عصر ایمان

قسمت هفتاد و نهم برنامه عصر ایمان با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین عباسی


 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

عنوان برنامه: عصر ایمان  «نقد سخنان اقای سید حسن آقا میری در مورد این که خداوند به شمر فرصت داده که توبه کند حتما یک ارزشی در درون او دیده است که نه خود شمر خبر دارد و نه ما ولی او خبر دارد. همچنین نقد سخنانش در کلیپ دوم که با زدن یک مثال نامربوط می خواهد زیرآب احکام اجتماعی دوران پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) و اهل بیت (علیهم السلام) را بزند»

خدا وقتی به کسی فرصت می دهد فرصت چه می دهد؟ فرصت اصلاح، بازگشت و توبه می دهد بعد شما به شمر فرصت توبه می دهی؟ یعنی چه؟ فقط یک دلیل می تواند داشته باشد یک ارزشی در وجود این باشد که نه شمر از آن خبر دارد و نه ما ولی او خبر دارد!

 

تاريخ: 16/ 07/ 1401

استاد: حجت الاسلام والمسلمین عباسی

مجری: آقای علی سیرتی

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم؛ عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همه شما بیننده های عزیز و سروران گرامی و عرض تبریک دارم خدمت شما به مناسبت فرا رسیدن هفته وحدت، میلاد با سعادت حضرت رسول اکرم محمد مصطفی (صلی الله علیه وآله وسلم) و خاندان بزرگوار ایشان. البته خدمت شما عرض کنم که چون آخر هفته میلاد با سعادت حضرت امام صادق (علیه السلام) هست خدمت شما تبریک عرض می کنم.

برنامه عصر ایمان را به لطف خدای بزرگ و مهربان آغاز کردیم ان شاء الله که تا لحظاتی را خدمت شما بیننده های عزیز باشیم و بتوانیم برنامه بسیار جالبی را خدمت شما عزیزان داشته باشیم. برنامه ما امشب، شب میلاد با سعادت حضرت رسول اکرم محمد مصطفی (صلی الله علیه وآله وسلم) هست محبت بفرمایید با موضوعی که خدمت شما خواهیم بود از همین الان با ما در ارتباط باشید دوستان عزیزم در اتاق فرمان هستند که بتوانند با شما این ارتباط را بر قرار بکنند و صدای گرم شما بیننده های عزیز را ان شاء الله بشنویم.

خدمت استاد گرانقدر حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای دکتر عباسی عزیز هستیم با سلام علیک می کنیم از این که محبت فرمودند دعوت ما را پذیرفتند بسیار تشکر می کنیم و به موضوع برنامه امشب مان می پردازیم استاد عزیز خدمت شما سلام عرض می کنم و خدمت تان تبریک می گویم.

استاد عباسی:

سلام علیکم ورحمة الله بنده هم خدمت بینندگان عزیز و گرامی شبکه جهانی حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) عرض سلام و ادب و احترام دارم و همین طور عرض تبریک به مناسبت سالروز میلاد نبی مکرم اسلام به نقل اهل سنت و بعضی از نقل های شیعه و منابع شیعه و امیدوارم خدا ما را از بهترین پیروان نبی مکرم اسلام و اهل بیت طیبین و طاهرین ایشان قرار بدهد و به ما توفیق اسوه و الگو قرار دادن پیامبر را عنایت بفرماید

مجری:

استاد حضرت پیامبر بزرگ اسلام معروف به پیامبر مهربانی ها هست و ما مسلمان ها خیلی دوست داریم که شیوه پیامبر را در نظر بگیریم و در مسیر حضرت رسول باشیم و بعضی ها می گویند رسالت پیامبر، اخلاق بوده خیلی کوتاه دوست دارم در مورد اخلاق صحبت بفرمایید و این که بتوانیم چگونه در راه حضرت رسول باشیم؟

استاد عباسی:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وبه نستعین إنه خیر ناصر ومعین ثم الصلاة والسلام علی سیدنا و نبینا ابا القاسم مصطفی محمد وعلی اهلبیته الطیبین الطاهرین المعصومین المنتجبین سیما بقیة الله في الارضین روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء واللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین الی قیام یوم الدین.

اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ السَاعَةٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا.

در رابطه با نبی مکرم اسلام اگر ما بخواهیم حقایق را بدانیم که عصر قبل از پیامبر چه بود و بعد از پیامبر چه شد؟ واقعاً نبی مکرم را بشناسیم باید به پیامبر شناس مراجعه بکنیم آنی که واقعاً پیامبر را می شناخت. شناختن یک نفر صرفاً در همراهی با او در بعضی از جاها یا شرکت کردن در صحبت ها و سخنرانی های او کلاس درس او حاصل نمی شود. نیاز به محبت پیامبر دارد نیاز به فراوان بودن و انس با پیامبر دارد نیاز به تعلیم از پیامبر دارد نیاز به دقت در رفتارهای پیامبر دارد یک وقت از اویس پرسیدند که اویس، پیامبر چه شکلی بود؟ اویس قرنی وقتی که خواست از قَرَنْ تا مدینه آن مسیر دور را بیاید مادرش به او اجازه داده بود که یک روز یا کمتر از یک روز اجازه دارد در مدینه باشد مثلاً 20 روز 1 ماه باید می آمد 20 روز 1 ماه باید بر می گشت آن موقع قابل هماهنگی و تماس نبود. دقیقاً روزی مدینه رسید که پیامبر در مدینه نبود و اویس مدتی را بود و پیامبر نیامد او زمانی که اجازه گرفته بود تمام شد و اویس بر گشت و ساعاتی بعد از اویس پیامبر به مدینه رسیدند و پیامبر فرمودند که بوی برادرم اویس را از قَرن احساس می کنم. وقتی اویس به شهرش رسیدند از اویس سوال کردند پیامبر چه شکلی بود؟ برای ما ترسیم کن پیامبر چگونه بود؟ شروع کرد پیامبر را ترسیم کردن توضیح داد چشمان شان این شکل بود ابروی شان این شکل بود صورت این شکل بود همه ویژگی ها را گفت و بعد با ویژگی های پیامبر وقتی تطبیق دادند دیدند صد در صد درست گفته و کسانی بود که عمری کنار پیامبر زندگی کرده بودند حتی به یک بهانه ای به یک زوری فامیل هم با پیامبر شده بودند اما وقتی بعدها به آن ها گفتند که پیامبر چه شکلی بود هر چه فکر کردند به ذهن شان نیامد که پیامبر چه شکلی بود؟

چون با همه وجود در معیت و محضر پیامبر نبودند، لذا این امیر المؤمنین است که پیامبر شناس است که عمری را در محضر پیامبر بوده شاهد رسالت پیامبر است اولین مؤمن به پیامبر است و مراقب، حافظ و جان فدای دین پیامبر و پیامبر هست. از ابتدای بعثت در سال 23 هجری که پیامبر گرامی اسلام به شهادت می رسند لحظه ای از لحظات و آنی از آنات غافل از پیامبر نبودند هم پرورش یافته در بیت پیامبر هست. هر کدام از فرزندان حضرت ابوطالب خانه یکی از عموها یا عمو زاده ها رفته بودند به خاطر کثرت اولادی که وجود داشت و امیر المؤمنین عاشق پیامبر و در خانه پیامبر که «أولُ من آمن»‌ به آقا رسول الله هست.

بعد ایشان وقتی پیامبر را توصیف می کند جالب هست ابن ابی الحدید که شارح نهج البلاغه هست می گوید من وقتی خطبه ای از خطبه ها را در ذیل خطبه 106 نهج البلاغه سوال کردم که من کلمات خطبه های همه اصحاب در رابطه با پیامبر را شنیدم اما هیچ کدام پیامبر این طور با عظمت توصیف و بیان نکردند. ایشان در پاسخ گفت نکته اول این که اصلاً‌ صحابه در کجا کلام مدونی دارند که بخواهی شما آن جاها متوجه بشوی که چگونه از پیامبر یاد کردند؟ این نکته ای هست کدام یک از اصحاب پیامبر نهج البلاغه دارند؟ به اصطلاح خیلی ساده بگوییم این همه خطبه از امیر المؤمنین ثبت شده چند تا خطبه از دیگران ثبت شده؟ از طرف مقابل چند تا خطبه از خلفاء نقل شده خطبه های جاندار نماز جمعه که خیلی قوی بوده باشد و بشود استفاده کرد؟ اصلاً‌ جای مدونی وجود ندارد همه حرف ها، خطبه ها و مطالب شان را روی همدیگر جمع کنید یک صدم نهج البلاغه هم نمی شود. امیر المؤمنین این گونه است نکته دوم گفت امیر المؤمنین با همه وجود به پیامبر اعتقاد داشت وقتی دارد توصیف می کند از عمق ایمانش دارد پیامبر را توصیف می کند و با همه شناخت و معرفتش به پیغمبر هست که دارد پیامبر را توصیف می کند.

پاسخ استاد ابن ابی الحدید، ابو جعفر این بود علی به پیامبر ایمان قوی داشت و قویاً او را تصدیق می نمود و به او یقین راسخ داشت و در راه او هیچ تردیدی نداشت و در راه اجرای خواسته های او بود با تمام این اوصاف او رسول خدا را بسیار دوست می داشت زیرا با او نسبت نزدیک داشت و زیر نظر او تربیت یافته بود و موقعیت ویژه ای نزد او داشت که دیگر اصحاب نداشتند به این ترتیب شرافت پیامبر برای علی هم هست. زیرا آن دو یک روح در دو بدن بودند پدر آن ها یکی بود چون ابوطالب کفیل حضرت رسول الله بودند و از نظر اخلاقی با هم تناسب داشتند و حضرت علی، شخصیتی هست که همه تلاشش را می کند که دعوت فراگیر بشود. وقتی به کلمات امیر المؤمنین در رابطه با پیامبر می رسیم که زیاد هم هست خطبه 106 هست هم خطبه 94 هست کلماتی که در رابطه با پیامبر می گوید ویژگی های که برای پیامبر می گوید ویژگی های خیلی عجیبی است. یعنی مورد توجه قرار گرفته اگر (قطع برنامه) که همراهی با پیامبر بکنند و آموزش ها را به پیامبر بدهند و او را به این اخلاق حمیده سوق بدهند این اخلاق پیامبر، این روحیات پیامبر، ‌این جایگاه پیامبر خیلی جایگاه مهم و والایی هست

«وَ اللَّهِ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ وَ قَدْ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) يُخْبِرُهُ وَ يُسَدِّدُهُ وَ هُوَ مَعَ الْأَئِمَّةِ يُخْبِرُهُمْ وَ يُسَدِّدُهُمْ»

به خدا سوگند مخلوقی هست بزرگ تر از جبرئیل و میکائل و او همواره با رسول خدا بود و او را آگاه می ساخت و راهنمایی می کرد و او همچنین با امامان معصوم (علیهم السلام) هست. و همان ویژگی را نسبت به آن ها دارد.

بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم؛ نویسنده: صفار، محمد بن حسن، مصحح: كوچه باغى، محسن بن عباسعلى‏، ناشر: مكتبة آية الله المرعشي النجفي‏، ج1، ص455

بعد نکاتی باز حضرت می فرمایند در رابطه با ویژگی های حضرت و بعثت که خدای متعال

  (لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يتْلُو عَلَيهِمْ آياتِهِ وَيزَكِّيهِمْ وَيعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ)

خداوند بر مؤمنان منت نهاد [= نعمت بزرگي بخشيد] هنگامي که در ميان آنها، پيامبري از خودشان برانگيخت؛ که آيات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بياموزد؛ هر چند پيش از آن، در گمراهي آشکاري بودند.

سوره آل عمران (3): آیه 164

که این آیه قرآن هست و بعد امیر المؤمنین توصیف می کند چه اوضاعی بود که آقا رسول الله در بین مردم مبعوث شدند در بدترین شرایط ممکن و در بدترین خلائق به خدای متعال، چون قرار بود رسالت حضرت، جهانی بشود حضرت از کجا باید شروع کنند؟ اگر بیایند در یک جایی که جای بالاتری هست مثلاً از نظر فرهنگی و ایمانی بالاتر هستند دیگر جاهای پایین ممکن است کلام پیامبر به آن ها نرسد. دلیل این که پیامبر چرا در بین ایرانیان مبعوث نشد؟ ایرانی ها که دنبال پیامبر دویدند سلمان رفت گشت پیامبر را پیدا کرد بعد از دیدن زرتشتی گری، مسیحیت و این ها رفت پیامبر را پیدا کرد به زور ایمان آوردن و تلاش عجیب و غریبی نمی خواهد. مهم آن هایی هستند که هیچ رقمه حاضر نیستند پای کار پیامبر بیایند. آن هایی که دیگر انسانیت در بین آن ها از بین رفته امیر المؤمنین در خطبه ای اشاره فرمودند که در عصری پیامبر آمد که این ها بدترینِ آب را می نوشیدند و بدترین غذا را می خوردند.

بدترین آب، امیر المؤمنین در مدینه معروف به نام «آبار علی» یعنی چاه های که حضرت علی زدند چاه زدن در آن جا مرسوم نبود، یک مرتبه باران های تند عربی می زد یک جایی جمع می شد در این آب ها موجودات ریزی و حیواناتی بودند همین آب را استفاده می کردند این آب را در ظرفی جمع می کردند با همان موجوداتی ریزی که در آن بود همان را استفاده می کردند. امیر المؤمنین فرمود:

«وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَى شَرِّ دِينٍ وَ فِي شَرِّ دَارٍ»

هم بدترین دین ها، هم بدترین زندگی ها و خانه ها

«مُنِيخُونَ بَيْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَيَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْكَدِرَ وَ تَأْكُلُونَ الْجَشِبَ»

بدترین آب ها و بدترین غذاها را می خوردید.

آب ها که این طوری بود اصلاً‌ دسترسی به آب سالم نداشتند پیامبر این کار را کردند امیر المؤمنین هم در دوران خودشان یکی از ویژگی های حکومت شان را فرمودند که در حکومت من تا دور دست ترین نقاط در مناطقی که مسلمان ها زندگی می کنند دسترسی به آب آشامیدنی سالم فراهم کردند و دسترسی به گندم مناسب و آرد مناسب تهیه کردند.

بعضی از منابع نقل کردند قبل از اسلام به عنوان نمونه آردی که این ها تهیه می کردند، این که بدترین غذا می گوید شاید ما تصوری از بدترین غذا نداریم فکر می کنیم بدترین غذا یعنی نانی که مانده آن را آب بزنی و بخوری مثلاً می گویم. گوشتی که خیلی مناسب نباشد استفاده بکنی بدترین غذاهایی که می گوید یکی از غذاهایی که در تاریخ نقل کردند این ها موهای زائد بدن شان را با هسته خرما می کوبیدند له می کردند از آن یک آردی درست می کردند و آن را تبدیل به خمیر و نان می کردند.

بدتر از این قابل تصور هست؟ نمی توانم همه اش را بگویم این قدر بد و آلوده زندگی می کردند. شارح بحرانی می نویسد از یک عربی سوال کردند که شما در بیابان (قبل از پیامبر بود) از چه موجوداتی استفاده می کنید؟ می گویند از هر موجودی استفاده می کردیم مگر ام جبین به خاطر سمی که دارد تلخ و زهرمار است آن را نمی توانستند بخورند هر چه که راه می رفت استفاده می کردند.

الان در چین معروف شده که چینی ها چه می خورند می گوید هر چیزی که یک حرکتی داشته باشد و قابل خوردن باشد از حیوانات استفاده می کنند کرم باشد، قورباغه و این ها باشد استفاده می کنند با این ویژگی ها بودند حضرت فرمودند:

«وَ تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَكُمْ»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص68

شما کسانی بودید که سر یک ماجرای جزئی ده ها سال جنگ بین قبیله ای اتفاق می افتاد هزاران هزار نفر در جنگ ها کشته می شدند. فکر کنید ده ها سال این هفته این قبیله حمله می کند آن هفته دیگر آن قبیله حمله می کند درگیری و نزاع باشد. بعد پیامبر در این شرایط آمد و شما را از این ویژگی ها نجات داد می گوید:

«أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ‏ وَ اعْتِزَامٍ مِنَ الْفِتَنِ وَ انْتِشَارٍ مِنَ الْأُمُورِ وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوبِ وَ الدُّنْيَا كَاسِفَةُ النُّورِ ظَاهِرَةُ الْغُرُورِ عَلَى حِينِ اصْفِرَارٍ مِنْ وَرَقِهَا وَ إِيَاسٍ مِنْ ثَمَرِهَا وَ [إِعْوَارٍ] اغْوِرَارٍ مِنْ مَائِهَا قَدْ دَرَسَتْ مَنَارُ الْهُدَى وَ ظَهَرَتْ أَعْلَامُ الرَّدَى فَهِيَ مُتَجَهِّمَةٌ لِأَهْلِهَا عَابِسَةٌ فِي وَجْهِ طَالِبِهَا ثَمَرُهَا الْفِتْنَةُ وَ طَعَامُهَا الْجِيفَةُ وَ شِعَارُهَا الْخَوْف وَ دِثَارُهَا السَّيْفُ. فَاعْتَبِرُوا عِبَادَ اللَّهِ وَ اذْكُرُوا تِيكَ الَّتِي آبَاؤُكُمْ وَ إِخْوَانُكُمْ بِهَا مُرْتَهَنُونَ وَ عَلَيْهَا مُحَاسَبُونَ وَ لَعَمْرِي مَا تَقَادَمَتْ بِكُمْ وَ لَا بِهِمُ الْعُهُودُ وَ لَا خَلَتْ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمُ الْأَحْقَابُ وَ الْقُرُونُ وَ مَا أَنْتُمُ الْيَوْمَ مِنْ يَوْمَ كُنْتُمْ فِي أَصْلَابِهِمْ بِبَعِيدٍ. وَ اللَّهِ مَا أَسْمَعَكُمُ الرَّسُولُ شَيْئاً إِلَّا وَ هَا أَنَا ذَا مُسْمِعُكُمُوهُ وَ مَا أَسْمَاعُكُمُ الْيَوْمَ بِدُونِ أَسْمَاعِكُمْ بِالْأَمْسِ وَ لَا شُقَّتْ لَهُمُ الْأَبْصَارُ وَ لَا جُعِلَتْ لَهُمُ الْأَفْئِدَةُ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ إِلَّا وَ قَدْ أُعْطِيتُمْ مِثْلَهَا فِي هَذَا الزَّمَانِ وَ وَ اللَّهِ مَا بُصِّرْتُمْ بَعْدَهُمْ شَيْئاً جَهِلُوهُ وَ لَا أُصْفِيتُمْ بِهِ وَ حُرِمُوهُ وَ لَقَدْ نَزَلَتْ بِكُمُ الْبَلِيَّةُ جَائِلًا خِطَامُهَا رِخْواً بِطَانُهَا فَلَا يَغُرَّنَّكُمْ مَا أَصْبَحَ فِيهِ أَهْلُ الْغُرُورِ فَإِنَّمَا هُوَ ظِلٌّ مَمْدُودٌ إِلَى أَجَلٍ مَعْدُود‏»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص122

در بدترین شرایط، مدت ها از بعثت انبیاء گذشته بود حضرت می فرماید شما در یک خواب عمیقی فرو رفته بودید، فساد همه عالم را گرفته بود وضعیت زنان در دوران جاهلیت بدترین وضعیت بود یا زنده به گور می شدند یا اگر زنده می ماندند با بدترین نوع زندگی،‌ زندگی می کردند. نحوه معاشرت و ازدواج به بدترین نحو ممکن بود حتی وقتی که این ها حج انجام می دادند در دوران جاهلیت هم وجود داشت دور بیت الله الحرام می آمدند جزء آداب و رسوم شان بود که عریان مطلق دور بیت الله الحرام می آمدند. یعنی جای دیگر لباس داشتند دور بیت الله برای حج، خودشان را موظف می دانستند که عریان باشند با یک وضعیت بسیار فجیعی و بعد خدای متعال توسط رسول گرامی اسلام ایشان را نجات داد ایشان در رابطه با فوائد و ویژگی بعثت مطرح می کنند حضرت فرمودند:

