اخلاق علوی سیره مهدوی
قسمت ششم برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی با کارشناسی آیت الله سید محمد حسینی قزوینی
دیگر قسمت ها
01/02/1401
موضوع: عجیب ترین بخش وصیتنامه امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی
فهرست مطالب این برنامه:
ذکر مصیبت سوزناک حضرت زهرا (سلام الله علیها)
مروری بر مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!
عجیب ترین بخش وصیتنامه امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
مهمترین تفاوت راهبردی مکتب تشیع با مذهب اهل سنت!
یکی از بهترین هدیه هایی که در طول عمرم دریافت کردم!
اخطار شدید امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به مسئولین حکومتی!
دو نمونه از دقت بسیار بالای حسابرسی در عالم آخرت!
روایتی بسیار تکان دهنده!
آیا اعمال مستحبی، جای اعمال واجب را می گیرد!؟
تماس های بینندگان برنامه
مجری:
ادا کردند هنگام عبادت حق مولا را * ز خونش آبرو دادند بیت حق تعالی را
ز جبریل امین برخواست این فریاد بر گردون * الا یا اهل عالم تسلیت کشتند مولا را
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم وَالعَنْ أعْدائَهُمْ السَّلَامُ عَلَى وَلیدَ الکَعْبَة وَقَتیلَ المِحْراب.
عرض سلام، ادب و احترام خدمت شما بینندگان جان، مؤمنان و روزه داران، عاشقان و موالیان، عزاداران مولای موحدان و امیر مؤمنان علی ابن ابی طالب (علیه السلام)
عرض تسلیت و تعزیت دارم فرا رسیدن ایام ضرب خوردن و شهادت مولا را به محضر حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا فداه) و همچنین خدمت شما خوبان.
در خدمت شما هستیم با برنامه دیگری از سلسله برنامه های اخلاق علوی و سیره مهدوی از شهر مقدس «قم» جوار کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) و از «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
همچون برنامه های گذشته از محضر استاد معظم «آیت الله حسینی قزوینی» استفاده می کنیم حاج آقا سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع فَمَا شَيْءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل السَّلَامُ عَلَيْكَ یَا مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء
خدمت بینندگان عزیز و گرامی در هر کجای این گیتی پهناور بیننده این برنامه هستند و یا تکرار برنامه را می بینند و ما را مهمان کانون گرم و با صفای خانواده خودشان قرار داده اند خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم.
ذکر مصیبت سوزناک حضرت زهرا (سلام الله علیها)
ایام شهادت مظلوم ترین مظلوم های عالم امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) را هم تسلیت عرض می کنم. خدا را قسم می دهیم به آبروی امیرالمؤمنین و به فرق شکافته اش و به قلب پر از دردش پاداش ما را فرج موفور السرور مولایمان بقیة الله الأعظم قرار بدهد ان شاءالله
من علیم که خدا قبله نما ساخت مرا * جز خداوند و نبی فاطمه نشناخت مرا
من که یکباره در قلعه خیبر کندم * غم زهرا به خدا از کمر انداخت مرا
نمی دانیم مصیبت صدیقه طاهره چقدر بر قلب نازنین امیرالمؤمنین سنگین بود که تا به حال مردم گریه علی را ندیدند ناله های علی را نشنیدند.
به هنگام دفن صدیقه طاهره خطاب به رسول الله عرضه می دارد:
«قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي»
کاسه صبرم در مصیبت زهرای مرضیه به سر آمد
«وَ رَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِي»
دیگر طاقت تحمل این مصیبت را ندارم
«أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّد»
دیگر شبها خواب از غصه به چشم علی نخواهد رفت غصه های علی پایانی ندارد.
الكافي( ط- الإسلامية)؛ نويسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق؛ محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد؛ ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران، 1407 ق؛ ج1، ص 459، ح3
خیز از بستر خاک ای گل بستان علی * بنگر زمزمه و ناله و افغان علی
گر به ظاهر بود این خاک مزار تو ولی * خفته این جا به خدا جسم تو و جان علی
یا دعا کن که اجل جان مرا بستاند!
دیگر دعاهای علی به اجابت رسید اکنون امیرالمؤمنین در بستر بیماری است فرق مبارکش شکافته شده است و هر لحظه در انتظار ملاقات رسول اکرم و صدیقه طاهره و ملاقات با خدا است.
یا دعا کن که اجل جان مرا بستاند * یا ز جا خیز ببین دیده گریان علی
کاش این خانه نمی داشت در و دیواری * تا نمی شد ز جفا مقتل جانان علی
کاش آن میخ که بر سینه زهرا بنشست * چاک می گشت از آن سینه سوزان علی
سر و سامان علی همچو فدک غارت شد * تا تو رفتی ز برم ای سر و سامان علی
وسيعلم الذين ظلموا أَي منقلب ينقلبون
مجری:
طیب الله انفاسکم «السلام علیک یا امیرالمؤمنین یا علی ابن ابی طالب»
استاد اگر لطف بفرمایید ابتدا خلاصه ای از جلسات گذشته ارائه بفرمایید تا ان شاءالله سوال جدید را هم خدمتتان مطرح کنم.
مروری بر مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه وَ الّلعنُ الدّائمُ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه
وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ
در جلسات گذشته در رابطه با اخلاق علوی و سیره مهدوی اشاره داشتیم بر این که نسبت به فضائل بی پایان امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) رسول اکرم فرمود اگر بیم آن نداشتم که در حق علی غلو کنند سخنی می گفتم که مردم خاک زیر پای او را توتیای چشمشان و برکت زندگی شان قرار می دادند.
یا اینکه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:
«يَا عَلِيُّ مَا عَرَفَ اللَّهَ إِلَّا أَنَا وَ أَنْتَ، وَ مَا عَرَفَنِي إِلَّا اللَّهُ وَ أَنْتَ، وَ مَا عَرَفَكَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَا».
خدا را جز من و تو کسی نشناخت و مرا جز خدا و تو کسی نشناخت و تو را هم جز خدا و من کسی نشناخت.
مختصر البصائر؛ نويسنده: حلى، حسن بن سليمان بن محمد، محقق / مصحح: مظفر، مشتاق، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامي، قم: 1421ق، ص336
معلوم می شود مطالبی که در روایات در فضائل امیرالمؤمنین آمده است با توجه به حدیث شریف:
«نَحْنُ مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُكَلِّمَ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ.»
ما به قدر فهم عموم مردم سخن می گوییم.
الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص23، كتاب العقل والجهل
بیان شده و گر نه فضائلشان خیلی فراتر از اینها است. امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) فرمود:
«لَا تَتَجَاوَزُوا بِنَا الْعُبُودِيَّةَ ثُمَّ قُولُوا فِينَا مَا شِئْتُم»
ما را از مرتبه خدایی پایین بیاورید هر چه به ذهن تان می آید از عظمت و مقام ما چه گفتیم و نگفتیم بیان کنید.
الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)؛ نويسنده: طبرسى، احمد بن على، وفات: 588 ق، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر، ناشر: نشر مرتضى، مشهد، 1403 ق؛ ج2، ص 438
و یقین کنید:
«لن تبلغ عقولکم علی ما آتانی الله من الفضل»
هرگز امکان پذیر نیست عقل شما برسد به آن مقامی که خدا برای ما قرار داده است.
یا به تعبیر «امام راحل» (رضوان الله تعالی علیه) خیلی روی این روایت تأکید دارند وهابیهای پلید هم نسبت به این عبارت «امام خمینی» خیلی حساسیت نشان می دهند، حتی در یکی از سایت ها کفر «امام» را با این روایت می خواستند ثابت کنند. ظاهرا اگر اشتباه نکنم «صالح فوزان بن فوزان» بود.
روایت می گوید ائمه می گویند:
«إِنَّ مِنْ حَدِيثِنَا مَا لَا يَحْتَمِلُهُ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ وَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ قُلْتُ فَمَنْ يَحْتَمِلُهُ قَالَ نَحْنُ نَحْتَمِلُه»
بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم؛ نویسنده: صفار، محمد بن حسن، مصحح: كوچه باغى، محسن بن عباسعلى، ناشر: مكتبة آية الله المرعشي النجفي، ج1، ص23
این دیگر با منطق قرآن سازگار است
(فَكَانَ قَابَ قَوْسَينِ أَوْ أَدْنَى)
تا آنکه فاصله او (با پيامبر) به اندازه فاصله دو کمان يا کمتر بود؛
سوره نجم (53): آیه 9
رسول اکرم به یک جایی رسید که جبرئیل گفت:
«لَوْ دَنَوْتُ أَنْمُلَةً لَاحْتَرَقَت»
اگر یک بند انگشت جلو بیایم می سوزم و نابود می شوم!
مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)؛ نویسنده: ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، محقق / مصحح: ندارد ناشر: علامه، ج1، ص179
رسول اکرم رفت آن جایی که انبیاء به فکر و ذهنشان نمی آید. وقتی حضرت موسی آن مقام را از خداوند می خواهد خداوند می گوید:
(وَلَكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا)
ولی به کوه بنگر، اگر در جای خود ثابت ماند، مرا خواهی ديد! اما هنگامی که پروردگارش بر کوه جلوه کرد، آن را همسان خاک قرار داد؛ و موسی مدهوش به زمين افتاد.
سوره اعراف (7): آیه 143
به کوه نگاه کن حضرت موسی افتاد غش کرد. دارد بر این که یکی از شیعیان امیرالمؤمنین نگاهی به کوه کرد کوه متلاشی شد. وهابیها یا حتی آقایان اهل سنت شاید این مطالب برای شان قابل باور نباشد ولی ان شاءالله دیدار ما با این آقایان قیامت!
مجری:
ان شاءالله قبل از قیامت در زمان ظهور حضرت حجت!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
جزاکم الله خیرا. بله در ظهور حضرت ولی عصر خواهیم دید که حضرت مهدی در یک جایگاهی است که حضرت عیسی، پیغمبر اولوالعزم و مرسل پشت سرش نماز می خواند. (طبق روایات خودشان) «صحیح بخاری و صحیح مسلم» این را آوردند.
آقای «صالح بن فوزان»، آقای «آل شیخ» حداقل روایاتی که خودتان در کتاب هایتان آوردید دقت کنید. حال آن که مقام حضرت مهدی (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و تمام ائمه جایگاه شان از حضرت امیر پایین تر است. در رابطه با حضرت امیر دارد:
(فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ)
به آنها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت کنيم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنيم، شما هم از نفوس خود
سوره آل عمران (3): آیه 61
مراد از أنفس، امیرالمؤمنین است. یعنی تمام مقاماتی که برای رسول اکرم است این آيه برای امیرالمؤمنین اثبات کرده است؛ غیر از «ما خرج بالدلیل» که همان بحث نبوت است غیر از آن تمام این مقامات را دارد وگرنه (وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ) معنا پیدا نمی کند.
در هر صورت ما در رابطه با برخوردهای اخلاقی حضرت امیر با خانواده، با دوستان و با دشمنان گفتیم و عرض کردیم که امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) با این که «معاویه» را اصلاً مسلمان نمی داند و می گوید:
«فَوَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ مَا أَسْلَمُوا وَ لَكِنِ اسْتَسْلَمُوا وَ لَكِنِ أَسَرُّوا الْكُفْرَ»
اینهایی که در فتح «مکه» مسلمان نشدند، مسلمان نشدند تظاهر به اسلام کردند.
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص374، خطبه 16
حضرت در خطبه دویست و شش می گوید:
«إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِين»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص323، خطبه 206
وقتی صحابه دارند به «معاویه» ناسزا می گوید چرا فحش می دهید؟ به جای فحش دادن بصیرت افزایی کنید حقایق اینها را برای مردم بیان کنید.
عجیب ترین بخش وصیتنامه امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به دست شقی ترینِ شقی ها ضربت خورد و الان در بستر بیماری افتاده است در کجای عالم همچنین آقایی را سراغ دارید؟
شما ببینید خلیفه دوم با قاتلش چه برخوردی داشت؟ عثمان با قاتلش چه برخوردی داشت؟ امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) هم با قاتلش چه برخوردی دارد؟ اینها را ببینید خیلی عجیب است نامه چهل و هفت «نهج البلاغه» می گوید:
«انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ»
اولاً در «بحار» و جای دیگر آمده است می گوید حسن جان از آن غذایی که خودت می خوری به قاتل من بده. یا در بعضی نقل ها است وقتی شیر برای حضرت می آورند مقداری می خورد می گوید باقیمانده را به «عبد الرحمن ابن ملجم مرادی» بدهید.
«وَ لَا تُمَثِّلُوا بِالرَّجُلِ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ يَقُولُ إِيَّاكُمْ وَ الْمُثْلَةَ وَ لَوْ بِالْكَلْبِ الْعَقُور»
مبادا او را مُثله کنید که من از پیامبر شنیدم که فرمود مبادا کسی را مُثله کنید ولو سگ هار باشد.
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص422
یکی از دانشمندان بزرگ «فرانسوی» آقای «روژه گارودی» است. اسمش برای همه آشنا است. ایشان قبلاً «مارکسیست» بود. کتاب به نام «راه های آشتی مارکسیست با مسیحیت» دارد. بعد مقداری ترویج «مسیحیت» می کند.
خودش می گوید در جنگ جهانی دوم به عنوان یک نظامی در «الجزایر» از طریق «متفقین» حضور داشتم تا توسط مسلمانها اسیر شدم. فرمانده اسلامی به یکی از سربازان دستور داد این را ببر در دامنه کوه اعدام کن. دست من بسته بود. سرباز من را آورد گفت اسلحه داری؟ گفتم نه، من را بازرسی بدنی کرد دید ندارم گفت کسی که اسلحه ندارد نباید کشته بشود، دستانم را باز کرد و من را آزاد کرد.
در روایت داریم:
«كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُم»
دعوت به اسلام کنید نه به زبان تان، با اعمال تان!
بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج67، ص309
آقای «گارودی» می گوید بعد از این قضایا کل سیستم فکریم به هم ریخت. این سرباز چرا من را آزاد کرد؟ روی چه اصلی بود؟ مگر نه این است با توجه به آن تفکر و اعتقاداتی که داشت اسلام به این دستور داد که اگر دشمن تو غیر مسلح است توانایی دفاع ندارد اعدام کردن او معنا ندارد. می گوید آن رفتار و عمل جرقه ای در ذهن من ایجاد کرد، شروع به تحقیق و بررسی کردم.
ایشان مسافرتی به «ایران» دارد با «علامه محمد تقی جعفری» و «علامه طباطبایی» (رضوان الله تعالی علیهما) دیدار داشت و به دست «علامه طباطبایی» مسلمان شد یعنی دست از «کمونیست» و «مسیحیت» برداشت.
ایشان تعبیری دارد می گوید آقای «طباطبایی» مرا موحد کرد. هشت سال با هم بحث کردیم یک «کمونیست» را موحد کرد و او حرف توهین آمیز هر کافری را می شنید و نمی رنجید و پرخاش نمی کرد.
همان تعبیری که «مفضل» در مناظره اش با «ابن ابی العوجاء» دارد «مفضل» می گوید وقتی دیدم «ابن ابی العوجاء» حرفهای بی ربط نسبت به رسول اکرم و خدا می زند شروع کردم به او پرخاش کردن با عبارات ملحد، زندیق، کافر و...
بعد «ابن ابی العوجاء» گفت تو شاگرد امام صادق هستی؟ گفتم بله، گفت آقای «مفضل» من با امام صادق خیلی بحث کردم و تندتر از این حرف زدم ولی یک دفعه نشنیدم امام صادق به من تندی کند حرفهای تندی که تو می زنی به من بزند.
ایشان بعد از این که به دست «علامه طباطبایی» مسلمان شد کتابهای زیادی در رابطه با اسلام نوشت و گفت ما آن گمشده و خلأ معنوی که داشتیم احساس می کردیم در مکتب «مارکسیست» می توانیم پیدا کنیم نتوانستیم، در آیین «مسیحیت» نتوانستیم.
هر چه تحقیق و بررسی کردم دیدم آیین مسیح نمی تواند آن خلأ فکری، فطری و اعتقادی من را پر کند. وقتی اسلام آوردم و شیعه شدم در مکتب اهل بیت آن گمشده خودم را یافتم.
این آقا یک شخصیت جهانی است همه او را می شناسد اسلام آوردن و شیعه شدنش در جهان موج ایجاد کرد. خودش نقل می کند می گوید یک دانشجویی در «دانشگاه فرانسه» از من سوال کرد شما در صحبت هایت خیلی از شخصیتی به نام «علی» حرف میزنی این علی کیست؟
اخیراً در یکی از شبکه های «مصر» سخنان آقای «گارودی» را گذاشتند خیلی عجیب است کلیپش زیرنویس فارسی هم شده است. واقعاً لذت بردم از نحوه استدلال این دانشمند با سابقه «کمونیسیتی» و «مسیحی گری» علی را چطور معرفی می کند که این دانشجوی دختر قطرات اشک از چشمش جاری می شود.
