مهدی یار

قسمت نود و یک برنامه مهدی یار با کارشناسی استاد شریفی و حجت الاسلام پور آذر


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 26/07/1401

برنامه:  مهدی یار

استاد شریفی:

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ

عرض سلام دارم خدمت شما خوبان بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج) بار دیگر در سه شنبه شبی از شبکه حضرت ولی عصر در خدمت شما هستیم با برنامه مهدی یار، برنامه ای که حول مباحث مهدویت، مدعیان دروغین مهدویت در عصر حاضر در خدمت شما بینندگان عزیز بوده طی این دو سالی که از راه اندازی این شبکه  مقدس در خدمت شما بودیم، همینطور که وعده داده بودیم هفته های قبل و دو هفته قبل که استارت این برنامه خورد در خدمت شما هستیم و استاد عزیز و گرانقدر مستبصری که بعد از سالیانی که در جریان احمد بصری فعالیت کرد پی به این مسئله برد که این جریان باطل است و از با وظیفه ای که بر گردن ایشان هست و احساس تکلیف در خدمت شما هستند تا ثابت کنند به چه دلیلی ادعا کرده این جریان باطل است و برگشتند به مکتب اهل بیت، سلام علیک داشته باشیم با ایشان و بر میگردیم با شما بینندگان عزیز خواهیم بود، سلام علیکم جناب استاد سید پور آذر عزیز در خدمت شما هستیم.

حجت الاسلام پور آذر:

علیکم السلام برادر عزیز استاد شریفی، سلام عرض می کنم خدمت همه شما بینندگان عزیز امیدوارم که در صحت و عافیت باشید و رضایت امام زمان (عج) شامل شما و ما باشد ان شاءالله

استاد شریفی:

خواهش می کنم خیلی متشکر و ممنون، همینطور که شما عزیزان پیگیر برنامه ما بودید و هستید ان شاءالله در ادامه مسیر در جریان هستید که ما در دو هفته قبل مباحثی را شروع کردیم و سعی کردیم حالت خاطره وار علاوه بر مباحث علمی که مطرح می شود، آنچه که از اتفاقاتی که ما بی خبر هستیم در جریان احمد، آن لجنه های علمی، عقبه جریان پشت سر چه حرف هایی گفته می شود را هم کنار این مباحث علمی از آقای سید پور آذر بشنویم که خیلی مباحث جالب و شیرینی بود برای ما که بدانیم و متوجه باشیم در دوره آخر الزمان و فتنه های آخر الزمان چگونه برای ما دام پهن کردند تا ما را از مکتب اهل بیت دور کنند، بحثی که ما در خدمت سید پور آذر بودیم این مسئله بود که اساساً اولین ادله احمد بصری و مهمترین مسئله ادعای نص و حدیث وصیت است که در کتاب الغیبة شیخ طوسی، این وصیت نقل شده، آقای احمد مدعی شده بود که ادله عقلی می خواهد ارائه کند، به چه عنوان؟ که فقط صاحب واقعی مدعی امامت است که می تواند به حدیث وصیت استدلال کند، یعنی هر کسی آمد و گفت این حدیث وصیت مصداقش من هستم، قطعاً او خود امام معصوم است، چون عقلاً غیر ممکن است که خداوند اجازه دهد به مدعی دروغین که بخواهد بیاید به این حدیث تمسک کند، آقای سید پور آذر مطرح کردند که این ادله عقلی احمد که مدعی شده اساساً عقلی نیست، چون ایشان نقل را بیان کرده و آمده یک سری آیات قرآن و یک سری روایات را به عنوان ادله خودش مطرح کرده، و شاید متوجه نشده که تفاوت ادله عقلی با ادله نقلی چیست، و یکی از لیدر های اصلی این جریان، جناب آقای علاء سالم در کتاب دیگر آمده این اشکال را رفع کرده و ادله نقلی را گذاشته کنار و یک  استدلال عقلی مطرح کرده ما در جلسات قبلی حول این موضوع مطالبی را مطرح کردیم و الآن بحث را ارجاع می دهیم به جناب آقای سید پور آذر، و بر دو سه موضوع دیگر حول این محور امشب بحث خواهیم کرد، سؤالاتی که احتمالاً از جانب شما خواهد بود را من ارجاع می دهم به آقای سید پور آذر و در  خدمت ایشان و پاسخ ایشان هستیم، جناب آقای سید پور آذر مقدمه ای را من مطرح کردم نسبت به جلسات گذشته، اگر شما حرفی دارید بیان خاطره یا مسئله بفرمایید، و الّا ما برویم سراغ موضوع بعدی و سؤالی که بنده از شما خواهم پرسید ان شاءالله.

حجت الاسلام پور آذر:

یکی از مشکلاتی که ما در دوران اعتقاد مان به این جریان داشتیم این بود که بعضی کلمات و سخنان احمد الحسن را بتوانیم تبیین درستی بکنیم، یعنی تیین نادرستی کرده  ما تلاش می کردیم بیاییم اشکال را رفع بکنیم، متوجه اشکال می شدیم اینکه در کتاب الوصیت المقدسه که تحدی کردند احمد الحسن علما را که بیایید این کتاب را نقد بکنید، اشکال بگیرید به این کتاب، می بینیم که یک دلیلی به عنوان دلیل عقلی مطرح می شود ولی پایه استدلال بر نقل است که گفته وصیت توصیف شده به بازدارنده از گمراهی بودن، این دلیل نقلی یا عقلی بیان می شود، ما با دوستان مان می نشستیم مقایسه می کردیم فکر می کردیم که چطور از این بیان ایشان یک دلیل عقلی در بیاوریم، اتفاقاً آن دوستانی که با آنها مقایسه می کردیم از دوستان آقای فتحیه هم بودند، مدتی در این جریان بودند و آنها هم گرایش پیدا کرده بودند، فریب خورده بودند، احساساتی شده بودند سهل انگاری کرده بودند مثل ما و در این جریان بودند، سالها در این جریان بودند، بعد از سالها بخاطر همین اشکالات فراوان که نمی توانستیم جواب بدهیم، نمی توانستیم توجیه بکنیم، آنها زودتر از ما رسیدند به آخرش، گفتند تا چه زمانی، اشکالات را توجیه کنیم، از مکتب هم سؤال می کنیم آنها پاسخ ندارند، تا چه زمانی بیاییم خود مان را گول بزنیم، آن دوستان بنده دو تای آنها که از دوستان آقای فتحیه هم بودند، سه چهار سال قبل از بنده از این ادعای احمد الحسن اعلام برائت کردند، ولی چون شناخته شده نبودند مطرح نشدند، اینکه بعضی می گویند هیچ یک از پیروان احمد الحسن از احمد الحسن اعلام برائت نکرده از اعتقادش برنگشته فراوان هستند بسیار فراوان هستند ولی بخاطر اینکه رسانه ای نشدند اطلاع ندادید، به هر حال این دلیل عقلی را گفتیم این دلیل عقلی نیست خب خودمان فکر کردیم تبیین عقلی کردیم بعد دیدیم که علاء سالم هم  تبیین عقلی کرده اگرچه این تبیین عقلی علاء سالم اشکال دارد، اجمالاً بیان بکنم، یعنی تبیین شان برای فریب مردم است.

