حبل المتین
قسمت صد و سی و چهارم برنامه حبل المتین با کارشناسی آیت الله سید محمد حسینی قزوینی
دیگر قسمت ها
25/02/1401
موضوع: حضرت مهدی (سلام الله علیه)، خلیفة الله و جزء خلفای دوازده گانه!
برنامه حبل المتین
فهرست مطالب این برنامه:
بی تابی جانسوز امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) در سوگ مادر
خلاصه ای از مباحث گذشته پیرامون امامت الهی ائمه اطهار (علیهم السلام)
حضرت مهدی (سلام الله علیه)، خلیفة الله و جزء خلفای دوازده گانه!
آیا کسی جرئت مناظره در اثبات گمراهی مذهب شیعه را دارد!؟
تعیین اولین خلیفه از خلفای دوازده گانه، با سندهای صحیح و محکم!
تماسهای بینندگان برنامه
چرا جانشینی امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به جای غدیر، در مکه اعلام نشد!؟
دلیل اول: مدینه مرکز تصمیم گیری ها مهم
دلیل دوم: عدم امکان تجمیع جمعیت در مکه
دلیل سوم: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) تابع محض وحی
جسارت وقیحانه «ابن کثیر» به باورها و اعتقادات شیعیان!
مجری:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر».
الحمدلله امشب هم در خدمتتان هستیم و به رسم یکشنبه شبها به محضر همه شما گرامیان برنامه «حبل المتین» را تقدیم میکنیم.
برنامهای که این افتخار را داریم تا در محضر حضرت آیت الله حسینی قزوینی باشیم. ان شاءالله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم.
همانطور که مطلع هستید ما حسن مطلع این جلسات و دل و محفلمان را مزین و نورانی میکنیم به نور حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها).
ان شاءالله که بتوانیم این جلسه هم از این حسن مطلع توشهای برداریم و نگاه حضرت صاحب العصر و الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را ذرهای به خودمان جلب کرده باشیم. حضرت استاد سلام عرض میکنم، در خدمتتان هستیم؛
بی تابی جانسوز امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) در سوگ مادر
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی که در هرکجای این گیتی پهناور بیننده این برنامه هستند و یا تکرار برنامه را میبینند، خالصانهترین سلاممان را تقدیم میکنیم و موفقیت روزافزون برای همه عزیزان از خداوند منّان خواهانیم.
همانطور که عزیزمان اشاره کردند مطلع عرایضمان را با ذکری از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) آغاز میکنیم.
«مرحوم اربلی» متوفای 656 هجری کتابی به نام «کشف الغمة» دارند که عمدتاً هم از اهل سنت مطلب نقل کرده است. ایشان در جلد اول صفحه 501 روایتی را از آخرین لحظات عمر حضرت صدیقه طاهره نقل میکند که داستان مفصلی دارد.
«اسماء بنت عمیس» نقل میکند که حضرت زهرای مرضیه وصیت کرد و پارچه سفیدی را به رویش کشید و به من فرمود: بعد از ساعتی مرا صدا کن. اگر جواب ندادم بدان که نزد پدرم رفتهام.
«اسماء» نقل میکند که بعد از لحظهای هرچه صدا زدم، دیدم جوابی نیامد. هرچه گفتم "دختر رسول خدا" صدایی نشنیدم، هرچه گفتم "مادر حسن و حسین".
یک موقع دیدم امام حسن و امام حسین وارد شدند و گفتند: مادرمان کجاست؟! من گفتم: در حال استراحت است. حسنین فرمودند: الآن وقت استراحت مادرمان نیست.
آن دو بزرگوار پارچه را از روی مادر کشیدند و دیدند که مادر از دنیا رفته است. امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) روی بدن مادر افتادند و پاهای مادر را میبوسیدند و میگفتند:
«یا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُک الْحُسَینُ کلِّمِینِی قَبْلَ أَنْ ینْصَدِعَ قَلْبِی فَأَمُوت»
مادر! من پسرت حسین هستم. قبل از اینکه قلبم پاره شود و جان بدهم لحظهای با من سخن بگو.
«اسماء» میگوید عرض کردم: عزیزان زهرا بروید پدرتان را خبر کنید.
«إِذَا کانَا قُرْبَ الْمَسْجِدِ رَفَعَا أَصْوَاتَهُمَا بِالْبُکاءِ»
حسنین نزدیک مسجد صدای خود را به گریه بلند کردند.
مردم دور آن دو بزرگوار را گرفتند و گفتند: آیا چنین نباشد که به خاطر فراق جدتان رسول الله گریه میکنید.
«فَقَالا لَا أَ وَ لَیسَ قَدْ مَاتَتْ أُمُّنَا فَاطِمَةُ »
امام حسن و امام حسین با همین بغض در گلویشان فرمودند: مادرمان زهرا از دنیا رفته است.
«قَالَ فَوَقَعَ عَلِی عَلَی وَجْهِهِ»
وقتی امیرالمؤمنین صدای فرزندان را شنیدند، با صورت به زمین افتادند و بیهوش شدند.
«یقُولُ بِمَنِ الْعَزَاءُ یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ کنْتُ بِک أَتَعَزَّی فَفِیمَ الْعَزَاءُ مِنْ بَعْدِک»
علی بن أبی طالب فرمود: دختر پیغمبر آرام دل من تو بودی. در عزای رسول الله تو آرامبخش دل من بودی و به تو تعزیت میگفتم.
«ثُمَّ قَالَ لِکلِّ اجْتِمَاعٍ مِنْ خَلِیلَینِ فُرْقَةٌ
حضرت سپس فرمود: فهمیدم هر دو عزیزی که با هم هستند.
وَ کلٌّ الَّذِی دُونَ الْفِرَاقِ قَلِیلٌ
یک روز از همدیگر جدا خواهند شد.
وَ إِنَّ افْتِقَادِی فَاطِمَا بَعْدَ أَحْمَدَ
بعد از اینکه رسول الله را از دست دادم و زهرا از دستم رفت.
دَلِیلٌ عَلَی أَنْ لَا یدُومَ خَلِیلٌ»
فهمیدم که هیچ دوستی در دنیا ماندگار نیست.
کشف الغمة فی معرفة الأئمة، نویسنده: اربلی، علی بن عیسی، محقق / مصحح: رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 1، ص 501، باب ذکر وفاتها و ما قبل ذلک من ذکر مرضها و وصیتها ص
ألا لعنة الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون
مجری:
أحسنتم، طیب الله. أعظم الله أجورنا و أجورکم. خیلی ممنون و متشکریم از حضرتعالی. همانطور که شما بینندگان عزیز و ارجمند مطلع هستید ما برنامه «حبل المتین» را اختصاص دادیم به درسها و آموزههایی از امامت و ولایت.
در جلسه سی و نهم هستیم و این توفیق را داریم در محضر حضرت استاد تلمذ کنیم و میشنویم آموزهها و درسهایی که در قالب آن احادیث مهمی از جانب پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است.
بعضی از آنها را بررسی کردیم و رسیدیم به روایت و حدیثی که مرتبط با «خلفائی اثناعشر» است. اگر امکان دارد مختصری از جلسات گذشته توضیح بفرمایید تا ان شاءالله وارد در بحث شویم.
خلاصه ای از مباحث گذشته پیرامون امامت الهی ائمه اطهار (علیهم السلام)
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله
أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی
ما قول دیگری هم به بینندگان دادیم که قبل از شروع بحثمان اشارهای هم به حکومت جهانی حضرت ولی عصر داشته باشیم.
«مرحوم علامه مجلسی» در کتاب «بحارالانوار» جلد 51 روایتی را نقل میکند. البته این روایت در کتب اهل سنت به صورت مفصل آمده است. در روایت آمده است:
«الْمَهْدِی یمْلَأُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیاً لَوْ لَمْ یبْقَ مِنَ الدُّنْیا إِلَّا یوْمٌ وَاحِدٌ لَأَطَالَ اللَّهُ ذَلِک الْیوْمَ حَتَّی یخْرُجَ فِیهِ وَلَدِی الْمَهْدِی فَینْزِلَ رُوحُ اللَّهِ عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ ع فَیصَلِّی خَلْفَهُ وَ تُشْرِقَ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ یبْلُغَ سُلْطَانُهُ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِب»
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 51، ص 71، ح 12
یکی از ویژگیهای حکومت جهانی حضرت ولی عصر این است که در سراسر جهان آثاری از کفر و بی دینی و لا مذهبی وجود ندارد. سلطنت حضرت مهدی سراسر شرق و غرب عالم را فرا میگیرد.
در حکومت حضرت مهدی کره زمین به شکل امروزی نظیر ایران و عراق و عربستان و اروپا و آمریکا و آسیا و هند و سایر کشورها نیست، بلکه تنها یک حکومت است و آن هم حکومت اسلامی است.
در حکومت حضرت مهدی تنها یک اذان در سراسر جهان به گوش میرسد که آن هم «أشهد أن لا إله إلا الله» و «أشهد أنّ محمدا رسول الله» و «أشهد أنّ علیا ولی الله» است.
امیدواریم که ان شاءالله همه عزیزان آن زمان را درک کنند. بنده خیلی از شعر مشهور «بابا طاهر» خوشم میآید. در میان شعرهایی که برای حضرت مهدی گفته شده است، بنده از این شعر بیشتر از همه خوشم میآید.
