سایر قسمت ها
عصر ایمان _ پاسخ به شبهات حسن آقامیری

قسمت نود و دوم برنامه عصر ایمان با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین عباسی


دیگر قسمت ها

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

عنوان برنامه: عصر ایمان

 «نقد سخنان آقای حسن اقا میری پیرامون این که یک نفر خوب نمی تواند دنیا را نجات بدهد دنیا گرفتار سیستم بد است ما اعضای آن سیستم هستیم. بعد در مورد نماز می گوید نمازی که می خوانی باید اثر داشته باشد اگر اثر نداشته باشد تو را بالا نمی برد بلکه پایین می برد. ایشان در صحبت دیگر می گوید ما برای خودمان یک دین خیالی درست کردیم، در عمل این دین خیالی کاربرد و تأثیری بر ما ندارد »

تاريخ: 01/ 11/ 1401

استاد: حجت الاسلام والمسلمین عباسی

مجری: آقای سید محمد صفایی

مجری:

همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی/ که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی/ تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد/ دیگران روند و آیند و تو هم چنان که هستی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم؛ السَّلَامُ عَلَى الْمَهْدِيِّ الَّذِي وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأُمَم‏ وَ عَلَى أَبَائِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِين المَعْصُومِن؛‏ عرض سلام و احترام دارم خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند همراهان گرامی در هر نقطه عالم هستی که تصویر و صدای ما را می بینید و می شنوید. در خدمت کارشناس ارجمند جناب استاد دکتر عباسی هستیم ان شاء الله از مباحث شان استفاده خواهیم کرد. عزیزانی که پیرامون برنامه سوال، مطلب یا حتی انتقادی داشتند می توانند مطرح کنند و پاسخ های استاد را هم بشنویم حاج آقا سلام علیکم خیلی خوش آمدید بفرمایید

استاد عباسی:

سلام علیکم ورحمة الله بنده هم عرض سلام و ادب و احترام دارم محضر بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) تبریک عرض می کنم حلول ماه مبارک رجب را امیدوارم این ایام که در آن اعیاد فراوانی وجود دارد مورد استفاده شما عزیزان قرار بگیرد و از فیوضات معنوی ماه رجب مثل نماز اول ماه رجب و روزه اول ماه رجب و نماز مربوط به یکشنبه ان شاء الله استفاده لازم را ببریم

مجری:

موضوع برنامه چند هفته ای است پیرامون نقد سخنان یکی از سخنرانان آقای حسن آقامیری است تا الان کلیپ ها و مطالب متعددی از ایشان در برنامه پخش شده و جناب استاد پاسخ دادند اگر مقدمه ای دارید بفرمایید

استاد عباسی:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وبه نستعین إنه خیر ناصر ومعین ثم الصلاة والسلام علی سیدنا و نبینا ابا القاسم مصطفی محمد وعلی اهلبیته الطیبین الطاهرین المعصومین المنتجبین سیما بقیة الله في الارضین روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء واللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین الی قیام یوم الدین.

بحث مان در رابطه با صحبت های آقای آقامیری در باب عقیده بود در این برنامه موضوع مان صحبت های احیاناً سیاسی، اجتماعی ایشان یا افراد دیگر نیست بلکه موضوع ما، موضوع عقیده و مسائل خاص دینی است. عرض کردیم از آن جهت که کسانی صحبت ها و برنامه های ایشان را پی گیری می کنند ممکن است تصور کنند متن اسلام صحیح و واقعی را ایشان دارد بیان می کند با این حرف ها به مسیر دیگری بروند و اعتقاد ناروایی پیدا کنند از این جهت ما به نقد صحبت های ایشان پرداختیم و نکات مهمی در نقد صحبت های ایشان به دست آمد و برای بینندگان عزیز مشخص شد. اگر عمری باشد این جلسه یا نهایتاً یک جلسه دیگر بحث را ادامه بدهیم در باب همین مباحث اعتقادی خاص است که اتفاقاً خیلی خطرناک است.

 شما یک وقتی ماده خوراکی سمی را داخل ظرفی قرار دادید رویش هم نوشته این خوراکی نیست و سم است و خطرناک است واضح و آشکار است این سمی است که برای گیاهان استفاده می شود یا دارویی است که برای حیوانات استفاده می شود. عمده افراد متوجه می شوند و مراقبت می کنند از دست کودکان و کسانی که ممکن است متوجه نشوند دور نگه می دارند نکند یک موقعی آسیب ببینند. اما اگر شیشه این ماده با یا یک ماده غذایی دوست داشتنی مثل شربت جا به جا بشود و اشتباهاً در آن ظرف باشد نه تنها یک کودک بلکه یک بزرگسال، پدر و مادری که همیشه مراقبت از فرزندانش می کرد او هم به اشتباه می افتد ممکن است این یک ماده خوراکی لذتبخشی باشد و از این استفاده بکند و خدای نا کرده آسیب ببیند.

بیان مطالب و عقاید انحرافی در قالب جذاب، در قالب دوست داشتنی در قالبی که فرد می نشیند زنندگی ندارد این حرف هایی که برای بعضی ها در یک فضاهای دیگری کاملاً غیر اسلامی شما رنگ و بوی اسلامی به آن بدهی یک روایت و آیه ای کنارش بگذاری یک اشکی در جلسه روضه سید الشهداء باشند هیئتی باشد. فردی که آن جا آمده به عنوان هیئتی آمده با لباس عزای سید الشهداء آمده است. دارد از طرف مقابلش حرکات و رفتارهای زیبایی می بیند اشکی می بیند صدای ملایم و آرامی می بیند ظاهر کلام زیبا است، این قصه را سخت تر، پیچیده تر و خطرناک تر می کند تا جایی که بعضی از بینندگان عزیزمان در بعضی از قسمت های که ما پخش می کردیم وقتی جواب می دادیم بعد پیام می دادند یا تماس می گرفتند می گفتند اینی که شما گفتید با آنی که او گفت خیلی شاید فرق نکند. حرف او هم خیلی باطل نیست که یکی از بینندگان لطف کردند جلسه گذشته زنگ زدند ایشان دو سه جلسه هم تماس گرفتند گفتند چرا به ایشان می پردازید حرفش، حرف خاص و مهمی نیست. جلسه گذشته آمدند گفتند من این کلیپ را دیدم یقین کردم خیلی انحراف جدی است و خوب است که شما دارید بحث می کنید. چرا؟ به خاطر این که یک جاهایی گفتیم شبهه واقعی یعنی این ما یک کفر محض داریم یک ایمان محض داریم یک چیزی بین این دو تا داریم شبهه که قیافتاً ایمان است، و قیافتا حرف حق است اما لا به لای آن یک باطلی هم قرار داده شده که شما ممکن است در کلام اول، کلام دوم، جلسه اول، جلسه دوم اتفاقی برایت نیفتاد چیزی هم متوجه نشوی اما چندین جلسه که می گذرد آرام آرام تغییرات ایجاد می شود.

کلیپ هایی که امشب می بینیم بعضی هایش را تذکر می دهم قبلاً ما چه چیزی از ایشان پخش کردیم و الان داریم این را پخش می کنیم ببینیم چه ابعادی از دین ما را ایشان مورد حمله قرار داده است و خروجی اش قرار است چه اتفاقی بیافتد؟

مجری:

یک سوالی هست شاید فرد بیاید یک سری مسائل و ظواهر سیاسی، اجتماعی را نقد کند در همین حد باقی بماند عیبی ندارد، اما وقتی به نقد بنیان های دینی می رسد و بخواهد آن ها را مورد هجمه قرار بدهد و در آن ها انحراف ایجاد کند قطعاً مستمع هم اگر بخواهد بر اساس این افکار عقیده خودش را بنیان کند در حقیقت بنیان خیلی سستی خواهد بود. کلیپ اول را ببینیم

کلیپ شبهه ای اول از آقای سید حسن اقا میری

دنیا نه گرفتار یک آدم بد است نه با آمدن یک آدم خوب نجات پیدا می کند دنیا گرفتار سیستم بد است همه ما اعضای آن سیستم هستیم.

مجری:

شنیدیم که دنیا با یک آدم خوب اصلاح نمی شود.

استاد عباسی:

عبارات برای تأثیر گذاری روی مخاطب خیلی دقیق انتخاب شده، یعنی برداشتم این است ایشان روی جمله به جمله اش کار کرده "دنیا نه گرفتار یک آدم بد است با یک آدم خراب شده نه با آمدن یک آدم خوب درست می شود دنیا گرفتار یک سیستم بد است و همه ما عضوی از آن سیستم هستیم." توضیح اولاً ایشان می فرمایند دنیا گرفتار یک آدم بد نیست با یک آدم خوب هم اصلاح نمی شود. یک اعتقاد و باوری به منجی داریم (مهدویت) که قرار است حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) بیاید و دنیا را پر از عدل و داد کند. این که می‌ آید و دنیا را پر از عدل و داد می کند یک لوازمی دارد از مردم، شیعیان و مؤمنین استفاده می کند و یک مقدماتی دارد آن یک حرف دیگر است؛ اما نص روایات ما این است که دنیا، با ظهور مهدی که یک فرد است، یک نفر باقی مانده از نسل پیامبر،‌ و از نسل امیر المؤمنین و زهرای مرضیه (سلام الله علیه) است اصلاح می شود. روایت در کتاب الغیبة شیخ طوسی، جلد 1، صفحه 425

«كَمَا رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ (صلی الله علیه واله وسلم) [أَنَّهُ قَالَ‏] لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي»

اگر از عمر دنیا یک روز بیشتر باقی نمانده باشد خدا آن روز را طولانی خواهد کرد.

