مهدی یار

قسمت هفتاد و دوم برنامه مهدی یار با کارشناسی حجت الاسلام هوشیار


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:10/12/1400

برنامه:مهدی یار

مجری:

بلغَ العلی بِکمالِه کشفَ الدُّجی بِجَمالِه

حَسنتْ جَمیعُ خِصالِه صلّوا علیه و آله

بسم الله الرحمن الرحیم الهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ولعن اعدائهم.

السَّلاَمُ عَلَی الْمَهْدِیِّ الَّذِی وَعَدَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ الْأُمَمَ وَعلی آبائه الطّیّبین الطّاهرین المعصومین.

عرض سلام و احترام خدمت شما بینندگان جان منتظران جان جانان حضرت مهدی موعود (ارواحنا فداء)، تبریک و شادباش عرض می کنم فرا رسیدن عید مبارک مبعث نبی مکرم خاتم حضرت محمد مصطفی (ص) را به محضر حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا فداء) و همچنین خدمت شما بزرگواران، در خدمت شما هستیم با برنامه دیگری از سلسله برنامه های مهدی یار کرسی مهدویت از شهر مقدس قم جوار کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) و از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)، این هفته استفاده می کنیم از محضر کارشناس ارجمند جناب حجت الإسلام و المسلمین هوشیار.

حاج آقا سلام علیکم تبریک عرض می کنم، خیلی خوش آمدید.

استاد هوشیار:

سلام علیکم و رحمة الله

عرض سلام دارم خدمت دوستان و همراهان گرامی بینندگان محترم، إن شاءالله که حال تان خوب باشد بنده هم تبریک عرض می کنم عید مبعث را به تمامی مسلمانان جهان.

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم، اگر اجازه بفرمایید موضوع این هفته را اختصاص بدهیم به جامعه و حاکمیت مهدوی در عصر ظهور؛ من این سؤال را اینچنین مطرح کنم که با توجه به آنچه که به ما رسیده از اخبار پس از ظهور اینکه اوضاع جهان اوضاع بسیار نیکوب خواهد شد به سمت جامعه ایده آل و مطلوب خواهیم رفت، یک تصور و ذهنیت این هست که دیگر مشکلات وجود نخواهد داشت یعنی آرامش و آسایش مطلق حاکم خواهد شد، بر اساس آنچه که در قرآن کریم و بالاخره ذات دنیا هست این هست که بالاخره ذات دنیا و انسان در مشکلات خلق شده یعنی قرار نیست یک آرامش کامل و مطلقی باشد امتحانات هست آزمایشات هست ابتلائات هست، می خواهیم ببینیم که این نسبت چگونه است و چگونه برقرار خواهد شد؟ آن آرامشی که به ما وعده داده شده، از طرفی با این ذات دنیایی.

استاد هوشیار:

بسم الله الرحمن الرحیم اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا.

سؤال بسیار خوبی هست و موضوع برنامه امشب ما إن شاءالله امید داریم که در این برنامه دورنمای از جامعه مهدوی و حکمرانی مهدوی را در عصر ظهور إن شاءالله خدمت عزیزان ما بیان کنیم اگر چه تفصیل این مطالب جلسات متعددی را می طلبد ما سعی می کنیم به اقتضا آن مقداری که لازم هست امشب در باره اش صحبت کنیم.

ببینید به تعبیرشما دو نگاه وجود دارد؛ برخی معتقدند که زمان ظهور امام مهدی (علیه السلام) یک زمانی است که بدون رنج بدون مشکلات و آکنده از آرامش و رفاه و آسایش و همه اینها، برخی معتقدند که نه اینطور نیست خاصیت دنیا رنج است سختی است و خدا انسان را در رنج آفریده و این رنج و سختی است که انسان ها را پرورش می دهد رشد می دهد و می پزد انسان را، انسان را به آن انسانیت مد نظر می رساند و دنیا هم غیر از این نیست دنیا محل قرار نیست دنیا محل آرامش نیست این نگاه دوم، من اما می خواهم مدل بحث را طور دیگری مطرح کنم بگویم که دو نگاه در باره عصر ظهور و قبل از ظهور وجود دارد یعنی یک نگاه مال قبل از ظهور و یک نگاه برای بعد از ظهور هست، عده ای معتقدند که زمان غیبت امام مهدی (علیه السلام) دوران بدبختی است دوران بیچارگی است دوران حسرت است و ما باید فقط گریه کنیم و به سر بزنیم تا بشود خدا به ما رحم کند و ما از این بدبختی خلاص بشویم، شاید ذهن شریف شما منتقل بشود به همان بحث گناه ذاتی انسان در مسیحیت که آنها معتقدند که گناهی که آدم مرتکب شد این را هیچ چیزی حل نکرد و انسان دچار گناه ذاتی شد تا اینکه عیسی (علیه السلام) مصلوب شد و خودش را به صلیب کشاند تا انسان رهایی پیدا بکند؛ یعنی گویا آن حالا آنها تعبیر از گناه می کنند گناه آدم شامل حل انسان ها شد و بدبختی به وجود آورد و فلان، این نوع نگاه ظاهراً برگرفته از نگاه گناه ذاتی بشر در مسیحیت است که بله انسان فعلاً بخاطر گناه های که انجام داد امام غیبت فرمود و حالا که غیبت فرموده دوران بدبختی است دوران بیچارگی است و به تعبیری اینها معتقد به یک شهر جهنمی هستند و دوران غیبت را شهر جهنم می دانند و اینها دوران ظهور امام مهدی را شهر بهشت می دانند عکس آن حالت و می گویند وقتی امام مهدی (علیه السلام) ظهور فرمودند وارد یک شهر بهشت می شویم و جالب است این افراد جهنم حاضر را جهنم تر از جهنم موعود می دانند و آن بهشت موهوم را بهشت تر از بهشت خدا می دانند که هیچ رنجی نخواهد بود همه کیف خواهند کرد و اینها و حال اینکه این نگاه اشتباه است نه الآن جهنم است نه ما الآن در شهر جهنم زندگی می کنیم و نه آن عصر ظهور عصر بهشت خواهد بود و من توضیح خواهم داد که چرا آن موقع عصر بهشت نیست و چرا الآن جهنم نیست، امام سجاد (علیه السلام) روایتی دارند بسیار روایت جالب است و البته تکرار مضمون هم شده این سخن گوهربار در قالب های مختلف در روایت های مختلف که بگویند شما تصور نکنید که عصر غیبت امام مهدی (علیه السلام) همان عصر جهنمی است شهر جهنم است بلکه برعکس یک شهری است که فرصت های خوبی دارد بستر خوبی فراهم است برای رشد انسان، اقتضاعات خوبی دارد و شما این را هم قدر بدانید اینهم لطفی است، من عین روایت را بخوانم در کتاب «کمال الدین و تمام النعمه» نوشته شیخ صدوق (رحمة الله علیه)، جلد یک، صفحه 320، در بخشی از این روایت طولانی آمده

«إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ والْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ»

کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ج 1، ص 320

آن افرادی که در زمان غیبت مهدی ما زندگی می کنند و اینها معتقد به امامت امام مهدی هستند منتظر ظهور او هستند اینها یک مقام خاصی دارند؛ یعنی ای شیعیان شمای که الآن زندگی می کنید شما دارای مقاماتی هستید شمای که در عصر غیبت زیست می کنید خودتان را دست کم نگیرید شما در جهنم زندگی نمی کنید، این را امام سجاد می فرماید می فرماید چنین افرادی یعنی شماها

«أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ»

شما اهل غیبتی ها افضل من اهل کل زمان هستید از اهل هر زمانی شما برتر هستید، چرا اینطور است؟

«لِأَنَّ اللَّهَ»

چون خدا این مقام را به شما داده

«لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَ»

چون خداوند

«أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ»

خدا به شما اهل غیبتی ها که در غیبت مهدی زندگی می کنید به شما عقول داده یعنی عقل زیاد، افهام  داده فهم زیاد داد، «وَ الْمَعْرِفَةِ» معرفت داده به شما، که چه بشود این عقول و افهام و معرفت؟

«مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ»

به قدری فهم شما بالاست به قدری معرفت شما بالاست به قدری عقل شما بالاست که غیبت مهدی ما در نظرشما در نزدشما بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ است یعنی گویا شما امام را می بینی، درک اش می کنی، می فهمی، با او زندگی می کنی، این شهر جهنم است؟ نه، امام غایب است آیا ما در جهنمی زندگی می کنیم؟ امام سجاد فرمود نه اینطور نیست بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ است گویا مهدی را شما می بینید چون خدا به شما مقاماتی داده

«وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ»

و شما را در این زمان به منزله مجاهدین در محضر رسول الله قرار داده آن هم به سیف

«أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً»

می گوید این مردمانی که در زمان غیبت مهدی زندگی نی کنند و قائل به امامت مهدی هستند منتظر ظهور مهدی هستند

«أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً»

می گوید اینها مخلَص اند

 «مُخْلَصُونَ حَقّاً»

حقا که اینها مخلَص اند

«وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً»

به راستی که اینها شیعیان ما هستند

«وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ عَزَّوَجَل سِرّاً وَ جَهْراً»

اینها هستند که دین خدا را تبلیغ می کنند در آشکار و در خفا

بگویید ببینیم آیا ما با این اوصاف در شهر جهنم زندگی می کنیم؟ آیا ما با این اوصاف الآن که در غیبت هستیم در بدبختی زندگی می کنیم؟ در نغمت زندگی می کنیم؟ ما بیچاره هستیم؟ چرا بعضی ها طوری ترسیم می کنند که گویا خداوند به ما مردمان زمان غیبت ظلم کرده؟ که شبهات کلامی پیش می آید که آن شخص می گوید خدایا تو می خواستی من را در زمان امام تولد کنی، در زمان ظهور مهدی من را بیاوری، چرا من را در زمان غیبتش آوردی که شهر جهنمی است؟ شهر متعفن است از گناه و من ناخواسته گناه می کنم پس تو مقصر هستی من که مقصر نیستم من خودم راضی به این خلقت نبودم زور بود، اینها دیگر شبهات کلامی هست که بعضی ها به زبان می آورند چرا؟ چون مسئله فهم نشده چون بعضی ها آنها را به فهم اشتباه انداختند، می گوید من چه گناهی کردم که من را در این زمان شما خلق کردی؟ من خودم نخواسته بودم که، می خواستی من را در زمان ظهور مهدی متولد می کردی که همه جا بهشت است و همه مردم بهشتی هستند و نه امتحانی نه هیچی، ما هم از آنجا صاف می رفتیم بهشت، پس مقصر شما هستی ما هیچ کاره هستیم اینجا، پس آقا اشتباه نکنیم زمان غیبت مهدی زمان نغمت نیست یک نعمتی وجود دارد یک لطفی وجود دارد و اینطور بود که پیامبر اکرم فرمودند که مثل غیبت مهدی ما مانند خورشید پشت ابر است؛ خورشید پشت ابر یعنی دیگر تاریکی؟ یعنی سیاهی؟ یعنی شب بودن؟ نه اینطور نیست، خورشید وقتی پشت ابر می رود خورشید وجود دارد از نور او بهرمند می شویم ما اما خورشید خالص را ما نمی بینیم از همه الطافش استفاده می کنیم، حالا با این حساب سؤال پیش می آید آقا شما یعنی می فرمایید که غیبت مهدی با ظهور مهدی هیچ تفاوتی نمی کند؟ می گوییم نه ما این را نمی گوییم، خیلی تفاوت دارد کمااینکه خورشید بدون ابر با خورشید با ابر تفاوت دارد اما خورشید با ابر (پشت ابر) لطف هست یا لطف نیست؟  لطف است، لطف چند درصدی است؟ ده درصد، خورشید بدون ابر لطف است؟ بله، چند درصدی؟ صد درصد، بالاخره هر دو لطف خدا است یکی صد درصدی است یکی ده درصدی است، خورشید پشت ابر سیاهی نیست تاریکی نیست روز است روشنایی است بهرمند می شویم از نورش از گرمایش، غیبت امام مهدی (علیه السلام) لطف است؟ بله لطف است، چند درصدی است؟ ده درصد، عدم لطف نیست چون اگر بگویی که غیبت امام مهدی عدم لطف است آن موقع باز هم محذورات کلامی؛ مگر نمی گفتید که خدا دائم الطف است؟ مگر نمی گفتید در قاعده لطف که خدا لطفش استمرار دارد؟ پس به ما رسید لطف او از استمرار افتاد؟ می گوییم همیشه مستمر است لطف خداوند اما تناسب دارد تشکیکی است کم و زیاد است به نسبت اقتضای زمان و فلان و اینها کم و زیاد می شود اما هست همیشه وجود دارد.