کلیپ روژه گارودی:
روژه گارودی نویسنده، اندیشمند و فیلسوف فرانسوی گفت: من در دانشگاه سوربن فرانسته تدریس می کردم که روزی یکی از دختران دانشجو از من پرسید: تو استاد من هستی و من کتابها و مقالات شما را پیگیری می کنم و در سخنرانی های شما حاضر می شوم و نکته ای توجه مرا جلب کرد که شما همواره در باره مردی مسلمان به نام علی صحبت می کنی، این علی کیست و چرا اینقدر بر شما تأثیر گذار بوده؟
روژه گارودی می گوید به آن دانشجو گفتم علی عموزاده پیامبر محمد و داماد او و یکی از فرماندهان نظامی او است.
اکنون از تو سؤال می پرسم تا بتوانی بخشی ساده از شخصیت او را بشناسی. دختر دانشجو گفت: بفرمایید. گارودی گفت: اگر در هنگام عبور از خیابان ماشینی با سرعت به تو برخورد کند چه اتفاقی برایت می افتد؟ دختر دانشجو گفت: در جا می میرم یا بیهوش می شوم
گارودی گفت: روزی علی در حالی که در حال سجده نماز بود مورد اصابت شمشیر قرار گرفت و ضربه تا عمق جمجمه او نفوذ کرد تا جایی که آن ضربه به اعماق مغز رسید یعنی همان جایی که مرکز حکمت و معرفت هر انسان است. در چنین شرایطی و فقط پس از یک روز از این ضربه علی در حالی که در بستر مرگ بود و آن ضربه در مغز او تأثیر گذاشته بود به فرزندش حسن وصیت کرد وصیتی که از زیباترین مشاهدات انسانی در تمام تاریخ است زیرا دربردارنده حکمت و اندرزی متعالی و ولاترین مفاهیم انسانی است.
دانشجو که متأثر شده بود، پرسید: آن وصیت چه بود؟ استاد گفت: بخشی از این وصیت را برایت بازگو می کنم علی در بستر مرگ به فرزندش وصیت کرد: فرزندم به حرمت حقی که بر تو دارم با اسیر خود (ابن ملجم) مدارا کن و مهربان باش و خوش رفتار و دلسوز باش.
فرزندم از آنچه می خوری به او بخوران و از آنچه می نوشی به او بنوشان و دست و پای او را در غل و زنجیر مکن، اگر من از دنیا رفتم فقط با زدن یک ضربه شمشیر او را قصاص کن و او را در آتش مسوزان و بدنش را قطعه قطعه مکن که من از جدت رسول خدا شنیدم که گفت: از قطعه قطعه کردن بدن بپرهیزید حتی در مورد سگ هار.
اگر من زنده ماندم که به بخشش او از شما سزاوارترم و خودم می دانم با او چگونه رفتار کنم. شما را به تقوا سفارش می کنم و این که دنیا طلب نباشید و به خاطر از دست دادن دنیا متاسف نباشید و همواره حق را بگویید و برای پاداش خدا تلاش کنید و دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید.
روژه گارودی در ادامه می گوید: همچنان بخش هایی از وصیت علی را برای آن دختر دانشجو بازگو کردم آن دانشجو با اشک های ریزان به سخنان من گوش می داد.
مجری:
سلام و درود خدا بر اول مظلوم عالم علی ابن ابی طالب (علیه السلام).
حضرت استاد! انگار حضرت پیش بینی می کردند که چه اتفاقاتی در آینده بر سر خاندان شان می آید. داشتند به امام حسن وصیت می کردند. در حقیقت دارند آموزش می دهند و می بینند که در آینده به نام اسلام چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟ پیرامون این وصیت بفرمایید.
مهمترین تفاوت راهبردی مکتب تشیع با مذهب اهل سنت!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
البته تعبیر ایشان این است که به امام مجتبی وصیت کردند. «مجلسی» هم در «بحار» امام حسن مجتبی دارد ولی در «نهج البلاغه» همین طوری که اشاره کردم در خطبه 47 است:
«و من وصية له (علیه السلام) للحسن و الحسين (علیهما السلام) لما ضربه ابن ملجم لعنه الله»
اولش هم دارد:
«أُوصِيكُمَا بِتَقْوَى اللَّه»
شما دو را به تقوای خدا دعوت می کنم
اولین جمله اش هم این است که:
«وَ قُولَا بِالْحَقِّ وَ اعْمَلَا لِلْأَجْرِ»
همواره سخن بگویید و بدانید به حق سخن گفتن پاداشی دارد.
«وَ كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 421
این جمله امروز باید طلا نوشته شود و در سر در تمام مسلمان های جهان قرار بگیرد این تعبیر حضرت امیر (سلام الله علیه) که همان منطق قرآن است.
(وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ)
و بر ظالمان تکيه ننماييد، که موجب می شود آتش شما را فرا گيرد؛ و در آن حال، هيچ ولی و سرپرستی جز خدا نخواهيد داشت؛ و ياری نمی شويد!
سوره هود (11): آیه 113
قرآن در چندین جا به ظالمین لعنت فرستاده است با آن منطقی که «بنی امیه» نقل می کنند از خلیفه دوم و دیگران می گوید در «صحیح مسلم» هم است قبلاً اشاره داشتیم وقتی از رسول اکرم سوال می کنند اگر حاکم ظالمی بر ما حکومت کرد وظیفه مان چیست و چه کار کنیم؟ گفت وظیفه شما اطاعت از ظالم است!!
«صحیح مسلم» است نمی توانیم بگوییم روایتش صحیح است یا صحیح نیست. «صحیح مسلم» با تحقیق «محمد فؤاد عبد الباقی»، «حذیفه» می گوید پیغمبر فرمود بعد از من پیشوایانی هستند از هدایت من بهره ای ندارند و به سنت من عمل نمی کنند. مردانی می آیند قلب شان، قلب شیطانی ولی در جسم انسانی هستند.
«حذیفه» می گوید یا رسول الله چه کار کنم؟ «حذیفه» اواخر خلافت عثمان از دنیا رفت خلافت امیرالمؤمنین را درک نکرده است می گوید پیغمبر فرمود:
«تَسْمَعُ وَتُطِيعُ لِلْأَمِيرِ وَإِنْ ضُرِبَ ظَهْرُكَ وَأُخِذَ مَالُكَ فَاسْمَعْ وَأَطِعْ»
اگر حاکم ظالم تو را شلاق زد و اموالت را به زور مصادره کرد از این حاکم ظالم حرف شنوی داشته باش و اطاعت کن!
صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي، ج3، ص1476، ح1847
ما هزار بار به لفظ جلاله قسم می خوریم نبی اکرم (صلی الله علیه وآله) از همچنین فرمایشی قطعاً مبرا است.
من از عزیزان اهل سنت تقاضا دارم دقت کنند این کلمات را با قرآن و امیرالمؤمنین که خلیفه چهارم شما است کنار هم بگذارید. «ابن ابی شیبه» متوفای 235 استاد «بخاری» است ایشان می گوید روایت صحیح است.
«سُوید ابن غفله» می گوید خلیفه دوم به من گفت نمی دانم آیا بعد از این سال همدیگر را می بینیم یا نه؟ اگر یک اجنبی آمد بر شما حکومت کرد یا یک «یهودی» آمد مثلاً در «ایران» یا «عربستان» غیر مسلمان حکومت کرد.
«إن ضربك فاصبر وإن حرمك فاصبر»
اگر تو را ضرب و شتم کرد حرف نزن صبر کن. اگر تو را از حقت محروم کرد صبر کن!
«وإن أراد أمرا ينتقص دينك فقل سمع وطاعة دمي دون ديني فلا تفارق الجماعة»
دستور ضد دینی به تو داد گفت بلند شو برو دزدی کن، آدم بکش و زنا کن، بگو چشم دینم فدای جانم باد! مبادا از جماعت جدا بشوی.
المصنف في الأحاديث والآثار؛ اسم المؤلف: أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبي شيبة الكوفي الوفاة: 235، دار النشر: مكتبة الرشد - الرياض - 1409، الطبعة: الأولى، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ج 6، ص 544
عقیده شخصی من این است که اینها ساخته و پرداخته «بنی امیه» است. یکجا از قول نبی مکرم نقل می کنند یک جا از قول «حذیفه» نقل می کنند یک جا از قول خلیفه دوم نقل می کنند جاهای دیگر هم است. برای چه؟
برای این که همه مردم می دانند حکومت «اموی»، حکومت ظالم است. برای این که مردم را تحمیق کنند یا به قول بعضی ها مردم را استحمار کنند و مردم دیگر حرف نزند. با سخنان پیغمبر و خلفاء می خواهند این مردم را آرام کنند.
پیغمبر و خلیفه دوم گفت که اگر حاکم ظالم حق شما را گرفت کتک تان زد، دستور ضد دینی داد تحمل کنید!! من تأسف می خورم امروز این مطالب در کتاب های عزیزان اهل سنت، در شبکه های اینها یا «شبکه های وهابیت» از قول رسول اکرم می آورند.