عزیزم کاسه چشمم سرایت
میان هردو چشمم خاک پایت
از آن ترسم که غافل پا گذاری
رود مژگان چشمانم به پایت
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر
ما در رابطه با بحث خلافت و امامت عرض کردیم یکی از احادیثی که قابل تأمل و درنگ هست، حدیث «خلفائی اثناعشر» است. رسول اکرم فرمود: جانشینان من دوازده نفر هستند، نه یازده نفر هستند و نه سیزده نفر.
در روایات دیگر هم که اهل سنت نقل کردند و ان شاءالله عرض خواهیم کرد اسامی خلفا را هم معین کردند.
متأسفانه بعد از رحلت نبی گرامی اسلام مسیر اسلام کاملاً عوض شد و آنگونه که رسول اکرم مسیر را معین کرده بود مردم از آن مسیر منحرف شدند.
ما عرض کردیم این حدیث در کتب اهل سنت اعم از «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» با سندهای مختلف و عبارتهای مختلف بیان شده است.
ما در ادامه گفتیم علمای اهل سنت نظیر «ابن عربی» و «بدرالدین عینی» و «ابن حجر عسقلانی» و «نووی» و دیگر بزرگان در این حدیث دچار حیرت و سرگردانی شدند. آنها هرکاری کردند تا این دوازده خلیفه را نام ببرند و تطبیق کنند، نتوانستند.
ما بیان کردیم که «بدرالدین عینی» تا چهل نفر را میشمارد و ادعا میکند که خلفای پیغمبر اکرم این افراد هستند. به گفته او «یزید» و «مروان» هم جزو خلفای اثناعشر است و قاتل امام سجاد و امام باقر و امام صادق را جزو خلفای اثناعشر میشمارد!!
(یهْدُونَ بِالْحَق)
گروهی به حق هدایت میکنند.
سوره اعراف (7): آیه 181
آیا حقی بالاتر از اینکه امام معصوم و فرزند پیغمبر اکرم را بکشند؟! اینها بحثهایی بود که ما مطرح کردیم و گفتیم که این روایت تنها و تنها با عقیده شیعه امامیه تطبیق میکند لا غیر!!
این خلاصه بحث گذشته ما بود. اگر حضرتعالی سؤال جدیدی دارید من در خدمت شما هستم.
مجری:
بسیار عالی. در جلسات گذشته کاملاً عزیزان بیننده هم مشاهده کردند که این تناقضات و این صحبتها خنده دار است. کسی که بخواهد راجع به همین مطلب صرفاً تحقیق کند، مطالب جذابی هم هست.
حضرت استاد در جلسه پیش هم اشاره فرمودند. حال در بین اهل سنتی که گاهی تا چهل خلیفه شمردند و گاهی چند خلیفه در یک زمان ذکر کردند، آیا نام حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در میان اسامی که ذکر کردند به نظر میآید یا خیر؟!
حضرت مهدی (سلام الله علیه)، خلیفة الله و جزء خلفای دوازده گانه!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
یکی از نکاتی که قابل تأمل هست و واقعاً خیلی جالب است همین است. ان شاءالله امیدواریم حضرت ولی عصر از این بحث ما خوشحال شوند و لبخندی بر سیمای مبارکشان هم بنشیند.
بزرگان اهل سنت وقتی حدیث «خلفائی اثناعشر» را مطرح میکنند و بیان میکنند که پیغمبر اکرم فرمود: جانشینان من دوازده نفر هستند، عدهای از آنها گفتند که حضرت مهدی جزو «خلفائی اثناعشر» است.
بنده چند مورد از نظر علمای اهل سنت را بیان میکنم. یکی از آنها آقای «ابن کثیر دمشقی» متوفای 774 هجری شاگرد خلف «ابن تیمیه» است.
ایشان بحث «عبدالله بن مسعود» را نقل میکند که بیان میکند از پیامبر پرسیدم این امت چند خلیفه دارند و چند نفر هستند؛ که حضرت فرمود:
«إثنا عشر کعدة نقباء بنی إسرائیل»
دوازده نفر به تعداد نقباء بنی اسرائیل هستند.
ایشان در خصوص این دوازده نفر مینویسد:
«اثنی عشر خلیفة صالحا یقیم الحق ویعدل فیهم»
آنها همگی صالح هستند و اقامه حق و اقامه عدل میکنند.
سپس مینویسد:
«والظاهر أن منهم المهدی المبشر به فی الأحادیث الواردة بذکره»
یکی از خلفای دوازده گانه حضرت مهدی است که در روایات رسول اکرم بشارت آنها را داده است.
تفسیر القرآن العظیم، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی أبو الفداء، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1401، ج 2، ص 33، باب المائدة: (12 - 14) ولقد أخذ الله... ..
آقای «هیثمی» متوفای 974 هجری هم در کتاب «مبلغ الأرب فی فخر العرب» از قول «زین الدین عراقی» یکی از استوانههای علمی اهل سنت نقل میکند:
«والظاهر أن آخرهم المهدی فإنه بملک جمیع الأرض»
آخرین خلفای اثناعشر حضرت مهدی است. زیرا سلطنتش تمامی کره زمین را فرا میگیرد.
مبلغ الأرب فی فخر العرب، اسم المؤلف: أبو العباس أحمد بن محمد بدر الدین ابن محمد شمس الدین ابن علی نور الدین ابن حجر الهیتمی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت / لبنان - 1410 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: یسری عبد الغنی عبد الله، ج 1، ص 38، باب الخلفاء کلهم قریش
آقای «سیوطی» متوفای 911 هجری هم در کتاب «تاریخ الخلفاء» اسامی خلفای اثناعشر را میشمارد. ایشان خلفای اربعه و امام حسن و معاویه را میشمارد. خیلی جالب است که ایشان انصاف دارد و یزید را نمیشمارد!!
ایشان «عبدالله بن زبیر» و «عمر بن عبدالعزیز» را میشمارد و تا اینجا تعدادشان به نُه تن میرسد.
«ویحتمل أن یضم إلیهم المهتدی من العباسیین لأنه فیهم کعمر بن عبد العزیز فی بنی أمیة»
از خلفای عباسی هم میتوان مهتدی را نام برد که همانند عمر بن عبدالعزیز در میان خلفای بنی امیه است.
«وکذلک الطاهر لما أوتیه من العدل»
همینطور طاهر که در عدالت میتوان او را نام برد.
«وبقی الاثنان المنتظران أحدهما المهدی لأنه من آل بیت محمد»
دو نفری که مردم منتظر آنها هستند باقی میماند که یکی از آنها حضرت مهدی است که از خاندان حضرت محمد است.
تاریخ الخلفاء، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن أبی بکر السیوطی، دار النشر: مطبعة السعادة - مصر - 1371 هـ - 1952 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمد محی الدین عبد الحمید، ج 1، ص 12، فصل فی بیان کونه e لم یستخلف وسر ذلک
ایشان فراموش کردند دومین منتظر را بیاورد و یازده خلیفه شمرده است! او هشت تن از بنی امیه، دو تن از بنی عباس و دو نفر دیگر که مردم در انتظار آنها هستند. یکی از آنها حضرت مهدی (ارواحنا فداه) است.
حال یا ایشان فراموش کردند یا موقع نقل روایت حواسشان نبود که نفر دوم را بیاورند. ما باید از آقای «سجودی» سؤال کنیم که ایشان در چه حالی بودند!!
مجری:
بازهم خیلی جالب است که حضرتعالی توجه دارید و بینندگان را توجه و التفات میدهید به بعضی از نکاتی که معجزه گونه اتفاق می افتد که علمای اهل سنت بسیاری از فضائل را نقل میکنند.
از طرف دیگر کاملاً ما مشاهده میکنیم که هرکسی آمده بشمارد به یک مشکلی برخورده است. کأنّ همانطور که حضرتعالی فرمودید یک سردرگمی نسبت به این مطلب باید حاصل شود تا بخواهند حقیقت را پیدا کنند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بنده احساس میکنم «وبقی الاثنان المنتظران» دو نفر از کسانی که مردم در انتظارشان هستند باقی ماند. یکی از آنها حضرت مهدی است. ظاهر امر این است که دومین نفر حضرت عیسی باشد.
حال نمیدانم آقای «سیوطی» حضرت عیسی را جزو خلفای پیغمبر اکرم میشمارد یا خیر، اما ظاهر روایت این را میگوید!!
این مطلب بالبداهه به ذهن من آمد و شاید هم عنایت حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) بوده است. به گفته «سیوطی» دو منتظر باقی ماندند که یکی از آنها حضرت مهدی است.
منتظر دیگری که میان شیعه و سنی و مسیحیت بر آن اتفاق نظر دارند حضرت عیسی مسیح است که میآید و؛
«فَیصَلِّی خَلْفَهُ»
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 51، ص 71، ح 12
شاید مراد ایشان از دو منتظر که مردم در انتظار آنها هستند، حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) و حضرت عیسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) است.
این افراد مفصل این مباحث را مطرح کردند. در «مجمع فقهی» متعلق به «رابطة العالم الإسلامی» هم آمده است که آخرین خلفای راشدین حضرت مهدی است.
جالب اینجاست که در کتاب «سنن ابن ماجه قزوینی» تعابیر زیبایی آمده است. ایشان که متوفای 275 هجری است، در جلد دوم در رابطه با حضرت مهدی مینویسد:
«فإذا رَأَیتُمُوهُ فَبَایعُوهُ وَلَوْ حَبْوًا علی الثَّلْجِ»
وقتی گروهی که از مشرق میآیند و پرچم سیاه دارند را دیدید با آنها بیعت کنید، ولو بر روی برف راه بروید.
