راه روشن

قسمت چهل و نهم برنامه راه روشن با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین ابوالقاسمی


 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 

عنوان برنامه: راه روشن

 

تاريخ: 04/ 05/ 1401

استاد: حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابو القاسمی

مجری: آقای محمد تقی غضبانی

مجری:

  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ؛ سلام بینندگان عزیز خوش آمدید به برنامه راه روشن «أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ» افتخار این را داریم از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در خدمت شما باشیم و یکی دیگر از سلسله برنامه های راه روشن را تقدیم حضور شما عزیزان کنیم و مهمان عزیز ما در این برنامه جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای دکتر ابوالقاسمی هستند. بنده هم این افتخار را دارم که در غیاب دوست عزیزم جناب اقای عربی نژاد در خدمت شما باشم بعد از مدت ها در خدمت استاد ابو القاسمی عزیز باشیم، ان شاء الله، بتوانیم برنامه مفیدی را برای شما عزیزان تقدیم کنیم و ساعات خوبی را ایجاد کنیم ساعاتی که مرضی آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد، استاد عزیز سلام وقت شما بخیر

استاد ابوالقاسمی:

علیکم السلام ورحمة الله، أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلْحَمدُ للهِ رَبِّ العالَمین اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى ‌مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى وَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ وَ ‌الْحَسَنِ الرِّضَا وَ الْحُسَيْنِ الْمُصَفَّى، وَ جَمِيعِ الْأَوْصِيَاءِ ‌مَصَابِيحِ الدُّجَى وَصلّ عَلیٰ مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَي وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْاَرْضُ وَ السَّمَاءُ مَوْلانا صَاحِبَ العَصْرِ وَالزمَان

عرض سلام دارم خدمت شما بینندگان عزیز و گرانقدر محترم شبکه جهانی حضرت ولی عصر، و امیدواریم که موفق و پیروز باشند و ان شاء الله که در ذیل توجهات حضرت بقیة الله الأعظم زندگی پر خیر و برکتی داشته باشند خدمت تان هستم.

مجری:

خیلی متشکرم ماه ذی حجه بسیار ماه پر برکتی هست مناسب های خیلی خوبی را پشت سر گذاشتیم مناسبت های پر فیض و پر برکت را خدمت شما و هم خدمت بینندگان تبریک عرض می کنم ان شاء الله که همه این شادی ها که در این روزها برگزار شده موجب شادی امام عصر باشد و ان شاء الله آماده بشویم برای عزاداری ابا عبدالله الحسین در هفته آتی که ماه محرم شروع می شود.

استاد عزیز موضوع و محور بحث ما وحدت است منتها وحدتی پویا، وحدتی با عزت نه وحدتی با ذلت و شما در سلسله مباحث گذشته نگاهی داشتید به گفته ها و نظر مقام معظم رهبری در خصوص وحدت و در هفته اخیر خیلی بحث های خوبی را داشتید باز هم امروز می خواهیم در این خصوص از حضرتعالی بیاموزیم و بشنویم که چه دارید؟

استاد ابوالقاسمی:

یکی از بحث های که ما در زمینه وحدت قبلاً هم مطرح کرده بودیم و البته در این جلسه ما تردا للباب به آن خواهیم پرداخت مسئله این است که جایگاه استضعاف و مستضعف در نزد شیعیان چگونه است؟ جلسات اولی که راجع به مسئله وحدت صحبت شد دیدگاه شیعه را در مورد اهل سنت به صراحت عرض کردم. ما شیعیان مسئله امامت را جزء اصول دین به معنای این می دانیم که با عقل قابل اثبات هست جزء اصول مذهب می دانیم به این معنا که هر کس به آن اعتقاد نداشته باشد شیعه نیست. و جزء اصول ایمان می دانیم یعنی هر کس اعتقاد به امامت نداشته باشد رکن اصلی ایمان را ندارد. این جزء ضروریات مذهب شیعه است یعنی برای ما تعارف بردار نیست هر کس این را بداند متوجه می شود.

 آیا این بدان معنا است که غیر شیعیان را جهنمی می دانیم؟ خیر، در همان جلسات اولیه عرض کردیم این ها منافات با هم ندارد ممکن است از غیر شیعیان از باب استضعاف از باب لطف خدای متعال وارد بهشت بشوند که روایات متعددی داریم در این که بسیاری از اهل سنت وارد بهشت خواهند شد. اصلاً در روایتی که خواندیم امیر مؤمنین علی (علیه السلام) علت سکوت خودشان را یا دست به شمشیر نبردن را (با تعبیر دقیق تر) این بیان کردند که اگر این کار انجام می شد مردم جهنمی می شدند می خواستند راه شفاعت باز بماند و راه این که مردم بتوانند به سمت بهشت بیایند برای مردم باز بماند.

لذا حضرت دست به شمشیر نبردند تا حداقل یک عده به خاطر استضعاف شان، چون اگر حضرت درگیر می شد آن ها هم با حضرت درگیر می شدند و جهنمی می شدند، حضرت نمی خواستند مردم به خاطر درگیری با آن حضرت جهنمی بشوند حالا مستضعف باقی بماند حداقل شفاعتش کرد کفِ کفِ بهشت قرار بگیرد. اما آیا این استضعاف به این معنا است که ما شیعیان اعتقاد داریم امامت جزء ارکان ایمان نیست؟ جزء اصول دین به معنی این که ثابت با عقل هست نیست؟ نه هیچ ارتباطی ندارد. آیا اعتقاد به امامت یک امر فرعی به حساب می آید ضرورت ندارد؟ چرا ضرورت دارد برای شما مثال می زنم آیا نماز واجب هست یا واجب نیست؟ مشخص است واجب است. اگر کسی نماز نخواند جایگاهش کجا است؟ طبیعتاً جهنم می رود اما حالا یک نفری نماز نخواند بعد ورثه او آمدند فرزند او آمد و به نیابت از او نماز قضای او را خواند قطعاً جایگاه این فرد با آن کسی که خودش نمازهایش را خوانده خیلی فرق می کند.

اما خدای متعال تفضلاً می فرماید من از تو عذاب را بر می دارم چون یک پسر خوبی تربیت کردی که این پسر خوب برای تو کار خیر کرد. اگر کسی زکاتی که بر او واجب است حقوق الناس یا حقوق اللهی که بر او واجب است ندهد ورثه او بیایند از طرف او بدهند یک پنجره ای شکسته ورثه اش بیایند پول آن پنجره را بدهند آیا در این جا عذاب از او برداشته می شود یا نه؟ بله عذاب بر داشته می شود.

اما آیا این که عذاب بر داشته می شود این کار برای این فرد جایز بود؟ نه، آیا ندادن زکات برای او جایز بوده؟ نه، این که ما بگوییم خدای متعال برای یک مسئله ای تفضلی دارد، طرف یک مشکلی دارد یک کار خرابی انجام داده بعدها خدای متعال یک راه تک ماده ای برایش باز کرده می گوییم نه پس آن کار جایز و درست است؟

مجری:

طبیعتاً نیست

استاد ابوالقاسمی:

این که ما راجع به مستضعفین روایت داریم که با تفضل الهی وارد بهشت می شوند به شرطها و شروطها که بقیه اعمال شان درست باشد و راه شفاعت بسته نشود، دشمنی با اهل بیت (علیهم السلام) نداشته باشند به جنگ شیعیان نیایند به این شروط اهل بیت آن ها را شفاع می کنند؛ یعنی این که دیگر امامت، شرط ایمان نیست؟ طبیعا است. مثال های که زدم قشنگ مشخص کرد ممکن است خدای متعال یک راه تفضلی باز کرده باشد این راه تفضلی دلیل نمی شود نماز، جزء اصول دین نباشد هست نخوانی هم عذاب داری.

همین خلط بین این دو مسئله که ممکن است یک فردی مستضعف باشد ولی تفضلاً بهشت برود با این که این مطلب جزء ارکان ایمان است موجب شده برخی آقایان فکر کنند نه اصلاً‌ ایمان به امامت ضرورتی ندارد، یک درجه فضیلتی است آن های که اعتقاد به امامت دارند اعتقاد به امامت فضیلت می شود این طور مطرح کردند و حال آن که این خلاف نص صریح روایات ما است می گوید:

«وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْ‏ءٍ كَمَا نُودِيَ بِالْوَلَايَةِ»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الإسلامية ج‏2 ؛ ص18، بَابُ دَعَائِمِ الْإِسْلَام‏، ح1

البته این که ما راجع به این مطلب داریم صحبت می کنیم تکرار بحث های است که قبلاً‌ مطرح کردیم اما چرا الان این را گفتیم؟ چون در هفته گذشته در یکی از مجموعه های که به ادعای خودشان کار تقریبی انجام می دهند یک کلیپی از یکی از بزرگوارا مطرح کردند که این کلیپ برای تیر سال 88 است 13 سال قبل در آن کلیپ ایشان یک همچنین برداشتی مطرح می کند ادعای روایتی هم می کنند که ما اصلاً چنین روایتی ندیدیم هر چه گشتیم اگر هست خوشحال می شویم به ما بدهند همچنین روایتی ادعا می کنند.

