ویژه برنامه صدیقه شهیده

ویژه برنامه صدیقه شهیده به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها


 بسم الله الرحمن الرحیم

25/09/1400

موضوع: مباحثی پیرامون ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

ویژه برنامه صدیقه شهیده

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

همه دلخوشی اش داشتن فاطمه بود

دل دریایی حیدر وطن فاطمه بود

روح بارانی او را متلاطم می‌کرد

زخم‌هایی که به روی بدن فاطمه بود

یاس خود را متمایل به کبودی می‌دید

یاس هم رنگ عقیق یمن فاطمه بود

کوچه از غربت خورشید حکایت‌ها داشت

در و دیوار پر از عطر تن فاطمه بود

مرتضی بار امانت نتوانست کشید

مصطفی منتظر آمدن فاطمه بود

بی وضو دست به این شعر نباید بزند

قلم و دفتر من سینه زن فاطمه بود

بر مزارم بنویسید که تا آخر عمر

از محبان حسین و حسن و فاطمه بود

باز بسم الله الرحمن الرحیم. هرچه در کوله بار معرفتمان سلام و صلوات و عرض ارادت و عرض تعزیت و تسلیت هست تقدیم می‌کنیم به ساحت مقدس قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به خاطر عزای مادر دردانه‌شان، مادر صدیقه‌شان، مادر مرضیه‌شان و مادر فاطمه‌شان.

امیدوارم که خداوند در این ساعات و دقایق به حق ناله‌های فرزندان حضرت فاطمه زهرا در امر فرج تعجیل کند. خوشحالم که در خدمت شما و در محضر استاد قزوینی هستم. عرض سلام و عرض ارادت و عرض تسلیت جناب استاد.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه‌ترین سلامم را تقدیم می‌کنم.

فرارسیدن ایام شهادت مظلومانه و غریبانه حضرت صدیقه طاهره یگانه دختر رسول گرامی اسلام و تنها یادگار نبی مکرم اسلام را به پیشگاه مقدس مولا و سرور و تاج سرمان، آن بزرگ عزیزی که؛

«وَ بِیمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَی وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء»

زاد المعاد- مفتاح الجنان، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: اعلمی، علاءالدین، ص 423، باب دعاء العدیلة الکبیر

تسلیت و تعزیت عرض می‌کنم. همچنین خدمت شما گرامیان و برادر بسیار عزیزم جناب آقای علوی عزیز تسلیت عرض می‌کنم.

آقای علوی یک شعر زیبایی خواندند. رسم ما هم بر این است که ابتدا یادی از حضرت فاطمه زهرا کنیم، اما در این شب‌ها همه حضرت زهراست. شعری به ذهن بنده آمد که بسیار زیباست و از این شعر خیلی خوشم می‌آید.

شرمنده‌ام ز شوهر مظلوم خود علی

دست شکسته حامی مولا نمی‌شود

بر روی قبر من بنویسید دوستان

سیلی زدن مودت زهرا نمی‌شود

بر باب خانه‌ام بنویسید رهبری

مثل امام فاطمه تنها نمی‌شود

جز طفل من که یار علی گشت پشت در

شش ماهه‌ای فدایی بابا نمی‌شود

من پشت در ز پای فتادم کسی نگفت

زهرا چرا ز روی زمین پا نمی‌شود

سقط جنین و سیلی و ضرب غلاف تیغ

این احترام أم أبیها نمی‌شود

صلی الله علیک یا مولاتی یا فاطمة الزهراء أغیثینی

مجری:

قبل از اینکه بخواهم سؤال برنامه را شروع کنم، می‌خواهم سؤال شخصی خود را از حضرتعالی بپرسم.

من سال‌هاست هرجا برنامه دارم با امیرالمؤمنین شروع کردم و شروع می‌کنم و حضرتعالی سال‌های سال است این عادت زیبا را دارید و این ادب زیبا را دارید که با نام مادرتان هر برنامه‌ای را شروع می‌کنید.

بنده هر برنامه‌ای محضرتان بودم برنامه‌ای نبوده است که حضرتعالی ذکر مادر گرامی‌تان را به میان نیاورید. امشب چیزی به ما بگویید که دلمان به این رابطه مادری و این محبت مادر گرم‌تر شود.

موضوع: گوشه ای از کرامات حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله

این توفیقی است که خداوند عالم به ما عطا فرموده است.

(وَ أَنَّ الْفَضْلَ بِیدِ اللَّهِ یؤْتِیهِ مَنْ یشاء)

و فضل (و رحمت) تماماً به دست او است، به هر کس بخواهد می‌بخشد.

سوره حدید (57): آیه 29

من واقعاً بینی و بین ربی در خودم عملی که باعث شود مستحق این باشم که یادی از حضرت فاطمه زهرا کنم نمی‌بینم، جز اینکه بگویم:

«یا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ استحقاق‌ها»

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 51، ص 304، ح 19

ما بارها عرض کردیم که ما شاید بیش از سی و پنج سال است هرشب یادی از حضرت فاطمه زهرا می‌کنیم.

اگر در ایران یا خارج از کشور به مسافرت بروم، فرزندانم نمی‌خوابند تا اینکه زنگ بزنیم و یادی از حضرت فاطمه زهرا داشته باشیم و بعد بخوابیم. اصلاً بدون یاد حضرت فاطمه زهرا خواب به چشممان نمی‌آید.

بنده یک روز شیراز بودم و از ابتدای صبح تا آخرشب برنامه داشتیم. معمولاً زمانی که به شهرستان‌ها می‌رویم دوستان به ما محبت دارند و تمام وقت روز ما را پر می‌کنند. ما تا ساعت نُه و نیم شب جلسه بود.

اتفاقاً در مهمانسرای سازمان تبلیغات اسلامی اتاقی بود که ما و بعضی از دوستان آنجا استراحت می‌کردیم. وقتی برای ما شام آوردند به قدری خسته بودم که دیدم اصلاً نمی‌توانم شام بخورم.

بنده به منزل زنگ زدم و یک روضه خیلی بی حال خواندم. وقتی انسان حال نداشته باشد غذا بخورد معلوم است که چه روضه‌ای می‌خواند. بعد از خواندن این روضه خیلی ناراحت شدم و گفتم: خدایا این روضه بی حال چه فایده و ارزشی دارد!

خدا را شاهد می‌گیرم و قسم به عصمت حضرت صدیقه طاهره نزدیک اذان صبح بود که خواب دیدم در اتاق بزرگی هستم که تمام چهارده معصوم (علیهم السلام) نشسته‌اند.

رسول اکرم به بنده فرمود: روضه حضرت فاطمه زهرا را بخوان، روضه‌ای که حضرت علی خوانده است را بخوان.

در همین حین دیدم که ساعت ما زنگ زد و بلند شدیم. من از یک طرف بسیار ناراحت شدم که این خواب نیمه کاره ماند و از طرف دیگر بسیار منقلب شدم و گریه کردم.

بنده با خود گفتم: خدایا ما یک روضه بی حال می‌خوانیم و خودمان هیچ قیمتی برایش قائل نیستیم، اما اهلبیت (علیهم السلام) همین روضه را هم از ما می‌خرند.

مجری:

حضرت استاد ممنونم. بنده می‌خواستم یک هدیه از شما بگیرم که گرفتم و خدا را صد هزار مرتبه شکر.

از اینجا آغاز کنیم که بالاترین فضیلتی که هم شیعه و هم سنی برای حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به آن اذعان دارند چیست؟!

موضوع: بالاترین فضیلت حضرت صدیقه طاهره از کتب شیعه و اهل سنت

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بسم الله الرحمن الرحیم. در رابطه با حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بنده اولاً نکته‌ای را برای همه عزیزان بیننده به ویژه طلاب و فضلا و اساتید که پای صحبت‌های ما نشسته‌اند، عرض کنم.

ما در رابطه با حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) باید تلاش کنیم روی سه محور کار کنیم و کارهایمان سه محوری باشد. تجربه پنجاه ساله من این را می‌گوید که تلاش کنیم یک مثلث مقدس تشکیل بدهیم.

محور اول معرفت افزایی و تبیین است. ما باید جایگاه، مقام و حقانیت ائمه اطهار را برای مردم با دلیل و استدلال به صورت منطقی و محکم با استناد به آیات و روایات صحیح از کتب شیعه و اهل سنت بیان کنیم. این یک ضلع مثلث است و شاید ضلع پایینی باشد.

