راه روشن

قسمت پنجاه و هفتم برنامه راه روشن با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین ابوالقاسمی


 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 

عنوان برنامه: راه روشن

 

تاريخ: 03/ 08/ 1401

استاد: حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابو القاسمی

مجری: آقای محمد حسین عربی نژاد

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ؛ به نام خداوند بخشنده مهربان خیلی خوشحالم که مهمان خانه های شما هستیم عرض و ادب و احترام دارم خدمت شما و با برنامه راه روشن از شبکه جهانی حضرت ولی عصر امشب هم با شما هستیم ان شاء الله بهره می بریم از کارشناس محترم برنامه استاد عزیز و ارجمندم استاد ابوالقاسمی، استاد عرض سلام دارم

استاد ابوالقاسمی:

علیکم السلام ورحمة الله، أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلْحَمدُ للهِ رَبِّ العالَمین اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى ‌مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى وَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ وَ ‌الْحَسَنِ الرِّضَا وَ الْحُسَيْنِ الْمُصَفَّى، وَ جَمِيعِ الْأَوْصِيَاءِ ‌مَصَابِيحِ الدُّجَى وَصلّ عَلیٰ مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَي وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْاَرْضُ وَ السَّمَاءُ مَوْلانا صَاحِبَ العَصْرِ وَالزمَان

عرض سلام دارم خدمت شما و خدمت همه بینندگان عزیز و گرانقدر شبکه جهانی حضرت ولی عصر ان شاء الله هر کجا هستند موفق و پیروز باشند در خدمت تان هستم.

مجری:

متشکرم ان شاء الله یک بحث بسیار خوبی در خدمت شما بینندگان باشیم و از صحب های استاد هم بهره ببریم سیر برنامه را می دانید معمولاً‌ پاسخ به شبهات داریم و مباحث مرتبط با وحدت را در برنامه های قبلی هم پی گرفتیم این هفته هم می خواهیم در مورد برنامه علامت صحبت بکنیم که از شبکه 2 پخش شده و آقای رحیم پور ازغدی سخنانی را بیان کردند ان شاء الله به تفصیل در مورد صحبت های ایشان در برنامه علامت صحبت می کنیم استاد در خدمت تان هستیم.

استاد ابوالقاسمی:

بسم الله الرحمن الرحیم آقای رحیم پور ازغدی در خیلی از مسائل بحث های خوبی مطرح می کنند ولی در بعضی از مسائل با توجه به اطلاعاتی که در گذشته و با تحقیقاتی که دوران (خودشان فرمودند) جوانی شان داشتند می آیند بحث ها را پی می گیرند، این اطلاعات وقتی که بحث، تخصصی بشود یک مقداری ممکن است دچار تغییر بشود.

 یک سری قیود و مطالبی باشد که مد نظر ایشان قرار نگرفته باشد در برنامه علامت که 2 قسمتش را آقای رحیم پور ازغدی بودند راجع به وحدت صحبت کردند نسبت به دیدگاه تهیه کنندگان و کسانی که پشت صحنه این برنامه هستند مطالبی هست که در لا به لای کلیپ ها مشخص خواهد شد، ولی اجمالاً ایشان اغلب فرمایشات شان مطالبی بود که به مذاق آن ها خوش نیامده است.

اجمالاً بگویم ما الان افرادی را داریم که آقای رحیم پور را به عنوان الگوی وحدت مطرح می کنند ولی دیدگاه شان این است اولاً اعتقاد به دموکراسی حداکثری دارند یعنی چه؟ یعنی هر کسی می تواند بیاید ولو از مخالفین و حتی رئیس جمهور هم باشد می گویند چرا از اهل سنت کسی نتواند رئیس جمهور بشود؟ چرا مسیحی نمی تواند رئیس جمهور بشود؟ بعضی افراد مخالف هرگونه مناظره و گفتگویی هستند.

مخالف مطرح کردن بسیاری از حقایق هستند به صراحت این ها را مخالفت می کنند. یک برنامه ای خواستند از آقای رحیم پور ضبط کنند آقای رحیم پور در هر 3 تا موضوع این ها با آن ها مخالفت کرده، کلیپ ها را با همدیگر ببینیم اول کلیپ شماره اول را پخش بکنند راجع به فرمایشات امام رضا (علیه السلام) و نحوه رفتار ایشان

کلیپ شماره یک از آقای رحیم پور ازغدی

این شیوه بحث با کافر است، اما کسی هم که مریض است افشاء اش می کردند کاری می کردند که همه بفهمند این کلاه بردار است ولی بدون توهین. مگر امام رضا از تشیع کوتاه آمد؟ ابدا، همه چیز را گفت ولی چطوری گفت؟ ما هم بحث مان این است.

استاد ابوالقاسمی:

اگر کسی مغرض باید چه بشود؟ باید افشاء کرد اما محترمانه توهین نباید کرد امام رضا (علیه السلام) همه چیز را گفتند اما نحوه بیان مهم است این هم ما قبول داریم با این قضیه هیچ مشکلی نداریم. اما خیلی از کسانی که ایشان را به عنوان الگوی وحدت معرفی می کنند در این دو سر فصل با ایشان مخالف هستند. نه حاضر هستند کسانی که امروزه به عنوان سنی آمریکایی در کشور شناخته می شوند باطن شان را افشاء بکنند، نه نسبت به مخالفین واقعی تشیع حاضر به افشاء گری هستند و نه حاضر هستند همه چیز گفته بشود می گویند به هیچ وجه اصلاً نباید این مسئله گفته بشود باید پرونده اش تا ظهور امام زمان بسته بشود. این فرمایشات دقیقاً مخالف با این دیدگاه بود.

 دوم آیا می شود در مورد دیگران قضاوت کرد؟ بله می شود ولی با شروطی یعنی ما می توانیم نسبت به دیگران حکم بکنیم؟ یک عده می گویند نخیر شما حق نداری نسبت به دیگران اظهار نظر بکنی کلیپ بعدی را با هم ببینیم

کلیپ شماره دو از آقای رحیم پور ازغدی

می گویند راجع به عمل، قضاوت بکنید چون ملاک داریم صلح کل که نیستیم هر کس هر کاری کرد شراب خوار و شراب نخور و قمار باز و آنی که قمار بازی نمی کند زنا کار و این ها همه مساوی هستند نه مساوی نیستند به لحاظ ارزش انسانی اگر بگویی این ها مساوی هستند یعنی کل پیغمبرها دروغ گفتند. اما به لحاظ حقوق اجتماعی و شهروندی مساوی هستند. چه حق باشد چه باطل تا وقتی که خلاف قانون عمل نکرده و درگیر نشده دارد زندگیش را می کند اصلاً می گوید بنده نه اسلام را قبول دارم نه جمهوری اسلامی را، نه امام را، نه ولایت فقیه تان را هیچ چیزتان را قبول ندارم می گوییم خیلی خب قبول نداشته باش شما هم مثل بقیه حق زندگی در این جامعه داری حکومت نمی تواند بگوید پس من دیگر به تو آب و برق نمی دهم زباله ات را هم می گوییم نیایند جمع کنند. پلیس هم مواظب کوچه تان نباشد نخیر همچنین حقی نداری. یک شهروند است کاملاً‌ باید به او برسی یکی آمد به حضرت امیر گفت الحمد لله یک معامله ای کردیم کلاه یک غیر مسلمانی مسیحی، یهودی را برداشتم خیلی عالی معامله شیرینی بود یک بر هیچ به نفع اسلام. امام (علیه السلام) رنگ چهره شان تغییر کرد فرمودند کلاه یک غیر مسلمان را در جامعه اسلامی رفتی برداشتی؟ گفت بله آقا مسلمان نبود. فرمودند مگر چنین حقی داری؟ «لهم ما لنا و علیهم ما علینا» سود آن ها، سود ماست ضرر آن ها، ضرر ماست. گفت مسلمان نیستند فرمودند نباشند پیامبر فرمودند روز قیامت مسلمانانی که غیر مسلمانان را اذیت کنند حقوق شان را پامال کنند به آن ها ظلم کنند در قیامت من وکیل مدافع غیر مسلمانان هستم و دادستان علیه مسلمانانی که به غیر مسلمانان در جامعه اسلامی ظلم کردند. «أَنَا أُخَاصِمُه‏» این تعبیر پیغمبر اکرم است فرمودند من روز قیامت دادستان هستم جلوی تان می ایستم در جامعه اسلامی به اسم مسلمان به یک غیر مسلمان ظلم کردی؟ بله اگر او ظلم کرد جلویش بایست جرم کرد باید مجازات بشود درگیر شد ولی کاری نکرد تو می روی به او ظلم می کنی؟ این جا اتفاقاً می گویند اصلاً شما حق نداری بگویی فلانی، عقایدش درست است یا نا درست است. هم دین من، هم مذهب من و هم حزب من هست یا نیست؟ می خواهد باشد می خواهد نباشد حقوق همه تان مساوی است (حقوق شهروندی است)؛ اما این که آیا بتواند در حکومت بیاید حق حاکمیت آن بحثش جدا است نه هر کسی با هر عقیده و هر وابستگی نمی تواند بیاید چون آن جا بحث از حقوق عمومی و حق جامعه است می خواهد به بقیه حکومت کند حساب آن جدا است. بنابراین قضاوت، اولاً یک جاهایی است که ما اصلاً نمی توانیم قضاوت کنیم یعنی ادله قطعی نداریم بین شیعه و فقهای شیعه سر مسائل اختلاف است بین متکلمین شیعه سر عقاید اختلاف است مگر ما می توانیم بگوییم آن نظر من درست بقیه همه کافر و جهنمی هستند همچنین حقی نداریم. ولی این را می توانیم بگوییم هر کس صادقانه و منصفانه به روش درست، سراغ حقیقت رفته...

مجری:

استاد کلیپ دوم را دیدیم بارها در برنامه در مورد عدالت اجتماعی صحبت کردیم

استاد ابوالقاسمی:

عرض کردیم بله عدالت اجتماعی باید باشد اما این نکته اش مهم بود ما در مورد اعمال دیگران حق قضاوت داریم، یک عملی انجام داد این کارش بد بوده فلان آقا، فلان جا رفتار بدی داشت حق داریم باز خواستش بکنیم این مطلبش موافق یا مخالف ما است؟ اصلاً این مهم نیست وقتی رفتار، یک رفتار نا درست است ما حقِ نقد رفتار داریم. نه آقا مصلحت نیست وحدت به هم می خورد این مصحلت ها را از خودتان در نیاورید ما حق نقد رفتارهای هم حزب خودمان و مخالف خودمان را داریم مطلب دیگری که مطرح کردند راجع به مناظره است می گویند مناظره اشکالی ندارد ولی باید بین متخصصین باشد

کلیپ شماره سه از آقای رحیم پور ازغدی

همین الان هم که این خطر وجود دارد و همیشه وجود داشته حق دعوت داریم منتها دعوت عرض کردم به چه شیوه ای؟ چه کسی؟ در چه شرایطی؟ سر چه موضوعی؟ بنده معتقدم هیچ منافاتی ندارد با وحدت که متخصصان نه آدم های بی سوادِ‌ عوام، متکلمین، فقهاء، محدثین، مورخین این ها بنشینند با هم بحث بکنند مذاهب مختلف...

