عصر انتظار

قسمت سی و سوم برنامه عصر انتظار با کارشناسی حجت الاسلام پور سید آقایی


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 15/07/1401

برنامه: عصر انتظار

مجری:

قیامتـی است گمانم قیامت مهدی است

جهـان محیط وسیع کرامت مهدی است

 

زمان زمان شروع زعامت مهدی است

غدیـر دوم شیعـه، امـامت مهدی است

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صلی علی محمد و آل محمد و  عجل فرجهم سلام و عرض ادب دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج) در خدمت شما هستیم این جمعه15 مهر ماه با برنامه عصر انتظار، و قصد داریم که درباره مهمترین مناسبتی که در همین ایام داریم درباره آن گپ و گفتی داشته باشیم، به همین مناسبت استاد عزیز حاج آقای پور سید آقایی عزیز و بزرگوار هم اینجا حضور دارند سلام علیکم استاد خیلی خوش آمدید.

حجت الاسلام پور سید آقایی:

«علیکم السلام و رحمة الله بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا بَقیَّةَ اللهِ فی اَرضِهِ السَّلامُ عَلَیکَ یا میثاقَ اللهِ الَّذی اَخَذَهُ وَ وَکَّدَهُ»

عرض سلام دارم به محضر مبارک همه بینندگان خوب و فرهیخته این شبکه جهانی امیدواریم که ان شاءالله به برکت ایام آغازین امامت و ولایت امام زمان ارواحنا له الفداه بتوانیم مشمول ادعیه زاکیه امام زمان باشیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

مجری:

خیلی متشکرم حاج آقا، عرض کنم خدمت تان ما همانطور که شما هم اشاره کردید در ایام و مناسبت بسیار فرخنده و زیبایی هستیم آغاز امامت و زعامت ولی عصر (عج) که به نظر خیلی از بزرگان از مهمترین اتفاقات جهان اسلام هست و این روزها قطعاً شما هم ملاحظه کردید محبین اهل بیت مراسمات شادی می گیرند و در این مراسمات تبریک می گویند، شیرینی و شکلات و شربت هم پخش می کنند، یکی از کارهایی هست که محبین اهل بیت و آقا امام زمان(عج) این ایام دارند انجام می دهند، امروز که داشتم می آمدم استودیو که در خدمت شما باشم و این برنامه را باهم داشته باشیم  داشتم به این فکر می کردم که گذشته از این وظیفه که محبین اهل بیت دارند انجام می دهند دیگر چه وظیفه ای به گردن ما محبین اهل بیت عصمت و طهارت هست ما کسانی که خوشحالیم که در این ایام و این روزهای خاص مجدداً بیعت می کنیم با آقا امام زمان و سعی می کنیم که سرباز ایشان باشیم، یک مقدار این بحث را باز کنیم بشکافیم و از آن وظایف اصلی و مهمتری که به گردن ما شیعیان و ما محبین اهل بیت هست صحبت کنیم، در خدمت شما هستیم.

حجت الاسلام پور سید آقایی:

موضوع خیلی خوبی را مطرح فرمودید به نظر می رسد که در این ایام بهترین کاری که ما می توانیم داشته باشیم این هست که با امام (ع) یک تجدید عهدی کنیم، تجدید پیمان و میثاق و بیعتی داشته باشیم، معمولاً این چنین بوده که وقتی امامی به شهادت می رسید از دار دنیا می رفت بعضی از خواص از شیعیان با امام جدید بیعت می کردند و حتی گاهی خود رسول خاتم و امیرالمؤمنین (ع) در یک شرایط حساس می بینیم که از یاران خود شان بیعت می گرفتند، به نظر می رسد که بهترین کار در همین ایام  آغاز امامت امام زمان ارواحنا له الفداه هست، بیایید یک واکاوی داشته باشیم در رابطه با عهد و پیمان هایی که ما با حضرت داریم و بعد ببینیم که بر سر عهد و پیمان های مان هستیم به عهد مان وفا کردیم یا نکردیم، اولاً مفهوم عهد یعنی چه؟ عهد یک التزام خاصی است که فردی عهده دار می شود بر خودش لازم می کند که لازمه آن معرفت است، من وقتی که معرفت به حق ولایت ائمه (ع) پیدا کردم بعد از این معرفت طبیعتاً عهد و پیمان هایی یا یک التزام خاص و پذیرش یک مسئولیت، یک باری را باید که بر عهده بگیرم، عهد یک التزام خاصی است که فردی متعهد می شودت بر عهده می گیرد و لازمه اش یک معرفت است، آن چه معرفتی است؟ معرفت به حق ولایت آنها است «عارفاً بحقکم» عرفان به حق آنها که عرفان به حق ولایت آنها است وقتی آمد مرحله بعد طبیعتاً یک بار مسئولیتی را من باید متعهد بشود و قبول بکنم که ما این التزام خاص را نامش را گذاشتیم عهد، عقد، بیعت، میثاق، این کلمات هم همه اش درجات مختلف از یک حقیقت هستند، در اصطلاح می گویند اینها یک مفهوم مشکک هست، مثل نور، نور صد وات داریم، صد و پنجاه داریم، پانصد داریم، همه اش نور است، ما عهدی با حضرت داریم که بر اساس آن معرفت این عهد این التزام این مسئولیت خاص به گردن ما می آید، این عهد را می توانیم تبدیل به عقد بکنیم محکم تر کنیم گره بزنیم محکم تر بشود و بعد می تواند به مرحله میثاق برسد، می تواند به مرحله بیعت برسد، که من خودم را در اختیار امام می گذارم و با او بیعت می کنم دست می دهم، خودم را به امام میفروشم، و خودم را فدای اهداف و آرمان ها و امر و نهی امام می کنم، و مثال می زنم، مثلاً می گویم که آقای رجایی من فردا شب می آیم منزل شما بعد برای اینکه محکم تر بکنم می گویم که به جان خودم می آیم، به جان بچه هایم می آیم، محکم تر کردم، بعد می گویم می خواهی اصلاً نذر کنیم؟ یا یک قسم جلاله بخورم؟ «اشهد بالله» حتماً  می آیم، همش دارم محکمش می کنم که طرف محکم تر باور کند، اگر اینطور ساده بگویم می آیم من عهد می بندم می آیم، طرف ممکن است باورش نشود بعد می خواهم این را محکم تر بکنم با یک چیزهایی محکمش می کنم، حالا ما اولاً ببینیم که با امام (ع) عهدی داریم و بعد این عهد هات چه هست، ما با امام (ع) و با ائمه عهد و پیمان هایی داریم آقای رجایی، روایتی را امام رضا (ع) دارند در جلد 2 کتاب شریف کافی هست، صفحه 567، این روایت از امام رضا (ع) بسیار هم معتبر است، روایت این است که

«إنّ لِكُلِّ إمامٍ عَهدا في عُنُقِ أوليائهِ و شِيعَتِهِ»

الکافي ج4 ص567

روایت صحیح السند و معتبر، که می توانند عزیزان ملاحظه کنند

«إنّ لِكُلِّ إمامٍ عَهدا»

برای هر امامی عهدی است

 «في عُنُقِ أوليائهِ و شِيعَتِهِ»

هر امامی با ما عهد و پیمان هایی دارد، پس عهد و پیمان است حالا بعد می بینیم این عهد و پیمان ها چه هست؛ یا در فراز یکی دیگر از زیارتنامه های ائمه (ع) در بحار الأنوار ، جلد99 صفحه198، ما نسبت به امام چنین عرضه می داریم که

«جِئْتُکَ یَا مَوْلَایَ زَائِراً لَکَ، أُجَدِّدُ مَا أَخَذَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَکُمْ فِی رَقَبَتِی مِنَ الْعَهْدِ وَ الْبَیْعَةِ وَ الْمِیثَاقِ»

عهد و بیعت و مثاقی که من با شما دارم

بحار الأنوار، مجلسی، ج99، ص198

«بِالْوَلَایَةِ لَکُمْ»

که حالا می گوییم آن عهد و پیمان ما همین عهد و پیمان ولایت است؛ باز در روایت دیگر امام عسکری (ع) می فرماید در نزد رأس الحسین (ع) اینطور می گوییم

« السلام علیک یا اباعبدالله، السلام علیک یا حجة الله فی، اکتب لی عندک میثاقا و عهدا انی اتیتک اجددا المیثاق فاشهد لی عند ربک إنک أنت الشاهد»

الکافی ج 4، ص 578

کتاب شریف کافی جلد4، صفحه 578، ببینید

«اکتب لی عندک میثاقا و عهدا انی اتیتک اجددا المیثاق»

ما روایت های خیلی زیادی داریم در این قسمت من دیدم زیاد هست بعضی ها را یاداشت کردم، ما خطاب به امام زمان وقتی که می خواهیم سلام بدهیم یکی از القاب حضرت این است

«اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مِيثاقَ اللهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ»

چه در زیارت آل یاسین یا در دیگر ادعیه داریم میثاقی است که خداوند از ما گرفته

«أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ»

این پیمان را گرفته و محکم کرده

تأکید کرده بر آن ما این موارد را می بینیم که چطور در روایات ما تأکید شده است که ما عهد و پیمان هایی با ائمه (ع) داریم حالا این عهد ها چیست؟ این عهد، عهد ولایت است، این عهد، عهد پیروی کردن و اطاعت و تسلیم در برابر ائمه (ع) هست، عهد ما با آنها عهد ولایت است، در همان روایتی که بالا خدمت تان عرض کردم، تعبیر