محور دوم شبهه زدایی است. ما در هر حوزه وارد می‌شویم، باید ببینیم مخالفین ما به ویژه وهابیت سیل شبهات به راه انداختند. ما موظف هستیم به این شبهات پاسخ بدهیم. تا زمانی که به این شبهات پاسخ ندهیم تبیین ما جای خود را نمی‌گیرد.

کشاورزی که سبزی می‌کارد اگر علف‌های زائد را وجین نکند، این علف‌های زائد از سبزی‌ها بیشتر می‌شود و هیچ فایده‌ای هم نمی‌دهد و کشاورز نمی‌تواند از این سبزی‌ها استفاده کند.

کشاورز باید همان ابتدا که علف‌های زائد در سبزی زار می‌روید، باید آنها را ریشه کن کند و دور بیندازد تا زمینه رشد این سبزی فراهم شود.

محور سوم روشنگری است. مخالفین در طول این هزار و چهارصد سال این همه سؤال و شبهه مطرح کردند، اما متأسفانه زمینه فراهم نبود و بزرگان ما عمدتاً روی شبهه زدایی کار کردند.

مشاهده کنید بخش اعظمی از کتاب‌های «شیخ مفید» پاسخ به شبهات است. همچنین همگی کتاب‌های «سید مرتضی» نظیر «الشافی فی الإمامة» پاسخ به شبهات است. «شیخ طوسی» هم به همین شکل!

بزرگان ما عمدتاً در کنار تبیین، شبهه زدایی کردند. در مقابل روشنگری، حمله، طرح سؤال و طرح شبهه بسیار کم بوده است.

بنده تنها در طول تاریخ دیدم که «مرحوم سید بن طاووس» متوفای 664 هجری در کتاب «طرائف» سؤال‌ها و شبهاتی مطرح کرده است.

وقتی آنها شبهه مطرح می‌کنند ما هم بلد هستیم سؤال و شبهه مطرح کنیم، اما این سؤالات و شبهات باید بسیار مؤدبانه و محترمانه و با رعایت منطق باشد نه با هجمه تند توأم با اهانت به مقدسات دیگران و فحاشی و ناسزاگویی!!

باید مؤدبانه بگوییم که شما این مطلب را مطرح کردید، اما در کتاب‌های شما این مطلب هست و ما هم چنین سؤالی داریم و می‌خواهیم به ما جواب بدهید.

اگر روشنگری نباشد ما در بسیاری از موارد با مشکلات زیادی مواجه می‌شویم. بنابراین ناگزیر هستیم این مسائل را حتماً مطرح کنیم تا فرصت هجمه را از دشمن بگیریم.

ما نباید بگذاریم مسائل به جایی برسد که مخالفین از هر فرصتی استفاده کنند و مقدسات شیعه را زیر سؤال ببرند.

پیرو قضایای اخیر آقای «گرگیج» امام جمعه آزادشهر حرف‌هایی مطرح کردند. بعضی از اعاظم و بزرگان من جمله بنده پاسخ‌هایی به ایشان دادیم.

البته ما اقدام بعضی افراد که توهین و اهانت و فحاشی می‌کنند را منطقی نمی‌دانیم. شیعه با فحش دادن موفق نمی‌شود.

«لَم یکن رَسُولُ اللّهِ صلّی اللّه علیه و سلّم سَبَّاباً وَ لَا فَحَّاشا»

تاج العروس من جواهر القاموس، نویسنده: حسینی زبیدی، محمد مرتضی، محقق / مصحح: علی، هلالی و سیری، علی، ج 1، ص 322، باب ترب

مجری:

تنها استدلال علمی!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

استدلال علمی باشد. در بعضی از موارد اگر طرف مقابل هتاکی بیش از حد و قانون شکنی و حرمت شکنی کرد باید از قوه قضائیه درخواست شود و آنها برخورد کنند، نه اینکه ما در رسانه یا منبر یا روضه خوانی‌ها در برابر هتاکی‌های او هتاکی کنیم.

این منطق، منطق نادرستی است. ما دیدیم در این چند روز حتی بعضی از منبری‌هایی که از شهرت خاصی برخوردارند و بعضی از کسانی که در آرام صحبت کردن به حالشان غبطه می‌خوریم، بسیار صحبت‌های تند و خارج از چارچوب نزاکت شیعی داشته‌اند.

ما اینطور برخوردها را صحیح نمی‌دانیم و دشمن هم به دنبال همین است. ایام فاطمیه در پیش است. بنده دیدم که بعضی از علمای اهل سنت که این قضیه را محکوم کردند، گفتند که ایشان از آمریکا و صهیونیست دستور گرفته است. آن‌ها می گویند:

«أهل البیت أدری بما فی البیت»

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 78، ص 274، ح 32

ما چنین چیزی نمی‌گوییم، اما در خصوص اینکه دستی در کار هست باید حواسمان جمع باشد. معلوم نیست دست داخلی در کار است یا دست خارجی در کار هست و می‌خواهند اختلاف شیعه و سنی ایجاد کنند.

این قضیه ارتباطی به اهل سنت ندارد. اهل سنت اهلبیت را دوست دارند. والله العلی الأعلی من ندیدم در این چهارصد سال کسی از اهل سنت اینطور هتاکی نسبت به ائمه اطهار کرده باشد.

ما شبانه روز کارمان با این روایات و کتب اهل سنت است. در طول تاریخ حتی نواصب چنین تعبیری ندارند.

حال بسیار جالب است که ایشان وقتی می‌خواهد عذرخواهی هم بکند، می‌گوید که من این مطلب را به صورت شرطیه گفتم که اگر خلافت فلانی صحیح نباشد، نسل ائمه هم صحیح نیست. ایشان سپس مثال می زند و می‌گوید که قرآن کریم فرموده است:

(لَوْ کانَ فِیهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا)

اگر در آسمان و زمین خدایانی جز "اللَّه" بود فاسد می‌شدند.

سوره انبیاء (21): آیه 22

مثل اینکه این آقا اصلاً الفبای سواد اسلامی ندارد و مثالی هم که می زند را بلد نیست. حال معلوم نیست چه کسی به ایشان القاء می‌کند. بنده به نظرم می‌رسد که همین جواب‌هایی هم که می‌دهد را از خارج دریافت می‌کند.

در این آیه شریفه اگر (لَوْ کانَ فِیهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ) تحقق نگرفته است، بنابراین (لَفَسَدَتا) هم تحقق نگرفت. در مقابل شما می گویید که اگر خلافت فلانی ثابت نشود، نستجیر بالله نسب ائمه اطهار زیر سؤال می‌رود.

در طول تاریخ از حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) تا الآن احدی از شیعه به خلافت شیخین معتقد نیستند. بنابراین شرط شما محقق است و مشروط هم محقق می‌شود.

بنده از همه عزیزانی که از بنده حرف شنوی دارند تقاضا می‌کند در پاسخ‌ها ادب را نشان بدهند، بحث‌های علمی داشته باشند و طرح شبهه کنند.

بنده در جلسه‌ای که از طرف حوزه علمیه در مدرسه معصومیه بود این مباحث را مطرح کردم.

بنده گفتم که ایشان می‌گوید به جهت اینکه غنائم توسط خلیفه دوم صورت گرفته بود، اگر خلافت خلیفه دوم مقبول نباشد این هدیه هم نادرست است و نسل ائمه اطهار چنین و چنان است.

اگر این آقا سواد داشت و کتب خودشان را هم مطالعه می‌کرد، این حرف را نمی‌زد. «ابن قدامه» متوفای 620 هجری یکی از فقهای مشهور احناف است و کتاب‌هایشان در حد درس خارج احناف است. ایشان در کتاب «المغنی» می‌نویسد:

«یجوز قبول هدیة الکفار من أهل الحرب»

جایز است هدیه کفار که در حال جنگ هستند را قبول کنیم.

«لأن النبی صلی الله علیه وسلم قبل هدیة المقوقس صاحب مصر فإن کان ذلک فی حال الغزو»

زیرا پیغمبر اکرم هدیه مقوقس حاکم مصر را قبول کرد و ابراهیم از او به دنیا آمد.

