عصر ایمان _ پاسخ به شبهات آقای آقامیری

قسمت هشتاد و هشتم برنامه عصر ایمان با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین عباسی


 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

عنوان برنامه: عصر ایمان

 «نقد سخنان آقای حسن اقا میری در مورد "عبادت پیامبر در غار حرا" می گوید مبعوث شدن به رسالت پیامبر در غار با فرمایش ایشان که می فرماید: «لَا رَهْبَانِيَّةَ فِي الْإِسْلَام»؛ باهم نمی سازد. در کلیپ دوم داستان مطربی را نقل می کند که نزد آیت الله مرعشی مراجعه و از سابقه خودش می گوید و می خواهد توبه کند آقای اقا میری می گوید این مطرب ثواب هم برده که عده ای را خوشحال کرده و رقصانده است این که نیاز به توبه ندارد!»

تاريخ: 26/ 09/ 1401

استاد: حجت الاسلام والمسلمین عباسی

مجری: آقای علی سیرتی

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم؛ سلام عرض می کنم خدمت شما بیننده های عزیز، و سروران گرامی از این بیننده برنامه عصر ایمان هستید از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بسیار متشکر و سپاسگزارم، شهادت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ایام فاطمیه را خدمت شما تسلیت عرض می کنم، از این که در این ایام حزن و اندوه عزاداری می کنید و هم بیننده شبکه حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستید من متشکر و سپاسگزارم. به لطف خدای بزرگ و مهربان برنامه خود مان را آغاز کردیم، تا لحظاتی را در خدمت شما بیننده عزیز خواهیم بود، حضور گران قدر استاد عزیز حجت الاسلام والمسلمین جناب دکتر عباسی منور کردند استدیوی برنامه عصر ایمان را با ایشان سلام علیکم داشته بشیم و از این که دعوت ما را پذیرفتند بسیار تشکر کنیم و بپردازیم به موضوع برنامه امشب مان، استاد عزیز من سلام می کنم خدمت شما، خیلی خوش آمدید و خدمت تان عرض تسلیت دارم.

استاد عباسی:

سلام علیکم ورحمة الله، بنده هم خدمت بینندگان عزیز و گرامی شبکه جهانی حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) عرض سلام و ادب و احترام دارم، و امیدوارم که عزاداری هایشان مورد قبول حضرت حق قرار گرفته باشد، و خدا توفیق بدهد به همه بینندگان عزیزمان و به ما که بندگی خدای متعال را انجام بدهیم و همین طور متوسل به ذیل عنایات خاصه حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) باشیم و ان شاء الله دعای همه ما، و دعای مستجاب ما دعا برای سلامتی و تعجیل در فرج مولایمان؛ حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) باشد در خدمت شما هستیم.

مجری:

زنده باشید استاد خیلی خوش آمدید، خدمت بیننده عزیز عرض بکنم که آن های که برنامه عصر ایمان را در هفته های گذشته دنبال کردند و دیدند، ما موضوعی را انتخاب کردیم و شبهه ای که آقای سید حسن آقامیری در فضای مجازی بیان کردند را در این برنامه بحث و گفتگو می شود، استاد عزیز کلیپ های که انتخاب شده است را با هم می بینیم و پاسخ آن شبهه ای که آقای سید حسن آقامیری دادند را استاد عباسی صحبت می کنند، خدمت شما هستیم.

 اجازه بفرمایید امشب هم مثل هفته گذشته از استاد عزیز بپرسیم که شروع برنامه عصر ایمان با چه موضوعی هست و بعد از آن بپردازیم به کلیپی که انتخاب کردیم، استاد عزیز در خدمت تان هستیم.

استاد عباسی:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وبه نستعین إنه خیر ناصر ومعین ثم الصلاة والسلام علی سیدنا و نبینا ابا القاسم مصطفی محمد وعلی اهلبیته الطیبین الطاهرین المعصومین المنتجبین سیما بقیة الله في الارضین روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء واللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین الی قیام یوم الدین.

اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ السَاعَةٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا.

بحثی را ما چند هفته است که در رابطه با صحبت های آقای آقامیری داریم و علت آن هم این است که ایشان بعضی از سخنرانی هایشان به موضوعات دینی و اعتقادی ورود پیدا کردند و از آن جا که با بیانی عامیانه و به اصطلاح عامه فهم صحبت می کنند این نگرانی وجود دارد که برخی از اعتقادات جوان ها تحت تأثیر قرار بگیرند و دچار ضربه یا شبهه اعتقادی بشوند، لذا چند جلسه ای را ما به موضوعات مربوط به آقای آقامیری پرداختیم و احتمالا دو سه قسمت دیگر بیشتر این بحث را ادامه ندهیم با توجه به این که خیلی از انحرافات روشن شد و همین مقدار که روشن بشود فکر می کنم کفایت می کند که بینندگان عزیز متوجه بشوند، هر کسی که در آینده برنامه ما را می بیند و یا کلیپ هایی را از برنامه ما می بیند که ایشان مبانی اعتقادی درستی ندارند و پیروی از ایشان به عنوان این که ایشان سید هستند، قبلا روحانی بوده است و سخنران است حرف های که می زند به اسم دین دارد تمام می شود به این شکل خدای نکرده دچار انحراف و یا دچار تزلزل اعتقادی نشوند.

 نکاتی هم که مطرح می کند یک بخشی آن حرف های هست که شاید پاسخ های علمی داشته باشد که ما عرض کردیم در برنامه های اولی که در رابطه با ایشان صحبت کردیم بخشی آن هم نکاتی هست که دیگر پاسخ علمی صد در صد بحث علمی نیست خیلی از مواردش نکاتی هست که ایشان دارد از مغالطه هایی استفاده می کند دارد از عوام فریبی هایی استفاده می کند به این معنا که یک بخش از کلام را و یک روایتی را می آورد اما نحوه برداشت از آن روایت کاملا به سمت بی راهه است، و نحوه برداشت را می برد به یک سمتی  که اصلا ربطی به آن آیه ندارد، اما با مثال های عوامانه سعی می کند که بحث را به آن مطلبی که خودش می خواهد جا بیندازد برای مخاطب جا بیفتد. و بعضی از بحث های ایشان هم از وادی تمسخر استفاده می کند یعنی مسخره کردن و به سخره گرفتن، متلک گفتن، به اصطلاح امروزی تیکه انداختن به بعضی از مسائل اعتقادی و غیره، به طوری که ابتدائاً آدم فکر می کند که ایشان دارد یک رفتار اشتباه عوامانه مثلا پرت و پلایی را مطرح می کند و به آن اشکال می گیرد، اما یک مقدار که دقت می شود به صحبت هایش می بینیم که این اصلا دارد خود روایت را دارد می زند، این اصلا خود روایت را دارد می گوید، اولش آدم فکر می کند که شاید مثلا دارد یک حرفی از یک شخص نا مربوطی، یک نفری که اشتباهی یک چیزی گفته است، مطرح می کند، هفته های گذشته نمونه ها و کلیپ هایش را پخش کردیم که سعی می کنیم در آینده در قسمت آخر یک دسته بندی از حرف های نا حساب ایشان داشته باشم که به صورت گذرا ما در یک برنامه همه آن حرف های اصلی ایشان را که نقد کردیم کوتاه کوتاه در یک برنامه بیاوریم هر کلیپ را دو دقیقه توضیح بدهیم و یادآوری و جمع بندی بکنیم مجموع صحبت ها و بحث های انحرافی آقای آقامیری را، این هفته هم بعضی از نکات را در رابطه با صحبت های ایشان داریم که شما هر موقع بفرمایید کلیپ را می بینیم و وارد بحث می شویم.

مجری:

بیننده های عزیز می دانم که الان پای برنامه هستید، باور کنید این کلیپی که الان می خواهد پخش بشود، البته قبل از این که کلیپ ها پخش بشود ما یک سری از کلیپ ها را نگاه می اندازیم و برای مان خیلی جالب هست این که دوست داریم ببینیم استاد عزیز استاد عباسی چه پاسخ کوبنده ای نسبت به این شبهه ای که آقای آقامیری ایجاد می کند می دهند، با هم این کلیپ را ببینیم، به دقت نگاه بیندازیم و برگردیم.

کلیپ شبهه ای اول از آقای سید حسن اقا میری

پیامبر داشت عبادت می کرد یک باره از گوشه غار یک نوری آمد و پیامبر هم در غار داشت عبادت می کرد، بعد این پیامبری که در غار مبعوث شده است گفته است «لَا رَهْبَانِيَّةَ فِي الْإِسْلَام»؛ این حرف ها هیچ کدام با هم نمی خواند، من بروم گوشه یک غاری نه زنی می بینم، نه می توانم نگاه به نا محرمی کنم، نه می توانم غیبت بکنم، کسی نیست که با او حرف بزنم، نه می توانم تهمت بزنم، نه می توانم دروغ بگویم، اصلا زمینه هیچ گناهی نیست، بعد من آدم خوبی می شوم؟ چطوری؟ اصلا زمینه خلاف نیست اصلا نمی توانم خلاف کنم، خلافی نیست که انجام بدهم این برای من چه رشدی می آورد؟ هر کسی شما را از جامعه دور کرد گفت بیا برویم در این پستو تو آدم خوبی می شوی این دارد به شما دروغ می گوید. اتفاقا اگر در وسط جامعه بودی و در بازار طلا فروش های قم کار می کردی به نامحرم نگاه نکردی به یک جایی می رسی، چون می توانستی نگاه کنی و نگاه نکردی!

مجری شبکه ولایت:

می دانم شما بیننده عزیز که این کلیپ را دیدید شما هم متحیر ماندید، دارد درمورد غار حرا حرف می زند که غار حرا و آن عبادت های پیامبر خدا را دارد انکار می کند و آن واقعیتی که از سالیان سال تا به الان به ما رسیده است را دارد انکار می کند؛ یعنی به همه مقدسات دین ما نشانه گرفته است، جوان های عزیز کامل متوجه بشویم که راهی که انتخاب شده است از طریق ایشان، راه اشتباه است، استاد عزیز در خدمت شما هستیم.