ولی افتخار شیعه این است که می گوید: «وَ كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً» همواره در برابر ظالم خروش و قیام کنید تن به ظلم ندهید «وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً» از مظلوم همواره حمایت کنید.
حضرت سید الشهداء (سلام الله علیه) در روز عاشوراء فرمود:
«فَإِنِّي لَا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَ الْحَيَاةَ مَعَ الظَّالِمِينَ إِلَّا بَرَما»
بحار الأنوار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج44، ص191
این متن را آقایان اهل سنت هم نقل کردند. «مجمع الزوائد هیثمی» دارد:
«فَإِنِّي لَا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَ الْحَيَاةَ مَعَ الظَّالِمِينَ إِلَّا بَرَما»
شهادت در دفاع از دین را جز سعادت نمی دانم و زندگی در زیر پرچم ظالم جز ننگ و خفت نیست.
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد؛ اسم المؤلف: علي بن أبي بكر الهيثمي الوفاة: 807، دار النشر: دار الريان للتراث/دار الكتاب العربي - القاهرة , بيروت – 1407، ج 9، ص 192
آن از امیرالمؤمنین این هم از سیدالشهداء. اینها را مقایسه کنید با مفتیان عربستان سعودی که در دفاع از حکومت جبار، ظالم و خونخوار «آل سعود» می گویند شما حق اعتراض و راهپیمایی ندارید هر چه حاکم اسلامی و حکومت «ملک سلمان» گفتند بگویید «سمعٌ وطاعة» عین همان روشی که در زمان «بنی امیه» بود.
بعد جالب است همانطور که جناب آقای «گارودی» گفت؛ الحق والإنصاف در این وصیتنامه با این که می گوید ضربت خورد طبیب آوردند طبیب، جگر سفید گوسفند را بر فرق امیرالمؤمنین گذاشت در آورد گفت این ضربت به مغز حضرت علی رسیده است تکه های مغز را من دارم می بینم. از طرفی هم شمشیر آغشته به زهر بوده است.
معمولاً اگر همچنین چیزی باشد به قول دانشجوی آقای «گارودی» همانجا می میرد و یا بی هوش می شود. ولی امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) از قوت روحی که دارد در همان حال وصیتنامه ای می نویسد که در تاریخ نمونه نداشت.
«أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وَلَدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي بِتَقْوَى اللَّهِ»
به شما دو فرزندم و تمام کسانی که سخنان مرا می شنوند تا الی قیامِ قیامت وصیت به تقوای الهی می کنم.
ان شاءالله در خطبه متقین، تقوا را عرض خواهیم کرد یک تقوا داریم که فرمود:
(فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ)
پس تا می توانيد تقوای الهی پيشه کنيد
سوره تغابن (64): آیه 16
یعنی تا آن جایی که توان دارید تقوا داشته باشید یکی:
(اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ)
آن گونه که حق تقوا و پرهيزکاری است، از خدا بپرهيزيد!
سوره آل عمران (3): آیه 102
یعنی رعایت تقوا آن طوری که شایسته خدا است.
میان ماه من تا ماه گردون * تفاوت از زمین تا آسمان است
(مَا اسْتَطَعْتُمْ) یک چیز است (حَقَّ تُقَاتِهِ) یک چیز دیگری است. حق تقاته برای کسانی است که پرده ها از جلوی چشمشان کنار می رود چشم برزخیه دارند و تمام حقایق و ملائکه را می بینند جلوه حق را مشاهده می کنند و رو در رو با خداوند موسی وار سخن می گویند سخن خدا را هم می شنوند.
یکی از بهترین هدیه هایی که در طول عمرم دریافت کردم!
«وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ»
اگر می خواهید موفق بشوید منظم باشید.
یادم است یکی از مراجع عظام تقلید سال 52 منزل کوچکی در خیابان «قم نو» ساخته بودیم شصت و چند متر بیشتر نبود ایشان لطف کرده بودند به منزل ما آمده بودند. گفت فلانی دو هدیه برای شما آوردم گفتم در خدمت شما هستیم.
عزیزان طلبه، دانشجو یا کسانی که اهل علم هستند خوب دقت کنند ایشان فرمود هدیه اول من این است هرگز مطالبی که مطالعه می کنید در دفترهای صد برگ و دویست برگی ننویسید. چون مطلب می نویسید بعد می خواهید پیدا کنید باید این دفتر دویست برگی به قدری ورق بزنی دوباره مطالعه کنید زودتر به این مطلب می رسید تا بخواهید از نوشته هایتان استفاده کنید.
گفتم حاج آقا چه کار کنم؟ گفت همین امروز برو «پاساژ قدس» ده پانزده تا دفتر کلاسور بگیر سیصد، چهارصد صفحه هم کاغذ کلاسور. پشت این کلاسورها بنویس مطالب «فقه» مطالب «اخلاقی»، مطالب «اعتقادی»، مطالب «تاریخی» هر رشته مطالعه می کنید یا می خواهید نُت برداری یا یادداشت کنید این را در دفتری که مخصوص این کار است بیاور
یا در رابطه با اخلاق اگر ورقه ها زیاد شد کلاسور را بیشتر کن مثلاً در رابطه با رذایل اخلاقی یک دفتر داشته باش فضائل اخلاقی یک دفتر داشته باش. راهکار مبارزه با رذایل اخلاقی را یک جا بیاور وقتی می خواهید سخنرانی کنید و کتاب بنویسید دسترسی به این زحماتی که کشیده اید خیلی راحت است.
گفت دومین هدیه من این است که شما مثل بچه دبستانی برنامه بنویسید. مثلاً ساعت فلان، کلاس فلان را دارم و ... جدولی بنویس صبح بیدار می شوی اول نماز صبح می خوانی بعد قرآن می خوانی، بعد دعا بخوانی مثلاً چند دقیقه نمازت طول می کشد، چند دقیقه باید قرآن بخوانی، چند دقیقه دعا باید بخوانی. بعد شروع به مطالعه می کنی مثلاً ساعت 8 تا 9 مطالعه مسائل اعتقادی است. 9 تا 10 تدریس داری.
ایشان گفت تلاش کن تمام کارهایی که می خواهی تا غروب انجام بدهی در جدول بنویسی و سر آن ساعت مثلاً بنا است فرض شما ساعت 9 تا 10 مطالب اخلاقی مطالعه کنید 10 شد ببند ببین 10 تا 11 چه برنامه ای دارید. اگر می خواهید موفق بشوید این طوری برنامه داشته باشید.
بعد یک جمله ای گفت خیلی جالب بود گفت اگر بنا است ولگردی هم بکنی بنویس مثلاً ساعت 11 تا 12 ولگردی. وقتی 12 شد مشغول کار دیگری باش. من از صراحت لهجه این بزرگوار خیلی لذت بردم واقعاً یکی از بهترین هدیه های عمرم بود.
لذا امیر المؤمنین فرمودند: «وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ» اگر می خواهید موفق باشید منظم باشید. زندگی بزرگان چه بزرگانی از شیعه، سنی یا غیر مسلمان موفق بودند کسانی هستند که منظم بودند. در تمام کارهایشان نظم داشتند.
اگر اشتباه نکنم از «نیوتن» یا یکی دیگر از بزرگان است می گوید می خواهم غذا بخورم تا سفره پهن بشود می بینم دو، سه دقیقه وقتم گرفته می شود تصمیم گرفتم کاغذی بر دارم مطالبی را یادداشت کنم. می گفت بعد از چهار، پنج سال همین یادداشتهایی که سر سفره داشتم کتاب خوبی در آمد.
خدا آیت الله «خزعلی» را بیامرزد، تقریباً از سال 51 با ایشان مأنوس بودیم ایشان می گفت حتی دستشویی هم می روم چند دقیقه ای طول می کشد «ألفیه ابن مالک» را در دستشویی حفظ کردم در آنجا هم از وقت مرده ام حداکثر استفاده را می کنم.
اگر مقداری دقت کنیم در بیست و چهار ساعت چقدر وقت تلف شده داریم. اینها را اگر آماری بگیریم و ببینیم مثلاً هر روز یک ساعت یا دو ساعت وقت تلف شده داریم در طول یک سال تقریباً هفتصد ساعت می شود. اگر چنانچه ما پنجاه سال عمر کرده باشیم ببینید در طول 50 سال چقدر عمر و وقت تلف شده داریم؟
لذا باید تلاش کنیم از وقت مان استفاده کنیم مخصوصاً از وقت های تعطیلی. پنج شنبه، جمعه می شود می گوییم امروز، روز تعطیل و درس ها تعطیل است نفس راحتی می کشیم. ولی بزرگان همه از اوقات تعطیلی حداکثر استفاده را برای موفقیتشان داشتند.
«وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَيْنِكُمْ»
تلاش کنید بین برادران دینی اگر اختلاف است صلح بدهید.
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 421
می گوید شنیدم پیغمبر فرمود اصلاح بین دو نفر از یک سال روزه و نماز افضل است. نسبت به ایتام، نسبت به همسایه ها، نسبت به قرآن، نسبت به نماز توصیه کردند ان شاءالله اینها را در بحث اخلاق علوی به حول و قوه الهی می پردازیم.
لذا یکی از نکاتی که باید اشاره بشود و رویش کار بشود وصیت حضرت امیر (سلام الله علیه) در آخرین لحظات زندگیش به آقا امام حسن مجتبی و امام حسین (سلام الله علیهما) هست.
مجری:
اللهم ارزقنا زیارة امیر المؤمنین (علیه السلام) وشفاعته فی الدنیا والآخرة.
حضرت استاد! هفته گذشته به حدیث گرانبها از امام صادق (علیه السلام) رسیدیم که فرمودند هر کسی می خواهد از یاران حضرت حجت (ارواحنا فداه) باشد سه ویژگی را داشته باشد. ویژگی اول انتظار بود، ویژگی دوم ورع بود و ویژگی سوم: محاسن الأخلاق.
ویژگی «انتظار» را فرمودید به ویژگی «ورع» می رسیم بفرمایید در خدمت شما هستیم.
اخطار شدید امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به مسئولین حکومتی!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در رابطه با «ورع» اولین چیزی که اشاره کنم فرمایش حضرت امیر (سلام الله علیه) است. در نامه حضرت به «عثمان ابن حنیف» حاکم بصره، ابتدا می خوانیم:
«أَمَّا بَعْدُ يَا ابْنَ حُنَيْفٍ فَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ رَجُلًا مِنْ فِتْيَةِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ دَعَاكَ إِلَى مَأْدُبَةٍ فَأَسْرَعْتَ إِلَيْهَا تُسْتَطَابُ لَكَ الْأَلْوَانُ وَ تُنْقَلُ إِلَيْكَ الْجِفَانُ وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّكَ تُجِيبُ إِلَى طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِيُّهُمْ مَدْعُوٌّ»
فرزند «حنیف» شنیدم در یک میهمانی حضور پیدا کردی که جای فقرا خالی بود غذاهای رنگارنگ در سفره بود. اطراف سفره ثروتمندان گرفته بودند، گمانم نمی کردم شما در کنار همچین سفره ای که نماینده منِ علی هستی آنجا نشسته باشی!
بعد حضرت می گوید:
«أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً يَقْتَدِي بِهِ وَ يَسْتَضِيءُ بِنُورِ عِلْمِهِ»
هر مأمومی امامی دارد که باید به امامش اقتدا کند و از نورانیت علم او روشن بشود.
«أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ»
آگاه باشید که امام شما از دنیا به دو پیراهن اکتفا کرده و از غذا به دو قرص نان.
نهج البلاغة (للصبحي صالح)، نويسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين (وفات: 406 ق)، محقق / مصحح: فيض الإسلام، ناشر: هجرت، قم،1414 ق؛ ص 417
حضرت وقتی به «کوفه» آمد یک اسب، یک شمشیر و یک زره داشت که کلیه لوازم زندگیش را در یک بقچه جمع کرده بود به مردم گفت تمام زندگیم این است. اگر روزی دیدید از شهر شما رفتم به جای یک اسب با دو اسب رفتم یا با یک شمشیر با دو تا رفتم اگر چیزهایی که دارم در یک بقچه جمع است دو بقچه با خود بردم، بدانید من خائن هستم در حق شما خیانت کردم.
اینها باید برای مسئولین، حوزوی ها و خود ما گفته شود یک دفعه به دنیا و قطعاً از دنیا خواهیم رفت تشییع جنازه ای بود گفتند بیماریش چه بود؟ گفت بیماریش این بود که به دنیا آمده بود اصلاً به دنیا آمد بیماری مرگ در پیشانیش نوشته شده است باید برود.
ولی خوشا به حال آنهایی که آقا امام سجاد (سلام الله علیه) فرمود:
«إِنَّ الْقَبْرَ رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النِّيرَان»
قبر یا یک پارچه آتش از آتشهای جهنم است یا باغی از باغستانهای بهشت است.
تفسير القمي؛ قمى، على بن ابراهيم، محقق/ مصحح: : موسوى جزائرى، طيّب، ناشر: دار الكتاب، ج2، ص94
در برنامه زندگی پس از زندگی شبکه چهار ظاهراً بیننده زیادی هم دارد از مجموع اینها مشخص است خبرهایی است خدای عالم می خواهد حجتی را تمام کند برای بعضی از افراد حالاتی اتفاق می افتد تا برای ما اتمام حجت باشد.
چند شب قبل دیدم جوانی که چندین بار جایزه جهانی گرفته بود و قهرمان جهانی بود. این جوان در اثر سقوط بی هوش می شود، می رود مقداری آن دنیا را گردش می کند بر می گردد.
نکته جالب این بود وقتی مجری جناب آقای «موزون» از او سوال کرد الان شما پاهایت را از دست دادی الان شما را مخیر کنیم به همان آدم ورزشکار جهانی که چندین مورد مدال افتخار جهانی گرفته بود برگردی و این اتفاق برایت نیفتاده باشد و تجربه نمی داشتی یا این را دوست داری؟ گفت قطعاً این را دوست دارم! بعد آقای مجری گفت من به حالت غبطه می خورم من پا دارم، بدنم سالم است ولی تجربه شما را ندارم.
وقتی برای کسی این اتفاق می افتد در حقیقت در زندگی شان تحولی ایجاد می شود. معمولاً سوال می کنند از مرگ می ترسید؟ می گوید نه نمی ترسم حتی آنهایی که در آنجا با مشکل مواجه بودند اعمال نادرستی داشتند آنجا گرفتار شدند می گویند الان از مرگ به هیچ وجه نمی ترسیم!
(فَمَنْ يعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيرًا يرَهُ * وَمَنْ يعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يرَهُ)
پس هر کس هموزن ذره ای کار خير انجام دهد آن را می بيند! و هر کس هموزن ذره ای کار بد کرده آن را می بيند!
سوره الزلزلة (99): آیات 7 و 8
دو نمونه از دقت بسیار بالای حسابرسی در عالم آخرت!
در یکی از برنامه هایش می گوید آقایی موشی را گرفته بود می خواست در کوچه رها کند یعنی نمی خواست آن موش را بکشد ولی داشت می برد دم موش را فشار داده بود گفت در آنجا دیدم دم موش را فشار دادم خونش از جریان افتاد همان جا از من بازخواست کردند چرا دستانت را محکم فشار دادی دم موش اذیت شد! یعنی تا این اندازه حتی برای نجات موش هم بوده است. اینها را باید دقت کنیم.
حضرت عیسی (علی نبینا وآله وعلیه السلام) روزی در قبرستان بود حوارییون گفتند یا عیسی یکی از مرده ها را زنده کن عبرتی بگیریم. یکی از مرده ها را زنده کرد دیدند این مرده خیلی آشفته است، علتش را پرسیدند گفت: پدرم در آمده است از وقتی که مُردم در عذاب هستم گفت ظالم بودی؟ آدم کشته بودی؟ دزدی کرده بودی؟ مال مردم را خورده بودی؟ اهل فحشاء بودی؟ گفت نه.
گفت: من قاضی بودم گفت قضاوت به ناحق کردی؟ گفت نه، یک روز دیدم برادر خانمم با یک نفر اختلاف دارد به محکمه می آیند در دلم گفتم ای کاش حق با برادر خانم من باشد اتفاقاً حق هم با او بود حکم به نفع او کردم الان من را عذاب می دهند چرا در دلت آرزو کردی ای کاش حق با برادر زن من باشد؟ تو وظیفه ات قضاوت است.
(لِتَحْكُمَ بَينَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ)
تا به آنچه خداوند به تو آموخته، در ميان مردم قضاوت کنی
سوره نساء (4): آیه 105
دوستان تا این اندازه آنجا حساب کشی است. یا حضرت عیسی (علی نبینا وآله وعلیه السلام) مرده یک قبر دیگری را زنده کرد دید وضعش خوب نیست در عذاب است.
