اخلاق علوی سیره مهدوی

قسمت یازدهم برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی با کارشناسی آیت الله سید محمد حسینی قزوینی
موضوع: آثار و عواقب بسیار سخت «بداخلاقی» در دنیا و آخرت


 بسم الله الرحمن الرحیم

12/03/1401

موضوع: آثار و عواقب بسیار سخت «بداخلاقی» در دنیا و آخرت

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی

فهرست مطالب این برنامه:

تقویت سطح عقل و فکر مردم؛ از ویژگیهای حکوت حضرت مهدی (ارواحنا فداه)

خلاصه ای شنیدنی و زیبا از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!

آثار و عواقب بسیار سخت «بداخلاقی» در دنیا و آخرت

راهکارهای ترک رذیله بداخلاقی!

مطالب بسیار قابل تأمل یک بیننده برنامه

مجری:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ

سلام عرض می کنم خدمت همه شما بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

الحمدلله این توفیق نصیبمان شد باز در شب جمعه ای دیگر و مخصوصاً در این دهه مبارکه کرامت، محضر همه شما گرامیان برنامه اخلاق علوی سیره مهدوی را تقدیم بکنیم.

 پیشاپیش خدمت همه شما گرامیان میلاد آقا امام رضا (علیه السلام) و همچنین میلاد ولی نعمتمان حضرت معصومه (سلام الله علیها) را تبریک عرض می کنم. ان شاءالله بتوانیم برنامه ای را تقدیم شما بینندگان عزیز و ارجمند بکنیم که مورد رضایت اهل بیت (علیهم السلام) قرار بگیرد.

همانطور که مطلع هستید در شبهای جمعه این توفیق را داریم در محضر حضرت استاد «آیت الله حسینی قزوینی» هستیم. ان شاءالله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم. استاد سلام علیکم! ایام مبارک!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل السَّلَامُ عَلَيْكَ یَا مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء

خدمت بینندگان عزیز و گرامی و دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت خالصانه ترین سلامم را خدمت همه شما گرامیان تقدیم می کنم و موفقیت بیش از پیش برای همه شما آرزو می کنم.

 طبق برنامه همیشگی مان بتوانیم هم خودمان و هم بینندگان عزیز شبکه را بیمه صدیقه طاهره کنیم یادی از آن مظلومه امیرالمؤمنین و پاره تن رسول اکرم داشته باشیم.

طرفدار علی بودم که بین آن همه دشمن * نشد جز شعله آتش در آنجا کس طرفدارم.

گهی در خانه گه در بین در و دیوار گه کوچه * خدا داند چه آمد بر سرم کشتند صد بارم

دلم بهر علی می سوخت چون قنفذ مرا می زد * نگاه غربت او بیشتر می داد آزارم

نگفتم راز خود با هیچ کس اما خدا داند * نمی آید بهم از درد یک شب چشم بیمارم

وسيعلم الَّذين ظَلموا أَي منقلب ينقلبون

مجری:

طیب الله انفاسکم. خیلی ممنون و متشکر. طبق روال برنامه، علاوه بر ذکر نازنین حضرت زهرا (سلام الله علیها) قرار است ذکر و نامی هم از حکومت منتقم ایشان انجام بشود. از محضرتان استفاده می کنیم ان شاءالله که اشتیاقمان را بتوانیم سرشارتر از قبل نسبت به آن منجی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بکنیم.

تقویت سطح عقل و فکر مردم؛ از ویژگیهای حکوت حضرت مهدی (ارواحنا فداه)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در جلسه گذشته روایتی را عرض کردیم که وقتی حضرت ولی عصر بقیة الله الأعظم تشریف می آورند از نظر مسئله فرهنگی به قدری سطح فکر و عقل مردم بالا می آید که فکر گناه و معصیت از ذهنها بیرون می رود.

یعنی یکی از ویژگیهای حکوت حضرت مهدی (ارواحنا فداه) تقویت عقول مردم و بالا بردن سطح عقل و فکر مردم است.

در روایت دیگر «حمران بن أعین» برادر «زرارة» که دودمان «أعین» همه اهل علم و صفاء بودند و رابطه خوبی با امام باقر و امام صادق (سلام الله علیهما) داشتند. از امام باقر (سلام الله علیه) روایتی نقل می کند که حضرت می فرماید:

«تُؤْتَوْنَ الْحِكْمَةَ فِي زَمَانِهِ»

آنچنان علم در زمان حضرت ولی عصر گسترش پیدا می کند و مردم با معارف دینی زن، مرد، کوچک و بزرگ آشنا می شود.

«حَتَّى إِنَّ الْمَرْأَةَ لَتَقْضِي فِي بَيْتِهَا بِكِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ»

زن در داخل خانه اش اگر اختلافی بین فرزندانش باشد یا بین پدر، مادر باشد مثل یک قاضی مجتهد جامع الشرایط بین مدعي و مدعیٰ علیه قضاوت می کند، آن هم به کتاب خدا و سنت پیغمبر.

الغيبة( للنعماني)؛ نويسنده: ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: نشر صدوق‏، ص 239

یعنی از نظر گسترش علمی به طوری مردم با معارف قرآن و کتاب آشنا می شوند که زنهای در درون خانه، قضاوت می کنند. حالا زنهایی که در مسند علم و قضاوت هستند آنها را نمی دانیم بعد از آمدن حضرت آیا قضاوت را به زنها می دهند یا نمی دهند؟

«إِذَا خَرَجَ يَقُومُ بِأَمْرٍ جَدِيدٍ وَ كِتَابٍ جَدِيدٍ وَ سُنَّةٍ جَدِيدَة»

الغيبة( للنعماني)؛ نويسنده: ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: نشر صدوق‏، ص 255

هر چه حضرت نظر بدهد همان خوب است. ولی این که (الْمَرْأَةَ لَتَقْضِي فِي بَيْتِهَا)، یک زن قاضی خانه خودش می شود وقتی در خانه قاضی شد قضاوت کرد قطعاً بیرون هم می تواند قضاوت کند شاید یکی از چیزهای که در حکومت حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) است مسئله قضاوت زن ها است.

الان اگر مسئله قضاوت آقایان می گویند از شرایطش، مرد بودن است کاری نداریم شاید الان آن مقتضیات قضاوت زن فراهم نیست. یا در زمان صدور روایات این مسئله منقح نبوده است و تا الان هم آن شرایط محقق نشده است ولی با آمدن حضرت شرایط محقق خواهد شد ان شاءالله.

حرفهای همه آقایان حتی «امام» (رضوان الله تعالی علیه) این است که یکی از شرایط قضاوت، اجتهاد مطلق است. حتی مجتهد متجزی هم نمی تواند قضاوت کند. الان هم بعضی از قضات در حد اجتهاد نیستند.

زمان امام، امام به اینها نیابت داده بود الان هم به نیابت از رهبری اینها دارند قضاوت می کنند. اگر نه، اگر کسی مجتهد نباشد نمی تواند قضاوت کند. ما عرض می کنیم مهدی جان:

شب گر رخ مهتاب نبیند سخت است * لب تشنه اگر آب نبیند سخت است

ما نوکر و ارباب تویی مهدی جان * نوکر رخ ارباب نبیند سخت است

طلعت صورت زیبای تو دیدن دارد * بوسه از خاک قدم های تو چیدن دارد

بعد از یک عمر گدایی و غلامی کردن * با دل خسته به نزد تو رسیدن دارد

ای کلیم الله قرآن سخن از یار بگو * خطبه حیدریت بس که شنیدن دارد

به همه روز و شبت ای گل زهرا سوگند *  بار غم های تو بر دوش کشیدن دارد

نینوا حسرت دیدار تو دارد بر گرد * روضه کربُ بلا از تو شنیدن دارد

یکی از اولیاء الله که خدمت حضرت مشرف شده بود سوال کرده بود فلانی چند سال از عمر من می گذرد؟ مثلاً گفته بود هزار و دویست و خرده ای سال فرموده بود در طول این مدت، یک لحظه مصیبت جدم سید الشهداء از جلوی چشمانم کنار نرفته است. در طول این مدت مصیبت عمه ام، ابوالفضل، اسرای «کربلا»، داغداران «دشت نینوا» از جلوی چشمانم کنار نرفته است!

