آینه تاریخ

قسمت پنجاه و یکم برنامه آینه تاریخ با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین دکتر جباری


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 06/03/1401

برنامه: آینه تاریخ

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین اللهم صلی علی محمد و آل محمد السلام علیک یا جعفر بن محمد الصادق

بینندگان محترم وقت شما بخیر خیلی خوش آمدید به برنامه خودتان آینه تاریخ از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج) تقدیم حضور شما عزیزان می شود، در شام شهادت حضرت امام صادق (ع)امام ششم شیعیان هستیم و این مناسبت حزن آلود و بسیار اندوه گین را خدمت یکایک شما عزیزان تسلیت عرض می کنیم و در رأس آن تسلیت ما به خدمت آقا امام عصر (عج)  خواهد بود که صاحب اصلی این مصیبت و این عزا است، مستحضر هستید که الحمد الله این توفیق را داریم که ما در این برنامه ما از محضر کارشناس محترم جناب آقای دکتر جباری استاد حوزه و دانشگاه و محقق و پژوهشگر در مباحث تاریخ بهرمند هستیم و از ایشان میزبانی می کنیم، امروز هم این افتخار را و خدمت استاد عرض سلامی داشته باشیم و برنامه را آغاز کنیم، استاد عزیز سلام وقت شما بخیر و خدمت شما هم تسلیت عرض می کنیم شهادت حضرت امام صادق (ع) را.

استاد جباری:

علیکم السلام و رحمة الله بسم الله الرحمن الرحیم، حضور شما و عزیزان بیننده این برنامه در هر جای این کره خاکی که شرف حضور دارید عرض سلام و ادب دارم آرزو توفیقات روز افزون الهی برای همه شما عزیزان و عرض تسلیت به مناسب فرار رسیدن سالروز شهادت مولا و سرور مان امام ششم جعفر بن محمد الصادق (ع) و گسترش دهنده مکتب تشیع و آشکار کننده حقایق این مکتب و تربیت کننده شاگردان فراوان برای نشر مکتب حقه تشیع این عزیز بزرگوار امام ششم (ع)  را عرض تسلیت دارم خدمت همه شما عزیزان و ان شاءالله که همه مشمول عنایات آن حضرت باشیم همه مشمول شفاعت آن حضرت در آخرت باشیم، و بتوانیم به سهم خودمان ادا بکنیم دین کوچکی را نسبت به آن حضرت مباحث متعددی دارد امام صادق (ع) عصر آن حضرت عصر بسیار مهمی است این برنام هم در حد خودش بلکه بتواند مؤثر باشد در شناخت بیشتر آن بزرگوار و عملکرد آن حضرت.

مجری:

و به همین علت هم رئیس مذهب در واقع رئیس اسلام ناب محمدی است یعنی دین اصلی و ناب همین دین هست که ما داریم و بزرگان همیشه بر این تأکید دارند که این دین اصلی و دین ناب اسلام همین دینی است که حضرت امام صادق (ع) فرمودند، روشن کردند

استاد جباری:

گاهی ممکن است که سوء فهم بشود بر اثر آنچه که وهابیت و یا مغرضین بعضاً مستشرقین احیاناً در بیان آغاز تشیع گفتند که تشیع از امام صادق آغاز شد عزیزان بیننده که آشنا با مبانی مکتب تشیع هستید طبیعتاً مستحضر هستید امام صادق (ع) مؤسس مذهب تشیع نبودند، گفته می شود رئیس مذهب، بلکه در واقع توسعه دهنده، منتشر کننده، گسترش دهنده و از فرصت استفاده خوبی کرد امام (ع) برای تربیت شاگردان، ابراز و آشکار کردن معارف اصیل تشیع این بوده، و الّا تشیع که از زمان پیامبر (ص) آغاز شد، عصر امام صادق عصر خاصی بود برای اینکه آن حضرت بتواند حقایق مکتب تشیع را بیشتر آشکار بکند.

مجری:

خیلی متشکرم از این نکته دقیقی که فرمودید و نظرتان را فرمودید درا ین خصوص متشکریم استاد، چون شبکه، شبکه جهانی حضرت ولی عصر است و حضرت عالی هم خیلی دغدغه دارید بر اینکه تا جایی که بشود مباحث در این خصوص، در خصوص مهدویت باشد، سؤالاتی که حضرت عالی انتخاب کردید و برخی سؤالای که به دست ما رسیده را با همین گرایش تقدیم حضور شما عزیز بزرگور می کنیم و ان شاء الله پاسخ مقتضی را بشنویم.

خب یکی از مباحثی که مطرح هست بحث مهدویت در عصر ائمه هست، در بحث امام صادق (ع) و آن اوضاع زمان ایشان با نگاه به بحث مهدویت چگونه بوده این را می شود برایمان بفرمایید وضعیت خاصی داشته یا خیر.

استاد جباری:

بلکه می توان گفت که عصر اما صادق (ع) یکی از حساس ترین ادوار بوده در دوره حضور ائمه، حالا ما نسبت به دوره حضور لحاظ می کنیم، نمی شود گفت یکی، بلکه حساس ترین زمان بوده به لحاظ پیدایش انحرافات در بحث مهدویت، و مدعیان دروغین مهدویت  خب قرن اول را که پشت سر بگذاریم، در قرن اول ما خیلی مواجه با دعاوی دروغین مهدویت نیستیم، یعنی عصری بوده که ما در فضای خاص سیاسی و مسائل مربوط به عصر امیرالمؤمنین و عصر معاویه حادثه کربلا، پیامد های حادثه کربلا، اینها دوران قرن اول را فرا گرفته، خیلی بحث مهدویت مطرح نیست جز اینکه کیسانیه ای پیدا شدند، در ارتباط با محمد حنفیه و اینها بحث هایی را مطرح کردند و غیبت او، اما گسترش زیادی نداشت این مسئله خیلی هم فرا نگرفته بود فضای جامعه اسلامی را، اما در قرن دوم با پیدایش بنی العباس از طرفی و از طرفی هم بنی الحسن، اینها دو رقیب هم بودند، مقابل هم بودند و از جانب هر دو که اتفاقاً هر دو حرکت شان معاصر هست با دوره امامت امام صادق (ع) مسئله مهدویت مطرح می شود دعوی دروغین مهدویت از جانب هر دو گروه مطرح می شود، هم از جانب بنی العباس با توجه به صدور روایات مهدویت از جانب رسول خدا (ص) تلاش داشتند که حالا که به خلافت رسیدند مسئله مهدویت را هم تصاحب بکنند  و لذا منصور اولین کسی است، رفت به این سمت رفت، که فرزندش مهدی را اصلاً لقب مهدی داد به این دلیل و الّا نام او محمد بن عبدالله بود، نام خود منصور عبدالله بود مهدی نامش محمد بود، لقب مهدی را به او داد و تصرفی هم در روایت معروف رسول خدا (ص) کرد و از این دوره این دنبالچه یا این تتمه به این روایت افزوده شد، که رسول خدا (ص) فرموده بود، روایت مشهور در میان شیعه و اهل سنت مطرح بود که مهدی از فرزندان من هست و نام او هم نام من هست کنیه او هم کنیه من هست این بود در روایات معروف که قطعی هم هست، اینکه «اسمه اسمی، کنته کنیتی» نام مهدی محمد هست کنیه اش هم ابوالقاسم هست، اما با یک غرضی برای اینکه تطبیق بکنند مهدی را بر فرزند منصور این را اضافه کردند، «و اسم ابیه اسم ابی» نام پدر مهدی هم نام پدر من هست

