تاریخ بدون روتوش

قسمت چهل و ششم برنامه تاریخ بدون روتوش به کارشناسی دکتر سید محمد حسینی
موضوع: حمله کوروش به بابل


 بسم الله الرحمن الرحيم

عنوان برنامه: تاریخ بدون روتوش

موضوع برنامه: واکاوی در مورد تاریخ ایران باستان «ایرانی‌ها و اعراب»

تاريخ: 3/ 09/ 1400

استاد: آقای دکتر حسینی

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم؛ عرض سلام و ادب خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی ولی‌عصر امیدوارم هر کجا که هستید ان شاء‌ الله زندگی خوب و پر برکتی را داشته باشید بیننده قسمت پنجم از فصل دوم سلسله برنامه تاریخ بدون روتوش هستید برنامه ای که قرار است این‌ جا با شما به صورت مستند در مورد نکاتی صحبت بکند که در طول تاریخ روتوش شده و اگر بنا است شما اعتقادی را بر اساس برخی گزارش‌های تاریخی بچینید باید بدانید که در گزارش ‌های تاریخی چه در تاریخ ایران باستان، چه در تاریخ اسلام گاهی به دلیل غرض ورزی، گاهی به دلیل اغماض و کوتاهی روتوش‌ های اتفاق افتاده که ما این ‌جا می‌خواهیم آن روتوش‌ ها را کنار بزنیم و آن‌ چه که واقعیت است را سعی کنیم به شما عزیزان و بینندگان منتقل کنیم.

در فصل اول تمرکز ما در مسئله زرتشت بود و آمدیم در مورد زرتشت 41 قسمت برنامه خدمت شما تقدیم کردیم در آن ‌جا نکاتی را گفتیم و عرض کردیم که چند تا ابهام اساسی در مورد زرتشت وجود دارد که اگر یک زرتشتی مبلغ بخواهد دین و یا آیین زرتشت را در مقابل دین و یا آیین دیگری مثل مسیحیت و یهودی و اسلام قرار بدهد باید اول بیاید این ‌ها را حل بکند 3 تا سوال هر سوال 3 کلمه داشت که 3 کلمه ‌اش هم تکراری است.

1. زرتشت چه کسی بود؟

2. زرتشت کَیْ بود؟

3. زرتشت کجا بود؟

و بحث نبوت زرتشت در سوال اول مطرح شد در مورد زمان زرتشت گفتیم ابهام فراوان است این‌قدر که قابل جمع نیست در مورد هزاره ‌اش هم هنوز به نتیجه نرسیدند و در مورد این‌ که آیا زرتشت واقعاً ایرانی بوده یا ایرانی نبوده در اوستا نه تنها نمی‌شود اثبات کرد زرتشت ایرانی بود بلکه بر اساس اوستا، زرتشت ایرانی نبوده است.

ما سوال را مطرح کردیم و عرض کردیم که این‌ ها را خیلی مؤدبانه به موبدان عزیز زرتشتی تقدیم می‌کنیم و انتظار داریم این بزرگواران به ما پاسخ بدهند در مرحله اول، در مرحله دوم گفتیم مبلغین زرتشتی اگر پاسخی دارند ارائه بدهند در مرحله سوم گفتیم هر عزیز زرتشتی می‌ خواهد نسبت به این نکات پاسخ بدهد می‌ تواند در برنامه روی خط تشریف بیاورد و پاسخ خودش را مطرح بکند پاسخی دریافت نکردیم.

فصل دوم را آغاز کردیم شروع کردیم مباحث تاریخی را با شما مرور کردن نقاط و نکاتی که روتوش شده بود روتوش را کنار بزنیم و با یک سلسله مباحث مستند در مورد برخی از نقاطی که در طول تاریخ حساس است با شما گفتگو بکنیم وقت بگذاریم، پژوهش بکنیم و خلاصه آن‌ چه که پژوهش کردیم را و زمانش مناسب است را تقدیم حضور شما عزیزان بکنیم.

در طول برنامه از افراد مختلفی دعوت کردیم گاهی رأساً و ابتداً گفتیم موبدان عزیز بیایند پاسخ بدهند البته این‌که ما گفتیم بعد از این بود کتاب ‌های در کشور در دفاع از زرتشت چاپ شد و در تبلیغ زرتشت و در تلاش بر این ‌که مسلمان‌ ها به سمت زرتشت گرایش پیدا بکنند سخنرانی‌ های مطرح شد ما گفتیم اگر بنا بر این است که شما سوالات‌تان را مطرح می ‌کنید ما هم سوالات‌تان را مطرح می ‌کنیم در یک فضای دوستانه و علمی حل بشود.

تا الان از کسانی که دعوت کردیم نیامدند آقای امید دانا راجع به برنامه ما صحبت کرده بود ما از ایشان درخواست کردیم گفتیم آقای امید دانا شما هر چه ادعا دارید سوال ‌های ما را جواب بدهید و کل کار ما را خنثی کنید چند تا سوال علمی پرسیدیم اگر می‌توانید نسبت به این سوالات این‌جا جواب بدهید بعد مخاطب نسبت به ما بدبین می ‌شود می ‌گوید دیدید جواب داشتند. ایشان برای بحث و مناظره نیامدند برای من پستی گذاشته بود که من به این بازی ‌ها ورود پیدا نمی‌کنم. ولی از هفته گذشته تا الان دوستان ما گفتند در کِلاب هاوس و برنامه ای که ایشان دارد و برنامه ای که می‌ سازد هیچ برنامه ای نبوده که در مورد ما صحبت نکند چرا حاضر هستند هر شب در دو سه جا به موضوعاتی که مرتبط به ما هست بپردازند ولی یک ثانیه رو در نیامدند بحث بکنند به نظرم شما مخاطبین به خوبی می ‌توانید متوجه بشوید که قضیه از چه قرار است؟

جلسه قبل هم عرض کردم اگر بنا باشد که به یک شخصیتی این‌ چنین بخواهیم بپردازیم بخواهم روی این شخصیت زوم بکنم و بخواهم از ایشان مطلب پخش بکنم نقد بکنم دیگر هیچ جایگاهی برای محققین نزد ایشان البته الان هم وجود ندارد ولی آن موقع دیگر به هیچ عنوان هیچ ارزشی برای صحبت ‌هایشان، مخاطبین‌ شان آن ‌های که متوجه بحث می ‌شوند هیچ جایگاهی حفظ نخواهد شد. تصمیم با بنده است این‌ جا چه کار بکنم، برنامه ای را شروع بکنم چند جلسه اختصاص بدهم از مطالبی که ادعا کرده بگویم و دانه دانه نقد بکنم و رد بشوم یا نه؛ ولی این حق را برای خودمان محفوظ می‌ داریم که بخواهیم همچنین کاری بکنیم دوستانی دیگر تماس گرفتند گفتند ما خیلی از ایشان مطلب داریم اگر می‌خواهید شروع بکنیم و برنامه را بسازیم و نشان بدهیم ایشان چه کسی است و از کجا آمد و چطوری شد؟

گفتم من با این‌ ها کار ندارم که این طرف از کجا آمد و چه شده، الان با او کار ندارم یک سری رابطین ‌شان که برایشان مطلب می ‌فرستند و برایشان مطلب درست می ‌کنند با ما تماس گرفتند گفتند این ‌ها وجود دارد گفتم نه این ‌ها اصلاً مطرح نشود و آن بحث من فقط جنبه بحث علمی‌ آن است که ایشان نیامدند. ایشان البته خودشان به برنامه ما پرداختند بعد ما به ایشان گفتیم بیایند و بحث علمی بکنند که الان از خودشان این‌قدر ناراحتی بروز می ‌دهند با این تعداد برنامه ‌های که دارند.

من از دوستانی که در جریان بودند پرسیدم به یک دانه از سوالات ما جواب ندادند یک خط بخش علمی مطرح نکردند روش‌ ما این ‌جا روش علمی و مؤدبانه است گفتند توهین ‌های هم کردند دو سه تا کلیپ هم برای بنده فرستادند بالاخره گفتار، کردار و پندار نیک‌شان را به همه نشان دادند در مقابل چه؟ در مقابل این‌که من 3 تا دانه سوال پرسیدم. شمای که می‌گویید زرتشت فلان است من 3 تا سوال راجع به زرتشت دارم همین 3 تا سوال را بیایید جواب بدهید دیگر فحاشی ندارد این به رخ کشیدن ادبیات خودتان را ندارد به هر حال ما کار خودمان را ادامه می ‌دهیم و افراد دیگری هم هستند از آن‌ ها هم درخواست خواهیم کرد بخواهیم به ایشان متمرکز بپردازیم یا نه تصمیم با خودمان است هر جا که لازم دیدیم پرونده را باز می ‌کنیم و فعلاً پرونده مناظره را ایشان بستند گفتند من با آقای حسینی مناظره نمی ‌کنم. البته یک اعترافی داشتند گفتند آقای حسینی آدم مؤدبی است بالاخره به خاطر اعتقاداتی است که ما داریم و گرنه مسائلی که در مورد ما داشتید ادب‌ تان را مخاطبین ‌تان دیدند. ما آمدیم در فصل دوم پرونده یک مسئله ای را باز کردیم آن هم فتح بابل توسط هخامنشیان بود گفتیم هخامنشیان به بابل حمله کردند و بابل را فتح کردند.

به چند تا مسئله پرداختیم گفتیم اولاً وضعیت بابل را باید ببینیم به چه شکل است؟ چون همه این‌ها ذیل ادعائی بود که گفته بودند فتح بابل با آرامش صورت گرفت همه بابلی‌ها به استقبال هخامنشیان و کوروش رفته بودند هیچ خونی ریخته نشده بود درگیری نشده بود گفتیم ببینیم اول وضعیت بابل به چه شکل بود؟ آمدیم 10 نکته تحلیلی که حاصل ساعت‌ها مطالعه در متون تاریخی بود را خدمت شما عزیزان عرض کردیم وضعیت بابل این‌چنین بود و به خاطر همین، تصرف بابل راحت‌تر رخ داد. وضعیت سپاه هخامنشیان را گفتیم جنگ آوری که داشتند ارابه‌های داس داری که ساخته بودند و در گزارش‌های تاریخی وجود داشت این‌ها را با شما مطرح کردیم، رسیدیم به یک نکته که گفتیم یک بخشی از جمعیتی که در بابل بودند این‌ها یهودی‌ ها بودند. یهودیانی که در زمان بخت النصر به بابل آمده بودند یا آورده شده بودند. این‌که چه اتفاقی افتاد، واقعاً وضعیت برای کسانی که ساکن اورشلیم بودند در زمان حکومت بخت النصر این‌ قدر فجیع بودند که برخی‌ ها و خود یهودی‌ ها ادعا می ‌کند بحثش بماند این را فعلاً کنار می‌ گذاریم.

نکته ای را می ‌خواهم این جلسه خدمت‌ تان عرض بکنم و مستندات و شواهدی را در ادامه مستندات خدمت شما تقدیم بکنم و آن هم این است که آیا واقعاً بعد از فتح بابل، کوروش یهودی‌های که در آن‌جا بودند را از بند اسارت و بردگی آزاد کرد، یا کوروش یهودی ‌های که در بابل بودند را عملاً از بابل اخراج کرد؟ بنده معتقد هستم که هخامنشیان بعد از فتح بابل یهودی ‌ها را از بابل اخراج کردند هم مباحث و مستنداتی که داریم به این موضوع تصریح کرده و هم این‌که کارهای که کوروش کرد در مورد یهودی‌ها دارد این را نشان می‌دهد. مظلوم نمایی این طایفه، این‌جا که بخواهم بحث بکنم یا وقتی یهود می‌ گویم منظورم یهودیان بابل است یا منظورم منحرفین یهود است وگرنه یهودی ‌های که هم میهن ما هستند در کشور ما هستند احترامش سر جای خودش و زندگی مسالمت آمیزی با همدیگر داریم اصلاً منظورم این ‌ها نیست تعدادی یهودیان منحرف مظلوم نمای ظالم منظورم است.