«فإنه خَلِیفَةُ اللَّهِ الْمَهْدِی»
سنن ابن ماجه، المؤلف: ابن ماجة أبو عبد الله محمد بن یزید القزوینی، وماجة اسم أبیه یزید (المتوفی: 273 هـ)، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، الناشر: دار إحیاء الکتب العربیة - فیصل عیسی البابی الحلبی، ج 2، ص 1367، ح 4084
حال «ابن تیمیه» چرند میبافد و ادعا میکند که خداوند متعال خلیفه ندارد، مگر میشود خداوند خلیفه داشته باشد و این توهین به خداوند است. بعضی از کارشناسان شبکههای وهابی هم حرفهای «ابن تیمیه» را نشخوار میکنند!!
ظاهراً این افراد اصلاً قرآن نخواندهاند یا اصلاً حواسشان نیست. قرآن کریم نسبت به حضرت آدم میفرماید:
(إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَة)
من در روی زمین جانشین و حاکمی قرار خواهم داد.
سوره بقره (2): آیه 30
یا:
(إِنَّا جَعَلْناک خَلِیفَةً فِی الْأَرْض)
ما تو را خلیفه (و نماینده خود) در زمین قرار دادیم.
سوره ص (38): آیه 26
کلمه (خَلِیفَةً) در قرآن کریم چندین مورد آمده و یک مورد یا دو مورد نیست. آیه شریفه (إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَة) مربوط به قرآن کریم است. حال وهابیت ادعا میکنند که مگر میشود خداوند متعال خلیفه داشته باشد و این توهین به خداوند متعال است!!
«ابن ماجه» در ادامه مینویسد:
«فإنه خَلِیفَةُ اللَّهِ الْمَهْدِی»
زیرا او خلیفه خدا مهدی است.
در ادامه مینویسند:
«فی الزوائد هذا إسناده صحیح. رجاله ثقات. ورواه الحاکم فی المستدرک وقال. صحیح علی شرط الشیخین»
سنن ابن ماجه، المؤلف: ابن ماجة أبو عبد الله محمد بن یزید القزوینی، وماجة اسم أبیه یزید (المتوفی: 273 هـ)، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، الناشر: دار إحیاء الکتب العربیة - فیصل عیسی البابی الحلبی، ج 2، ص 1367، ح 4084
آقای «بزار» متوفای 292 هجری در کتاب «البحر الزخار» هم روایتی در این زمینه آورده است.
بنده خواهش میکنم عزیزان خوب دقت کنند. این بحثها، بحثهای بسیار مهمی است به طوری که هم به درد «حبل المتین» میخورد و هم مربوط به بحثهای «سیره مهدوی» است. در این روایت آمده است:
«ثُمَّ تُقْبِلُ الرَّايَاتُ السُّودُ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ فَيَقْتُلُونَكُمْ قَتْلا لَمْ يَقْتُلْهُ قَوْمٌ، ثُمَّ ذَكَرَ شَيْئًا فَإِذَا رَأَيْتُمُوهُ فَبَايِعُوهُ، وَلَوْ حَبْوًا عَلَى الثَّلْجِ فَإِنَّهُ خَلِيفَةُ اللَّهِ الْمَهْدِيُّ.»
پرچمهای سیاهی از ناحیه مشرق میآید. اگر دیدید با آنها بیعت کنید ولو بر روی برف راه بروید، زیرا او خلیفه خدا مهدی است.
ایشان در مورد سند روایت مینویسد:
«وإسناده إسناد صحیح»
مسند البزار المنشور باسم البحر الزخار؛ المؤلف: أبو بكر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق بن خلاد بن عبيد الله العتكي المعروف بالبزار (المتوفى: 292هـ)، المحقق: محفوظ الرحمن زين الله، وعادل بن سعد، وصبري عبد الخالق الشافعي، الناشر: مكتبة العلوم والحكم - المدينة المنورة، الطبعة: الأولى، ج 10، ص 100، ح 4163
«حاکم نیشابوری» هم این روایت را میآورد و مینویسد:
«تطلع الرایات السود من قبل المشرق فیقاتلونکم قتالا لم یقاتله قوم ثم ذکر شیئا فقال إذا رأیتموه فبایعوه ولو حبوا علی الثلج فإنه خلیفة الله المهدی»
ایشان در مورد سند روایت مینویسد:
«هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 4، ص 510، ح 8432
آقای «ذهبی» هم مینویسد که این روایت شرایط «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» را داراست. «ابن کثیر دمشقی» در کتاب «النهایة فی الفتن و الملاحم» مینویسد:
«تَطْلُعُ الرایاتُ السود من قِبَل المشرق فیقاتلونکم قتالاً لم یقاتله قوم، ثم ذکر شیئاً لا أحفظه قال فإذا رأیتموه فبایعوه ولو حبواً علی الثلج فإنه خلیفة الله المهدی»
در مورد سند روایت آمده است:
«وهذا إسناد قوی صحیح»
این سندی قوی و صحیح است.
النهایة فی الفتن والملاحم، اسم المؤلف: الامام أبو الفداء الحافظ ابن کثیر الدمشقی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - لبنان / بیروت - 1408 هـ - 1988 م، الطبعة: الاولی، تحقیق: ضبطه وصححه: الاستاذ عبد الشافعی، ج 1، ص 26، باب إِخبار الرسول علیه السلام ببعض ما سیلاقی آل بیته الکرام من متاعب وأهوال
شاید مراد از «المشرق» در این روایت در برابر غرب باشد. «عبدالحق اشبیلی» متوفای 581 هجری در کتاب «الاحکام الشرعیة الکبری» جلد چهارم صفحه 527 مینویسد:
«ثم تقبل الرایات / السود من قبل المشرق فیقتلونکم قتلا لم یقتله قوم - ثم ذکر شیئا - فإذا رأیتموه فتابعوه ولو حبوا علی الثلج فإنه خلیفة الله المهدی»
در روایت بعد هم آمده است:
«ثم تقبل الرایات السود من خراسان، فإذا سمعتم بها فائتوها ولو زحفا أو حبوا، فإن فیها خلیفة الله المهدی»
در ادامه آمده است:
«المهدی من عترتی من ولد فاطمة»
الأحکام الشرعیة الکبری، أبو محمد عبد الحق الإشبیلی، سنة الولادة 510 هـ/ سنة الوفاة 581 هـ، تحقیق أبو عبد الله حسین بن عکاشة، الناشر مکتبة الرشد، سنة النشر 1422 هـ - 2001 م، مکان النشر السعودیة / الریاض، ج 4، ص 527 – 528، باب ذکر الخلفاء والمهدی
همچنین در مجله دانشگاه اسلامی مدینه مقالهای زیر نظر «بن باز» مفتی اعظم سابق عربستان سعودی متوفای 1420 چاپ شده است که این روایت در آن آمده است. اگر حرف ایشان را رد کنید، معلوم میشود وهابی نیستید! در این مجله آمده است:
«فإذا رأیتموه فبایعوه ولو حبوا علی الثلج فإنه خلیفة الله المهدی"»
ایشان در مورد سند روایت مینویسد:
«قال الشیخ محمد فؤاد عبد الباقی فی تعلیقه علی سنن ابن ماجه: فی الزوائد: "هذا إسناد صحیح رجاله ثقات، ورواه الحاکم فی المستدرک وقال صحیح علی شرط الشیخین"، انتهی. وقد أورد هذا الحدیث بسنده الحافظ ابن کثیر فی کتاب الفتن والملاحم وقال: "وهذا إسناد قوی صحیح»
مجلة الجامعة الإسلامیة بالمدینة النبویة، المؤلف: الجامعة الإسلامیة بالمدینة النبویة، الناشر: موقع الجامعة علی الإنترنت، أعده للشاملة: أسامة بن الزهراء، ج 2، ص 107، ح 7
این روایت واقعاً خیلی مهم است. از طرفی آقایان می گویند که حضرت جزء «خلفائی اثناعشر» است.
این روایت می گویند که در میان پرچمهایی که از طرف شرق میآید حضرت مهدی است که خلیفه خدا است. با او بیعت کنید و به سوی حضرت بشتابید، ولو بر روی برف راه بروید. این روایت اوج تأکید را میرساند.
آقای «مقدسی» متوفای 355 هجری در کتاب «البدء و التاریخ» این روایت میآورد و مینویسد:
«إذا رأیتم الرایات السود من قبل خراسان»
پرچمهای سیاهی از طرف خراسان میآید.
ایشان قدری دایره را تنگ کرد. در روایات قبل عبارت «مشرق» آمده بود، اما در اینجا واژه «خراسان» آمده است.
«فاستقبلوها مشیاً علی أقدامکم»
به استقبال آنها بروید، ولو با پای پیاده.
«لأن فیها خلیفة الله المهدی»
زیرا در میان آنها خلیفه خدا حضرت مهدی است.
«وفی هذا أخبار کثیرة هذا أحسنها وأولاها»
البدء والتاریخ، المؤلف: المطهر بن طاهر المقدسی (المتوفی: نحو 355 هـ)، الناشر: مکتبة الثقافة الدینیة، بور سعید، ج 2، ص 174، باب الهاشمی الّذی یخرج من خراسان مع الرایات السود
«مولانا مفتی محمد طاهر» استاد حدیث در دانشگاه علوم الحدیث در کتاب «عقاید اهل سنت و جماعت» مینویسد:
"اولین علامت از علامات کبرای قیامت ظهور حضرت مهدی است. از حضرت مهدی در احادیث مبارک تفصیلاً بیان شده است. حضرت مهدی از فرزندان حضرت سیدة فاطمة الزهراء (رضی الله عنها) خواهد بود."