مجری:

و خود آن ابر لطف دیگری است.

استاد هوشیار:

لطف دیگری است؛ ابر مقابل خورشید لطف دیگری است فلسفه دارد چرا اینطور است؟ بخاطر این است که خورشید کمی کنار می رود مقابلش ابر می آید تا آن انسان تا آن موجودات بتوانند رشد دیگری بکنند آن ساحت انسانی خودشان را به نمایش بگذارند، خورشید می رود که ماه دیده شود خورشید می رود که ستاره دیده شود، ظرفیت های دیگر خداوند نمایان بشوند اما خورشید نرفته کاملاً، خورشید وجود دارد او در بین ما است مگر نفرمود که ما در بازارهای شما روی بساط شما قدم می گذاریم؟ و بلکه می بینید ما را ما هم شما را می بینیم ما از احوال شما با خبر هستیم شما فکر نکنید که ما شما را رها کردیم ما شب و روز به فکر شما هستیم، فردی به امام رضا (علیه السلام) عرض کرد که یابن رسول الله برای ما دعا کنید، آقا فرمود که مگر غیر از این بوده تا به حال؟ به خدا قسم ما همیشه برای شما دعا می کنیم و نامه اعمال شما صبحگاه و شبگاه به دست ما می رسد، یعنی چه؟ یعنی نامه اعمال شما به دست ما می رسد اگر نقصانی بود اگر مشکلی داشتید ما هم صبح برای شما دعا می کنیم هم دعا می کنیم و بخاطر دعای ما هست که شما مشکلات تان رفع می شود بخاطر وجود ما هست که بلا از شما دفع می شود که گفت

 اگر نازی کند آنی

فرو ریزند قالب ها

با لطف اینهاست که ما زندگی می کنیم، غیبت امام مهدی یعنی عدم لطف؟ این چه حرفی است؟ که بعضی ها به آن معتقدند می گویند امام زمان غایب شده ما بدبخت هستیم ما بیچاره هستیم ما آواره هستیم بزنید در سرتان، ما امام را مطالبه می کنیم به آن لطف صد درصدی برسیم، اما الآن که در غیبت امام مهدی هستیم دوران بدبختی نیست اسمش بدبختی نیست لطف است ده درصدی است، آن هم لطف است صد درصدی است، انسان هم کمال خواه است ما می خواهیم به آن صد درصدی برسیم می خواهیم به آن لطف برسیم و این خواسته ما هست، پس ما دانستیم طبق روایات حضرات معصومین (علیهم السلام) غیبت امام مهدی (علیه السلام) دوران بدبختی انسان نیست شهر جهنم نیست بلکه بستگی دارد به انسان ها اگر انسان معرفت امام داشته باشد منتظر امام باشد قائل به امامت مهدی باشد خدا به او آن عقل و معرفت و فهم می دهد وفرج برای اینها حاصل شده اصلاً الآن فرج برای شان حاصل شده، فرج یعنی چه؟ یعنی باز شدن این روزنه های معرفت به انسان، فرج غیر از این است؟ اگر فرج به معنای این باشد که خدایا به ما پول زیاد بده، یا مهدی بیا فرجت حاصل بشود ما پولدار بشویم این یعنی خیلی نادانی، این دیگر خیلی جهالت است جهل است جهل مطلق است که ما بگوییم مهدی بیاید ما پولدار بشویم فرج مهدی یعنی پولدار شدن، فرج مهدی یعنی اینکه بیماری ها برود، می گوییم نه اینطور نیست، فرج مهدی یعنی چه؟ یعنی انسان با معرفت بشود یعنی مهدی جان فرجت حاصل شود که این روزنه های معرفت ما باز بشود ما بتوانیم این پنجره ها را باز کنیم به سمت تو که از آن تلألؤ خورشید تو استفاده بکنیم این یعنی معرفت، این یعنی فرج که فرمود در زمان غیبت اگر قائل به امامتش باشی منتظر ظهورش باشی خدا معرفت را به او می دهد فهم را به تو می دهد و عقل هم به تو می دهد به حدی که «مَا صَارَتْ بِهِ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ» مثل مشاهده است، پس زمان غیبت امام مهدی (علیه السلام) ما فرج هم داریم اما فرجش چند درصدی است؟ ده درصدی است، حالا من ده درصد را مثال می زنم حساب نکردم بگویم ده، یازده، می خواهم بگویم که به نسبت، ما الآن یک فرج ده درصدی شامل حال ما شده است که امام می فرماید خدا می گوید که به شما معرفت می دهم، فهم می دهد خدا و عقل هم می دهد خداوند به شما، پس این زمان زمان جهنم نیست، حالا زمان ظهور امام مهدی (علیه السلام) شهر بهشت است؟ باز هم می گوییم نه، چه کسی اصلاً چنین باوری دارد که مهدی (علیه السلام) وقتی آمد دیگر رنج نیست سختی نیست بیچارگی نیست، همه اش هست؛ کار، تلاش، بیماری، زخمی، طرف از پشت بام خودش را بیندازد پاین بگوید که نه در عصر امام مهدی اصلاً هیچ چیزی نمی شود می افتد منفجر می شود، پس این یک توهمی است بعضی ها نمی دانم چرا چنین توهماتی را، در زمان بنی اسرائیل هم این توهمان را بعضی ها تبلیغ می کردند می گفتند موسی اگر بیاید دیگر هیچ مشکلی نیست همه چیز حل است فرعون بلافاصله نابود می شود فلان می شود، یک باغ و بوستانی درست می کردند، حضرت موسی آمد مدت ها گذشت دیدند که نه اینطور نشد قرآن می فرماید این را؛ اعتراض کردند به موسی یا موسی گفته بودند که اگر تو بیایی ما خیلی خوش به حال مان هست، حضرت فرمود که صبر کنید إن شاءالله امید است که خدا به شما نظر کند صبر بکنید و همین مسئله باعث شد که خیلی ها از حضرت موسی جدا شدند گفتند به ما گفته بودند تو اگر بیایی ما پولدار می شویم تو آمدی اتفاقاً فرعون ظلمش را زیادتر کرد به ما، همین مسئله امتحان شد برای بنی اسرائیل؛ توهم و تصور باطلی داشتند موسی آمد دیدند که نه اینطور نیست عده ای ریزش کردند که اگر ما هم امروز به شیعیان تصور باطلی بدهیم بگوییم امام زمان آمد دیگر همه خوش به حال، همه جیب ها پر از پول، اینها را بگوییم چه می شود؟ خودمان برای حضرت دشمن می تراشیم چون وقتی روایات زمان ظهور را بررسی می کنیم اینها دو دسته اند؛ یک دسته از اینها می گویند که مشکلات هست جنگ هست فلان هست، یک دسته می گویند مردم در رفاه اند، حالا اینها چگونه جمع می شود؟ طبیعی است آغاز قیام حضرت که مشخص نیست چقدر طول خواهد کشید سختی دارد رنج دارد امتحانات دارد ابتلائات دارد و پس از استقرار دولت کریمه چه اتفاق می افتد؟ یک رفاه نسبی، برای چه کسانی؟ صحبت خواهیم کرد، عدلی هم که می گوییم صحبت خواهیم کرد چگونه عدلی سراسر جهان را خواهد گرفت؟ پس زمان ظهور مهدی (علیه السلام) هم شهر بهشت نیست، من روایتی بخوانم خدمت تان خیلی جالب است در روایتی آمده که می فرماید که شما در زمان غیبت مهدی ما هر آنچه پول دارید پس انداز دارید اینها را می توانید با عیال خودتان هزینه کنید برایش هر چه دوست دارید بخرید اما وقتی مهدی ما ظهور کرد همه پس انداز خودتان را درآمد تان را باید به محضر حضرت ببرید به او بدهید حضرت به اندازه کفاف بر می دارد به خودتان بر می گرداند و مابقی را در راه خدا هزینه می کند، خیلی کار سختی است خیلی امتحان بزرگی است، خدا هر گاه در قرآن کریم در باره امتحان صحبت کرد در باره جهاد صحبت کرد اول گفت «بأموالهم» بعد گفت «بأنفسهم» اول اموال را گفت، در روایتی آمده که