استاد ابوالقاسمی:

هیچ مانعی ندارد بخواهند با هم بحث بکنند ولی ایشان یک شروطی دارد مثلاً می گوید مناظره نباید علنی باشد نباید در کوچه و بازار باشد که کلیپ 4 و 5 هست می شود پشت سر هم پخش بکنند

کلیپ شماره چهار و پنج از آقای رحیم پور ازغدی

حضرت رضا با جاثولیق رهبر کاتولیک ها با رأس الجالوت رهبر یهودیان با افراد مختلف رهبران ادیان و مذاهب مناظره می کند یکی از دوستان شان می گوید بعضی از این ها آدم ها عالم و صالحی هستند خوب بحث می کنند ولی بعضی هایشان کلاه بردار هستند اصلاً متخصص هستند در مناظره، طرف را عصبانی کنند. اصلاً یک مهارتی است سواد هم ممکن است نداشته باشند شاخه به شاخه می پرد یک چیزی می گوید. حضرت رضا لبخند زدند «فتبسم» فرمودند یعنی نگران هستی که من در بحث کم بیاورم؟ گفت نه در موضوع و محتوا اما بعضی از این ها خیلی شارلاتان هستند حضرت رضا فرمودند می دانی مأمون چه موقعی از این جلسات پشیمان می شود؟ وقتی که من فردا با مسیحی بر اساس انجیل احتجاج کنم که از روم آمده و با او با زبان رومی صحبت می کنم با رهبر زرتشتی ها بر اساس مبانی خودشان و به زبان فارسی صحبت می کنم با بودایی و هندو بر اساس اوکانیشات ها و منابع خودشان و به زبان هندی بحث می کنم. وقتی که با این ها بحث می کنم آن وقت پشیمان می شود بعد در مناظره اخلاق امام رضا را ببینید ما با غیر شیعه مناظره بکنیم یا نه؟ ما یعنی چه کسی؟ تو چه کسی هستی سواد داری یا نه؟ اخلاق داری یا نه؟ منطق داری؟ ادب داری؟ اگر این ها را داری طرفت هم دارد بله اما جایش در رسانه عمومی نیست چون گره خورده با بعضی از علقه ها و عواطف و تعصبات در دو طرف و چند طرف.

یک بخش هایی را می شود عمومی کرد یک بخش هایی نه چنان که مثلاً بگوییم دو تا ریاضیدان معادله خیام را در ملأ عمومی با همدیگر مناظره کنند اصلاً نمی فهمید چه دارد می گوید؟ فقط یک مرتبه می بیند یکی یک حرکتی انجام می گوید این به عده ما توهین کرد دعوا راه می افتد این طوری که نیست اما چه کسی دعوت کند؟ آدمی که صلاحیت علمی و اخلاقی دعوت را دارد هم در محتوا هم در فرم و روش. نه در کوچه و بازار نه توهین آمیز با روش درست به شیوه ای که خود اهل بیت عمل می کردند.

مجری:

استاد نظر ایشان این است که در ملأ عام و رسانه عمومی نباید مناظره کرد

استاد ابوالقاسمی:

این مطلبی که فرمودند اولاً هم از جهت اجتماعی هم از جهت روایی غلط است. از جهت اجتماعیش فرمودند جای مناظره در رسانه عمومی نیست چون با عُلقه ها و عقاید و این ها گره خورده مناظرات ریاست جمهوری در کجا برگزار می شود؟ اصلاً فایده مناظره چه است؟ مناظره برای این است که مردم بفهمند هر کدام چه چیزی در چنته دارند؟ تشخیص بدهد. من اگر در پستو مناظره کردم بقیه هم ندیدند چه فایده ای اصلاً دارد؟ امیر مؤمنان علی ابن ابیطالب (علیه السلام) رفتند با خوارج مناظره کردند در مناقب ابن شهر آشوب و دیگر کتب هست که:

«فَحَضَرَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) فِي مِائَةِ رَجُل‏ ٍ فَلَمَّا قَابَلَهُمْ خَرَجَ ابْنُ الْكَوَّاءِ فِي مِائَةِ رَجُل‏»

حضرت با 100 نفر آمدند ابن الکواب با 100 نفر آمد حضرت شروع کردند با او مناظره کردند وقتی مناظره کردند چه اتفاقی رخ داد؟ می فرماید که:

«فَرَجَعَ مِنْهُمْ ثَمَانِيَةُ آلَافِ رَجُل‏»

هشت هزار نفر از خوارج توبه کردند پیش حضرت علی بر گشتند.

مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)؛ ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مصحح / محقق: ندارد، ناشر: علامه - قم، چاپ: اول، 1379 ق، ج‏3، ص189

اگر حضرت علی در پستو مناظره می کردند چه می شد؟ اصلاً فایده ای داشت مناظرات ریاست جمهوری برای چه برگزار می شود؟ که رأی یکی پایین بیاید رأی یکی بالا برود آن کسی که به نظر مردم، به حسب رأی مردم تمییز و شعور مردم بهتر می تواند بحث را اداره بکند باید به او رأی داده بشود. می گوییم چون مناظرات به عُلقه های مردم مرتبط است این ها بروند در یک اتاقی بحث بکنند تمام که شد فقط بیایند بیرون یک گزارشی از مناظره شان بدهند اصلاً‌ این مناظره می شود؟ پس نه از جهت ذات مناظره این قضیه درست است نه بر اساس روایات، هشام ابن حکم با عمرو ابن عبید در جلسه عمومی وسط مسجد بصره مناظره کرد بگوییم آقای هشام شما شاگرد امام صادق هستی آقای رحیم پور ازغدی تشخیص دادند که مناظره باید در جلسه خصوصی باشد. نروی آن جا مناظره بکنی حضرت می گوید شام نروی آن جا رفتی مناظره کردی هیچ بیا این جا جلوی همه تعریف کن چه کار کردی؟ تعریف کن

«يَا هِشَامُ أَ لَا تُخْبِرُنِي كَيْفَ صَنَعْتَ بِعَمْرِو بْنِ عُبَيْدٍ وَ كَيْفَ سَأَلْتَه‏»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص169، بَابُ الِاضْطِرَارِ إِلَى الْحُجَّة (علیهم السلام)‏، ح3

برای چه مناظرات را تعریف می کردند؟ اگر بنا است خصوصی باشد چرا مناظره تعریف شده؟ روایت دیگر خیلی عجیب است در مورد مؤمن الطاق از درجه یک های اصحاب امام صادق (علیه السلام) است با سند معتبر در کتاب رجال کشی، جلد 2، صفحه 424

 «رَأَيْتُ أَبَا جَعْفَرٍ صَاحِبَ الطَّاقِ»

ابو خالد کابلی می گوید دیدم مؤمن الطاق کجا نشسته؟

«وَ هُوَ قَاعِدٌ فِي الرَّوْضَةِ»

در مسجد پیغمبر نشسته مسجد پیغمبر جای عمومی است یا خصوصی؟ عمومی ترین جا یعنی محل اجتماع همه.

«قَدْ قَطَعَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ أَزْرَارَهُ»

اهل مدینه دکمه هایش را پاره کردند یعنی چه دعوا شده؟ نه هر کس مدام لباسش را می کشید آقا به سوال من جواب بده آن می کشید به سوال من جواب بده

«وَ هُوَ دَائِبٌ يُجِيبُهُمْ وَ يَسْأَلُونَهُ»

این مدام جواب می دهد آن ها سوال می پرسیدند جواب، سوال، جواب، سوال.

 «فَدَنَوْتُ مِنْهُ فَقُلْتُ‏ إِنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ يَنْهَانَا عَنِ الْكَلَامِ»

 پیش او رفتم گفتم مؤمن الطاق امام صادق گفت مناظره نکنید یک جمله به من گفت

«فَقَالَ أَمَرَكَ أَنْ تَقُولَ لِي»

به تو گفته به من بگویی یا به تو گفت مناظره نکن؟

«فَقُلْتُ لَا وَ اللَّهِ وَ لَكِنْ أَمَرَنِي أَنْ لَا أُكَلِّمَ أَحَداً»

گفتم نه به من گفت مناظره نکن. گفتم پس تو الان داری با من مناظره می کنی برو تو با هیچ کس نباید مناظره کنی با منِ مؤمن الطاق هم نباید مناظره کنی برو.

«قَالَ فَاذْهَبْ فَأَطِعْهُ فِيمَا أَمَرَكَ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فَأَخْبَرْتُهُ بِقِصَّةِ صَاحِبِ الطَّاقِ وَ مَا قُلْتُ لَهُ وَ قَوْلُهُ لِي اذْهَبْ وَ أَطِعْهُ فِيمَا أَمَرَكَ»

پیش امام صادق (علیه السلام) رفتم به او خبر دادم

«فَتَبَسَّمَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) وَ قَالَ يَا أَبَا خَالِدٍ»

امام خندیدند گفتند ابو خالد، مؤمن الطاق

«إِنَّ صَاحِبَ الطَّاقِ يُكَلِّمُ النَّاسَ فَيَطِيرُ وَ يَنْقَضُّ»

مؤمن الطاق در هیچ تله ای گیر نمی افتد به تو یک تیر بزنند زمین می افتی نمی توانی جواب بدهی مثل پرنده ای که تیر خورد و افتاد.

«وَ أَنْتَ إِنْ قَصُّوكَ لَنْ تَطِيرَ.»

رجال الكشي إختيار معرفة الرجال؛ كشى، محمد بن عمر ناشر: مؤسسة نشر دانشگاه مشهد محقق/ مصحح: طوسى، محمد بن حسن / مصطفوى، حسن‏، ص186 (نرم افزار جامع الاحادیث نور- کتاب تک جلدی)

از مسجد پیغمبر در این وضعیت عمومی تر داشتیم؟ ما چرا آن اجتهادات شخصی مان را نسبت به معصومین (علیهم السلام) ابراز بکنیم؟ این یک روایت. روایت دیگر در کتاب رجال کشی و چند کتاب دیگر یک شخصی به نام محمد ابن حکیم از اصحاب امام کاظم (علیه السلام) از کسانی که حضرت به او افتخار می کردند روایت را ببینیم سند هم معتبر است

«كَانَ أَبُو الْحَسَنِ (علیه السلام) يَأْمُرُ مُحَمَّدَ بْنَ حَكِيمٍ»

حضرت به محمد ابن حکیم دستور می دادند.

 چه کار بکند؟

«أَنْ يُجَالِسَ أَهْلَ الْمَدِينَةِ فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم)»

با اهل مدینه در مسجد پیغمبر هم جلسه بشود.

 چه کار بکند؟

«وَ أَنْ يُكَلِّمَهُمْ»

با آن ها مناظره بکند.

 نه مناظره عادی.

«وَ يُخَاصِمَهُمْ»

به عنوان دو مذهب مستقل با هم بحث بکنند مخاصمه

«حَتَّى كَلَّمَهُمْ فِي صَاحِبِ الْقَبْرِ»

در مورد صاحب قبر آن جا که اگر بگوییم مقصود پیغمبر (صلی الله علیه وآله) است خیلی تند می شود یعنی چه؟ در مسجد پیغمبر بگوییم پیغمبر ما با شما فرق می کند.

«فَكَانَ إِذَا انْصَرَفَ إِلَيْهِ»

وقتی پیش امام بر می گشت.

«قَالَ لَهُ: مَا قُلْتُ لَهُمْ»

به آن ها گفتی؟

«وَ مَا قَالُوا لَكَ»

چه جواب دادند؟

 حضرت به او گفتند برو چه بگو؟

«وَ يَرْضَى بِذَلِكَ مِنْهُ.»

از این کارش خشنود می شدند.

رجال الكشي إختيار معرفة الرجال؛ كشى، محمد بن عمر ناشر: مؤسسة نشر دانشگاه مشهد محقق/ مصحح: طوسى، محمد بن حسن / مصطفوى، حسن‏، ص449

ما چرا بیاییم از خودمان یک اجتهادی کنیم که مخالف روایات و مخالف اصلاً حکمت مناظره است ذات مناظره برای این است که مردم حق را تشخیص بدهند. مردم، وگرنه من با یک کسی که خودش حاضر است حق را قبول کند نمی نشینم مناظره کنم با او گفتگوی دوستانه عادی علمی می کنم که به آن نحله دعوت می گویند. ادْعُ و وَجَادِلْ.

 (ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِي أَحْسَنُ)

با حکمت و اندرز نيکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آن ها به روشی که نيکوتر است، استدلال و مناظره کن!

سوره نحل (16): آیه 125

دعوت بکن اگر کسی شرایط دعوت را داشت دعوتش می کنی اگر کسی شرایط را نداشت و مانع دیگران می شد (جادِلهم) با او مناظره کن این قاعده دین است در قرآن دعوت و مناظره را از هم جدا کرده ما یک مقداری روی این ها دقت نمی کنیم.