ولی اولاً ممکن است کلیپ از ایشان تقطیع شده باشد ما به ایشان حق بدهیم که بیایند بگویند نظر من این نبوده ممکن است روایتی واقعاً باشد ما ندیده باشیم بیایند ما را قانع بکنند، ممکن است بگویند نه من از این نظر بر گشتم چون بحث مال 13 سال قبل است اما از این جهت که الان مجدداً گروهی او را مطرح کردند ما می خواهیم این را ببینیم و به آن بپردازیم دوستان دقت کنند این مدل نگاه آیا صحیح هست یا صحیح نیست؟

کلیپ شماره 1 اقای دکتر رحیم پور ازغدی:

امام باقر (علیه السلام) هر کس این 10 فضیلت را دارد اهل بهشت است، چه ها است؟ شهادت به توحید، شهادت به رسالت فرمود شهادت به رسالت و خاتمیت جدمان، اقرار به الهی بودن قرآن که: (وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ)؛ که این کلام، کلام خدا است نه کلام بشر و اقامه نماز و اداء زکات و روزه رمضان و حج بیت الله. امام باقر فرمود هر کس به این 10 تا معتقد باشد بهشتی است بعد سوال می کند حتی معرفت حق اهل بیت رسول الله چه می شود؟ امام فرمود معنی اش این نیست بقیه مسلم نیستند یا اهل بهشت نیستند فرمود آن فضیلتی بالاتر است برای قرب به رسول خدا.

استاد ابوالقاسمی:

گفتند این فضیلتی بالاتر است برای قرب به پیامبر اگر نباشد این فضیلت بالاتر است مثل این که شما صدقه می دهی؟ نه من صدقه نمی دهم اگر بدهی برای قرب به خدا بهتر است. شما نماز شب می خوانید نه نمی خوانم اگر بخوانید برای قرب بهتر است. شما نافله می خوانید نه نمی خوانم اگر بخوانید برای قرب خدا بهتر است. امامت برای قرب به پیامبر بهتر است آیا واقعاً جایگاه امامت این طور است؟ عرض کردیم این کلیپ را احتمال می دهیم تقطیع باشد یا ناقص باشد چرا؟ به این دلیل که ایشان گفت 10 تا خصال گفت هر کس این 10 خصلت را آن کلیپ را که الان هست یک بار دیگر با شماره گذاری ببینیم؛ ببینیم چند تا بیان شده دوستان دقت بکنند ببینند این 10 تا خصلتی که ایشان می گویند چند تایش در این روایت بیان شده با همدیگر کلیپ را ببینیم

تکرار کلیپ شماره 1:

امام باقر (علیه السلام) هر کس این 10 فضیلت را دارد اهل بهشت است. چه ها است؟ شهادت به توحید، شهادت به رسالت فرمود شهادت به رسالت و خاتمیت جدمان، اقرار به الهی بودن قرآن که (وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ) که این کلام خدا است نه کلام بشر و اقامه نماز و اداء زکات و روزه رمضان و حج بیت الله امام باقر فرمود هر کس به این 10 تا معتقد باشد بهشتی است بعد سوال می کند حتی معرفت حق اهل بیت رسول الله چه می شود؟ امام فرمود معنی اش این نیست بقیه مسلم نیستند یا اهل بهشت نیستند فرمود آن فضیلتی بالاتر است برای قرب به رسول خدا.

مجری:

گفتند 10 تا خصلت ولی 7 تا شد

استاد ابوالقاسمی:

بله، اقرار به توحید، نبوت، قرآن (وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ)، نماز، زکات، روزه رمضان، حج بیت الله آن 3 تای دیگرش کجاست؟ روایتی که با این مضمون هست و این 10 تا را گفته خصال عشره است که در کتاب محاسن برقی، خصال شیخ صدوق، ثواب الأعمال شیخ صدوق و دیگر کتب آمده است.

مجری:

از امام باقر (علیه السلام) آمده

استاد ابوالقاسمی:

بله، یعنی یک: حدیثی باید باشد از امام باقر (علیه السلام)، دو: 10 تا خصلت در آن باشد. سه: در آن راجع به نماز، زکات، روزه، حج صحبت شده باشد. چهار: کلمه (جاءَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ) در آن باشد. چون ایشان مطرح کرد. این روایت را ببینیم روایت در محاسن،‌ احمد ابن محمد ابن خالد برقی، صفحه 13 است.

«عَشَرَةٌ»

 10 تا پس اولین علامت ها چه است؟

«مَنْ لَقِيَ اللَّهَ بِهِنَّ دَخَلَ الْجَنَّةَ»

علامت دوم با چه شروع کرده یک:

 «شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»

دو:

« وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ»

سه دقیقا:

 «وَ الْإِقْرَارُ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»

چهار:

 «وَ إِقَامَةُ الصَّلَاةِ»

پنج:

 «وَ إِيتَاءُ الزَّكَاةِ»

شش:

 «وَ صَوْمُ رَمَضَانَ»

هفت:

 «وَ حِجُّ الْبَيْتِ»

مجری:

ترتیبش همان هفت تایی است که گفتند

استاد ابوالقاسمی:

روایت از چه کسی است؟ از ابی جعفر امام باقر (علیه السلام) است

مجری:

احتمالاً منطبق است

استاد ابوالقاسمی:

هیچ روایت دیگری غیر این با این خصوصیات پیدا نکردیم (خیلی هم گشتیم) 3 تای دیگرش چه است؟

«وَ الْوَلَايَةُ لِأَوْلِيَاءِ اللَّهِ وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ»

این چه شد؟ ولایت اولیاء خدا باشد و برائت اعداء الله باشد

«وَ اجْتِنَابُ كُلِّ مُسْكِرٍ»

المحاسن؛ نویسنده: برقى، احمد بن محمد بن خالد، محقق / مصحح: محدث، جلال الدين‏، ناشر: دار الكتب الإسلامية، ج1، ص13، باب العشرة

این 10 را مطرح کرده این 3 تا چه شد؟ یا این 3 تا در کلیپ تقطیع شده نمی دانیم باید اصلش پیدا بشود ببینیم چه بوده و ایشان این 3 تا را هم گفتند یا اگر نگفتند که این 3 تا هست ولایت هست.

مجری:

در قرینه کلام خودش 10 تا خصلت گفت

استاد ابوالقاسمی:

این 3 تا چه شد؟ این جای سوال برای ما دارد بعد می گوید از حضرت پرسید پس ولایت اهل بیت چه؟ گفت آن یک فضیلتی برای قرب به پیغمبر است واقعاً ولایت اهل بیت فضیلتی برای قرب پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) است چه کسی همچنین حرفی زده؟ آیا ما جایی روایت معتبری داریم که گفته باشد محبت اهل بیت یک کار خوبی است برای قرب پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نه

«وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْ‏ءٍ كَمَا نُودِيَ بِالْوَلَايَةِ»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الإسلامية ج‏2 ؛ ص18، بَابُ دَعَائِمِ الْإِسْلَام‏، ح1

برویم فرمایشات مرحوم امام (رضوان الله تعالی علیه) را که قبلاً خدمت بزرگواران خوانده بودیم ببینیم دیدگاه مرحوم امام، راجع به وحدت و راجع به امامت چه است؟ همان طوری که قبلاً هم این ها را بیان کردیم ایشان می فرمایند: "لکن مسئله ای را که بهتر است ما بگوییم انحرافاتی است که برای ملت ها و خصوصاً برای شیعیان آن حضرت در طول تاریخ پیش آمده است و دست های که این انحرافات را از اول به وجود آورده اند این که در این روایت هست که: «بُنِيَ‏ الْإِسْلَامُ‏ عَلَى‏ خَمْسٍ‏»؛ این ولایت، ولایت کلی امامت نیست آن امامتی که هیچ عملی مقبول نیست، قبول نمی شود، الا به اعتقاد امامت این معنایش، این حکومت نیست."

 تازه امام می گویند «بُنِيَ‏ الْإِسْلَامُ‏ عَلَى‏ خَمْسٍ‏»؛ آن ولایتی که در آن آمده در عرض نماز و روزه و حج و زکات آن ولایتی که در عرض این ها است حکومتداری ائمه است اطاعت از ائمه است. یک ولایتی برای ائمه بالاتر از این داریم آن چه است؟ "الان ما معتقد هستیم که حضرت امیر در برهه ای از زمان به حکومت رسیدند حضرت امام حسن هم یک مدت بسیار بسیار کمی به حکومت رسید باقی ائمه، حکومت نداشتند آن که خدای تبارک و تعالی جعل کرد و دنبالش هم برای ائمه هدیٰ جعل شده است حکومت است. لکن نگذاشتند که این حکومت ثمر پیدا بکند، بنابراین حکومت را خدا برای حضرت امیر (سلام الله علیه) جعل کرده است و این حکومت یعنی سیاست، یعنی عجین با سیاست."

