عصر ایمان

قسمت پنجاه و سوم برنامه عصر ایمان با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین عباسی


  

بسم الله الرحمن الرحيم

عنوان برنامه: عصر ایمان (ارزش زن)

تاريخ: 04/ 10/ 1400

استاد: حجت الاسلام والمسلمین عباسی

مجری: آقای سیرتی

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم؛ عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت شما بیننده های عزیز از این که بیننده برنامه عصر ایمان از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شدید بسیار متشکر و سپاسگزارم.

در ایام حزن و اندوه هستیم شهادت بانوی بزرگ اسلام حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) خدمت شما عرض تسلیت دارم ان شاء الله عزاداری هایتان قبول باشد و در این شب ها التماس دعا داریم ما را از یادتان و دعای تان بی بهره نکنید. برنامه عصر ایمان را به لطف خدای بزرگ  مهربان آغاز کردیم برنامه ای بسیار زیبا، استاد گرانقدر حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای عباسی عزیز مهمان گرامی برنامه ما با بحث بسیار شیرین شان ما را به فیض می رسانند.

اجازه بفرمایید با استاد سلام علیکم داشته باشید و این ایام را خدمت استاد تسلیت عرض کنیم از این که دعوت ما را پذیرفتند بسیار تشکر کنیم، استاد سلام عرض می کنم خدمت شما خیلی خوش آمدید و خدمت تان عرض تسلیت دارم.

استاد عباسی:

سلام علیکم ورحمة الله بنده هم عرض ادب و سلام و احترام دارم محضر بینندگان عزیز و گرامی شبکه جهانی حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) و تسلیت عرض می کنم ایام شهادت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را و امیدوارم که عزاداری همه عزیزان در این ایام و ایام پیش رو در ایام فاطمیه بر اساس نقل 95 هم روز ان شاء الله از همه عزیزان و بینندگان عزیزمان قبول باشد.

مجری:

بینندگان عزیز اگر سوال و پیشنهادی دارید لطف بفرمایید تماس بگیرید دوستان عزیز با نام شما صدای شما پخش می شود صحبت ها و سوالات شما را خواهیم شنید استاد عزیز پاسخ سوالات شما در مورد همین موضوع که ان شاء الله امشب قرار است بحث بکنیم خواهند داد.

استاد امشب، شب پایانی موضوع برنامه ای است که چند هفته ما پشت سر گذاشتیم. در مورد مرجع تقلید صحبت شد و این که چرا زن ها نمی توانند به مرجعیت برسند؟ و سوالاتی که خیلی از بیننده های عزیز مطرح می کردند و شبهاتی که ادیان های مختلف نسبت به زنان داشتند این صحبت را ادامه بفرمایید که ان شاء الله سوالاتی که دیگر بیننده ها دارند در خدمت شما باشیم.

استاد عباسی:

بسم الله الرحمن الرحیم وبه نستعین إنه خیر ناصرٍ ومعین ثم الصلاة والسلام علی سیدنا و نبینا ابا القاسم مصطفی محمد وعلی اهلبیته الطیبین الطاهرین المعصومین واللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین الی قیام یوم الدین. اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا

بحث ما همان طور که شما اشاره فرمودید بحث مرجعیت زنان بود که آیا زن ها می توانند مرجعیت دینی را بر عهده بگیرند یا خیر؟ البته جریان های متعددی این شبهه و سوال را مطرح کردند. یکی از آن ها بحث نو اخباری گری است اگر شما قائل به مرجعیت هستید آن ها می گویند ما که قائل نیستیم شما که می گویید مرجعیت، چرا خانم ها را از این عنوان محروم می کنید و می گویید خیر؟

ما اجمالاً یک پاسخی نسبت به این مسئله دادیم این که دو بخش کردیم گفتیم یک بخش بحث علمی و جایگاه علمی است که می توانند به جایگاه علمی برسند یا خیر؟ که عرض کردیم بله به جایگاه علمی می توانند برسند و فراوان زنانی را در طول تاریخ معرفی کردیم که این ها به آن درجات علمی حتی درجات بحث اجتهاد به اجتهاد هم رسیده اند.

یعنی توانستند خودشان استنباط احکام شرعی بکنند که این هم برای خودشان که دیگر خودشان از کسی تقلید نمی کنند و خودشان مرجع خودشان هستند و هم این که آموزش دادن احکام شرعی به دیگران می رسند کسی که در این حد در استنباط احکام شرعی می رسد یعنی تسلط به آیات قرآن پیدا کرده، تسلط به روایات پیدا کرده و می تواند به دیگران آموزش بدهد که این دیگران می توانند خانم های باشند که نیاز به آموزش دارند یا افراد دیگر، یا به صورت مکتوباتی که می تواند از افراد بر جای بماند و این مکتوبات را مرد، زن و هرکسی در آینده یا در همان دوران مطالعه کند و استفاده ببرد.

یکی هم جایگاه و مقام مرجعیت است که عرض کردیم، آن جا فقط مسائل مربوط به مسائل علمی و بیان فتوا نیست اگر این بود می گفتیم یک خانم هم می تواند مرجع تقلید بشود و یک توضیح المسائل بنویسد و افراد بروند آن رساله را بخوانند و عمل بکنند. ولی مرجعیت، یک شأنی است که اگر کسی این شأن را پیدا کرد در امور مختلف باید ورود پیدا بکند.

در امور اجتماعی یک مسئولیت سنگینی است حتی در امور سیاسی، در امور فقهی و در امور فقهی فقط بیان احکام نیست. مرجع در دوران غیبت «ولی من لا ولیَ لَه» می شود یعنی حتی تصرف در اموال باید داشته باشد. اگر کسی بی سرپرست است یا در موارد خاصی بد سرپرست است ممکن است اموال او را به دست مرجع بدهند برای این که مرجع از آن اموال برای آینده او نگهداری کند یا تعیین تکلیف بکند.

خیلی از اتفاقات این چنین وجود دارد این منعی که اتفاق افتاده یعنی آن نکته ای که غالباً‌ این مطلب را بیان کردند که این امکان وجود ندارد که زن مرجع تقلید بشود از این حیث است مانند بحث قضاوت که عرض کردیم با آن لطافت در خلقتی که خدای متعال در زن قرار داده است ممکن است این جا تنافی های داشته باشد با آن وظیفه اصلی که خدای متعال به عنوان تربیت نسل بر عهده زنان قرار داده ولی اصل مسئله علمی قطعی است و مانعی هم برایش وجود ندارد این پاسخ اجمالی که نسبت به این موضوع داریم.

اما بعضی پا را فراتر از این گذاشتند شخصی که در فضای مجازی گاهی صحبت هایش یا دیدگاههایش منعکس می شود ما نمی خواهیم در برنامه اسم ببریم. بنای مان نیست از ایشان اسم ببریم یک نکته دیگری را عمیق تر از این مطرح کردند و آن این است اساسا که احکامی که تا به حال در اسلام داده شده است توسط مراجع شیعه، توسط علمای شیعه همه این ها با عینک مردانه و با نگاه مردانه بوده؛ یعنی با دید مرد و دید مردانه سراغ آیات و روایات رفتند و علت اشکالاتی که به وجود آمده حقوق زن رعایت نشده و غیره این است که این های که اهل استنباط احکام شرعیه بودند این ها مرد بودند.

ایشان حتی پا را یک مقداری فراتر می گذارد و می گوید حتی راویانی که از اهل بیت هم حدیث را نقل کردند آن ها هم غالباً مرد بودند و چون مرد بودند احکام را به نفع مردان نگاشتند. ایشان یک صحبتی دارد که در پایان نتیجه گیری می کند یعنی همه صحبت های ایشان را تقریباً سعی می کنیم دقیقه به دقیقه و جمله به جمله پاسخ بدهیم جمع بندی ایشان این است که تا زنان به عرصه فقاهت نیایند و شروع به استنباط احکام شرعی نکنند در جایگاه مرجعیت نیایند این قصه اصلاح نمی شود یعنی همیشه (العیاذ بالله) تبعیض از جانب اسلام بر زنان خواهد بود به خاطر این دید، دید مردانه است و از جانب مردان این قصه تحقق پیدا کرده است.

من صحبت های ایشان را می خواهم بررسی بکنم برخی از مطالبی که ایشان گفته اولینش همین بود مشکل این است این های که این حرف ها را زدند یعنی احکام را در رابطه با مردان و زنان نوشتند این ها با عینک مردانه (ایشان عینک را هم نشان می دهد) یعنی عینک مردانه زدند و به سراغ آیات و روایت رفتند به دید یک مرد به آیات و روایات نکاه کردند نتیجه این شد.

می خواهم عرض بکنم ظاهر قضیه یک تهمت بزرگ به همه علمای شیعه از صدر اسلام تا به امروز است که بگوییم هر چه این ها احکام در رابطه با مردان و زنان در مسائلی که مربوط به زنان است مطرح کردند همه این ها با عینک مردانه بوده. ایشان می گوید خودشان زن نیستند مرد هستند و فتوا می دهند ما سوال می کنیم آیا این ها زنی هم اطراف شان ندیده بودند حس بکنند ممکن است ظلمی در حق این ها دارد می شود، مادرشان، خواهرشان، همسرشان با هیچ زنی معاشرت نداشتند؟ یعنی رفتند کلاً در یک فضای در بسته ای دور از همه انسان ها زندگی کردند و این مطالب را گفتند این یک نکته.

