ویژه برنامه صدیقه شهیده

ویژه برنامه صدیقه شهیده به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها


 بسم الله الرحمن الرحیم

28/09/1400

موضوع: مباحثی پیرامون ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

ویژه برنامه صدیقه شهیده

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

از سرا تا به ثریا زهرا

نوگل گلشن طه زهرا

پدرت بر تو چنین نام نهاد

فاطمه أم أبیها زهرا

ای دلت گستره اقیانوس

خجل از روی تو دریا زهرا

از غم تو کمر کوه شکست

نرم شد صخره صما زهرا

درد تو نیست ز سیلی یا میخ

شده راز تو هویدا زهرا

درد تو بی کسی مولا بود

ذکرش این بود علی «یا زهرا»

بازهم بسم الله الرحمن الرحیم. بنام خداوند بخشنده مهربان که اسطوره‌های مهربانی و محبت و رحمتش را در چهار کالبد و نور واحد قرار داد و آنها را باعث رزق و روزی و برکت زندگی ما قرار داد.

خدا را شکر که ما جزو معدود افرادی هستیم در این کره خاکی که محبت اهلبیت سرمایه دنیا و آخرتمان هست.

چند بار بخاطر محبت اهلبیت سر به سجده شکر گذاشتیم و خدا را شکر کردیم!! چقدر شاکر بودیم که الحمدلله رب العالمین خدا ما را در زمره کسانی قرار داده است که کامل‌ترین و زیباترین دین عالم نصیبشان شده است!!

خدا را شاکریم بخاطر نعمت‌هایی که هرگز از عهده شکرش نمی‌توانیم بربیاییم و خدا را شاکریم که اگر اشکی در دنیا ریخته‌ایم به خاطر محبت و مصیبت‌هایی است که بر اهلبیت وارد شده بوده است، نه به خاطر مسائل معیشتی و روزمره زندگی.

اگر داغی دیدیم برای روضه فرزندان و عزیزان اهلبیت (علیهم السلام) گریستیم و اگر کلامی بر زبانمان جاری کردیم کلامی بوده است که یا در راستای محبت اهلبیت بوده است یا در راستای برائت از دشمنان اهلبیت.

خداوند ان شاءالله ما را همیشه در این مسیر ثابت قدم بدارد. زیاد صحبت نکنم، در محضر جناب استاد حضرت آیت الله حسینی قزوینی هستیم. خدمت این سید ارجمند از طرف خودم و شما عرض سلام و ارادت و تسلیت و تعزیت دارم. استاد خیلی خوش آمدید؛

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا حجة الله و دلیل إرادته

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی که در هرکجای این کره خاکی بیننده این برنامه هستند یا تکرار برنامه را می‌بینند خالصانه‌ترین سلامم را تقدیم می‌کنم.

شهادت مظلومانه و غریبانه حضرت صدیقه طاهره و دفن بدون تشییع و مظلومانه آن بزرگوار را در دل شب جلوی چشمان فرزندان داغ دیده‌اش را به پیشگاه مقدس مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و شما گرامیان تسلیت و تعزیت عرض می‌کنم.

خدا را به آبروی حضرت صدیقه طاهره سوگند می‌دهم اگر قرار است پاداشی برای ما عنایت کند، اولین پاداش ما فرج مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) باشد و بعد از آن حوائج دینی و دنیوی و اخروی ما را به احترام حضرت صدیقه طاهره کرم کند.

این شب‌ها، شب‌های غربت و مظلومیت حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و فرزندان حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است.

وقتی فرزندان حضرت بیرون می‌روند، می‌بینند به جای رسول الله و امیرالمؤمنین دیگران نشسته‌اند و قلبشان از غصه به درد می‌آید و اشک می‌ریزند. وقتی فرزندان به منزل می‌آیند جای خالی مادر را می‌بینند و ناله‌های شبانه مادر را می‌بینند.

وقتی فرزندان حضرت از در وارد می‌شوند به یادشان می افتد مادر بین همین در و دیوار بود که مجروح شد و سینه‌اش زخمی شد و پهلویش شکست و محسن اش شهید شد. بین همین در و دیوار بود که مادر فریاد زد و «یا أبتاه یا رسول الله» گفت.

فرزندان حضرت فاطمه زهرا سجاده مادر را می‌بینند اشک می‌ریزند، لباس‌های مادر را می‌بینند اشک می‌ریزند، در و دیوار خانه هرکجا آثار مادر هست را می‌بینند و اشک می‌ریزند. خانه امیرالمؤمنین غم خانه شده است.

گل نورسته ما را چیدند

سفره زندگی‌ام برچیدند

خدا هست و نیستم، بود و نبودم زهرا بود.

شب که تاریک شود منزل من

عوض شمع بسوزد دل من

دوست دارم کز غمت یا فاطمه تنها بگریم

وقتی امام حسن مجتبی گریه می‌کند، امام حسین گریه می‌کند، حضرت زینب و حضرت أم کلثوم گریه می‌کنند هرچه امیرالمؤمنین می‌خواهند آنها را دلداری بدهند نمی‌توانند.

فرزندان مادر جوان و مادر غم دیده و مادر پهلو شکسته از دست دادند و نمی‌توانند تحمل کنند. امیرالمؤمنین وقتی می‌بینند هرکاری می‌کنند فرزندان آرام نمی‌نشینند، صورتش را روی دیوار می‌گذارد و شروع به گریستن می‌کند.

دوست دارم کز غمت یا فاطمه تنها بگریم

از یتیمان تو پنهان در دل شب‌ها بگریم

دوست دارم سر فرود آرم من بی کس به چاهی

برکشم فریاد غربت‌های های آنجا بگریم

دوست دارم زینب من اشک چشمانم نبیند

گه به نخلستان و گاهی در دل صحرا بگریم

دوست دارم جانم از تن با نفس‌هایم برآید

بس که "یا زهرا" بگویم بس که بی پروا بگریم

«نَفْسِی عَلَی زَفَرَاتِهَا مَحْبُوسَة

یَالَیتَهَا خَرَجَتْ مَعَ الزَّفَرَات

لَا خَیرَ بَعْدَک فِی الْحَیاةِ وَ إِنَّما

أَخْشَی مَخَافَةَ أَنْ تَطُولَ حَیاتِی»

مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، نویسنده: ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، ج 1، ص 240، فصل فی وفاته ع

صلی الله علیک یا مولاتی یا فاطمة الزهراء

مجری:

ممنونم جناب استاد، ان شاءالله خداوند حفظتان کند. امشب پنجمین شبی هست که در این شبکه آسمانی و در این شب‌های حزن و اندوه اهلبیت هیئت روضه خوانی و عزاداری و ذکر فضائل اهلبیت را در قالب ویژه برنامه‌ای به نام «صدیقه شهیده» تقدیم حضورتان می‌کنیم.

خدا شاهد است اگر در این جلسات و برنامه‌ها شرکت می‌کنم، به نیت این است که من یک بچه هیئتی هستم و یک مجلس روضه آمده‌ام. شرکت کردن من به این نیت است که آمدم پای یک منبر بنشینم و ذکر فضائل اهلبیت را بشنوم.

شنیدن این فضائل توفیق می‌خواهد. این که شما در بین ده‌ها و صدها شبکه پر زرق و برق ماهواره‌ای پای «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» می‌نشینید، یک روزی آسمانی است که خیلی‌ها توفیق آن را ندارند.

در صورتی که با یک جابجا کردن دکمه می‌شود به این انتخاب رسید، اما اگر اهلبیت اجازه ندهند شما نمی‌توانید پای این دقایق بنشینید و ذکر فضائل حضرت فاطمه زهرا را بشنوید.

به خاطر این روزی‌های آسمانی که خداوند تقدیم بندگان خاص خود می‌کند همیشه از خداوند متعال شاکر و شکرگذار و ممنون باشیم و از خداوند بخواهیم فرزندان ما به این معرفت برسند که اگر اهلبیت نباشند هیچ چیز در این دنیا و در آن دنیا نخواهند داشت.

جناب استاد شب‌های گذشته با حضور کارشناسان محترم «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» و حضرتعالی ذکر فضائل اهلبیت مخصوصاً حضرت فاطمه زهرا را شنیدیم و راجع به نام‌های مبارکشان صحبت کردیم.

