آفتاب یلدا - نقد و بررسی منجی گرایی در زرتشت

قسمت سی و نهم برنامه آفتاب یلدا به کارشناسی حجت الاسلام نوادری


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 25/10/1401

برنامه: آفتاب یلدا

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

آفتاب یلدا برنامه ای که تقدیم حضور شما عزیزان می شود در یک شنبه ها و در این ساعتی که شما عزیزان این شبکه را شبکه حضرت ولی عصر (عج) را برای دیدن انتخاب کردید در این ساعت تقدیم حضور شما عزیزان می شود و ان شاءالله که در این برنامه به گفت و گو خواهیم نشت با کارشناسان متعددی که در خدمت شان بودیم و خواهیم بود در خصوص نگاه ادیان دیگر و مذاهب دیگر نسبت به آقا امام عصر و در این سلسله از مباحث به بحث زرتشت و دین زرتشت و مباحث اینها در خصوص مهدویت و امام زمان که بالأخره به گفت و گو نشستیم، در چند جلسه اخیر در خدمت کارشناس محترم برنامه جناب حجت الإسلام و المسلمین حاج آقای نوادری بودیم و امروز هم این افتخار را داریم که در خدمت ایشان هستیم، سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.

حجت الإسلام و المسلمین نوادری:

سلام علیکم و رحمة الله بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین، یک سلام خدمت شما و همکاران و همه بینندگان ان شاءالله که از این مباحث امشب بهره کافی و وافی را ببرند.

مجری:

خیلی متشکریم جناب آقای نوادری از اینکه تشریف آوردید، بنده امروز به جای دوست عزیزم جناب آقای رجائی در خدمت شما هستم و همچنین در خدمت بینندگان محترم، ان شاءالله که بتوانیم از محضر حضرتعالی استفاده کنیم و بتوانیم که بالأخره یک برنامه ای را تولید کنیم که برای بینندگان مفید باشد و شما هم راضی باشید از حضور بنده و ان شاءالله برای بینندگان مورد استفاده قرار بگیرد؛ حاج آقا در جلسات گذشته اگر صلاح می دانید شمّه ای از آنچه که گرفتید را بفرمایید و اینکه بحث در کجا هست و به کجا رسیده برای بینندگانی که احتمالاً برنامه قبل را ان شاءالله ندیده باشند.

حجت الإسلام و المسلمین نوادری:

در جلسات گذشته عنوان شد که بعضی از زرتشتیان آمده اند و منجی ها را تطبیق دادند شخصیت ها باستانی کشور ما یا شخصیت ها ایران باستان که از جمله بررسی شد یکی از موبد های زرتشتی جناب سروش پور گفته بودند که این منجی هایی که در دین زرتشتی آمده هوشیدر همان کورش بزرگ، کورش هخامنشی است، هوشیدرماه هم اردشیر بابکان است، در یک جلسه این بررسی شد و پاسخ داده شد و انگیزه هایی که در پس این نظریات وجود دارد بحث و بررسی شد و نکات خوبی هم گفته شد هم جناب حجت الإسلام و المسلمین مصلح و هم در برنامه ای که بنده حقیر خدمت عزیزان و سروران بودم، همچنان که زرتشتیان این منجی ها را تطبیق دادند در میان مسلمانان هم هستند کسانی که این منجی ها را با شخصیت های مسلمان یا اسلامی تطبیق دادند و با بزرگترین شخصیت ها تطبیق دادند، به عنوان مثال در میان اهل تسنن ما کسانی را داریم  کتاب هایی را نوشتند و این سوشیانت را با پیامبر خاتم (ص) تطبیق دادند مثلاً سردمدار شان شخصی به نام عبدالحق فردیاتی و کسان دیگری هم بودند که بعد از آن کتاب هایی نوشتند، و گفتند که این سوشیانتی که در کتاب های زرتشتی آمده به عنوان منجی زرتشتیان مطرح شده که کسی نیست جز همین پیامبر خاتم، که بررسی کردیم و نظریات دیگری هم گفتیم که هست به عنوان مثال بعضی از شیعیان مانند استاد عالیخانی و استاد ایشان بر این باور هستند که این سوشیانت هایی که در کتاب گاتاها آمده کسی نیست جز ائمه اهل بیت (ع)

مجری:

آنجا یک سلسله افرادی را معرفی می کند که تطبیق می دهند به اهل بیت

حجت الإسلام و المسلمین نوادری:

بله ایشان می گویند که این سوشیانت هایی که به صورت جمع در گاتاها آمده و در منبعی که زرتشتیان امروز می گویند از اوستایی که در دست هست که به عنوان پنج بخش تقسیم بندی می کنند می گویند در این پنج بخش که یک بخش به نام یسنا نام دارد بخشی هست به نام گاتاها، یا گاتها می گویند از آن چیزی که متعلق به زرتشت هست فقط همین گاتاها است، یعنی از تمام بخش های اوستا که تا دیروز می گفتند همه این بخش ها از آن زرتشت هست امروزه می گویند نه فقط آن بخش کوتاه که 5500 کلمه می شود