 نکته دیگر اگر شما بخواهید این حرف را بزنید (العیاذ بالله) باید به خود اهل بیت (علیهم السلام) هم بر گردانید چون ایشان می گوید اگر قرآن را آن ها بخوانند یعنی زن ها بخوانند و مجتهد شده باشند می توانند یک جوری استنباط بکنند بگویند شما به عنوان یک مرد داری اشتباه می فهمی اینی که من می فهمم درست است. اگر قرار است که این خانم می فهمد درست است و آن ها اشتباه می فهمند یک جاهای از روایات اهل بیت (علیهم السلام) صریحِ در یک موضوعی است که ظاهر قصه و برداشتی هم که کردند این است که شما ممکن است بگویید این از همان مواردی است که تبعیض علیه زنان شده. پس شما (العیاذ بالله) باید بگویید خود معصومین هم همچنین دیدگاه و رویکردی داشتند که با دید مردانه نگاه کردند.

نکته بعدی نسبت به اصحاب اهل بیت است که اصحاب اهل بیت هم غالباً مرد بودند روایت را گفتند و همان موقع تحلیل کردند و همان موقع خیلی از تحلیل های این ها که در قالب بعضی از کتاب ها و نوشته های فقهی به دست ما رسیده همین تحلیل های بوده که مراجع و علمای بعدی هم انجام دادند. چرا امام معصوم به آن ها نگفت شما باید با دید زنانه نگاه کنید؟ الان با دید مردانه نگاه کردید موجب تبعیض شد این طوری نگاه کنید که این اتفاق بیافتد یک ارشادی معصومین می فرمودند.

ما جای نداریم معصومین گفته باشند این برداشتی که شما از روایات ما و آیات قرآن می کنید این دید، دید مردانه است شما باید این را تغییر بدهید و معصومین تلاش بکنند که مجزا خانم های را پرورش بدهند که خانم ها بیایند نگاه بکنند که تبدیل به دید زنانه بشود. عذر خواهی می کنم یک مقداری این حرف ها عوام فریبانه و پوپولیستی است.

یعنی شما بیایی در احکام الهی جبهه ایجاد بکنی و بگویی که این احکامی که شما می بینید این عوارض منفی که ایشان می گوید من دارم نقد می کنم دارد به علت این است که یک سری افراد خدمت معصومین (علیهم السلام) رفتند روایات را شنیدند ولی مردانه تفسیر کردند به جای این که با دید زنانه تفسیر کنند با دید مردانه تفسیر کردند.

نتیجه اش شد این همه تبعیض و اتفاقاتی که علیه زنان اتفاق افتاده. این بحث اشتباهی است که ایشان این مسئله را مطرح کردند بعد می گویند اشکال اساسی این است که کل مبانی اعتقادی، فقهی، اقتصادی از دریچه دید مردانه به آن نگاه شده با یک عبارتی می گوید شما توقع داری که این ها حقت را بدهند! یعنی این های که ایشان می گوید کأنه یک جمعی از مردان هستند دور همدیگر جمع شدند حق خانم ها را غصب و ضایع و پایمال بکنند.

در حالی که این جفا است اولاً که ما این همه عالِم زن در طول تاریخ بیان کردیم با عینک زنانه به این روایات و آیات نگاه کردند، منابعی هم از این ها مانده است کتاب ها و مقالاتی هم نوشتند حتی امروز هم ما خانم های مجتهدی داریم که این ها مجتهد هستند یعنی واقعاً‌ احکام شرعی را می توانند استنباط بکنند. شما از کلام این خانم ها بیاورید که نوشته باشند ظلم و اجحاف شد فلان جا به خاطر این که شما روایت را این طوری فهمیدید ما این طوری می فهمیم.

مجری:

استاد این شخصیتی که شما دارید در موردش صحبت می کنید نگاه ایشان نسبت به نگاه زن و نگاه مرد فرق دارد؟ یعنی ایشان می گوید نگاه مرد یک چیز دیگر است خیلی فراتر از نگاه زن است این طوری سوال مطرح می شود.

استاد عباسی:

 نمی گوید فراتر این می گوید حق به جانب است جانب دارانه است؛ یعنی این که مردها آمدند به نفع خودشان رأی دادند استنباط احکام شرعی را به نفع خودشان انجام دادند.

مجری:

به نفع خودشان تغییر دادند.

استاد عباسی:

بله، حداقل می گوید آن تغییر، تغییر عمدی است در کلام ایشان اجحاف هم نشود برداشت من این است یک موقع تغییر عمدی است یعنی یک نفر می آید تحریف بکند که به نفع خودش باشد. یک موقعی نه چون دارد با نگاه خودش نگاه می کند این دارد این برداشت را می کند چون مرد است نمی تواند مشکلات خانم ها را متوجه بشود، بنابراین هر چه حکم صادر می کند به نفع خودش صادر می کند یعنی با دید خودش صادر می کند.

می گوید این اشکالاتی که پیش آمده این است و راه حلش هم این است که ما مسیر را باز کنیم بگوییم خانم ها بیایند مرجع تقلید بشوند، یعنی آن های که می توانند استنباط بکنند مرجع تقلید بشوند ما می گوییم این ها استنباط کردند مجتهد هم شدند یعنی به مرحله اجتهاد و استنباط هم رسیدند؛ اما باز حرف هایشان خلاف حرف های متعارفی که در رابطه با زنان در حوزه فقه و غیره زده می شود نیست. یعنی آن ها نیامدند به این نتیجه برسند بگویند ما از آیات و روایات برداشت کردیم ارث زن در جایی که میت دختر و پسر دارند این دختر و پسر مساوی می برند باز هم می گویند:

(لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيينِ)

سهم (ميراث) پسر، به اندازه سهم دو دختر باشد.

سوره نساء (4): آیه 11

این آیه قرآن است جانب دارانه نیست، موارد متعددی که ممکن است مورد نظر ایشان باشد همین قصه را اجرا می کند لذا ما می گوییم خود این خانم های که در طول تاریخ نه فقط امروز مجتهد شدند بزرگ ترین گواه بر این هستند در بحث فقه، ما در رابطه با چه کسی داریم صحبت می کنیم؟ در رابطه با مرحوم آقای بروجردی، در رابطه با آقا سید ابو الحسن اصفهانی، در رابطه با علامه حلی (اعلی الله مقامه الشریف)، در رابطه با شهید اول، در رابطه با شهید ثانی با آن ویژگی ها داریم صحبت می کنیم تقوای این ها اجازه نمی داد که این ها بخواهند تغییری ایجاد بکنند یا جانب دارانه نگاه بکنند اگر هم می گوید در ذات این ها،‌ این جانب داری وجود دارد باید باب اجتهاد را ببندید چون مردها نمی توانند حرف خانم ها را یا مشکل خانم ها را متوجه بشوند و در رابطه با آن ها حکم بدهند خانم ها هم نمی توانند در رابطه با مسائلی که مربوط به مردان است حکم بدهند.

پس هیچ کدام نباید حکم بدهند و ما هم اتفاقاً نظرمان همین است هیچ کدام از این ها حکم ندارند بدهند، حکم درواقع مال اهل بیت (علیهم السلام) است استنباط از جانب این ها است اگر شما بگویی این ها نمی فهمند این 200 مورد را حکم بدهند استنباط بکنند باید بگویی خانم ها هم نمی توانند در رابطه با این 200 مورد حکم بدهند و استنباط بکنند.

آن موقع خانم ها باید بروند از خانم ها تقلید بکنند آقایان از آقایان خود این موجب دعوا و اختلاف می شود، این می گوید آن خانمی که مرجع تقلید من است در این موضوع این را گفته و مرد ممکن است خلاف این را گفته باشد، اصلا این نشدنی است یعنی باب اجتهاد را که اهل بیت (علیهم السلام) بر اصحاب شان گشودند و در زمان غیبت صغریٰ و غیبت کبریٰ حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) گسترش و توسعه پیدا کرده شما باید ببندی به خاطر این که خیلی از احکام مربوط به زنان است.

بله یک مرد نمی تواند صد در صد مانند زنان باشد و بیاندیشد این حرف درست است، اما:

 «کلمةُ حقٍ یُرادُ به الباطل»

پس چون مردها نمی توانند زن باشند و مانند زنان بیاندیشند پس اگر احکام را دارند استنباط می کنند احکام را جانب دارانه و بدون فهم موضوع دارند استنباط می کنند. این طور نیست یعنی یک قواعدی که برای مثلاً غرق شدن در دریا یک فقیهی دارد می دهد این درست است ممکن است خودش تا حالا غرق نشده باشد معلوم است خودش در دریا غرق نشده. ولی آن کسی که در دریا غرق نشده با تصاویری که دیده با صحبت های که با کارشناسش کرده و غیره یک فهمی نسبت به آن ماجرا و قضیه پیدا می کند.

 بله قطعاً مردان نمی توانند صد در صد مانند زنان بشوند و مانند زنان بیاندیشند همه موضوعات آن ها را ریز و دقیق و جزئی علم صد در صد حضوری پیدا کنند ولی علم حصولی که می شود پیدا کرد. الان روان شناسی برای چه است؟ جالب است خود ایشان دم از روان شناسی و حرف روان شناسی می زند اتفاقاً علم روان شناسی یعنی همین،‌ یعنی یک مرد لازم نیست زن باشد و زن بودن را تجربه کرده باشد تا به آن چه که خانم ها می اندیشند و تصور و تفکر می کنند آگاهی پیدا بکند بلکه در علم روان شناسی ویژگی های فکری و روحی مرد را به دست آوردند. ویژگی های فکری و روحی زن را هم به دست آوردند.

