حبل المتین

قسمت صد و پنجاه و چهارم برنامه حبل المتین با کارشناسی آیت الله سید محمد حسینی قزوینی


 بسم الله الرحمن الرحیم

29/08/1401

موضوع: دیدگاه متفاوت برخی علمای اهل سنت درباره حدیث ثقلین!

برنامه حبل المتین

فهرست مطالب این برنامه:

تأثیر عجیب یاد حضرت ولی عصر (سلام الله علیه) در سعادت دنیا و آخرت!

دیدگاه متفاوت برخی علمای اهل سنت، درباره حدیث ثقلین!

مرجعیت علمی اهلبیت (علیهم السلام) با استناد به کتب علمای شیعه!

تماس‌های بینندگان برنامه

سیلی زدن امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به صورت یک جوان در کنار کعبه!!

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

عمری است که دم به دم علی می گویم

در حال نشاط و غم علی می گویم

تا حال علی گفته‌ام ان شاءالله

تا آخر عمر هم علی می گویم

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب و الأئمة المعصومین (علیهم السلام)

السلام علی المهدی الذی وعد الله به الأمم السلام علی ربیع الأنام و نضرة الأیام السلام علیک یا بقیة الله

سلام و درود و ارادت و تحیت به محضر مهربان و باصفا و دوست داشتنی تک تک شما مردم عزیز و بینندگان گرانقدر «شبکه جهانی حضرت ولی عصر».

حال و احوالتان چطور است؟! ان شاءالله که خوب و خوش و سرحال و سرزنده باشید و هرجایی هستید در ظل عنایات و توجهات حضرت حق و زیر سایه اهلبیت عصمت و طهارت، زندگی سرشار از نور و معنویت و آرامش داشته باشید.

خیلی خوشحال هستیم که خداوند عزیز بازهم به ما توفیق داد تا خدمتتان رسیدیم و برنامه زنده «حبل المتین» را از این شبکه تقدیم حضور شما می‌کنیم.

ان شاءالله به حول قوه الهی امشب هم در خدمت شما هستیم و طبق معمول مباحث ابتدایی ما بحث حدیث ثقلین خواهد بود. ان شاءالله طبق معمول بخشی از برنامه هم در خدمت مخاطبین و بینندگان عزیز و بزرگوار هستیم.

ما همیشه این را گفتیم که به عنوان یک رسانه‌ای که از جایگاه ادب با مخاطب صحبت می‌کند و این فرصت را در اختیار مخاطب قرار می‌دهد که بتواند بیاید حرف‌هایش را بزند، دعوت می‌کنیم از آقایان وهابی که در شبکه‌ها حرف‌های بی اساس می‌زنند.

کارشناسان و گویندگان وهابی در شبکه‌هایشان می‌نشینند و حرف‌های بی اساسی می‌زنند و شبهات پوچ و زنگ زده قدیمی را رو می‌کنند. ما می گوییم در این شبکه که به شما فرصت می‌دهد بیایید تا با همدیگر صحبت و گفتگو و مناظره کنیم.

بنابراین از این افراد دعوت می‌کنیم بیایند و مطمئناً این فرصت را در اختیارشان قرار می‌دهیم.

همچنین از عزیزان اهل سنت اعم از آقایان مولوی، ماموستا، آخوند و علمای اهل سنت یا بینندگان معمولی دعوت می‌کنیم و در موقع خودش این فرصت در اختیارشان هست تا روی خط ارتباطی ما بیایند. عزیزان شیعه هم که طبق معمول در خدمتشان خواهیم بود.

امشب هم طبق معمول یکشنبه شب‌های برنامه زنده «حبل المتین»، توفیق داریم در محضر سرور عزیز و گرانقدرمان استاد فرزانه حضرت آیت الله حسینی قزوینی عزیز و نازنین و بزرگوار باشیم. حضرت استاد سلام علیکم و رحمة الله؛

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه ِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَه‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ وَ الْعِلْمُ الْمَصْبُوب‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى‏ وَ الْمَسْمَع‏ فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل.

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه‌ترین سلامم را تقدیم می‌کنم و موفقیت روزافزون برای همه گرامیان از خداوند منّان خواهانم.

ما از ابتدای آغاز این شبکه روال برنامه‌مان این بود که ابتدای بحثمان یادی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) کنیم، باشد که دین و دنیا و آخرتمان را بیمه آن بزرگوار کنیم.

شرمنده‌ام ز شوهر مظلوم خود علی

دست شکسته حامی مولا نمی‌شود

بر روی قبر من بنویسید دوستان

سیلی زدن مودت زهرا نمی‌شود

بر باب خانه‌ام بنویسید رهبری

مثل امام فاطمه تنها نمی‌شود

جز طفل من که یار علی گشت پشت در

شش ماهه‌ای فدایی بابا نمی‌شود

و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون

تأثیر عجیب یاد حضرت ولی عصر (سلام الله علیه) در سعادت دنیا و آخرت!

ما یادی هم از حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) می‌کنیم. همین امروز در فضای مجازی دیدم یکی از علمای بزرگ نقل کرده بود که من در عالم خواب دیدم ائمه اطهار (علیهم السلام) حضور دارند. هرکسی منبر می‌رود و حضرت حمزه به آنها نمره می‌دهد.

وقتی نوبت من شد، من هم منبر رفتم و حضرت حمزه به من نمره چهارده داد. من خدمت حضرت حمزه آمدم و گفتم: طبق ملاک‌هایی که شما دارید باید به من نمره هجده می‌دادید. چرا نمره چهارده دادید؟!

حضرت حمزه فرمودند: کسانی که اینجا منبر می‌روند هر قدر در رابطه با حضرت ولی عصر بحث کنند، ما به همان مقدار به آنها نمره می‌دهیم. بحث شما اینقدر بوده و به همین خاطر هم به شما نمره چهارده دادیم. ملاک ما بحث حضرت ولی عصر است.

دوستان عزیز تلاش کنیم در عبادات و قنوت نمازهایمان و سجده‌هایمان به یاد حضرت ولی عصر باشیم.

من معمولاً فرصت نمی‌کنم تلویزیون نگاه کنم، اما در شب‌های ماه مبارک رمضان، ملتزم بودم برنامه «زندگی پس از زندگی» را نگاه می‌کردم.

یکی از محترمین می‌گفت: وقتی روح من از بدنم جدا شد، دیدم اعمالی که دارم هیچکدام بالا نمی‌رود. اعمال بعضی از افراد بالا می‌رفت، اما اعمال من و عده‌ای افراد بالا نمی‌رفت. من از افرادی که کنارم بودم سؤال کردم: قضیه چیست که بعضی اعمال بالا می‌رود و بعضی اعمال بالا نمی‌رود؟!

او گفت: هر عملی که انجام دادید و بعد از آن برای حضرت ولی عصر دعا کردید بالا می‌رود. اگر نماز خواندید، دعای کمیل خواندید یا دعای ندبه خواندید و یادی از حضرت صاحب الزمان کردید یاد امام زمان اعمال را بالا می‌برد. اعمالی که در آن به یاد حضرت ولی عصر نبودید بالا نمی‌رود.

بنده به یاد دارم پنج سال یا شش سال قبل بود که سحرها در «شبکه قم» برنامه داشتید و یک جمله از آیت الله العظمی بهجت نقل کردید. ایشان ملتزم بودند که هرشب نماز استغفار را می‌خواندند.

من از همان شب تا الآن یک شب نماز استغفار را ترک نکرده‌ام. گاهی اوقات خداوند عالم از زبان دیگران با انسان حرف می زند. انسان حرف زیاد می‌شنود، اما بعضی حرف‌ها در دل می‌نشیند و مشخص است که خداوند می‌خواهد به انسان پیام دهد.

بنده پارسال یا دو سال پیش مشهد بودم. روزی طلبه‌ای آمد و گفت: شما ده سال قبل اینجا صحبت می‌کردید و گفتید که من سی سال است هرشب قبل از خواب، زن و بچه‌ام را جمع می‌کنم و روضه حضرت فاطمه زهرا را می‌خوانم و می‌خوابم.

آن جمله شما به قدری مرا منقلب کرد که دوازده سال است هیچ شبی نشده من بدون خواندن روضه حضرت فاطمه زهرا به خواب بروم.

دوستان عزیز! گاهی اوقات اینها حواله است. تلاش کنیم ما در نمازها و دعاهایمان حضرت ولی عصر را فراموش نکنیم.

«وَ بِیمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَی وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء»

زاد المعاد- مفتاح الجنان، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: اعلمی، علاءالدین، ص 423، باب دعاء العدیلة الکبیر

احساس کنیم همانطور که آیت الله العظمی بهجت می‌فرمایند که وقتی ما حرف می‌زنیم میان دهان تا گوشمان چهار انگشت است، اما قبل از اینکه صدایمان به گوشمان برسد حضرت ولی عصر صدایمان را می‌شنوند.

زیارت آل یاسین که بنده همیشه در طلیعه عرایضم آن را عرض می‌کنم را «مرحوم نائینی» استاد آیت الله العظمی بروجردی در رابطه با ولایت تکوینی ائمه اطهار به همین زیارت آل یاسین استناد می‌کند.

مراد از زیارت آل یاسین نه زیارت آل یاسین که در مفاتیح هست، بلکه زیارت آل یاسین مفصلی است که «مرحوم علامه مجلسی» در کتاب «بحارالانوار» جلد 102 صفحه 102 نقل کرده است.

مراجع و بزرگان و کسانی که اهل دل هستند با آن زیارت آل یاسین با حضرت صاحب الزمان عشق می‌کنند. این زیارت یک سری فرازهایی دارد که وقتی انسان آن را می‌خواند، بال درمی آورد و پرواز می‌کند.

