افضل الاعیاد

قسمت هفتم ویژه برنامه افضل الاعیاد با با کارشناسی حجت الاسلام یزدانی


 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 

عنوان برنامه: افضل الاعیاد «پرسش های در مورد امیر المؤمنین (علیه السلام) از مخالفین مکتب اهل بیت (علیهم السلام) برای اتمام حجت»

تاريخ: 25/ 04/ 1401

استاد: حجت الاسلام والمسلمین دکتر یزدانی

مجری: آقای سید محمد صفایی

مجری:

از بیابان بوی گندم مانده است/ عشق روی دست مردم مانده است/ آسمان بازیچه ای طوفان ماست/ ابر نعش آه سرگردان ماست/ باز هم یک روز طوفان می شود/ هر چه می خواهد خدا آن می شود/ می روم افتان و خیزان تا غدیر/ باده ها می نوشم از جوشن کبیر/ آب زمزم در دل صحرا خوش است/ باده نوشی از کف مولا خوش است/ فاش می گویم که مولایم علی است/ آفتاب صبح فردایم علی است/ هر که در عشق علی گم می شود/ مثل گل محبوب مردم می شود/ تا علی گفتم زبان آتش گرفت/ پیش چشمم آسمان آتش گرفت/ آسمان رقصید و بارانی شدیم/ موج زد دریا و طوفانی شدیم/ بغض چندین ساله ما باز شد/ یا علی گفتیم و عشق آغاز شد!

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم وَالْعَنْ أعْدائَهُم، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ ألْمَعْصُومِين‏ (علیهم السلام)

عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما بینندگان جان، عاشقان و موالیان حضرات آل الله (صلوات الله علیهم اجمعین) در هر نقطه ای از جهان تبریک و شاد باش عرض می کنم، دهه ولایت و امامت آقا امیر مؤمنان علی ابن ابیطالب (علیه السلام) را به محضر حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا فداه) و همچنین خدمت شما خوبان، در خدمت شما هستیم به همین مناسبت همچون هرشب با برنامه "افضل الاعیاد" از عُش آل محمد (علیهم السلام) جوار کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها)، و از شبکه جهانی ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف). امشب استفاده می کنیم از محضر یکی دیگر از کارشناسان عزیز شبکه جناب استاد حجت الاسلام والمسلمین دکتر یزدانی و از مباحث شان استفاده می کنیم حاج آقا سلام علیکم عرض تبریک و خیر مقدم.

استاد یزدانی:

سلام علیکم ورحمة الله

اعوذ بالله من الشیطان اللعین الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله الذی اظهر الوجود ومنه بدأ کل حمدٍ والیه یعود والصلاة والسلام علی الشاهد والمشهود لکل موجود محمد المحمود و علی آله آل الله الودود خلفاء الله علی عالم الغیب والشهود سیّما الحجة ابن الحسن المهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف)

من هم به نوبه خودم این ایام بسیار بسیار گرامی و عزیز را خدمت همه بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولی عصر تبریک و تهنیت عرض می کنم، امیدوار هستم که خداوند، نام همه ما را جزء مبلغان غدیر ان شاء‌ الله قرار بدهد و بتوانیم در روز قیامت افتخار کنیم به این که ما هم در صف لبیک گویان به دستور پیغمبر هستیم که:

«فَلْيُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ»

و این خبر را به گوش آیندگان برسانیم که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در غدیر خم درباره امیر المؤمنین چه فرمودند ما وظیفه مان را انجام دادیم و عمل کردیم.

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم، روال برنامه های که در خدمت حضرتعالی هستیم و بینندگان عزیز مستحضر هستند ابتدا ذکر و نام و یادی از امام مان حضرت بقیة الله الأعظم امام مهدی (ارواحنا فداه) می شود به مناسبت چون ایام غدیر هست ببینیم که آیا ذکری از حضرت در خطبه غدیریه مشهور آقا رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) شده است یا خیر؟

استاد یزدانی:

طبق روال، نامی از حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باید باشد، چون شبکه متعلق به آن حضرت هست اصلاً همه ما متعلق به آن حضرت هستیم تمام زندگی مان و گوشت و پوست و استخوان ما از برکت آن حضرت و دعای آن حضرت هست از فیضی که خدا توسط آن حضرت به ما داد رشد کردیم.

 در خطبه کامل غدیر سخن از حضرت مهدی، فراوان است من فقط بخشی از این مطالب را که در خطبه کامل غدیر در کتاب احتجاج مرحوم طبرسی آمده خدمت تان خواهم خواند. خطبه غدیر، نص کامل که در دفترچه ای توسط آقای محمد باقر انصاری جمع آوری شده ولی اصل خطبه در کتاب احتجاج مرحوم طبرسی است. جاهای مختلف آمده من از شماره 8 و بخش 8 از خطبه که موضوعش حضرت امام مهدی هست شروع کنم می فرماید رسول خدا در خطبه غدیر خم فرمودند:

«أَلَا إِنَّ خَاتَمَ الْأَئِمَّةِ مِنَّا الْقَائِمُ الْمَهْدِيُّ‏»

آگاه باشید مردم که خاتم امامان از ماست و او چه کسی است؟ حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.

«أَلَا إِنَّهُ الظَّاهِرُ عَلَى الدِّين»

اوست که دین را آشکار خواهد کرد اوست که دین را بر همه ادیان پیروز خواهد کرد.

«أَلَا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظَّالِمِينَ»

اوست که از ظالمان انتقام خواهد گرفت!

 چقدر ظلم در این مدت به اهل بیت (علیهم السلام) چقدر ظلم شده، به پیغمبر چه ظلم های کردند کسانی از نزدیکان پیغمبر، ظلم های بسیار بسیار عجیب کردند و امام زمان قطعاً می آید این انتقام را از آن چند نفر خواهد گرفت چون منتقم آل محمد (صلی الله علیه وآله) حضرت مهدی هستند.

 «أَلَا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظَّالِمِينَ أَلَا إِنَّهُ فَاتِحُ الْحُصُونِ وَ هَادِمُهَا»

اوست که این دژه های که دشمن برای خودش ساخت همه را نابود می کند از بین خواهد برد.

«أَلَا إِنَّهُ غالِبُ كُلِّ قَبِيلَةٍ مِنْ أَهْلِ الشِّرْكِ وَ هَادِمُهَا»

آگاه باشید که او بر هر قبیله ای از مشرکین پیروز خواهد شد و آن ها را از بین خواهد برد.

«أَلَا إِنَّهُ مُدْرِكٌ بِكُلِّ ثَارٍ لِأَوْلِيَاءِ اللَّهِ»

آگاه باشید او خون های همه اولیاء الهی است.

 تمام کسانی که خونی از اولیاء الهی را در تاریخ ریخته باشند، حضرت آن ها را قطعاً زنده خواهد کرد و آن ها در دوران رجعت خواهند بود (ظالمین) و همین طور مؤمنین خالص و حضرت مهدی خونش را از آن ها خواهد گرفت.

«أَلَا إِنَّهُ النَّاصِرُ لِدِينِ اللَّهِ أَلَا إِنَّهُ الْغَرَّافُ فِي بَحْرٍ عَمِيقٍ أَلَا إِنَّهُ يَسِمُ كُلَّ ذِي فَضْلٍ بِفَضْلِهِ وَ كُلَّ ذِي جَهْلٍ بِجَهْلِهِ أَلَا إِنَّهُ خِيَرَةُ اللَّهِ وَ مُخْتَارُهُ أَلَا إِنَّهُ وَارِثُ كُلِّ عِلْمٍ وَ الْمُحِيطُ بِكُلِّ فَهْم‏»

جملاتی که رسول خدا در توصیف حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به کار می برد.

«أَلَا إِنَّهُ قَدْ بُشِّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ مِنَ القُرون بَيْنَ يَدَيْهِ»

او کسی است که تمام انسان های قبل از او، همه به وجود حضرت مهدی بشارت دادند حضرت مهدی خواهد آمد، در قرون قبلی همه اش بشارت داده شده و او کسی است که به او بشارت داده شده است.

«أَلَا إِنَّهُ الْبَاقِي حُجَّةً وَ لَا حُجَّةَ بَعْدَهُ»

او حجت آخری است و حجتی بعد از او نیست. او حجتی است که باقی مانده و بعد از او، حجتی نخواهد بود.

«وَ لَا حَقَّ إِلَّا مَعَهُ»

حق، فقط با حضرت مهدی است.

«وَ لَا نُورَ إِلَّا عِنْدَهُ»

نور فقط در ایشان است.

 هر چه از دشمنانش هست همه اش ظلمت است، هر چه در کسی دیگر باشد غیر از حضرت مهدی ظلمت مطلق است و نور فقط در اختیار و نزد حضرت مهدی است.

«أَلَا إِنَّهُ لَا غَالِبَ لَهُ وَ لَا مَنْصُورَ عَلَيْهِ»

هیچ کس بر حضرت مهدی پیروز نمی شود و هیچ کس توانایی پیروز شدن بر حضرت مهدی را ندارد.

«أَلَا وَ إِنَّهُ وَلِيُّ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ»

او ولی الله در زمین هست

«وَ حَكَمُهُ فِي خَلْقِهِ»

او حاکم خدا بر همه خلایق هست.

«وَ أَمِينُهُ فِي سِرِّهِ وَ عَلَانِيَتِهِ»

الإحتجاج علی أهل اللجاج؛ نویسنده: طبرسی، احمد بن علی، ناشر: نشر مرتضی، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر،ج1، ص 62 تا 64

جملات زیاد هست توضیح هر کدام از این جمله نیاز به توضیحات مفصل و صحبت زیاد دارد ولی ما فقط خواستیم یادی از مولای مان و آقای مان و صاحب امرمان و سرورمان حضرت مهدی کرده باشیم و ان شاء الله که خداوند ما را از شیعیانش قرار بدهد و آن حضرت هم ما را در بین دوستان و شیعیانش بپذیرد.