کسی می خواهد ازدواج کند می گوید شما این ویژگی ها را در رابطه با آقایان بدان آقایان هم در رابطه با خانم ها بدانند. مخصوصاً با مثال های که ایشان می زند یک کلماتی را می آورد یک مثال های می‌آورد موضوعاتی مطرح می کند که این ها واقعاً حقیقت خارجی ندارد و دارد عباراتی را که شاید مستقلاً بعضی از این عبارات مثل همین مقدمه که یک مرد نمی تواند تسلط و آگاهی و علم به موضوعات ذهنی مربوط به یک زن پیدا کند پس ما به این نتیجه گیری مشکل داریم.

در نتیجه نباید استنباط احکام فقهی در اختیار آقایان باشد خانم ها هم بیایند استنباط احکام فقهی کنند. می گوییم آن خانم های که آمدند همین مسئله را تأیید کردند گفتند احکام همین طوری است یعنی احکام را به هم نریختند نیامدند یک کتابی بنویسند بگویند ما مجتهد شدیم فهمیدیم که تا حالا سرمان کلاه می رفت این ها داشتند جانب دارانه احکام می دادند. خود این آقا ادعای فقاهت دارد خود این آقا وقتی می خواهد حکم فقهی بدهد چطوری حکم فقهی می دهد؟ دارد همان حکم فقهی ها را می دهد.

 بعد جالب است خود ایشان هم می گوید باز هم من نمی توانم درست به نفع خانم ها حکم فقهی بدهم چرا چون من مرد هستم و این مرد بودن جدای از من که نمی شود من نمی توانم منسلخ از این بشوم؛ پس شما هم قابل تقلید نیستی پس خانم ها اگر می خواهند تقلید بکنند از شما نمی توانند تقلید کنند چون شما هم داری با جانب داری تحلیل می کنی.

مجری:

ایشان خودش را مرجع می داند؟

استاد عباسی:

ادعای مرجعیت و اهل علم بودن را دارد شما چطوری مرجع هستی نمی توانی برداشت خانم ها را متوجه بشوی، روحیات خانم ها را متوجه بشوی و باز احکامی که می دهی باز با دیدگاه مرجعیت است پس خانم ها بنا بر این حرف نباید از آقایان تقلید کنند.

مجری:

ایشان این شبهه را ایجاد کرده که بابی باشد که خانم ها هم بتوانند مرجعیت بشوند یا برای مردم مرجع تقلید بشوند درست است؟

استاد عباسی:

بابی را باز کردند که خانم ها بتوانند مرجع تقلید بشوند ولی چون این اتفاق خیلی نمی افتد و ایشان می گوید من مرجع هستم و به خودش دارد ارجاع می دهد اتفاق بعدی که می افتد این است لااقل منی که می فهمم شما می توانید مرجع بشوید ولی نمی گذارند مرجع بشوید لااقل من بیش تر شایسته تقلید کردن هستم، به من مراجعه بکنید بهتر است تا به دیگران مراجعه کنید چون لااقل من مشکل را متوجه شدم اصطلاح خودش این است که من مشکل را متوجه شدم. مشکل این همه احکام مورد دار در رابطه با زنان، تبعیضی که علیه زنان است مشکل چه است؟ مشکل این است که عینکی که بر چشم آقایان مراجع و علماء است این عینک، عینک جانب داری و عینک مردانه است. نمی شود الان زن ها بیایند مرجع تقلید بشوند یا نمی گذارند مرجع تقلید بشوند مرجع تقلید بشوند دوباره مردها نمی توانند از این ها تبعیت بکنند به خاطر این که باز نگاه آن ها زنانه می شود در نتیجه فعلاً شما بیایید از منی که می گویم این که زنان نمی توانند مرجع بشوند مشکل دارد باید این مشکل حل بشود لااقل بیایید از من تبعیت بکنید.

یعنی تِه قصه واقعاً دعوت به خود است، که من لااقل این مشکل را فهمیدم. سوال، شما چه راهکاری داشتی؟ چه عملکردی در این حوزه داشتی؟ چند تا درس اجتهادی برای خانم ها شما بر قرار کردی؟ با حلوا حلوا که دهان شیرین نمی شود. شما 20 نفر، 50 نفر از خانم ها را جمع کردی برای شان درس ویژه بگذاری؟ شما 5 نفر تربیت کردی که بگویی این ها این شاگردان من به مرحله اجتهاد و استنباط رسیدند؟ خانم هم هستند ولی نمی گذارند این ها مرجع بشوند. یک همچنین اتفاقی را رقم زدی؟ نه فقط حرف با حرف بله من الان این جا بنشینم بگویم تمام حقوق عالم مال خانم ها است چه را حاضر پرداخت بکنم؟ هیچی. من فقط حرف می زنم این طوری که نمی شود.

 شما بیایی همه مراجع شیعه از ابتدا تا حالا را متهم بکنی یا محکوم بکنی بگویی این ها با دید و عینک مردانه نگاه می کنی تقصیر هم نداشتند مدل شان این است مرد هستند ایشان موردهای که گاهی اوقات بیان می کنند احکام زیر سوال برود بعد نتیجه و خروجی اش این بشود حالا که من این ها را می گویم یعنی من طرفدار حقوق زنان هستم. این خیلی به نظرم مظلومیت دین است که بیایی از روی همچنین چیزی استفاده بکنی برای این که برای خودت جایگاه ایجاد بکنی ولو اینکه زراره را زده باشی، ولو این که به ابا بصیر حمله کرده باشی ولو این که مراجع و علماء از شیخ مفید و شیخ طوسی تا علامه حلی، شهید ثانی و محقق کرکی و آسید ابوالحسن اصفهانی، میرزای شیرازی همه را با این نگاه زیر سوال برده باشی.

سوال من از ایشان این است این حرف شما را اگر بخواهند خانم های محترم بپذیرند و قبول کنند، ته دین شان چه باقی می ماند؟ همه ای احکامی که در رابطه با خانم ها آمده همه این احکام می شود احکامی که یک جانبه از جانب مردها، زور نسبت به خانم ها اتفاق افتاده اصلاً کسی دیگر دیندار باقی می ماند که بخواهد از شما تبعیت بکند یا تبعیت نکند؟ یک همچنین چیزی می شود؟

مجری:

به عواقبش پی نبرده بود، اصلا فکرش را نکرده بود.

استاد عباسی:

نمی خواهد به عواقبش فکر بکند آن فقط می گوید الان 2 تا، 4 تا خانم جلوی من نشستند دارم با آن ها صحبت می کنم فقط این مشکل را دارم جالب است. خانم های که در طول تاریخ حداقل در این دوران معاصر تا اجتهاد خواندند خودشان می گویند از ما تقلید نمی شود کرد، خودش مجتهد شده چرا نمی گوید من اعلم از همه مراجع هستم؟ هیچ کدام شان نگفتند من اعلم از مراجع هستم از من تقلید کنید.

گفتند من مجتهد هستم و می فهمم و می دانم الان باید بروید از آیت الله فلانی تقلید بکنید. هیچ کدام شان نیامدند بگویند ما اعلم و مرجع هستیم ما خانم هستیم می توانیم مرجع باشیم، خودشان می گویند ما شرط لازم برای مرجعیت را نداریم چرا؟ چون او که درس دین را به این حدِ از کمال خوانده که استنباط به احکام شرعی پیدا کرده می داند جایگاه مرجعیت، چه جایگاه دشواری است و با روحیات زن به عنوان یک زن منافات دارد.

به خاطر این که یک جاهای باید محکم، شکننده برخورد بکند، یک جاهای باید سخت گیری بکند، یک جاهای باید احساسش را کنار بگذارد، احساس این که این چه است؟ در حالی که خدای متعال احساس را در زن در حد اعلی آفریده یکی از اساتید بزرگوار مثال خیلی خوبی می زد دردی که برای بانوان در قصه زایمان اتفاق می افتد، ما مردها این درد را که تجربه نمی کنیم اما از نظر پزشکی می گویند از بدترین دردهای است که یک انسان می تواند تجربه بکند. فکر کنید کسی سرش درد می کند کسی کلیه اش درد می کند کسی دندان درد و چشم درد دارد این دردها را می گویند دردهای بدی است، اگر یک مردی یک کلیه درد پیدا بکند که خیلی درد بکشد همیشه این مسئله در ذهنش می آید که ای کاش دیگر این درد به سراغم نیاد و اگر یک موقع به او بگوی یادت هست درد کلیه داشتی بیا این مبلغ به شما می دهیم شما بیا دوباره آن درد را بگیر و تحمل کن می گوید نه حاضر نیستم تحمل کنم.

اما یک خانم یک بار درد زایمان می کشد فرزند اول را به دنیا می آورد، آن قدر احساسش نسبت به این فرزند قوی است که دو سال دیگر، سه سال دیگر، یا چهار سال دیگر باز رغبت دارد به این که فرزند دار بشود با این که بدترین درد عالم را تجربه کرده؛ اما حاضر هست یک بار دیگر آن درد را تجربه کند اما لذت مادری را بچشد دومرتبه مادر بشود و فرزند دیگری به دنیا بیاورد.

