کلمه طیبه

قسمت هفتاد و پنجم برنامه کلمه طیبه با کارشناسی حجت الاسلام یزدانی


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:16/03/1401

برنامه: کلمه طیبه

مجری:

اَعُوذُ بِاالله مِنُ الشَّیّطانِ الرَّجِیّم بِسّمِ الله الرَّحمنِ الرَّحِیّم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ آلِهِ الطَّاهِرِینَ

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)، الحمد الله این توفیق نصیب مان شد باز در دو شنبه شب دیگر تقدیم بکنیم محضر همه شما گرامیان برنامه کلمه طیبه را مخصوصاً در این دهه پر خیر و برکت در دهه کرامت هستیم تبریک عرض می کنم این فرخنده ایام را، إن شاءالله که بتوانیم از این فرصت ها از تک تک لحظاتش بهره و استفاده را ببریم تا بر معرفت خودمان نسبت به ذوات مقدسه إن شاءالله بیفزاییم و معرفت خودمان را بیشتر و بیشتر بکنیم، در خدمت جناب آقای دکتر حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای یزدانی هستیم یک سلام و عرض ادبی داشته باشیم محضرشان، إن شاءالله بعد از آن روال برنامه را پی خواهیم گرفت.

سلام عرض می کنم در خدمت تان هستیم.

استاد یزدانی:

سلام عیکم و رحمة الله

اَعُوذُبِاللّه مِنَ الشَّیّطانِ الَّعِینِ الرَّجِیمّ  بِسّمِ اللّهِ الرَّحّمنِ الرَّحِیمّ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّیّبین الطّاهرین المعصومین لا سیَّما مولانا و مقتدانا الحجة بن الحسن المهدي (عج).

من هم سلام و عرض ادب دارم خدمت حضرت عالی و خدمت همه بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولی عصر، من هم پیشاپیش سالروز ولادت حضرت امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) را خدمت همه بینندگان عزیز تبریک و تهنیت عرض می کنم و این ایام که ایام تقریباً ولادت حضرت معصومه، ولادت شاه چراغ و ولادت حضرت امام علی بن موسی الرضا (علیهم السلام) هست و به هر حال ایام شادی برای همه شیعیان، در خدمت تان هستیم.

مجری:

إن شاءالله که بتوانیم بهره ببریم، همانطور که شما بینندگان عزیز مطلع هستید ما در ابتدای برنامه حسن مطلع برنامه را قرار دادیم با یک روایتی در مورد آقا امام زمان (عج) و برنامه خودمان را زینب می دهیم دل های خودمان را زینب می دهیم و جلا می دهیم با ذکر مبارک امام زمان (عج)، استفاده می کنیم حضرت استاد بفرمایید.

استاد یزدانی:

یک روایت بسیار زیبای در کتاب شریف کمال الدین نقل شده از سُلیم بن قیس هلالی که اصل روایت هم با تفاوت های خیلی جزئی در کتاب خود سُلیم هم نقل شده که سُلیم بن قیس هلالی می گوید:

«سمعت علیاً یقول»

شنیدم از امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب (علیه السلام) که می فرمودند

«ما نزلت علی رسول الله (صلی الله علیه وآله) آیة من القرآن إلا أقرأنیها وأملاها علی وکتبتها بخطی وعلمنی تأویلها وتفسیرها، وناسخها ومنسوخها، ومحکمها ومتشابهها، ودعا الله عزوجل لی أن یعلمنی فهمها وحفظها، فما...»

روایت طولانی هست که در کتاب شریف کافی هم بخش های از این روایت آمده که امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرماید:

 هیچ آیه ای از قرآن نازل نمی شد مگر اینکه پیغمبر آن را برای من می خواند املا می کرد و من آن را با خط خودم می نوشتم، همینطور پیغمبر تأویل این آیه را به من یاد می داد، تفسیر این آیه را به من یاد می داد، ناسخ اش را منسوخ اش را، محکم اش را، متشابه اش را

 و کلاً هر چه از قرآن بود در قرآن بود پیغمبر بزرگوار اسلام به من یاد می داد و هیچ چیز در اینجا باقی نماند مگر اینکه پیغمبر برای من املا کرد و من هم نوشتم، هیچ چیزی از حلال و حرام و نهی و اینها طاعت و معصیت باقی نماند مگر اینکه من همه را نوشتم و همه اینها در مصحف امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب (علیه السلام) بود ولی متأسفانه اجازه ندادند آن مصحف به دست مردم برسد و مردم محروم شدند از آن مصحفی که إبن سیرین می گوید اگر به دست ما می رسید علم فراوانی در آن بود و اگر بود کتاب مصحف امیرالمؤمنین ما از همه تفاسیر بی نیاز می شدیم، تا آنجای که روایت طولانی هست که پیغمبر بزرگوار اسلام آیه اولوالأمر را می خواند و سؤال می کند

«یا رسول الله و من هم؟»

مقصود از آیه اولوالأمر چه کسانی هستند؟

که پیغمبر بزرگوار اسلام فرمود اوصیاء پس از من؛ مقصود از اولوالأمر تا روز قیامت اوصیاء من هستند که همه شان هادی و مهتدی هستند، اینکه مردم آنها را همراهی نکنند ضرری به آنها نمی رسد آنها با قرآن هستند قرآن با آنها هست و هیچ وقت قرآن و اهل بیت از هم جدا نمی شوند و تا اینجای که می فرماید گفتم:

«یا رسول الله سمهم لی»

اسماء این اوصیاء را برای من بفرمایید چه کسانی هستند

پیامبر بزرگوار اسلام فرمودند:

«إبنی هذا ووضع یده علی رأس الحسن»

پیامبر بزرگوار اسلام دستش را گذاشت روی سر مبارک حضرت امام مجتبی (علیه السلام) فرمود ایشان یکی از اوصیاء من هستند، بعد این دستش را گذاشت روی سر حضرت امام حسین (علیه السلام) و فرمود و پس از او این پسرم از اوصیاء من هستند

«ثم ابن له یقال له علی»

پسری امام حسین (علیه السلام) خواهد داشت که اسمش علی هست و به امیرالمؤمنین می فرماید

«وسیولد فی حیاتک فأقرئه منی السلام»

این علی بن الحسین در زمان حیات تو به دنیا خواهد آمد سلام من را به او برسان

تا اینکه دوازده نفر کامل می شوند

«فقلت: بأبی أنت وأمی یا رسول الله سمهم لی»

نام های اینها را به من بگو این دوازده امام اسماء شان چه هست؟ می گوید پیغمبر دانه دانه نام اینها را برد تا اینجای که فرمود

«والله یا أخا بنی هلال مهدی أمتی»

مهدی امت من (نام حضرت را می برد)

«الذی یملأ الأرض قسطا وعدلا کما ملئت ظلما وجورا»

مهدی این امت من (نام خاص حضرت را می بردولی برای ائمه شاید جایز بوده برای ما چون روایت زیاد داریم نمی خوانیم از رویش، همان نام پیغمبر هست همان کسی که زمین را پر از عدل و داد می کند همانطوری که پر از ظلم و جور خواهد شد، پیامبر بزرگوار اسلام می فرماید یا امیرالمؤمنین هست

«والله إنی لأعرف من یبایعه بین الرکن والمقام، وأعرف أسماء آبائهم وقبائلهم»

به خدا قسم من می دانم چه کسانی بین رکن و مقام با حضرت مهدی بیعت خواهند کرد و می دانم اسماء پدران آنها را و اسماء قبیله های کسانی که بین رکن و مقام با حضرت حجت (علیه السلامبیعت خواهند کرد

چقدر روایت زیباست یعنی نمی دانم اسم کدام یکی از ما شیعیان در بین این افراد هست که خداوند توفیق به او خواهد داد در بین رکن و مقام با امام زمانش بیعت می کند و چه بیعت محکم و قوی خواهد بود و چقدر لذت بخش خواهد بود آن دوران را درک کردن و اگر جزء بیعت کنندگان نباشیم که البته خسران و زیان هست و إن شاءالله که همه ما باشیم در آن دوران و نام مان حداقل جزء شیعیان حضرت حجت (علیه السلام) ثبت و ضبط بشود.

مجری:

الهی آمین إن شاءالله، چه دعای زیبای و دیگر انسان از خداوند چه می خواهد وقتی که به چنین درجه و به چنین مقامی می رسد، بسیار حسن مطلع های زیبای هست دل ها هم آماده می شود این شور و اشتیاق وافرتری برای دیدن آن لحظه موعود إن شاءالله پیدا می کند و با همین شور و اشتیاق با همین حب هست که إن شاءالله جزئی در زمره افرادی که از بیعت کنندگان با امام عصر (عج) قرار است باشیم إن شاءالله قرار بگیریم.

برویم سراغ کلیپ اول و کلیپ اول را با هم ببینیم إن شاءالله بر می گردیم و به نقد آن خواهیم نشست.