وقتی لفظ مطلق یهود را استفاده می‌ کنم یا یهودیان بابل را می ‌گویم یا یهودیان منحرف مظلوم نمای ظالم در طول تاریخ دائم این‌ها دنبال این بودند می ‌گفتند ما بیچاره و آواره هستیم به ما ظلم کردید و فلان کردید خیلی محکم می‌ توانم این را بگویم که این موضوع که یهودی‌ ها در بابل تحت فشار و اسارت و بدبختی و بیچارگی و آوارگی بودند ادعای یهودی‌ ها بر اساس تورات است و بر اساس توراتی که مخالف با سایر روایت و گزارش ‌ها و تحلیل ‌های تاریخی است. یعنی نه تورات واقعی نه تورات حضرت موسی (علیه السلام) مظلوم نمایی این‌ ها ادامه داشت هخامنشیان و آقای کوروش وقتی بابل را فتح کردند دستور دادند که یهودی‌ ها بابل را ترک کنند و به اورشلیم بروند آزاد سازی به این معنا که شما می‌گویید که ما از اولش شما را مخیر گذاشتیم و از بند اسارت فقط آزادتان کردیم این‌طوری نبوده. من را می‌ شناسید روال برنامه ‌ام را دیدید و می‌ دانید من به تاریخ با نگاه انتقادی نگاه می ‌کنم رویکردم به تاریخ انتقادی است چه تاریخ ایران باشد چه تاریخ اسلام؛ اما کوروش یک انسان سیاستمدار باهوش بوده این مسئله مسلم است یعنی جای شک و شبهه ای در این ‌جا نبوده این ‌جا خطا و اشتباه کرده است را داریم می‌ گوییم این طرف قضیه را هم باید به شما بگوییم. کوروش این قوم را خوب می ‌شناخت و وقتی بابل را تصرف کرد یهودی ‌ها را از بابل اخراج کرد، آن ‌چه که یهودیان می‌ آیند ادعا می ‌کنند ما در بابل بیچاره بودیم در بند اسارت و بدبختی بودیم و چه بودیم به ادعای تورات تحریف شده بر می ‌گردد؛ اما آن ‌چه که مورخین گفتند می ‌خواهم امشب برایتان از یک شخصی مطلب بیاورم این مورخ خودش یهودی است و در قرن اول میلادی زندگی می‌ کرد. ایشان تاریخ یهود را نوشته اسامی مختلفی برای ایشان گفتند اسم معروفش را خدمت‌ تان می ‌گویم اگر خواستید مطالبش را نگاه بکنید و در موردش اگر اطلاعی ندارید اطلاع به دست بیاورید ایشان چندین اسم دارد آن‌چه که معروف است آقای یوسف فلاوییوس که معروف به یوسف فلاوی است به کتابش مراجعه بفرمایید مورخینی که از ایشان وقتی یاد کردند یا نقل قول کردند یوسف فلاوی را معمولاً گفتند. یا تیتوس فلاوییوس، یوسیفوس یکی از اسامی که برای ایشان گفتند هست. ایشان مورخ یهودی رومی است، نسلش از یک طرف به کاهنان می‌رسد اگر خواستید می‌ توانید در مورد آقای یوسف فلاوِی مطالعه ای داشته باشید ایشان کتاب تاریخ یهود را نوشته عرض کردم که در قرن اول میلادی زندگی می ‌کند ارزش منابع تاریخی از چند جهت مورد بررسی قرار می ‌گیرد یکی از موضوعاتی که در ارزش سنجی منابع تاریخی برای نقل تاریخ نه برای تحلیل، موضوع تحلیل تاریخی جدا است در منابع تاریخی مد نظر قرار می ‌گیرد نزدیکی آن مورخ به زمان وقوع حادثه است.

کتاب آقای یوسیفوس که مورخ یهودی است ایشان در قرن اول میلادی زندگی می‌ کردند، کتابی به نام تاریخ یوسیفوس الیهودی دارد که کتاب برگردان انگلیسی و عربی دارد من این ‌جا به برگردان عربی‌ اش استناد می‌کند ولی برگردان انگلیسی ‌اش هم چک کردیم به دوستان زبان شناس و زبان دان دادم دقیق بررسی شده در مورد مطلبی که می ‌خواهم خدمت ‌تان عرض کنم تاریخ یوسیفیوس که خودشان یهودی بودند مثل طبری که تاریخ طبری به اسم خودش معروف شده این کتاب هم به اسم خودشان معروف و مشهور شده.

کتاب تاریخی در مورد تاریخ زندگی یهودیان است ایشان در صفحه 14، فصل اول کتابش نکته ای را می‌ آ‌ورد که این نکته خیلی مهم است از منابع به نسبت اتفاق می ‌شود ادعا کرد منابع دسته اول چون از لحاظ تاریخی فاصله‌ اش به نسبت بقیه مورخین خیلی کم است ایشان می ‌گوید کوروش نذر کرد و ادعا کرد و هدفش واقعاً این بود که بیت المُقدَس یا بیت المَقدِس را در اورشلیم آباد بکند. دیگر چه کار؟ آن وسایلی که ادعا می ‌شود از بیت المقدس برداشته شده و از آن‌ جا خارج شده آن ‌ها را به بیت المقدس بر گرداند اسرای بیت المقدس را در بابل آزاد کند ایشان هم یهودی است و مظلوم نمایی دارد ولی یک عبارت خیلی جالبی دارد:

 «ویأمرهم بالرجوع الی بلادهم»

کوروش به یهودی‌ها دستور داد که از بابل به سمت سرزمین‌های خودتان بروید.

بعضی جاها نمی‌ دانم دانسته یا نا دانسته اما این کار کوروش را تعبیر به فرمان کوروش کردند درست است واقعاً قضیه این نبود آقای کوروش بگوید شما در بند اسارت و بدبختی بودید من شما را از بند اسارت آزاد کنم نه آقای کوروش به یهودی‌ ها گفت به اورشلیم سرزمین خودتان بروید. جالب است برگردان این کتاب را ببینید کتاب داریوش و ایرانیان تاریخ فرهنگ و تمدن هخامنشیان نویسنده والتر هینس فکر کنم جایگاه ایشان نیاز به توضیح نداشته باشد. کتاب ایشان را ببینید از معروف‌ ترین و مشهورترین کتب تاریخی در مورد داریوش و ایران باستان است. چه کسی کتاب را ترجمه کرده؟ جناب دکتر پرویز رجبی هم مترجم است هم زبان شناس است هم مورخ است هم باستان گرا است و هم باستان ستا است. بر اساس ترجمه آقای پرویز رجبی در کتاب داریوش و ایرانیان تعبیری که در صفحه 113 این کتاب آمده است می‌گوید کوروش در فرمان خود خطاب به یهودیان گفت اما اینک هر کدام از شما که در میان قوم خویش است به سوی اورشلیم در یهودا برود. برگردید به سرزمین خودتان بروید یهودی ‌ها در قضیه بابل خیلی مظلوم نمایی می‌ کنند که در بابل وضعیت ‌مان خیلی بد بود ولی آقای کوروش و هخامنشیان حواس‌شان جمع بود که این ‌ها چطور آدم ‌های هستند دستور داد از بابل به سرزمین‌ های خودتان برگردید. چند تای این ‌ها بهانه و ایراد داشتند برای این‌که بر نگردند امشب می‌خواهم در موردش صحبت بکنم ولی اجازه بدهید یک ذره تاریخ را عقب ‌تر بروم قبل از این‌که یهودی‌ ها بخواهند از اورشلیم به منطقه بابل بیایند. وضعیت یهودی ‌ها قبلش در چه وضعیتی بود؟ آیا وضعیت خوب و عالی داشتند بعد بخت النصر آمد این‌ ها بدبخت و آواره شدند به بابل رفتند کتاب کوروش در بابل نوشته آقای علی قلی محمودی بختیاری؛ کوروش در بابل از کتاب‌های معروف و مشهور تاریخی است که بسیار باستان ستایی شده این بخشش را خدمت‌تان مطالعه کردم این کتاب را دانشجویان دانشگاه تهران نوشتند به فرح پهلوی تقدیم کردند با رویکرد ستایش تاریخی و دفاع از اعمالی که در تاریخ انجام شده است.

در صفحه 38 کتاب قبل از این‌که یهودی ‌ها از اورشلیم به بابل بیایند چه وضعیتی داشتند؟ وضع داخلی قوم یهود، ایشان می ‌گوید پیش از آن‌که گرفتاری یهودیان و ویرانی اورشلیم را بنگاریم از گفتن این سخن ناگزیریم که قوم یهود با همه افسانه آمیزی تاریخ‌شان چنان که از نوشته‌ های برجا مانده از آن روزگار به نظر می‌رسد (یعنی بر اساس آن‌چه که مستند تاریخی باقی مانده از آن دوره است) در داخل خود قبل از این‌که به اورشلیم حمله یا تسخیر بشود و به بابل بیایند وضع بسیار ناگواری داشتند. دروغ و ریا و فریب و زورگویی به حد کمال خود رسیده بود جنگ‌ های گروهی به سختی در میان قوم بنی اسرائیل رواج داشت، ربا خواران پیرامون پرستش‌گاه و بازرگانان هم داستان با کاهنان جان مردم را به لب رسانیده بودند بهره‌گیری از مردم به وسیله زمین‌داران بزرگ و بازرگانان و ربا خواران پیرامون پرستش‌گاه رسم عادی شده بود.