حضرتعالی هم در اولین شب فضائل بی نظیر حضرت فاطمه زهرا را در حد بضاعت برنامه و فرصت محدودی که بود برشمردید. من می‌خواهم در تکمله مباحث گذشته اگر نکته‌ای باقی مانده است بیان بفرمایید تا به سراغ سؤال‌های بعد برویم.

موضوع: مباحثی پیرامون فضائل بی نظیر حضرت فاطمه زهرا

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی

عرض کردیم یکی از بزرگترین و مهمترین مقام اهلبیت بالاخص حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) که غافل از آن هستیم خلقت نوری اهلبیت است. ما با اهل سنت کاری نداریم، زیرا آنها یک مبنا و مشربی دارند.

عرض کردیم بحث خلقت نوری در کتب شیعه و اهل سنت مفصل آمده است. اگر در اینترنت عبارت «اول ما خلق الله نوری و نور علی» را بزنید، مطالب متعددی را می‌بینید.

البته اهلبیت (علیهم السلام) همه یک نور بودند که به چهارده نور تقسیم شدند. هرگاه نام رسول اکرم می‌آید، نام تمام معصومین در آنجا هست. عرض کردیم در روایت آمده است:

«أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّد»

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 36، ص 400، ح 9

اهلبیت هرچه دارند از رسول اکرم دارند. در حقیقت اهلبیت سایه سار رسول اکرم هستند.

حال بعضی از وهابی‌های پلید می گویند که شیعه مقام علی بن أبی طالب را از انبیاء بالاتر می‌برد. قطعاً و یقیناً حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) از تمام انبیاء بالاتر است. اما نسبت به رسول اکرم در روایت آمده است که حضرت می‌فرماید:

«أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ مُحَمَّدٍ ص»

من بنده‌ای از بندگان حضرت محمد هستم.

کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 90، ح 5

یکی از اولیاء الله همیشه این تعبیر را در حرم حضرت امیرالمؤمنین می‌گفتند: ای أفضل الناس بعد رسول الله! ای أفضل الخلق بعد رسول الله!

امیرالمؤمنین در عالم مکاشفه یا عالم رؤیا به او فرمودند که از این تعبیر تو خیلی خوشم می‌آید که می گویی: ای أفضل الناس بعد رسول الله! ای أفضل الخلق بعد رسول الله!

هرچه امیرالمؤمنین و حضرت صدیقه طاهره و ائمه دیگر دارند همگی از وجود مقدس رسول اکرم است. البته ائمه اطهار همگی یک نور هستند. همانطور که در زیارت جامعه کبیره می‌خوانیم:

«خَلَقَکمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَکمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ»

من لا یحضره الفقیه، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 613، ح 3213

اگر خلقت نوری اهلبیت (علیهم السلام) خوب روشن شود، همه چیز روشن می‌شود. افرادی از امام حسین (علیه السلام) سؤال می‌کنند:

«یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ»

یابن رسول الله! پدر و مادرم فدایتان معرفت الله چیست؟

«قَالَ مَعْرِفَةُ أَهْلِ کلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِی یجِبُ عَلَیهِمْ طَاعَتُه»

به فرموده حضرت اگر مردم امام زمان عصر خود را بشناسند، قطعاً خدا را شناختند. امیرالمؤمنین می‌فرمایند:

«مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیةِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیة»

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 26، ص 1، ح 1

مجری:

آقا من از هیچکدام از این احادیث سال‌ها پیش اطلاعی نداشتم و حتی به گوش و چششم نخورده بود، اما همه مطالبی که می‌فرمایید در شعرهای من در آن زمان موجود است.

خوشا به حال آن کسی که پیر را شناخته

میان ظلمت جهان مسیر را شناخته

از آستان چشم او غدیر را شناخته

کسی که ذره‌ای فقط امیر را شناخته

شناخته بدون شک خدای ذوالجلال را!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، این عنایتی است که خداوند عالم داشته است. همانطور که قرآن کریم می‌فرماید:

(فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیها)

این فطرتی است که خداوند انسانها را بر آن آفریده.

سوره روم (30): آیه 30

بنده این عبارت حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) را قبلاً هم در برنامه‌ای که داشتیم برای عزیزان آوردم. در کتاب «علل الشرایع» جلد اول صفحه 9 آمده است که از حضرت سؤال می‌کنند:

«یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ»

یابن رسول الله! پدر و مادرم فدایتان معرفت الله چیست؟

«قَالَ مَعْرِفَةُ أَهْلِ کلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِی یجِبُ عَلَیهِمْ طَاعَتُه»

علل الشرائع، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، ج 1، ص 9، ح 1

امام مظهر أتم اسماء و صفات خداوند است و در او هیچ شک و شبهه‌ای نیست. روایت صحیحی در کتاب «کافی» جلد اول صفحه 144 نقل شده است که امام صادق (علیه السلام) ذیل آیه شریفه:

(وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِها)

و برای خدا نامهای نیکی است خدا را با آن بخوانید.

سوره اعراف (7): آیه 180

فرمود:

«نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی»

قسم به خدا اسماء حسنی ما هستیم.

«الَّتِی لَا یقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا»

خدا جز با معرفت ما هیچ عملی را از هیچ احدی قبول نمی‌کند.

کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 144، ح 4

در کتب شیعه و اهل سنت نقل شده است که ائمه اطهار فرمودند: اگر کسی عمل هفتاد پیغمبر داشته باشد اما معرفت و ولایت ما را نداشته باشد هیچ فایده‌ای برای او ندارد.

در مناظره‌ای که بنده در «شبکه المستقله» داشتم، روایت «خوارزمی» در صفحه 67 را آوردم. رسول اکرم می‌فرماید:

«یا علی لو أن عبدا " عبد الله عز وجل مثل ما قام نوح فی قومه»

یا علی! هرگاه بنده‌ای خدا را به مدت عمر نوح که در میان قومش قیام کرد عبادت کند.

«وکان له مثل أحد ذهبا " فأنفقه فی سبیل الله»

و به مقدار کوه احد طلا داشته باشد و در راه خدا انفاق کند.

«ومد فی عمره حتی حج الف عام علی قدمیه ثم قتل بین الصفا والمروة مظلوما "»

و خداوند به او عمر طولانی بدهد به قدری که بتواند با پای پیاده هزار سال حج به جا آورد و بعد بین صفا و مروه به ناحق کشته شود.

«ثم لم یوالک یا علی لم یشم رائحة الجنة ولم یدخلها»

اما ولایت تو را نداشته باشد، بوی بهشت به مشام او نمی‌رسد و داخل آن نمی‌شود.

المناقب، نویسنده: الموفق الخوارزمی، وفات: 568، رده: مصادر سیره پیامبر وائمه (ع)، خطی: خیر، تحقیق: الشیخ مالک المحمودی - مؤسسة سید الشهداء (ع)، چاپ: الثانیة، سال چاپ: ربیع الثانی 1414، چاپخانه: مؤسسة النشر الإسلامی، ص 67، ح 40

این روایت در کتب اهل سنت است. در لابلای احادیث روایات عجیبی هست. ائمه اطهار خود فرمودند:

«إِنَّ حَدِیثَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یؤْمِنُ بِهِ إِلَّا نَبِی مُرْسَلٌ أَوْ مَلَک مُقَرَّبٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَان»

جایگاه ما بسیار سخت و دشوار است و جز ملائکه مقرب و انبیاء مرسل و مؤمنینی که خداوند عالم قلب آنها را امتحان کرده و شایسته دیده است به آن ایمان نمی‌آورند.

بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّی الله علیهم، نویسنده: صفار، محمد بن حسن، محقق / مصحح: کوچه باغی، محسن بن عباسعلی، ج 1، ص 21، ح 2

مراد از «حَدِیثَنَا» جایگاه و مقام ائمه اطهار است که بسیار سخت و دشوار است. اگر ما به اینجا برسیم همه چیز روشن است. عرض کردم بیش از چهل روایت در رابطه با خلقت نوری ائمه اطهار (علیهم السلام) در کتب اهل سنت مطرح شده است.

