تاریخ بدون روتوش

قسمت چهل و هفتم برنامه تاریخ بدون روتوش به کارشناسی دکتر سید محمد حسینی
موضوع: کوروش و فتح بابل و حمل بخت النصر


 بسم الله الرحمن الرحيم

عنوان برنامه: تاریخ بدون روتوش

موضوع برنامه: واکاوی در مورد تاریخ ایران باستان «ایرانی‌ها و اعراب»

تاريخ: 10/ 09/ 1400

استاد: آقای دکتر حسینی

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم؛ عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند شما بیننده عزیز شبکه جهانی ولی عصر هستید و قسمتی دیگر از سلسله برنامه تاریخ بدون روتوش فصل دومش را ملاحظه می فرمایید عزیزانی که با ما همراه بودند فصل اول را دیدند می دانند که ما قصدمان در این برنامه نشان دادن یک سری نکات واقعی، حقیقی، به دور از توهمات و به دور از روتوش است و در فصل اول روی قضیه زرتشت متمرکز شدیم نکاتی را در مورد زرتشت، شخصیت زرتشت، آیین زرتشت، کتاب اوستای منتسب به آیین زرتشت و بخش گاتاهای منتسب به خود زرتشت صحبت کردیم. نکاتی را عرض کردیم و گفتیم در مقابل ادعای که برخی ها مطرح می کنند می گویند ایران پیامبر داشته است چرا سراغ پیامبر عرب برویم و مسلمان باشیم؟ آمدیم 3 تا سوال مطرح کردیم 3 تا سوال که هر کدامش 3 بخش داشت و این تبدیل به یک اتفاق عجیب برای برخی از مخاطبین شد که واقعاً این ها جواب ندارد ما گفتیم به شما اطمینان می دهیم بنشینید برنامه را ببینید می دانیم که جوابی برای این 3 سوال علمی از جانب عزیزان زرتشتی وجود ندارد.

3 تا سوال ما در مورد زرتشت بود:

1. زرتشت چه کسی بود؟ آیا زرتشت پیامبر بود یا پیامبر نبود؟ اگر پیامبر نبود شما نمی توانید بگویید پیامبر ایران باستان بوده!

2. گفتیم زرتشت چه موقع زندگی می کرد؟ چرا این قدر مبهم است دوره ای که زرتشت زندگی می کرده در حالی که شما می گویید بروید سراغ آموزه های زرتشت، بعضی از پیامبران الهی عمدتاً زمان شان را نمی دانیم چه موقع بوده؟ آیا ما پیرو آن پیامبری هستیم که هزاره اش را ندانیم چه موقع بوده بعد چطوری به تعالیمش دسترسی داشته باشیم؟

پس گفتیم زرتشت این قدر در ابهام است که جزئیات زندگی اش را کنار بگذاریم سال و دهه و صده را کنار بگذاریم هزاره اش را هم مورخین زرتشتی به نتیجه نمی توانند برسند که چه موقع زندگی می کرده؟ از چنین شخصی شما چطوری می توانید تعالیم تان را بگیرید؟ و بر اساس آن بخواهید رفتار بکنید البته یکی از ایراداتی است که ذیل این سوال مطرح شده.

3. سوال سوم ما این بود که شما مگر نمی گویید زرتشت پیامبر ایران باستان بوده؟ سراغ اوستا برویم اوستا می گوید زرتشت کجایی بوده ایرانی بوده یا ایرانی نبوده؟ بعد به شما نشان دادیم که بر اساس اوستا، نه تنها در هیچ کدام از بخش های اوستا نیامده که زرتشت در ایران به دنیا آمده است در هیچ کدام از بخش های اوستا هم نیامده است زرتشت در ایران فعالیت داشته منطق ایرانویچ را به عنوان فعالیت برهه ای حداقل یا دوره ای یا دوره های از زندگی زرتشت در اوستا مطرح کردند که ایرانویچ بر اساس اوستا ویژگی‌ هایش به هیچ عنوان به ایران مطابقت ندارد.

سه تا سوال از عزیزان زرتشتی و موبدان بزرگوار پرسیدیم که برای‌ شان احترام قائل هستیم از این بابت که ما تفکیک قائل هستیم بین قاعده حق بودن و حق داشتن؛ اعتقاد شما بر حق نیست بله ولی آیا حق حیات ندارید؟ آیا نباید ما شما را تکریم بکنیم به شما احترام بگذاریم؟ همه این ها به کنار، بحث علمی متفاوت از رفتار ما با این ها است.

سه تا سوال را مطرح کردیم جوابی داده نشد برخی از موبدان عزیز زرتشتی هم در برنامه آمدند شرکت کردند نسبت به این سوالات پاسخی داده نشد بعضی از مبلغین زرتشتی آمدند تلاش کردند تلاش خوبی هم سعی کردند در جواب دادن نسبت به این سوالات داشته باشند ولی شما بینندگان عزیز دیدید که قانع کننده نبود یکی از مبلغین زرتشتی که در فضای مجازی خیلی سر و صدا می کرد در یکی از برنامه ها آمد. عرض کردیم همان شب از گروه موبدان زرتشتی جناب موبد نیکنام ایشان را بیرون انداخته بود ما نکات و وویس‌ هایی از ایشان داشتیم که یک سری از آن را پخش کردیم. حاصل بحث برای این مبلغ زرتشتی سودی نداشت که البته به اسلام و مسلمان ها و پیامبر اسلام و اهل بیت جسارت توهین کرده بود. در فصل اول گفتیم روی بحث زرتشت تمرکز داشتیم 41 قسمت خدمت تان عرض کردیم. حالا می خواهیم بنشینیم یک جاهای از تاریخ را به خوبی با دقت نگاه بکنیم یک جاهای که روتوش کردند را کنار بزنیم بیاییم جلو از ایران باستان دوباره شروع می کنیم جلو می آییم می رسیم به تاریخ اسلام، هم تاریخ ایران باستان هم تاریخ اسلام آن جای که نیاز است را یک بازخوانی می کنیم. مجدد به بعضی از گزارش ها می پردازیم ابهام زدائی یک سری جاها انجام می دهیم یک روتوش زدایی یک سری جاها است واقعیت را بخواهیم نشان بدهیم انجام می دهیم.

در این بین همه خوش شان نمی آید اگر این توهمات، اگر این ابهامات مشخص بشود توهمات کنار زده بشود روتوش کنار برود طبیعتاً بعضی ها تعصبی بی جا دارند به آن ها بر می خورد کما این که دیدید یک عزیز اهل سنتی تعصب داشت روی خلفای که خودشان را مسلمان می دانستند یا خلفای که مورخین اسلامی عمدتاً به عنوان خلفای اسلامی از آن ها یاد می کنند. ما آمدیم گفتیم تعارف نداریم ظلمی که خلفای اسلامی کردند خلفای اسلامی منظورم خلفایی که ادعای مسلمان بودن داشتند هیچ کدام از این حکومت ها به ظلم یک دانه از این ها که گاهی نمی رسند یعنی یکی از کسانی که ادعای مسلمان بودن داشته، حکومت کرده، خلافت کرده ظلمی کرده با این که مسلمان بوده با این که شهادتین گفته که ظلم حکام ظالم و کافر را با هم جمع بکنید به این یک نفر نمی رسد.

ما نسبت به این قضیه معترف هستیم و اصلاً ابایی نداریم که بگوییم در تاریخ اسلام، در حکومت های اسلامی ظلم های شده در دوره کسانی که ادعای مسلمان بودن داشتند خود ما زودتر می آییم می گوییم این ها ظلم کردند ما عزادار مصیبت های هستیم که از جانب برخی از خلفای که ادعای مسلمان بودن داشتند این ظلم ها صادر شده. ولی از طرف دیگر گفتیم در ایران باستان هم باید یک سری جاها روتوش ها را کنار بزنیم این توهمات را باید رفع کنیم.

باید این کار را بکنیم می گویید حسینی بد، بگویید بد ولی نگاه کنید ببینید ما چه داریم می گوییم، بر اساس توهمات ما نمی توانیم تاریخ خودمان را پیش ببریم من امروز نگویم فردا یک کس دیگر می آید این توهمات را کنار می زند بعد به ادعای که مطرح می کنید می خندد بعد آمدند گفتند که شما مقتضیات زمانی را در نظر بگیرید عزیزان ما همین عباراتی که دارید استفاده می کنید از امثال شهید مطهری گرفتید. شهید مطهری در مورد کوروش چه گفت؟ گفت کوروش خائن بوده، من این تعبیر را تا حالا راجع به کوروش به کار نبردم و چه بسا شاید هیچ وقت به کار نبرم شهید مطهری گفت در قضیه فتح بابل کوروش خائن بوده و خیانت کرده مردم را بت پرست کرد و به بت پرستی تشویق کرد یا باب بت پرستی را باز گذاشت با این که می دانست این کار، کار بدی است.

من نمی خواستم در این برنامه بیایم از آقا، از امام، از شهید مطهری استفاده بکنم برنامه خودمان را مستقل پیش می بریم پژوهش های مان را به شما ارائه می دهیم مثل دیگران نیستیم که مدام آقا، امام بگوییم که سوء استفاده ای از این شخصیت ها و افراد داشته باشیم. یک کلیپ برای تان پخش کنم یک دقیقه از آقا در چند سال قبل خود من هم در این جلسه حضور داشتم ببینید آقا چه تأکیدی دارد بر ارائه تاریخ بدون روتوش و بدون توهمات و اسم هخامنشیان را هم می آورد که افتخار به هخامنشیان توهم است. شما که نمی توانید بگویید از رهبر انقلاب بصیرت تان بیش تر است مقتضیات زمان را بهتر می دانید صراحتاً ایشان در این خصوص موضع گرفتند و اسم هخامنشیان را هم آوردند و فرمودند تفاخر به هخامنشیان توهم است یک دقیقه از صحبت های ایشان را بشنوید

(کلیپ - مقام معظم رهبری)

عزت ملی، یعنی احساس افتخار ملی که این افتخار، احساس افتخار ناشی از واقعیات باشد، ناشی از یک واقعیاتی در متن جامعه و در روی زمین و نه متکی بر توهمات و تصورات و الا گاهی اوقات احساس افتخار به حکومت کیان و هخامنشیان و این ها هم بود این ها تصورات واهی است، توهم است افتخار آفرین نیست. افتخار، عزت، عزت ملی یعنی احساس افتخار متکی به واقعیت این خیلی مهم است. این عزت ملی از جمله چیزهای است که اگر در یک کشوری از بین رفت و نابود شد هویت آن ملت نابود می شود دیگر هیچی گیر آن ملت نخواهد آمد.

استاد حسینی:

آقا صراحتاً فرمودند افتخار به هخامنشیان توهم است این ها توهمات است؛ حتی این تعبیر را من در برنامه به کار نبردم مقتضیات زمان را آقا نمی داند شما باید به ایشان یاد بدهید، شهید مطهری نمی داند شما باید به ایشان یاد بدهید! مطالب دیگری هم است روی این ها قبلاً کار کردیم ولی معتقد نیستیم که پشت آقا و امام باید در این قضایا ایستاد که این بزرگواران را بخواهیم سیبْل بکنیم. ما می آییم این جا بحث مان را مطرح می کنیم ولی مباحث را آن جا دیدیم، کار کردیم بیش تر از چیزی هم که شما فکر می کنید دیدیم و کار کردیم شاید لا به لای بعضی از مطالب نکاتی را داریم که تا الان مطرح نکردیم لازم بشود مطرح کنیم مطرح می کنیم. پس دیدید که باید به این مسئله پرداخت عزت ملی نباید بر اساس توهمات باشد روتوش می کنید.