مجری:

ان شاء الله رب العالمین و هر غدیر که می آید ما بیعتی دوباره با حضرت ایشان خواهیم بست. برنامه های که عموماً در خدمت بینندگان عزیز هستیم و کارشناس متعدد معمولاً در صدد اثبات ولایت آقا امیر المؤمنین (علیه السلام) هستند از خطبه غدیر، از حدیث غدیر و معمولاً در صدد پاسخگویی به سوالات هستند. ما در این برنامه قرار است یک روال دیگری داشته باشیم جنابعالی این جا فکر می کنم سوالاتی را قرار است از طرف دیگر مطرح کنید. طرف دیگر که به این ولایت معتقد نیست ما نمی گوییم چه دسته یا گروهی یا مذهبی هستند؟ طرف دیگر بیاید به این سوالات پاسخ بدهد ما از موضع پرسشگر این جا هستیم بفرمایید

استاد یزدانی:

همان طوری که حضرتعالی فرمودید ما همیشه جوابگو بودیم، سوالی شبکه های وهابی نپرسیدند مگر این که ما جوابش را همیشه دادیم یعنی این ها اول هفته سوال می پرسند در برنامه مان همیشه جواب می دهیم. سوالی پاسخ داده نشده ای از شبکه های وهابی نمانده که ما جواب نداده باشیم هر چه سوال دارید بپرسید ما جواب می دهیم مشکلی ندارد، روال ما این است که به همه سوالات شما جواب بدهیم. چون می دانیم این سوالات هم تمام شدنی نیست و این سوالات باید جواب داده بشود؛ اما از آن طرف گاهی می خواهیم از آن ها سوال بپرسیم همیشه این جاده یک طرفه نیست می خواهیم این جاده دو طرفه باشد و از این ها سوال بپرسیم و می دانیم هیچ وقت جوابی به سوال ما نخواهند داد.

مجری:

لطف می کنیم درخواست می کنیم اگر پاسخی دارند تشریف بیاورند و تماس بگیرند پاسخ بدهند.

استاد یزدانی:

یعنی در این مکتبی که مخالف اهل بیت (علیهم السلام) و مذهب ما هستند وجود ندارد کسانی که بتوانند به این سوالات جواب بدهند و اصلاً جواب وجود ندارد که بخواهند به این سوالات جواب بدهند. سوال اولی که از آن ها می پرسم این است که این ها همیشه مدعی هستند قضیه غدیر خم به خاطر جیش یمن بوده. ادعا می کنند بحث غدیر خم به خاطر شکایت عده ای از امیر المؤمنین در یمن بوده.

سوالی که من از این ها دارم این است که چرا رسول خدا (صلی الله علیه وآله) حتی یک بار به این مسئله اشاره نکرد؟ حتی یک بار اشاره نکرد که مردم، عده ای از مسلمان ها در جیش یمن از امیر المؤمنین شکایت کردند دیگر شکایت نکنید «من کنت مولاه فعلیٌ مولاه»؛ یک روایت ضعیف از هر کتابی که خواستید بیاورید که پیغمبر در غدیر خم به قضیه لشکر یمن و جیش یمن اشاره کرده باشد. چنین روایتی وجود ندارد و کسی نمی تواند به این سوال جواب بدهد این سوال اول ما هست.

مجری:

یعنی حتی اگر اسم یمن هم باشد 

استاد یزدانی:

بله در خطبه مفصل یا خطبه کوتاهش اشاره کرده باشد روایت صحیح، روایت ضعیف، موثق هر نوع روایتی اگر دارید که پیغمبر بزرگوار اسلام اشاره کرده باشد در روز غدیر خم به لشکر یمن و جیش یمن و اختلاف امیر المؤمنین با لشکریان یمن بیاورید به ما نشان بدهید حتی یک روایت ضعیف هم وجود ندارد. این تحدی ما است و این سوال اول ما از پیروان مکتب سقیفه و از کسانی که پیرو مکتب اهل بیت نیستند. یک روایت ضعیف بیاورید از هر کتابی که خواستید که پیغمبر در غدیر خم به قضیه جیش یمن اشاره کرده باشد و اختلاف امیر المؤمنین با سربازانش و این که دیگر با علی اختلاف نداشته باشید و او را دوست داشته باشید. چنین روایتی وجود ندارد.

سوال دومی که من از این ها دارم چرا هیچ یک از اهل بیت (علیهم السلام) یعنی از امیر المؤمنین تا حضرت امام زمان، هیچ یک از صحابه حتی یک نفر از صحابه، هیچ یک از مسلمان ها در قرن اول، قرن دوم، قرن سوم، قرن چهارم اشاره ای به مسئله جیش یمن نکردند؟ اشاره به شکایت مردم از امیر المؤمنین در جیش یمن نکردند که در غدیر خم پیغمبر بزرگوار اسلام خطبه غدیر را خواندند برای این که دیگر از علی شکایت نکنید.

تا قبل از آقای بیهقی متوفای 458 است، حتی یک نفر از اهل بیت، یک نفر از صحابه، یک نفر از تابعین، یک نفر از اتباع تابعین به این مسئله اشاره نکردند هیچ اشاره ای نکردند که مردم، رسول خدا در غدیر خم خطبه خواند و در این خطبه گفت لشکریان یمن دیگر از علی شکایت نکنید. چرا هیچ کس نگفته؟ چرا در خیر القرون؛ چون این ها می گویند پیغمبر بزرگوار اسلام فرمود:

«خَيْرُ الْقٌرُونِ قَرْنِى، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ»

شرح صحيح البخاري؛ اسم المؤلف: أبو الحسن علي بن خلف بن عبد الملك بن بطال البكري القرطبي الوفاة: 449هـ، دار النشر: مكتبة الرشد - السعودية / الرياض - 1423هـ - 2003م ، الطبعة: الثانية، تحقيق : أبو تميم ياسر بن إبراهيم، ج 6ص 155

یعنی 3 تا قرن، 3 قرنی که بهترین قرون است. در این 3 قرن چرا پیغمبر، چرا صحابه، چرا تابعین، چرا اتباع تابعین، چرا علمای اهل سنت هیچ اشاره ای به این مسئله نکردند حتی ائمه اهل سنت شافعی، ابو حنیفه، بخاری، مسلم هیچ کدام اشاره ای به این قضیه نکردند؟ بیاورید برای ما جواب بدهید. باز هم سوال را خلاصه کنم از این ها خلاصه بپرسم که منتظر جواب هستیم چرا هیچ یک از اهل بیت (علیهم السلام)، صحابه، تابعین، اتباع تابعین، علمای اهل سنت، ائمه اهل سنت در 3 قرن اول، در 4 قرن اول تا زمان آقای بیهقی اشاره ای به شکایت لشکریان یمن از امیر المؤمنین نکردند و نگفتند خطبه غدیر خم برای شکایت عده ای از مسلمان ها از امیر المؤمنین بوده است؟ حتی یک نفر از مسلمان ها این مسئله را نفرمودند و اشاره ای نکردند و این حرف و ادعای شما مخالف با اعتقاد سلف صالح در خیر القرون شما هست و بدعت جدیدی است که هیچ یک از مسلمان ها در آن خیر القرون اعتقاد به این مسئله نداشتند.

مجری:

پس سوال اول این می شود که چرا پیامبر اشاره نکردند و سوال دوم اهل بیت، اصحاب، تابعین هیچ کدام باز هم اشاره نکردند.

استاد یزدانی:

اینی که شما یاد گرفتید از چه کسی است؟

مجری:

منشأش از کجا است؟

استاد یزدانی:

منشأش آقای بیهقی متوفای 458 در قرن 5 است

مجری:

ایشان از کجا آورده؟

استاد یزدانی:

ایشان اجتهاد کرده چون پیغمبر که نگفته، صحابه که نگفتند اهل بیت نگفتند هیچ کس نگفته، قضیه غدیر خم به خاطر شکایت جیش یمن بود، ایشان برای اولین بار گفته بقیه هم از این یاد گرفتند ابن کثیر، ابن تیمیه، آلوسی و امروزی هایشان همه دارند همین حرف را می زنند. چرا هیچ قائلی در بین سلف صالح در خیر القرون در این باره وجود نداشته یک نفر از سلف صالح تان پیدا کنید، از خیر القرون تان که به این مسئله اشاره کرده باشد وجود ندارد از هر کتابی هم خواستید بیاورید.

اما سوال سوم شما مدعی هستید که رسول خدا در غدیر خم اعلام کرد امیر المؤمنین را دوست داشته باشید. چشم امیر المؤمنین را ما دوست داریم شما هم مدعی هستید که دوست دارید، اما چرا صحابه امیر المؤمنین را دوست نداشتند؟ چرا به امیر المؤمنین فحاشی می کردند صحابه به امیر المؤمنین ناسزا می گفتند. تابعین به امیر المؤمنین بر روی منبر پیغمبر می نشستند و فحاشی می کردند با امیر المؤمنین جنگیدند، دشمنی کردند. امیر المؤمنین را صحابه به شهادت رساندند، مگر پیغمبر نگفته بود امیر المؤمنین را دوست داشته باشید؟ پس چرا صحابه با امیر المؤمنین دشمنی کردند؟ به جای این که دوست داشته باشند با امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب (علیه السلام) دشمنی کردند این فقط حرف ما نیست واضح تاریخ است شک و شبهه ای در این باره باقی نگذاشته جنگ جمل را نمی توانیم انکار بکنیم. جنگ صفین را نمی توانیم انکار بکنیم. جنگ نهروان را که صحابه در آن شرکت داشتند نمی توانیم انکار بکنیم.

و همین طور ابن ملجمی که خودتان گفتید صحابه است و امام تان شافعی گفته ابن ملجم اجتهاد کرده که امیر المؤمنین را کشته، این را قبلاً خدمت بینندگان عزیز نشان دادیم شافعی، امام شافعی ها که این قدر خودشان را مدعی دوستی اهل بیت می دانند می گویند ابن ملجم، صحابی بوده و اجتهاد کرده کسی هم که اجتهاد بکند اگر اشتباه هم بکند ثواب می برد. خطا کرده برای خطایش هم باید ثواب ببرد (طبق مبنای این ها) یعنی یک شخصی که پیغمبر به او گفته «اشق الأولین والآخرین» امیر المؤمنین را در محراب در حال نماز به شهادت رسانده و طبق مبنای امام شافعی شان، ایشان باید ثواب هم ببرد چون مجتهد بوده است!