«ما بَلى اللّه‏ الْعِبادَ بِشَيءٍ أشَدُّ عَلَيْهِمْ مِنْ إخْراجِ الدَّراهِمِ»

خدا هیچ طائفه ای را امتحان نکرد به شدید ترین حالت مگر با پول، اموال

به پول دادن امتحان کرد گفت پول بدهید ببینم، گفت نه نمی دهیم، گفت نمی دهید؟ پس شما باختید شما رفوزه شدید، یکی از بزرگترین امتحانات در زمان ظهور مهدی (علیه السلام) امتحان به مال دنیا است پول بدهید، شاید کسی الآن بگوید که ما همه مال مان، جان مان، فرزند مان، عیال مان فدای حضرت، این شعار خیلی راحت است شعار دادن من هم شعار می دهم کل دنیا فدای

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را

به خال هندویش ...

همه جا را برایش همینطوری بله می دهد به او.

مجری:

کمااینکه برای سیدالشهداء بالاخره نامه ها نوشتند.

استاد هوشیار:

نامه ها نوشتند و اما آمد پای قضیه که رسید همه باختند اتفاقاً به پول فروختند سیدالشهداء (علیه السلام) را، امام حسن مجتبی را به پول فروختند، چه کسانی به پول فروختند؟ همان کسانی که می گفتند «بنفسی أنت» «بأبی أنت و اُمی» پدر و مادرم به فدای شما، اما همان ها امام حسن مجتبی را به پول فروختند، نه اینکه پول بدهند بلکه به پول فروختند امام را، این روایت خیلی جالب است

«إن المؤمن إذا کان عنده من ذلک شیء ینفقه علی عیاله»

مؤمن وقتی که دارد زندگی می کند در عصر غیبت، هر چه دارد به عیالش انفاق می کند

تفسیر عیاشی، ج 2، ص 88

«ماشاء»

هر چقدر دوست دارد

«ثم اذا قام القائم»

اما اینکه وقتی قائم قیام فرمودند

«فـیحمل إلیه ما عنده»

هر چه دارد بر می دارد می برد محضر حضرت

«وما بقی من ذلک یستعین به علی أمره»

همه اش را می برد که امر حضرت را یاری کند

«فقد أدی ما یجب علیه»

حضرت آن مقدار واجب و آن قدر کفاف به تعبیر آن را بر می گرداند می دهد به شخص، کتاب «تفسیر عیاشی» جلد دوم، صفحه 88، پس زمان مهدی (علیه السلام) زمان بهشت نیست رنج دارد امتحان، اصلاً من این را به شما بگویم انسان ها با امام شان امتحان می شوند، انسان در غیبت امام امتحان نمی شود اصل امتحان های انسان مهم ترین شان در حضور امام هست، اهل کوفه که فرمودید با حضور سیدالشهداء (علیه السلام) امتحان شدند در غیبتش که امتحان نشدند، امتحانات بدون امام امتحانات جزئی و اینها هست ساده تر است راحت تر است، اما امتحاناتی که انسان با امامش می شود خیلی سخت است و اینکه ما همیشه می گوییم الهم عجل لولیک الفرج آیا اهل فرج شدیم که فرج را می خواهیم؟ اهل دل اهل معرفت شدیم که مهدی را می خواهیم؟ هر دعای که می کنیم برای ظهور حضرت گویا یکی از این تومارها را امضا می کنیم حسین بیا، بیا ما در خدمت تو هستیم، هر دعا که می کنید برای آمدن مهدی (علیه السلام) هر دعای تان یک امضا است اینها ثبت می شود و روزی می رسد مهدی فاطمه می آید اگر شما به این امضاهای تان پایبند بودید خوش به حال تان، اگر نبودید خدا به تک تک این امضاها که از زبان شما خارج شد استناد خواهد کرد خواهد گفت که ده هزار نفر امضا کردید ده هزار نامه فرستادید؟ می گوید نه، صدها هزار نامه فرستادید گفتید مهدی بیا مهدی بیا، آمد چیکار کردید برای مهدی؟ هیچ کار نکردید، پس ظهور امام زمان (علیه السلام) هم زمان بهشت نیست رنج است سختی است که من بیشتر توضیح خواهم داد.