«...وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ شَهَادَةً مُمْتَحَناً إِخْلَاصُهَا مُعْتَقَداً مُصَاصُهَا نَتَمَسَّكُ بِهَا أَبَداً 133 مَا أَبْقَانَا وَ نَدَّخِرُهَا لِأَهَاوِيلِ مَا يَلْقَانَا فَإِنَّهَا عَزِيمَةُ الْإِيمَانِ وَ فَاتِحَةُ الْإِحْسَانِ وَ مَرْضَاةُ الرَّحْمَنِ وَ مَدْحَرَةُ الشَّيْطَانِ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ بِالدِّينِ الْمَشْهُورِ وَ الْعَلَمِ الْمَأْثُورِ وَ الْكِتَابِ الْمَسْطُورِ وَ النُّورِ السَّاطِعِ وَ الضِّيَاءِ اللَّامِعِ وَ الْأَمْرِ الصَّادِعِ إِزَاحَةً لِلشُّبُهَاتِ وَ احْتِجَاجاً بِالْبَيِّنَاتِ وَ تَحْذِيراً بِالْآيَاتِ وَ تَخْوِيفاً بِالْمَثُلَاتِ وَ النَّاسُ فِي فِتَنٍ انْجَذَمَ فِيهَا حَبْلُ الدِّينِ وَ تَزَعْزَعَتْ سَوَارِي الْيَقِينِ وَ اخْتَلَفَ النَّجْرُ وَ تَشَتَّتَ الْأَمْرُ وَ ضَاقَ الْمَخْرَجُ وَ عَمِيَ الْمَصْدَرُ فَالْهُدَى خَامِلٌ وَ الْعَمَى شَامِلٌ عُصِيَ الرَّحْمَنُ وَ نُصِرَ الشَّيْطَانُ وَ خُذِلَ الْإِيمَانُ فَانْهَارَتْ دَعَائِمُهُ وَ تَنَكَّرَتْ مَعَالِمُهُ وَ دَرَسَتْ‏ سُبُلُهُ وَ عَفَتْ شُرُكُهُ أَطَاعُوا الشَّيْطَانَ فَسَلَكُوا مَسَالِكَهُ وَ وَرَدُوا مَنَاهِلَهُ بِهِمْ سَارَتْ أَعْلَامُهُ وَ قَامَ لِوَاؤُهُ فِي فِتَنٍ دَاسَتْهُمْ بِأَخْفَافِهَا وَ وَطِئَتْهُمْ بِأَظْلَافِهَا وَ قَامَتْ عَلَى سَنَابِكِهَا فَهُمْ فِيهَا تَائِهُونَ حَائِرُونَ جَاهِلُونَ مَفْتُونُونَ فِي خَيْرِ دَارٍ وَ شَرِّ جِيرَانٍ نَوْمُهُمْ سُهُودٌ وَ كُحْلُهُمْ دُمُوعٌ بِأَرْضٍ عَالِمُهَا مُلْجَمٌ وَ جَاهِلُهَا مُكْرَم‏»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص46

گواهی می دهم پیامبر بنده و فرستاده خداست خدا او را با دینی آشکار با نشانه و آیینی راستین و کتابی نوشته شده و نوری درخشان و روشنایی تابنده و امری آشکار و بی پرده فرستاد تا شبهات را از بین ببرد و با دلایل روشن استدلال کند و به وسیله آیات الهی مردم را از مخالفت خدا بر حذر دارد و از کیفر گناهان بترساند بعد فرمود پیامبر را با برهان های روشن و پیروزی بر کفر و شرک و آشکار نمودن راه سست، گسیل داشت و پیامبر نیز رسالت حق را آشکارا ابلاغ نمود انسان ها را به جاده حق رهنمون شد پرچم های هدایت را بر افراشت. پیامبر را به گونه ای توصیف می کند کأنه در محضر پیامبر نشستی گفته می شود در این ایام زیاد شنیده می شود ما همه مسلمان ها خدای مان یکی هست پیامبرمان یکی هست قبله مان یکی هست، ولی شاید دقیق تر این باشد که بگوییم قبله ما یکی است.

 من از همه عزیزان و بینندگان خواهش می کنم درباره بینندگان عزیزمان چه بگویم شیعه باشند سنی باشند حتی اگر غیر مسلمان هستند و صدای من را می شنوند تصویر ما را می بینند. خواهش می کنم شناخت نسبت به پیامبر از مجرای اهل بیت (علیهم السلام) پی گیری بکنید ببینید بشنوید چقدر متفاوت خواهد بود با آن که شما بروید از مجرای دیگران بشنوید یعنی در دانه دانه از این ها کلام و حرف وجود دارد حالا اگر امیر المؤمنین این گونه می گوید، امیر المؤمنینی که منابع شیعه او را به عنوان ولی الله الأعظم به عنوان وصی پیامبر قبول دارد این گونه می گویند دیگران درباره پیامبر چه می گویند؟ مذاهب دیگر در رابطه با پیامبر چه می گویند؟ چگونه پیامبر را توصیف می کنند؟ آیا با این عظمت توصیف می کنند؟ پیامبر در امور شخصی شان معصوم هست پیامبر شخصیتی هست که واقعاً افراد بعد از او با قبل از او، این مقدار تفاوت پیدا کردند زندگی این پیامبر اسوه هست با آن ویژگی های که امیر المؤمنین بیان می کند یا نه زندگی شخصی پیامبر از دیدگاه آن ها مشکل دار هست. لذا یکی از دلایل حقانیت شیعه همین موضوع است. ما اگر بخواهیم سراغ سرچشمه ای به نام نبی مکرم اسلام برویم اعتقاد شیعه از طریق اهل بیت (علیهم السلام) به نبی مکرم چه است؟ و اعتقاد دیگر مذاهب نسبت به پیامبر چه است؟ همین را با همدیگر مقایسه کنیم حرف هایی که امیر المؤمنین در رابطه با پیامبر زده یا حرف های که بزرگان مذاهب دیگر در رابطه با پیامبر زدند. حرف های که امام صادق در رابطه با پیامبر زده یا دیگران زدند. همین را یک مقایسه خیلی ساده کنیم. لازم نیست برویم همه جزئیات مذاهب دیگر را ببینیم همه جزئیات مذهب شیعه را هم ببینیم بعد مقایسه بکنیم نه در امّهات مطلب، در کلیّات مطلب در همین پیامبر شناسی، ما قرار است دین را از چه کسی بگیریم؟ از پیامبر، پیامبر را از کجا بشناسیم؟ یکی مثل امیر المؤمنین از بچگی تا لحظه شهادت پیامبر کنار پیامبر بود سالیان سال قبل از بعثت امیر المؤمنین 10 ساله بود که پیامبر مبعوث شدند قبل از آن هم که خانه پیغمبر زندگی کرد. 23 سال هم با پیامبر بود «اولُ من آمن» هست همان لحظات اول شاهد رسالت پیامبر هم هست این خیلی فرق می کند با دیگرانی که یا نیامدند یا آمدند، دیر آمدند یا آمدند با اکراه آمدند یا آمدند به طمع آمدند با آن کسی که همه جانش را فدا کرد.

(وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ)

بعضی از مردم (با ايمان و فداکار، همچون علی (ع) در «ليلة المبيت» به هنگام خفتن در جايگاه پيغمبر صلی الله علیه وآله وسلم)، جان خود را به خاطر خشنودی خدا می ‌فروشند؛ و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.

سوره بقره (2): آیه 207

همه جان و زندگی اش را فدای پیغمبر کرد تا به زهرای مرضیه خبر دادند که علی ابن ابیطالب دارد از جنگ می آید زهرای مرضیه (سلام الله علیها) این مطلب را می شنیدند فقط می رفتند سریع وسائل پانسمان آماده می کردند حصیر سوخته، آب ولرم در سپر، تشت که الان امیر المؤمنین می رسد من باید پانسمانش بکنم او جلوی لشکر حرکت می کرد و در اصل مبارزه بود. این طوری جان فدای پیغمبر بود.

شب های داخل شعب ابیطالب، حضرت ابوطالب با امیر المؤمنین آقا رسول الله را جابجا می کردند آدم ها که می خوابیدند ایشان را چادر امیر المؤمنین می بردند امیر المؤمنین در چادری می رفت که همه دیده بودند پیامبر برای استراحت کردن رفت می گفت علی جان، جانت را باید فدای پیغمبر بکنی اگر یک موقعی حمله بکنند فکر کنند شما پیامبر هستی، جای پیامبر بخواب جان پیامبر در امان باشد.

این می شود کسی که پیغمبر را می شناسد و این، پیامبر با این ویژگی ها می شود دیگران بروند اعتقاد به چه رفتارهای عجیب و غریبی از پیامبر در بعضی از کتب اصلی حدیثی، اعتقاد به افسانه غرانیق و ... واقعاً آنی که اهل تحقیق و حق است می خواهد حق را بفهمد اصلاً وارد دعوا و نزاع نشود برود فقط این دو تا را مطالعه کند در اینترنت بزند پیامبر از دیدگاه امیر المؤمنین و نهج البلاغه آن طرف هم برود بگردد ببینند کلمات چه است واقعاً برود ببیند. بعد می بیند چه پیامبری با چه اخلاقی با چه صفات محموده ای با چه ویژگی هایی آن هم در توصیف امیر المؤمنین (صلوات الله وسلامه علیه) می یابد.