می‌ گوید اصلاً وضعیت یهودی ‌ها در اورشلیم فاجعه بار بود، جان مردم به لب رسیده بود این قوم و گروه در یک وضعیت بسیار نابسمان در سرزمین خودشان هستند یک کسی آمده آ‌ن‌ جا را گرفته این ‌که تسخیر به شکل بوده است، آن ‌چه که می ‌گویند با آن ابعاد واقعیت تاریخی هست یا نیست، بحثش بماند بعد از این، اوضاع بسیار بدی که داشتند این‌ ها وارد بابل می ‌شوند. این گزاره‌ ها و پازل ‌ها را کنار هم می‌ گذاریم ببینید به چه نتایجی می ‌توانید برسید. کتاب زندگی و جهان‌داری کوروش کبیر نویسنده شاهپور شهبازی این کتاب را نوشته است. جلسه قبل هم نسبت به این کتاب اشاره داشتم در ستایش ایران باستان و کوروش نوشته شده است، شاهپور شهبازی هم معرف حضور مبلغین زرتشتی است. صفحه 288 بیگانگان در بابل، ایشان می ‌نویسد که یهودیان در بابل آزاد بودند که دین و سازمان ‌های خود و اعتقادات و حتی بردگان‌شان را نگه دارند. و جشن‌ هایشان را برگزار کنند و تنها از کدخدایان یهود فرمان پذیرند نباید فراموش کرد که گرفتاری ‌های یهودیان تنها به زیان کاهنان‌ شان بود نه کارگران و مزدوران یعنی مزد بگیران و کشاورزان که از بیابان ‌های دردناک و وحشتناک سینا و فلسطین به منطقه بابل آمده بودند به منطقه بارور و شهر پر نعمت و شهر شکوهمندی که در آن‌جا ساکن بودند. و در برابر کار خود مزد خوب می‌ گرفتند کارگرانی که آن‌ جا آورده بودند مزد می ‌گرفتند به اسیر که مزد نمی ‌دادند این ‌ها آزاد داشتند تجارت می ‌کردند از این وضعیت نابسمان که خودشان با خودشان کنار نمی ‌آمدند در بابل با یک وضعیت‌ خوب آمدند. یهودی‌ ها در بابل یک سری ناراحتی داشتند. ناراحتی‌شان چه بود؟ کتاب روابط ایران و یهود درباره هخامنشیان کتاب مهم و جالبی است تحلیل ‌های این کتاب تحلیل ‌های خوبی بود نمی ‌گویم هر آن ‌چه که در این کتاب آمده خوب است ولی در مباحث تاریخی تحلیل‌های نوی به انسان می‌داد. در صفحه 54 این کتاب روابط ایران و یهود در دوره هخامنشیان وضعیت یهودیان در بابل مقارن با تأسیس دولت هخامنشی،‌ قوم یهود در زمان ظهور کوروش دوران اسارت را در بابل می ‌گذراندند این نویسنده که معتقد است یهودی ‌ها در بابل اسیر بودند دارد در مورد وضعیت‌شان چه می‌گوید، در طی این دوران هرچند از جانب قوم غالب تحت فشار نبودند. اسیر که هیچی، اصلاً تحت فشار هم نبودند و دولت بابل آن‌ها را از آزادی فردی و اجتماعی محروم نکرده بود این چطور اسارتی است که هم آزادی فردی داری هم آزادی اجتماعی داری هم تاجر هستی اما عده ای از یهودیان که پایبند به دین و مذهب بودند از اقامت در بابل که مهد بت ‌پرستی و فساد بود در رنج بودند و در انتظار مسیح نجات‌ بخش به سر می‌ بردند. علت ناراحتی یهودی ‌ها در بابل چه بود؟ دو تا ناراحتی داشتند یک می‌ گفتند ما از سرزمین مقدس‌ مان اورشلیم دور هستیم البته این ادعا هم در تورات آمده.

 نکته دوم می ‌گفتند در منطقه بابل بت ‌پرستی رواج دارد ما با بت ‌پرستی مشکل داریم می ‌شود از شما مخاطبین عزیز و فرهیخته یک سوال بپرسم هخامنشیان وقتی بابل را فتح کردند در دوره ای فتح کردند که چند سالی بود بساط بت ‌پرستی داشت جمع می ‌شد به کاهنان فشار آورده بودند. ولی وقتی هخامنشیان آمدند بابل را گرفتند بر اساس همان منشور کوروش از بت ‌ها تجلیل و تعریف شد بتکده ‌ها آزاد گذاشته شد، کاهنانی که بت ‌پرستی را ترویج می ‌کردند آزاد گذاشته شدند بعد از فتح بابل توسط هخامنشیان با یک همچنین رویکردی یهودی‌ های که از بت‌پرستی ناراحت بودند، باید وضعیت‌شان بهتر بشود یا بدتر بشود؟ ناراحت می ‌شوند می ‌گویند ما با بت ‌پرستی مشکل داریم این ناراحتی به چه کسی بر می ‌گشت؟ به شخص کوروش بر می ‌گشت که بقیه را در اعتقادات‌ و بت ‌پرستی‌شان آزاد گذاشته بود. آقای کوروش حواسش بود کاری که دارد می ‌کند با تفکرات یهودی ‌ها جور در نمی ‌آید شر یهودی ‌ها باید از بابل کنده می ‌شد مخارج بازسازی بیت المقدس را کوروش گفت من پرداخت می‌ کنم مخارج بازسازی اورشلیم را به شما می ‌دهم بروید وسائلی را که از آن‌ جا آوردند می ‌گویم بر گردانید فقط از بابل بروید یهودی ‌ها در آن منطقه جا خوش کرده بودند.

پس موضوع و مشکل یهودی ‌ها در منطقه بابل بت ‌پرستی بود وقتی هخامنشیان آمدند دست بت‌ پرستان را بیش‌تر باز گذاشتند طبیعی بود که یهودی‌ ها با آقای کوروش و حکومت هخامنشی‌ ها به مشکل بر بخورند بهترین کار برای یک کسی مثل کوروش که آن‌ جا سیاست بلد بود این بود که این ‌ها را بیرون بریزد گفت به منطقه خودتان بروید. آقایان یهودی از بابل به این راحتی ‌ها جدا نمی ‌شدند یک مطلب به شما نشان بدهم مطلب جالبی است در گوگل جستجو می ‌زنم برای این‌ که راحت بتوانید پیدا بکنید چون از یک سایت می ‌خواهم نشان بدهم ملاحظه بفرمایید در موتور جستجوگر گوگل جستجو بزنید (فرمان کوروش، بابل، یهود) می ‌توانید به سایتی دسترسی پیدا بکنید عنوان مطلبی که گذاشته این است فرمان آزادی یهودیان به وسیله کوروش کبیر هخامنشی سایت را باز می‌کنم سایت انجمن کلیمیان تهران نکته ای را گفته خود کلیمیان این نکته را دارند می‌ گویند عنوان مطلبی که نوشته فرمان آزادی یهودیان به وسیله کوروش هخامنشی است؛ ولی ببینید از کوروش هم تجلیل کرده است و مطالبی را در دفاع از ایشان آورده منشور کوروش نمونه ای آشکار از اندیشه ای بالا، روح انسانی و عظمت فکری است این‌طوری این مطلب را شروع می‌ کند یک نکته‌ ای را می ‌گوید این نکته با مستندات و گزارشات تاریخی جور در می‌ آید.

ایشان می‌ گوید که منطقه بابل یک منطقه ثروتمند، حاصلخیر و پر نعمتی بود، بسیاری از یهودیان ثروتمند، آن زمان از رفتن به بیت المقدس خودداری کردند و در بابل به حرفه ‌های مختلف مشغول بودند و آن ‌جا را به فلسطین گرم و فقیر ترجیح دادند یهودی ‌ها وضعیت‌شان یک طوری بود که از بابل اصلاً ‌دل نمی ‌کندند. باید کوروش آن ‌ها را بیرون می ‌ریخت نمی‌ رفتند. بعد یک نکته ای دارد این مطلبی که انجمن کلیمیان تهران نوشته؛ گفته بسیاری از یهودیان ثروتمند آن زمان، این ‌ها اگر در بند اسارت بودند چطور ثروتمند شدند؟ این‌ها اسیر نبودند اصلاً نبض اقتصاد بابل در دست یهودی‌ ها بود بانک‌ به معنای آن دوره خودش را آن‌جا تأسیس کردند. از بابل نمی‌رفتند، کوروش مجبور شد دستور بدهد که این‌ها جمع کنند و از بابل بروند. باز سراغ کتاب روابط ایران و یهود در دوره هخامنشیان برویم، این کتاب که عرض کردم تحلیل ‌های خوبی در مورد بحث یهود در تاریخ ایران به شما می ‌دهد صفحه 61 می‌ نویسد برخی از مورخان حرکت مهاجران را حدود دو سال بعد از صدور فرمان آزادی‌بخش کوروش دانستند، یک تعداد می ‌گفتند ما نمی‌ رویم و یک تعدادی که رفتند 2 سال با تأخیر رفتند. شما فکرش بکنید یک کسی در بند اسارت و بدبختی و بیچارگی باشد بعد بگویند تو آزاد هستی بیا برو؛ دو سال بعد بر گردی به سرزمینی که ادعا کردند در آرزوی آن سرزمین بودند. قبل از این ‌که یهودی‌ ها به بابل بیایند یک سری مشکلات داشتند با خودشان درگیر بودند ربا، مسائل اجتماعی، فسادهای اقتصادی گریبان ‌شان را گرفته بودند بابل آمدند وضعیت ‌شان خوب شد حالا می‌خواهند بر گردند.

در کتاب روابط ایران و یهود در دوره هخامنشیان، صفحه 63 مراجعت یهودیان به اورشلیم و تجدید بنای معبد یهودیان در آغاز ورود به سرزمین اورشلیم با مشکلاتی روبرو شدند قبل از آمدن به بابل مشکل داشتند داخل بابل مشکلی نداشتند حالا می‌خواهند بر گردند آن تعدادی که با تأخیر هم برگشتند به اجبار هم برگشتند مستندات دیگری خدمت‌تان نشان خواهم داد ببینیم چه مشکلی داشتند؟ اولین مشکل: کشوری که قوم یهود با آن به اورشلیم بر می ‌گشت دیگر به مانند گذشته آباد و غنی نبود بلکه وضعیتی نابسمان داشت به همین سبب مهاجران در نخستین سال‌ های اقامت در اورشلیم برای گذران زندگی با مشکلات اقتصادی فراوان روبرو شدند در بابل که بودند مشکل مالی نداشتند ولی آن ‌جا بر می‌ گشتند مشکل داشتند. برای چه بابل را رها کنند و به منطقه اورشلیم بروند؟ این‌ ها به اخراج نیاز داشتند به راحتی خودشان نمی‌ رفتند. یک مستند دیگر از کتاب کوروش در بابل، آقای علی قلی محمودی بختیاری من بخواهم تند تند فقط اسکن در برنامه نشان بدهم وقت برنامه گرفته می ‌شود ولی برای نمونه مجبور هستم چند تا مستند از قلم ‌ها و اسناد مختلف به شما نشان بدهم. همان کتابی که برخی به فرح پهلوی تقدیم کردند در مورد تاریخ نوشتند صفحه 45 نکته ای را آورده در مورد یهودیانی که در بابل بودند می ‌گوید با گذشت زمان این ‌ها در بابل خو گرفته بودند و عادت کرده بودند و بویژه جوانان‌ شان به آن سرزمین حاصلخیز و سرسبز دل بستند اصلاً یهودی ‌ها عاشق بابل شده بودند ول کن بابل نبودند دیگر در اندیشه یار و دیار و کیش خویش نبودند اصلا می ‌گفتند اوروشلیم چه است، بابل خوب است.

 یک همچنین وضعیتی را یهودی‌ها در بابل داشتند که کوروش دستور می‌ دهد که این ‌ها باید به اورشلیم بروند می ‌گوید من شرایط رفتن‌ تان را هم فراهم می‌ کنم مشکل‌ تان چه است؟ اورشلیم را می ‌خواهید بسازید پول ندارید، برخی از گزارشات تاریخی می‌ گوید کوروش گفت از هزینه شاهنشاهی خودم به شما می‌ دهم فقط بروید. مورخ یهودی می ‌گوید دستور یعنی کوروش این‌ ها را از بابل اخراج کرد منتها این‌ ها در طول تاریخ همیشه مظلوم نمایی می ‌کردند ما در بابل بیچاره و اسیر و بدبخت بودیم. نه همچنین وضعیتی نبود زندگی یهودی ‌ها در بابل از بهترین دوره ‌های زندگی‌شان در طول تاریخ بوده نبض اقتصاد بابل را به دست گرفتند سرزمین حاصلخیز داشتند کاری به کارشان نداشتند آزادی ‌های شخصی‌شان، آزادی ‌های اجتماعی‌شان، آزادی ‌های اعتقادی‌شان، داشتند آن ‌جا برای خودشان خوش گذارنی می ‌کردند ولی آدم ‌های قانعی هم نیستند دائم دنبال این هستند که با مظلوم نمایی کارهای دیگر خودشان را انجام بدهند.