مجری:

اتفاقاً مسئله رسانه عمومی خیلی مسئله مهمی است چون شما در دو سه روایتی که گفتید مسجد حضرت رسول جایگاهش بود

استاد ابوالقاسمی:

مهم ترین جایگاه عمومی برای مناظره در نظر گرفته شده

مجری:

این نشان می دهد که آن رسانه ملی، رسانه ای که جایگاه دارد مقصود سخن است

استاد ابوالقاسمی:

بله، عبارت دیگر ببینیم اصحاب حضرت کجا مناظره می کردند؟ یکی دیگر از اصحاب حضرت می گوید در مسجد پیغمبر داشتم مناظره می کردم باز در رجال کشی است.

«كُنْتُ أُصَلِّي عِنْدَ الْقَبْرِ وَ إِذَا رَجُلٌ خَلْفِي يَقُول‏»

داشتم نماز می خواندم یک شخصی پشت سر من گفت:

«أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ‏  وَ اللَّهُ أَرْكَسَهُمْ بِما كَسَبُوا»

می خواهی این آدم را هدایتش کنی؟ این را که خدا گمراهش کرده برگشتم یکی از آیات مربوط به مناظره را خواندم که در مورد مناظره با من، شیاطین دارند به شما پیغام می دهند که با من مناظره نکنی این آدمی که دارد این حرف ها را می زند شیطان است. دقت کردم دیدم هارون ابن سعد از مخالفین است امام صادق خندیدند فرمودند:

«إِذًا أَصَبْتَ الْجَوَابَ، قُلِ الْكَلَامَ بِإِذْنِ اللَّه‏»

رجال الكشي إختيار معرفة الرجال؛ كشى، محمد بن عمر ناشر: مؤسسة نشر دانشگاه مشهد محقق/ مصحح: طوسى، محمد بن حسن / مصطفوى، حسن‏، ص345

چون جواب خوبی دادی یک جمله ای کار طرف را ساختی تمام شد در مناظره شکست خورد. این کجا بود؟ در مسجد پیغمبر؛ چه کسی است؟ داود ابن فرقد از اصحاب نزدیک حضرت یعنی اساساً ائمه (علیهم السلام) اصرار داشتند اصحاب شان کجاها مناظره کنند؟ در مسجد اصلی، در مکان عمومی مناظره می کردند. مناظرات خصوصی کم بوده پس این که مناظرات بوده بله این را ما قبول داریم اما این قیدهای که شما گذاشتید نه یک جای خصوصی باشد رسانه عمومی نباشد دقیقاً روایات دارد بر عکسش را می گوید. از شما سوال می کنم اگر اول انقلاب مناظراتی که مرحوم شهید بهشتی (رضوان الله تعالی علیه) و مرحوم آیت الله مصباح و دیگر بزرگواران با توده ای ها در رسانه عمومی انجام دادند اگر این مناظرات در جلسه خصوصی برگزار می شد این اثر خوب را در جامعه داشت؟

مجری:

خیر اصلاً متوجه نمی شدند.

استاد ابوالقاسمی:

هیچ کس نمی فهمید چه شده؟ رفتند با همدیگر بحث کردند معلوم هم نیست حق با چه کسی است؟ ما هم نمی دانیم توده ای ها هم بر توده ای بودن خودشان می ماندند آنی که سبب ریزش توده ای ها شد این بود که آمدند در رسانه ملی مناظره کردند؛ پس هم از جهت فنی یعنی علم مناظره را بخواهیم نگاه کنیم باید در جای عمومی باشد هم بر اساس آیات و روایات هم در تجربه ای که کشور ما دارد. ما این تجربه خوب را داشتیم چرا بیاییم بگوییم این قضیه در رسانه های عمومی نباید باشد؟ پس این مطلب ایشان صحیح نبود.

 اما عرض کردم تهیه کنندگان این برنامه یک جهت گیری خاصی دارند یکی از عزیزانی که آن جا حاضر هست این حرف ها برایش سنگین است. نگاه کنید مدل طرح بحثی که می کند آقای رحیم پور می گوید حتماً دعوت باید باشد به نظر من، مناظره خوب است انجام بشود همه این ها را گفت. آن کسی که آن جا حاضر است این ها را بر نمی تابد می خواهد آن حرفی که خودش می خواهد القاء کند در دهان آقای رحیم پور بگذارد کلیپ بعدی را ببینیم. 

کلیپ شماره شش از آقای رحیم پور ازغدی

مجری صدا و سیما:

یک جنسش مناظره است اصلاً بحث ها و گفتگوهای دو نفره ما بگوییم رعایت و این ها اثرش همان طور که بارها دیدم اثرش شاید خیلی نباشد یک مدل دیگر هم ظاهراً‌ از همان ابتدا، پیامبر اکرم چه در گسترش توحید و اسلام داشتیم و بعدش مدل اهل بیت و سیره علمای ما این طوری بوده در رأسش امام خمینی (رحمة الله علیه) یک مدل دیگری ظاهراً داشتند در ترویج و گسترش آن مکتب اهل بیت که تشکیل حکومت بوده و بعد به انقلاب اسلامی آمده. ثمراتش ظاهراً خیلی بیشتر بوده از این گفتگوها و مناظرات و بحث های کلامی

آقای رحیم پور ازغدی:

همه موافقین و مخالفین می گویند میزان گرایش به تشیع بعد از انقلاب اسلامی با هیچ وقتی دیگر قابل مقایسه نیست یعنی صحبت ده ها میلیون در پنج قاره، گرایش به مکتب اهل بیت است. در حالی که امام حتی یک بار در هیچ صحبتش نیامده اختلافات شیعه، سنی را مطرح کند در وصیتنامه اش هم می گوید به تک تک اهل بیت افتخار می کنیم یک کلمه توهین نکرده. بحثم این است ما بدون این که وارد جزئیات لفظی بشویم و به اسم مناظره، وارد جدال و مراع بشویم که هیچ فایده ای ندارد و فقط ضرر دارد چرا؟ بحث های علمی مان را متقن بگوییم، چاپ کنیم با اهلش پیدا شد گفتگو و مناظره هم بشود منتها به شرطی که آثار بدِ اجتماعی نداشته باشد. این ها تاکتیک و عقل اسلامی اسلامی است هر عقلانیتی مگر شیطنت است؟ بعد هم حرفی را ببینی چه اثری دارد؟ خیلی حرف های درست است که شما نباید بگویی من نباید بگویم. شما ممکن است الان 3 تا اشکال در من می دانی مگر باید الان و جلوی جمع بگویی که من باید حقیقت را بگویم نه آقا هر چیزی را هر جایی در هر شرایطی که نباید بگویی.

مجری شبک ولی عصر:

استاد هر حرف درستی را نباید زد؟

استاد ابوالقاسمی:

اولش آن روحانی که آن جا بود چه گفت؟ گفت گاهی دو نفره اثرش را دیدیم اثری ندارد واقعاً اثری ندارد؟ یعنی گفتگوی مرحوم آقای مصباح، مرحوم شهید مطهری با آن توده ای هیچ اثری نداشت؟ واقعاً اثر نداشت یا ما می خواهیم سر خودمان کلاه بگذاریم؟ اگر آن مناظرات نبود توده ای ها در آن آشوب شان کشور را برده بودند. کشور ما از همان اول درگیر یک جنگ داخلی خونین می شد که هیچ کارش هم نمی شد کرد. یعنی تعداد نفرات آن ها، سلاح های آن ها، آموزش هایشان، پول شان، پشتوانه شان از کسانی که خودشان را مجاهدین معرفی می کردند خیلی بیشتر بود اما این چند مناظره چه کار کرد؟ کمرشان را شکست. امیر مؤمنان علی (علیه السلام) گفتگویی که با خوارج انجام داد واقعاً فایده ای نداشت؟ آن:

 «فَرَجَعَ مِنْهُمْ خَلْقٌ كَثِير»

 چه بود؟ طبق خیلی از روایات دو سوم خوارج جدا شدند فرض کن امیر مؤمنان می خواهد با یک لشکر 30 هزار تایی بجنگد که همه اعتقادی و قوی مثل داعش یا با یک لشکری که طرف نگاه می کند سمت راستش یکی رفته و سمت و چپش یکی ول کرده و رفته خودش هم متزلزل است کدام سخت تر است؟ مگر ما می گوییم حکومت اسلامی نباشد؟ مشکل این است که شما حکومت اسلامی را مجرد از مناظره کردی مهم ترین بال دفاعی اش را گرفتی. امیر مؤمنان علی (علیه السلام) برای پیروزی ها اولین کاری که می کرد مناظره بود ایدئولوژی ما برتر است، وقتی طرف حاضر نیست رسانه شما را ببیند تنها جایی که حرف شما را گوش می دهد در مناظره است می گوید یکی از آن ها یکی از ما. فلان وهابی که شبکه تلویزیونی ما را نگاه نمی کند چه زمانی حاضر می شود ایدئولوژی ما را بشنود؟ وقتی مناظره برپا بکنیم.

دیگر این جا یکی از ما رفته حال شان را می گیرد بعد نگاه می کند می بیند نه شما حرف منطقی زدی در همین درگیری های که اخیر رخ داد سر مسئله حجاب و عفاف اگر شما یک نفر مهم و بُلد طرف مقابل را می آوردی از این طرف هم یک متخصص می آوردی. هفته قبل عرض کردم نه این که از آن طرف بروی یک متخصص بیاوری از این طرف بروی یک آدمی که نمی تواند حرف بزند بیاوری این ها را با همدیگر به مناظره بیاندازیم هر شب با هم مناظره کنند حرف ها را بزنند. بحث های فقهی داغ انجام دهند به جای این که مردم در خیابان دعوای شان را بکنند بله در دانشگاه ها هم دیدید. در دانشگاه یک عده از دانشجویان منطقی بودند اعتراض داشتند این ها در جلسات گفتگو با سخنگوی دولت شرکت می کردند یک عده اهل گفتگو نیستند این ها کل می روند سمت آشوب و دعوا شما اگر این مدل را بر پا می کردید الان بحث حجاب و عفاف داغ است هر روز پنج تا شش تا مناظره داغ می بود و در همه رسانه ها اعلام کنید امشب فلانی با فلانی، امشب فلانی با فلانی و... مردم میخکوب می نشستند نگاه می کردند بحث ها هم برای مردم جذاب است حرف منطقی دارد زده می شود دیگر من نمی آیم در خیابان دعوا راه بیاندازم بله آنی که در خیابان می رود همان 8 هزار تا باقیمانده خوارج هستند دیگر شما با خیال راحت با این ها می جنگی. خیالت راحت است من حرفم را زدم مردم هم حرفم را منطقی گوش دادند دو طرف در رسانه حرف شان را زدند الان چه کسی باقی مانده؟ یک عده ای که اصلاً حرف نمی خواهند بزنند فقط می خواهند بکشند.

دیگر آن جا کسی از کشتن آن ها از دیگری با آن ها از برخورد با آن ها ناراحت می شود؟ خوارج را هیچ کس جرأت نداشت خوارج کشته شدند معاویه می گوید دستت درد نکند عایشه می گوید دستت درد نکند، اصحاب حضرت علی هم می گویند دستت درد نکند. چون آن جا یک رفتار نابخردانه دارند انجام می دهند. این ها فقط دنبال آدم کشی و فتنه هستند.

پس ما نگوییم اثر گفتگوهای دو نفره را ندیدیم نه اثرش اتفاق دیدیم چشم را باز بکنی می بینیم ولی شما برایت سنگین بود که آقای رحیم پور گفت بله مناظرات خیلی خوب است لذا می خواهی حتماً این طور بگویید بعد یک مطلبی آقای رحیم پور فرمودند که امام یک بار هم اختلافات شیعه و سنی نگفته واقعاً نگفتند؟ آن صحبت که مرحوم امام در عید غدیر کردند که هر کسی همه اعمالش هم مثل فقه شیعه انجام بدهد امامت الهی را قبول نداشته باشد همه اعمالش باطل است این ها را نگفتند. این که بارها معاویه را لعنت کردند و راجع به معاویه تند صحبت کردند این ها را نگفتند؟ کتاب کشف الأسرار را چه کسی نوشته؟ کشف الأسرار را اول نوشتند ایشان وصیتنامه گفتند خواهش می کنم خود ایشان یک بار مقدمه وصیتنامه را بخوانند مرحوم امام رُک می فرمایند تمام مذاهب اسلامی را به اتباع فقهی، عقیدتی، سیاسی از اهل بیت (علیهم السلام) دعوت می کنم. ما بارها در همین شبکه این را خواندیم. آن هم چه مدلی؟ می فرمایند مراسم برائت از دشمنان از صدر اسلام تا الان این مراسم موجب وحدت اسلامی می شود. چرا؟ چون شما می گویی من با هر کسی دشمن حق و حقیقت باشد دشمن هستم از اول گرفته تا آخر.

«اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ [آلِ مُحَمَّدٍ حُقُوقَهُمْ‏] وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَى ذَلِكَ اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِي حَارَبَتِ [جَاهَدَتِ‏] الْحُسَيْنَ وَ شَايَعَتْ وَ بَايَعَتْ [تَابَعَتْ‏] أَعْدَاءَهُ عَلَى قَتْلِهِ وَ قَتْلِ أَنْصَارِه‏»

المزار الكبير (لابن المشهدي)؛ نویسنده: ابن مشهدى، محمد بن جعفر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، محقق/ مصحح: قيومى اصفهانى، ص178

در این قضیه تعارف نداریم بعد طرف می بیند شما سفت و پا برجا هستی الان حق مظلوم را می گیری آن جا هم ادعا می کنه، پس حق با این ها بوده شاید این ها راست گفتند آن جا در صدر تاریخ یک خبرهایی شده بله هر دو باید با هم باشد از یک طرف حکومتی که از جهت اجتماعی حق را به همه بدهد از طرفی دیگر یکی از بال های پرواز این حکومت در مقابل دشمنانش چه است؟ مناظره است. معاویه می گذاشت حضرت علی بین مردمش مبلغ بفرستد صحبت بکند؟ نه.

لذا آن ها حرف حضرت را نشنیدند تنها جایی که حرف حضرت را می شنوند کجا است؟ در مناظرات اول جنگ خواست. ما این ها را اصلاً‌ دقت نمی کنیم بعد گفتند اگر اهلش پیدا شد مناظره می کنیم اهل یعنی چه کسی؟ مثلاً‌ خوارج اهل مناظره بودند؟ در مقابل حضرت علی (علیه السلام) این اهل، تعریفش چه است؟ اتفاقاً شما می خواهید مناظره کنی به همه بگویی این نا اهل است چرا دنبال این فکر دارید می روید؟ مناظره برای این است آن کسی که در رأس این فکر است یک آدم نا اهلی است خودش نمی فهمد چه دارد می گوید؟ این را برای مردم می خواهید روشن بکنید می گویید نه پس این جا ملاحظه کردید آن روحانی معظمی که آن جا بودند با این دید، یعنی خیلی مشخص بود یک بار دیگر نگاه کنید کلیپ شماره 7 را هم ببینید دقیقاً همین مدل یعنی یک جوری صحبت می کند یک سریالی بود بله آقا وزیر 3 فصل داشت آخرش شد بله آقای نخست وزیر بی بی سی درست کرده بود از جهت سیاسی جذاب است فن مناظره را آموزش می دهد. در آن جا یک خبرنگاری پیش این آقا می آید مثال می زنم دقیقش یادم نیست می گوید الان کودکان مان نیازمند مطالعه هستند یک کتابخانه خوبی اگر مخصوص کودکان باشد با این مقدار پول اگر بسازیم به نظر شما مفید است یا نه؟ چون وضعیت سرانه مطالعه پایین آمده و چه و چه ده تا دلیل می آورد می گوید بله حتماً، خیلی خوب است این می رود خبرنگار بعدی می‌ آید می گوید الان در این وضعیتی که ما در بحران اقتصادی هستیم بچه ها غذا ندارند بخورند ما برویم کتابخانه بسازیم؟ نه اصلاً نباید کتابخانه ساخت.

وقتی شما این مدل طرح سوالت هدفمند است مشخص است جواب هم همانی است که شما می خواهی در بیاید. نگاه کنید چطوری این روحانی معظمی که آن جا نشسته هدفمند دارد سوال می پرسد کلیپ بعدی را ببینیم.

کلیپ شماره هفت از آقای رحیم پور ازغدی

مجری صدا و سیما:

بحث سب و فحش و امثالهم را خیلی ها رعایت می کنند ولی مثلاً به مسئله طعن و کنایه که می رسد یا تمسخرهای کلامی چیزهایی که در محافل عمومی تر، منابع و بعضاً در کتب این ها را دیگر جزء سب و فحش و امثالهم نمی دانند یعنی به بهانه فضایل من بیایم طعن و کنایه بزنم آیا طعن و کنایه شامل آن نمی شود یا نه چیز جدایی است اشکالی ندارد؟

آقای رحیم پور ازغدی:

بستگی دارد به آثار اجتماعی اش و برداشتی که مخاطب می کند. مسئله آثارش است این خط قرمز ایجاد نفرت و جنگ داخلی بین مسلمین است این که چه کلمه ای، چه حرفی، چه زمانی به آثارش بستگی دارد یک زمان یک کلمه است مثلاً رفیقت به شما بگوید یک برداشت می کنی به یک کسی دیگر بگوید یک برداشت دیگر می کند. مثلاً‌ دیدید بعضی ها صمیمی هستند می گوید کجا بودی خاک بر سر. با هم رفیق هستیم خوشحال هم می شود یک عشقی هم می کند همین رفیقش اگر به او بگوید کجا بودی آقای فلانی این می گوید مگر من چه کار کردیم که این طوری با من صحبت می کنی چرا خاک بر سر نگفتی؟ حالا یک کسی که اصلاً او را نمی شناسی یک مرتبه بیاید بگوید کجا بودی آقای خاک بر سر، می گوییم به چه کسی گفتی؟ دعوا راه می افتد بعد یک کسی بگوید خاک بر سر بگوییم یا نگوییم؟ من نمی دانم می خواهی بگویی یا نگویی آثارش چه است؟ به چه کسی گفتی؟ کجا؟ چه زمانی؟ بنابراین ما این را بگوییم یا آن را بگوییم؟ این کلمه را بگویم یا نه؟ آثارش را بگو.

مجری صدا و سیما:

در نقل تاریخی یک موقع هایی پیش می آید مثلاً من می خواهم در مورد یک کسی یک نقل تاریخی بکنم تاریخ بگویم در این نقل تاریخی، من در کنار این که یک سری چیزها منقول است از روی منبع می خوانم بعد در کنارش بعضی کنایات و طعن ها را اضافه می کنم

آقای رحیم پور ازغدی:

من پزشک اخلاق نیستم، دارم معیارها را می گویم چه اثری دارد کجا داری می گویی به چه کسی می گویی چه می گویی؟ اثرش مهم است خط قرمز این است که یک: خلاف واقع و خلاف حق نگویی. فحش، تهمت، تحریف و تحقیر نباشد حالا همه این ها را می گویی من رعایت کردم باز هم امام می فرمایند ببین بیرون، چه نتیجه ای دارد؟ اثرش چه است؟ شما ممکن است در یک جمعی قرار بگیری همه کاملاً هم فکر باشند آن جا یک چیزهایی را می توانی بگویی به نظر ما قضیه این طوری بوده و این طوری نبوده و این طوری بوده اما حالا در یک جای دیگر می روی و یک چیز دیگر می گویی آن اثر را ندارد این مسئله مهم است ضمن این که اگر تهدیدی هم نباشد فحش دادن و توهین و تحقیر...

مجری صدا و سیما:

ثمره ای ندارد

آقای رحیم پور ازغدی:

 نه این که ثمره ندارد اصلاً‌ جایز نیست. قرآن می گوید حرام است حق نداری این کار را بکنی.

مجری شبکه ولی عصر:

استاد کلیپ را دیدیم تلاش ایشان خیلی ستودنی بود

استاد ابوالقاسمی:

دارد تاریخ می گوید حالا چون اولش گفت می آیند طعن و کنایه و تمسخر در کتاب ها حتی می گذارند. اگر کتاب خصوصی است وقتی من دارم عقیده ام را می گویم دیگر طعنه و کنایه و تمسخر نیست اعتقاد من در مورد این ها، این طور است شما می گویی در خصوصی می شود گفت کتاب را برای شیعه نوشتم اعتقاد شیعه را دارم می گویم شما چرا طعن و کنایه می دانید؟ می گوید نه در کتاب نباید بنویسید. حالا منِ شیعه در کتاب بنویسم اعتقادم راجع به فلان کس چطور بوده و روایت هم بیاورم این طعن و کنایه است؟ مرحوم امام نوشتند طعن و کنایه زدند؟ مقام معظم رهبری روی منبر گفتند طعن و کنایه زدند؟ نه.

 باز در نقل تاریخی می خواهیم تاریخ بگوییم یک سری چیزها به آن اضافه می کنیم (بعضی طعن ها را) یعنی دقیقاً مدل اخباری ها فقط و فقط باید روایت معصوم را بخوانی برداشت خودت از روایت هم نباید بگویی. این مدل تاریخ گفتن نیست تحلیل تاریخی پس چه است؟ تحلیل تاریخی هم می کنی شما اسمش را طعن می گذاری به جای این که جهت دار صحبت کنید بیایید حرف اهل بیت (علیهم السلام) را بگویید چه گفتند؟ سیره شان چه بود؟ رفتارشان چطوری بوده؟ چرا از مردم پنهان کنیم؟ امشب تا حالا چند تا روایت خواندم؟ این ها غیر از روایات معصوم بود این ها غیر معتبر بود؟

چرا این ها را برای مردم نمی گویید؟ راهکار اهل بیت است خودتان هم تجربه کردید غصه است تجربه شده و باز زیرش می زنند این ها برای ما سنگین است. این ها را فرمودند دوباره یک سری روایاتی ایشان مطرح کردند. کلیپ 9 را فعلاً پخش بکنند چون کلیپ 8 یک مقداری بحثش طولانی تر می شود.

کلیپ شماره نه از آقای رحیم پور ازغدی

اهل بیت قطعاً همه شان توصیه کردند از حضرت امیر تا آخر فرمودند به مقدسات مذاهب و ادیان دیگر حتی به مقدسات مشرکین حق ندارید فحش بدهید و توهین کنید. حتی در جنگ با کسی که داری می جنگی در جنگ صفین حضرت امیر دیدند دو تا از اصحاب بزرگ شان که هر دو هم بعداً شهید شدند ایستادند دارند به طرف دشمن فحش و حواله می دهند. حضرت امیر فرمودند دارید چه کار می کنید؟ گفت داریم فحش می دهیم گفتند برای چه؟ گفت آن ها فحش دادند ما برای مناظره و صحبت آمدیم این ها وسط هایش کم آوردند دارند به ما فحش می دهند. جواب فحش، فحش است حضرت امیر فرمودند نه جواب فحش، فحش نیست «إِنِّي لَا أُحِبُ‏ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِين‏»؛ من دوست ندارم شما فحاش باشید. گفت آن ها فحش بدهند و ما نگاه شان کنیم؟ فرمودند نه آن ها فحش می دهند شما مکتب تان را بیان کنید ادله تان را بگویید. شما افشاء گری کنید شما تبیین کنید (همان جهاد تبیین) بگذار او فحش بدهد تو نباید فحش بدهی.

مجری شبکه ولی عصر:

استاد در خدمت تان هستیم

استاد ابوالقاسمی:

یک مقداری کاش دقیق متن روایت را می خواندند چون متن روایت آن که ایشان فرمودند نیست در نهج البلاغه این طوری است:

«و من كلام له (علیه السلام) و قد سمع قوما من أصحابه يسبون أهل الشام أيام حربهم بصفين‏»

‏ شنیدند یک تعدادی از اصحاب شان در زمان صفین دارند به آن ها فحش می دهند.

 فرمودند:

«إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِينَ»

خوش ندارم که شما دشنام بدهید.

