عصر انتظار

قسمت بیست و هفتم برنامه عصر انتظار با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین جعفری


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:10/04/1401

برنامه: عصر انتظار

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام و عرض ادب دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج) در خدمت شما هستیم طبق روال هر هفته با برنامه عصر انتظار به صورت زنده و مستقیم حرم اهل بیت (علیه السلام)، طبق روال هر هفته این برنامه در خدمت کارشناس عزیز و محترم برنامه هستیم، حجت الإسلام و المسلمین، جناب دکتر جعفری بزرگوار، سلام علیکم استاد،خیلی خیلی خوش آمدید

حجت الاسلام و المسلمین جعفری:

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم، خدمت حضرت عالی جناب رجایی، همکاران محترم تان و همه بینندگان عزیزی که برنامه را مشاهده می کنند، در خدمت تان هستیم.

مجری:

خیلی ممنونم استاد، عرض کنم خدمت تان که با توجه به موضوع برنامه که عصر انتظار هست و نام برنامه فکر می کنم که خیلی خوب هست ما برای اینکه بهتر بتوانیم این ابعاد مختلف عصر انتظار را متوجه بشویم، و بدانیم که در چه موقعیتی هستیم، بتوانیم استفاده کنیم از موقعیت هایی که اهل بیت (علیه السلام) در آن قرار داشتند در دوران خودشان، به عنوان نمونه ما در این هفته قرار هست که بررسی کنیم زندگی نامه آقا امام جواد (علیه السلام) را که در زمان ایشان چه گذشت و ما چه درس و چه استفاده ای می توانیم ببریم، از موقعیت هایی که ایشان در آن زمان داشتند، و این را تطبیق بدهیم با وضعیت فعلی خودمان

حجت الاسلام و المسلمین جعفری:

بله بسم الله الرحیمن الرحیم السلام علی المهدی، ما وقتی در زندگی ابنیاء و اولیاء یک نگاهی می کنیم در آیات قرآن و در روایات و در تاریخ موارد مختلف و نمونه های مختلفی را می بینیم که جلوه های مختلفی را برای ماجرای مهدویت روشن می کند، یعنی چه؟ یعنی اینکه مثلاً ابعاد مختلفی که در بحث مهدویت مطرح است، از ولادت حضرت مهدی و تعبیر خفاء ولادة بحث غیبت حضرت مهدی (علیه السلام) طول عمر حضرت مهدی (علیه السلام)، و حتی یاران و ویژگی های یاران حضرت، جدا از آن روایاتی که به صورت صریح این موضوع را بیان کردند، که مثلاً حضرت دو غیبت خواهند داشت یا در این غیبت افراد مختلفی دچار شک و تردید می شوند، و افراد دیگری ثابت قدم در این مسیر می مانند، و خوش به سعادت کسانی که ثابت قدم خواهند ماند در دوران غیبت بر موالات ما، جدا از آن این دست روایات است که به صراحت مطرح می کند، جدا از آن دست آیاتی که به صراحت موضوع آینده جهان را مطرح می کند، مثل آیه اظهار، «لیظهره علی الدّین کلّه» و روشن می کند که آینده جهان و آن وعده الهی بر این هست که عالم عالمی است بر قائده برتری حق، قائده برتری دین، قائده اینکه تمام زمین را بندگان صالح وارث خواهند شد، اینها آیاتی هستند که به صراحت مطرح می کنند حتی جالب است برخی از این آیات ولو ذیل آن روایت هم به توضیح و تبیین نیامده باشد خود آیه نمای کلی را مطرح می کند نسبت به آینده و آن ابعاد مختلفی را از مهدویت، مثل آیه 105 سوره انبیاء

«وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ»

انبیاء/1053

که این به عنوان یک قانون است به عنوان یک حتم است و دستور است، جدا از اینها ما آیات و روایاتی داریم که اینها نوعی غیر صریح این مطالب را روشن می کنند، یعنی غیر صریح تبین می کنند ابعاد مختلفی از مهدویت را و می شود از آنها به عنوان اسوه و الگو در دوران غیبت گرفت یا نه برای رفع آن استبعاد هایی که وجود دارد توجه کرد، گرچه برخی از این ها را هم روایات آمده نمونه فرمودند، مثلاً برخی از اینها را روایات به صراحت در مهدویت به کار بردند مثلاً مثال می زنم فرض کنید که مثلاً در بحث اینکه امام چرا غیبت می کند، روایت آمده مدل این غیبت را با غیبت انبیاء تشبیه کرده، که مرحوم شیخ صدوق در کمال الدین با این مقدمه شروع می کند و بعد می آید با این تشبیه روایت متعددی را می آورد، یعنی روایات آمدند این مدل و این تشبیه را این مقایسه را آوردند برای رفع استبعاد، برخی موارد هم نه روایت این را نگفتند ولی از نظر تحلیلی وقتی شما برای امکان یک موضوعی می خواهید استدلال بیاورید مهمترین دلیل بر امکان یک مسئله اتفاق وقوع آن است، یعنی اگر فرض کن روایات ما نمی آمدند عمر طولانی حضرت مهدی (علیه السلام) را به حضرت نوح مقایسه می کردند، اگر همچین چیزهایی شبیه اینها نباشد اما ما برای رفع استبعاد کافی است هر انسانی که مسلمان باشد یا هر انسانی که مؤمن به یکی از ادیان ابراهیمی باشد و در آن ادیان نام حضرت نوح (علیه السلام) و عمر طولانی حضرت نوح (علیه السلام) آمده، برای او این رفت استبعاد کاملاً روشن است،  یک مواردی هم هست که ما درس های رفتاری می گیریم یعنی اینکه مثلاً ما مواجه می شویم با یک ماجرایی که این ماجرا ذهن را نزدیک می کند برای اینکه ما چه باید بکنیم، یک رفتاری را فرض کنید امام (علیه السلام) حضرت رسول (ص) یا پیامبران دیگر دارند این رفتار مدلی است که در حوزه مواجه با شبهه چه رفتاری داشتند، اگر در عصر غیبت عصری است که ما مواجه فراوانی با شبهات داریم، خب آن رفتار ها اسوه هستند دیگر

«و لکم فی رسول الله اسوة حسنة» «لقد کانت لکم اسوة فی ابراهیم و الذین معه»

یعنی شما یک مدل دیگر، مدلی که از حضرت ابراهیم حضرت رسول (ص)  و انبیاء و اولیاء می توانید به عنوان اسوه مدل بگیرید، ولو اینکه آن رفتار در رفتار در حوزه مهدویت نبوده در حوزه برخورد با شبهات دشمنان بوده برخورد با فشارهای جنگ سخت دشمنان بوده، ما در دوران غیبت مواجه هستیم با امتحان های مختلف با مشکلات مختلف، اینها می تواند مدل هایی باشد که از آن مدل ها می شود استفاده کرد، که هرچند آنها مستقیماً در رابطه با مهدویت نیست، پس عرضم را اینطور در این بخش جمع بکنم و وارد بحث بشویم، این هست  که ما آیات و روایاتی داریم که به صراحت این آیات و روایات درباره مهدویت صحبت کردند، حالا یا با تشبیه با انبیاء و اولیاء یا بدون تشبیه، مواردی را فرمودند، اینها که تکلیفش معلوم است، اینها درباره بحث مهدویت است، درباره عصر غیبت است، درباره شرایط و علائم است درباره آینده است، این وظیفه من و شما است که به اینها توجه کنیم روی اینها تحلیل کنیم و از آن استفاده کنیم؛ دوم آیات و روایت و موارد تاریخی هست که اینها به صراحت درباره مهدویت نیست، اما نوع مواجه و مدل برخوردی او در موارد مشابه هم قابل بکار گیری و اسوه برداری است، لذا اینها را ما مهدویت نمی گوییم، اما قابل استفاده هست در موارد مختلف، یا برای رفع استبعاد است یا اینکه نه برای بکار گیری و تعامل و استفاده به جای خودش هست، این نکته ای که در آغاز عرض کردم.