مگر پیغمبر در غدیر خم نگفته بود که امیر المؤمنین را دوست داشته باشید؟ (طبق گفته شما) این را بارها گفتیم سال های قبل این سوال را مطرح کردیم هیچ کس برایش جواب ندارد. یک مرد در میان این مذهب و مکتب پیدا نمی شود بیاید به این سوال جواب بدهد، یک مرد پیدا کنید بیاید جواب بدهد چرا صحابه امیر المؤمنین را دوست نداشتند؟ مگر پیغمبر را قبول نداشتند؟ خود پیغمبر فریاد زد به قول شما امیر المؤمنین را دوست داشته باشید چرا دوستش نداشتند؟ چرا دشمنی کردند؟ چرا جنگیدند؟ چرا فحاشی کردند؟

حالا سخن ابن تیمیه را که صدها بار هم نشان دادیم باز هم نشان بدهیم بد نیست ابن تیمیه در کتاب منهاج السنه، جلد 7، چاپ اول، چاپ 1406، صفحه 137 می خواهد مقایسه کند بین امیر المؤمنین و عده ای از صحابه می گوید آن ها بهتر از امیر المؤمنین بودند چرا؟ چون صحابه فلانی و فلانی را دوست داشتند؛ اما علی را دوست نداشتند یعنی مقایسه بین دو نفر از صحابه مقایسه می کند می گوید آن ها آدم های بهتر از امیر المؤمنین بودند چرا بهتر بودند؟ چون صحابه آن ها را بیشتر دوست داشتند اما علی را دوست نداشتند.

«و لم يكن كذلك علي»

علی این طوری نبود که صحابه دوستش داشته باشند

«فان كثيرا من الصحابة و التابعين كانوا يبغضونه»

بسیاری از صحابه و تابعین بغض علی را در دل داشتند!

منهاج السنة النبوية؛ اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ج 7، ص 137

پیغمبر می گوید:

«من كنت مولاه فعلي مولاه»

الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار؛ اسم المؤلف: أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبي شيبة الكوفي الوفاة: 235، دار النشر: مكتبة الرشد - الرياض - 1409، الطبعة: الأولى، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ج6، ص366

طبق مبنای شما علی را دوست داشته باشید این ها می گویند نه همه صحابه بغض امیر المؤمنین را در دل داشتند.

«و يسبونه»

 فحشش می دادند به امیر المؤمنین فحاشی می کردند

 «ویقاتلونَهُ»

 عده از صحابه با امیر المؤمنین جنگیدند.

منهاج السنة النبوية؛ اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ج 7، ص 137

همین یک جلمه کل حرف ها و مذهب این ها را زیر سوال می برد و از بین می برد.  چون مبنا و اساس مذهب این ها عدالت همه صحابه است همه صحابه عادل هستند.

«أَصْحَابَ النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم كُلُّهُمْ عُدُولٌ»

صحيح ابن حبان بترتيب ابن بلبان؛ اسم المؤلف: محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التميمي البستي الوفاة: 354، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1414 - 1993، الطبعة: الثانية، تحقيق: شعيب الأرنؤوط، ج 6، ص 442

حالا جمع کثیری از صحابه و تابعین باشند به امیر المؤمنین فحاشی کرده باشند کثیری از صحابه و تابعین باشند با امیر المؤمنین جنگیده باشند. بغضش را در دل داشته باشند.

مجری:

یعنی دستور رسول الله را مخالفت کردند

استاد یزدانی:

صریح مخالف حکم پیغمبر، حکم کردند. جالب است ابن تیمیه درباره کسانی که بغض اهل بیت را در دل داشته باشند چه می گوید؟ کتاب مجموع فتاوا، جلد 4، مال آقای ابن تیمیه که به دستور ملک فهد در عربستان سعودی چاپ شده صفحه 487 بحث بغض امیر المؤمنین را مطرح می کند در صفحه 488 ابن تیمیه می گوید کسی که بغض اهل بیت را در دل داشته باشد

«من أبغضهم فعليه لعنة الله والملائكة والناس أجمعين لا يقبل الله منه صرفا ولا عدلا»

 

کسی که بغض اهل بیت را در دل داشته باشد لعنت خدا بر او، لعنت همه ملائکه بر او و لعنت همه مردم بر او، خدا هیچ عملی را از او قبول نمی کند چه واجب، چه مستحب!

كتب ورسائل وفتاوى شيخ الإسلام ابن تيمية؛ اسم المؤلف: أحمد عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر: مكتبة ابن تيمية، الطبعة: الثانية، تحقيق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي، ج4، ص488

دست خالی است صحابه ای که بغض امیر المؤمنین در دل داشتند طبق گفته ابن تیمیه روز قیامت وارد محشر می شوند در حالی که دست شان کامل خالی است هیچ چیزی ندارند.خدا هیچ عملی را از آن ها قبول نمی کند چون بغض امیر المؤمنین را در دل داشتند صحابه پیغمبر بودند پیغمبر در غدیر خم در آن گرمای هوا همه مردم را جمع کرد دو ساعت سخنرانی کرد مردم، علی را دوست داشته باشید (طبق مبنای این ها) ولی صحابه به جای این که حرف پیغمبر را گوش کنند دوستش داشته باشند عکسش را عمل کردند دقیقاً خلاف نظر پیغمبر عمل کردند. با این صحابه چه کار کنیم؟ مثل ابن تیمیه بگوییم «فعليه لعنة الله والملائكة والناس أجمعين»؛ لعنت خدا بر آن های که بغض امیر المؤمنین را در دل داشتند، لعنت خدا بر آن های که با امیر المؤمنین جنگیدند لعنت خدا بر آن های که به امیر المؤمنین فحاشی کردند این عین متن ابن تیمیه است این وسط چه کار کنیم؟ چه جوابی دارید؟ هیچ جوابی ندارید، تقریباً 10 سال است داریم این سوال را می پرسیم یک نفر مرد در این قبیله پیدا نمی شود که بیاید به این سوال خیلی ساده جواب بدهد. این ها جواب ندارند این سوال سوم بود در خدمت تان هستم.

مجری:

سوال چهارم را هم مطرح بفرمایید

استاد یزدانی:

این ها مدعی هستند کلمه مولا دلالت بر جانشینی ندارد باید از کلمات دیگری استفاده می کرد مثلاً چه می گفت؟ خلیفه، امام، حاکم از این مسائل... سوال ما از آن‌ ها، این است که چه تضمینی وجود داشت که اگر پیغمبر در غدیر خم «من کنتُ امامهُ فعلیٌ امامهُ» می گفت شما می پذیرفتند و ایمان می آوردید؟ چه تضمینی وجود دارد که شماها قبول می کردید هیچ تضمینی چرا؟ چون عده ای از همین صحابه، پیغمبر را متهم به هذیان گویی کردند پیغمبر در آخرین لحظات عمر خودش می خواست نامه خلیفه را بنویسد گفتند یک کاغذ و قلمی بیاورید تا من چیزی بنویسم که هرگز گمراه نشوید عده ای از صحابه گفتند پیغمبر تب کرده (نعوذ بالله) تبش بالا رفته نعوذ بالله بر اثر تب زیاد هذیان دارد می گوید روایتش در صحیح بخاری است (نعوذ بالله نعوذ بالله) این را گفتند.

از کجا معلوم که پیغمبر کلمه امام استفاده می کرد شما نمی گفتید پیغمبر هذیان گفته است.

مجری:

یا، امام را یک جور دیگر تعبیر می کردید.

استاد یزدانی:

فرض کنید امام به همان معنای اصلی از کجا معلوم شما قبول می کردید؟ شما اصلاً سنت پیغمبر را حجت نمی دانید، یا اگر شما حجت می دانید بزرگ صحابه شما در حضور پیغمبر به پیغمبر جسارت کرد و سنت پیغمبر را کلاً حجیتش را انکار کرد. وقتی قرآن پیش ماست دیگر نیاز به سنت پیغمبر داریم نعوذ بالله پیغمبر هذیان گفته. یا از کجا معلوم که باز شما ادعا نمی کردید نعوذ بالله این، القاء شیطان بر پیغمبر بوده؟

از کجا که شما قضیه غرانیق را پیش نمی کشید چون این ها به قضیه غرانیق اعتقاد دارند.

 محمد ابن عبدالوهاب و عده زیادی از مفسران اهل سنت قصه غرانیق را باور کردند وقتی 3 تا آیه اول سوره مبارکه نجم نازل شد قصه غرانیق را از زبان محمد ابن عبدالوهاب نشان بدهم ببینید در کتاب مختصر السیرة سیرة الرسول تألیف آقای محمد ابن عبدالوهاب ببینید ایشان چه می گوید؟ در وزارت اوقاف عربستان سعودی هم این کتاب چاپ شده صفحه 35 وقتی پیغمبر بزرگوار اسلام این آیات را می خواند

«لما قرأ سورة النجم بحضرتهم»

سوره نجم را پیغمبر شروع به خواندن کرد به این آیه رسید:

(أَفَرَأَيتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى * وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى)

به من خبر دهيد آيا بت های «لات» و «عزي»... و «منات» که سومين آن هاست (دختران خدا هستند)؟!

سوره نجم (53): آیات 19 تا 20

نام 3 تا از بت های بزرگ قریش در این 2 آیه برده شده بعد از خواندن این 2 آیه پیغمبر چه کار کرد؟ شیطان آمد در تلاوت پیغمبر القاء کرد

«تلك الغرانيق العلى. وإن شفاعتهن لترتجى»

این ها، آن پرندگان خیلی بلند پرواز هستند و ما امید شفاعت به این 3 تا بت داریم!

 شیطان از زبان پیغمبر القاء کرد این ها، مردم خیال کردند که واقعاً خود پیغمبر حرف زد شیطان نبود قریشی ها خیلی خوشحال شدند کوچک و بزرگ شان خوشحال شدند آقای محمد ابن عبدالوهاب دارد این ها را می گوید و بعد سجده کردند تا یک مدتی

«واستمر رسول الله صلى الله عليه وسلم يقرؤها»

پیغمبر مدت ها این آیه را می خواند:

 «أفرأيتم اللاة والعُزَّى، ومناة الثالثة الأخرى تلك الغرانيق العلى وإن شفاعتهن لترتجى»

مختصر السيرة؛ اسم المؤلف: محمد بن عبد الوهاب الوفاة: 1206 هـ، دار النشر: مطابع الرياض - الرياض ، الطبعة: الأولى، تحقيق: عبد العزيز بن زيد الرومي، د . محمد بلتاجي، د . سيد حجاب، ج1، ص31

تا جایی که خبر به مهاجران حبشه رسید بین مکه و حبشه خیلی فاصله بود، مدت زیادی طول کشید به مهاجران حبشه خبر رسید که همچنین آیه ای بر پیغمبر نازل شده پیغمبر (نعوذ بالله) گفته باشد که لات و عزی و منات هم می توانند شفاعت کنند همه خوشحال شدند و بر گشتند بعد از مدت ها جبرئیل نازل شد و گفت این ها چه است داری می خوانی؟ من که همچنین چیزی بر تو نازل نکردم!