یک مسئله دیگر از این کتاب به شما نشان بدهم حیف است نشان ندهم بعد سراغ تماس‌ ها برویم که به تماس‌ های زیادی برسیم هفته گذشته چند تا تماس می ‌ماند. روابط ایران و یهود در دوره هخامنشیان، صفحه 60 من این را جلسات قبل به شما نشان دادم منتها زیر دو تا از مطالبش خط قرمز کشیدم با دقت ببینید. ولی همه قوم یهود از فرمان آزادی‌ بخش کوروش استقبال نکرد اگر تو در بند اسارت و بدبختی بودی بعد آزادت گذاشتند چرا از بند اسارت بیرون نمی‌روی؟ معلوم است جای‌ تان خوب بود آقای کوروش می‌ گفت از بابل جمع کنید بروید آنان همگی این دعوت را نپذیرفتند تا برای بازگشت به اورشلیم و تجدید بنای معبد فداکاری کنند اگر یک یهودی از بابل به اورشلیم بر می ‌گشت این کارش فداکاری محسوب می ‌شد شرایط آن‌جا برایش سخت بود شرایط بابل برایش راحت بود. در بابل راحت زندگی می‌ کرد اگر بر می‌ گشت شرایط برایش سخت می ‌شد.

بعد می‌ گوید یک تعدادی بر گشتند یک تعدادی گفتند ما بر نمی ‌گردیم بر اساس ادعای که این کتاب مطرح کرده وضعیت آ‌ن‌ ها چه می‌ شود؟ عبارتش خیلی خنده‌دار است از آن‌جا که تحلیل‌های اشتباه این کتاب دارد مطرح می‌کند می‌گوید عده ای از ایشان چون در پی دوران آوارگی و اسارت در بابل سر رشته کارهای تجاری این سرزمین را در دست گرفته بودند. اگر اسیر بودند چطوری سر رشته کارهای اقتصادی یک سرزمینی را در دست گرفتند؟ این چطور اسارتی بوده؟ دارید در این گزارش تاریخی دروغ می ‌گویید و مظلوم نمایی می ‌کنید. چندان مایل نبودند پایگاه اقتصادی خود را در بابل از دست دهند و به ویرانه های اورشلیم باز گردند این نکته مهم است؛ بنابر این به آن ‌ها اجازه داده شد در این سرزمین اقامت کنند و همانند شهروندان بابل به زندگی خود ادامه دهند یعنی چه؟ یعنی یک تعدادی که برگشتند و یک تعدادی با تأخیر می ‌خواستند بر گردند و یک تعدادی جدا شدند تعدادش هم در تاریخ اختلاف است چقدر برگشتند؟ یک تعدادی آن‌ جا ماندند این ‌های که ماندند بر اساس ادعای این کتاب و همین متن می‌ گوید به این ‌ها اجازه داده شد در بابل بمانند. کسی اسیر باشد وقتی آزادی کنی فرار می‌ کند یک تعدادی که ماندند البته شاید در چند منطقه تقسیم شدند منتها ظاهراً کسانی که به اورشلیم برگشتند آن ‌های بودند که خیلی یهودی ‌های تندی بودند الان حاصل‌شان هم که مانده از همان ‌ها هستند یهودی‌ های تند می‌گفتند ما اعتقادی بر می ‌گردیم. کوروش دستور داد به سرزمین خودتان بروید اتفاقاً کار، کار هوشمندانه ای بود کوروش این‌ ها را خوب شناخته بود.

پس یک بار مطالبی که امشب خدمت‌تان عرض کردم و اساس نکته ای که خدمت‌تان گفتم را به زبان خیلی ساده‌تر مرور کنم یهودی‌ ها در اورشلیم بودند این را نگویم چون یک سری درگیری ‌های قبلش اتفاق افتاده بود در اورشلیم این‌ها چند بخش شده بودند چه در خود بابل درگیری‌های ‌شان با مصر، من از این‌ جا می ‌خواهم بگویم تاریخ را ببرم و از این ‌جایش برای‌ تان نقل می ‌کنم.

فتحی از جانب بخت النصر صورت می‌گیرد اورشلیم فتح می‌شود فرماندهی که یهودی‌ها داشتند به انتخاب و مشورت و اراده خودشان بود ولی این‌ها یاغی هستند و از تحت فرمان بخت النصر هم می‌خواستند بیرون بیایند بخت النصر آن‌ جا را تصرف کرد این ‌که تصرفش چطوری بود، در مورد همان هم یک بحثی دارم ولی همان معروف و مشهور تاریخ را می ‌گویم تسخیر شد یهودی ‌ها را گرفتند به بابل آوردند. در بابل زندگی خیلی خوب و مرفهی داشتند تجارت می ‌کردند آزادی اجتماعی، فردی و اعتقادی و همه جوره آزادی داشتند شروع به زیست در بابل کردند هخامنشیان از منطقه دیگر آمدند و بابل را تصرف کردند آقای کوروش و هخامنشیان با سرزمین بابل مواجه شدند که یک بخش قابل توجهی از مردمانش یهودی ‌های هستند که از اورشلیم این ‌جا آمدند نبض کار اقتصادی را در دست گرفتند. آقای کوروش چه کار می‌کند؟ اولین کاری که می‌ کند می ‌گوید بت‌ خانه‌ ها را آزاد بگذارید یهودی ‌ها از چه متنفر بودند؟ از بت‌ پرستی این‌شکل متنفر بودند، می ‌گوید دوره ای که در بابل بودند وقتی بت ‌پرستی رواج داشت یهودی‌ ها به خاطر این اذیت بودند آقای کوروش آمد بت ‌پرستی را آزاد گذاشت بیش‌ تر اذیت می ‌شوند بعد چه کار کرد؟ به یهودی ‌ها دستور داد به سرزمین ‌های خودتان بر گردید یک تعداد گفتند ما آن ‌جا برویم هزینه باسازی است آن ‌جا تخریب شده است آقای کوروش گفت من از پول پادشاهی و شاهنشاهی خودم خرج ‌تان را می ‌دهم از بابل بروید. باز یک تعدادی آمدند و یک تعدادی آن ‌جا ماندند برخی ‌ها هم که ادعا کردند گفتند تعدادی از یهودی ‌ها که ماندند گفتند شما اجازه دارید این‌ جا اقامت کنید این ‌های که ماندند چطوری شد؟ مالیات بیش‌ تری از آن ‌ها گرفته شد یا نشد؟ کلاً در بابل چه وضعیتی شد؟ در آینده که داریوش آمد چه شد؟ آن‌ ها ادامه ای است که من با آن الان کار ندارم. آقای کوروش یهودی ‌ها را از بابل اخراج کرد نه این ‌که این‌ ها را آزاد کرد این ‌ها را خوب شناخته بود این همه در تاریخ انتقاد کردیم و با رویکرد انتقادی گفتیم ولی این‌ جا کار خوبی کردند چون می ‌دانستند این ‌ها چطور قومی هستند باعث درد سر خواهند شد. یک تعدادی از کسانی که در اورشلیم بودند قبل از جریان حمله بخت النصر سمت یثرب و جاهای دیگر رفته بودند که در عربستان هم باقی مانده ای از یهودی ‌ها بودند سر جای خودش قبلاً بحث کردیم لازم نیست جلوتر برویم در موردش صحبت خواهیم کرد.

پس مظلوم نمایی در بابل وجود داشت ولی جنگ اتفاق افتاده هخامنشیان به بابل حمله کردند و این نکته را باید توجه داشته باشید این هم یک جاهای بود که در تاریخ خیلی جاها پنهان مانده بود و گفته نشده بود در حالی که ما مستند داریم مستندات دیگری هم است ان شاء الله این مستندات را یک جا جمع‌بندی خواهم کرد و نمی ‌خواهم وقت برنامه به نشان دادن اسناد متعدد سپری بشود آن‌جا که لازم بود من در 8 فصل امشب نکاتی را خدمت ‌تان عرض کردم و مستنداتش را هم نشان دادم.

من دوست دارم زودتر سراغ تماس‌های شما عزیزان و بزرگواران برویم منتظر هستیم اگر مخالفی هست تماس بگیرد و طبیعتاً اگر عزیز زرتشتی بخواهد بیاید به سوالات ما پاسخ بدهد امشب در اولویت قرار خواهد گرفت.

 (میان‌برنامه)

استاد حسینی:

 ممنونم از شما عزیزان که همچنان با ما همراه هستید، تا الان عزیز زرتشتی، مبلغ زرتشتی، موبد زرتشتی تماس نگرفته اگر تماس گرفت با اولویت ان شاء الله روی خط خواهد آمد. اولین تماس آقا حمید از کرمان سلام علیکم ورحمة الله

بینده آقای حمید از کرمان:

سلام علیکم ورحمة الله جناب استاد حسینی بزرگوار عرض ادب دارم خدمت شما و بینندگان عزیز و محترم. اول خوشحال هستم بعد از مدت‌ ها توفیق شد یک بار دیگر خدمت شما باشم در شبکه حضرت ولی‌عصر استاد حسینی من امشب احساس تکلیف کردم نمی‌ دانم بدون مقدمه وارد بحثم بشوم یا خیر یک مقدمه کوتاه بگویم من حدود 4- 5 سالی است تقریباً به صورت مستمر فعالیت ‌ها و برنامه ‌های آقای امید دانا را دنبال می ‌کنم حالا به عنوان یک مخاطب و هدفم هم این بود از دیر باز وقتی چیزی را دنبال می ‌کردم نکاتی که برایم مهم بود یادداشت و نُت بر می ‌داشتم یا کلیپ و آرشیو شخصی برای خودم درست می‌ کردم. در مورد ایشان یک همچنین کاری کردم کلاً 5 سالی که دارم ایشان را دنبال می‌ کنم حقیقت ندیده بودم ایشان سر یک مسئله ای به این کوچکی من چیزی زیادی ندیدم ایشان یک کلمه در مورد شما صحبت کرد بحث را ایشان شروع کرد و شما صرفاً گفتید بزرگوار یک طرفه صحبت نکنید بیایید این ‌جا با هم صحبت کنیم من واقعاً در این 5 سال ندیده بودم که ایشان از یک جمله خیلی ساده و منطقی در این حد این‌گونه عصبانی بشود. به صورتی که در یک هفته گذشته برنامه ای نبود که ایشان داشته باشد هر 5 دقیقه 10 دقیقه یک بار یک گریزی به این قضیه نزند و به شما حمله نکند با توهین یا جسارت بحث‌های که بهتر است خیلی بازش نکنیم و به این سمت برود من دلیل عصبانیت ایشان را نفهمیدم ولی فکر می‌کردم امشب حداقل شما می ‌آیید کلیپ‌های ایشان را پخش کنید من فکر می ‌کنم اگر فقط می ‌خواستید سوتی ‌ها و گاف‌ های که ایشان در این مدت یک هفته داشت در این قضیه را بخواهید باز کنید شاید دو سه برنامه آن ‌ها را پخش می ‌کردید وارد بحث علمی که ایشان اصلا نشد توهین های ایشان رو هم که بگذاریم کنار فقط سوتی ها و گاف ها رو بنده عرض می‌کنم ولی دیدم شما ما شاء الله با یک متانت خاصی اصلا گذشتید و عبور کردید و وارد حاشیه نشدید که واقعا خودم لذت بردم، یاد آن ماجرای علامه حلی افتادم که به ایشان گفته بودند آقای ابن تیمیه برای شما قضیه ‌ای نوشته و نمی ‌خواهید جواب بدهید؟ ایشان فرمودند همین که مردم کتاب ایشان را بخوانند و حرف ‌های ایشان را بشنوند و کتاب من را هم بخوانند همین کفایت می ‌کند، من فکر می‌ کنم بینندگان همین که این دو برنامه شما را دیده باشند و برنامه و تبلیغ برنامه ‌ها و صحبت ‌های ایشان را هم در این یک هفته شنیده باشند کفایت می‌ کند آنچه که باید دریابند را در می ‌یابند ولی این احساس تکلیفی که کردم استاد حسینی بیشتر از این باب بود که کم و بیش در فضای مجازی هم قضیه را دنبال می ‌کردم قضیه و می ‌دیدم عزیزانی بعضا شیعه و مخلص قطعا کامنت ‌هایی می ‌گذاشتند که برای من عجیب بود اعتراض می‌ کردند که شما چرا وارد بحث با امید دانا شدید و اصلا نیازی نبود و اصلا یک سری کامنت ‌های عجیب و غریب که ما معتقدیم ایشان هم خودش علاقه ‌مند به شیعه است و این خیلی برای من عجیب بود و بعضی‌ها اصلا (...) شیعه شده و رو نمی ‌کند و نمی ‌آید مطرح نمی‌ کند بنده از اونجایی که چهار پنج سالی هست که ایشان را دنبال می ‌کنم و اگر وقت باشد و چند دقیقه ‌ای به من وقت بدهید میخواستم یک سری نکات که در این مدت دیدم و شنیدم از ایشان را فقط بگویم و وارد تحلیل هم نمی ‌شوم فقط به عنوان خبر آنچه را که دیدم و همه هم مستند جناب استاد حسینی فقط چیزهایی را می ‌گویم که کلیپش رو موجود دارم در آرشیو شخصی‌ ام هست هر کدام را که شما یا هر کدام از عزیزان بخواهند من این کلیپ ها را در اختیار شان می گذارم که خودشان ببینند که عین کلام این بزرگوار است و یک مقداری فقط نقد می‌ کنم، اگر اجازه هست من این را بگویم، حالا من اول دو سه تا نکته بگویم در مورد نکات ایشان چون من یک فایل مفصل داخل چندین فولدر دارم از ایشان که یک بخش فقط اعترافات ایشان است من دو سه نکته از اعترافات ایشان را عرض می‌کنم، ایشان در یکی از اعترافاتی که خودش دارد می ‌گوید که ما از زمانی که وارد اپوزیسیون شدیم یاد گرفتیم که دروغ بگوییم یعنی برای رسیدن به اهدافمون به ما گفتند که دروغ بگوییم و ما این کار رو می ‌کردیم و دروغ می ‌گفتیم و این را به صراحت خودش اعتراف می ‌کند. و یک نکته‌ ای که در ادامه با آن کار داریم این است که اعتراف می ‌کند که دیدگاه من امید دانا در اقلیت مطلق است، من میدانم و باور دارم و اعتراف می ‌کنم دیدگاه من در اقلیت مطلق است، جالب است که ایشان در همین برنامه ‌ای که داشت به شما حمله می ‌کرد یک جایی پریشب در کلاب هاوس، چند شب پیش برگشت گفت من خودم زمانی که بر علیه اسلام کار می‌کردم حالا اصطلاح ایشان است، ایشان گفت من به تعداد موهای سرم بچه شیعه از اسلام خارج کردم و زرتشتی کردم با این حال خودش اعتراف می ‌کند دیدگاه من علی‌ رغم این در اقلیت مطلق هست. اما دیدگاه ایشان درباره شیعه. ایشان این را من می‌ دانم و خود آقای امید دانا هم اعتراف دارند، ایشان بار ها گفته که اکثر مخاطبین من نوجوان هستند این هم چیز عجیبی نیست عزیزانی که در یوتیوپ و اینستاگرام فعالیت دارند می ‌دانند خود این اپلیکیشن ها و سایت ها این اطلاعات را در اختیار خود کاربر قرار می‌ دهند که در چه رنج سنی هستند جنسیت ‌شان چی هست و شهر و کشور را در اختیارشان قرار می ‌دهد، ایشان می‌گوید که اکثرا نوجوان هستند خب از نوجوانان توقعی نداریم قطعا فراخور سنشان نیست که خیلی چیز ها را بدانند ولی منی که از ابتدا ایشان را دنبال کردم دیدم و شنیدم و می ‌دانم ایشان نظرش در مورد شیعه این هست، کاربران و بچه شیعه‌ های که برنامه ایشان را می‌دیدند حالا دلیل و برهانی که داشتند به نوعی خواستند امر به معروف کنند به ایشان می‌گفتند شما همه چیزتان خوبه، دیدگاه سیاسی تان خیلی خوبه ولی خوب بود که می‌آمدی و شیعه هم می‌شدی و بالاخره این پازل شما به نوعی تکمیل می ‌شد جوابی که ایشان داد و چندین بار هم داده و تکرار هم کرده خیلی جالبه ایشان در جواب می گوید من بیام شیعه بشوم من در قله ‌های ایرانشهری قرار دارم و ایرانشهری را هم تعریف می ‌کند و می ‌گوید چیزی نیست جز زرتشت و همانطور که آریایی بودن رو هم می‌گوید چیزی نیست جز زرتشتیت، می‌ گوید من در قله ‌های ایرانشهری قرار دارم و تا تک تک شما بچه شیعه ها رو زرتشتی نکنم دست بردار نخواهم بود عین کلام ایشان است بعد در ادامه جالب است ایشان مثال می زند به نظر بنده حقیر به درستی بسیاری از عزیزانی که حالا در ارگان‌های که اسم ببرم حالا اگر اجازه می‌فرمایید، در سپاه پاسداران هستند را به درستی به عنوان بچه‌های مخلص و بسیار مؤمن و معتقد معرفی می‌ کند می گوید برای اینکه شهید بشوند دعوا دارند اینقدر ایمان و اعتقاد این ‌ها بالا است می ‌گوید حتی این‌ ها را هم من به مرور زرتشتی خواهم کرد یعنی به همین صراحت کلیپش هم است اگر عزیزان خواستند، این که من هر ازگاهی درباره شیعه صحبت می‌ کنم و از شیعه دفاع می‌ کنم کسی سوء تفاهم برایش پیش نیاید باز هم می ‌گویم و تأکید می ‌کنم عذر می‌ خواهم که تکرار می‌ کنم عین کلام را دارم می ‌گویم یک کسی گمان نکند که من کوچک‌ترین علاقه ‌ای به شیعه دارم، خیر تنها چیزی که است این است که الآن زمان مناسب نیست برای اینکه من بخواهم باور های خودم را باز کنم، بیان کنم و آن ها را آنطوری که باید بی پرده مطرح کنم این عین کلام ایشان است.

استاد حسینی:

یعنی روش ایشان و منش شان بالاخره یک روش و منشی است که برخی ها تحت تأثیر قرار گرفتند و یک فکر اشتباه می ‌کنند حالا آقا حمید عزیز از کرمان، یک نکته ‌ای را من می ‌خواهم به بینندگان امشب بگویم و آن هم این است که اگر در سال های آینده بنشینید و برخی از مواضع آقای امید دانا را ببینید در آینده در سال های آینده بنشینید و منتظر باشید ببینید آیا مواضع جدیدی، مواضعی که نباید بگیرند می‌ گیرند یا نمی ‌گیرند این را من از الآن دارم خدمتتان عرض می‌ کنم امیدوارم این اتفاق نیفتد ولی دارم می‌ گویم خدمت تان حالا این صحبت من هم ثبت می ‌شود و هم ضبط می ‌شود هم می‌ ماند امیدوارم واقعا این اتفاق نیفتد ولی آن روز را من عرض می ‌کنم چرا یک قسمت از برنامه نسبت به صحبت ایشان یک عکس‌العمل اینطوری نشان دادم تا همه ببینند که ایشان پای مناظره علمی نمی ‌آید

حمید:

بله حالا من یک تکمیله کوتاهی عرائضم داره آن را می ‌گویم ولی یک پرانتز این جا باز کنم می گویم پیش ‌بینی که شما می ‌فرمایید ما هم امیدوار هستیم که قطعا ان ‌شاء‌الله چنین اتفاقی نیفتد ولی خب شواهدش را ما متأسفانه همین الآن هم دیدم در همین انتخابات اخیر به عنوان کسی که ایشان را کامل رصد می‌ کنم و دنبال می‌ کنم در همین انتخابات اخیر عزیزانی که دنبال می ‌کردند من وارد جزئیات نمی‌ شوم می دانند که ایشان بر سر یک سری مسائلی که اتفاق افتاد تا کجا پیش رفتند و چه توهین هایی را به چه اشخاصی در همین نظام مقدس که خودش می‌ گوید من دارم از آن دفاع می ‌کنم داشتند، دیگر من بازش نمی ‌کنم ولی نشانه هایش را در همان جا هم دیدیم می دانم خیلی صحبت کردم استاد حسینی فقط یک چیز کوتاه هم دارم این را هم عرض بکنم پیرو همین که عرض کردم ایشان صراحتا می ‌گوید که من هدفم این است که همه شما را بیام زرتشتی کنم یک نکته جالبی دارد که این هم کلیپش این جا نزد بنده حقیر موجود است اگر لازم شد، ایشان جای دیگر ‌ای می ‌آید و به تصمیمات خودش اعتراض دارد و می ‌گوید دیدگاه من در اقلیت است ولی جای دیگر بر می ‌گردد و می ‌گوید خب نظر ایشان را در مورد دموکراسی همه می ‌دانند چه جریانی است که بارها گفته من اصلا اعتقادی به دموکراسی ندارم و آن را یک امر مبتذل غربی می‌ دانم حالا ممکن است از زوایایی ما هم با او در بخشی از این دیدگاه مثلا هم رأی باشیم ولی من بحثم چیز دیگری است من وارد اصل این قضیه نمی ‌خواهم بشوم ایشان بعد پیرو همین مطلب آقای امید دانایی که چند سال قبل برنامه می ‌ساختند و می‌گفتند که اسلام به زور شمشیر در ایران ما مسلط شده و ما به زور شمشیر مسلمان هستیم عین جمله ایشان این است می‌ گوید اگر من امید دانا قدرت داشته باشم و قدرت می ‌داشتم به زور و ولو به زور شمشیر همه ایرانی ها را زرتشتی می ‌کردم بلکه کل دنیا را می ‌آمدم زرتشتی می ‌کردم. باز هم می ‌گویم عین کلام آقای امید دانا است خب این اعتقاد ایشان است در باب زرتشت و این مسائل یک نکته کوتاه بگویم آن‌هم دیگر رفت زحمت کنم می‌ دانم  خیلی هم عرایض بنده طولانی شد این هم که ایشان می‌ گوید که من از شیعه دفاع می‌ کنم باز هم خودش آمده این را باز کرده همین جا خودش می ‌گوید هیچ کس فکر نکند من کوچکترین علاقه ‌ای به شیعه دارم نه خودش بازش کرده اینکه من می ‌گویم از شیعه حمایت می ‌کنم دلیلش چیست؟ دقیقا همان حرفی که وهابیت می ‌زند، مخالفین شیعه می ‌زنند می ‌گوید چون شیعه باعث ایجاد تفرقه در اسلام شده ایشان تصریح دارد می‌ گوید اسلام حقیقی یعنی اسلام اهل سنت و وهابیت می‌ گوید آن اسلام حقیقی است ما از شیعه دفاع می ‌کنیم چون باعث تفرقه در دین مسلمان ها شده است.

استاد حسینی:

دیگر این ادعایی است که ایشان مطرح می‌کند.

حمید:

بله دقیقا همه کلیپ هایش هم موجود است اگر کسی هم از خودش بپرسد من واقعا شک دارم ممکن است بگوید فعلا وارد این قضایا نمی ‌شوم ولی این که بگوید من نگفته ‌ام من شک دارم صراحتا این را مطرح می‌کند که قطعا شیعه را می‌گوید یک مذهب و فرقه ساختگی است برای اینکه اسلام از درون نابود بشود خب همان حرفی که وهابیت و مخالفین ما می ‌زند که بله عبدالله ابی سبائی بود و فرد دیگری بود و امثال این مطالب زیاد است از سمت ایشان که حالا می ‌دانم زیاد صحبت کردم خیلی وقت گرفتم و از شما عذر خواهی می‌ کنم خدا نگهدار.