مجری:

این مطلبی که شما چندین بار فرمودید اضافه شده شاید ریشه اش در همین دوره است

استاد جباری:

از همین دوره است، و چون نام پدر پیامبر عبدالله بود برای اینکه بتوانند تطبیق بکنند، همین مسئله از سوی بنی الحسن اتفاق افتاد عبدالله محض ک عبدالله بن حسن بن حسن هست نواده امام حسن (ع) فرزند حسن مثنی و محض هم که مشخص است برای بینندگان عزیز چون هم از جهت پدر و هم از جهت مادر به فاطمه و امیرالمؤمنین سلام الله علیهما می رسید پدرش حسن بن الحسن، مادرش فاطمه بنت الحسین، لذا به عبدالله محض معروف بود و او هم مدعی شد به اینکه فرزندم محمد، معروف به محمد نفس زکیة این همان مهدی  موعود هست، و تبلیغ می کرد بیعت می گرفت برای این جهت و چون نام خودش عبدالله بود و فرزندش هم محمد، «و اسم ابیه اسم ابی» منتشر شد، و مورد توجه قرار گرفت هم از این ناحیه و هم از ناحیه بنی العباس از این دوره این پیدا شده و ادراج و داخل شده در روایا و إلّا آنچه که از پیامبر صادر شده بر اساس روایات معتبر فقط در حد «اسمه اسمی و کنته کنیتی» هست، و این محمد بن عبدالله محض متأسفانه بد عمل کرد، با امام صادق (ع) بد رفتار کرد، و حضرت را متهم به حسادت کرد، متوقع بود که امام صادق بیاید با فرزند او بیعت بکند، و عزیزان بیننده مستحضر هستید که اصلاً جریان حرکت بنی الحسن (ع) برای به دست گیری حکومت و حرکت شان بر ضد بنی امیه قبل از اضمحلال بنی امیه است و قبل از بر سر کار آمدن بنی العباس هست، و جالب است بنی عباس که از اوایل قرن دوم حرکت مخفی خودشان را آغاز کرده اند در نقاط مختلف دعات را فرستادند، یعنی داعیان مبلغین شان را، مبلغین مخفی را فرستادند به نواحی مختلف در بخصوص خراسان که زمینه خوبی برایشان فراهم بود، در عراق خراسان یمن امثال اینها داعیان را فرستادند، اینها نیت درونی خودشانرا بروز نمی دهند که ما در پی حاکمیت خودمان هستیم، بلکه به ظاهر هم می آیند و بیعت می کنند با همین محمد نفس زکیه یک مجلسی بود در منتطقه ابواء  و در آنجا امام صادق (ع) هم حضور داشت، و این عبدالله محض از حضرت تقاضا کرد که با پسرم بیعت کن، که امام (ع) به او اشارتاً فرمود که حکومت به شما نمی رسد ما ندیدیم درسلسله حاکمانی که بعد از پیامبر می آیند که حکومت به شما برسد، و این حضرت را متهم به حسادت کرد. و بنی عباس به ظاهر بروز نمی دادند که هدف شان حاکمیت خودشان هست و آن شعار معروفی که عزیزان بیننده هم مستحضر  هستند، «الرضا من آل محمد» که شعار معروف بنی العباس بود همین بنی الحسن بود و در قیام های شان مطرح می کردند و بعضی از قیام های دیگر همین شعار در آنها مطرح بود،  «الرضا» یعنی المرضی من آل محمد، ما دنبال فرد پسندیده هستیم، از آل پیامبر بروز نمی دادند مقصودشان چه کسی هست ای فرد از آل پیامبر و به ظاهر با  محمد نفس زکیه بیعت کردند اما وقتی که قیام شان پیروز شد بنی امیه مضمحل شدند در سال 132 آنجا معلوم شد که هدف شان چه بوده، صفاح آمد روی کار با صفاح در کوفه بیت کردند و امر او را منتشر کردند، و چیزی نگذشت که همین بنی العباس افتادند به جان بنی الحسن و این قیام محمد نفس زکیه در سال  145 هجری قیام برادرش پس از او ابراهیم بن عبدالله محض معروف ابراهیم قتیل باخمرا که در منطقه ای بعد از بصره به سمت کوفه در آنجا قیام کرد و کشته شد یا شهید شد، به هر حال ابراهیم قتیل باخمرا دعوی مهدویت درباره او نیست اما درباره محمد نفس زکیه متأسفانه هست، حالا منظورم این است که امام صادق در یک چنین زمانه ای دارد به سر می برد، مواجه هست با این دعاوی دروغین مهدویت انحراف بحث مهدویت از مسیر خودش لذا امام وارد میدان می شود اقدامات امام در این ارتباط در دو شاخه کلی است، یک شاخه تبیین دقیق مسائل مهدویت بیان مصداق مهدی، امام نه فقط به ذکر اوصاف و نشانه ها می پردازد بلکه به سمت بیان مصداق دقیقاً می فرماید که این مهدی چه کسی هست، چند نفر دیگر بعد از من، چندمین از فرزندان من هست که دارد در روایات موجود است، و مثلاً می فرماید که ائمه بعد از پیامبر 6 تا رفتند 6 تا مانده اند  یعنی با من، من که ششمین هستم 6 تای دیگر مانده اند که آن «الخامس من ولد السابع یا التاسع من ولد الحسین» امثال اینها که چندین روایت هست که حضرت بیان مصداق می کند جدای از بیان اوصاف مهدی، این یک مسئله هست که تعدادی از روایات راجع به این هست و مسئله دوم مبارزه است با این دعاوی دروغین یعنی بحث تبیین و بحث نفی که وقتی شیعیان می آیند خدمت حضرت و درباره این ادعاها سؤال مطرح می کنند حضرت نفی می کند و آنچه که واقع هست  را بیان می کند، و لذا در میان روایاتی که از معصومین (ع) درباره حضرت مهدی (عج) صادر شده گویا بیشترین روایت از امام صادق (ع) هست، این گویا که عرض می کنم درباره این کتاب شریف کمال الدین و تمام النعمه که ازمنابع دست اول ما در ارتباط با مباحث مهدویت است، تألیف مرحوم شیخ صدوق ایشان در آن ابوابی که باز کرده برای نقل روایات 13 معصوم، روایات پیامبر اکرم تا امام عسکری (ع) پشت سر هم در آن باب خاص مطرح می کند بیشترین روایت از امام صادق هست، یعنی بیش از 50 روایت از امام صادق هست، در حالی که از ائمه دیگر و از خود پیامبر تعداد خیلی کمتر است نسبت به آنچه که از امام صادق (ع) نقل شده دلیلش هم همین نکته می تواند باشد، جدای از اینکه حالا عصر امام صادق دوره طولانی تری بود به لحاظ امامت 34 سال طول کشید و جدای از اینکه شیعیان گسترش پیدا کردند شاگردان امام رشد کردند، اما یکی از دلایل اینک امام خیلی زیاد پرداخته به مهدویت همین است که فضا فضای سوء استفاده از روایات مهدویت و معرفی مصادیق دروغین در باره بحث مهدی بوده.