مجری:

استاد خیلی ممنون. شناخت پیامبر بزرگ اسلام از طریق آقا امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب (علیه السلام) بود اگر کسی دنبال حق و حقانیت باشد و می خواهد مسلمان واقعی باشد و پیامبر بزرگ اسلام را بشناسد فقط از راه حضرت علی (علیه السلام) و فرزندان گرامی حضرت علی (علیه السلام) می تواند بشناسد. حرف های استاد بسیار زیبا بود برای کسانی که واقعاً‌ دنبال این هستند که در راه سعادت باشند و واقعاً امت رسول بزرگ اسلام باشند. امشب، شب میلاد با سعادت پیامبر بزرگ اسلام هست از خدای بزرگ عاجزانه درخواست می کنیم به حق محمد و آل محمد ما را در مسیر محمد مصطفی (صلی الله علیه وآله وسلم) قرار بدهد.

کلیپ حسن آقامیری:

شماها این همه روضه خواندید مگر نمی گویید شمر در گودال رفته بود امام حسین با او مکالمه داشت در نخ این بود که چه کارش کند؟ دستش را بگیرد این عوضی است دستش را بگیرد که چه؟ این لجن را برای چه می خواهی دستگیری کنی؟ فلان فلان شده را من و شما بودیم اصلاً چطوری با او حرف می زدیم؟ من و شما بودیم اصلاً در نخ این بودیم که این را نجات بدهیم؟ اصلاً‌ نجات پیدا کند یعنی چه؟ ولی آن لحظه ای که جسارت کرده با لگد به بدن حضرت زده روی سینه حضرت نشسته همان لحظه اگر به حرف حضرت گوش می کرد و توبه می کرد حضرت حاضر بود از او حر بسازد و شاید بالاتر از حر، ما چه؟ شمر این قدر می ارزد که تو تلاش می کنی نجاتش بدهی؟ این چه دارد که تو داری خرج این می شوی؟ و بعد برای شما سوال نیست وقتی شمر سر ابا عبدالله را برید بعدش نفرینش می کردند بعدش گناه گردنش هست چرا به او هنوز فرصت دادی؟ خدا وقتی به کسی فرصت می دهد فرصت چه می دهد؟ فرصت اصلاح، بازگشت و توبه می دهد بعد شما به شمر فرصت توبه می دهی؟ یعنی چه؟ فقط یک دلیل می تواند داشته باشد یک ارزشی در وجود این باشد که نه شمر از آن خبر دارد و نه ما ولی او خبر دارد!

مجری:

بیننده های عزیز این کلیپ را با همدیگر دیدیم از آقای سید حسن آقامیری که در هفته گذشته هم این برنامه و موضوع را آغاز کرده بودیم شبهاتی که آقای آقامیری در فضای مجازی ایجاد کرد و خیلی هم پای منبرش نشستند حقیر هم همین طور که الان داشتم نگاه می کردم ولی متأسفانه من متوجه نمی شوم از این که من شیعه علی ابن ابیطالب (علیه السلام) باشم و در راه اهل بیت باشم بعد بیایم دشمنان اهل بیت بخصوص دشمن امام حسین (علیه السلام) را خوب جلوه بدهم این خوب جلوه دادن، برای من جای سوال است. من هم مثل شما بیننده های عزیز که پای برنامه نشسته استاد عزیز جناب آقای عباسی در برنامه حضور دارند از آقای دکتر می پرسیم آقای دکتر منظور از حرف آقای سید حسن آقامیری نسبت به این کلیپ و کلیپ هایی که در فضای مجازی ایجاد کرده چه است؟

استاد عباسی:

ما یک وقت فقط با این کلام آقای آقامیری مواجه می شویم فقط همین که الان پخش شد می گوییم یک نکاتی داریم عرض می کنیم ولی شاید خیلی بد بین نشویم می گوییم در ماه محرم این صحبت را کرده نمی دانم چرا در ماه محرم چرا در دکور ایشان گل گذاشتند به هرحال در ماه محرم ایشان این صحبت را کرده است ظاهر قصه این است که دارد یک جورهای می گوید چرا نگاه مان به شمر این قدر بد است؟ ولی وقتی این کلیپ تنهایی یک نقد دارد که عرض می کنم در جمع با آن کلیپ هایی که در رابطه با شمر پخش کردیم اگر خاطر بینندگان مان باشد گفت امام حسین حتی شمر را از جهنم بیرون می آورد، جهنم را تعطیل می کند قاتل ائمه را از جهنم بیرون می آورد و جهنم را تعطیل می کند.

باز این جاها ایشان مطرح می کند شمر را امام حسین می خواست هدایتش کند یا نه؟ تلاش کرد هدایتش کند یا نه؟ اولاً این حرف چقدر تاریخی است و سند دارد؟ تنها یک مورد سند داریم که امام حسین (علیه السلام) با لشکر صحبت کرد چند بار در روز عاشوراء‌ این اتفاق افتاد هدایت کلی مردم، ممکن است یک نفر هم بر گردد یک نفر هم که بر گردد یک نفر است امام حسین شروع به دعوت کردند ما سند داریم که اتفاقاً شمر کلام امام حسین (علیه السلام) را همان موقع قطع کرد.

شمر فقط آن لحظه ای که داخل گودی قتلگاه جسارت بکند و سر سید الشهداء (علیه السلام) را ببرد که نبود قبلش هم در لشکر بود کلام حضرت را قطع کرد. اصلش بر این است که حرف حضرت به لشکر نرسد. سید الشهداء فرمودند عجله نکنید حرف من را گوش بدهید به عبارتی دیگر من هستم آخر من را می کشید ولی حرف من را گوش بدهید. این که امام حسین (علیه السلام) می خواهد این هم بر گردد. امام حسین (علیه السلام) می خواهد همه هدایت بشوند خدا می خواهد همه هدایت بشوند آدم ها را برای جهنم نیافرید، برای هدایت آفرید ولی یک نفر نمی خواهد هدایت بشود هر چه که تلاش بکنی ممکن است حاضر نشود بپذیرد شمر از آن هایی است که حاضر نشد بپذیرد هدایت بشود. ایشان می گوید بعد از این که امام حسین به شهادت رسید امام حسین می خواست هدایتش کند.

ما چیزی نداریم فقط یکی از روایاتی که وجود دارد حضرت فرمودند جدم رسول الله پیش بینی کرده بودند که یک سگی با این ویژگی و این ویژگی تو را به شهادت می رساند و الان من دارم او را می بینم. این هدایت و این ها نیست ولی چیزی با این عنوان که حضرت شروع کرده باشند و بگویند می دانند که این قاتل است اگر هم این را می گفتند باز هم چیزی تغییر نمی کرد چون حضرت می خواهند هدایت کنند اگر نشود می خواهند اتمام حجت بکنند که بعدها شمر نگوید اگر امام حسین (علیه السلام) خودش را معرفی کرده بود می گفت من پسر پیغمبر هستم منصرف می شدم. یا اگر فلان حرف را زده بود من منصرف می شدم. شاید منصرف بشود منصرف هم نشود با او اتمام حجت می شود.

 بعد ایشان می گوید بعدش چرا نفرین نکردند؟ چه کسی باید نفرین می کرد؟ چه باید می شد؟ به قتل رساندن سید الشهداء بدترین بدبختی مال شمر است چه اتفاقی باید برایش می افتاد؟ ضمن این که اگر قرار بود همه قتله کربلا همان جا به نفرین امام زین العابدین و حضرت زینب کشته بشوند که باز مغلوبه شدن جنگ بدون فهم واقعیت اتفاق می افتاد. یعنی مردم می دیدند که هر که امام حسین را به شهادت رساند غروب عاشوراء شد همه دارند می میرند اگر این طوری می شد آدم ها بالإجبار ایمان به سید الشهداء می آوردند یک چیزی می دیدند که دیگر نمی توانستند انکار بکنند اگر قرار بود این طوری باشد خود امام حسین (علیه السلام) از اجنه کمک می گرفت یا خودشان همه را قلع و قَمْ می کردند قرار بود مردم به طریق عادی هدایت بشوند. ببینند حقایق را متوجه بشوند هدایت بشوند لذا اگر قرار بود صرفاً‌ با این که قاتل امام حسین است بعدش نفرین نشد و فلان تا چه زمانی زندگی کرد؟ آن موقع این نبود ولی یک مدت بعد با قیام مختار، شمر به دست مختار می افتد مجازات می شود و کشته می شود این انتقام دنیاییش است، انتقام دنیایی هم اگر از او نمی گرفتند به مرگ طبیعی طبیعی هم از دنیا می رفت باز هم انتقام و عذاب آخرتی برایش موجود بود.

این که می گوید پس یک چیزی در وجود شمر می بیند که هیچ کس نمی بیند خود شمر هم نمی داند ولی امام و خدا می داند بعد می خواهد هر جوری هست همه تلاشش را بکند هدایتش بکند. یک چیزی می بیند یک چیزی می داند یعنی چه؟ خدا از اول همه انسان ها را برای هدایت آفریده بود انبیاء همه تلاش شان را می کنند که افراد هدایت بشوند حتی موسی و هارون تلاش شان را می کنند که فرعون را هدایت بکنند. نشده ولی تلاش شان را کردند که این کار را انجام بدهند.

یک موقع موضوع، موضوع خود شمر است که این مقدار فکر می کنم برایش کفایت می کند وظیفه ما الان نسبت به شمر آیا مساوی با وظیفه خدا درباره شمر یا وظیفه امام حسین درباره شمر یا وظیفه یک مبلغ دینی درباره یک آدم بی دین و کافر هست؟ نه ما الان اگر با شمر کنار نمی آییم شمر و امثال شمر را لعن می کنیم دشمنان اهل بیت را لعن می کنیم برائت در دین مان داریم می گوییم این برائت در دین مان واجب است. برای شادی دل اهل بیت لعن می کنیم در واقع برای رضایت خدای متعال و تقرب به خدای متعال لعن می کنیم

«اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَى ذَلِكَ اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِي جَاهَدَتِ الْحُسَيْنَ وَ شَايَعَتْ وَ بَايَعَتْ وَ تَابَعَتْ عَلَى قَتْلِهِ اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِيعا»

مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ طوسى، محمد بن الحسن‏، ناشر: مؤسسة فقه الشيعة ، ج‏2، ص 776

زیارت عاشوراء آورده لعن های دیگری که آمده این ها برای چه است؟ برای این که ما نشان بدهیم ما در این جریان نیستیم جریان باطل است دشمن امام حسین، دشمن اهل بیت و دشمن امیر المؤمنین نیستیم و این ها دور از رحمت خدا هستند و دور از رحمت خدا باشند لعن کردن یعنی درخواست دوری این ها از رحمت خدای متعال.