 در فرمایشات آقای رحیم پور ایشان عبارت های که گفتند "آن ها فحش می دهند شما مکتب را بیان کنید" ببینیم این جا مکتب را بیان کنید بوده؟

«وَ لَكِنَّكُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ»

این بیان مکتب است؟ خیر. پس چرا شما گفتید مکتب را بیان کنید؟ کجای این بیان مکتب است؟ طرف دارد به ما فحش می دهد ما بیاییم بگوییم نه ما مکتب را برای شما بیان می کنیم. نه، مکتب را بیان کردن این جا دیگر جایش نیست این جا، جای چیز دیگری است ادله را بگویید ادله چه را بگویم؟ نه یک کلمه ای گفتند افشاء گری کنید چه را افشاء گری کنم؟ مجمل گذاشتند. اتفاقاً این افشاء گری کنید اصل کلام امیر مؤمنان است.

«لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ»

بگو معاویه چه کار دارد می کند چه کارهایی کرده؟ افشاء گری اصل دستور حضرت است.

«وَ ذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ»

بگویید این ها چه افرادی هستند

«كَانَ أَصْوَبَ فِي الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِي الْعُذْرِ»

این بهترین، درست ترین کلام و قوی ترین دلیل شما است.

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص323، خطبه 206

ادله را می خواهی بگویی بله چه دلیلی؟ هزار و یک جور می شود دلیل آورد بیا بگو این آدم چطور آدمی است شما را به کجا می خواهد بکشاند چه سابقه ای دارد چه دزدی های کرده چه خرابکاری هایی کرده؟ امیر مؤمنان گفتند بله دشنام ندهید ما هم می گوییم دشنام ندهید اما چه کار بکنیم؟ «وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ»؛ این جا من یک پرانتزی باز بکنم اغلب روایاتی که گروه های تقریبی به آن استناد می کنند اغلب روایاتش قسمت های آخرش یا درست خوانده نمی شود یا اصلاً خوانده نمی شود این ها یک چیزی است مردم باید خوب یاد بگیرند علت هم چه است؟ علت این است که متأسفانه یکی دو نفر از تقریب های افراطی، طرفداران افراطی تقریب روایاتی را تقطیع کردند برای اثبات تفکر خودشان بعدی ها هم با حسن ظنی که به این ها داشتند آمدند همان ها را گرفتند دیگر همان طور تقطیع شده دارد نشر داده می شود.

ولی ما یک روایت تقریبی نداریم که در کاملش ائمه (علیهم السلام) راجع به افشاء گری، دعوت یا مطالبی این گونه صحبت نکرده باشند. یک موردش همین روایت است امیر مؤمنان می فرمایند فحش ندهید ولی فحش نمی دهیم اما چه کار کنیم؟ «وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ» الان آن روحانی که آن جا نشسته بود گفت می آیند طعن می زنند من می خواهم بگویم چه کار کرده؟ امیر مؤمنان فرموده بگویم یا نگویم؟ «وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ» این حالت آن ها را که من می گویم این حالت آن ها، گزارش تاریخی است یا حالت، برداشت من از رفتارهای آن ها است؟

مجری:

تحلیل رفتار آن ها است.

استاد ابوالقاسمی:

تحلیل شان است «ذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ» همین است تحلیل رفتاری نباید باشد فقط باید مُرّ تاریخ را بگویید نه یک کلمه بیشتر نه یک کلمه کمتر. آقا تحلیل می خواهم بکنم مقام معظم رهبری فرمودند تحلیل اشکال ندارد درست است بله بی ادبانه نباشد؛ اما اگر من بگویم این تفکر که مثلاً فلان آقا آورده یک تفکر یهودی است و ادله اش را بیاورم طرف مقابل این را توهین حساب می کند من چه کار کنم توهین حساب می کند واقعیت را نگویم؟ باید بگویم. مگر در دعای ندبه نداریم کسی که می خواهد بیاید

«أَيْنَ الطَّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَبْنَاءِ الْأَنْبِيَاءِ، أَيْنَ الطَّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلَاءَ.»

المزار الكبير (لابن المشهدي)؛ نویسنده: ابن مشهدى، محمد بن جعفر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، محقق/ مصحح: قيومى اصفهانى، ص579

«وَ أَبْنَاءِ الْأَنْبِيَاءِ» چه کسی انبیاء و ابناء انبیاء را کشت؟ یهودی ها بودند. حضرت دارد می آید با یهودی ها بجنگد اولین جنگ حضرت کجا است؟ اولین جنگ در فلسطین است یا در مکه است؟ یک فکر یهودی آمده وارد اسلام شده هنوز هم جریان دارد ما این را بیان کنیم به آن ها بر می خورد چه کارش کنم؟ بگویم نیایند این را بگویند؟ دعای ندبه را هم تعطیل کنید این ها متأسفانه دقت نمی کنند در لوازم کلام شان و آن چیزهایی که در روایات هست

مجری:

استاد یک رفت و آمد رسانه ای داشته باشیم شما هم یک استراحتی بفرمایید بعد در خدمت بینندگان عزیز با ادامه کلیپ ها خواهیم بود.

(میان برنامه)

مجری:

او نیاید در طلب اما ز شوق / دل به صد جان جستجویش می کند.

بینندگان عزیز شبکه جهانی ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) مجددا به برنامه راه روشن خوش آمدید، ادامه بحث را در خدمت استاد عزیز و ارجمندم استاد ابوالقاسمی پی می گیریم در خدمت تان هستیم

استاد ابوالقاسمی:

عرض شد که روایتی ایشان از نهج البلاغه خواندند این روایت یک تتمه ای داشت که این تتمه اش موافق آن چیزی که ایشان مطرح کردند نبود. بعد از او راجع به حدیثی است با عنوان حدیث:

 «جُرُّوا إِلَيْنَا كُلَّ مَوَدَّة»

الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا (عليه السلام)‏؛ نويسنده: منسوب به على بن موسى، امام هشتم عليه السلام‏ (تاريخ وفات مؤلف: 203 ق‏)، محقق / مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، مشهد 1406 ق‏، ص356

کلیپ شماره 10 حدیث را مطرح می کنند این حدیث را برای دوستان کامل خواهم خواند ببینیم آیا این روایتی که ایشان می خوانند این طور است که ایشان می گویند یا چیزهای دیگری هم دارد؟ اصلً آیا ماجرا این هست که ایشان می گویند یا چیز دیگری است؟

کلیپ شماره ده از آقای رحیم پور ازغدی

به امام حسن عسکری یکی آمد گفت می خواهیم مکتب اهل بیت گسترش پیدا کند شما هم همه اش در اسارت و بازداشت هستید ما چه کار کنیم؟ می خواهیم راه بیافتیم در حد توان مان همه را شیعه کنیم امام عسکری می فرمایند «جُرُّوا إِلَيْنَا كُلَّ مَوَدَّة»؛ می خواهید این مطلب اهل بیت گسترش پیدا کند بروید مردم را عاشق ما کنید به آن ها خدمت کنید نرو به او بگو من به مشکلاتت کار ندارم من می خواهم مذهب تو را درست کنم بعد هم توهین کنی؟ نه قرآن می گوید به بتِ بت پرست ها فحش ندهید این خیلی جالب است خداوند می فرماید که (لا تَسُبُّوا) به بت پرستان با این که مشرک هستند به مقدسات مشرکین فحش ندهید. وقتی باب فحش و توهین باز شد آن هم فحش می دهد او هم به خدا فحش می دهد، تا وقتی به اشخاصی که برای او محترم هستند فحش می دهی آن هم بر می گردد به اشخاصی که برای تو محترم هستند فحش می دهد. بنابراین اهل بیت راجع به این قضیه حساس بودند فرمودند «جُرُّوا إِلَيْنَا كُلَّ مَوَدَّة»؛ بروید همه قلب ها را متوجه ما کنید «ادْفَعُوا عَنَّا كُلَّ قَبِيحٍ»؛ هر زشتی را از ما دور کنید. کاری نکنید برچسب های زشت، به ما بچسبد اگر شما این کار را بکنی این کاری که اهل بیت گفتند کجا شیعه مضمحل می شود؟

مجری شبکه ولی عصر:

شکل کامل حدیث را ان شاء‌ الله از زبان شما می شنویم

استاد ابوالقاسمی:

روایت را شنیدید روایت در چند تا کتاب آمده در بشارة المصطفی مرحوم طبری آمده متن را ببینیم

«عَنْ يُونُسَ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ عَلْقَمَةَ»

در بعضی از متن ها «کثیر ابن کلثمه» است.

«قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) أَوْصِنِي»

به من توصیه ای بکنید.

 فرمودند:

«أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الْوَرَعِ وَ الْعِبَادَةِ وَ طُولِ السُّجُودِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ صِلُوا عَشَائِرَكُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاكُمْ وَ احْضُرُوا جَنَائِزَهُمْ كُونُوا لَنَا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَيْنَا شَيْناً أَحِبُّونَا إِلَى النَّاسِ وَ لَا تُبَغِّضُونَا إِلَيْهِمْ جُرُّوا إِلَيْنَا كُلَّ مَوَدَّةٍ»

بشارة المصطفى لشيعة المرتضى( ط- القديمة)؛ نويسنده: طبرى آملى، عماد الدين أبي جعفر محمد بن أبي القاسم‏ (تاريخ وفات مؤلف: 553 ق‏)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: المكتبة الحيدرية، 1383 ق، ج2، ص222

این فقط تا این جا است اما قبلش گفته که من می خواهم بروم مردم را شیعه بکنم؟ اصلاً همچنین چیزی در روایت هست؟

مجری:

روایتی که خواندند نه

استاد ابوالقاسمی:

در این روایتی که الان هست جایی در مقدمه اش آمده راوی گفت می خواهم بروم مردم را شیعه کنم؟ خیر این جا نیامده هیچ جایش همچنین چیزی نیست. اما ایشان گفتند راوی گفت شما که زندانی هستی و چه و چه هستید شما نمی توانید گسترش بدهید ما می خواهیم برویم گسترش بدهیم می خواهیم برویم مردم را شیعه بکنیم کجا این روایت آمده؟ در این متن نبود. متن دیگری در مستطرفات سرائر مرحوم ابن ادریس حلی همان روایت است

«فَمَا رَوَاهُ فِي كِتَابِ الْعُيُونِ وَ الْمَحَاسِنِ قَالَ أَخْبَرَنِي أَبُو الْحَسَنِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ خَيْثَمَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیه السلام)»

این جا خِیثمه می گوید (آن جا علقمه و کلثمه بود) از امام صادق.

«قَالَ دَخَلْتُ عَلَيْهِ أُوَدِّعُهُ»

می گوید خدمت حضرت رفتم خواستم خداحافظی کنم.

 ابی عبدالله جعفر ابن محمد حسن است امام عسکری نیست.

«وَ أَنَا أُرِيدُ الشُّخُوصَ إِلَى الْمَدِينَةِ»

می خواهم مدینه بروم خدمت حضرت بودم حالا می خواهم مسافرت بروم چه کار کنم؟

«فَقَالَ أَبْلِغْ مَوَالِيَنَا السَّلَامَ وَ أَوْصِهِمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ وَ أَنْ يَعُودَ صَحِيحُهُمْ مَرِيضَهُمْ وَ لْيَعُدْ غَنِيُّهُمْ عَلَى فَقِيرِهِمْ وَ أَنْ يَشْهَدَ حَيُّهُمْ جَنَازَةَ مَيِّتِهِمْ وَ أَنْ يَتَلَاقَوْا فِي بُيُوتِهِمْ وَ أَنْ يَتَفَاوَضُوا عِلْمَ الدِّينِ»

فرمودند برو به شیعه ها سلام برسان...

 این روایت این طور آمده که چه کار کنید؟

«فَإِنَّ فِي ذَلِكَ حَيَاةً لِأَمْرِنَا رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْيَا أَمْرَنَا...»

بعد در ادامه می آید:

«وَ عَنْهُ قَالَ أَخْبَرَنِي أَبُو الْحَسَنِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ كَثِيرِ بْنِ عَلْقَمَةَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام)»

دوباره این چه کسی است؟ امام صادق است

«أَوْصِنِي»

«أَوْصِنِي» آن جا خیثمه بود این جا علقمه است.