مجری:

خیلی ممنون خیلی جالب بود اینکه فرمودید این فرمایش شما که بیشترین روایت را از حضرت امام صادق (ع) در آثار و روایات ما هست، امکان این هست برای ما یک تحلیل بفرمایید از  نظر کیفی که ببینیم چگونه بوده این روایت به صورت کلی که  کیفیت و کمیت، حالا کمیت را فرمودید که از نظر عدد بیشترین روایتی است که به دست ما رسیده، از نظر کیفی قابل تحلیل هست اگر امکانش هست بفرمایید.

استاد جباری:

این روایات را من تورق می کردم به چند گروه می شود تقسیم کرد و اتفاقاً روایات خیلی جالبی است، روایات امید دهنده ای هست، بشارت دهنده ای هست شما عزیزان بیننده در هر جای این کره زمین که مشاهده می کنید این برنامه را می شنوید دقت بفرمایید در آن روایاتی که از امام صادق و اصلاً از پیامبر از ائمه درباره بحث مهدی و کسانی که در دوره غیبت مصادف هستند با شرائط عصر غیبت و همچنان پا بر جا هستند، مستقیم هستند در این مسیر چه وعده های بزرگی از سوی معصومان (ع) داده شده، و اینها امید آفرین است، در روایات این نکات دیده می شود، و جا دارد که انسان هر از گاهی اینها را مرور بکند، جهت امید بخشی اش، بخشی از آن اینگونه روایات که حالا من در حد فرصت به بعضی از این روایات اشاره خواهم کرد، اینکه شیعیان در دوره غیبت کسانی که پا بر جا هستند بر این عقیده و سست نشدند، به تعبیر رسول خدا (ص) سلام رساند به شما عزیزان بیننده ای که مستقیم هستید در این مسیر رسول خدا سلام فرستاده به عنوان برادرانش، «السلا علی اخوانی» اصحاب عرض کردند که مگر ما برادران شما نیستیم؟ فرمود شما  اصحاب من هستید، برادران من آنهایی هستند که مرا ندیده اند، و ائمه بعد از من را ندیده اند، سلام بر آنها و مستقیم و پا بر جا هستند در بعضی روایات دارد که کسانی هستند که اینها می آیند بر سواد علی البیاض ایمان آورده اند، ما الآن آنچه که دسترسی به آن داریم شخصیت پیامبر را که ندیدیم امام زمان را که ندیدیم امام صادق را که ندیدیم اما بر قرآنی که نوشته بر روی یک صفحه است بر آن اساس ایمان آورده ایم، بر آن روایاتی که سیاهی های روی این سفیدی کاغذ نوشته شده به این روایات ایمان آورده ایم، قطعاً درجات شیعیانی که در این ادوار هرچه می گذرد و زمان دورتر می شود و سخت تر می شود و شرائط امروز که شبهات انبوه شبهات هم سرازیر شده از طریق این فضای مجازی و رسانه ها و شیاطین و این رسانه های کذایی و در چنین زمانه ای انسان های پا بر جا باشند بر آن عقیده شان راسخ باشند و هرچه بگذرد راسخ تر بشوند دیگر ببین چه اجر و چه جایگاه و منزلتی دارند بخشی از این روایات این چنین است، بخشی از روایات معرفی مصداق هست، با تعابیر مختلف خیلی صریح و روشن امام صادق (ع) مصادق مهدی را مشخص کرده، این هم بخشی از روایات هست که مرحوم شیخ صدوق آورده.

