عصر ایمان

قسمت شصت و هفتم برنامه عصر ایمان با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین عباسی


 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

عنوان برنامه: عصر ایمان (استنادات موافقین غنا و موسیقی و پاسخ به آن)

تاريخ: 24/ 02/ 1401

استاد: حجت الاسلام والمسلمین عباسی

مجری: آقای سید مهدی حسینی

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم؛ سرآغاز سخن نام خدایی است که غفار و خطا پوش و کریم است بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت یکایک شما بینندگان عزیز، محترم و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به برنامه عصر ایمان خوش آمدید.

افتخاری نصیب بنده شد تا در این برنامه میزبان نگاه پر مهر شما عزیزان باشیم، برنامه ای که می پردازد به فرقه های که شاید ظاهرشان جذاب یا شاید ظاهرشان با اعتقادات درست همراه باشد، اما وقتی در باطن آن ها فرو می رویم متوجه می شویم که خیلی از آن ها صرفاً فرقه های ضاله در یک چهره زیبا محسوب می شوند.

امیدواریم که این برنامه مورد عنایت حضرت حجت واقع بشود و بتوانیم همه مردم عزیز را نسبت به این گونه اعتقادات کمی آگاه تر بکنیم.

در خدمت کارشناس محترم برنامه حجت الاسلام والمسلمین استاد عباسی هستم، حاج آقا سلام علیکم ورحمة الله شب شما بخیر باشد در خدمت تان هستیم

استاد عباسی:

سلام علیکم ورحمة الله بنده هم خدمت بینندگان عزیز و گرامی شبکه جهانی حضرت ولی (ارواحنا له الفداء) عرض سلام و ادب و احترام دارم امیدوارم هر جای این عالم هستید اوقات خوبی را سپری کرده باشید و تحت توجهات خاصه حضرت ولی عصر (ارواحناه له الفداء) زندگی خوب و ایمانی داشته باشید در خدمت شما و بینندگان عزیز هستم.

مجری:

استاد مباحثی را که در جلسات قبلی دنبال می کردیم مربوط به طور کلی اخباری ها بود، یعنی افرادی که تقریب را عملاً کنار می گذارند و تعریف هایی که شما هم در برنامه داشتید. موضوع رسید به بحث موسیقی و غناء و امروز می خواهیم بپردازیم به این که، این ها اصلاً‌ از چه مواردی استفاده می کنند؟ به نوعی به عنوان یک منبع برای حرف هایشان چون می دانیم اعتقاد این ها علناً یا بیاناً‌ این است که ما طبق روایات پیش می رویم می خواهیم ببینیم روایاتی هم داریم که این ها از آن استفاده می کنند و بعد غناء را حلال اعلام می کنند این ها را از خدمت شما می شنویم.

استاد عباسی:

بسم الله الرحمن الرحیم وبه نستعین إنه خیر ناصر ومعین ثم الصلاة والسلام علی سیدنا و نبینا ابا القاسم مصطفی محمد وعلی اهلبیته الطیبین الطاهرین المعصومین المنتجبین سیما بقیة الله في الارضین روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء واللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین الی قیام یوم الدین.

به رسم هر برنامه ابتدا دعای سلامتی حضرت را می خوانیم:

 اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا.

سوال خوبی را پرسیدید جلسات گذشته ما بحثی را در رابطه با غناء و موسیقی داشتیم و مجموعه روایات حرمت را و مواردی که از معصومین رسیده بود بیان کردیم همان طوری که شما سوال پرسیدید الان خوب است که بررسی کنیم این ها اگر بخواهند به روایتی استناد کنند به چه روایتی استناد می کنند؟ به اصطلاح امروزی حرف شان را به کرسی بنشانند.

 عرض کردیم یکی از کارهای این ها دقیقاً همین است که این ها می روند می گردند یک روایت پیدا می کنند و با آن یک روایت می خواهند مطلبی را ثابت کنند، و این اشتباه است چه روایت در باب حرمت،‌ چه روایت در باب حلیت یک چیز به تنهایی کارایی ندارد.

ما برای این که بتوانیم به فتوا برسیم یعنی به این که بدانیم وظیفه مان چه است به چه باید عمل بکنیم حتماً باید خانواده حدیثی تشکیل بدهیم، خانواده ادله تشکیل بدهیم؛ یعنی روایات مُثبِتْ قضیه را بیاوریم، روایت های حرمت را بیاوریم روایت های حلیت را بیاوریم آیات را بیاوریم این ها را جمعاً بررسی بکنیم تا به نتیجه برسیم.

چه آن کسی که با یک روایت می خواهد حرمت یک چیزی را استنباط بکند دارد اشتباه می کند، چه آن کسی که می خواهد حلیّت یک چیزی را با یک روایت اثبات بکند در مسیر غلط قرار گرفته است. ما بعد از این که مفصل آیات و روایات را آوردیم و بررسی کردیم الان سراغ چند روایتی می رویم که این ها خیلی رویش مانور می دهند و سعی می کنند با این روایت ثابت کنند که غناء و موسیقی اشکالی ندارد.

صحبت ما در جلسات گذشته نسبت به این مسئله به صورت جدی مطرح شد ما در صدد این نیستیم هر آن چه به عنوان موسیقی است بگوییم حرام است و می خواهیم بگوییم که این کاری که آقایان انجام می دهند هر آن چه به عنوان موسیقی است حلال می گویند کار اشتباهی است.

یعنی به اشتباه انداختن مخاطبین، به اشتباه انداختن بینندگان واقعاً کار درستی نیست که ما بیاییم یک روایت بخوانیم بگوییم با این روایت کل مطلب را نتیجه گیری بکنیم و آن ها را سر در گم بکنیم، از آن طرف هم نکته مهم برای ما این است که بدانیم خدای متعال و اهل بیت از ما چه خواستند؟

اگر ما رسیدیم به این که اهل بیت گفتند 80 درصد این موسیقی ها حرام و متوجه شدیم که مسیرمان، مسیر درستی نبود، مثلاً فلان موسیقی که گوش می کردیم نباید از این به بعد گوش بکنیم اگر می توانیم اصلاح کنیم که اصلاح می کنیم. اگر نتوانستیم اصلاح بکنیم یک موقعی خدای نا کرده دل مان خواست گوش دادیم لااقل پای حساب دین نمی گذاریم.

لااقل نمی گوییم نه این ها که بی خیال حلال است ولش کن نه بدانیم حرام است اگر مرتکب هم شدیم لااقل توجه به توبه پیدا می کنیم، یعنی ممکن است من یک اشتباهی بکنم بعد بگویم توبه کنم اشتباه بوده ولی اگر کسی به من گفت کارت صد در صد درست است برو قیامت من جوابش را می دهم. یعنی چه قیامت تو جوابش را می دهی؟ روز قیامت تو جواب کار خودت را هم نمی توانی بدهی چه برسد بخواهی جواب کار من را بدهی دیدید بعضی ها می گویند تو بیا این مراسم شرکت کن گناهش گردن من، گناه چه گردن من؟ گناه خودت گردن خودت است.

(وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى)

هيچ گنهکاري بار گناه ديگري را بر دوش نمي‌کشد.

سوره فاطر (35): آیه 18

بله شما داری این طوری تشویق می کنی یک بار اضافه هم باید بر داری شریک هستی، ولی این به این معنا نیست روز قیامت به من بگویند خیلی خب گناه شما را فلانی گردن گرفت شما بفرمایید ما با ایشان حساب می کنیم، نه من هم آدم عاقل و مختار بودم اجازه داشتم که انتخاب بکنم بین خوبی و بدی بین کار درست و نادرست لذا به غلط انداختن افراد که بگوییم ما می خواهیم یک دین خیلی خوشکل درست بکنیم جذاب باشد.

به جوان ها بگوییم جوان ها شما هر موسیقی دوست دارید گوش بدهید گوش بدهید، بی خیال بیایید فقط مسلمان باشید. ما نمی گوییم اگر کسی موسیقی گوش کرد ما از اسلام او را بیرون می اندازیم یا کسی قرار است بیرون انداخته بشود او مسلمان است ولی اگر بداند که این موسیقی حرام است و بعد گوش کرد لااقل مسیر توبه برایش باز است.

مسلمان هم است این موسیقی هم گوش کرد یک گناهی مرتکب شد، خیلی از آدم ها ممکن است گناهی مرتکب بشوند بعد خدا توفیق توبه و ترک گناه به آن ها می دهد همه گناه ها و اشتباهات ما روز اول تکلیف مان اصلاح نشده، رشد پیدا کردیم سن‌ مان بالا آمده آرام آرام بعضی واجباتی که ممکن است در آن سهل انگاری داشتیم اصلاح کردیم. بعضی از محرماتی که ممکن بود مرتکب می شدیم ترک کردیم همه مسلمان ها، همه مؤمنین این گونه هستند.

 لذا دین را بدون قیچی و دستکاری باید نشان بدهیم یک موقع انتقاد و حرف ما به بعضی از شبکه های برون مرزی صدا و سیما این بود می گفتیم آن های که خارج از کشور دارند شما را به عنوان یک شبکه در جمهوری اسلامی می بینند، آن ها می خواهند حرف واقعی اسلام را از شما بشنوند. شما سعی می کنی در آن شبکه یک مقداری آهنگ را بازتر بگذاری، آن آهنگ و صد پله بالاتر از آن آهنگ را آن جا دارند به صورت زنده هم بخواهند بروند می بینند. او از آن سر دنیا نمی گردد شبکه جام جم یک و دو را پیدا بکند که مثلاً موسیقی ناب شما را گوش بدهد او این موسیقی را از جای دیگر در اختیار دارد.

او می خواهد حرف شما را به عنوان دین، به عنوان اسلام، به عنوان جمهوری اسلامی بشنود اگر بخواهد انجام بدهد. لذا تکه پاره کردن و قیچی کردن دین به خاطر این که بگوییم الان مخاطب من در آمریکا است من برای مخاطب در آمریکا و اروپا یک جوری حرف بزنم که او بگوید به به چه دین آسانی! نه دین را نه سخت تر از آنی است نه آسان تر از آنی که است دین، دین سهله و سمهه است اصلاً ‌دین آسانی است آسانی هایش مشخص است سختی هایش هم مشخص است، بالاخره وقتی به یک نفر می گویی 18 ساعت، 15 ساعت در ماه رمضان روزه بگیر این یک سختی است. تکلیف از کلفت از سختی و زحمت آمده نمی شوید بگویی 15 ساعت روزه بگیر اصلاً ‌تشنه ات نمی شود اصلاً گرسنه ات نمی شود اصلاً ضعف نمی کنی!