المغنی، نویسنده: عبد الله بن قدامه، وفات: 620، رده: فقه حنبلی، خطی: خیر، چاپ: جدیدة بالأوفست، ناشر: دار الکتاب العربی للنشر والتوزیع - بیروت – لبنان، ج 10، ص 566، فصل یجوز قبول هدیة الکفار من أهل الحرب

شما که می گویید اگر کسی خلافت فلان شخص را قبول نکند همسر او نامشروع می‌شود و نسب فرزندان او هم زیر سؤال می‌رود، خودتان در فقه دارید که اگر کسی از کفار دختری هدیه بگیرد می‌تواند او را قبول کند.

وقتی می‌توان از کفار دختری را به عنوان هدیه قبول کرد، به طریق اولی از مسلمان و گوینده «لا إله إلا الله و محمد رسول الله» هم می‌توان قبول کرد.

درست است ما خلافت آنها را قبول نداریم، اما ما کسی که شهادتین را بر زبان جاری می‌کند مسلمان می دانیم؛ حال در قلب او هر نیتی که می‌خواهد باشد.

رسول اکرم می‌فرمودند: من مأمور نیستم شکم‌های مردم را پاره کنم و ببینم در قلبشان چه نیتی دارند.

اگر ما بحث‌های علمی و بحث‌های نقضی را مطرح کنیم، خیلی جالب می‌توانیم پاسخ بدهیم. همچنین در کتاب «عمدة القاری» جلد نهم صفحه 70 آمده است:

«قبول هدیة الکفار»

عمدة القاری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: بدر الدین محمود بن أحمد العینی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 9، ص 70، ح 1841

حداقل پنجاه کتاب اهل سنت فتوا داده‌اند که اگر کفار حربی در حال جنگ چیزی را به عنوان هدیه دادند، اشکالی ندارد. رسول اکرم زنی به نام «ماریه قبطیه» را به عنوان هدیه قبول کرد و حضرت ابراهیم از او به دنیا آمد. حداقل کتاب‌هایتان را مطالعه کنید.

بیاییم به جای فحش دادن و توهین کردن اینطور مطالب اساسی را مطرح کنیم. علاوه بر این از نظر ما اگر یک جنگی بدون اذن امام صورت بگیرد، تمام غنائم اعم از مالی و جانی متعلق به امام است.

اگر این فتوحات بدون اجازه حضرت امیرالمؤمنین که امام بحق و خلیفه منصوب و امام منصوب از طرف خداوند و پیغمبر اکرم هست صورت نگرفته باشد، تمام غنائم متعلق به امیرالمؤمنین است. در کتاب «وسائل الشیعه» جلد نهم صفحه 529 آمده است:

«إِذَا غَزَا قَوْمٌ بِغَیرِ إِذْنِ الْإِمَامِ فَغَنِمُوا کانَتِ الْغَنِیمَةُ کلُّهَا لِلْإِمَامِ»

اگر افرادی بدون اذن امام جهاد کنند و غنائمی به دست بیاورند، تمام غنائم متعلق به امام است.

وسائل الشیعة، نویسنده: شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 9، ص 529، ح 12640

اگر این فتوحات بدون اجازه امیرالمؤمنین باشد که بدون اجازه حضرت هم بوده است، تمام غنائم متعلق به امام است. ما هیچ دلیلی نداریم که حضرت به این فتوحات رضایت داده باشند.

امام در ملک خود تصرف کرده است. چرا شما اینطور فتنه گری می‌کنید و این صفا و صمیمیتی که در این چهل سال در ایران میان شیعه و اهل سنت برقرار است را به هم می‌زنید؟!

بنده عرض کردم در کشورهای مختلفی که می‌رویم، هیچ جایی نمی‌بینیم شیعه و سنی همانند کشور ایران اینطور با هم انس داشته باشند.

بنده افراد زیادی سراغ دارم که در یک خانه شوهر سنی است و همسرش شیعه است. همچنین اگر چهار فرزند دارند دو تن از آنها شیعه و دو تن دیگر سنی هستند و با همدیگر زندگی می‌کنند.

ما چرا باید کاری کنیم که صفا و صمیمیتی که میان شیعه و سنی هست را از بین ببریم!!

بنابراین باید این سه مسئله همیشه در ذهنمان باشد؛ معرفت افزایی، شبهه زدایی و روشنگری.

در زمینه روشنگری هم بیاییم مطالبی که مربوط به طرف مقابل هست را بیان کنیم و همانطور که او شبهه وارد می‌کند ما هم طرح سؤال کنیم.

توهین کردن خلاف شرع و حرام است و در آن هیچ شکی نیست. اگر آیه قرآن هم نباشد و حدیث هم نداشته باشیم و فتوای مراجع هم نباشد، عقل می‌گوید که اگر واقعاً شما با مخالف قصد اصلاح دارید؛

(فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیناً لَعَلَّهُ یتَذَکرُ أَوْ یخْشی)

اما به نرمی با او سخن بگوئید شاید متذکر شود یا از (خدا) بترسد.

سوره طه (20): آیه 44

قرآن کریم نسبت به بت پرستان می‌فرماید:

(وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیرِ عِلْم)

(معبود) کسانی را که غیر خدا را می‌خوانند دشنام ندهید مبادا آنها (نیز) از روی ظلم و جهل خدا را دشنام دهند.

سوره انعام (6): آیه 108

شما به مقدسات آنها ناسزا می گویید، آن‌ها هم به مقدسات شما ناسزا می گویند و فتنه ایجاد می‌شود.

بنابراین بنده بازهم از همه عزیزان عاجزانه تقاضا می‌کنم و دست همه عزیزان شیعه را می‌بوسم و درخواست می‌کنم در قضایایی که پیش آمده بحث‌های علمی مطرح کنند و جواب‌های علمی بدهند.

حضرات مراجع عظام تقلید یکی پس از دیگری بیانیه می‌دهند. نمایندگان مجلس هم خواب نباشد و قدری غیرت مذهبی به خرج بدهند، در این زمینه ورود پیدا کنند و اطلاعیه‌ای بدهند.

ما از قوه قضائیه محترم هم می‌خواهیم که در این قضیه ورود کنند و تا قبل از اینکه فتنه‌ای درست شود این فتنه را بخوابانند.

سخن گفتن در رابطه با حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) برای امثال ما خیلی سخت است، بلکه می‌توان گفت امکان پذیر نیست. ما در زیارت جامعه کبیره می‌خوانیم:

«لَا أُحْصِی ثَنَاءَکمْ وَ لَا أَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ کنْهَکم»

من لا یحضره الفقیه، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 615، ح 3213

ما روایات متعددی داریم؛

«لن تبلغ عقولکم علی ما آتانی الله من الفضل»

هرگز عقل شما به فضائلی نمی‌رسد که خداوند عالم به ما کرم کرده است.

ما در حد فرمایش رسول گرامی اسلام که می‌فرماید:

«إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِیاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُکلِّمَ النَّاسَ عَلَی قَدْرِ عُقُولِهِم»

کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 23، ح 15

ائمه اطهار (علیهم السلام) به اندازه عقول ما مسائلی را مطرح کردند. ما هم برمبنای آنچه که ائمه اطهار برای ما بیان کردند می‌خواهیم در رابطه با حضرت صدیقه طاهره صحبت کنیم.

من به نظرم می‌رسد در میان روایاتی که در فضائل اهلبیت به ویژه فضیلت حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) که غالباً از آن غافل هستیم، خلقت نوری اهلبیت (علیهم السلام) است.

اگر روی این قضیه خوب دقت کنیم شاید بیش از صد روایت در این زمینه داریم. حداقل در میان این صد روایت اگر بیست روایت صحیح هم نباشد، دیگر صد روایت در حد متواتر است.

اگر ما روی خلقت نوری اهلبیت از منابع شیعه و اهل سنت خوب کار کنیم، همه مسائل حل می‌شود و دیگر این شبهات اصلاً جایی برای خود پیدا نمی‌کند.

وقتی آفتاب می‌آید، همه جا روشن است. در این صورت دیگر نه ستاره‌ای معلوم است، نه ماهی معلوم است. در این زمان دیگر محل کثافت هم معلوم است و محل پاکی هم معلوم است و نیازی به استدلال نیست.

مشکل ما این است که آفتاب را نمی‌بینیم. ما از نور آفتاب خبر نداریم و همینطور چشممان را می‌بندیم و می گوییم که اینجا اینطور است و آنجا چنین و چنان است.