مجری:

فقط آن بخش مربوط به زرتشت هست

حجت الإسلام و المسلمین نوادری:

فقط آن بخش، باقی بخش ها متعلق به زرتشت نیست و موبدان و دانشمندان زرتشتی بعد از زرتشت آمدند و اینها را اضافه کردند و امروز هم از آن چیزهایی که نوشتند اعلام برائت می کنند، یعنی می گویند ما اینها را قبول نداریم

مجری:

یعنی همه زرتشتی ها بر همین فکر شدند

حجت الإسلام و المسلمین نوادری:

بله فعلاً این نظریه غالب در میان زرتشتیان هست که گفتیم در جلسه اول بخاطر اعتقادات خرافی که در این بخش های اوستا آمده، اشکالاتی که وجود دارد ثنویتی که هست

مجری:

و نتوانستند جواب بدهند گفتند اصلاً این نبوده

حجت الإسلام و المسلمین نوادری:

احسنت بهترین راه حل پاک کردند صورت مسئله هست، می گویند ما اصلاً از اول این را قبول نداشتیم و بعدها آمده اگر ایرادی دارد به زرتشت مربوط نمی شود، و یک عده ای گفتیم که تطبیق می دهند با حضرات معصومین و یک عده دیگر هم می گویند که این سوشیانت و دو منجی نخست که هوشیدر و هوشیدرماه باشد، هوشیدر همان حضرت عیسی (ع) هست، هوشیدرماه پیامبر خاتم است و سوشیانت هم امام زمان (عج) هست، به این صورت تطبیق دادند، و گفتیم که مقاله ای نوشته شده و پایان نامه ای هم در ادامه و به راهنمایی همین استاد نوشته شده و نظریه این است که سوشیانت هایی که در یا منجیانی که در دین زرتشتی هستند همان دو پیامبر الوالعزم و حضرت خاتم الاوصیا که حضرت حجت ابن الحسن باشد، و گفتیم که اینها هم یک دلایلی دارند به هر صورت

مجری:

مثلاً برداشتند یک قراینی را پیدا کردند که مؤید این بحث شود

حجت الإسلام و المسلمین نوادری:

بله اینها گفتند که در کتاب های زرتشتی ما هیچ چیزی را نداریم که همچین تطبیقی وجود داشته باشد و از زبان زرتشت نقل شده باشد و درست هم هست، ما هیچ گونه تطبیقی نداریم که زرتشتیان در کتابهای زرتشتی اعم از کتب اوستایی پهلوی، فارسی گفته باشند که این منجی های ما همان پیامبران سامی هستند که بعدها می آیند، خب پس شما ادعای تا چیست؟ دلیل تان چیست؟ می گویند در کتاب های اسلامی به نقل از زرتشتیان و زرتشت آمده که منجی هایی می آیند و آن منجی ها دین من را تازه می کنند و به این صورت دلیل آورده اند، به عنوان نمونه می گویند که، یعنی بحث را گفتیم تا رسیدیم به عبارتی از الکامل ابن اثیر که ابن اثیر آنجا ادعا می کرد  که در کتاب زرتشت آمده که بعد از 1600 سال از نبوت من شخصی می آید که صاحب شتر سرخ مو است و حالا یا نویسنده یا در اصل بوده که این را نوشته پیامبر خاتم.

مجری:

طبق فرمایشی که داشتید در همان کتاب گاتاها یا اوستا آمده یا نه؟

حجت الإسلام و المسلمین نوادری:

نه گفتیم که این محققین هم خودشان می گویند که همچین چیزی در منابع زرتشتی اصلاً وجود ندارد، تنها چیزی که هست یک سری ادعا هایی است در کتب اسلامی به نقل از زرتشت، حالا منبع آن چیست؟ گفتیم اولین اشکال چیست؟ همین است که این معلوم نیست منبع آن کجا هست، یعنی اولین اشکال این است، و در خود منابع زرتشتی هم گفتیم که وثاقت منابع را بخواهیم بررسی کنیم کار اینقدر در دین زرتشتی با اشکال روبرو هست که حتی خود زرتشتیان که امروزه اوستا را به عنوان کتاب زرتشت گفتیم قبول ندارند هیچ کدام، کتاب های پهلوی را هم که دیگر اصلاً و ابداً قبول ندارند آن که دیگر به زرتشت اصلاً نمی رسد، در مورد خود گاتاها که می گویند این کتاب زرتشت هست، یک مطلبی دارد جناب پرویز رجبی مرحوم استاد دانشگاه تهران بود و استاد تاریخ بود، خیلی نویسنده به نامی است مورخ به نامی است هزاره های گم شده سده های گم شده از کتاب های مشهور ایشان، ایشان یک عبارتی دارد در آن کتاب هزاره های گم شده در جلد اول می گوید ما یک سؤال داریم، آیا واقعاً این گاتاهایی که در میان اوستا قرار دارد، زرتشتیان می گویند که برای خود زرتشت هست، آیا واقعاً ما می توانی این را نسبت بدهیم به زرتشت، ایشان می گوید وقتی که خود پیامبر تاریخ زندگی اش در 6 هزاره در گردش هست ما هیچ سندی نداریم که بگوییم واقعاً این متن به این شخص بر میگردد، یعنی می خواهم بگویم که یک استاد تاریخ به نام هم می گوید ما هیچ چیزی در دست نداریم که واقعاً این متن را به آن شخص نسبت بدهیم، و برگردانیم این حرف درباره اصل کتاب ایشان هست، درباره کتاب های بعدی که آیا واقعاً وثاقت آن چقدر است، به چه زمانی برمیگردد نسخه هایشان چیست، مثلاً همین کتاب اوستا، قدیمی ترین نسخه خطی می گویند برای قرن 13 هست یا 14 هست میلادی، یعنی هیچ نسخه دیگری نیست، برای قرن 6-7 هجری می شود ای نسخه های خطی است یعنی دیگر وقتی نسخه خطی تا این قرن باشد دیگر حالا شما حساب بکنید دیگر وثاقت این کتاب چقدر می آید پایین و انتصاب آن چقدر با احتمال و امکان روبرو می شود، گفتیم اولین اشکال این عبارت ابن اثیر این بود که اصلاً معلوم نیست در میان کتاب های زرتشتی که اصلاً نیست، معلوم هم نیست واقعاً سند به کجا می رسد خودش هم همینطور عبارات را نقل کرده و اصلاً سندی هم نداده

مجری:

البته ما باید این را متذکر بشویم حالا اگر اشتباه می گویم شما بفرمایید، اینکه نام پیامبر و اهل بیت در تمام ادیان قبل ذکر شده ما در سلسله برنامه از خود حضرتعالی  هم داریم که حتی اشاره کردید، این خلط نشود با این موضوع که در کتاب زرتشت ما داریم بحث می کنیم، در دین زرتشت و در کتاب اوستا و الّا این نیست که بگوییم در کتب آسمانی و پیامبران قبل که آمده اند هیچ کس بشارت نداده باشد به پیامبر، درست هست؟ نکته اصلی ما این است که در زرتشت ما همچین چیزی را نداریم این یک وقت اشتباه نشود

حجت الإسلام و المسلمین نوادری:

بله، ما بحث مان این است که در این کتابی که به زرتشت نسبت داده می شود همچین چیزی نیست، در کتاب های بعدی هم نیست، چرا؟ چونکه ما گفتیم خود زرتشتیان هم می گویند این کتاب های بعدی ما تحریف شده و ما اعلام برائت می کنیم یعنی چیزی نیست که ما بگوییم یا ما در دهان شان بگذاریم، خودشان هم می گویند این کتاب ها تحریف شده از آن دین ما نیست، مطمئناً کتابی که تحریف شده مانند کتاب های مسیحی کتاب های یهودی اینها هم تحریف شده و آن اشاراتی که به آن صراحت قبلاً در مورد پیامبر آمده بود امروزه مطمئناً در آن کتاب ها وجود ندارد به آن صراحتی که آمده بود و اسم آورده بود، ولی یک شواهدی هست

مجری:

ولی شواهدی هست ولی در اوستای زرتشت حتی در آن حد هم نیست

حجت الإسلام و المسلمین نوادری:

بله نیست، و گفتیم که آن محققینی که گفتیم همچین ادعایی دارند می گویند که حتماً نزد مسلمانان یک شواهدی بوده، یک آثاری از زرتشتیان باقی مانده و به دست اینها رسیده که به دست ما نرسیده، می گوییم این اول الکلام هست که اولین اشکال این است که ما نمی توانیم با این سهل انگاری با این ساده انگاری مطالب را پشت سر هم ردیف کنیم و بگوییم، نه اتفاقاً ما بسیاری از مطالب در مورد دین زرتشتی داریم که الآن منابع زرتشتی را ما تمام زیر و رو کنیم از این مطلب چیزی به دست نمی آوریم، شما چطور ادعا می کنید که در کتب زرتشتی آمده بود که حضرت عیسی ظهور می کند و بعدش حضرت خاتم ظهور می کند، در حالی که کتب زرتشتی که ما همین امروزه متون پهلوی در اختیار داریم حتی از زمان ساسانی به بعد در آن کتاب ها تماماً حضرت عیسی، حضرت ابراهیم، حضرت موسی را پیامبران دروغین خوانده اند، یعنی ما نمی توانیم بگوییم که اینها یک منابعی را داشتند و در آن منابع آمده بود که پیامبران بعد از آنها می آیند و آنها منجی دین ما هستند، خب چطور منجی هایی هستند که در تمام کتب های زرتشتی از اینها به بدی یاد شده، یعنی می خواهیم بگوییم که قرائت غالب زرتشتی این است که سلسله انبیاء بنی اسرائیل و بعد از آن را قبول ندارند و دیگر خیلی کار مشکل می شود برای پیدا کردن سند این حرف، و گفتیم که یک عبارتی دارد مسعودی که مسعودی خیلی صحبت و سخنش نسبت به ابن اثیر ارجحیت دارید راجع به اینکه هم قدمت زمانی دارد هم اینکه مسعودی شخصیتی بود که خیلی از ابن اثیر دانش  بیشتری داشته و خیلی دقت بیشتری داشته