استاد حسینی:

بزرگوارید آقا حمید عزیز! بسیار ممنونم از شما متشکرم بابت نکاتی که فرمودید ان‌شاءالله خدا به شما خیر بدهد و بابت فعالیت هایتان هم که دارید و نقد غیر شیعیان است آن هم فعالیت های خیلی مفیدی دارند و آقا حمید عزیز سال ‌ها است که با ما در ارتباط هستند ان‌شاءالله که بتونیم همه مان کمک بکنیم همان که حق هست منتشر بشود ممنونم از شما آقا حمید ان‌شاءالله که در پناه حق باشید التماس دعا دارم خدا نگهدار شما باشد. و حالا من نکاتی دارم نمی ‌گویم دیگر بماند چون من الآن بحثم با ایشان در مورد سوالات مشخص و واضحی بود که نیامدند پاسخ بدهند و گرنه داشتم یک سری نکاتی را که بخواهم اینجا مطرح بکنم. سرکار خانم عبدالهی سلام علیکم ورحمة الله

بیننده خانم عبدالهی:

سلام علیکم وقت شما بخیر، عرض سلام دارم خدمت مخاطبان ارجمندتان بسیار ممنونم بابت برنامه بی ‌نظیر تاریخ بدون روتوش، فصل اول برنامه بسیار عالی بود فصل دوم هم تا این جا بی ‌نظیر بوده این چند قسمتی که راجع به فتح بابل و حقایق فتح بابل بود حقایق خیلی زیادی راجع به کوروش و ادعاهای مثبت و منفی که برخی درمورد آن مطرح کردند روشن کرده تا این‌ جا خیلی عالی و بی‌نظیر بود. و نحوه پرداختن شما به تاریخ هم که اینکه بدون تعصب تحقیق و پژوهش و مستند به وقایع تاریخی می‌ پردازید قشنگ در روشن کردن حقایق دارید واقعا این امتیاز ویژه ‌ای که در این برنامه است و منحصر به فرد است و این خیلی عالی است که شما علاوه بر اینکه محتوای عالی دارید به مخاطب می‌ دهید راه تحقیق و پژوهش را با اسنادی که به مخاطب ارئه می ‌دهید باز می‌ گذارید و این کاملا مشخص است که هیچ واهمه‌ ای مثل عده ای در مطالبی که مطرح می ‌کنید ندارید، اما در رابطه با برنامه هفته پیش که شما پاسخی به ادعای آقای امید دانا داشتید اولین چیزی که داشت واقعا تفاوت شیعه و مدعیان مبلغ زرتشتی در گفتار و کردار نیک را دیدیم ما در برنامه هفته پیش و مشخص شد که چه گروهی در عمل پایبند به این گفتار و کردار و پندار نیک هستند و چه گروهی صرفا شعاری مدعی این هستند ما نحوه بیان آقای امید دانا را دیدیم هم در برنامه هفته گذشته شما هم توهین هایی که در این هفته به شما و برنامه داشتند نحوه برخود شما را هم دیدیم در این یک سال و چند ماهی که شما برنامه تاریخ بدون روتوش رو در فصل اول و دوم داشتید. اما جناب امید دانا که ادعا دارند که استراتژیست هستند و مبلغ زرتشتی هستند خودشان در این چند روز گذشته باز این گفتار و کردار و پندار نیک شان را به رخ مخاطب خودشان کشیدند و دوباره به مخاطب خودشان یادآوری کردند که قبلا چطوری حالا به ادعای خودشان تعصب های اسلام را می ‌شستند و کنار می ‌گذاشتند، شما که اینطور با زرتشت برخورد نکردید از اول تا اینجا کاملا علمی و مؤدبانه، خودشان حتی به این مؤدبانه بودن برنامه شما اقرار داشتند بین این توهین ها، شما که کاملا علمی و مؤدبانه بحث کردید چرا وارد بحث دو طرفه نمی‌ شوند؟ چرا مدام از مناظره فرار می‌ کنند؟ این بحث شما که در رابطه با زرتشت است و زرتشت هم که آیین ایشان است همانطور که مخاطب قبلی اشاره کردند ایشان توقع دارند تمام ایرانی ‌ها را زرتشتی کنند خب بیایند دفاع کنند از چیزی که می‌ خواهند همه ایرانی ها به آن برگردند این فرار ایشان از بحث چیزی جز ضعف و ناتوانی و خالی بودن دستشان در دفاع از زرتشت را نشان نمی ‌دهد والا چه دلیلی دارد که ایشان خودشان به تنهایی ساعت ها برنامه بروند و بیایند یک طرفه بحث کنند ادعا کنند توییت بزنند پست اینستاگرام بزنند اما دقایقی حاضر به گفت و گو و مناظره نشوند و دائما بگویند من مناظره نمی ‌کنم، بعد جالب است که این آقای مدعی رسانه و مدعی گفتار نیک و مدعی آزادی بیان حتی تحمل صحبت های مخاطبین برنامه شما را هم نداشت یک پست اینستاگرام راجع به برنامه شما گذاشته بود که من داشتم چک می‌ کردم دیدم که مخاطبین شما آن جا صحبت های علمی داشتند حرف هایی داشتند در رد ادعای ایشان حرف هایی داشتند راجع به برنامه سوال هایی پرسیده بودند و تنها پاسخ ایشان بلاک کردند مخاطبین شما بود.

استاد حسینی:

بله خانم عبدالهی به من هم زیاد این خبر را دادند که تا رفتند با ایشان صحبت بکنند خیلی مؤدبانه حتی تصویر کامنت هاشون را هم فرستادند و گفتند من این را گفته بودم این ‌ها را بلاک کردن و کاربران زیادی را ایشان آمد بلاک کرد که حتی در کامنت های یک طرفه بخواهد بحث بشود در همین حد هم حاضر نیست حرف مخالف را ایشان بشنود.

خانم عبدالهی:

مخاطبین شما را کلا بلاک کرده بودند من این را در اطرافیان خودم هم دیدم که از طرف ایشان بلاک شدند وقتی که توان تحمل مخاطب شما را پاسخ علمی مخاطب شما را ندارد خب مشخص است که چرا از مناظره با شخص شما فرار می ‌کند این نشان دهنده ضعف علمی است وگرنه دلیل ندارد که مخاطب شما را بلاک کند از مناظره فرار کند؛ اما در کل امید دانا یک بار دیگر مثل سایر مبلغین و موبدان زرتشتی در این یک سال و چند ماه اخیر با همین فرار خودش حتی ثابت کرده حقانیت متعلق به چه اعتقادی است متعلق به چه گروهی است ثابت کرد که ادعای گفتار و پندار نیک برای آن ها است و عملش برای شیعه است با همین توهین های یک هفته اخیرش و در اثبات این حق شما واقعا تأثیر بسیار ویژه ‌ای داشتید با رفتارتان با برنامه‌تان و با زحماتتان و از این بابت من از شما ممنونم و بیشتر از این مصدع اوقات شریف تان نمی ‌شوم عرضی ندارم اگر شما امری ندارید از حضورتان مرخص می ‌شوم.

استاد حسینی:

خیلی متشکر از شما خانم عبد اللهی عرضی نیست ان ‌شاءالله موفق و مؤید باشید، در پناه حق باشید بسیار ممنونم از شما و اینکه نظرتان را فرمودید امیدوارم این‌‌چنین باشد بیننده ها ببینند و خودشان قضاوت بکنند نه این جا یک تهمتی به ایشان زدیم نه یک حرف گزنده ‌ای نه فحاشی کردیم نسبت به ایشان نه آمدیم نکته ‌ای را بگوییم و اگر ایشان از نکته ما درمورد اینکه ما بگیم بیایید دو طرفه بحث کنیم و ناراحت می‌ شوند آن دیگر مشکل از ما نیست.

آقا امام رضا (علیه السلام) این روایتی است در کتاب «عیون الأخبار الرضا» وقتی دقیقا خواستند با یک موبد زرتشتی بحث کنند در آن فضای مناظراتی بودند امام رضا (علیه السلام) فرمودند که سوالات خود را بپرسید ولی پیشاپیش فرمودند از جواب دادن ما ناراحت نشویید آن جوابی که می‌شنوید ناراحت نشوید، خود شما سوالات تان را پرسیدید گفته ‌اید که شما چرا دنبال یک پیامبر عرب می روید درحالی که ایران پیامبر داشته است؟ ما به این جواب می ‌دهیم دیگر ناراحت نشوید، بله اگر فحاشی کردیم ناراحت بشوید حق دارید اگر جسارت کردیم ما این کار را نمی‌ کنیم دینمان اعتقادمان اجازه نداده که همچنین کاری را بکنیم و اجازه نخواهد داد واقعیت ها را می‌گوییم حتی همه واقعیت ها را ما نمی‌ تواینم بگوییم، نمی‌ توانیم همه واقعیت ها را بگوییم ولو در متن فتوای خود موبدان زرتشتی یا آثار اعتقادی فقهی زرتشتی باشد همه بگویند که این توهین است به یک سری موضوعات اصلا در بحث زرتشت ورود پیدا نکردم.

آقایان موبد! نمونه اش را بگویم چند تا اصطلاح می‌ خواهید برایتان بگویم تا بفهمید واقعا قضیه چه است. من به دیدار موبدان رفته بودم من چند بار با موبدان عزیز دیدار داشتم. با اقای موبد کوروش نیک نام هم در رو نمایی کتاب ایشان، چند بار به موبدان عزیز زرتشتی عرض کردم گفتم من به همه موضوعات ورود پیدا نکردم اصلا به برخی از موضوعات ورود پیدا نکردم که اگر پرونده شان را بخوانم باز کنم اصلا فاجعه است. شما که هرچه داشتید و نداشتید فحاشی را آمدید علیه پیامبر اسلام، امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) مطرح کردید. حالا یک تعدادی هم می‌ گوید شما یک حرف‌ های درستی می‌ زنید که به جا است و یک سری تحلیل‌ های سیاسی درستی هم دارید بله این هم به جا و درست است.

اما نمی‌ شود واقعا آن طرف قضیه را نادیده گرفت، ملاک ما حق است، ملاک ما حقیقت و واقعیت است نمی‌ شود که یک طرف قضیه را شما خراب بکنید چون یک طرف را درست می‌ کنید بعدش هم بر اساس گفته اقای آقا حمید که من چند بار نکته‌ ای گفتم برای من در این سالیان اخیر که چون با ما ارتباط داشتند و بیننده ما بودند ولی الان خودشان تحقیقات پژوهشی دارند و خودشان دارند تبلیغ می‌ کنند آمدند برای ما مستنداتش را فرستادند. امشب فرمودند که از ایشان دیدن که گفته من تا ایران را زرتشتی نکنم ول کن نیستم. و گفت کلیپش را هم دارم.

با یک همچنین روش و منشی ما وسط می‌‌ آییم یک دفعه یک چالش برای ایشان ایجاد می‌ کنیم و همه می‌ بینند که چه شد! کلا فکر نمی‌ کنم هفت یا نهایت هشت دقیقه در کل صفر تا صد من راجع به ایشان در هفته قبل صحبت کرده باشم و کلیپ پخش کرده باشم هفت روز است ایشان دارد در جاهایی مختلف برنامه می‌ رود. هفت دقیقه نیامدند گفتگوی رو در رو کنیم. چرا؟ بینندگان می‌ فهمند چرا. اگر واقعا موقعیتش نیست زمانش نیست چرا شما یک طرفه در آن‌ جا برنامه می‌ روی جواب علمی هم نمی دهی. بیننده آقای اسماعیلی از گناباد سلام علیکم ورحمه الله.