یکی از آن مواردی که ما می خواهیم صحبت کنیم درباره ساحت مقدس امام جواد (علیه السلام) هست، ما ذی الحجه را وقتی شروع می کنیم که ازدواج حضرت علی (علیه السلام) و حضرت زهرا (س) هست که تبریک هم می گوییم خدمت همه بینندگان بزرگوار، بعد از گذشت ماه ذی القعده بود و آخرین اتفاقی که در ماه ذی القعده مطرح هست شهادت امام جواد (علیه السلام) بود، من درباره امام جواد (علیه السلام) نکاتی را عرض می کنم، با همین مقدمه ای که گفتم، یعنی ما یک سخنانی داریم از امام جواد (علیه السلام) که به صراحت درباره مهدویت است که فراوان است که این را دوست عزیزمان جناب آقای محمد رضا فوادیان یک کتابی در این باره دارند که مهدویت در کلام امام جواد، و امام جواد با همچین عنوانی هست، ایشان یک زحمت کشیدند یک کاری را انجام دادند که آمدند روایت مختلف از امام جواد (علیه السلام) را درباره حضرت مهدی (علیه السلام)، یک دوره مهدویت را از نگاه امام جواد را آمدند گفتند، که ولادت حضرت مهدی، غیبت حضرت مهدی، علائم و شرایط ظهور، حکومت حضرت مهدی، دوره انتظار خیلی کتاب خواندی است، و فکر می کنم دوستان بزرگوار اگر این را در اینترنت هم جست و جو بزنند، با همین عنوان امام زمان در کلام امام جواد یا امام جواد و مهدویت، یا امام جواد و حضرت مهدی، فکر می کنم جزو اولین ها همین کار هست، آقای فوادیان هم الحمد الله صاحب تألیف های فراوانی هست، ولی این موضوع امام جواد را خیلی راحت می توانند به دست بیاورند و استفاده بکنند، پس یک سری روایاتی داریم که مستقیماً به این موضوع برمی گردد، یک سری مواردی هم هست که ممکن است مستقیم نباشد، بلکه ما نوع برخورد، نوع تعامل، اتفاق های عصر امام جواد (علیه السلام) را می توانیم الگو برداری کنیم در عصر غیبت و تشابهی که عصر غیبت وجود دارد، و از آن استفاده کنیم، برای همین مقدمه ای که خدمت تان عرض کردم، دو مدلی که وجود دارد، در مدل اول که اشاره کردیم به همین کتاب جناب آقای فوادیان نمونه هایی را من در مدل اول اشاره می کنم، و بعد بر می گردیم به مدل دوم و مواردی که وجود دارد، در مدل اول مثلاً امام جواد (علیه السلام) به صراحت مطرح می کنند بحث این را که ولادت حضرت مهدی ولادتی است که این ولادت مخفی هست، مخفیانه صورت می گیرد، شبیه حضرت موسی (علیه السلام)، شبیه حضرت ابراهیم (علیه السلام) این ولادت مخفی، البته این در جای خودش، حتی فکر می کنم همین جا هم من خدمت بینندگان بزرگوار این را عرض کردم مثلاً ما در ولادت داریم که این ولادت امام حسن عسکری (علیه السلام) و خاندان بزرگوار ایشان به رهبری امام حسن عسکری (علیه السلام) این را از سویی باید به دوستان خاص شیعیان خاص و افراد مطمئن این ولادت را بشارت بدهند، حتی برای اینها گوسفند یا مبلغ بفرستند برای عقیقه که اینها عقیقه بکنند، همان قربانی که برای سلامتی کودک انجام می دهند، حتی بعضی از دوستان خاص خودشان این فرزند عزیز حضرت مهدی (علیه السلام) را نشان بدهند این یک برخورد است، از طرف دیگر باید فرزند را و خبر ولادت را و حتی مادری که قرار است فرزند از او به دنیا بیاید، حتی مادری که باردار هست فرزند را باید از بیگانگان و افرادی که ممکن است اینها اطلاع رسانی بکنند به دستگاه خلیفه مخفی کنند یک کاری است که روشن است، به تعبیری مادر موسی (علیه السلام) که فرزند خودش را می شناسد فرزند را به دنیا آورده، خواهر حضرت موسی (علیه السلام) هم همراهی می کند و حتی به درباره فرعون می رود و اطلاع می دهد که این بچه را یک زنی من می شناسم که می تواند او را شیر بدهد و بچه دوباره به مادر برمی گردد، اینکه روشن است یعنی آن افراد خاصی که محرم هستند که در جریان هستند، باید در جریان باشند، لذا ما در تولد حضرت مهدی (علیه السلام) گزارش های مختلفی از نسیم ماریه، ابی غانم که خادمان منزل حضرت بودند، جناب حکیمه این شخصیت با عظمت که دختر امام جواد (علیه السلام) هست گزارش ولادت را ایشان می دهد و افراد مختلفی که در دوران امام حسن عسکری (علیه السلام) عزیز را دیدند کنار امام حسن عسکری (علیه السلام) دیدند، و به افتخار دیدار حضرت مهدی (علیه السلام) در آمدند، این یک بخش هستند از طرف دیگر یک بخش دیگر هم قرار نیست خبر  دار بشوند، چون آنها، لذا این را هم امام جواد (علیه السلام) دارند این را مطرح می فرمایند که قائم ما و آن عزیز که ماجرای ولادت با او رقم می خورد، آن کسی است که قیام با او رقم می خورد، شخصیتی است که بر مردم ولادت او مخفی است که این تعبیر را به کار می برد، پس ما گزارش ولادت را امام جواد (علیه السلام) مطرح می کنند و می فرمایند که کسی که به عبدالله بن عطا وقتی می آید سؤال می کند درباره حضرت مهدی (علیه السلام) که آیا شما، قائم هستید، حضرت می فرماید نه آن قائم از خاندان من

«انْظُرُوا مَنْ تَخْفَی عَلَی النَّاسِ وِلادَتُهُ فَهُوَ صَاحِبُکُمْ»

نگاه کنید ببینید چه کسی ولادتش مخفی است برای مردم او صاحبکم و شخصیت با عظمتی است که ظهور با او است