«فَمَا شَی‌ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَیهِ السَّبِیل»

چیزی از نعمت‌های خداوند بدون واسطه شما نمی‌رسد.

در ادامه زیارت می‌خوانیم:

«وَ الْقَضَاءُ الْمُثْبَتُ مَا اسْتَأْثَرَتْ بِهِ مَشِیتُکمْ وَ الْمَمْحُوُّ مَا لَا اسْتَأْثَرَتْ بِهِ سُنَّتُکم»

قضاهای قطعی الهی چیزی است که مشیت شما بر آن تعلق گرفته و قضاهای متغیر چیزی است که سنت شما بر آن تعلق نگرفته است.

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 99، ص 93 - 94، ح 2

این زیارت تعبیر بسیار زیبایی دارد. من به دوستان توصیه می‌کنم از زیارت آل یاسین غافل نشوند.

ما امروزه باید دقت کنیم که واسطه مطلق فیض، حضرت بقیة الله الأعظم است. من در هیچ جا ندیدم کلمه «اکثروا» بیاید، اما در رابطه با فرج آمده است:

«وَ أَکثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَج فَإِنَّ ذَلِک فَرَجُکم »

برای تعجیل فرج زیاد دعا کنید. زیرا فرج شما هم در فرج من است.

کمال الدین و تمام النعمة، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 485، ح 4

یعنی دعا برای فرج، برای شما فرج است و باعث گشایش کار شما خواهد شد. امیدواریم خداوند عالم به ما توفیق دهد تا یاد حضرت ولی عصر را فراموش نکنیم.

بازهم به سراغ آیت الله العظمی بهجت می‌رویم. ایشان می‌فرمودند صبح که از خواب بیدار می‌شوید دست به سینه و رو به قبله به حضرت صاحب الزمان سلام بدهید و بگویید: آقاجان! دست من به دامنت. مرا از لغزش‌ها حفظ کن.

وقتی می‌نشینید، بگویید: «یا صاحب الزمان»! وقتی برمی خیزید، بگویید: «یا صاحب الزمان»! وقتی تکان می‌خورید، بگویید: «یا صاحب الزمان»! آخرشب هم که می‌خواهید بخوابید، رو به قبله بایستید و سلام بدهید.

اگر شما این چنین کردید دیگر هرگز گناه نخواهید کرد، زیرا شیطان نزدیک شما نخواهد شد.

(إِنَّک لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لکنَّ اللَّهَ یهْدِی مَنْ یشاءُ)

تو نمی‌توانی کسی را که دوست داری هدایت کنی، ولی خداوند هر کس را بخواهد هدایت می‌کند.

سوره قصص (28): آیه 56

گاهی اوقات، روزیِ بعضی افراد هست که این مطالب را می‌شنوند و منقلب می‌شوند. بعضی افراد هم هستند که این مطالب روزی‌شان نیست. روزی دهنده خداست.

باران که در لطافت طبعش خلاف نیست

در باغ لاله روید و در شوره زار خس

مجری:

حضرت استاد! خیلی ممنون و سپاسگذارم. به هر صورت نکات و مطالب ابتدایی حضرت استاد از توسل به حضرت صدیقه طاهره تا عرض ادب و ارادت به ساحت نورانی امام زمان و نکات اخلاقی که می‌فرمایند قطعاً برای ما کمک کار و راهگشا خواهد بود و ان شاءالله این مطالب آویزه گوشمان شود و در زندگی‌مان آنها را به کار ببریم.

دوستانی که در خاطر شریفشان هست برنامه زنده «حبل المتین» در یکشنبه شب‌ها که تقدیم شما می‌شود، درس‌هایی از امامت و ولایت هست و موضوع اصلی و محوری ما حدیث ثقلین بود که یکی از احادیث معتبر و متقن و محکم و با سند و ثقه است.

حدیث ثقلین در کتب شیعه و اهل سنت نقل شده است و فکر می‌کنم اگر ما هیچ مطلب و هیچ آیه و هیچ حدیثی در مورد اهلبیت عصمت و طهارت و سفارش به آن بزرگواران نداشتیم و تنها همین حدیث بود برای ما کفایت می‌کرد.

بنابراین نباید این حدیث را دست کم بگیریم و باید به حدیث ثقلین توجه کنیم. برنامه «حبل المتین» در یکشنبه شب‌ها هم به حدیث ثقلین اختصاص دارد.

حضرت استاد در جلسه گذشته نسبت به حدیث ثقلین و دلالت آن بر مرجعیت علمی اهلبیت (علیهم السلام) مطالبی را فرمودید، اما در این بخش مباحث ناقص ماند. ان شاءالله مطالب را کامل بفرمایید تا به سراغ سؤالات جدید برویم.

دیدگاه متفاوت برخی علمای اهل سنت، درباره حدیث ثقلین!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله

أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی

همانطور که ما بارها اشاره کردیم در این چند جلسه‌ای که گذشته است و عزیزمان هم اشاره کردند، حدیث ثقلین از احادیث مهم و اساسی است که شیعه و سنی به صورت متواتر با عبارت‌های مختلف آن را نقل کرده‌اند.

رسول اکرم فرمودند: من در میان شما دو چیز گرانبها می‌گذارم و می‌روم که اگر به آنها تمسک کنید هرگز گمراه نمی‌شوید.

«ما إن أخذتم به لن تضلوا»

صحیح وضعیف سنن الترمذی، المؤلف: محمد ناصر الدین الألبانی (المتوفی: 1420 هـ)، من إنتاج مرکز نور الإسلام لأبحاث القرآن والسنة بالإسکندریة، ج 8، ص 286، ح 3786

به فرموده رسول گرامی اسلام اگر از فرامین اهلبیت تبعیت کنید و معارفتان را از آنها بگیرید، هرگز درهای گمراهی به روی شما گشوده نخواهد شد.

بحث ما در رابطه با پیام این حدیث و دلالت حدیث از دیدگاه علمای اهل سنت بود. ما از قول آقای «تفتازانی» متوفای 791 هجری که یکی از استوانه‌های کلامی اهل سنت هست مطلبی در این زمینه نقل کردیم.

«تفتازانی» کتاب‌های متعددی دارد که یکی از آنها کتاب «مقاصد» و «شرح مقاصد» است. ایشان در کتاب «شرح مقاصد» به صراحت می‌نویسد:

«ألا یری أنه قرنهم بکتاب الله»

آیا توجه نمی‌شود که رسول اکرم عترت را قرین قرآن کریم قرار داده است؟

«فی کون التمسک بهما منقذا من الضلالة»

در تمسک به قرآن و اهلبیت است که انسان از گمراهی نجات پیدا می‌کند.

«ولا معنی للتمسک بالکتاب إلا الأخذ بما فیه من العلم والهدایة»

مراد از تمسک به کتاب این است که ما فرامین الهی که در قرآن کریم آمده بگیریم و به آنها عمل کنیم.

«فکذا فی العترة»

عترت هم همین است.

شرح المقاصد فی علم الکلام، اسم المؤلف: سعد الدین مسعود بن عمر بن عبد الله التفتازانی، دار النشر: دار المعارف النعمانیة - باکستان - 1401 هـ - 1981 م، الطبعة: الأولی، ج 2، ص 303، باب العاشر

آقای «ابن حجر هیتمی» متوفای 974 هجری در کتاب «الصواعق المحرقه» می‌نویسد:

«والحاصل أن الحث وقع علی التمسک بالکتاب وبالسنة وبالعلماء بهما من أهل البیت ویستفاد من مجموع ذلک بقاء الأمور الثلاثة إلی قیام الساعة»

حاصل تشویق و تکرار پیغمبر اکرم بر تمسک به کتاب و سنتی که علمای اهلبیت آن را ترویج می‌دهند این است که ما از حدیث ثقلین می‌فهمیم کتاب و سنت و اهلبیت تا قیام قیامت باقی هستند.

الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، اسم المؤلف: أبو العباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر الهیثمی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417 هـ - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ج 2، ص 439

چنانکه در حدیث ثقلین آمده است:

«وَإِنَّهُمَا لَنْ یتَفَرَّقَا حتی یرِدَا عَلَی الْحَوْضَ»

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 5، ص 181، ح 21618

ما این مطالب را در جلسه اول مفصل توضیح دادیم. آقای «مناوی» در کتاب «فیض القدیر» می‌نویسد:

«أی الکتاب والعترة أی یستمرا متلازمین»

کتاب و عترت همواره متلازم هم هستند و هرگز از همدیگر جدا نمی‌شوند.

«إنی تارک فیکم تلویح بل تصریح بأنهما کتوأمین»

مراد از این عبارت این است که قرآن و عترت توأم با همدیگر هستند و همانند دو انسان دوقلو هرگز از همدیگر جدا نمی‌شوند.

من با بسیاری از دوقلوها مرتبط هستم و می‌بینم اگر آنها یک روز همدیگر را نبینند، آرام نمی‌نشینند.

ما یک سال خلخال بودیم و دو برادر دوقلو آنجا بودند. آن‌ها می‌گفتند که ما طوری هستیم که اگر روزی هفت هشت بار همدیگر را نبینیم طاقت نمی‌آوریم. وقتی همدیگر را می‌بینیم شارژ می‌شویم و وقتی همدیگر را نمی‌بینیم انگار چیزی گم کرده‌ایم!

«مناوی» هم می‌گوید که قرآن و عترت همانند دو انسان دوقلوی به هم چسبیده هستند که به هیچ وجه از همدیگر جدا نمی‌شوند.