این آن احساسی است که خدا در وجود مادر قرار داده که این در وجود پدر هم قرار داده نشده؛ لذا ما در باب نفرین مادر یا نفرین پدر داریم که نفرین مادر به این زودی ها اثر نمی کند. چرا؟ به خاطر این که مادر خیلی زود فرزندش را نفرین می کند، چون احساسش زیاد است الان نفرین می کند دو دقیقه دیگر پشیمان می شود خدا به این نفرین گوش بدهد یا ندهد! همان لحظه که نفرین کرد تا نیم ساعت دیگر که پشیمان بشود خدا به این نفرین گوش بدهد یا ندهد؟ اگر به این نفرین گوش بدهد بعد از نیم ساعت پشیمان بشود خدای نکرده یک بلائی سر فرزندش آمده.

اما مرد به این زودی ها نفرین نمی کند، چون درجه ای که احساس در این ماجرا درگیر می شود خیلی متفاوت است شاید بگویند ما یک خانمی می شناسیم اصلاً‌ احساسش این طوری نیست یکی بگوید یک آقای می شناشیم رقیق القلب است احساسش خیلی زیاد است این ها استثنائات است ما داریم نوع بشر را می گوییم. نوع مرد، نوع زن. واقعاً در بسیاری از کارها ورود خانم ها برای شان آسیب زا چرا؟ به خاطر این که این کار، کار سنگینی است. مثلاً در کل عالم چند تا آهنگر زن می شناسید؟ دیدید یا شنیدید که یک زن آهنگر است. بله مثلاً‌ در یک نقطه از آفریقا یک خانمی را پیدا می کنید بالای یک داربست در حال جوش کاری است این استثناء است ولی در کارها وقتی نگاه می کنیم کارهای که نیاز به توان بدنی بالا دارد و خشن است این کارها مال آقایان است.

آن های که نیاز به ظرافت و هنر دارد خیلی هایش به سمت خانم ها می رود بله از آن طرف می گوییم نقاش آقا داریم نقاش خانم هم داریم، بهترین نقاش های عالم ممکن است مرد هم در بین شان باشد بحث این است که آن ظرافت ها با روحیه کدام یکی سازگارتر و مناسب تر است؟ لذا این حرف که ایشان می زند واقعاً حرف نابجائی است خود آن های که این استنباط را پیدا کردند کاملاً‌ دیدگاه شان با این مسئله مخالف است.

مجری:

استاد عزیز جناب آقای عباسی سعی کردند در این جلساتی که خدمت آن بزرگوار بودیم، از دید اسلام جایگاه مرد و جایگاه زن را برای ما تعریف کنند. و چقدر هم زیبا بیان کردند و ما لذت بردیم و هیچ شبهه ای هم در مورد این قضیه برای مان ایجاد نمی شود ولی متأسفانه بعضی از آقایان هستند که شبهاتی را ایجاد می کنند و واقعاً هم جای تأسف دارد که طرف به عنوان مثال بزرگی باشد و بیاید همچنین شبهه ای ایجاد بکند.

ممکن است خیلی از عزیزانی که پای برنامه هستند طرف جایگاهی از دید خودش برای طرف ایجاد بکند. میان برنامه ای را ببینیم و بر گردیم با ادامه برنامه در خدمت شما باشیم.

 (میان برنامه)

مجری:

 سروران گرامی و بینندگان عزیز! در ایام حزن و اندوه، شهادت بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هستیم یک بار دیگر مجدداً تسلیت عرض می کنم و امیدوارم که در این شب ها ما را از یاد خودتان نبرید. التماس دعا داریم برای همه عزیزانی که در این شبکه مقدس در حال فعالیت هستند. جناب استاد عباسی بحث بسیار زیبای را آغاز کردند نسبت به شبهاتی که خیلی از آقایان نسبت به مرجعیت زنان ایجاد می کنند. استاد عزیز در خدمت تان هستم.

استاد عباسی:

نکاتی را داشتیم عرض می کردیم از صحبت های این آقایی که بحث های این چنینی را مطرح کرده، سراغ بعضی از مصادیق می رود که با این مصادیق ثابت بکند که حقوق زنان به علت این که مردها داشتند احکام را استنباط می کردند البته ایشان بیش تر به سمت قرآن می رود که استنباط از قرآن انجام می دهد و ممکن است خانم ها بگویند اصلاً شما اشتباه می فهمیدید قرآن یک جور دیگر باید فهمیده بشود آیات یک جور دیگر باید تفسیر بشود.

به نظر می آید این تعریض نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) هم باشد روایات معصومین یک جاهای در این موضوعات صریح است. اصلاً‌ این آقا به ذهنش نمی آید شما چطور دارید فکر می کنید که حقوقت را بخواهد به تو پرداخت بکند بعدش هم می گوید فلان مشکل برای من پیش می آید صبر بکند، مثال را کجا می زند؟ مثال را می برد روی زندگی خانوادگی و زناشویی می برد. می گوید مرد هر وقت می خواهد از خانه بیرون برود و بیاید اخلاقش می خواهد خوب یا بد باشد هر کاری می خواهد انجام بدهد آزاد است. هر موقع مسافرت برود آزاد است. هر طوری می خواهد رفتار بکند آزاد است. هر طور می خواهد لباس بپوشد آزاد است. بعد می گوید ولی برای زن می گویند شما حتی پدرت از دنیا رفت می خواهی از خانه بیرون بروی باید از همسرت اذن و اجازه بگیری، آزادی کامل برای مرد و صد تا قید و بند برای خانم ها این محدودیت برای چه است؟

مجری:

ایشان گفته؟

استاد عباسی:

بله ایشان گفته من دارم تقریباً‌ عین عبارات را کلمه ای کم و بیش می گویم عین کلام ایشان را آماده کردم که عین کلام ایشان باشد که اجحاف در حق ایشان هم نباشد ما عین کلام ایشان را نقل کرده باشیم. ببینید واقعاً استفاده کردن از یک چیزهای عرفی این چنینی خیلی زشت است برای یک نفر که ادعای علم دارد. که شما بیایی بگویی از این طرف مقایسه بکنی مرد هر موقع خواست برود و هر موقع خواست بیاید و  این ها هیچ محدودیتی برایش نداریم از آن طرف برای زن چه می کنیم.

 نکته اول این کلام مطلقش درست نیست یعنی چه؟ یعنی این که درست است مرد می تواند به مسافرت برود، به مسافرت برای چه؟ برای امرار معاش است برای کسب و کار است اگر برای امر دیگری هم رفت مثلاً برای تفریح خودش هم رفت اگر ضربه به خانواده بزند این اشکال پیدا می کند. ضربه خانواده یک موقع ضربه مستقیم است در رابطه با همسر است. یک موقع ضربه غیر مستقیم است یعنی فقط همسر نیست فرزند هم است در تربیت فرزندان اخلال ایجاد می شود، آن احکامی که ریز در رابطه با این موضوع گفتند که مرد هر زمانی می خواهد به مسافرت برود بعضی مردان اشتباه برداشت کردند که یعنی هیچ هماهنگی و هیچ کاری نیاز نیست اگر مرد بدون هماهنگی، بدون برنامه ریزی که کارهای خانواده زمین نماند رفت خانواده اش محتاج شدند این مرد واقعاً مسئول نیست؟

اگر خانواده اش ناچار شدند به دیگران رو بزنند. ناچار شدند قرض و فلان بکنند در داخل زندگی به مشکل خوردند مثلاً بچه مریض است هیچ چیزی داخل خانه نداشتند، این آقا می توانست تهیه کند تهیه نکرد یعنی هیچ کدام از این ها حساب و کتاب ندارد؟ یعنی ما احکامی که در رساله می بینیم فقط این احکام است؟ ما دیگر اخلاق در اسلام نداریم؟ روایاتی که معصومین فرمودند چگونه با خانواده برخورد کنید از حقوق فرزند این است از حقوق همسر این است این ها را نداریم؟

ممکن است بعضی از این ها در غالب احکام شرعیه نیامده باشد اما به معنای این نیست که ما اجازه داریم هر کاری انجام بدهیم و از آن طرف، اگر نسبت به خانم گفته می شود برای یک سری مسائل باید اذن همسر داشته باشی؛ چون اهل بیت (علیهم السلام) فرمودند که همسر، به عنوان ناموس برای انسان است؛ پس قصه ناموس چه می شود؟ در این حکم، این در نظر گرفته نشده که این مرد این قدر بچه باشد ببخشید آن قدر نادان باشد از این حکم بخواهد سو استفاده بکند.

بگویند شما الان پدرت به رحمت خدا رفته من نمی گذارم بروی این سو استفاده از حکم است اصلاً مال این جا نبود حکم موضوع اش این جا نبود اگر یک کار ضروری دارد و این ها دارد برود، حکم برای کنترلی بود که مراقبت از حریم خانواده بشود منظور همین بود این جا متعلق این حکم و قصه نبود اگر یک آدم نادانی آمد از این قانون سوء استفاده کرد در جامعه موارد سو استفاده از قانون فراوان است مثلاً یک نفر می گوید من در این جا اجازه دارم از 30 کیلومتر تا 80 کیلومتر سرعت در این خیابان بروم. من با 30 کیلومتر حرکت می کنم از یک جای هم حرکت می کنم اگر این کوچه به اندازه دو تا ماشین مسیر عبور دارد دقیقاً از وسط حرکت می کنم بعد پشت سری بوق می زند عجله دارم می خواهم بروم حرکت کن یک کم سریع تر، می ایستد می گوید من ایستادم جرأت داری به ماشین بزن از عقب به ماشین زدی مقصر هم می شوی پیاد می شود بر می گردد می گوید چه است؟ طرف به او می گوید یک کم سریع تر برو با 30 تا سرعت داری می روی، می گوید دوست ندارم بروم قانوناً هم کسی نمی تواند او را ملزم به این بکند. پس بگوییم عجب قانون های آن چنانی و نامردانه و این ها است یک کاری کرده که این آقا می تواند سوء استفاده کند.

