لذا معروف هست دیگر امام عسکری (علیه السلام) به ظاهر حجی عمره ای انجام ندادند لذا بعضی از مؤمنینی که مشرف می شدند آن زمان که راه باز بود برای انجام عمره یا حج، از جانب آن حضرت طواف انجام می دادند به نیابت از جانب آن حضرت عمره انجام می دادند و اینها، به هر حال امام عسکری از سال 233 تا 260 که شهادت ایشان هست در حدود 28 سالگی، از 232 ولادت ایشان هست 260 شهادت شان، 28 سال کلاً بیشتر عمر نکردند و در طول آن مدت تقریباً 26 سال 27 سال آن حضرت در سامرا حضور داشتند، و ولادت آن حضرت از پدری مانند امام هادی و مادری بزرگوار جلیله که چند نام برای مادر گرانقدر امام عسکری ذکر کردند اولاً مادرشان کنیز بوده حالا ملیتش یک مقدار مبهم هست اختلاف در آن هست آیا از شمال آفریقا بوده یا از مغرب مثلاً بوده یا از مناطق اسپانیا و اینها بوده اینها یک مقدار ابهام در این جهت هست اما در اینکه کنیز بوده تردیدی نیست و نام های مختلفی، اصل نامش را برخی سوسن گفتند، سوسن نام گلی هست، اما القابی یا نام های دیگری را بعد به تدریج پیدا کرده دلیلش این بوده که کنیزها وقتی که می آمدند به خانه ها از جمله خانه اهل بیت (علیهم السلام) نام های خوبی برای شان انتخاب می شد سلیل مثلاً فرد مصفا، پاک، برگزیده، که جالب هست یک روایتی هم از امام هادی (سلام الله علیه) هست وقتی که به خانه حضرت آورده شد ایشان، فرمودند:

«سلیل، مسلولةٌ من الآفات و العاهات و الأرجاس و الأدناس»

خیلی جالب هست می گوید سلیل پاک هست مصفا هست منزه هست از پلیدی ها، زشتی ها بدی ها، آفات، أرجاس، دنَس ها، رجس ها، از اینها منزه هست

«سیهب اللّه حجّته فی أرضه»

و خداوند به زودی از نسل این حجت خودش در زمین را عطا خواهد کرد که امام عسکری از آن بانو متولد شد و امام عصر هم از امام عسکری، این پیشگویی امام هادی (علیه السلام) بود در ارتباط این بانوی بزرگوار و از بزرگواری این بانو هم همین نکته که در روایاتی هست مثلاً جناب حکیمه خاتون حکیمه دختر امام جواد (سلام الله علیه) ایشان نقل می کند که بعد از شهادت امام عسکری یک مدت کوتاهی چون به هر حال امام زمان که در غیبت رفتند و طبیعتاً برای رتق و فتق امور و اینکه شیعیان به کجا مراجعه بکنند راهنمایی هایی را به شیعیان برای اینکه تکلیف شان را در دوره غیبت بدانند و کم کم به اصطلاح انعطاف یعنی انصراف داده بشود حرکت شیعیان به سمت نواب عثمان بن سعید عمری و دیگر نواب و وکلا و اینکه توجیه بشوند خواص شیعیان از در ارتباط با امام عصر، این بانو (سلیل) که حُدَیْث هم در باره اش گفتند حُدَیْثه یا حُدَیْث، سلیل، سوسن، سَمانه، امثال اینها این بانوی بزرگوار عهده دار این مسئله بود و از جمله باز القاب ایشان جدّه هست که بعد از ولادت امام عصر (سلام الله علیه) با جدّه معروف شد، در یک روایتی هم مرحوم شیخ صدوق به نظرم نقل کرده در «کمال الدین» که در آستانه شهادت امام عسکری، امام عسکری ایشان را به همراه فرزندشان امام عصر فرستادند مدینه آن موارث و امانات نبوت و اینها که باید به امام عصر می رسید، در خانه امام عسکری طبیعتاً دشمن می آمد تفتیش می کرد و اینها، به مدینه فرستاده شد، این روایت هست قبل از شهادت امام عسکری امام این تدبیر را کردند، این بانو به هر حال یک چنین نقشی داشته، از چنین بانویی امام عسکری متولد می شود در مدینه و در چنین ایامی.

مجری:

مادر بزرگوار ایشان که وفات شان اینها مشخص هست؟

استاد جباری:

نه متأسفانه دقیقاً معلوم نیست اما دوران غیبت صغرا را بخش اش را درک کرده اما اینکه دقیقاً در چه زمانی از دنیا رفته خیلی مشخص نیست.

مجری:

جناب نرجس خاتون (سلام الله علیها) که مشخص هست که همان.

استاد جباری:

ایشان هم باز همینطور، راجع به نرجس خاتون هم کمی ابهام وجود دارد آیا در سال اول بعد از شروع غیبت بوده یا کمی بیشتر متأسفانه ابهام وجود دارد، یعنی مشهور اوایل هست اما تاریخ دقیق اش معلوم نیست.

