دست انداز_ تحریف و کتمان در منابع اهل سنت

قسمت ششم برنامه دست انداز با کارشناسی حجت الاسلام بهرامی زاد و استاد شریفی


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:19/10/1401

برنامه: دست انداز

استاد شریفی:

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صلی علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

عرض سلام و شب بخیر خدمت همه شما عزیزان و سروران گرامی مفتخر هستیم که بار دیگر با برنامه دست انداز در خدمت شما خوبان هستیم، برنامه ای که دو سه هفته اخیر از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج) در خدمت شما هست با موضوعی بسیار کاربردی و مهم، تحریف کتمان و نگفتن حقایق تاریخی در مذهب اهل تسنن، در خدمت اساتید و بزرگوارانی بودیم در جلسات قبلی و از این هفته هم استاد جدیدی را در خدمت شان خواهیم بود که با همکاری ایشان ان شاءالله این موضوع را ادامه خواهیم داد، جناب آقای بهرامی یکی دیگر از اساتید و متخصصین این جریان و این موضوع در خدمت شما است با ایشان سلام علیک داشته باشیم و آشنا بشویم بر میگردیم در خدمت شما هستیم، سلام علیکم جناب آقای بهرامی خیلی خوش آمدید در خدمت شما هستیم.

حجت الاسلام بهرامی زاد:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین، من هم خیر مقدم عرض می کنم خدمت بینندگان عزیز، با عرض تشکر از استاد خودم استاد شریفی ان شاءالله که مباحثی که مطرح می کنیم در راستای روشنگری و در راستای جهاد و تبیین جهاد ان شاءالله مفید دوستان گرامی باشد، موضوع آن موضوع خیلی مهمی است، خیلی کلیدی از مهمترین تفاوت های مکتب اهل بیت (ع) و مدرسه صحابه همین موضوعی است که ان شاءالله اگر بتوانیم خدا توفیق بدهد، امام زمان (ع) کمک بکند مقداری آن را تبیین بکنیم.

استاد شریفی:

بینندگان عزیز همانطور که پیگیر برنامه هستید، ما جلسه قبلی موارد و مطالبی را مطرح کردیم در اثبات این مسئله و سه دلیل هم برای آن ذکر کردیم عقل و قرآن و ان شاءالله روایات را هم در استمرار این برنامه خواهیم آورد، به این عنوان که هر کسی برای رسیدن به حق و حقانیت و اینکه حق را از باطل تشخیص بدهد، خوب را از بد تشخیص بدهد باید تحقیق کند در آن موضوع، انسان می خواهد وسیله ای را بخرد، یک دوچرخه ای را حتی بخرد، تحقیق می کند در رابطه با نوع آن دوچرخه، کارخانه و آن برندی که دارد این دوچرخه را می سازد و حواشی آن کالا و آن جنس را، حالا ما می خواهیم یک عقیده ای را اخذ کنیم که با آن عقیده قرار است در محضر عدل الهی ظاهر شویم و قرار است طبق آن عقیده رفتار و اعمال خود مان را بسنجیم و پیاده کنیم در جامعه، در رابطه با این مسئله بیان کردیم اهل تسنن یک مبنای اعتقادی را درست کردند به این عنوان که حق تحقیق در مورد گذشتگان خودمان و افرادی که دین به واسطه آنها به ما رسیده است را نداریم و این مطلب خلاف عقل و خلاف قرآن و خلاف روایات است، علت آن چیست؟ چکیده ای را در جلسه گذشته گفتیم، ان شاءالله این جلسه و جلسات دیگر هم به آن اشاره خواهیم کرد که آیا مذهب و عقیده ای که ادعا می کند بر حق است اما کسی حق تحقیق در مورد گذشتگان و سلف این جریان را  ندارد چگونه می تواند تشخیص دهد که اعتقادی که امروز اخذ کرده، اعتقاد صحیحی است، باز هم ان شاءالله این جلسه موارد و مصادیق در این موضوع را در خدمت شما هستیم با جناب استاد بهرامی و اینها را یک به یک ان شاءالله بررسی خواهیم کرد، کتابی را که ما هفته پیش هم در برنامه گذشته حول آن صحبت های را هم کردیم، به نام کتاب مقام صحابه، تألیف مولانا مفتی محمد شفیع، ترجمه جناب آقای عبدالرحمن سربازی، این کتاب بسیار کتاب خوبی است در این موضوعی که ما می خواهیم کار کنیم، چون تقریباً اقوال همه علمای اهل سنت را و حتی امثال ابن تیمیه را هم جمع آوری کرده و در این رابطه می تواند به عنوان یک منبع خوبی مورد استفاده شما قرار بگیرد، مباحث طولانی در این کتاب آمده که من بعضی از آنها را ذکر می کنم، در صفحه 78، می گوید که

به اجماع امت این اختلاف صحابه اختلاف اجتهادی است و هیچ کدام از این دو گروه مورد ملامت و سرزنش قرار نمی گیرد، در مورد مشاجرات صحابه حفظ زبان و بالأخره سکوت را طریق لازم قرار داده نسبت به این امر تأکید شده است که بدون ضرورت وارد شدن در بحث روایات و حکایاتی که در دوران جنگ و مناقشه بین آنها نسبت به یکدیگر از آنان نقل شده ناجایز و ناروا است

مقام صحبه، محمد شفیع، ترجمه عبدالرحمن سربازی، ص78

بعد در ادامه می گوید

در تفسیر قرطبی اینگونه آمده است که منسوب کردن خطا و اشتباه قطعی به احدی از صحابه پیامبر  جایز نیست

خب این صراحتاً دارد می گوید مقام عصمت را ما برای  اینها قائل هستیم، اصلاً شما حق ندارید بگویید صحابه رسول خدا خطا و اشتباه کرده اند، آن هم به احدی از صحابه حق ندارید  این حرف را بزنید

ما تعبداً مأمور هستیم که نسبت به اختلافات آنها سکوت اختیار کنیم و نام آنها را جز به نیکی یاد نکنیم

