سایر قسمت ها
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت

قسمت صد و هفتاد و هشتم برنامه حبل المتین با کارشناسی آیت الله سید محمد حسینی قزوینی
علمای بزرگ اهل سنت و ادعای تواتر حدیث ثقلین!


دیگر قسمت ها

 بسم الله الرحمن الرحیم

21/03/1402

موضوع: علمای بزرگ اهل سنت و ادعای تواتر حدیث ثقلین!

برنامه حبل المتین

فهرست مطالب این برنامه:

ذکر مصیبت حضرت زهرا (سلام الله علیها) توسط شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله)

خلاصه‌ای از مطالب جلسه گذشته پیرامون حدیث ثقلین!

علمای بزرگ اهل سنت و ادعای تواتر حدیث ثقلین!

ملاک یک بام و چند هوای علمای اهل سنت، درباره حدیث متواتر!!

همین یک روایت، در بطلان مذهب شیعه کافی است!!

تماس‌های بینندگان برنامه

حدیثی که چشم و دل انسان را روشن و جگر انسان را خنک می کند!

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب و الأئمة المعصومین (علیهم السلام)

اللهم صل علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها بعدد ما أحاط به علمک اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

السلام علی المهدی الذی وعد الله به الأمم السلام علی ربیع الأنام و نضرة الأیام السلام علیک یا بقیة الله

مردم عزیز، بینندگان گرانقدر «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» و همراهان درجه یک برنامه زنده «حبل المتین» سلام علیکم و رحمة الله.

خیلی خوشحالیم که خداوند بازهم لطف و محبت کرد و امشب هم به ما عمر و توفیق داد خدمت شما رسیدیم و برنامه زنده «حبل المتین» را تقدیم حضور شما کنیم تا یک بار دیگر به شما سلام بگوییم و یک بار دیگر با تمام وجودمان از امامت و ولایت دفاع کنیم.

برای ما جای افتخار است که می‌توانیم یک بار دیگر از آقاجانمان حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و اهلبیت عصمت و طهارت دفاع کنیم.

اگر خداوند یک روز به عمر ما اضافه می‌کند و یک روز به ما عمر می‌دهد و نفس می‌دهد و به خاطر همین یک روز باید شاکر باشیم چرا که باید دفاع کنیم از امامت و ولایت و عشق و ارادت و محبتی که در دل‌های عاشقان هست. باید مبارزه کنیم و تمام قد بایستیم در مقابل کسانی که بغض و کینه و دشمنی اهلبیت عصمت و طهارت را دارند.

الحمدلله رب العالمین که «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» با تمام وجود تمام قد دارد در برنامه‌های مختلف این وظیفه را انجام می‌دهد و ما هم در برنامه زنده «حبل المتین» حول محور امامت و ولایت به ویژه حدیث ثقلین صحبت می‌کنیم.

طبق معمول هفته گذشته که وعده‌ای را دادیم و کار خیلی خوبی که دوستان ما دارند انجام می‌دهند، از بین فرمایشات حضرت آیت الله حسینی قزوینی یک سؤال مطرح خواهد شد و در کانال و فضای مجازی شبکه منتشر خواهد شد. ان شاءالله عزیزانی که به سؤال مسابقه برنامه پاسخ صحیح بدهند، روز پنج شنبه قرعه کشی خواهد شد و سه نفر به قید قرعه انتخاب خواهند شد.

شاید برای شما سؤال باشد که چطور می‌توانید عضو کانال شبکه شوید. البته برایتان زیرنویس می‌شود، اما من هم عرض می‌کنم. تنها کافی است عدد «313» را به «3000151515» پیامک کنید. وقتی که پیامک را ارسال کنید، شما به صورت خودکار عضو کانال «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» می‌شوید و می‌توانید از مباحث استفاده کنید. همین سؤالی که عرض کردم هم آنجا بارگذاری می‌شود و می‌توانید پاسخ بدهید.

امشب هم طبق معمول همیشه توفیق داریم در محضر صدیق معظم و استاد گرانقدر حضرت آیت الله حسینی قزوینی باشیم. حضرت استاد سلام علیکم و رحمة الله، خوش آمدید؛

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه‌ترین سلامم را تقدیم می‌کنم و موفقیت روزافزون برای همه گرامیان از خداوند منّان خواهانم.

ما طبق برنامه همیشگی مطلع عرایضمان را با یادی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) آغاز می‌کنیم.

ذکر مصیبت حضرت زهرا (سلام الله علیها) توسط شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله)

«طبری شیعی» در کتاب «بشارة المصطفی لشیعة المرتضی» روایتی را از قول «ابن عباس» در صفحه 198نقل کرده است. ایشان نقل می‌کند که روزی نشسته بودند که امام حسن و امام حسین و حضرت صدیقه طاهره و امیرالمؤمنین آمدند.

رسول اکرم هرکدام از آنها را دیدند، اشک از چشمان مبارکشان جاری شد. ما عرضه داشتیم: یا رسول الله! چرا وقتی اهلبیت را دیدید متأثر شدید و اشک چشمانتان جاری شد؟! حضرت فرمودند:

«وَ أَمَّا ابْنَتِی فَاطِمَةُ فَإِنَّهَا سَیدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ هِی بَضْعَةٌ مِنِّی وَ هِی نُورُ عَینِی وَ هِی ثَمَرَةُ فُؤَادِی وَ هِی رُوحِی الَّتِی بَینَ جَنْبِی  وَ هِی الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیةُ مَتَی قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا بَینَ یدَی رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ زَهَرَ نُورُهَا لِمَلَائِکةِ السَّمَاءِ »

اما دخترم فاطمه سیده تمام زنان دنیا و آخرت از اولین تا آخرین است. او پاره وجود من و نور چشم من و میوه دل من است. او روح من است که در میان قفسه سینه‌ام قرار دارد. او حوریه‌ای از نوع انس است. وقتی فاطمه در محراب نماز می‌ایستد، نور او برای تمام ملائکه آسمان می‌درخشد.

«وَ إِنِّی لَمَّا رَأَیتُهَا ذَکرْتُ مَا یصْنَعُ بِهَا بَعْدِی کأَنِّی بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ بیتها وَ انْتُهِکتْ حرمتها وَ غُصِبَ حَقُّهَا وَ مُنِعَتْ إِرْثَهَا وَ أُسْقِطَ جنینها وَ هِی تُنَادِی یا مُحَمَّدُ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِیثُ فَلَا تُغَاثُ»

وقتی فاطمه را دیدم، مصائبی که بعد از من دخترم با آن مواجه می‌شود را به یاد آوردم، گویا می‌بینم عزت دخترم بعد از من از بین رفته است. گویا می‌بینم ذلت در خانه وی داخل شده و حرمتش شکسته شده و حقش غصب گردیده و از ارثش محروم شده و پهلویش شکسته شده و فرزند در رحمش سقط شده است. فاطمه پشت در صدا می زند: یا محمداه، اما کسی جواب او را نمی‌دهد. و کمک می‌طلبد، اما کسی او را کمک نمی‌کند.

«فَلَا تَزَالُ بَعْدِی مَحْزُونَةً مَکرُوبَةً تَتَذَکرُ انْقِطَاعَ الْوَحْی عَنْ بیت‌ها مَرَّةً وَ تَتَذَکرُ فِرَاقِی أُخْرَی»

فاطمه بعد از من محزون و غمگین و گریان است، زیرا از یک طرف وحی الهی از خانه او قطع شده است و از طرف دیگر از فراق من ناراحت است.

«وَ تَسْتَوْحِشُ إِذَا جَنَّهَا اللَّیلُ لِفَقْدِ صَوْتِی الَّذِی کانَتْ تَسْتَمِعُ إِلَی إِذَا تَهَجَّدْتُ بِالْقُرْآنِ»

شب‌ها فاطمه صدای قرآن خواندن مرا می‌شنید، اما دیگر نمی‌شنود و همین باعث گریه او می‌شود.

«ثُمَّ تَرَی نَفْسَهَا ذَلِیلَةً بَعْدَ أَنْ کانَتْ فِی أَیامِ أَبِیهَا عَزِیزَةً فَعِنْدَ ذَلِک یؤْنِسُهَا اللَّهُ تَعَالَی ذِکرُهُ بِالْمَلَائِکةِ فَنَادَتْهَا بِمَا نَادَتْ بِهِ مَرْیمَ بِنْتَ عِمْرَانَ»

بعد از من خداوند عالم توسط ملائکه به فاطمه تسلیت می‌دهند و با او همنشین می‌شوند. ملائکه او را صدا می‌زنند همانطور که حضرت مریم را صدا زدند.

«فَتَقُولُ یا فَاطِمَةُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاک وَ طَهَّرَک وَ اصْطَفاک عَلی نِساءِ الْعالَمِینَ یا فَاطِمَةُ اقْنُتِی لِرَبِّک وَ اسْجُدِی وَ ارْکعِی مَعَ الرَّاکعِینَ »

ملائکه می گویند: ای فاطمه! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته، و بر تمام زنان جهان، برتری داده است. ای فاطمه! برای پروردگار خود، خضوع کن و سجده بجا آور! و با رکوع کنندگان، رکوع کن!

«ثُمَّ یبْتَدِئُ بِهَا الْوَجَعُ فَتَمْرَضُ فَیبْعَثُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیهَا مَرْیمَ بِنْتَ عِمْرَانَ تُمَرِّضُهَا وَ تُؤْنِسُهَا فِی عِلَّتِهَا فَتَقُولُ عِنْدَ ذَلِک َ یا رَبِّ إِنِّی سَئِمْتُ الْحَیاةَ»

سپس فاطمه مریض می‌شود و خداوند عالم حضرت مریم را برای پرستاری حضرت می‌فرستد. حضرت مریم با حضرت فاطمه زهرا مأنوس می‌شود. سپس فاطمه عرضه می‌دارد: خدایا از زندگی سیر شدم.