مجری:

استاد! کرامت ها که در نزد اهل بیت الحمد الله همیشه بوده و اهل بیت دیگر اهل کرم و فضل و اینها عادی هست ولی یک بحثی هست از خصائصی که در خصوص امام حسن عسکری (علیه السلام) می توانیم بگوییم کثرت این کرامت ها هست، فکر می کنید حکمت یا علت اینها چه بوده در خصوص ایشان؟

استاد جباری:

بله نکته خوبی هست این واقعاً هم همینطور هست من امشب این کتاب شریف «بحار الأنوار» جلد 50 این کتاب، جلد 50 در باره سه امام هست امام جواد و امام هادی، امام عسکری، روایات مربوط این بزرگواران، تاریخ شان، معجزات و کرامات و مکارم اخلاق شان واینها، مرحوم علامه مجلسی اینجا جمع کرده، روایات متعدد، همین اخیراً هم به مناسبت یک پژوهشی که در دست دارم راجع به سیره اخلاقی امام عسکری، تقریباً کامل روایات مربوط به امام عسکری را دیدم در همین کتاب شریف «بحار الأنوار»، انصافاً همینطور هست یعنی کرامات متعددی را اینجا نقل کرده از امام عسکری (علیه السلام) به خصوص در باره برخی از خواص این کرامات بیشتر نقل شده مثل أبو هاشم جعفری، أبو هاشم داود بن قاسم جعفری از نسل جناب جعفر طیار بوده و از اصحاب خوب امام هادی، امام عسکری، دوره غیبت صغرا را هم درک کرده، برخی از این کرامات را او نقل کرده و کسانی متعددی از دوست و غیر دوست که متعدد هست این را نقل کردند مثلاً اینکه امام را دشمن

«فی برکة السباع»

این را در باره امام هادی هم رخ داده در باره عسکری هم رخ داده، «برکة السباع» درنده های را از شیر و پلنگ و مثل باغ وحش، آن زمان یک مکانی بوده که اینها را در آنجا قرار می دادند دستور دادند که امام را داخل در آنجا بکنند که امام را داخل کردند اینها هیچ آسیبی به امام نرساندند گرد امام می چرخیدند سر فرود می آوردند، منظور که کرامات حضرت هم برای دشمن آشکار شد هم برای دوستان و بزرگوارانی مثل أبو هاشم جعفری.

بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 50

 جالب هست یک روایتی می دیدم در باره أبو هاشم جعفری که یک وقتی آمد خدمت امام عسکری (علیه السلام) نان خورده بود و یک مقدار ضعف داشت، امام خودش می فرماید که کباب بخور و به آن خادمش می فرماید که یک کباب تهیه کند برای أبو هاشم جعفری بدون اینکه او اظهار گرسنگی بکند و اینها امام می گوید باید قوت بگیری، یعنی هوای دوستان را امام (سلام الله علیه) گاهی اینچنین داشتند، یا مثلاً مرکب غیر راه واری داشت که به حضرت شکوه می کند که من می خواهم بروم مثلاً بغداد و برگردم سامرا و اینها، مرکبم خیلی راه وار نیست، به برکت امام دستی که امام می کشد و دعای که می کند می گوید خیلی سریع می رفتم این فاصله را خیلی بهتر از دیگران طی می کردم، یا مثلاً یک مورد دارد در ارتباط با احمد بن اسحاق هست باز یک شخص برجسته از خواص امام عسکری، احمد بن اسحاق اشعری قمی برای بینندگان عزیز معرف حضور شاید باشد اگرم نیست من یک توضیح کوتاهی عرض می کنم؛ ایشان از علماء و اشعریان قم بود دیگر، اشعریان طائفه یمنی بودند که آمدند و در قم ساکن شدند تشیع را در قم پروریدند و رشد دادند و هنوز هم از نسل اشعری اشعری های قم هستند با فامیل اشعری، و این احمد بن اسحاق از آنها بوده و وکیل امام هادی بوده وکیل امام عسکری بوده و وکیل امام عصر در دوره غیبت صغرا هم، در قم همین الآن مسجدی در قم هست مسجد بسیار معروفی نزدیک حرم مطهر مسجد امام حسن عسکری گفتند بانی آن همین احمد بن اسحاق بوده متولی موقوفاتی بوده که در قم شیعیان برای ائمه وقف می کردند و یکی از مناسب در عصر ائمه (علیهم السلام) از دوره حالا امام صادق به بعد که این وکالت راه افتاد شبکه وکالت کمی که پیش رفت موقوفاتی که در مناطق شیعه نشین شیعیان برای ائمه وقف می کردند ائمه وکلای وقف داشتند یعنی کسانی داشتند که رسیدگی به این امور موقوفات می کردند درآمدش را جمع آوری می کردند محضر امام می رساندند یا به مصارفی که امام می فرمودند می رساندند، این آقای احمد بن اسحاق اشعری قمی یکی از اینها بود قبرش هم در سرپل ذهاب عزیزان اگر آنجا تشریف بردید مشرف شدید در مسیر قصر شیرین اینها در سرپل ذهاب قبر و بارگاه خوبی دارد آنجا، و این شخصیت بزرگواری هست محبوب بوده نزد امامین عسکریین، نزد امام عصر، ارتباط داشته با نواب آن حضرت، این می گوید که یک وقت خدمت امام عسکری (علیه السلام) رسیدم، نامه های از حضرت می رسید پیک ها می آوردند به قم، من گاهی تردید می کردم که این خط خود حضرت هست یا مثلاً جعل نباشد و کسی مثلاً دسیسه ای چیزی نکرده باشد به نام حضرت چیزی آورده باشد، رسیدم خدمت حضرت عرض کردم که نامه ها به دست ما می رسد می خواهم یک نمونه دستخطی از شما داشته باشم که تطبیق بدهم به آن دستخط نامه ها که بدانم از جانب شما هست حتماً، حضرت شروع کردند به نوشتن دستخطی و بعد همانطور که حضرت می نوشتند در ذهنم خطور کرد که خوب هست تبرکاً این قلم را از حضرت بگیرم، می گوید در ذهنم فقط خطور کرد از ذهنم گذشت که خوب هست من این قلم را تبرکاً از امام بگیرم، همین که نوشتن امام تمام شد قلم را پاک کردند گفتند قلم را طلب می کنی می خواهی قلم را؟ بفرما قلم را، امام بدون اینکه من به زبان جاری بکنم امام گویا در ذهن من حضور دارد، یا مثلاً می گوید یک بار من خدمت امام رسیدم، باز نکته قابل توجه و جالبی هست این نکته که شیعیان ائمه (علیهم السلام) چقدر به آداب دینی مستحبات و اینها تأکید داشتند عمل بکنند بر اثر تربیت ائمه، عزیزان بیننده می دانید انواع خواب داریم دیگر چگونگی خوابیدن که از خواب به دمر خوابیدن گفتند خواب مکروه هست یا به طرف چپ خوابیدن کراهت دارد، خواب انبیاء گفتند به رو به قبله مثل خواب محتضر را چگونه می خوابانند را پا به روی قبله و قفا و رو به سمت آسمان، خواب اولیاء را گفتند که مثل میت که در قبر می خوابد به سمت راست رو به قبله، به آن شکل خوابیده بشود، احمد بن اسحاق می گوید من در بدنم حالا یک مشکلی داشتم که به سمت راست راحت نمی توانستم بخوابم حالا پهلو درد داشته هر چیزی و به سمت چپ راحت می توانستم بخوابم، می گوید آمدم خدمت امام (سلام الله علیه) عرض کردم مشکل را که من یک چنین مشکلی دارم، امام فرمودند بیا جلو، رفتم خدمت حضرت دست شان را آوردند به سمت راست بدن من کشیدند، همین لمس بدن من توسط دستان مبارک حضرت همان و رفع این مشکل همان، بعد از آن گفت خیلی راحت به سمت راست می خوابیدم و گاهی انسان غبطه می خورد حالا البته نباید اینچنین باشد دلیلش هم این هست من غبطه می خورم که اینها از این جهت که محضر امام راحت حالا تقریباً راحت البته با توجه به حصر امام گاهی سخت بود اما بالاخره اینکه إیراده می کند از قم حرکت می کند می تواند چشمش به جمال امام معصوم روشن بشود این برای شان ممکن هست اما ما یک عمری را یک شیعه به هر حال محب امام عصر (سلام الله علیه) عمری را یابن الحسن می گوید و آروز می کند یک نگاه گذرا به جمال حضرت داشته باشد این آروز گاهی محقق نمی شود البته خودم را عرض می کنم بخاطر عدم لیاقت و شایستگی امثال من هست اما گاهی انسان غبطه می خورد که اینها می رفتند و از حضور امام کسب فیض می کردند، طبیعتاً هر چه که به هر حال سخت تر بگذرد بر شیعیان اهل بیت، خداوند اجر و فضل آنها را بیشتر می کند وعده داده شده دیگر در روایتی رسول خدا (ص) به امیرالمؤمنین و اصحاب شان که زمانی کسانی می آیند که دسترسی به امام و پیامبر ندارند و اینها ایمان آوردند بر سواد علی البیاض، سواد علی الباض یعنی همین نوشته های سیاهه های که روی سفیدی های کاغذ هست، ما اینچنین هستیم دیگر، ما به واسطه عقل مان تحلیل کردیم ایمان آوردیم خدای را قبول داریم پیامبر را قبول داریم انبیاء را قبول داریم قرآن را قبول داریم ائمه را قبول داریم بر اساس همین، پیامبر اکرم فرمود اینها بر «إخوانی» تعبیر «إخوانی» کرد اینها برادران مان هستند که در آخرالزمان اینها می آیند و دسترسی به من ندارند اما ایمان به من و اهل بیتم دارند، تعبیری گفت شما اصحاب من هستید به اصحاب شان، بعد گفتند إخوان شما کیها هستند؟ فرمود آنهای که می آیند و ما را ندیدند، طبیعتاً إن شاءالله یک چنین بشارت های در روایات هست و برای همۀ ما روحیه بخش هست.

مجری:

و همین بیانی که حضرت عالی و این نکته ای که شما فرمودید خیلی نکته جالبی هست که آرزوی دیدار آقا هیچ اشکالی هم ندارد و إن شاءالله که توفیق این را داشته باشیم.