گفت چه کاره بودی؟ گفت: من حمال بودم گفت: مال مردم را خوردی؟ گفت نه روزی چوب برای کسی می بردم، غذا خورده بودم غذا لای دندانم مانده بود تکه ای از چوب را کندم دندانم را خلال کردم الان من را دارند عذاب می کنند چرا آن یک ذره چوبی که از مال مردم برداشتی دندانت را خلال کردی از او رضایت نگرفتی؟
همه اینها حساب و کتاب دارد چیزهایی که دارند می بینند اینها مال برزخ است. برزخ در حقیقت در برابر قیامت یک حالت تفریح است. قیامت است که:
(يوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُمْ بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ)
روزی که آن را می بينيد، (آنچنان وحشت سرا پای همه را فرا می گيرد که) هر مادر شيردهی، کودک شيرخوارش را فراموش می کند و هر بارداری جنين خود را بر زمين می نهد؛ و مردم را مست می بينی، در حالی که مست نيستند؛ ولی عذاب خدا شديد است!
سوره حج (22): آیه 2
با این شرایط آنجا چه کار باید کنیم؟ همه مان باید آنجا برویم هیچ راه گریزی نیست. به تعبیر حضرت امیر (سلام الله علیه) خیلی این را برای اصحابش می گفت:
«تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ فَقَدْ نُودِيَ فِيكُمْ بِالرَّحِيل»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)، نويسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين (وفات: 406 ق)، محقق / مصحح: فيض الإسلام، ناشر: هجرت، قم،1414 ق؛ ص 321، خطبه 204
فرمود آماده آن طرف باشید همین که پدر، مادر تان، جد و رفیق تان رفتند یک روزی هم شما باید بروید. این طوری راحت:
گرگ اجل یکایک از این گله می برد * این گله را بِنه که چه آسوده می چرد
«أَمَامَكُمْ عَلَى طَرِيقِكُمْ عَقَبَةٌ كَئُودَةٌ وَ مَنَازِلُ مَهُولَةٌ مَخُوفَةٌ- لَا بُدَّ لَكُمْ مِنَ الْمَمَرِّ عَلَيْهَا وَ الْوُقُوفِ بِهَا»
این را بدانید یک سری منزل ها و موقف هایی در قیامت است که باید شما به آن موقِف ها بروید و در آن جا توقف کنید و به حساب و کتاب تان جواب بدهید.
بحار الأنوار(ط- بيروت)؛ نويسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، (وفات: 1110 ق)، محقق: جمعى از محققان، ناشر: دار إحياء التراث العربي، بيروت،1403 ق؛ ج 74، ص 391
حضرت در خطبه 82 در مذمت دنیا فرمودند:
«مَا أَصِفُ مِنْ دَارٍ أَوَّلُهَا عَنَاءٌ وَ آخِرُهَا فَنَاءٌ فِي حَلَالِهَا حِسَابٌ وَ فِي حَرَامِهَا عِقَابٌ»
...حرام دنیا، عقاب دارد. حلالش هم حساب دارد.
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 106، خطبه 82
روایتی بسیار تکان دهنده!
سوال می کنند از کجا آوردی؟ کجا مصرف کردی؟ این طوری نیست بی خیال و خاطر جمع باشیم اهل بیت (علیهم السلام) از ما شفاعت می کنند.
روایتی را بگویم که خیلی تکان دهنده است هر وقت این روایت را می بینم بدنم می لرزد. روایت صحیح است از نظر سند هیچ مشکلی ندارد. از «جابر ابن یزید جعفی» از امام باقر می گوید: «جابر» بعضی ها همین که دلشان خوش است شیعه هستند ما را دوست دارند با همین نجات پیدا می کنند!؟
«فَوَ اللَّهِ مَا شِيعَتُنَا إِلَّا مَنِ اتَّقَى اللَّهَ وَ أَطَاعَه»
قسم به خدا شیعه ما نیست مگر کسی که تقوا داشته باشد و مطیع خدا باشد.
تا آن جایی که می گوید «جابر» قسم به خدا جز به اطاعت کسی نمی تواند به خدا نزدیک بشود
«وَ مَا مَعَنَا بَرَاءَةٌ مِنَ النَّار»
الكافي (ط- الإسلامية)؛ نويسنده: كلينى، محمد بن يعقوب، (وفات: 329 ق)، محقق: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران،1407 ق؛ ج 2، ص 74
فرمود ما برای کسی چک سفید امضا (امان نامه) به کسی ندادیم شما همین که شیعه شدید این برائت از آتش مال تو. بله ولایت اهل بیت شرط اساسی است ولی علت تامّه نیست.
اگر کسی تمام عمرش را نماز بخواند، روزه بگیرد ولایت علی را نداشته باشد راهی برای نجات او نیست. این را هم شیعه دارد و هم سنی دارد. آقای «سبط ابن جوزی» در «مناقبش»، صفحه 67 این را مفصل آوردند. بعد حضرت می فرماید:
«وَ لَا عَلَى اللَّهِ لِأَحَدٍ مِنْ حُجَّةٍ مَنْ كَانَ لِلَّهِ مُطِيعاً فَهُوَ لَنَا وَلِيٌّ وَ مَنْ كَانَ لِلَّهِ عَاصِياً فَهُوَ لَنَا عَدُوٌّ»
این را باید روی قلب مان بنویسیم، امام فرمودند هر کسی مطیع خدا باشد او دوست و شیعه ما است. آن کسی که معصیت کار است دشمن ما است.
کسی که در طول سال یک دفعه پیشانیش به مُهر نخورده است یک دفعه وضو نگرفته است یک رکعت نماز نخوانده است در طول عمرش روزه نگرفته است تصور می کند با چهار تا یا حسین یا حسین گفتن درست شد؟ این روایت صحیح امام باقر است.
«وَ مَا تُنَالُ وَلَايَتُنَا إِلَّا بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ.»
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الإسلامية ج2، ص75 ح3
الان نرسیدیم ان شاءالله در جلسه بعدی در رابطه با ورع صحبت خواهیم کرد. اولین مرتبه ورع عبارت از اجتناب از گناه و بالاترین مرتبه ورع توقف در شبهات است.
آیا اعمال مستحبی، جای اعمال واجب را می گیرد!؟
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم. استاد یک سوال الان برایم پیش آمد. حساب کشی دقیقی که وجود دارد کوچک ترین عمل را قرار است از ما بپرسند چطور می توانیم الان خلاص بشویم؟ می توانیم با استغفار توبه کنیم یا رد مظالم بدهیم؟ راهکارش هم آیا پیش بینی شده است؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
راهکارش این است:
(إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولَئِكَ يتُوبُ اللَّهُ عَلَيهِمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا * وَلَيسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يعْمَلُونَ السَّيئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا)
پذيرش توبه از سوی خدا، تنها برای کسانی است که کار بدی را از روی جهالت انجام می دهند، سپس زود توبه می کنند. خداوند، توبه چنين اشخاصی را می پذيرد؛ و خدا دانا و حکيم است. برای کسانی که کارهای بد را انجام می دهند، و هنگامی که مرگ يکی از آنها فرا می رسد می گويد: «الان توبه کردم!» توبه نيست؛ و نه برای کسانی که در حال کفر از دنيا می روند؛ اينها کسانی هستند که عذاب دردناکی برايشان فراهم کرده ايم.
سوره نساء (4): آیه 17
آیه قرآن می فرماید گناه می کنند ولی بلافاصله توبه می کنند. نه اینکه گناه می کند گناه می کند تا می بیند که حضرت عزرائیل از در وارد شد استغفر الله می گوید این به درد نمی خورد این منطق قرآن است.
گناهان دو دسته هستند یک دفعه «حق الله» است و یک دفعه «حق الناس» است. «حق الله»: روزه نگرفتیم، نماز نخواندیم باید قضاء اینها را انجام بدهیم. اگر روزه خوردیم کفاره اش را بدهیم. خدا را معصیت کردیم توبه کنیم و تصمیم بر این که نباید گناه کنیم باید باشد. این از شرایط ضروری است ولی باید نمازمان را بخوانیم.
حق الناس در حدی است که شهدا قطعاً اهل بهشت هستند در آن شکی نیست، ولی شهید می خواهد به بهشت برود جلویش را می گیرند می گویند جناب شهید تو به یک سری افراد بدهی های داشتی بایست اول تسویه کن بعد به بهشت برو!
تمام کسانی که حقی به گردن این شهید دارند جمع می شوند یا رضایت می دهند یا نه رضایت نمی دهند و از عمل و درجات این شهید می کاهند به آنها می دهند.
یک شهیدی که فرض در درجه هفتاد است به خاطر حق الناس تا درجه ده و بیست سقوط می کند. شهید با شهادتش بهشت را برای خودش تضمین کرده است ولی آن درجاتی که در بهشت دارد آن را به خاطر حق الناس ممکن است از دست بدهد. حتی شهید که شامل آیه:
(اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيهِمْ)
ما را به راه راست هدايت کن. راه کسانی که آنان را مشمول نعمت خود ساختی.
سوره الفاتحه (1): آیات 6 و 7
می شود. (أَنْعَمْتَ عَلَيهِمْ) چه کسانی هستند؟
(وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقا)
سوره النساء (4): آیات 69
شهدا جز کسانی هستند که ما هر روز می گوییم (صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيهِمْ) ولی همین شهدا پشت در بهشت می مانند.
اموال کسی را خوردیم اگر می شناسیم باید برویم یا رضایت بگیریم یا اموالشان را پس بدهیم، نمی شناسیم به قدری باید رد مظالم در راه خدا بدهیم؛ رد مظالم حتماً باید به مجتهد جامع الشرایط برسد خودمان نمی توانیم بدهیم.
بعضی ها می گویند رد مظالم را به فقیر می دهیم، نه رد مظالم باید به دست مجتهد جامع الشرایط، مرجع تقلیدت برسد یا با اجازه او شما می توانید به فقیر بدهید. فقیری که فقیر واقعی باشد، درآمد زندگیش با هزینه هایش تطبیق نکند. آن فقیر هم آدم اهل نماز و روزه باشد تارک الصلاة و تارک الصوم هم نباشد. این طوری هست.
دو سه روز قبل بزرگواری از «آذربایجان» زنگ زده بود گفت ما به فقراء کمک می کنیم، گفتم عزیز من، کمک به فقرا در جای خودش خوب است ولی هیچ کدام اینها جای واجبات را نمی گیرد. شما اگر ده میلیارد برای فقرا خرج کنید فردا اگر هزار تومان وجوهات شرعی گردنت باشد خمس نداده باشی سهم امام نداده باشید پایتان گیر است.
امام زمان فرمود:
«لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ عَلَى مَنِ اسْتَحَلَّ مِنْ مَالِنَا دِرْهَما»
لعنت خدا و ملائکه، جمیع جن و انس به کسی که یک تومان از حقوق ما را بخورد!
كمال الدين و تمام النعمة؛ نويسنده: ابن بابويه، محمد بن على، وفات مؤلف: 381 ق، محقق: غفارى، على اكبر، ناشر: اسلاميه، تهران، 1395 ق؛ ج 2، ص 522
شما ده میلیارد برای فقرا خرج کن صد تا مسجد ساختی، پنجاه تا حسینیه ساختی ولی وجوهات شرعیت را ندادی یعنی به واجباتت عمل نکردی از ما از واجبات سوال می کنند از مستحبات و مکروهات سوال نمی کنند. بله مستحبات و مکروهات ادویه جات اعمال ما است خیلی خوب است. ولی از من سوال نمی کنند چرا نافله صبح نخواندی؟ اگر نماز صبحم قضا شد به خاطر نماز صبحم آنجا شلاق می زنند هیچ راه گریزی هم نداریم!
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم اجازه بفرمایید تماس ها را بگیریم. آقای «بهادری» از «کرج» سلام عرض می کنم بفرمایید.
تماس بینندگان برنامه:
بیننده: (آقای بهادری از کرج – شیعه)
سلام علیکم ورحمت الله، خدمت شما مجری محترم و حضرت آیت الله حسینی قزوینی عرض سلام دارم. بنده هم به سهم خودم ایام فرا رسیدن شهادت دوم مظلوم عالم بعد از رسول الله آقا امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب را به عموم شیعیان علی الخصوص به شما عزیزان عرض تسلیت دارم.
حضرت آقا من چند تا سوال از آقایان علمای اهل سنت دارم اجازه بدهید در این برنامه عنوان کنم ان شاءالله جواب من را بدهند.
رسول مکرم اسلام بارها فرمودند یا علی تو هارون قوم من هستی. در «الغدیر علامه امینی» که آقایان «وهابی» این کتاب را ممنوع کردند که آقایان مفتی ها نخوانند در جلد 6 از ده طریق علمای اهل سنت نقل کردند که رسول خدا فرمود من شهر علم هستم و علی باب آن شهر است.
سوال من این است چرا جناب خلیفه دوم و علمای اهل سنت به کلی باب و درب علم علی را بستند و از پنجره وارد اسلام شدند؟
امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب چه کار کرده بود تا یک قرن، قبر او مخفی بود؟ حضرت زهرا (سلام الله علیها) چه کار کرده بود تا امروز قبر او مخفی است؟ چرا پیروان جناب خلیفه در صدر اسلام اهل بیت پیغمبر را قتل عام کردند؟ آیا جز اهل بیت پیغمبر در قرآن خانواده دیگری تطهیر شده است؟ به ما بگویند.
چرا جناب خلیفه، علی را از حکومت عقب زد و «کعب الأحبار یهودی» را از «یمن» آورد و سخنران قبل از خطبه های خود کرد؟ آیا «یهود» از علی بهتر اسلام شناس بودند؟ حاکمان صدر اسلام آقایان علمای محترم اهل سنت طرفدار جناب خلیفه شما تمام خاندان رسول خدا را تار و مار کردند؟
آیا در قبال این همه نسل کشی با گفتن یک «رضی الله عنه» می توانند خودشان را حق قلمداد کنند؟ ای کاش فقط اهل بیت را کشته بودند حکومت را به کسانی پاس دادند که سرانجام «کعبه» را به آتش کشیدند.
آیا «یزید» یک حاکم سنی بود یا نبود که «کعبه» را به آتش کشید؟ «شرح ابن ابی الحدید»، جلد 11، صفحه 110 می نویسد علی ابن ابی طالب با دست رنج خودش هزار برده را آزاد کرد یکی هم مثل جناب عثمان، بیت المال را حرام کرد. امام علی فرمود بیت المال را آن قدر خوب می خورند مانند شتری که علف های تازه بهاری را با اشتها می خورند.
سوال: یکی امام علی است که با دست رنج خودش هزار برده را آزاد می کند. یکی هم مثل جناب عثمان پول برده را خورد هر دو «رضی الله عنه» می گویند. این اتوبان اسلام عرضش چقدر است؟ یک نفر می خواهد از خط اسلام خارج بشود چه کار کند؟
یکی می خواهد اهل بیت پیغمبر را بکشد، کشتند ولی از اسلام خارج نشدند. بزرگ ترین امپراطوری مسلمانان جناب عثمان و «بنی امیه» این قدر از بیت المال خوردند ولی از اسلام خارج نشدند. «ابوبکر» با رأی مردم به قول شما شورای سقیفه انتخاب شد «رضی الله عنه»، «یزید» نا مشروع با دستور پدرش «معاویه» خلیفه شد «رضی الله عنه» هیچ کدام از اسلام خارج نشدند.
سوالم این است آقایان یکی می خواهد از اسلام خارج بشود بگویید من اسلام را سه طلاقه کردم هر جنایتی کند اسلام است و از این هم خارج نشده است. «معاویه، عمرو عاص، یزید، حجاج ابن یوسف ثقفی» پیامبر و علی هم اسلام هستند این را به ما جواب بدهند. والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
مجری:
خیلی ممنون و متشکر جناب اقای «بهادری». بیننده بعدی آقای «متولی» از «قزوین» سلام عرض می کنم بفرمایید
بیننده: (آقای متولی از قزوین – شیعه)
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ اللعين الرَّجِيم، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلاَيَةِ مولانا ومقتدانا أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ الْمَعْصُومِين عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت حضرت آیت الله حسینی قزوینی و مجری محترم برنامه.
اگر اجازه بدهید مطالبی درباره مظلومیت امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام) در روایات خدمت شما عرض کنم «ابن ابی الحدید» معتزلی و سنی در «شرح نهج البلاغه» تعبیری دارد حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید مظلومیت از من جدا نشد از روزی که نبی مکرم به ملکوت اعلی پیوست تا آخرین لحظات عمرم. «شرح نهج البلاغه»، جلد 20، صفحه 283
«ابن قطیبه دینوری» از علمای اهل سنت در کتاب «الإمامة والسیاسة»، جلد 1، صفحه 68 نقل می کند که حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به فرزند بزرگش امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمودند که ای فرزند عزیزم به خدا سوگند از روزی که نبی مکرم سر به خاک گذاشت مظلومیت و ظلم در حق من یک لحظه از من جدا نشد!
همچنین تعبیر دیگری در «شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید»، جلد 9، صفحه 307 آمده است که امیرالمؤمنین می فرماید همواره بعد از رحلت نبی مکرم، حق مرا غصب کردند حق مسلم مرا که مستوجب او بودم و استحقاق آن را داشتم به زور از من گرفتند.
باز «ابن ابی الحدید» نقل می کند در مسجد نشسته بودیم امیرالمؤمنین مشغول خواندن خطبه بود یک عرب بیابانگرد وارد مسجد شد صدا زد آی مردم به داد من برسید که در حق من ظلم شد و من مظلوم واقع شدم.