ببینید چقدر دردآور است! خداوند عالم از میان صد و بیست و چهار هزار پیامبر تنها در حق رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

(قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی)

بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست داشتن نزدیکانم.

سوره شوری (42): آیه 23

عزیزتر از حضرت فاطمه زهرا برای رسول گرامی اسلام نیست. کار به جایی می‌رسد که حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) می‌فرماید:

«فَتَقُولُ عِنْدَ ذَلِک َ یا رَبِّ إِنِّی سَئِمْتُ الْحَیاةَ وَ تَبَرَّمْتُ بِأَهْلِ الدُّنْیا فَأَلْحِقْنِی بِأَبِی»

سپس فاطمه عرضه می‌دارد: خدایا از زندگی سیر شدم و از مردم دنیا خسته شدم، مرا به پدرم ملحق کن.

«فَیلْحِقُهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِی فَتَکونُ أَوَّلَ مَنْ تُلْحِقُنِی مِنْ أَهْلِ بَیتِی فَتَقْدَمُ عَلَی مَحْزُونَةً مَکرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَة»

خداوند فاطمه را به من ملحق می‌کند. فاطمه اولین کسی از اهلبیتم هست که به من ملحق می‌شود، در حالی که محزون و غمگین هست و حقش غصب شده و شهید شده است.

«فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِک اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا»

من نسبت به کسانی که در حق فاطمه ظلم کرده‌اند نفرین خواهم کرد.

بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، نویسنده: طبری آملی، عماد الدین أبی جعفر محمد بن أبی القاسم، ص 198، باب إخبار النبی (ص) بما یجری علی فاطمة و علی الحسنین

خدا را به ناله‌های شبانه حضرت صدیقه طاهره و غصه‌های دل حضرت فاطمه زهرا و اشک چشمان آن بزرگوار سوگند می‌دهیم بر ما شیعیان و مسلمانان و تمام مردم روی زمین منت بگذارد و فرج فرزندش حضرت حجة بن الحسن (ارواحنا فداه) را نزدیک بگرداند.

از خداوند متعال می‌خواهیم همه ما را از یاران خاص و سربازان فداکار و شهدای رکابش قرار بدهد، ان شاءالله.

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم. واقعاً جای بسی غصه دارد و با این نقل روایتی که از نبی گرامی اسلام به ما رسیده است، اگر ما هر روز و شبانه روز به یاد حضرت صدیقه طاهره باشیم و برای غربت و مظلومیت آن بزرگوار اشک بریزیم جا دارد.

می‌خواهیم خلاصه برنامه گذشته را که در محضر حضرت استاد بودیم و محوریت حدیث ثقلین هست را با هم ببینیم و بشنویم، برمی گردیم و مباحث جدید را تقدیم حضور شما می‌کنیم.

خلاصه‌ای از مطالب جلسه گذشته پیرامون حدیث ثقلین!

«ابن تیمیه» در کتاب «منهاج السنة» جلد هفتم صفحه 318 مطلب جالبی آورده است. من از عزیزان تقاضا می‌کنم به این عبارت خوب دقت کنند.

«والذی رواه مسلم انه بغدیر خم قال إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله فذکر کتاب الله وحض علیه ثم قال وعثرتی أهل بیتی أذکرکم الله فی أهل بیتی ثلاثا»

این در حالی است که در روایت قبل می‌گفت «احمد بن حنبل» و غیر واحدی از علما حدیث ثقلین را تضعیف کرده است!! ایشان در ادامه می‌نویسد:

«وهذا مما انفرد به مسلم ولم یروه البخاری»

اگر این روایت هم هست مسلم به تنهایی آن را نقل کرده است. بخاری این روایت را نقل نکرده است.

«وقد رواه الترمذی وزاد فیه وانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض وقد طعن غیر واحد من الحفاظ فی هذه الزیادة»

ترمذی آورده است که بسیاری از حفاظ در این زیادت «وانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض» معتقدند که این جزو حدیث نیست و بعداً اضافه کرده‌اند.

منهاج السنة، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج 7، ص 318

حال بنده می‌خواهم با استفاده از حرف «ابن تیمیه» سخن او را ابطال کنم. در کتاب «قاعدة جلیلة فی التوسل و الوسیلة» تألیف «ابن تیمیه» روایتی نقل شده است. ایشان در این کتاب صفحه 189 می‌نویسد:

«ولکن جمهور متون الصحیحین متفق علیها بین أئمة الحدیث»

تمام متون صحیح بخاری و صحیح مسلم بین امامان حدیث متفق علیه است.

ایشان در کتاب «منهاج السنة» می‌گفت که غیر واحد من علما این روایت را تضعیف کرده‌اند و اگر «صحیح مسلم» هم آورده است، «صحیح بخاری» این روایت را نیاورده و ارزش ندارد. حال در اینجا می‌گوید متن «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» متفق علیه بین ائمة الحدیث است!!

«تلقوها بالقبول وأجمعوا علیها وهم یعلمون علماً قطعیاً أن النبی صلی الله علیه وسلم قالها»

ائمه اهل سنت همگی اجماع کرده‌اند که تمام روایات کتب صحیحین صحیح است. همه علمای اهل سنت علم قطعی دارند که پیغمبر اکرم این روایات را بیان کرده است.

قاعدة جلیلة فی التوسل والوسیلة، المؤلف: تقی الدین أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی الحنبلی الدمشقی (المتوفی: 728 هـ)، المحقق: ربیع بن هادی عمیر المدخلی، الناشر: مکتبة الفرقان – عجمان، الطبعة: الأولی 1422 هـ، ج 1، ص 189، ح 507

«ابن ابی شیبه» متوفای 235 هجری کتابی به نام «مسند» دارند. ایشان در جلد اول صفحه 108 این روایت را می‌آورد:

«إنی ترکت فیکم الخلیفتین کاملتین: کتاب الله، وعترتی، وإنهما لن یتفرقا حتی یرِدا علی الحوض»

مسند ابن أبی شیبة، اسم المؤلف: أبی بکر عبد الله بن محمد بن أبی شیبة، دار النشر: دار الوطن - الریاض - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عادل بن یوسف العزازی و أحمد بن فرید المزیدی، ج 1، ص 108، ح 135

محقق می‌نویسد: سند روایت ضعیف است، اما روایت صحیح است. معنای این نظر این است که قطعاً این روایت از پیغمبر اکرم صادر شده است، گرچه نسبت به راویانی که به حدیث رسیده‌اند حرف داریم. روایت قطعی الصدور از پیغمبر اکرم است.

آقای «محمود شکری آلوسی» که ناصبی است و نسبت به علمای شیعه هم عبارات وقیحی دارد، کتابی به نام «مختصر تحفه اثنی عشریه» دارد.

آقای «آلوسی» کتاب «تحفه اثنی عشریه» را اولاً به عربی برگرداند و ثانیاً این کتاب را مختصر کرد. در این کتاب عبارت زیبایی آمده است که خیلی عجیب است.

فضیلت آن است که دشمن در کتابی که بر ضد شیعه نوشته شده است، بر حقانیت مذهب شیعه شهادت بدهد. ایشان می‌نویسد:

«وههنا فائدة جلیلة لها مناسبة مع هذا المقام، وهی أن رسول الله - صلی الله علیه وسلم - قال «إنی تارک فیکم الثقلین، فإن تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی أحدهما أعظم من الآخر: کتاب الله وعترتی أهل بیتی»

سپس می‌نویسد:

«وهذا الحدیث ثابت عند الفریقین أهل السنة والشیعة وقد علم منه أن رسول الله - صلی الله علیه وسلم - أمرنا فی المقدمات الدینیة والأحکام الشرعیة بالتمسک بهذین العظیمی والقدر والرجوع إلیهما فی کل أمر»

این روایت در نزد شیعه و اهل سنت ثابت و قطعی است. ما از این روایت علم داریم که پیغمبر اکرم به ما امر کرده است تا در مقدمات دینی و احکام شرعی خودمان به این دو آثار گرانقدر رسول اکرم تمسک کنیم و باید در تمام امورات خود به کتاب و اهلبیت مراجعه کنیم.

این قسمت که «آلوسی» آن را از قول «دهلوی» نقل می‌کند خیلی جالب است. ایشان می‌نویسد:

«فمن کان مذهبه مخالفا لهما فی الأمور الشرعیة اعتقادا وعملا فهو ضال ومذهبه باطل وفاسد لا یعبأ به »

هرکسی مذهبش در امور شرعیه و اعتقادی و عملی مخالف کتاب و اهلبیت باشد، انسان گمراهی است. مذهب این شخص باطل و فاسد است و برای مذهب او ارزشی قائل نیستیم.

«ومن جحد بهما فقد غوی ووقع فی مهاوی الردی »

هرکسی منکر کتاب و اهلبیت باشد، انسان گمراهی است. این شخص در پست‌ترین مراتب سقوط قرار گرفته است.

خیلی جالب و خنده آور این است که ایشان در ادامه می‌نویسد:

«ولیس المتمسک بهذین الحبلین المتینین إلا أهل السنة لأن کتاب الله ساقط عند الشیعة عن درجة الاعتبار »

جز اهل سنت کسی به کتاب و اهلبیت تمسک نکرده است. شیعه که اصلاً قرآن را هم قبول ندارد.

مختصر التحفة الاثنی عشریة، ألّف أصله باللغة الفارسیة: علامة الهند شاه عبد العزیز غلام حکیم الدهلوی، نقله من الفارسیة إلی العربیة: (سنة 1227 هـ) الشیخ الحافظ غلام محمد بن محیی الدین بن عمر الأسلمی، اختصره وهذبه: (سنة 1301 هـ) علامة العراق محمود شکری الألوسی، حققه وعلق حواشیه: محب الدین الخطیب، الناشر: المطبعة السلفیة، القاهرة، عام النشر: 1373 هـ، ج 1، ص 52

مجری:

خلاصه‌ای از برنامه «حبل المتین» هفته گذشته را تقدیم حضور شما کردیم. ممکن است برخی از مخاطبین به هر علتی نتوانستند اصل برنامه و بازپخش برنامه را ببینند. تقریباً موضوعات کلی دست شما آمد. حال به سراغ مباحث جدید برویم.