 بالاتر از این اگر یک کسی از عقب به ماشین جلویی بزند مقصر نمی شود؟ یکی در اتوبان برود می خواهد یک کسی را اذیت بکند ماشین خودش هم ماشین محکمی است جلوی ماشین برود روی ترمز بزند در ظاهر قصه این آقای که از پشت سر با 100 تا سرعت داشت می رفت روی ترمز زد و خورد به این ماشین جلوی ماشینش خراب شد در ظاهر مقصر است خسارت اون را هم باید پرداخت بکند. اما واقعاً چه کسی مقصر است؟ تو وسط اتوبان روی ترمز زدی عمدی هم زدی بعد می گویند چرا روی ترمز زدی؟ می گوید هیچی یک حیوانی داشت رد می شد ترسیدم روی ترمز زدم می خواست این سرعتش را حفظ کند، در حالی که همه می دانند مثل آن آقای که گفت اگر من مالی را مثلاً 90 تومان خریدم الان باید 110 تومان بفروشم الان یک مقدار بازار خراب شد و این مال من کمیاب شد 150 هم من بگویم رو هوا می برند این طوری بفروشم حرام است؟ آن عالم گفت نه حرام نیست. گفت پس چه است؟ گفت بی انصافی است.

بعد این آقا هم گفت دستت درد نکند خوشحال شد که حرام نیست، حالا من بی انصاف باشم وقتی خواست برود آن عالم او را صدا زد گفت آن های که آب را بر امام حسین در کربلا بستند آن ها بی انصاف بودند؛ یعنی یک کار الزاماً نباید حرام باشد تا بگوییم مگر دین ما فقط حرام ها است؟ مشکل ایشان این است که دین را فقط با حرام ها می بیند، نه یک نفر ممکن است حرام ها را رعایت بکند ولی جایش ته جهنم باشد این چطوری ممکن است؟ اخلاق را دارد زیر پا می گذارد، دارد غیر مستقیم بدون این که ظاهر قصه، ظاهر حرام باشد دیگران را نابود می کند.

اگر یک نفر آمد با انجام برخوردهای ظاهراً شرعی با یک خانمی زندگی کرد ولی مدل زندگی و برخوردهایش یک مدلی است که موجب تحقیر این شخص می شود نمی توانی بگویی کجایش تحقیر است؟ مثال می زنم مرد از بیرون داخل خانه می آید خانم اگر غذای درست کرده، مرد مجبور نیست این غذا را بخورد، آیا حرام است این غذا را نخورد؟

مجری:

خیر

استاد عباسی:

حالا اگر خانمی آمده باشد چند ساعت وقت گذاشته باشد و غذا درست کرده باشد، مرد از راه بیاید بدون این که بخواهد از این غذا استفاده کند سفره هم برایش انداختند در آشپزخانه برود، دو تا نیمرو درست بکند بنشیند آن نیمرو را با ولع بخورد و به آن غذای خوشمزه و عالی را نگاه هم نکند، کار غیر شرعی انجام نداده حرام نیست من دوست ندارم آن را بخورم می خواهم این را بخورم.

حالا غذای هم نبوده که ایشان دوست نداشته باشد خانم درست کرده باشد غذای بوده دوست دارد، مثلاً‌ این آقا همیشه قورمه سبزی دوست دارد خانم هم برایش قورمه سبزی با آن سالاد و پا سفره ای که دوست دارد برایش آماده کرده غذا گرم و آماده است این آقا این را ول می کند و سراغ یک غذای دیگر می رود و هیچ دلیلی هم برای این کار ندارد، این آقا حرام مرتکب نشده ولی خیلی بی انصافی است این خانم را دارد می شکند.

برعکسش هم همین طور است آقای برای همسرش یک دسته گل و هدیه گرفته مثلاً میلاد حضرت زهرا (سلام الله علیها) است، این خانم اگر هدیه را قبول نکند یا بی تفاوت قبول بکند حرام مرتکب شده؟ خیر. این آقا با شوق و ذوق خانه می آید هدیه را آورد خانم از دستش می گیرد و کناری می گذارد و دنبال کارهایش می رود بدون توجه به این، این خانم مرتکب حرام نشده؛ ولی بی انصافی کرده به شوهرش لطمه زده بعد می گویند:

«الْمُؤْمِنُ يَأْكُلُ بِشَهْوَةِ أَهْلِهِ وَ الْمُنَافِقُ يَأْكُلُ أَهْلُهُ بِشَهْوَتِهِ»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج4، ص12، بَابٌ فِي أَنَّ الصَّدَقَةَ تَزِيدُ فِي الْمَال‏، ح6‏

یعنی چه؟ مؤمن با میل خانواده اش غذا می خورد، منافق خانواده اش باید به میل او باشند می گوید منافق می شود این جا داریم حکم شرعی می دهیم؟ نه روایت امام معصوم است حکم شرعی هم نیست در هیچ رساله ای هم نمی نویسند که اگر مرد، خانواده را مجبور کند آن غذای که من می خواهم درست کن، در توافق و رفاقت همه این ها درست است یعنی این که مرد به خانمش می گوید فلان غذا را درست بکن هوس کردم؛ ولی نه خانم یک غذای درست می کند این بیاید قابلمه را بگیرد و پرت بکند بگوید من این غذا را دوست نداشتم من دوست داشتم امشب این غذا را درست بکنی.

حضرت می فرماید مؤمن به میل اهلش غذا می خورد؛ یعنی یک غذای را 5 نفر از اعضای هستند 3 نفر دوست دارند می گوید همان را درست کن که همه دوست دارند ولو این که من خیلی دوست نداشته باشم ولی منافق «يَأْكُلُ أَهْلُهُ بِشَهْوَتِهِ» همه می گویند این غذا را دوست نداریم چرا درست کردی؟ پدر گفته باید این غذا را درست بکنی همه با ناراحتی و اکراه می خورند. چرا؟ چون پدر دستور داده است باید این غذا باشد هیچ اتفاقی نیفتاده ظاهر قصه از عدالت هم نمی افتد کار خلاف شرع هم انجام نداده. ولی امام معصوم فرمود؟

«وَ الْمُنَافِقُ يَأْكُلُ أَهْلُهُ بِشَهْوَتِهِ»

این ویژگی های منافق است نه این کلاً منافق شد یعنی این که برای یک مرد ناپسند است که این طوری برخورد بکند چقدر از این دستورات دادیم دیدن دستورات اسلامی در فقط مسائل فقهی اگر مسائل فقهی است می گوییم وجداناً مواردی که به نفع زن است خیلی زیاد است، شما می گویی هر موقع این می خواهد مسافرت برود فلان ولی می گویی هر موقع مسافرت رفتی و آمدی کاری ندارم جان بدهی، بمیری، زنده باشی نفقه این خانواده با تو است.

نفقه این خانم مطابق با آن چیزی که خانه پدرش بود، خانه پدرش لباس آن طوری با آن قیمت می پوشید آن را باید بگیری خانه پدرش کارگر داشته باید برایش کارگر بگیری، خانه پدرش غذا هفته ای دو وعده چلو کباب بوده باید همان را بگیری این همه موارد بعد می گوید باید مهریه بدهی، نفقه باید بدهی، اگر گفت من برای ظرف شستن پول می خواهم باید بدهی دین ما می گوید حق نداری امر بکنی.

از مرحوم آیت العظمی مرعشی نجفی نقل کردند ایشان در سن خیلی بالا می خواستند به حرم حضرت معصومه یا حرم امام رضا مشرف شوند با غسل زیارت مشرف می شدند، دیدند که ایشان دارند به زحمت تنهایی کارش را انجام می داد از کسی کمک نگرفتند خانم شان را صدا نزدند که شما کمک کنید من برای استحمام آماده بشوم آب گرم کنید و این ها خودشان به زحمت انجام دادند گفتند چرا؟ گفت من حجت شرعی ندارم نصف شب، نماز صبح، طلوع آفتاب خانواده من، خانمم خواب است بیدارش کنم بگویم پاشو برای من آب گرم کن یا فلان کار را انجام بده.

ببینید اگر این ها رعایت بشود اصلاً هیچ کدام از این حرف ها نیست این ها هم رعایت نشود صد تا خانم بیایند مجتهد و مرجع تقلید بشوند اگر فکر ما اصلاح نشود اگر ما اهل بیتی زندگی نکنیم زندگی، زندگی عاشقانه نباشد این به آن می گوید تو وظیفه ات فلان بود انجام ندادی پس نمی شود خانه پدرت بروی آن می گوید وظیفه تو است نفقه بیاوری مرد می تواند زن را اذیت کند زن نمی تواند مرد را اذیت کند!

اگر مرد می تواند بگوید پدرت از دنیا رفته به قول ایشان حق نداری مراسمش شرکت بکنی، زن هم می تواند بگوید من نفقه ام را می خواهم نفقه من را پرداخت نکنی هیچی! الان چقدر در دادگاه فقط پرونده نفقه داریم زن رفته به خاطر نفقه اش شکایت کرده در دادگاه کارشناس می گوید نفقه ایشان ماهی 2 میلیون تومان است باید پرداخت کنی می گوید من غذا تهیه کردم در خانه مواد غذای است می گوید نه نفقه اش را جدا بده.