خب همین تعابیر را ما از امام موارد مختلف داریم که امام این را مطرح می کنند و روایات متعدد، یا مثلاً فرض کنید که در روایت دیگری امام به صراحت مطرح می کنند وقتی که صحبت می شود درباره اینکه امام چه کس است، امام جواد (علیه السلام) اینگونه می فرمایند، می فرمایند که امام بعد از من فرزندم علی است، یعنی امام هادی (علیه السلام) سخن او سخن من، و امر او امر من و اطاعت او اطاعت من است، و بعد از او فرزند او حسن هست، که امام حسن عسکری است،  و امر او امر پدرش، یعنی امر امام هادی (علیه السلام) سخن او سخن پدرش یعنی سخن امام هادی (علیه السلام) و اطاعت او اطاعت پدرش اطاعت امام هادی (علیه السلام) هست، بعد راوی می گوید که امام سکوت کردند،  و افراد پرسیدند که یابن رسول الله بعد از امام حسن چه کسی امام هست، و اینجا از امام می پرسند که امام بعدی بعد از امام حسن عسکری چه کسی است، راوی می گوید اینجا امام گریه شدیدی کردند و فرمودند امام بعد از حسن پسرش که در واقع قائم به حق و منتظر هست، این را نشان می دهد آن حال خوب و آن نوع اشتیاق و هم محبت به حضرت مهدی داریم هم اشتیاق و هم توجه به غربت و مظلومیت و امتحان های آن دوران، هم نسبت به حضرت مهدی (علیه السلام) هم نسبت به مردم که دارد که امام جواد (علیه السلام) در این موضوع گریستند، این را در موارد مختلف داریم، هم از امام رضا داریم این گریه را هم از امام صادق (علیه السلام) داریم، که بحث ما این نیست، در واقع ما اینجا این روایت را به این صورت داریم که امام جواد (علیه السلام) مورد دیگری را که مطرح می کنم همین هست، که بحث معرفی حضرت مهدی (علیه السلام) بودند، در موارد مختلف ما می بینیم در نوع روایات فراوان از امام جواد (علیه السلام) امام دوران غیبت را مطرح می کنند، فضای دوران غیبت را مطرح می کنند، غیبت طولانی را مطرح می کنند، و شک و تردید هایی که برای بعضی ها رخ می دهد، این هشدار هایی که در عصر ما رخ می دهد و امام این را به عنوان یک هشدار مطرح می کنند، که در دوران غیبت اتفاق ها و حوادثی هست و افراد مختلفی دچار شک و تردید هایی می شوند که اینها روایاتی است که باز از این موارد هست، باز می بینیم که حضرت مطرح می کنند، موضوعی را که در این حوادث و در این شک و تردید ها که افرادی می آیند و دچار تردید ها می شوند و دچار اضطراب هایی می شوند از نظر فکری و از نظر رفتاری اینجا یک افراد دیگری هستند که وظیفه هدایت گری این مردم را دارند، و وظیفه دستگیری و کمک کردن به اینها را دارند و کم کردن به اینها را دارند، و آن جایگاهی است که علما را مطرح می کنند به عنوان سرپرستان این فضا و برای این عصر، که این هم نکات خیلی خوب و قابل تأملی دارد روایاتی که ما در این بخش داریم، و وظیفه علمای دینی را مطرح می کنند در این عصر، که می گویم اینها روایات فراوانی است اگر بخواهیم به این بپردازیم، خیلی روایات داریم، باز می بینیم که فرض کن بخواهیم بگوییم، یکی از آن مواردی که در روایات ما هست حوادث و موضوعاتی است که در بحث غیبت و در بحث ظهور رخ می دهد، مثلاً حضرت یکی از آن مورادی که مطرح می فرمایند موضوعی هست که امر فرج را خداوند به یکباره اصلاح می کند، که این خیلی امید بخش است، یعنی جدا از اینکه جامعه وظایف خودش را باید انجام بدهد، اما این دائماً لحظه به لحظه دارد به جامعه این امید را می دهد این فرمایش امام جواد (علیه السلام) که درست است حوادث مختلف هست، درست است فتنه های مختلف هست، درست است شک و تردید ها و اضطراب ها هست، اما با همه این حرف های جامعه دینی نمی تواند و نباید نا امید بشود چون ناگهان امور رو به صلاح می رود، یعنی این نا امیدی را از جامعه کاملاً باید زدود، که ما یک وقتی حوادثی می بینیم یک اتفاق هایی می بینیم، حوادث جهانی حوادث داخلی و خارجی، این حوادث نباید باعث نا امیدی بشود، البته آدم به نعمت ها توجه می کند، به دست آورد های توجه می کند، به این امور توجه می کند، و از طرف دیگر هم یکی از آن اموری که باعث می شود که انسان را به سمت امید ببرد، این نکته است که در نا امیدی بسی امید هست، یعنی در همان نا امیدی ها یک دفعه می بینید یک اتفاق هایی می افتد که اصلاً عالم را به هم می زند، حالا ما مخاطبانی که این برنامه را در داخل کشور می بینند، مستحضر هستند، ما سال گذشته در همین ایام ما روزانه 700 -800 تا تلفات کرونا داشتیم که خدا همه را رحمت کند، ما همچین حوادثی را سال گذشته داشتیم، و الآن وقتی نگاه می کنیم می بینیم الحمد الله این به لطف خدا برطرف شده، یعنی چیزی که اصلاً سال گذشته اگر فکر می کردیم امیدی نداشتیم که یک دفعه به یک فضایی برود که این موضوع اصلاً برداشته بشود، با اینکه در جهان هنوز ما آمار بالایی از تلفات را در حتی همان کشورهای مدعی و کشورهایی که حتی واکسن داشتند، خیلی از ایرانی ها و بعضی ها و هنرمند ها برای اینها التماس دعا می دادند که به داد ما برسید، می بینیم آنها درگیر هستند، البته ما از درگیری آنها خوشحال نیستیم اما از اینکه به لطف خدا این اتفاق بدون اینکه آدم امیدی داشته باشد یک دفعه تغییر امید رخ می دهد، گرچه تلاش ها زحمت ها برنامه ریزی ها، اینها نه اینکه بی ربط باشد، لذا این رفع بی برنامگی نمی کند نمی گوید، برنامه نیست، اما معنایش این هست که انسان نباید از این موضوع نا امید باشد، و فکر کند که پس این امور جهان اموری است که ما در او هیچ نقشی نداریم، و هیچ امیدی نداریم و سیاهی ظاهری دنیا و سیاهی هایی که خودش را نشان می دهد یا در فضای تبلیغاتی خودش را زیاد نشان می دهد، این سیاهی ها باعث می شود که آدم را نا امید می کند، یکی از آن روایت هایی که خیلی جالب هست از امام جواد (علیه السلام) هست، این روایت هست که فرمودند که قائم ما و مهدی ما کسی است که در غیبت او انتظار او کشیده می شود، این شاخص است، و در حضورش اطاعت او، شاخصه ای که در بر منتظران حضرت گفته می شود که این در حضورش اطاعت او است و در غیبت او انتظار است، که این هم یک مشخصه ای را نشان می دهد که ما اگر بخواهیم افراد منتظر، منتظران واقعی کسانی که فردا می توانند مطیع حضرت مهدی باشند، کسانی که واقعاً مطیع واقعی برای حضرت هستند، در این روایت با این دو شاخصه آمده، شاخص ای است که در عصر غیبت اینها با شاخصه انتظار هستند، همان کسانی که منتظران هستند، و آن شاخصه های انتظار را دارند که در روایات ما خصوصیات برای منتظر آمده، منتظر فقط آه حسرت کشیدن طبیعتاً نیست، منتظر با مشخصاتی آمده، آن افرادی که در عصر غیبت این انتظار را دارند، در عصر ظهور هم جزو کسانی هستند که یاران هستند.

مجری:

خیلی متشکرم استاد، به زیبایی داشتید توضیح می دادید بحث عصر انتظار را و رسیدیم به این مسئله بسیار مهم که منتظران در عصر غیبت چه ویژگی هایی دارند و حالا اگر فرصت شد به وظایف شان هم اشاره ای بشود خیلی ممنون می شوم.

حجت الاسلام و المسلمین جعفری:

ما در گفت و گوی مان همانطور که فرمودید رسیدیم به سخنانی که از امام جواد (علیه السلام) هست، حضرت فرمودند این را به جناب عبد العظیم حسنی (رحمت الله علیه) که می گوید من خدمت امام جواد (علیه السلام) رسیدم و می خواستم از حضرت مهدی و قائم سؤال کنم، خود امام

«فابتدأنی»

او شروع کرد به صحبت کردن

فرمودند که

«فَقَالَ لِي يَا أَبَا الْقَاسِمِ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الْمَهْدِيُّ»

قائم ما آن مهدی است،

کدام؟

«الَّذِي يَجِبُ أَنْ يُنْتَظَرَ فِي غَيْبَتِهِ»

کسی است که واجب است در غیبت او منتظر بمانیم

بحث انتظار یک دستور است ،

«وَ يُطَاعَ فِي ظُهُورِهِ»

و در زمان ظهور او اطاعت کنم

این دو شاخصه را می شمارد بعد حضرت می فرماید که این سومین نسل من است و قسم به آن خدایی که پیغمبر را به نبوت برگزید و ما را به امامت اگر از دنیا یک روز هم بماند آن یک روز  اینقدر طولانی خواهد شد که این وعده خدا محقق شود، این نشان می دهد که این وعده خدا به هیچ عنوان برگشت پذیر نیست و حتماً اتفاق خواهد افتاد، تا اینکه حضرت قیام می کند عالم را پر از قسط و عدل می کند، هرچند که همانطور که پر از ظلم و جور شده باشد و در همه شرایطش در همه ویژگی هایش، بعد می فرماید خداوند امر فرج را ناگهان اصلاح می کند، همانطور که برای حضرت موسی (علیه السلام) که رفته بود آتش بیاورد یک دفعه حادثه نبوت برایش رخ داد و نبوت به او مطرح شد،

«فَرَجَعَ وَ هُوَ نبی المرسل»

بعد فرمودند

«أَفْضَلُ أَعْمَالِ شِيعَتِنَا انْتِظَارُ الْفَرَجِ»