مجری:

جبرئیل بعد از مدت ها متوجه شد

استاد یزدانی:

بعد از این که مردم حبشه خبر شدند عده ای بر گشتند چقدر خوب دیگر بین ما و مشرکین اختلافی نیست، آن ها هم خدا را قبول دارند ما هم خدا را قبول داریم آن ها هم لات و عزی و منات را قبول دارند ما هم قبول داریم دیگر می خواهیم چه کار با هم دعوایی نداریم؛ ولی جبرئیل گفت من این ها را برایت نیاوردم شیطان به جای جبرئیل در زبان پیغمبر القاء کرده بود (نعوذ بالله) از کجا می گویید اگر در مورد امیر المؤمنین در غدیر خم کلمه امام، خلیفه، ولی هر چه که شما می گویید استفاده می کرد شما نمی گفتید شیطان القاء کرده است!

ابن تیمیه، محمد ابن عبدالوهاب، سیوطی دارد می گوید بزرگان و مفسرین شما این داستان را نقل کردند و خلاصه ای از داستان در صحیح بخاری تان هم آمده این وسط چه کار کنیم؟ از کجا معلوم که شما قبول می کردید؟ این هم سوال چهارم.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر و مجدداً این سوال را مطرح می کنیم و این فرصت در اختیار همه هست در اختیار مخالفین و افرادی که پاسخ این سوالات را دارند روی خط بیایند و پاسخ بدهند یک میان برنامه ببینیم و ان شاء الله مجددا خدمت شما بر می گردیم.

 (میان برنامه)

مجری:

 «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ‏»؛ عرض تبریک و خیر مقدم خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند در خدمت کارشناس ارجمند برنامه جناب حجت الاسلام والمسلمین دکتر یزدانی هستیم سوالاتی را مطرح فرمودند تا این جا 4 سوال را مطرح فرمودند که اگر کسی پاسخی برای این سوالات دارد بیاید و پاسخ را مطرح کند. بفرمایید در خدمت شما هستیم با سوال بعدی

استاد یزدانی:

4 سوال که از این ها پرسیدیم و امیدواریم بیایند جواب بدهند، ولی به نظرم امید واهی است و جوابی برای این سوال ها وجود ندارد.

مجری:

حداقل در شبکه هایشان پاسخ بدهند.

استاد یزدانی:

اصلاً طرح نمی کنند چون جواب ندارند

مجری:

بعضی چیزها را مکتوم می گذارند مطرح نمی کنند که مبادا طرح شدنش باعث شود که افراد دنبال آن پاسخ بروند.

استاد یزدانی:

قطعاً اگر جواب برای این سوالات داشتند جواب می دادند ولی برای این سوالات جواب ندارند کلاً دست شان در این مسائل خالی است. اما سوال پنجمی که از این ها دارم این هست که اگر کلمه مولا به معنای دوست باشد این که اگر پیغمبر بزرگوار اسلام در غدیر خم فرموده باشد علی را دوست داشته باشید چرا عده ای از صحابه انکار کردند؟

امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب در رحبه کوفه از عده ای از صحابه خواست که شهادت بدهند که پیغمبر در غدیر خم فرموده «من کنت مولاه فعلیٌ مولاه» عده ای از صحابه مثل زید ابن ارقم، انس ابن مالک و تعداد دیگری از صحابه انکار کردند گفتند نه همچنین چیزی پیغمبر نفرموده و امیر المؤمنین آن ها را نفرین کرد و آن ها دچار نفرین امیر المؤمنین شدند یکی شان کور شد یکی شان برص گرفت و بیماری های مختلف گرفتند.

اگر واقعاً‌ غدیر خم این قدر مسئله عادی بود چرا امیر المؤمنین آن ها را نفرین کرد؟ مگر صحابه منکر دوستی امیر المؤمنین بودند؟ مگر انس ابن مالک و زید ابن ارقم منکر دوست داشتن امیر المؤمنین بودند که این کار کردند. این سوال بعدی است مستنداتش را خدمت تان عرض کنم از منابع اهل سنت خدمت بینندگان عزیز نشان بدهم در کتاب های مختلف این داستان نقل شده که زید ابن ارقم غدیر خم را قبول نداشت و در یک مدت از عمرش انکار می کرد.

امیر المؤمنین او را نفرین کرد کتاب معجم کبیر آقای طبرانی، جلد 5، صفحه 171 زید ابن وهب از زید ابن ارقم نقل می کند که:

«نَاشَدَ عَلِيٌّ الناس في الرَّحَبَةِ من سمع رَسُولَ اللَّهِ صلى اللَّهُ عليه وسلم يقول الذي قال له»

امیر المؤمنین در غدیر خم در رحبه کوفه عده ای از صحابه را جمع کرد آن ها را قسم داد گفت چه کسانی از پیغمبر شنیدند

«يقول اللَّهُمَّ من كنت مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ اللَّهُمَّ وَالِ من وَالاهُ وَعَادِ من عَادَاهُ»

چه کسی این را شنید؟ 6 نفر از صحابه آمدند شهادت دادند ما شنیدیم پیغمبر بزرگوار اسلام این جمله را فرموده است اما زید ابن ارقم می گوید:

«فَكُنْتُ فِيمَنْ كَتَمَ»

من از آن کسانی بودم که این قضیه را کتمان کردم

«فَذَهَبَ بَصَرِي»

چشم من نابینا شد!

«وكان عَلِيٌّ رضي اللَّهُ عنه دَعَا على من كَتَمَ»

المعجم الكبير؛ اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360، دار النشر: مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانية، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ج5، ص171

هر کس کتمان کرد امیر المؤمنین او را نفرین کرد و آقای زید ابن ارقم چشمش را از دست داد. مگر زید ابن ارقم دوست داشتن امیر المؤمنین را قبول نداشت؟ مگر خدا نگفته همه مؤمنین دوست همدیگر هستند همه را باید دوست داشته باشیم چرا آقای زید ابن ارقم انکار را کرد؟ قضیه دوستی اگر بود انکار نداشت همه قبول داشتند 6 نفر هم آمدند تأیید کردند ولی ایشان کتمان کرد جزء کتمان کننده ها است.

آیا دوستی امیر المؤمنین را انکار کرد؟ اگر دوستی امیر المؤمنین را انکار کرده باشد منافق می شود، چون روایتی در صحیح مسلم هست صحیح مسلم، چاپ دار الطیبه ریاض عربستان سعودی، صفحه 51، کتاب الإیمان، باب 35، حدیث 131 که امیر المؤمنین صریح می فرماید:

«وَالَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ إنه لَعَهْدُ النبي الْأُمِّيِّ صلى الله عليه وسلم إلي أَنْ لَا يُحِبَّنِي إلا مُؤْمِنٌ ولا يُبْغِضَنِي إلا مُنَافِقٌ»

صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج1، ص86، ح78 (براساس نرم افزار الجامع الکبیر)

این از سفارش های پیغمبر به من است که جز مؤمن من را دوست ندارد، جز منافق بغض من را در دل ندارد. زید ابن ارقم صحابی بزرگ پیغمبر است مؤمن بود یا منافق بود؟ اگر منافق بود که دیگر بساط مذهب تان را باید جمع کنید یک صحابی بزرگ مثل زید ابن ارقم منافق از آب در بیاید دیگر کار شما تمام است همه روایات تان را باید دور بیاندازید. و اساس مذهب شما اگر بر عدالت همه صحابه است نابود می شود.

اگر مؤمن بود چرا دوستی امیر المؤمنین را قبول نداشت؟ آیا فقط دوستی بود؟ آیا فقط پیغمبر گفته بود علی را دوست داشته باشید؟ نه بحث، بحث ولایت بود که امیر المؤمنین به حدیث غدیر خم استدلال کرد و عده ای از صحابه مثل زید ارقم انکار کردند و همین طور انس ابن مالک، خادم پیغمبر بود همیشه با پیغمبر بود (نزدیک به 8 سال خادم پیغمبر بود) ایشان هم جزء کسانی بود که انکار کرد.

کتاب حلیة الأولیاء آقای ابو نعیم اصفهانی، جلد 5، چاپ دار الکتب العلمیه بیروت، صفحه 26 از عميرة ابن سعد می گوید

«شهدت عليا على المنبر ناشدا أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم وفيهم أبو سعيد وأبو هريرة وأنس بن مالك وهم حول المنبر وعلي على المنبر وحول المنبر»

من شاهد بودم که امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب اصحاب پیغمبر را جمع کرده بود که در میان این اصحاب، ابو هریره بود ابو سعید خدری بود انس ابن مالک بود دور منبر امیر المؤمنین را این ها گرفته بودند امیر المؤمنین روی منبر فرمود و از این ها درخواست شهادت کرد

«نشدتكم بالله هل سمعتم رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول من كنت مولاه فعلي مولاه»

از این ها شهادت خواست آیا شنیدید که پیغمبر فرمود «من کنت مولاه فعلیٌ مولاه» همه بلند شدند گفتند بله.

«وقعد رجل»

یک نفر از این بین بلند نشد.

 امیر المؤمنین فرمود:

«ما منعك أن تقوم»

تو چرا بلند نشدی شهادت ندادی؟

«قال يا أمير المؤمنين كبرت ونسيت»

من پیر شدم و فراموش کردم یادم نمی آید.

«فقال اللهم إن كان كاذبا فاضربه ببلاء حسن»

 امیر المؤمنین گفت اگر داری دروغ می گویی خدا تو را گرفتار یک بلا بکند

«فما مات حتى رأينا بين عينيه نكتة بيضاء لا تواريها العمامة»

حلية الأولياء وطبقات الأصفياء؛ اسم المؤلف: أبو نعيم أحمد بن عبد الله الأصبهاني الوفاة: 430، دار النشر: دار الكتاب العربي - بيروت - 1405، الطبعة: الرابعة، ج 5، ص 26

این آقایی که پیر شده بود می گفت فراموش کردم پیر نشده بود سنی نداشت در رحبه کوفه فرض کنید اگر سال چهلم باشد این آقا 40 سال یا 45 سال فوقش 50 سالش باشد بیشتر نیست این آقا انکار کرد امیر المؤمنین اگر تو داری دروغ می گویی خدا تو را گرفتار یک بلایی بکند و این گرفتار یک بلایی شد یک نقطه سفیدی بین دو چشمش پیدا شده بود بیماری برص گرفته بود و هر چه هم عمامه اش را پایین می کشید فایده نداشت پوشانده نمی شد.