مجری:

ارزشش به همان سختی است

استاد عباسی:

بله، ارزشش به همان است همین که من در عبادت و بندگی خدای متعال هستم خدای متعال 30 روز به من می گوید روزه بگیر، یک دفعه یک روز بعدش می گوید نگیر، بگیری حرام مرتکب شدی، اصلا این یک مانور است 30 روز می گویند بگوید میلیارد می گیرند 1 روز می گوید نگیر میلیارد نمی گیرند. همه نگرانی ها از شب عید فطر و ماه شوال همین است که اگر خدا گفته نگیریم اگر عید فطر باشد نباید بگیریم گرفتنش حرام است، این یک مانور است.

 لذا دین را همانی است که نشان بدهیم آدم ها مسیرشان را انتخاب می کنند هر مقداری هم که وسع شان است دارند عمل می کنند ان شاء‌ الله این وسع هم گسترش پیدا می کند. بحث ما این نیست بگوییم الان اگر کسی موسیقی احیاناً خدای نا کرده شبه ناک و حرام گوش کرد این از دایره اسلام خارج است نه از دایره اسلام خارج نیست ولی بداند که اشتباهی مرتکب شده یا گناهی مرتکب شده و می تواند ان شاء الله این را اصلاح بکند.

مجری:

یکی از نکاتی که می شود از صحبت های شما برداشت کرد دقیقاً‌ همین است، این که ما وقتی بدانیم به قول شما یک برچسب حرام روی آن مورد می خورد شاید به قول شما اوایل این اثر را دارد که به اسم دین نگذاریم، اما قطعاً فکر می کنم اثر دراز مدت آن بعد از یک مدت یک آدم دل زده خواهد شد چون می داند دارد حرام مرتکب می شود. الحمد لله الحمد لله همه بینندگان ما هم طینت پاک و ولایت امیر المؤمنین را دارند و بعد از یک مدت قطعاً یک جورهای دیگر دل شان نمی آید این کار را انجام بدهند و این ذره ذره به قول شما پاک می شود و معظل دومی هم که فرمودید خیلی این روزها متأسفانه گریبانگیر شده. این که انسان ها خودشان و با سطح درک و فهم خودشان ریش و قیچی را دست گرفتند و خودشان دین را تعیین می کنند خودشان حلال و حرام تعیین می کنند، خودشان مباح و مستحب و مکروه تعیین می کنند و این الان متأسفانه خیلی معظل بزرگی در جامعه ما شده.

خاطرم است ماه رمضان بود سوار یکی از تاکسی های اینترنتی بودم ظهر بود و هوا گرم بود از سر کار بر می گشتم، یک پسر جوانی بود حقیقاً ناراحت کننده بود این که آن جوان گفت هوا خیلی گرم است من برای همین می گویم نباید روزه بگیریم تو این گرما خدا هم راضی نیست ما روزه بگیریم.

دو تا سوال برای من مطرح شد یکی این که الان اگر واقعاً هوا گرم نبود، تو می گرفتی یا نمی گرفتی؟ دوم این که یعنی مثلاً پیامبر (نعوذ بالله) اشتباه می کرد؟ یعنی پیامبر متوجه این نبود که گرمای مدینه چقدر شدید است؟ این همانی است که شما فرمودید قیچی را خودمان دست گرفتیم و هر کاری داریم با آن می کنیم.

استاد عباسی:

بله، یعنی ملاک و معیار اگر سلیقه افراد شد الان که در ماه اردیبهشت و آخر فروردین قم بوده این آقا می گوید گرم است هنوز می گوید گرم است و خدا راضی نیست روزه بگیریم، بعد تیر و مرداد و شهریور به طریق اولیٰ گرم تر است پس تا اسفند کلاً‌ باید عملاً‌ تعطیل بشود. این دقیقاً می شود بدون ملاک، با ملاک های شخصی، حالا خطرناک تر از آنی که می گوید من فکر می کنم همین جور با یک ملاک شخصی آن کسی است که می آید برای دیگران حکم صادر می کند با یک مستمسکی از دین، این آقای که برای شما صحبت کرده برای شما آیه و روایت نیاورده است.

حالا اگر یک آیه روایتی ضمیمه حرفش می کرد که خیلی خطرناک تر است، آن که می‌ آید یک استوری در فضای مجازی و اینستاگرام می گذارد الان کل موسیقی ها حلال است به علت روایتی که من پیدا کردم و کأنه روایت را ایشان پیدا کرده و هیچ کس در این عالم این روایت را ندیده الا ایشان الان داغ داغ از زبان معصومین (علیهم السلام) به قول معروف دست ایشان رسیده است.

مجری:

شیوه کار نو اخباری ها هم همین است.

استاد عباسی:

بله، نو اخباری ها یک روایت پیدا می کنند این روایت را جوری نشان می دهند فکر می کنی همین است این ها هم یک چیزی پیدا کردند که هیچ کسی تا حالا پیدا نکرده نبود.

مجری:

این جا است که ارزش تحقیق مشخص می شود که اگر من نوعی این یک دانه را دیدم بروم تحقیق بکنم و ما بقی روایات را ببینم و بعد نتیجه گیری بکنم.

استاد عباسی:

تازه این هم عرض بکنم باز منِ نوعی فی الواقع نمی توانم خودم بروم بقیه روایت ها را ببینم اشتباه باز در همین است، نمی توانم خودم روایت را بگردم به خاطر این که تخصصم نیست، ولی سراغ روایت بخواهیم برویم مثل این می ماند بگویم من آهنگر نیستم یک آهنگر به من یک نمونه کاری را نشان داده یک قیمتی هم داده است. من اگر خودم آهن ها را در آهن فروشی ها مختلف ببینم می توانم متوجه که این قیمتش است، می گوییم نه چون واقعاً این قدر از نظر ضخامت، وزن، کیفیت و این ها این قدر مهم است پس چه کار باید بکنم؟ باید با یک متخصص این رشته مشورت بکنم او به من بگوید الان واقعاً این آهن با این کیفیت با این قیمت مناسب هست و به کار من می آید در صنعت و منزل من استفاده می شود یا خیر؟

این جا ما همین قصه دارم روایاتی این ها استناد کردند ما برخی اش را بررسی می کنیم. اولین روایت که خیلی هم این روایت را زیاد تکرار می کنند می گویند دف و موسیقی در مراسم عروسی حضرت زهرا و امیر المؤمنین (العیاذ بالله) وجود داشته بنابراین جوازش را پیغمبر و امیر المؤمنین و حضرت زهرا صادر کردند.

روایت را می خوانم و توضیح می دهم و روایت را نقد می کنم. روایت، روایت نسبتاً مفصل و طولانی است. در بحار الانوار علامه مجلسی، جلد 43، صفحه 112 برای این که زودتر برسیم ترجمه اش را عرض می کنم که توضیحات را بدهیم ابن مردویه روایت کرده که پیامبر اکرم به امیر المؤمنین فرمودند برای شب عقد خودت خطبه ای بخوان. حضرت عرض کرد که حمد می کنم خدایی را که نزدیک و شنونده است حمد کننده او بلند مرتبه می شود کسی که از او سوال کند تقوا پیشگانش را وعده بهشت داده ؛ مفصل خطبه ای خواندند و در مدح خدای متعال و توصیف خدای متعال ادامه پیدا کرد و فرمودند و خداوند او را بلند مرتبه و برگزیده خود فرمود و نکاح و ازدواج از آن اموری است که خداوند به آن امر فرموده و او را راضی می کند و اجتماع ما از آن اموری است که خدای متعال مقدر فرموده و به آن اذن و اجازه داده و این است رسول خدا که دختر خود فاطمه را با 500 درهم به ازدواج من در آورد و من نیز به این راضی و خشنود می باشم.

پس از او، (یعنی از پیامبر) سوال کنید و شاهد باشید و در قسمتی از روایت آمده که پیامبر به امیر المؤمنین فرمود پس تویی بهترین برادر و بهترین داماد و تویی بهترین دوست و همراه و کفایت می کند، یعنی در فضل این تو مطلب کفایت می کند به رضای خداوند راضی هستی. پس علی به خاک افتاد و سجده کرد و شکر خدای متعال نمود در سجده عرض کرد که پروردگارا مرا توفیق شکر نعمت خود که به من عطا فرمودی عنایت فرما که بخشی از آیه 19 سوره مبارکه نمل است و آقا رسول الله فرمودند خدای متعال می فرماید بر شما (یعنی حضرت زهرا و حضرت علی) مبارک باشد و مبارک کند نسل شما و نیکو فرماید کوشش و تلاش شما را.

 بعد ادامه مطلب می گوید امر فرمود تا طبقی از خرما آوردند و امر کرد به تقسیم کردن و برداشتن از آن و پس از آن داخل اتاق زنان شد و امر فرمود به زدن دف این را در این روایت آورده و این روایت را می‌ آورند دائم مطرح می کنند به عنوان روایتی که جایز دانسته می گویند ببینید خود پیامبر دستور داد دف بزنید.

اما پاسخ به این مسئله، اولاً باید عرض بکنیم که این روایت هیچ سندی ندارد، یعنی علامه مجلسی از ابن مردویه آورده اما این روایت سلسله سند ندارد که بگوییم مثلاً متصل تا نبی مکرم دارد و روایت بدون سند فاقد اعتبار است. چرا علامه مجلسی آورده اگر سند ندارد؟ علامه مجلسی جمعی از بسیاری از روایات آوردند. خیلی اش را بیان می کردند بررسی داشتند و ... بعضی اش هم بیان و بررسی نداشتند. اما جمع آوری از جانب ایشان اتفاق افتاده.

 نکته دیگر این روایت در مخالف روایاتی است که از ازدواج حضرت زهرا و امیر المؤمنین نقل شده و در آن مسئله دف زدن وجود ندارد به جایش تکبیر و الله اکبر گفتن وجود دارد. من به یکی از این روایات اشاره می کنم این روایت سند دارد معتبر است اول آن روایت که من خواندم از ابن مردویه شروع شد اما این روایت:

«أَخْبَرَنَا أَبُو عُمَرَ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْمَرْوَزِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ»

از این به بعد از امامان می شود:

 «عَنْ أَبِيهِ»

امام صادق (علیه السلام)

 «عَنْ جَدِّهِ (عَلَيْهِمُ السَّلَامُ)»

جدشان امام باقر (علیه السلام)

«عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ»

امام باقر (علیه السلام) از جابر ابن عبدالله انصاری که زمان پیغمبر را درک کرده بود نقل می کند که زمانی که:

«لَمَّا زَوَّجَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فَاطِمَةَ (عَلَيْهَا السَّلَامُ) مِنْ عَلِيٍّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) أَتَاهُ نَاسٌ مِنْ قُرَيْشٍ»

افرادی نزد پیغمبر آمدند

«فَقَالُوا: إِنَّكَ زَوَّجْتَ عَلِيّاً بِمَهْرٍ خَسِيسٍ»

و گفتند که تو دخترت را با یک مهر نا چیزی به نکاح امیر المؤمنین در آوردی!