استاد عباسی:

نکته ای که ایشان در این کلیپ مطرح کردند متأسفانه و با یک مغالطه هم آمدند این را مطرح کردند این بود می گویند که پیامبر رفته است در غار حرا و آن جا عبادت می کرده است، این که یک گزاره تاریخی است که پیامبر در غار حرا عبادت می کرده است و برای عبادت می رفته است؛ اما این که می گوید که اصلا این پیامبر از این جا تشکیکش شروع می شود، این در غار حرا رفتن معارض است با این که شما بخواهید آدم خوب و سالمی باشید، آدم با تقوایی باشید، شما از جامعه دور باشی این درست نیست، پیامبر گفتند

«لَا رَهْبَانِيَّةَ فِي الْإِسْلَام»

دعائم الإسلام و ذكر الحلال و الحرام و القضايا و الأحكام؛ ابن حيون، نعمان بن محمد مغربى، محقق / مصحح: فيضى، آصف،‏ ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، 2 فصل ذكر من يستحب أن ينكح و من يرغب عن نكاحه‏، ج‏3، ص193

ما در اسلام رهبانیت نداریم، رهبانیت یعنی گوشه گیری از جامعه، دوری گزینی از جامعه این که یک نفر بگوید که، جامعه اشکال دارد می روم در کوه زندگی می کنم، می روم در بیابان زندگی می کنم، از جامعه فاصله می گیرم برای این که خوب زندگی بکنم. می گوید که این هنری نکرده است، اگر پیامبر داخل غار رفت و آن جا هیچ حرامی انجام نداد و مرتکب نشد که این هنری نکرده است، بیاید در جامعه و در بطن جامعه زندگی کند این جا گناه انجام ندهد، اصلا حرف اصلی همین است، یعنی ایشان با بد بیان کردن یک گزاره تاریخی آقا سوال، پیامبر در غار حرا عبادت می کرد همه ایام در غار حرا بود؟ همه شبانه روز و همه ایام سال، یعنی یک سال عبادت می کرد در غار حرا؟ خیر. بخشی، روز هایی بود، ایامی بود، فاصله گرفتن از جامعه برای زمان کوتاه، برای عبادت، برای بازیابی، یک مثال عمومی و اجتماعی بزنم، شما می بینید که در همه چیز های در جامعه دارد استفاده می شود از تکنولوژی های مختلف این قصه وجود دارد که شما مثلا یک خط مترو، آن واگن اصلی و واگن ها این ها دارند همه روز خدمات می دهند، شب یک ساعتی را آن ها را می برند پارکینگی و آن جا نظافت می شود آن سیستم متوریش یک ماه یک بار، دو ماه یک بار، شش ماه یک بار، یک سال یک بار، نیاز به تعمیر دارد و بازیابی پیدا می کند، هواپیما نیاز به بازیابی و تعمیر پیدا می کند، یک مقدار ساعتی که کار می کند بسیاری از قطعاتش بر اساس ساعت است، ساعت کاری که این مقدار ساعت پروازی داشته است و باید الان تعمیر بشود الان مراقبت بشود، باز بینی بشود، انسان هم همین طور است نیاز به بازیابی درونی دارد، همان طوری که ما شنبه تا پنجشنبه کار می کنیم، جمعه استراحت می کنیم، آن جمعه انسان نیاز دارد که یک مقداری بازیابی بشود و به اصطلاح می گویند اگر قرار است سر و صورت را اصلاحی بکند، اگر قرار است استحمامی باشد، شستشوی لباسی باشد، یک روز هفته برای با فرزندان و با خانواده همه این ها بازیابی می شود.

 درمورد مسائل معنوی هم همین را داریم، اسلام رهبانیت به معنای کناره گیری علی الاطلاق و دائمی ندارد، در مسیحیت هست، کسانی هستند که راهب هستند، راهب به چه معنا؟ به معنای این که این خانم یا این آقا در این صومعه یا در این کلیسا یک مرتبه یک سال، دو سال، پنج سال، ده سال، دور از جامعه زندگی می کند و هیچ اطلاعی ندارد که در جامعه چه اتفاقی می افتد، برای او یک حد اقل غذایی در این صومعه افرادی مثل دولت ها یا افرادی که نذر دارند یا آن کسانی که کمک می کنند یک حد اقل غذایی در آن جا مثل خانه سالمندان، چون خانه سالمندان شما از آن توقع ورود به مسائل اقتصادی جامعه دارید، ورود به مسائل اجتماعی دارید؟ نه. خانه سالمندان محل نگهداری یا استراحت سالمندانی هست که توانایی کار در جامعه ندارند، در واقع آن ها هم دور از جامعه هستند، ته تهش می خواهند با هم بنشینند سالمندان یک فوتبالی تماشا بکنند، مثل الان که اتاق فرمان ما داشتند فوتبال تماشا می کردند، بلا تشبیه دوستان اتاق فرمان ما، از آن ها دیگر توقعی نداریم.

 حالا آن راهب یا راهبه، در صومعه یا در کلیسا سالیان سال این ها در آن جا هستند، هیچ کار اجتماعی هم انجام نمی دهند، دوری کامل، بله شما مثلا می گویید که این راهبه خیلی خانم خوبی است، می گویم چه طور؟ می گویید که 15 سال است که در این صومعه زندگی می کند یک نخ سیگار نکشیده است، این که هنر نکرده است، سیگاری نبود که بکشد، مثال عرض می کنم، نا محرمی نبود که نگاه کند مثالی که آقای آقامیری زد، این آقای کشیشی که به عنوان راهب در کلیسا هست یک باره سالیان سال، نا محرمی نبوده است که او نگاه بکند، کسی نبوده است که با او بنشیند صحبت بکند که بخواهد غیبت یک کسی را بکند، می گویند که ایشان 5 سال است که غیبت نکرده است، مهم نیست، ولی ما در اسلام رهبانیت علی الاطلاق نداریم که طولانی مدت شما  دو سال، پنج سال یا ده سال برو، آقا رسول الله فرمودند که من بین شما زندگی می کنم، ازدواج می کنم، این از ویژگی های بسیار مهم اسلام هست که پیامبر ما می فرمایند که من در میان شما زندگی می کنم، ازدواج می کنم، گوشت می خورم، چون که گوشت را یکی از ملاک ها می دانند، الان هم یکی از جریان های هستند که کلا ضد غذاهای حیوانی هستند و می گویند که گوشت ممنوع، حضرت فرمودند که من این ها را دارم ولی این ها با اعتدالش. اگر رهبانیتی در اسلام وجود دارد رهبانیت موقت است، سه روز ایام اعتکاف است در ماه رجب افراد از اجتماعات فاصله می گیرند، می گویند که شما از جامعه از خانواده از کسب و کار، حق خرید و فروش آن جا ندارید، مثلا در آینه نگاه نکن در حج داریم، در اعتکاف خرید و فروش نکن، حرف های دنیایی نزن، برای چه؟ این برای بازیابی درون است، من نیاز دارم که فکر کنم، دو روز سه روز پنج روز، خودم باشم و خودم، تا دوباره بتوانم یک یک آدم و شخصیت جدیدی در جامعه شروع کنم، و هدف از آن این است که من یک ریکاوری بشوم، یک بازیابی بشوم، آماده بشوم برای حضور قوی و اثرگذار در جامعه، آلودگی ها فاصله پیدا بکند، حالا پیامبر رفتند در دورانی در غار حرا عبادت کردند، این غار حرا فرض بفرمایید مسجدی، عبادت گاهی است که یک شخصیت معنوی ساعتی از ساعات شبانه روزش را در آن جا عبادت می کند، یا در طول سال ایام مختصری را در آن جا می ماند، مثلا از ایامی که آقا رسول خدا فاصله گرفتند از مردم قبل از قصه ولادت زهرای مرضیه (سلام علیها) است، قبل از بارداری حضرت خدیجه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) است، که آقا رسول در بعضی از روایات هست که امر شدند که شما به مدت چهل روز فاصله بگیرید حالا کمتر، یک روایتی چهل روز است، این همیشگی نیست که بگویند کلا پیامبر در غار حرا زندگی می کرده است (العیاذ بالله) و روز ها را عبادت می کرده است پس در جامعه نبوده است، نه اتفاقا پیامبر ما اجتماعی ترین پیامبری است که در طول تاریخ آمده است، یعنی دائما بین مردم زندگی کردند، با مردم زندگی کردند، حرف مردم را شنیدند، این آقای آقامیری خیلی در این قضایا قضاوتش قضاوت سطحی و عوامانه ای و اشتباه است از اتفاق مربوط به پیامبر چون تکه دوم حرف اشکال ندارد ما هم می گوییم باید در جامعه بود، البته این در جامعه بودن همراه با ملاحظات است حرف ایشان یک طرف قصه اش درست، اگر وظیفه من این شد که در جامعه مدل کارم و شغلم این شد که مثلا طلا فروش بودم که سر کارشان با خانم ها هست یا لباس زنانه فروشی یا طلا فروش، یا بعضی از شغل های دیگر که احتمال درگیری در این قصه ها بود، هر شغلی گناه خاص خودش را دارد، مثلا ممکن است بگویید مکانیکی، مکانیکی هم یک گناه دیگر ممکن است داشته باشد این که شما قطعه ای را عوض نکنید و پولش را بگیرید، پول حرام بیاید در زندگی ات، مبلغ اضافه تر دریافت بکنید، می بینید طرق مضطر است این اتفاقا اصلا برای ماشین نیفتاده است ولی اگر می افتاد این قدر خرجش بود، الان با یک مبلغ کمی درست می شود، مثل آن کسی که صفحه گوشی اش سیاه شده بود و گوشی اش روشن نمی شود، گفت که این سوخت دیگر، الان من در ذهنم حساب کردم که حتما ببرم می گویند یک میلیون و نیم هزینه دارد، آن جا می برم این را می گذارم و می روم، می گوید که برو به تو خبر می دهم، این می تواند به من زنگ بزند بگوید که این صفحه شما سوخته است و یک میلیون ونیم هزینه اش می شود اگر من این را عوض بکنم، می تواند هم وقتی که باز کرد و متوجه شد که این سوکت ایراد پیدا کرده است و از اصلش جدا است با یک ضربه ای این سوکت را وصل بکند و 50 هزار تومان، 20 هزار تومان دست مزد بگیرد، این جا وسوسه می شود، آن که نمی داند الان چه بلایی سر گوشی اش آمده است، مضطر هم هست و گوشی اش را نیاز دارد در هر صورت، پول خریدن گوشی جدید را هم ندارد در هر صورت یک و نیم به من می دهد، من به او بگویم یک میلیون تومان و آن را بگیرم و این کابل را وصل بکنم و بگویم که انجام شد، این هم گناه مربوط به این شغل و این کسب هست.