برادران اهل تسنن من، مگر مولوی های شما ماموست های شما و بزرگان شما در خطبه های نماز جمعه شان نمی گویند و ادعا نمی کنند که صحابه هیچ اختلافی با یکدیگر نداشتند، رابطه ها صمیمی گل و بلبل، خوب خوب، هیچ مشکلی نبوده، روافض دروغ می گویند شیعیان دروغ می گویند که صحابه باهم اختلاف داشتند، آقای قرطبی نه تنها به این نکته می رسد و تأکید می کند که اینها اختلاف داشتند که هیچ بلکه ما مأمور هستیم تعبداً به این نکته  که در مورد اختلافات آنها سکوت کنیم باز در ادامه در صفحه 83 مطلب دیگری ذکر می کند می گوید

آشوب ها و جنگ هایی که میان صحابه واقع شد فرقه شامیه وقوع آن را انکار کردند

بنی امیه و اتباع بنی امیه اساساً اصل این اختلافات  و درگیری ها را انکار کردند، همان تحریف حقایق تاریخی است

شکی نیست که انکار آن بی دلیل است  زیرا شهادت عثمان واقعه جمل و صفین به تواتر ثابت شده

در نزد اهل سنت عده ای بودند وقایعی که دیگر هیچ شکی برای آن نیست، مثل جمل و صفین را حتی انکار می کردند می گفتند دروغ است، اصلاً جنگی به نام صفین و جمل نبوده، وقتی این آقایان این وقایعی که قرطبی می آید می گوید به تواتر ثابت است اصلاً قابل انکار نیست جنگ جمل و جنگ صفین وقتی این وقایع را انکار می کردند، بعد شما توقع دارید بزرگان اهل تسنن جریان شهادت بی بی حضرت زهرا (س) را و این وقایع را بیایند در کتب شان بنویسند؟ ادامه بدهیم

 می گوید و آنهایی که وقوع این امر را انکار کردند بعضی در این جریانات سکوت و خاموشی را ترجیح دادند نه به گروهی خاصی غلطی و اشتباهی را نسبت دادن و نه حق و صواب را

ساکت و خنثی

این حضرات گروهی از اهل سنت هستند اگر منظور شان از این سکوت این است که لب گشایی در این موارد کار فضول و بی نتیجه ای است پس درست است

باید سکوت کرد نه بد گفت نه خوب آنها را گفت اصلاً شتر دیدی ندیدی، اتفاقی افتاده نیفتاده

زیرا امام شافعی و دیگر علمای سلف فرمودند که این خونها خونهایی است که خداوند متعال دست ما را از آن پاک داشته پس ما باید زبان خود را از آنها پاک بداریم

چون ما در آن جنگ ها نبودیم در آن قتل ها نبودیم، پس دست ما به خون آلوده نیست زبان ما هم باید بسته باشد، خب اگر اینطور باشد ما در مورد هیچ چیز نباید تحقیق کنیم، جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم، چون ما در آن زمان نبودیم در آن جنگ ها هم نبودیم، حق نداریم حرف بزنیم، دفاع مقدس، چون در ایام دفاع مقدس ما نبودیم یا خردسال بودیم در جنگ شرکت نکرده بودیم پس ما حق اینکه در مورد دفاع مقدس صحبت کنیم نداریم، این چه مبنایی است که این آقایان اهل سنت گذاشته اند؛

علامه سفارینی: یعنی از مداخله در بحث اختلافات صحابه به گونه ای که تحقیری احدی از آنان لازم آید باید پرهیز شود زیرا اختلافات آنان مبنای اجتهادی است و خداوند متعال ذلیل و خوار سازد کسی را که از آنان بدگویی کند

مبنای اجتهادی داشتند هر اشتباهی هم کردند تازه یک ثواب هم بردند، خدا خوار و ذلیل کند کسی را که اگر بخواهد در مورد صحابه حرفی بزند، صفحه بعد

آنان بالاتر از دسترسی تعدیل و انتقاد بودند

حق انتقاد را ندارید؛ باز ادامه اش

عقیده اهل سنت: از بدگویی آنها زبان خود را باز دارند و پرهیز نمایند

مطلب بعدی

مطلبی که اهل سنت و جماعت درباره آن اجماع و اتفاق نظر دارند این است که خود داری از طعنه زدن و اعتراض و جرح نمودن بر آنها

 باز صفحه بعد، صفحه 92

در معامله مشاجرات صحابه منع کرده است بدان جهت است که امام احمد بر چنین افرادی که در مشاجرات صحابه دخالت می دادند انکار فرمود، و می گفت طریقه و روش صحیح در مورد مشاجرات صحابه کرام خاموشی و سکوت است. آنچه که ذکر شد مجموعه مختصری است از عقاید و اقوال سلف خلف، علما، متقدمان و متأخران امت که در آن بیان اجماع اتفاق نظر همه بر عدل ثقه بودن تمام صحابه ثابت است و این موضوع هم روشن شده که در مشاجرات و اختلافاتی که بین آنها رخ داده است حق دخالت نیست یا سکوت و خاموشی باید اختیار نمود یا اقلاً از سخنان و اظهار نظرهایی که موجب کسر شأن آنها شود اجتناب و خود داری شود

این اقوال علمای اهل سنت که اجماع دارند بر اینکه اولاً ثابت است صحابه باهم درگیر شدند، صحابه باهم جنگیدند همدیگر را هم کشته اند ما روایات فراوانی در این مسئله داریم به قول آقای قرطبی قابل انکار نیست تواتر آن هم ثابت است، حالا کنار این فحاشی هم به هم کردند، همدیگر را سب کردند، همدیگر را لعن کردند، بعد همین ها را هم اهل سنت می گویند مانند ستاره اند به هر کدام شان رجوع کنید هدایت می یابید خب اینها همدیگر را کشته اند همدیگر را سب کردند همدیگر را لعن کردند، اعتقادات همدیگر را باطل می دانستند، چگونه است که من به هر کدام از اینها رجوع کنم هدایت می یابم، قطعاً یکی باطل است یکی حق است برای اینکه بدانم کدام باطل است کدام حق است تا از آن الگو بگیرم آن را به عنوان اسوه خودم قبول کنم خب باید تحقیق کنم، اینجا اهل سنت می گویند اجماع داریم، کسی حق تحقیق در مورد اینها را ندارد، سکوت خاموشی یا اینکه تمام بدی های آن صحابه را و آن مواردی که به آنها طعن وارد می شود همه آنها را باید بگذاری کنار خب اینک نشد تحقیق، اگر قرار باشد من بخواهم تحقیق کنم در کتب شیعه و سنی بدانم کدام مذهب حق است علی القائده باید خالی الذهن باشم، اگر قرار باشد من بروم در کتب اهل سنت بگویم شیعه حق است فقط می خواهم اعتقاد خودم را ثابت کنم خب اینگونه به من یک محقق نمی گویند به من می گویند متعصب دینی که می خواهد از کتب دیگر عقیده خودش را ثابت کند و چشم روی بقیه موارد می بندد، متأسفانه اهل سنت این موارد را بحث کردند علت آن هم مشخص است، چون افرادی زیر سؤال خواهند رفت که آن افراد بزرگان اهل سنت هستند و اگر آنها زیر سؤال بروند عقیده اهل سنت زیر سؤال خواهد رفت.