استاد جباری:

إن شاءالله، آن نکته ی که سؤال فرمودید که چرایی کثرت، اینکه در عصر امام عسکری یک مقدار معاجز و کرامات آن حضرت بیشتر نقل شده؛ به نظر می رسد که دو نکته شاید باید به آن توجه بشود:

یکی اینکه عصر امام عسکری اواخر هست دیگر، آخرین دوره حضور امام معصوم هست دیگر بعد از ان حضرت دوره غیبت دارد شروع می شود پس فاصله افتاده میان دوره ای که شیعه حضور دارند با دوره پیامبر اکرم (ص)، یک نکته، و دوم مسئله محصور بودن آن حضرت در سامرا هست و اینکه شیعیان امکان ارتباط مستقیم زیادی و سهولت با حضرت ندارند سامرا تحت کنترل عسکر هست و لذا این امکان وجود ندارد لذا طبیعتاً کسانی که می آیند و معاجزو کرامات امام را می بینند اینها می روند نقل می کنند به دیگران، خود نقل کرامت طبیعتاً موجب اطمینان خاطر افراد می شود چنانکه امروزه دیگرانی می آیند اینهمه کرامات و معاجز از حرم مطهر امام رضا (علیه السلام) و مشاهد ائمه می بینند طبیعتاً قلب شان آرام می شود، بد نیست حالا یکی از کرامات دیگر امام عسکری (علیه السلام) که در همین ربیع الثانی اتفاق افتاده اوائل ربیع الثانی فکر کنم چهارم اینها باشد، منبع اش هم کتاب «الخرائج والجرائح» قطب الدین راوندی از منابع قرن ششم ما هست مرحوم قطب راوندی که مدفون در حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) هست ایشان در آنجا نقل می کند که جعفر بن شریف جُرجانی از همین جُرجان جایی بوده نزدیک همان گرگان فعلی، خود گرگان نیست که تخریب شده در نزدیکی های با یک فاصله ای با گرگان فعلی از مناطق شمال ایران جعفر بن شریف، آنجا شیعیان حضور داشتند، و او خدمت امام عسکری می رسد عازم جح بوده و امام می فرماید که تو به حج می روی و بر می گردی، او اظهار می کند که شیعیان آنجا خیلی مایل اند شما را ببینند سؤالاتی دارند مشکلاتی دارند، و می گوید تو به حج می روی و بر می گردی در فلان روز باشید من می آیم آنجا و همینطور در خانه جعفر بن شریف شیعیان جمع می شوند کسانی مشکل شخصی داشتند، کسانی سؤال و پرسش داشتند، امام می آید نزدیک ظهر امام حضور پیدا می کند و در آنجا به سؤالات شیعیان پاسخ می دهد و بر می گردد و از بیان امام کاملاً مشخص هست که به طی الأرض امام مسیر سامرا را آمده در طرفه العينی آمده در جُرجان حضور پیدا کرده و از همانجا بر گشته به سامرا.

الخرائج والجرائح، قطب الدین راوندی

اینها کراماتی بوده که توسط آن حضرت بروز می کرده این نقل می شود برای آن شیعیان.

مجری:

یکی از سؤالات ما هم همین بود که ماجرای اینکه آیا واقعاً امام حسن عسکری به گرگان تشریف بردند این چه گونه هست و صحت و سقم اش چگونه هست؟ پس در واقع همین نکتۀ که شما الآن فرمودید.

استاد جباری:

سندش را هم که عرض کردم کتاب «الخرائج و الجرائح» از مرحوم قطب راوندی عزیزان مستحضرید این کتاب را قطب راوندی در واقع با این هدف برای تدوین کرامات پیامبر و ائمه نوشته، هم پیامبر هم دیگر معصومین تدوین کرده و از بزرگان شیعه در قرن ششم هست، کتاب های با این هدف تدوین می شد از جمله این کتاب.

مجری:

استاد حالا چون بحث به این بحث رسید اگر اجازه بدهید من در این خصوص که معروف هست در شهر قم یک خیابانی هست به آن می گویند خیابان سواران، من این را شنیدم که می گویند خیابان سواران دو سوار در تشییع جنازه حضرت معصومه (سلام الله علیها) حاضر شدند و از این مسیر آمدند و از این مسیر رفتند، من یک همچین چیزی شنیدم که می گویند این خیابان به این علت شده سواران، واقعاً اینکه در تشییع جنازه حضرت معصومه (سلام الله علیها) دو سوار و دو شخص که ناشناس شاید بودند برای مردم حالا بعداً شاید مشخص شدند در این خصوص برای مان بفرمایید چون حالا بحث ما بحث سفر ائمه شد به سرزمین ایران.

استاد جباری:

اینکه آن خیابان دقیقاً آن مسیر نه نمی شود واقعاً این را تأیید کرد چرا؟ آن زمان خیابانی در کار نبود حداقل از جانب بادیه از بیابان دو نفر آمدند ولذا نه آن وجه اش نمی تواند قابل تأیید باشد، اما اصل مسئله درست هست بر اساس همین چیزی که در کتاب «تاریخ قم» آمده که قبلاً هم یادم هست که آوردیم این کتاب را برای عزیزان در بحث ورود حضرت معصومه به قم در حدود 23 ربیع الأول که مطرح بود، اصل ورود حضرت معصومه (سلام الله علیها) هم در همین هفته سه شنبه هست دهم ربیع الثانی، در همین کتاب «تاریخ قم» حسن بن محمد بن حسن قمی از علمای قرن چهارم ما که عرض کردم ترجمه کتاب در دست هست صفحه 309 این کتاب وقتی که بحث رحلت حضرت معصومه (سلام الله علیها) را مطرح می کند می گوید: ورود حضرت معصومه به قم موسی بن خزرج آمد و زمام ناقع حضرت را گرفت و به سمت شهر برد و در آن خانه خودش سکنا داد

 و 17 روز در حیات بود چون او را وفات رسید بعد از تغسیل و تکفین و نماز، موسی بن خزرج در زمینی که او را به بابلان بود

یعنی به بابلان معروف بود

 آنجات که امروز روضه مقدسه اوست دفن کرد

تاریخ قم، حسن بن محمد بن حسن قمی، ص 309

زمینی بوده به نام بابلان

و بر سر تربت او تربت از بوریاها سایه ای ساخته بودند تا آنگاه که زینب دختر محمد علی الرضا (علیه السلام) این قُبه بر سر تربت او بنا نهاد.