بالاترین عمل شیعیان ما

این هم از آن روایاتی است که نشان می دهد انتظار یک عمل و رفتار است، نه فقط یک آه حسرت کشیدن و یک حالت روحی روانی، «أَفْضَلُ أَعْمَالِ شِيعَتِنَا» بالاترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است، با این نکته ای که عرض کردم، این را می خواهم مطرح بکنم پس ما یکی روایت داریم، حالا من از این روایت امام جواد آدرس دادم من با اجازه شما می گذریم، می بینیم در خود زندگی و مدل زندگی امام جواد هم فراز هایی هست که در بعضی از این فراز ها کاملاً مدل مهدویت است، مثلاً مثل اینکه امام جواد (علیه السلام) در کودکی به امامت رسیده اولین امامی که در کودکی به امامت رسیده، امام جواد (علیه السلام) هست، که این از آن حوادثی بوده که برای بعضی افراد عجیب بود و امتحان های عجیبی در این دوران رخ می دهد و این خیلی عجیب و جالب است، مثلاً ما در حوزه امتحان اعتقادی آن دوران این نکته خیلی مهم است، امام رضا (علیه السلام) بعد از شهادت امام موسی کاظم (علیه السلام) مواجه با یک جریانی می شوند به نام واقفیه، جریانی که بخاطر اموال بیت المال و منافعی که در دست شان بوده، افراد منکر می شوند این افراد امامت بعد از امام کاظم را درباره امام رضا (علیه السلام) و به اینها می گویند واقفیه یعنی آنجا وقف می کنند و همانجا می ایستند، می گویند امام تا امام کاظم هست و ما امام بعدی را قبول نداریم، و امام رضا را نمی پذیرند و یک جریانی درست می شود، البته بعضی از اینها بعداً توبه می کنند بر می گردند، اما یک جریانی تقابلی در مقابل امام رضا هست، حالا یک امتحانی که رخ می دهد این است که امام رضا (علیه السلام) تا مدتها بچه دار نمی شود، تا سن 47 سالگی امام رضا بچه دار نمی شود، و این هم بهانه زیادی درست می کند برای واقفیه که به این بهانه بر امام رضا (علیه السلام) حمله کنند، و بگویند که دیدی ما راست می گفتیم، این امامت اینجا اگر شما امام هستید باید فرزند داشته باشید، شما عقیم هستید و بنابر این امامت برای شما نیست و حق با ما است، این یک جریان تبلیغاتی است که برای امام رضا (علیه السلام) رخ داد، حتی بعد از این هم که وقتی امام رضا (علیه السلام) فرزند دار می شوند و خداوند امام جواد را به ایشان می دهند که خود ایشان می فرمایند که مولودی با خیر و برکت تر از امام جواد نیست،  به امام جواد (علیه السلام) می دهند متأسفانه این جریان می آیند یک فضای تبلیغاتی دیگری درست می کنند که سابقه ندارد، و آن انتساب حضرت امام جواد به امام رضا را منکر می شوند، و می گویند این فرزند امام رضا (علیه السلام) نیست، و این خیلی عجیب است، این دیگر از آن حرف ها است، به تعبیری تا کار به جایی می رسد که برای اینکه این اتفاق حصر بشود، یک جلسه ای را تشکیل دادند آن موقع افرادی بودند نسّاب بودند کسانی که نسبت شناس بودند، دعوت می شوند و می آیند در یک جمع خانوادگی امام رضا (علیه السلام) از خواهر امام رضا (علیه السلام) برادران امام رضا بستگان امام رضا (علیه السلام) در یک باغی جمع می شوند و امام رضا (علیه السلام) در شکل یک باغبان با فاصله لباس باغبانی داشت که گویا از اینها نیست باغبان این باغ است، با یک فاصله ای مشغول کارهایی رسیدگی به نهر و آبها و اینها است، و اینها این کودک را می آورند که امام جواد (علیه السلام) باشد به این نساب ها نشان می دهند که این بچه فرزند کدام یک از این آدم هایی که نشستند این افراد متشخصی که اینجا حاضر هستند، هست، و خیلی عجیب بوده که اینقدر آن آدم وارد بودند، و اینها نگاهی می کنند به این بچه نگاه می کنند، به این خانم نگاه می کنند، می گویند این خانم باید  عمه این آقا باشد، این آقا باید عموی این آقا زاده باشد، این آقای باید عموی این آقا زاده باشد، و بعد نگاه می کنند به این شخصیت ها می گویند پدر این آقا زاده در این جمع نیست و بعد نگاه می کنند، می گویند ساق پای آن باغبان، و پدر ایشان آن باغبان هست، و بعد وقتی امام می آیند و دیگر رسماً اعلام می شود، می خواهم بگویم این امتحان را د ارم می گویم از این داستان، یک امتحان شدیدی برای شیعیان اتفاق می افتد و آن این هست که ماجرای کودکی امام جواد (علیه السلام) را در بر می گیرد بعد عجیب این است که  امام رضا (علیه السلام) که در سن بالایی فرزند دار شدند بعد توسط مأمون شهید می شوند و فرزند ایشان در سنین کودکی به امامت می رسد و ای امتحان دوم، امتحان اول که طول مدت فرزند دار نشدن امام رضا (علیه السلام) و جریان تقابلی واقفیه که آدم های کمی هم نبودند، برخی از آنها آدم هایی بودند که نفوذ هایی داشتند و شناخته شده بودند، و اینها مثل یک جریانی که طلحه و زبیر در مقابل حضرت علی، یک چیزی شبیه به این، یعنی آدم های متشخصی که کناره گرفتن یک فتنه ای هست،  اینها آدم های متشخصی بودند، کناره گرفتن اینها یک نوع فتنه ای را در جریان شیعه ایجاد کرد، البته بعداً تولد امام جواد (علیه السلام) بعداً سخنان امام رضا(علیه السلام) و اینها فتنه را تا حد زیادی از بین می برد اما به هر حال یک فتنه رخ می دهد، اتفاق دوم این است که امام جواد (علیه السلام) بعد از شهادت امام رضا (علیه السلام) به امامت می رسد در سن کودکی، حالا این هم یک امتحان دیگر است، اینجا هم امتحان عجیبی است و در میان ائمه این سابقه نداشته تا حالا، که یک امام در سن کودکی به قدرت برسد، البته در قدرت خدا همانطور که خود حضرت امام جواد (علیه السلام) فرمودند و خود امام رضا (علیه السلام) هم فرمودند که چطور حضرت عیسی (علیه السلام) در آغوش مادر یا در مهد به معنای گهواره وقتی که زنها آمدند گفتند

«يَا مَرْيَمُ أَنَّىٰ لَكِ هَٰذَا»

آل عمران /37

این بچه کجا بوده،

«فَأَشارَتْ إِلَيْهِ»

حضرت مریم (س) به این کودک اشاره کرد

«قالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا

ما چطور به یک بچه ای که در آغوش هست حرف بزنیم،

مریم/29

ما با این چطور می خواهیم حرف بزنیم، تو ما را ارجاع می دهید به این بچه؟

«قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّه»

من عبد خدا هستم

«آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا ﴿۳۰﴾ وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ»

من بنده خدا هستم و پیامبر هستم، و مبارک هستم باعث برکت هستم

«أَيْنَ مَا كُنْتُ»

اینجا جالب است در همین مورد ها وقتی بحث امامت امام جواد مطرح می شد به این مورد حضرت عیسی (علیه السلام) اشاره می شد، که چطور همچین چیزی هست، و همین هم در رابطه با حضرت مهدی (علیه السلام) بکار رفته، چطور خداوند اگر اراده بکند می تواند به حضرت یحیی

«و آتینی الحکم صبیا»