کلیپ:

مولوی عبدالغنی بدری:

این سوره یاسین مناسبتش را اول عرض بکنم و ربط آن را عرض بکنم که ما در سوره سبا و فاطر همان یک مضمونی که خواندیم نفی شفاعت بود خدا قدرتش کامل است غیر الله قدرتی ندارد حتی به اندازه ای که سفارش شما بکنند شفیع غالب بشوند نیستند، حالا در سوره یاسین و صافات و ص و بخشی از زمر که می آید تا آخر هم نفی شفاعت هست همین موضوع، مثلاً در سوره یاسین ما می خوانیم خدای تعالی می فرماید که چرا وقتی که شما می گویید خدایان ما شفاعت می کنند چرا وقتی که عذاب خدا آمد نتوانستند در گذشته انسان های مثل شما، این مطلب را من قبلاً عرض کردم دوباره یادآوری کنم که منظور از شفاعت آنها شفاعت در آخرت نیست ما مسلمان ها اعتقاد به شفاعت اخروی داریم منظور از شفاعت مشرکین شفاعت در دنیا، آنها به آخرت اصلاً ایمان نداشتند اعتقاد نداشتند، می گفتند در دنیا اگر خدا بخواهد برای ما مصیبتی بیاورد برای جان ما برای مال ما، این خدایانی که ما برای شان گوسفند کشتیم شتر کشتیم همیشه صدایشان زدیم نذر و نیاز دادیم اینها جلوی خدا را می گیرند نمی گذارند می گویند خدایا این مال من است این بنده من است این را من حفاظت می کنم نمی گذارم برایش مشکلی پیش بیاید، می گفتند این خدایان شفاعت ما می کنند، به این معنی شفاعت است، لذا الله عزوجل می فرماید اگر اینها شفاعت می کنند در سوره یاسین می آید چرا وقتی که عذاب آمد کسی نتوانست آنها را کمک بکند

«فَلَوْلَا نَصَرَهُم»

چرا خدایان یاری نکردند عابدان خودشان را زمانی که خدا تصمیم گرفت که عابدان را عذاب بدهد؟ چرا به دردشان نخوردند؟ پس معلوم می شود این شفاعتی که شما می گویید اینهم خرافات است.

مجری:

بله دیگر این چهره به نظرم برای خیلی از شیعیان هم شناخته شد چهره ای که قطعاً می توانیم بگوییم بسیار شناخته شده هست در بین اهل سنت، نه اهل سنت عادی، آنهای که بالاخره پای درس و مدرسه هستند بالاخره باید خوب بشناسند این معاوین آموزش خودشان را، شبهه ای که مطرح کردند همین بود که ما در آیات قرآن داریم که هیچ کس نمی تواند شفاعت را در دنیا برای کسی قائل بشود؛ یعنی اینکه هیچ کس نمی تواند جلوگیری بکند از مصیبت از حوادث از عذابی که قرار است خداوند بر کسی نازل بکند و این صرفاً عقیده کسانی هست که مشرک هستند، در خدمت تان هستیم.

استاد یزدانی:

یکی از مباحث بسیار مهم بین مسلمان ها و وهابیت و سلفی ها همین بحث شفاعت هست که اینها شفاعت را چهار قسم می کنند یا شفاعت از شخص در قیامت هست یا از شخص فوت شده است یا از شخص زنده است یا از خود خداوند هست حالا اقسام و انواع مختلفی که دارد، بحث اصلی مسلمان ها با وهابیت بحث در سر درخواست شفاعت در این دنیا است که باز دو نوع است یا ما از خدا می خواهیم خدایا تو فلانی را شفیع ما قرار بده  که این را وهابی ها هم قبول دارند در قیامت دیگر همه ما قبول داریم شک و شبهه ای نیست جز یک عده ای که آنها دشمن پیغمبر هستند، که شفاعت پیغمبر در آخرت را قبول ندارند،  وهابی ها سلفی ها ابن تیمیه پیروانش همه شفاعت در قیامت را قبول دارند، اما شفاعت در دنیا دو نوع هست، یا از خدا می خواهیم، خدایا آقای فلانی را شفیع من قرار بده، خدایا پیامبر را شفیع من قرار بده، این راهم مشکل ندارند وهابی ها، اما بحثی که وهابی ها با آن مشکل دارند این هست که ما برویم از شخصی بخواهیم آقای فلانی تو برای من در قیامت شفاعت کن، این را وهابی ها می گویند شرک است چه آن شخص زنده باشد چه مرده باشد، چون شفاعت مخصوص خداوند هست، ما باید از خداوند بخواهیم که خدایا فلانی را شفیع من قرار بده، اما اگر رفتیم گفتیم آقای فلانی تو من را شفاعت کن یا رفتیم سراغ قبر پیغمبر یا رسول الله «اشفع لنا عند الله» رفتیم پیش امام رضا، یا امام رضا یا ولی الله اشفع لنا عند الله، یا برویم پیش حضرت معصومه «یا فاطمةالمعصومه اشفعی لنا عند الله» این شرک اکبر هست،  این باعث می شود که انسان از ملت اسلام خارج بشود، خب این آقای وهابی هم که نفوذ کرده در بین اهل سنت در آنجا و مدرسه اهل سنت را با پایگاه وهابیت اشتباه گرفته، دقیقاً دارد همان حرف های محمد بن عبدالوهاب را می زند که ما نباید در این دنیا از کسی طلب شفاعت بکنیم، در حالی که احناف، همان احناف سیستان و بلوچستان همه شان این مسئله را قبول دارند،

مجری:

چه گفته محمد بن عبدالوهاب؟

استاد یزدانی:

محمد بن عبدالوهاب  در کتاب مجموع مؤلفات خودش در کتاب الرسائل الشخصیه مجموع مؤلفات شیخ محمد بن عبدالوهاب کتاب الرسائل الشخصیه که نامه هایی که به افراد متعدد نوشته را در این کتاب جمع کرده اند، در صفحه 117 ببینید چه می گوید،

«من جعل بینه و بین الله و سائط یدعوهم و یسالهم الشفاعة کفر اجماعاً»

هر کس بین خودش و خدا واسطه هایی قرار بدهد و آنها را بخواند و از آنها طلب شفاعت بکند

الرسائل الشخصیه، محمد بن عبدالوهاب، ص 117

«کفر اجماعاً»

به اجماع همه مسلمان ها کافر شده

 حالا این شخص یا پیغمبر هست یا ملائکه هست، یا جبرئیل هست، یا هر کسی یا صالحی از صالحان هست، بنده ای از بندگان خوب خدا است،  همین که شما این آقا را واسطه کردی آقای فلانی تو برو پیش خدا برای ما وساطت کن،  تو پیش خدا برای ما طلب شفاعت کن، نه در این دنیا در قیامت قرار است شفاعت بکند، در این دنیا که فقط التماس دعا هست، در قیامت تو برای من شفاعت کن، این می شود کفر، و همین آقای معاون دارالعلوم زاهدان، دارد همین حرف محمد بن عبدالوهاب را می زند، و همین حرف را تکرار می کند و بعد می گوید مشرکان معتقد بودند که در دنیا بت ها نمی توانند شفاعت کنند، بله بت ها نمی توانند کاری بکنند، کاری از دست بت ها بر نمی آید، بت ها پیش خدا بروند بگویند فلان و فلان اصلاً نمی توانند بروند اگر بروند هم هیچ کاری از دست آنها بر نمی آید، نمی توانند عذابی را از مردم دفع کنند، اما پیغمبر که اینطوری نیست، تا زمانی که پیغمبر در بین مردم باشد خدا اصلاً عذاب نازل نمی کند، این نص صریح قرآن کریم هست، که خداوند در سوره مبارکه انفال آیه 33 می فرماید

«وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ»

پیامبر تا زمانی که تو در بین اینها هستی من اصلاً اینها را عذاب نمی کنم

انفال/33

اگر مسلمان ها عذاب نشدند در عصر پیغمبر به طفیلی وجود پیغمبر بود ولی بت ها چنین خاصیتی ندارند، شما وهابی ها شما پیروان ابن تیمیه شما پیروان خوارج آیاتی که درباره بت ها نازل شده آن آیات را می آیید تطبیق می دهید به پیغمبر بزرگوار اسلام اشرف مخلوقات خدا، بت هایی که نه جان دارند نه روح دارند، نه ارزشی دارند، پیش خدا هیچ آبرویی ندارند را شما مقایسه می کنید با پیامبر اسلام اشرف مخلوقات خدا که خدا خودش در قرآن می فرماید

«وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ»

ما هر گز اینها را تا تو در میان اینها هستید عذاب نمی کنیم

عذاب عمومی، مثل عذابی که قوم لوط شد، مثل عذابی که قوم نوح شد، قوم صالح قوم شعیب و خیلی از پیامبران پیش خدا به اندازه پیغمبر ما مقام نداشتند، حضرت لوط زنده بود، مجبور شد از بین قوم خودش خارج بشود قومش عذاب شد، ولی پیامبر ما تا زمانی که زنده بود هیچ عذابی نبود، بعد از آن هم که چون ائمه ما در بین امت هستند، خداوند هیچ کسی را عذاب نکرد، جانشینان او هستند.