یک قضیه ای به این سادگی، دوست داشته باشید اگر این قدر ساده بود چرا امیر المؤمنین نفرین کرد؟ چرا این ها گرفتار نفرین شدند؟ چرا انکار کردند؟ مگر امیر المؤمنین را دوست نداشتند مگر منافق بودند؟ روایت داریم کسی که امیر المؤمنین را دوست نداشته باشد حتی در نصبش باید شبهه و شک کرد این را چه کار کنیم؟ اگر فقط دوستی هست چرا امیر المؤمنین بر یک مسئله عادی نفرین کرد؟ خیلی ساده است قضیه ای نبود یک عده ای شکایت کردند پیغمبر هم گفت دیگر شکایت نکنید علی را دوست داشته باشید چرا برای همچنین قضیه ای امیر المؤمنین بعد از سال ها شهادت خواست؟ آیه قرآن کریم هست که همه مؤمنین با هم دوست هستند به همان استدلال می کرد، من را دوست داشته باشید من هم شما را دوست دارم دیگر نیاز نبود که نفرین بکند. نیاز نبود که آن ها گرفتار نفرین بشوند.

در کتاب المعارف ابن قطیبه دینوری اسم «وقعد رجل» آمده چه کسی بود که بلند نشد و شهادت نداد کتاب المعارف ابن قطیبه دینوری، چاپ دار المعارف، قضیه برص کسانی که گرفتار برص شدند چه کسانی بود؟ آقای انس ابن مالک صحابی جلیل القدر از دیدگاه شما در صورتش برصی بود. چرا؟ چون امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب از آن ها خواست شهادت بدهند پیغمبر فرموده باشد

«اللهم وال من والاه وعاد من عاداه فقال كبرت سني ونسيت»

گفت سن من زیاد شده من فراموش کردم، می گفت اگر واقعاً راست می گویی خدا تو را گرفتار بلایی بکند که عمامه هم نتواند بپوشاند

«فقال له علي رضي الله عنه إن كنت كاذبا فضربك الله ببيضاء لا تواريها العمامة»

یک سفیدی خدا در چهره تو به وجود بیاورد که عمامه نتواند بپوشاند.

المعارف؛ اسم المؤلف: ابن قتيبة أبو محمد عبد الله بن مسلم  الوفاة: 276هـ، دار النشر: دار المعارف  - القاهرة، تحقيق: دكتور ثروت عكاشة، ج1، ص580

به هر حال کسانی دیگر هستند که این داستان را نقل کردند 3 نفر از اصحاب بودند یزید ابن ودیعه، عبد الرحمن ابن مدلج و خیلی از صحابه دیگر انکار کردند امیر المؤمنین این ها را نفرین کرد و گرفتار نفرین شدند. سوال ما همین است اگر قضیه غدیر خم فقط دوستی امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب بود و پیغمبر گفته بود امیر المؤمنین را دوست باشید چرا عده ای از صحابه انکار کردند؟ چرا امیر المؤمنین این ها را به خاطر انکاری که کردند نفرین کرد؟ چرا این ها گرفتار نفرین امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب شدند؟ مگر این ها امیر المؤمنین را دوست نداشتند؟ مگر نمی دانستند که پیغمبر فرموده هر کس علی را دوست نداشته منافق است آیا این صحابه منافق بودند؟ یا این که نه منافق نبودند و قضیه، قضیه دوستی نبود و بحث، بحث ولایت و امامت امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب (علیه السلام) است.

مجری:

ما تا الان فقط 5 تا سوال پرسیدیم حالا سوال ششم را بفرمایید

استاد یزدانی:

سوال بعدی این است اگر قضیه «من کنت مولاه فعلیٌ مولاه» دوستی را ثابت می کند چرا پیغمبر هیچ وقت از این جمله برای کسان دیگر استفاده نکرده؟ این جزء خصائص امیر المؤمنین است جزء آن احادیثی است که مخصوص امیر المؤمنین است. چرا هیچ وقت به خاطر صحابه دیگر پیغمبر نیامد و نفرمود دستش را بالا نبرد مردم را جمع نکرد «من کنتُ مولاه ففلانی مولاه» ما درگیری بین صحابه کم نداشتیم الی ماشاء الله صحابه با هم درگیر شدند.

عده ای از صحابه به یکی از نوامیس پیغمبر اتهام فحشاء زدند عده ای از بزرگان اصحاب از آن های که حاضران در بدر بودند جزء سابقون الأولون بودند آمدند شایعه کردند که یکی از همسران پیغمبر (نعوذ بالله) زنا کرده. عده زیادی از همسران پیغمبر این قضیه را باور کرده بودند و شایعه می کردند روایتش هم در صحیح بخاری است. عده ای از صحابه با همدیگر درگیر شدند. خواستند همدیگر را بکشند، فحش های رکیک به هم دادند همدیگر را متهم به نفاق کردند.

پیغمبر چرا نیامد این جا بگوید «من کنت مولاه ففلانی مولاه»، قضیه درگیری های مختلف دیگر داشتیم در جنگ ها با هم درگیر بودند عده ای از زن های پیغمبر در حضور پیغمبر به همدیگر فحاشی رکیک می کردند، روایتش هم در صحیح بخاری است به همدیگر فحش می دادند پیغمبر نگفت فحش نده «من کنت مولاه ففلانی مولاه» چرا نگفت؟ چرا این همه اختلاف بین صحابه داشتیم. اما یک بار پیغمبر نیامده وساطت کرده باشد و گفته باشد «من کنت مولاه ففلانی مولاه» و فقط برای امیر المؤمنین این جمله را به کار برده است مگر بقیه صحابه دوست همدیگر نبودند فقط امیر المؤمنین دوست بود، اگر این باشد باز فضیلت بزرگی است چرا پیغمبر فقط «من کنت مولاه» را درباره علی گفت؟ با این که هزاران مورد داریم صحابه با همدیگر اختلاف داشتند فحش دادند، زدند، با همدیگر جنگیدند اما پیغمبر هیچ وقت از این جمله برای بقیه استفاده نکرد. این یک سوال خیلی واضح و روشن است.

در ضمن همین سوال این سوال را هم می پرسیم اگر همین جمله را «من کنت مولاه فعلیٌ مولاه» را درباره یکی از خلفاء می گفت شما چه کار می کردید؟

مجری:

اصلاً فرض کنیم باشد

استاد یزدانی:

اگر می گفت شما چه کار می کردید؟ سوال من این است اگر مثلاً درباره معاویه می گفت (فرض محال که محال نیست) این ها چیزها محالی را فرض کردند عجیب و غریب در بحث خدا و ... اگر پیغمبر (نعوذ بالله) می گفت «من کنت مولاه فمعاویه مولاه» شما چه کار می کردید؟ دنیا را با این روایت خراب می کردید یا نمی کردید؟ حتی روی تان نشد همچنین روایتی جعل کنید با این که بنی امیه دستگاه حدیث سازی داشت، الا ماشاء الله روایت جعلی درباره معاویه درست کردند درباره فلانی و فلانی درست کردند.

اصلاً روی شان نشده که یک روایت درست کنند «من کنت مولاه فمعاویه مولاه»، «من کنت مولاه ففلانی مولاه» کجاست؟ اگر پیغمبر می گفت شما چه کار می کردید باز هم دوست می گفتید؟ واقعاً انصاف به خرج بدهید واقعاً این سوال را از خودتان بپرسید که اگر پیغمبر درباره خلفاء، معاویه، فلانی و فلانی همچنین جمله ای را به کار می برد شما چه می گفتید؟ چه قضاوتی می کردید؟ آیا واقعاً همین قضاوتی را می کردید که درباره امیر المؤمنین می کنید؟ نه والله! کلاً فرق می کرد یک روایت جعلی این ها درباره نماز خواندن یک نفر دارند پیغمبر هم دستور نداد روایت در صحیح بخاری است که یک عده ای به فلانی گفتند برو جای پیغمبر نماز بخوان پیغمبر تا از این قضیه خبر دار شد با حالتی که به شدت بیمار بود به حالتی که نمی توانست خودش را بکشاند یک دستش را به شانه امیر المؤمنین گذاشت دست دیگرش را روی شانه فضل ابن عباس گذاشت کشان کشان خودش را به مسجد رساند که خود این ها می گفتند پای پیغمبر روی زمین کشیده می شد. پیغمبر خودش را به مسجد رساند فلانی را کنار زد گفت تو حق نداری نماز بخوانی خود پیغمبر نماز خواند و آن شخصی که قبل از پیغمبر بدون اجازه پیغمبر رفته بود نماز بخواند فقط تکبیر گو بود روایتش هم در صحیح بخاری است. شما از این قضیه چه استفاده های که نمی کنید یک نفر بدون اجازه رفته نماز خوانده پیغمبر هم عزلش کرده اجازه نداده نماز بخواند از این چه استفاده های می کنید؟

مجری:

از ذم ها و نفرین ها بعضاً بر عکس استفاده می کنند.

استاد یزدانی:

بله پیغمبر، معاویه را نفرین کرده ذمش می کند پیغمبر معاویه را نفرین کرد

«لَا أَشْبَعَ الله بَطْنَهُ»

خدا هیچ وقت شکمش را سیر نکند

صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج4، ص2010، ح2604

هیچ وقت معاویه سیر نمی شد همیشه تختش بین مطبخ بود، از این استفاده می کنند که پیغمبر معاویه را مدح کرده است. اگر پیغمبر (نعوذ بالله) می فرمود که «من کنت مولاه فمعاویه مولاه» شما چه کار می کردید؟ این هم سوال بعدی.