حضرت استاد آیا از میان علمای شیعه یا اهل سنت کسی ادعای تواتر حدیث ثقلین را کرده است یا خیر؟!

علمای بزرگ اهل سنت و ادعای تواتر حدیث ثقلین!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله.

أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی

در خصوص اینکه علمای شیعه نسبت به حدیث ثقلین ادعای تواتر کرده‌اند خیلی زیاد است، اما مهم این است که ببینیم از میان علمای اهل سنت کسی ادعای تواتر کرده است یا خیر.

حضرت امام خمینی در وصیتنامه سیاسی الهی خود می‌نویسند: حدیث ثقلین حدیثی متواتر نزد فریقین است. چون که صد آمد نود هم پیش ماست. وقتی امام راحل حدیث ثقلین را متواتر نزد فریقین معرفی می‌کند، مسئله تمام است.

از میان علمای اهل سنت آقای «ابوالفتوح تلیدی» کتابی به نام «الأنوار الباهرة بفضائل أهل البیت النبوی و الذریة الطاهرة» دارد. ایشان در این کتاب می‌نویسد:

«کل من روی حدیث الثقلین رواه بلفظ: «کتاب الله و عترتی أهل بیتی» بل هو متواتر بهذا اللفظ»

هرکسی حدیث ثقلین را نقل کرده است، با این عبارت نقل کرده: من در میان شما دو چیز گرانبها می‌گذارم که اگر به آن تمسک کنید هرگز گمراه نمی‌شوید، کتاب خدا و عترت من اهلبیت من. این عبارت متواتر است.

الأنوار الباهرة بفضائل أهل البيت النبوي والذرّية الطاهرة؛ المؤلّف: أبو الفتوح عبد الله بن عبد القادر التليدي المغربي، المحقّق: محمد كاظم الموسوي، طبع ونشر: المجمع العالمي للتقريب بين المذاهب الاسلاميّة / المعاونية الثقافية / مركز التحقيقات والدراسات العلميّة، الطبعة: الأُولى، 1428 ه؛ ص 48

جالب است «عترتی و أهل بیتی» نیست. «أهل بیتی» به جای «عترتی» عطف بیان هست. یعنی هردو یک چیز است؛ یا باید بگوییم «کتاب الله عترتی» یا باید بگوییم «کتاب الله أهل بیتی». ایشان در ادامه موارد متعددی از قول «ترمذی» و دیگران می‌آورد.

آقای «ابوالمنذر شافعی» که یکی از علمای بزرگ شافعی است، کتابی به نام «الزهرة العطرة فی حدیث العترة» دارند. ایشان هم در این کتاب می‌نویسد:

«فحدیث العترة بعد ثبوته من اکثر من ثلاثین طریقا و عن سبعة من صحابة سیدنا رسول الله علیه و آله و سلم و رضی الله عنهم و صحته التی لا مجال للشک فیها یمکننا أن نقول أنه بلغ حد التواتر»

برای حدیث عترت بیش از سی سند داریم و هفت نفر از صحابه پیامبر آن را نقل کرده‌اند و صحت این روایت در حدی است که اصلاً فرصت شک در این روایت را به ما نمی‌دهد. می‌توانیم ادعا کنیم که حدیث ثقلین به حد تواتر رسیده است.

الزهرة العطرة فی حدیث العترة، تألیف: أبو المنذر سامی بن أنور خلیل جاهین المصری الشافعی، دارالنشر: دار الفقیه، مصر، ص 69 ـ 70

آقای «محمد بن اسماعیل صنعانی» که یک عالم پرآوازه یمنی است و تفکراتی نزدیک به وهابیت دارد، شخصیتی است که عربستان سعودی مرتب کتاب‌های او را چاپ می‌کنند. یکی از کتاب‌های او «الأبحاث المسددة فی فنون متعددة» است. ایشان در صفحه 416 روایت را نقل می‌کند:

«إنی تارک فیکم الثقلین ما إن تمسکتم بهما لن تضلوا من بعدی أبدا إن اللطیف الخبیر نبأنی أنهما لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض، فانظروا کیف تخلفونی فیهما»

عبارت «إن اللطیف الخبیر نبأنی أنهما لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض» به این معناست که من این را از نزد خود نمی‌گویم، بلکه این وحی خداوند است که این دو هرگز از همدیگر جدا نخواهند شد.

حال ما از این بزرگواران سؤال می‌کنیم که عترت از قرآن کریم جدا نمی‌شود. الآن که قرآن هست، عترتی که با قرآن کریم هست را به ما نشان بدهید. عترت چه کسانی هستند؟!

ما خدا را شاکر هستیم که غیر از شیعه دوازده امامی هیچ یک از مذاهب اعم از سنی و زیدی و اسماعیلی با حدیث ثقلین و حدیث «خلفائی اثناعشر» تطبیق نمی‌کند.

در حقیقت یا باید به طور کلی این دو روایت را رد کنیم و بگوییم این روایت صحیح نیست یا باید این دو روایت را قبول کنیم به شرط آنکه ملتزم باشیم وقتی امروز قرآن کریم هست عترت هم باید در کنار آن باشد. عترتی که در قرآن کریم هست، غیر از حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) کسی را سراغ دارید که مصداق «عترتی أهل بیتی» باشد؟!

ایشان در ادامه می‌نویسد:

«و روایاته مع شواهده متواترة معنی»

در رابطه با حدیث ثقلین تواتر معنی وجود دارد.

الأبحاث المسددة فی فنون متعددة، تألیف: محمد بن اسماعیل الامیر الصنعانی؛ مصحح: مقبلی، صالح بن مهدی؛ ناشر: مکتبه الجیل الجدید، صنعا، یمن؛ ص 416

حال فرقی نمی‌کند که تواتر لفظی باشد یا معنوی باشد. تواتر لفظی این است که یک لفظ عین آن لفظ تکرار شده است، همانطور که رسول گرامی اسلام فرمودند:

«من کنت مولاه فعلی مولاه»

تاریخ بغداد، اسم المؤلف: أحمد بن علی أبو بکر الخطیب البغدادی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت -، ج 8، ص 289، ح 4392

یک مرتبه الفاظ متعدد است، اما معانی آن یکی است. یک معنا با الفاظ مختلف مطرح شده است. البته در رابطه با حدیث ثقلین شاید نظر ایشان این باشد:

«إنی تارک فیکم الثقلین»

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 160، ح 4711

و:

«إنی قد تَرَکتُ فِیکمْ خَلِیفَتَینِ»

المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 5، ص 153، ح 4921

و:

«ما إن تمسکتم به»

الجامع الصحیح سنن الترمذی، اسم المؤلف: محمد بن عیسی أبو عیسی الترمذی السلمی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت --، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ج 5، ص 663، ح 3788

و:

«إن اتبعتموهما»

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 118، ح 4577

و:

«فلا تقدموهما»

الدر المنثور، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الکمال جلال الدین السیوطی، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1993، ج 2، ص 285، باب آل عمران: (103) واعتصموا بحبل الله... ..

و:

«ما إن أخذتم به»

الدر المنثور، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الکمال جلال الدین السیوطی، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1993، ج 2، ص 285، باب آل عمران: (103) واعتصموا بحبل الله... ..

عبارت‌ها مختلف است، اما از نظر معنا متواتر است. این بدان معناست که عبارت‌های مختلف از نظر معنا همگی یک چیز است. خداوند قرآن و عترت یعنی اهلبیت را ملاک برای نجات قرار داده است.

«ابن حجر هیتمی» متوفای 974 هجری در کتاب «الصواعق المحرقه» موارد متعددی از عبارت‌های حدیث ثقلین را می‌آورد و می‌نویسد:

«ثم اعلم أن لحدیث التمسک بذلک طرقا کثیرة وردت عن نیف وعشرین صحابیا»

بدان که حدیث تمسک به اهلبیت سندهای متعددی دارد و از بیست و اندی نفر از صحابه نقل شده است.

الصواعق المحرقة، اسم المؤلف: أحمد بن محمد بن علی ابن حجر الهیثمی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417 هـ - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ج 2، ص 440

حال ان شاءالله ما عرض خواهیم کرد که اگر چهار تن از صحابه روایتی را نقل کنند، روایت متواتر است. حال آنکه حدیث ثقلین را بیست و اندی نفر نقل کرده‌اند.

آقای «آلوسی» که سلفی العقیده است، در کتاب «تفسیر روح المعانی» دارد:

«قال رسول الله: إنی تارک فیکم خلیفتین»

واژه «خلیفتین» خیلی قضیه را واضح و روشن می‌کند. وقتی ما «ثقلین» را مطرح می‌کنیم، یک سری شبهاتی مطرح می‌کنند. در مقابل در این روایت آمده است که رسول اکرم فرمود: من در میان شما دو خلیفه و جانشین قرار دادم.

«قال رسول الله: إنی تارک فیکم خلیفتین کتاب الله عزوجل ممدود ما بین السماء والأرض وعترتی أهل بیتی وإنهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض»

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: من در میان شما دو خلیفه می‌گذارم. کتاب خدا که ریسمان کشیده شده مابین آسمان تا زمین است و اهلبیتم. این دو هرگز از همدیگر جدا نمی‌شوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند.

وقتی شما قرآن می‌خوانید، گویا من دارم جلوی شما با شما سخن می گویم. عترت من هم خلیفه من است. حرف آنها حرف من است. ایشان در ادامه می‌نویسد:

«وورد بمعنی ذلک أخبار کثیرة»

اخبار زیادی در این زمینه وارد شده است.

روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 4، ص 18، باب آل عمران: (103) واعتصموا بحبل الله... ..

«أخبار کثیرة» که «یقوی بعضها بعضاً» هست، گویای حدیث متواتر است. بنابراین حدیث ثقلین حدیثی است که با توجه به آنچه که از بزرگان شیعه و بزرگان اهل سنت و بزرگان سلفی مطرح شده است، حدیثی متواتر است. و به قول آقایان اهل سنت حدیث متواتر هم به منزله آیه قرآن است. من در خدمت حضرتعالی هستم.