 اما این نکته مهم است که حالا ما آیا این برای ما مجوز می شود که ما هر جایی برویم؟ هر حضوری پیدا کنیم؟ من در مجلس گناه بروم، بعد اگر رفتی در مجلس گناه و گناه نکردی، اگه من می توانم که نروم، نروم، این اجباری که نیست، یک موقعی هست که این شغل من است، این مغازه من است، حالا که این جا هستم ناچار هم باشم، بله حالا مراقبت بکنم که مبتلای به گناه نشوم، این خیلی خوب است، خیلی هنر است که مراقبت بکنم، ولی حالا بگویم، من از این جا بکوبم و بلند شوم بروم فلان رستورانی که آن جا زن های نا محرم با چه شکل و شمایلی می آیند، مهم نیست که تو در رستورانی در یک جای خیلی خوب قم بروی که هیچ زن بی حجابی نمی آید مهم این است که تو بروی آن جایی که همه بی حجاب ها هستند ولی نگاه نکنی، چرا تو داری کار خودت را سخت می کنی؟ داری خودت را عمدا می اندازی

(وَلَا تُلْقُوا بِأَيدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ)

خود را به دست خود، به هلاکت نيفکنيد

سوره بقره (2): آیه 195      

خودتان را با دست خودتان به هلاکت نیندازید، بعضی ها فکر می کنند که فقط منظور این است که مثلا شما خود کشی نکن، (وَلَا تُلْقُوا بِأَيدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ) مثلا خودکشی حرام است، نه، (وَلَا تُلْقُوا بِأَيدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ)؛ یعنی خودت را در یک چاله این نینداز که بعد نتوانی در بیاوری تو می دانی که اگر با این ماشینی که مشکلات فنی دارد راه بیفتی در جاده احتمال دارد که در جاده بمانی، حالا چه کاری است که یک سفر 2000 کیلومتری هم بخواهی با این ماشین بروی، می روی و اتفاقا گیر می افتی، با دست خودت این بلا را سر خودت آوردی آن یکی هم همین مدل هست، شما بلند بشوید بروید یک شهری و یک رستورانی که وضعیت آن رستوران از نظر حدود شرعی خوب نیست، چه کاری است که این کار را انجام بدهیم، من رفتم آن جا سعی کردم که خودم را حفظ بکنم، اولا چه قدر موفق بودی، ثانیا چه کاری است که شما خودت را به یک درد سر ویژه بیندازی مراقبت نکنی و یک درد سر ویژه بیندازی، بعد بگویی که من سعی می کنم خودم را از این درد سر نجات بدهم. من اگر در چاه افتادم خودم را نجات می دهم ان شاء الله، بله کسی که یک باره افتاد خودش را نجات داد.

 لذا آقای آقامیری این جا ماجرای گزاره تاریخی است پیامبر در غار حرا عبادت می کرد، درست، مسئله دوم؛ دین باید اجتماعی باشد و پیامبر در اجتماع باشد، در اجتماع خودت را حفظ بکنی هنر کردی، کناره گیری ما رهبانیت در اسلام است و این هم درست، اما این که با این گزاره دوم می خواهد گزاره اول را بزند که پس این یا الکی است یا دروغ است یا پیامبر ما اهل مسائل اجتماعی نبوده است، این مدل برداشت و نتیجه کاملا اشتباه است، این که دارم می گویم انحراف، به این معنا نیست که تو بیایی همه مطالب تاریخی را بخوانی و همه را بگویی که این دروغ است و این را الکی بیایی بگویی و آن را فلان بگویی، گاهی مواقع حرف درست است، این بخش اول و بخش دوم حرف هر دویش اولی که گزاره تاریخی است درست است دومی هم که به اصطلاح مطرح می کند این هم کلیتش درست است الا این نکته ای که عرض کردیم، اما برداشتی که می کند، که مثلا می خواهد برداشت بکند که این روایت دروغ است در رابطه با پیامبر در غار حرا، یا نهایتا می خواهد از آن تناقض در بیاورد بگوید که از یک طرفی پیامبر گفته است «لَا رَهْبَانِيَّةَ فِي الْإِسْلَام‏»؛ و از طرفی خودش بلند شده کل سال در غار حرا عبادت می کرده است نه، پیامبر همان طور که در رابطه با امام زمان داریم:

«يَمْشِي فِي الْأَسْوَاق‏»

در بازار ها راه می رود، در بین مردم است، آقا رسول الله در بین مردم زندگی می کرده است، تاجر بوده است و سفر های تجاری فراوان داشته است حد اقل از 14 سالگی تا زمان بعثت پیامبر تجارت انجام می داده است. پیامبر وقتی وارد مدینه شدند اولین اقداماتی که داخل مدینه انجام داده است بحث راه انداختن مسائل تجاری مردم و کاسبی مردم بوده است. سریعا پیامبر سعی کردند که راه های مواصلاتی برای تجار را فراهم بکنند برای این که تجار بتوانند تجارت شان را امن انجام بدهند، مسیر باید برای تاجر امن باشد، داخل مدینه دیدند که تاجران مسلمان جایگاهی ندارند، تجار یهود یک بازار دارند بازار برای یهودی ها هست این تاجرهای مسلمان هم باید بروند گوشه بازار یک دست فروشی داشته باشند، سریع پیامبر آمدند یک بازار جدید تأسیس کردند، جای بهتر، موقعیت بهتر با مدیریت و نظارت خودشان، ورودی شهر، هر کسی که وارد شهر مدینه می شد قبل از این که به بازار یهودی ها برسد وارد بازار مسلمان ها می شد، آن جا باید دست فروشی می کردند این جا هر کدام مغازه دو دهنه داشتند؛ یعنی شخصیتا آن جا ها برای مسلمان ها شد، پیامبر هم نظارت می کرد که درست خرید و فروش بکنید، با عنوان نمونه جایگاهی برای افرادی در نظر گرفته بودند که این ها از اطراف می آمدند خودشان مالی را تولید کرده بودند، می گفتند که تا این نیامده است مستقر نشده است و قیمت دستش نیامده است کسی حق ندارد که از آن خرید بکند، کسی حق ندارم برود بیرون مدینه در راه این ها بایستد، این ها تا می خواهند بیایند سمت مدینه به این ها بگوید که این پشمی که تولید کردی یک دینار بیشتر نمی ارزد برای چه تا آن جا می روی به من بفروش و برو، من پولش را هم این جا نقد به تو می دهم، به هوای پول نقد این کار را می کرد، حضرت می فرمودند هیچ حق ندارد که جلوی راه این ها برود، این ها بیایند مستقر بشوند جا برای خرید و فروش این ها مشخص می کردند از تعاونی های تولید به مصرف، بایستید این جا و خودتان بفروشید، قیمت دست تان بیاید، خریدار هم قیمت دستش باشد، فروشنده هم قیمت دستش باشد، حذف دلالی برای این که خرید و فروش انجام بشود بازار بزرگ بهترین بازار.

 بعد شروع کردند دعوت کردن از تجار مناطق دیگر که بیایید این جا ما شما را حمایت می کنیم، چگونه حمایت تان می کنیم؟ محل اسکان در اختیارتان قرار می دهیم، تاجر هستی و از شهر دیگر آمدی، این جا محل اسکانت با ما، امنیت بارت با ما چون که محافظت یکی از درد سر ها بود، آن ها می آمدند بارشان را یک گوشه ای می ریختند و نمی شد که انبار کالا که نداشتند، محافظت از اموال شما با ما، این پیامبر اجتماعی ترین پیامبر عالم است، همه پیامبرها این طور بودند ولی پیامبر گرامی اسلام به صورت ویژه اهمیت دادن به مسائل اجتماعی، اهمیت دادن به مسائل تجاری، اهمیت دادن به مسائل اقتصادی، خیلی در قصه پیامبر پر رنگ است. یکی از اصحاب پیامبر است به نام سعد بن عائز این شخص آمده است و جزء اصحاب صفه است، جایی است که زمان پیامبر گوشه مسجد النبی در ورودی مسجد النبی این ها آن جا بودند و زندگی می کردند، از مکه آمده بودند و همه اموالشان در مکه مانده بود، مدینه هیچ جایی برای زندگی نداشتند و هیچ پولی نداشتند، هیچ سرمایه ای هم نداشتند، خیلی سخت زندگی می کردند، پیامبر به شدت ناراحت بود برای این شخص از اصحاب شان این یک نفر به ویژه خیلی زندگی اش سخت بود، پیامبر خیلی ناراحت بود، که این زندگی اش خیلی سخت می گذرد. پیامبر می توانستند بگویند که ما یک بسته غذایی می دهیم شما خورد و خوراکت درست بشود یا یک پولی بلاعوض می دهیم، یا یک قرض الحسنه یک مبلغی به تو می دهیم، که زندگی ات را همین خورد و خوراک بگیر، از جانب خدا که نگرانی پیامبر دیده شد، جبرئیل از جانب خدا وحی آورد، پیامبر دو درهم به او بده که کاسبی بکند، تجارت بکند، پیامبر به او گفت که تجارت بلدی؟ گفت بلدم ولی پول ندارم، گفت که این دو درهم، این دو درهم الهی است نه این دو درهم های همین جوری برو کاسبی کن، رفت کاسبی کرد و پول دار شد، وضعش خوب شد، کاسبی اش گسترش پیدا کرد، یعنی پیامبر می خواهد این ها اعتلا پیدا بکنند حتی دنیایی، زندگی دنیایی این ها هم روز به روز بهتر بشود، این پیامبر، پیامبر غار نشین است؟ پیامبر در غار بمان است؟ این را تو باید برای مردم توضیح بدهی که پیامبر وقتی یک روز، دو روز، یک ساعت، دو ساعت، عبادت در غار حرا در تنهایی برای آن دریافت فیوضاتی که از جانب خدای متعال دارد، برای این که به ما بگوید ما باید خلوتی برای خود داشته باشیم، این را یک جا هایی باید برود یک جای خیلی دوری تا ما ها متوجه بشویم که نیاز داریم در خانه خودمان یک جایی و گوشه ای داشته باشیم ده دقیقه با خدا خلوت بکنیم.