 همین جا عرض به بینندگان عزیزمان عرض بکنیم که واقعاً این سیره آقا رسول الله یک حرفی است که من وقتی می شنوم خیلی خیلی برایم ناراحت کننده است. گاهی در خواستگاری ها شنیده می شود وقتی می گویند یک مقداری مهریه را سبک تر و کمتر بگیرید و ملاحظه در مهریه بکنید می گویند مگر دخترمان را از سر راه آوردیم، دخترمان بی ارزش است که ما بخواهیم مهریه کمی بگیریم نه مهریه را باید بالا بگیریم.

این خیلی برای من ناراحت کننده است که برترین بانوی عالم زهرای مرضیه (سلام الله علیها) با مهریه کمی به عقد امیر المؤمنین در می آید، از حضرت زهرا بالاتر در عالم زنی نداریم؛ اما با مهریه ای کم که مستحب مهریه این است که این مقدار و کم باشد. این ها اعتراض کردند و گفتند:

«إِنَّكَ زَوَّجْتَ عَلِيّاً بِمَهْرٍ خَسِيسٍ»

با یک مهریه خیلی کمی دختر به علی ابن ابیطالب دادی!

حضرت فرمودند:

«مَا أَنَا زَوَّجْتُ عَلِيّاً، وَ لَكِنَّ اللَّهَ (عَزَّ وَ جَلَّ) زَوَّجَهُ»

من فاطمه ام را به عقد علی در نیاوردم خدا به عقد علی در آورد.

خدا فاطمه را برای علی انتخاب کرد بعد فرمودند کی این اتفاق افتاد؟:

«لَيْلَةَ أُسْرِيَ بِي عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى»

آن زمانی که من به معراج رفتم در کنار سدرة المنتهیٰ که قرار گرفتم

«أَوْحَى اللَّهُ إِلَى السِّدْرَةِ: أَنِ انْثُرِي مَا عَلَيْكِ، وَ نَثَرَتِ الدُّرَّ وَ الْجَوَاهِرَ وَ الْمَرْجَانَ، فَابْتَدَرَ الْحُورُ الْعِينُ فَالْتَقَطْنَ، فَهُنَّ يَتَهَادَيْنَهُ وَ يَتَفَاخَرْنَ بِهِ وَ يَقُلْنَ: هَذَا مِنْ نُثَارِ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ (عَلَيْهِمَا السَّلَامُ). »

وقتی در معراج کنار سدرة المنتهیٰ بودم به من وحی کرد که من نثار کنم و من گوهرهای بر حور العین نثار نمودم و حوران آن نثارها را به همدیگر هدیه دادند شکل شاباش دادن و بدان افتخار نمایند و گویند این نثارهای عروسی فاطمه است. این برای حضرت زهرا و امیر المؤمنین است.

بعد دارد:

«فَلَمَّا كَانَتْ لَيْلَةُ الزِّفَافِ أَتَى النَّبِيُّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) بِبَغْلَتِهِ الشَّهْبَاءِ، وَ ثَنَى عَلَيْهَا قَطِيفَةً، وَ قَالَ لِفَاطِمَةَ: ارْكَبِي، وَ أَمَرَ سَلْمَانَ أَنْ يَقُودَهَا وَ النَّبِيُّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) يَسُوقُهَا، فَبَيْنَمَا هُوَ فِي بَعْضِ الطَّرِيقِ إِذْ سَمِعَ النَّبِيُّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) وَجْبَةً «1»، فَإِذَا بِجَبْرَئِيلَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) فِي سَبْعِينَ أَلْفاً، وَ مِيكَائِيلَ فِي سَبْعِينَ أَلْفاً، فَقَالَ النَّبِيُّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): مَا أَهْبَطَكُمْ إِلَى الْأَرْضِ قَالُوا: جِئْنَا نَزِفُّ فَاطِمَةَ إِلَى زَوْجِهَا عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، فَكَبَّرَ جَبْرَئِيلُ، وَ كَبَّرَ مِيكَائِيلُ، وَ كَبَّرَتِ الْمَلَائِكَةُ، وَ كَبَّرَ مُحَمَّدٌ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)، فَوَقَعَ التَّكْبِيرُ عَلَى الْعَرَائِسِ مِنْ تِلْكَ اللَّيْلَةِ.»

در شب زفاف بر مرکب شَهبا نشست ابتدا امیر المؤمنین نشستند و بعد حضرت زهرا بعد حضرت رسول به سلمان گفتند عنان مرکب را بگیر و حضرت دنبالش رفتند یعنی دنبال این مرکبی که حضرت زهرا و امیر المؤمنین سوار شدند رفتند. در بین راه صدای خیلی شدیدی شنیدم وقتی نظر کردم دیدم جبرئیل با 70 هزار فرشته و میکائیل با 70 هزار نفر دیگر پایین آمدند. این صدا به همراه نزول 140 هزار ملک به همراه میکائیل و جبرائیل، پیامبر پرسیدند برای چه شما به زمین آمدید؟ گفتند برای بدرقه فاطمه به خانه شوهر به حجله عروسی؛ این ها چه کار می کردند؟ می گوید وقتی که حضرت پرسیدند جبرئیل و میکائیل این را جواب دادند ملائکه شروع به تکبیر گفتن کردند و پیامبر هم تکبیر گفت. و از آن شب تکبیر گفتن برای عروسی ها سنت گردید.

الأمالي (للطوسي)؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار الثقافة ، مصحح: ندارد، ص257

سنت پیامبر به تصریح روایت این است که این ها الله اکبر بگویند لذا در این روایت که روایت هم کامل است؛ یعنی روایت یک تکه ای را نگفته؛ روایت کامل مراسم شب عروسی حضرت زهرا و امیر المؤمنین را مفصل بیان کرده تا زمانی که این ها به خانه می رسند، و همه اش الله اکبر گفتن بوده و هیچ جای روایت شما کف زدن و دف زدن را ملاحظه نمی کنید.

علاوه بر این که خود حضرات معصومین در بعضی از روایات نهی کردند از این که بخواهد در مراسم عروسی و این ها دف زدن وجود داشته باشد، پاسخ به این شبهه که پیغمبر خودشان امر کردند و گفتند این کار انجام بشود را هم دادند. این روایتی که خدمت تان عرض کردم امالی شیخ طوسی، صفحه 257 آمده عرض کردیم سند هم سند معتبری است.

مقابل آن روایت اول که روایت سند معتبر نداشت اصلاً سند نداشت که بخواهد بررسی سندی اتفاق بیافتد. روایت بعدی در کافی شریف کلینی، جلد 6، صفحه 433 آمده از امام صادق (علیه السلام) است

«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) عَنِ الْغِنَاءِ»

می گوید از امام صادق (علیه السلام) در مورد غناء پرسیدم.

«وَ قُلْتُ إِنَّهُمْ يَزْعُمُونَ»

از امام صادق (علیه السلام) سوال کردم بعد گفتم آن ها خیال می کنند یعنی ظاهراً بیشتر مقصود اهل سنت است خیال می کنند یا بخشی از مردم که:

«إِنَّهُمْ يَزْعُمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) رَخَّصَ فِي أَنْ يُقَالَ جِئْنَاكُمْ جِئْنَاكُمْ حَيُّونَا حَيُّونَا نُحَيِّكُمْ»

تصورشان این است از این بیتی که از پیامبر نقل کردند که بیایید به ما تبریک بگویید آمدند و تبریک گفتند و غیره این را برداشت کردند که در موسیقی و غناء اجازه دادند، در دف زدن اجازه دادند، امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«كَذَبُوا»

این ها دروغ می گویند حرف شان، حرف دروغی است، با عنوان دروغ است نفرمودند که اشتباه است دروغ دارند می گویند به پیغمبر دروغ می بندند.

«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ»

این را از آیه قرآن که خدای متعال می فرماید ما آن چه بین آسمان زمین است این ها را برای بازی نیافریدیم!

 حقیقت قصه این است که این یک بازی است. مثلاً این که دف بزنند و ... حضرت از واژه لهو و لعبی که در بعضی از آیات و روایات بود حضرت استفاده کردند لاعِبِينَ!

 بعد هم فرمودند که:

«لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لَاتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ كُنَّا فاعِلِينَ»

بر فرض محال اگر هم می خواستیم دنیا بازی و سر گرمی باشد به بازی بگیریم نمی آمدیم از آن چیزی که همه دارند استفاده می کنند و غیر مسلمان ها هم دارند استفاده می کنند ما هم از آن ها استفاده کنیم. آن ها دف می زنند ما هم دف بزنیم آن ها رقص دارند ما هم رقص داشته باشیم. ما اگر هم قرار بود که یک چیزی که موجب شادی باشد داشته باشیم خودمان یک چیزی درست می کردیم یعنی یک امری که متناسب با شأن ما باشد. شأن ما این نیست که ما از غیر مسلمان ها تقلید بکنیم آن ها دف می زنند آن ها سازهای خاصی در عروسی هایشان می آوردند. ما هم همان سازها را بیاوریم این کلام امام صادق (علیه السلام) است.

«بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ.»

 

 بعد فرمودند چیز متناسب با خودمان است اگر این کار را انجام می دادیم بلکه ما حق را بر سر باطل می کوبیم تا آن را هلاک سازد و این گونه باطل محو و نابود می شود اما وای بر شما از توصیفی که درباره خدا و هدف آفرینش انجام می دهید.

فرمود:

«وَ لَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ»

می گویید بله خوش باشید، بگذرد، سخت نگیریم

«ثُمَّ قَالَ وَيْلٌ لِفُلَانٍ مِمَّا يَصِفُ رَجُلٌ لَمْ يَحْضُرِ الْمَجْلِسَ»

سپس فرمود وای بر فلانی از آن چه توصیف می کند.

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج6، ص433، بَابُ الْغِنَاء، ح12

نام یک کسی که در جلسه نبود و همین حرف را به پیغمبر نسبت داد که خود پیغمبر دستور دادند گفتند دف بزنید خودشان دستور دادند گفتند این کار را انجام بدهید. این هم عرض کردیم در کتاب کافی شریف، جلد 6، صفحه 433.