که این را هم قبلاً عرض کردیم و می گوید:

و روایت کرد مرا حسین بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه

که به نظر می رسد این همان برادر شیخ صدوق باشد، خود شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه هست، ایشان حسین برادر شیخ صدوق که معروف هست یک مقدار جهات معنوی عرفانی داشته، شیخ صدوق بیشتر سبقه غالب بر ایشان علمی بوده و فقاهت و اینها، چون خود صاحب «تاریخ قم» معاصر هست دیگر با دوره شیخ صدوق و می گوید:

و روایت کرد مرا حسین بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه از محمد بن حسن بن احمد بن الولید که او را روایت کردند که چون فاطمه را وفات رسید بعد از غسل و تکفین او را به مقبره بابلان بر کنار سردابی که از برای او ترتیب کرده بودند حاضر آوردند.

آن زمان جنازه را گاهی در سرداب می گذاشتند در سرداب را می بستند.

آل سعد با یکدیگر خلاف کردند در باب آنک

یعنی آن کسی که

سزاوار آن هست که در سرداب رود و فاطمه را بر زمین بنهد و دفن کند

چه کسی این شرافت را داشته باشد به هر حال باید محرم که آنجا نبود آیا از زنان باید می رفتند یا از مردان کسی برود بحث می کردند سر این

پس از آن اتفاق کردند بر آن که خادمی به غایت پیر از آن یکی از ایشان قادر نام را حاضر گردانند تا فاطمه را در گور نهد و کسی را به طلب او بفرستادند، در میان این گفتگوی از جانب رمله

رمله بیابان شِنزار که آنجا بود که حالا البته در نسخه بدلش آورده قبله، حالا قبله هست یا رمله

دو سوار برآمدند دهن بر بسته و روی بدین مردم نهادند چون به نزدیک جنازه فاطمه رسیدند از اسب فرود آمدند و بر فاطمه نماز گزاردند و در سرداب رفتند و فاطمه را دفن کردند پس از گور بیرون آمدند و بر نشستند و برفتند و هیچ کس را معلوم نشد که آن دو سوار کی بوده اند.

بعد می گوید:

و محرابی که فاطمه (علیها السلام) نماز کرده است در خانه از سرای موسی بن خزرج تا به اکنون ظاهر هست.

یعنی تا به اکنون که زمان مؤلف که تقریباً قریب به دو قرن فاصله هست میان دفن حضرت معصومه تا اواخر قرن چهارم، آن سرداب الآن هم که معلوم هست دیگر بیت النور معلوم هست، انتظار هم همین هست و طبیعی هم همین هست فاطمه معصومه (سلام الله علیها) از مدینه حرکت کرده برای دیدار امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) برای دیدار برادر موفق نشد امام هم در قید حیات هست این نباشد تعجب هست طبیعتاً، امام قاعدتاً می آمد، وقتی که در آن جریان رفتن امام به سمت مرو دارد که شیعه را در نزدیک نیشابور از دنیا رفته بود امام رفت و در تشییع اش شرکت کرد و گفت آرام باش راحت باش بشارت باد بر تو که آن صحابی می گوید تعجب ما، به هر حال همه شیعیان ما اعمال شان حاضر و ناظر هست بر ما عرضه می شود می دانیم و خواهری مثل حضرت معصومه طبیعی است، امام رضا نیاید چه کسی بیاید و این طبیعی است و حق برادری را انجام داده.

مجری:

خیلی ممنون استاد پاسخ خیلی دقیقی بود و خیلی متشکریم از این دقت و حوصله ای که به خرج می دهید. خیلی بحث های خوبی بود استفاده کردیم مثل همیشه؛ سؤالی به دست من رسیده که ان شاء الله خدمت شما عرض بکنم در خصوص اینکه می گویند یکی از کارهایی که عثمان کرده این است که در سفر نماز را بصورت کامل گفته بخوانند، این سؤآل شده که این چقدر از واقعیت را می تواند به این خبر بدهیم.

استاد جباری:

بله متأسفانه درست است این نکته ای که اشاره فرمودید، در ارتباط با کارهایی که عثمان انجام داد این نقل شده،

مجری:

در قرآن ما این را داریم دیگر نماز شکسته بشود در نص صریح قرآن هم هست این قضیه

استاد جباری:

البته آن آیه در برای قصر شاید به این صراحت نباشد، در روایات قطعاً شکسته خوانده نماز آمده در روایات، و اتفاقاً فریقین هم هست، در شیعه و اهل سنت در این ارتباط متفق هستند، و عثمان در سال 29 هجری طبق روایتی که طبری در تاریخش نقل می کند، جلد 3، صفحه 322، خب طبری می گویند یک تاریخ نویس معروف از تاریخ نویس های اهل سنت است متوفای 310، در این آدرس که عرض کردم، در ارتباط با سال 29هجری که تقریباً دارد دوره دوم خلافت عثمان شروع می شود،  عثمان 12 سال خلافت کرد، از سال 23 هجری تا 35 هجری، در این 12 سال 6سال اول را مناسب تر عمل کرد تا 6 سال دوم، 6 سال دوم دیگر هم جانب خویشان و بنی امیه و حیف و میل بیت المال و رفتار اشرافی گری و از جمله بدعت های این چنین، که یکی از بدعت هایش همین بدعت وضو بود که شاید در همین برنامه یک وقتی اشاره شد، که الآن آقایان اهل سنت وضویی که دارند می گیرند، پیشینه اش را به قبل از عثمان نمی توانند برگردانند، بر اساس واقعیات تاریخی، عثمان بود که تغییر داد وضو را از وضوی پیامبر اکرم به این وضویی که امروزه دارد انجام می شود، و یادم هست که در همان برنامه هم آدرس این کتاب ارزشمند وضوء النبی جناب آقای سید علی شهرستانی عرض کردم، کسی اگر تردیدی دارد در این ارتباط آن کتاب را مطالعه کند بقدر کافی مستند هست و قانع کنند هست، که وضوی برادران اهل سنت به زمان عثمان برمی گردد تغییر این وضو؛ و یکی دیگر از کارهایی که عثمان انجام داد این است که در حجی که آن سال بجا آورد، در آنجا وقتی که رفت به عرفات و مشعر و منا نمازش را تمام خواند، در حالی که مسافر فرق نمی کند چه در عرفات چه در مشعر، چه در منا وقتی مسافر باشد طبعاً باید نماز را شکسته بخواند، تمام خواند نماز را، امیرالمؤمنین (ع) گویا آن سال در حج حضور داشتند و اعتراض کردند غیر از امیرالمؤمنین کسانی مثل عبد الرحمن عوف هم حتی اعتراض کرد، یعنی بین ابن عوف که شوهر خواهر عثمان بود و بین اینها شکر آبی هم شد، که اختلافی افتاد بر اثر نفرینی که امیرالمؤمنین در شورای شش نفره کرد که «باعد الله بینکما عترة من شن» خداوند بین شما تفرقه بیاندازد، و کدورت افتاد بین شان به هر حال ابن عوف هم معترض شد، امیرالمؤمنین معترض شد و به عثمان فرمود که پیامبر که نماز را در سفر شکسته می خواند بعد از پیامبر هم ابوبکر و عمر هم که اینکار را می کردند، خودت هم که 6 سال تا الآن از اول خلافتت شکسته می خواندی، چطور شد یک دفعه حکم خدا تغییر کرد، تنها جوابی که آقای عثمان به امیرالمؤمنین داد

«رأیٌ رأیته»

تاریخ طبری، طبری، ج 3، ص 322

طبری نقل می کند، نگویند که شما از منابع شیعی دارید نقل می کنید، نقل آقای طبری است در تاریخش، جلد 3، صفحه 322، این نظری است که من دارم می دهم، یعنی اجتهادات آقایان از این سنخ بوده، اجتهاد مقابل نص، ولو پیامبر جور دیگر عمل کرده من دلم خواست اینطور نظری است که دادم؛ و عجیب هست که عایشه هم صحه می گذارد، ورایتی هست در صحیح بخاری و غیر از صحیح بخاری این روایت را عروة نقل می کند، عروة بن زبیر است، پسر خواهر عایشه است، اینها فرزندان اسماء بنت ابو بکر بودند و عایشه برایشان جایگاهی داشت، عروة از عایشه نقل می کند که

«قالت فُرِضَتْ الصَّلاَةُ رَکعَتَان»

نماز اول بار که واجب شد دو رکعت بود،

صحیح بخاری ،ج 2، ص 36،

همینطور هم بود نمازها دو رکعتی واجب شد، «فرض الله» پیامبر اکرم با اذن الهی دو رکعت سوم و چهارم را اضافه کرد، فرض النبی، عایشه به آن اشاره می کند،

«لصلاة اول ما فرضت ركعتين فاقرت صلاة السفر»

نماز سفر قصر و شکسته شد،

یا همان دو رکعت ماند

«و اتمت صلاة الحضر»

اما نماز در حضر در وطن تمام باید خواند بشود

و زهری، محمد بن شهاب زهری معاصر امام سجاد می گوید از عروة که این را می شنود به عروة می گوید که

«قال الزهری فقلت لعروة ما بال عائشه تتم؟»

اگراینطور است عایشه اینطور می گوید چطور عایشه در سفر هم کامل می خواند؟

«قال : تأولت ما تأول عثمان»

همان اجتهادی را کرد که عثمان کرده

یعنی تبیعیت از عثمان کرده در این مسئله، عجیب است با اینکه میانه عایشه با عثمان خیلی هم خوب نبود، «أقتل نثلاً» و اینها را می گفت، اما در صحیح بخاری جلد 2، صفحه 36، و در اختلف الحدیث شافعی صفحه 491، این حدث نقل شده ،ما مطالبه گر هستیم، حضرات اهل سنت پاسخ  بدهند که این چه نوع اجتهادی است؛ که عایشه انجام داده عثمان انجام داده، بله بیایید جواب بدهند این شبکه آماده است در همین برنامه شماره تلفن اعلام می شود و آزاد هست، بیایند پاسخ بدهند،

مجری:

در تمام ساعات روز اینها می توانند تماس بگیرند،

استاد جباری:

می خواهیم بدانیم به هر حال روایتی که در صحیح بخاری و امثال اینها است، در منابع ضعیف تان هم که نیست، اینکه گفته می شود خلاف سنت پیامبر عمل بشود بعد می گوید رأیٌ رأیت، یا تأولت عایشه ما تأول عثمان، این به چه معنا است واقعاً چگونه دینی است، چگونه فقهی است، چگونه مرامی است، می شود واقعاً اطمینان خاطر داشت که دارد مسیر حکم الله را طی می کند با یک چنین حرکتی، و باید یک بازنگری داشته باشد.