 بعد می فرمایند: "دین با سیاست ارتباط دارد آنی که می گوید دین از سیاست جداست تکذیب خدا را کرده است تکذیب رسول خدا را کرده است، تکذیب ائمه هدی را کرده است و این که این قدر صدای غدیر بلند شده است و این قدر برای غدیر ارج قائل شدند و هر چه هم دارد برای این است که با اقامه ولایت یعنی با رسیدن حکومت دست صاحب حق همه این مسائل حل می شود. اگر گذاشته بودند که حضرت امیر (سلام الله علیه) حکومتی را که می خواهد به پا کند تمام انحرافات از بین می رفت. آن وقت مجال برای همه اشخاص که دارای افکار هستند عرفاء که دارای افکار هستند، حکماء که دارای افکار هستند فقهاء برای همه آن ها هم مجال پیدا می شود. از این جهت است «بُنِيَ‏ الْإِسْلَامُ‏ عَلَى‏ خَمْسٍ‏»؛ نه معنایش این است که ولایت در عرض این است. ولایت اصلش مسئله حکومت است حکومت هم این طوری است حکومت حتی از فروع هم نیست آن چیزی که برای ائمه ما قبل از غدیر و قبل از همه چیز بوده است این یک مقامی است که مقام ولایت کلی است که در آن مقام است که در روایات هست که: «حَسَنْ وَ حُسَیْن إِمَامَانِ إِنْ قَامَا أَوْ قَعَدَا»؛ وقتی قَعد است که امام نیست امام به معنای حکومت نیست این یک امام دیگری است آن مسئله دیگری است آن مسئله، مسئله ای است که اگر او را کسی قبول نداشته باشد اگر تمام نمازها را مطابق با همین قواعد اسلامی نه فقط اهل سنت، شیعه هم به جای بیاورد باطل است."

مجری:

چرا؟ چون آن مایه اصلی، بحث ولایت و اعتقاد به امامت امیر المؤمنین است.

استاد ابوالقاسمی:

این عین حکومت است آن در عرض این ها نیست. نماز و روزه و حج و زکات و ولایت این ها در عرض هم قرار گرفتند این حکومت است؟ نه آنی که برای امام است بالاتر از این است آن از اصول مذهب است. آقا اعتقاد به آن فضل است یا لازم است؟ مرحوم امام چه می گویند آنی است که اعتقاد به او لازم است و از اصول مذهب است. این مطلب را مرحوم امام خمینی واقعاً‌ فرمودند یا تو از خودت داری این را مطرح می کنی؟

ببینیم در کجا این مطلب آمده؟ در کتابخانه فقاهت، صحیفه نور، خمینی روح الله، جلد 20، صفحه 28 کتاب صحیفه نور دقیقاً‌ این مطلب را آورده. پس مرحوم امام که می فرمایند ضروری است و اگر کسی قبول نکند خارج از اصول مذهب است فضل نیست یک کسی اگر به پیغمبر نزدیک تر باشد نه این طور نیست.

مجری:

یادم می آید یک بار به وصیتنامه امام شما اشاره داشتید که آخرین صحبت ها آن جا است شما به آن جا استدلال کردید.

استاد ابوالقاسمی:

در آن هم شبیه به همین مطالب را مرحوم امام فرمودند چون در این عبارت خیلی صریح گفته بودند ما در این جا آوردیم. اما سراغ مقام معظم رهبری (حفظه الله) برویم راجع به وحدت ایشان یک سری مطالبی دارند که ما بعضی آن را مطرح کردیم و امروز هم برویم سراغ بیان برخی از فرمایشات دیگر ایشان کتاب "طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن"، سلسله جلسات مقام معظم رهبری در رمضان المبارک 1353 مشهد که الان این ها را چاپ کردند برای این که ما با نظرات ایشان آشنا بشویم.

راجع به امامت، ولایت چه اصل مدرن مترقی جالبی است اصل ولایت و یک ملت،‌ یک جمعیت، پیروان یک فکر و یک عقیده اگر دارای ولایت نباشند چطور بی ‌خودی ول معطل هستند. ضروری یا ضروری نیست؟ نباشد ول معطل هستیم. این را درک خواهید کرد و احساس خواهید کرد در سایه این بحث به خوبی می شود فهمید چرا کسی که ولایت ندارد نمازش، نماز و روزه اش، روزه و عبادتش، عبادت نیست؟ به خوبی می شود با این بحث فهمید که چرا جامعه ای و امتی که ولایت ندارند اگر همه عمر را به نماز و روزه و تصدق تمام اموال بگذراند باز لایق غفران و لطف خدا نیست. این را در جلسه 23، جلسه ولایت، صفحه 657 این چاپ طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن آوردند.

 بنابراین آیا واقعاً می شود گفت که مسئله امامت یک مسئله ای است که فضیلت است اگر داشتی که بهتر است نداشتی هم اشکال ندارد. نه روایاتی که می گوید اگر نداشته باشد با شروطی ممکن است وارد بهشت بشود بله همان طوری که نماز هم نخوانی با شروطی ممکن است وارد بهشت بشوی اگر خدا تفضل کند. حق الناس هم گردنت باشد با شروطی ممکن است وارد بهشت بشوی خدا تفضل بکند. این فضل خدا است، حالت خاص است ربطی به قاعده کلی ندارد این ها را با همدیگر نباید خلط کرد.

 این مقدمات را ما عرض کردیم اما یک نکته ای می خواهم این جا عرض بکنم بسیار مهم است دوستان خوب دقت بکنند آیا کسی که الان می آید. آقای رحیم پور ازغدی الان این مطلب را نگفتند ظاهرش هم که ما عرض کردیم تقطیع بود نمی دانیم درست است یا غلط است؟ از ایشان سوال نمی پرسیم اما آن کسانی که این کلیپ را الان پخش کردند و به عنوان متولیان تقریب خودشان را معرفی می کنند ما با آن افراد سر این دعوا و بحث داریم که آیا باور شیعی «مُفترض الطاعة» بودن امام است یا خیر یا این یک فضیلت است؟

مجری:

یکی از اعتقادات ریشه دار شیعه است.

استاد ابوالقاسمی:

وقتی من با این افراد چنین اختلافی دارم حالا بیایم بحث کنم آیا مباحث امامت در جامعه مطرح بشود یا نشود؟ اصلاً معنی دارد. این آقا می گوید امامت جزء مسائل ضروری نیست. کسی که این کلیپ را نشر داده می گوید امامت جزء مسائل ضروری نیست وقتی چنین اعتقادی را دارند نشر می دهند من می توانم آقای حامد کاشانی بیاید فضائل اهل بیت (علیهم السلام) را بگوید؟ وقتی ضروری نیست چرا بگوید؟ یعنی ما دعوای مان با این آقایان خیلی مبنایی تر از این است که حالا آیا فضائل گفته بشود یا نه ادله خلافت گفته بشود یا نه؟ مسئله، جایی دیگر است

مجری:

نگاه، کاملاً متفاوت است.

استاد ابوالقاسمی:

اصلاً نگاه شان بر امامت یک چیز غیر ضرروی، یک چیز فرعی است اگر بود خوب است نبود هم اشکال ندارد، وقتی این دیدگاهش است من چه بیایم بگویم؟ دقیقاً می شود همان کتاب "شاهراه اتحادِ" حیدرعلی قلمداران می گوید چرا شما اعتقاد دارید؟ می خواهید وحدت ایجاد بشود اصلاً امامت را کنار بگذار. می شود حرف آن یکی آقا که استاد ما جناب حسینی قزوینی خیلی مردانه به او جواب دادند که بله حوزه های علمیه دنبال یک دلیلی برای مشروعیت خلافت ابوبکر و عمر بگردند این طوری وحدت ایجاد می شود!

مجری:

چیزی که بر اساسی نیست آن را کنار بگذارد که هیچی ندارد

استاد ابوالقاسمی:

نقل اهل بیت، فضیلت است یک فضیلتی بودند ابوبکر و عمر را هم قبول نکردند فضیلت است فدک را باید بدهد نداده، مردم هم انتخابش کردند دیگر بحثی باقی می ماند؟ این طوری آن هم مشروع می شود، وقتی ما آمدیم امامت را این قدر فرعی و به قول عرب ها هامش در حاشیه قرار دادیم که حالا یک فضیلتی است خوب است اگر داشتی شما به جای 19 و هفتاد و پنج، 20 می شوی نداشتی 19 و هفتاد و پنج می شوی. این جور است؟

ما اختلاف مان با این افراد که الان آمدند این کلیپ را نشر دادند، عرض کردیم آقای رحیم پور نمی دانیم واقعاً اگر اعتقادشان این باشد با ایشان هم همچنین اختلافی داریم اما با کسانی که الان این کلیپ را نشر دادند اختلاف ما خیلی عمیق تر از این است که آقای فلانی بیاید فضیلت بگوید یا نگوید دعوت به تشیع باشد یا نباشد اصلاً تشیع الکی است یک فضیلتی است لازم نیست باشد.