«جِئْتُکَ یَا مَوْلَایَ زَائِراً لَکَ، أُجَدِّدُ مَا أَخَذَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَکُمْ فِی رَقَبَتِی مِنَ الْعَهْدِ وَ الْبَیْعَةِ وَ الْمِیثَاقِبِالْوَلَایَةِ لَکُمْ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِکُمْ»

بحار الأنوار، مجلسی، ج99، ص198

عهد و پیمان ما با آنها همین عهد و پیمان بر سر ولایت است ولایت یعنی سرپرستی عهده داری حاکمیت، یعنی اینها به عنوان ولی ما هستند ، عهد ما با آنها این است شما ولی ما هستید، حاکم ما هستید سرپرست فکر و  قلب و خانه و جامعه ما شما هستید، حاکم بر دنیا و آخرت ما شما هستید، و مبنای این ولایت را هم گفتیم خیلی واضح که شما محبت تان از ما به خود ما بیشتر است، آگاهی و علم تان از ما به خود ما بیشتر است، چون شما این محبت تان، محبت الهی است بر اساس سیر وجودی و اراده ربوبی شما است، شما پرورش یافته و تربیت شده خاص خدا هستید، منافع و مضار من از خود من بهتر تشخیص می دهید، عهد مان هست که ما ولایت شما را بپذیریم ولی ما هستید، این خیلی سر بسته و خلاصه که حالا می خواهیم این را بعداً بیشتر توضیح می دهیم

«نحن عهد الله»

الکافی، ج۱، ص۲۲۱

عهد و پیمان را در روایت دیگر داریم که «نحن عهد الله» آن عهد الهی ما هستیم

«فَمَنْ وَفَی بِعَهْدِنَا»

کسی که با عهد خود  به ما وفا بکند

«فَقَدْ وَفَی بِعَهْدِ اللَّهِ»

به عهد و پیمانش با خدا وفا کرده

«وَ مَنْ خَفَرَهَا فَقَدْ خَفَرَ ذِمَّهْ اللَّهِ وَ عَهْدَهُ»

کسی که عمل نکند به عهد و پیمان هایش نقض پیمان های خدا را کرده

با خدا پیمان خودش را شکسته؛ باز روایتی داریم از معصوم (ع)

«مَنْ دَانَ اَللَّهَ بِوَلاَیَةِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنینَ وَ اَلْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ، فَهُوَ اَلْعَهِد عند الله»

نور الثقلين ،ج3 ،ص362

از امام صادق (ع)

«من دان بولایة امیرالمؤمنین»

هر کسی که ولایت امیرالمؤمنین را گردن بگذارد متدین بشود به ولایت امیرالمؤمنین (ع)

«و الأئمة من بعده»

و دیگر ائمه بعد از امیر المؤمنین

«فَهُوَ اَلْعَهِد عند الله»

در ذیل آیه ای که عهد الله مطرح می شود در نور الثقلین ما این روایت را داریم که عهد در نزد خداوند همین است، پیمان گرفته است از ما بر اینکه ما ولایت امیرالمؤمنین و فرزندان معصوم او را تا امام دوازدهم بر گردن بگذاریم، پس عهد و پیمان های ما، همین عهد و پیمان ولایت است، پیروی است اطاعت است، تسلیم است، باز از امام زمان (ع) داریم،

«من مستودع العهد المأخوذ على العباد»

یعنی امام زمان یک عهدی است که به ودیعه گذاشته شده است از جانب خداوند به گردن بندگان

الاحتجاج، الشيخ الطبرسي، ج ٢ ،ص ٣٢٢

«من موستودعت العهد»

یعنی عهدی که  به ودیعة گذاشته شده است

«المأخوذ علی العباد»

و خداوند این عهد را از بندگان خودش اخذ کرده است

خب پس ما اول یک معرفت به امام و به حق امام داریم، معرفت هم گاهی معرفت به نسب آنها است، گاهی به حسب اهل بیت است، یعنی شأن شان مقام شان، اینها باب الله هستند، امین الله هستند، حجت الله هستند عین الله هستند، این شئون فراوانی که در روایات ما بخصوص کتاب الحجة برای اهل بیت (ع) مطرح شده، سفینة الله هستند، ثارالله هستند، میزان اعمال هستند، وارث هستند، وارث فرهنگ وحی هستند، و همینطور این هم معرفت به حسب و نسب، یک معرفت به حق است، که حق شان همان حق ولایت است، یعنی حق حاکمیت و سرپرستی که اساس تفکر شیعه بر همین است که اصلاً حاکم بعد از رسول خدا، کسی که باید پیشوایی و رهبری را به عهده بگیرد و زعامت جامعه را و نیز کسی که مبین قرآن هست، مفسر قرآن هست، شارح است، کسی که شأن او شأن رسول خدا است، شاید وحی بر او نمی شود، وحی تشریعی دیگر نیازی نیست صورت بگیرد، این امام (ع) هست، همان ائمه اثنی عشر هستند که خود پیامبر آنها را معرفی کرده است خود خداوند در سوره قدر آنها را معرفی کرده است که ملائکه همه اقدار را بر آنها نازل می کنند، و نیز در برخی دیگر از آیات مثل

«أَطيعُوا اللَّهَ وَأَطيعُوا الرَّسولَ وَأُولِي الأَمرِ مِنكُم»

نساء/59

«الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا»

مائده/3

که یعنی دین مرضی خدا پسند این است، همراه مقام ولایت است، این ائمه هم معرفی شدند در حدیث متواتر بین شیعه و اهل سنت «الأئمة اثنی عشر» معرفی شدند 12 نفر هستند، این 12 نفر را نام می برد پیغمبر در برخی از روایات و پر واضح هست این حق ولایت است، اساس تفکر شیعه  این است که اینها به عنوان ولی هستند، خب حالا این معرفت که آمد آقای رجایی بعد آن طبیعتاً یک تکلیفی به عهده ما می آید، این معرفت یک معرفت عادی نیست، مثل اینکه من معرفت پیدا کردم که مثلاً رسول خاتم حضرت نبی مرسل هستند، خاتم انبیا حضرت محمد (ص) هستند، خب وقتی که معرفت آمد اطاعت  کنم، ادامه این معرفت طبیعی است که اطاعت آنها است، عهد و پیمانی که ما داریم همین عهد و پیمان همین اطاعت است، در یک روایتی داریم که امام باقر (ع) می فرمایند که

« انّما کلّف الناس ثلاثة»

وسائل الشیعة، ج27، ص67

مردم همه شان به سه چیز مکلف هستند

که در اینها

«مَعْرِفَةَاَلْأَئِمَّةِ»

به این سه چیز امام را بشناسند

«وَ اَلتَّسْلِیمَ لَهُمْ فِیمَا وَ رَدَ عَلَیْهِمْ وَ اَلرَّدَّ إِلَیْهِمْ فِیمَا اِخْتَلَفُوا فِیهِ»

اول همه همین معرفت ائمه است بعد طبیعتاً وقتی که شناختیم تسلیم اوامر و نواهی آنها می شویم، و اگر مسئله و مشکلی هم پیش بیاید اختلافی پیش می آید به اینها بر می گرداند و اینها قول شان قول فصل است «کلّف الناس ثلاثة» بعد از آن معرفت طبیعی است که اصلاً این بار مسئولیتی روی دوش ما می آید، عهد و پیمان را هم که گفتیم عهد و پیمان بر ولایت آنها است، این ولایت یعنی اطاعت از آنها و تسلیم در برابر آنها، اطاعت با تسلیم فرق می کند، اطاعت پیروی کردن در امر و نهی آنها است، اما تسلیم یک حد قلبی است در آیه قرآن داریم که خداوند می فرماید

«فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا»

نساء/65

که در سوره نساء آیه 65 هست

«فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ»

اینها ایمان نمی آورند

مؤمن نیستند

«حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ»

اگر اختلافی پیش می آید تو را به عنوان حکم بگیرند که هرچه تو حکم بکنی

هرچه هم که حکم کردی آن کسی که حکم بر علیه او است مبادا ناراحت شود، نه ایمان که یک حد قلبی است اگر اینها بخواهند برسند به ایمان لازمه آن این است که هرچه که پیامبر حکم کرد «ثُمَّ لَا يَجِدُوا» بعد از حکم پیامبر گفت که مثلاً از این اموال به انصار ندهید همه اش بین مهاجرین تقسیم بشود، هیچ ناراحتی نباید در دل تان باشد شما اطاعت می کنی گاهی ولی در دلت ناراحت هستی، در دلت

«ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا»

کاملاً تسلیم باشد یک تفاوت دیگری هم البته دارد که آن هم این است که ما اطاعت در برابر امر نهی و تسلیم می تواند در برابر تصرفات باشد، در برابر فعل است تصرفی است، یک موقع است مثلاً فرض بفرمایید که شما به پسر تان امر و نهی می کنید او اطاعت می کند یک موقع است بدون اینکه اصلاً به پسر تان بگویید تصرفی می کنید در مال او مثلاً یا یک کاری را انجام می دهید

مجری:

یک مرتبه خیلی بالاتری از اطاعت محسوب میشود

حجت الاسلام پور سید آقایی:

یعنی باز هم نباید ناراحت بشود، مبنای آن هم همین است که عرض کردم، مبنای آن این است که اینها به همه راه ها آگاه هستند هیچ کشش نفسانی ندارند از خود ما به ما آگاه تر هستند، از خود ما به ما مهربان تر هستند، این مبنای ولایت و این اساس تفکر است بنابر این حتی اگر فرض بفرمایید یک سیلی به من زد من هیچ نباید ناراحت شوم، تصرفی در مال من کرد هیچ نباید ناراحت شوم، باید کاملاً تسلیم قلبی باشم این اندازه، خب پس این اساس عهد و پیمان ما با ائمه (ع) ولایت آنها است یعنی بپذیریم آنها مولای ما هستند

«النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»

احزاب/6

مبنای این ولایت اولویت آنها همین آگاهی آنها است، همین مهربانی آنها است، همین که حجت الله هستند باب الله هستند، عین الله هستند، باب علم الهی هستند، باب بیت الله و بیت النبی هستند، و همینطور شئون فراوانی که برای اهل بیت (ع) مطرح شده است پس ما تا اینجا ه این نکته رسیدیم که اولاً عهد و پیمان هایی داریم به چه دلیل؟ امام رضا(ع) فرمودند

«إنَّ لِكُلِّ إمامٍ عَهدا في عُنُقِ أولِيائِهِ و شيعَتِهِ»

الکافي، ج4، ص567

این یک عهد است، در این زمینه هم زیاد داریم که

«جِئْتُکَ یَا مَوْلَایَ زَائِراً لَکَ، أُجَدِّدُ مَا أَخَذَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَکُمْ فِی رَقَبَتِی مِنَ الْعَهْدِ وَ الْبَیْعَةِ وَ الْمِیثَاقِ بِالْوَلَایَةِ لَکُمْ»

بحار الأنوار، مجلسی، ج99، ص198

پس ما عهد و پیمان هایی داریم خیلی زیاد،

«السَّلامُ عَلَیکَ یا میثاقَ اللهِ الَّذی اَخَذَهُ وَ وَکَّدَهُ»

 و این مواردی که خدمت تان عرض کردم، خب این عهد و پیمان را پس داریم این عهد و پیمان چیست؟ عهد و پیما بر ولایت آنها است، حالا اگر بخواهیم این را یک مقدار ریز تر بکنیم، یک مقدار در این قسمت وا کاوی بیشتری انجام بدهیم به نظر من آن دعای عهد که ما در هر پگاه بعد از نماز صبح خیلی سفارش شده که دعای عهد بخوانید به نظر من این عهد و پیمان های ما با امام را ریز تر بیان کرده است در دعای عهد که بعد از نماز صبح خیلی سفارش شد که  این را بخوانید بزرگان ما بر آن ملتزم بودند خود امام راحل (رض) برایش خیلی ملتزم بود و بعد از نماز می خواندند به حسب خاطراتی که از ایشان مکتوب شده، ما در این دعا این چنین عرض می کنیم که

«اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ، وَالذَّابِّينَ عَنْهُ، والْمُسارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضاءِ حَوَائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلِينَ لِأَوامِرِهِ»

دعای عهد

قبلش هم می گوییم که خدایا من امروز صبح

«أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هٰذَا وَمَا عِشْتُ مِنْ أَيَّامِي»

 امروز صبح تا روزی که زنده هستم در تمام طول عمرم من تجدید می کنم

«عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً»

یعنی ما عهد و پیمان هایی داریم هر روز صبح یک بازخوانی می شود، چون خود این بازخوانی خیلی مؤثر است، من وقتی که بر مفاد عهدنامه ام مرور می کنم همین باعث ایجاد انگیزه در من می شود، غافل نباشیم، نسیان را چون ما مدام در معرض غفلت هستیم، ممکن است فراموش بکنیم همین بازخوانی خودش باعث ایجاد انگیزه می شود «أجدد» تجدید می کنم، پس من عهد و پیمانی دارم، امروز صبح دارم دوباره بازخوانی می کنم تجدید می کنم با همین خواندن 

«أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي وَمَا عِشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً لَهُ»

گفتم اینها سه تا مفهوم از یک حقیقت هستند، عهد می گویم می آیم خانه تان بعد می گویم به جان خودم می آیم، من می گویم «لله علیَّ» اصلاً نذر می کنم که اگر نیامدم کفاره بر من واجب می شود، می خواهم محکم بکنم، حتماً می آیم به خدا می آیم، به جان مادرم می آیم، حتماً خاطرت جمع باشد، جان عزیز ترین افرادش را آدم قسم می خورد محکم می کند ما این عهد و پیمان های مان را با امام مان «عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً لَهُ» که «أجدد» تجدید می کنم امروز اول صبح

«اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ، وَالذَّابِّينَ عَنْهُ»

این عهد و پیمان است، این مفاد عهدنامه ما هست اصلاً این دعای عهد مفاد عهدنامه یک شیعه با امام زمان خودش هست، خب حالا همین ها را باز کنیم گفت و گو کنیم

«اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصارِهِ»

خدایا قرار بده من را از انصار او

 من ناصر حضرت باشم

«وَأَعْوانِهِ»

عون و کمک حضرت باشم

خب فرق ناصر با عون چیست؟ آقای رجایی ناصر در فرض دشمن است عون در فرض دشمن نیست، یک موقع هست شما که من ماشینم افتاده در یک چاله ای می گویم آقای رجایی ببخشید یک کمکی بکنید این را از چاله بیاوریم بیرون آقا شما هم بیا کمک بکن، این را می گویند عون، کمک، یک موقع هست ماشین من را چند نفر می خواهد به زور از دست من بگیرند من را خفت کردند می خواهند از ماشین بکشند بیرون سوار ماشین بشود بروند من می گویم آی کمک کمک، ما در فارسی هر دو را می گوییم کمک، در عربی این دومی را می گویند ناصر، آن اولی عون است کمک است دشمن لازم نیست، ولی حالا که دشمن قدّاری جلوی من ایستاده  مثل همان بیانی که به امام حسین منتسب می کنند، در کتابی جایی ما ندیدیم همچین چیزی پیدا نکردیم، حالا مشهور است «هل من ناصر الینصرنی» این در فرض دشمن است در اینجا می گوییم

«اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصارِهِ»

خدایا من را ناصر امام زمان قرار بده

در فرض دشمن خب این لازمه اش دشمن شناسی است

«وَأَعْوانِهِ»

عون و کمک حضرت باشم

اصلاً گیرم دشمن نداشته امام زمان، فرض بفرمایید دشمن ندارد خودش خواستنی است، در فرض دشمن که باید ناصر او باشی، باید کمک او باشی، حالات ممکن است یک نفر نتواند در فرض دشمن یاری بکند حضرت را، کمک که می توانی بکنی، احیاناً فرض کنید ممکن است نتوانی بیایی کربلا، به هر دلیل در فرض دشمن با دشمن حضرت مبارزه بکنی، اما تکلیف برداشته نشده کمک کن حضرت را به هر گونه ای که می توانی، می توانی پیام آور رسالت امام حسین (ع) باشی، دیگران را تشویق کنی بیایند، افشا گری کنی، جهاد تبیین داشته باشی

«وَالذَّابِّينَ عَنْهُ»

ذّبّه یعنی دفع با همه توان، یعنی چه؟ یک موقع هست مثلاً یک فردی یک حرکت زشتی را نسبت به من انجام می دهد اهانت می کند، من ناراحت می شوم، یک دفاعی می کنم از خودم، می خواهد جیبم را بزند، من از خودم دفاع می کنم، یک موقع هست آقای رجایی من دارم با ناموسم می روم، می خواهند ناموس من را از من جدا کنند بزور سوار ماشین کنند، چه کسانی؟ چند نفر که قداره دست شان است، اینجا شما که نمی ایستی که ناموس ما را ببرند ذبّه یعنی دفع با همه توان، رگ هایت می زند بیرون حاضر هستی تیکه و پاره ات کنند اما دست به ناموست دراز نکنند، این طبیعی انسان است، نه ما اصلاً فطرت انسان است، انسان فطرتاً اینگونه است

«وَالذَّابِّينَ عَنْهُ»

من مشکلات و موانعی که جلوی حضرت هست همه را با همه توانم دفاع بکنم

 همین دو سه تای اول را یک مقدار توضیح بدهیم تا بعد برویم سراغ فراز های بعد، مثلاً فرض بفرمایید من می خواهم ناصر حضرت باشم خب گام اول دشمن شناسی است، حضرت را شناختم عارفاً بحقه هستم، عهد و پیمان هایی و یک التزام خاص و مسئولیت خاصی نسبت به این معرفت بر عهده من می آید من نسبت به اینها عهد  پیمانی دارم، عهد و پیمان من عهد و پیمان ولایت است، پیروی اطاعت از حضرت و تسلیم در برابر حضرت، خب حالا می خواهم این را یک مقداری ریز تر بکنم، خب باید چکار بکنم؟ در دعای عهد به ما گفتند شما امروز هر روز تا آخر عمر این عهد و پیمانی را که، عهد و عقد و پیمانی که نسبت به حضرت دارید باید تجدید بکنید، سؤال می کند عهد و پیمان هایم چیست؟ می گویند

«مِنْ أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ، وَالذَّابِّينَ عَنْهُ، والْمُسارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضاءِ حَوَائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلِينَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامِينَ عَنْهُ، وَالسَّابِقِينَ إِلىٰ إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ»

تا به آخر که بتوانم در برابر حضرت باید شهید شوم، باید دشمن از روی جنازه من بگذرد تا بتواند به امام من دست پیدا بکند، اینطور در برابر او در صف دشمنان

مجری:

خیلی زیبا فرمودید استاد این مراتبی که فرمودید خیلی زیبا بود که ما با آگاهی اینها را بخوانیم از این پس و وقتی آگاهی داشته باشیم از تمام عمق وجود مان می خواهیم، یا حالا در موقعیت مورد نظر بتوانیم نصر و یاری بدهیم یا جای دیگر با شدت بیشتری همانطور که فرمودید حتی به مرتبه ای که حاضر باشیم جان مان را فدا کنیم تابه امام مان آسیب و گزندی وارد نشود.