مجری:

بله ان شاء الله ببینیم چه کسی می تواند این را روشن کند، برای ما روشن کنید این قضیه را.

استاد در همین خطبه بیعتک چندین بار حضرتعالی به آن اشاره کردید و روضه کافی آمده یک عبارتی است از امیرالمؤمنین (ع)

«وَ سَوَّیْتُ بَیْنَ الْمَنَاکِحِ»

روًة الکافی،

این پرسیده شده که منظور از این عبارت چیست در این خطبه؟

استاد جباری:

بله اتفاقاً در همان خطبه بدعت ها که عزیزان بینند مستحضر هستید، امیرالمؤمنی (ع) 27 بدعت را بر می شمرد در این خطبه و اینکه اگر من بتوانم با اینها مقابله می کنم و نگذاشتند متأسفانه، امتی همراهانی که به ظاهر با امیرالمؤمنین بیعت کردند، اما پای کار نماندند چرا؟ چون اعتقاد شان همچنان راسخ بود به ابوبکر و عمر و به شیخین، خلیفه اول و دوم بخصوص راسخ بود، لذا در ارتباط با این بدعت های که در زمان خلفای سه گانه انجام گرفته بود، امیرالمؤمنین نمی توانست واقعاً وارد میدان بشود، با مخالفت همین اصحاب مواجه می شد.

از جمله معارفی که در همان خطبه حضرت اشاره می کند این جمله است، «وَ سَوَّیْتُ بَیْنَ الْمَنَاکِحِ»، در ارتباط با ازدواج ها من تسویه بقرار می کردم، تبعیض را برمی داشتم، پس پیدا است تبعیضی وجود داشته در ازدواج ها و آن تبعیض این بوده، خود رسول خدا که هیچ تبعیضی ندارد،پیامبر اصلاً شعارشان عدم تبعیض بوده، عدم برتری انسانی قومی، قبیله ای، نژادی بر نژاد دیگر انسانهای دیگر بوده، «لا فرق بین عربی و لا عجمی، و لا فرخ» هیچ فرخی عرب بر عجم ندارد، فلان رنگ بر فلان رنگ ندارد، مگر به تقوا، «إن اکرمکم عند الله أتقاکم» و لذا رسول خدا (ص) اصرارش این بود که بین عاهاد و طبقات مختلف اجتماعی روابط زنا شویی برقرار بکنند.

مجری:

یعنی این قبیله و آن قبیله نیست،

استاد جباری:

نیست، الآن متأسفانه این توجه نمی شود، ما چون ازخاندان فلان هستیم، یا طبقه اجتماعی مان اینطور است،از جهت مالی و اقتصادی و امثال اینها، یک وقت از جهت کفو معنوی فرهنگی، اینها است بله باید هم کف باشند، ولی از جهت اقتصادی خیلی ملاک نیست، لذا دارد که پیامبر اکرم دختر عمو شان را ضباعه را که دختر زبیر بن عبد المطلب بود، که از بنی هاشم بود به نحوی از اشراف قریش بود، اشراف به لحاظ خاندانی محسوب می شد به ازدواج مقداد در آورد که مقداد از جهت مالی ضعیف بود همچین خاندان خیلی مطرحی در مکه نداشت، حضرت این دو را به ازدواج هم در آورد و فرمود «لیقتضاء النکاح» برای اینکه رواج پیدا بکند نکاح در آحاد مختلف با هم این عقد زنا شویی را انجام بدهند، حضرت دلیل را هم فرمود در آن نقل که برای گسترش ازدواج  است، و خیلی ساده از منبر پایین آمد توصیه کرد به اینکه دختران تان را زود شوهر بدهید، تشبیه کرد پیامبر اکرم دختران را به میوه های ثمرات درخت، فرمود وقتی که رسیدند اینها را باید چید، دختران را هم به وقتش شوهر بدهید. من یک کلیپی چند روز قبل می دیدم یکی از دختران سرزمین گفت که من 40 سالم هست، و رفت تحصیل کردم در دانشگاه تهران لیسانسم را گرفتم بعد گفتم فوق لیسانس بگیرم، بعد دکترا گرفتم بعد مشغول کار شدم منتظر ماندم کسی بیاید با من ازدواج بکند، من در یک چنین سطح اجتماعی قرار دارم، الآن 40 سالم هست و ای کاش این چنین نمی شد و یک فرد عادی اجتماعی می آمد با من ازدواج می کرد، این کلیپ را دیدم که خیلی ناراحت کنند بود، که گاهی ازدواج ها به تأخیر می افتد به خاطر اینکه دختر می گوید من باید فعلاً فوق لیسانسم را بگیرم دکترایم را بگیرم، کاری پیدا بکند بعد جواب بله به خواستگارهایم بدهم، این خلاف سنت پیامبر هست، فرمود دختران مثل میوه های دختر هستند که وقتی رسیدندن باید چیده بشوند، و بعد از آن دارد که پیامبر ضباعه را به ازدواج مقداد در آورد، یا مثلاً زینب بنت جحش، دختر عمه پیامبر بود، حالا ضباعه دختر عمو است، زینب بنت جحش دختر عمه پیامبر است او را به ازدواج زید بن حارثه در می آورد، زید بن حارثه یک غلامی است، در مکه در خانه خدیجه، بعد آزاد می شود، پسر خوانده پیامبر بود از جهت اجتماعی جایگاه قومی و قبیله ای بالایی در مکه نداشت؛ این سیره پیامبر بود در زمان عمر، متأسفانه عمر آمد مقرر کرد که قریش می تواند از همه قبائل زن بگیرد دیگر قبائل نمی توانند از قریش بگیرند، قریش برتر است، قبیله برتر است، یا مثلاً افرادی که عرب نیستند اینها نمی توانند از عربها زن بگیرند، موالی نمی توانند از عرب زن بگیرند، اما آنها می توانند از موالی زن بگیرند، این در الغارات سقفی است که از منابع قرن سوم این را نقل کرده، خیلی عجیب و تأسف بار است، باز ما طلب می کنیم در همینجا از برادران، و علمای اهل سنت بیایند در این شبکه و پاسخ بدهند، ما مطالبه گر هستیم که شما چگونه می توانید از خلیفه دوم و این رفتار تبعیض آمیز خلاف قرآن، خلاف سنت پیامبر دفاع بکنید، پیامبر اکرم سیره اش آن بود جناب عمر این بدعت را رواج داد امیرالمؤنین آرزو می کند که اگر من بتوانم «سَوَّیْتُ بَیْنَ الْمَنَاکِحِ»، در ناکاح ها همان نگاه پیامبر که نگاه های تبعیض آمیز را من برمی دارم، این معنای سخن حضرت چنین چیزی است اما متأسفانه