مجری:

یعنی طبق اعتقاد این ها ما باید کلاً این مذهب را کنار بگذاریم

استاد ابوالقاسمی:

دقیقاً همین را دارند می گویند

مجری:

استاد یک میان برنامه ببینیم و بر گردیم در خدمت شما و بینندگان عزیز باشیم. بینندگان عزیز می توانید با برنامه خودتان تماس بگیرید سوالات تان و نظرات تان را مطرح کنید جناب آقای دکتر ابوالقاسمی ان شاء الله پاسخگوی سوالات و مباحث شما خواهند بود

(میان برنامه)

مجری:

«الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب (علیه السلام)»؛ بینندگان عزیز همچنان با برنامه راه روشن از شبکه جهانی حضرت ولی عصر در خدمت شما هستیم و افتخار این را داریم که در خدمت عزیز دلمان استاد گرانقدر جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای دکتر ابوالقاسمی باشیم، استاد ابو القاسمی چه مباحث خوبی را مطرح کردید و چقدر زیبا و دقیق شما هم از کسانی هستید که چهره خوبی دارند دفاع کردید و هم سعی کردید با تمام متانت و با اخلاق خوب آن ها را نقد کنید و این یکی از شیوه های خوبی است که ما شیعیان از اهل بیت یاد گرفتیم. کاش شبکه های دیگر هم بتوانند این ها را یاد بگیرند آن های که مال مذهب مخالف هستند با تمأنیه و دقت بیایند سوالات ما را پاسخ بدهند در خدمت شما هستیم.

استاد ابوالقاسمی:

البته همین روشی که ما داریم رهبر معظم انقلاب (حفظه الله) فرمودند در تعامل با اهل سنت را همین روش را می شود به کار برد. در نقد علمی هیچ مشکلی وجود ندارد ان شاء الله می خواهیم راجع به این مطلب صحبت بکنیم.

مجری:

چقدر خوب است با این حالت وحدت با عزت باشد نه این که ذلت باشد هم آن ها در پای این وحدت به عزت خودشان برسند و هم مذهب خودشان را داشته باشند هم ما داشته باشیم.

استاد ابوالقاسمی:

به عنوان نمونه این را قبلاً‌ عرض کردیم مقام معظم رهبری (حفظه الله) بارها فرمودند که غدیر می تواند مایه وحدت باشد در سایت «KHAMENEI.IR» بیانات در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت همین مسئله غدیر هم می تواند مایه وحدت باشد هم چنان که مرحوم آیت الله شهید مطهری مقاله ای با عنوان الغدیر و وحدت اسلامی دارد. او کتاب الغدیر را یکی از محورهای وحدت اسلامی می داند که درست هم هست ممکن است به نظر عجیب بیاید اما واقعیت مطلب همین است.

مجری:

ما در همین ایامی که گذشت، از حضرتعالی و اساتید دیگر بسیار شنیدیم در مورد غدیر، شاید تنها روایتی بتوانیم بگوییم در نزد همه مسلمان ها متواتر هست و همه آن را قبول دارند این خودش مایه وحدت می شود.

استاد ابوالقاسمی:

جالب است می فرمایند "من از همه برادران شیعه و سنی در کشور خودمان دعوت می کنم برادران سنی ما هم مثل ما روز غدیر را عید بگیرند" عید ولایت شما ولایت را قبول داری معنایش را چیز دیگری می گویید شما هم مثل ما مثل ما جشن بگیرید عید ولایت باشد و آن کسانی که در این ایام مجدداً گفتند هر کسی از اهل سنت عید بگیرد و چنین و چنان منافق است نه این ها مشخص است دارند ضد مقام معظم رهبری فعالیت می کنند. ادعا می کنند ما پیرو رهبری هستیم نه اتفاقاً ایشان درخواست کردند که اهل سنت هم جشن بگیرند و ما یک توصیه جدی به آقایان مدعی تقریب داریم آن کسانی که افراطی تقریب را مطرح می کنند نه تقریب درست را، این فرمایش صریح مقام معظم رهبری است شما جشن غدیر بر پا کنید اهل سنت و آن کسانی که ادعا می کنید وحدتی هستند بیاورید خیلی ساده است می خواهید ملاک وحدتی بودن یا نبودن عالم سنی مشخص بشود.

رهبری می فرمایند غدیر می تواند مایه وحدت باشد شما دعوت کنید آقای فلانی یک، دو، سه، چهار، پنج... 10 نفر از کسانی که ادعا می کنید این ها الگوهای وحدت هستند دعوت کنید در مراسم جشن غدیر شرکت کنند. اگر شرکت کردند آن موقع این ها به وحدتی که رهبری فرمودند اعتقاد و التزام دارند.

مجری:

یعنی حتی به این قضیه هم ملتزم نیستند؟

استاد ابوالقاسمی:

نه و اگر نیامدند بدانید هم شما دارید مسیر وحدت را بد ترسیم می کنید هم آن آقایان طرفدار وحدتی که رهبری معرفی می کنند نیستند. دو دو تا چهار تا است رهبری فرمودند عید غدیر را از اهل سنت بخواهید جشن و عید بگیرند دوباره این جا را نگاه کنید "من از همه برادران شیعه و سنی در کشور خودمان دعوت می کنم فعلاً‌ محدوده جغرافیای خودمان را مطرح می کنیم برادران سنی ما هم، مثل ما روز غدیر را جشن بگیرند."

مجری:

شما یک نکته زیبایی هم فرمودید شما به هر نیتی روز، روز مبارکی است خودتان قبول دارید.

استاد ابوالقاسمی:

به قول آقای شافعی ولاء الإسلام به قول یک عده دیگر ولاء العِتق هر چه هست روز بزرگی است 100 هزار را الکی پیغمبر در آن جا جمع نکرد. خطاب من به آقایان اهل سنت نیست چون من می دانم رفتارهای آن ها چطوری است بعضی شان شرکت کردند امسال هم جشن گرفتند خیلی هم عالی بود اما بحث سر این است که می خواهید بفهمید چه کسی از اهل سنت طرفدار وحدتی است که مقام معظم رهبری ترسیم می کند دیگر ادعا نکنید این آقا وحدوی است. هر کسی که وحدوی است ما همین سال آینده یک مراسم جشن بر پا می کنیم جشن ولایت به معنای اهل سنت در زاهدان، چون می دانم این آقایان هم حاضر به انجام این کار نیستند و می گویند نه این کار به وحدت ضرر می زند ما جشن غدیر بگیریم سنی دعوت بکنیم؟ این آقایان می گویند چرا ایام غدیر می شود بنِر می زنید «اسعد الله ایامکم» در چشم اهل سنت می خواهید این ها را بکنید؟

آقا رهبری گفتند جشن بگیرید اهل سنت هم شرکت بکنند، شما که مرد جشن گرفتنش نیستید ما حاضر هستیم سال آینده هزینه اش را تأمین بکنیم در زاهدان یک جشن مشترک بگیریم و آن آقایانی که شما می گویید نه این ها خیلی اهل وحدت هستند را دعوت بکنیم ببینیم آیا تابع رهبر معظم انقلاب هستند یا خیر؟ چون اطاعت از حاکم شرط اصلی فقه این ها است اگر تابع هستند که فبها و نعمت، ولی دیگر خط و نشان این خط و این نشان خود شماها حاضر نیستید همچنین مراسمی بگیرید چه برسد به این که آن آقایان را بخواهید با خودتان بیاورید پس این یک مطلب. و به خوبی هم غدیر آن کسانی که طرفداران وحدت هستند را از غیر طرفداران وحدت جدا می کند. خیلی ساده دو دو تا چهار تا است.

اما سراغ مطالب دیگری برویم ما به خاطر وحدت دست از مستحب بکشیم این را شهید مطهری فرمودند بارها هم خواندیم دیگر سریع از آن رد می شود کتاب امامت و رهبری می فرمایند اگر ما اتحاد را مطرح کردیم چه کار بکنیم؟ آیا دست از عقیده مان بر داریم؟ می فرمایند "به نظر می رسد اعتراض کننده در مفهوم اتحاد اسلامی دچار اشتباه شده است مفهوم اتحاد این نیست که فرقه های اسلامی به خاطر اتحاد اسلامی از اصول اعتقادی یا غیر اعتقادی خود صرف نظر کنند. و به اصطلاح مشترکات همه فرق را بگیرند مختصات همه را کنار بگذارند چه این کار، نه منطقی است نه عملی" آقا 10 تا است؟ فرض کنیم 7 تا بود این 7 تا مشترکات همه مذاهب این را بگیریم آن یک دانه الکی است بد نیست خوب است اما لازم نیست فعلاً کنار بگذاریمش این است واقعاً؟ نه اصلاً این وحدت نیست "چگونه ممکن است از پیرو یک مذهب تقاضا کرد که به خاطر مصلحت حفظ اسلام و مسلمین از فلان اصل اعتقادی یا عملی خود که به هر حال به نظر خود آن را جزء متن اسلام می دانند صرف نظر کنند. آن وقت ما می خواهیم به خاطر اسلام از جزئی از اسلام چشم بپوشیم ما خود شیعه هستیم افتخار پیروی اهل البیت (علیهم السلام) را داریم کوچک ترین چیزی حتی یک مستحبی یا مکروه کوچک را قابل مصالحه نمی دانیم نه توقع کسی را در این زمینه می پذیریم و نه از دیگران انتظار داریم که به نام مصلحت و به خاطر اتحاد اسلامی از یک اصل از اصول خود دست بر دارند. آن چه ما انتظار و آرزو داریم این است که محیط حسن تفاهم به وجود آید تا ما که از خود اصول و فروعی داریم فقه و حدیث و کلام و فلسفه و تفسیر و ادبیات داریم بتوانیم کالای خود را به عنوان بهترین کالا عرضه بداریم تا شیعه بیش از این در حال انزوا به سر نبرد و بازارهای مهم جهان اسلامی به روی کالای نفیس معارف اسلامی شیعه بسته نباشد."