 تا چه اتفاقی بیافتد؟

«حَتَّى يَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي»

تا این که یک مرد از فرزندان من قیام کند «رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي»

 پس چه اتفاقی می افتد؟

«فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً»

عدل و قسط در روی زمین پر می شود

«كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»

الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار المعارف الإسلامية، محقق/ مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص425

با آمدن آن یک مرد که وجود نازنین امام زمان هست دنیا پر از عدل و داد می شود کما این که پر از ظلم و جور شد. بله آن یک نفر می آید اصحاب و یاران می خواهد لوازمی می خواهد باید در شرایطی استفاده بکند، ما اگر بگوییم این فرد باعث موفقیت این شرکت شد یا تأسیس کرد یا این شخص باعث شد که این بِرند در دنیا معروف بشود و سود دهی پیدا بکند یعنی این که یک نفری در خانه اش نشست دست تنها این کار را انجام داد؟ نه. بالاخره افرادی دارد حتی ممکن است معاونینی داشته باشد که آن معاونین خیلی قوی هستند آن ها دارند کمک خیلی زیادی می کنند اما از آن معاونین چه کسی می تواند این مدیریت را نسبت به آن معاونین داشته باشد که این خروجی را داشته باشد؟ یعنی کار به اسم آن شخصی ثبت می شود در کلیت قضیه که ایجاد کننده این مسیر است به دست گیرنده مدیریت عالم است، آن وقت این افراد می توانند در مسیر درست حرکت بکنند. یک بخش حرف ایشان درست است می گوییم حق و باطل با هم قاطی می شود شبهه می شود و آن این که دنیا گرفتار یک سیستم ایراد دار است بله سیستم هایی در مجموعه مدیریت دنیا وجود دارد این سیستم ها غیر الهی، شیطانی و باطل است و حضرت می آیند آن سیستم ها را هم اصلاح می کنند. لذا این که ایشان می گوید ما گرفتار سیستم باطل هستیم گرفتار سیستم باطل درست است.

اما این به این معنا نیست که یک نفر، البته حجت باشد نمی تواند این سیستم باطل را به اصلاح ببرد و ایشان یک چیز دیگری اضافه گفتند آن باز اشتباه است که کلاً ما گرفتار این سیستم باطل هستیم. گرفتار این سیستم باطل هستیم یعنی ما کاری نمی توانیم انجام بدهیم ما مجبور هستیم مثل این می ماند می گوید شما الان گرفتار این فضای مجازی هستی وقتی پایه فضای مجازی مال غرب است بعد شما می خواهی در این فضای مجازی ایتا راه بیاندازی؟ اصلاً می شود؟ اصلاً می توانی مقابله کنی؟ می توانی با آن ها رقابت کنید؟ این فضا، فضای اشتباهی است این حرف،‌حرف اشتباهی است این که بله سیستم های غالب دنیا، سیستم های باطل است اصل و اساس، اما آیا ما می توانیم کلاً استفاده نکنیم؟ نه اما کلاً گرفتار هستیم دیگر هیچ کاری نمی توانیم بکنیم دست مان کامل بسته است؟ آن هم نه ما وظیفه داریم به اندازه خودمان به اندازه مقدورمان تلاش بکنیم؛ لذا ایشان حرفش را از یک جایی شروع کرد اولاً باعث خرابی دنیا یک نفر نیست که باز هم این حتی با بعضی از روایات تعارض دارد که ما در خود اسلام، منافقینی داریم که ائمه (علیهم السلام) فرمودند این ها باعث عمده مشکلات یا اصل و اساس مشکلات شدند همان طور که اهل بیت (علیهم السلام) که امام  فرمود:

 «نَحْنُ أَصْلُ كُلِّ خَيْر»

ما اصل کل خیر هستیم

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج8، ص242

و  «معدنُ کل خیر» هستند دشمنان اهل بیت هم «معدنُ کل شر» و اصل کل شر هستند. این حرف اشتباه است این هم که می گوید با یک نفر هم دنیا خوب نمی شود این هم اشتباه است که در یک شعری است می گویند

مجری:

گویند که با یک گل نمی آید بهار/ من گلی دارم که دنیا را گلستان می کند

استاد عباسی:

احسنت، هر چقدر بگویی یک نفر که نمی تواند ما می گوییم ما یک نفر سراغ داریم آن یک نفر حتی اگر یک روز از دنیا باقی مانده باشد خدا آن قدر آن روز را زیاد می کند تا بیاید، بیاید چه کار کند؟

(وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ)

ما می ‌خواهيم بر مستضعفان زمين منت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روی زمين قرار دهيم!

سوره قصص (28): آیه 5

یعنی قرار است آن یک روز، یک روز اصطلاح است می خواهد بگوید حتی اگر یک روز باقی مانده باشد حداقل حداقلِ زمان باقی مانده به دوران قیامت باشد باز هم باید مهدی بیاید و دنیا را پر از عدل و داد کند پس مهدی می آید دنیا را پر از عدل و داد می کند. ما چه کارها هستیم؟ ما باید یاوران مهدی باشیم یا جزء لشکر دشمن هستیم یا جزء لشکر مهدی هستیم. آقا امیر المؤمنین به جنگ معاویه می رود امیر المؤمنین، عمار و مالک و یاران نمی خواهد؟ تنهایی به جنگ آن ها می رود؟ می نویسند که حضرت علی (علیه السلام) در فلان سال به جنگ معاویه رفت یعنی امیر المؤمنین تنهایی شمشیر ذو الفقار برداشت گفت من به جنگ معاویه می روم؟ یا نه هزاران نفر هم با خودشان بردند؟ بله دنیا را آقا صاحب الزمان باید پر از عدل و داد کنند حضرت می آیند آن سیستم باطل را خراب می کنند.

پس ایشان یک حرف درست، اطرافش حرف های اشتباه زد که حق و باطل را به هم آمیخت گفت نهایتاً این سیستم است شما مقهور این سیستم هستید فکر نکنید که از این سیستم خارج هستید عضوی از این سیستم معیوب و خراب هستید؛ بنابراین باید در مقابل این تسلیم باشید با یک نفر هم نمی شود پس شما منتظر یک نفر هستید آن اشتباه است. این که فکر کنید شما می توانید تغییر بدهید نمی توانید.

مجری:

بینندگان عزیز بر اساس این،‌ اگر یک عقیده بخواهد بنیان بشود حتی عقیده مهدویت هم در ذهن افراد متزلزل می شود. کلیپ دوم را ببینیم

کلیپ شبهه ای دوم از آقای سید حسن اقا میری

شما نماز می خوانید برای چه؟ مثلاً فکر می کنید نماز نخوانید به جهنم می روید نماز بخوانید بهشت می روید این که شد کاسبی من هزار رکعت نماز خواندم اثرش کو؟ مثل این که بگویی من یک برندی دارم دو هزار تا شبهه دارد می گوید سود و زیان ات چقدر بود؟ نه تو در ضرر هستی بدبختی تو، تو که در ضرر هستی باید بروی خسارت بدهی بیچاره شدی حالیت نیست فکر کردی هزار تا شبهه ورشکسته داری. هزار رکعت نماز خواندم خوانده این که بدتر است اگر رویت تأثیر نداشته باشد چون اگر تو را بالا نبرده قطعاً تو را پایین برده!

مجری:

جناب استاد عباسی این کلیپ هایی که البته ایشان در شبکه های مجازی پخش می کنند خیلی معنا دارد یعنی تصویرها و صوت هایی که در کنار این صحبت ها می آورند، مثلاً تصاویر نماز خواندن داعش و رهبر داعش را با نماز خواندن می گوید هزار رکعت نماز که می خوانید این هم یک تأثیری بر مخاطب خودش می گذارد.

استاد عباسی:

بله قطعاً‌ همین طور است ما جلسات گذشته در رابطه با عبادتی که انجام می دهی و تأثیر ندارد از ایشان کلیپ پخش کردیم و جواب دادیم گفتیم شما دنبال تأثیر آنی هستی که امروز نماز مغرب و عشاء خواندم پس، فردا دیگر به هیچ کس حسودی ام نمی شود. فردا دیگر غیبت هیچ کس را نمی کنم اگر غیبت کردم یا حسودی ام شد یا تهمت یا فلان اتفاق گناه را انجام دادم بگویم برو فاتحه آن نمازهایت را بخوان؛ نماز مشکل دارد. مشکل را گردن نماز بیانداز بگوییم تأثیر نگذاشت پس بی خیال نماز اگر توانستم یک روزی، یک نمازی بخوانم که دقیقاً‌ اثر مثبت در زندگی ام داشته باشد همان لحظه ببینیم من را دارد بالا می برد رشد می دهد می خوانم وگرنه نمی خوانم. این یکی از اتفاق های بسیار بد است در اجتماع هم شنیدیم می گویند نماز خوان ها چه کار کردند که ما نکنیم؟ چه شد؟ این همه آدم رفتند مسجد نماز خواندند در همان مسجد هم می نشینند غیبت می کنند این نماز به چه دردی خورد؟ حالا ما نخواندیم چه شدیم؟ مثلاً ما نخواندیم آدم خیلی بدی شدیم؟

 این صحبتی که ایشان کلیپ کردند خودشان هم تصویر سازی و فضا سازی کردند در فضای مجازی پخش کردند. در فضای مجازی رسمی آقای آقامیری است کسی نیامده درست کند و دست کاری کند، بعد ایشان پخش بکند. این جا ایشان می گوید شخص می گوید من هزار رکعت نماز خواندم می گویم هزار رکعت خواندی اگر تو را بالا نبرد اگر در رفتار تو تأثیر نگذاشت تو را خوب نکرده این هزار رکعت نماز به چه دردی می خورد؟ یک بخشی از حرفش به همان حرف ها بر می گردد می خواهد بگوید این عمل عبادی که در رفتار شما تأثیری نگذاشته است (ظاهر قصه) ما که می گوییم تأثیر می گذاریم منتها قرار نیست تأثیرش یک روز، یک برنامه، یک جلسه نماز و دو تا نماز باشد تأثیر قطعاً می گذارد. بعضی تأثیرها، تأثیرهای بلند مدت است بعضی چیزها هست نزدیک عید نوروز می شود یک چیزهایی می کارند سر پنج روز ده روز جوانه می زند اگر شما توقع داشته باشی ظرف ده روز پانزده روز این سبزه بالا آمد پایان نوروز نهال گردو بار گردو بدهد خیلی نادانی است. اگر قرار است بار گردو بدهد درخت می کاری بعد از مدتی در می آید آن هم با چه شرایطی بعد از چند سال بار می دهد زیتون 5- 6 سال طول می کشد بار بدهد این گندم یا جو نیست با یک مدت کوتاه بخواهد بار بدهد.

 اما کلیپ ایشان نکات دیگری داشت ایشان اعلام برائت کند اگر کسی برایش ساخته یا تدوین گر و گروه هنری برای ساختند بیاید اعلام برائت بکند بگوید این ها غلط کردند این طوری ساختند چرا؟ خواندن هزار رکعت نماز چه کسی در ذهن مان می آید؟ هزار رکعت نماز مال امیر المؤمنین است، یک موقعی نخودکی اصفهانی، مرحوم آیت الله فلان در حرم امام رضا و جایی دیگر آمدند همه توان شان را جمع کردند یک شب هزار رکعت نماز خواندند که بگویند می شود فقط بگویند محال نیست ولی ما اگر بخواهیم هر شب این کار را بکنیم هیچی؛ لذا همه شیعه وقتی که هزار رکعت می شنوند یاد امیر المؤمنین می افتند.