مجری:

مثل خیلی از بدعت هایی که کردند و امیرالمؤمنین تلاش کرد که آنها را بردارد.

استاد جباری:

اول آن خطبه حضرت می گوید که اگر من اقدام به این کارها بکنم «لتفرق عنّی جندی حتی أبقی وحدی» سپاهم از گردم من پراکنده می شوند من تنها می مانم. بعد از بیان این 27 بدعت حضرت مثال می زند که دیگران باور کنند که حضرت نمی تواند، فرمود من خواستم با صلاة طراویح، این نماز مستحب ماه رمضان تعبیر می کنند، با این مقابله بکنم، به جماعت خواندش این بدعت است، راه افتاده از زمان عمر هست، فرمود که صدای اعتراض اصحاب هم بلند شد که وا عمرا، وا سنتا عمرا که ای وای تو داری با سنت عمر مقابله می کنی، ولی حضرت رهایشان می کند که بروید به تعبیر من هر غلطی می خواهید خودتان بکنید، من در حد تکلیف با شما بیان کردم، این را بعنوان نمونه حضرت ذکر می کند.

مجری:

خیلی ممنون استاد وقت مان هم به پایان رسیده یعنی خیلی وقت کمی داریم، یک سؤال دیگر هم بود حالااین را فکر می کنم بگذاریم در جلسه بعد بپرسیم بهتر باشد، اگر نکته خاصی بخواهید بفرمایید در این فرصت باقی مانده بفرمایید بعد ان شاء الله با دعای شما برنامه به پایان برسانیم.

استاد جباری:

آن نکته این است که عزیزان بیننده اگر از دیگرا مذاهب بیننده این برنامه هستند جا دارد که بصورت جدی، چون مسیر سعادت و شقاوت هست، مسیر ابدیت است اینطور نباشد که ما وارد آن عالم بشویم و از ما سؤال بکنند که چرا تو عمل کردی بر اساس یک مسلک و یک روشی که برهان کافی برای این نداشتی، در مقابل این چرا باید یک پاسخ داشته باشیم، که خودمان را نجات بدهیم، و بر اساس حجت و برهان، مگر می شود از طرفی سنت پیامبر آنچنان نقل بشود، دیگرانی بیایند بگونه دیگر، چه حجتی، مگر دیگران برایشان وحی نازل می شده؟ از باب نصیحت از باب توصیه برادرانه یک بازنگری داشته باشند کسانی که جزو علمای عامه و اهل سنت محسوب نمی شوند از علمایشان استفسار کنند جویا بشوند بخواهند که بر چه اساسی چنین حرکت هایی در تاریخ شکل گرفته.

امیدواریم خداوند متعال با ظهور قریب الوقوع مولا و سرور مان امام عصر سلام الله علیه که آن حضرت یک فلسفه ظهورش مقابله با همین انحرافات و تحریفات و بدعت ها و اینها است، ان شاء الله همه این بدعت ها که در دین واقع شد و انسان ها را دور کرد از آن اسلام اصیل و دین اصیل ان شاء الله نجات بدهد و اسلام واقعی را عرضه بفرماید ان شاء الله.

مجری:

خیلی متشکرم ان شاء الله که موفق باشید و بتوانیم این توفیق را داشته باشیم در برنامه های آینده هم از حضرتعالی استفاده بکنیم، تشکر می کنم از شما و همچنین از شما عزیزان بیننده ما فقط تعجیل فرج آقا را خواستار هستیم و شما را بخدای منان می سپاریم،

اللهم عجل لویک الفرج.

 

 

 

 


آینه تاریخ>

آینه تاریخ شبکه ولی عصر استاد جباری تاریخ میلاد امام حسن عسکری علیه السلام