فَقَالَ أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الْوَرَعِ وَ الْعِبَادَةِ وَ طُولِ السُّجُودِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ فَبِهَذَا جَاءَنَا مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه واله وسلم) صَلُّوا فِي عَشَائِرِكُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاكُمْ وَ احْضُرُوا جَنَائِزَكُمْ وَ كُونُوا لَنَا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا لَنَا شَيْناً حَبِّبُونَا إِلَى النَّاسِ وَ لَا تُبَغِّضُونَا إِلَيْهِمْ جَرُّوا إِلَيْنَا كُلَّ مَوَدَّةٍ وَ ادْفَعُوا عَنَّا كُلَّ شَرٍّ...»

السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي( و المستطرفات)؛ نويسنده: ابن ادريس، محمد بن احمد (تاريخ وفات مؤلف: 598 ق‏)، محقق / مصحح: الموسوى، حسن بن احمد و ابن مسيح، ابو الحسن‏، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏: 1410 ق‏، ج3، ص 649 و 650

این جا دارد که ما می خواهیم مردم را شیعه کنیم؟ بله در روایت قبلیش آن هم از خیصمه برای امام صادق می گوید گفت می خواهم مدینه بروم حضرت فرمودند به شیعه ها سلام برسانید این ها را بگو کجا همچنین چیزی آمده نه این کارها را نکنید دعوت به تشیع نکنید این طوری باشید این ها را از کجا در می آورید به روایت می چسپانید؟ آخر روایت هم یک جمله ای دارد این جمله را ترجمه خواهم کرد همان روایت است اصلاً خوانده نمی شود بعد ترجمه بشود همین روایت در کتاب دیگری به نام حکایات شیخ مفید دوباره از امام صادق کثیر ابن علقمه

«أَخْبَرَنِي الشَّيْخُ الْإِمَامُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ أَدَامَ اللَّهُ عِزَّهُ قَالَ أَخْبَرَنِي أَبُو الْحَسَنِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ كَثِيرِ بْنِ عَلْقَمَةَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) أَوْصِنِي»

به من توصیه ای داشته باشید من می خواهم به مسافرت بروم.

 این جا مسافرت نیامده در روایت های دیگر بود.

«فَقَالَ أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الْوَرَعِ وَ الْعِبَادَةِ وَ طُولِ السُّجُودِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ فَبِهَذَا جَاءَنَا مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه واله وسلم) صِلُوا عَشَائِرَكُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاكُمْ وَ احْضُرُوا جَنَائِزَكُمْ وَ كُونُوا لَنَا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَيْنَا شَيْناً حَبِّبُونَا إِلَى النَّاسِ وَ لَا تُبَغِّضُونَا إِلَيْهِمْ جَرُّوا إِلَيْنَا كُلَّ مَوَدَّةٍ وَ ادْفَعُوا عَنَّا كُلَّ قَبِيحٍ...»

دوباره تتمه دارد پس در این روایت، این که من می خواهم بروم دعوت به تشیع بکنم امام می گویند نه نرو این طوری باید باشید اصلاً همچنین چیزهایی نیست. این ها حتماً خلط بین چند تا روایت است احتمالاً این طوری که من احساس می کنم. اما از خود ایشان می خواهم به این روایت عمل کنند یعنی من درخواست می کنم دفعه بعد به این روایت عمل کنند من جرأت عمل به این روایت را ندارم چرا؟ روایت را ببینیم به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم «أَوْصِنِي» فرمودند ورع، عبادت، طول سجود، ادای امانت، صدق حدیث، حسن جوار، همسایه داری پیامبر این ها را به ما یاد داده است. «صِلُوا عَشَائِرَكُمْ» بروید در قبائل خودتان نماز بخوانید از بیمارهای تان عیادت کنید به تشییع جنازه بروید زینت ما باشید موجب شین و زشتی ما نباشید ما را محبوب نزد مردم کنید مبادا کاری کنید ما نزد مردم مبغوض بشویم دوستی مردم را سمت ما بکشید بدی ها را از ما دور بکنید هر خیری در مورد ما گفته بشود ما اهلش هستیم هر بدی گفته بشود ما اهلش نیستیم.

روایت تمام شد؟ در همه متن ها این تتمه هست.

«لَنَا حَقٌّ فِي كِتَابِ اللَّهِ»

در کتاب خدا یک حقی برای مان تعریف شده است.

 یعنی چه؟ یعنی باید حق ما را به ما بدهند.

 دو :

«وَ قَرَابَةٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم)‏»

ما اهل بیت پیغمبر هستیم ثقلین و چه و چه برای ما هست.

 «وَ وِلَادَةٌ طَيِّبَةٌ»

 ما اهل بیت، نسل اندر نسل حلال زاده هستیم

«فَهَكَذَا فَقُولُوا»

این طوری بروید به مردم بگویید.

الحكايات في مخالفات المعتزلة من العدلية؛ نويسنده: مفيد، محمد بن محمد (تاريخ وفات مؤلف: 413 ق‏)، محقق / مصحح: كنگره شيخ مفيد، ناشر: كنگره ي شيخ مفيد، قم: 1413ق، ص93

بگویید ائمه ما، نسل اندر نسل حلال زاده هستند. شما همچنین جمله ای در رسانه می آیی بگویی؟ یعنی چه ائمه ما نسل اندر نسل حلال زاده هستند؟

مجری:

یک مقابلی دارد

استاد ابوالقاسمی:

یکی یگ گله گوسفند داشت گفت این گوسفندها مال چه کسی هستند؟ گفت کدامش سفیدها یا سیاه؟ گفت سفیدهایش مال من هستند. گفت سیاهش مال چه کسی است؟ گفت آن ها هم مال من هستند. اگر همه یک جور هستند دیگر سفید یا سیاه معنا ندارد وقتی که همه «وِلَادَةٌ طَيِّبَةٌ» دارند اصلاً گفتن دارد؟ آن وقت کسی در ولادت طیبه ائمه شک داشته است؟ پس این چه حضرت تأکید می کنند بگویید؟ یک جمله ای دارد «فَهَكَذَا فَقُولُوا»؛ حتماً این های که گفتم بگویید.

 «فهکذا» دقیقاً همین طوری که گفتم مقدمش هم کرده «هکذا فقولوا» حتماً‌ بروید بگویید. شما همین روایت را خواندید دفعه بعد در رسانه به همین روایت عمل کنید ببینم عمل می کنید یا نه؟ من جرأت نمی کنم بگویم، امام به شیعیانش دستور داده این را بگویید پس نیاییم روایت هایی که خودمان حاضر نیستیم عمل بکنیم بخوانیم.

آقا روایت های تقریب یک مابه ازایی دارد می روی بین شان نماز می خوانی باید بتوانی زبان گویا بشوی، آن قدر برو در نمازها و تشییع جنازه ها که این حرف ها را هم بتوانی بزنی، نه آقا فقط برو نماز بخوان هیچی هم به آن ها نگو که به آن ها بر بخورد، امام اصلاً این را نمی پسندد توصیه امام این که شما می گویید نیست همان روایت است چیز دیگری نخواندم. همان روایتی که ایشان فرمود من خود روایت را آوردم نشان دادم مشکل این است که ما خود روایت ها را ندیدیم ناقصش را دیدیم اجتهادات شخصی خودمان را رویش گذاشتیم تحلیل و نتیجه گیری کردیم روایت ها، آن که شما می فرمایید نمی گویند.

مجری:

لُب روایت بخش آخرش است.

استاد ابوالقاسمی:

بله، انتهایش این است: «فَهَكَذَا فَقُولُوا»؛ این کار را انجام بدهید. یعنی همه مقدمات باشد برای این که به این جا برسید این را نمی گویند ما چندین روایت صحیحُ سند خواندیم حضرت فرمودند ولو آخرین لحظه ول شان نکنید بروید تلقین شیعه بکنیدشان طرف دارد سنی از دنیا می رود نگذار. این ها را برای مردم می خوانید؟ کلیپ 11 را ببینیم یک فرمایش خوبی ایشان داشتند البته یک کنایه ای می خواستند به بعضی ها بزنند فرمایش خوبی است کلیپ را باهم ببینیم

کلیپ شماره یازده از آقای رحیم پور ازغدی

بعد شیعه کردن بقیه این طور نیست راه بیافتی در ماهواره شروع کنی به مقدسات آن مذهب فحش بدهی او هم به مقدسات تو فحش بدهد، بعد تو یک کتابش را بر داری بگویی ببینید در روایت تان و فقه تان این جایش خراب است هرِ هِر اصلاً کسی این طوری تغییر مذهب نمی دهد او خودش می گوید بیا علمای مان جوابت را می دهند تو داری چه می گویی؟ او هم می رود در کتاب های شما پیدا می کند یک چیزهایی که هم در منابع ما هم در منابع اهل سنت و مذاهب مختلف حدیث جعلی است، حدیث ضعیف است، حدیث مغلق که معنیش روشن نیست هست حدیث مستند و قوی هم هست این ها کارشناسی و کار اجتهادی است همین طوری دست می کنی حدیث بر می داری در خیابان و کوچه بازار راه می افتی. امام می فرماید این کار را نکنید که حساسیت و تحریک ایجاد بشود بعد هم شما اصلاً‌ این کاره نیستی!

استاد ابوالقاسمی:

می گوید "ما حدیث مغلق، حدیث ضعیف و حدیث جعلی داریم هر روایتی که پیدا کردید نباید بخوانید" بله درست است کار کارشناسی و اجتهادی است در کوچه و بازار روایت نخوانید در صدا و سیما چرا روایت می خوانید؟ مگر تخصصی نیست؟ همین فرمایش خود حضرتعالی در همان برنامه این حدیث ها مگر تخصصی نیست؟ حدیث ناقص خوانده شده متن اشتباه خوانده شده برداشت اشتباه شده بعد خودتان می گویید حدیث، تخصصی است نباید در کوچه و بازار بخوانید. من چه بگویم؟ اصلاً واقعاً این فرمایش شما با این تحلیلی که خودتان کردید جور در می آید؟

مجری:

نقض کلام خودشان است

استاد ابوالقاسمی:

بعد می گویند کتابش را بر دارید بخوانید او هم می آید کتاب های شما را می خواند مگر ما می رویم کتاب های ضعیف طرف را بر می داریم. پیغمبر، تو بروی به بت پرست ها گیر بدهی آن ها می آیند به خدا پرستی تو گیر می دهند. آن گیرِ من گیرِ علمی است گیر او، گیر بهانه است یعنی چون او بهانه می آورد دیگر من حق را نگویم؟ این چه استدلالی است؟ قطعاً این گونه استدلال ها صحیح نیست.

اما کلیپ بعدی که مطرح کردند باز ضمن بحث هایشان یک مطلبی گفتند در همان برنامه است این هم حرف بسیار خوبی است با همدیگر ببینیم.

کلیپ شماره دازده از آقای رحیم پور ازغدی

وحدت، برای این که ما اختلاف نظر داریم اما با کسی جنگ نداریم دعوایی نداریم دو تا شیمیدان مگر با هم می جنگند؟ دو تا فقیه وقتی اختلاف دارند الان یک فقیه می گوید فتوا پشت مقام ابراهیم باطل است حَجّتْ باطل است یک فقیه می گوید نه باطل نیست لازم نیست حتماً بین رکن و مقام باشد. الان طبق این فتوا، حج او باطل است طبق این فتوا، حج او درست است آیا معنی اش این است که بعد فردا بگوید تو که اصلاً حجت باطل است حجت به کمرت بزند تو که اصلاً حاجی نشدنی مگر حق داریم یک همچنین حرفی بزنیم؟ طبق تشخیص اجتهادی او، این حج درست است طبق تشخیص اجتهادی تو این حج درست است. شما به لحاظ شرعی هر دو به وظیفه تان که تحقیق کردید عمل کردید. ممکن است بگویید مگر می شود هر دویش درست باشد هر دویش حکم خدا است؟ نه یک موردش هست یک موردش نیست شاید هم هیچ کدام نباشد البته این جا هیچ کدام نمی شود البته یکی از این دو تا باید باشد و موارد دیگری. اما مهم است که شما به وظیفه منطقی و اخلاقیت عمل کردی یا نه؟ صادقانه و منصفانه دنبال حق بودی و نرسیدی عیب ندارد تو معذور هستی تو پیش خدای متعال معذور هستی!