بیننده آقای اسماعیلی از گناباد:

سلام علیکم خدمت استاد محترم و همچنین بینندگان عزیز! صحبت من در باره جناب کوروش است که ایشان خوب بودند یا بد بودند معمولا از این نظر خاطر جمع باشید کسی که معتقد باشد چه شیعه و چه سنی اگر بخواهد بی دین می‌ شود ولی اگر شیعه هم بشود شیعه واقعی نمی ‌شود احتمال بی دین شدن زیاد تر است. بعد صحبت من در باره برنامه این است که معمولا ایرادی که می گیرند هر کشوری از پادشان خودشان و از کسانی که عرضه داشتند وظیفه شان این بوده که در کشور خودشان و برای ملت خودشان برنامه داشته باشند، حالا با یهود بد بوده الان هم ما با صهیونیست ها بد هستیم، فرقی نمی‌ کند. آن زمان هم شاید موی دماغی بودند برنامه ای داشتند. بعد گفته گاو پرست ها باشند بت پرست ها باشند دیگران باشند این دموکراسی است بعد وقتی دموکراسی وارد جامعه بشود همه مبلغین ... مشخص می شود که چه کسی این دین را رها کند و آن دین دیگر را بگیرد اگر اطلاعات و آگاهی داشته باشند. یعنی به آگاهی برسند خوب است انتخاب کنند.

استاد حسینی:

آقای اسماعیلی می‌ خواهید پله پله جلو برویم شما می‌ فرمایید دموکراسی خوب است؟

اسماعیلی:

بله

استاد حسینی:

اگر کسی جلوی دموکراسی بی ایستد این کار بدی کرده یا کار بدی نکرده است؟

اسماعیلی:

تا باور اون چه باشد. مثلا یک داعشی الان قبول نمی‌ کند دموکراسی باشد

استاد حسینی:

شما می فرمایید اصل بر دموکراسی است. عرض من این است فرمودید هر کشوری می آید از پادشان خودش دفاع می‌ کند چرا ما این جا نقد می‌ کنیم؟

اسماعیلی:

ایرادش را دیگران می‌ گیرند، پادشاهان دیگر و جاهای دیگر.

استاد حسینی:

بله معمولا این طوری است. ما روش مان واقعا این نیست. تعصب روی هیچ موضوعی نداریم، جایی خوب باشد می‌ گوییم و جایی ایراد داشته باشد آن را مطرح می‌ کنیم.

اسماعیلی:

باید تعصب داشته باشیم؛ چون وقتی تعصب نداشته باشیم کشور ما را بر اثر همین بی تعصبی‌ ها  نصفش از بین رفته است.

استاد حسینی:

اقای اسماعیلی تعصب بر چه؟ تعصب بر حق خوب و مطلوب است. یعنی بعد از این که شما به یک چیز رسیدید و برای شما یقینی شد که این حق است اصلا به تعصب می‌ رسید چه ما بگوییم خوب است چه بگوییم بد است. شما فرمودید باید دموکراسی باشد حالا تعبیر دموکراسی را برای چه استفاده کردید من کار ندارم. فرمودید باید دموکراسی باشد درست است؟

اسماعیلی:

بله

استاد حسینی:

خب آیا تفکر شاهنشاهی نقطه مقابل دموکراسی است یا نیست؟

اسماعیلی:

این را باید به آگاهی برسند. یک طرف نمی ‌تواند مثلا پادشاه است مثل کوروش برود داد و فریاد بکند بتواند اطلاعاتی که مردم دور و بر داشته باشد باید پذیرش  باشد اقای حسینی، باید اطلاعات بدهی آگاهی بدهی که اقا این خوب است.

استاد حسینی:

این مرتبط با سوال من نبود. شما فرمودید باید دموکراسی باشد. اگر کسی بیاید کوروش را تبلیغ بکند کوروش طرفدار چه تفکری بود، دموکراسی یا سلطنت و شاهنشاهی؟

اسماعیلی:

من می‌ گویم اگر هر ایرادی در هر جامعه‌ ای است امروزه با دموکراسی اطلاعات و اگاهی می‌ شود بدون دموکراسی که اطلاعات نیست. باید طرف بیاد گاو پرست باشد، موش پرست باشد آن وقت مردم هم انتخاب می ‌کنند بین صدق و کذب آقای حسینی. منظور من از دموکراسی این است که هر کسی بیاید وارد بشود و طبق قانون آن مملکت ،قانونی که همه رعایت کنند جنگ نشود خونریزی نشود اطلاعات باز باشد.

استاد حسینی:

آقای اسماعیلی ما الان این جا آمدیم تاریخ بدون روتوش را عرضه می‌ کنیم دیگر مشکلش چه است؟

اسماعیلی:

منظور این است که کوروش خطرناک نیست چه کسی می‌ خواهد برود زرتشتی بشود؟

استاد حسینی:

آقای اسماعیلی عزیز! گوش بدهید چرا مبلغین زرتشتی صبح تا شب دارند فعالیت می‌ کنند این که الان شما اخیرا می‌ بینید عقب نشینی کردند این دلالت بر این ندارد که کار نمی ‌کنند.

اسماعیلی:

آقای حسینی این حرف ها مردم اطلاعات دارند مردم بی دین می شوند قبول دارم ولی این که بروند مسیحی بشوند ایرانی مسیحی بشود ...

استاد حسینی:

آقای اسماعیلی ما الان چند تا انجمن زرتشتی در ایران داریم می‌ دانید کجا هستند و چه کار می‌ کنند؟

اسماعیلی:

آقا اصلا صد هراز تا عملکرد بدی نگاه کنید

استاد حسینی:

نه، آقای اسماعیلی عزیز این که می‌ گویید اصلا صد هزار تا نه این نه، یا شما اطلاعات دارید راجع به زرتشتی ها که دارند چه کار می‌ کنند یا اطلاعات ندارید. اگر اطلاعات ندارید بیایید سوال بپرسید.

اسماعیلی:

آقای حسینی! من درباره مردم اطلاعات دارم، اطلاعات مردم را که دارم.

استاد حسینیی:

آقای اسماعیلی! من هم که در مورد مردم اطلاعات دارم

اسماعیلی:

شما الان این ها را خیلی خطرناک می بینید من می گویم این درست نیست.

استاد حسینی:

آقای اسماعیلی عزیز! کل بحث و اساس تاریخ بدون روتوش این است شما می گویید تعداد کسانی که می روند به این سمت کم هستند.

اسماعیلی:

خیلی کم

استاد حسینی:

من می گویم ولو یک نفر. یک دانه برنامه به جز برنامه ما وجود دارد در شبکه های ماهواره ای که بخواهد این ها را نقد کند. یک دانه!

اسماعیلی:

اصلا نباشد مردم این قدر به مردم خودمان باور دارم

استاد حسینی:

نه من با این حرف شما مشکل دارم

اسماعیلی:

من یک طوفانم اقای حسینی! من اطلاعات درس خواندن ندارم که بگویم من دیپلم یا مدرک دیگر دارم من چهار تا کلاس درس خواندم این قدر اطلاع دارم در این جامعه وقتی که می خواهم انتخاب کنم یا روی لج بازی است یا روی عقده است.

استاد حسینی:

حالا من یک سوال دیگر بپرسم. ما داریم این جا تاریخ را بازخوانی می‌ کنیم این چه اشکالی دارد و ایرادش چه است؟

اسماعیلی:

ایرادش این است که ما یک پادشاهی داشتیم در سطح تاریخ ایران و به ایرانی ها احترام گذاشته به ما چه که کشور دیگر چه بوده است؟ به ما چه مربوط که با یهودی ها درگیر بوده است؟

استاد حسینی:

آقای اسماعیلی!

اسماعیلی:

بت پرست ها را آزاد گذاشته اشکال ندارد اطلاعات دیگر هم به ایشان می دهند.

استاد حسینی:

اقای اسماعیلی! ایشان حمله کرده یک کشور دیگر را گرفته حالا به ما چه! درست است؟ نکته ای بعدی...

اسماعیلی:

برای ایرانی ها خوب باشد غصه آن حرف ها نیست.

استاد حسینی:

از طرفی شما می فرمایید باید پویایی و علم تعبیری که شما به کار بردید دموکراسی است یک موش پرست هم باشد گاو پرست هم باشد حالا لابلای این همه ما آمدیم تاریخ بدون روتوش می‌ گوییم این فقط اضافی است؟ این وسط این زیادی می کند؟

اسماعیلی:

بهترش است اقای حسینی

استاد حسینی:

اقای اسماعیلی شما فکر کنید این‌ جا ما یک دوره داریم تاریخ می‌گوییم چه اشکالی دارد؟

اسماعیلی:

من می‌ گویم یک پادشاه داشتیم که به درد بخور بوده است حالا با همه عیب و ایرادها

استاد حسینی:

چه اشکال دارد که من کتاب تاریخ باز کنم تاریخ بخوانم. اگر قرار است خوانده نشود چرا کتاب‌ها منتشر می ‌شود؟ داریم این‌جا تاریخ را می‌ خوانیم و باز خوانی می ‌کنیم. نمی‌ دانم چرا بعضی ها این قدر نگران و مستأصل هستند؟

اسماعیلی:

من صحبتم سر این است که شاید مثل خوبی نباشد مثل چیزی است که برگشت به خودش کند من می‌ گویم در این مملکت یک پادشاه خوب بوده که جهان گشایی کرده خوب یا بد با کم و کسرش ما که نمی رویم ایمان او را بگیریم صحبت های خوبش را می‌ گیریم و صحبت‌ های بدش را کنار می گذاریم. از هر جا از هر فرقه ای حتی اسلام...

استاد حسینی:

مگر ما جز این گفتیم؟ اگر من جز این گفتم شما به من بگو شما این کار را نکردید. من می‌ گویم این کار کوروش خوب بود. این جا نیایید بگویید جنگ نکرد بابل را گرفت، نه با جنگ و درگیری بود ولی سرعت تصرف بالا بود این هم ده تا دلیلش که هم دارم تحلیل می‌ کنم هم دارم کتاب معرفی می‌ کنم و هم دارم مورخ معرفی می‌ کنم آخر چه اشکالی دارد؟ چرا بعضی ها نگران این قضیه هستند. من می‌ دانم چقدر بعضی ها نگران شدند.

اسماعیلی:

آقای حسینی گفتم که من آدم بی طرفی هستم ولی یک مقدار تعصب در میان ما باید باشد.

استاد حسینی:

آهان آن تعصب است!

اسماعیلی:

این ایرادهای که به جناب کوروش می‌ گیرند به ایرانی می گیرند این قدر پادشاهان نفله داشتیم که آمدند و از آن‌ ها می‌ شود ورق باز کرد. حالا خود ما که نباییم ایراد پادشاه خودمان را بگیریم. وقتی که نیست بر اسب مرده او سوار بشویم. ما خوب هایش را هرچه است می‌ گیریم و بدش هایش را هم ول کنید برود به تاریخ بپیوندد. این قدر از بدگویان ... که نگرانی این که مثلا زرتشت کجا می خواهد زرتشت بشود مگر روی لج و لجبازی، کجا می رود دینی دیگر را انتخاب کند.