حالا اینجا می ترسم یادم برود در پرانتز نکته ای را عرض بکنم، بعضی از این مستشرقین رفتند به این سمت که مطرح بکنند این نظریه را که روایات مربوط به اثنا عشر بودن ائمه و اینها بعد از دوره غیبت صغری سر و کله اش پیدا شد، و قبلش نبود در دوره حضور اینها مربوط به آن دوره هست، همین مرحوم شیخ صدوق در هیمن کمال الدین می فرماید که 200 سال، قبل از 200 سال قبل این روایات مطرح بود که یکی هم همین دسته روایاتی که از امام صادق هست، چون دوره مرحوم شیخ صدوق تا عصر امام صادق هم حدود 200 سال فاصله دارد دیگر  امام صادق نیمه اول قرن دوم هست، مرحوم شیخ صدوق نیمه اول قرن چهارم هست و تا 381 ادامه دارد حیات ایشان، و در روایات امام صادق خیلی صریح اسامی ائمه آمده، اسامی ائمه بعد آمده تا حضرت حجت (ع) امام صادق (ع) همینطور به نقل از امام باقر (ع) می فرماید که ما 12 مهدی هستیم، «اثنا عشر مهدیاً» در اینطور روایت مهدی به معنای لغوی خودش بکار رفته، نه معنای اصطلاحی، لذا گاهی ممکن است بعضی از همین سوء استفاده کرده باشند، مثل واقفه و اینها، دعوی مهدویت برای امام کاظم کردند، تمسک سوء کردند به اینگونه روایات، 12 مهدی که آمده مراد 12 هادی و هدایت کنند هست، هدایت شده و هدایت کننده، و إلّا المهدی هم در لسان پیامبر هم در لسان ائمه معنای خاصی هست، یک لقب خاصی هست برای حضرت حجت، در بخشی از روایات امام صادق (ع) آیات قرآن، بعضی از آیات تطبیق شده بر بحث مهدویت و تبیین آیات بر اساس بحث مهدویت شده که اگر رسیدیم بعضی از آن را عرض می کنم، در روایتی امام صادق (ع) به مسئله غدیر اشاره می کنند، و بخشی از خطبه غدیر را آن حضرت مطرح می کند که رسول خدا (ص) در غدیر مطرح کردند اسامی ائمه را و نام حضرت حجت (عج) را، و اتفاقاً این نکته خوبی است این روایتی که مرحوم شیخ صدوق در اینجا آورده که بخشی از خطبه پیامبر در غدیر هست این به نحوی پاسخ هست به آن شبهه ای که بعضاً مطرح است که خطبه غدیر چقدر بوده، آیا در حدی بوده که پیامبر اکرم در آن گرمای ظهر غدیر مردم را جمع بکند، در آن گرمای طاقت فرسا که بعضی به زیر سایه شکم شتر شان پناه برده بودند بعضی می گویند که بلاغت اقتضا می کند که پیامبر کوتاه بیان کرده باشد این خطبه را و لذا در همان حدی که مشترک است بین تمامی روایات که «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» که معمولاً سنی و شیعه همه نقل کردند، آیا همین بود یا پیامبر همان خطبه مفصل را خوانده که در آن خطبه مفصل از ائمه یاد می کند، از حضرت مهدی قریب به 19 وصف یاد کرده در آن خطبه مفصلی که مرحوم ابن طاووس نقل کرده مرحوم طبرسی صاحب الإحتجاج نقل کرده در متون قرن 6-7 امثال اینها وجود دارد این روایت مرحوم شیخ صدوق یکی از شواهدی است که خطبه گویا فراتر از آن جمله کوتاه بوده مرحوم شیخ صدوق قرن چهارم است دارد اشاره به آن بخش مفصل خطبه غدیر می کند، حالا باز همین جا خوب هست عرض بکنم به عزیزان بیننده در پاسخ به این نکته که مرحوم علامه سید جعفر مرتضی عاملی در الصحیح من سیرة النبی الأعظم (ص)، جلد 31-32 در این حدود ها که بحث غدیر را که مطرح می کند با این تعبیر »اکثر من خبطة» با عنوان این چنینی، بعد ذیل آن این نکته را مطرح می کند که هیچ دلیلی نداریم که یک خطبه بوده باشد، شاهدی هم می آورد بر این نکته سه روز آنجا بودند که یک خطبه اشاره می کند در عشیه مطرح شد، شب مطرح شد، و چه بسا آن خطبه مفصل را پیامبر شبانگاه که هوا خنک تر بوده خلاف بلاغت هم نیست، بلاغت می گوید مقتضای حال خطیب صحبت بکند که خیلی مستمع اذیت نشود، چه بسا خطبه معروف پیامبر که در ظهر غدیر مطرح کردند، کوتاه بوده، اصل مسئله بوده که «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» بعد دعوت به بیعت آمد و بیعت کردند اما شب که شد و نماز شان را خواندند هوا هم خنک و صحابه هم که کار خاصی ندارند، فعلاً آنجا هستند، و کسانی هم که در راه مانده اند رسیده اند، پیامبر مفصل شروع کرد آن خطبه را لذا این پاسخ خوبی است که «اکثر  من خطبة» بوده و نه یک خطبه، این هم باز یک روایت هست که روایت نهم است این بابی است که برای روایات امام صادق (ع)  درباره حضرت مهدی آمده، و همانطور که عرض کردم در چندین روایت هست که امام (ع) اجر منتظران را در دوره غیبت مطرح می کند که  تعابیر جالبی دارد، چندین روایت با تعابیر مختلف اینجا هست، در برخی از روایات امام صادق (ع)  بیان می کند که در مهدی (ع) سنت هایی و متشابهاتی بین مهدی و بین انبیاء پیشین هست، مثلاً سنتی از موسی در مهدی هست، سنتی از یوسف (ع)، سنتی از خزر (ع) و تطبیق هایی انجام می دهد، از اینکه ولادتش مخفیانه بود، مثل حضرت موسی، اینکه دارای غیبت هست مثل حضرت یوسف (ع) که از پدرش غایب شد، از اینکه طول عمر دارد مثل حضرت خزر(ع) هست، اینگونه روایات که تشبیه می کند مهدی را به انبیاء پیشین، در برخی از روایات امام صادق (ع) بحث یأسی که در آخر الزمان برای بعضی ها پیدا می شود، که اینها بخاطر طول غیبت دیگر زیر عقاید شان می زنند، و مأیوس می شود و می گویند اگر مهدی بنا بود بیاد که تا حالا آمده بود این همه مشکلات پیش آمد و دیگر چه می خواهد بشود که مهدی بیاید، مثل الآن که گاهی بعضی ها همین حرف ها را مطرح می کنند، و اینکه ظهور مهدی «کالشهاب الثاقب» خواهد بود، یعنی در یک زمینه ای که بعضی تصور نمی کنند به این زودی بیاید یک دفعه حضرت ظهور می کند، در حالی که برای بعضی غیر منتظره هست، این تعبیر در بعضی هست، در بعضی از روایات هم امام (ع) وظایف منتظران را در عصر غیبت می فرماید، بعضی هم دعا ها را مثل همین دعای معروف

«اللّٰهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُولَكَ»

آن دعای معروف را امام صادق (ع) یاد شیعیان داده، راوی می گوید که اگر من چنین زمانی را درک کردم چه کنم، حضرت می گوید این دعا را بخوان، یعنی در واقع تعلیم امام صادق (ع) دشواری وضعیت در دوره غیبت را حضرت تذکر داده و آن روایت عجیب و جالب که بعضی از اصحاب، ابان بن تغلب و بعضی دیگر ابو بصیر و اینها خدمت حضرت می رسند حضرت مثل یک مادر فرزند مرده  گریه بوده در اتاق درباره غیبت حضرت مهدی ناله سر داده بود، در روایت 50 همین باب هست که روایت بسیار جالبی است که باید تبیین بشود که امام (ع) با اینکه حضرت مهدی هنوز متولد نشده این مفهومش چه هست، که امام نسبت به غیبت حضرت مهدی ناله سر داده.

مجری:

یعنی الآن شما می فرمایید که حضرت امام صادق (ع) که امام ششم هست، و امام عصر که امام دوازدهم هست و در نسل ایشان قرار است به دنیا بیاید، حضرت هنوز به دنیا نیامده در فراغ ایشان می گریست.

استاد جباری:

«سیدی غیبتک نفت رقادی»

و امثال اینها حضرت شروع می کند.