 سوال هفتم اول مستندش را خدمت بینندگان عزیز نشان بدهم این ها درباره غدیر خم چه می گویند؟ روایتی که در کتاب السنه آقای ابوبکر احمد ابن محمد ابن خلال نقل شده شاگرد ابن حنبل است متوفای 311 ابوبکر خلال در جلد 2 از کتاب السنه، چاپ دار الرایه در عربستان سعودی، صفحه 348 دو جا این روایت را نقل کرده، از احمد ابن حنبل سوال شد از این سخن پیغمبر که:

«من كنت مولاه فعلي مولاه»

آقای احمد ابن حنبل پیغمبر به امیر المؤمنین فرموده:

«من کنت مولاه فعلیٌ مولاه، ما وجهه»

 این یعنی چه؟ روایت چه می خواهد بگوید؟ پیغمبر که: «من کنت مولاه فعلیٌ مولاه» فرموده یعنی چه؟ آقای احمد ابن حنبل چه جواب داد؟

«لا تكلم في هذا دع الحديث كما جاء»

السنة؛ اسم المؤلف: أبو بكر أحمد بن محمد بن هارون بن يزيد الخلال الوفاة: 311 هـ، دار النشر: دار الراية - الرياض - 1410هـ - 1989م، الطبعة: الأولى، تحقيق: د.عطية الزهراني، ج2، ص348، ح461

اصلاً درباره این روایت بحث نکنید، تحقیق نکنید، تأمل نکنید، تفکر نکنید، وارسی نکنید، وا کاوی نکنید این حدیث را ولش کنید فقط نقل کنید که پیغمبر گفت «من کنت مولاه فعلیٌ مولاه» دیگر یک قفل به فکرتان بزنید کلیدش را هم در یک چاهی بیاندازید رهایش کنید فکر نکنید حدیث چه می گوید؟ بخواهید فکر کنید گرفتار می شوید این را آقای احمد ابن حنبل می گوید که امام حنابله، بزرگ حنابله و بزرگ اهل سنت است اگر احمد ابن حنبل نبود امروز اهل سنتی نبود. به قاطعیت می توان گفت آن های که تاریخ خواندند می دانند که احمد ابن حنبل چه نقشی در احیاء اهل سنت داشته اگر احمد ابن حنبل نبود الان ما اهل سنت نداشتیم همه ناصبی بودند ایشان نقش مهمی در تعدیل اهل سنت داشت در زمان متوکل عباسی اهل سنت را زنده کرد.

 این آقا به حدیث غدیر که بر می خورد از او سوال می کنند حدیث غدیر یعنی چه؟ می گوید بحث نکنید، وارسی نکنید حدیث را همان طوری که هست نقل کنید. باز درباره حدیث منزلت هم همین را می گوید در صفحه 384 هم دوباره همین روایت را ایشان نقل کرده (یعنی در دو جا) سند روایت هم صحیح است که از احمد ابن حنبل سوال کردند گفتند این حدیث را رهایش کن درباره اش بحث نکنید با همدیگر صحبت نکنید، حدیث را همان طور که هست نقل کنید به این حدیث چه کار دارید؟ سوال ما این است اگر این حدیث غدیر فقط و فقط دوستی امیر المؤمنین را ثابت می کرد چرا آقای احمد ابن حنبل درباره حدیث می گوید فکر نکنید، بحث نکنید، صحبت نکنید، چیزی نگویید، حدیث را همان طوری که هست رها کنید. اگر دوستی بود این حرف ها معنا نداشت می آمد معنای حدیث را می گفت. می گفت پیغمبر فرموده «من کنت مولاه فعلیٌ مولاه» یعنی علی را دوست داشته باشید!

مجری:

حداقل معنا می کرد.

استاد یزدانی:

بله معنا می کرد، می گفت دوست داشته باشید یعنی چه می گوید بحث نکنید، وارسی نکنید، درباره حدیث با همدیگر حرف نزنید، حدیث را همان طوری که هست نقل کنید. این نشانه این است که یک معنای دیگری داشت، یک پیام دیگری این حدیث داشته که اگر کسی این پیام را بفهمد دیگر کسی از احمد ابن حنبل پیروی نمی کند. این حدیث یک پیامی داشته که کل مذهب این ها را نابود می کرد. وصایت امیر المؤمنین، امامت امیر المؤمنین، جانشینی امیر المؤمنین این ها را ثابت می کند و احمد ابن حنبل نخواسته مردم بفهمند و این ها ثابت بشود. اگر مردم بفهمند و این ها ثابت بشود اگر مردم فکر کنند «من کنت مولاه فعلیٌ مولاه» یعنی چه دیگر دست از مذهب این ها می کشند، به همین خاطر این حدیث را رهایش کنید، فکر نکنید به این حدیث قفل بزنید و کلیدش را جای بیاندازید که دسترسی به آن نداشته باشید این هم سوال بعدی ما از این ها.

مجری:

استاد یک توقفی داشته باشیم و ان شاء الله این پرسش ها با جناب استاد ادامه خواهیم داد در بخش سوم و باز هم تأکید می کنیم اگر کسی واقعاً فکر می کند که پاسخی برای این سوال ها دارد تماس بگیرید ما در خدمت شان هستیم.

 (میان برنامه)

مجری:

روز محشر دست حسرت بر سر خود می زند/ هر که دست از حب آل مرتضی بر داشته!

عرض تبریک و خیر مقدم مجدد خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند در خدمت شما کما کان با ویژه برنامه افضل الاعیاد و در خدمت کارشناس ارجمند جناب حجت الاسلام والمسلمین دکتر یزدانی هستیم، با پرسش های متعدد و البته بی پاسخ در خدمت شما هستیم تا الان 7 تا پرسش مطرح شد

استاد یزدانی:

سوال هشتم که یک مقدار ممکن است طولانی باشد این که واقعاً وجداناً پیغمبر بزرگوار اسلام چه کلمه ای استفاده کرد شما قبول می کردید؟ امیر المؤمنین را با چه جمله ای معرفی می کرد تا شما ولایت امیر المؤمنین را قبول می کردید و ایمان می آوردید؟ همان کلمه را به ما بگویید امام، خلیفه، قائد، وصی، وارث، مولا، ولی، اولیٰ، واجب الإطاعة هر چه که می خواهید بگویید.

یک پکیچ در اختیارتان قرار می دهیم هر کلمه ای که دوست دارید سید المسلمین، صدیق اکبر، فاروق اعظم، هادی امت، واجب الاطاعه، نفس پیغمبر، خیر الأمة چه می خواهید؟ هر چه می خواهید سفارش بدهید ما با سند صحیح از منابع خودتان برای تان پیدا می کنیم. همه این ها را که گفتم کلمه امام، کلمه خلیفه، قائد، وزیر، مولا، حاکم، اولی، ولی، وارث، وصی، سید المسلمین، صدیق اکبر، فاروق اعظم، هادی امت، واجب الاطاعه، نفس پیغمبر، همه این ها را ما از منابع اهل سنت با سند صحیح از کتاب های شما می آورم شما کدام این ها را می خواهید قبول کنید. پیغمبر کدام یک از این ها را در غدیر خم می گفت شما قبول می کردید؟

من تک تک این ها را دارم برای تان می آورم مثلاً از کلمه مولا شروع کنیم این ها را قبلاً گفتم الان خیلی سریع خدمت تان می گویم از آسان ترین شروع می کنیم مولا را قبول می کنید؟ نه قبول نمی کنند مولا در صحیح سنن ترمذی که از صحاح اهل سنت است که صحیح و ضعیف اش را آقای البانی جدا کرده در صحیح سنن ترمذی، جلد 3، صفحه 521، حدیث 3713 که پیغمبر بزرگوار اسلام فرمود:

«من كنت مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ»

الجامع الصحيح سنن الترمذي؛ اسم المؤلف: محمد بن عيسى أبو عيسى الترمذي السلمي الوفاة: 279، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: أحمد محمد شاكر وآخرون، ج5، ص3713 (براساس نرم افزار الجامع الکبیر)

کلمه مولا قبول می کنید قبول نمی کنید دیگر وجدان تان این یک روایت با کلمه مولا.

کلمه ولی واقعاً صریح تر از این پیغمبر چه بگوید تا شما قبول کنید؟ صحیح سنن ترمذی شک و شبهه ای در صحتش هم نمی توانید بکنید البانی وهابی تصحیح کرده مجلد 3، چاپ ریاض، چاپ اول، چاپ 1420، صفحه 521 که عده ای آمدند از امیر المؤمنین شکایت کردند پیغمبر چه فرمود:

«ما تُرِيدُونَ من عَلِيٍّ ما تُرِيدُونَ من عَلِيٍّ ما تُرِيدُونَ من عَلِيٍّ »

از جان علی چه می خواهید؟

«إِنَّ عَلِيًّا مِنِّي وأنا منه»

من و علی نداریم علی از من است من از علی هستم

یعنی یک جان در دو بدن هستیم

«وهو وَلِيُّ كل مُؤْمِنٍ بَعْدِي»

او بعد از من، ولی هر مؤمنینی است.

الجامع الصحيح سنن الترمذي؛ اسم المؤلف: محمد بن عيسى أبو عيسى الترمذي السلمي الوفاة: 279، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: أحمد محمد شاكر وآخرون، ج5، ص120 (براساس نرم افزار الجامع الکبیر)

آقای البانی هم می گوید سندش صحیح است چرا قبول نمی کنید؟ واقعاً وجداناً کلاه تان را قاضی قرار بدهید پیغمبر می فرماید او ولی هر مؤمنی بعد از من است نه الان چرا ولی را قبول نمی کنید؟ چه وجدانی دارید آن وجدان تان را قاضی قرار بدهید هر جور که هست اگر وجدان وجود ندارد کلاه تان را قاضی قرار بدهید کلاه تان جواب می دهد. این هم کلمه ولی، کلمه اولیٰ دیگر از این بهتر پیغمبر چه بفرماید؟

معجم کبیر طبرانی از بزرگان اهل سنت با تحقیق آقای حمدی عبدالمجید السلفی، جلد 22، چاپ مکتبه ابن تیمیه در قاهره، صفحه 135 باز یک شخصی به نام وهب ابن حمزه می گوید من با علی از مدینه تا مکه همسفر بودم چیزهای دیدم خوشم نیامد پیش پیغمبر آمدم شکایت کردم پیغمبر تا من را دید گفت:

«لا تَقُلْ هذا»

حق نداری شکایت بکنی

«فَهُوَ أَوْلَى الناس بِكُمْ بَعْدِي»

المعجم الكبير؛ اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360، دار النشر: مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانية، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ج22، ص135

(النَّبِي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ)

پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است!