 در زیارت مشهوره می خوانیم:

«فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً، وَ لَأَبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما»

المزار الكبير (لابن المشهدي)؛ نویسنده: ابن مشهدى، محمد بن جعفر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، محقق/ مصحح: قيومى اصفهانى، ص501

یا جداه، یا حسین اگر نبودم در «کربلا» یاریت کنم هر صبح و شب برای تو روضه می خوانم گریه می کنم اگر اشک چشمانم خشک شود خون در مصیبت تو گریه خواهم کرد.

 امیدواریم که خدای عالم به حق مادرش صدیقه طاهره فرجش را هر چه سریع تر نزدیک کند و ان شاءالله ما را از یاران خاصش قرار بدهد.

مجری:

ان شاءالله. در شب زیارتی مخصوص حضرت آقا ابا عبدالله الحسین دلهایمان با نام حضرت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف وارواحنا لتراب مقدمه الفداء) راهی آن آستان مقدس شد و با ذکر و نامی از حضرت آقای اباعبدالله در این شب جمعه دلهای ما هم به همان سمت روانه شد.

در شبهای جمعه با برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی در خدمت حضرت استاد هستیم. جلسات گذشته روایت بسیار زیبایی را آغاز کردند و نسبت به این روایت، نکته های نابی را فرمودند اگر امکانش است مختصری از جلسات گذشته بفرمایید ان شاءالله وارد مبحث جدید بشویم.

خلاصه ای شنیدنی و زیبا از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه.

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

روایتی را برای عزیزان خواندیم که حضرت فرمود:

«مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ»

هر کس دوست دارد از یاران حضرت مهدی باشد یکی از شرطش همواره چشم به راه حضرت باشد منتظر واقعی او باشد.

الغيبة( للنعماني)؛ ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم، محقق- مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: نشر صدوق، ص200

همانطوری که یک عزیزی، فرزندش به سفر رفته است هر روز منتظر آمدن او است هیچ اطلاعی از او ندارد صبح بیدار می شود منتظر است الان زنگ در را می زنند می گوید الان فرزندم آمده است. تلفن می زنند می گوید حتماً از فرزندم خبری است این طوری منتظر بودن است.

دوم: وَرع بالاتر از تقوا یعنی انسان گناه نکند فکر گناه هم به ذهنش نیاید، معصیت نکند مکروهات را هم انجام ندهد. واجباتش را انجام بدهد به مستحبات هم برسد.

سوم: «محاسن الأخلاق» اخلاق نیک داشتن؛ مسئله اخلاق نیک یکی از ویژگی های یاران حضرت لی عصر (ارواحنا فداه) است در اینجا روایات متعددی را از اهل بیت (علیهم السلام) نقل کردیم، یکی از روایت های که خیلی جالب بود از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود:

‌«الْأَخْلَاقُ مَنَائِحُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»

اخلاق از هدیه های الهی است.

«فَإِذَا أَحَبَّ عَبْداً مَنَحَهُ خُلُقاً حَسَناً»

بنده ای را اگر خدا دوست داشته باشد اخلاق خوب به او هدیه می کند.

«وَ إِذَا أَبْغَضَ عَبْداً مَنَحَهُ خُلُقاً سَيِّئاً»

هر کس مورد غضب خدا باشد؛ اخلاق بد را برای او مقدر می کند.

الإختصاص‏؛ نويسنده: مفيد محمد بن محمد (تاريخ وفات مؤلف: 413 ق‏)، محقق: غفارى، على اكبر و محرمى زرندى، محمود، ناشر: الموتمر العالمى لالفية الشيخ المفيد، ايران؛ قم: ‏1413 ق‏، ص 225

یعنی کسی که اخلاق خوب و بد دارد یک طرف سکه است. اگر ما اخلاق خوب و زیبا داریم با اخلاق خوب و زیبا یک طرف سکه را می بینیم ولی آن طرف سکه، هدیه ای از هدیه های الهی است این را نمی بینیم.

بد اخلاق هستیم بد اخلاقی را می بینیم پشت صحنه که این غضب خدا است:

(فَيغْفِرُ لِمَنْ يشَاءُ وَيعَذِّبُ مَنْ يشَاءُ)

خداوند هر کس را بخواهد (و شايستگي داشته باشد)، مي‌بخشد؛ و هر کس را بخواهد (و مستحق باشد)، مجازات مي‌کند.

سوره بقره (2): آیه 284

مِلک مال خودش است. لذا عرفاء می گویند یک مؤمن باید دارای دو چشم باشد با یک چشمش نعمتهای خدا را که از بالا‌ سرازیر می شود ببیند، با چشم دیگرش نعمت هایی که در دستش است این را از خدا ببیند. یعنی هم سِیر نزولی نعمت را نگاه کند

«اللَّهُمَّ مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْكَ‏»

خدایا هر چه نعمت به ما می رسد از تو است.

مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ طوسى، محمد بن الحسن‏؛ ناشر: مؤسسة فقه الشيعة ، ج‏1، ص 63

هم سِیر نزولی که هر چه است از اوست اگر من دارم از این چشم، دست، گوش، دست و پایم استفاده می کنم همه اینها را نعمت خدا بدانم. اگر دارای دو چشم بودیم هم از بالا می آید ببینیم هم این که استفاده می کنیم در حال استفاده نعمت الهی دیدیم یک مرتبه خیلی نازله ای از توحید است.

بزرگان می گویند تعبیر حضرت امیر هم در خطبه 220 «نهج البلاغه» این است که یکی از ویژگیهایی که افراد سِیر و سلوک انجام می دهند مرحوم «سید» هم می گوید این خطبه در رابطه با شرایط سیر و سلوک است.

«قَدْ أَحْيَا عَقْلَهُ وَ أَمَاتَ نَفْسَهُ»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 337، خطبه 220

عقل خودش را إحیاء کند. وقتی عقل را أحیاء کرد می گوید من نبودم الان هستم یک زمانی هم نخواهم نبود. پس من آفریننده دارم آن کسی که مرا به دنیا آورده است او را هم از این دنیا خواهد برد. آن که نعمت ها را به من داده است یک روزی از این نعمتها بازخواست خواهد کرد.

 مرحوم «آیت الله بروجردی» آخر عمرش در حال احتضار خیلی گریه می کرد از قبر، سوال نکیر و منکر می ترسید. گفتند شما این همه خدمت کردید این همه درس گفتید، مرجعیت داشتید، «مسجد أعظم» را بنا کردید ایشان فرمود در حدیث قدسی داریم:

 «وَ أَخْلِصِ الْعَمَلَ فَإِنَّ النَّاقِدَ بَصِير»

عمل را خالص کنید که حسابگر بسیار آگاه است.

الإختصاص‏؛ نويسنده: مفيد محمد بن محمد (تاريخ وفات مؤلف: 413 ق‏)، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر و محرمى زرندى، محمود، ناشر: الموتمر العالمى لالفية الشيخ المفيد، ايران؛ قم: ‏1413 ق‏، ص 341

بازرس های الهی مو را از ماست می کشند. حتی اگر موقع رفتن چشمت به خانه همسایه افتاد فوری بر نگرداندی همین را سوال می کنند.

خدا بیامرزد «حاج احمد آقا» می گفت پدرم «امام» را در خواب دیدم ایشان فرمود «احمد» دستت را تکان می دهی، از تکان دادن دست در قبر سوال می کنند چرا دستت را تکان دادی؟ تا این اندازه مسئله دقیق است باید دقت کنیم!