ما در قرآن کریم آیه ای داریم، آیا 64 سوره مبارکه نساء که خداوند در این آیه می فرماید

«وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا»

نساء /64

این آیه بهترین دلیل بر این هست که می شود  در این دنیا از پیامبر بزرگوار اسلام رفت و طلب شفاعت کرد، برویم پیش پیغمبر، که پیغمبر تو واسطه شو تو از خدا بخواه که خدا ما را ببخشد، این عین همان شفاعت خواستن در دنیا است، خداوند در این آیه می فرماید آنهایی که به خودشان ظلم کرده اند، چه پیغمبر زنده باشد یا مرده، فرقی ندارد،  در هر صورت وهابی ها این را شرک می دانند، اگر آنهایی که به خودشان ظلم کرده اند می آمدند پیش توی پیغمبر «فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ» خود شان از خدا می خواستند آنها را ببخشد، «وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ» پیامبر هم واسطه می شد، که خدا آنها را ببخشد، «لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا» اینجا است که خدا توبه را می پذیرد، یعنی ما برای اینکه گناه مان بخشیده بشود باید سه تا کار انجام بدهیم، برویم پیش پیغمبر در کنار پیغمبر چه زنده چه در قبرش، حالا می گویم علمای اهل سنت تفاوت نگذاشتند، کنار پیغمبر بگوییم خدایا ببخش خدایا ما ظلم کردیم به خودمان گناه کردیم، ما را ببخش، بعد پیغمبر هم بخواهد، شرطش همین است، تا پیغمبر نخواهد خدا نمی بخشد، «وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا» اگر هم پیغمبر نخواهد خدا اصلاً گوش نمی دهد، باید باشد اگر نباشد خدا نمی بخشد، اصلاً اینکه ما پیامبر را واسطه بکنیم این شرط هست، و حتی خداوند از نشانه های منافق دانسته کسی که نرود و از پیغمبر نخواهد و طلب شفاعت نکند، در آیاتی دیگر داریم،

مجری:

بله خیلی جالب است الآن نسبت به «لوجدوا الله» دوتا شرطش برای پیغمبر هست، اینکه «جَاءُوكَ» «وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ» یک شرطش برای خداوند هست، و این هم چیزی است که خود خداوند قرار داده،  و نکته این نیست که ما بخواهیم، آیه قرآن هست و وحی الهی است، چیزی نیست که ما بخواهیم اضافه بکنیم.

استاد یزدانی:

من از زبان علمای اهل سنت هم بگویم، آیه ای که درباره منافقین هست که وقتی خداوند می فرماید در سوره مبارکه منافقون آیه 5، که خداوند می فرماید وقتی ما به این مشرکین می گوییم که بروید تا پیغمبر واسطه بشود و برای شما طلب استغفار بکند اینها چهره شان را بر می گردانند

«وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ»

منافقون/5

این منافقین اینهایی که می آیند درخواست شفاعت در دنیا را انکار می کنند خدا می گوید ما به اینها می گوییم بروید پیش پیغمبر تا پیغمبر واسطه بشود، اینها رو بر می گردانند، سر شان را می چرخانند، چرا سر شان را می چرخانند، چون اینها مستکبر هستند بخاطر استکباری که دارند نمی روند پیش پیغمبر تا پیغمبر بین آنها و خدا واسطه بشود، یکی از نشانه های منافق هست، این از نشانه های سلفی گری هست، این از نشانه های وهابی گری هست، آقای عبدالغنی بدری اینکه تو می گویی در دنیا ما حق نداریم از کسی طلب شفاعت بکنیم،  خدا می گوید کسی که این حرف را می زند، منافق هست از نشانه های منافق هست چون مستکبر هستید شما، چون «وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ» هستید، چون این صفت در شما هست، شما نمی روید پیش پیغمبر، که پیغمبر تو واسطه شو، تو بین ما و خدا واسطه شو تا خدا ما را ببخشد،  این بخاطر این مسئله هست، حالا من چند نفر از علمای بزرگ حنفی را نشان بدهم که اینهایی که استدلال کردند به همین آیه 64 سوره مبارکه نساء و گفتند ما باید برویم پیش پیغمبر، در کنار قبر پیغمبر و از پیغمبر بزرگوار اسلام بخواهیم که او  ما را ببخشد، واسطه بشود، پیغمبر بین ما و خدا واسطه بشود و از خدا بخواهد که خدا گناهان ما را ببخشد این کتاب یکی از معروفترین کتاب های حنفی ها است الفتاوی الهندیه، در هند نوشته شده، گروهی نوشته شده، گروهی از بزرگان احناف به ریاست شیخ نظام الدین در جلد 1 از این کتاب صفحه 292، می گوید قبل از اینکه بروید پیش پیغمبر باید بروید پیش  آن دو نفر دیگر که در کنار پیغمبر هستند آنها را واسطه  کنید بین خودتان و پیغمبر از آنها بخواهید که پیغمبر واسطه شما بین شما و خدا یعنی واسطه در واسطه، قبل از اینکه بروید پیش پیغمبر بگویید «یا رسول الله اشفع لنا عند الله» یا رسول الله برای ما از خدا طلب استغفار کن، بروید پیش آن دو نفری که آنجا هستند، به آنها بگویید بروید پیش پیغمبر بین ما و پیغمبر واسطه بشوید، بعد بروید پیش پیغمبر کنار سر پیغمبر بایستید و بگویید

«اللهم إنک قلت و قولک الحق»

خدا یا خودت گفتی قول تو هم که حق است

الفتاوی الهندیه، گروهی از نویسندگان شیخ نظام الدین، ج1، ص 292

تو که الکی نمی گویی، شما که وهابی نیستید، شما فرمودید

««أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا» وقد جئناک السامعین قولک»

خدایا ما حرف تو را شنیدیم آمدیم اطاعت کردیم و تو دستور دادی که ما پیامبرت را بین خودمان و شما واسطه قرار بدهیم و او را شفیع خودمان قرار بدهیم،

خودت گفتی،

«جئناک السامعین قولک طائعین امرک مستشفعین بنیک إلیک»«رب اغفر لنا ولإخواننا...»

تا آخرش این کلمات یک عالم حنفی است شما هم خودتان را حنفی می دانید اما حنفی که  پیرو ابن تیمیه هست نه پیرو ابو حنیفه پیرو قرآن نیستی شما، پیرو ابن تیمیه و اسلام او هستی شما از قرآن پیروی نمی کنی، طبق نقل قرآن کریم آیه 5 سوره مبارکه منافقون شما چون استکبار داری نمی آیی پیش پیغمبر و پیغمبر را واسطه خودت بین خودت و خدا قرار بدهی، این از شیخ نظام الدین؛ حالا من چند تا از این علمای زنده شان را هم بخوانم مثلاً محمد شفیع عثمانی را همه اهل سنت جنوب می شناسند، از بزرگان اینها است در کتاب تفسیر معارف القرآن، دانشمند عالم اسلام حضرت علامه مفتی محمد شفیع اسلامی دیوبندی، مفتی بزرگ دیوبندی ها بوده، و چه کسی این کتاب را ترجمه کرده؟ محمد یوسف حسین پور، مدیر و سرپرست حوزه علمیه عین العلوم گشت سراوان، جزو همان کسانی هست که همین دارالعلوم زاهدان را هم تأثیر گذار بوده و همیشه تأثیر گذار بوده هم در تأسیس و هم در ادامه اش، محمد یوسف حسین پور را همه اهل سنت زاهدان می شناسند که ایشان حنفی هست و شما وهابی در این کتاب صفحه 37، از جلد4، همین آیه را می آورد

«وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا»

کتاب تفسیر معارف القرآن، علامه مفتی محمد شفیع اسلامی دیوبندی، ترجمه محمد یوسف حسین پور، ج4، ص 37

خلاصه تفسیر تا در صفحه 43، پایین صفحه یک طوری محکم جواب این وهابی ها پلید را می دهد که آدم واقعاً اگر شما یک کم غیرت داشتید باید خجالت می کشیدید،  در اینجا شرط قبول در این آیه یعنی آیه 64 سوره مبارکه نساء شرط قبول حضور در خدمت رسول خدا می خواهی توبه ات پذیرفته بشود، شرطش این است حضور در خدمت رسول خدا و سپس دعای مغفرت ایشان، یعنی هم حضور در خدمت پیغمبر هم پیغمبر طلب مغفرت بکند، بخاطر آن است که آنان بر مقام نبوت آن حضرت حمله کردند و قضاوت ایشان را از نظر دور داشتند

و حضور در خدمت آن حضرت همانطور که در زمان حیات بود همچنین امروز حضور بر روضه اقدس هم بر همین حکم است

این دیگر مشت محکم بر آن منافقینی که «يَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ» نمی آیند پیش پیغمبر تا از پیغمبر طلب بخشش بکنند، پیغمبر را بین خودشان و خدا واسطه کنند، بعد یک داستانی نقل می کند آقای محمد یوسف حسین پور الآن زنده هست بروید از او بپرسید این داستان را از کدام کتاب آورده

حضرت علی کرم الله وجهه فرموده که وقتی ما رسول الله را دفن کردیم فارغ شدیم بعد از سه روز یک روستایی آمد و بر مقبره گرامی آن حضرت افتاد و زار زار گریست لذا حضرت عل ایه فوق را به وی معرفی کرد

«وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا»

و گفت که الله تعالی در این آیه وعده فرموده اگر گنهکاری در خدمت رسول خدا حاضر باشد و رسول برای او دعای مغفرت کند گناهان او آمرزیده می شوند، بنابر این او گفت من در خدمت شما حاضر شدم که شما در حق من دعای مغفرت بفرمایید ای پیغمبر من کنار قبر تو آمده ام که تو برای من واسطه بشوی بین من و خدا، کسانی که در آن وقت حاضر بودند بیان می فرمایند که در جواب آن از روضه اقدس این صدا بر آمد که «قد غفر لک» یعنی مغفرت شدی.