«ووصی أمته بحسن معاملتهما وإیثار حقهما علی أنفسهم واستمساک بهما فی الدین»

رسول اکرم به امت خود وصیت کرده است که با اهلبیت معامله خوبی داشته باشند و حق آنها را بر حق خودشان مقدم بدارند و در مسائل دینی به کتاب و سنت تمسک کنند.

ایشان سپس می‌نویسد: آنچه قرآن و اهلبیت برای هدایت مردم بیان می‌کنند را عمل کنند که راه هدایت به رویشان گشوده شود و درهای ضلالت بسته شود. در ادامه می‌نویسد:

«هذا الخبر یفهم وجود من یکون أهلا للتمسک به من أهل البیت والعترة الطاهرة فی کل زمن إلی قیام الساعة»

مراد از اینکه رسول اکرم فرمودند قرآن و اهلبیت از همدیگر جدا نمی‌شوند نشانگر این است که یکی از اهلبیت تا قیام قیامت روی کره زمین است.

فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، اسم المؤلف: عبد الرؤوف المناوی، دار النشر: المکتبة التجاریة الکبری - مصر - 1356 هـ، الطبعة: الأولی، ج 3، ص 15، باب حرف الهمزة

مادامی که قرآن در کره زمین هست، اهلبیت هم هست. آن‌ها اهلبیت به هیچ وجه از قرآن کریم جدا نمی‌شوند. اگر قرآن کریم برداشته شد، نستجیر بالله شاید بگوییم که اهلبیت هم برداشته شده است. آن زمان قیامت برپا می‌شود و عالم بهم می‌ریزد.

من نمی‌دانم واقعاً تأسف بخورم یا خوشحال باشم. ما دیدیم «ابن حجر هیتمی» و «تفتازانی» و دیگران همگی بر این عقیده هستند که «لَنْ یتَفَرَّقَا» با «لَنْ» نفی ابد است به این معنا که قرآن و اهلبیت هرگز از همدیگر جدا نمی‌شوند.

حال به ما بفرمایید اهلبیت چه کسانی هستند؟! قرآن کریم که مشخص است، اهلبیت را به ما نشان بدهید!! غیر از شیعه دوازده امامی که معتقد هست یکی از وجود اهلبیت در پس پرده غیبت است، مذهب دیگری چنین عقیده‌ای ندارد.

البته ما از او غائب هستیم. او همیشه ناظر و شاهد ماست و تمام عالم را همانند کف دستش می‌بیند و مشاهده می‌کند.

همانطور که قرآن کریم در رابطه با حضرت خضر آورده است که او حجتی است که مردم او را نمی‌شناسند، اما حضرت خضر طبق دستور الهی به آن ولایت و دستوراتش عمل می‌کند.

چند نمونه از دستورات الهی را حضرت موسی دید، اما قدری عجله کرد و از دیدن سایر دستورات الهی بازماند. حضرت موسی در ابتدا گفت:

(إِنْ سَأَلْتُک عَنْ شَی‌ءٍ بَعْدَها فَلا تُصاحِبْنِی)

اگر بعد از این از تو در باره چیزی سؤال کنم دیگر با من مصاحبت نکن.

سوره کهف (18): آیه 76

اگر نمی‌گفت تصرف ولایی حضرت خضر (علیه السلام) ادامه داشت، آن هم چه تصرف ولایی! حضرت خضر یک جوان را می‌کشد به خاطر اینکه این جوان در آینده مایه گمراهی پدر و مادرش می‌شود. حضرت خضر کشتی را سوراخ می‌کند که علی الظاهر گویی می‌خواهد مردم کشتی را غرق کند. همچنین دیوار را ترمیم می‌کند تا گنج محافظت شود.

این تصرفات ولایی در قرآن کریم نمونه است. درست است ما حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) را نمی‌بینیم و از آن بزرگوار غایب هستیم، اما او در میان ما هست و تصرفات ولایی او اعم از ولایت تکوین یا ولایت تشریع در جامعه وجود دارد.

بعضی موارد هست که حتی ولایت تشریعی حضرت ولی عصر هم در طول تاریخ مشخص شده است.

به عنوان مثال در شرح حال «مرحوم شیخ مفید» آمده است که فتوایی داد و دید یک شخص عرب آمد و گفت: فتوایی که دادی در این موارد اشکال دارد.

«شیخ مفید» سریع متوجه شد و گفت: شخصی که سؤال کرده بود را برگردانید. فتوایی که من داده بودم اشتباه بوده و صحیح آن چنین است. ایشان در را بست و گفت: از کجا معلوم دیگر فتاوایی که من می‌دهم هم این چنین نباشد.

«شیخ مفید» حضرت ولی عصر را به صورت جسمی و تمثلی یا به صورت مکاشفه دید و حضرت به ایشان فرمود: شیخ! فتوا دادن از تو و اصلاح کردن آن هم با ماست. شما نگران نباشید!

ما از اینطور قضایا زیاد داریم. «مرحوم مقدس اردبیلی» شاید بیشتر از همه خدمت حضرت ولی عصر رسیده است و بسیاری از احکام را از حضرت گرفته است.

وقتی «مقدس اردبیلی» سر درس می‌آمد، می‌گفت: علما حکم الله این است. بروید طبق آن روایت پیدا کنید. همه می‌فهمیدند که ایشان این حکم را مستقیماً از زبان حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) شنیده است. ایشان می‌گفت: حکم این است، شما بروید روایتی طبق آن پیدا کنید. ما از اینطور قضایا در طول تاریخ زیاد داشتیم.

یکی از اولیاء الله می‌گفت: من بیش از پنج هزار روایت مستقیماً از زبان مبارک حضرت ولی عصر شنیدم. حال به جهت اینکه برای ما اتفاق نیفتاده است و ما ندیدیم، بنابراین خیال می‌کنیم واقعیت ندارد.

ما خودمان را ملاک قرار می‌دهیم، نه بزرگانی همانند «سید بن طاووس» و «ابن فهد حلی» و «مقدس اردبیلی» و «سید بحرالعلوم» که به کرات خدمت حضرت ولی عصر رسیدند.

قطعاً در عصر ما هم چنین افرادی هستند که خدمت حضرت ولی عصر می‌رسند و سؤالات علمی و غیر علمی خود را می‌پرسند، اما ما آنها را نمی‌شناسیم.

یکی از مرحوم «محمد جواد انصاری همدانی» سؤال کرده بود: می‌شود خدمت حضرت ولی عصر رسید؟! ایشان در جواب گفته بود: خدمت خدای حضرت ولی عصر هم می‌توان رسید، خدمت حضرت ولی عصر رسیدن که چیزی نیست!!

(فَمَنْ کانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یشْرِک بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً)

پس هر کس امید لقای پروردگارش را دارد باید عمل صالح انجام دهد، و کسی را در عبادت پروردگارش شریک نکند.

سوره کهف (18): آیه 110

ما شب‌های جمعه این مباحث را داریم. ما به جهت اینکه این قضایا را لمس نکردیم و به دنبال آن نرفتیم و حتی در الفبای توحید مشکل داریم، این مباحث برای ما بیگانه است.

ما خدایی که در ذهنمان تصور کردیم را می‌پرستیم، نه خدایی که خالق آسمان و زمین است، نه خدایی که؛

(فَأَینَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه)

و به هر سو رو کنید، خدا آنجا است.

سوره بقره (2): آیه 115

و:

(وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِید)

و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم!

سوره ق (50): آیه 16

ما اصلاً به سراغ خداشناسی نرفتیم و آنجا هم مشکل داریم. بنابراین وقتی شب اول قبر از ما سؤال می‌کنند: «من ربک»؟! معطل می‌مانیم!! خدایی که ما در دنیا می‌پرستیدیم خدای واقعی نبود، بلکه خدای ساخته ذهن ما بوده است.

وقتی از ما سؤال می‌کنند: «من نبیک»؟! در پاسخ دادن عاجز می‌مانیم. ما تنها از پیغمبر اکرم در این حد شناختیم که پیغمبر اکرم از حضرت عبدالله و حضرت آمنه به دنیا آمده و شصت و دو سال زندگی کرده است

«شیخ محمد حسین اصفهانی» معروف به «مرحوم کمپانی» یکی از اجلاء فقهای شیعه مطلبی در خصوص ائمه اهلبیت دارند. ایشان که هم فقیه است، هم اصولی است، هم عارف است؛ می نویسد:

«لهم الولایة المعنویة و السلطنة الباطنیة علی جمیع الأمور التکوینیة و التشریعیة»

ائمه اطهار ولایت معنوی و سلطنت باطنی بر تمام امور تکوین و تشریع دارند.

حاشیة کتاب المکاسب، نویسنده: اصفهانی، محمد حسین کمپانی، ج 2، ص 379، ح 337

حضرت امام خمینی هم در خصوص مقام ائمه اطهار می‌فرمایند:

«فالحقيقة المحمّديّة هي الَّتي تجلَّت في صورة العالم والعالم من الذرّة إلى الدرّة ظهورها وتجلَّيها »

مصباح الهداية الى الخلافة والولاية؛ مؤلف: حضرت امام خمينى، مقدمه از: استاد سيد جلال الدين آشتيانى، ناشر: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، چاپ ششم، ص 57

تمام عالم آئینه تمام نمای وجود آن بزرگواران است. آن‌ها پیغمبر اکرم را طوری شناختند و ما هم طور دیگری شناختیم.

بنابراین اولاً تلاش کنیم توحیدمان توحید اهلبیتی باشد و معرفتمان به اهلبیت معرفت اهلبیتی باشد، آنطور که خودشان خود را معرفی فرمودند.

در هر صورت آقای «مناوی» می‌گوید که ما از این روایت یقین پیدا می‌کنیم که در هر زمانی حجتی هست. هر زمان یکی از عترت و اهلبیت هست.