به زیبایی استاد داشتید توضیح می دادید بحث عهد و پیمانی که ما محبین اهل بیت با امام زمان خود مان داریم و مراتب این عهد و پیمان را خیلی زیبا داشتید توضیح می دادید که شدت و کیفیت هر کدام از این عهد و پیمان ها به چه ترتیب است و ما چه تعهداتی به دوش مان هست، در خدمت تان هستیم استاد.

حجت الاسلام پور سید آقایی:

به مناسبت اینکه ایام، ایام آغاز ولایت و امامت امام زمان ارواحنا فداه بوده است، بعد از شهادت پدر بزرگوار شان بهترین کار این هست که ما یک واکاوی و بازخوانی داشته باشیم به عهد و پیمان هایی که با امام (ع) داریم، و گفتیم سیر آن هم این است بعد از معرفت به امام عارفاً بحقه که شدیم و این معرفت تکلیفی و مسئولیتی و التزامی را برای ما با خودش به همراه می آورد که این را تعبیر به عهد کردیم، این عهد هایی که ما با حضرت داریم چیست، این عهد و پیمان هم که اصلاً عهدی داریم چندین روایت و از ادعیه و از زیارات خدمت دوستان تقدیم شد که یکی از بهترین روایات همین روایت امام رضا (ع) بود که حضرت فرمودند

«إنّ لِكُلِّ إمامٍ عَهدا في عُنُقِ أوليائهِ و شِيعَتِهِ»

الکافي ج4 ص567

 پس ما نسبت به هر امامی عهد و پیمانی بر عهده داریم، و از این عهد و پیمان ها سؤال می شود

«وَقِفُوهُمْ ۖ إِنَّهُم مَّسْـُٔولُونَ»

اینها را نگاه دارید  اینها مسئول بودند

الصافات/24

از اینها باید سؤال بشود که در روایت داریم که این چیزی که از ما سؤال می کنند همین ولایت اهل بیت (ع) است و همین عهد و پیمان هایی است که  ائمه بر عهده ما دارند، به گردن ما دارند و ما ملتزم هستیم که آنها را انجام بدهیم، بعد آمدیم سراغ اینکه حالا قبول است هر امامی ما نسبت به آن عهد و پیمانی بر عهده داریم، خب این عهد و پیمان چیست؟ ما ادعیه و روایاتی را نقل کردیم که حق ولایت آنها است گفتیم که این حق ولایت که اطاعت و پیروی و تسلیم است فرق بین اطاعت و تسلیم را هم گفتیم بیاییم سراغ اینکه این عهد و پیمان ها را یک مقدار ریز تر کنیم دیدیم که در دعای عهد خود ائمه (ع) این را ریز کردند برای ما بیان کردند، بعد از اینکه فرمودند که من امروز و هر روز صبح عهد و  عقد و بیعتی با شما دارم، می بینیم بعد در فراز بعدی چنین می فرمایند

«اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ، وَالذَّابِّينَ عَنْهُ»

گفتیم حالا اینها را یک مقدار باز کنیم هم توضیح بدهیم هم ببینیم که  مصداقی می توانیم بیشتر گفت و گو بکنیم، گفتیم ناصر در فرض دشمن است من امروز باید حساب بکنم دشمنان امام زمان چه کسانی هستند، دشمن های داخلی داریم دشمن های خارجی داریم، خب دشمن های داخل ما چه کسانی هستند؟ گاهی فرق انحرافی هستند، خیلی تابلو است بابیت است بهائیت است، قادیانی ها هستند در پاکستان یا این احمد اسماعیل، این راهزن جدید، دجال جدید و می گوید من اصلاً پسر امام زمان هستم در حالی که در قبیله اینها اصلاً سید نیست ،اصلاً این سید نیست، رفتند در قبیله اش با پسر عمو هایش اینها اصلاً در آن قبیله یک سید هم نیست، آن طایفه اصلاً از سادات نیستند می گوید من پسر امام زمان هستم، خب حالا چه می گویی؟ این مراجع را همه را بزنید کنار، اگر من را به عنوان مهدی قبول نکنند همه شان را بکشید، معلوم است که سر در چه آخوری دارد، در همین آخور های جاسوسی و انگلیس و صهیونیست ها و  سیاه، و مشخص است دیگر و از جهل و نادانی بعضی ها استفاده کرد، وقتی که ما سطح بینش و آگاهی دینی و بصیرت مردم را بالا نیاوریم طبیعتاً از این راهزن ها زیاد هستند، یک دفعه می بینید یک فوتبالیست ده میلیون فالوور دارد و این به جماعتی از بچه های ما خط می دهد، وقتی ما بچه های مان را بینشی ندادیم این می شود برایش الگو یا یک بازی گر می شود برایش الگو

مجری:

در حالی که نه سوادی دارد نه جایگاه درستی دارد

حجت الاسلام پور سید آقایی:

اصلاً در این جایگاه نیست، ما در این قسمت ها کم گذاشتیم، خب من انصاره دشمنان داخلی را بشناسید، گاهی ممکن است اهل دعای ندبه و زیارت آل یاسین، و همه هم می گوید امام زمان یابن الحسن، ولی تفکر انحرافی است مثل انجمن حجتیه، یک تفکر انحرافی است، می گوید ما هیچ کاری نداریم نه با آمریکا نه به صهیونیست ها، اصلاً امام خمینی چرا انقلاب کرد، اصلاً زحمت امام زمان را زیاد کرد، اصلاً چه کسی گفت انقلاب بکند، نه «فَکونُوا أحلاسَ بُیُوتِکُم» شما مثل آن زیروی خانه تان باشید حرکت و تکان نخورید، نه مجموعه روایات را دیده نه می فهمد روایات را نه فهم روایات را دارد و این هم یک انتظاری هست که دشمن از آن به غیض در نمی آید، در حالی که یک شاخصه مهم انتظار این است، «یغیض به عدوهم» دشمن باید به غیض در بیاید از این انتظار، اگر دیدید یک انتظاری دارد که دشمن برایت فرش قرمز پهن می کند زیر پایت، بدان که یک جای کارت میلنگد، مثل همین شیعه های انگلیسی هم که داریم، شیعه های انگلیسی هستند، می گوییم مثلاً قمه زدن یک چهره بدی از شیعه نشان می دهد، و بعضی قائل به حرمت آن هستند اگر دقیق هم بشود بشویم در این زمینه یقیناً فتوا به حرمت می دهیم، حالا ممکن است بعضی بخاطر مصالحی اعلام نکنند، ولی واقع آن این است که یک چهره خشن و زشتی از شیعه، اصلاً از سابق این چنین بوده است که خود سفارت انگلیس در ایران قمه توضیع می کرده است بین عزادار ها و اصلاً این رسم قمه زدن را بعضی ها که پیگیری می کردند اصلاً از کجا نشأت گرفت چطور به وجود آمد دست سفارتخانه انگلیس را در شواهد تاریخی می بینند، می گویند این کار نکنید اینها عمداً می آیند این را بزرگ می کنند

مجری:

جلوی دوربین انجام می هند

حجت الاسلام پور سید آقایی:

اصلاً یک کاری می کنند که در غرب بخصوص و باعث شیعه گریزی شده شما دیگر می دانید یکی از چیزهایی که باعث شیعه گریزی است در عزاداری های پاکستان دیدند که شیعیان در پاکستان بخاطر عزاداری این زمینه ها خیلی دارند رشد می کنند، شروع کردند از همین سفارت انگلیس آوردند یک زنجیر هایی که تیغ به آنها بود شروع کردند به زدن از سال دوم دیدند شیعیان رشد شان متوقف شده یک گرایش به شیعه کم شده دو، دیدند که پیروز شدند، خب حالا هرچه می گوییم نکنید، اختلافات بین شیعه و سنی را بزرگ می کنند، بر موارد اختلافی میدمند، خب این می شود شیعه انگلیسی دیگر، خب ما گاهی متأسفانه می بینیم از کسانی که مدعی هم هستند یا غافل هستند یا نه معاند هستند عمداً این کار را می کنند دیگر جهل و غفلت نیست بخاطر یک سری اغراض سیاسی خطرناکی است که سر در آخور بعضی از سفارت های جاسوسی دارند و کشور های آنچنانی، خب ما دشمنان امام زمان را بشناسیم چهره های مختلف دارد داخلی به یک رقم، خارجی به یک رقم، امروزه یقیناً آمریکا دشمن است، صهیونیست ها یقیناً دشمن است، اصلاً جای تردید ندارد اصلاً هیچ جای تردیدی ندارد امروز اینها دشمن هستند شمشیر را از رو بستند بر علیه  مسلمین، بر علیه شیعه مگر یک مسلمانی گاو شیرده باشد برای آنها مثل وهابی ها و سعودی ها گاو شیرده هستند حاضر هستند هر جنایتی را بکنند مسلمان ها را هم از بین ببرند مثل شیعیان مظلوم بحرین، مثل شیعیان مظلوم یمن، اما در برابر اسرائیل هیچ موضعی نگیرند، خیلی راحت می شود اینها را شناسایی کرد؛ من می خواهم ناصر امام زمان باشم، آقای رجایی  چه بکنم؟ اول دشمن شناسی کنم در زیارت عاشورا هم این دشمن شناسی را داریم دشمنان را معرفی می کند چه کسانی هستند نام می برد و بعد می گوید «من اشیائهم و اتبائهم و اولیائهم» اینها پیروانی دارند، کسانی هستند که اینها را تبعیت می کنند، اطاعت می کنند، اگر اینها اطاعت نمی کردند که اینها اینقدر دور بر نمی داشتند که، اینها یک دوستداران و محبینی دارند، قشنگ دشمن شناسی می کند گروه ها را مشخص می کند بعد دسته بندی می کند اینها همه دشمن هستند گرچه مراتب مختلفی دارند، حالا من می خواهم ناصر حضرت بشود چکار باید بکنم؟ دشمن را شناختی؟ امروزه باید بفهمی که ام القری جهان اسلام، ام القری تشیع کجا است، امروزه بغیر از ایران هیچ جا و هیچ کس نمی تواند ادعا بکند من ام القری جهان اسلام هستم، ام القری امروزه ایران است، شیعیان در هر جای دنیا که هستند باید در عظمت این ام القری بکوشند، من یک موقع تعبیر ام القری داشتم یا به عنوان قرارگاه مرکزی دیدم شهید حاج قاسم سلیمانی تعبیر حرم دارد، امروزه ایران حرم است خود امام زمان هم فرمودند در آن رؤیای صادقه به میرزای نائینی فرمودند این را رؤیای صادقه میرزای نائینی است استاد مرحوم آقای خویی  این بزرگواران هر کدام شان الگو هستند، کسی که آن نقش جانانه را در انقلاب مشروطه دارد، این بزرگوار می فرماید من در جنگ بین المللی اول وقتی دیدم آمدند ایران را اشغال کردند و چه دارند بر سر مردم ایران می آورند خیلی متأثر و ناراحت متوسل به امام زمان ارواحنا فداه شدم و خوابم برد در عالم رؤیا دیدم که یک دیوار بزرگی است به شکل ایران، مردم هم این پایین دارند زندگی می کنند، به یک دفعه دیدم این دیوار ترک برداشت خم شد گفتم الآن می ریزد که از شدت اضطراب و وحشت فریاد که الآن چه می شود دیدم امام زمان ارواحنا فداه ظاهر شدند و با انگشت شان این دیوار را اشاره ای کردند و برگشت سر جایش بعد رو کردند به من فرمودند که میرزا نگران نباش این دیوار ترک بر می دارد خم می شود اما نمی گذاریم بریزد، اینجا شیعه خانه ما است، خب این شیعه خانه، شیعه خانه امام زمان است  نایب امام زمان یک فقیه سترگ بزرگ، افتخار جهان تشیع، انقلاب و حرکتی ایجاد کرد امام راحل در سال 57، طاغوت 2500سال ریشه دار را همه را خارج کردند، ما عنایت امام زمان را داریم می بینیم، در 8 سال دفاع مقدس، حتی در این دوران حصر اقتصادی که این فرعون های زمان بر ما تحمیل می کنند، و به گمان شان که پیروز می شوند، و نخواهند شد، اگر ابو سفیان ها بر پیامبر پیروز شدند اینها هم می توانند بر ما پیروز شوند، اگر فرعون ها بر موسی (ع) پیروز شدند اینها هم می توانند بر ما پیروز بشوند، این وعده قطعی الهی است، «وعد الله لا یخلف الله وعده» وعده قطعیه این است تردید نکنید، آینده از آن مسلمین است، آینده از آن شیعه است، آینده از آن عصر ظهور و امام زمان (ع) هست هیچ تردید نکنید، حالا ممکن است یک مقدار فراز و فرود داشته باشد، اما یقین بدانند که اینها برای ما خیر است و همه اینها به نحوی زمینه سازی است، اصلاً عهد ما با امام زمان انتظار است، انتظار یعنی آمادگی زمینه سازی، یعنی تربیت و سازندگی انسان ها برای عهده داری حاکمیت امام زمان، عصر موعود زمینه ها را برای حاکمیت امام زمان باید فراهم بکنیم، خود حضرت هم دارند فراهم می کنند، اینطور نیست که خدای نکرده معاذالله امام بیکار باشد در یک گوشه ای که یک جزیره ای بنام خضراء که اساس آن دروغ و باطل است، حضرت در میان ما است و خودش زمینه های ظهورش را دارد فراهم می کند اگر عنایت امام زمان نبود مگر ما می توانستیم تا اینجا برسیم، با یک انقلاب مخملی کشورها و حکومت هایی را اینها سرنگون کردند و بیچاره کردند، صدها برابر و بدتر آن را نسبت به ما داشتند، چه در جریان فتنه چه قبلش دفاع مقدس 8سال، نتوانستند اینها باید بفهمند یک عنایت دیگری است به رغم همه ضعف هایی که ما ممکن است داشته باشیم یک دست نگهدار و پشتیبان این ملت است و آن امام زمان ارواحنا فداه هست که به بیان خطبه 150 نهج البلاغه در نهایت پنهانی توطئه هایی که بر علیه شیعه هست خنثی می کنند، و اجتماع پراکنده شیعه را  جمع می کنند

«فِي سُتْرَةٍ عَنِ النَّاسِ لَا يُبْصِرُ الْقَائِفُ أَثَرَهُ وَ لَوْ تَابَعَ نَظَرَهُ»

نهج البلاغه، خطبه150

حتی آنهایی که خیلی دنبال آن هستند نمی توانند رد پایی از امام زمان پیدا بکنند در حالی که کسانی که «منا اهل البیت» هستند، آنهایی که شیعه هستند اهل بصیرت هستند آنها به راحتی و به روشنی دست نازنین امام زمان ارواحنا فداه را می بینند برای این انقلاب، اگر می خواهیم این کشور را که شیعه خانه امام زمان است و امروز قرارگاه مرکزی است ام القری است همه شیعیان جهان مسلمین آزاده، نه آن تشیع اسلامی و مثل آن مسلمان های وهابی، نه اهل سنت ما آنهایی که معتقد هستند، خود اهل سنت هم وهابی ها را قبول ندارند، وهابی ها مثل خوارج می مانند، وهابی مثل همین داعشی ها، داعش مولد تفکر وهابیت است، این وهابیت تکفیری اینها را استثنا کنید بگذارید کنار خود برادران اهل سنت ما هم اینها را قبول ندارند، آنها هم خیلی از سنی ها را قبول ندارند، آنها می گویند فقط ما، حتی آنها را هم بعضاً تکفیر می کنند می گویند فقط ما، ما فقط مسلمان هستیم توحید از آن ما است همه مشرک هستند فقط آنها خوب هستند، آنها را بگذارید کنار، حتی اهل سنت با بصیرت روشن عاقل همه شیعیان غیر از شیعه های انگلیسی، همه باید به داد این ام القری برسند یک می تواند مالی، مالی کمک کند، یکی می تواند علمی، علمی کمک کند، این شیعه خانه امام زمان اگر برسد به مرحله ایجاد تمدن یک تمدن درخشنده و با سباط  الگوی همه کشور های اسلامی و غیر اسلامی می شود تازه می فهمند که دین داری یعنی چه، چون دین مرضی خدا پسند دین همراه مقام ولایت است «و رضیت لکم الاسلام دینا» آیه 3 سوره مائده، دین مرضی خدا پسند دینی که خدا می پسندد دین همراه مقام ولایت است، اگر ولی نباشد این دین به اکمال نمی رسد، اکمال دین یعنی دین اهدافی دارد برای رسیدن به اهداف باید ولی باشد، و نعمت ها به تمامیت و نهایت نمی رسند این چنین دینی که همراه مقام ولایت یک امام زمان که هست، بخاطر شرایط خاص غیبت کرده است خودش زمینه های ظهورش را فراهم می کند فعال است بطور مستقیم غیر مستقیم هم از طریق فقها  و نایبان امام زمان چون در عصر غیبت ما را به دست فقها سپردند، البته نه هر فقیهی، خود شان مشخصاتش را گفتند، «حافِظاً لِدینِهِ مُخالِفاً لِهَواهُ مُطیعاً لِاَمرِ مَولاهُ» و بعد این همه نیستند، «بعض فقهائنا» بعض یا فقهای ما مثل امام راحل مثل حضرت آقا، مثل حضرت آقای مکارم، مثل حضرت آقای سیستانی این بزرگواران، نه هر فقیهی بعضی از فقها هستند نه همه شان، چقدر قشنگ در روایات مشخصات را دادند حذرها و هشدار ها را به ما دادند که یکبار نرویم سمت آن شیعه انگلیسی و بعضی از کسانی که از آن آبشخور آب می خورند، آب به آسیاب دشمن می ریزند، نه آنها نه، ما باید که این ام القری را هر چقدر می توانیم تلاش بکنیم در درخشش آن، اگر این تمدن ایجاد بشود همه اهل سنت و شیعیان باید این نگاه را که امروزه سردمدار آن، علمدار آن جمهوری مبارک اسلامی ایران هست، انقلابی که امام راحل شروع کرد خلف صالح آن ادامه داد و این همه شهدا خون شان برای آبیاری این انقلاب ریخته شده است با این پشتوانه ها باید یاری بکنند، گفتم مالی مالی، یکی ممکن است بگوید من می توانم به لحاظ مثلاً صنعت موشکی کمک بکنم، آن یکی می گوید من می توانم در فلان شاخه علم

«وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ»