ایشان سپس مفصل این مطالب را مطرح میکند و مینویسد:
"در هنگام بیعت آوازی از آسمان میآید که تمام کسانی که آن جا حضور دارند این آواز را میشنوند که می گویند: «این خلیفة الله و حاکم تعیین شده و حضرت مهدی است». وقتی که خبر بیعت با مهدی پخش میشود، لشکرهای مدینه منوره در مکه معظمه جمعه میشوند. تمام اولیاء الله و ابدال شام و عراق و یمن در خدمتش حاضر میشوند و بیعت میکنند."
ایشان کشور ایران را فراموش کرده است. حال آنکه هشتاد یا نود درصد از یاران حضرت مهدی از ایران هستند، مخصوصاً از طالقان.
در کتاب «مسند أحمد بن حنبل» تعبیر دیگری آمده است. در این کتاب جلد پنجم صفحه 403 آمده است:
«فَإِنْ رَأَیتَ یوْمَئِذٍ خَلِیفَةَ اللَّهِ فی الأَرْضِ فَالْزَمْهُ»
وقتی دیدید خلیفه خدا در زمین قیام میکند و میآید ملازم او باشید.
«وَإِنْ نَهَک جِسْمَک وَأَخَذَ مَالَک»
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 5، ص 403، ح 23473
بازهم در کتاب «العرف الوردی فی أخبار المهدی» اثر «سیوطی» آمده است:
«یخرج المهدی وعلی رأسه غمامة»
حضرت مهدی خروج میکند در حالی که روی سرش ابری هست.
«فیأتی مناد ینادی: هذا المهدی خلیفة الله, فاتبعوه»
منادی ندا میکند: این مهدی خلیفه خداوند است، از او تبعیت کنید.
العَرْفُ الوَرْدِی فی أخبار المَهْدِی، المؤلف: للحافظ جلال الدین السیوطی، تحقیق: أبی یعلی البیضاوی عفا الله عنه، ج 1، ص 69، ح 31
این روایات یک مورد و دو مورد نیست. از یک طرف روایت «خلفائی اثناعشر» را بیان میکنند که آخرین آن حضرت مهدی است. از طرف دیگر حضرت مهدی خلیفة الله است. «أین تذهبون؟!»
جوانان اهل سنت من با شما هستم. جوانان شیعه من به شما بشارت میدهم که حقانیت شیعه در کتب اهل سنت با سندهای صحیح و معتبر آمده است.
در این کتب آمده است که یکی از دوازده خلیفه حضرت مهدی است. او خلیفة الله است. با راه رفتن بر روی برف به طرف حضرت مهدی بشتابید. با پای پیاده به طرف حضرت مهدی بشتابید. با او بیعت کنید.
من میخواهم یک سؤال بسیار ساده و عوامانه از عزیزان اهل سنت داشته باشم. ما نزدیک به دویست و چهل تن از علمای اهل سنت را جمع کردیم و قبلاً هم گفتیم که آنها همگی معتقدند حضرت مهدی سال 255 هجری به دنیا آمده است.
«ذهبی»، «ابن حجر»، «صفدی» و بزرگان دیگر همگی آوردهاند که حضرت مهدی فرزند امام حسن عسکری (علیه السلام) است.
«ذهبی» در این قضیه معطل میماند و مینویسد: در به دنیا آمدن حضرت مهدی شکی نیست و زمانی که پدر بزرگوارش هم از دنیا رفت پنج ساله بودند، اما خبر نداریم حضرت مهدی کجا و چطور از دنیا رفته است!!
من نمیدانم یک عالم بزرگ همانند «ذهبی» باید این چنین حرف بزند؟! این چه روش و برخوردی با روایات است؟!
آقایان ادعا میکنند که حضرت مهدی قرار است به دنیا بیاید و نزدیک قیامت به دنیا میآید. از کجا بدانیم چه زمانی به دنیا آمده است؟! شاید به دنیا آمده است!
نزدیک به دویست و شصت نفر در طول تاریخ ادعای مهدویت کردهاند. یکی دو ماه قبل شخصی که مهندس یا کارگر است، یک عمامه به سر گذاشته بود و ادعا میکرد که من حضرت مهدی هستم بیایید با من بیعت کنید!!
بنده اتفاقاً پیام گذاشتم و نوشتم: هرکسی میتواند پولی جمع کند تا این آقا را به تیمارستان بفرستد و معالجهاش کند. دوستان امنیتی به حرف ما گوش ندادند و او را دستگیر کردند و به زندان انداختند.
باید این افراد را به جای زندان به تیمارستان بفرستند و آنجا آنها را معالجه کنند. قرار نیست هرکسی چنین چرندیاتی گفت ما با او برخورد فیزیکی کنیم. به عقیده بنده برخورد فیزیکی با این افراد صحیح نیست. این افراد مریض هستند و باید آنها را علاج کرد.
همانطور که دولت زحمت میکشد و معتادها را به مکانی برای ترک اعتیاد میفرستد و بعداً هم برای آنها شغلی ایجاد میکند، این افراد را هم برای معالجه و درمان به مکانی بفرستند. افرادی که این چنین ادعای مهدویت میکنند بیمار هستند.
بنده روزی داشتم برای تدریس به مدرسه فیضیه میرفتم. وقتی روبروی هلال احمر از ماشین پیاده شدم، دیدم شخصی جلو آمد و سلام کرد.
او گفت: من حضرت مهدی هستم، به مقام معظم رهبری بگویید حکومت را به دست من بدهد و با من بیعت کند! بنده گفتم: خداوند تو را شفا بدهد.
یک سری از این افراد بیمار هستند و یک سری دیگر هم به دنبال ریاست هستند. افرادی بودند که در طول تاریخ به دنبال ریاست و مقام و فریب دادن مردم بودند. باید با این افراد برخورد کرد.
ما در روایت داریم اگر کسی ادعای امامت کند و امام نباشد، کافر و مرتد و واجب القتل است و در آن هیچ شک و شبههای نیست.
تعداد زیادی از این افراد در عراق هستند. بنده شنیدم بیش از دویست نفر در عراق ادعای مهدویت یا بابیت کردهاند که یکی از این افراد «احمد الحسن» است. تا به حال نه عکسی از او منتشر شده و نه فیلمی مشاهده شده است.
ما بارها گفتیم که حاضریم با این فرد هم مناظره و هم مباهله کنیم. شما خودتان برای ما نامه نوشتیم، ما که نامه ننوشتیم. شما حدود هفده یا هجده سال قبل نامه نوشتید و اسم بنده را هم آوردید.
ما از آن زمان تاکنون ده بار گفتیم که حاضریم با شما مناظره کنیم. بیایید از طریق اینترنت، ماهواره یا تلفن با همدیگر مناظره کنیم. در مقابل آنها اصلاً جرئت نکردند برای مناظره بیایند.
این شخص اصلاً وجود خارجی ندارد. من به کسانی که فریب «احمد الحسن» را میخورند برادرانه و دوستانه توصیه میکنم.
افرادی هم که از او طرفداری و تبلیغ میکنند، بینی و بین ربی هیچکدام به او عقیده ندارند. آنها برای اینکه پولی به جیب بزنند و ریاستی کنند ادعا میکنند که ما نماینده تام الاختیار «احمد الحسن» هستیم و برای او تبلیغ میکنند.
اگر ته دل این افراد را بشکافید، عقیدهای به «احمد الحسن» ندارند. بعضی افراد دیگر هم هستند که فریب خوردند. آنها یا خوابی دیدند و هیپنوتیزم شدند که ما کاری با آنها نداریم.
بنابراین دوستان عزیز این دو نکته را در نظر داشته باشید که حضرت مهدی جزو خلفای دوازده گانه است و حضرت مهدی خلیفة الله است.
حضرت مهدی که قرار است به دنیا بیاید و ما هیچ مشخصاتی از او نداریم. تا به حال دویست یا سیصد نفر در طول تاریخ و در عصر ما شاید بیش از دو هزار نفر ادعای مهدویت کردند. ما از کجا بدانیم این افراد حضرت مهدی هستند یا مهدی دروغین هستند؟!
بنابر آنچه روایات و احادیث مطرح میکند حضرت مهدی (ارواحنا فداه) فرزند امام حسن عسکری و نرجس خاتون هست. آن بزرگوار نوه امام هادی (علیه السلام) و نتیجه امام جواد (علیه السلام) و نبیره امام رضا و از نوادگان حضرت موسی بن جعفر هست.
این قضایا در روایات مشخص شده است. ما این همه روایت داریم که حضرت مهدی غیبت طولانی خواهند داشت. هم شیعه و هم اهل سنت به این قضایا معتقد هستند.
در روایات داریم بسیاری از مردم در دوران غیبت گرفتار تردید میشوند. کسانی ثابت قدم میمانند که خداوند عالم به آنها توفیق دعا برای فرج حضرت مهدی را عنایت میکند.
مجری:
اللهم عجل لولیک الفرج
بسیار زیبا فرمودید. دوست داریم این بحث را ادامه بدهیم، اما سؤالات متعددی است. همچنین یک فرصتی هم در اختیار شما بینندگان عزیز هست که با همین شمارههایی که زیرنویس شده تماس بگیرید. اینها راه ارتباطی شما با این شبکه و این برنامه هست.
اگر میخواهید مستقیماً در همین برنامه صحبتی کنید و مطلبی بیان کنید، تماس بگیرید. ان شاءالله عزیزان اتاق فرمان در فرصت مقتضی با شما تماس خواهند گرفت.