 از سوی دیگر آن چیزی که از کتب معتبر در مورد نحوه برگزاری مراسم عروسی حضرت زهرا و امیر المؤمنین وارد شده، تنها این مطلب است که در شب عروسی، دختران عبدالمطلب و بنی هاشم و زنان مهاجر و انصار و جلوی آن ها زنان پیغمبر در این مراسم ایشان را به خانه بخت همراهی می کردند و بعضی از زن ها برای عروس و داماد شعر می خواندند مثل جناب ام سلمه مثل بعضی از افراد دیگر، دیگران نیز اول بیت هر شعر را تکرار می کردند و تبریگ می گفتند یعنی نهایت چیزی که به دست ما رسیده است.

مجری:

خواندن معنی اش این نیست که به سبک آواز و با ساز همراه باشد.

استاد عباسی:

بله، همراه با ساز نبود یک چیزی الان بیشتر در بین عرب ها مرسوم است در مراسم عروسی خانم های طایفه داماد و طایفه عروس یک شعرهای برای همدیگر می خوانند، در این شعرهای شان مثلاً‌ اگر از طایفه داماد است از داماد تعریف می کنند یک چیزی را به سمت خانواده تکه ای می پرانند و حرفی می گویند. آن ها هم جواب می دهند عبارت های این طوری برای شادی به نوعی این که این دو خانواده با همدیگر آشنا بشوند و مأنوس بشوند و محبتی بین عروس و داماد ایجا بشود این ها از داماد و این ها از عروس تعریف می کنند شبیه این در زمان پیغمبر برای امیر المؤمنین و حضرت زهرا اتفاق افتاده است.

یک سری اشعار هم سرودند روایتی که نقل شده در بحار، جلد 43، صفحه 115 یک بخشی از فارسی و عربی اش را عرض بکنم که ابن بابویه در کتاب مولد فاطمه نوشتند و ایشان نقل کردند که پیامبر اسلام، دختران عبدالمطلب و زنان مهاجر و انصار را دستور داد تا با حضرت زهرا حرکت بکنند. این همراهی خیلی خوب و مناسب است اظهار فرح و خوشحالی کنید رجز بخوانید رجز یعنی در رابطه با عروس و داماد می گویند. تکبیر بگویند حمد خدای را به جا بیاورند ولی سخنی نگویند که خدا از آن ناراضی باشد. یا ترانه مانند که نا مطلوب باشد یا همراه با موسیقی باشد یا احیاناً حرفی که آزار دهنده باشد.

مثلاً داماد خانه نتوانست تهیه بکند مثلاً می گویند ما دختر به دامادی که خانه ندارد نمی دهیم جوری بشود که خدای نا کرده داماد شرمنده بشود، یعنی در اشعار، شعرهای استفاده بشود موجب شرمندگی داماد بشود یا نسبت به جهیزیه عروس حرفی زده بشود که موجب شرمندگی پدر عروس باشد. مثلاً بگوید نتوانستند آن طوری که باید و شاید تهیه بکنند.

 می گوید این ها آمدند جابر می گوید پیامبر خدا حضرت زهرا را بر ناقه ای شخصی شان و به عبارتی بر استر شَخصی شان سوار کردند سلمان مهارش را گرفت در اطراف آن 70 هزار ملک بود که در آن روایت هم آمده بود.

 بعد می گوید پیامبر، حمزه، عقیل، جعفر و اهل بیت با شمشیرهای کشیده شاید شمشیر را مقداری تکان می دادند یا فقط کشیده بودند پشت سر حضرت زهرا (سلام الله علیها) حرکت می کردند. بعد زنان حضرت رسول و از جمله جناب ام سلمه این طور می خواندند یعنی شعرهای می خواندند معنایش این بود که: ای کنیزان من به یاری خدا حرکت کنید خدا را در هر حال شاکر باشید، یادآور آن نعمت های خدای بزرگ شوید که چه آفت ها و ناراحتی ها را بر طرف فرموده است. این اشعاری که برای ایشان می خواندند در عربی یک وزنی هم دارد.

«فَقَدْ هَدَانَا بَعْدَ كُفْرٍ وَ قَدْ             أَنْعَشَنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ‏»

«وَ سِرْنَ مَعَ خَيْرِ نِسَاءِ الْوَرَى             تَفْدِي بِعَمَّاتٍ وَ خَالاتٍ‏»

«يَا بِنْتَ مَنْ فَضَّلَهُ ذُو الْعُلَى»            

ای دختر کسی که خدا او را بر همه عالم برتری داد.

«بِالْوَحْيِ مِنْهُ وَ الرِّسَالات‏»

فرزند پیغمبری هستی که وحی خدا و رسالات بر او می آمد.

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج43، ص115

 

 این در مدح حضرت زهرا (سلام الله علیه) این اشعار را می آوردند و می سرودند.

مجری:

خیلی لذت بخش بود. از ازدواج امیر المؤمنین (صلوات الله علیه) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) گفته شد و چه عشقی بالاتر از عشق این دو نفر که بعد از پیامبر، بالاترین مردان عالم و قطعاً بالاترین زنان عالم را داشتیم این بیت را هم تقدیم بکنیم به ساحت شان این که:

عشق یعنی این که زهرا هر سحر قبل از نماز/ ساعتی محو تماشای علی می ایستد!

بینندگان عزیز میان برنامه ای ببینیم و بعد در خدمت شما هستیم.

(میان برنامه)

مجری:

 الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی امیر المؤمین و اهل بیتهم المعصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) واقعاً‌ هر چقدر شکر خدا را به جای بیاوریم بر این که مولای مان علی (علیه السلام) است کم است و کم گفتیم اما خیلی خیلی لذتبخش است.

واقعاً‌ دوست دارم این بیت را مجدد بیان بکنم این که:

 عشق یعنی این که زهرا هر سحر قبل از نماز/ ساعتی محو تماشای علی می ایستد.

 همین را وقتی تصور می کنیم می بینیم چقدر سر کیف می آييم و باز خدا را شکر می کنیم از این که مولای امیر المؤمنین شده ولایت امیر المؤمنین و بچه هایشان را داریم و ان شاء الله ان شاء الله که با عاقبت بخیری مان و با پایبندی ایمانی به این ولایت ان شاء الله شاهد ظهور حضرت حجت (صلوات الله علیه) باشیم به ادامه مبحث بپردازیم استاد در خدمت تان هستیم.

استاد عباسی:

روایت اول را بررسی کردیم روایت دیگری که به آن استناد می کنند روایتی است در امالی شیخ طوسی که ماجرا، ماجرای شخصی به علی ابن حوار است که در جریان عروسی اش حضرت گذر می کردند وقتی که صدای دف یا صدای دایره از آن جا شنیده شده حضرت سوال کردند که چه خبر است؟ گفتند عروسی علی ابن حوار است یکی از افرادی بود که در آن دوران زندگی می کرد حضرت فرمودند خوب است این تفاوت است بین عمل مشروعی مثل ازدواج با آن عمل نا مشروع در مقابلش وقتی که قصه ازدواج می شود صدا بلند کنید سر و صدایی داشته باشد این طور نباشد که ساکت باشد و کسی مطلع نشود. همسایه ها و دیگران بدانند که ازدواجی دارد اتفاق می افتد و آن را در میان خودتان اعلام کنید و بر آن دف بزنید پس از این ازدواج، رسم چنین شد. این روایت به این شکل آمده است.

 روایت را که ما بررسی کردیم جز احمد ابن عبدون، هیچ یک از رجال این سند توثیق نشده در حالی که شرط قبولی یک روایت این است که باید توثیق برای افراد وجود داشته باشد این نکته اول.

بنابراین سند توثیق کاملی ندارد و نمی توانیم به عنوان ملاک قرار بدهیم، ثانیاً نهایت مطلب این روایت باید با روایت های دیگر سنجیده بشود یعنی در کنار روایت های دیگر قرار داده بشود که واقعاً آیا سبک و سیاق پیامبر، اهل بیت (علیهم السلام) در رابطه با دف زدن و موسیقی همچنین چیزی بوده یا خیر؟ یعنی نهایت مطلب اگر صحت روایت هم درست می شد این بود که یکی از روایات در رابطه با موسیقی بود که باید این ها با همدیگر جمع می شد کنار هم قرار داده می شد فتوای کلی برداشت می شد. بنابراین، این روایت نمی تواند جواز کامل هر نوع موسیقی را یا دف زدن در هر عروسی را به هر شکلی ثابت بکند.

یک روایت از میان روایت های فراوانی که آمده است باید با آن روایات در کنار هم قرار بگیرد که اتفاقاً روایت های مربوط به ممنوعیت از نظر تعداد و کیفیت روایت بیشتر است. بله در این روایت نکته مهمی که حضرت اشاره می کنند که در بعضی از روایت های دیگر است این است که فرق بین ازدواج و روابط نا مشروع باید مشخص باشد. کسی که ازدواج دارد انجام می دهد باید با افتخار باشد، یعنی با اطلاع و اعلام باشد دیگران هم بدانند که این شخص دیگر ازدواج کرد. بحث ولیمه دادن ازدواج است حتی همراهی کردن تا درب منزل داماد و حتی شعر خواندن خانواده عروس و داماد، رجز خواندن و تکبیر گفتن همه این ها مطلب خوبی است.

اما این که ما بخواهیم با یک روایت با این عنوان سند را هم عرض کردیم که مشکلاتی دارد بخواهیم بپذیریم این قابل پذیرش نیست این می شود دومین روایتی که دارد این مطلب را بیان می کند که البته این هم باز در آقایان چون خیلی به کتب اربعه شیعه خیلی حساس هستند آقایان نو اخباری و روایتی که آمده این در امالی طوسی، صفحه 518 آمده است. در کتب اربعه و ... موجود نیست.

 روایت سومی که این ها در باب حلیت ذکر کردند در کتاب جعفریات، صفحه 517 آمده راوی نقل می کند امیر المؤمنین فرمودند روزی نبی مکرم در مدینه عبور می کردند جماعتی از سیاه پوستان را دیدند که دارند طبل می زنند و آواز می خوانند وقتی که آن ها پیامبر را دیدند ساکت شدند. حضرت فرمودند که ای بنی ارفده همان کاری را که داشتید انجام می دادید ادامه بدهید تا یهودی ها بدانند که در دین ما، فراخ و آزادی است. یعنی یهودی ها فکر نکنند که دین ما، دین محدودی است.

مجری:

صحبتی که این دوره و زمانه هم زیاد می شنویم که اسلام فقط عزاداری است شما فقط غمگین هستید فقط روضه است.

استاد عباسی:

بله یک چیزی شبیه این در این جا آوردند آن ها ساکت شدند حضرت گفتند ادامه بدهید تا این مطلب این طوری منعکس نشود که ما دین سخت گیری هستیم. سند این حدیث، سند ضعیفی است یعنی مشکل سندی دارد در میان رجال سند تا امام کاظم تنها یک نفر آن هم محمد ابن محمد ابن اشعث در این روایت توثیق شده بقیه هیچ کدام توثیق ندارند.

