مهدی یار

قسمت هفتاد وهشتم برنامه مهدی یار با کارشناسی جناب آقای شریفی و استاد ارشاد


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 17/03/1401

برنامه: مهدی یار

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن أعدائهم، اسلام علی المهدی الذین وعد الله عزوجل به الأمم و علی آبائه الطیبی الطاهرین المعصومین

عرض سلام و احترام خدمت شما بینندگان جان، منتظران جان جانان حضرت مهدی موعود ارواحنا فداه در هر نقطه ای از جهان، ان شاءالله که تحت توجهات و عنایات خاصه حضرت شان زندگی تان پر از خیر و نور و برکت باشد، غیمی جز غم دوری یار در دلتان برقرار نباشد، در خدمت شما هستیم با برنامه مهدی یار کرسی مهدویت ویژه نقد مدعیان دروغین و فرقه های انحرافی، از شهر مقدس قم جوار کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (س) و از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج) همچون برنامه های گذشته استفاده می کنیم از محضر کارشناس ارجمند جناب استاد علی شریفی و همچنین از طریق اسکایپ هم در خدمت کارشناس محترم جناب استاد حسن ارشاد هستیم، موضوعی که چند هفته ای مطرح  شده و تطابق و تشابهات میان فرقه های انحرافی و در حقیقت فرقه احمد بصری بود و میان فرقه بهائیت و اساتید محترم پیرامون موضوع خواب صحبت کردند، عرض سلام دارم خدمت شما استاد شریفی عزیز

استاد شریفی:

بنده هم عرض سلام دارم خدمت شما مجری محترم و توانمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر جناب آقای صفایی و همه شما بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)  خوشحالیم که بار دیگر در خدمت شما عزیزان هستیم و امیدواریم که این برنامه ها مورد رضای خود صاحب مان و حجت بن الحسن المهدی (عج) قرار بگیرد در خدمت شما هم هستیم.

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم خب همانطور که بینندگان مستحضر هستند دو جلسه را اختصاص دادید به موضوع خواب، در حقیقت جایگاه خواب و استدلالی که آنها به خواب می کنند، هم پیروان احمد الحسن هم پیروان بهائیت و فرمودید که بالأخره اولویت دارد و یکی از ارکان اساسی هست برایشان خواب یک موضوع اعتقادی هست، آن را به عنوان یک مبنای اعتقادی قلمداد می کنند، و آخر جلسه گذشته اشاره کردید به موضوع تکفیر و وعده دادید که موضوع جلسه جدید را  به تکفیر اختصاص بدهید در اندیشه های اینها، حالا در اندیشه های احمد الحسن را جناب عالی می فرمایید و ان شاءالله اندیشه های بهائیت را هم جناب استاد ارشاد در خدمت شان هستیم.

استاد شریفی:

من قبل از اینکه در خدمت استاد ارشاد هم باشیم و ایشان هم تشریف بیاورند یک نکته ای را عرض کنم در این دو سه هفته که ما این برنامه را شروع کردیم، از طرف بعضی از افراد که مشخص است از نوع پیام دادن شان که اینها از اتباع آقای احمد بصری هستند، متوجه یک سری مسائلی شدیم آمدند می گوید چرا اصلاً چه لزومی دارد شما این مسئله را، ما چه ربطی به بهائیت داریم، احمد چه ربطی به بهائیت دارد که شما می خواهید زور بزنید که احمد را کنار جریان بهائیت بگذارید، من این را یک توضیحی بدهم بعد در خدمت استاد ارشاد هم باشیم و بحث جدید مان را شروع کنیم، این آقایانی که  این پیام ها را دارند برای ما ارسال می کنند، که از نوع پیام هایشان مشخص است از اتباع احمد هستند اما جرأت ابراز وجود و آن اعتقاد اصلی خودشان را ندارند برای ما سؤال است من این را جواب بدهم، آقایان اتباع احمد و احمد هم باز یک اشتراکی با ما دارند، چه اشتراکی؟ در بطلان و فرقه ضاله بودن بهائیت، پس با هم یک اشتراکی داریم، شما آقای احمد و اتباع احمد قبول دارید بهائیت یک فرقه ضاله هست، از این طرف احمد یک ادعایی دارد که ما در جلسات قبل گفتیم، ادعا این است که من صاحب سر هستم و آمده ام علم و سری را فاش کردم که قبل از من کسی اینها را بازگو نکرده است، خوب این تیکه را عزیزان مخاطب دقت کنند، احمد ادعایش همیشه همین است، اتباعش هم همین را می گویند، تا گیر هم می کنند در شبهات که ما می گوییم، این حرف احمد به هزار و یک دلیل باطل است و مزخرف است و خلاف عقل و روایت، می گوید این یک سرّ است ما نمی فهمیم، امام (ع) آمده است یک سرّی را کشف کرده، یا یک سری آیات قرآن را همینطور کیلویی تفسیر کرده می گوییم این مبنایش چیست کدام روایت، می گوید نه قبل از احمد کسی اصلاً این را نگفته بوده، می گوییم خب ما هم همین را می گوییم، اهل بیت بودند همچین چیز هایی را ذیل این آیه قرآن نگفتند، می گویند خب این صاحب سرّ است و صاحب علم است و یک امر جدیدی را آورده و سرّی را فاش کرده، اگر اینطور است خیلی خب! از آن طرف هم شما اعتقاد دارید با ما اعتقاد دارید که بهائیت فرقه ضاله هست، و آن مطالبی که گفته باطل است، ما آمدیم و نیت مان هم بر همین هست که ثابت کنیم آنچه که احمد می گوید نه تنها چیز جدیدی نیست، بلکه همان ها را از بهائیت گرفته یک دروغ بودن احمد را می خواهیم ثابت کنیم که ایشان حرف جدیدی ندارد، دو : جا پای بهائیت گذاشته از آن طرف هم کلام اهل بیت را، که در قضیه خواب آوردیم چند تا سؤال هم مطرح کردیم اما هیچ پاسخی نگرفتیم، اهل بیت کجا چنین مبنایی گذاشتند برای خواب؟  برای اینکه تصریح کردند دین خدا عزیز تر از این است که با خواب بخواهد اثبات بشود، دینی که با خواب بیاید با خواب هم می روید، پس الآن ما این اشتراکات اینها را داریم کنار هم می گذاریم می خواهیم بگوییم، دقیقاً اینها هم دروغ گو هستند هم کپی کار هستند، پس نکته ای که من باید با این مقدمه بحثم می گفتم، همینطور که فرمودید ما جلسات گذشته بحث خواب را مطرح کردیم، اشتراکات اینها را آوردیم، که هر دو در مباحث اعتقادی اصلی ترین دلیل شان خواب است، خب از مکتب اهل بیت آوردیم که همچین چیزی باطل است، و از این جلسه احتمالاً دو سه جلسه ای هم حول این موضوع، صحبت خواهیم کرد که جریان احمد به مانند جریان بهائیت، بهائیت هم زمان با دوران محمد بن عبدالوهاب شروع شد، یعنی یک جریان تکفیری از دل تسنن باید بیاید بیرون، برای تخریب اسلام، خب تاریخچه وهابیت را شما بروید بخوانید، خودشان هم قبول دارند، تاریخچه به قدرت رسیدن وهابیت در عربستان سعودی خاندان آل سعود و محمد بن عبدالوهاب انگلیس بود، انگلیس دلش به حال ما سوخته؟ که انگلیس بیاید تقویت اسلام کند، حکومت اسلامی تشکیل بدهد، اصلاً همچین چیزی به هر دیوانه ای شما بگویید می خندد، خب آن انگلیس، بهائیت سر منشاء اش کجا است، که آقای ارشاد امشب اینها را یک توضیحی می دهد، که انگلیس و یهود و اسرائیل، این از آن زمان، امروز من تاریخ احمد برای سال 2000 میلادی هست، حدود 20 و خورده ای سال، خب این 20 و خورده ای سال قبل چه گروه های تکفیری از دل اهل سنت آمد بیرون، القائده تا رسیدیم به داعش همان گونه که از دل اهل سنت باید گروه های تکفیری بیاید بیرون  باید یک جریان تکفیری هم از دل تشیع بیاید بیرون چون هم اسلام سنی باید زیر سؤال برود هم اسلام شیعی، البته خدا را شکر الحمد الله در قسمت شیعه علمای شیعه خیلی بیدار هستند، این فتنه ها را در نطفه خفه می کنند، اما آقایان اهل سنت الحمد الله یا متأسفانه خواب هستند و خیلی راحت می شوند گاو شیرده و فریب می خورند، تاریخ این را ثابت کرده، اما در شیعه این نیست، این قدرت مرجعیت است، لذا جریان بهائیت و احمد که در تکفیر خواهیم آورد یکی از اصلی ترین جاهایی که می زنند همین بحث مرجعیت و متخصصین دینی است، این خودش یک فصل جداگانه ای را باید مفصل سر این قضیه صحبت کنیم، جریان احمد و جریان بهائیت هر دو عقبه اش که تأسیس می شود توسط همان استعمار و استکبار و یکی از بزرگترین اهداف این دو فرقه به مانند وهابیت و گروه های تکفیری که امروز راه افتاد که این جریان داعش را هیلاری کلینتون علناً در مناظراتش می آورد که ما آمریکایی ها داعش را تأسیس کردیم، چرا؟ اینها باید نظم اجتماعی و جامعی مسلمانان را در کشور های خاور میانه بهم بزنند، یعنی اینجا خاور میانه، ایران عراق، سوریه، لبنان، یمن، بحرین، کشورهای اسلامی در خاور میانه اینها باید، بخصوص کشور هایی که شیعه در آن نقش دارد این نباید امنیت داشته باشد، برای اینک اینها به نتیجه برسد عقبه اینها باید اینجا همیشه جنگ و درگیری داشته باشد، و چه جنگ و درگیری بهتر از اینکه جنگ و درگیری داخلی باشد، در آن زمانی که داعش آمد چند تا اتفاق افتاد به ثمره این گروهک هایی که درست شد، یک امن ترین دوران حکومت اسرائیل بود، مسلمان ها با خودشان درگیر بودند، تا جایی که زخمی های داعش را اسرائیل در بیمارستان های خودش درمان کرد، اعلام کرد مسئولین شان، از مسئولین رده بالای اسرائیل که امن ترین سال حکومت اسرائیل چون دیگر کسی با اسرائیل کار نداشت، پس اول آن منفعتی که بردند امنیتی بود، راحت همه داشتند برای خودشان زندگی شان را می کردند آنجا، دوم اسلام هراسی، گسترش اسلام در دنیای غرب بود، اعلام کردند اگر بخواهد اینطور پیش برود تا چند مدت دیگر دین غالب در غرب اسلام است نه مسیحیت، با این اتفاق اسلام هراسی ایجاد شد، طرف می گفت الله اکبر منفجر می شد همه چیز، سر می برید و انواع جنایت ها که اصلاً آدم فکرش را نمی کند، خب اسلام هراسی ایجاد شد، گسترش اسلام جلویش در غرب گرفته شد، و حتی آمار برعکس شد، یعنی رفت به عقب، من یک کلیپی دیدم طنز بود، ولی دردناک است، یک شخصی با لباس عربی یک کیف روی دوشش بود، در کشورهای غربی درست کرده بودند می رفت یک دفه الله اکبر می گفت کیف را رها می کرد فرار می کرد، همه جمعیت فرار می کردند، یعنی الله اکبر به عنوان شعار و نماد مسلمان ها شده بود نماد وحشی گری، اسلام هراسی اتفاق افتاد، نکته سوم، منفعت اقتصادی شد، کشور های اسلامی در حال جنگ باهم از استعمار و استکبار اسلحه می خرند، تجهیزات می خرند آن آقای رئیس جمهور قبلی آمریکا گفت که عربستان سعودی گاو شیر ده هست،  ما نباشیم دو هفته کارش تمام است، خب قرار داد های چند صد میلیارد دلاری بستند اسلحه می فروختند به کشور های اسلامی برای اینکه مسلمان ها خودشان همدیگر را بکشند، این هم منفعت بعدی، بعد زیر ساخت های کشور های اسلامی چقدر از بین رفته در این جنگ؟ سوریه چقدر از بین رفته، اینها ثمره چه بود؟ ثمره تأسیس گروهک ها و جریانهای تکفیری تندرو از دل خود مسلمان ها، اینها نگاه شان چه بود؟ نگاه شان این بود که حالا اهل سنت را درست کردیم، یک گسترش تشیع اتفاق افتاد چون وقتی کسی نگاه می کرد می دید یک جریان هست در دل اسلام که این مبانی را قبول ندارد، گسترش تشیع اتفاق افتاد، برای اینکه جلوی گسترش تشیع هم گرفته بشود، و تشیع هم تخریب بشود، باید فرقه ها و جریان های تکفیری هم به نام تشیع بیایند، امروز جریان احمد بصری که از دل شیعه بیرون آمده همان جریان تکفیری داعشی است به نام تشیع، فقط هنوز قدرتش را پیدا نکرده.

عرض سلام خدمت جناب استاد ارشاد دارم ظاهراً ایشان هم وصل شدند به استودیو ان شاءالله مطالب مقدماتی ایشان را هم می شنویم و بعد وارد بحث تکفیر می شویم.

مجری:

سلام عرض می کنیم خدمت استاد ارشاد

استاد ارشاد:

سلام و عرض ادب خدمت شما و همه عزیزان در خدمت تان هستم، امیدوارم که ان شاءالله بتوانم خوب خدمت گذاری بکنم، نسبت به ساحت مقدس آقا امام زمان (ع) و مطالب مثمر ثمری را ارائه بکنم خدمت عزیزان، در خدمت تان هستم.

مجری:

این پیشینه تکفیر را فکر می کنم پیشینه تکفیر در بهائیت را اگر ایشان اشاره کنند، به نظر خیلی خوب می شود که مثلاً خود بهائیت هم همچین پیشینه ای داشتند از کجا شروع شد، نمونه ها و مصادیقش

استاد ارشاد:

اصلاً بهائیت قائل به این هستند که ما واجد اعصار ثلاثه هستیم،  و عصر اول را می گویند عصر رسولی عصر دوم را می گویند عصر تکوین، عصر سوم را می گویند عصر ذهبی، امیدوارم که از روی اینها مشق ننویسند پیروان احمد بصری چون آنها خیلی پیش رفته تر از اینها هستند، و اینها یک قسمت هایی از آنها را کپی کردند ولی نکته ای که هست این است در عصر رسولی اینها می گویند ما از سال 1260 شب پنجم جمادی الأولی که باب اظهار امر کرد شروع می شود عصر رسولی، زمان باب زمان بهاء الله و زمان عبدالبهاء یعنی 1921 میلادی که به عبدالبهاء از دنیا می رود عصر رسولی تمام می شود مثل یک سفره ای که تا شب عروسی است، این مثالی است که یکی از بزرگان اینها به نام آقای علی نخجوانی از اعضای 40 ساله بیت العدل است که صد سال عمر کرد و اخیراً فوت کرد، ایشان مثال می زند مثل پهن کردن آن سفره شب عروسی، یعنی تا شب عروسی اینها اصطلاحاً به آن می گویند عصر رسولی، از فردای عروسی که باید دامان بلند شود برود سر کار به آن می گویند عصر تکوین، تکوین یعنی تکوین مؤسسات اداری بهایی و طی پروتکل هفتگانه شوقی برای گرفتن هر مملکتی که این را حالا زیاد من وارد اینها نمی شوم، خودش مفصل توضیحات دارد، و هدف اینها توسعه در هر کشور و گرفتن حکومت هر کشور با یک ساز و کار خاصی است، که مراحل مار و پله ای هفت قسمتی و هفت مرحله ای دارد، که یک موقع اگر فرصت بود می گویم، عصر ذهبی هم یعنی تک تک حکومت ها را که اینها باید ساز و کار ناجوانمردانه و با پروتکل های مصوب در اسرائیل توسط دار التبلیغ قتل عام فرهنگی موقعی که تحقق پیدا کرد در کلیه کشورها به شکل ناجوانمردانه، من سریع می گویم که اینها به چه عنوان به غیر بهائی ها نگاه می کنند، بحث از قتل عام و تکفیر در سیستم بهائیت اصلاً خیلی وضعیت فجیع تر است و با قوانین بین المللی با اصول حقوق بشری خود این عزیزان خود مجامع بین المللی سازگاری ندارد، پس در عصر رسولی باب را برای خودشان می دانند، و بهاء الله سال 1260 قمری که در پامنار توسط ملا حسین بشرویه سه ما بعد اینکه باب اظهار امر کرد ایشان ادعا کرد، یعنی قبول کرد بابیت را و شد یکی از سران باب برای اینکه زیاد لطمه نبیند، جزو حروف حی خودش را نیاورد و جا نکرد، بخاطر اینکه ایشان از پست صحنه مدیریت بکند، و فرامین تکفیری از همان اول یعنی روز اولی که باب اعلان امر خودش را کرد عزیزان می بینند من این مطالبی را که تقدیم می کنم خدمت تان، صدها فرمان در همان شب اول که این را من تقدیم عزیزان می کنم ای تکه هایی از تفسیر سوره یوسف جناب باب هست، شما متن ها را می بینید من اینها را تیکه کردم،

«و اشتر و الأسلحه لأنفسکم لیوم الجمع فإن القتال علی مؤمنین قد کان باذن اللهفی کتابه الأکبر هذا علی الحق بالحق موقوفا»

حالا این چه ادبیاتی است، از ادبیاتش بگذریم شش سوره در این تفسیر نازل کرده ایشان، سورة القتال و سورة الجهاد،

«فقتل المشرکین حیث وجتموهم»

در تفسیر سوره یوسف اصل نسخه خطی را عزیزان می بینند، نود و هفتمین سوره صفحه  371 این مجموعه،

«حیث وجتمو هم و خذوهم و احصروهم علی الحق فسوف تجدون اعمالکم عند الله ...»

یا می بینید در صفحه 371،

«یا ایها المؤمنون قاتلوالمشرکین کافه»

بکشید مشرکین را

یعنی کسانی که باب ایمان نمی آورد

«بعد إذن ذکر»

یعنی باید تحت فرمان من باشد، و صدها چیز دیگر؛ سورة الجهاد صدمین سوره تفسیر سوره یوسف است، به تمام اینها بهاءالله اعتقاد داشته و سه دهه امضا کننده و فرمانده فرمان اجرایی دهنده این دستورات بوده، و این رزومه را بهائی ها نمی گویند، می گوید

«یا ایها المؤمنون طهروا من الأرض المقدسه خبائثها فإنها قد کان خالصة لله»

یعنی باید  از کسانی که هم مسلک ما نیستند، شما باید زمین را از آلودگی اینها پاک بکنید،

نکته ای که بسیار مهم است و عزیزان باید بدانند سه مرحله بهاء الله و بهائیت در ارتباط با تقابل با کسانی که بهائی نیستند، در مرحله اول  سه دهه ای بوده، از سال 1260 تا سال 1290 که مثلاً کتاب اقدس را ایشان نازل کردند، و بیان را نصب کردند، سه دهه امضا کنندگان این فرامین بودند، و بهائی ها این را قائم می کنند، یعنی در موجی از خون بهائیت  شکل گرفت خون مخالفین خود اینها،  دقت کنند عزیزان یعنی جای متهم را با جای شاکی را اینها در طی تاریخ و مخصوصاً در 1260 قمری به این طرف اصلاً اینها عوض کردند در تاریخ،  و متأسفانه تاریخ مشروطه ما را شش نفر ازلی نوشتند و این مرجع نگاه مورخین ما به این وقایع از دید ازلی ها و افرادی مثل مستر براون که آمده و تاریخ مشروطه را نوشته و او ازلی بوده از دید اینها نوشتند و باب را به عنوان یک حرکت اصلاح گرایانه  یک نهضت اجتماعی که اصلاً دروغ است، یعنی شما مستقیم بروید روی منابع باب و بروید روی منابع بهائی بعد از این سه دهه یعنی موقعی که دیدند شمشیر کاربرد ندارد ناصر الدین شاه را ترور کردند و ترور اول نتیجه نداد و در ترور دوم که توسط بابی ها بود میرزا رضای کرمانی که مسجل شده که بابی بوده و در استانبول  در منزل شیخ احمد روحی و آن رفیق خودش که دو نفر بودند این کتاب هشت بهشت را نوشته بودند، آموزش دیده بوده یعنی روزها می رفته پهلوی سید جمال الدین اسد آبادی ولی استقرار اصلی اش در خانه داماد صبح ازل بوده.

استاد شریفی:

برای اینکه گام به گام بخواهیم پیش برویم مخاطب هم بهتر متوجه بشود،  من یک نکته ای را از حضرت عالی می پرسم بعد این را تطبیق می خواهم بدهم به احمد چون یک نکته قشنگی شما گفتید، سؤال من این است، من نمی خواهم هنوز ورود پیدا بکنم به اینکه این تکفیر عملی هم شده یا نه، چون در مسئله تکفیر ما یک تکفیر  اعتقادی و کلامی داریم، یک تکفیر فقهی داریم، مرحله سوم بحث اجرایی و سر بریدن است، ما در گام اول، چون نکته اولی که شما فرمودید این بود که بهائیت و جناب باب به محض اینکه استقرار پیدا کرد آن عقیده اش و شروع کرد به این ادعا اولین مسئله اش تکفیر مخالفین بود، این را درست فهمیدم جناب استاد ارشاد؟

استاد ارشاد:

متن کتاب بهاء الله هست، همین الآن من نشان می دهم به شما، در این کتاب الواح مبارکه خود بهاءالله بعد از مرحله اول یعنی 30سال اول می رود در 19 سال بعد عمرش،  می آید و می گوید

معرضین و منکرین بچهار کلمه متمسک  اول کلمه فضر الرقاب و ثانی حرق کتب،  و ثالث اجتناب از ملل اخری و رابع فنای احزاب حال از فضل اقتدار کلمه الهی این چار سد عظیم از میان برداشته شد

یعنی حالا که من بهاءالله بعد از 30 سال که وقتی متوجه شدم که این روش دیگر جواب نمی دهد باید برویم با دورغ، لفظ تقیه لفظ مقدسی است من در ارتباط با بهائی ها لفظ تقیه را به کار نمی برم، با دروغ شروع کردن ظاهری آراسته به چه نحوی شیوه شان را عوض کردند و گفتند ما به جای اینکه قتل عام بکنیم فیزیک افراد را، قتل عام می کنیم فرهنگ افراد را و بعد نفوذ می کنیم در آن جامعه، یعنی شما فرض بکنید، حلبچه را یک موقع می آیند شیمیایی می زنند همه می میرند یک موقع با یک تکنیکی همین الآن بهائیان در سلمانیه عراق کارهایی دارند می کنند که حالا یک موقعی اگر موقعیت بود من نشان می دهم خدمت شما می آیند و قتل عام فرهنگی می کنند، با چه ساز و کارهایی اینها را من می گویم که فجیع تر از قتل عام جسمی است، در قسمت اول شما طرف را حذف فیزیکی می کنی، در قسمت دوم طرف را زامبی می کنید، می آوری در جناح خودت، طی یک پروسه مغز شویی بسیار کثیف و نامردانه و ناجوانمردانه.

استاد شریفی:

اینجا استاد یک سؤال دیگر که من می خواهم بروم در کتب احمد برای اینکه بگوییم دقیقاً نعل به نعل آمده اند، آیا اتباع بهائیت آقایان بهائی الآن از آنها سؤال بپرسیم در شبکه ها و فضای مجازی که شما مخالفین خودتان را کافر می دانید و تکفیر کردید، این را قبول می کند یا می گویند تهمت است دروغ است؟

استاد ارشاد:

اگر جلوی شان من باشم، نمی توانند بگویند دروغ است، من نباشم می گویند دروغ است.

استاد شریفی:

خدا خیر تان بدهد، می دانید چرا این سؤال را پرسیدم چون دقیقاً در جریان احمد هم همین مسئله هست، یعنی دقیقاً به همین دلیل این را از شما پرسیدم، من چند تا اسکن نشان بدهم، از اتباع احمد و خود احمد باز در خدمت استاد ارشاد باشیم، می خواهیم بگوییم گام اول به این رسیدیم، بهائیت استقرار پیدا کرد گفت مخالفین من همه کافر هستند، کفر فقهی را فعلاً کار نداریم،

استاد ارشاد:

گفتند اینها کشته باید بشوند و کشتند

استاد شریفی:

می رسیم به این آقای ارشاد هنوز من وارد این نشدم که آیا کشته اند یا نه، آیا این اعتقاد فقهی هم شد و عملی و اجرایی هم شد، آنها را می رسیم به مورد های بعد، چون جالب است اتباع احمد وقتی به آنها می گوییم، شما معتقد به 24 امام هستید و شیعه را تکفیر می کنید می گویید اینها کافر هستند، اصلاً اینگونه نیست احمد آمده است برای رشد انسانیت کمال انسانیت و دعوت فرستاده، می گویم کتاب هایتان پر است، همان چیزی که استاد گفت، کتمان و مخفی کردن، استاد یک مطلبی را از کتاب بهائیت آوردند که بهاء وقتی به قدرت رسید گفت اینها مشرک هستند اینها کافر هستند، ببینید آقای احمد، دعوت خودش را شروع که کرد یک نامه ای نوشت، کتاب دعوت برای آقای عبدالرزاق دیراوی از اتباع احمد این نامه آقای احمد را ذکر می کنید در این کتاب صفحه 9، می گوید

احمد در بیان برائت این گونه

اسم نامه اصلاً برائت نامه بوده،

به اسم امام محمد بن الحسن المهدی (ع) اعلام می کنم هر کس بعد از تاریخ 13 رجب 1425 هجری قمری

تقریباً نزدیک به 20 سال 18 سال پیش آقای احمد دیگر اول دعوتش که استقرار پیدا کرد، این برائت نامه را می نویسد،

به این دعوت نپیوندد و آشکارا بیعت را برای وصی و رسول امام مهدی اعلام نکند یک از ولایت علی بن ابی طالب خارج است،

پس امروز از 18 سال پیش تا امروز هر کس امامت احمد را قبول نکرده،  از دایره تشیع و ولایت امیرالمؤمنین خارج است، این نکته اول

به این سبب به جهنم وارد خواهد شد

جهنمی هم که هست

و چه بد ورود گاهی است و تمام اعمال عبادی او اجمالاً و تفصیلاً باطل است چون بدون ولایت نه حجی وجود دارد و نه نمازی و نه روزهای و نه زکاتی و...

ادامه اش را هم که این آقا توضیح می دهد که این نامه احمد، خب بله ولایت حضرت را نداشت باشیم می روی داخل آتش جهنم

این اولین نامه رسمی آقای احمد بصری بعد از به اصطلاح رسیدن به آن جایگاه و استقرار آن فرقه است که از 18 سال پیش به امروز هر کسی از شیعیان که از دنیا رفته طبق مبنای احمد بصری الآن کجا است؟ در جهنم، نماز و روزه ما هم هیچ گونه مورد قبول نیست و ارزش ندارد؛ کتاب دیگر

مجری:

وقتی شیعیان هم تکفیر شدند دیگر به طریق اولی بقیه مسلمانان هیچ دیگر از دایره خارج هستند

استاد شریفی:

آنها که هیچ، نگرشی نو به روایت سمری آقای زیاد زیدی، صفحه 12، دقت کنید

در کتاب قبلی ذکر کردیم که مهدیین از اصول عقیده هستند،

نگرشی نو به روایت سمری، زیاد زیدی، ص 12

دوازده تا مهدی که ادعا می کنند

و انکار کننده ایشان به مانند انکار کردن شریعت رسول خدا است، و در مورد مهدیین به بیش از 40 روایت واضح دلالت کردیم

پس کسی مهدیین را که احمد ادعا می کند من نفر اول هستم قبول نداشته باشد در واقع انکار کرده شریعت پیغمبر را، خب این هم مشخص است حکمش چیست؛ دوباره در کتاب بعد پاسخ های روشنگر بر بستر امواج، جلد5، صفحه 116، اینجا هم

دیدن اما حسین در خواب بیانگر دیدن حسین این زمان است،

 که احمد می گوید من هستم، که در بحث خواب ما نخواستیم خیلی کش بدهیم، کسی اهل بیت را در خواب دید خود اهل بیت را دیده، امام حسینی که ما در خواب ببینیم امام حسین واقعی نیست در واقع چه کسی هست؟ آقای احمد بصری است، و خارج شدن مردم، چون داستان چیست؟ خوابی را کسی از اتباعش دیده این خواب را از احمد سؤال می پرسد، این بالا این داستان را یک خوابی دیده یکی از اتباعش که من رفتم در حرم امام حسین و مردم رفتند بیرون می گوید خب امام حسین و آن حرم که من هستم، اینجا جواب میدهد می گوید حرم که من هستم امام حسین که من هستم،

خارج شدن مردم از حرم با وجود اینکه داخلش بودند به معنای کفر آنها و خروج شان از دایره ولایت است، هرچند که آنها قبل از اینکه مورد امتحان و آزمایش قرار بگیرند بر ولایت ظاهری بودن،

ولایت ظاهری اهل بیت را بگویید دارند ولی چون من احمد را قبول ندارد، دیگر تکفیر شده و این آقا از دایره ولایت خارج است؛ باز در کتاب دیگر نامه هدایت نامه ای از سید احمد الحسن در جواب پرسش ها ی چند تن از یارانش صفحه 4، یاران احمد این نامه را برای احمد می نویسند احمد هم رد نمی کند بلکه تأیید می کند، چه هست؟ می گوید

کسی که تکذیب کند این ولایت را و انکار کند جانشینی و رسالت شما آقای احمد را،  آنها اکنون کافر هستند و از دین خروج کردند و جدت رسول خدا دشمن آنها خواهد بود

نامه هدایت، سید احمد الحسن، ص 4

من بچه شیعه  شما آقایی صفایی و این شیعیان عزیزی که بیننده برنامه ما هستند و به احمد ایمان ندارند از ولایت خارج کافر، و رسول خدا و پیغمبر با آنها دشمن هستند، دیگر از این تکفیر بالاتر؟ یا ذیل بحث حدیث وصیت، من این را هم نشان بدهم بعد برگردیم در خدمت استاد ارشاد باشیم، آن حدیث وصیتی که اینها استدلال می کنند در کتاب الغیبة شیخ طوسی که خود شیخ طوسی هم می گوید بطلان این حدیث از بدیهیات است و مفصل سر آن بحث کردیم و هزار و یک اشکال و تعارض و تناقض، احمد در ذیل این حدیث وصیت یک تکفیر دیگر انجام داده، کتاب  وصیت و وصی احمد الحسن، شیخ ناظم العقیلی صفحه 48، می گوید

این وصیت تنها سندی است که می تواند برای جهت شناختن اوصیای رسول خدا تا روز قیامت اعتماد کرد که این اوج بی سوادی و جهالت این آقا است، و اگر این حرف بخواهد راست باشد کل امامت و ولایت همه ائمه اثنی عشر باطل است،

هر کسی از این حدیث وصیت اعراض کند یا  رو برگرداند او از اتباع اول و دوم (عمر و ابوبکر) است

وصیت و وصی احمد الحسن، شیخ ناظم العقیلی، ص 48

شیعینانی که احمد را قبول ندارند  همه شان طبق اعتقاد جریان احمد بصری همه شان سنی هستند، همه شان از دایره ولایت خارج جزو اتباع ابوبکر و عمر محاسبه می شوند.

مجری:

دقیقاً چیزی که وهابیت هم دارد،

استاد شریفی:

باز ان شاءالله می آوریم که در این بحث ها چه چیزهایی را گفتند،  صفحه بعد

هر کس وصیت را رد کند از ولایت خارج است،

باز صفحه بعد، صفحه 54،

هر کسی همچین حدیثی را رد کند امام او را به عنوان خارج از ولایت از اهل بیت توصیف می کند و بدیهی است که هر کس از ولایت آنها خارج شود وارد ولایت شیطان می شود

اینها می گویند شیعیان اثنی عشری 12 امامی همه شان شیعه شیطان هستند، نه شیعه اهل بیت، چون 24 امامی نیستند، 

پناه بر خدا، پس عذر کسانی که وصیت رسول خدا را رد می کنند چیست؟

باز صفحه بعدف صفحه 64

پس در وصیت رسول خدا  در شب وفاتش امکان تشکیکی وجود ندارد مگر از جانب فاسق و کافر خارج از ولایت،

شیعیان اثنی عشری در مبنا و مکتب فرقه احمد بصری فاسق فاجر  گنهکار بدعت گذار خارج از ولایت امیرالمؤمنین داخل در ولایت شیطان اتباع ابوبکر و عمر، و دشمن رسول خدا، و رسول خدا با آنها دشمن و جهنمی هستند، آقای احمد 18سال پیش اول استقرار فرقه ضاله خودش چنین مطلبی را مطرح کرده،  که ما در اینجا می گوییم طبق مبنای احمد تکفیر اعتقادی مخالفین احمد و کسانی که به احمد ایمان نیاوردند امری ثابت است که اتباع احمد عموماً این را کتمان می کنند، دلیلش هم خودشان بهتر می دانند؛ من از بعضی از اتباع احمد که با آنها صحبت می کردم همین را می پرسیدم می گفتم پدر و مادر شما زنده هستند یا فوت کردند؟ می گفتد بعضی ها می گفتند نه فوت کردند، گفتم طبق فتوای امام تو پدرت از 18سال  پیش تا به امروز هر کس که مرده رفته با جهنم، پدر شما الآن در آتش جهنم است، نه دروغ است دورغ است، اینها را می آوردم می گفتم بسم الله این نامه برائت احمد، این فلان و فلان، چکار می خواهید بکنید، سرش را می خاراند رویش را این طرف و آن طرف می کرد، در این نکته ثابت وا شتراک با بهائیت که آقای ارشاد فرمودند، که بهائیت هم  که استقرار پیدا کرد اولین کاری که کرد مخالفین ما مشرک هستند، کافر هستند و این تکفیر اعتقادی ثابت است.

در خدمت شما جناب استاد ارشاد هستیم ان شاءالله

استاد ارشاد:

خواهش می کنم عین همین مطالب بود، عین همین مطالب را عزیزان دارند می بینند، یک کتاب است به نام اقتدارات، و بهاء الله این کتاب را نوشته صفحه 270 که عزیزان دارند می بینند، عین آن پراگراف او و تیکه اول می گوید، باب آمد اظهار بابیت کرد این برای دومین دوره زندگانی ایشان هست، که تازه رحمت را حاکم کرده گفته به روح و ریحان باید با سایر ملل برخورد کرد، و آن بحث عالم انسانی را که مطرح کردیم، تازه برای آن موقع هست، ایشان مطرح می کند می گوید باب که آمد کسانی که اعتقاد به باب نداشتند این اوصاف را دارند، می گوید

ای شاربان رحیق مختوم اسم قیوم می فرماید در فرقه که خود را ناجیه و مرحومه می مشمردند، (شیعه) ملاحظه کنید عند ظهور امتحان،

اقتدارات، بهاء الله، ص 270

یعنی موقعی که باب آمد و اینها امتحان به باب شدند، از فرقه طاغیه باغیه منکره مردوده

در فضای مجازی نمی دانم با بهائی ها برخورد کردید یا نه، به اینها وقتی می گویند فرقه به اینها بر می خورد، اما بهاء الله با فرقه با لفظ تمسخر نه اینکه یک گروهی از گروه های  اسلامی است، با لفظ تمسخر دارد شیعه را یاد می کند، می گوید

فرقه طاغیه باغیه منکره،

ما یک فرقه ضاله می گوییم،  بهائیان می گویند چرا به می گویید فرقه ضاله، این خیلی مهم است، عزیز بهائی هم وطن من بهاء الله بعد سال 1290 قمری به من برگشته گفته به جرم اینکه تو باب را قبول نداری، تو

 فرقه طاغیه باغیه منکره مردوده  محسوب شدند، و در کتاب الهی از قلم اعلی از مظاهر نفی مذکور و مسطورند

مظاهر نفی یعنی اینها لا اله الّا الله می گویند لا اله را می گوید مظاهر نفی یعنی اینها را باید شما نفی بکنی، الّا الله را می گویند مظاهر اثبات، همین آقای بهاءالله عزیزان مشاهده می کنند، همین آقای بهاءالله در منابع بهائی چنان چه عزیان می بینند این سایت خود تشکیلات بهائی هست، عین جملات بهاءالله است، می گوید هر کس انکار بکند

«هذا الفضل الظاهر[الباهر] المتعالی المنیر ینبغی له بان یسئل عن امه حاله  فسوف یرجع الی اسفل الجحیم»

این را کسی دارد می گوید که می گوید وحدت عالم انسانی همه بار یک داریم، برگ یک شاخسار هستیم،  یونیتی، همه با هم بر مبنای این است که موسوی است، این عین جملات عبدالبهاء است، می گوید چرا بگوییم این موسوی است این عیسوی است، این محمدی است، او بودائی است، اینها دخلی به ما ندارد خداوند همه ما  را خلق کرده و تکلیف ما است که به کل مهربان باشم، خب عزیز دلم در همین مطلبی که من دارم می خوانم، می آید و حرامزاده می نامد کسانی که انکار می کنند نبوت آقای بهاء الله را نمی گوید اتفاقی افتاده، در جمله بعدی اصلاً داستان می رود و فجیع تر می شود، و می آید می گوید، این سایت رسمی تشکیلات بهائی است در کتاب گنج شایگان صفحه 79 بلافاصله بعد آن می گوید

«فقد دخل الشیطان علی فراش اُمّه»

شیطان آمده در رخت خواب مادر او با ایشان داستان دار بوده و ایشان آمده بیرون، حالا شما نگاه بکنید بر مبنای  همین تعالیم افراد مبلغی، این آقایی که من الآن نشان می دهم خدمت تان این آقای پزشک زاد است، از رهبران بهائی است در استرالیا، بر مبنای همین تعلیم، عزیزان نگاه بکنند، ایشان آمده در مناظره که کم آورده به استناد همین جمله آقای بهاء الله من را حرام زاده اطلاق کرده،  نادر پزشک زاد، ببینید همین آقا از رهبران بهائی استرالیا است،  همین الآن دارد به من می گوید حرامزاده برو حالت را از مادرت بپرس، نه برای 170 سال پیش، می گوید

حضرت بهاء الله می فرماید امثال حسن ارشاد باید حالشان را از مادرشان بپرسند:

بعد می آید همین جمله را می گوید

تاللهالحق من ینکر هذا الفضل الظاهر الباهر المتعالی المنیر ینبغی له  بان یسئل من امه حاله فسوف یرجع الی اسفل الجحیم

چرا؟ به جهت اینکه بنده آمدم با ایشان مناظره کردم، و ایشان بلد نبوده جواب بدهد، وقتی بلد نیست جواب بدهد، به من می گوید حرامزاده، و مانند این جملات زیاد دارد، اینها در و گوهر های بهائیت است که مشابه این را هم من دیدم شما دارید مفصل دارند که در قسمت بعدی اصلاً یک چیزی نشان می دهم که من فعلاً نمی دانم اتباع احمد هم همچین چیزی را قائل هستند یا نه؟ کل غیر بهائی ها را بهائی ها حیوان می دانند، حالا سندش را می گویم، هر کسی بهائی نیست حیوان است، کل انسان ها حیوان هستند، الّا بهائیان که آنها فقط انسان هستند، بعد حالا سند این را از منابع بهائی می دهم و این ظاهر سازی بر مبنای همین جمله، چه کسی می گوید چرا بگوییم این عیسوی است، دوباره واقعاً شرمنده باید بشوند، چرا بگوییم این موسوی است، او عیسوی است، این محمدی است، همه با هم رفیق هستیم همه باید سر یک سفره باشیم، حالا آن قسمت را همد در قسمت بعدی می گویم که عزیزان ببینند.

استاد شریفی:

آقای ارشاد من نمی دانستم آن تیکه ای که ایشان بنر آمده کرده بود از حرف بهاء اتباع احمد هم وقتی مسائل تکفیر را می آوری خیلی جالب است یک مطلب و خطبه ای را از احمد درست کردند حالا من اصلاً در ذهنم نبود و گر نه این را الآن نشان می دادم، شما شاید تعجب می کردید که چقدر  و چطور واقعاً اینقدر اشتراک، احمد هم همچین چیزی را دارد، از او پرسیدند که آیا تکفیر کینم، می گوید من دلم می سوزد وقتی یک نفر را می بینیم که به مسیر جهنم دارد می رود و مسیرش اشتباه است، من کلی دلسوز هستم به او شما دلسوز باشید، اصلاً ما همه  انسان هستیم، همه را باید دعوت کنیم به سوی خدا،  و همین توجیهات اینطوری، یعنی اینها همین ادبیات را دارند، حالا استاد ارشاد دو سه تا نکته گفت که حالا بهائیت می گویند بقیه بجز ما همه حیوان هستند، و تهمت های مختلفی به مخالفین، ما بحث تکفیر کلامی را که مطرح کردیم، حالا بیاییم یک نکته پایین تر تا باز یک اشتراکاتی را من به آقای ارشاد برسانم در این قضیه، تکفیر فقهی که آیا در جریان احمد تکفیر فقهی یا چطور است که چند نمونه اش را در بهائیت آقای ارشاد مثال زدند، آقای احمد در بحث فقهی کتاب شرایع الإسلام، جلد اول، العبادات، صفحه 83، روزه چه کسی صحیح است، عاقل مؤمن، و روزه کسی صحیح نیست که کافر باشد، کافر چه کسانی هستند؟ کسی که کافر است به پیغمبر یا ائمه یا مهدیین، اصلاً کسی که اعتقاد به مهدیین نداشته باشد ولو که اعتقاد به پیغمبر و ائمه داشته باشد، تصریح می کند پیغمبر یا ائمه یا مهدیین، اعتقاد نداشته باشد، به هر کدام از اینها؛ اینجا و هست یا یاء؟ یا هست، خباثت ها را داشته باشید، پس اگر من پیغمبر را قبول دارم ائمه را قبول دارم احمد را قبول ندارم،  کافر هستم و روزه من قبول نیست،  اتباعش می گویند نه منظور این نیست، منظور پیغمبر و ائمه هم هست، یعنی کسی که پیغمبر و ائمه را قبول ندارد، چون گیر می کنند در قضیه تکفیر می خواهند تکفیر کنند، اینجا خود احمد می گوید یا پیغمبر را قبول نداشته باشد، یا یکی از اهل بیت را قبول نداشته باشد یا یکی از مهدیین را، هر کدام از این سه تا را قبول نداشته باشد کافر است،  یکی از مورد هایی که باز یکی از جلسات باز از آقای ارشاد من یک وقتی بگیرم سر این موضوع، تحریف های کتب خود اینها است، خودشان تحریف می کنند، ترجمه را دست می برند، چاپ اول یک چیز است در چاپ دوم حذف می شود، احکام نورانی اسلام، این ترجمه است، ترجمه همان کتاب،  انتشارات انصار امام مهدی، برای خودشان هست، از روی سایت خودشان هم برداشتیم، احکام نورانی اسلام جلد اول عبادت ها، همین جا رکن چهارم، کسانی که روزه شان صحیح است، مؤمنون و عاقل باشد روزه کافر، کسی که به پیامبر این یاء چه شد؟ شد و امامان و مهدیین،  اتباع احمد این فارسی را می آورند، نگاه گفته و، خب شما هم همین را می گویید اگر کسی یکی از ائمه را قبول نداشته باشد،  می گویم آقا این نسخه اصلی یا است، نه واو، در ترجمه هم خیانت کردید یعنی علاوه بر تکفیر در ترجمه کتب خودتان هم دارید دست می برید دارید خیانت می کنید؛ مورد بعدی جالب این است که الآن ما نماز می خوانیم، اتباع احمد از امام شان بیانیه می آورند، ببینید احمد گفته همه انسان هستیم، همان چیزی که جناب استاد ارشاد گفت در بهائیت، همه انسان هستیم و همه گل و بلبل و به انسانیت دعوت کنیم، این حرف ها چیست تکفیر چیست چرا داعش تکفیری است ما نیستیم، اصلاً اینها تصریح شان این است که شما نه تنها نمازت قبول نیست بلکه اگر پشت سر کس دیگر هم بجز احمد نماز خواندن جایز نیست، دوباره پاسخ های روشنگرانه جلد4، صفحه 104، سؤال می پرسد،

چطور پشت سر امامی که به دعوت ایمان ندارد نماز بخوانم؟

پاسخ های روشنگرانه ج 4، ص 104

این از اتباع احمد است دارد سؤال می پرسد، چند تا سؤال از احمد دارد، می آید جواب می دهد،

در نماز به فرد غیر مؤمن اقتدا نکن نمازت را فرادا بخوان یا امام باشد یا به پیش نماز مؤمن اقتدا کن

نماز پشت سر کسی که احمد را قبول ندارد جایز نیست، چون مؤمن نیست از دایره ایمان خارج است، این هم یک مورد دیگر من یک مورد دیگر بخوانم، بعد در خدمت استاد ارشاد باشیم برای پایان بحث، دوباره پاسخ های روشنگر بر بستر امواج، جلد6، صفحه 154،

باز یک خوابی است که یکی از اتباع دیده، کلاً اینها در خواب هستند همه اش،  رؤیایی دیده و آقای احمد تفسیرش می کند،  می گوید

این رؤیا صریح هست، و واقعیت نماز کنونی با فقهای آخر الزمان را به شما نشان می دهد،  و این که در نماز آنها چیزی از تکبیر و ذکر وجود ندارد نماز شان باطل و خداوند آنها را قبول نمی کند زیرا آنها از من احمد به عنوان خلیفه خدا روی برگرداندند،

پاسخ های روشنگر بر بستر امواج، ج6، ص 154

خب پس مباحث فقهی هم که آمده ایم تکفیر فقهی انجام شده، ما نماز و روزه مان مورد قبول خدا نیست، یعنی هیچ کدام از این اعمال عبادی ما کلاً باطل است چه روزه چه نماز چون در حکم کافر هستیم، و خارج از دایره ایمان و دین هستیم، این هم یک قسمت دیگر بود، چون وقت مان تمام شده، در جلسات بعدی من دوباره تکفیر های فقهی دیگر را می آورم فقط آقای ارشاد یک نکته ای گفتند من این را نشان بدهم، آقای استاد ارشاد فرمودند بهائی ها می گویند بجز ما بقیه همه حیوان هستند، استاد ارشاد می دانید اتباع احمد به مانند بهائیت  در این قضیه یک نکته دیگری گفته که من همینجا این را بگویم، شرایع الإسلام، از آقای احمد بصری ایشان می آید می گوید،

بنده این کتاب را بر اساس آنچه که از امام مهدی یا گرفتم،  تصریح کردم و گفتم،  همه آب نیم خورده انسان ها و حیوانات پاک است،   بجز نیم خورده سگ و خوک و کافر، و بهتر آن است که نیم خورد گروه های زیر ترک شود،

حالا کافر چه کسانی هستند؟ کسانی که به احمد ایمان نیاوردند، خودش می نویسد

نواصب آنان که با ائمه یا مهدیین و شیعیان

که شیعیان هم منظور شیعیان 12 امام هست، یعنی احمد مانند بهائیت با یک روش و قالب دیگر استاد ارشاد گفتند بهائی ها می گویند بجز ما همه حیوان هستند، احمد می گوید بجز اتباع من بقیه مردم ظرف نیم خورده شان نجس است، به مشابه ظرف نیم خورده ای که سگ  و خوک از آن ظرف آب خورده باشند و غذا خورده باشند، حکم این ظرف که یک شیعه اثنی عشری امامی در این ظرف غذا خورده مثل حکم ظرفی است که سگ و خوک و حیوانات نجس در آن غذا خوردند.

آقای استاد ارشاد ما در خدمت شما هستیم

استاد ارشاد:

شما در سایت بهایئان وقتی تشریف می برید، این سایت بی آی سی است، اصلاً بهائی ها قائل به این هستند که من قال لم و بم در برابر سخنان بهاء الله

«فقد کفر بالله، و کان من المنکرین ایاک ایاک انک لا تکن بمثل اهل البیان لأن ...» 

خلاصه اینها را باید ما ترک بکنیم و مراقب باشیم با اینها هم مشرب نشویم؛ و اما آن بحث سند مربوط به حیوان بودن، اینجا آقای عبدالبهاء را می بینید در کتاب بدایع الآثار صفحه 126، عکس زیر برج ایفل اینجا انداختند و در همان پاریس این سند را من تقدیم کنیم،  و مطرح می کند، پنج نفری نشستند در یک جای خلوت،  در جای عمومی که ایشان صحبت می کند این مطلب را می خواند این دو رویی است،  دو رویی زشت است، در جای عمومی ایشان سخنرانی می کند، می گوید وحدت عالم انسانی چرا بگوییم این موسوی است، چکار داری با دین طرف اما چون به خلوت می رود این حرف ها را می زند، در فضای خصوصی، می گوید واقعاً فرق ما بین این نفوس، می گوید بلند شدیم از پنجره بیرون فرانسوی ها را دیدیم، و دارد واقعه مربوط به حضور عبدالبهاء در فرانسه را دارد می گوید، بعد نگاه می کند به مردم فرانسه و به بغل دستی و اینهایی که در کنارش بودند بهائی های دیگر می گوید واقعاً فرق ما بین این نفوس و اهالی اواسط آفریقا ایناست که اینها حیوان متمدن هستند، حیوان هستند فرانسوی ها اما حیوان متمدن هستند و آنها حیوان متوحش، جمیع از نفسات روح القدس که منظورش  نفسات بهاءا لله هست، بی بهره هستند، و از حیات ابدی بی نسیب  و غافل چون فلان، می رود روی مسائل بعدی، و نکته بعدی را هم بگویم و عزیزان را بخدا می سپارم، یک کتابی است به نام آثار  قلم اعلی، اینها احکام عملی است که من احکام عملی اینها را من در آورده بودم، به بهائی ها دستور می دهد،

«من لنت جد فی قلبه حبی»

هر کس را که یافتی در قلبش من را دوست ندارد،

آثار قلم اعلی

«فرّ عنه»

یعنی از او فرار بکنید

«و تجنب منه»

و اجتناب بکنید از اینکه به او نزدیک بشوید

«و کن فی بعد عظیم»

تا می توانید از او دوری بجویید

و خلاصه تا می توانید فرار کنید، یعنی با آقای حسن ارشاد با منتقدین، با کسی که حب من را ندارد، حب من در دلش نیست باید فرار بکنید، و دهها سند دیگر که بقیه غیر بهائی ها را حیوان می داند، بقیه غیر بهائی ها را خس و خاشاک می دانند سند های دیگری مفصل هست که اینها همه هست، بعد اسنادی هست که بار حقوقی دارد، یعنی تجارت کردن با آنهایی که از بهائیت آمدند بیرون و منتقد بهائی شدن هر گونه معامله کردن با آنها  در شرکت های آنها ممنوع است.

استاد شریفی:

حالا ان شاء الله استاد اینها برای جلسات بعد آماده باشد، که اینها را از اتباع احمد هم من می آورم، ان شاء الله باهم دیگر پیش خواهیم رفت.

استاد ارشاد:

الآن دیدیم دقیقاً طابق نعل باالنعل هستند، من هم نمی  دانستم آن طرف چه خبر است، خدا به سر شاهد هست ما وسط هفته هم وقت نمی کنیم، با آقای شریفی ده دقیقه بنشینیم تنظیم کنیم،

استاد شریفی:

بله خدا را شاهد می گیرم هیچ گونه هماهنگی  در موضوعات با آقای ارشاد نکردیم، من آقای ارشاد را پنج دقیق یا ده دقیقه قبل از برنامه فقط سلام کردیم.

مجری:

خب خیلی ممنون و متشکر، تشکر می کنم از جناب استاد حسن ارشاد و همچنین جناب استاد علی شریفی و همچنین شما بینندگان و همراهان گرامی و البته خب تماسی هم نداشتیم،

استاد شریفی:

حالا چون بعضی از بیننده ها می پرسند ما تلفن را این دو سه هفته چون برنامه آنقدر فشرده هست گفتیم تلفن را فقط اتباع احمد وصل کنید، دوستان شیعه دیگر که قصد دارند یک مقداری گفتیم فضا این باشد که هنوز این دو سه جلسه از اتباع احمد کسی نیامده.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر همه شما عزیزان را تا برنامه آینده به ایزد منان می سپارم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.


  
  • رضایی

    21 مرداد 1402 - ساعت 20:58

    به احمد بصری و اتباعش میگوییم (کفرنابکم)

    0 2
  • رضایی

    21 مرداد 1402 - ساعت 20:55

    دیشب تازه متوجه شدم اتباع پست فطرت احمد بصری ناصبی کذاب مشرک ،استاد شریفی رو کتک زدند دو سه سال پیش.اینو میخوام بگم که درود خداوند بر استاد شریفی عزیز و مومن عجرت با امام زمان صلوات الله علیه.عاشقتم استاد شریفی

    0 2

مهدی یار>

تکفیر در اندیشه احمد بصری تکفیر در اندیشه بهائیت خواب در فرقه بصری اشتراکات جریان احمد و بهائیت تکفیر فقهی