ما از آقایان «مناوی» و «ابن حجر هیتمی» و «تفتازانی» سؤال می‌کنیم وقتی می گویید در کنار قرآن کریم، اهلبیت هم تا قیام قیامت هست، اهلبیت چه کسانی هستند؟! «مناوی» می‌نویسد:

«هذا الخبر یفهم وجود من یکون أهلا للتمسک به من أهل البیت والعترة الطاهرة فی کل زمن إلی قیام الساعة»

اگر چنین نباشد صداقت فرمایش پیغمبر اکرم زیر سؤال می‌رود. ایشان نکته ظریفی را بیان می‌کند. «مناوی» در ادامه مطالب دیگری از «قرطبی» و دیگران نقل می‌کند.

«ملأ علی قاری» متوفای 1014 کتابی تحت عنوان «مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح» دارد. ایشان در جلد یازدهم صفحه 327 می‌نویسد:

«فکذا من التزم محبتهم ومتابعتهم نجا فی الدارین وإلا فهلک فیهما »

هرکسی محبت و متابعیت از اهلبیت را داشته باشد در دنیا و آخرت نجات پیدا می‌کند. در غیر این صورت در دنیا و آخرت هلاک خواهد شد.

مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، اسم المؤلف: علی بن سلطان محمد القاری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - لبنان/ بیروت - 1422 هـ - 2001 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: جمال عیتانی، ج 11، ص 327، ح 6183

ما امثال این روایات را الی ماشاءالله در کتب اهل سنت داریم. «مناوی» در کتاب «فیض القدیر» تعبیری دارد که تعبیر بسیار عجیبی است. ایشان در جلد ششم صفحه 459 می‌نویسد: رسول اکرم بارها نسبت به اهلبیت توصیه کردند.

رسول گرامی اسلام در عرفه مردم را نسبت به اهلبیت توصیه کردند. حضرت در منا مردم را به اهلبیت توصیه کردند. حضرت در راه بازگشت از طائف مردم را نسبت به اهلبیت توصیه کردند. پیغمبر اکرم قبل از رحلتشان مردم را نسبت به اهلبیت توصیه کردند.

رسول اکرم هر مناسبتی پیش آمده است، اهلبیت را در کنار قرآن کریم قرار داده‌اند و نسبت به آنها توصیه کردند. در مقابل مردم چکار کردند؟! «مناوی» همه را به گردن بنی امیه انداخته و می‌نویسد:

«و بالجملة فبنو أمیة قابلوا وصیة المصطفی فی أهل بیته وأمته بالمخالفة والعقوق»

خلاصه سخن اینکه بنی امیه در برابر وصیت‌های پیغمبر اکرم مقابله کردند و اهلبیتش را مورد اذیت و قتل و کشت و کشتار قرار دادند.

«فسفکوا دماءهم وسبوا نساءهم وأسروا صغارهم وخربوا دیارهم وجحدوا شرفهم وفضلهم واستباحوا نسلهم وسبیهم وسبهم فخالفوا رسول الله فی وصیته وقابلوه بنقیض قصده وأمنیته»

خون آنها را ریختند و زنان و کودکانشان را به اسارت بردند و خانه‌های آنها را ویران کردند و شرافت و فضیلت آنها را دانسته انکار کردند و بالای منبر بر اهلبیت سب و لعن کردند و وصیت پیغمبر اکرم را نادیده گرفتند.

«فیا خجلهم إذا التقوا بین یدیه ویا فضیحتهم یوم یعرضون علیه»

چطور این افراد شرمنده خواهند شد روزی که در برابر خداوند عالم قرار بگیرند و چقدر آنها رسوا خواهند شد زمانی که در محکمه عدل الهی و در برابر رسول اکرم باشند.

«وهذا الخبر من المعجزات»

حدیث ثقلین از معجزات است.

فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، اسم المؤلف: عبد الرؤوف المناوی، دار النشر: المکتبة التجاریة الکبری - مصر - 1356 هـ، الطبعة: الأولی، ج 6، ص 355، ح 27

حدیث ثقلین که در کنار آن نقل کرده است جوان نادانی از قریش حق اهلبیت را از بین می‌برد از معجزات رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است. ما هم بارها گفتیم که اگر پیغمبر اکرم یا قرآن کریم نفرموده بودند:

(قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی)

بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست داشتن نزدیکانم.

سوره شوری (42): آیه 23

و فرموده بودند: «قل لا أسئلکم علیه أجرا إلا العداوة فی القربی» آیا بیش از این می‌توانستند در حق اهلبیت ظلم کنند؟!

ملاحظه کنید با حضرت صدیقه طاهره چکار کردند، با امیرالمؤمنین چکار کردند، با امام حسن مجتبی چکار کردند، با حضرت سیدالشهدا چکار کردند و با ائمه معصومین (علیهم السلام) چکار کردند!

اگر خداوند دستور داده بود که عداوت با اهلبیت از اوجب واجبات است، بیش از این می‌توانستند نسبت به اهلبیت عداوت داشته باشند؟!

بنده از بعضی از بزرگان؛ در ذهن دارم از آیت الله شیخ محمد شاه آبادی استادزاده امام خمینی که هشت سال افتخار شاگردی ایشان را داشتیم شنیدم که «شیخ صدوق» وصیت کرده‌ من را در قم و نجف دفن نکنید.

وقتی از ایشان دلیل این وصیت را پرسیدند، ایشان گفت: ما در روایت داریم کسانی که در قم و نجف دفن می‌شوند قیامت را نمی‌بینند. اطرافیان گفته بودند: این که خیلی خوب است انسان قیامت را نبیند و مستقیم به بهشت برود.

البته لازمه آن این نیست که هرکسی در قم دفن شد ولو یک فاسق و فاجر باشد بدون حساب وارد بهشت شود. ما یک ملائکه نقال داریم که جنازه افرادی که با ائمه اطهار رابطه‌ای ندارند را از اماکن مقدس می‌برند و در جای دیگر پرت می‌کنند.

موارد زیادی هم اتفاق افتاده است که افرادی را در جایی دفن کردند و بعد از نبش قبر دیدند که هیچ اثری از جنازه نیست.

«شیخ صدوق» می‌گفت: من نمی‌خواهم در قم و نجف دفن شوم و یکسره به بهشت بروم. من می‌خواهم قیامت را ببینم و در محکمه عدل امیرالمؤمنین شرکت کنم و ببینم کسانی که در حق امیرالمؤمنین جفا کردند چه جوابی دارند!؟ بنابراین «شیخ صدوق» را در ری دفن کردند.

فردای قیامت کسانی که با اهلبیت مقابله و عداوت کردند باید جوابگو باشند. در کتاب «صحیح بخاری» هم آمده است که حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) می‌فرماید:

«أنا أَوَّلُ من یجْثُو بین یدَی الرحمن لِلْخُصُومَةِ یوم الْقِیامَةِ»

اولین محکمه‌ای که در روز قیامت از اولین تا آخرین تشکیل می‌شود، محکمه عدل من است.

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 4، ص 1458، ح 3747

اگر کسی در محکمه عدل علی بن أبی طالب مردود شد و پرونده‌اش را به دست چپش دادند، راه جهنم را می‌گیرد و می‌رود. دیگر لازم نیست قسمت‌های دیگر را بررسی کنند و ببینند نماز خوانده است یا روزه گرفته است یا حج رفته است!!

اگر کسی در محکمه عدل امیرالمؤمنین مردود شد و تمام شد، دیگر تمام است. از طرف دیگر اگر کسی در محکمه عدل امیرالمؤمنین برنده شد و نمره قبولی آورد، دیگر کاری به سایر اعمال او ندارند و یقین داشته باشید او را به بهشت می‌برند.

میزان در قیامت تنها و تنها علی بن أبی طالب و ولایت امیرالمؤمنین است. در این زمینه هم از شیعه و هم از اهل سنت روایت داریم. بنده شاید در این زمینه نود یا صد روایت دارم که در قیامت میزان ولایت علی بن أبی طالب است.

امیدواریم ان شاءالله خداوند عالم ما را از اهلبیت جدا نکند. من در خدمت حضرتعالی هستم.

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم. حدیث ثقلین که حضرت استاد هم فرمودند و تأکید هم شده است و کلی هم روایت داریم؛ یکی از معتبرترین احادیثی است که قرآن کریم و اهلبیت عدل هم و در کنار همدیگر هستند و تا قیامت از همدیگر جدا نمی‌شوند. هرکسی به این دو تمسک پیدا کند هرگز گمراه نمی‌شود.

امشب یکی از بزرگترین رویدادهای ورزشی جهان اتفاق افتاد و افتتاحیه مسابقات جام جهانی فوتبال است. یکی از اتفاقات مبارکی که در این مراسم بود، تلاوت کوتاهی از آیات قرآن کریم بود.

این رویداد خیلی خوب بود و برای اولین بار در طول تاریخ در مسابقات جام جهانی در حد جهانی که چند میلیارد بیننده دارد، یک آیه‌ای از قرآن عزیز و شریف ما تلاوت شد.

این کار خوبی بود که قطری‌ها انجام دادند، اما با توجه به مباحثی که ما امشب داشتیم وقتی زیباتر می‌شود و وقتی کار تکمیل می‌شود که علاوه بر قرآن عزیز و تلاوت آیات نورانی کلام وحی نامی هم از اهلبیت برده شود.

ان شاءالله روزی فرابرسد که در چنین مجامع جهانی و اتفاقات و رویدادهای جهانی این دو در کنار هم باشند. نام قرآن کریم و اهلبیت برده شود و جهانی شود.