شمر را زمانی داریم لعنش می کنیم که دیگر کار از کار گذشته است یعنی دیگر او پرونده عملش بسته شده شمر زمان امام حسین احتمال توبه و احتمال بازگشت دارد، اگر تا آن جایی که احتمال توبه و بازگشت دارد امام حسین (علیه السلام) برای بازگشت او ممکن است تلاش بکند. اما  این به این معنی نیست که این الان آدم خوبی است که حضرت دارد تلاش می کند. این مثلاً یک دُر گرانمایه ای است که حضرت دارد تلاش می کند که این توبه بکند حضرت برای نجات همه بندگان خدا تلاش می کند شمر و خولی و فلان هم یک موردش اگر تا قبل از این که برسند به آن حد از دشمنی و عداوت که شمر و خولی بشوند بر گردد و اراده بازگشت پیدا بکند بازگشت پیدا می کند این نسبت به اصل شمر می شود اما شما می خواهی از این چه برداشت کنی؟ برداشت کنی پس الان ما نباید دشمنان اهل بیت را لعن بکنیم؟ این را می خواهی برداشت بکنی؟ اگر این است که این برداشت، برداشت باطلی است اگر می گویی ما نباید از شمر بدمان بیاید به خاطر این که یک گوهری دارد که امام معصوم آن گوهر را می دید ما نمی بینیم این هم که خیلی حرف باطلی است تا قبل از این که او قاتل سید الشهداء (علیه السلام) بشود جنایت را انجام بدهد ممکن است حضرت برایش تلاش بکند.

روایتی نداریم که حضرت به خاصّه شمر را داشت هدایت می کرد بر فرض که داشته باشیم این مال قبل از شهادت سید الشهداء (علیه السلام) است آن لحظه ممکن است امام احتمال هدایت این را می داد تا قبل از این که این آقا دستش به یک سلاحی افتاده دارد افراد را می کشد تا قبل از این که دست به ماشه ببرد و قاتل بشود کسی می آید با او صحبت می کند و منصرفش می کند که توبه کند بازگشت پیدا کند این کار را نکن آدم های بی گناه را نکش کسی را نکش چه و چه نکن. اگر واقعاً آمد این کار را کرد آدم ها را کشت بعدش هم این آقا همین طوری با او حرف می زند؟ می گوید دیدی گفتم نکش، دیدی کشتی چقدر بد شد، دیدی چه جنایتی کردی! حالا اشکال ندارد بیا عزیزم با همدیگر بنشینیم دو تا کلمه صحبت کنیم قاتل ده ها نفر آدم است چه بیا با هم بنشینیم صحبت کنیم؟ بر فرض یک نفر واقعاً افراد زیادی را کشت قتل انجام داد یک مرتبه بعد از قتل توبه کرد متنبه شد واقعاً پشیمان شد این کار را کرد خیلی ها ممکن است پشیمان بشوند پشیمان شد این چه؟

می گوییم خدا یک وظیفه ای دارد امام معصوم یک وظیفه ای دارد، ما هم یک وظیفه ای داریم خدا ممکن است او را ببخشد ولی چه زمانی می بخشد؟ الان قرار است ببخشد؟ این برای روز قیامت است واقعاً اگر متنبه شده باشد واقعاً اگر با همه وجود پشیمان شده باشد ولی آیا ما در دنیا اجازه داریم بر اساس توبه مثلاً او بین خودش و خدای خودش عمل کنیم؟  طرف 20 نفر آدم را کشته 20 تا خانواده این جا ایستادند مدعی خون فرزندان و افراد و کس و کارشان هستند نمی شود بگوییم ایشان توبه کرد شرمنده خون عزیزان شما هم هیچی! این آدم کشته باید مجازات بشود این مال دنیا است بله اگر او بینی و بین الله پشیمان از کارش شده ممکن است خدا در روز قیامت یا تخفیفی در مجازات او بدهد یا او را ببخشد او دیگر خدا هست ولی وظیفه ما این نیست وظیفه ما تا قبل از این بود.

بله او لحظه ای که سلاح بر داشته دارد مردم را می ترساند در خیابان راه افتاده دارد عربده کشی می کند آن لحظه اش هم دارد دشمنی و محاربه می کند ولی این جا اگر پشیمان شد و توبه کرد خیلی فرق می کند با آنی که 20- 30 نفر را کشته حالا می گوید من ناراحت و پشیمان هستم این کاش این کار را نکرده بودم. لذا یک برخورد، برخورد خدای متعال با مثل شمر و قاتلین و جنایتکاران و این ها است یک برخورد ما، یک برخورد قبل از عمل است و یک برخورد بعد از عمل است.

آقای آقامیری داری همه چیز را قاطی می کنی داری، با پرت و پلاهای کنار هم قرار داده شده ذهن مردم را داری خراب می کنی شما این تفکیک را باید قائل بشوی می گویی من و شما بودیم با شمر چه کار می کردیم؟ من و شما، یک وقت شمر قبل از جنایت ها هست ما هم آدم قانون نیستیم ما وظیفه تبلیغی داریم تبلیغ می کنیم یک وقت جنایت ها را انجام داده ما قانون هستیم باید قانون را رعایت بکنیم. اگر در دست قانون قرار گرفت یک نفری که قاتل یک نفری دیگر است چه کارش باید بکنند؟ یا قصاص کنند اگر خانواده پذیرفتند از این شخص دیه اش را بگیرند به او پرداخت بکنند ولی یک موقعی باز یارو جنایت هم کرده ما هم بر فرض مسئول نیستیم؛ یعنی ما حکومت، دولت، قانون، قوه قضاییه، قاضی نیستیم یک آدم عادی هستیم ممکن آن جا دوباره مسئولیت مان تغییر بکند.

ولی همه این مواردی که عرض کردم اقسام مختلف قابل تصور برای این ماجرا است بعد شما همین طوری می گویی قبلش امام حسین داشت به او می گفت بعدش هم قصاص و فلانی نشد هیچ اتفاقی نیفتاد نفرین نکرد. منظورشان امام زین العابدین یا حضرت زینب منظورشان است؟ پس چقدر فرق می کند رفتار ما با مردم با شمرها و رفتار امام حسین (علیه السلام) ما اگر جایی ابراز برائت و بیزاری از شمر و امثال شمر می کنیم به دستور خود اهل بیت است.

اگر جایی هم یک شمری باید مجازات بشود باز هم دستور قرآن و اهل بیت است، ما که کاره ای نیستیم اگر اهل بیت صلاح دانستند یک قاتلی را بنا بر مصالحی بر فرض پذیرفتند و بخشیدند ما می گوییم چشم ولی به ما این توصیه را نکردند این کار را بکنید همین که قاتل را دستگیر کردید گفت پشیمان شدم ولش کنید برایش محکمه تشکیل ندهید حکم برایش نبرید قصاصی انجام ندهید وقتی شخصی شد قصاص با خانواده مقتول است. وقتی هم اجتماعی شد مربوط به کل جامعه شد باز آن به دست قاضی است این لب کلام و اصل مطلب در رابطه با این که آقای آقامیری جملاتی کنار هم می گذارد که خودش نمی تواند جمع و جورش بکند که خودش نمی تواند این تناقض ها را برای خودش حل بکند، مخاطب را هم فقط به تردید می اندازد. پس خدا یک جوری دیگر رفتار کرده، امام حسین یک جوری دیگر رفتار کرده! در رابطه با شمر و بیشتر از آن در رابطه با یزید نقل کردند.

یک نقل این مدلی کردند که پیش امام زین العابدین آمد گفت اگر من بخواهم توبه کنم چه کار کنم؟ حضرت به او گفت برو نماز غفیله (بین مغرب و عشاء) بخوان گفت خدا می بخشد گفت بله اگر نماز را بخوانی خدا می بخشد وقتی رفت حضرت زینب به امام زین العابدین گفت پسر برادرم چرا راه حل به او نشان دادی جرم به این بزرگی انجام داده؟ گفتند وظیفه ام است راه حل نشان بدهم ولی این موفق نمی شود. این از آن حرف های نا مربوط است اصلاً همچنین روایتی نداریم همچنین مطلبی از کجا آمده؟ سند ندارد

مجری:

ایشان گفتند؟

استاد عباسی:

نه ایشان نگفت این را نقل می کنند که بگویند ببینید امام سجاد برای یزید هم راه حل می گذارد. آخر می تواند یزید راه حل داشته باشد؟ اگر راه حلی وجود داشته باشد بله امام معصوم نشان می دهد ولی یزید راه حل ندارد و الان هم ما آن موقعی نیستیم که با یزید مواجه شده باشیم بگوییم یک راه حلی به او نشان بدهیم. اگر هم می خواست این روایت، روایت درستی باشد همان جا حضرت می گفت من به ایشان نماز غفیله یاد می دهم می گویم برو این طوری بخوان خدا می بخشد ولی او موفق به خواندن نمی شود او خیلی کثیف تر از این است که بتواند حتی این نماز را بخواند و بتواند توبه کند. آقای آقامیری این ها را برای چه در دهه محرم برای مردم مطرح می کنی؟

مردم در دهه محرم نسبت به بدی شمر تردید پیدا بکنند یا نسبت به خوبی شمر احساس پیدا بکنند به آن ها این طوری گفته بشود در وجود شمر یک گوهر نابی بوده خودش هم خبر نداشته بقیه هم خبر نداشتند ماها هم الان بعد از 1400 سال خبر نداریم امام حسین می دانست که این شمر یک چیز خوبی از کار در می آید. یک آدم خوبی خواهد شد این چه حرفی است؟ بعد می گوید شخص وقتی زیارت عاشوراء می خواند دیگر نمی تواند با یک احساس الهی، صحیح، معنوی و درست کلام امام معصوم در رابطه با شمر که لعن شمر هست را تکرار بکند. من دارم یک کسی را لعن می کنم که امام معصوم یک گوهری در وجود او دیده بود که تا آن لحظه آخر تلاش کرد بعد هم نفرینش نکردند و هیچی. قاتل امام حسین است ولی می تواند آدم خیلی خوبی باشد این وضعیت و این مدل صحبت کردن آدم ها را سوق می دهد به این که گناه دیگر بی ارزش و بدون حساب و کتاب و عقوبت خواهد بود. تو می توانی شمر هم باشی ولی یک باطن خوبی داری که آن باطن نجاتت می دهد.