خیلی این ها عجیب و غریب است اگر به اذیت قرار باشد هر دوی این ها، این اذیت را می توانند داشته باشند، این آقا یک موردی برود پیدا بکند که آن مورد از موردهای است که نیاز به فکر دارد، من نمی گویم همه مسائل حل شده شسته و رفته تمام است نه این همه مسئله فقهی داریم نیاز هست بررسی بشود آنی که تا به امروز بررسی شده بر اساس شرایط زمان، ‌بر اساس چه و چه آمده ولی آیا گیری در آن نیست؟ چرا گیر در آن است ولی این گیر، احتمال قوی از ما است نه صد در صد از ما است این گیر به آیات و روایت بر نمی گردد. حالا از ما هم است به خاطر ضعف در استنباط مان است نه به خاطر این که مرد هستیم استنباط مان به سمت مردها می چربد ممکن است نکته ای در آن وجود داشته باشد ممکن است حکمتی داشته باشد.

مجری:

ایشان این مطالب را علناً برای عموم بیان کردند، همه می توانند ببینند؟

استاد عباسی:

بله همه می توانند ببینند. ما محضور داریم نمی خواهیم اسم ایشان را بیاوریم ولی کلیپش موجود است و منتشر کردند در جلسه ای که ایشان بوده و چند تا خانم حضور داشتند مثال را به بعضی از مسائل زناشویی می زند که آقا مرد هر موقع، هر زمانی در هر شرایطی نیاز به مسائل جنسی پیدا کرد، زن باید تبعیت بکند اما برای زن گفتند که نه تو 4 ماه یک بار حق داری، نخواهد هم می تواند... این، آن نکته فقهی که دارد از این برداشت می کند که آن نکته فقهی در این مسئله است که از روایات به دست آمده بر می گردد به این ماجرا که اساساً زن و مرد در این قصه با هم متفاوت هستند.

خانم ها یک ویژگی های دارند آقایان هم یک ویژگی های دارند، این حکم فقهی باز آن فقهیت که کنارش یک حکم اخلاقی کنارش اگر این باشد، در شرایط عادی این مسئله است در فقه 4 ماه گفته شده؛ اما اگر مرد احتمال این را بدهد اگر این همسرم نیازش بر آورده نشود ممکن است به گناه بیافتد باز هم همین حکم را دارد؟ نه. باز این حکم تغییر می کند حکم اولیه بر اساس یک سری از ویژگی های مردانه و زنانه است؛ اما احکام دیگر می تواند بر این بار بشود به عناوین و ویژگی های ثانویه!

عرض می کنم شما ببینید ما هزاران مسئله فقهی داریم یک دفعه یک مورد را که آن مورد ظاهر، ظاهر غلط اندازی است ایشان روی همان ظاهر دست می گذارد، حالا خروجی اش چه است؟ شما چه کار می خواهی بکنی؟ این جاها چه حکمی می خواهی بدهی؟ می گوید نه من معتقد هستم زن ها باید در عرصه استنباط احکام شرعی ورود کنند و مرجع تقلید بشوند خیلی خب چه کار کردی؟ اگر نظرت هم این است الان باید بیای این را جار بزنی که این مشکل است باید زن ها ورود پیدا کنند. تو اول برو زن ها را تربیت بکن یعنی خانم های را بیاور شاگردت باشند تربیت بشوند مجتهد و مرجع تقلید بشوند بعد بگو حالا بروید آن مشکل را حل کنید بعد آن ها بروند حل کنند نتیجه اش را بیاورند ببینیم آن ها استنباطی که می کنند غیر از این، استنباط می شود یا نمی شود؟ اگر غیر از این استنباط نشد آخرش باید بگوییم حکم شرعی است آخرش باید بگوییم من نفهمیدم به نظرم می آید این حکم خیلی جور نباشد حالا چه کار کنم؟ حکم خدا را زیر پا بگذارم؟ شاید پشت این قصه یک مصلحتی برای من است یعنی من ظاهر قضیه که خود ایشان اشاره می کند می گوید روایت هم درست می کنند می گویند ابتلاء پیدا کرده باید صبر کنی، این خانم گیر یک مرد ناتویی افتاده می گویند اگر مرد بود به او می گوییم برو هر موقع خواستی سریع یک زن بگیر تمام بشود زن بود به او می گوییم ابتلاء پیدا کردی صبر کن واقعاً این نیست، اگر این روایت است که روایت است اصل قصه روایت است چرا می گویی روایت درست می کنند؟ چه کسی این روایت را درست کرد؟ الان این اتهام زدن به علمای شیعه نیست؟ خودت با این روایات در وسائل الشیعه و این ها سر و کار نداری؟ یعنی این روایات را ما حمل بر این بکنیم این روایات از معصومین (علیهم السلام)  (العیاذ بالله) جعلی است به همین راحتی؟ روایت هم درست می کنند ابتلاء کرده صبر بکند. این نیست ما همان طوری که طلاقی را در دست مرد داریم به عنوان طلاق رجعی که مرد می تواند سریع برگردد. طلاق بائن داریم طلاق بائن طولانی تر است و برای خانم انجام این طلاق زحمت دارد اما مقدر و میسور است چرا سخت تر است؟

به خاطر سخت تر بودن بودن مصالح خود زن در نظر گرفته شده، یعنی مصالح خانواده در نظر گرفته شده یک بار در برنامه عرض کردیم اگر قرار بود خانم ها حق طلاق خیلی راحت و سریع تر داشته باشند از این که الان است، دقیقاً مثل آقایان باشد احتمالاً نصف مردها تا حالا مطلقه بودند، همان طور که زنان از نظر احساسی خیلی سریع محبت به همسرشان پیدا می کنند و محبت به اوج می رسد خیلی سریع هم این محبت به کف می رسد فروکش می کند و تبدیل به بی میلی، بی علاقگی و حتی نفرت می شود سریع احساس می کند الان من باید طلاق بگیرم.

اگر آن مانع ها گذاشته نشود بخواهد دادگاه برود طلاق بائن بگیرد، مخصوصاً به او بگویند که از مالت یک چیزی بده تا طلاق بگیری چه موقع یک چیزی می دهد؟ وقتی که بنشیند فکر بکند که من می توانم با ایشان زندگی کنم یا نمی توانم؟ اگر قرار بود مجانی و خیلی آسان باشد 70- 80 درصد خانم ها مردها را طلاق می دادند، بعد اتفاقی که می افتاد این بود که خودشان بدون شوهر می ماندند یعنی باز دوباره یک ضربه به خودشان می زدند چون مرحله بعد مرد می تواند به خواستگاری برود خانم روحیاتش جوری نیست به خواستگاری برود.

چون اگر مرد 10 تا خواستگاری برود دختر به او ندهند مهیا نشود و دختر به او ندهند یک بار احساس نمی کند من یک گیری دارم کور و کچل هستم یا یک مشکلی دارم که هیچ کس به من دختر نمی دهد نمی توانم ازدواج کنم؛ اما اگر زن به یک مرد گفت من دوست دارم با شما ازدواج بکنم و آن مرد رد کرد همان لحظه بر می گردد می نشیند 50 تا عیب روی خودش می گذارد این به خاطر روحیات زنانه است!

یعنی می گوید حتماً قیافه ام زشت بود حتماً چشم هایم این طوری بود حتماً مویم فلان بود هزار تا اشکال روی خودش می گذارد، در حالی که مرد نه به خاطر همین خدای متعال در اول قصه به حضرت آدم گفت تو برو سراغ حوا می توانست به حوا بگوید سراغ آدم برو ولی اگر آدم می آمد 3 بار خواستگاری می کرد بار چهارم هم می آمد چون زن دیگری نبود باید با حوا زندگی می کرد ولی اگر حوا سراغ آدم می رفت آدم اولین بار نه می گفت حضرت حوا می رفت گریه می کرد می گفت من حتماً یک اشکالی داشتم که آدم من را نخواست.

در همین موارد هم این ها واقعاً مسئله دارد این قدر بسیط و ساده نیست 1400 سال هیچ کسی نفهمید این آقا آمد فهمید! احساس این که من خیلی می فهمم خودش یک مشکلی است یعنی این احساسی که این آقا پیدا کرده من یک چیزی فهمیدم که 1400 سال هیچ فقیه و عالم و اندیشمندی نفهمیده من فهمیدم که همه یا عمده احکام  در رابطه زن ها مشکل دار است با دید مردانه نگاه شده مدام عینک را نشان می دهند که با این عینک مردانه نگاه شده اگر این را زمین بگذاریم عینک زنانه بشود برای مردم نمی شود باید خانمی بیاوریم که عینک زنانه بزند او به ما بگوید حالا چطوری نگاه کنید درست می شود. حالا او به ما بگوید ما قبول می کنیم؟

ما به او بگوییم این دیدت اشتباه است این جا اول دعوا است اگر قرار باشد فهم ما، فهم اهل بیتی نباشد استنباط ما ملاک نداشته باشد اگر ملاک استنباط ما این قوانینی است که از اهل بیت (علیهم السلام) به دست آمده و موجود است این قوانین است. خروجی نزدیک به هم می شود نمی گوییم صد در صد مثل هم می شود ولی یک مرتبه یک دستگاهی که قرار است خروجی این دستگاه مثلاً‌ رادیو بشود یک دفعه خروجی این دستگاه موتور سیکلت نمی شود.