اجازه بدهید این دقایق و لحظات برنامه را متبرک کنیم به نام نامی مولا و آقاجانمان حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) که دل و جان ما آرامش پیدا می‌کند با ذکر حضرت.

مردم عزیز و بینندگان نازنین «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» ما کمتر از لحظه‌ای نباید از اهلبیت مان جدا شویم.

حساب امیرالمؤمنین با اهلبیت فرق می‌کند. بعد از پیغمبر اکرم شخصیتی بالاتر و والاتر از وجود نازنین امیرالمؤمنین نداریم و همه عشق و ارادت و محبت و آرامش و خوشی ما به این است که نام امیرالمؤمنین را می‌بریم و دلمان آرام می‌شود.

ان شاءالله روز قیامت هم با حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در قیامت و در محشر محشور می‌شویم.

علیٌ حبه جنة قسیم النار و الجنة

وصی المصطفی حقا امام الإنس و الجنة

مردم عزیز و بینندگان گرانقدری که هرکجای ایران پرافتخارمان هستید و هرجای این عالم و تپش قلبتان به عشق حضرت مولا می‌تپد گوارای وجودتان باشد.

خیلی ممنونم که برنامه زنده «حبل المتین» را همراهی می‌فرمایید و همچنان در محضر سرور عزیز و گرانقدرمان حضرت استاد حسینی قزوینی هستیم.

حضرت استاد! مباحث بسیار خوبی را داشتید، اما برخی دوستان همیشه توقع دارند که شما وقتی از منابع اهل سنت می گویید گاهی هم از منابع شیعه برخی مطالب گفته شود.

ما می‌خواهیم از شما درخواست کنیم و سؤال این بخش من برمی گردد به درخواست برخی از مخاطبین که گاهی اوقات ما اسناد و مدارکی که از منابع اهل سنت بیان می‌کنیم، در ادامه کمی هم به منابع شیعه اشاره کنیم.

بفرمایید که اصلاً آیا در منابع شیعه نسبت به مرجعیت علمی اهلبیت (علیهم السلام) روایت صریح از ائمه اطهار وارد شده است یا خیر؟!

مرجعیت علمی اهلبیت (علیهم السلام) با استناد به کتب علمای شیعه!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با مرجعیت علمی اهلبیت (سلام الله علیهم اجمعین) قبلاً از اهل سنت مدارک زیادی نقل کردیم. ما شاید حدود پانزده مدرک نقل کردیم.

در کتاب «معجم الکبیر» اثر «طبرانی» متوفای 260 هجری جلد پنجم صفحه 166 ذیل حدیث غدیر آمده است که قرآن و اهلبیت از همدیگر جدا نمی‌شوند تا در کنار حوض کوثر نزد من بیایند؛

«فَلا تَقْدُمُوهُمَا فَتَهْلِکوا»

از آنها جلو نیفتید که هلاک می‌شوید.

میزان اهلبیت (علیهم السلام) هستند. نه باید جلوتر از آنها حرکت کرد و نه عقب‌تر!

«وَلا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْکمْ»

به اهلبیت چیزی یاد ندهید، زیرا اهلبیت از همه شما عالم‌تر هستند.

المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 5، ص 166، ح 4971

ما قبلاً این روایت را از حدود پانزده مورد از مصادر اهل سنت نقل کردیم. همچنین از نظر مصادر شیعه در کتاب «کافی» دو روایت آمده که هردو روایت هم صحیح است.

روایت اول در کتاب «کافی» جلد اول صفحه 399 آمده است. روایت شماره سه فرمایش امام باقر (علیه السلام) به دو تن از علمای بزرگ اهل سنت به نام «سلمة بن کهیل» و «حکم بن عتیبه» است. حضرت امام باقر می‌فرماید:

«شَرِّقَا وَ غَرِّبَا فَلَا تَجِدَانِ عِلْماً صَحِیحاً إِلَّا شَیئاً خَرَجَ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَیت»

اگر شرق و غرب عالم را زیر پا بگذارید، علم صحیح شریعت را غیر از دودمان ما از هیچ جا نمی‌توانید پیدا کنید.

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 399، ح 3

حضرت به صراحت می‌فرماید که اگر تمام شرق و غرب عالم را زیر پا بگذارید نمی‌توانید علم شریعت را به دست بیاورید، مگر اینکه دوباره در خانه ما برگردید.

این دو نفری که ما اسمشان را در این روایت بردیم، دو تن از شخصیت‌های شناخته شده و برجسته اهل سنت هستند. آن‌ها انسان‌های کوچکی نیستند که ما بخواهیم از کنار آن به سادگی عبور کنیم.

بنده اگر بتوانم شرح حال این دو عالم اهل سنت را بیان می‌کنم. در کتاب «تهذیب التهذیب» اثر «ابن حجر عسقلانی» یکی از استوانه‌های علم رجال اهل سنت آمده است که وقتی نویسنده به «سلمة بن کهیل» می‌رسد، می‌نویسد:

«سلمة بن کهیل وکان رکنا من الأرکان»

سلمة بن کهیل رکنی از ارکان اهل سنت است.

تهذیب التهذیب، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1404 - 1984، الطبعة: الأولی، ج 4، ص 137، ح 269

امام صادق به این شخص می‌فرماید که اگر شرق و غرب عالم را زیر پا بگذارید، علم شریعت را جز از سینه ما اهلبیت جای دیگری نمی‌توانید پیدا کنید.

بازهم «ابن حجر عسقلانی» در کتاب «تهذیب التهذیب» جلد دوم صفحه 373 در شرح حال «حکم بن عتیبه» می‌نویسد:

«وعلماء الناس عیال علیه»

علمای اهل سنت عیال کنار سفره حکم بن عتیبه بودند.

سپس می‌نویسد:

«الحکم بن عتیبة ثقة ثبت»

تهذیب التهذیب، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1404 - 1984، الطبعة: الأولی، ج 2، ص 373، ح 756

این‌ها چنین شخصیتی هستند که حضرت به این دو نفر می‌فرماید: اگر شرق و غرب عالم را زیر پا بگذارید، نمی‌توانید علم شریعت درست را در غیر از دودمان ما پیدا کنید. روایت چهارم هم از امام صادق (علیه السلام) هست که می‌فرماید:

«فَلْیشَرِّقِ الْحَکمُ وَ لْیغَرِّبْ أَمَا وَ اللَّهِ لَا یصِیبُ الْعِلْمَ إِلَّا مِنْ أَهْلِ بَیتٍ نَزَلَ عَلَیهِمْ جَبْرَئِیل»

اگر حکم بن عتیبه شرق و غرب عالم را زیر پا بگذارد، به خدا سوگند نمی‌تواند علم شریعت را بیابد مگر از نزد ما اهلبیت که جبرئیل بر او نازل شده است.

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 400، ح 4

از این واضح‌تر و روشن‌تر؟! «علامه مجلسی» در کتاب «مرآة العقول» وقتی به این دو روایت می‌رسد، می‌نویسد:

«الحدیث الثالث: صحیح»

مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 4، ص 309، باب الحدیث 3

و:

«الحدیث الرابع: صحیح»

مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 4، ص 309، باب الحدیث 4

این بدان معناست که روایت از دیدگاه ما کاملاً صحیح است. بازهم در کتاب «کافی» جلد اول صفحه 398 روایتی از قول امام جعفر صادق (علیه السلام) آمده است. تعدادی از مردم کوفه نزد حضرت بودند که آن بزرگوار فرمودند:

«عَجَباً لِلنَّاسِ»

از اهل سنت تعجب می‌کنم.

معمولاً زمانی که کلمه «لِلنَّاسِ» به صورت مطلق می‌آید، اشاره به اهل سنت است.

«أَنَّهُمْ أَخَذُوا عِلْمَهُمْ کلَّهُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فَعَمِلُوا بِهِ وَ اهْتَدَوْا»

آن‌ها معتقدند که علمشان را از پیغمبر گرفتند و به آن عمل کردند و هدایت یافتند.

«وَ یرَوْنَ أَنَّ أَهْلَ بَیتِهِ لَمْ یأْخُذُوا عِلْمَهُ»

و تصور می‌کنند که اهلبیت پیغمبر اکرم از علم حضرت بهره نبردند.

«وَ نَحْنُ أَهْلُ بَیتِهِ وَ ذُرِّیتُهُ فِی مَنَازِلِنَا نَزَلَ الْوَحْی وَ مِنْ عِنْدِنَا خَرَجَ الْعِلْمُ إِلَیهِمْ »

ما اهلبیت و ذریه پیغمبر اکرم هستیم. در منزل ما وحی نازل شده است و اگر علمی به دست آنها رسیده از ناحیه ما بوده است.

«أَ فَیرَوْنَ أَنَّهُمْ عَلِمُوا وَ اهْتَدَوْا وَ جَهِلْنَا نَحْنُ وَ ضَلَلْنَا»

آن‌ها تصور می‌کنند که آگاه شدند به سنت پیغمبر اکرم و هدایت یافتند و ما اهلبیت جاهل هستیم و از سنت پیغمبر اکرم خبر نداریم و گمراه شدیم.

«إِنَّ هَذَا لَمُحَال»

این تصور از محالات است.

کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 398، ح 1

«آلوسی پسر» در کتاب «مختصر تحفه اثنی عشریه» درباره «ابوحنیفه» هم به صراحت می‌نویسد:

«لولا السنتان لهلک النعمان»

اگر آن دو سال شاگردی من نزد امام صادق نبود، من هلاک شده بودم.