اگر هم تمایل ندارید که مستقیماً صحبت کنید، این امکان در اختیار شماست تا از طریق پیام رسانهایی که مشخص شده است با شمارههایی که زیرنویس شده ارتباط برقرار کنید و پیام خودتان را بفرستید. یک فاصله بگیریم، برمی گردیم و در خدمتتان خواهیم بود.
یا علی مدد
عرض سلام مجدد خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر».
بحمدالله و المنة شنیدیم در ابتدای برنامه «حبل المتین» سخنان و بحثهایی که در ضمن آموزهها و درسهایی از امامت و ولایت جاری بود و این جلسه ارتباط وثیقی داشت با وجود نازنین حضرت صاحب العصر و الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف).
حضرت مهدی به عنوان یکی از آن افراد و آخرین منجی و آخرین خلیفة الله که موعود هست و آمدنش وعده داده شده و تضمین شده است.
حال که بحث را اینطور آغاز کردیم میخواهیم متصل کنیم. قطعاً بینندگان عزیز بسیار شنیدند از این صحبتها و فرمایشات حضرتعالی که مستندا بارها و بارها ذکر فرمودید که رسول اکرم بارها به امیرالمؤمنین فرمودند:
«وأنت خلیفتی فی کل مؤمن من بعدی»
این یکی از آن تعابیر بود. بسیار تعابیر مفصل و زیادی داریم که نسبت به اولین خلیفه تأکید شده و مشخص است و کسی شک و شبههای ندارد.
در این جلسه دیدیم که آخرین خلیفه هم کاملاً مشخص است. حال نسبت به خلفای مابین چه روایاتی مطرح است؟! اصلاً ممکن است که اولین و آخرین خلیفه مشخص باشد، اما این وسط مشخص نباشد؟!
آیا کسی جرئت مناظره در اثبات گمراهی مذهب شیعه را دارد!؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سؤال بسیار خوبی است. ما از کارشناسان شبکههای وهابی میخواهیم بیایند و به ما جواب بدهند.
بنده امروز هم در بحث خارج فقه هم عرض کردم و گفتم: اگر «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» هیچ فایدهای نداشت جز اینکه دهان شبکههای وهابی به ویژه «شبکه کلمه» را بست، برای ما کفایت میکند.
در طول دو سه سالی که ما در فضای رسانه نبودیم، این افراد همینطور برای خودشان کُری میخواندند. اواخر دیگر کمتر جلسهای بود که نمیگفتند چرا علمای شیعه نمیآیند با ما مناظره کنند!!
آنها این جمله را با یک عبارت بسیار زشت و وقیح بیان میکردند که بنده حتی نمیخواهم بگویم شایسته خودشان هم بود. آنها میگفتند: اگر مراجع و علمای شیعه فرزند پدرشان هستند، بیایند و با ما مناظره کنند!!
ما اعلام کردیم که حاضر به مناظره هستیم و قرار هم گذاشتیم، اما در شب مناظره کل برنامه را تعطیل کردند. اگر خداوند عالم بخواهد کسی را رسوا کند، خوب رسوا میکند.
یکی از عزیزان به شبکه وهابی زنگ زده بود، اما ظاهراً گوشی او را قطع کرده بودند و به اتاق فرمان وصل بود. «هاشمی» و «خدمتی» با همدیگر دعوا میکردند که چرا شما دائماً "مناظره" می گویید و دیگر از این حرفها نزنید!
ایشان فوراً صدا را برای ما ضبط کردند و فرستادند و ما هم در همان جلسه پخش کردیم. بعد از آن هم دیگر این افراد جرئت نکردند نامی از مناظره ببرند.
ما الآن هم عرض میکنیم: آقای «خدمتی» بزرگوار! با تمام احترامی که قائل هستیم یکی از دوستان ما آماده هست در امارات، بیست و پنج هزار درهم که معادل بیش از دویست میلیون تومان است به حضرتعالی هدیه بدهد تا برای مناظره تشریف بیاورید.
بنده گمان میکنم این پول حقوق چند ماه شما باشد. من نمیدانم شما چقدر حقوق میگیرید، اما دویست میلیون تومان طبق شهریه طلاب حقوق دو سه سال است.
بنده تعهد میکنم، به والله قسم میخورم و جلوی همه مردم با خداوند عهد میبندم بعد از اتمام مناظره معادل بیست و پنج هزار درهم امارات هرجایی که آدرس دادید خدمت شما تقدیم کنند.
شما برای مناظره بیایید تا مردم حقیقت را بفهمند. مگر شما نمیگویید که مذهب شیعه مذهب خرافی و بدعت است؟! بیایید اثبات کنید که مذهب شیعه مذهب باطل است.
اگر چنین کاری کنید کسانی که شبکه شما را میبینند و سنی یا وهابی هستند اعتقاداتشان قوی میشود. وقتی این افراد ببینند ما جوابی برای گفتن نداریم، اعتقادات بینندگان شما محکم میشود.
همچنین شیعیانی که برنامه شما یا برنامه ما را میبینند، قول میدهیم این مناظره را در تمام فضای مجازی شش ماه یا یک سال منتشر کنیم.
هرکسی این مناظره را دید و واقعاً احساس کرد که مذهب شیعه مذهب باطل است، از مذهب شیعه دست بردارد و سنی یا وهابی شود.
آبا شما که این همه بودجه از عربستان سعودی گرفتید و برنامههای زیادی دارید، نمیخواهید مذهب اهل سنت و وهابیت را ترویج بدهید؟!
بهترین راه این است که شما بیایید با همدیگر مناظره کنیم تا روشن شود که مذهب شیعه باطل است. شما که از پیغمبر اکرم بالاتر نیستید. رسول گرامی اسلام میفرماید:
(وَ إِنَّا أَوْ إِیاکمْ لَعَلی هُدی أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِین)
و ما یا شما بر (طریق) هدایت یا در ضلالت آشکاری هستیم.
سوره سبأ (34): آیه 24
رسول اکرم به صراحت میفرمایند که یا ما در هدایت هستیم و شما در گمراهی هستید، بیایید تا ما شما را هدایت کنیم. یا شما در هدایت هستید و نستجیر بالله پیغمبر اکرم در گمراهی هست، بیایید حضرت را هدایت کنید.
این آیه تکلیف همه را مشخص میکند، چرا نمیآیید؟! من از دوستان عزیز تقاضا میکنم این بخش را به صورت کلیپ تنظیم کنند و برای «شبکه کلمه» بفرستند.
مناظره که این همه سروصدا ندارد، این همه داد و بیداد ندارد، این همه حرفهای بیهوده و داد زدن و سروصدا کردن و توهین کردن و فحاشی کردن ندارد. بیایید یک مناظره بسیار علمی و دوستانه داشته باشیم.
ما به شما قول میدهیم که نه ما به شما توهین کنیم و نه شما به ما توهین کنید. تنها شرط ما این است که توهینی در کار نباشد.
بهترین موضوع برای مناظره امامت حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) است. ببینیم واقعاً پیغمبر اکرم، علی بن أبی طالب را به عنوان خلیفه معین فرموده است یا خیر. بیایید این قضیه را ثابت کنیم.
همچنین شما ادله خلافت ابوبکر را بیاورید و برای ما اثبات کنید. من به شما قول میدهم و خدا را هم شاهد میگیرم که به مذهب اهل سنت بپیوندم.
بنده در مدینه منوره در مرکز فرهنگی در جمع دوازده تن از مفتیان گفتم: اگر ثابت کردید که مذهب شافعی حق است، والله همین جا شافعی میشوم. اگر ثابت کنید حنفی حق است حنفی میشوم. اگر ثابت کردید وهابی حق است وهابی میشوم.
اگر روزنامهها و تلویزیون هم مصاحبه کنند، در مصاحبه می گویم که این آقایان برای من اثبات کردند که فلان مذهب حق است و من هم از مذهب شیعه دست برداشتم.
این مفتیها به صورت همدیگر نگاه کردند و گفتند: ما نمیتوانیم با شما بحث کنیم. ما استادی داریم که برای تدریس به دانشگاه مدینه رفته است. ایشان بعد از مغرب میآید و بیایید با او بحث کنید.
من گفتم: شما همگی مفتی و استاد دانشگاهید و در مقطع ارشد و دکترا تدریس میکنید. شما نمیتوانید اثبات کنید که مذهبتان حق است و اینقدر توانایی علمی ندارید؟!
از روز اول و از زمان غصب خلافت، حضرت صدیقه طاهره تحدی کردند. امیرالمؤمنین تحدی کردند. ائمه اطهار تحدی کردند. اصحاب ائمه اطهار (علیهم السلام) تحدی کردند.
علمای ما از زمان «سید مرتضی»، «شیخ مفید»، «شیخ طوسی»، «علامه حلی»، «میر حامد حسین»، «علامه امینی» و بزرگان دیگر همگی تحدی کردند.
شما هم بگویید در طول تاریخ فلان مفتی عربستان سعودی تحدی کرده و اعلام کرده است که میخواهم با علمای شیعه مناظره کنم.
اگر شخصی در این زمینه دارید به ما نشان بدهید. به ما اعلام کنید که یکی از علمای شما گفته باشند ما حاضر به مناظره هستیم. مراجع عظام تقلید ما بارها اعلام مناظره کردند و ما هم بارها گفتیم.
آیت الله صافی گلپایگانی، آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله جعفر سبحانی همگی اعلام کردند که ما حاضر به مناظره هستیم. در مقابل هیچکدام از بزرگان شما حاضر شدند جواب بدهند. آیا این دلیل بر حقانیت شیعه نیست؟!
تعیین اولین خلیفه از خلفای دوازده گانه، با سندهای صحیح و محکم!