همین روایت در کتاب دعائم الإسلام هم به صورت مرسله یعنی کاملاً ‌بدون سند نقل شده این نسبت به سند، نسبت به محتوا هم این که آن ها چه داشتند می زدند؟ چون ما در برداشت کلی از بسیاری از علماء این را داریم که یک تفکیکی بین موسیقی حلال و حرام قائل هستند که ما ملاک های موسیقی حرام را عرض کردیم یک احتمال این وجود دارد که این ها موسیقی حرامی نمی نواختند. موسیقی حلالی می نواختند و حضرت مانع نشد یک نکته دیگر هم ممکن است علاوه بر این که موسیقی حلال بوده و غیره یک ویژگی داشت یک اتفاق خاصی نسبت به اسلام می افتاد که پیامبر خواستند آن را دفع بکنند. یا ذهنیتی که داشته یا شایعه ای که بر ضد اسلام بوده در عین حالی که موسیقی آن ها هم حرام نبوده باشد.

مرحله سوم بر فرص صحت سند، صحت محتوا و غیره ما نمی توانیم تنهایی نظر بدهیم خودمان از این روایت برداشت بکنیم این روایت باید در اختیار مجتهد جامع الشرایط قرار بگیرد خانواده حدیثی تشکیل بدهد یعنی این روایت، روایت قبلی، روایت قبلی، روایت های حرمت، آیات همه کنار هم قرار بگیرد و آن اتفاق بیافتد. اتفاقاً استنباط های که مراجع عظام تقلید دارند انجام می دهند با دیدن همه این روایات است. به همین خاطر هم است ممکن است فتوای یک مرجعی این باشد که موسیقی شماره 1- 2- 3- 4- 5 حرام مثلاً 6- 7- 8 حلال دوباره 9- 10 حرام. یا ملاک های را بدهد که ملاک ها را به خود ما بدهند ما بر اساس آن ملاک ها متوجه بشویم که مناسب با مجالس لهو و لعب است. مناسب با رقص و فلان است یک ملاک های که ما در برنامه عرض کردیم بر اساس آن ملاک ها بخواهد این مسئله اتفاق بیافتد. روایت سوم را بررسی کردیم.

 روایت چهارم در دعائم الإسلام به صورت روایت مرسله از امام باقر (علیه السلام) نقل شده یعنی سند تا قبل بیان نشده است.

«وَ عَنْهُ (علیه السلام) أَنَّهُ مَرَّ بِبَنِي زُرَيْقٍ»

امام باقر از آقا رسول الله نقل کردند که از محله بنی زریق رد می شدند

«فَسَمِعَ عَزْفاً فَقَالَ مَا هَذَا قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ نَكَحَ فُلَانٌ»

صدای موسیقی شنیدند فرمودند چه خبر است؟ گفتند عروسی فلانی است.

«فَقَالَ كَمَلَ دِينُهُ هَذَا النِّكَاحُ لَا السِّفَاحُ وَ لَا يَكُونُ نِكَاحٌ فِي السِّرِّ حَتَّى يُرَى دُخَانٌ أَوْ يُسْمَعَ حِسُّ دَفٍّ وَ قَالَ الْفَرْقُ مَا بَيْنَ النِّكَاحِ وَ السِّفَاحِ ضَرْبُ الدَّفِّ.»

در واقع همان روایت بالا که دعائم الإسلام عرض کردیم بدون سند آمده حضرت فرمودند دینش کامل شده است این ازدواج است نه زنا، ازدواج هم مخفیانه نمی شود باید دودی مشاهده شود همان ولیمه دادن؛ صدایی شنیده شود و فرمود فرق ازدواج با زنا به دایره زدن است.

دعائم الإسلام و ذكر الحلال و الحرام و القضايا و الأحكام؛ ابن حيون، نعمان بن محمد مغربى، محقق / مصحح: فيضى، آصف،‏ ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، 2 فصل ذكر من يستحب أن ينكح و من يرغب عن نكاحه‏، ج‏2، ص205

یعنی تفاوت آن با این، این است که باید دایره باشد این نشان می دهد که روایت در چه فضایی است؟ مرسله بودن این روایت و سندش بالا پایین بودن اصل این که پیامبر امر به این کرده باشد می گویند تفاوت بین این دو تا این می شود این مخالف قوانین اسلام است، یعنی در آیات و روایات مان نداریم جایی که حضرات معصومین امر کرده باشند نه باید شما بزنید و باید وجود داشته باشد ما آیاتش را مفصل گفتیم.

هرگز در طول تاریخ شیعه از ابتدا تا به امروز چنین فتوایی نداریم که از شرائط صحت نکاح بخواهد دایره زدن یا دف زدن باشد؛ چون بر اساس این، پیامبر دارند می فرمایند تفاوت بین زنا و ازدواج در این دف زدن است. یعنی باید از شرایط صحت نکاح باشد یعنی هزاران و میلیون ها مؤمنی که بدون این کار ازدواج کردند ازدواج هایشان باید باطل باشد، در حالی که این قطعاً‌ درست و صحیح نیست و در منطق اسلام ما همچنین چیزی نه داشتیم در گذشته و نه در حال حاضر چنین مطلبی را داریم این هم روایت پنجم.

یک روایت دیگر در دعام الإسلام آورده از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده و شاید اصلاً حسن قصه این باشد که این آقایان یک چیزهای پیدا می کنند مدام داد و هوار و شلوغ می کنند مطرح می کنند شاید حسن قصه این باشد که این ها این اتفاقات را رقم می زنند زمینه را برای بررسی فراهم می کنند. شاید انگیزه ای نبود این بحث را فقهاء در میان جلسه علمی خودشان در درس خارج شان خیلی از این ها را دارند بررسی می کنند و بر اساس همین دارند فتوا می دهند، ولی یک نفر رفت یک روایت مخالف این مدلی آورد شروع به شلوغ کاری کردن کرد که این روایت را به شما نشان ندادند این روایت نشان می دهد که درست و جایز است باید این کار را انجام داد. خود این، زمینه را فراهم کرد که ما در برنامه عصر ایمان بیاییم این روایت ها را بررسی بکنیم این مطالب را بررسی بکنیم و این خودش موجب یک رشدی است، یعنی الان وقتی که من از روز اول بحث غناء و موسیقی شاید 10 است دارم آیه و روایت موافق، مخالف بررسی می کنم و مطرح می کنم برای بینندگان ما دو سه تا نتیجه حاصل می شود.

یک نتیجه این که چقدر منابع دینی مطلب دارد که باید بررسی بشود، یعنی یک فتوایی که ما در نیم خط می بینیم فلان چیز حرام یا حلال است مرجع تقلید چقدر باید برود تفحص بکند آیات و روایات و این ها را کنار هم بگذارد و بررسی بکند چقدر مطلب و محتوا زیاد است.

مجری:

همین یک مورد را در پرانتز عرض بکنم که اخباری ها تفاوت اصلی شان را روی همین رقم می زنند یعنی به نوعی این قدر به خودشان اعتقاد دارند که می گویند نه ما خودمان روایات را می خوانیم و نتیجه گیری می کنیم؛ پس دیگر نیازی نیست متخصصی به نام مرجع تقلید وجود داشته باشد دقیقاً شما دارید می فرمایید به این راحتی ما نمی توانیم از نیم خط روایت یک حکمی را استنباط بکنیم.

استاد عباسی:

جالب است که این حجم از روایات همه این ها نیاز به این دارد که ما متوجه ترجمه این بشویم یعنی به عربی مسلط باشیم بتوانیم ترجمه را متوجه بشویم، بعد روش های جمع بین آیات و روایات را که ما جلسات اول بحث اجتهاد و تقلید توضیح دادیم که آیات و روایات روش های برای جمع شان وجود دارد. به دو تا روایت متفاوت برخوردم کردم کدام یک از این ها را باید من اخذ بکنم؟ می شود هر دو تا را با همدیگر جمع کرد یا باید یکی را کامل کنار بگذاریم آن یکی را استفاده کنیم؟ اگر مخالف بود اگر معارض بود و خیلی ماجرا دارد این یکی از برداشت ها که برای بیننده هایمان حاصل می شود.

برداشت دوم این که الان اگر به یک فتوایی در حرمت بعضی از موسیقی ها یا کل موسیقی توسط بعضی از فقهاء رسیدی خیلی مطلب دارد این طور نیست همین طوری آن ها بدون هیچ روایتی از قول خودشان یک چیزی را حرام کرده باشند نه واقعاً منابع فراوانی وجود دارد.

روایت ششم در دعائم الإسلام از امام صادق (علیه السلام) است که امام باقر (علیه السلام) از پدرشان نقل کردند که امام باقر فرمودند در شب عروسی حضرت زهرا و امیر المومنین صدای دایره به گوش پیامبر رسید حضرت فرمودند چیست؟ ام سلمه گفت ای رسول خدا این اسماء بنت عمیس است دایره می زند که حضرت زهرا را شاد گرداند تا از بی مادری احساس ناراحتی نکند. پیامبر دستش را به آسمان بلند کرد گفت خدایا اسماء بنت عمیس را شاد گردان همان طوری که او دخترم را شاد کرد سپس اسماء را صدا زد و فرمودند وقتی دایره می زنی چه می گویید؟ گفت نمی دانم که چه بگوییم من خواستم فقط فاطمه را شاد کنم حضرت فرمودند که حرف زشت نگویید.

«فَلَا تَقُولُوا هُجْرا»

از حرف های بد استفاده نکنید.

دعائم الإسلام و ذكر الحلال و الحرام و القضايا و الأحكام؛ ابن حيون، نعمان بن محمد مغربى، محقق / مصحح: فيضى، آصف،‏ ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، 2 فصل ذكر من يستحب أن ينكح و من يرغب عن نكاحه‏، ج‏2، ص206

این روایت علاوه بر این که ما سند بررسی کردیم ضعف سند وجود دارد، باز مسلمات تاریخ اسلام سازگاری ندارد غیر از آن، با روایاتی سازگاری ندارد که در رابطه با عروسی حضرت زهرا بود که عرض کردیم تکبیر و ... بود با خود تاریخ اسلام هم سازگاری ندارد چرا؟

مجری:

تناقضش در چه است؟

استاد عباسی:

در این است که عروسی حضرت زهرا به نقل معروف در سال دوم هجرت بین امیر المومنین و حضرت زهرا اتفاق افتاد. آن زمان اسماء بنت عمیس همراه شوهرش جعفر طیار در حبشه بود به حبشه هجرت کرده بودند هنوز بر نگشته بودند و در سال 7 هجرت روز فتح خیبر این ها به مدینه آمدند. حضرت فرمودند من از بازگشت جعفر خوشحال هستم خوشحالی ام برای خیبر باشد یا برای بازگشت جعفر باشد. 4- 5 سال بعد اسماء‌ بنت عمیس همراه شوهرش جعفر از حبشه آمد چطوری در عروسی حضرت زهرا بود؟ آن موقع هواپیما و این ها هم نبود نبود بگوییم یک بلیط برای مراسم گرفته آمد و برگشت.