امیر المؤمنین حضرت علی (علیه السلام) فرمودند ای عرب نزدیک بیا در حق تو یک ظلم شده است ولی به اندازه ریگ های بیابان و گیاهان کره زمین در حق من ظلم شده است. بعد فرمودند ای عرب هم من و تو به خدا سوگند مظلوم هستی بیا نفرین کنیم در حق کسی که بر من و بر تو ظلم کرده است در «شرح ابن ابی الحدید»، جلد 4، صفحه 166 آمده است.
واقعاً چرا در حق امیرالمؤمنین این چنین ظلم شد به خانه اش هجوم برده شد. در خانه اش آتش زده شد. همسرش جلوی چشمش مورد بی احترامی و ضرب و شتم قرار گرفت، گناه حضرت امیر المؤمنین چه بود؟
در این جا حضرت علی (علیه السلام) دو نکته را مطرح می کنند و می فرمایند خدایا این «قریش» می خواستند به پیغمبرت ضرر برسانند و او را بکشند ولی از این که به پیغمبرت ضرر برسانند عاجز شدند و تو مانع شدی. انتقام پیغمبر را از منِ علی گرفتند و تمام آن جنایاتی که می خواستند نسبت به نبی مکرم اعمال کنند در حق من علی اعمال کردند در «شرح ابن ابی الحدید»، جلد 30، صفحه 298 آمده است.
در «بلاغات النساء»، جلد 1، صفحه 9 از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) نقل شده است این چه انتقامی است که دارند از علی می گیرند؟ علی چه گناهی کرد جز این که در جنگ «بدر، احد، خیبر» و دیگر غزوات با شمشیر خودش سران و بزرگان «قریش» را به درک واصل کرد جز انتقام شمشیر علی چیزی دیگری از علی می گیرند جز این که علی ابن ابی طالب به امر رسول الله، سران «قریش» را به خاک مذلت افکند چه گناه دیگری دارد؟ ممنونم از لطف شما خدا نگهدار.
حضرت استاد حسینی قزوینی:
جزاکم الله خیرا خدا بر توفیقات تان بیافزاید. فقط نکته ای را خدمت عزیزمان جناب آقای «متولی» از غنچه های ولایت ما بود الحمد لله الان در دانشگاه مشغول هستند. بعضی از شبکه های «وهابی» روی «دینوری» و «ابن ابی الحدید» به قولی حرف دارند اگر ما بتوانیم مظلومیت حضرت امیر (سلام الله علیه) را از کتاب های دیگر این ها بیاوریم و از خود «نهج البلاغه» بیان کنیم بهتر باشد.
اگر خدا توفیق مان بدهد جلسه آینده شاید در رابطه با مظلومیت حضرت امیر (سلام الله علیه) از زبان خودشان در «نهج البلاغه» و در کتاب های معتبر اهل سنت مثل «استیعاب ابن عبد البر» و ... بیاوریم.
عبارت های که «دینوری» نقل می کند البته آن چیزی که از «بلاغات النساء» نقل کردند کتاب معتبری است اهل سنت و «وهابی»ها قبولش دارند در او هیچ شک و شبهه ای نیست.
تشکر می کنم خیلی عالی و زیبا بود البته «ابن ابی الحدید» را متهم به تشیع کردند ولی والله، تالله، بالله ایشان اصلاً و ابداً شیعه نبوده. از اول تا آخر حرف هایش را ببینید بوی شیعه گری هم از آن نمی آید.
در «شرح نهج البلاغه» آن قدر در اثبات خلافت ابوبکر، عمر و عثمان تلاش کرد شاید کمتر کسی به اندازه ایشان تلاش کرده است. هیچ شیعه ای در دنیا سراغ ندارید که معتقد به خلافت اینها باشد. اصلاً میز بین شیعه و سنی همین است آنها معتقد هستند امیرالمؤمنین خلیفه چهارم است شیعه معتقد است خلیفه اول، خلیفه منصوب و خلیفه الهی است.
برای این که «ابن ابی الحدید» و «ابن قطیبه دینوری» بخشی از مظلومیت حضرت امیر را مطرح کردند این به مذاق بعضی ها خوش نمی آید ولذا هیچ راه گریزی ندارند جز این که بیایند این ها را متهم به تشیع کنند.
امروز بعد از نماز ظهر رساله دکترای یکی از اساتید «دانشگاه ریاض»، «أثر التشیع فی التاریخ الحدیث» را مطالعه می کردم 50- 60 صفحه مطالعه کردم دیدم این بنده خدا چشمش را بسته و دهانش را باز کرده است حدیث غدیر را زیر سوال برده، حدیث منزلت را زیر سوال برده و حدیث اخوت را زیر سوال برد؛ آخر هم دارد «ابن تیمیه» این طوری گفته است.
اگر «ابن تیمیه» گفته است تو چه کاره هستی، این رساله چیست؟ این رساله به سرت بخورد این رساله، رساله دکترا است ما باید بگوییم وای به حال آن استاد راهنما و مشاورت که این مطالب پرت و پلا و چرت را آوردی هیچ کدامشان ایراد نگرفتند. بله فلانی گفته فلانی متهم به شیعه است. شما اگر متهم به شیعه را می خواهید از ریل خارج کنید دیگر چیزی برای تان نمی ماند.
در «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» چقدر روات دارید که شیعه هستند؟ این روایتها را دور بریزید چرا هر سال این کتابها را دارید چاپ می کنید و این مطالب را در اینجا مطرح می کنید؟
عزیزان دقت کنند «ذهبی» در «میزان الإعتدال»، حرف الف در رابطه با «أبان ابن تغلب» می گوید اینها شیعه هستند می گوید:
«فلو رُدّ حديث هؤلاء لذهب جملة من الاثار النبوية و هذه مفسدة بينة»
اگر حدیث امثال «أبان ابن تغلب» که شیعه هستند رد بشود بخش عظیمی از آثار پیغمبر را باید نابود کنیم و در دریا بریزیم و این یک مفسده خیلی واضح و روشن است.
ميزان الاعتدال في نقد الرجال؛ اسم المؤلف: شمس الدين محمد بن أحمد الذهبي الوفاة: 748، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1995 ، الطبعة: الأولى، تحقيق: الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود، ج1، ص 118
یا «خطیب» در کتاب «الکفایة» می گوید:
«ولو تركت أهل الكوفة لذلك الرأي يعنى التشيع خربت الكتب »
اگر چنانچه ما روایات اهل «کوفه» را به خاطر تشیع کنار بگذاریم کتابهای ما ویران میشود.
«قوله خربت الكتب يعنى لذهب الحديث»
عمده روایات ما از شیعهها است!
الكفاية في علم الرواية؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي بن ثابت أبو بكر الخطيب البغدادي الوفاة: 463، دار النشر : المكتبة العلمية - المدينة المنورة ، تحقيق : أبو عبدالله السورقي , إبراهيم حمدي المدني، ج 1، ص 129
از «فضل ابن محمد شعرانی» می گوید کتاب استاد من «صحیح مسلم» مملو از روات شیعه است. شبکه های «وهابی» این شیعه بود این شیعه بود. «نسائی» را که یکی از نویسندگان «صحاح سته» شما است متهم به شیعه کردید.
این ها معمولاً دو ملاک دارند یک ملاک شان این است که کسی نسبت به صحابه مطلبی نقل کند که این صحابه اینجا اشتباه کردند می گویند این شیعه است.
دوم اگر فضائل اهل بیت را نقل کرده باشد این شیعه است. اگر این دو تا را آورد شیعه می شود اگر نیاورد علیه اهل بیت آورد نسبت به صحابه به قول آن آقا گفت صحابه اگر زنا و دزدی هم کنند اهل بهشت هستند این سنی تمام عیار می شود.
مجری:
احسنتم جناب استاد خیلی ممنون و متشکرم فرصت مان به پایان رسیده است اگر مطلبی است بفرمایید
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ان شاءالله به حول و قوه الهی این بحث را آغاز کردیم که ویژگی های شیعیان و یاران حضرت مهدی (ارواحنا فداه) با الهام از اخلاق علوی که ما این دو را باید با همدیگر پیوند بزنیم اخلاق علوی، سیره مهدوی.
اگر این دو در ما جمع شد می توانیم به خودمان بشارت بدهیم که ان شاءالله از یاران حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) هستیم.
مجری:
ان شاءالله رب العالمین خیلی ممنون و متشکرم حضرت آیت الله حسینی قزوینی و همچنین تشکر می کنم از شما بینندگان عزیز و ارجمند وارد لحظات شب جمعه شدیم عرض می کنیم:
«يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ.»