یکی از عرفاء تعبیری دارد می گوید نه تنها از گناهان مان، از غفلت هایمان باید توبه کنیم باید از عبادت هایمان هم توبه کنیم، گفتند عبادت توبه ندارد. گفت این عبادت شما واقعاً آن شرایط عبادت را دارد؟ از اول نماز شروع می کنی «الله اکبر» خدا بزرگ تر از هر چیزی است. آیا واقعاً با تمام نیت خدا را به بزرگی یاد می کنی یا نه به فکرت پول های بانکی، سرمایه های، دکان، زن و بچه و ... اینها هم در ذهنت است؟

از اول تا آخر نماز با خدا حرف می زنید همانطوری که شما با فرد دیگری حرف می زنید، بارها این را گفتم با همسرت، با فرزندت، با دوستت حرف می زنی. الان با حاج آقا حرف می زنم می گویم حاج آقا حال شما چطور است؟ آیا حال شما چطور است آیا کلمات این جمله در ذهن من می آید؟ اصلاً و ابداً یعنی به قدری این الفاظ در وسط محو است به هیچ وجه به ذهن نمی آید. همه اش معانی را در نظر می گیریم.

 آیا برای خدای عالم دو رکعت نماز این طوری خواندیم؟ یعنی همان طوری که داریم با همسرمان حرف می زنیم اصلاً الفاظ را کار نداریم با دوستمان حرف می زنیم توجه به این الفاظ نداریم آیا با خدا حرف می زنیم توجه به الفاظ نداریم یا نه دقت داریم این الفاظ از مخرجش ادا بشود، تجویدش درست باشد معنایش چه باشد هزاران حجاب ها فقط در الفاظ برای خودمان درست کردیم.

یک خدایی هم در ذهنمان درست کردیم که این خدای ذهنی مان را با (الحمد لله رب العالمین) توصیف می کنیم. در آخر سوره یوسف دارد:

(وَمَا يؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ)

و بيشتر آنها که مدعي ايمان به خدا هستند، مشرکند!

سوره یوسف (12): آیه 106

اکثر مؤمنین که دم از ایمان می زنند مشرک هستند. مشرک نه این که بروند بت بپرستند. وقتی یک خدایی در ذهنم تصور کردم این مشرک حداقل خرما را می پسندید وقتی گرسنه می شد خرماها را می خورد. یک چوبی درست کرده بود می پرستید با کسی دعوا می کرد این چوب را برداشت به سرش می کوبید.

ولی منِ بدبخت بیچاره یک چیزی به نام خدا در ذهنم درست کردم این را دارم می پرستم به هیچ دردی هم نمی خورد. آقا امام باقر (سلام الله علیه) فرمود:

«كلّما ميّزتموه بأوهامكم في أدقّ معانيه مخلوق مصنوع مثلكم مردود إليكم»

بحار الأنوار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج110، ص 34

هر چه از خدا بخواهید در ذهنتان تصور کنید مخلوق ذهن شما است خدا نیست. اگر بخواهیم خدا را تصور کنیم یعنی آن خدایی که فوق تصور ما است، آن خدایی که کمال بی انتهاء است. وقتی کمال بی انتهاء است من که ذهنم محدود است چطور می توانم آن کمال نامحدود را در این ذهنم جا بدهم؟ بلا تشبیه بلا تشبیه لیوانی در دستم است کنار دریا ایستادم می خواهم با این استکان کل آب دریا را در این لیوان قرار بدهم، بگویم آب دریا است!!

ولی اگر گفتم دریا تو فراتر از این هستی که در این لیوان جا بگیری، این توصیف دریا می شود. اگر گفتیم خدایا از نظر کمال حدی برای تو نیست بی حد هستی، می شود همان تعبیر حضرت امیر که فرمود:

«الَّذِي لَيْسَ لِصِفَتِهِ حَدٌّ مَحْدُودٌ وَ لَا نَعْتٌ مَوْجُودٌ»

 صفات خدا هم تعریف کردنی نیست.

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 39

اوصاف خدا هیچ حدی ندارد شما بگویید رحمت خدا ده هزار کیلو،‌ ده هزار متر است یعنی هر چه عدد برای رحمت خدا، عفو خدا، کرم خدا و قدرت خدا بگذاری، تمام اتم های روی زمین را، مولوکول های کره زمین را جلوی عدد یک بگذاری باز نمی تواند صفت خدا را نشان بدهد. حدی برای صفتش نیست.

هر چه بخواهی از رحمت خدا تعریف کنی چیزی که در دنیا با مادیّات محشور هستی رحمت های مادی را در نظر داری می گیری خدا را می خواهید با این رحمت های مادی مقایسه کنی نمی شود. آقا رحمت خدا خیلی زیاد است. خیلی زیاد است یعنی چقدر؟ مثلاً به اندازه دنیا صد برابر دنیا، یا میلیارد برابر دنیا. این میلیارد برابر دنیا را ذهنت درست کرده است. ولذا تعبیری دارد

(سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يصِفُونَ)

منزه است خداوند از آنچه توصيف مي‌کنند

 (إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ)

مگر بندگان مخلص خدا!

سوره صافات (37): آیه 159 - 160

مگر بنده های مخلَص آنهایی که به لقاء الله و مشاهده حق رسیدند

(فَمَنْ كَانَ يرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا)

پس هر که به لقاي پروردگارش اميد دارد، بايد کاري شايسته انجام دهد، و هيچ کس را در عبادت پروردگارش شريک نکند!

سوره کهف (18): آیه 110

از مرحوم آقای «همدانی» عارف بزرگ سوال کردند آیا خدمت امام زمان می شود رسید و با ایشان ملاقات کرد؟ گفت می شود خدمت خدای امام زمان هم رسید او را هم می شود ملاقات کرد. امام زمان جای خود دارد.

گفت در قرآن دارد: (فَمَنْ كَانَ يرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ)، هر کس می خواهد به ملاقات خدا برود (فَلْيعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا) باید عمل صالح انجام بدهد.

(إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُه‏)

سخنان پاكيزه به سوى او صعود مى‏كند، و عمل صالح را بالا مى‏برد!

سوره فاطر (35): آیه 10

عمل صالح است که این کمالات را بالا می برد. اگر چنانچه ما به اینجا رسیدیم نفس را ندیدیم هر چه دیدیم خدا و جلوه اش دیدیم به قول حضرت امیر:

«ما رَأَيْتُ شَيْئاً اِلاّ وَ رَأَيْتُ اللهَ قَبْلَهُ وَ بَعْدَهُ وَ مَعَهُ»

چیزی در دنیا ندیدم مگر این که خدا را قبل از او، با او و بعد از او دیدم. خودم را هم جلوه حق دیدم سخن گفتن من هم جلوه حق است.

(وَهُوَ مَعَكُمْ أَينَ مَا كُنْتُمْ)

هر جا باشيد او با شما است!

سوره حدید (54): آیه 4

او با شما است

(وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ)

و ما به او از رگ قلبش نزديکتريم!

سوره ق (50): آیه 16

 اگر آمدیم خدا را از خودمان به خودمان نزدیک تر دیدیم، کار درست خواهد شد. کسی از خودش به خودش نزدیک تر نیست. مثلاً از شما سوال می کنند نزدیک ترین فرد به شما چه کسی است؟ می گوید خودم هستم. خدا اگر از خود شما به شما نزدیک نباشد این توحید ارزش ندارد. این همان: (وَمَا يؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ)، است.

اگر ما به اینجا رسیدیم که خدا را به خودمان نزدیک تر از خودمان دیدیم (وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ)، دوستان این را داشته باشید خدای عالم از رگ گردن به شما نزدیک تر است.

چرا نگفت از چشم، گوش، دهان، دست و پایتان به شما نزدیک تر است؟ چون اگر چشم از بین برود شما هستید، گوش از بین برود شما هستید و دست قطع بشود انسان هست، ولی رگ گردن اگر یک لحظه قطع شد هستی انسان نابود می شود!

خونی که در بدن انسان در جریان است به قلب می رود و از قلب به تمام بدن پمپاژ می شود. وسیله اش عصب و رگ گردن است. می گوید همان طوری که رگ گردن، برای تو حیاتی است خدا از این رگ گردن، به تو نزدیک تر است اگر را درک کردیم موحد شدیم. از خدا بخواهیم این را به ما بدهد در قنوت نماز و بعد از نمازمان یکی از دعاهایمان این باشد که خدایا معرفت و محبتت را به ما هدیه بده، بذل کن، بخشش کن، کرم کن.