این اقای محمد یوسف حسین پور هست در کتاب تفسیر معارف القرآن  مفتی بزرگ دیوبندیه محمد شفیع عثمانی این را ترجمه کرده این آقا سنی هست، اما شما از کجا هستی شما که هستی؟ چرا بجای اینکه حرف های علمای اهل سنت را نقل کنید در تفسیر قرآن چرا می روی کلام محمد بن عبدالوهاب را  برای آن بیچاره هایی که پای منبرت نشسته می خوانی؟ چرا؟ به چه انگیزه ای به چه دلیلی، آیا برای این هست که فتنه به پا کنی؟ آیا براین هست که همه اهل سنتی که در این مدرسه درس می خوانند را وهابی بکنی؟ چرا اینها را نمی خوانی؟ چرا کلمات علمای اهل سنت را نمی خوانی، مستقیم می روی کلمات محمد بن عبدالوهاب را و فتوای محمد بن عبدالوهاب را می خوانی؛ باز توضیح المسائل فقه حنفی جلد اول همان بحث عباداتش که استاد دانشکده الهیات دانشگاه هرات جمع آوری کرده، توضیح المسائل فقه حنفی است، نه فقه وهابی، دقت کن، مولانا عبد الواحد فقیری هروی، در ایران هم چاپ شده، درست است نویسنده اهل هرات است ولی در ایران چاپ شده، در انتشارات شیخ الإسلام احمد جام، در سال 1391، صفحه 508، همان حرف هایی که در کتاب احناف هند آمده بود همانحرف ها را هم می زند، بروید پیش فلانی بعد بروید پیش فلانی و این مسائل و آنها را واسطه کنید بین خودتان و پیغمبر

بعد برای خود و برای پدر مادر و کسی که او را به دعا وصیت نموده و برای همه مسلمانان و بعد در برابر سر مبارک برگردد و به این راز و نیاز بپردازد

«اللهم أنک قلت و قولک الحق  (و لو أنهم  اذ ظلمو أنفسهم جاءوک فاستغفر الله و الستغفر لهم الرسول لوجود الله توابا رحیما) و قد جئناک سامعین قولک طائعین أمرک، مستشفعین بنبیک، »

توضیح المسائل فقه حنفی، ج 1، مولانا عبد الواحد فقیری هروی، سال 1391، ص 508

خب این خیلی واضح و روشن هست که از دیدگاه علمای حنفی ما باید برویم پیش پیغمبر شرط است، شرط بخشش گناه این است که ما برویم پیش پیغمبر پیغمبر را واسطه قرار بدهیم بین خودمان و خدا تا خدا ما را ببخشد اگر واسطه قرار ندهیم اصلاً خدا نمی بخشد، «يَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ» می شود، اما شما چه می گویید؟ دقیقاً همین حرفی که آقای محمد بن عبدالوهاب در کتاب مجموع رسائل شخصیه خودش در کتاب الرسائل الشخصیه گفت، صفحه 117،

«من جعل بنه و بین الله و سائط یدعوهم و یسألهم الشفاعة کفر اجماعاً»

الرسائل الشخصیه، محمد بن عبدالوهاب، ص 117،

شما گفتید مشرکین بین خودشان و خدا واسطه قرار می دادند و از بت ها طلب شفاعت می کردند، همین حرفی که ابن تیمیه می زند، همین حرفی که محمد بن عبدالوهاب می زند،  متأسفانه شما کلام اهل سنت را نمی گویی و هر هفته ما داریم پخش می کنیم، و این در راستای جهاد تبیین هم هست، باید ما چهره شما وهابی های پلید را به همه اهل سنت نشان بدهیم،  همه اهل سنت شما را بشناسند و بدانند که شما چطور دارید زیربنای اهل سنت را در مدرسه اهل سنت می زنید و دارید بین مسلمان ها تفرقه می اندازید، مسلمان هایی که همه اعتقاد داریم به شفاعت و تکفیر می کنید و هدف تان چه هست باید وا کاوی بشود و باید جلوی این کارهایی که شما می کنید گرفته بشود.

مجری:

بله احسنتم کاملاً بجا و درست اما از این طرف کار سخت می شود حالا بنده خودم حداقل شاهد هستم که جناب استاد یزدانی کلیپ های بسیاری از شبکه های دیگر وهابی اینها را آمده می کند اما اینقدر خطر این فرد و امثال این فرد زیاد هست که در صاحب جایگاه و منصبی در جامعه اهل سنت هستند، که واقعاً اقتضا دارد، ما الآن نصف برنامه را صرفاً اختصاص دادیم به ایشان، با اینکه کلیپ های زیادی هست ان شاء الله که بتوانیم به آنها هم برسیم، اما واقعاً مسئله خطیری هست ان شاءالله که همه شما بینندگان عزیز و ارجمند هم در این راستا فعالیت های مجازی فعالیت هایی به هر صورت در اینترنت می توانید فعالیتی انجام بدهید به صورت حضوری امکان چنین کاری برایتان هست، حتماً این انگیزه را داشته باشید برای مقابله کردن با این نوع و این سنخ از  افراد.

برویم سراغ کلیپ بعد و کلیپ دوم را بهم ببینیم

کلیپ:

بعد از انبیاء بهترین انسان ها اصحاب رسول الله (ص) هستند، بعد از انبیاء بهترین فرزندان آدم اصحاب رسول الله (ص) هستند در سوره مبارکه آل عمران آیه 110، خداوند امت را اینگونه معرفی کرده،

«كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ»

شما بهترین امت هستید که برای جهانیان بوجود آمده

آل عمران/110

«أخرجت»

اخراج شده یعنی اینکه ساخته شده

چه کسی ساخته؟ مگر غیر الله کسی می تواند؟ قرآن دارد صحبت می کند، کسی دیگر نمی تواند وقتی قرآن دارد این صحبت را می کند، قرآن کلام رب العالمین است یعنی الله سبحانه تعالی این امت را ساخته این امت ساخته شده اند برای مردم بر این اساس که بهترین مردم هستند، این امت آخرین امت هست و برترین و بهترین امت ها در طول تاریخ خواهند بود، بر ترین امت ها در طول تاریخ، یعنی این امت بطور کلی وقتی که مقایسه می کنیم با سایر امت ها این امت برتر هست، اول این امت که شاگردان رسول الله بودند اینها به عنوان بهترین شاگردان انبیاء هستند، حالا علت اینکه این امت  خیریت و برتری را دارد از همه امت ها بهتر و برتر هستند، ببینیم آیه چه می گوید؟ علت این برتری را در سه چیز قرار داده،

«تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ»

این یک امر به معروف می کنید

«وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ»

و از منکر باز می دارید، نهی می کنید

و ایمان به الله دارید.

مجری:

بسیار خب بله بالاخره زیاد می بینیم و می شنویم از این شبکه های وهابی هر طوری که شده اینها عدالت صحابه را بخواهند اثبات بکنند، محدود بکند توسعه بدهند، خلاصه هر طوری که شده صرفاً بگویند این افرادی که خوب هستند همین صحابه هستند، نه افرادی که بعدش هستند نه افرادی که قبلش هستند،  و استناد شان به آیه 110 سوره آل عمران هست.