انفال/60

این امر است دستور است، خب کجا می خواهید این کار را بکنید؟ پایگاه آن کجا است؟ ایران است، پس من اگر می خواهم ناصر باشم، می گویم من می خواهم ناصر باشم خب می گویم تو امکاناتت چیست؟ چکاره هستی به قول ما، طلبه هستی باید خوب درس بخوانی، باید بتوانی از حریم دین و ولایت دفاع کنی، محصل هستی خوب درس بخوان، اما فقط درس ها درس های ریاضی و کامپیوتر و فیزیک و شیمی نیست، درس های دین خود را هم باید خوب بفهمی، «أنفع المعارف» این علم است اینها را یاد بگیر ولی خود را بشناس، اضطرار به وحی را بفهم با قرآن مأنوس باش با دعا و صحیفه مأنوس باش نسبت به انقلابت حساس باش، در راهپیمایی هایی که در دفاع از حریم ولایت و دین است، در راهپیمایی هایی که در برابر دشمنان دین مثل روز قدس است شرکت کن هر کسی به گونه ای هست، یکی می گوید من معاون وزیر هستم، وزیر هستم وکیل هستم خب هر کس به حسب خودش، آقایی که مسئول فضای مجازی هستی، می خواهی ناصر امام زمان باشی؟ چکار کردی در فضای مجازی؟ اینقدر رهبر معظم تأکید می کند فضای مجازی، فضای مجازی چکار کردی؟ تو می دانی به عنوان مسئول فضای مجازی اگر بتوانی یک شبکه ملی ایجاد بکنی و این کار را نکنی و بعد یک فضایی مثلاً اینستاگرام ایجاد بشود که این فضای مجازی بعضاً قتلگاه جوانان و نوجوانان ما است، تو می دانی چطور برخورد می کنند، می گویند

«وقفوهم انهم مسؤولون»

صافات/24

 تو را نگاه می دارند پوست تو را می کنند به تعبیر ما، چرا تا حالا تلاش نکردی، مگر ما روبیکا را نداریم؟ چرا باید برویم سراغ اینستاگرام؟ چرا جوان های ما را سوق می دهید که در اینستاگرام وقتی که می رود اصلاً می بینی یک دفعه یک ساعت در فضای اینستاگرام است هرچه هم اینها خواننده و رقاص و فلان و فوتبالیست دارند، بعد ممکن است دو تا مطلب هم داشته باشد، بعد تازه آن مطالبی که تو دلخواهت هست می خواهی مراجعه کنی بین آن کلی فضای تصویری دارد که می گویی ببینم، همان یک لحظه دیدن همان و رفتن همان، آقایی که مسئول آموزش و پرورش هستی، در این اغتشاشات اخیر، بعضاً چند صد نفر شرکت می کردند، ده نفر هم باشد زیادی است، چه برسد که بگویند صد نفر دویست نفر، معدل سنی اینها 15 سال است، در همین قم ما یکی از کسانی که سردمدار این کار بود یک جوان 17 ساله است آقای رجایی 17 سالش هست، دیپلم دارد 17 سال دارد، برای یک خانواده ساده زحمت کش، پدرش مثلاً راننده وانت است و زحمت می کشند، خب اینکه 15 سال و 17 سال معدل شده این، یعنی چه؟ یعنی اینها 15 سال در اختیار آموزش پرورش بودند، آموزش پرورش ما چکار کردی، اینها بیشترین وقت شان را که در مدرسه بوده دو سال است که کرونا است، به اینها چه چیزی یاد دادید؟ اینها اگر پس فردا بشوند عهده دار مسئولیت های کشور چه به سر این کشور می آید؟ بعد تو هم صبح به صبح بخوان

«اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصارِهِ»

دعای عهد

خودت را داری مسخره می کنی؟ این چه دبیر و معلم هایی هست که بعضاً سر کلاس می روند؟ بله بطور کلی و نسبی بسیار قشر زحمت کش و اکثراً هم همراه با انقلاب و خوب ولی یک دانه از آن هم، بروید فکر مردم را ببینید، فکر نکنید دارد می رود ریاضی درس بدهد، گاهی یک گوشه ای نیشی می زنند به مذهب، به روحانیت به نظام، به انقلاب، همین یک نیش او کافی است، چرا گزینش ندارید؟ چرا برای آموزش ضمن خدمت ندارید، چرا همینطور ول هستند، مگر هر کسی از دانشگاه فارق التحصیل شد رشته فلان بود، می تواند برود آموزش و پرورش، فکر فرزندان مان را دست چه کسی داریم می دهیم؟ می خواهی ناصر باشی؟ کجا هست دشمنان تو؟ تو ناصر نیستی، ولو این را بخوانی، پس کجایی چکار می توانی بکنی؟ طلبه هستی یک طور، استاد حوزه هستی؟ استاد حوزه ای که نسبت به انقلاب حساسیت نداشته باشد، این اصلاً خودش جایگاه فساد است، خودش می شود یک لانه شیطان، ما آمدیم فقط اینجا بگوییم آقا مثلاً «ثلاثة لیس لها نهایة» رسائل و مکاسب و کفایه، همین؟ خب این حساسیت ها نسبت به ولایت به امام زمان، به انقلاب، درک این معنا که ناصر باشیم یاور باشیم تحلیل های سیاسی هر کس سهم خود را مشخص کند، من راحت بگویم در این جریانات اخیر، چون ما که جرأت نداریم برویم به استقبال حوادث، حوادث ما را به خودمان می آورد، گرچه دردناک است ولی چاره ای نداریم، چون ما که یاد نگرفتیم ما برویم به استقبال جلودار زمان باشیم، یاد نداریم واقعاً گاهی این حوادث به رغم همه تلخی اش ما را به خودمان می آورد، به خودمان بیاییم، چه شده میانگین سنی نوجوان است، آموزش و پرورش چکار کرده؟ ارشاد چکار کرده؟ ارشاد این فیلم های خانگی که تو داری می سازی سر در کدام آخور دارند، اصلاً می فهمید دارند چکار می کنند با این فیلم های خانوادگی که داری می سازی، و نمایش خانگی؟ اصلاً می دانی الآن چه فیلم هایی دارد پخش می شود؟ صدا و سیما نقش تو چیست، این چهره ها و سلبریتی هایی که داری می سازی، چکار کردی تو؟ با این عصر جدید که ساختی چه کسانی شدند نفر اول؟ واقعاً نفرات اول، ما اصلاً سلیقه های مردم را عوض کردیم دغدغه های مردم و سلیقه های مردم را به یک جهت دیگر بردیم، یک نفر، نفر اول خواننده، دوم خواننده، چه خبر است؟ خب بعد هم می بینید در بعضی از این جریانات چه آهنگی ساختند چکار کردند؟ یک برنامه می گذاری دور همی  هرچه هست یا هنرپیشه می آید یا خواننده می آید، واقعاً اینطور هست؟ یک جامعه شیعه افراد برجسته اش وقتی هم بخواهند شادی بکنند،  همه اش باید یک خواننده و یک بازیگر بیایند؟ اصلاً اینطور هست؟ و بعد یک مجری بشود چهره، و در این فضا تحریک بکند؟ این است آن من انصاری که ما می خواهیم ناصر امام زمان باشیم و کمک او باشیم؟ ما که اصلاً خودمان در خط شیطان هستیم، خودمان داریم آب به آسیاب دشمن می ریزیم؛ فضای ورزشی ما چه خبر است؟ این حقوق های نجومی عجیب و غریب به مربی به بازیکن چرا؟، اصلاً این همه روزنامه های ورزشی ما می خواهیم واقعاً؟ یک نفر را به عنوان جادوگر فلان مطرح بکنید با ده میلیون فالوور و بعداً هم چند تا رباط بگذارید فالوور هایش برود بالا، فکر می کنند مردم نمی فهمند این ها را، بعد خودش هم اموالش را بفروشد فرار کند برود از آنجا مردم را تحریک بکند، نسل جوان ما را؟ سهم وزارت ورزش ما کجا است، چه کسی گفته اصلاً  این حقوق ها و این برنامه اصلاً کجا است؟ مگر ورزش حرفه ای لوازم آن اینها است؟ خب اینجا شیعه خانه امام زمان است باید فکر کنیم؛ سهم حوزه علمیه، حوزه علمیه طلبه ها من خودم را عرض می کنم ما کار اساسی مان تربیت است، رمز تربیت هم در انس است، ما آیا پیش نماز های مسجد اصلاً کشور شیعه، شیعه خانه امام زمان مسجد محور است آقای رجایی در تهران و جاهای دیگر این مساجد باید شعاع خودش را بشناسد، شعاع او تا شعاع مسجد بعدی است، بین خود شان تقسیم بکنند، این شعاع برای من است، بعد خانواده ها را بشناسند، جوان ها را بشناسند  دغدغه هایشان، من شوم پناه آنها، یعنی برای آنها واقعاً بسوزم تب کنم برای آنها ولو اینکه نمی توانم مشکل شان را حل بکنم، سر بزنم دخترش پسرش بی کار است با کار است، معتاد است معتاد نیست، دخترش در شرف ازدواج است، جهیزیه می خواهد نمی خواهد، پدرش کار دارد ندارد، مشکلات علمی دارد، خب اگر درسش تجدید آورده برود ترم  تجدیدی این برسد، بروند بیاورند مسجد، اینطور باید تلاش بکنند، نه اینکه از اینجا نماز بخوانم بروم جای دیگر بعد بروم جای دیگر که بتوانم مشکل معیشتی خودم را حل بکنم، سهم حوزه در این مشکلات چه بود؟ ارشاد چه بود؟ وزارت خانه های ما چه بود؟ مشکلات معیشتی مردم هست، دولت هم سهم خودش را مشخص کند، کجا کم گذاشته؟ کجا زمینه های بروز همچین حساسیت هایی را ایجاد کرده است، و الّا همه شان دارند می گویند حجاب بهانه بود، این جریان حالا چه پروژه ای بود ک مثلاً ایجاد شده بود یا اینکه نه واقعاً یک حادثه ای پیش آمد چون دشمن که بیدار است «من نام لم ینم عنه» تعبیر امیرالمؤمنین (ع) در نهج البلاغه، ما اگر خواب باشیم آنها بیدار هستند، آنها اتاق فکر دارند، من گاهی اوقات راجع به خودم فکر می کنم، این شیعه خانه امام زمان اتاق فکر آن کجا است؟ نمی دانم به چه کسی بگویم، نمی توانم بگویم مثلاً اتاق فکر باید تو در جامع المدرسین باشد، در حوزه علمیه شورای مدیریت باشد، باید در سپاه باشد، در اطلاعات باشد، در ارشاد باشد، در امنیت ملی باشد، همه شان هستند، من واقعاً مانده ام شورای انقلاب فرهنگی است یک اتاق فکری می خواهد، جریانات فرهنگی داخلی و خارجی را رصد کند، امام زمان باشد جلو دار باشد، حرکت بکند پیش بینی کند، بگوید چه وضعیتی است، آموزش پرورش ببین خروجی هایت دارند چه تیپی لباس می پوشند، دختران، پسران، ارشاد اینگونه هست، وضعیت ورزش ما، دارند این فوتبالیست ها و بازیگر های ما و مجری های ما دارند نرخ تعیین می کنند، پیشتاز این جریان باشید کجای کار هستید؟ حوزه علمیه به وظیفه ات رسیدی یا نرسیدی؟ دولت حواست باشد اگر اینطور بخواهی بروی و به مشکلات اورژانسی نرسی همه اش بگویی طرح های دراز مدت، حواست باشد سر از جای دیگر در می آورند، مگر ما جریان آب را در همدان نمی دانستیم؟ دو سال است مسئولین آنجا ی گفتند، نماینده شان می گفت آقای فلاحی، روحانی هم هست خیلی هم پر تلاش و در این  زمینه ها واقعاً پر تلاش بود، می گوید ما دو سال است داریم به اینها می گوییم، اینطور است آن طور است می گویند باشد چشم، بلکه بیش از دو سال است اینقدر کار را نمی کنیم، یک دفعه آب تمام می شود بعد می گوییم فوری بیایید لوله بکشیم، شیعه خانه امام زمان را که اینگونه نمی شود حفظ کرد، افرادی می خواهد جهاد داشته باشند، ما فرزندان مان خیلی های شان دست آورد انقلاب را  نمی دانند، خب بچه 15-16 ساله که نه جنگ را دیده نه امام را دیده، کجا است این جهاد تبیین ما کجا است فیلم های مناسب ما، یک کتاب نوشته شد صعود چهل ساله، خدا خیر بده این آقای راجی را، با چند نفر مشغول شدند کتاب صعود چهل ساله را نوشتند، رهبر معظم انقلاب به آقازاده شان فرمودند برو این آقا را پیدا کن، برو پیش او از او تشکر کن بگو قلب مرا شاد کردی، البته می شود دانلود هم کرد این کتاب را، ولی خب 100هزار تومان است، کتابش خیلی کتاب ارزشمندی هست، همه هم از آمار های خارجی در عرصه های مختلف علمی ورزشی، اصلاً نمی دانند بچه های ما فکر می کنند مثلاً همه اش هم در همین فضای مجازی؛ حالا من بگویم دعای عهد.