اگر خدا را شناختیم آنجا می شود:

«أَحْيَا عَقْلَهُ وَ أَمَاتَ نَفْسَهُ»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص337، خطبه 220

مجری:

بسیار زیبا و قابل استفاده. ان شاءالله همیشه حواسمان باشد احساس نیاز خودمان را به رگ گردن مان در نظر بگیریم، ببینیم احساس نیاز ما به خالق رگ گردمان در چه حد است.

«اللَّهُمَّ مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْك‏»

مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ طوسى، محمد بن الحسن‏؛ ناشر: مؤسسة فقه الشيعة ، ج‏1، ص 63

از خداوند بخواهیم به حق حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها)، به حق حضرت آقا علی بن موسی الرضا ان شاءالله توفیق شناخت خود که نتیجتاً شناخت خداوند را در پی خواهد داشت به ما بدهد.

حضرت استاد! الحمد لله این مقدمه، مقدمه بسیار با برکتی بود از محضرتان استفاده کردیم. در کلام معصومین آیا می توانیم همین ها را پیدا کنیم ببینیم اخلاق بد چه چیزهایی است و چه آثار و نتایجی دارد؟

آثار و عواقب بسیار سخت «بداخلاقی» در دنیا و آخرت

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با اخلاق حسنه روایات مفصل آوردیم. چه محاسن و ارزش های دارد بالاتر از این که هدیه الهی است. در رابطه با اخلاق سیئه، به خدای عالم پناه می بریم. از خدای عالم می خواهیم در اخلاق بد و رذیله خودش دست ما را بگیرد دور کند.

مرحوم «شیخ صدوق» (رضوان الله تعالی علیه) در «خصال» روایتی را نقل می کند روایت خیلی تکان دهنده ای است. امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) از پیغمبر اکرم نقل می کند:

«ثَلَاثٌ‏ مَنْ‏ لَمْ‏ تَكُنْ‏ فِيهِ فَلَيْسَ مِنِّي وَ لَا مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»

هر کس این سه چیز در او نباشد او نه از من است و نه از خداوند.

یعنی اگر این سه چیز نباشد رابطه انسان با خدا و پیغمبر قطع می شود.

«قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا هُنَّ قَالَ حِلْمٌ‏ يَرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجَاهِلِ»

 گفتند آقا جان چیست؟ فرمود حلمی که جهل جاهل را رد کند

وقتی یک آدم جاهل با او برخورد می کند یک فحش می دهد او در عوضش چهار تا فحش بدهد. او یک جمله نادرست بگوید این هم چهار تا جمله نادرست بگوید.

(وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا)

و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گويند)، به آنها سلام می ‌گويند (و با بی ‌اعتنايی و بزرگواری می ‌گذرند)؛

سوره فرقان (25): آیه 63

این منطق قرآن است. بعد در ادامه فرمود:

‌«وَ حُسْنُ خُلُقٍ يَعِيشُ بِهِ فِي النَّاسِ»

اخلاق خوبی که در میان مردم زندگی کند.

«وَ وَرَعٌ يَحْجُزُهُ عَنْ مَعَاصِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.»

یک وَرعی که او را از معصیت های خدا دور کند.

الخصال؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: جامعه مدرسين، ج1، ص146

در روایتی دیگر امیرالمؤمنین فرمودند:

«سُوءُ الْخُلُقِ نَكَدُ الْعَيْشِ وَ عَذَابُ النَّفْس‏»

اخلاق بد، مایه عذاب نفس و باعث کدورت زندگی است.

غرر الحكم و درر الكلم؛ نویسنده: تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق: رجائى، سيد مهدى‏،  ناشر: دار الكتاب الإسلامي، ص 404

یعنی کسی که اخلاق بد دارد از زندگیش لذت نمی برد. با زن، بچه، پدر، مادر بد اخلاقی، سر کار بد اخلاق، با مشتری بد اخلاقی، در مغازه بد اخلاقی در حقیقت زندگی نیست برای خودش جهنمی است. «وعذابٌ النفس» روح خودش را شکنجه دارد شکنجه می دهد.

در روایت دیگر مرحوم «نوری» در «مستدرک»، جلد 12، صفحه 73 می گوید اخلاق بد، اعمال انسان را فاسد می کند همان طوری که سرکه، عسل را فاسد می کند. اگر سرکه داخل عسل ریختید این عسل، خاصیت خودش را از دست می دهد. اخلاق بد باعث می شود که نماز، عبادت، روزه و همه اینها بین برود و حبط بشود.

همچنین باز در «مستدرک» مرحوم «نوری»، از امیرالمؤمنین سوال کردند:

«أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ أَدْوَنِ النَّاسِ غَمّاً»

بدترین انسان که گرفتار غم است چه کسی است؟

فرمود:

«أَسْوَؤُهُمْ خُلُقا»

آن کسی که بد اخلاق است غمگین ترین افراد است.

مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل؛ نورى، حسين بن محمد تقى، محقق/ مصحح و ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ج‏12، ص76

آدم بد اخلاق همیشه گرفتار غم و غصه است. همیشه گرفتار اعصاب خرد است. یا در تعبیر دیگر است:

«مَنْ سَاءَ خُلُقُهُ عَذَّبَ نَفْسَهُ»

هر کس اخلاق بد دارد نفس، روح و قلب خودش را دارد عذاب می دهد.

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب، محقق: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الإسلامية ج‏2، ص321‏‏، باب النية، ح4

در این زمینه روایات زیاد داریم. باز در «کافی»، روایت عجیبی است رسول اکرم فرمود:

«أَبَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِصَاحِبِ الْخُلُقِ السَّيِّئِ بِالتَّوْبَةِ»

کسی که اخلاق بد دارد خدا توفیق توبه را به او نمی دهد.

 یعنی اخلاق بد مانع توبه کردن است.

«قِيلَ وَ كَيْفَ ذَاكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ»

چطور می شود کسی که اخلاقش بد است توفیق توبه پیدا نمی کند؟

می فرماید:

«لِأَنَّهُ إِذَا تَابَ مِنْ ذَنْبٍ وَقَعَ فِي ذَنْبٍ أَعْظَمَ مِنْهُ.»

آدم بد اخلاق وقتی از بد اخلاقی که کرده است توبه می کند دوباره با کسی دیگر بدتر از او بد اخلاقی می کند.

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الإسلامية ج‏2، ص321‏‏، باب النية، ح2

از آن توبه می کند، بد اخلاقی بیشتری می کند، یعنی آدمی که بد اخلاق است همواره در حال گناه کردن است. هر چه گناه کند آن عاملی که دارد گناه می کند در درونش دارد شراره (شعله) می کشد، آن عبارت از اخلاق بد است.

اخلاق بد مدام در حال تکرار گناه است. از یک گناهی توبه کرد دوباره گناه دیگر، دوباره گناه دیگر با پدر بد اخلاقی کرد رفت دست پدر را بوسید مادر یک جمله ای گفت دادی بر سر مادر کشید. رفت او را راضی کرد، در خانه خانمش یک چیزی گفت سر سفره بر سر خانمش داد کشید. بچه ظرف غذا را ریخت با او شروع می کند به بد اخلاقی کردن. کسی که واقعاً بد اخلاق است همانطور که در روایت رسول اکرم فرمود اخلاق بد یک بلایی است که خدا انسان را گرفتار می کند.

روایتی در «علل الشرایع» است شاید عزیزان بارها شنیده باشند. روایت از آقا امام صادق (سلام الله علیه) است. «سعد بن معاذ» از دنیا رفت رسول اکرم و اصحابش در خانه «سعد بن معاذ» آمدند منتظر بودند او را کفن کردند بر بالای تابوت گذاشتند.

رسول اکرم گاهی از قسمت راست تابوت می گرفت گاهی از قسمت چپ تابوت می گرفت. به همین شکل تا به قبر رسیدند رسول اکرم با دست خودش «سعد بن معاذ» را در قبر گذاشت فرمود سنگ ها را بدهید خودم روی قبر «معاذ» بچینم.