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم. استاد اشاره‌ای فرمودید، اما ما می‌خواهیم بیشتر در مورد این موضوع صحبت بفرمایید و این مسئله برای دوستان هم روشن شود. اثبات شد و گفتیم که حدیث ثقلین نزد فریقین اعم از شیعه و اهل سنت حدیث متواتر هست.

حال از نظر علمی که دوستان هم باید اطلاع پیدا کنند ملاک حدیث متواتر نزد علمای اهل سنت چیست؟! ما فعلاً در مورد علمای اهل سنت صحبت می‌کنیم.

ملاک یک بام و چند هوای علمای اهل سنت، درباره حدیث متواتر!!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

آقایان در این زمینه مطالبی دارند. علمای اهل سنت وقتی در رابطه با فضائل خلیفه اول و دوم مطالبی مطرح می‌کنند، در مورد روایاتی که به نفع آنها هست یک ملاک قرار می‌دهند و در مورد روایاتی که به ضررشان هست ملاک دیگری قرار می‌دهند.

آن‌ها در مورد روایاتی که مربوط به حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) هست ملاک دیگری قرار می‌دهند. در حقیقت کارشان یک بام و چند هواست!

آقای «ابن حزم أندلسی» متوفای 456 هجری در کتاب «الفصل فی الملل و الأهواء و النحل» جلد چهارم می‌نویسد که پیامبر فرمود:

«الْأَئِمَّة من قُرَیش»

و در باب توضیح می‌نویسد:

«وَهَذِه رِوَایة جَاءَت مَجِیء التَّوَاتُر وَرَوَاهَا أنس بن مَالک وَعبد الله ابْن عمر بن الْخطاب ومعویة وَرُوِی جَابر بن عبد الله وَجَابِر بن سَمُرَة وَعبادَة بن الصَّامِت مَعْنَاهَا»

این روایت از طریق تواتر آمده است، زیرا أنس بن مالک و عبدالله بن عمر و معاویه آن را نقل کرده‌اند و جابر بن عبدالله و جابر بن سمره و عبادة بن صامت هم معنای این روایت را نقل کرده‌اند.

الفصل فی الملل والأهواء والنحل، المؤلف: علی بن أحمد بن سعید بن حزم الأندلسی القرطبی الظاهری (المتوفی: 456 هـ)، الناشر: مکتبة الخانجی – القاهرة، ج 4، ص 74

حدوداً سه نفر این روایت را نقل کرده‌اند و ایشان می‌نویسد: وقتی سه نفر این روایت را نقل کرده‌اند، نشانگر این است که این روایت متواتر است و قابل انکار نیست!!

کتاب «المحلی» روایتی را از عایشه همسر پیغمبر اکرم در رابطه با بحث آب چاه نقل می‌کند و می‌گوید:

«فَهَؤُلاَءِ أَرْبَعَةٌ من الصَّحَابَةِ فَهُوَ نَقْلُ تَوَاتُرٍ لاَ تَحِلُّ مُخَالَفَتُهُ»

این روایت را چهار نفر از صحابه نقل کردند، پس متواتر است و کسی حق مخالفت با او را ندارد.

المحلی، اسم المؤلف: علی بن أحمد بن سعید بن حزم الظاهری أبو محمد، دار النشر: دار الآفاق الجدیدة - بیروت، تحقیق: لجنة إحیاء التراث العربی، ج 2، ص 135، باب مَسْأَلَةٌ وَلَیسَ علی من لاَ مَاءَ معه أَنْ یشْتَرِیهُ لِلْوُضُوءِ وَلاَ لِلْغُسْلِ

در کتاب «نظم المتناثر من الحدیث المتواتر» اثر «عبدالله بن محمد کتانی» روایتی نقل شده است و ایشان می‌نویسد:

«وقد قال الحافظ السیوطی فی الأزهار المتناثرة فی الأخبار المتواترة»

سپس می‌نویسد:

«أن کل حدیث رواه عشرة من الصحابة فهو متواتر عندنا معشر أهل الحدیث آه»

هر روایتی را ده نفر صحابی نقل کند در نزد ما آن روایت متواتر است.

نظم المتناثر من الحدیث المتواتر، اسم المؤلف: محمد بن جعفر الکتانی أبو عبد الله، دار النشر: دار الکتب السلفیة - مصر، تحقیق: شرف حجازی، ج 1، ص 16

حالا یاد بیاورید که «ابن حجر» گفت: بیست و چند تن از صحابه حدیث ثقلین را نقل کرده‌اند. «ابن حزم أندلسی» هم یکی از بزرگان اهل سنت است، به طوری که «ابن تیمیه» نسبت به ایشان می‌نویسد:

«الحافظ أبو محمد بن حزم ... من أعلم الناس لا یقلد غیره ولا یحتج إلا بما تثبت عنده صحته ولیس هذا الموضوع»

بیان تلبیس الجهمیة فی تأسیس بدعهم الکلامیة، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی، دار النشر: مطبعة الحکومة - مکة المکرمة - 1392، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمد بن عبد الرحمن بن قاسم، ج 1، ص 571، فصل للناس فی حملة العرش

همین یک روایت، در بطلان مذهب شیعه کافی است!!

کتاب «الصواعق المحرقه» اثر «ابن حجر هیتمی» روایتی را نقل می‌کند و می‌نویسد که پیغمبر اکرم فرمود:

«مروا أبا بکر فلیصل بالناس»

به ابوبکر دستور بدهید به جای من برود و نماز بخواند.

آیت الله سبحانی نقل می‌کردند که در حلب جلسه‌ای بود و حدود شصت تن از علمای اهل سنت در این جلسه جمع بودند. هرکدام مطلبی را نقل کردند.

پیرمردی در این جلسه بود که بسیار انسان خیرخواهی به نظر می‌رسید. ایشان شروع به صحبت کرد و گفت: آقای سبحانی! دلم به حال شما می‌سوزد. دقت کنید آخرتتان را نسوزانید. دلم می‌سوزد که فردای قیامت و شب اول قبر و سر پل صراط نمی‌توانید جواب بدهید. او شروع به نصیحت کرد و واقعاً هم نصیحت مشفقانه می‌کرد و با تمام وجود و از صمیم دل این حرف‌ها را می‌زد.

او می‌گفت: برای بطلان مذهب شما همین بس که حدیث: «مروا أبا بکر فلیصل بالناس» نقل شده است. پیغمبر اکرم در حال جان دادن هست، در حالی که در محضر حضرت علی بن أبی طالب، «سلمان»، «ابوذر» و دیگر صحابه حضور داشتند. رسول اکرم به ابوبکر دستور دادند که برو به جای من نماز بخوان.

اگر علی بن أبی طالب افضل بود، چرا حضرت به علی دستور ندادند که به جای آن بزرگوار نماز بخواند؟! آیا این بهترین دلیل بر این نیست که خلیفه واقعی پیغمبر، ابوبکر است؟!

ایشان حدود بیست دقیقه صحبت کرد و ما را نصیحت کرد و ما هم همچنان گوش می‌دادیم، سپس من در جواب گفتم: «شیخنا! کلنا قلت صحیح ولکن الرجل لیهجر». وقتی این حرف را زدم، این شخص سرش را پایین انداخت و رنگش قرمز شد و اطرافیان شروع به خنده کردند. وقتی پیغمبر اکرم می‌فرماید:

«هَلُمَّ أَکتُبْ لَکمْ کتَابًا لَا تَضِلُّوا بَعْدَهُ فقال عُمَرُ إِنَّ النبی قد غَلَبَ علیه الْوَجَعُ فَقَالُوا هَجَرَ رسول اللَّهِ»

بیایید نامه‌ای بنویسم که بعد از آن دیگر گمراه نشوید. عمر گفت: این حرف پیغمبر در اثر بیماری شدید است و طبیعی نیست و گفتند: پیغمبر هذیان می‌گوید.

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1111، ح 2888

حال وقتی که پیغمبر اکرم می‌فرماید: «مروا أبا بکر فلیصل بالناس» ادعا می‌کنند که این قوی‌ترین دلیل بر حقانیت ابوبکر است! اگر قرار باشد نماز خواندن جای پیغمبر اکرم دلیل بر حقانیت کسی باشد، «ابن أم مکتوم» یازده بار در جای پیغمبر اکرم نماز خوانده است. او در مسافرت‌های مختلف به جای پیغمبر اکرم نماز می‌خواند.

بیایید خودمان را فریب ندهیم! والله ما نه قصد جسارت داریم نه قصد طعنه داریم. همانطور که آن عزیزمان آیت الله سبحانی را نصیحت کرد، ما هم به عنوان برادر آن بزرگوار و هم فکرانش را نصیحت می‌کنیم. ما نصیحت نمی‌کنیم، بلکه تذکر می‌دهیم و می گوییم: قدری فکر کنید، قدری درنگ کنید. به همین روایت:

«مُرُوا أَبَا بَکرٍ أَنْ یصَلِّی بِالنَّاسِ»

دقت کنید. کتاب «صحیح بخاری» را ما ننوشته‌ایم، بلکه یکی از بزرگان شما آقای «بخاری» نوشته است. عبارتی که ایشان نقل کرده است را ما هم قبول می‌کنیم.

ببینیم عبارتی که «صحیح بخاری» آن را آورده است، قابل تأمل هست یا خیر؟! ذیل همین روایت آمده است که وقتی رسول اکرم حالشان بهتر شد، دستور دادند که مرا به مسجد ببرید. صحابه پیغمبر اکرم را به مسجد آوردند، حضرت، ابوبکر را کنار زدند و خودشان برای نماز خواندن ایستادند.