مجری شبکه ولی عصر:

استاد دعوا اصلاً دعوای فقهی است؟

استاد ابوالقاسمی:

همین جا یک لحظه صبر کنیم. اولاً هیچ مجتهدی فرمایشات ایشان را تأیید نکرده؛ اما فرض بگیریم یک سری مجتهدین طرف ایشان باشند یک سری مجتهدین هم عرائض حقیر را تأیید کرده باشند هر کسی باید به وظیفه شرعی خودش عمل کند. مگر اختلاف، فقهی نیست؟ شما از روایات برداشت کردید که نباید گفت ما از روایات برداشت کردیم که باید گفت. هر کدام به وظیفه خودمان عمل کردیم چرا شما با ما دعوا می کنید و مانع ما می شوید؟ تو می توانی بگویی فلانی این جوری نباید حج بروی، ما که نمی گوییم شما به وظیفه خودتان عمل نکنید شما فقط و فقط با روش عملی دعوت کنید مناظره هم نداشته باشید؛ اما آیا شما حق دارید ما را از مناظره و روشی که ما بر اساس روایات مکمل روش خودتان است دانستیم بیایید ما را باز بدارید؟

مجری:

طبق گفته خودشان نه

استاد ابوالقاسمی:

نباید بکنید پس چرا باز می دارید؟ این یک سوال از فرمایش خودتان است اختلاف فقهی است ما الان روایتی خواندیم که ائمه دستور دادند بروید در مساجد مخالفین مناظره کنید. من این را قبلاً نمی گفتم اما امشب می خواهم در رسانه بگویم شما با این رفتارهای تان دقیقاً مخالف ائمه عمل کردید چرا؟ باید می فرستادید در مسجد مکی زاهدان شیعیان با آن ها مناظره کنند که کار به این جا نکشد و این گردن شماست. اگر شیعیان آن جا مناظره کرده بودند دیگر این حرف ها را نمی زدند که آقا ما نمی توانیم ما مظلوم هستیم و چه. شما حرفت را زدی شیعه هم حرفش را زد. چه کسی می گوید مظلوم هستی؟ این حرف ها را می توانست بزند؟ اگر شیعه را در گلستان فرستاده بودید مناظره کرده بود این حرف ها دیگر پیش نمی آمد. اگر شیعه را کردستان فرستاده بودی مناظره کرده بود این حرف ها پیش نمی آمد.

چطور در ریاست جمهوری می گویید این حرفش را بزند احساس می کند که در جامعه است حرفش شنیده شده، تو بحث دینی که هم بیاید حرفش را بزند احساس کند ما حرفش را شنیدم این احساس به او دست داد حالا جواب ما را هم شنید دیگر این وضعیت پیش می آمد؟ این وضعیتی که پیش آمده یکی از مسببین اصلیش تمام کسانی هستند که جلوی مناظره را گرفتند و باید پاسخگو باشند. قضیه تعارف بردار نیست مسئله، وظیفه شرعی بوده اجتهاد ما بر اساس این روایات طبق دستور ائمه (علیهم السلام) این است اگر جایی پایگاه تفکری، اعتقادی غیر تفکر اهل بیت شد از جهت اجتماعی با او دوستانه برخورد بکن؛ اما از جهت عقیدتی حق را به او بگو و با او تعارف نکن. لذا مؤمن الطاق برو در مسجد پیغمبر مناظره کن محمد ابن حکیم برو در مسجد پیغمبر مناظره کن داود ابن فرقد برو در مسجد پیغمبر مناظره کن هشام ابن حکم برو در مسجد بصره، پایتخت نواصب معتزله با آن ها مناظره کن.

این ها در روایات ما هست به آن عمل نکردیم بعد می گوییم آقا چنین و چنان شد تقصیر خودمان است کم کاری کردیم بله اول انقلاب در رسانه ملی در مقابل توده ای ها مناظره کردیم بردیم آن جا تمام شد. در بقیه جاها عقب نشستید شکست خوردید. شکست الحمد لله نه ولی حداقل ضربه خوردید. اما اگر مناظرات بود هیچ گونه مشکلات پیش نمی آمد، همان طور که امیر مؤمنان با خوارج مناظره کرد توانست راحت شکست شان بدهد. (این راجع به این کلیپ) اما کلیپ شماره هشت را که پخش نکردیم پخش کنید باهم ببینیم

کلیپ شماره هشت از آقای رحیم پور ازغدی

یا مثلاً این تعبیر را ملاحظه کنید از امام صادق (علیه السلام) ظاهراً نقل می شود یکی آمد به ایشان گفت فلانی خیلی شیعه خوب و خالصی است، همه اش در کوچه و بازار راه می افتد می خواهد سنی ها را شیعه کند وسط هایش دعوا می شود مردم معمولی کوچه بازار هستند این دارد علیه مذهب شان اقدام می کند و دعوا راه می اندازد خودش هم فکر می کند دارد خدمت می کند چون وسط هایش می گوید او باطل است این حق است و فلان دعوا راه می اندازد. این مطلب در کافی است امام (علیه السلام) می فرمایند که «مَا لَكُمْ وَلِلنَّاس‏» با توده مردم با عوام چه کار دارید؟ «كُفُّوا عَنِ النَّاس‏» دست بر دارید جای این کارها در کوچه و خیابان نیست بروی به یک کسی بگویی همین الان می خواهی سنی شیعه کنی این طوری نمی شود. بعد هم آن سنی که به این سرعت با نیم ساعت شیعه می شود او نه شیعه است نه سنی اتفاقاً آن های که مقاومت می کنند معلوم می شود آن ها متدین تر هستند. آن وقت راه حلش بحث های کوچه بازاری نیست امام (علیه السلام) فرمودند که: «وَلَا تَدْعُوا أَحَداً إِلى‏ أَمْرِكُم‏»؛ راه نیافتید در کوچه و خیابان اشخاصی را دعوت کنید که بیا می خواهم شیعه ات کنم. امام صادق این جا فرمودند که طوری زندگی کنید بازارتان، شهرتان یک غیر شیعه یک غیر مذهب ما که در محله شما بیاید بگوید «رَحِمَ اللّه ُ جَعْفَرا» بگوید خدا رحمت کند جعفر را عجب شیعه ای تربیت کرده اصلاً در این محله و شهر کسی دروغ نمی گوید کسی کلاه کسی را بر نمی دارد. یعنی فرمودند شما علیه مذاهب دیگر توهین نکنید در کوچه بازار راه نیافتی بیشتر تحریک و درگیری کنی. شما اولاً خودتان شیعه باشید ادای شیعه در نیاور خودت شیعه باش، آدم باشید در بازارتان چانه می زنید دروغ می گویید قسم می خورید کلاه همدیگر را بر می دارید چک بی محل می کشید در خواستگاری به هم دروغ می گویید طلاق پیش می آید، دعوا پیش می آید و اعتیاد پیش می آید به هم در خیلی از مسائل دروغ می گویید تو باز می خواهی یک کسی دیگر را شیعه کنی؟ می خواهد بگوید اگر شیعه، تهش تو هستی ما اصلاً نمی خواهیم شیعه بشویم. امام صادق فرمود خودتان شیعه نیستید می خواهید بقیه را شیعه کنید خودت مسلمان نیستی می خواهی بقیه را مسلمان کنی. هوادار و محب ما هستید ولی شیعه نیستید، شما از سیری داری می ترکی در همان شهرت یکی دارد از گرسنگی می میرد اصلاً خبر نداری خبر هم داشته باشی محل نمی گذاری.فرمودند تو چند دست لباس داری آن طرف شهر یک کسی، یک دست لباس مناسب ندارد بلند می شوی آن طرف شهر بروی لباس هایت را با او تقسیم کنی؟ گفت ما این طوری نیستیم فرمودند شیعه نیستی شما ما را قبول داری ما شما را قبول نداریم. فرمودند شما طرفدار ما هستید خیلی خب شما ما را دوست دارید ما هم شما را دوست داریم. اما حق ندارید بگویید شیعه هستید. اولاً خیلی از ماها اصلاً شیعه نیستیم می خواهیم بقیه را شیعه کنیم!

مجری:

استاد به نظر می رسد این کلیپ را عمداً به عنوان جمع بندی نگه داشته بودید

استاد ابوالقاسمی:

بله، گفتند این روایت در کافی شریف است در مقدمه اش آیا طرف گفت من در کوچه و خیابان مناظره می کنم؟ کجای روایت همچنین چیزی آمده؟ اول روایت در کافی شریف است.

«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) يَا ثَابِتُ مَا لَكُمْ وَ لِلنَّاسِ كُفُّوا عَنِ النَّاسِ»

به سنی ها چه کار داری رهایشان کنید

«وَ لَا تَدْعُوا أَحَداً إِلَى أَمْرِكُمْ»

هیچ کدام شان را دعوت نکنید.

 ترجمه ای که ایشان می کنند سوال کوچه خیابان گفته یا مطلق گفته کجایش کوچه خیابان آمده؟ اصلاً کوچه خیابان نیست مطلق دارد می گوید نه عالم، نه غیر عالم، نه کوچه، نه خیابان،‌ نه خانه، نه مسجد، نه بقالی هیچ جا. چرا؟

«فَوَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ أَهْلَ السَّمَاوَاتِ وَ أَهْلَ الْأَرَضِينَ اجْتَمَعُوا عَلَى أَنْ يَهْدُوا عَبْداً يُرِيدُ اللَّهُ ضَلَالَتَهُ مَا اسْتَطَاعُوا عَلَى أَنْ يَهْدُوهُ وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ السَّمَاوَاتِ وَ أَهْلَ الْأَرَضِينَ اجْتَمَعُوا عَلَى أَنْ يُضِلُّوا عَبْداً يُرِيدُ اللَّهُ هِدَايَتَهُ مَا اسْتَطَاعُوا أَنْ يُضِلُّوهُ كُفُّوا عَنِ النَّاسِ وَ لَا يَقُولُ أَحَدٌ عَمِّي وَ أَخِي وَ ابْنُ عَمِّي وَ جَارِي فَإِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً طَيَّبَ رُوحَهُ فَلَا يَسْمَعُ مَعْرُوفاً إِلَّا عَرَفَهُ وَ لَا مُنْكَراً إِلَّا أَنْكَرَهُ- ثُمَّ يَقْذِفُ اللَّهُ فِي قَلْبِهِ كَلِمَةً يَجْمَعُ بِهَا أَمْرَهُ»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص 165، بَابُ الْهِدَايَةِ أَنَّهَا مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل‏‏، ح1

اگر آسمان و زمین بخواهند یک بنده ای که خدا می خواهد هدایتش کند گمراه بکنند یا خدا می خواهد گمراهش کند هدایت کنند نمی توانند. بر عکس هم باشد خدا می خواهد یکی را هدایت کند همه این ها می خواهند گمراهش کنند نمی توانند مردم را رها کنید، نگو عَمُویم است، برادرم است، پسر عمویم است و همسایه ام است. خدا اگر بخواهد هدایت بشود «طَيَّبَ رُوحَهُ» دلش را پاک می کند معروف بشنود قبول می کند منکر بشنود ترکش می کند. سوال پیغمبر، مردم را به اسلام دعوت نکن خدا هر که را بخواهد هدایت می شود چرا دعوت می کنی؟ نه در خیابان، نه در خانه و نه خصوصی هیچ جا نباید دعوت بکنی.