 این جا دیگر شاید پیامبر وقتی که در خانه خودش خلوت می کرد این را مردم متوجه نمی شدند، این را امروز ما متوجه نمی شدیم که ما گاهی اوقات نیاز به عبادت تنها داریم، گاهی اوقات به خلوت تنها داریم، لذا بزرگان دین ما به ما گفتند ایامی مثل شب قدر و این ها می شود آن سیل جمعیت می رود حرم حضرت معصومه، حرم امام رضا برای عبادت دسته جمعی، حسینه ها و غیره، بزرگان به ما گفتند که یک پنج دقیقه، ده دقیقه ای وقتی که بر می گردید و تمام می شود و قبل از این که بروید یک ده دقیقه ای خودتان یک گوشه ای در خانه خودتان، تنهایی نه در آن جمعیت کثیری که هستند، در یک جایی خودتان در یک گوشه ای خلوتی ده دقیقه با خدا خلوت بکنید، یعنی این حسی که انسان جدا بشود و بکند ولو به اندازه ده دقیقه، پیامبر این را باید به ما آموزش بدهند، این را با غار حرا به ما آموزش دادند، و خودشان هم بالاخره در آن زمانی که پیامبر بیشترین دریافت فیوضات را داشت، چرا که خودشان واسطه فیض است، بیشترین دریافت فیوضات را دارد، نیاز به بیشترین ارتباط به خداوند متعال که محض ارتباط به خداوند متعال است، ولی این پیامبر یک پیامبر اجتماعی هست.

مجری:

بسیار عالی، و می بینیم که آقای آقامیری پای منبر درمورد پیامبر بزرگ اسلام چه صحبتی می کند، من نمی دانم آقای آقامیری حالا مثلا به فرض مثال به دنبال کتاب های ضد اسلامی بوده است که این ها را خوانده است و دارد حرف می زند، واقعا آدم مشکوک می شود و شک می کند نسبت به این ها، بعضی ها می گویند که به این صراحتی که ایشان دارد واضح حرف می زند می آیند می گویند که شاید نظرشان این نباشد شاید اصلا حرف دل شان این نباشد، شاید چیز دیگری را می خواهد بگوید و ما نفهمیدیم که ایشان چه می خواهد بگوید، آمده است درمورد پیامبر بزرگ اسلام این چنین حرفی را می زند، انگار از اول بعثت پیامبر بزرگ اسلام تا پایان عمر شریف شان حضرت پیامبر در غار حرا بودند، آقای آقامیری دارد این حرف را می زند، اگر احیانا من و شما بیننده عزیز یک آقای وهابی ای و یا یک آقای به فرض مثال یهودی این چنین حرفی را می زدی می گفتیم که ایشان یهودی است اصلا ضد اسلام هست که این چنین حرفی را می زند، نه آقای سید حسن آقامیری.

 بعد به فرض مثال که یک نکته دیگری را هم که خدمت شما عرض بکنم این است که در ماه مبارک رمضان، گفته شده است و فرموده شده است به بندگانی که روزه می گیرند، اگر شما بگیری بخوابی عبادت کردی، این هم باید نهیش بکند، یعنی حتی در خواب که من از جامعه فاصله می گیرم می روم در گوشه ای می گیریم می خوابم به فرض مثال من دارم عبادت می کنم، این کلام کلام معصومین است، کلام خدای بزرگ مهربان هست، ولی آقای آقامیری چه قدر زیبا می آید این چنین حرفی می زند و با فن بیانی که آدم وقتی که نگاه می کند می گوید که انگاری که دارد درست می گوید، ولی من فکر می کنم با اجازه استاد عزیز این ها توهین به مقام حضرت پیامبر بزرگ اسلام است، یعنی در واقع دارد شک می اندازد در دل همه ما که پیامبر ما این شکلی است، شما پیامبر خدا را نمی شناسید بروید از همین الان دنبال کتاب های اسلامی بگرد و بخوان، شخصیت والای پیامبر بزرگ اسلام را بشناس بعد بیا پای منبر پیامبر اسلام بنشین و حرف بزن، این حرف ما است،‌ برویم یک میان برنام کوتاهی ببینیم و بر گردیم.

(میان برنامه)

مجری:

بیننده های عزیز از این که با ما همراه هستید بسیار متشکرم در ایام فاطمیه هستیم من یک بار دیگر تسلیت عرض می کنم در این شب های عزیز ما را از یاد خودتان نبرید و دعا کنید در های آسمان به روی همه بنده ها باز است، دعای بسیار بزرگ ما و دعای ارزشمند ما دعا برای ظهور حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هست، منتظر تماس های تان هستیم دوست داریم صدای تان را امشب بشنویم و این که درمورد همین بحث آقای سید حسن آقامیری گفتگو کنیم اگر احیانا سوالی دارید یا پیشنهادی دارید و انتقادی درباره همین موضوع دارید بفرمایید تماس بگیرید، صدای گرم تان را بشنویم و این که از این برنامه لذت ببریم. اجازه بفرمایید کلیپ دوم از آقای آقامیری را با هم با دقت ببینیم، و ببینیم که جدیدا باز چه صحبتی را ایشان نسبت به دین مقدس ما داشته است.

کلیپ شبهه ای دوم از آقای سید حسن اقا میری

خدا رحمت کند آقای مرعشی نجفی یک شوخی کرده بود با یک پیره مردی، پیره مرد قمی به ایشان گفته بود که حاج آقا من در جوانی مطرب بودم، آمدم توبه کنم و نمی دانم که مطربی چه گناهی داشته است که می خواسته است از آن توبه کند فکر کرده است که گناهی کرده است و می خواسته است توبه بکند، حالا شاید ثوابش همان بوده است که یک ذره مردم را شاد کرده است، می زده می رقصیدند کاری نمی کرده است، حالا فکر کرده بود که توبه بکند بنده خدا، فکر می کنم بعد از انقلاب بوده است این فکر کرده است که واقعا توبه بکند!

مجری شبکه ولایت:

یعنی آدم به هر قیمتی بیاید دل مردم را شاد بکند خیلی جالب است، یعنی اصلا وارونه جلوه دادن، و چیزی که اسلام عزیز به ما فرموده است آن را آمدند بر عکس کردند، یعنی طرف مطرب باشد و ساز و دهل بزند چه اشکالی دارد، گناه نکرده است دل مردم را شاد کرده است، عجب حرفی آقای آقامیری خدا وکیلی خودت متوجه نیستی که چه چیزی داری می گویی، استاد بفرمایید.

استاد عباسی:

بله ما در یک برنامه ای در همین برنامه عصر ایمان چند قسمت در رابطه با غنا و موسیقی صحبت کردیم، در برنامه های قبلی و مفصل بحث کردیم که روایات متعدد در باب غنا و موسیقی وجود دارد که حرمت غنا و موسقی را، موسیقی غنا و مطرب لهوی با شرایط خاص خودش را بیان می کند حتی شخص آمد گفت من وقتی می روم در حیاط، قدیم که دستشویی ها در حیاط بود، می رفت در حیاط که مثلا برود دستشویی بعد آن جا از خانه همسایه صدای موسیقی می آید من خوشم می آید و آن جا یک مقداری طول می دهم تا این که یک ذره بیشتر بشنوم، حضرت فرمودند که اگر در آن حال جانت گرفته بشود چه کار می خواهی بکنی؟ بعد حالا ایشان، یک وقت این است که یک نفری اشتباها جوانی کرد و یک مسیر اشتباهی را رفت، در جوانی اش مطرب بوده است و اسمش می شد مطرب، یعنی این که می زده است و آدم ها با آن زدن می رقصیدند و به وجد می آمدند، ایشان اصلا ثواب می گوید، می گوید من نمی دانم چرا فکر می کرده است که باید توبه بکند، یعنی این که دارد توبه می کند هم مسخره اش می کند، نه تنها نمی گوید که این اشکال دارد بلکه مسخره می کند، می گوید که برای چه داری توبه می کنی؟ از ثواب ها داری توبه می کنی، آن جا که آدم ها را خوشحال کردی و ثواب بردی.