آن ها هجرت کرده بودند و آن جا مانده بودند بعد تبلیغ اسلام داشتند می کردند سال 7 یعنی چند سال بعد آمدند، لذا اساساً نمی تواند جناب اسماء بنت عمیس در مراسم عروسی حضرت زهرا (سلام الله علیها) حضور داشته باشد که بخواهد دف بزند که پیغمبر شادی بکند و ... لذا این با اصل مسئله تاریخی هم در تعارض است.

مجری:

حاج اگر اجازه بدهید این قدر هم ماشاء الله هم مطلب زیاد است و هم با شور و انرژی برای مان تعریف می کنید و ما از شنیدنش داریم لذت می بریم یک فاصله کوتاه بگیریم شما هم یک استراحت کرده باشید

 (میان برنامه)

مجری:

آفرینش را علی آغاز و پایان است و بس/ ابتدا یعنی علی و انتها یعنی علی!

خیلی ممنون که همراه ما هستید، این نکته را عرض کنم خصوصاً‌ در قسمت بخش و آخر برنامه حتماً‌ حتماً همراه ما باشید و با ما در تماس باشید. اولین تماس جناب آقای هاشمی از قم سلام علیکم ورحمة الله

بیننده آقای هاشمی از قم:

عرض سلام و خسته نباشید دارم خدمت استاد عباسی محترم، مجری گرامی و بینندگان عزیز، من خیلی سریع وارد بحث بشوم، اول یک نکته ای را بگویم آقای عباسی محترم شما هر از چندی می گویید ما نباید تک روایت را ببینیم باید مجموع روایات را ببینیم و این اخبارییون یک روایت دست شان می گیرند عَلم می کنند انگار کسی این را ندیده است. بله ما هم این حرف تان را قبول داریم که نباید آدم با تک روایت بیاید فتوا بدهد و داد و بیداد بکند باید مجموع روایات را ببیند اما این کار خوبی نیست که آدم با تک روایت پیش برود. این هم کار خوبی نیست شما ادعا بکنید که فقط شما هستید همه روایات را می بینید دیگر هیچ کس همه روایات را نمی بیند این هم کار بدی است. از نظر ما باید مجموعه اخبار و روایت با هم نگاه کرد چون احادیث و آیات به هم پیوسته هستند نمی شود این ها را جزیره ای گرفت. مثلاً‌ قضیه آهنگ و موسیقی که چند هفته است دارید در موردش حرف می زنید یک روایت زیبایی خواندید مضمونش این بود که یکی از علل حرام بودن غناء و موسیقی این است که حیاء و غیرت را از مردم می گیرد.

دقیقاً‌ همین طور است الان می بینیم در تهران کار از بد حجابی به بی حجابی داریم می رسیم، من می خواهم از شما این سوال را بپرسم آقا خمینی سال 58 اول انقلاب این را دارم از صحیفه نور می خوانم امام آن جا گفتند دستگاه تلویزیون یا دستگاه رادیو آموزنده باید باشد به جوان های ما قدرت بدهد جوان های ما را نیرومند کند. نباید دستگاه تلویزیون جوری باشد که 10 ساعت موسیقی بخواند جوان های که نیرومند هستند از نیرومندی آن ها را بر گردانند به یک حالت خمار و خلسه مثل همان تریاک، موسیقی با تریاک فرق ندارد. واقعاً راست می گوید تریاک، یک جور خلسه می آورد این یک جور خلسه می آورد. این ها باید تبدیل بشود اگر بخواهید ممکلت تان یک مملکت صحیح باشد یک مملکت آزاد باشد یک مملکت مستقل باشد مسائل را از این به بعد جدی بگیرید رادیو تلویزیون را تبدیلش کنید به یک رادیو تلویزیون آموزنده؛ موسیقی را حذف کنید این نکته اش مهم است. نترسید از این که به شما بگویند که کهنه پرست شدید باشد ما کهنه پرست هستیم از این نترسید همین کلمات نقشه است برای این که شماها را از کار جدی عقب بزنند این که می گویند اگر چنان چه موسیقی در رادیو نباشد آن ها می روند از جایی دیگر موسیقی را می گیرند. بگذار از جای دیگر بگیرند شما عجالتاً آلوده نباشید آن ها کم کم به این جا بر می گردند این عذر نیست که اگر موسیقی نباشد در رادیو آن ها می روند در جایی دیگر موسیقی می گیرند. حالا اگر از جایی دیگر می گیرند ما باید به آن ها موسیقی بدهیم؟ ما باید خیانت بکنیم؟ خیلی خب این واقعاً حرف قشنگی است ما این حرف را قبول داریم اما سوال این است که چطور است که الان ما در این ممکلت رادیو آوا و نما داریم آقای عباسی چند وقت پیش می گفتند این اخباری ها مثلاً‌ آقای اللهیاری را نام می بردند یک دفعه لباس روحانیت می پوشند بعد پس فردا لباسش را در می آورد می گوید یعنی چه مردم نسبت به دین بد بین می شوند. نمی شود ما امروز یک چیزی بگوییم فردا از حرف مان بر گردیم شما بفرما آقا خمینی و خیلی های دیگر که نظرشان این گونه برگشته آیا این باعث بی دینی ملت می شود، مثالش زیاد است مثلاً آقای خویی که اول می گفتند یهود و نصارا پاک هستند بعد دو مرتبه نظرش بر گشت گفت نه نجس هستند دو مرتبه نظرش بر گشت گفت پاک هستند. فقط این تغییر نظر اخبارییون است که مردم را بی دین می کند یا نه؟ برای اصولی ها این مشکلی ندارد صد بار هم نظرشان را عوض بکنند مشکلی نیست. شما این را برای ما جواب بدهید بالاخره الان حکم این موسیقی چه است؟ آیا ما مجاز هستیم که بگوییم موسیقی مثلاً‌ حلال است؟ آقای خمینی دارد می گوید به صورت کلی باید موسیقی را حذف بکنیم و راست هم می گوید احادیث و روایات همین را دارند می گویند چطور است که شما مثل همان (شما شیعه هستید شما را نباید با عمری ها مقایسه بکنیم) آن ها یک تقسیم بندی دارند می گویند «بدعةٌ حسنه، بدعةٌ سیئه» بدعت مباح داریم، بدعت مستحب داریم.

آن ها 5 جور تقسیم کردند شما هم دارید همین کار را می کنید اول می گویید موسیقی ملی است، بعد می گویید انقلابی هم داریم، بعد می گویید محلی هم داریم، بعد می گویید موسیقی اخبار هم اضافه کنیم، کم کم همین طوری موسیقی ها را تقسیم بندی می کنید پیش برود دیگر موسیقی حرامی نمی ماند. این را باید شما جواب بدهید که الان چه شد به این جا رسیدیم؟ واقعاً الان جواب این تغییر با باید چه کسی بدهد؟

مجری:

سوال دیگری هم از استاد دارید یا ما قطع کنیم جواب را بشنوید؟

استاد عباسی:

اگر سوال دیگری دارند وایستند و اگر نه...

مجری:

آقای هاشمی اگر سوال دیگری دارید بفرمایید اگر نه قطع کنیم و جواب را از حاج آقای عباسی بشنویم

آقای هاشمی:

من قطع می کنم شما جواب بفرمایید

مجری:

ما در خدمت تان هستیم خیلی ممنونم از تماس تان، حاج آقا بفرمایید چون مباحثی مطرح کردند شاید برای خیلی هم سوال باشد.

استاد عباسی:

نسبت به موضوع اولی که ایشان مطرح کردند گفتند شما هم یک جوری نگویید که کأنه شما همه روایات را دیدید و دیگران ندیدند. نه ما ادعایی نداریم که ما همه روایات را دیدیم و دیگران ندیدند. نسبت به اخباری ها هم هر اخباری را نمی گوییم که اگر از علما باشد یا کار کرده باشد بگوییم.

بحث مان بر سر نو اخباری های بود که یک روایت را بر می دارند و در فضای مجازی می برند و طوری وانمود می کنند کأنه همه روایات را دیدند و دیگران این روایت را ندیده بودند. بله کاملاً ‌این مطلب درست است که باید خانواده حدیثی و همه روایات دیده بشود کنار هم دیده بشود کنار هم معنا پیدا بکند.

آقای هاشمی با این که حالت محدث و اخباری دارند و بارها هم تماس با برنامه گرفتند، این جا الان با ما هم نظر بودند «مرحباً بناصرنا» ما هم داشتیم در رابطه مذمت موسیقی صحبت می کردیم این که موسیقی را بگوییم مرحوم امام گفتند که نباید در صدا و سیما باشد بعد آمده موافق شده چند تا نکته وجود دارد:

 یک: ایشان کلیت رواج موسیقی را گفتند عین این کلیت رواج موسیقی را ما از رهبری هم داریم گفتند صدا و سیما رواج دهنده موسیقی نباید باشد، بله از موسیقی یک جاهای استفاده بکند ولی رواج دهنده نباشد. و البته وقتی که استفتاء کردند گفتند موسیقی های از صدا و سیما پخش می شود و ما می گوییم چون زیر نظر شما است و یا زیر نظر دولت جمهوری اسلامی است پس گوش دادنش جایز است. ایشان صریح گفتند نه با این که رئیس سازمان را ایشان انتخاب می کنند اما همه جزئیات در سازمان که به این گونه نیست ایشان مشی کلی را می گویند باز آن رئیس چقدر گوش بدهد و پیروی بکند چقدر پی گیری بکند و ... آن جای خود دارد. لذا هر کس مکلف است مراقبت از این داشته باشد.

بله این انتقاد را ما هم داریم یک: نسبت به ترویج موسیقی به صورت کلی که نباید این ترویج اتفاق بیافتد. دو: استفاده از موسیقی (اگر موسیقی به ضرورت استفاده می شود) این که از چه موسیقی استفاده بشود؟ بله از موسیقی حرام قطعی آنی که شبهه ناک است هیچی، آنی که ظاهراً‌ حلال باشد هیچی، یا بعضی حلال بدانند هیچی ولی از آن حرام قطعی که بعضی جاها تخلف هم اتفاق می افتد گاهی اوقات هیئت نظارتی، کسی تذکر می دهد گاهی اوقات آن ها هم ممکن است تذکر ندهند.