خب این قسمت اول بحث بنده بود ان شاءالله بقیه مطالب را در خدمت استاد بهرامی هستیم ببینیم جناب استاد بهرامی چه مورد و مطلبی را برای ما به ارمغان آورده اند، جناب آقای بهرامی در خدمت شما هستیم.

حجت الاسلام بهرامی زاد:

بسیار نکات ارزنده ای فرمود استاد عزیز جناب آقای شریفی در کلمات خود که نقل قول از علمای اهل سنت می کرد تأکید بیشتر بر این بود که شما اختلافات را بپوشانید تا خدای نکرده این اختلاف باعث  بدبینی نشود، خدای نکرده این اختلاف باعث نشود که مردم به صحابه بدبین بشوند، خب جنگ های صحابه را کسی بگوید، اختلاف علما را کسی بیاید بگوید، اساس دین شان که روی عدالت همه صحابه است زیر بار می رود، یکی از مهمترین اسنادی که علمای اهل سنت دارند ان شاءالله در این جلسات اشاره خواهیم کرد متعدد از اقوال اینها، یک سندی هست که ذهبی در شرح حال امام شافعی آورده است، خط به خط کلمه به کلمه این سندی که ما می خواهیم بگویم مهم است، ایشان دارد قائده در حدیث خود در رجال خود در کلام و اعتقادات خود دارد به همه می گوید، خیلی جالب است وارد بحث می شود ایشان در شرح حال امام شافعی، امام شافعی برخی از بزرگان اهل سنت مثل اجلی گفتند ایشان شیعه است رافضی است، خب شیعه و رافضی بودن در مبانی اهل سنت یک جور ضعف حساب می شود یا یحیی بن معین شافعی را متهم کرده که ایشان ضعیف الحدیث است، ابن معین با آن عظمت رجالی و حدیثی خود، یا مثلاً محمد بن عبدالحکم آمده گفت که شافعی کسی است که از اهل بدعت و از انسان های کذاب روایت نقل می کند، این به مذاق آقای ذهبی خوش نمی آید، ایشان در سیر اعلام النبلاء شرح حال امام شافعی را وقتی می آید مطرح بکند می خواهد بیاید دفاع بکند از امام خودش می گوید «قلت» خب حالا یک حرف هایی در باره امام شافعی گفتند

«کلام الأقران إذا تبرهن لنا أنه بهوی و عصبیة لا یلتفت إلیه»

سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ص 92

می گوید که کلام الأقران، یعنی بزرگان رجالی، حدیثی فقهای اهل سنت بزرگان اهل سنت وقتی آمده اند همدیگر را نقد کردند، مثلاً ابو زرعه رازی آمده برای بخاری چه گفته استاد؟ گفته ایشان باید احادیثش ترک بشود ایشان کافر است، یا متعدد کتاب هم از علمای عربستان من دیدم چاپ کردند، می گوید این بزرگان وقتی به تیپ هم می زنند، دارند همدیگر را جرح رجالی می کنند، این اگر برای ما ثابت شد که از روی هوا و هوس است و از روی عصبیت مذهبی است باید به آن توجه نکنی، یعنی چه؟ بزرگان نسبت به همدیگر بیایند از روی هوا و هوس حرف بزنند؟ پس این چه بزرگانی است که شما دارید دین تان را از اینها میگیرید؟ این خیلی جای سؤال است، اتفاقاً عقلاء آنهایی که اهل فکر هستند وقتی که بین دو تا بزرگ دو تا امام درگیری اعتقادی رخ داد بیشتر توجه می کنند، می گویند چه شده که بزرگان زدند به تیپ هم و با همدیگر درگیر شدند حق با کدام شان هست؟ بعد ایشان می گوید که توجه نکنی

«بل یطوی و لا یروی»

پاک کن بینداز دور

روایت نکن دوستان من گفتم می خواهد قائده بدهد

استاد شریفی:

یعنی الآن می خواهد بگوید به چه دلیلی من گفتم وقتی دوتا از علما هم عصر همدیگر هم هستند همدیگر را زیر سؤال می برند نباید توجه کنید، مبنای آن چیست؟

حجت الاسلام بهرامی زاد:

مبنای آن همان است که در بحث عدالت صحابه و در بحث اینکه همه صحابه عادل هستند، خدا از همه شان ولو زنا بکند ولو بدترین جرایم را حتی در زمان صحابه بودنش شراب بخورد بت بفروشد خدا از همه آنها راضی شده، خدا به فحشا دستور نمی دهد ولی اینها می گویند خدا از او راضی شده، می گوید که:

«کما تقرر عن الکف عن کثیر مما شجر بین الصحابه و قتالهم»

می گوید آنطور که قبلاً ثابت شده که باید درگیری های صحابه را ذکر نکنیم

ببینید دوستان درگیری های علما را ذکر نکنید، چرا؟ چون ثابت شده که درگیری های صحابه را نباید ذکر کنید

استاد شریفی:

از روی چه بوده؟ از روی هوای نفس چون می خواهیم یک نتیجه بگیریم

حجت الاسلام بهرامی زاد:

بله هوای نفس از روی عصبیت چون او فلان جا به من پول نداد، در مجلس درس برای من بلند نشد، مثلاً فلانی سر کلاس های من نیامد، متعدد ما از اینها داریم ان شاءالله در این برنامه های بعدی حتماً خدمت دوستان عرض خواهیم کرد، من حرفم این است که صحابه شما دارید که بر فرض روی مبانی غلط خودتان، صحابه را شما می گویید خدا از آنها راضی است علما چه؟ ابن معین را چه؟ شافعی چه؟ بعد می گوید آنجا ما ثابت کردیم مثل آن قضیه است که کلنگ از آسمان افتاد و بشکست و الّا من کجا و بی وفایی، خب شما برای صحابه دلیل داری برای علما که دلیل ندارید که آن قائده را می خواهی اینجا هم پیاده کنید، بعد ذهبی در دلش باز می شود می گوید

«و ما زال یمر بنا ذلک فی الدواوین و الکتب و الأجزاء»

آنقدر وقتی ما این درگیری های بین صحابه را در دفتر های روایی در کتاب های حدیثی در اجزاء حدیثی می بینیم

آنقدر سخت می شود اینجا، بعد اینجا سریع می آید حمله می کند می گوید حواست باشد

«و لکن أکثر ذلک منقطع و ضعیف، و بعضه کذب»

می گوید اکثر روایاتی که در درگیری صحابه آمده یا دروغ است یا ضعیف است

آقای ذهبی اگر دروغ است اگر ضعیف است خب نقل کن، اگر دروغ است

«و هذا فیما بأیدینا و بین علمائنا»

این روایت هایی که در کتابهای حدیثی ما هست درگیری صحابه را گفتند

«فینبغی طیه و إخفاؤه»

باید مخفی کاری کنی

به همین هم راضی نمی شود

«بل إعدامه»

کلاً بسوزان

بینداز دور، چرا؟

«لتصفو القلوب»

یک موقعی یک کسی نشنود که وحشی قاتل حضرت حمزه تا آخر عمرش هم شراب خوار بوده، این دلش نسبت به این صحابه چرکین نشود، دلش نسبت به آن کسانی که به خانه صدیقه طاهره حمله کردند چرکین نشود، نقل نکنی، می فهمند «عمر رفس فاطمة» لگد زد به پهلوی صدیقه طاهره بدبین نسبت به این خلیفه می شود نباید نقل کنید، می گوید که

«فینبغی طیه»

اینجا یکی از اساتید ما یک خاطره خیلی عجیبی نقل می کرد می گوید که ایشان شیعه شده بود علت شیعه شدن او چه بوده؟ گفت ما داشتیم صحیح بخاری می خواندیم استاد مان هم این روایت های صحیح بخاری را با تیمن و تبرک می آمد دانه دانه می گفت حدثنا فلان عن فلان، عن فلان بن عمر، مثلاً ابی بکر صدیق می گفت ما یک جلسه دیدم استاد ما سریع دو سه صفحه رد شد، گفتم مگر این هم صحیح بخاری نیست، من گفتم استاد این را چرا سریع رد شدید؟ می گوید اینها به درد تان نمی خورد، روایت های صحیح بخاری را می گفت، اینها را نباید بخوانید، می گوید من تعجب کردم، چه بوده دوستان؟ «احادیث الحوض» احادیثی که برای ارتداد اکثریت صحابه است که «ارتدوا على ادبارهم القهقرى» اینها همه مرتد می شوند «إلا مثل همل النعم» خیلی انگشت شمار اینها می آیند نجات پیدا می کنند، اکثراً فی النار جهنمی هستند آنجا را سریع رد می شد می گوید باید اینها را نقل نکنی یک موقع دل کسی نگیرد

«و تتوفر علی حب الصحابة»

فقط حب صحابه

«و الترضی عنهم»

فقط از آنها ترضی کن

حالا هر کسی می خواهد باشد، حالا این صحابه همدیگر را زدند کشتند ما بیاییم از قاتل و مقتول از هر دو ترضی بکنیم، بگوییم رضی الله سیدنا معاویه سیدنا علی» خب این یعنی چه؟ مگر کفر و ایمان مگر وجود و عدم مگر یکجا  جمع می شود؟ بعد ادامه اش می گوید

«و کتمان ذلک متعین»

اگر این را کسی با دقت بخواند یعنی واویلا است برای اهل سنت، برای علمای اهل سنت واویلا است می گوید

«و کتمان ذلک متعین عن العامة و آحاد العلماء»

کتمان درگیری های صحابه واجب است هم برای مردم هم برای آحاد

حالا چرا آحاد؟ یعنی آیا اکثریت علمای اهل سنت آحاد هستند؟ نمی توانند حق و باطل را تشخیص بدهند؟ نمی توانند بفهمند این روایتی که تو گفتی منقطع است ضعیف است، عالم که باید روایت را تشخیص بدهد، می گوید که اگر خواستی بخوانی

«و قد یرخص فی مطالعة ذلک»

می توانی بروی مطالعه کنی

در کجا؟

«خلوة»

در گوشه اتاق خودت

 که بچه ات نفهمد، زنت نفهمد، شاگردانت نفهمند، حالا آن هم نه برای همه علما، برای عالمی که

«للعالم المنصف العری من الهوی»

تو خودت داری تعصب به خرج می دهی می گویید که شما حق ندارید بخوانید، کتاب ها را پاره کنید، این عین تعصب است بعد چطور شما انتظار دارید مثلاً طرف بدون تعصب بیاد قضاوت بکند در قضایای تاریخی حالا اگر خواند و آن عالم و خود ذهبی هم شاید  این گونه بوده در گوشه خانه ذهبی در اتاقش می خوانده که مثلاً در شرح حال ابن ابی دارم دارد دیگر می گوید که «أن عمر رفس بطن فاطمة» عمر لگد زد به پهلوی صدیقه طاهره، استغفرالله، استغفرالله، استغفرالله،

«بشرط أن یستغفر لهم»

خیلی خنده دار و مضحک

استاد شریفی:

حالا یک نکته دیگر هم گفته به شرطی که هوای نفس هم نداشته باشد، خب چهار خط بالاتر تو دعوای بزرگان تان را آوردی که علمای بخاطر هوای نفس باهم درگیر شدند، ادعای عصمت که برای علما ندارید، بزرگان تان هم که هوای نفس داشتند، پس خود به خود هیچ کدام از علمای اهل تسنن حق خواندن درگیری های صحابه را ندارند، چون همه شان هوای نفس دارند

حجت الاسلام بهرامی زاد:

بله چون می دانند که حق با آن کسانی است که خدا اینها را پاک کرده بر اساس آیه قرآن، می دانند که صحابه ای که اینها دین شان را از آنها می گیرند پاک نیستند، هر آدم عاقلی که سر سوزن شعور داشته باشد از انسان ناپاک، پاکی دین که نور است نمی تواند بگیرد، چون خودش می دانسته، چکار کرده؟ گفته بپوشان، پاره بکن، آتش بزن مخفی بکن، رد شود سریع، دوستان این سند در سیر اعلام النبلاء آمده دهها بار انسان این را بخواند و روی آن فکر بکند. استفاده می کنیم از استاد عزیزم.