توهم دو جور ممکن است به وجود بیاید یا یک قضیه و مسئله ای از اساس توهم و افسانه است یک وقتی هست نه یک واقعیتی وجود داشته آن قدر روتوش شده روتوش شده روتوش شده تبدیل به توهم شده یعنی ماهیتش از آن واقعیت فاصله گرفته تبدیل به افسانه و اسطوره های خیالی شده ما نمی خواهیم به اندازه خودمان بگذاریم هچنین اتفاقی بیافتد تا این جا هم به آن اهدافی که داشتیم بحمد الله فکر می کنیم که رسیدیم.

تا این جا ما برنامه مان را داشتیم کاری نداشتیم یک مبلغ زرتشتی که در فضای مجازی سر و صدایش یک مدتی در دفاع از زرتشت و زدن اسلام به خاطر پشتیبانی های که از ایشان می شد از همه بیشتر بود آقای امید دانا ما اصلاً با ایشان کاری نداشتیم داشتیم با اوستا و تاریخ ایران کار می کردیم واقعیت ها را می گفتیم تاریخ ایران را داشتیم مرور می کردیم نقاط مثبت و منفی اش را نگاه می کردیم ببینیم به چه شکل است؟ البته با رویکرد منتقدان. ایشان نسبت به برنامه ما شروع کرد موضع گرفتن گفتیم راجع به برنامه موضع گرفتید ما به شما وقت می دهیم روی خط تشریف بیاورید مگر نمی گویید شما دارید اشتباه می کنید مگر نمی گویید حرفی که دارید می زنید غلط و اشتباه است، شما علمی دارید بیایید با هم صحبت بکنیم من بگویم آقای زرتشت چه موقع زندگی می کرده بنیان های تفکرات شما به هم می ریزد؟

یعنی واقعاً یک کسی بیاید به من جواب بدهد زرتشت در فلان دوره زندگی می کرده است. یکی به من جواب بدهد بگوید نه زرتشت در ایران به دنیا آمده این هم سندش اصلاً بنیان ها به هم می خورد مذهبی ها و ملی گراها به هم می خورند یعنی این قدر این مسئله برای تان حساس شده؟ بله حساس شده؛ چون مبنای شما در تبلیغات بود مبنای شما در شبهه پراکنی علیه اسلام و شیعه بود، الان مبنای تان نمی تواند باشد حداقل برای کسانی که برنامه را دیدند. اصلاً روی تان نمی شود بخواهید بیایید بگویید یک پیامبری در ایران باستان داشتید شما سراغ این پیامبر بیایید نروید سراغ پیامبری که عرب بوده.

 دو نفر موافق و مخالف که این برنامه را دیدند فکر نمی کنم آنی که مخالف باشد رویش بشود این طوری بخواهد تبلیغات بکند و این یکی از اهداف ما بود که بحمد الله به آن رسیدیم جوابی هم داده نشد. ایشان گفت در مورد برنامه چیزهای گفت خب ایشان شروع کرده بود ایشان به برنامه ما اشاره کرد گفت یک مبلغی است این ویژگی ها را دارد که با برنامه منطبق بود. ما گفتیم یک بحث علمی، دوستان داشته باشیم حداقل دوستانه مشکل ندارد دوستانه نه به این معنا یک کسی که ناصبی باشد نسبت به مقدسات فحاشی بکند دوست هستم دارم روال بحث را می گویم یعنی به دور از آن فحاشی های که در برخی از فضاها وجود دارد بیایید با همدیگر گفتگو بکنیم. تازه ما خیلی چیزها را چشم پوشی کردیم در مورد این شخص که بخواهیم همچنین دعوتی از ایشان بکنیم.

خودشان هم شروع کننده بودند ایشان تقریباً در تمام برنامه های که این مدت داشتند در این 2 هفته یا به ما اشاره کردند یا برنامه خاص رفتند در این برنامه چه کار کردند؟ آیا مثل ما مستند حرفی زدند یک قضیه ای را شفاف سازی کردند؟ توهین، تهمت، این ها مزدور و این ها فلان هستند. آقا آخر یک چیزی بگویید حداقل اعضای خانواده تان به شما نخندند، واقعاً یک کسی بیاید بگوید زرتشت چه موقع زندگی می کرده این مزدور می شود؟

یک کسی بگوید یهودی ها دارند دروغ می گویند وضعیت مان در بابل بد بود واقعیت این نبوده شما در موردش چه می گویید؟ چرا به شما بر می خورد؟ کسی اوستا بخواند مشکل دار است؟ مشخص است شما چون پاسخ علمی برای ارائه کردن ندارید مجبور هستید سراغ یک سری توهمات بروید در کنار توهمات ای کاش فقط توهمات تان بود دست به توهین زدند شروع کردند توهین و جسارت کردن الفاظی را به کار بردند. به راحتی توهین، به راحتی گفتار و کردار و پندار نیکی که بعضی ادعا می کردند این ها نشان دادند کلیپ را با همدیگر ببینیم فقط یک بخش های از صحبت که این مدت راجع به ما داشتند ببینید در لا به لای صحبت هایشان از چه عباراتی استفاده کردند؟

(کلیپ - امید دانا)

از این افراد تند مذهبی من نمی دانم دنبال چه می گردند؟ من را در یکی از رسانه هایشان دعوت کرد می خواهند حتماً بازدید بگیرند نمی دانم شروع کرده افتاده به جان تاریخ ایران، حالا آن را هم افشاش می کنیم. بی‌ شعورتر از این بخش های مذهبی در حوزه رسانه در زندگی ام ندیدم یعنی بعضی وقت ها با خودم فکر می کنم خدایا این ها چرا این قدر بی شعور هستند؟ تنها شانسی که این مذهبی ها در حوزه رسانه آوردند که با این سطح بی شعوری که دارند مخالفین شان بی نهایت بی شعورتر از خودشان هستند. تو به صرف این که خدا را رد کردی، پیغمبر را رد کردی اسلام را رد کردی تاریخ و سنت و همه این ها را رد کردی علم داری به خدا بی شعورترین ها هستی. دیشب یکی از این مذهبی ها کتاب باز کرده دارد کوروش را نقد می کند به خدا فکر می کنی داری کتاب می خوانی و می فهمی شماها خیلی بی شعور هستید به حوصله بعداً به این ها هم جواب می دهیم که چرا شماها بی شعور هستید؟ که بنشینی زرتشت و کوروش و این ها را زیر سوال ببری ابله! رُک بگویم پشم بازی هم نیستید خودتان را پاره کنید من که نمی آیم در صفحه های شما به شماها فحش بدهم شماها دارید برنامه سازی علیه من می کنید و آن یکی حالا مؤدب است یارو آقای حسینی است چی است؟

استاد حسینی:

ملاحظه فرمودید. خودشان که اعتراف می کنند می گویند آقای حسینی مؤدب است. اعتقادات ما به ما اجازه نمی دهد بخواهیم توهین و جسارت بکنیم همین طوری لفظ های زشت را پشت سر هم در مورد افراد مختلف بخواهیم به کار ببریم یا در مورد یک شخص بخواهیم به کار ببریم. دیدید چه تعابیری به کار می برد چند بار گفتند بی شعور هستید! این ها نمونه های از او بود متعدد این لفظ ها را به کار بردند ابله و فلان هستید، چرا بی شعور هستیم؟ چرا ابله هستیم؟ می گوید خودتان اگر فلان کار هم بکنید ما که نمی آییم توهین بکنیم شما اصلاً این الفاظ را توهین نمی دانید آقای امید دانا همان جا که جسارت و توهین می کند، همان جا می گوید من که نیامدم در صفحاتم به شماها توهین بکنم یا نیامدم در صفحات شما به شما توهین بکنم.

معلوم است این‌ ها را شما اصلاً توهین نمی دانی این ها را ذیل گفتار نیک می دانی و بحث ما در این مورد این قضایا همین است می گوییم شما یک ادعا دارید یک عمل دارید مسلمان ها را هم بله یک ادعا دارند عمل خلاف دارند درست است، ولی این رفتار شما نشان دهنده این بود که شما نمی توانید بیایید گفتگو و بحث علمی بکنید مجبور هستید با توهین و تهمت جایش را پر کنید.

آقای امید دانا حرف های خوب هم دارد یا ندارد؟ بله اصلاً مگر آدمی در کره زمین وجود دارد حرف خوب هم نداشته باشد؟ هر کسی که رسانه دارد این همه صحبت می کند بالاخره باید چند تا حرف خوب داشته باشد که حرف های بدش را بتواند به مردم بقبولاند، شما یک شبکه ای را در نظر بگیرید اگر صبح تا شب فقط دروغ گفته باشد هیچ حرف واقعی نزند مخاطب می تواند داشته باشد؟ یک رسانه و یا یک شخص را شما تصور بکنید نه. ولی ملاک ما واقعیات و حق است یک موضعی گرفتی ما چند تا سوال از شما پرسیدیم با این توهین کردن ها و جسارت کردن ها جمع نمی شود ولی خدا را شکر اعتراف کردند گفتند حسینی آدم مؤدبی است البته ما منتی بر این قضیه بر مخاطبین مان نمی گذاریم به خاطر این که وظیفه مان است ادب را رعایت بکنیم. بعد یک مقدار بحث مناظره جدی شد مردم مطالبه مناظره از ایشان کردند گفتند برای مناظره بیا؛ بیا یک بحث علمی مطرح کن.

ایشان گفت من اصلاً نمی خواهم به آن بپردازم در هیچ برنامه نبود که به ما نخواهد بپردازد! چرا یک طرفه می پردازی ولی نمی آیید دقیق روبروی هم بنشینیم گفتگوی علمی بکنیم؟ فشار مردم زیاد شد ایشان هم دید درخواستی که مردم دارند درخواست به جای است دو تا رسانه است بیایید با هم صحبت بکنیم دیگر این فحاشی کردن ها را ندارد. بعد یک نکاتی را ایشان گفت من به شیعیان تبریک عرض می کنم به خاطر این که ایشان سر و صدایش در تبلیغ زرتشتی گری زیاد بود همین الان هم لا به لای حرف هایش می گوید کلیپ بحث چند شب قبلش را که فرستادند ایشان می گوید چه تشیع باشد چه اسلام ناب محمدی یعنی چه؟ یعنی شیعه را انحراف از اسلام می داند واقعاً نمی دانم بعضی از شیعیانی که پای بحث ایشان می نشینند نمی فهمنند ایشان دارد نسبت به اعتقادات شان چه می‌ گوید؟ یا نه رگ حساسیت شان نسبت به این بحث ها دیگر کار نمی کند که بخواهد همین طور در مورد شیعه صحبت بکند بعد بگوید نه قبلاً فحاشی صریح انجام می داد الان دیگر این فحاشی ها را انجام نمی دهد. الان در کنایه دارد اعتقادات اسلامی را می زند.