«ابن تیمیه حرانی» بزرگ نظریه پرداز وهابیت در کتاب «مجموعة الفتاوی» جلد دوم صفحه 151 در رابطه با توسل حضرت آدم به رسول اکرم روایتی آورده است.

البته این شخص ناصبی نام چهار تن دیگر خامس آل عبا را نیاورده است. حال آنکه در کتب «الدر المنثور» و «الدرر الثنیة» و «سبل الهدی» و «مستدرک علی الصحیحین» اسامی محمد و آل محمد یا «محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین» را آورده است.

ما کاری با این مسائل نداریم، اما «ابن تیمیه» در کتاب خود همین روایت را آورده است و می‌نویسد:

«لما أصاب آدم الخطیئة رفع رأسه فقال یا رب بحق محمد إلا غفرت لی»

کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، اسم المؤلف: أحمد عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ج 2، ص 151، باب المقالة الاولی مقالة بن عربی صاحب فصوص الحکم

ایشان خود می‌نویسد که این روایت با تفسیر احادیث صحیح مؤید هست، به این معنا که روایت صددرصد صحیح است و هیچ اشکالی در روایت نیست. این روایات نشانگر این است که هیچ مسئله‌ای در خلقت نوری ائمه اطهار (علیهم السلام) نیست.

بنده امشب می‌خواهم نکته‌ای را برای عزیزان عرض کنم که شاید کمتر شنیده باشند. بنده از پژوهشگران، طلاب عزیز، فضلا، کسانی که اهل دل و دنبال معرفت هستند تقاضا می‌کنم آیه 172 سوره مبارکه اعراف را مخصوصاً با «تفسیر المیزان» قدری مطالعه کنند.

شاید در این چهارده قرن تفسیر پرمغزی همانند «تفسیر المیزان» نیامده و بعید هم می دانم که بیاید.

ما قدر این تفسیر را نمی‌دانیم. تکه‌هایی از معارف در لابلای «تفسیر المیزان» هست که اولیاء الله و اهل دل می‌فهمند که نویسنده چه گفته است. افرادی که ظاهرنگر هستند از کنار این مسائل به سادگی عبور می‌کنند و می‌روند.

بنده تقاضا می‌کنم آیه شریفه 172 اعراف را با «تفسیر المیزان» مطالعه کنید. قرآن کریم در این آیه می‌فرماید:

(وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّک مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکمْ قالُوا بَلی شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کنَّا عَنْ هذا غافِلِین)

و چون پروردگار تو از پسران آدم از پشت‌هایشان نژادشان را بیاورد و آنها را بر خودشان گواه گرفت که مگر من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی می‌دهیم تا روز رستاخیز نگویید که از این نکته غافل بوده‌ایم.

سوره اعراف (7): آیه 172

متأسفانه مفسرین اهل سنت به خاکی زدند. بنده دیدم «تفسیر طبری»، «تفسیر ابن کثیر»، «تفسیر قرطبی» و دیگر تفاسیر گفته‌اند که حضرت آدم و تمام اولادش که در صلبش بود را به صورت ذره‌ای درآوردند و از آنها اعتراف گرفتند که پروردگارتان کیست!

بنده می‌خواهم عرض کنم که این آقایان اصلاً معنای آیه را متوجه نشدند. خداوند عالم نمی‌فرماید «أخذ ربک من آدم» بلکه می‌فرماید: (أَخَذَ رَبُّک مِنْ بَنِی آدَمَ). خداوند عالم نمی‌فرماید «من ظهوره» بلکه می‌فرماید: (مِنْ ظُهُورِهِمْ).

در اینجا فعل جمع به کار رفته و مشخص است که ربطی به حضرت آدم ندارد. در ادامه آیه شریفه آمده است:

(وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ)

(أَنْفُسِ) به چه معناست؟! خداوند همه را بر نفس آنها شاهد گرفت و فرمود:

(أَ لَسْتُ بِرَبِّکمْ قالُوا بَلی)

(شَهِدْنا) نه به این معناست که شهادت دادیم، بلکه مراد این است که ما به شهود رسیدیم.

عرض کردم بعضی افراد از مفهوم واقعی آیات بی خبر هستند. تا زمانی که قلب با نورانیت اهلبیت منور نشود و چراغ نور در قلب روشن نشود کار به جایی نمی‌رسد. شاید ما یک آیه را صد بار هم بخوانیم، اما اصلاً معنای ظاهری آیه را هم نفهمیم.

بنده می‌خواهم از آقایان اهل سنت سؤال کنم مراد از (أَنْفُسِ) در (وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ) به چه معناست؟! آیا مراد جسم خودم هست؟! در آنجا که جسمی نبود!! آیا مراد روح خودم هست؟! در آنجا که روحی نبود!!

بنده در یکی از شب‌ها این مطالب را گفتم و یکی از دوستانمان که مجری است هاج و واج مانده بود. بنده گفتم که ما می گوییم: "چشم من"، "دست من"، "قلب من"، "روح من". "من" چه کسی هست؟!

اگر بگوییم که مراد "روح" است، ما "روح" را هم "روح من" می گوییم. "من" در این وجود ما کجاست؟! ما همه چیز را "من" می گوییم. اگر ما توانستیم "من" یا (أَنْفُسِهِمْ) را پیدا کنیم، همه چیز را پیدا کردیم. این همان فرمایش امیرالمؤمنین است که می‌فرماید:

«مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ عَرَفَ رَبَّه»

عیون الحکم و المواعظ، نویسنده: لیثی واسطی، علی بن محمد، محقق / مصحح: حسنی بیرجندی، حسین، ص 430، ح 7348

بنابراین گمشده همه "من" است. اگر کسی "من" را پیدا کرد به همه جا می‌رسد. شاعر می‌گوید:

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند

بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت

و:

بار دیگر از ملک پران شوم

آنچه در وهم تو ناید آن شوم

اگر توانستیم "من" را پیدا کنیم، همه چیز درست است. مادامی که (وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ) را نتوانستیم پیدا کنیم، کاری از پیش نمی‌بریم. خداوند متعال می‌فرماید:

(فَأَینَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه)

و به هر سو رو کنید، خدا آنجا است.

سوره بقره (2): آیه 115

حال من از حضرتعالی سؤال می‌کنم وجه الله چیست؟!

مجری:

نشانه‌هاست.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

نشانه به چه معناست؟!

مجری:

نشانه وجود خدا.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

چه نشانه هست؟! در، دیوار، آسمان، زمین، من.

مجری:

همه اینها.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اگر همه اینها وجه الله است، خداوند عالم در قرآن کریم می‌فرماید:

(کلُّ مَنْ عَلَیها فانٍ)

تمام کسانی که روی آن (زمین) هستند فانی می‌شوند.

(وَ یبْقی وَجْهُ رَبِّک ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکرام)

و تنها ذات ذو الجلال و گرامی پروردگارت باقی می‌ماند.

سوره الرحمن (55): آیات 26 و 27.

بنابراین وجه رب باقی می‌ماند. اینکه شما می‌فرمایید همه اینها آیات خداست، این آیات همگی از بین می‌رود. در مقابل وجه الله باقی می‌ماند. بنابراین معلوم شد؛

(فَأَینَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه)

در و دیوار و من و چشم و گوش و آسمان و زمین نیست، بلکه (وَجْهُ) چیز دیگری است.

مجری:

این ظاهر است و باطن چیز دیگری است.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله. به همین آیه شریفه (فَأَینَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه) خوب دقت کنید، زیرا هرکجا نگاه کنید وجه الله است. اگر ما بگوییم (وَجْهُ اللَّه) به معنای آیات و نشانه‌های خداوند است، قرآن کریم می‌فرماید:

(کلُّ مَنْ عَلَیها فانٍ)

همه چیز فانی است؛

(وَ یبْقی وَجْهُ رَبِّک ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکرام)

وجه رب خواهد ماند. این همان است که می گوییم "روح من". بنابراین قرآن کریم می‌فرماید:

(وَ هُوَ مَعَکمْ أَینَ ما کنْتُم)

و او با شماست هر جا که باشید.

سوره حدید (57): آیه 4

آیا نستجیر بالله آیه شریفه به این معناست که من اینجا نشسته‌ام و خداوند هم کنار دست من نشسته است؟! حضرتعالی اگر بخواهید این آیه را معنا کنید چطور معنا می‌فرمایید؟!

مجری:

شرط این است که "من" را پیدا کنیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

زنده باد. (وَ هُوَ مَعَکمْ أَینَ ما کنْتُم) به این معنا نیست که من اینجا هستم و خداوند هم در کنار من است، بلکه (وَ هُوَ مَعَکمْ) به این معناست که او در درون شماست که آن هم آیه شریفه:

(فَإِذا سَوَّیتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِین)

هنگامی که کار آن را بپایان رسانیدم و در او از روح خود (یک روح شایسته و بزرگ) دمیدم همگی برای او سجده کنید.

سوره حجر (15): آیه 29

این روح الله است. این "من" همان است. زمانی که ما "روح من" می گوییم، "من" همان است که می‌گوید:

(إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِی)

من اللَّه هستم، معبودی جز من نیست، مرا پرستش کن.

سوره طه (20): آیه 14

اگر به اینجا رسیدیم، همه چیز درست است و در دنیا و آخرت مشکلی نخواهیم داشت. در مقابل مادامی که به اینجا نرسیدیم و (أَنَا) را پیدا نکردیم کار به جایی نخواهیم برد.

همه آقایان می گویند که همه این اعضا متعلق به روح است و بالاترین چیزی که آقایان می گویند این است. آن‌ها می گویند "قلب من" و "چشم من" که اینها همگی به روح برمی گردد. ما روح را هم "روح من" می گوییم و روح هم به کلمه (أَنَا) اضافه است.

وقتی دو آیه شریفه: (وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی) و (وَ هُوَ مَعَکمْ أَینَ ما کنْتُم) کنار همدیگر می‌آید نتیجه همین آیه شریفه (إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِی) می‌شود.

بنده در جلسه قبل هم عرض کردم که هرکسی در مقابل رسول اکرم "من" می‌گفت، حضرت از او بدش می‌آمد. شخصی آمد و در را زد. حضرت پرسید: کیست؟ او گفت: من هستم.

حضرت فرمود: «أنا»، «أنا»، «أنا». شخص گفت: «أنا عبدالله». حضرت در را باز کرد و شخص داخل آمد.

نقل شده است «مرحوم علامه طباطبایی» در طول عمرش کلمه "من" را به کار نبرد و می‌گفت "من" تنها شایسته خداست و او تنها می‌توان "من" بگوید. من باید بگویم: "منِ عبدالله"، "منِ بنده خدا"، "منِ مخلوق خدا"، "منِ خلق خدا"!!

اگر خواستم کلمه "من" بگویم، بلافاصله آیه شریفه (إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا) را اضافه کنم. اگر ما به اینجا رسیدیم، همه چیز درست است.

خداوند عالم از روز ازل یک جلوه کرده که آن هم جلوه محمد و آل محمد (صلوات الله علیهم اجمعین) است. آن جلوه رسول الله، امیرالمؤمنین، حضرت صدیقه طاهره، امام حسن، امام حسین و ائمه اطهار (علیهم السلام) است.

«أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِی»

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 1، ص 97، ح 7

البته این مباحث را نمی‌توان در شبکه برای عموم مطرح کرد، زیرا بسیاری افراد هستند که تحمل و هضم این مباحث برایشان بسیار سخت است.

همانطور که امام خمینی در کتاب «مصباح الهدایة و الولایة» می گویند که من راضی نیستم کسانی که فلسفه و عرفان نخوانده‌اند این کتاب را مطالعه کنند.

امام در این کتاب پرده را بالا زده است. بنده گفتم کسی در طول این چهارده قرن در مقام امام مخصوصاً مقام نورانی ائمه اطهار (علیهم السلام) کتابی همانند کتاب «مصباح الهدایة و الولایة» ننوشته است.

بنده معتقدم قلم این بزرگوار از اول تا آخر با عنایت اهلبیت روی کاغذ جاری شده است. انسان وقتی این کتاب را می‌خواند، احساس می‌کند در این عالم نیست و در دنیای دیگری است.

انسان احساس می‌کند در عالمی است که حتی فرشته‌ها به حال انسان غبطه می‌خورند.

بنده خود خارج اسفار را هم خوانده‌ام و «اشارات بوعلی» را خدمت آیت الله العظمی حسن زاده آملی خوانده‌ام و «خارج مصباح الأنس» اثر «قونوی» را هم خوانده‌ام، اما به آنها ارادتی ندارم.

ما هشت سال خدمت آیت الله العظمی شاه آبادی استادزاده امام بودیم. بنده همیشه به ایشان گفتم در خصوص حرف‌هایی که عرفا نظیر «ابن عربی» و دیگران می‌زنند مطابق حرف ائمه اطهار داشتیم، ما حرفشان را می‌بوسیم و روی چشم می‌گذاریم.

اگر در خصوص حرفی که عرفا می زند روایتی از ائمه اطهار نداشتیم، آن‌ها در بقچه‌ای می‌پیچیم و در بقعه امکان می‌گذاریم تا روایتی مطابق ائمه اطهار (علیهم السلام) پیدا کنیم.

ما تابع اهلبیت هستیم. هرچه اهلبیت گفتند را می گوییم و غیر از اهلبیت حرف هیچ احدی برای ما حجت نیست. اگر روایت ضعیف هم باشد که کنار هم بگذاریم را قبول می‌کنیم.

بنابراین بالاترین مقام حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) که آن شب هم عرض کردیم، روایتی است که می‌فرماید:

«قَالَ خَلَقَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ نُورِهِ قَبْلَ أَنْ یخْلُقَ آدَمَ»

حضرت فرمود: حضرت آدم نور حضرت فاطمه زهرا را آفرید، قبل از آنکه حضرت آدم را بیافریند.

معانی الأخبار، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 396، ح 53

خداوند عالم نور حضرت صدیقه طاهره را از نور خود آفریده است و «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِی» هست. اگر ما به اینجا رسیدیم، حضرت را شناختیم.

حضرت فاطمه زهرا لیلة القدر است. ما در روایت هم داریم که اصلاً کلمه «فاطمه» به معنای «عجز الناس عن معرفت‌ها» است.

ان شاءالله زمانی که فرزند بزرگوارشان حضرت ولی عصر تشریف بیاورند پرده را بالا می‌زنند و جایگاه حضرت فاطمه زهرا را برای مردم دنیا بیان می‌کنند. آن زمان مردم می‌فهمند که حضرت فاطمه زهرا چه جایگاه و مقامی دارد.

اگر ما به آنجا رسیدیم، رسیدیم. در این خصوص داستانی نقل شده است که شاید حضرتعالی و بسیاری از بینندگان هم آن را شنیده باشند.

آیت الله العظمی راشد یکی از علمای باسواد و فاضل ایران بود، اما آخوندی نیمه سلطنتی بود.

بنده خود ملتزم بودم سخنرانی‌های ایشان را گوش می‌دادم. بی پرده بگویم یک سخنرانی ایران به حدی بود که می‌توانستیم ده سخنرانی از آن استخراج کنیم. ایشان تا این اندازه پرمغز حرف می‌زد و بی مدرک حرف نمی‌زدند و واقعاً ملأ بود.

ایشان قضایایی نقل می‌کردند که بسیار مفصل هست. ایشان نقل می‌کردند که رئیس دادگستری استان خراسان در زمان شاه یک شب حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) را در خواب می‌بینند و حضرت به ایشان می‌فرمایند فلان زندانی را حتماً آزاد کنید.

حضرت فاطمه زهرا با تکرار متعدد این فرمایش را می‌فرمایند و عجیب‌تر آنکه حضرت نام آن فرد و شماره پرونده را می‌برند. این شخص بلافاصله بلند می‌شود و نام و شماره پرونده را روی کاغذ می‌نویسد.

ایشان نقل می‌کردند که این شخص تا صبح بدنش می‌لرزید. صبح این شخص به محل کار می‌آید، پرونده را مطالعه می‌کند و می‌بیند که پرونده این شخص به قدری سنگین است که دزدی‌های متعدد دارد و در نهایت به قتل دو نفر اعتراف کرده است.

بنده می‌خواهم بگویم که مردم قدر حضرت فاطمه زهرا را خوب بدانند. ای کاش ما آن زمان فرمایشات آیت الله العظمی راشد را ضبط کرده بودیم و پخش می‌کردیم تا مردم از زبان ایشان این قضیه را بشنوند.

این شخص که رئیس دادگستری بود زنگ می‌زنند و می گویند که متهم را به اتاق من بیاورید. وقتی ایشان را به همراه پرونده‌اش می‌آورند روشن می‌شود که ایشان اعتراف کرده است دو نفر را کشته است، همه امضا کردند و سه روز دیگر اعدام می‌شود.

ایشان از متهم می‌پرسد: شما آدم کشتید؟! متهم می‌گوید: بله، آدم کشتم. ایشان می‌پرسد: آیا اعتراف می‌کنید که آدم کشتید؟! متهم می‌گوید: بله اعتراف می‌کنم که آدم کشتم.

رئیس دادگستری از ایشان می‌پرسد: چطور شد که آدم کشتید؟! توضیح بدهید. زمانی که متهم ماجرا را توضیح می‌دهد، اشک رئیس دادگستری جاری می‌شود.

متهم می‌گوید: من در جوانی جزو اراذل و اوباش جامعه بودم. دو رفیق داشتم که آنها هم مثل من بودند. روزی کنار دبیرستان دخترانه رفتیم و دختری را به زور سوار ماشین کردیم.

دوستانم چاقو را روی گلوی او گذاشتند و گفتند اگر تکان بخوری گلویت را می‌بریم. ما دختر را به بیابان بردیم، در حالی که شب شده بود. دختر گریه می‌کرد و بدنش می‌لرزید.

دختر رو به من کرد و گفت: من شما را نمی‌شناسم، اما علویه هستم. تو را به جان مادرم حضرت فاطمه زهرا سوگند می‌دهم که نگذار دامنم آلوده شود. به خاطر مادرم حضرت فاطمه زهرا نگذارید دامنم آلوده شود.

وقتی که دختر مرا به حضرت فاطمه زهرا سوگند داد بدنم لرزید و احساس کردم حضرت فاطمه زهرا الآن همین جاست و دارد به من امر می‌کند به هیچ وجه حق ندارید به این دختر دست بزنید.

من به دوستانم گفتم که این دختر ما را به حضرت فاطمه زهرا قسم داده است. ما اراذل هستیم، اما به حضرت فاطمه زهرا عقیده داریم. دوستانم گفتند که ما از تصمیم خود دست برنمی داریم.

در نهایت قسم دادن به حضرت فاطمه زهرا باعث شد که تمامی وجودم غیرت شد، چاقو را برداشتم و گفتم اگر طرف این دختر بیایید شما را تکه تکه می‌کنم. دوستانم چاقو درآوردند، ضرباتی به من زدند و من هم هردو را کشتم.

متهم می‌گفت که من دختر را سوار ماشین کردم، جلوی در خانه‌شان رساندم و گفتم: فقط مرا دعا کن!!

وقتی که متهم قضیه را نقل کرد ما آدرس منزل دختر را از او گرفتیم، او را بازجویی کردیم و دیدیم قضیه درست است. ایشان را دو سه مرتبه بازجویی کردیم و دیدیم قضیه درست است.

بعد از بازجویی‌های متعدد من دادستان را خواستم و قضیه را برای او تعریف کردم. دادستان مشهد به شدت اشک می‌ریختند و گفتند: اگر قضیه چنین است باید فکری کرد. ما باید از تهران هم بخواهیم که سریع فکری کنند.

وقتی شرح پرونده را برای تهران فرستادیم، تهران بلافاصله جواب داد که در اسرع وقت ایشان را آزاد کنید.

آن روز قرار بود که ساعت 9 و 10 ایشان را اعدام کنند. ما به زندان رفتیم همه زندانی‌ها را جمع کردیم، قضیه جواب را برای آنها نقل کردیم و به ایشان بشارت دادیم که به خاطر دفاع از نسل حضرت فاطمه زهرا این اتفاق افتاده است.

وقتی ما این قضیه را تعریف کردیم، بدن این شخص لرزید و شروع به اشک ریختن کرد. ایشان صورتش را روی خاک حیاط زندان گذاشت و گفت: زهراجان! به چادر خاکی‌ات قسم که قول می‌دهم دیگر گناه نکنم و دنبال گناه نگردم.

آیت الله العظمی راشد نقل می‌کردند که رئیس دادگستری این قضیه را در یک مجلس مطرح می‌کند که تعدادی از تجار مشهد در آن جلسه حضور داشتند.

تجار مشهد آدرس این شخص را می‌گیرند. یکی از تجار اعلام می‌کند که من حاضرم یک مغازه به او بدهم. دیگری اعلام کرد که من سرمایه‌ای به او می‌دهم. تاجر دیگر گفت که من یک دختر دارم و حاضرم به احترام حضرت فاطمه زهرا دخترم را به عقد او درآورم.

بینندگان عزیز ببینید یک گوشه چشم حضرت صدیقه طاهره چکار می‌کند!! قدر ایام فاطمیه را بدانید.

بی ربط نیست که مقام معظم رهبری می‌فرمایند که من روزی یک ساله خود و نظام جمهوری اسلامی را در ایام فاطمیه از دست حضرت فاطمه زهرا می‌گیرم.

عزیزان خوب دقت کنند قدر ایام فاطمیه را بدانند و هرچه می‌خواهند از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) بگیرند.

اگر دنیا می‌خواهید به سراغ حضرت فاطمه زهرا بروید. اگر آخرت می‌خواهید در خانه حضرت فاطمه زهرا بروید. اگر معنویت می‌خواهید در خانه حضرت فاطمه زهرا بروید. هرچه می‌خواهید تنها «یا زهرا» بگویید.

بنده خود بیش از بیست سال هست که روزهای جمعه هنگام غروب ملتزم هستم نماز استغاثه حضرت فاطمه زهرا را بخوانم.

این نماز دو رکعت است با این کیفیت که بعد از نماز پیشانی را روی مهر می‌گذارید و ذکر «یا فاطمه» را می گویید. سپس سمت راست پیشانی را روی مهر می‌گذارید و صد مرتبه این ذکر را می گویید.

سمت چپ پیشانی را روی مهر می‌گذارید و صد مرتبه این ذکر را می گویید و در نهایت پیشانی را روی مهر می‌گذارید و صد و ده مرتبه این ذکر را می گویید.

البته اول ما باید تلاشمان بر این باشد که برای فرج حضرت ولی عصر که بالاترین نعمت و مهمترین حاجتی هست که باید از خداوند عالم بخواهیم، دعا کنیم، سپس حوائج خودمان را طلب کنیم.

نمی‌دانم که جریان چیست، اما بنده هفت هشت بار این قضیه را شنیده‌ام. البته بنده تا به حال توفیق بیان کردن این قضیه را در شبکه نداشتم و اولین بار است که این قضیه را مطرح می‌کنم. زمانی که من این قضیه را شنیدم هفده هجده سال داشتم.

مجری:

اگر اجازه بدهید یک میان برنامه ببینیم و برگردیم. بنده دو بیت شعر بخوانم، سپس میان برنامه‌ای ببینیم.

زهرا نداشت غیر علی پشتوانه‌ای

مولا نداشت غیر خداوند ذوالجلال

تنها به جرم اینکه علی دوست بوده است

کردند حق فاطمه را نیز پایمال

چندین غروب تلخ و پریشان گذشته است

از آخرین اذان که شنید از لب بلال

حیدر چه ها که دید از آن مردمان کور

حیدر چه ها شنید از آن گنگ‌های لال

دنیا خیلی کوچک هست برای گفتن و سرودن و نوشتن از حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها).

امیدوارم که خداوند متعال هم در این دنیا و هم در عالم برزخ و هم زمانی که بهشت می‌رویم و سر سفره اهلبیت می‌نشینیم، برایمان کلاس زهراشناسی بگذارد و بدانیم که خداوند چه گنجینه گرانقیمتی را به بهترین بندگان و برگزیدگانش تقدیم کرده است.

ان شاءالله قدرشناس این رحمت‌ها و نعمت‌های آسمانی باشیم. همچنان با ویژه برنامه «صدیقه شهیده» در خدمت شما و جناب استاد آیت الله حسینی قزوینی هستیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در کتاب «الفردوس بمأثور الخطاب» اثر آقای «دیلمی» یکی از علمای اهل سنت مطلبی در مورد حضرت فاطمه زهرا نقل شده است. ایشان در روایتی از قول «حذیفه» می‌نویسد:

«لو علم الناس متی سمی علی أمیر المؤمنین ما أنکروا فضله»

اگر مردم می‌دانند علی را کی امیرالمؤمنین نامیدند، فضیلت او را انکار نمی‌کردند.

«سمی أمیر المؤمنین وآدم بین الروح والجسد»

حضرت علی امیرالمؤمنین بود قبل از اینکه گل آدم سرشته شود.

ایشان سپس آیه شریفه:

(وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّک مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکمْ قالُوا بَلی شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کنَّا عَنْ هذا غافِلِین)

به خاطر بیاور زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آن‌ها را برگرفت و آنها را گواه بر خویشتن ساخت (و فرمود:) آیا من پروردگار شما نیستم؟! گفتند آری، گواهی می‌دهیم (چرا چنین کرد؟) برای اینکه در روز رستاخیز نگوئید ما از این غافل بودیم (و از پیمان فطری توحید و خداشناسی بی‌خبر).

سوره اعراف (7): آیه 172

را می‌آورد و در ادامه می‌نویسد:

«قالت الملائکة بلی قال تبارک وتعالی أنا ربکم ومحمد نبیکم وعلی أمیرکم»

الفردوس بمأثور الخطاب، اسم المؤلف: أبو شجاع شیرویه بن شهردار بن شیرویه الدیلمی الهمذانی الملقب إلکیا، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1406 هـ - 1986 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: السعید بن بسیونی زغلول، ج 3، ص 354، ح 5066

این روایت در کتب شیعه هم نقل شده است. نویسنده کتاب «تفسیر قمی» یکی از علمای بزرگ شیعه است و بنا به نقل آیت الله العظمی خوئی تمام راویان آن ثقه هستند. ایشان در جلد اول صفحه 246 و 247 همین تعبیر را می‌آورد و می‌نویسد:

«الْمِیثَاقُ مَأْخُوذاً عَلَیهِمْ لِلَّهِ بِالرُّبُوبِیةِ- وَ لِرَسُولِهِ بِالنُّبُوَّةِ وَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ بِالْإِمَامَةِ»

سپس می‌نویسد:

«فَقَالَ أَ لَسْتُ بِرَبِّکمْ وَ مُحَمَّدٌ نَبِیکمْ- وَ عَلِی إِمَامَکمْ وَ الْأَئِمَّةُ الْهَادُونَ أَئِمَّتَکمْ»

فرمود: آیا خدای شما نیستم و محمد پیغمبر شما نیست و علی امام شما نیست و ائمه دوازده گانه ائمه شما نیست؟!

«فَ قالُوا بَلی شَهِدْنا»

همه گفتند: خدایا ما شهادت می‌دهیم و شهود کردیم.

«فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَی أَنْ تَقُولُوا یوْمَ الْقِیامَةِ أَی لِئَلَّا تَقُولُوا یوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کنَّا عَنْ هذا غافِلِین»

سپس خداوند متعال فرمود: فردای قیامت نگویید که ما از این مسئله غافل بودیم.

تفسیر القمی، نویسنده: قمی، علی بن ابراهیم، محقق / مصحح: موسوی جزائری، طیب، ج 1، ص 247، باب 7 سورة الأعراف مکیة و هی مائتان و ست آیة 206

به طور کلی سه مرحله وجود دارد. یک مرحله قبل از این عالم هست که ممکن است نام آن را عالم زر، عالم عقل، عالم ملائکه، عالم جبروت یا عالم ملکوت بگوییم. مرحله دوم این عالم است و مرحله سوم عالم آخرت است.

قرآن به صراحت در خصوص این سه عالم مطالبی بیان کرده است. «مرحوم علامه طباطبایی» کتابی تحت عنوان «رسالة فی الولایة» دارند.

بنده در جلسه گذشته هم عرض کردم که ایشان خود می‌فرمودند تنها کتابی که من در قیامت احساس می‌کنم به داد من برسد کتاب «الولایة» هست. حتی این کتاب از کتاب «المیزان» هم برای من مهم‌تر هست.

ایشان در آنجا خیلی مفصل این بحث را مطرح می‌کنند، سپس می گویند: دنیایی که ما در آن هستیم یک ظاهری دارد و یک باطنی دارد. در باطن دنیا قبل و بعد وجود دارد. اگر ما از ظاهر دنیا قدری ریاضت بکشیم و نفس را بکشیم که حضرت امیرالمؤمنین می‌فرماید:

«قَدْ أَحْیا عَقْلَهُ وَ أَمَاتَ نَفْسَه»

نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 337، خ 220

این نور درخشان الهی در وجود ما هم دمیده می‌شود. روحی که در آیه شریفه (وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی) در حضرت آدم بود و همه جا را دید. این روح در حضرت ابراهیم بود، آنجا که قرآن کریم می‌فرماید:

(وَ کذلِک نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیکونَ مِنَ الْمُوقِنِین)

اینچنین ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم، تا اهل یقین گردد.

سوره انعام (6): آیه 75

این روح در وجود مقدس رسول گرامی اسلام بود و به جایی رفت که قرآن کریم می‌فرماید:

(فَکانَ قابَ قَوْسَینِ أَوْ أَدْنی)

تا آنکه فاصله او به اندازه دو کمان یا کمتر بود.

سوره نجم (53): آیه 9

این روح در وجود ائمه اطهار وجود دارد و در وجود ما هم هست. اگر ما نفس اماره را سرکوب کنیم و سر نفس لوامه را هم ببریم، نفس مطمئه ما که در آنجا گفت:

(أَ لَسْتُ بِرَبِّکمْ قالُوا بَلی)

به ظهور برسد همه چیز را می‌بینیم و باطن دنیا را هم خواهیم دید. متأسفانه یکی از بزرگترین کارهای شیطان این است که ما را در غفلت نگه دارد. کودکی که با آن فطرت پاک که قرآن کریم می‌فرماید:

(فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیها)

این فطرتی است که خداوند انسانها را بر آن آفریده.

سوره روم (30): آیه 30

و آنجا هم گفته است:

(أَ لَسْتُ بِرَبِّکمْ قالُوا بَلی شَهِدْنا)

اما وقتی از مادر متولد می‌شود در هنگام گرسنگی سینه مادر را می‌مکد، از همانجا مسیر را اشتباه می‌رود. در این زمان نفس مطمئنه کنار می‌رود و نفس اماره می‌آید و نوزاد تصور می‌کند که این سینه مادر و شیر مادر هست که او را سیر می‌کند.

نوزاد توجه ندارد کسی که او را سیر کرده خداوند است. خداست که شیر را در سینه مادر قرار داده است. خداست که مادر را آفریده و همه امکانات را در اختیار او قرار داده است. اشتباهات و غفلت‌ها از همانجا آغاز می‌شود.

کودک می‌بیند که پدر بیرون می‌رود، خرید می‌کند و می‌آید. او تصور می‌کند که روزی دهنده او پدرش هست، غافل از اینکه روزی دهنده خداوند عالم است.

این کودک وقتی بزرگ می‌شود، درس می‌خواند، منبر می‌رود و تدریس می‌کند تصور می‌کند که خودش هست که علم دارد و تدریس می‌کند.

این شخص توجه ندارد به کسی که علیم هست و این علم از او سرچشمه گرفته و علم خودش جلوه‌ای از علم اوست.

اگر ما بتوانیم این پرده غفلت را پاره کنیم، به حقیقت دست پیدا خواهد کرد. این هم دست ما نیست، بلکه باید دست فاطمی و چشم عنایت فاطمی به ما کمک کند. باید در خانه حضرت فاطمه زهرا برویم و از او بخواهیم غفلت را از ما بردارد.

همانطور که حضرت فاطمه زهرا با یک نگاه یک جوان محکوم به اعدام را نجات می‌دهد و همه مبهوت می‌مانند و او را به جایی می‌رساند که به قلب هیچ بشری خطور نمی‌کند، با یک نگاه پرده‌های غفلت را از چشم ما کنار بزند.

این موارد نمونه است. موارد زیادی از این قضایا از حضرت صدیقه طاهره در منابع شیعه و اهل سنت صادر شده است.

عایشه نقل می‌کند که ما در شب تار با نور حضرت فاطمه زهرا نخ را داخل سوزن می‌کردیم. این مطلب در کتب اهل سنت آمده است.

این موارد پیش پا افتاده است. این موارد برای حضرت فاطمه زهرا فضیلت نیست. به جهت اینکه ما با فضائل آشنا نیستیم و با فضائل غریب هستیم، تصور می‌کنیم که اگر امام از غیب خبر داد یا از آینده خبر داد یا نیت ما را خواند مقام بسیار بالایی دارد.

مجری:

چه بسا این کار را بسیاری از عرفا و مرتاضین هم انجام بدهند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اصلاً این مسائل برای اولیاء الله فضیلت نیست، بلکه کار بسیار پیش پا افتاده‌ای برای آن بزرگواران است. بالاترین مقام اولیاء الله دیدن جمال حق است، جایی که؛

(وَ أَنَّ إِلی رَبِّک الْمُنْتَهی)

(و آیا از کتب پیشین انبیاء به او نرسیده است) که همه امور به پروردگارت باز می‌گردد؟

سوره نجم (53): آیه 42

و:

(یا أَیهَا الْإِنْسانُ إِنَّک کادِحٌ إِلی رَبِّک کدْحاً فَمُلاقِیه)

ای انسان! تو با تلاش و رنج به سوی پروردگارت می‌روی و او را ملاقات خواهی کرد.

سوره انشقاق (84): آیه 6

وقتی از حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) سؤال کردند: آیا پروردگارت را دیدی یا خیر؟! حضرت فرمود:

«مَا کنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَه»

چطور خدایی را عبادت کنم که او را ندیدم!!

کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 98، ح 6

عوام نمی‌فهمند که قضیه چیست، به همین جهت حضرت می‌فرماید که من با چشم قلبم خدا را دیدم. این فرمایش حضرت به جهت این است که مردم دچار غلو و انحراف نشوند.

دوستان من توصیه می‌کنم از مناجات خمس عشر که مناجات پانزده گانه امام سجاد (علیه السلام) است و در «مفاتیح الجنان» هم موجود است غافل نشوند.

بنده تقاضا می‌کنم مناجات هفتم با عنوان «مناجات المطیعین» را اولاً چندین مرتبه با معنا مطالعه کنند.

همچنین کسانی که اهل نماز شب هستند، در نماز وتر این مناجات را حفظ کنند. امروزه که موبایل هست، انسان می‌تواند راحت با موبایل تمام این مناجات را در قنوت بخواند.

امام سجاد در این مناجات بسیاری از مسائل را حل کرده است. تمام مناجات خمس عشر زیباست، اما امام سجاد در مناجات المطیعین تعابیری دارد که خیلی جالب هست. حضرت می‌فرماید:

«اللَّهُمَّ احْمِلْنَا فِی سُفُنِ نَجَاتِک»

خدایا ما را در سفینه نجاتت قرار بده.

مراد از فرمایش حضرت این است که ما را در سفینه اهلبیت قرار بده. این فراز اشاره به روایت:

«مثل أهل بیتی مثل سفینة نوح من رکبها نجا ومن تخلف عنها غرق»

مثل اهلبیت من همانند مثل کشتی نوح است. هرکسی سوار کشتی شود نجات می‌یابد و هرکسی تخلف کند هلاک می‌شود.

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 2، ص 373، ح 3312

دارد.

«وَ مَتِّعْنَا بِلَذِیذِ مُنَاجَاتِک»

خدایا لذت مناجاتت را به ذائقه من بچشان.

«وَ أَوْرِدْنَا حِیاضَ حُبِّک»

خدایا ما را در دریای محبتت وارد کن.

«وَ أَذِقْنَا حَلَاوَةَ وُدِّک وَ قُرْبِک»

خدایا شیرینی دوستی‌ات را به ما بچشان.

آیا واقعاً در عمرمان اتفاق افتاده است به اندازه‌ای که به فرزندمان و همسرمان و پدر و مادرمان علاقه داریم، یک هزارم آن به خداوند علاقه داشته باشیم و محبت خدا در دل ما باشد؟! پدر را او داده است، فرزند را او داده است، همه چیز را او داده است.

«وَ اجْعَلْ جِهَادَنَا فِیک»

تا جایی که می‌فرماید:

«إِلَهِی اجْعَلْنِی مِنَ الْمُصْطَفَینَ الْأَخْیارِ وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ الْأَبْرَارِ، السَّابِقِینَ إِلَی الْمَکرُمَاتِ الْمُسَارِعِینَ إِلَی الْخَیرَاتِ»

زاد المعاد- مفتاح الجنان، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: اعلمی، علاءالدین، ص 411، باب المناجاة السّابعة: مناجاة المطیعین للّه

وقتی انسان تعابیری که در این مناجات آمده است را می‌خواند، بدنش به لرزه می افتد و احساس می‌کند از عمرش هیچ بهره‌ای نبرده است.

بهره عمر از نظر ما تنها این است که حقوق خوبی داشته باشیم، خانه خوبی داشته باشیم، ماشین خوبی داشته باشیم، فرزندان صالحی داشته باشیم و همسر صالحی داشته باشیم.

ما دائماً در این افکار هستیم، اما امام سجاد کجاست!! حضرت زین العابدین در ادامه این مناجات می‌فرماید: خدایا دیدن تو بالاترین درجه آرزوی من است.

تماس بینندگان برنامه:

آقای بهادری پشت خط هستند. آقای بهادری صدای بنده را دارید؟ اگر صدای بنده را دارید خدمت شما عرض سلام و ادب و احترام و تسلیت دارم.

بیننده (آقای بهادری از کرج – شیعه):

بسم الله الرحمن الرحیم. عرض سلام و شب بخیر دارم خدمت حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی و جناب آقای علوی از شاعران و مداحان توانای اهلبیت.

شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را به پیشگاه مقدس حضرت صاحب الزمان (اروحنا فداه) و به حاج آقا تسلیت عرض می‌کنم.

حضرت آقا من سؤالی از وهابیون دارم. سؤال بنده این است که آیا واقعاً وجدانا اعتقادات اهلبیت را قبول دارند یا ندارند؟!

علمای وهابیت از یک طرف می‌فرمایند که حضرت علی (علیه السلام) را به عنوان وصی رسول خدا در مسائل شخصی قبول داریم و به عنوان خلیفه چهارم هم قبول داریم.

بعداً عالمان وهابی می‌نویسند: قتل و کشتن ده هزار نفر از لشکریان علی بن أّبی طالب در عدالت قاتل ایراد وارد نمی‌کند و معاویه و عایشه عادل هستند.

اسم این گوینده در قرآن را چه بگذاریم؟! آیا بگوییم که آنها مسلمان هستند یا منافق هستند؟! کسی که قتل وصی پیغمبر اکرم را جایز می‌داند و متلاشی کردن دولت وصی پیغمبر اکرم را جایز می‌داند، در قرآن کریم منافق نام دارد.

مسئله بعد این است که این علما می‌فرمایند قداست خیر النساء العالمین بودن حضرت فاطمه زهرا را قبول دارند و این را هم قبول دارند که اذیت کردن و ظلم کردن در حق او مصداق اذیت شخص رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هست.

همچنین اذیت به رسول خدا در قرآن کریم موجب جهنمی شدن شخص اذیت کننده است.

وهابی‌ها همچنین قبول دارند که دو نفر در حق او ظلم و اذیت کردند، اما بلافاصله به انسان‌های ظالم و موذی در حق زهرای اطهر (رضی الله عنه) می گویند و طلب رضوان می‌کنند. این چه مکتبی است؟!

عالمی که در ظاهر احترام به حضرت فاطمه زهرا را احترام به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌دانند، اگر به قاتلین حضرت فاطمه زهرا دعا کنند به نظر بنده این عالم اصدق مصادیق منافق است. این کلام، کلام قرآن است.

اهل سنت خود می گویند: هرکسی به رسول خدا دعا کند و رضوان خدا بخواهد اسم این شخص مؤمن است.

در مقابل یک سری از علمای وهابیون به همان کسانی که در حق رسول خدا و حضرت فاطمه زهرا و امیرالمؤمنین ظلم کردند. این چه مکتبی است؟! اگر انسان نزد افراد هندو و مسیحی برود و این مسائل را مطرح کند، به ما می‌خندند.

تمامی علمای محترم اهل سنت می‌فرمایند: اهلبیت در مذهب ما محترم هستند. آن‌ها می‌دانند که تمامی خاندان رسول خدا به معاویه لعن می‌فرستادند. همین علمای محترم وهابیون به معاویه (رضی الله عنه) می گویند!!

آن‌ها در ظاهر اهلبیت را دوست دارند، اما از سوی دیگر بر ضد مواضع اهلبیت موضع می‌گیرند. علمای اهل سنت این نوع موضع گیری بر ضد اهلبیت را از خصوصیات منافقین می‌دانند.

علمای محترم اهل سنت در ظاهر به حسنین (علیهم السلام) احترام قائل هستند، اما از ناحیه دیگر برای معاویه تارومار کننده خاندان حسنین از خداوند متعال رضوان خدا طلب می‌کنند.

اهل سنت این شیوه را مخصوص منافقین می‌دانند. بنابراین این علما مصداق منافق هستند، نه عالم. واقعاً یک نفر از آقایان وهابی در این خصوص به منِ شیعه جواب بدهند. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

مجری:

جناب آقای بهادری از شما ممنون و سپاسگذارم. جناب استاد توضیحات کامل‌تری را خواهند داد.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

ما واقعاً از ایشان تشکر می‌کنیم. ایشان گاهی اوقات مطالبی بیان می‌کنند که واقعاً بسیار قابل توجه است و باید به آن دقت کنیم.

مسئله‌ای که هست این است که در ایام فاطمیه شخصی در آزادشهر فتنه‌ای به پا کرده است که قلب همگان را به این واسطه جریحه دار کرده است.

ایشان چندین بار در گذشته در رابطه با فاطمیه حرف زده است، مبنی بر اینکه اگر شما بخواهید وحدت برقرار شود باید از فاطمیه دست بردارید. فاطمیه در حقیقت مقدسات ما و صحابه را زیر سؤال می‌برد.

ان شاءالله بنده در فاطمیه دوم مطالبی مفصل عرض می‌کنم. بزرگواران اهل سنت هرچه می‌خواهند نسبت به ما بگویند. آن‌ها می‌توانند به ما فحش بدهند، ناسزا بگویند، مقدسات ما را زیر سؤال ببرند.

نظیر توهینی که این شخص به ائمه اطهار کرده است، بنی امیه نکرده‌اند. بنی امیه امام حسین را کشتند، اسب بر بدن حضرت تاختند، اهل و عیال حضرت را اسیر کردند. آن‌ها هر جنایتی توانستند کردند، اما نسبت عدم طیب مولد به ائمه اطهار ندادند.

در مقابل این شخص با کمال وقاحت چنین تعبیری به کار برده است، به طوری که هرچقدر توجیه کرد قضیه بدتر شد و عذر بدتر از گناه شد.

ما از دور دست آقای «نور مفیدی» را می‌بوسیم. ایشان کار بسیار خوبی کردند که این فتنه را خواباند. ما بیم آن داشتیم که یک سری افراد شرور از داخل و خارج شیعه و سنی را به جان هم بیندازند. چنین افرادی نظیر وهابیت به دنبال ایجاد فتنه هستند.

ایشان با این کار خود در حقیقت آب روی آتش ریخت. کسانی که انتظار داشتند از این قضیه فتنه درست کنند و میان شیعه و سنی اختلاف ایجاد کنند نتوانستند و الحمدلله این فتنه برطرف شد.

حال یک شخص بی ادب و بی شعوری از زاهدان ادعا می‌کند که حرف ایشان حرف همه اهل سنت است. بنده از قول اهل سنت به ایشان می گویم که لعنت خدا بر تو اگر دروغ بگویی!!

تمامی علمای بزرگوار اهل سنت ایشان را محکوم کردند. آیا در این هزار و چهارصد سال یک سنی چنین عبارتی نسبت به ائمه اطهار به کار برده است که شما می گویید حرف ایشان حرف همه اهل سنت است؟!!

عرض کردم این افراد به دنبال این هستند که احساسات و عواطف تعداد محدودی از جوانان شیعه را جریحه دار کنند و فتنه درست کنند. این حرف خود این شخص نیست، بلکه حرف آمریکا و صهیونیست و وهابیت است که از حلقوم این آقا بیرون می‌آید.

این حرف اهل سنت نیست و حتی حرف بنی امیه و بنی عباس هم نیست. این‌ها حرفی است که وهابیت و صهیونیسم و آمریکا می‌خواهند از حلقوم این شخص بیرون بیاورند تا ایجاد تفرقه کنند.

ما قضیه حضرت فاطمه زهرا را کنار می‌گذاریم. شما ادعا می‌کنید که ماجرای حضرت فاطمه زهرا باعث می‌شود که قداست صحابه زیر سؤال برود.

حال شما بفرمایید که در کتاب‌هایتان چیزی برای صحابه باقی گذاشتید یا خیر؟! حدیث قرطاس چه معنایی دارد؟! چه کسانی بودند که به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«إن الرجل لیهجر»

منهاج السنة النبویة، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج 6، ص 19، فصل قال الرافضی وروی أصحاب الصحاح الستة من مسند ابن عباس أن رسول الله

آیا اجنه بودند؟! آیا یهویان بودند؟! در ماجرای سفر حجة الوداع باعث ناراحتی رسول گرامی اسلام شدند، به طوری که عایشه گفت:

«من أَغْضَبَک یا رَسُولَ اللَّهِ أَدْخَلَهُ الله النَّارَ»

یا رسول الله! چه کسی تو را به غضب آورده است. خدا آنها را وارد آتش جهنم کند.

صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 2، ص 879، ح 1211

آیا این مسائل مربوط به شیعیان بود؟! آیا یهودیان و «عبدالله سبأ» در آنجا بودند؟! آیا شما با نقل حدیث حوض چیزی برای صحابه باقی گذاشتید؟!

تحمل ما هم حد و اندازه‌ای دارد. «شیخ طوسی» می‌گوید: دوازده هزار صحابه پیغمبر اکرم بودند که هیچ انحرافی نداشتند و ما هم از آنها انتظار شفاعت داریم. حال تکلیف صحابی که جلوی چشم رسول گرامی اسلام به حضرت می‌فرماید:

«إن الرجل لیهجر»

چه تکلیفی دارد؟! شما می گویید که این انسان خوبی است؟! ما در این خصوص هیچ حرفی نداریم.

امیدواریم که ان شاءالله در ایام فاطمیه بتوانیم رابطه خود را با اهلبیت بیشتر کنیم، رابطه‌ای نورانی که به واسطه آن بتوانیم نور حضرت فاطمه زهرا را در قلب و وجود و روح ما درخشش کند که با این درخشش به توحید و الله برسیم. امام سجاد می‌فرماید:

«وَ غُلَّتِی لَا یبَرِّدُهَا إِلَّا وَصْلُک»

خدایا سوز سینه‌ام غیر از رسیدن به تو هیچ چیزی خنک نمی‌کند.

زاد المعاد- مفتاح الجنان، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: اعلمی، علاءالدین، ص 414، باب المناجاة الحادیة عشرة: مناجاة المفتقرین

ان شاءالله ما هم به آنجا برسیم.

مجری:

ان شاءالله، سپاسگذارم از جناب استاد. با دو بیت شعر برنامه را به پایان می‌رسانم.

من که از آینه صفا خواهم

از غمت دردی آشنا خواهم

گفته‌ای از خدا چه می‌خواهی

به خدا از خدا، خدا خواهم

یا علی مدد

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته


ویژه برنامه صدیقه شهیده>

شبکه ولی عصر صدیقه شهیده فاطمیه آیت الله حسینی قزوینی