 اگر یادتان باشد یک کلیپ پخش کردیم از ایشان، شما را نمی دانم که در آن قسمت بودید یا نبودید در برنامه ولی یک کلیپ پخش کردیم که ایشان می گفت که در قم فلان جا من دیدم که عروس و داماد پیاده شدند دارند می رقصند، می گفت من به رقص شان کاری ندارم، این شادی است و خوب است و باشد، که مثلا آدم ها پیاده شدند و آهنگ گذاشتند، ولی این که راه مردم را بستی کار جالبی نیست، یعنی تنها مشکل این ها می شود این که راه مردم را بستند، حالا این بنده خدا رفته است پیش آقای مرعشی نجفی توبه بکند، گفته است که من در دوران جوانی ام این کاره بودم، می گوید که برای چه توبه می کنی؟ خر پیره مرد قمی را گرفته است که تو چرا داری از این که در جوانی هایت مطرب بودی داری توبه می کنی؟ و نارحت هستی، بعد می گوید که از چه چیزی توبه می کنی از ثواب هایت توبه می کنی؟ یعنی آن ها نه تنها اشکالی نداشته است و گناه نداشته است، بلکه ثواب هم داشته است، چه قدر روایت ما داشته باشیم خوب است، همان پیامبر می فرماید من رحمة للعالمین هستم، قرآن می فرماید، در روایات آمده از آقا رسول الله در بحار جلد 76 صفحه 126 است که فرمودند:

«إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى بَعَثَنِي رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ وَ لِأَمْحَقَ الْمَعَازِفَ وَ الْمَزَامِيرَ وَ أُمُورَ الْجَاهِلِيَّةِ»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج76، ص126

خدا مرا مبعوث کرد که رحمة للعالمین باشم در عین حال این آلات موسیقی را هم حذف بکنم و کنار بگذارم از بین ببرم، رحمة للعالمین باشم ولی این ها را هم باید از بین ببرم، چرا؟ پیامبر مهربان با این ها چه مشکلی دارد؟ به خاطر این که این ها زمینه بسیاری از اتفاقات هست، زمینه بسیاری از فسادها هست، زمینه بسیاری از ظلم هایی که دارد الان در دنیا انجام می شود، با این مدل و نظام و موسیقیایی عالمی را این ها در تسخیر خودشان قرار دادند و در تسخیر شیطان قرار دادند و اتفاقات عجیب و غریبی را دارند رغم می زنند.

 این هم ببینید کوچک کردن گناه هست، من یک بار دیگر اگر یادتان باشد در همین برنامه گفتم که ما نمی گوییم که الان اگر یک نفر مثلا موسیقی گوش کرده است جای این وسط جهنم است، این بدترین آدم روی زمین است، این همه آدم هستند که این قدر گناه های بزرگی انجام می دهند و آن ها بدترین ها هستند، نا امید نمی کنم و نکنیم این آقایی که یک موقعی یک گناهی مرتکب شد یک بار، دو بار، ده بار موسیقی گوش کرد، یک موقعی یک مسیر انحرافی رفت ولی از آن طرف هم این را شیر نکنیم این را تهییجش نکنیم که اصلا تو گناه نکردی، این گناه هیچی آن گناه هم هیچی، آن ها هم که مشکلی ندارد، در جلسه گذشته در کلیپی که از ایشان پخش کردیم چه بود؟ این که دستور های اسلام اخلاقی است، اختیاری است اسلام آمده است گفته است از پیامبر نقل کرد

«إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج68، ص382

من اصلا نیامدم بگویم که این کار باید و آن کار نباید، اخلاقی است و اختیاری است، شما دوست داری نماز بخوان، من دوست دارم روزه می گیرم، هر کسی هر چیزی که دوست دارد انجام بدهد، اخلاقی است دیگر امور اخلاقی اختیاری است، اگر این شد آن جا که عرض کردیم باز هم می گوییم صد بار هم می گوییم

«إِنَّ الْفَقِيهَ كُلَّ الْفَقِيهِ هُوَ الَّذِي لَمْ يُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ تَعَالَى»

کسی که نا امید نکند مردم را از رحمت خدا، این که بیاید بگوید شما همه جهنمی هستید، این گونه نباشد، نه از آن طرف هم:

«وَ لَا يُؤْمِنُهُمْ مِنْ عَذَابِه‏‏»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج75، ص74

ایمن هم نکند از عداب خدا این که بگوید همه تان بهشتی هستید، اگر تو قرار باشد آتش جهنم به تو بخورد پس آن کسی که در فلان کشور دارد فلان فساد را انجام می دهد، او باید چه کار بکند؟ می گوید که ول کن بابا مشکلی ندارد که در جوانی ات مطربی کردی، اشکال ندارد نوش جانت، نوش جانت چیست؟ تازه آن موقع ثواب هم داشته است، دل مردم را شاد کردی، نه من ایمن کنم از عذاب که بگویم تو قطعا بهشتی هستی، حالا هر چیزی هم که اتفاق افتاده است هر مسئله ای هم که پیش آمده است، نه از آن سمت این قدر بترسانمش که تو همان یک بار دو بار، صد باری که مطربی کردی دیگه قعر جهنم هستی، تو و شمر یک جای هستید، نه این قدر این را بیرون بیاورم که بگوییم که شمر هم از جهنم بیرون می آید که آقای آقامیری می گوید، که کلا جهنم تعطیل می شود، نه یک جوری باشد که کلا امیرالمؤمنین و بچه هایش فقط می روند بهشت و هیچ کس دیگر بهشت نمی رود، هر دو اشتباه است. ما می گوییم که ما باید هم امید به رحمت خدا داشته باشیم و هم باید ترس از عقوبت الهی داشته باشیم، و الا این همه وعده های که خدای متعال داده است، من دیروز پریروز به بعضی از آیات رسیدم

مجری:

من یک چیزی را به بیننده های عزیز بگویم، آقای آقامیری که ایشان می آيد پای منبر و همچنین حرفی را می زند، حالا این عقیده شما است، می خواهی تسلیم دین اسلام نباشی، می خواهی که در محضر دین مقدس اسلام نباشی، بگذارید راحت تر بگویم ممکن است که بعضی از بینندگان ناراحت بشوند و بگویند که شما این برچسب را به ایشان نچسبان، می خواهی مسلمان نباشی، چه اشکالی دارد در دین هیچ اجباری نیست، ولی دستبرد بردن در قوانین دین مقدس اسلام خدا وکیلی این خیلی زشت است، من دانش آموز، من محصل، من دانشجو، وقتی که در یک کلاس درس می روم، استادی که دارد صحبت می کند با جان و دل می پذیرم، ولی من بیایم خرده بگیرم و بگویم که این اشتباه است، آن اشتباه است این خیلی زشت است ما اسلام را قبول کردیم، دین دین خدا است، از خدای بزرگ به ما رسیده است، و این را بیاییم ما تخریب بکنیم خیلی خیلی زشت و ناپسند هست که آقای آقامیری باید خوب متوجه باشند.

استاد عباسی:

در قرآن آیاتی که در رابطه با قیامت و معاد و در رابطه با سختی قیامت آمده است، خیلی آیات زیادی است، آیات سوره قاف، در جزء 26، بعضی از آیاتش واقعا تکان دهند هست، به عنوان نمونه، در این جا می فرماید از آیه 18 من شروع می کنم که این نکته برای آقای آقامیری و برای بنده و برای همه خیلی مهم هست، که خدا اولا به پیامبرش می گوید:

(مَا يلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ)

انسان هيچ سخني را بر زبان نمي‌آورد مگر اينکه همان دم، فرشته‌اي مراقب و آماده براي انجام مأموريت (و ضبط آن) است!

سوره قاف (50): آیه 18

خیلی مراقب باشید، (مَا يلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ)، هیچ سخنی را به لفظ در نمی آورد، هیچ کلامی از دو لب آدم خارج نمی شود، (إِلَّا لَدَيهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ)؛ مگر این که مراقبی آماده نزد او هست که دارد این را ضبط می کند، یعنی کلامی که از دهان ما خارج می شود، این کلام در عموم باشد، در خلوت باشد، در جلوت باشد، همه اش دارد ثبت می شود، و هر چه قدر که این عمومی تر کار سخت تر است، چرا که عوارض حرف مان دارد گسترش پیدا می کند، یک برنامه من 5 سال قبل رفتم، تا الان آن را 10000 نفر دیدند، و همین طور دارد افزایش پیدا می کند، ممکن است که من دیگر در قید حیات نباشم و دارند هنوز آن کلیپ را می بینند، حالا اگر حرفم درست است. (رَقِيبٌ عَتِيدٌ) اگر حرفم غلط است باز هم (رَقِيبٌ عَتِيدٌ) دارد محاسبه می شود، بعد می فرماید که این از آیاتی است که بعضی از قرا وقتی این آیه را می خواندند، شکل لرزه می شد در جلسه و مردم به گریه می افتادند،

(وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ)

سرانجام، سکرات (و بيخودي در آستانه) مرگ بحق فرامی ‌رسد (و به انسان گفته می ‌شود:) اين همان چيزي است که تو از آن می ‌گريختی!

سوره قاف (50): آیه 19

(وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ) سکرات مرگ به راستی فرا رسید، چیزی که آیه را در رابطه با موقع مرگ یزید خیلی این آیه را بعضی ها ذکر کردند، الان دیگر رسید و موقع مرگ است، الان دیگر آن شرایطی هست که دیگر نمی توانی فرار بکنی، (ذَلِكَ مَا كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ) این همان چیزی است که از آن فرار می کردی، می گفتی که من نمی خواهم آن دنیا بروم، من نمی خواهم که مرگ را درک بکنم، من خیلی کار دارم، بعد می گوید:

(وَنُفِخَ فِي الصُّورِ ذَلِكَ يوْمُ الْوَعِيدِ)

و در «صور» دميده مي‌ شود؛ آن روز، روز تحقق وعده وحشتناک است!

سوره قاف (50): آیه 20

در صور دمیده می شود این روزی است که وعده داده شده است، و بعد دارد:

(لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيوْمَ حَدِيدٌ)

(به او خطاب مي‌شود:) تو از اين صحنه (و دادگاه بزرگ) غافل بودي و ما پرده را از چشم تو کنار زديم، و امروز چشمت کاملا تيزبين است!