ما می‌بینیم «مرحوم شیخ صدوق» در کتاب «معانی الأخبار» در رابطه با حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) تعبیری دارد. ما می‌خواهیم دوستان روی این تعبیر قدری دقت کنند.

در این کتاب صفحه 396 حدیث 53 روایت موثقی به نقل از «سدیر صیرفی» آمده است. ایشان از امام صادق به نقل از جدشان امیرالمؤمنین و رسول اکرم نقل می‌کنند که حضرت فرمود:

«خُلِقَ نُورُ فَاطِمَةَ ع قَبْلَ أَنْ تُخْلَقَ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ»

خداوند نور فاطمه را خلق کرد قبل از اینکه زمین و آسمان خلق شود.

این روایت قدری احتیاج به تأمل و دقت دارد.

«فَقَالَ بَعْضُ النَّاسِ یا نَبِی اللَّهِ فَلَیسَتْ هِی إِنْسِیةً»

بعضی افراد عرض کردند: یا رسول الله! مگر حضرت فاطمه زهرا انسیه نیست و همانند دیگران از پدر و مادری متولد نشده است؟!

«فَقَالَ ص فَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِیة»

حضرت فرمود: فاطمه نور الهی است.

«قَالَ یا نَبِی اللَّهِ وَ کیفَ هِی حَوْرَاءُ إِنْسِیةٌ»

مردم گفتند: چگونه می‌شود حضرت فاطمه حوراء انسیه باشد؟

«قَالَ خَلَقَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ نُورِهِ قَبْلَ أَنْ یخْلُقَ آدَمَ»

حضرت فرمود: حضرت آدم نور حضرت فاطمه زهرا را آفرید، قبل از آنکه حضرت آدم را بیافریند.

معانی الأخبار، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 396، ح 53

البته بنده برای بینندگان عزیز عرض کنم که در بعضی روایات بحث نور حضرت فاطمه زهرا مطرح می‌شود، یک جا بحث نور رسول اکرم مطرح می‌شود، یک جا نور امیرالمؤمنین مطرح می‌شود. تمام آنها نور واحد هستند که به چهارده قسمت تقسیم شدند.

«اشهد ان ارواحکم و اجسادکم نورا واحده»

این بدان معناست که ارواح شما یک نور بوده و در این یک نور تمام آنها جمع است.

«أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّد»

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 36، ص 400، ح 9

اگر حضرت می‌فرمایند که خداوند نور حضرت زهرای مرضیه را قبل از حضرت آدم آفرید، به این معنا نیست که نور رسول اکرم و امیرالمؤمنین و ائمه اطهار را نیافریده است. این فرمایش به عنوان یک نمونه از این چهارده مصداق است.

عزیزان دقت کنند از میان کتب اهل سنت در کتاب «تاریخ مدینة دمشق» جلد 42 روایتی از رسول گرامی اسلام نقل شده است که می‌فرماید:

«کنت أنا وعلی نورا بین یدی الله مطیعا یسبح الله ذلک النور ویقدسه قبل أن یخلق آدم بأربعة عشر ألف عام»

من و علی در برابر خداوند عالم نوری بودیم که مشغول تسبیح و تقدیس خدا بودیم خداوند بودیم چهارده هزار سال قبل از خلقت حضرت آدم.

تاریخ مدینة دمشق وذکر فضل‌ها وتسمیة من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 42، ص 67، باب آخر الجزء التاسع والأربعین بعد الثلاثمائة من الأصل

همچنانکه در زیارت جامعه کبیره هم می‌خوانیم:

«خَلَقَکمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَکمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ حَتَّی مَنَّ عَلَینَا بِکمْ فَجَعَلَکمْ فِی بُیوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یذْکرَ فی‌ها اسْمُه»

من لا یحضره الفقیه، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 613، ح 3213

حال کلمه «بأربعة عشر ألف عام» نه به معنای این است که چهارده هزار سال است و یک روز کمتر نیست، بلکه به معنای بینهایت است و نشانگر کثرت است. این همانند آیه شریفه است که می‌فرماید:

(اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً فَلَنْ یغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذلِک بِأَنَّهُمْ کفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِه)

چه برای آنها استغفار کنی و چه نکنی، (حتی) اگر هفتاد بار برای آنها استغفار کنی هرگز خداوند آنها را نمی‌آمرزد، چرا که آنها خدا و پیامبرش را انکار کردند.

سوره توبه (9): آیه 80

این آیه شریفه به این معنا نیست که اگر هفتاد و یک بار استغفار کردید خداوند آنها را می‌بخشد، بلکه به این معناست که هرچه بیشتر هم استغفار کنید آنها قابل بخشش نیستند.

آقای «احمد بن حنبل» هم در کتاب «فضائل الصحابة» جلد اول صفحه 662 از قول «عبدالله بن عباس» مطلبی را نقل می‌کند. ایشان در صفحه 662 می‌نویسد:

«کنت انا وعلی نورا بین یدی الله عز وجل قبلان یخلق آدم بأربعة عشر ألف عام»

من و علی نوری بودیم در محضر خداوند عالم، قبل از آنکه حضرت آدم چهارده هزار سال قبل آفریده شود.

فضائل الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج 2، ص 662، ح 1130

آقای «ابن حجر عسقلانی» یکی از استوانه‌های علمی اهل سنت در کتاب «الإصابة فی تمییز الصحابة» جلد ششم صفحه 239 می‌نویسد که راوی می‌گوید:

«یا رسول الله متی کنت نبیا»

یا رسول الله! چه زمانی به نبوت رسیدید؟

روزی با یکی از ائمه جمعه محترم تهران که نمی‌خواهم نام ایشان را ببرم دیداری داشتیم.

ایشان گفتند: من در خطبه اول نماز جمعه در رابطه با رسول اکرم بحث می‌کنم روی اینکه قبل از اینکه پیغمبر اکرم به نبوت مبعوث شود، به شریعت انبیاء گذشته عمل می‌کرد یا به شریعت خودش. اگر امکان دارد مطالبی بدهید تا من در خطبه نماز مطرح کنم.

بنده خنده‌ام گرفت و با خود گفتم که این بزرگواران خیلی از مرحله پرت هستند و می‌اندیشند که آیا رسول اکرم قبل از نبوت به شریعت خود عمل می‌کرد یا خیر!! البته آنها فرصتی هم ندارند که این کتاب‌ها را مطالعه کنند. «میسرة بن فجر» می‌گوید:

«قلت یا رسول الله متی کنت نبیا»

پرسیدم: یا رسول الله! چه زمانی به نبوت رسیدید؟

«قال وآدم بین الروح والجسد»

حضرت فرمود: زمانی که حضرت آدم اصلاً خلق نشده بود.

«ابن حجر» در خصوص سند روایت می‌نویسد:

«وهذا سند قوی»

الإصابة فی تمییز الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الجیل - بیروت - 1412 - 1992، الطبعة: الأولی، تحقیق: علی محمد البجاوی، ج 6، ص 239، ح 8289

ملاحظه کنید معرفت ائمه اطهار این است، نه اینکه ما بگوییم اگر چنین باشد حرف‌های نامربوطی بزنیم که قلب میلیون‌ها شیعه را جریحه دار کند!!

این مطالب در کتب اهل سنت آمده است، در کتب ما نیست. بنده این چند مورد را از کتب اهل سنت نقل کردم. کتاب «مستدرک علی الصحیحین» اثر «حاکم نیشابوری» این روایت را نقل می‌کند و می‌نویسد:

«قلت لرسول الله متی کنت نبیا»

از رسول خدا پرسیدم: یا رسول الله! چه زمانی به نبوت رسیدید؟

«قال وآدم بین الروح والجسد»

حضرت فرمود: زمانی که گِل حضرت آدم سرشته نشده بود.

«هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه»

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 2، ص 665، ح 4209

نکته سوم این است که تمامی اهل سنت حتی «ابن تیمیه» نقل کرده‌اند که وقتی حضرت آدم از بهشت بیرون آمد، گریه می‌کرد. آقای «سیوطی» متوفای 911 هجری در کتاب «الدر المنثور» ذیل سوره مبارکه بقره آیه:

(فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کلِماتٍ فَتابَ عَلَیه)

سپس آدم از پروردگار خود کلماتی دریافت داشت (و با آنها توبه کرد) و خداوند توبه او را پذیرفت.

