تاريخ بدون روتوش

قسمت شصت و نهم برنامه تاریخ بدون روتوش با کارشناسی جناب آقای حسینی


 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

عنوان برنامه: تاریخ بدون روتوش

موضوع برنامه: واکاوی در مورد تاریخ ایران باستان «ایرانی‌ها و اعراب»

تاريخ: 01/ 04/ 1401

استاد: آقای دکتر حسینی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

   عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند که بیننده قسمت 28 از فصل دوم سلسله برنامه های تاریخ بدون روتوش هستید، برنامه ای که قرار است مروری داشته باشد در فصل دومش در تاریخ ایران باستان بعد جلوتر بیاییم ان شاء الله با رویکردی که برای شما آشنا است با رویکرد بدون روتوش واقعیت های که کمتر گفته می شود یا گفته نمی شود و پنهان می شود را این جا خدمت شما نشان بدهیم و مستند با شما صحبت بکنیم و روال برنامه مثل قبل هست. در برنامه زنده ما در بخش دوم مخالفین می توانند روی خط تشریف بیاورند با هم صحبت بکنیم داشتم وارد استودیو می شدم بعضی از بینندگان عزیز تماس گرفتند و از قبل از برنامه نوبت گرفتند که بخواهند روی خط تشریف بیاورند ان شاء الله زمان مناسبی را برای تماس های این بزرگواران اختصاص می دهم ولی در این برنامه ما چند جلسه می خواهیم موضوعی را ادامه بدهیم نه این که شروع بکنیم.

قضیه داریوش، داریوش پادشاهی که تحت عنوان داریوش دادگر دارد معرفی می شود در جلسات قبل مباحثی را در موردشان گفتیم در آن سیر بررسی تاریخی که داشتیم به پادشاهی رسیدن داریوش رسیدیم و خدمت تان عرض کردم هدفم این بود که 2 قسمت در مورد داریوش برنامه داشته باشم یک قسمت که بحث کردیم دیدم برخی از آقایان به جای این که بیایند خیلی دوستان مباحث علمی بکنیم و صحبت بکنیم یک سری رفتارهای دیگر از خودشان نشان دادند. بر اساس باز خوردی که طرف مقابل داشت و علمی نبود تصمیم گرفتم که جلسه در مورد داریوش را بیشتر کنم و بیشتر به این شخصیت بپردازم تقریباً همین اتفاق در مورد کوروش هم افتاد و ما مجبور شدیم که بیشتر به آن بپردازیم برای این که قضایا را روشن‌تر بکنیم بخصوص در مورد قضیه فتح بابل چون برخی ها باورشان نمی شد اتفاقاتی که در فتح بابل افتاده است و ما مستند خدمت‌ تان ارائه کردیم همچنین مباحثی در تاریخ وجود داشته باشد و پنهان شده باشد.

در مورد روی کار آمدن هخامنشیان که از کوروش فاتح بابل شروع کردیم و بحث فتح بابل را گفتیم عرض کردیم بعد از او کمبوجیه به قدرت می رسد و مصر را هم فتح می کند تقریباً‌ تمام پادشاهان و تمام سلطنت‌ ها و تمام حکومت های سرزمین های میانی، برکنار می شوند و هخامنشیان یک پارچگی عجیب و غریبی از لحاظ وسعت حکومت پیدا می کنند که بی‌ نظیر هست و بی نظیر بوده است.

از جنوب آفریقا تا شرق ایران را در نظر بگیریم حیطه سلطنت هخامنشیان از لحاظ جغرافیای بسیار وسیع بوده و بعد از کمبوجیه، بردیا یا گئوماته که در موردش با شما صحبت کردیم به قدرت می رسد و چه بسا در زمان کمبوجیه این اتفاق می افتد و با شما صحبت کردیم در این مورد ما یک احتمالی را می دهم و در مورد این احتمال شواهدی داریم که آقای کوروش چه بسا آن اواخر به جای این که کمبوجیه را به عنوان جانشین خودش بخواهد معرفی بکند بردیا را معرفی کرده یا قصد داشته است که بردیا را به عنوان جانشین خودش بخواهد معرفی بکند. یکی از دلایل‌ مان استقبال مردم به بردیا برای به قدرت رسیدنش بود.

 داریوش که از تیره کوروش نبوده است و در یک شاخه دیگری در نسب خودش را معرفی می کند قدرت را به دست می گیرد و بردیا را می کشد و می گوید این بردیا دروغ می گوید که بردیا است این گئوماته مُغ است و سزاوار است که کشته بشود در مورد این ها با شما صحبت کردیم. یک سری اسناد جدیدی را هم آماده کردیم وقت شد لازم شد و به فرا خور بحثی که داریم و تماس های که شما عزیزان داریم لازم شد یک سری اسناد را هم در این زمینه نشان خواهیم داد که چند نفر از پژوهشگران تاریخ و هخامنشی پژوهان آمده اند و قضیه این که آقای داریوش به دروغ گفت بردیا دروغ می گوید. یعنی بردیا واقعاً راست می گفت این داریوش بود که دروغ می گفت و آن شخص بردیا بود گئوماته نبود ادعای دروغی نداشت اما داریوش برای این که قدرت را بخواهد به دست بگیرد با او مقابله کرد و با این عنوان که تو دروغ می گویی بردیا هستی او را کشت. یک حساسیتی برخی از آقایان دارند و این حساسیت اصلاً‌ علمی نیست این را خدمت تان عرض بکنم. آن هم این است اگر کسی بخواهد صحبتی را از بحث تاریخ هرودوت مطرح بکند سریع می گویند چرا سراغ هرودوت رفتی؟ در جلسات گذشته در مورد هرودوت و جایگاه هرودوت توضیح دادیم و گفتیم در مورد کمبوجیه، هرودوت را از شما بگیریم کلاً چند جمله می توانید صحبت بکنید؟ بخصوص قبل از این که بخواهید کتیبه اوجائور سنه در مصر پیدا بشود.

اما با این وجود اشکال ندارد ما بحث مان را مبنا روی یک چیز دیگر می گذاریم 2 جلد کتاب تاریخ هرودت، ترجمه جناب آقای ثاقب فر من این دو جلد کتاب تاریخ هرودوت را کنار می گذارم، با آن کار داریم نه این که کار نداریم ولی برای این که خیال تان راحت بشود من 2 جلد تاریخ هرودوت را ترجمه آقای ثاقب فر را کنار گذاشتم. سراغ چه می خواهم بروم؟ سراغ نوشته های خود داریوش و می خواهم بر اساس نوشته های خود داریوش، داریوش را معرفی کنم؛ یعنی مبنایم را نوشته های خود داریوش بگذارم که دیگر بهانه ای باقی نماند نسبت به مسائلی که ما می خواهیم در این برنامه مطرح کنیم. و در قسمت های بعد عرائضم را تکمیل خواهم کرد. می خواهم سراغ یک کتاب بروم کتیبه های هخامنشیان را ترجمه کرده است.

کتیبه های اَرشام، آریا مَنه، کوروش و بیستون را ترجمه کرده که حجم بیشترش به کتیبه بیستون بر می گردد. کتاب را ملاحظه بفرمایید در این کتاب فرمان های شاهان هخامنشی است چه کسی این کتاب را نوشته؟ جناب آقای رَلف نارمَن شارپ (یا نورمن شارپ) ما بر اساس همین نگارشی که کتاب دارد و روی جلدش نارمَن نوشته همان نارمَن را برای معرفی ایشان استفاده می کنیم. آمده است کتیبه های که به زبان خط فارسی باستان نوشته شده است را آقای نارمن شارپ ترجمه کرده استاد دانشگاه شیراز بوده است یک نسب نامه دارد جلسه قبل خدمت تان نشان دادم و عرض کردم که می خواهیم مفصل به این نسب نامه بپردازیم صفحه 31 ببینیم که چه گفته است؟ این نسب نامه سلسله شاهنشاهان هخامنشی البته این نسب نامه که معروف ترین نسب نامه برای شاهان هخامنشی است بر اساس ادعای داریوش است.

چون این جا قضیه نسب است و یک سری ازدواج ها بوده است موضوعاتی این چنینی دارد خیلی نمی خواهم به بعضی از حواشی مسئله بپردازم که شاید جذابیتش برای مخاطبین زیاد باشد نمی خواهم وارد بعضی از ازدواج ها و بعضی از موضوعاتی که مطرح شده بشوم. کارم چیز دیگری است در این برنامه با این نسب نامه می خواهم با شما صحبت کنم. نسب نامه ای که می گویند ما هخامنشی هستیم و هخامنشیان از این جا شروع می شود هخامنش فرزندی دارد عرض کردم دیگر این را تکرار نکنم همه این نسب بر اساس ادعای دارویش است هخامنش، چیش پیش که چیش پش دو فرزند دارد یکی کوروش اول، کمبوجیه، کوروش فاتح مصر، کمبوجیه دوم و برادرش بردیا.

تیره دیگری که از فرزندان چیش پیش است در موازات کوروش اول می شود آریا مَنه، ارشام، ویشتاسپ و داریوش با این داریوشی که ما در این برنامه با او کار داریم می خواهیم ببینیم که واقعاً‌ داریوش دادگر بوده است یا بیدادگر بوده می خواهیم بحث علمی بکنیم و گفتگوی علمی با شما داشته باشیم مستند هم می خواهیم با شما صحبت بکنیم یا تحلیل های را ارائه بدهیم که بر اساس مستندات است. این دو تیره هر دو به حکومت و قدرت می رسند اما نه این که همه این ها پادشاه شده باشند امشب می خواهم در مورد این یک مقدار با شما صحبت بکنم. تیره آریا منه، ارشام و ویشتاسپ تیره ای هستند که منطقه تحت کنترل و تسلط شان هر چند همه شان شاه نیستند باز در موردش توضیح خواهم داد منطقه پارت است تقریباً شمال ایران را در بر می گیرد. اما این تیره کوروش اول، کمبوجیه، کوروش فاتح بابل و کمبوجیه دوم پسر کوروش و بردیا این تیره، شاهان اَنشان محسوب می شوند که کمبوجیه فراتر رفت بعد از دوره کوروش فاتح بابل، ماد تصرف شد و حکومت های دیگر ساقط شدند دایره و گستره زیادی را گرفت اگر بخواهم این ها را نامگذاری کنم باید بگویم تیره کوروشیان و این تیره داریوشیان این طوری بدانید یعنی داریوش در این تیره است و کوروش در تیره بعدی است.

مسائل مهمی در مورد این نسبی که آقای داریوش ادعا کرده وجود دارد که ارتباط پیدا می کند نسبت به اتفاقاتی که افتاده این را بدانید که به شما نمی گویند اما لازم است بدانید تیره کورشییان با تیره داریوشیان با هم درگیر شده بودند و کوروش فاتح بابل به جنگ تیره داریوشیان رفته بوده است قبل از این که کوروش فاتح بابل آن تسلط را بخواهد پیدا بکند و داریوش بخواهد به قدرت برسد. یعنی از ابتدا یک درگیری بین این دو تیره بوده درست است هر دو خودشان را هخامنشی معرفی کردند ولی دو تیره با همدیگر درگیری داشته بودند.