حضرت سنگ ها را مرتب روی قبر «سعد بن معاذ» چید بعد خاک ریخت قبر را هم مرتب کرد وقتی کار دفن تمام شد در بعضی از جاها دارد رسول اکرم با پای برهنه در تشییع جنازه «سعد بن معاذ» حضور داشت. مادر «سعد» در قید حیات بود:

«قَالَتْ أُمُّ سَعْدٍ مِنْ جَانِبٍ هَنِيئاً لَكَ الْجَنَّةُ»

پسرم بهشت بر تو گوارا باد که پیغمبر در تشییع جنازه ات با پای برهنه شرکت کرد خود پیغمبر تو را در قبر گذاشت و دفن کرد.

«فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ يَا أُمَّ سَعْدٍ مَهْ لَا تَجْزِمِي عَلَى رَبِّكَ»

خیلی زیاد مغرور نشو گفت چه شد؟ حضرت فرمود:

«فَإِنَّ سَعْداً قَدْ أَصَابَتْهُ ضَمَّةٌ»

«سعد» به فشار قبری گرفتار شد تمام استخوان های بدنش لِه شد.

«قَالَ وَ رَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ وَ رَجَعَ النَّاسُ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدْ رَأَيْنَاكَ صَنَعْتَ عَلَى سَعْدٍ مَا لَمْ تَصْنَعْهُ عَلَى أَحَدٍ»

وقتی پیغمبر برگشت پرسیدند: این کاری که با «سعد» کردی با هیچ کس نکردی، گاه قسمت راست و گاه قسمت چپ تابوتش را می گرفتی. «سعد» را با دست خودت به قبر گذاشتی و او را دفن کردی. تا به حال با هیچ کس این کار را نکردی. فرمود:

«إِنَّ الْمَلَائِكَةَ كَانَتْ بِلَا حِذَاءٍ وَ لَا رِدَاءٍ فَتَأَسَّيْتُ بِهِمْ»

بله دیدم ملائکه با پای برهنه در تشییع جنازه «سعد» آمدند، من به آنها تأسی کردم با پای برهنه شرکت کردم. دیدم ملائکه تابوت «سعد» را گرفتند من هم به تبعیت از ملائکه تابوت را گرفتم.

اما این که گفتم «سعد ابن معاذ» به فشار قبر گرفتار شد بله به خاطر این بود که:

«كَانَ فِي خُلُقِهِ مَعَ أَهْلِهِ سُوء»

«سعد» با خانواده اش بد اخلاقی می کرد به خاطر بد اخلاقی خدا گرفتار فشار قبر کرد!

علل الشرائع؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: كتاب فروشى داورى، ج1، ص310

دوستان! جایی که عقاب پر بریزد * از پشه لاغری چه خیزد؟ «سعد بن معاذ» که ملائکه به تشییع جنازه اش آمدند؛ رسول اکرم با پای برهنه در تشییع جنازه اش شرکت می کند و «سعد» را در قبر می گذارد قبرش را هم می پوشاند ولی می گوید از فشار قبر خلاصی پیدا نکرد. چرا؟ چون در درون خانه با خانواده اش بد اخلاقی می کرد.

گمانم اگر به همین یک حدیث خوب دقت کنیم برای دنیا و آخرت مان بس است. انسان بد اخلاق را حتی رسول اکرم هم با دست خودش ما را در قبر بگذارد اثر بد اخلاقی کار خودش را می کند. ولذا تلاش و تمرین کنیم همان طوری که کسی خطاطی می خواهد برود دو سه سال تمرین می کند تا خطش خوب بشود و خطاط شود. اخلاق بد را کنار گذاشتن و خود را به اخلاق خوب مزین کردن هم احتیاج به تمرین دارد.

راهکارهای ترک رذیله بداخلاقی!

در روایت دارد وقتی می خواهید گناه و بد اخلاقی کنید احساس کنید خدا شما را دارد می بیند. ان شاءالله در فصل های بعدی خواهیم خواند راه های ترک گناه چیست. یکی از راه هایش این است شما وقتی در حق همسر یا فرزندت بد اخلاق می کنی این را بدان دست بالای دست بسیار است. خدا کسی را وادار می کند در حق تو بد اخلاقی کند. بر سر فرزندت داد کشیدی سر کار می روی یک اتفاق می افتد رئیست جلوی دیگر کارمندها بر سرت داد می کشد.

مغازه میروی یک حرفی می زنی صاحب مغازه بر سرت داد می کشد. دنیا، دنیای بده بستان است.

(إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا)

اگر نيکي کنيد، به خودتان نيکي مي‌کنيد؛ و اگر بدي کنيد باز هم به خود مي‌کنيد.

سوره اسراء (17): آیه 7

از کار خوب نتیجه خوب، از کار بد، نتیجه بد. اگر گندم کاشتیم گندم می چینیم، ولی اگر جو کاشتیم جو می چینیم و گندم نمی چینیم. اگر به جای گندم یا جو شِن در زمین ریختیم هیچ چیزی نمی چینیم.

گندم از گندم بروید جو ز جو * از مکافات عمل غافل مشو!

از خدای عالم بخواهیم به همه ما توفیق بدهد از اخلاق بد اجتناب کنیم. اخلاق علوی و سیره مهدوی این است. کسی که بد اخلاق است فردا نمی تواند در سپاه حضرت مهدی به عنوان یاران حضرت مهدی باشد.

کسی که با زن و بچه، پدر و مادر، همسایه، همکارش در اداره، مغازه و ... بد اخلاقی می کند گرفتار بد اخلاقی است حضرت ولی عصر بیاید می گوید برو تو به درد سپاه من نمی خوری.

باید خیلی دقت کنیم این که انتظار می گوید عمل است فقط فکر نیست این که خودمان را باید بسازیم آن گونه ای که حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) دوست دارد خودمان را آن گونه به اخلاق حسنه مزین کنیم و از اخلاق بد دور کنیم.

جمله ای از مرحوم «آیت الله بهجت» است در فضای مجازی هم است از ایشان سوال می کنند کلمه ای را به ما بگویید خودمان را بسازیم و گناه از ما سر نزند به وظیفه مان عمل کنیم. ایشان یک کلمه فرمود خودتان را در محضر خدا بدانید. تمام اعمال و خیال تان در محضر خدا است همان تعبیری که امام (رضوان الله تعالی علیه) هم دارد: "عالم محضر خدا است."

اگر احساس کردی خدا تو را می بیند و در محضر او هستی قطعاً گناه نمی کنی. اگر بچه ای چهار پنج ساله جلویت باشد لخت نمی شوی و کارهای زشت انجام نمی دهی از این بچه که دارد نگاهت می کند خجالت می کشی.

به تعبیر «امام راحل» (رضوان الله تعالی علیه) به اندازه یک بچه چهار پنج ساله برای خدای عالم احترام قائل بشویم معتقد باشیم خدا به اندازه این بچه چهار پنج ساله ما را می بیند دقت کنیم در محضر خدا گناه نکنیم. بدانیم آن چه که از ما سر می زند چه اعمال قلبی، چه اعمال قالبی، همه را خدا  می بیند.

یکی از بزرگان می گوید اگر چنان چه یک دوربینی از اول صبح از شما فیلمبرداری کند یعنی شما ببینید یک آقایی تمام کارهایت را دارد فیلمبرداری می کند صدایت را هم ضبط می کند چه کار می کنی؟ کار بد می کنی؟ اصلاً و ابداً.

 آیه سوره علق را ببینید:

(أَلَمْ يعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يرَى)

آيا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) مي‌بيند؟!