سوره قاف (50): آیه 22

خیلی آیات عجیبی است، به او می گویند واقعا از این حال سخت در غفلت بودی، بابا ول کن تو مطربی کردی، مردم را خوشحال کردی، ول کن، قیامت فلان است، راحت در آمدی گفتی که از حرم امام رضا گفتی که من ذلت نمی پذیرم، بلند شوید بروید رستوران فلان غذای فلان بخورید، پول در جیبت را نگاه کردی؟ (لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيوْمَ حَدِيدٌ)؛ الان دیگر چشمت تیز تیز دارد می بیند، یعنی چه؟ یعنی این که همه پرده ها الان کنار رفته است، الان دیگر آقامیری باشی، عباسی باشی، هر کسی که می خواهی باش، الان دیگر می فهمی فلان حرفی که زدی حرف نا حساب بود، دیگر توجیه بردار نیست، الان به تو نشان می دهند با این حرف تو 2000 نفر نماز را رها کردند، با آن حرفت 5000 نفر بی دین شدند، با آن حرفت 10000 نفر حرم امام رضا نرفتند، الان دیگر مقابلت فالوور هایت نیستند که بخواهی برایشان توجیه بیاوری یا حمایتت بکنند، الان دیگر تمام است همه حرف در همین هست اگر این را متوجه شدی قصه خیلی راحت می شود، یک مطلبی که در قرآن می فرماید قیامت 50 موقف حساب و کتاب دارد، هر موقفی هزار سال، روز قیامت 50000 سال است.

مجری:

استاد یعنی چه 50000 سال است، چه می شود؟

استاد عباسی:

قیامت 50 موقف دارد، موقف حسابرسی، شما در عراق سیطره دیدید دیگر، یعنی شما این سیطره را رد می کنید می گوید که کارت گذرنامه، گذرنامه نشان می دهید، ساکت را می گردد، سیطره بعدی دوباره گذرنامه، ویزا، کارت کرونا، ساک را بیرون می ریزد، 50 موقف دارد که از شما سوال می کنند، هر موقفی هزار سال، روز قیامت روزی است که این روز 50000 هزار سال طول می کشد، اگر 50000 هزار سال را همین دنیایی هم حساب بکنیم 50000 هزار سال است اگر آخرتی باشد که ثانیه اش سال باشد، آن که دیگر جای خودش، بعد آن وقت ایشان بیاید بگوید که این طوری است. این اعتقاد به معاد خیلی عجیب و غریب است، این اگر اعتقاد به معاد باشد این برنامه را ماه رمضان می دیدند بعضی بیننده های مان، زندگی پس از زندگی، جوان می گوید که برو بابا این حرف های چیست؟ دارید می گویید برو بابا شما الان یک وام پنج میلیون تومانی ده میلیون تومانی می خواهد به شما بدهد چند تا امضاء و تعهد از شما گرفته است؟ بعد که شما از بانک بیرون آمدید این دفترچه قسط را پرت کن یک گوشه و بگو برو بابا، بانک هم می گوید که اشکال ندارد برو بابا، من هستم، درست است یا نه؟ قسط اول و دوم و سوم را ندادی، یک جا می آید در خانه ات برو بابا فلانی خانه نیست، اشکال ندارد آخرش که چه؟ خانه ات گرو است، برادرت ضامن است، می گوید که از تو می گیرم، هر جوری که هست، درست و غلط بودنش را کار ندارم می خواهم که تقریب به ذهن بشود، او می گوید که تو برو.

 یک آقایی یک سیمکارت در گوشی اش بوده است، می رود به یک کشور دیگری، آن جا در هتل گوشی اش در ساک بوده متوجه نمی شود، گوشی اش را این آقا بیرون آورده بود، یک نفر دیگر آمده بود سیمکارت را بیرون آورده بود و رفته بود با آن سیمکارت تماس خارجی مفصل بر قرار کرده بود آن موقع که هنوز اینترنت خیلی باب نبود. ایشان آمد ایران، برایش پیام آمد که نوزده میلیون تومان شما صحبت کردید، در چند سال قبل، نوزده میلیون خیلی پول بود، گفت که برو بابا، یک سیمکارت این قدری بعد فکر می کنید که با این سیمکارت اتفاقی می توانند رقم بزنند؟ پیام آمد که نوزده میلیون بیا پرداخت کن، دادگاه تشکیل دادند و حکم زدند، خانه ایشان مصادره شد، بفروشید نوزده میلیون را بردارید، آخر یک سیمکارت این قدری این قدر می تواند برای من مسئولیت ایجاد بکند؟ خانه من را از دست من بگیرد؟ بله می تواند بگیرد. حالا خدا این تن را به شما داده است، سلامتی را به شما داده است، زندگی را به شما داده است، روز اول تعهد گرفتند رفتی آن طرف هستی؟ پیمانی که با من بستی یادت می ماند یادت نمی رود، پای قول و قرار مان هستی؟ گفتی بله، حالا الان می گوید که نه، من دوست ندارم این کار را بکنم، (رَقِيبٌ عَتِيدٌ) هر کلمه حرفی که می زنید، وقتی هر کلمه (رَقِيبٌ عَتِيدٌ) دارد، هر عمل (رَقِيبٌ عَتِيدٌ) ندارد؟ هر ظلم ما، هر بی عدالتی ما، هر بی انصافی ما، هر بی تقوایی ما، هر دل شکستن ما، این ها (رَقِيبٌ عَتِيدٌ) ندارد؟ و قرار است که یک جا حسابرسی بشود، اگر زیرآب این حسابرسی را زدی آقای آقامیری دیگر اخلاقی هم باقی نمی ماند، هر کسی دنبال این است که کلاه خودش را بچسبد که باد نبرد، درست هست یا نه، آقا اخلاق کیلویی چند است؟ من الان باید خودم را بالا بکشم، در این بازار خودت را بالا بکش، حالا که قرار است بکشند بالا پایم بگذارم روی شانه چه کسی بروم بالا؟ هر کسی فقط برو بالا.

 آقای آقامیری اخلاق وقتی معنا پیدا می کند که معادی وجود داشته باشد، شما دارید زیرآب معاد را می زنید، اگر قرار است که شمر هم که می خواسته است بالا برود، دور از محضر اهل بیت (علیهم السلام) می خواسته است که با پا روی شانه اهل بیت گذاشتن بالا برود، اگر آن هم قرار است از جهنم بیرون بیاید، اگر آن کسی که هیزم درب خانه زهرای مرضیه آورده است لگد به در خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) زده است، آن هم قرار است از جهنم بیرون بیاید، مطمئن باش که دیگر اخلاقی هم باقی نمی ماند، این حرف ها را کنار بگذارید، اخلاق و موازین اخلاقی، موازین اخلاقی تا جایی به قول معروف کار ساز هست که من حس بکنم که منافعم حفظ می شود. مثال بزنم بره های کباب شده در بعضی از رستوران ها می گذارند، می گویند که بیایید از بره ها استفاده بکنید، بعضی از جا ها لحظات اول افراد خیلی با کلاس آمده اند دارند یک مقدار دارند از این می خورند، اگر این شخص که دارد با کلاس و آرام آرام دارد از این بر می دارد استفاده می کند یک باره ببیند که همه را بردند و هیچ چیزی باقی نماند، این هم می گوید اخلاق را ولش کن الان مشتی باید برداری، الان دیگر ذره ذره نمی شود، آن اخلاق جایی کارایی دارد که معادی وجود داشته باشد، من بدانم یک سیستم نظارتی هست و من بدانم که یک روزی باید پاسخگو باشم، الان به من امکانات داده شده است و یک روزی هم پاسخگو هستم، الان به من لطف شده است و رحمت اتفاق افتاده است و یک روزی هم پاسخگو باید باشم، اگر قید این پاسخگویی را زدی و این را قیچی کردی که آقای آقامیری دنبال قیچی این است، شمر هم از جهنم بیرون آمد، قاتل حضرت زهرا هم بیرون آمد، تهش چیزی باقی نمی ماند، دیگر اخلاقی باقی نمی ماند!

مجری:

استاد عباسی در این برنامه آیه ای از قرآن را تلاوت کردند باور کنید که من تنم می لرزد، مو به تن آدم سیخ می شود از این که خدای بزرگ به این صراحت و چه قدر هم واضح دارد بیان می کند که هر حرفی که داری می زنی من حساب و کتاب می کنم، مسلمان هستیم، در دین خودمان بزرگان دین خودمان را که نگاه می اندازیم و از 1400 سال تا به الان، متوجه شدیم که مسیر درست کدام است و مسیر نا درست کدام است، و این که چه قدر هم زیبا است، در برنامه که داشتم فکر می کردم زمانی که استاد داشتند صحبت می کردند، ببینید درمورد آقای آقامیری، حالا من امثالی از آقای آقامیری را عرض می کنم خدمت شما که بزرگان ما به ما می گویند که ان شاء الله که عاقبت بخیر بشوی و دعای خیر برای ما می کنند، من همه اش می گفتم که عاقبت بخیر بودن یعنی چه؟ اولا این که دعا می کنم به حق محمد و آل محمد مسیر درست را به آقای سید حسن آقامیری نشان بدهد و ایشان دقیقا حرف های خودش را اصلاح کند ان شاء الله و این که عاقبت بخیری یعنی این تا روزی که هستیم، تا روزی که حضرت عزرائیل جان ما را نگرفته است ما درست فکر کنیم و کلام حضرت پیامبر و حضرات ائمه معصومین (علیهم السلام) را وارونه جلوه ندهیم، کلام دین اسلام را وارونه جلوه ندهیم این خیلی مهم است، آدم اذیت می شود در این برنامه از این کلیپ هایی که پخش می شود و شما بیننده های عزیز هم دارید نگاه می کنید و این جور می آید حرف و حدیث ها را وارونه جلوه می دهد، من پناه می برم به خدای بزرگ و مهربان، خدایا تو ما را ببخش. بریم با هم دیگر میان برنامه ای ببینیم، چون در ایام فاطمیه هستیم باز استدیوی برنامه خودمان را منور می کنیم به نام زیبا و نام مبارک حضرت صدیقه طاهره، بی بی دو عالم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بببینیم و بر گردیم خدمت تان خواهیم بود.