استاد یزدانی:

ایشان می خواست ثابت بکند که صحابه بعد از پیامبران برترین مخلوقات خدا هستند یعنی وقت برترین مخلوقات خدا باشند یعنی حتی از جبرئیل و میکائیل و إسرافیل از همه اینها بالاتر هستند، خب چرا؟ چون خداوند فرمود

«بسم الله الرحمن الرحیم* «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ»

چون خدا گفته شما بهترین امت هستید امر به معروف می کنید نهی از منکر می کنید و ایمان به خدا دارید، بنابر این صحابه از همه برتر هستند،  خب می گوییم کدام صحابه، آیا همه صحابه این ویژگی را دارند؟ آیا مثلاً یکی مثل مغیرة بن شعبه که زنا می کرد، خیلی معروف است، مشخص است دیگر بخواهیم ورق بزنیم در تاریخ چه کارهایی که انجام داده با ام جمیل معروف آن هم صحابی این هم صحابیه، آیا او هم از همه مخلوقات بالاتر است، از جبرئیل بالاتر است؟ یا از همه انسان ها بالاتر است؟ یا آن صحابی که شراب خورد و استدلال کرد به آیه قرآن کریم، آن صحابه که اتهام فحشا زدند به ناموس پیغمبر از اصحاب بدر بودند، دو نفر از اصحاب بدر اتهام عمل خلاف شرع به ناموس پیغمبر زدند، او هم از همه بالاتر است، آن صحابه ایکه خلیفه سوم را کشتند،  آنها هم برتر هستند، یانه؟ همه صحابه اینطوری نیستند، بله در میان صحابه کسانی بودند که از پیامبران هم بالاتر بودند، آنها چه کسانی بودند؟ اهل بیت (ع) بودند، ما ثابت می کنیم از قرآن کریم، در میان صحابه افرادی بودند که از همه امت اسلامی برتر بودند، امیرالمؤمنین یک شمشیرش، یک شمشیری که امیرالمؤمنین در جنگ خندق زد ثوابش از عمل جن و انس در تمام تاریخ بالاتر بود، این هست اما آیا همه صحابه اینطوری بودند؟    نه خداوند در این قرآن می گوید شما بهترین امت هستید چرا؟ چون امر به معروف می کنید، وصف می آورد، چون نهی از منکر می کنید،  و چون ایمان به خدا دارید، حالا اگر کسی باشد که این سه تا ویژگی را نداشته باشد، نه تنها امر به معروف نکند که خودش جلو گیری بکند از معروف نه تنها نهی از منکر نکند که خودش نماد منکر بوده، بعضی ها، آنهایی که مثلاً به همسر پیغمبر اتهام فحشا زدند او نماد منکر هست، از نظر همه مسلمان ها او چطور می تواند بهترین امت باشد، می تواند؟ آیا او ایمان به خدا داشته که همچین تهمتی را زده؟ و صدها مسئله دیگر؛ علمای اهل سنت از این آقا چه جوابی دادند؟ مثلاً آقای خطیب بغدادی، عالم بزرگ اهل سنت هست و از اهل حدیث هست کتاب الفقیه و المتفقّه، ابی بکر احمد بن علی ثابت خطیب بغدادی، متوفای 462،  مجلد اول از این کتاب بسیار معروف که در عربستان سعودی در دار ابن جوزی هم چاپ شده، در سال 1417،  صفحه 427، می گوید بعضی ها از جمله آقای داود بن علی ظاهری به این آیات استدلال کردند مبنی بر اینکه اجماع صحابه حجت است به کدام آیه

«وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا»

«و بقوله«كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ»»

الفقیه و المتفقّه، ابی بکر احمد بن علی ثابت خطیب بغدادی، متوفای 462،  مجلد اول، عربستان سعودی در دار ابن جوزی، سال 1417،  ص 427

به این آیه استدلال کردند می گوییم، این استدلال نادرست است، تا در صفحه بعد می گوید چون این آیه هم درباره صحابه هست هم درباره بقیه مردم هست، فقط مختص صحابه نیست، صفحه 428 دیگر مستقیم می رود جواب می دهد

«فأما الجواب علن الآیتین»

یعنی آیه «وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا» «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ» جواب چیست؟ جواب مستقیم دارد می دهد از آقای حسینی وهابی، چیست؟

«أن ذلک خطاب لجمیع الأمة کما قال الله تعالی «و أقیموا الصلاة و آتوا الزکاة»

مردم نماز را بر پا بدارید و زکات بدهید

«وقالتلو فی سبیل الله» «فأنکحوا ما طالب لکم من النساء» و کل ذلک خطاب لجمیع الأمة

اینکه خداوند می فرماید «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» اختصاص به صحابه ندارد که بگوییم صحابه از همه برتر بودند، از این آیه نمی توانی شما همچین استفاده ای بکنید،  چون این آیه شامل همه امت پیغمبر می شود، آیا خود شما جزو امت پیغمبر هستید یا نیستید؟ اگر خودتان را جزو امت پیغمبر می دانید و امر به معروف می کنید، نهی از منکر می کنید ایمان به خدا داشته باشید بله شما جزو امت برتر هستید، ولی اگر نکنید این کارها را شما جزو امت برتر نخواهید بود؛ یک استدلال خیلی زیبایی آقای فخر الدین رازی دارد، واقعاً گاهی فخر رازی استدلال هایی می کند بسیار جالب هرچند که دشمن ما است، ولی گاهی چون کمی عقل گرا هست،  و مثل وهابی ها عقلش زنگ نزده و به هر حال قفل نکرده گاهی یک حرف های خوبی هم می زند، البته گاهی نه همیشه،  در تفسیر خودش، تفسیر کبیر را مفاتیح الغیب، در جلد 8، چاپ دار الفکر در سال 1401، چاپ اول در صفحه 196، ذیل همین آیه 110 سوره مبارکه آل عمران،  می گوید

«و أعلم إن هذا کلام مستأنف»

مفاتیح الغیب، فخر رازی، ج 8، چاپ دار الفکر، سال 1401، چاپ اول، ص 196

این جمله «تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ» یک کلام مستأنفی هست، مقصود چیست؟

«بیان علة تلک الخیریه»

چرا امت اسلامی امت برتر هست به این دلیل که «تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ»، شما چرا از همه بتر هستید، به این سه دلیل،

«کما تقول زید کریم یطعم الناس و یکسوهم و یقوم بما یصلحهم»

زید آدم کریمی هست

چرا کریم است؟ چون به مردم غذا می دهد، چون آنهایی که لباس ندارند برای آنها لباس می خرد، کسی مشکلی داشته باشد می رود حل می کند مشکلات مردم را چرا کریم هست؟ به این دلایل  حالا مسلمان ها چرا بهترین امت هستند؟ چون امر به معروف می کنند، چون نهی از منکر می کنند، چون ایمان به خدا دارند

«تحقیق الکلام أنه ثبت فی اصول الفقه أن ذکر الحکم مقرونا بالوصف المناسب له یدل علی کون ذلک الحکم معللا بذلک الوصف»

می گوید این در علم اصول فقه ثابت شده اگر یک وصفی مقرون با حکم بیاید این دلیل بر این هست که این وصف علت هست برای این حکم،

چرا شما بهترین امت هستید؟ چون امر به معروف می کنید، چون نهی از منکر می کنید، چون ایمان به خدا دارید،

«فههنا حکم تعالی بثبوت وصف الخیریة لهذه الأمة ثم ذکر عقیبه هذا الحکم و هذه الطاعات أعنی الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر و الإیمان فوجب کون تکل الخیریة معللة بهذه العبادات»

واجب هست ما بگوییم بهترین امت هستید، چرا؟ بهترین امت هستید، چرا باید بهترین امت باشیم چون اینها را انجام می دهیم، حالا اگر کسی اینها را انجام ندهد، امر به معروف نکند نهی از منکر نکند، ایمان به خدا آنطور که باید نداشته باشد، آیا باز هم او برترین انسان هست، برترین امت هست، جزو امت برتر هست؟ نه  آیا همه صحابه امر به معروف می کردند؟ ما صدها نفر از صحابه را سراغ داریم  که امر به منکر می کردند، منکری بالاتر از دشمنی با امیرالمؤمنین؟ منکری بالاتر از اینکه شخصی بنشیند روی منبر پیغمبر به داماد پیغمبر جسارت و فحاشی کند؟ در قنوت نماز خودش، به امیرالمؤمنین به امام مجتبی (ع) و به سید الشهدا (ع) فحاشی بکند؟ منکر از این بالاتر، چه کسی انجام می داد؟ همین صحابه،  معاویة بن ابی سفیان و اتباعش  از صحابه، عمرو بن العاص فلانی و فلانی، زیاد  هستند اینهایی که به امیرالمؤمنین در قنوت نماز شان فحاشی می کردند، اینها برترین امت هستند؟ اگر اینها برترین امت هستند، ما اصلاً نمی خواهیم جزو این امت باشیم، اگر معاویة بهترین امت هست ما اصلاً جزو آن امت نیستیم، نمی خواهیم جزو این امت باشیم، ما جزو امتی هستیم که امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب امام آن هست، او امر به معروف می کند او نهی از منکر می کند، او ایمان به خدا دارد، حالا این یک مطلب از آقای فخر الدین رازی یک مطلبی هم آقای سمعانی دارد، ایشان هم خیلی قشنگ در کتاب القواطع فی اصول الفقه، شما آقای حسینی بهتر هست یک کم اصول فقه هم بخوانی ضرر ندارد خواندن اصول فقه برای اینکه بفهمی استدلال کردن را، برای اینکه بفهمی حقایق را گاهی خواندن برخی از صفحات اصول فقه هم توصیه می شود به شما، این کتاب القواطع فی اصول الفقه هست، نویسنده آقای ابو مظفر سمعانی مروزی متوفای 489،  در دار الفاروق در عمان هم چاپ شده، خیلی از علما هم در تحقیق این کتاب شریک بودند، چاپ اول، چاپ 1432،  صفحه 746، می گوید اهل ظاهر ، مذهب ظاهری ها گفتند اجماع صحابه حجت هست، اما اجماع سایر مسلمان ها حجت نیست، دلیل شان چیست؟ این آیه