مجری:

جناب استاد اشاره فرمودید در بخش اول برنامه اینکه نه جامعه قبل از ظهور جامعه و شهر جهنمی است و نه جامعه بعد از ظهور آن جامعه و شهر بهشتی است، حالا ما در بعضی صحبت ها و نظریات فلاسفه مثلاً مثل فارابی یک تعابیری داریم مثل مدینه فاضله، آرمان شهر، می خواهیم ببینیم که این جامعه مهدوی که شکل خواهد گرفت بعد از ظهور نسبتش با این مدینه فاضله چه هست؟ آیا آنها منظورشان همان جامعه مهدوی بوده یا نه آنچه که ما از جامعه مهدوی می گوییم اصلاً چیزی فراتر از مدینه فاضله هست؟

استاد هوشیار:

شاید حالا در بین این دو نظری که صحبت کردیم فعلاً گفتیم که یک عده ای می گویند زمان غیبت امام مهدی جهنم است و زمان ظهور امام مهدی بهشت است و بلکه جهنم تر از جهنم ساختند، بهشت تر از بهشت را می گویند، شاید نگاه متعادل تر همین نگاه فارابی باشد که یک مدینه فاضله ای ساخته و می گوید انسان باید به این حد برسد که حاکمانش فضلا و امراء اش عالمان و اندیشمندان باشند و شرایطی گفته برای این مسئله که مورد توجه بسیاری از متکلمین و جامعه شناسان قرار گرفته رویش بحث کردند کم و زیاد کردند، یکی از دیدگاه های مورد توجه بوده در این مسئله، اما واقعاً جامعه مهدوی جامعه فارابی خواهد بود؟ نه ما این را نمی خواهیم بگوییم، جامعه مدینه فاضله فارابی آن شهر بهشت را شاید ترسیم نمی کند که گفتم یک نگاه متعادل تر است به همین دلیل، یک شهر بهشت را ترسیم نمی کند اما شهر بهشتیان را ترسیم می کند؛ مدینه فاضله فارابی می خواهد شهر بهشتیان را بگوید نه شهر بهشت را، بهشتیانی که کار هم می کنند سختی می کشند اما بهشتی هستند آدم های خوب آدم های صالح، با کسی کاری ندارند اذیت شان به کسی نمی رسد آزاری ندارند، در مقابل ظالم نمی ایستند، بی اعتنا، نماز شب خودش را می خواند، نماز صبح خودش را با حال تر می خواند، ذکرش را می گوید، نافله هایش را می خواند چیکار دارد با دیگری و این نهایت تلاش جناب فارابی در تصویر مدینه فاضله خودش است که افراد بهشتی دارند زندگی می کنند کنار هم، اما سختی ها هست زحمت ها هست و یک جریانی را هم به وجود آوردند و آن جریان صالحین هست، طبیعتاً وقتی در باره جریان صحبت می کنیم در باره حرکت صحبت می کنیم حرکت بدون رنج یک شعار است یک نمایش مسخره است بگوییم حرکتی حاصل شد و هیچ رنجی نبود، می گوییم نه اینطور نیست، هر گاه حرکتی باشد اقتضائات حرکت رنج است سختی است مشکلات است و اگر آقای فارابی در باره مدینه فاضله خودش صحبت می کند این مدینه فاضله اش آیا حرکت دارد یا ندارد؟ می گوییم بله دارد چون خودش این را می گوید می گوید در مدینه ای که من ترسیم کردم غایت انسان ها حصول سعادت است اما برای چه کسی؟ برای خودشان، من رب اِبِل خودم هستم من می خواهم که به سعادت برسم، آیا دست دیگری را هم می گیری به سعادت برسانی؟ اینجا توقف کرده، پس رنج و سختی هم در مدینه فاضله فارابی وجود دارد چون در باره حرکت صحبت می کند در باره جریان صحبت می کند این اقتضاء جریان هست رنج و سختی، اما تنها چیزی که در آنجا مطرح است صالح بودن است یک نگاه خانقاهی یک نگاه صوفیانه که فقط سر در گریبان و ذکر و هو و حالا اینها را من اضافه می کنم، یک چنین نگاهی هست، عزلت گزینی و اینها که ما صحبت خواهیم کرد که اساساً امام مهدی (علیه السلام) به دنبال تشکیل چنین جامعه ای نخواهد بود، جامعه صالحین مراد امام زمان نخواهد بود، آیا جامعه مفسدین را می خواهد راه بیندازد؟ نه اصلاً اینطور نیست اما جامعه صالحین با این اوصاف نه، چیزی فراتر از این را می خواهد امام مهدی تشکیل بدهد، این جامعه صالحین ممکن است که آفت زده بشود، این جامعه صالحین ممکن است که خودش عامل آفت بشود، هم آفت زده بشود و هم عامل آفت بشود و اساساً مردم با صالحین مشکل ندارند اما با یک گروهی هستند به نام مصلحین با آنها مشکل دارند، پیامبر اکرم وقتی که صالح بود امین بود برای قریش صادق بود قریش با او مشکل نداشتند که، به او فضای تجارت می دادند امتیاز تجارت می دادند محبت هم می کردند به ایشان، می گفتند محمد امین هست، اما به محض اینکه پیامبر اکرم علم اصلاح را بلند کرد و گفت من یک مصلح هستم، زدند دندان مبارک را شکاندند، نقشه ترور پیامبر را ریختند، علیه او شمشیر کشیدند، چرا اینگونه هست؟ چرا مردم با صالحین مشکلی ندارند اما با مصلحین مشکل دارند؟ چون صالحین بی آزار هستند دیگر، صالحین باید نباید ندارند به دیگری، صالحین فقط سر در گریبان خود است و ذکری می گوید و سری تکان می دهد و همین است صالح، اما آن چیزی که جامعه آرمانی مهدویتی هست فراتر از آن هست جامعه مصلحین هست و مردم همیشه با مصلحین مشکل داشتند، پس سختی کار امام مهدی صد چندان خواهد شد، تشکیل جامعه صالحین زیاد سخت نیست اما تشکیل جامعه مصلحین بسیار سخت است بلکه در حد محال است که فقط باید إراده خدا شامل حالش بشود که جامعه مصلحین شکل بگیرد، بشر هیچگاه نخواهد توانست جامعه مصلح به وجود بیاورد، جامعه مصلح چه هست؟ در جامعه مصلحین ایستایی وجود ندارد، در جامعه مصلحین به من چه و به تو چه مفهوم ندارد، دیدید گاهی می گوییم بیایید این کار را انجام بدهید یا من می خواهم این کار را انجام بدهم، مردم چه می گویند؟ می گویند به تو چه؟ مگر از تو بزرگتر وجود ندارد؟ مگر از تو با سوادتر وجود ندارد؟ به تو چه؟ می گوییم خب به ما چه، شما بیا که بزرگ ما هستی شما یک کاری انجام بده، می گوید به ما چه؟ ما یک توسلی می کنیم و یک نمازی می خوانیم و یک منبری می رویم و همین برای ما کفایت می کند من چرا بروم با فلانی مناظره کنم شأن من بیاید پایین؟ من چرا در باره انحراف فلانی صحبت کنم؟ من چرا فریاد بکشم و به داد مظلومین برسم؟ شأن من می آید پایین، اینها نشان بدی است اینها کدهای خطرناکی است برای یک جامعه چرا؟ چون این دو واژه در قاموس جامعه صالحین پیدا می شود اما در قاموس جامعه مصلحین ابدا، جامعه مصلحین جامعه پویا است در جامعه مصلحین هیچ کسی در برابر ظلم ظالم سکوت نمی کند هیچ کسی در مقابل فقر مظلوم سکوت نمی کند، سکوت نمی کند فریاد می کشد، هیچ کسی بر نمی تابد انحرافات جامعه را و پیش می روند و حرکت می کنند و همه را تبدیل به صالح و سپس همه را تبدیل به مصلح می کنند؛ یعنی بی اعتنا نیست جامعه مصلحین و امام مهدی (علیه السلام) جامعه مصلح را تشکیل خواهد داد که قرآن و روایات عجب اشاراتی به این دارند، پس آن چیزی که وجود خواهد داشت در زمان مهدی (علیه السلام) جامعه صالحین نیست جامعه صالحین خودش آفت زده می شود، جامعه مصلحین است جامعه نمکین است که نه خودش فاسد می شود نه می گذارد دیگری فاسد شود «کلکم راع» است «کلکم مسئول» است همه حواس شان به همدیگر هست اما فضولی نمی کنند من خواهم گفت اتفاقاً عاطفی ترین جامعه جامعه مصلحین است زیباترین جامعه جامعه مصلحین است رؤیای ترین جامعه جامعه مصلحین است، هر چه از خوبی ها شما بخواهید بگویید اینها در جامعه مصلحین شکل پیدا می کند نه در جامعه صالحین، جامعه صالحین آفت زده می شوند چرا؟ چون نمکی نیستند چون فقط به فکر خودشان هستند نگهبان ندارند غارت زده می شوند به یغما می روند جامعه صالحین و گاهی خودشان آفت جان مصلحین می شوند مقابل مصلحین می ایستند نمونه بارزش محمد بن حنفیه برادر امام حسین (علیه السلام) گفت کجا می روی برادر؟ نرو تو را می کشند تو را بیچاره می کنند خانواده ات را به اسارت می برند، آقا فرمود من می خواهم به سیره جدم رسول الله عمل کنم من می خواهم به اصلاح امتم گام بردارم، من یک حرکت اصلاحی شروع کردم این برای من مهم است، می خواهند بکشند بکشند، محمد بن حنفیه چه کسی بود؟ خیلی آدم عابدی بود خیلی هم صالح بود همه به صالح بودن او را می شناختند همه به عابد بودن و اعتکاف های سنگین در کنار خانه خدا می شناختند، آویخته می شد به پرده خانه خدا، عجب گریه های می کرد که حاضرین و ناظرین به گریه محمد بن حنفیه گریه می کردند، یک صالح به معنای واقعی، اما این صالح نه تنها مصلح نبود بلکه در مقابل مصلح اعظم بلکه در مقابل مصلح کل می استد می گوید آقا نرو و نه تنها اعتراض می کند به این حرکت اصلاحی بلکه خودش هم همراه نمی شود، خودش نرفت، آقا خودش مریض بود فرزندانش چرا نرفتند؟ فرزندانش باید در کنار او می ماندند از او مراقبت می کردند؛ چرا عده ای از بنی هاشم را نگذاشت که بروند؟