مختصر التحفة الاثنی عشریة، ألّف أصله باللغة الفارسیة: علامة الهند شاه عبد العزیز غلام حکیم الدهلوی، نقله من الفارسیة إلی العربیة: (سنة 1227 هـ) الشیخ الحافظ غلام محمد بن محیی الدین بن عمر الأسلمی، اختصره وهذبه: (سنة 1301 هـ) علامة العراق محمود شکری الألوسی، حققه وعلق حواشیه: محب الدین الخطیب، الناشر: المطبعة السلفیة، القاهرة، عام النشر: 1373 هـ، ج 1، ص 8، باب الشیعة السبیة

«آلوسی پسر» که قدری تفکر وهابی دارد و نسبت به شیعه هتاک است، می‌نویسد ببینید «ابوحنیفه» با صدای رسا فریاد می زند: اگر دو سال شاگردی من در محضر امام صادق نبود من بدبخت شده بودم. مسئله خیلی واضح و روشن است.

حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در کتاب «نهج البلاغه» عبارتی دارد که خیلی زیباست. آن بزرگوار در خطبه 97 صفحه 143 می‌نویسد:

«انْظُرُوا أَهْلَ بَیتِ نَبِیکمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ وَ اتَّبِعُوا أَثَرَهُمْ»

اهلبیت پیغمبر اکرم را نگاه کنید و روش آنها را ملازم باشید و آثار و سخنان آنها را تبعیت کنید.

«فَلَنْ یخْرِجُوکمْ مِنْ هُدًی وَ لَنْ یعِیدُوکمْ فِی رَدًی»

اگر دنباله روی اهلبیت باشید آنها شما را از هدایت بیرون نمی‌برند و هرگز شما را وارد گمراهی نمی‌کنند.

«فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا وَ إِنْ نَهَضُوا فَانْهَضُوا وَ لَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا وَ لَا تَتَأَخَّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِکوا»

اگر آنها سکوت کردند شما هم سکوت کنید، اگر آنها قیام کردند شما هم قیام کنید، از آنها سبقت نگیرید که گمراه می‌شوید و از آنها عقب نمانید که هلاک می‌شوید.

نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / سمصحح: صالح، صبحی، ص 143، خ 97

«کلام الملوک، ملوک الکلام»! امیرالمؤمنین در خطبه 87 جمله زیباتری دارد که می‌فرماید:

«فَأَینَ تَذْهَبُونَ وَ أَنَّی تُؤْفَکونَ»

به کجا دارید می‌روید؟ این بیراهی ها را تا کی می‌خواهید ادامه دهید؟

«وَ الْأَعْلَامُ قَائِمَةٌ وَ الْآیاتُ وَاضِحَةٌ وَ الْمَنَارُ مَنْصُوبَةٌ »

پرچم‌های هدایت برافراشته شده است و نشانه‌ها خیلی واضح و روشن است و مناره‌های هدایت نصب شده است.

«فَأَینَ یتَاهُ بِکمْ وَ کیفَ تَعْمَهُون»

چرا به دنبال تباهی می‌گردید؟ چرا خودتان را به نابینایی زدید؟

«وَ بَینَکمْ عِتْرَةُ نَبِیکمْ»

با وجود اینکه در میان شما عترت پیغمبرتان هست.

«وَ هُمْ أَزِمَّةُ الْحَقِّ وَ أَعْلَامُ الدِّینِ وَ أَلْسِنَةُ الصِّدْقِ»

آن‌ها زمام حق و نشانه‌های دین و لسان صادق هستند.

«فَأَنْزِلُوهُمْ بِأَحْسَنِ مَنَازِلِ الْقُرْآنِ »

همیشه اهلبیت را در کنار قرآن ملازم هم بدانید.

«وَ رِدُوهُمْ وُرُودَ الْهِیمِ الْعِطَاش»

و مانند تشنگانی پرعطش به آنها روی آورید.

اگر تشنه معارف اهلبیت هستید، اگر تشنه حقانیت هستید، اگر تشنه هدایت هستید، اگر تشنه بهشت هستید، اگر تشنه کمالات هستید، راهی غیر از رسیدن به آمالتان جز تمسک به کتاب و اهلبیت پیغمبر اکرم نیست.

ببینید چقدر زیباست. حضرت می‌فرماید که اگر شما عطش معرفتی و عطش رسیدن به کمال دارید، تنها یک راه دارد و آن هم کتاب و اهلبیت پیغمبر اکرم است. غیر از این راه دیگری نیست. حضرت در ادامه می‌فرماید:

«أَ لَمْ أَعْمَلْ فِیکمْ بِالثَّقَلِ الْأَکبَرِ وَ أَتْرُک فِیکمُ الثَّقَلَ الْأَصْغَرَ»

رسول اکرم چقدر به شما توصیه کرد و ما چقدر به شما توصیه کردیم که از اهلبیت پیغمبر اکرم جدا نشوید.

نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / سمصحح: صالح، صبحی، ص 120، خطبه 87

این‌ها نمونه‌های زیادی است. شاید اگر ما بخواهیم مرجعیت علمی اهلبیت را از منابع شیعه بیاوریم، شاید بیش از صد و پنجاه روایت داریم که اهلبیت فرمودند: مرجعیت دینی ما هستیم. ما هستیم که می‌توانیم شریعت را برای شما بیان کنیم.

وحی در خانه ما نازل شده است. آنچه بر پیغمبر اکرم نازل شده ما همه به آن آگاه و عالم هستیم. اگر افرادی مطالبی دارند از ما استفاده کرده‌اند، اما ما را کنار گذاشتند و خودشان را اعلم می‌دانند.

ما در خدمت شما هستیم.

مجری:

استاد خیلی ممنون و متشکرم. بنابراین این نکته خیلی مهم و قابل توجه است که ما اگر بخواهیم مرجعیت علمی اهلبیت عصمت و طهارت را از منابع شیعه بپردازیم، همانطور که حضرت استاد فرمودند ده‌ها روایت در این زمینه داریم.

ان شاءالله باید در یک برنامه به صورت ویژه و مفصل به این موضوع پرداخته شود. با توجه به اینکه بخشی از برنامه باقی مانده است ان شاءالله اگر بتوانیم در خدمت مخاطبین عزیزمان هم هستیم.

همین الآن مجدداً تأکید می‌کنم این فرصت برای همه مخاطبین وجود دارد. عزیزان شیعه، عزیزان اهل سنت و آقایان وهابی می‌توانند از این فرصت استفاده کنند و روی خط ارتباطی ما بیایند.

اگر سؤالی دارند، مطلبی دارند، شبهه‌ای دارند یا اگر برای گفتگو و مناظره مطلبی دارند ما این آمادگی را داریم و در خدمت مخاطبینمان هستیم.

تماس‌های بینندگان برنامه:

آقای محمدی از اصفهان بیننده بزرگوارمان پشت خط ارتباطی ما هستند. آقای محمدی خدمت شما سلام عرض می‌کنم، شب شما بخیر؛

بیننده (آقای محمدی از اصفهان – شیعه):

سلام عرض می‌کنم خدمت استاد آیت الله حسینی قزوینی و مجری توانمند آقای اسماعیلی.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

بیننده:

سؤال من این است که خداوند در سوره مبارکه نور آیه 55 می‌فرماید: خداوند صالحان را بر زمین حاکم می‌کند و دین استوار قرار می‌دهد. در قسمت آخر آیه آمده است: پس کسانی که کافر شدند فاسق‌اند. می‌خواستم بدانم در آن زمان کافر و فاسق هم هست یا خیر؟!

مجری:

سلامت باشید، حضرت استاد به سؤال شما پاسخ می‌دهند، از شما ممنونم، خدانگهدارتان. استاد تلفن‌های دیگر را هم دریافت کنیم، سپس در خصوص آیه 55 از سوره مبارکه نور توضیح بفرمایید.

بیننده بعدی ما آقای عباس بهادری عزیز از کرج هستند. آقای بهادری خدمت شما سلام عرض می‌کنم، شبتان بخیر:

بیننده (آقای بهادری از کرج – شیعه):

سلام علیکم و رحمة الله خدمت حاج آقا علی اسماعیلی و حضرت آیت الله حسینی قزوینی.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

مجری:

سلامت باشید، ممنون.

بیننده:

حضرت استاد در کتاب «شرح نهج البلاغه» اثر «ابن ابی الحدید معتزلی» جلد دوازدهم صفحه 87 آمده است که خلیفه دوم می‌گوید: من نه تنها اهلبیت پیغمبر اکرم را به عنوان مرجعیت دینی قبول ندارم، بلکه پیامبر را هم به عنوان مرجعیت دینی قبول ندارم.

«حسبنا کتاب الله»

شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، نویسنده: ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، محقق / مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 12، ص 87، باب نکت من کلام عمر و سیرته و أخلاقه

این تفکر ایشان بود، اما ما اعتقاد داریم که نخستین مرجع تقلید برای امت اسلامی برمبنای قرآن کریم و اهلبیت، رسول گرامی اسلام است و بعد از آن هم امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب و اولاد معصوم آن بزرگوار است.

عمر بن خطاب وارد صحنه می‌شود و به «ابن عباس» می‌گوید: علی بن أبی طالب هنوز هم ناراحت است که به خلافت نرسیده است؟! «ابن عباس» گفت: بله. عمر بن خطاب پرسید: چرا؟!

«ابن عباس» گفت: به جهت اینکه خیال و فکر و باور علی بن أبی طالب بر این است که رسول خدا بعد از خودش ایشان را به امامت و مرجعیت دینی و سیاسی خود انتخاب کرده است.

خلیفه دوم گفت: وقتی خداوند علی بن أبی طالب را نصب نکرده است، چگونه پیامبر اسلام ایشان را برای مرجعیت مناسب دانسته است؟! خداوند چیز دیگری خواسته بود، اما پیامبر اسلام چیز دیگری خواستند. آن‌ها با همدیگر هماهنگ نبودند.