سوره بقره (2): آیه 37

می‌گوید مراد از کلماتی که حضرت آدم به زبان آورد و خداوند او را بخشید چه بود. در اینجا هنوز پیغمبر اکرم آفریده نشده و حضرت هم صاحب فرزند نشده است تا حضرت ابراهیم و دیگر انبیاء به دنیا بیاید. «سیوطی» می‌نویسد که حضرت آدم فرمود:

«اللهم إنی أسألک بحق محمد وآل محمد»

خدایا تو را قسم می‌دهم به حق محمد و آل محمد.

این در حالی است که هنوز رسول گرامی اسلام به دنیا نیامده است و حضرت آدم تازه از بهشت بیرون آمده‌اند و سرگردانند. حضرت آدم از کجا فهمید که خدا را به حق حضرت محمد و آل محمد سوگند بدهند؟! حضرت آدم در ادامه می‌فرماید:

«سأل بحق محمد وعلی وفاطمة والحسن والحسین ألا تبت علی فتاب علیه»

خدایا به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین توبه مرا بپذیر و خداوند هم توبه او را پذیرفت.

الدر المنثور، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الکمال جلال الدین السیوطی، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1993، ج 1، ص 147، باب البقرة: (37) فتلقی آدم من... ..

ببینید شناخت ائمه اطهار باید از آنجا شروع شود و در اینجا نباید جستجو کنیم. فرضاً هم اگر خواستیم در اینجا جستجو کنیم، بیاییم خوب روی مباحث دقت کنیم و ببینیم واقعیت چیست.

بنده همین امشب به روایتی برخوردم که خیلی برایم جالب بود. در کتاب «عیون أخبار الرضا» اثر «شیخ صدوق» جلد دوم صفحه 128 روایتی نقل شده که خیلی جالب است. در روایت که از امام رضا (علیه السلام) آمده نقل شده است:

«قَالَ لِی الرِّضَا ع بِخُرَاسَانَ إِنَّ بَینَنَا وَ بَینَکمْ نَسَباً قُلْتُ وَ مَا هُوَ أَیهَا الْأَمِیرُ قَالَ إِنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَامِرِ بْنِ کرِیزٍ لَمَّا افْتَتَحَ خُرَاسَانَ أَصَابَ ابْنَتَینِ لِیزْدَجَرْدِ بْنِ شَهْرِیارَ مَلِک الْأَعَاجِمِ فَبَعَثَ بِهِمَا إِلَی عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ فَوَهَبَ إِحْدَاهُمَا لِلْحَسَنِ وَ الْأُخْرَی لِلْحُسَینِ ع»

عیون أخبار الرضا علیه السلام، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 128، ح 6

در روایت آمده وقتی که خراسان فتح شد امیر خراسان دو کنیز به مدینه فرستاد. یکی از آنها را به امام حسن مجتبی و دیگری را به امام حسین هبه کردند.

روایت بعد که خیلی دقیق‌تر هست و می‌توان روی آن کار کرد، در کتاب «شیخ مفید» هست. ما این روایت را از همه قوی‌تر می دانیم و به عقل هم نزدیک‌تر است، زیرا ایران در زمان اواخر خلافت عثمان فتح شد و «یزدگرد» و دیگران فرار کردند.

آن‌ها از پادشاه چین درخواست کرده بودند که به آنها کمک کند، اما آنها کمک نکردند. همسر و فرزندان «یزدگرد» آواره بودند و در خانه‌های مختلف پناهنده می‌شدند.

افراد هم می‌ترسیدند که اگر کسی بفهمد اهل و عیال «یزدگرد» که شکست خورده را پناه دادند به مشکل برمی خورند. «مرحوم شیخ مفید (رضوان الله تعالی علیه)» می‌نویسد:

«وَ کانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع وَلَّی حُرَیثَ بْنَ جَابِرٍ الْحَنَفِی جَانِباً مِنَ الْمَشْرِقِ»

زمانی که امیرالمؤمنین به خلافت رسید، حریث بن جابر حنفی را به استانداری خراسان منصوب کرد.

«حریث بن جابر» به همسر و فرزندان «یزدگرد» برخورد کرد و دو تن از دختران او را به اسارت گرفت.

«فَبَعَثَ إِلَیهِ بِنْتَی یزْدَجَرْدَ بْنِ شَهْرِیارَ بْنِ کسْرَی»

ایشان دو دختر یزدگرد بن شهریار را به مدینه نزد امیرالمؤمنین فرستاد.

«فَنَحَلَ ابْنَهُ الْحُسَینَ ع شَاهْ‌زَنَانَ مِنْهُمَا فَأَوْلَدَهَا زَینَ الْعَابِدِینَ ع»

حضرت یکی از آنها را به همسری امام حسین درآورد و امام زین العابدین به دنیا آمد.

«وَ نَحَلَ الْأُخْرَی مُحَمَّدَ بْنَ أَبِی بَکرٍ فَوَلَدَتْ لَهُ الْقَاسِمَ بْنَ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی بَکرٍ فَهُمَا ابْنَا خَالَةٍ»

حضرت دیگری را به همسری محمد بن أبی بکر درآورد و قاسم بن محمد بن أبی بکر به دنیا آمد.

الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، نویسنده: مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 2، ص 137، فصل فی تاریخ ولادة الإمام السجاد ع و شهادته و النص علی إمامته

لازم به ذکر است که نسب امام صادق (علیه السلام) هم از یک طرف به حضرت قاسم می‌رسد. روایتی که آقایان جعل کرده‌اند و می گویند:

«ولدنی ابوبکر مرتین»

هیچ واقعیتی ندارد. نه اهل سنت سند درستی در خصوص این روایت دارند و نه در کتب شیعه هست. کتاب «کشف الغمه» از آقای «جنابزی» که یکی از علمای اهل سنت هست نقل کرده است. بنده خواستم این مطلب را هم خدمت دوستان عرض کرده باشم.

بنابراین اگر ما در این قضایا قدری علمی برخورد کنیم، اطلاعات مردم هم بالا می‌رود. اطلاع رسانی و بصیرت افزایی خود نکته بسیار ظریفی است.

بنابراین ما در اینجا می‌بینیم که وقتی حضرت آدم از بهشت بیرون می‌آید، خدا را به حق حضرت محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین سوگند می‌دهد.

مجری:

اجازه بدهید بنده چند بیت شعر مرتبط با فرمایشات شما بخوانم، سپس یک میان برنامه ببینیم و شما هم نفسی تازه کنید.

با خطبه‌های فاطمه نهضت شروع شد

زهرا قیام کرد و قیامت شروع شد

آن غربتی که تا ابد الدهر جاری است

از لحظه‌های اول خلقت شروع شد

آدم به درک منزلت پنج تن رسید

آنگاه روضه خوانی و هیئت شروع شد

جان خلیل ذوب شد از عشق اهلبیت

از نسل او ثلاثه عترت شروع شد

موسی به نام فاطمه در طور خیمه زد

باران نور آمد و صحبت شروع شد

بر بادبان کشتی خود «یا علی» نوشت

نور آن زمان که بارش رحمت شروع شد

مریم مسیح را به طواف حسین برد

وام از حسن گرفت و کرامت شروع شد

نور و امید و روشنی و عشق و معرفت

از چشمه زلال ولایت شروع شد

دنیا چهارده نفس از عمق جان کشید

آنگاه تازه قصه غیبت شروع شد

یا علی

چقدر باید خوشحال باشیم که سر سفره حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نشستیم و حتی نمک سفره ما نیز از حضرت فاطمه زهراست. در خدمت جناب استاد هستیم با ادامه بحث.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) سخن خیلی زیاد است. امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) تعبیری دارند. البته من نمی‌خواهم فرمایش ایشان را رد کنم، اما مبنای ما بر این است که اشکال کنیم و خودشان به ما یاد دادند.

آیت الله العظمی سبحانی از مرحوم آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری نقل می‌کردند که ما زمانی که در درس امام شرکت می‌کردیم اگر کسی اشکال نمی‌کرد امام می‌فرمودند که امروز درس ما روضه خوانی شده است و هیچکسی اشکال نمی‌کند.

امام راحل خودشان یاد دادند اگر مطلبی به ذهنتان می‌رسد اشکال کنید، زیرا از همین اشکالات مطالب بیرون می‌آید.

امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) می‌فرماید: بالاترین مقام حضرت صدیقه طاهره این هست که جبرئیل بعد از رسول اکرم برای احدی نازل نشد جز برای حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها).