«و كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ»

القواطع فی اصول الفقه هست، ابو مظفر سمعانی مروزی متوفای 489،  دار الفاروق، چاپ اول، چاپ 1432،  ص 746

می گوید این آیه خطاب به صحابه هست، که گفته «و كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ» به این دلیل اجماع صحابه حجت است اجماع بقیه حجت نیست، در صفحه بعد جواب می دهد، صفحه 747،

«نقول إن الأدلة للإجماع لاتخص عصر دون عصر»

 این آیه که شما خواندی اختصاص به زمان صحابه ندارد

بگوییم اختصاص به زمان صحابه دارد شامل ما نمی شود، و این آیه

««و کذلک جعناکم أمة وسطاً» و قوله «کنت خیر أمة اخرجت للناس»

و فلان روایت

«لیس لشیء من هذا اختصاص بعصر دون عصر»

نمی تواند این آیه و این احادیث مخصوص زمان صحابه باشد،

 بلکه عام هست شامل همه زمان ها می شود، این آیه

«خطاب لجمیع الأمة بإجماع الأمة»

شما وهابی ها را جزو امت حساب نکرده اینجا، آقای سمعانی، این آیه «و كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ» خطاب خداوند است به همه امت به اجماع همه امت، دلیل مان چیست؟

«أنه وصفهم بما وصفهم فی الآیتین لإنتسابهم إلی النبی و کونهم من أمته»

شما خودتان را جزو امت پیغمبر می دانید یا نمی دانید،

«و لأنهم قد دانوا بشریعته و هم أتباعه فی الأقوال والأفعال وهذا المعنی موجود فی أهل جمیع الأعصار إلی قیام الساعة و لهذا المعنی  لم ینقل عن أحد من السلف و الخلف أنه حمل الآیة علی أهل عصر الصاحبة دون من بعدهم»

می گوید نه از سلف و نه از خلف ما دلیلی نداریم که گفته باشد این آیه مخصوص زمان صحابه است

شما یک نفر را پیدا کن از امت اسلامی، وهابی ها را نه، سلفی ها را نه، اینها را کاری نداریم، از امت اسلامی یک نفر از سلف و خلف پیدا کنید که گفته باشد این آیه «و كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ» مخصوص زمان صحابه است، شامل ما نمی شود، ما هم جزو امت اسلامی هستیم، اگر قرار باشد طبق این آیه صحابه بعد از پیامبران برترین مخلوقات خدا باشند، خب ما هم هستیم، همه مان از جبرئیل بالاتر هستیم، همه مان  از اسرافیل بالاتر هستیم، حالا جرأت نمی کند کسی بگوید از عزرائیل هم بالاتر هستیم، ممکن است بیاید و نشان بدهد که اینطور نیست، بنابر این باید کمی دقت کرد در این مسائل

مجری:

یا به قول آن بنده خدا می گفت براساس نظر داروین و اینها اجداد ما فلان حیوان یا میمون بودند، می گفتیم ما شما را خبر نداریم ما که اجداد مان آدم بوده، حالا اینها جزو این امت نیستند خودشان را بیرون می کشند، حالا شاید هم واقعاً همینطور که فرمودید اینها بیرون از امت اسلامی هستند، ما که جزو امت اسلامی هستیم، الحمد الله،

استاد یزدانی:

آیه خطاب به همه ما است همانطور که خود اینها می گویند

مجری:

بله حالا دیگر آش اینقدر شور شده که ببینیم بقیه چه می گویند؛ کلیپ بعدی را با هم ببینیم.

کلیپ:

 و این را فراموش نکنید که تنها پیامبران مسئول دعوت مردم نبودند تنها علما مسئول دعوت مردم نیستند، «کنتم خیر امة» شما بهترین امه هستید،  این ویژگی خوب بودن که از خصوصیات و یا از اولین اولویت هایش  امر به معروف و نهی از منکر هست این به آحاد امت نسبت داده شده

مجری:

بله خیلی مختصر و خیلی واضح بود دیگر این

استاد یزدانی:

اینکه خداوند می فرماید «کنتم خیر امة» به آحاد امت نسبت داده شده، مقصود فقط صحابه نیست، مقصود خدا فقط صحابه نیست، بنابر این نمی توانید به این آیه استدلال کنید بگویید همه صحابه از همه مخلوقات خداوند بعد از پیامبران بالاتر هستند، نه اینطور نیست، اگر قرار باشد پس همه امت اسلام، بله ما امت برتر هستیم، چرا؟ چون امر به معروف می کنیم، چون نهی از منکر می کنیم، چون ایمان به خدا داریم، اما اگر در بین مسلمان ها کسی پیدا بشود که امر به معروف نکند نهی از منکر نکند، از این سه تا یکی را انجام ندهد،  دیگر جزو امت برتر نیست، این وصف است، وصف مقرون به حکم، همانطور که آقای فخر رازی گفته بود می شود شرط اگر این شرط منتفی بشود دیگر آن حکم هم منتفی می شود، حالا چند تا نمونه ازا ین صحابه ای که نه تنها امر به معروف نمی کردند، بلکه ببینید چه کارهایی که نمی کردند، چه درخواست هایی که نمی کردند، از پیامبر بزرگوار اسلام، مثلاً در مسند احمد بن حنبل امام حنابله، امام اهل سنت، منجی اهل سنت، واقعاً آقای احمد بن حنبل هست، جلد 36، با تحقیق شعیب الأنعوط وهابی، مؤسسه الرسالة، چاپ اول، چاپ 1421، صفحه 225،

«عن ابی واقد اللثی أنهم خرجوا عن مکه مع رسولالله إلی حنین»

صحابه با پیغمبر از مکه با رسول خدا به سوی حنین رفتند

مسند احمد بن حنبل، ج 36، با تحقیق شعیب الأنعوط وهابی، مؤسسه الرسالة، چاپ اول، چاپ 1421، ص 225،

«قال و کان للکفار سدرة یعکفون عندها»

کفار یک درخت سدری داشتند که در کنار این درخت سدر اعتکاف می کردند،

اسلحه شان را به آن آویزان می کردند و اسم آن را گذاشته بودند ذات أنواط، ، مشرکین و کفار یک درختی داشتند که دورش جمع می شدند و اسلحه هایشان را به آن آویزان می کردند و اسمش را را گذاشته بودند ذات أنواط

«قال فمررنا بسرة خضراء عظیمة»

ما از کنار یک درخت سدر سر سبز  بزرگ عبور کردیم

«فقلنا»

قلنا یعنی ما صحابه، صحابه به پیغمبر گفتند

«یا رسول الله اجعل لنا ذات أنواط»

برای ما هم یک ذات انواط درست کن

مثل همین مشرکین که دارند، اینها می روند خودشان به آن اعتکاف می کنند و کارها را انجام می دهند ما هم یکی مثل آن را می خواهیم،  پیغمبر چه فرمودند؟ رسول خدا (ص)

«قلتم و الذی نفسی بیده کما قال قوم موسی»«إجعل لنا إلهاً کما لهم آلهة قال إنکم قوم تجهلون»

شما مردم شما صحابه، مثل قوم موسی هستید، قوم موسی آمدند پیش حضرت موسی گفتند موسی آنها چند تا خدا دارند ما هم چند تا خدا می خواهیم برای ما هم از این بت ها چند تا خدا درست کن، چه می شود؟

«قال إنکم قوم تجهلون»

حضرت موسی گفت شما خیلی آدم های جاهلی هستید،

صحابه هم همین بودند آمدند به پیغمبر گفتند «إجعل لنا ذات أنواط» برای ما مثل این مشرکین یک ذات انواط قرار بده که حالا آنها فقط برای این نبود که مثلاً بیایند آنجا، به آن تبرک می کردند مشرکین، و اسلحه شان را هم اگر به آن آویزان می کردند، بخاطر تبرک بود، محقق کتاب شعیب الأنعوط می گوید،

«اسناده صحیح علی شرط شیخین»

سند روایت صحیح است و شرایط بخاری و مسلم را دارد؛ باز در سنن ترمزی آمده، یکی از صحاح سته شما است، که  نویسنده آقای محمد بن عیسی ترمزی متوفای 279،  با تحقیق محمد ناصر الدین البانی، چاپ مکتبة المعارف ریاض، چاپ اول، صفحه 493 دقیقاً همین روایت را آورده و گفته سندش صحیح است،  که ابی واقد لیثی آمد پیش پیغمبر می گوید ما رفتیم پیش پیغمبر و گفتیم پیغمبر برای ما یک ذات انواط قرار بده،  پیغمبر گفت سبحان الله خجالت بکشید،