آن باطن باعث می شود مورد نفرین امام قرار نگیری یک باطن خیلی عجیب غریبی داری این چه حرفی است؟ ما ناراحت نمی شویم اگر کسی هدایت بشود اگر کسی رشد پیدا بکند اگر دست کسی گرفته بشود و نجات پیدا بکند می گوییم باید برای نجات انسان ها و هدایت شان تلاش کرد؛ اما آیا واقعاً این طوری است که دیگر الان در رابطه با شمر هم نمی توانیم حرف بزنیم در رابطه با عمر سعد هم نمی توانیم حرف بزنیم در رابطه با یزید هم نمی توانیم حرف بزنیم در رابطه با معاویه هم نمی توانیم حرف بزنیم چرا؟ چون ممکن است این ها یک باطنی دارند که با آن باطن همه چیز برای این ها حل شده باشد.

مجری:

 لذت بردیم آقای سید حسن آقامیری این صحبت هایی که کردند و فرمایشات استاد عباسی عزیز ما به این نتیجه می رسیم که هدف آقای آقامیری کمرنگ کردن شعائر حسینی و عزای امام حسین (علیه السلام) است در بیراهه رفتن به راه امام حسین (علیه السلام) است این جدا خیلی مهم است این که پای منبر چه شخصیتی بنشینیم؟

استاد زیبا فرمودند که در ماه محرم از مظلومیت امام حسین (علیه السلام) صحبت می شود و آن جسارت ها و بی احترامی های که به ولی خدا شده صحبت می شود بعد بیاید دشمن امام حسین، دشمن ولی خدا را خوب جلوه بدهد آدم چه برداشتی می تواند نسبت به این قضیه بکند؟ قضاوت با شما که الان پای برنامه هستید دارید نگاه می کنید

 (میان برنامه)

مجری:

 سروران گرامی من مجدداً میلاد با سعادت حضرت رسول اکرم محمد مصطفی (صلی الله علیه وآله وسلم) را تبریک عرض می کنم امشب، شب میلاد هست از خدای بزرگ مهربان عاجزانه درخواست می کنیم ان شاء الله به حق محمد و آل محمد هر چیزی که از او طلب کردیم و حوائجی که دارید ان شاء الله بر آورده بشود به برکت این مرد آسمانی.

صحبتی داشتیم در مورد سید حسن آقامیری کلیپی که با همدیگر دیدیم. اولین تماس جناب آقای صدر الدین از رشت سلام علیکم

بیننده آقای صدر الدین از رشت:

سلام علیکم مجری محترم و جناب استاد و تبریک برای این شب خجسته و نورانی فقط یک عرض کوچکی داشتم در رابطه با صحبت های جناب آقای آقامیری واقعاً ایشان بدجوری گمراه است چون سخنان ایشان را جسته گریخته گوش می دهیم متوجه می شویم اولاً‌ ایشان دامنه مطالعاتش بسیار پایین است و خیلی ذهنی می گوید. مبانی دین را نمی شود ذهنی گفت این که ایشان خیلی تأکید دارند در کربلا گل و بلبلی بوده امام حسین آن لحظه می خواست خوب صحبت کند نه روایت ثبت و سندی داریم و نه چیزی مگر توبه در قانون خداوند همین طور گتره ای است آیه قرآن می گوید: (ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يسْتَهْزِئُونَ) اگر کسی می تواند امام حسین را خاکم به دهان بتواند زمین بزند بقیه اش را ول کن. این یک بگ گراوندی از پشت دارد که به این جا رسیده کسی که به این جا رسیده می آید به روی نفس پیامبر شمشیر می کشد از این گرد و خاک به توبه برسد اصلاً کل دین و اسلام همه اش جُک (خنده دار) می شود مگر قانون خداوند این قدر وِل و گَل و گشاد است که کسی راحت بتواند توبه کند؟ از عرفای بزرگ، اولیاء الهی یک گناه کوچک صادر می شد می گویند می ترسند یک موقعی 200 سال عقب نیافتند.

می گوید بر فرض مثال (مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ) آیا امام حسین آن لحظه که حضرت ابوالفضل دارد با شمر می جنگد با خنده و مهربانی دارد می جنگد یا با غیض دارد می جنگد؟ امیر المؤمنین می گوید وقتی با کفار روبرو می شوید دندان هایتان را به هم بفشارید این غیض شدید است یا مهربانی است؟ من یکی باور نمی کنم امام حسین در گودی قتلگاه دارد با غیض می جنگد امام ما زمین خورده آن جا بخواهد مهربان باشد این استغفر الله ذلت برای امام می شود. کسی که وجودش شیطان مجسم شده که امام بخواهد ایشان را هدایت کند در آن لحظه خاص هستند من فکر می کنم ایشان خیلی از قرآن و آیات قرآن به دور هست یا این که می گوید به شمر فرصت دادند حتماً شمر یک گوهری داشته حتماً آقای آقامیری بسیار گوهر شناس است مخصوصاً برای یزید و شمر و این طایفه گوهر می شناسد آقای آقامیری می گوید به او فرصت داده شد آیه صریح قرآن است می گوید شما گمان کردید ما به نجاست به کفار به انسان زشت سیرت اگر فرصت دادیم قرآن است. می گوید گمان کردید خیری برای شماها است. نخیر این برای این است که شما اندوخته تان در زشتی و فساد بیشتر بشود من مطمئنم ایشان اصلاً اهل قرآن نیست اگر دو تا آیه در عمرش خوانده باشد این طور صحبت نمی کند مگر هر کسی که الان زنده است و فرصت دارد دلیل بر این است که خداوند گوهری در او دیده؟ طایفه زشتی و فساد و تباهی در کره زمین صف بندی شده در قیامت زشتی و تباهی و اهل نیکی و اهل امامت و اهل ولایت این ها مگر می شود صف هایشان یکی باشد؟ از همین دنیا تکلیف شان از کودکی مشخص است این ها یک سری افراد نجس بی صیرت هستند که خداوند به این ها فرصت داده تا ولی معصوم را این طوری بیچاره کننده تا خدا این ها را تنبیه عظیم بکند این جور نیست که ایشان می گوید شمر گوهری دارد ما شمر را لعنت می کنیم میلیون ها دفعه و قطعاً‌ همین رفتاری را می کنیم که امام ما کرده به هیچ وجه هم با امثال شمر مهربان نخواهیم بود. ایشان کاسه داغ تر از آش شده خیلی فکر کرد از خدا، خدایی تر شده گوهری می شناسد که خدا هم نمی شناسد می خواستم مطالبم را گفته باشم شاید به درد بینندگان خورده باشد.

مجری:

خیلی متشکرم جناب اقای صدر الدین عزیز از رشت. استاد بفرمایید

استاد عباسی:

به نکته خوبی اشاره کردند قرآن شرایطی را برای توبه آورده به عنوان مثال در آیه 17 و 18 سوره نساء بحث توبه وقتی در این آیه مطرح می شود به عنوان نمونه داریم عرض می کنیم می فرماید که:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم (إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولَئِكَ يتُوبُ اللَّهُ عَلَيهِمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا)

پذيرش توبه از سوی خدا، تنها برای کسانی است که کار بدی را از روی جهالت انجام می ‌دهند، سپس زود توبه می ‌کنند. خداوند، توبه چنين اشخاصی را می پذيرد؛ و خدا دانا و حکيم است.

سوره توبه (4): آیه 17

توبه برای چه کسی است؟ توبه برای کسی است که (عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ) یعنی پذیرش توبه وقتی است که (يعْمَلُونَ السُّوءَ) اولاً یک خطایی انجام بدهد در مقابلش را عرض می کنیم (يعْمَلُونَ السُّوءَ) آن هم (بِجَهَالَةٍ) از روی عمد و لجبازی و عناد نباشد، یک کار خطایی انجام داد (ثُمَّ يتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ) تا حالا 3 تا شرط شد توبه را خدا از چه کسی قبول می کند؟ اولاً یک خطایی انجام داده می گوییم در مقابل چه است؟ دوماً از روی ندانستم و ندانم کاری باشد نه از روی عمد و لجبازی و دشمنی و عداوت.

 سوم این که (يتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ) سریع توبه کند نگذارد گناه روی گناه اضافه بشود پوست کلفت بشود بعد بگوید همه را با همدیگر دم مرگ توبه می کند می گوید اگر این طور باشد (فَأُولَئِكَ يتُوبُ اللَّهُ عَلَيهِمْ) چنین آدمی را خدا توبه اش را قبول می کند (وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا) خدا هم آگاه و هم حکیم است هم علیم است که (يعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ) بود زود توبه کردی یا نه.

حالا توبه چه کسانی قبول نیست؟ آقای آقامیری خوب این را گوش بده

(وَلَيسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يعْمَلُونَ السَّيئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا)

برای کسانی که کارهای بد را انجام می ‌دهند، و هنگامی که مرگ يکی از آن ها فرا می ‌رسد می گويد: «الان توبه کردم!» توبه نيست؛ و نه برای کسانی که در حال کفر از دنيا می ‌روند؛ اين ها کسانی هستند که عذاب دردناکی براي شان فراهم کرده‌ ايم.

سوره نساء (4): آیه 18

توبه را خدا قبول نمی کند از کسی که آن جا گفت (يعْمَلُونَ السُّوءَ) این جا می گوید: (يعْمَلُونَ السَّيئَاتِ) یک عالمه گناه انجام می دهد دیگر (بِجَهَالَةٍ) هم نیست این جا دیگر (بِجَهَالَةٍ) را نیاورد (بِجَهَالَةٍ) وقت نیست یعنی از روی عمد است می گوید من گناه می کنم دوست دارم گناه کنم چه کسی می خواهد جلوی من را بگیرد؟ می گوید توبه این ها قبول نیست (حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ) این ها وقتی که مرگ شان فرا می رسد (قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ) من همین الان توبه کردم. بعد یک گوهری در وجود این ها هست که همان موقع (إِنِّي تُبْتُ الْآنَ) بگوید خدا سریع بگوید باشد باشد بنده من پذیرفتم نه (وَلَا الَّذِينَ يمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ) کسانی که بمیرند در حالی که در حالت کفر و نفاق هستند (أُولَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا) ما برای این ها عذاب دردناک آماده کردیم.

حالا آقای آقامیری به این جا می رسد می گوید نه این جا عذاب دردناک یعنی این که مثلاً تو کار بدی کردی پسر خوبی نبودی. می گوید عذاب الیم آماده کردیم می گوید توبه، شامل حال این ها نمی شود چرا؟ به خاطر این که (يعْمَلُونَ السَّيئَاتِ) کلی گناه انجام داده وقتی می خواهد بمیرد تازه می گوید (إِنِّي تُبْتُ الْآنَ) همچنین توبه ای قبول نیست بعد آقای آقامیری می گوید خدا یک چیزی در ضمیر شمر دیده شمر در ضمیر چیزی اضافه تر از بقیه آدم ها نیست خدا در وجود همه آدم ها فطرت را قرار داده که با فطرت شان بتوانند خدا جو بشوند. اگر این فطرت را نابود کنند دیگر از خدا جویی فاصله می گیرند اگر این فطرت را تقویت کنند خدا جو می شوند.

 یک چیز عجیب و غریبی که خبر ندارد امام خبر دارد که الان قرار است امام حسین در عرض یک دقیقه شمر را تبدیل به حر کند، مقایسه نکنید حر، اشتباه کرده مسیر را یک جایی اشتباه آمده ولی قبلش در دوره های زیادی آدم حسابی بوده ظرفیت این و آمادگی پذیرش از امام معصوم (علیهم السلام) را داشته لذا با هدایت امام معصوم هدایت شده است.

حالا برای یک نفر این هدایت اتفاق نیفتاده یعنی امروز مثلاً‌ حر آن مسیر را ادامه داده در لشکر عمر سعد بوده و به دست امام حسین به درک واصل شده به جای این که توسط آن ها به شهادت برسد به دست امام حسین کشته شد بود. الان هم ما این طوری حرف می زدیم؟ نه می گوییم او نشد که هدایت بشود و امام معصوم یک وظیفه ای دارد باید آن وظیفه را انجام بدهد. حالا بگوییم نه حر اگر این طوری بود این طوری می شد پس به حر، بد نگویید با فرض این که توسط امام حسین کشته شده یعنی مسیر باطلش را ادامه داده الان که از آن مسیر باطل جدا شده و حق طلب شده می گویند شمر هم می شد مثل حر این طرف بیاید پس با شمر خیلی بد نباشید. درگیر نشوید، دعوا نکنید، چیزی به او نگویید،‌ لعن نکنید می گوییم می توانست بیاید بله برای همه بدهای عالم امکان را خدا برای شان گذاشته بازگشت شان از مسیر باطل محال نیست. ولی این که واقعاً می توانند از مسیر باطل بر گردند یا نه این خیلی دشوار هست.

 نکته دیگر مطلبی که آقای صدر الدین برادر بزرگوارمان اشاره کردند این که یک سری افراد هم هستند که خدای متعال کاری به کارشان ندارد مانع شان نمی شود به خاطر این که این‌ها قرار است پرونده شان سنگین تر بشود؛ بنابراین این طور نیست که همه آدم ها را ولو این که یک پیغمبر مقابل شان باشد تا لحظه آخر عمرشان پیامبر امیدوار به هدایت او باشد و برای هدایت او تلاش بکند. یک موقعی خود خدا که شما می گوییم همه رأفت و رحمت و این ها مال خدا است یک آدم های را می گوید دیگر این را رهایش کنید به این کاری ندارم بگذار هر چه می خواهد به اصطلاح خودش کیف و لذت ببرد، ببرد مدام دارد پرونده اش سنگین تر می شود آقای آقامیری این که با محبت خدا سازگار نیست یک نفر بدبخت و بیچاره ای را رها کرده می گوید برو هر چه می خواهی جلو برو بزن اصل و اساس خودت را نابود کن ولی این آیه قرآن است آیه 178 سوره آل عمران:

(وَلَا يحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيزْدَادُوا إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ)

آن ها که کافر شدند، (و راه طغيان پيش گرفتند،) تصور نکنند اگر به آنان مهلت می ‌دهيم، به سودشان است! ما به آنان مهلت می ‌دهيم فقط برای اين که بر گناهان خود بيفزايند؛ و برای آن ها، عذاب خوارکننده‌ ای (آماده شده) است!

سوره آل عمران (3): آیه 178

البته نباید کسانی که کافر شدند تصور کنند این که به آن ها مهلت می دهیم برای آن ها نیکو هست، ما فقط به ایشان مهلت می دهیم تا بر گناه خود (لِيزْدَادُوا إِثْمًا) تا مدام خودشان بدبخت تر کنند. آقا چرا؟ الان آقای آقامیری باشد می گوید این با رحمت خدا سازگار نیست خدای متعال همه را می خواهد هدایت بکند بله ولی یک نفر زد فطرت خودش را نابود کرد.

مثال: یک نفر در بیماری قلبی به جایی می رسد وقتی پیش بهترین دکتر جراح دنیا می رود نه کشور او می گوید دیگر کاری از دست من بر نمی آید (دیر هست) بعد به آدم های اطرافش و زن و بچه اش می گوید ایشان را دیگر اذیت نکنید بگذارید راحت باشد ایشان نوشابه هم خواست بخورد، بخورد، چربی هم خواست بخورد بخورد، هرچه خواست بگذارید بخورد.

نفر قبلی یک صدم این مشکل قلبی اش بود به او گفت نوشابه نخور، چربی نخور، چه و چه نخور این کار را بکن ورزش کن پیاده روی کن به این می گوید برو خوش باش نه این که این حالش خوب است می گوید برو خوب باش یک موقع این قدر حالش خراب است دیگر کاری از دستش بر نمیاد این را کاریش نمی شود کرد من این قلب را باز کردم چه جایش بگذارم چه کارش کنم؟ رگ این قلب نگرفته خود قلب از بین رفته است.

حالا کسانی مثل شمر و خولی به یک جایی می رسند این ها را می گوید: (نُمْلِي لَهُمْ لِيزْدَادُوا) ما به این ها مهلت می دهیم می گوییم بروید خوش باشید یعنی اگر سر سید الشهداء (علیه السلام) را جدا کردی مثل خولی بردید در تنور خانه ات هم قرار دادی از آسمان سنگ بر تو نازل نمی شود خیالت راحت، می توانی شراب و کبابت را هم بخوری هیچ اتفاقی هم برایت نمی افتد. فکر نکن الان اگر سر سید الشهداء را در تنور خانه گذاشتی الان عذاب خدا نازل می شود نه هیچ اتفاقی هم نمی افتد چرا؟ (لِيزْدَادُوا إِثْمًا) چون دیگر تو قرار نیست بر گردی.

 می گویند چرا سر مؤمنین یک دفعه بلایی زیادی می آید؟ من یک خطایی کوچک کردم سرم به در خورد دستم لای در ماشین ماند یا آدم هایی هستند گناه های عجیب و غریب می کنند هیچ اتفاق نمی افتد می گوید تو یک خرده گناه داری می خواهد سریع بر گردی. یکی از بزرگواران مثال خوبی می زد می گفت این مثل این می ماند یک موقعی یک دستمال سفید خوب یک لکه کوچک خون یا لکه مربا روی این دستمال افتاد این دستمال را زیر شیر آب می گیری و می مالی پاک می شود. یک موقعی دستمال را در چال تعویض روغنی برده مهره روغن ماشین را با آن بسته دست هایش را با آن پاک کرد یک دستمال سیاه شد شما به ذهنت خطور می کند این را زیر شیر آب ببرم یک خرده مایع ظرفشویی رویش بریزم و بشورم؟ این دیگر قابل شستن نیست با اسید هم پاک نمی شود باید این را دور بیاندازی این قابل شستن نیست. آدم های به یک جایی می رسند دیگر قابل اصلاح نیستند (إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيزْدَادُوا إِثْمًا) سید الشهداء مقابل لشکر گفتند. مقابل لشکر که می گویند برای این که یک نفر ممکن است در لشکر باشد که هنوز به درجه شمریّت نرسیده باشد که بتواند بر گردد یا به در بگویند دیوار بشنود یک چیزی به شمر بگویند یکی دیگر متنبه بشود در تاریخ بماند اتمام حجت بشود در تاریخ بماند دیگران متوجه این بشوند که امام با شمر قاتل خودش هم خصومت شخصی ندارد ما هم با کسی خصومت شخصی نداریم، چون فلانی با من بد حرف زد مثلاً مستحق عذاب است نه اگر او با خدا، پیامبر و اهل بیت دشمنی کرد مستحق عذاب است والا به من بدی کرده باشد قابل بخشش و گذشت است.

 ما با دشمنی شخصی نمی نشینیم با حرص، لعن بگوییم در زمان های مختلف سال، این ایام، ایام دیگر بگوییم با دشمنان اهل بیت دشمنی شخصی داریم نه دشمنی داریم به خاطر دشمنی با اهل بیت اگر آن ها مثل حر این لیاقت را پیدا می کردند این طرفی بشوند الان ما می رفتیم خاک در ورودی حرم شان را مثل حر ابن یزید ریاحی می بوسیدیم. مگر این کار را نمی کنیم؟ مگر حر راه بر سید الشهداء (علیه السلام) و زن و بچه اش نبست؟ ولی برگشته مردانه پای برگشتنش ایستاده جبران کرد سید الشهداء او را بخشید ما به جای این که بغل شمر، خولی، یزید و معاویه لعن بکنیم حر را لعن بکنیم، حر را دوست داریم برایش دعا می کنیم زیارت قبرش می رویم خاک ورودی حرمش را هم سرمه چشم مان می کنیم و می بوسیم.