 یک مطلب می خواهم از کتاب نارمن شارپ نشان تان بدهم در صفحه 21 دقت بفرمایید ابتدای کتاب در مورد نگارش فارسی باستان صحبت کرده و نکاتی را گفته به صفحه 21 می رسد در مورد چه صحبت می کند؟ لوحه زرین آریا منه یا آریا رَمنه این جا می گوید شاهنشاه هخامنشی، یک نکته ای را می گوید در مورد این که لوحه آریا منه و ارشام اصالت دارد یا نه؟ یک بحثی در موردش هست الان نمی خواهم نسبت به آن موضوع ورود پیدا کنم لازم شد یا بیننده سوال پرسید عرض می کنم. یک استدلالی را دارد نقل می کند و خودش هم رد نمی کند تکمیلش می کنم نکته ای را که دارد. زیرا چنان که کوروش کبیر، ارشام را از سلطنت خلع کرده بود (صفحه 31) ارشام چه کسی بود؟ ارشام پدر بزرگ داریوش می شود یعنی این کوروش،‌ ارشام را از سلطنت خلع کرده بوده تیره کوروشیان با تیره داریوشیان درگیر شده بودند آقای حسینی این مطلبی که این جا آورده احتمالاً نظر مخالف را دارد نقل می کند که می خواهد نسبت به آن جواب بدهد آیا واقعاً آقای نارمن شارپ همچنین حرفی را زده است یا خیر؟

صفحه 26 این کتاب را نگاه می کنیم تا ببینیم خود آقای نارمن شارپ نسبت به این موضوع تصحیحی دارد یا ندارد؟ آن در مورد لوحه آریا مَنه بود همه این ها اجداد داریوش محسوب می شوند وقتی به لوحه زرین ارشام می رسد شاهنشاه هخامنشی آقای شارپ می گوید ارشام پسر آریا منه در حدود سال 615 قبل از میلاد به تخت پدر خود نشست تا وقتی که به احتمال قوی کوروش کبیر که از سلاله دیگری از خاندان هخامنشی بود او را از مقام شاهی خلع کرد. پس پدر بزرگ داریوش توسط کوروش از مقام شاهی خلع شده بود و این ها یک درگیری تاریخی با همدیگر داشتند خیلی تصور می کردید که قضیه هخامنشیان یک دست بوده و این تیره، پادشاهانی بودند که با هم متحد بودند و حالا فقط کشور گشایی می کردند. نه این مسئله درگیری ها بسیار به تحلیل های شما در مورد این کشته های مشکوک که هم مرگ کوروش هم مرگ کمبوجیه و هم مرگ بردیا را دارد در بر می گیرد و افراد دیگری که علیه داریوش قیام کرده بودند به این تحلیل شما خیلی کمک خواهد کرد که بفهمید قضیه از چه قرار بود. پس در نتیجه ارشام از شاهی توسط کوروش فاتح مصر بر کنار می شود.

 می خواهم شاه ها را بشمارم یک ادعای را آقای داریوش کرده گفته من نهمین شاه از خاندان هخامنشی هستم صفحه 23 همین کتاب را نگاه کنیم این لوح آریا رَمنه یا آریا منه شاهنشاه هخامنشی است که به او منتسب است ما در مورد اصالتش نمی خواهیم این جا اصلاً صحبت بکنیم که دوره اردشیر دوم این نوشته شده یا این که واقعاً نوشته شده در زمان آریا منه بوده است با این خیلی کار نداریم. آریا رمنَه شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه در پارس پس آریا منه خودش را بر اساس این لوح شاه معرفی کرده پسر چیش پِش شاه نوه هخامنش، می خواهم بر گردم سراغ نسب بروم آقای داریوش ادعا می کند می گوید من نهمین شاه از شاهان هخامنشی هستم می خواهم این نُه تا شاه را با هم بشماریم با این مقدماتی که خدمت تان عرض کردم.

کنار این های که سلطنت شان (شاهی شان) مسلم بوده تیک می زنم در کتاب فرمان های شاهان هخامنشی آقای نارمن شارپ. این سلسله شاهان هخامنشی است دقت بفرمایید ببینیم این جا چه اتفاقی می افتد؟ نهمین شاه داریوش می شود از شاه آخر تیک می زنیم آقای داریوش آیا شاه بوده است شاه نبوده است؟ شاه بوده یک نفر از این نُه تا مشخص شد.

کوروشیان را بررسی کنیم راحت تر است آقای کمبوجیه آیا شاه بوده یا نبوده؟ بله شاه بوده آقا کوروش فاتح بابل آیا شاه بود یا نبود؟ بله شاه بود کمبوجیه اول شاه بود یا نبود؟ بله شاه بود. کوروش اول آیا شاه بود یا نبود؟ بله بوده است. تا این جا مسلم و مشخص شد که قضیه از چه قرار است آقای ویشتاسپ، آریا منه و اَرشام هم در کتیبه آمده بود شاه بودند آقای آریا رَمنه یا آریا منه و آقای ارشام شاه بودند. بر اساس همان لوحه ای که به ما رسیده عرض کردم در مورد اصالتش نمی خواهم صحبت بکنم داریوش، کمبوجیه (7 تا شاه از 9 شاه مشخص شد که چه کسانی هستند) 2 تا شاه می ماند اگر ما بخواهیم تمام این نسب را شاه بگیریم 7 تا مشخص شد ویشتاسپ را هم اگر بخواهیم شاه بگیریم چیش پش و هخامنش را هم شاه بگیریم 10 تا می شد قطعاً این طوری نیست یعنی همه این ها قطعاً شاه نبودند.

آقای ویشتاسپ شاه نبوده آقای شارپ هم دارد که آقای ویشتاسپ پدر آقای داریوش شاه نبوده است افراد دیگری هم بودند به این مسئله تصریح کردند من کتاب آقای ویشتاسپ یک ضربدر می زنم شاه نبود در کتیبه آریا منه یا آریا رمنه و ارشام با این که به سلاطین و کسانی که پادشاهی در دست شان بوده و به قدرت رسیدند اشاره شده به هخامنش که رسیدند اصلاً‌ نگفتند که شاه بوده است. کنار آقای هخامنش هم یک ضربدر می زنم. یک بار دیگر می شماریم حرف خود داریوش را دارم می آورم نهمین شاه بینیم چه خبر بوده چه کسانی را شمرده؟ شد باز شد1 – 2- 3- 4- 5-6- 7، اگر چیش پیش را هم شاه حساب بکنیم 8 تا می شود نهمین شاه چه شد؟ کسانی که می خواهند این ها را بشمارند چون خود داریوش اسامی را نمی آورد چه کسانی شاه بودند؟ آقای بردیا که آقای داریوش می گفت این بردیا نیست دروغ می گوید باید بر اساس این شمارش به عنوان شاه محسوب بشود؛ پس او گئوماته دروغین نبوده است بردیا پسر کوروش واقعاً به قدرت رسیده بود و آقای داریوش پسر کوروش را کشت. کتیبه بیستون که نگاه می کنید داریوش ایستاده است زیر پایش یک نفر دارد از او التماس می کند که او را نکشد آن چه کسی است؟ پسر کوروش است.

عقب بر گردیم عرض کردم این دو تا تیره با هم مشکل و درگیری داشتند و کوروش حمله کرده است و ارشام را از پادشاهی کنار زده، داریوش عملاً دارد قدرتی که از تیره کوروش گرفته شده بود را دارد پس می گیرد کمبوجیه با یک مرگ مشکوک می میرد بردیا مستقیماً توسط داریوش کشته می شود و کوروش هم با یک مرگ مشکوک از دنیا رفته است که هنوز هواداران شان نمی دانند باید در مورد این مرگ چه بگویند؟

هرودت یک حرفی زده دیگران یک حرفی زدند برخی ها گفتند مرگ، مرگ سلطنتی، شاهی و درباری بوده است بعضی ها گفتند نه در جنگ بوده است با سکاها جنگیده است یا با آمازون ها جنگیده و بعد زخمی شده بعضی ها می گویند همان جا مرد بعضی ها می گویند برگشت 3 روز بعدش مرد. مرگ های دوره هخامنشیان در این سلسله بسیار مشکوک است. نهایتش چه می شود؟ نهایتش این می شود که آقای داریوش به قدرت می رسد و پادشاهی از تیره کوروشیان خارج می شود و به تیره داریوشیان بر می گردد؛ اما آقای داریوش که چند نفر قبل پادشاه بودند مثل کمبوجیه و کوروش فاتح بابل را نمی تواند عمل کنار بزند چون مردم ذائقه شان با این خو گرفته که پادشاه باید فرزند پادشاه بعدی باشد.

ادعای می کنند از کوروش فرزندی نمانده است یک کمبوجیه بود که به یک مرگ مشکوک مرد بعضی ها گفتند اره پایش را برید مرد و بعضی ها گفتند موقع سوار شدن بر اسب نیزه در ران پایش فرو رفت و مرد و یا آه آن گاوی بود که در مصر کشته بود. بردیا را هم آقای داریوش گفت بود این ادعای بی‌ جا داشت کشته شد پس نسلی از کوروش باقی نمانده. اما آقای داریوش برای به سلطنت رسیدن مشروعیت داشته باشد مجبور است خودش را به این خاندان وصل بکند به خاطر همین است که برخی در مورد همین نسبی که آقای داریوش برای خودش گفته تشکیک کردند. و جالب است اگر آقای داریوش نسبش را به چیش پیش می رساند برای هم تیره بودن با شاهان انشان کفایت می کرد ولی به هخامنش رسانده است.

در مورد این هم بحث شد من الان وارد این موضوع اگر بخواهم بشوم انگیزه چه بوده و افراد چه گفتند فراوان باید با شما صحبت کنم برخی از مستندات همین الان آماده است تصاویر کتاب ها هم آماده است بخواهم با شما صحبت بکنم؛ اما اتفاقی که می افتد چه است؟ آقای داریوش به قدرت رسیده مردم ایران یکپارچه علیه داریوش قیام می کنند. تمام ایران و تقریباً تمام سرزمین هخامنشیان و تمام مناطق مهم با هم علیه داریوش قیام می کنند اما این قیام  یک نقطه ضعف دارد آن هم این است که این ها با هم متحد نیستند آقای داریوش خودش در مورد این قیام ها صحبت می کند و خودش در کتیبه بیستون می گوید 19 جنگ انجام داد وسعت این جنگ را اگر بخواهم به شما بگویم تعجب خواهید کرد. خدمت تان عرض خواهم کرد ولی فعلاً گفتیم مبنای ما چیست؟ مبنای ما کتیبه بیستون و حرف های خود داریوش در این مورد است. می خواهم سراغ ترجمه کتیبه بیستون بروم و ببینم آن جا چه مطالبی را آقای داریوش به عنوان کسانی که علیه او قیام کردند آورده است؟

صفحه 64 فرمان های شاهنشاهان هخامنشی جناب آقای نارمن شارپ ببینیم چه گفته است؟ کتیبه بیستون به 3 زبان بابلی، فارسی باستان و ایلامی نوشته شده در این کتاب فارسی باستان را آورده صفحه 64 بعد از توضیحاتی که می دهد این جنگ ها به چه شکل بود یک جمع بندی می خواهد بکند. ببینیم آقای داریوش چه کار کرده است؟