در صبی بودن حضرت یحیی به او حکم نبوت داده شده، یا حضرت عیسی (علیه السلام) این چیز عجیبی نیست، اما در امامت سابقه نداشتیم تا قبل از این، این هم امتحان دومی بود که این امتحان طوری می شده که بعضی افراد، مثلاً فرض کنید که وقتی جناب علی بن جعفر که طبق نقلی در قم مدفون هستند، و طبق نقلی هم در مدینه مدفون هستند که همین گلزار شهدای قم که شهدای دفاع مقدس و شهدای مدافعه حرم و بسیاری از مؤمنین در آنجا مدفون هستند، در شهر مقدس قم یک امام زاده ای دارد به نام علی بن جعفر، و محمد بن اسحاق بن موسی الکاظم (علیه السلام) این دو بزرگوار هستند، یکی که همین علی بن جعفر هست طبق نقل، که این شخصیت با عظمت فرزند امام صادق (علیه السلام) و از راویان اهل بیت هست و پیر مردی بوده در دوران امام جواد (علیه السلام) خودش هم راوی حدیث است، از علما است، پیر مردی هست که فرزند امام صادق هست، برادر امام کاظم (علیه السلام) هست، عموی امام رضا (علیه السلام) هست، و الآن عموی پدر امام جواد (علیه السلام) حساب می شود، چهار امام را درک کرده، وقتی که جناب علی بن جعفر را حتی دیدند بعضی از یارانش که چطور متواضعانه با این به ظاهر کودک برخورد می کند حتی بعضی به او طعنه زدند تو پیر مرد هستی، خب این نوه برادر شما حساب می شود، چرا اینطور، که آنجا حضرت علی بن جعفر می گوید خدایی که او را امام قرار داده و مرا امام قرار نداده معلوم است، اما این نکته ای هم که وجود دارد این است که این بزرگان هم آدم هایی بودند که اهل بیت دیده بودند، ذائقه کلامی اهل بیت را می دانستند، مثل زراره اگر افرادی می آمدند خدمت امام صادق (علیه السلام) سؤال می پرسیدند زراره وقتی از اینها می پرسید شما خدمت امام رسیدید چه پرسیدید و امام چه جواب داد، از این پسرش و پاسخ به این جمع بندی می رسیدند که این سخنی که امام به اینها فرموده، این سخن یا این مطلبی که این آقا دارد نقل می کند مطلب را درست فهمیده، یا سخنی که امام فرمودند این چه مقدار از جواب را داده اند، یا در صورت تقیه جواب دادند یا نه، یعنی این ذائقه امام را می دانستند، این خیلی مهم است، فهم قرائت امام، فهم گفتمان امام، یک شخصیتی مثل علی بن جعفر وقتی سخن این امام جواد به ظاهر کودک را می بیند، می داند این ساحت مقدس امام تقی و امام جواد (علیه السلام) سخن او ولو به ظاهر سن او کم است عین سخن امام رضا (علیه السلام) عالم آل محمد است، عین سخن امام موسی کاظم (علیه السلام) است، عین سخن امام صادق (علیه السلام) هست، این مطلب دقیقا در همان فضای گفتمانی هست، کلام امامت را شناخت دارند، یعنی این نیست که درست است بحث تعبد در تو دستور خدا است، اما از اینطرف هم تشخیص را کاملاً می دهند، در مقابل هم دشمنان اهل بیت (علیه السلام) اگر کوچکترین نقطه ضعفی نه نسبت به امام در سن کودکی، جلساتی مأمون قرار می گذاشت برای اینکه شده ولو یکبار هم شده امام رضا (علیه السلام) را شکست بدهند، این همان جلسات را برای امام جواد هم می گذاشتند، اگر کوچکترین نقطه ضعف بود  مطرح می شد، شما ببینید جلساتی که یحیی بن اکثم  با امام جواد دارد، یحیی بن اکثم آدم کمی نبوده، یحیی بن اکثم هیچ عالم و دانشمندی پیش این آدم نمی آمد جز اینکه یحیی بن اکثم با سؤالاتی او را زمین می زد، یعنی خیلی آدم مطرحی بود، عالم زمان خودش بود، همین یحیی بن اکثم همان آدمی است که وقتی می آید از امام جواد (علیه السلام) سؤال می کند در رابطه با حج و اینها که امام اینگونه از او می پرسد که داستانش معروف است، عرض من این هست که یک همچین اتفاقی رخ می دهد و امامت در سن کودکی برای اولین بار امتحان بزرگی برای عالم شیعه رخ می دهد، در این امتحان بزرگ ثابت قدمانی که این ذائقه اهل بیت را می شناختند و به تبع مردمی که می آیند آن عظمت را می بینند متوجه می شوند که این آدم درست از نظر سنی کم هست، ولی آن جایگاه حکمت و جایگاه علم و آن جایگاهی که خدا اراده کرده داده شده، در او فرقی نمی کند، با امامی که در سن بیشتری به امامت برسد، حتی جالب است خود مأمون اولین برخورد و مواجه ای که با جناب امام جواد (علیه السلام) دارد وقتی دارد با خدم و حشم اش از یک منطقه ای رد می شود کودکان داشتند بازی می کردند و همه فرار می کنند، یک دفعه مواجه می شود با یک کودکی که ایستاده و حرکت نمی کند، بعد بر می گردد به او می گوید که تو چرا مثل کودکان دیگر فرار نکردی، و مواجه می شود با یک عظمتی، و امام به او جواب می دهد که کسی باید فرار کند که تخلفی کرده باشد، من کاری نکردم که بخواهم از آن بترسم و فرار کنم، دوم این جایگاه به این بزرگی شما از هر طرف بخواهی بروی می توانی بروی، اینجا را که تنگ نکردم، که من بخواهم بروم، این خیلی قشنگ هست، او می فهمد بعد می پرسد، این سخن یک سخنی است که مشخص است از یک جایگاه بالایی زده شده.

این امتحان دوم، پس ما الآن برای اینکه برای کسانی که الآن به جمع برنامه اضافه شدند ما آنچه گفتیم این بود گفتیم ما صنف روایاتی که وجود دارد و آیاتی که وجود دارد، یک صنف آیات و روایاتی که به صراحت هستند، یک صنف آیات و روایاتی که به صراحت نیستند، اما برای ما درس آموز هستند و قابل استفاده هستند، در این بحث در امامت در کودکی، هم به صراحت روایت داریم و تشبیه شده و هم غیر مستقیم، اشاره کردیم گفتیم یکی از آن امتحان هایی که در آن دوران اتفاق افتاد اولین بار امامت در کودکی خودش را نشان داد، در قالب امام جواد (علیه السلام) دشمنان هیچ نقطه ضعفی نتوانستند بگیرند و نداشتند، با اینکه سعی کردند کردند بگیرند تعابیری داریم که مأمون به یحیی گفت که حتماً یک ایرادی بگیرد پیش من مقرر و جایزه داری، و جمعی قرار بود و دیدند، و دوستان هم هیچ تفاوتی در گفتمانی امام جواد (علیه السلام) با گفتمان ائمه قبلی نمی دیدند، همین مدل را ما بروید درباره امام مهدی (علیه السلام) هست، امام هادی (علیه السلام) هم هست، در رابطه با امام مهدی (علیه السلام) کسانی  در کنار امام مهدی هستند، که همین ها شخصیت ها و عالم ها و افرادی مورد اعتماد امام هادی و امام حسن عسکری (علیه السلام) بودند آدم های امام دیده بودند، مثل جناب علی بن جعفر که گفتیم امام جواد را می بینند، مثلاً عثمان سعید یا محمد بن عثمان بن سعید، کسانی هستند که امامین عسکریین به صراحت می گویند اینها وکیل ما هستند، مورد اعتماد ما هستند و سخن آنها سخن ما است، دیگر به صراحت از این بالاتر؟ این آدم های آدم هایی هستند که وقتی یک سخنی از امام مهدی در سن کم می بینند، می دانند این همان دایره گفتمانی امام هادی (علیه السلام) و امام حسن عسکری (علیه السلام) هست، همان مود هست همان ادبیات است، نه ادبیات از نظر لحن صحبت نه، از آن محتوا از آن حکمت، از آن که یک صانع مبداء دارد، معلوم می شود از یک جایگاه این حرف است، از یک نور است، «کلامکم نور» از یک جایگاه نورانی برخواسته است، و این یک فضایی هست که همین ها بعداً وقتی می آیند نائبان خاص حضرت مهدی (علیه السلام) می شوند، یا از آن طرف دیگر هم ما در دوران کودکی امام مهدی (علیه السلام) در زمان امام حسن عسکری (علیه السلام) و در دوره امامت او در دوره غیبت صغری ارتباط هایی که از طریق نواب خاص با امام مهدی (علیه السلام) بوده، یا نمازی که حضرت حاضر می شوند بر پدر می خوانند، در همه این موارد یا افرادی که آمده اند، مثل ابو الأدیان که اموالی آورده بودند در کیسه های مهر شده و بسته شده، اینها وقتی آمدند جلوی مدعیانی مثل جعفر، جعفر نتوانست جواب بدهد، خب معلوم شد جعفر مدعی است و دروغگو است، کذاب هست، اما وقتی رسیدند به این آقا که به ظاهر کودک بود حضرت مهدی (علیه السلام) دیدند نانوشته می خواند و ناگفته می داند، دیدند اصلاً موضوع متفاوت است، هیچ نقطه ضعفی رخ نمی دهد، این از آن مواردی است که در دوران امام جواد (علیه السلام) رخ می دهد،  می خواهیم آن درس آموزی است برای عصر غیبت بگیریم، فضای شبهات از یک طرف، جریان واقفیه در دوران امام رضا (علیه السلام) و بعد در دوران امام جواد که این جریان وجود دارد، جریانی که در واقع جریان شبهه ساز آدم هایی که اسم داشتند، آدم هایی که سوابق شیعه و علمی داشتند، آدم هایی که اعتبار داشتند، این خیلی فتنه بزرگی است، این فتنه در عصر غیبت هم هست، در عصر غیبت هم ما با یک همچین فتنه ای مواجه هستیم، فتنه ای که به دلایل مختلف و شبهات مختلف فاصله می گیرد، جریان می شود، گاهی وقت ها بخاطر منافع خودش گاهی وقت ها بخاطر تنبلی های خودش، این فتنه در عصر غیبت هم وجود دارد، این فتنه را شما وقتی نگاه می کنید من یک مقداری بخواهم دقیق تر به این موضوع بپردازم دوران امام رضا و امام جواد (علیه السلام) دوران عجیبی است شاید بگوییم در دوران ائمه (علیه السلام) یکی از آن قله های شبهه ای و قله های مواجه فتنه ای عظیم است، خیلی عظیم است، شاید بگویم بی نظیر است، در خلفای بنی عباس، هیچ خلیفه ای مثل مأمون سیاست مدار و کیاس نبود، هیچ کسی مثل مأمون نداریم، دوتا سیاست ایشان به کار بسته این دوتا سیاست اگر مواجه با امام معصوم (علیه السلام) نبود، و اگر آن اراده الهی و آن مدیریت و رهبری امام و همراهی شیعیان خالص اینجا نبود، یقیناً اتفاق جور دیگر رقم می خورد، مثلاً ببینید مأمون می آید برای اینکه جریان امامت را از بین ببرد نه امام را شهید کند فقط، ما دو جور ترور داریم یک ترور شخص است، بکشید ما را ملت ما بیدار تر می شود تعبیر امام راحل،  بعد از شهادت شهید بهشتی بود، که شما اگر شخص را بکشید مردم بیدار تر می شوند، این ترور شخص است، اما از این ترور مهمتر ترور شخصیت است،  ترور شخصیت داستان فرق می کند، شایع می کنند برای اینکه حضرت علی (علیه السلام) این شایعه سنگین است، که وقتی شهید می شوند می گویند حضرت علی در مسجد چکار می کرد مگر نماز می خواند؟ این ترور شخصیت خیلی سنگین است، فضایی درست کنند که بگویند حضرت علی (علیه السلام) شجاع هست، ولی مدیریت بلد نیست، این تعابیری که خود حضرت علی (علیه السلام) می گوید، غارتگری هایی درست کنند و نا امنی هایی در کشور ایجاد کنند، فتنه هایی در کشور ایجاد کنند که مردم از حضرت علی  خسته بشوند، این خیلی مطلب مهمی است، جریانی که مأمون درست می کند، این نیست که امام را حذف فیزیکی فقط بکند، او می آید امامت را می خواهد حذف بکند، و جایگاه امامت را می خواهد حذف کند، البته حذف فیزیکی هم می کند آن هم مرحله بعدی است، وقتی می بیند موفق نشد، می آید حذف فیزیکی را انجام می دهد، اولین قدمش این است و دو کار می کند، کار اولش در دوره امام رضا هست، امام رضا (علیه السلام) را به عنوان ولیعهدی به زور بدون اینکه امام قدرت انتخاب داشته باشد، که امام اینجا می بیند که شهادت جایگاه و شرایط شهادت نیست، و فضا برای مردم نامشخص می ماند، مجبور است همراهی کند، خودشان هم وقتی می خواهند از مدینه حرکت کنند مستحضر هستید گریه می کند، می گویند بر من گریه کنید تاریخ بداند که من با میل و رغبت نرفتم، حب دنیا نبوده است، حب مقام نبوده است