این راجع به این که ما چه کار کنیم؟ عبارت دیگری است این عبارت در کتاب تعاملات مقام معظم رهبری (حفظه الله) بخش ادیان و مذاهب،‌ مراد و معنای وحدت "یک عده ای می گویند نه این مذهب نه آن مذهب این غلط است این ادعای مذهب ثالث است بعضی می گویند ما نه شیعه هستیم نه سنی این غلط است این که اختلاف را بیشتر می کند." یا در جایی دیگر "بالاخره بعد از پیامبر آراء مسلمین متفاوت شد یک عده در مسئله امامت نظری داشتند عده ای نظر متفاوت دیگری داشتند. بعضی منبع احکام الهی را یک چیز بعضی چیز دیگری دانستند در اصول و فروع از همان اول اختلافات بین مسلمانان به وجود آمد. امامت جزء اصول ما است در اصول اختلاف پیش آمده امروز این حرف در حقیقت به معنای نفی کردن و از بین بردن معارف و فقه و مسئول فرهنگی همه فِرَق مسلمین است این که بگوییم شیعه چند تا چیزش را کنار بگذارد سنی هم چند تا چیزش را کنار بگذارد یک چیز جدید درست بکنیم این که دارد همه را از بین می برد. این خودش حرفی شبیه به توطئه است در اوایل انقلاب بعضی آدم های کج سلیقه یا واقعاً سوء نیت دار بودند که از این حرف ها می زدند ما آن مطالب را نمی گوییم، دو تا جریان عمده است یکی شیعه، یکی سنی؛ شیعه طریق اهل بیت اهل سنت غیر اهل بیت هستند البته می گویند اهل بیت را قبول داریم اما دین را از اهل بیت نمی گیریم. فقط ما می گوییم هر کدام زندگی خود را بکنند با هم دشمنی نکنند این نظر ماست"

 این فرمایشات مقام معظم رهبری اما بحث علمی بکنیم به این ضرر می زند یا نمی زند؟ باز همان کتاب تعاملات راجع به سفرشان به زاهدان می فرمایند "اخیراً در زاهدان گروهی دنبال این هستند که وحدت را از بین ببرند، در زمان رژیم شاه من می دیدم جوانان سنی هم در نماز ما شرکت می کنند و پای صحبت ما می نشینند تقریب و همزیستی یعنی این. نه این ها سب خلفاء می کردند نه آن ها به این ها اهانت می کردند با همدیگر زندگی می کردند، پای صحبت ما می نشستند این کنار هم بودن و حرف های هم را شنیدن و هم نفس شدن به تقریب کمک می کند. اگر احیاناً بحث مذهبی هم پیش بیاید مانعی ندارد." بحث مذهبی پیش بیاید پای منبر من نشسته یک بحث مذهبی هم با من بکند اشکال دارد؟ نه

همین که پای منبر من آمده خودش خیلی است اصلاً وحدتی که رهبری می گویند یعنی این، یک طوری صحبت بکنم که طرف مقابل بتواند پای صحبت من بنشیند. نگوید این از اولش دارد فحش می دهد و لعنت می کند، یک جوری صحبت کنم پای صحبت من بنشیند این وحدت می شود. "احیاناً بحث مذهبی هم پیش بیاید مانعی ندارد" سریع این را گفتند.

 باز در همان کتاب صفحه 30 می فرمایند "اشتباه نشود اگر کسی برای اثبات مذهب خود تلاش می کند من آن را رد نمی کنم. هم شیعه هم سنی، هم هر مؤمن به هر نحله ای عقیده و طریقه ای حق دارد طریقه ای خودش را اثبات کند این چیز دیگری است. ما آن را رد نمی کنیم آن چه ما رد می کنیم تلاش برای معارضه، کوبیدن، اهانت کردن و نفی موجودیت طرف مقابل است این غلط است" (نفی موجود) مثلاً ما کلاً می خواهیم همه سنی ها از بین بروند "در بحث علمی طبیعی است هر کس عقیده ای دارد اثبات آن عقیده به معنای نفی و رد عقاید دیگری و استدلال بر عقیده خود است." خود اثبات عقیده من رد دیگری است یعنی من خودم را اثبات کنم خود به خود دیگری رد می شود اما همه این ها مفهوم، قابل درک و قابل تحمل است همین بحث ها هم همیشه دامنه تفکر را گسترش می دهد. تعمیق می کند، پیش می برد.،مانعی ندارد. این اشکال ندارد اما اگر بیایند بخواهند همدیگر را از بین ببرند تکفیر باشد آقا تو اصلاً حق وجود نداری این اشکال دارد.

مجری:

رد کردن همدیگر اشکال ندارد ولی آن رفتاری که وهابی ها دارند که تکفیر می کند هر که هم کافر شد باید او را بکشی آن اشکال دارد.

استاد ابوالقاسمی:

"من قبل از انقلاب نسبت به این استان آشنایی دورا دور داشتم بعد هم که به آن جا رفتم مسائل استان را لمس کردم می دانم چگونه است، همان مردم متعصب می تواند با مردم متعصب شیعه زندگی کنند همین مولوی عبدالعزیز و مرحوم کفعمی با هم معاشرت و مراوده داشتند این در مسجد خودش همان مطالب غلیظ شیعی را می گفت او هم در مسجد خودش حرف هایش را میزد. بحث علمی و فکری و غیره هم به جای خود محفوظ، خیلی خوب است مانعی هم ندارد. توصیه امروز و دیروز و فردای من به علمای سنی و شیعه، طلاب و جوانان اهل علم و معرفت طلب سنی و شیعه این است که سعی کنید رفاقت و محبت و تفاهم روز به روز در بین شما عمیق شود مانعی ندارد در مراکز علمی با همدیگر بحث علمی کنید و عقاید همدیگر را به چالش بکشید مثل دو طلبه که با هم بحث می کنند که مباحثه طلبه ها را دیدیم چطوری است گاهی اوقات به دعواهای تند لفظی علمی می رسد نه فحاشی"

شهید مطهری هم مفصل گفتند بیان اختلافات ربطی به اختلاف ندارد در کتاب امامت و رهبری، صفحه 14 همین را خواندیم که "ما بیاییم و این مطالب را بیان بکنیم این که ما بیاییم اعتقادات مان را بگوییم مشکلی ندارد از اعتقادات نباید صرف نظر بکنیم" این هم فرمایشات شهید مطهری برویم عبارات دیگری بخوانیم ما برای چه دنبال تقریب رفتیم؟ در کتاب تعاملات اگر شما تقریب داشته باشید نتیجه اش این می شود که آقای شیخ الازهر گفته من پشت سر شیعه هم نماز می خوانم. استقبال کنید این جا بیاید اما چرا؟ نه فقط از جهت گرایش به تشیع و مسائل تقریب که مسئله مهمی هست بلکه از لحاظ علمی با جامعه ازهر، دانشگاه مدینه، جامعات دینی که در پاکستان است و در هند است ارتباط برقرار کنید حداقل فایده اش این است که آن ها از وزن علمی حوزه علمیه ما مطلع می شوند. وزن علمی ما را چطوری می فهمند؟ حرف خودش را کنار حرف ما ببیند. ما چه داریم می گوییم او چه دارد می گوید، وزن علمی ما را در کلام چطوری تشخیص می دهد؟ در عقیده چطوری تشخیص می دهد؟ در تاریخ چطوری تشخیص می دهد؟ خیلی واضح است باید این ها را کنار هم ببیند.