مجری:

چند نکته را من یاد داشت کردم خصوصاً این بحث روایتی که فرمودید خیلی برای ما جالب بود که حضرت امام صادق (ع) در فراق حضرت امام عصر که هنوز متولد نشده بسیار می گریستند،  این را برای ما توضیح می فرمایید؟

استاد جباری:

بله اشاره شد به روایت 50 از این باب هست، باب 33 از کتاب شریف کمال الدین و تمام النعمة، مرحوم شیخ صدوق،

«باب ما روی عن الصادق جعفر بن محمد (ع) من النص علیا القائم و ذکر غیبته و أنه ثانی عشر من الأئمه»

پنجاه و چند روایت را ایشان نقل کرده روایت 50 این هست با سند خودشان می آورند تا احمد بن علی بدیلی او می گوید که

«أخبرنا أبی»

از پدرش نقل می کند

کتاب شریف کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، باب 33

«أن سدیر الصیرفی»

سدیر صیرفی از اصحاب معروف امام صادق (ع) هست،

«قال دخلت أنا و المفضل بن عمر و ابوبصیر و أبان بن تغلب»

چهار نفر، سدیر صیرفی می گوید من و مفضل بن عمر و ابو بصیر و ابان بن تغلب

هر چهار تا از صحابه برجسه و شاخص امام (ع) هستند،

«علی مولانا ابی عبدالله الصادق (ع)»

وارد بر آن حضرت شدیم

«فَرَأَیناهُ جالِسا عَلَی التُّرابِ»

حضرت روی خاک نشسته بودند

« وعَلَیهِ مِسحٌ، خَیبَرِیٌّ»

جبه ای مویی

جبه ای که عبایی هست، بر حضرت بود که از خیبر بود

«مُطَوَّقٌ بِلا جَیبٍ ، مُقَصَّرُ الکُمَّینِ»

اینها توضیح آن جبه را میکند که آستینش کوتاه بود و این چنین بود

«وهُوَ یَبکی بُکاءَ الوالِهِ الثَّکلی»

«الثَّکلی» یعنی زن فرزند مرده مادر فرزند از دست داده، می گوید حضرت داشت می گریست مثل یک مادری که فرزندش را از دست داده و بی خود شده، این چنین حضرت می گریست،

«ذاتَ الکَبِدِ الحَرّی»

با یک جگر سوخته ای

«قَد نالَ الحُزنُ مِن وَجنَتَیهِ»

اندوه از چهره حضرت کاملاً آشکار بود

«وشاعَ التَّغییرُ فی عارِضَیهِ»

دو طرف چهره حضرت حالت فرد محزون و غمگین و گریان

«وأَبلی الدُّموعُ مَحجِرَیهِ»

چشمان حضرت دیگر را دیگر اشک فرا گرفته بود

«وهُوَ یَقولُ : «سَیِّدی! غَیبَتُکَ نَفَت رُقادی»

سید من غیبت تو خواب و آسایش را از من گرفته

«وضَیَّقَت عَلَیَّ مِهادی»

بستر را برای من تنگ کرده

دیگر خواب را از من گرفته و بستر تنگ را آدم دیگر در آن کمتر می خوابد،

«وَابتَزَّت مِنّی راحَهَ فُؤادی»

قلبم دیگر آرامش ندارد

«سَیِّدی! غَیبَتُکَ أوصَلَت مُصابی بِفَجایِعِ الأَبَدِ»

مصیبت ما را ابدی کرده این غیبت تو

«وفَقدُ الواحِدِ بَعدَ الواحِدِ یُفنِی الجَمعَ وَالعَدَدَ ، فَما اُحِسُّ بِدَمعَهٍ تَرقی مِن عَینی»

گریه من اینقدر مدام شده که من دیگر اشکم را احساس نمی کنم،

چیزی که دائم بیاید انسان دیگر طبیعی می شود برایش، منظورش این است که من دائماً در فراغ تو اشکبار هست چشمم

«وأَنینُ یَفتُرُ مِن صَدری ، عَن دَوارِجِ الرَّزایا وسَوالِفِ البَلایا ، إلّا مُثِّلَ بِعَینی عَن غَوابِرَ أعظَمِها وأَفظَعِها»

همینطور ادامه داد حضرت سدیر می گوید که عرض کردم که

«فَاستَطارَت عُقولُنا وَلَها ، وتَصَدَّعَت قُلوبُنا جَزَعا»

خیلی تعجب کردیم حضرت درباره چه کسی دارد این تعابیر را به کار می برد و در فراغ چه کسی دارد می گرید

به حضرت عرض کردم که

«لا أبکَی اللّهُ یَابنَ خَیرِ الوَری عَینَیکَ مِن»

خداوند چشمانت را گریان نکند ای فرزند بهترین مردمان

یعنی پیامبر (ص)

«مِن أیَّهِ حادِثَهٍ تَستنَزِفُ دَمعَتَکَ وتَستَمطِرُ عَبرَتَکَ»

این اشکی که جاری هست از کدام حادثه و چه مصیبتی است

«وأَیَّهُ حالَهٍ حَتَمَت عَلَیکَ هذَا المَأتَمَ ؟»

این مصیبت و ماتم از کجا است؟

«قالَ : فَزَفَرَ الصّادِقُ علیه السلام زَفرَهً انتَفَخَ مِنها جَوفُهُ»

یک آهی کشید امام (ع)

«وَاشتَدَّ عَنها خَوفُهُ ، وقالَ : وَیلَکُم! نَظَرتُ فی کِتابِ الجَفرِ صَبیحَهَ هذَا الیَومِ»

امروز نگاه می کردم در کتاب جفر

و این آثار و مواریثی علمی و ائمه (ع) رسید کتاب هایی بود که از آبائ شان از امیرالمؤمنین از پیامبر رسیده بود، یکی کتاب جفر که درباره حوادث آینده و مغیبات و اینها در آن سخن گفته شده

«وهُوَ الکِتابُ المُشتَمِلُ عَلی عِلمِ المَنایا وَالبَلایا»

حوادث در آن هست از زمان مرگ افراد در آن هست

«وَالرَّزایا ، وعِلمِ ما کانَ وما یَکونُ إلی یَومِ القِیامَهِ»

حضرت می گوید چنین کتابی

«الَّذی خَصَّ اللّهُ بِهِ مُحَمَّدا وَالأَئِمَّهَ مِن بَعدِهِ علیهم السلام»

خداوند اختصاص داده این علم را به پیامبر و اهل بیت او

«وتَأَمَّلتُ مِنهُ مَولِدَ قائِمِنا وغَیبَتَهُ»