مجری:

لسانی حداقل می توانست حمایت کند.

استاد هوشیار:

نه چه لسانی؟ از حبیب بن مظاهر مگر پیرتر بود او؟ مگر ناتوان تر بود؟ خودش مریض بود باشد، بچه هایش باید در کنار او می ماندند و مراقبت می کردند اینهم باشد قبول کردیم ما، چراه عده ای از بنی هاشم را نگذاشت بروند؟ که امام حسین (علیه السلام) از کربلا نامه یک خطی نوشت به محمد بن حنفیه، یک خط بیشتر نیست، خیلی گریه آور است من اولین باری که یادم هست خیلی وقت پیش این نامه یک خطی را دیدم خیلی حالم بد شد:

 از حسین بن علی به محمد بن علی! اما بعد، از حسین بن علی به محمد بن علی و آن کسانی از بنی هاشم که در نزد او هستند، این خیلی گریه آورتر هست؛ و به آن کسانی که از بنی هاشم که در نزد تو هستند! بدانید گویا هیچ گاه دنیای در کار نبود و گویا همیشه آخرت بود؛ یعنی باختی آقا جان، باختی، خودت نیامدی بچه هایت نیامد بنی هاشمی که نزد تو هستند که الآن به آنها کنایه می زنم آنها هم نیامدند آنها هم باختند، یک آدم صالح در مقابل مصلح می ایستد سعی می کند او را منصرف بکند و هیچ یاری نمی کند به قول شما لسانی، پول می داد می توانست دیگر، خدم و حشم می داد می توانست دیگر، هیچ کاری نکرد، پس ببینید گاهی خود صالحین آفت جان مصلحین می شوند و ما باید تلاش بکنیم که این مصلحین را یاری بکنیم مصلحین برای ما خیلی اهمیت دارند و امام مهدی (علیه السلام) هم این مصلحین را بسیار در واقع سعی می کنند تشکیل بدهند امام زمان (علیه السلام) جامعه مصلحین را شکل بدهند و اساساً مصلحین جامعه همیشه با مشکلات عدیده بودند، شهید مطهری یک عبارتی دارد من این را بخوانم خیلی جالب است آورده است که:

این قانون کلی زندگی ما ایرانیان است که هر کسی و هر چیزی تا وقتی که ساکن است مورد احترام است، تا ساكت است مورد تعظیم و تبجیل است، می گویند عجب آدم عارفی عجب آدم خوبی، اما همین كه به راه افتاد و یك قدم برداشت نه تنها كسی كمكش نمی كند بلكه سنگ است كه به طرف او پرتاب می شود، این نشانه ی یك جامعه ی مرده است، الآن جامعه ما مرده است یا زنده؟ ولی یك جامعه ی زنده فقط برای كسانی احترام قائل است (جامعه مصلحین) كه متكلّم هستند نه ساكت، متحرّكند نه ساكن، باخبرترند نه بی خبرتر، خیلی عبارت جالبی است، جامعه امام زمان جامعه زنده است یا مرده است؟ قطعاً جامعه زنده است، پس جامعه امام مهدی که زنده است با خبرند یا بی خبرند؟ با خبرند، متحرک اند یا ساکن اند؟ متحرک اند، متکلم اند یا ساکت اند؟ متکلم اند حرف می زنند حرکت می کنند کار می کنند تلاش می کنند و آن چیزی که خدا می خواهد شکل بدهد این است و این شعار انبیاء و اوصیا بوده نه اینکه آنها نمی خواستند، همه انبیاء آمدند همه اوصیا آمدند که بگویند ساکت نشوید بی اعتنا نباشید حرف بزنید حرکت بکنید و ارزش انسان به همین ها هست اما انسان ها در طول تاریخ نه تنها با این حرکت های اصلاحی انبیاء همراه نشدند بلکه اینها در مقابل حرکت اصلاحی هم ایستادند، یک روایت بسیار جالبی هست که در زمان مهدی (علیه السلام) این اتفاق می افتد واقعاً اینها گریه آور است رسول الله فرمود

«إنّ الإسلامَ بَدأ غَرِيبا و سَيَعُودُ غَريبا»

اسلام با غربت شروع شد

«و سَيَعُودُ غَريبا»

و به زودی بازهم غریب می شود

«کما بَدَأَ»

کمااینکه همیشه اولش همینطوری بوده

«فَطُوبى للغُرَباءِ»

خوش به حال غریبان

«فَقیل وَمَن هُم یا رسول الله؟»

این غُربا چه کسانی هستند؟

«قَالَ اَلَّذِينَ يَصْلُحُونَ إِذَا فَسَدَ اَلنَّاسُ»

آن کسانی که اصلاح می کنند، نه آنهایی که صالح هستند، آن کسانی که

«يَصْلُحُونَ إِذَا فَسَدَ اَلنَّاسُ»