ایشان مجبور شدند بیایند یک موضعی در مورد مناظره خیلی صریح، واضح و شفاف بگیرند از این بابت که کار به این جا رسید به شما شیعیان امیر المؤمنین که به دنبال گفتگوی علمی هستید به دور از فحاشی، به دور از توهین، به دور از تهمت زدن به همه شما تبریک می گویم. گفتیم دوره بزن و در روی علمی هم تمام شده نمونه اش همین قضیه بود کلیپ بعدی را با هم ببینیم

(کلیپ دوم - امید دانا)

مغز خر خوردم بروم با این آقا مناظره کنم؟! که خودم را خراب کنم بزنم در آماج مثلاً هواداران شیعه یکی دو تا هم که نیستند بزنند در فضای مجازی هَتکم رو پتک کنند برای چه بروم با این آدم مناظره کنم؟ مناظره ای ندارم قربانت بروم کوچک همه شیعیان هم هستیم تمام شد و رفت گذشته هم هر چه بوده بوده؛ گذشته هم بالاخره گذشته!!

استاد حسینی:

این عدم حضورتان برای مناظره را از شما می پذیریم به هر حال ایشان گفته گذشته رفته من مخلص شیعیان هم هستم ایرادی ندارد این حرف را می پذیریم و راه دیگری برای شان باقی نماند چه بهانه ای می خواهند بیاورند برای این که بحث علمی نکنند؟ این را گفتند البته خودشان هم صریح گفتند تعبیر ایشان بود ببخشید من دوباره تکرار می کنم گفتند مگر من مغز خر خوردم بیایم با ایشان مناظره و بحث بکنم؟ یک توضیحاتی در این مورد داده بودند این نهایت بحث شان بود که مناظره نمی کنم (باشد) گفتند مخلص شیعیان هستیم.

شیعیان قبول بکنند که ایشان برای مناظره نیامد و از این به بعد دیگر نیایید به شیعیان ایراد بگیرید یعنی آخرش کار به این جا می کشد دیگر نیاید بگویید تشیع این چنین است نگویید امام حسین این چنین بوده؟ نگویید اهل بیت (علیهم السلام) نعوذ بالله جنایت کردند؟ ما این طوری سند برای تان می آورم کار به این جا می کشد حواس تان را از این به بعد بیش تر جمع بکنید فعالیت های دیگر دارید به همان فعالیت هایتان برسید با اسلام و تشیع کار نداشته باشید.

در ادامه بحثی که در فصل دوم خدمت تان داشتیم عرض کردیم که در زمان هخامنشیان و در زمان پادشاهی کوروش یک حمله ای به سمت منطقه بابل صورت گرفت، بابل الان در عراق کنونی واقع شده آن موقع بابل خودش یک تمدن جدا محسوب می شد صاحب تمدن بودند قدرتی داشتند وضعیت اقتصادی مناسبی داشتند زمین های حاصلخیزی داشتند بر اساس آن چه که در گزارش های تاریخی آمده. زمانی که هخامنشیان به بابل حمله کردند چند نوع و چند طیف انسان در آن جا بود. بابلی ها بودند یک سری کاهنان بود و یک سری یهودی ها بودند که در آن منطقه زندگی می کردند، عرض کردیم کاهنانی که در بابل بودند دنبال بت پرستی بودند پادشاهی که بعد از بخت النصر آمد و بابل را در دست گرفت ایشان یک اعتقادی به آن بت پرستی مثل قبل نداشت بت خانه ها را می گفت تعطیل بکنید یعنی وضعیت کاهنان، وضعیت دشواری شد ارتزاق شان از طریق بت ها و بتکدها و این ها بود وضعیت شان، وضعیت سختی شد.

موقعی که هخامنشیان رفتند و بابل را تصرف کردند آقای کوروش به عنوان پادشاهی که دیگر آن‌ جا را به دست گرفته بود دو سه تا اقدام انجام داد یکی مورد این بود که بت پرستی را دوباره آزاد گذاشت بر اساس منشور کوروش، یکی دیگر مسئله یهودیان در بابل بود که آیا به بیت المقدس بر گردند یا بر نگردند؟ بیرویم ببینیم سمت بیت المقدس چه اتفاقی افتاده بود؟ مشهور و معروف است می‌ گویند و ادعا می کنند این است که بخت النصر به اورشلیم و بیت المقدس حمله کرد یهودی های بیت المقدس را بعد از یک جنگ و خونریزی و غنیمت بردن ابزارها و وسایلی که آن جا بود و ارزشمند بوده یک تعداد مردم یهودی را به عنوان اسیر به بابل آورد.

ادعای که مطرح می شود این است که بخت النصر با خشونت این کار را انجام داد و این ها به بابل آمدند و آقای کوروش آمد فرمان آزاد سازی یهودی ها را داد ما گفتیم تاریخ در این جا هم روتوش شده چه شده؟ بگذارید بخش بخش پیش برویم چند تا ابهام این جا وجود دارد به برخی اش می پردازیم و آن ها را روشن می کنیم آن روتوش ها و توهمات و مظلوم نمایی ها را هم کنار می زنیم. بحث یهود و تسخیر منطقه شان توسط بخت النصر است این جا سه تا سوال و مسئله داریم:

1. یهودیان قبل از تسخیر چه وضعیتی داشتند؟ این ها قبل از تسخیرشان توسط بخت النصر خیلی وضعیت آشفته ای داشتند یعنی خود یهودی ها در منطقه بیت المقدس این طور نبود که وضعیت خیلی خوبی داشتند بعد از بخت النصر وضعیت شان بد شد.

2. آیا واقعاً حمله با خونریزی و جنایت بود؟ یعنی بخت النصر رفت منطقه بیت المقدس را گرفت در حق یهودی ها این جا ظلم و اجحاف شد یا خیر؟

3. آیا بعد از این اتفاق یعنی تسخیر بیت المقدس توسط بخت النصر حاکمیت غیر بومی مستقر شد یا نه خود یهودی ها هم آن جا به حکومت گذاشته شدند؟

برای ما پاسخ مشخص و شفاف است خیر همان جا یهودی را به عنوان مسئول در بیت المقدس گذاشته بودند. می خواهم این را بگویم که ببینید یهودی ها چه زمینه ای برای مظلوم نمایی شان در بابل ساختند و قضیه شان با کلام کوروش بعد از فتح بابل مرتبط می شود می خواهم به خوبی برای تان حل بکنم.

مسئله بعدی یهودیان در بابل. آیا واقعاً یهودی ها در بابل در اسارت بودند یا نه وضعیت شان یک وضعیت دیگری بود بعد از این که بخت النصر این ها را به بابل آورد؟ نکته دوم وضعیت اعتقادی یهودیان در بابل به چه شکل بود؟ این‌ ها آزاد بودند یا آزاد نبودند؟ بله در بابل آزاد بودند وضعیت اقتصادی شان خوب بود یا نبود؟ وضعیت معیشتی شان در بابل خوب بود یا نبود؟ بله وضعیت شان در بابل خیلی خوب بود.

شریان های اقتصادی در بابل گاهی در دست یهودی ها افتاده بود با آن سیستم بانکداری که آن موقع راه انداخته بودند وضعیت اعتقادی، آزادانه رفتار می کردند مستنداتی هم بعضاً در برنامه نشان دادیم و مستندات دیگری هم داریم در این که تعداد سندهای که نشان می دهیم زیاد نشود بعضی از این ها را نشان ندادیم.

مسئله بعدی کوروش و یهود:

1. آیا کوروش یهودیان را از بابل آزاد کرد یا اخراج کرد؟

مظلوم نمایی توراتی به این شکل است می گوید وضعیت یهودیان در بابل خیلی بد بود کذب و دروغ است. آقای کوروش وقتی آمد این ها را آزاد کرد نخیر ما گفتیم آقای کوروش یهودی ها را از بابل آزاد نکرد از بابل عملاً اخراج کرد می شناخت یهودی ها چه قومی هستند. نکته ای را در جلسات قبل گفتم الان تکرار می کنم منظور من از یهودی که در این برنامه دارم می گویم چه است. یا آن گروه منحرف و ظالم است که تعالیم حضرت موسی (علیه السلام) را تحریف کردند و یک سری اقداماتی کردند همچنان دارند این کارها را می کنند.

نکته دوم بیشتر نکات من ناظر بر آن یهودی های است که در آن زمان در دوره هخامنشیان در منطقه بابل مستقر بودند مطلق یهودی ها و بعضی از هموطنان ما که یهودی هستند این ها را من نمی گویم وضعیت اعتقادی شان برای ما مشخص است ولی وضعیت زندگی شان متفاوت است ممکن است یهودی داشته باشیم خیلی بد زندگی بکند و خیلی ظلم بکند همان طور که در اسلام داریم. ممکن است یک یهودی در ایران داشته باشیم درست است تفکرات شان را ما قبول نداریم و تفکرات شان را باطل می دانیم

(يحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ)

سخنان را از جای خود، تحريف می کنند

سوره نساء (4): آیه 46

 به قول قرآن و این گونه رفتار را می دانیم در اعتقادات عموماً انجام می دهند؛ ولی در رفتارشان، رفتار خصمانه ای ندارند منظورم این افراد نیست که رفتار خصمانه ندارند به هیچ عنوان.

 مسئله بعدی کوروش که شما می گویید اخراج کرد چطوری اخراج کرد؟ یک می گوییم فرمان آزاد سازی داد. فرمان آزاد سازی یعنی چه؟ امشب می خواهم یک مقدار در موردش صحبت بکنم. یهودی ها گفتند ما الان به بیت المقدس بر گردیم معبد ما خراب شده یک سری هزینه دارد آقای کوروش بر اساس گزارش های تاریخی گفتن من هزینه اش را می دهم شما آن جا بروید من هزینه باسازی بیت المقدس را به شما می دهم.

یهودی ها گفتند چیزی که دارد ما را در بابل اذیت می کند یا ادعا شد چیزی که یهودی ها را در بابل اذیت می کرد چه مسئله ای بود؟ بت خانه ها که در بابل بود بت پرستی بود کاری که کاهن ها می کردند آقای کوروش چه کار کرد؟ بت پرستی را در بابل آزاد کرد باعث می شود چه اتفاقی بیافتد؟ باعث می شود یهودی های که در بابل هستند خود به خود به خاطر وضعیتی که پیدا می کنند در اذیت و آزار قرار می گیرند از بابت آزاد بودن بت خانه ها و کارهای کاهنان به سرزمین خودشان بر گردند. هزینه باسازی بیت المقدس را هم که آقا کوروش گفت من به شما می دهم یک تعدادی که در بابل باقی مانده بودند چه اتفاقی برای شان افتاد؟ یک تعداد که در بابل باقی مانده بودند اولاً آن های هم اگر رفتند بعضی ها می گویند تعدادشان کم بود عموماً از این فرمان استقبال نشد آن های که باقی مانده بودند یک بخشی از هزینه بیت المقدس را باید پرداخت می کردند و پرداخت کرده بودند.

همه این‌ ها نشان دهنده این است که آقای کوروش، سند قدیمی که از یک مورخ برای قرن اول میلادی به شما نشان بدهم آقای کوروش دستور داد یهودی ها جمع کنید از بابل به سرزمینی که قبلاً بودید بروید. مسئله مقاومت یهودیان در مقابل فرمان کوروش است بعضی ها گفتند آن های که رفتند حداقل 2 سال طول کشید که بخواهند از منطقه بابل به سمت بیت المقدس حرکت بکنند.

نکته بعدی که باید در مورد وضعیت یهودی های آن زمان توجه بکنیم مشکلات یهود بعد از بازگشت به سرزمین یهودا بود سرزمین یهودا منطقه بیت المقدس، منطقه ای که طی چند سالی که افراد یهودی در بابل بودند کسان دیگر آمده بودند و در این جا مستقر شده بودند این ها با هم درگیری و مشکل پیدا می کردند اسنادش را هم جلسه قبل خدمت تان عرض کردم.