مجری:

یکی از مشکلات همین است که فرمودید اصلاً نمی بینند این نسلی که شما الآن به آن اشاره کردید و گروه سنی که به آن اشاره کردید اینها اکثراً مواجه نمی شوند با مؤمنان ما، اصلاً مسجد نمی آیند باید رفت سراغ شان

حجت الاسلام پور سید آقایی:

خب ما باید برویم بگوییم، اصلاً ما نرفتیم بگوییم، پیغمبر «طبیب دوار بطبه» من نشستم در مسجد فکر کردم بنده یک پزشک هستم مریض باید مراجعه بکند، در حالی که پیغمبر می گوید اینطور نیست، کار یک روحانی یک طبیب روح و معنوی این است«طبیب دوار بطبه» تو برو، روحانی شأنش مثل نامه رسان است، مشک آب نیست بگوید مردم لیوان هایتان را بیاورید جلو من همینجا ثابت هستم، ما شأن مان شأن نامه رسان است باید نامه را تک تک برویم بدهیم، من به یک آقای روحانی در تهران گفتم مسجد این طرف بود، گفتم این خانه هایی یک خیابان ده متری فاصله بود، آن طرف همه ساختمان ها، گفتم فلانی این مسجد یک مسجد جامع است با این وضعیت اینها را می شناسی؟ گفت نه، اصلاً رفتی سراغ شان؟ گفت نه، گفتم پس تو چطور توقع داری که مثلاً بیاید، یک سری بزن، من اینجا پیش نماز هستم اگر آقازاده ای دارید، خود تان تشریف بیاورید، آقازاده اگر درسش ضعیف است ما کسانی را داریم کمک بکنند، بلد نیستیم، خب این مهارت ها را باید اینجا آموزش بدهیم، سهم مسئول مساجد، هر کسی که هست، آقا سهم تو چیست در این جریانات، این مسئولین مساجد را، روحانیون مساجد را چطور آماده کردی، اصلاً آماده کردی؟ اینها آموزش می خواهند، مهارت باید پیدا بکنند، باید مشاوره بدهند، بلد باشند روابط عمومی خوبی داشته باشند، این وظیفه شان هست این کارهای شان هست، بعد باید سر بزنید چه بکنید، بازرس بفرستید، چکار داری می کنی، سهم هر کس را مشخص بکنیم در این جریانات؛ ما می خواهیم ناصر امام زمان باشیم فرض آن دشمن شناسی است، اینکه من چطور می توانم ناصر باشم، می گویم چکار می توانی بکنی، دانشجوی خارج از کشور هستی؟ علوم خود را یاد بگیر بیا در شیعه خانه امام زمان مصرف کن، اینجا ممکن است من را تحویل نگیرند، آنجا خانه خوب در اختیار من هست، بله که آنجا خانه خوب در اختیار تو می گذارند، معلوم است بچه های باهوش ما را صید می کنند در حالی که ما اگر این بچه ها را متعهد بار می آوردیم، بر فرض هم اگر می رفتند بر می گشتند، اینها که در اختیار ما بودند در دانشگاه، دوره ارشد شان دکتری شان لیسانس شان، یک چیزی به اینها بدهید که بروند و برگردند نه اینکه بگوید اینجا که آب و هوایش خوب است ما هم که حقوق خوبی می گیریم، ایران تازه بیاییم برویم ما را راه بدهند ندهند، ممکن است اصلاً چهار تا مشکل هم ایجاد بشود برای ما، چون یک عده ای نمی خواهند شما بیایید، دانشجوی آنجا هستی؟ علوم را یاد بگیر بیا اینجا، مدیر هستی سرمایه گذار هستی، بازاری هستی، تاجر هستی، باید خیلی مراقب باشیم «اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصارِهِ» یک دنیا حرف دارد تا بعد برویم سراغ «من اعوانه» آن، بعد برویم سراغ «ذابّین عنه»، بعد «والْمُسارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضاءِ حَوَائِجِهِ»، آقای رجایی من اصلاً گاهی نمی دانم چه بگویم، فرض بکنید یک سفره ای پهن است، یک موقع است ما می بینیم در این سفره قاشق نیست، یاد مان رفته قاشق بیاوریم، همه منتظر هستی که قاشق بیاید، گاهی منتظر هستیم پدر مان بگوید مثلاً حسن برو قاشق بیاور ولی گاهی نه من اصلاً منتظر نیستم پدرم بگوید یا کس دیگر، تا می بینم قاشق در سفره نیست من می ورم قاشق می آورم«والْمُسارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضاءِ حَوَائِجِهِ»، من سرعت بگیرم به سوی امام زمان در آن حوائجی که دارد، حاجت های امام زمان چیست؟ حاجت های امام زمان همین است که عرض کردم، آقایی که بازاری هستی می توانی زیر پر و بال پنج نفر را بگیری بگیر، آقایی که امکان و تمکنی داری کمک کن، حالا ما سیستم مالیات گیری مان خیلی قوی نیست، تو چند صد میلیارد گرفتی، که من نمی دانم بعضی از این پولهایی که به بعضی از این مجری ها می دهند، یک چیز هایی نقل می کند که اصلاً واقعاً سر آدم صوت می کشد، از آنها توقع نداریم، آنها هیچ بروند قمار بازی خودشان را بکنند، ولی تو بازاری متدین تو که اهل این کارها نیستی، تو بیا شروع کن اگر می توانی ده تا خانواده را عهده دار شو، پنج تا خانواده را عهده دار شو، می توانی یک بیمارستانی بسازی، خوابگاهی برای دانشجو ها بسازی، برای طلاب بسازی «والْمُسارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضاءِ حَوَائِجِهِ» شیعه خانه امام زمان را، امروزه اصلاً تجلی ارادت و محبت به امام زمان در خدمتی است که به این شیعه خانه می کنیم، خیلی راحت بگویم آیه قرآن می گوید

«إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ»

آل عمران/31

خدا می گوید می گویید من خدا را دوست دارید؟«إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي» پیغمبر می گوید من را اطاعت کنید، تجلی محبت در خدا در اطاعت من پیغمبر است، تجلی ارادت به امام زمان در این است که این شیعه خانه بدرخشد هر کس هر طور می تواند کمک بکند، مالی، با بیان، با هنر، در عهد و پیمان های ما با امام زمان را ببینید دعای زیارت حضرت صاحب الأمر آخر مفاتیح را بخوانید