سوره علق (96): آیه 14

(أَلَمْ يعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يرَى)، دوربین خدا است. آیا نمی دانی خدا تو را می بینید؟ این بنده نمی داند خدا او را می بیند؟ دوست دارم عزیزان (أَلَمْ يعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يرَى) را روی کامپیوتر، محل کار، آشپزخانه، اتاق پذیرایی، اتاق خواب شان بنویسند. یا بدهند با خط خوش نوشته شود همه جای خانه در ماشین، همه جا جلوی دیدشان بگذارند (أَلَمْ يعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يرَى)، آیا نمی دانی خدا تو را می بیند؟

اگر همین یک آیه برای ما در قرآن باشد یعنی خدا دارد گلایه می کند نمی بینید خدا شما را می بیند؟ این بنده نمی داند می بیند؟ یا آیه دیگری در سوره ق خیلی تکان دهنده است.

(وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيد)

ما انسان را آفريديم و وسوسه‌هاي نفس او را مي‌دانيم، و ما به او از رگ قلبش نزديکتريم!

سوره ق (50): آیه 16

بشر را آفریدیم تمام وسوسه های که در قلبش است خطورات قلبیش را هم می دانیم. با کسی حسد دارد، بخل دارد، کینه دارد، نگاه بد دارد و تصمیم بر انتقام دارد همه و همه و همه را می دانیم.

می رود فکر می کند مثلاً فلانی دارای فلان نعمت است کاش از او گرفته بشود بعد می گوید: (وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيد)، ما از رگ گردن هم به تو نزدیک تر هستیم از همه هست و نیست تو با خبر هستیم از خودت به خودت نزدیک تر هستیم.

یا در سوره نساء آیه می گوید:

(وَاللَّهُ يكْتُبُ مَا يبَيتُونَ)

آنچه را در اين جلسات مي‌گويند، خداوند مي‌نويسد.

سوره نساء (4): آیه 81

تمام کارهای که انجام می دهید خدا می نویسد وقتی فردای قیامت کتابت را به دستت دادند می گوید:

(يا وَيلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا)

«اي واي بر ما! اين چه کتابي است که هيچ عمل کوچک و بزرگي را فرونگذاشته مگر اينکه آن را به شمار آورده است؟! و (اين در حالي است که) همه اعمال خود را حاضر مي‌بينند؛ و پروردگارت به هيچ کس ستم نمي‌کند.

سوره کهف (18): آیه 49

 

خدایا این چه کتاب و دفتری است هر کار بزرگ و کوچکی که انجام دادم همه این جا نوشته شده است. این ها است که ما را بیدار می کند. (وَاللَّهُ يكْتُبُ مَا يبَيتُونَ)، آن چه که در تمام جلسات از زبان شما در می آید همه را خدا می نویسد در بعضی از جاها می گوید:

(أَمْ يحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيهِمْ يكْتُبُونَ)

آيا آنان مي‌پندارند که ما اسرار نهاني و سخنان درگوشي آنان را نمي‌شنويم؟ آري، رسولان (و فرشتگان) ما نزد آنها هستند و مي‌نويسند!

سوره زخرف (43): آیه 80

مأمورین ما در کنار او هستند اینها را می نویسند

(مَا يلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ)

انسان هيچ سخني را بر زبان نمي‌آورد مگر اينکه همان دم، فرشته‌اي مراقب و آماده براي انجام مأموريت (و ضبط آن) است!

سوره ق (50): آیه 18

هیچ چیزی از شما مخفی نمی ماند جز مأموری که مسئول نوشتن کارهای خوب شما است و یک مأمور دیگر که مسئول نوشتن کارهای زشت شما است. همچنین تعبیری در «دعای کمیل» است

«كُلَّ جُرْمٍ اجترمته [أَجْرَمْتُهُ‏] وَ كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ كُلَّ قَبِيحٍ أَسْرَرْتُهُ وَ كُلَّ جَهْلٍ عَمِلْتُهُ كَتَمْتُهُ أَوْ أَعْلَنْتُهُ أَخْفَيْتُهُ و [أَوْ] أَظْهَرْتُهُ وَ كُلَّ سَيِّئَةٍ أَمَرْتَ بِإِثْبَاتِهَا الْكِرَامَ الْكَاتِبِينَ الَّذِينَ وَكَّلْتَهُمْ بِحِفْظِ مَا يَكُونُ مِنِّي وَ جَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَيَّ مَعَ جَوَارِحِي وَ كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيَّ مِنْ وَرَائِهِمْ وَ الشَّاهِدَ لِمَا خَفِيَ عَنْهُم‏»

إقبال الأعمال (ط - القديمة)؛ ابن طاووس، على بن موسى، محقق/ مصحح: ندارد ناشر: دار الكتب الإسلاميه، ج2، ص 709

خدایا تمام گناهانی که انجام دادم در این شب همه را ببخش چه کار قبیحی انجام دادم. چه کار جاهلانه ای انجام دادم. علنی انجام دادم مخفیانه انجام دادم. ظاهر کردم باطن کردم.

«وَ كُلَّ سَيِّئَةٍ أَمَرْتَ بِإِثْبَاتِهَا الْكِرَامَ الْكَاتِبِينَ»، خدایا از تمام گناهانی که ملائکه همه را نوشتند اینها را ببخش. «کرام الکاتبین» چه کسانی هستند؟ «الَّذِينَ وَكَّلْتَهُمْ بِحِفْظِ مَا يَكُونُ مِنِّي وَ جَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَيَّ مَعَ جَوَارِحِي»، این ملائکه هم می نویسند هم اعضای بدنم فردای قیامت شهادت می دهند.

(حَتَّى إِذَا مَا جَاءُوهَا شَهِدَ عَلَيهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا يعْمَلُونَ؛ وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَينَا قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيهِ تُرْجَعُونَ)

وقتي به آن مي‌رسند، گوشها و چشمها و پوستهاي تنشان به آنچه مي‌کردند گواهي مي‌دهند. آنها به پوستهاي تنشان مي‌گويند: «چرا بر ضد ما گواهي داديد؟!» آنها جواب مي‌دهند: «همان خدايي که هر موجودي را به نطق درآورده ما را گويا ساخته ؛ و او شما را نخستين بار آفريد، و بازگشتتان بسوي اوست!

سوره فصلت (40): آیه 20 و 21

من بگویم به صورت یتیم سیلی نزدم دست من به زبان می آید می گوید دروغ می گوید من به صورت یتیم خوردم. جای بد نرفتم، پا شهادت می دهد می گوید رفتم، مال حرام نخوردم شکم می گوید من خوردم.

می گویم به نامحرم نگاه نکردم چشم می گوید من نگاه کردم. بعد از این که راه جهنم را در پیش می گیرد آنجا عصبانی می شود و با اعضاء و جوارحش دعواش می شود می گوید: (لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَينَا)، چشم، گوش، دست، پا و شکم چرا علیه من شهادت دادید؟ (قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيءٍ)، آن خدایی که همه چیز را به نطق در آورد اختیار ما نبود؛ خدا ما را به نطق در آورد.

ولی شاهد مثال من اینجا است خدایا ببخش تمام گناهانی که عتید و رقیب ملائکه نوشته اند ببخش (وَ كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيَّ مِنْ وَرَائِهِمْ وَ الشَّاهِدَ لِمَا خَفِيَ عَنْهُم‏)، خدایا مأمورینی گذاشتی اعمال من را بنویسند ولی چه بسا بعضی از اینها مشغول کار هستند یا از قلم شان می افتد یا یک چیزی از زاویه قلب ما می گذرد اینها اطلاع پیدا نمی کنند؛ ولی خدایا تو بالای سر این ملائکه ای که اعمال من را می نویسند مراقب هستی هم مراقب من و هم مراقب اینها هستی. آنچه را که از این ملائکه مخفی می ماند خدایا تو شاهد هستی.

اگر همین عبارت «دعای کمیل» را وقتی می خوانیم بارها می گویم لازم نیست شب جمعه مقید باشیم از اول تا آخر «دعای کمیل» را بخوانیم خیلی زیاد لازم نیست یک فرازی با روحیه ات می سازد اینی که با روحیه ات می سازد این را تکرار کن.