مجری:

اگر نمی پذیرفتند و شهید می شدند  این شبهه بود، که اگر حق شما است چرا پس قبول نکردید

حجت الاسلام و المسلمین جعفری:

بله چرا قبول نکردید، امام رضا (علیه السلام) بالإجبار می روند برای خراسان، اما بحث این است که مأمون می خواهد چکار بکند؟ مأمون می خواهد بگوید، همه این سلسله پیغمبر اینهایی که ادعای امامت دارند، اینهایی که در مقابل ما قد علم کرده اند اینها دست شان نرسیده بوده بیایند اینجا آلوده می شوند؛ دو کارهای خطایی که مأمون می کند از این به بعد برگردد به جامعه اسلام و به شیعیان بگوید که امام شما هم با ما است دیگر با هم هستیم، او هم مقصر است، لذا اینجا امام که وقتی می آید به صراحت مطرح می کند که من در این امور ورود پیدا نمی کنم، یعنی نقشه مأمون را بر آب می کنند، این خیلی نکته مهمی است، و بعد مأمون تمام تلاشش را انجام می دهد می بیند که اصلاً امام اتفاقاً این تهدید را تبدیل به فرصت کرده برای اینکه جامعه شیعه را حفظ کند، یک فرصتی رخ داده برای اینکه خیلی معارف را تبیین کند، شما می بینید در دوره امام رضا (علیه السلام) از حرکت حضرت سخنش در مرو، سخنش در نیشابور معارف عظیمی که امام رضا (علیه السلام) شروع می کند تبیین کردن، نقشه مأمون چه بود؟ نقشه مأمون حذف جایگاه امامت بود، یا هضم جایگاه امامت بود، در دوره امام رضا (علیه السلام) موفق نمی شود، اینبار می آید یک کار دیگر انجام می دهد، و این کار خیلی خبیثانه تر از کار قبلی است، کار قبلی این بود که امام رضا (علیه السلام) در سن بالا در سنش که امامت دارد آمده در این سن می خواهد بگوید او شریک ما است، که موفق نمی شود او را حذف می کند، قدم دوم مأمون که می گویم خیلی کیّاس بوده، این بود که اینجا می گوید ما می آییم یک کار دیگر می کنیم، فرزند امام رضا (علیه السلام) که به ظاهر کودک هست او را می آوریم و در حکومت خودمان هضمش می کنیم،

مجری:

تلاش می کنیم تغییرش بدهیم، تربیتش می کنیم

حجت الاسلام و المسلمین جعفری:

بله کودک است به ظاهر آنها، به زعم خودشان، این کودک است کودک هم بنده احسان و محبت است و می آید اینجا در خاندان ما هضم می شود، فرعون وقتی حضرت موسی (علیه السلام) را روی رود نیل دید، نمی دانست که موسی (علیه السلام) هست، آنجا وقتی این زن و شوهر، همسرش حضرت آسیه این کودک را دیدند آنجا تعبیری که دارد این هست که این کودک را

«أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً»

قصص /9

این خیری به ما می رساند ما که بچه نداریم این به درد ما بخورد، یا اینکه او را بچه خودمان قرار بدهیم، ماجرای مأمون یک همچین چیزی است، «أَنْ يَنْفَعَنا» این را بیاوریم بشود همراه ما مسیر ما بشود با ما بشود، هضم بشود تحت تربیت ما قرار بگیرد از کودکی روی او سرمایه گذاری کنیم، خب چه اتفاقی می افتد اگر این اتفاق بیفتد ما دقیقاً آن سلسله پیامبر و امامت را آمدیم به انحراف بردیم، آمدیم عباسی اش کردیم،

«أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً»

من تعبیرم این است «أَوْ نَتَّخِذَهُ منه وَلَداً»، یعنی او بیاید مأمون او را مجبور می کند به اینکه دخترش ام فضل را بگیرد امام تا از او نسلی پدید بیاید، تعبیری که خود مأمون بکار می برد، به بزرگان قریش را که صحبت می کند، یعنی نسل امامت که از نبوت گرفته شده، این را در بنی عباس هضمش کند و از بین ببرد، اما اراده خدا این است که ام فضل اصلاً عقیم می شود، اصلاً بچه دار نمی شود، این هم امتحان عجیبی  است، حالا شما در نظر بگیر به عنوان یک شیعه ای که ناظر این داستان است، یک ناظر داستان ولایت عهدی به ظاهر امام رضا (علیه السلام) هست که چقدر اینجا آگاهی و بصیرت می خواهد، چقدر اعتماد به امام می خواهد، تعبیر امام علی (علیه السلام) دارد، آن خطبه آخری که حسرت یاران را می خورند، بعد می فرمایند که

«أَوِّهِ عَلَى إِخْوَانِيَ الَّذِينَ»

بعد اینها را که می گویند آخر می گوید

«وَ وَثِقُوا بِالْقَائِدِ فَاتَّبَعُوهُ»