«هذا کما قال قوم موسی »«إجعل لنا إلهاً کما لهم آلهة قال إنکم قوم تجهلون»

سنن ترمزی ، آقای محمد بن عیسی ترمزی ،متوفای 279،  با تحقیق محمد ناصر الدین البانی، چاپ مکتبة المعارف ریاض، چاپ اول، ص 493

قوم موسی پیش پیغمبر آمدند گفتند برای ما چند تا خدا قرار بده، همانطور که مشرکین آلهة دارند،

«و الذی نفسی بیده لترکبن سنة من کان قبلکم»

شما هم دقیقاً مثل امت قبلی هستید

شما هم مثل آنها که آنها برای خدا شریک قائل می شدند  شما هم برای خدا شریک قائل خواهید شد،  آنها برای خودشان بت قرار داده بودن، شما هم می خواهید درخت را خدا برایتان قرار بدهد؟ که بروید به این درخت تبرک بکنید؟ آیا این صحابه اینهایی که گفتید، آیا اینها خیر امت هستند؟، اگر اینها خیر امت هستند ارزانی خودتان همچین خیر امتی ما نخواستیم؛ بعضی از صحابه بودند در حضور پیغمبر دروغ می گفتند، چشم در چشم پیغمبر دروغ می گفتند،  اینها می شوند، شما تصور کنید اشرف مخلوقات خداوند پیامبر بزرگوار اسلام رو به روی شما نشسته شما چشم در چشم پیغمبر دروغ بگویی، پیغمبر را ناراحت کنی، آیا چنین کسانی می شوند خیر امت؟ اینها امر به معروف می کردند؟ اینها نهی از منکر می کردند؟ کتاب الإحسان فی تقریب صحیح ابن حبّان، با تحقیق آقای شعیب الأنعوط وهابی، امیر علاء الدین علی بن بلبان فارسی این کتاب را از صحیح ابن حبان انتخاب کرد، مجلد 13 با تحقیق شعیب الأنعوط وهابی در سال 1412 چاپ شده، صفحه 44، حدیث  5736، از ابن ملیکه، از  یک از همسران پیامبر که

«قالت ما کانت خلق أبغض إلی رسول الله من الکذب»

پیغمبر بزرگوار اسلام از هیچ چیز به اندازه دروغ بدش نمی آمد،

الإحسان فی تقریب صحیح ابن حبّان، با تحقیق آقای شعیب الأنعوط وهابی، ج 13، سال 1412، صفحه 44، حدیث  5736،

 خیل بدش می آمد از دروغ گفتن

«ولقد کان الرجل یکذب عنده الکذبة»

بعضی از صحابه می آمدن پیش روی پیغمبر  چشم در چشم پیغمبر دروغ می گفتند، خب این را هم که شما نقل کردید سندش هم که صحیح است، 

«اسناده صحیح، رجاله ثقات رجال الشیخین»

همه راویانش راویان شیخین هست غیر از آقای فلانی که او هم ثقه هست، سند صحیح است،

«فما تزال فی نفسته حتی یعلم أنه قد أحدث منها توبه»

اگر یکی از این صحابه ای که اینقدر می آمدند پیش پیغمبر دروغ می گفتند، توبه نمی کردند، پیغمبر یقین نمی کرد که توبه نمی کرد، این کینه در دل پیغمبر می ماند،  این حرف این دروغی که این آقا گفته بود پیغمبر فراموش نمی کرد، بود در دل پیغمبر، آیا همه آنهایی که آمدند دروغ گفتند جلوی پیغمبر توبه کردند؟ اینها اشرف مخلوقات هستند؟ بعد از پیامبران، اینها هستند که از همه مخلوقات خداوند بالاتر هستند؟ چشم در چشم پیغمبر، آدم رو به روی پدرش بنشیند نمی تواند دروغ بگوید به پدرش، رو به روی استادش بنشیند حیا می کند دروغ نمی گوید، شما بزرگترین و برترین مخلوقات خدا نشسته رو به رویش شما دارید دروغ می گویید، شما می شوید «و كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ»؟ به چه دردی می خورد، این هم یک روایتی که سندش صحیح است، احمد بن حنبل هم این روایت را آورده در مسند خودش جلد 42، صفحه 100 حدیث 25183، و باز شعیب الأنعوط وهابی گفته سند روایت صحیح است، این صحابه ای که دروغ می گفتند، و ما از این دست صحابه که زیاد داشتیم، بعضی از صحابه، این دیگر خیلی بدهد هست ما قبلاً هم این روایت را خواندیم، که صحابه ای که در حضور پیغمبر در حال نماز در صف نماز چشم چرانی می کردند، اینها «کنتم خیر أمة أخرجت للناس» هستند، صحیح سنن ترمزی، ما بارها این روایت را خدمت شما خواندیم و شما متأسفانه توجه نکردید، محمد بن عیسی ترمزی، متوفاقی 279، آقای البانی روایات صحیح را از ضعیف جدا کرده، اسم کتاب را گذاشته صحیح سنن ترمزی،  جلد 3، چاپ مکتبة المعارف ریاض، صفحه 264، از ابن عباس نقل کرده روایت را می گوید

«کانت أمرة تصلی خلف رسولالله حسناء من أحسن الناس»

یک زنی می آمد پشت سر پیغمبر نماز می خواند خیلی زیبا بود از زیبا ترین زنان بود، از زیبا ترین افراد آن زمان بود

«فکان بعض القوم یتقدم حتی یکون فی الصف الأول لئلا یراها»

بعضی ها اهل تقوا بودند زود می آمدند که این زن را نبینند

«و یستخأخر بعضهم»

اما بعضی دیر می آمدند،

«حتی یکون فی الصف مأخر»

تا در آخرین صف نماز قرار بگیرند

اینقدر دیر می آمدن دم در مسجد می ایستادند  تا صف ها همه تشکیل بشود صف آخر که می شد می دویدند و می ایستادند در صف،

«فإذا رکعة نظر من تحت إبطیه»

وقتی می رفتند رکوع از زیر بغل شان آن زنی که خیلی قشنگ بود را نگاه می کردند

اینها «کنتم خیر امة أخرجت للناس» هستند، سند روایت صحیح است، و خداوند آیه نازل کرد

«و لقد علمنا المستقدمین منکم و لقد علمنا المستأخرین»

آنهایی که زود می آیند را هم ما می دانیم برای چه می آیند، آنهای هم که دیر می آیند را ما می شناسیم،

بعد اینها می شوند، «کنتم خیر امة أخرجت للناس» یک کم توجه کنید این آیه شامل همه صحابه نمی شد، شامل اینهایی که می آمدند پشت سر اشرف مخلوقات خداوند در حال رکوع نماز به ناموس مردم چشم چرانی می کردند، و نگاه زشت می کردند شامل اینها نمی شود،  شامل همان های می شود که خداوند گفته،  «تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ  تؤمنون بالله» این سه شرط را دارند، هر کسی این سه شرط را داشت ولو از صحابه بود ولو از تابعین بود ولو از اتباع تابعین بود ولو از قرن دهم بود، قرن بیستم بود، قرن صدم بود، هر کسی باشد این سه ویژگی را داشته باشد «تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ  تؤمنون بالله» او می شود خیر امت، می شود جزو امت برتر، اختصاص هم به امت اسلامی ندارد، اگر در امت های گذشته هم کسی باشد که این سه تا ویژگی را داشته باشد، واقعاً ایمان آورده باشد به خدا از امت حضرت موسی باشد، امر به معروف بکند نهی از منکر بکند او جزو امت برتر است، همان ویژگی هایی را دارد که خدا در قرآن کریم گفته،  بنابر این همه صحابه جزو این آیه نیستند، بلکه شامل همه کسانی می شود که این ویژگی را دارند.

مجری:

سلامت باشید، بسیار عالی خیلی ممنون، بله مطلب بسیار واضح و روشن شد خیلی ممنون و متشکریم حضرت استاد، عزیزان فرصت هم بسیار محدود است، بفرمایید کیلپ بعد را با هم ببینیم.

کلیپ:

پس تفرقی که اصلاً نداشتند در دین اصحاب رسول الله (ص) هیچ کدام شان نه روایت دروغین می ساختند که به پیامبر دروغ ببندند نه اینکه یک مذاهب فکری که خلاف قرآن باشد به وجود آوردند همه بر این بودند، یکی بودند در بحث دین، «علی قلب رجل واحد» همه یکی بودند، یک قلب بودند، اگر چه امکان داشت این طبیعی است که برداشت هایی که از آیات بشود، اما اینکه ایجاد یک دین و یک فکر جدیدی کنند، خلاف قرآن باشد، خلاف راه و روش رسول الله سنت رسول الله باشد، به هیچ عنوان این در بین اصحاب رسول الله و شاگردان رسول الله و شاگردان، شاگردان رسول الله نبوده.