بعد ایشان روی هزار رکعت چه تصویری گذاشته است؟ تصویر ابوبکر بغدادی هر جایی که دارد می گوید هزار رکعت نماز بخوانیم بیچاره هستید ابوبکر بغدادی از پله نماز جمعه دارد پایین می آید که نماز بخواند دو سه جای تصویر همین طوری است دوستان اتاق فرمان آماده داشته باشند حتی این یک تکه اش را ببینیم می گوید من هزار رکعت نماز خواندم. می گوییم هزار رکعت تو هزار تا شبهه ور شکسته است مبنای اشتباهی که هزار رکعت نماز را می گوید بماند، اما این که تصویر را دقیقاً می گذارد روی تصویر نماز جمعه یک داعشی می گذارد چرا نماز جمعه شیعه را نگذاشت می گوییم این هزار رکعت نماز می خواند و فلان؛ چرا تا هزار رکعت نماز می گویی چرا ابوبکر بغدادی را نشان می دهید

تکرار کلیپ شبهه ای دوم از آقای سید حسن اقا میری

آقا شما نماز می خوانید برای چه؟ مثلاً فکر می کنید نماز نخوانید به جهنم می روید نماز بخوانید بهشت می روید این که شد کاسبی، من هزار رکعت نماز خواندم اثرش کو؟ مثل این که بگویی من یک بِرندی دارم دو هزار تا شبهه دارد می گوید سود و زیان ات چقدر بود؟ نه تو ضرر هستی بدبختی تو، تو که در ضرر هستی باید بروی خسارت بدهی بیچاره شدی حالیت نیست فکر کردی هزار تا شبهه ورشکسته داری. هزار رکعت نماز خواندم خوانده این که بدتر است اگر رویت تأثیر نداشته باشد چون اگر تو را بالا نبرده قطعاً تو را پایین برده!

مجری:

کاملاً مشخص و واضح بود.

استاد عباسی:

اگر برویم وارد کلیپ سازی های ایشان بشویم خیلی هم اتفاقاً پر بازدید است خودش یک ماجرایی است، یک کلیپ یک دقیقه ای ایشان دارد می گوید آغوش خدا به روی شما باز است تصویری که روی این گذاشته تصویر یک خانمی است که در یک فضای بازی دست هایش را کامل باز کرده این تصویر چه تناسبی با این دارد؟ این نماد سازی ها، نشانه ها این که یک تیمی بنشینند برای شما کلیپ درست کنند بعد تصاویری خاص انتخاب و جهت دار انتخاب بکنند شما می خواهی نماز نشان بدهد نماز جماعت در یک مسجد را نشان بده چرا ابوبکر بغدادی را نشان می دهید مسجد الحرام را نشان بده وقتی که می خواهی بگویی هزار تا شعبه ور شکسته چرا هزار رکعت نماز می گویی؟

تا حالا کسی را دیدید بگوید من هزار رکعت نماز خواندم؟ دیگر تهش شب قدر است صد رکعت نماز مستحبی دارد می گوید من شب قدر صد رکعت نماز خواندم، حرف های درست و غلط، حرف های خوب و بد بله اگر کسی هزار رکعت نماز می خواند با ریا می خواند که به دیگران بگوید هزار رکعت نماز خواندم هزار تایش باطل است و هیچ فایده ای ندارد. ما در این حرفی نداریم ولی حرف در این است که اگر یک نمازی با همه شرایطش خوانده شد چون حرف ایشان این بود می گفت نماز صحیح داریم و مقبول اگر یک نفر صد تا دروغ بگوید روزه اش باطل نمی شود ولی یک قُلپ آب بخورد روزه اش باطل می شود؟ می گویند روزه اش صحیح است ولی مقبول نیست می گوید چرا این را می گویند؟ در حالی که باید آن دو هزار تا دروغ روزه را باطل کند می گوییم یک کفی را خدا برای نماز و روزه قرار داده که آدم ها ول نکنند بروند بگویند ما که نمی توانیم، اگر می گفت نمازی از شما صحیح است که همه لحظات نماز فقط یاد خدا باشید در ذهنت هیچ چیز دیگری نیاوری همه ما می گفتیم ما که نمی توانیم نمازمان باطل است وقتی باطل است می گویی برای چه نماز بخوانم؟

مجری:

شرط صحت را نمی توانیم انجام بدهیم چون این قدر شرط صحت را بالا گرفته نمی تواند انجام بدهد.

استاد عباسی:

مثل بعضی از بانک ها، شرایطی برای وام می گذارد هیچ کس نمی تواند این وام را بگیرد، لذا این لطف خدای متعال است تو که می گویی خدا رحیم است، عطوف است و رحمان است مدام از این ها صحبت می کنی چرا به این جا که می رسد می گویی نه شرط باید روی بالاترین می گذاشت می گوید صحیح آنی است که مقبول است.

مجری:

یعنی اول بقیه اعمال تان را درست کنید بعد بیایید نماز بخوانید

استاد عباسی:

بله، یعنی غیر از چیزهایی که فضیلت نماز را بالا می برد نماز اول وقت باشد وضویش درست باشد لباسش پاک باشد رو به قبله باشد همه این ها را می گفت همه بریده بودند یک شرطی بگذاری شما برای رد شدن از این جاده که هیچ ماشینی موفق نشود از این جاده رد بشود. بگو نمی خواهم کسی را این جا راه بدهم چرا داری اذیت می کنی؟ این مدل صحبت ایشان و این محتوای قصه بعد هزار رکعت می گوید اولاً محال است کسی بگوید من هزار رکعت نماز خواندم آخرش نماز ماه رمضان مستحبی شب قدر صد رکعت که فکر نمی کنم یک در میلیون هم بخواهند یک همچنین کاری انجام بدهند ولی انجام هم بدهد بگوید من صد رکعت نماز خواندم بعد بگویی صد رکعت نمازت صد تا شعبه ورشکسته فلان و بَهمان است. بعد هزار تایی را شما بگویی که در ذهن همه، هزار رکعت نماز امیر المؤمنین است و بعد دقیقاً آن جاها را کسی را نشان بدهی که او می گوید من امیر المؤمنین هستم!

مجری:

دقیقاً ضد آن امیر المؤمنین

استاد عباسی:

ضد آن امیر المؤمنین و ادعای امیر المؤمنینی را هم مطرح می کند، این امیر المؤمنین در ذهن مخاطب بود امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب (صلوات الله وسلامه علیه) بود که واقعاً هزار رکعت نماز می خواند و این امیر المؤمنین قلابی دروغگو حقه بازی که به درک واصل شد ابوبکر البغدادی رئیس داعش که این همه جنایت زیر مجموعه اش مرتکب شد و حالا تو داری تصویر او را روی هزار رکعت نماز می گذاری.

مجری:

معلوم نیست آیا نماز واجبش را می خواند یا نمی خواند؟ جناب استاد چرا این قیاس ها؟ مثلاً چرا شما از هزار رکعت نماز بگویی؟ البته اولش یک چیزی در مورد عبادت کاسب کاری گفت یعنی کسی که دنبال این چیزها می رود یعنی کاسب کاری می کند.

استاد عباسی:

بله که من هزار رکعت نماز را بخوانم تا من را به بهشت ببرند اولاً که این جزء مراتب بندگی است تا به آن مراتب برسی یکی از مراتب بندگی همین است کاسب کاری خیلی از ما ممکن است این باشد اشکالی ندارد، اصلاً من می خواهم نمازهایم را بخوانم خدا من را بهشت ببرد. خدا می گوید من خریدار هستم می خواهید بفروشید مگر در رابطه با امیر المؤمنین (صلوات الله وسلامه علیه) ندارد که:

(وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ)

و از ميان مردم کسي است که جان خود را براي طلب خشنودي خدا مي‏فروشد و خدا نسبت به [اين] بندگان مهربان است.

سوره بقره (2): آیه 207

جان خود و وجود خود را برای رضایت خدای متعال می فروشد در راه رضایت خدای متعال یعنی می گوید من جانم را می دهم (بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ) در جنت است مگر حضرت زهرا و امیر المؤمنین (صلوات الله وسلامه علیه) در سوره انسان وقتی در رابطه با آن اقدام شان که 3 روز به یتیم، اسیر و فقیر غذای شان را دادند مگر نمی گوید

(إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا)

(و می ‌گويند:) ما شما را به خاطر خدا اطعام می ‌کنيم، و هيچ پاداش و سپاسی از شما نمی ‌خواهيم!

سوره انسان (76): ‌آیه 9

بعد می گوید:

(إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا)

ما از پروردگارمان خائفيم در آن روزی که عبوس و سخت است!

سوره انسان (76): آیه 10

یعنی ما نگران از ... آها تو نگران از جهنم و روز قیامت بودی به خاطر این از غذای خودت گذشتی؟ بله بالاتر از آن که امیر المؤمنین، عبادةُ الأحرار که فقط به خاطر حب خدا چند نفر می توانند به این برسند؟ و چند نفر رسیدند؟ ان شاء الله همه مؤمنین می توانند برسند اما چند نفر واقعاً رسیدند؟ شما اسم کاسب کاری می گذاری چه کسی رسیده؟ چند تا از افراد و مؤمنین رسیدند؟ الان شما این طوری تحقیر می کنید هزار رکعت هم بخوانید کاسب کاری است اگر کسی یازده رکعت نماز شب خواند این کاسب کار است به خاطر بهشت، به خاطر گشایش در روزی این کار را انجام می دهد. اصلا خود اهل بیت فرمودند که این، این اثر را دارد بخوانید اگر کسی این نماز را بخواند روزی او توسعه پیدا می کند.