دیدم در این کتاب بحث ولادت قائم ما را و غیبت او را

«وإبطاءَهُ وطولَ عُمُرِهِ»

اینکه طولانی می شود

إبطاء یعنی زمان ظهورش طول می کشد زمان غیبتش طول می کشد،

«وبَلوَی المُؤمِنینَ فی ذلِکَ الزَّمانِ»

آن بلوی ها و ابتلاهایی که مؤمنان در این زمان به آن مبتلا می شوند دچار می شوند

«وتَوَلُّدَ الشُّکوکِ فی قُلوبِهِم مِن طولِ غَیبَتِهِ»

شک هایی که عارض می شود

تردید هایی که عارض می شود حالا ما در این زمانه واقعاً داریم درک می کنیم، حالا ممکن بود که ادوار قبل خیلی محسوس نباشد، چون کسی یک کتاب ضاله ای می نوشت در یک گوشه ای حالا به دست دیگران و جوانها می رسید یا نمی رسید، الآن که دیگر دم دست همگان این گونه شبهه ها و این فرقه ها و این رذائل فرهنگی و امثال اینها فراوان شده

«وَارتِدادَ أکثَرِهِم عَن دینِهِم»

منجر می شود به تضعیف ایمان ها عقاید

یا اینکه نه اصلاً دست از دین می کشند، یا اصلاً بی دین و لائیک می شوند یا به فرقه ها و ادیان دیگر گرایش پیدا می کنند

«وخَلعَهُم رِبقَهَ الإِسلامِ مِن أعناقِهِم»

بعضی دیگر آن طوق اسلام را از گردن شان باز می کنند

«الَّتی قالَ اللّهُ تَقَدَّسَ ذِکرُهُ : وَ کُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِی عُنُقِهِ»

یعنی ولایت را از زیرش می آیند کنار

«فَأَخَذَتنِی الرِّقَّهُ»

این حالت رقت به من دست داد

از دیدن وضعیتی که برای مردمان در این زمان غیبت پدید خواهد آمد

«وَاستَولَت عَلَیَّ الأَحزانُ»

لذا حزن بر من رو آورد و فشار آورد

بعد این سدیر صیرفی می گوید

«فقلنا یابن رسول الله کرّمنا و فضلّنا بإشراک ایانا فی بعضنا أنت تعلمه من علم ذلک»

به ما یک مقدار از آنچه که پیش می آید بفرمایید

امام دیگر شروع می کند، روایت مفصل است، امام شروع می کند بیان سه نفر از انبیاء پیشین با آنچه که درباره شان اتفاق افتاد را و شبیه آنچه که رخ می دهد درباره حضرت حجت (عج) فرمود که

«أدار للقائم منا ثلاثة أدارها في ثلاثة من الرسل»

سه دسته از انبیاء یکی درباره حضرت موسی (ع)

«قدر مولده تقدير مولد موسى عليه السلام»

مولد مهدی ما مثل مولد حضرت موسی پنهان هست

«وقدر غيبته تقدير غيبة عيسى عليه السلام»

حضرت عیسی هم زنده هستند غایب هستند الآن از نگاه مردمان پیروان مؤمنان امثال اینها

«وقدر إبطاءه تقدير إبطاء نوح عليه السلام»

خب حضرت نوح علیه السلام هم یک ادواری داشته، طول عمر و اینها، بحث طول عمر یکی درباره نوح (ع) هست و فرمود

«وجعل له من بعد ذلك عمر العبد الصالح أعني الخضر عليه السلام»

خداوند بعد از این عمر حضرت خضر را

«دليلا على عمره»

جالب است این نکته در این روایت اینکه اصلاً بقاء حضرت خذر این طول عمر عجیب حضرت خضر را خداوند مقدر کرده طبق روایت امام صادق برای اینکه دلیلی باشد بر امکان طول عمر حضرت حجت (ع)

مجری:

بلاخره عمر ایشان خیلی طولانی تر است دیگر

استاد جباری:

که اگر کسی شبهه کرد، که الآن متأسفانه عجیب است که برخی از همین آقایان اهل سنت می گویند مگر می شود چه خبر است این همه چند صد سال کسی عمر بکند، خب این حضرت خضر که خیلی بیش از این چند هزار سال گفتند عمر کرده و شما هم که قبول دارید عمر طولانی حضرت خضر را، چه بعدی دارد خداوند متعال همان عمر طولانی را بخشی از آن به حضرت حجت (ع) بدهد، خیلی عجیب است با وجود امکانش درباره حضرت عیسی درباره حضرت خضر امام می فرماید

«وجعل له من بعد ذلك عمر العبد الصالح - أعني الخضر عليه السلام»

عمر خضر را

«دليلا على عمره»

یک دلیل مستندی برای عمر طولانی مهدی ما هست

مجری:

مخالفانی که یک وقت ادعا می کند، این طول عمر چگونه است خیلی راحت می شود به آن احتجاج کرد و همین حجیت است

استاد جباری:

بعد دیگر حضرت به تفصیل وارد می شود، چون سدیر سؤل می کند

«اكشف لنا يا ابن رسول الله عن وجوه هذه المعاني»

برایمان توضیح بیشتر بدهید

که حضرت شروع می کند جریان حضرت موسی را و ولادت او را و اینکه با وجود اینکه فرعونیان بیست و چند هزار کودک را کشتند برای اینکه حضرت موسی متولد نشود اما خداوند اراده کرد و می گوید شبیه این را درباره حضرت حجت داریم، جالب است که اینجا امام صادق می فرماید دشمنان چه بنی امیه چه بنی العباس چون شنیده بودند که مهدی می آید و بساط آنها را بهم می ریزد و منجی این چنین خواهد بود لذا دنبال ما بودند، ما ائمه را سوء قصد می کردند به قتل می رساندن برای اینکه مطمئن بشوند که مهدی نیاید، جالب است در این روایت این نکته را بیان می کند حضرت بعد درباره غیبت حضرت عیسی  (ع) و اینکه دشمنان دنبال قتل حضرت عیسی بودند و نتوانستند، و همینطور برای حضرت مهدی هم به همین ترتیب دنبالش بودند و موفق نشدند، و حضرت نوح (ع) را هم بیان می کنند با یک توضیح مفصلی و بعد همان نکته ای که عرض کردم درباره حضرت خضر (ع) که حضرت خضر هم بقائش

«و اما العبد الصالح الخضر(علیه السلام) فان الله تبارک و تعالي ما طول عمره لنبوة قدرهاله، ولا کتاب ينزله عليه»

اینطور نیست که خداوند عمرش را طولانی کرده باشد بخاطر نبوت او بخاطر کتابی که بر او نازل کند، یا شریعتی که با آن شریعت شرایع پیشین باشد