مجری:

جزو متقدمین است

حجت الإسلام و المسلمین نوادری:

بله و مثلاً نگاه کنید اینها ادعای شان این است که حتماً یک منابعی بوده و ما نمی توانیم این صحبت های ابن اثیر را بگوییم که آقا چونکه معلوم نیست کجا بوده رهایش کنید، می گویند که نه حتماً یک چیزی دیده و این مطلب را آورده، می گوییم که در کتاب های اسلامی در همین کتاب الکامل بسیاری از مطالب آمده که اصلاً اسرائیلیات و دروغ است، ما نمی توانیم بگوییم که هر خبری که آمده حتماً یک چیزی وجود داشته، بسیاری از مطالب از متقدمین تاریخ طبری، بسیاری از مطالب آمده حتی خود طبری در مقدمه می گوید من هدفم نیست که اینها را بگویم، من فقط

مجری:

البته که ابن اثیر خیلی از مباحثش را از طبری گرفته

حجت الإسلام و المسلمین نوادری:

بله، می گویند آن سلفش اینطور بوده که ما هرچه به گوش مان رسیده می نویسیم کاری به صحت و سقم آن هم نداریم، می بینیم که تاریخ طبری پر از اسرائیلیات است، مثلاً مسعودی می گوید که از اسرار فرس یا از اسرار ایرانی ها که دقت آن را ببینید

«علی ما شاهدناه بأرض فارس و کرمان و غیرهما من أرض اعاجم»

یعنی اینها رفته از موبدان زرتشتی در فارس در کرمان و دیگر جاها پرسیده، خیلی دقت داشته یعنی من تا به حال ندیدم که مورخ اسلامی مانند مسعودی در مورد دین زرتشتی به این وسعت صحبت کرده باشد و  اجزای کتب دین زرتشتی را بگوید که فلان کتاب فلان بخش را دارد چقدر حروف دارد این حرف اوستایی چند حرف است، خیلی با دقت این مباحث را بیان کرده که نشان می دهد که خیلی تسلط دارد، یک عبارتی دارد که به عنوان نقض این عبارت الکامل هست به عنوان مثال، البته می خواهم بگویم همینجا این مسعودی با این دقت این مطلب را از کتاب اوستا نقل می کند در حالی که در کتاب اوستا هم باز هم همچین مطلبی نیست، با آن همه تحقیق

مجری:

یعنی با آن همه تحقیق باز هم همچین چیزی نیست چه برسد به ابن اثیر که اصلاً هیچ سندی هم نداریم

حجت الإسلام و المسلمین نوادری:

بله می گوید که در کتاب اوستا آمده که 300 سال دین زرتشتی به خوبی و خوشی پیش می رود و بعد دین زرتشتی از بین می رود که یعنی با آمدن اسکندر، و بعد از هزار سال یعنی از اول می گوید که زرتشت در اوستا گفته بعد از هزار سال که از دین من گذشت دوباره ملک به ایرانی ها بر میگردد، و دین می رسد به سرانجام زایل می شود و همان منجی ها می آیند، یعنی می گوید زرتشت در کتاب اوستا گفته هزار سال بعد از من دین و دولت کاملاً از بین می رود، دین زرتشتی یا دولت زرتشتی از بین می رود یعنی می شود سر هزاره که باید مثلاً منجی بیاید، این اینطور بیان کرده، بعد می گوید که یکی از اسرار فرس یا از اسرار ایرانیان یا موبدان این است که وقتی که این هزار سال آمد، خب این هزاره یعنی می شود دقیقاً 200 سال بعد از برآمدن ساسانیان، می گوید اردشیر بابکان وقتی که آمد دید که با توجه به آن گفته زرتشت هزار سال بعد از زرتشت الآن ما سال 800 هستیم یعنی مسعودی می گوید 300 سال بعد از زرتشت می شود اسکندر، 500 سال بعدش هم می شود  اشکانیان سلوکیان، این می شود 800 سال اردشیر بابکان الآن آمده سر کار در سال 800 هست می گوید خب الآن من آمده ام حکومت تشکیل بدهم 200 سال دیگر مانده که آن صحبت زرتشت یا آن بشارت زرتشت که دین و دولت زرتشتی از بین می رود تحقق پیدا کند، من الآن سلسله ساسانی را تازه تشکیل دادم، 200 سال بعد نوه های من چه می شود؟ حکومت از آنها گرفته می شود و هیچ کس هم کمک شان نمی کند، چرا کمک شان نمی کند، چونکه زرتشت گفته دین و دولت از بین می رود خب ملت هم این حرف را شنیده اند پیشبینی زرتشت این است که دین و دولت از بین می رود نباید کسی دیگر کمک کند، می گوید آمد اردشیر بابکان این حیله را به کار برد که در میان تقویم زرتشتی یک 200 سال کم کرد، و سلسله اشکانی را 200 سال کم کرد که 400 سال مثلاً بشود سلسله ساسانی این حقه را به کار برد و مثلاً شما کتاب ابوریحان را که باز کنی، آثار الواقعه را که باز کنی یعنی این حقه اردشیر بابکان چنان کار ساز بوده که اصلاً می گویند که دوره بعد از سلسله کیانیان 200 سال بیشتر نبود که سلسله ساسانیان برآمدند یعنی این به عنوان یکی از تاریخ ها و ماندگار شد در تاریخ ایران، و حالا از دشمنی ساسانیان و اشکانیان هم همین بس که اول این تاریخ را نصف کردند و  پادشاهان را نصفه و نیمه کردند

مجری:

مثلاً 800 را تقسیم کردند 400 سال شد

حجت الإسلام و المسلمین نوادری:

نه آن 500 سال اشکانیان  و سلوکیان را که بعد از اسکندر بود را نصفه کردند که بشود مثلاً 250 سال که 200 سال دیگر این سلسله  ادامه پیدا بکند، حالا می گویم این حرفی است که مسعودی زده و از موبدان آنجا شنیده، از موبدان کرمان و می گوید این از جمله اسرار شان هست، خودش هم به صراحت می گوید مسعودی، می گوید در کتب زرتشتی شما این مطلب را نمی بینید، اما از جمله اسرار شان این است، که در کتاب اوستا آمده، حالا به عنوان اشکال، این چطور سری است که در کتاب اوستا آمده، خب اگر در کتاب اوستا آمده که همه در اختیار دارند باید بدانند، اما این چطور است که در اوستا آمده که 1000 سال بعد از من دین و دولت از بین می رود، می گویم که این در اوستا هم نیست همچین چیزی و حالا به عنوان اشکال شما که می گویید که ما باید حتماً این گفته های ابن اثیر یا دیگر دانشمندان را بپذیریم چون ممکن است اینها یک منابعی را در دست داشته باشند، ما می گوییم شاهد از غیب رسید، این مسعودی با آن تقدم زمانی از خود زرتشتیان شنیده و اتفاقاً وثاقت آن هم از ابن اثیر خیلی بیشتر هست در دین زرتشتی، این می گوید من همچین مطلبی را شنیده ام، خب ما هم باید بگوییم که ما نمی توانیم حرف مسعودی را بگذاریم کنار با همین دلیل شما که حتماً یک چیزی داشته و به آن رسیده، خب این حرف با آن حرف تناقض آشکار دارد، اشکال وقتی بدتر می شود که ما مثلاً یک روایتی را داریم از ابوریحان بیرونی، که ابوریحان بیرونی هم در دین زرتشت خیلی کند و کاو کرده و مطالب خیلی جالبی دارد و به عنوان یکی از منابع دین زرتشتی همین آثار الباقیه است وقتی می خواهند گاه شماری زرتشتی را بررسی بکنند مهمترین کتب تاریخی، مهمترین دایرة المعارف ها، دایرة المعارف ایرانی کا، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه جهان اسلام و دیگر دایرة المعارف ها وقتی می خواهند گاه شماری زرتشتی یا باورهای زرتشتی را بررسی بکنند از جمله منابع دست اول همین آثار الباقیه ابوریحان بیرونی است، حالا ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه می گوید که جاماسب کتابی دارد و در آن گفت که پس از 1500 سال از تاریخ زرتشت دوباره سلطنت به ایرانیان می رسد، خب شما که می گویید که زرتشت در قدیم می گفتند قرن 6یا 7 قبل از میلاد بوده، هزار سال بعد می شود 300 و 400 میلادی، که اوج پادشاهی ساسانیان هست، یعنی اصلاً قبل از آن پادشاهی برای ایرانیان بوده، این محققین که می گویند که زرتشت هزار قبل از میلاد بوده، هزار قبل از میلاد هم 1500 هم که ما حساب بکنیم باز هم می شود، یعنی اگر بگوییم 1500 سال، هزار میلادی را که در نظر بگیریم، هزار سال قبل از میلاد می شود 500 میلادی، 500 میلادی هم گفتیم که هنوز سلسله اشکانی هست تا 600 میلادی که پیامبر ما ظهور کند، اما طبق قائده خود زرتشتیان قدیم که می گفتند قرن 6و 7 هست این می شود در تاریخ اسلامی یعنی اشکال خیلی بدتر می شود که در دوره ای که قرن همین 2 و 3 و 4 می شود، قرن 3و 4 هجری که بشود می شود 1500 سالی که زرتشت پیشبینی کرده اتفاقاً در دوره اسلامی است و اصلاً حکومت به ایرانی ها باز نمیگردد، طبق تاریخ جدید زرتشتیان که می گویند در 1700 قبل از میلاد زرتشت ظهور کرده که اصلاً می شود سالهای اول میلاد مسیح.

مجری:

به هر حال این تطبیق را شما با توجه به این شواهدی که می فرمایید به نظر شما مورد قبول نیست و نمی شود به این تطبیقات اعتماد کرد و اعتبار داد.

استاد خسته نباشید خیلی استفاده کردیم در بحث زرتشت و مهدویت که موضوع کلی بحث ما است و در این بحث هم اشاره داشتید که برخی از علمای اسلامی تطبیق دادند منجیانی که در آئین زرتشت هست بر پیامبر اکرم و بزرگان اسلام و اهل بیت؛ اما یک نکته ای را من حالا با اجازه تان می گویم حالا جهت تذکر است اگر نکته خاصی هم هست شما تذکر می فرمایید به بنده، حالا شاید برخی از بیننده ها برنامه را به صورت کامل پیگیری نکرده باشند، یک اساسی داریم ما در این بحث که اولاً ما در مباحثی که حضرتعالی و بقیه کارشناسانی که آورده ایم، آمده ایم گفتیم که زرتشت پیامبر واقعی نیست، یعنی به عنوان پیامبران اصلی قلمداد نمی شود و شواهد آن را هم اشاره فرمودید و خیلی از بحث ها را شما در آن مباحث اشاره فرمودید، و حالا با وجود اینکه ما در پیامبران سلف و گذشته همه بشارت دادند به ظهور پیامبر خاتم و بعثت ایشان و  این مباحث را داشتیم، خب این پیامبران دروغین اگر واقعاً پیامبر نبودند، چگونه می آیند بازهم همان بشارت ها را می دهند، آیا مثلاً اگر او پیامبر واقعی نباشد شاید بحث دیگری را مطرح کند چرا بیاید این بحث را مطرح کند

حجت الإسلام و المسلمین نوادری:

ما در مورد اینکه اهداف از تطبیق سازی ها و همچنین که چطور بوده که همچین بشاراتی داده شده، نکته اول این بود که ما گفتیم که بر اساس باوری که خودمان داریم و آن چیزی که تا حالا به آن رسیدیم پیامبری زرتشت برای ما مسجل نشده است، بله بعضی از دانشمندان اسلامی بر اساس یکسری ادله ای که اشکالات مهمی دارد، به پیامبری زرتشت قائل شده اند، این حرف هست

مجری:

وقتی قائل شده این تطبیق ها را انجام داده دیگر

حجت الإسلام و المسلمین نوادری:

بله، اما از نظر ما پیامبری ایشان مسجل نیست، در اینکه کتاب اوستا منتسب به ایشان باشد اصل اشکال وجود دارد حتی در آن بخش گاتاها که گفتیم بسیاری از دانشمندان امروز هم یعنی غربی ها اوستا پژوهان غربی هم بر این باور هستند که این بخش متعلق به زرتشت نیست، یعنی اینطور نیست که ما خیال کنیم که نه اوستا پژوهان می گویند این برای زرتشت است و کار تمام است نه، حتی در میان اوستا پژوهان غربی که به قول دوستان ما می گفتند که اینها دیگر بچه های حوزه علمیه نیستند و با شبهات باستان گرایی و اینها روبرو نیستند که ما بگوییم حرفی زده این طرف خودش حوزوی است خب معلوم است می خواهد دفاع کند از دین اسلام، طرف اصلاً مسیحیت را هم قبول ندارد، این آمده بررسی کرده می گوید نه در انتساب این کتاب به زرتشت اختلاف هست و اشکال هست، به عنوان مثال بزرگترین اوستا پژوهان امروزی مثلاً ژان کلنز، شروو اینها می گویند که این گاتاها متعلق به زرتشت نیست کار یک گروهی بوده و اینها در مجالس شان می سرودند بعضی ها می گویند که مثلاً آلمو تینت سه از جمله اوستا پژوهان معروف است، یک بررسی می کند نظرات اوستا پژوهان را می گوید، می گوید واقعاً ما هیچ چیزی نداریم که ثابت کنیم این متن واقعاً برای زرتشت است، خب پس این حرف ها خیلی مشکل است که ما نسبت بدهیم به زرتشت یا به پیامبر مجوس، بله در روایات ما هست که مجوس پیامبری داشتند در قرآن مجوس ذکر شده، اما اینکه این مجوس یا پیامبر مجوس همان زرتشت باشد اشکال وجود دارد و ما گفتیم که قاطبه مسلمان ها بسیاری از مسلمان ها غالب مسلمان ها زرتشت را در طول تاریخ پیامبر نمی دانستند، یکسری از مسلمانان و علما مخصوصاً بعد از سهروردی و این طرفدارانش که پیروان فلسفه و تصوف بودند این عقیده را داشتند، کم کم در میان همین فیلسوفان و فلاسفه این عقیده جا باز کرد در حالی که ما اگر به روایات مراجعه می کردیم، ما روایات صحیح السند در مهمترین کتب خودمان یعنی کتاب کافی، تهذیب، اینها آمده که پیامبر مجوس نام دیگری اصلاً داشت کتابش نام دیگری داشت، پیامبر آنها داماسب بود و مام کتاب او جاماسب بود

مجری:

یعنی بالأخره یک پیامبری بوده

حجت الإسلام و المسلمین نوادری:

حالا اینکه او باشد معلوم نیست، یعنی اول کلام است، و بسیاری از ما روایات را هم داریم که اصلاً به عنوان نمونه ما در روایات داریم که از امام رضا پرسیدند اگر اشتباه نکنم، که آیا زرتشت پیامبر است؟ فرمودند نه زرتشت ادعای نبوت کرد و او را از شهر بیرون کردند و حیوانات درنده او را خوردند، این در روایات ما هم آمده

مجری:

این را در یکی از برنامه ها هم شما فرمودید

حجت الإسلام و المسلمین نوادری:

بله حالا می خواهم بگویم که اول این اشکالات وجود دارد پس ما نمی توانیم خیلی ساده انگارانه این مطالب را بگوییم حالا اهداف را می رسیم، یک نکته دیگر به صورت خیلی خلاصه بگویم که در همان کتاب اسلامی آمده که، مثلاً در کتاب مجمل التواریخ اگر اشتباه نکنم یا همین الکامل آمده که می گوید یکی از علت های دشمنی یا علت دشمنی شاپور ذوالاکتاف با عرب این بود که، می گفت که بعد از هزار سال قرار است این دولت و دین از بین برود و این هم قرار است با پیامبر خاتم یا پیامبر این عرب ها از بین برود، علت دشمنی اش با عرب هم به این دلیل بود که می گفتند این عرب ها قرار است بیایند و دین ما را نابود کنند، و این حرف را مورخین اسلامی زدند و گفتند که یکی از دلیل های دشمنی هم همین پیشبینی بوده، در حالی که واقعاً ما اگر تاریخ را بخوانیم همچین حرفهایی اصلاً نبوده، شاپور وقتی که بچه بود، یعنی هنوز به دنیا نیامده بود، پدرش دار دنیا را ترک می کند می میرد، و این شاپور هم خیلی کوچک بوده حتی بعضی آمده که در شکم مادرش بود و تاج را نهادند بر شکم مادرش که این هرچه به دنیا آمد این پادشاه بشود، بعد این پادشاه شد بچه بود، کشوری که پادشاه نداشته باشد و رئیس و رهبر آنها یک بچه باشد دیگر معلوم است، نه عرب ها تمام کشورهایی که دور و اطراف بودند، تمام این قبایلی که دور و اطراف ایران بودند بهترین فرصت برای شان بود که تاخت و تاز کنند، عرب ها هم همینطور بودند، عرب ها هم می دیدند که کشور سرور و سالاری ندارد تاخت و تاز می کردند، بعدها شاپور بزرگ شد و گفت که به انتقام این حملاتی که کردید ما هم حمله می کنیم، این هم حمله کرد عرب ها را قلع و قم کرد و آن لقب ذوالاکتاف که به او دادند به دلیل مجازات سهمگین بود که با این عرب ها می کرد، یعنی این شانه عرب ها را، استخوان شانه شان را از شانه شان می آورد بیرون و به همین خاطر به او گفتند شاپور ذوالاکتاف، یا هوبه سنبا، یعنی شانه ها را سوراخ می کرد، و این دشمنی که می گویند دشمنی شاپور به عرب ها به دلیل آن پیشبینی بود که گفتیم نه اینها همه می آمدند به کشورش حمله می کردند این هم دشمنی می کرد دیگر طبیعی بود و حالا این دشمنی شاپور و عرب ها، دشمنی شاپور و رومی ها به چه دلیل بود؟ آن چه پیشبینی بود، یعنی می خواهم بگویم که هیچ چیزی نبود

مجری:

اگر همچین چیزی باشد خب با آنها هم دشمن بوده

حجت الإسلام و المسلمین نوادری:

بله با آنها هم دشمن بود، اتفاقاً مثلاً می گویند شاپور هوای فرنگ گردی به سرش زد و گفت که برویم یک سری ببینیم اروپا چه خبر است، به روم رفت و آنجا گرفتار شد

مجری:

این شاپور برای چه دوره ای هست؟

حجت الإسلام و المسلمین نوادری:

شاپور می شود قرن 4 میلادی، حدوداً 70 سال حکومت کرده شاپور و از 308 به بعد، این شاپور می رود روم و آنجا اسیر می شود متوجه می شوند که این پادشاه ایران است و آمده اینجا به هر دلیلی به گشت و گزار، طبق آن چیزی که در شاهنامه آمده و دیگر تواریخ این را می کنند در یک پوست الاغی و میدوزند، پوست حیوان وقتی خشک می شود کم کم تنگ می شود و این به آن صورت زندانی بود، تا بعدها به نحوی و طریقی فرار می کند و  حمله می کند به روم و آن سلسله ای که رومی ها بودند، خب می گوییم این دشمنی به چه دلیل بوده؟ این گرفتار شده بوده به این طریق مجازات شد این هم آمد و انتقام کشید و بدتر از عرب ها با آنها معامله کرد، مثلاً وقتی که پادشاه را گرفت، پادشاه روم را گرفت، چند بیت جالب شاهنامه دارد می گوید

دو گوشش به خنجر بدو شاخ کرد

«شاهنامه»، فردوسی، «پادشاهی شاپور ذوالاکتاف» بخش ۱۱

یعنی آن بلایی که سرش آورده بود را کرده بود داخل آن پوست الاغ گفت که حالا من هم تو را اصلاً به شکل الاغ در می آورم

دو گوشش به خنجر بدو شاخ کرد

یعنی می گوید با خنجر گوش هایش را برید، شبیه دو تا شاخ کرد

به یک جای بینیش سوراخ کرد

در بینی اش هم سوراخ کرد،

مهاری به بینی او برنهاد

یعنی افساری انداخت سر دماغ او

چو شاپور زان چرم خر کرد یاد

 می گوید به یاد آن بلایی که با آن پوست الاغ سر او در آورده بودند این هم این را به صورت الاغ در آورد و یک افساری بر او نهاد، تازه این پادشاه روم بود و این بلا را سر او در آورده بود، 1110 نفر از خانواده این پادشاه و نزدیکان را هم شاپور در زندان کرد و دستور دارد

جهاندار ببریدشان دست و پای

هرانکس که بد بر بدی رهنمای

یعنی شاپور دستور داد دست و پای این 1110 نفر هر کدام شان که در این مسائل دست داشتند و حالا دیگر من دقیق نمی دانم، آیا همه شان بودند یا هر کسی که، چون بیت می گوید هر کسی که در این جریان دخلی داشته، همه شان را دست و پای شان را  جدا کرد، این بلا را سرشان در آورد، یعنی می خواهیم بگوییم که اگر این دشمنی با عرب بود، این دشمنی با یونانی ها و رومی ها خیلی بدتر بود که اینطور مجازات کرد، اما این اهداف چیست که مثلاً

مجری:

یعنی شما می خواهید این را بفرمایید که با او آنگونه دشمنی کرد با عرب تا این حد دشمنی نکرده، در حالی که طبق این اخبار اینها باعث از بین رفتن آن حکومت و آن دین و آن مذهب می شوند، پس می شود گفت به این ربطی ندارد

حجت الإسلام و المسلمین نوادری:

بله ربطی ندارد اصلاً ما وقایع تاریخی را واقع تاریخی را وقتی بررسی می کنیم می بینیم که همچین چیزی نیست، علت دشمنی شاپور با اعراب این بود که اعراب در کودکی آمدند به ایران تاختند، شاپور هم وقتی بزرگ شد برای اینکه کشورش را از حمله آنها نجات بدهد یک حمله کرد به آنها و به آن صورت با آنها برخورد کرد که ترسی در جان شان بیندازد و دیگر قدرت و جرات حمله به ایران را نداشته باشند.

مجری:

بله درست است، استاد وقت مان تمام شد، بحث مان فکر می کنم هنوز هم ادامه داشته باشد، بحث جالبی بود، پس ما با توجه به شواهدی که فرمودید این تطبیقاتی که آنها دارند انجام می دهند از آئین زرتشت می خواهند بگویند که منجیان در زرتشت این اشخاص هستند این قابل قبول نیست و  حتی نمونه اش همین که فرمودید ذوالاکتاف هم حتی نمی تواند دلیل باشد بر اینکه بگوییم همچین بحثی در تاریخ و گزارش تاریخی وجود داشته باشد.

خیلی متشکریم جناب آقای نوادری عزیز ان شاءالله بتوانیم در جلسات بعد در خدمت شما باشیم، همچنین از شما عزیزان بیننده تشکر می کنم وقت مان به پایان رسیده، فقط ما از شما التماس دعا داریم و تعجیل فرج آقا را از خداوند خواستار هستیم، تا دیداری دیگر خدا نگهدار.


آفتاب یلدا - نقد و بررسی منجی گرایی در زرتشت>

زرتشت هوشیدر منجی اوستا گات ها موبدان سوشیان پیامبر اسلام ص حضرت مهدی عج اهل بیت ع