استاد شریفی:

گام اول این است که شما و خود آقای علاء سالم از احمد بهتر فهمیده بودید، یعنی شما اولی به امامت هستید فعلاً تا احمد الحسن

حجت الاسلام پور آذر:

بله، علاء سالم و برخی از نمایندگان مکتب آمدند دلیل عقلی بیان کردند گفتند نص علامت شناخت حجت خدا است و نمی شود مشتبه بشود اگر مشتبه بشود علامت از علامت بودن خارج می شود و این حرف یعنی خداوند حکیم نیست چیزی را به عنوان راه شناخت قرار داده ولی ناکارآمد است، یا جاهل است و یا اینکه قصد دارد مردم را گمراه بکند، خب خدا که نمی خواهد گمراه بکند، پس این علامت هیچگاه مشتبه نمی شود، یک مثالی دکتر علاء می زند و دیگران که می گویند ببینید یک  شخصی به شما می گوید برو سر کوچه یک آقایی ایستاده، دستمال سبزی حالا مثلا از من است شبیه این مثال، دستمال سبزی به کمر بسته حرف او را گوش بده گمراه نمی شوی، شما می روی سر کوچه ای می بینی که سه نفر ایستاده اند دستمال سبز به کمر بسته اند، چه چیزی به ذهن تان می آید، می گویید این شخصی که به من گفته یا جاهل بوده نمی دانسته که این علامت مشترک بین سه نفر می شود یا اینکه خواسته من را سر کار بگذارد، با این مثال می خواهم بگویم خدا که گفته به وصیت عمل بکنید وصیت گمراه نمی کند علامت شناخت است پس یک مصداق بیشتر ندارد اگر دو تا مصداق داشته باشد خدا می خواهد سر کار تان بگذارد یا  جاهل بوده العیاذبالله، اینطور بیان می کنند برای فریب مردم، کجا عقل گفته تنها راه شناخت نص و وصیت است.

استاد شریفی:

این نکته استدلال آقای علاء سالم و جریان احمد، من از کلام شما اینطور برداشت می کنم در یک حالت صحیح است که در روایات ما و قرآن و آیات ما اینگونه آمده باشد که ما فقط یک راه برای شناخت حجت خدا داریم آن هم مثلاً همین بحث وصیت است، حرف این است آیا این استدلال احمد یا نقلی یا عقلی خلق کرده اش را فعلاً کاری نداریم، آیا برگرفته از ثقلین است؟ چون احمد ادعا می کند من فقط کلام ثقلین را مطرح می کنم چیزی از خودم ندارم، شما این را بهتر از من می دانید، ادعایی که احمد مطرح کرده، چون اگر این آمده باشد حرف اینها درست است، انسان باید انصاف داشته باشد منصفانه قضاوت کند، اگر ما در کلام اهل بیت داشته باشیم که تنها راه شناخت همین است، یعنی تنها آدرسی که من دارم برای اینکه برسم به امام زمان و حجت خدا همین حرفی است که علاء سالم زده، برو سر فلان کوچه یک شخصی است و یک شال سبزی دور کمرش بسته، آیا این کلام و راه شناخت در کلام اهل بیت فقط همین است؟ حصر شده به همین که این استدلال را بپذیریم و کلام ثقلین است یا نه اگر این را توضیح بدهید، این سؤال دوم بنده است در رابطه با این بحثی که شما مطرح کردید.

حجت الاسلام پور آذر:

بله دقیقاً همین مسئله است که نه عقل و نه قرآن و عترت این حرف را نزدند، عقل می گوید تنها راه شناخت نص نیست، عقل می گوید نص می تواند باشد، علم می تواند باشد، معجزه می تواند باشد و علامت های دیگر راه شناخت هستند، نصوص را هم که مراجعه می کنیم قرآن و روایات را هم که مراجعه می کنیم همین مسئله را بیان کردند، هیچ جا گفته نشده فقط وصیت، هیچ جا گفته نشده فقط نص در کنار نص علم آمده سکینه و وقار آمده، سؤال از عزائم آمده، تکلم به لغات آمده، معجزه آمده، همه اینها در روایات آمده، گاهی معجزه به تنهایی ذکر شده، گاهی سؤال از عزائم به تنهایی ذکر شده ولی هیچ جا وصیت به تنهایی  به عنوان علامت شناخت ذکر نشده اصلاً هر جا وصیت آمده کنارش علم و علائم دیگر آمده، پس حالا من این مثال را برای شما می زنم، اگر شخصی به شما بگوید بروید سر کوچه، شخصی ایستاده شال دور کمرش بسته عمامه مشکی سرش گذاشته عبای قهوه ای روی دوش انداخته، حرف او را گوش بده گمراه نمی شوی، شما رفتی دیدی چهار نفر هستند شال سبز به کمر بسته اند، آیا به آن شخص ایراد می گیری؟ که جاهل بوده؟ یا شما را سر کار گذاشته؟ علامتی گفته که چهار نفر دارند نه ایراد نمی گیری چون او فقط یک علامت نگفته، اگر چهار نفر همه علائم را داشتند می گویی که این شخص یا جاهل بوده یا من را سر کار گذاشته  لذا ما می گوییم دلیل عقلی این است  اگر همه علائم شناخت حجت های الهی مشترک بشود بین صادق و کاذب آنجا خلاف حکمت می شود نه آنجایی که یک علامت مشتبه بشود و مشترک بشود

استاد شریفی:

الآن درست شد، پس الآن خروجی بحث این است  برای شناخت حجت های الهی صرفاً یک علامت کافی نیست، یعنی این تا الان خروجی بحث است، احمد هم سه تا آورده، خودش هم یکی نیاورده، یعنی اگر فقط وصیت کفایت می کرد چه نیازی به بحث ادعای علم و حاکمیت برای خدا است، خب این سؤال به احمد هم بر می گردد.