«فَأَبْذُلُ نَفْسِی وَ مَالِی وَ وُلْدِی وَ أَهْلِی وَ جَمِیعَ مَا خَوَّلَنِی رَبِّی بَیْنَ یَدَیْکَ و تصرف امرک و نهیک مولای»

بذل می کنم، فدای تو می کنم به پای شما می ریزم امام زمان چه چیزی را؟ این مفاد عهد نامه ما است «فأبذل نفسی» جانم را فدای شما می کنم، «و مالی و ولدی» بچه هایم را «و اهلی» همه خانواده و خویشانم را، مهمتر از همه «وَ جَمِیعَ مَا خَوَّلَنِی رَبِّی» هرچه خدا به من داده، چه به من داده؟ هنر، توان شعر، شعر می توانم بگویم؟ شعر های آئینیی، فیلم می توانم بسازم؟ برای عظمت این شیعه خانه، اگر حکایت تاریخی است لازم نیست حتماً یک فیلم مستقیم در رابطه با امام زمان یا کرامت حضرت باشد، نه آنها هم هست ولی اگر آمدم فرهنگ مبتذل غرب را یک فیلم ساختم، مستند ساختم، اگر آمدم گفتم در غرب امروزه خانواده متلاشی است، من بودم آنجا بخدا قسم متلاشی است در آمریکا متلاشی است دیدم من بودم آنجا در غرب بارها رفتم در اتریش در آلمان، در انگلیس اوضاع خیلی خراب است بال بال می زنند بر این هدایت های ما، اگر من آدم یک فیلمی ساختم که فرهنگ غرب یعنی این، و بعد راه نشان دادم، که آنچه که در برابر این فرهنگ است اطاعت از خدا است، اطاعت از خدا هم راهش این است، خانواده این است، به قول آن بنده خدا در انگلیس گفت به من، گفت شما نمی دانید وقتی مردهای ما مست هستند و می افتند به جان ما، ما چه ضرباتی را از اینها تحمل می کنیم، شما فرهنگ خودتان را نمی دانید چقدر عالی است، شیفته فرهنگ و آموزه های خانواده مسلمین شد، و اسلامی شده بود، بعد می گفت نمی دانید شما وقتی اینها مست می شوند ما را زیر مشت و لگد می گیرند، آخر چقدر اینها حمایت ها از خانم، آن خانم گفت نمی دانید دارند با ما چه می کنند، و بعد تازه خیلی ها را هم می کشند که اینها سر و صدایش خیلی هایش در نمی آید، اگر آمدی یک چیزی ساختی ابتذال خانواده آنها را، من در کانادا یک نفر را دیدم به من گفتند که این خانم و آقا سه تا بچه دارند اینها باهم ازدواج نکردند، اصلاً خانواده شکل نمی گیرد آنجا، خیلی وضع خراب است، خب در این فرهنگ اینگونه کسی آمد این ابتذال را دید، قدر این فرهنگ خود مان را می دانیم، ما هنوز قدر انقلاب مان را نمی دانیم، خارج تاز کشور بودیم دیدم یک آقایی شروع کرد نیش زدن به انقلاب بعد که یک مقدار با او گفت و گو شد صحبت شد، گفت ما نشنیده بودیم این حرف ها را به ما چیز دیگری دارند می گویند، اخبار آنها می دانید چیست اخبار بی بی سی، اخبار اینترنشنال، اخبار سی ان ان، می گویم خب اخبار ایران، اینقدر تبلیغات بعضی از اینها سوء کردند یا نمی توانند ببینند، امکانش را ندارند یا خبر دار نمی شوند، با این گفت و گو و صحبت آقای رجایی این به من گفت اینهایی که شما می گویی من پایم به برسد فرودگاه ایران همانجا پایین پلکان سجده می کنم، از قضا در هواپیما باهم بودیم، من آمدم دیدم که، ممکن است بنده خدا رویش نشود یک چیزی گفته جلوی ما،  زود آمدم با آن اتوبوس اول رفتم که با اتوبوس دوم از هواپیما بیاید طرف آن جایی که پاسپورت ها را می گیرند، ولی نگاه می کردم، این دیگر حواسش نبود، دید من رفتم، این رسید پایین همان پایین پلکان سجده کرد، گفته بود من پایم برسد به ایران، من نمی دانستم، این جهاد تبیین که می گویند همین است دیگر، علی ای حال خلاصه کنیم هر کسی می خواهد حساب کند کجای کار است، خودش بهترین کس است، بله انسان «علی نفسه بصیرة»، نگاه کنید طلبه ای، دانشجویی، ارتشی، سپاهی محصلی، کاسبی، طبیبی، هرچه که هستید، آقای قرائتی یک داستان می گوید من بگویم این بحثم را تمام کنم دیگر وقتم تمام می شود، آقای قرائتی می گوید پزشکی را دیدند که این آقا زده بود روزهای فلان مثلاً رایگان من ویزیت می کنم، از او پرسیدند که شما به ریخت و قیافه ات نمی آید، کروات و این تیپ یا مثلاً حق ویزیت نمی گیرم فلان روزها، یا هر کسی که ندارد، مثلاً ما ویزیت نمی گیریم، چه شد؟ گفت من خیلی مذهبی نیستم ولی یک کسی یک درسی به من داد خیلی من را تکان داد، گفتم چه درسی؟ گفت قبل از انقلاب بود من می خواستم یک تلفن بزنم آن موقع که موبایل نبود، تلفن هم از این تلفن دو ریالی بود من دو ریالی نداشتم که، آقا دو ریالی داری؟ نه، آقا دو ریالی داری؟ نه، آقا یکم برو پایینتر یک آقای آنجا دو ریالی دارد کنار نشسته از او بگیر، آمدم یکم پایینتر دیدم بله یک زره پایین تر از تلفن یک آقایی نشسته روی زمین یک دستمال هم پهن کرده مثلاً صدتا دو ریالی همینطور ریخته بود، گفتم پنچ تا دو ریالی می خواهم، گفت چند تا تلفن می خواهی بزنی؟ گفتم پنج تا، گفت این پنج تا دو ریالی خدمت شما، آمدم یک تومان به او بدهم گفت نه من پول نمی گیرم، گفتم آقا پول دادی پولش را بگیر، گفت نمی خواهم، گفتم مگر تو وضعت خوب است؟ گفت نه، من یک بازنشسته هستم، حقوق بازنشستگی دارم، بعد دیدم در خانه بیکار هستم، من که نمی توانم کاری بکنم، گفتم یک کاری بکنم کار مردم را راه بیندازم در حد خودم فکر کردم گفتم من بالأخره ماهی ده تومان می توانم هزینه کنم، ده تومان بردم بانک همه را دو ریالی گرفتم آدم اینجا مردم مشکل دارند دو ریالی پیدا نمی شود، این طرف و آن طرف دنبال آن نگردند، من یکی دو تا که تلفن ضروری دارد به آنها رایگان می دهم، این هم رایگان است برو صلوات بفرست، این می گوید من دکتر رفتم تو نخ، بعد دید من خیلی دارم تعجب می کنم، همین آقایی که دو ریالی داشت به من گفت تو چکاره هستی؟ گفتم من دکترم، گفت کاری ندارد تو هم یک روز در هفته مثلاً رایگان ویزیت کن، گفتم عجب حرفی می زند، یا مثلاً بعضی ها که ندارند از آنها نگیر گفتم راست می گویی، این یک حرف برای ما بس است، این همه تحلیل و این هم شهدا و این همه حرکت و  بزرگان و علما و اینها دیگر بس است برای ما هر کدام را حساب کنیم «من اعوانه و انصاره و الذّابین» چگونه است.

مجری:

همانطور که فرمودید اگر انسان بخواهد و اراده کند حالا راهش هم توسط همان فردی که گوشه خیابان هست کسب کند

حجت الاسلام پور سید آقایی:

گر در خانه کس است یک حرف بس است

مجری:

احسنت، عذر خواهی می کنم اینقدر زیبا و شیوا صحبت فرمودید که با اینکه زمان تمام شده بود من دیگر دلم نیامد که صحبت شما را قطع کنم خیلی متشکرم از شما لطف کردید زمان گذاشتید و  اینجا حضور پیدا کردید، ان شاءالله که با عنایت خود آقا امام زمان (عج) این انقلاب این اسلام و  این تشیع روز به روز پر قدرت تر و با نفوذ بیشتر است، بستگی به ما انسان ها دارد

حجت الإسلام پور سید آقایی:

«إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ»

رعد/11

به ما بستگی دارد، حضرت می خواهد اراده کرده ما وظیفه مان را انجام بدهیم.

مجری:

شهید بهشتی جمله زیبایی داشتند که فرمودند که برای خیلی از مسئولیت ها قبول دارم که تقوا لازم است اما اگر کسی تخصصی نداشت و مسئولیت را پذیرفت قطعاً بی تقوا است، خیلی از افراد هستند که انسان های خوبی هم هستند، مؤمن هستند مقید هستند اما آن مسئولیتی که می پذیرند تخصصش را ندارند و متأسفانه خیلی مشکلاتی که نباید پیش می آید؛ باز هم متشکرم از شما و همچنین از شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا این لحظه عصر انتظار را از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج) دنبال کردید، تا هفته آینده که باز هم در خدمت شما باشیم همه شما را به خداوند بزرگ و منان می سپارم خدا یار و نگهدار تان.

 


عصر انتظار>

انتظار بیعت وظایف شیعه تجدید عهد عهد و پیمان معرفت اهل بیت ع ولایت مدعیان دروغین احمد بصری تفکر انحرافی ایران حرم اهل بیت ع انقلاب عنایت امام زمان عج شیعه جزیره خضراء