بنده دیدم امام خمینی این مطلب را چندین بار در سخنرانی‌هایشان مطرح فرمودند. همچنین در آثار امام خمینی هم آمده است که یکی از بالاترین مقام‌های حضرت صدیقه طاهره این هست که جبرئیل تنها بر حضرت فاطمه زهرا نازل می‌شد.

البته نازل شدن نه به عنوان تشریع که وهابی‌های پلید بگویند امام خمینی گفته است جبرئیل می‌آمد.

در کتاب «کافی» جلد اول صفحه 172 نقل شده است که حضرت فاطمه زهرا هفتاد و پنج روز بعد از پیغمبر اکرم در قید حیات بودند و بسیار محزون بودند.

جبرئیل می‌آمد و بر حضرت فاطمه زهرا تسلیت و تعزیت می‌گفتند، از جایگاه پدر بزرگوارشان خبر می‌داد و از اخبار آینده و حضرت فاطمه زهرا خبر می‌دادند. امیرالمؤمنین این مطالب را می‌نوشت و تحت عنوان «مصحف فاطمه» گردآوری می‌شد.

به جهت اینکه امام راحل خودشان به ما دستور دادند اگر اشکالی به ذهنتان می‌رسد مطرح کنید، می‌خواهم اشکالی بیان کنم.

اینکه آمدن جبرئیل خدمت حضرت فاطمه زهرا مقام باشد را هزار درصد مقام برای حضرت فاطمه زهرا نمی‌دانم، زیرا جبرئیل خادم در خانه حضرت فاطمه زهراست.

اگر جبرئیل بخواهد کاری هم انجام دهد و فیض از حق بگیرد، باید از حضرت فاطمه زهرا و پدر بزرگوارشان اجازه بگیرد. واسطه فیض میان خالق و مخلوق آن بزرگواران هستند نه اینکه ما بگوییم.

اهل سنت هم این تعبیر را مفصل دارند. آقای «آلوسی» در کتاب «تفسیر» خود به صراحت می‌نویسد:

«بل هو علیه الصلاة والسلام وسیلة سائر الموجودات والواسطة بینهم وبین الله تعالی فی إفاضته سبحانه الوجود»

رسول اکرم واسطه میان تمام خلائق بود و تمام انبیاء فیض را از خداوند عالم توسط رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌گرفتند.

«وکان نبینا آدم بین الماء والطین وقد تلقی الأنبیاء منه من وراء حجاب الأرحام والأصلاب»

انبیاء الهی در رحم مادران و صلب پدرانشان فیض را از خداوند توسط رسول اکرم می‌گرفتند.

روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 15، ص 126، باب الإسراء: (72) ومن کان فی... ..

رسول اکرم به معنای چهارده نور مقدس است. هرجایی که اسم یکی می‌آید و اسم دیگری نمی‌آید، مراد چهارده معصوم هستند. به تعبیر «شیخ صدوق» مراد از رسول اکرم یعنی چهارده معصوم!

به نظر بنده اینکه ما بگوییم بالاترین مقام برای حضرت فاطمه زهرا نزول جبرئیل است، صحیح نیست و دلیل بنده همان فرمایش امام خمینی است.

ایشان در کتاب «مصباح الهدایة و الامامة» صفحه 140 مطلبی به نام «حدیث رضوی» آورده است و بسیار زیبا شرح کرده‌اند. بنده ندیدم کسی این روایت را این چنین شرح کرده باشد.

روایت از امام رضا به نقل از پدر بزرگوارشان است که نقل می‌کنند از رسول اکرم سؤال کردند:

«یا رسول الله، فأنت أفضل، أم جبرئیل (ع)؟»

حضرت در جواب فرمود:

«وإنّ الملائکة لخدّامنا وخدّام محبّینا»

مصباح الهدایة إلی الخلافة والولایة، نویسنده: السید الخمینی، ص 73، باب مطلع 12

این فرمایش امام خمینی است. در اینجا امام قلم فرسایی می‌کنند و غوغا به پا می‌کنند. بنده به همه بینندگان توصیه می‌کنم این بخش از فرمایشات امام خمینی را در کتاب «مصباح الهدایة و الولایة» مطالعه کنند.

رسول اکرم در ادامه روایت می‌فرمایند: زمانی که نه عرشی بود، نه فرشی بود، نه زمانی بود، نه زمینی بود، نه آفتابی بود خداوند عالم از نور خود ما را آفرید. ما مشغول تسبیح و تقدیس خداوند بودیم و خداوند به واسطه نور ما ملائکه مقرب را آفرید.

جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل وقتی به ما نگاه کردند، تصور کردند که ما خالق آنها هستیم.

«سبّحنا، فسبّحت الملائکة»

تسبیح خداوند را گفتیم و آن را به ملائکه مقرب یاد دادیم.

«هلَّلنا، فهلَّلت الملائکة»

لا إله إلا الله گفتیم و لا إله إلا الله گفتن را به ملائکه آموزش دادیم.

مصباح الهدایة إلی الخلافة والولایة، نویسنده: السید الخمینی، ص 38، باب مصباح 49

جایگاه ائمه اطهار و حضرت صدیقه طاهره این است. آنوقت اگر ما بگوییم بالاترین مقام حضرت فاطمه زهرا این هست، با فرمایشات امام خمینی سازگار نیست.

حال شاید به جهت اینکه امام تقریب اذهان شود و برای مردم روشن شود چنین فرمایشاتی دارند. همچنانکه در روایت آمده است:

«أَنْ نُکلِّمَ النَّاسَ عَلَی قَدْرِ عُقُولِهِم»

کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 23، ح 15

نحوه صحبت انسان وقتی به یک روستا می‌رود و می‌خواهد با چند کشاورز صحبت کند با زمانی که به دانشگاه می‌رود و با چندین استاد دانشگاه صحبت می‌کند خیلی متفاوت است. قطعاً نحوه صحبت کردن بسیار متفاوت است.

بنده به نظرم می‌رسد فرمایشات امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) که می‌فرماید: بالاترین مقام نزول جبرئیل بر حضرت فاطمه زهرا بوده است، شاید برای تقریب اذهان عموم مردم بوده است.

مجری:

خیلی تلفن داریم. اگر اجازه بدهید وارد بحث تلفن‌ها شویم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بفرمایید.

تماس‌های بینندگان برنامه:

آقا محمد از کرمانشاه پشت خط هستند. آقا محمد عرض سلام و ادب خدمت شما، در خدمت شما هستیم، بفرمایید:

بیننده (آقا محمد از کرمانشاه – اهل سنت):

سلام عرض می‌کنم خدمت شما و حاج آقا قزوینی.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام و رحمة الله.

بیننده:

بنده یک گلایه از حاج آقا قزوینی داریم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

شما دو گلایه داشته باشید.

بیننده:

حاج آقا چرا شما هرجایی به مشکل برخورد می‌کنید به دنبال کتاب‌های ما می‌روید. ما اهل سنت دو کتاب داریم؛ «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم». بعد از این دو کتاب همه روایت‌ها را از همدیگر جدا کردند و صحیح و ضعیف را از هم جدا کردند.

ما دو کتاب صحیح داریم که «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» است. اگر شما از این دو کتاب مطلبی درآوردید ما به شما حق می‌دهیم، اما کتاب‌های دیگر را قبول نداریم.

مجری:

آقا محمد حاج آقا پاسخ خواهند داد. شما سؤال دیگری هم دارید؟!

بیننده:

خیر، ممنونم، سلامت باشید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

آقا محمد در کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» در رابطه با حضرت صدیقه طاهره مفصل مطالبی آمده است یا خیر که حضرت از ابوبکر و عمر غضبناک شد و تا آخر عمر هم با آنها حرف نزد؟!

بیننده:

آقای قزوینی جان! اگر ما این مطالب را قبول کنیم اصلاً امام علی زیر سؤال می‌رود، زیرا قبل از وفات حضرت فاطمه زهرا اعتراضی نکردند. همچنین امام حسن هم اعتراضی نکردند و حضرت علی به حضرت عمر دختر دادند.

ما به قول شما زمانی که شبکه‌های وهابی‌ها را گوش می‌دهیم نمی‌توانیم باور کنیم و زمانی که شبکه شما را می‌بینیم تناقضات دارد. ما این وسط گرفتار شدیم و نمی‌دانیم حرف چه کسی را گوش کنیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

هرکسی منطقی حرف می زند حرف او را گوش دهید. ملاحظه کنید در کتاب «صحیح بخاری» آمده است:

«فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ فَهَجَرَتْ أَبَا بَکرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتی تُوُفِّیتْ»

فاطمه دختر پیغمبر اکرم غضبناک شد و با ابوبکر قهر کرد و تا آخر عمر هم با او حرف نزد.

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1126، ح 2926

حال شما می گویید که وقتی شما بحث حضرت فاطمه زهرا را مطرح می‌کنید با بحث وحدت سازگار نیست. ما مطالب را از کتب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» می‌خوانیم. همچنین در کتاب «صحیح مسلم» آمده است:

«قال رسول الله صلی الله علیه و سلم إنما فاطمة بضعة منی یؤذینی ما آذاها»

الکتاب: صحیح مسلم، المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، الناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1902، ح 94

همچنین در روایت دیگر آمده است:

«فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ علی أبی بَکرٍ فی ذلک فَهَجَرَتْهُ فلم تُکلِّمْهُ حتی تُوُفِّیتْ»

صحیح البخاری، الکتاب: الجامع الصحیح المختصر، المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، الناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة الثالثة، 1407 – 1987، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا أستاذ الحدیث وعلومه فی کلیة الشریعة - جامعة دمشق، ج 5، ص 139، ح 4240

علاوه بر این بنده اشکالی به فرمایش حضرتعالی داشته باشم. اگر قرار باشد تنها کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» برای شما ملاک باشد، شما حتی یک نماز صبح را با تمام مشتقاتش نمی‌توانید اثبات کنید.

«صحیح بخاری» از اول تا آخر دو هزار و هفتصد و اندی روایت دارد. «صحیح مسلم» هم مجموعاً چهار هزار و پانصد روایت دارد.

در مقابل آقای «احمد بن حنبل» رئیس حنابله در کتاب «مسند» سی هزار روایت آورده است و می‌گوید: اگر روایتی را در کتاب من ندیدید، بدانید آن روایت ریشه ندارد.

تبصره‌ای که شما زدید، تبصره خوبی است. ما باید روایات را بررسی کنیم، اگر سند آن صحیح بود بپذیریم و اگر سند آن صحیح نبود نپذیریم.

بنده یک تبصره دیگر هم اضافه می‌کنم و آنکه اگر روایت ضعیف بود و عدد روایت از سه یا چهار روایت بیشتر شد، مبنای شما این است:

«فإن تعدد الطرق وکثرتها یقوی بعض‌ها بعضاً حتی قد یحصل العلم بها ولو کان الناقلون فجارا فساقا»

کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، اسم المؤلف: أحمد عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ج 18، ص 26، (فصل (وأما قسمة الحدیث إلی صحیح وحسن وضعیف

ما هم اگر عدد روایتی از سه بیشتر بود، آن را مستفیض می دانیم و قبول می‌کنیم. چنین نیست که روایت ضعیف را در دریا بریزیم. اگر سند روایت ضعیف از سه بیشتر شد، هم اهل سنت آن را قبول دارند و هم شیعه آن را قبول دارد.

بنده خواستم این مطلب را برای افزایش اطلاعات حضرتعالی بیان کنم که مرد بزرگواری هستید و هروقت هم روی خط آمدید بسیار محترمانه و مؤدبانه حرف زدید.

بنده از دور پیشانی شما را می‌بوسم و به وجود امثال حضرتعالی و همه اهل سنتی که در صلح و سازش با شیعه هستند و شیعیانی که در صلح و سازش با اهل سنت هستند. همچنین به خدا تبری می‌جوییم از کسانی که فتنه گری می‌کنند.

مجری:

در خدمت آقای ناروئی از ایرانشهر هستیم. آقای ناروئی خدمت شما عرض سلام داریم و در خدمت شما هستیم:

بیننده (آقای ناروئی از ایرانشهر – اهل سنت):

سلام عرض می‌کنم خدمت شما مجری محترم و همچنین سلام عرض می‌کنم خدمت حاج آقا دکتر قزوینی.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله.

مجری:

در خدمت شما هستیم، سؤالتان را بفرمایید.

بیننده:

مطلبی در کتابی به نام «حدیقة الشیعة» نوشته «مقدس اردبیلی» جلد اول آمده است. ایشان از قول «ابن عباس مروی» آورده است زمانی که پیغمبر اکرم در فتح مکه بت‌ها را می‌شکست، بعضی از بت‌ها در بلندی نصب بودند و دست کسی به آن‌ها نمی‌رسید.

امیرالمؤمنین به پیغمبر اکرم عرض کرد: یا رسول الله! پای مبارک بر کتف من گذاشته و آنها را فرو افکنید. حضرت فرمود: یا علی! تو را طاقت حمل شغل نبوت نیست. تو پای بر کتف من بگذار و سوار بر کتف من شو.

امیرالمؤمنین پای بر دوش آن حضرت نهاده و بتان را بر زمین انداخت. در این حال پیغمبر اکرم پرسید: ای علی! خود را چگونه می‌یابی؟!

امیرالمؤمنین فرمود: می‌بینم که حجاب‌ها مکشوف شده گویا سرم به ساق عرش رسیده و هرچه دست دراز کنم به دستم می‌آید.

پیغمبر اکرم فرمود: یا علی! خوش به حال تو که کار خدا می‌کنی و خوش به حال من که بار حق می‌کشم.

سؤال من اینجاست که وقتی پیغمبر اکرم به امیرالمؤمنین می‌فرماید: "خوش به حال توای علی که کار خدا می‌کنی"، منظور چیست؟! می‌شود در این مورد توضیحاتی بدهید؟!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بنده سؤالی از حضرتعالی دارم. قرآن کریم می‌فرماید:

(اللَّهُ یتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها)

خداوند ارواح را به هنگام" مرگ" قبض می‌کند.

سوره زمر (39): آیه 42

می‌توانید ترجمه کنید که معنای این آیه چیست؟

بیننده:

خیر.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

معنای آیه شریفه این است که خداوند عالم بشر را قبض روح می‌کند. بنابراین کار قبض روح کردن کار خداست. حال اگر عزرائیل قبض روح کرد، می‌توانیم بگوییم که عزرائیل هم کار خدایی می‌کند یا خیر؟!

بیننده:

عزرائیل به دستور خدا قبض روح می‌کند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

قرآن کریم می‌فرماید:

(اللَّهُ یتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها)

طبق این آیه شریفه قبض روح کردن کار خداوند است. قرآن کریم از طرف دیگر می‌فرماید:

(قُلْ یتَوَفَّاکمْ مَلَک الْمَوْتِ الَّذِی وُکلَ بِکم)

بگو: فرشته مرگ که بر شما مأمور شده (روح) شما را می‌گیرد.

سوره سجده (32): آیه 11

اگر ما اینجا گفتیم که کار خدایی می‌کند، کفر است؟! قرآن کریم می‌فرماید:

(وَ اللَّهُ یحْیی وَ یمِیت)

و خداوند زنده می‌کند و می‌میراند.

سوره آل عمران (3): آیه 156

حضرت عیسی هم می‌فرماید:

(وَ أُحْی الْمَوْتی بِإِذْنِ اللَّه)

و مردگان را به اذن خدا زنده می‌کنم.

سوره آل عمران (3): آیه 49

آیا ما بگوییم که کار حضرت عیسی کفر است؟!

بیننده:

این مطلب طوری آمده است که این حرف کفرآمیز مشخص می‌شود.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

آقای ناروئی عزیز اولاً معلوم نیست کتاب «حدیقة الشیعة» اثر «مقدس اردبیلی» هست یا خیر. بسیاری از بزرگان شیعه معتقدند که این کتاب متعلق به ایشان نیست.

مطالبی در این کتاب هست که خیلی زیاد با مبانی شیعه همخوانی ندارد. بنده خود به عنوان کسی که حداقل سی سال گواهی اجتهاد دارد شخصاً بعضی از مطالب کتاب «حدیقة الشیعه» را قبول ندارم، زیرا با مبنای بنده سازگاری ندارد.

اگر قرار باشد چند نفر در حوزه علمیه در زمینه علم رجال متخصص باشد، یکی از آنها بنده هستم که بیست سال در حوزه علمیه رجال تدریس کردم.

در تاریخ حوزه علمیه از زمان «شیخ طوسی» تا الآن سابقه ندارد کسی بیست سال در علمی تدریس کند. معمولاً وقتی اساتید دو سه سال در یک علم تدریس می‌کنند، به مرتبه بالاتر می‌روند.

بنده به جهت اینکه به این علم عشق داشتم، از سال 1371 زمانی که آیت الله العظمی استادی مدیر کل حوزه علمیه بودند رجال تدریس می‌کردم تا سال 1391 پایان دوره اول مدیریت آیت الله العظمی مقتدایی.

بنده با توجه به این مبنا کتاب «حدیقة الشیعه» را قبول ندارم. ما نمی‌توانیم این مطالب را ملاک قرار بدهیم. شما اگر اشکالی دارید مثلاً بگویید در کتاب «کافی» یا «وسائل الشیعه» فلان مطلب آمده است.

مطلب شما باید سندی هم داشته باشد تا ما بررسی کنیم و ببینیم این سند معتبر هست یا نیست.

همانطور که در روایات شما افرادی هستند که کذاب و وضاع بودند، ما هم از این افراد داریم. همانطور که علم رجال برای شما کارگشا و مشکل گشا و راهگشاست، ما هم همین را داریم.

مجری:

آقای ناروئی جان از شما ممنونم. اگر سؤال دیگری ندارید ما از محضر شما خداحافظی کنیم.

بیننده:

سؤال بنده همین بود. اگر حاج آقا از اول می‌گفتند که ما چنین مطلبی را قبول نداریم، ما راضی می‌شدیم و قبول می‌کردیم.

مجری:

از شما ممنون و سپاسگذارم. آقا محمد از شهرکرد آخرین تماسی هست که فرصت داریم به تماسشان پاسخ بدهیم. آقا محمد خدمت شما عرض سلام دارم و در خدمت شما هستم.

بیننده (آقا محمد از شهرکرد – شیعه):

سلام به محضر شما و استاد گرامی.

مجری:

اگر سؤالی دارید در خدمت شما هستیم.

بیننده:

تسلیت به مناسبت ایام فاطمیه. بنده دو سؤال آماده کردم و به محضر استاد عرض می‌کنم که مربوط به علم رجال می‌شود.

در رابطه با کتاب «حدیقة الشیعه» که منتسب به «مقدس اردبیلی» هست، آیا دلیلی وجود دارد که این کتاب منتسب به ایشان باشد و از «مقدس اردبیلی» باشد؟! اگر دلیلی وجود دارد که این کتاب متعلق به ایشان هست، دلیل را ذکر بفرمایید.

سؤال دوم درباره مرسلات «محمد بن ابی عمیر (رحمه الله)» هست. تصحیح شده که ایشان از اصحاب اجماع است و تنها از ثقات نقل روایت می‌کردند.

یکی از مخالفین استناد کردند و گفتند «امام خوئی (قدس الله روحه)» فرموده‌اند: مرسلات «محمد بن ابی عمیر (رحمه الله)» همیشه صحیح نیستند و ضعیف هستند.

آیا واقعاً نظر «امام خوئی (رحمه الله)» درباره مرسلات «محمد بن ابی عمیر» چنین چیزی بوده است؟! اگر قولی از ایشان هست یا از علمای دیگر هست بیان بفرمایید.

حتی اگر ثابت بفرمایید که ایشان از اصحاب اجماع هستند و تنها از ثقات روایت نقل می‌کنند ممنونم.

مجری:

سپاسگذارم، جواب‌ها را از جناب استاد می‌شنویم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

برادر بزرگوارم! ابتدا من عبارت دوم شما را جواب بدهم. «مرحوم شیخ طوسی (رضوان الله تعالی علیه)» در کتاب «العدة فی الأصول» جلد اول صفحه 154 به صراحت می‌نویسد:

«سوت الطائفة بین ما یرویه محمد بن أبی عمیر، وصفوان بن یحیی، وأحمد بن محمد بن أبی نصر وغیرهم من الثقات الذین عرفوا بأنهم لا یروون ولا یرسلون إلا عمن یوثق به»

تمامی علمای شیعه برابر دانسته‌اند که محمد بن ابی عمیر، صفوان بن یحیی، احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی و دیگر راویان هیچ روایتی را اعم از مرسل و مسند نقل نمی‌کنند، مگر از ثقات.

العدة فی أصول الفقه (عدة الأصول)، نویسنده: الشیخ الطوسی، ج 1، ص 154، فصل 5

وقتی «شیخ طوسی» به این محکمی اجماع می گویند، برای ما حجت است. علم رجال یک علم اجتهادی است. کسی از فرمایشات «شیخ طوسی» قطع پیدا می‌کند که مرسلات و مسندات آنها ثقه هست، در حالی که برای دیگری علم نمی‌آید.

در علم رجال ما نباید مقلد باشیم. مقلد بودن در علم رجال از مبادی اجتهاد است. مسائل فقهی از قبیل نماز و روزه و زکات نیست.

حضرتعالی که الحمدلله در علم رجال تسلط دارید، کتاب «المدخل الی علم الرجال و الدرایه» که بنده نوشته‌ام و کتاب درسی حوزه‌های علمیه هست را از اینترنت دانلود کنید و مطالعه کنید.

بنده در این کتاب در رابطه با توثیقات عامه بخش چهارم مطالبی تحت عنوان «ما هو المراد من اصطلاح مشایخ الثقات و ما هو الأصل و المدرک فی هذه القاعدة و ما هی آراء الفقهاء حول المشایخ الثلاثة و روایاتهم» آورده‌ام.

در اینجا مشخص شده است که اصلاً مراد از «مشایخ الثقات» چیست، مدرک آن چیست و آراء فقهای ما در این زمینه چیست. بنده اسامی آن دسته از فقهایی که قبول دارند را آورده‌اند و اسامی فقهایی که قبول ندارند را هم آورده‌ام.

در رابطه با کتاب «حدیقة الشیعه» اگر به سایت «ویکی شیعه» مراجعه بفرمایید، قضیه برایتان روشن می‌شود. در آنجا مفصل آمده است افرادی که معتقد هستند این کتاب مربوط به «مقدس اردبیلی» هست ادله‌ای دارند.

در مقابله عده‌ای هم معتقدند این کتاب مربوط به آقای «اردستانی» هست که از شاگردان «علامه مجلسی» بوده است. مطالبی که در این کتاب هست بسیار نسنجیده است و از «مرحوم مقدس اردبیلی» خیلی بعید است.

وقتی «علامه مجلسی» کتاب‌های «مقدس اردبیلی» را ذکر کرده است، کتاب «حدیقة الشیعه» را جزو تألیفات «مقدس اردبیلی» نیاورده است. ما در طول تاریخ کمتر شخصیتی همانند «مقدس اردبیلی (رضوان الله تعالی علیه)» داشتیم.

مجری:

جناب استاد فرصتمان به پایان رسیده است و می‌خواهیم از محضر حضرتعالی و بینندگان محترم خداحافظی کنیم. اگر جمله پایانی دارید بفرمایید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

ما از همه عزیزان تقاضا داریم ایام فاطمیه اول و دوم را هرچه پرشورتر و باصفاتر و گسترده‌تر برگزار کنند و در شهادت حضرت صدیقه طاهره روایاتی که با قاطعیت تمام در حد متواتر داریم را بیان کنند.

تلاش کنیم در ایام فاطمیه به مقدسات اهل سنت توهین و جسارت نشود و فحاشی و سب و لعنی هم صورت نگیرد. قطعاً حضرت صدیقه طاهره به این کار راضی نیست.

بنده چندین سال قبل که در «شبکه المستقله» مناظره داشتم، گفتم: ببینید در بیت مقام معظم رهبری و مراجع عظام تقلید مراسم فاطمیه اول و دوم را هر سال برگزار می‌کنند و قضایای حضرت بیان می‌شود، اما نامی از قاتل حضرت برده نمی‌شود.

هرکسی باید خود کتاب‌ها را بگردد و ببیند که قضیه شهادت حضرت فاطمه زهرا چه بوده است.

مجری:

ممنونم

اللهم عجل لولیک الفرج

یا علی مدد

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته


ویژه برنامه صدیقه شهیده>

شبکه ولی عصر صدیقه شهیده فاطمیه آیت الله حسینی قزوینی