(میان برنامه)

مجری:

بیننده عزیز عزاداری تان قبول باشد، آرزو می کنم که ما را هم از این دعای های خودتان در این شب های عزیز بی بهره نکنید، ارتباط تلفنی داریم مثل هفته های گذشته جناب آقای محمدی عزیز از اصفهان پشت خط هستند من سلام می کنم خدمت جناب آقای محمدی، خوش آمدید شب تان بخیر.

بیننده آقای محمدی از اصفهان:

سلام علیکم خدمت مجری محترم و کارشناس عزیز، شب شما بخیر، و خدا قوت به شما بابات زحمات طاقت فرسایی که می کشید، من مدت ها است که برنامه شما را می بینم و واقعا پر بار و غنی هست، اما در ارتباط با این آقا یک مقداری حس می کنم انرژی ای که شما خرج می کنید خیلی زیاد تر از حد برای این شخص است، من چند ثانیه یک قصه ای را خدمت شما هم عرض کنم ما از مشهد که به سمت ساری شمال می رفتیم، در راه یک نفر بود سنگر گرفته بود و به ماشین ها سنگ می زد و این به طور اتفاقی، و حالا قصه این شخص هم همین طور است، به هر چیزی دست اندازی می کند، یعنی این حکایت از یک حال ناخوش می کند، من حس می کنم بیش از این افت است برای برنامه قوی شما که این قدر معارف را، اما واقعا حرفش بیش از این ارزشی ندارد و به طاق فراموشی سپرده خواهد شد، خیلی ببخشید من جسارت کردم، اما واقعا به خاطر آن قوتی که در صحبت های شما می بینیم حتی این آیات و بینات قرآن واقعا حیف است که خرج این موجود بشود، خیلی ببخشید، سخنور هم نیست این یک سبک لاتی و شارلاتانی حرف می زند با مردم، فکر نمی کنم افراد فرهیخته به این توجه بکنند، شب شما بخیر، خدا حافظ.

مجری:

زنده باشید، شب شما بخیر جناب آقای محمدی عزیز از اصفهان، استاد آقای محمدی که پشت خط همچنین صحبتی را داشتند خیلی ها هم بعد از این برنامه که تمام می شود بار ها به من هم گفتند، البته شما دو هفته قبل هم یک اشاره ای داشتید نسبت به این قضیه گفتند که آقای سید حسن آقامیری را شما چرا برنامه اختصاص می دهید ایشان را بزرگ نکنید، این خواسته دل ایشان هست که ممکن است از عمد این چنین حرف هایی را بزند و یک برنامه ای به این شکل درست بشود و پخش بشود و باب دلش باشد و خیلی خوشحال هم باشد، و می گویند که اصلا شما برنامه نداشته باشید نسبت به این قضیه که آقای محمدی عزیز هم همین بیان را داشتند.

استاد عباسی:

ما آقای آقامیری را ایدئولوگ نمی دانیم اندیشمندی که حرف های ناجور می زند و بخواهیم نقد بکنیم نمی دانیم. ما می خواهیم مشت آقای آقامیری برای مخاطبینی که فریب آقای آقامیری را خوردند و اشتباه دنبال آقامیری راه افتادند می خواهیم این را نشان بدهیم، یک مقداری نیاز به صبوری هست تا جوان های مان که به جای رفتن در کنار چشمه زلال بروند آب گل آلود را به عنوان چشمه زلال دین ببینند. و الا اصل قصه درست است که ایشان که شخصیت علمی و اندیشمند علمی نیست که ما بخواهیم نقدش بکنیم، ما یک آدم های خیلی رده بالایی را از نظر علمی در گذشته نقد کردیم و بحث های شان را آوردیم، کسی که وجاهت علمی و انحراف داشته باشد، ولی ایشان از این جهت که با ظاهر کلام فریبنده و زیبا و عبارات خاص صحبت می کند، عده ای را جذب خودش کرده است عده ای را همراه خودش کرده است، از چیزهای سیاسی هم کنارش گذاشته است از چیزهای اجتماعی هم کنارش گذاشته است، افرادی را جذب خودش کرده است، این را فکر نمی کنم که با برنامه ما کسی بیش از این جذب آقای آقامیری بشود چون هر کسی که برنامه ما را می بیند همان حسی که شما دارید به او دست می دهد که می گوید ما چه فکر می کردیم چه بود، این حرف ها چیست واقعا مثل هفته گذشته مطلبی که پخش کردیم و کلیپی که پخش کردیم و از بیننده هایی که تماس گرفتند یعنی واقعا بهت آور است که یک نفری با این ادعای های دینی بخواهد این حرف را بزند، در عین حال جمع بندی خود ما هم این است که با این ده دوازده جلسه ای که در رابطه با آقامیری صحبت کردیم برنامه ما در آینده نزدیک موضوعش تغییر می کند و در رابطه با ایشان صحبت نمی کنیم، هر کسی هم که در پایان این جلسه ما هم در یکی دو جلسه آینده به ما زنگ بزند می گوییم که بروید آرشیو را نگاه بکنید، من آنچه شرط بلاغ است با تو گفتم، نمی گویم می گویم بلکه با تو گفتم دیگر اگر کسی بخواهد مراجعه بکند می تواند برود مراجعه بکند به سایت و همان مطالب را ببیند و متوجه  بی بنیه بودن و بی محتوا بودن صحبت های آقای آقامیری بشود.

مجری:

امروز هم یکی از دوستان به من گفت که ببین ایشان چه قدر فالوور دارد، گفتم یعنی چه؟ گفت که پنچ میلیون فالوور دارد، بگذار من هم بروم فالوورش بشوم، گفتم یعنی تو عقده خودت بر این مبنا است که کسی که فالوور زیاد دارد چون حرف درست می گوید، حرف راست می گوید، بعضی ها این گونه هستند نگاه می اندازند می بینند کسی که فالوور دارد ایشان دارد صد در صد درست می گوید، ولی این درست نیست، یک مقدار باید عاقلانه تر فکر بکنیم و بیندیشیم که کار درست باشد، خیلی زیبا است همیشه سفیدی بر سیاهی رو سفید است، حقیقت مشخص است، یعنی کامل آدم می تواند بفهمد که خیر چیست، شر چیست، درست چیست و نادرست چیست، ولی بعضی مواقع بعضی ها افکارشان و عقیده شان این گونه هست یک نگاه می اندازند به موبایل خودشان می بینند که این پنج میلیون فالوور دارد این درست می گوید، مثلا این یک میلیون دارد نه این درست نمی گوید، این برای من خیلی آزار دهنده است، استاد کلیپ بعدی را ببینیم.

استاد عباسی:

من به نظرم می آید که دو سه تا نکته  می خواستم عرض بکنم، این را ادامه بدهیم شاید فرصت مان به اندازه یک کلیپ نباشد، من نکته ای را عرض بکنم، آیه ای را عرض کردم از قرآن کریم می خواستم این آیه را بینندگان عزیزمان این آیه را دقیق تر نسبت به این آیه دقت بکنند و نکاتی که در آیات بعدش آمده است در سوره معارج، جزء 29 قرآن کریم:

(تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيهِ فِي يوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ)

فرشتگان و روح [= فرشته مقرب خداوند] بسوي او عروج مي‌کنند در آن روزي که مقدارش پنجاه هزار سال است!

سوره معارج (70): آیه 4

فرشتگان و روح به سوی او عروج می کنند در آن روزی که مقدارش 50000 سال است، چه روزی مقدارش 50000 سال است؟ روز قیامت، که عرض کردیم 50 ذیل این آیه آمده است اگر خاطرتان باشد آقای آقامیری را ما عرض کردیم که به آیات مراجعه نمی کند احادیث ذیلش را ندیده است، و فقط صرفا آیه را می خواند و برای خودش یک ترجمه ای و انحرافش از این جا شکل می گیرد، خودش می خواهد تفسیر بکند، می فرماید (كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ)

(فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِيلًا* إِنَّهُمْ يرَوْنَهُ بَعِيدًا)

پس صبر جميل پيشه کن، زيرا آنها آن روز را دور مي‌بينند،

سوره معارج (70): آیه 5-6

می گوید که صبر کن، صبر جمیل، یک عده آن روز را خیلی دور می دانند، روز قیامت را می گویند که نمی آید.

(وَنَرَاهُ قَرِيبًا)

و ما آن را نزديک مي‌بينيم!

سوره معارج (70): آیه 7

ولی از نظر ما نزدیک است و آن را نزدیک می بینیم، چه اتفاقی می افتد؟ من نمی دانم که این آیات را آقای آقامیری چگونه می خواهد توجیه بکند

(يوْمَ تَكُونُ السَّمَاءُ كَالْمُهْلِ)

همان روز که آسمان همچون فلز گداخته می‌ شود

(وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ)

و کوه‌ها مانند پشم رنگين متلاشی خواهد بود

کوه ها مانند پشمی که زدند و پاشیده و متلاشی شده است این طور متلاشی می شود.

(وَلَا يسْأَلُ حَمِيمٌ حَمِيمًا)

و هيچ دوست صميمي سراغ دوستش را نمی ‌گيرد!

سوره معارج (70): آیه 8- 9- 10

هیچ دوستی آن روز سراغ دوستی را نمی گیرد، هیچ فالووری آن روز طرف کسی که به آن علاقه داشته است نمی آید و هیچ کسی که به او ابراز علاقه کردی و فالوورش شدی آن روز نمی آید دستت را بگیرد، عین آیه قرآن است (وَلَا يسْأَلُ حَمِيمٌ حَمِيمًا)؛ هیچ دوست صمیمی سراغ دوست خودش را نمی گیرد، حتی، این حتی که می گوم حتی فارسی بود جزء آیه نیست:

(يبَصَّرُونَهُمْ يوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يفْتَدِي مِنْ عَذَابِ يوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ)

آنها را نشانشان می ‌دهند (ولي هر کس گرفتار کار خويشتن است)، چنان است که گنهکار دوست می دارد فرزندان خود را در برابر عذاب آن روز فدا کند.