مرحوم حاج آقای مجتهدی کنار حوزه علمیه شان در بازار مسجد بود می گوید نماز شب یک مقدار دیر می رفتم قبل از این که نماز صبح بشود ایام بهار و تابستان می دیدم جایی که حالت ایوان مسجد است آن جا هم فرش است آن جا جا گیرم می آمد. ایشان می خندید فکر نکنید این ها به خاطر قیامت و فلان و ترس از خدا هست، خیلی هایشان می دانند نیایند فردا کاسبی شان به هم می خورد از ترس این که کاسبی شان به هم نخورد برای نماز شب می آیند. اهل بیت گفتند اثر نماز شب این است که رزق معنوی و مادی شما زیاد می شود لذا اشکالی ندارد می گوید اول بچه نو پا را با یک شکلات می آورند یک آیه قرآن می خواند یا فلان درسش را می خواند کارش را انجام می دهد بعد آرام آرام خود او علاقمند می شوند. مرحله بعد مراتب و مراحل را باید در نظر بگیریم. از نماز صرفاً صحیح غیر مقبول به قول آقای آقامیری شروع می کنیم بعد این نماز صحیح نیمچه مقبول بشود بعد صحیح کاملاً مقبول بشود بعد صحیح اعلایی بشود.

والا از اول بگوییم یا نمی خوانم یا خواندم می خواهم صحیح اعلایی بخوانم، مگر شدنی است؟ مگر می شود یک نفر تمرکز کند مگر پرش با مانع است عقب برود یک دفعه بپرد بگوید من پریدم اگر می خواهی برسی به آن جایی همه هم نمازت بشود اخلاص برای خدا، این نیاز به تمرین دارد یک مقدماتی دارد. مثل این که یک نفر بگوید یا من دست به قلم نی نمی برم برای نوشتن خط یا یک روزی می برم این خطی که نوشتم خط اول کل ایران بشود. مگر شدنی است بدون تمرین شما برسی به آن جایی که خط بشود خط اول کل ایران این خط نیاز به تمرین دارد این قدر سیاه مشق باید بنویسی تا برسی به یک جایی که آن حالت اتفاق بیافتد.

(میان برنامه)

مجری:

جناب استاد در بخش اول برنامه دو کلیپ پخش شد، دیدیم چقدر در بعضی از صحبت ها آن انحراف و شبهات پر رنگ بود و می توانست تأثیر خیلی بدی را بر روی بیننده و مستمع بگذارد کلیپ بعدی را ببینیم

کلیپ شبهه ای سوم از آقای سید حسن اقا میری

ما در ذهن مان آمدیم مسائل دینی را تقسیم کردیم به اصول دین و فروع دین. اصول دین امور اعتقادی مان است و اصلاً حواس مان نیست که شما اعتقاد برای چه می خواهید؟ اعتقاد که یک دانش ذهنی نیست اگر فقط یک چیزی در ذهن شما است هیچ ربطی به اعمال شما ندارد این که خیلی خنده دار است، یعنی شما یک چیزی می دانی که هیچ ربطی به اعمالت ندارد ولی چون این چیز را می دانی با همه آن اعمال بدت باز شما به کمال میرسی همچنین چیزی می شود؟ امکان ندارد یک همچنین چیزی غیر ممکن است. اعتقادات، اصول دین اگر برای تربیت انسان نیست پس برای چه است؟ ما چون یک دین خیالی درست کردیم و یک اعتقاد خیالی داریم و دروغ، اعتقاد نیست فقط چند کلمه حفظ هستیم توحید، عدل، نبوت، امامت. نبوت یعنی چه؟ امامت یعنی چه؟ به چه نبوتی معتقد هستی که ربطی به تربیت تو ندارد؟ چطور می توانی معتقد به نبوت باشی ولی کفار از تو مسلمان تر باشند. کسانی که تو کافر می دانی شان. رفتارشان مسلمان است و جالب این است که اصل آن رفتار است و تأثیری که در وجود تو می گذارد آن تأثیر در وجود تو مهم است. اگر به چیزی معتقد هستی که هیچ تأثیری در وجود تو ندارد به چه دردی می خورد؟ چه کار می کند؟ چه نجاتی برای تو درست می کند؟ اگر ربطی به عمل شما ندارد به کجای شما ربط دارد؟ به درد چه تان می خورد؟

مجری:

جناب استاد این جا هم دوباره یک ملغمه ای از صبحت های درست و غلط است اولاً گفتند در ذهن مان این تقسیم بندی را کردیم اصول و فروع را یعنی خودمان یک تقسیم بندی انجام دادیم در حالی که مبنا دارد. مبنای روایی دارد و این که این اعتقادات چه فایده ای دارد؟ صرفاً حفظیات است و بعداً کفار، در رفتارشان خیلی بهتر هستند. یعنی ایشان تمجید کفار را هم می کند.

استاد عباسی:

ایشان دین خیالی گفتند. دینی که در خیال و ذهن ما است البته این خیال را اول صحبت شان نگفتند، اول صحبت شان شروع کردند از این که اعتقادات یک امر ذهنی است درون ذهن ما هست اگر قرار نیست به عمل برسد پس چه فایده ای دارد؟ بعد اسم خیالی رویش گذاشتند (مقدمه سازی) اول، دو سه بار گفتند در ذهن مان دین را به اصول عقاید و فروع تقسیم بندی کردیم. بعد دوباره در ذهن مان اعتقادات این است و بعد این اعتقادات در ذهن ما تبدیل به الفاظ شد بعد خیالی شد یک مرحله یک مرحله پایین آمد به خیالی رسید اگر اول صحبتش می گفت دین و اعتقادات خیالی ممکن از پای جلسه اش بعضی ها بلند شوند و بروند. ولی زمینه سازی کرد اینی که در ذهنت است بعد هم هیچ کاری نمی توانی بکنی در عمل تو هم تأثیری ندارد تقسیم بندی از خودت است که در ذهنت است پس خیالی و توهم است. در ذهنت یک چیزی برای خودت درست کردی.

این نشان دهنده انحراف اعتقادات ایشان و مراجعه نکردن به قرآن و روایات است ندانستن آیات و روایات یا می داند عمداً این کار را می کند که وا ویلا یا حداقلش بگوییم نمی داند، ولی ما می گوییم یک بخشی از قصه را می داند یعنی می داند دارد کجا را می زند؟ ممکن است نرفته است آیات را ببیند ولی این که دارد کجا را می زند کاملاً مشخص است علاوه بر قصه اصل این، آن آخر قصه را عرض می کنم.

دسته بندی می کند بعد می گوید این عقیده چرا به عمل منجر نمی شود یا اگر منجر می شود به چه دردی می خورد؟ می گوییم فایده دارد اولاً آقا رسول الله آمدند بر اساس دستورات خدای متعال و بعد آیات قرآنی که آمده آمدند اولاً‌ شرک را از وجود آدم ها بیرون ببرند اعتقادشان را درست کنند اعتقاد به توحید همانی که داشت کاسبی می کرد زندگی عادی می کرد همان اولاً باید مسلمان می شد و شرک از وجودش بیرون می رفت خدای واحدِ یکتا را می پرستید.

«قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه‏ تُفْلِحُوا» اول با گفتن شروع می شود پس این با گفتن شروع می شود ولو این که به عمل هنوز در نیامده باشد، لذا اگر کسی همین الان شهادتین گفت به محض این که شهادتین گفت یک تیری به او خورد این شهید در راه اسلام است. تا دو دقیقه قبل کافر بود هیچ عملی انجام نداد تبدیل به هیچ رفتاری هم نشده یعنی تبدیل به خوش خلقی با مردم نشده نه تبدیل به عبادات شده نه تبدیل به اخلاق شده. چقدر آیه قرآن داریم آیات قرآن همیشه با ایمان شروع شده بعد عمل صالح:

(إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِيمِ)

(ولی) کسانی که ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌ اند، باغ های پر نعمت بهشت از آنِ آن هاست؛

سوره لقمان (31): آیه 8

کسانی که ایمان می آورند و عمل صالح انجام می دهند یک جا فقط در قرآن عمل صالح از نظر لفظ مقدم بر ایمان شده آن جا هم از نظر معنا ایمان مقدم است

(مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيينَّهُ حَياةً طَيبَةً وَلَنَجْزِينَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يعْمَلُونَ)

هر کس کار شايسته‌ ای انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حياتی پاک زنده می ‌داريم؛ و پاداش آن ها را به بهترين اعمالی که انجام می ‌دادند، خواهيم داد.

سوره نحل (16): ‌آیه 97

یعنی شرطش ایمان است این را دوم برده باز اهمیت را. هر زن و مرد مسلمانی که عمل صالح انجام بدهند به آن ها چه می دهیم؟ (فَلَنُحْيينَّهُ حَياةً طَيبَةً) ولی (وَهُوَ مُؤْمِنٌ) عمل صالح بدون ایمان انجام بدهی فایده ندارد بعد ایشان دقیقاً برعکس گفتند نه چطور اعتقاد به خدا داری که عمل کفار از عمل شما بهتر است. بله اتفاق خیلی بدی است یک عملی در یک کافری باشد یک ویژگی خوبی در یک کافری باشد در یک مسلمان نباشد. این اگر اتفاق افتاد یعنی اسلام این کلاً زیر سوال است؟ نه ایشان هنوز آن درجات را طی نکرده هنوز به آن مرحله نرسیده که آن اتفاق خوب در وجودش رقم بخورد چه در اعمال عبادی و چه در رفتار، لذا ممکن است کسی حاتم طایی باشد ولی کافر باشد پیامبر می گوید این صفت خوب در او هست کارش را خدا دوست دارد ولی خودش را نه؛ به خاطر این که عقیده اش ایراد دارد نمی شود عقیده اش را دوست داشت.

به خودش به خاطر عملش احترام می کنیم چون این عملش سخاوت است عمل سخاوت مطلوب است.

مجری:

بر عکسش هم هست کسی ایمان دارد ولی یک عمل اشتباهی دارد.

استاد عباسی:

بله، می گویند از عمل بد مؤمن اعلام بیزاری کنید نه از خود مؤمن؛ نگویید من از خود این فرد که مؤمن است حالم به هم می خورد بگویید از این عمل حالم به هم می خورد از این کاری که انجام داد چه کار بدی انجام داد؟ خیلی کار زشتی انجام داد این طور بگویید این همه آیاتی آمده می گوید ایمان و عمل صالح؛ می دانید ایشان دین داری را دارد به کجا می برد؟ دین داری را می برد می برد می برد در حوزه اخلاقیات و روابط اجتماعی محدودش می کند. اگر دین و اعتقاد تو منجر به این شده یا می شود سریعاً در عمل چون زمان را هم قبول ندارد می گوید من چند سالم هست؟ 18 سالم هست از 9 سالگی نماز خواندم الان 9 سال است دارم نماز می خوانم 3 سال هم هست تکلیف شدم 3 است تو نماز می خوانی هنوز به هم کلاسی ات حسودی ات می شود؟ پس اصلاً‌ این نمازت، نماز نیست.