سؤالی که حضرتعالی فرمودید سؤال بسیار زیبایی است. اولین خلیفه با سندهای صحیح و محکم مشخص است.
ما یک زمانی کلیپی از آقایان پخش کردیم که چندین نفر ادعا میکردند اگر علی بن أبی طالب خلیفه است، پیغمبر اکرم باید به صراحت میفرمودند: یا علی! تو خلیفه من هستی. در این صورت اختلاف برطرف میشد و این نزاعها در کار نبود.
در کتاب «تاریخ طبری» جلد اول صفحه 542 روایتی به صراحت آمده است که پیغمبر اکرم بعد از نزول آیه شریفه:
(وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَک الْأَقْرَبِین)
خویشاوندان نزدیکت را انذار کن.
سوره شعراء (26): آیه 214
دست بر روی شانه علی بن أبی طالب میگذارند و میفرمایند:
«إن هذا أخی ووصی وخلیفتی فیکم فاسمعو له وأطیعوا»
براستی که او برادر و وصی و جانشین من در میان شماست. از او شنوایی داشته و یاریاش کنید.
نتیجه چه شد؟! همین کاری که امروز شبکههای وهابی میکنند!!
«فقام القوم یضحکون ویقولون لأبی طالب قد أمرک أن تسمع لابنک وتطیع»
آن گروه برخاستند و در حالی که میخندیدند، به ابوطالب گفتند: تو را مأمور کرد تا از پسرت شنوایی داشته و از او اطاعت کنی!
تاریخ الطبری، اسم المؤلف: لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 1، ص 542 - 543، باب ذکر الخبر عما کان من أمر نبی الله عند ابتداء الله تعالی ذکره إیاه بإکرامه بإرسال جبریل علیه السلام إلیه بوحیه
آیا منطق این است؟! شما الآن دارید ادای همان کفار قریش را درمی آورید!! این روایت از نظر سند کاملاً معتبر است. ما بارها بررسی سندی این روایت را اعلام کردیم.
راوی اول روایت «محمد بن حمید» است که «یحیی بن معین» میگوید که او ثقه است. راوی دوم «سلمة بن فضل» است که ثقه است. راوی سوم «محمد بن اسحاق» است که ثقه است.
راوی چهارم «عبدالغفار بن قاسم» است که ثقه است. راوی پنجم «منهال بن عمرو» و راوی ششم «عبدالله بن حارث» است.
این افراد همگی راویان این روایت هستند. حداقل این است که روایت حسن است. در مورد روایت حسن هم آمده است:
«والحسن کالصحیح فی الاحتجاج»
أضواء علی السنة المحمدیة، نویسنده: محمود أبو ریة، وفات: 1385، رده: مصادر حدیث سنی – عام، خطی: خیر، چاپ: الخامسة، ص 282، باب الحسن
همین تعبیر را «ابن اثیر» در کتاب «الکامل» جلد اول صفحه 586 دارد و مینویسد که پیغمبر اکرم فرمود:
«إن هذا أخی ووصیتی وخلیفتی فیکم فاسمعوا له وأطیعوا»
کامل فی التاریخ، اسم المؤلف: أبو الحسن علی بن أبی الکرم محمد بن محمد بن عبد الکریم الشیبانی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1415 هـ، الطبعة: ط 2، تحقیق: عبد الله القاضی، ج 1، ص 586، باب ذکر أمر الله تعالی نبیه بإظهار دعوته
همچنین در کتاب «تاریخ دمشق» جلد 42 صفحه 49 همین تعبیر آمده است و مینویسد که پیغمبر اکرم فرمود:
«هذا أخی ووصیتی وخلیفتی فیکم فاسمعوا له وأطیعوا»
تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 42، ص 49، باب آخر الجزء التاسع والأربعین بعد الثلاثمائة من الأصل
«ثعلبی» که اهل سنت از او به «امام» تعبیر میکنند و متوفای 427 هجری است و معاصر «سید مرتضی» و «شیخ طوسی» و «شیخ مفید» بوده است، در کتاب «تفسیر» خود جلد هفتم صفحه 182 و 183 همین تعبیر را دارد.
«ابن ابی عاصم» متوفای 287 هجری معاصر «ابن ماجه» و «ابن داود» و «نسائی» در کتاب «السنة» جلد دوم صفحه 565 مینویسد که حضرت فرمود:
«لا ینبغی أن أذهب إلا وأنت خلیفتی فی کل مؤمن من بعدی»
یا علی! تو خلیفه من در حق تمام مؤمنین بعد از من هستی.
السنة، اسم المؤلف: عمرو بن أبی عاصم الضحاک الشیبانی، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1400، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمد ناصر الدین الألبانی، ج 2، ص 565، ح 1188
آیا حضرت از این واضحتر و روشنتر بفرماید؟! من نمیدانم که شما به دنبال چه هستید؟! همچنین در کتاب «مجمع الزوائد» اثر «هیثمی» جلد نهم صفحه 110 روایتی با سند صحیح آمده است که حضرت میفرماید:
«خلفتک أن تکون خلیفتی»
ایشان در مورد سند روایت مینویسد:
«رواه الطبرنی فی الأوسط ورجاله رجال الصحیح»
طبرانی این روایت را نقل کرده است و رجال آن هم رجال صحیحین است.
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی، دار النشر: دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة, بیروت – 1407، ج 9، ص 110، باب منزلته رضی الله عنه
«احمد بن حنبل» در کتاب «فضائل الصحابه» مینویسد:
«لا ینبغی ان اذهب الا وأنت خلیفتی»
ایشان سپس مینویسد:
«وقال له رسول الله أنت ولی کل مؤمن بعدی ومؤمنة»
فضائل الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج 2، ص 684، ح 1168
از طرف دیگر آقای «احمد محمود صبحی» استاد دانشگاه اسکندریه به صراحت مینویسد: شکی نیست که این عبارت نص جلی و آشکاری در امامت علی بن أبی طالب است که هرگونه اختلاف را برطرف میکند.
از طرف دیگر با کمال تأسف و تأثر در کتاب «حلیة الأولیاء» اثر «ابو نعیم اصفهانی» متوفای 430 جلد اول صفحه 64 آمده است که رسول اکرم میفرماید:
«إن تستخلفوا علیا وما أراکم فاعلین تجدوه هادیا مهدیا یحملکم علی المحجة البیضاء»
اگر زیر بار خلافت علی بن أبی طالب بروید گرچه می دانم این کار را نمیکنید، هم هدایت شده است و هم هدایت کننده است و شما را هم به آن راه روشن و نورانی که به خدا برساند وادار میکند.
حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، اسم المؤلف: أبو نعیم أحمد بن عبد الله الأصبهانی، دار النشر: دار الکتاب العربی - بیروت - 1405، الطبعة: الرابعة، ج 1، ص 64، باب 4 علی بن أبی طالب
آقای «بزار» هم در کتاب «مسند» خود با سند معتبر مینویسد:
«إن تستخلفوه ولن تفعلوا یسلک بکم الطریق»
اگر علی خلیفه باشد گرچه یقیناً زیر بار نمیروند تنها کسی که آنها را به راه راست هدایت میکند علی است.
«وتجدوه هادیا مهدیا»
علی بن أبی طالب هم هدایت شده است و هم هدایت کننده است.
البحر الزخار، اسم المؤلف: أبو بکر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق البزار، دار النشر: مؤسسة علوم القرآن, مکتبة العلوم والحکم - بیروت, المدینة - 1409، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محفوظ الرحمن زین الله، ج 7، ص 299، ح 2895
رسول گرامی اسلام از آینده خبر دارند و میدانند که چه اتفاقی می افتد. حضرت به صراحت میفرماید که اگر علی بن أبی طالب خلیفه شود تمام شما را به طریق مستقیم وادار میکند یعنی شما را به زور وارد بهشت میکند.
بنابراین به قول حضرتعالی اولین خلیفه کاملاً روشن است. آخرین خلیفه هم روشن است. آیا امکان دارد که رسول اکرم اولین خلیفه از خلفای دوازده نفر را تعیین کند و آخرین خلیفه را هم تعیین کند، اما خلفای وسط را تعیین نکنند؟! آیا این اصلاً معقول هست؟!
بر فرض رسول بودن و پیغمبر بودن و رسالت نبی گرامی اسلام را کنار بگذاریم. یک انسان سیاستمدار میخواهد بگوید که بعد از من این سلطنت متعلق به پنج نفر است و پنج تن از برادران و فرزندان خود را معین میکند.
اگر این شخص اولین و آخرین نفر را معین کند، اما سه نفر وسط را معین نکند مردم درباره او چه می گویند؟! به عنوان مثال کسی میگوید که بعد از من پنج نفر از اولاد من پادشاه هستند، سپس اولین نفر و آخرین نفر را هم معین میکند. حال سه نفر وسط چطور معرفی میشوند؟!
اگر ایشان سه نفر وسط را معرفی نکند، مردم دچار گرفتاری و اختلاف میشوند. در این صورت هرکدام از اولادها میگوید که مراد از دومین نفر من بودم. شخص دیگری میگوید که مراد از سومی من هستم و یکی دیگر از اولادها میگوید که مراد از چهارمی منم!
در حقیقت در این صورت فتنه درست میشود و اصلاً چنین چیزی با عقل امکان پذیر نیست.
اگر رسول اکرم هم نباشند و یک فرد عادی باشد و بگوید خلفا بعد از من دوازده نفر است که اولین آن امیرالمؤمنین و آخرین آن حضرت مهدی است، اما ده نفر وسط را معرفی نکنند فتنه درست میشود.