اگر اشتباه نکنم مرحوم «قاضی» می گفت بعضی وقت ها شب های جمعه سه چهار ساعت سرش را به سجده می گذاشت همان عبارت «دعای کمیل» را می خواند:

«إِلَهِي وَ رَبِّي مَنْ لِي غَيْرُكَ أَسْأَلُهُ كَشْفَ ضُرِّي وَ النَّظَرَ فِي أَمْرِي‏‌»

إقبال الأعمال (ط - القديمة)؛ ابن طاووس، على بن موسى، محقق/ مصحح: ندارد ناشر: دار الكتب الإسلاميه، ج2، ص707

همین جمله را دو سه ساعت تکرار می کرد و گریه می کرد. چون تکرار این الفاظ، در نهاد انسان آتش به پا می کند.

لذا امام باقر (سلام الله علیه) می گوید من (إياكَ نَعْبُدُ) را به قدری تکرار کردم از خود خدا شنیدم افتادم غش کردم نتوانستم تحمل کنم. اهل بیت به ما اجازه دادند (إياكَ نَعْبُدُ) را بیست، سی بار تکرار کنید.

یا: (اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ) را دَه بار تکرار کنید یک دفعه به قصد نماز ما بقی را هم به قصد حضور قلب. (غَيرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ)، تکرار کنید این تکرارها برای آدم حال می آورد از این قال بیرون می آییم وارد حال می شویم. آن که فردای قیامت برای ما نتیجه دارد حال ما است نه قال ما.

آن که در قیامت ارزش دارد و مقام ما را بالا می برد حال ما، گریه ای و خضوع ما، توجه به ذات اقدس ربوبی است، این که خدای عالم از خود ما به خود ما نزدیک تر است هر چه از ذهن و از زاویه قلب ما می گذرد همه را خدای عالم می داند.

 در سوره یونس دارد:

(وَمَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَلَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيكُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَمَا يعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقَالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ وَلَا أَصْغَرَ مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرَ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ)

در هيچ حال (و انديشه‌اي) نيستي، و هيچ قسمتي از قرآن را تلاوت نمي‌کني، و هيچ عملي را انجام نمي‌دهيد، مگر اينکه ما گواه بر شما هستيم در آن هنگام که وارد آن مي شويد! و هيچ چيز در زمين و آسمان، از پروردگار تو مخفي نمي‌ماند؛ حتي به اندازه سنگيني ذره‌اي، و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر، مگر اينکه (همه آنها) در کتاب آشکار (و لوح محفوظ علم خداوند) ثبت است!

سوره یونس (10): آیه 61

هیچ عملی را بنده ها انجام نمی دهند مگر این که ما شاهد این عمل ها هستیم. به اندازه مثقال یا ذره ای در زمین و آسمان از خدای عالم مخفی نیست نه کمتر از مثقال نه بزرگ تر از مثقال. تمام این ها در پرونده ثبت و ضبط است.

یک آیه ای هست وقتی این آیه را آدم می خواند بدن آدم می لرزد. این آیه در سوره بقره است. می فرماید:

(وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ)

و اگر آنچه را در دل داريد، آشکار سازيد يا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه مي‌کند.

سوره بقره (2): آیه 284

من در اوائل جوانی مان وقتی ترجمه این آیه را می خواندم احساس می کردم بدنم می لرزد خیلی عجیب است. (وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ)، آن چه که در نهاد و دل تان می گذرد اینها را دل تان مخفی یا آشکار کنید (يحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ) تمام اینها را خدای عالم با شما حساب خواهد کرد.

می گوید آن چه که از ذهن شما می گذرد چه خوب، چه بد اینها را ظاهر کنید یا نه در ذهنتان مخفی کنید خدا همه را محاسبه می کند. شما (نستجیر بالله) نفاق در دل تان است این نفاق را ظاهر کنید یا نکنید خدا محاسبه می کند. حسد یا دخالت در دل تان است انفاق می کنید ولی در دل تان می خواهید مردم بگویند فلانی آدم خوبی است!

نماز را زیبا می خوانید تا چند نفری که اطراف تان هستند بگویند چقدر زیبا نماز می خواند. نماز را با قرائت می خوانید و یک مقدار هم طول می دهد همه اینها را خدا می داند کسی خبر ندارد ولی در دلت این (والضالین) را طوری گفتی که مردم خوش شان بیاید.

یا بالای منبر می روی شروع به صحبت می کنی با خودت می گویی الان در شبکه صحبت می کنم یک طوری صحبت کنم بیننده ها تعریف کنند بفهمند چقدر آدم ملایی هستم، چقدر تسلط دارم چقدر روایات و آیات می گویم. همین مایه بدبختی و بیچارگی است.

(وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ)، حتی من طلبه بالای منبر بروم طوری حرف بزنم مردم از من خوش شان بیاید. در شبکه طوری حرف بزنم مردم خوش شان بیاید. همین از دلم بگذرد صحبت های من طوری باشد که مردم خوش شان بیاید از دلم بگذرد همین کافی است عمل باطل شد نه تنها عمل باطل شد بلکه:

«أيسر الرّيا الشّرك‏»

غرر الحكم و درر الكلم؛ نویسنده: تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق/ مصحح: رجائى، سيد مهدى‏،  ناشر: دار الكتاب الإسلامي، ص 187

«امام» (رضوان الله تعالی علیه) جمله ای دارد می گوید صاحبان عُجب و ریاء در قیامت وقتی نتیجه شوم عُجب و ریاء را می بینند آرزو می کنند که ای کاش اهل کبائر، دزدی، زنا و لواط بودند ولی اهل عُجب و ریاء نبودند!

 گناه شاخ و دم ندارد خیلی رُک می گویم از خودمان شروع کنیم طلبه ای یک طوری صحبت کند فقط قصدش این باشد مردم خوش شان بیاید این ریاء می شود. ریاء شاخ و دم ندارد. فردا همین گفتن من نه تنها به من ثواب نمی دهند بلکه همین مایه گرفتاری و عذاب من خواهد شد.

خیلی مهم است قرآن دارم می خوانم یک طوری قرآن را با قرائت می خوانم که «عبد الباسط» به قرائت من غبطه می خورد. به به چه قرائتی دارم چه صدای خوبی دارم این را خدا به تو داده است مال خدا است.

یکی از عرفاء می گفت خدمت یکی از بزرگان بودم گفتم هر چه داریم از لطف خدا است گفت تو مشرکی گفتم چرا؟ گفت «از لطف خدا» یعنی چه؟ لطف خدا است. کلمه «از» آنجا آوردی این «از» شرک است. پس تو یک چیز هستی خدا هم یک چیز است این «از» هم یک چیزی است. یعنی عرفاء این قدر مراقب حرفشان هستند!

یکی از بزرگان ظاهراً از «بایزید بسطامی» است عارفی به «نیشابور» آمده بود گفتند بنا است فلان مسجد بیاید به زیارتش رفتند. «بایزید بسطامی» نشسته بود دید این عارف آمد بلند شد گفت نمی خواهم این عارف را ببینم گفتند چرا؟ آدم خیلی عارفی است.

گفت نه؛ وقتی وارد مسجد شد پای چپش را گذاشت. مستحب است کسی وارد مسجد می شود پای راستش را بگذارد این هنوز به آداب شریعت آشنا نیست. آشنا هم است عمل نمی کند این عارف چه چیزی می خواهد به من بگوید؟

خودش وقتی این را بلد نیست وقتی آدم وارد مسجد می شود باید پای راستش را بگذارد دوستان آیا تا به حال برای من و شما اتفاق افتاده است وارد مسجد می شویم به این مستحب عمل کنیم؟ اول پای راست مان را بگذاریم از مسجد بیرون می آییم اول پای چپ مان را بیرون بگذاریم این عمل از مستحبات مسجد است. حالا نماز، آداب و حضور قلبش پیشکش ما.

ببینید رفقا خانه از پای بست ویران است. مثلا مسجد می سازد، ده جای مسجد می نویسد این مسجد توسط فلان آقا ساخته شده است. این بیمارستان توسط فلان آیت الله ساخته شده، فلان حجت الاسلام ساخته شده، فلان تاجر ساخته شده است. مزدش همین بود و نه تنها مزدش همین بود اینها فردای قیامت حساب و کتاب دارد.