بیا در غرب برو ببین طرف 18 سالش است به هیچ کس حسودی نمی کند پس احتمالاً او بهتر است در حالی که این ایمان را دارد و اتفاقاً‌ خود ایمان ویژگی دارد و موضوعیت دارد، یعنی این نیست که بگوییم نه ایمان داشته باشد فقط این ایمان قرار است برای فلان مقدمه شود. اصلا خدا وقتی در قرآن می خواهد صحبت بکند و دستور بدهد چه اخلاقی، چه اعمال، عبادات هر چه بخواهد بگوید به چه کسی دستور می دهد؟ به مؤمن دارد دستور می دهد.

(يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا) همه دستورات خداوند متعال به مؤمنین است، یا (إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات‏) کسانی که ایمان می آورند و عمل صالح انجام می دهند، اصلا مخاطب غیر از مؤمن نیست، اگر مخاطب جای غیر از مؤمن باشد برای دعوت او به پذیرش ایمان است اولا، بعد شما می آیید این قدر این را تحقیر می کنید، بله اصول اعتقادات، چه نبوتی؟ من به نبوت پیامبر ایمان دارم، معتقدم پیامبر آمده است ما را از همه بدی ها دور بکند، از همه اشتباهات دور بکند

«إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج68، ص382

منتهی ممکن من یک وقتی همه این ها را باور دارم ولی گیر در وجودم است، این اشکال به این عقیده من است، من عقیده دارم فلان پزشک، بهترین پزشک متخصص قلب است؛ ولی من درمان نمی شوم، به خاطر این که دستور این پزشک را گوش نمی دهم، اعتقاد به پزشک دارم، مرحله اول این است که من بدانم کدام مطب بروم، مطب اشتباهی نروم، نزد مطب پزشک قلابی نروم، نزد پزشک حقه باز نروم، متخصص باشد. مرحله بعد این است که نسخه اش را قبول بکنم و عمل بکنم، اگر عمل نمی کنم، اولا خود این که من پیدا کردم راه را که مطب کدام پزشک بروم این خودش فضیلت است، من پزشک متخصص واقعی را پیدا کردم، اما حالا من در مرحله بعدی باید تمام و کمال رعایت بکنم و گوش بدهم به حرفش، ولی یکی در میان دارم انجام می دهم، من ایراد دارم، اشتباه از من است، این به این معنا نیست که اولا باید پزشک خوب را پیدا بکنیم این توهم است، این ذهنیت است، این خیال است، آره پزشک خوب را پیدا کردن یک امر خیالی است و یک امر تصوری است، شما الکی در ذهن تان درست کردید، تو عمل کنند باش، یک پزشک قلابی هم که رفتی و هر چه که به تو گفت عمل بکن خوب می شوی، تو گوش به حرف باش، گوش به حرف بودن فرع بر این است که من بدانم گوش به حرف چه کسی باشم، مشرک نباش یعنی چه؟ یعنی الان کسی بت این مدلی دارد می پرستد؟ الان که دیگر بت این مدلی نیست دیگر، الان یعنی این که من فقط معتقد باشم فقط خدا است که می تواند من را هدایت بکند و نجات بدهد، در دو راهی ها یاور من باشد، این توحید می شود، حالا به حرف این گوش می دهم، حالا اصلش من باور خودم را درست بکنم، مرحله بعد هم گوش می دهم که این اتفاق می افتد.

مجری:

اول به:

(إِياكَ نَعْبُدُ وَإِياكَ نَسْتَعِينُ)

(پروردگارا!) تنها تو را مي‌پرستيم؛ و تنها از تو ياري مي‌جوييم.

سوره فاتحه (1):‌ آیه 5

اعتقاد پیدا بکنم

استاد عباسی:

بله، بعد می شود

(اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ)

ما را به راه راست هدايت کن...

سوره فاتحه (1): آیه 6

که حالا عمل بکنیم، و برسیم به آن مرحله، بعد ایشان می دانید که دارد چه کاری می کند؟ ایشان دارد ارکان دین را، ما دین را غیر از این که تقسیم بندی می کنیم به اصول دین و فروع دین.

مجری:

که این ها هم روایی است اعتقادات و احکام دین است

استاد عباسی:

بله روایی است، اعتقادات و احکام که عین آن روایت در کتاب شریف کافی داریم، ایشان آمده است به دنبال است که این مبنای غربی دارد.

مجری:

دین من اخلاق من است!

استاد عباسی:

بله، دین من اخلاق من است، دین من انسانیت است، این یک مبنای غربی دارد، نظریاتش در غرب بحث شده است، و پذیرفته شده است و یک جا هایی رد شده است و موافقین دارد و مخالفین دارد، این حرف ایشان مدل اسلامی شده و خوشکل و ترگل و بر گلش را ایشان آورده است برای مسلمان ها و شیعیان امیرالمؤمنین بی پناه، ایشان آورده این ها را برای شان تجویز می کند، که بگوید آن سه تایی که ما داریم، اعتقادات، اخلاق، احکام، اعتقادات را که الان دیدیم زد، گفت خیالی است و ذهنیت است، احکام را هم که جلسه قبل و در همین کلیپ قبلی دیدیم، هزار رکعت نماز را جلسه قبل پخش کردیم و ایشان اعمال را هم می زند و می گوید اگر روزه ات باعث شد که تو فهم فقرا را پیدا کردی و از مالت برایشان گذشتی خوب است، و الا این روزه ات فقط گرسنگی و تشنگی است و چه بسا کلی هم ضرر داشته باشد و اعصابت به هم می ریزد و گرسنگی می کشی و به کار های عادی ات نمی رسی، عقاید را زد، احکام را هم زد، می ماند اخلاق، من دو تا مثال می زنم. مثال اول: شخص دندانش مشکل داشته است، مثلا شکسته است می خواهد برود دندان پزشکی – اکثرا چون گرفتار این قصه ها می شویم برای مان ملموس است - می رود پزشک، پزشک وقتی می خواهد مداوا بکند از کجا مداوا می کند؟ سه مرحله برای مداوا دارد، یک مرحله ریشه این دندان را عصب کشی می کند، داخل عصب کاری انجام می دهد، اصلاح می شود که می شود باطن این دندان، بعد مرحله بعد که قصه عصب را حل کرد، حالا می رسد داخل دندان که پر می کند خود دندان را، اصلاح می کند، مرحله سوم اگر این دیواره نداشته باشد، یک روکشی هم می کشد که این روکش زیبا کننده و زینت است برای آن دندانی هست که داخلش را پر کرد، حالا اگر این بیاید بگوید آن عصب را بی خیال، داخل هم پر نمی کنی، یک روکش رویش می گذاری، مردم هم که نمی دادند و نمی بینند، هر کسی که شما را ببیند می بیند که چه دندان زیبایی دارید، می گوید به به چه دندان زیبایی دارد، ولی این بر چه چیزی سوار است؟ بر هیچی، شما یک چیزی بخورید این کنده می شود، یک شرینی بخورد آن عصب دوباره درد می گیرد و شما می بینید ظاهر دندان را که به آدم های عادی که نشان می دهید می گوید که دندان تو که مشکلی ندارد برای چه درد می کند؟ به خاطر این که عصب را درست نکرده است، حالا ما اگر بخواهیم بلا تشبیه فقط برای تقریب به ذهن هست، که بخواهیم دین را بگوییم، اصلاح آن عصب می شود همین اعتقادات، بعد آن داخل دندان که پر می کنند می شود احکام و عباداتی که انجام می دهیم، بعد روکش زیبای این می شود اخلاق، حالا اگر ظاهر قضیه که این هم مهم است، چون این هم اگر نباش آن آسیب می بیند، یعنی خود آن دندان دوباره آسیب می بیند، این نیست که ما از یک شخصی بگذریم و بگوییم که این روکش و ما روکش نمی خواهیم، فرض ما دندانی است که واجب است روکش داشته باشد، یعنی نمی شود، اگر روکش نباشد این دیواره به چیزی اتکا ندارد و می شکند، بیاییم بگوییم که آن را نمی خواهیم و یک روکش می گذاریم، این می شود اخلاق بدون احکام و بدون عقاید، چه اتفاقی می افتد؟ اتفاقش این است که مبنایی برای این اخلاق نداریم، لذا یک چیزهایی گاهی به ذهن ما اخلاق می آید که اصلا این ها اخلاق نیست، اشتباه است، مگر ما بر خلاف چیزی که دین ما می گوید تعارف بیخودی نداریم. دم در خانه عالم بزرگواری آمدند و تعارف نکرد که بفرمایید داخل منزل، بعد گفتند که آقا حالا تعارف می زدید، من می دانم در خانه شرایطش را ندارم، الکی به این آقا بگویم، بعد این آقا هم الکی بگوید دست شما درد نکند، اگر من گفتم و این آقا اراده کرد بیاید داخل آن موقع اگر من بگویم زشت نیست؟ خلاف اخلاق نیست؟ من وقتی می دانم داخل منزل بچه است و بهم ریخته است، من می دانم که نمی خواهم – بعضی از تعارف ها الکی است- ایشان را به مهمانی دعوت بکنم، امکانش را ندارم، اصلا غذا آماده نداریم، بفرمایید غذا داخل منزل، این اشتباه است.

 مثال دوم ما که خیلی قصه را روشن می کند که برای این که بخواهیم بگوییم پایه این اخلاق باید اعتقادات باشد، می گوییم که یک نفری بدون این که پزشک با بررسی وضعیت او در بیماری های خاص مثل بیماری های قلبی و مغزی، بدون این که این را چکاب کرده باشد و مراعات شرایط ایشان را بداند و از ایشان اطلاع داشته باشد دارویی به این داده شده است، یا یک دارویی گیر آورده است و به او گفته است که این داروی قلب است، یک نفر می گوید این را دکتر به من داده است و گفته است که این را بخور و مصرف بکن اشکال ندارد. بعد نتیجه این چه خواهد شد؟ یا فرض کنید دکتر به ایشان گفته است این دارو ها را در این زمان ها و با این دوزها مصرف کن، مقدار مشخص و زمان مشخص، خلاف این عمل بکند چه اتفاقی می افتد؟ ظاهرا آدم ها می بینند که ایشان قرص خورد دیگر، دو نفر کنار هم در یک مهمانی نشستند، ایشان باز کرد و قرص قلبش را خورد، این کناری هم عین همان را مصرف کرد، حال این خوب است و حال آن یکی بد شد، و رفت بیمارستان، چرا؟ لذا این که ما بعضی ها را ظاهر اخلاق می بینیم، ظاهر خوش اخلاقی می بینیم، لبخند می زند و دارد پدرت را در می آورد!