مجری:
بسیار مطلب واضحی است. حضرتعالی بارها فرموده بودید که ما زمانی که نگاه میکنیم میبینیم که آنها خلفای اثناعشر را پذیرفتند. خود همین جای تعجب دارد که اصلاً مگر امکان دارد حضرت «خلفائی اثناعشر» بگویند، اما نیایند مشخص کنند.
حال از آن تعجب برانگیزتر این است که بعضی از خلفای اثناعشر را مشخص کنند و بعضی از خلفای اثناعشر را مشخص نکنند. العیاذ بالله مگر معما و چیستان دارد طرح میشود؟!!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
این اصلاً توهین و جسارت به پیغمبر اکرم است. اگر فرد عادی چنین کاری کند، مردم در عقل او تردید میکنند. حال رسول اکرم که عقل کل است چنین کاری کند، نستجیر بالله خیانت به مردم است.
آقایان اصلاً توجه ندارند که با این کار موقعیت حکمتی رسول گرامی اسلام را زیر سؤال میبرند. ما در خدمت حضرتعالی هستیم.
مجری:
بسیار خوب، خیلی ممنون و متشکریم. ما سؤالات زیادی داریم، اما به عزیزانی که تماس گرفتند فرصتی بدهیم و ان شاءالله صدایشان را بشنویم بعد از آن اگر فرصتی باقی بود مابقی سؤالات را حتماً از محضر حضرتعالی خواهیم پرسید و استفاده خواهیم کرد.
تماسهای بینندگان برنامه:
آقای افخمی از قم پشت خط هستند. آقای افخمی در خدمت شما هستیم، بفرمایید:
بیننده (آقای افخمی از قم – شیعه):
سلام، خسته نباشید.
مجری:
سلام علیکم و رحمة الله، سلامت باشید.
چرا جانشینی امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به جای غدیر، در مکه اعلام نشد!؟
بیننده:
ببخشید میخواستم از جناب آقای قزوینی بپرسم همانطور که می دانید حضرت علی (علیه السلام) را پیغمبر اکرم در محل غدیر خم به خلافت خودشان نصب کردند.
بنده میخواستم بپرسم چرا پیغمبر اکرم در مکه چنین کاری انجام ندادند؟! آنجا هم که همه جمع بودند چرا این کار انجام نشد؟!
مجری:
بسیار خوب، خیلی ممنون و متشکریم. تشکر میکنم از تماستان، موفق باشید، التماس دعا. بفرمایید جناب استاد:
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
دلیل اول: مدینه مرکز تصمیم گیری ها مهم
اولاً اینکه تمام افراد تصمیم گیرنده در مدینه هستند. پیغمبر اکرم باید برای کسانی مسئله را روشن کند که سرنوشت آینده مسلمانان به دست آنهاست. مدینه مرکز حکومت اسلامی است و صحابهای که در مدینه هستند میخواهند در آینده تصمیم بگیرند.
بنابراین دلیل اول این است که رسول اکرم برای صحابهای که دارند به مدینه میآیند و در آینده هم سرنوشت جهان اسلام به دست آنهاست خلیفه خود را معرفی میکنند.
دلیل دوم: عدم امکان تجمیع جمعیت در مکه
در مکه جمع کردن جمعیت امکان پذیر نیست. الآن با تمام امکاناتی که وجود دارد اگر بخواهید ده هزار نفر را در یک جا جمع کنید امکان پذیر نیست.
یکی به دنبال بازار است، یکی به دنبال حمام است، یکی به دنبال نظافت است، یکی به دنبال غذا تهیه کردن است. در عرفات هم بر اثر شدت گرما مردم داخل خیمهها هستند و استراحت میکنند و از شدت گرما نمیتوانند از خیمهها بیرون بیایند.
در منا هم عدهای به دنبال رمی جمرات هستند، عدهای از ترس گرما در خیمهها خوابیدند و امکان جمع کردن مردم نیست.
در غدیر خم همه مردم حضور دارند. پیغمبر اکرم میایستد و میفرماید: جلورفته ها برگردند و عقب ماندهها هم برسند. یک مرتبه صد و بیست هزار نفر جمعیت جمع میشود.
سی چهل نفر افراد در جاهای مختلف هستند که صدای پیغمبر اکرم را برای مردم بازگو میکردند.
دلیل سوم: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) تابع محض وحی
دلیل سوم که باید خوب به آن توجه کنیم، این است که رسول اکرم تابع وحی هستند. بیت القصیر مسئله این است. در غدیر خم روز هجدهم ذی الحجه آیه 67 سوره مائده نازل شد و خداوند متعال فرمود:
(یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ)
ای پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است کاملاً (به مردم) برسان و اگر نکنی، رسالت او را انجام ندادهای.
سوره مائده (5): آیه 67
پیغمبر اکرم هم میفرماید:
(إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما یوحی إِلَی)
من تنها از آنچه به من وحی میشود پیروی میکنم.
سوره انعام (6): آیه 50
روز هجدهم ذی الحجه وحی آمد که علی بن أبی طالب را معرفی کن و پیغمبر اکرم هم حضرت را معرفی کرد.
آقای «آلوسی» در کتاب «روح المعانی» جلد ششم صفحه 193 از قول «ابن مردویه» یکی از استوانههای علمی اهل سنت و او از «عبدالله بن مسعود» مفسر عصر صحابه نقل میکند و مینویسد:
«کنا نقرأ علی عهد رسول الله (صلی الله علیه و سلم) یاأیها الرسول بلغ ماأنزل الیک من ربک إن علیا ولی المؤمنین وإن لم تفعل فما بلغت رسالته»
ما همیشه در زمان پیغمبر اکرم این آیه را چنین میخواندیم: ای پیغمبر! به مردم بگو که علی ولی امر مؤمنین است و اگر ولایت علی معرفی نشود رسالت تو ناتمام است.
روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 6، ص 193، باب المائدة: (67) یا أیها الرسول... ..
آقای «سیوطی» متوفای 911 هجری هم در کتاب «الدر المنثور» جلد دوم صفحه 298 همین تعبیر را دارد. آقای «شوکانی» متوفای 1250 هجری در کتاب «فتح القدیر» جلد اول صفحه 62 همین تعبیر را دارد.
بنده فرمایشات حدود دوازده تن از بزرگان اهل سنت را جمع کردم که این آیه در روز هجدهم ذی الحجه در رابطه با امیرالمؤمنین نازل شده است.
وقتی این آیه نازل شد پیغمبر اکرم، امیرالمؤمنین را معرفی کرد. مردم به حضرت تبریک گفتند که پیشاپیش آنها هم خلیفه اول و خلیفه دوم بود. بعد از اینکه مردم تبریک گفتند، جبرئیل نازل شد و فرمود:
(الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دِینا)
امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آئین (جاودان) شما پذیرفتم.
سوره مائده (5): آیه 3
کتاب «تاریخ بغداد» جلد هشتم صفحه 284 این قضیه را مفصل با سند صحیح از «ابوهریره» نقل کرده است.
ما در کتب خودمان الی ماشاءالله این قضیه را داریم. بنده در ذهن دارم نزدیک به پنجاه و اندی روایت از ائمه اطهار (علیهم السلام) داریم که آیه ابلاغ و آیه اکمال روز هجدهم ذی الحجه نازل شده است.
مجری:
بسیار عالی، خیلی خوب. ان شاءالله که قطعاً پاسخشان را گرفتند. البته بسیاری از عزیزان که تماس میگیرند هدفشان از سؤال این است که پاسخ به شبهات را به چه صورت باید بیان کنند. الحمدلله از محضر حضرت استاد استفاده میکنیم.
حضرت استاد حال که بحث را تا اینجا رساندیم، حیفم میآید آن را تکمیل نکنیم. حضرتعالی هم در جلسه گذشته و هم در این جلسه نسبت به هرکدام از مباحثی که بود صحبتی از «ابن کثیر دمشقی» شاگرد «ابن تیمیه» میفرمودید.
حضرتعالی هم نسبت به اصل حدیث «خلفائی اثناعشر» و هم نسبت به این تعبیر که مینویسد: «أن منهم المهدی المبشر به» و مابقی صحبتهایی که حضرتعالی داشتید.
بنده نمیدانم که آیا ایشان تفسیر و صحبتی هم راجع به اصل این حدیث دارد؟! ایشان شیعیان را چطور معرفی میکند؟!
جسارت وقیحانه «ابن کثیر» به باورها و اعتقادات شیعیان!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بنده نمیدانم ما چقدر وقت داریم. حرف «ابن کثیر» در اینجا به قدری پرت و پلا هست که به زمان زیادتری نیاز داریم.
مجری:
با این حساب پاسخ به این سؤال را در جلسه آینده از حضرتعالی میشنویم. ما این سؤال را از حضرتعالی پرسیدیم، طلب بینندگان باشد ان شاءالله حتماً جلسه آینده از محضر حضرتعالی استفاده خواهیم کرد.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ایشان تعابیر بسیار زشت و وقیحی دارد. به جهت اینکه آقایان برای جلسه بعد آماده شوند، بنده کلام «ابن کثیر» را نقل میکنم تا ببینند چه عبارت وقیحی دارد.
«ابن کثیر» در کتاب «تفسیر القرآن العظیم» هرچه لایق خودش بوده را نسبت به شیعه آورده است. ایشان نسبت به اینکه مراد از خلفای اثناعشر یکی حضرت مهدی است مینویسد:
«ولیس هذا بالمنتظر الذی تتوهم الرافضة وجوده ثم ظهوره من سرداب سامرا»
این منتظری نیست که رافضه دچار توهم شدند و گفتند که از سرداب سامرا بیرون میآید.