به همین دلیل یک عبارتی داشتند که در نرم افزار حوزه و روحانیت هم آمده عیب ندارد  از همان تعاملات نشان می دهیم صفحه 22 جناب آقای شاهرودی یک وقت به من گفتند رئیس مسجد الحرام به تشیع علاقمند است. به تشیع علاقمند است نه این که الان بخواهد شیعه بشود به فهمیدن حرف هایشان یک آدم این جوری را بکشانید این جا بیاورید یک مقداری مشت و مال علمی بدهید تا بفهمد که در این جا چه خبر است؟ مشت و مال علمی (یک اصطلاح خیلی زیبا به کار بردند) توهین نباشد فحاشی نباشد زور آزمایی علمی باشد، واقعاً خیلی از این ها نمی دانند اصلاً‌ چه خبر است ما می توانیم در این زمینه برای آن ها کتاب بفرستیم بعضی از آن ها گاهی برای ما کتاب فقهی و غیر فقهی می فرستند، عنوان نویسنده هم دکتر رئیس فلان مرکز علمی است وقتی آدم نگاه می کند می بیند یک چیزهای سطحی و کم ارزش و کم اهمیت است. این ها اگر مطلع شوند که در حوزه علمیه ما چه هست به نظر من خیلی چیز خوبی است برای چه کسی این ها را بفرستیم؟ برای علمای شان بفرستیم

مجری:

این ها بیانات مقام معظم رهبری است؟

استاد ابوالقاسمی:

بله تمامش هست، عبارت دیگر از شهید مطهری امام و رهبری می فرمایند گذشته از این ها فرضاً در موارد عادی چشم پوشی از زشتی های تاریخ روا باشد در مواردی که با متن اسلام و اساسی ترین مسئله اسلام یعنی مسئله رهبری مربوط است و سرنوشت جامعه اسلامی وابسته به آن است چگونه رواست؟ چشم پوشی و اغماض از چنین مسئله ای در حکم اغماض و چشم پوشی از سعادت مسلمین است. به علاوه اگر در پیشگاه تاریخ حقوقی پایمال شده باشد خصوصاً اگر صاحبان آن حقوق با فضیلت ترین افراد امت باشند چشم پوشی از بیان حقایق تاریخ را جز همکاری زبان و قلم با شمشیرِ ستم نامی نمی توان نهاد، یعنی ما باید بیان بکنیم. اگر حقایق تاریخی، اتفاقاتی که در طول تاریخ افتاد را بیان نکنیم همکاری با شمشیر ستم است.

آن آقایانی که می گویند گفته نشود می گویند طرفدار شمشیر ستم هستند. لذا باز در کتاب امامت و رهبری، صفحه 17 بدیهی است که صف واحد در برابر دشمن تشکیل دادن با اصرار در دفاع از مسلک خود و انتقاد از مسلک های برادر و دعوت سایر برادران هم جبهه به مسلک خود (یعنی تشیع) به هیچ وجه منافات ندارد. صف واحد تشکیل دادن با دعوت به تشیع هیچ منافاتی ندارد.

مجری:

پس در واقع این جا مشخص است آن وحدت که مد نظر است همان صف واحد است.

استاد ابوالقاسمی:

بله، ما دعوت به تشیع داریم صف واحد هم داریم منافاتی ندارد، به هر حال طرفداری از تز اتحاد اسلامی، ایجاب نمی کند که در گفتن حقایق کوتاهی شود خوشبختانه در عصر ما محققان بسیاری در شیعه پیدا شدند که از همین روش پسندیده پیروی می کنند، در رأس آن ها علامه جلیل آیت الله سید شرف الدین عاملی، علامه کبیر، آیت الله شیخ محمد حسین کاشف الغطاء، علامه بزرگوار آیت الله شیخ عبدالحسین امینی مؤلف کتاب شریف الغدیر را باید نام برد.

طرفدار از تِز اتحاد اسلامی قبلاً تمدن اسلامی می گفتند طرفداری از تِز تمدن اسلامی ایجاب نمی کند که در گفتن حقایق کوتاهی شود، یا مانع نمی شود سایر برادران هم جبهه را به مسلک خودمان دعوت کنیم دیگر به چه زبانی شهید مطهری بفرماید که دعوت به تشیع هیچ منافاتی با مسئله وحدت ندارد. که من متوجه نمی شوم این آقایان چرا نمی خواهند این حرف ها را بخوانند و بفهمند؟

لذا مقام معظم رهبری در مورد امام رضا (علیه السلام) پیام به کنگره علمی امام علی ابن موسی الرضا (علیه السلام) در این جا یک جمله ای می گویند (این پیام خیلی طولانی است) بهره برداری اصلی امام از این ماجرا بسی از این مهم تر است امام با قبول ولیعهدی دست به حرکتی می زند که در تاریخ زندگی ائمه پس از پایان خلافت اهل بیت در سال 40 هجری تا آن روز و تا آخر دوران خلافت بی نظیر بوده است.

امام چه کار کردند؟ آن، بر ملا کردن داعیه ای امامت شیعی در سطح عظیم اسلام دریدن پرده غلیظ تقیه، رساندن پیام تشیع به گوش همه مسلمان ها است، تریبون عظیم خلافت در اختیار امام قرار گرفت و امام در آن، سخنانی را که در طول 150 سال جز در خفاء و با تقیه و به خصیصین و یاران نزدیک گفته نشده بود به صدای بلند فریاد کرد. مناظرات امام در مجمع علماء در محضر مأمون که در آن قوی ترین استدلال های امامت را بیان فرموده است. استدلال های امامت را امام رضا بیان کرده نامه جوامع الشریعه که در آن همه رؤس مطالب عقیدتی فقهی شیعه را برای فضل ابن سهل نوشته است. جوامع الشریعه را قبلاً‌ توضیح دادیم که در جوامع الشریعه خیلی مطالب دقیق شیعی آوردند.

یا عبارت دیگر در سایت مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار اعضای شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت. درباره اهل بیت (علیهم السلام) مطلبی نمی گویم جز این که عرض کنم این بزرگواران همواره مظلوم بودند. برای بسیاری از مسلمین معارف شان شناخته نیست. راه شان مشخص نمی باشد این مسئولیت به عهده ماست که هر چه می توانیم در جهت معرفی اهل بیت و روشن کردن راه آن ها و متشکل کردن پیروان آن ها و هدایت بچه های شیعی به سمت اهداف اهل بیت تلاش بکنیم. آن چه که برای من و شما و شیعیان مناطق دیگر عالم و بسیاری از مردم خود ما که از این قضیه آگاه هستند توقع بر انگیز است نفس اعلان این مسئله است.

اصل این که یک اهل بیتی بودند یک حقی داشتند یک حقوقی داشتند این ها را باید بگویید آن چه که من می دانم کتاب های کمی از ما در بین اهل سنت منتشر شده است. ما در دنیای اسلام این فقه راغی پیشرفته پر فرع عمیق را باید معرفی کنیم چند تا مثال مطرح می کند. مسئله دیگر، مسئله حجت اهل بیت و ولایت شان است. (ولایت اهل بیت) همین کاری که مرحوم سید شرف الدین (رضوان الله تعالی علیه) با آن وسعت نظر، با آن قدرت انجام داده است. قبل از ایشان مرحوم میر حامد حسین و دیگران این کارهای مهم را انجام دادند. میر حامد حسین جز اثبات امامت، جز اثبات مظلومیت اهل بیت و اثبات حق اهل بیت و حق غصب شده شان چه کار کرد؟ این کار باید بایستی به زبان امروز و مناسب با امروز بدون دعوا و بدون درگیری انجام بگیرد بالاخره سخن تشیع باید ارائه بشود. سخن تشیع همان حرف مرحوم میر حامد حسین است. می گوید باید انجام و ارائه بشود.

مجری:

ارائه نشود آن وحدت هم محقق نمی شود.

استاد ابوالقاسمی:

من دیدم که اخیراً کشورهای عربی کتاب تحفه اثنی عشریه را که خود کتاب تفرقه افکنی و بر انگیزاننده اختلافات است و در حقیقت بر ضد و ذمّ شیعه و در مدح اهل بیت است خلاصه کرده اند با زبان اصل با بهترین چاپ با فهرست، تصحیح منتشر کرده اند. شاید مثلاً 150 سال قبل در زمان شاه ولی الله دهلوی نوشته شده باشد که مرحوم میر حامد حسین همین کتاب عبقات را در جوابش نوشت. ما شیعیان هنوز چاپ شده کتاب عبقات را نداریم، چاپ هم بشود آیا می تواند در محافل علمی دنیا با آن عظمت و ضخامت فارسی و عربی مخلوط مطرح بشود؟

همه این ها کار متمرکز را در محیط شیعی ایجاب می کند در محیط شیعی بر اساس همان اخلاص و احساس مسئولیت انصافاً خیلی کار شده، قاضی نور الله ها و دیگران نشسته اند با مظلومیت کتاب های نوشتند خدای متعال هم به خاطر همان مظلومیت برکت داده و منتشر شده است. لیکن گنجینه ما خیلی قوی تر از این ها است، باید کار بشود.

مجری:

کسی بیشتر از مقام معظم رهبری دغدغه وحدت ندارد.

استاد ابوالقاسمی:

مثال هم می زنند مثال میر حامد حسین می زنند در خطاب با چه کسی؟ این هم مهم است خطابش را ببینیم با چه کسی صحبت کردند؟ شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت، یکی از مجموعه های اصلی تقریبی در کشور، می گوید آقایان مجمع جهانی کتاب های مرحوم میر حامد حسین را باید نشر بدهید الان یک عده می گویند نه آقا نشر عقیده تشیع ممنوع است.

مجری:

به خیال خودشان کاسه داغ تر از آش شدند. بینندگان عزیز در خدمت شما هستیم همچنان می توانید با برنامه تماس بگیرید سوالات تان را بپرسید البته نه فقط الان بلکه از طریق فضای مجازی هم می توانید مطالب تان را مطرح کنید، حتی اگر در این جلسه نشد در جلسات بعد هم می توانیم مباحث را خدمت اساتید ارائه کنیم ان شاء الله پاسخ را بشنوید بعد از میان برنامه بر می گردیم و در خدمت شما خواهیم بود.