قرآن کریم می‌فرماید: هرچه از زبان پیغمبر اکرم خارج شود کلام حق است. ولی عمر بن خطاب مرجعیت علی بن أبی طالب را پس از رسول خدا قبول ندارد.

«ابن عباس» گفت: چرا مرجعیت علی را قبول نداری؟! عمر بن خطاب گفت: مگر هرچیزی که پیامبر خواست می‌شود؟! مگر مطابق میل خداست؟! پیامبر برخلاف میل خداوند عمل کرده است و به خاطر این من مرجعیت رسول خدا را قبول ندارم.

ما از آقای خلیفه دوم سؤالی داریم. شما می گویید که اگر پیغمبر اکرم مرجعیت علمی و دینی را به علی بن أبی طالب می‌دادند موجب فتنه می‌شد. چگونه نظر پیامبر موجب فتنه می‌شود، اما شما ستادی به ریاست پسرت «عبدالله بن عمر» تشکیل دادید؟!

شما گفتید که ما اصلی جمع کردیم به عنوان صحابه. هرچه صحابه بگویند اسلام است. چگونه شما مرجعیت رسول خدا را به رسمیت نمی‌شناسید، اما ما باید مرجعیت ابوبکر و عمر را قبول کنیم؟!

آقای عمر بن خطاب چطور شما مرجعیت رسول اکرم را قبول ندارید به جز در ابلاغ قرآن کریم، اما مرجعیت صحابه اسلام است؟! این بدان معناست که تک تک صحابه هرچه بفرمایند اسلام است. آیا فلاسفه و دانشمندان و عقلا این را می‌پذیرند؟! آقایان وهابی به ما جواب بدهند. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

مجری:

خیلی ممنونم و تشکر می‌کنم از برادر عزیزمان جناب آقای بهادری از کرج، ان شاءالله که موفق و پیروز باشید. بیننده بعدی ما علی آقا از قم هستند. خدمت شما سلام عرض می‌کنم، بفرمایید:

بیننده (علی آقا از قم – شیعه):

سلام علیکم، حال شما خوب است؟

مجری:

ممنون و سپاسگذارم.

بیننده:

با سلام خدمت حاج آقا قزوینی و مجری خوب برنامه.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

بیننده:

من روایتی از رسانه‌های معتبر خودمان شنیدم که حضرت علی کنار کعبه زمانی بود که حاکم هم نبود به صورت جوانی می زند که چشم چرانی کرده بود. این جوان نزد عمر بن خطاب می‌رود و گلایه می‌کند. عمر بن خطاب می‌گوید: خیلی خوب کرده که زده است. آیا این روایت پسوند یا پیشوندی دارد؟!

اگر این روایت واقعی باشد سنگ روی سنگ بند نمی‌شود، زیرا در این صورت هر عالم یا قاضی شیعه‌ای می‌تواند در مملکت اسلامی جوانی که دارد چشم چرانی می‌کند را بزند. آیا این حدیث حقیقت دارد یا پسوند و پیشوندی دارد؟!

ما شنیدیم احادیثی از سوی علما حذف شده است که جعلی بوده است و بنی عباس و بنی امیه آن را درست کرده بودند. خیلی ممنونم

مجری:

علی آقا موفق باشید، از شما متشکرم، خدا نگهدارتان باشد. با توجه به اینکه وقتمان محدود است فعلاً دوستان تلفن‌ها را وصل نکنند تا پاسخ این سؤالات را بدهیم. اگر فرصت شد بازهم در خدمت بیننده‌هایمان هستیم.

جناب استاد آقای محمدی از اصفهان اشاره کردند به آیه 55 از سوره مبارکه نور که اشاره به حکومت صالحان دارد که روزی در عالم حاکم خواهند شد. سؤالشان این بود که آیا در آن دوره کافر و فاسق هم هست یا خیر؟!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

آیه شریفه می‌فرماید:

(وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیمَکنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یعْبُدُونَنِی لا یشْرِکونَ بِی شَیئاً)

خداوند به کسانی که از شما ایمان آورده‌اند و اعمال صالح انجام داده‌اند وعده می‌دهد که آنها را قطعاً خلیفه روی زمین خواهد کرد، همانگونه که پیشینیان را خلافت روی زمین بخشید. و دین و آئینی را که برای آنها پسندیده پا بر جا و ریشه‌دار خواهد ساخت و خوف و ترس آنها را به امنیت و آرامش مبدل می‌کند، آن چنان که تنها مرا می‌پرستند و چیزی را برای من شریک نخواهند ساخت.

خداوند عالم از آینده خبر می‌دهد و می‌فرماید که مردان صالحی می‌آیند، حکومت را قبضه می‌کنند به طوری که دیگر در آن حکومت از شرک خبری نیست.

(وَ مَنْ کفَرَ بَعْدَ ذلِک فَأُولئِک هُمُ الْفاسِقُون)

و کسانی که بعد از آن کافر شوند فاسقند.

سوره نور (24): آیه 55

خداوند متعال نمی‌خواهد بفرماید که در آنجا هرکسی کافر شد، بلکه می‌فرماید که هرکسی بعد از اینکه ما این خبر را داریم می‌دهیم و می گوییم چنین قضایایی خواهد آمد و صالحانی تشکیل خواهند شد؛

(یعْبُدُونَنِی لا یشْرِکونَ بِی شَیئاً)

آن چنان که تنها مرا می‌پرستند و چیزی را برای من شریک نخواهند ساخت.

ما و اهل سنت شاید حدود شصت روایت داریم که در تمام کره زمین آثاری از شرک باقی نمی‌ماند و تمام کره زمین جز اسلام دین دیگری را قبول نمی‌کنند.

این قسمت از آیه شریفه که می‌فرماید: (وَ مَنْ کفَرَ بَعْدَ ذلِک فَأُولئِک هُمُ الْفاسِقُون) یک مرتبه می‌خواهد بفرماید که اگر کسی بعد از آن حکومت کافر شد که این با (لا یشْرِکونَ بِی شَیئاً) در تضاد است. مراد این است کسانی که به این اخبار و این وحی ما کفر می‌ورزند، جزء فساق هستند.

ما در روایت داریم نسل‌های بعدی که در حکومت حضرت ولی عصر به دنیا می‌آیند، اصلاً با واژه ظلم آشنا نیستند. اگر نامی از ظلم آورده شود، اصلاً نمی‌دانند که ظلم چیست. همچنانکه اگر برای یک کودک خردسال از ازدواج و زن داری و شوهرداری حرف بزنید، اصلاً متوجه نمی‌شود.

حتی در بعضی روایات آمده است که حضرت ولی عصر توسط یک یهودی به شهادت می‌رسد که تماماً روایات نادرستی است.

ما روایات صحیح و معتبری داریم که حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) با اجل عادی از دنیا می‌روند و بعد از آن بزرگوار حضرت سیدالشهدا و حضرت امیرالمؤمنین و ائمه دیگر خلافت را به عهده می‌گیرند.

ما روایات متعدد داریم و امر آن را هم به خداوند عالم واگذار می‌کنیم، به جهت اینکه روایات متعدد است و قطعی نیست که کدامیک از ائمه اطهار در رجعت رجوع می‌کنند و خلافت را به عهده می‌گیرند.

بنابراین آنچه قطعی است این است که حضرت ولی عصر حکومت جهانی تشکیل می‌دهند و بعد تحویل دیگر ائمه اطهار می‌دهند تا قیام قیامت. حکومت صالحان متصل به قیامت است و زمانی که قیامت آمد مسئله تمام است.

مجری:

استاد اینکه ما نقلی از ائمه اطهار داریم که فرموده باشند ما یا با شمشیر یا با زهر به شهادت می‌رسیم چطور است؟!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

این روایت نسبت به ائمه اطهار است، نسبت به حضرت ولی عصر نیست. بحث حضرت ولی عصر جداست. بنده همین دیروز می‌خواندم که در روایت آمده است حضرت با اجل طبیعی از دنیا خواهند رفت.

مجری:

خیلی ممنونم. علی آقا از قم اشاره به موضوعی کردند که من هم آن را شنیدم. گهگاهی عزیزان منبری ما روی منبر می گویند امیرالمؤمنین هنوز خلافت و حکومت هم نداشتند که کنار خانه کعبه به صورت جوانی زدند که به نامحرم نگاه کرده بود. حضرت به آن جوان فرمودند: چشم خدا دید و دست خدا زد! آیا چنین روایتی درست است؟!

سیلی زدن امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به صورت یک جوان در کنار کعبه!!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

این روایت را هم اهل سنت آورده‌اند و هم شیعیان آورده‌اند. آقای «ابن اثیر جزری» متوفای 630 هجری در کتاب «النهایة فی غریب الحدیث» می‌نویسد:

«وفی حدیث عمر أن رجلا کان ینظر فی الطواف إلی حرم المسلمین»

ملاحظه کنید در این روایت وارد شده که او چشم چرانی می‌کرد و به نوامیس مردم نگاه می‌کرد. او در کنار خانه خدا برای چشم چرانی آمده بود.

«فلطمه علی»

علی بن أبی طالب سیلی محکمی به صورت او زد.

«فاستعدضی علیه عمر»

این جوان نزد عمر بن خطاب رفت و شکایت کرد.

«فقال: ضضربک بحق أصابته عین من عیون الله»

عمر بن خطاب گفت: چشم خداوند دیده و دست خداوند زده است.