لذا ما الان داریم حرف می زنیم داریم مبنا را می گوییم این که در صدا و سیما یا در جامعه اتفاقی که دارد می افتد شما به آن تخلف می گویید ما هم به آن تخلف می گوییم شما اشتباه می گویید ما هم اشتباه می گوییم؛ اما یک نکته مهمی را آقای هاشمی گفتند اگر دوست داشتند باز می توانند زنگ بزنند اتاق فرمان وصل شان کنند برای مان توضیح بدهند. آیا واقعاً یک مرجع اگر با همه استنباطش به یک حکم شرعی رسید بعد از مدتی باز تحقیق جدید انجام داد به حکم دیگری رسید، مثل پاک بودن اهل کتاب یا نجس بودن اهل کتاب، اولاً اگر به یک حکم دیگری در یک مسئله شرعی رسید این باید اعلام بکند یا نباید اعلام بکند؟

حریّتش یعنی همین اگر اعلام نکند یعنی این که (العیاذ بالله) هوای نفس مانع شده من اگر بگویم قبلاً این را گفتم الان این را بگویم می گویند اِه قبلاً تو چرا نمی دانستی؟ قبلاً‌ چرا متوجه نشدی الان چرا داری متوجه می شوی؟ ممکن است کسانی از این اتفاق خوش شان نیاید که من نظرم عوض شده.

مجری:

که ما این امر را تقریباً‌ در همه علوم داریم.

استاد عباسی:

در همه علوم داریم فقط ایشان خواسته یا نا خواسته یک مغالطه ای انجام دادند این مقایسه کردند با این که آقایی مثل آقای اللهیاری یک موقعی لباس روحانیت می پوشیده حالا لباس روحانیت را کامل کنار گذاشته، نگذاشته کنار خودش لباس روحانیت نمی پوشد می گوید اصلاً اشتباه است نباید این لباس را پوشید ما باید لباس مردمان را بپوشیم. این واقعاً با این قابل مقیاس است؟

مجری:

آقای هاشمی فکر می کنم پشت خط هستند چون یک تکمله ای برای صحبت شان دارند آقای هاشمی بفرمایید

آقای هاشمی:

سلام مجدد بله تکمله سوالم یادم رفت در این تقسیم بندی موسیقی به حلال و حرام نقش خود صدا و سیمای جمهوری اسلامی چه است؟ سن من قد نمی دهد ولی شما آقای عباسی که حتماً سن تان قد می دهد اول های انقلاب شما به چه موسیقی حرام می گفتید؟ و طی این چهل و خرده ای سال معیارتان آیا عوض شده یا نه؟ خود صدا و سیما چه نقشی در تغییر ذائقه مردم بخصوص مذهبییون دارد در این که به چه موسیقی حرام بگوییم به چه موسیقی حلال می گویند.

استاد عباسی:

آقای هاشمی قطعاً نقش داشته قطعاً در این مسیر یک مسیر اشتباهی طی شده ما تعارف نداریم اولاً ما صدا و سیما نیستیم قرار هم نیست شما بگویید ما هم از صدا و سیما دفاع کنیم، من اتفاقاً ‌عرض کردم گفتم حتی ممکن است از مراجع و بزرگان و علما کسی را داشته باشیم که کامل مخالف با موسیقی و ... باشد.

نظرات و دیدگاه ها را عرض کردیم حالا نسبت به این موضوع بله مصادیق، مصادیق تغییر کرده یعنی اول انقلاب بعضی از افراد (اول انقلاب منظور 40 سال قبل یعنی زمانی که صدا و سیما از صدا و سیمای زمان شاه و طاغوت صدا و سیمای جمهوری اسلامی شده) بعضی از متدینین نسبت به دین، اول اخبار حساسیت داشتند که نکند خدای نا کرده آن مسیر باشد. بله خیلی اتفاق های دیگر یعنی در مصادیق خیلی از احکام دیگر همین قصه پیش آمده و این جا هم بله این یک اشتباه است شنیدن زیاد موسیقی باعث همین می شود که آرام آرام مرزهای مصداق ها برای ما تغییر بکند، یعنی آرام آرام گاهی اوقات یک چیزی که 10 سال قبل من کامل حرام می دانستم ممکن است امروز گوش دادن آن را من حرام ندانم.

بله صدا و سیما و خیلی از ارگان های دیگر ممکن است دخیل در این تغییر مذاق که این مذاق متشرعین می شود، مذاق متشرعین تغییر می کند اصل حکم ثابت است ولی مذاق متشرعین که الان چه موسیقی مناسب با مجالس لهوی است چه موسیقی مطرب لهوی است؟ بله مصداق ها عوض شدند.

مجری:

آقای هاشمی ابتدا از تماس شما تشکر کنم خیلی ممنونم

آقای هاشمی:

کوتاه یک نکته را بگویم شما می گویید خیلی از قشرهای مذهبی مخالف هستند سوال من این است که صرف مخالفت شما در عصر غیبت قیام کردید با همه دنگ و فنگش قیام کردید که اجرای احکام و حدود بشود این ها چه شد؟ صرف مخالفت که زمان شاه هم صرف مخالف بود بین خیلی از علماء اجرای احکام کجا رفت این را بی زحمت توضیح بدهید.

مجری:

آقای هاشمی لطف کردید، من نکته اول در جواب جناب هاشمی بگویم آن هم این که جناب هاشمی یکی از مباحثی که قطعاً وجود دارد همین است ما این جا در برنامه اولاً از روایات صحبت می کنیم چیزی که خود اخباری ها هم به آن اذعان و باور دارند اما نکته ای که حاج آقای عباسی فرمودند این است که صرف یک روایات نباید باشد. از حاج آقای عباسی حداقل من این ادعا را نشنیدم که بفرمایید فقط من می توانم تشخیص بدهم اما این که ایشان فرمودند این بود که مثلاً جناب آقای فلانی که شما اخباری هستید و طبق این روایت گفتید غناء آزاد است این روایات را هم ما داریم. شما بفرمایید بررسی بکنید بعد نتیجه را به ما بدهید.

آقای هاشمی:

بنده بارها مخالفت خود را با امثال آقای حبیب پور اعلام کردم.

مجری:

شما همین که روی خط برنامه ما هستید و این قدر واقعاً می گویم زیبا و جذاب سوال تان را مطرح می کنید یعنی دقیقاً این تفاوت وجود دارد، یعنی ما می توانیم این مباحثه را داشته باشیم و به این نتیجه برسیم و این یادگیری طبیعتاً ارزش بالایی دارد. اما راجع به بحثی هم که فرمودید که بُعد سیاسی تر پیدا کند یا انقلاب و صدا و سیما این حقیقت است. هیچ کس نمی تواند فکر می کنم منکر این بشود که قطعاً کم و کاستی زیاد است، قطعاً در مملکت ما طی این چهل و خرده ای سال خیلی مشکلات ایجاد شده خیلی از مباحث متأسفانه متأسفانه یعنی تأکید همه ما است که متأسفانه از خیلی از مواردی که دین ما گفته خیلی از مواردی که آیین ما آن را مطرح کرده دور شدیم.

این نکته پس ذکر بشود که همه ما این را مطرح می کنیم و آن مخالفتی هم که فرمودید بله متأسفانه به قول شما این گفته شده به یک سری چیزها عمل نشده اما طبیعتاً تلاش ما این است که این جا آن اعتقاد راسخ خودمان را بتوانیم تقویت بکنیم و پایبند به اصول اصلی اخلاق و عقاید اسلام و تشیع بمانیم. و ان شاء الله با ظهور حضرت حجت آن اتفاقی که شما هم مد نظرتان است یعنی این که این ها جامه ای عمل پوشانده بشود واقعاً‌ رعایت بشود همه مان می دانیم طبق روایت امام صادق (علیه السلام) که زمین اصلاح نگردد مگر به دست امام معصوم؛ بنابراین ما سعی کنیم حداقل در این برهه آخر الزمان، خودمان را بتوانیم یک جورهای حفظ بکنیم تا ان شاء الله منجر بشود به ظهور امام زمان و دیگر آن جا عملاً ببینیم. و این را هم ما هم عقیده هستیم و امیدواریم این اتفاق بیافتد خیلی ممنون آقای هاشمی لطف کردید. تماس بعدی جناب آقای امین از تهران سلام علیکم ورحمة الله

بیننده آقای امین از تهران:

سلام علیکم ورحمة الله جمیعاً، می خواهم روی خط بمانم از حاج آقا سوال بپرسم و می توانم سوال هایم را بگویم و قطع بکنم، الان ته دیگش به ما رسیده 5 دقیقه آخر است روی خط بمانم

مجری:

بفرمایید

آقای امین:

از حاج آقا اول می خواستم یک سوالی بپرسم این که شبکه ای که 24 ساعته بر علیه شما کار می کند بعضی موقع ها یک چیزهای می گوید انگار بد هم نمی گوید ما یواشکی و دور از چشم شما گوش می دهیم. وقتی به نهج البلاغه یا صحیفه سجادیه می رسد هیچ سندی هیچ جا ندارد بعد شما می گویید همین که سید رضی گفته درست است. ما کار دیگری نداریم گفته ایشان درست است ولی این جا که می رسد می گویید این روایت سند ندارد، پس ما نمی توانیم به این استناد بکنیم اول به نظرم شما به این دو گانگی یک جواب بدهید چطور آن جا همه نهج البلاغه دربست قبول است ولی این جا یک روایت آمده 3 نفر در آن است و سه نفر نیست شما این را می گویید نه و نمی شود. اول شما این را یک توضیحی به ما بدهید.

استاد عباسی:

این طور نیست که ما در موضوعات یکسان متفاوت ببینیم و بگوییم یک دوگانگی وجود داشته باشد اگر یک جایی ما بخواهیم حکم شرعی استنباط بکنیم حتماً باید سندش، محتوایش همه این ها باید کامل بررسی بشود. اگر می خواهید یک امر اعتقادی جزء اصول اعتقادات مان را برای مان نشان بدهد آن جا هم باید بررسی دقیق باشد مؤیدات جدی و ... داشته باشد تا بتوانیم ثابت بکنیم. بله اگر جایی مباحث اخلاقی است که حکم شرعی نمی خواهیم از آن استنباط بکنیم و مؤیداتی دارد سندش یک مقداری بالا پایین بود در رابطه با جاهای دیگر هم هیچ وقت ما در شبکه نگفتیم صرفاً‌ چون سید رضی این را نقل کرده پس تمام است می گوییم نه اگر می خواهیم مطلب اعتقادی از آن استفاده بکنیم اگر از نهج البلاغه هم است باز هم باید سند برایش بیاوریم. اگر از کتاب دیگری است باز هم باید سند بیاوریم. بله مثلاً می گویم حکمت های نهج البلاغه است. حکمت های نهج البلاغه حمکت است و مؤیداتی دارد این اگر احیاناً در سندش بالا و پایین یا یک فرد گمنامی بود این را ملاحظه نمی کنیم. این با حکم شرعی متفاوت است.