شما پولی که دادی مسجد، بیمارستان یا مدرسه ساختی پول خودت بود یا مال خدا بود؟ مال خدا بود. مثل این که جنابعالی به من پول می دهی جایی مسجدی بسازم آنجا اسم خودم را بزنم شما نمی گویی خیانت کردی پول و تمام امکاناتش را من دادم تو فقط آن جا مجری بودی چرا اسمت خودت را آن جا زدی؟ همه چیز مال خدا است.

مسجد، خانه خدا است آن جا اسم خودم را بنویسم خدا می گوید این مال و نعمت را من داده بودم، چرا اسم خودت را آن جا نوشتی؟ یا یک بنایی پول از ما می گیرد که مسجد بسازد اسم خودش را آنجا می نویسد.

مجری:

حاج آقا خیلی ممنون. دل مان نمی آید فرمایش حضرتعالی را قطع کنیم. واقعاً در تک تک لحظات باید حواس مان را بدهیم (أَلَمْ يعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يرَى) هر جوری که می توانیم اگر می توانیم در آیینه ذهن و قلب مان چه بهتر اگر نتوانستیم دست مقابل چشم ظاهرمان قرار بدهیم.

مطالب بسیار قابل تأمل یک بیننده برنامه

بیننده: (آقای بهادری از کرج- شیعه)

بسم الله الرحمن الرحیم سلام عرض می کنم خدمت حضرت آیت الله حسینی قزوینی و جناب اقای مرعشی دو سید بزرگوار. ایام کرامت را خدمت شیعیان آقا امام زمان (علیه السلام) تبریک عرض می کنم.

حضرت آقا، هدف ما این است فکرها کار بیافتد عصر، عصر اینترنت و ماهواره است. من اول به قرآن کریم رجوع می کنم اولین کلامی که خداوند در مورد «یهود» فرمودند:

(لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا)

بطور مسلم، دشمنترين مردم نسبت به مؤمنان را، يهود و مشرکان خواهي يافت.

سوره مائده (5): آیه 82

هر آیینه دشمن ترین مردم نسبت به مسلمانان «یهود» و مشرکان را خواهی یافت. حالا داستان «یهود» زیر بار دستورات حضرت موسی نرفتند ظلم کردند حضرت زکریا، حضرت یحیی و حضرت عیسی را به خاطر این که نوید داده بودند که پیغمبر خاتم الأنبیاء از نسل اسماعیل است و از اسحاق نیست به خاطر همین پیش گویی این سه پیغمبر را شهید کردند، حضرت یحیی پیش خداوند متعال رفت.

من سوالم این است وقتی خدا می فرماید دشمن ترین دشمنان شما «یهود» است حساب کنید در «در المنثور» جلد 5، صفحه 148 روایت از «عبد الرزاق» نقل می کند جناب عمر بن خطاب مردی را دید که می خواند خوشش آمد مدتی در کنار شخص نشست گوش کرد تحت تأثیر قرار گرفت.

تا جایی که از آن شخص درخواست کرد یک نسخه برای عمر بنویسد. آن شخص درخواست عمر را پذیرفت. عمر جهت استنساخ از آن کتاب یعنی تورات یک پوست خرید آورد این شخص تمام این قسمت های آن پوست چه داخل و چه خارجش متن تورات را نوشت بعد این نوشته را پیش رسول خدا آورد شروع به خواندن از روی آن نوشته کرد.

رسول خدا از این عمل عمر در حدی عصبانی و غضبناک گشت که یکی از صحابه متوجه عصبانیت رسول خدا شد با دست خودش به آن نوشته کوبید خطاب به عمر گفت ای پسر خطاب مادرت به عزایت بنشیند آیا نمی بینی چگونه صورت رسول خدا بر افروخته شده است، تاکنون چنین غضبی از چهره رسول خدا مشاهده نشده بود تو داری این نوشته را می خوانی؟

سپس رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود این حقیقت را بدانید من هم رسول فاتح و هم رسول خاتم هستم. تمام حقایق آسمانی از ابتدا تا انتهاء بر من عطاء شده است تمام احادیث بر من ابلاغ شده است شما دارید به دام حیران مانده ها یعنی اهل کتاب «یهود و نصارا» و سرگردان ها گرفتار می شوید و خود را به هلاکت می اندازید.

بعد نقل می کنند عمر ابن خطاب روزی گفت ای رسول خدا، «یهود و نصارا» برای ما احادیث زیادی نقل می کنند و بر قلب ما این احادیث نشسته است تا حدی تصمیم داریم این احادیث یعنی «اسرائیلیات» را ثبت و تدوین کنیم.

رسول خدا پاسخ داد ای پسر خطاب آیا باز می خواهی مانند «یهود و نصارا» سرگردان و حیران بمانی؟ به خدا قسم من تمام حقایق آسمانی را آورده ام چرا در صدد یاد گیری احادیث من نیستید؟ این در «در المنثور»، جلد 5، صفحه 149 آمده است.

تمام این چیزهایی که خدمت شما عرض می کنم از علمای اهل سنت دارم می گویم. در روایت «ابن عساکر»، جلد 47، صفحه 39 می گوید وقتی عمر از دنیا رفت «عبد الله بن سلام » یهودی، گفت اگر چه شما زودتر از من بر جنازه عمر نماز خواندید اما در شکر گزار بودن به مقام ما اهل کتاب یعنی «یهود» نمی رسید یعنی خدمت عمر به ما اهل کتاب ستودنی است. «ابن عساکر»، جلد 60، صفحه 241

رسول خدا فرمود پرچم خدا در دست ما است و پرچم شیطان در دست «بنی امیه» اما جناب عمر پس از خلافت خود پرچم را به دست عثمان که از «بنی امیه» بود سپرد. «تاریخ ابن عساکر»، جلد 60، صفحه 234.

 سوالم این است آقایان محترم علمای اهل سنت می گویم فردای قیامت پیش خداوند متعال چه جوابی دارید وقتی خداوند در کتاب خودش می گوید «یهود» یعنی «صهیونیست تاریخی» دشمن مسلمان ها است.

بارها به خلیفه دوم تذکر داد که از کتاب های «اسرائیلیات» دست بردارید چرا بعد از شهادت پیغمبر، جناب خلیفه وقتی به خلافت رسید احادیث پیغمبر را آتش زد و دست به دامن «اسرائیلیات» شد؟ یعنی «کعب الأخبار» را آورد و از ایشان مثل «عبد الله بن سلام یهودی» و «محمد ابن کعب قرشی» از اینها برای نقل احادیث «اسرائیلیات» استفاده کرد. یعنی تورات تحریف شده را وارد جهان اسلام کرد. آیا با این کار شما باز ایشان را خلیفه به حق پیغمبر می دانید؟ این را به ما جواب بدهید ممنون و سپاسگزار می شوم ما منتظر هستیم. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

مجری:

احسنتم ما شاء الله خیلی ممنون، استاد اگر نکته ای است بفرمایید

آیت الله حسینی قزوینی:

در این زمینه حرف خیلی زیاد است ولی فرصت نیست یک مقداری صلاح نیست خیلی زیاد باز شود. اگر «شبکه های وهابی» بتوانند به سوال ایشان جواب بدهند کاری با اهل سنت نداریم.

مجری:

آقای «بهادری» قطعاً با هر بار تماس شان یک لرزه ای هم بر اندام این «وهابیت» می افتد مثل همیشه بی خیال این برنامه ها شدند. آقای «بهادری» عزیز تشکر می کنیم تماس گرفتید و با این بیان شیوای خودتان و این سوالات آن هدف اصلی را مورد اصابت قرار دادید.

حضرت استاد از حضرتعالی تشکر می کنیم بسیار استفاده کردیم و بهره بردیم، تشکر از شما بینندگان عزیز و گرامی که تا پایان برنامه ما را همراهی کردید ان شاءالله موفق و مؤید و منصور باشید تا دیدار آینده خدا نگهدار!

 


اخلاق علوی سیره مهدوی>

حکومت حضرت مهدی عج اخلاق و عمل صالح بنده های مخلص خدا اخلاق حسنه حلم و بردباری