«ولا لإمامة يلزم عباده الاقتداء بها»

امامتی داشته باشد حضرت خضر که بندگان تبعیت از او بکنند

یا طاعتی که واجب باشد بندگان تبعیت از او بکنند

«بلي ان الله تبارک و تعالي لما کان في سابق علمه ان يقدر من عمر القائم(علیه السلام)»

چون خداوند می دانست حضرت حجت عمرش طولانی خواهد بود

«في ايام غيبته‌ ما یقدر و علم ما يکون من انکار عباده بمقدار ذلک العمر من الطول»

می دانست کسانی تشکیک خواهند کرد در عمر طولانی امام عصر

«طول عمر العبد الصالح من غير سبب اوجب ذلک»

لذا عمر حضرت خضر را به این جهت طولانی کرد که استدلالی باشد بر عمر حضرت حجت

«و ليقطع بذلک حجة المعاندين»

و برای اینکه حجت معاندین را منتفی بکند

«لئلا يکون للناس علي الله حجة»

این روایت جالبی است با این آدرسی که عرض کردم امام صادق (ع) سالها حدود 100 سال قبل از ولادت امام عصر (ع) می داند براساس آن اخبار و علمی که خداوند به او داده که چنین امامی متولد خواهد شد و غیبت طولانی خواهد داشت، وضعیت مردم در آن غیبت چگونه خواهد شد امام می گرید بر این وضعیت، دلش می سوزد برای کسانی که در دوره غیبت دچار تزلزل می شوند، دچار شک و شبهه می شوند و خوب است ما در این غروبی که شام شهادت امام صادق (ع) هست دست استمداد دراز بکنیم به سمت وجود مقدس امام صادق (ع) و استقامت در مسیر هدایت را و دوام در این مسیر را و درک ظهور فرزندش حضرت حجت (ع) را و ایمن ماندن فرزندان مان جوانان مان این نسل جوانی که الآن هستند، متأسفانه خیلی در معرض خطر هستند، هم به لحاظ اخلاق هم به لحاظ اعتقادی ان شاءالله امام صادق (ع) روح مطهرش توجه خاصی بکند به بشریت و بخصوص مؤمنان

مجری:

خیلی ممنون جناب آقای دکتر جباری عزیز، استاد یک مسئله ای الآن هم شاید خارج از موضوع باشد یک اشاره ای بکنیم، ما خب شکی نداریم که پیامبر رحمة للعالمین هست و قرآن ایشان را معرفی کرده با همچین وصفی، و ائمه اطهار هم که جانشین بر حق حضرت پیامبر هستند طبیعتاً همین را دارند، ولی من همیشه در روایاتی که این نمود این رأفت و محبت حضرت امام صادق (ع) به مردم و به اطرافیان خودشان و به امامان بعد از خودشان، خب همه دارند این رحمت را، ولی حس می کنم در روایات انعکاس بیشتری دارد  انگار امام صادق (ع) وقتی در مورد امام کاظم از ایشان می شنویم، یا در مورد امام رضایی که چقدر اشتیاق دارد به دیدن حضرت امام رضا (ع) این آن رأفت و محبت حضرت امام صادق (ع) خیلی نمود کرده در روایات شان، حالا در ائمه دیگر هم داریم ولی اینکه راویان بتوانند این را منعکس کنند حس می کنم درمورد امام صادق خیلی زیاد هست خصوصاً در همان لحظه شهادت حضرت امام صادق (ع) که اقوام را دعوت می کند و به آنها توصیه می کنند که نماز را جدی بگیرید، فکر کنم خیلی مبحث زیبا و شیرینی است.

استاد جباری:

یک علتش هم شاید همانطور که اشاره فرمودید ائمه (ع) در این جهت باهم تفاوتی ندارند همه در اوج رأفت هستند و طلب هدایت برای همگان درمورد امام صادق (ع) به جهت طول عمر آن حضرت کثرت روات، آشکار بودن سیره آن حضرت، نمود بیشتر داشته.

مجری:

خب استاد شما جسته گریخته اشاره داشتید به بحث مبارزات امام صادق (ع) با مدعیان دروغین مهدویت در فرزندان ایشان هم کسی بوده که همچین ادعایی کرده باشد؟

استاد جباری:

از فرزندان امام صادق (ع) دو نفر یعنی جناب اسماعیل (ع) و عبدالله افتح، ادعای امامت شده، درباره اسماعیل، خب اسماعیل در زمان حیات امام صادق از دنیا رفت سال وفاتش اختلاف هست، 138 بعضاً گفتند اما 143-145 که ایشان 2-3 سال قبل از شهادت یا 4-5 سال قبل از شهادت حضرت اسماعیل از دنیا می رود، کسانی به غلط برای اسماعیل ادعای امامت خواهند کرد، لذا وقتی که اسماعیل از دنیا رفت حضرت، حدود 30 نفر از این اصحاب برجسه شان را خبر کردند، در مسیر خانه تا بقیع که قبر اسماعیل در بقیع هست و اتفاقاً چند ده سال قبل وقتی که باز سازی می کردند، جسد مطهر جناب اسماعیل سالم پیدا می شود و در بقیع دفن می شود، جا به جا می شود و در بقیع دفن می شود، ملحق می شود به بخش فعلی بقیع، حضرت صحابه شان را می آورند باز می کنند چهره اسماعیل را که ببینید اسماعیل از دنیا رفته شهادت بدهید بر این جهت با این وجود بعد از شهادت امام صادق (ع) کسانی مدعی حیات جناب اسماعیل شدند و مهدویت او که این بعداً ظهور خواهد کرد و باقی است و غایب هست، البته اینها از بین رفتند، اسماعیلیه خالصه، فرقه اسماعیلیه که الآن هم هستند پیروان شان آن اسماعیلیه که قائل بودند اسماعیل امام هست بعد از امام صادق، و نمرده و زنده هست، اینها معروف هستند به اسماعیلیه خاصله که از بین رفته اند، اما اسماعیلیه غیر خالصه که معتقد بودند امامت به محمد اسماعیل منتقل شده هست اینها همچنان هستند، شاید عزیزان بیننده در سفر هایی به عتابت و اینها در حرم های امام حسین، و امیرالمؤمنین اینها را دیده باشند، در مسجد کوفه دیده باشند، با لباس های خاصی هم شکل، زنان و مردان شان و اینها معتقد بودند که امامت در فرزندان اسماعیل ادامه پیدا کرده، الآن امام پنجاه و چندم شان را معتقد هستند، برهان الدین بود امام 54 بود، و همینطور سلسله امامت را در اینها قائل هستند، و در نقاطی حضور دارند، در هند و امثال اینها اسماعیلیه غیر خالصه هستند،  آن اسماعیلیه پیروان اسماعیل که معتقد بودند به مهدویت او آنها از بین رفتند، این در ارتباط خود اسماعیل ابداً چنین انحرافی نداشت، روایات در تجلیل او آمده، و عبدالله افتح متأسفانه که عمر زیادی هم بعد از امام صادق (ع) نکرد، او بعد از شهادت امام صادق به ناحق مدعی امامت شد، نشست به جای امام صادق (ع) چنین ادعایی کرد، منتهی یکی از خدمات امام صادق در راه بقاء این مکتب و این مذهب این بود که یاد شیعیان داد بحث آزمودن به علم را اینکه اگر کسی مدعی امامت شد باید بتواند سؤالات را پاسخ بدهد، نه اینکه بگوید بگذارید من بروم مطالعه بکنم و بپرسم، ائمه یاد داده بودند، عادت داده بودند سؤالی از امام صادق و امام باقر (ع) و دیگر ائمه نمی شد مگر اینکه بلافاصله پاسخ داده می شد، هیچگاه نگفتند نمی دانم، شک دارم باید بروم ببینم بپرسم، امثال اینها، لذا شیعیانی رفتند خانه او، مثل هشام بن صالح، مؤمن الطاق و امثال اینها دیدند این مدعی امامت هست، رفتند حضورش چندتا سؤال کردند در باب زکات و امثال اینها و دیدند که کمیتش لنگ است، پاسخ های عجیب و غریب می دهد، و لذا این حجتی شد بر اینکه امامت عبدالله افتح امامتی دروغین است، و آمدند سراغ امام کاظم (ع) عبدالله أفتح مدعی مهدویت نبود، مدعی امامت بود، یعنی رقابتی با امام کاظم خواست داشته باشد، و کسانی  بعد از او، یعنی پیروانی بعد از مرگش پیدا کرد، فتحیه، فتحیه پیروان همین عبدالله أفتح بودند، معتقد بودند که جانشین امام صادق او است، آنها هم خیلی طول نکشید چند ده سال قبل دیگر مضمحل شدند از بین رفتند، این در پاسخ به سؤال حضرت عالی در میان فرزندان حضرت همین دو بودند که در باره آنها چنین ادعایی مطرح شده.