نکته و سوال خیلی مهم مگر حاکمیت بابل و سرزمین یهودا در هنگام فتح توسط هخامنشیان متفاوت بود؟ این سوال یعنی چه؟ به زبان ساده خدمت تان عرض کنم وقتی که بابل، توسط هخامنشیان فتح شد در منطقه یهودا یا آن جای که بیت المقدس و اورشلیم بود در آن زمان حداقل آن جا 2 تکه بود قبلش که 10 تکه شده بود این ها یک زمینه ای دارد اگر ما بخواهیم در بحث وارد شویم خیلی طولانی می شود.

منظورم سرزمین یهودا است که بیت المقدس در آن جا بود وقتی که بابل توسط هخامنشیان فتح شد در منطقه یهودا حاکم چه کسی بود که کوروش آن ها را به آن سمت اخراج کرد؟ ادعا چه است؟ ادعا این است که کوروش یهودی ها را اخراج نکرد ادعا این است که کوروش یهودی ها را آزاد کرد. آزاد سازی منطقه یهودا معنا پیدا نمی کند چرا؟ چون این منطقه تحت کنترل بابل بوده یعنی وقتی بابل به دست هخامنشیان سقوط کرد بیت المقدس هم به دست هخامنشیان افتاد.

این که کوروش بخواهد دستور آزاد سازی بدهد به چه معنا است؟ مثل 2 تا استان در یک کشور را شما در نظر بگیرید این را به عنوان یک شاهد دارم برای تان می آورم نه دلیل اصلی سخن خودم منطقه یهودا، یک منطقه ای بود که کوروش در ذیل پادشاهی که به منطقه هخامنشیان اضافه شد گفت از بابل باید به آن منطقه بروید فرمان کوروش یعنی چه؟ این جا فرمان معنا پیدا می کند فرمان کوروش به این که یهودی ها از بابل جمع کنند به منطقه یهودا بروند.

منطقه یهودا از مسلمات و بدهیات تاریخ است این که ما منطقه یهودا می گوییم مسلم است که ذیل منطقه بابل تعریف شده بود و سقوط بابل، سقوط منطقه یهودا را هم محسوب می شد فرمان دادن چه است؟ آزاد می خواهی بکنی؟ آزاد هستند دیگر این دو تا یکی هستند نه فرمان، این جا معنا پیدا می کند که بگوید از این استان باید به آن منطقه و استان بروی استان که می گویم بهتر متوجه عرض بنده بشوید. یکی دو تا سند دیگر می خواهم برای تان در این راستا نشان بدهم بعد سراغ تماس ها برویم نکته و مسئله ای بود از شما می شنوم سوالی اگر در حد توان بود که پاسخ بدهیم ان شاء الله نسبت به آن پاسخگو خواهم بود.

یک شخصیتی است به نام جان ناس که جان ویناس هم گفته می شود کتابی دارد به نام «تاریخ جامع ادیان از آغاز تا امروز» علی اصغر حکمت هم این کتاب را ترجمه کرده این شخصیت و نویسنده که این کتاب خیلی کتاب معروفی است و در کتاب های که اخیراً دارد نوشته می شود از این کتاب خیلی استناد داده می شود و مستشرقین هم خیلی سمتش می روند. شخصیت نویسنده این کتاب با امیر المؤمنین و اهل بیت (علیهم السلام) یک جای واقعاً مشکل دارد.

در یکی از کتاب های ایشان می خواندم در خاطرم است در پاورقی محقق گفته بود آقای جان ویناس ول نمی کند این جا حق امیر المؤمنین بود چرا نمی گویی؟ چرا این جا را دوباره به سمت یک کس دیگر نشان می دهی؟ به هر حال کتاب تاریخ جامع ادیان کتاب معروفی است در زمینه تاریخ ادیان به آن مراجعه می شود نویسنده اش هم شخصیت شناخته شده ای است در کنار بقیه اسنادی که ما آوردیم و به آن استناد کردیم ملاحظه بفرمایید تاریخ جامع ادیان، جان ناس بر اساس چاپ سومش که انتشارات پیروز این کتاب را چاپ کرده ایشان در صفحه 348 بحث اسارت بابلی ها را مطرح می کند بعد ذیل مذهب یهود صفحه 349 می گوید وقتی بخت النصر به سرزمین یهودا حمله کرد می خواست استقلال عِبرانیان از بین ببرد و در صدد ریشه کن کردن آن قوم و ملت نبود؛ یعنی نه با استقلال این یهودی ها در آن منطقه مشکل داشت وقتی که از بابل حمله کرده بودند خودتان آزاد باشید و استقلال نداشته باشید نه می خواست قوم یهود را ریشه کن بکند.

این ها مظلوم نمایی است ای واااای به ما حمله کردند می گویند می گوید دنبال هیچ کدام از این دو نبود از این رو همین که یهود را در اطراف پایتخت خود سکنیٰ داد به آن ها نسبتاً آزادی عطا کرد، وقتی که تعدادی از یهودی ها را بردند یا بعضی ها می گویند خودشان به منطقه بابل رفتند چون منطقه خوبی برای فعالیت اقتصادی و اعتقادی شان بود این در بعضی از نقل ها است در بابل یک منطقه خوبی را به یهودی ها داده بودند. و اجازت فرمود به یهودی ها اذن داده شد که جماعات یهود با همدیگر زیسته و دین و آیین و رسوم ملی خود را اجرا نمایند اصلاً آیین و دین خودشان را‌ آن جا برگزار می کردند. اسارت چه است این قدر دارید می گویید؟ و فرهنگ و ثقافت ملی شان را همان تعصبات ملی گرایانه که داشتند هم چنان نگاه دارند زمینی که محل اقامت ایشان مقرر شد بسیار حاصلخیز و پر آب و از لحاظ قابلیت کشت و زرع در وطن سنگلاخ ایشان یعنی تپه های فلسطین روژگان بسیار داشت. و در وسط دو شهر بزرگ جهان متمدن یعنی بابل و لیپور قرار گرفته بود (وضعیت یهودی ها در بابل) و برای آن ها از حیث شاهراه تجاری وسائل و اسباب اقتصادی مطلوبی فراهم می ساخت از این سبب بعد از اندک زمانی که آن مردم اسیر، باز دارد اسیر می گوید ولی مترجم عبارت اصلی را آورده در آن جا سکنیٰ گرفتند آسایش و رفاه حاصل کرده و مکنت بسیار اندوختند یک جایگاه بالایی در آن جا به دست آورده بودند این حرف جان ناس در ادامه اش هم ایشان می گوید پس از چندی عاقبت رابطه ایشان با موطن قدیم اندک اندک فراموش شد.

یهودی ها، بیت المقدس را یادشان رفت اوضاع اقتصادی آن قوم متواری بهبودی یافت. در کجا؟ در بابل و محصول فراوان از زراعت خود بر داشتند و در پادشاهی که آن جا بود در حکومتی که آن جا بود با همدیگر شرکت می کردند مثل سپاهیان و سرداران و دیگران و به تجارت شان هم مشغول بودند ملک و پادشاهی که در بابل بود آن ها در آن مشارکت می کردند وضعیت بد یهودی ها کجا بود؟ این هم حرف آقای جان ناس.

این مظلوم نمایی که یهودی ها کردند را نباید باور کرد. مظلوم نمایی یهودی ها در آن منطقه از کجا ریشه گرفت؟ کتاب تورات نه تورات حضرت موسی (علیه السلام) بخش های تحریف شده تورات این قدر تورات در این مسائل آمد دروغ گفت، تحریف کرد، یک سری جاهای را روتوش کرد که در کتاب امپراطوری هخامنشی در جلد 1 نویسنده کتاب جناب آقای پیربریان است ایشان جزء دو سه نفری است که در تاریخ هخامنشیان بیش تر از همه کار و فعالیت کرده و حقیقتاً زحمت کشیده در صفحه 71 کتاب ایشان می گوید اصلاً این تورات از کوروش یک شخصیتی ساخته کوروش کتاب های مقدس که یَهووَ او را بر می گزیند و هدایت می کند مانند کوروش مردوک در بابل دیگر به تاریخ تعلق ندارد.

بلکه زینت بخش تاریخی یهود محورانه و چهره افسانه ای است اما این جا نیز مانند هر جای دیگر مورخ، امکان انتخاب اسناد خود را ندارد مورخ در غیاب دیدگاه دیگر به ناچار باید از نوشته های یهودی استفاده کند برای آن که بتواند علل و اسباب و اهداف سیاست کوروش را در قبال جامعه یهودی در یابد. یعنی چه؟ یعنی این که تورات آمده هم شخصیت کوروش را تحریف کرده هم مسائلی که در مورد یهودی ها بوده را تحریف کرده است.

برای یهودی ها مظلوم نمایی کرده و این قدر این کار را کرده که اصلاً کوروش را افسانه ای کرده این دیدگاه و نظر ایشان است. عمده مسائلی که در مظلومیت یهود در منطقه بابل مطرح می شود متکی بر تورات است و مباحثش که در تورات آورده بودند کتاب ها و اسناد دیگری است که بخواهیم به آن بپردازیم و از آن ها یاد بکنیم که در مورد وضعیت یهود چه گفتند؟ وضعیت شان آن طور که می گویند بد نبوده چندین تا سند قبلاً نشان دادیم چند تا سند هم اگر خواستید نشان می دهیم دوباره یک مطلب نشان بدهم که مطلب جالبی است این کتاب هم مورد استفاده خیلی ها قرار می گیرد.

کتاب زندگی و جهانداری کوروش کبیر، جناب آقای شاهپور شهبازی معرف حضور مبلغین زرتشتی کاملاً ایشان هست. ایشان در تعریف و تمجید از کوروش نوشته است ایشان در صفحه 315 کتاب خودشان فرمان کوروش برای آزادی یهودیان که ما گفتیم آزادی نبوده اخراج یهودیان است عملاً واقعیت را بخواهیم ببینیم. صراحتاً ایشان گفته لیکن پس از آن که کوروش، راه را نشان شان داد به یهودی ها راه را نشان داد یعنی خیلی مؤدبانه اخراج شان کرد تنها دینداران تهی دست به آن جا شتافتند بیچاره ها بودند که برگشتند و گروهی از یهودیان توانگر پیشه و امور مالی خود را در بابل رها نکردند و در همان جا بماندند.

اصلا جمع کنیم برویم که چه؟ زیرا نیک می دانستند که بابل، شهری بود بزرگ و ثروتمند و پر از میوه و خواربار بود اسیر که نمی تواند از این استفاده کند این ها اسیر نبودند که می توانستند از این نعمت ها به راحتی استفاده کنند. و دارای خانه های خوب و کنیزان زیبا این ها چطور اسیرهای بودند که در خانه های خوب زندگی می کردند و بر فلسطین گرم و بیابانی و بی پول برتری داشت. ایشان این مطلب را گفته، وضعیت یهودی ها در بابل بد نبوده آقای کوروش هم این ها را می شناخت و از بابل می خواست که بیرون بروند.