سوره احزاب (33): آیه 6

«علي اولی الناس بعد نبی»

پیغمبر چه بگوید که شما قبول بکنید؟ از کلمه اولیٰ استفاده کرده مولا و ولی هم که نیست بهانه بیاورید. تک تک این ها بررسی سندی شده سندهایش صحیح است. مرحله به مرحله سخت تر می کنیم کلمه خلیفه در کتاب السنه آقای ابوبکر احمد ابن عمرو ابن ابی عاصم متوفای 287 با تحقیق آقای محمد ناصر الدین البانی وهابی، جلد 2، چاپ المکتب الإسلامی در بیروت، صفحه 565

«قال رسول الله صلى الله عليه وسلم لعلي»

پیغمبر بزرگوار اسلام خطاب به امیر المؤمنین فرمود:

«أنت مني بمنزلة هارون من موسى إلا أنك لست نبيا إنه لا ينبغي أن أذهب إلا وأنت خليفتي في كل مؤمن من بعدي»

شایسته نیست من در میان امت نباشم مگر این که تو خلیفه من در میان همه امت بعد از من باشی!

السنة؛ اسم المؤلف: عمرو بن أبي عاصم الضحاك الشيباني الوفاة: 287، دار النشر: المكتب الإسلامي - بيروت - 1400، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد ناصر الدين الألباني، ج2، ص565، ح1188

چه بگوید به قرآن خود قرآن هم اگر می گفت شما قبول نمی کردید می گفتید پیغمبر هذیان گفته یا شیطان القاء کرده پیغمبر واضح تر و صریح تر از این چه بگوید؟ «انت خلیفتی فی کل مؤمنٍ من بعدی»‌ آقای البانی هم می گوید سندش معتبر است. واضح از این؟ تو خلیفه من هستی در میان هر مؤمنی بعد از من الان هم نمی گوید بعد از من تو خلیفه من هستی. دیگر چه کلمه ای بگوید شما قبول کنید؟

واقعاً اگر کسی فکرش آزاد باشد، آزاد فکر بکند فکرش را از آن زنجیرهای که از بچگی پیوند و مغز این ها را قفل کردند باز بکند همین یک جمله کافی است برای این که بپذیرد امیر المؤمنین خلیفه بعد از پیغمبر است. خودتان هم تصحیح کردید خودتان در کتاب های خودتان آوردید و خودتان هم قبول نمی کنید. بعد مدعی می شوند چرا ابو جهل حرف پیغمبر را گوش نمی کرد؟

مجری:

دقیقاً همان روش است گرفتار غل و زنجیرهای بت پرستی و قبیله گرایی و شرک خودشان بودند.

استاد یزدانی:

بله، ابو جهل دقیقاً این طوری بود. کلمه امام، مگر نمی گویید اگر پیغمبر گفته بود علی امام بعد از من است قبول می کنیم این هم کلمه امام در منابع شما با سند معتبر معرفة الصحابه آقای ابو نعیم اصفهانی، جلد 3، چاپ دار الوطن ریاض، در شرح حال آقای عبدالله ابن اسعد زراره از رسول خدا که پیغمبر فرمود:

«قال رسول الله صلى الله عليه وسلم : انتهيت ليلة أسري بي إلى السدرة المنتهى فأوحي إلي في علي بثلاث»

من شب معراج که به سدرة المنتهیٰ رسیده بودم آن آخرین جایی که پیغمبر رسید در آن لحظه آخر به بالاترین مقامی که پیغمبر رسید خدا درباره امیر المؤمنین 3 تا وحی کرد یک:

«أنه إمام المتقين وسيد المسلمين وقائد الغر المحجلين إلى جنات النعيم»

معرفة الصحابة؛ اسم المؤلف: لأبي نعيم الأصبهاني الوفاة: 430، دار النشر:، ج3، ص1587، ح4002

سند روایت هم صحیح است در کتاب های شما هست پیغمبر چه بگوید؟ اگر از پیغمبر همچنین روایتی درباره معاویه داشتیم شما چه کار می کردید؟ در بالاترین مقامی که پیغمبر در سدرة المنتهیٰ در شب معراج رسیده خدا آن جا به او وحی کرد که امیر المؤمنین، امام متقین است شما اگر متقی هستید باید امیر المؤمنین امام شما باشد. ولی هستید پس چرا امیر المؤمنین امام تان نیست؟

مجری:

چیزی که حضرت ابراهیم دعا کرد درخواست کرد

(وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا)

و ما را برای پرهيزگاران پيشوا گردان!

سوره فرقان (25): آیه 74

استاد یزدانی:

امیر المؤمنین به آن مقام رسید، آن هم کجا؟ پیغمبر در معراج است در بالاترین نقطه ای که پیغمبر می توانست برسد این مقامات، مقامات معنوی است به سدرة المنتهیٰ رسید، خدا آن جا به او وحی کرد. امیر المؤمنین سید المسلمین است آقای همه مسلمان ها است. در قرآن داریم ابراهیم مسلمان بود فلان پیامبر مسلمان بود سید المسلمین امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب است «قائد الغر المحجلين» است او رهبر همه پیشانی سفیدها به سوی قیامت است. روز قیامت یک عده ای چهره هایشان سیاه است آن های که چهره هایشان سیاه است مستقیم راه شان معلوم است.

 اما یک عده ای هستند که چهره ها و پیشانی های درخشانی دارند امیر المؤمنین رهبر این ها است و همه این ها را به طرف بهشت همراهی می کند، پیشرو همه این ها است. اگر می خواهید در روز قیامت در چنین جایگاهی باشید که امیر المؤمنین جلو و شما پشت سرش باشید و به سمت بهشت حرکت بکنید باید بپذیرید ولی چرا نمی پذیرید؟ این سوال من است چرا حرف پیغمبر را قبول نمی کنید؟ چرا وحی خدا را قبول نمی کنید؟

«أنه إمام المتقين وسيد المسلمين وقائد الغر المحجلين إلى جنات النعيم»

این هم کلمه امام، سید، قائد سه تا. کلمه وصی در تاریخ طبری آمده این هم واضح است و سند این روایت هم معتبر است تاریخ طبری، جلد 1، چاپ دار الکتب العلمیه بیروت، چاپ 1407، صفحه 542 می گوید وقتی این آیه نازل شد از خود امیر المؤمنین هست

(وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ)

و خويشاوندان نزديکت را انذار کن!

سوره شعراء (26): آیه 214

پیغمبر من را خواست گفت یا علی، خدا به من دستور داد که نزدیکان خودم را انذار کنم، روایت طولانی است پیغمبر مهمانی گرفت امیر المؤمنین برایش آشپزی کرد همه آمدند و غذا خوردند بعد از غذا پیغمبر سخنرانی کرد

«ثم تكلم رسول الله فقال يا بني عبد المطلب»

ای پسران عبد المطلب

«إني والله ما أعلم شابا في العرب جاء قومه بأفضل مما قد جئتكم به إني قد جئتكم بخير الدنيا والاخرة»

هیچ جوانی را در بین عرب پیدا نمی کنیم چیزی گران بهاتر آورده باشد از آن چیزی که من برای شما آوردم. چه آوردم؟ من خیر دنیا و آخرت را آوردم

«وقد أمرني الله تعالى أدعوكم إليه فأيكم يؤازرني على هذا الأمر»

خدا به من دستور داده شما را به سوی او دعوت کنم کدام تان وزیر من می شوید؟

«فأيكم يؤازرني على هذا الأمر»

کدام تان می خواهید وزیر من باشید من را کمک کنید؟

«على أن يكون أخي ووصيي وخليفتي فيكم»

اگر کسی وزیر من شد او برادر من می شود او وصی من می شود او خلیفه من در میان شما می شود.

 آمدند و مسخره کردند امیر المؤمنین سنش کم است و از این حرف ها و مسائل اما امیر المؤمنین گفت:

«أنا يا نبي الله أكون وزيرك عليه»

من وزیر شما خواهم شد

پیغمبر فرمود:

«إن هذا أخي ووصي وخليفتي فيكم فاسمعو له وأطيعوا»

او برادر من است او وصی من است او خلیفه من است و از او اطاعت کنید.

تاريخ الطبري؛ اسم المؤلف: لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310، دار النشر: دار الكتب العلمية – بيروت، ج1، ص542

این هم کلمه وصی، این هم کلمه اخی، این هم کلمه خلیفتی چرا قبول نمی کنید؟ دیگر جوابش را باید خودتان بدهید. کلمه وارث در تفسیر القرآن العظیم آقای ابن کثیر دمشقی سلفی، چاپ دار الطیبه ریاض، جلد 2، صفحه 129 این روایت هم خیلی زیبایی است از ابن عباس نقل می کند

«أن عليا كان يقول في حياة رسول الله صلى الله عليه وسلم»

امیر المؤمنین در زمان حیات پیغمبر این آیه را می خواند:

(أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ)

آيا اگر او بميرد و يا کشته شود، شما به عقب بر می گرديد؟

سوره آل عمران (3): آیه 144

اگر پیغمبر از دنیا برود یا شهید بشود شما به دوران جاهلیت بر می گردید؟ مدام دارد مردم را تحذیر می کند نکنید

«والله لا ننقلب على أعقابنا بعد إذ هدانا الله»

منِ امیر المؤمنین هرگز به دوران جاهلیت بر نمی گردم خدا من را هدایت کرده است.

«والله إني لأخوه ووليه وابن عمه ووارثه»

«والله» امیر المؤمنین قسم می خورد «إنی لأخوه» من برادر پیغمبرم، من ولی پیغمبرم، من پسر عموی پیغمبرم، من وارث پیغمبرم

«فمن أحق به مني»

چه کسی نسبت به این مقام از من شایسته تر هست؟

تفسير القرآن العظيم؛ اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقي أبو الفداء الوفاة: 774، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1401، ج1، ص411، (نرم افزار الجامع الکبیر)

مقامی جانشینی را دارد می فرماید (مقام وراثت) من هستم که وارث پیغمبر هستم. محقق کتاب هم در پاورقی می گوید سند این روایت صحیح است و همه راویانش، راویان صحیح بخاری هستند. پیغمبر چه بگوید؟ امیر المؤمنین چه بگوید که شما قبول بکنید؟ و هرگز حرف پیغمبر را قبول نخواهید کرد مگر این که واقعاً این غل و زنجیرها را باز کنید این قفل های زنگ زده را کلیدش را پیدا کنید باز کنید به آن پاکی و زلالی برسید و بتوانید حرف پیغمبر را قبول کنید.