حجت الاسلام پور آذر:

مسئله اینجا است که در ظاهر یکی از تعارضات بحث اینها همین است می گویند قانون شناخت حجت خدا سه رکن دارد، یعنی رکن هستند هر کدام نباشد باطل است، ولی در تفسیر می آیند بیان می کنند، می گویند همان دعوت به وصیت است، علم هم قابل تشخیص نیست، ما مگر می توانیم علم امام را تشخیص بدهیم؟ فقط وصیت تنها راه است من با دوستانم خیلی صحبت کردم، وقتی این را بیان می کنم که دلیل عقلی این است که همه راه ها اگر مشتبه بشود خلاف حکمت می شود می گویند نه ما فقط یک راه برای شناخت دارم آن هم  وصیت است آن هم نص است، یعنی تنها راه شناخت را می گویند وصیت، پس می گوییم شما آمدید علم را ناکارآمد کردید، دعوت به توحید را ناکارآمد کردید، همه را ناکارآمد می کنید و وصیتی که وجداناً برای ما شناخت ایجاد نمی کند، وصیت غیر مباشر وجداناً برای ما ایجاد شناخت نمی کند، شما می آیی می گویی فقط آن کارآمد است که بخواهی دست همه را ببندی که کسی اشکال نگیرد، نه اشکال علمی بگیرد نه اشکال مواضع سیاسی و این مسائل بگیرد نه در سیره و اخلاق و روش شان اشکال بگیرد، و فقط همین وصیت را بگیرد و چشم و گوشش را ببند بر همه اشکالات.

استاد شریفی:

پس بینندگان عزیز دقت کنید حرف شیعه این است که مستند به آیات روایات و عقل است، م ادله عقلی هم ادله نقلی، اینکه راه شناخت حجت خدا، بر این راه و این مسیر حجت خدا یک صفت ندارد صفاتی را دارد که می گوییم محال است همه این صفات در یک مدعی دروغین جمع بشود هم او دارای نص می باشد معرفی شده باشد از حجت قبلی هم علم لدنی داشته باشد، هم معجزه داشته باشد، هم عصمت داشته باشد همه این صفات را داشته باشد مدعی دروغین هم باشد، این محال است، درست است آقای سید پور آذر؟ اما یک نفر احتمال دارد ادعای علم بکند بگوید من عالم هستم ادعای به نص داشته باشد یک کسی ادعای به معجزه داشته باشد هرچند ما می گوییم در همان هم دروغ گفته و ثابت می کنیم آن علم را ندارد، احمد که ادعا می کند من علم دارم اما بارها و بارها با هزاران دلیل و مدرک مستنداتی داریم از کتب خود این جریان که بی سوادی این شخص را ثابت می کند، اما ما می گوییم صرفاً به یک ادعا برای داشتن یک صفت این نیست که  مدعی دروغین نتواند چنین ادعایی بکند چون این حتی خلاف گزاره های تاریخی است که عده ای آمدند ادعاهایی را کردند که ان شاءالله در جلسات بعدی برسیم این را مطرح خواهیم کرد، خب این نکته اول پس ما این قسمت را می بندیم که اساساً ادله عقلی اینها عقلی نیست و نفهمیده یا تدلیسی را انجام داده؛ نکته دوم جناب استاد برای این ادعاها یا ادعاهایی که احمد مطرح می کند یک سری ادله ای برای خودش می چیند در هر موضوعی از وصیت و علم ادعای امامت و نبوت، حالا هر مدعی برای خودش یک دو سه چار می چیند تا افرادی را بتواند جذب جریان بکند، نکته اینجا است ما در مباحث اعتقادی همینطور که بارها من خودم در برنامه های خودم نشان دادم مستندات را از جریان احمد ما برای یک مسئله اعتقادی باید یک سری مقدمات را اثبات کنیم، ادله باید صریح باشد محکم باشد تواتر داشته باشد حتی خبر واحد سند معتبر هم اعتباری ندارد، محکم صریح و تواتر آن مسئله حداقل تواتر معنوی آن مسئله هم ثابت باشد، ما در مواجه با وهابیت و اهل سنت هم در رابطه با عقاید مان روایات صریح می آوریم بررسی سند تواتر استفاضه محکم و قشنگ ادله مان را بیان می کنیم، آیا احمد که در مباحث رجالی و بحث اخذ عقیده از روایات این ادعا را مطرح می کند که برای اخذ عقیده باید چنین روایاتی داشته باشیم در این مسئله در این ادعا حداقل مبانی آن محکم صریح واضح و دارای تواتر معنوی هست یا خیر، چون من در خیلی از مواردی که احمد را کار کردم، آن مورد هایی که خودم کار کردم به این رسیدم که احمد اگر ادعایی مطرح کرده در اخذ عقیده اما در عمل وقتی آمده برای آن مسئله به هیچ عنوان آنچه که ادعا کرده را رعایت نکرده، حالا در این موضوع احمد چکار کرده؟

حجت الاسلام پور آذر:

در مورد این ادعا که مدعی دروغین نمی تواند به وصیت پیامبری استناد بکند و این محال و ممتنع است، این ادعای خودش را احمد الحسن، در کتاب الوصیة المقدسه می خواهد اثبات بکند، مهمترین کتاب احمد الحسن برای این بحث کتاب وصیة مقدسه است، ادله ای که احمد الحسن در اینجا آورده، خب دلیل عقلی را بیان کردیم، آیات و روایاتی می آورد مسئله این است که برای اثبات مهمترین ادعای خودش به آیات متشابه استناد می کند یعنی آیاتی که احتمال های مختلفی در تفسیر آن وجود دارد، مفسرین طبق روایات تفاسیر مختلفی گفتند ولی هیچ کدام از این تفاسیر ادعای احمد الحسن را ثابت نمی کند و فقط اگر آن آیات متشابه را طبق تفسیر به رأی خود احمد الحسن بپذیریم ادعایش ثابت می شود، یعنی شما یک کسی که آمده ادعای امامت کرده، آمده به آیات متشابه استناد کرده، آیات متشابه را طبق میل خودش تفسیر کرده بعد گفته این حرف من را ثابت می کند، یعنی یک دور واضح، یک دور باطل، یعنی من را اگر به عنوان امام می خواهید قبول بکنید ابتدا باید ادله من را با تفسیر خودم بپذیرید، این تمسک به آیات متشابه کرده لذا ما می گوییم که این اعتقاد از اساس از شبهه متولد شده، این اعتقاد ولد شبهه است.