این اخلاق وقتی که مبنا نداشته باشد می شود بازار یابی، می شود تظاهر، می شود حقه بازی، می شود کاسب کاری. دقیقا من می دیدم که کسی داشت در فضای مجازی این را آموزش می داد که تخصصش این بود که بازار یابی را داشت آموزش می داد، فروش موفق را داشت آموزش می داد، در فروش موفق یک راهی را گفت که من حالا آن اسم را نمی آورم، اسمی گذاشته بود برای یک مدل فروش موفق که روشی را یاد می داد، می گفت شما می آیید یک نفری را می بینید که با خانواده آمد وارد این مبل فروشی شد شما مبل فروش هستید رفت کنار یک مبلی گفت این مبل را چند؟ و می داند که پسندیده است، به او یک قیمت بالاتر می گویید و بعد به او می گویید ببخشید متأسفانه از مبل های دیگری انتخاب کنید، ما از این مبل همین یکی را داریم و فروختم، بعد می گوید خانواده ما این را پسندیدند می شود زنگ بزنید کنسلش بکنید؟ و شما برو آن جا بشین و بگو ما بیعانه گرفتیم و اجازه بده من زنگ بزنم، بعد برو آن جا و زنگ بزن و بگو مثلا اگر نقد نقد بدهید من بیعانه آن را بر می گردانم و شما ببرید، این می شود روش فروش، چرا؟ چون اولا دیگر نمی تواند چانه بزند، این دقیقا ضد اخلاق می شود، ولی می گوید شما دارید فروش خوبی انجام می دهی، بعد هم که با روی خوش با طرف مواجه شدید چانه نمی تواند بزند، پولش نقد است و دیگر نمی گوید می شود یک چک سه ماهه قبول بکنید، می گوید من فروخته بودم به خاطر شما برگرداندم، آن باید خودش را به آب و آتش بزند تا فردا صبح بیاید آن را بخرد، دیگر نمی تواند منصرف بشود چرا که شما او را مدیون خودتان کردید.

 باید اخلاق بر پایه اعتقادات باشد، وقتی که ما می گوییم امامت یعنی چه؟ یعنی ما خود را تحت هدایت امامی قرار می دهیم و او به ما بگوید نمازت را چه زمانی و چگونه بخوان که به آن هدایت برسی، مثل آن پزشکی که می گوید دارو را چگونه مصرف بکن. لذا شما می بینید شیعه امیرالمؤمنین نماز می خواند، ابوبکر بغدادی هم نماز می خواند، داعشی هم نماز می خواند. شیعه امیرالمؤمنین با نماز این اوصافی که آقای آقامیری دنبالش است برای او حاصل می شود، یک شیعه امیرالمؤمنین را جان به جانش بکنید نمی تواند مثل این ها وحشیانه عمل کند، نمی تواند مثل این ها جنایتگری انجام بدهد، مگر این که از زیر مجموعه امامت و ولایت اهل بیت خارج بشود، از توحید خارج بشود این برایش اتفاق می افتد.

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم، فکر می کنم تماس های مان برقرار شده است، اگر تماس برقرار هست، آقای همتی از بندر عباس، اگر صدای بنده را می شنوید سلام عرض می کنم خدمت شما.

بیننده آقای همتی از بندر عباس:

سلام علیکم وقت شما بخیر، خسته نباشید، امیدوارم که طاعات و عبادات تان هم قبول باشد، جناب در رابطه با شبهات آقای حسن آقامیری خواستم صحبت بکنم، من اکثر صحبت های آقامیری را گوش کردم یعنی در شبکه های مجازی که می گذارند فقط من خواستم یک نکته ای را اشاره بکنم، ببینید تقطیع کردن یک سری از صحبت ها از یک گوینده ای می تواند معنای آن صحبت را کلا عوض کند، اولا این که می گویند هزار رکعت نماز خواندن، چون من صحبت های ایشان را بار ها گوش دادم، و این ها را انتقال دادم به دوستانی که سال ها درس دین خواندند، ولی خواستم بگویم این هزار رکعت نماز خواندن منظورش این است که در کربلا هم شمر 16 بار سفر حج رفته است، هزاران رکعت نماز خوانده است، ولی آخرش رسید به راهی که سر پسر رسول خدا را برید. بحث این است که دوستان یک مسئله ای را در نظر بگیرند، نسل امروز ما نسل جوان ما دلشان می خواهد هر کاری را که می خواهند انجام بدهند اول ثمره اش را بدانند، یعنی ما نمی توانیم بگوییم که شما بیا این دانه را بکار حالا ببینیم از آن چه در می آید. می گوید من که نماز می خوانم قرار است چه بشوم؟ این است که بحث سر این است که می گوید این نمازی که شما می خواهید بخوانید ثمره اش این باید بشود؛ یعنی یک انسان درست کاری از شما در بیاید، حالا من جوان هم نیستم، 40 سالم است و 20 سال هم هست که دارم نماز می خوانم، ولی غیر منطقی نمی آید، دقیقا داعشی ها هم این گونه بودند نماز می خواندند. حالا این که هزار رکعتی که شما منتسب به امیرالمؤمنین کردید، ایشان پادکست های بیشماری دارد در رابطه با شؤن حضرت علی (علیه السلام) و بار ها و بار ها به عنوان یک الگو و اسوه دست نیافتنی معرفی کردند، نه این که خدای ناکرده شما این هزار رکعت را وصل کنید به هزار رکعتی که حضرت علی نماز خواندند.

استاد عباسی:

ببخشید من یک نکته ای خدمت تان عرض بکنم در مورد آن هزار رکعت من یک توضیح خدمت تان بدهم، من آن هزار رکعت را عرض کردم، اگر کسی ساخته است و ایشان راضی به این نیست، چون ببینید شما می دانید نمادها اثر دارد، تصاویر اثر دارد، یک موقع ایشان یک جایی سخنرانی کرده است، هزار رکعت را می گوید که ما هیچ برداشتی نمی کنیم، می گوییم که ایشان همین جوری می گوید هزار رکعت، یک موقع دقیقا روی یک تکه ای از سخنرانی ایشان که آن هزار رکعت است دقیقا تصویر ابوبکر البغدادی می گذارد و این را استمرار می دهد، ما می گوییم که این اشتباه است، حد اقل اشتباه است؛ اما نسبت به آن جایی که اشکال اصلی ما هست، همان حرفی که شما فرمودید که جوان امروزی می خواهد بداند اگر نماز خواند چه اتفاقی می افتد؟ ما هم اتفاقا دقیق سر همین مشکل داریم، یعنی اگر این مسئله حل بشود خیلی اشکالات حل می شود که ایشان وقتی که می گوید یعنی به دنبال این هست که این نکته را جا بیندازد که باید خروجی محور به معنای محسوس زود بازده باشد، به قول شما جوان دانشجو می گوید اگر من الان نماز بخوانم چه می شود؟ کنکور قبول می شوم؟ معدلم خوب می شود؟ مثلا اخلاقم خوب می شود؟ ما می گوییم اگر برای این ها که بخوانی اصلا مسیر را اشتباه رفتی، اگر فکر می کنی قرار است در کوتاه مدت و حتی در دراز مدت یک باره همه مشکلات شما مثل یک قرصی است که می خوری حل می شود اشتباه است.

 بله انتهای قصه یا در استمرار قضیه اگر ما به همه دستورات این پزشک متخصص قطعی عمل کردیم با اعتقاد به این که خدایی که ما را خلق کرده است و پیامبر و اهل بیتی که از جانب او آمدند ما را می خواهند به سمت هدایت ببرند، من دیگر مدام سوال نمی کنم که الان اگر من این یک کیلومتر را هم بروم مطمئنی که حتما به مشهد می رسم؟ این پنج کیلو متر را هم بروم مطمئنی؟ اگر شما همه ضوابط این مسیر را طی کردید به مقصد می رسید، بله این مقصد یک سری خروجی ها و عوارض ظاهری دنیایی دارد، مثل این که اگر این عبادت را انجام دادم مثلا در اخلاق من هم فلان مقدار تأثیر می گذارد، منتهی این قابل محاسبه نیست که من بگویم در یک سال اگر این تأثیر ها را نگذاشت رها می کنم، چون این نماز من خروجی نداشته است، پایان ترم اگر مثلا این نماز من باعث نشد که من در ترم موفق باشم در تحصیلم موفق باشم، من می خواهم بگویم این رویکرد یک رویکرد اخلاق محور است و اشتباه است، رویکرد بندگی محور، عبودیت محور، درست است.

ببینید یک بیماری که الان مشکل حاد قلبی پیدا کرده است وقتی که او را به اورژانس می برند و به آی سی یو می برند، این دیگر آن جا نظر نمی دهد، آن جا فقط اطاعت می کند، چرا؟ چون می داند اگر یک جا مخالفت بکند، احتمال مرگش هست، درست است یا نه؟ برای سرما خوردگی راحت نظر می دهد، به پزشک می گوید استامینوفن ننویس من سرم درد هم بگیرد نمی خورم، سرما خوردگی را خانه مان داریم، دیفن هیدرامین فلان، نظر می دهد، ولی آن جایی که می داند پای مرگ و زندگی است فقط اطاعات می کند، حالا اگر ما در مقابل خداوند اگر احساس بکنیم وضیعت ما یک بیمار حاد قلبی، مغزی، عروقی هست که هر اشتباهی می تواند منجر به فوت بشود دیگر نظر نمی دهیم، این کاملا عقلایی است یعنی ما همه وجودمان در اختیار خالقی قرار می دهیم که مطمئن هستیم او به ما مهربان تر است، او به ما آگاه تر است، برای او شرایط زندگی ما و کمال ما واضح است. مثل بچه ای که پدر مادر عشق می کند از این که پفک نخورد و دوچرخه سوار نشود، ولی این بچه به یک سنی می رسد که مواجه می شود پدر و مادر خیر خواه ترین هستند حتی اگر یک جایی منعش کردند، دیدی اگر آن اتفاق ما جلوگیری نمی کردیم این اتفاق افتاده بود، لذا من دارم می گویم ایشان دارد مسیر اشتباه می رود از همین جا می گویم، چون می خواست خروجی محور کند، بفرمایید.