این رادیو دو تا موج کمتر یا زیادتر است این دستگاه استنباط، شرایط استنباط، ویژگی های استنباط احکام شرعی در اختیار مراجع قرار دارد بر اساس فهم افراد یک مقداری ممکن است خروجی اش با همدیگر متفاوت باشد؛ ولی یک مرتبه زیر و رو نمی کند که شما 200 تا حکم در رابطه با خانم ها است همه را بگویی با دید مردانه بوده کنار بگذاریم یک خانم بیاوریم بگوییم تو بیا استنباط بکن کلاً این زیر و رو نمی شود، اگر بخواهد کلاً زیر و رو بشود این استنباط، استنباط مشکل داری است.

مجری:

استاد عذر خواهی می کنم، سوال بنده این است مراجع تقلید با نگاه اهل بیت و فرمایش اهل بیت مگر نمی آیند یک چیزی را فتوا بدهند؟ یعنی شناختی از کلام اهل بیت ندارند؟

استاد عباسی:

اصلاً استنباط یعنی رفتن سراغ ادله شرعیه، آیات قرآن، روایات اهل بیت (علیهم السلام) با یک ملاک و معیاری این ها را با هم سنجیدند و حکم خدا را فهمیدند. این طور نیست که بگوییم چون دید مردانه دارد یک دفعه 200 تا حکم را یک طور دیگر می فهمد و اگر زن بیاید همین تلاش را بکند که کلام خدا و پیامبر و اهل بیت را بفهمد کلاً یک چیز دیگر می فهمد این با هم جور در نمی آید.

مجری:

بسیار عالی! آدم متحیر می ماند حقیر مجری برنامه متحیر می مانم از این که این سوال یا شبهه را باید کسانی که مسلمان نیستند مطرح بکنند نه کسانی که درواقع استاد می فرمایند ایشان ادعای مرجع تقلید می کنند ایشان بیاید این سوال را مطرح بکند باور کنید آدم بعضی مواقع به این فکر فرو می رود که به چه دردی بنالد؟ از این که چرا نسبت به دین مقدس اسلام که این قدر شفافیت دارد وقتی دین را نگاه می کنیم آن دین طرف کامل مشخص است این قدر شفافیت دارد بیاید همچنین سوالاتی را مطرح بکند و دوباره همه چیز را به هم بزند و چقدر بد است که خیلی ها مسلمان نیستند نسبت به این قضایا جبهه می گیرند و سوالات و شبهاتی مطرح می کنند دوباره عزیزانی در برنامه دعوت بشوند و پاسخ این سوالات را بدهند. یک میان برنامه کوتاهی را ببینیم و بر گردیم در خدمت تان باشیم.

(میان برنامه)

مجری:

استاد با ادامه برنامه در خدمت تان هستم.

استاد عباسی:

بینندگان عزیز با برنامه عصر ایمان در خدمت شما و خدمت حجت الاسلام والمسلمین استاد گرانقدر جناب اقای عباسی عزیز هستیم. استاد با ادامه برنامه در خدمت شما هستیم.

استاد عباسی:

 نکاتی که ما عرض کردیم برای این که عهد و پیمان ما با بینندگان عزیزمان بر این است که در این برنامه صادقانه مطالب را عرض بکنیم حقایق را بگوییم ولو این که یک نفری به نام شیعه در بین شیعه شبهه و نکته ای را مطرح می کند حتی این نکته که او ادعای مرجعیت هم دارد ما مطرح می کنیم ابائی نداریم.

شاید بعضی بینندگان عزیز ما تعجب کنند یک نفری که ادعای مرجعیت می کند این حرف ها را زده؟ بله ما الان نگران بشویم بگوییم اعتقاداتان چه می شود؟ نه ما دین را بر اساس حق و حقیقت می سنجیم نه بر اساس افراد بسنجیم. بله افرادی ممکن است قبلاً سابقه خوبی داشتند، امروز از مدار حق خارج شده باشند نقدشان می کنیم. نگرانی ندارد نه برای ما نگرانی دارد نه برای بینندگان عزیزمان. بله تأسف می خوریم که چرا فلان آقا زمانی در مسیر حق حرکت می کرد امروز اشکالات و انحرافی در اعتقاد او است.

اما دین مبین اسلام، مکتب تشیع، مذهب اهل بیت (علیهم السلام) این قدر مبنا دارد که ما هیچ نگرانی نداریم بله بخاطر از مسیر خارج شدن یک نفر را تأسف می خوریم ولی این طور نیست که بگوییم دین چه شد؟ نکند فلان اتفاق بیافتد؟ الان این آقا اگر از دست برود چه اتفاقی می افتد، نه افراد می آیند و می روند و دین همان دین است، درست است که شبهه مطرح کردن نسبت به اعتقادات شیعی درست نیست ولی شاید یک خیری هم در این مسئله باشد که جوابش داده بشود. حرف ها در این رابطه زده بشود. حرف ها شنیده بشود و بینندگان عزیز بتوانند مقایسه بکنند.

من تمام تلاش من این بود کلماتی را که از ایشان در این رابطه وجود دارد نقل بکنم و نقد بکنم که بحث مان روشن باشد.

مجری:

استاد اجازه بدهید که یک ارتباط تلفنی برقرار کنیم خانم سلیمیان از اصفهان سلام علیکم

بیننده خانم سلیمیان از اصفهان:

سلام عرض می کنم خدمت شما مجری گرامی و خدمت کارشناس بزرگوار برنامه حاج آقای عباسی. به خاطر مراوداتی که با ادیان ابراهیمی دارم مثل مسیحیان و یهودیان یک سری شبهات از جانب آن ها در رابطه با قرآن و مذهب تشیع دریافت کردم که می خواستم خدمت شما عرض کنم و شما جواب قانع کننده و مستدل به من بدهید.

استاد عباسی:

بله بفرمایید

خانم سلیمیان:

یهودی ها می گویند برادران حضرت یوسف مرتبه شان از حضرت یوسف بالاتر است چرا؟ به خاطر این که در تورات تحریف شده آمده حضرت یوسف، جاسوسی برادران و خبر چینی آن ها را پیش حضرت یعقوب می آورده و حضرت یعقوب هم از این کار یوسف خوشش می آمد و به او می گفت کارهای زشت و ناشایست برادرانت را بیا پیش من بگو وقتی که برادرانش را حضرت یوسف را حین این کار می بینند او را می گیرند و بین خودشان دادگاه تشکیل می دهند و این که حضرت یوسف را در چاه انداختند دلیلش این بود که در یهودیت جزای کسی که خبر چینی می کند مرگ است.

آن ها قضاوتی که کردند درست بود این ها دقیقاً صحبت خاخام ارشد یهودی های تهران بود که هفته پیش در جمع یهودی ها سخنرانی داشت این مطالب را گفت من می خواستم جواب قانع کننده به ایشان بدهم، حالا می خواستم ببینم ما چه جوابی باید به یهودی ها بدهیم که این شبهه را ایجاد می کنند که مرتبه حضرت یوسف از برادرانش به این دلیل پایین تر است؟ خیلی ممنون لطف می کنید جواب بدهید.

مجری:

خیلی متشکرم خانم سلیمیان از اصفهان، استاد در خدمت تان هستیم.

استاد عباسی:

نکته ای که ایشان مطرح کردند ناظر به آن چیزی است که در رابطه با انبیاء در کتاب مقدس مطرح شده، اگر ما بخواهیم حرف آقایان یهودی و بعد به تبع آن چه که در کتاب مقدس، مسیحیان هم این مطلب را دارند بخواهیم ما این را ملاک قرار بدهیم و بپذیریم، نکته ای که برای ما در این جا به وجود می آید این مسئله است که باید خیلی اتفاقات بد را هم در رابطه با انبیاء قبول بکنیم یعنی این ها مسئله فقط به حضرت یوسف و برادرانش خلاصه نمی شود. بلکه بسیاری از اتهامات عجیب و غریب به انبیاء خودشان مطرح کردند و انبیاء خودشان را زیر سوال بردند، حتی نسبت به نَسب انبیاء خودشان در کتاب مقدس مطالبی مطرح کردند از جمله این که یک مطلبی را نسبت به جناب ابراهیم مطرح می کنند به دلیل ضیق وقت این را مطرح نمی کنم تهمتی به حضرت ابراهیم است به خاطر این که خودش در امان بماند یک جورهای نسبت به ناموسش بی تفاوتی به خرج می دهد.

در رابطه با جناب لوط و دخترانش یک عبارات بسیار زشتی مطرح کردند که فرزندانی که از این ها به دنیا آمدند که در نسل آن فرزندان از انبیاء بعدی هم بودند این ها به واسطه رابطه نامشروع (العیاذ بالله) حضرت لوط با دختران خودش این اتفاق افتاده باشد که من عین عبارات را نمی خوانم. در کتاب پیدایش، فصل 19، آیات 30 تا 36 مفصل در این رابطه این ادعا را مطرح کرده است. بعد از عذاب قوم لوط، این ها به داخل غاری رفتند آن جا پناه گرفتند و ساکن شدند و بعد چون همه عذاب شده بودند این توجیهی شد برای این که دختران حضرت لوط حتی پدر را با شرابی که در اختیار او قرار می دهند مست بکنند و این اتفاق را رقم بزنند.