مجری:

آقای امین عذر خواهی می کنم یک نکته را اضافه بکنم اگر اجازه بدهید بعد سوال بعدی تان را بشنویم عذر خواهی می کنم این که نهج البلاغه من باب بلاغتی که مطرح شده و آورده شده عمده و تقریباً می توانیم بگوییم همه روایاتی که نهج البلاغه گفته شده در کتب دیگر کاملاً مستند آورده شده.

یعنی این که ما می گوییم سید رضی احیاناً یک جورهای خیال مان راحت است در باب مسائلی که در نهج البلاغه گفته شده چون رسالت نهج البلاغه این نبوده که سندها را مثل کتابی، مثل کافی بخواهد عنوان بکند من باب بلاغت آورده شده ولی در کتاب های دیگر آن روایت کاملاً ذکر شده.

آقای امین:

از این ها بگذریم چون وقت هم نیست می خواهم سراغ مطلب بعدی ام بروم. حاج آقا این چیزی که الان شما دارید می گویید پس یک جورهای همان اسلام طالبان درست است یعنی این که با توجه به یکی دو جلسه پیش مخصوصاً‌ روایت های که شما آوردید تقریباً چیزی از موسیقی شما باقی نگذاشتی. یعنی با توجه به آن چیزی که می گویید همان مدل طالبانی اش را می گویید ما کلاً ‌نباید موسیقی گوش کنیم.

مجری:

البته ما در شبکه خودمان نماهنگ و سرود داریم موسیقی های دیگر داریم این طوری عملاً نگاه نمی کنیم.

استاد عباسی:

یک روزی شبکه رادیو معارف راه افتاد قرار شد در این رادیو موسیقی نباشد فقط آوا باشد، تقریباً به اجماع همه گفتند جذاب نمی شود شما در رادیو می خواهی موسیقی را حذف کنی. اصلاً رادیو یعنی موسیقی یعنی رادیو باید موسیقی داشته باشد. بدون موسیقی تلاش کردند و با آوا چون موسیقی که ما می گوییم منظور استفاده از آلات و سازهای موسیقی است آمدند با استفاده از ‌آوا موسیقی تولید کردند یعنی برنامه های رادیویی و ... تولید کردند زحمت کشیدند فکر کردند چه کار کنند جذاب شود؟ با چه آوایی؟ حتی یک موقعی من شنیدم یکی از مسئولین می گفت ما یک آوا برای شروع یک برنامه می خواهیم تولید بکنیم یک مبلغی هزینه مان می شود

مجری:

الان رادیو جزء قوی ترین برنامه های رادیو است

استاد عباسی:

بله، الان رادیو معارف سال ها در جشنواره های رادیویی و ... بسیاری از جایزه ها را به خودش اختصاص داده.

آقای امین:

این چیزهای که شما گفتید دیگر چیزی از موسیقی باقی نماند.

استاد عباسی:

آقا امین از این که شما به ما بگویید طالبان هستید ما از همچنین چیزی نمی ترسیم و نگران هم نمی شویم

اقای امین:

من نگفتم شما نگران می شوید من می گویم من هم نمی ترسم؛ پس همان روش طالبان درست است.

استاد عباسی:

 آقای امین ممکن است یک اشتراکی داشته باشیم، آن ها اسلام دارند ما می گوییم اسلام شان ایراد دارد در فلان موضوع و فلا موضوع ممکن است در یک موضوع هم ممکن است درست باشد. اما در عین حال این که آن ها می گویند دختران مدرسه نروند. ما کَیْ گفتیم دخترها مدرسه نروند علم آموزی نداشته باشند؟ فرق بین موسیقی آوایی و نوایی که با دستگاه ها و سازها است در آن هم من که فتوا ندادم اگر کسی مرجعش گفت عرض کردم یک بحث، بحث نواختن است یک حکمی داریم شنیدن یک حکمی داریم.

شنیدن اگر کسی مرجع اش به او اجازه می دهد تا این قدر 20 درصد بشنود را 20 درصد را بشنود. 50 درصد را بشنود بشنود این ها حلال، ‌این حرام اگر مرجعی هم برای مقلدین خودش گفته من کامل حرام می دانم او باید مراعات بکند. این که اسمش چه می شود خروجیش شکل کدام یکی از آدم های در دنیا می شود و فلان می شود این ملاک ما نیست.

طالبان در ماه رمضان یک جزء قرآن می خوانند ما هم می خوانیم پس ما هم طالبان شدیم. این حرف، حرف عجیب و غریبی است ملاک نیست ما ملاک ها را گفتیم در عین هم عرض کردم نه من مرجع تقلید هستم نه چه و چه هستم نه می خواهم فتوا بدهم. ما بررسی کردیم گفتیم شما الان می خواهی موسیقی گوش بدهی بروید به مرجع تقلیدتان مراجعه کنید. اگر مرجع تقلیدتان هر چقدر که اجازه می دهد من می گویم دین خدا را کم و زیاد نکنیم نه از ترس این که به ما طالبان بگویند ما اجازه داریم از دین قیچی کنیم بگوییم بی خیال که به ما طالبان نگویند نه از آن طرف به خاطر این که به ما نگویند محکم در دین باشید از آن طرفی ... سر دین را نه خیلی شُل بکنیم نه خیلی سفت و سخت بکنیم آن چیزی که خود دین است من نمی توانم توجیه الکی بکنم بگویم خدا این جا نمی خواست سخت بگیرد فرض بفرمایید خدا دوست داشته سخت بگیرد که من آثار و مضرات و ... را خدمت تان عرض کردم.

روندی که بر شل گرفتن موسیقی داریم می رویم این روند ما روند اشتباهی است اول به خودمان بیاییم قبول بکنیم ما متخصص نیستیم باید برویم از متخصصش بپرسم کدام موسیقی حلال است و کدام حرام است؟ بعد هم آن که به ما گفتند، گفتند قطعی شد این حرف دین است بپذیریم ممکن است من نتوانم همه آن چه که دین گفته اجرا کنم لااقل بپذیرم حرف دین، غیر از آن است که من انجام می دهم. بعد از 10 سال فرزند من نیاید بگوید اصلاً دین، یعنی این که موسیقی حلال و جایز هیچ ممنوعیتی ندارد از کنسرت فلان آقا گرفته تا فلان خانم همه را شما می توانی شرکت بکنید این جزء دین خدا نشود بفهمیم که دین خدا غیر از این است رفتار من دین نیست.

مجری:

خیلی ممنونم از آقای امین زمان برنامه اجازه نمی دهد در هفته آینده در خدمت تان هستیم و این لطف بکنید هفته بعد تماس بگیرید باز این مبحث ادامه پیدا کند چرا که هر چقدر این گفتگو ادامه پیدا بکند قطعاً می تواند یادگیری بیشتری داشته باشد و به یک جواب بهتر هم برسیم.

در آخر یک نکته را اضافه بکنیم شما هم ابتدای برنامه همین را فرمودید،‌ فرمودید که ما نمی خواهیم الان این جا بگوییم صد در صد این طرفی یا صد در صد آن طرفی؛ فرمودید ممکن است ما الان به نتیجه برسیم نه ما طبق نظر متخصصین و مراجع به این نتیجه برسیم که 20 درصد اوکی است. اما اگر احیاناً این وسط 30 درصدی وجود دارد که ما فکر می کنیم خوب است در صورتی که می توانیم با روایات به این نتیجه برسیم که شبهه دارد یا حرام است حداقل از آن ها بگذریم در صورتی که بله ما هم می دانیم ممکن است تا یک حدی کاملاً هم حلال باشد همان طور که در همین شبکه دارد یک بخش های استفاده می شود و بر گرفته طبیعتاً از نظر مراجع است.

بنابراین این نکته را خدمت آقای امین عرض بکنیم این که ما به هیچ عنوان نه آقای عباسی نه سایر کارشناس مان هیچ کدام فتوایی ندادند حاج آقای عباسی در این برنامه رسالت شان را بر این گذاشتند که ما این مطالب را بیان می کنیم و طبیعتاً انتخاب، بر عهده شما است. طبیعتاً نتیجه گیری آخر با شما خواهد بود اما ما حداقل کاری که می کنیم روایات متعدد را مطرح می کنیم و اگر شما جایی احساس کردید که حاج آقای عباسی خواستند بگویند کلاً پس هیچی و شبیه به طالبان این نکته را من این جا اضافه بکنیم به جاهای حاج آقای عباسی اشاره کردند که اخباری ها می گویند بر اساس همین یک روایت همه چیز حلال یعنی مطلق می گذارند.

حاج آقا گفتند ما چه کار می کنیم ما می گوییم روایات متعددی داریم که آنی که شما می گوییم حتماً حلال است ممکن حرام باشد و تا یک حدی فقط درست باشد، آن حد را هم که طبیعاً ما بر گرفته از رساله و مرجع استفاده می کنیم و ان شاء الله که در آخر آن چیزی که مورد عنایت حضرت حجت است آن را عمل بکنیم. حاج آقا فرصتی نداریم کلام آخری است بفرمایید تا ما خدا حافظی کنیم.

استاد عباسی:

تشکر می کنم هفته آینده باز هم در خدمت بزرگواران هستیم همین که زنگ می زنند مشارکت می کنند از ایشان ممنون هستیم و فکر می کنیم که می شود با همین گفتگوها نتیجه های بهتری گرفت.

مجری:

متشکرم استاد استفاده کردیم و فیض بردیم مباحث را شنیدیم یک نتیجه می شود گرفت جمع بندی بکنم و تمام، همه مان نگران هستیم نگران این که چرا در چهل و خرده ای سال یک سری چیزها انجام نشده؟ چرا یک چیزها تغییر کرده؟ چرا داریم شبیه به طالبان و ... می شویم همه این ها دغدغه های را می آورد که اصلاحش جز با ظهور امام زمان اتفاق نمی افتد و این را عرض بکنیم که:

ذوق یک لحظه وصال تو به آن می ارزد/ که کسی تا به قیامت نگران بنشیند.

به امید دیدار اللهم عجل لولیک الفرج یا علی مدد!


عصر ایمان>

غنا و موسیقی موسیقی حرام دین توبه عروسی حضرت زهرا سلام الله علیها دف زدن روایات موسیقی لهو و لعب اخباری ها