استاد شریفی:

پس آیه صریح و محکم نیست، این یک ادعایی است که الآن شما دارید مطرح می کنید، یا آیه متشابه است

حجت الاسلام پور آذر:

بله اینها را بیان می کنیم، و من می خواهم اینجا یک ملاک قرآنی برای بینندگان عزیز بیان بکنم شما می خواهید مدعی صادق را از مدعی باطل تشخیص بدهید، ملاک قرآنی چیست؟ قرآن می گوید ببینید آن مدعی به چه چیزی استدلال می کند، آیا به آیات محکم استدلال می کند یا به آیات متشابه

«منه آيات محكمات هن أم الكتاب وأخر متشابهات»

قرآن آیات محکمی دارد و آیات متشابهی دارد

آل عمران/7

آیات متشابه آیاتی هستند که معانی مختلفی می شود از آن برداشت کرد، و علمش فقط نزد اهل بیت است که کسی که به عنوان امام پذیرفته شده ما بتوانیم تفسیر آن را از امام معصوم بگیریم؛ خب آیات محکم داریم آیات متشابه داریم قرآن ملاک بیان می کند

«فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ»

کسانی که در قلب های شان زنگار هست سیاه دل هستند آنها به آیات متشابه تمسک می کنند

قصد شان چیست چرا به آیات متشابه تمسک می کنند

«بْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ»

چون بتوانند فتنه کنند فریب بدهند مردم را و می توانند این آیات متشابه را تأویل ببرند به معنایی که خودشان دوست دارند تأویل ببرند و مردم را فریب بدهند این یک معیار و ملاک قرآنی است احمد الحسن در مهمترین کتاب شان برای اثبات اصلی ترین دلیل شان به آیات متشابه تمسک کردند و همین کافی است برای بطلان ایشان که عاجز است برای اثبات اصلی ترین دلیل خود آیات محکم بیاورد، به آیات متشابه تمسک می کند، بعد با تفسیر به رأی خودش با تأویل خودش فتنه ایجاد می کند، فریب می دهد مردم را یعنی طبق قرآن این مدعی یک مدعی باطلی هست.

استاد شریفی:

خب آیاتی که  حمد ادعا کرده که بخواهد این ادعایش را ثابت کند کدام آیات است استاد؟

حجت الاسلام پور آذر:

دو تا آیه در کتاب الوصیة المقدسه ایشان بیان می کنند، یک آیه، آیه 60 سوره زخرف هست

استاد شریفی:

این آیه ای که استاد فرمودند

و اگر ما بخواهیم به جای شما آدمیان فرشتگان را در زمین جانشین می گردانیم،

زخرف/60

این آیه را احمد آورده برای اینکه ادعا کند کسی

حجت الاسلام پور آذر:

این آیه و آیه بعدش،

استاد شریفی:

خب آیه بعد را هم من خدمت بیننده ها نشان بدهم تا با آیه بینندگان عزیز آشنا بشوند می شود آیه 61

و (نزول) عیسی علم و نشانه ساعت قیامت است (و مبشر حضرت محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم خواهد بود)، زنهار در آن ساعت شک و ریب روا مدارید و (امر) مرا پیروی کنید که راه راست همین است.

زخرف/61

 خب من الآن نفهمیدم این دو تا آیه چه ربطی به ادعای احمد دارد شما بفرمایید توضیح بدهید.

حجت الاسلام پور آذر:

ببینید آیه 60

«وَلَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَا مِنْكُمْ مَلَائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ»

اینجا اولاً یک نکته ای را اشاره کنیم در این آیه احمد الحسن می آید این آیه را می خواهد تفسیر بکند، اول نظر مفسرین را بیان می کند می گوید مفسرین گفته اند «وَلَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَا مِنْكُمْ» من اینجا به معنای بدلکم هست، به معنای بدل هست یعنی مفسرین گفته اند قرآن به این معنا است، این آیه به این معنا است اگر بخواهیم خدا می فرماید اگر بخواهیم به جای شما فرشته ها را روی زمین می آوریم، بعد مذمت کرده مفسرین را که این چه نوع تفسیری هست شم کلمه ای را به یک کلمه دیگر تفسیر می کنید، بله را خیر تفسیر می کنید، خیر را بله تفسیر می کنید، بعد با افتخار بیان می کنند که اینجا من، من دل نیست من تبغیض است

«وَلَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَا مِنْكُمْ مَلَائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ»

یعنی اگر بخواهیم بعضی از شما مردم را مانند ملائکه پاک قرار می دهیم، مثل حضرت عیسی، مثل حضرت امیرالمؤمنین مانند ملائکه پاک قرار می دهیم  که جانشین در زمین بشوند، این حرف احمد الحسن یک سرقت علمی است، حرف خودش نیست، دقیقاً این تعابیر این تفسیر را علامه طباطبایی در تفسیر المیزان بیان می کند، می گوید که منکم را بعضی از مفسرین به معنای بدل تفسیر کردند و این تفسیر درستی نیست من به معنای تبعیض است و ملائکه منظور انسان هایی که مثل ملائک پاک و طاهر باشند، این آیه اول؛ آیه بعدی

«وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلَا تَمْتَرُنَّ بِهَا»

احمد الحسن می گوید اینجا إنه ضمیر بر می گردد به وصیت، إنه یعنی وصیت علامتی برای ساعت است، ساعت هم یعنی حضرت مهدی، مهدی یعنی کدام مهدی؟ یعنی خودش نه امام عصر (عج) می گوید اینجا آیه دارد می گوید وصیت علامتی برای شناخت مهدی است، «لَا تَمْتَرُنَّ بِهَا» در آن شک نکنید.