سوره معارج(70): آیه 11

آن ها را به آن ها نشان می دهند هر کسی گرفتار کار خودش است، گناهکار دوست دارد فرزندان خودش را در برابر عذاب فدا بکند، این قدر فرزند را دوست داری الان آن روز می خواهی این فرزند را جلو بیندازی که خودت خلاص بشوی، بگی اگر می شود من این را در آتش بیندازم و آتش این را بگیرد که من را نگیرد، که من نجات پیدا بکنم

(وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِيهِ)

و همسر و برادرش را

سوره معارج (70): آیه 12

همسر و برادرش را هم همین طور

(وَفَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ)

و قبيله‌اش را که هميشه از او حمايت مي‌کرد

سوره معارج (70): آیه 13

قبیله ای که همیشه از آن حمایت می کردند آن ها هم این ویژگی را داشتند، این ها ویژگی های روز قیامت است آقای آقامیری! نگو همه چیز گل و بلبل است همه بهشت می روند، قیامت هیچ اتفاقی نیست، یادتان است که درباره قیامت می گفت، صراط را مسخره می کرد، جحیم را مسخره می کرد، نسبت به همه این ها اشکال می گرفت، یک آیه دیگر آن کسانی که اهل یادداشت هستند من کلا توصیه می کنم به بزرگواران و بینندگان عزیزمان ما در رابطه با قیامت کم گفتیم و شنیدیم، کم خواندیم، آیات قرآن در رابطه با قیامت، این که حضرت فرمودند:

«...مَجَالِسَكُمْ بِذِكْرِ الْمَوْت‏»

مجلس های عیاشی تان را جا هایی که غفلت حاصل می شود خراب کنید با یاد مرگ. این همه دارد خوش می گذرد آخرش را نمی گوید، در رابطه با قیامت و در رابطه با معاد، کم آیات را نگاه کردیم، بعضی آیات را من هنوز مثلا سر منبر می گویم بعضی ها می آیند می گویند حاج آقا این آیه قرآن بود؟ از جمله این آیه خیلی آیه عجیبی است، آیه 2، سوره مبارکه حج، در رابطه با قیامت می فرماید:

(يوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ)

روزي که آن را مي‌بينيد، (آنچنان وحشت سراپاي همه را فرامي‌گيرد که) هر مادر شيردهي، کودک شيرخوارش را فراموش مي‌کند؛

سوره حج (22): آیه 2

روزی که هر شیر دهنده ای فرزند شیر ده خودش را می اندازد و رها می کند، تازه شیرده را رها می کند

(وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا)

و هر بارداري جنين خود را بر زمين مي‌نهد

سوره حج (22): آیه 2

هر خانم بارداری وضع حمل می کند و از ترس سقط جنین می کند.

(وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى)

و مردم را مست می ‌بينی

سوره حج (22): آیه 2

و تو مردم را می بینی که مثل آدم های مست دارند به این سمت و آن سمت می دوند.

(وَمَا هُمْ بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ)

در حالی که مست نيستند؛ ولی عذاب خدا شديد است!

سوره حج (22): آیه 2

در حالی که مست نیستند، عذاب خدا شدید است، حالا تو بیا به مردم بگو که منظور از عذاب این است که شما کار های بد کرده بودید، می گوید که عذاب خدا شدید است، همان خدایی که صاحب رحمت واسعه هست، ابتدای قرآن بسم الله الرحمن الرحیم می گوید، که آقای آقامیری می گفت که هر آیه با این بسم الله در تعارض است کنار بگذارید، باید کنار برود، چون این آیه اول همه این سوره ها هم آمده است، بسم الله الرحمن الرحیم، خدای رحمن و رحیمی که در جای خود رحمن و رحیم است، همان اقتضای رحمن و رحیم بودنش می تواند در جای خودش عذاب الله شدید باشد، اقتضای همان است، اگر قرار باشد که کلا بی خیال مجرم باشد، هر کسی هر کاری دلش می خواهد بکند، این همان رحمن و رحیمیت خدا را هم زیر سوال می برد، چه فرقی هست بین آقا که رعایت کرد با منی که رعایت نکردم، آن توقع می کند، می گوید من این همه زحمت کشیدم و این همه دینداری کردم و این همه مراقبت کردم، این آقای من را مسخره می کرد گردن کلفتی می کرد و زور گویی می کرد، ظلم می کرد، غیبت می کرد، تهمت می زد، همه کار می کرد، حالا الان هر دوی مان همنشین هم شدیم در بهشت، می شود این چنین چیزی؟ (وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ) عذاب خدا شدید هست، این آیه قرآن در این رابطه بود.

 ببینید این آیایت که عرض کردیم هم در سوره حج و هم در سوره معارج بیان شد خدمت بینندگان مان آن ویژگی خاص در رابطه با قیامت که در آن حسابرسی هست، اگر حسابرسی هست پس باید این اختیاری نباشد که هفته گذشته ایشان گفت اختیاری است و بعد این مسخره کردن ها دیگر معنا ندارد، زیرآب دین را زدن ها که بگوییم قیامت چیز نیست و ان شاء الله اتفاقی نمی افتد، این دیگر چیزی از اخلاق هم باقی نمی ماند.

مجری:

استاد عباسی عزیز در بیانات شان فرمودند که ما سعی می کنیم در دو هفته دیگر تمامش کنیم، و حالا من آن چیز که خودم متوجه شدم از آقای آقامیری و هر هفته هم از ایشان کلیپ های جدید سر می زند و می آید در برنامه آشکار می شود فکر می کنم که این داستان حالا حالا ها ادامه داشته باشد، یعنی این که ما در هفته های آینده هم بیشتر از این ها فکر کنم صحبت بشود، ان شاء الله که این اتفاق پیش نیاید، و بتوانیم به لطف خدای بزرگ و مهربان بحث های جدیدی را آغاز بکنیم، این مدتی که صحبت شد حقیر به عنوان مجری برنامه که در این برنامه حضور دارم و خدمت شما سروران گرامی هستم برای من کلاس درسی هست و سعی می کنم که این برنامه که تمام می شود کلیپ های که با هم دیگر می بینیم و استاد صحبتش را می کنند و پاسخ می دهند من سعی می کنم که واقعا فکر بکنم من این درخواست را از جوان های عزیزی که پای برنامه هستند، نه تنها جوان بلکه همه کسانی که دوست دارند بهترین باشند این سعی و این فکر را داشته باشند این که ما بیاییم واقعا فکر بکنیم که خدای بزرگ هدف خلقت انسان چیست، هدف از آورد مثل پیامبر بزرگ اسلام چیست؟ و فرزندان گرامی پیامبر بزرگ اسلام راه و مسیر شان و کلام شان درباره چه چیزی هست تا این اتفاقات پیش نیاید، خیلی راحت هم ما بتوانیم بد و خوب را تشخیص بدهیم ان شاء الله که خدای بزرگ به حق محمد و آل محمد بهترین ها را و مسیر درست را به همه ما انسان ها ان شاء الله که نشان بدهد و می دانیم و مطمئن هستیم کسی که مسلمان باشد و شیعه علی بن ابی طالب (علیه السلام) باشد غیر ممکن است مسیر درست را نتوانسته باشد که پیدا بکند، غیر ممکن است و مطمئن هستم که شما بیننده عزیز محب اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) هستید و ان شاء الله تا قیام قیامت باقی خواهیم ماند و ان شاء الله که بتوانیم عاقبت بخیر بشویم ان شاء الله از مسیر درست به مسیر نا درست منحرف نشویم.

 لحظات پایانی برنامه هست، استاد وقت برنامه به پایان رسیده است، خیلی متشکرم. استاد عباسی کسالتی در این برنامه داشتند ولی خیلی این برنامه را دوست دارند و این که این قدر مهم هست این صحبت ها که در برنامه می شود که در این برنامه حاضر شدند، من خیلی تشکر می کنم از استاد و از خدای بزرگ و مهربان می خواهم که این سلامتی را همیشه همیشه به استاد عزیز عنایت بکند و همیشه سلامت باشند و برنامه بسیار متنوعی خدمت استاد عزیز را هم ان شاء الله داشته باشیم.

 لحظات پایانی برنامه است از شما تشکر می کنم، از اتاق فرمان و دوستان عزیز که واقعا زحمت می کشند، جدا خیلی زحمت می کشند، ان شاء الله روزی برسد که دوربین تصویر برداری را اتاق فرمان ببریم از از دوستان عزیز تصویر بگیریم و مصاحبه بکنیم و پخشش بکنیم و ببینیم که چه قدر دوستان زحمت می کشند تا این برنامه به نحو احسنت در شبکه ولی عصر پخش بشود و روی آنتن قرار بگیرد، در ایام فاطمیه هستیم، دعای همیشگی ما اگر دعایی در خلوت ما هم باشد خیلی عالی است، و خدا را قسم بدهیم خدایا تا حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) را دوست داری و حبیبه خودت هست قسمت می دهم تو را به این بانوی بزرگ اسلام دختر گرامی پیامبر بزرگ اسلام دعای ما را بپذیر «اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ»، الهی آمین، شما بیننده های عزیز خودم را به خدای بزرگ و مهربان می سپارم، یا علی مدد و خدا نگهدار همه شما.

 


  
  • رضایی

    28 فروردين 1402 - ساعت 21:54

    لعنت خدا بر آقامیری این گمراه گمراه کننده دستمال وهابیت و درود خداوند بر استاد عباسی عزیز.رحمت خدا بر مادربزرگ بزرگوارشان که چندین ماه پیش به رحمت خدا رفتند

    0 0

عصر ایمان _ پاسخ به شبهات آقای آقامیری>

پاسخ به شبهات حسن آقامیری انحرافات آقامیری مسائل اعتقادی پیامبر اکرم ص غنا و موسیقی مطرب کوچک کردن گناه اسلام قیامت معاد قرآن روز قیامت