مجری:

بسیار خب این شبهه را بسیار شنیدیم و خیلی هم تلاش می کنند که بخواهند بگویند تمام این صحابه ای که بودند هر فردی که بوده اصلاً بین شان اختلافی نبوده، اصلاً جنگ و درگیری نبوده

استاد یزدانی:

بله مقصودش این بود که صحابه عمداً به پیغمبر دروغ نبستند، تابعین هم همینطور، اینها کسانی نبودند که مذهبی تشکیل داده باشند، دروغی را وارد اسلام کرده باشند، در حالی که اکثر مذاهب اسلامی در همان قرن او و دوم توسط صحابه و تابعین درست شده، حتی همین حرفی که شما می زنید درباره عبدالله بن سبأ یهودی تابعی است، حداقل طبق حرف خود شما تابعین است، در حالی که این بحث ها کذب هست و تمام مطالبی که درباره عبدالله بن سبأ نقل می کنید بر میگردد به یک نفر کذاب به نام صیف بن عمر، مرجئه را مگر چه کسی درست کرد؟ معتزله را مگر چه کسی درست کرد؟ همه اینها همین ابو حنیفه خودش از تابعین بوده، ابو حنیفه که مذهب اهل الرأی را درست کرد، مذهب حنفی را درست کرد، اینها همه جزو تابعین بوده، چطور می گویی که جزو تابعین نبوده، همین هایی که دین اسلام را عوض کردند، بنی امیه مگر از تابعین نبودند؟ عده ای از آنها جزو اصحاب پیغمبر بودند مثل معاویه و مروان بن حکم و یک عده ای از اینها جزو صحابه بودند و یک عده هم جزو تابعین بودند همین ها بودند که صاحب مذهب شدند، همین ها بودند که دین اسلام را جدا کردند، یکی از اینها که بارها این را خواندیم از این صحابه را نشان بدهم خدمت تان، که دروغ به پیغمبر می بست چه دروغ هایی، نه یک نه دوتا، خورجین خورجین دروغ می بست به پیغمبر، خود ابن تیمیه در کتاب مجموع فتاوای خودش، جلد13، در عربستان سعودی در سال 1425، به دستور ملک فهد چاپ شده در وزارت اوقاف عربستان، صفحه 336، عبد الله بن عمرو بن العاص، آقای عبدالله بن عمرو بن العاص می گوید در جنگ یرموک

«قد أصاب یوم الیرموک زاملتین من کتب اهل الکتاب»

در جنگ یرموک ایشان دوتا خورجین از کتاب های اهل کتاب نسیبش شده بود

مجموع فتاوای، ابن تیمیه، ج13، سال 1425، ص336

«فکان یحدث منهما»

بجای اینکه از پیغمبر نقل کند از این دوتا کتاب نقل می کرد

از اسرائیلیات اهل کتاب از خرافات یهود که وارد دین اسلام کرد ایشان، چه می گفت؟ این احادیث را نقل می کرد و مردم فکر می کردند دارد از پیغمبر نقل می کند، نه در حالی که اینها همه مطالبی بود که از این دوتا خورجین کتاب از اهل کتاب به دست آورده بود، این آقای ابن تیمیه، ابن کثیر در جاهای مختلف از تفسیر خودش، روایاتی را نقل می کند تعجب می کند، می گوید این روایت که روایت اسلامی نیست، نمی تواند از پیغمبر باشد، این حرفی که عبد الله بن عمرو بن العاص زده اینکه نمی تواند تفسیر پیغمبر باشد،  از کجا در آورده از آن دوتا خورجرین، این تفسیر ابن کثیر هست، جلد 2، چاپ دار الطیبه ریاض، صفحه 78، یک روایت را نقل می کند

«عن عبدالله بن عمرو بن العاص مرفوعاً»

عبدالله بن عمرو بن العاص از پیغمبر نقل کرده

تفسیر ابن کثیر، ج 2، چاپ دار الطیبه ریاض، ص 78

«بعث الله جبریل إلی آدم و حواء فأمرهما ببناء الکعبه فبناه آدم ثم امر بالطاف فلان و فلان»

داستان نقل کرده از پیغمبر، آقای ابن کثیر می گوید خیلی واقعاً روایت عجیبی است،

«و الشبه و الله أعلم أن یکون هذا موقوفا علی عبدالله بن عمرو»

این روایت به پیغمبر نمی خورد، نمی شود پیغمبر این را نقل کرده باشد، این از عبد الله بن عمرو است، خب عبدالله بن عمرو از کجا نقل کرده؟

«و یکون من الزاملتین اللتین أصابهم یوم الیرموک من کلام اهل الکتاب»

صحابه پیغمبر است کتاب را از خرافات اهل یهود از کتاب های اهل یهود نقل می کند منتسب می کند به پیغمبر، می گوید پیغمبر گفته «بعث الله جبریل إلی آدم و حواء فأمرهما ببناء الکعبه فبناه آدم ثم امر بالطاف فلان و فلان» این صحابی است، این دروغ گو نیست؟ این به پیغمبر دروغ نبسته؟ این یک روایت، باز تفسیر القرآن العظیم جلد شماره 3، صفحه 375،  می گوید این حدیث خیلی عجیب و غریب هست سندش هم که ضعیف هست، ولی از کجا می تواند باشد، از آن دو زامله از آن دور خورجینی است که عبد الله بن عمرو بن العاص در جنگ یرموک به دست آورده بود و این را نقل کرده

«فأما رفعه فمنکر»

اما اینکه آن را به پیغمبر نسبت بدهیم قابل قبول نیست،

تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج 3، ص 375

نمی شود پذیرفت همچین روایتی را  از پیغمبر این از همان خورجینش نقل کرده، خورجین معروف ایشان؛ صفحه 443 از همین جلد، روایتی را نقل می کند عبدالله بن عمرو بن العاص

«یقول سمعت رسول الله یقول»

شنیدم که پیغمبر می فرمود

تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج 3، ص 443

«حین خرجنامعه إلی الطائف فمررنا بقبر فلا فلان...»

 می گوید این  روایت را نمی توانم قبول کنم، ابن کثیر می گوید

«قلت و علی هذا فیخشی أن یکن و هم رفع هذا الحدیث»

چطور می توانیم این حدیث را بپذیریم که برای پیغمبر باشد شاید اشتباهی صورت گرفته نمی توانیم قبول کنیم این سخن پیغمبر باشد این روایتی به این مستهجنی،

«و إنما یکون من کلام عبدالله بن عمرو مما أخذه من الزاملتین»

این کلام، کلام عبدالله بن عمرو است از همان خورجینش هم در آورده

نمی تواند از پیغمبر باشد،

«قال شیخنا اب الحجاج بعد أن عرضت علیه ذلک و هذا محتمل»

می گوید من این کلام را روایت را به ابو الحجاج، صاحب کتاب تهذیب الکمال نشان دادم این روایت را ایشان گفت نه این روایت نمی تواند از پیغمبر باشد

این سخن، سخن عبدالله بن عمرو است از پیغمبر نشنیده از همان خورجینش در آورده به پیغمبر نسبت داده، این مسلمان است، این صحابی است، این شده عادل اگر این عادل است  که دیگر باید بساط عدالت را جمع کرد از این دست روایات در تفسیر ابن کثیر فراوان هست، جلد5  صفحه 192، جلد 6 صفحه 107، جلد 7 صفحه 423، و کتاب های دیگر ابن کثیر در البدایه و النهایه و جاهای دیگر ابن کثیر آورده این مطالب را از روایات اهل سنت می گوید این نمی تواند سخن پیغمبر باشد این از خورجین خودش در می آورد به پیغمبر نسبت می دهد، این ها را می شود قبول کرد؟ اینها می شوند الگو، اینها می شوند مرجع علمی، اینها می شوند مرجع دینی، نه ما روایات عبد الله بن عمرو بن العاص را قبول نداریم چون او به پیغمبر دروغ می بست، چون دروغ می گفت از پیغمبر شنیده در حالی که از خورجین خودش در می آورد.

مجری:

احسنتم بسیار خب خیلی ممنون، خیلی وقت محدود بود برای این کلیپ، قطعاً هم بیشتر آمده بود مطالب و مستنداتی که بخواهد ارائه بشود اما متأسفانه به علت ضیق وقت در همین حد اکتفا می کنیم، تشکر می کنم خیلی استفاده کردیم حضرت استاد از محضر تان همچنین تشکر می کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا انتهای برنامه همراه کلمه طیبه بودید ان شاء الله موفق و مؤید و منصور باشید تا دیدار آینده خدا نگهدار.

 


  
  • رضایی

    24 بهمن 1401 - ساعت 14:16

    مولوی بدری وهابی منافق وطنفروش

    0 1

کلمه طیبه>

پاسخ به شبهات شبکه های وهابی شفاعت واسطه فیض عدالت صحابه