استاد شریفی:

ممنونم و متشکرم از جناب آقای بهرامی امیدواریم که شما برادر اهل سنت مان خوب با تأمل بنگرید اینها را هرچند معمولاً با توجه به تبلیغاتی که علمای شما دارند همین حرف های ما را هم می گویند حق شنیدن آن را ندارید، مبنای شان این است و نهایتاً می گویند دروغ می گویند کتاب ها را از خود شان درست کردند، پی دی اف ها را از خودشان درست کردند، امروز روزی است که شما می توانید به راحتی بفهمید حق چیست باطل چیست، چه کسی راست می گوید چه کسی دروغ می گوید، می توانید اینها را سرچ بزنید در فضای اینترنت، کتاب های آن موجود است نرم افزارها موجود است خودتان بروید ببینید و نمی گوییم بگویید که حق با شریفی و شریفی ها است و یا آقای بهرامی ها است، نه بروید از علمای تان سؤال کنید ببینید چه پاسخی می دهند، پاسخ را که شنیدید آن وقت وجدان خود تان را قاضی قرار بدهید.

خب بحث را پیگیری می کنیم با مدرک و سندی دیگر از کتب اهل سنت؛ حالا اگر کسی بیاید و درگیری ها و مشاجرات صحابه را بنویسد یا از علمای اهل سنت در این مورد سؤالاتی عوام اهل سنت بپرسند، فکر می کنید چه پاسخی خواهند داد و چه اتفاقی خواهد افتاد، من قبل از اینکه بخواهم این مدرک و این سند را خدمت شما ارائه بدهم یک نکته ای از حال امروز خود مان بگویم، شما برادر شیعه اطلاع دارید فیلم ها و سریال هایی مثل سریال امام علی (ع)، سریال مختار نامه که اینها از کتب خود اهل سنت تهیه شد و انتهای این سریال اسامی کتب اهل سنت و بزرگان آنها که این سریال طبق این منابع ساخته شده را هم ذکر کردند، می دانید این فیلم ها و این سریال ها از جانب مولوی های امروز ما، علمای اهل سنت امروز جامعه ما حرام است و فتوا به حرمت آن دادند و اهل سنت حق دیدن حتی این سریال ها را هم ندارند، این را اطلاع داشتید؟ یا شما برادر اهل سنت از خودتان نپرسیدید چرا من نباید این فیلم را ببینم، اصلاً فیلم از زبان شیعه بیان شده باشد، چرا حق ندارم ببینم تا شیعیان چه می گویند، اصلاً برای این بروم ببینم که ثابت کنم اشتباه کردند دروغ گفتند، با این جریان آشنا شوم، چرا حرام؟ کتابخانه های علمای شیعه، کتابخانه های مؤسسات علمی شیعه، کتابخانه های حتی عوام شیعه که در بحث اعتقادی کنجکاو هستند به یادگیری بیشتر از کتاب شیعی کتاب های اهل سنت هست، خود من حقیر 90 در صد از کتاب هایی که جمع آوری کردم کتاب های اهل سنت است، شاید 10 تا از کتاب های شیعه باشد، چرا بزرگان ما و منهج شیعه در مطالعه کتب مخالفین غیر شیعه است، اما این قضیه در نزد اهل سنت دقیقاً برعکس است؟ کمی فکر کنید شاید یک علتی دارد، آن علت را من دوست دارم اهل تسنن پاسخ بدهند به این علت و این چرایی،

یکی از علمای اهل سنت جناب ابن خلال است کتابی دارد به نام کتاب السنة یک بابی را آورده و ذیل این باب روایاتی را آورده، روایاتی که مشاجرات صحابه و درگیری های صحابه و برخورد علمای اهل سنت را با کسانی که در این مورد سؤال پرسیدند جمع کرده، بعد خود این آقا یک بابی نوشته، که خیلی جالب است، سخت گرفتن بر کسی که احادیثی را در وارد ساختن طعن به اصحاب رسول خدا نوشته است، یعنی اصلاً کتاب السنة ابن خلال، صفحه 501 بابی که ایشان ذکر می کند خیلی جالب است، اسم باب را می آورد که اصلاً موضوعیت باب این است که سخت باید بگیریم باید برخورد کنیم با افرادی و با کسانی که روایت هایی را نقل کردند که آن روایت ها باعث طعن به صحابه خدا است که این راویان و این مؤلفین شیعه نیستند اهل سنت هستند، بزرگان اهل سنت هستند و بعد مفصل روایات را آورده، روایت هم اکثراً با سند صحیح و اعتراف به این نکته که روایات صحیح و معتبری هست، در همین باب و در ذیل همین موضوع روایتی را می آورد جناب آقای ابن خلال می گوید اسحاق بن مسعود گفت که از حنبل در مورد این سخن پیامبر در مورد حضرت عمار که گفت تو را گروه باغی و سرکش خواهند کشت، کتاب السنه، حدیث شماره 720 می گوید از احمد بن حنبل این را پرسیدند که در مورد این قولی که پیغمبر فرمود عمار را گروه باغی خواهند کشت نظرت چیست، حرف تو چیست؟ احمد گفت من در این مورد حرفی نمی زنم، همان مبنای اصلی، سکوت زیپ دهن بسته، آقا سخن رسول خدا است من کار به تقی و نقی و این طرف و آن طرف ندارم، کار به طلحه و زبیر و ابوبکر و علی و حسن و حسین ندارم، یک رسول داریم شیعه و سنی اشتراکی، پیغمبر کلامی را گفته که عمار را گروه باغی خواهند کشت خب این نشان می دهد یک جناح حق است یک جناح باطل است من می خواهم تشخیص بدهم کدام حق است کدام باطل است، آقای احمد امام مذهب من شما عالم دین من، کمک کن به من برای فهم بهتر این حدیث، اصلاً اهل سنت حق، روایت ضعیف روایت موضوع و ... این را توضیح بده، احمد می گوید من در مورد این روایت حرفی نمی زنم، بعد جالب است آقای طیالسی هم می گوید کار درستی می کند احمد، خلاصه باید سکوت کرد نباید حرف زد، پاورقی شماره 13 ایشان آمده یک اشکالی گرفته می گوید: احمد بن محمد بن حازم ایشان مجهول است من ایشان را نشناختم، این را من تعمداً آورده ام نشان بدهم، جالب است دوستان عزیز خود محقق کتاب هم تحریف کرده، تحریف هم نکته قشنگی است، چرا؟ تحریف در تحریف، کتمان در کتمان، چرا؟ در سند روایت دو نفر هستند در طبقه اول