صالح اند اصلاح می کنند زمانی که مردم فساد می کنند هم خودشان فاسد شدند هم دیگران را فاسد می کنند، اینها هم خودشان صالح اند و دیگران را اصلاح می کنند می گویند کجا می روید؟ جان من نرو به سمت گناه، کار اشتباه نکن، اینها غریبان هستند، اینکه می گویم همیشه آحاد جامعه با مصلحین مشکل دارند به قدر من کد دارم برای شان و به قدری روایت زیاد، با این حساب که امام مهدی می خواهد جامعه مصلحین را شکل بدهد چقدر می خواهد سختی بکشد؟ خیلی سختی می خواهد بکشد، خیلی، ببینید اصلاً این را آدم فکر می کند می گوید که اصلاً پس با این حساب مگر می شود؟ مگر اینکه او بخواهد او إراده کند «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ» باشد إراده خدا باشد که کن فیکون بشود وگرنه نمی شود چون ما زور بزنیم جامعه صالحین اگر بتوانیم تشکیل بدهیم زور بزنیم توانستیم مگر؟ از آدم تا به امروز مگر جامعه صالحین شکل گرفت؟ شکل نگرفت حتی در یک شهر جامعه صالحین شکل نگرفته چه برسد به جامعه مصلحین، کار حضرت صد چندان سخت است، حالا که ما می گوییم ما إن شاءالله یار حضرت هستیم خیلی باید آب دیده بشویم خیلی باید آماده کنیم خودمان را که آن روزی که حضرت ظهور فرمود و ما درک کردیم آن لحظه را بتوانیم یک: صالح باشیم، دو: جزو مصلحین باشیم که مصلحین کارشان سخت است و غریب اند «فطوبی للغرباء» خوش به حال شان اما خیلی سخت است کارشان، چه کسی می تواند ادعا کند من زمانی که حضرت ظهور کرد جزو یاران او هستم؟ جزو مصلحین خواهم بود؟ آن کسی که الآن هم صالح باشد و مصلح باشد، منی که الآن صالح نیستم و مصلح هم نیستم همسایه من گرسنه هست به من چه؟ همسایه من در محل مورد ظلم قرار گرفته به من چه؟ کسی را دارند غریبانه کتک می زنند به من چه؟ هر اتفاقی در جهان می افتد به من چه؟ من فقط می خواهم آن عبادات خودم را انجام بدهم، اینچنین افراد هیچ موقع یار حضرت نمی توانند باشند، یک عده ای بودند دیگر حضرت امام گفت که بیایید انقلاب بکنیم بیایید حرکت اصلاحی شکل برهیم انقلاب بشود مقابل ظالم بی ایستیم مقابل ظلم ستم شاهی بی ایستیم بعضی ها چه گفتند؟ گفتند آقا این کارها چه هست شما انجام می دهید؟ بیایید ما برویم مثلاً با بهائیت بجنگیم، بیایید ما برویم مثلاً نقد فلان فرقه بکنیم، بیاییم قشنگ دعای توسل بخوانیم برای امام زمان او زود ظهور بکند، صدقه بدهیم برای امام زمان که سالم بماند؛ یعنی همه هم و غم این بوده، یک وقتی درک ما از جهان، جهان بینی ما به اندازه نوک بینی ما باشد همین است دیگر، امام خمینی می گوید بیایید حرکت اصلاحی شروع بکنیم یک حرکت شروع بکنیم، آنها می گویند نه رها کن اینها را بیایید مثلاً فعلاً برای حضرت دعا بکنیم حضرت زود بیاید که خودش بیاید ما چیکاره هستیم خودش بیاید، دین این را نمی گوید دین می گوید اتفاقاً تو اگر الآن حرکت را شروع کردی می توانی همراه آن حرکت عظیم باشی عظمی باشی، اما الآن پویا نباشی الآن بخوابی الآن مثل پیره زن ها بنشینی نفرین و دعا کنی که حضرت امام خمینی این عبارت را استفاده کرد آن موقع نمی توانی همراه آن حرکت عظیم باشی، از الآن باید قیام بکنی، آقای حضرت آیت الله جوادی آملی یک عبارت جالبی دارند فرمودند که اگر الآن سرباز قائم باشی سرباز قائم نه سرباز حضرت قائم، سر باز قائم یعنی سرباز فعال باشی برای حضرت، آن موقع می توانی سربازی برای قائم باشی، الآن باید سرباز قائم باشیم تا آن موقع سربازی برای قائم بتوانیم بشویم، الآن بی حال، بی حوصله، کسل، خواب آلو، بعد درگیری یک سری چیزهای در واقع الکی و سطحی و اینها، مگر ما می توانیم با این حال بد مان یار حضرت باشیم؟ باید شب و روز نداشته باشیم باید کمترین میزان را بخوابیم، ما یک استادی است اسمش را قطعاً راضی نیست بگویم حدوداً 80 سالش هست یک استاد بسیار خدا به عمر او برکت بدهد معمولاً مهمان این برنامه شما هم هست در بحث های تفسیری قرآنی، ایشان به من می گفت فلانی من قرصی از دکتر گرفتم که این قرص را بخرم کمتر بخوابم، گفتم حاج آقا مگر شما خواب داری؟ مگر تو هم می خوابی اصلاً؟ گفت بله این قرص را گرفتم خیلی کمتر بخوابم، گفتم حاج آقا صدمه می زند به شما، گفت آخر خیلی وقتم کم است باید چندتا کتاب بنویسم چندتا پژوهش مهم دارم اینها را باید تمام کنم بعد از دنیا بروم، این سر باز قائم است این سر باز می تواند با افتخار بگوید که اگر مهدی هم آمد من جزو یا یکی از افراد جامعه مصلحین مهدی خواهم بود، اما آن کسی که در کسالت و بی حالی و بی حوصلگی و فقط بنشیند دعا کند آقا دعای توسل بگیریم نمی دانم متوسل بشویم حضرت زود ظهور بکند، چله فلان بگیریم، حالا اینها اشکال ندارد من منکر اینها نیستم چله اش را هم بگیریم اعتکافش را هم بگیریم دعایش هم بکنیم اینها همه اش خیلی خوب هست، اینها اتفاقاً انرژی زا هست، اما همین است؟ همین مقدار کافی است؟ قطعاً کافی نیست، و اینها بسیار در واقع نکته مهمی است که ما باید به آن دقت بکنیم، یک در واقع آیه هم بخوانم این آیه بسیار جالب است و ما معمولاً مرز بین اصلاح و إفساد را بلد نیستیم که گاهی کلاه سر مان می رود حواس مان باشد بعضی ها با شعار اصلاح می آیند چیکار می کنند؟ می آیند مثلاً حرکتی را شروع می کنند و ما سر مان کلاه می رود، خیلی دقت بکنیم هر حرکت اصلاحی هر شعار اصلاحی آن مد نظر نیست، الآن خیلی از فرقه ها همین هست دیگر حرف شان می گویند آفرین آقای هوشیار ما همین را می خواستیم تو بگویی، می گوییم چه را بگوییم؟ هر کسی که حرکتی شروع کند او یعنی حق است، نه او حق نیست، هر کسی جیغ و داد کرد که نمی گوییم، هر کسی که در محور امام حرکت امام معصوم او حق است، نه هر کسی که از جایش بلند شد بعد همه چیز را به هم ریخت و ساختار شکنی کرد او را بگوییم حق است، اینهمه فرقه همۀشان همین را می گویند دیگر، می گویند مثلاً حکومت فلانی باطل است ما بر حق هستیم، حالا که شما شعار دادی و حرکت کردی یعنی حق هستی؟ صرف حرکت به معنای حقانیت است؟ نه، مرز این بسیار باریک است که این آیه قرآن فرمود

«وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ»

خدا می داند و می شناسد مصلح را از مفسد

«وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ»

اگر خدا بخواهد چیکار می کند؟ این را در واقع به مردم شناساندن می کند و آن گردن انسان های مفسد را می شکند، پس بدانیم مرز بسیار اینجا باریک است و هر کسی که شعار اصلاح طلبی، من مرادم بحث سیاسی نیست، طلب اصلاح، لغتی بحث می کنیم، طلب اصلاح کرد و یا گفت که من یک حرکت اصلاحی هستم که دین را نجات بدهم او که بر حق نیست باید آن معیارها را بدانیم و بر اساس معیارها إن شاءالله پیش برویم.

مجری:

بحث قطعاً خیلی بحث دامنه داری است و انذارهای فراوانی داشت و إن شاءالله تبشیر هم با آن همراه خواهد بود، تشکر می کنم از حضور حضرت عالی جناب حجت الإسلام و المسلمین هوشیار و همچنین شما بینندگان و همراهان گرامی، دعای پایانی ما این باشد

 الهم عجل لولیک الحجة بن الحسن الفرج والعافیة والنصر وجعلنا من خیر اعوانه وانصاره و المستشهدین بین یدیه.

از همۀشما عزیزان التماس دعا دارم فی أمان الله.

 

 

 


مهدی یار>

عید مبعث جامعه و حاکمیت مهدوی در عصر ظهور جهان رنج و مشکلات امتحان بهشت نعمت غیبت خورشید پشت ابر