«مالک» می‌گوید: این قضیه تنها یک بار اتفاق افتاده است، نه ده بار! همان یک بار هم حضرت، ابوبکر را کنار زدند و خودشان نماز خواندند. در کتاب «صحیح بخاری» آمده است:

«فَجَاءَ رسول اللَّهِ حتی جَلَسَ عن یسَارِ أبی بَکرٍ فَکانَ أبو بَکرٍ یصَلِّی قَائِمًا وکان رسول اللَّهِ یصَلِّی قَاعِدًا»

رسول اکرم در کنار ابوبکر روی زمین نشستند. پیغمبر اکرم نشسته نماز می‌خواندند و ابوبکر ایستاده نماز می‌خواندند.

«یقْتَدِی أبو بَکرٍ بِصَلَاةِ رسول اللَّهِ وَالنَّاسُ مُقْتَدُونَ بِصَلَاةِ أبی بَکرٍ»

ابوبکر به نماز پیغمبر اکرم اقتدا کرده بود و مردم به نماز ابوبکر اقتدا کرده بودند.

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 1، ص 251، ح 681

خیلی جالب است. یک نماز با دو امام جماعت! ابوبکر به پیغمبر اقتدا کرده و مردم هم به ابوبکر اقتدا کرده‌اند!!

من یک روز با بعضی از دوستان کنار بیت الله الحرام بحث می‌کردیم. بنده در آن جمع گفتم: آیا اقتدای قائم به قاعد صحیح است؟!

به عنوان مثال کسی نمی‌تواند ایستاده نماز بخواند و نشسته نماز خوانده است. این شخص می‌خواهد امام جماعت شود. آیا مردمی که می‌توانند ایستاده نماز بخوانند، شرعاً می‌توانند به او اقتدا کنند؟!

شیعه و سنی بر این عقیده هستند که اقتدای قائم به قاعد باطل است. «صحیح بخاری» هم در چند جا آورده است که اگر کسی ایستاده نماز می‌خواند نمی‌تواند به شخص نشسته اقتدا کند و نماز باطل است. وقتی اقتدای قائم به قاعد باطل است، اقتدای ابوبکر به پیغمبر هم باطل است. مردم هم به نماز باطل اقتدا کرده‌اند و اقتدا به باطل هم باطل است.

برادر بزرگوارم! شما بیست دقیقه وقت تلف می‌کنید و شخصیتی همانند آیت الله سبحانی را نصیحت می‌کنید. ایشان جزو شخصیت‌های نادر عصر ماست، به طوری که بیش از دویست عنوان کتاب تألیف کرده است. بنده باید بگویم آیت الله سبحانی واقعاً در خدمت به شیعه در مسائل مختلف اعم از فقه و اصول و تفسیر و کلام سنگ تمام گذاشته است. بنده همانند ایشان را در دویست سال اخیر سراغ ندارم.

روایت قبل از این روایت هم جالب است. در این روایت هم آمده است که قرار بود ابوبکر پیش نماز شود، اما رسول اکرم آمدند و در جای ابوبکر نشستند.

«وأبو بَکرٍ یسْمِعُ الناس التَّکبِیرَ»

و ابوبکر برای مردم مکبری می کرد.

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 1، ص 251، ح 680

این قضیه احتیاج به درنگ و توجه و تأمل دارد. ما عبارت این بزرگوار را به خودشان برمی گردانیم. وقتی شب اول قبر از شما سؤال کنند که اگر مدرک شما این بوده است، چه جوابی دارید؟!

ما در جلسه گذشته گفتیم که آقایان اهل سنت معتقدند صحیح‌ترین کتاب بعد از قرآن کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» است. کتاب «صحیح بخاری» به این شکل دارد مسئله را مطرح می‌کند. آقای «ابن حجر هیتمی» می‌نویسد:

«مرض النبي فاشتد مرضه فقال: مروا أبا بكر فليصل بالناس ... اعلم أن هذا الحدیث متواتر فإنه ورد من حدیث عائشة وابن مسعود وابن عباس وابن عمر وعبد الله بن زمعة وأبی سعید وعلی بن أبی طالب وحفصة»

الصواعق المحرقة، اسم المؤلف: أحمد بن محمد بن علی ابن حجر الهیثمی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417 هـ - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ج 1، ص 59، الفصل الثالث فی النصوص السمعیة

به عقیده ایشان وقتی شش نفر از صحابه روایت را نقل کرده‌اند، روایت متواتر است. من در این زمینه جمله جالبی بگویم. بد نیست ما این جمله را به عنوان جوک قرن پانزدهم قرار بدهیم. در کتاب «مجموع الفتاوی» «ابن تیمیه» می‌نویسد:

«وأیضا فالخبر الذی رواه الواحد من الصحابة والإثنان إذا تلقته الأمة بالقبول والتصدیق أفاد العلم عند جماهیر العلماء»

اگر یک یا دو نفر از صحابه روایتی را نقل کنند، نزد جماهیر علما موجب قطع و علم می‌شود.

کتب ورسائل وفتاوی، اسم المؤلف: أحمد عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی، دار النشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ج 18، ص 70

حال ما می‌خواهیم از «ابن تیمیه» و اتباع «ابن تیمیه» سؤال کنیم شما که ادعا می‌کنید وقتی روایتی را یک نفر یا دو نفر از صحابه نقل کنند، روایت متواتر است؛ چه می گویید درباره حدیث:

«أنا مدینة العلم وعلی بابها»

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 137، ح 4637

که هفده سند دارد!؟ چرا «ابن جوزی» گفته این روایت ضعیف است؟! چرا شما گفتید که این روایت ضعیف است؟! چطور یک بام و دو هواست؟! آیا این انصاف است؟!

بر فرض اینجا توانستید عده‌ای را فریب بدهید و آنها چشم و گوش بسته حرف‌های شما را بپذیرند. آیا فردای قیامت هم می‌توانید جواب بدهید؟! آقای «ابن تیمیه» نمی‌دانیم شب اول قبر بر شما چطور گذشت!!

وقتی که صحبت از فضائل صحابه و فضائل خلفا است، شما ادعا می‌کنید که اگر یک یا دو نفر از صحابه هم روایتی را نقل کنند علم آور است؛ ولی وقتی در رابطه با فضائل امیرالمؤمنین ولو در کتاب «صحیح مسلم» هم نقل شده باشد ادعا می‌کنید که فقط «مسلم» این روایت را نقل کرده و به درد نمی‌خورد. باید «صحیح بخاری» هم این روایت را می‌آورد تا قبول می‌کردیم!!

این خلاصه‌ای از قضیه حدیث متواتر در نزد علمای اهل سنت است. من در خدمت حضرتعالی هستم.

مجری:

حضرت استاد خیلی ممنون و متشکرم. ان شاءالله بازهم بحث و گفتگویمان را ادامه می‌دهیم. ما همیشه گفتیم که این شبکه برای عزیزان بیننده باز هست. آقایان وهابی یا عزیزان اهل سنت اعم از بیننده‌های معمولی یا علمایشان می‌توانند روی خط ارتباطی شبکه بیایند و اگر مطلب یا سؤال و شبهه‌ای دارند مطرح کنند.

اگر به دنبال حق و حقیقت هستند، ما می‌پذیریم و تلفنشان را دریافت می‌کنیم و گفتگو می‌کنیم. عزیزان شیعه هم اگر سؤال یا مطلبی دارند، بخشی از برنامه به مطالب آن عزیزان اختصاص پیدا خواهد کرد.

اجازه بدهید این دقایق و لحظات را به نام نامی مولایمان حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) متبرک کنیم تا دل و جانمان همانند این شب‌ها و روزها که بهاری و باطراوت و بارانی هست، باطراوت شود.

چقدر زیبا، چقدر عالی! دل و جان و وجود و روح و روانمان مزین و متبرک شد به نام نامی مولایمان امیرالمؤمنین (سلام الله علیه). اتفاقاً با نام نامی آقاجانمان امام زمان هم این میان برنامه خاتمه پیدا کرد.

ان شاءالله که همیشه زیر سایه مولا و آقاجانمان امیرالمؤمنین باشید. هرجا که هستید و قلبتان و دلتان و وجودتان به عشق مولا می‌تپد، ان شاءالله تا لحظه آخر بتپد. همه ما آرزویمان این است که آخرین لحظه چشمانمان به جمال حضرت مولا امیرالمؤمنین منور شود.

برنامه زنده «حبل المتین» تقدیم حضور شما می‌شود. ان شاءالله بتوانیم تماس چند تن از بینندگان را پاسخ بدهیم. بازهم یادآوری می‌کنم که برای ما تفاوتی نمی‌کند مخاطبی که روی خط ارتباطی ما می‌آید شیعه یا اهل سنت یا وهابی یا اهل دیگر مذاهب باشد.

به هر صورت سؤال هست، مطلب هست، گفتگو هست، مناظره هست. ما این آمادگی را داریم.

تماس‌های بینندگان برنامه:

آقای محمدی از اصفهان بیننده بزرگوارمان روی خط ارتباطی ما هستند. آقای محمدی سلام علیکم، بفرمایید:

بیننده (آقای محمدی از اصفهان – شیعه):

سلام علیکم خدمت مجری محترم و استاد ارجمند، شب شما بخیر. من گزارشی از جلسه دربار «هارون الرشید» بدون شرح قبلی به شعر درآوردم. امیدوارم که اگر ایراد و اشکال دارد استاد عفو بفرمایند. پنج دقیقه طول می‌کشد. نتوانستم شعر را کوتاه کنم.

بسم الله الرحمن الرحیم

شبی در محفلی کو داشت پنهان خاطر و یاد علی احلی اسماء را

کشید آهی ز حسرت نخبه‌ای آنگاه با نام علی بگشاد لب‌ها را

کجا؟ دربار هارون مجلس لهو و تملق عشوه زن‌های افسونگر

که گستردند گرد سیم و زر عشرت شراب و نغمه‌های بزم رسوا را

تکان معنوی خوردند مداحان و هر یک از سویدای وجود و بسته با ذوقش

بسی ناگفته آوردند از مدح و تقدس آسمانی پیشوای بر حق ما را

کسی رو کرد بر آن شاعر حاذق که با این قدرت و اعجاز اشعارت

نمی‌خوانی کرامات و فضیلت‌های حیدر همسر محبوب زهرا را؟

به کوته لحظه‌ای اندیشه کردن بالبداهه بو نواست این سان

به نظم آورد چندی غنچه‌های گلشن نورانی معشوق دل‌ها را

به آن مجمع نمودم با زبان پارسی پردازشی از اصفهان شهر شهادت‌ها

به جز روح القدس بنموده جاری بر زبانم این سرود نغز شیوا را؟

مرا گفتند: انشا کن ثنای درخور جان بخش و انسان ساز غرایی

امام المتقین خیر البریة فاتح خیبر الهی درّ جاویدان یکتا را

ستایش از ولی مقتدا اسطوره ساز لافتی مردانگی بی شک

کند خاموش آتش‌های جان فرسای بی پایان عقبی را

بگویم من از اوصافید اللهی که قرآن خواند او را جان پیغمبر

ز خود غافل نماید کنه ذاتش عارف و هوشیار و دانا را

گروهی شیفته شیدا ز اخلاصش چنان آشفته سر حیران او گشتند

که جای کرنش و تعظیم بر درگاه رحمانی پرستیدند مولا را

جوانی در شب دیجور هجرت چون بشوید دست خویش از جان

چه با حشمت به تصویر آورد بر صفحه تاریخ معنی‌های تسلیم و تولی را

ستوده ضربت او را پیمبر یوم خندق برتر از کل عبادت‌ها

علی دریافت کرده کارت‌های آفرین از عرش اعلی را

چنین فرمود ما را مصطفی فخر النبیین در شب نورانی معراج

به شوقی درنوردیدم مسیر پرفراز و بی کران آسمان‌ها را

خداوند تبارک از کرم بنهاد روی شانه‌ام دستی

دلم چندان خنک شد می نشاید از صفایش زد مثل سرمای دریا را

از آن آرامشی بی انتها بر قلب من گردید مستولی

ز توصیفش نگنجد فرصت برنامه امروز و فردا را

به فتح مکه گفتم مرتضی را تا قدم بگذاشت بر دوشم

فرو پاشد بساط بت پرستان طالبان خوان یغمی را

امیر مؤمنان با امر من بنهاد پای خود همان جایی

که رب العالمین از مرحمت در شام مهمانی نهادیده است آنجا را

شدی آگه چرا ختم رسالت‌ها وصی را داده فرمان تا که برخیزد

به جز الهام ربانی کدامین واژگان تکمیل سازد این معما را

علی هارون امت، بت شکن، غمخوار و پشتیبان مظلومان

تعالیمش بود الیوم درمان باب رحمت پیکر بیمار دنیا را

الا ای بخردان، آزادگان حق طلب شد صبحتان با مهر او نزدیک

درخشان و شتابان‌تر ز دوران به هم پیچیدن افسانه دارا و سارا را

برای ساکن وارسته کوی صداقت روشنی این خوشه‌های مکرمت کافیست

که دریابد شئون و جایگاه بی بدیل عدله و مسجور جان‌ها را

کنون جای شگفتی نیست کان دستی نوازش داد بر کتف رسول الله

از آن دست است کو در بدر و بصره روی خاک انداخت اعداء را

و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

احسنت، جزاکم الله.

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم از شما جناب آقای محمدی، خداوند به شما خیر بدهد. خیلی عالی و زیبا بود، از شما تشکر می‌کنیم.

آقای عرب نژاد از رفسنجان بیننده بعدی ما هستند. آقای عرب نژاد سلام علیکم، بفرمایید:

بیننده (آقای عرب نژاد از رفسنجان – شیعه):

سلام علیکم خدمت آقای اسماعیلی عزیز و همچنین سلام عرض می‌کنم خدمت حضرت آیت الله حسینی قزوینی و همه بینندگان «شبکه جهانی حضرت ولی عصر».

حاج آقا قزوینی من می‌خواستم امشب روایتی را از کتاب «معجم الکبیر» اثر «طبرانی» به من نشان بدهید. نبی گرامی اسلام به امیرالمؤمنین فرمودند:

«لَوْلا أَنْ یقُولَ فِیک طَوَائِفُ من أُمَّتِی»

من می‌خواستم امشب این روایت را به ما نشان بدهید که در مدح مولا امیرالمؤمنین است تا به قول حاج علی آقا دلمان با شنیدن روایت‌هایی که در وصف و منزلت آقایمان امیرالمؤمنین گفته می‌شود، خنک شود.

حاج آقا امسال هم اگر خداوند قسمت کند ما عید غدیر را می‌خواهیم در مکه جشن بگیریم. اگر خداوند توفیقی نصیب کند و دعای خیر شما پشت سر ما باشد، ان شاءالله بتوانیم عید غدیر امسال را در مکه مکرمه باشیم.

مجری:

ان شاءالله به سلامتی. پیشاپیش حجکم مقبول و سعیکم مشکور. هم در مکه، هم در مدینه و هم در لحظات ناب اعمال در عرفات و مشعر و منا و فضای بسیار نورانی که هست ما را از دعای خیرتان فراموش نکنید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

ما را هم دعا بفرمایید.

بیننده:

خواهش می‌کنم، خدانگهدارتان.

مجری:

جناب آقای عباس بهادری عزیز سلام علیکم. بفرمائید.

بیننده (آقای بهادری از کرج – شیعه):

علیکم السلام و رحمة الله خدمت حضرت آیت الله حسینی قزوینی عرض سلام و ادب دارم، همچنین خدمت حاج علی اسماعیلی عرض سلام و ادب دارم.

حضرت استاد ما سؤال داریم، اهانت هم نمی‌کنیم و از کتب محترم عزیزان اهل سنت می‌خوانیم. سؤال من این است که اگر پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلی الله علیه و آله) در حال مریضی بفرمایند که بعد از من علی بن أبی طالب امام و جانشین من است، می گویند: «إن الرجل لیهجر»!

اگر بفرمایند که قلم و کاغذی بیاورید تا چیزی بنویسم که بعد از من گمراه نشوید، نستجیر بالله می گویند: پیامبر هذیان می‌گوید.

سؤال من این است که چرا امر پیامبر در حال تب هذیان است، اما زمانی که ابوبکر در بستر بیماری در حال مرگ بود و عثمان وصیتنامه را نوشت و در داخل وصیتنامه اسم عمر بن خطاب را برد چرا به عثمان و دیگران نگفت که ابوبکر تب دارد و هذیان می‌گوید!؟

چرا در صدر اسلام چنین است که در تاریخ می‌نویسند عمر بن خطاب گفته است که چون پیغمبر اکرم در حال تب هست، قولش حجت نیست. در مقابل دو صفحه بعد می‌نویسند: نص امامت از طرف پیامبر برای ابوبکر حجت بوده در حال مریضی! وهابیت این تناقض گویی را چه جوابی می‌دهد؟!

امر رسول خدا در غدیر خم در لحظه‌های آخر عمر مبارکشان برای وصایت علی بن أبی طالب دستور مستقیم حضرت است، اما نوشته‌اند که وصایت رسول خدا دلیل بر خلافت علی بن أبی طالب نمی‌شود. در مقابل نصب ابوبکر به امام جماعت بودن دلیل بر خلافت جناب ابوبکر می‌شود. این تناقص گویی را چه جواب می‌دهند؟!

ما عرض می‌کنیم که پس از آغاز حرکت اسلام بعد از رسول خدا طبق نصب عمر بن خطاب در روایت «کنز العمال» اثر «متقی هندی» جلد پنجم صفحه 300 روایت 14110 می‌گوید: ابوبکر بعد از اینکه به خلافت رسید، به منزل خودش رفت و غمگین نشست.

عمر بن خطاب به او گفت: چرا در خانه نشسته‌ای؟! ابوبکر گفت: تو مرا بیچاره کرده‌ای. عمر بن خطاب گفت: چرا؟! ابوبکر گفت: من چطور قضاوت کنم؟! من که سواد ندارم!! عمر بن خطاب گفت: من این قضیه را حل می‌کنم. ابوبکر گفت: چگونه؟!

عمر بن خطاب گفت: اگر رأی تو مطابق حکم خدا بود بگو «الحمدلله»، اگر نشد که هیچ. این بدان معناست که اگر درست درآمد دو ثواب می‌بری و اگر درست درنیامد یک ثواب می‌بری، یعنی قیاس! پیغمبر اکرم هم فرمود:

«أول من قاس إبلیس»

الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، اسم المؤلف: أبو بکر عبد الله بن محمد بن أبی شیبة الکوفی، دار النشر: مکتبة الرشد - الریاض - 1409، الطبعة: الأولی، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ج 7، ص 253، ح 35806

چه جوابی برای این دارید؟! آخرین حرف من این است که مگر در قرآن کریم سوره بقره آیه 31 نمی‌خوانند:

(وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کلَّها)

سپس علم اسماء (علم اسرار آفرینش و نامگذاری موجودات) را همگی به آدم آموخت.

سوره بقره (2): آیه 31

خداوند عالم ابتدا حضرت آدم را خلیفه خود قرار داد، سپس به او علم آموخت. به ملائکه گفته شد: اسم اسماء را بگو. آن‌ها گفتند: بلد نیستیم. به حضرت آدم گفته شد: اسم اسماء را بگو. حضرت آدم عرضه داشت: من بلد هستم و گفت. ملائکه‌ای که اسم اسماء را نمی‌دانستند از آدمی که می‌دانست اطاعت می‌کنند، زیرا خلیفه خداوند شده بود.

آقایان می‌نویسند: آغاز بزرگترین مجموعه حکومتی که خلافت اسلامی بوده است، مشکل اولش نداشتن علم خلیفه اول جناب ابوبکر بوده است. این را آقایان به ما جواب بدهند. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم از جناب آقای بهادری عزیز از کرج. استاد آقای عرب نژاد نکته‌ای را بیان کردند و سؤالی را پرسیدند. روایت را بفرمایید تا ان شاءالله تلفن بعدی را پاسخ بدهیم.

حدیثی که چشم و دل انسان را روشن و جگر انسان را خنک می کند!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در کتاب «معجم الکبیر» اثر «طبرانی» حدیث 951 حدیث مشهوری آمده است که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) فرمودند:

«وَالَّذِی نَفْسِی بیده لَوْلا أَنْ یقُولَ فِیک طَوَائِفُ من أُمَّتِی ما قَالَتِ النصاری فی عِیسَی بن مَرْیمَ لَقُلْتُ فِیک الْیوْمَ مَقَالا لا تَمُرُّ بِأَحَدٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ إِلا أَخَذَ التُّرَابَ من أَثَرِ قَدَمَیک یطْلُبُونَ بِهِ الْبَرَکةَ»

قسم به خدایی که جان من در قبضه قدرت اوست اگر بیم آن نداشتم که امت من در حق تو غلو کنند همانطور که نصاری در رابطه با عیسی بن مریم آوردند. درباره تو فضیلتی می‌گفتم که از میان هر قومی عبور می‌کردی خاک زیر پای تو را طوطیای چشمشان قرار می‌دادند و از آن برکت می‌جستند.

المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 1، ص 320، ح 951

این روایت در کتاب «مجمع الزوائد» اثر «هیثمی» هم نقل شده است و او می‌نویسد که پیامبر به امیرالمؤمنین فرمود:

«والذی نفسی بیده لولا أن یقول فیک طوائف من أمتی بما قالت النصاری فی عیسی بن مریم لقلت فیک الیوم مقالا لا تمر بأحد من المسلمین إلا أخذ التراب من أثر قدمیک یطلب به البرکة»

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی، دار النشر: دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة, بیروت – 1407، ج 9، ص 131

این روایت در کتاب «مناقب خوارزمی» هم نقل شده است:

«لولا أن تقول فیک طائفة من أمتی ما قالت النصاری فی المسیح، لقلت الیوم فیک مقالا لا تمر بملا إلا أخذوا التراب من تحت قدمک ومن فضل طهورک، یستشفون به»

اگر بیم آن نداشتم که امت من در حق تو غلو کنند همانطور که نصاری در رابطه با عیسی بن مریم آوردند، چیزی می‌گفتم که مردم خاک زیر پای تو را و آب وضوی تو را به عنوان برکت برمی داشتند و از آن شفا می‌جستند.

«ولکن حسبک أن تکون منی وانا منک وأنت منی بمنزلة هارون من موسی إلا أنه لا نبی بعدی»

همین بس که من بگویم تو از من هستی و من از تو هستم. جایگاه تو نسبت به من جایگاه هارون نسبت به حضرت موسی است، با این تفاوت که بعد از من پیغمبری نمی‌آید.

«وان شیعتک علی منابر من نور رواء مرویین ان الحق معک والحق علی لسانک وفی قلبک وبین عینیک»

شیعیان تو در قیامت بر روی منبرهایی از نور هستند. حق با توست، حق بر زبان توست، حق همواره در قلب توست و جلوی پیشانی توست.

المناقب، نویسنده: الموفق الخوارزمی، وفات: 568، رده: مصادر سیره پیامبر وائمه (ع)، خطی: خیر، تحقیق: الشیخ مالک المحمودی - مؤسسة سید الشهداء (ع)، چاپ: الثانیة، سال چاپ: ربیع الثانی 1414، چاپخانه: مؤسسة النشر الإسلامی، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، ص 158، ح 188

این بدان معناست که پیشاپیش تو همه حق است.

مجری:

چقدر زیبا که در منابع اهل سنت آن هم کتابی مثل «معجم الکبیر» اثر «طبرانی» چنین حدیثی آمده است و باعث افتخار و عزت و سربلندی محبان و ارادتمندان و شیعیان امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب است.

بیننده بعدی ما آقای رضایی از خاش روی خط ارتباطی ما هستند. آقای رضایی سلام به شما، بفرمایید:

بیننده (آقای رضایی از خاش – اهل سنت):

سلام عرض می‌کنم خدمت آقای اسماعیلی و جناب آقای قزوینی.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله.

بیننده:

آقای قزوینی من چندین سال است که برنامه شما را نگاه می‌کنم. برنامه‌های شما ابتدا در «شبکه المستقله» بود، سپس در «شبکه سلام»، بعد از آن «شبکه ولایت» و الآن هم در «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» برنامه دارید.

دین اسلام دین موروثی است. ابتدا پیغمبر اکرم به نبوت رسیدند و بعد از آن خاندان خودش را تا امام حسن عسکری جانشین خود قرار دادند. بعد از امام حسن عسکری هم هزار و دویست سال است که می گویند امام زمان ظهور می‌کند.

افرادی که در طول این هزار و دویست سال امام زمان را ندیدند، تکلیفشان چه می‌شود؟! این افراد دینشان را چطور بگیرند؟! شما می گویید ما از اهل سنت به «کتاب الله و عترتی» نزدیک‌تر هستیم. امامی که درطول این هزار و دویست سال نه شما دیدید، نه آقای اسماعیلی دیده است، نه من دیدم و نه دوستانی که پیروانشان هستند.

مجری:

قبل از اینکه استاد جواب بدهند داشتم فکر می‌کردم این همه سال از زمانی که حاج آقا از «شبکه المستقله» برنامه داشتند تا الآن همینطور برنامه‌ها را دیدید و انگار هیچ فایده‌ای هم نداشته است!

بیننده:

خیر. حاج آقا قزوینی مناظره‌ای در موضوع حمله به خانه حضرت فاطمه زهرا داشتند. بعد از اینکه چند شب مناظره کردند، نتیجه به اینجا رسید که گفتند خوابی در زمان زنده بودن حضرت محمد بوده است. آقای قزوینی هم تشکر کردند و آقای «هاشمی» هم گفت دسته گل را به شما می‌فروشم. در آن مناظره به هیچ نتیجه‌ای نرسیدند.

مجری:

آقای رضایی! شصت درصد آن مناظره را تحریف کردند، جابجا کردند، کلمات را حذف کردند که کار وهابیت بوده است. اگر شما با آن دید بخواهید ببینید که مناظره نمی‌شود. اگر می‌خواهید ببینید، باید بیایید از سرچشمه ببینید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

هم فایل صوتی و هم فایل تصویری و هم متن این مناظره در سایت «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» موجود است.

در همان جلسه هم آقای «دکتر ابوشوارب» که از دانشگاه اسکندریه مصر آمده بود، در آخرین جلسه گفت: آقای قزوینی! اولین بار بود که ما دیدیم یک عالم شیعه نسبت به اهل سنت خیلی مؤدب حرف زد. ما هر سؤالی پرسیدیم شما حاضر جواب بودید و از کتاب‌های ما جواب دادید. شما در علم رجال تخصص دارید و بررسی سندی کردید.

این عبارت «دکتر ابوشوارب» بود که از دانشگاه اسکندریه مصر آورده بودند. وقتی آنها خودشان در مناظره چنین گفتند، حضرتعالی بعد از پانزده سال می‌خواهید ادعا کنید که این خواب بوده است.

ما تمام روایات هجوم به خانه حضرت فاطمه زهرا را با سند صحیح از کتاب «طبری» و «أنساب الأشراف» و «مصنف ابن أبی شیبه» آوردیم و طرف دیگر هیچ جوابی برای گفتن نداشتند جز فحش‌هایی که «حسین حسینی» یکی از وهابی‌های بحرین نثار ما کردند؛ «دکتر هاشمی» و «دکتر ابوشوارب» که انسان‌های متینی بودند، هیچ جوابی نداشتند به ما بدهند.

مجری:

آقای رضایی شما اصل مناظره را که در سایت «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» موجود هست را دیدید؟!

بیننده:

خیر، ندیدم. من مستقیماً صدای آقای قزوینی را با مناظره دیدم.

مجری:

مناظره به زبان عربی بوده است. شما عربی بلدید؟!

بیننده:

من می‌فهمم.

مجری:

آقای رضایی در مناظره‌ای که وهابی‌ها منتشر کردند بسیاری تقطیع و دستکاری صورت گرفته است. استاد حضور نداشتند و خودشان دور هم نشستند و جواب دادند. جالب اینجاست که در جلسات مختلف بودند و حتی لباس‌هایشان هم متفاوت بوده است.

این تقطیع برای یک جلسه هم نبوده است. آن‌ها خودشان حرف زدند و اسم آن را مناظره گذاشتند، بعد لباس‌هایشان هم متفاوت بوده است. شما اول باید دقیق فیلم اصلی مناظره را از سایت ببینید، بعد اگر حرفی دارید بزنید.

استاد ایشان سؤالی هم داشتند و گفتند تکلیف کسی که امام زمان را ندیده است به چه صورت است؟!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

برادر بزرگوارم! شما می گویید چون من امام زمان را ندیدم، پس هیچکسی ندیده است. این ملاک نیست. بزرگان ما در زمان غیبت صغری و غیبت کبری خدمت امام زمان رسیده‌اند.

بزرگانی نظیر «مقدس اردبیلی»، «سید بن طاووس»، آیت الله بهجت و «مرحوم قاضی» بارها خدمت امام زمان رسیده است. این افراد برای ما مقدس و متدین هستند و فوق عدالت دارند. وقتی این افراد می گویند که ما خدمت حضرت ولی عصر رسیدیم و حضرت به ما پیام داده است، خیلی واضح و روشن است.

در رابطه با قضیه 21 بهمن آقای «هاشمی» در اولین سالگرد رحلت امام خمینی این را گفت. آیت الله خزعلی شاید ده بار تا به حال این قضیه را گفته‌اند که آیت الله طالقانی به امام خمینی اصرار می‌کردند آن بیانیه تند که مردم به خیابان بریزند را ندهند. امام خمینی فرمودند: اگر دستور خود امام زمان باشد که من این بیانیه را بدهم، بازهم شما اشکال می‌کنید؟! این جدیدترین مورد نزدیک به ماست.

همچنین آیت الله ناصری یکی از بزرگان اصفهان می‌فرماید من خدمت آیت الله بهجت بودم و ایشان فرمودند: من دوستی دارم که خدمت حضرت ولی عصر می‌رسد و پیام می‌برد و پیام می‌آورد. این قضیه مربوط به زمان ماست.

وقتی شما خودتان حضرت ولی عصر را نمی‌بینید، دلیل بر این نیست که هیچکسی نمی‌بیند.

مجری:

استاد مگر تنها دیدن معیار است؟! مگر زمان پیامبر اکرم همه رسول اکرم را دیدند؟!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، همه پیامبر را ندیدند. پیغمبر اکرم در مدینه بودند و مردم در اقصی نقاط جهان بودند. در زمان خلفای اربعه مگر همه آنها را دیده بودند؟! وقتی پیغمبر اکرم می‌فرمایند:

«إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وأهل بیتی وإنهما لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض»

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 160، ح 4711

اگر شما عربی بلدید، می دانید که کلمه «لن» دلالت بر نفی ابد می‌کند. طبق آنچه شما می‌فرمایید نستجیر بالله یا پیغمبر اکرم دروغ گفته است یا حدیث دروغ است یا پیغمبر اکرم هم فرمودند و حدیث هم درست است.

ما امشب از قول بزرگان شما آوردیم که معتقدند حدیث ثقلین متواتر است. بزرگان شما هم معتقدند:

«مَنْ أَنْکرَ الْمُتَوَاتِرَ فَقَدْ کفَرَ»

الفتاوی الهندیة فی مذهب الإمام الأعظم أبی حنیفة النعمان، اسم المؤلف: الشیخ نظام وجماعة من علماء الهند، دار النشر: دار الفکر - 1411 هـ - 1991 م، ج 2، ص 265

از طرف دیگر در کتاب «مسند أحمد بن حنبل» آمده است:

«من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 4، ص 96، ح 16922

الآن که ما با شما صحبت می‌کنیم اگر از شما سؤال کنیم که پدر و جد شما که از دنیا رفتند امام زمانشان چه کسی بود، چه جوابی برای گفتن دارید؟! این کتاب‌های شماست، کتاب‌های ما که نیست!!

اگر بعد از صد و بیست سال عزرائیل به سراغ حضرتعالی یا بنده آمد، «من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً» را می‌خواهید چکار کنید؟!

مجری:

آقای رضایی چه جوابی برای گفتن دارید؟!

بیننده:

من جواب صحبت قبلی شما را بدهم، جواب این سؤال را هم می‌دهم. شما گفتید که مردم آن زمان مگر پیغمبر اکرم را دیده بودند. آن زمان پیغمبر اکرم زنده بودند، همانند اینکه رهبر معظم انقلاب در تهران است و سخنانش برای ما پخش می‌شود و زنده هستند.

مجری:

امام زمان هم زنده است!

بیننده:

بیشتر شواهدی که آورده‌اند، کتاب خداست. از اینکه امام مادام العمر زنده است می‌توان برداشت خوب و بد کرد.

مجری:

مراد از «خلیفتین» که پیغمبر اکرم آوردند کیست؟! منظور از «کتاب الله و عترتی» چه کسانی هستند؟!

بیننده:

«عترتی» بیشتر روی سنت آمده است.

مجری:

آقای رضایی این همه سال برنامه‌های استاد را گوش دادید، بازهم متوجه نشدید؟! روایات و منابع اهل سنت است. «خلیفتین» و «کتاب الله و عترتی» در منابع اهل سنت آمده است. «سنتی» را کنار بگذارید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

کتاب «صحیح مسلم» می‌نویسد:

«وأنا تَارِک فِیکمْ ثَقَلَینِ أَوَّلُهُمَا کتَابُ اللَّهِ فیه الْهُدَی وَالنُّورُ فَخُذُوا بِکتَابِ اللَّهِ وَاسْتَمْسِکوا بِهِ فَحَثَّ علی کتَابِ اللَّهِ وَرَغَّبَ فیه ثُمَّ قال وَأَهْلُ بَیتِی»

صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1873، ح 2408

بیننده:

آقای اسماعیلی من از شما سؤال می‌کنم که عترت کجاست؟! شما از کدام عترت صحبت می‌کنید؟!

مجری:

امام زمان ما عترت ماست. اهلبیت و ائمه معصومین (علیهم السلام) عترت ماست. پیامبر گرامی اسلام یک به یک فرمودند تا به امام زمان رسیدند.

بیننده:

آن زمان تا امام حسن عسکری بوده است. حال امام زمان کجاست؟! در زمانه‌ای که ما زندگی می‌کنیم «عترتی» کجاست؟!

مجری:

معیار در دیدن نیست. شما الآن که دارید نفس می‌کشید، می‌توانید اکسیژن را به ما نشان بدهید؟! هوا را می‌توانید به ما نشان بدهید؟! هوا نیست، اما وجود دارد.

بیننده:

این چیزی ثابت شده است. اگر یک لحظه دهنمان را ببندیم زندگی‌مان تمام می‌شود.

مجری:

در خصوص عصر غیبت هم یک سری مؤلفه‌ها و ویژگی‌هایی وجود دارد که حضرت استاد توضیح می‌دهند. دلیل وجود دارد که امام زمان به پرده غیبت رفتند.

بیننده:

من می‌خواهم متوجه شوم که مؤلفه آن چیست؟! وقتی امام زمان را من ندیدم و شما هم ندیدید، با چه مؤلفه‌ای می گویید امام زمان وجود دارد؟!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

شما دارید یک حرف بی اساس می‌زنید.

مجری:

حضرت عیسی زنده است یا مرده است؟!

بیننده:

می گویند به آسمان رفته است.

مجری:

زنده است یا نیست؟

بیننده:

از نظر ما زنده است، اما می گویند که به آسمان رفته است.

مجری:

حضرت عیسی کجاست؟

بیننده:

مگر شما از حضرت عیسی پیروی می‌کنید؟

مجری:

ما داریم در مورد زنده بودن صحبت می‌کنیم. آیا حضرت عیسی زنده است؟

بیننده:

می گویند که به آسمان رفته است.

مجری:

مگر تو مسلمان نیستی؟ حضرت عیسی زنده هست یا نیست؟

بیننده:

حضرت عیسی زنده است، اما ما ایشان را ندیدیم.

مجری:

کجاست؟

بیننده:

مگر من و شما از حضرت عیسی پیروی می‌کنیم؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

من و شما حضرت عیسی را دیدیم؟

مجری:

مگر کسی حضرت عیسی را دیده است؟

بیننده:

پس در قرآن کریم چه چیزی آمده است که می‌نویسد روح الله شده است.

مجری:

پس حضرت عیسی زنده است.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

همانطور که قرآن کریم می‌فرماید حضرت عیسی زنده است، قرآن کریم و احادیث هم می‌فرمایند که امام زمان زنده است.

آیت الله صافی گلپایگانی در کتاب «منتخب الأثر» نزدیک به پنج هزار روایت آورده است که حضرت ولی عصر زنده است و در میان ما هستند، اما در پس پرده غیبت قرار دارند.

همانطور که حضرت خضر که در میان مردم بودند و ولایت تکوینی هم داشتند، اما هیچکسی حضرت را نمی‌شناختند حضرت ولی عصر هم زنده است.

حضرت موسی با حضرت خضر چند صباحی با همدیگر رفاقت می‌کنند، اما حضرت موسی نمی‌تواند رفاقت کند. حضرت خضر می‌فرماید:

(هذا فِراقُ بَینِی وَ بَینِک)

اینک وقت جدایی من و تو فرارسیده است.

سوره کهف (18): آیه 78

الان حضرت خضر هم در میان ما هست. تمام علمای شما هم گفته‌اند که حضرت خضر زنده است و نزدیک به سه هزار سال هم از عمر حضرت خضر می‌گذرد. من و شما که حضرت خضر را ندیدیم باید انکار کنیم؟!

بیننده:

پس حضرت عیسی و حضرت خضر عترت ما نیستند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

شما می گویید که چون ما امام زمان را ندیدیم، پس امام زمان وجود ندارد.

مجری:

ما می‌خواهیم بگوییم حضرت عیسی زنده است، اما من و شما نمی‌دانیم کجاست. حضرت خضر زنده است. یکی از مصادیق آن هم وجود نازنین امام زمان ماست.

آقای رضایی برو بیشتر فکر کن، بیشتر تأمل کن و بیشتر مطالعه کن. من گفتم این همه سال برنامه‌های حضرت استاد را دنبال می‌کردی، حتماً تأثیری داشته و چیزی یاد گرفتی!!

آقای رضایی و امثال ایشان که همراه «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» هستید، لطفاً قدری تأمل کنید و تعصب نداشته باشید. به نظرم که حجت بر ایشان تمام شده است.

ایشان که این همه سال شبکه را دنبال می‌کردند، حتماً برایشان اتمام حجت شده است. بازهم تأمل کنید، بازهم مطالعه کنید. در خصوص سؤالاتی هم که ما پرسیدیم قدری بیشتر فکر کنید، ان شاءالله هفته آینده اگر فرصت شد خدمت دوستان هستیم.

استاد از شما خیلی ممنون و متشکرم، لطف فرمودید. دوستان عزیز لحظات پایانی برنامه هست و فرصت دریافت تلفن نداریم. ان شاءالله اگر عمری باشد در برنامه‌های بعدی در خدمت شما دوستان عزیز بیننده خواهیم بود.

در پناه حضرت حق و زیر سایه آقاجانمان حضرت مرتضی علی (سلام الله علیه) باشید. خدانگهدارتان

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته


  
  • رضایی

    23 خرداد 1402 - ساعت 02:36

    درود خداوند بر حضرت آیت الله حسینی قزوینی روحی له الفدا

    1 0

حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت>

حدیث ثقلین حدیث متواتر شیعه امیرالمومنین علی ع عترت ، اهل بیت ع قرآن مناظره سند روایت پاسخ به شبهات دیدن امام کتب اهل سنت صحابه ابن تیمیه