لذا مشکل مان شخصی نیست بگوییم در هر صورت می خواهیم بر علیه حر حرف بزنیم با او دشمنی کنیم و لعنش کنیم، آمد اصلاح کرد روی چشم ما جا دارد هر که رابطه اش را با امام معصوم اصلاح بکند این طرفی بشود ولو این که یک روزی به ما بدی کرده باشد روی چشم ما هست اتفاقاً این محبت با حساب و کتاب و زیبا است باید چشمت را ببندی فلانی قاتل است. به جای این که بگویی مرده شورش را ببرند قاتل است چقدر من این قاتل و جنایتکار را دوست دارم!

مجری:

بیشتر شبیه جُک هست

استاد عباسی:

اصلاً این محبت صحیح نیست واقعاً کسی قبول می کند یک نفر، یک قاتل را خیلی دوست داشته باشد بگوید من این قاتل را خیلی دوستش دارم می گوییم دیوانه هستی قاتل آدم کشته قاتل را نمی شود دوست داشت.

مجری:

استاد 10 دقیقه فرصت داریم اگر بخواهیم ببینیم وقت نمی شود این کلیپ را برای هفته آینده بگذاریم موافقید؟

استاد عباسی:

کلیپ جدید به نظرم مشکلی ندارد

کلیپ شماره 2: اقای سید حسن آقا میری

در این جامعه پیامبر گفته شما دستشویی می کنی، مدفوع می روی می کنی یک کلوخ بر دار 3 بار این کلوخ را به خودت بکش، حداقل یک ذره تمیز بشوی بعد طرف کلوخ به خودش کشیده بهتر بوده از این که همین طوری بلند می شدیم گفت خوب بود آفرین حالا با یک چیز بهتر هم می شود این را تمیز کرد یواش یواش بیا جلو به تو بگویم. ببین با کلوخ تمیز کردن کاری کرد که بعد این ها خودشان را یواش یواش بشورند، حکمی که پیامبر برای عربستان مرکزی را داده همان حکم را بردار در ایران بیاور ایران همان موقع، تمدن ما، تمدن آبی است کنار رودخانه است و این ها خودشان را می شورند سال هاست می شورند. حالا به این ها بگویی شما دستشویی رفتی یک کلوخ به خودت بکش آن کلوخ کشیدن او را به تمیزی نزدیک کرد این جا کلوخ کشیدن این را به کثیفی نزدیک می کند. تو باید بفهمی که این قرارداد اجتماعی ربطی به این اجتماع ندارد این یک فرهنگ دیگر است یک قدم بردین شان مزه تمیزی را یک ذره بچشند تا بقیه اش هم بیایند حالا یک عده حواس شان نیست این یک قدم نزدیک شدن را حکم کردند گفتند این حکم رسول الله هست. نه آقا این حکم رسول الله نیست این نسخه مال آن موقع بود هیچ ربطی به الان ندارد یعنی شما الان حق نداری با کلوخ خودت را تمیز کنی.

مجری:

حقیر صحبت نمی کنم چون وقت برنامه کوتاه است دوست دارم پاسخش را از استاد عزیز عباسی بشنوم

استاد عباسی:

درخواست می کنم از هر کسی که طرفدار آقای آقامیری است و یک چالش بزرگ تر این که از خود آقای آقامیری دعوت می کنم این کلیپ شان را خودشان یک بار دیگر ببینند و بعد فکر کنند به این که واقعاً منظور از این حرف چه می تواند باشد؟ رفتند یک مثالی را آوردند که هم مثالش نا مربوط است هم توضیح اش مربوط نیست.

ببینید ما در هیچ کجای دستورات دینی مان نداریم و هیچ سند و مدرکی نداریم که پیامبر فرموده باشند شما اولاً وقتی می خواهید طهارت بکنید مثلاً با کلوخ طهارت بکنید. ما طهارت را اتفاقاً با آب داریم با کلوخ برای جایی که آب نباشد داریم. جایی که آب گیر نمی آید داریم این را برای آن موقع داریم ایشان یک جوری می گوید انگار اولاً و بذات. انگار اول پیامبر به مردم رسید به مردم گفت حالا شما هیچ نظافتی نداشتید بیایید با کلوخ طهارت کنید بعد از با کلوخ، به آب نزدیک شان کرد با آب این کار را انجام بدهید در حالی که ایرانی ها اول آب بوده بعد اگر بیایی به این ها کلوخ را به عنوان یک حکم بگویی چه اتفاقی می افتد؟ این ها از نظافت دور می شوند این ها خودشان را با آب نظافت می کردند. در حالی که اصلاً پیامبر این طوری نگفته آن چیزی که در دین ما وجود دارد به عنوان یک وظیفه شرعی طهارت است که این طهارت برای شخص با آب حاصل می شود اگر آب نبود یک نفر در بیابانی گیر کرده آب نیست می خواهد بعدش نماز بخواند وضویش را باید با تیمم انجام بدهد طهارتش هم با کلوخ، سنگ، کاغذ و این ها انجام بدهد که اصل نا پاکی و نجاست از بدن دور بشود. لذا این حکم اولیه نبود که این مطلب را بگوییم چرا آقای آقامیری این را می خواهد بگوید؟ چه می خواهد بگوید؟ آقای آقامیری حرفش این است اگر غیر از این ایشان بگوید یا به ما زنگ بزند یا داخل پیچ خودش هر جا دوست دارد بگوید جوابش را متوجه بشویم بگوید نه منظورم این نبود یک چیزی دیگر بود. منظور  ایشان این است که احکام آن موقع عربستان را ایران نیاوریم عمده احکام مال 1400 سال پیش در عربستان است مال آن شرایط آب و هوایی است.

اگر پیغمبر گفت این مدلی وضو بگیر احتمال دارد همین هم مال آن شرایط آب و هوایی باشد اگر گفته غسل می خواهی بکنی چون آن جا گرم بود گفت این طوری از آب استفاده بکن، لذا این مال شرایط آب و هوایی آن جا است نه مال شرایط آب و هوایی این جا این شرایط را می خواهد این قدر نامربوط نشان بدهد که بگوید احکام اجتماعی زمان پیامبر مال زمان پیامبر است اصلاً به زمان ما هیچ ربطی ندارد این حرف ایشان است ولی عمداً از این مثال استفاده می کند که خیلی نا مربوط نشان بدهد. بگوید اصلاً دوران پیامبر، زمان پیامبر، عصر پیامبر و اجتماع پیامبر چه ربطی دارد به اجتماع ما و عصر ما و دوران ما دارد؟ پس هیچ کدام از آن احکام اجتماعی آن زمان این زمان نباید بیاید این را خیلی اجمال عرض کردم چون فرصت نداریم بینندگان ما به این فکر کنند هم به ما پیام بدهند هم در شبکه های مجازی برای ما پیام بگذارند هم هفته آینده زنگ بزنند و ایشان یا طرفداران هم اگر می خواهد تماس بگیرند.

ایشان واقعاً فکر بکنند اگر شرایط اجتماعی آن زمان با این زمان فرق می کند از یک مثالی به این بی ربطی و وارونگی باید استفاده بکنی؟ چون گفتم مطلقا پیامبر نگفتند اول مردم شماها آب که سرتان نمی شود بگذار بگویم با کلوخ خودتان را پاک بکنید که شما یک خرده در گود بیایید بعد بگویم با آب نه اصلاً همچنین چیزی نبوده ما دو تا حکم مستقل داریم. می گوید اگر آب هست آب اصلاً با کلوخ نمی شود اگر آب نبود حالا کلوخ یا سنگ هست یا چیزی که از طبیعت باشد و بشود بدن را با آن پاک کرد از یک مثال به این بی ربطی ایشان تلاش می کند این نتیجه را بگیرد احکام اجتماعی زمان پیامبر هیچ کدام الان جاری نمی شود، در دوران ما نمی آید در شرایط ما از آن احکام اجتماعی نباید باشد یعنی ایشان می خواهد زیرآب احکام اجتماعی دوران پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) را بزند با یک بیانی که این مدلی است دیگر من نمی گویم چه مدلی است این مدلی می خواهد بزند با یک مثال این مدلی سخیف می خواهد این را مطرح بکند.

مجری:

خیلی ممنونم استاد عباسی عزیز استفاده کردیم خسته نباشید. بیننده های عزیز لحظات پایانی برنامه هستیم خیلی کوتاه می خواهم صحبت بکنم جناب آقای سید حسن آقامیری اگر پای برنامه هستند این برنامه دست شان می رسد و این برنامه را می بینند خواهش می کنم لطف بفرمایید عزیزی در این برنامه حاضر هستند جناب آقای دکتر عباسی محبت بفرمایید هر جوری شده ارتباط را بر قرار کنید ان شاء الله یک مناظره خیلی جالبی در این برنامه صورت بگیرد.

شما صحبت هایی که کردید استاد عزیز پاسخی که دادند ان شاء الله این اتفاق در این برنامه بیافتد و بیننده های ما هم از این برنامه استفاده کامل را ببرند لحظات پایانی برنامه هست در شب میلاد با سعادت حضرت رسول اکرم محمد مصطفی (صلی الله علیه وآله وسلم) خدا را قسم می دهیم خدایا قسمت می دهم تو را به این عزیز آسمانی «اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ» یا علی مدد خدا نگهدار همه شما.


  
  • رضایی

    10 آبان 1402 - ساعت 19:23

    درود خداوند بر برادر مؤمن و عزیزم استاد حبیب عباسی

    0 0

عصر ایمان>

پیامبر اسلام ص اویس قرن امیرالمومنین علی ع ویژگی های پیامبر ص آبار علی قبل اسلام فساد جاهلیت قبله شیعه و اهل تسنن اسوه حسنه شبهات آقامیری دشمنان اهل بیت ع شمر توبه بخشیدن تردید زیارت عاشورا فطرت