آقای همتی:

ببخشید من فقط این توضیح را بدهم، من دیدم بعضی اعداد، اعداد کثرت هستند، مثل 70، 1000، معمولا آقامیری هم در صحبت هایشان از این اعداد کثرت استفاده می کند، صحبت های عامیانه هست دیگر بیشتر به خاطر این که همه متوجه قضیه بشوند، اما بحث اصلی این است، الان به اندازه کافی دین در جامعه ما مهجور شده است، یعنی در جامعه مان و در بین جوان های مان شده است مثل این کشورهای اروپایی از ده تا جوان یک جوان هم نماز نمی خواند، صحبت این است که ما نیاز به یک سری روش های جدید برای همان تبیینی که مقام معظم رهبری صحبت کردند و راجع به آن تأکید کردند که باید در این حوزه فعالیت بکنیم، این است که واقعا ما باید به یک سمتی برویم که آن جوان هم زبان ما را متوجه بشود، به آن بفهمانیم که این دین منظورش چیست، و تو می خواهی به کجا برسی؟ چون جوان امروز دیگر مثل جوان چهل سال قبل نیست که بگوید پدرم دارد می خواند من هم باید بخوانم.

استاد عباسی:

من این را از شما بپرسم چون می خواهیم استفاده بکنیم، و تماس های دیگر هم داریم، من از شما سوال بکنم الان کلامی که من گفتم در رابطه با پزشک و اطاعت از آن برای شما روشن بود؟

آقای همتی:

بله

استاد عباسی:

 الان وقتی که ما می گوییم این مبنای آقای آقامیری که خروجی محور است و بر اساس رفتار اجتماعی یا رفتار فردی اشتباه است، آیا می شود با اشتباه جوان ها را جذب دین کرد؟ من جوان را بیاورم و به او بگویم در صورتی نماز تو قبول است که با همسایه ات خوب رفتار کنی، اگر با همسایه ات خوب رفتار نمی کنی پس نمازت هم به درد نمی خورد، پس نخوان، یعنی با مبنای اشتباه؟

آقای همتی:

حاج آقا صحبت ما این است که ما هدف مان را می خواهیم تعیین بکنیم، می دانید منظور من چیست؟ شمر هم آمد هزاران رکعت نماز خواند آخرش هم شد قاتل ولی خدا، مگر ابن زیاد هم 30000 نفر پشت سرش در کوفه نماز نمی خواندند؟ امام حسین نهایتا 100 نفر بودند حالا می گوییم 72 نفر.

استاد عباسی:

ببخشید دقیقا آن ها اشکالشان همان جایی است که آقای آقامیری دارد می زند، آن هم اعتقادات است، ایشان الان گفت که اعتقادات خیالی است و فرضی است، در ذهن مان درست کردیم، یک دین خیالی، ذهنی، دقیقا آن ها اشکالشان در همان بود، آن ها امام نداشتند، آن ها خدا را اسما قبول کردند، پیامبر را اسما قبول کرده بودند، امام نداشتند، امام معصوم نبود، این که روایات می گوید اگر کسی در ولایت امام معصوم نباشد، اگر صبح تا شب هم نماز بخواند، نماز تو پذیرفته نیست، این معنای عرفیش همین می شود که عرض کردم، اگر شما همه قرص های یک بیمار قلبی را بخورید هیچ وقت بیماری تان خوب نمی شود، اگر دقیقا مطابق دستور پزشک از نظر مقدار و زمان و مورد مصرف نباشد، الان دقیقا آقای آقامیری دارد همین را می زند، یعنی آدم ها اگر ابن زیاد، ابن زیاد است، اگر شمر شمر است به خاطر این است که از ولایت امام معصوم خارج است، و ایشان می گوید این ولایت امام معصوم موضوعیت ندارد، این که این آقا این نماز را بخواند، و بعد به همسایه اش کمک بکند و بعد در رفتار اجتماعیش خوش اخلاق باشد و حق دیگری را ضایع نکند همین مقدار کفایت می کند، یعنی ایشان دارد آن اعتقاد را می زند، لذا من می گویم با مسیر اشتباه هزار تا جوان جذب بکنیم، که این هزار تا جوان اعمال عبادی را انجام ندهند، اعتقادات را هم بگویند فرض و خیال و ذهنیت است، شما هم الکی برای خودت اصول عقاید درست کردید، بعد چه کار کن؟ آدم خوبی باش، به دیگران ظلم نکن، به دیگران ستم نکن، با آن ها برخورد تند نداشته باش، این دقیقا ما را دارد دور می کند.

آقای همتی:

حاج آقا یک سوال دارم، مگر پیامبر در زمانی که مبعوث شدند، اگر همان روز اول نماز را واجب کردند یا این که نه مردم اول پیامبر امین را اول شناختند و بعد پشت سر پیامبر امین آمدند نماز خواندند؟ صحبت این است ما الان واقعا دوباره رسیدیم به آن جاهلیت اولی که پیامبر که پیامبر گفتند به مراتب بدتر از جاهلیت اول است. می گویم اول ما باید این اخلاقیات را مشخص بکنیم و ببینیم که این نقشه راه ما چیست؟ اصلا می خواهیم به کجا برسیم، منی که می خواهم نماز بخوانم می خواهم به کجا برسم، ثمره اش را ببینم، هدف گذاری بکنم بعد آن موقع جدی تر در آن راه قدم می گذارم، صحبت من این است، وگرنه ما در این داستان که من به چه چیزی عقیده داشته باشم و آن اصول پنجگانه ای در دین من است، در این همه ما مشترک هستیم، صحبت این است که ما برسیم به این اشتراکات مان، ما اگر همین طور شیعه را شرحه شرحه بکنیم حاج آقا نتیجه مطلوب نمی دهد

استاد عباسی:

من از شما خواهش می کنم، هفته آینده که فرصت بیشتر داریم زود تر تماس بگیریم دوستان هم بیایند چون با شما حرف دارم، ان شاء الله هفته آینده زود تر بیایید و دوستان را می گویم که زود تر وصل بکنند، حتی ده دقیقه به نه، این را با همدیگر به یک نتیجه ای برسانیم، دقیقا همان جایی هست که باید باییستیم و صحبت بکنیم، خدمت تان هستیم.

مجری:

خیلی ممنونیم از آقای همتی از بندر عباس، چون واقعا فرصت نیست، تماس های دیگری هم داریم و مجبور هستیم که دوستان اول بیایند سوالات را مطرح بکنند، بعد استاد پاسخ بدهند، آقای محمدی از اصفهان، پشت خط هستند، سلام عرض می کنم خدمت شما بفرمایید.

بیننده آقای محمدی از اصفهان:

سلام علیکم خدمت مجری محترم و کارشناس ارجمند، شب شما بخیر، با تشکر از برنامه خیلی خوب و عالی شما عرض کنم که من خودم را قرار دادم جای یک کسی پای منبر ایشان نشسته است و گوش می کند، بعد یک حدیثی جلوی چشم من هست «من ترك صلاته متعمّدا فقد کفر‏»، این حدیث را اگر شما فرصتی داشتید آدرس و سند این را بیان کنید، مثل این که خیلی سند قوی دارد، بعد نود و نه تا کلمه در قرآن  از ریشه صلاة است. بعد من آمدم هفت هشت تا از این ها را نگاه کردم که ببینم آیا می توانم یک در میلیون به این آقا حق بدهم، دیدم که کافی است پنج، شش تا از این آیات را مثل

(وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي)

و نماز را براي ياد من بپادار

سوره طه (20): آیه 14

(حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى وَقُومُوا لِلَّهِ قَانِتِينَ)

در انجام همه نمازها، (به خصوص) نماز وسطي [= نماز ظهر] کوشا باشيد! و از روي خضوع و اطاعت، براي خدا بپاخيزيد!

سوره بقره (2): آیه 238

(وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ يحَافِظُونَ)

و آنها که بر نمازهايشان مواظبت مي‌نمايند

سوره مؤمنون (23): آیه 9

(الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ)

آنها که نمازها را پيوسته بجا مي‌آورند

سوره معارج (70): آیه 23

(مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ* قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ)

چه چيز شما را به دوزخ وارد ساخت؟! مي‌گويند: ما از نمازگزاران نبوديم.

سوره مدثر (74): آیه 42-43

(فَوَيلٌ لِلْمُصَلِّينَ*الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ)

پس واي بر نمازگزاراني که در نماز خود سهل‌انگاري مي‌کنند،

سوره ماعون (107): آیه 4-5

کافی است که هفت، هشت، ده تای این ها را آدم کنار هم قرار بدهد، می فهمد که تمام صحبت های ایشان ریشه در شرک دارد، حالا این حرف من است، استاد خودشان صلاح می دانند، در این آیات به صورت شرطی، امری، وصفی، تشویقی، انکاری، چون امت پیامبر و امت های قبل همه تأکید بر نماز است، و یکی از این ها اجازه نداده است به دلیل این که حالا من اثر نماز را نقدا حس نمی کنم، توجیهی برای ترکش باشد، این یک شخص بی سواد است، خدا حافظ شما.

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم از شما آقای محمدی از اصفهان، و آقای فتحی از کرج هم فکر می کنم با ما هستند، عرض سلام دارم خدمت شما اگر صدا را می شنوید.

بیننده آقای فتحی کرج:

عرض سلام خدمت آقای عباسی، و مجری محترم تان، آقای عباسی اصلا نمی خواهم جواب تلفن اول را بدهم، اما تلفن اول نشان می داد که حساسیت ها بی مورد نبوده است، و تأثیرش را تا حدی گذاشته است، بندر عباس معمولا اهل سنت دارد، حالا این دوستمان نگفت که از اهل سنت یا شیعه، اما این روش دقیقا روش پلوسی است، آمدند بین همان امت با همان دین، با بازی کردن با آن دین و تغییر الفاظ موسی، پولس یک دین جدید ساخت، این روش دقیقا روش پلوسی است، منتهی ایشان نمی داند که یک نفر به نام بها سعی کرد این کار را در ایران بکند اما یادش نبود که شیر مردانی مثل امیر کبیر داریم، و شبکه ای مثل شبکه شما داریم، به این دوستمان می گویم حضرت رسول همان اول دستور نماز داد؟ ایشان قرآن را که قبول دارد، قرآن قانون اساسی ما است، غیر از حمد پروردگار آیات این گونه شروع می شود،

(الَّذِينَ يؤْمِنُونَ بِالْغَيبِ وَيقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ينْفِقُونَ)

(پرهيزکاران) کساني هستند که به غيب [=آنچه از حس پوشيده و پنهان است‌] ايمان مي‌آورند؛ و نماز را برپا مي‌دارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبي که به آنان روزي داده‌ايم، انفاق مي‌کنند.

سوره بقره (2): آیه 3

که این دوستمان این را زد، که ایمان را می خواهید چه کار؟ در قسمت دومش (وَيقِيمُونَ الصَّلَاةَ) که این دوستمان الان داشت همین را می گفت، حضرت رسول آمد گفت که زود نماز بخوانید، ما قانون اساسی در قرآن داریم اصلا این جوری شروع می شود (الَّذِينَ يؤْمِنُونَ بِالْغَيبِ وَيقِيمُونَ الصَّلَاةَ) این از این موضوع. آقای عباسی یک سوالی از شما دارم، نمی دانم که به این برنامه ربط دارد یا نه، در همین آیه (الَّذِينَ يؤْمِنُونَ بِالْغَيبِ) واجب است، درست است؟ بعد واو عطف است، (وَيقِيمُونَ الصَّلَاةَ) واجب است، درست است؟ بعد این جا واو عطف می آید، حالا (وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ينْفِقُونَ) واجب است یا مستحب است؟ واو عطف است، واجب می شود، این همان است که آقامیری دنبالش می گردد، یعنی دارد می آورد در اخلاقیات، قرآن همه این ها را گفته است و اصلا نیازی به این حرف ها نیست. قرآن اخلاقیات را گفته است، اما از واجب شروع کرده و جلو آمده است، ولی این روش دقیقا روش پلوسی است، و تلفن اول شما که می خواهید دوباره صحبت بکنید و من هفته دیگر حتما گوش می کنم، نشان می داد که حساسیت ما باید بیشتر بشود و حواس مان بیشتر جمع بشود.

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم آقای فتحی از کرج، ممنون و متشکرم و غذر خواه هستم از بینندگان عزیز و ارجمند تماس ها زیاد بوده است و دیگر نمی توانیم تماس بگیریم، چون انتهای برنامه است و چند دقیقه بیشتر فرصت نداریم، حالا اگر تکمیلی هست، کلیپ های دیگری هم بود منتهی دیگر نرسیدیم که پخش بکنیم، لذا تکمیل و پایان بندی برنامه را بفرمایید.

استاد عباسی:

من اتفاقا به بزرگواری که از بندر عباس تماس گرفتند که هفته آینده با ایشان مفصل تر صحبت می کنیم ان شاء الله اگر عمری باشد، و هفته آینده برنامه داریم، چون هفته بعدش می شود میلاد امیرالمؤمنین، که ویژه برنامه هست، اما هفته آینده با ایشان که صحبت می کنیم، ایشان گفتند که ما می خواهیم بدانیم ثمره این درخت چه می شود؟ آگاهی پیدا بکنیم، من می گویم مانعی نیست، آگاهی پیدا بکنید، اگر یک نفر به همه لوازم دین پایبند شد، آن وجود آقا رسول الله می شود، وجود آقا امیرالمؤمنین می شود. پیرو آن افرادی که در کنار حضرات معصومین هستند، سلمان فارسی و غیره، که آمدند، یعنی بله، ثمره و نتیجه روشن است، ولی نمی شود اول بگوییم اگر راست می گویی اول میوه را بده بیاید بعد من درخت می کارم

مجری:

من تا به مرحله سلمان نرسیدم، باید به آن معرفت سلمان برسم.

استاد عباسی:

اصلا معرفت نیست، می گوید عمل من، می گوید تو خوش اخلاق هستی، روابط اجتماعی، این را می گوید میوه شیرین این درخت هست، میوه شیرین درخت را قبل از کاشت درخت نمی دهند، شما باید اعتقاد داشته باشید، الان این دانه ای که زیر خاک می کارید و به آن آب می دهید، جوب برایش درست می کنی، کود به آن می دهی، یک شاخه ای در می آید این قرار است که پنج سال دیگر، هفت سال دیگر بشود درخت گردو، گردو بدهد، تو پنج سال، هفت سال، ده سال، باید صبر بکنی تا این درخت گردو بدهد، شما می گویید نه اول بیاییم به مردم بگوییم؛ مردم گردو خیلی چیز خوبی است بروید از مغازه بخرید ببینید چه قدر خوش مزه است، این نشدنی است.

 یعنی ما می گوییم ابتدائا باید اعتقاد درست بشود، ایشان می فرمایند که پیامبر آمدند به مردم اخلاق یاد دادند. پیامبر اگر فقط اخلاق بود که قبلش هم پیامبر اخلاق خوب داشتند و محمد امین بودند، مردم اخلاقش را دوست داشتند و می توانست مردم را راهنمایی بکند، منتهی لازمه این که اخلاق تان خوب بشود، یعنی اخلاقی که همه چیزش در مسیر باشد نه این که یک جایش اخلاق در میسر است، مثلا به همسایه رسیدگی می کند در فلان کشور اروپایی، ولی فلان جا که می رسد فلان کار و فلان برخورد را انجام می دهد، نه، همه ابعاد اخلاق که خیلی وسیع است، اگر قرار است همه اتفاق بیفتد باید بت ها بشکند، اول شما قبول کنید که یک معلم یک نفر هدایت را به عهده دارد، بیمار اولا باید بپذیرد که یک پزشک او را مداوا کند، اگر قرار باشد که هم داروی آن را مصرف بکند، هم داروی آن یکی را مصرف بکند، هم نظر او را بگیرد، این فاتحه اش خوانده است، اول بپذیر که یک نفر باید تو را هدایت بکند، یک مجموعه که خدا در رأس است و بعد پیامبر و بعد اهل بیت، بعد بیا سراغ بعدی برو. آن روایتی که که بزرگوار خواندند، آقای محمدی از اصفهان، این در جامع الاخبار آمده است، از آقا رسول الله،

«الصَّلَاةُ عِمَادُ الدِّين‏‏»

عمود الدین را شنیدیم، این عماد الدین است

«فَمَنْ تَرَكَ صَلَاتَهُ مُتَعَمِّداً فَقَدْ هَدَمَ دِينَهُ»

اگر کسی عمدا نمازش را ترک بکند دینش از بین رفته است.

دینش را نابود کرده است، بعد از روایت می گوید که فقد کفر  حتی کفر را آورده است، چرا؟ چون این می خواهد بگوید که من نمی خواهم تحت ولایت تو باشم، من نمی خواهم تحت تعلیم تو باشم،

«وَ مَنْ تَرَكَ أَوْقَاتَهَا يَدْخُلُ الْوَيْلَ وَ الْوَيْلُ وَادٍ فِي جَهَنَّمَ كَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فِي سُورَةِ أَ رَأَيْتَ فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُون‏»

نام كتاب: جامع الأخبار( للشعيري)؛ نويسنده: شعيري، محمد بن محمد (تاريخ وفات مؤلف: قرن 6)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: مطبعة حيدرية نجف، بی تا، ص73

بعد آیه قرآن (فَوَيلٌ لِلْمُصَلِّينَ*الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ) فقط تا غفلت از نماز می کنند می گوید وای بر این ها، بعد چه برسد به این که بگوییم من که ندیدم چه اتفاقی افتاد، پس من نماز را نمی خوانم.

 نکته ای هم که جناب آقای فتحی گفتند، در یک دقیقه هم آن را عرض بکنم، اصل نکته حرف دقیقی است، که ببینید مدل پلوسی، پلوس برای این که جذب بیشتر بکند، این بزرگوار از بندر عباس گفتند که بگذارید جوان ها بیایند دین دار بشوند، حالا نگوییم که باید نماز بخوانی و چه بکنی، اتفاقا کاری که پلوس رقم زد همین بود که آمد گفت غیر از مسیحی ها نیاز نیست که به شریعت حضرت موسی عمل بکنند، شما مثلا برای یک جای دیگر هستید، از بنی اسرائیل نیستید، حالا می آیید مسیحی می شوید، می گویم حتما عشاء ربانی و مراسم و نماز و این ها نه، شما این گونه نباشید، آمد شریعت را از دین مسیحیت بیرون کشید که تعداد بیشتری بیایند مسیحی بشوند، بعد به خود بنی اسرائیل یعنی به خود یهودی که مسیحی شدند به آن ها هم گفت که شما هم دیگر نیاز نیست، کلا این یک دین بدون شریعت شد، بعد همین طور به خاطر مشتری محوری که مخاطب بیشتری جذب بکنیم، به این مطلب تن دادند و به آن مطلب تن دادند، رسید به جایی که الان اخیرا، بعضی از کلیسا های مسیحی آمدند به مسئله ازدواج همجنس با همجنس هم نظر مثبت دادند، گفتند اشکال ندارد.

 ببینید آن اتفاق که شد ملاک ما به جای این که حق را بگوییم، ما مریض را باید با پزشک تطبیق بدهیم یا پزشک را با مریض تطبیق بدهیم؟ بگوییم که این مریض حوصله عمل جراحی را ندارد، شما سعی کن با قرص حل کنید، من بخواهم تغییر بدهم و با قرص حل بکنم بیمار از دنیا می رود، این نیاز به جراحی دارد، این نیاز به تزریق دارد، این مسیر یک مسیر اشتباهی است به نظر من، خدمت شما هستیم.

مجری:

خیلی متشکرم از جناب آقای دکتر عباسی، استفاده کردیم در این جلسه، مطالب خیلی مهم و اساسی مطرح شد، ان شاء الله در جلسات بعد هم در خدمت شما بینندگان عزیز هم باشیم.

گویند که با یک گل نمی آید بهار/ من گلی دارم که دنیا را گلستان می کند. عرض پایانی ما از همه شما عزیزان التماس دعای فرج داریم و عرض می داریم: «اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَ الْعافِیَةَ وَ النَّصْرَ وَ اجْعَلْنا مِنْ خَیْرِ اَعْوانِهِ وَ اَنْصارِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ» والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.


عصر ایمان _ پاسخ به شبهات حسن آقامیری>

پاسخ به شبهات حسن آقامیری عقاید انحرافی منجی عدل و داد اعتقادات توحید اصول دین اخلاقیات استاد عباسی