 (میان برنامه)

مجری:

 یا علی، یا علی جانم علی، اسد الله الغالب علی ابن ابیطالب سلام الله علیک یا امیر المؤمنین ان شاء الله آقا امیر المؤمنین عنایتی بکنند و هر چه سریع تر فرج آقا امام عصر برسد و ان شاء‌ الله در کنار آقا امام عصر ندای یا علی را سر بدهیم به امید خدا جناب ابوالقاسمی تماسی داریم آقا سعید از تهران سلام علیکم وقت شما بخیر در خدمت شما هستیم (قطع شد) بیننده بعدی آقای بهادری از کرج سلام علیکم

بیننده آقای بهادری از کرج:

بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام دارم خدمت حضرت استاد جناب آقای دکتر ابوالقاسمی و جنابعالی. حضرت استاد ابوالقاسمی عزیز چهارصد و خرده از علمای محترم اهل سنت داستان غدیر را تأیید کردند، چرا آقای بخاری و آقای مسلم این قضیه را نیاوردند؟ با این که این برای یهودیان حجت بوده در صحیح بخاری، خبر 4407، 4606، 70268 آقای بخاری 4 بار تکرار کرده که برای آقایان حجت است. یهودیان پیش جناب آقای عمر ابن خطاب رفتند گفتند آیه (اکملت لکم دینکم) که در روز غدیر نازل شده اگر برای ما نازل شده بود ما آن روز را جشن می گرفتیم. جناب خلیفه گفت می گویم به عرفه ببرند روز جمعه نازل شده این یک جمله. شرح ابن ابی الحدید معتزلی سنی، جلد 6، صفحه 45 جناب خلیفه دوم دارد راه می رود دست چپ ابن عباس در دست راست جناب خلیفه است یک مرتبه جناب خلیفه دوم گفت من فهمیدم که صاحب تو یعنی امام علی مظلوم است. ابن عباس گفت راست می گویی جناب عمر قبول داری که علی مظلوم واقع شده پس معطل چه هستی قدرت را به علی واگذار کن. می گوید عمر دستش را از دست من رها کرد تند تند رفت و زیر زبان زمزمه می کرد تند رفت و ایستاد من به او رسیدم عمر گفت این که علی به قدرت نرسید و مظلوم واقع شده چون سن کمی داشت ابن عباس گفت بیشتر خانه ات خراب شد گفتند آقای عمر چرا خدا او را کوچک نشمرد؟ سوره توبه 10 آیه اول نازل شده بعضی ها می گویند کل آیه ها بود رسول مکرم اسلام این آیات را به ابوبکر داد تا برای مشرکین بخواند جبرئیل از طرف خدا نازل شد به پیامبرش فرمود سوره برائت را یا خودت ببر یا کسی از طرف تو باشد پیامبر به علی ابن ابی طالب داد چرا علی در نزد خدا کوچک نبود بلکه بزرگ بود عمر می گویند سکوت کرد و  چیزی نگفت همان سکوت مرگبار حضرت استاد ابوالقاسمی 1400 سال است هنوز جوابی برایش پیدا نکردند. این یک مطلب.

مطلب دیگر در شرح ابن ابی الحدید، جلد 6، صفحه 12 می گوید جناب خلیفه گفت آن موقع که غصب خلافت آقا امیر المؤمنین کردند پیامبر گفت بنشین عمر گفت: «إن النبوة والإمامة لا يجتمعان في في بيت واحد»؛ در یک قبیله هم پیامبر از شما باشد هم خلافت از شما باشد این نمی شود عبد الرحمن ابن  عوف سکوت کرد گفت علی جان گوش کن تو جوان هستی ابوبکر و عمر پیر هستند ان شاء الله بزرگتر که شدی به شما قدرت هم می دهیم سوال ما از جناب خلیفه این است شما این مطلب را از کجا آوردید که رسالت و خلافت در یک جا جمع نمی شود چرا در زمان مرگ خودتان به عثمان گفتی اگر شکست خوردی قدرت را به علی بده چرا آن جا جمع شد؟ امام به ابن عباس فرمود سوره نساء را به ابوبکر و عمر نشان بده:

(فَقَدْ آتَينَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَينَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا)

ما به آل ابراهيم، (که يهود از خاندان او هستند نيز،) کتاب و حکمت داديم؛ و حکومت عظيمی در اختيار آنها [= پيامبران بنی اسرائيل‌] قرار داديم.

سوره نساء (4): آیه 54

ما به آل ابراهیم کتاب دادیم، حکمت دادیم و هم پادشاهی دادیم آقا امیر المؤمنین به ابوبکر و عمر فرمود می خواهید این آیه را نفی کنید هنوز جوابی برای این قصیه پیدا نکردند. والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته

مجری:

احسنت آقای بهادری عزیز و نکات خوب و دقیقی فرمودید متشکریم. بیننده بعدی آقای محمدی از اصفهان سلام علیکم وقت شما بخیر در خدمت شما هستیم بفرمایید

بیننده آقای محمدی از اصفهان:

سلام عرض می کنم خدمت مجری محترم و استاد ارجمند. ببخشید یک مطلبی به ذهنم رسید این طور که شما می فرمایید برنامه های شما دنبال می کنم به این نتیجه رسیدم که ما در سطح وسیعی از این جماعتی که اعتقادات شان این شکلی هست این ها یک نوع حاکمیتی دارند به عبارتی فرمایشات مقام معظم رهبری سر جای خود اما به نظر می رسد عده ای برای خودشان درست مثل گذشته دارند این تفکر را پیاده می کنند به طوری که ما کم کم باید تردید کنیم که افرادی مثل این آقایی که از ایشان مطلب گذاشتید این ها کسانی هستند که ما بیشترین اعتماد را به این ها می کنیم. این که تشکیک می شود یا سوء استفاده از صحبت های شان می شود احتمالاً ما به این نتیجه می گیریم که همه باید در حد شما اطلاعات داشته باشیم تا دین مان به باد نرود آیا این گمان و تصور من درست هست یا نه؟ یادم می آید یک حدیثی از تحف العقول یک زمانی خواندم:

«مَنْ أَخَذَ دِينَهُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ (صَلَوَات اللَّهِ عَلَيْه وَ آلِهِ)»

که البته می دانم سنت را باید از اهل بیت گرفت اگر کسی دینش را از قرآن و سنت رسول و اهل بیت بگیرد دینش پا برجا می ماند اما اگر به مردان اعتماد کند نتیجه همین مردان دینش را می گیرند، آیا این تشخیص من درست است ما مکلف هستیم اطلاعات مان را خیلی بالا ببریم به طوری که کلاه سرمان نرود؟ ان شاء‌ الله که خداوند شما را در بیان معارف اهل بیت موفق تر بگرداند.

مجری:

خیلی متشکرم ان شاء الله پاسخ شما را خواهند داد. آقا سعید تماس گرفتند چند به ایشان زنگ زدند جواب نداد. سعید معرف حضور بینندگان و حضرتعالی هست همیشه زنگ می زند و صحبت های می کند شاید دوست ندارد به این صحبت ها پاسخ بدهد در خدمت شما هستیم.

استاد ابوالقاسمی:

آقای بهادری عزیز یک روایتی خواندند این روایت در کتاب تاریخ مدینه دمشق با سند معتبر آمده 3 سال قبل حقیر، این روایت را در مجموعه مشکات هدایت که در تلگرام و ایتا فعالیت خوبی دارند مطرح کردم و تصحیح سندی هم کردم ولی یک گروهی از آقایان وهابی خواستند بیایند جواب بدهند دیدند واقعاً سندش معتبر است به سندش نتوانستند اشکال بگیرند گفتند دلالتش را ما گیر داریم متن روایت را ببینیم ابن عباس می گوید:

«بينا أنا مع عمر بن الخطاب في بعض طرق المدينة»

داشتم با عمر در خیابان های مدینه می رفتم

«يده في يدي»

دستش در دست من بود

«إذ قال لي يا ابن عباس»

ای فرزند عباس

 «ما أحسب صاحبك إلا مظلوما»

من هم می دانم رفیقت علی مظلوم است.

«فقلت فرد إليه ظلامته يا أمير المؤمنين»

عمر، حقش را به او بر گردان!

«قال فانتزع يده من يدي ونفر مني يهمهم»

دستش را از دست من کشید و شروع به غرولند کرد

«ثم وقف حتى لحقته»

بعد ایستاد تا من به او برسم.

«فقال لي يا ابن عباس ما أحسب القوم إلا استصغروا صاحبك»

گفت ابن عباس مردم صاحب تو را کوچک شمردند.

 پس یک حقی است یک ظلامه ای است که آن ظلامه به کوچک شمردن حضرت علی مربوط می شود و دست چه کسی هست؟ دست عمر هست آن کدام حق است؟ چه حقی است که عمر باید بر گرداند؟ از حضرت علی گرفته شده به بهانه این که علی کوچک بوده و مربوط به حضرت علی (علیه السلام) است یک طرفش هم عمر است.