«اخبرنا احمد بن محمد بن حازم و عبیدالله ابن العباس الطیالسی»

السنة، ابن خلال، ص 501، ح 720

 این شخص ثقه هست و از بزرگان اهل سنت است، آقای محقق احمد بن محمد بن حازم را آورده گفته مجهول است من نشناختم پس روایت می شود ضعیف، خب آقای محقق در این طبقه دو نفر نقل کردند این عبیدالله بن عباس طیالسی را چرا نقل نکردی، باید چکار کند؟ بایت تحریف کند نفر دوم را از قلم می اندازد نفر اول را می آید ذکر می کند که این مجهول است، یعنی تحریف در تحریف، کتمان در کتمان، این مبانی اهل تسنن متأسفانه  اینها است که باعث شده فردای قیامت خیلی از اهل سنتی که امروز مستبصر شدند و  اینها خبر دار شدند می گویند ما فردای قیامت یقه این علما را خواهیم گرفت که اینها باعث شدند ما ندانیم و متوجه نشویم، این یکی دیگر از آن مدارک و مطالبی که مسئله اصل کتمان و تحریف را به عنوان یک مبنای بسیار مهم اعتقادی در کتب اهل سنت ثابت می کند.

خب باز دوباره برویم خدمت آقای بهرامی ببینیم آقای بهرامی در ادامه بحث برای ما چه دارد، آقای بهرامی در خدمت شما هستیم.

حجت الاسلام بهرامی زاد:

واقعاً تشکر می کنم از شما ان شاءالله خدا به زبان و بیان شما برکت بدهد، حقایق را دارید نقل می کنید، ولی خدا کند که دوستان ما برادران اهل سنت یک مقدار این تعصب را کنار بگذارند، وقتی که شب می خواهند سر شان را بگذارند روی بالشت بخاطر حرف های شما، اصلاً ما شیعه نه، ما از کره ماه فکر کنید آمده ایم، خب از کتاب های خودتان هم داریم آدرس می دهیم اگر یک آدرس ما از بحار دادیم، یک آدرس از اصول کافی دادیم قبول نکنید شما، واقعاً دوستان و برادران اهل سنت خواهش می کنیم فقط فکر کنید، خدا بارها در قرآن گفته که عقل تان را به کار بیندازید تفقه کنید، تفکر کنید، بعد یک مقدار روی برخورد های بزرگان مذهب خودتان، احمد بن حنبل، امام اهل سنت است، بزرگ مذهب حنابله هست،

استاد شریفی:

سلفی ها و وهابی ها هم قبول دارند امام اهل حدیث است

حجت الاسلام بهرامی زاد:

بله دربست قول دارند، ببینید دوستان ایشان یک برخوردی دارد، یک کارهایی علمای اهل سنت می کنند، این صحابه به خواب هم ندیدند که یکسری بعد از صد سال دویست سال بیایند یک اعتقاداتی نسبت به این صحابه داشته باشند، که مثلاً اگر کسی بگوید صحابه شراب  می خوردند، صحابه قتل انجام می دادند، صحابه در جنگ جمل همدیگر را می کشتند، صحابه، صحابه، صحابه، اختلاف، اختلاف، اختلاف، اصلاً هیچ چیز نبوده، اگر هم کسی گفت باید مخفی کنیم، دوستان ببینید سند آن را حالا متأسفانه از روی متن کتاب من نتوانستم بیاورم، از روی نرم افزار خدمت دوستان نشان می دهم، در شرح حال یکی از راوی ها  صالح بن حیان ایشان می گوید که صالح بن حیان یک روایت خیلی معروفی دارد، این روایت معروف باعث شده که این احمد بن حنبل خیلی ناراحت بشود غضب بکند این صالح بن حیان می گوید که «عن ابن بریدة» روایت نقل می کند که، حالا فکر کنم این ابن بریدة عبدالله بن بریده باشد بریده هم از یاران امیرالمؤمنین از صحابه هست ایشان می گوید، که خود ابن بریده می گوید که

«شربت مع أنس بن مالك الطلاء»

من با أنس بن مالک

تهذيب الكمال في أسماء الرجال، المزي، جمال ج13،ص34

انس از بزرگترین صحابه نزد اهل سنت است

استاد شریفی:

چون بریده هم، هم عصر او هست بریده هم خودش صحابه است

حجت الاسلام بهرامی زاد:

بله این دو تا صحابه هستند، خصوصاً انس، صدها روایت اینها از انس بن مالک دارند دین شان را از انس می گیرند می گوید ما با انس نشسته بودیم داشتیم طلاء می خوردیم، دوستان طلاء را رجوع کنید به شرح آن، طلاء آب انگوری است که نصف بیشتر آن جوشیده باشد و مست کننده باشد، اینها آب هویج نمی خوردند، آب انگور مست کننده می خوردند «علی النصف» منظورش این است، می گوید ایشان این روایت را نقل کرده، این بنده خدا صالح بن حیان این روایت را نقل کرده می گوید

«فغضب أحمد»