ترجمه متن کتیبه بیستون را دارم برای تان می آورم هرودوت و مورخین دیگر نیستند که بگویید دروغ دارند می گویند خود آقای داریوش دارد می‌ گوید دقت بفرمایید. داریوش شاه گوید این است آن چه به وسیله من در بابل کرده شد داریوش شاه گوید آن چه من به خواست اهورامزدا در همان یک سال پس از آن که شاه شدم کردم. آقای داریوش یک سال به قدرت رسید 19 جنگ کردم به خواست اهورامزدا من آن ها را زدم نهمین شاه شدم. آقای داریوش یک بار می خواهد لیست کند چه کارهای انجام داد چه کسانی را زد؟ با همدیگر نگاه کنیم آقای داریوش چه کار کرد؟ خودش دارد می گوید یکی گئوماته نام مُغ بود او دروغ گفت چنین گفت من بردی پسر کوروش هستم او پارس را نا فرمان کرد. پس پارس، علیه داریوش قیام کرده به فرماندهی چه کسی؟ فرزند کوروش پارس قیام کرد بعدی کجا است؟ یکی آترینَه (اسمش بود) خوزی (خوزستان) او دروغ گفت چنین گفت من در خوزستان شاه هستم پس خوزستان علیه داریوش قیام کرد. جای بعدی کجا است؟ داریوش شاه گوید در ستون 4 از کتیبه داریوش در بیستون؛ پس تا این جا پارس ها و خوزستان علیه داریوش قیام می کنند. او خوزستان را نسبت به من نا فرمان کرد یعنی مردم قیام کردند این نبود که یک نفر آمده باشد کل خوزستان نا فرمان شدند، پارس ها نا فرمان شدند. یکی نَدیتَه بعیرَه (اسمش بود) بابلی او دروغ گفت چنین گفت من بخت النصر پسر نبونعید هستم او بابل را نا فرمان کرد. بابل هم قیام کرد چطور در بابل قیام کردند؟ عزیزان دقت کنید. مگر چند سال از فتح بابل می گذرد؟ شخصی وقتی می خواهد در مقابل هخامنشیان قیام کند خودش را منتسب می کند به چه کسی؟ پسر نبونعید می گوید من بخت النصر پسر نبونعید هستم هخامنشیان در آن چند سال کوتاه چه کار کردند که همان نسلی که فتح بابل را دیدند توسط کوروش و فرمانروایی کمبوجیه بر بابل را دیدند حالا که داریوش به قدرت رسیده به اسم شاهی که توسط کوروش خلع شده دارند قیام می کنند.

چرا مردم جذب همچنین کسی می شوند؟ اگر واقعاً هخامنشیان عالی در بابل حکومت کردند چرا مردم در مقابل داریوش به اسم پادشاه قبل از کوروش و فرزندی به اسم فرزندان پادشاه قبل از کوروش قیام کردند؟ پارس، خوزستان، بابل قیام کرد. یکی مَرتِیَه نام پارسی او دروغ گفت چنین گفت من ایمَنیش در خوزستان، شاه هستم او خوزستان را نا فرمان کرد. یک پارسی دیگر هم قیام می کند.

یکی فرَور تیش یا فرَور تیس یا فرور تی اسمش را چند جور گفتند این جا فرور تیس اسم طرف بود اهل ماد بود او دروغ گفت چنین گفت من خَشَس ریتَه اسم شخصی را که به خودش نسبت داده بود دارد می گوید از دودمان چه کسی هستم؟ اوخشتْ تَره یا اوخشتْ رَه بعضی ها ت را ساکن گرفتند کار خیلی مهمی نیست نمی خواهیم طرف را صدا کنیم او ماد را نافرمان کرد پارس، ماد، خوزستان، بابل علیه داریوش قیام کردند. تا همین جا تمام شد؟ نخیر حکومت به دست گرفته است یکی چه کسی بود؟ چیسرَ تَخْمَه اسم طرف بود در کجا؟ سگورَتی این جا اَسَگْ رَتی می گوید همان سگورتی است او دروغ گفت چنین گفت من در اسَگَرْتَ شاه هستم از دودمان چه کسی؟ اوخشت ره یا اوخشتْ تَره، سگورتی کجا است؟ این کتاب یک پاورقی دارد ملاحظه بفرمایید چون این ها اقوام کوچ نشین و چادر نشین بودند اقوام سگورتی کوچ می کردند بعضی ها گفتند از اصفهان تا شمال کرمان همچنین نسبت جغرافیایی دادند برخی ها جای دیگر را گفتند پاورقی کتاب را بینیم کجا بود؟ این قوم و قبیله کجا بودند؟ به معنی ناحیه ساکنان در غارهای سنگی اطراف کردستان امروز. اطراف کردستان، مادها، خوزستانی ها، بابلی ها قیام کردند تمام شد؟ نخیر نفر بعدی چه کسی است (همه این ها در یک سال است) یکی فْرادَه با ف ساکن اسم طرف بود کجا بود؟ مرو زی او دروغ گفت چنین گفت من در مرو شاه هستم، در مرو هم قیام کردند مختصات جغرافیایی آن موقع موقع مرو را حدودی بخواهیم خدمت تان بگوییم شمال افغانستان می شود کاملاً شرق ایران تمام شد؟ نخیر.

یکی وحی یزداته، وحی یزداته، یکی از قیام های جدی است یکی وحی یزداته نام پارسی او دروغ گفت چنین من بردی پسر کوروش هستم او پارس را نا فرمان کرد پارس قیام می کند یکی اَرْخَنام ارمنی او دروغ گفت چنین گفت من بخت النصر پسر نبونعید هستم او بابل را نافرمان کرد دوباره بابل قیام کرد تمام شد؟ این جا را ببینیم آقای داریوش چه می گوید؟ مفصل این ها را در کتیبه بیستون آورده داریوش شاه گوید این 9 شاه را من در این جنگ ها گرفتم داریوش شاه گوید این است کشورهای که نا فرمان شدند دروغ آن ها را نا فرمان کرد که این ها به مردم دروغ گفتند پس از آن اهورامزدا آنان را به دست من داد هر طور میل من بود (داریوش دارد می گوید هر طور که دوست داشتم) همان طور با آن ها کردم.

بند 5 از ستون 4 خط فارسی کتیبه بیستون داریوش شاه گوید تو که از این پس شاه خواهی بود خود را قویاً از دروغ بپای اگر چنان فکر کنی که کشور من در امان باشد مردی که دروغ زن باشد او را سخت کیفر بده. منظور آقای داریوش از دروغ چه است؟ خیال تان را راحت کنم دروغ آن چیزی که در ذهن شما می‌ آید نیست صداقت نیست ایشان دارد نسب های دروغ را می گوید. هر جا در کتیبه بیستون را نگاه کنید منظورش از دروغ، نسب های دروغی بوده که برخی ها داده بودند بند 6 ستون 4 را بخوانیم بعد یک جمع بندی کنم داریوش باز می گوید این است آن چه من کردم به خواست اهورامزدا در همان 1 سال کردم تو که از این پس این نوشته را خواهی خواند آن چه به وسیله من کرده شد تو را باور شود مبادا آن را دروغ بپنداری. می گوید فکر نکنی من دروغ می گویم نه آقای داریوش خیال تان تخت ما این ها را باور می کنیم از بابت کشتاری که وجود داشته است.

 بینندگان عزیز می دانید این آماری که من برای تان از کشورها خواندم یعنی چه؟ نقشه را در ذهن تان تصور کنید مصر را هم در کتیبه بیستون می گوید قیام کردند یعنی در زمانی که داریوش به قدرت می رسد یکپارچه سرزمین های هخامنشی دارد علیه داریوش قیام می کند چه شده؟ چه اتفاقی افتاده؟ یا باید بگویند پادشاهان قبلی انسان های خوبی بودند داریوش آدم بدی بود مردم می گفتند قبلی ها خوب بودند شما بد بودی حالا ما می خواهیم قیام کنیم؛ پس داریوش زیر سوال می رود. یا باید بگویند نه داریوش هم انسان مناسبی برای پادشاهی نمی دانستند هم می گفتند قبلی ها بد بودند هم می گفتند تو هم بد هستی ولی دیگر نمی توانیم تحمل بکنیم باید قیام بکنی و قیام کردند ایرانی ها در مقابل داریوش چقدر کشته دادند.

دوباره سراغ نقشه برویم مردم مرو قیام کردند، سکاهای تیسفون قیام کردند دریای خزر را در نظر داشته باشید شمال شرق ایران، سکاها قیام کردند چون در سنگ نوشته بیستون سکاها قیام می کنند اصلاً خود داریوش در ادامه می گوید سال دوم خوزستانی ها و سکاها قیام می کنند شمال شرق ایران کامل قیام می کند. شمال افغانستان و مرو قیام می کند. خوزستان قیام می کند. پارس ها قیام می کنند. مادها قیام می کنند. بابلی ها قیام می کنند. ارمنستان قیام می کند یا ارمنی ها قیام می کنند. مصر هم می گوید قیام کردند. تمام وسعت هخامنشیان بر علیه داریوش قیام کرد داریوش چه کار کرد؟ این ها را از دم تیغ گذراند و ای کاش فقط می کشت گردن می زد شروع به شکنجه کرد، افراد شاخصی که قیام کرده بودند شکنجه های کرد که در یک رسانه عمومی نمی دانم چطوری برای شما توضیح بدهم روش این شکنجه چطوری بود؟

کاری که آن ها انجام دادند را نمی توانم به شما توضیح بدهم که چه شکلی بوده ولی خواهم گفت شاید از عکس استفاده کنم جلسات بعد خواهید دید چه کار کردند؟ ایران یکپارچه قیام می کند تا این جای حرف ما چه بود؟ در مورد کتیبه بیستون کارهای که داریوش انجام داد و قیام های که علیه او شده بود کاری که انجام داده بود را هنوز کامل نگفتیم.

فقط می خواهیم بگوییم که ایران در 1 سال علیه داریوش قیام کرد بعد از این که به قدرت رسید تصورتان این بود که مثل فیلم ها و سریال ها داریوش شاه شد یک کلاه روی سرش گذاشتند مردم هم به او گل دادند خیلی خوب بود آن تاریخ روتوش شده است این تاریخ روتوش نشده است. به خاطر همین است که ما تأکید داریم تاریخ بدون روتوش می گوییم این ها تاریخ بدون روتوش است. آقای حسینی این ها را که داری می گویی یعنی شما با ایران باستان دشمن هستی؟ دشمنی چه است من دارم واقعیت را می گویم داریوش با خودش دشمن بود این ها را گفت؟ دارم حرف های داریوش را برای تان نقل می کنم اشکالش چه است؟ آقای شروین وکیلی یک برآوردی از وسعت قیام ها انجام داد با همدیگر عباراتش را می بینیم که بعد ان شاء الله آماده بشویم برای تماس ها برویم یک سری اسناد جدای از این کتیبه به نشان می دهم، آن چیزی که آقای شروین وکیلی در مورد این قیام‌ ها گفته در چه کتابی آمده است؟ در کتاب داریوش دادگر اسم کتاب هم می دانید به چه شکل است؟ به هر حال کتاب داریوش دادگر آقای شروین وکیلی نوشته ولی به شما عرض کنم جدی ترین کتاب در دفاع از داریوش را دارم برای شما نشان می دهم. آقای شروین وکیلی هم خواستند امشب روی خط برنامه تشریف بیاورند آقای دکتر شروین وکیلی داریوش دادگر که ما گفتیم داریوش دادگر یا بیدادگر داریم حرف های خود داریوش را می گوییم خودتان به نتیجه می توانید برسید مجموعه تاریخ تمدن ایرانی، جلد 2 داریوش دادگر نظم هخامنشی و ظهور منِ پارسی دکتر شروین وکیلی و این هم شناسنامه کتاب است که می توانید ملاحظه بفرمایید و در فضای مجازی پی دی افش است.

پی دی اف کتاب نارمن شارپ هم در فضای مجازی هست جلسه قبل خدمت تان عرض کردم احتمالاً نیست. ایشان چه می گوید؟ صفحه 284 بردیا بعد از تاجگذاری سیاست انقلابی خود را آغاز کرد و هوتن که عضوی از طبقه جنگاوران نخبه پارسی بود با مسیری که دامادش در پیش گرفته بود سر ناسازگاری داشت. داستان را اشاره کرده که چطوری آمدند بردیا را از بین بردند؟ آقای شروین وکیلی معتقد است شخصی که به عنوان گئوماته معرفی شده است گئوماته نبوده واقعاً بردیا فرزند کوروش بوده.

نکته ای جالب هم به شما بگویم این همه در کتیبه بیستون آمده اسم افراد را اورده و اسم پدرشان را آورده، هیچ اسمی از پدر گئوماته نمی‌بینید، به خاطر این که اگر بنا است اسم واقعیش گفته بشود فرزند کوروش می‌ شود. بخش‌ هایی را فقط از کتاب اقای شیروین وکیلی باهمدیگر می‌ بینیم تا بفهمیم قضیه جنگ به چه شکل بوده است. صفحه شماره 291 داریوش پس از کشتن بردیا، ببینید گؤماته نمی گوید بردیا را کشته، داریوش پس از کشتن بردیا با حمایت شش پهلوان همراهش به قدرت رسید و در سیزدهم مهرما تاجگذاری کرد. صفحه بعد، صفحه شماره 291 آن گاه به فاصله چند ماه استان های مرکز شاهنشاهی یکی پس از دیگری بر علیه داریوش مردم ایران شوریدند و قیام کردند، و او ناگذیر شد، چون می‌ خواست دفاع کند می گوید ناگذیر شد، یک سال پس از آن را به جنگ و سرکوب این شورش ها بگذراند، مردم انقلاب کردند شورش چه؟ و سرکوب دارد می کند. ماجرای این جنگ ها و هویت شورشیان یکی از مهم ترین رخدادهای تاریخی جهان باستان است.

این جا را خواهش می کنم با دقت گوش بدهید حرف های یک مدافع سرسخت داریوش را گوش بدهید. آقای شیروین وکیلی در یکی از مصاحبه هایش گفته است داریوش بردیا را کشت خوب کاری کرد کشت چون بردیا زمینه دینی و مذهبی تندی داشت. آقا مسلمان که نبود، شیعه که نبود یا حتی وهابی نبود، چه زمینه ای دینی داشته است؟ یا باید بگویید زرتشتی بوده است یا باید بگویید مهر پرست بوده است. ادیان ایران باستان را داشته است. خوب کاری کرد؟ حالا برویم ببینیم چه کار کرده است؟‌ نخستین مسئله در مورد سال های جنگ 522 پیش از میلاد آن است که این بزرگترین جنگ جهان باستان است. آقای داریوش که به قدرت رسید بزرگترین جنگ ایران باستان راه افتاد، جهان باستان راه افتاد نه فقط ایران باستان. چنانکه به زودی خواهیم دید در سراسر جهان باستان نبردی را سراغ نداریم که از نظر شمار تلفات درگیر، تلفات، از نظر شمار نفرات درگیر، طولانی بودن زمان و گستره ای جغرافیایی به پای این جنگ ها برسد.

نبردهای یاد شده در کل تاریخ بشر، تا آن لحظه بی سابقه بود، آقای داریوش به قدرت رسیده، تمام ایران یکپارچه جنگ شده است. تمام ایران قیام کرده است، هسته مرکزی سرزمین های شورشی و تقریبا تمام رهبران شورش به نواحی مرکزی ایرانشهر تعلق داشتند و این بسیار شگفت انگیز است. ایرانیان جلوی داریوش ایستادند. صفحه شماره 292 و یک نکته بسیار مهم در این کتاب که به آن اشاره شده است. هویت شورشیان هم جالب توجه است. شورشیان می گوید ما این جا انقلابی می‌ گوییم، بخش عمده ایشان به اتحادیه مرکزی اقوام آریایی که با کوروش متحد شده بودند تعلق داشتند آقا آریایی ها بودند علیه داریوش قیام کردند. پارساها بودند، مادها بودند، و همگی پارسی، مادی، ایلامی، ارمنی یا بابلی بودند. مردم ایران همه علیه داریوش قیام کردند چه دادگری بوده که همچنین اتفاقی افتاده است. طرف نیامده علیهش قیام کردند یا باید بگویی پادشاهان قبلی خیلی اوضاعشان خراب بوده که مردم دیگر نمی توانستند یک شاه دیگری علیه سلسله هخامنشیان را بپذیرند، یا باید بگویند مردمی که این قدر وسعت سرزمین شان شده بود می دانستند داریوش چه کاره است و علیهش قیام کردند؛ چون داریوش تازه ظهور پیدا نکرده، داریوش در دوره حکومت های قبلی نیزه دار بوده است. داریوش در دوره حکومت های قبلی از فرماندهان جدی نظامی بوده است. از داریوش چه می دانستند که این طور علیهش قیام کردند.

نیرومند ترین و مهم ترین ایشان کسانی بودند که خود را جانشین کوروش می دانستند، اصلا دیدید آن دو تیره را گفتم باهم دیگر مشکل دارند. داریوشیان و کورشیان این ها می گفتند ما جانشین کوروش هستیم و یا خویش را با بردیا بر می سنجیدند و خواستار جانشینی شاهنشاه کشته شده بودند. به عبارت دیگر شورش های سال 522 پیش از میلاد در سرزمین های مرکزی ایرانی توسط مردان ایرانی انجام پذیرفت. ایرانی ها بودند که قیام کردند.

 یک نکته و یک شبهه این را من جواب بدهم. آقا شمایی که دارید می گویید در زمان داریوش تمام ایرانی ها در اقصی نقاط این سرزمین علیه داریوش قیام کردند و کشته شدند و سرکوب شدند این ها شاید تجزیه طلب بودند، این ها آن روال یکپارچگی ایران را نمی خواستند. آیا این ها تجزیه طلب بودند؟ جمله اقای شیروین وکیلی را ببینید: این مردان ایرانی که علیه داریوش قیام کردند چه هدفی داشتند؟ و هدفش برکنار کردن داریوش بود نه از میان بردن نظمی که داریوش و کمبوجیه بنیان نهاده بودند. این ها تجزیه طلب نبودند این را اقای شیروین وکیلی دارد می گوید. اصلا نظم را نمی خواستند بهم بزنند هدف شان بود که داریوش پادشاه نباشد.

دیگر چه مسئله ای بود؟ کوروش و کمبوجه من دیشب بردیا گفتم. شورشیان اصلی کسانی بودند که می توانستند مدعی حاکمیت بر سراسر شاهنشاهی شوند و داریوش را سزاوار این جایگاه نمی دانستند. این تجزیه طلبی نیست نمی گوید من یک تکه ام را می خواهم بردارم این را بر اساس جمله اقای شیروین وکیلی دارم می گویم در جدی ترین کتابی از داریوش. می گوید این ها بحث شان این نبود که یک تکه سرزمین مان را من بخواهم از سیستم هخامنشیان جدا بکنم نه می گوید یکپارچه داریوش نباشد. بنابراین دلیل نخست آن بوده است که داریوش درواقع از خاندان کوروش نبود و حقی بر تاج و تخت جهان نداشت. در ضمن بر مبنای تأکید داریوش و خشایار شاه می دانیم زمانی که داریوش بر تخت نشست پدر و پدر بزرگش همچنان زنده بودند. بله گشتاسب و ارشام در زمانی که داریوش به قدرت می رسد این ها زنده هستند که پدر و پدر بزرگش می شود. و این در تاریخ سیاسی جهان باستان استثنای غریب تلقی می شود و به جای نگرفتن وی در زنجیره مشروع از تاجداران دلالت می کرد این زنجیره مشروع که پادشاهان نسل به نسل پدر و فرزند شاه می شدند همچنین سلسله ای در مورد داریوش رعایت نشده است. این در صفحه 294 است.

این جمله را ببینید داریوش دادگر! در همان کتاب داریوش دادگر طی سال 522 و 521 پیش از میلاد جنگ در دل ایرانشهر درگرفت و جمعیت حدود یک میلیون نفر در آن درگیر شدند، 2500 سال پیش یک میلیون نفر. شما فکرش را بکنید همین الان در یک جای دنیا یک میلیون نفر قیام بکنند و کشته بشوند و قلع و قمع بشوند الان با این جمعیت میلیاردی کره زمین که وجود دارد. 2500 سال پیش یک میلیون نفر درگیر شدند. این جنگ ها از نظر پیچیدگی شمار سپاهیان درگیر و دامنه تأثیرات با هر آن چه که پیش از آن رخ داده بود تفاوت داشت و بزرگترین جنگ جهان باستان محسوب شد. دادگرترین پادشاه آمده بزرگترین جنگ تاریخ ایران باستان رقم خورده است و این هم نه بین ایران و بقیه کشورها که بگوید حتی برای کشور گشائی است. جنگ داخلی که ایرانی ها کشته شدند، ایرانی ها قیام کرده بودند، یک میلیون نفر درگیر این جنگ شدند. البته در مورد تعداد درگیری و جنگ نکاتی هم ما شاید داشته باشیم و خدمت تان بخواهیم عرض بکنیم.

صفحه شماره 302 کتاب آقای شیروین وکیلی داریوش دادگر دارد: جای که هیچ انتظارش نمی رفت یعنی سرزمین های ماد و پارس و ایلام کانون اصلی مقاومت در برابر داریوش بودند. بابا شما چطور دارید به ماد و پارس افتخار می کنید، این ها جلوی داریوش ایستادند، در مقابل داریوش خون دادند. این امر نشانگر آن است که تا این هنگام سیاست انقلابی بردیا هوادارانی برای خود یافته بود. بردیا را کشتند هنوز انقلاب ها ادامه دارد هنوز دارند شمشیر می زنند و اینان کسانی بودند که با بر تخت نشستن داریوش مخالفت می کردند. مردم ایران علیه داریوش قیام کردند در مناطق مختلف هم قیام کردند. از مصر گرفته خود داریوش می گوید علیه من قیام کردند تا سرزمین های کردستان، تا مرو تا منطقه سکاها و تا خوزستان و تا پارس و ماد در دل ایران علیه او قیام کردند. این چه داریوش دادگری است مردم ایران که علیه او قیام کرده بودند این طور قلع و قمع کرد. این حرف ها را خود داریوش می زند که اگر این حرف های داریوش نبود چه بسا برخی می آمدند از اساس بعضی از موضوعات را منکر می شدند وقتی خود داریوش گفته که راه به جای نمی برد.

اسناد دیگر من بخواهم خدمت تان نشان بدهم، زمان تماس ها طبیعتا کمتر می شود، یک نکته را من  فقط خدمت تان بگویم آن جا اول که نشستم نسب را خدمت تان گفتم نمی خواستم سراغ کتاب های دیگر بیایم ولی گفتم هخامنش را شاه نگرفتیم کنار گذاشتیم؛ چون استدلالی که ما آوردیم یک موردش این بود که در کتیبه آریا منه و در کتیبه ارشام که اسم شاه را آورده و لقب شاهی را برای افراد آورده است به هخامنش که می رسد لقب شاهی را نمی آورد. باز در کتاب داریوش دادگر نکته ای دیگری خدمت تان نشان بدهم جناب اقای شیروین وکیلی چه گفته است به همین مسئله ایشان در کتاب شان تصریح می کند در صفحه شماره 280 هخامنش به احتمال زیاد رهبر قبیله ای است که کوچی شاخه ای از پارس ها را به درون ایران زمین رهبری کرده است. و او را نمی توان شاه یعنی فرمانروای قلمرو یک جا نشین در نظر گرفت و داریوش نیز چنین نکرده، یعنی آقای شیروین وکیلی هم می گوید اصلا در نسب نامه اش هخامنش را به عنوان شاه منسوب نکرد. بازهم جور در نمی ‌آمد باید بردیا را به عنوان شاه بگیرد آقای داریوش تا این اسامی برای شاه جور در بیاید. این هم از این مسئله.

در مورد این که ایا واقعا این بردیا، بردیا بود گئوماته نبود دروغگو نبود اسنادی است که من فعلا از آن صرف نظر می کنم و اما بدانید که برخی صراحتا آمدند گفته اند که آقای داریوش راحت می توانسته دروغ بگوید در مورد گئوماته و بگوید که گئوماته دروغگو بوده است چون گئوماته حداقل این رسانه ها را هم نداشته است این مطالب را هم نمی توانسته صرف بکند از خودش. یک نکته هم خدمت شما عرض کنم اقای داریوش که آمد مردم ایران را سرکوب کرد و به قدرت رسید و بزرگترین جنگ تاریخ باستان را به قول آقای شیروین وکیلی راه اندازی کرد آیا به اسم خدا این کار را کرد یانه؟ کتاب را ملاحظه بفرمایید "داریوش امپراطور پارس" جلد کتاب را ملاحظه کنید مؤلف پیر بریان در کتاب داریوش امپراطور پارس، ایشان می آید در کتاب شان صفحه شماره 38 چه می گوید؟ این با متن کتیبه بیستون هم قابل اثبات است به هردو تایش قابل اثبات است سخت گیری های عقیدتی او یعنی داریوش در قسمت های جدید بیشتر شده بود ملت های شورشی یعنی ایلامی ها و سکاها از آن به بعد به عنوان کافر به اهورا مزدا معرفی شدند.

شاید این تصمیم با رواج پرستش اهو را مزدا بزرگ خدایان پارس در سرتاسر امپراطوری منافات داشت اما با این کار داریوش لشکر کشی های نظامی خودش را توجیه می کرد. یعنی اگر ملتی دست به شورش بزند سزاوار حمله نظامی می شود زیرا از فرموده های اهورا مزدا که خواهان حفظ نظم در امپراطوری و ثبات سلسله هخامنشی است سر پیچی کرده است. توجیه جنگی و استفاده از اهورا مزدا داشته است آقای داریوش برای حمله به ایرانی ها، حالا سکاها را این جا شما می خواهید جزء ایران بگیرید یا نگیرید، سکاها را نمی گیرید ایلامی ها را چه کار می خواهید بکنید؟ به اسم اهورا مزدا آدم کشتند و قیام مردم را سرکوب کردند. در زمان هخامنشیان تعجب می کنید. این ها که می گفتند اصلا جنگ ما نباید داشته باشیم این ها که تبلیغات شان یک طور دیگر بوده است بله تبلیغات شان روتوش شده بوده است ما این جا می آییم بدون روتوش خدمت تان عرض می کنیم.

البته بحثی که می خواهیم در مورد کتیبه بیستون بکنیم فراوان است من فقط یک بخشی از کتیبه را برایتان خواندم، البته من با کتیبه بیستون کار دارم، این کتاب را نشان بدهیم می دانم بعضی از اقایان نسبت به این کتاب حساسیت دارند و دلیلش را می دانم چه است. کتاب کتیبه های هخامنشی پیرلوکوک خانم خلخالی ترجمه کرده تحت اشراف چه کسی؟ خانم ژاله آموزگار، خانم ژاله آموزگار هم اگر خواستند می توانند در برنامه تشریف بیاورند ما خدمت شان هستیم. مشکلی هم نیست مسئله ای هم نیست می توانند این جا بیایند نظر و مطلبی اگر داشتند بفرمایند.

سراغ تماس ها برویم و ادامه بحث را خدمت تان در جلسات آینده عرض خواهم کرد، آقا فرزاد از مشهد مقدس سلام علیکم ورحمة الله بفرمایید

بیننده آقای فرزاد از مشهد مقدس:

سلام علیکم اقای حسینی وقت تان بخیر، من ابتدا از برنامه خیلی خوب تان تشکر می کنم، که واقعا تاریخ را همان طوری که باید و شاید به آن بپردازیم حقیقی و بدون روتوش تقدیم بینندگان می کند واقعا جای تشکر دارد من تا به حال برنامه ای را ندیدم که این طوری بی طرفانه به تاریخ نگاه کند.

استاد حسینی:

الحمدلله

اقای فرزاد:

اقای حسینی من چند تا سوال راجع به کوروش داشتم هفته پیش هم زنگ زدم متأسفانه قسمت نشد که با شما صحبت کنم. چهار پنج تا سوال است اگر می شود همه شان را بپرسم ولی جواب سریع است. یک این که شما در کتاب از زمان داریوش هایدماری کخ گفتید که نظام طبقاتی در دوران داریوش بوده و برده داری بوده و یک مثالی که زدید گفتید که خیاط ها در یک ماه یک دانه بز و یا گوسفند می گرفتند به ازای سی روز کار. می خواستم بدانم سندی هم است که در زمان کوروش هم برده داری بوده و این نظام فقر و برده داری هم در آن زمان بوده است یانه چون من هرچه سرچ کردم سندی پیدا نکردم که مثلا مستقیم به کوروش اشاره کرده باشد.

استاد حسینی:

همین جا جواب را خدمت تان عرض بکنم

اقای فرزاد:

بله بفرمایید

استاد حسینی:

ببینید در کتیبه بیستون که آقای داریوش آمده صحبت کرده است و در مورد سایر کتب تاریخی به یک قشری در زمان بردیا اشاره می شود، بردیا که دارم می گویم برخی ها گئوماته می گویند به اسم بندک ها، این بندک ها چه کسانی بودند؟ این ها یک قشر خاص طبقاتی بودند که این ها چون نظامی بودند، چون فتوحات در دوره هخامنشیان زیاد شده بود چون غنائم زیاد به دست آورده بودند به یک مال و اموالی زیادی رسیدند. آقای بردیا وقتی که به قدرت رسیده بود آمده بوده اموال این بندک ها را برگردانده بود. گفته بود آقا جان این پول را به من بدهید و من بروم بین مردم منتشرش بکنم و پخشش بکنم اصلا یک اصلاحاتی که بردیا آمد شجاعانه انجام داد چون بردیا فاصله زمانی زیادی با کوروش ندارد بردیا اصلا فرزند کوروش است و همزمان هم تقریبا موازات، اواخر دوره کمبوجیه روی کار می آید یک تفاوت طبقاتی فاحشی در نظام ایران وجود دارد و آقای بردیا دست می گذارد روی همین نظام طبقاتی؛ پس بندک ها که نظامیانی بودند شما ببینید در زمان طاغوت کشور ما بعدش که انقلاب اسلامی پیروز شد آمدند یک سری از منازل و ویلاهای خیلی عجیب و غریبی که به متعلق به فرماندهان ارتش بود و کسانی بودند که در مراتب عالی نظامی در زمان طاغوت بودند این ها را گرفتند تا به مردم بر گردانند درست شد یعنی یک نظام طبقاتی به وجود آمده بود که ارتشی ها می توانستند از یک رانت خاصی استفاده کنند منازل وسیع تری داشتند اموال بیشتری داشتند به مراتب خیلی بیشتر و بالاتر چه بسا رسیده بودند. در آن دوره این اتفاق افتاده بود یعنی همین بندک را شما در دوره کمبوجیه پیگیری کنید که داریوش آمد این ها را برگرداند، یعنی داریوش آمد دوباره اموال شان را برگرداند همان نظام طبقاتی را حفظ کرد. بندک را در نظر بگیرید یکی از برجسته ترین نظام های طبقاتی است که در بین مردم به وجود آمده در زمان کوروش و در زمان کمبوجیه چون کمبوجیه که فقط مصر را فتح کرد و این بندک ها در زمان فتوحات دوره ای کوروش بود که خیلی توانستند به اموال زیادی برسند.

اقای فرزاد:

بعد برای برده داری چه؟

استاد حسینی:

در مورد برده داری هم همین است من اگر لازم بشود یک جلسه فقط در مورد برده داری صحبت می کنم اصلا دست به نظام برده داری نزدند که هیچ در بابل بسیار برده گرفتند و گزارش های که در مورد برده داری در بابل است اصلا درد آور است که کنیز مثلا می گرفتند یک خانمی را می گرفتند با بچه اش می بردند می فروختند و این خیلی عجیب است، یک همچنین مسائلی در تاریخ است و اگر لازم شد من یک جلسه مفصل می توانم به این مسئله بپردازم. اقای شاد فر پیام داده است فرمودند که برای برده داری کتاب ایران در زمان بابل که آقای داندامایف نوشته است فرمودند این را معرفی بکنید در این کتاب کتیبه های خطی بابلی زمان کوروش و بعد از کوروش جمع آوری شده و کتیبه های خطی برده داری در بابل و این ها مشخص شدند و اسکن هایش برخی از این ها را فکر می کنم داشته باشم که بخواهم خدمت شما بزرگوار عرض کنم، ولی اصلا به این شکل تصور نکنید این شعاری که گفته می شود آمده است نظام برده داری را از بین برده اتفاقاتی افتاد که شعار گونه است در زمان کوروش من برده داری را کنار زدم و از این حرف ها اصلا با مستندات و گزارش های تاریخی هیچ همخوانی ندارد. همان نظام طبقاتی و برده داری کاملا بوده است در کنار پاسارگاد بازار برده فروشی شد. از جای دیگر می آمدند از این جا برده می بردند. اصلا این جا را تبدیل به یک بازار برده فروشی عجیب و غریب کرده بودند که داشت صادرات برده را انجام می داد. اگر لازم شد من راجع به برده داری مفصل صحبت می کنم الان بخواهم به این اسکن ها بپردازم فکر می کنم زمان گرفته می شود. فقط در مورد برده داری شاید بتوانیم یک جلسه اختصاص بدهیم و صحبت کنیم.

خیلی عجیب و خنده دار است و از بدیهیات تاریخی است که در زمان هخامنشیان برده داری بوده است و رواجش هم زیادتر شده بود ولی این جا در مورد بدیهیات هم این قدر تبلیغات علیه این واقعیت زیاد است و روتوش شده باید بیاییم در مورد این هم با شما صحبت کنیم.

اقای فرزاد:

برده داری را من دوره اش را نمی دانستم، چون گفته بودی که برده داری و بازار برده فروش ها آن موقع بوده است می خواستم بدانم دقیقا از چه دوره ای بازارش بوده است گفتم شاید بعد از کوروش بوده است. من خودم این طوری فکر می کردم.

استاد حسینی:

نه، اصلا در قضیه بابل و فتح مصر و این ها گزارش های بعدی خود آقای داندامایف هم دارد همان طور که اقای شادفر عزیز هم فرمودند اگر  لازم شد من دانه دانه این ها را می آیم خدمت تان بیان می کنم. نظام برده داری همزمان به وجود نیامده، نظام برده داری در آن زمان به وجود نیامده، نظام برده داری بوده است ولی این که بگوییم کوروش با آن مقابله کرد و از بین برد نه. کوروش فقط سیستم نظامی را تقویت می کند چون می خواهد جاهای مختلف را فتح کند، برده خیلی به دردش نمی خورد حذف نمی کند ولی می آید این ها را به افراد نظامی تبدیل می کند. پنجاه هزار نفر آدم می خواهد بردارد به بابل ببرد. پنجاه هزار نفر آدم نظامی تعداد کمی نیست طبیعتا یک تعداد از این برده ها تبدیل به نیروی نظامی می‌شوند. ولی باز به این معنا نیست که برده داری در آن زمان از بین رفته است. یا اصلا قصدی بوده که بخواهد از بین ببرد.

آقای فرزاد:

آقای حسینی سوال بعدی من این است که اصلا خود دوره کوروش شما گفتید که کلا خط پارسی باستان خط میخی باستان کلا بعد از داریوش ابداع شده و آن زمان همین کتیبه های است که نوشته می شده یا مردم کلا در زمان کوروش به چه زبانی صحبت می کردند آیا به زبان آرامی صحبت می کردند به زبان ایلامی بوده وقتی فارسی باستان هم نبوده اصلا زبان  فارسی زمان کوروش نبوده خط میخی زبان باستان هم نبوده زبان مردم چطوری بوده است در زمان کوروش و خود کوروش اصلا به چه زبانی صحبت می کرده است؟

استاد حسینی:

ببینید دو تا زبان، زبان مرسومی در آن موقع بوده است البته خیلی از خط استفاده نمی شده، خیلی نوشته نمی شده ولی به صورت کلی بخواهیم به مسئله نگاه کنیم زبان بابلی و زبان ایلامی از این دو تا زبان زیاد استفاده می شده است. حالا این که در زمان کوروش چه اتفاقی افتاده بوده ببینید یک لوح و کتیبه منتسب به کوروش است الان باز من در مورد انتسابش به خود کوروش خیلی کاری ندارم آن بحث انتسابش که واقعا حرف کوروش است یا نیست بماند ولی این را ملاحظه بفرمایید من این را هم جواب تان را بدهم از همین کتاب نارمن شارپ، من بلا فاصله کتاب را نشان می دهیم اقا فرزاد عزیز الان باز بعضی ها می آیند می گویند هماهنگ شده بوده با شما تماس گرفته اند، باشد هماهنگ شده بوده ولی شما بیایید بدون هماهنگی با ما بحث بکنید. اطاق فرمان کتاب را نشان بدهید، فرمان های شاهنشاه هخامنشی – آقای نارمن شار، ایشان آمده در این کتاب شان صفحه 28 ملاحظه بفرمایید کتیبه کوروش شاهنشاه هخامنشی در پاسارگاد را آورده c. m این m مرغاب را نشان می دهد و c هم کوروش را نشان می دهد نماد c .m یعنی کتیبه ای کوروش در مرغاب یکی به اسم کتیبه منتسب به ایشان بر می گردد و یکی هم بر می گردد به منطقه، مرغاب هم نزدیک به رود خانه ای بوده که نزدیک پاسارگاد بوده به همین خاطر مرغاب می گویند. کتیبه دو سطری به خط میخی پارسی بر روی دو جرز سنگی در کاخ های عمومی و خصوصی کوروش شاه در پاساگارد که در دشت مرغاب واقع شده است اطمینان می دهد که ابنیه و قصور آن محل به امر کوروش احداث گردیده ایشان می گوید که در زمان کوروش این نوشته شده، می گوید به چه زبانی؟ می گوید به خط میخی پارسی، کل کتیبه کوروش هم همین است آن کتیبه که به آن اشاره کرده است.

ترجمه اش این است من کوروش شاه هخامنشی، اگر ما این را بپذیریم که این کتیبه ظاهرا مال خود اقای کوروش است می شود این را برداشت کنیم که خط میخی پارسی در زمان کوروش هم استفاده می شده است. نه تنها در زمان کوروش بلکه در زمان ارشامه و آریا منه هم این ها آمدند به خط های نوشتند. ولی برخی اعتقاد به این مسئله ندارند مثل آقای نارمن شارپ می گویند که در آن زمان خط بابلی و خط ایلامی مرسوم بوده است. حالا این که این سه تا زبان در کتیبه بیستون اول ایلامی نوشته شده و بعد فارسی باستان یا بالعکس، این هم در موردش بحثی است. که کدام برگردان کدام است. در مورد همین کتیبه ای که باقی مانده همین است کدام اول نوشته شده است؛ پس دو تا نظر می شود یا باید بگوییم که در زمان کوروش خط باستان میخی بوده و این کتیبه را نوشته، بعضی ها می گویند نه این بعدا نوشته از زبان کوروش نوشته شده است. مثل پرفسور هاید ماری کخ تا آن جا که در ذهنم است در کتاب همان از زبان داریوش آقای پرویز رجبی ترجمه کردند در آن جا می گوید که اقای داریوش این خط پارسی باستان را آورد و حالا هردو طرف هم یک استدلال های دارند که الان خیلی فرصتش نیست که بخواهم خدمت تان عرض کنم.

اصلا می آیند می گویند داریوش جای نیامده در کتیبه بیستون نوشته که اولین بار من این خط را آوردم پس قبلش هم بوده است. پرفسور هاید ماری کخ می گوید نه استفاده و استعمال این خط اولین بار در زمان داریوش بوده و داریوش آمده این خط را خط حکومتی کرد، تا آن جای که در ذهنم است گفته بود که خط را در زمان خودش حکومتی کرد گفت باید حتما استفاده بشود ولی مسئله، مسئله اختلافی است. اما قدر متیقنش به قول آقایان فضلا این است که اگر هم خط فارسی باستان آن زمان نبوده از ایلامی یا بابلی استفاده می شده است.

آقای فرزاد:

بعد اقای حسینی در زمان هخامنشیان شما ثابت کردید که کلا کوروش و بچه هایش بردیا و کمبوجیه که کلا دین زرتشتی نداشتند بعد می خواستم بدانم که کلا زرتشتی گری و یا آتشکده ها آیا در همان دوره هخامنشیان بوده است یعنی مردم غیر از خودش کوروش در آن جا دین زرتشتی داشتند یا بعد از دوره کوروش کم کم زرتشتی گری باب شد و مثلا در دوره داریوش بود. کلا آتشکده ها از چه زمانی در هر منطقه ای که بوده چون من پی شان که بودم آتشکده را در زمان کوروش پیدا نکردم، سندی پیدا نکردم که آتشکده آن موقع بوده باشد و مبنی بر زرتشتی بودن مردم باشد. می خواستم بدانم که کلا آن موقع آتشکده ای بوده است یا نبوده و این مربوط به چه دوره ای است؟ از چه دوره ای به بعد زرتشتی گری رواج پیدا کرد و آتشکده ها ایجاد شد؟

استاد حسینی:

آقا فرزاد ببینید در این کتیبه های که به دست ما از پادشاهان هخامنشی رسیده اسم و حرفی از این بخصوص از دوره کوروش و عباراتی که از زبان کمبوجیه مانده است و یا از زمان بردیا مانده است و از زمان داریوش باقی مانده حرفی از آتشکده و این مسائل نیست. این که هخامنشیان زرتشتی نبودند و به دنبال ترویج زرتشتی نبودند تا زمان داریوش همه این ها مشخص است اهورا مزدای که در این جا گفتند یک جلسه توضیح دادم که قضیه اصلا به چه شکل است و موضوع چه است. این که از چه زمانی این آتشکده ها رواج پیدا کرده بود بگذارید من به شما یک پیشینه را در مورد بحث آتش و مقدس شدن آتش بگویم و این فراز و فرودهای که نسبت به آتش داشتند، آن جا من مبسوط صحبت می کنم، اما حداقل این را باید دانست که تا این دوره یعنی در زمان کوروش فاتح بابل و در زمان حتی ارشامه آریا منه کتیبه های که باقی مانده است در زمان کمبوجیه و در زمان بردیا و داریوش اسمی و حرفی از این آتشکده ها اصلا وجود ندارد. مناسبت های دینی بوده که ثبت شده در منطقه پاسارگاد بوده است در منطقه تخت جمشید بوده است و اجرا می شده است این ها را برخی مورخین اشاره کرده اند ولی هیچ کدام از این ها آتشگاه و آتشکده نیست، آن چیزی که الان زرتشتی دارند به آن می پردازند به این شکل و شمایل هیچ کدام از این گزارش ها این را نشان نمی دهند. حالا می گویید نه نشان می دهد، بیاورید به ما نشان بدهید مشکل ندارد.

اقای فرزاد:

من که پیدا نکردم، بعد یک سوال دیگر آقای حسینی که سوال آخرم است. کوروش بالاخره طبق همان گزارش های هرودت که مثلا مرگش نامعلوم است ولی یک گزارش از هرودت است که کوروش فکر می کنم در جنگ با سکاها کشته شد اگر اشتباه نکنم. حالا می خواستم ببینم واقعا در جنگ با سکاها بوده یا ماساگت ها بوده این ها یک قوم بودند یا چطوری است من چند جای دیگر هم دیدم که گفتند در جنگ با ماساگت ها کشته شده است. این ها منطقه هایشان کلا باهمدیگر فرق می کند درست است؟

استاد حسینی:

از لحاظ جغرافیای...، آقای فرزاد دوستان دیگر هم پشت خط هستند و آدم های مختلف می خواهند سوال شان را بپرسند من این را خدمت تان بگویم ببینید یک منطقه است بین دو دریا گفتند و بعضی ها گفتند طرفین دریای مازندران ولی عمدتا و طبیعتا در شرق دریای مازندران هستند. یک منطقه ای بوده افرادی که در آن جا بودند اصلا این ها ظاهرا کوچ نشین بودند و یک جا نشین نبودند برخی ها آمدند این را تقسیم بندی کردند گفتند سکاهای تیز خود یک بخشی از این ها هستند و یک بخش سکاها در سرزمین های میانی این ها داشتند زندگی می کردند و یک سکاهای شرقی داشتند این ها را حتی در تصویر و نگاره ها هم آمدند باهمدیگر و از هم تفکیک کردند و گفتند این سکاها هرکدام نماد یک بخشی از این سکاها بودند.

یک گروه داشتیم آمازون بودند این گروه آمازون در همان منطقه بودند این درست است و یک ویژگی های هم داشتند که مسئله جنگ آوری شان و مسائل مختلف بوده است اما به صورت کلی اتفاقاتی که در منطقه سکاها افتاده است به جز آن چیزی که داریوش می گوید که قیام کردند گفت شما اهورا مزدارا نمی پرستید یا همچنین مسائلی و شروع کرد آن ها را سرکوب کرد اطلاعاتی که راجع به آن جا است دقیق نیستند ما اطلاعات دقیقی نداریم اصلا دقیق معلوم نیست واقعا کوروش منطقه سکاها را توانست فتح بکند آن قضیه یا اتفاقی که در مورد ملکه ای که در آن زمان آمازون ها بوده است و کوروش خواستگاری کرد و به ایشان جواب رد دادند و اتفاقاتی افتاد و بعد درگیری اتفاق افتاد و با همدیگر جنگیدند اصلا این اتفاق افتاده یا نیافتاده است. این ها در هاله ای از ابهام است ولی در مورد این که آملزون ها چه کسانی بودند و سکاها چه کسانی بودند یک سری اطلاعاتی است که می شود در موردش صحبت کرد و گفتگو کرد منتها اصل مسئله قطعی نیست که اصلا در آن دوره سرزمین های سکاها در زمان کوروش فتح شد یانه. قرائنی وجود دارد که در آن زمان اتفاق افتاد یک سری شواهدی هم شاید کسی بیاورد بگوید نه سکاها اصلا یک جا نشین نبودند که بخواهد کوروش برود. سرزمین های کشاورزی بوده است. این هم جای بحث دارد.

آقای فرزاد:

بعد اقای استاد این ماساگت ها همان آمازون بودند یا نه فرق می کردند؟

استاد حسینی:

یک جایی بحث تطبیقش را گفته حالا من بخواهم خدمت تان این طوری در مورد ماساگت ها بگویم اقای شروین وکیلی در یکی از کتابهایش راجع به این مسئله توضیح داده است اقای شیروین وکیلی یک کتابی در مورد کوروش نوشته است اسم کتاب کوروش رهایی بخش است شما آن جا بروید مراجعه کنید توضیح داده و نوشته است.

اقای فرزاد:

باشه متشکرم اقای حسینی خدا نگهدارتان.

استاد حسینی:

موفق باشید ان شاء الله در پناه حق باشید یا علی مدد خدا نگهدار شما. آقای پور مهدی از تهران سلام علیکم ورحمة الله

بیننده آقای پور مهدی از تهران:

سلام استاد خسته نباشید، من اول تشکر می کنم از برنامه خوب تان من برنامه تان را از آرشیو دنبال کردم الان یک سری نکات را در جواب مخالفین بدهم

استاد حسینی:

آقای پور مهدی شما همان بزرگواری بودی که در فضای مجازی فرموده بودید جلسه قبل هم تماس گرفتید و فرصت نشده بود اطاق فرمان جواب تان را داده بودند. بیایید اقای پور مهدی یک بزرگواری کنید من می دانم که مطلب آماده کردید و احتمالا می توانم تشخیص بدهم و از  پست های که در فضای مجازی گذاشتید مطلب تان چه است. ما دو نفر مخالف داریم می شود شما زمان تان را به این مخالفین بدهید؟ هفته بعد روی خط بیایید. ببخشید اقای پور مهدی چون مخالف است من گفتم همین الان با این ها در ارتباط باشیم

اقای پور مهدی:

اشکال ندارد

استاد حسینی:

ببخشید چند هفته بود که شما منتظر بودید موفق و مؤید باشید خدا نگهدار شما باشد. اقای پور مهدی هفته بعد حتما روی خط تشریف بیاورند. بیننده مخالف آقا عباس از اصفهان سلام علیکم ورحمة الله

بیننده آقای عباس از اصفهان:

سلام علیکم اقای حسینی وقت شما بخیر خسته نباشید، جناب حسینی به عنوان مخالف روی خط آمدم منتها عرض من این است که مخالف از یک بابت کلی بگویم که ما باهم در یک طیف هستیم یعنی این که از لحاظ اعتقادی و شریعت و مذهب من با شما هیچ مخالفتی ندارم. ولی در مورد بعضی از استدلال های که می آوردید و خیلی هایش که مرجع و رفرنس دارد و سند ارائه می دهید خیلی خوب است حتی برای خود من اسباب روشنگری است ولی بعضی از استدلال های که می آورید بدون سند و مدرک است و استناد نمی کنید ظاهرا به سلیقه شخصی خودتان است. من اختصاصا برنامه هفته گذشته شما را دیدم حرف های که گفتید که حتی من دیدم ظاهرا شما نظر شخصی تان را به آیه قران هم تسری دادید

استاد حسینی:

حالا آن جای که استدلال نبوده و سند و مدرک نداشتم من گفتم نمونه اش را بفرمایید تا به آیه قرآن هم می رسیم مشکل ندارد.

اقای عباس:

اولین چیزی که به نظر می رسد این بود که نامه حضرت سلیمان که به ملکه سبا رسید فرمودید که ملکه سبا گفت: (إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يفْعَلُونَ)؛ ملکه سبا فکر می کرد که این یک پادشاه ظالمی است گفت بگذار یک هدیه برایش بفرستیم اگر هدیه را قبول کرد این حتما یک پیغمبر است. خب ملکه سبا که خودش مشرک و کافر بود حتما می شود تصور کرد که انتظار داشته باشد که مثلا حضرت سلیمان پیغمبر باشد این برداشت شما شخصی نبود؟

استاد حسینی:

در کتب تفسیری نسبت به این مسئله تصریح شده است. این جا بحث من دینی نیست وگرنه برای تان دانه دانه اسکن نشان می دادم. اولا که رفرنسم کتب تفسیری است اگر خواستید جدا برایتان می آورم. آقای نجاشی پادشاه حبشه است

اقای عباس:

حالا که به کتب تفسیری رفرنس می دهید می شود نظر حضرت آیت الله طباطبایی را در تفسیر المیزان در مورد ذوالقرنین هم بیاورید؟

استاد حسینی:

آقای علامه طباطبایی سه تا نظر را آوردند بعد دو تای دیگر خیلی ضعیف است و احتمالی مطرح کردند. اجازه بدهید من آن را حل کنم. فرمودید ملکه سبا یک آدمی است که موحد نیست و ایمان درست و حسابی ندارد تا آن زمان چطور می شود که بخواهد این شخص را تست بکند؟ یک سوال از شما بپرسم نجاشی در زمان پیامبر پادشاه حبشه است درست است؟

اقای عباس:

نجاشی خودش مسیحی بود و خدا پرست بود

استاد حسینی:

باشه مسیحی بود، قبول داری در آن زمان مسیحیت تحریف شده بود؟

اقای عباس:

همین الانش هم تحریف شده است.

استاد حسینی:

آقای عباس احسنت شما شبهه را مطرح کردید می خواهم جواب بدهم، نجاشی مسیحی که بر آئین مسیحیت تحریف شده است ایشان می آید سوال می پرسد و می خواهد بداند واقعیت چیست؟ اگر واقعیت یک چیزی بود که در آموزه های همان تحریف شده بخشی به دست شان رسیده بود بپذیرد حالا چه اشکالی دارد من ملکه سبا را هم اعتقادات درستی نداشته اصلا هرچیزی را که می پرستیده ولی امید داشته یک شخصی اگر آمده چه بسا خداوند یک کسی را فرستاده باشد چه ایرادی دارد؟ چه اشکالی به ایشان وارد است؟

اقای عباس:

به کدام خداوند اون که اصلا خدا را نمی شناخت؟

استاد حسینی:

هر خدایی، اقای عباس استدلالی که می خواهید برای رد مسئله بیاورید خیلی استدلال ضعیفی است. اولا که ربطی به اصل بحث ما ندارد بحث ما در مورد زرتشت است که کَیْ بود؟ کجا بود؟ و چه زمانی زندگی می کرد؟ در مورد داریوش ندارید. این مسئله می خواهید این را اشاره کنید یک کسی که اعتقاداتش درست نبوده کامل نبوده و اشکالاتی داشته، مسیحیت مگر در آن زمان قائل به تثلیث نبود؟ مشرک بودند چند خدا داشتند پس مشرک هستند. چطور می شود نجاشی مسیحی در مورد اسلام بخواهد پرس و جو کند، تحقیق کند و یا بپذیرد؟ آن جا را یک خدای دیگری را می پرستید و این جا هم خدایان دیگری را اغانیم ثلاثه را چه بسا می پرستیدند یا این که به آن اعتقاد داشتند. جواب نقضی از صدر اسلام دارم برای شما می آورم حرفم خیلی واضح است. حالا جای دیگری که بدون سند حرف زدم کجاست بفرمایید

آقای عباس:

این یکی را اجازه بدهید با عرض معذرت من از شما نپذیرم

استاد حسینی:

اصلا مگر دست من است که اجازه بدهم یا نه ولی با وجدانی که خودتان دارید می خواهید چه کار کنید؟

اقای عباس:

نجاشی یک پادشاه دادگر و یک پادشاهی بود که خود پیامبر سفارش کرد که اصحاب در آن جا مهاجرت کنند به خاطر اینکه یک انسان موحد و خدا پرست در آن جا حاکم است.

استاد حسینی:

بالاخره مسیحی بود. اقا عباس خودتان گفتید مسیحی تحریف شده بود.

اقای عباس:

آقای حسینی ببینید، دین یهود هم تحریف شده بود ولی یهود این را خبر داشتند که پیامبر آخر الزمان در مدینه ظهور می کند مهاجرت به آن جا می کردند. پس نمی شود بگویی چون آن ها مثلا دین شان منحرف بوده، تحریف شده منتظر پیامبر آخر الزمان نبودند.

استاد حسینی:

دین شان تحریف شده بوده من این را خدمت تان عرض کردم گفتیم این آیه اصلا چه کسی گفته که...

اقای عباس:

استدلال دیگری که فرمودید

اقای حسینی:

حالا اجازه بدهید فرمودید چه کسی آمده همچنین حرفی را زده است شما ملاحظه فرمایید این تفسیر نور برای اقای قرائتی است. آیه را ببینید:

(قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يفْعَلُونَ)

گفت: پادشاهان هنگامي که وارد منطقه آبادي شوند آن را به فساد و تباهي مي‌کشند، و عزيزان آنجا را ذليل مي‌کنند؛ (آري) کار آنان همين‌گونه است!

 سوره نمل (27): آیه 34

اقا عباس از کجا گفتی بدون رفرنس؟ این هم تفسیر نور جناب اقای قرائتی می گوید این حرف، حرف بالقیس است، شکی تقریبا در این نیست. قضیه چه بود؟ بالقیس دغدغه شکست از سلیمان را داشت که سرزمینش نابود بشود. اصلا بالقیس دغدغه ایمان نداشت، دغدغه خدا و پیغمبر نداشت گفت این پیامبر است یک وقت دیدی پیامبر نبود این هم حرف اقای قرائتی درست شد؟

آقای عباس:

چه شد حرف شان چه بوده است؟

استاد حسینی:

بالقیس دغدغه شکست از سلیمان را داشت و دنبال این بود که آبادی کشورش حفظ بشود. نکته سوم که آقای قرائتی گفتند آن عبارتی که آمدند گفتند در مورد قوای خودشان که ما شدید و فلان هستیم بالقیس آمد هشدار داد قدرت سلیمان را کم نگیرید بعد گفت (إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً) اصلا این جا ربط به ایمانش نداشت.

اقای عباس:

چه امیدی می تواند داشته باشد که سلیمان پیغمبر است یا نیست

استاد حسینی:

اصلا این جا ببینید هدیه را داده بوده حرف بالقیس بوده خدا هم تأیید کرده است دعوا و اختلاف سر چیست؟ این هم حرف جناب اقای قرائتی است.

اقای عباس:

شما فرمودید که این اعمال پادشاهان است و بالقیس یک هدیه ای فرستاد که گفت بگذار یک تستی بکنم ببینم که واقعا سلیمان یکی از پادشاهان ستمگر است یا پیغمبر است.

استاد حسینی:

بله

اقای عباس:

من می خواهم بدانم بالقیسی که خودش مشرک و کافر است اصلا چه کار دارد که پیغمبر است.

استاد حسینی:

آقا عباس قضیه عکس العملی بوده که قرار بوده نشان بدهد من همان جا را خدمت تان عرض کردم گفتم در مورد عکس العمل است و حتی یک مثال را هم وقتی بیننده زنگ زد عرض کردم در مورد هدایای که کوروش دریافت کرده بود و نسبت به آن اشاره کردم.

اقای عباس:

حالا یک لطفی می کنید همین که شما می فرمایید پیامبران دأب شان با پادشاهان ستمگر فرق می کند...

استاد حسینی:

آقا عباس یک نکته ای من می خواهم به شما نشان بدهم بفرمایید شما این روایت را ببینید این از یک سایت است که آیه 34 سوره نمل را آورده است (قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يفْعَلُونَ)؛ این سایت الوحی است کارش این است که روایات ذیلش را می آورد از علی ابن ابراهیم (قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ...) من ترجمه اش را خدمت تان بیاورم یک جستجوی ساده هدیه می زنم بفرمایید علی ابن ابراهیم می گوید بالقیس این آیه را گفت خداوند فرمود: (وَكَذَلِكَ يفْعَلُونَ)؛ سپس گفت حال اگر این فرد همان طور که ادعا می کند پیامبر خدا باشد (ترجمه روایت را دارم برای شما می خوانم) ما در برابر او قدرتی نداریم، اما اگر فرد دروغگو باشد در برابر او ایستادگی می کنیم. اما بدانید که پادشاهان وقتی به سرزمینی هجوم می برند آن جا را ویران کرده و اهل آن را نابود می سازند؛ پس من پیشنهاد می دهم هدیه ای به سوی او بفرستیم اگر او پادشاه دنیا طلب باشد تمایل به متاع دنیوی دارد و هدیه ما را می پذیرد و ما متوجه می شویم که او پیامبر نیست و قدرت تسلط بر ما را ندارد. پس من برایتان حدیث گفتم نگویید بدون سند حرف زدید.

اقای عباس:

این حدیث را علی ابن ابراهیم از چه کسی گفته است؟

استاد حسینی:

علی ابن ابراهیم حدیث دارد می آورد. و در تفسیرش نقل می کند. الان مشکل تان چیست؟

اقای عباس:

این مطلب در تفسیر است؟

استاد حسینی:

بله، بهدیة دارد:

 «سأبعث إليه بهدية»

تفسير القمي؛ قمى، على بن ابراهيم، محقق/ مصحح: موسوى جزائرى، طيّب‏، ناشر: دار الكتاب، ج2، ص128

دقیقا لفظ هدیه را آورده است. از کتاب هم نشان تان می دهم که به چه شکل است این جا برایتان جستجو می زنم. می بینید  «سأبعث إليه بهدية» را آورده است. پس در نتیجه من این را که خدمت شما گفتم تا قشنگ متوجه بشوید ما مطلبی که می گوییم بدون مدرک و سند نیست.

اقای عباس:

سوال پرسیدم

استاد حسینی:

این که سوال بپرسید یک چیز است و این که بیایید بگویید شما بدون سند حرف زدید یک چیز دیگر است. گفتید حرفی که زدید سندش کجا است؟ بفرمایید این در مورد بالقیس احضار عرش بالقیس صفحه 128 تفسیر علی ابن ابراهیم قمی این هم شناسنامه کتاب خدمت شما بزرگوار، علی ابن ابراهیم که در تفسیرش این را آورده است و خیلی واضح است. حالا از جای دیگر باز می خواهید همین عبارت را خدمت تان نشان بدهم. این هم در کتاب شریف بحار الانوار، علامه مجلسی جلد 14 صفحه شماره 111، این هم در کتاب تفسیر آقای فیض کاشانی جلد 2 صفحه 908 و این هم در کتاب تفسیر برهان علامه سید هاشم بحرانی جلد 4 صفحه 206 این هم در کتاب تفسیر نور الثقلین که ملاحظه می فرماید جلد 4 صفحه 87 و همچنین در کتاب کنز الدقائق در صفحه شماره 561 است. چند تا کتاب برایتان بیاورم؟

اقای عباس:

اجازه بدهید یک سوال دیگر برای من پیش می آید

استاد حسینی:

این مورد حل شد که ما منبع و رفرنس برایش داشتیم

اقای عباس:

نه، یک سوال دیگر برای من پیش می آید، تفسیر نظر شخصی خودش از مفهوم روایت بیان می کند

استاد حسینی:

پس در تفاسیر این مسئله آمده بود تا این جا مشخص شد.

اقای عباس:

در تفاسیر آمده بود بله

استاد حسینی:

حالا به بحث تفسیر قمی برگردیم ابا الفضل العباس که راوی تفسیر است وضعیت ابا الفضل العباس چیست و روال و منش اقای علی ابن ابراهیم قمی در کتاب تفسیرشان به چه شکل است آن بحث دیگری می شود، اما بسیاری از کتب شیعه این را در ذیل این آیه آورده بودند پس بدون سند ما حرف نزدیم نهایتش بخواهید این را نپذیرید تهش این است. قاعده را که نمی توانید کارش کنید (إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً)؛ تمام شد. به اصل استدلال ما هیچ خدشه ای وارد نمی کند.

اقای عباس:

خیلی خوب، حالا می شود یک لطفی بکنید

استاد حسینی:

برای بیننده بعدی ما هم اصلا فرصت نمانده است. ایشان مخالف است و شاید تلاش شان را بکند بتواند یک مطلبی را توانستند بیاورند. تلاش شما فکر کنم خیلی به نتیجه نرسید.

اقای عباس:

واقعا! اگر فرصت نیست که من خدا حافظی کنم

استاد حسینی:

اقا عباس برنامه بعد هم تشریف بیاورید.

اقای عباس:

بله، ممنون

استاد حسینی:

زنده و در پناه حق باشید، موفق و مؤید باشید. آقا آرمین از اراک سلام علیکم

بیننده آقای آرمین از اراک:

درود بر شما اقای حسینی وقت شما بخیر

استاد حسینی:

آقای آرمین شما همان آرمین عزیزی هستید که باهمدیگر در فضای مجازی صحبت کردیم؟

آقای آرمین:

 بله.

استاد حسینی:

مسیحی هستید

آقای آرمین:

بله

استاد حسینی:

خیلی خوب، و خیلی خوشحالم که با برنامه مان تماس گرفتید

آقای آرمین:

قربان شما

استاد حسینی:

ببخشید که تماس آخر وصل شدید اشکالی ندارد ولی ببخشید لازم است از شما عذرخواهی کنم

آقای آرمین:

اشکال ندارد من هم یک کم دیر تماس گرفتم، من دو سه هفته بود می خواستم تماس بگیرم منتها مشورت می کردم می گفتند زنگ نزن داستان و این ها می شود، دیگر گفتم زنگ بزنم

استاد حسینی:

چه داستانی می شود ما این همه حرف زدیم و صحبت کردیم هیچ نگران نباشید این همه مخالف تماس گرفته است فقط آخر وقت است نکته و مطلبی اقای آرمین عزیز دارید بفرمایید

آقای آرمین:

وقت نیست

استاد حسینی:

اطاق فرمان چقدر فرصت داریم؟ اطاق فرمان می گوید سه دقیقه فرصت دارید. آقا آرمین سه دقیقه کمپلت برای شما خوب است.

آقای آرمین:

من می خواستم راجع به برنامه و راجع به مدلی که شما به تاریخ نگاه می کنید صحبت کنیم نمی دانم وقت بشود یانه.

استاد حسینی:

اگر این بحث باشد فکر می کنم یک مقدار زمان ببرد چون من با شما هم صحبت کردم شما چند سال است که به صورت جدی تبلیغ می کنید البته اشکالی ندارد، البته یک مرتبه به من توهینی کردید منتها از آن چشم پوشی کردم و گذشتم ولی دوست دارم اقا آرمین با شما صحبت کنم به خاطر همین اگر اجازه بدهید جلسه بعد باشد زمان بهتری داشته باشیم فکر کنم خیلی بهتر باشد با این موافق هستید؟

آقای آرمین:

بله مشکل ندارد.

استاد حسینی:

اطاق فرمان شماره اقا آرمین را نگهدارید اگر خواستند شماره شان را بدهند نمی دانم چطوری تماس گرفتید و کاملا شماره تان این جا امن است و هیچ نگرانی نسبت به این مسئله نداشته باشید تا آن جایی که بحث علمی است و گفتگو علمی است اقا ارمین استقبال هم می کنیم. ببخشید که فرصت نبود من خیلی مشتاق بودم و دوست داشتم باهم صحبت بکنیم مجبوریم هفته بعد در خدمت تان باشد

آقای آرمین:

خواهش می کنم من هفته بعد امیدوارم جور بشود خدمت شما زنگ بزنم

استاد حسینی:

ان شاء الله. دست شما درد نکند موفق و مؤید باشید در جهت رسیدن به حق. خانم رضایی تماس گرفتند ناراحت بودند که چرا هفته قبل صدایشان قطع شده است، توضیح دادند که من چند بار گفتم موقعی که دارم صحبت می کنم سکوت کنم ایشان اجازه ندادند من صحبت کنم به خاطر همین صدایشان گرفته شده است خیلی صاف و صادقانه حرف اطاق فرمان را من به شما منتقل کردم. ایرادی ندارد باز خانم رضایی هم خواستند تشریف بیاورند و دیگران هم خواستند تشریف بیاورند حتما بیایند و باهمدیگر صحبت کنیم.

در مورد مسئله علی ابن ابراهیم هم اگر خواستید با شما صحبت می کنم منتها برنامه تاریخ موضوعش ارتباطی ندارد و گرنه نکاتی در مورد تفسیر علی ابن ابراهیم است که اگر بخواهیم این حرف را از چه کسی آورده بود و چطوری است باید برویم شروع کنیم بحث مقدمه کتاب را نگاه کنیم و نکاتی که در مقدمه آمده است و بحث های که در مورد خود قضیه ای تفسیر آقای قمی است.

شماره تماس ها زودتر زیرنویس می شود عزیزانی که می خواهند تماس بگیرند از ابتدای برنامه گفتند زیر نویس می شود زودتر بتوانند تماس بگیرند بخصوص مخالفین، که خودشان فرمودند دیر تماس گرفتند و اطاق فرمان مجبور شدند چند نفر از موافقین را حذف کنند که این فرصت را هم دیگر نداریم.

ممنونم از شما که با ما همراه بودید ان شاء الله موفق و مؤید باشید و برنامه ما را دنبال بکنید، حالا حالا کار داریم، حالا حالا بحث داریم و مطلب داریم و گفتگو داریم توهین نمی کنیم، جسارت نمی کنیم به خودمان اجازه همچنین کاری را نمی دهیم اگر خدای ناکرده من توهین کردم، جسارت کردم محکم جلوی من بی ایستید که چرا به مقدسات توهین می کنم و چرا اهانت می کنم اخلاقم این طوری نیست و منشم این طوری نیست ولی واقعیت را می گوییم از واقعیت کوتاه نمی آییم و این راه را هم ادامه خواهیم داد. خیال تان راحت شد کتاب هرودت را من همان اول برنامه کنار گذاشتم نگویید هرودت را آوردید و تاریخ هرودت چه است و این ها، منطقی نیست اگر کسی تاریخ هرودت را بخواهد از دوره هخامنشیان بگیرد خیلی به مشکل بر می خورد ولی من همین کار را هم در مورد آقای داریوش کردم و مخالفی تماس نگرفت در مورد داریوش بحث کنیم نهایتش اقا عباس بودند که فرمودند حرف شخصی زدیم و به بالقیس نسبت دادید که آن را هم عرض کردیم منبع دارد و کجا آمده است. متشکرم از شما بینندگان عزیز و ارجمند التماس دعا دارم سه تا سوال مان را فراموش نکنید در موردش توضیح دادم زرتشت کَیْ بود؟ چه زمانی بود؟ و کجا بود آیا ایرانی بود یا نبود بر خلاف اویستا است اگر بگویید ایرانی بود. و این که آیا پیامبر بود یا نبود؟ یعنی چه کسی بود؟ کَیْ بود؟ و کجا بود؟ ممنونم از شما همچنان این سوال مان بدون پاسخ است بعد از چند ده قسمت برنامه ان شاء الله قسمت های بعد ببینیم که پاسخ دریافت می کنیم یانه، یا علی مدد خدا نگهدار!


تاريخ بدون روتوش>

داریوش بردیا تاریخ هرودت کتیبه شاهنشاهان هخامنشی نسب نامه کورش ارشام ایران