«قال قلت والله ما استصغره رسول الله صلى الله عليه وسلم حين أرسله وأمره أن يأخذ براءة من أبي بكر فيقرأها على الناس»

ابن عباس هم قرینه چهارم به این روایت ضمیمه می کند می گوید علی را کوچک شمردند پیغمبر آن جا که فرستاد از ابوبکر سوره توبه را بگیرد و برای مردم بخواند کوچک نشمردش!

مجری:

آن جا که در تقابل مستقیم با مشرکین و کافران بود.

استاد ابوالقاسمی:

این کوچک شمردن به نسبت به ابوبکر است چون طرفش چه کسی است؟

«ما استصغره رسول الله صلى الله عليه وسلم حين أرسله وأمره أن يأخذ براءة من أبي بكر فيقرأها على الناس»

تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل؛ اسم المؤلف: أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي الوفاة: 571، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1995، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ج 42، ص 349

علی را از ابوبکر کوچک تر شمردن، مظلوم هم شده حقش هم دست عمر است. چه می تواند باشد گفت آن چه است گِرد و دراز است موز است، نه ما نمی دانیم این ظلامه چیست. در کانال وهابی نوشته بود بله سند هم صحیح است ولی نمی دانیم آن ظلامه چیست؟ شاید یک حقی بوده مردم خانه ای یا مالی از حضرت علی غصب کردند گفتند این بچه است نباید دست علی باشد. این چه حرفی است روایت مشخص است چه است؟ خودشان هم می دانستند این روایت چه است؟ این راجع به فرمایشات جناب آقای بهادری.

 آقای محمدی از اصفهان فرمودند یک گروهی هستند دارند این گونه نظرات را مطرح می کنند آقای رحیم پور که نه قطعاً شأنش اجل است که همچنین نظری داشته باشند.

مجری:

اتفاقاً از جایگاه ایشان دفاع کردید

استاد ابوالقاسمی:

اما آن چیزی که هست، حق خیلی واضح و روشن است اگر ما ادله را ببینیم خود به خود حق برای ما روشن می شود

(وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا)

و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد؛ يقينا باطل نابود شدنی است!»

سوره اسراء (17): آیه 81

اصلاً باطل (كَانَ زَهُوقًا) نیاز به آمدن حق هم نداشت خود به خود (زَهُوقًا) الان حق هم آمده وقتی این در مسائل اختلافی دو نظریه موجود است دو نظریه را کنار هم بگذار ادله دو نظریه را هم ببین این طرفدار نظر الف، و این طرفدار نظریه ب مطالب علمی شان چه است؟ بنشینند با همدیگر گفتگو کنند نظرات را مطرح کنند خیلی ساده به نتیجه می رسیم.

اصلاً نیاز به سنگین کردن قضیه ندارد. البته من به یکی از این آقایان گفتم تشریف بیاورید یک جلسه ای با هم داشته باشیم مناظره و گفتگو کنیم گفت به شرط این که ضبط نشود من می آیم! گفتم عزیز من ابوالقاسمی یک آدم بسیار بی ادب و بی اخلاقی است که جلسه تمام بشود فردا می رود می گوید من با آقای فلانی مناظره کردم شکستش دادم می خواهم یک مدرکی دست شما داشته باشم خیالت راحت باشد که نه این جلسه است. اگر من فردا بی اخلاقی کردم گفتم من شما را شکست دادم شما یک مدرکی داشته باشی ثابت کنی که ابوالقاسمی دروغ گفته گفت نه من حاضر به مناظره و ضبطش نیستیم گفتم باشد خودتان می دانید این مطالب برای ما عین روز روشن است. نظریات ائمه (علیهم السلام) مشخص است روایات مشخص است کلمات مقام معظم رهبری مشخص است کلمات مرحوم امام مشخص است کلمات شهید مطهری مشخص است کلمات مرحوم آیت الله بروجردی مشخص است.

دیگر ما چه را باید بیاییم به شما نشان بدهیم که حتی جالب این جاست ما نمونه هایی از گفتارهای افراد مؤمن و متعهد طرفدار روش افراطی و اشتباه تقریب نشان دادیم، برخی از بزرگواران، طرف با نظر اجتهادی خودش آیت الله هم بوده یک نظریه ای برای تقریب داده که اشتباه است و خودش هم آخر عمر نسبت به آن نظریه پشیمان شد گفت ما هر کار کردیم طرف مقابل هیچ کار نکرد ما فقط یک طرفه بخشیدیم هیچی هم نگرفتیم.

برای ما برد برد نشد، برد برای آن ها و باخت برای ما شد، لا اقل یک ذره برد برای ما داشته باشد. خود آن ها این حرف ها را زدند یعنی ما از تقریبی های غیر افراطی و روشمند و درست مدارک آوردیم از مرحوم آیت الله بروجردی، مرحوم امام خمینی (رضوان الله علیه)، مقام معظم رهبری و شهید مطهری (رضوان الله علیه) از آن تقریبی های دینداری هم که این روش را به اشتباه رفتند آوردیم که این ره که تو میروی به ترکستان است. این روش اشتباه است. خودشان گفتند ما اشتباه کردیم این کار را کردیم.

 روایات معصومین (علیهم السلام) را آوردیم دیگر چه باید برای شما بیاوریم که شما قبول بکنید این روش درست است و روش شما اشتباه است؟ دو دو تا چهار تا است ولی متأسفانه یک عده نمی خواهند قبول کنند اما برای این که دیگران بفهمند حجت تمام بشود ما مدارک را ارائه می کنیم. هر کجا آقایان مسئولین بیایند نشان می دهیم می گوییم این فرمایشات مقام معظم رهبری است این ها را هم گفتند؟ بله این که خیلی منطقی است؛ پس چرا این ها را نمی آیند به ما بگویند؟ فقط یک عده می آیند در گوش ما، آن طرف را مطرح می کنند کنار این منبری بنشینیم کنار آن سخنران، کنار این آقا، درِ گوش آقا این طور و آن طور بگو بعد یک حرفی می زند به او می گوییم مطالب علمی این طور است. می گوید چرا این ها را به من نگفتند؟

مجری:

خیلی وقت ها می بینیم در مجامع، جایی که این بحث ها نمایان می شود افرادی می آیند مسئولیت آن بحث ها را می گیرند واقعاً در آن زمینه نه مطالعه دارند نه متخصص هستند.

استاد ابوالقاسمی:

نمی گوییم مطالعه ندارند متخصص نیستند، من نکته دیگری عرض بکنم آمدند به یک فردی گفتند شما برو روایات راجع به دعوت به تشیع را بررسی بکن و گردآوری بکن اما فقط روایاتی که نهی هست را جمع کن! دیگر چه بگوییم نظریات مقام معظم رهبری در مورد تقریب را یکی از مؤسسات گرد آوری کردند تمام که شد نمی گذارند چاپ بشود، خودتان گفتند جمع آوری بشود چرا نمی گذارید چاپ بشود؟

بودجه ندارید پس چرا دادید تحقیق کردند؟ هزینه تحقیق از چاپش خیلی بیشتر است بودجه برای چاپ ندارید یک فایلش را در اینترنت بگذارید نشر داده بشود، می گویند نه مصلحت نیست نظریات رهبری در مورد دعوت به تشیع نشر داده بشود در سایت شان است در نرم افزارها و کتاب ها است خودشان نشر دادند.

مجری:

خودشان نشر دادند و خودشان الان هم دارند بیان می کنند.

استاد ابوالقاسمی:

متأسفانه یک عده به دنبال مخفی کردن این نظریات هستند تا بتوانند به آن هدف مسمومی که خودشان دارند برسند

مجری:

خیلی متشکریم جناب آقای استاد ابوالقاسمی عزیز اگر نکته خاصی نیست وقت به پایان رسیده ان شاء‌ الله بتوانیم در جلسات آینده بیشتر و بیشتر از حضرتعالی استفاده کنیم پایان برنامه هست دعا بفرمایید و ان شاء الله برنامه را با دعای شما به پایان برسانیم.

استاد ابوالقاسمی:

ما دعای که در همه برنامه ها و همه مراسمات که داریم مهم ترین دعا، بهترین دعا، دعایی است که جامع همه دعاها برای ماست و سودمندتر از همه دعاها است «اللهم عجل لولیک الفرج»

مجری:

واقعاً از نظر جمله و کلام کوتاه هست ولی پر بار و بسیار پر برکت ما هم با خود آقا امام عصر هم نوا می شویم و تعجیل آقا را از خدا خواستار هستیم از همه عزیزان بیننده تشکر می کنیم و از همه عزیزانی که تماس گرفتند و کسانی که نشد صدای شان را بشنویم و در خدمت شان باشیم تشکر می کنم. اللهم عجل لولیک الفرج خدا حافظ!

 


راه روشن>

مستضعف اهل بهشت امامت امام خمینی مقام معظم رهبری وحدت فضیلت غدیر