 این شاخصه عمار، شاخصه ابن تیحان، اینها چه بوده؟ اینها کسانی است که «وَثِقُوا بِالْقَائِدِ فَاتَّبَعُوهُ» اینها به امام شان و رهبر شان اعتماد  کردند و همراهی کردند، تبعیت کردند، حالا این شیعه یک طرف این جایگاه امام رضا (علیه السلام) یک طرف امام جواد، این شد داماد مأمون، لذا این امتحان های سختی در طول تاریخ انبیاء و اولیاء رخ داده، بعد معلوم می شود نه اصلاً داستان فرق می کند این اجبار است، بعد می بیند اصلاً مسیر یک چیز دیگری می شود، امام جواد یک جایگاه دیگر دارد مدل فرق می کند،  و این امتحان، امتحان عجیبی است که مادر دوران غیبت، شاید به این مدل نداریم، اما چیزی داریم به نام غیبت امام، که خود امام جواد (علیه السلام) می فرماید امام غیبتی خواهد کرد که یک عده می گویند او از دنیا رفته، یک عده فلان یک عده به شک و تردید می افتند، می خواستم این را عرض کنم که شبها ت و شک و تردید هایی که امروز با ابزارهای مختلفی خودش را نشان می دهد و قبلاً این ابزارها نبود ولی باز این شبهات بود، این تردید ها بود، این القائات بود، این ترور شخصیت ها بود، اینها الآن هم وجود دارد، و فرمود

«الا و لایحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر»

این علم را همراهی نمی کند این راه را و امر ولایت را کسی نمی تواند همراه بشود و متحمل این راه بشود، و همراهی با اهل بیت بشود، مگر اینکه اهل بصر باشد، اول باید اهل دید باشد ببیند، آگاه باشد، تشخیص بدهد بینش داشته باشد، اهل بصر تیز بین چه کسی هست؟ فرمود که عموی ما عباس «کان نافذ البصیرة» عموی ما عباس «نافذ البصیرة» بود یعنی کسی که عمق، نه فقط این ظاهر را ببیند نه فقط این دم دست را ببیند، عمق حادثه را می بیند، بلکه نقشه پشت راه را می بیند، یک روایت قشنگ اینجا بخوانم که این تکلیف دوران غیبت را هم مشخص کنم، این روایت را مستحضر هستید، چند تا روایت داریم که اینها را کنار هم بگذاریم قشنگ ما را به یک جمع بندی می رساند، در روایت داریم که

«الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِسُ»

کسی که زمان خودش را بشناسد امور را بر او مشتبه نمی کنم

یعنی کسی که زمان خودش را بشناسد امور برایش مشتبه نمی شود، به تردید های چه کنم چه کنم نمی افتد که چکار بکنم، در روایتی که داریم که

«إذا تَغَيَّرَ السُّلطانُ تَغَيَّرَ الزمانُ»

وقتی حکومت ها تغییر می کنند زمانه تغییر می کنند

معلوم می شود منظور از مان این نیست که شما ساعت داشته باشید بگویی الآن ساعت چند است، یا ما الآن چندم ماه هستیم، خب این را که هر کسی بلد است، آن زمان را بشناس تا امور برایت مشتبه نشود یعنی چه؟ یعنی یک چشم بینایی داشته باشد، حوادث را ببین، ویژگی ها را ببین، عصر را ببین موقعیت را ببین، تو ببین در چه شرایطی وجود داری، این تعبیری که امروز ما در یک جهانی قرار داریم که نمی توانیم چشم مان را ببندیم بگوییم من کاری به کسی ندارم، تو کاری نداشته باشد، او به تو کار دارد، او به صراحت می گوید من منافع را می خواهم، او به صراحت دنیایی را می خواهد در اختیار خودش، این رویایی جنگ حق و باطل را مگر می شود بگوید من کاری ندارم، خب اگر بگوید من کاری ندارم مگر مشکل حل می شود؟ بعد یک تعبیر دارید که «إذا تغییرت نیت السلطان تغیر الزمان، این خیلی عجیب است باز،  قبلی می گفتیم که وقتی حکومت ها عوض می شوند، زمانه عوض می شود، الآن می گوید وقتی نیت سلطان یعنی دکتر استراتژی ها برنامه های حکومت ها تغییر می کند، زمانه عوض می شود، یعنی اگر فرض کنیم که الآن ترامپ عوض شده،  دموکرات ها آمدند روی کار،  این یک تغییر زمان است، یک وقت این است که نه الآن اینها استراتژی شان در برجام چیست، الآن استراتژی شان در فلان حادثه چیست، اگر این برنامه ها را کسی نداند،  امور برایش مشتبه می شود، خب وقتی امور بر آدم مشتبه بشود،  ممکن است در یک موضع گیری آدم به جای اینکه موضع گیری درست داشته باشد به خطا برود،  در یک تحلیل نتواند تحلیل کند، اشتباه بکند، من دو حادثه را گفتم که واقعاً اگر در آن عصر شاید من و شما بودیم دچار تردید های شدید می شدیم.

مجری:

انتخاب خیلی سختی است داشتن این بصیرت که در این زمانه کجا هستیم و می خواهیم چکار بکنیم، راهش چیست به نظر تان باید چکار کرد که دچار خطا و اشتباه نشویم در این بصریت مان.

حجت الاسلام و المسلمین جعفری:

ما در این حادثه ها و امور مختلف یکی از نکات مهمی که در تعابیر روایی ما هم آمده، مأنوس بودن و أنس داشتن با قرآن و روایات، و تبعیت از فقهایی است که در تراز قرآن و روایت مطرح شدند، من یک وقتی در همین جا فکر کنم گفت و گو کردیم، من آنجا عرض کردم این نکته را گفتم، ما وقتی می گوییم، «أما الحوادث الواقعه فرجعوا إلی روات الأحادیثنا» یا در امور مختلف «فَلِلْعَوامِ اَنْ یُقَلِّدُوهُ» اگر یک عالمی نه امور را می شناسد، و نه نسبت به امور موضعی دارد، خب این چطور می تواند مورد تقلید من قرار بگیرد، خب اینکه چیزی ندارد، اینکه اصلاً صورت مسئله را پاک کرده، حالا این آدم ولو در ابواب مختلف فقهی، خیلی حرف داشته باشد، خب دست شما درد نکند اما این ابواب مختلف فقهی که الآن جامعه با او مواجه هست، در این شرایط، جریانی به نام داعش پدید آمده، آیت الله سیستانی را خدا حفظ کند، آیت الله سیستانی در همچین موقعی موضع می گیرد و فتوا می دهد، حضرت آقا مقام معظم رهبری فتوا می دهد، سردار سلیمانی ابو المهدی مهندس هایی، می آیند در میدان ورود پیدا می کنند، آنها علما و اینها هم به تبع علما می آیند در میدان، اگر یک عالمی موضع نگرفت یا موضع او موضعی است که اصلاً صورت مسئله را دارد پاک می کند، بگوید من کاری ندارم، من نظری ندارم، ببخشید یک بیمار الآن اینجا قرار گرفته یک پزشکی بگوید، من نظری ندارم، چکار باید کرد، نمی شود روی این پزشک حساب کرد، آقا من چکار کنم، من نظر ندارم،  خب پس برو کنار، تا کسی که نظر دارد بیاید،

مجری:

به علم زمانه این فرد باید شک کرد

حجت الاسلام و المسلمین جعفری:

بله نه علم زمانه، بلکه در فقه او به قول صاحب جواهر باید شک کرد،  که اگر کسی امور مختلف فقهی را دید و فکر نکرد که اینها یک متولی می خواهد، او طعم فقه را نچشیده است، او دین را نشناخته هندسه دین را، حالا اینجا ما در یک مواجه ای هستیم،  با جریان این، خوب شد اشاره کردید، مثلاً در مورد امام جواد (علیه السلام) امام جواد با امور مختلفی مواجه بود، یکی از کتاب های خیلی خوب که بینندگان عزیز را من دعوت می کنم حتماً بخوانند، سیره پیشوایان است، مال مرحوم پیشوایی هست، خدا رحمت شان کند ایشان در همین حادثه کرونا از دنیا رفت، مرحوم پیشوایی بسیار ارزشمند کارهای خیلی خوبی در ساحت مقدس اهل بیت (علیه السلام) یکی از کارهای ماندگار شان هم همین سیره پیشوایان است،  آنجا در سیره پیشوایان مواجه هایی که امام جواد (علیه السلام) دارند را اشاره می کنند، موارد مختلف نمونه  هایی را من عرض می کنم، که امام در دوران خودشان با یک جریاناتی مواجه هستند که ما هم در عصر غیبت، مثلا ایشان جریانات انحرافی مثل واقفیه را با آن مواجه هستند که در دوره امام رضا (علیه السلام) هم بودند، و این امام باید با اینها مواجه بشود، آدم هایی که سوابق خوب داشتند،  و الآن درجا زدند،  که امام می فرماید که وضعیت کنونی افراد معیار است، طرف خوب بود،  خوب بوده که بوده دستش درد نکند، روایت داریم امام علی (علیه السلام) بعضی وقت ها بعضی از کشته ها را در جنگ صفین بالای سرشان گریه می کرد که این آدم چه سوابق خوبی داشت اما عاقبت به خیر نشد، خب این را امام با این مواجه بود، پس بنابر این به ما شاخص می دهد که اگر کسانی سوابق خوب داشتند دلیل بر این نمی شود که امروز آنها را بخاطر سابقه خوب آنها تبرئه کنید، هر کسی فرزند زمان خودش هست، هر کسی بر اساس زمان خودش سنجیده می شود،  و بر اساس رفتار ها و موضع گیری های خودش هست. دوم یک جریانی را امام با آن مواجه هستند به عنوان غلات افرادی که دارای غلو افراطی گری هستند، و کسانی هستند که کار به جایی از این غالیان می رسد که اینها غلو می کردند امام را در حد خدا می دانستند، همچین تعابیری که متأسفانه عرض کنم که  ما گاهی وقت ها در بعض از سخنان مداح ها  بعضی از شعری و این باعث می شود بعضی گویندگان و واقعاً این را عرض می کنم مخاطبان بزرگواری که دارند ملاحظه می کنند، این با مسیر اهل بیت جدا است، اگر یک وقت رسانه هم اشتباهی فرض کنید، یک آدم اینطوری یک پخش شده، این معنایش این نیست که این تأیید علما و تأیید اهل بیت (علیه السلام) باشد، و چقدر اینها هزینه درست کردند،  و چقد باعث شده که افرادی که دنبال حق بودند، بعضی از این جریانات انحرافی را دیدند فکر کردند که پس شیعه این را می گوید، این نظر شیعه نیست، نه در آشکار نه در پنهان، ما داریم حتی بعضی از افراد را امام نفرین شان کرد، بعضی از اینها را حتی مهدورالدم به تعبیری گفته شد، که این خونش مباح است،  که بیاید بگوید امام خدا است، این یک نکته، پس امروز هم مهم است، امروز هم رسانه باید نسبت بدهد، امروز هم علما باید موضع بگیرند، فرقی نمی کند،  ما در عالم هستی همه موجودات هیچ هستند، و همه خدا است، به تعبیر امام راحل و همه موجودات که هیچ هستند و خودشان به این هیچ بودن خودشان واقف هستند شما ناله های امام سجاد (علیه السلام) را در صحیفه ببینید دعای امام را که چطور اینها ناله می زدند، اینها وقتی عظمت خدا را می دیدند و عبد و مخلوق بودن خودشان را می دیدند، چطور ناله می زدند، هیچ هستند همه، و در هستی در عالم خلقت اشرف مخلوقات حضرت محمد (ص) و احدی با او قابل مقایسه نیست، او در اوج اوج قرار داد، بله درست است اهل بیت هم نور واحد هستند، اما آن جایگاه پیغمبر، خود آقا امیرالمؤمنین می فرماید که ما به پیغمبر پناه می بردیم خود پیغمبر فرمود «أنا مدینة علم، و علی بابها»، بله بعد از پیمبر ساحت مقدس آقا امیرالمؤمنین  علی (علیه السلام) و اهل بیت (علیه السلام) که احدی با اینها قابل مقایسه نیست، احدی با اهل بیت قابل مقایسه نیست، البته اینجا در پرانتز بگوید معنای این نیست که شما به زندگی آنها به عنوان اسوه و عبرت توجه نکنید، معنایش این نیست که اگر ما یک مواجه ای داریم در شبهات بگوییم من هیچ نسخه ای ندارم، نخیر ما نسخه مواجه با شبهات داریم، اگر من یک کار گذار فاسد دارم، بگویم من چکار به حکومت حضرت علی (علیه السلام) دارم، نخیر حکومت حضرت علی (علیه السلام) هم بعضی از کارگزارانش فاسد شدند، اصلاً مدل است برای اینکه من توجه کنم، آن کاستی ها را ببینم عیب ها را ببینم، و تلاش کنم، هرچند ما به حضرت علی (علیه السلام) نمی رسیم ولی باید در این مسیر باشیم، فرمود «اعیونی بورع»؛ یک جریان جیریان غالیان است، یک جریان، جریان واقفیه است، یک جریان، جریان اهل حدیث است،  آدم هایی که کسانی که یک روایتی بخوانند یک متنی بخوانند،  کار به تحلیلش نداشته باشند، به تعبیری گاهی وقت ها امروز می گوییم اخباری گری،  طرف یک روایت را می خواند بدون اینکه تحلیل کند، بدون اینکه این را نسبت به یک روایت دیگر ببیند بدون اینکه کار اجتهادی بکند، بعد همین را ملاک قرار می دهد، اهل بیت  این روایت را که فقط نفرمودند به تعبیر آیت الله جوادی آملی اگر کسی یک روایت را خوب بفهمد تازه باید بگوید پیام این روایت این است، نمی تواند بگوید پیام اسلام این است، این روایت را با روایات دیگر ببینیم و با آیات ببینیم، و عقل بیاید به اینها تحلیل بکند و جمع بندی بکند، می شود پیام دین، یک آیه داریم خب این آیه ممکن است جای دیگر  آیه دیگری آمده این را توضیح داده، جای دیگر آمده تخصیص زده، روایات هم همینطور است، نمی شود که به تعبیری کلو و الشربوا را تو گوش کن، و لا تصرفوا را فراموش کن، نه اینها با هم هستند، ترکیب هستن اینها باید باهم دیده بشود، نمی شود اینطور، و متأسفانه ما یک جریانی به نام اهل حدیث داشتیم، که این جریان اهل حدیث کارشان به جایی رسیده بود که قائل بودند که مثلاً مثل مدل اهل سنت تجسیم، که خدا دست دارد و پا دارد، چرا؟ چون الرحمن علی العرش الستوی، پس بنابر این خدا باید روی عرش نشسته باشد و روی کرسی باید نشسته باشد،  یا ید الله فوق ایدیهم، پس باید خدا دست داشته باشد، چون گفته ید الله، خب این معلوم است ید الله یعنی قدرت خدا آن یعنی استیلا، عدم فهم این موارد خب تبعاتی دارد، ما امروز هم داریم آدم هایی که مواجه شان مواجه غیر منطقی است، و روش امام جواد (علیه السلام) روش تبیین است، روش آگاه سازی است، روش  روشنگری است، و لازم برخورد است، مثلاً در جریان غلات و اینها، و در دوران غیبت هم آن چیزی که از ما خواسته شده بر همین منوال و مسیر هست.

مجری:

خیلی متشکرم استاد خیلی خیلی ممنونم جناب آقای حجت الإسلام و المسلمین دکتر جعفری بزرگوار که امشب قبول زحمت کردید تشریف آوردید در اینجا و واقعاً ما نیاز داریم در این عصر غیبت در این عصری که همانطور که شما فرمودید آقا امام زمان (عج) مظلوم هستند و منتظران هم مظلوم هستند چون در این شرایطی که دسترسی ندارند به درستی به امام خود شان این مظلومیت وجود دارد اما لازمه اش این است که آگاهی پیدا بکنند،  تا بدانند که همانطور که شما فرمودید چه ویژگی هایی چه خصوصیت هایی را باید دنبال کنند، و چه بکنند که به خطا نیفتند، و چه خطاهای بسیار بزرگی هم شما اشاره کردید، در عصر اهل بیت عصمت و طهارت بود و موارد مشابه اش هم در همین عصر و زمان ما بسیار می بینیم،  لازمه این بحث این است که ما هفته ها این موضوع را پی بگیریم و شما تشریف بیاورید و مفصل این موضوع بسیار مهم را برای ما توضیح بدهید، بسیار متشکرم، که امشب اینجا حضور داشتید، و همچنین شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا این لحظه برنامه خودتان عصر انتظار را دنبال کردید، امیدوارم که به حق آقا صاحب الزمان خداوند عاقبت همه ما را ختم به خیر بکند در این دوران بسیار بسیار تاریخ از نظر نبود حضرت ولی عصر و ان شاء الله که خودمان و فرزندان مان دنبال رو اهل بیت باشیم، بسیار متشکرم که تا این لحظه برنامه خودتان را دنبال کردید تا هفته آینده که باز هم در خدمت شما باشیم خداوند یار و نگهدار تان.


عصر انتظار>

مهدویت در زمان امام جواد علیه السلام فضای دوران غیبت حوادث آخر الزمان ویژگی منتظران انتظار فرج افضل اعمال معرفت به امام در زمان غیبت