امشب می خواهم سراغ کتاب یک شخص دیگری بروم چند تا مطلب از کتاب ایشان برای شما بخوانم اصل مسئله ام و اصل استنادی که دارم در برنامه ام مبتنی بر کتاب ایشان نیست فردا نیایید بگویید به کتاب ایشان دارید استناد می کنید علیه چه کسی؟ نه ولی می خواهم بگویم افرادی هم هستند که پژوهش و تحقیق کردند به نتایجی در این زمینه رسیدند که ما نمونه هایی از آن را می خواهیم خدمت تان نشان بدهیم.

کتاب زر سالار یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران نویسنده کتاب آقای عبدالله شهبازی، کسانی که با شخصیت ایشان آشنا هستند می دانند بحث عضویت شان در حزب توده بعد بیرون آمدن شان و اتفاقات دیگری که افتاد قضیه سخنانی که در شیراز گفتند زندان افتادند حکم شان صادر شد یک زندگی پر فراز نشیبی داشتند مبنا و اساس صحبتم متکی بر سخنان آقای عبدالله شهبازی نیست کتاب های متعددی برای شما آوردم.

اما ببینید آقا عبدالله شهبازی در کتاب زر سالار یهود و پارسی استعمار بریتانیا و ایران چه گفته؟ این مطلبی که می آورم بر اساس کتابی است که مؤسسه مطالعات پژوهشی سیاسی چاپ کرده ایشان در مقدمه کتاب صفحه 20 یک نکته ای را گفته می گوید نگارنده ضرور می داند (خود آقای شهبازی) احترام کامل خود را به تمامی یهودیان و زرتشتیان آزاد اندیش و جویای حقیقت ابراز دارد همان اول در مقدمه ابراز ارادت می کند به یهودی ها و زرتشتی ها که آزاد اندیش هستند.

ایشان در صفحه 350، جلد 1 کتاب شان چه فرموده؟ این سر آغاز ماجرایی است که در تاریخ نگاری یهود به عنوان تبعید یهودیان به بابل (بعد از قضیه حمله بخت النصر) نقطه عطفی در تاریخ یهودیت به شمار می رود در این الگوی تاریخ نگاری تبعید بابل دومین مظلومیت بزرگ یهودیان پس از انهدام قبایل ده گانه شمالی به وسیله امپراطوری آشور است این ماجرا نیز دروغی بزرگ بیش نیست دارند دروغ می گویند کجا تبعید شده بودند؟

در صفحه 351 حرفی که ایشان می زند به اندازه کافی در مورد استناد به این کتاب توضیح دادم ورود بخت النصر به اورشلیم به آرامی و بدون خونریزی انجام شد و سخنی از قتل و غارت و کشتار در میان نیست ادعای که ایشان مطرح کرد. بخت النصر، خاندان سلطنتی یهود را عزل نکرد و حکمرانی بیگانه بر یهودیان نگمارد وقتی بخت النصر آن جا را گرفت نگفت من یکی را می گذارم فرمانده شما بشود از خود یهودی ها کسی را آورد مفصل در این خصوص توضیح داده.

بعد ایشان در صفحه 352 مطرح می کند که امروزه اکتشافات باستان شناسی و دستیابی مورخین به آرشیوهای کهن بابل آشکار ساخته که این تبعیدیان بر خلاف تبلیغات یهودیان اسیر نبودند یک توضیحاتی را می دهد امشب نمی خواهم این را بخوانم بحث مان یک مقدار طولانی می شود در آن منطقه چه پادشاه و حکمرانی در آن گذاشته شد.

 در صفحه 357 کتاب سقوط بیت المقدس و تبعید اشرافیت یهود به بابل آزادی مردم زیر سلطه آنان بود. یعنی وقتی که بیت المقدس سقوط کرد اشرافیت یهود را به بابل بردند مردم راحت شدند بعد در مورد پادشاهی که بخت النصر گذاشته صحبت می کند من الان نمی خواهم به آن ورود پیدا کنم ادعای را باز دوباره مطرح می کند که چه کسانی این جا آمدند حکومت کردند و بحث تبعید را مطرح می کند در صفحه 359 ایشان می گوید این نشانه رفاه و زندگی با شکوه بزرگان یهود در دوران تبعید بابل است. نه تنها عموم مردم یهود، بزرگان شان هم در بابل در وضعیت اشرافی زندگی می کردند.

امروزه حتی برخی از نویسندگان یهودی نیز بر آنند که تعداد قابل توجهی از بزرگان یهودی در بابل ماندند به بیت المقدس بر نگشتند مستندات خودش را هم این جا می آورد ما هم چندین مستند آوردیم عرض کردیم ان شاء الله اگر قرار شد ما سراغ تورات برویم این ها را خدمت تان خواهیم گفت این نکته مهم است در صفحه 360 این کتاب بر خلاف اسطوره های یهودی دوران 60 ساله تبعید بزرگان یهودی در بابل دوران اسارت و تیره روزی ایشان نیست. دوران رفاه و بهروزی آنان است و آشنایی شان با دنیای نو که با برهوت صحرائی یهودیه (همان منطقه یهودا) فاصله ای عظیم داشت. یهودی ها وقتی به بابل رفتند تازه چشم شان به دنیا باز شد.

 ولی متأسفانه برخی ها تحت تأثیر تاریخ نگاری یهود و تورات قرار می گیرند یک سری واقعیت های دیگر پنهان می ماند. باز هم اسناد دیگری هست و بود که بخواهم در این مورد خدمت تان عرض بکنم ولی اجازه بدهید برای تماس ها برویم مطالبی که بخواهم بگویم طولانی می‌ شود در هر برنامه نمی خواهم از یک حدی بیش تر بشود.

یک نکته ای بگویم الان یادم آمد آقای امید دانا گفته بودند من دکورشان را نگاه می کنم حالم بد می شود باشد ما که مثل شما در سواحل قناری استودیوی شخصی یا خصوصی یا آن امکانات را نداریم، بله واقعاً امکانات ما مثل شما نیست ولی نکته قابل توجه این است که تصویری که ما در استودیو استفاده می کنیم به جز تصویر کعبه که استفاده کردیم طاق کسریٰ و نماد فَرح وَهر برای ایران باستان که بعضی از زرتشتی ها استفاده می کنند جلوتر تخته جمشید است. شما چه را نگاه کردی حالت بد شده؟ نه شما از استودیوی ما حالت بد نمی شود این جا هم که نوشته تاریخ ایران و نمادهای ایران باستان را این جا گذاشتیم این استودیوی ما نیست که حالت را بد می کند این حال بد شما به خاطر این است که واقعیت گفته می شود وقتی کارت را بر اساس توهمات چیدی وقتی کارت را بر اساس نکاتی که از لحاظ عملی قابلیت اثبات ندارد و من این جا می‌ آیم دانه دانه مستند صحبت می کنم و کتاب و اوستا نشان می دهم جواب ندارید حال شما را بد کرده علت حال بدتان را اشتباه نگیرید.

ممنونیم از شما بینندگان عزیزی که با ما همراه بودید و همراه هستید یک میان برنامه خوب، شما مخاطبین عزیز زحمتش را کشیدید ساختید برای ما فرستادید تقریباً یک بار تاریخ را مرور می کند یعنی آن مسائل و موضوعات کلی و اساسی که ما در برنامه تاریخ بدون روتوش فصل دوم می گوییم را یک مروری می کند و یک فلش بگی دارد ان شاء الله به روز رسانی خواهد شد در طول فصل اگر این بزرگواری که کلیپ را تهیه کردند فرصت کردند به روز رسانی کنند زحمات دیگری برای برنامه می کشند و به ما کمک می کنند. تصاویر جدیدی اضافه شد یا اصلاحی که انجام شد آن ها را برای تان پخش می کنیم

منتظر تماس مخالفین هستم زرتشتیان عزیز تماس بگیرند موبدان بزرگوار خواستند تماس بگیرند با همدیگر صحبت بکنیم گپ و گفت علمی داشته باشیم.

 (میان برنامه)

استاد حسینی:

از شما عزیزان ممنونم که با ما همراه هستید قبل از این که سراغ تماس ها برویم یک تعبیری را ظاهراً اشتباه گفتم اصلاح بکنم از کتاب «تاریخ جامع ادیان» که جناب آقای جانس ناس یا جان دیناس کتاب را نوشتند ایشان موقعی که بخت النصر به منطقه بیت المقدس حمله کرده بودند من ظاهراً گفتم که با استقلال شان کاری نداشتند نه؛ عبارت دقیق می گوید وقتی حمله کرده بودند می خواست استقلال عبرانیان را از بین ببرد و در صدد ریشه کن کردن آن قوم و ملت نبود.

یعنی گفته بود شما که زیر مجموعه من بودید چون یهودی ها زیر مجموعه بابل باید محسوب می شدند اصلاً از قبلش در دوره ای که درگیری با مصر پیدا کرده بودند، باید زیر مجموعه این ها می بودند وقتی که این ها می خواستند از آن منطقه جدا بشوند آقای بخت النصر گفت شما نباید مستقل بشوید همان روال قبل تان باید ادامه داشته باشد ولی به دنبال ریشه کن کردن قوم و ملت یهودی ها نبوده است. پس استقلال به آن معنا است، استقلال به این معنا که شما جزء ما بودید ذیل ما تعریف می شدید الان دیگر نباید از ما جدا بشوید مثل این که یک استانی بخواهد اعلام استقلال بکند منظورش این است و گرنه این ها از آن موقع هم مستقل نبودند. قبلش ذیل حکومت بخت النصر تعریف می شدند به نوعی بحث تاریخی دارد زیاد به آن پرداخت شده در سطور مختلفی که گزارشات تاریخی را ارائه کردند. هنوز موبد زرتشتی تماس نگرفته اتاق فرمان می گوید صف بسته شده برای این که جواب بدهند قطعاً این حرف شان کنایه از این است که هیچ تماسی از طرف موبدان عزیز زرتشتی حاصل نشده تماس مخالف هم نداریم زنگ بزند و ایراد بگیرد!

علت خنده ام را خدمت تان عرض بکنم یکی از دلائلش این است که اتاق فرمان دارد دقیقاً نقطه مقابلش را می گوید. مسئله بعدی این است که خوشحال هستم نمی توانم این را پنهان بکنم واقعاً خوشحال هستم از این که مدت ها آمدید علیه شیعه کار کردید علیه مسلمان ها کار کردید علیه اعتقادات شیعه کار کردید علیه اهل بیت کار کردید مدت ها سوال و شبهه مطرح کردید حالا ما دو سه تا سوال علمی از شما می پرسیم چه اشکالی دارد؟

چرا این قدر میدان خالی از مردانی شد که بخواهند بیایند جواب ما را بدهند؟ شما اگر برنامه را نمی دیدید این قدر فحاشی نمی کردید چرا به جای این که جواب علمی بدهید فحاشی و توهین می کنید؟ شما به ما فحاشی بکنید دو گانگی و دو دستگی به وجود نمی آید اگر جواب علمی به ما بدهید مثلاً بگویید زرتشت چه موقع زندگی می کرد؟ وحدت ملی گراها و مذهبیان به هم می خورد اگر کسی بخواهد بیاید این را بگوید.

آیا واقعاً خودتان قانع می شوید بهانه برای فرار از بحث علمی با ما بیاورید؟ قطعاً خودتان هم قانع نمی شوید اولین تماس آقای شادفر سلام علیکم ورحمة الله

بیننده آقای شادفر:

سلام علیکم استاد عزیز، سلام می گویم خدمت بینندگان محترم. نکته ای که اول عرض کنم واقعاً داستان از این قرار است وقتی که این جماعت برای خودشان اسلام را نقد می کردند از برخی از مواردی که بزرگ نمایی یا دروغ بود دفاع می کردند حالا که شما وارد این عرصه شدید و مطالب علمی را می بینند سکوت می کنند یا مثلاً می گویند چرا هویت مان را زیر سوال می برید؟ چرا دو قطبی ایجاد می کنید؟  آن موقع که شما می گفتید و هنوز سخنرانی هایتان، فیلم هایتان چه در مورد زرتشت، چه علیه اسلام در کانال تان است از این حرف ها نبود حالا که در مقابل منطق صحیح شیعه می پرسد قرار گرفتید می گویید چرا شما می گویید؟ از این جماعت من زیاد دیدم یعنی امید دانا و امثالهم یکی از این جماعت است وقتی در مقابل منطق صحیح شما و شیعه می پرسد قرار می گیرد می گوید من صحبت نمی کنم و در مورد صهیونیست ها می گوید از این حرف ها می زند که از پاسخ دادن علمی به شما فرار کند.

استاد حسینی:

آقای شادفر عزیز شاید خودش هم فکر نمی کرد که آخر عاقبت قضیه به این جا ختم بشود.

شادفر:

در تاریخ باستان اطلاعاتی ندارد، اگر آدم بخواهد مباحث علمی اش را نقل کند می بیند اطلاعات چندانی ندارد و بیش تر همان سوالات فضای مجازی با آن فنّ بیانی که در مورد تاریخ باستان دارد می آید بیان می کند. این نکته ای بود که به ذهنم رسید. نکته دوم: من بخشی از برنامه شما را ندیدم در قضیه یهود به کتاب دانیل اشاره کردید یا نه؟

استاد حسینی:

آقای شادفر حقیقتش این است من هنوز سراغ تورات نرفتم این جاهای که آقای شهبازی و دیگران استناد داشتند امشب از آن رد شدم و واقعیت این است که جدا روی بحث تورات کار می کنم دلیلش این است که شما فرمودید ما به بیننده ها بگوییم که چه کار می کنیم؟ روی بحث تورات جدا کار می کنیم که ببینیم چه مباحث و موضوعاتی را در آن جا مطرح کردند البته یک سری از تصاویر و حتی اسنادش هم تهیه شده بود ولی این هفته قصد نداشتم که به آن موضوع بپردازم خدمت شما هستم.

شادفر:

من می خواستم در مورد این موضوعی که شما فرمایش کردید که یهودیان در دوران مثلاً قبل از کوروش و بخت النصر تصویری که می خواهند بسازند در خود عهد عتیق زیر سوال رفته می خواستم این نکته را بگویم در کتاب دانیل، دوستانی که در این حوزه کار می کنند باب 2 و باب 3 و باب 4 را مطالعه کنند در باب 2 آمده می بینند وقتی بخت النصر حاکم می شود یک خوابی می بیند هیچ کس نمی تواند تعبیرش کند الا جناب دانیال داریم بر اساس عهد عتیق جلو می رویم.

خواب را تعبیر می کند این اواخر باب 2 است ببینید بخت النصر چه می گوید؟ بخت النصر می گوید آن گاه نبوکَت نَصر پادشاه در مقابل دانیال به سجده افتاد و دستور داد تا هدیه و بخور به وی تقدیم کنند پادشاه خطاب به دانیال گفت به راستی که خدای شما خدایِ خدایان و سرور پادشاهان و کاشف اسرار است پس پادشاه مقام بلندی به دانیال عطا فرمود و هدایای بزرگ به او بخشید و او را حاکم خطباء قرار داد این را تا این جا داشته باشید.

یعنی دانیالی که این ها ادعا می کنند زمان کوروش بوده و فلان در زمان قبل از کوروش در زمان بخت النصر طبق همین عهد عتیق رئیس و حاکم بابل می شود و در اواخر باب 2 می آورد علاوه بر جناب دانیال، سه نفر یهودی دیگر که این ها هم از آن یهودی های گردن کلفتی که کم از جناب دانیال نداشتند این ها هم در مناصب مهم دولتی قرار می گیرند این باب 2 است.

در باب سه یک اتفاقی می افتد جناب نبوکت نصر یک مجسمه طلائی می سازد می گوید همه به آن سجده کنید این جا اسمی از دانیال نیست آن 3 نفر یهودی سجده نمی کنند بخت النصر آن ها را در آتش می گذارد اما آتش این 3 نفر یهودی را نمی سوزاند وقتی جناب بخت النصر این را مشاهده می کند تعجب می کند می گوید چه کسی شما را نجات داد؟ می گوید مثلاً خدای یهودی ها داریم بر اساس عهد عتیق می گوییم.

در اواخر باب سه می آورد می گوید پس بخت النصر فرمان داد از هر نژاد و قوم و زبان هر کسی بر ضد خدای این یهودی ها سخنی بگوید تکه تکه خواهد شد و خانه اش خراب خواهد شد زیرا هیچ خدایی مانند خدای این یهودی ها نمی تواند بندگانش را نجات دهد. دقت کنید کسانی که می خواهند بگویند ما در ظلم بودیم طبق عهد عتیق داریم جلو می آییم جناب دانیال حاکم بابل شد 3 نفر هم یهودی که آن چنان مقامی داشتند که در آتش نسوختند.

بخت النصر آمد این ها را بر مناصب مهم دولتی قرار داد و خیلی جالب تر این است در آخر باب 4 می آورد که یهودی ها آمدند بخت النصر را حتی یکتاپرست کردند در این باب می گوید بخت النصر فرمانروای آسمان ها می گوید من به خدای یهودی ها و به بزرگی او ایمان می آورم و به عبارتی یکتاپرست می شود. این تصویری که دارند می سازند که بخت النصر فلان بوده می گوید قسم حضرت عباس و دم خروس این جا این دم خروس دارد بیرون می زند.

جناب دانیال را رئیس بابل کرد آن 3 نفر یهودی هم در مناصب مهم دولتی قرار گرفتند بخت النصر را هم یکتاپرست کردید چه تصویری می سازید می گویید روی ما فشار و حمله بود و زیر شکنجه بودیم که کوروش آمد نجات مان داد دانیال حاکم بابل بوده این هم یکی از آن نکاتی است که در کتاب دانیال، باب 2 و باب 3 و باب 4 می توان نشان داد طبق حرف یهودی ها که اتفاقاً حاکم بابل بودند و همه کاره بابل هم خودشان بودند حتی بخت النصر را هم یکتاپرست کردند.

استاد حسینی:

این ادعای است که مطرح کردند

شادفر:

بله طبق ادعای آن ها ما داریم صحبت می کنیم از یک طرف می گویند تحت ستم بودند از یک طرف دیگر می گویند همه بابل تحت نظر جناب دانیال و آن 3 نفر یهودی دیگر بوده این در کتاب دانیال آمده که حتی می گویند بخت النصر را هم ما یکتاپرست کردیم. استاد همین هم برای من جالب است دوستانی که می گویند طبق عهد عتیق کوروش یکتاپرست شده طبق همین عهد عتیق بخت النصر هم یکتاپرست شده، این جریان مشکوک آمیز نیست که همه این پادشاه ها را در عهد عتیق بیاورد و یکتاپرست بشود بحث ما در این بود که در عهد عتیق بیاویم نشان بدهیم.

استاد حسینی:

یک سری از اسکن ها آماده شده بود الان نمی خواهم به آن خیلی بپردازم در مورد این که وضعیت یهودیانی که از تبعید باز گشتند به چه شکل بوده؟ در کتاب تورات در عهد عتیق چه مسائلی آمده؟ در مورد وضعیتی که این ها داشتند در بابل چگونه می‌ توانستند این ها زندگی بکنند؟ در مورد این که قضیه کوروش و فتح بابل چه دستورات داد و چه نکاتی را گفته بود؟ در مورد این که سلطنتی که کوروش داشت رابطه اش با این‌ ها با فرمانی که کوروش داد تأثیری که روی این ها داشت به چه شکل بود؟

این ها را ان شاء الله ما در جلسات بعد هم خدمت تان عرض خواهیم کرد آن جای که لازم بدانیم همه این ها را می گوییم کوروش فرمان بازگشت یهودی ها را صادر می کند همین ترجمه ای که خودشان انجام دادن را نگاه کنید کوروش، فرمان بازگشت یهودیان را صادر می کند. یعنی چه؟ فرمان بازگشت یهودیان چرا نمی خواهید بپذیرید که یهودی ها را آقای کوروش می شناخت به شما گفتم یهودی می گویم منظورم آن یهودی های نیست که در بابل بودند.

روال کارشان را می دانست چطوری است، فرمان داد به منطقه خودتان بر گردید بروید منتها در کنار این فرمان، سیاست‌ های گذاشت برای این که بتواند این کار را سرعت بدهد یا با قدرت بهتری بتواند این فرمان را اجرائی بکند کوروش فرمان بازگشت یهودیان را صادر می کند باید بر گردید این از عهد عتیق است. من باب عهد عتیق را بخواهم باز بکنم یعنی بخواهم به بحث عهد عتیق بپردازم که ان شاء الله اگر برنامه هم نبود جاهای دیگر قطعاً به بحث نقد سایر ادیان به جز بحث زرتشت و به جز اهل سنت و وهابیت خواهم پرداخت. اِبائی نداریم ما گفتیم شیعه می بپرسد، داریم هم زمان با ارائه مسائلی که داریم کار دیگر و پژوهش های دیگرمان را انجام می دهیم.

شادفر:

استاد با اجازه شما یک نکته باستان شناسی هم بگویم در زمان قبل از کوروش ما دو تا مؤسسه مالی در بابل داشتیم یکی به اسم موراشو و دیگر به اسم ایی گی بی برخی از محققین می گویند این نام ایی گی بی برگرفته از نام یهودی است و عده ای اعتقاد دارند بعضی می گویند یکی از این مؤسسات مالی است بعضی ها می گویند نه دو تا یهودی بودند و یهودی ها این ها را اداره می کردند.

همین هم نکته جالبی است شما که می گویید ما تحت ظلم و ستم و شکنجه و این ها بودیم چطور مؤسسه مالی در بابل داشتید و وام به بزرگان و شاه و این ها می دادید؟

استاد حسینی:

بله این اسناد هم خیلی جالب است در گزارش تاریخی آمده که این ها بانک داشتند بانک فلانی و فرزندان شان و از این فعالیت ها هم بود. ممنونم از شما آقای شادفر. آقای شادفر از عزیزانی هستند که خیلی فعال هستند و حقیقتا از پژوهشگران در عرصه ایران و باستان و زرتشت هستند گروه پژوهشی آرتا را می توانید در فضای مجازی دنبال بکنید و از مطالب علمی شان هم استفاده بکنید. بیننده بعدی آقای سید عرفان از کرج سلام علیکم ورحمة الله

بیننده سید عرفان کرج:

خسته نباشید از شما تشکر می کنم بابت این برنامه خوبی که دارید، واقعاً زینت اهل بیت هستید این برنامه شما هیمنه پوشالی دشمنان مکتب را شکسته است.

استاد حسینی:

آقا عرفان، زینت اهل بیت امثال هشام ابن حکم ها بودند امثال سلمان فارسی ها بودند امثال عمارها و ابوذرها بودند این خیلی چیز بالایی است بخواهید به ما بگویید ما همچنین چیزی را نمی پذیریم ولی خدا را شکر منطقی که اهل بیت (علیهم السلام) داشتند من واقعاً روش مناظراتی و گفتگویم و سرمشقم را از اهل بیت می گیرم حداقل تلاش و سعی من در این است بحمد الله تا این جا موفق بودیم و داریم نتایجش را می بینیم ولی از لطف و بزرگواری شما ممنون هستم.

سید عرفان:

ما شیفته همین خصائص شما هستیم. جناب استاد سوال بنده این هست که ما در مواجهه با مخالفین بخصوص باستان گراها با این نکته مواجه هستیم می گویند بیش تر استدلالات جناب استاد از کتبی است که نویسندگان این ها خارجی و اروپایی هستند به دلیل این که ما تمدن قدیمی در باستان داشتیم سعی در تخریب این تمدن ما دارند و از کتبی باید استفاده کرد که نویسندگان این ها ایرانی هستند و حامی تمدن باستانی ایران می خواستم از شما بپرسم که ما در جواب مخالفین باید چطور موضع بگیریم؟ متشکرم از شما.

استاد حسینی:

چشم خدمت تان عرض می کنم آقای شهریاری از گلپایگان مخالف هستند ایشان را زوتر روی خط بیاوریم چون مخالف هستند نکته اش را ببینیم بعد سوال آقا عرفان را هم جواب می دهم آقای شهریاری سلام علیکم و رحمة الله

بیننده اقای شهریاری از گلپایگان:

درود بر آقای حسینی وقت شما بخیر باشد. از این که استاد شادفر هم پشت خط بودند من صحبت هایشان را تقریباً کم و بیش شنیدم ولی واقعیت چند تا گله داشتم گفتم از این طریق هم به گوش شما برسد هم از باب این که شما بعضی وقت ها می فرمایید جسارت و توهین این ها از طریق ما یا من نبوده من خودم را به عنوان نماینده زرتشتی ها اعلام نمی کنم من به عنوان یک ملی گرا الان در خدمت شما هستم.

استاد حسینی:

من خدمت تان هستم.

شهریاری:

جناب حسینی دو سه تا سوال داشتم سوال هایم را از حضور شما می پرسم بعد شما در برنامه تان خواستید جواب بدهید دوست نداشتید جواب ندهید از نظر دین و مذهب اگر خودم بخواهم اعلام کنم شخصاً من شیعه و مسلمان هستم؛ ولی از طرف دیگر من یک ملی گرا هستم برنامه شما متأسفانه یا خوشبختانه از نظر شما یا بینندگانی که دارید سخت متعصب و مذهبی ها در برنامه شما بیننده های بیشتری دارد. ولی شما در برنامه تان حداقل از نظر ملی گرایی که برای همه ما ایرانی ها یک افتخار است آیا شما در برنامه تان به این قسمت هم توجه دارید یا ندارید؟ این که دین زرتشت را بالا پایین بکنید یا خوب و بد هر دینی را ما بخواهیم بگوییم این ربطی به ملی گرایی ندارد، ملی گرایی یک حسی است که هر ایرانی وطن پرستی نسبت به خودش دارد حالا یکی کم رنگ یکی پر رنگ!

استاد حسینی:

حرف تان، حرف خیلی دقیقی بود

شهریاری:

اجازه بدهید حضرتعالی را من شخصاً دوست دارم ولی برنامه تان را دوست دارم ولی به شرطی که جوانب برنامه هم رعایت بشود شما از کوروش بزرگ مثال می زنید در فتوحات بابل یا حمله اعراب که بخشی از آن را هفته گذشته گفتید در مورد حسنین شرکت می کنند یا نمی کنند؟ این ها درست خیلی عالی است که مردم روشن و آگاه بشوند ولی انصاف نیست من الان یک سوالی از شما می پرسم بعد جواب بدهید آیا من به عنوان یک شیعه می توانم ملی گرا باشم یا نمی توانم؟

استاد حسینی:

ملی گرایی را ترجمه کنید تا عرض کنم می توانید یا نمی توانید؟

شهریاری:

ملی گرایی کسی که عِرق وطن دارد کسی که اسم ایران و سرزمینش که بیاید یک غرور و شرط خاصی می گیرد، این که بزرگان ایران را ستایش و بزرگ شمردن است ملی گرایی و باستان گرایی است هر کسی اسمی رویش می گذارد.

استاد حسینی:

این که وطنت را دوست داشته باشی در مقابل مهاجم بخواهی از آن دفاع بکنی این که نسبت به آن خاکی که در آن هستی غیرت داشته باشید

شهریاری:

آفرین، از نظر شما هر کسی یک سلیقه شخصی دارد آیا می شود یک نفر که شیعه است ملی گرا باشد؟

استاد حسینی:

به این معنا نمی گوییم می تواند باشد اصلاً باید باشد

شهریاری:

خدا پدرت را بیامرزد، گله ما و من و آن های که ملی گرا هستند حالا به قول شما باستان گرا هستند یک سری زرتشت هستند این که 50 تا 100 دین کنار هم با ادیان مختلف زیر یک پرچم دارند زندگی می کنند، آیا ما زیر پرچم جمهوری اسلامی زندگی می کنیم یا نمی کنیم؟ همه ادیان دارند زیر پرچم جمهوری اسلامی زندگی می کنند. ولی این که شما بیایید برنامه را از راه زرتشت بالا بردن یا پایین آوردن سطح دین زرتشتیان بعد یک دفعه می چسبانید خیلی عذر می‌ خواهم شما یک جورهای ملی گرائی را به باب تمسخر گرفتید مثل کلاس اولی ها من واقعاً ناراحت می شوم شما این طوری اسم کوروش را می آورید

استاد حسینی:

من چه باید بگویم؟ حضرت کوروش باید بگویم؟

شهریاری:

آقای حسینی جان شما کوچک می شماری

استاد حسینی:

آقای شهریاری من نمی توانم بپذیرم من چطوری اسم کوروش را آوردم که کوچک شمردم؟

شهریاری:

شما در برنامه های قبلی تان فردوسی را

استاد حسینی:

بگذارید کوروش را حل کنم قضیه فردوسی خیلی متفاوت است

شهریاری:

من دفاع از شخص نمی کنم شما ملی گرائی را دارید یک جورهای

استاد حسینی:

این ادعا علیه ما است آدم از همچنین قضاوتی ناراحت می شود.

شهریاری:

ما هم ناراحت می شویم پس ناراحتی مان را ابراز کنیم؟

استاد حسینی:

شما ناراحتی تان دلیل ندارد من دلیلم برای ناراحتیم این است که شما قضاوت بیجا می کنید اشتباه می کنید.

شهریاری:

شما در مورد کوروش بزرگ مثل کلاس اولی ها که برای شان قصه می گویند شما به یک روشی با یک لحنی می گویید این ها بزرگان سرزمین ما بودند یا نبودند؟ در هر دوره ای یک دینی بوده، شما یک حرف خیلی زیبای زدی من آن حرفتان را دوست داشتم گفتید اگر قرار باشد بیاییم به دین اجدادمان بر گردیم می گویند زرتشتی بودید نه قبل از زرتشت ادیان دیگری بود بت پرستی و سر پرستی بوده حرف شما این جا خیلی درست است که می گویید اگر قرار باشد به دین نیاکان مان بر گردیم چرا زرتشتی؟ این حرفی بود که شما زدید. ما حرف شما را قبول داریم ولی این که بیایید با یک لحن تمسخر آمیز بزرگان یک سرزمینی را کوچک بشمارید سرزمینی که شما خودت در این سرزمین دارید زندگی می کنید، در سازمان ملل اسم کوروش بزرگ یا کتیبه کوروش بزرگ یا لوح کوروش بزرگ آمده ما افتخار می کنیم ولی انصاف نیست که بحث برنامه تان را یک مرتبه از جنبه زرتشتی گری بیایید روی جنبه ملی گرایی!

استاد حسینی:

آقای شهریاری عزیز من در مورد ارابه های کوروش چه گفتم؟ برنامه را دیدید؟

شهریاری:

حضور ذهن ندارم این های را که گفتم قبول دارید

استاد حسینی:

اصل موضوعی که من در مورد ارابه ها مطرح کردم نکته ای بود که چند قسمت به آن پرداختم گفتم آقای کوروش این جا واقعاً کار بزرگی کرده گفتم آفرین به این که آمده است تجهیزات نظامی را به روز رسانی کرده خیلی کار جالب و زیبای انجام داده در مورد اخراج یهودی های بابل گفتم آقای کوروش خوب کاری کرده آن ها را از بابل بیرون کرد تا به سرزمین خودشان بروند این ها را شناخته بود چطوری هستند.

این ها را من دارم می گویم بعد شما می گویید یک طوری در مورد کوروش حرف می زنید انگار کلاس اول دارید درس می دهید اصلاً این را نمی توانم از شما بپذیرم، نکته ای که گفتید لازم است که بر اساس یک مسلمان و شیعه بر گردنم است دوباره مطلب خودم را نگاه کنم از چند نفر دیگر هم سوال بپرسم اگر لحن من این طوری بوده خدا را شاهد و گواه می گیرم خدا شاهده من هیچ وقت در مورد کوروش نخواستم با یک لحنی صحبت بکنم که همچنین برداشتی که شما کردید وجود داشته باشد ولی اگر لحن من این طوری القاء کرده باید اصلاح کنم چشم

شهریاری:

آقای حسینی شما استاد فن بیان هستید من در مقابل شما واقعاً ناچیز هستم جواب من را الان می توانید بدهید من یک شیعه هستم آیا یک شیعه می تواند ملی گرا باشد یا نمی تواند؟

استاد حسینی:

عرض کردم فراتر از این به آن معنای ملی گرایی که شما می گویید شیعه باید ملی گرا باشد

شهریاری:

من در کامنت ها فحش خوردم در دایرکت ها به من فحش می دهند دو تا کامنت می گذارم هزار نفر به من فحش می دهند من با یک دوستی در یکی از بخش های هفته گذشته بود بحث می کردم کارمان به دایرکت کشید توهین کرد وقتی که صحبت از داعش و جنگ شد و نیروهای که از ایران رفتند پرچم ما را آن جا بالا بردند آیا این به اسم ایران تمام می شود یا نمی شود؟ این اسمش ملی گرایی است آقای حسینی برخی از دوستان مذهبی این حرف های را در جنبه زرتشتی گری می گذارند.

استاد حسینی:

بحثی که با دوستان تان در فضای مجازی دارید همان جا به آن ها توضیح بدهید

شهریاری:

توضیح می دهم، نه من می خواهم کلی گویی کنم من از شما خواهش می کنم الان ایران در جنگ داعش شرکت کرد.

استاد حسینی:

اجازه می دهید ما تماس دیگری هم داشته باشیم؟

شهریاری:

این را اجازه بدهید من بگویم این در تاریخ نوشته می شود به اسم مذهب خاصی نوشته نمی شود این به اسم ایران ثبت می شود که ایران دارای قدرت جهانی است الان برنامه های غیر از ایرانی در شبکه های دیگر نگاه می کنی به قدرت ایران اذعان می کنند.

استاد حسینی:

آقای شهریاری عزیز! ایران شیعی الان دارای قدرت است من این حرف تان را نمی پذیرم این ایران شیعی است که الان مقتدر است مگر ذات و هویت ایران چه تغییری کرد نسبت به چند سال قبل که ما یک جای مثل بحرین را دادیم رفت بعد موضوع این است بله با تمام اشکالاتی که وجود دارد ولی شیعیان در این مملکت هستند شیعیان غیور هستند نکته دوم بحث مناطقی که شما دارید نام می برید فقط ایران نیست افغانستانی های که آمدند آن جا به شهادت رسیدند خانواده هایی که داغدار شدند پاکستانی هایی که آمدند آن جا به شهادت رسیدند خانواده هایشان داغدار شدند. لبنانی های که آمدند در آن جا مجاهدت کردند و مجاهدت می کنند همه این ها در کنار همدیگر یک جبهه مقاومت را تشکیل داده

شهریاری:

ایران مقتدر در بعد از اسلام و در قبل از اسلام مشخص است تمام دنیا می دادند بعد از اسلام ما سلسله های در ایران داشتیم که قدرت منطقه بودند دوره شاه عباس، دوره زندیه، دوره نادر شاه افشار و شما این ها را کنار می زنید همه این ها مسلمان بودند. مگر این ها مسلمان نبودند؟ ولی به اسم ایران ثبت شده است.

استاد حسینی:

هیچ کدام از این دولت ها، دولت شیعی نبودند، الان صحبتی که شما کردید هیچ سوالی از من نپرسیدی که من بخواهم جواب بدهم مخاطب ها پشت خط هستند مدام دارند به من پیام می دهند می گویند مخاطب ها پشت خط هستند.

شهریاری:

باشه خدا نگهدار

استاد حسینی:

خدا نگهدار شما آقای افخمی سلام علیکم عذر خواهی می کنم که پشت خط منتظر ماندید

بیننده آقای افخمی:

سلام دست و پا شکسته حرف های بیننده تان را شنیدم تقریباً نظرم با ایشان موافق بود چون برنامه هایتان بیش تر به خود زنی می ماند

استاد حسینی:

یک نمونه می شود بفرمایید کجا خود زنی کردیم؟

افخمی:

دنیا دنبال اسطوره سازی است.

استاد حسینی:

دنیا دنبالش است ما دنبالش نیستیم.

افخمی:

از یک چیزهای واهی و تمسخر آمیز اسطوره درست می کند ما اسطوره داریم

استاد حسینی:

آقای افخمی کلیپ آقا را دیدید؟

افخمی:

تقابل با ملی گراها تقابل با وطن پرست ها نیست

استاد حسینی:

اصلاً شما بگو تقابل با مسلمان ها من حق باشد تقابل با شیعیان باشد هم می گویم

افخمی:

حقانیت جدا، شما صحبت از حقانیت نکردید صحبت از یک تاریخی کردید که بیش تر زدن اسطوره بود.

استاد حسینی:

آقای افخمی کلی گویی که نمی شود خیلی بدم می آید یک جایی یک مسئله ای مطرح بشود یک تهمتی کلی عنوان بشود. برنامه من را بیننده ها دیدند شما هم دیدید تاریخ بدون روتوش، روتوش کجا است؟ روتوش جایی که خرابکاری و اشتباه بوده آمدند روتوش کردند وقتی روتوش را ما بخواهیم بر داریم خرابکاری بیرون می آید رویکرد ما نسبت به تاریخ انتقادی است مسلم است.

نسبت به بعضی ها بر خورده استدلال شما مگر دنیا به دنبال اسطوره سازی نیست؟ اسطوره سازی کردند اشتباه کردند ما نمی خواهیم این کار را بکنیم عزت ملی، افتخار ملی همان صحبت های که از آقا پخش کردم بر اساس توهمات برای چه باید باشد؟ امروز منِ حسینی این ها را نمی گویم فردا یک خارجی می آید این واقعیت ها را نشان می دهد به ما می خندد می گوید اسطوره جعل کردید ساختید روتوش کردید. ما پیشاپیش داریم می گوییم واقعیت این است این نکته در تاریخ مثبت بوده یک جاهای هم منفی بوده منفی ها را خودمان بگوییم اشکال کار چرا این جا وجود داشته؟ بعضی وقت ها ما به یک روتوشی می پردازیم زیرش به یک مسئله و مشکلی بر می خوریم می گوییم واقعیت این بوده حالا یک تعدادی این جا اشتباه کردند بعضی وقت ها اشتباهات هم بزرگ است.

این خود زنی نیست اگر معنایش خود زنی است اگر معنایش کفر گویی است اگر هر چه می خواهید اسمش را بگذارید بگذارید من این جا تاریخ بدون روتوش ارائه می دهم.

افخمی:

برای من زیاد مطرح نیست من شیعه و شیعه زاده هستم تحقیق کردم روی شیعه تعصب دارم که کسی ندارد. اگر بین دو راهی وطن پرستی و عِرق ملی با شیعه گری بمانم تعصب من روی شیعه گری است نه وطن پرستی، وطن پرستی دومین مرحله از آن خواسته های من است. بر خوردن به من زیاد مهم نیست اسطوره ای که ما داریم بهتر نیست این نیرو و توانی که می گذارید برای زدن دشمن اصلی به کار ببرید که آن وهابیت است؟

استاد حسینی:

سال ها علیه وهابیت کار کردیم داریم همچنان کار می کنیم کافی نیست؟

افخمی:

فرمودید کلی گویی نکنم، من مصداقی خدمت تان عرض کنم در جنگ فناوری، تفکر، فنون رزمی نظامی کاربرد دارد کوروش با یک کشوری به نام بابل جنگید از هر فن آوری که در اختیارش هست استفاده کرد شما می گویید به ارابه ها فلان چیز وصل کرده فکرش را بکنید این ها آدم بودند به سمت ارابه ها می آمدند می دیدند شمشیر یا هر چیز دیگری به ارابه ها بسته است خودشان را کنار می کشند یا جا خالی می دهند به اصطلاح...

استاد حسینی:

آقای افخمی من راجع به ارابه ها چه گفتم؟ همین امشب هم تکرار کردم

افخمی:

یک جنایتی به کوروش نسبت می دهید من دست و پا شکسته حرف هایتان را با بیننده قبلی شنیدم شما جنایتی را به کوروش نسبت می دهید که چرا برای ارابه هایش شمشیر بسته که مردم را بکشد؟ آن های که جلوی ایشان آمدند مردم نیستند نظامی هستند برای قتال و جنگیدن آمدند.

استاد حسینی:

آقای افخمی بگذارید یک جاهای از خودم دفاع نکنم واقعاً بعضی وقت ها خسته می شوم این قدر بخواهم یک نکته ای را توضیح بدهم بیننده ها دیدند من راجع به ارابه ها چه گفتم، صحبت شما را که به من نسبت دادید دیدند من اصلاً این جا از خودم دفاع نمی کنم سوالی اگر دارید مطرح بفرمایید

افخمی:

شاید با نظرات شما کاملاً موافق باشیم آن موقع خسته نمی شوید!

استاد حسینی:

بله وقتی که یک نکته ای که واقعیت نیست به انسان نسبت بدهید مدام انسان توضیح بدهد دوباره نفر بعدی همان را تکرار کند باز انسان مجبور بشود توضیح خسته می شود.

افخمی:

می شود یک بار دیگر توضیح بدهید ما متوجه بشویم.

استاد حسینی:

باز پخش برنامه را ببینید که من راجع به ارابه ها چه گفتم. ممنونم از شما یک جاهای آدم دیگر نباید وقت بگذارد و از خودش دفاع کند چون بیننده ها دیدند من چه گفتم. در این قضیه مظلوم واقع شدم بیایید دقیق نسبت به حرفی که زدید این جا اشتباه یا غلط بوده بگویید ما بپذیریم اگر دنیا اسطوره سازی کرده غلط اسطوره سازی کرده ما دنبال آن ها نمی افتیم همین روالی که آقا فرمودند گفتند به هخامنشیان افتخار می کردند این ها بر اساس توهمات است تعبیر آقا این بود من همچنین تعبیری را تا حالا هیچ جا به کار نبردم.

ما معتقد هستیم که اسطوره سازی بر اساس واقعیات باشد ما کم آدم نداریم که بخواهد برای مان اسطوره باشد بر اساس حقائق نه این که بخواهیم بیاییم روتوش بکنیم یک تکه آهن را به عنوان طلا بخواهیم قالب بکنیم بعداً اگر من نیام بگویم یکی دیگر می آید می گوید این آهن بود طلا نبود خیلی روتوشش کردی.

از بینندگان عزیزی که پشت خط منتظر ماندند عذرخواهی می کنم بعضی از تماس ها یک مقدار طولانی شد کاش تماس گرفتند حداقل سوال می پرسیدند ایراد علمی مطرح می کردند. آقا عرفان یک سوال پرسیدند گفتند شما استناداتی که می‌آورید بیش تر از خارجی ها است نه استناداتی که ما می آوریم بیشتر از خارجی ها نیست.

اولاً در مورد زرتشت مبنا خود آثار زرتشتی ها بود در مورد ایران باستان هم مگر ما چقدر کتاب داخلی در مورد تاریخ هخامنشیان داریم؟ البته استناداتم کم نیست خود آقایان باستان گرا و زرتشتی ها سراغ خارجی ها می روند اگر آن ها را بگیریم یعنی پژوهش های خارجی را از تاریخ ایران باستان بگیریم عملاً چیزی باقی نمی ماند چه کسی این را می گوید؟ جناب آقای دکتر پرویز رجبی باستان گرا و از افرادی که باستان گراها ایشان را می شناسند شاگرد پروفسور هاید ماری کوخ هستند.

یک عبارت ایشان را بخوانم ایشان می گوید با این همه به همه مورخان دوره های گذشته با مهر می نگریم (مورخان داخلی) و برای هیچ یک چماقی زهر آگین نداریم و وام دارم که اگر همین به اصطلاح نادرست نویسان که دروغگو خوانده می شوند نمی بودند هم اکنون به همین اندک شناخت را هم از تاریخ میهن مان که در ظاهر همه کشته و مرده اش هستیم نمی دانستیم.

آقا اگر همین های که الان من دارم کتاب شان را می خوانم همین ها نبودند همین اطلاعاتی هم که راجع به هخامنشیان داریم نداشتیم من می گویم چرا تاریخ بابل و یهودیان بابل متأثر از تورات یهودی هستید؟ مورخین دیگر هم هستند دارم استنادات دیگر را می آورم این عبارت، پاسخ به نامه دوست به آقای جلال دوستخواه زدند جناب بزرگواری که اسم شان را یادم رفت مترجم کتاب از زبان داریوش دکتر پرویز رجبی که عبارت های آقای پرویز رجبی را خدمت تان عرض کردیم.

ممنون از شما بینندگان عزیز که با ما همراه بودید دست خالی مخالفین شیعه را در پاسخ دادن به سوالات مان در این برنامه ها داریم می بینیم نمی توانم خوشحالی ام را پنهان بکنم خوشحال هستیم که روش ما از پاسخ دادن صرف به ایجاد سوال و ایجاد پرسش رسیده و ما داریم سوالات را مطرح می کنیم و همه دارند می بینند پاسخی که نسبت به ما داده می شود را دارند می بینند چه است؟ یعنی یا از روی تعصبات است یا از روی فهم اشتباه از روی یک مطلب است یا از روی پاسخ علمی نیست توهین ها و تهمت ها است از شما بینندگان عزیز ارجمند متشکرم ان شاء الله در پناه حق باشید. یا علی مدد خدا نگهدار!

 


تاریخ بدون روتوش>

شبکه جهانی ولی عصر تاریخ بدون روتوش ایران