 امام زمان (روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء) تشریف بیاورند امام صادق فرموده کسی را دعوت نکنید خدا بخواهد هدایت بشود هدایت می شود. امام زمان حق دعوت نداری خودشان هدایت می شوند شما این جا هیچ کاره هستی این روایت چه را دارد می گوید؟ اولاً ‌این روایت داد می زند از باب تقیه است و جبر را دارد بیان می کند چون این مبنا با مبنای شیعه جور در نمی آید. ثانیاً بخواهی قبول کنی مطلق گفته دعوت نکن؛ اما برویم کامل همین روایت را در تحف العقول ببینیم فقط او نبوده کسی دیگر هم بوده مؤمن الطاق هم بود همان مؤمن الطاق که مناظره می کرد روایت هم طولانی است مؤمن الطاق من همه چیز را نمی توانم به تو بگویم مبادا سرّ ما را پخش بکنی در تحف العقول، صفحه 309

«يَا ابْنَ النُّعْمَانِ»

یابن نعمان، مؤمن الطاق این امر، سر الله بود سر الله را نمی شود به هر کسی گفت عبارت را ببینید

«فَوَ اللَّهِ لَقَدْ قَرُبَ هَذَا الْأَمْر»

هذا الامر یعنی چه؟ قیام ما نزدیک شد شما اضاعه کردید به مردم گفتید عقب افتاد هذا الامر در این روایت یعنی چه؟ قیام، دوباره در ادامه می آید

«وَ أَنْتُمْ قَدْ قَرُبَ أَمْرُكُمْ فَأَذَعْتُمُوهُ فِي مَجَالِسِكُمْ»

امر شما نزدیک شما چه کار کردید؟ اضاعه کردید

«يَا أَبَا جَعْفَرٍ مَا لَكُمْ وَ لِلنَّاسِ»

چرا به مردم قیام ما را می گویید؟

«كُفُّوا عَنِ النَّاسِ وَ لَا تَدْعُوا أَحَداً إِلَى هَذَا الْأَمْر»

تحف العقول عن آل الرسول (صلى الله عليه و آله)؛ ابن شعبه حرانى، حسن بن على، محقق/ مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: جامعه مدرسين، ص312

ما بخواهیم قیام بکنیم نروید به مردم بگویید، راجع به حقانیت ما صحبت کرده باشید اما نگویید امام صادق دارد قیام می کند. ما که قیام کردیم طرف بخواهد در لشکر ما بیاید تا دید جذب ما می شود می آید چون قبلاً خوبی ها را شنیده این را دارد می گوید. «مَا لَكُمْ وَ لِلنَّاسِ كُفُّوا عَنِ النَّاسِ وَ لَا تَدْعُوا أَحَداً إِلَى هَذَا الْأَمْر»؛ نگو برادرم است من می ترسم امام قیام بکند بعد در لشکر امام نیاید کافر و جهنمی بشود با امام بجنگد. نگو عمویم است نگو همسایه ام است آن موقعی که ما قیام بکنیم خودشان می آیند پس این ربطی به دعوت به تشیع ندارد به خاطر این تقطیعی که در روایت صورت گرفته است این هذا الأمر با تشیع خلط شده اگر همان متن کافی که فقط همان تکه است بگیریم این دقیقاً مخالف مبنای تشیع است روایت تقیه ای است چون دارد جبر را بیان می کند. بر اساس این، نه امام زمان باید دعوت به تشیع بکند نه پیغمبر دعوت می کرد و هیچ کس نباید دعوت می کرد خدا هدایت می کند. اگر بیاییم متن کاملش را نگاه بکنیم این هم ربطی به تشیع ندارد جدای از این، راوی همین روایت خودش دعوتگر به تشیع بوده به دستور امام صادق (علیه السلام) بصره مرکز معتزله نواصب رفته دعوت به تشیع کرده است.

مجری:

آن جا نمی رفتی خدا هدایت می کرد.

استاد ابوالقاسمی:

امام صادق فرستادش وقتی برگشت امام فرمود چه خبر شیعه می شوند؟ گفت آقا شدند ولی کم هستند در کافی هم هست قبلاً روایت را خواندیم

«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبْدِ الْخَالِقِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) يَقُولُ لِأَبِي جَعْفَرٍ الْأَحْوَلِ وَ أَنَا أَسْمَعُ أَتَيْتَ الْبَصْرَةَ فَقَالَ نَعَمْ قَالَ كَيْفَ رَأَيْتَ مُسَارَعَةَ النَّاسِ إِلَى هَذَا الْأَمْرِ وَ دُخُولَهُمْ فِيهِ قَالَ وَ اللَّهِ إِنَّهُمْ لَقَلِيلٌ وَ لَقَدْ فَعَلُوا وَ إِنَّ ذَلِكَ لَقَلِيلٌ فَقَالَ عَلَيْكَ بِالْأَحْدَاثِ فَإِنَّهُمْ أَسْرَعُ إِلَى كُلِّ خَيْرٍ- ثُمَّ قَالَ مَا يَقُولُ أَهْلُ الْبَصْرَةِ فِي هَذِهِ الْآيَةِ- قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّهَا لِأَقَارِبِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) فَقَالَ كَذَبُوا إِنَّمَا نَزَلَتْ فِينَا خَاصَّةً فِي أَهْلِ الْبَيْتِ فِي عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ أَصْحَابِ الْكِسَاءِ (علیهم السلام)»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج8، ص 93.

فرمود سراغ جوان ترها برو «عَلَيْكَ بِالْأَحْدَاثِ فَإِنَّهُمْ أَسْرَعُ إِلَى كُلِّ خَيْرٍ». ایشان دو سه تا مطلب گفت، گفت آن سنی که به این سرعت شیعه بشود نه شیعه است نه سنی عجیب! روایت در کافی شریف است سندش هم معتبر است.

«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: خَرَجْنَا إِلَى مَكَّةَ وَ مَعَنَا شَيْخٌ مُتَأَلِّهٌ مُتَعَبِّدٌ لَا يَعْرِفُ هَذَا الْأَمْرَ يُتِمُّ الصَّلَاةَ فِي‏ الطَّرِيقِ وَ مَعَهُ ابْنُ أَخٍ لَهُ مُسْلِمٌ فَمَرِضَ الشَّيْخُ فَقُلْتُ لِابْنِ أَخِيهِ لَوْ عَرَضْتَ هَذَا الْأَمْرَ عَلَى عَمِّكَ لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ يُخَلِّصَهُ فَقَالَ كُلُّهُمْ دَعُوا الشَّيْخَ حَتَّى يَمُوتَ عَلَى حَالِهِ فَإِنَّهُ حَسَنُ الْهَيْئَةِ فَلَمْ يَصْبِرْ ابْنُ أَخِيهِ حَتَّى قَالَ لَهُ يَا عَمِّ إِنَّ النَّاسَ ارْتَدُّوا بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص إِلَّا نَفَراً يَسِيراً وَ كَانَ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام) مِنَ الطَّاعَةِ مَا كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) وَ كَانَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ الْحَقُّ وَ الطَّاعَةُ لَهُ قَالَ فَتَنَفَّسَ الشَّيْخُ وَ شَهَقَ وَ قَالَ أَنَا عَلَى هَذَا وَ خَرَجَتْ نَفْسُهُ فَدَخَلْنَا عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فَعَرَضَ عَلِيُّ بْنُ السَّرِيِّ هَذَا الْكَلَامَ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام)  فَقَالَ هُوَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ قَالَ لَهُ عَلِيُّ بْنُ السَّرِيِّ إِنَّهُ لَمْ يَعْرِفْ شَيْئاً مِنْ هَذَا غَيْرَ سَاعَتِهِ تِلْكَ قَالَ فَتُرِيدُونَ مِنْهُ مَا ذَا قَدْ دَخَلَ وَ اللَّهِ الْجَنَّةَ.»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص 441، بَابٌ فِيمَا أَعْطَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ (علیه السلام) وَقْتَ التَّوْبَة، ح4

شخصی پیش حضرت آمد گفت یک پیر مردی با ما بود «لَا يَعْرِفُ هَذَا الْأَمْرَ» تشیع بلد نبود نماز را کامل می خواند پسر برادرش شیعه بود، پیر مرد بیمار شد گفتیم به عمویت بگو بلکه بهشتی بشود این هم برایش گفت چه اتفاقاتی رخ داده پیر مرد وقت نکرد قبول بکند «فَتَنَفَّسَ الشَّيْخُ وَ شَهَقَ وَ قَالَ أَنَا عَلَى هَذَا» یک جمله شنید گفت این سه کلمه را من هم قبول دارم بعد مُرد پیش امام صادق رفتیم گفتیم این طوری شد فرمودند: «هُوَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ»؛ بهشتی شد. قَالَ لَهُ عَلِيُّ بْنُ السَّرِيِّ» علی ابن سری گفت: «إِنَّهُ لَمْ يَعْرِفْ شَيْئاً مِنْ هَذَا غَيْرَ سَاعَتِهِ تِلْكَ»؛ فقط همان لحظه فهمید «قَالَ فَتُرِيدُونَ مِنْهُ مَا ذَا» امام فرمود بیشتر از این چه می خواستید؟«قَدْ دَخَلَ وَ اللَّهِ الْجَنَّةَ»؛ دو دقیقه با او صحبت کرد گفت: «أَنَا عَلَى هَذَا» فرصت اکمال هم پیدا نکرد بهشت رفت.

 ما فرمایش شما را قبول کنیم یا فرمایش امام را؟ آن روایت را قبول کنیم گفتند یک کسی از مخالفین دارد از دنیا می رود لحظه آخر بروید با او صحبت کنید تلقین کنید شیعه می شود شیعه از دنیا برود این را قبول کنیم یا فرمایش شما را مگر ما می خواهیم برویم فرعون را دعوت به هدایت بکنیم؟ فرعون که قبول نمی کند وقتی من با فرعون مناظره کنم برای هدایت مردم است با نمرود مناظره کنم برای هدایت مردم و عوام است اصلاً چپکی گرفتید مناظره برای هدایت کله گنده ها و بزرگ ها نیست، اتفاقاً مناظره برای همین عوام در کوچه است. مسیر این ها باید روشن بشود شما یک دور بروید سوره عبس را بخوانید و دقت کنید

(عَبَسَ وَتَوَلَّى * أَنْ جَاءَهُ الْأَعْمَى * وَمَا يدْرِيكَ لَعَلَّهُ يزَّكَّى * أَوْ يذَّكَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّكْرَى * أَمَّا مَنِ اسْتَغْنَى)

چهره در هم کشيد و روی برتافت... از اينکه نابينايي به سراغ او آمده بود! تو چه می ‌دانی شايد او پاکی و تقوا پيشه کند، يا متذکر گردد و اين تذکر به حال او مفيد باشد! اما آن کس که توانگر است،

سوره عبس (80): آیات 1 تا 5

یکی از مسلمان ها حالا چه کسی بود اختلافی است شیعه ها می گویند خلیفه سوم بود اهل سنت می گویند پیغمبر بود داشت با یکی از رؤسای قریش صحبت می کرد به هدایت دعوتش می کرد به قول آقا آن های که مقاوم تر و کله گنده ها هستند. یک پیر مرد نابینایی آمد گفت می شود با من صحبت کنی این ناراحت شد داشتم با این صحبت می کردم داشت قبول می کرد تو آمدی خراب کردی (وَمَا يدْرِيكَ لَعَلَّهُ يزَّكَّى * أَوْ يذَّكَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّكْرَى * أَمَّا مَنِ اسْتَغْنَى) آنی که خودش را بی نیاز از تو می داند کله گنده است او را رهایش کن، یعنی دقیقاً این مسیر شما مخالف دستور قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) است. اصلاً مناظره برای هدایت آن ها نیست هدف از مناظره چیز دیگری است. بنابراین، این فرمایشات یک مقداریش درست بود یک مقداریش دقیقاً مخالف روایات که البته روایات هم تکه شده بود و اگر کاملش خوانده می شد دیگر این نتایجی که شما گرفتید به آن نمی رسیدید.

مجری:

ممنون و متشکرم از استاد عزیز مثل همیشه بهره بردیم وقت مان به اتمام رسید بینندگان عزیز از شما هم تشکر می کنم که با ما همراه بودید.

همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی / که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

«اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ» التماس دعا و تا برنامه بعد خدا نگهدارتان!

 

 


راه روشن>

وحدت دموکراسی مناظره گفتگو حقایق افشای باطل ظلم جامعه اسلامی دین مذهب شیعه عدالت اجتماعی حدیث حق اهل بیت ع حلال زاده حجت الاسلام ابوالقاسمی رحیم پور ازغدی