 استاد شریفی:

کجای این آیه اصلاً بحث وصیت آمده استاد؟ کجا این آیه کلمه وصیت از آن آمده؟

حجت الاسلام پور آذر:

این تفسیر به رأی ایشان است، ما آمدیم بیان کردیم که حالا بر فرض اینجا إنه برگردد به جعل در آیه قبل

استاد شریفی:

خب یک نکته یک توقف اینجا داشته باشیم، من مبانی احمد را در جلسات قبلی مطرح کردم در مقدمه بحثم هم گفتم صریح واضح و تواتر آن ثابت شده الآن من در این دو تا آیه قرآن اصلاً نه کلمه وصیتی من دیدم، آیا این آیه صریح است، اصلاً این سؤال را از شما بپرسم، این آیه در ادعای احمد آیه صریح و محکم است؟

حجت الاسلام پور آذر:

نه این یکی از آیات متشابه است

استاد شریفی:

پس گام اول این است که اصلاً احمد این دو تا آیه که آورده هیچ صراحتی ندارد

حجت الاسلام پور آذر:

این آیه اولی است که ما بیان کردیم، آیه متشابه است، متشابه یعنی چه؟ آیه ای که از لحاظ معنایی احتمال معناهای مختلف داشته باشد یا از لحاظ مصداقی در هر زمان ممکن است مصداقی داشته باشد، مصداق های متعدد دارد، آیا من می توانم با رأی خودم مصداق آن را مشخص کنم؟ با رأی خودم معنای مراد از این آیه را مشخص کنم؟ نه بلکه باید به روایات مراجعه بکنم، به روایات مراجعه می کنیم چه گفته شده در اینجا؟ گفته شده انه به وصیت بر نمی گردد، إنه بر می گردد به حضرت عیسی، در بعضی روایات آمده انه بر می گردد إنه بر می گردد به حضرت علی (ع) «و علم لساعة» اینها علامت ها و نشانه های وقوع قیام کبری هستم،

استاد شریفی:

پس خود آیه که محکم و صریح و واضح نیست که بخواهیم از آن حرف احمد را بکشیم بیرون، پس آیه صریح و محکم نیست، باید رجوع کنیم به مفسر آن به مبین آن در روایات هم آمدیم، یعنی می خواهم از شما این سؤال را بپرسم، آیا حرف احمد مبنای قرآنی که هیچ روایی دارد که کلام اهل بیت حرف احمد را تأیید کند؟ همچین چیزی شما دارید؟

حجت الاسلام پور آذر:

هیچ روایتی در مورد اینکه اینجا دلالتی بر وصیت داشته باشد دلالت بر شناخت مهدی داشته باشد وجود ندارد، این إنه که لعلم علامت است گفتند یا حضرت عیسی است یا حضرت علی است که علامت وقوع قیامت کبری هستند و ساعت هم اینجا گفته شده قیامت کبری است در برخی روایات آمده قیام حضرت مهدی است، قیام حضرت ولی عصر (عج) است، یعنی این آیه در صدد بیان این است که این قیامت کبری یا قیامت صغری، قیام حضرت مهدی واقع می شود شکی در آن نکنید، در صدد بیان این نه در صدد بیان شناخت حضرت مهدی در روایات دارد این را بیان می کند ولی احمد الحسن بر خلاف ظاهر آیه که می خواهد بگوید قیامت واقع می شود، این علامت برای وقوع آن است کسانی که فکر می کنند قیامت واقع نمی شود، این علامت ها را دیدند یقین بکنند که قیامت واقع می شود و مجهز بکنند آماده بشوند برای وقوع آن، پس ظاهر آیه اصلاً بحث شناخت مهدی نیست بحث وقوع قیامت است و روایات هم اصلاً اینجا بحث را کلاً روی نشانه قیامت یا نشانه قیام حضرت مهدی، نه شناخت حضرت مهدی (عج)

استاد شریفی:

که باز این شناخت بیاید در وصیت، اصطلاحاً حصر بشود، بیننده ها اگر دقت داشته باشند می دانید موضوع چیست، موضوع حدیث وصیت است که بعد احمد آمده ادعا کرده حدیث وصیت را جز مدعی حقیقی نمی تواند به آن استناد کند ، مدعی کذاب نمی تواند استدلال کند دلیل من چیست، دلیل من این دو تا آیه قرآن است، این دو آیه قرآن اساساً هیچ اشاره ای به وصیت ندارد، که ما بگوییم حداقل آن این است که وصیت اشاره دارد حالا برویم سراغ این مطلب که آیا ادعای احمد به این دو تا آیه برای حدیث وصیت درست است یا نه، پس هیچ اشاره ای به وصیت ندارد که بعد بخواهیم خروجی بگیریم که حالا جزو مدعی حقیقی کسی  نمی تواند به این دو تا آیه استدلال کند، این می شود گل سرسبد استدلال احمد که از آن طرف هم مدعی شده بود که در مباحث اعتقتادی و حتی فقهی به خبر واحد نمی شود احتجاج کرد باید صریح محکم  و تورات آن مطلب هم ثابت که بشود از آن عقیده اخذ کرد.

حجت الاسلام پور آذر:

حالا این نکته ای که خیلی جالب است این است که این آیه اینقدر بی ارتباط است با بحث وصیت که این مطلب در کتاب دیگری نیامده، مهمترین کتاب عقایدی که به اسم احمد الحسن منتشر شده کتاب عقاید الإسلام است، در آنجا در اثبات این مسئله  که مدعی دروغین نمی تواند به وصیت استناد بکند همه این ادله را آورده یک سری ادله هم بعداً پیدا کردند اضافه کردند

استاد شریفی:

این کتاب بعد از کتاب مقدس نوشته شده درست است؟

حجت الاسلام پور آذر:

بله، آمدن حتی یک سری آیات دیگر هم آورده اند ولی این آیه را دیگر نیاوردند

 استاد شریفی:

حذف کردند این آیه را، یعنی خود اینها فهمیدند که این دو تا آیه ربطی به این ادعای ما ندارد.

تا اینجا رسیدیم به اینکه خدا یک چیزی فرموده است اهل بیت و حجت های الهی نکاتی را فرمودند اینها این طرف هستند، آقای احمد به مانند ابو حریره ها که ادعا می کند من از ثقلین فقط سخن می گویم گام را فراتر از ابو حریره رفته با این ادعا، اما در عمل دروغ است، و یک چیز دیگر از جیب خودش خارج کرده که نه موافق با آیه قرآن است حتی در معنای ظاهری، نه باطناً و تأویلاً طبق کلام اهل بیت پیش رفته اما ادعا دارد که من هر آنچه که می گویم کلام رسول خدا و حجت های الهی است.

جناب استاد پور آذر برویم سراغ آیه دیگری که احمد بصری برای این ادعای خودش مطرح کرده در خدمت شما هستیم

حجت الاسلام پور آذر:

خب چنانکه عرض کردیم ملاک قرآنی برای شناخت مدعی صادق از کاذب این است که مدعی کاذب به آیات متشابه تمسک می کند، برای اینکه می تواند فریب بدهد می تواند بازی کند معنا را به هر نحوی که می خواهد عوض کند. آیه دومی که در کتاب الوصیة المقدسه احمد الحسن آورده

«وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ»

حاقه/44

هست.

استاد شریفی:

سوره حاقه آیه 44،که خدا فرمود

و اگر (محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) از دروغ به ما برخی سخنان را می‌بست

حاقه/44

این هم ترجمه آیه که مخاطب در جریان آیه قرار بگیرد

حجت الاسلام پور آذر:

ادامه اش

استاد شریفی:

برویم ادامه اش این هم 45

محققا ما او را (به قهر و انتقام) از یمینش می‌گرفتیم.

حاقه/45

این هم ادامه آیه

حجت الاسلام پور آذر:

«لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ»

حاقه/46

خب این آیه را احمد الحسن به آن استناد کرده می گوید که

استاد شریفی:

یک اعتراف بکنم اول کار، این آیه از آن دو تا آیه قبلی، بهتر است، این یک مقداری ظاهر قضیه می خورد به ادعا ها، آن دو تا اول که خیلی پرت بود حالا این را یک مقدار به ما توضیح بدهید

حجت الاسلام پور آذر:

لذا این آیه را خیلی روی آن تکیه کردند، البته این آیه را قبل از احمد الحسن شیخیه هم آورده اند، که خواستند بگویند وصیت و ادعای امامت را کسی نمی تواند ادعای دروغ بکند

استاد شریفی:

پس اصل این استدلال باز هم سرقت علمی است

حجت الاسلام پور آذر:

سرقت جهل است اینجا

استاد شریفی:

اصل این ادعاها از احمد پس باز برگرفته از شیخیه است

حجت الاسلام پور آذر:

بله

«وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ۝لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ۝ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ»

احمد الحسن می گوید در آیه قرآن گفته شده اگر پیامبر بعضی دروغ ها را به ما ببندد، خداوند فرموده اگر پیامبر خدا بعضی دروغ ها را به ما ببندد مچ او را می گیریم رگ کردن او را می زنیم، می گوید بعض الأقاویل بعضی سخن ها، این چه سخنی است چه هست که باعث می شود خداوند با پیامبرش برخورد بکند، خب احتمال دارد خیلی سخن ها باشد، یکی می گوید هر سخن دروغی به خدا ببندد، خداوند با او برخورد محکم می کند، یکی می گوید بحث تعیین جانشین خودش است، احمد الحسن هم می گوید نه ادعای خود پیامبر، یعنی پیامبر ادعا کرده من محمد در تورات و انجیل هستم، محمد در وصیت موسی و عیسی من هستم این بعض الأقاویل یعنی ادعای وصیت موسی و عیسی

استاد شریفی:

که اگر به دروغ این ادعا را کند خدا رگ گردن او را می زند

حجت الاسلام پور آذر:

خب از این آیه شما این را می فهمید

استاد شریفی:

یک تدلیس بزرگ اینجا انجام نشده استاد؟ خدا نگفته اگر کسی به دروغ  ادعای امامت و نبوت کرد من رگ گردن او را می زنم، خدا گفته اگر این پیغمبر ادعای دروغ کند، یعنی اول پیغمبری پیغمبر ثابت شده است خدا در این آیه می خواهد بگوید این پیغمبر حرف کذب حرف دروغ و ادعای باطلی نمی گوید، این دارای مقام عصمت است، یعنی پیغمبری این پیغمبر را خدا تأیید کرده حالا می گوید این پیغمبر چنین صفتی را یعنی دروغگویی را ندارد، استدلال احمد یک تدلیس است خدا که نگفته هیچ کسی نمی تواند به دروغ ادعای حجت بودن خدا را بکند بلکه حجت خدا را مثال می آورد می گوید این حجت خدا، این ادعای دروغ ندارد

حجت الاسلام پور آذر:

بله واقعاً این فریب دادنی است ولی فریبی که روی آن یک توجیهاتی انجام داده، گفته که مخاطب این آیه چه کسانی هستند، می گویند یهود و نصاری، اولاً اینکه مخاطب یهود و نصاری هستند باید ببینیم آیا این هست یا نیست در روایات که چیز دیگر گفته شده ولی ظاهر آیه که سوره مکی است، و آیات قبلش هم در مورد یهود و نصاری است، خب مخاطب یهود نصاری هستند، می گوید ببینید آنها که قبول ندارند این مدعی پیامبر است تا بگوییم بپذیرند اگر دروغ بگوید خدا رگ گردنش را می زند

استاد شریفی:

خب این هم باطل است، چرا باطل است؟ چون خدا اصلاً اساس آیه قرآنش بر این ادعا نیست که بخواهد بگوید هر کسی، خدا این نبی را فرستاده حالا نبی خودش را می خواهد معرفی بکند می گوید این نبی من دروغ نمی گوید، خدا نگفته هیچ کسی دروغ نمی گوید،  خیلی بین اینها فرق است که خدا یک وقت می گوید هیچ کسی دروغ نمی گوید این یک مسئله است من ادعا می کنم در این شبکه حضرت ولی عصر همه کارشناسان مدرک دکتری دارند، یک وقت هست همه را می گویم، یک وقت هست می گویم آقا در این شبکه هستند افرادی که این مدرک را دارند، خب این خیلی تفاوت دارد، خدا نگفته هیچ کس نمی تواند ادعای دروغ کند

حجت الاسلام پور آذر:

بله اگر خداوند می گفت و به صورت کلی بیان می کرد، آیا در مورد پیامبر این حرف را زده در مورد یک شخص این را گفته اگر این شخص می گفت ما رگ گردن می زدیم، ولی احمد الحسن از این می خواهد یک قاعده کلی برداشت کند که اصلاً قبل از پیامبر این یک قاعده بوده یهود و نصاری می دانستند که مدعی دروغین نمی تواند به وصیت موسی و عیسی ادعا کند، و اگر ادعا بکند خدا هلاکش می کند این سنت از آن موقع بوده، و حال اینکه همین مسئله است اینها صرف ادعا است خود یهود و نصاری در تاریخ شان در روایات ما هم ذکر شده آیا حضرت یوسف وصیت نکرد که موسی فرزند عمران می آید و بعد از آن 50 نفر مدعی شدند که من موسی بن عمران هستم، مدعی دروغین ادعا هم کرد به وصیت یوسف (ع) ولی هلاک نشدند، چنین سنتی را از کجا آوردید، بحث ما اصل این است شما ادعا می کنید این سنت است دلیل بیاور، این آیه متشابه را آوردید برای اثبات این ادعای تان بعد شما باز هم ادعا می کنید این سنت در میان شان بوده

استاد شریف:

حالا شما آقای پور آذر این نکته را به من جواب بدهید به عنوان یکی از افرادی که در بحث علمی جریان احمد ید طولایی دارید، آیا احمد خودش از کتب تحریف شده اهل کتاب حتی و روایات ما و روایات اهل سنت دلیل علمی و مستندی ارائه کرده که نزد اهل کتاب این بوده که هیچ مدعی دروغینی نمی تواند بیاید ادعا کند من آن پیغمبر آخر الزمان هستم، حالا همچین مدرکی داریم؟

حجت الاسلام پور آذر:

نه هیچ دلیلی نداریم، اگر بود در کتاب عقاید الإسلام می آورد همه اینها را ما مباحثه کردیم با دوستان مان چنین دلیلی وجود ندارد، همین آیه ای است که از قرآن ذکر شده و این هیچ ارتباطی به ادعای وصیت ندارد، الآن ذکر می کنند خدمت شما دلیل آن را، یک نکته عرض کنم مبلغان می آید می گویند که مخاطب یهود و نصاری هستند آنها که پیامبر را قبول نداشتند، بعد من به آنها بیان می کنم که در قرآن آمده «یعرفونه کما یعرفون ابنائهم» یعنی اینقدر واضح پیامبر را می شناختند تا دیدند، قبل از اینکه پیامبر ادعا کند فهمیدند او چه کسی هست حتی ما نقل هایی داریم که بهتر از فرزندان شان آنها پیغمبر را می شناختند، بعد جالب است دوستان جواب می دهند که نه چه کسی این را گفته، مثل احمد الحسن شما همین مقدار که در روایات آمده ببینید، یا مثلاً روایات امام رضا (ع) را می آورند که  مثلاً در بعضی جا ها استناد به برخی کلمات شده  که خیلی واضح نیست، می گوید استدلال ها همینطوری بوده مبهم بوده، می گوییم یعنی به استدلال های مبهم خدا گفته، «یعرفونه کمات یعرفون ابنائهم» بعد جالب است اصلاً این بشارت های انبیاء سابق را در مورد پیامبر می بینی یکی از روایت ها همین ورقة بن نوفل هست که همین روایت ها را نقل می کند در مورد پیامبر خاتم که این پیامبر هست اوصافش این است وصی او این است تحدید کردند او را از شهر انداختند بیرون، که این حرف ها را دیگر نزن، خیلی واضح بوده از قبل که این پیامبر چه کسی است.

استاد شریفی:

حتی تعداد اوصیای این پیغمبر در کتب اهل کتاب وارد شده

حجت الاسلام پور آذر:

بله حالا با این فرض که اینها پیامبر را کامل می شناسند و واقعاً در شناخت خود شان او را قبول دارند ولی نمی پذیرند، علت اینکه نمی پذیرند چیست؟ یعنی می دانند این پیامبر خدا است ولی نمی پذیرند، این آیه قرآن  دارد علت آن را بیان می کند، این آیه قرآن دارد به اینها می گوید اگر این دروغ بگوید، اینها یک چیزی از پیامبر انتظار داشتند که وصی او از میان خودشان باشد ولی پیامبر گفت وصی من امیرالمؤمنین علی (ع) است، و اینها بخاطر وصی با پیامبر مخالفت کردند آیه قرآن دارد این را می گوید، هیچ پیامبری، هیچ امامی جانشین خودش را از طرف خودش نصب نمی کند، از جانب خدا است، لذا روایت ذیل این آیه آمده که اینجا بعض الأقاویل در مورد تنصیب حضرت علی (ع) است نه ادعای وصیت، و ذیل این آیه روایات فراوان آمده که اهل بیت فرمودند گمان نکنید که ما از جانب خود مان جانشین مان را تعیین می کنیم بلکه این عهدی است از جانب رسول خدا «إلى رجل فرجل حتى ينتهي إلى صاحبه» پس این آیه «وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ» متشابه است به روایت که مراجعه می کنیم می گوید این بعض الأقاویل در مورد تنصیب وصی هست یعنی پیامبری که قبولش داری وصی می خواهد نصب کند چانه نزن، اعتراض نکن

استاد شریفی:

از روی هوا و هوس کسی را معرفی نمی کند هر کسی معرفی کند و بیان کند وحی است و از جانب خدا

حجت الاسلام پور آذر:

این قاعده کلی است، قاعده کلی این است که پیامبر جانشین خودش را از طرف خدا تعیین می کند در حادثه غدیر مردی آمد گفت که این از جانب تو است یا از جان خدا است؟ دعوا سر وصی است، که می گوید پیامبر دروغ نمی گوید در زمینه وصی مهمترین مسئله تعیین وصی است، لذا این آیه در مورد این قاعده است که هیچ پیامبری هیچ امامی جانشین خودش را طبق میل خودش تعیین نمی کند روایات فراوان هم در این زمینه است، حالا احمد الحسن آمده گفته اینجا بعض الأقاویل یعنی اینکه پیامبر ادعا کرده من محمد در وصایای موسی و عیسی هستم، این چه ربطی به این قضیه دارد

استاد شریفی:

اصلاً این هم باشد، کجای از کجای آیه در می آید که مدعی دروغین می تواند، یعنی این هم یک مسئله دیگر است، خب اینها هیچ کدام همخوانی نه با آیه صریح دارد نه با روایات مان.