آقای «ابن کثیر» تو راست می گویی، لعنت بر پدر دروغگو! شما یک روایت هرچند ضعیف در کتابهای شیعه به ما نشان بدهید که بگویند حضرت مهدی از سرداب سامرا بیرون میآید.
در مقابل من دویست روایت به شما نشان میدهم که حضرت مهدی از کنار بیت الله الحرام ظهور میکند. الآن هم روایاتی از بزرگان شما دیدیم که می گویند تمام اوتاد و اولیاء الله در کنار بیت الله الحرام جمع میشوند.
امروزه آمریکا هم مراقب است تا حضرت مهدی از بیت الله الحرام ظهور نکند. عربستان سعودی برج البرائج هشتاد طبقه را ساخته و مراقب است تا وقتی حضرت مهدی ظهور کرد از همان بالا او را از بین ببرد!
این چه حرفی است که شما میزنید؟! ما قبلاً هم مفصل در این زمینه پاسخ دادیم. اینها یک سری ادعاهایی است که وهابیها چون هیچ حرفی برای گفتن ندارند آنها را مطرح میکنند.
ما هرچه گشتیم در کتابهای شیعه نتوانستیم یک مورد پیدا کنیم که حضرت مهدی از سرداب سامراء ظهور میکند!
ما نتوانستیم یک مورد روایت از علمای شیعه از عصر معصومین تا عصر حاضر پیدا کنیم که یک عالم شیعه یک روایتی بیاورد که نشانگر این باشد که حضرت مهدی از سرداب ظهور میکند
من نمیدانم این افراد عقلشان کجا رفته است. حتماً به قول آقای «سجودی» مواد مخدر این افراد کم بوده که چنین ادعایی مطرح میکنند. «ابن کثیر» در ادامه مینویسد:
«بل هو من هوس العقول السخیفة وتوهم الخیالات الضعیفة»
این به خاطر عقلهای سخیف و توهم خیالات ضعیف شیعه است.
ایشان عبارت بسیار زشت و وقیحی نسبت به شیعه به کار میبرد و مینویسد:
«ولیس المراد بهؤلاء الخلفاء الإثنی عشر الأئمة الاثنی عشر الذین یعتقد فیهم الإثنا عشر من الروافض لجهلهم وقلة عقلهم»
تفسیر القرآن العظیم، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی أبو الفداء، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1401، ج 2، ص 33، باب المائدة: (12 - 14) ولقد أخذ الله... ..
بنده نمیدانم آقای «ابن کثیر» اصلاً یک عالم باید این چنین عباراتی مطرح کند؟! اگر شما دلیل دارید، دلیل خود را اقامه کنید. حتماً شما در آینه نگاه کردید، عکس خود را مشاهده فرمودید آنوقت عبارت «لجهلهم وقلة عقلهم» را به شیعه نسبت دادید.
بنده جواب این روایت را در جلسه آینده مفصل عرض خواهم کرد که واقعاً نه از یک عالم بلکه از یک شترچران بیابانهای ریاض هم انتظار نداریم با این ادبیات حرف بزند.
مجری:
بله، در ابتدا که ادعایی بی اساس مطرح کردند. ما فکر میکردیم الآن مثلاً در بحث خوان الأمین و اینکه شیعیان چه می گویند شروع به ساختن کردند.
در حقیقت این افراد پیرو گذشتگان و افرادی مثل «ابن کثیر» هستند که از خود یک سری ادعاها را مطرح میکند و آنها را به شیعه نسبت میدهد.
بنابراین منتظر هستیم ان شاءالله جلسه آینده از حضرتعالی بشنویم و ببینیم «ابن کثیر» چه ادعایی مطرح کرده است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بنده میخواهم چندین سؤال از «ابن کثیر» بپرسم و از شبکههای وهابی تقاضا دارم به سؤالات ما جواب بدهند.
مجری:
بله، به همین صورت باید با آنها ارتباط برقرار کرد. آقا بنیامین عزیز از تهران که سابقاً از غنچههای مهدوی بودند پشت خط هستند. صدایشان را بشنویم و ان شاءالله صدایشان آشنا خواهد بود. آقا بنیامین عزیز در خدمتتان هستیم، بفرمایید:
بیننده (آقا بنیامین از تهران – شیعه):
بسم الله الرحمن الرحیم. با عرض سلام و ادب و احترام به ساحت روح عالم امکان آخرین ذخیره الهی موعود أمم حضرت أبا صالح المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و با درود و سلام خدمت حضرت آیت الله حسینی قزوینی همچنین مجری عزیز و بزرگوار جناب آقای مرعشی و تمامی بینندگان گرانقدر «شبکه جهانی حضرت ولی عصر».
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله.
مجری:
علیکم السلام و رحمة الله، در خدمتتان هستیم.
بیننده:
بزرگوارید. اگر اجازه بدهید من دکلمهای را در باب امیرالمؤمنین و همچنین حضرت أبا صالح المهدی قرائت کنم.
مجری:
بسم الله، بفرمایید، لذت میبریم.
بیننده:
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة سلطان اولیاء سخن گذار منبر سلونی سرور مطلبی ابن عم نبی در هل أتی مهر برج انما شهسوار لا فتی پیشوای انبیاء یعسوب الدین استاد جبرئیل امین عروة الوثقی کلمة الحسنی سید الاوصیاء عماد الاصفیاء رکن الاولیاء آیت الله العظمی خیر المؤمنین امام الاولین نزهد الزاهدین زین الموحدین حبل الله المتین لنگر آسمانها و زمین وجه الله عین الله نور الله سر الله اذن الله روح الله باب الله سیف الله اسد الله الغالب آقاجانم أبا الحسن أبا الحسین أبا السبطین حیدر کرار علی بن أبی طالب
تسبیح اشکهای سحر بی نتیجه نیست
باور کنید آه جگر بی نتیجه نیست
در گریه دیدهایم اثر بی نتیجه نیست
این قدر باز ماندن در بی نتیجه نیست
از انتظار پنجرهها کور میشود
بی نور چشم تو گرهها کور میشود
تقویمهایمان همه زارند و خستهاند
این ابرها چگونه ببارند خستهاند
بی تو از اینکه جمعه جمعه شمارند خستهاند
از برگ برگ خود گله دارند خستهاند
کارم غروب جمعه به اشکال خورده شد
دیدی هزار و سیصدمان سال خرده شد
نام تو میبریم اگر قند میخوریم
پس ما به رد پای تو پیوند میخوریم
وقتی که ما به جان تو سوگند میخوریم
یعنی به درد لطف خداوند میخوریم
مرحمتش گرفت گرفتار تو شدیم
چله نشین لحظه دیدار تو شدیم
یابن الحسن، آقاجان، پسر فاطمه!
پاشدم آبله پیدا کردم
از خودم فاصله پیدا کردم
سعی کردم که به تو مشغول شوم
حیف شد مشغله پیدا کردم
من سر اینکه به تو دل دادم
با همه مسئله پیدا کردم
در نمازم خم ابروی تو را
در قنوتم گله پیدا کردم
انتظار این همه انصاف نبود
مردم و فیصله پیدا کردم
از خودم دور شدم کاری کن
گم شدم دور شدم کاری کن
آفتاب شب یلدای همه
گریه پشت تمنای همه
هیچکس یاد غریبی تو نیست
گریه کن جای خودت جای همه
بی تو دارند همه میمیرند
زود برگرد مسیحای همه
همه شهر به چاه افتادند
مددی یوسف زهرای همه
بنشین تا بنشانی همه را
دربیار از نگرانی همه را
کاش میشد ز سفر برگردی
با همان سیصد و دلتنگ نفر برگردی
چله اشک گرفتیم برات
به امیدی که سحر برگردی
مادرم گفته همین جا بنشین
مینشینم دم در برگردی
سیزده قرن نشستم نشد
بنشینم چقدر برگردی
نور چشمان همه میرفتی
قول دادی به نظر برگردی
خشکسالیم کویریم بیا
قبل از آنی که بمیریم بیا
از روز اول دل به آن دلدار دادیم
ما اختیار خود به دست یار دادیم
جز مهر او در سینه دیگر جا ندارد
در خانه دل غیر دلبر جا ندارد
هر عابری که از کوچه عشاق رد شد
با دام چشم نرگست حبس ابد شد
دل را مبادا هی به دست این و آن داد
آری روا باشد به پای دوست جان داد
مجری:
احسنتم، ماشاءالله. خیلی ممنون آقا بنیامین عزیز.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
دست شما درد نکند. جلسه را واقعاً خیلی معنوی و نورانی کردید. خداوند ان شاءالله به شما جزای خیر عنایت کند. بنده هم نکتهای عرض کنم.
ای آنکه در نگاهت صد آیه نور داری
کی از مسیر کوچه قصد عبور داری
در خواب دیده بودم یک شب فروغ رویت
کی در سرای چشمم قصد ظهور داری
آرزویم شده بی رنگ شود فاصلهها
در مسلمانی ما ننگ شود فاصلهها
بارالها برسان آن مه در پرده غیب
فرجی کن که کمی تنگ شود فاصلهها
مجری:
احسنتم، طیب الله. خیلی ممنون و متشکریم. در حسن مطلع ذکر حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و حضرت صاحب العصر و الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بود و حسن ختام هم همین بود الحمدلله.
حضرت استاد خیلی استفاده کردیم. همچنین تشکر میکنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند. با همدیگر دعا کنیم:
«یا رب الحجة بحق الحجة أشف صدر الحجة بظهور الحجة»
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته