-
راه روشن 24 خرداد 1401
1:24:14 دقیقه -
راه روشن 17 خرداد 1401
1:18:50 دقیقه -
راه روشن 3 خرداد 1401
1:20:43 دقیقه -
راه روشن 27 اردیبهشت 1401
1:20:59 دقیقه -
راه روشن 20 اردیبهشت 1401
1:24:16 دقیقه -
راه روشن 13 اردیبهشت 1401
1:25:29 دقیقه -
راه روشن 6 اردیبهشت 1401
1:25:52 دقیقه -
راه روشن 30 فروردین 1401
1:26:06 دقیقه -
راه روشن 16 فروردین 1401
1:27:07 دقیقه
راه روشن
قسمت چهل و هفتم برنامه راه روشن با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین ابوالقاسمی
دیگر قسمت ها
عنوان برنامه: نقد سخنان اقای عابدینی
تاريخ: 07/ 04/ 1401
استاد: حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابو القاسمی
مجری: آقای محمد حسین عربی نژاد
مجری:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
بینندگان عزیز و ارجمند عرض سلام و ادب و احترام دارم و بسیار خوشحالم که با برنامه راه روشن کاری از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مهمان خانه های شما هستیم و در خدمت استاد عزیز و ارجمندم استاد ابوالقاسمی هستیم و ادامه مباحث پاسخ به شبهات را ان شاء الله این هفته هم پی خواهیم گرفت استاد عرض سلام و ادب و شب بخیر خدمت تان دارم
استاد ابوالقاسمی:
علیکم السلام ورحمة الله، اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین اللهم صل علی محمد وآل محمد
عرض سلام و وقت بخیر دارم خدمت بینندگان عزیز و گرانقدر شبکه جهانی ولی عصر و هر کجا که هستند ان شاء الله موفق و پیروز باشند و ایام خوشی را پیش رو داشته باشند خدمت شما هستم.
مجری:
استاد بسیار ممنونم، در ابتدای بحث مان، بینندگان عزیز می خواهیم ان شاء الله در رابطه با کلیپی صحبت کنیم و سخنانی که آقای عابدینی گویا گفتند و ان شاء الله آغاز بحث را در خدمت شما هستیم.
استاد ابوالقاسمی:
بله، جناب آقای عابدینی از کسانی است که چندین سال است مطالبی مطرح می کند که این مطالب، نه مطابقت با فقه شیعی دارد نه مطابقت با مبانی اهل سنت دارد و یک آش شلم شوربایی درست کرده و خودش هم نمی داند چیست؟ و ادعای محقق بودن هم دارد. در ماجرای غدیر خم و ولایت حضرت علی (علیه السلام) و ولایت سایر ائمه (علیهم السلام) یک سری شبهاتی چند وقت قبل مطرح کرده بود. استاد سرور ما سرور معظم آیت الله دکتر حسینی قزوینی مفصل به ایشان جواب دادند و بنا شد که یک مناظره ای صورت بگیرد که در آن مناظره استاد ما ثابت کردند که آقای عابدینی اهل تحریف و تقطیع عبارات است و با تحریف عبارات مقصود خودش را ثابت کرده است.
این ادعایی که استاد ما کردند در همان جلسه هم این مطلب را ثابت کردند و آقای عابدینی هم جوابی نداشت. کلیپ شماره یک را اول با هم ببینیم که ایشان راجع به خودش چه می گوید؟ می گوید من اهل تحقیق هستم و کامل تحقیق می کنم حرف های این گونه می زند
(کلیپ شماره 1 – عابدینی)
...پر کردیم راجع به مرتد یا برای وضو بالاک یا برای این بحث ها، یک سری می آیند آیا فلان روایت را دیدی؟ بله وقتی یک کسی مقاله می نویسد و مقاله اش را می خواهد چاپ بکند روایت ها را دیده، فکر نکنید روایت را ندیدم و شما الان در جلد 28 وسائل الشیعه در صفحه فلان درباره مرتد، این روایت را من هم دیدم در همان مقالات هم آوردم. توضیح اش هم دادم همه جا هم پخش شد. بله آن وقتی که من مطالعه می کردم می نوشتم شما خواب بودی یا دنبال خرافه پراکنی بودی امروز می بینی یک حرف جدیدی زده شده آن وقت فکر می کنی این روایت را کسی ندیده چرا دیدم.
استاد ابوالقاسمی:
می گوید من وقتی تحقیق می کنم مقاله ای می نویسم همه روایات را دیدم، همین آقای عابدینی در ماجرای ولایت حضرت علی (علیه السلام) ادعاهای کرده بود و از مصادر عبارتی آورده بود و آن مصادر را تقطیع کرده بود و در مناظره با استاد ما آقای دکتر حسینی قزوینی دستش رو شد. لذا گفت نه من این ها را این طور ننوشتم آن کسی که تایپیست بوده اشتباه نوشته آن کسی که می خواست پیاده کند اشتباه نوشته کلیپ بعدی را با همدیگر ببینیم تا روشن بشود.
(کلیپ شماره 2 – آیت الله حسینی قزوینی)
بررسی شود، آیا در این جزوه در رابطه با نفوس امامت به این عمل شده یا نشده؟ بعضی از مواردی که با نظر حضرتعالی موافق بوده آن جا عمل شد، مخالف بوده بدون بررسی سندی، حالا مصدایق هم عرض خواهم کرد. بعد در بررسی تسامح در ادله سنن، صفحه 227 این را برای دوستان بیاورم تا دوستان هم ملاحظه کنند ما معمولاً تلاش می کنیم فرمایشات حضرتعالی را مستند نشان بدهیم. همه صفحات کتاب حضرتعالی را اسکن گرفتیم که دیگر مشخص بشود؛ بنابراین تک تک روایات باید بررسی بشود در رابطه با جزوه ای که در سایت تان هست صفحه 1227 می فرمایید جز کتب اربعه به هیچ روایتی از کتب شیعه نمی شود فتوا داد. در صفحه 121 ولایت فرموده اید تعدد طُرق مورد قبول روایت است. نکته زیبایی است که آیا ما ببینیم در این جزوه عمل شده یا نه؟ در صفحه 159، 20 تا روایت آوردید و می گویید این ها قابل قبول است و از این مسائل زیاد بوده ولی من به دو تا نکته می خواهم اشاره کنم و نظرات حضرتعالی را هم در این جا ما بشنویم اگر ما اشتباه می کنیم برای ما روشن بشود، حضرتعالی که تحلیل فرمودید اشتباه بوده که ان شاء الله اصلاح بفرمایید. در تحلیل و بررسی امانتداری در نقل متون دینی اولین وظیفه یک محقق است که اگر روایتی را می خواهد نقل بکند اولاً از مصادر اولیه همان طوری که خودتان هم فرمودید. حتی ما به وسائل و مستدرک هم نباید اعتماد کنیم اگر از کافی و تهذیب نقل می کنند مستقیم برویم از تهذیب روایت را ببینیم. حضرتعالی در صفحه 30 این جزوه از اینترنت در رابطه با آیه ولایت، روایتی را مطرح فرمودید و متأسفانه در این جا یک آیه را حذف کردید یک بخشی از کلام امیر المؤمنین را:
(يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ)
ای کسانی که ايمان آورده ايد! اطاعت کنيد خدا را! و اطاعت کنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [= اوصيای پيامبر] را!
سوره نساء (4 ): آیه 59
در این جزوه صفحه 28 در این جزوه ای که الان حضرتعالی دارید صفحه 144 (جزوه بزرگ) ملاحظه بفرمایید
«أَ تَعْلَمُونَ حَيْثُ نَزَلَتْ (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ) وَ حَيْثُ نَزَلَتْ (وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لَا الْمُؤْمِنِينَ)»
این جا یک عبارتی بود در رابطه با آیه ولایت در فرمایش حضرتعالی حذف شده بعد هم در تحلیل تان فرمودید این روایت ولایت علی را ثابت می کند ولی ربطی به آیه:
(إِنَّمَا وَلِيكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ)
سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پيامبر او
سوره مائده (5): آیه 55
ندارد و از آیه نیز ذکری به میان نیاورده است حالا اگر ما همین تعبیر را که حضرتعالی از کمال الدین نقل می کنید الان حضرتعالی بزرگواری کنید در این صفحه کمال الدین ملاحظه بفرمایید صفحه 260 همین عبارتی است که حضرتعالی آوردید در صفحه 262 ملاحظه بفرمایید
«(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ) وَ حَيْثُ نَزَلَتْ (إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ ...)»
این دو سطر را حضرتعالی در فرمایش تان حذف فرمودید و در تحلیل نوشتید از آیه هیچ اثری در این روایت نیست. این در مصادر متعدد آمده طبرسی در الإحتجاج دارد سید ابن طاوس، نعمانی، بحرانی، حویزی، مجلسی یعنی من مراجعه کردم شاید بیش از 20 مصدر از مصادر روایی شیعه این روایت را آورده اند فراز دوم همین آیه ولایت است. این با تحلیل بی طرفانه احساس می کنم همخوانی ندارد. باز در جزوه تان صفحه 169 همین جزوه ای که الان در خدمت حضرتعالی هست آوردید علی ابن ابراهیم ذیل آیه 67 مائده نوشته است:
«نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ فِي مُنْصَرَفِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) مِنْ حِجَّةِ الْوَدَاع»
تفسير القمي؛ قمى، على بن ابراهيم، محقق/ مصحح: موسوى جزائرى، طيّب، ناشر: دار الكتاب، ج1، ص171
اگر شما تفسیر قمی را ملاحظه بفرمایید اول پاراگرافش این است:
«(يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ) قال نزلت هذه الآية في علي»
تا وسط این پاراگراف:
«قَالَ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ فِي مُنْصَرَفِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) مِنْ حِجَّةِ الْوَدَاع»
جنابعالی خطبه منا را مطرح کردید و فرمودید مطالبی حضرت گفتند این از حواشی این خطبه است، از حواشی نیست خطبه کنار مسجد خیف، خطبه مستقلی است. در جحفه مطالبی فرمودند از حواشی این هست این هم درست نیست. حواشی نیست خطبه غدیر کاملاً مستقل است. و چیزی که برای من یک مقدار قابل قبول نبود مرحوم قمی در آخر این روایت ایشان می فرماید:
«فَاسْتَفْهَمَهُ عُمَرُ فَقَامَ مِنْ بَيْنِ أَصْحَابِهِ- فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَا مِنَ اللَّهِ وَ مِنْ رَسُولِهِ»
آیا اینكه علی را معرفی كردید و این آیات را خواندید این از خدا است یا از پیغمبر است؟
«فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) نَعَمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِنَّهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِمَامُ الْمُتَّقِينَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ»
تفسير القمي؛ قمى، على بن ابراهيم، محقق/ مصحح: : موسوى جزائرى، طيّب، ناشر: دار الكتاب، ج1، ص174
ولی حضرتعالی در جزوه تان این بخش خطبه كه عمده و ثقل خطبه روی آن است این را به طور كلی حذف فرمودید؛ یعنی الان خطبهی كه آوردید «و تفضل هذه علی هذِهْ» این قسمت آخر كاملا حذف شده است. خب اینطور حذف و تصرف با تحلیل منصفانه من احساس می كنم نمی سازد، شاید ما اشتباه می كنیم كه یك محقق می تواند بر مبنای آن چه كه عقیده اش است هركجای از روایت را حذف كند تحلیل كند و... اینكه قضیه چه بوده ما خبر نداریم! البته موارد زیاد است من این دو تا مورد را خدمت حضرتعالی اشاره كردم.
استاد ابوالقاسمی:
این مطالب را ملاحظه فرمودید که خیلی هم واضح بود که ایشان نوشته نور الثقلین نقل از کجا کرده؟ نقل از کتاب کمال الدین کرده بعد آن تکه ای که قسمت اصلی روایت است حذف کرده، ایشان در همان مناظره یک جوابی خواست بدهد هم آن جوابش است هم نقد استاد ما به ایشان است کلیپ بعدی را با همدیگر ببینیم
(کلیپ شماره 3- عابدینی)
این مقاله ای همان ولایت كه سه تا آیه ولایت است با یك مقاله دیگری خیلی اشكال داشته است، حاج آقای واحد خیلی به آن اشكال كرده است و یك فرد دیگر قمی كه نمیدانم چه كسی است؟ آن هم فایلش را تقاضا كرد، فایل را به ایشان دادیم بیست و یك صفحه نوشته و اشكال كرده اجر هردویشان با خدا، اشكالات ایشان را هنوز تصحیح نكردم و اعمال نكردم. بالاخره چهار تا مقاله را حذف كردیم، بیست تای آن را در معرض چاپ قرار دادیم كه ان شاء الله اشكالات دوستان را حل كردیم، تشكر هم از جناب اقای واحد و هم تشكر از ایشان و هم تشكر ویژه از آقای قزوینی كه زحمت كشیدند از قم آمدند و صفحه به صفحه نوشتند. به ذهنم میآید از اول جزوه، حالا فرصت است اصلا فرصت ما طلبهها برای همین است كه از اول جزوه صفحه به صفحه جلو برویم، هر اشكالی كه وجود دارد آن های كه مال من است، من اشتباه كردم قبول است و آن های كه تایپیست نیاورده و یا در اینترنت نبوده باز باید بیاوریم؛ ولی اشكال به من وارد نیست؛ ولی باید بیاوریم و درست كنیم و جلو برویم و كتابی كه بیرون می آید بالاخره كتاب بی نقصی باشد. هر جا در تحلیل ها اختلاف داریم آن را باید بحث بكنیم، طبق همان حدیثی كه قبلا مجری خواندند از دو تا حرف، حرف سومی به دست بیاید، ممكن است تحلیل من با حاج آقای قزوینی اختلاف های داشته باشد اما به یك نتیجهی برسیم كه تحلیل بهتری باشد. بله این اشكالاتی كه فرمودند اگر باشد كه من تا حالا توجه نداشتم كه منابع اصلی با منبع های فرعی اختلاف دارد، بله اتفاقا استاد ما در قم اصرار داشتند كه حدیثها را از منبع اصلی بیاوریم و در فقه چون فتوا می دهند از منبع اصلی می آوردند؛ ولی من نه، من از كتاب نور الثقلین آوردم چون كارم تفسیر بود. یك وقت كارم بررسی روایات است آن یك بحثی است، كارم تفسیر بوده روایات را از نور الثقلین آوردم، هرچه اشكال است به ایشان وارد است و آن جای كه حذف شده به تایپیست وارد است كه در نور الثقلین بوده است. اگر من بد تحلیل كردم به من وارد است، هركدامش است قبول.
آیت الله حسینی قزوینی:
با تشكر باز از جناب اقای عابدینی. جناب اقای عابدینی من از تحلیل حضرتعالی نقد داشتم كه حضرتعالی این روایت كمال الدین را نقل كردید، این كه آیه:
(إِنَّمَا وَلِيكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ)
سرپرست و ولي شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها که ايمان آوردهاند؛ همانها که نماز را برپا ميدارند، و در حال رکوع، زکات ميدهند.
سوره مائده (5): آیه 55
در این روایت نیست بر مبنای این تحلیل كردید، در حدیثی كه از قمی آوردید شما تحلیل كردید، از تحلیل شما بر مبنای این جواب قانع كننده من دریافت نكردم. این كه جنابعالی گناه را به گردن تایپیست یا به گردن كامپیوتر بیندازید این هم خلاف تحقیق است! یك محقق كه میخواهد بیاید روی مسائل اسلامی نظر بدهد «المفتی یفتی عن الله» ما باید خیلی دقت کنیم خدای ناكرده یك جملهی ما در تحلیلمان بر خلاف بیاوریم، خود حضرتعالی در همین «بررسی تسامح در ادله سنن» صفحه 1227 می گویید: "هیچ كدام از كتابهای شیعه غیر از كتب اربعه مورد تأیید نیست" ما باید از این كتب اربعه عبارت ها را استنتاج و استخراج كنیم! این كه مرحوم حویزی در كتاب نور الثقلین و... در قرن دهم و یازدهم آورده است ما استنادمان این باشد و سراغ كتاب های مصادر اولیه نرویم، این خودش خلاف تحقیق و خلاف تحلیل است.
مجری:
بله متشکرم استاد این که ایرادات محتوایی را گردن تایپیست بیاندازیم فکر کنم یک پاسخ نخ نمایی شده که معمولاً در جلسات دفاع دانشجوها و طلبه ها از آن استفاده می کنند.
استاد ابوالقاسمی:
بله، ایشان بعد از آن مناظره در کانال تلگرام خودش ادعا کرد که استاد ما آقای قزوینی به او اتهام زدند و این چنین نبوده و اصلاً او همچنین کاری انجام نداده آقای قزوینی آخرت خودش را برای پیروزی در مناظره فروخته، چون اصلاً چنین قضیه ای نبوده ایشان مطلبی تحریف نکرده خیلی متن بی ادبانه و تندی نوشت.
استاد ما آقای حسینی قزوینی با وجود این که خیلی در آن جلسه مراعاتش را کرده بودند گفتند این روایتی که از کتاب نور الثقلین شما نقل کردی گفتی من روایت را از نور الثقلین می آورم از کمال الدین نقل کرده (این تصویر جزوه آقای عابدینی است) می گوید:
«في كتاب كمال الدين و تمام النعمة باسناده الى سليم بن قيس... أ تعلمون حيث نزلت: (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ) و حيث نزلت: (وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً)»
بعد می گوید ولی ربطی به آیه (إِنَّمَا وَلِيكُمُ اللَّهُ) ندارد و از آیه ذکری به میان نیاورده است کجا را آدرس داده؟ کتاب کمال الدین و تمام النعمة. بله شما از نور الثقلین آوردید اما نور الثقلین از کجا آورده؟ از کمال الدین. بر گردیم به خود کتاب کمال الدین، کمال الدینی که شما از آن نقل کردید به نقل از نور الثقلین به این صورت است
«(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ) وَ حَيْثُ نَزَلَتْ»
چه؟
(إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ) وَ حَيْثُ نَزَلَتْ ...»
وَ حَيْثُ نَزَلَتْ... این ها را که حذف کردید
«فَنَصَبَنِي لِلنَّاسِ بِغَدِيرِ خُم»
كمال الدين و تمام النعمة؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفاری، علی اكبر، ناشر: اسلاميه، ج1، ص276
مربوط به ولایت حضرت علی هست یا نه؟ خیلی واضح است آیه ولایت و بعدش هم می گوید: «فَنَصَبَنِي لِلنَّاسِ بِغَدِيرِ خُم» این در متن آقای عابدینی هست یا نیست؟ می گوید اصلاً در این حدیث، اشاره ای به امامت حضرت علی (علیه السلام) نشده است.
ایشان گفته من مطلب را از کتاب نور الثقلین آوردم، و در نور الثقلین اصلاً چنین چیزی نیست. نور الثقلین این حدیث را 3 جا نقل کرده، یک جا جلد 1، صفحه 644 «فی کتاب کمال الدین بإسناده إلی سلیم ابن قیس» که خیلی خلاصه آورده. بعد همین روایت را دوباره در کتاب نور الثقلین در جلد 1، صفحه 504 نقل کرده، 504 قبل است یا ششصد و خرده ای؟ همان روایت را می آورد:
حيث نزلت: (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ) و حيث نزلت: (إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ)»
در آن (الذین آمنوا) است «فَنَصَبَنِي لِلنَّاسِ بِغَدِيرِ خُم» هم هست کدام کتاب؟ «في كتاب كمال الدين و تمام النعمة باسناده الى سليم بن قيس»، همان حدیث را آورده بعد دوباره حدیث را تکرار کرده تکه های که به آن مربوط بوده آورده، یعنی چه کار کردید؟ شما یک حدیثی آوردید حدیث طولانی است دفعه دوم که نقلش می کنید با چند سطر فاصله کامل نمی روید جاهای مهمش را می آورید.
آقای عابدینی شما که می گویید از نور الثقلین آوردید این نور الثقلین است تفسیر نور الثقلین کاملش هم نقل کرده باز دوباره همین کتاب در جلد 2، صفحه 191
«في كتاب كمال الدين و تمام النعمة باسناده الى سليم بن قيس الهلالي...(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ) و حيث نزلت: (إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ) و حيث نزلت (وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَة)»
تفسير نور الثقلين؛ العروسى الحويزى، عبد على بن جمعة، تاريخ وفات مؤلف: 1112 ق، محقق / مصحح: رسولى محلاتى، هاشم، ناشر: اسماعيليان - قم 1415 ق. ج2، ص191
چطوری است شما به تفسیر نور الثقلین مراجعه کردید چون کارت تفسیر است کتاب را کامل می خوانی همه را هم دیدی، اگر مراجعه کردی باید بدانی این کتاب جا روایت را نقل کرده دو جا کامل یک جا ناقص شما چه ریگی به کفشت رفته این ناقص را انتخاب کردی، بعد می گویی تقصیر آن تایپیست بوده، در مصدر کاملش است در همین کتاب نور الثقلین دو جا کاملش است قبل و بعد از این وسط خلاصه روایت را آورده چرا شما به آن خلاصه مراجعه کردی؟
بعد می گوید آقای قزوینی به دروغ برای بردن مناظره من را متهم کرده آن را به فرض آقای قزوینی دروغ گفته باشد. راجع به تحریف تفسیر قمی چه می گویید؟ مستقیم از تفسیر قمی نقل کردید متن جزوه آقای عابدینی علی ابن ابراهیم قمی ذیل آیه 67 سوره مائده نوشته است:
«نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ فِي مُنْصَرَفِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) مِنْ حِجَّةِ الْوَدَاعِ»
این جزوه آقای عابدینی است، در جزوه ما 167، این متن ایشان و حال آن که در تفسیر قمی که (تصویرش را الان می گذارم) تفسیر قمی علی ابن ابراهیم قمی همین روایت را که مطرح می کند چطوری می آورد؟
«و قوله (يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ) قال نزلت هذه الآية في علي»
و:
(وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ- وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاس)
تفسير القمي؛ قمى، على بن ابراهيم، محقق/ مصحح: : موسوى جزائرى، طيّب، ناشر: دار الكتاب، ج1، ص171
ادامه همان آیه است ولی آقای عابدینی با حذف کردن قسمت اول تفسیر قمی می گوید نه این آیه اصلاً در مورد حضرت علی نازل نشده گفته در حجة الوداع بوده، آقا این یک خط قبلش است همان تفسیر قمی است. بعد استاد ما را متهم کرده به این که ایشان به دروغ آمدند برای این که در مناظره پیروز بشوند چه کار کردند؟ ببینیم متن ایشان را چه گفته؟
"باز استاد قزوینی درباره حدیثی از تفسیر قمی همین اتهام مطلب را تکرار کرده مرا متهم کرد که چند سطر اول حدیث بسیار مهم بوده را حذف کردم باز عکس تفسیر قمی و نوشته خودم را می توانید ببینید تا معلوم شود جزوه من که در تلگرام است و موضوع بحث بود با صفحه تفسیر قمی که عکس آن صفحه را می توانید ببینید کاملاً مطابق است."
بعد خودش گذاشته این دو سطرش «نزلت فی علی» را حذف کرده علی ابن ابراهیم ذیل آیه 67 مائده است نوشته است چه نوشته؟ این 67 مائده «نزلت هذه الآية في علي»؛ این کجاست آقای عابدینی؟ «نزلت هذه الآیه فی علیٍ» که بعد شما می گویی این آیه ربطی به حضرت علی (علیه السلام) ندارد، فقط در حجة الوداع بوده. یعنی یک فردی که من خیلی اگر می خواستم عادی صحبت بکنم می گفتم ایشان ... دیگر نمی گویم محترمانه می گویم دارد این جا بازی در می آورد. آقا روایات صریح در مورد ولایت، یک روایت گفته (إِنَّمَا وَلِيكُمُ اللَّهُ) حضرت علی به آن استناد کردند در تفسیر نور الثقلین 3 جا آورده است.
اول کامل، دوم خلاصه اش کرده بعد با فاصله کاملش کرده این ناقص را نقل کرده به اصل کتاب کمال الدین هم مراجعه نکرد نه تقصیر تایپیست است تقصیر همه است جز تقصیر ایشان اسم خودش را هم محقق گذاشته.
یا تفسیر قمی اولش را حذف کرده عکسش هم خودش گذاشته بعد می گوید نه من چیزی حذف نکردم، چنین فردی که چنین کاری می کند یا جای دیگر عبارتی بسیار مهم از تفسیر قمی را حذف کرده جزوه آقای عابدینی
«اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلَيْهِمْ وَ أَنَا مِنَ الشَّاهِدِينَ»
بعد می خواهد امامت الهی را ثابت کنیم می گوید نه غدیر «من کنت مولاه» امامت الهی نبوده ادامه اش در همان کتابی که ایشان خوانده تفسیر قمی
«"اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلَيْهِمْ وَ أَنَا مِنَ الشَّاهِدِينَ" فَاسْتَفْهَمَهُ عُمَرُ فَقَامَ مِنْ بَيْنِ أَصْحَابِهِ- فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَا مِنَ اللَّهِ وَ مِنْ رَسُولِهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) نَعَمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِه»
تفسير القمي؛ قمى، على بن ابراهيم، محقق/ مصحح: : موسوى جزائرى، طيّب، ناشر: دار الكتاب، ج1، ص174
امامت الهی بود این تکه ای که مربوط به امامت الهی است آقای عابدینی نقل نکرده تا این جا نقل کرده بعد می گوید نه حدیث ربطی به امامت الهی ندارد. این هم مشکل تایپیست است تمام این ها مشکل تایپیست است! خطبه غدیر و خطبه مسجد خیف را گفته حاشیه ای بر خطبه منا است مفصل جوابیه ای استاد ما دادند در سایت ولی عصر سخنی با آقای شیخ احمد عابدینی است باز هم خیلی با احترام صحبت کردند.
در این جا آوردند یکی مدارک و حرف ها و توهین های که ایشان کرده بی ادبی های که کرده و نظرات مراجع عظام آقای سبحانی و دیگر بزرگان در مورد این فرد که این فرد را ضال و مضل معرفی کردند همه این ها هست مدارکش هم هست. با همه این حرف ها مدارک تحریف های ایشان را هم گذاشتیم ایشان اخیراً کلیپی پخش کرد راجع به این که اگر شما ناخن کاشته داشته باشید اشکال ندارد می توانید با آن غسل بکنید مشکلی ندارد.
بعد از این که این کلیپ پخش شد چون یک عده از خانم ها دنبال همین بودند که مجوز بگیرند آن طرف می گوید سگ پاک است مجوزش را گرفت آن یکی می گوید ناخن پاک است زمان یحیی ابن اکثم، یحیی ابن اکثم قاضی القضات دوران عباسی بود و آقای ابو حنیفه فتوای او (از بینندگان عذر می خواهم) در مورد لواط حد قتل ندارد تعزیر باید بشود.
تعزیر چه است؟ مختلف است برای بعضی ها، طبق نظر احناف شما اخم بکنی تعزیر است دست حاکم و قاضی است هر کار بخواهد می کند. یک روز یحیی ابن اکثم با کسی که معروف به همجنس بازی بود داشت به ابو حنیفه طعنه می زد که ابو حنیفه فتوا بلد نیست اهل رأی است و چه و چه پسر ابو حنیفه آن جا بود گفت این جزای کسی که از تو حد لواط را بر داشت نیست. ابو حنیفه به تو لطف کرده از تو حد را بر داشته فتوا داده کارت راحت شده.
خب این عبارتی که آن جا است یعنی چه؟ یعنی یک عده ای دنبال بحث های راحتی هستند هر کس یک فتوایی بدهد ما از آن سو استفاده بکنیم و به آن عمل بکنیم، برای جذب مردم هر چه دست شان می رسد فتواهای الکی و نچسب می دهند. این فتوا را ایشان داد بعد از این که گسترده پخش شد یکی از اساتید سرشناس حوزه جناب آیت الله علی دوست فرمودند که شما بیایید یک جلسه کرسی آزاد اندیشی می گذاریم شما قبل از این که بخواهی فتوا بدهی مشخص بشود اصلاً ادله را بلد هستی درست فهمیدی یا نه؟ کرسی آزاد اندیشی بررسی می کنیم اگر من بودم و خبر داشتم به آقای علی دوست می گفتم حاج آقا، ایشان آدمی است که اهل تحریف است اهل تقطیع عبارات است خیلی هم واضح است مدارکش هم هست در جلسه قبل هم ثابت شده گردن تایپیست انداخته اصلاً به ایشان نباید در محیط های حوزوی جا داده بشود.
آقای علی دوست گفتند شما تشریف بیاورید یک جلسه آزاد اندیشی جلوی همه مشخص بشود واقعاً حرفی برای گفتن دارید یا این حرف های که می گویید خلاف موازین علمی است، از موازین علمی این ها بیرون نمی آید این را گفتند یک لطفی باز در حق ایشان بود. دوباره این آقا بلند شد گفت شما باید تکلیف آن مناظره قبل من با آقای حسینی قزوینی را مطرح کنید به اصطلاح مشخص کنید که آقای حسینی قزوینی به من اتهام زده. کلیپش را با همدیگر ببینیم
(کلیپ – عابدینی)
پیش زمینه اول این که ما یک مناظره ای قبلاً داشتیم و در مناظره به من تهمت زده شد و نتوانستیم از خودمان دفاع بکنیم شما به عنوان پیش زمینه برای این که معلوم بشود این دفعه آن گونه نمی شود آن مناظره را ببینید و معلوم کنید که تهمتی به ما زده شده یا نشده؟ بحثی را با جناب حاج آقای حسینی قزوینی ایشان اولین سوالی که از من کردند چرا شما متن روایت را تحریف کردید قسمتی اش را حذف کردید و ترجمه نکردید؟ من هم که مطمئن بودم چنین چیزی نیست گفتم من کتاب نور الثقلین را جلوی چشمم گذاشتم کلمه به کلمه ترجمه کردم بعد هم به تایپیست دادم متن را بیاور اگر اشتباهی شده آن جا شده، بعد معلوم شد نه هیچ اشتباهی نشده دقیقاً متن نور الثقلین همین بوده متن ترجمه هم همان و ایشان اعتراضش این بود که در کتاب مثلاً صدوق متن جور دیگری است و شما آن جا نرفتی ببینی. من آدرس این کتاب را دادم این را ترجمه کردم و بعد رفتم دیدم آن قسمتی که کتاب صدوق آورده ربطی نداشته و نور الثقلین حذف کرده من هم متن نور الثقلین را ترجمه کردم عربی اش را هم آوردم!
استاد ابوالقاسمی:
می گوید اصلاً ربطی نداشته اصلاً بحث سر این است آیا این روایتی که آمده به آیه ولایت مرتبط هست یا نه؟ این ربطی نداشته بعدش هم نور الثقلین را جلویم گذاشتم عین آن را آوردم نور الثقلین گذاشتی کجای نور الثقلین؟ 3 جا نقلش کرده
مجری:
چرا آن ضعیف تر است
استاد ابوالقاسمی:
نه ضعیف تر نیست خودش یک بار کامل آورده بعد خلاصه بعد دوباره کامل؛ چرا آن خلاصه را آوردی؟ واقعاً شما محقق هستی اسمت محقق است؟ می گوید نه باید حتماً قضیه آن قبلی مشخص بشود، انگار قبلی مشخص بشود ایشان تبرئه می شود. دفعه قبلی هم خرابکاری کردی می گفتند یک جحاء (یک شخصی است که عرب ها برایش جُک می سازند) جحاء در راه می رفت دید یک سنگ خیلی بزرگی هست گفت بیا امتحانش کنیم می توانم بلندش کنم یا نه، هر چه زور زد تکان نخورد گفت جوانی که یادت بخیر، بعد اطرافش را نگاه کرد دید کسی نیست گفت جوانی مان هم آدم خیلی قوی نبودیم جوانی ام هم نمی توانستم کاری بکنم. مثلاً الان شما به آن دوران مناظره ات بر گردی می توانی اثبات کنی که حرفت درست بوده؟ عکس ها و مدارک هست همین الان در کلیپ آخریت دوباره شما داری افتراء می زنی و دروغ می گویی.
می گوید بله من آن جا نتوانستم از خودم دفاع کنم شما حرفی برای دفاع نداشتی مثلاً چه می خواستی بگویی؟ همه اسکن ها موجود و در سایت هست همین الان موجود است. این حرف را گفت و جناب آقای علی دوست هم وقتی این را دیدند یک جوابیه خیلی زیبای دادند که در سایت مباحثات هم هست.
پاسخ نهایی استاد علی دوست به آقای عابدینی "با این تناقض و نا همسویی در گفتار هیچ مفاهمه ای بر قرار نمی شود انفتاح باب اجتهاد به معنای بی بنیانی و بی ضابطگی نیست" حالا همه می دانند آقای علی دوست از کسانی است که بسیار در خطاب قرار دادن و کلماتش احتیاط می کند، سعی می کند هر طور شده یک محمل حسنی برای رفتارهای دیگران و حرف هایشان درست بکند. این هم واقعاً اخلاق بسیار خوبی است.
مقدمه: چندی پیش استاد ابوالقاسم علی دوست با انتشار کلیپی از برخی از سخنان طرح شده از سوی آقای احمد عابدینی واکنش نشان داد و از ایشان دعوت کردند این نظرات را در کرسی های آزاد اندیشی حوزه و جلسات تخصصی طرح کنند آقای عابدینی چند ویدئو نسبت به دعوت آقای علی دوست مطالبی را مطرح کردند که در صفحات اجتماعی و موبایل منعکس شد. روز گذشته استاد علی دوست پاسخ نهایی به آقای عابدینی برای انتشار در اختیار مباحثات قرار دادند که تقدیم می شود "چنان که بیان شد جناب آقای عابدینی کلیپی را منتشر کردند و در آن کلیپ به حوزه های علمیه البته در قالب نقد دو نظر فقهی، حملاتی صورت گرفت بدون این که هیچ استثنائی در این حمله قائل شده باشد در آن فایل صوتی درخواست نقد نظرات خود را کرده بودند. این جانب نیز به حکم مسئولیتی که در کرسی های نو آوری و نظریه پردازی و انجمن فقه و حقوق حوزه بر عهده دارم از ایشان دعوت کردم تا بدون این که مباحث علمی را در فضاهای غیر علمی مطرح کنند و بدون گزارش های خلاف واقع از حوزه های علمیه نظرات خود را در فضاهای کاملاً علمی و با حضور داوران و ناقدان عرضه کنند تا مصداق مباحثات علمی باشد. و بدون این که آسیب های جبران ناپذیر غیر ضروری متوجه این مذاکرات باشد حقیقت حتی الإمکان بیان گردد، انتظار این جانب این بود که جناب ایشان از این پیشنهاد استقبال کنند لیکن این انتظار بر آورده نشد با این توضیح یک: ایشان شرط قبول پیشنهاد این جانب سمع قرار دادند. اولاً معلوم می شود که داستان مناظره ایشان با آقای حسینی قزوینی چه بوده و آیا تهمتی به آقای عابدینی شده یا نه؟ ثانیاً: چرا مقالاتی که ایشان می نوشتند یک دفعه قطع شده؟ ثالثاً: چرا حجره درس ایشان را اشغال کردند؟ جناب آقای عابدینی به نظر شما بر آورده کردن این انتظار بر عهده این جانب است؟ اصلاً کار من این است؟ اصلاً معنی دارد"
بعد جالب است آقای عابدینی گفته همان طوری که وقتی به حضرت یوسف گفتند بیا پادشاه نیاز به تو دارد گفت اول ثابت بشود من در ماجرای زلیخا بی گناه بودم ماجرای آن زن ها معلوم بشود. آقای عابدینی آن جا اولاً نیاز به یوسف داشتند مجبور بودند ثانیاً حضرت یوسف هم بی گناه بود، این جا نه کسی به شما نیاز دارد که شما فکر کنی حضرت یوسف هستی، نه شما بی گناه بودی مطالبت هست. بعدش هم پادشاه، وظیفه اش دادن حق بود آقای علی دوست مسئولیتش جای دیگری است می خواهی بحث علمی کنی بحث علمی کن پس بگو من نمی خواهم بیایم بحث علمی کنم.
بعد مطالبی مطرح می کنند جالب این جاست "آقای عابدینی اعتراض شما به تقلید علما از پیشینیان خود و عدم نو آوری است یا به آن که شما آن را سکوت در مقابل برخی از اقدامات حاکمیت می شمرید؟ آن چه شما بیان کرده اید و من جوابگو بودم اعتراض به تقلید و عدم تفکر است اما آن چه که در فایل جدید گفته اید اعتراض به سکوت در مقابل کارنامه نظام است. بپذیرید که با این تناقض و نا همسویی در گفتار هیچ مفاهمه ای برقرار نمی شود ایشان در فایل های صوتی پی در پی که تاکنون فرستاده است مطالب متنوع دیگری را بیان کرده است که در جای خود قابل نقد است از جمله گفته شده می توان مباحثات را در فضای مجازی راه انداخت و نیازی هم به تکمیل فرم نیست. آقای عابدینی آیا باید در نقد و نظر بر کلام و رأی مستقل شد یا نه؟ آیا باید مبانی آثار، نو آوری صاحب نظریه معلوم شود یا نه؟ تجمیع این امور را در یک طرح نامه قرار داده اند. جناب عابدینی ما تا با طراحی و کلامی منسجم و دارای صدر و ذیل مواجه نباشیم نمی توانیم جلسه نقد موفقی داشته باشیم اگر آماده هستید بسم الله"
قطعاً ایشان آماده نیست چون مبنای ندارد. روش قبول روایات این قدر تناقض دارد که حد و حصر ندارد روش تفسیر قرآن این قدر تناقض دارد که حد و حصر ندارد. "البته خروجی جلسات در قالب فیلم و اثر مکتوب در اختیار همگان قرار می گیرد تا داوری کنند." همان که ما آن جلسه مناظره با شما را همان روز یا دو سه روز بعدش آماده، کامل روی اینترنت گذاشتیم الان شما اعتراضت به چه است؟ فیلمش هست اگر ما فقط گفته بودیم شما دروغ گفتی و بعد مدرک پخش نکرده بودیم شما می توانستی حرف بزنی.
مجری:
اگر فیلم را برش داده بودیم
استاد ابوالقاسمی:
یوسف از پادشاه پرسید برو آن ماجرا را تحقیق کن چه بود؟ ما ماجرا را کامل پخشش کردیم دیگر چه ادعای داری؟ بعد آمدند راجع به بعضی از نو آوری های فقهی آقای عابدینی حرف زدند.
من راجع به صحبت های آقای عابدینی بعضی از حرف های ایشان را مطرح می کنم دوستان ببینند یک: خمس شیعی در قرآن دلیلی ندارد فقط در روایات است. فقط در روایات است چه کسی حق دارد خمس بگیرد؟ عالمی که مخالف حکومت حرف بزند. می گوید ائمه چون مخالف حکومت حرف می زدند و حکومت ها هم حق اهل بیت را نمی دادند بیت المال نمی دادند زکات نمی دادند لذا ائمه یک چیزی از خودشان به اسم خمس آوردند که ما چون ضد حکومت هستیم یک چیزی باید به ما برسد. و الان هم هر عالمی که ضد حکومت است باید خمس بگیرد. لذا علمای طرفدار حکومت نباید خمس بگیرند مردم خمس را بیایید فقط به ضد حکومتی ها بدهید. این یکی از مبنای ایشان است (مبانی فقهی خیلی قشنگ) دوم: از چه عالمی باید تقلید بکنیم؟ از عالمی که ضد حکومت باشد. اگر عالمی طرفدار حکومت بود حق تقلید از او نداریم. سوم: مبنای علمی شان چون در مسئله بین کل مسلمان ها اجماع است این شک بر انگیز است می گوید مگر می شود مسئله ای اجماعی باشد؟ نه این شک بر انگیز است. پس مشخص است که حتماً حکومت ها دست بردند و فشار آوردند مگر حکومت ها در بقیه مسائل فشار نمی آوردند؟ مگر ائمه ما قبول کردند؟ این چه است که شما دارید مطرح می کنید؟ تفاوت زن و مرد در قصاص خلاف است. در دیه خلاف است. تفاوت مسلمان و غیر مسلمان در قصاص خلاف است ازدواج موقت فقط برای زمانی است که مرد در سفر است و حالت ضرورت دارد، زن چه؟ یعنی یک مردی به سفر برود ضرورت یک زنی هم سفر کاری برود ضرورت پیش بیاید این ها باید ازدواج موقت بکنند.
یک مطلبی در سایت ایشان بود که واقعاً از حد گذراندن بود راجع به مسئله همجنس گرایی که خیلی حرف خنده دار بود. البته اگر دوستان به سایت ایشان مراجعه بکنند از این مطالب خنده دار زیاد خواهند دید من برخی اش را برای دوستان بگذارم. سایت آقای عابدینی اول یک بخشی دارد یک چیز جالبی که دارد آن کسی که متن را گذاشته مشخص است چه کسی است؟ چه کسی این متن را گذاشته؟ خود احمد عابدینی 2 ماه قبل سوال کرده سوالش هم خودش نوشته جوابش را چه کسی داد؟ احمد عابدینی. در سایت ایشان که بروی سوالات را خودش داده جواب ها را هم خودش داده سلام و عرض احترام پس از عرض تبریک عید سعید فطر و آرزوی سلامتی برای حضرتعالی سخن خود را آغاز می کنم پس از انجام تحقیقات متعدد از محضر پزشکان زیادی دریافتم که همجنس گرایی و نه همجنس بازی یک حس و گرایش ذاتی بوده که شخص به دلیل یک سری اتفاقات و فعل و انفعالات در دوران جنینی و کودکی برایش پیش آمده و خودش شخص هیچ نقشی در به وجود آمدن این حس نداشته است. حال با وجود این مباحث آیا می توان گفت افرادی که همجنس گرا هستند بر آن ها گناهی نیست؟ اصلاً می توان این گرایش را مانند بقیه گرایش های جنسی محسوب کرد؟ متأسفانه هیچ جوابی در این موضوع بجز انکار و تخریب در بین علماء وجود ندارد. با توجه به این که در زمان فعلی جامعه به مراتب بیشتر از قبل درگیر این قضیه هست به جا و پسندیده است که متخصصان دینی در این موضوع فعالیتی انجام دهند تا بلکه آنان که مبتلا به این گرایش هستند و دغدغه دین دارند از نظر تکلیف شان معلوم شود.
جواب: این مسئله امروزه معضلی است زیرا همان طور که طبیعت ها عوض می شود و همان طور که در ژن ها دستکاری می کنند ممکن است چیزهای نا خواسته باعث شود که گرایش جنسی افراد عوض شده و به سمت غیر طبیعی برود. البته جامعه ما بسیار بسته است نمی شود به راحتی در این گونه موضوعات بحث و بررسی کرد و سخن گفت. جامعه هنوز نمی تواند تفکیک کند و بیماری جنسی با همجنس بازی فرق دارد، به هر حال بنده در این باره تاکنون تحقیقی نکرده ام و نمی دانم کسی تحقیق کرده یا نه؟ ولی آرزو دارم جامعه باز شود که بتوان در این زمینه تحقیق کرد و مقاله نوشت و افراد، مطالب را عوضی نفهمند و عوضی نگویند. در جامعه بسته چون افراد سخن سیاسی خود را در لفافه می گویند معمولاً جامعه گمان می کند که همه چیز در لفافه بیان شده. به همین دلیل امور فراوانی را از ذهن خود به شنیده ها می افزاید به هر حال ما تا باز شدن علمی جامعه خیلی فاصله داریم انگار که ما را خیلی عقب برده اند، حرف ها را عوضی می فهمند در امور جنسی همین را بگویم که احتمال این که شخصی مریض باشد و نتواند با جنس مخالف ارتباط برقرار کند وجود دارد و باید این را بررسی کرد و حکم فقهی آن را پیدا کرد.
فقط جرأت نکرده این جا بگوید (هنوز خیلی جرأت پیدا نکرده) مشتری می خواهد پیدا کند مشخص است. یا راجع به ازدواج موقت برای مردان متأهل می گوید ازدواج موقت مربوط به حالت اضطرار است که مثلاً مرد به سفر می رفته به اضطرار می افتاده است؛ اما دیگر حرف های که زده همجنس گرایی طبیعی است لذا ممکن است جایز باشد لاک روی ناخن مانع نیست ناخن کاشته اشکال ندارد. اگر همه زن ها در خانه باشند همجنس گرایی زیاد می شود؛ پس زن ها نباید زیاد در خانه بمانند. اگر زن ها در خانه باشند مردها چون در خیابان فقط مرد می بینند همجنس گرا می شوند این از نظریات علمی آقای عابدینی است! یا در مورد حج می گوید خدا در گفته:
(الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ)
حج، در ماه های معينی است!
سوره (2): آیه 197
حج 3 ماه است پس ما چون جمعیت زیاد است چه کار کنیم؟ 3 بار حج در این 3 ماه انجام بدهیم شوال، ذی القعده، ذی الحجة می گوید این نظریه پردازی، نو آوری های است که بر اساس دین است. شراب حرام هست ولی نجس نیست، سگ را هم می شود گفت پاک است سگ کثیف است اگر در کوچه باشد لذا روایت گفته که سگ نجس است اما سگی که در خانه هست نه آن پاک است.
تعدد زوجات هم نه آن هم خیلی نمی شود قبولش کرد آدم فقیر هم حق ازدواج ندارد چون یک نفر دیگر را بدبخت می کند. آیه قرآن می گوید:
(إِنْ يكُونُوا فُقَرَاءَ يغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ)
اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی نياز می سازد؛
سوره (24): آیه 32
ایشان که خیلی ادعای قرآن دارد می گوید نه فقیر، حق ازدواج ندارد، فقیرها باید بمیرند و ازدواج سفید را رسماً در رساله اش تأیید کرده. رساله ایشان را بیاورم مسئله 1311 در کتاب نکاح اش بود
مجری:
بینندگان عزیز تا استاد مطلب را از رساله ایشان پیدا می کنند با راههای ارتباطی ما آشنا هستید امیدواریم که با ما در ارتباط باشید و نظرات و پیشنهادات تان را به ما بدهید.
استاد ابوالقاسمی:
ایشان در رابطه با ازدواج سفید در مسئله 1311 آورده "ازدواج سفید را می توان نوعی از عقد موقت دانست یا در قالب عقد موقت تعریف کرد تا شرعی باشد" زنا را هم می شود یک جوری تعریف کرد که شرعی باشد همجنس بازی را هم می شود یک جوری تعریف کرد که شرعی باشد. شراب خواری را می شود یک جوری تعریف کرد که شرعی باشد مثل همان که گفتند آقای ابو حنیفه اگر یکی با خواهرش بخواهد زنا کند این را که نمی شود حلالش کرد اما می گوییم اگر عقد بخواند حد ندارد تعزیر دارد.
"ازدواج سفید را می توان نوعی از عقد موقت دانست یا در قالب عقد موقت تعریف کرد تا شرعی باشد و از حمایت قانونی نیز بهرمند باشد" مثلاً چه کار کنیم؟ این ها که ازدواج سفید می کنند وام ازدواج هم به آن ها بدهیم. مثلاً زمان اجاره منزل مشترک را در زمان عقد موقت و هزینه ای که مرد بابت اجاره منزل پرداخت می کند را به عنوان مهریه قرار داد و بقیه شروطی که مد نظر دارند مد نظر قرار بدهند. این چه است؟ این ها نو آوری دینی نیست این ها از بین بردن به اسم دین است. فقط شما خوشبختانه در یک دورانی هستید که خیلی رویت نمی شود مثل دوران اول تأسیس مذاهب نبود و گرنه شما دست همه این ها را از پشت بسته بودی، آن کسانی که فتاوای خیلی عجیب و غریب می دهند اگر آن دوران بود شما دست همه را از پشت بسته بودی هر چه دلت می خواست می گفتی.
این شخص با این نظریات با این مدل حرف ها گفته بله حج در 3 ماه باشد ببینیم آقای علی دوست چه جواب دادند؟ آقای عابدینی این گونه می خواهید نو آوری داشته باشید؟ با این به اصطلاح نو آوری ها تا کجا می روید؟ مگر دست من و شما یا فلان فقیه است که عبادت خلق کند، حج در ماه شوال و ذی القعده بر چه اساسی مشروع است؟ آیا این مثل نماز با وقت موسع است که در صحبت خود اشاره کرده اید؟ آیا امکانات زمانی و مکانی جزو استطاعت نیست؟ شما فکر کردی فقط زاد و راحله جزء استطاعت است و امکانات دیگر جزء استطاعت نیست؟ آیا در قرآن نیامده که حاجیان چه روزی در منا، چه روزی در عرفات، چه شب و روزی در مشعر، چه زمانی قربانی کنند؟ (ایامٍ معدودات) در قرآن راجع به این نداریم؟ مشخص است با این خلق بدیع بقیه کارها را چه می کنید؟ واقع این است که بنده یک استادی را نمی توانم مجاب کنم تا برای نقد این نظریه های بی بنیان با شما بحث کند. آیه (الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ) اشاره به زمان امکان احرام تا پایان حج عمره دارد نه این که می توان در هر ساعتی از این 3 ماه کل حج را انجام داد. و بعد مطالبی دیگر چه کسی مخالفت کرده که شما به ابداع نظریه در این باره پرداخته اید. جناب ایشان از انفتاح باب اجتهاد در شیعه گفتند به ایشان باید گفت انفتاح باب اجتهاد به معنای بی بنیانی و بی ضابطگی نیست. انفتاح باب اجتهاد به معنای پویای اجتهاد اما در قالب انضباط و هنجارهای فقه است. آیا می تواند انکار کرد که هر علمی باید با ابزارهای خودش پیش برود؟ برای مثال فردی هر روز 9 صبح نمازی را خلق کند شبیه به پیشنهادی که ایشان در باب حج دارند، نماز جمعه را یکشنبه بخواند روزه رمضان را در وقت گرما به زمستان منتقل کند و نام همه را اجتهاد پویا بگذارد.
جناب عابدینی بپذیرید بخشی از دین گریزی های برخی از جوانان هم حاصل حمله های است که نا موجه به حوزه های علمیه، علمای دین، فقه و فقاهت داده می شود و البته بر این کار ناپسند نام زیبا نهاده می شود. جناب آقای عابدینی متأسفم از باز نشدن بابی برای نقد و نظر با شما که در صدد گشودن آن بودم با این همه اگر باز هم تصمیم گرفتید که صادقانه گفتگو کنید بدون هیچ پیش شرط از قبل یک پیش شرط های گذاشتید با شماره ای که اعلام کردم تماس بگیرید خداوند بزرگ همه ما را با آن چه صلاح و سداد است راهنمایی فرماید (نجف اشرف، ابوالقاسم علی دوست)
ملاحظه کردید یعنی دیگر سرور معظم ما جناب آقای استاد علی دوست هم نتوانستند تحمل بکنند این مطالبی که آقای عابدینی گفته. دیگر آقای عابدینی بس کنید زشت است قیامتی هم هست شما قیامت چطوری می خواهید بیایید جواب این همه آدمی که به خاطر فتوای خلاف موازین شما، شما که اصلاً لیاقت فتوا دادن ندارید شایستگی ندارید اصلاً موازین فتوا را نمی دانید چه است، شمایی که عمداً می آیید روایت ها را گزینشی انتخاب می کنید تحریف شده را نقل می کنید، شمایی که این گونه در سایتش خودش سوال و جواب می گذارد ان شاء الله که این سوالات را برایش فرستادند. شمایی که این گونه رفتار می کنید یک قیامتی هم در کار هست، آن موقع اگر کسی از این خانم ها غسل به گردنش مانده باشد تمام نمازهای شان را شما باید جوابگو باشید. خود او که باید جوابگو باشد هیچی شما هم به عنوان کسی که او را گمراه کردید مجبور هستید بیایید جواب بدهید تعارف بردار هم نیست دین مردم است. و مردم هم باید بدانند هر کسی با لباس روحانی آمد ادعایی کرد دلیل نمی شود اهل علم باشد. اهل علم هم باشد دلیل نمی شود نیتش درست باشد مگر بلعم باعورا نبود اسم اعظم می دانست مگر سامری نبود روش زنده کردن جمادات را می دانست.
این ها را باید مراقب باشیم مبادا بیایند با لباس روحانیت ما را فریب بدهند که جالب است برخی از آقایان رفتند از فروشگاه لباس روحانیت سفارش دادند لباس برای شان انگلستان فرستادند در آن جا لباس را پوشیده دارد ضد شیعه برنامه می رود. نه در حوزه درس خوانده هیچ مطلقا البته ایشان یک مقداری درس در حوزه خوانده بعضی ها هستند نه در حوزه درس خواندند نه هیچی. از این عجیب تر یک کلیپی ما در شبکه های عربی پخش کردیم آن زمانی که در بحرین شیعیان انقلاب کرده بودند و درخواست یک حکومت دموکراسی در بحرین داشتند، یکی از شبکه های وهابی یک جوانی با لباس روحانیت و عمامه آوردند شروع کرد ضد شیعیان صحبت کردن که ما شیعیان نباید این طور می کردیم ما شیعیان نباید چنین می کردیم این شیعیان دارند اشتباه می کنند و گفت و گفت و گفت بعد چند دقیقه ای گذشت، گفت ما اهل سنت چنین و چنان می کنیم. مجری یک لحظه شوک شد گفت مگر شما سنی هستی؟ حواسش نبود لباس شیعه تنش است عمامه شیعه سرش است گفت بله من سنی هستم! سریع گرفتند مشخص شد که لباس روحانیت تن یک نفر وهابی کردند آن جا به اسم شیعه نشاندند بیاید ضد شیعیان حرف بزند.
به این لباس نیست خدا رحمت کند زمان مرحوم آیت الله بروجردی یک نفری با لباس روحانیت دزدی کرده بود، شاه برای این که به روحانیت طعنه بزند این را قم فرستاد گفت بروید به آقای بروجردی بگویید که ما حکم این را به شما واگذار کردیم. او را با لباس روحانیت پیش آقای بروجردی آوردند آقای بروجردی عمامه را از سرش برداشتند گفتند لباس ها را هم از تنش در بیاورید در آوردند گفتند که به شاه بگویید این ها را هم از ما دزدیده بود. حالا شما هر کاری خواستید بکنید. بله ممکن است یک کسی دزد باشد لباس روحانیت هم دزدیده باشد هر کسی آمده هر مطلبی گفت مگر ما می توانیم قبول بکنیم؟ مگر شایستگی دارد؟ الان شما هر کسی ادعای پزشکی کرد لباس پزشکی تنش کرد چاقوی جراحی دست گرفت شما زیر دست او می روی روی تخت بیمارستان می خوابی که شما را عمل بکند
مجری:
کلی تحقیق و سوال می کنیم بهترین دکتر را انتخاب می کنیم.
استاد ابوالقاسمی:
حتی اگر مجوز هم داشته باشد باز شما میروی تحقیق می کنی شورای پزشکی و چه و چه و چه تازه این برای دنیای ما است آخرت مان که هر روزش 70 هزار سال طول می کشد، برای آخرت مان و نمازمان هیچ تحقیقی نکنیم هر کسی هر چه گفت این خیلی خوب بود ما را راحت کرد، سگ، سگ که در خانه پاک است. شراب، این هم که نجس نیست. همجنس بازی این هم می شود بیماری حسابش کرد. لاک و ناخن کاشته این هم می شود مشکلی ندارد.
همین طوری کم کم کل دین را حلال می کنند و هیچی تَه دین باقی نمی ماند آن موقع پوستین وارونه می شود خدمت شما هستم.
مجری:
ممنونم و متشکرم و متأسفانه اثرات وضعی که این ابداعات بی بنیان و بی اساس بر روی بسیاری از جوان های ما می گذارد خیلی مخرب هست. استاد از شما متشکرم و همچنین از شما بینندگان عزیز هم متشکرم یک استراحتی بکنیم و تنفسی از دوستانم در اطاق فرمان بگیریم و در ادامه در خدمت شما عزیزان خواهیم بود.
(میان برنامه)
مجری:
با سلام مجدد خدمت شما بینندگان عزیز با ادامه برنامه راه روشن از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) در خدمت شما عزیزان و بزرگواران هستیم. استاد فکر می کنم تماس داریم اگر اجازه بفرمایید تماس ها را بگیریم بعد در خدمت شما هستیم. اولین بیننده آقای قاسمی از خرم آباد روی خط هستند آقای قاسمی سلام به شما و شب تان بخیر بفرمایید
بیننده آقای قاسمی از خرم آباد:
سلام علیکم شب شما بخیر، استاد ابو القاسمی حال تان خوب است؟
استاد ابو القاسمی:
سلام علیکم ورحمة الله خیلی متشکر و ممنون.
آقای قاسمی:
استاد من از خرم آباد تماس می گیرم و دو تا سوال داشتم اگر به آن ها پاسخ بدهید ممنون می شوم. یک این که من چون برنامه های شما را زیاد دنبال می کنم یک جا گفتید در تورات حضرت موسی گفته در آخر الزمان، پیامبر آخر الزمان دوازده تا رئیس می آیند؛ یعنی همان دوازده امام معصومین خودمان چرا این ها در قرآن کتاب ما مسلمانان نیامده است و چرا در تورات آمده است؟ این سوال اول من است. سوال دوم هم آیه 36 سوره نور که خداوند گفته یک خانه های هستند که دیوارهایشان بلند است و از دست برد شیاطین به دور هستند آیا آن ها همان حرم های معصومین هستند که در قرآن به آن اشاره شده یا نه؟ چون من برنامه را با خانواده می بینم تلفن را قطع می کنم و صدای تلویزیون را زیاد می کنم تا بقیه هم بشنوند از شما خدا حافظی می کنم منتظر پاسخ تان هستم دست شما درد نکند دورا دور ما لرها شما را خیلی دوست داریم.
استاد ابو القاسمی:
شما لطف دارید متشکر و ممنون خدا نگهدارتان
مجری:
بله اقای قاسمی از خرم آباد داشتیم، پاسخ خواهیم داد. بیننده بعد دوست عزیزی که پشت خط هستند آقای محمدی از اصفهان هستند، آقای محمدی سلام عرض می کنم و خوش آمدید
بیننده آقای محمدی از اصفهان:
سلام علیکم شب شما بخیر مجری ارجمند و استاد عزیز و گرامی جناب اقای ابو القاسمی. من راستش سوالی نداشتم خواستم که از برنامه بسیار وزین شما تشکر کنم که پیداست نتیجه ای دهها ساعت زحمت شما است.
استاد ابو القاسمی:
زحمت را استاد قزوینی کشیدند آن مقاله ای که روی سایت است را کاملا کار کردند و اسکنش را گذاشتند من فقط دارم این جا اجرا می کنم. من این جا زحمتی نکشیدم.
اقای محمدی:
خداوند ایشان و شما را حفظ کند، راستش من چون معلم هستم و اغلب می شینم و قضاوت می کنم این جا به خودم اجازه دادم با این که خیلی کمتر از این هستم که در ارتباط با زحمات اساتید حرف بزنم اما واقعا می شود اظهار نظر کرد که دهها ساعت بیشتر نه یک نفر و دو نفر که حضرات هستید واقعا زحمت کشیدید و خواستم غیر از تشکر این جمله را عرض کنم اگر بخواهیم یک جمع بندی کوتاه راجع به این هم اعتقادمان که در حوزه ما درس خوانده این جمله و این آیه شریفه را می شود گفت:
(ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يسْتَهْزِئُونَ)
سپس سرانجام کساني که اعمال بد مرتکب شدند به جايي رسيد که آيات خدا را تکذيب کردند و آن را به مسخره گرفتند!
سوره روم (30): آیه 10
شب شما بخیر ان شاء الله خداوند به شما اجر پیامبران بنی اسرائیل را بدهد. خدا حافظ.
مجری:
متشکر اقای محمدی ممنون از تماس شما و همین طور آقای قاسمی. استاد در خدمت تان هستیم دو تا سوال اول را پاسخ بدهیم
استاد ابو القاسمی:
در مورد مسئله ای دوازده جانشین پیغمبر (صلی الله علیه واله وسلم) که آقای ابن کثیر در کتاب البدایة والنهایة از یهود نقل کرده است. در چندین جا این را در کتاب خودش مطرح کرده است.
«ولما ولد إسماعيل»
وقتی حضرت اسماعیل به دنیا آمد.
«أوحى الله إلى إبراهيم يبشره بإسحق من سارة فخر لله ساجدا»
...سجده کرد. این عبارت الان شبیهش در تورات و انجیل در عهدین است.
«وقال له قد استجبت لك في إسماعيل وباركت عليه»
دعای تو را در مورد اسماعیل اجابت کردم و او را مبارک گردانیدم
«وكثرته»
ذریه او را زیاد می کنم.
«ونميته جدا كثيرا»
بسیار زیاد می شوند.
«ويولد له اثنا عشر عظيما»
و دوازده نفر بزرگ از نسل او خواهند آمد.
«وأجعله رئيسا لشعب عظيم»
و او را رئیس شعب بزرگی قرار می دهم.
«وهذه»
از این جا حرف خودش است.
«وهذه أيضا بشارة بهذه الأمة العظيمة»
امت پیغمبر اغلبش از نسل حضرت اسماعیل هستند.
«وهؤلاء الاثنا عشر عظيما»
این دوازده تا چه کسانی هستند؟ آقای ابن کثیر می گوید:
«هم الخلفاء الراشدون الاثنا عشر المبشر بهم في حديثه عبدالملك بن عمير عن جابر بن سمرة عن النبي صلى الله عليه وسلم قال يكون اثنا عشر أميرا ثم قال كلمة لم أفهمها فسألت أبي ما قال قال كلهم من قريش»
این ها خلفای راشدین دوازده گانه ای هستند که در روایت پیغمبر (صلی الله علیه واله وسلم) آمده «يكون اثنا عشر أميرا»؛ که: «كلهم من قريش». جناب استاد حسینی قزوینی در مورد احادیث و مصادری که در کتب شیعه و سنی است یک شنبه شب ها مفصل دارند راجع به این قضیه صحبت می کنند.
«أخرجاه في الصحيحين»
بعد می آید می گوید این ها چه کسانی هستند؟ می گوید این ها را نمی دانیم چه کسانی هستند.
«فهؤلاء منهم الأئمة الأربعة أبو بكر وعمر وعثمان وعلي ومنهم عمر بن عبدالعزيز»
می گوییم از آن ها ابوبکر، عمر، عثمان، علی، و عمر ابن عبدالعزیز.
«وليس المراد أنهم يكونون اثني عشر نسقا»
لازم نیست دوازده تا پشت سرهم باشند. در جای دیگر خودشان دوازده پشت سرهم را گفتند.
«وليس المراد الأئمة الاثني عشر الذي يعتقد فيهم الرافضة الذين أولهم علي بن أبي طالب وآخرهم المنتظر بسرداب سامرا وهو محمد بن الحسن العسكري»
و مقصود دوازده تا امام شیعه هم نیست.
البداية والنهاية؛ اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي أبو الفداء الوفاة: 774، دار النشر: مكتبة المعارف – بيروت، ج1، ص153
بله دوازده تا خلیفه بعد از پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) خواهند بود که این دوازده تا همان مصداق اثنی عشر شیعه است که در تورات و انجیل آمده است. بعد من اگر بتوانم تصویر آن دوازده را در تورات داشتم اگر پیدا کنم. «... و ابارکه جدا جدا»؛ این در کتاب عهدین بود، البته من تخصص عهدین ندارم خیلی در این قضیه کار نکردم ولی به هر صورت از دوستان این را شنیده بودم. در صفر تکوین در سایت های که انجیل را آورده اند. صفر تکوین شماره 17 دو نقطه 20 نمی دانم کدامش است؟
«أنا ابارکه وأثمره، وأکثره کثیراً جداً اثنی عشر رئیساً یلد»
دوازده نفر از نسل او از بزرگان خواهند آمد، این متنی است که الان در عهدین موجود است. اما چرا این دوازده تا در قرآن نیامده است؟ شما راجع به مدل نزول قرآن باید بدانید قرآن برای چه آمده است؟ اولا:
(وَمُصَدِّقًا لِمَا بَينَ يدَي مِنَ التَّوْرَاةِ)
و آنچه را پيش از من از تورات بوده، تصديق ميکنم.
سوره آل عمران (3): آیه50
همان که آن جا آمده تورات اصلی را تصدیق می کند، وقتی که تورات اصلی این را دارد نیاز نیست که در قرآن مجددا این بیان بشود. این را پیامبر قبلی گفته من هم قبولش دارند، عوضش هم نکردم دیگر چه می گویی دوازده تا گفته این جا است. خیلی از مطالبی که در آن جا آمده لازم نیست که در جاهای دیگر ذکر و نقل بشود. این یک نکته.
نکته دوم قرآن بنا بود به صورتی نازل بشود که هم حق و حقیقت را ثابت بکند و هم این به صورتی باشد که دشمنان تحریفش نکنند، بنا نبود کنار قرآن خدا یک فرشته ای قرار بدهد هر نسخه قرآن یک فرشته کنارش باشد هرکس خواست رویش دست ببرد دستش را قطع کند. یا هرکس پاکش کرد دوباره خود به خود بچسپد قرآن بشود. نه بنا بود قرآن به صورت طبیعی حفظ بشود. یعنی متن را طوری فرستاده که:
(إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يعْقِلُونَ)
در اينها نشانههايي است براي گروهي که عقل خويش را به کار ميگيرند!
سوره رعد (13): آیه 4
(إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يتَفَكَّرُونَ)
در اينها آياتي است براي گروهي که تفکر ميکنند!
سوره رعد (13): آیه 3
لذا خیلی از مطالب به صورت صریح در قرآن نیامده است اصلا مثال می زنیم آیا ختم رسالت و نه ختم نبوت به صراحت در قرآن آمده است؟ آیا فرق بین نبی و رسول به صراحت در قرآن آمده است؟ اصلا سراغ جزئیات نمی رویم، این ها کلی است. آیا فرق نبی و رسول این که نبی چیست و رسول چیست در قرآن به صراحت آمده است؟ در قرآن ختم نبوت آمده اما چون فرق نبی و رسول و ارتباط این ها نیامده نمی شود از ختم نبوت ختم رسالت را هم از خود قرآن به صورت مستقیم برداشت کرد. بله می توان از قرآن و روایات کنار همدیگر مسئله ختم رسالت را ثابت کرد.
بنابراین قرآن روشش نیست که همه چیز را به صورت کامل بیان کند، بلکه خیلی از چیزها را:
(وَأَنْزَلْنَا إِلَيكَ الذِّكْرَ لِتُبَينَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيهِمْ)
و ما اين ذکر [= قرآن] را بر تو نازل کرديم، تا آنچه به سوي مردم نازل شده است براي آنها روشن سازي
سوره نحل (16): آیه 44
اتفاقا از امام صادق (علیه السلام) سوال کردند که چرا نیامده است؟ حضرت فرمودند اولی الامر که آمده خداوند فرمود (لِتُبَينَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيهِمْ)؛ و از پیغمبر هم سوال کردند حضرت فرمود دوازده تا جانشین من هستند.
آن متنی که عرض کردیم الان در اینترنت دیدم هست صفر تکوین 17 آیه یا عبارت شماره 20 :
«أمَّا اسماعیل علیه السلام فقد سمعت لک فیه ها أنا ابارکه وأثمره، وأکثره کثیراً جداً اثنی عشر رئیساً یلد واجعله أمه کبیره»
این متنی است که الان در سایت های که به اصطلاح عبارات را آورده اند هست. نص کامل کتاب مقدس این در آن است. این راجع به سوال اول شان که پرسیدند.
مجری:
سوال دوم در رابطه با ایه 36 نور است.
استاد ابوالقاسمی:
آیه:
(فِي بُيوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ)
(اين چراغ پرفروغ) در خانههايي قرار دارد که خداوند اذن فرموده ديوارهاي آن را بالا برند (تا از دستبرد شياطين و هوسبازان در امان باشد)؛ خانههايي که نام خدا در آنها برده ميشود، و صبح و شام در آنها تسبيح او ميگويند...
سوره نور (24): ایه36
آیه راجع به حرم های ائمه می تواند بشود، قطعا راجع به خانه های ائمه (علیهم السلام) بدون شک است. خلیفه پیش رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) آمد و عرض کرد یا رسول الله آیا آیه: (فِي بُيوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ)؛ چون می دانید یهودی ها در خانه هایشان خیلی حق عبادت نداشتند باید در یک مکان پاک می رفتند، در آن مکان پاک که هیکل بود عبادت می کردند. لذا حضرت مریم را می گوید کجا برو؟
(يا مَرْيمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ)
اي مريم! (به شکرانه اين نعمت) براي پروردگار خود، خضوع کن و سجده بجا آور! و با رکوعکنندگان، رکوع کن!
سوره آل عمران (3): آیه 43
برو در همان جای که آن ها دارند عبادت می کنند، باید بروی در آن جا عبادت کنی. و برای پاک کردن آن جا هم شرط خیلی خاص گذاشتند سنگی باید می آوردند از جایی که آفتاب باشد تا حالا بشری در آن جا پا نگذاشته باشد چنین و چنان باشد آن جا را عبادتگاه درست می کردند.
خطاب به یهود یک خانه های است که هیچ کدام این ها را نیاز ندارد، چرا؟
(اِنَّمَا يرِيدُ اللَّهُ لِيذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيتِ وَيطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا)
خداوند فقط میخواهد پليدی و گناه را از شما اهل بيت دور کند و کاملا شما را پاک سازد.
سوره احزاب (33): آیه 33
هرچه دور و بر شما باشد خود به خود پاک می شود، شما پاک کننده هستید. لذا: (فِي بُيوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ...)؛ یک خانه هایی است، خانه است مشخص است اهل آن خانه پاک و پاکیزه هستند.
(يسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ؛ رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يخَافُونَ يوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ)
و صبح و شام در آنها تسبيح او ميگويند... مرداني که نه تجارت و نه معاملهاي آنان را از ياد خدا و برپاداشتن نماز و اداي زکات غافل نميکند؛ آنها از روزي ميترسند که در آن، دلها و چشمها زير و رو ميشود.
سوره نور (24): ایه 36 و 37
خیلی جایگاه والایی دارد، همین آیه می تواند عصمت و تطهیر را ثابت کند. سوال کرد آیا بیت علی و فاطمه از این خانه ها است؟ رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) فرمودند:
«نعم من أفاضلها»
الدر المنثور؛ اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الكمال جلال الدين السيوطي الوفاة: 911، دار النشر : دار الفكر - بيروت – 1993، ج 6، ص 203
از برترین این خانه ها، خانه علی و فاطمه است. قطعا خانه های اهل بیت (علیهم السلام) از این خانه ها بوده و:
«القبر بیت»
طبق روایات قبر هم خانه است و اگر ما بگوییم قبور ائمه هم در عالم بعد از این عالم است بله قطعا هم در آن جا هم شبیه همین خواهد بود و همین حکم را خواهد داشت. (أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ)؛ خانه های که خداوند اجازه داده است آن خانه را خیلی خوب بسازید، دیوارهایش را بالا ببرید خانه های که خدا اجازه داده خوب ساخته بشود خانه های اهل بیت است. بقیه نه، خانه اهل بیت خوب ساخته بشود. لذا به همین می شود برای تشیید حرم های اهل بیت (علیهم السلام) استناد کرد.
مجری:
خیلی متشکر و ممنون، آقای محمدی هم سوالی نپرسیدند و تشکر کردند ما هم از ایشان تشکر می کنیم. بینندگان عزیز و ارجمند که با ما در ارتباط هستید و با ما تماس میگیرید از استاد هم تشکر می کنیم. استاد وقت مان رو به اتمام است اگر فرمایشی دارید بفرمایید
استاد ابو القاسمی:
ما امشب می خواستیم وارد بحث دیگری راجع به نظرات و فرمایشات مقام معظم رهبری (حفظه الله) راجع به مسئله وحدت بشویم، این نظرات دسته بندی های مختلفی دارد یعنی فرمایشات ایشان فقط یک جنبه نیست.
مرحوم امام (رضوان الله تعالی علیه) بعد از انقلاب خیلی فرصت ابراز نظریات خودشان را پیدا نکردند چون هم جنگ بود و هم فرصت محدودی بود اما مقام معظم رهبری هم راجع به تعریف وحدت صحبت دارند و هم این که محوریت وحدت باید دور چه چیزی باشد. هم راجع به وحدت انحرافی و هم راجع به کمال وحدت، هم راجع به گفتگو و مناظره با غیر شیعیان، هم راجع به برائت از دشمنان اهل بیت، راجع به همه این ها صحبت دارند و ما احتمال دارد دو یا سه جلسه فقط نقل کنیم. ما فرمایشات مرحوم امام را در یک جلسه اجمالا مطرح کردیم.
اما فرمایشات مقام معظم رهبری را یا خیلی سریع خواهیم گفت فقط اشاره خواهیم کرد، یا اگر خواستیم مفصل بگوییم دو یا سه جلسه کامل طول خواهد کشید ان شاء الله ما سعی می کنیم در هفته های آینده به آن مسئله هم به صورت مفصل بپردازیم.
مجری:
خیلی ممنون و متشکر ان شاء الله بینندگان عزیز همراه ما باشید در هفته های آینده که موضوع بحث را هم استاد فرمودند، ضمن تشکر مجدد از استاد و شما بینندگان عزیز و ارجمند که با ما همراه بودید به آقامان و ولی نعمت مان حضرت ولی عصر عرضه می داریم که: به قطره قطره اعجاز رودها سوگند / که این قبیله تو را هم به یاد می آورند/ تو یک طلوع سفید از خدا طلب داری / و این قبیله هزاران سحر بدهکارند. التماس دعا و تا دیدار دیگر خدا نگهدار!
رضایی
12 ارديبهشت 1402 - ساعت 23:28با سلام.با این نفاق گری های عابدینی آیا با شکایت میتوان تقاضای خلع لباس ش کرد یا خیر؟؟
رضایی
17 فروردين 1402 - ساعت 17:05عابدینیمنافق و بنده شیطان هست.لعنت الله علیه