النهایة فی غریب الحدیث والأثر، اسم المؤلف: أبو السعادات المبارک بن محمد الجزری، دار النشر: المکتبة العلمیة - بیروت - 1399 هـ - 1979 م، تحقیق: طاهر أحمد الزاوی - محمود محمد الطناحی، ج 3، ص 332، باب عین

در کتاب «بحارالانوار» اثر «علامه مجلسی» دو جا این روایت را آورده است. ایشان یک مرتبه در جلد 24 صفحه 202 و یک مرتبه در جلد 39 صفحه 340 این روایت را آورده است. ایشان در اینجا هم همین تعبیر را مطرح می‌کند.

در کتاب «شرح نهج البلاغه» اثر «معتزلی» جلد پنجم صفحه 7 آمده است که عمر بن خطاب گفت:

«ما أقول فی ید الله فقأت عیناً فی حرم الله»

من چه بگویم که دست خدا چشم آدم چشم چران را در حرم خدا نابوده کرده است.

شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، نویسنده: ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، محقق / مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 5، ص 7، باب ذکر الخبر عن ظهور الغلاة

در کتاب «الملل و النحل» اثر «شهرستانی» هم همین تعبیر را دارد و می‌نویسد:

«ماذا اقول فی ید الله فقأت عیناً فی حرم الله»

من چه بگویم که دست الهی در حرم الهی چشم بد را نابوده کرده است.

الملل والنحل، اسم المؤلف: محمد بن عبد الکریم بن أبی بکر أحمد الشهرستانی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت - 1404، تحقیق: محمد سید کیلانی، ج 1، ص 174، باب السبائیة

در کتاب «لسان العرب» اثر «ابن منظور» جلد سیزدهم صفحه 309 آمده است:

«ضربک بحق، أصابته عین من عیون الله عز وجل»

لسان العرب، اسم المؤلف: محمد بن مکرم بن منظور الأفریقی المصری، دار النشر: دار صادر - بیروت، الطبعة: الأولی، ج 13، ص 309، باب عین

همچنین در کتاب «ذخائر العقبی» اثر «طبری» صفحه 82 آمده است:

«كان عمر يطوف بالبيت وعلي يطوف أمامه إذ عرض رجل لعمر فقال يا أمير المؤمنين خذ لي حقي من علي بن أبي طالب قال وما باله قال لطم عيني قال فوقف عمر حتى مر به علي فقال ألطمت عين هذا يا أبا الحسن قال نعم يا أمير المؤمنين قال ولم قال لأني رأيته يتأمل حرم المؤمنين في الطواف فقال عمر أحسنت يا أبا الحسن»

ذخائر العقبى في مناقب ذوي القربى، اسم المؤلف: محب الدين أحمد بن عبد الله الطبري، دار النشر: دار الكتب المصرية - مصر، ج 1، ص 82

بازهم در کتاب «الریاض النضرة فی مناقب العشرة» اثر «محب الدین طبری» متوفای 694 هجری جلد سوم صفحه 165 آمده است که عمر بن خطاب از امیرالمؤمنین پرسید:

«ألطمت عین هذا یا أبا الحسن؟»

یا أبا الحسن! آیا تو به چشم او ضربه زدی؟

«قال: نعم یا أمیر المؤمنین»

حضرت فرمود: بله یا أمیرالمؤمنین.

«قال: ولم؟»

عمر بن خطاب پرسید: چرا؟

«قال: لأنی رأیته یتأمل حرم المؤمنین فی الطواف»

حضرت فرمود: زیرا او در طواف داشت به ناموس مؤمنین چشم چرانی می‌کرد.

دقت داشته باشید اینجا بحث نگاه به نامحرم نیست.

«فقال عمر: أحسنت یا أبا الحسن»

عمر بن خطاب گفت: یا أبا الحسن دست مریزاد.

الریاض النضرة فی مناقب العشرة، المؤلف: أبو العباس، أحمد بن عبد الله بن محمد، محب الدین الطبری (المتوفی: 694 هـ)، الناشر: دار الکتب العلمیة، الطبعة: الثانیة، ج 3، ص 165، الفصل السادس: فی خصائصه

بازهم در کتاب «تاریخ مدینة دمشق» جلد 17 صفحه 42 و کتاب «کنز العمال» جلد 5 صفحه 462 همین عبارت آمده است.

در کتاب «مستدرک الوسائل» اثر «نوری» یکی از علمای شیعه جلد 10 صفحه 157 و جلد 14 صفحه 269 این عبارت آمده است. «مرحوم مجلسی» در کتاب «بحارالانوار» جلد 96 صفحه 351 عبارت: "چشم خدا دیده و دست خدا کوبیده" را آورده است.

مجری:

سؤال ایشان این بود که حضرت مولا امیرالمؤمنین روی چه بابی این شخص را مورد ضرب قرار دادند؟!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) ولایت دارند. اگر ما بخواهیم سیره امیرالمؤمنین را ملاک قرار بدهیم، باید توجه داشته باشیم که این اقدام خاص حضرت بوده است.

یکی از منبری‌هایی که ورشکسته سیاسی هم هست در اوایل قضیه اغتشاشات کلیپی از خود پخش کرد و گفت: نیروی انتظامی افرادی که پوشش درست ندارند را می‌برند که اینها همگی نادرست است.

البته ایشان هرچه سواد داشت در «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» نزد ما یاد گرفت. ایشان وقتی اینجا آمد هیچی بلد نبود. حال ما کاری نداریم و خیلی نمی‌خواهیم به این قضایا ورود کنیم.

شما به جهت اینکه آشوبگران و سلبریتی ها خوشحال شوند مطلبی را نقل می‌کنید. ایشان ادعا می‌کرد که در کتاب «مبسوط» اثر «شیخ طوسی» قضیه «فضل بن عباس» آمده است که در رابطه با قضیه حج آمده است.

دختری آمده بود که بسیار زیبا بود. نقل شده است در میان بنی هاشم «فضل بن عباس» قبل از حضرت ابوالفضل العباس زیبا بود. این دو شخص داشتند به همدیگر چشمک می‌زدند.

رسول اکرم که دیدند این قضیه به صلاح نیست، صورت «فضل بن عباس» را به سمت دیگر برگرداندند. دومرتبه دختر به آن سمت رفت و حضرت صورت «فضل بن عباس» را به این سمت برگرداند.

آن موقعیت خاصی بوده است. چنین نیست که بحث محرم و نامحرم مطرح نبوده است. شما آن قضیه را می‌بینید، اما اقدام حضرت امیرالمؤمنین که چشم شخص چشم چران را نابود می‌کند نمی‌بینید!!

همانطور که مقام معظم رهبری دیروز در صحبت‌هایشان مطرح کردند در حکومت اسلامی مجازات مجرم به عهده قوه قضائیه است. ما نمی‌توانیم خودمان شخصاً مجرمی را مکافات کنیم.

ما در روایات داریم اگر خدای ناکرده کسی ببیند مردی به همسرش تجاوز می‌کند، در آنجا قتل آن شخص واجب است. امام خمینی هم در کتاب «تحریر الوسیله» فتوا داده است که قتل متجاوز واجب است.

در مقابل اگر شخص احساس کند با قتل او خودش به خطر می افتد و نمی‌تواند ثابت کند، باید به حکومت و قوه قضائیه شکایت کند و از حاکم بخواهد که او را مجازات کند. ما از این جرم بالاتر نداریم.

در اینجا شاید عمل حضرت امیرالمؤمنین خاص خودش بوده است و از مختصات حضرت بوده است. امیرالمؤمنین ولایت تامه دارند و طرف مقابل هم کسی است که به نوامیس مردم چشم چرانی می‌کند.

مسئله یک نگاه کردن نیست، بلکه ایشان تقریباً اشاعه فحشا می‌کند. امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در اینجا از ولایت خودشان استفاده کردند و این کار را انجام داده است.

ما در طول تاریخ ندیدیم بزرگان و فقهای ما یا ائمه اطهار (علیهم السلام) به این عمل امیرالمؤمنین استدلال کرده باشند و بگویند که هرکسی چنین اقدامی را دید باید عکس العمل علی گونه نشان دهد!

حال در حکومت مهدوی حضرت از چیزی سؤال نمی‌کنند و وقتی می‌آیند به علم خودشان رجوع می‌کنند و به حکم آل داود حکم می‌کنند.

برادر بزرگوارم این قضیه هم در کتب شیعه و هم در کتب اهل سنت آمده است، اما اینکه ما این اقدام حضرت را برای عموم مردم ملاک قرار بدهیم احتیاج به دلیل دارد که ما القاء خصوصیت کنیم و بگوییم سیره امیرالمؤمنین برای همه باید الگو باشد.

ما نتوانستیم در لا به لای روایات چنین چیزی پیدا کنیم که فقهای ما از زمان «شیخ مفید» تا الآن فتوا داده باشند طبق این روایت اگر کسی دید شخصی دارد چشم چرانی می‌کند به صورت او بزند.

مجری:

حضرت استاد خیلی ممنونم. خداوند به شما سلامتی و عاقبت بخیری بدهد، از فرمایشاتتان استفاده کردیم و فیض بردیم.

دوستان عزیز از شما هم ممنون و سپاسگذار هستم که امشب هم برنامه زنده «حبل المتین» را همراهی فرمودید. ان شاءالله مورد عنایتتان قرار گرفته باشد.

با تمام وجود دعا می‌کنیم برای ظهور و فرج مولا و آقاجانمان حضرت ولی عصر (ارواحنا و ارواح العالمین له الفداء) و از حضور شما مرخص می‌شویم.

اللهم عجل لولیک الفرج

سایه‌تان کم نشود، خدانگهدار

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته


حبل المتین>

امامت حدیث ثقلین قرآن اهل بیت ع عترت شیعه خداشناسی منابع شیعه منابع اهل سنت مرجعیت علمی علم الهی راه هدایت راه رسیدن به کمال شریعت رجعت حکومت مهدوی آیت الله قزوینی