ممنون جناب استاد نکات خیلی قشنگ و زیبایی امشب مطرح شد، بینندگان عزیز پایان برنامه مان اشاره کنیم به این نکته که احمد یک ادعایی را مطرح کرده استاد، ادعا این است که ایشان ادعا کرده تنها وصیت رسول خدا همین حدیث وصیت کتاب الغیبة شیخ طوسی است، در کتاب همگام با بنده صالح، اینجا در این کتاب گفت و گوهایی مطرح شده بین یکی از اتباع احمد با خود جناب آقای احمد بصری در صفحه 139 احمد یک نکته ای را مطرح می کند

شما همچنان هدف تان شیعه باشد و فقط اهل سنت نباشد

همگام با بنده صالح، احمد الحسن، ص 139

در بحث مناظره، خلاصه با شیعه مناظره کنید، قانون معرفت حجت را بیان کنید بحث وصیت و غیر از این وصیت پیدا نمی شود که اهل بیت از پدر شان رسول خدا نقل کرده باشد، یعنی ایشان ادعای شان این است که تنها وصیتی که از رسول خدا رسیده است که شما برای شیعیان بیان کنید همین حدیث وصیت در کتاب الغیبة شیخ طوسی است، یا دوباره در کتابی از این جریان همین وصیت مقدس که شما حول گفت و گوی تان همین کتاب بود یک ادعایی دوباره مطرح کرده در صفحه 26

در کتاب غیبت طوسی تنها متنی که از نوشتار بازدارنده از گمراهی روایت شده وجود دارد

وصیت مقدسه، احمد الحسن، ص26

تنها متن وصیت رسول خدا، از این موارد زیاد است در کتب احمد که من ه همین مقدار کفایت کنم، پس یک ادعایی را احمد مطرح کرد، تنها حدیث وصیت رسول خدا همان حدیث کتاب الغیبة شیخ طوسی است از این طرف یک ادعا کرده که کسی نمی تواند مدعی دروغین به این حدیث احتجاج کند مهمترین و اولین یا به قول شما گفتید علم و حاکمیت الله همه را هم دور می زنند دوباره می روند سراغ حدیث وصیت، تنها راه اثبات حجیت، حجت های الهی می شود حدیث وصیت مدعی دروغین نمی تواند احتجاج کند، مدعی واقعی باید احتجاج کند تا خودش را معرفی کند به مردم، پس باید اهل بیت و ائمه به حدیث وصیت احتجاج کرده باشند، آن هم تنها حدیث وصیت همین کتاب الغیبة شیخ طوسی است و احمد در همین کتاب وصیت مقدس خودش باز دوباره در همین کتاب در صفحه 34 تصریح می کند

وصیت پیامبر را که غیر از امامان کسی ادعا نکرده است

وصیت مقدسه، احمد الحسن، ص 34

پس احمد گفته ائمه ما به حدیث وصیت هم احتجاج کردند، من می خواهم یک تحدی کنم ببینم شما اول به عنوان آن اتباع احمد سابق برایش پاسخی دارید یا می خواهید حواله بدهید به آقایان فعلی لیدر های این جریان، یک حدیث وصیت فقط داریم، حدیث وصیت شب وفات شیخ طوسی است، حجت های الهی هم باید به این احتجاج کنند برای اثبات خود شان احمد هم ادعا کرده همه ائمه به او احتجاج کردند، من بجز این روایت حدیث وصیت شیخ طوسی یک روایت مطالبه می کنم از اتباع احمد  که یکی از ائمه ما به این حدیث وصیت کتاب شیخ طوسی برای اثبات حجیت خودش احتجاج کرده، چنین حرف و مدرکی را شما دارید برای من ارائه کنید که حرف احمد راست در بیاید چون اگر این نباشد هم احمد حرفش دروغ در می آید و دروغ گفته هم حجیت ائمه اثنی عشر باطل است چون آنها احتجاج نکردند وقتی احتجاج نکردند یعنی اینکه ادعای امامت نداشتند، من در خدمت شما هستم یک دقیقه بیشتر وقت نداریم.

حجت الاسلام پور آذر:

اینکه ائمه همه شان به این وصیت احتجاج کرده باشند این سخن احمد الحسن را من ندیده بودم، ولی نداریم جایی که امامی

استاد شریفی:

این را به عنوان آن اتباع احمد لیدر جریان علمی می خواهم به من جواب بدهی باید مناظره کنی نه به عنوان سید پور آذر فعلی

حجت الاسلام پور آذر:

نه نداشتیم، ندیده بودیم واقعاً، اصلاً خود این حدیث از امام صادق به این طرف مطرح شده یعنی امامان پیشین استناد نکردند به این حدیث که بخواهیم بگوییم همه  امامان به این حدیث وصیت پیامبر استناد کرده باشند، اگر باید به وصیت پیامبر استناد کرده باشند و اینکه بعد از امام صادق این وصیت نقل شده، پس باید ائمه به وصیت دیگری از پیامبر استناد کرده باشند، یا وصیت دیگری باید باشد که آن را کتاب سلیم نقل کردند.

استاد شریفی:

پس شما فعلاً ارجاع می دهی به بقیه اتباع احمد برای این پاسخی بیاورند

حجت الاسلام پور آذر:

بله

استاد شریفی:

خیلی خب این هم سؤال آخر برنامه ما امیدواریم که اتباع احمد برای این قسمت از سؤال ما پاسخی داشته باشند.

خیلی ممنون از شما خوبان و عزیزان خوشحالیم که با برنامه دیگر در خدمت شما بودیم امیدواریم موفق و مؤید باشید شب همه شما خوش

اللهم عجل لولیک الفرج.


مهدی یار>

آخرالزمان احمد بصری مستبصر پورآذر جریان احمد فتنه ها حدیث وصیت ادله نقلی ادله نقلی شناخت حجت خدا معجزه تواتر معنوی مدعی دروغین آیات قرآن متشابهات جانشین