مجری:

خیلی متشکرم استاد فکر کنم دیگر دقایق آخر برنامه همه هست، نشود سؤال مفصلی را از حضرت عالی پرسید، ولی لا به لای صحبت حضرت عالی اشاره ای داشتید به دعایی که فرمودید حضرت امام صادق (ع) به پیروان مکتب آموختند و سفارش کردند به این دعا «اللهم عرفنی نفسک» در این خصوص اگر صلاح بدانید چون آخر برنامه هم هست ما با این دعا برنامه را به پایان برسانیم توضیح خاصی هم اگر خواستید به ما یاد بدهید که ما چگونه مقید بشویم به این دعا و اینکه در این عصر، عصر غیبت چه کنیم.

استاد جباری:

خواهش می کنم؛ بله روایت 24 باب 33 کتاب شریف کمال الدین هست با سندش خودش مرحوم صدوق می آورد تا جناب زارة بن اعین صحابی برجسه امام صادق

«قال سمعت ابا عبدالله(ع)»

شنیدم از امام صادق که می فرمود

کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، باب 33، روایت 24

«إِنَّ لِلْقَائِمِ ع غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ»

مهدی ما قائم ما یک غیبتی خواهد داشت

«قُلْتُ وَ لِمَ»

عرض کردم که چرا؟

فرمود که

«يَخَافُ»

از خوف

چون حاکمیت های جور هستند

«ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ وَ هُوَ اَلْمُنْتَظَرُ»

او منتظر هست

«وَ هُوَ اَلَّذِي يُشَكُّا الناس فِي وِلاَدَتِهِ»

او کسی است که در ولادتش بعضی شک و شبهه وارد خواهند کرد

«مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ هو حَمْلٌ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ هود غائب»

بعضی می گویند او در شکم مادرش بوده متولد نشده، بعضی می گویند او غائب هست

«و منهم من یقول ما ولد»

اصلاً متولد نشده

«و منهم من یقول ولد قبل وفات ابیه بسنتین»

بعضی می گویند دو سال قبل از وفات پدرش متولد شده

«غَيْرَ أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ أَنْ يَمْتَحِنَ اَلشِّيعَةَ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَرْتَابُ اَلْمُبْطِلُونَ»

خداوند اراده کرده که شیعیان امتحان بشوند در این زمانه

یعنی زمینه امتحان واقعاً برای شیعیان، زراره می گوید

«قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ»

فدایت شوم

اگر من این زمان را درک کردم

«فأَيَّ شَيْ ءٍ أَعْمَلُ»

چکار باید بکنم؟

حضرت فرمود

«إِن أَدْرَكْتَ هَذَا اَلزَّمَانَ فَادْعُ بِهَذَا اَلدُّعَاءِ»

اگر این زمان را درک کردی این دعا را مداومت داشته باش

حالا من دعا را خوانم شما بینندگان عزیز هم این دعا را همراه من بخوانید در این شام شهادت امام صادق (ع) و این دعا را مداومت داشته باشیم،

«اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ»

خدایا خودت را به من بشناسان

«فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ»

خدایا اگر من تو را نشناسم پیغمبرت را نمی شناسم

پیامبر است چون پیامبر پیامبر تواست

پس از خدا شناسی شروع می شود، از توحید بعد به نبوت می انجامد،

«فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ»

خدایا رسول و پیامبرت را به من بشناسان

«فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ»

از پیامبر می رسیم به امامت، حجت تو را نمی شناسم

«اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ»

اگر حجت و امام زمانم را نشناسم

«ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»

دینم را از دست می دهم

این دعایی هست که امام صادق آموخته به ما

مجری:

ان شاءالله که مقید بشویم به این دعا و خیلی متشکر هستیم از حضرت عالی عذر خواهی می کنم وقت مان به پایان رسید متشکر هستیم از مباحثی که ارائه فرمودید و زحمتی که کشیدید ان شاء الله که برای بینندگان مورد استفاده قرار گرفته باشد وقت نیست و از همه شما التماس دعا داریم و همه را به خدای منان می سپاریم

اللهم عجل لولیک الفرج

خدا حافظ.


آینه تاریخ>

شهادت امام صادق علیه السلام شیعه مهدویت از نظر امام مدعیان مهدویت عبدالله محض نفس زکیه اجر منتظران دعای اللهم عرفنی نفسک برای زمان غیبت