  یا نسبت به ماجرای ساختنِ گوساله سامری، این ها ساختن گوساله طلا را به سامری نسبت نمی دهند به خود حضرت هارون نسبت می دهند. در کتاب مقدس یهودی ها در کتاب پیدایش که از کتب توراتی عهد عتیق است فصل 32، آیاتِ (آیات که می گوییم بر اساس آن چیزی که مطرح می کنند) آیات 21.

 یا ماجرای را در رابطه با جناب داود نقل می کنند که ماجرایش مفصل است بیان بعضی از این ها حتی دشوار است که جناب داود نسبت به همسر اوریا هِتی که یکی از جنگجوهای او بود او وقتی به جنگ رفته بود جناب داود را (العیاذ بالله) این طور بیان می کنند که نگاه به داخل خانه او می کرد و با همسر او رابطه ای گرفت. نتیجه این شد وقتی که اوریا آمد برای این که متوجه این قصه ها نشود مجدد او را به جنگ فرستاد و به فرمانده او نامه ای نوشت این فکر می کرد نامه تشویق به فرمانده است به فرمانده دستور داده بود که او را جلو بفرستید زودتر کشته بشود و او کشته شد که این ماجرا بر ملاء نشود. این ماجرا از نظر آدرس در کتاب مقدس برای این که از خودمان چیزی نگفته باشیم در کتاب انجیل متا، فصل 1، شماره 6 این مطلب در عهد عتیق هم آمده که از این جا به بعد مربوط به مسیحی ها است.

موارد این چنین فراوان است که این، تلاش در این راستا است که پیامبران از آن جایگاهی تقدسی که داشتند پایین آورده بشوند و این ها می گویند اشکالی ندارد پیامبر است خطا می کند، می گوییم پیامبر که هیچ اگر یک عالمی که او را می شناسیم اگر یک امام جماعت مسجدی این هجمه ای گناه و جرم و جنایت را انجام بدهد ما دیگر حاضر نیستیم به او نگاه هم بکنیم چه برسد به این که برویم پشت سرش نماز بخوانیم و یا دین را از او بگیریم.

بعد شما یک کسانی را به عنوان پیامبر مطرح می کنید که این ویژگی را دارند یعنی بسیاری از آیات قرآن در رابطه با انبیاء ناظر به آن اتهاماتی است که در کتب محرّف ادیان قدیم مثل مسیحیت و یهودیت به پیامبران زده شده، این داستانی هم که نسبت به حضرت یوسف نقل می کنند که سوال ایشان بود دقیقاً مقابل آن چیزی است که اسلام دارد نقل می کند. اسلام ماجرای حضرت یوسف را نقل می کند که آن ها ظلم و این ها کردند و این ها برعکسش را می گویند. سوال اگر حضرت یوسف (العیاذ بالله) جاسوسی می کرد و حضرت یعقوب از این جاسوسی خوشش می آمد و تأیید می کرده او دیگر نمی تواند پیامبر و الگوی ما باشد. این ها می گویند اشکالی ندارد بگذار هر گناهی بکند جالب نسبت به ماجرایی که برای حضرت لوط (العیاذ بالله) و دخترانش نقل می کنند. کسی را در اروپا دستگیر کرده بودند که داشت مدت ها این جنایت را نسبت به فرزند خودش و این ها انجام می داد او را دستگیر کردند.

می گفت برای چه من را دستگیر می کنید؟ من از لوط در کتاب مقدس این درس را یاد گرفتم. چرا به او می گویی نباید درس بگیری؟ مگر پیامبران کارشان این نبوده؟ مگر پیامبران قرار نبود درسی برای ما باشند و ما بتوانیم از آن ها تبعیت بکنیم؟ چرا نه؟ این جا هم دقیقاً همین است چرا حضرت یعقوب به این راحتی می آمده جاسوسی حضرت یوسف را قبول می کرده؟ بعد آیا مجازات جاسوسی و این ها این است که این ها برادرشان را سر به نیست کنند.

مگر برادرشان نبود کوچک تر از آن ها نبود؟ چرا حرف هایشان تناقض دارد؟ برادر کوچک تر را در چاه می اندازند که از دست جاسوسی اش خلاص بشوند. جاسوسی برادر کوچک تر نهایتاً مثل چیزی می ماند که ما بعضی موقع در رابطه با بعضی از بچه ها به کار می بریم می گویم که این بچه جغولی می کند یا حرفی نقل می کند درست است یکی را ببریم ته چاه بیاندازیم بگوییم این می رفت به پدر حرفی می زد این، توجیه کار این ها می شود!

بعد اگر این پدر قبول کننده حرف های این بود آیا این پدر قابل تبعیت است؟ یعنی شما به عنوان یک نبی بزرگ الهی از او تبعیت بکنیم؟ این ها بر می گردد به همان قصه که این ها در مقابل یوسف، یهودا را می خواهند بالا ببرند و بگویند انبیاء از نسل او با این ویژگی، با این ویژگی است و خودشان را بالإصاله از او به آن معنا نشان بدهند و آن مطالب را مطرح بکنند این پاسخ ایشان است.

خیلی کوتاه جمع بندی عرائضم این باشد در پاسخ به شبهاتی که این آقا در رابطه با مرجع تقلید زنان مطرح کرده بودند، جمع بندی عرائض ما این شد که خانم ها وقتی که خودشان اجتهاد انجام بدهند خودشان گفتند ما مرجع تقلید نمی توانیم بشویم نباید مرجع تقلید بشویم نظر فقهی شان این است. خانم ها در آن دوره این همه کار فقهی کردند حوزه های علمیه خواهران فراوان مجتهده تربیت کرده بعضی از این ها در همین دوران معاصر اسم بردیم.

حوزه علمیه خواهران جامعة‌ الزهرا در قم، حوزه علمیه در مشهد و غیره است هیچ کدام از این ها نیامدند بگویند ما یک فهمی پیدا کردیم یعنی این که همه این احکام اشکال دارد احکام مردانه بوده ضمن این که اگر قرار باشد آن احکام را به آن ها واگذار کنیم اگر شما می گویید یک تفسیری 180 درجه تغییر می کند اگر 180 درجه آن طرفی بدهند همین تعارض پیش می آید می گوییم این جا به آقایان ظلم می شود.

چون هر کدام از این ها یک طرفش اگر خانم ها هستند یک طرفش هم آقایان هستند، یعنی این ها یک چیزی بگویند دوباره ممکن است این ها قبول نکنند بگویند به ما ظلم شد چون شما، ما مردها را متوجه نمی شوید اگر بخواهد این بحث و کَل کَل باشد این بحث الی الابد ادامه دارد ضمن این که شما در صحبت هایتان تعریض را می برید سراغ اصحاب اهل بیت، سراغ خود اهل بیت چون روایات صریحی در بعضی از فتاوای شرعیه داریم. آن ها دارند به روایات فتوا می دهند پس باید روایت زیر سوال برود.

  این که 14 قرن فقاهت که استنباط یک مبنائی دارد یک دستگاهی برای استنباط است که این استنباط اتفاق می افتد شما داری این مبنا را زیر سوال می برید چون قرار نبود در این مبنا، فهم انسان بیش از 20- 30 درصد بخواهد اثر گزار باشد چون قرار است ما سراغ آیات و روایات با یک سیستمی برویم و استنباط احکام شرعی بکنیم لذا اگر قرار باشد یک جوری باشد اگر یکی دیگر سراغ این احکام رفت کلاً 180 درجه تفاوت کند برای ما قابل پذیرش باشد.

مثالش هم گفتیم از کارخانه ای که ساعت تولید می کند، ساعت یک خرده بالا و پایین می آید ولی از همان خط تولید یک مرتبه نمی شود موتور سیکلت بیرون بیاید بگوییم این کارگری که آن جا بود خیلی خوش ذوق بود جوری تغییرات ایجاد کرد که تبدیل به همچنین وسیله ای شده و این اتفاق افتاده لذا این حرف ها با این صورت واقعاً قابل پذیرش نیست و این جواب های که ما خدمت تان عرض کردیم.

مجری:

خیلی سپاسگزارم از مثال های شیرین تان، مثال های آقای عباسی عزیز این قدر واضح بود و خوش، بیان کردند که هیچ سوالی در ذهن آدم ایجاد نمی شود استاد خیلی متشکرم که محبت کردید و بسیار زیبا پاسخ دادید نسبت به این شبهه ای که ایجاد شده بود.

استاد عباسی:

سلامت باشید خدا خیر تان بدهد.

مجری:

سلامت باشید. بینندگان عزیز به لحظات پایانی برنامه رسیدیم از استاد گرانقدر جناب آقای عباسی خیلی متشکرم بسیار زیبا صحبت کردند و این که ما را به فیض رساندند ان شاء الله در هفته های آینده با موضوعات جدید و صحبت های شیرین استاد خدمت شما باشیم.

در ایام فاطمیه هستیم خدای بزرگ را قسم بدهیم به بانوی بزرگ اسلام بی بی دو عالم حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) خدایا تو این بانو را خیلی دوست داری قسمت می دهم تو را به بزرگواری خودت قسمت می دهم تو را به پیغمبر خودت به محمد و آل محمد، اللهم عجل لولیک الفرج الهی آمین تا جلسه آینده شما بینندگان عزیز و خودم را به خدای بزرگ و مهربان می سپارم. یا علی مدد خدا نگهدار.


عصر ایمان>

عصر ایمان شبکه ولی عصر اجتهاد و تقلید خمس زنان مجتهده