از این گذشته، کلمه هادی داریم که خود علمای اهل سنت تصحیح کردند فتح الباری شرح صحیح بخاری، جلد 10، صفحه 260 می گوید طبری با سند معتبر از سعید ابن جبیر از ابن عباس نقل کرده وقتی این آیه نازل شد

(إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ)

تو فقط بيم دهنده ‌ای! و برای هر گروهی هدايت کننده ‌ای است

سوره رعد (13):‌ آیه 7

پیغمبر دستش را روی سینه اش گذاشت و فرمود:

«أنا المنذر»

من منذر هستم!

«وأومأ إلى على وقال»

به امیر المؤمنین اشاره کرد و فرمود:

«أنت الهادي»

تو هادی هستی

«بك يهتدي المهتدون بعدي»

تو همه مردم را به سوی حق بعد از من هدایت می کنی.

فتح الباري شرح صحيح البخاري؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852، دار النشر: دار المعرفة - بيروت، تحقيق: محب الدين الخطيب، ج8، ص376

کلمه «بعدی» باز هم مهم است تو همه مردم را به سوی حق بعد از من هدایت می کنی. هر کس می خواهد به سوی حق، به سوی بهشت، به سوی خدا هدایت بشود امیر المؤمنین را به عنوان هادی بپذیرد نه بقیه را، این هم کلمه هادی غیر از این، کلمه واجب الإطاعة است، نفس پیغمبر است، صدیق اکبر است، باب حطه پیغمبر است، فاروق اعظم است، باب مدینة علمٍ النبی است، علی مع الحق والحق مع علی هست و صدها تعبیر دیگر!

مجری:

چقدر فضائل، چقدر تعبیرها

استاد یزدانی:

این قطره ای از دریای فضائل امیر المؤمنین است این های که ما گفتیم قطره هم نیست قطره ای از اقیانوس فضائل امیر المؤمنین هم نیست؛ اما چرا این ها فکر نمی کنند؟ باز هم سوال را مطرح می کنم مردم، پیغمبر چه می فرمود که شما قبول می کردید؟ امام می فرمودید قبول می کردید؟ پیغمبر فرموده با سند صحیح در منابع شما هست، خلیفه می فرمود شما قبول می کردید؟ پیغمبر از کلمه خلیفه را استفاده کرده ولی، مولا، اولیٰ، وارث، وصی، واجب الإطاعه و ده ها تعبیر دیگر چرا شما حرف پیغمبر را قبول نمی کنید؟

یک جمله را به من بگویید که پیغمبر اگر این را می گفت من قبول می کردم و ولایت امیر المؤمنین را می پذیرفتم، همان جمله را بگویید من از کتاب های شما با سند صحیح پیدا می کنم. دیگر شما چه می خواهید برای این که حق را بپذیرید برای این که به صراط مستقیم هدایت بشوید و آن صراط مستقیم جز امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب (علیه السلام) نیست.

مجری:

قطعاً نیست احسنتم خیلی ممنون و متشکر، حدود 5 دقیقه ای فرصت داریم سوال جدید را مطرح می فرمایید یا می خواهید جمع بندی بفرمایید

استاد یزدانی:

یک سوال دیگر بپرسیم سوال بعدی این است: اگر پیغمبر بزرگوار اسلام در غدیر خم فرموده بودند علی را دوست داشته باشید چرا عده ای از صحابه آمدند و تبریک گفتند؟ چرا آمدند بیعت کردند؟ مگر دوست داشتن یک مسلمان، تبریک گفتن دارد؟ مگر مقام جدیدی بود؟ مگر صحابه قبل از غدیر خم امیر المؤمنین را دوست نداشتند دشمنش بودند (نعوذ بالله) منافق بودند که بعد از غدیر خم تازه فهمیدند ما باید علی را دوست داشته باشیم چرا آمدند تبریک گفتند؟ بخٍ بخٍ کجا گفته؟ در تاریخ بغداد یا تاریخ مدینة السلام آقای خطیب بغدادی که با سند صحیح نقل شده جلد 8، چاپ دار الکتب العلمیه بیروت لبنان، چاپ 2، صفحه 284، شرح حال آقای حبشون موسی ابن ایوب ابو نصر خلاء از ابو هریره نقل کرده سند روایت هم کاملاً معتبر است که:

«من صام يوم ثمان عشرة من ذي الحجة كتب له صيام ستين شهرا»

هرکس روز 18 ذی حجه را روز عید غدیر خم روزه بگیرد خدا ثواب 60 ماه برایش می نویسد.

 یک روز هست به این برکت می گویند. کدام روز هست؟

«وهو يوم غدير خم لما أخذ النبي صلى الله عليه وسلم بيد علي بن أبي طالب»

روز غدیر خم هست آن زمانی که پیغمبر دست امیر المؤمنین را گرفت و فرمود:

«فقال ألست ولي المؤمنين»

آیا من ولی مؤمنان هستم یا نیستم؟

«قالوا بلى يا رسول الله قال من كنت مولاه فعلي مولاه»

همه گفتند بله، پیامبر فرمود: هر کس من مولای او هستم علی هم مولای اوست!

 چه شد به معنای دوست بود؟ یک عده ای آمدند گفتند:

«فقال عمر بن الخطاب بخ بخ لك يا بن أبي طالب»

خوش به حالت مبارک باشد پسر ابوطالب!

«أصبحت مولاي ومولى كل مسلم»

تو از این لحظه مولای من و مولای هر مسلمانی شدی!

تاريخ بغداد؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي الوفاة: 463، دار النشر: دار الكتب العلمية – بيروت، ج8، ص289

اگر دوستی بود نیاز به تبریک گفتن داشت؟ همه مسلمان ها با هم دوست هستند مگر نباید دوست باشند؟ همه باید امیر المؤمنین را دوست داشته باشند اگر دوست نداشته باشند منافق هستند پاداشی که خدا بعد از غدیر خم داد چه بود؟

«فأنز الله اليوم أكملت لكم دينكم»

تاريخ بغداد؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي الوفاة: 463، دار النشر: دار الكتب العلمية – بيروت، ج8، ص289

 (الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا)

امروز، دين شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم.

سوره مائده (5):‌ آیه 3

این هم جوابی که خدا داد اگر این قدر قضیه عادی بود چرا آمدند تبریک گفتند. چرا خدا آیه اکمال را نازل کرد؟ روایت شما است منابع شما است سند روایت هم معتبر است علمای شما گفتند سندش معتبر است و جالب است در ادامه هم دارد هر کس 27 رجب را هم روزه بگیرد خدا همین ثواب به او می دهد روز بعثت، روز ولایت امیر المؤمنین یعنی هر دو به یک اندازه پیش خدا ارزش دارد روز بعثت پیغمبر روزی که پیغمبر به نبوت رسید، همان اندازه پیش خدا ارزش دارد که امیر المؤمنین به ولایت رسیدند این روایت هم در منابع اهل سنت است اما چرا قبول نمی کنید؟

احمد ابن حنبل امام حنابله این روایت را در کتاب خودش نقل کرده، البته فکر نکرده اگر فکر می کرد دست از کتاب نوشتن می کشید، کتاب نوشتن را ادامه نمی داد مسند احمد ابن حنبل، جلد 14، صفحه 185 دقیقاً همین روایت را با سند خودش و سند دیگر از براء ابن عازب نقل می کند که پیغمبر وقتی این جملات را فرمود:

«أَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ انى أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ من أَنْفُسِهِمْ قالوا بَلَى قال أَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ انى أَوْلَى بِكُلِّ مُؤْمِنٍ من نَفْسِهِ قالوا بَلَى قال فَأَخَذَ بِيَدِ عَلِىٍّ»

بعد دست امیر المؤمنین را گرفت

«فقال من كنت مَوْلاَهُ فعلي مَوْلاَهُ اللهم وَالِ من ولاه وَعَادِ من عَادَاهُ قال فَلَقِيَهُ عُمَرُ بَعْدَ ذلك»

یکی هم آمد و تبریک گفت

«فقال له هنياء يا بن أبي طَالِبٍ أَصْبَحْتَ وَأَمْسَيْتَ مولى كل مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَةٍ»

تو مولای هر مؤمن و مؤمنه ای شدی!

مسند الإمام أحمد بن حنبل؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 4، ص 281، ح18502 (نرم افزار الجامع الکبیر)

سند روایت چه هست؟ دوتا تا سند دارد سند اولی إسناده حسن بود سند دومی إسناده صحیح بعضی ها هم حسنٌ صحیح گفتند. ما با شما چه کار کنیم؟ این قدر قضیه مهم بود که صحابه آمدند تبریک گفتند خدا آیه اکمال را نازل کرد ولی شما حرف پیغمبر را قبول نمی کنید چرا قبول نمی کنید؟ خودتان به خودتان این سوال را جواب بدهید و ما منتظر جواب شما نیستیم؛ چون می دانم شبکه های وهابی جواب ندارند ولی خودتان به خودتان جواب بدهید چون آن طرف بروید الان حجت بر شما تمام شده. قیامت بروید دیگر خدا از شما سوال نمی پرسد آن جا دیگر جای سوال نیست جای جواب دادن است شما باید جواب بدهید این ها را شنیدید و ایمان نیاوردید چرا ایمان نیاوردید با اوردنگی باید بروید آن جای که صاحبش رفته!

مجری:

احسنتم. خیلی ممنون و متشکرم جناب استاد یزدانی بزرگوار استفاده کردیم سوالاتی بسیار مهم هست. چند سوال دیگر باقی ماند ان شاء الله در برنامه های خاص دیگر استاد مطرح خواهند کرد. عرضه می داریم: 

روزی که هیچ کس نبود دادرس مرا/ یا مرتضی علی تو به فریاد رس مرا

تا برنامه آینده شما عزیزان را به ایزد منان می سپارم. والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!


افضل الاعیاد>

سوال از وهابیت جیش یمن شکایت لشکریان یمن از امیرالمومنین علیه السلام ناسزاگویی صحابه به امیرالمومنین علیه السلام غدیر و دوستی امیرالمومنین علیه السلام من کنت مولاه فهذا علی مولاه