شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
ویژه برنامه نسیم کرامت

ویژه برنامه نسیم کرامت با کارشناسی حجت الاسلام شاکرین


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 20/03/1401

برنامه: نسیم کرامت

مجری:

سرآغاز سخن نام خدایی است که غفار و خطا پوش و کریم است، آغاز می کنم به نام خالق یکتا پروردگار بی همتا، به نام حضرت حق عرض سلام و ادب و احترام دارم،  خدمت یکایک شما بینندگان عزیز محترم و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)، تبریک و تهنیت عرض می کنیم، ابتدأً خدمت حضرت حجت (علیه السلام) و بعد خدمت بانو جان مان عمه سادات فاطمه معصومه (سلام الله علیها) و بعد خدمت یکایک شما شیعیان و محبان اهل بیت (علیه السلام) این عید بزرگ این ولادت با سعادت ولادت سلطان علی بن موسی الرضا ولی نعمت مان که الحمد الله در این شب می توانیم خوشحال باشیم و مسرت داشته باشیم، بابت این ولادت پر عظمت و ان شاءالله که بتوانیم با این برنامه موجبات خنده و شادی مادرشان حضرت زهرا (سلام الله علیها) را فراهم بکنیم.

با ویژه برنامه نسیم کرامت در خدمت تان هستیم توفیق شد تا شب ولادت امام رضا (علیه السلام) بتوانیم این برنامه را تقدیم نگاه تان بکنیم، ان شاءالله که ما را همراهی بفرمایید، در خدمت کارشناس محترم برنامه هستیم حجت الإسلام و المسلمین استاد احسان شاکرین، حاج آقا سلام علیکم اسعد الله ایامکم، خیلی خوش آمدید به برنامه ما

حجت الاسلام شاکرین:

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خدمت مجری عزیزمان جناب آقای حسینی عزیز تبریک و تهنیت عرض می کنم و به تمام کسانی که ما را دارند از این قاب شیشه ای می بینند و تماشا می کنند، در هر کجای دنیا ان شاءالله که امشب دل شان امام رضایی بشود و خود امام رضا (علیه السلام) یک نظر لطف و عنایتی بکنند.

مجری:

ان شاءالله اصلا اسم امام رضا که می آید واقعاً همه دلها آرام می شود،  شاد می شود و خیلی خیلی خرسندیم که خدا این توفیق را داده و در این مملکت میزبان بارگاه ملکوتی حضرت هستیم، اگر اجازه بفرمایید من یک عزلی را تقدیم بکنم به ساحت مقدس علی بن موسی الرضا و بعد ان شاء الله برنامه را آغاز بکنیم.

دلیل اینکه خیلی از غزل ها را در ایام مناسبتی از رو می خوانم و حتماً اسم شاعر را می آورم به همین دلیل است که خیلی از شعرا جاهای مختلف این گلایه را داشتند که گاهاً ایراداتی در خوانش ممکن است به وجود بیاید یا کم و بیش باشد، و از آن طرف چون اشعار مناسبتی است یک ارقی داریم ما که حتماً صحیح کامل تلفظ و قرائت بشود ان شاءالله و چه توفیقی خدا به آنها داده که همچین غزل هایی را سرودند، این غزل هم از جناب آقای محسن زعفرانیه هست که تقدیم می کنیم و می گوییم که

ایران به جز تو، هیچ سلطانی ندارد

همچون رضا خورشید تابانی ندارد

 

شکی ندارم بی کرانِ آسمان هم

مانندِ تو، ماهِ فروزانی ندارد

 

می آورم با خود حرم آقای خوبم

آن دردهایی را که درمانی ندارد

 

هر مشکلی را ممکن و آسان نمودی

هرآنچه را گفتند: امکانی ندارد!

 

هر زائری آمد به قصدِ عَرض حاجت

با خنده رفت و چشم گریانی ندارد

 

با دیدن صحن و سرایت درک کردم

احساس خوبی را که پایانی ندارد

الحمد الله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیرالمؤمنین و اهل بیته المعصومین این حلاوت نوش جان تان و ان شاءالله که تا آخر عمر همیشه این ولایت و این محبت را خدا در دل مان اضافه بکند و عاقبت بخیر باشیم؛ حاج آقا در خدمت تان هستیم بپردازیم به موضوع و صحبت پیرامون شخصیت حضرت رضا (علیه السلام).

حجت الاسلام شاکرین:

یک چیزی را می خواستم آخر کار بگویم جناب آقای حسینی، این شعر و این غزل زیبا را که خواندید از جناب آقای محسن زعفرانی عزیز ان شاءالله که هر کجا هستند موفق باشند شعرایی که برای اهل بیت شعر می گویند، چندین سال پیش ما با یک گروهی از طلاب رفته بودیم مشهد مقدس به پابوس آقا امام رضا (علیه السلام) من داشتم می رفتم به طرف حرم یکی از دوستان هم با خانومش داشت بر می گشت، دیدم که جفت شان دارند گریه می کنند، گفتم چه شده، گفت نه ما دیگر احتمالاً امشب برویم، و دیگر پایمان را هم دیگر مشهد الرضا نگذاریم، خیلی ناراحت بودند، گریه می کردند دیگر من نمی توانستم با آنها صحبتی بکنم، رفتند اینها، من هم خیلی ناراحت که چه اتفاقی افتاده چرا اینطوری شده این بنده های خدا، ما رفتیم زیارت جایتان خالی، بر گشتیم سحر دوباره می خواستیم برویم حرم دیدم که این زن و شوهر شال و کلاه کردند خندان دارند می روند به طرف حرم، این خانم ایشان خانم لطیف و ظریفی بوده از لحاظ قد و هیکلی نحیف بود، گفتم چه شده دیشب آن گریه ها که می گفتید من دیگر قهر کردم دیگر پایمان را هم حرم نمی گذاریم،  حالا اینطوری، در راه برای من می گفتند که، خانم من می خواسته برود مشرف بشود به زیارت حضرت و دست شان دیدید که بعضی ها حتماً می خواهند دست شان را به این ضریح مقدس برسانند، و خوب هم هست، اگر که موجب آزار و اذیت مؤمنین نشود اشکالی ندارد، چند تا خانمی که قدشان بلند تر بوده و هیکلی تر بودند و زور شان بیشتر بوده مثلاً نگذاشته بودند، ایشان زیارت بکند، و طوری که یکی از آنها آرنجش خورده بود به صورت ایشان و خیلی دردش گرفته بود، ایشان هم یک لحظه آنجا عصبی می شود و غضبناک می شود  می گوید که یا امام رضا همه جا زور اینجا هم زور؟ حتی ما بخواهیم ضریح تو را هم ببوسیم اینطور است، من دیگر قهر می کنم نمی آیم، گفتم چه اتفاقی افتاد که حالا دارید می روید دیشب که قهر کرده بودید، گفت دیشب خواب دیده بود همسرم که در صحن رضوی که الآن اسمش پیامبر اعظم هست، نشسته بودیم پر، همه این صحن پر از زائران آقا علی بن موسی الرضا و داشتند با امام رضا درد دل می کردند، بعد ایشان نگاه می کند می بیند که یک سید بزرگوار در قامت لباس روحانیت و سید ایستاده کنار ایشان و می گوید که ببین دخترم هر وقت اینجا خواستی با من حرف بزنی بیا همینجا بنشین و با من حرف بزن، نمی خواهد حتماً بیایی خودت را برسانی به ضریح، من هر کجا باشی خصوصاً اینجا این اطراف می شنوم می بینمت، و دست مرحمت روی سرت دارم، ایشان می گفت که من سرم را آوردم بالا گفتم شما که هستید، گفته بود من امام رضا (علیه السلام) هستم، و ببین من بالا سر همه هستم دارم می شنوم ایشان می گفتم من یک نگاهی کردم دور و اطرافم دیدم تمام این ا فرادی که نشستند دارند هر کدام دعا می کنند حاجت می خواهند همه یک امام رضا بالای سرشان ایستاده و دارند با ایشان درد دل می کنند، جناب آقای حسینی عزیز اجداد مطهر شما خیلی خیلی با کرامت هستند، خدا یک لطف بزرگی کرده در حق ما که ما را محب و شیعه اهل بیت قرار داده، پس ما چه می خواهیم، راه و مسافت و اینها، البته که آدم اگر بتواند از نزدیم عرض ارادت بکند که حالا روایاتش را هم اگر شد می خوانیم که هر کسی از نزدیک بتواند زیارت امام رضا (علیه السلام) و اهل بیت را بکند، چقدر خوب است و چه خوبی هایی دارد، ان شاءالله که همه بیننده های عزیز ما هم به زودی های زود مشرف بشوند.

مجری:

بله چون واقعاً دلتنگی اینقدر زیاد است که آدم وقتی می رود هم انگار هنوز درک نمی کند، ولی امان از روزی که می خواهد زیارت وداع بخواند، من خاطرم هست تا چند سال پیش زیارت وداع نمی خواندم، نمی دانم اصلاً دلم نمی آمد، حالا وقتی یک کم سن مان بالاتر رفت، مفهوم زیارت را متوجه شدیم که اتفاقاً در آن دعا می کنیم که «لاجعل الله آخر العهدی» این زیارت آخر نباشد،  ان شاءالله که توفیق بشود همه هرچه سریعتر آنهایی که دلشان می خواهد تشریف فرما بشوند و امام رضا (علیه السلام) بطلب و بروند آنجا و دقیقاً یکی از نکاتی که می خواستم در این برنامه اشاره کنم همین بود که خیلی ها انی را بیان کردند، از علمای بزرگ مان که خواب دیدند و غیره که به ازای هر یک مؤمن و زائری که در حرم وجود دارد یک امام رضا ایستاده و می شنود و حاجت را برآورده می کند، وا ینجا است که در وجود همه ائمه ما می دانیم آن رأفت و مهربانی را اما اینجا است که یک طور دیگری امام رضا معروف و مشهور شدند به رئوف و الحمد الله که این حب را داریم.

خب بفرمایید که اولین بخشی که می توانیم راجع به آن صحبت بکنیم در این شب عزیز و راجع به آن بیاموزیم چه چیزی هست؟

حجت الاسلام شاکرین:

یکی از چیزهایی که من خیلی خودم دوست دارم، این مطلب را همیشه مطرح بکنم راجع به آقا جان مان امام رضا و همه اهل بیت این است که یک مقداری در رابطه با مادر های این بزرگوار ها صحبت بکنیم چونکه فکر می کنم اگر در مورد مادر هایشان صحبت بکنیم نگاه ویژه ای را امام رضا (علیه السلام) و اهل بیت به ما دارند البته مادر اصلی هم مادر ها حضرت زهرا (سلام الله علیها) هستند و این سعادت بسیار بزرگی است که نسب ما شده، و فرمودند که آنها هم که سید نیستند اگر عشق و ارادت داشته باشند به اهل بیت سید محسوب می شوند،  این هم در وایات داریم، ما دل مان را به همین روایت خوش کردیم، ان شاءالله که همینطور باشد، و ان شاءالله شما سادات دست ما را بگیرید، در این دنیا و در آخرت.

مادر امام رضا (علیه السلام) جناب تَکتُم، هستند اسم شان این است، ایشان جاریه بودند کنیز بودند، می دانید که چند تا از امام های ما مادرهای شان کنیز بودند و بعضی از دشمنان شماتت می کردند اهل بیت را با همین لفظ که شما مادرهایتان کنیز بودند جاریه بودند ولی خیلی جالب است که شما نگاه می کنی در وجود یک کنیز خدا چه لطفی قرار می دهد، که می شود وجود ذی جود مادر آقا امام رضا (علیه السلام) روایت را در کتاب عیون اخبار الرضا آورده اند مرحوم مجلسی هم آن را ذکر کردند که

«قال سمعت ابالحسن علی بن میثم»

علی بن میثم یکی از نوادگان میثم تمار هست، و میثم تمار هم خاندان عجیبی دارد خودش جزو اصحاب ارادت مندان و از خواص امیرالمؤمنین بچه هایشان ابو هاشم هم همینطور است،

«یقول ما رأیت احد قدت اعرف بامر ائمه (علیه السلام) و اخبارهم و مناکهم»

من مثل علی بن میثم ندیدم، که به اخبار ائمه به ازدواج هایشان به بچه هایشان اینقدر مسلط باشد،

ایشان می گوید که

«اِشْتَرَتْ حَمِيدَةُ اَلْمُصَفَّاةُ»

مادر حضرت موسی بن جعفر، حمیده مصفاه معروف است، ایشان هم خودش جاریه بوده و کنیز بوده، که به ازدواج آقا امام صادق (علیه السلام) در آمده، ایشان می فرماید که یک کنیزی من داشتم،

«و هِيَ أُمُّ أَبِي اَلْحَسَنِ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ و كَانَتْ من أَشْرَافِ اَلْعَجَمِ - جَارِيَةً مُوَلَّدَةً اِسْمُهَا تُكْتَمُ»

من یک جاریه ای داشتم که اسمش تکتم بود،

«فَكَانَتْ مِنْ أَفْضَلِ اَلنِّسَاءِ»

از همه زنها من دیدم، بهتر است

خب مادر شوهر است خیلی از مادر شوهر ها دقیق هستند که یک عروس خوب انتخاب کنند، حالا چون من خودم هم رشته ام مشاوره و روانشناسی هست، در این قضایا یک مقدار روی این مباحثش هم دقت می کنم، ایشان می گوید که دنبال عروس می گشتم، اینها را دارد برای آقا حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) می گوید و این جاریه را دیدم، یعنی اصلاً نگاه نمی کند مال و منال پدر مادر،

مجری:

اصطلاحاً رأیت زاده یا اشراف زاده چیزی که متأسفانه همچنان هست

حجت الاسلام شاکرین:

اینها نیست شما الآن خودت هم می دانی در این جامعه ما متأسفانه نگاه هایی عجیب و غریبی امروز در بحث های ازدواج هست

مجری:

همچنان هست چون شاید بعضی فکر کنند از بین رفته ولی متأسفانه زیاد می بینیم

حجت الاسلام شاکرین:

نه متأسفانه که ما برای فلان طایفه هستیم، اگر با فلان طایفه ازدواج نکنیم چه می شود، خیلی بد است این نگاه نگاه خطرناکی هست، امروز اگر شما نگاه می کنیم این طلاق ها و این جدایی ها و این اتفاق ها بخاطر این است که هم کف نیستند، داماد چه کسی هست؟ جناب آقا حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) به چه شاه دامادی، حالا شما نگاه بکن همچین آقایی که داماد است چه عروسی باید بیاید در محضر ایشان، ایشان می گوید پسرم من این دختر را

«فَكَانَتْ مِنْ أَفْضَلِ اَلنِّسَاءِ»

بالاتر از دختران دیگر دیدم

یعنی همه دختر ها را دیدم آنهایی که می شده به ما بخورند به تیپ ما به خاندان ما به طایفه ما، همه اینها را من سنجیدم،

«في عَقْلِهَا»

عقلش خیلی رشد پیدا کرده

بلوغ عقلی

«و دِينِهَا و إِعْظَامِهَا»

جالب است اول عقل را مطرح می کند و بعد دین را، چرا؟

مجری:

می خواستم همین را بگویم که چقدر از این نکته ما می توانیم درس بگیریم برای انتخاب های امروزی،

حجت الاسلام شاکرین:

که عقل یعنی چه؟ یعنی اگر یک کسی به رشد عقلی رسیده باشد، دینش هم موفق هست، بعضی ها را دیدید یک تقلید های کور کورانه ای در دین دارند، ما دین مان دو قسمت هست یک قسمت احکام و شریعت هست که باید آنجا تقلید بکنیم، یا باید خودمان مجتهد باشیم که بتوانیم، رأی دین و خدا را از احادیث روایات قرآن بکشیم بیرون یا اینکه باید تقلید بکنیم، غیر از این هم نیست، در پزشکی هم همینطور است، در علم های دیگر هم همینطور است، در هر علمی شما یا مقلد هستی، یا خودت مجتهد و کارشناس آن، خیلی جالب است که اینجا شما نگاه می کنید می گوید که عقل اولین قدم است، بعضی ها اصلاً فقط مقلد هستند یعنی حتی در اعتقادات، ما در اعتقادات نباید مقلد باشیم، ما در اعتقادات باید خودمان اجتهاد بکنیم، فهم بکنیم، درک بکنیم، ما مسلمان هستیم ما شیعه هستیم، حداقل در رابطه با اهل بیت چهار تا روایت خوانده باشیم حداقل سرگذشت شان را بدانیم حداقل بدانیم که توحید خدا یعنی چه،  معاد یعنی چه، و از این جمله هم رد نشویم، فرمودند که مرحوم آیت الله بهجت (ره) فرموده بودند که قله توحید اباعبدالله الحسین سید الشهدا است، یعنی از راه حسین اگر کسی رفت به خدا و توحید می رسد، اگر غیر از آن بود به هیچ خدایی نمی رسد، به خداهایی می رسد که حالا من نمی خواهم وارد آنها بشوم، شما بهتر بلد هستید، بینندگان هم بهتر از من بلد هستند بعضی ها آن دین هایی که امروز هست و مذاهبی که امروز هست، برای خدا الاغ تصور می کنند و شبهای جمعه آن خدا سوار بر الاغ می شود از عرش بر زمین یک مقدار از این حرف هایی که در این مذاهب هست که زده می شود،

مجری:

آدرس دادند برویم ببینیم این خدا را؟

حجت الاسلام شاکرین:

آدرس هم می دهند ، آدرس بی عقلی شان هست، آدرس شان جهل و نادانی شان هست، تعصب شان هست که نمی خواهند بیایند خدای اهل بیت را قبول کنند، خدایی که آقا امام سجاد (علیه السلام) در دعای ابوحمزه می آید آنجا مطرح می کند را نمی خواهند، آن دعایی که امیرالمؤمنین در دعای کمیل مطرح می کند آن را نمی خواهند مطرح بکنند، یا نور یا قدوس را نمی خواهند باور بکنند، 

«فَكَانَتْ مِنْ أَفْضَلِ اَلنِّسَاءِ في عَقْلِهَا و دِينِهَا و إِعْظَامِهَا»

بعد جالب این است، چرا می گویند در این قضیه خیلی ادب داشته ایشان، عقلش جالب بوده، خب ایشان کنیز مادر آقا و حضرت موسی بن جعفر هستند، هیچ وقت ایشان در مقابل مادر حضرت آقا موسی بن جعفر ننشست، هر وقت ایشان در آن مجلس بود در آن اتاق بود این خانم ایستاده بود، چه آن موقعی که کنیز بود چه آن موقعی که بعد مادر آقا امام رضا (علیه السلام) شد، الله اکبر حالا ایشان چه کسی هست؟ یک دختری هست که از طرف های آفریقا به کنیزی گرفته شده،  و می آوردنش، وقتی می خواستند ایشان را بخرند، حضرت می روند آنجا می گویند که چند تا کنیز داری، آنجا کنیز فروشی بوده، حالا جالب است در مکتب اهل بیت هم کنیز و غلام یک معنای دیگری دارد، این نیست که به کار بکشند و سرشان بزنند و بگویند کف خانه را تمیز کن و جارو بزن، و یک گوشه ای برو، امام رضا (علیه السلام) را می دیدند همیشه با کنیز ها و غلام هایشان غذا می خورند، خیلی جالب هست.

مجری:

به همین دلیل هم هست که خیلی وقت ها وقتی ائمه می خواستند یک غلام را آزاد بکنند، آرزویشان این بوده که غلام بمانند ولی آزاد نباشند، چون آن غلام بودن از هزار تا آزادی بهتر است

حجت الاسلام شاکرین:

ای کاش ما هم غلام حلقه به گوش اهل بیت بشویم و بتوانیم در خانه های حضرات لطف بکنند ما هم یک گوشه ای بتوانیم یک کاری انجام بدهیم، جناب آقای حسینی خیلی توفیق بزرگی است؛ آن داستان غلامی که مستجاب الدعوة بود را هم بحث از آن هست که در زمان حضرت زین العابدین (علیه السلام) که آن شخص دید که این دستش را برد بالا دعا کرد برای باران نرسیده بود به خانه باران گرفت، رفت در خانه امام سجاد، گفت این کیست؟ گفت چه کسی را می خواهی؟ گفت من این غلام را می خواهم، غلامی که در اصطبل کار می کرد همه غلام ها را صف کردند او نبود، گفت نه یک کس دیگر بود، حضرت گفتند به فلانی بگویید بیاید، آمد در اصطبل کار می کرد، حضرت فرمودند این آقا تو را می خواهد، گفت آقا این کار را نکنید، اگر می شود من همینجا بمانم، حضرت فرمودند حالا برو خانه اینها، و بعد هم فردایش فوت کرد، گفت من نمی توانم تحمل کنم که در خانه حضرت نباشم و نفس نکشم و یکی هم اینکه آنچه که بین من و خدا بود فاش شد،

مجری:

فاش که می گویند، بله این شخص می گویند رسید خانه دیدند یکی دیگر از غلام های حضرت آمد که اگر تشییع جنازه اش می خواهی بیایی بیا

حجت الاسلام شاکرین:

الله اکبر، و شما نگاه می کنید کنیزی مثل فضّه (سلام الله علیها)  پس نگاه اسلام به کنیز و غلام یک نگاه دیگر است، خلاصه مطلب این که اینجا جناب حمیدة المصفاة که مادر امام کاظم باشند، به پسر شان گفتند اگر دختری می خواهی این است، این کسی است که از آفریقا آمده یک کنیز است که آن برده فروش می گوید که، رفتند حضرت بخرند، دیدن که چند نفر را آوردند سر حال و سر زنده، گفت نه این را نمی خواهم، گفت آن هم ولی او مریض هست نمی فروشم،  حضرت فرمود آن را بفروش، گفت نه نمی فروشم، فهمید که نظر شان روی آن هست، فردا حضرت یک کس دیگر را فرستادند گفتند هر چقدر، خواست به او بده و او را بخر، رفت آنجا گفت ای مریض هست، این تب دار، این چند روزی است اصلاً تب کرده و معلوم هم نیست زنده بماند، گفت م این را می خواهیم، این هم فهمید که همه این را می خواهند یک قیمت خیلی زیادی گفت و ایشان را خریدند، بعد هم آمد خوب شد، بعد این برده فروش گفته بود، من این را برای خودم می خواستم دیدم خیلی دختر خوب و با ادب و با تقوایی است، در راه که داشتیم می آمدیم از آن راه دور یک اهل کتابی من را دید یک نگاهی به این زن کرد گفت این کیست، گفتم این کنیز هست، من این را خریدم ببرم مدینه بفروشم، بعد گفته بود این را کنیز گرفتم برای خودم با او ازدواج کنم، گفته بود تو نخواهی توانست با این ازدواج بکنی، در وجود او نوری می بینم که عالم را روشن می کند، و این برای تو نیست، مطمئن باش تو نمی توانی دست هم به او بزنی، و همین هم بود، و شد مادر آقا امام رضا (علیه السلام) حالا شما نگاه بکنید این زنی که ویژگی اش عقل است دین است و اعظام هست یعنی محکمی این در روایات ما تکتم از ایشان نام برده شده، که حالا می گویند اسمش شاید چیز دیگری بوده این را آقا موسی بن جعفر این نام را روی شان گذاشتند یکی از نام های چاه زمزم چاه حیات بخش تکتم است، خیلی جالب است روی اسم گذاری ها جناب آقای  حسینی عزیز، اهل بیت روی همسران شان و روی بچه هایشان در مقاطع مختلف اسم ها و القاب مختلفی می گذاشتند، یک مدتی به این خانم می گفتند خیزران، خیزران یک عود خوشبو هست، یک گیاهی است که بسیار نرم است ولی راست قامت و محکم، و خوشبو و جالب است، چرا؟ بخاطر آن استعدادی که اینها داشتند، به هر کمالی که اینها در منزل اهل بیت می رسیدند حضرات اسم هایشان را عوض می کردند به یک لقب جدید و جالب تر می دادند، چاه زمزم، زمزم چقدر عجیب و شفا بخش است، یا مثلاً خیزران عود خوشبو، ما هم یاد بگیریم به همسران مان نام ها و لقب های خوب ان شاءالله بتوانیم.

مجری:

دقیقا به قول شما اینکه در مقاطع مختلف هم می شود اسامی مختلفی را عنوان کرد، در جایگاه های مختلف هم می شود از القاب با محبت بیشتری استفاده کرد، و اینها را فقط کافی است یاد بگیریم، من هیچ وقت این خاطره فراموشم نمی شود که متأسفانه شرایط به گونه ای شده وقتی می خواهیم یک مطلبی را در همان رشته روانشناسی و مشاوره مطرح بکنیم، اگر اسم حدیث یا روایت بیاوریم ناخودآگاه یک گارد گرفته می شود، من چه کار می کردیم؟ خیلی وقت ها وقتی ارائه داشتم یا تدریس داشتیم می آمدم می گفتم فلان مبحث، یک بزرگی این جمله را گفته، یادم نمی رود یکبار راجع بحث ازدواج بود یک جمله ای از امام باقر (علیه السلام) و یک روایت را گفتم، و همه گفتند به به چقدر قشنگ چه کسی بوده؟ هر کس یک اسمی را آورد یکی گفت فروید یک گفت یالوم، گفتم دوست داشتید، درست بود؟ گفتند بله، گفتم این جمله را اصطلاحی که همه تان بکار می برید 1400 سال پیش امام باقر (علیه السلام) فرمود، و همه ماندند که پس می شود یک چیزهایی گرفت، اگر این گارد برود کنار، و اینجا است وقتی آدم به این نگاه می کند چقدر زندگی ائمه چقدر رفتار شان با همسران شان با فرزندان شان سرشار از منبع پر از تمام آن چیزی است که ما اصطلاحاً می دومی دنبالش و برای همین شخصاً خیلی لذت بردم که شروع کردید با مادر حضرت رضا، هم آن روایت امام صادق (علیه السلام) در ذهنم متبادر شد که اگر ولایت امیرالمؤمنین را دارید به مادران تان دعا بکنید، و اینجا نشان می دهد چقدر جایگاه این مادر خصوصاً مادر اهل بیت مهم است، و همین بعد اخلاق و خانوادگی که خیلی می تواند برای ما آموزه های مختلفی داشته باشد.

بدون فوت وقت بپردازیم به ادامه صحبت های استاد شاکرین بفرمایید خواهش می کنیم پیرامون مبحث مادر حضرت رضا داشتیم صحبت می کردیم.

حجت الاسلام شاکرین:

ما چون می خواهیم بگوییم  چه شخصیتی امشب به ما افاضه می شود و لطف می شود از پروردگار عالم، امشبی که همیشه هست، باید در مورد مادر و شخصیتش بگوییم، باید بگوییم چه شرایطی بوده شما نگاه بکنید که این مادر شوهر، یعنی مادر آقا موسی بن جعفر وقتی می خواهد همسر را به ایشان معرفی بکند، با چه الفاظ زیبایی مطرح می کند، می گوید مادر ببین عقلش چقدر خوب است، مادر ببین چقدر دینش خوب است، حالا چه کسی برای چه کسی می گوید؟ برای یک امام دارد می گوید، اینها همه اش برای ما هست، و إلّا نه امام که خودش عقل کل است، بعد می فرماید

«أنها ماجلست بین یدیها منذ ملکتها اجلالاً»

چقدر این باجلالت است چقدر با وقار است این دختر، به دلت نشست به دلت بود؟ و جالب است که این جاریه را بعد این کلمه را گفت

«لها فقالت لإبن ها موسی بن جعفر يابنيَّ اِنّ تكتم جارية مارأيتُ جارية قطّ افضل منها»

می گوید مثل او دیگر پیدا نمی شود، این با ادب است،

این ادب داشتن خیلی مهم است، وقتی که آقا امام حسین (علیه السلام) بود آقا ابالفظل کلامی حرف نمی زد، جلوی آقای سید الشهدا، به این می گویند ادب آقا ابالفظل یا وقتی که امام حسن بود امام حسین (علیه السلام) کلامی حرف نمی زد، اگر امام حسن (علیه السلام) یک جایی 1000 درهم صدقه می داد، آقا 999تا می داد، یعنی مثل برادرش نمی داد، یعنی بزرگی را رعایت می کرد، با اینکه اینها همه شان نور واحد هستند، یا وقتی که امیر المؤمنین هست، یعنی شما نگاه کنید امام حسن و امام حسین در آن زمان صحبتی نمی کنند، یعنی چشم شان در چشم پدر و به لبان امیرالمؤمنین دوخته شده، جالب این است که وقتی پیامبر عظیم الشأن هست امیرالمؤمنین همینطور، آقا امیرالمؤمنین حواس شان هست که رسول الله چه می گویند، یعنی تقدم و تأخری ندارند، و این زیبایی ادب را اینجا بیان می کند، این جناب تکتم، بعد می آید ایشان را می گوید

«لست أشكّ ان الله تعالي سيطهّر نسلها»

شک نکن مادر از این خانم تو یک نسل خوب و مطهری را می آورید،

«ان كان لها نسل و قد وهبتها لك»

چون نسل خوبی شما می خواهی از این بیاوری، قرار است علی بن موسی الرضا را خدا به این دنیا هدیه کند من این خانم را به تو هدیه می کنم، بعد می گوید

«فاستوص بها خيراً»

پس آن را به خوبی نصیحت کن

یعنی درست است که این خیلی خوب است عالی است، ولی تو هم باید به او یک نگاهی بکنی، باید امام به خانم و همسرش یک نگاه بکند تا امام از او زاده بشود، و نسلش ادامه پیدا بکند، و الّا امام زاده های دیگر هم بودند، در طول تاریخ خیلی امام زاده ها بودند، از امام متولد شدند ولی امام نشدند، خیلی پاک هستند مطهر هستند خوب هستند، ولی امام نیستند، قرار است از این مادر آقا علی بن موسی الرضا(علیه السلام) به دنیا بیاید،

«و لما ولدت له الرضا عليه السلام سماها الطاهرة»

وقتی که امام رضا (علیه السلام) از ایشان متولد شد جناب آقا موسی بن جعفر (علیه السلام) فرمودند از امروز به تو می گویم طاهره

پاکیزه ای که پاکیزه برای مان آورد، در مقاطع مختلف استعداد های مختلفی وقتی که پیدا می کنند، لقب های بهتری را به آنها می دهند، پس من وقتی می خواهم ازدواج بکنم، نگاهم به الآن و چشم و ابرو و پول و منال و مدرک نیست، خوب است اینها من نمی گویم بد است، ولی نگاه بکنند این خانم این آقا آیا از او می شود یک نسل خوب پاک مطهر از او بیاید یا نه، متأسفانه یک نسل خرابی از او می ماند، پس جالب این است که خیلی پس در لقب ها حضرات اینجا نگاه می کنیم، یک روزی امام رضا (علیه السلام) کوچک بودند، شیر خوار بودند، خیلی شیر می خوردند، در روایت هست

«وَ كَانَ الرِّضَا ع يَرْتَضِعُ كَثِيراً»

خیلی شیر می خورد،

«وَ كَانَ تَامَّ الْخَلْقِ‏»

یعنی سالم و صحیح درشت شیر هم زیاد می خورد، آمد جناب طاهره مادر حضرت رضا (علیه السلام) آمدند خدمت آقا موسی بن جعفر (علیه السلام)

«فَقَالَتْ أَعِينُونِي بِمُرْضِعٍ»

می توانی یک کسی را برای من اختیار بکنی که بیاید کمک کار من شیر بدهد به این بچه؟

دوتا خانم در اهل بیت ما داریم که این حرف را زدند، یکی خانم حضرت زهرا (سلام الله علیها) یکی هم جناب مادر امام رضا (علیه السلام)، مستحضر هستید که آمدند خدمت حضرت رسول گفتند نمی رسم به کارهای خانه به بچه داری مشغول هستم، یک کنیزی را اگر می شود برایم بفرستید، که به برکت همین حرف خدای متعال تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) را به ما عنایت کرد، و گر نه در حقیقت که خودشان تسبیحات هستند، توضیح می دهم که داستان چیست، در حقیقت هر کس وجه علی را ببیند دارد تسبیح می کند، تحمید می کند، تقدیس می کند، چهره علی نام علی، ما با نام علی مشق میکنیم، مشق عشق با خدا وقتی می کنیم، وقتی می خواهیم اسم یک کسی را بیاوریم خدا آن دریای رحمتش بجوش بیاید می گوییم یا علی

مجری:

این صحبت شد اجازه بدهید تک بیت را تقدیم بکنیم، و چون حرف از این شد که نگاه کردن به علی نام بردن از امیرالمؤمنین و وجود مقدس حضرت زهرا (سلام الله علیها) که اسم شان آمد این بیت را تقدیم بکنم که خیلی برای خود من این بیت واقعاً لذت بخش هست و کیف می کنم هر بار که آن را میخوانم، می گوید که

عشق یعنی اینکه زهرا هر سحر قبل از نماز ساعتی را به تماشای علی می ایستد

و چه تعریفی قشنگ تر از این برای عشق

حجت الاسلام شاکرین:

چقدر زیبا، چقدر قشنگ، اینکه فرمودید ما یک معاشقه هایی داشتیم اگر این کلمه این سخیفی نباشد، و تعریف به بیان ما است، حضرت امیر با حضرت زهرا (سلام الله علیها) داشتند، درست است که 9 سال بیشتر در منزل حضرت زندگی نکرد و خدا لعنت بکند دشمنان اسلام دشمنان حضرت زهرا را که، حضرت زهرا را گرفتند از امیرالمؤمنین اما در این 9 سال  معاشقه هایی ما داریم و در روایات هم آمده که می گوید، رفتم دیدم که امیرالمؤمنین شاید هم امام حسن خرما بر می دارند، یک ظرف خرما جلوی شان هست در نخلستان، کار امیرالمؤمنین آباد کردن نخلستان بود، و یکی خرما می گذارند دهان حضرت زهرا (سلام الله علیها) و یک خرما حضرت زهرا بر می دارد دهان امیرالمؤمنین (علیه السلام) اصلاً این زندگی این اهل بیت چقدر زیبا و قشنگ است، چقدر برای ما درس است، یعنی اگر ما از اینها جدا نباشیم زندگی هایمان خیلی خوشمزه هست، شما نگاه بکنید آقای حسینی عزیز امروز زندگی ها طوری شده که آمار طلاق که هیچ، جدایی ها و طلاق های عاطفی که یک طرف خود کشی ها، خود کشی یعنی چه؟ یعنی وقتی طرف هیچ چیز دیگر برایش معنا ندارد و مفهوم ندارد و به صفر برسد خود کشی می کند، می رسد به یک جایی که دیگر می بیند هیچ چیزی نیست که در این دنیا خوشحالش بکند، حالش را خوب بکند، دست به خودکشی بزند، آیا ما کسی که سر سفره اهل بیت هست و این چیزهای زیبا و خوشمزه را می گیرد از اهل بیت مگر می شود به خودکشی برسد، مگر می شود که یک لحظه ناخوش باشد، ما با نام اهل بیت و با ولایت و با محبت شان زنده ایم می خوابیم بیدار می شویم، راه می رویم، می خوریم، این حرارت هم هیچ وقت از دل و قلب ما بیرون نمی رود، و این حرارت است که دوام زندگی ما را دارد، و بعد هم از این دنیا که می رویم باز با عشق اهل بیت حتی در همان قبر هستیم، این دیگر خیلی لطف خدا است، دیگر ما چه می خواهیم از این، ما در روانشناسی داریم آن پروتکل های درمانی هست که می گوید به نام کیفیت درمانی، می گوید میزان عشق در زندگی شما چقدر است، می گوید اگر زندگی را 18 قسمت بکنی، مثل یک کیک شادمانی به آن می گویند، یک طرف خدا، یک طرف کار، یک طرف بچه هست، یک طرف پول هست، همینطور آمده 18تا حیطه را مشخص کرده در زندگی، بعد می گوید هر کدام از اینه یک سهمی دارد و یک استانداردی دارد، آدم باید در آن استانداردش برسد،  ما می خواهیم بگوییم که آن در بحث جوامع غربی است،  یک پروتکل خوبی هست، ولی غربی هست، غربی ها هم همه چیز شان بد نیست، و در حیطه عشق وقتی صحبت می کند آنجا می گوید هر چقدر عشق سهمش در این کیک بزرگتر باشد، هر کدام از آنها سهم شان کمتر باشد، اشکالی ندارد، این جایگزین تمام آنها است، مثلاً شما پول کمتر گیرت می آید، ولی عشق و محبت داشته باشی در وجودت، این جایگزین آن هست، چقدر کسانی هستند که فقیر الی الله هستند، خیلی فقیر هستند ولی برای اهل بیت جان می دهند، می گویی روغن گران شده گوشت گران شده، می گوید بابا برو این حرفها یعنی چه خودشان می رسانند من هم دوست دارم هزینه بکنم، چون خودشان دارند می رسانند، جالب هست، شما نگاه میکنید می بینید نه گرانی نه این تهاجمات فرهنگی، نه این هجوم افسار گسیخته مجازی، هیچ کدام اینهایی که صبح تا شب دارند بر ضد اهل بیت بر ضد خدا، بر ضد قرآن این شبکه های معاند دارند کار می کنند، می بینیم، اما هیچ کدام از اینها نمی تواند این آتش عشق و محبت به اهل بیت را خاموش بکند، و یکی از آن را کجا می بینید، مصداق اتم در بحث اربعین امام حسین (علیه السلام) هست، یا نه همین شب ها اگر تلویزیون روشن بکنید، الآن حرم آقا علی بن موسی الرضا را ببینید مگر گرم نیست؟ مگر سخت نیست، مگر جا بد گیر نمی آید، مگر هزینه ها بالا نیست؟ ببینید آیا ارادت افرادی که عاشق هستند پر محبت هستند، آیا کم شده، ما هم که نرفتیم یک معذوریت هایی داشتیم وگر نه ما هم رسیده بودیم به آن خیل عاشقان اهل بیت، این عشق هست، این محبت است، که لحظه به لحظه به حق آقای مان علی بن موسی الرضا به حق این قنداقه پر نور شان که امشب جناب طاهره (سلام الله علیها) می دهند دست آقا حضرت موسی بن جعفر و خوشحال می شوند وقتی حضرت را می بینند، به حق این قنداقه پر نور ان شاءالله محبت ما روز به روز ساعت به ساعت ثانیه به ثانیه آن به آن بیشتر بشود.

مجری:

ان شاءالله، خب مبحث را کامل کنیم با اجازه تان، فرمودید که  خواستند که یک نفر دیگر کمک باشد برای ایشان برای شیردهی به حضرت و اشاره کردید که نفر اولی که این کار را و این درخواست را داشتند حضرت زهرا (سلام الله علیها) بودند.

حجت الاسلام شاکرین:

حضرت زهرا (سلام الله علیها) بودند که رسول خدا فرمودند که تسبیحات، جبرائیل امین نازل شد و گفت که یا رسول الله به حضرت زهرا بگو این تسبیحات را بفرستد و در روایات هم چه چیزها داریم در رابطه اش، که از هم و غم نجات پیدا می کنی، مشکلاتت حل می شود، توسعه در وقت پیدا می کنی، یعنی ما دنبال این نباشیم که امتحان بکنیم، ما اعتماد باید بکنیم، بگوییم که می گوییم و می شود، نگوییم بگذار بگویم ببینم می شود یا نمی شود، نه باید بگوییم می گوییم تا بشود و این اتفاق بیافتد.

جناب طاهره (سلام الله علیها) گفتند که آقا جان واقعاً این بچه زیاد شیر می خورد، حالا چه می خواهند بگویند،

«أَعِينُونِي بِمُرْضِعٍ‏ فَقِيلَ لَهَا أَ نَقَصَ»

حضرت فرمودند که آیا نقصی هست در این بچه؟

اینکه زیادی شیر می خورد آیا مشکلی دارد؟

«الدَّرُّ فَقَالَتْ مَا أَكْذِبُ‏ وَ اللَّهِ»

دروغ نمی خواهم بگویم

«مَا نَقَصَ»

هیچ نقصی در وجود نازنینش نیست

این در این گوهر این بالاتر از فرشته و ملائک

«وَ لَكِنْ عَلَيَّ وِرْدٌ»

یک سری ورد ها

«مِنْ صَلَاتِي وَ تَسْبِيحِي»

من یک سری ذکر ها داشتم در دوران مجردی قبل از اینکه بچه به دنیا بیاید به آن نماز ها اخت پیدا کرده بودم، با آن نماز ها رفیق بودم، با آن ذکر ها، حالا این را من می گویم، این تحت اللفظی است،

«وَ قَدْ نَقَصَ مُنْذُ وَلَدْتُ»

این بچه هیچ مشکی ندارد، بعضیها اشتباهاً به اشتباه لفظی مثلاً می گوید این بچه نمی گذارد من به کارهایم برسم، مثلاً به نماز و ذکرم برسم، در جایی که عقیده ما شیعه ها و محبین هست که خود اهل بیت نماز هستند، اصلاً اصل نماز امام رضا هست، اصل تسبیح امام رضا هست، اصل تحمیده اصل تقدیس، اصل تمام اذکار الهی، اصل قرآن چه کسی هست؟ مگر ما در آن روایت نداریم که فرمود همه عالم در قرآن هست، همه  قرآن در سوره فاتحة الکتاب است، یعنی سوره حمد، تمام سوره حمد را در بسم الله الرحمن الرحیم، که یک تفسیر خیلی زیبایی دارد وقتش الآن نیست، ابن عباس می گوید یک شب تا صبح امیرالمؤمنین در رابطه با باء بسم الله برای من حرف زد، گفتم برای من تفسیر قرآن بگو، گفت از کجا شروع کنیم، گفت سوره حمد را برای من بگو، گفت حالا امشب می خواهم برایت از باء بسم الله بگویم، گفت حداقل بسم الله الرحمن الرحیم را بگو، گفت حالا ببینیم وقت می شود یا نه، می گوید نزدیکی های اذان بود که امیرالمؤمنین فقط این توضیحی که می داد فقط باء بسم الله بود، گفتم ادامه دارد یا امیرالمؤمنین؟ حضرت فرمودند ابن عباس اگر 70 شتر من بیاوری و تفسیر بگویم بار این شتر بشود باز هم تمام شتر ها از باء بسم الله الرحمن الرحیم فارغ می شویم، اگر برویم در قآن که دیگر هیچ، بعد حضرت فرمودند همه بسم الله الرحمن الرحیم در باء بسم الله و من علی بن ابی طالب نقطه تحت این باء بسم الله الرحمن الرحیم هستم، یعنی هم وجود قرآن، اهل بیت هستند، شما در کدام آیه می توانی علی را نبینی، چرا پس مادر حضرت دارد همچین درخواستی می کند؟ چون مادران اهل بیت  هم شأن اهل بیت و معصومین هستند، و ما نمی توانیم اینها را مقام شان را خدای نکرده پایین بیاوریم و تنزل بدهیم، پس اشتباه معنا از ما است در این الفاظ، اینجا حضرت طاهره خاتون می بیند انگار دارد از پسرش عقب می افتد، به قول ما به زمان عامیانه باید برساند خودش را به این اذکار و نماز تا بتواند خودش را هم مقام مادری امام رضا (علیه السلام) و همسری آقا حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) نگهدارد، پس یک نکته ای اینجا هست که در زندگی هایمان فقط پول و کار و تحصیل و شهرت و مقام نباشد، با نماز و ذکر و ورد تسبیح و لطف خدا که بر زبان ما جاری می کند ما باید به یک سری جاها و یک مقاماتی برسیم، ای کاش این را هم به ما یاد می دادند، داریم در روایت که آمد گفت که آقا چقدر ثواب دارد زیارت جدتان علی بن موسی الرضا حضرت فرمود که 70حج مقبول، آن کسانی که حج رفتند می دانند یعنی چه، چقدر صدمه دارد حج بجا بیاوری حالا حجی که تازه مقبول باشد، نه صحیح، خیلی صحیح انجام می دهند، اما حالا مقبول باشد یا نباشد خدا می داند، می گوید70 هفتاد حج، حضرت فرمودند 70 هزار حج، و بالاتر، یک عزیزی یک لطیفی خیلی جالب بود می گفت که ما حج می رویم طواف می کنیم، سعی و صفا و مروه و هم اینها را انجام می دهیم که یاد بگیریم دور امام چطور بچرخیم، یعنی کعبه حقیقی اهل بیت و امامت هست، ما همه این کارها را می رویم انجام می دهیم که تازه یاد بگیریم که چطور باید دور امام چرخید، باید جان مان را فدا کنیم.

مجری:

اینجا است که خطاب به همه ائمه می توانیم بگوییم که مقصود تویی کعبه و بت خانه بهانه است

حجت الاسلام شاکرین:

آفرین این ذوق و طبع شما بسیار شایسته است

مجری:

زنده باشید، خیلی ممنونم.

بفرمایید در بخش بعدی و آخر برنامه در خدمت شما هستیم.

حجت الاسلام شاکرین:

اصفهان ما عالم های خیلی خوبی داشته عجیب یکی از این علمای بزرگ و خوب مرحوم آیت الله خادمی بوده، خدا رحمت شان بکند از پیشگامان انقلاب و بسیار  انسان بزرگ و بزرگوار ایشان در یکی از سفر هایش به مشهد الرضا (علیه السلام) روز آخر که می آیند اساس شان را بچینند در ماشین شخصی بوده راننده بیاورد شان اصفهان از قضاء آنجا نزدیک رستوران حضرت بوده، و آن آشپزخانه ای که برای حضرت امام رضا (علیه السلام) هست، و آن روز هم قرمه سبزی پخته بودند، بوی قرمه سبزی هم پخش می شده در کل محوطه ایشان رو می کند به حرم آقا امام رضا می گوید که این چند روز که مهمانت بودیم، اما خیلی دوست داشتیم یک قرمه سبزی به ما بدهی اما ندادی، شوخی کردند، گفتند که مگر می شود با خدا و اهل بیت هم شوخی کرد؟ بعضی ها شوخی می کردند، از این شوخی های خوشمزه، یادت باشد طلب ما یک قرمه سبزی، این بزرگوار سوار بر ماشین می شود وداع و خدا حافظ و می آیند در راه ماشین خراب می شود، راننده هر کاری می کند که این ماشین روشن بشود نمی شود و به آقا می گوید آقا نزدیکی اینجا انگار یک چشمه ای هست بروید آنجا شما وضو بگیرید نماز تان را بخوانید ان شاءالله یک فرجی حاصل بشود برای ماشین، ایشان هم می رود آنجا که داشتند وضو می گرفتند و برای نماز آماده می شدند، وسط بیابان می بینند یک عده روستایی دارند از آن عقب می آیند زیاد، خیلی زیاد، می گوید خدایا چه اتفاقی افتاده، می آیند و می گویند که سلام علیکم بفرمایید، آقای خادمی شما هستید، می گوید بله بفرمایید، من شما را نمی شناسیم، گفتند ما هم شما را نمی شناسیم، چند تا از اهالی روستا دیشب خواب دیدند آقا علی بن موسی الرضا را که پسر من و زائر من امروز راهش از این طرف می آید و بوی قرمه سبزی به مشامش رسید و به او نرسید، شما برایش درست بکنید و ایشان را از طرف من مهمانش  کنید، آقا را می برند با چه عزت و احترامی قرمه سبزی خوشمزه ای، آدم وقتی اینها را می شنود از اهل بیت بیننده های عزیز وقتی آدم اینها را می شنود از اهل بیت چقدر اینها کریم هستند، چقدر بزرگوار هستند که به ریز ترین حاجت های ما و نیازهای ما جواب می دهند، حتی می گویند نمک آش تان را از ما بخواهید، همین هست دیگر ما چه می خواهیم از دیگران چقدر باید بچرخیم، چقدر برویم این طرف و آن طرف در خانه این و آن باز هم نمی کند، اصلاً کسی نیست در این خانه ها، چرا در خانه اهل بیت نرویم، چرا از خودشان نخواهیم، امتحان شان بس است، اعتماد به آنها بکنید، الآن در روایت داریم که خیلی جالب است از آقا امام هادی (علیه السلام) می فرمایند که

«مَن كانَت لَهُ إلَي اللهِ تَباركَ و تَعالي حاجَةٌ»

یک کسی اگر یک حاجتی دارد، هر حاجتی،

«فَلْيَزُرْ قَبرَ جَدِّي الرِّضا(علیه السلام)»

زیارت بکند قبر آقا جانم امام رضا (علیه السلام) را

«بطوس»

در مشهد

«و هُوَ عَلي غُسلٍ وَلْيُصَلِّ عِندَ رَأسِهِ رَكعَتَينِ»

غسل بکند، غسل زیارت و با آن غسل زیارت بیاید دو رکعت نماز بالا سر جد عزیزم أمام رضا (علیه السلام) بخواند

هر جاجتی داشته باشد محققاً به او خواهد دارد، الّا دوتا چیز، یا گناه باشد یا قطع رحم باشد این نه، وگر نه هر حاجت دیگری باشد خدا می دهد، دیگر چه از این بهتر، نقد هست، پس خودش حتماً نباید مستجاب الدعوه باشد، برود در خانه کسی که مستجاب الدعوه هست، چقدر زیبا و چقدر قشنگ.

مجری:

شاید گاهی اوقات از توکل حرف میزنیم خیلی ها اما توکل کمی ترس دارد، چون من نوعی با شما اگر معامله می کنم یک مبلغی دارم می دهم به شما در ازای آن یک چیزی را همان لحظه می بینم لمس می کنم و دریافت می کنم، یا به عنوان مثال اگر ما به پدر مان در ارتباط با پدر، پدر از ما یک کاری را می خواهد ما انجام می دهیم و می گوید فلان چیز را برای می گیرم، می دانیم که می گیرد و این کار را می کند، وقتی بحث توکل و توسل مطرح می شود، خصوصاً توکل به خدا و بعد توسل به اهل بیت (علیه السلام) چون لمس نمی کنیم در آن لحظه یک کم انگار آدم مردد میشوم، نمی دانم الآن من این چیزی را که میدهم این گناهی را که می خواهم ترک بکنم، انجام ندهم آن در ازای که خدا گفته چه زمانی قرار است بیاید؟ و چون این را نمی دانم این ترس را شاید دارم، این باعث می شود این کار را نکنم، و در توسل دقیقاً همین می شود، و نمی دانم یا توقع مان شاید بالا است یا انتظار داریم همان لحظه اتفاق بیافتد، ولی خیلی اتفاق افتاد یک کم رفتیم جلوتر دیدیم یک اتفاقی افتاده اما متأسفانه شاید نا آگاه بودیم که این همان است، جواب همان کاری هست که شما کردید، و اینجا است که باید بپذریم و مرور کنیم که پدران ما هستند و چطور ما به پدر خودمان این اتکا را داریم و مطمئنیم که درست می شود همه چیز ولی نسبت به اهل بیت که می رسیم تردید داریم، تردید برود کنار به نظر من آدم به همه چیز می رسد.

حجت الاسلام شاکرین:

یک مشکلی که هست این است که  ما وقتی یک حاجتی را از خدا می خواهیم، اعتماد، شما مثلاً این مثال است قابل مقایسه با خدا و اهل بیت نیست، ولی همسر شما صبح که شما می خواهی از خانه بیایی بیرون می گوید که امروز فلان چیز را بگیر فلان چیز را بگیر، دیگر اعتماد دارد حتی اگر ظهر رفتی خانه نگرفتی هم می گوید نگرفتی؟ می داند شما می گیری، احتمالاً امروز یا وقت نکردی یا پول نبوده یا جنس نبوده، این هیچ وقت نمی آید در فکرش که ا ین من را دوست ندارد که نخریده، این می خواهد من را عذاب بدهد، نه هیچ وقت یک زندگی سالم و یک فکر سالم این سوء ظن ها به سراغش نمی آید، این سوء ظن ها آن وقت به سراغ آدم می آید که فکرش ناقص باشد و کامل نباشد، در تمام ادعیه و روایات داریم که می گوید اعتماد کنید به خدا، همان داستانی هست که در روانشناسی هم می گویند، که می گویند که  آن کوه نورد در شب زمستانی گفت خدایا به دادم برس، داشت یخ می زد، یک ندایی آمد که ببر این طناب را، و فردا در روز نامه ها نوشتند که یک کوهنوردی با فاصله یک متر از زمین یخ زده به آن طناب کوهنوردی و از دنیا رفته یعنی به آن ندای دلش که همان خدا بوده گفته ببر، فکر کرده بود ببرد پرت می شود پایین، اگر بریده بود یک متر با زمین فاصله داشت، چرا ما اعتماد نداریم، بعضی وقت ها اساتید ما می گویند که شما وقتی می روید آرایشگری و اصلاح می خواهی کنی پیرایشگر  چطور می بینی تیغ دستش هست ولی هیچ وقت به ذهنت نمی رسد که الآن این شاهرگ من را می زند، می گوید الآن با این تیغ می آید صورت من را اصلاح می کند تمیزم می کند،  قیچی را هیچ وقت نمی آید بکند در چشم من کورم بکند، اعتماد دارد، آرایشگر می گوید سر را بیاور پایین، چشم، سرت را ببر بالا چشم، برو بالاتر، برو پایین تر، سرت را بیاور پایین می خواهم خط ریشت را درست کنم، شما اعتماد می کنید به یک آرایشگر چطور ما به خدایی که به آن عظمت است و بزرگی هست و لحظه به لحظه به قول آقا امیرالمؤمنین می فرماید که این چشم که یک پی سفید است، یعنی یک چربی است، فکر می کنید این چربی دارد می بیند؟ این دماغ شما فکر می کنید این هست دارد بو را می فهمد و می کشد؟ فکر می کنید این غذا را این دندان ها و اینها می خورد؟ نه یک روح است که از طرف ما به شما رسیده، اگر نباشد که نمی توانید شما هیچ کاری بکنید، مگر همین چشم نیست که شبها ما می خوابیم چرا نمی بیند؟ مگر همین پاها نیست، وقتی می خوابی دیگر این پا راه نمی رود، این اعتماد خیلی مهم است، اعتماد و خداشناسی و توحیدی که از طریق اهل بیت باشد، و الّا از غیر راه اهل بیت خیلی ها آمدند به قول خودمان شاگردی امام را کردند اما شاگرد نبودن، دشمن بودند، می خواستند ببینند حضرات چکار می کنند برعکسش را انجام بدهند، ولی این اتفاق نیفتاد، ولی همان دشمنان هم اگر سر سفره اهل بیت می نشستند دست خالی بر نمی گشتند، سیر از سر سفره حضرت بلند می شدند، دو سه تا روایت خیلی زیبا و قشنگ بخوانم، پیامبر فرمودند پاره تن من در زمین خراسان مدفون شود، هیچ مؤمنی او را زیارت نکند مگر آنکه حق تعالی بهشت را برا و واجب کند، و بدنش را بر آتش حرام کند،  بعد این جالب است هر غمناکی او را زیارت کند البته حق تعالی اندوهش را برطرف می کند، و هر گنهکاری او را زیارت بکند، البته گناهان او آمرزیده خواهد شد، حال شما می گویی که چطور می شود که مثلاً یک کسی با انواع گناه ها برود پیش آقا علی بن موسی الرضا بگوید آقا ببخشد او را، این آیه قرآن است مگر ما نداریم که می فرماید «إن الحسنات يذهبن السيئات» وقتی که حسنات می آید بدی ها و گناه ها و زشتی ها و پلیدی ها می رود، و می پوشاند رویش را ما به این اعتقاد داشته باشیم، یعنی هر کسی با هر گناهی پیش علی بن موسی الرضا برود، پیش اهل بیت برود، آنها توفیق بخشیده شدن و حلال کردن دیگران را به آنها عنایت می کند، این بهترین لطفی هست که اهل بیت می کند.

آن هم جالب بود که حضرت موسی بن جعفر فرمود زیارت قبر پسرم علی بن موسی الرضا ثواب 70 حج پذیرفته را دارد، راوی تعجب کرد گفت آقا 70 تا؟ خضرت فرمودند 70 هزار، حج مقبول، بعد ولی چه حجی؟ حجی که اگر یک شب نزد حضرت بیتوته بکند خدا را در عرش زیارت کرده، اصلاً نکته اصلی اینکه می گوید حج 70 حج، یک ملیون حج این است که خدا را در عرش زیارت کند، حالا چه چیزی در وجود آقا علی بن موسی الرضا هست؟ اینها آینه هست، آینه هرچه صاف تر پاک تر تمیز تر باشد نور خورشید انعکاسش بیشتر است،  ما هم آینه هستیم ولی ما خیلی کدورت آمده در این آینه هرچه این نور خورشید می افتد روی دل من شاکرین گنهکار رو سیاه هیچ تابشی ندارد، ولی وقتی که به وجود ذی جود آقا علی بن موسی الرضا می رسد، یک عالم با آن روشن می شود، و مصفا می شود.

مجری:

می گوید

دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت                   جایی ننوشته است گنهکار نیاید

و الحمد الله که همه ما را با هر گناهی که داریم حضرت راه می دهد، حضرت جواب مان را می دهد، حضرت حاجت مان را برآورده می کند، و چه لذتی و چه نعمتی واقعاً بالاتر از این؟

حجت الاسلام شاکرین:

نداریم دیگر، حالا جالب است امام رضا(علیه السلام)، چند کار را خیلی عجیب انجام می دادند، در هر هدیه ای که برای هر کس می دادند، زیاد هدیه می دادند، هدیه دلها را نرم می کند، شما وقتی می روی خانه، حالا ان شاءالله شما هم تازه ازدواج کردی، ان شاءالله که بچه دار هم می شوی، اگر هر از گاهی یک هدیۀ کوچک و ریز حتی برای خانمت بگیری و به او هدیه بدهی محبت را خانواده ات زیاد می کند، یا به برادرت به همکارت به دوستت، یا بگویی امروز می خواهم یک هدیه به تو بدهم یک حدیث قشنگ برایت بخوانم، امروز می خواهم یک هدیه بدهم یک نکته قشنگی مطالعه کردم، این کلمه خودش خیلی دل را نرم می کند، حضرت هر وقت که هدیه می داده، هدیه های فراوان هم می داد حضرت امام رضا (علیه السلام)، یک مقدار خاک و تربت سید الشهدا را همراه آن هدیه می فرستاد، یعنی هدیه مفصل یک مقدار خاک و تربت امام حسین را می داد، که بعضی از این افراد هستند که به حضرت می نوشتند که مثلاً آن هدیه تان آمد دست تان درد نکند، و آن خاک چه بود؟ حضرت می نوشتند که این خاک قبر و تربت جد غریبم حسین (علیه السلام) هست برای استشفاء مریض برای مقبول شدن نماز،  خیلی جالب است روایت داریم که هر کسی بر تربت امام حسین (علیه السلام) نماز بخواند نمازش قبول هست، روضه خوان امام حسین هم  هست، امام رضا (علیه السلام)، یعنی روضه هایی می خواندند، حالا نمی خواهم امشب این مباحث خیلی بیاید، ولی می خواهم بگویم اشک همیشه جایش هست،  شما نگاه کنید برای امام حسین چه روضه ای را حضرت مفصل می خواند مقتل دارد، و مطلب بعدی حضرت مبلغ غدیر است، عجیب مبلغ غدیر است یعنی شما احادیث مفصلی را در رابطه با ولایت جد بزرگوارش ان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می بینید که تبلیغ کرده، کوبنده تبلیغ کرده، یعنی با تمام وجود آمده در میدان، که یک عده آمدند گفتند اینطور که شما  دارید تبلیغ غدیر و ولایت اجداد تان و خودتان را می کنید، این مأمون شما را می کشد، این هیچ چیزی حالی اش نیست، در رابطه با مأمون هم یک وقتی باید مفصل صحبت بکنیم، که مأمون و هارون الرشید اینها  چه کسانی هستند از دولت عباسی اینها خیلی خودشان را می چسباندند به پیغمبر، ولی خیلی جنایت های عجیب و غریبی کردند، یعنی جنایت های بنی العباس کمتر از جنایت های بنی امیه نیست ولی جالب این است که همین مأمون خیلی دانشمند بوده، عجیب فراصت داشته، عجیب علم داشته، دانش زیادی داشته و مجالس فراوانی می گرفت امام رضا را می آورد می خواست خورد بکند، و له بکند، فکر می کرد نور امام رضا را می تواند خاموش بکند، دانشمندان مختلف یهودی و مسیحی صابئی و همه را می آورد، که با حضرت صحبت بکنند، جالب است حضرت آنجا نشستند داردن یک چیز دیگر می گویند در رابطه با غدیر صحبت می کنند، در رابطه با ولایت علی بن ابی طالب حرف زدند، این خیلی برای ما درس هست، چون ما هم الآن نزدیک به غدیر هم هستیم، ان شاء الله بتوانیم با امام رضا یک عهدی بکنیم، آقا جان شما نورش را در قلب ما بوجود بیاور که ما هم توانیم یک مبلغ کوچکی از ولایت و امامت حضرات معصومین خصوصاً پدر تان امیرالمؤمنین باشیم ان شاءالله.

مجری:

همانطور که شما فرمودید نشان می دهد که مسئله غدیر و به طور کلی مسئله ولایت امیرالمؤمنین چقدر اهمیت داشته که در هر جایگاهی خود ائمه ابتداً به عنوان مبلغین آن واقع شدند و این کار را انجام دادند و ان شاءالله همانطور که گفتید ما هم بتوانیم این کار را انجام بدهیم که مسئله خیلی مهمی است و ان شاءالله این اتفاق بیفتد.

اگر کلام آخری هست شما بفرمایید.

حجت الاسلام شاکرین:

یکی از اصحاب امام رضا (علیه السلام) و چند تا امام دیگر یونس بن عبد الرحمن است، خیلی مرد بزرگی است، کتاب های متعددی داشته از بین رفته، یک کتابی داشته که به نام عمل الیوم و الیلة  روز و شب یعنی چه کارهایی باید روز ها انجام بدهیم و چه کارهایی شبها خیلی آدم ولایتی بوده، عجیب ولایتی بوده ایشان در منزل امام رضا (علیه السلام) بود حضرت فرمودند که برو پشت پرده بنشین و هیچ چیز هم نگو، گفت چشم آقا رفت پشت پرده نشست هی چیز هم نمی گفت، یک عده از بصره از شیعیان و محبین آمدند، و شروع کردن به بدی گفتن همین جناب یونس بن عبدالرحمن، خیلی بدی گفتند، حضرت هم سرشان را پایین انداخته بودند و هیچ چیز هم نمی گفتند، و رفتند، بعد از ساعتی که رفتند، حضرت فرمودند که جناب یونس بیا، یونس آمد و از پهنای صورت اشک می ریخت، حضرت فرمودند که چرا گریه می کنی؟ گفت آقا من رفتم بصره اینقدر از ولایت شما دفاع کردم، آنجا اینها شیعه بودند، چرا اینها اینطور هستند، چرا باید بیایند اینقدر بدی من را بگویند، چرا باید بیایند اینقدر تهمت به من بزنند، حضرت فرمودند که جناب یونس ما شما را می شناسیم، یعنی تک تک شما شیعیان را از قلب تان خبر داریم، و دلگیر نشو، ناراحت نشو، ولی یک نکته را یادت نرود، جناب یونس ما دوست تان داریم اما این را یادت نرود، به اندازه عقل و استعداد افراد حتی شیعه برایشان حرف بزن،  بالاتر از آن حرف نزن، خیلی از نکاتی که در مذهب ما وجود دارد در دین ما وجود دارد، ما باید بیاوریم لولش را پایین تر،  باید بیاوریم پایین تر خوردش کنیم،  مثل بعضی ها هستند دیدید که سر سفره یک دانه نان هم می تواند لوله پیچ کند بخورد، ولی بچه ها هستند باید این نان را کوچک کوچک  بزنی در غذا به آنها بدهی به اندازه دهان شان به اندازه وسع شان، نمی شود بگویی آن خوب است این بد، این اندازه و ظرفیتش این است، امام رضا (علیه السلام) فرمودند ما شما را دوست داریم ولی اگر دوست دارید و می خواهید که مورد تهمت واقع نشوید و خراب تان نکنند، و ضربه نبینید، این است که به اندازه وسع افراد ولو شیعه صحبت بکنید، یعنی بعضی وقت ها ما یک کرامتی را می گوییم در یک هیئتی می بینی خودشان را کشتند اینقدر گریه کردند، همان کرامت را برای یک عده دیگر از شیعیان یک جای دیگر می گویی می گویند آقا مگر شما غالی شدی، مگر شما غلو می کنید، شما که دارید ائمه را خدا می گویید، اصل ماجرا را کلاً زیر سؤال می برند، پس نه آنها ایراد دارند، نه آنها، ما باید به اندازه عقل و فهم و استعداد افراد با آنها حرف بزنیم.

مجری:

دقیقاً همانطور که این لیوان ظرفیتش به همین اندازه هست، به اندازه یک پارچ ما نمی توانیم درونش آب بریزیم،

حجت الاسلام شاکرین:

من همیشه به دوستانم می گویم اگر هم یک جایی می بینید یک نقطه های کوری امروز در سرتاسر دنیا در شیعیان به وجود آمده بخاطر خودمان هست، که ما حواس مان نبوده، دشمنی که سر جای خودش، یک عده معاند و دشمن هستند آنها سر جای خودشان دارند کار خودشان را انجام می دهند، اما ما باید حواس مان جمع باشد وقتی در مورد امام رضا حرف می زنیم یک طوری حرف نزنیم امام رضا خراب بشود، امام رضا را آن ساحت مقدسش را لکه دار بکنیم، باید یک طوری حرف بزنیم که هم دفاع کرده باشیم، متقن و محکم باشد دلها را نرم بکند، نه اینکه تازه طرف را زده بکنیم.

خیلی از افرادی که به حجاب هستند بد حجاب هستند، بی نماز هستند بد نماز هستند، بد دین هستند، به خدا اینها آدم های پاکی هستند، به خدا اینها ضلال هستند، به خدا صاف هستند، به همین شب عزیز به این قنداقه پر نور آقا علی بن موسی الرضا که امشب  خوشحال کرده اهل بیت را به خدای احد و احد اینها آدم های پاکی هستند، ما بد دین را عرضه کردیم، نگوییم اینها بد حجاب هستند، بگوییم ما حجاب را بد عرضه کردیم، من بد نماز را گفتم که اینها درست نماز نمی خوانند،  غیر از این هم نیست، وقتی آقا از مدینه می خواستند بیایند ایران، در این سفر یکی از دشمن ترین را فرستادند دنبال حضرت، که گفتند حواست باشد با حضرت غذا نخور با او خیلی رفیق نشو و همه اخبار را به ما برسان، که چکار کرد حضرت، این شخص می گوید وقتی رسیدم اول کار دشمن ترین کس علی بن موسی الرضا بود، وقتی رسیدیم طوس بهترین خلائق آقا علی بن موسی الرضا بود،  چکار کرده مگر علی بن موسی الرضا؟ اخلاق می گوید سر سفره تا من نمی آمدم حضرت غذا نمی خورد، حضرت می گفت تا نیایی من لقمه نمی خورم، تا ننشینی من نمی شینم، حضرت نمی داند این دشمن هست؟ حضرت در کنه و بن اینها را هم می داند، نه اینکه فیلم بازی بکند، مثلاً بعضی وقت ها فکر می کنیم که حضرات انگار دارند فیلم بازی می کنند، نه فیلم بازی نمی کنند،  اینها دوست دارند انسان ها به حقیقت برسند و به نور برسند، الحمد الله رب العالمین

مجری:

خیلی لذت بخش بود، خیلی ماجراهای جذابی را بیان کردید و در این شب ولادت خیلی الحمد الله دلهای مان نزدیکتر شد، ان شاءالله که هرچه زود تر زیارت آقا نصیب همه تان بشود، و فراموش نکنید که اولین و آخرین دعای تان دعای برای فرج امام زمان باشد و جز این اگر باشد همانطور که حاج آقا هم به آن اشاره کردند، به گونه ای دست دراز کردن به سمت جاهای دیگر می شود، می دانیم که پدر نداریم الآن به این معنا که  یتیم شدیم با غیبت امام زمان  و ای کاش این غیبت برطرف بشود هرچه زودتر به حق علی بن موسی الرضا، خواهش می کنم در این شب ولادت یک دعا بفرمایید تا دیگر ان شاءلله برنامه را به پایان برسانیم.

حجت الاسلام شاکرین:

یکی از چیز های دیگری که امام رضا خیلی روی آن تأکید داشتند بحث مهدویت هست، و خیلی مردم را شروع کردند  به توصیه کردن به صاحب الأمر، امام عصر بهترین دعا در این شبها و همه شبها و روزهای عالم

اللهم عجل لولیک الفرج

ان شاءالله

مجری:

خیلی ممنون متشکرم خیلی محبت کردید افتخار کردم به اینکه میزبان شما بودم امشب و لذت بخش بود این برنامه، خیلی ممنونم قدر دان نگاه های پر محبت تان هستیم همیشه و الحمد الله که این توفیق نصیبمان شد در این شب در خدمت تان باشیم، یا سریع الرضا به حق علی بن موسی الرضا عجل لولیک الفرج به امید دیدار یا علی مدد.


ویژه برنامه نسیم کرامت>

کرامات امام رضا علیه السلام مادر امام رضا علیه السلام حضرت نجمه خاتون سلام الله علیها عقل و دین ادب قرآن توسل