استاد حسینیی:

آقای اسماعیلی شما اجازه بدهید شما می گویید که یکی بود رفت دیگر ولش کنیم بابا سلطنت طلب ها اصلا تاریخ پهلوی 2500 ساله، 2500 ساله از چه؟ ببینید ما گفتیم سال هجری مثلا 1400 هجری یعنی چه؟ یعنی از آغاز هجرت پیامبر. 2500 سال چه بود؟ آغاز حکومت این ها بود، درست شد؟  نگویید چیزی نیست بابا 2500 سال امتداد و استمرار حکومت بوده است. چهل سال است دارند کار می‌ کنند حالا ما داریم می ‌گوییم آن حکومت را می خواهید زنده کنید تاریخچه اش این است. چه اشکالی دارد ما این جا بیاییم روشنگری کنیم؟ چرا به یک تعدادی بر می‌خورد؟

اسماعیلی:

جناب آقای حسینی ببخشید من می گویم با همه کم و کسری هایش یک خوبی وجود داشته بالاخره به ما یک قدرتی می‌ دهد بابت تعصب داشتن درباره ای کشور...

استاد حسینی:

مسلمان و شیعه هستید شما آقای اسماعیلی؟

اسماعیلی:

بله

استاد حسینی:

امیرالمؤمین می گوید که شیعه باید تعصب داشته باشد؟ پیامبر فرمود تعصب داشته باشید؟ خود خدا فرمود تعصب داشته باشید بر گذشتگان یا فرمود نداشته باشید؟

اسماعیلی:

ببینید در مورد بعضی چیز ها من نمی دانم که چه روایت و چه حدیثی بوده آنقدر اطلاعات من زیاد نیست ولی می دانم درباره بعضی چیز ها باید تعصب داشت باید تعصب داشت روی یک چیزها

استاد حسینی:

درباره گذشتگان آیا باید تعصب داشته باشید یا نه؟ آیا قرآن گفته است که تعصب داشته باشید یا نه؟

اسماعیلی:

به خوبی هایش بله، به کشور گشایی هایش باید تعصب داشته باشیم به کشور دوستیش باید تعصب داشته باشیم.

استاد حسینی:

آقای اسماعیلی اگر یک جایی را که حمله کرده بوده و زن و بچه مردم را کشته بود و با داس تکه تکه شده بودند، روی آن چه تعصبی می‌خواهید داشته باشید؟ در محضر خدا می توانید جواب گو باشید روی این تعصب؟ بعد اگر یک نفری به شما حمله کرد می گویید که فرزندانش را بیاور... ببینید آقای اسماعیلی شما می گویید که روی گذشتگان ما که فتوحات داشته اند تعصب داشته باشیم، خب آن هم می‌ گوید آقای اسماعیلی که در ایران بودی عمر حمله کرد به ایران و ایرانی ها را کشت آن هم می گوید که من هم روی عمر تعصب دارم و عمر خوب کاری کرد شما چه جوابی می دهید؟

اسماعیلی:

من هم جوابش را می دهم

استاد حسینی:

الآن شما فکر کنید یک عرب سنی به شما گفته است که عمر ایرانی ها را کشته است و خوب کاری کرده است شما چه می گویید؟

اسماعیلی:

من جوابش را می‌ دهم.

استاد حسنی:

الان جواب بدهید، شما چطور می خواهید جواب بدهید؟

اسماعیلی:

خیلی خوب شما می خواهید بگویید کوروش این کار را کرده و این برای 2500 سال پیش است.

استاد حسینی:

آقای اسماعیلی من اصلا با کوروش کاری ندارم

اسماعیلی:

یعنی درمورد ایرانی که جنگ قادسیه ای بوده و ایرانی ها را اسیر کرده اند برای توهین به یک کشور کافی است که.... حضرت عمر در جنگ برای اینکه بخواهد توهین بکند در جنگ چه کسانی را برد؟ دختران یزد گرد سوم و بزرگان ما را بردند که متاسفانه توهین به تمام ایرانی ها بشود.

استاد حسینی:

آن می گوید این گذشته من بوده و من تعصب دارم.

اسماعیلی:

آن تعصبی که دارم را آن یکی هم تعصب دارد ولی جناب آقای حسینی جناب آقای نتانیاهو هم گفت که ایرانی ها 2500 سال دشمن ما بوده اند این خوب است یا بد است؟

استاد حسینی:

نه نه، ببینید آقای اسماعیلی حرفی که آن ها می گویند ادعا کرده اند که کوروش اولین صهیونیست بوده است من دارم خلافش را می گویم، من یک سوال ساده پرسیدم، شما گفتید که روی گذشتگان و پادشاه هایمان باید تعصب داشته باشیم و هرشخصی باید اینگونه باشد من می گویم یک وهابی عرب یک اهل سنت عرب یک حنفی عرب یک شافعی عرب یک مالکی عرب به شما می گوید آقای اسماعیلی شما ایرانی هستید و عمر حمله کرد به ایران و ایرانی ها را کشت و خوب کاری کرد، شما چه جوابی دارید که بدهید؟

اسماعیلی:

من جوابش را در فراخور خودش می دهم آن وهابی که باز نمی رود بگوید تو وهابی بد فهمیدی آن ها که این حرف را در حقیقت نمی گویند.

استاد حسینی:

خیلی متشکرم آقای اسماعیلی، آقای اسماعیلی سوال آخر هم از شما بپرسم البته قبلش هم بازپخش برنامه را ببینید متوجه می شوید که چه شد، ما آیا اینجا نکته ای گفته ایم که غیر علمی بوده باشد؟

اسماعیلی:

شرمنده من قبلا برنامه شما را نگاه می کردم اما امشب تلویزیون من قطع بوده و امشب از نصفه برنامه تان را دیدم و آنچه که شنیدیم خیر نه.

استاد حسینی:

 زنده باشید آقای اسماعیلی در پناه حق باشید خدانگهدار پنج دقیقه فرصت داریم اتاق فرمان می توانیم که تماس نگیریم؟ عذر خواهی می کنم از عزیزانی که پشت خط بودند امیدوارم که هفته های بعد بتوانیم این بزرگواران را روی خط بیاوریم و با آن ها صحبت و گفتگو بکنیم درباره آنچه که ما درمورد بابل گفتیم من دوست داشتم که گفتنش را به تاخیر بیندازم قبل از تماس ها که کار به اینجا رسید. من دوست دارم الآن هم یک مرور بکنیم می خواهم که در ذهن شما عزیزان بماند، ببینید بزرگواران ما درمورد اینکه هخامنشیان حمله کردند به بابل یک نکته ای را گفتیم، گفتیم قضیه اینکه بابل سریع فتح شد همه اش به هخامنشیان بر نمی گشت، یک وضعیت خاصی را بابل داشت که باید ببینیم وضعیت به چه شکل بوده، خیلی سریع من این را مرور بکنم دوباره؛ یکی از اتفاقاتی که افتاد در مقابل حمله هخامنشیان خیانت کاهنان به پادشاهان بود، مردم در بابل دو دسته بودند، دو دسته افراد اثرگذار بودند یک دسته کاهنان بودند و یک دسته پادشاهان بودند که کاهنان به پادشاهان خیانت کردند. چرا که پادشاه در برابر بت پرستی می ایستاد، خیانت فرماندهان بود و چندتا از فرماندهان خیانت کردند و این ها باعث شد که بابل راحت تر فتح بشود و اسناد جدیدی را هم ما پیدا کرده ایم، زخمی و خسته بودن مردم بابل که توانایی جنگ و درگیری نظامی را عملا نداشتند مردم بابل همه شان بابلی نبودند و خیلی از آنها اصلا بومی نبودند و از جای دیگری آمده بودند و تاجر بودند و دلیلی نداشت که جلوی یک کشور دیگر بی ایستند زمانی که به کشوری که برای خودشان نیست حمله شده است. جاسوسان کوروش در بابل که برخی ها گفته اند که چندین سال کوروش برنامه ریزی کرده بود برای فتح بابل و یک سری افراد را به عنوان جاسوس در بابل داشت که آن ها راه را باز کردند، ارابه های جنگی داس دار که به ارابه را داس بسته بودند و زمانی که در یک جنگی وارد می شدند درو می کردند که یک مقدار مفصل به آن پرداختیم و یک عزیزی هم بود که می گفت در بابل استفاده نکردند. پشت درب های بابل استفاده کردند که ما گفتیم بالاخره استفاده شد، اهل مقاومت نبودن مردم بابل که دو بار به جز فتحی که توسط هخامنشیان صورت گرفت ما در تاریخ داریم که اسکندر و حتی قبل از حمله هخامنشیان، یعنی بابل سه بار فتح شد که یک بارش فتح هخامنشیان بود که در دو فتح دیگر هم طبق گزارشات تاریخی مردم بابل استقامتی از خودشان نشان ندادند، شروع درگیری ها از اپیس بود نه از بابل درگیری هخامنشیان از اپیس شروع شد و کشتار فجیعی آنجا رخ داد و درگیری بسیار سنگینی آنجا رخ داد و بعد وارد بابل شدند و به بابل رسیدند، منجی بودن کوروش ادعایی بود که توسط یهودی ها مطرح شد و برخی از مردم این را باور کردند و تصور می کردند که بر اساس آموزه ها کوروش منجی است.

حالا یک نکته تکمیلی در این خصوص دارم، بر اساس برخی اسناد که ما به شما نشان دادیم و ادعایی که یهودی ها مطرح کرده بودند آقای کوروش در بابل یک منجی است یعنی یک نجات دهنده است، یعنی کسی است که آمده است افراد را از بند اسارت آزاد کند، حالا شما فکرش بکنید با یک اینطور ذهنیتی مردم بابل بخصوص یهودی ها که مهاجر بودند با کوروش مواجه شدند آقای کوروش فرمان بازگشت آن ها به اورشلیم را صادر می کند یعنی آقای کوروش هم فرمانی که صادر کرد برای یهودی ها براساس این مبنای فکری و باور یهودی ها بود که او را منجی معرفی کرده بودند و منجی می دانستند آقای کوروش هم گفت من منجی هستم و برگردید بروید به سرزمین خودتان، که چه مقدار در این زمینه موفق بود یا نبود آن بحث دیگری است و چند درصد بازگشتند و اصلا چه تعداد مردم از اورشلیم آمده بودند به بابل که مقایسه بکنیم به تعداد برگشت که بحث های علمی جدا است که یک مقدار جزئیات است که نمی خواهم به آن مسئله ورود پیدا کنم که خودم کار پژوهشیم را جداگانه درباره اش انجام داده ام.

متشکرم از شما بینندگان عزیز و ارجمند ممنونم که با همراه بودید ان شاء الله که در پناه حق باشید و دنبال حق و حقیقت باشید بعد از اینکه به حق رسیدید روی حق تعصب داشته باشید و مسئله ای اگر ناحق بود و از جانب مسلمان ها هم بود بدانید که ناحق است صرفا با اسم و نام و نشان و فرزند پدری نباشد بر اساس حق قضاوت کنیم؛ یعنی تعصبات‌مان را به جای حق ننشانیم اول ببینیم شیء را اول موضوع را ببینیم، اول شخص را ببینیم حق را هم ببینیم، حق را هم بشناسیم اگر باهم مطابقت داشتند ... ان شاء الله در پناه حق باشید، تعصبات بی جا کنار برود تعصبات واقعی جایش را بگیرد که موفقیت جوامع و ملل مختلف به تعصب و واقعیت‌ ها است تعصب بر حق بوده اگر نه تمدنی مثل بابل زیر چکمه های مهاجمین نابود می‌ شود و اثری از آن در طول تاریخ باقی نمی ماند. ان شاء الله موفق و موید باشید یا علی مدد خدا نگهدار.

 

 


تاریخ بدون روتوش>

شبکه جهانی ولی عصر تاریخ بدون روتوش ایران کوروش بابل حمله به بابل