احمد ناراحت شد

آنها صد سال قبل شراب زدند بالا، مست شدند، احمد بعد از صد سال غضبناک شده که تو چرا داری واقعیات را می گویی

استاد شریفی:

خب اگر آبمیوه طبیعی باشد که احمد دلیل ندارد که بخواهد غضبناک بشود از این روایت، چون بعضی ها معمولاً توجیه می کنند نه آقا این منظور فلان است، شما از کجا می خواهی بگویی مست کننده است

حجت الاسلام بهرامی زاد:

مست کننده نیست مثلاً آب انگور شاید شیره بوده خورده، بعد سریع هم می گوید

«قال: لا نرى هذا في كتاب إلا خرقته أو حككته»

می گوید این روایت اگر در هر کتابی باشد من آن را آتش می زنم

چقدر جالب است اگر این مثلاً بر فرض اگر صحیح بخاری این روایت را نقل می کرد احمد بن حنبل این روایت را آتش می زد، اگر این روایات احادیث الحوض که گفته که اکثریت صحابه جهنمی هستند احمد بن حنبل باشد چکار می کند؟ آتش می زند، خیلی عجیب است و جالب است ادامه اش می گوید که

«ما أعلم في تحليل النبيذ»

حالا نبیذ شراب مست کننده هست، می گوید من درباره حلال بودن نبیذ یک حدیث صحیح هم، می گوید که حلال بودن نبیذ یک حدیث صحیح هم نداریم، این عین عبارت است دوستان دقت کنید من یکبار دیگر توضیح بدهم، احمد می گوید که من هیچ حدیثی یک حدیث صحیح هم درباره حلال بودن نبیذ سراغ ندارم، یعنی نبیذ در هر صورت مست کننده و حرام است، حالا من می خواهم یک فلش بک بزنم برای یکی از ائمه بزرگ اهل سنت، سیر اعلام النبلاء شرح وکیع ابن الجراح، دوستان سند را ببینید، الإمام الحافظ، صدها سند را دوستان نگاه کنید در آن وکیع وجود دارد می گوید

«کنت عند وکیع»

من پیش وکیع بودم

سیر اعلام النبلاء، شرح وکیع بن الجراح

ایشان می گوید که همه نبیذ ها حرام است، می خواهم ببینم که دوستان نظر خودشان چیست، می گوید من پیش وکیع بودم امام بزرگ اهل سنت می گوید یک کسی آمد پیش او

«فجاءه رجل یدعوه إلی عرس»

امشب دعوت هستید خانه ما عروسی

می گوید

«فقال أثمَّ نبیذ»

در عروسی تان نبیذ، آن نبیذی که احمد بن حنبل می گوید حرام است در عروسی تان نبیذ دارید؟ می گوید نه، می گوید که

«قال لا نحضر عرساٌ لیس فیه نبیذ»

می گوید که عروسی که در آن نبیذ نباشد من شرکت نمی کنم

«قال فإنی آتیکم به»

ما برای تو مخصوص می آوریم

نبیذ برای تو می آوریم که بخوری، حال نبیذ می خورده مست کننده بوده، کسی که مست کننده بخورد، «رجس من عمل الشیطان» آیه قرآن است می گوید کثافت است از کار شیطان است، خودش هم شیطانی می شود، عقلش را از دست می دهد، اصلاً در تعجب هستم شما با چه فکری دارید احادیث اینها را قبول می کنید کسی الآن در تمام سیستم های حقوقی دنیا هست کسی که اراده نداشته باشد مسلوب الإختیار باشد برود بزند یک کسی را هم بکشد می گویند اختیار نداشته، اصلاً کلاً حرف هایش خودش  کارش را اصلاً هیچ حساب می کنند، اینها کسی که نبیذ بخور هست در  عروسی ها نمی رفته اگر نبیذ نبوده دین شان را دارند از اینها می گیرند، این هم یک نکته بود تمام تأکید ما این است که، آن روایتی که آمده گفته، در صحیح بخاری هم هست، این آقا می گوید که من صحیح السند ندیدم، در صحیح بخاری هم دارند آقای شریفی که خود انس ساقی و شراب بده صحابه بوده «کن ساقی قوم» عبارتش یادم آمد، من  می ریختم آنها می خوردند

استاد شریفی:

که متأسفانه بعضی می گویند که امیرالمؤمنین هم بوده، البته می گوید این عقیده نواصب هست که امیرالمؤمنین هم جزو آنها بوده

حجت الاسلام بهرامی زاد:

آنها برای ما که حجت نیست که، برای خودشان حجت است ما که قبول نداریم اینها را، خب اینها فقط گفتند پاره کنید آتیش بزنید بسوزانید به کسی نگویید این حدیث ها را اگر ذهبی باشد این حدیث ها را برای تان نمی خواند، یک موقع اگر خواند شما دید تان درباره انس خراب می شود، دید تان درباره وکیع که دین تان را شما از او میگیرید خراب می شود.

خب آقای شریفی ادامه را شما بفرمایید، بیشتر از این مطالب شما بفرمایید استفاده کنیم از محضر شما

استاد شریفی:

چند دقیقه ای را وقت داریم حالا یک مقدار فضا را از بحث ها درگیری و علمای اهل سنت و مشاجرات خودشان بیاوریم بیرون، چند دقیقه آخر من یک نکته ای از ذهبی بگویم، اتفاقاً این را پنج دقیقه قبل از برنامه دیدم، خیلی برایم قشنگ بود، فکر می کنم به گونه ای هدیه ای بود از طرف شیخ مفید، ذهبی در کتاب سیر العلام النبلاء، جلد17، در صفحه 344 شماره 213 در مورد شیخ مفید (ره) می آید مطالبی را می گوید، می گوید که او یگانه زمان خودش بود، در فقه و اخبار و رجال و تفسیر و نحو و شعر سرآمد بود اهل مناظره هم بود با عقاید مذاهب دیگر که اینها ازش این استخراج هم می شود که امثال شیخ مفید اینکه بعضی امروز می آیند می گویند دعوت به تشیع باطل است مناظره باطل است، این ذهبی است که به قول بعضی از اساتید مان ناصبی است نسبت به اعتقادات شیعه و مکتب اهل بیت عنادش مشخص است، در فضایل اهل بیت وقتی نمی تواند اشکال سندی بگیرد می گوید من قلبم شهادت می دهد که این فضیلت برای امیرالمؤمنین باطل است، این در مورد شیخ مفید این حرف ها را می زند و بعد می آید می گوید اهل نماز و اهل عبادت و اهل مناظره با دیگر مذاهب بود و بعد اهل مطالعه و تحقیق بود، کسی بود که جزو حفاظ بود، از همه در این مسئله تخصصش بیشتر بود، کتاب مخالفین را نمی گرفت مگر اینکه آن را می خواند و حفظ می شد، و بعد می آمد بچه های باهوش را می آمد از پدران شان جدا می کرد و آنها را گمراه می کرد، یعنی بچه های باهوش اهل سنت را هم شیخ مفید شیعه می کرد، حالا اینها را ذهبی می گوید مثل این که من بچه شیعه امروز بیایم بگویم یک عالم اهل سنتی آمده اینقدر اهل علم و فلان است، اینقدر دارد از شیعیان را به مکتب اهل تسنن می برد، خب چکار می کنم، من علی القائده می روم ببینم چه دارد می گوید، حداقل این است که بروم کتاب هایش را بخوانم جوابش را بدهم، این دیگر حداقل کفش هست، من بروم بخوانم ببینم این چه گفته که اینقدر دارد مردم را به سمت خودش و آن جریان و فرقه و مذهب خودش گرایش می دهد که بروم پاسخ او را بدهم، آقای ذهبی بعد از نقل این موارد و این مطالب می آید در صفحه بعد می گوید که گفته شده که 200 تا کتاب تألیف کرده این شیخ مفید که الحمد الله و خدا را شکر من از کتاب های شیخ مفید آگاه نیستم و ندیدم و  نخواندم، خدا را شکر می کند ذهبی خدا را شکر می کند که خدا را شکر من کتاب های این شیخ مفید  را نخواندم و ندیدم الحمد الله، این یکی از کبار اهل سنت هست، این یکی از بزرگان اهل سنت است که در قبال شیخ مفید و  علمیت شیخ مفید و کتب شیخ مفید اینگونه اعتراف می کند آخرش هم خدا را شاکر است که کتاب شیخ مفید را نخوانده، کتاب شیخ مفید را ندیده، اگر انسان محقق با وجدانی بود می گفت من استغفار می کنم که چرا کوتاهی کردم نرفتم کتاب های این آقا را بخوانم تا حداقل بتوانم پاسخ بدهم، استغفار می کند که خدایا این همه بچه، این همه جوان از مذهب و فرقه ما جدا شد رفت رافضی شد خدایا استغفار می کنم از کوتاهی و کم کاری من بود که کتاب های شیخ مفید را نخواندم تا بتوانم جواب بدهم، از این خبر ها نیست، تازه خود آقای ذهبی خدا را شکر می کند که سمت کتاب های شیخ مفید نرفته، چون احتمال می دهد که خودش هم گمراه بشود، این احتمال را می دهد، احتمال می دهد که بخواند و پاسخی نداشته باشد، چیست داستان؟ یکی مثل ذهبی وقتی اینگونه خدا را شاکر است که کتاب شیخ مفید را نخوانده  وای به حال عوام اهل سنت، ما وقت مان تمام شد بینندگان عزیز ان شاءالله پیگیر برنامه باشید مطالب و موارد در این بحث زیاد است کم کم وارد خواهیم شد به مصادیق این موارد، تحریف ها و کتمان ها و از بین بردن های روایاتی که در فضیلت اهل بیت صادر شده از لسان مبارک رسول الله (ص)، جعل فضیلت هایی که انجام شده برای بزرگان خود شان به اعتراف خودشان، برنامه مفصلی است خیلی دقت کنید و تأمل کنید روی این برنامه چون اگر این مباحث را خوب در ذهن تان بسپارید و دو دو تا چهار تا کنید اصلاً دیگر نیازی به خیلی از موضوعات و ورود به آن موضوعات نیست، خب آقای بهرامی عزیز تشکر می کنیم از حضور شما متشکریم ان شاءالله خدا توفیق تان بدهد، اگر امر پایانی دارید در خدمت تان هستیم.

حجت الاسلام بهرامی زاد:

نکته درباره شیخ مفید گفتید من یک نکته پایانی بگویم برای جلسه بعد، دوستان ان شاءالله ما جلسه بعد دو رویکرد متفاوت از علمای شیعه و اهل سنت می آوریم مثلاً احمد بن حنبل دارد که طرف می خواست کتاب جمل بنویسد، به شدت احمد بن حنبل مانع شده، نقطه مقابل آن همین عالم بزرگ اسلام شیخ مفید، کتاب الجمل دارد، مقدمه کتاب را انسان مطالعه می کند از انصاف و از عظمت آن واقعاً حیران می شود.

استاد شریفی:

خب این را که شیعه جمل و صفین می نویسد و اهل سنت جمل و صفین را انکار می کنند، فکر می کنم دلیل آن مشخص است

حجت الاسلام بهرامی زاد:

بسیار عالی بله واقعاً دلیل آن هم بسیار مشخص است، فقط کافی است که کسی یک مقدار فکر  بکند، خیلی خوشحال شدیم از همراهی شما دوستان ممنون متشکر آقای استاد از شما هم تشکر می کنم که این بحث ها را برای ما ترتیب دادید،

استاد شریفی:

متشکر و ممنون از جناب آقای بهرامی  و همچنین تشکر از شما بینندگان عزیز امیدواریم که این دعای ما، دعای اول و آخر ما هرچه زودتر به ثمر بنشیند.

اللهم عجل لولیک الفرج

یا علی مدد.


  
  • رضایی

    8 فروردين 1402 - ساعت 23:40

    به این علمای سنی که میگویند باید احادیث اختلاف صحابه مخفی شوند میگوییم که خداوند در قرآن کریم می‌فرماید والله المتم النوره ولو کره الکافرون

    0 1

دست انداز_ تحریف و کتمان در منابع اهل سنت>

تحریف و کتمان اهل سنت صحابه مبانی اهل سنت اختلافات صحابه تعصب هوای نفس